عنوان : ساده زيستي پيامبر(ص)

مرکب پیامبر(ص)
تواضع و فروتنی پیامبر(ص) به حدی بود که در وسایل و زندگی شخصی ایشان نمود داشت، از جمله مرکب ایشان بود، ایشان علاوه بر اسب بر شتر و قاطر نیز سوار می­شدند.[16] و گاهی نیز کسی را هم ترک خود سوار می­کرد.[17] در مواردی هم بر خر بی­پالان سوار می­شد.[18] در بعضی مواقع نیز با پای پیاده بدون دستار و کلاه راه می­رفتند.[19]

خانه پیامبر(ص)
واقدی از عبدالله بن زید هذلی نقل کرده که می­گفته است: من خانه­های همسران رسول­خدا را در آن موقع که به فرمان عمر بن عبدالعزیز ویران کردند، دیدم دیوار حیاط­ها از خشت خام بود و هر حیاط دارای حجره­هایی از چوب و شاخ خرما بود که میان آنها را گل اندود کرده بودند، حتی در یک مورد که ام­سلمه در نبود، پیامبر(ص) حجره خود را با خشت خام بنا کرد؛ چون رسول­خدا برگشتند و متوجه شدند فرمودند: این چیست؟ ام­سلمه گفت: ای رسول­خداخواستم از دید مردم محفوظ باشم، فرمودند، ای ام­سلمه بدترین چیزی که اموال مسلمانان در آن راه خرج شود، ساختمان است.[20]
در زمان ولید بن عبدالملک و به دستور وی حجره­های همسران رسول­خدا ضمیمه مسجد شد، سعید بن مسیب گفت: به خدا سوگند دوست می­داشتم که آن حجره­ها را به همان حال نگه می­داشتند، تا آنکه مردم مدینه و هر کس به آنجا می­آید، ببیند رسول­خدا در زندگی خود به چه مقدار کفایت می­کرد و موجب شود که مردم از مال اندوزی و فخرفروشی دست بردارند و به زهد روآورند.[21]

پرهیز از خوی استکبار
یکی از نمودهای ساده­زیستی، پرهیز از خوی استکباری است. رسول­خدا فرمود: پنج کار را ترک نمی­کنم، تا پس از آن برای امتم سنت گردد؛ روی زمین با غلامان غذا خوردن، سوار الاغ بی­پالان شدن بز را با دست خود دوشیدن، لباس پشمینه پوشیدن و به کودکان سلام کردن.[22] ایشان هنگامی که سواره بود، اجازه نمی­داد، کسی پیاده با آن حضرت حرکت کند، یا او را با خود سوار می­کرد و یا اگر فرد نمی­پذیرفت، می­فرمود: جلوتر برود و در فلان مکان منتظر باشد.[23] با توانگر و تنگدست یکسان مصافحه می­کرد؛[24] اگر به خوردن چیزی دعوت می­شد، آن را کوچک نمی­شمرد، هر چند خرمایی پوسیده باشد.[25]
در خوراک و پوشاک بر غلامان و کنیزانش بتری نمی­جست.[26] دعوت هر کس را چه آزاد و چه غلام می­پذیرفت. در دورترین نقاط شهر از بیماران عیادت می­کرد.[27] در خانه به اهل خانه کمک می­کرد.[28] هنگام نشستن تکیه نمی­کرد.[29]
پیامبر(ص) فرمود: من همان طور غذا می­خورم که برده غذا می­خورد، همانطور می­نشینم که برده می­نشیند که من بنده­ای از بندگان خدایم.[30] پیامبر(ص) حتی در سلام کردن به کودکان نیز سبقت می­گرفت. از انس بن مالک نقل است که پیامبر(ص) مرا برای انجام کاری فرستاد، گروهی از کودکان را دیدم و با ایشان نشستم که پیامبر(ص) آمد و به کودکان سلام کرد. [31]
از ابوذر نقل است که رسول­خدا بدون امتیاز در میان اصحاب خود می­نشست­، هر گاه بیگانه­ای وارد مجلس می­شد، ایشان را نمی­شناخت، تا این که بپرسد.[32]
علاوه بر این که خود پیامبر(ص) خصلت ساده­زیستی داشت، حتی از جانب خدا مامور بود به همسران خود که درخواست زندگی بهتری داشتند، وحی خداوند را اعلام کند: «یا ایها النبی قل لازواجک ان کنتن تردن الحیاة الدنیا و زینتها فتعالین امتعکن و اسرحکن سراحا جمیلا و ان کنتن تردن الله و رسوله و الدار الاخرة اعد للمحسنات منکن اجرا عظیما».[33] ای پیامبر(ص) به زنان خود بگو؛ اگر شما زندگانی و زینت دنیا را می­خواهید، بیایید تا من مهر شما را پرداخته و همه را به خوبی طلاق دهم و اگر طالب خدا و رسول و مشتاق آخرت هستید، همانا خدا به نیکوکاران از شما اجر عظیم عطا خواهد کرد. 

موضوعات: عنوان : ساده زيستي پيامبر(ص)(3)  لینک ثابت