فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



 

 صلوات برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان (عج)







موضوعات: تعجیل در ظهور آقا امام زمان (عج)صلوات  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-02-23] [ 11:35:00 ب.ظ ]




 


راه پیش گیری از چشم زخم !

مجموعه: متفرقه دینی

 

برای پیشگیری از چشم زخم، همیشه یک قرآن کوچک همراه داشته باشید

اگر شما بخواهید یک تابلوی هنری بخرید، حتما بیش از هر چیز با آیه شریفه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا لَیُزْلِقونَکَ بِابْصارِهِمْ» مواجه می شوید و معمولا اگر جایی تابلویی قرآنی داشته باشند، آیه ثبت شده بر آن همین است و این یعنی رواج باور به چشم زخم و از طرف دیگر، باور به این که شمای مخاطب، چشمتان شور است!

اصطلاح بدچشمی، چشم زخم و چشم خوردن نیز اصطلاحی است كه امروزه در بین مردم ما زیاد شنیده می شود و به آن معتقد هستند و برای دفع آن تلاش می كنند.

شهید مطهری در باب واقعی بودن یا نبودن چشم زخم و تاثیرگذاری آیه «وَ انْ یَکادُ…» دو مقدمه بیان می کند:

اول: این که چشم زخمی که حقیقت دارد، به این معنای رایج امروز در میان ما بالاخص در میان طبقه ای که فکر می کنند همه مردم چشمشان شور است قطعا نیست. همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قائل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیانا در یک شهر ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد. پس قطعا به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و به همه مردم به اصطلاح نظر می کنند، نیست.

دوم: اگر بعضی مردم دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا لَیُزْلِقونَکَ بِابْصارِهِمْ» خاصیت جلوگیری از چشم زخم را دارد؟ ما تا حالا به مدرکی (حدیثی، جمله ای) برخورد نکرده ایم که دلالت کند و بگوید از این آیه برای چشم زخم استفاده کنید.

این که چشم زخم حقیقت است یا نه، یک مسأله است (حقیقت است ولو در بعضی افراد) و این که این آیه برای دفع چشم زخم باشد مسأله دیگری است. چیزی که از طرف پیغمبر یا ائمه به ما نرسیده باشد، نباید از خود بتراشیم. نظر به این که روح مردم برای چنین چیزی آمادگی دارد [آن را از پیش خود ساخته اند.]» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷، ص: ۶۳۲)

در نگاه شهید مطهری، چشم زخم حقیقتی است تردیدناپذیر. البته ایشان برای توضیح پذیرش چشم زخم به جسمانی بودن یا روحی و نفسانی بودن این مساله توجه دارند و آن را در چند لایه مختلف بررسی می کنند زیرا مثلا ممکن است دانشمندان جدید کشف کنند که در برخی چشم ها اشعه ای هست که اثرات سوء دارد، خصوصا اگر با یک نگاه مخصوص باشد. اگرچه این حرف در گذشته های دور قابل پذیرش نبوده ولی با پیشرفت های امروزی، راحت می توان این امر را پذیرفت.

بالاتر از اهمیت شعاع چشم، مساله نفوس است. تاثیر اعمال روحی را حتی در درمان یا عدم درمان بیماری ها می توان یافت. بنابراین، افکار و نیات و اندیشه های انسان می تواند بر بدن او تاثیر بگذارد. هر چه روح قوی تر باشد، بدن را بیشتر تحت تاثیر خود قرار می دهد.

بالاتر از این دو، روان انسان است که نه تنها در بدن او موثر است بلکه در یک انسان دیگر نیز می تواند تاثیرگذار باشد یعنی فکر یک انسان می تواند در بدن انسان دیگر تاثیر بگذارد. مصداق امروزی این باور، هیپنوتیزم و واقعیت های رخ داده در این کار است. هر قدر انسان مقابل مقاومت کمتر و ضعف بیشتری داشته باشد، دیگران راحت تر بر او اثر می گذارند.

البته ایشان تاکید می کنند که این تاثیرگذاری منفی بر دیگران خوب نیست و روح های پاک هرگز دچار چنین مسائلی نخواهند بود.

شعارهای خوب برای نصب در خانه ها انتخاب کنیم
شهید مطهری به دقت در انتخاب شعارهای لفظی اسلام و تاثیرات آن اهمیت می دهد و می گوید: «اسلام شعار لفظی دارد. تابلو بنویسید در خانه خودتان: انَّ اکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ اتْقیکُمْ . بنویسید: لا اله الّا اللَّه، محمّدٌ رسول اللَّه، علیٌّ ولیُّ اللَّه.

تابلوهای اصول اجتماعی اسلام را در خانه های خودتان بزنید: یا ایُّهَا النّاسُ انّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ انْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا انّ اکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ اتْقیکُمْ. بدهید از اینها تابلوهای بسیار عالی بسازند و در خانه های خودتان نصب کنید. اینقدر هم از این شعارها ما داریم که الی ماشاء اللَّه. اسلام دین ناطق و گویاست، با آدم حرف می زند؛ شمایل و تصویر یعنی چه؟!

بعضی ها می آیند یک چیزهایی انتخاب می کنند که آیه قرآن هست، اما شعار نیست. درست است، آیه قرآن همه جا مقدس است، اما هر آیه قرآن که شعار نیست. فرض کنید کسی این آیه را در خانه خودش بنویسد: الزّانِیَةُ وَ الزّانی فَاجْلِدوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ. هر کس نگاه می کند می گوید مگر این خانه، خانه فسق و فجور است؟» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۵، ص ۳۸۶)

ایشان معتقد است: «شعار اسلامی یعنی آنچه که به وسیله آن وابستگی خودتان را به اسلام نشان می دهید و یک اصل از اصول اسلامی را اثبات می کنید.» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۵، ص ۳۸۶) حال با این تعریف باید دید که آیا آیه «وَ انْ یَکادُ» در دسته شعارهای اسلام قرار می گیرد یا خیر؟

دعای رفع چشم زخم,دعای جلوگیری از چشم زخم

برای جلوگیری از چشم زخم، آیةالکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمائید

یکی از اشارات لطیف شهید مطهری به همین مقوله و اتفاقا کاربرد بسیار زیاد آیه «وَ انْ یَکادُ» است که می گویند: «از شعارهایی که مردم انتخاب می کنند، روحیه مردم را می شود شناخت. ما در قرآن آیه زیاد داریم، آیاتی که برای شعار قراردادن فوق العاده عالی است، جمله های زیادی داریم از پیغمبر و ائمه؛ ولی هیچ آیه ای به اندازه آیه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا» در میان مردم برای شعار رایج نشده است.

آیاتی که انسان هر وقت یکی از آنها را نگاه کند برای او یک درس و آموزش است. اینها را انسان نمی بیند ولی در هر خانه ای که بروید آیه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا» را می بینید، یعنی منم که خداوند چنین نعمت هایی به من داده و تویی که چشم شور داری و می خواهی چشم زخم به ما بزنی؛ برای این که جلوی چشم شور تو را گرفته باشم این تابلو را در اینجا نصب کرده ام و شاید کمتر خانه ای است که چنین چیزی در آن نباشد.» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷، ص: ۳ و ۶۳۲)

بنابراین، لازم است که هم نگاهمان را اصلاح کنیم و بدانیم که همه افراد دشمن ما نیستند و همه از بهروزی ما دچار خشم های شدید نمی شوند تا به ما چشم زخم بزنند و از طرف دیگر، یادمان باشد که باید آیات دیگر قرآن را هم زنده کرد و در خانه ها آویخت تا با هر بار نگاه کردن به آنها جانمان تازه شود.

راه های علاج سحر و چشم زخم
در پاسخ فرمودند: موارد ذیل را مراعات و عمل نمایید: 1- قرآن کوچک همیشه همراه داشته باشید. 2- معوذتین [سوره های مبارکه فلق و ناس ] را بخوانید و تکرار نمائید. 3- آیةالکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمائید. 4- چهار قل [سوره های مبارکه توحید، کافرون، فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید، خصوصا وقت خواب. 5- در موقع اذان با صدای نسبتا بلند اذان بگوئید. 6- روزی ۵۰ آیه از قرآن کریم را با صدای نسبتا بلند بخوانید

حال با توجه به مطالبی که عرض اگر دچار سحر شده ایم و یا می خواهیم از آن جلوگیری کنیم، منابع دینی دستور العمل هایی را به ما داده است:

دوای آن در مرحله اول صدقه است. شما اگر گرفتار هستید مکرر صدقه بدهید و به نیت رفع مشکل ۱۰۰ بار و ۲۰۰ بار صدقه بدهید چنان که در روایاتی آمده است: «ان الصدقه لتدفع سبعین بلیه من بلایا الدنیا» همانا صدقه، هفتاد بلا از بلایای دنیا را دور می کند. (کافی، ج 4، ص 6)

ذکر «ماشاءَ الله لا قُوّه إلا بالله العَلیّ العَظیم» هم زیاد بگوئید. (به نقل از آیة الله جاودان)

از آیة الله بهجت _ رضوان الله تعالی علیه _ سوال شد که ” کسی که سحر شده باشد یا دچار چشم زخم شده باشد برای بطلان سحر و دفع چشم زخم باید چه کند؟ در پاسخ فرمودند: موارد ذیل را مراعات و عمل نمایید: 1- قرآن کوچک همیشه همراه داشته باشید. 2- معوذتین [سوره های مبارکه فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید. 3- آیة الکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمائید. 4- چهار قل [سوره های مبارکه توحید، کافرون، فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمائید، خصوصا وقت خواب. 5- در موقع اذان با صدای نسبتا بلند اذان بگوئید. 6- روزی ۵۰ آیه از قرآن کریم را با صدای نسبتا بلند بخوانید.

کلام آخر:
هر چه ایمان به خدا، معاد و عقاید مذهبی محکم تر باشد، اموری مثل چشم زخم در آنجا زمینه بروز و ظهور کمتری پیدا می کند و در صورت رعایت این موارد و اصول مربوطه اگر احیانا چشم زخمی اتفاق افتاد، دیگر آن شخص مقصر نیست.

موضوعات: راه پیش گیری از چشم زخم !  لینک ثابت
 [ 11:19:00 ب.ظ ]





امام مهدی (عج) در حق ما چه دعایی می کند؟

مجموعه: متفرقه دینی

 

دعای امام زمان در حق شیعیان

سید بن طاووس (رحمة الله علیه) می‌فرماید: سحرگاهی در سرداب مقدس بودم؛ ناگاه صدای مولایم را شنیدم که برای شیعیان خود دعا می کردند …

مؤذن جامی، محمدهادی - عالم بزرگوار و سید جلیل، رضی الدین علی بن طاووس (رحمة الله علیه)، فرمود: (اینجا): سحرگاهی در سامرا، دعایی از حضرت قائم (علیه السلام) شنیدم و کلماتی از آن را حفظ کردم.

ایشان برای زندگان و مردگان دعا می فرمودند و از جمله کلمات آن حضرت (عج) این بودکه عرضه می‌داشتند: «وابقهم واحیهم فی عزنا و ملکنا وسلطاننا ودولتنا؛ خدایا شیعیان را حفظ کن و آنها را در دولت و سلطنت ما، حیات ده.)

این قضیه در شب چهارشنبه سیزدهم ذی القعده سال 638، برایم اتفاق افتاد.

علاوه بر این، سید بن طاووس (رحمة الله علیه) می‌فرماید: سحرگاهی در سرداب مقدس بودم.

ناگاه صدای مولایم را شنیدم که برای شیعیان خود دعا می کردند و عرضه می داشتند: «اللهم ان شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا و بقیة طینتنا و قد فعلوا ذنوبا کثیرة اتکالا علی حبنا وولایتنا فان کانت ذنوبهم بینک وبینهم فاصفح عنهم فقد رضینا و ما کان منها فیما بینهم فاصلح بینهم و قاص بها عن خمسنا و ادخلهم الجنة فزحزحهم عن النار و لا تجمع بینهم و بین اعدائنا فی سخطک.»

ترجمه دعا این است: خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیه طینت ما خلق کرده‌ای، آنها گناهان زیادی با اتکاء بر محبت به ما و ولایت ما، کرده‌اند، اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با تو است، از آنها بگذر که ما را راضی کرده‌ای و آنچه از گناهان آنها، در ارتباط با خودشان هست، خودت بین آنها را اصلاح کن و از خمسی که حق ما است، به آنها بده تا راضی شوند و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما.

*برکات حضرت ولی عصر (عج) حکایات عبقری حسان صص297-

موضوعات:  امام مهدی (عج) در حق ما چه دعایی می کند؟  لینک ثابت
 [ 11:16:00 ب.ظ ]




سلام دوستان عزیز و محترم نظر یکی از خوانندگان وبلاگ محجبه ها فرشته اند خیلی برام جالب بود

ایشون نوشته بودن که :

منم چند ماهه چادری شدم اولش خیلی دو دل بودم همش میگفتم هیچکدوم از دوستام چادری نیستن اگه بخوام برم بیرون باشون خیلی ضایعه یا مثلا خواهرام هیچکدوم چادری نیستن!
بدتر از اون من تیکه پروندن هیچکس درمورد چادر رو بی جواب نمیزارم
دوستم گفت دیوونه ای تو این گرما چادر میپوشی تو که حجابت خوب بود حالا واسه چی چادر پوشیدی؟
گفتم کی رو تا حالا دیدی رو پیکان 48 چادر بکشه؟
همه روی ماشینای اخرین سیستم چادر میکشن روی وسایل با ارزش پارچه میزارن اونوقت یعنی ارزش من کمتر از ایناست ؟!!

خداوند ان شاالله ایشون رو در حفظ حجاب یاری کنه

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

موضوعات: نظر یکی از خوانندگان  لینک ثابت
 [ 09:23:00 ب.ظ ]





مامانی من عروسک نیستم …..

درد دل

مامان خوبم می دونم خیلی دوستم داری

دوست داری من رو خوشگل کنی و به همه نشونم بدی

ولی مامانی یه کوچولو فکر کن من قراره یه انسان باشم!

مامانی من عروسک نیستم که هرطوری لباس تنم کنی

آرایشم کنی ، جلو همه برقصونیم ، بغل هرکسی قرارم بدی

من رو با خودت آرایشگاه نبر ، تو به من حیا یاد بده ، پوشش

داشتن رو یاد بده ، دفاع از خودم رو یاد بده ،کسانی که بی

عفتی یادم بدن زیادن ،تو …عروسک شدن واسه دل دیگران

رو یادم نده …خواهش می کنم به من فرصت انتخاب بده

خواهش میکنم مامانی

موضوعات:  مامانی من عروسک نیستم .....  لینک ثابت
 [ 09:21:00 ب.ظ ]





حجاب من … سلاح من

ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله)

پس کسانی که از حجاب فراری اند،

و بهانه کرده اند که ما دوست داریم آنجور بگردیم

و بخاطر دل خودمان میخواهیم و کاری به کسی نداریم و

از این دست حرفها، حقیقتأ بدنبال رفع این حد و حدودی است

که اسلام ایجاد کرده.

اسلام نفس امّاره ی آدمی را از این سرکشی مخرب مهار میکند.

حجاب، تنها سلاحی است که از هردو شخص مهاجم ومدافع، حفاظت میکند.

موضوعات:  حجاب من ... سلاح من  لینک ثابت
 [ 09:20:00 ب.ظ ]




امام صادق عليه السلام :

از نگاه [ناپاک] بپرهیزید که چنین نگاهى تخم شهوت را در دل مى‌کارد و همین براى فتنه‌ى

صاحب آن دل بس است.

تحف العقول، ص

موضوعات: امام صادق عليه السلام :  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ب.ظ ]





قال الامام علی - علیه السّلام - :

لیس فی البدن شئٌ أقلُّ شكراً من العین فلا تُعطُوها سُؤلها فَتَشغَلَكم عن ذكر الله عزّوجلّ.

«بحار الانوار، ج 104، ص 36»

امام علی - علیه السّلام - فرمود: در بدن عضوی كم سپاس تر از چشم نیست،

پس خواهش آن را بر آورده نسازید كه

شما را از یاد خدای بزرگ و بلند مرتبه باز می دارد

موضوعات: قال الامام علی - علیه السّلام - :  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ب.ظ ]




 

حضرت زهرا (س) و مرد نابينا

بسم الله الرحمن الرحیم

امام موسى بن جعفر به نقل از اميرالمؤمنين ، علىّ (عليهما السلام) حكايت می فرمايند
روزى حضرت زهراء (عليها السلام) نزد پدرش ، رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بود،

كه مردى نابينا وارد شد؛ و حضرت فاطمه (عليها السلام) خود را مخفى كرد.
هنگامى كه مرد نابينا خارج شد، حضرت رسول (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) اظهار داشت :

« اى فاطمه ! با اين كه مى دانستى ، او نابينا است و تو را نمى بيند، با اين حال چرا پنهان شدى ؟»

پاسخ داد: «بلى ، او نابينا بود ولى من كه بينا بودم و چشم داشتم .» و سپس افزود: «همان طورى

كه مرد نبايد به زن نامحرم نگاه كند، زن هم نبايد به مرد نامحرم نگاه نمايد، علاوه بر آن ، از اندام زن

، بوئى تراوش مى كند كه نبايد نامحرم نزديك او قرار گيرد.» حضرت رسول

(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: «به راستى كه تو پاره تن من هستى».(1)

پی نوشت : 1- بحار الا نوار: ج 43، ص 91، ح 16. برگرفته از :

کتاب چهل داستان و چهل حديث از حضرت فاطمه زهرا عليها السلام / عبداللّه صالحى

موضوعات: حضرت زهرا (س) و مرد نابينا  لینک ثابت
 [ 09:16:00 ب.ظ ]




 

داستان حجاب

 

بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟
بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه.

موضوعات: داستان حجاب  لینک ثابت
 [ 09:11:00 ب.ظ ]




 

دلنوشته ای زیبا در مورد حجاب همراه با ماجرایی شنیدنی و آموزنده

 

سرکلاس بحث این بود که چرا بعضی از پسرهایی که هر روز بایک دختری ارتباط دارند، دنبال دختری که تا به حال با هیچ پسری ارتباط نداشته اند برای ازدواج می گردند! اصلا برایمان قابل هضم نبود که همچین پسرهایی دنبال این طور دخترها برای زندگیشان باشند!

این وسط استادمان خاطره ای را از خودش تعریف کرد:
ایشان تعریف میکردند من در فلان دانشگاه، مشاور دانشجوها بودم، روزی دختری که قبلا هم با او کلاس داشتم وارد اتاقم شد، سر و وضع مناسبی از لحاظ حجاب نداشت، سر کلاس هم که بودیم مدام تیکه می انداخت و با پسرا کل کل می کرد و بگو بخند داشت، دختر شوخی بود و در عین حال ظاهر شادی داشت.

سلام کرد گفت حاج آقا

من میخواستم در مورد مسئله ایی با شما صحبت کنم، اجازه هست؟

گفتم بفرمایید و شروع کرد به تعریف کردن.

راستش حاج آقا توی کلاس من خاطر یه پسرَ رو میخوام، ولی اصلا روم نمیشه بهش بگم، میخوام شما واسطه بشید و بهش بگید، آخه اونم مثل خودم من خیلی راحت باهام صحبت میکنه و شوخی میکنه، روحیاتمون باهم می خوره، باهم بگو بخند داره، خیلی راحت تر از دختر های دیگه ای که در دانشکده هستن بامن ارتباط برقرار میکنه و حرف میزنه، از چشم هاش معلومه اونم منو دوست داره، ولی من روم نمیشه این قضیه رو بهش بگم میخواستم شما واسطه بشید و این قضیه رو بهش بگید.”

حرفش تمام شد و سریع به بهانه ایی که کلاسش دیر شده از من خداحافظی کرد و رفت.

در را نبسته همان پسری که دختر بخاطر او بامن سر صحبت رو باز کرده بود وارد اتاق شد. به خودم گفتم حتما این هم بخاطر این دخترک آمده، چقدر خوب که خودش آمده و لازم هم نیست من بخواهم نقش واسطه رو بازی کنم!

پسر حرفش رو اینطور شروع کرد که: من در کلاسهایی که می رم، دختری چشم من رو بد جور گرفته، میخوام بهش درخواست ازدواج بدم، ولی اصلا روم نمیشه و نمی دونم چطوری بهش بگم!

بهش گفتم اون دختر کیه: گفت خانم فلانی!

چشم هام گرد شد، دختری رو معرفی کرد که در دانشکده به «مریم مقدس» معروف بود!!

گفتم تو که اصلا به این دختر نمی خوری، من باهاش چندتا کلاس داشتم، این دختر خیلی سرسنگین و سر به زیر ِ، بی زبونی و حیائی که اون داره من تا الان توی هیچ کدوم از دخترهای این دانشکده ندیدم، ولی تو ماشاءالله روابط عمومیت بیسته! فکر میکنم خانم فلانی (همون دختری که قبل از این پسر وارد اتاق شد و از من خواست واسطه میان او و این پسر شوم) بیشتر مناسب شما باشه!

نگذاشت حرفم تمام شود و شروع کرد به پاسخ دادن:

من از دختر هایی که خیلی راحت با نامحرم ارتباط برقرار میکنن بدم میاد، من دوست دارم زن زندگی ام فقط مال خودم باشه، دوست دارم بگو بخند هاشو فقط با مرد زندگیش بکنه، زیبایی هاش فقط مال مرد زندگیش باشه، همه دردو دل هاشو با مرد زندگی ش بکنه، حالا شما به من بگید با دختری که همین الان و قبل از ازدواج هیچی برای مرد آینده اش جا نذاشته من چطوری بتونم باهاش زندگی کنم؟!

من همون دختر سر به زیر سرسنگینی رو میخوام که لبخندشو هیچ مردی ندیده، همون دختری رو میخوام که میره ته کلاس میشینه و حواسش به جای اینکه به این باشه که کدوم پسر حرفی میزنه تا جوابش رو بده چار دنگ به درسش و نمراتش عالی!

همون دختری که حجب و حیاءش باعث شده هیچ مردی به خودش اجازه نده باهاش شوخی کنه، و من هم بخاطر همین مزاحم شما شدم، چون اونقدر باوقاره که اصلا به خودم جرات ندادم مستقیم درخواستم رو بگم.

منبع:وبلاگ راه روشن

موضوعات: دلنوشته ای زیبا در مورد حجاب همراه با ماجرایی شنیدنی و آموزنده  لینک ثابت
 [ 09:07:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره توبه / تفسیر نور


آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ بَرَاءةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين ، اعلام ) بيزاري خداوند و پيغمبرش از مشركاني است كه شما ( مؤمنان توسّط فرستاده خدا ، فرمانده كلّ قوا ) با آنان پيمان بسته‌ايد ( و ايشان آن را به دلخواه شكسته‌اند و به دشمنان اسلام پيوسته‌اند . به آنان چهار ماه فرصت داده مي‌شود كه در اين فاصله يا به اسلام بگروند ، يا سرزمين عربستان را ترك كنند ، و يا اين كه آماده نبرد با مسلمانان شوند )
‏توضيحات : ‏
‏« بَرَآءَةٌ » : بيزاري . مراد اعلام مقاطعه و ترك معاهده است . اين سوره را ( بَرَاءَة ) نامگذاري كرده‌اند به خاطر اين كه آغاز آن بدين واژه است . توبه هم گفته‌اند چون از توبه زياد سخن رفته است ( نگا : آيه 117 به بعد ) . فاضحه نيز ناميده‌اند چرا كه منافقان را رسوا نموده است ( نگا : آيه 49 به بعد ) . از آنجا كه اين سوره با بيزاري و خشم خدا از مشركان آغاز شده است و در آن از اجازه جنگ با ايشان سخن رفته است ( نگا : آيه 5 و 28 ) عبارت « بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ » كه نشانه صلح و دوستي و بيانگر رحمانيّت و رحيميّت خدا است در ابتداي آن نيامده است . ( بَرَآءَة ) خبر مبتداي محذوف و تقدير چنين است : ( هذِهِ بَرَآءَةٌ ) . يا مبتدا است و خبر آن ( إِلَي الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ ) . در اين صورت مثل اين است كه بگوئيم : مِن فُلانٍ إِلي فُلانٍ .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ فَسِيحُواْ فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللّهِ وَأَنَّ اللّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( اي مؤمنان ! به كافران بگوئيد : ) آزادانه چهار ماه در زمين بگرديد ( و از آغاز عيد قربان سال نهم هجري ، يعني روز دهم ذي‌الحجّه همان سال ، تا روز دهم ماه ربيع‌الآخر ق . سال بعدي ، يعني سال دهم هجري ، به هر كجا كه مي‌خواهيد برويد و بگرديد ) و بدانيد كه شما ( در همه حال و همه آن ، مغلوب قدرت خدائيد و از دست او نجات پيدا نمي‌كنيد و ) هرگز نمي‌توانيد خدا را درمانده كنيد ، و بيگمان خداوند كافران را خوار و رسوا مي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سِيحُوا » : بگرديد . از مصدر سياحت ، به معني جريان آزاد آب است و در اينجا مراد سير و سياحت اختياري است . « مُخْزِي‌ » : خواركننده . رسواكننده .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَذَانٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الأَكْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين اعلامي است از سوي خدا و پيغمبرش به همه مردم ( كه در اجتماع سالانه ايشان در مكّه ) در روز بزرگترين حجّ ( يعني عيد قربان ، توسّط امير مؤمنان علي‌بن ابيطالب و به اميرالحاجي ابوبكر صديق ، بر همگان خوانده مي‌شود ) كه خدا و پيغمبرش از مشركان بيزارند و ( عهد و پيمان كافران خائن را ارج نمي‌گذارند . پس اي مشركانِ عهدشكن بدانيد كه ) اگر توبه كرديد ( و از شرك قائل‌شدن براي خدا برگشتيد ) اين براي شما بهتر است ، و اگر سرپيچي كرديد ( و بر كفر و شرك خود ماندگار مانديد ) بدانيد كه شما نمي‌توانيد خداي را درمانده داريد و ( خويشتن را از قلمرو قدرت و فرماندهي او بيرون سازيد . اي پيغمبر ! همه ) كافران را به عذاب عظيم و سخت دردناكي مژده بده .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَذَانٌ » : اعلام . آگهي . « يَوْمَ الْحَجِّ الأكْبَرِ » : روز بزرگترين حجّ . مراد روز عيد قربان است كه مهمترين مناسك حجّ در آن انجام مي‌پذيرد و در واقع قسمت اصلي اعمال آن به پايان مي‌رسد . در مقابل حجّ اكبر ، حجّ اصغر است كه عُمره نام دارد و در آن وقوف در عرفات انجام نمي‌گيرد .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئاً وَلَمْ يُظَاهِرُواْ عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّواْ إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا كساني كه از مشركان با آنان پيمان بسته‌ايد و ايشان چيزي از آن فروگذار نكرده‌اند ( و پيمان را كاملاً رعايت نموده‌اند ) و از كسي بر ضدّ شما پشتيباني نكرده ( و او را ياري نداده‌اند ) ، پيمان آنان را تا پايان مدّت زماني كه تعيين كرده‌اند محترم شماريد و بدان وفا كنيد . بيگمان خداوند پرهيزگاران ( وفاكننده به عهد ) را دوست مي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئاً » : چيزي از شروط پيمان شما را نكاسته‌اند و نقض ننموده‌اند . « لَمْ يُظَاهِرُوا » : پشتيباني و ياري نكرده‌اند .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ماههاي حرام ( كه مدّت چهار ماهه امان است ) پايان گرفت ، مشركان ( عهدشكن ) را هركجا بيابيد بكشيد و بگيريد و محاصره كنيد و در همه كمينگاهها براي ( به دام انداختن ) آنان بنشينيد . اگر توبه كردند و ( از كفر برگشتند و به اسلام گرويدند و براي نشان دادن آن ) نماز خواندند و زكات دادند ، ( ديگر از زمره شمايند و ايشان را رها سازيد و ) راه را بر آنان باز گذاريد . بيگمان خداوند داراي مغفرت فراوان ( براي توبه‌كنندگان از گناهان ، ) و رحمت گسترده ( براي همه بندگان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إنسَلَخَ » : به پايان رسيد . گذشت . « الأَشْهُرُ الْحُرُمُ » : ماههاي حرام كه عبارتند از : ذيقعده ، ذيحجّه ، محرم ، رجب . « أحْصُرُوهُمْ » : در قلعه‌ها و دژها و مكانهائي كه خود را در آنها پنهان مي‌كنند ، ايشان را محاصره كنيد و دوروبرشان را بگيريد . « مَرْصَدٍ » : كمينگاه . « خَلُّوا » : رها كنيد . آزاد سازيد .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) اگر يكي از مشركان ( و كافراني كه به شما دستور جنگ با آنان داده شده است ) از تو پناهندگي طلبيد ، او را پناه بده تا كلام خدا ( يعني آيات قرآن ) را بشنود ( و از دين آگاه شود و راجع بدان بينديشد . اگر آئين اسلام را پذيرفت ، از زمره شما است ، و اگر اسلام را نپذيرفت ) پس از آن او را به محلّ امن ( و مأوي و منزل قوم ) خودش برسان ( تا از خطرات راه برهد و بدون هيچ گونه اذيّت و آزاري به ميان اهل و عيال خويشتن رود ) . اين ( پناه دادن ) بدان خاطر است كه مشركان مردمان نادان ( و ناآگاه از حقيقت اسلام ) هستند ( و چه بسا در پرتو آشنائي با اسلام ، نور ايمان در دلهايشان روشن گردد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْتَجارَكَ » : از تو پناه خواست . « أَجِرْهُ » : پناهش بده . « مَأْمَنَهُ » : محلّ امن و امان خود . يعني سرزمين قوم و قبيله و منزل او كه سرپناه اهل و عيال خودش مي‌باشد . « ذلِكَ » : اين فرمانِ به پناهندگي ، يا اين پناهندگي .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِندَ اللّهِ وَعِندَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُواْ لَكُمْ فَاسْتَقِيمُواْ لَهُمْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چگونه براي مشركاني ( كه بارها پيمان خود را شكسته‌اند ) در پيش خدا و پيغمبرش عهد و پيماني محترم شمرده مي‌شود ؟ مگر عهد و پيمان كساني ( از قبائل عرب ) كه در كنار مسجدالحرام با ايشان پيمان بستيد ( و آنان بر پيمان خود ماندگار ماندند ) . مادام كه ايشان در برابر شما راست و وفادار باشند ، شما نيز نسبت بديشان راست و وفادار باشيد و عهد خود را نگاه داريد . بيگمان خداوند پرهيزگاران ( وفاكننده به عهد و پيمان ) را دوست مي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَيْفَ يَكُونُ . . . » : استفهام انكاري است . يعني نخواهد بود . « فَمَااسْتَقامُوا » : پس مادام كه بر جاده راستي و درستي ماندگار شدند .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ كَيْفَ وَإِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لاَ يَرْقُبُواْ فِيكُمْ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً يُرْضُونَكُم بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چگونه ( عهد و پيمان با شما را مراعات مي‌دارند ؟ هرگز ! بلكه ) اگر بر شما پيروز شوند ، نه خويشاوندي را در نظر مي‌گيرند و نه عهدي را مراعات مي‌دارند ( و در نابودي شما همه توان خود را به كار مي‌گيرند . اگر پيروزي با شما باشد ) آنان با سخنان ( زيبا و شيرين ) خود شما را راضي و خوشنود مي‌دارند ، ولي دلهايشان ( با زبانهايشان هم‌آوا نيست و اندرونشان از كينه شما لبريز است و از اذعان و اقرار بدانچه مي‌گويند ) ابا دارد . بيشتر آنان نافرمانبردارند ( و عهد و پيمان را نگاه نمي‌دارند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن يَظْهَرُوا . . . » : اگر پيروز و چيره شوند . « لا يَرْقُبُوا » : مراعات نمي‌دارند . مواظبت نمي‌كنند . « إِلاّ » : قرابت و خويشاوندي . « ذِمَّةً » : عهد و پيمان . « تَأبَيا » : سر باز مي‌زند . خودداري مي‌كند . « فَاسِقُونَ » : افراد نافرمانبردار و دررونده از پذيرش دستور خدا .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ اشْتَرَوْاْ بِآيَاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَصَدُّواْ عَن سَبِيلِهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان آيات ( خواندنيِ قرآن و ديدنيِ جهان ) خدا را به بهاي اندك ( كالا و متاع دنيوي ) فروخته‌اند و از راه خدا بازمانده‌اند و ديگران را نيز از آن بازداشته‌اند . آنان كار بسيار بدي كرده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِشْتَرَوْا » : فروخته‌اند . معاوضه كرده‌اند ( نگا : بقره / 41 ، 79 ، 174 ، آل‌عمران / 77 ، 187 ، 199 ، مائده / 44 ، 106 ) . « صَدُّوا » : باز ماندند و به دور افتادند . بازداشتند و به دور نگاه داشتند . اين فعل ذو وَجْهَيْن است و در اينجا مي‌تواند هم لازم باشد و هم متعدّي .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ لاَ يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان ( نه تنها درباره شما ، بلكه ) درباره هيچ فرد باايماني رعايت خويشاوندي و پيمان را نمي‌كنند و ايشان تجاوزپيشه‌اند ( و عهدشكني و تعدّي ، بيماري مزمني براي آنان گشته است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ . . . » : آيه 8 درباره پيغمبر و ياران است و اين آيه درباره همه مؤمنان موحّد است . چرا كه در اوّلي واژه ( فيكُمْ ) و در اين آيه ( مُؤْمِنٍ ) به صورت نكره آمده است .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر آنان ( از كفر ) توبه كردند و ( احكام اسلام را مراعات داشتند ، و از جمله ) نماز را خواندند و زكات دادند ( دست از آنان بداريد ، چرا كه ) در اين صورت برادران ديني شما هستند ( و سزاوار همان چيزهائي بوده كه شما سزاواريد ، و همان چيزهائي كه بر شما واجب است ، بر آنان هم واجب است ) . ما آيات خود را براي اهل دانش و معرفت بيان مي‌كنيم و شرح مي‌دهيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نُفَصِّلُ » : شرح مي‌دهيم . بيان مي‌داريم . « لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ » : براي كساني كه آگاهند و اهل فهم و شعورند . اين جمله انسان را به تدبّر و تأمّل مي‌خواند .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر پيمانهائي را كه بسته‌اند و مؤكّد نموده‌اند شكستند ، و آئين شما را مورد طعن و تمسخر قرار دادند ( اينان سردستگان كفر و ضلالند و ) با سردستگان كفر و ضلال بجنگيد ، چرا كه پيمانهاي ايشان كمترين ارزشي ندارد . شايد ( در پرتو بازبودن درگاه توبه خدا و شدّت عمل شما ، پشيمان شوند و ) دست بردارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَكَثُوا » : نقض كردند . به هم زدند . « أَيْمَان‌ » : جمع يمين ، سوگندها . « مِن بَعْدِ عَهْدِهِمْ » : پس از پيمان بستن و به سوگندهاي بزرگ استوار داشتن ايشان . « أَئِمَّةَالْكُفْرِ » : مراد پيشوايان كفر و ضلال ايشان از قبيل ابوسفيان و حرث‌بن هشام است . يا مراد خود اين افراد است كه خويشتن را سران و متقدّمان در اين كار مي‌دانستند . به هر حال اين عبارت پيروان سردستگان كفر و ضلال را نيز شامل مي‌شود .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَؤُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤُمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا با مردماني نمي‌جنگيد كه پيمانهاي خود را ( مكرّراً ) شكسته‌اند و ( قبلاً نيز ايشان بودند كه ) تصميم به اخراج پيغمبر ( از مكّه ) گرفته‌اند و ( هم ايشان بودند كه ) نخستين بار ( اذيّت و آزار و تجاوز و تعدّي به جان و مال ) شما را آغاز كرده‌اند ؟ آيا از ايشان مي‌ترسيد ( و به جنگ آنان نمي‌رويد ؟ ) . در صورتي كه سزاوارتر آن است كه از خدا بترسيد ( و از كيفر نافرماني او بهراسيد ) اگر واقعاً ايمان داريد ( و مؤمنان راستين هستيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلا تُقَاتِلُونَ ؟ » : آيا نمي‌جنگيد ؟ استفهام انكاري است ، يعني بايد كه بجنگيد . « هَمُّوا » : قصد كردند . در اينجا به معني عزم را جزم كردند و تصميم قاطعانه گرفتند ( نگا : توبه / 74 ) . « بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ » : آنان بار اوّل به اذيّت و آزارتان در مكّه پرداختند ( نگا : انفال / 30 ) و تصميم به شكنجه ديگر مسلمانان گرفتند ( نگا : نساء / 75 ) . « أَحَقّ » : درخورتر و سزاوارتر .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مؤمنان ! ) با آن كافران بجنگيد تا خدا آنان را با دست شما عذاب كند و خوارشان دارد و شما را بر ايشان پيروز گرداند و ( با فتح و پيروزي مؤمنان بر كافران ) سينه‌هاي اهل ايمان را شفا بخشد ( و بر دلهاي زخمي ايشان مرهم نهد و درد ديرينه اذيّت و آزار كفّار را از درون آنان بزدايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ » : مراد مؤمناني است كه نتوانسته بودند از مكّه مهاجرت كنند ، و همچنين مسلماناني مورد نظر است كه مشركاني چون قوم خُزاعه درباره آنان غدر كردند و مكر و كيد نمودند .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَيَتُوبُ اللّهُ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كينه را از دلهايشان بردارد ( و شادي پيروزي را جايگزين آن گرداند . همه بايد بدانند كه ) خداوند توبه هر كس را بخواهد ( و شايسته‌اش بداند ) مي‌پذيرد ( و لذا كافران مي‌توانند تا دير نشده است از كفر دست بكشند و به سوي خدا برگردند و اسلام را بپذيرند ) . خداوند آگاه ( از كار و بار بندگان ، و در قانونگذاري‌ها ) داراي حكمت فراوان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَيْظَ » : خشم و كينه فراوان . در اينجا بيشتر مراد خشم و كينه نهان در دل مؤمنان عاجز و ناتوان است ( نگا : نساء / 75 ) .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَكُواْ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُواْ مِن دُونِ اللّهِ وَلاَ رَسُولِهِ وَلاَ الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا گمان مي‌بريد كه به حال خود رها مي‌شويد ( و مورد آزمايش به وسيله جهاد و غيره قرار نمي‌گيريد ) و خداوند به مردم نمي‌شناساند كساني از شما را كه به جهاد برخاسته‌اند و بغير از خدا و پيغمبر و مؤمنان ، دوست نزديكي و محرم‌اسراري براي خود نگرفته‌اند ؟ خداوند از همه اعمالتان آگاه است ( و پاداش رفتار و كردارتان را به تمام و كمال مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمَّا يَعْلَمِ اللهُ . . . » : مراد اين است كه علم غيبي خدا به علم عيني تبديل شود و آنچه در پس‌پرده غيب نهان بود براي مردم به صحنه ظهور برسد و آشكار گردد ( نگا : بقره / 143 ) . به عبارت ديگر ، نفي علم به معني نفي معلوم است ، و عبارت فوق به جاي اين كه ( هنوز خدا ندانسته باشد ) معني شود ، به ( هنوز تحقّق نيافته و معلوم نشده باشد ) معني مي‌گردد . « وَليجَةً » : محرم اسرار . بيگانه‌اي كه به عنوان دوست صميمي برگزيده شود . در اينجا مراد دوست ناباب و دغلي است كه از مشركان و منافقان انتخاب و بر اسرار مسلمانان آگاه مي‌شود .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُواْ مَسَاجِدَ الله شَاهِدِينَ عَلَى أَنفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مشركاني كه به كفر خويش گواهي مي‌دهند حق ندارند مساجد خدا را ( با عبادت يا تعمير و تنظيف و خدمت ) آباد كنند . آنان اعمالشان هدر و تباه است ( و اجر و مزدي به كارهايشان تعلّق نمي‌گيرد ) و جاودانه در آتش دوزخ ماندگار مي‌مانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا كَانَ لِلْمُشْرِكينَ » : مشركان را نسزد و نرسد . « أَن يَعْمُرُوا » : مراد آباد كردن مادي يا معنوي است . يعني مشركان نه حق شركت در تعمير و بناي مساجد را دارند و نه حق شركت در اجتماع و عبادت در آنها را . البتّه كمك مالي يا بدني آنان در ساختمان مساجد بلامانع است اگر زيان سياسي يا ديني در آن نباشد ( نگا : تفسيرالمنار ، صفحه 208 جلد 10 ) . « شَاهِدِينَ » : مراد گواهي به زبان حال است ( نگا : اعراف / 172 و عاديات / 7 ) . چرا كه شهادت اعمال مهمتر از شهادت اقوال است .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَئِكَ أَن يَكُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تنها كسي حق دارد مساجد خدا را ( با تعمير يا عبادت ) آبادان سازد كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشد و نماز را چنان كه بايد بخواند و زكات را بدهد و جز از خدا نترسد . اميد است چنين كساني از زمره راه‌يافتگان باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَسَيا » : اميد است . برخي واژه‌هاي ( عَسي ) را در قرآن به معني واجب و لازم است مي‌دانند . امّا در اينجا معني اميد و رجا مناسب‌تر مي‌نمايد . چرا كه مسلمان نبايد به اعمال صالحه مغرور گردد ، و بلكه بايد هميشه در ميان خوف و رجا بسر برد .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَوُونَ عِندَ اللّهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا ( رتبه سقايت و ) آب دادن به حاجيان و تعميركردن مسجدالحرام را همسان ( مقام آن ) كسي مي‌شماريد كه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورده است و در راه خدا جهاد كرده است ( و به جان و مال كوشيده است‌ ؟ هرگز منزلت آنان يكسان نيست و ) در نزد خدا برابر نمي‌باشند ، و خداوند مردماني را كه ( به خويشتن به وسيله كفرورزيدن ، و به ديگران به وسيله اذيّت و آزار آنان ) ستم مي‌كنند ( به راه خير و صلاح دنيوي و نعمت و سعادت اخروي ) رهنمود نمي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سِقَايَة » : ميرابي . آب‌دادن . در اينجا مراد پيشه آب‌دادن به حاجيان در مسجدالحرام است كه منزلت و مقامي داشته است . « عِمَارَة » : آبادكردن . تعميرنمودن . « كَمَنْ » : مضافي مانند ( إيمان ) محذوف است و تقدير چنين است : كَإيمانِ مَنْ . « لا يَسْتَوُونَ » : مثل هم نيستند . برابر و يكسان نمي‌باشند .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه ايمان آورده‌اند و به مهاجرت پرداخته‌اند و در راه خدا با جان و مال ( كوشيده‌اند و ) جهاد نموده‌اند ، داراي منزلت والاتر و بزرگتري در پيشگاه خدايند ، و آنان رستگاران و به مقصودرسندگان ( و سعادتمندان دنيا و آخرت ) مي‌باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَعْظَمُ دَرَجَةً » : داراي منزلت و مقام والاتر و بزرگتري هستند . واژه دَرَجَة تمييز است . ذكر اين نكته لازم است كه از اسم تفضيل ( أَعْظَمُ ) نبايد چنين استنباط گردد كه ايمان مؤمنان و جهاد ايشان داراي فضيلت و اجر بيشتر و سقايت كافران داراي فضيلت و اجر كمتر است ! بلكه اسم تفضيل در موارد زيادي بيانگر اين واقعيّت است كه يكي از دو طرف مقايسه داراي فضيلت است و ديگري اصلاً داراي فضيلتي نيست ( نگا : بقره / 221 ، نساء / 128 ، توبه / 108 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارشان آنان را به رحمت خود و خوشنودي ( از ايشان كه بزرگترين نعمت است ) و بهشتي مژده مي‌دهد كه در آن نعمتهاي جاودانه دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رِضْوَانٍ » : خوشنودي و رضايتي كه خشمي به دنبال ندارد ( نگا : آل‌عمران / 15 ، توبه / 72 ) . « نَعِيمٌ » : نعمتهاي فراوان . هرآنچه از آن بهره‌مند و متلذّذ شوند . هرچه انسان از آن خوشش بيايد . « مُقِيمٌ » : باقي . جاودانه . هميشگي .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً إِنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همواره در بهشت ماندگار مي‌مانند ( و غرق در لذائذ و نعمتهاي آن خواهند بود ) . بيگمان در پيشگاه خدا پاداش بزرگي ( و فراواني براي فرمانبرداران امر او ) موجود است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَجْرٌ عَظِيمٌ » : پاداش بزرگي كه عقلها از توصيف آن عاجزند .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إَنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! پدران و برادران ( و همسران و فرزندان و هر يك از خويشاوندان ديگر ) را ياوران خود نگيريد ( و تكيه‌گاه و دوست خود ندانيد ) اگر كفر را بر ايمان ترجيح دهند ( و بي‌ديني از دينداري در نزدشان عزيزتر و گرامي‌تر باشد ) . كساني كه از شما ايشان را ياور و مددكار خود كنند مسلّماً ستمگرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أوْلِيَآء » : جمع ولي ، ياور و مددكار كه كار ديگري را به عهده گيرد .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و قبيله شما ، و اموالي كه فراچنگش آورده‌ايد ، و بازرگاني و تجارتي كه از بي‌بازاري و بي‌رونقي آن مي‌ترسيد ، و منازلي كه مورد علاقه شما است ، اينها در نظرتان از خدا و پيغمبرش و جهاد در راه او محبوبتر باشد ، در انتظار باشيد كه خداوند كار خود را مي‌كند ( و عذاب خويش را فرو مي‌فرستد ) . خداوند كسان نافرمانبردار را ( به راه سعادت ) هدايت نمي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِقْتَرَفْتُمُوهَا » : آن را كسب كرده‌ايد و فراچنگ آورده‌ايد . « تَرَبَّصُوا » : انتظار بكشيد . چشم به راه باشيد . « أَمْر » : كار . يعني اگر چنين كرديد ، خدا هم كار خود را مي‌كند و عذاب عاجل يا عقاب آجل را نازل مي‌نمايد كه مراد تهديد و تخويف است .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَيْئاً وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُم مُّدْبِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند شما را در مواقع زيادي ياري كرد و ( به سبب نيروي ايمان بر دشمنان پيروز گرداند ، و از جمله ) در جنگ حُنَين ( كه در روز شنبه ، شانزدهم شوّال سال هشتم هجري ، ميان شما كه 12000 نفر بوديد ، و ميان قبائل ثقيف و هوازنِ مشرك كه 4000 نفر بودند درگرفت ، و شما به كثرت خود و قلّت دشمنان مغرور شديد و خداوند شما را در اوائل امر به خود رها كرد و دشمنان بر شما چيره شدند ) بدان گاه كه فزوني خودتان شما را به اعجاب انداخت ( و فريفته و مغرورِ انبوه لشكر شديد ) ولي آن لشكريانِ فراوان اصلاً به كار شما نيامدند ( و گره از كارتان نگشادند ) و زمين با همه وسعتش بر شما تنگ شد ، و از آن پس‌پشت كرديد و پاي به فرار نهاديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَوَاطِنَ » : جمع مَوْطِن ، قرارگاه . جايگاه . مراد ميدانهاي جنگ است . « فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَيْئاً » : دردي از شما را دوا نكرد . كاري براي شما نكرد . « ضَاقَتْ » : تنگ شد . « بِمَا رَحُبَتْ » : با وجود فراخي . حرف ( بِ ) به معني ( مَعَ ) ، و واژه ( ما ) مصدري است ، و ( رَحُبَتْ ) از رحب به معني وسعت است . « وَلَّيْتُمْ » : پشت كرديد . « مُدْبِرِينَ » : پشت‌كنان . « وَلَّيْتُم مُّدْبِرِينَ » : از معركه گريختيد و پشت به دشمن نموديد . ( مَدْبِرينَ ) حال است و براي تأكيد معني است .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ أَنَزلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُوداً لَّمْ تَرَوْهَا وَعذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس ( عنايت خدا دربرتان گرفت و ) خداوند آرامش خود را نصيب پيغمبرش و مؤمنان گرداند و لشكرهائي را ( از فرشتگان براي تقويت قلب مسلمانان ) فرو فرستاد كه شما ايشان را نمي‌ديديد ، و ( پيروز شديد و دشمنان شكست خوردند ، و بدين وسيله ) كافران را مجازات كرد ، و اين است كيفر كافران ( در اين جهان ، و عذاب آخرت هم به جاي خود باقي است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَكِينَة‌ » : طُمأنينه و آرامش . آرام و قرار . « جُنوداً » : جمع جند ، لشكرها .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ يَتُوبُ اللّهُ مِن بَعْدِ ذَلِكَ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بعد از آن ( واقعه هم هميشه درگاه خدا باز است و ) خداوند توبه هركه را بخواهد ( و شايسته‌اش بداند ) مي‌پذيرد ؛ چراكه خدا صاحب مغفرت فراوان و رحمت بي‌كران است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتُوبُ اللهُ . . . عَلَيا مَنْ » : اين جمله كه با فعل مضارع آغاز شده است ، دلالت بر استمرار دارد و مي‌رساند كه درهاي توبه و بازگشت به روي همگان هميشه باز است .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! بيگمان مشركان ( به سبب كفر و شركشان ، از لحاظ عقيده ) پليدند ، لذا نبايد پس از امسال ( كه نهم هجري است ) به مسجدالحرام وارد شوند . اگر ( بر اثر قطع تجارت آنان با شما ) از فقر مي‌ترسيد ، ( نترسيد كه ) خداوند اگر بخواهد شما را به فضل و رحمت خود ( از خلق و از مشركان ) بي‌نياز مي‌گرداند ؛ چراكه خدا آگاه ( از كار شما است و براي گرداندن آن ) داراي كمال عنايت و حكمت است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَجَسٌ » : مصدر است و به معني پليدي و ناپاكي است . در اينجا مراد ( نَجِس ) با كسر جيم است كه به معني شخص پليد و ناپاك است و براي مبالغه به صورت مصدر ذكر شده است و مقصود اشخاص شرور بدطينت است . « عَيْلَةً » : فقر و تنگدستي .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏با كساني از اهل كتاب كه نه به خدا ، و نه به روز جزا ( چنان كه شايد و بايد ) ايمان دارند ، و نه چيزي را كه خدا ( در قرآن ) و فرستاده‌اش ( در سنّت خود ) تحريم كرده‌اند حرام مي‌دانند ، و نه آئين حق را مي‌پذيرند ، پيكار و كارزار كنيد تا زماني كه ( اسلام را گردن مي‌نهند ، و يا اين كه ) خاضعانه به اندازه توانائي ، جزيه را مي‌پردازند ( كه يك نوع ماليات سرانه است و از اقليّتهاي مذهبي به خاطر معاف‌بودن از شركت در جهاد ، و تأمين امنيّت جان و مال آنان گرفته مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَسُولُهُ » : مراد محمّدبن عبدالّله ، پيغمبر اسلام است . « لايَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ » : معتقد به دين حق كه اسلام است نمي‌باشند . « مِنَ الَّذِينَ . . . » : واژه ( مِنْ ) در اينجا بيانيّه است‌ ؛ نه تبعيضيّه . يعني همه پيروان كتب آسماني پيشين . « الْجِزْيَة » : از كزيت فارسي يا از جزاء عربي است و مراد مالياتي است كه از طرف حكومت اسلامي تعيين و از مردان بالغ و سالم و عاقل ثروتمند اهل كتاب به اندازه توانائي دريافت مي‌شود ؛ نه افراد فلج و كور و بنده و فقير و حقير ، و نه از زنان و كودكان و راهبان گوشه‌گير . حكومت اسلامي از اهل كتاب جزيه مي‌گيرد و از مسلمانان خمس غنائم ، زكات مال ، فطريّه ، وجوه كفّارات مختلفه ، و غيره . در ضمن اهل كتاب را از جهاد معاف مي‌كند و امنيّت مالي و جاني آنان را تأمين مي‌نمايد و از امكانات كشور برخوردارشان مي‌سازد . لذا جزيه يك نوع كمك مالي براي دفاع از موجوديت و استقلال و امنيّت كشور اسلامي است . « عَن يَدٍ » : با دست خود . نقداً . به اندازه قدرت . به سبب انقياد . به سبب انعام بدانان . « صَاغِرُونَ » : اَذِلّاء . از ماده صَغار به معني كوچكي و رذالت ( نگا : انعام / 124 ، اعراف / 13 و 119 ) .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يهوديان مي‌گويند : عُزَير پسر خدا است ( چرا كه آنان را بعد از يك قرن خواري و مذلّت از بند اسارت رهانيد و تورات را كه از حفظ داشت دوباره براي ايشان نگاشت و در دسترسشان گذاشت ) ، و ترسايان مي‌گويند : مسيح پسر خدا است ( چرا كه او بي‌پدر از مادر بزاد ) . اين ، سخني است كه آنان به زبان مي‌گويند ( و ادعائي بيش نيست و مبني بر دليل و برهاني نمي‌باشد . نه هيچ پيغمبري آن را گفته است و نه در هيچ كتاب آسماني از سوي خدا آمده است . اين گفتار ) آنان به گفتار كافراني مي‌ماند كه پيش از آنان همچنين مي‌گفتند ( و مثلاً معتقد به حلول خدا در برخي از مخلوقات بودند و يا اين كه فرشتگان را دختران خدا مي‌دانستند ) . خداوند كافران را نفرين و نابود كند چگونه ( دروغ مي‌گويند و چگونه از حق با وجود اين همه روشني به دور مي‌گردند و ) بازداشته مي‌شوند ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« عُزَيْرٌ » : همان كسي است كه اهل كتاب او را عزرا مي‌نامند . « ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ » : اين سخني است كه به زبان مي‌گويند و دليلي بر صحّت آن ندارند . اين سخني است كه مي‌گويند و نشايد كه چنين بگويند . « يُضَاهِئُونَ » : همچون ايشان مي‌گويند . سخنشان به سخن كافراني مي‌ماند كه . در اصل مضافي حذف شده است و ضمير مضاف‌اليه به جاي آن قرار گرفته و مرفوع شده است . تقدير چنين است : يُضَاهي قَوْلُهُمْ قَوْلَ الَّذِينَ . از ماده ( ضَها ) يا ( ضَهي ) است و ياء به همزه تبديل شده است . آن را ( يُضاهُونَ ) هم خوانده‌اند . « قاتَلَهُمُ اللهُ » : خدا با آنان بجنگد ! سرنوشت كسي هم كه خدا با او بجنگد نابودي و بدبختي است . مراد دعا است ، يعني خداوند ايشان را نفرين و از رحمت خود به دور كند . « أَنَّيا » : چگونه . « يُؤْفَكُونَ » : بازداشته مي‌شوند . منصرف گردانده مي‌شوند ( نگا : مائده / 75 ) .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِيَعْبُدُواْ إِلَهاً وَاحِداً لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يهوديان و ترسايان علاوه از خدا ، علماء ديني و پارسايان خود را هم به خدائي پذيرفته‌اند ( چرا كه علماء و پارسايان ، حلال خدا را حرام ، و حرام خدا را حلال مي‌كنند ، و خودسرانه قانونگذاري مي‌نمايند ، و ديگران هم از ايشان فرمان مي‌برند و سخنان آنان را دين مي‌دانند و كوركورانه به دنبالشان روان مي‌گردند . ترسايان افزون بر آن ) مسيح پسر مريم را نيز خدا مي‌شمارند . ( در صورتي كه در همه كتابهاي آسماني و از سوي همه پيغمبران الهي ) بديشان جز اين دستور داده نشده است كه : تنها خداي يگانه را بپرستند و بس . جز خدا معبودي نيست و او پاك و منزّه از شرك‌ورزي و چيزهائي است كه ايشان آنها را انباز قرار مي‌دهند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِتَّخَذُوا » : قرار داده‌اند . تبديل كرده‌اند . « أَحْبَار » : جمع حِبْر ، علماء ، مراد پيشوايان ديني يهوديان است . « رُهْبَان‌ » : جمع راهب ، پارسايان . ديرنشينان . مراد پيشوايان ديني مسيحيان است . « أَرْبَاباً » : جمع رَبّ ، معبودان .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان مي‌خواهند نور خدا را با ( گمانهاي باطل و سخنان نارواي ) دهان خود خاموش گردانند ( و از گسترش اين نور كه اسلام است جلوگيري كنند ) ولي خداوند جز اين نمي‌خواهد كه نور خود را به كمال رساند ( و پيوسته با پيروزي اين آئين ، آن را گسترده‌تر گرداند ) هرچند كه كافران دوست نداشته باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُطْفِئُوا » : از مصدر إِطْفاء ، به معني خاموش‌كردن . « نُورَاللهِ » : مراد آئين اسلام ، يا قرآن است ( نگا : نساء / 174 و تغابن / 8 ) . « يَأْبَيا » : خودداري مي‌كند . سرباز مي‌زند .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا است كه پيغمبر خود ( محمّد ) را همراه با هدايت و دين راستين ( به ميان مردم ) روانه كرده است تا اين آئين ( كامل و شامل ) را بر همه آئينها پيروز گرداند ( و به منصّه ظهورش رساند ) هرچند كه مشركان نپسندند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْهُدَيا » : هدايت . مراد قرآن است . « لِيُظْهِرَهُ » : تا او را مطلع و مسلّط گرداند . تا آن را برتري و چيرگي بخشد . مرجع ضمير ( هُ ) مي‌تواند ( رَسُول ) يا ( دينِ الْحَقِّ ) باشد .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيراً مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! بسياري از علماء دينيِ يهودي و مسيحي ، اموال مردم را به ناحق مي‌خورند ، و ديگران را از راه خدا بازمي‌دارند ( و از اطمينان مردمان به خود سوءاستفاده مي‌كنند و از پذيرش اسلام ممانعت مي‌نمايند . اي مؤمنان ! شما همچون ايشان نشويد و مواظب علماء بدكردار و عرفاء ناپرهيزگار خود باشيد و بدانيد اسم و رسمْ دنياپرستان مال‌اندوز را تغيير نمي‌دهد ) و كساني كه طلا و نقره را اندوخته مي‌كنند و آن را در راه خدا خرج نمي‌نمايند ، آنان را به عذاب بس بزرگ و بسيار دردناكي مژده بده .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِالْبَاطِلِ » : به ناحق . بيهوده . مثلاً از راه گناه بخشي و بهشت‌فروشي و تحريم حلال و تحليل حرام . « يَكْنِزُونَ » : اندوخته مي‌كنند . گنجينه مي‌سازند . مراد از كنز ، ثروت‌اندوزيِ بيجائي است كه حقوق شرعي از آن پرداخت نگردد . « الذَّهَبَ » : طلا . زر . « الْفِضَّة » : نقره . سيم . « الذَّهَبَ وَ الْفِضَّة » : مراد اموال است . « لا يُنفِقُونَها » : استعمال ضمير مفرد ( ها ) به جاي ضمير مثنّي ( هُما ) جائز است هنگامي كه بيان يكي از دو چيز به منزله بيان هردوي آنها باشد ( نگا : بقره / 45 ، جمعه / 11 ) . يا اين كه ضمير ( ها ) متوجّه معني است كه كُنوز يا اموال است . « بَشِّرْ » : مژده بده . مراد ريشخند و تهكّم است .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي ( فرا خواهد رسيد كه ) اين سكّه‌ها در آتش دوزخ ، تافته مي‌شود و پيشانيها و پهلوها و پشتهاي ايشان با آنها داغ مي‌گردد ( و براي توبيخ ) بديشان گفته مي‌شود : اين همان چيزي است كه براي خويشتن اندوخته مي‌كرديد ، پس اينك بچشيد مزه چيزي را كه مي‌اندوختيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمَ » : در روزي كه . روزي را كه . ظرف است براي ( عذاب إليمٍ ) يا ( يُعَذَّبُونَ ) محذوف و يا مفعول‌به ( أُذْكُرْ ) محذوف است . « تُكْوَيا » : داغ مي‌گردد . « جِبَاه‌ » : جمع جِبْهَة ، پيشانيها . « جنوب‌ » : جمع جنب ، پهلوها . « ظُهُور » : جمع ظَهْر ، پشتها .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتَابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَآفَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَآفَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شماره ماهها ( ي سال قمري ) در حكم و تقدير خدا ( ي متعال ، و مضبوط در لوح محفوظ ، يا موجود ) در كتاب آفرينش - از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده است‌ - دوازده ماه است كه چهار ماه حرام است ( و آنها عبارتند از : ذي‌القعده ، ذي‌الحجّه ، محرّم ، و رجب . جنگ در اين ماهها حرام است ، و ) اين ( تحريم نبرد ) آئين راستين و تغييرناپذير ( خدا ) است ، پس در آنها به خويشتن ستم نكنيد ( و جنگ در آنها را حلال ندانيد ، مگر اين كه تجاوز و قانون‌شكني از سوي دشمن باشد و شما به ناچار از خود دفاع كنيد . اي مؤمنان ! ) با همه مشركان بجنگيد همان گونه كه آنان جملگي با شما مي‌جنگند ، و بدانيد كه ( لطف و ياري ) خدا با پرهيزگاران است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كِتَاب‌ » : مراد همه كتابهاي آسماني ، يا لوح محفوظ ، و يا كتاب بازِ هستي است . « حُرُم‌ » : جمع حرام . مراد ماه‌هاي چهارگانه ذي‌القعده ، ذي‌الحجّه ، محرم ، و رجب است كه جنگيدن در آنها حرام است . « الدِّينُ » : آئين . حكم و داوري . حساب . « الْقَيِّمُ » : راست و درست . استوار و پابرجا . « الدِّينُ الْقَيِّمُ » : آئين راستين و ابدي . داوري درست و سرمدي . حساب صحيح و هميشگي . « كَآفَّةً » : جملگي . همگي . مصدري است مانند عافِيَة و عاقِبَة ، و به معني ( كافّينَ ) بوده و حال فاعل يا مفعول مي‌باشد . « قَاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَآفَّة » : جملگي با مشركان بجنگيد . با جملگي مشركان بجنگيد .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُحِلِّونَهُ عَاماً وَيُحَرِّمُونَهُ عَاماً لِّيُوَاطِؤُواْ عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللّهُ فَيُحِلُّواْ مَا حَرَّمَ اللّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به تأخير انداختن ( و بهم‌زدن ترتيب ماههاي حرام ) افزايش در كفر است . كافران بدان گمراهِ ( گمراه و سرگشته‌تر از پيش ) مي‌شوند . آنان يك سال ( ماه حرام را ) حلال مي‌كنند و يك سال ( ماه حلال را ) حرام مي‌سازند ( و برابر آرزوي خود ماهها را جابجا مي‌نمايند و مي‌گويند : ماهي در برابر ماهي ) تا با تعداد ماههائي كه خدا حرام كرده است موافقت برقرار سازند ( و عدد چهار را تكميل گردانند ) و بدين وسيله چيزي را ( براي خود ) حلال نمايند كه خداوند حرام كرده است ( و چيزي را حرام نمايند كه خداوند حلال فرموده است ) . كردار زشتشان در نظرشان آراسته شده است ، و خداوند گروه كافران ( مُصرّ بر كفر را به راه سعادت ) هدايت نمي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلنَّسِي‌ءُ » : به تأخيرانداختن . مراد جابه‌جائي ماهها و بهم‌زدن ترتيب طبيعي آنها است كه عربها بنا به مصالحي چنين مي‌كردند و مثلاً اعلام مي‌كردند كه ماه محرم امسال به تأخير انداخته مي‌شود و ماه صفر جايگزين آن مي‌گردد . يا ماه ذي‌الحجّه كه مراسم حجّ در آن انجام مي‌گيرد ، از تابستان به زمستان انداخته مي‌شود ، و . . . « يُحِلُّونَهُ . . . يُحَرِّمُونَهُ » : مرجع ضمير ( هُ ) واژه ( أَلنَّسي‌ءُ ) است و مي‌توان آيه را چنين معني كرد : كافران سالي ، به تأخيرانداختن و جابجاكردن را حلال مي‌دانند و سالي ، حرام . « لِيُوَاطِئُوا » : از مصدر مُواطاه به معني موافقت و مطابقت است . يعني تا اين كه شماره چهار را تكميل مي‌كنند ، هرچند كه ماههاي حرام جابجا شوند .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! چرا هنگامي كه به شما گفته مي‌شود : ( براي جهاد ) در راه خدا حركت كنيد ، سستي مي‌كنيد و دل به دنيا مي‌دهيد ؟ آيا به زندگي اين جهان به جاي زندگي آن جهان خوشنوديد ؟ ( و فاني را بر باقي ترجيح مي‌دهيد ؟ آيا سزد كه چنين كنيد ؟ ) تمتّع و كالاي اين جهان در برابر تمتّع و كالاي آن جهان ، چيز كمي بيش نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا لَكُمْ » : چه چيزتان شده است‌ ؟ چه خبرتان است‌ ؟ چرا شما ؟ « إنفِرُوا » : بيرون رويد . براي جهاد به تندي خارج شويد . « إِثَّاقَلْتُمْ » : سستي و كندي كرديد . اصل آن ( تَثَاقَلْتُمْ ) و از باب تفاعُل است . « إِثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأرْضِ » : خويشتن را به زمين چسپانده و تنبلي كرديد . دل به زندگي جهان داديد و بدان گرائيديد . « مِنَ الآخِرَةِ » : بدل آخرت . به جاي دنياي ديگر .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ إِلاَّ تَنفِرُواْ يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَيَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر براي جهاد بيرون نرويد ، خداوند شما را ( در دنيا با استيلاء دشمنان و در آخرت با آتش سوزان ) عذاب دردناكي مي‌دهد و ( شما را نابود مي‌كند و ) قومي را جايگزينتان مي‌سازد كه جداي از شمايند ( و پاسخگوي فرمان خدايند و در اسرع وقت دستور او را اجرا مي‌نمايند . شما بدانيد كه با نافرماني خود تنها به خويشتن زيان مي‌رسانيد ) و هيچ زياني به خدا نمي‌رسانيد ( چرا كه خدا بي‌نياز از همگان و داراي قدرت فراوان است ) و خدا بر هر چيزي توانا است ( و از جمله بدون شما هم مي‌تواند اسلام را پيروز گرداند ، و همچنين شما را از بين ببرد و دسته فرمانبرداري را جانشين شما كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ تَنفِرُوا » : اگر براي جهاد بيرون نرويد . اصل آن ( إِنْ لا تَنْفِرُوا ) است . « غَيْرَكُمْ » : جداي از شما ، يعني مطيع و فرمانبردار و مؤمن و پرهيزگار . واژه ( غَيْرَ ) صفت ( قَوْماً ) است و به سبب ابهام فراواني كه دارد با وجود اضافه معرفه نمي‌گردد . مي‌تواند مستثني نيز باشد . « يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ » : قوم ديگري را جانشين شما مي‌سازد . قومي را جانشين شما مي‌كند كه مغاير با شمايند و دستور خدا را اجرا مي‌نمايند . « لا تَضُرُّوهُ » : به خدا زيان نمي‌رسانيد . به پيغمبر زيان نمي‌رسانيد .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر پيغمبر را ياري نكنيد ( خدا او را ياري مي‌كند ، همان گونه كه قبلاً ) خدا او را ياري كرد ، بدان گاه كه كافران او را ( از مكّه ) بيرون كردند ، در حالي كه ( دو نفر بيشتر نبودند و ) او دومين نفر بود ( و تنها يك نفر به همراه داشت كه رفيق دلسوزش ابوبكر بود ) . هنگامي كه آن دو در غار ( ثور جاي گزيدند و در آن سه روز ماندگار ) شدند ( ابوبكر نگران شد كه از سوي قريشيان به جان پيغمبر گزندي رسد ، ) در اين هنگام پيغمبر خطاب به رفيقش گفت : غم مخور كه خدا با ما است ( و ما را حفظ مي‌نمايد و كمك مي‌كند و از دست قريشيان مي‌رهاند و به عزّت و شوكت مي‌رساند . در اين وقت بود كه ) خداوند آرامش خود را بهره او ساخت ( و ابوبكر از اين پرتو الطاف ، آرام گرفت ) و پيغمبر را با سپاهياني ( از فرشتگان در همان زمان و همچنين بعدها در جنگ بدر و حُنَين ) ياري داد كه شما آنان را نمي‌ديديد ، و سرانجام سخن كافران را فروكشيد ( و شوكت و آئين آنان را از هم گسيخت ) و سخن الهي پيوسته بالا بوده است ( و نور توحيد بر ظلمت كفر چيره شده است و مكتب آسماني ، مكتبهاي زميني را از ميان برده است ) و خدا باعزّت است ( و هركاري را مي‌تواند بكند و ) حكيم است ( و كارها را بجا و از روي حكمت انجام مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ثَانِيَ اثْنَيْنِ » : يكي از دو نفر . حال ضمير ( هُ ) است . « الْغَار » : مراد غار كوه ثور است كه در جنوب مكّه قرار دارد و راه يك ساعته پياده از آن دور است . « إِذْهُمَا فِي الْغَارِ » : بدل بعض از ( إِذْ أَخْرَجَهُ ) ، و ( إِذْ يَقُولُ ) بدل دوم آن است . « عَلَيْهِ » : ضمير ( ه ) به پيغمبر و يا به ابوبكر صِدّيق برمي‌گردد . « كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا » : مراد سخني است مبني بر قتل پيغمبر كه همگي بر آن متّفق شدند ( نگا : انفال / 30 ) . شرك . دعوت به كفر . مراد معتقدات ايشان است . « كَلِمَةُاللهِ » : مراد وعده پيروزي خدا به پيغمبران و مؤمنان است ( غافر / 51 ) . توحيد . دعوت به اسلام . آئين اسلام . واژه ( كَلِمَةُ ) مبتدا است و جمله ( هِيَ‌الْعُلْيَا ) خبر آن است . ذكر جمله اسميّه براي دوام است و بيانگر هميشگي و جاودانگي ( كَلِمَةُ اللهِ ) است .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ انْفِرُواْ خِفَافاً وَثِقَالاً وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مؤمنان ! هرگاه منادي جهاد ، شما را به جهاد ندا درداد فوراً ) به سوي جهاد حركت كنيد ، سبك‌بار يا سنگين‌بار ، ( جوان يا پير ، مجرّد يا متأهّل ، كم‌عائله يا پرعائله ، غني يا فقير ، فارغ‌البال يا گرفتار ، مسلّح به اسلحه سبك يا سنگين ، پياده يا سواره و . . . در هر صورت و در هر حال ، ) و با مال و جان در راه خدا جهاد و پيكار كنيد . اگر دانا باشيد مي‌دانيد كه اين به نفع خود شما است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خِفَافاً » : جمع خَفيف ، سبكباران . « ثِقَالاً » : جمع ثقيل ، سنگين‌باران . « خِفَافاً وَ ثِقَالاً » : حال است و مراد اين است كه در هر حالي بايد به جهاد رفت : سواره يا پياده ، پير يا جوان ، فقير يا غني ، آسان يا مشكل .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ لَوْ كَانَ عَرَضاً قَرِيباً وَسَفَراً قَاصِداً لاَّتَّبَعُوكَ وَلَكِن بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنفُسَهُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( منافقان ) اگر غنائمي نزديك ( و در دسترس ) و سفري سهل و آسان باشد ( به طمع دنيا ) از تو پيروي مي‌كنند و به دنبال تو مي‌آيند ، ولي راه دور و پردردسر ( همچون تبوك ) براي ايشان ناشدني و نارفتني است . به خدا سوگند مي‌خورند كه اگر مي‌توانستيم با شما حركت مي‌كرديم . آنان ( در واقع با اين عملها و اين دروغها ) خويشتن را تباه و هلاك مي‌كنند ، و خدا مي‌داند كه ايشان دروغگويند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَرَضاً » : كالا و متاع فاني دنيا . حُطام دنيا . « قَاصِداً » : آسان و بي‌دردسر . « الشُّقَّة » : مسافتي كه بدون مشقّت طي نشود .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ عَفَا اللّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا تو را بيامرزاد ! چرا به آنان اجازه دادي ( كه از جهاد بازمانند و با شما خارج نشوند ) پيش از آن كه براي تو روشن گردد كه ايشان ( در عذرهائي كه مي‌آورند ) راستگويند و يا بداني كه چه كساني دروغگويند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَفَا اللهُ عَنكَ » : جمله دعائي است و مراد از اين نوع جمله‌ها بيشتر تعظيم و توقير است‌ ؛ نه توبيخ و تحقير . در اينجا عتاب بر ترك اوّلي و أَكْمَل است‌ ؛ نه به خاطر ارتكاب جرم و معصيت ( نگا : نور / 62 ) . بلكه مي‌توان گفت منظور از خطاب به صورت استفهام استنكاري ، بيان منافقي منافقان است . يعني اگر بديشان اجازه نمي‌دادي ، منافقي منافقان در عمل براي همگان روشن مي‌شد . چرا كه در هر صورت منافقان به جنگ تبوك نمي‌رفتند .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ لاَ يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ أَن يُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند در انجام جهاد با مال و جان ( در راه يزدان ) از تو اجازه نمي‌گيرند ، ( زيرا جهاد واجب است و در اداء واجبات ، كسب اجازه لازم نيست . اين چنين مؤمنان راستيني كه براي رفتن به جهاد اجازه نمي‌گيرند ، به طريق اوّلي براي نرفتن به جهاد درخواست اجازه نمي‌كنند ) و خداوند به خوبي افراد پرهيزگار را مي‌شناسد ( و از نيّات و اعمال آنان كاملاً آگاه است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَسْتَأْذِنُكَ . . . » : در كار جهاد از تو درخواست اجازه نمي‌كنند ؛ نه براي خروج و نه براي قعود . متعلّق آن مي‌تواند محذوف و واژه ( تخلّف ) باشد ، و ( أَن يُجاهِدُوا ) ، كَراهَةَ أَن يُجاهِدُوا منظور نظر و در تقدير باشد .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تنها كساني از تو اجازه مي‌خواهند كه ( در جهاد شركت نكنند كه مدّعيان دروغينند و ) به خدا و روز جزا ايمان ندارند و دلهايشان دچار شكّ و ترديد است و در حيرت و سرگرداني خود بسر مي‌برند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِرْتابَتْ » : دچار شكّ و ترديد شده است . « يَتَرَدَّدُونَ » : در رفت و برگشت و آمد و شدند . سرگردانند .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ أَرَادُواْ الْخُرُوجَ لأَعَدُّواْ لَهُ عُدَّةً وَلَكِن كَرِهَ اللّهُ انبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُواْ مَعَ الْقَاعِدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ( اين منافقان نيّت پاك و درستي داشتند و ) مي‌خواستند ( براي جهاد ) بيرون روند ، توشه و ساز و برگ آن را آماده مي‌كردند ( و مسلّح و مجهّز در خدمت رسول راه مي‌افتادند . ) امّا خدا ( مي‌دانست كه اگر براي جهاد بيرون مي‌آمدند جز زيان و ضرر نداشتند . اين بود كه ) بيرون‌شدن و حركت‌كردن آنان را ( به سوي ميدان نبرد ) نپسنديد و ايشان را از ( اين كار ) بازداشت . و بديشان گفته شد : با نشستگان ( عاجز و ناتوان ، از قبيل : بيماران و پيران و كودكان و زنان ، در خانه ) بنشينيد ( چرا كه شايستگي آن را نداريد كه در كارهاي بزرگ و راه سترگ خدا گام برداريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عُدَّة » : توشه . ساز و برگ . « إِنْبِعاث‌ » : روانه‌شدن . رفتن . « ثَبَّطَ » : بازداشت . با ترس و هراس انداختن به دل منافقان ، از بيرون رفتن ايشان براي غزوه تبوك و جنگ با روميان جلوگيري كرد . « قِيلَ » : گفته شد . اين سخن مي‌تواند القاء خدا ، اذن رسول ، نداي وجدان ، وسوسه شيطان ، و يا گفتار يك يا چند نفر از ميان خودشان باشد .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ لَوْ خَرَجُواْ فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلاَّ خَبَالاً ولأَوْضَعُواْ خِلاَلَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر آنان همراه شما ( براي جهاد ) بيرون مي‌آمدند ، چيزي جز شر و فساد بر شما نمي‌افزودند ، و به سرعت در ميان شما حركت مي‌كردند و مشغول آشفتن و گول‌زدن و برگرداندنتان از دين مي‌شدند . در ميانتان هم كساني هستند كه سخن ايشان را بشنوند ( و دعوت تفرقه‌آميز و فتنه‌برانگيز ايشان را بپذيرند ) . خداوند ستمگران را خوب مي‌شناسد ( و از فاسق و فاجر ايشان آگاه و از رفتار آشكار و نهانشان باخبر است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَبَالاً » : شر و فساد ( نگا : آل‌عمران / 118 ) . « أَوْضَعُوا » : سرعت مي‌گرفتند . با شتاب راه مي‌افتادند . « خِلالَ » : جمع خَلَل‌ ؛ ميان ، بين . « فِتْنَة » : تفرقه و اختلاف . از دين برگرداندن . « سَمَّاعُونَ » : شنوندگان . فرمانبرداران . جاسوسان .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدِ ابْتَغَوُاْ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُواْ لَكَ الأُمُورَ حَتَّى جَاء الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين گروه منافقان ) پيش از اين هم به فتنه‌گري و ايجاد فساد ( در ميان شما ) پرداخته‌اند و ( در جنگ احد و ديگر موارد ) برضدّ شخص پيغمبر ( و برخي از مؤمنان و خود آئين اسلام توطئه‌ها چيده‌اند و ) نقشه‌ها كشيده‌اند و رايزنيها نموده‌اند و نيرنگها ورزيده‌اند ( براي اين كه جلو اسلام را بگيرند و كار را بر تو تباه كنند ) تا زماني كه - علي‌رغم خواست منافقان ( و به كوري چشم ايشان ) - ياري خدا فرا رسيد و آئين اسلام آشكار و پيروز گرديد ( و دسته دسته مردمان بدان گرويدند و مزه ايمان را چشيدند و به حساب منافقان رسيدند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَلَّبُوا لَكَ الأُمُورَ » : برضدّ تو مشورتها نموده‌اند و چاره‌انديشيها كرده‌اند و نيرنگها ساخته‌اند . « جَآءَالْحَقُّ » : حق فرا رسيد . وعده پيروزي تحقّق يافت . « أَمْرُاللهِ » : مراد آئين خدا اسلام است .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لِّي وَلاَ تَفْتِنِّي أَلاَ فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بعضي از منافقان مي‌گويند : به ما اجازه بده ( تا در جهاد با روميان شركت نكنيم ) و ما را دچار فتنه و فساد ( جمال ماهرويان رومي ) مساز . هان ! هم‌اينك ايشان ( با مخالفت فرمان خدا ) به خودِ فتنه و فساد افتاده‌اند و ( دچار معصيت و گناه شده‌اند و در روز قيامت ) آتش دوزخ ، كافران ( چون ايشان ) را فرا مي‌گيرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَفْتِنِّي‌ » : مرا دچار فتنه و آشوب مساز . مرا شيدا و مفتون زيبارويان رومي مساز و گناه‌آلودم مكن .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ إِن تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُواْ قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَيَتَوَلَّواْ وَّهُمْ فَرِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر نيكي به تو رسد ( و پيروزي و غنيمت يابي ، اين توفيق ) ايشان را ناراحت مي‌كند ، و اگر مصيبتي به تو دست دهد ( و مثلاً كشته‌ها و زخميهائي داشته باشي ، شادي مي‌كنند و ) مي‌گويند : ما كه تصميم خود را از پيش گرفته‌ايم ( و قبلاً خويشتن را برحذر از اين بلا داشته‌ايم ) و شادان برمي‌گردند و مي‌روند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَخَذْنَا أَمْرَنَا » : تصميم خود را گرفته بوديم . خود را از خطر رهانده و محفوظ و مصون داشته‌ايم .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : هرگز چيزي ( از خير و شر ) به ما نمي‌رسد ، مگر چيزي كه خدا براي ما مقدّر كرده باشد . ( اين است كه نه در برابر خير مغرور مي‌شويم و نه در برابر شر به جزع و فزع مي‌پردازيم ، بلكه كاروبار خود را به خدا حواله مي‌سازيم ، و ) او مولي و سرپرست ما است ، و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند و بس .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَتَبَ » : مقدّر نموده است . واجب گردانده است . مقرّر داشته است .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَن يُصِيبَكُمُ اللّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : آيا درباره ما جز يكي از دو نيكي انتظار داريد : ( يا پيروزي و غنيمت در دنيا ، و يا شهادت و بهشت در آخرت ) . ولي ما درباره شما چشم به راه هستيم كه يا خداوند ( در اين جهان يا آن جهان ) به عذابي از سوي خود گرفتارتان سازد و يا ( در اين جهان ) با دست ما ( مذلّت و خواري نصيبتان سازد ) . پس شما چشم به راه ( فرمان و خواست ) خدا باشيد و ما هم با شما در انتظاريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَرَبَّصُونَ » : انتظار مي‌كشيد . چشم‌براهيد . « إِحْدَي الْحُسْنَيَيْنِ » : يكي از دو حالت نيك و عاقبت خوب . پيروزي و بهروزي يا شهادت و جنّت .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَنفِقُواْ طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْماً فَاسِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! به منافقاني كه براي پنهان داشتن نفاق خود به بذل و بخشش مي‌پردازند ) بگو : چه از روي اختيار و چه از روي اجبار به بذل و بخشش بپردازيد ، در هر حال از شما پذيرفته نمي‌گردد ، چرا كه شما قوم فاسقي هستيد ( و بر دين خدا ميشوريد و از فرمان او به در مي‌رويد و نفاقتان اعمال نيكتان را پوچ و بيسود مي‌گرداند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنفِقُوا » : ببخشيد . بخشش و احسان كنيد . در ظاهرْ امر و در معني خبر است ( نگا : توبه / 80 ) . « طَوْعاً أَوْكَرْهاً » : به دلخواه يا به ناچار . مصدرند و حال واقع شده‌اند و به معني ( طَآئِعينَ ) و ( كارِهينَ ) به كار رفته‌اند .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلاَ يَأْتُونَ الصَّلاَةَ إِلاَّ وَهُمْ كُسَالَى وَلاَ يُنفِقُونَ إِلاَّ وَهُمْ كَارِهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ‌چيز مانع پذيرش نفقات و بذل و بخشش‌هايشان نشده است جز اين كه آنان به خدا و پيغمبرش ايمان ندارند ( و كفر هم اعمال را پوچ و بيسود مي‌كند ، ) و جز با ناراحتي و بي‌حالي و سستي و سنگيني به نماز نمي‌ايستند ، و جز از روي ناچاري احسان و بخشش نمي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُسَالَيا » : جمع كَسْلان ، تنبل . سست .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ فَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فزوني اموال و اولاد ( يعني نيروي اقتصادي و انساني ) ايشان ، تو را به شگفتي نيندازد . چرا كه خداوند مي‌خواهد آنان را در زندگي دنيا بدين وسيله معذّب كند ( و پيوسته به جمع مال و منال كوشند و همه عمر در راه نگهداري و پاسداري آن تلاش ورزند ، و به خاطر دلبستگي فوق‌العاده به اين امور ، خدا و آخرت را فراموش كنند ) و در حال كفر جان دهند و قالب تهي كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَزْهَقَ » : بدر رود . از مصدر زُهوق به معني خُروج ، و در اينجا مراد جان‌دادن و قالب تهي‌كردن است كه براي آنان همراه با شكنجه‌ها و دردها است ( نگا : انعام / 93 و أنفال / 50 ) . « أَنفُس‌ » : جمع نفْس ، جان . روح .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَحْلِفُونَ بِاللّهِ إِنَّهُمْ لَمِنكُمْ وَمَا هُم مِّنكُمْ وَلَكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به خدا سوگند مي‌خورند كه آنان از شمايند ( و مؤمن و مسلمانند ) در حالي كه از شما نيستند ( و مؤمن و مسلمان نمي‌باشند ) و مردمان ترسوئي هستند ( و چون از شما وحشت دارند ، دروغ مي‌گويند و نفاق مي‌ورزند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَفْرَقُونَ » : مي‌ترسند . از مصدر ( فَرَق ) به معني خوف و فزع .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلاً لَّوَلَّوْاْ إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر پناهگاهي يا غارهائي و يا سردابي پيدا كنند شتابان بدانجا مي‌روند و به سرعت بدان مي‌خزند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَلْجَأً » : پناهگاه . « مَغَارَاتٍ » : جمع مَغارة ، غارها . « مُدَّخَلاً » : سرداب . دهليز . نقب . « يَجْمَحُونَ » : شتابان و پريشان مي‌گريزند . از ( جُموح ) به معني توسني و سربرداشتنِ اسب . « وَ هُمْ يَجْمَحُونَ » : مراد اين است كه منافقان از شما نفرت و وحشت دارند و از آئين شما بيزارند .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْهُم مَّن يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنْهَا رَضُواْ وَإِن لَّمْ يُعْطَوْاْ مِنهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان آنان كساني هستند كه در تقسيم زكات از تو عيبجوئي مي‌كنند و ايراد مي‌گيرند ( و نسبت بي‌عدالتي را به تو مي‌دهند ! اينان جز به فكر حطام دنيا در انديشه چيز ديگري نيستند ، و لذا ) اگر بدانان چيزي از زكات داده شود خوشنود مي‌شوند و اگر چيزي از آن بديشان داده نشود هرچه زودتر خشم مي‌گيرند ( و اخم و تخم مي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَلْمِزُكَ » : از تو عيبجوئي مي‌كنند . به تو طعنه مي‌زنند و از تو ايراد مي‌گيرند . « الصَّدَقَاتِ » : جمع صَدَقَة ، زكات ( نگا : توبه / 60 ) . « يَسْخَطُونَ » : خشمگين مي‌شوند .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوْاْ مَا آتَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ سَيُؤْتِينَا اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللّهِ رَاغِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر آنان بدانچه خدا و پيغمبرش بديشان داده است ( و قسمت ايشان كرده است ) راضي مي‌شدند و مي‌گفتند : ( دستور ) خدا ما را بسنده است و خداوند از فضل و احسان خود به ما مي‌دهد و پيغمبرش ( بيش از آنچه به ما داده است اين بار به ما عطاء مي‌كند ، و ) ما ( به فضل و بخشايش پروردگار خود چشم دوخته و ) تنها رضاي خدا را مي‌جوئيم ، ( اگر چنين مي‌گفتند و مي‌كردند ، به سود آنان بود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَوْ » : جواب آن محذوف است كه ( لَكانَ خَيْراً لَهُمْ ) است . « رَاغِبُونَ » : جمع راغِب ، مشتاق . خواهان . آرزومند .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زكات مخصوص مستمندان ، بيچارگان ، گردآورندگان آن ، كساني كه جلب محبّتشان ( براي پذيرش اسلام و سودگرفتن از خدمت و ياريشان به اسلام چشم داشته ) مي‌شود ، ( آزادي ) بندگان ، ( پرداخت بدهي ) بدهكاران ، ( صرف ) در راه ( تقويت آئين ) خدا ، و واماندگان در راه ( و مسافران درمانده و دورافتاده از مال و منال و خانه و كاشانه ) مي‌باشد . اين يك فريضه مهمّ الهي است ( كه جهت مصلحت بندگان خدا مقرّر شده است ) و خدا دانا ( به مصالح آفريدگان ) و حكيم ( در وضع قوانين ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْفُقَرَآءِ » : مستمنداني كه چيزي دارند ولي كفاف زندگي ايشان نمي‌كند . « الْمَسَاكِينِ » : مستمنداني كه چيزي ندارند . فقير و مسكين به جاي همديگر هم به كار مي‌روند . « الْعَامِلِينَ عَلَيْهَا » : كاركناني كه از سوي پيشواي مسلمانان مأمور جمع‌آوري زكات مي‌شوند . « الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ » : كساني هستند كه پيشواي مسلمانان صلاح بداند از راه احسان از ايشان دلجوئي شود و يا زيان و ضررشان به مسلمانان نرسد . « فِي الرِّقَابِ » : در راه آزادكردن بندگان با خريد و كمك ايشان براي آزادي . « الْغَارِمِينَ » : افراد مقروض و مديوني كه قادر به پرداخت قرض خود نباشند و وام آنان حاصل ناداني نبوده و صرف معصيت نشده باشد . « فِي سَبِيلِ اللهِ » : مراد تمام راههائي است كه منتهي به خوشنودي خدا مي‌گردند . « إبْنِ السَّبِيلِ » : مسافر دورافتاده از خانه و كاشانه و نيازمند كمك براي رسيدن به آن باشد . « فَرِيضَةً » : واجب . مصدر و مفعول مطلق تأكيدي براي فعل مقدّري است . يعني : فَرَضَ اللهُ لَهُمُ الصَّدَقَاتِ فَريضَةً .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُواْ مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان منافقان كساني هستند كه پيغمبر را مي‌آزارند و مي‌گويند : او سراپاگوش است ( و راست و دروغ را مي‌شنود و همه‌چيز را باور مي‌كند ) . بگو : ( او در نهايت لطف و محبّت به سخنان خوب و بد شما گوش فرا مي‌دهد ، ولي به سخن خوب عمل مي‌كند و سخن بد را ناديده مي‌گيرد و بدان عمل نمي‌كند ، و اين ) سراپا گوش بودن او به نفع شما است . او به خدا ايمان دارد ( و همه فرموده‌هاي او را تصديق مي‌كند ) و به مؤمنان ايمان دارد ( و هرچه بگويند باور مي‌كند ، چون معتقد به اخلاص ايشان است ) و او براي كساني كه از شما كه ايمان آورده‌اند رحمت است ( زيرا ايشان را به راستاي خداشناسي آورده است و راه بهشت را بدانان نموده است ) . كساني كه فرستاده خدا را مي‌آزارند ، عذاب دردناكي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُذُنٌ » : گوش . مراد شخصي است كه همه چيز را باور كند . خوش‌باور و دهن‌بين . ناميدن انسان به اندام شنوائي ( أُذُن ) يا اندام بينائي ( عَيْن=جاسوس ) براي مبالغه است .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ يَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُواْ مُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏براي شما ، به خدا سوگندها مي‌خورند ( كه درباره پيغمبر چيز بدي نگفته‌اند و به دروغ از شركت در جهاد واپس نكشيده‌اند ) تا با سوگندهاي خود شما را راضي كنند . در حالي كه شايسته‌تر اين است كه خدا و پيغمبرش را ( با عبادت و طاعت و فرمانبرداري ) راضي كنند ، اگر واقعاً ايمان دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« . . . أحَقُّ » : مراد اين است كه راضي‌كردن خدا و پيغمبر مهمتر از راضي‌كردن مسلمانان است . « أَن يُرْضُوهُ » : ضمير ( هُ ) به ( رسول ) برمي‌گردد . ولي چون سخن از خدا و رسول در ميان است ، مي‌بايست ( يُرْضُوهُما ) گفته شود . امّا از آنجا كه راضي‌كردن پيغمبر عين راضي‌كردن خدا است ضمير مفرد به جاي ضمير مثنّي ذكر شده است ( نگا : نساء / 80 ) . همچنين مي‌توان گفت : ( وَ اللهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ ) ، دو جمله است و ( اللهُ ) و ( رَسُولُ ) مبتدا بوده و خبر اوّلي به خاطر دلالت خبر دومي بر آن ، حذف شده است . تقدير چنين است : وَ اللهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ . مثل بيت زير : نَحْنُ بِما عِنْدَنا وَ أَنْتَ بِماعِنْدَ كَ راضٍ وَ الرَّأْيُ مُخْتَلِفٌ‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِداً فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا ندانسته‌اند كه هركس با خدا و پيغمبرش دشمني و مخالفت كند ، سزاي او آتش دوزخ است و جاودانه در آن مي‌ماند ؟ اين ( گرفتار آمدن به دوزخ ) رسوائي و خواري بزرگي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُحَادِدْ » : دشمني و مخالفت كند . مراد اين است : كسي كه با انجام گناه نافرماني خود را نشان مي‌دهد ، انگار جبهه‌گيري كرده است و خويشتن را در حدّي يعني جانبي ، و خدا را در حدّي قرار داده است ( نگا : مجادله / 5 و 20 و 22 ) . « الخِزْيُ » : خواري و رسوائي .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِئُواْ إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏منافقان ( خدا و آيات و پيغمبر او را در ميان خود به مسخره مي‌گيرند و ) مي‌ترسند كه سوره‌اي برضدّ ايشان نازل شود ( و علاوه از آنچه مي‌گويند ) آنچه را ( هم كه ) در دل دارند به رويشان بياورد و آشكارش سازد . بگو : هر اندازه مي‌خواهيد مسخره كنيد ، بيگمان خداوند آنچه را كه از آن بيم داريد ( و در پنهان داشتنش مي‌كوشيد ) آشكار و هويدا مي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَحْذَرُ » : مي‌پرهيزند . مي‌ترسند . « تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ » : برضدّ ‌آنان نازل شود . « إِنَّ اللهَ مُخْرِجٌ . . . » : ( نگا : محمّد / 29و30 ) .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر از آنان ( درباره سخنان ناروا و كردارهاي ناهنجارشان ) بازخواست كني ، مي‌گويند : ( مراد ما طعن و مسخره نبوده و بلكه با همديگر ) بازي و شوخي مي‌كرديم . بگو : آيا به خدا و آيات او و پيغمبرش مي‌توان بازي و شوخي كرد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« . . . نَخُوضُ » : بي‌قصد و غرض سخن مي‌گفتيم و صحبت مي‌نموديم .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَآئِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَآئِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُواْ مُجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بگو : با چنين معذرتهاي بيهوده ) عذرخواهي نكنيد . شما پس از ايمان‌آوردن ، كافر شده‌ايد . اگر هم برخي از شما را ( به سبب توبه مجدّد و انجام كارهاي شايسته ) ببخشيم ، برخي ديگر را نمي‌بخشيم . زيرا آنان ( بر كفر و نفاق خود ماندگارند و در حق پيغمبر و مؤمنان ) به بزهكاري خود ادامه مي‌دهند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَعْدَ إِيمَانِكُمْ » : پس از آن كه اظهار ايمان كرده‌ايد .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مردان منافق و زنان منافق همه از يك گروه ( و يك قماش ) هستند . آنان همديگر را به كار زشت فرا مي‌خوانند و از كار خوب باز مي‌دارند و ( از بذل و بخشش در راه خير ) دست مي‌كشند . خدا را فراموش كرده‌اند ( و از پرستش او روي‌گردان شده‌اند ) ، خدا هم ايشان را فراموش كرده است ( و رحمت خود را از ايشان بريده و هدايت خويش را از آنان دريغ داشته است ) . واقعاً منافقان فرمان‌ناپذير ( و سركش و گناهكار ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ » : دست خود را باز مي‌دارند . مراد اين است كه بخل مي‌ورزند و به احسان و انفاق و بذل و بخشش نمي‌پردازند . « الْفَاسِقُونَ » : كساني كه از فرمان خدا بيرون مي‌روند و عاصي و كافر و گمراه مي‌شوند .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ وَعَدَ الله الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند به مردان و زنان منافق ، و به همه كافران وعده آتش دوزخ داده كه جاودانه در آن مي‌مانند ، و دوزخ براي ( عِقاب و عذاب ) ايشان كافي است . ( علاوه از آن ) خدا آنان را نفرين و از رحمت خود به دور داشته و داراي عذاب هميشگي خواهند بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُقيمٌ » : دائم . سرمدي . ناگسستني .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُواْ أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالاً وَأَوْلاَداً فَاسْتَمْتَعُواْ بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلاَقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ بِخَلاَقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُواْ أُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الُّدنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( شما اي منافقان ! ) همانند كساني هستيد كه قبل از شما مي‌زيستند ( و در نفاق و كفر بر همديگر سبقت مي‌گرفتند و جز راه فسق و فجور نمي‌پوئيدند ) . آنان از شما نيرومندتر و از اموال و فرزندان بيشتري برخوردار بودند و از قسمت خود ( در اين جهان گذران ، از لذائذ نامشروع و گناهان ) بسي استفاده كردند و ( عاقبت مردند و دنيا را به ديگران سپردند و شرمندگي بردند . هم‌اينك شما نيز همچون ايشان از تقوا و ياد خدا دوري گزيده‌ايد و به راه هواها و هوسها رفته‌ايد و به گرداب شهوات افتاده‌ايد و از محرّمات ) شما هم بهره خود را برده‌ايد همان گونه كه افراد پيش از شما بهره خود را بردند ، و به همان چيزي ( از پلشتيها و زشتيها ) فرو رفته‌ايد كه آنان بدان فرو رفتند . ايشان كردارشان در دنيا و آخرت پوچ و بيسود گشت و زيانبار ( هر دو جهان ) شدند . ( هان اگر به راه آنان رويد ، همچون ايشان شويد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَالَّذِينَ . . . » : خبر مبتداي محذوف است . تقدير چنين است : أَنتُمْ كَالَّذِينَ . « إسْتَمْتَعُوا » : بسيار سود جستند و لذّت بردند . از لذائذ جسماني و شهوات فاني بسي بهره‌مند شدند . « خَلا » : بهره . نصيب . « خُضْتُمْ » : فرو رفته‌ايد . به باطل پرداخته‌ايد و بدان وارد شده‌ايد . « كَالَّذِي‌ » : موصول مفرد ( الَّذِي ) ، به جاي موصول جمع ( أَلَّذِينَ ) به كار رفته است . يا اين كه صفت موصوف محذوفي ، مانند : فَريق ، فَوْج ، و خَوْض است ، و تقدير چنين است : كَالْفَرِيقِ الَّذِي . . . كَالْخَوْضِ الَّذِي . يعني : همچون كساني كه . همچون باطل‌گرائيها و شهوت‌پرستيهائي كه .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وِأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا ( اين گروه منافقان از سرگذشت ديگران عبرت نمي‌گيرند ؟ مگر ) خبر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، شعيب ، و لوط بديشان نرسيده است‌ ؟ پيغمبرانشان همراه با دلائل روشن به سويشان آمدند ( و به رهنمودشان پرداختند و آنان تكذيب و تكفيرشان كردند و به اندرزهايشان گوش ندادند و به روشنگريهايشان وقع و ارجي ننهادند و لذا به عذاب خدا گرفتار آمدند و نابود شدند ) و خدا بديشان ظلم و ستم نكرد ، بلكه آنان خودشان به خويشتن ظلم و ستم كردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَوْم عَاد » : قوم هود است كه به وسيله بادهاي تند و وحشتزا نابود شدند ( نگا : اعراف / 65 و 71 ) . « قَوْم ثمود » : قَوْم صالح است كه با زلزله‌هاي ويرانگر هلاك شدند ( اعراف / 73 و 78 ) . « أَصْحَابِ مَدْيَنَ » : قوم شعيب است كه به وسيله آذرخش آسمان كشته شدند ( نگا : اعراف / 91 ) . « الْمُؤْتَفِكات‌ » : زير و رو شده‌ها . مراد شهر و روستاي قوم لوط است كه با زلزله زير و رو گرديد ( نگا : حجر / 73 و 74 ، انبياء / 74 ، نجم / 53 ) . از ماده ( إِفْك ) به معني وارونه‌كردن چيزي و برگرداندن آن از راهي به راهي است ( نگا : احقاف / 22 ) . دروغ را إِفْك مي‌گويند ، چون دروغ قلب حقائق است ( نگا : نور / 11 ) .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مردان و زنان مؤمن ، برخي دوستان و ياوران برخي ديگرند . همديگر را به كار نيك مي‌خوانند و از كار بد باز مي‌دارند ، و نماز را چنان كه بايد مي‌گزارند ، و زكات را مي‌پردازند ، و از خدا و پيغمبرش فرمانبرداري مي‌كنند . ايشان كسانيند كه خداوند به زودي ايشان را مشمول رحمت خود مي‌گرداند . ( اين وعده خدا است و خداوند به گزاف وعده نمي‌دهد و از وفاي بدان هم ناتوان نيست . چرا كه ) خداوند توانا و حكيم است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أوْلِيَآءُ » : ياران . ياوران .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند به مردان و زنان مؤمن بهشت را وعده داده است كه در زير ( كاخها و درختهاي ) آن جويبارها روان است و جاودانه در آن مي‌مانند ، و مسكنهاي پاكي را در بهشت جاويدان بدانان وعده داده است ( كه جاي ماندگاري هميشگي و زندگي سرمدي است . از همه مهمتر خداوند خوشنودي خود را بديشان وعده داده است كه ) خوشنودي خدا بالاتر از هر چيز است . پيروزي بزرگ همين است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« طَيِّبَةً » : پاكيزه و قشنگ و دلپسند . « عَدْنٍ » : جاي اقامت و ماندگاري . مراد بهشت جاويدان است كه سراي ماندن و زيستن واقعي و هميشگي است . « رِضْوَانٌ » : رضايت و خوشنودي . « ذلِكَ » : همه اينهائي كه گذشت ، يا اين كه خوشنودي خدا .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! با كافران و منافقان جهاد و پيكار كن ( تا ايشان را از كفر و نفاق برگرداني ) و بر آنان سخت بگير و ( با ايشان خشن باش . اين مجازات كنوني ايشان است و در آخرت ) جايگاهشان دوزخ است و چه بد سرنوشت و چه زشت جايگاهي است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُغْلُظْ عَلَيْهِمْ » : با كفّار به جهاد بي‌امان بپرداز ، و منافقان را سخت تهديد و سرزنش كن و حدود و مقرّرات خدا را درباره ايشان اجرا نما ( نگا : نور / 2 ) . « الْمَصِيرُ » : سرنوشت . جايگاه .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ يَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْراً لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَاباً أَلِيماً فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏منافقان به خدا سوگند مي‌خورند كه ( سخنان زننده‌اي ) نگفته‌اند ، در حالي كه قطعاً سخنان كفرآميز گفته‌اند و پس از ايمان آوردن ، به كفر برگشته‌اند و قصد انجام كاري كرده‌اند كه بدان نرسيده‌اند ( و آن كشتن پيغمبر به هنگام مراجعه از جنگ تَبوك بود ) . چيزي كه اين منافقان را بر سر خشم آورد و سبب انتقام گرفتن آنان شود وجود ندارد ، مگر اين كه خدا و پيغمبرش به فضل و كرم خود آنان را ( با اعطاء غنائم كه هدف ايشان در زندگي است ) بي‌نياز گردانده‌اند ( و اين هم نبايد مايه خشم و انتقام ايشان شود ) . اگر آنان توبه كنند ، ( خداوند توبه ايشان را مي‌پذيرد و ) اين برايشان بهتر خواهد بود ، و اگر روي بگردانند ، خدا آنان را در دنيا و آخرت به عذاب بسيار دردناكي كيفر مي‌دهد ، و در سراسر روي زمين نه دوستي و نه ياوري خواهند داشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَمُّوا » : قصد كردند . « مَا نَقَمُوا » : خشم نگرفته‌اند . عيبجوئي نكرده‌اند ( نگا : مائده / 59 ) . « مِن فَضْلِهِ » : از مرحمت خدا و اعطاي پيغمبر از غنائم بديشان ( نگا : توبه / 59 ) . در اينجا سخن از فضل خدا و پيغمبر است ولي ضمير مفرد به جاي ضمير تثنيه به كار رفته است و بلامانع است ( نگا : توبه / 62 ) . « يَكُ » : مخفّف ( يَكُنْ ) است كه در اصل ( يَكُونُ ) و از افعال ناقصه است .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان ( منافقان ) كساني هستند كه ( سوگند مي‌خورند و ) با خدا پيمان مي‌بندند كه اگر از فضل خود ما را بي‌نياز كند ( و به نعمت و نوائي برساند ) بدون شكّ به صدقه و احسان مي‌پردازيم و از زمره شايستگان ( درگاه يزدان و نيكوكاران مردمان ) خواهيم بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَاهَدَ اللهَ » : با خدا پيمان بست . « لَنَصَّدَّقَنَّ » : حتماً به صدقه‌دادن و احسان‌كردن و بخشش نمودن مي‌پردازيم . از باب تفعّل و اصل آن ( لَنَتَصَدَّقَنَّ ) است .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُواْ بِهِ وَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعْرِضُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا هنگامي كه خدا از فضل خود ( ثروت و دارائي ) بدانان بخشيد ، بخل ورزيدند ( و چيزي نبخشيدند و به عهد خود وفا نكردند ، و هم از خدا و هم از خيرات ) سرپيچي كردند و روي گرداندند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ هُم مُّعرِضُونَ » : اصلاً آنان مردماني هستند كه عادتشان روگرداني از طاعت است ، و گوش به فرمان خدا و دل به حقائق نمي‌دهند .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُواْ اللّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُواْ يَكْذِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند نفاق را در دلهايشان پديدار و پايدار ساخت تا آن روزي كه خدا را در آن ملاقات مي‌كنند . اين به خاطر آن است كه پيمان خدا را شكستند و همچنين دروغ گفتند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَعْقَبَ » : برجاي نهاد . پديدار و پايدار كرد . « فَأَعْقَبَهُمْ . . . » : فاعل مي‌تواند خدا باشد و معني آن گذشت ، و مي‌تواند بخل و روي‌گرداني باشد كه در اين صورت معني چنين مي‌شود : اين بخل و روي‌گرداني ، نفاق را در دلهايشان تا روز رستاخيز متمكّن و برقرار ساخت تا در آن روز به سزاي عمل بد خود برسند ، و . . . « يَلْقَوْنَهُ » : خدا را ملاقات كنند . به سزاي عمل خود برسند . ضمير ( هُ ) به خدا يا به بخل برمي‌گردد .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللّهَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر آنان نمي‌دانستند كه خداوند راز و نجواي ايشان را مي‌داند و خدا بس آگاه از نهانيها و پنهانيها است‌ ؟ ( و لذا نقض عهد و نيرنگ ايشان درباره مؤمنان از خدا مخفي نمي‌ماند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَجْوَاهُمْ » : نجوي ، سخن درگوشي . سخن پنهان از ديگران . سرّ و راز .‏

آيه 79
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه مؤمنان ( ثروتمندي ) را كه مشتاقانه بيش از اندازه به خيرات و صدقات مي‌پردازند ، و مؤمنان ( فقيري ) را كه ( با وجود تنگدستي ) به كمكهاي مختصري دست مي‌يازند ، مورد تمسخر قرار مي‌دهند ، خداوند ايشان را ( با كشف رسوائيها و پلشتيهايشان در پيش مردم ) مورد تمسخر قرار مي‌دهد و عذاب بسيار دردناكي خواهند داشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَّذِينَ » : مبتدا و خبر آن ( فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ ، سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ ) يا ( وَ مِنْهُمْ ) مقدّر است و تقدير چنين است : وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يَلْمِزُونَ . « يَلْمِزُونَ » : عيبجوئي مي‌كنند . رخنه مي‌گيرند . « الْمُطَّوِّعِينَ » : اصل آن الْمُتَطَوِّعِينَ است به معني كساني كه بيش از اندازه لازم و واجب زكات مي‌دهند و احسان مي‌كنند . كساني كه مشتاقانه براي رضاي خدا خيرات و صدقات فراوان مي‌دهند . « جُهْدَهُمْ » : به اندازه تاب و توانشان . مراد مال اندكي است كه به قدر وسع و طاقت خود مي‌دهند . « سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ » : مراد مُشاكله است . يعني خداوند سزاي مسخره‌كردنشان را مي‌دهد .‏

آيه 80
‏متن آيه : ‏
‏ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه براي آنان طلب آمرزش كني و چه نكني ، حتّي اگر هفتاد بار ( و دفعات بسيار ) براي آنان طلب آمرزش كني ، هرگز خداوند آنان را نمي‌آمرزد . اين بدان خاطر است كه به خدا و پيغمبرش ايمان ندارند ( و سر از بند شريعت و ربقه اطاعت برتافته‌اند ) و خداوند گروه بيرون‌روندگان از فرمان يزدان ( و آئين آسماني ) را ( به راه سعادت ) هدايت نمي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْتَغْفِرْ » : از لحاظ لفظ امر است و از نظر معني مضارع . « إِسْتَغْفِرْ لَهُمْ أوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ . . . » : اگر خواستي براي آنان طلب آمرزش كن و يا مكن . چه براي آنان طلب آمرزش كني يا نكني . « سَبْعِينَ مَرَّة » : هفتاد بار . مراد كثرت است‌ ؛ نه تحديد .‏

آيه 81
‏متن آيه : ‏
‏ فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ وَكَرِهُواْ أَن يُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَقَالُواْ لاَ تَنفِرُواْ فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّاً لَّوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( منافقاني كه از رفتن به جنگ تبوك سر باز زده‌اند و در خانه‌هاي خود گرفته‌اند و نشسته‌اند ، اين ) خانه‌نشينان ( منافق ) از اين كه از رسول خدا واپس كشيده‌اند شادمانند ، و نخواستند با مال و جان در راه يزدان جهاد و پيكار كنند ( و دين خدا را ياري دهند . تا مي‌توانند ديگران را از جنگ مي‌ترسانند و با نشستنِ با خود تشويق مي‌نمايند ) و مي‌گويند در گرما ( ي سوزان تابستان به سوي ميدان نبرد ) حركت نكنيد . ( اي پيغمبر ! بدانان ) بگو : اگر دانا بودند مي‌فهميدند كه آتش دوزخ بسيار گرمتر و سوزانتر ( از گرماي تابستان و از همه آتشهاي جهان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُخَلَّفُونَ » : واپس‌ماندگان . برجاي نشستگان . « مَقْعَد » : نشستن . مصدر ميمي است . « خِلافَ » : خلف . بعد ، در اين صورت ظرف است . به معني مخالفت هم آمده است كه در اين صورت مفعول‌له است ، و يا مصدر است و به معني مُخالِفينَ بوده و حال است . « الْحَرِّ » : گرما .‏

آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ فَلْيَضْحَكُواْ قَلِيلاً وَلْيَبْكُواْ كَثِيراً جَزَاء بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بگذار در اين جهان بر اثر مسخره‌كردن مؤمنان ) اندكي بخندند و ( امّا لازم است بدانند كه بايد در آن جهان ) بسيار گريه كنند ، اين جزاي كارهائي است كه مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَلْيَضْحَكُوا . . . وَ لْيَبْكُوا » : مراد خبر است . يعني : مي خندند . و گريه مي‌كنند .‏

آيه 83
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِن رَّجَعَكَ اللّهُ إِلَى طَآئِفَةٍ مِّنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُل لَّن تَخْرُجُواْ مَعِيَ أَبَداً وَلَن تُقَاتِلُواْ مَعِيَ عَدُوّاً إِنَّكُمْ رَضِيتُم بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُواْ مَعَ الْخَالِفِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرگاه خداوند تو را ( از جنگ تبوك ) به سوي گروهي از آنان بازگرداند و ايشان از تو اجازه خواستند كه در ركاب تو به سوي جهاد حركت كنند ، بگو : هيچ گاه با من به جهاد نخواهيد آمد و هيچ وقت همراه من با هيچ دشمني نخواهيد جنگيد ( و اين افتخار نصيبتان نخواهد شد ) چرا كه شما نخستين بار به كناره‌گيري و خانه‌نشيني خوشنود شديد ، پس با كناره‌گيران و خانه‌نشينان بنشينيد ( و با پيرمردان و زنان و بيماران و كودكان باشيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَجَعَ » : برگرداند . اين فعل از افعال ذو وجهين است ( نگا : اعراف / 150 / و طه / 40 ) . در اينجا متعدّي است . « رَضِيتُم بِالْقُعُودِ . . . » . بار اوّل بدون عذر از جهاد واپس كشيدند ، پس توبه شما پذيرفته نيست و . . . « الْخَالِفِينَ » : ماندگان . متخلّفان .‏

آيه 84
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَداً وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرگاه يكي از آنان مُرد اصلاً بر او نماز مخوان و بر سر گورش ( براي دعا و طلب آمرزش و دفن او ) نايست ، چرا كه آنان به خدا و پيغمبرش باور نداشته‌اند و در حالي مرده‌اند كه از دين خدا و فرمان الله خارج بوده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُصَلِّ عَلَيا أَحَدٍ مِّنْهُمْ . . . » : بر كسي از آنان نماز ميت مخوان . چرا كه نماز خواندن تو رحمت است و ايشان درخور رحمت نيستند ( نگا : توبه / 103 ) .‏

آيه 85
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ أَن يُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اموال و اولادشان تو را به شگفت نيندازد . خداوند مي‌خواهد آنان را با آن در دنيا ( با رنجها و بلاهائي كه در جمع‌آوري اموال ، و غمها و اندوههائي كه در پرورش اطفال متحمّل مي‌شوند ) شكنجه دهد ، ( و به سبب اشتغال به اموال و اولاد از آخرت غافل بشوند ) و جانشان برآيد در حالي كه كافر باشند ( و در نتيجه دنيا و آخرت را از دست بدهند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَزْهَقَ » : بيرون رود . برآيد .‏

آيه 86
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَجَاهِدُواْ مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُوْلُواْ الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُواْ ذَرْنَا نَكُن مَّعَ الْقَاعِدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه سوره‌اي نازل گردد ( و آنان را دعوت كند ) كه در ايمان خود به خدا اخلاص داشته باشيد و به همراه پيغمبرش به جهاد بپردازيد ثروتمندان ايشان از تو اجازه مي‌خواهند ( كه به جهاد نروند و ) مي‌گويند : بگذار با خانه‌نشينان ( معذور ، در مدينه ) بمانيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُوْلُوا الطَّوْلِ » : ثروتمندان . مقتدران بر جهاد با مال و جان . « الطَّوْلِ » : قدرت . ثروت . امكانات . « ذَرْنَا » : ما را رها كن .‏

آيه 87
‏متن آيه : ‏
‏ رَضُواْ بِأَن يَكُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَفْقَهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان بدين خوشنودند كه با زنان خانه‌نشين ( و پيران و بيماران و كودكان ) باقي بمانند . دلهايشان ( با خوف و نفاق ) مهر زده شده است و لذا نمي‌فهمند ( كه عزّت دنيا و سعادت آخرت در جهاد و پيروي از پيغمبر است و بس ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْخَوَالِفِ » : جمع خالِفَة ، بازماندگان . مراد زنان است چون در خانه مي‌مانند . « طُبِعَ عَلَيا قُلُوبِهِمْ » : بر دلهايشان مهر زده شده است . مراد اين است كه دلهايشان از فهم حقيقت و دريافت گفتار و كردار درست بسته است .‏

آيه 88
‏متن آيه : ‏
‏ لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُوْلَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ولي پيغمبر و مؤمناني كه با او هستند ، با مال و جان خود به جهاد مي‌پردازند ( تا خدا را از خود خوشنود سازند و دين خدا را بالا برند ) . همه خوبيها و نيكيها ( از قبيل : پيروزي و غنيمت دنيا ، و بهشت و كرامت آخرت ) از آن ايشان است ، و آنان بيگمان رستگارانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْخَيْرَاتُ » : انواع منافع . خوبيها و نيكيهاي هر دو جهان .‏

آيه 89
‏متن آيه : ‏
‏ أَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند براي آنان باغهاي ( بهشت ) را آماده كرده است كه جويبارها در ( زير كاخها و درختان ) آن روان است و جاودانه در آن مي‌مانند . اين است پيروزي بزرگ و رستگاري سترگ .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْفَوْزُ » : رستگاري . پيروزي . رسيدن به آرزوها و خوبيها .‏

آيه 90
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَاء الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَقَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏عذرخواهان اعراب ( باديه‌نشين ، كه داراي عذرهاي درست و پذيرفتني هستند ، به پيش تو ) آمده‌اند تا بديشان اجازه داده شود ( كه در جهاد شركت نكنند . و امّا گروه ديگري از آنان كه كافرند ، حتي زحمت آمدن به پيش شما را هم به خود نمي‌دهند ) و در خانه نشسته‌اند و ( در اظهار ايمان ) به خدا و پيغمبرش دروغ گفته‌اند . به افراد كفرپيشه آنان عذاب بسيار دردناكي خواهد رسيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُعَذِّرُونَ » : عذرخواهان . عذرتراشان . « جَآءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ . . . » : برخي چنين عربهاي باديه‌نشيني را صادق و برخي كاذب مي‌دانند . اگر صادق به حساب آيند ، « قَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا . . . » : غير از ايشانند ، و معني آن در بالا گذشت . اگر كاذب به حساب آيند ، گروه دومي در ميان نيست و معني چنين مي‌شود : عذرتراشان منافق باديه‌نشين به پيش تو آمده‌اند تا بديشان اجازه شركت نكردن در جهاد داده شود . بدين‌وسيله مي‌بيني كساني خانه‌نشيني گزيده‌اند كه در اظهار ايمان به خدا و پيغمبرش دروغ گفته‌اند . به چنين افراد باديه‌نشيني عذاب بسيار دردناكي خواهد رسيد .‏

آيه 91
‏متن آيه : ‏
‏ لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَاء وَلاَ عَلَى الْمَرْضَى وَلاَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بر ناتوانان و بيماران و كساني كه چيزي ندارند كه آن را صرف جهاد كنند ( و با آن خويشتن را براي جهاد آماده سازند ) گناهي نيست ( و عذرشان مقبول و جهدشان مشكور است ) هرگاه اينان با خدا و پيغمبرش خالص باشند ( و در دينشان شكّ و شبهه‌اي نبوده و آنچه در توان دارند از خدا و پيغمبرش دريغ ندارند . آنان در اين صورت نيكوكارند و ) بر نيكوكاران هيچ راهي ( براي سرزنش و گناهكار قلمداد كردنشان ) وجود ندارد . و خداوند داراي مغفرت بيشمار و رحمت بسيار است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمَرْضَيا » : جمع مريض ، بيماران . « حَرَجٌ » : گناه . ايراد . « نَصَحُوا » : خالص و مخلص شدند . از مصدر ( نصح ) به معني خلوص . « مَا عَلَي الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ » : اين جمله جنبه ضرب‌المثل را دارد . حرف ( مِنْ ) زائد و براي تأكيد است . يعني : سرزنشگران راهي براي سرزنش محسنان ندارند . و . . .‏

آيه 92
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّواْ وَّأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ يَجِدُواْ مَا يُنفِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همچنين ايراد و گناهي نيست بر كساني كه وقتي به پيش تو آمدند تا آنان را بر مركبي سوار كني ( و به جهاد روانه سازي . ولي ) تو گفتي : مركبي ندارم كه شما را بر آن سوار كنم . ايشان برگشتند ، در حالي كه چشمانشان از غم ( فوت افتخار جهاد ) پر از اشك بود ( و افسوس مي‌خوردند ) چون چيزي نداشتند كه آن را صرف جهاد كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذَا مَا » : وقتي كه . « أَتَوْكَ » : نزد تو آمدند . « حَزَناً » : از غم . مفعول‌له است . « أَلاّ يَجِدُوا . . . » : مفعول‌له ( حَزَناً ) است .‏

آيه 93
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاء رَضُواْ بِأَن يَكُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تنها راه ( رخنه و شكنجه ) به روي كساني باز است كه از تو اجازه مي‌خواهند ( در جهاد شركت نكنند ) در حالي كه ثروتمند و قدرتمندند ، ( و مي‌توانند ساز و برگ جنگ را تهيّه كنند و در ميدان نبرد برزمند ) . آنان بدين خوشنودند كه با زنان ( و سالخوردگان و كودكان و بيماران ) باقي بمانند . خداوند دلهايشان را مهر زده است ( چرا كه آنان دلهايشان را بر روي حقائق بسته‌اند و از ترس با ضعيفان در خانه نشسته‌اند ) و آنان نمي‌دانند ( كه چه سرانجام بدي و عاقبتِ وخيمي در دنيا و آخرت متوجّه ايشان به سبب تخلّف از فرمان و عدم شركت آنان در جنگ است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَي الَّذِينَ . . . » : كساني مورد بازخواست قرار مي‌گيرند و لومه و عقاب مي‌شوند كه .‏

آيه 94
‏متن آيه : ‏
‏ يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُل لاَّ تَعْتَذِرُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏وقتي كه به سوي آنان ( از جنگ تبوك ) برگرديد ، ايشان شروع به عذرآوري مي‌كنند ( و دروغها به هم مي‌بافند . بديشان ) بگو : عذرخواهي مكنيد . ما هرگز به شما باور نمي‌كنيم . خداوند ما را از خبرهايتان آگاه ساخته است ( و برخي از دروغها و ترفندهايتان را به پيغمبر وحي كرده است . اين همه دروغ و عذرخواهي چرا ، سخن كوتاه كنيد و در عمل كوشيد كه ) خدا و پيغمبرش عمل شما را خواهند ديد . ( اگر كردارتان گواهي بر صلاح و تقوايتان داد و بيانگر توبه حقيقي شما از نفاق گرديد ، از همان مزايائي برخوردار مي‌شويد كه ساير مؤمنان برخوردارند ، و اگر باز هم به نفاق خود ادامه داديد ، با شما همان شدّت و حدّت و جهاد و پيكاري خواهد شد كه با كافران مي‌گردد . اين در اين جهان ، و امّا ) پس از اين ( جهان‌ ؛ يعني در آخرت ) به سوي خدا برگردانده مي‌شويد كه آگاه از پنهان و آشكار ( همگان و ظاهر و باطن شما منافقان ) است و شما را از آنچه انجام مي‌داده‌ايد باخبر مي‌سازد ( و پاداش و پادافره اعمال و اقوالتان را مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَن نُّؤْمِنَ لَكُمْ » : به شما باور نداريم و تصديقتان نمي‌كنيم . « نَبَّأَنَا » : ما را باخبر كرده است . « سَيَرَي اللهُ . . . » : مراد اين است كه آينده صدق يا كذب شما را روشن خواهد ساخت ، و كردارتان بر گفتارِ راست يا دروغ شما گواهي خواهد داد .‏

آيه 95
‏متن آيه : ‏
‏ سَيَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَكُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُواْ عَنْهُمْ فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاء بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه به سوي آنان بازگرديد ، براي شما به خدا سوگند خواهند خورد ( كه معذرتهايشان راست و درست است ) تا از آنان صرف نظر كنيد . ( ولي از كار آنان غافل مشويد و از آنان در مگذريد و ) از ايشان دوري گزينيد ، بيگمان آنان پليدند ( و داراي نيّت و هدف ناپاكي هستند ) و به كيفر كارهائي كه مي‌كنند جايگاهشان دوزخ است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنقَلَبْتُمْ » : برگشتيد . « لِتُعْرِضُوا . . . فَأَعْرِضُوا » : اين دو فعل از مصدر اعراض بوده و در اوّلي به معني : صرف نظر كردن و عفونمودن ، و در دومي به معني : رويگرداني و دوري كردن به كار رفته است . « رِجْسٌ » : خبيث . پليد ( نگا : مائده / 90 ) . همان گونه كه بايد انسان خود را از كثافات مادي بپرهيزد ، لازم است خويشتن را از نجاسات معنوي هم دور نگهدارد .‏

آيه 96
‏متن آيه : ‏
‏ يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْاْ عَنْهُمْ فَإِن تَرْضَوْاْ عَنْهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏براي شما سوگندها مي‌خورند تا از آنان درگذريد و خوشنود شويد . تازه اگر هم شما از آنان درگذريد و خوشنود شويد ، خداوند ( از ايشان خشمگين است و ) از گروهي كه سر از فرمان تافته و بر دين شوريده باشند ، در نمي‌گذرد و خوشنود نمي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْفَاسِقِين‌ » : شوريدگان بر دين . بيرون‌روندگان از آئين و فرمان يزدان .‏

آيه 97
‏متن آيه : ‏
‏ الأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْراً وَنِفَاقاً وَأَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُواْ حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏باديه‌نشينان عرب ، كفر و نفاقشان شديدتر است از ( كفر و نفاق شهرنشينان عرب . زيرا سنگدل‌تر و جفاپيشه‌ترند و با اهل خير و صلاح نشست و برخاست كمتري دارند ) و آنان بيشتر سزاوارند كه از مقرّرات و قوانين چيزي بي‌خبر باشند كه خداوند بر پيغمبرش نازل كرده است . خداوند آگاه ( از احوال بندگان ، اعم از مؤمنان و كافران و منافقان ، و ) حكيم ( در كار خود ، از جمله تعيين سزا و جزاي مردمان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْأَعْرَابُ » : عربهاي باديه‌نشين ( نگا : توبه / 90 ) . « أَجْدَرُ » : سزاوارتر . درخور و شايسته‌تر . « حُدُودَ » : احكام و شرائع . اوامر و نواهي . فرائض و واجبات . « أَجْدَرُ أَلاّ يَعْلَمُوا » : سزد كه ندانند و بي‌خبر بمانند .‏

آيه 98
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنَ الأَعْرَابِ مَن يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ مَغْرَماً وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ عَلَيْهِمْ دَآئِرَةُ السَّوْءِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏برخي از باديه‌نشينان ( منافق ) عرب ، چيزي را كه ( در راه خدا ) صرف مي‌كنند ، زيان مي‌دانند ( چرا كه به ثواب آن ايمان ندارند ) ، و چشم به راه ( حوادث دردناك و ) بلايا و مصائب ( خوفناكي ) هستند كه شما را از هر سو احاطه دهند ( و له و لوردتان كنند ) - بلاها و مصيبتها گريبانگير خودشان باد - ( چون مردمان بدخواه و تنگچشم و منافقي هستند ، تيره‌روزيها و ناكاميها و بدبختيها تنها به سراغ آنان مي‌رود ) . خداوند شنوا و دانا است ( و لذا نيّات و اقوال و افعال ايشان را مي‌داند و مي‌شنود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَّخِذُ » : به حساب مي‌آورد . به شمار مي‌آورد . « مَغْرَماً » : زيان و ضرر . « يَتَرَبَّصُ » : انتظار مي‌كشد . « الدَّوَآئِرَ » : جمع دائرة ، بلايا و مصائب روزگار . « السَّوْء » : هرگونه شر و بلا و زيان و ضرري كه مايه بدحالي انسان شود . « دَآئِرَةُ السَّوْءِ » : بلاي بد . اضافه موصوف به صفت است ( نگا : مريم / 28 ) و جنبه مبالغه دارد . از قبيل : رَجُلُ صدق . برخي گفته‌اند . واژه ( دائِرَة ) داراي همان معني است كه واژه ( السَّوْء ) بيانگر آن است . در اين صورت اضافه به خاطر بيان و تأكيد است .‏

آيه 99
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنَ الأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان عربهاي باديه‌نشين ، كساني هم هستند كه به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند و چيزي را كه ( در راه خدا ) صرف مي‌كنند مايه نزديكي به خدا و سبب دعاي پيغمبر ( در حق خود ) مي‌دانند ( و دعاي پيغمبر مايه سعادت محسنان و خير و بركت عُمر و روزي ايشان است ) . هان ! بيگمان صرف پول ( در راه خدا ، و دعاهاي رسول ) مايه تقرّب آنان ( در پيشگاه خداوند ) است . ( به طور قطع ) خداوند آنان را غرق رحمت خود خواهد كرد ، چرا كه خداوند آمرزنده ( گناهان و ) مهربان ( در حق بندگان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُرُبَاتٍ » : جمع قُرْبَة ، به معني تقرّب يا چيزي است كه مايه تقرّب مي‌گردد . منصوب است چون مفعول دوم ( يَتَّخِذُ ) است ، و جمع آمدن آن با توجّه به انواع خوبيها و راههاي گوناگون آنها است . « صَلَوَاتِ » : جمع صَلاة ، دعاها . « إِنَّها » : مرجع ضمير ( ها ) واژه نفقه است كه از ( صَلَوات ) مفهوم مي‌گردد و با توجّه به معني ، ضمير مؤنّث به كار رفته است . برخي هم مرجع آن را ( صَلَوات ) دانسته‌اند .‏

آيه 100
‏متن آيه : ‏
‏ وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيشگامان نخستين مهاجران و انصار ، و كساني كه به نيكي روش آنان را در پيش گرفتند و راه ايشان را به خوبي پيمودند ، خداوند از آنان خوشنود است و ايشان هم از خدا خوشنودند ، و خداوند براي آنان بهشت را آماده ساخته است كه در زير ( درختان و كاخهاي ) آن رودخانه‌ها جاري است و جاودانه در آنجا مي‌مانند . اين است پيروزي بزرگ و رستگاري سترگ .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّابِقُونَ » : پيشگامان . سبقت‌گيرندگان بر ديگران در ايمان و هجرت و نصرت . مراد مهاجراني است كه پيش از صلح حُدَيْبِيّه هجرت كردند و با جان و مال در راه خدا كوشيدند ، و نيز انصاري است كه در عقبه اوّل و دوم با پيغمبر بيعت كردند و يا اين كه هنگام قدوم پيغمبر به مدينه ايمان آوردند . « وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ . . . » : مراد كساني است كه به دنبال اين پيشگامان مهاجر و انصار ايمان آوردند و در اقوال و افعال ، صادقانه از چنين پيشوايان پيش‌تاز پيروي كردند . تابعين و همه مؤمناني كه از كردار نيك و رفتار پسنديده مهاجران و انصار بزرگوار در تمام امكنه و اعصار تا آخر روزگار پيروي مي‌كنند .‏

آيه 101
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان عربهاي باديه‌نشين اطراف ( شهر ) شما ، و در ميان خود اهل مدينه ، منافقاني هستند كه تمرين نفاق كرده‌اند و در آن مهارت پيدا نموده‌اند . تو ايشان را نمي‌شناسي و بلكه ما آنان را مي‌شناسيم . ايشان را ( در همين دنيا ) دو بار شكنجه مي‌دهيم ( : يك‌بار با پيروزي شما بر دشمنانتان كه مايه درد و حسرت و خشم و كين آنان مي‌گردد ، و بار دوم با رسواكردن ايشان به وسيله پرده‌برداري از نفاقشان ) . سپس ( در آخرت ) روانه عذاب بزرگي مي‌گردند ( و به دوزخ گرفتار مي‌آيند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَرَدُوا » : تمرين ديده‌اند و چيرگي و مهارت پيدا كرده‌اند . « مَرَّتَيْنِ » : دوبار : غيظ و خشم ناشي از پيروزي مسلمانان كه آنان را مي‌تركاند ، و رسوائي اجتماعي ناشي از پرده‌برداري از نفاق ايشان . بلاها يا رسوائيهاي دوران زندگي ، و عذاب وقت مرگ و داخل قبر ( نگا : انفال / 50 و توبه / 55 و 57 ) . « يُرَدُّونَ » : بازگردانده مي‌شوند . مراد به دوزخ حوالت كردن و در جهنّم انداختن ايشان است ( نگا : بقره / 85 ) .‏

آيه 102
‏متن آيه : ‏
‏ وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مردمان ديگري هم هستند كه ( نه از پيشگامان نخستين ، و نه از منافقين بشمارند و ) به گناهان خود اعتراف مي‌كنند ، و كار خوبي را با كار بدي مي‌آميزند ( و گاهي به حسنات و زماني به سيّئات دست مي‌يازند ) اميد است كه خداوند توبه آنان را بپذيرد ( و احساس شرمندگي چنين كساني از گناه ، و هراس آنان از عقاب و عذاب ، و تصميم ايشان بر اين كه به سوي گناه نروند ، سبب گردد كه ديگر دچار معصيت نشوند و مشمول مغفرت و مرحمت خدا شوند . چرا كه ) بيگمان خداوند داراي مغفرت فراوان و رحمت بيكران است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاخَرُونَ » : ديگران . مراد گروه سومي غير از دو گروه پيشين يعني پيشگامان نخستين و منافقان داخل و خارج مدينه است .‏

آيه 103
‏متن آيه : ‏
‏ خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) از اموال آنان ( كه به گناه خود اعتراف دارند و در صدد كاهش بديها و افزايش نيكيهاي خويش مي‌باشند ) زكات بگير تا بدين وسيله ايشان را ( از رذائل اخلاقي ، و گناهان ، و تنگچشمي ) پاك داري ، و ( در دل آنان نيروي خيرات و حسنات را رشد دهي و درجات ) ايشان را بالا بري ، و براي آنان دعا و طلب آمرزش كن كه قطعاً دعا و طلب آمرزش تو مايه آرامش ( دل و جان ) ايشان مي‌شود ( و سبب اطمينان و اعتقاد بيشترشان مي‌گردد ) و خداوند شنواي ( دعاي مخلصان و ) آگاه ( از نيّات همگان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَدَقَة » : زكات . آنچه مؤمن براي نزديكي به خدا صرف مي‌كند . « صَلِّ عَلَيْهِمْ » : براي ايشان دعا كن . « صَلاتَكَ » : دعاي تو . « سَكَنٌ » : رحمت . آرامش خاطر .‏

آيه 104
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا نمي‌دانند كه تنها خدا است كه توبه ( توبه‌كاران راستين ) و زكات و صدقه ( مؤمنان مخلصين ) را مي‌پذيرد ، و فقط او است كه بسيار توبه‌پذير و مهربان است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَأخُذُ » : در اينجا به معني مي‌پذيرد و پاداش آن را مي‌دهد ( نگا : ذاريات / 16 ) . رابطه لطيفي ميان ( خُذْ ) در آيه قبلي ، و ( يَأْخُذُ ) در اين آيه است ، و آن اين كه پيغمبر همان چيزي را دريافت مي‌دارد كه خدا بدان دستور مي‌دهد .‏

آيه 105
‏متن آيه : ‏
‏ وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : ( هرچه مي‌خواهيد ) انجام دهيد ( خواه نيك ، خواه بد . امّا بدانيد كه ) خداوند اعمال ( ظاهر و باطن ) شما را مي‌بيند ( و آنها را به حساب شما مي‌گيرد ) و پيغمبر و مؤمنان اعمال ( ظاهر ) شما را مي‌بينند و ( به نسبت خوبي و بدي ، با شما دوستي يا دشمني مي‌ورزند . اين در دنيا ، و امّا ) در آخرت به سوي خدا برگردانده مي‌شويد كه آگاه از پنهان و آشكار ( همگان و ديدني و ناديدني جهان ) است و شما را بدانچه مي‌كنيد مطلع مي‌سازد ( و پاداش و پادافره اعمال و اقوال شما را مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُلْ » : فعل ( قُلْ ) عطف بر فعل ( خُذْ ) در آيه 103 است . « فَسَيَرَي اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ » : خدا از كارتان آگاه است ، چون حاضر در همه‌جا و ناظر بر همه‌چيز است . پيغمبر و مؤمنان هم از كارتان مطلع مي‌شوند ، چرا كه انسان هر عملي را انجام دهد - خواه ناخواه - ظاهر خواهد شد . اعمالتان از ديد خدا پنهان نمي‌ماند و در روز قيامت پيغمبر و مؤمنان هم از كردارتان باخبر مي‌گردند ( نگا : آل‌عمران / 179 ، اعراف / 188 ، توبه / 94 ، نمل / 65 ، احقاف / 9 ، حاقّه / 18 ، الطارق / 9 ، العاديات / 10 ) .‏

آيه 106
‏متن آيه : ‏
‏ وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و گروه ديگري ( از متخلّفان از جهاد ) هستند كه به فرمان خدا واگذار گرديده‌اند ( و مردم بايد در انتظار بمانند تا ببينند كه دستور خدا درباره اين دسته كه بدون عذر از جهاد بازپس مانده‌اند چه باشد ) يا خدا ايشان را به گناه خود مي‌گيرد و يا بر آنان مي‌بخشايد . خداوند آگاه ( از احوال و نيّات آنان بوده و ) حكيم است ( و برابر حكمت خود ، بندگان را ثواب يا عقاب مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاخَرُونَ » : دسته ديگري كه غير از دسته مذكور در آيه 102 مي‌باشند كه بدون عذر از جهاد واپس كشيدند و بعدها پشيمان گشتند و عذرتراشي هم ننمودند و به فرمان پيغمبر از همنشيني و گفتگوي با اصحاب و حتّي نزديكي با زنان خود محروم شدند ، تا فرمان خدا در آيه 118 در رسيد و ايشان را بخشيد . « مُرْجَوْنَ » : به تأخير انداخته‌شدگان . واگذارشدگان . جمع ( مُرْجي ) است كه اسم مفعول است و از مصدر ( إرجاء ) . اصل آن ( رجو ) يا ( رجا ) مي‌باشد ( نگا : اعراف / 11 و احزاب / 51 ) .‏

آيه 107
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِداً ضِرَاراً وَكُفْراً وَتَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَاداً لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَيَحْلِفَنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَاللّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( از ميان منافقان ) كساني هستند كه مسجدي را بنا كردند و منظورشان از آن ، زيان ( به مؤمنان ) و كفرورزي ( در آن ) و تفرقه‌اندازي ميان مؤمنان ( و درهم كوبيدن صفوف مسلمانان ) و كمينگاه ساختن براي كسي بود كه قبلاً با خدا و پيغمبرش جنگيده بود و ( علم طغيان برافراشته بود ) سوگند هم مي‌خوردند كه نظري جز نيكي نداشته‌اند ( و تنها مرادشان خدمت به مردمان و اقامه نماز در آن بوده و بس ) امّا خداوند گواهي مي‌دهد كه آنان ( در سوگند خود ) دروغ مي‌گويند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ . . . » : عطف بر ماسبق است و تقدير آن چنين است : وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً . « ضِراراً » : زيان رساندن . مفعول‌له است . « إِرْصَاداً » : در كمين نشستن . « الْحُسْنَيا » : كار نيك . علّت تأنيث آن اين است كه در اصل ( ألْخَصْلَة الْحُسْنَيا ) بوده و موصوف حذف شده و صفت به جاي آن نشسته است . آيه مذكور درباره گروهي از منافقان است كه وقتي مسجد قبا در مدينه ساخته شد ، ابوعامر نامي ايشان را بر آن داشت كه منافقان براي چشم هم چشمي با كساني كه مسجد قباء را ساختند ، و براي گردهمائي و رايزني عليه اسلام و مؤمنان ، مسجدي بسازند . بعد از اتمام آن از پيغمبر درخواست كردند كه در چنين مسجدي كه بعدها مسجد ضرار نام گرفت نماز بخواند . امّا وحي آسمان نقاب از چهره آنان برداشت و پيغمبر چه رسد به اين كه در آن نماز نخواند ، دستور داد كه آن را بسوزانند و زباله‌دانش نمايند .‏

آيه 108
‏متن آيه : ‏
‏ لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) هرگز در آن ( مسجد ضرار ) نايست و نماز مگذار . مسجدي ( مانند مسجد قبا ) كه از روز نخست بر پايه تقوا بنا گرديده است ( و مراد سازندگان آن تنها رضاي الله بوده است ) سزاوار آن است كه در آن برپاي ايستي و نماز بگزاري . در آنجا كساني هستند كه مي‌خواهند ( جسم و روح ) خود را ( با اداي عبادتِ درست ) پاكيزه دارند و خداوند هم پاكيزگان را دوست مي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَقُمْ فيهِ . . . » : در آن به عبادت نايست . در آن نماز مخوان ( نگا : نساء / 102 ) . اصلاً در آن توقّف مكن و ممان . « أَحَقُّ » : اين واژه گرچه افعل التفضيل است ولي در اينجا مراد مقايسه ميان ( شايسته ) و ( شايسته‌تر ) نيست‌ ؛ بلكه مقايسه ميان ( شايسته ) و ( ناشايسته ) است‌ ؛ لذا در اينجا ( أَحَقُّ ) به معني شايسته است‌ ؛ نه شايسته‌تر ( نگا : فرقان / 24 ) .‏

آيه 109
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىَ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كسي كه شالوده آن ( مسجد ) را بر پايه تقوا و پرهيز از ( مخالفت فرمان ) خدا و ( جلب ) خوشنودي ( او ) بنياد نهاده است ، ( كارش ) بهتر است يا كسي كه شالوده آن را بر لبه پرتگاه شكافته و فرو تپيده‌اي بنياد نهاده است و ( هر آن با فرو ريختن خود ) او را به آتش دوزخ فرو مي‌اندازد ؟ خداوند مردمان ستم‌پيشه را ( به چيزي كه خير و صلاح ايشان در آن باشد ) هدايت نمي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بُنْيَان‌ » : پايه . شالوده . مصدر است و به معني اسم مفعول به كار رفته است . يعني بناء به معني مبني . « بُنْيَانَهُ » : شالوده مسجد . شالوده دين خود . « شَفا » : لبه . كناره ( نگا : آل‌عمران / 103 ) . « جُرُفٍ » : گودال . پرتگاه . « هَارٍ » : شكافته و مشرف به سقوط ، از ماده ( هور ) و در آن قلب‌المكان شده است و لام‌الفعل و عين‌الفعل به جاي همديگر به كار رفته است . « فَانْهارَ بِهِ » : پرتگاه ، ساختمان و صاحب آن را با خود به پائين انداخت . برخي معني آيه را چنين بيان كرده‌اند : آيا كسي كه پايه دين خود را بنياد نهاده است بر شالوده استوار كه تقوا و كسب رضاي خدا يا طاعت و عبادت است ، بهتر است ، يا كسي كه آن را بر ضعيف‌ترين و سست‌ترين شالوده بنياد نهاده است كه او را به دوزخ مي‌اندازد و . . .‏

آيه 110
‏متن آيه : ‏
‏ لاَ يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْاْ رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَن تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بنائي را كه خودشان برپا كرده‌اند همواره به عنوان ( يك عامل شكّ و ترديد ، يا يك نتيجه ) شكّ و ترديد ، در قلوب آنان باقي مي‌ماند ، مگر اين كه دلهايشان قطعه قطعه شود ( و بميرند ، و يا اين كه توبه كنند و به سوي خدا برگردند ) و خدا آگاه ( از هر چيزي و ) حكيم ( در افعال و دادن جزا و سزاي هركسي ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رِيبَةً » : شكّ و ترديد . خبر لايَزالُ است . « إِلاّ » : به معني ( إِلي ) است . « تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ » : دلهايشان پاره پاره شود . دل از كفر بركنند و توبه كنند . فعل ( تَقَطَّعَ ) مضارع است و تائي از اوّل آن حذف شده است . آيه را چنين هم معني كرده‌اند : اين بناي ايشان هرقدر بيشتر بماند ، آنان بيشتر در ميان مسلمانان شكّ و ترديد مي‌پراكنند .‏

آيه 111
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بيگمان خداوند ( كالاي ) جان و مال مؤمنان را به ( بهاي ) بهشت خريداري مي‌كند . ( آنان بايد ) در راه خدا بجنگند و بكشند و كشته شوند . اين وعده‌اي است كه خداوند آن را در ( كتابهاي آسماني ) تورات و انجيل و قرآن ( به عنوان سند معتبري ثبت كرده است ) و وعده راستين آن را داده است ، و چه كسي از خدا به عهد خود وفاكننده‌تر است‌ ؟ پس به معامله‌اي كه كرده‌ايد شاد باشيد ، و اين پيروزي بزرگ و رستگاري سترگي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِشْتَرَيا » : خريداري كرده است . معمولاً فعل ماضي در معاملات معني مضارع دارد ؛ لذا مي‌توان آن را ( خريداري مي‌كند ) معني كرد . « يُقَاتِلُونَ » : مي‌جنگند . فعل مضارع در اينجا مي‌تواند معني امر داشته باشد : بايد بجنگند . « وَعْداً » : مفعول مطلق فعل محذوف ( وَعَدَ ) است . « حَقّاً » : مفعول مطلق فعل محذوف ( اَحَقَّ ) يا صفت ( وَعْداً ) است ( نگا : نساء / 122 ) . « أَوْفي‌ » : وفاكننده‌تر . « إِسْتَبْشِرُوا » : شادمان باشيد . شاد و خوشنود باشيد . « ذلِكَ » : اين معامله‌اي كه خريدار خدا ، فروشندگان مؤمنان ، كالا اموال و انفس مسلمانان ، بها بهشت جاويدان ، و سند گفته خداوند سبحان و ثبت در تورات و انجيل و قرآن است .‏

آيه 112
‏متن آيه : ‏
‏ التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( از جمله اوصاف اين مؤمنان و سائر مسلمانان اين است كه ) آنان توبه‌كننده ( از معاصي ) ، پرستنده ( دادار ) ، سپاسگزار ( پروردگار ) ، گردنده ( در زمين و انديشمند در آفاق و انفس ) ، نمازگزار ، دستوردهنده به كار نيك ، بازدارنده از كار بد ، و حافظ قوانين خدا مي‌باشند . ( اي پيغمبر ! ) مژده بده به مؤمنان ( به چيزهائي كه خارج از توصيف و تعريف و به دور از فهم مردمان است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْتَّآئِبُونَ » : توبه‌كنندگان . خبر مبتداي محذوف يا مبتداي خبر محذوف است و تقدير چنين است : هُمُ التَّآئِبُونَ . . . التَّآئِبُونَ الْعَابِدُونَ . . . مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَيْضاً ( نگا : نساء / 95 و حديد / 10 ) . « السَّآئِحُونَ » : گردندگان در زمين براي اطّلاع از آثار و درس گرفتن و عبرت آموختن از تاريخ گذشتگان و ديدن عجائب و غرائب جهان ( نگا : انعام / 11 ، توبه / 2 ) . روزه‌داران ( نگا : تحريم / 5 ) . « الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللهِ » : محافظان قوانين خدا . اجراكنندگان احكام و شرائع الله . « بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ » : مژده بده به مؤمنان . مورد مژده محذوف است و اشاره بدان دارد كه بيرون از حدود شُمار و گفتار و پندار است كه بهشت و رضاي كردگار است .‏

آيه 113
‏متن آيه : ‏
‏ مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَن يَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُواْ أُوْلِي قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيغمبر و مؤمنان را نسزد كه براي مشركان طلب آمرزش كنند ، هرچند كه خويشاوند باشند ، هنگامي كه براي آنان روشن شود كه ( با كفر و شرك از دنيا رفته‌اند ، و ) مشركان اهل دوزخند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا » : براي پيغمبر و مؤمنان شايسته و درست نيست كه . « أُوْلِي قُرْبَيا » : خويشاوندان . نزديكان .‏

آيه 114
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لأوَّاهٌ حَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏طلب آمرزش ابراهيم براي پدرش ، به خاطر وعده‌اي بود كه بدو داده بود ، ولي هنگامي كه براي او روشن شد كه پدرش ( در قيد حيات بر كفر اصرار مي‌ورزد و برابر وحي آسماني دار فاني را با كفر وداع مي‌گويد ، دانست كه او ) دشمن خدا است ، از او بيزاري جست ( و ترك طلب آمرزش براي وي گفت ) . واقعاً ابراهيم بسيار مهربان و دست‌بدعا و فروتن و شكيبا بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ » : ( نگا : شعراء / 86 ) . « مَوْعِدَة » : وعده ( نگا : مريم / 47 ) . « تَبَرَّأَ » : بيزاري جست . دوري كرد ( نگا : بقره / 166 و 167 ) . « أَوَّاهٌ » : آه‌گويان . خاشع در دعا . تسبيحگوي . مهربان . كثيرالدعاء . « حَلِيمٌ » : صبور و بردبار . از آيه چنين برمي‌آيد كه دعاكردن براي هدايت كافران و مشركان زنده بلامانع است ولي براي مردگان آنان صحيح نيست ( نگا : مجادله / 22 ) .‏

آيه 115
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند ( به سبب عدالت و حكمتي كه دارد ) هيچ وقت قومي را كه هدايت بخشيده است گمراه نمي‌سازد ( و در برابر اشتباه و لغزش ناشي از اجتهادي كه مي‌كنند ، به عقاب و عذابشان نمي‌گيرد ) مگر زماني كه چيزهائي را كه بايد از آنها بپرهيزند روشن و آشكار ( و بي‌شبهه و اشكال ، توسّط پيغمبر ) براي آنان بيان كند . بيگمان خداوند آگاه از هر چيزي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيُضِلَّ » : گمراه سازد . حكم به گمراهي دهد . مراد اين است كه عقاب بعد از بيان احكام است .‏

آيه 116
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ اللّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏حكومت آسمانها و زمين تنها از آن خدا است . او است كه زندگي مي‌بخشد و مي‌ميراند . جز خدا براي شما سرپرستي ( كه كارهاي شما بدو واگذار شود ) و ياوري ( كه شما را كمك و از شما دفاع كند ) وجود ندارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن دُونِ اللهِ » : سِواي خدا . بجز خدا .‏

آيه 117
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَد تَّابَ الله عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِن بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند توبه پيغمبر ( از اجازه‌دادن منافقان به عدم شركت در جهاد ) و توبه مهاجرين و انصار ( از لغزشهاي جنگ تبوك ، مثل كُندي و سستي اراده و انديشه بد به دل راه دادن و آهنگ بازگشت از نيمه راه جهاد ) را پذيرفت . مهاجرين و انصاري كه در روزگار سختي ( با وجود گرماي زياد ، كمي وسيله سواري و زاد ، فصل درو و چيدن محصول خود ) از پيغمبر پيروي كردند ( و همراه او رهسپار جنگ تبوك شدند ) بعد از آن كه دلهاي دسته‌اي از آنان اندكي مانده بود كه ( از حق به سوي باطل ) منحرف شود . ( در اين حال ) باز هم خداوند توبه آنان را پذيرفت . چرا كه او بسيار رؤوف و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَقَد تَّابَ اللهُ عَلَي النَّبِيِّ . . . » : ذكر پيغمبر در سرآغاز توبه‌كنندگان ، به خاطر بزرگداشت هرچه بيشتر مهاجرين و انصار است ، والاّ گناهي از او سر نزده بود تا از آن توبه كند . يا اين كه توبه پيغمبر از اموري است كه اگر از ديگران سر مي‌زد ، مانند اجازه‌دادن به منافقان كه در منزل بمانند و در جنگ شركت نكنند ( نگا : توبه / 43 ) اصلاً گناه يا حتي درخور لومه و عتاب نبود . يا اين كه طلب استغفار بايد پيشه هر مؤمني اعم از پيغمبر و غيره باشد ( نگا : محمّد / 19 و فتح / 2 ) . « سَاعَةِ الْعُسْرَةِ » : هنگام سختي و بحراني . مراد زماني است كه مؤمنان آماده جنگ تبوك مي‌شدند و به مناسبت سختي معيشت و مشكلات راه و رزميدن با امپراطوري روم در نقطه بسيار دوري از مدينه سخت در تنگنا بودند ، و لشكري را هم كه تهيّه ديدند جَيْشُ الْعُسْرَة لقب گرفت . « كَادَ يَزِيغُ » : نزديك بود كه منحرف و از راه به در شود . « فَرِيقٍ » : دسته . گروه .‏

آيه 118
‏متن آيه : ‏
‏ وَعَلَى الثَّلاَثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّواْ أَن لاَّ مَلْجَأَ مِنَ اللّهِ إِلاَّ إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند توبه آن سه نفري را هم مي‌پذيرد كه ( بي‌هيچ حكمي به آينده ) واگذار شدند ( و پيغمبر و مؤمنان و خانواده خودشان با ايشان سخن نگفتند و از آنان دوري جستند ) تا بدانجا كه ( ناراحتي ايشان به حدي رسيد كه ) زمين با همه فراخي ، بر آنان تنگ شد ، و دلشان به هم آمد و ( جانشان به لب رسيد . هم مردم از آنان بيزار و هم خودشان از خود بيزار شدند . بالاخره ) دانستند كه هيچ پناهگاهي از ( دست خشم ) خدا جز برگشت به خدا ( با استغفار از او و پناه‌بردن بدو ) وجود ندارد ( چرا كه پناه بي‌پناهان او است و بس ) . آن گاه خدا ( به نظر مرحمت در ايشان نگريست و ) بديشان پيغام توبه داد تا توبه كنند ( و آنان هم توبه كردند و خدا هم توبه ايشان را پذيرفت ) . بيگمان خدا بسيار توبه‌پذير و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الثَّلاثَةِ » : سه نفر كه عبارت بودند از : كعب‌بن مالك و مُراره‌بن ربيع و هلال‌بن اميه . « خُلِّفُوا » : واپس نهاده شدند . مراد اين است كه خداوند حكم قطعي درباره آنان صادر نفرمود ( نگا : توبه / 106 ) و به آينده واگذار شدند . « بِمَا رَحُبَتْ » : با همه وسعتي كه دارد . « ظَنُّوا » : يقين حاصل كردند ( نگا : بقره / 46 ) . « مَلْجَأَ » : پناهگاه . « تَابَ عَلَيْهِمْ » : ايشان را توفيق توبه داد . با مرحمت بديشان برگشت و پيام پذيرش توبه آنان را به پيغمبر وحي كرد . « لِيَتُوبُوا » : تا آنان توبه كنند و در آينده نيز بر توبه و استغفار ماندگار باشند .‏

آيه 119
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! از خدا بترسيد و همگام با راستان باشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الصَّادِقِينَ » : راستان در كردار و گفتار و پندار .‏

آيه 120
‏متن آيه : ‏
‏ مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ اللّهِ وَلاَ يَرْغَبُواْ بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لاَ يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلاَ مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَطَؤُونَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلاَ يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏درست نيست كه اهل مدينه و باديه‌نشينان دوروبر آنان ، از پيغمبر خدا جا بمانند ( و در ركاب او به جهاد نروند ، و در راه همان چيزي جان نبازند كه او در راه آن جان مي‌بازد ) و جان خود را از جان پيغمبر دوست‌تر داشته باشند . چرا كه هيچ تشنگي و خستگي و گرسنگي در راه خدا به آنان نمي‌رسد ، و گامي به جلو برنمي‌دارند كه موجب خشم كافران شود ، و به دشمنان دستبردي نمي‌زنند ( و ضرب و قتل و جرحي نمي‌چشانند و اسير و غنيمتي نمي‌گيرند ) مگر اين كه به واسطه آن ، كار نيكوئي براي آنان نوشته مي‌شود ( و پاداش نيكوئي بدانان داده مي‌شود ) . بيگمان خداوند پاداش نيكوكاران را ( بي‌مزد نمي‌گذارد و آن را ) هدر نمي‌دهد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا كَانَ » : صحيح نيست . درست نيست . « لا يَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ » : جان خود را از جان او عزيزتر و با ارزش‌تر ندانند . از بذل جان خود در راه حفظ جان او دريغ نكنند . « ظَمَأٌ » : تشنگي . « نَصَبٌ » : خستگي . « مَخْمَصَةٌ » : گرسنگي . « لا يَطَأُونَ » : گام نمي‌گذارند . پاي نمي‌نهند . « مَوْطِئاً » : جاي گام . قدمگاه . « لا يَطَأُون مَوْطِئاً » : مراد اين است كه گامي به جلو برنمي‌دارند و وارد مكاني نمي‌شوند ، مگر اين كه . . . « لا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً » : صدمه‌اي به دشمن نمي‌رسانند و اسير و غنيمتي از ايشان نمي‌گيرند ، و . . .‏

آيه 121
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلاَ كَبِيرَةً وَلاَ يَقْطَعُونَ وَادِياً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( همچنين مجاهدان راه‌حق ) هيچ خرجي خواه كم خواه زياد نمي‌كنند ، و هيچ سرزميني را ( در رفت و برگشت از جهاد ) نمي‌سپرند ، مگر اين كه ( پاداش آن ) برايشان نوشته مي‌شود ، تا ( از اين راه ) خداوند پاداشي نيكوتر از كاري كه مي‌كنند بديشان دهد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَفَقَةً » : خرج . صرف مال . « وَادِياً » : زمين گود پرپيچ و خم و فراز و نشيبي كه ميان كوهها و جنگلها لميده باشد . مراد سرزمين به طور مطلق است . « كُتِبَ لَهُمْ » : براي آنان نوشته مي‌شود . نائب فاعل ، ذلِكَ يا ثَوابٌ يا عَمَلٌ صالِحٌ است . « أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ » : پاداشي نيكوتر از كاري كه مي‌كنند . پاداش نيكوترين كاري كه مي‌كنند ، و آن جهاد است . نيكوترين پاداشي كه نيكوكاران در برابر نيكوكاريهايشان مستحقّ آن مي‌باشند . واژه ( أَحْسَنَ ) صفت مصدر محذوف ( جَزَآءً ) است و تقدير چنين است : لِيَجْزِيَهُمُ اللهُ جَزَآءً أَحْسَنَ جَزَآءٍ مَّا .‏

آيه 122
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مؤمنان را نسزد كه همگي بيرون بروند ( و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند ) . بايد كه از هر قوم و قبيله‌اي ، عدّه‌اي بروند ( و در تحصيل علوم ديني تلاش كنند ) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند ، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيله خود برگشتند ( به تعليم مردمان بپردازند و ارشادشان كنند و ) آنان را ( از مخالفت فرمان پروردگار ) بترسانند تا ( خويشتن را از عقاب و عذاب خدا برحذر دارند و از بطالت و ضلالت ) خودداري كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَآفَّة » : همگي . جملگي . حال ضمير واو در فعل ( لِيَنفِرُوا ) است . « فَلَوْلا نَفَرَ » : چه خوب است كه عازم بشود و بيرون برود . « طَائِفَةٌ » : دسته‌اي . برخي . « لِيَتَفَقَّهُوا » : تا دانش‌اندوزي كنند . تا آشنا شوند و مهارت به هم رسانند . معني ديگر آيه اين است كه : شايسته نيست ، مؤمنان همگي ( به سوي ميدان جهاد ) بيرون بروند . چرا از هر گروهي برخي از آنان ( به كارزار ) نمي‌روند ( و برخي در مدينه نمي‌مانند ) تا در دين ( و معارف اسلامي ) آگاهي پيدا كنند و وقتي كه قوم خود ( از جهاد ) به سوي ايشان برگشتند ، آنان را ( از مخالفت فرمان پروردگار ) بترسانند تا بترسند ( و خويشتندار و پرهيزگار گردند ) . با توجّه به معني نخست ، ضمير فعل ( لِيَتَفَقَّهُوا ) و ( لِيُنذِرُوا ) و ( رَجَعُوا ) به طالبان علم برمي‌گردد كه به جهاد اكبر مشغولند ، و ضمير فعل ( يَحْذَرُونَ ) به قوم و قبيله آنان . امّا با توجّه به معني دوم ، ضمير فعل ( لِيَتَفَقَّهُوا ) و ( لِيُنذِرُوا ) به كساني برمي‌گردد كه به جهاد اصغر يعني پيكار با دشمنان نمي‌روند و بلكه در خدمت پيغمبر در مدينه مي‌مانند و دانش‌اندوزي مي‌كنند و چيزهائي را كه در غياب مجاهدان وحي شده است بديشان مي‌رسانند . و ضمير فعل ( رَجَعُوا ) و ( يَحْذَرُونَ ) به مجاهدان و پيكارگران برمي‌گردد .‏

آيه 123
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! با كافراني بجنگيد كه به شما نزديكترند ، و بايد كه ( در جنگ ) از شما شدّت وحدّت ( و جرأت و شهامت ) ببينند . و بدانيد كه خداوند ( ياري و لطفش ) با پرهيزگاران است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَلُونَكُمْ » : از حيث مكان يا نسب به شما نزديكند . در اينجا بيشتر قرب مكاني مورد نظر است . از ماده ( ولي ) است . « غِلْظَة » : شدّت و خشونت در جنگ كه بالطبع صبر و شكيبائي و جرأت و شهامت را نيز شامل مي‌شود .‏

آيه 124
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَاناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَزَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه سوره‌اي ( از سوره‌هاي قرآن ) نازل مي‌شود ، كساني از آنان ( كه منافقند ، از روي تمسخر و استهزاء ، برخي به برخي رو مي‌كنند و ) مي‌گويند : اين سوره بر ايمان كدام يك از شما افزود ؟ ( و آيا چيز مهمّ و مفيدي گفت و نمود ؟ ! ) و امّا مؤمنان ، ( همان سوره قرآن ) بر ايمانشان مي‌افزايد و ( نور آن بيش از پيش راه حق را بديشان مي‌نمايد ، و از اين نزول قرآن كه مايه افزايش ايمان و پرتو جان و سعادت هر دو جهان آنان مي‌شود ) شادمان مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذا مَا » : هر زمان كه .‏

آيه 125
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُواْ وَهُمْ كَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه در دلهايشان بيماري ( نفاق ) است ، ( نزول سوره‌اي از سوره‌هاي قرآن ، به جاي اين كه روح تازه‌اي به كالبدشان دمد و مايه تربيت جديدي شود ) ، خباثتي بر خباثتشان مي‌افزايد ( و كفر و عنادشان را بيشتر مي‌نمايد ، و پليديهايشان هر روز فزوني مي‌گيرد ، و تاريكيهاي جان و دلشان دائماً تراكم مي‌پذيرد ، و ) در حال كفر مي‌ميرند ( و در دوزخ جاي مي‌گيرند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَرَضٌ » : مراد نفاق است ( نگا : بقره / 10 و محمّد / 20 ) . « رِجْساً » : خباثت . پليدي ( نگا : اعراف / 71 و توبه / 125 ) . مراد كفر و نفاق است .‏

آيه 126
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلاَ يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لاَ يَتُوبُونَ وَلاَ هُمْ يَذَّكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا منافقان نمي‌بينند كه در هر سالي ، يك يا دو بار ( و بلكه بيشتر ) مورد آزمايش قرار مي‌گيرند ( و بلاهائي از قبيل : كشف اسرار و ظهور احوال و پيروزي مؤمنان ، و شكست كافران مي‌بينند ، ولي ) بعد از آن ( همه گرفتاريها و آزمونها ، از كرده‌ها و گفته‌هاي زشت خود دست نمي‌كشند و ) توبه نمي‌كنند و عبرت نمي‌گيرند و بيدار و هوشيار نمي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُفْتَنُونَ » : آزمايش مي‌گردند . به بلاهاگرفتار مي‌شوند تا مايه بيداري ايشان گردد . « مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ » : يك‌بار يا دوبار . مراد تكثير است‌ ؛ نه عدد به خصوصي .‏

آيه 127
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُواْ صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُون ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هرگاه آنان ( در مجلس پيغمبر باشند و ) سوره‌اي نازل گردد ، برخي به برخي مي‌نگرند ( و با اشاره به همديگر مي‌فهمانند كه ) آيا كسي شما را مي‌بيند ( و متوجّه ما مي‌باشد ؟ همين كه اطمينان يافتند مؤمنان به سخنان پيغمبر سرگرم و سراپا گوشند ) آن وقت ( از مجلس ) بيرون مي‌روند ( و نداي هدايت را نمي‌شنوند . چراكه تحمّل شنيدن پيام آسماني را ندارند و از ايمان و ايمانداران بيزارند ) . از آنجا كه قوم بي‌دانش و نفهمي هستند ، خداوند دلهايشان را ( از حق ) بگردانيده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَلْ يَرَاكُم مِّنْ أَحَدٍ » : اين جمله مي‌تواند بيانگر گفتار زباني ايشان ، يا اشارات سر و صورت و چشمهاي آنان باشد . در هر حال تفسيري است براي نگاههايشان به يكديگر . « إِنصَرَفُوا » : از مجلس بيرون مي‌روند . دل به سخنان نمي‌دهند و بدان ايمان نمي‌آورند و بلكه از وحي آسماني رويگردان مي‌شوند . « صَرَفَ اللهُ قُلُوبَهُمْ » : اين جمله مي‌تواند خبريّه باشد كه معني آن گذشت ، و مي‌تواند انشائيّه يعني براي دعا و نفرين باشد . در اين صورت معني چنين مي‌شود : خداوند دلهايشان را از ايمان بگرداند و از جانب حق بچرخاند .‏

آيه 128
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بيگمان پيغمبري ( محمّد نام ) ، از خود شما ( انسانها ) به سويتان آمده است . هرگونه درد و رنج و بلا و مصيبتي كه به شما برسد ، بر او سخت و گران مي‌آيد . به شما عشق مي‌ورزد و اصرار به هدايت شما دارد ، و نسبت به مؤمنان داراي محبّت و لطف فراوان و بسيار مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنْ أَنفُسِكُمْ » : از خود شما انسانها . يعني انسان است و از لحاظ سرشت بشري همچون شما است ( نگا : كهف 110 / ، فصّلت / 6 ) . « عزيز » : سخت و دشوار . « عَنِتُّمْ » : رنج برديد . ناراحتي كشيديد . از ماده ( عَنَت ) به معني مشقّت . « مَا عَنِتُّمْ » : رنج و مشقّتي كه مي‌بينيد . واژه ( ما ) مصدريّه است . « حَرِيصٌ » : علاقه‌مند .‏

آيه 129
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر آنان ( از ايمان به تو ) روي بگردانند ( باكي نداشته باش و ) بگو : خدا مرا كافي و بسنده است . جز او معبودي نيست . به او دلبسته‌ام و كارهايم را بدو واگذار كرده‌ام ، و او صاحب پادشاهي بزرگ ( جهان و ملكوت آسمان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعَرْشِ » : تخت سلطنت . آفريده سترگي است كه چگونگي آن بر ما مجهول است ( نگا : اعراف / 54 ، حاقّه‌ / 17 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره توبه / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 08:58:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره انفال / تفسیر نور


آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِيْنِكُمْ وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از تو درباره غنائم مي‌پرسند ( و مي‌گويند كه غنائم جنگ بدْر چگونه تقسيم مي‌گردد و به چه كساني تعلّق مي‌گيرد ؟ ) بگو : غنائم از آن خدا و پيغمبر است ( و پيغمبر به فرمان خدا تقسيم آن را به عهده مي‌گيرد . ) پس از خدا بترسيد و ( اختلاف را كنار بگذاريد و ) در ميان خود صلح و صفا به راه اندازيد ، و اگر مسلمانيد از خدا و پيغمبرش فرمانبرداري كنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأنفَال‌ » : جمع نَفْل ، غنائم . « ذَاتَ » : حالت . صاحب . « بَيْن‌ » : اين واژه از اضداد است و به معني وصلت و فُرقت آمده است . « ذَاتَ بَيْنِكُمْ » : حالتي كه مايه پيوند شما مي‌گردد . حالتي كه مايه جدائي شما مي‌شود .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مؤمنان ، تنها كساني هستند كه هر وقت نام خدا برده شود ، دلهايشان هراسان مي‌گردد ( و در انجام نيكيها و خوبيها بيشتر مي‌كوشند ) و هنگامي كه آيات او بر آنان خوانده مي‌شود ، بر ايمانشان مي‌افزايد ، و بر پروردگار خود توكّل مي‌كنند ( و خويشتن را در پناه او مي‌دارند و هستي خويش را بدو مي‌سپارند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَجِلَتْ » : هراسناك شد و لبريز از خوف گرديد .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كسانيند كه نماز را چنان كه بايد مي‌خوانند و از آنچه بديشان عطاء كرده‌ايم ، ( مقداري را به نيازمندان ) مي‌بخشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان واقعاً مؤمن هستند و داراي درجات عالي ، مغفرت الهي ، و روزي پاك و فراوان ، در پيشگاه خداي خود مي‌باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَقّاً » : صفت مصدر محذوفي است و تقدير چنين است : إيماناً حَقّاً . « كَريمٌ » : پاك . فراوان‌‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ناخوشنودي بعضي از شما از چگونگي تقسيم غنائم بدر ) همانند آن است كه خداوند تو را از خانه‌ات ( در مدينه ، به سوي ميدان بدر ) به حق بيرون فرستاد ، در حالي كه جمعي از مؤمنان ( چون آمادگي جنگ را نداشتند ، از اين امر ) ناخوشنود بودند ( ولي برخلاف ديد محدود آنان درباره احكام الهي ، سرانجامِ بدر پيروزي چشمگيري بود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَمَآ أَخْرَجَكَ . . . » : حال مؤمنان در خلاف خود راجع به غنائم ، همانند حال ايشان به هنگام فرمان خروج براي جنگ با مشركان در بدر است . « بَيْت‌ » : خانه ، مراد خانه پيغمبر در مدينه و يا مراد خود مدينه است .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَ مَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين گروه از مؤمنان ) با تو درباره حق ( يعني بيرون رفتن جهت جنگ با مشركان ) مجادله مي‌كنند ، پس از آن كه روشن شده است ( كه برابر وعده‌اي كه بديشان داده‌اي در جنگ پيروز مي‌شوند ) . انگار كه به سوي مرگ رانده مي‌شوند و ( صحنه مرگ خويشتن را با چشمان خود ) مي‌نگرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحَقِّ » : مراد بيرون رفتن براي جنگيدن در بدر است . « يُسَاقُونَ » : رانده مي‌شوند .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتِيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مؤمنان ! به ياد آوريد ) آن گاه را كه خداوند پيروزي بر يكي از دو دسته را به شما وعده داد . ( پيروزي بر كاروان تجاري قريش به سرپرستي ابوسفيان ، و يا پيروزي بر لشكري كه از مكّه تدارك شده بود و به سرپرستي ابوجهل براي نجات كاروان آمده بود ) . شما دوست مي‌داشتيد دسته‌اي نصيب شما گردد كه از قدرت و قوّت چنداني برخوردار نيست ( كه كاروان بود ، ) ولي خدا مي‌خواست حق را با سخنان خود ( كه بيانگر اراده و قدرت يزدانند ، براي مردم ) ظاهر و استوار گرداند و كافران را ( از سرزمين عرب با پيروزي مؤمنان ) ريشه‌كن كند ( لذا شما را با لشكر قريش درگير كرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ » : فاقد قوّت و قدرت . بي‌نيرو و شكوه . « يُحِقُّ » : ثابت و پابرجا دارد . « دَابِرَ » : دنباله‌رو . آخر . ( قَطْعُ الدَّابِر ) كنايه از ريشه‌كن كردن است .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا بدين وسيله حق را ( كه اسلام است ) پابرجا و باطل را ( كه شرك است ) تباه گرداند ، هرچند كه بزهكاران ( كافر و طغيانگر ، آن را ) نپسندند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ » : مراد افراد كفرپيشه است ، نه مؤمناني كه نمي‌خواستند با لشكر قريش درگير شوند . چرا كه كافران احقاق حق و ابطال باطل را دوست نمي‌دارند .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُرْدِفِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مؤمنان ! حالا كه غنائم را تقسيم مي‌كنيد و بر سر نحوه آن اختلاف مي‌ورزيد ، به ياد آوريد ) زماني را كه ( در ميدان كارزار بدر از شدّت ناراحتي ) از پروردگار خود درخواست كمك و ياري مي‌نموديد و او درخواست شما را پذيرفت ( و گفت : ) من شما را با يك‌هزار فرشته كمك و ياري مي‌دهم كه اين گروه هزار نفري گروههاي متعدّد ديگري را پشت سر دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَسْتَغِيثُونَ » : ياري مي طلبيد . كمك مي‌خواهيد . « مُمِدّ » : معيّن . ياري‌دهنده . « مُرْدِفِينَ » : آنان كه ديگران را پشت سر خود مي‌دارند و خويشتن در جلو حركت مي‌كنند ( نگا : آل‌عمران / 124 - 127 ) . واژه ( مُرْدِفينَ ) صفت كلمه ( أَلْفٍ ) است .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلاَّ بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند اين ( امداد با فرشتگان ) را تنها براي مژده‌دادن ( پيروزي ) به شما و آرامش پيداكردن دل شما به آن كرد ، وگرنه پيروزي جز از سوي خدا نيست ( و اراده و مشيّت او بالاتر از همه اين اسباب ظاهري و باطني است ) . بيگمان خداوند ( بر هر كاري ) توانا ( و كارهايش ) از روي حكمت است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بُشْرَيا » : بشارت ، مژده .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مؤمنان ! به ياد آوريد ) زماني را كه ( از دشمنان و كم‌آبي به هراس افتاديد و خداوند ) خواب سبكي بر شما افگند تا مايه آرامش و امنيّت ( روح و جسم شما ) از ناحيه خدا گردد ، و از آسمان آب بر شما باراند تا بدان شما را ( از پليدي جسماني ) پاكيزه دارد و كثافت ( وسوسه‌هاي ) شيطاني را از شما به دور سازد ، و ( با اين نعمت ) دلهايتان را ثابت ( و به ياري خدا واثق ) نمايد ، و گامها را ( در شنزارهاي بدر ) استوار دارد ( و روحيه شما را تقويت و بر ميزان استقامت شما بيفزايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُغَشِّيكُمْ » : همچون پرده‌اي بر ديدگان شما افگند . بر شما چيره كرد . « النُّعَاسَ » : خواب سبك و چرت‌مانندي كه با وجود آن حواسّ از كار نمي‌افتد و ادراك و شعور بر جاي است . « أَمَنَةً » : امن . امنيّت . مفعول‌له است . « رِجْزَ » : ناپاكي . مراد وسوسه‌هاي اهريمني است ( نگا : مائده / 90 ، مدّثّر / 5 ) .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مؤمنان ! به ياد آوريد ) زماني را كه پروردگار تو به فرشتگان وحي كرد كه من با شمايم ( و كمك و ياريتان مي‌نمايم . شما با الهام پيروزي و بهروزي ) مؤمنان را تقويت و ثابت‌قدم بداريد ، ( و من هم ) به دلهاي كافران خوف و هراس خواهم انداخت . ( به مؤمنان الهام كنيد : ) سرهاي آنان را بزنيد ( و از هم بشكافيد كه بر گردنهاي ناپاكشان سنگيني مي‌كند ) و دستهاي ايشان را ببريد ( و پنجه‌هايشان را پي كنيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنَّيا مَعَكُمْ » : من با شمايم . مراد از اين همراهي ، همراهي كمك و ياري است . « الرُّعْبَ » : خوف . هراس . « فَوْقَ الأعْنَاقِ » : بالاتر از گردن . مراد وارد آمدن ضربه‌هاي كاري بر سر و گردن كافران است . « بَنَانٍ » : سرانگشتان . مراد دستها و پنجه‌ها ، و يا اين كه دستها و پاها ، و يا همه اندام بدن است . در اين صورت تسميه كلّ به اسم جزء است . يعني هرگونه كه ممكن شد .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَآقُّواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يُشَاقِقِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( پشتيباني از مؤمنان و رسواكردن كافران ) بدان خاطر است كه كافران با خدا و پيغمبرش به ستيز برخاستند ، و هركه با خدا و پيغمبرش بستيزد ، ( او درخور عذاب است و هرچه زودتر خدا او را گرفتار مجازات دردناك در دنيا و آخرت خواهد كرد ) چه خدا داراي عقاب شديد است ( همان گونه كه داراي رحمت وسيع است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكُمْ » : اين را داشته باشيد و عذاب آن را بچشيد . خبر مبتداي محذوف است يا مبتدا است و خبر آن محذوف است و تقدير چنين است : الأمْرُ ذلِكَ . يا : ذلِكَ الأمْرُ .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابَ النَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( عذاب و عقاب دنيوي ، يعني شكست و گريز در برابر مؤمنان ) را بچشيد و ( بدانيد كه ) عذاب دوزخ براي كافران ( به جاي خود باقي ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَآقُّوا » : دشمني كردند . به مقابله برخاستند . « مَن يُشَاقِقْ » : جزاي شرط محذوف است كه عبارت است از : ( لَهُ عَذَابٌ شَدِيدٌ ) . يا تنها عائد شرط در آخر آيه محذوف است كه ( لَهُ ) است .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ زَحْفاً فَلاَ تُوَلُّوهُمُ الأَدْبَارَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! هنگامي كه با انبوه كافران ( در ميدان نبرد ) روبرو شديد ، بدانان پشت نكنيد ( و فرار ننمائيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زَحْفاً » : در حال لشكركشي . مراد جمعيّت فراوان و ساز و برگ زياد دشمن است . اين واژه مصدر است و در معنيِ اسم فاعل ، يعني ( زاحِفينَ ) به كار رفته است و حال فاعل فعل ( كَفَرُوا ) مي‌باشد . « فَلا تُوَلُّوهُمُ الأدْبَارَ » : بدانان پشت نكنيد . مراد اين است كه فرار ننمائيد .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاء بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هركس در آن هنگام بدانان پشت كند و فرار نمايد - مگر براي تاكتيك جنگي يا پيوستن به دسته‌اي‌ - گرفتار خشم خدا خواهد شد و جايگاه او دوزخ خواهد بود ، و دوزخ بدترين جايگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُتَحَرِّفاً » : كسي كه از سوئي به سوئي مي‌رود ؛ در اينجا مراد كسي است كه براي تاكتيك جنگي از قبيل جنگ و گريز يا به دام انداختن دشمن و غيره از برابر دشمن بگريزد و اين سو و آن سو رود و يا اين كه به گروه ديگري از دشمن حمله‌ور شود . « مُتَحَيِّزاً » : گراينده . از جائي به جائي رونده . مراد جنگجوئي است كه عقب‌نشيني او به خاطر پيوستن به ديگران و رزميدن به همراه ايشان باشد . واژه‌هاي ( مُتَحَرِّفاً ) و ( مُتَحَيِّزاً ) حال مي‌باشند . « فِئَةٍ » : گروه . دسته . « الْمَصِيرُ » : جايگاه . محلّ بازگشت .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاء حَسَناً إِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مؤمنان ! ) شما كافران را ( با قوّت و قدرت خود در نبرد بدر ) نكشتيد ، بلكه خدا ( با پيروز نمودنتان بر آنان و افگندن هراس به دلهايشان ) ايشان را كشت . و ( اي پيغمبر ! بدان گاه كه مشتي خاك به طرف آنان پرتاب كردي و خاك به چشمان ايشان فرو رفت ، در اصل ) اين تو نبودي كه ( خاك را به سوي آنان ) پرتاب كردي ( چرا كه مشتي خاك از حيث كميّت و كيفيّت آن توانائي را ندارد ) بلكه خداوند ( آن خاك را تكثير و به سوي ايشان ) پرتاب كرد ( و به چشمان آنان رساند ) تا بدين وسيله مؤمنان را خوب بيازمايد ( و با اعطاء خوبيها آزمايششان نمايد ) . بيگمان خداوند شنواي ( دعا و استغاثه مؤمنان بوده و از صدق و اخلاص ايشان ) آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنينَ مِنْهُ بَلآءً حَسَناً » : خداوند چنين كاري را كرد تا مؤمنان را با نعمت نصرت و پيروزي بيازمايد و در صورت شكر نعمت ، بر مقدار آن بيفزايد و توفيق بيشترشان عطاء نمايد . بَلآءً در اينجا محمول بر احسان و نعمت است و مراد امتحان مؤمنان با حسنات است ( نگا : اعراف / 168 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكُمْ وَأَنَّ اللّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( پيروزي مؤمنان و شكست كافران ، حق است و نمونه آن را ديديد ) و خداوند ( دام ) مكر و كيد كافران را سست ( و بي‌اثر ) مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكُمْ » : آن نصرت و پيروزي مؤمنان ، و شكست و كشتار كافران . مبتدا و خبر آن محذوف است‌ ؛ و يا اين كه خود خبر مبتداي محذوف است ، و جمله ( أَنَّ اللهَ مُوهِنُ . . . ) عطف بر آن است ( نگا : انفال / 14 ) . « مُوهِن‌ » : سست‌كننده .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ إِن تَسْتَفْتِحُواْ فَقَدْ جَاءكُمُ الْفَتْحُ وَإِن تَنتَهُواْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَعُودُواْ نَعُدْ وَلَن تُغْنِيَ عَنكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئاً وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مؤمنان ! ) شما ( كه از پروردگار خود ) درخواست پيروزي ( در جنگ بدر ) را مي‌كرديد و پيروز هم شديد . ( حال كه مشغول تقسيم غنائم هستيد ، از روش اعتراض‌آميز و مخالفت با نحوه تقسيم غنائم ) اگر دست برداريد ، براي شما بهتر خواهد بود . اگر هم ( به مجادله و پرخاشگري خود ) برگرديد ، ما هم ( به تقبيح كارتان و تحريك دشمنانتان ) برمي‌گرديم ( و شما را در چنگال كشتن تنها رها مي‌سازيم ) و جمعيّت شما هر چند هم زياد باشد ( بدون ياري خدا ) كاري از پيش نخواهد برد . بيگمان خدا با مؤمنان است ( و ياري و پشتيباني او شامل آنان است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن تَسْتَفْتِحُوا . . . » : اگر طلب پيروزي و فتح و ظفر مي‌كنيد . اين آيه با توجّه به سابق و لاحق خود ، خطاب به مؤمنان است . برخي آن را خطاب به مشركان قريش مي‌دانند كه چون آماده كارزار شدند ، به پرده كعبه آويختند و از خداوند پيروزي بهترين و بزرگوارترينِ دو گروه ، يعني قريشيان و مسلمانان را خواستند . آن وقت معني آيه چنين مي‌شود : اي مشركان قريش ! شما كه از خدا درخواست پيروزي گروه برحق را داشتيد ، و هم‌اينك مسلمانان پيروز شده‌اند و حق را عيان مي‌بينيد ، اگر از كفر و دشمنانگي با پيغمبر و مسلمانان دست برداريد براي شما بهتر است ، و اگر به كفر و جنگ با ايشان برگرديد ، ما هم پيروزكردن آنان و شكست دادن شما را تكرار مي‌كنيم ؛ و . . .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنتُمْ تَسْمَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! از خدا و پيغمبرش فرمانبرداري كنيد ، و از پيغمبر روگردان نشويد ، در حالي كه شما ( آيات قرآن را ) مي‌شنويد ( و مي‌بينيد كه آشكارا امر به وجوب اطاعت از او مي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَوَلَّوْا عَنْهُ » : بدو پشت مكنيد . از دستور او سرپيچي مكنيد . « تَسْمَعُونَ » : مي‌شنويد . مراد از شنيدن در اينجا ، فهميدن و تصديق‌كردن است .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لاَ يَسْمَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و مانند كساني نباشيد كه مي‌گفتند : شنيديم ( امّا در گوش نگرفتيم ) ، و حال آن كه آنان نمي‌شنوند ( چون به دنبال آن نمي‌روند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ قالُوا . . . » : مراد از چنين كساني بيشتر دو گروهند : كافران دشمن حق و حقيقت ( نگا : نساء / 46 ) و منافقان دورو ( نگا : محمّد / 16 ) . « لا يَسْمَعُونَ » : مراد اين است كه گوششان به حقائق بدهكار نيست ( نگا : اعراف / 179 ) .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بيگمان بدترين انسانها در پيشگاه يزدان ، افراد كر و لالي هستند كه نمي‌فهمند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الدَّوَابِ » : جمع دَابَّة ، جنبندگان ( نگا : نور / 45 ) . در اينجا مراد انسانها است . « الصُّمُّ » : جمع اصمّ ، اشخاص كر . مراد كساني است كه براي شناخت حق و پندگرفتن از مواعظ حسنه گوش فرا نمي‌دهند . « الْبُكْمُ » : جمع ابكم ، اشخاص لال . مراد كساني است كه حق و حقيقت را نمي‌گويند . « لا يَعْقِلُونَ » : مراد كساني است كه از عقل براي تشخيص حق از باطل ، و خير از شر ، سود نمي‌جويند .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ عَلِمَ اللّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَّأسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعْرِضُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر خداوند ( در آنان آمادگي پذيرش حق مي‌ديد ، و زمينه قبول خير و ) نيكي در ايشان سراغ مي‌داشت ، ( حرف حق را به هر صورت بود ) به گوششان مي‌رسانيد ، ولي اگر ( با فراهم نبودن زمينه ، چنين كاري را مي‌كرد و حق را ) به گوش آنان مي‌رسانيد ، سرپيچي مي‌كردند ؛ چرا كه ايشان ( آگاهانه از پذيرش حق ) روگردانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَسْمَعَهُمْ » : به گوش آنان رساند . گوش ايشان را باز و شنوا كرد . « خَيْراً » : نيكي . در اينجا مراد استعداد و زمينه پذيرش حق است . معني آيه فوق درست به آن مي‌ماند كه كسي بگويد : من اگر مي‌دانستم فلان كس دعوت مرا مي‌پذيرد ، از او دعوت مي‌كردم . ولي در حال حاضر وضع طوري است كه اگر او را دعوت كنم نخواهد پذيرفت . بنابراين دعوت نخواهم كرد .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! فرمان خدا را بپذيريد ، و دستور پيغمبر او را قبول كنيد هنگامي كه شما را به چيزي دعوت كند كه به شما زندگي ( مادي و معنوي و دنيوي و اخروي ) بخشد ، و بدانيد كه خداوند ميان انسان و دل او جدائي مي‌اندازد ( و مي‌تواند انسان را از رسيدن به خواستها و آرزوهاي دل باز دارد و او را بميراند و نگذارد عمر طولاني داشته باشد كه مهمترين آرزوي دل هر انساني است ) ، و بدانيد كه همگان در پيشگاه خداي سبحان گرد آورده مي‌شويد ( و به حساب و كتابتان رسيدگي مي‌گردد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إسْتَجيبُوا » : بپذيريد . دعوت خدا را با طاعت و عبادت پاسخ گوئيد . « إِذا » : هرگاه كه . واژه ( إِذا ) مي‌تواند عام باشد و مراد بيان شرط نباشد . يعني هر زمان كه شما را دعوت كرد ، بيگمان به سوي چيزي دعوت مي‌كند كه مايه حيات است و . . . يا اين كه ذكر ( إِذا ) براي شرط بوده و به خاطر دو چيز باشد : الف - دخالت دادن عقل در پذيرفتن يا نپذيرفتن فرمان ، حتي اگر اين فرمان از منبعي باشد كه جز حق ظاهر و خير خالص از آن صادر نگردد . ب - اوامر و احكام شريعت همه خير مطلق است و بررسي و وارسي آنها بر نورانيّت و حقّانيّت آنها مي‌افزايد و زيبائي و والائي آنها را بهتر و بيشتر در آئينه ضمير مي‌نماياند . « يَحُولُ » : حائل مي‌گردد و فاصله مي‌اندازد . مراد بيان قدرت كامل و علم شامل خدا است كه با قدرت خود بر هر چيزي توانا و با علم خود از هرچيزي آگاه است ، و اين او است كه اختيار قلب كه سررشته زندگي است در دست او است ، و حيات و ممات انسان مربوط بدو است .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَآصَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خويشتن را از بلا و مصيبتي به دور داريد كه تنها دامنگير كساني نمي‌گردد كه ستم مي‌كنند ( بلكه اگر جلو ستمكاران گرفته نشود ، خشك و تر به گناه آنان مي‌سوزد ) و بدانيد كه خداوند داراي كيفر سخت و مجازات شديد است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِتْنَةً » : بلا و مصيبت . « خَآصَّةً » : مخصوصاً . به ويژه .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مؤمنان ! ) به ياد آوريد هنگامي را كه شما گروه اندك و ضعيفي در سرزمين ( مكّه ) بوديد و مي‌ترسيديد كه مردم شما را بربايند ، ولي خدا شما را ( در سرزمين مدينه ) پناه و مأوي داد و با معونت و ياري خود شما را ( در جنگ بدر پيروز گرداند و ) نيرو بخشيد و غنائم پاكيزه‌اي بهره شما كرد تا اين كه سپاسگزاري بكنيد ( و در راه جهاد به جان و دل بكوشيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَن يَتَخَطَّفَكُمْ » : اين كه شما را بربايند . « ءَاوَيا » : پناه داد . مكان و مأوي داد . « أَيَّدَ » : تقويت كرد . نيرو و شكوه بخشيد . « الطَّيِّبَاتِ » : روزيهاي پاكيزه . مراد غنائم جنگ است كه تنها براي آنان حلال و پاكيزه بود .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! به خدا و پيغمبر ( با دوست داشت دشمنان حق ، پخش اسرار جنگي ، پشت سرافكندن برنامه‌هاي الهي ، و غيره ) خيانت مكنيد ، و در امانات خود نيز آگاهانه خيانت روا مداريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ تَخُونُوا اماناتِكُمْ » : اين جمله عطف بر ( تَخُونُوا . . . ) و مجزوم است ، يا اين كه منصوب است چون جواب نهي است . همان گونه كه شاعر مي‌گويد : لا تَنْهَ عَنْ خُلُقٍ وَ تَأتِيَ مِثْلَهُ عارٌ عَلَيْكَ - إِذا فَعَلْتَ - عَظيمٌ « وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ » : در حالي كه مفاسد خيانت و بدفرجامي آن را در دنيا و آخرت مي‌دانيد .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مؤمنان راستين ! ) بدانيد كه اموال و اولاد شما وسيله آزمايش هستند ( و ترجيح محبّت دارائي و فرزندان بر محبّت يزدان سبحان ، مايه بلا و هلاك شما است ) و بدانيد كه پاداش بزرگ ( مؤمناني كه از عهده امتحان برمي‌آيند و رضايت خدا را بالاتر از مال و منال دنيا مي‌دانند ) در پيشگاه خدا ( مهيّا و مصون ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِتْنَةٌ » : مايه آزمايش . وسيله هلاك . مايه آشوب ( نگا : آل‌عمران / 14 ، و تغابن / 15 ) .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! اگر از خدا ( بترسيد و از مخالفت فرمان او ) بپرهيزيد ، خدا بينش ويژه‌اي به شما مي‌دهد كه در پرتو آن حق را از باطل مي‌شناسيد ، و گناهانتان را مي‌زدايد و شما را مي‌آمرزد ، چرا كه يزدان داراي فضل و بخشش فراوان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فُرْقَاناً » : نصرت و پيروزي ، چون دشمنان را از دوستان و محق را از مبطل جدا مي‌سازد . بينش و روشن‌بيني ، چون بدان حق از باطل شناخته مي‌شود . اين واژه مصدر ثلاثي مجرّد است و براي مبالغه به كار مي‌رود .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! به خاطر بياور ) هنگامي را كه كافران درباره تو نقشه مي‌كشيدند كه تو را به زندان بيفكنند يا بكشند و يا اين كه ( از شهر مكّه ) بيرون كنند . آنان چاره مي‌انديشيدند و نقشه مي‌كشيدند ( كه چگونه به تو شر و بلا برسانند ) و خدا ( هم براي نجات تو از شر و بلاي ايشان ) تدبير و چاره‌سازي مي‌كرد ، و خداوند بهترين چاره‌ساز است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيُثْبِتُوكَ » : تا تو را برجاي بدارند و زنداني كنند . « يُخْرِجُوكَ » : تو را اخراج كنند ( نگا : توبه / 40 ) . « يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللهُ » : ( نگا : آل‌عمران / 54 ، اعراف / 99 و 123 ) ؛ واژه ( مكر ) به معني تدبير و چاره‌انديشي و طرح نقشه است .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُواْ قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأوَّلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين كافران هنگامي كه آيات ما بر آنان خوانده مي‌شود ، مي‌گويند : شنيديم ( چيز مهمّي نيست ! ) اگر ما هم بخواهيم مثل اين را مي‌گوئيم . چرا كه چيزي جز افسانه‌هاي پيشينيان نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَسَاطِيرُ » : جمع أُسْطُورَه ، افسانه‌ها ( نگا : فرقان / 5 ) .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إِن كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! به خاطر بياور ) زماني را كه كافران مي‌گفتند : خداوندا اگر اين ( آئين و اين قرآن ) حق است و از ناحيه تو است ، از آسمان باراني از سنگ بر سر ما فرود آور يا به عذاب دردناك ( ديگري ) ما را گرفتار ساز .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن كَانَ هذا هُوَ الْحَقَّ » : واژه ( هُوَ ) ضمير فصل يا عماد است و ( الْحَقَّ ) خبر ( كانَ ) است .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند تا تو در ميان آنان هستي ايشان را عذاب نمي‌كند ( به گونه‌اي كه آنان را ريشه‌كن و نابود سازد . چرا كه تو رَحْمَةلِلْعالَمين بوده و آنان را به سوي حق فرا مي‌خواني و اميدواري كه آئين اسلام را بپذيرند و راه رستگاري در پيش گيرند ) ، و همچنين خداوند ايشان را عذاب نمي‌دهد در حالي كه ( برخي از ) آنان طلب بخشش و آمرزش مي‌نمايند ( و از كرده خود پشيمانند و از اعمال ناشايست خويش توبه مي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ أَنتَ فِيهِمْ » : در حالي كه تو در ميان آنان بسر مي‌بري . « وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ » : در حالي كه طلب آمرزش را دارند . مراد از عذاب مورد نظر آيه ، عذاب و بلاي بزرگي است كه يكباره ايشان را هلاك و نابود سازد ؛ نه عذاب و بلاي جزئي و معمولي . دو چيز وسيله امنيّت از عذاب خدا است : وجود پيغمبر در ميان مسلمين ، و استغفار به درگاه ربّ‌العالمين . اوّلي اختصاص به مسلمانان صدر اسلام ، و دومي مربوط به همه مؤمنان در تمام قرون و اعصار است .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا كَانُواْ أَوْلِيَاءهُ إِنْ أَوْلِيَآؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چرا خداوند آنان را عذاب نكند ، در حالي كه ايشان ( مسلمانان را ) از مسجدالحرام باز مي‌دارند ؟ آنان هرگز سرپرستان مسجدالحرام نمي‌باشند ، بلكه تنها كساني حق اين سرپرستي را دارند كه پرهيزگار باشند ، و ليكن غالب آنان ( از اين واقعيّت ) بي‌خبرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أوْلِيَآؤُهُ » : ضمير ( هُ ) در هر دو واژه ( اولياء ) به مسجدالحرام برمي‌گردد . برخي هم مرجع آن را ( ألله ) دانسته‌اند . در اين صورت معني آيه چنين مي‌شود : چرا خداوند آنان را عذاب نكند ، در حالي كه ايشان مسلمانان را از مسجدالحرام باز مي‌دارند ؟ آنان هرگز دوستان خدا نمي‌باشند . بلكه تنها مسلمانان پرهيزگار دوستان خدا بشمارند ، وليكن بيشتر آنان ( از اين واقعيّت ) بي‌خبرند ( نگا : يونس / 62 و 63 ) .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاء وَتَصْدِيَةً فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏دعا و تضرّع ايشان در كنار مسجدالحرام جز سوت‌كشيدن و كف‌زدن نمي‌باشد . پس ( اي كافران ! مزه مرگ در ميدان نبرد بدْر و اسارت در آن و ) عذاب را بچشيد به سبب كفري كه مي‌ورزيده‌ايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَلاتُهُمْ » : نماز ايشان . دعا و عبادت ايشان . « مُكَآءً » : سوت‌كشيدن . « تَصْدِيَة‌ » : كف‌زدن . از ماده ( صدد ) و در آن دال دوم به ياء قلب شده است . يا از ( صَدي ) و ناقص يائي است .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران اموال خود را خرج مي‌كنند تا ( مردمان را ) از راه خدا ( و ايمان به الله ) بازدارند . آنان اموالشان را خرج خواهند كرد ، امّا بعداً مايه حسرت و ندامت ايشان خواهد گشت و شكست هم خواهند خورد . بيگمان كافران همگي به سوي دوزخ رانده مي‌گردند و در آن گرد آورده مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُحْشَرُونَ » : رانده مي‌شوند . گردآورده مي‌شوند .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ لِيَمِيزَ اللّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىَ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين شكست در دنيا و عذاب در آخرت همه به خاطر آن است كه ) تا خداوند ناپاك را از پاك جدا سازد و برخي از ناپاكان را بر برخي ديگر بيفزايد و جملگي ايشان را روي هم انباشته كند و آن گاه به دوزخشان بيندازد . آنان ( در دنيا و آخرت ) زيانكارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَمِيزَ اللهُ الْخَبيِثَ مِنَ الطَّيِّبِ » : تا خدا كافر را از مؤمن جدا سازد و آنان را همسان و برابر نكند ( نگا : مائده / 100 و سجده / 18 ) . لام ( لِيَمِيزَ ) متعلّق به فعل مقدّري است كه از سياق كلام مفهوم مي‌گردد ، و تقدير چنين است : فَعَلَ اللهُ ذلِكَ لِيَميزَ . « فَيَرْكُمَهُ » : تا آن را متراكم كند و روي هم انباشته سازد .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لِلَّذِينَ كَفَرُواْ إِن يَنتَهُواْ يُغَفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُواْ فَقَدْ مَضَتْ سُنَّةُ الأَوَّلِينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) به كافران بگو : ( درگاه توبه هميشه باز است و ) اگر ( از كفر و عناد ) دست بردارند ، گذشته اعمالشان بخشوده مي‌شود ، و اگر هم ( به كفر و ضلال خود ) برگردند ( و به جنگ و ستيزتان برخيزند ) قانون خدا درباره پيشينيان از مدّنظر گذشته است ( و همان قانون هم درباره آنان اجرا مي‌گردد . يعني سزاي مشركان و معاندان و مكذّبان نابودي است و ايشان هم نابود مي‌شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَلَفَ » : از پيش گذشت . « مَضَتْ » : رفت . جاري شد . « سُنَّةُ » : روش . قانون . « سُنَّةُالأوَّلِينَ » : عادت خدا نسبت به گذشتگان . يعني ياري مؤمنان و رسوائي و نابودي كافران ( نگا : انبياء / 105 ، غافر / 51 ) . اضافه ( سُنَّة ) به ( الأوّلينَ ) به خاطر مُلابسه ظاهري ميان آن دو تا است والاّ سنّت از آن خدا است‌ ؛ نه ديگران ( نگا : اسراء / 77 ، احزاب / 38 و 62 ، غافر / 85 ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و با آنان پيكار كنيد تا فتنه‌اي باقي نماند ( و نيروئي نداشته باشند كه با آن بتوانند شما را از دينتان برگردانند ) و دين خالصانه از آن خدا گردد ( و مؤمنان جز از خدا نترسند و آزادانه به دستور آئين خويش زيست كنند ) . پس اگر ( از روش نادرست خود ) دست برداشتند ( و اسلام را پذيرفتند ، دست از آنان بداريد ، چرا كه ) خدا مي‌بيند چيزهائي را كه مي‌كنند ( و كيفرشان مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِتْنَةٌ » : از دين برگرداندن . بلا و آشوب . « يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّهِ » : مراد اين است كه اديان باطله از ميان رود ، و جز دين اسلام بر جاي نماند . دين و پرستش همه خاصّ خدا باشد .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَوْلاَكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر پشت كردند ( و به روي‌گرداني خود از حق و آزار مؤمنان ادامه دادند ) بدانيد كه ( شما تحت سرپرستي خدا قرار داريد و ) خداوند سرپرست شما است و او بهترين سرپرست و بهترين ياور و مددكار است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَوَلَّوْا » : پشت كردند . نپذيرفتند . « الْمَوْلَيا » : سَرور . سرپرست .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مسلمانان ! ) بدانيد كه همه غنائمي را كه فراچنگ مي‌آوريد ، يك پنجم آن متعلّق به خدا و پيغمبر و خويشاوندان ( پيغمبر ) و يتيمان و مستمندان و واماندگان در راه است . ( سهم خدا و رسول به مصالح عامّه‌اي اختصاص دارد كه پيغمبر در زمان حيات خود مقرّر مي‌دارد يا پيشواي مؤمنان بعد از او معيّن مي‌نمايد . بقيّه يك پنجم هم صرف افراد مذكور مي‌شود . چهار پنجم باقيمانده نيز ميان رزمندگان حاضر در صحنه تقسيم مي‌گردد . بايد به اين دستور عمل شود ) اگر به خدا و بدانچه بر بنده خود در روز جدائي ( كفر از ايمان ، يعني در جنگ بدر ، روز هفدهم ماه رمضان سال دوم هجري ) نازل كرديم ايمان داريد . روزي كه دو گروه ( مؤمنان و كافران ) روياروي شدند ( و با هم جنگيدند ، و گروه اندك مؤمنان ، بر جمع كثير كافران ، در پرتو مدد الهي پيروز شدند ) و خدا بر هر چيزي توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خُمُس‌ » : يك پنجم . « ذِي الْقُرْبي‌ » : خويشاوندان . مراد بني‌هاشم و بني عبدالمطّلب است . « يَوْمَ الْفُرْقَانِ » : روز جدائي حق از باطل و ايمان از كفر . مراد روزي است كه قرآن در شب آن نازل گرديد ( نگا : آل‌عمران / 4 و فرقان / 1 ) و جنگ بدر در سال دوم هجري در آن به وقوع پيوست .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتَّمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ وَلَكِن لِّيَقْضِيَ اللّهُ أَمْراً كَانَ مَفْعُولاً لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به ياد آوريد ) زماني را كه شما در طرف نزديكتر ( به مدينه منوّره ) بوديد ( و باران فقط در آنجا باريد و زمين را سفت گردانيد ) آنان ( يعني دشمنان ) در طرف دورتر مستقرّ بودند ( و آب در اختيار نداشتند و زمين آنجا سست بود و باراني هم به خود نديد ، و لذا قدمها بدان فرو مي‌رفت ) و كاروان ( قريشيان به سرپرستي ابوسفيان كه شما در تعقيب آن بوديد ) در مكان پائين‌تري از شما قرار داشت . اگر با همديگر وعده ( جنگ ) مي‌داديد ( قريشيان به خاطر هراس از شما مؤمنان ، و شما مؤمنان به سبب كمي خود و فراواني دشمنان ) به وعده خود وفا نمي‌كرديد ، وليكن ( بدون وعده قبلي و ميل قلبي با يكديگر روياروي شديد ) تا خداوند كاري را تحقّق بخشد كه مي‌بايست انجام گيرد ، و بدين وسيله آنان كه گمراه مي‌شوند با اتمام حجّت بوده و آنان كه راه حق را مي‌پذيرند با آگاهي و دليل آشكار باشد . بيگمان خدا بر هر چيزي توانا است ( و او بود كه گروه اندك مسلمانان را پيروز و گروه فراوان كافران را شكست داد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعُدْوَةِ » : كناره . سمت . طرف . ناحيه . « الدُّنْيَا » : مؤنّث أَدْني ، نزديكتر . مراد ناحيه‌اي است كه به مدينه نزديكتر بود . « الْقُصْويا » : مؤنّث أَقصي ، دورتر . « الرَّكْبُ » : كاروان . مراد كاروان ابوسفيان است كه در آيه هفتم همين سوره بدان اشاره شده است . « أَسْفَل‌ » : پائين‌تر . مراد مكان پائين‌تري است كه در ساحل دريا قرار داشت . « لَوْ تَوَاعَدْتُمْ » : اگر شما و قريشيان به همديگر وعده جنگ مي‌داديد و بر آن توافق مي‌كرديد . « لِيَهْلِكَ » : تا هلاك شود . مراد از هلاك در اينجا كفر است چون سبب هلاك است . « يَحْيَيا » : زنده شود . مراد از زنده شدن ، ايمان آوردن است . زيرا ايمان آوردن ، از مرگِ كفر زنده‌شدن و زندگي دوباره يافتن است ( نگا : انعام / 122 ) . « بَيِّنَةٍ » : دليل آشكار . مراد مشاهده كشته‌شدن كفّار و پيروزي آشكار مؤمنان در جنگ بدر است كه در پرتو مدد و ياري باري تعالي بود .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ يُرِيكَهُمُ اللّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلاً وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيراً لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ وَلَكِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن زمان خداوند در خواب دشمنان را به تو اندك نشان داد ، و اگر آنان را زياد نشان مي‌داد ، مسلّماً سست مي‌شديد و درباره كار ( جنگيدن و نجنگيدن ) دچار كشمكش مي‌گشتيد ، ولي خداوند ( شما را از اين عجز و اختلاف ) رهائي بخشيد ، چرا كه او از آنچه ( در ميان دلها و ) در اندرون سينه‌ها است باخبر است ( و از روحيه و باطن همگان آگاه است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُرِيكَهُمْ » : آنان را به تو نمود . پيغمبر پيش از درگيري در خواب چنين ديد كه شماره دشمنان اندك است . مؤمنان از اين خواب دل و جرأتي پيدا كردند . والاّ تعداد كافران بيش از هزار نفر بود ، در صورتي كه مؤمنان 314 نفر بودند . « سَلَّمَ » : رهائي بخشيد . نجات داد .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلاً وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللّهُ أَمْراً كَانَ مَفْعُولاً وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در آن زمان خداوند آنان را در نظر شما به هنگام روياروئي كم جلوه داد ، و شما را نيز در نظر آنان كم جلوه داد ، تا خداوند موضوعي را كه مي‌بايست تحقّق يابد انجام دهد . ( اين اراده خدا بود ) و همه كارها و همه چيزها ( در اين جهان ) به فرمان و خواست يزدان برمي‌گردد ( و آنچه او بخواهد مي‌شود و بس ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُرِيكُمُوهُمْ . . . قَلِيلاً » : ( كُمْ ) و ( هُمْ ) مفعول اوّل و دوم ( يُري ) و ( قَليلاً ) حال ( هُمْ ) است .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْكُرُواْ اللّهَ كَثِيراً لَّعَلَّكُمْ تُفْلَحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! هنگامي كه با گروهي ( از دشمنان در ميدان كارزار ) روبرو شديد ، پايداري نمائيد ( و فرار نكنيد ) و بسيار خدا را ياد كنيد ( و قدرت و عظمت و وفاي به عهد او را پيش چشم داريد و به تضرّع و زاريش بخوانيد ) تا ( در دنيا ) پيروز و ( در آخرت ) رستگار شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِئَةً » : دسته . گروه . « فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا . . . » : دو عامل پيروزي ، يكي پايداري و دومي در همه حال به ياد خدا بودن و ذكر خدا كردن است .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از خدا و پيغمبرش اطاعت نمائيد و ( در ميان خود اختلاف و ) كشمكش مكنيد ، ( كه اگر كشمكش كنيد ) درمانده و ناتوان مي‌شويد و شكوه و هيبت شما از ميان مي‌رود ( و ترس و هراسي از شما نمي‌شود ) . شكيبائي كنيد كه خدا با شكيبايان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ريح‌ » : باد . در اينجا مراد قوّت و قدرت ، شكّوه و هيبت ، و غلبه و پيروزي است .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِم بَطَراً وَرِئَاء النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَاللّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و مانند كساني ( از قريشيان ) نباشيد كه بسيار مغرورانه و خودستايانه و براي خودنمائي كردن در برابر مردم ( از شهر مكّه به سوي ميدان بدر ) بيرون آمدند و ( با نمايش مال و منال و قدرت و قوّت خود ) مردمان را از راه خدا باز مي‌داشتند ( و از دخول آنان به دين اسلام با تمام توان جلوگيري مي‌نمودند ) . خداوند از آنچه مي‌كردند آگاه است ( و كيفر آنان را خواهد داد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَطَراً » : سرمستي نعمت و قدرت . غرور حاصل از اموال و اولاد و جاه و جلال . فخر . « رِئآءَ » : براي ريا و خودنمائي . واژه‌هاي ( بَطَراً ) و ( رِئآءَ ) مصدر و مفعول‌له بوده و يا اين كه حال بشمارند و به جاي ( بَطِرينَ ) و ( مُرائينَ ) يعني سرمستانه و رياكارانه به كار رفته‌اند . « مُحِيطٌ » : كاملاً آگاه و از هر جهت توانا .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَاءتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّيَ أَخَافُ اللّهَ وَاللّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به ياد آور ) زماني را كه اهريمن ( با وسوسه‌هاي خود ) اعمالشان را در جلو ديدگانشان مي‌آراست و مي‌گفت : امروز هيچ كس نمي‌تواند بر شما پيروز شود و من ، هم‌پيمان و ياور شما هستم . امّا هنگامي كه دو گروه ( مؤمنان و كافران ) همديگر را ديدند ( و روياروي شدند ) بر پاشنه‌هاي خود چرخيد ( و از عهد و پيمان خود دست كشيد ) و گفت من از شما بيزار و گريزانم . من چيزي را مي‌بينم كه شما نمي‌بينيد . من از خدا مي‌ترسم . چرا كه خدا سخت كيفردهنده و مجازات‌كننده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جارٌ » : هم‌پيمان . ياور . « تَرَآءَتْ » : همديگر را ديدند . « نَكَصَ عَلَيا عَقِبَيْهِ » : به عقب برگشت و گريخت . مراد اين است كه مكر و كيد او باطل شد و از خواستهاي خود دست كشيد .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَؤُلاء دِينُهُمْ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به ياد آور ) آن زماني را كه منافقان و كساني كه ( ضعيف‌الايمان بودند و ) در دلهايشان بيماري ( كفر و نفاق سَرَك مي‌كشيد و در غوغا ) بود ، مي‌گفتند : اينان را آئينشان مغرور نموده و گول زده است ( اين است كه چنين آماده رزم و فداكاريند و خويشتن را با دست ما به كشتن مي‌دهند . امّا كافران و منافقان و همه مردمان بايد بدانند كه ) هركس به خدا پشت بندد ( خدا او را بسنده است و وي را پيروز مي‌گرداند و به مقصود مي‌رساند ) چرا كه خدا مقتدر و توانا است و كارها را بجا و از روي فلسفه انجام مي‌دهد ( و حق را بر باطل چيره مي‌گرداند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ » : عطف تفسير است ( نگا : بقره / 10 ) . « غَرَّ » : مغرور كرده است . گول زده است .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمَلآئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ببيني ( اي پيغمبر ! هول و هراس و عذاب و عقابي را كه به كافران دست مي‌دهد ) بدان گاه كه فرشتگان جان كافران را مي‌گيرند و سر و صورت و پشت و روي آنان را ( از هر سو ) مي‌زنند و ( بديشان مي‌گويند ) : عذاب سوزان ( اعمال بد خود ) را بچشيد ، ( از مشاهده اين همه درد و رنج و ترس و خوف دچار شگفت خواهي شد و به حال آنان تأسّف خواهي خورد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَوفَّيا » : جان مي‌گيرند . به قبض روح مي‌پردازند ( نگا : نساء / 97 ، انعام / 61 ، محمّد / 27 ، نحل / 28 و 32 ) . « الْحَرِيقِ » : سوزاندن . سوزاننده ( نگا : آل‌عمران / 181 ) .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين به خاطر كارهائي است كه از پيش مي‌كرده‌ايد و مي‌فرستاده‌ايد و خداوند به بندگان هرگز كمترين ستمي روا نمي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ظَلّام‌ » : صيغه مبالغه در كميّت است‌ ؛ نه كيفيّت ( نگا : آل‌عمران / 182 ) . به معني ( ذي ظُلْم‌ ) است ، از قبيل : عَطاّر . تَمّار .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَفَرُواْ بِآيَاتِ اللّهِ فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اينان رفتار و كردار زشتي دارند ) همچون رفتار و كردار قوم فرعون و كساني كه پيش از ايشان بودند و آيات ما را ( با وجود روشني ) تكذيب مي‌كردند ، پس خداوند آنان را به ( كيفر ) گناهانشان گرفت ، و خداوند نيرومند و شديدالعقاب است ( و اعمال ناشايست در گذشته از هر كسي سرزده يا درآينده سرزند ، سرنوشت او همين خواهد بود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَأْب‌ » : عادت هميشگي . پيشه .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين بدان خاطر است كه خداوند هيچ نعمتي را كه به گروهي داده است تغيير نمي‌دهد مگر اين كه آنان حال خود را تغيير دهند ( و ديگر شايستگي نعمت خدا را نداشته باشند و بلكه سزاوار نقمت گردند ) و بيگمان خداوند شنواي ( اقوال و ) آگاه ( از افعال مردمان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ » : اين عذاب و كيفر قريشيان . « مَا بِأَنفُسِهِمْ » : رفتار و كردارشان . نيّات و افكارشان .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَّبُواْ بآيَاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَونَ وَكُلٌّ كَانُواْ ظَالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اينان رفتار و كردار زشتي دارند و در انكار آيات و تكذيب رسالت پيغمبران خدا ، كاروبارشان ) همچون كاروبار قوم فرعون و كساني است ( از قبيل قوم نوح و عاد و ثمود ) كه پيش از ايشان مي‌زيستند و آيات پروردگار خود را تكذيب مي‌كردند ، پس ما ايشان را به سبب گناهانشان ( با صاعقه‌هاي جانگداز و بادهاي خانمان برانداز و چيزهاي ديگر ) نابود كرديم ، و قوم فرعون را در آب غرق نموديم ، و همه ( اين فرقه‌ها به خود ) ستم كردند ( چرا كه خويشتن را در معرض عذاب الهي قرار دادند و سعادت سرمدي را به شقاوت ابدي تبديل كردند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَدَأْبِ ءَالِ فِرْعَوْنَ . . . » : تكرار به خاطر تأكيد در تقبيح كار و تشنيع حال و توبيخ كافران بدسگال است .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بيگمان بدترين انسانها در پيشگاه يزدان ، كساني هستند كه كافرند و ايمان نمي‌آورند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الدَّوَآبِّ » : جنبندگان ، اعم از انسان و حيوان . در اينجا مراد انسانها است .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ عَاهَدتَّ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لاَ يَتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه از آنان پيمان گرفته‌اي ( كه مشركان را كمك و ياري نكنند ) ولي آنان هر بار پيمان خود را مي‌شكنند و ( از خيانت و نقض عهد ) پرهيز نمي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ . . . » : مراد يهوديان بني‌قُرَيْظه است كه پيغمبر از آنان پيمان گرفت كه با او نجنگند و مشركان را ياري ندهند ، ولي ايشان بارها و بارها پيمان‌شكني كردند و كفّار مكّه را برشوراندند و در جنگ بدر با سلاح ياري دادند . « عَاهَدْتَ مِنْهُمْ » : با برخي از آنان پيمان بستي . از آنان پيمان گرفتي .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِم مَّنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر آنان را در ( ميدان ) جنگ روياروي بيابي و بر ايشان پيروز شوي ، آن چنان آنان را در هم بكوب كه كساني كه در پشت سر ايشان قرار دارند ( و دوستان و ياران ايشان بشمارند ) پند گيرند ( و پراكنده شوند و عرض‌اندام نكنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَثْقَفَنَّهُمْ » : آنان را دريافتي . بر آنان پيروز شدي . « شَرِّدْ » : پراكنده و پريشان كن . « لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ » : تا اين كه افراد پشت سر آنان يعني اعوان و يارانشان عبرت گيرند و جرأت حمله را نداشته باشند .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاء إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الخَائِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرگاه ( با ظهور نشانه‌هائي ) از خيانت گروهي بيم داشته باشي ( كه عهد خود را بشكنند و حمله غافلگيرانه كنند ، تو آنان را آگاه كن و ) همچون ايشان پيمانشان را لغو كن ( و بدون اطّلاع بدانان حمله مكن ، چرا كه اين كار خلاف مروت و شريعت است و خيانت بشمار است و ) بيگمان خداوند خيانتكاران را دوست نمي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِمَّا » : اين واژه مركّب از ( إِنْ ) شرطيّه و ( ما ) زائده است كه براي تأكيد بدان افزوده مي‌شود . « فَانبِذْ إِلَيْهِمْ » : عهدشان را به سويشان بينداز . يعني : آنان را بياگاهان كه شما با ايشان ديگر عهد و پيماني نداري . « عَلَيا سَوَآءٍ » : به طور يكسان و همچون ايشان . آشكارا و بي‌پيرايه .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَبَقُواْ إِنَّهُمْ لاَ يُعْجِزُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران تصوّر نكنند كه ( بر قدرت ما ) پيشي گرفته‌اند و ( از قلمرو كيفر ما ) به در رفته‌اند ( و با نجات از دست مرگ در جنگ بدر ، از زير دست ما خارج شده‌اند ) آنان ( هرگز ما را ) درمانده نمي‌كنند ( و ماجزاي خيانت و عذرشان را خواهيم داد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَبَقُوا » : پيشي گرفته‌اند . مراد اين است كه از عقاب و عذاب خدا پيشي نگرفته‌اند و نجات پيدا نكرده‌اند و خداوند آگاه از آنان و غالب بر ايشان است .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏براي ( مبارزه با ) آنان تا آنجا كه مي‌توانيد نيروي ( مادي و معنوي ) و ( از جمله ) اسبهاي ورزيده آماده سازيد ، تا بدان ( آمادگي و ساز و برگ جنگي ) دشمنِ خدا و دشمن خويش را بترسانيد ، و كسان ديگري جز آنان را نيز به هراس اندازيد كه ايشان را نمي‌شناسيد و خدا آنان را مي‌شناسد . هر آنچه را در راه خدا ( از جمله تجهيزات جنگي و تقويت بنيه دفاعي و نظامي اسلامي ) صرف كنيد ، پاداش آن به تمام و كمال به شما داده مي‌شود و هيچ گونه ستمي نمي‌بينيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اَعِدُّوا » : تهيّه كنيد . آماده سازيد . « رِباط‌ » : ريسماني كه چهارپا را با آن مي‌بندند . در اينجا مراد پرورش و نگهداري مَرْكبهاي جهاد است . « ءَاخَرِينَ » : ديگران . « مِن دُونِهِمْ » : سواي ايشان . غير از آنان . « يُوَفَّ إِلَيْكُمْ » : پاداش آن به تمام و كمال به شما داده مي‌شود . « أَنتُمْ لا تُظْلَمُونَ » : از سوي خدا به شما ظلم نمي‌شود . اگر نيروي كافي براي مقابله با دشمنان فراهم سازيد ، از سوي آنان ظلم و ستمي به شما نمي‌شود ، چرا كه جرأت آن را نخواهند داشت .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر آنان به صلح گرايش نشان دادند ، تو نيز بدان بگراي ( و در پذيرش پيشنهاد صلح ترديد و دودلي مكن و شرائط منطقي و عاقلانه و عادلانه را بپذير ) و بر خداي توكّل نماي كه او شنواي ( گفتار و ) آگاه ( از رفتار همگان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن جَنَحُوا . . . » : اگرتمايل به صلح نشان‌دادند . « سَلْم‌ » : صلح .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن يُرِيدُواْ أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللّهُ هُوَ الَّذِيَ أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر بخواهند تو را فريب دهند ( و منظورشان از گرايش به صلح ، مكر و كيد باشد ، باكي نداشته باش ، چرا كه ) خدا براي تو كافي است . او همان كسي است كه تو را با ياري خود و توسّط مؤمنان ( مهاجر و انصار ) تقويت و پشتيباني كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَسْبَكَ » : كافي و ضامن و مراقب تو است .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الأَرْضِ جَمِيعاً مَّا أَلَّفَتْ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( خدا بود كه عربها را با وجود دشمنانگي شديدشان در پرتو اسلام دگرگون كرد و ) در ميان آنان الفت ايجاد نمود ( و دلهاي پر از حقد و كينه آنان را به هم نزديك و مهربان كرد ، به گونه‌اي كه ) اگر همه آنچه در زمين است صرف مي‌كردي نمي‌توانستي ميان دلهايشان انس و الفت برقرار سازي . ولي خداوند ( با هدايت آنان به ايمان و دوستي و برادري ) ميانشان انس و الفت انداخت ، چرا كه او عزيز و حكيم است ( و بر هر كاري توانا ، و كارش از روي فلسفه و حكمت انجام مي‌پذيرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَّفَ » : انس و الفت انداخت . دلهايشان را به هم پيوند داد .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! خدا براي تو و براي مؤمناني كه از تو پيروي كرده‌اند كافي و بسنده است ( و ضامن و مراقب همگي شما است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَنْ » : عطف بر ضمير ( كَ ) و منصوب است .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفاً مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! مؤمنان را به جنگ ( با دشمن براي اعلاء فرمان خدا ) برانگيز . هرگاه بيست نفر شكيبا ( و ورزيده و قويّ‌الايمان ) از شما باشند بر دويست نفر غلبه مي‌كنند ، و اگر از شما صد نفر باشند بر هزار نفر از كافران غلبه مي‌كنند ، به خاطر اين كه كافران گروهي هستند كه نمي‌فهمند ( براي چه چيزي و چه كسي مي‌جنگند ، و اگر كشته شدند سرنوشت خانواده و سرانجام خودشان چه خواهد بود ، و لذا اين تاريكي راه و ناآگاهي از هدف و ندانستن نتيجه دنيوي و اخروي مبارزه ، تاب و تواني براي آنان باقي نمي‌گذارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَرِّضْ » : برانگيز . تشويق و تحريك كن . « بِأَنَّهُمْ » : به سبب اين كه ايشان .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواْ أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هم اينك خداوند براي شما تخفيف قائل شد و ديد در شما ضعفي است ( و تازه‌كار و ناآزموده مي‌باشيد ، در اين حال ) اگر از شما صد نفر شكيبا باشند ، بر دويست نفر غلبه مي‌كنند ، و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر - با مدد و ياري الهي‌ - پيروز مي‌شوند ، و ( در هر حال فراموش نكنيد كه ) خدا با شكيبايان است ( و ياري و مدد او تنها شامل ايشان است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّاْئَةٌ صَابِرَةٌ . . . » : دو حكم مذكور در دو آيه ، مربوط به دو گروه مختلف و در شرائط متفاوت است . هنگامي كه مسلمانان قويّ‌الايمان باشند ، مي‌توانند كافران بيشماري را درهم شكنند ، و هنگامي كه مسلمانان گرفتار ضعف و سستي عقيده شوند مي‌توانند بر كافران كمتري پيروز گردند . آيه 65 دالّ بر عزيمت و اراده است و آيه 66 دالّ بر رخصت و اجازه .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ پيغمبري حق ندارد كه اسيران جنگي داشته باشد . مگر آن گاه كه كاملاً بر دشمن پيروز گردد و بر منطقه سيطره و قدرت يابد ( در غير اين صورت بايد با ضربات قاطع و كوبنده و پياپي ، نيروي دشمن را از كار بيندازد . امّا به محض حصول اطمينان از پيروزي خود و شكست دشمن دست از كشتار بردارد و به اسيركردن قناعت كند . اي مؤمنان ! ) شما ( تنها به فكر جنبه‌هاي مادي هستيد و ) متاع ناپايدار دنيا را مي‌خواهيد ، در صورتي كه خداوند سراي ( جاويدان ) آخرت ( و سعادت هميشگي ) را ( براي شما ) مي‌خواهد ، و خداوند عزيز و حكيم است ( و اين است كه كارهايش سراسر از روي حكمت و تدبير ، و متوجّه عزّت و پيروزي است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَسْري‌ » : جمع اسير ، محبوسان . « يُثْخِنَ » : از مصدر ( إِثْخان ) به معني غلظت و شدّت به كاربردن و مبالغه در مجروح كردن و ضعيف نمودن دشمن است ( نگا : محمّد / 4 ) در اينجا مراد درهم كوبيدن دشمن و كشتار آنان است تا آن گاه كه غلبه و پيروزي مسلّم شود و سپاه ايشان تارومار گردد . « عَرَض‌ » : حطام دنيا . كالاي ناپايدار و نعمت زودگذر جهان .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ لَّوْلاَ كِتَابٌ مِّنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر حكم سابق خدا نبود ( كه بدون ابلاغ امّتي را كيفر ندهد ، و مخطّيِ در اجتهاد ، مجازات نگردد ) عذاب بزرگي در مقابل چيزي كه ( به عنوان فديه اسيران گرفته‌ايد و شتابي كه ورزيده‌ايد ) به شما مي‌رسيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كِتَابٌ » : حكم . فرمان . مراد كيفر ندادن بدون ابلاغ قبلي است ( نگا : اسراء / 15 ) ، عذاب سخت و توان فرسا ندادن مسلمانان در زمان حيات پيغمبر و استغفارشان از گناهان ( نگا : انفال / 33 ) ، و عدم مجازاتِ مجتهدِ مخطّي در اجتهاد خود ( نگا : تفسيرالمنتخب ، و صفوة‌التفاسير ) .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ فَكُلُواْ مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلاَلاً طَيِّباً وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اكنون از آن چيزي كه ( از فديه اسيران ) فراچنگ آورده‌ايد حلال و پاكيزه بخوريد و ( دغدغه‌اي به خود راه ندهيد ، و در همه كارهايتان ) از خدا بترسيد . بيگمان يزدان ( سبحان نسبت به بندگاني كه به درگاه او برگردند ) بسيار آمرزنده و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِمَّا غَنِمْتُمْ » : مراد مطلق غنيمت ، يا فديه اسيران است . « حَلالاً طَيِّباً » : مراد مباح و آزاد است . حال اوّل و دوم ( ما ) ، يا صفت مصدر محذوف ( أَكلاً ) بوده و براي تأكيد ذكر شده‌اند .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّمَن فِي أَيْدِيكُم مِّنَ الأَسْرَى إِن يَعْلَمِ اللّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِّمَّا أُخِذَ مِنكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! به اسيراني كه در دست شما هستند بگو : اگر خداوند در دلهايتان خيري ( همچون ايمان و اخلاص و صدق در اسلام آوردنتان ) سراغ يابد ( و بداند كه داراي نيّت پاك و راستيني هستيد ، در دنيا و آخرت ) بهتر از آنچه از شما دريافت شده است به شما عطاء مي‌كند و شما را مي‌بخشد ( و شرك و سيّئات شما را ناديده مي‌گيرد ) و خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَيْراً » : واژه اوّل صفت مشبّهه و مراد از آن ايمان راستين و صدق در پذيرش اسلام است . واژه دوم ، اسم تفضيل و مراد از آن بهتر از چيزي است كه مؤمنان از كافران دريافت داشته‌اند .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن يُرِيدُواْ خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُواْ اللّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) اگر ( مشركان با اظهار ايمان ) بخواهند به تو خيانت كنند ( موضوع تازه‌اي نيست و باكي نداشته باش ، چرا كه ) آنان پيش از اين ( نيز با اتخاذ شركاء و انداد براي خدا و كفران نعمتِ الله ) به خدا خيانت كرده‌اند و خداوند ( در قبال آن شما را ) بر آنان پيروز كرده است ( هرچند شما ضعيف بوديد و ايشان نيرومند بودند ) و خداوند آگاه ( از احوال و افكار همگان است و ) حكيم است ( و كارها را برابر حكمت و فلسفه‌اي كه خود مي‌داند مي‌گرداند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْكَنَ مِنْهُمْ » : شما را بر آنان چيره كرد و ايشان را مقهورتان نمود . گويند : ( أَمْكَنَ اللهُ أوْلِيَآءَهُ مِنْ أَعْدَآئِهِ ) خداوند دوستانش را بر دشمنانش پيروز گرداند .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يُهَاجِرُواْ مَا لَكُم مِّن وَلاَيَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُواْ وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بيگمان كساني كه ايمان آورده‌اند و ( از خانه و كاشانه خويش ) مهاجرت كرده‌اند و با جان و مال خود در راه خدا ( به تلاش ايستاده‌اند و ) جهاد نموده‌اند ( و لقب مهاجرين را برازنده خود گردانده‌اند ) ، و كساني كه ( مهاجرين را در منزل و مأواي خود ) پناه داده‌اند و ( ايشان را با جان و مال ) ياري نموده‌اند ( و از سوي خدا و پيغمبر لقب انصار دريافت داشته‌اند ، ) برخي از آنان ياران برخي ديگرند ( و مسؤول و متعهّد در برابر يكديگرند ) و امّا كساني كه ايمان آورده‌اند وليكن مهاجرت ننموده‌اند ( و با وجود توانائي به جامعه نوين شما در مدينه نپيوسته‌اند ، هيچ گونه تعهّد و مسؤوليّت و ) ولايتي در برابر آنان نداريد تا آن گاه كه مهاجرت مي‌كنند . اگر ( چنين مؤمنان غيرمهاجري از دست ظلم و جور ديگران ) به سبب دينشان از شما كمك و ياري خواستند ، كمك و ياري بر شما واجب است ، مگر زماني كه مخالفان آنان گروهي باشند كه ميان شما و ايشان پيمان ( ترك مخاصمه ) باشد . ( در اين صورت رعايت عهد و پيمان ، از رعايت حال چنين مؤمنان بي‌حالي لازم‌تر است . به هر حال ) خداوند مي‌بيند آنچه را كه مي‌كنيد ( پس مواظب حال همديگر و حفظ حدود و عهود باشيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاوَوْا » : منزل و مأوي دادند . پناه دادند . « وَلايَة‌ » : نصرت . مدد و ياري ( نگا : كهف / 44 ) . « إِسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ » : از شما كمك و ياري خواستند تا دين خود را حفظ كنند و خويشتن را از شكنجه و آزاري برهانند كه به سبب داشتن دين و ايمان ، متوجّه آنان مي‌گردد . « ميثاق » : مراد پيمان ترك مخاصمه است .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذينَ كَفَرُواْ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَكُن فِتْنَةٌ فِي الأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كساني كه كافرند ، برخي ياران برخي ديگرند ( و در جانبداري از باطل و بدسگالي با مؤمنان همرأي و همسنگرند . پس ايشان را به دوستي نگيريد و در حفظ عهد و پيمان بكوشيد ) كه اگر چنين نكنيد فتنه و فساد عظيمي در زمين روي مي‌دهد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ تَفْعَلُوهُ » : اگر آن را انجام ندهيد . ضمير ( هُ ) به ميثاق يا حفظ آن و يا نصر مذكور در آيه قبلي برمي‌گردد .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بيگمان كساني كه ايمان آورده‌اند و مهاجرت كرده‌اند و در راه خدا جهاد نموده‌اند ، و همچنين كساني كه پناه داده‌اند و ياري كرده‌اند ، ( هر دو گروه ) آنان حقيقه مؤمن و باايمانند ( و شايسته واژه مهاجر و انصارند و تار و پود جاودانه پرچم اسلامند و ) براي آنان آمرزش ( گناهان از سوي يزدان منان ) و روزي شايسته ( در بهشت جاويدان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ هَاجَرُوا . . . » : آيات پيشين متضمّن تعهّد و مسؤوليّت و ياري مؤمنان با همديگر است ، و اين آيه بيانگر ستايش و بزرگداشت آنان و مقام و منزلت ايشان است . « رِزْقٌ كَرِيمٌ » : ( نگا : انفال / 4 ) .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مِن بَعْدُ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ مَعَكُمْ فَأُوْلَئِكَ مِنكُمْ وَأُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كساني كه پس از ( نزول اين آيات ) ايمان آورده‌اند و مهاجرت كرده‌اند و با شما ( اي مهاجران و انصار ) جهاد نموده‌اند ، آنان از زمره شما هستند و ( از حقوق و مدد و ياري شما برخوردار مي‌گردند . اين ولايت ايماني بود ، و امّا ولايت خويشاوندي علاوه بر اين ميان افرادي موجود است و ) كساني كه با يكديگر خويشاوندند برخي براي برخي ديگر سزاوارترند ( و حقوق آنان ) در كتاب خدا ( بيان شده است و حكم خدا بر آن رفته است و ) بيگمان خداوند آگاه از هر چيزي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُوْلُوالأرْحَامِ‌ » : اقرباء . خويشاوندان . « أوْلَيا » : سزاوارتر . « كِتَابِ اللهِ » : كتاب خدا قرآن . حكم و فرمان خدا ( نگا : انفال‌ / 68 ) .

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره انفال / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره اعراف / تفسیر نور / آیات 151 - 206 اعراف


آيه 151
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هنگامي كه پاكي و بي‌گناهي هارون براي موسي مسلّم شد ) گفت . پروردگارا ! بر من و برادرم ببخشاي ( و از كاري كه من در حق هارون كردم و از قصور احتمالي او در امر جانشيني صرف نظر فرماي ) و ما را به رحمت خود داخل كن و ( ما را لطف خويشتن شامل كن . چرا كه ) تو از همه مهربانان مهربانتري .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 152
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كه ( همچون سامري و راهروانش ) گوساله را معبود خود كردند ، خشم عظيمي از سوي پروردگارشان ايشان را ( در آخرت ) فرا مي‌گيرد ، و خواري شديدي در دنيا بديشان دست مي‌دهد . كساني را هم كه ( به خدا ) دروغ بندند ( و جز او را بپرستند ) اين چنين جزا و سزا مي‌دهيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذلِكَ » : همچون كيفر ايشان . « الْمُفْتَرِينَ » : بهتان و تهمت‌زنندگان . كساني كه به ناروا چيزهائي گويند و دروغهائي به هم بافند .‏

آيه 153
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ عَمِلُواْ السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَآمَنُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كارهاي زشتي ( چون كفر و معاصي ) انجام دهند و سپس توبه كنند و ( از آنها دست بكشند و به سوي خدا برگردند و حقيقه ) ايمان بياورند ، خداي تو بعد از آن ( توبه كه با بودن ايمان پذيرفتني است ، نسبت بدانان ) بس آمرزنده و مهربان است ( و ايشان را به درگاه خود مي‌پذيرد و از اشتباهات و گناهانشان در مي‌گذرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَامَنُوا » : ذكر خاصّ بعد از عام است . چرا كه توبه از كفر و معاصي ، خود ايمان بشمار است . « مِن بَعْدِهَا » : ضمير ( ها ) در اوّلي به سيّئات ، و در دومي به توبه برمي‌گردد . « إِنَّ رَبَّكَ . . . » : اين جمله خبر ( الَّذِينَ ) است و ضمير عائد محذوف است . تقدير چنين مي‌شود : إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِها لَغَفُورٌ لَّهُمْ ، رَحِيمٌ بِهِمْ .‏

آيه 154
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمَّا سَكَتَ عَن مُّوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الأَلْوَاحَ وَفِي نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه خشم موسي فرو نشست ، الواح ( تورات را از زمين ) برگرفت ، الواحي كه در نوشته‌هاي آن سراسر هدايت و رحمت براي كساني بود كه از پروردگار خود مي‌ترسيدند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَكَتَ » : خاموش شد . فرو نشست . « فِي نُسْخَتِهَا » : در نوشته‌هاي آن . نُسْخه به معني منسوخ ، يعني مكتوب است . « يَرْهَبُونَ » : مي‌ترسند . مي‌هراسند .‏

آيه 155
‏متن آيه : ‏
‏ وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً لِّمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُم مِّن قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاء مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِي مَن تَشَاء أَنتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سپس خداوند به موسي دستور داد براي معذرت‌خواهي و توبه از كردار گوساله‌پرستان قوم ، همراه گروهي از بني‌اسرائيل به ميعادگاه او بيايند ) و موسي هفتاد مرد را از ميان قوم خود ( به نمايندگي از سوي آنان ) براي ميعادگاه ما برگزيد ( و ايشان را به كوه طور برد . در آنجا زمين‌لرزه‌اي درگرفت ) . هنگامي كه زمين لرزه آنان را فراگرفت ، موسي گفت : پروردگارا ! اگر مي‌خواستي مي‌توانستي آنان و مرا پيش از اين نيز هلاك كني ( تا بني‌اسرائيل هلاك آنان را خود مي‌ديدند . ولي اينك مرا به قتل ايشان متّهم مي‌سازند ) . آيا ما را به سبب كاري كه بي‌خردان ما كرده‌اند هلاك مي‌سازي‌ ؟ ( خداوندا ! ما را به گناه آنان مگير ) . اين ( درخواست نابه‌جاي رؤيت ، يا وقوع زلزله ، يا كار گوساله‌پرستي ) جز آزمايش تو چيز ديگري نيست كه به سبب آن ( برابر قوانين و سنن يزدان و گسترده در پهنه جهان ) هر كس را بخواهي ( و مستحقّ بداني ) گمراه مي‌سازي ، و هر كس را بخواهي ( و شايسته بداني ) هدايت مي‌كني . تو سرپرست ما هستي . پس بر ما ببخشاي و به ما رحم فرماي ، چرا كه تو بهترين آمرزندگاني .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَوْمَهُ » : از قوم خود . حرف جرّ ( مِنْ ) از اوّل آن حذف شده است و تقدير چنين بوده است : مِن قَوْمِهِ . « إِنْ هِيَ » : نيست آن . واژه ( إِنْ ) نافيه است ، و مرجع ( هِيَ ) فِتْنَة به معني امتحان ، فَعْلَة به معني كار ، مَسْأَلَةُ الإِرَاءَ‌ة به معني درخواست خود را نشان دادن است كه همه محذوف است و از سياق پيدا است ، و يا اين كه مرجع ( هِيَ ) رَجْفَة مذكور است . « إِيَّايَ » : مرا . « فِتْنَتُكَ » : آزمايش تو .‏

آيه 156
‏متن آيه : ‏
‏ وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و براي ما در اين دنيا و آن دنيا ( زندگي ) نيكي مقرّر دار ( كه سَروري و توفيق طاعت در اين سراي ، و سعادت ناشي از رضايت و عنايت تو در آن سراي است ) چرا كه ما ( توبه نموده‌ايم و ) به سوي تو بازگشت كرده‌ايم . ( خدا بدو ) گفت : عذاب خود را به هركس كه ( گناه كند و توبه نكند و خود ) بخواهم ميرسانم ، و رحمت من هم همه‌چيز را در برگرفته ( و در اين سراي شامل كافر و مؤمن مي‌گردد ، امّا در آن سراي ) آن را براي كساني مقرّر خواهم داشت كه پرهيزگاري كنند و زكات بدهند و به آيات ( كتابهاي آسماني و نشانه‌هاي گسترده جهاني ) ايمان بياورند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اُكْتُبْ » : مقدّر فرما . تفضّل و عطاء فرما . « هُدْنَا » : بازگشتيم . توبه كرديم .‏

آيه 157
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به ويژه رحمت خود را اختصاص مي‌دهم به ) كساني كه پيروي مي‌كنند از فرستاده ( خدا محمّد مصطفي ) پيغمبر امّي كه ( خواندن و نوشتن نمي‌داند و وصف او را ) در تورات و انجيل نگاشته مي‌يابند . او آنان را به كار نيك دستور مي‌دهد و از كار زشت بازمي‌دارد ، و پاكيزه‌ها را برايشان حلال مي‌نمايد و ناپاكها را بر آنان حرام مي‌سازد و فرو مي‌اندازد بند و زنجير ( احكام طاقت‌فرساي همچون قطع مكان نجاست به منظور طهارت ، و خودكشي به عنوان توبه ) را از ( دست و پا و گردن ) ايشان به در مي‌آورد ( و از غُل استعمار و استثمارشان مي‌رهاند ) . پس كساني كه به او ايمان بياورند و از او حمايت كنند و وي را ياري دهند ، و از نوري پيروي كنند كه ( قرآن نام است و همسان نور مايه هدايت مردمان است و ) به همراه او نازل شده است ، بيگمان آنان رستگارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُمِّيَّ » : منسوب به ( أُمّ ) يعني مادر است . مراد كسي است كه نتواند بخواند و بنويسد ( نگا : عنكبوت / 48 ) . « إِصْر » : بار سنگين . مراد تكاليف سخت است ( نگا : بقره / 286 ) . « الأغْلال‌ » : جمع غُلّ ، بند و زنجيرهاي آهنين . در اينجا مراد احكام طاقت‌فرسائي است كه به سبب معاصي و نافرماني بر اهل كتاب واجب گشته بود . « إِصْرَهُمْ وَ الأغْلالَ . . . » : مشكلات و مشقّات معنوي ، به وسيله بار و غل ، نموده شده است كه حسّي و قابل لمس مي‌باشند . يعني آنان به كساني مي‌مانند كه بار بر دوش و بند و زنجير به دست و پا داشته باشند و . . . « عَزَّرُوهُ » : او را حمايت كردند . او را ياري نمودند . در احترام وي كوشيدند .‏

آيه 158
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! ( به مردم ) بگو : من فرستاده خدا به سوي جملگي شما ( اعم از عرب و عجم و سياه و سفيد و زرد و سرخ ) هستم . خدائي كه آسمانها و زمين از آن او است . جز او معبودي نيست . او است كه مي‌ميراند و زنده مي‌گرداند . پس ايمان بياوريد به خدا و فرستاده‌اش ، آن پيغمبر درس نخوانده‌اي كه ايمان به خدا و به سخنهايش دارد . از او پيروي كنيد تا هدايت يابيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَلِمَاتِهِ » : سخنان او . مراد همه كتابهاي آسماني است ( نگا : بقره / 136 ) .‏

آيه 159
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان قوم موسي ( يعني بني‌اسرائيل ) گروه زيادي ( بر دين صحيح ماندگار ) بودند كه ( مردم را ) به سوي حق رهنمود مي‌كردند و ( به سبب تمسّك ) به حق ( به هنگام داوري ) دادگري مي‌نمودند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُمَّةٌ » : گروه فراواني . مراد از اين گروه زياد ، عُقَلائي است كه در زمان موسي گوساله‌پرستي نكردند و در برابر سُفَهاء قرار داشتند ، و يا اين كه مراد عدّه‌اي از اصحاب پيغمبر است كه در صدر اسلام آئين اسلام را پذيرفتند . « بِهِ » : به حق . « يَعْدِلُونَ » : دادگري مي‌كنند .‏

آيه 160
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطاً أُمَماً وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بني‌اسرائيل را به دوازده قبيله و شاخه تقسيم كرديم ، و هنگامي كه آنان از موسي تقاضاي آب كردند ، به موسي وحي كرديم كه با عصاي خود بر سنگ بزن . به ناگاه دوازده چشمه از آن سنگ بيرون جوشيد . هر دسته‌اي از مردمان با آبشخور خود آشنا شد ( و هيچ قبيله‌اي مزاحم قبيله ديگري نگرديد ) و ابر را سايبان ايشان كرديم ( و بدين‌وسيله آنان را از گرماي سوزان بيابان محفوظ داشتيم ) و ترنجبين و بلدرچين نصيب ايشان كرديم ( و بدانان گفتيم : ) از چيزهاي پاكي بخوريد كه روزي شما كرده‌ايم . ( ولي آنان در حق اين نعمتها ناشكري كردند و ستم ورزيدند ) امّا به ما ستم نكردند بلكه به خودشان ستم نمودند ( و زيان ناسپاسي متوجّه خودشان گرديد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَطَّعْنَاهُمْ » : آنان را تقسيم كرديم . « أَسْبَاطاً » : جمع سِبْط ، نوادگان . مراد قبائل است و هر قبيله‌اي از نسل مردي . بدل است‌ ؛ نه تمييز . واژه ( أَسْباط ) گاهي در معني مفرد يعني قبيله استعمال شده است ، همان گونه كه ( أَنصار ) براي گروه ويژه‌اي از اصحاب ، عَلَم شده است . در اين صورت مي‌توان ( أَسْباطاً ) را تمييز بشمار آورد . « أُمَماً » : جماعت . گروه . بدل دوم ( اثْنَتَيْ عَشْرَةَ ) يا عطف بيان يا بدل ( أَسْباطاً ) است . « إِنبَجَسَتْ » : برجوشيد . فوّاره زد ( نگا : بقره / 60 ) . « مَشْرَب‌ » : آبشخور . « ظَلَّلْنا » : سايبان كرديم . « غَمَام‌ » : ابر . « مَنّ » : ترنجبين . گزنگبين . « سَلْوَيا » : پرنده بلدرچين . سُماني ( نگا : بقره / 57 ) .‏

آيه 161
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّداً نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به ياد آوريد ) آن گاه را كه بديشان گفته شد : در اين شهر ( بزرگي كه پيغمبرتان موسي برايتان نام برده است ) سكونت گزينيد و هرگونه كه مي‌خواهيد و هرچه كه لازم داريد ( از خوراكيها و ميوه‌هاي آنجا ) بخوريد و بگوئيد : خداوندا ! از گناهان ما درگذر ، و از دروازه ( آن شهر ) با خشوع و خضوع وارد شويد تا گناهان شما را بيامرزيم . ما به نيكوكاران ( از عفو و مغفرت ) فزونتر مي‌بخشيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حِطَّةٌ » : زدودن . برطرف‌كردن ( نگا : بقره / 58 ) . « سُجَّداً » : فروتنانه ( نگا : بقره / 58 ) .‏

آيه 162
‏متن آيه : ‏
‏ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزاً مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس ستمگران ( از فرمان خدايشان سرپيچي كردند و ) گفتاري را كه بدانان گفته شده بود ديگر كردند و دگرگون گفتند ؛ پس در برابر سرپيچي و تمرّدشان ، از آسمان بر آنان عذابي فرستاديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رِجْزاً » : عذاب . عقوبت . ( نگا : بقره / 59 ) .‏

آيه 163
‏متن آيه : ‏
‏ واَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَيَوْمَ لاَ يَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُم بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از آنان درباره ( سرگذشت اهالي ) شهر ( ايله ) كه در ساحل دريا بود بپرس . ( به ياد بياورند ) هنگامي را كه آنان ( در روز شنبه از حدود و مقرّرات خدا ) تجاوز مي‌كردند . همان هنگام كه ماهيانشان روز شنبه به سويشان مي‌آمدند ( روي آب ) و خودنمائي مي‌كردند ، امّا در غير روز شنبه به سويشان نمي‌آمدند ( و اين هم آزمايشي از سوي خدا بود ) . به همين منوال آنان را پيوسته به سبب فسق و فجور دائمي و مستمرّشان ( با آزمونهاي گوناگون ) مي‌آزموديم ( تا نيكوكاران پاك‌سيرت از بدكاران بد طينت جدا و مشخّص شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَنِ الْقَرْيَةِ » : درباره شهر و اهل شهر . « حَاضِرَةَ الْبَحْرِ » : مشرف بر دريا . كنار دريا . « يَعْدُونَ » : تجاوز مي‌كردند . ستم مي‌نمودند . « حِيتَان‌ » : جمع حُوت ، ماهيها . « شُرَّعاً » : جمع شارع به معني نزديك و نمايان . سربرافراشته . پياپي . حال است « تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ . . . شُرَّعاً » : ماهيهاي آن نواحي روي آب خودنمائي مي‌كردند . ماهيهاي آنجا از آب سر به در مي‌آوردند . ماهيهاي آن مكان ، پياپي مي‌آمدند و به دنبال همديگر رديف مي‌شدند .‏

آيه 164
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً شَدِيداً قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به ياد يهوديان بياور ) هنگامي را كه گروهي از ( صلحاي اسلاف ) ايشان ( كه همچون ديگران نافرماني و بزهكاري نمي‌كردند ) به كساني مي‌گفتند ( كه سركشان و گناهكاران را پند مي‌دادند و موعظه مي‌كردند : ) چرا مردماني را پند مي‌دهيد كه خداوند آنان را ( به سبب كفر و معاصي ، در دنيا ) نابود مي‌كند يا ( در آخرت ) عذاب شديدي خواهد داد ؟ ( مگر نمي‌دانيد كه پند و اندرز در اينان تأثيري ندارد و نرود ميخ آهنين در سنگ‌ ؟ ) مي‌گفتند : ( ما به وظيفه خود كه امر به معروف و نهي از منكر است عمل مي‌كنيم ) تا در پيشگاه پروردگارتان معذور بوده ( و رفع مسؤوليّت از خويشتن كرده باشيم ) و شايد هم ( اين بيچارگان از گناه باز ايستند و نور ايمان زواياي درونشان را روشن سازد و راه ) تقوا و پرهيزگاري در پيش گيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُمَّةٌ » : جماعت . گروه . « مَعْذِرَةً » : براي داشتن عذر تقصير در پيشگاه ربّ جليل . مفعول‌له است .‏

آيه 165
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا هنگامي كه پندها و اندرزهائي را نشنيدند كه بدانها تذكّر داده شدند ، كساني را كه ( ديگران را نصيحت مي‌نمودند و آنان را ) از بدي نهي مي‌كردند از ( عذاب به دور داشتيم و از بلا ) رهانيديم ، و كساني را كه ( مخالفت فرمان مي‌كردند و بيشتر و بيشتر گناه مي‌ورزيدند و بدين وسيله بر خود و جامعه ) ستم مي‌نمودند ، به خاطر استمرار بر معاصي و نافرماني ، به عذاب سختي گرفتار ساختيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَسُوا » : فراموش كردند . در گوش نگرفتند و توجّه ننمودند . « بَئِيسٍ » : سخت . شديد .‏

آيه 166
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا عَتَوْاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هنگامي كه از ترك چيزهائي كه از آنها نهي مي‌شدند سر باز زدند و سركشي نمودند ، خطاب بدانان گفتيم : به بوزينگان مطرودي تبديل شويد ( و به سبب خوي حيواني از جامعه انساني مطرود و در ميان مردمان منفور و از رحمت يزدان به دور گرديد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَتَوْا » : سركشي‌كردند . « قِرَدَةً خَاسِئينَ » : ( نگا : بقره / 65 ، مائده / 60 ) .‏

آيه 167
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَن يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( نيز به ياد يهوديان بياور ) آن گاه را كه پروردگار تو ( توسّط پيغمبران به نياكان ايشان گوشزد و ) اعلام كرد كه تا دامنه روز قيامت كسي را بر آنان چيره مي‌گرداند كه بدترين عذاب را بدانان مي‌چشاند . بيگمان پروردگار تو ( به عاصيان و طاغيان ) هرچه زودتر عقاب مي‌رساند و او ( نسبت به مطيعان و توبه‌كاران ) آمرزنده و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَأَذَّنَ » : مؤكّداً اعلام كرد ( نگا : ابراهيم / 7 ) . « لَيَبْعَثَنَّ » : حتماً مي‌فرستد . « يَسُومُهُم » : ( نگا : بقره / 49 ) .‏

آيه 168
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الأَرْضِ أُمَماً مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آنان را در زمين به گروههائي تقسيم كرديم . برخي از ايشان صالح بودند ( كه عبارتند از : مؤمنان ) و بعضي از آنان جز آنان بودند ( كه عبارتند از : كافران و منافقان ) و ( همگان اعم از دينداران و بي‌دينان ) ايشان را به نيكيها و بديها آزمايش كرديم تا اين كه ( پشيمان شوند و از خواب غفلت بيدار و به سوي كردگار ) باز گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَطَّعْنَاهُمْ فِي الأرْضِ أُمَماً » : يهوديان را در اقطار زمين ميان ديگران پراكنده ساختيم . « بَلَوْناهُمْ » : ايشان را آزموديم .‏

آيه 169
‏متن آيه : ‏
‏ فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُواْ الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الأدْنَى وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَإِن يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِّثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِم مِّيثَاقُ الْكِتَابِ أَن لاَّ يِقُولُواْ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَدَرَسُواْ مَا فِيهِ وَالدَّارُ الآخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بعد از آن ، فرزندان ناخلفي جانشين آنان شدند كه وارث كتاب ( آسماني تورات ) گشتند ( امّا بدان عمل نكردند . چرا كه به جاي پيروي از حق به دنبال ماديات روان شدند و ) كالاي اين جهانِ داني را دريافت مي‌داشتند و ( متاع سراي باقي را ناديده مي‌گرفتند و به تحريف كلام آسماني دست مي‌يازيدند و حلال و حرام را همسان مي‌شمردند و به خود ) مي‌گفتند : ( ان‌شاء الله ) بخشيده خواهيم شد ، و حال آن كه اگر باز هم كالائي همانند كالاي نخست ( از راه حرام و حتّي با تحريف كلام ) به دستشان مي‌رسيد آن را دريافت مي‌داشتند ( و بدين وسيله با وجود اصرار بر گناه ، اميد آمرزش در سر مي‌پروراندند ! ) مگر از آنان در كتاب ( تورات ) پيمان گرفته نشده است كه از زبان خدا جز حق نگويند ؟ و حال آن كه آنچه را در كتاب ( تورات ) است خوانده و فهم كرده‌اند و ( ديده‌اند كه بايد حق را بگويند ؛ نه باطل را ، و متاع ) دنياي ديگر بسي بهتر ( از كالاي اين دنيا ) براي كساني است كه پرهيزگاري كنند ( و از خداي بترسند . چرا نمي‌انديشيد و همچنان بر گناه استمرار مي‌ورزيد ؟ ) مگر عقل نداريد و نمي‌فهميد ( كه جهان باقي را نبايد به خاطر جهان فاني از دست داد ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلَفَ » : جانشين و جايگزين گرديد . سر رشته كارها را به دست گرفت . « خَلْفٌ » : جانشينان بد . فرزندان ناصالح . اسم جمع يا مصدر است . « عَرَض‌ » : كالا . متاع . « هذا الأدْني‌ » : اصل آن : مَتاعَ هَذا الشَّيْءِ الأدْني است كه اين جهانِ فاني است .‏

آيه 170
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يُمَسَّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ إِنَّا لاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آنان كه به كتاب ( آسماني تورات سخت پاي‌بند بوده و بدان ) متمسّك مي‌شوند و نماز ( واجب بر خويشتن ) را به جاي مي‌آورند ( پاداش بزرگي دارند و ) ما پاداش اصلاحگران ( خود و جامعه انساني ) را هدر نمي‌دهيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُمْسِكُونَ » : متمسّك مي‌شوند . پاي‌بند تعاليم آن مي‌باشند .‏

آيه 171
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّواْ أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( نيز به خاطر بني‌اسرائيل بياور ) هنگامي را كه كوه ( طور ) را بر فراز سر آنان نگاه داشتيم . آن چنان كه انگار سايباني ( يا تكّه‌اي ابر ) است ، و ايشان گمان بردند كه بر سرشان فرو مي‌افتد . ( در اين وقت خوف و هراس ، بديشان گفتيم : ) آنچه را ( از تورات ) به شما داديم محكم برگيريد و در عمل بدان كوشا باشيد و آنچه را در آن است بررسي كنيد و در مدّنظر گيريد تا پرهيزگار شويد ( و خويشتن را با مواظبت احكام و دستورات آن ، از عذاب به دور داريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَتَقْنا » : از جاي كنديم و بالابرديم ( نگا : بقره / 63 ) . « ظُلَّةٌ » : سايبان .‏

آيه 172
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! براي مردم بيان كن ) هنگامي را كه پروردگارت فرزندان آدم را از پشت آدميزادگان ( در طول اعصار و قرون ) پديدار كرد و ( عقل و ادراك بدانان داد تا عجائب و غرائب گيتي را دريابند و از روي قوانين و سنن منظّم و شگفت‌انگيز هستي ، خداي خود را بشناسند و بالاخره با خواندن دلائل شناخت يزدان در كتاب باز و گسترده جهان ، انگار خداوند سبحان ) ايشان را بر خودشان گواه گرفته است ( و خطاب بدانان فرموده است ) كه : آيا من پروردگار شما نيستم‌ ؟ آنان ( هم به زبان حال پاسخ داده و ) گفته‌اند : آري ! گواهي مي‌دهيم ( توئي خالق باري . ما دلائل و براهين جهان را موجب اقرار و اعتراف شما مردمان كرده‌ايم ) تا روز قيامت نگوئيد ما از اين ( امر خداشناسي و يكتاپرستي ) غافل و بي‌خبر بوده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَخَذَ » : پديد آورد . « مِن ظُهُورِهِمْ » : از پشتهاي ايشان . مراد ستون فقرات است . بدل از ( مِن بَني ءَادَمَ ) است . « أَن تَقُولُوا » : مفعول‌له براي مطالب پيشين ، يعني پديداركردن و به گواهي گرفتن و گواهي دادن است .‏

آيه 173
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه نگوئيد : نياكان ما پيش از ما شرك ورزيدند و ما هم فرزندان آنان بوديم ( و چون چيزي در دست نداشتيم كه با آن حق را از باطل بشناسيم ، از ايشان پيروي كرديم . لذا خويشتن را بي‌گناه مي‌دانيم . پروردگارا ! ) آيا به سبب كاري كه باطلگرايان ( يعني نياكان مشرك ما كه بنيانگذاران بت‌پرستي بوده‌اند ) كرده‌اند ما را ( مجازات مي‌كني و در روز رستاخيز با عذاب خود ) نابودمان مي‌گرداني‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَتُهْلِكُنا » : آيا ما را نابود مي‌گرداني‌ ؟ مراد از نابودي در اينجا عقاب رساندن و مجازات كردن است .‏

آيه 174
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ وَلَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين چنين آيات ( كتابِ خواندنيِ آسماني ) را توضيح مي‌دهيم ( و نشانه‌هاي كتابِ ديدنيِ جهانيِ دالّ بر وجود خدا را مي‌نمايانيم ) بلكه آنان ( كه هم اينك يا در آينده مي‌زيند از مخالفت با حق و تقليد از باطل ) دست بردارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذلِكَ » : مثْلِ آن بيان شيوا و گويا .‏

آيه 175
‏متن آيه : ‏
‏ وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيَ آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) براي آنان بخوان خبر آن كسي را كه به او ( علم و آگاهي از ) آيات خود را داديم ( و او را از احكام كتاب آسماني پيغمبر روزگار خود مطّلع ساختيم ) امّا او از ( دستور ) آنها بيرون رفت ( و بدانها توجّه نكرد ) و شيطان بر او دست يافت و از زمره گمراهان گرديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُتْلُ » : بخوان . « نَبَأ » : خبر . « الَّذِي‌ » : كسي كه . مردي كه . نام شخص مذكور ، در قرآن و حديث تعيين نشده است . به هر حال مصداق آيه شريفه شامل هركسي است كه داراي چنين صفتي باشد . يعني از حق مطّلع گردد و از آن پيروي كند ، امّا بعدها از آن برگردد و راه ستيز در پيش گيرد . « إِنسَلَخَ » : پوست انداخت . در اينجا مراد اين است كه نسبت به آيات كافر شد و به تركِ آنها گفت . « أَتْبَعَهُ » : دنبالش كرد . و بدو رسيد . او را پيروِ خود كرد . مراد اين است كه شيطان بر او تسلّط و غلبه پيدا كرد . « الْغَاوِينَ » : گمراهان .‏

آيه 176
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا ما اگر مي‌خواستيم مقام او را با اين آيات بالا مي‌برديم و ( دانشش را مايه سعادتش مي‌نموديم . امّا اجبار برخلاف سنّت ما است و لذا او را به حال خود رها ساختيم ) ليكن او به زمين آويخت ( و به پستي گرائيد و به سوي آسمان هدايت بالا نرفت ) و از هوي و هوس خويش پيروي كرد . مَثل او بسان مَثل سگ است كه اگر بر او بتازي ، زبان از دهان بيرون مي‌آورد و اگر هم آن را به حال خود واگذاري ، زبان از دهان بيرون مي‌آورد . اين داستان گروهي است كه آيات ما را تكذيب مي‌دارند . ( چنين افرادي بر اثر آرزوپرستي و دنياپرستي ، دائماً در پي مال‌اندوزي روان و نالانند و از ترس زوال نعمت و هراس از مرگ بيقرار و بي‌آرامند ) . پس داستان را بازگو كن بلكه بينديشند ( و از كفر و ضلال برگردند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَخْلَدَ إِلَي الأرْضِ » : به دنيا چسبيد و بدان گرائيد . به پستي گرائيد . « يَلْهَثْ » : زبان بيرون مي‌آورد . « تَحْمِل » : حمله كني . بتازي . « ذلِكَ » : آن . اشاره به وصف سگ يا اشاره به وضع شخصي است كه از دلائل توحيد و آيات كتاب آسماني آگاه باشد و به ترك آنها گويد و به دنبال آرزوي نفساني و وساوس شيطاني رود .‏

آيه 177
‏متن آيه : ‏
‏ سَاء مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَأَنفُسَهُمْ كَانُواْ يَظْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه بد مثَلي دارند كساني كه آيات ما را تكذيب مي‌كنند . آنان ( با اين انحراف و انكار ، به ما ستم نمي‌رسانند ، بلكه ) به خود ستم مي‌كنند ( چرا كه خويشتن را از سعادت اخروي محروم مي‌سازند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سآءَ مَثَلاً » : چه مثل بدي . واژه ( مَثَلاً ) تمييز است . « الْقَوْمُ » : مبتدا است و ماقبل آن خبر بشمار است ، يا اين كه خبر مبتداي محذوف است . « وَ أَنفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ » : اين جمله يا جمله مستأنفه است و معني آن گذشت . يا اين كه عطف بر ( كَذَّبُوا . . . ) است و معني چنين مي‌شود : چه بد مثلي دارند كساني كه آيات ما را تكذيب مي‌كنند و به خود ستم مي‌ورزند .‏

آيه 178
‏متن آيه : ‏
‏ مَن يَهْدِ اللّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَن يُضْلِلْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كه را خداوند ( به راه حق ) هدايت كند ، حقيقه او راه يافته ( و به سعادت دو جهان رسيده ) است ، و هر كه را ( به سبب سيطره هوي و هوسش ، از اين توفيق محروم و از راه حق ) گمراه كند ، زيانكار ايشانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُهْتَدِي » : راه يافته . راهياب . « الْخَاسِرُونَ » : زيانكاران . ذكر بخش اوّل آيه به صورت مفرد و بخش دوم آن به صورت جمع ، مي‌تواند اشاره به اين باشد كه راه حق يكي بيش نيست و راه باطل متشعّب و فراوان است .‏

آيه 179
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما بسياري از جنّيان و آدميان را آفريده و ( در جهان ) پراكنده كرده‌ايم كه سرانجام آنان دوزخ و اقامت در آن است . ( اين بدان خاطر است كه ) آنان دلهائي دارند كه بدانها ( آيات رهنمون به كمالات را ) نمي‌فهمند ، و چشمهائي دارند كه بدانها ( نشانه‌هاي خداشناسي و يكتاپرستي را ) نمي‌بينند ، و گوشهائي دارند كه بدانها ( مواعظ و اندرزهاي زندگي‌ساز را ) نمي‌شنوند . اينان ( چون از اين اعضاء چنان كه بايد سود نمي‌جويند و منافع و مضارّ خود را از هم تشخيص نمي‌دهند ) همسان چهارپايانند و بلكه سرگشته‌ترند ( چرا كه چهارپايان از سنن فطرت پا فراتر نمي‌گذارند ، ولي اينان راه افراط و تفريط مي‌پويند ) . اينان واقعاً بي‌خبر ( از صلاح دنياو آخرت خود ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذَرَأْنَا » : آفريده‌ايم و در جهان پراكنده ساخته‌ايم . « لا يَفْقَهُونَ » : نمي‌فهمند . درك نمي‌كنند .‏

آيه 180
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَآئِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا داراي زيباترين نامها است ( كه بر بهترين معاني و كاملترين صفات دلالت مي‌نمايند . پس به هنگام ستايش يزدان و درخواست حاجات خويش از خداي سبحان ) او را بدان نامها فرياد داريد و بخوانيد ، و به ترك كساني بگوئيد كه در نامهاي خدا به تحريف دست مي‌يازند ( و واژه‌هائي به كار مي‌برند كه از نظر لفظ يا معني ، منافي ذات يا صفات خدا است ) ، آنان كيفر كار خود را خواهند ديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحُسْنَيا » : مؤنّث أَحْسَن است ، به معني زيباترين واژه‌ها از لحاظ معاني و صفات است . « فَادْعُوهُ بِهَا » : خدا را با آنها نام ببريد و ذكر كنيد و بخوانيد . « ذَرُوا » : رها سازيد . بي‌مبالات و بي‌توجّه شويد . « يُلْحِدُونَ » : اسامي را تحريف مي‌كنند . مراد از الحاد در اسماء خدا اين است كه الفاظ و مفاهيم آن را تحريف كنند ، يا اين كه خدا را به اوصافي توصيف نمايند كه شايسته ذات او نيست ، و يا اين كه صفات خدا را براي مخلوقات خدا به كار برند .‏

آيه 181
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان آفريدگانمان ، گروهي هستند كه به ( سبب دوست داشتِ ) حق ( ديگران را به سوي حق ) دعوت مي‌كنند ، و ( در حكمها و داوريهايشان هم به سبب عشق به حق ) به حق دادگري مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِالْحَقِّ » : به سبب دوست داشت حق . به سبب ايمان به حق و تمسّك بدان .‏

آيه 182
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه آيات ( قرآني و نشانه‌هاي جهاني ) ما را تكذيب مي‌دارند ، كم‌كم گرفتار و ( به عذاب خود ) دچارشان مي‌سازيم ، از راهي و به گونه‌اي كه نمي‌دانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَنَسْتَدْرِجُهُمْ » : درجه به درجه بالايشان مي‌بريم و كم‌كم در پيله نعمت اسير و گرفتارشان مي‌سازيم . آهسته و آرام به سوي هلاك و عذابشان مي كشانيم و مي لغزانيم . « مِنْ حَيْثُ » : از راهي كه . به گونه‌اي كه .‏

آيه 183
‏متن آيه : ‏
‏ وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و به آنان مهلت مي‌دهم ( و در عقوبت ايشان شتاب نمي‌ورزم و در گمراهي رهايشان مي‌سازم ) . بيگمان طرح و نقشه من سخت استوار است ( و دائماً ايشان را مي‌پايد و نابودشان مي‌نمايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُمْلِي‌ » : مهلت مي‌دهم ( نگا : آل‌عمران / 178 ) . « كَيْد » : چاره‌جوئي نهاني . « مَتِينٌ » : محكم و استوار .‏

آيه 184
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُواْ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا آنان ( تا به حال درباره چيزي كه پيغمبر ايشان را به سوي آن دعوت مي‌نمايد ) نينديشيده‌اند ( تا آشكارا بدانند ) همنشين ايشان ( كه از سوي خدا مبعوث شده است ) ديوانه نيست ، بلكه او تنها و تنها بيم‌دهنده آشكار ( و بيانگر احكام كردگار ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صاحِب‌ » : همنشين . همدم . « جِنَّةٍ » : جنون . ديوانگي . ( نگا : مؤمنون / 25 ، سبأ / 8 و 46 ) . « مُبِين‌ » : واضح و آشكار . بيانگر ( نگا : مائده / 19 ) .‏

آيه 185
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللّهُ مِن شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَن يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آنان به يكتاپرستي و توحيدي كه محمّد ايشان را بدان مي‌خواند ، ايمان نمي‌آورند ) آيا آنان به مُلك ( پهناور و عظمت شگفت ) آسمانها و زمين ( و عجائب و غرائب آنها ) و به هر آنچه كه خدا آفريده است نمي‌نگرند ( و آنها را ورانداز و وارسي نمي‌كنند ، تا كمال قدرت صانع و وحدانيّت مالك جهان را ببينند ؟ ) و آيا نمي‌انديشند كه چه بسا اجل آنان نزديك شده باشد ؟ ( پس تا فرصت باقي است حق را بپذيرند و ايمان به حق را در خود تقويت كنند ، و در پذيرش اسلام امروز و فردا نكنند . اگر آنان به اين قرآن كه پر است از دليل و برهان ، ايمان نياورند ) پس بالاتر از آن به چه سخني ( و دعوت ديگري ) ايمان مي‌آورند ؟ ( شايد در انتظار كتابي برتر از قرآنند ؟ چه نادان مردمانند ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَلَكُوت‌ » : مُلك عظيم و سُلطه فوق‌العاده ، آنچه تحت سيطره و سيادت پادشاه قرار مي‌گيرد . مراد از ملكوت آسمانها و زمين ، عجائب و غرائب و دلائل و براهين موجود در آنها است ( نگا : انعام / 75 ) . « حَدِيث‌ » : كلام . سخن . « بَعْدَهُ » : بعد از قرآن . مرجع ضمير ( هُ ) قرآن است كه از سياق كلام پيدا است ( نگا : جاثيه / 6 ) . مراد اين است كه كسي به قرآن ايمان نمي‌آورد ، بايد از ايمان آوردن او به چيز ديگري قطع اميد كرد .‏

آيه 186
‏متن آيه : ‏
‏ مَن يُضْلِلِ اللّهُ فَلاَ هَادِيَ لَهُ وَيَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا هركه را ( به سبب انتخاب راه بد و به خاطر انجام اعمال زشت و نابه كاريهاي هميشگي او ، از كتابهاي آسماني منحرف و از راه حق ) گمراه سازد ، هيچ راهنمائي نخواهد داشت ، و خداوند آنان ( يعني چنين كسي و افرادي چون او گمراه ) را رها مي‌سازد تا در طغيان و سركشي خود سرگردان و ويلان شوند ( و به سبب اصرار بر كفر و ضلال و دشمني مستمرّ باايمان و كمال ، راه به جائي نبرند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَعّمَهُونَ » : سرگردان و حيران شوند . از ماده ( عَمَهُ ) به معني : چرخش و گردش در امواج گمراهي و سرگرداني ( نگا : بقره / 15 ) . مفرد آوردن ضمير در اوّل آيه ، با توجّه به لفظ ( مَنْ ) و جمع‌آوردن آن در آخر آيه با توجّه به معني ( مَنْ ) است .‏

آيه 187
‏متن آيه : ‏
‏ يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏راجع به قيامت از تو مي‌پرسند و مي‌گويند : در چه زماني ( دنيا به پايان مي‌رسد و ) قيامت رخ مي‌دهد ؟ بگو : تنها پروردگارم از آن آگاه است ، و كسي جز او نمي‌تواند در وقت خود آن را پديدار سازد ( و از پايان اين جهان و سرآغاز آن جهان مردمان را بياگاهاند . اطّلاع از هنگامه قيامت ) براي ( ساكنان ) آسمانها و زمين سنگين و دشوار است ( و هرگز دانش ايشان بدان نمي‌رسد ) . قيامت ناگهاني به وقوع مي‌پيوندد و بر سرتان مي‌تازد . از تو مي‌پرسند : انگار تو از ( شروع ) قيامت باخبري‌ ؟ بگو : اطّلاع از آن ، خاصّ يزدان است ، وليكن بيشتر مردمان ( اين مسأله و فلسفه آن را چنان كه بايد ) نمي‌دانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّاعَةِ » : وقت پايان جهان . قيامت . « مُرْسَاهَا » : به وقوع پيوستن آن . ( مُرْسي ) مصدر ميمي و از ماده ( رَسْو ) است . « لا يُجَلّيها » : پرده از آن به كنار نمي‌زند و آشكارش نمي‌سازد . « لِوَقْتِهَا » : در هنگام خود . لام آن لام توقيت نام دارد و به معني ( عِندَ ) است . مانند : ( أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ . . . سوره اسراء ، آيه 78 ) . « ثَقُلَتْ » : آگاهي از آن دشوار و محال است . خوف و هراس آن سنگيني مي‌كند بر . « حَفِيٌّ » : مُصِرّ و حريص . آگاه . « كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا » : انگار تو سخت جويا و خواستار آني . انگار كه تو از آن مطلع و باخبري .‏

آيه 188
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَلاَ ضَرّاً إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : من مالك سودي و زياني براي خود نيستم ، مگر آن مقداري كه خدا بخواهد و ( از راه لطف بر جلب نفع يا دفع شرّ ، مالك و مقتدرم گرداند . ) اگر غيب مي‌دانستم ، قطعاً منافع فراواني نصيب خود مي‌كردم ( چرا كه با اسباب آن آشنا بودم ) و اصلاً شرّ و بلا به من نمي‌رسد ( چرا كه از موجبات آن آگاه بودم . حال كه از اسباب خيرات و بركات و از موجبات آفات و مضرّات بي‌خبرم ، چگونه از وقوع قيامت آگاه خواهم بود ؟ ) . من كسي جز بيم‌دهنده و مژده‌دهنده مؤمنان ( به عذاب و ثواب يزدان ) نمي‌باشم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لاَسْتَكْثَرْتُ » : حتماً افزون‌طلبي مي‌كردم . خيلي فراهم مي‌آوردم .‏

آيه 189
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحاً لَّنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏او آن كسي است كه شما را از يك جنس آفريد ، و همسران شما را از جنس شما ساخت تا شوهران در كنار همسران بياسايند . ولي ( بسيار اتّفاق مي‌افتد كه ) هنگامي كه شوهران با همسران آميزش جنسي مي‌كنند ، همسران بار سبكي ( به نام جنين ) برمي‌دارند و به آساني با آن روزگار را بسر مي‌برند . امّا هنگامي كه بار آنان سنگين مي‌شود ، شوهران و همسران خداي خود را فرياد مي‌دارند و مي‌گويند : اگر فرزند سالم و شايسته‌اي به ما عطاء فرمائي از زمره سپاسگزاران خواهيم بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَفْسٍ واحِدَةٍ » : مراد نسل و نوع انسانها است ( نگا : روم / 21 ) به عبارت ديگر ، در اينجا واحد نوعي موردنظر است‌ ؛ نه واحد شخصي . « تَغَشّاها » : با او همبستر شد . « مَرَّتْ بِهِ » : او را برد . مراد اين است كه وجود آن سنگيني نكرد و در انجام كارها وقفه‌اي ايجاد ننمود . « أَثْقَلَتْ » : به سبب بزرگ شدن جنين ، سنگين شد . « صَالِحاً » : شايسته . مراد فرزندي است كه شايسته زندگي بوده و سالم و تندرست باشد .‏

آيه 190
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحاً جَعَلاَ لَهُ شُرَكَاء فِيمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا وقتي كه خداوند فرزند سالم و شايسته‌اي بدانان داد ، در دادن آن ، چيزهائي ( از قبيل : قبور اولياء و صلحاء ، و اشخاص و اصنام ) را انباز خدا مي‌سازند ، و خدا بس بالاتر از آن است كه همسان انبازهاي ايشان شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِيمَا » : در اعطاء . واژه ( ما ) مي‌تواند مصدري و به معني : دادن ، و يا اين كه موصول و به معني : خداداد باشد . « عَمَّا » : از كاري كه . از چيز يا چيزهائي كه . واژه ( ما ) مصدري يا موصول است .‏

آيه 191
‏متن آيه : ‏
‏ أَيُشْرِكُونَ مَا لاَ يَخْلُقُ شَيْئاً وَهُمْ يُخْلَقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا چيزهائي را انباز خدا مي‌سازند كه نمي‌توانند چيزي را بيافرينند و بلكه خودشان هم آفريده مي‌شوند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَخْلُقُ . . . يُخْلَقُونَ » : ذكر فعل نخست به صورت مفرد ، به خاطر رعايت لفظ ( ما ) و ذكر فعل دوم به صورت جمع ، به خاطر رعايت معني آن است .‏

آيه 192
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَلاَ أَنفُسَهُمْ يَنصُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏انبازهاي آنان نه مي‌توانند ايشان را ياري دهند و نه مي‌توانند خويشتن را كمك نمايند .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 193
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ يَتَّبِعُوكُمْ سَوَاء عَلَيْكُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنتُمْ صَامِتُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي بت‌پرستان ! ) شما اگر انبازهاي خود را به فرياد خوانيد تا شما را هدايت كنند ، پاسخ شما را نمي‌توانند بدهند و خواسته شما را برآورده كنند . براي شما يكسان است ، خواه آنها را به فرياد خوانيد ، و خواه خاموش باشيد ( و آنها را به ياري نطلبيد . در هر دو صورت تكاني و كمكي از آنها نمي‌بينيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن تَدْعُوهُمْ إِلَي الْهُدَيا لا يَتَّبِعُوكُمْ » : اگر شما از آنها تقاضاي هدايت كنيد ، تقاضاي شما برآورده نمي‌شود . اگر شما بخواهيد آنها را هدايت كنيد ، از شما پيروي نمي‌كنند . « صَامِتُونَ » : جمع صامت به معني خاموش .‏

آيه 194
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بتهائي را كه بجز خدا فرياد مي‌داريد و مي‌پرستيد ، بندگاني همچون خود شما هستند ( و كاري از آنان ساخته نيست و نمي‌توانند فريادرس شما باشند ) . آنان را به فرياد خوانيد و ( از ايشان استمداد جوئيد ) اگر راست مي‌گوئيد ( كه كاري از ايشان ساخته است ) بايد كه به شما پاسخ دهند ( و نياز شما را برآورده كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ الّذِينَ تَدْعُونَ » : كساني را كه به كمك مي‌طلبيد و به فرياد مي‌خوانيد . بتهائي را كه فرياد مي‌داريد و مي‌پرستيد . « تَدْعُونَ » : صدا مي‌زنيد و به فرياد مي‌خوانيد . مي‌پرستيد . « عِبَادٌ » : مراد كساني است كه ندا مي‌گردند و به كمك خوانده مي‌شوند . يا مراد اصنام جمادي است كه بنا به عقيده بت‌پرستان واژه‌هاي خاصّ ذوي‌العقول ، يعني ( الَّذِينَ ) و ( عِبَادٌ ) براي آنها به كار رفته است ، و به حكم تكوين فرمانبردار خدايند .‏

آيه 195
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُواْ شُرَكَاءكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلاَ تُنظِرُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا اين بتها داراي پاهائي هستند كه با آنها راه بروند ؟ يا داراي دستهائي هستند كه با آنها چيزي را برگيرند ( و دفع بلا از شما و خويشتن كنند ؟ ) يا چشمهائي دارند كه با آنها ببينند ؟ يا گوشهائي دارند كه با آنها بشنوند ؟ ( پس آنها نه تنها با شما برابر نيستند ، بلكه از شما هم كمتر و ناتوانترند . در اين صورت چگونه آنها را انباز خدا مي‌كنيد و آنها را مي‌پرستيد ؟ ) . بگو : اين بتهائي را كه شريك خدا مي‌دانيد فراخوانيد و سپس شما و آنها همراه يكديگر درباره من نيرنگ و چاره‌جوئي كنيد و اصلاً مرا مهلت ندهيد ( و اگر مي‌توانيد غضبم كنيد و نابودم گردانيد . امّا بدانيد كه اينها موجودات غير مؤثّري هستند و كمترين تأثيري در وضع من و شما ندارند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَبْطِشُونَ بِهَا » : آنچه بخواهند با آنها برمي‌دارند . با آنها دفع بلا مي‌كنند . « كِيدُونِ » : براي نابوديم نقشه بكشيد و مكر و كيد كنيد . چاره مرا بسازيد . « لا تُنظِرُونِ » : مرا فرصت ندهيد .‏

آيه 196
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ وَلِيِّيَ اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بيگمان سرپرست من خدائي است كه اين كتاب ( قرآن را بر من ) نازل كرده است ، و او است كه بندگان شايسته را ياري و سرپرستي مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَوَلَّيا » : سرپرستي مي‌كند . ياري مي‌دهد .‏

آيه 197
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَلا أَنفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چيزهائي را كه شما بجز خدا فرياد مي‌داريد و مي‌پرستيد ، نه مي‌توانند شما را ياري دهند و نه مي‌توانند خويشتن را كمك كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 198
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ يَسْمَعُواْ وَتَرَاهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر از آنها رهنمود بخواهيد ، درخواست شما را نمي‌شنوند ( چه رسد به اين كه شما را ارشاد و راهنمائي كنند . و به ظاهر پيكره ) آنها را مي‌بينيد كه ( انگار با چشمان خود ) به شما مي‌نگرند ، وليكن چيزي را نمي‌بينند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ إِن تَدْعُوهُمْ . . . » : ( نگا : اعراف . 193 ) .‏

آيه 199
‏متن آيه : ‏
‏ خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گذشت داشته باش و آسانگيري كن و به كار نيك دستور بده و از نادانان چشم‌پوشي كن .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعَفْوَ » : گذشت . چيزي كه آسان و ساده بوده و براي مردم ميسّر باشد . « الْعُرْفِ » : رفتار و كردار شايسته و پسنديده . « أَعرِضْ » : صرف نظر كن . چشم‌پوشي كن .‏

آيه 200
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر وسوسه‌اي از شيطان به تو رسيد ( و خواست تو را از مسير منحرف و از هدف باز دارد ) به خدا پناه ببر ( و خويشتن را بدو بسپار ) . او شنواي دانا است ( و همه‌چيز را مي‌شنود و همه‌چيز را مي‌داند و هرچه زودتر به فريادت مي‌رسد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَنزَغَنَّكَ » : تو را وسوسه كند . « إِسْتَعِذْ » : پناه ببر .‏

آيه 201
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پرهيزگاران هنگامي كه گرفتار وسوسه‌اي از شيطان مي‌شوند به ياد ( عداوت و نيرنگ شيطان ، و عقاب و ثواب يزدان ) مي‌افتند ، و ( در پرتو ياد خدا و به خاطر آوردن دشمنانگي اهريمن ) بينا مي‌گردند ( و آگاه مي‌شوند كه اشتباه كرده‌اند و از راه حق منحرف شده‌اند ، و لذا شتابان به سوي حق برمي‌گردند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« طَآئِفٌ » : خيال بد . وسوسه .‏

آيه 202
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لاَ يُقْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا شياطين ، برادران ( اهريمن صفت ) خود ( يعني كافران و منافقان را وسوسه مي‌كنند و ) در گمراهي كمك و ياريشان مي‌دهند تا بدانجا كه ديگر ( از گناه باز نمي‌ايستند و از هيچ جنايتي ) كوتاهي نمي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِخْوَانُهُمْ » : اخوان شياطين كه منافقان و كافرانند . « يَمُدُّونَهُمْ » : شياطين ناپرهيزگاران را با تشويق بر گناه و سبك جلوه‌دادن آن مدد مي‌دهند ، و ناپرهيزگاران هم با پيروي و فرمانبرداري از شياطين ، آنها را كمك و ياري مي‌نمايند .‏

آيه 203
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآيَةٍ قَالُواْ لَوْلاَ اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يِوحَى إِلَيَّ مِن رَّبِّي هَذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ( در نزول وحي تأخير مي‌افتد و ) آيه‌اي براي آنان نمي‌آوري ، مي‌گويند : چرا آن را بر نمي‌گزيني و از پيش خود نمي‌سازي‌ ؟ ! بگو : من تنها از قرآني پيروي مي‌كنم كه به من وحي مي‌شود . اين قرآن بينش و هدايت و رحمت پروردگارتان است براي كساني كه مؤمن باشند ( چرا كه ايشان برابر قوانين آن عمل مي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِجْتَبَيْتَهَا » : آن را برمي‌گزيدي و از پيش خود مي‌ساختي و ارائه مي‌دادي . « بَصائِرُ » : جمع بصيرت ، به معني بينش درون .‏

آيه 204
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه قرآن خوانده مي‌شود ، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد تا مشمول رحمت خدا شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنصِتُوا » : خاموش باشيد .‏

آيه 205
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارت را در دل خود ، با فروتني ( در برابر خدا ) و هراس ( از او ) و آهسته و آرام ، صبحگاهان و شامگاهان ياد كن ، و از زمره غافلان مباش .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً » : فروتنانه و بيمناكانه . با فروتني و هراس . اين دو واژه حال بوده و به معني ( مُتَضَرُّعاً وَ خائِفاً ) است ، و يا اين كه مضافي در تقدير است و در اصل چنين است : ( ذا تَضَرُّعٍ وَ خِيفَةٍ ) . « دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ » : مراد اين است كه اگر خداي را همراه دل با زبان هم ياد كردي ، آهسته‌تر از بلندكردن صدا و بالاتر از سرّ نهان ، يعني تنها گرداندن زبان باشد ( نگا : اسراء / 110 ) . « الْغُدُوِّ » : صبحگاهان . فاصله طلوع فجر و طلوع خورشيد . « الآصالِ » : جمع أَصيل : شامگاهان . فاصله عصر و مغرب .‏

آيه 206
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لاَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بيگمان كساني كه مقرّبان ( درگاه ) پروردگار تو هستند ، خويشتن را بزرگتر از آن نمي‌دانند كه به پرستش خدا بپردازند ، و بلكه به تسبيح و تقديس او مشغولند و در برابر او كرنش و سجده مي‌برند .‏

‏توضيحات : ‏‏« إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ » : كساني كه در پيش پروردگار تو داراي مقام و منزلت هستند . مراد فرشتگان مقرّب است . « عِندَ رَبِّكَ‌ » : نزد پروردگارت . مراد قرب مكاني نيست ، بلكه مقصود قرب مقامي است .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره اعراف / تفسیر نور / آیات 151 - 206 اعراف  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ب.ظ ]




 

موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره اعراف / تفسیر نور / آیات 101 - 150 اعراف

 

آيه 101

‏متن آيه : ‏

‏ تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَآئِهَا وَلَقَدْ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ مِن قَبْلُ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللّهُ عَلَىَ قُلُوبِ الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اينها آباديهائي است كه برخي از اخبار آنها را براي تو روايت مي‌نمائيم ( و شرح مي‌دهيم كه چگونه ساكنان آنجاها به سبب ايمان نياوردن به پيغمبران ، دچار بلاها و مصائب بيشمار شدند ) . پيغمبرانشان با دلائل روشن به سراغ آنان آمدند و معجزات متقن بديشان نمودند ، امّا آنان ( به سبب لجاجتِ در كفر و ممارستِ بر تكذيب انبياء ، روي حرف خود ايستادند و ) چيزي را كه قبلاً تكذيب كرده بودند ( حاضر نشدند بپذيرند و باز هم مثل هميشه آن را تكذيب كردند و ) بدان ايمان نياوردند . اين چنين خداوند بر دلهاي كافران مهر مي‌نهد ( و بر اثر ادامه گناه ، حسّ تشخيص حقّ را از آنان سلب مي‌كند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« تِلْكَ الْقُرَيا » : واژه ( تِلْكَ ) مي‌تواند مبتدا و ( الْقُرَي ) خبر اوّل ، و جمله ( نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَآئِهَا ) خبر دوم باشد . يا اين كه ( تِلْكَ ) مبتدا و ( الْقُرَيا ) بَدَل ، و جمله بعدي خبر بشمار آيد . « مِن قَبْلُ » : پيش از آمدن پيغمبران و بعد از آمدن آنان ، يكسان بودند . از آغاز آمدن پيغمبران تا هنگام مرگ خود .‏

آيه 102

‏متن آيه : ‏

‏ وَمَا وَجَدْنَا لأَكْثَرِهِم مِّنْ عَهْدٍ وَإِن وَجَدْنَا أَكْثَرَهُمْ لَفَاسِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اكثر اين اقوام را بر سر پيمان ( و وفاي به عهد خود ) نديديم و بلكه بيشتر آنان را نافرمان و گناهكار يافتيم .‏

‏توضيحات : ‏

‏« عَهْدٍ » : مراد عهد و پيمان فطري يا تشريعي و يا هردوي آنها است . « فَاسِقِينَ » : نافرمانان . گناهكاران . كافران ( نگا : بقره / 26 ، سجده / 18 ) .‏

آيه 103

‏متن آيه : ‏

‏ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُواْ بِهَا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏سپس به دنبال آنان ( يعني پيغمبران مذكور ، ) موسي را همراه با دلائل روشن و معجزات متقن خود به سوي فرعون و اطرافيان او فرستاديم ، و ايشان ( به جاي اين كه بدانها ايمان بياورند ) بدانها كفر ورزيدند ( و سزاي كفر خود را چشيدند ) و بنگر كه سرانجام تباهكاران چه شد ( و از جمله فرعون و فرعونيان كارشان به كجا كشيد و چه بلاهائي بديشان رسيد ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« بَعَثْنَا » : مبعوث كرديم . فرستاديم . « ظَلَمُوا بِهَا » : بدانها كفر ورزيدند . به سبب تكذيب آنها كافر شدند . به سبب كفر ورزيدن بدانها ، بر خود و قوم خود ستم ورزيدند . آنها را تكذيب كردند .‏

آيه 104

‏متن آيه : ‏

‏ وَقَالَ مُوسَى يَا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏موسي گفت : اي فرعون ! من فرستاده‌اي از سوي پروردگار جهانيان هستم ( آمده‌ام تا دعوت او را به تو و درباريان و ديگر مردمان برسانم و همگان را به سوي شريعت او فرا خوانم ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْعَالَمِينَ » : جهانيان . جهان پيدا و ناپيدا ؛ يعني همه كائنات .‏

آيه 105

‏متن آيه : ‏

‏ حَقِيقٌ عَلَى أَن لاَّ أَقُولَ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏سزاوار است كه از زبان خدا جز حق نگويم . من از سوي پروردگارتان معجزه بزرگي براي شما دارم ( كه به روشني بر حقّانيّت رسالت من دلالت مي‌نمايد ) پس بني‌اسرائيل را ( از زنجير اسارت و بردگي خود آزاد ساز و آنان را به من واگذار و ) همراه من بفرست ( تا از سرزمين تو بكوچند و به سرزمين ديگري روند و در آنجا به پرستش خداي يگانه مشغول شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« حَقِيقٌ عَلَيا » : سزاوار من است كه . سعي من در اين است كه . واژه ( عَلي ) به معني ( ب ) يا ( في ) است . « بَيِّنَةٍ‌ » : معجزه بزرگ . دليل مهمّ و روشن . نشانه سترگ .‏

آيه 106

‏متن آيه : ‏

‏ قَالَ إِن كُنتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏فرعون گفت : اگر معجزه بزرگ و دليل سترگي با خود داري ، آن را بنماي ، اگر از زمره راستگوياني ( و خويشتن را پيغمبر خدا مي‌داني ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏. . .‏

آيه 107

‏متن آيه : ‏

‏ فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏پس موسي فوراً عصاي خود را بينداخت ، به ناگاه به صورت اژدهاي آشكاري درآمد ( كه از حيات كامل برخوردار بود و بدين سو و آن سو مي‌خزيد و مي‌جهيد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« ثُعْبَانٍ » : اژدها . مار بزرگ . « مُبِينٌ » : آشكار . علني . مراد از ذكر اين قيد اين است كه سحر و تردستي و چشم‌بندي در ميان نبود ، بلكه عصا حقيقتاً به اژدهاي زنده تبديل شد .‏

آيه 108

‏متن آيه : ‏

‏ وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاء لِلنَّاظِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و دست خود را ( از گريبان ) بيرون آورد ، به ناگاه بينندگان ديدند كه ( همچون خورشيد ، درخشان و ) سفيد است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« نَزَعَ » : بيرون آورد ( نگا : قصص . 75 ) . « بَيْضَآءُ » : سفيد . مراد نوراني و درخشان است .‏

آيه 109

‏متن آيه : ‏

‏ قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( هنگامي كه موسي نشانه بزرگ خدا را بنمود ) اشراف قوم فرعون ( از راه تملّق و چاپلوسي با فرعون هم‌آوا شدند و ) گفتند : واقعاً اين جادوگر ماهري است ! ( و كاري كه مي‌كند معجزه خدائي نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« عَلِيمٌ » : بسيار دانا در دانش جادوگري و فوت و فن آن .‏

آيه 110

‏متن آيه : ‏

‏ يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏او مي‌خواهد شما را از سرزمينتان ( كه مصر است ) بيرون كند . چه مي‌انديشيد و چه نظر مي‌دهيد ؟ ( آيا بايد در حق او چه كرد ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« تَأْمُرُونَ » : دستور مي‌دهيد . اشاره مي‌كنيد و رأي مي‌دهيد . آيه‌هاي 109 و 110 مي‌تواند سخن فرعون باشد و يا اين كه درباريان متملّق ، سخن او را تكرار كرده باشند ( نگا : يونس / 78 ، طه / 57 ، شعراء / 34 و 35 ) . ذكر صيغه جمع خطاب به فرعون در آيه 110 ، براي تعظيم است .‏

آيه 111

‏متن آيه : ‏

‏ قَالُواْ أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَآئِنِ حَاشِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( سپس به فرعون ) گفتند : ( عجله مكن و جريان كار ) او و برادرش ( هارون ) را به تأخير بينداز و ( كساني از لشكريان خود را ) به شهرها بفرست تا ( جادوگران مجرّب را ) جمع كنند ( و بدينجا گسيل دارند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَرْجِهْ » : كار او را به تأخير بينداز تا سپس درباره او تصميم گرفته شود . اصل آن ( أَرْجِئْهُ ) است و از مصدر ( إِرْجاء ) به معني به تأخير انداختن . اين واژه مي‌تواند از ماده ( رَجا ) يا ( رَجي ) كه به همين معني است باشد ( نگا : احزاب / 51 ) . « حَاشِرِينَ » : جمع‌كنندگان . حال يا صفت موصوف محذوفي است و اصل آن : ( اَرْسِلْ رِجالاً حَاشِرِينَ ) است .‏

آيه 112

‏متن آيه : ‏

‏ يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏تا همه جادوگران ماهر را ( به خدمت تو ) بياورند ( و جادوي موسي را باطل و كار او را يكسره سازند و ديگر كسي گول او را نخورد و به دنبال او نرود ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏. . .‏

آيه 113

‏متن آيه : ‏

‏ وَجَاء السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالْواْ إِنَّ لَنَا لأَجْراً إِن كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏جادوگران نزد فرعون آمدند و گفتند : آيا اگر ما پيروز گرديم اجر و پاداش مهمي‌خواهيم داشت‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏

‏« إِنَّ لَنَا لأجْراً » : اين جمله مي‌تواند به صورت استفهامي بوده و ادات استفهام حذف شده باشد ، و يا اين كه به صورت غيراستفهامي بوده و جادوگران اجر و پاداش عظيمي را پيش خود مجسّم كرده باشند و فرعون به فراست آن را دريافته باشد .‏

آيه 114

‏متن آيه : ‏

‏ قَالَ نَعَمْ وَإَنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏گفت : آري ! و ( علاوه از آن ) شما از مقرّبان ( درگاه ما ) خواهيد بود .‏

‏توضيحات : ‏

‏. . .‏

آيه 115

‏متن آيه : ‏

‏ قَالُواْ يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( سپس جادوگران مغرورانه رو به موسي كردند و ) گفتند : اي موسي ! يا تو ( عصاي خود را ) بينداز يا ما ( ريسمانهاي خويش را ) مي‌اندازيم .‏

‏توضيحات : ‏

‏« إِمَّا » : يا اين كه . « الْمُلْقِينَ » : اندازندگان .‏

آيه 116

‏متن آيه : ‏

‏ قَالَ أَلْقُوْاْ فَلَمَّا أَلْقَوْاْ سَحَرُواْ أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏موسي گفت : شما ( آنچه داريد ) بيندازيد . هنگامي كه ( وسائل جادوگري خود را ) بينداختند ، مردم را چشم‌بندي كردند و ايشان را به هراس افكندند و جادوي بزرگي از خود نشان دادند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ » : مراد اين است كه به مردم چنين نمودند كه ريسمانهايشان مارهاي زنده‌اند ، در صورتي كه چنين نبود ( نگا : طه / 66 ) . « إِسْتَرْهَبُوهُمْ » : آنان را به هراس فراواني انداختند تا آنجا كه موسي نيز بترسيد ( نگا : طه / 67 و 68 ) .‏

آيه 117

‏متن آيه : ‏

‏ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏به موسي وحي كرديم كه عصاي خود را بينداز . ناگهان ( به صورت اژدهائي درآمد و ) به سرعت آنچه را بهم‌ مي‌بافتند ( و تزويرهائي را كه مي‌نمودند همه را ) بلعيد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« تَلْقَفُ » : مي‌بلعد . قورت مي‌دهد . از ماده ( لَقْف ) به معني به سرعت بلعيدن . « يَأْفِكُونَ » : به هم مي‌بافتند . به دروغ سرهم مي‌كردند . از ماده ( إِفْك ) به معني بدترين دروغ . بهتان و افتراء .‏

آيه 118

‏متن آيه : ‏

‏ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏پس حق ( يعني صدق موسي ) ثابت و ظاهر گرديد و آنچه آنان مي‌كردند باطل شد ( و پوچ از آب درآمد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« وَقَعَ » : استوار و آشكار گرديد . ثابت و ظاهر شد . « بَطَلَ » : پوچ و باطل شد .‏

آيه 119

‏متن آيه : ‏

‏ فَغُلِبُواْ هُنَالِكَ وَانقَلَبُواْ صَاغِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏در آنجا ( كه گرد آمده بودند ، فرعون و فرعونيان ) شكست خوردند و ( از آنجا به شهر ) خوار و رسوا برگشتند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« إنقَلَبُوا » : برگشتند . « صَاغِرِينَ » : رسوايانه و زبونانه . جمع ( صاغِر ) به معني خوار و مفتضح . معني آيه مي‌تواند چنين نيز باشد : در آنجا شكست خوردند و خوار و رسوا گشتند . در اين صورت ( انقلاب ) مَجاز از ( صَيْرُورت ) است .‏

آيه 120

‏متن آيه : ‏

‏ وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و جادوگران به سجده افتادند ( و كرنش كردند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« سَاجِدِينَ » : سجده‌كنندگان . حال است .‏

آيه 121

‏متن آيه : ‏

‏ قَالُواْ آمَنَّا بِرِبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏گفتند : به پروردگار جهانيان ايمان آورديم .‏

‏توضيحات : ‏

‏. . .‏

آيه 122

‏متن آيه : ‏

‏ رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏پروردگار موسي و هارون . ( يعني به خدائي ايمان داريم كه موسي و هارون به او ايمان دارند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« رَبِّ » : بدل است .‏

آيه 123

‏متن آيه : ‏

‏ قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنتُم بِهِ قَبْلَ أَن آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَّكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُواْ مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏فرعون گفت : آيا به خداي ( موسي و هارون ) ايمان آورديد پيش از آن كه به شما اجازه دهم‌ ؟ حتماً اين توطئه‌اي است كه در اين شهر ( و ديار ، پيش‌تر با هم ) چيده‌ايد تا اهل آن را از آنجا بيرون كنيد ؛ ولي خواهيد دانست ( كه چه شكنجه‌اي در برابر اين رفتارتان خواهيد چشيد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« بِهِ » : مرجع ضمير ( ه ) مي‌تواند خدا يا موسي باشد . « ءَاذَنَ » : اجازه دهم .‏

آيه 124

‏متن آيه : ‏

‏ لأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلاَفٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏سوگند مي‌خورم كه دستها و پاهاي شما را در جهت خلاف يكديگر ( يعني دست راست با پاي چپ ، يا دست چپ با پاي راست ) قطع مي‌كنم و ( با اين حالِ پريشان و وضع اسفناك ) همگي شما را به دار مي‌آويزم .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أُصَلِّبَنَّكُمْ » : شما را به دار مي‌زنم .‏

آيه 125

‏متن آيه : ‏

‏ قَالُواْ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( جادوگران بر اثر نور ايمان ، هراسي به خود راه ندادند و ) گفتند : ( باكي نيست‌ ؛ چرا كه ) ما به سوي پروردگار خود برمي‌گرديم ( و به رحمت و نعمت او دست مي‌يابيم ، لذا مرگ در راه او را با آغوش باز مي‌پذيريم ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« مُنقَلِبُونَ » : برگردندگان . رجوع‌كنندگان .‏

آيه 126

‏متن آيه : ‏

‏ وَمَا تَنقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآيَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْراً وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏ايراد تو بر ما و آزار رساندن تو به ما جز به خاطر اين نيست كه ما به آيات روشن و معجزات متقن پروردگارمان - وقتي كه به ما رسيده است‌ - ايمان آورده‌ايم ( و فرمان خداي خود را لبّيك گفته‌ايم ) . پروردگارا ! صبر عظيم به ما مرحمت فرما و ما را مسلمان بميران .‏

‏توضيحات : ‏

‏« مَا تَنقِمُ مِنَّا إِلاّ » : بر ما زشت نمي‌شماري مگر . از ما رخنه نمي‌گيري و بر ما عيب نمي‌داني مگر . ما را عقوبت‌ نمي‌كني مگر به خاطر ( نگا : بروج / 8 ) . « أَفْرِغْ عَلَيْنَا » : بر ما بريز . مراد اين است كه ما را غرق شكيبائي و بردباري گردان . « مُسْلِمِينَ » : مطيعان فرمان و منقادان شريعت يزدان . حال است .‏

آيه 127

‏متن آيه : ‏

‏ وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَونَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اشراف قوم فرعون ( بدو ) گفتند : آيا موسي و پيروان او را آزاد و رها مي‌سازي تا در سرزمين ( مصر آزادانه ) به فساد پردازند و تو و معبودان تو را ترك گويند ( و نه به تو و نه به معبودان تو وقعي ننهند ؟ ) . گفت : پسران آنان را علي‌الدوام خواهيم كشت و دخترانشان را زنده نگاه مي‌داريم ( تا كلفت‌ها و گماشتگان ما گردند ) و ما بر ايشان كاملاً مسلّط هستيم ( و هرچه بخواهيم بر سر آنان مي‌آوريم ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« تَذَرُ » : رها مي‌سازي . « سَنُقَتِّلُ » : خواهيم كشت . ذكر ماده ( قَتَّلَ ) از باب تفعيل براي مبالغه در كار و استمرار در آن است . « نَسْتَحْيِي‌ » : زنده نگاه مي‌داريم . « نِسَآءَ » : زنان . مراد جنس إناث يعني زنان و دختران است . « قَاهِرُونَ » : غالبان . چيرگان .‏

آيه 128

‏متن آيه : ‏

‏ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏موسي به قوم خود گفت : از خدا ياري جوئيد و شكيبائي كنيد ( و بدانيد كه فرعون بنده ناتواني بيش نيست و فرمانرواي مطلق خدا است و ) بيگمان خدا زمين را به كساني از بندگان خود واگذار مي‌كند كه خود بخواهد ، و سرانجام ( نيك و پسنديده در گير و دار جهان ) از آن پرهيزگاران است ( آن كساني كه مراعات سنن و اسباب مي‌دارند . از قبيل اتّحاد و اتّفاق و اعتصام به حق و اقامت عدل و صبر در برابر شدائد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يُورِثُهَا مَنْ » : آن را به كساني وامي‌گذارد . آن را ملك كساني مي‌سازد . « الْعَاقِبَةُ » : مراد نتيجه پيروزمندانه و سرانجام خداپسندانه در دنيا و همچنين در آخرت است .‏

آيه 129

‏متن آيه : ‏

‏ قَالُواْ أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِينَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏گفتند : پيش از آن كه به پيش ما بيائي ( گرفتار شكنجه فرعون بوده‌ايم ) و پس از آمدنت ( هم از سوي او ) اذيّت و آزار شده‌ايم ( و هم‌اكنون نيز دچار رنج و محنت و در معرض عذاب و عقاب هستيم . موسي ) گفت : اميد است كه پروردگارتان دشمنتان را هلاك سازد و شما را در زمين جايگزين ( او ) گرداند تا ببيند چگونه عمل مي‌كنيد . ( آيا راه صلاح يا فساد در پيش مي‌گيريد . دادگري يا ستم مي‌ورزيد . شكر نعمت به جاي مي‌آوريد يا كفران نعمت مي‌كنيد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أُوذِينَا » : اذيّت و آزار شده‌ايم . « يَسْتَخْلِفَكُمْ » : شما را جايگزين و جانشين گرداند .‏

آيه 130

‏متن آيه : ‏

‏ وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَونَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِّن الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏ما فرعون و فرعونيان را به خشكسالي و قحطي و تنگي معيشت و كمبود ثمرات و غلاّت گرفتار ساختيم تا بلكه متذكّر گردند ( و از خواب غفلت بيدار شوند و از سركشي و ستم خود بكاهند و متوجّه خدا گردند و به بني‌اسرائيل بيش از اين ظلم و جور روا ندارند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« ءَالَ » : اهل . بستگان و نزديكان . در اينجا مراد اطرافيان و همفكران است . « السِّنِينَ » : جمع سَنَة ، خشكسالي و قحطي . شدائد و سختيها .‏

آيه 131

‏متن آيه : ‏

‏ فَإِذَا جَاءتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَذِهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُواْ بِمُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَلا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِندَ اللّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏ولي ( آنان نه تنها پند نگرفتند ، بلكه ) هنگامي كه نيكي و خوشي بديشان دست مي‌داد ( كه اغلب هم چنين بود ) مي‌گفتند : اين به خاطر ( استحقاق و امتيازي است كه بر ساير مردمان داريم و ناشي از ميمنت و مباركي ) ما است . امّا هنگامي كه بدي و سختي بديشان دست مي‌داد ، مي‌گفتند : ( اين خشكساليها و بلاها همه ناشي از ) نحوست و شومي موسي و پيروان او است ! هان ! ( اي مردمانِ همه اعصار و قرون بدانيد ) كه بدبياري آنان تنها از جانب خدا ( و با تقدير و تدبير او نه كس ديگري ) بوده است ، وليكن اكثر آنان ( اين حقيقت ساده را ) نمي‌دانستند ( و ديگران نيز اغلب نمي‌دانند كه خوشي و ناخوشي و سختي و فراخي برابر اراده و مشيّت خدا به انسان دست مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْحَسَنَةُ » : نيكي . خير و نعمت . « سَيِّئَةٌ » : بدي . شرّ و مصيبت . « يَطَّيَّرُوا » : اصل آن يَتَطَيَّرُوا است و به معني : فال بد مي‌زنند . نحوست و شومي را ناشي مي‌دانند از . « طَآئِر » : نحوست و شومي . خوشبختي و بدبختي . « عِندَ اللهِ » : از سوي خدا است . در دست خدا است .‏

آيه 132

‏متن آيه : ‏

‏ وَقَالُواْ مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِن آيَةٍ لِّتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( آنان به سبب اين انديشه نادرست ) گفتند : هر اندازه براي ما معجزه بياوري ( و هر نوعي از معجزات بنمائي ) تا ما را بدان جادو كني ، ما به تو ايمان نمي‌آوريم ( و به تو نمي‌گرويم ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« مَهْمَا » : هراندازه . هرگونه .‏

آيه 133

‏متن آيه : ‏

‏ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاَتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْماً مُّجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏پس ( هر زمان به مصيبت و نكبتي دچارشان كرديم و از جمله : ) سيل ، ملخ ، شته ، قورباغه ، و خون بر آنان فرستاديم كه هر يك معجزه جداگانه و روشني بود ( بر صدق موسي‌ ؛ و او پيشاپيش درباره هر يك جداگانه و مفصّل سخن گفته بود و وقوع هريك را خبر داده بود ) امّا آنان تكبّر ورزيدند ( و خويشتن را بالاتر از آن ديدند كه حق را بپذيرند ) چرا كه انسانهاي گناهكاري بودند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الطُّوفَانَ » : سيل . « الْجَرَادَ » : ملخ . « قُمَّلَ » : شپش را گويند ، ولي در اينجا شپش معمولي مورد نظر نيست . بلكه مراد جانوري است كه آفت گياهي است كه مي‌تواند شته يا ساس باشد . برخي هم آن را بيد و گنه و مگسك گفته‌اند ، و برخي‌حشره‌اي دانسته‌اند كه مايه تباهي گياهان و نابودي حيوانات مي‌گردد ( نگا : المنتخب / صفحه 226 ) . « الضَّفَادِعَ » : جمع ضَفْدَع ، قورباغه . « الدَّمَ » : خون . بدين معني كه آب رودبارها و جويبارها به خون تبديل مي‌گشت . يا اين كه به بيماريهاي گوناگون مبتلا مي‌شدند كه مايه خونريزي از دماغ و قُبُل و دُبُر و چه بسا فلج شدن اعضاء مي‌گرديد . « ءَايَاتٍ مُفَصَّلاتٍ » : معجزه‌هاي جداگانه و نشانه‌هاي واضح و روشن . ( ءَايَاتٍ ) حال اشياء متقدّم است .‏

آيه 134

‏متن آيه : ‏

‏ وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُواْ يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ لَئِن كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏هر زمان كه عذابي ( از عذابهاي پنجگانه مذكور ) بر آنان واقع مي‌شد ( از شدّت تأثير و فزوني تألّم آن ) مي‌گفتند : اي موسي ! براي ما خداي خود را به فرياد خوان و از او درخواست كن كه به عهدي كه با تو بسته است وفا كند ( كه عهد نبوّت و رسالت است ) . اگر عذاب را از ما برداري ، سوگند مي‌خوريم كه به تو ايمان بياوريم و ( همان گونه كه خواسته‌اي ) بني‌اسرائيل را همراه تو مي‌فرستيم ( و آنان را آزاد مي‌سازيم تا به يگانه‌پرستي مشغول شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الرِّجْزُ » : عذابي كه دلها از آن بلرزه درآيد و باعث پريشاني و سرگرداني مردم شود . « بِمَا عَهِدَ عِندَكَ » : دعا كن و در آن متوسّل به عهدي شو كه با تو بسته است . و آن عهد نبوّت و رسالت است كه چون تو را همچون ابراهيم به خلعت و پيشوائي بزرگوار داشته است ، دعاي تو را مستجاب مي‌دارد ( نگا : بقره / 124 ) .‏

آيه 135

‏متن آيه : ‏

‏ فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُم بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏امّا هنگامي كه عذاب را تا مدّتي كه سپري مي‌كردند از آنان برمي‌داشتيم ، ناگهان پيمان‌شكني مي‌كردند و سوگند خود را نقض مي‌نمودند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« إِلَيا أَجَلٍ هُم بَالِغُوهُ » : تا مدّتي كه بدان مي‌رسيدند . مراد اين است كه اندك روزگاري مي‌توانستند بر سر پيمان بمانند . « يَنكُثُونَ » : پيمان‌شكني مي‌كردند . سوگند خود را نقض مي‌نمودند .‏

آيه 136

‏متن آيه : ‏

‏ فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَكَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏تا ( سرانجام كار بدانجا رسيد كه ) از آنان انتقام گرفتيم و لذا ايشان را در دريا غرق نموديم ، به سبب اين كه آنان آيات و معجزات ما را تكذيب مي‌كردند و از ( ايمان و اقرار به ) آنها غافل مي‌شدند ( و در حق آنها بي‌توجّهي مي‌نمودند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« إِنتَقَمْنَا مِنْهُمْ » : از آنان انتقام گرفتيم . ايشان را دچار نقمت و هلاك كرديم . « الْيَمِّ » : دريا .‏

آيه 137

‏متن آيه : ‏

‏ وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُواْ يَعْرِشُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و ما همه جهات و نواحي پرنعمت و بركت سرزمين ( مصر و شام ) را به قوم مستضعف ( و دربندِ زنجير ظلم و ستم ، يعني بني‌اسرائيل ) واگذار كرديم ، و وعده نيك پروردگارت بر بني‌اسرائيل ، به خاطر صبر و استقامتي كه نشان دادند ، تحقّق يافت ، و آنچه فرعونيان ( از كاخهاي مجلّل ) ساخته بودند ، و آنچه از باغهاي داربست فراهم آورده بودند ، درهم كوبيديم .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَوْرَثْنَا » : واگذار كرديم . عطاء نموديم . « يُسْتَضْعَفُونَ » : تحقير و تضعيف مي‌شدند . « مَشَارِقَ الأرْضِ وَ مَغَارِبَها » : مراد همه نواحي و جهات سرزمين وسيع مصر يا شام و يا هردوي آنها است كه چه بسا شام تحت فرمانروائي فرعون بوده باشد . مراد از مشرقها و مغربها ، جوانب شرقي و غربي ، يا افقهاي مختلفي است كه سرزمين پهناور به خاطر خاصّيّت كرويّت زمين خواهد داشت . « بَارَكْنَا فِيهَا » : رزق و روزي و نعمت و سرسبزي را در آن افزوديم ( نگا : دخان / 25 - 28 ) . « تَمَّتْ » : تحقّق يافت . اجرا گرديد . « كَلِمَةُ » : وعده خدا به بني‌اسرائيل درباره نابودي دشمنانشان و جانشين گرداندن آنان ( نگا : اعراف / 129 و قصص‌ / 5 و 6 ) . « بِمَا صَبَرُوا » : به سبب صبرايشان بر شدائدي كه از فرعون و فرعونيان ديدند . « دَمَّرْنَا » : تخريب و ويران كرديم . « كَانُوا يَعْرِشُونَ » : برمي‌افراشتند و استوار مي‌داشتند ، اعم از كاخها و خانه‌ها و داربستِ درختها ( نگا : انعام / 141 و نحل / 68 ) .‏

آيه 138

‏متن آيه : ‏

‏ وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ يَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَهاً كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏بني‌اسرائيل را ( از دست فرعون و فرعونيان نجات داديم و سالم ) از دريا ( ي قلزم نزد خليج سويس ) گذرانديم . ( در مسير خود ) به گروهي رسيدند كه بتهائي داشتند و مشغول پرستش آنها بودند . ( در اين هنگام بني‌اسرائيل به موسي ) گفتند : اي موسي ! براي ما معبودي بساز ( تا به پرستش آن بپردازيم ) همان گونه كه آنان داراي معبودهائي هستند ( و به پرستش آنها مشغول مي‌باشند ! موسي ) گفت : شما گروه ناداني هستيد ( و نمي‌دانيد عبادت راستين چيست و خدائي كه بايد پرستيده شود كيست ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« جَاوَزْنَا » : عبور داديم . « الْبَحْرَ » : مراد درياي قلزم يا احمر نزد خليج سويس فعلي است . « يَعْكُفُونَ » : مواظب عبادت و ملازم پرستش بودند .‏

آيه 139

‏متن آيه : ‏

‏ إِنَّ هَؤُلاء مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِيهِ وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اينان ( را كه مي‌بينيد به بت‌پرستي مشغولند ) كارشان ( مايه ) هلاك و نابودي ( خودشان و معبودهايشان ) است ، و آنچه مي‌سازند و مي‌كنند پوچ و نادرست است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« مُتَبَّرٌ » : نابودشده و ويران گشته . اسم مفعول از مصدر ( تتبير ) به معني تدمير و تخريب و هلاك‌كردن است ( نگا : اسراء / 7 ) . خبر مقدّم براي ( ما ) و جمله ( مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِيهِ ) خبر ( إِنَّ ) است . « بَاطِلٌ » : زائل و مضمحل . پوچ و نادرست . « مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ » : بتهائي كه مي‌سازند . عبادتي كه مي‌كنند .‏

آيه 140

‏متن آيه : ‏

‏ قَالَ أَغَيْرَ اللّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَهاً وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( سپس ) گفت : آيا جز خدا ( كه آفريدگار همه كائنات است ) معبودي براي شما جستجو كنم‌ ؟ ! و حال آن كه او است كه شما را ( با دادن زمين فراوان ) بر مردمان ( همعصرتان ) برتري داده است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَبْغِيكُمْ » : براي شما بطلبم . « فَضَّلَكُمْ عَلَي الْعَالَمِينَ » : مراد تفضيل آنان بر ديگر مردمان هم‌عصر به وسيله دادن نعمت فراوان بدانان و تجديد يگانه‌پرستي و آئين و سنّت پيغمبران در ميانشان است .‏

آيه 141

‏متن آيه : ‏

‏ وَإِذْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَونَ يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏به خاطر بياوريد زماني را كه از ( دست جور فرعون و ) فرعونيان شما را نجات داديم . آنان كه به شما بدترين عذاب را مي‌رساندند ، ( و شما را به كارهاي طاقت‌فرسا مي‌گماشتند و همچون حيوانتان مي‌انگاشتند ) . پسرانتان را مي‌كشتند ( تا نسل شما كم شود ) و دخترانتان را ( براي خدمتكاري خود ) زنده نگاه مي‌داشتند . در اين ( شكنجه و آزار فرعون و فرعونيان ، و نجات بخشيدنتان از آن ) آزمايش بزرگي برايتان از جانب پروردگارتان بود .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يَسُومُونَكُمْ » : به شما مي‌رساندند و مي‌چشاندند . « سُوءَالْعَذَابِ » : بدترين عذاب و شكنجه . « بَلآءٌ » : امتحان و آزمايش .‏

آيه 142

‏متن آيه : ‏

‏ وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏ما با موسي وعده گذاشتيم ( كه براي پرورش خود و دريافت پيام سهمگين آسماني ) سي‌شب ( به مناجات و عبادت بپردازد ) و ( سپس براي پختگي كامل ) ده شب بر آنها افزوديم و بدين‌وسيله مدّت ( راز و نياز و سوز و ساز با ) پروردگارش چهل شب تمام شد . موسي ( پيش از اين كه عازم عبادت و مناجات خدا شود ) به برادر خود هارون گفت : در ميان قوم من جانشين من باش و اصلاحگر بوده و از راه و روش تباهكاران پيروي مكن .‏

‏توضيحات : ‏

‏« وَاعَدْنَا » : وعده گذاشتيم . وعده داديم . « تَمَّ » : تمام شد . تكميل گرديد . « مِيقَاتُ » : مدّت تعيين شده . وقت معيّن . « أَرْبَعِينَ » : حال واژه ( مَعْدُوداً ) محذوف ، ظرف ، و مفعول‌به ذكر كرده‌اند ، و برخي ( تَمَّ ) را به معني ( صَارَ ) و ( أَرْبَعينَ ) را خبر آن دانسته‌اند . « أُخْلُفْنِي‌ » : جانشين من باش .‏

آيه 143

‏متن آيه : ‏

‏ وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكّاً وَخَرَّ موسَى صَعِقاً فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏هنگامي كه موسي به ميعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت ، ( و كلامي را شنيد كه به كلام كسي نمي‌ماند ، خواست ذاتي را هم ببيند كه چيزي مثل او نيست . لذا ) عرض كرد : پروردگارا ! ( خويشتن را ) به من بنماي تا تو را ببينم ( و جمال والاي تو را بنگرم . تا افتخار گفتار و ديدار نصيبم گردد . خدايش بدو ) گفت : ( تو با اين بنيه آدمي و در اين جهان مادي تاب ديدار مرا نداري و ) مرا نمي‌بيني . وليكن ( براي اطمينان خاطر از اين كه تاب ديدن مرا نداري ) به كوه ( كه همچون تو ماده و بسي نيرومندتر از تو است ) بنگر ، اگر ( در برابر تجلّي ذات من ) بر جاي خود استوار ماند ، تو هم مرا خواهي ديد . امّا هنگامي كه پروردگارش خويشتن به كوه نمود ، آن را درهم كوبيد و موسي بيهوش و نقش زمين گرديد . وقتي كه به هوش آمد گفت : پروردگارا ! تو منزّهي ( از آن كه با چشمان سر قابل رؤيت باشي . بلكه اين چشمان دل و خِردند كه مي‌توانند تو را مشاهده كنند ) . من ( از اين پرسش پشيمانم و ) به سوي تو برمي‌گردم و من نخستينِ مؤمنان ( به عظمت و جلال يزدان در اين زمان ) هستم .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَرِنِي‌ » : به من نشان بده . مفعول دوم آن ( ذاتَكَ ) يا ( نَفْسَكَ ) محذوف است . « لَن تَرَانِي‌ » : مراد اين است كه مرا در اين جهان نمي‌بيني ، و يا اين كه هرگز مرا نمي‌بيني ( نگا : تفسيرالمنار ، جلد 9 ، صفحه 149 - 178 ) . « تَجَلَّيا » : جلوه‌گر شد . برخي گفته‌اند : مراد ظهور ذات باري است و كيفيّت آن بر ما مجهول است . بعضي هم گفته‌اند : مراد جلوه پرتوي از قدرت الهي‌است . « دَكّاً » : درهم كوبيده . با زمين يكسان شده ( نگا : كهف / 98 ) . مصدر است و به عنوان اسم مفعول يعني ( مَدْكُوكاً ) به كار رفته است . « خَرَّ » : فرو افتاد . « صَعِقاً » : مدهوش افتاده . از حال رفته و بر زمين نقش بسته . « أَفَاقَ » : به هوش آمد . « اَوّلُ الْمُؤْمِنِينَ » : مراد نخستينِ مؤمنان در روزگار خودش است . يا نخستينِ مؤمنان به مسأله عدم رؤيت خدا در اين سرا است .‏

آيه 144

‏متن آيه : ‏

‏ قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاَتِي وَبِكَلاَمِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏خدا گفت : اي موسي ! من تو را با رسالتهاي خويش و با سخن گفتنم ( با تو از فراسوي حجاب و بدون واسطه ) بر مردمان ( هم‌عصري كه مأموريّت تبليغ احكام آسماني بدانان داري ) برگزيدم ، پس آنچه به تو داده‌ام ( يعني توراتي را كه به دست تو سپرده‌ام ، محكّم ) برگير و از زمره شكرگزاران ( نعمت يزدان ) باش .‏

‏توضيحات : ‏

‏« إِصْطَفَيْتُكَ » : تو را برگزيده‌ام . « رِسَالاتِ » : جمع رسالت ، چيزهائي كه پيغمبر را مأمور تبليغ آنها مي‌كنند ( نگا : اعراف‌ / 62 ) . « كَلامِ » : سخن‌گفتن .‏

آيه 145

‏متن آيه : ‏

‏ وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِيلاً لِّكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و براي او در الواح ( تورات ) از هرچيز ( كه مورد نياز بني‌اسرائيل از نصائح و حِكَم و احكام حلال و حرام بود ) نوشتيم ، تا پند و اندرز ( زندگي ) و روشنگر همه چيز ( در امر تكاليف ديني و وظائف شرعي ايشان ) باشد . ( بدو گفتيم : اين ) الواح را با تاب و توان برگير ( و با نشاط فراوان و تلاش بي‌امان ، مانند ديگر پيغمبران أُولُوالعزم ، در تبليغ آنها دامن همّت به كمر بزن ) و به قوم خود ( يعني بني‌اسرائيل ) فرمان بده نيكوترين آنها را به كار بندند . ( مثلاً عفو را بر قصاص ، صبركردن را بر پيروزشدن ، آسان گرفتن را بر سخت گرفتن ، و بالاخره آنچه را كه داراي اجر بيشتر است بر چيزي ترجيح دهند كه از ثواب كمتري برخوردار است ) . به زودي سرزمين گنهكاران ( نافرمان و خارج‌شدگانِ از دستور يزدان ، از قبيل : عاد و ثمود و قوم لوط ) را به شما نشان مي‌دهيم ( تا بنگريد و عبرت گيريد و بدانيد كه اگر چون ايشان شويد ، سرانجام تأسّف‌انگيزي همچون آنان خواهيد داشت و به شما هم همان مي‌رسد كه بديشان رسيده است ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَلْوَاح‌ » : جمع لَوح ، آنچه بر آن چيزي نويسند . چگونگي و جنس و تعداد اين الواح بر ما مجهول است . « مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً » : به عنوان اندرز و توضيح . بدل از جار و مجرور است . « سَأُرِيكُمْ » : به شما نشان خواهم‌داد .‏

آيه 146

‏متن آيه : ‏

‏ سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَكَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏از ( انديشيدن درباره نشانه‌هاي موجود در آفاق و انفس و از فهم‌كردن ) آيات خود كساني را باز مي‌دارم كه در زمين به ناحق تكبّر مي‌ورزند ( و خويشتن را بالاتر از آن مي‌دانند كه آيات ما را بپذيرند و راه انبياء را در پيش گيرند ) ، و اگر هر نوع آيه‌اي ( از كتاب آسماني و هرگونه معجزه‌اي از پيغمبران و هر قسم نشانه‌اي از نشانه‌هاي جهاني ) را ببينند بدان ايمان نمي‌آورند ، و اگر راه هدايت ( و رستگاري ) را ببينند آن را راه خود نمي‌گيرند ، و چنان كه راه گمراهي را ببينند آن را راه خود مي‌گيرند ، اين ( انحراف از جاده شريعت خدا ) هم بدان سبب است كه آيات ما را تكذيب كرده و از آنها غافل و بي‌خبر گشته‌اند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« سَأَصْرِفُ » : منصرف خواهم ساخت . راه آنان را تغيير خواهم داد . « بِغَيْرِ الْحَقِّ » : به ناحق . ذكر اين قيد براي تأكيد است‌ ؛ زيرا كه تكبّر بر ديگران و خويشتن برتر گرفتن از پذيرش فرمان يزدان ، هميشه نادرست است ( نگا : بقره / 61 ) . « الرُّشْدِ » : هدايت . عكس گمراهي ( نگا : بقره / 256 ، جنّ / 2 ) . « الْغَيِّ » : گمراهي . « ذلِكَ » : يكايك اين انحرافات و امور ناپسند ، از ايشان سر مي‌زند به سببِ .‏

آيه 147

‏متن آيه : ‏

‏ وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏كساني كه آيات ( كتاب خواندنيِ آسماني و ديدنيِ جهاني ) ما را تكذيب دارند و به ملاقات ( خدا در قيامت و به زنده‌شدن بعد از مرگ و حساب و كتاب ) آخرت ايمان نمي‌آورند ، اعمال ( نيكي كه انجام داده‌اند برباد مي‌رود و باطل و ) بيهوده مي‌شود . مگر چنين كساني جز در برابر كارهائي كه كرده‌اند ( و معاصي و كفري كه ورزيده‌اند ) پاداش داده مي‌شوند ؟‏

‏توضيحات : ‏

‏« لِقَآءِ » : ملاقات . روياروي شدن . مراد رستاخيز و حاضرشدن براي حساب و كتاب در پيشگاه خدا است . « حَبِطَتْ » : هدر رفت و ضائع شد . برباد رفت . « هَلْ يُجْزَوْنَ » : مراد اين است كه كارهاي خوبشان هدر مي‌رود و تنها كيفر اعمال بدشان نصيبشان مي‌شود .‏

آيه 148

‏متن آيه : ‏

‏ وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَّهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّهُ لاَ يُكَلِّمُهُمْ وَلاَ يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً اتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏بعد از ( رفتن ) موسي ( به كوه طور براي مناجات رب غفور ) ، قوم او از زيورهايشان گوساله‌اي ساختند و آن را معبود خود گرفتند كه پيكر ( بي‌جاني ) بود و ( تنها با مهارتي كه سامري در آن به كار گرفته بود ) صداي گاو داشت . مگر نمي‌ديدند كه چنين پيكر گوساله‌گونه‌اي با آنان سخن نمي‌گويد و به راهي ايشان را راهنمائي نمي‌كند . ( به هر حال ، انديشه گاوپرستي پيشين و بت‌پرستي پسين ايشان گُل كرد و غيبت موسي را غنيمت شمردند و ) گوساله را به خدائي گرفتند و ( به خود ) ستم كردند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« حُلِّيهِمْ » : زيورهاي خود . زينت‌آلات خويش . « عِجْلاً » : گوساله‌اي . « جَسَداً » : پيكره‌اي . بدل يا عطف بيان است . به معني : سرخ رنگ هم آمده است كه از ( جَسَد ) به معني خون خشكيده ، زعفران و رنگهائي چون آن است . در اين صورت صفت است . « خُوَارٌ » : صداي گاو . « إتَّخَذُوهُ » : آن را معبود خود كردند . درباره گوساله سامري مراجعه شود به : ( بقره / 51 و 54 و 92 و 93 ، نساء / 153 ، طه / 85 - 91 ) .‏

آيه 149

‏متن آيه : ‏

‏ وَلَمَّا سُقِطَ فَي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْاْ أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏هنگامي كه پشيمان و سرگردان شدند و دانستند كه گمراه گشته‌اند ، گفتند : اگر پروردگارمان بر ما رحم نكند و ما را نيامرزد ، بيگمان از زيانكاران خواهيم بود .‏

‏توضيحات : ‏

‏« سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ » : بسي پشيمان شدند و افسوس فراوان خوردند . در اصل دست خود را گاز گرفتن و چانه بر دست ندامت افگندن است . واژه ( في ) به معني ( عَلي ) است .‏

آيه 150

‏متن آيه : ‏

‏ وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفاً قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِن بَعْدِيَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الألْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُواْ يَقْتُلُونَنِي فَلاَ تُشْمِتْ بِيَ الأعْدَاء وَلاَ تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏هنگامي كه موسي ( از مناجات ) به پيش قوم خود خشمگين و اندوهناك بازگشت ، گفت : پس از ( رفتن من به مناجات ) چه بد جانشينيِ مرا انجام داديد . آيا بر فرمان پرودگارتان ( مبني بر انتظار رجوع من از ميعادگاه طور و مراعات پيمان خود با من ) شتاب ورزيديد ؟ موسي الواح را بينداخت و ( موي ) سر برادرش ( هارون ) را گرفت و آن را به سوي خود كشيد ( چرا كه او را مقصّر مي‌ديد . هارون ) گفت : اي پسر مادرم ! اين مردمان مرا درمانده و ناتوان كردند و نزديك بود مرا بكشند ، پس دشمنان را به من شاد مكن و مرا از زمره قوم ستم‌پيشه مدان .‏

‏توضيحات : ‏

‏« غَضْبَانَ » : خشمگين . حال اوّل است . « أَسِفاً » : اندوهگين . حال دوم است . « إبْنَ اُمَّ » : پسر مادر . اداي سخن بدين شيوه ، براي بر سر مهرآوردن و عطوفت است . منادا است و هر دو واژه به منزله يك واژه مركّب همچون ( خَمْسَه عَشَرَ ) بشمار آمده است . « لا تُشْمِتْ بِيَ الأعْدَآءَ » : دشمنان را به من شاد مكن . از مصدر ( إِشْمات ) به معني مسرور كردن . ثلاثي مجرّد آن ( شَمَاتَة ) است ، به معني : از گرفتاري دشمن و مصيبت او شاد شدن .‏

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره اعراف / تفسیر نور / آیات 101 - 150 اعراف  لینک ثابت
 [ 08:51:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره اعراف / تفسیر نور / آیات 51 - 100 اعراف


آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْواً وَلَعِباً وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاء يَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كساني كه ( به دنبال دين حق راه نيفتادند و بلكه ) خوشگذراني و بازي را آئين خود كردند ( و دين را مسخره پنداشتند و به بازيچه گرفتند ) و زندگي دنيا آنان را گول زد ( و جهان عاجل ، ايشان را از جهان آجل بازداشت ) ، پس امروز ايشان را ( از برخورداري از الطاف و انعام خود بي‌نصيب و آنان را ) از ياد مي‌بريم ، چون كه ايشان رسيدن به چنين روزي را از ياد بردند و آيات ( ديدنيِ جهان و خواندنيِ قرآن و سائر كتابهاي آسماني ) ما را انكار كردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِتَّخَذُوا دينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً » : لَهْو و لعب را آئين خود كردند . دين خود را به بازي و شوخي گرفتند . « كَمَا » : همان گونه كه . چون كه . زيرا كه . حرف ( ك ) مي‌تواند براي تشبيه يا تعليل باشد . واژه ( ما ) در ( كَما ) و در ( وَ ما كانُوا . . . ) مصدري است و بعد از تأويل به مصدر چنين مي‌شود : كَنِسْيَانِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ . لِنِسْيانِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بيگمان كتاب بزرگي ( به نام قرآن ) را براي ايشان فرستاده‌ايم كه با آگاهي ( كامل و شامل خدايانه خود از فطرت انسان و سرشت جهان ، احكام و معاني ) آن را توضيح داده و تبيين كرده‌ايم تا مايه هدايت ( ايشان به سوي سعادت ) و رحمت ( خدا در هر دو سرا ) براي كساني باشد كه مؤمنين ( بدان ) باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَصَّلْناهُ » : معاني و مفاهيم آن را اعم از عقائد و احكام و مواعظ ، مفصّلاً و مشروحاً بيان داشته‌ايم و روشن نموده‌ايم . « عَلي عِلْمِ » : آگاهانه . مشتمل بر دانش بسيار . حال ضمير فاعلي ( نا ) و به معني ( عالِمينَ ) و يا حال ضمير مفعولي ( هُ ) و به معني ( مُشْتَمِلاً عَلي عِلْمٍ كَثيرٍ ) است . « هُديً وَ رَحْمَةً » : مفعولٌ‌له يا حال ( كِتابٍ ) يا ضمير ( هُ ) است .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا ( افراد بي‌باور ) انتظار جز اين را دارند كه سرانجام تهديدهاي كتاب خدا را مشاهده كنند ( و عقاب و عذاب موعود او را هم اينك ببينند ؟ ) . روزي چنين سرانجامي فرا مي‌رسد ( و عقاب و عذاب خدا گريبانگيرشان مي‌گردد . در آن روز ) آنان كه در دنيا آن را فراموش كرده‌اند و پشت گوش انداخته‌اند ، مي‌گويند : بيگمان پيغمبرانِ پروردگارمان آمدند و حق را با خود آوردند ( و ما و ديگران را به سوي آن دعوت كردند ، ولي ما بدان كافر شديم و اكنون پشيمانيم و راه چاره‌اي براي خود نمي‌دانيم ) آيا ميانجيگراني داريم كه براي ما ميانجيگري كنند ( و ما را از دست عذاب برهانند ؟ ) يا ( كاري كنند كه مجدّدا به جهان ) برگردانده شويم تا اعمالي انجام دهيم جداي از اعمالي كه قبلاً مي‌كرديم‌ ؟ ( ولي مگر ممكن است چنين شود ؟ ! آنان پاسخي براي خود نمي‌شنوند . چرا كه با غرور بيجا در دنيا ) ايشان خويشتن را زيانبار كرده‌اند و هستي خود را باخته‌اند ، و معبودهائي را كه به دروغ ساخته بودند همگي گم گشته‌اند و ناپديد شده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَأْوِيلَهُ » : سرانجام و عاقبت آن . مراد عقاب و عذابي است كه وعده داده مي‌شود . « مِن قَبْلُ » : قبلاً . در دنيا .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگار شما خداوندي است كه آسمانها و زمين را در شش دوره بيافريد ، سپس بر تخت ( مركز فرماندهي جهان ) چيره شد ( و به اداره جهان هستي پرداخت ) . با ( پرده تاريك ) شب ، روز را مي‌پوشاند و شب شتابان به دنبال روز روان است . خورشيد و ماه و ستارگان را بيافريده است و جملگي مسخّر فرمان او هستند . آگاه باشيد كه تنها او مي‌آفريند و تنها او فرمان مي‌دهد . بزرگوار و جاويدان و داراي خيرات فراوان ، خداوندي است كه پروردگار جهانيان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سِتَّةِ أيَّامٍ » : شش روز . مراد شش دوره از زمان است كه مقدار آنها را كسي جز خدا نمي‌داند . « إسْتَوَيا » : مستولي شد . استقرار يافت . چگونگي آن بر ما مجهول است و آنچه از آن مي‌فهميم اين است كه خداوند به فرمانروائي و اداره جهان پرداخت . « الْعَرْش‌ » : تخت سلطنت . آفريده سترگي است كه چگونگي آن بر ما مجهول است . « إِسْتَوي عَلي الْعَرْشِ » : كاملاً چيره شد و فرماندهي را به دست گرفت . « حَثِيثاً » : با سرعت . شتابان . حال فاعل ( يَطْلُبُهُ ) است . يا صفت مصدر محذوف است و تقدير چنين است : يَطْلُبُهُ طَلَباً حَثيثاً . « مُسَخَّرَاتٍ » : فرمانبرداران . فرمانبران . حال است . « الْخَلْقُ » : آفرينش . همه مخلوقات . « الأمْرُ » : فرماندهي . رهبري و گرداندن كار و بار مخلوقات و نظارت بر احوال و اوضاع آنها . « تَبَارَكَ اللهُ » : مقدّس و منزّه خدا است . خير و بركت مادي و معنوي خدا افزون و فراوان است . جاويد و بزرگوار خدا است . فعل ( تَبارَكَ ) از مصدر ( بَرَكَة ) به معني كثرت و زيادت يا به معني ثبوت و ماندگاري است .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارِ خود را فروتنانه و پنهاني به كمك بخواهيد ( و در دعا با بلندگرداندن صدا يا درخواست چيز ناروا از حدّ اعتدال تجاوز مكنيد كه ) او تجاوزكاران را دوست نمي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَضَرُّعاً » : متواضعانه و خاشعانه . علني و آشكارا . حال ضمير ( و ) در فعل ( أُدْعُوا ) است و به معني مُتَضَرِّعِينَ است . « خُفْيَةً » : پنهاني . نهاني .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفاً وَطَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در زمين بعد از اصلاح آن ( توسّط خدا يا بر دست انبياء علي‌الخصوص محمّد مصطفي ) فساد و تباهي مكنيد . و خدا را بيمناكانه و اميدوارانه به فرياد خوانيد ؛ ( بيم از عدم پذيرش ، و اميد به رحمتش ) . بيگمان رحمت يزدان به نيكوكاران نزديك است . ( پس نيكوكار باشيد تا دعاي شما پذيرفته گردد و رحمت خدا شامل شما شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَوْفاً وَ طَمَعاً » : در حال خوف و رجا . از ترس عقاب و اميد به ثواب . هر دو واژه حال و به معني : خَآئِفِينَ وَ طَامِعِين مي‌باشند . « قَرِيبٌ » : مذكّر آمدنِ ( قَريبٌ ) به سبب كسب تذكير مضاف يعني ( رَحْمَةَ ) از مضاف‌اليه‌يعني ( اللهِ ) است . يا حمل فَعيل به معني فاعِل بر فَعيل به معني مَفْعُول است . ( نگا : روح‌المعاني ، اعراف / 56 ) .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَاباً ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْموْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏او كسي است كه بادها را به عنوان مژده‌رسانهاي رحمت خود پيشاپيش مي‌فرستد ( تا مردمان را به باريدن باران كه مايه حيات و بيانگر لطف يزدان است مژده دهند ) . هنگامي كه بادها ابرهاي سنگين ( و پر آب را بر دوش خود ) برداشتند ، آنها را به خاطر ( آبياري ) زميني ( بي‌جنب و جوش و خشكيده همچون ) مرده مي‌رانيم و آب را در آنجا مي‌بارانيم و با آن هر نوع ميوه و محصولي را ( از خاك تيره ) پديد مي‌آوريم . و همان گونه ( كه زمين مرده را پرجنب و جوش و زنده مي‌كنيم ) مردگان را ( نيز از دل خاك ) بيرون مي‌آوريم ( و زندگي دوباره مي‌بخشيم . درباره اين امثال كه بيانگر نمونه معاد در اين دنيا است بينديشيد ) تا شما متذكّر شويد و عبرت گيريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بُشْراً » : جمع بَشير ، مژده‌دهندگان . « بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ » : پيشاپيش باران رحمت خود . « أَقَلَّتْ » : برداشت . « سَحاباً » : ابرها . جمع سَحابَة . « ثِقَالاً » : جمع ثَقيلَة ، سنگين از آب فراوان . « سُقْنَا » : رانديم .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زمين خوب ( و داراي خاك مرغوب ) ، گياه آن به فرمان پروردگارش مي‌رويد و بالا مي‌گيرد ، امّا زمين بد ( و شوره‌زار ) از آن جز گياه ناچيز و كم‌سود نمي‌رويد . ( اين مثلي است در تأثيرِ وراثت ، تفاوتِ قابليّت در افراد ، نجابتِ خانوادگي ، و تأثير ايمان و كفر دودمان در زندگي زناشوئي . مردمان در فهم و ادراك ، همچون زمين خوب و بدند ) و ما براي شكرگزاران اين چنين آيات را بيان مي‌كنيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَكِداً » : پر درد سر و كم سود . حال ضمير مستتر در ( يَخْرُجُ ) است .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پيوسته مشركان ، دشمنان حق بوده‌اند ، و كافران با پيغمبران جنگيده‌اند . از جمله ) ما نوح را به سوي قوم خود ( كه در ميانشان برانگيخته شده بود ) فرستاديم . او بديشان گفت : اي قوم من ! براي شما جز خدا معبودي نيست . پس تنها خدا را بپرستيد . من ( از شما و دلسوزتان مي‌باشم . قيامت و حساب و كتابي در ميان است و اگر نافرماني كنيد ) مي‌ترسم دچار عذاب آن روزِ بزرگ شويد ( و به دوزخ رويد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمٍ عَظِيمٍ » : روز بزرگ كه قيامت است .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اشراف و رؤساي قوم او گفتند : ما شما را ( دور از حق و ) در گمراهي و سرگشتگيِ آشكاري مي‌بينيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمَلأُ » : اشراف رؤساء و زعماء .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلاَلَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفت : اي قوم من ! هيچ گونه گمراهي در من نيست و دچار سرگشتگي هم نيستم . ولي من فرستاده‌اي از سوي پرودرگار جهانيانم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضَلالَةٌ » : كمترين گمراهي .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَأَنصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏من مأموريّتهاي ( محولّه از سوي ) پروردگارم را به شما ابلاغ مي‌كنم و شما را پند و اندرز مي‌دهم و از جانب خدا چيزهائي ( به من وحي مي‌گردد و ) مي‌دانم كه شما نمي‌دانيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رِسَالات‌ » : جمع رسالت ، چيزهائي كه پيغمبران را مأمور تبليغ آنها مي‌كنند .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا تعجّب مي‌كنيد از اين كه ( كتاب آسماني پر ) اندرزي از سوي پروردگارتان بر زبان مردي از خودتان به شما برسد تا شما را بيم دهد و پرهيزگار شويد و ( در پرتو هراس از عذاب و عقاب ، و پرهيز از موجبات خشم خدا ) اميد آن باشد كه مشمول رحمت و رأفت گرديد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذِكْرٌ » : پند و اندرز . در اينجا مراد كتاب آسماني است ( نگا : يوسف / 104 ، انبياء / 50 ) .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ فَكَذَّبُوهُ فَأَنجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُواْ قَوْماً عَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا آنان ( با وجود اين همه دلائل روشن ايمان نياوردند و ) او را تكذيب كردند . پس ما او و كساني را كه با وي در كشتي بودند نجات داديم ، و كساني را كه آيات ( خواندني و ديدني ) ما را تكذيب نمودند ، غرق كرديم ، چرا كه آنان مردمان ( كور دل و ) نابينائي بودند ( و حق را نمي‌ديدند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَّذِينَ مَعَهُ » : كساني كه با او بودند . كساني كه پيروان او بودند . « فِي الْفُلْكِ » : در كشتي . با كشتي . « عَمِينَ » : جمع عَمي ، نابينايان . كوردلان .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلاَ تَتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( همان گونه كه نوح را براي دعوت به توحيد به سوي قوم خود فرستاديم ، ) هود را هم به سوي قوم عاد كه خودش از آنان بود روانه كرديم . هود به قوم عاد گفت : اي قوم من ! خداي را بپرستيد و ( بدانيد ) جز او معبودي نداريد . آيا پرهيزگاري نمي‌ورزيد ؟ ( و نمي‌خواهيد با يكتاپرستي خويشتن را از شرّ و فساد در امان داريد ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَخَاهُمْ » : برادرشان . مراد اخوّت در جنس است . در ميان عربها رسم است كه خطاب به هم مي‌گويند : يا أَخا الْعَرَبِ . واژه ( أَخا ) مفعول فعل محذوف ( أَرْسَلْنا ) است .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وِإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏رؤساء و اشراف كفرپيشه قوم او گفتند : ما شما را ابله مي‌دانيم‌ ؛ ( آخر اين چه دعوتي است كه راه انداخته‌اي و اين چه چيز است كه ما را بدان مي‌خواني‌ ؟ ! ) و ما شما را از زمره دروغگويان مي‌پنداريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَفاهَة » : كم‌خردي . ابلهي . « مِنَ الْكَاذِبِينَ » : از زمره دروغگويان . اين سخن بيانگر اين است كه پيغمبران پيشين را هم دروغگو پنداشته‌اند و آنان را نيز تكذيب نموده‌اند .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هود گفت : اي قوم من ! من ابله نيستم . بلكه من فرستاده‌اي از سوي پروردگار جهانيانم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَيْسَ بِي سَفَاهَة » : هيچ گونه سبك‌مغزي و كم‌خردي در من نيست .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّي وَأَنَاْ لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏من احكام و اوامر پروردگار خود را به شما مي‌رسانم و من اندرزگوي اميني براي شما هستم ( و در آنچه مي‌گويم يكرنگ و راستگويم و از خود چيزي نمي‌گويم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَاصِحٌ » : نصيحت‌كننده . دلسوز . مخلص .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَاذكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُواْ آلاء اللّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا تعجّب مي‌كنيد از اين كه ( كتاب آسماني پر ) اندرزي از سوي پروردگارتان بر زبان مردي از خودتان به شما برسد تا شما را بيم دهد . به ياد آوريد آن زماني را كه شما را بعد از قوم نوح وارثان زمين كرد و شما را در ميان مردمان از سلطنت شكوهمندتر و از مملكت فراختر و از قدرت جسماني بيشتري برخوردار كرد . پس نعمتهاي خدا را به ياد آوريد ( و شكر آنها را بگزاريد ) باشد كه رستگار شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْخَلْقِ » : مردمان ، آفريدگان . خلقت ، بنيه . « فِي الْخَلْقِ » : در ميان مردمان . از لحاظ بدني . « بَصْطَةً » = « بَسْطَةً » : توسعه ، گسترش . مفعول‌به يا تمييز است . « ءَالآءَ » : جمع إِلي ، نعمتها .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : آيا به پيش ما آمده‌اي ( و دست‌اندر كار تبليغ شده‌اي ) تا ما را بر آن داري كه بُتاني را رها سازيم كه پدرانمان آنها را پرستيده‌اند و تنها خدا را بپرستيم و بس‌ ؟ ! ( ما هرگز چنين نخواهيم كرد . ) پس چيزي را بر سر ما بياور كه ( در برابر نافرمانيِ از خود ) به ما وعده مي‌دهي ، اگر از راستگوياني .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَحْدَهُ » : تنها . يگانه . حال است . « نَذَرَ » : ترك كنيم . رها سازيم .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤكُم مَّا نَزَّلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هود گفت : ( به سبب نافرماني و دشمنانگيتان با حق ) مسلّماً عذاب بزرگي و خشم سترگي از سوي پروردگارتان بر شما واقع مي‌شود و بيگمان دامنگيرتان مي‌گردد . آيا با من درباره بتهائي ستيزه مي‌كنيد كه از الوهيّت جز نامي ندارند و شما و نياكان شما بر آنها نام خدا گذارده‌ايد و معبودشان ناميده‌ايد ، و هيچ گونه حجّتي ( كه دالّ بر الوهيّت آنها باشد ) از جانب خدا در حقّ آنها نازل نشده است . ( اكنون كه چنين است ) در انتظار ( عذاب خدا ) باشيد و من هم با منتظرانِ ( شما چشم به راه نزول عذاب ) مي‌مانم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَقَعَ » : رخ داد . ثابت و واجب گرديد . « رِجْسٌ » : عذاب . « سُلْطَانٍ » : دليل و برهان .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَنجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَمَا كَانُواْ مُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( عذاب طوفانِ باد دامنگيرشان گرديد ، و ما ) هود و مؤمناني را كه با او بودند در پرتو لطف و مرحمت خود رهائي بخشيديم ، و كساني را كه آيات ( خواندني و ديدني ) ما را تكذيب كردند و از زمره مؤمنان نشدند ، نابود و مستأصل گردانديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنجَيْنَا » : نجات داديم . « دَابِرَ » : آخر . تابع . قطعِ دابِر ، كنايه از استيصال و نابودكردن است ( نگا : انعام / 45 ) .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوَءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( از زمره پيغمبران يكي هم ) صالح را به سوي قوم ثمود كه خودش از آنان بود فرستاديم . صالح بديشان گفت : اي قوم من ! خداي را بپرستيد ( و بدانيد كه ) جز او معبودي نداريد . هم اينك معجزه بزرگي ( بر صدق پيغمبري من ) از سوي پروردگارتان برايتان آمده است و ( آن ) اين شتر خدا است ( با ويژگيهاي خاصّ خود ) كه به عنوان معجزه‌اي براي شما آمده است ( و يك شتر عادي و معمولي نيست ) . پس آن را به حال خود واگذاريد تا در زمين هر كجا خواست بچرد ، و بدان آزاري مرسانيد كه ( اگر آزاري برسانيد ) عذاب دردناكي دچارتان مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيِّنَةٌ » : دليل . معجزه بزرگ و روشن . « ءَايَةً » : نشانه . معجزه . حال ناقه است . عامل آن معني اشاره است كه عامل معنوي است .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُوراً وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتاً فَاذْكُرُواْ آلاء اللّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و به ياد داشته باشيد كه خداوند شما را جانشينان قوم عاد كرده است و در سرزمين ( حجر ، ميان حجاز و شام ) استقرار بخشيده است . ( سرزميني با دشتهاي مسطّح و حاصلخيز ، و با كوهستانهاي مستحكم و مستعدّي كه مي‌توانيد ) در دشتهاي آن كاخها برافرازيد و در كوههاي آن خانه‌ها بتراشيد و بسازيد . پس نعمتهاي خدا را به ياد داشته باشيد و در زمين ، تباهكارانه فساد راه مي‌ندازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَوَّأَ » : استقرار بخشيد . منزل و مأوي داد . « تَنْحِتُونَ » : مي‌تراشيد . « سُهُول‌ » : جمع سَهْل ، دشتها . « الْجِبَالَ بُيُوتاً » : واژه ( الْجِبالَ ) مي‌تواند مفعول باشد و ( بُيُوتاً ) حال بوده و تأويل به مشتقّ شود ؛ يعني انگار به معني ( مَسْكُونَةً ) باشد . يا اين كه ( الْجِبَالَ ) منصوب به نزع خافض بوده و ( بُيُوتاً ) مفعول بشمار آيد . « لا تَعْثَوْا » : فساد و تباهي مكنيد . « مُفْسِدِينَ » : حال است و براي تأكيد معني ( لا تَعْثَوْا ) به كار رفته است .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحاً مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اشراف و رؤساي متكبّر قوم او به مستضعفاني كه ايمان آورده بودند گفتند : آيا واقعاً مي‌دانيد كه صالح فرستاده‌اي از جانب پروردگار خدا است‌ ؟ ( مستضعفان پاسخ دادند و ) گفتند : ما بدانچه او بدان مأموريّت يافته است ايمان داريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْتَكْبَرُوا » : تكبّر نمودند و بزرگي فروختند و حقّ را نپذيرفتند . « اسْتُضْعِفُوا » : ضعيف بشمار آمده بودند . مراد كساني است كه استثمار شده بودند . « لِمَنْ ءَامَنَ » : بدل جزء از كلّ براي ( لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا ) است .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِيَ آمَنتُمْ بِهِ كَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مستكبران ( به مستضعفان ) گفتند : ولي ما بدانچه شما بدان ايمان داريد ، ايمان نداريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏
‏ فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَعَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُواْ يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس شتر را پي كردند و از فرمان پروردگار خود سركشي نمودند و گفتند : اي صالح ! اگر ( راست مي‌گوئي ) از زمره پيغمبراني ، آنچه را كه به ما وعده مي‌دهي ( و عذابي را كه ما را از آن مي‌ترساني ) بر سر ما بياور !‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَقَرُوا » : پي‌كردند . شتر را ذبح كردند . « عَتَوْا » : سركشي كردند .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در نتيجه ستيزه‌جوئي و طغيانگري ) زلزله‌اي ( قصرها و خانه‌هاي مستحكم ) ايشان را در برگرفت ( و زندگي پرزرق و برق آنان را در هم كوبيد ) و در شهر و ديار خود خشكيدند و مردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الرَّجْفَةُ » : زلزله . « جَاثِمِينَ » : بر زانوها افتادگان . پيكرهاي خشكيده و بي‌جان . « فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ » : صبحگاهان در خانه‌هاي خود اجسام بي‌جاني شدند و نقش بر زمين گشتند . با توجّه بدين معني ، ( أَصْبَحُوا ) تامّه است و ( جَاثِمِينَ ) حال است .‏

آيه 79
‏متن آيه : ‏
‏ فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( صالح با دلي پر اندوه ) از آنان روي برتافت و گفت : اي قوم من ! من پيام پروردگارم را به شما رساندم و شما را پند دادم ، ولي شما اندرزگويان را دوست نمي‌داريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَوَلَّيا » : روي برتافت . ايشان را ترك كرد و رفت . ترك‌كردن آنان و سخن‌گفتن با ايشان ، مي‌تواند پيش از نزول بلا باشد ، و يا اين كه بعد از نزول بلا بوده و خطاب براي عبرت بازماندگان و اظهار تأسّف از وضع رقّت‌بار مردگان باشد . « رِسالَةَ » : پيام . آنچه پيغمبران براي تبليغ آن فرستاده مي‌شوند .‏

آيه 80
‏متن آيه : ‏
‏ وَلُوطاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّن الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏لوط را هم فرستاديم و او به قوم خود گفت : آيا كار بسيار زشت و پلشتي را انجام مي‌دهيد كه كسي از جهانيان پيش از شما مرتكب آن نشده است‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذْ » : ظرف است براي ( أَرْسَلْنا ) و امتداد زماني دارد و مظروف مي‌تواند در برخي از اجزاء آن انجام گيرد . يا اين كه ( لُوطاً ) منصوب به فعل محذوف ( أُذْكُرْ ) است و . . .‏

آيه 81
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( جاي شگفت است كه ) شما به جاي زنان به مردان دل مي‌بازيد و با آنان مي‌آميزيد ! اصلاً شما مردمان تجاوزپيشه‌ايد ( و به انگيزه شهوت‌راني و هواپرستي از مرز فطرت در مي‌گذريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَهْوَةً » : از روي شهوت . مفعول‌له است . « مِن دُونِ » به جاي .‏

آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُواْ أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پاسخ قوم او جز اين نبود كه گفتند : اينان را از شهر و ديار خود بيرون كنيد . آخر اينان مردمان پاك و پرهيزگاري هستند !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُنَاسٌ » : مردمان . « يَتَطَهَّرُونَ » : پاكي را دوست مي‌دارند . زاهد و پرهيزگارند . البتّه اين سخن را براي تمسخر مؤمنان مي‌گفتند ، همان گونه كه عادت فاسقان و كافران مقتدر و ستم‌پيشه است ( نگا : هود / 87 ) .‏

آيه 83
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ما لوط و مؤمنان بدو و خانواده او را نجات داديم ، مگر همسرش را كه او ( از خانواده خود گسيخته بود و به گمراهان پيوسته بود و لذا ) از جمله نابودشوندگان گرديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أهْلَهُ » : خانواده و خويشاوندان لوط . گروندگان بدو . « الْغَابِرِينَ » : ماندگاران . هلاك‌شدگان . واژه ( غابر ) به كسي گفته مي‌شود كه همراهانش بروند و از ايشان بگسلد و باقي بماند . يا به معني رونده است و مراد از دنيارونده و هلاك‌شونده است .‏

آيه 84
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَراً فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بر آنان باراني ( از سنگ ) بارانديم ( و ايشان را سنگباران كرديم ) بنگر كه سرانجام گناهكاران به كجا كشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ » : مراد باران غضب است‌ ؛ نه رحمت . و آن اين كه ، پس از زيرورو شدن شهر و ديارشان ، گدازه‌هائي از سنگ بر سرشان باريدن گرفت ( نگا : هود / 82 ، فرقان / 40 ) .‏

آيه 85
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شعيب را هم به سوي اهل مدين كه خود از آنان بود فرستاديم بديشان گفت : اي قوم من ! خدا را بپرستيد ( و بدانيد ) كه جز او معبودي نداريد . معجزه‌اي از سوي پروردگارتان ( بر صحّت پيغمبري من ) برايتان آمده است . ( پيام آسماني اين است كه در زندگي به ويژه در تجارت و معامله با ديگران راست و درست باشيد و ) ترازو و پيمانه را به تمام و كمال بكشيد و بپردازيد و از حقوق مردم چيزي نكاهيد ، و در زمين بعد از اصلاح آن ( توسّط خدا ، يا بر دست انبياء ) فساد و تباهي مكنيد . اين كار به سود شما است اگر ( به خدا و به حقيقت ، ) ايمان داريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَدْيَن‌ » : اسم قبيله‌اي است كه از نسل مَدْيان يكي از فرزندان ابراهيم مي‌باشند . اين نام به مسكن ايشان هم اطلاق شده است ( نگا : قصص / 45 ) . « بَيِّنَةٌ » : دليل . معجزه . نوع اين معجزه مانند بسياري از معجزات ديگر روشن نشده است . « لا تَبْخَسُوا » : كم مكنيد . نكاهيد .‏

آيه 86
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تَقْعُدُواْ بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجاً وَاذْكُرُواْ إِذْ كُنتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ وَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شما بر سر راهها ( ي منتهي به حق و هدايت و عمل صالح ) منشينيد تا مؤمنان به خدا را بترسانيد و از راه الله بازداريد و آن ( راه مستقيم ) را كج بنمائيد ( و خود به راه معوجّ منحرف گرديد ) . به خاطر آوريد آن زماني را كه اندك بوديد و خداوند ( بر اثر تلاش شبانه‌روزي خودتان نيروي انساني و قدرت مالي ) شما را افزون كرد . و نيز بنگريد كه سرانجام كار مفسدان ( هميشه به كجا انجاميده و عاقبت ) چگونه گشته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُوعِدُونَ » : مي‌ترسانيد . « تَبْغُونَها عِوَجاً » : آن راه را كج مي‌خواهيد . مراد اين است كه راه خدا را در نظر مردم كج نشان مي‌دهيد ، و خودتان نيز راهي جدا از راه راست را در پيش مي‌گيريد .‏

آيه 87
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن كَانَ طَآئِفَةٌ مِّنكُمْ آمَنُواْ بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَآئِفَةٌ لَّمْ يْؤْمِنُواْ فَاصْبِرُواْ حَتَّى يَحْكُمَ اللّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر دسته‌اي از شما بدانچه مأمور بدان هستم ايمان بياورد ( و پيغمبري مرا بپذيرد ) ، و دسته‌اي ايمان نياورد ( و تنها به زندگي اين جهان بچسبد ) منتظر باشيد تا خداوند ميان ما داوري‌كند ، و او بهترينِ داوران است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحَاكِمِينَ » : داوران . قضات .‏

آيه 88
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اشراف و سران متكبّر قوم شعيب ( كه خويشتن را بالاتر از آن مي‌دانستند كه دين خدا را بپذيرند ، بدو ) گفتند : اي شعيب ! حتماً تو و كساني را كه با تو ايمان آورده‌اند از شهر و آبادي خود بيرون مي‌كنيم مگر اين كه به آئين ما درآئيد . شعيب گفت : آيا ما به آئين شما در مي‌آئيم در حالي كه ( آن را به سبب باطل و نادرست بودن ) دوست نمي‌داريم و نمي‌پسنديم‌ ؟ ! ( هرگز چنين كاري ممكن نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوْ » : يا اين كه . مگر اين كه . « لَتَعُودُنَّ » : در مي‌آئيد و مي‌پذيريد . برمي‌گرديد . فعل ( لَتَعُودُنَّ ) مي‌تواند از افعال ناقصه و به معني ( لَتَصِيرُنَّ ) بوده و يا از افعال تامّه باشد . « مِلَّة » : دين . آئين . « لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا » : به آئين ما در مي‌آئيد . به آئين ما برمي‌گرديد . با توجّه به معني دوم ، برگشتن شعيب به آئين ايشان ، از راه تغليب و قلمدادكردن او از زمره مؤمنان است ، و يا اين كه به ظنّ اشراف و رؤساي قوم است ، والاّ به سبب عصمت انبياء نه تنها شعيب بلكه هيچ پيغمبري پيش از نبوّت هم مشرك نبوده است تا دوباره به شرك برگردد .‏

آيه 89
‏متن آيه : ‏
‏ قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللّهِ كَذِباً إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُم بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَن نَّعُودَ فِيهَا إِلاَّ أَن يَشَاءَ اللّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً عَلَى اللّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما به آئين شما درآئيم ، بعد از آن كه خدا ما را از آن نجات بخشيده است ، مسلّماً به خدا دروغ بسته‌ايم ( و به گزاف خويشتن را پيروان آئين آسماني ناميده‌ايم ) . ما را نسزد كه بدان درآئيم ، مگر اين كه خدا كه پروردگار ما است بخواهد ( كه هرگز چنين چيزي را هم نخواهد خواست ) . علم پروردگار ما همه چيز را در بر گرفته است ( و او با مرحمت و محبّتي كه نسبت به مؤمنان دارد ، ايمان ما را محفوظ مي‌فرمايد . لذا ) ما تنها بر خدا توكّل داشته ( و هم بدو پشت مي‌بنديم ) . پروردگارا ! ميان ما و قوم ما به حق داوري كن ( حقي كه سنّت تو در داوري ميان محِقّينِ مصلِحين و مبْطِلينِ مفسدين ، بر آن جاري است ) و تو بهترينِ داوراني ( چرا كه بر همه‌چيز آگاه و بر هر چيز توانائي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ أَن يَشَآءَ اللهُ » : ذكر اين قيد براي يادآوري اين مطلب است كه خدا قادر مطلق است و هرچه بخواهد شدني است ، ولي سنّت خدا برابر عدل انجام مي‌گيرد و لذا هرگز چنين دستوري را صادر نمي‌فرمايد . يا اين كه بيان اين سخن از سوي شعيب ، محض تواضع و تأدّب با خدا و فرمانبريِ بي‌چون و چرا از ذات ذوالجلال است . همان گونه كه پيغمبر ما به هنگام دعا مي‌فرمود : « يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَليا دِينِكَ » : در صورتي كه مي‌دانست خداوند دل او را بر ايمان ثابت و ماندگار مي‌دارد . « إِفْتَحْ » : داوري كن ( نگا : شعراء / 118 ) . « الْفَاتِحِينَ » : قضات . داوران .‏

آيه 90
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْباً إِنَّكُمْ إِذاً لَّخَاسِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اشراف و سران كافر قوم او ( خطاب به پيروان خود ) گفتند : اگر از شعيب پيروي كنيد در اين صورت شما ( هم به سبب گرويدن به آئيني كه آباء و اجدادتان بر آن نبوده‌اند ، شرف و ثروت خود را از دست مي‌دهيد و ) زيانكار مي‌گرديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 91
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در نتيجه ستيزه‌جوئي و طغيانگري ) زلزله‌اي ( قصرها و خانه‌هاي ) ايشان را در برگرفت ( و زندگي پرزرق و برق آنان را درهم كوبيد ) و در شهر و ديار خود خشكيدند و مردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الرَّجْفَةُ » ، « أَصْبَحُوا » ، « جَاثِمِينَ » : ( نگا : اعراف / 78 ) .‏

آيه 92
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْباً كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْباً كَانُواْ هُمُ الْخَاسِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه شعيب را تكذيب كردند ( آن چنان نابود شدند و شهر و ديارشان ويران گرديد كه ) گوئي هرگز در آنجا نبوده و سكونت نگزيده‌اند . كساني كه شعيب را تكذيب كردند ( و گمان مي‌بردند آنان كه از شعيب پيروي كنند زيانكار مي‌شوند ، خودشان سعادت دنيا و آخرت را از دست دادند و ) زيانمند شدند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَّذِينَ » : مبتدا است . خبر آن جمله ( كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا ) مي‌باشد . « لَمْ يَغْنَوْا » : بسر نبرده‌اند . نبوده‌اند .‏

آيه 93
‏متن آيه : ‏
‏ فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس شعيب از آنان روي برتافت و گفت : اي قوم من ! من پيامهاي پروردگارم را به شما رساندم و اندرزتان دادم ( و در حق شما خيرخواهي نمودم . ولي حق را نشنيديد و جز بر طغيان و عصيان نيفزوديد ) پس با اين حال چگونه بر حال قوم بي‌ايمان ( و بي‌ديني چون شما ) اندوه بخورم‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاسَيا » : محزون مي‌شوم . غم و اندوه مي‌خورم . فعل مضارع ، متكلّم وحده ، ثلاثي مجرّد ، از ماده ( أسي ) و از باب چهارم است .‏

آيه 94
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به هيچ آبادي و شهري پيغمبري نفرستاده‌ايم ( كه او اهل آنجا را به دين راستين خدا خوانده باشد و ايشان از پذيرش دعوت او سرپيچي نموده باشند ) مگر اين كه ساكنان آن را به شدائد و مصائب گرفتار ساخته‌ايم تا اين كه ( به خود آيند و زير ضربات حوادث و فشار مشكلات ، فطرت آنان بيدار و نياز به پروردگار در زواياي وجودشان پرتوافكن شود و دست دعا به سوي خدا بردارند و خالصانه به درگاه الله ) تضرّع و زاري‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَرْيَةٍ » : مراد شهر بزرگي است كه مركز فرماندهي امراء و پايتخت رؤساء باشد . « وَ مَآ أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ » : در اين كلام حذفي وجود دارد ، از قبيل : فَكَذَّبَهُ أَهْلُهَا . « يَضَّرَّعُونَ » : خشوع و خضوع كنند . فروتني و فرمانبرداري كنند . توبه و انابت كنند . فعل مضارع از باب تفعّل است . « الْبَأْسَآءِ وَ الضَّرَّآءِ » : ( نگا : بقره / 177 و 214 ) .‏

آيه 95
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدْ مَسَّ آبَاءنَا الضَّرَّاء وَالسَّرَّاء فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس ( هنگامي كه اين هشدارها و بيدارباشها در آنان اثر نگذاشت ، ايشان را به فراواني نعمت و اعطاء سلامت آزموديم و ) بدي را به نيكي ( و بلا را به رفاه ) تبديل كرديم تا بدانجا كه ( از لحاظ اموال و انفس ) فزوني گرفتند و ( به سبب ناداني مغرور شدند و لاف‌زنان ) گفتند : به پدران و نياكان ما هم خوشي و ناخوشي و ثروتمندي و مستمندي دست داده است ( و اين روزگار است كه گاهي به انسان رو مي‌كند و گاهي به انسان پشت مي‌كند و اصلاً سعادت و شقاوت ما در دست خدا نيست ! چون با پتك بلا بيدار نشدند و شكر نعمت هم نگفتند ) پس ناگهاني ايشان را ( به عذاب و عقاب ) گرفتيم و نفهميدند ( كه چه شد و چرا چنين گشت ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَفَوْا » : فزوني يافتند چه در اموال و چه در انفس . براي فهم بيشتر اين آيه مراجعه شود به ( انعام / 42 - 45 ، مؤمنون / 77 ، زخرف / 75 ) .‏

آيه 96
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر مردمان اين شهرها و آباديها ( به خدا و انبياء ) ايمان مي‌آوردند و ( از كفر و معاصي ) پرهيز مي‌كردند ، ( درگاه خيرات و ) بركات آسمان و زمين را بر روي آنان مي‌گشوديم ( و از بلايا و آفات به دورشان مي‌داشتيم ) ولي آنان به تكذيب ( پيغمبران و انكار حقائق ) پرداختند و ما هم ايشان را به كيفر اعمالشان گرفتار و مجازات نموديم ( و عبرت جهانيانشان كرديم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَخَذْنَاهُمْ » : ايشان را مجازات كرديم و كيفر داديم . « بِمَا » : به سبب كاري كه . به سبب چيزي كه .‏

آيه 97
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتاً وَهُمْ نَآئِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا مردمان اين شهرها و آباديها ( كه دعوت پيغمبران را نپذيرفتند و به جاي ايمان بر كفر و معاصي افزودند ، از اين ) ايمن شدند كه عذاب ما شبانه به سراغ آنان رود ، در حالي كه ايشان غرق در خواب باشند ؟ ( شگفتا كه از مكافات عمل غافل شدند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَأْس‌ » : عذاب ( نگا : غافر / 29 و 85 ) . « بَيَاتاً » : شب هنگام . در حالي كه شب را مي‌گذراندند ( نگا : اعراف / 4 ) .‏

آيه 98
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه مردمان اين شهرها و آباديها ايمن شدند از اين كه عذاب ما چاشتگاهان به سراغشان آيد ، در حالي كه ( به انجام كارهاي بي‌ارزشي مشغولند كه انگار ) سرگرم بازي هستند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضُحيً‌ » : وقت چاشتگاه . مي‌شود مراد تمام روز هم باشد .‏

آيه 99
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَأَمِنُواْ مَكْرَ اللّهِ فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا آنان از چاره نهاني و مجازات ناگهاني خدا ايمن و غافل شده‌اند ؟ در حالي از چاره نهاني و مجازات ناگهاني خدا جز زيانكاران ( و از دست‌دهندگان عقل و انسانيّت ) ايمن و غافل نمي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَكْرَ » : چاره نهاني و مجازات ناگهاني . مراد از مكر خدا در حق بندگان اين است كه ايشان را در ناز و نعمت و كفر و معاصي آزاد مي‌گذارد و به ناگاه تازيانه عذاب را بر آنان مي‌نوازد و كار ايشان را مي‌سازد ( نگا : آل‌عمران / 54 ) .‏

آيه 100
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاء أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَسْمَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا براي كساني كه زمين را از صاحبان قبلي آن به ارث مي‌برند ( و جانشين ديگران مي‌گردند ) روشن نشده است كه اگر بخواهيم آنان را ( همچون پيشينيان ) به سبب گناهانشان نشانه تير بلا مي‌گردانيم و بر دلهايشان مهر مي‌نهيم تا ديگر ( صداي حق را ) نشنوند ( و آهسته آهسته رهسپار دوزخ شوند ) ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمْ يَهْدِ » : روشن نشده است و معلوم نگشته است . خداوند ايشان را رهنمود و متوجّه نكرده است . فاعل آن مي‌تواند ضمير مستتر ( هُوَ ) بوده و به ( الله ) برگردد ، و مفعول آن جمله ( أَن لَّوْ نَشَآءُ ) باشد . يا اين كه فاعل آن جمله ( أَن لَّوْ نَشَآءُ ) بوده و فعل لازم بشمار آيد . « أَصَبْنَاهُمْ » : ايشان را نشانه تير بلا مي‌گردانيم . آنان را دچار مصيبت مي‌كنيم و نابودشان مي‌سازيم . « نَطْبَعُ » : مهر مي‌نهيم ( نگا : نساء / 155 ) . « لا يَسْمَعُونَ » : اندرز نمي‌پذيرند . صداي حق را نمي‌شنوند و نصائح را در گوش نمي‌گيرند .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره اعراف / تفسیر نور / آیات 51 - 100 اعراف  لینک ثابت
 [ 08:50:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره اعراف / تفسیر نور / آیات 1 - 50 اعراف


آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ المص ‏
‏ترجمه : ‏
‏الف . لام . ميم . صاد .‏
‏توضيحات : ‏
‏ذكر حروف مقطّعه در اوائل برخي از سوره‌ها ، علاوه از جلب توجّه شنوندگان ، و دعوت آنان به سكوت و استماع ، عربها را فرياد مي‌دارد كه اين قرآن از همان حروف هجائي فراهم آمده است كه شما گفتار و نوشتار خود را بدان اداء مي‌كنيد . پس اگر درباره آسماني‌بودن قرآن دچار شكّ و ترديديد ، سوره‌اي همچون يكي از سوره‌هاي آن را بسازيد و ارائه دهيد ، و . . . ( نگا : بقره / 23 ) .‏
آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ كِتَابٌ أُنزِلَ إِلَيْكَ فَلاَ يَكُن فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏( اين قرآن ) كتابي است كه از ( سوي يزدان جهان ) بر تو نازل شده است و نبايد از ناحيه آن هيچ گونه نگراني و ناراحتي به خود راه دهي . ( نه نگراني از ناحيه بار سنگين رسالتي كه بر دوش داري و نه از جانب عكس‌العملهائي كه دشمنان سرسخت در برابر آن نشان مي‌دهند ، و نه از سوي نتيجه و برداشتي كه از تبليغ اين رسالت انتظار مي‌رود . چرا كه هدف از نزول اين قرآن اين است ) كه بدان ( كافران را از عواقب شوم افكار و اعمالشان ) بترساني ، و مؤمنان را پند و اندرز دهي .‏
‏توضيحات : ‏
‏« لِتُنذِرَ » : متعلّق به ( أُنزِلَ ) است . « ذِكْرَيا » : پند و اندرز دادن . پنددهنده و اندرزگو . اين واژه مصدر و به معني ( تذكير ) است . مجرور بوده و عطف بر محلّ ( لِتُنذِرَ ) است . تقدير چنين مي‌شود : لِلإِنذَارِ وَ التَّذْكِيرِ . يا اين كه ( ذِكْري ) به معني اسم فاعل يعني ( مذكّر ) است . مرفوع بوده و خبر مبتداي محذوف است . تقدير چنين مي‌شود : وَ هُوَ ذِكْري لِلْمُؤْمِنينَ . و . . .‏
آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏از چيزي پيروي كنيد كه از سوي پروردگارتان بر شما نازل شده است ، و جز خدا از اولياء و سرپرستان ديگري پيروي مكنيد ( و فرمان مپذيريد ) . كمتر متوجّه ( اوامر و نواهي خدا ) هستيد ( و كمتر پند مي‌گيريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن دُونِهِ » : بجز او . به جاي او . ضمير ( هِ ) به ( رَبِّ ) برمي‌گردد . اگر مرجع آن ( ما ) باشد ، پيش از ( اَوْلِيَآءَ ) مضافي چون ( أَباطيل ) محذوف است . در اين صورت معني چنين مي‌شود : جز از وحي آسمان ، از ياوه‌سرائي سرپرستان ديگري پيروي مكنيد . « قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ » : كمتر پند مي‌گيريد و متذكّر مي‌گرديد . راجع به قوانين و احكام الهي چندان چيزي نمي‌دانيد . گاه‌گاهي يادآور و پندپذير مي‌گرديد . ( قَلِيلاً ) صفت موصوف محذوفي چون ( زَمَاناً ) يا ( تذكّراً ) است و ( ما ) زائد و براي تأكيد قلّت است .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءهَا بَأْسُنَا بَيَاتاً أَوْ هُمْ قَآئِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه بسيار شهرها و آباديهائي كه آنها را ( به سبب گناهان فراوان ساكنان آنجاها ) ويران كرده‌ايم و عذاب ما مردمان آنجاها را در برگرفته است ، در شبانگاهان ( كه در خواب ناز بوده‌اند ، مانند قوم لوط ) يا در چاشتگاهان كه به استراحت پرداخته‌اند ( مانند قوم شعيب ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« كَمْ » : چه بسيار . « قَرْيَةٍ » : شهر . روستا . در اينجا مراد ساكنان شهر يا روستا است . « بَأْس‌ » : عذاب . « بَيَاتاً » : شب هنگام . در حالي كه شب را مي‌گذراندند . اين واژه مي‌تواند مفعول‌فيه بوده و يا اين كه مصدر و به معني ( بائِتينَ ) و حال باشد . « قَآئِلُونَ » : خفتگان در نيمروز . استراحت‌كنندگان در چاشتگاه . از ماده ( قَيْل ) .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ فَمَا كَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءهُمْ بَأْسُنَا إِلاَّ أَن قَالُواْ إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏در آن موقع كه عذاب ما به سراغ ايشان آمده است ، دعا و استغاثه‌اي جز اين نداشته‌اند كه گفته‌اند : واقعاً ما ستمكار بوده‌ايم ( و با دست خود بر خود ستم كرده‌ايم و هم اينك پشيمانيم و چشم به راه عفو يزدانيم ! امّا بدين هنگام پشيماني را چه سود ؟ ! ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« دَعْوَاهُمْ » : دعاي ايشان . استغاثه آنان .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در روز قيامت ) به طور قطع از كساني كه پيغمبران به سوي آنان روانه شده‌اند مي‌پرسيم ( كه آيا پيام آسماني به شما رسانده شده است يا خير و چگونه بدان پاسخ داده‌ايد ؟ ) و حتماً از پيغمبران هم مي‌پرسيم ( كه آيا پيام آسماني را رسانده‌ايد و از مردمان در قبال فرمان يزدان چه شنيده و چه ديده‌ايد ؟ ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« الْمُرْسَلِينَ » : فرستادگان . پيغمبران .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِم بِعِلْمٍ وَمَا كُنَّا غَآئِبِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏مسلّماً ( اعمال همه را مو به مو و ) آگاهانه براي آنان شرح مي‌دهيم‌ ؛ چرا كه ما از آنان به دور نشده‌ايم ( و همه‌جا حاضر و ناظر كردار و رفتارشان بوده‌ايم ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« عَلَيْهِمْ » : براي همه مردمان . براي پيغمبران ، در توضيح پاسخ ايشان به خدا : لا عِلْمَ لَنا ( نگا : مائده / 109 ) . « بِعِلْمٍ » : آگاهانه . از روي علم . « مَا كُنَّا غَآئِبِينَ » : غائب نبوده‌ايم . غافل و بي‌خبر نبوده‌ايم .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏سنجش درست ( و دقيق اعمال ) در آن روز انجام مي‌گيرد . پس هر كه ( كفّه حسنات ) ترازوي او سنگين شود ( و بر كفّه سيّئات او رجحان پذيرد ) اين چنين كساني رستگارند .‏
‏توضيحات : ‏
‏« الْوَزْنُ » : وزن‌كردن . سنجش . مبتدا است و خبر آن ( يَوْمَئِذٍ ) است . « الْحَقُّ » : صحيح . درست . صفت ( الْوَزْنُ ) است . اين صفت و موصوف ، معني مبتدا و خبر نيز مي‌دهند . يعني : وزن‌كردن اعمال در آن روز صحيح است . « مَوَازِين‌ » : جمع ميزان : ترازوها . و جمع موزون : سنجيده‌ها .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يِظْلِمُونَ ‏
ترجمه : ‏
‏و كسي كه ( كفّه حسنات او از كفّه سيّئات ) ترازوي او سبك شود ، اين چنين كساني به سبب پيوسته انكار كردن آيات ما ( سرمايه وجود ) خود را از دست داده‌اند .‏
‏توضيحات : ‏
‏« خَسِرُوا » : از دست داده‌اند . زيانكار و بي‌بهره نموده‌اند . « يَظْلِمُونَ » : ظلم در اينجا در معني تكذيب و انكار به كار رفته است .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏شما را در زمين مقيم كرده‌ايم و قدرت و نعمتتان داده‌ايم ، و وسائل زندگيتان را در آن مهيّا نموده‌ايم ، ( امّا شما در برابر نعمتهاي فراوان ) بسيار كم سپاسگزاري مي‌كنيد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« مَكَّنَّاكُمْ » : شما را قدرت و نعمت داديم . و قوّه و سلطه بخشيديم . به شما مكان و مأوي داديم . « مَعَايِشَ » : جمع مَعيشة و مَعاش ، وسائل زندگي و مايه بقاء . از قبيل : خوردنيها و نوشيدنيها .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏( آدم ، جدّ نخستين ) شما را آفريديم و سپس صورتگري كرديم . بعد از آن به فرشتگان ( و از جمله ابليس كه در صف آنان قرار داشت ، ولي از ايشان نبود ) گفتيم : براي آدم سجده ( خضوع و تواضع ) كنيد ( و بزرگ و گراميش داريد ) . پس ( همه فرشتگان به فرمان يزدان ) سجده كردند ( و تعظيم و تكريم به جاي آوردند ) مگر ابليس كه ( از جنّيان بود و فرمان نبرد و ) سجده نكرد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« خَلَقْنَاكُمْ » : شما را آفريديم . در اينجا مراد اين است كه : اصل شما يعني نياي نخستينتان را آفريديم ( نگا : حجر / 28 - 33 ) . صيغه جمع براي تعظيم آدم است كه ابوالبشر است . « صَوَّرْنا » : صورت‌بندي و صورتگري كرديم . آدم را از خاك آفريديم و جان به كالبدش دميديم و پيكر زيبا و قامت رعنا و انديشه والا بدو داديم . « إِلآّ إِبْلِيسَ » : مگر اهريمن . مستثني منقطع است . زيرا كه ابليس از جنس فرشتگان نيست ( نگا : كهف / 50 و حجر / 27 ) .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ‏
‏ترجمه : ‏
‏( خداوند به او ) گفت : چه چيز تو را بازداشت از اين كه سجده ببري ، وقتي كه من به تو دستور ( تعظيم و تواضع براي آدم ) داده‌ام‌ ؟ ( ابليس از روي عناد و تكبّر پاسخ ) گفت : من از او بهترم . چرا كه مرا از آتش آفريده‌اي و او را از خاك . ( و آتش كجا و خاك كجا ! ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« مَا مَنَعَكَ ؟ » : چه چيز تو را باز داشت‌ ؟ چه چيز مانع شد ؟ « طِينٍ » : گِل ( نگا : صافّات / 11 ) . خاك ( نگا : آل‌عمران / 59 ) . زيرا خاك عام است و بر گِل و غيرگِل اطلاق مي‌شود . استعمال ( طين ) در اينجا چه بسا اشاره به مرحله‌اي از مراحل تدريجي خِلقت آدم باشد .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏( خداوند بدو ) گفت : پس از اين ( بهشت آسماني يا بهشت زميني ، يا از ميان فرشتگان ، و يا از اين منزلت و مرتبت ) فرود آي ! تو را نرسد كه در اين ( مكان دل‌آرا ، و جايگاه والا ، نافرماني كني و ) تكبّر ورزي . پس بيرون رو ، تو از زمره خواراني ( و جاي تو در ميان اشرار است ، نه در ميان اخيار ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إهْبِطْ » : فرود آي . پائين رو . تنزّل كن . « مِنْها » : از آن . مرجع ( ها ) واژه ( جَنَّة ) مفهوم از مقام است ، همان گونه كه در آيه 61 سوره نحل ، ( ها ) به ( أَرْضِ ) مفهوم از مقام برمي‌گردد : وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْها مِن دآبَّةٍ . مراد از ( جَنَّة ) بهشت موعود ، يا بهشت موجود در زمين است . يا اين كه مرجع ( ها ) منزلت و مرتبت و يا ( مَلائِكَة ) در آيه 11 است . « الصَّاغِرينَ » : خواران ، افراد پست و حقير . از مصدر ( صَغار ) به معني ذُلّ ( نگا : انعام / 124 ) .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ أَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏( اهريمن ) گفت : مرا تا روزي مهلت ده و زنده بدار كه ( قيامت نام است و مردمان در آن زنده مي‌شوند و از گورها ) برانگيخته مي‌گردند .‏
‏توضيحات : ‏
‏« أَنظِرْني‌ » : مرا مهلت ده . مراد اين كه مرا زنده بدار و مميران .‏
آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ إِنَّكَ مِنَ المُنظَرِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏( خداوند ) گفت : شما از زمره مهلت يافتگاني ( و مدّتهاي مديد در زمين ماندگار مي‌ماني ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« الْمُنظَرِينَ » : مهلت‌يافتگان . مهلت داده‌شدگان .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏( اهريمن ) گفت : بدان سبب كه مرا گمراه داشتي ، من بر سر راه مستقيم تو در كمين آنان مي‌نشينم ( و با هرگونه وسائل ممكن در گمراهي ايشان مي‌كوشم ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« أَغْوَيْتَنِي‌ » : مرا گمراه ساختي . حكم گمراهي درباره‌ام صادر كردي . « صِرَاط‌ » : راه . منصوب به نزع خافض است و در اصل ( عَلي صِراطِكَ ) است . مي‌تواند مفعول‌فيه نيز باشد .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏سپس از پيش‌رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ ( و از هر جهت كه بتوانم ) به سراغ ايشان مي‌روم و ( گمراهشان مي‌سازم و از راه حق منحرفشان مي‌نمايم . تا بدانجا كه ) بيشتر آنان را ( مؤمن به خود و ) سپاسگزار نخواهي يافت .‏
‏توضيحات : ‏
‏« أَيْمان » : جمع يَمين ، طرف راست . « شَمَآئِل‌ » : جمع شِمال ، طرف چپ .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْؤُوماً مَّدْحُوراً لَّمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏( خداوند ) گفت : خوار و حقير و رانده و ذليل از اين ( جايگاه قدس و قدسيان ) بيرون رو . سوگند مي‌خورم ، دوزخ را از تو و از همه كساني پر مي‌سازم كه از تو پيروي كنند .‏
‏توضيحات : ‏
‏« مَذْؤُوماً » : مذموم . ننگين . حقير . حال اوّل براي ضمير مستتر در فعل ( أُخْرُجْ ) است . « مَدْحُوراً » : مطرود . رانده شده . حال دوم است . « مِنكُمْ » : از شما . در اصل : ( مِنكَ وَ مِنْهُمْ ) است و از راه تغليب ضمير مخاطب به كار رفته است .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏اي آدم ! تو و همسرت در بهشت ساكن شويد و در هر كجا كه خواستيد ( بگرديد و از نعمتهاي آن ) بخوريد ، ولي به اين درخت ، نزديك نشويد ( و از آن نخوريد ، كه اگر چنين كنيد ) از زمره ستمكاران خواهيد شد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« حَيْثُ » : هرجا . « الشَّجَرَةَ » : درخت . بوته گياه ( نگا : صافّات / 146 ) . خداوند نوع درخت يا گياه مورد نظر را مشخّص نفرموده است .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏سپس اهريمن آنان را وسوسه كرد تا ( مخالفت با فرمان خدا را در نظرشان بيارايد و لباسهايشان را از تن به در آورد و برهنه و عريانشان سازد ) و عورات نهان از ديده آنان را بديشان نمايد ، و ( بدين منظور ) گفت : پروردگارتان شما را از اين درخت باز نداشته است ، مگر بدان خاطر كه ( اگر از اين درخت بخوريد ) دو فرشته مي‌شويد ، و يا اين كه ( جاودانه مي‌گرديد و ) از زمره جاويدانان ( در اين سرا ) خواهيد شد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« لِيُبْدِيَ » : تا ظاهر و آشكار سازد . « وُورِيَ » : مستور شده است . پوشيده گشته است . مجهول فعل ماضي ( واري ) از مصدر ( مُواراه ) است . « سَوْءَات‌ » : جمع ( سَوْءَة ) ، عورت . شرمگاه .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏و براي آنان بارها سوگند خورد كه من خيرخواه شما هستم .‏
‏توضيحات : ‏
‏« قَاسَمَ » : سوگند خورد . بارها سوگند خورد . « النَّاصِحِينَ » : خيرخواهان . مخلصان .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ ‏
‏ترجمه : ‏
‏پس آرام آرام آنان را با مكر و فريب ( به سوي نافرماني و خوردن از آن درخت ) كشيد . هنگامي كه از آن درخت چشيدند ، عورات خويش بديدند ، و ( براي پوشاندن شرمگاه‌هاي خود ) شروع به جمع‌آوري برگهاي ( درختان ) بهشت كردند و آنها را بر خود افكندند . پروردگارشان ( به سرزنش ايشان پرداخت و خطاكاري آنان را متذكّر شد و ) فريادشان زد كه آيا شما را از آن درخت نهي نكردم و به شما نگفتم كه اهريمن دشمن آشكارتان است ( و خير شما را نمي‌خواهد ؟ ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« فَدَلاّهُمَا » : فعل ( دَلّي ) از ماده ( دلو ) ، يعني : اهريمن آن دو را آهسته آهسته از درجه و مقام والايشان فرود آورد و از شاخسار اطاعت به چاهسار معصيت انداخت . يا فعل ( دَلّي ) در اصل ( دلل ) و مضاعف بوده و لام دوم به ياء تبديل شده است . در اين صورت معني چنين مي‌شود : اهريمن آن دو را بر انجام كار ناشايست دل و جرأت بخشيد . « بِغُرُورٍ » : با نيرنگ و فريب . « طَفِقَا » : شروع كردند . از افعال مقاربه است . « يَخْصِفَانِ » : از ماده ( خصف ) به معني : الصاق . چسباندن . پينه‌كردن . يعني : برگ درختان را بر اندام خود مي‌انداختند و عورت خويشتن را با آن مي‌پوشاندند .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏( آدم و همسرش ، دست دعا به سوي خدا برداشتند و ) گفتند : پروردگارا ! ما ( با نافرماني از تو ) بر خويشتن ستم كرده‌ايم و اگر ما را نبخشي و بر ما رحم نكني از زيانكاران خواهيم بود .‏‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ‏
‏ترجمه : ‏
‏( خداوند خطاب به آدم و حوّاء و ابليس ) گفت : ( از اين جايگاه والا ) پائين رويد . برخي دشمن برخي خواهيد بود . در زمين تا روزگاري استقرار خواهيد داشت و ( از نعمتهاي آن ) بهره‌مند خواهيد شد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ » : مراد اين است كه شما مردمان با اهريمنان دشمن خواهيد بود . يا اين كه فرزندان آدم و حوّاء برخي دشمن برخي خواهند بود . « مستقرّ » : قرارگاه . استقرار . « مَتَاعٌ » : تمتّع . بهره‌مندي . كالا و قُوت زندگي . « إِليا حِينٍ » : تا زماني كه مرگتان فرا مي‌رسد . تا وقتي كه روزگارتان به پايان مي‌رسد و قيامت بپا مي‌شود .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏( خداوند ) گفت : در زمين ( توليد نسل مي‌كنيد و ) زندگي بسر مي‌بريد و در آن مي‌ميريد ( و دفن مي‌شويد ) و از آنْ ( هنگام رستاخيز زنده مي‌گرديد و ) بيرون مي‌آئيد .‏
‏توضيحات : ‏
‏در « فِيهَا » و « مِنْهَا » مرجع ضميرِ ( ها ) أَرْض است .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاساً يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشاً وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏اي آدميزادگان ! ما لباسي براي شما درست كرده‌ايم كه عورات شما را مي‌پوشاند ، و لباس زينتي را ( برايتان ساخته‌ايم كه خود را بدان مي‌آرائيد . امّا بايد بدانيد كه ) لباس تقوا و ترس از خدا ، بهترين لباس است ( كه انسان خود را بدان مي‌آرايد و خويشتن را از عذاب آخرت مي‌رهاند ) . اين ( آفرينش لباسهاي ظاهري و باطني ) از نشانه‌هاي ( فضل و رحمت ) خدا است تا بندگان متذكّر ( نعمتهاي پروردگار ) شوند .‏
‏توضيحات : ‏
‏« أَنزَلْنَا » : آفريديم . درست كرديم . ( نگا : زمر / 6 ، حديد / 25 ) . « يُوارِي‌ » : مي‌پوشاند . پنهان مي‌دارد . « رِيشاً » : پر . در اينجا مراد لباس زينت و وسائل آرايش است . « ذلِكَ » : آن آفرينش لباس به طور مطلق ، يا آن آفرينش لباس تقوا .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏اي آدميزادگان ! شيطان شما را نفريبد ، همان گونه كه پدر و مادرتان را ( فريفت و ) از بهشت بيرونشان كرد و لباسشان را از ( تن ) ايشان بيرون ساخت تا عوراتشان را بديشان نمايد . شيطان و همدستانش شما را مي‌بينند ، در صورتي كه شما آنها را نمي‌بينيد ( لذا از راههاي گوناگون و به شيوه‌هاي مختلفي كه نهان از ديد شما است بر شما يورش مي‌آورند . بايد چنين دشمناني را پائيد و از كيد و مكرشان ترسيد . با اين توضيح كه آنان بر مؤمنان تسلّط ندارند و بلكه ) ما شياطين را دوستان و ياران كساني ساخته‌ايم كه ايمان نمي‌آورند ( يعني اهريمنان تنها بر غير مؤمنان تسلّط دارند ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« لا يَفْتِنَنَّكُمْ » : شما را گول نزند و نفريبد . « يَنزِعُ » : به در مي‌آورد . مي‌كند . « قَبِيل‌ » : اعوان . ياران و همدستان . « مِنْ حَيْثُ » : از راهي كه . به گونه‌اي كه . « جَعَلْناَ الشَّيَاطِينَ » : مراد اين است كه شيطان و يارانش تنها بر افراد بي‌ايمان و بر كساني كه ايمان سستي دارند مسلّط هستند ( نگا : حجر / 42 ، نحل / 99 و 100 ) .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءنَا وَاللّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ‏
ترجمه : ‏
‏( كافران ) وقتي كه كار زشتي ( همچون شرك و طواف كعبه را در حال برهنگي ) انجام مي‌دهند ، مي‌گويند : پدران خود را بر اين كار ديده‌ايم ( و نياكانمان را بر اين روش و برنامه يافته‌ايم و ما به دنبال آنان رفته و از ايشان پيروي مي‌كنيم ) و خدا ما را بدان دستور داده است ! بگو ( اي پيغمبر ! ) : خداوند به كار زشت دستور نمي‌دهد . آيا چيزي را به خدا نسبت مي‌دهيد كه ( مستند و دليل صحّت آن را ) نمي‌دانيد ؟‏
‏توضيحات : ‏
‏« فَاحِشَةً » : عمل قبيح . گناه بسيار زشت . « الْفَحْشَآء » : عمل قبيح . گناه بسيار زشت .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏بگو : پروردگارم ( همگان را در هر زمان و مكاني ) به دادگري فرمان داده است ، و ( دستور او ) اين ( است ) كه در هر عبادتي رو به خدا كنيد و از وي مخلصانه اطاعت نمائيد و او را صادقانه بپرستيد . خداوند همان گونه كه شما را در آغاز آفريده است ، ( به همان سادگي پس از مرگ شما را زنده مي‌كند و به سوي او ) برمي‌گرديد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« الْقِسْطِ » : دادگري . ميانه‌روي . « وُجُوهٌ » : جمع وجه . چهره . ذات . « عِندَ » : در . « مَسْجِد » : مكان عبادت . زمان عبادت . سجود كه مراد از آن نماز است . « أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ » : در هر مسجدي به نماز ايستيد و دل خود را متوجّه خدا كنيد . در هر زمان و مكان عبادتي خالصانه به خدا رو كنيد و تنها او را در نظر داشته باشيد . در هر سجده و كرنشي رو به سوي خدا داريد و عبادتتان تنها براي او باشد . « أُدْعُوهُ » : او را عبادت كنيد و بپرستيد . دعاء در اينجا به معني عبادت است . « الدِّينَ » : اطاعت . عبادت . انقياد .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ فَرِيقاً هَدَى وَفَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلاَلَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ اللّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏( در آن وقت كه به سوي او برمي‌گرديد ، دو گروه خواهيد بود : ) گروهي كه ( خداوند ايشان را موفّق گردانده است و به سبب پيروي از رهنمود پيغمبران ) هدايتشان بخشيده است ، و گروهي كه درخور گمراهي گرديده و سرگشته شده‌اند ، چرا كه به جاي يزدان شياطين را به دوستي و سروري گرفته‌اند و خويشتن را راه‌يافته پنداشته‌اند .‏
‏توضيحات : ‏
‏« فَرِيقاً » : گروه . دسته . واژه نخست ، مفعولٌ‌به مقدّم فعل ( هَدي ) است ،

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره اعراف / تفسیر نور / آیات 1 - 50 اعراف  لینک ثابت
 [ 08:48:00 ب.ظ ]




چهل حدیث از امام زین العابدین(علیه السلام) در باب علم، خداشناسی، معاشرت، بندگی خدا، پدر ومادر،خوشبختی و…

1. إنَّ الْمَعْرِفَهَ، وَکَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَقِلَّهُ ریائِهِ، وَحِلْمُهُ، وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ.
همانا معرفت و کمال دین مسلمان، در گرو رهاکردن سخنان و حرف هائى است که به حال او و دیگران سودى ندارد. و از ریا و خودنمائى دورى جستن، در برابر مشکلات زندگى بردبار و شکیبا بودن و داراى اخلاق پسندیده و نیک سیرت بودن است.

تحف العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 2، ص 129، ح 11

2. مَنْ لَمْ یَکُنْ عَقْلُهُ أکْمَلَ ما فیهِ، کانَ هَلاکُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ.
کسى که بینش و عقل خود را به کمال نرساند و در رُکود فکرى و فرهنگى بسر برد ـ به سادگى در هلاکت و گمراهى و سقوط قرار خواهد گرفت.

بحارالأنوار: ج 1، ص 94، ح 26

3. عَجَباً کُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَکَ دارَ الْبقاء.
بسیار عجیب است از کسانى که براى این دنیاى زودگذر و فانى کار مى کنند و خون دل مى خورند ولى آخرت را که باقى و ابدى است رها و فراموش کرده اند.

بحارالأنوار: ج 73، ص 127، ح 128

4. نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِى وَجْهِ أخِیهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّهِ وَالْمَحَبَّهِ لَهُ عِبادَه.
نظر کردن مؤمن به صورت برادر مؤمنش از روى علاقه و محبّت عبادت است.

تحف العقول: ص 204، بحارالأنوار: ج 78، ص 140، ح 3

5. إبْنَ آدَم إنَّکَ مَیِّتٌ وَمَبْعُوثٌ وَمَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ جَواباً.
اى فرزند آدم! (اى انسان! تو) خواهى مُرد و سپس محشور مى شوى و در پیشگاه خداوند متعال جهت سؤال و جواب احضار خواهى شد، پس جوابى (قانع کننده وکامل) مهیّا و آماده کن.

تحف العقول: ص 202، بحارالأنوار: ج 70، ص 64، ح 5

6. إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ.
با فضیلت ترین ومهمترین مجاهدت ها، عفیف نگه داشتن شکم و عورت است ـ از چیزهاى حرام و شبهه ناک ـ.

مشکاه الأنوار: ص 157، س 20

7. لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِى طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْبِسَفْکِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.
چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را مى دانستند هر آینه آن را تحصیل مى کردند گرچه با ریخته شدن و یا فرو رفتن زیر آب ها در گرداب هاى خطرناک باشد.

اصول کافى: ج 1، ص 35، بحارالأنوار: ج 1، ص 185، ح 109

8. مُجالَسَهُ الصَّالِحیِنَ داعِیَهٌ إلى الصَّلاحِ، وَ أَدَبُ الْعُلَماءِ زِیادَهٌ فِى الْعَقْلِ.

هم نشینى با صالحان انسان را به سوى صلاح و خیر مى کشاند; و معاشرت و هم صحبت شدن با علماء، سبب افزایش شعور و بینش مى باشد.

بحارالأنوار: ج 1، ص 141، ضمن ح 30، و ج 75، ص 304

9. مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَوَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بتَاجِ الْمَلَکِ یَوْمَ الْقِیامَهِ.
هرکس براى رضا و خوشنودى خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند مى گرداند.

مشکاه الأنوار: ص 166

10. اَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَهُ الاْنْسانِ نَفْسَهُ.
سعادت و خوشبختى انسان در حفظ و کنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه کار زشت و خلاف است.

تحف العقول: ص201، بحارالأنوار: ج 75، ص 136، ح 3

11. یَا ابْنَ آدَم، إنَّکَ لا تَزالُ بَخَیْر ما دامَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَما کانَتِ الْمُحاسَبَهُ مِنْ هَمِّکَ، وَما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعاراً.
اى فرزند آدم، تا آن زمانى که در درون خود واعظ و نصیحت کننده اى دلسوز داشته باشى، و در تمام امور بررسى و محاسبه کارهایت را اهمیّت دهى، و در تمام حالات ـ از عذاب الهى ـ ترس و خوف داشته باشى; در خیر و سعادت خواهى بود.

مشکاه الأنوار: ص 246، بحارالأنوار: ج 67، ص 64، ح 5

12. سادَةُ النّاسِ فی الدُّنْیا الاَسْخِیاء، وَ سادَةُ الناسِ فی الاخِرَةِ الاَتْقیاء.
در این دنیا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ و در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزکاران خواهند بود.‏

مشکاة الا نوار: ص 232، س 20، بحارالا نوار: ج 78، ص 50، ح 77

13. کانَ [رسولُ الله] إذا أوَى إلىَ مَنزِلِهِ، جَزَّءَ دُخُولَهُ ثَلاثَةَ أجزَاءٍ: جُزءاً لِلَّهِ، وَجُزءاً لِأهلِهِ، وَجُزءاً لِنَفسِهِ
پیامبر (صلی الله علیه و آله) وقت خود را در منزل به سه قسمت میکرد: بخشی برای (عبادت) خدا ، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش.

مکارم الأخلاق، ج 1، ص 44

14. خَیرُ مَفَاتیحِ الأموُرِ الصِّدقُ وَخَیرُ خَوَاتیمِهَا الوَفَاءُ

بهترین گشایندۀ کارها، راستی و بهترین پایان برندۀ آن، وفاداری است.

بحارالأنوار، ج 75، ص 161

15. مَا مِن قَطرَةٍ أَحَبُّ إِلَی الله عَزَّوَجَل مِن قَطرَةِ دَمٍ فِی سَبِیلِ الله و قَطرَةِ دَمعَةٍ فِی سَوادِ اللَّیلِ
هیچ قطره ای نزد خداوند محبوبتر از دو قطره نیست: قطره خونی که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکی که در سیاهی شب جاری گردد.

خصائل الصدوق :ص 50

16. مَن عَمِلَ بما افتَرَضَ اللهُ عَلَیهِ فَهُوَ مِن خَیر النَّاس
کسی که به آنچه خداوند بر او واجب ساخته عمل کند از بهترین مردمان است.

جهاد النفس ح 237

17. فَاَمّا حَقُّ اللّه‏ِ الاَْکْبَرُ فَاِنَّکَ تَعْبُدُهُ لا تُشْرِکُ بِهِ شَیْئا فَاِذا فَعَلْتَ ذلِکَ باِخْلاصٍ جَعَلَ لَکَ عَلى نَفْسِهِ اَنْ یَکْفیَکَ اَمْرَ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةِ وَ یَحْفَظَ لَکَ ما تُحِبُّ مِنْها
حق بزرگ‏تر خداوند این است که او را بپرستى و چیزى را با او شریک نسازى، که اگر خالصانه چنین کنى، خداوند کار دنیا و آخرتت را کفایت مى‏کند و آنچه را دوست دارى برایت نگه مى‏دارد.

تحف العقول، ص 256

18. الدُّعاءُ یَدفَعُ البَلاءَ النّازِلَ وَما لَم یَنزِلْ
دعا ، بلاى نازل شده و نازل نشده را دفع می ‏کند.

الکافی : ج 2 ، ص 469 ح 5،میزان الحکمة : ج 2 ، ص 870

19. خَیرُ مَفَاتیحِ الأموُرِ الصِّدقُ وَخَیرُ خَوَاتیمِهَا الوَفَاءُ
بهترین گشایندۀ کارها راستی و بهترین پایان برندۀ آن وفاداری است.

بحارالأنوار، ج 75، ص 161

20. خَفِ اللَّهَ لِقُدرَتِهِ عَلَیکَ واستَحىِ مِنهُ لِقُربِهِ مِنکَ
از قدرت خداوند بر خویش بترس و از نزدیکى‏اش به خود شرمگین باش.

بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 160

21. و نَعُوذُ بِکَ مِن شَماتَةِ الاَعدَاء، وَ مِنَ الفَقرِ إِلی الأَکفَاء، وَ مِن مَعِیشَةٍ فِی شِدَّةٍ، و مَیتَةٍ عَلی غَیرِ عُدَّة.
خدایا پناه می بریم به تو از شماتت و شاد شدن دشمنان و از نیازمندی به همانندان خودم و از زندگی در سختی ، و از مردن بی توشه سفر.

صحیفه سجادیه

22. وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بهِم وَ السُّخریَّةُ مِنهُم
گناهانى که باعث نزول عذاب می ‏شوند، عبارت‏اند از: ستم کردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.

معانى الاخبار ، ص 270

23. الَّلهُم صَلِّ عَلی مُحَمَّد و آلِه، و صَیِّرنا إِلَی مَحبُوبِک مِن التَوبَةِ، وَ أَزِلنَا عَن مَکرُوهِک مِن الاِصرار
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و ما را به توبه و بازگشت که پسندیده بازگردان، و از اصرار (بر گناه) که آن را نمی پسندی دور گردان.

صحیفه سجادیه

24. الَّلهُم إِن تَشأ تَعفُ عَنَّا فَبفَضلِک، و إِن تَشأ تُعَذِّبنا فَبعدلِک.
بار خدایا اگر بخواهی از ما بگذری از فضل و احسان توست (نه شایستگی ما) و اگر بخواهی ما را به کیفر رسانی از عدل و دادگری توست.

صحیفه سجادیه

25. ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن: کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِیابهِمْ، وَإشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ، وَطُولُ الْبُکأ ‏عَلی خَطیئَتِهِ.
سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود: نگهداری زبانش از حرف زدن درباره مردم و غیبت آنان، مشغول شدنش به خویشتن با کارهایی ‏که برای آخرت و دنیایش مفید باشد و بسیار گریستن بر اشتباهاتش.‏

تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 140، ح 3

26. رَأیْتُ الْخَیْرَ کُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِی أیْدِی النّاسِ
تمام خیرات و خوبی‌های دنیا و آخرت را در چشم پوشی و قطع طَمَع از زندگی و اموال دیگران می‌بینم.

‏اصول کافی: ج 2، ص 320

27. إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَمٍ یَشْرُفُ عَلی جَمیعِ جَوارِحِهِ کُلَّ صَباحٍ فَیَقُولُ: کَیْفَ أصْبَحْتُمْ؟ فَیَقُولُونَ: بخَیْرٍ إنْ تَرَکْتَنا، إنَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بکَ
زبان آدمی بر تمام اعضا و جوارحش تسلط دارد و هر صبحگاهان به آنها می‌گوید: چگونه شب را به روز رساندید؟ جواب می دهند: اگر تو ما را رها کنی خوب و آسوده هستیم، چون که ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار ‏می‌گیریم.‏

اصول کافی: ج 2، ص 115، وسائل الشّیعة: ج 12، ص 189، ح 1

28. آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، کُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ، فَیَنْبَغی لَکَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها
آیه‌های قرآن، هر کدام آن، خزینه علوم (خداوند) است، هر گاه خزینه‌ای باز می‌شود شایسته است که خوب در آن بنگری.‏

مستدرک الوسائل: ج 4، ص 238، ح 3

29. حَقُّ الکَبِیر توقیرهُ لِسِنِّهِ و اجلالُهُ لِتَقدَّمَهُ فی الِاسلام
حق آنکه بزرگتر است این است که او را به خاطر سنش احترام کنی و او را به خاطر اینکه برتو در مسلمانی پیشی داشته است،بزرگ شماری.

جهادالنفس،ح19

30. لَوِ اجْتَمَعَ أَهْلُ السَّماءِ وَالارْضِ أَنْ یَصِفُوا اللّهَ بعَظَمَتِهِ لَمْ یَقْدِرُوا
اگر تمامى اهل آسمان و زمین گِرد هم آیند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلالش توصیف و تعریف کنند، قادر نخواهند بود.

اصول کافى: ج 1، ص 102، ح 4

31. إیّاکَ وَمُصاحَبَةُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُکَ بِأَکْلَةٍ أوْ أَقَلّ مِنْ ذلِکَ وَإیّاکَ وَمُصاحَبَةُ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإنّى وَجَدْتُهُ مَلْعُونا فى کِتاب ِاللّهِ
بر حذر باش از دوستى و همراهى با فاسق چون که او به یک لقمه نان و چه بسا کمتر از آن هم ، تو را مى فروشد؛ و مواظب باش از دوستى و صحبت کردن با کسى که قاطع صله رحم مى باشد چون که او را در کتاب خدا ملعون یافتم.

تحف العقول ص 202، بحارالا نوار: ج 74، ص 196، ح 26

32. إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَالآراءِ الْباطِلَةِ، وَالْمَقاییسِ الْفاسِدَةِ، وَلایُصابُ إلاّ بالتَّسْلیمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، ومَنِ اهْتَدى بِنا هُدِىَ، وَمَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَالرَّأْىِ هَلَکَ.
به وسیله عقل ناقص و نظریه هاى باطل، و مقایسات فاسد و بى اساس نمى توان احکام و مسائل دین را به دست آورد، بنابراین تنها وسیله رسیدن به احکام واقعى دین، تسلیم محض مى باشد، پس هرکس در مقابل ما اهل بیت تسلیم باشد از هر انحرافى در امان است و هر که به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت خواهد بود، و شخصى که با قیاس و نظریات شخصى خود بخواهد دین اسلام را دریابد، هلاک مى گردد.

مستدرک الوسائل : ج 17، ص 262، ح 25

33. الَّلهُم صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ و آله، و اجعَلنِی لَهُم قَرِیناً، و اجعَلنِی لَهُم نَصِیراً، و امنُن عَلَیَّ بشوقٍ اِلَیک، و بالعَمَلِ لَکَ بما تُحِبُّ و تَرضَی، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیٍء قَدِیر، و ذلِکَ عَلیکَ َیسِیر
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و من را با ایشان همنشین قرار داده و یاری کننده ایشان گردان، و به شوق و دل باختگی به خود و به انجام آن چه دوست داری و خشنود می گردی بر من منت گزار (توفیق عطا فرما) زیرا تو بر هر چیز توانایی، و خواسته من برای تو آسان است.

صحیفه سجادیه

34. الَّلهُمَّ… وَاجْعَلْنى مِمَّنْ اَطَلْتَ عُمْرَهُ وَ حَسَّنْتَ عَمَلَهُ وَ اَتْمَمْتَ عَلَیْهِ نِعْمَتَکَ وَ رَضَیْتَ عَنْهُ وَ اَحْیَیْتَهُ حَیاةً طَیِّـبَةً فى اَدْوَمِ السُّرورِ وَ اسْبَغِ الْکَرامَةِ وَ اَتـَمِّ الْعَیْشِ.
خداوند! مرا از کسانى قرار ده که عمرشان را دراز و کردارشان را نیکو گردانیده‏اى و نعمتت را بر آنان تمام کرده‏اى و از آنان خُرسندى، و به آنان زندگى اى پاک، همراه با پایدارترین شادمانى و سرشارترین کرامت و کامل‏ترین رفاه، عطا نموده‏اى.

بحارالأنوار ، ج 98، ص 91، ح 2

35. الَّلهُم خَفِّض لَهُما صَوتِی، و اَطِب لَهُما کَلامِی، و اَلِن لَهُما عَریکَتِی، و اعطِف عَلَیهِما قَلبی، و صِیِّرنِی بهِما رَفِیقاً، و عَلَیهِما شَفِیقاً
بار خدایا صدایم را در برابر ایشان(پدرو مادر) آهسته، و سخنم را خوشایند و خویم را نرم نما، و دلم را بر آن ها مهربان کن، و من را به ایشان سازگار و بر آنان رحیم گردان.

صحیفه سجادیه

36. الّلهُم إِن یَکُنِ النَدمُ تَوبَةٌ إِلَیکَ فَأَنا أَندَمُ النَّادِمِین، و إِن یَکُنِ التَّرکُ لِمَعصِیَتِکَ إِنابَةٌ فَأَنا أَوَّلُ المُنیبین، و إِن یَکُنِ الِاستِغفَارُ حطَّةٌ لِلذُّنُوبِ فَإِنِّی لَکَ مِنَ المُستَغفِرِین
بار خدایا اگر پشیمانی به سوی تو توبه است پس من پشیمان ترین پشیمان هایم، و اگر بجا نیاوردن گناه تو، توبه و بازگشت (به سوی تو) است پس من نخستین توبه کنندگانم، و اگر درخواست آمرزش، سبب ریختن گناهان است پس من به درگاه تو از درخواست کنندگان آمرزشم.

صحیفه سجادیه

37. الرِّضا بِمَکْرُوهِ الْقَضاءِ، مِنْ اءعْلى دَرَجاتِ الْیَقینِ
شادمانى و راضى بودن به سخت ترین مقدّرات الهى از عالى ترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.

مستدرک الوسائل: ج 2، ص 413، ح 16

38. الدُّنْیا سِنَةٌ، وَالاَّْخِرَةُ یَقْظَةٌ، وَنَحْنُ بَیْنَهُما أضْغاثُ أحْلامِ
دنیا همچون نیمه خواب (چرت) است و آخرت بیدارى مى باشد و ما در این میان رهگذر، بین خواب و بیدارى به سر مى بریم.

تنبیه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام : ص 343، س 20

39. مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِنا مِنْ جُوعٍ أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ، وَمَنْ سَقى مُؤْمِنا مِنْ ظَمَاءٍ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَمَنْ کَسا مُؤْمِنا کَساهُ اللّهُ مِنَ الثّیابِ الْخُضْر
هرکس مؤ من گرسنه اى را طعام دهد خداوند او را از میوه هاى بهشت اطعام مى نماید، و هر که تشنه اى را آب دهد خداوند از چشمه گواراى بهشتى سیرآبش مى گرداند، و هرکس برهنه اى را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتى -که بهترین نوع و رنگ مى باشد- خواهد پوشاند.

مستدرک الوسائل: ج 7، ص 252، ح 8

40. أرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کَمُلَ إسْلامُهُ، وَمَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَلَقِیَ رَبَّهُ وَهُوَ عَنْهُ راضٍ: وِقاءُ لِلّهِ بِما یَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاس، وَصِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَالاْ سْتحْیاء مِنْ کُلِّ قَبِیحٍ عِنْدَ اللّهِ وَعِنْدَ النّاسِ، وَحُسْنِ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ.
هرکس داراى چهار خصلت باشد، ایمانش کامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتى خداوند را ملاقات مى کند که از او راضى وخوشنود است:
1-خصلت خودنگهدارى و تقواى الهى به طورى که بتواند بدون توقّع و چشم داشتى ، نسبت به مردم خدمت نماید.
2-راست گوئى و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگى
3-حیا و پاکدامنى نسبت به تمام زشتى هاى شرعى و عرفى .
4-خوش اخلاقى و خوش برخوردى با اهل و عیال خود.

مشکاة الا نوار: ص 172، بحارالا نوار: ج 66، ص 385، ح

موضوعات: چهل حدیث از امام زین العابدین(علیه السلام)  لینک ثابت
 [ 08:47:00 ب.ظ ]




 

شعبان بهانه ای است برای دوستی با خدا ، لحظه هایت سرشار از این دوستی باد.

حسین سلطان عشق،عباس ساقی عشق،زینب شاهد عشق و سجاد راوی عشق. کاروان عشق در راه است و خود “عشق” نیمه شعبان خواهد آمد…

موضوعات: شعبان بهانه ای است......  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ب.ظ ]




 

 

امام العابدین خوش آمد

سیدالساجدین خوش آمد

به فرزند زهرا نور عین آمده

جهان را امام العالمین آمده

میلاد علی بن الحسین آمده

روح قرآن و دین خوش آمد

موضوعات: امام العابدین خوش آمد  لینک ثابت
 [ 08:38:00 ب.ظ ]