موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره توبه / تفسیر نور |
... |
موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره توبه / تفسیر نور
آيه 1
متن آيه :
بَرَاءةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ
ترجمه :
( اين ، اعلام ) بيزاري خداوند و پيغمبرش از مشركاني است كه شما ( مؤمنان توسّط فرستاده خدا ، فرمانده كلّ قوا ) با آنان پيمان بستهايد ( و ايشان آن را به دلخواه شكستهاند و به دشمنان اسلام پيوستهاند . به آنان چهار ماه فرصت داده ميشود كه در اين فاصله يا به اسلام بگروند ، يا سرزمين عربستان را ترك كنند ، و يا اين كه آماده نبرد با مسلمانان شوند )
توضيحات :
« بَرَآءَةٌ » : بيزاري . مراد اعلام مقاطعه و ترك معاهده است . اين سوره را ( بَرَاءَة ) نامگذاري كردهاند به خاطر اين كه آغاز آن بدين واژه است . توبه هم گفتهاند چون از توبه زياد سخن رفته است ( نگا : آيه 117 به بعد ) . فاضحه نيز ناميدهاند چرا كه منافقان را رسوا نموده است ( نگا : آيه 49 به بعد ) . از آنجا كه اين سوره با بيزاري و خشم خدا از مشركان آغاز شده است و در آن از اجازه جنگ با ايشان سخن رفته است ( نگا : آيه 5 و 28 ) عبارت « بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ » كه نشانه صلح و دوستي و بيانگر رحمانيّت و رحيميّت خدا است در ابتداي آن نيامده است . ( بَرَآءَة ) خبر مبتداي محذوف و تقدير چنين است : ( هذِهِ بَرَآءَةٌ ) . يا مبتدا است و خبر آن ( إِلَي الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ ) . در اين صورت مثل اين است كه بگوئيم : مِن فُلانٍ إِلي فُلانٍ .
آيه 2
متن آيه :
فَسِيحُواْ فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللّهِ وَأَنَّ اللّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ
ترجمه :
پس ( اي مؤمنان ! به كافران بگوئيد : ) آزادانه چهار ماه در زمين بگرديد ( و از آغاز عيد قربان سال نهم هجري ، يعني روز دهم ذيالحجّه همان سال ، تا روز دهم ماه ربيعالآخر ق . سال بعدي ، يعني سال دهم هجري ، به هر كجا كه ميخواهيد برويد و بگرديد ) و بدانيد كه شما ( در همه حال و همه آن ، مغلوب قدرت خدائيد و از دست او نجات پيدا نميكنيد و ) هرگز نميتوانيد خدا را درمانده كنيد ، و بيگمان خداوند كافران را خوار و رسوا ميسازد .
توضيحات :
« سِيحُوا » : بگرديد . از مصدر سياحت ، به معني جريان آزاد آب است و در اينجا مراد سير و سياحت اختياري است . « مُخْزِي » : خواركننده . رسواكننده .
آيه 3
متن آيه :
وَأَذَانٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الأَكْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ
ترجمه :
اين اعلامي است از سوي خدا و پيغمبرش به همه مردم ( كه در اجتماع سالانه ايشان در مكّه ) در روز بزرگترين حجّ ( يعني عيد قربان ، توسّط امير مؤمنان عليبن ابيطالب و به اميرالحاجي ابوبكر صديق ، بر همگان خوانده ميشود ) كه خدا و پيغمبرش از مشركان بيزارند و ( عهد و پيمان كافران خائن را ارج نميگذارند . پس اي مشركانِ عهدشكن بدانيد كه ) اگر توبه كرديد ( و از شرك قائلشدن براي خدا برگشتيد ) اين براي شما بهتر است ، و اگر سرپيچي كرديد ( و بر كفر و شرك خود ماندگار مانديد ) بدانيد كه شما نميتوانيد خداي را درمانده داريد و ( خويشتن را از قلمرو قدرت و فرماندهي او بيرون سازيد . اي پيغمبر ! همه ) كافران را به عذاب عظيم و سخت دردناكي مژده بده .
توضيحات :
« أَذَانٌ » : اعلام . آگهي . « يَوْمَ الْحَجِّ الأكْبَرِ » : روز بزرگترين حجّ . مراد روز عيد قربان است كه مهمترين مناسك حجّ در آن انجام ميپذيرد و در واقع قسمت اصلي اعمال آن به پايان ميرسد . در مقابل حجّ اكبر ، حجّ اصغر است كه عُمره نام دارد و در آن وقوف در عرفات انجام نميگيرد .
آيه 4
متن آيه :
إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئاً وَلَمْ يُظَاهِرُواْ عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّواْ إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ
ترجمه :
امّا كساني كه از مشركان با آنان پيمان بستهايد و ايشان چيزي از آن فروگذار نكردهاند ( و پيمان را كاملاً رعايت نمودهاند ) و از كسي بر ضدّ شما پشتيباني نكرده ( و او را ياري ندادهاند ) ، پيمان آنان را تا پايان مدّت زماني كه تعيين كردهاند محترم شماريد و بدان وفا كنيد . بيگمان خداوند پرهيزگاران ( وفاكننده به عهد ) را دوست ميدارد .
توضيحات :
« لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئاً » : چيزي از شروط پيمان شما را نكاستهاند و نقض ننمودهاند . « لَمْ يُظَاهِرُوا » : پشتيباني و ياري نكردهاند .
آيه 5
متن آيه :
فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ترجمه :
هنگامي كه ماههاي حرام ( كه مدّت چهار ماهه امان است ) پايان گرفت ، مشركان ( عهدشكن ) را هركجا بيابيد بكشيد و بگيريد و محاصره كنيد و در همه كمينگاهها براي ( به دام انداختن ) آنان بنشينيد . اگر توبه كردند و ( از كفر برگشتند و به اسلام گرويدند و براي نشان دادن آن ) نماز خواندند و زكات دادند ، ( ديگر از زمره شمايند و ايشان را رها سازيد و ) راه را بر آنان باز گذاريد . بيگمان خداوند داراي مغفرت فراوان ( براي توبهكنندگان از گناهان ، ) و رحمت گسترده ( براي همه بندگان ) است .
توضيحات :
« إنسَلَخَ » : به پايان رسيد . گذشت . « الأَشْهُرُ الْحُرُمُ » : ماههاي حرام كه عبارتند از : ذيقعده ، ذيحجّه ، محرم ، رجب . « أحْصُرُوهُمْ » : در قلعهها و دژها و مكانهائي كه خود را در آنها پنهان ميكنند ، ايشان را محاصره كنيد و دوروبرشان را بگيريد . « مَرْصَدٍ » : كمينگاه . « خَلُّوا » : رها كنيد . آزاد سازيد .
آيه 6
متن آيه :
وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْلَمُونَ
ترجمه :
( اي پيغمبر ! ) اگر يكي از مشركان ( و كافراني كه به شما دستور جنگ با آنان داده شده است ) از تو پناهندگي طلبيد ، او را پناه بده تا كلام خدا ( يعني آيات قرآن ) را بشنود ( و از دين آگاه شود و راجع بدان بينديشد . اگر آئين اسلام را پذيرفت ، از زمره شما است ، و اگر اسلام را نپذيرفت ) پس از آن او را به محلّ امن ( و مأوي و منزل قوم ) خودش برسان ( تا از خطرات راه برهد و بدون هيچ گونه اذيّت و آزاري به ميان اهل و عيال خويشتن رود ) . اين ( پناه دادن ) بدان خاطر است كه مشركان مردمان نادان ( و ناآگاه از حقيقت اسلام ) هستند ( و چه بسا در پرتو آشنائي با اسلام ، نور ايمان در دلهايشان روشن گردد ) .
توضيحات :
« إِسْتَجارَكَ » : از تو پناه خواست . « أَجِرْهُ » : پناهش بده . « مَأْمَنَهُ » : محلّ امن و امان خود . يعني سرزمين قوم و قبيله و منزل او كه سرپناه اهل و عيال خودش ميباشد . « ذلِكَ » : اين فرمانِ به پناهندگي ، يا اين پناهندگي .
آيه 7
متن آيه :
كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِندَ اللّهِ وَعِندَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُواْ لَكُمْ فَاسْتَقِيمُواْ لَهُمْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ
ترجمه :
چگونه براي مشركاني ( كه بارها پيمان خود را شكستهاند ) در پيش خدا و پيغمبرش عهد و پيماني محترم شمرده ميشود ؟ مگر عهد و پيمان كساني ( از قبائل عرب ) كه در كنار مسجدالحرام با ايشان پيمان بستيد ( و آنان بر پيمان خود ماندگار ماندند ) . مادام كه ايشان در برابر شما راست و وفادار باشند ، شما نيز نسبت بديشان راست و وفادار باشيد و عهد خود را نگاه داريد . بيگمان خداوند پرهيزگاران ( وفاكننده به عهد و پيمان ) را دوست ميدارد .
توضيحات :
« كَيْفَ يَكُونُ . . . » : استفهام انكاري است . يعني نخواهد بود . « فَمَااسْتَقامُوا » : پس مادام كه بر جاده راستي و درستي ماندگار شدند .
آيه 8
متن آيه :
كَيْفَ وَإِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لاَ يَرْقُبُواْ فِيكُمْ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً يُرْضُونَكُم بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ
ترجمه :
چگونه ( عهد و پيمان با شما را مراعات ميدارند ؟ هرگز ! بلكه ) اگر بر شما پيروز شوند ، نه خويشاوندي را در نظر ميگيرند و نه عهدي را مراعات ميدارند ( و در نابودي شما همه توان خود را به كار ميگيرند . اگر پيروزي با شما باشد ) آنان با سخنان ( زيبا و شيرين ) خود شما را راضي و خوشنود ميدارند ، ولي دلهايشان ( با زبانهايشان همآوا نيست و اندرونشان از كينه شما لبريز است و از اذعان و اقرار بدانچه ميگويند ) ابا دارد . بيشتر آنان نافرمانبردارند ( و عهد و پيمان را نگاه نميدارند ) .
توضيحات :
« إِن يَظْهَرُوا . . . » : اگر پيروز و چيره شوند . « لا يَرْقُبُوا » : مراعات نميدارند . مواظبت نميكنند . « إِلاّ » : قرابت و خويشاوندي . « ذِمَّةً » : عهد و پيمان . « تَأبَيا » : سر باز ميزند . خودداري ميكند . « فَاسِقُونَ » : افراد نافرمانبردار و دررونده از پذيرش دستور خدا .
آيه 9
متن آيه :
اشْتَرَوْاْ بِآيَاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَصَدُّواْ عَن سَبِيلِهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
ترجمه :
آنان آيات ( خواندنيِ قرآن و ديدنيِ جهان ) خدا را به بهاي اندك ( كالا و متاع دنيوي ) فروختهاند و از راه خدا بازماندهاند و ديگران را نيز از آن بازداشتهاند . آنان كار بسيار بدي كردهاند .
توضيحات :
« إِشْتَرَوْا » : فروختهاند . معاوضه كردهاند ( نگا : بقره / 41 ، 79 ، 174 ، آلعمران / 77 ، 187 ، 199 ، مائده / 44 ، 106 ) . « صَدُّوا » : باز ماندند و به دور افتادند . بازداشتند و به دور نگاه داشتند . اين فعل ذو وَجْهَيْن است و در اينجا ميتواند هم لازم باشد و هم متعدّي .
آيه 10
متن آيه :
لاَ يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّةً وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ
ترجمه :
آنان ( نه تنها درباره شما ، بلكه ) درباره هيچ فرد باايماني رعايت خويشاوندي و پيمان را نميكنند و ايشان تجاوزپيشهاند ( و عهدشكني و تعدّي ، بيماري مزمني براي آنان گشته است ) .
توضيحات :
« لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ . . . » : آيه 8 درباره پيغمبر و ياران است و اين آيه درباره همه مؤمنان موحّد است . چرا كه در اوّلي واژه ( فيكُمْ ) و در اين آيه ( مُؤْمِنٍ ) به صورت نكره آمده است .
آيه 11
متن آيه :
فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
ترجمه :
اگر آنان ( از كفر ) توبه كردند و ( احكام اسلام را مراعات داشتند ، و از جمله ) نماز را خواندند و زكات دادند ( دست از آنان بداريد ، چرا كه ) در اين صورت برادران ديني شما هستند ( و سزاوار همان چيزهائي بوده كه شما سزاواريد ، و همان چيزهائي كه بر شما واجب است ، بر آنان هم واجب است ) . ما آيات خود را براي اهل دانش و معرفت بيان ميكنيم و شرح ميدهيم .
توضيحات :
« نُفَصِّلُ » : شرح ميدهيم . بيان ميداريم . « لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ » : براي كساني كه آگاهند و اهل فهم و شعورند . اين جمله انسان را به تدبّر و تأمّل ميخواند .
آيه 12
متن آيه :
وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ
ترجمه :
و اگر پيمانهائي را كه بستهاند و مؤكّد نمودهاند شكستند ، و آئين شما را مورد طعن و تمسخر قرار دادند ( اينان سردستگان كفر و ضلالند و ) با سردستگان كفر و ضلال بجنگيد ، چرا كه پيمانهاي ايشان كمترين ارزشي ندارد . شايد ( در پرتو بازبودن درگاه توبه خدا و شدّت عمل شما ، پشيمان شوند و ) دست بردارند .
توضيحات :
« نَكَثُوا » : نقض كردند . به هم زدند . « أَيْمَان » : جمع يمين ، سوگندها . « مِن بَعْدِ عَهْدِهِمْ » : پس از پيمان بستن و به سوگندهاي بزرگ استوار داشتن ايشان . « أَئِمَّةَالْكُفْرِ » : مراد پيشوايان كفر و ضلال ايشان از قبيل ابوسفيان و حرثبن هشام است . يا مراد خود اين افراد است كه خويشتن را سران و متقدّمان در اين كار ميدانستند . به هر حال اين عبارت پيروان سردستگان كفر و ضلال را نيز شامل ميشود .
آيه 13
متن آيه :
أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَؤُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤُمِنِينَ
ترجمه :
آيا با مردماني نميجنگيد كه پيمانهاي خود را ( مكرّراً ) شكستهاند و ( قبلاً نيز ايشان بودند كه ) تصميم به اخراج پيغمبر ( از مكّه ) گرفتهاند و ( هم ايشان بودند كه ) نخستين بار ( اذيّت و آزار و تجاوز و تعدّي به جان و مال ) شما را آغاز كردهاند ؟ آيا از ايشان ميترسيد ( و به جنگ آنان نميرويد ؟ ) . در صورتي كه سزاوارتر آن است كه از خدا بترسيد ( و از كيفر نافرماني او بهراسيد ) اگر واقعاً ايمان داريد ( و مؤمنان راستين هستيد ) .
توضيحات :
« أَلا تُقَاتِلُونَ ؟ » : آيا نميجنگيد ؟ استفهام انكاري است ، يعني بايد كه بجنگيد . « هَمُّوا » : قصد كردند . در اينجا به معني عزم را جزم كردند و تصميم قاطعانه گرفتند ( نگا : توبه / 74 ) . « بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ » : آنان بار اوّل به اذيّت و آزارتان در مكّه پرداختند ( نگا : انفال / 30 ) و تصميم به شكنجه ديگر مسلمانان گرفتند ( نگا : نساء / 75 ) . « أَحَقّ » : درخورتر و سزاوارتر .
آيه 14
متن آيه :
قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ
ترجمه :
( اي مؤمنان ! ) با آن كافران بجنگيد تا خدا آنان را با دست شما عذاب كند و خوارشان دارد و شما را بر ايشان پيروز گرداند و ( با فتح و پيروزي مؤمنان بر كافران ) سينههاي اهل ايمان را شفا بخشد ( و بر دلهاي زخمي ايشان مرهم نهد و درد ديرينه اذيّت و آزار كفّار را از درون آنان بزدايد ) .
توضيحات :
« قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ » : مراد مؤمناني است كه نتوانسته بودند از مكّه مهاجرت كنند ، و همچنين مسلماناني مورد نظر است كه مشركاني چون قوم خُزاعه درباره آنان غدر كردند و مكر و كيد نمودند .
آيه 15
متن آيه :
وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَيَتُوبُ اللّهُ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ترجمه :
و كينه را از دلهايشان بردارد ( و شادي پيروزي را جايگزين آن گرداند . همه بايد بدانند كه ) خداوند توبه هر كس را بخواهد ( و شايستهاش بداند ) ميپذيرد ( و لذا كافران ميتوانند تا دير نشده است از كفر دست بكشند و به سوي خدا برگردند و اسلام را بپذيرند ) . خداوند آگاه ( از كار و بار بندگان ، و در قانونگذاريها ) داراي حكمت فراوان است .
توضيحات :
« غَيْظَ » : خشم و كينه فراوان . در اينجا بيشتر مراد خشم و كينه نهان در دل مؤمنان عاجز و ناتوان است ( نگا : نساء / 75 ) .
آيه 16
متن آيه :
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَكُواْ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُواْ مِن دُونِ اللّهِ وَلاَ رَسُولِهِ وَلاَ الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
ترجمه :
آيا گمان ميبريد كه به حال خود رها ميشويد ( و مورد آزمايش به وسيله جهاد و غيره قرار نميگيريد ) و خداوند به مردم نميشناساند كساني از شما را كه به جهاد برخاستهاند و بغير از خدا و پيغمبر و مؤمنان ، دوست نزديكي و محرماسراري براي خود نگرفتهاند ؟ خداوند از همه اعمالتان آگاه است ( و پاداش رفتار و كردارتان را به تمام و كمال ميدهد ) .
توضيحات :
« لَمَّا يَعْلَمِ اللهُ . . . » : مراد اين است كه علم غيبي خدا به علم عيني تبديل شود و آنچه در پسپرده غيب نهان بود براي مردم به صحنه ظهور برسد و آشكار گردد ( نگا : بقره / 143 ) . به عبارت ديگر ، نفي علم به معني نفي معلوم است ، و عبارت فوق به جاي اين كه ( هنوز خدا ندانسته باشد ) معني شود ، به ( هنوز تحقّق نيافته و معلوم نشده باشد ) معني ميگردد . « وَليجَةً » : محرم اسرار . بيگانهاي كه به عنوان دوست صميمي برگزيده شود . در اينجا مراد دوست ناباب و دغلي است كه از مشركان و منافقان انتخاب و بر اسرار مسلمانان آگاه ميشود .
آيه 17
متن آيه :
مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُواْ مَسَاجِدَ الله شَاهِدِينَ عَلَى أَنفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ
ترجمه :
مشركاني كه به كفر خويش گواهي ميدهند حق ندارند مساجد خدا را ( با عبادت يا تعمير و تنظيف و خدمت ) آباد كنند . آنان اعمالشان هدر و تباه است ( و اجر و مزدي به كارهايشان تعلّق نميگيرد ) و جاودانه در آتش دوزخ ماندگار ميمانند .
توضيحات :
« مَا كَانَ لِلْمُشْرِكينَ » : مشركان را نسزد و نرسد . « أَن يَعْمُرُوا » : مراد آباد كردن مادي يا معنوي است . يعني مشركان نه حق شركت در تعمير و بناي مساجد را دارند و نه حق شركت در اجتماع و عبادت در آنها را . البتّه كمك مالي يا بدني آنان در ساختمان مساجد بلامانع است اگر زيان سياسي يا ديني در آن نباشد ( نگا : تفسيرالمنار ، صفحه 208 جلد 10 ) . « شَاهِدِينَ » : مراد گواهي به زبان حال است ( نگا : اعراف / 172 و عاديات / 7 ) . چرا كه شهادت اعمال مهمتر از شهادت اقوال است .
آيه 18
متن آيه :
إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَئِكَ أَن يَكُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ
ترجمه :
تنها كسي حق دارد مساجد خدا را ( با تعمير يا عبادت ) آبادان سازد كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشد و نماز را چنان كه بايد بخواند و زكات را بدهد و جز از خدا نترسد . اميد است چنين كساني از زمره راهيافتگان باشند .
توضيحات :
« عَسَيا » : اميد است . برخي واژههاي ( عَسي ) را در قرآن به معني واجب و لازم است ميدانند . امّا در اينجا معني اميد و رجا مناسبتر مينمايد . چرا كه مسلمان نبايد به اعمال صالحه مغرور گردد ، و بلكه بايد هميشه در ميان خوف و رجا بسر برد .
آيه 19
متن آيه :
أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَوُونَ عِندَ اللّهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
ترجمه :
آيا ( رتبه سقايت و ) آب دادن به حاجيان و تعميركردن مسجدالحرام را همسان ( مقام آن ) كسي ميشماريد كه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورده است و در راه خدا جهاد كرده است ( و به جان و مال كوشيده است ؟ هرگز منزلت آنان يكسان نيست و ) در نزد خدا برابر نميباشند ، و خداوند مردماني را كه ( به خويشتن به وسيله كفرورزيدن ، و به ديگران به وسيله اذيّت و آزار آنان ) ستم ميكنند ( به راه خير و صلاح دنيوي و نعمت و سعادت اخروي ) رهنمود نميسازد .
توضيحات :
« سِقَايَة » : ميرابي . آبدادن . در اينجا مراد پيشه آبدادن به حاجيان در مسجدالحرام است كه منزلت و مقامي داشته است . « عِمَارَة » : آبادكردن . تعميرنمودن . « كَمَنْ » : مضافي مانند ( إيمان ) محذوف است و تقدير چنين است : كَإيمانِ مَنْ . « لا يَسْتَوُونَ » : مثل هم نيستند . برابر و يكسان نميباشند .
آيه 20
متن آيه :
الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ
ترجمه :
كساني كه ايمان آوردهاند و به مهاجرت پرداختهاند و در راه خدا با جان و مال ( كوشيدهاند و ) جهاد نمودهاند ، داراي منزلت والاتر و بزرگتري در پيشگاه خدايند ، و آنان رستگاران و به مقصودرسندگان ( و سعادتمندان دنيا و آخرت ) ميباشند .
توضيحات :
« أَعْظَمُ دَرَجَةً » : داراي منزلت و مقام والاتر و بزرگتري هستند . واژه دَرَجَة تمييز است . ذكر اين نكته لازم است كه از اسم تفضيل ( أَعْظَمُ ) نبايد چنين استنباط گردد كه ايمان مؤمنان و جهاد ايشان داراي فضيلت و اجر بيشتر و سقايت كافران داراي فضيلت و اجر كمتر است ! بلكه اسم تفضيل در موارد زيادي بيانگر اين واقعيّت است كه يكي از دو طرف مقايسه داراي فضيلت است و ديگري اصلاً داراي فضيلتي نيست ( نگا : بقره / 221 ، نساء / 128 ، توبه / 108 ) .
آيه 21
متن آيه :
يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ
ترجمه :
پروردگارشان آنان را به رحمت خود و خوشنودي ( از ايشان كه بزرگترين نعمت است ) و بهشتي مژده ميدهد كه در آن نعمتهاي جاودانه دارند .
توضيحات :
« رِضْوَانٍ » : خوشنودي و رضايتي كه خشمي به دنبال ندارد ( نگا : آلعمران / 15 ، توبه / 72 ) . « نَعِيمٌ » : نعمتهاي فراوان . هرآنچه از آن بهرهمند و متلذّذ شوند . هرچه انسان از آن خوشش بيايد . « مُقِيمٌ » : باقي . جاودانه . هميشگي .
آيه 22
متن آيه :
خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً إِنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ
ترجمه :
همواره در بهشت ماندگار ميمانند ( و غرق در لذائذ و نعمتهاي آن خواهند بود ) . بيگمان در پيشگاه خدا پاداش بزرگي ( و فراواني براي فرمانبرداران امر او ) موجود است .
توضيحات :
« أَجْرٌ عَظِيمٌ » : پاداش بزرگي كه عقلها از توصيف آن عاجزند .
آيه 23
متن آيه :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إَنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
ترجمه :
اي مؤمنان ! پدران و برادران ( و همسران و فرزندان و هر يك از خويشاوندان ديگر ) را ياوران خود نگيريد ( و تكيهگاه و دوست خود ندانيد ) اگر كفر را بر ايمان ترجيح دهند ( و بيديني از دينداري در نزدشان عزيزتر و گراميتر باشد ) . كساني كه از شما ايشان را ياور و مددكار خود كنند مسلّماً ستمگرند .
توضيحات :
« أوْلِيَآء » : جمع ولي ، ياور و مددكار كه كار ديگري را به عهده گيرد .
آيه 24
متن آيه :
قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ
ترجمه :
بگو : اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و قبيله شما ، و اموالي كه فراچنگش آوردهايد ، و بازرگاني و تجارتي كه از بيبازاري و بيرونقي آن ميترسيد ، و منازلي كه مورد علاقه شما است ، اينها در نظرتان از خدا و پيغمبرش و جهاد در راه او محبوبتر باشد ، در انتظار باشيد كه خداوند كار خود را ميكند ( و عذاب خويش را فرو ميفرستد ) . خداوند كسان نافرمانبردار را ( به راه سعادت ) هدايت نمينمايد .
توضيحات :
« إِقْتَرَفْتُمُوهَا » : آن را كسب كردهايد و فراچنگ آوردهايد . « تَرَبَّصُوا » : انتظار بكشيد . چشم به راه باشيد . « أَمْر » : كار . يعني اگر چنين كرديد ، خدا هم كار خود را ميكند و عذاب عاجل يا عقاب آجل را نازل مينمايد كه مراد تهديد و تخويف است .
آيه 25
متن آيه :
لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَيْئاً وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُم مُّدْبِرِينَ
ترجمه :
خداوند شما را در مواقع زيادي ياري كرد و ( به سبب نيروي ايمان بر دشمنان پيروز گرداند ، و از جمله ) در جنگ حُنَين ( كه در روز شنبه ، شانزدهم شوّال سال هشتم هجري ، ميان شما كه 12000 نفر بوديد ، و ميان قبائل ثقيف و هوازنِ مشرك كه 4000 نفر بودند درگرفت ، و شما به كثرت خود و قلّت دشمنان مغرور شديد و خداوند شما را در اوائل امر به خود رها كرد و دشمنان بر شما چيره شدند ) بدان گاه كه فزوني خودتان شما را به اعجاب انداخت ( و فريفته و مغرورِ انبوه لشكر شديد ) ولي آن لشكريانِ فراوان اصلاً به كار شما نيامدند ( و گره از كارتان نگشادند ) و زمين با همه وسعتش بر شما تنگ شد ، و از آن پسپشت كرديد و پاي به فرار نهاديد .
توضيحات :
« مَوَاطِنَ » : جمع مَوْطِن ، قرارگاه . جايگاه . مراد ميدانهاي جنگ است . « فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَيْئاً » : دردي از شما را دوا نكرد . كاري براي شما نكرد . « ضَاقَتْ » : تنگ شد . « بِمَا رَحُبَتْ » : با وجود فراخي . حرف ( بِ ) به معني ( مَعَ ) ، و واژه ( ما ) مصدري است ، و ( رَحُبَتْ ) از رحب به معني وسعت است . « وَلَّيْتُمْ » : پشت كرديد . « مُدْبِرِينَ » : پشتكنان . « وَلَّيْتُم مُّدْبِرِينَ » : از معركه گريختيد و پشت به دشمن نموديد . ( مَدْبِرينَ ) حال است و براي تأكيد معني است .
آيه 26
متن آيه :
ثُمَّ أَنَزلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُوداً لَّمْ تَرَوْهَا وَعذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ
ترجمه :
سپس ( عنايت خدا دربرتان گرفت و ) خداوند آرامش خود را نصيب پيغمبرش و مؤمنان گرداند و لشكرهائي را ( از فرشتگان براي تقويت قلب مسلمانان ) فرو فرستاد كه شما ايشان را نميديديد ، و ( پيروز شديد و دشمنان شكست خوردند ، و بدين وسيله ) كافران را مجازات كرد ، و اين است كيفر كافران ( در اين جهان ، و عذاب آخرت هم به جاي خود باقي است ) .
توضيحات :
« سَكِينَة » : طُمأنينه و آرامش . آرام و قرار . « جُنوداً » : جمع جند ، لشكرها .
آيه 27
متن آيه :
ثُمَّ يَتُوبُ اللّهُ مِن بَعْدِ ذَلِكَ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ترجمه :
بعد از آن ( واقعه هم هميشه درگاه خدا باز است و ) خداوند توبه هركه را بخواهد ( و شايستهاش بداند ) ميپذيرد ؛ چراكه خدا صاحب مغفرت فراوان و رحمت بيكران است .
توضيحات :
« يَتُوبُ اللهُ . . . عَلَيا مَنْ » : اين جمله كه با فعل مضارع آغاز شده است ، دلالت بر استمرار دارد و ميرساند كه درهاي توبه و بازگشت به روي همگان هميشه باز است .
آيه 28
متن آيه :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ترجمه :
اي كساني كه ايمان آوردهايد ! بيگمان مشركان ( به سبب كفر و شركشان ، از لحاظ عقيده ) پليدند ، لذا نبايد پس از امسال ( كه نهم هجري است ) به مسجدالحرام وارد شوند . اگر ( بر اثر قطع تجارت آنان با شما ) از فقر ميترسيد ، ( نترسيد كه ) خداوند اگر بخواهد شما را به فضل و رحمت خود ( از خلق و از مشركان ) بينياز ميگرداند ؛ چراكه خدا آگاه ( از كار شما است و براي گرداندن آن ) داراي كمال عنايت و حكمت است .
توضيحات :
« نَجَسٌ » : مصدر است و به معني پليدي و ناپاكي است . در اينجا مراد ( نَجِس ) با كسر جيم است كه به معني شخص پليد و ناپاك است و براي مبالغه به صورت مصدر ذكر شده است و مقصود اشخاص شرور بدطينت است . « عَيْلَةً » : فقر و تنگدستي .
آيه 29
متن آيه :
قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ
ترجمه :
با كساني از اهل كتاب كه نه به خدا ، و نه به روز جزا ( چنان كه شايد و بايد ) ايمان دارند ، و نه چيزي را كه خدا ( در قرآن ) و فرستادهاش ( در سنّت خود ) تحريم كردهاند حرام ميدانند ، و نه آئين حق را ميپذيرند ، پيكار و كارزار كنيد تا زماني كه ( اسلام را گردن مينهند ، و يا اين كه ) خاضعانه به اندازه توانائي ، جزيه را ميپردازند ( كه يك نوع ماليات سرانه است و از اقليّتهاي مذهبي به خاطر معافبودن از شركت در جهاد ، و تأمين امنيّت جان و مال آنان گرفته ميشود ) .
توضيحات :
« رَسُولُهُ » : مراد محمّدبن عبدالّله ، پيغمبر اسلام است . « لايَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ » : معتقد به دين حق كه اسلام است نميباشند . « مِنَ الَّذِينَ . . . » : واژه ( مِنْ ) در اينجا بيانيّه است ؛ نه تبعيضيّه . يعني همه پيروان كتب آسماني پيشين . « الْجِزْيَة » : از كزيت فارسي يا از جزاء عربي است و مراد مالياتي است كه از طرف حكومت اسلامي تعيين و از مردان بالغ و سالم و عاقل ثروتمند اهل كتاب به اندازه توانائي دريافت ميشود ؛ نه افراد فلج و كور و بنده و فقير و حقير ، و نه از زنان و كودكان و راهبان گوشهگير . حكومت اسلامي از اهل كتاب جزيه ميگيرد و از مسلمانان خمس غنائم ، زكات مال ، فطريّه ، وجوه كفّارات مختلفه ، و غيره . در ضمن اهل كتاب را از جهاد معاف ميكند و امنيّت مالي و جاني آنان را تأمين مينمايد و از امكانات كشور برخوردارشان ميسازد . لذا جزيه يك نوع كمك مالي براي دفاع از موجوديت و استقلال و امنيّت كشور اسلامي است . « عَن يَدٍ » : با دست خود . نقداً . به اندازه قدرت . به سبب انقياد . به سبب انعام بدانان . « صَاغِرُونَ » : اَذِلّاء . از ماده صَغار به معني كوچكي و رذالت ( نگا : انعام / 124 ، اعراف / 13 و 119 ) .
آيه 30
متن آيه :
وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ
ترجمه :
يهوديان ميگويند : عُزَير پسر خدا است ( چرا كه آنان را بعد از يك قرن خواري و مذلّت از بند اسارت رهانيد و تورات را كه از حفظ داشت دوباره براي ايشان نگاشت و در دسترسشان گذاشت ) ، و ترسايان ميگويند : مسيح پسر خدا است ( چرا كه او بيپدر از مادر بزاد ) . اين ، سخني است كه آنان به زبان ميگويند ( و ادعائي بيش نيست و مبني بر دليل و برهاني نميباشد . نه هيچ پيغمبري آن را گفته است و نه در هيچ كتاب آسماني از سوي خدا آمده است . اين گفتار ) آنان به گفتار كافراني ميماند كه پيش از آنان همچنين ميگفتند ( و مثلاً معتقد به حلول خدا در برخي از مخلوقات بودند و يا اين كه فرشتگان را دختران خدا ميدانستند ) . خداوند كافران را نفرين و نابود كند چگونه ( دروغ ميگويند و چگونه از حق با وجود اين همه روشني به دور ميگردند و ) بازداشته ميشوند ؟ !
توضيحات :
« عُزَيْرٌ » : همان كسي است كه اهل كتاب او را عزرا مينامند . « ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ » : اين سخني است كه به زبان ميگويند و دليلي بر صحّت آن ندارند . اين سخني است كه ميگويند و نشايد كه چنين بگويند . « يُضَاهِئُونَ » : همچون ايشان ميگويند . سخنشان به سخن كافراني ميماند كه . در اصل مضافي حذف شده است و ضمير مضافاليه به جاي آن قرار گرفته و مرفوع شده است . تقدير چنين است : يُضَاهي قَوْلُهُمْ قَوْلَ الَّذِينَ . از ماده ( ضَها ) يا ( ضَهي ) است و ياء به همزه تبديل شده است . آن را ( يُضاهُونَ ) هم خواندهاند . « قاتَلَهُمُ اللهُ » : خدا با آنان بجنگد ! سرنوشت كسي هم كه خدا با او بجنگد نابودي و بدبختي است . مراد دعا است ، يعني خداوند ايشان را نفرين و از رحمت خود به دور كند . « أَنَّيا » : چگونه . « يُؤْفَكُونَ » : بازداشته ميشوند . منصرف گردانده ميشوند ( نگا : مائده / 75 ) .
آيه 31
متن آيه :
اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِيَعْبُدُواْ إِلَهاً وَاحِداً لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ
ترجمه :
يهوديان و ترسايان علاوه از خدا ، علماء ديني و پارسايان خود را هم به خدائي پذيرفتهاند ( چرا كه علماء و پارسايان ، حلال خدا را حرام ، و حرام خدا را حلال ميكنند ، و خودسرانه قانونگذاري مينمايند ، و ديگران هم از ايشان فرمان ميبرند و سخنان آنان را دين ميدانند و كوركورانه به دنبالشان روان ميگردند . ترسايان افزون بر آن ) مسيح پسر مريم را نيز خدا ميشمارند . ( در صورتي كه در همه كتابهاي آسماني و از سوي همه پيغمبران الهي ) بديشان جز اين دستور داده نشده است كه : تنها خداي يگانه را بپرستند و بس . جز خدا معبودي نيست و او پاك و منزّه از شركورزي و چيزهائي است كه ايشان آنها را انباز قرار ميدهند .
توضيحات :
« إِتَّخَذُوا » : قرار دادهاند . تبديل كردهاند . « أَحْبَار » : جمع حِبْر ، علماء ، مراد پيشوايان ديني يهوديان است . « رُهْبَان » : جمع راهب ، پارسايان . ديرنشينان . مراد پيشوايان ديني مسيحيان است . « أَرْبَاباً » : جمع رَبّ ، معبودان .
آيه 32
متن آيه :
يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ
ترجمه :
آنان ميخواهند نور خدا را با ( گمانهاي باطل و سخنان نارواي ) دهان خود خاموش گردانند ( و از گسترش اين نور كه اسلام است جلوگيري كنند ) ولي خداوند جز اين نميخواهد كه نور خود را به كمال رساند ( و پيوسته با پيروزي اين آئين ، آن را گستردهتر گرداند ) هرچند كه كافران دوست نداشته باشند .
توضيحات :
« يُطْفِئُوا » : از مصدر إِطْفاء ، به معني خاموشكردن . « نُورَاللهِ » : مراد آئين اسلام ، يا قرآن است ( نگا : نساء / 174 و تغابن / 8 ) . « يَأْبَيا » : خودداري ميكند . سرباز ميزند .
آيه 33
متن آيه :
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
ترجمه :
خدا است كه پيغمبر خود ( محمّد ) را همراه با هدايت و دين راستين ( به ميان مردم ) روانه كرده است تا اين آئين ( كامل و شامل ) را بر همه آئينها پيروز گرداند ( و به منصّه ظهورش رساند ) هرچند كه مشركان نپسندند .
توضيحات :
« الْهُدَيا » : هدايت . مراد قرآن است . « لِيُظْهِرَهُ » : تا او را مطلع و مسلّط گرداند . تا آن را برتري و چيرگي بخشد . مرجع ضمير ( هُ ) ميتواند ( رَسُول ) يا ( دينِ الْحَقِّ ) باشد .
آيه 34
متن آيه :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيراً مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ
ترجمه :
اي مؤمنان ! بسياري از علماء دينيِ يهودي و مسيحي ، اموال مردم را به ناحق ميخورند ، و ديگران را از راه خدا بازميدارند ( و از اطمينان مردمان به خود سوءاستفاده ميكنند و از پذيرش اسلام ممانعت مينمايند . اي مؤمنان ! شما همچون ايشان نشويد و مواظب علماء بدكردار و عرفاء ناپرهيزگار خود باشيد و بدانيد اسم و رسمْ دنياپرستان مالاندوز را تغيير نميدهد ) و كساني كه طلا و نقره را اندوخته ميكنند و آن را در راه خدا خرج نمينمايند ، آنان را به عذاب بس بزرگ و بسيار دردناكي مژده بده .
توضيحات :
« بِالْبَاطِلِ » : به ناحق . بيهوده . مثلاً از راه گناه بخشي و بهشتفروشي و تحريم حلال و تحليل حرام . « يَكْنِزُونَ » : اندوخته ميكنند . گنجينه ميسازند . مراد از كنز ، ثروتاندوزيِ بيجائي است كه حقوق شرعي از آن پرداخت نگردد . « الذَّهَبَ » : طلا . زر . « الْفِضَّة » : نقره . سيم . « الذَّهَبَ وَ الْفِضَّة » : مراد اموال است . « لا يُنفِقُونَها » : استعمال ضمير مفرد ( ها ) به جاي ضمير مثنّي ( هُما ) جائز است هنگامي كه بيان يكي از دو چيز به منزله بيان هردوي آنها باشد ( نگا : بقره / 45 ، جمعه / 11 ) . يا اين كه ضمير ( ها ) متوجّه معني است كه كُنوز يا اموال است . « بَشِّرْ » : مژده بده . مراد ريشخند و تهكّم است .
آيه 35
متن آيه :
يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ
ترجمه :
روزي ( فرا خواهد رسيد كه ) اين سكّهها در آتش دوزخ ، تافته ميشود و پيشانيها و پهلوها و پشتهاي ايشان با آنها داغ ميگردد ( و براي توبيخ ) بديشان گفته ميشود : اين همان چيزي است كه براي خويشتن اندوخته ميكرديد ، پس اينك بچشيد مزه چيزي را كه مياندوختيد .
توضيحات :
« يَوْمَ » : در روزي كه . روزي را كه . ظرف است براي ( عذاب إليمٍ ) يا ( يُعَذَّبُونَ ) محذوف و يا مفعولبه ( أُذْكُرْ ) محذوف است . « تُكْوَيا » : داغ ميگردد . « جِبَاه » : جمع جِبْهَة ، پيشانيها . « جنوب » : جمع جنب ، پهلوها . « ظُهُور » : جمع ظَهْر ، پشتها .
آيه 36
متن آيه :
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتَابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَآفَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَآفَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
ترجمه :
شماره ماهها ( ي سال قمري ) در حكم و تقدير خدا ( ي متعال ، و مضبوط در لوح محفوظ ، يا موجود ) در كتاب آفرينش - از آن روز كه آسمانها و زمين را آفريده است - دوازده ماه است كه چهار ماه حرام است ( و آنها عبارتند از : ذيالقعده ، ذيالحجّه ، محرّم ، و رجب . جنگ در اين ماهها حرام است ، و ) اين ( تحريم نبرد ) آئين راستين و تغييرناپذير ( خدا ) است ، پس در آنها به خويشتن ستم نكنيد ( و جنگ در آنها را حلال ندانيد ، مگر اين كه تجاوز و قانونشكني از سوي دشمن باشد و شما به ناچار از خود دفاع كنيد . اي مؤمنان ! ) با همه مشركان بجنگيد همان گونه كه آنان جملگي با شما ميجنگند ، و بدانيد كه ( لطف و ياري ) خدا با پرهيزگاران است .
توضيحات :
« كِتَاب » : مراد همه كتابهاي آسماني ، يا لوح محفوظ ، و يا كتاب بازِ هستي است . « حُرُم » : جمع حرام . مراد ماههاي چهارگانه ذيالقعده ، ذيالحجّه ، محرم ، و رجب است كه جنگيدن در آنها حرام است . « الدِّينُ » : آئين . حكم و داوري . حساب . « الْقَيِّمُ » : راست و درست . استوار و پابرجا . « الدِّينُ الْقَيِّمُ » : آئين راستين و ابدي . داوري درست و سرمدي . حساب صحيح و هميشگي . « كَآفَّةً » : جملگي . همگي . مصدري است مانند عافِيَة و عاقِبَة ، و به معني ( كافّينَ ) بوده و حال فاعل يا مفعول ميباشد . « قَاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَآفَّة » : جملگي با مشركان بجنگيد . با جملگي مشركان بجنگيد .
آيه 37
متن آيه :
إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُحِلِّونَهُ عَاماً وَيُحَرِّمُونَهُ عَاماً لِّيُوَاطِؤُواْ عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللّهُ فَيُحِلُّواْ مَا حَرَّمَ اللّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ
ترجمه :
به تأخير انداختن ( و بهمزدن ترتيب ماههاي حرام ) افزايش در كفر است . كافران بدان گمراهِ ( گمراه و سرگشتهتر از پيش ) ميشوند . آنان يك سال ( ماه حرام را ) حلال ميكنند و يك سال ( ماه حلال را ) حرام ميسازند ( و برابر آرزوي خود ماهها را جابجا مينمايند و ميگويند : ماهي در برابر ماهي ) تا با تعداد ماههائي كه خدا حرام كرده است موافقت برقرار سازند ( و عدد چهار را تكميل گردانند ) و بدين وسيله چيزي را ( براي خود ) حلال نمايند كه خداوند حرام كرده است ( و چيزي را حرام نمايند كه خداوند حلال فرموده است ) . كردار زشتشان در نظرشان آراسته شده است ، و خداوند گروه كافران ( مُصرّ بر كفر را به راه سعادت ) هدايت نمينمايد .
توضيحات :
« أَلنَّسِيءُ » : به تأخيرانداختن . مراد جابهجائي ماهها و بهمزدن ترتيب طبيعي آنها است كه عربها بنا به مصالحي چنين ميكردند و مثلاً اعلام ميكردند كه ماه محرم امسال به تأخير انداخته ميشود و ماه صفر جايگزين آن ميگردد . يا ماه ذيالحجّه كه مراسم حجّ در آن انجام ميگيرد ، از تابستان به زمستان انداخته ميشود ، و . . . « يُحِلُّونَهُ . . . يُحَرِّمُونَهُ » : مرجع ضمير ( هُ ) واژه ( أَلنَّسيءُ ) است و ميتوان آيه را چنين معني كرد : كافران سالي ، به تأخيرانداختن و جابجاكردن را حلال ميدانند و سالي ، حرام . « لِيُوَاطِئُوا » : از مصدر مُواطاه به معني موافقت و مطابقت است . يعني تا اين كه شماره چهار را تكميل ميكنند ، هرچند كه ماههاي حرام جابجا شوند .
آيه 38
متن آيه :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ
ترجمه :
اي مؤمنان ! چرا هنگامي كه به شما گفته ميشود : ( براي جهاد ) در راه خدا حركت كنيد ، سستي ميكنيد و دل به دنيا ميدهيد ؟ آيا به زندگي اين جهان به جاي زندگي آن جهان خوشنوديد ؟ ( و فاني را بر باقي ترجيح ميدهيد ؟ آيا سزد كه چنين كنيد ؟ ) تمتّع و كالاي اين جهان در برابر تمتّع و كالاي آن جهان ، چيز كمي بيش نيست .
توضيحات :
« مَا لَكُمْ » : چه چيزتان شده است ؟ چه خبرتان است ؟ چرا شما ؟ « إنفِرُوا » : بيرون رويد . براي جهاد به تندي خارج شويد . « إِثَّاقَلْتُمْ » : سستي و كندي كرديد . اصل آن ( تَثَاقَلْتُمْ ) و از باب تفاعُل است . « إِثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأرْضِ » : خويشتن را به زمين چسپانده و تنبلي كرديد . دل به زندگي جهان داديد و بدان گرائيديد . « مِنَ الآخِرَةِ » : بدل آخرت . به جاي دنياي ديگر .
آيه 39
متن آيه :
إِلاَّ تَنفِرُواْ يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً وَيَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
ترجمه :
اگر براي جهاد بيرون نرويد ، خداوند شما را ( در دنيا با استيلاء دشمنان و در آخرت با آتش سوزان ) عذاب دردناكي ميدهد و ( شما را نابود ميكند و ) قومي را جايگزينتان ميسازد كه جداي از شمايند ( و پاسخگوي فرمان خدايند و در اسرع وقت دستور او را اجرا مينمايند . شما بدانيد كه با نافرماني خود تنها به خويشتن زيان ميرسانيد ) و هيچ زياني به خدا نميرسانيد ( چرا كه خدا بينياز از همگان و داراي قدرت فراوان است ) و خدا بر هر چيزي توانا است ( و از جمله بدون شما هم ميتواند اسلام را پيروز گرداند ، و همچنين شما را از بين ببرد و دسته فرمانبرداري را جانشين شما كند ) .
توضيحات :
« إِلاّ تَنفِرُوا » : اگر براي جهاد بيرون نرويد . اصل آن ( إِنْ لا تَنْفِرُوا ) است . « غَيْرَكُمْ » : جداي از شما ، يعني مطيع و فرمانبردار و مؤمن و پرهيزگار . واژه ( غَيْرَ ) صفت ( قَوْماً ) است و به سبب ابهام فراواني كه دارد با وجود اضافه معرفه نميگردد . ميتواند مستثني نيز باشد . « يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ » : قوم ديگري را جانشين شما ميسازد . قومي را جانشين شما ميكند كه مغاير با شمايند و دستور خدا را اجرا مينمايند . « لا تَضُرُّوهُ » : به خدا زيان نميرسانيد . به پيغمبر زيان نميرسانيد .
آيه 40
متن آيه :
إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
ترجمه :
اگر پيغمبر را ياري نكنيد ( خدا او را ياري ميكند ، همان گونه كه قبلاً ) خدا او را ياري كرد ، بدان گاه كه كافران او را ( از مكّه ) بيرون كردند ، در حالي كه ( دو نفر بيشتر نبودند و ) او دومين نفر بود ( و تنها يك نفر به همراه داشت كه رفيق دلسوزش ابوبكر بود ) . هنگامي كه آن دو در غار ( ثور جاي گزيدند و در آن سه روز ماندگار ) شدند ( ابوبكر نگران شد كه از سوي قريشيان به جان پيغمبر گزندي رسد ، ) در اين هنگام پيغمبر خطاب به رفيقش گفت : غم مخور كه خدا با ما است ( و ما را حفظ مينمايد و كمك ميكند و از دست قريشيان ميرهاند و به عزّت و شوكت ميرساند . در اين وقت بود كه ) خداوند آرامش خود را بهره او ساخت ( و ابوبكر از اين پرتو الطاف ، آرام گرفت ) و پيغمبر را با سپاهياني ( از فرشتگان در همان زمان و همچنين بعدها در جنگ بدر و حُنَين ) ياري داد كه شما آنان را نميديديد ، و سرانجام سخن كافران را فروكشيد ( و شوكت و آئين آنان را از هم گسيخت ) و سخن الهي پيوسته بالا بوده است ( و نور توحيد بر ظلمت كفر چيره شده است و مكتب آسماني ، مكتبهاي زميني را از ميان برده است ) و خدا باعزّت است ( و هركاري را ميتواند بكند و ) حكيم است ( و كارها را بجا و از روي حكمت انجام ميدهد ) .
توضيحات :
« ثَانِيَ اثْنَيْنِ » : يكي از دو نفر . حال ضمير ( هُ ) است . « الْغَار » : مراد غار كوه ثور است كه در جنوب مكّه قرار دارد و راه يك ساعته پياده از آن دور است . « إِذْهُمَا فِي الْغَارِ » : بدل بعض از ( إِذْ أَخْرَجَهُ ) ، و ( إِذْ يَقُولُ ) بدل دوم آن است . « عَلَيْهِ » : ضمير ( ه ) به پيغمبر و يا به ابوبكر صِدّيق برميگردد . « كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا » : مراد سخني است مبني بر قتل پيغمبر كه همگي بر آن متّفق شدند ( نگا : انفال / 30 ) . شرك . دعوت به كفر . مراد معتقدات ايشان است . « كَلِمَةُاللهِ » : مراد وعده پيروزي خدا به پيغمبران و مؤمنان است ( غافر / 51 ) . توحيد . دعوت به اسلام . آئين اسلام . واژه ( كَلِمَةُ ) مبتدا است و جمله ( هِيَالْعُلْيَا ) خبر آن است . ذكر جمله اسميّه براي دوام است و بيانگر هميشگي و جاودانگي ( كَلِمَةُ اللهِ ) است .
آيه 41
متن آيه :
انْفِرُواْ خِفَافاً وَثِقَالاً وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
ترجمه :
( اي مؤمنان ! هرگاه منادي جهاد ، شما را به جهاد ندا درداد فوراً ) به سوي جهاد حركت كنيد ، سبكبار يا سنگينبار ، ( جوان يا پير ، مجرّد يا متأهّل ، كمعائله يا پرعائله ، غني يا فقير ، فارغالبال يا گرفتار ، مسلّح به اسلحه سبك يا سنگين ، پياده يا سواره و . . . در هر صورت و در هر حال ، ) و با مال و جان در راه خدا جهاد و پيكار كنيد . اگر دانا باشيد ميدانيد كه اين به نفع خود شما است .
توضيحات :
« خِفَافاً » : جمع خَفيف ، سبكباران . « ثِقَالاً » : جمع ثقيل ، سنگينباران . « خِفَافاً وَ ثِقَالاً » : حال است و مراد اين است كه در هر حالي بايد به جهاد رفت : سواره يا پياده ، پير يا جوان ، فقير يا غني ، آسان يا مشكل .
آيه 42
متن آيه :
لَوْ كَانَ عَرَضاً قَرِيباً وَسَفَراً قَاصِداً لاَّتَّبَعُوكَ وَلَكِن بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنفُسَهُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
ترجمه :
( منافقان ) اگر غنائمي نزديك ( و در دسترس ) و سفري سهل و آسان باشد ( به طمع دنيا ) از تو پيروي ميكنند و به دنبال تو ميآيند ، ولي راه دور و پردردسر ( همچون تبوك ) براي ايشان ناشدني و نارفتني است . به خدا سوگند ميخورند كه اگر ميتوانستيم با شما حركت ميكرديم . آنان ( در واقع با اين عملها و اين دروغها ) خويشتن را تباه و هلاك ميكنند ، و خدا ميداند كه ايشان دروغگويند .
توضيحات :
« عَرَضاً » : كالا و متاع فاني دنيا . حُطام دنيا . « قَاصِداً » : آسان و بيدردسر . « الشُّقَّة » : مسافتي كه بدون مشقّت طي نشود .
آيه 43
متن آيه :
عَفَا اللّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ
ترجمه :
خدا تو را بيامرزاد ! چرا به آنان اجازه دادي ( كه از جهاد بازمانند و با شما خارج نشوند ) پيش از آن كه براي تو روشن گردد كه ايشان ( در عذرهائي كه ميآورند ) راستگويند و يا بداني كه چه كساني دروغگويند .
توضيحات :
« عَفَا اللهُ عَنكَ » : جمله دعائي است و مراد از اين نوع جملهها بيشتر تعظيم و توقير است ؛ نه توبيخ و تحقير . در اينجا عتاب بر ترك اوّلي و أَكْمَل است ؛ نه به خاطر ارتكاب جرم و معصيت ( نگا : نور / 62 ) . بلكه ميتوان گفت منظور از خطاب به صورت استفهام استنكاري ، بيان منافقي منافقان است . يعني اگر بديشان اجازه نميدادي ، منافقي منافقان در عمل براي همگان روشن ميشد . چرا كه در هر صورت منافقان به جنگ تبوك نميرفتند .
آيه 44
متن آيه :
لاَ يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ أَن يُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
ترجمه :
آنان كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند در انجام جهاد با مال و جان ( در راه يزدان ) از تو اجازه نميگيرند ، ( زيرا جهاد واجب است و در اداء واجبات ، كسب اجازه لازم نيست . اين چنين مؤمنان راستيني كه براي رفتن به جهاد اجازه نميگيرند ، به طريق اوّلي براي نرفتن به جهاد درخواست اجازه نميكنند ) و خداوند به خوبي افراد پرهيزگار را ميشناسد ( و از نيّات و اعمال آنان كاملاً آگاه است ) .
توضيحات :
« لا يَسْتَأْذِنُكَ . . . » : در كار جهاد از تو درخواست اجازه نميكنند ؛ نه براي خروج و نه براي قعود . متعلّق آن ميتواند محذوف و واژه ( تخلّف ) باشد ، و ( أَن يُجاهِدُوا ) ، كَراهَةَ أَن يُجاهِدُوا منظور نظر و در تقدير باشد .
آيه 45
متن آيه :
إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ
ترجمه :
تنها كساني از تو اجازه ميخواهند كه ( در جهاد شركت نكنند كه مدّعيان دروغينند و ) به خدا و روز جزا ايمان ندارند و دلهايشان دچار شكّ و ترديد است و در حيرت و سرگرداني خود بسر ميبرند .
توضيحات :
« إِرْتابَتْ » : دچار شكّ و ترديد شده است . « يَتَرَدَّدُونَ » : در رفت و برگشت و آمد و شدند . سرگردانند .
آيه 46
متن آيه :
وَلَوْ أَرَادُواْ الْخُرُوجَ لأَعَدُّواْ لَهُ عُدَّةً وَلَكِن كَرِهَ اللّهُ انبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُواْ مَعَ الْقَاعِدِينَ
ترجمه :
اگر ( اين منافقان نيّت پاك و درستي داشتند و ) ميخواستند ( براي جهاد ) بيرون روند ، توشه و ساز و برگ آن را آماده ميكردند ( و مسلّح و مجهّز در خدمت رسول راه ميافتادند . ) امّا خدا ( ميدانست كه اگر براي جهاد بيرون ميآمدند جز زيان و ضرر نداشتند . اين بود كه ) بيرونشدن و حركتكردن آنان را ( به سوي ميدان نبرد ) نپسنديد و ايشان را از ( اين كار ) بازداشت . و بديشان گفته شد : با نشستگان ( عاجز و ناتوان ، از قبيل : بيماران و پيران و كودكان و زنان ، در خانه ) بنشينيد ( چرا كه شايستگي آن را نداريد كه در كارهاي بزرگ و راه سترگ خدا گام برداريد ) .
توضيحات :
« عُدَّة » : توشه . ساز و برگ . « إِنْبِعاث » : روانهشدن . رفتن . « ثَبَّطَ » : بازداشت . با ترس و هراس انداختن به دل منافقان ، از بيرون رفتن ايشان براي غزوه تبوك و جنگ با روميان جلوگيري كرد . « قِيلَ » : گفته شد . اين سخن ميتواند القاء خدا ، اذن رسول ، نداي وجدان ، وسوسه شيطان ، و يا گفتار يك يا چند نفر از ميان خودشان باشد .
آيه 47
متن آيه :
لَوْ خَرَجُواْ فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلاَّ خَبَالاً ولأَوْضَعُواْ خِلاَلَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ
ترجمه :
اگر آنان همراه شما ( براي جهاد ) بيرون ميآمدند ، چيزي جز شر و فساد بر شما نميافزودند ، و به سرعت در ميان شما حركت ميكردند و مشغول آشفتن و گولزدن و برگرداندنتان از دين ميشدند . در ميانتان هم كساني هستند كه سخن ايشان را بشنوند ( و دعوت تفرقهآميز و فتنهبرانگيز ايشان را بپذيرند ) . خداوند ستمگران را خوب ميشناسد ( و از فاسق و فاجر ايشان آگاه و از رفتار آشكار و نهانشان باخبر است ) .
توضيحات :
« خَبَالاً » : شر و فساد ( نگا : آلعمران / 118 ) . « أَوْضَعُوا » : سرعت ميگرفتند . با شتاب راه ميافتادند . « خِلالَ » : جمع خَلَل ؛ ميان ، بين . « فِتْنَة » : تفرقه و اختلاف . از دين برگرداندن . « سَمَّاعُونَ » : شنوندگان . فرمانبرداران . جاسوسان .
آيه 48
متن آيه :
لَقَدِ ابْتَغَوُاْ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُواْ لَكَ الأُمُورَ حَتَّى جَاء الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ
ترجمه :
( اين گروه منافقان ) پيش از اين هم به فتنهگري و ايجاد فساد ( در ميان شما ) پرداختهاند و ( در جنگ احد و ديگر موارد ) برضدّ شخص پيغمبر ( و برخي از مؤمنان و خود آئين اسلام توطئهها چيدهاند و ) نقشهها كشيدهاند و رايزنيها نمودهاند و نيرنگها ورزيدهاند ( براي اين كه جلو اسلام را بگيرند و كار را بر تو تباه كنند ) تا زماني كه - عليرغم خواست منافقان ( و به كوري چشم ايشان ) - ياري خدا فرا رسيد و آئين اسلام آشكار و پيروز گرديد ( و دسته دسته مردمان بدان گرويدند و مزه ايمان را چشيدند و به حساب منافقان رسيدند ) .
توضيحات :
« قَلَّبُوا لَكَ الأُمُورَ » : برضدّ تو مشورتها نمودهاند و چارهانديشيها كردهاند و نيرنگها ساختهاند . « جَآءَالْحَقُّ » : حق فرا رسيد . وعده پيروزي تحقّق يافت . « أَمْرُاللهِ » : مراد آئين خدا اسلام است .
آيه 49
متن آيه :
وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لِّي وَلاَ تَفْتِنِّي أَلاَ فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ
ترجمه :
بعضي از منافقان ميگويند : به ما اجازه بده ( تا در جهاد با روميان شركت نكنيم ) و ما را دچار فتنه و فساد ( جمال ماهرويان رومي ) مساز . هان ! هماينك ايشان ( با مخالفت فرمان خدا ) به خودِ فتنه و فساد افتادهاند و ( دچار معصيت و گناه شدهاند و در روز قيامت ) آتش دوزخ ، كافران ( چون ايشان ) را فرا ميگيرد .
توضيحات :
« لا تَفْتِنِّي » : مرا دچار فتنه و آشوب مساز . مرا شيدا و مفتون زيبارويان رومي مساز و گناهآلودم مكن .
آيه 50
متن آيه :
إِن تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُواْ قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَيَتَوَلَّواْ وَّهُمْ فَرِحُونَ
ترجمه :
اگر نيكي به تو رسد ( و پيروزي و غنيمت يابي ، اين توفيق ) ايشان را ناراحت ميكند ، و اگر مصيبتي به تو دست دهد ( و مثلاً كشتهها و زخميهائي داشته باشي ، شادي ميكنند و ) ميگويند : ما كه تصميم خود را از پيش گرفتهايم ( و قبلاً خويشتن را برحذر از اين بلا داشتهايم ) و شادان برميگردند و ميروند .
توضيحات :
« أَخَذْنَا أَمْرَنَا » : تصميم خود را گرفته بوديم . خود را از خطر رهانده و محفوظ و مصون داشتهايم .
آيه 51
متن آيه :
قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
ترجمه :
بگو : هرگز چيزي ( از خير و شر ) به ما نميرسد ، مگر چيزي كه خدا براي ما مقدّر كرده باشد . ( اين است كه نه در برابر خير مغرور ميشويم و نه در برابر شر به جزع و فزع ميپردازيم ، بلكه كاروبار خود را به خدا حواله ميسازيم ، و ) او مولي و سرپرست ما است ، و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند و بس .
توضيحات :
« كَتَبَ » : مقدّر نموده است . واجب گردانده است . مقرّر داشته است .
آيه 52
متن آيه :
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَن يُصِيبَكُمُ اللّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ
ترجمه :
بگو : آيا درباره ما جز يكي از دو نيكي انتظار داريد : ( يا پيروزي و غنيمت در دنيا ، و يا شهادت و بهشت در آخرت ) . ولي ما درباره شما چشم به راه هستيم كه يا خداوند ( در اين جهان يا آن جهان ) به عذابي از سوي خود گرفتارتان سازد و يا ( در اين جهان ) با دست ما ( مذلّت و خواري نصيبتان سازد ) . پس شما چشم به راه ( فرمان و خواست ) خدا باشيد و ما هم با شما در انتظاريم .
توضيحات :
« تَرَبَّصُونَ » : انتظار ميكشيد . چشمبراهيد . « إِحْدَي الْحُسْنَيَيْنِ » : يكي از دو حالت نيك و عاقبت خوب . پيروزي و بهروزي يا شهادت و جنّت .
آيه 53
متن آيه :
قُلْ أَنفِقُواْ طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْماً فَاسِقِينَ
ترجمه :
( اي پيغمبر ! به منافقاني كه براي پنهان داشتن نفاق خود به بذل و بخشش ميپردازند ) بگو : چه از روي اختيار و چه از روي اجبار به بذل و بخشش بپردازيد ، در هر حال از شما پذيرفته نميگردد ، چرا كه شما قوم فاسقي هستيد ( و بر دين خدا ميشوريد و از فرمان او به در ميرويد و نفاقتان اعمال نيكتان را پوچ و بيسود ميگرداند ) .
توضيحات :
« أَنفِقُوا » : ببخشيد . بخشش و احسان كنيد . در ظاهرْ امر و در معني خبر است ( نگا : توبه / 80 ) . « طَوْعاً أَوْكَرْهاً » : به دلخواه يا به ناچار . مصدرند و حال واقع شدهاند و به معني ( طَآئِعينَ ) و ( كارِهينَ ) به كار رفتهاند .
آيه 54
متن آيه :
وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلاَ يَأْتُونَ الصَّلاَةَ إِلاَّ وَهُمْ كُسَالَى وَلاَ يُنفِقُونَ إِلاَّ وَهُمْ كَارِهُونَ
ترجمه :
هيچچيز مانع پذيرش نفقات و بذل و بخششهايشان نشده است جز اين كه آنان به خدا و پيغمبرش ايمان ندارند ( و كفر هم اعمال را پوچ و بيسود ميكند ، ) و جز با ناراحتي و بيحالي و سستي و سنگيني به نماز نميايستند ، و جز از روي ناچاري احسان و بخشش نميكنند .
توضيحات :
« كُسَالَيا » : جمع كَسْلان ، تنبل . سست .
آيه 55
متن آيه :
فَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ
ترجمه :
فزوني اموال و اولاد ( يعني نيروي اقتصادي و انساني ) ايشان ، تو را به شگفتي نيندازد . چرا كه خداوند ميخواهد آنان را در زندگي دنيا بدين وسيله معذّب كند ( و پيوسته به جمع مال و منال كوشند و همه عمر در راه نگهداري و پاسداري آن تلاش ورزند ، و به خاطر دلبستگي فوقالعاده به اين امور ، خدا و آخرت را فراموش كنند ) و در حال كفر جان دهند و قالب تهي كنند .
توضيحات :
« تَزْهَقَ » : بدر رود . از مصدر زُهوق به معني خُروج ، و در اينجا مراد جاندادن و قالب تهيكردن است كه براي آنان همراه با شكنجهها و دردها است ( نگا : انعام / 93 و أنفال / 50 ) . « أَنفُس » : جمع نفْس ، جان . روح .
آيه 56
متن آيه :
وَيَحْلِفُونَ بِاللّهِ إِنَّهُمْ لَمِنكُمْ وَمَا هُم مِّنكُمْ وَلَكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ
ترجمه :
به خدا سوگند ميخورند كه آنان از شمايند ( و مؤمن و مسلمانند ) در حالي كه از شما نيستند ( و مؤمن و مسلمان نميباشند ) و مردمان ترسوئي هستند ( و چون از شما وحشت دارند ، دروغ ميگويند و نفاق ميورزند ) .
توضيحات :
« يَفْرَقُونَ » : ميترسند . از مصدر ( فَرَق ) به معني خوف و فزع .
آيه 57
متن آيه :
لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلاً لَّوَلَّوْاْ إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ
ترجمه :
اگر پناهگاهي يا غارهائي و يا سردابي پيدا كنند شتابان بدانجا ميروند و به سرعت بدان ميخزند .
توضيحات :
« مَلْجَأً » : پناهگاه . « مَغَارَاتٍ » : جمع مَغارة ، غارها . « مُدَّخَلاً » : سرداب . دهليز . نقب . « يَجْمَحُونَ » : شتابان و پريشان ميگريزند . از ( جُموح ) به معني توسني و سربرداشتنِ اسب . « وَ هُمْ يَجْمَحُونَ » : مراد اين است كه منافقان از شما نفرت و وحشت دارند و از آئين شما بيزارند .
آيه 58
متن آيه :
وَمِنْهُم مَّن يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنْهَا رَضُواْ وَإِن لَّمْ يُعْطَوْاْ مِنهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ
ترجمه :
در ميان آنان كساني هستند كه در تقسيم زكات از تو عيبجوئي ميكنند و ايراد ميگيرند ( و نسبت بيعدالتي را به تو ميدهند ! اينان جز به فكر حطام دنيا در انديشه چيز ديگري نيستند ، و لذا ) اگر بدانان چيزي از زكات داده شود خوشنود ميشوند و اگر چيزي از آن بديشان داده نشود هرچه زودتر خشم ميگيرند ( و اخم و تخم ميكنند ) .
توضيحات :
« يَلْمِزُكَ » : از تو عيبجوئي ميكنند . به تو طعنه ميزنند و از تو ايراد ميگيرند . « الصَّدَقَاتِ » : جمع صَدَقَة ، زكات ( نگا : توبه / 60 ) . « يَسْخَطُونَ » : خشمگين ميشوند .
آيه 59
متن آيه :
وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوْاْ مَا آتَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ سَيُؤْتِينَا اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللّهِ رَاغِبُونَ
ترجمه :
اگر آنان بدانچه خدا و پيغمبرش بديشان داده است ( و قسمت ايشان كرده است ) راضي ميشدند و ميگفتند : ( دستور ) خدا ما را بسنده است و خداوند از فضل و احسان خود به ما ميدهد و پيغمبرش ( بيش از آنچه به ما داده است اين بار به ما عطاء ميكند ، و ) ما ( به فضل و بخشايش پروردگار خود چشم دوخته و ) تنها رضاي خدا را ميجوئيم ، ( اگر چنين ميگفتند و ميكردند ، به سود آنان بود ) .
توضيحات :
« وَ لَوْ » : جواب آن محذوف است كه ( لَكانَ خَيْراً لَهُمْ ) است . « رَاغِبُونَ » : جمع راغِب ، مشتاق . خواهان . آرزومند .
آيه 60
متن آيه :
إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ترجمه :
زكات مخصوص مستمندان ، بيچارگان ، گردآورندگان آن ، كساني كه جلب محبّتشان ( براي پذيرش اسلام و سودگرفتن از خدمت و ياريشان به اسلام چشم داشته ) ميشود ، ( آزادي ) بندگان ، ( پرداخت بدهي ) بدهكاران ، ( صرف ) در راه ( تقويت آئين ) خدا ، و واماندگان در راه ( و مسافران درمانده و دورافتاده از مال و منال و خانه و كاشانه ) ميباشد . اين يك فريضه مهمّ الهي است ( كه جهت مصلحت بندگان خدا مقرّر شده است ) و خدا دانا ( به مصالح آفريدگان ) و حكيم ( در وضع قوانين ) است .
توضيحات :
« الْفُقَرَآءِ » : مستمنداني كه چيزي دارند ولي كفاف زندگي ايشان نميكند . « الْمَسَاكِينِ » : مستمنداني كه چيزي ندارند . فقير و مسكين به جاي همديگر هم به كار ميروند . « الْعَامِلِينَ عَلَيْهَا » : كاركناني كه از سوي پيشواي مسلمانان مأمور جمعآوري زكات ميشوند . « الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ » : كساني هستند كه پيشواي مسلمانان صلاح بداند از راه احسان از ايشان دلجوئي شود و يا زيان و ضررشان به مسلمانان نرسد . « فِي الرِّقَابِ » : در راه آزادكردن بندگان با خريد و كمك ايشان براي آزادي . « الْغَارِمِينَ » : افراد مقروض و مديوني كه قادر به پرداخت قرض خود نباشند و وام آنان حاصل ناداني نبوده و صرف معصيت نشده باشد . « فِي سَبِيلِ اللهِ » : مراد تمام راههائي است كه منتهي به خوشنودي خدا ميگردند . « إبْنِ السَّبِيلِ » : مسافر دورافتاده از خانه و كاشانه و نيازمند كمك براي رسيدن به آن باشد . « فَرِيضَةً » : واجب . مصدر و مفعول مطلق تأكيدي براي فعل مقدّري است . يعني : فَرَضَ اللهُ لَهُمُ الصَّدَقَاتِ فَريضَةً .
آيه 61
متن آيه :
وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُواْ مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ترجمه :
در ميان منافقان كساني هستند كه پيغمبر را ميآزارند و ميگويند : او سراپاگوش است ( و راست و دروغ را ميشنود و همهچيز را باور ميكند ) . بگو : ( او در نهايت لطف و محبّت به سخنان خوب و بد شما گوش فرا ميدهد ، ولي به سخن خوب عمل ميكند و سخن بد را ناديده ميگيرد و بدان عمل نميكند ، و اين ) سراپا گوش بودن او به نفع شما است . او به خدا ايمان دارد ( و همه فرمودههاي او را تصديق ميكند ) و به مؤمنان ايمان دارد ( و هرچه بگويند باور ميكند ، چون معتقد به اخلاص ايشان است ) و او براي كساني كه از شما كه ايمان آوردهاند رحمت است ( زيرا ايشان را به راستاي خداشناسي آورده است و راه بهشت را بدانان نموده است ) . كساني كه فرستاده خدا را ميآزارند ، عذاب دردناكي دارند .
توضيحات :
« أُذُنٌ » : گوش . مراد شخصي است كه همه چيز را باور كند . خوشباور و دهنبين . ناميدن انسان به اندام شنوائي ( أُذُن ) يا اندام بينائي ( عَيْن=جاسوس ) براي مبالغه است .
آيه 62
متن آيه :
يَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُواْ مُؤْمِنِينَ
ترجمه :
براي شما ، به خدا سوگندها ميخورند ( كه درباره پيغمبر چيز بدي نگفتهاند و به دروغ از شركت در جهاد واپس نكشيدهاند ) تا با سوگندهاي خود شما را راضي كنند . در حالي كه شايستهتر اين است كه خدا و پيغمبرش را ( با عبادت و طاعت و فرمانبرداري ) راضي كنند ، اگر واقعاً ايمان دارند .
توضيحات :
« . . . أحَقُّ » : مراد اين است كه راضيكردن خدا و پيغمبر مهمتر از راضيكردن مسلمانان است . « أَن يُرْضُوهُ » : ضمير ( هُ ) به ( رسول ) برميگردد . ولي چون سخن از خدا و رسول در ميان است ، ميبايست ( يُرْضُوهُما ) گفته شود . امّا از آنجا كه راضيكردن پيغمبر عين راضيكردن خدا است ضمير مفرد به جاي ضمير مثنّي ذكر شده است ( نگا : نساء / 80 ) . همچنين ميتوان گفت : ( وَ اللهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ ) ، دو جمله است و ( اللهُ ) و ( رَسُولُ ) مبتدا بوده و خبر اوّلي به خاطر دلالت خبر دومي بر آن ، حذف شده است . تقدير چنين است : وَ اللهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ . مثل بيت زير : نَحْنُ بِما عِنْدَنا وَ أَنْتَ بِماعِنْدَ كَ راضٍ وَ الرَّأْيُ مُخْتَلِفٌ
آيه 63
متن آيه :
أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِداً فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ
ترجمه :
آيا ندانستهاند كه هركس با خدا و پيغمبرش دشمني و مخالفت كند ، سزاي او آتش دوزخ است و جاودانه در آن ميماند ؟ اين ( گرفتار آمدن به دوزخ ) رسوائي و خواري بزرگي است .
توضيحات :
« يُحَادِدْ » : دشمني و مخالفت كند . مراد اين است : كسي كه با انجام گناه نافرماني خود را نشان ميدهد ، انگار جبههگيري كرده است و خويشتن را در حدّي يعني جانبي ، و خدا را در حدّي قرار داده است ( نگا : مجادله / 5 و 20 و 22 ) . « الخِزْيُ » : خواري و رسوائي .
آيه 64
متن آيه :
يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِئُواْ إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ
ترجمه :
منافقان ( خدا و آيات و پيغمبر او را در ميان خود به مسخره ميگيرند و ) ميترسند كه سورهاي برضدّ ايشان نازل شود ( و علاوه از آنچه ميگويند ) آنچه را ( هم كه ) در دل دارند به رويشان بياورد و آشكارش سازد . بگو : هر اندازه ميخواهيد مسخره كنيد ، بيگمان خداوند آنچه را كه از آن بيم داريد ( و در پنهان داشتنش ميكوشيد ) آشكار و هويدا ميسازد .
توضيحات :
« يَحْذَرُ » : ميپرهيزند . ميترسند . « تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ » : برضدّ آنان نازل شود . « إِنَّ اللهَ مُخْرِجٌ . . . » : ( نگا : محمّد / 29و30 ) .
آيه 65
متن آيه :
وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ
ترجمه :
اگر از آنان ( درباره سخنان ناروا و كردارهاي ناهنجارشان ) بازخواست كني ، ميگويند : ( مراد ما طعن و مسخره نبوده و بلكه با همديگر ) بازي و شوخي ميكرديم . بگو : آيا به خدا و آيات او و پيغمبرش ميتوان بازي و شوخي كرد ؟ !
توضيحات :
« . . . نَخُوضُ » : بيقصد و غرض سخن ميگفتيم و صحبت مينموديم .
آيه 66
متن آيه :
لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَآئِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَآئِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُواْ مُجْرِمِينَ
ترجمه :
( بگو : با چنين معذرتهاي بيهوده ) عذرخواهي نكنيد . شما پس از ايمانآوردن ، كافر شدهايد . اگر هم برخي از شما را ( به سبب توبه مجدّد و انجام كارهاي شايسته ) ببخشيم ، برخي ديگر را نميبخشيم . زيرا آنان ( بر كفر و نفاق خود ماندگارند و در حق پيغمبر و مؤمنان ) به بزهكاري خود ادامه ميدهند .
توضيحات :
« بَعْدَ إِيمَانِكُمْ » : پس از آن كه اظهار ايمان كردهايد .
آيه 67
متن آيه :
الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
ترجمه :
مردان منافق و زنان منافق همه از يك گروه ( و يك قماش ) هستند . آنان همديگر را به كار زشت فرا ميخوانند و از كار خوب باز ميدارند و ( از بذل و بخشش در راه خير ) دست ميكشند . خدا را فراموش كردهاند ( و از پرستش او رويگردان شدهاند ) ، خدا هم ايشان را فراموش كرده است ( و رحمت خود را از ايشان بريده و هدايت خويش را از آنان دريغ داشته است ) . واقعاً منافقان فرمانناپذير ( و سركش و گناهكار ) هستند .
توضيحات :
« يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ » : دست خود را باز ميدارند . مراد اين است كه بخل ميورزند و به احسان و انفاق و بذل و بخشش نميپردازند . « الْفَاسِقُونَ » : كساني كه از فرمان خدا بيرون ميروند و عاصي و كافر و گمراه ميشوند .
آيه 68
متن آيه :
وَعَدَ الله الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ
ترجمه :
خداوند به مردان و زنان منافق ، و به همه كافران وعده آتش دوزخ داده كه جاودانه در آن ميمانند ، و دوزخ براي ( عِقاب و عذاب ) ايشان كافي است . ( علاوه از آن ) خدا آنان را نفرين و از رحمت خود به دور داشته و داراي عذاب هميشگي خواهند بود .
توضيحات :
« مُقيمٌ » : دائم . سرمدي . ناگسستني .
آيه 69
متن آيه :
كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُواْ أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالاً وَأَوْلاَداً فَاسْتَمْتَعُواْ بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلاَقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ بِخَلاَقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُواْ أُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الُّدنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
ترجمه :
( شما اي منافقان ! ) همانند كساني هستيد كه قبل از شما ميزيستند ( و در نفاق و كفر بر همديگر سبقت ميگرفتند و جز راه فسق و فجور نميپوئيدند ) . آنان از شما نيرومندتر و از اموال و فرزندان بيشتري برخوردار بودند و از قسمت خود ( در اين جهان گذران ، از لذائذ نامشروع و گناهان ) بسي استفاده كردند و ( عاقبت مردند و دنيا را به ديگران سپردند و شرمندگي بردند . هماينك شما نيز همچون ايشان از تقوا و ياد خدا دوري گزيدهايد و به راه هواها و هوسها رفتهايد و به گرداب شهوات افتادهايد و از محرّمات ) شما هم بهره خود را بردهايد همان گونه كه افراد پيش از شما بهره خود را بردند ، و به همان چيزي ( از پلشتيها و زشتيها ) فرو رفتهايد كه آنان بدان فرو رفتند . ايشان كردارشان در دنيا و آخرت پوچ و بيسود گشت و زيانبار ( هر دو جهان ) شدند . ( هان اگر به راه آنان رويد ، همچون ايشان شويد ) .
توضيحات :
« كَالَّذِينَ . . . » : خبر مبتداي محذوف است . تقدير چنين است : أَنتُمْ كَالَّذِينَ . « إسْتَمْتَعُوا » : بسيار سود جستند و لذّت بردند . از لذائذ جسماني و شهوات فاني بسي بهرهمند شدند . « خَلا » : بهره . نصيب . « خُضْتُمْ » : فرو رفتهايد . به باطل پرداختهايد و بدان وارد شدهايد . « كَالَّذِي » : موصول مفرد ( الَّذِي ) ، به جاي موصول جمع ( أَلَّذِينَ ) به كار رفته است . يا اين كه صفت موصوف محذوفي ، مانند : فَريق ، فَوْج ، و خَوْض است ، و تقدير چنين است : كَالْفَرِيقِ الَّذِي . . . كَالْخَوْضِ الَّذِي . يعني : همچون كساني كه . همچون باطلگرائيها و شهوتپرستيهائي كه .
آيه 70
متن آيه :
أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وِأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
ترجمه :
آيا ( اين گروه منافقان از سرگذشت ديگران عبرت نميگيرند ؟ مگر ) خبر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، شعيب ، و لوط بديشان نرسيده است ؟ پيغمبرانشان همراه با دلائل روشن به سويشان آمدند ( و به رهنمودشان پرداختند و آنان تكذيب و تكفيرشان كردند و به اندرزهايشان گوش ندادند و به روشنگريهايشان وقع و ارجي ننهادند و لذا به عذاب خدا گرفتار آمدند و نابود شدند ) و خدا بديشان ظلم و ستم نكرد ، بلكه آنان خودشان به خويشتن ظلم و ستم كردند .
توضيحات :
« قَوْم عَاد » : قوم هود است كه به وسيله بادهاي تند و وحشتزا نابود شدند ( نگا : اعراف / 65 و 71 ) . « قَوْم ثمود » : قَوْم صالح است كه با زلزلههاي ويرانگر هلاك شدند ( اعراف / 73 و 78 ) . « أَصْحَابِ مَدْيَنَ » : قوم شعيب است كه به وسيله آذرخش آسمان كشته شدند ( نگا : اعراف / 91 ) . « الْمُؤْتَفِكات » : زير و رو شدهها . مراد شهر و روستاي قوم لوط است كه با زلزله زير و رو گرديد ( نگا : حجر / 73 و 74 ، انبياء / 74 ، نجم / 53 ) . از ماده ( إِفْك ) به معني وارونهكردن چيزي و برگرداندن آن از راهي به راهي است ( نگا : احقاف / 22 ) . دروغ را إِفْك ميگويند ، چون دروغ قلب حقائق است ( نگا : نور / 11 ) .
آيه 71
متن آيه :
وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
ترجمه :
مردان و زنان مؤمن ، برخي دوستان و ياوران برخي ديگرند . همديگر را به كار نيك ميخوانند و از كار بد باز ميدارند ، و نماز را چنان كه بايد ميگزارند ، و زكات را ميپردازند ، و از خدا و پيغمبرش فرمانبرداري ميكنند . ايشان كسانيند كه خداوند به زودي ايشان را مشمول رحمت خود ميگرداند . ( اين وعده خدا است و خداوند به گزاف وعده نميدهد و از وفاي بدان هم ناتوان نيست . چرا كه ) خداوند توانا و حكيم است .
توضيحات :
« أوْلِيَآءُ » : ياران . ياوران .
آيه 72
متن آيه :
وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
ترجمه :
خداوند به مردان و زنان مؤمن بهشت را وعده داده است كه در زير ( كاخها و درختهاي ) آن جويبارها روان است و جاودانه در آن ميمانند ، و مسكنهاي پاكي را در بهشت جاويدان بدانان وعده داده است ( كه جاي ماندگاري هميشگي و زندگي سرمدي است . از همه مهمتر خداوند خوشنودي خود را بديشان وعده داده است كه ) خوشنودي خدا بالاتر از هر چيز است . پيروزي بزرگ همين است .
توضيحات :
« طَيِّبَةً » : پاكيزه و قشنگ و دلپسند . « عَدْنٍ » : جاي اقامت و ماندگاري . مراد بهشت جاويدان است كه سراي ماندن و زيستن واقعي و هميشگي است . « رِضْوَانٌ » : رضايت و خوشنودي . « ذلِكَ » : همه اينهائي كه گذشت ، يا اين كه خوشنودي خدا .
آيه 73
متن آيه :
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ
ترجمه :
اي پيغمبر ! با كافران و منافقان جهاد و پيكار كن ( تا ايشان را از كفر و نفاق برگرداني ) و بر آنان سخت بگير و ( با ايشان خشن باش . اين مجازات كنوني ايشان است و در آخرت ) جايگاهشان دوزخ است و چه بد سرنوشت و چه زشت جايگاهي است !
توضيحات :
« أُغْلُظْ عَلَيْهِمْ » : با كفّار به جهاد بيامان بپرداز ، و منافقان را سخت تهديد و سرزنش كن و حدود و مقرّرات خدا را درباره ايشان اجرا نما ( نگا : نور / 2 ) . « الْمَصِيرُ » : سرنوشت . جايگاه .
آيه 74
متن آيه :
يَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْراً لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَاباً أَلِيماً فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ
ترجمه :
منافقان به خدا سوگند ميخورند كه ( سخنان زنندهاي ) نگفتهاند ، در حالي كه قطعاً سخنان كفرآميز گفتهاند و پس از ايمان آوردن ، به كفر برگشتهاند و قصد انجام كاري كردهاند كه بدان نرسيدهاند ( و آن كشتن پيغمبر به هنگام مراجعه از جنگ تَبوك بود ) . چيزي كه اين منافقان را بر سر خشم آورد و سبب انتقام گرفتن آنان شود وجود ندارد ، مگر اين كه خدا و پيغمبرش به فضل و كرم خود آنان را ( با اعطاء غنائم كه هدف ايشان در زندگي است ) بينياز گرداندهاند ( و اين هم نبايد مايه خشم و انتقام ايشان شود ) . اگر آنان توبه كنند ، ( خداوند توبه ايشان را ميپذيرد و ) اين برايشان بهتر خواهد بود ، و اگر روي بگردانند ، خدا آنان را در دنيا و آخرت به عذاب بسيار دردناكي كيفر ميدهد ، و در سراسر روي زمين نه دوستي و نه ياوري خواهند داشت .
توضيحات :
« هَمُّوا » : قصد كردند . « مَا نَقَمُوا » : خشم نگرفتهاند . عيبجوئي نكردهاند ( نگا : مائده / 59 ) . « مِن فَضْلِهِ » : از مرحمت خدا و اعطاي پيغمبر از غنائم بديشان ( نگا : توبه / 59 ) . در اينجا سخن از فضل خدا و پيغمبر است ولي ضمير مفرد به جاي ضمير تثنيه به كار رفته است و بلامانع است ( نگا : توبه / 62 ) . « يَكُ » : مخفّف ( يَكُنْ ) است كه در اصل ( يَكُونُ ) و از افعال ناقصه است .
آيه 75
متن آيه :
وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ
ترجمه :
در ميان ( منافقان ) كساني هستند كه ( سوگند ميخورند و ) با خدا پيمان ميبندند كه اگر از فضل خود ما را بينياز كند ( و به نعمت و نوائي برساند ) بدون شكّ به صدقه و احسان ميپردازيم و از زمره شايستگان ( درگاه يزدان و نيكوكاران مردمان ) خواهيم بود .
توضيحات :
« عَاهَدَ اللهَ » : با خدا پيمان بست . « لَنَصَّدَّقَنَّ » : حتماً به صدقهدادن و احسانكردن و بخشش نمودن ميپردازيم . از باب تفعّل و اصل آن ( لَنَتَصَدَّقَنَّ ) است .
آيه 76
متن آيه :
فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُواْ بِهِ وَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعْرِضُونَ
ترجمه :
امّا هنگامي كه خدا از فضل خود ( ثروت و دارائي ) بدانان بخشيد ، بخل ورزيدند ( و چيزي نبخشيدند و به عهد خود وفا نكردند ، و هم از خدا و هم از خيرات ) سرپيچي كردند و روي گرداندند .
توضيحات :
« وَ هُم مُّعرِضُونَ » : اصلاً آنان مردماني هستند كه عادتشان روگرداني از طاعت است ، و گوش به فرمان خدا و دل به حقائق نميدهند .
آيه 77
متن آيه :
فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُواْ اللّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُواْ يَكْذِبُونَ
ترجمه :
خداوند نفاق را در دلهايشان پديدار و پايدار ساخت تا آن روزي كه خدا را در آن ملاقات ميكنند . اين به خاطر آن است كه پيمان خدا را شكستند و همچنين دروغ گفتند .
توضيحات :
« أَعْقَبَ » : برجاي نهاد . پديدار و پايدار كرد . « فَأَعْقَبَهُمْ . . . » : فاعل ميتواند خدا باشد و معني آن گذشت ، و ميتواند بخل و رويگرداني باشد كه در اين صورت معني چنين ميشود : اين بخل و رويگرداني ، نفاق را در دلهايشان تا روز رستاخيز متمكّن و برقرار ساخت تا در آن روز به سزاي عمل بد خود برسند ، و . . . « يَلْقَوْنَهُ » : خدا را ملاقات كنند . به سزاي عمل خود برسند . ضمير ( هُ ) به خدا يا به بخل برميگردد .
آيه 78
متن آيه :
أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللّهَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ
ترجمه :
مگر آنان نميدانستند كه خداوند راز و نجواي ايشان را ميداند و خدا بس آگاه از نهانيها و پنهانيها است ؟ ( و لذا نقض عهد و نيرنگ ايشان درباره مؤمنان از خدا مخفي نميماند ) .
توضيحات :
« نَجْوَاهُمْ » : نجوي ، سخن درگوشي . سخن پنهان از ديگران . سرّ و راز .
آيه 79
متن آيه :
الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ترجمه :
كساني كه مؤمنان ( ثروتمندي ) را كه مشتاقانه بيش از اندازه به خيرات و صدقات ميپردازند ، و مؤمنان ( فقيري ) را كه ( با وجود تنگدستي ) به كمكهاي مختصري دست مييازند ، مورد تمسخر قرار ميدهند ، خداوند ايشان را ( با كشف رسوائيها و پلشتيهايشان در پيش مردم ) مورد تمسخر قرار ميدهد و عذاب بسيار دردناكي خواهند داشت .
توضيحات :
« أَلَّذِينَ » : مبتدا و خبر آن ( فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ ، سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ ) يا ( وَ مِنْهُمْ ) مقدّر است و تقدير چنين است : وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يَلْمِزُونَ . « يَلْمِزُونَ » : عيبجوئي ميكنند . رخنه ميگيرند . « الْمُطَّوِّعِينَ » : اصل آن الْمُتَطَوِّعِينَ است به معني كساني كه بيش از اندازه لازم و واجب زكات ميدهند و احسان ميكنند . كساني كه مشتاقانه براي رضاي خدا خيرات و صدقات فراوان ميدهند . « جُهْدَهُمْ » : به اندازه تاب و توانشان . مراد مال اندكي است كه به قدر وسع و طاقت خود ميدهند . « سَخِرَ اللهُ مِنْهُمْ » : مراد مُشاكله است . يعني خداوند سزاي مسخرهكردنشان را ميدهد .
آيه 80
متن آيه :
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ
ترجمه :
چه براي آنان طلب آمرزش كني و چه نكني ، حتّي اگر هفتاد بار ( و دفعات بسيار ) براي آنان طلب آمرزش كني ، هرگز خداوند آنان را نميآمرزد . اين بدان خاطر است كه به خدا و پيغمبرش ايمان ندارند ( و سر از بند شريعت و ربقه اطاعت برتافتهاند ) و خداوند گروه بيرونروندگان از فرمان يزدان ( و آئين آسماني ) را ( به راه سعادت ) هدايت نميكند .
توضيحات :
« إِسْتَغْفِرْ » : از لحاظ لفظ امر است و از نظر معني مضارع . « إِسْتَغْفِرْ لَهُمْ أوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ . . . » : اگر خواستي براي آنان طلب آمرزش كن و يا مكن . چه براي آنان طلب آمرزش كني يا نكني . « سَبْعِينَ مَرَّة » : هفتاد بار . مراد كثرت است ؛ نه تحديد .
آيه 81
متن آيه :
فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ وَكَرِهُواْ أَن يُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَقَالُواْ لاَ تَنفِرُواْ فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّاً لَّوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ
ترجمه :
( منافقاني كه از رفتن به جنگ تبوك سر باز زدهاند و در خانههاي خود گرفتهاند و نشستهاند ، اين ) خانهنشينان ( منافق ) از اين كه از رسول خدا واپس كشيدهاند شادمانند ، و نخواستند با مال و جان در راه يزدان جهاد و پيكار كنند ( و دين خدا را ياري دهند . تا ميتوانند ديگران را از جنگ ميترسانند و با نشستنِ با خود تشويق مينمايند ) و ميگويند در گرما ( ي سوزان تابستان به سوي ميدان نبرد ) حركت نكنيد . ( اي پيغمبر ! بدانان ) بگو : اگر دانا بودند ميفهميدند كه آتش دوزخ بسيار گرمتر و سوزانتر ( از گرماي تابستان و از همه آتشهاي جهان ) است .
توضيحات :
« الْمُخَلَّفُونَ » : واپسماندگان . برجاي نشستگان . « مَقْعَد » : نشستن . مصدر ميمي است . « خِلافَ » : خلف . بعد ، در اين صورت ظرف است . به معني مخالفت هم آمده است كه در اين صورت مفعولله است ، و يا مصدر است و به معني مُخالِفينَ بوده و حال است . « الْحَرِّ » : گرما .
آيه 82
متن آيه :
فَلْيَضْحَكُواْ قَلِيلاً وَلْيَبْكُواْ كَثِيراً جَزَاء بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ
ترجمه :
( بگذار در اين جهان بر اثر مسخرهكردن مؤمنان ) اندكي بخندند و ( امّا لازم است بدانند كه بايد در آن جهان ) بسيار گريه كنند ، اين جزاي كارهائي است كه ميكنند .
توضيحات :
« فَلْيَضْحَكُوا . . . وَ لْيَبْكُوا » : مراد خبر است . يعني : مي خندند . و گريه ميكنند .
آيه 83
متن آيه :
فَإِن رَّجَعَكَ اللّهُ إِلَى طَآئِفَةٍ مِّنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُل لَّن تَخْرُجُواْ مَعِيَ أَبَداً وَلَن تُقَاتِلُواْ مَعِيَ عَدُوّاً إِنَّكُمْ رَضِيتُم بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُواْ مَعَ الْخَالِفِينَ
ترجمه :
هرگاه خداوند تو را ( از جنگ تبوك ) به سوي گروهي از آنان بازگرداند و ايشان از تو اجازه خواستند كه در ركاب تو به سوي جهاد حركت كنند ، بگو : هيچ گاه با من به جهاد نخواهيد آمد و هيچ وقت همراه من با هيچ دشمني نخواهيد جنگيد ( و اين افتخار نصيبتان نخواهد شد ) چرا كه شما نخستين بار به كنارهگيري و خانهنشيني خوشنود شديد ، پس با كنارهگيران و خانهنشينان بنشينيد ( و با پيرمردان و زنان و بيماران و كودكان باشيد ) .
توضيحات :
« رَجَعَ » : برگرداند . اين فعل از افعال ذو وجهين است ( نگا : اعراف / 150 / و طه / 40 ) . در اينجا متعدّي است . « رَضِيتُم بِالْقُعُودِ . . . » . بار اوّل بدون عذر از جهاد واپس كشيدند ، پس توبه شما پذيرفته نيست و . . . « الْخَالِفِينَ » : ماندگان . متخلّفان .
آيه 84
متن آيه :
وَلاَ تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَداً وَلاَ تَقُمْ عَلَىَ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُواْ وَهُمْ فَاسِقُونَ
ترجمه :
هرگاه يكي از آنان مُرد اصلاً بر او نماز مخوان و بر سر گورش ( براي دعا و طلب آمرزش و دفن او ) نايست ، چرا كه آنان به خدا و پيغمبرش باور نداشتهاند و در حالي مردهاند كه از دين خدا و فرمان الله خارج بودهاند .
توضيحات :
« لا تُصَلِّ عَلَيا أَحَدٍ مِّنْهُمْ . . . » : بر كسي از آنان نماز ميت مخوان . چرا كه نماز خواندن تو رحمت است و ايشان درخور رحمت نيستند ( نگا : توبه / 103 ) .
آيه 85
متن آيه :
وَلاَ تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلاَدُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ أَن يُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ
ترجمه :
اموال و اولادشان تو را به شگفت نيندازد . خداوند ميخواهد آنان را با آن در دنيا ( با رنجها و بلاهائي كه در جمعآوري اموال ، و غمها و اندوههائي كه در پرورش اطفال متحمّل ميشوند ) شكنجه دهد ، ( و به سبب اشتغال به اموال و اولاد از آخرت غافل بشوند ) و جانشان برآيد در حالي كه كافر باشند ( و در نتيجه دنيا و آخرت را از دست بدهند ) .
توضيحات :
« تَزْهَقَ » : بيرون رود . برآيد .
آيه 86
متن آيه :
وَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَجَاهِدُواْ مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُوْلُواْ الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُواْ ذَرْنَا نَكُن مَّعَ الْقَاعِدِينَ
ترجمه :
هنگامي كه سورهاي نازل گردد ( و آنان را دعوت كند ) كه در ايمان خود به خدا اخلاص داشته باشيد و به همراه پيغمبرش به جهاد بپردازيد ثروتمندان ايشان از تو اجازه ميخواهند ( كه به جهاد نروند و ) ميگويند : بگذار با خانهنشينان ( معذور ، در مدينه ) بمانيم .
توضيحات :
« أُوْلُوا الطَّوْلِ » : ثروتمندان . مقتدران بر جهاد با مال و جان . « الطَّوْلِ » : قدرت . ثروت . امكانات . « ذَرْنَا » : ما را رها كن .
آيه 87
متن آيه :
رَضُواْ بِأَن يَكُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَفْقَهُونَ
ترجمه :
آنان بدين خوشنودند كه با زنان خانهنشين ( و پيران و بيماران و كودكان ) باقي بمانند . دلهايشان ( با خوف و نفاق ) مهر زده شده است و لذا نميفهمند ( كه عزّت دنيا و سعادت آخرت در جهاد و پيروي از پيغمبر است و بس ) .
توضيحات :
« الْخَوَالِفِ » : جمع خالِفَة ، بازماندگان . مراد زنان است چون در خانه ميمانند . « طُبِعَ عَلَيا قُلُوبِهِمْ » : بر دلهايشان مهر زده شده است . مراد اين است كه دلهايشان از فهم حقيقت و دريافت گفتار و كردار درست بسته است .
آيه 88
متن آيه :
لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُوْلَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
ترجمه :
ولي پيغمبر و مؤمناني كه با او هستند ، با مال و جان خود به جهاد ميپردازند ( تا خدا را از خود خوشنود سازند و دين خدا را بالا برند ) . همه خوبيها و نيكيها ( از قبيل : پيروزي و غنيمت دنيا ، و بهشت و كرامت آخرت ) از آن ايشان است ، و آنان بيگمان رستگارانند .
توضيحات :
« الْخَيْرَاتُ » : انواع منافع . خوبيها و نيكيهاي هر دو جهان .
آيه 89
متن آيه :
أَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
ترجمه :
خداوند براي آنان باغهاي ( بهشت ) را آماده كرده است كه جويبارها در ( زير كاخها و درختان ) آن روان است و جاودانه در آن ميمانند . اين است پيروزي بزرگ و رستگاري سترگ .
توضيحات :
« الْفَوْزُ » : رستگاري . پيروزي . رسيدن به آرزوها و خوبيها .
آيه 90
متن آيه :
وَجَاء الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَقَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ترجمه :
عذرخواهان اعراب ( باديهنشين ، كه داراي عذرهاي درست و پذيرفتني هستند ، به پيش تو ) آمدهاند تا بديشان اجازه داده شود ( كه در جهاد شركت نكنند . و امّا گروه ديگري از آنان كه كافرند ، حتي زحمت آمدن به پيش شما را هم به خود نميدهند ) و در خانه نشستهاند و ( در اظهار ايمان ) به خدا و پيغمبرش دروغ گفتهاند . به افراد كفرپيشه آنان عذاب بسيار دردناكي خواهد رسيد .
توضيحات :
« الْمُعَذِّرُونَ » : عذرخواهان . عذرتراشان . « جَآءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ . . . » : برخي چنين عربهاي باديهنشيني را صادق و برخي كاذب ميدانند . اگر صادق به حساب آيند ، « قَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا . . . » : غير از ايشانند ، و معني آن در بالا گذشت . اگر كاذب به حساب آيند ، گروه دومي در ميان نيست و معني چنين ميشود : عذرتراشان منافق باديهنشين به پيش تو آمدهاند تا بديشان اجازه شركت نكردن در جهاد داده شود . بدينوسيله ميبيني كساني خانهنشيني گزيدهاند كه در اظهار ايمان به خدا و پيغمبرش دروغ گفتهاند . به چنين افراد باديهنشيني عذاب بسيار دردناكي خواهد رسيد .
آيه 91
متن آيه :
لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَاء وَلاَ عَلَى الْمَرْضَى وَلاَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ترجمه :
بر ناتوانان و بيماران و كساني كه چيزي ندارند كه آن را صرف جهاد كنند ( و با آن خويشتن را براي جهاد آماده سازند ) گناهي نيست ( و عذرشان مقبول و جهدشان مشكور است ) هرگاه اينان با خدا و پيغمبرش خالص باشند ( و در دينشان شكّ و شبههاي نبوده و آنچه در توان دارند از خدا و پيغمبرش دريغ ندارند . آنان در اين صورت نيكوكارند و ) بر نيكوكاران هيچ راهي ( براي سرزنش و گناهكار قلمداد كردنشان ) وجود ندارد . و خداوند داراي مغفرت بيشمار و رحمت بسيار است .
توضيحات :
« الْمَرْضَيا » : جمع مريض ، بيماران . « حَرَجٌ » : گناه . ايراد . « نَصَحُوا » : خالص و مخلص شدند . از مصدر ( نصح ) به معني خلوص . « مَا عَلَي الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ » : اين جمله جنبه ضربالمثل را دارد . حرف ( مِنْ ) زائد و براي تأكيد است . يعني : سرزنشگران راهي براي سرزنش محسنان ندارند . و . . .
آيه 92
متن آيه :
وَلاَ عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّواْ وَّأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ يَجِدُواْ مَا يُنفِقُونَ
ترجمه :
همچنين ايراد و گناهي نيست بر كساني كه وقتي به پيش تو آمدند تا آنان را بر مركبي سوار كني ( و به جهاد روانه سازي . ولي ) تو گفتي : مركبي ندارم كه شما را بر آن سوار كنم . ايشان برگشتند ، در حالي كه چشمانشان از غم ( فوت افتخار جهاد ) پر از اشك بود ( و افسوس ميخوردند ) چون چيزي نداشتند كه آن را صرف جهاد كنند .
توضيحات :
« إِذَا مَا » : وقتي كه . « أَتَوْكَ » : نزد تو آمدند . « حَزَناً » : از غم . مفعولله است . « أَلاّ يَجِدُوا . . . » : مفعولله ( حَزَناً ) است .
آيه 93
متن آيه :
إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاء رَضُواْ بِأَن يَكُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ
ترجمه :
تنها راه ( رخنه و شكنجه ) به روي كساني باز است كه از تو اجازه ميخواهند ( در جهاد شركت نكنند ) در حالي كه ثروتمند و قدرتمندند ، ( و ميتوانند ساز و برگ جنگ را تهيّه كنند و در ميدان نبرد برزمند ) . آنان بدين خوشنودند كه با زنان ( و سالخوردگان و كودكان و بيماران ) باقي بمانند . خداوند دلهايشان را مهر زده است ( چرا كه آنان دلهايشان را بر روي حقائق بستهاند و از ترس با ضعيفان در خانه نشستهاند ) و آنان نميدانند ( كه چه سرانجام بدي و عاقبتِ وخيمي در دنيا و آخرت متوجّه ايشان به سبب تخلّف از فرمان و عدم شركت آنان در جنگ است ) .
توضيحات :
« إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَي الَّذِينَ . . . » : كساني مورد بازخواست قرار ميگيرند و لومه و عقاب ميشوند كه .
آيه 94
متن آيه :
يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُل لاَّ تَعْتَذِرُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
ترجمه :
وقتي كه به سوي آنان ( از جنگ تبوك ) برگرديد ، ايشان شروع به عذرآوري ميكنند ( و دروغها به هم ميبافند . بديشان ) بگو : عذرخواهي مكنيد . ما هرگز به شما باور نميكنيم . خداوند ما را از خبرهايتان آگاه ساخته است ( و برخي از دروغها و ترفندهايتان را به پيغمبر وحي كرده است . اين همه دروغ و عذرخواهي چرا ، سخن كوتاه كنيد و در عمل كوشيد كه ) خدا و پيغمبرش عمل شما را خواهند ديد . ( اگر كردارتان گواهي بر صلاح و تقوايتان داد و بيانگر توبه حقيقي شما از نفاق گرديد ، از همان مزايائي برخوردار ميشويد كه ساير مؤمنان برخوردارند ، و اگر باز هم به نفاق خود ادامه داديد ، با شما همان شدّت و حدّت و جهاد و پيكاري خواهد شد كه با كافران ميگردد . اين در اين جهان ، و امّا ) پس از اين ( جهان ؛ يعني در آخرت ) به سوي خدا برگردانده ميشويد كه آگاه از پنهان و آشكار ( همگان و ظاهر و باطن شما منافقان ) است و شما را از آنچه انجام ميدادهايد باخبر ميسازد ( و پاداش و پادافره اعمال و اقوالتان را ميدهد ) .
توضيحات :
« لَن نُّؤْمِنَ لَكُمْ » : به شما باور نداريم و تصديقتان نميكنيم . « نَبَّأَنَا » : ما را باخبر كرده است . « سَيَرَي اللهُ . . . » : مراد اين است كه آينده صدق يا كذب شما را روشن خواهد ساخت ، و كردارتان بر گفتارِ راست يا دروغ شما گواهي خواهد داد .
آيه 95
متن آيه :
سَيَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَكُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُواْ عَنْهُمْ فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاء بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ
ترجمه :
هنگامي كه به سوي آنان بازگرديد ، براي شما به خدا سوگند خواهند خورد ( كه معذرتهايشان راست و درست است ) تا از آنان صرف نظر كنيد . ( ولي از كار آنان غافل مشويد و از آنان در مگذريد و ) از ايشان دوري گزينيد ، بيگمان آنان پليدند ( و داراي نيّت و هدف ناپاكي هستند ) و به كيفر كارهائي كه ميكنند جايگاهشان دوزخ است .
توضيحات :
« إِنقَلَبْتُمْ » : برگشتيد . « لِتُعْرِضُوا . . . فَأَعْرِضُوا » : اين دو فعل از مصدر اعراض بوده و در اوّلي به معني : صرف نظر كردن و عفونمودن ، و در دومي به معني : رويگرداني و دوري كردن به كار رفته است . « رِجْسٌ » : خبيث . پليد ( نگا : مائده / 90 ) . همان گونه كه بايد انسان خود را از كثافات مادي بپرهيزد ، لازم است خويشتن را از نجاسات معنوي هم دور نگهدارد .
آيه 96
متن آيه :
يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْاْ عَنْهُمْ فَإِن تَرْضَوْاْ عَنْهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ
ترجمه :
براي شما سوگندها ميخورند تا از آنان درگذريد و خوشنود شويد . تازه اگر هم شما از آنان درگذريد و خوشنود شويد ، خداوند ( از ايشان خشمگين است و ) از گروهي كه سر از فرمان تافته و بر دين شوريده باشند ، در نميگذرد و خوشنود نميشود .
توضيحات :
« الْفَاسِقِين » : شوريدگان بر دين . بيرونروندگان از آئين و فرمان يزدان .
آيه 97
متن آيه :
الأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْراً وَنِفَاقاً وَأَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُواْ حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ترجمه :
باديهنشينان عرب ، كفر و نفاقشان شديدتر است از ( كفر و نفاق شهرنشينان عرب . زيرا سنگدلتر و جفاپيشهترند و با اهل خير و صلاح نشست و برخاست كمتري دارند ) و آنان بيشتر سزاوارند كه از مقرّرات و قوانين چيزي بيخبر باشند كه خداوند بر پيغمبرش نازل كرده است . خداوند آگاه ( از احوال بندگان ، اعم از مؤمنان و كافران و منافقان ، و ) حكيم ( در كار خود ، از جمله تعيين سزا و جزاي مردمان ) است .
توضيحات :
« الْأَعْرَابُ » : عربهاي باديهنشين ( نگا : توبه / 90 ) . « أَجْدَرُ » : سزاوارتر . درخور و شايستهتر . « حُدُودَ » : احكام و شرائع . اوامر و نواهي . فرائض و واجبات . « أَجْدَرُ أَلاّ يَعْلَمُوا » : سزد كه ندانند و بيخبر بمانند .
آيه 98
متن آيه :
وَمِنَ الأَعْرَابِ مَن يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ مَغْرَماً وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ عَلَيْهِمْ دَآئِرَةُ السَّوْءِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
ترجمه :
برخي از باديهنشينان ( منافق ) عرب ، چيزي را كه ( در راه خدا ) صرف ميكنند ، زيان ميدانند ( چرا كه به ثواب آن ايمان ندارند ) ، و چشم به راه ( حوادث دردناك و ) بلايا و مصائب ( خوفناكي ) هستند كه شما را از هر سو احاطه دهند ( و له و لوردتان كنند ) - بلاها و مصيبتها گريبانگير خودشان باد - ( چون مردمان بدخواه و تنگچشم و منافقي هستند ، تيرهروزيها و ناكاميها و بدبختيها تنها به سراغ آنان ميرود ) . خداوند شنوا و دانا است ( و لذا نيّات و اقوال و افعال ايشان را ميداند و ميشنود ) .
توضيحات :
« يَتَّخِذُ » : به حساب ميآورد . به شمار ميآورد . « مَغْرَماً » : زيان و ضرر . « يَتَرَبَّصُ » : انتظار ميكشد . « الدَّوَآئِرَ » : جمع دائرة ، بلايا و مصائب روزگار . « السَّوْء » : هرگونه شر و بلا و زيان و ضرري كه مايه بدحالي انسان شود . « دَآئِرَةُ السَّوْءِ » : بلاي بد . اضافه موصوف به صفت است ( نگا : مريم / 28 ) و جنبه مبالغه دارد . از قبيل : رَجُلُ صدق . برخي گفتهاند . واژه ( دائِرَة ) داراي همان معني است كه واژه ( السَّوْء ) بيانگر آن است . در اين صورت اضافه به خاطر بيان و تأكيد است .
آيه 99
متن آيه :
وَمِنَ الأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ترجمه :
در ميان عربهاي باديهنشين ، كساني هم هستند كه به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند و چيزي را كه ( در راه خدا ) صرف ميكنند مايه نزديكي به خدا و سبب دعاي پيغمبر ( در حق خود ) ميدانند ( و دعاي پيغمبر مايه سعادت محسنان و خير و بركت عُمر و روزي ايشان است ) . هان ! بيگمان صرف پول ( در راه خدا ، و دعاهاي رسول ) مايه تقرّب آنان ( در پيشگاه خداوند ) است . ( به طور قطع ) خداوند آنان را غرق رحمت خود خواهد كرد ، چرا كه خداوند آمرزنده ( گناهان و ) مهربان ( در حق بندگان ) است .
توضيحات :
« قُرُبَاتٍ » : جمع قُرْبَة ، به معني تقرّب يا چيزي است كه مايه تقرّب ميگردد . منصوب است چون مفعول دوم ( يَتَّخِذُ ) است ، و جمع آمدن آن با توجّه به انواع خوبيها و راههاي گوناگون آنها است . « صَلَوَاتِ » : جمع صَلاة ، دعاها . « إِنَّها » : مرجع ضمير ( ها ) واژه نفقه است كه از ( صَلَوات ) مفهوم ميگردد و با توجّه به معني ، ضمير مؤنّث به كار رفته است . برخي هم مرجع آن را ( صَلَوات ) دانستهاند .
آيه 100
متن آيه :
وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
ترجمه :
پيشگامان نخستين مهاجران و انصار ، و كساني كه به نيكي روش آنان را در پيش گرفتند و راه ايشان را به خوبي پيمودند ، خداوند از آنان خوشنود است و ايشان هم از خدا خوشنودند ، و خداوند براي آنان بهشت را آماده ساخته است كه در زير ( درختان و كاخهاي ) آن رودخانهها جاري است و جاودانه در آنجا ميمانند . اين است پيروزي بزرگ و رستگاري سترگ .
توضيحات :
« السَّابِقُونَ » : پيشگامان . سبقتگيرندگان بر ديگران در ايمان و هجرت و نصرت . مراد مهاجراني است كه پيش از صلح حُدَيْبِيّه هجرت كردند و با جان و مال در راه خدا كوشيدند ، و نيز انصاري است كه در عقبه اوّل و دوم با پيغمبر بيعت كردند و يا اين كه هنگام قدوم پيغمبر به مدينه ايمان آوردند . « وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ . . . » : مراد كساني است كه به دنبال اين پيشگامان مهاجر و انصار ايمان آوردند و در اقوال و افعال ، صادقانه از چنين پيشوايان پيشتاز پيروي كردند . تابعين و همه مؤمناني كه از كردار نيك و رفتار پسنديده مهاجران و انصار بزرگوار در تمام امكنه و اعصار تا آخر روزگار پيروي ميكنند .
آيه 101
متن آيه :
وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ
ترجمه :
در ميان عربهاي باديهنشين اطراف ( شهر ) شما ، و در ميان خود اهل مدينه ، منافقاني هستند كه تمرين نفاق كردهاند و در آن مهارت پيدا نمودهاند . تو ايشان را نميشناسي و بلكه ما آنان را ميشناسيم . ايشان را ( در همين دنيا ) دو بار شكنجه ميدهيم ( : يكبار با پيروزي شما بر دشمنانتان كه مايه درد و حسرت و خشم و كين آنان ميگردد ، و بار دوم با رسواكردن ايشان به وسيله پردهبرداري از نفاقشان ) . سپس ( در آخرت ) روانه عذاب بزرگي ميگردند ( و به دوزخ گرفتار ميآيند ) .
توضيحات :
« مَرَدُوا » : تمرين ديدهاند و چيرگي و مهارت پيدا كردهاند . « مَرَّتَيْنِ » : دوبار : غيظ و خشم ناشي از پيروزي مسلمانان كه آنان را ميتركاند ، و رسوائي اجتماعي ناشي از پردهبرداري از نفاق ايشان . بلاها يا رسوائيهاي دوران زندگي ، و عذاب وقت مرگ و داخل قبر ( نگا : انفال / 50 و توبه / 55 و 57 ) . « يُرَدُّونَ » : بازگردانده ميشوند . مراد به دوزخ حوالت كردن و در جهنّم انداختن ايشان است ( نگا : بقره / 85 ) .
آيه 102
متن آيه :
وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ترجمه :
مردمان ديگري هم هستند كه ( نه از پيشگامان نخستين ، و نه از منافقين بشمارند و ) به گناهان خود اعتراف ميكنند ، و كار خوبي را با كار بدي ميآميزند ( و گاهي به حسنات و زماني به سيّئات دست مييازند ) اميد است كه خداوند توبه آنان را بپذيرد ( و احساس شرمندگي چنين كساني از گناه ، و هراس آنان از عقاب و عذاب ، و تصميم ايشان بر اين كه به سوي گناه نروند ، سبب گردد كه ديگر دچار معصيت نشوند و مشمول مغفرت و مرحمت خدا شوند . چرا كه ) بيگمان خداوند داراي مغفرت فراوان و رحمت بيكران است .
توضيحات :
« ءَاخَرُونَ » : ديگران . مراد گروه سومي غير از دو گروه پيشين يعني پيشگامان نخستين و منافقان داخل و خارج مدينه است .
آيه 103
متن آيه :
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
ترجمه :
( اي پيغمبر ! ) از اموال آنان ( كه به گناه خود اعتراف دارند و در صدد كاهش بديها و افزايش نيكيهاي خويش ميباشند ) زكات بگير تا بدين وسيله ايشان را ( از رذائل اخلاقي ، و گناهان ، و تنگچشمي ) پاك داري ، و ( در دل آنان نيروي خيرات و حسنات را رشد دهي و درجات ) ايشان را بالا بري ، و براي آنان دعا و طلب آمرزش كن كه قطعاً دعا و طلب آمرزش تو مايه آرامش ( دل و جان ) ايشان ميشود ( و سبب اطمينان و اعتقاد بيشترشان ميگردد ) و خداوند شنواي ( دعاي مخلصان و ) آگاه ( از نيّات همگان ) است .
توضيحات :
« صَدَقَة » : زكات . آنچه مؤمن براي نزديكي به خدا صرف ميكند . « صَلِّ عَلَيْهِمْ » : براي ايشان دعا كن . « صَلاتَكَ » : دعاي تو . « سَكَنٌ » : رحمت . آرامش خاطر .
آيه 104
متن آيه :
أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
ترجمه :
آيا نميدانند كه تنها خدا است كه توبه ( توبهكاران راستين ) و زكات و صدقه ( مؤمنان مخلصين ) را ميپذيرد ، و فقط او است كه بسيار توبهپذير و مهربان است ؟
توضيحات :
« يَأخُذُ » : در اينجا به معني ميپذيرد و پاداش آن را ميدهد ( نگا : ذاريات / 16 ) . رابطه لطيفي ميان ( خُذْ ) در آيه قبلي ، و ( يَأْخُذُ ) در اين آيه است ، و آن اين كه پيغمبر همان چيزي را دريافت ميدارد كه خدا بدان دستور ميدهد .
آيه 105
متن آيه :
وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
ترجمه :
بگو : ( هرچه ميخواهيد ) انجام دهيد ( خواه نيك ، خواه بد . امّا بدانيد كه ) خداوند اعمال ( ظاهر و باطن ) شما را ميبيند ( و آنها را به حساب شما ميگيرد ) و پيغمبر و مؤمنان اعمال ( ظاهر ) شما را ميبينند و ( به نسبت خوبي و بدي ، با شما دوستي يا دشمني ميورزند . اين در دنيا ، و امّا ) در آخرت به سوي خدا برگردانده ميشويد كه آگاه از پنهان و آشكار ( همگان و ديدني و ناديدني جهان ) است و شما را بدانچه ميكنيد مطلع ميسازد ( و پاداش و پادافره اعمال و اقوال شما را ميدهد ) .
توضيحات :
« قُلْ » : فعل ( قُلْ ) عطف بر فعل ( خُذْ ) در آيه 103 است . « فَسَيَرَي اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ » : خدا از كارتان آگاه است ، چون حاضر در همهجا و ناظر بر همهچيز است . پيغمبر و مؤمنان هم از كارتان مطلع ميشوند ، چرا كه انسان هر عملي را انجام دهد - خواه ناخواه - ظاهر خواهد شد . اعمالتان از ديد خدا پنهان نميماند و در روز قيامت پيغمبر و مؤمنان هم از كردارتان باخبر ميگردند ( نگا : آلعمران / 179 ، اعراف / 188 ، توبه / 94 ، نمل / 65 ، احقاف / 9 ، حاقّه / 18 ، الطارق / 9 ، العاديات / 10 ) .
آيه 106
متن آيه :
وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ترجمه :
و گروه ديگري ( از متخلّفان از جهاد ) هستند كه به فرمان خدا واگذار گرديدهاند ( و مردم بايد در انتظار بمانند تا ببينند كه دستور خدا درباره اين دسته كه بدون عذر از جهاد بازپس ماندهاند چه باشد ) يا خدا ايشان را به گناه خود ميگيرد و يا بر آنان ميبخشايد . خداوند آگاه ( از احوال و نيّات آنان بوده و ) حكيم است ( و برابر حكمت خود ، بندگان را ثواب يا عقاب ميدهد ) .
توضيحات :
« ءَاخَرُونَ » : دسته ديگري كه غير از دسته مذكور در آيه 102 ميباشند كه بدون عذر از جهاد واپس كشيدند و بعدها پشيمان گشتند و عذرتراشي هم ننمودند و به فرمان پيغمبر از همنشيني و گفتگوي با اصحاب و حتّي نزديكي با زنان خود محروم شدند ، تا فرمان خدا در آيه 118 در رسيد و ايشان را بخشيد . « مُرْجَوْنَ » : به تأخير انداختهشدگان . واگذارشدگان . جمع ( مُرْجي ) است كه اسم مفعول است و از مصدر ( إرجاء ) . اصل آن ( رجو ) يا ( رجا ) ميباشد ( نگا : اعراف / 11 و احزاب / 51 ) .
آيه 107
متن آيه :
وَالَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِداً ضِرَاراً وَكُفْراً وَتَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَاداً لِّمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَيَحْلِفَنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَاللّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
ترجمه :
و ( از ميان منافقان ) كساني هستند كه مسجدي را بنا كردند و منظورشان از آن ، زيان ( به مؤمنان ) و كفرورزي ( در آن ) و تفرقهاندازي ميان مؤمنان ( و درهم كوبيدن صفوف مسلمانان ) و كمينگاه ساختن براي كسي بود كه قبلاً با خدا و پيغمبرش جنگيده بود و ( علم طغيان برافراشته بود ) سوگند هم ميخوردند كه نظري جز نيكي نداشتهاند ( و تنها مرادشان خدمت به مردمان و اقامه نماز در آن بوده و بس ) امّا خداوند گواهي ميدهد كه آنان ( در سوگند خود ) دروغ ميگويند .
توضيحات :
« الَّذِينَ . . . » : عطف بر ماسبق است و تقدير آن چنين است : وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً . « ضِراراً » : زيان رساندن . مفعولله است . « إِرْصَاداً » : در كمين نشستن . « الْحُسْنَيا » : كار نيك . علّت تأنيث آن اين است كه در اصل ( ألْخَصْلَة الْحُسْنَيا ) بوده و موصوف حذف شده و صفت به جاي آن نشسته است . آيه مذكور درباره گروهي از منافقان است كه وقتي مسجد قبا در مدينه ساخته شد ، ابوعامر نامي ايشان را بر آن داشت كه منافقان براي چشم هم چشمي با كساني كه مسجد قباء را ساختند ، و براي گردهمائي و رايزني عليه اسلام و مؤمنان ، مسجدي بسازند . بعد از اتمام آن از پيغمبر درخواست كردند كه در چنين مسجدي كه بعدها مسجد ضرار نام گرفت نماز بخواند . امّا وحي آسمان نقاب از چهره آنان برداشت و پيغمبر چه رسد به اين كه در آن نماز نخواند ، دستور داد كه آن را بسوزانند و زبالهدانش نمايند .
آيه 108
متن آيه :
لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ
ترجمه :
( اي پيغمبر ! ) هرگز در آن ( مسجد ضرار ) نايست و نماز مگذار . مسجدي ( مانند مسجد قبا ) كه از روز نخست بر پايه تقوا بنا گرديده است ( و مراد سازندگان آن تنها رضاي الله بوده است ) سزاوار آن است كه در آن برپاي ايستي و نماز بگزاري . در آنجا كساني هستند كه ميخواهند ( جسم و روح ) خود را ( با اداي عبادتِ درست ) پاكيزه دارند و خداوند هم پاكيزگان را دوست ميدارد .
توضيحات :
« لا تَقُمْ فيهِ . . . » : در آن به عبادت نايست . در آن نماز مخوان ( نگا : نساء / 102 ) . اصلاً در آن توقّف مكن و ممان . « أَحَقُّ » : اين واژه گرچه افعل التفضيل است ولي در اينجا مراد مقايسه ميان ( شايسته ) و ( شايستهتر ) نيست ؛ بلكه مقايسه ميان ( شايسته ) و ( ناشايسته ) است ؛ لذا در اينجا ( أَحَقُّ ) به معني شايسته است ؛ نه شايستهتر ( نگا : فرقان / 24 ) .
آيه 109
متن آيه :
أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىَ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
ترجمه :
آيا كسي كه شالوده آن ( مسجد ) را بر پايه تقوا و پرهيز از ( مخالفت فرمان ) خدا و ( جلب ) خوشنودي ( او ) بنياد نهاده است ، ( كارش ) بهتر است يا كسي كه شالوده آن را بر لبه پرتگاه شكافته و فرو تپيدهاي بنياد نهاده است و ( هر آن با فرو ريختن خود ) او را به آتش دوزخ فرو مياندازد ؟ خداوند مردمان ستمپيشه را ( به چيزي كه خير و صلاح ايشان در آن باشد ) هدايت نميكند .
توضيحات :
« بُنْيَان » : پايه . شالوده . مصدر است و به معني اسم مفعول به كار رفته است . يعني بناء به معني مبني . « بُنْيَانَهُ » : شالوده مسجد . شالوده دين خود . « شَفا » : لبه . كناره ( نگا : آلعمران / 103 ) . « جُرُفٍ » : گودال . پرتگاه . « هَارٍ » : شكافته و مشرف به سقوط ، از ماده ( هور ) و در آن قلبالمكان شده است و لامالفعل و عينالفعل به جاي همديگر به كار رفته است . « فَانْهارَ بِهِ » : پرتگاه ، ساختمان و صاحب آن را با خود به پائين انداخت . برخي معني آيه را چنين بيان كردهاند : آيا كسي كه پايه دين خود را بنياد نهاده است بر شالوده استوار كه تقوا و كسب رضاي خدا يا طاعت و عبادت است ، بهتر است ، يا كسي كه آن را بر ضعيفترين و سستترين شالوده بنياد نهاده است كه او را به دوزخ مياندازد و . . .
آيه 110
متن آيه :
لاَ يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْاْ رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَن تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ترجمه :
بنائي را كه خودشان برپا كردهاند همواره به عنوان ( يك عامل شكّ و ترديد ، يا يك نتيجه ) شكّ و ترديد ، در قلوب آنان باقي ميماند ، مگر اين كه دلهايشان قطعه قطعه شود ( و بميرند ، و يا اين كه توبه كنند و به سوي خدا برگردند ) و خدا آگاه ( از هر چيزي و ) حكيم ( در افعال و دادن جزا و سزاي هركسي ) است .
توضيحات :
« رِيبَةً » : شكّ و ترديد . خبر لايَزالُ است . « إِلاّ » : به معني ( إِلي ) است . « تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ » : دلهايشان پاره پاره شود . دل از كفر بركنند و توبه كنند . فعل ( تَقَطَّعَ ) مضارع است و تائي از اوّل آن حذف شده است . آيه را چنين هم معني كردهاند : اين بناي ايشان هرقدر بيشتر بماند ، آنان بيشتر در ميان مسلمانان شكّ و ترديد ميپراكنند .
آيه 111
متن آيه :
إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّاً فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
ترجمه :
بيگمان خداوند ( كالاي ) جان و مال مؤمنان را به ( بهاي ) بهشت خريداري ميكند . ( آنان بايد ) در راه خدا بجنگند و بكشند و كشته شوند . اين وعدهاي است كه خداوند آن را در ( كتابهاي آسماني ) تورات و انجيل و قرآن ( به عنوان سند معتبري ثبت كرده است ) و وعده راستين آن را داده است ، و چه كسي از خدا به عهد خود وفاكنندهتر است ؟ پس به معاملهاي كه كردهايد شاد باشيد ، و اين پيروزي بزرگ و رستگاري سترگي است .
توضيحات :
« إِشْتَرَيا » : خريداري كرده است . معمولاً فعل ماضي در معاملات معني مضارع دارد ؛ لذا ميتوان آن را ( خريداري ميكند ) معني كرد . « يُقَاتِلُونَ » : ميجنگند . فعل مضارع در اينجا ميتواند معني امر داشته باشد : بايد بجنگند . « وَعْداً » : مفعول مطلق فعل محذوف ( وَعَدَ ) است . « حَقّاً » : مفعول مطلق فعل محذوف ( اَحَقَّ ) يا صفت ( وَعْداً ) است ( نگا : نساء / 122 ) . « أَوْفي » : وفاكنندهتر . « إِسْتَبْشِرُوا » : شادمان باشيد . شاد و خوشنود باشيد . « ذلِكَ » : اين معاملهاي كه خريدار خدا ، فروشندگان مؤمنان ، كالا اموال و انفس مسلمانان ، بها بهشت جاويدان ، و سند گفته خداوند سبحان و ثبت در تورات و انجيل و قرآن است .
آيه 112
متن آيه :
التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه :
( از جمله اوصاف اين مؤمنان و سائر مسلمانان اين است كه ) آنان توبهكننده ( از معاصي ) ، پرستنده ( دادار ) ، سپاسگزار ( پروردگار ) ، گردنده ( در زمين و انديشمند در آفاق و انفس ) ، نمازگزار ، دستوردهنده به كار نيك ، بازدارنده از كار بد ، و حافظ قوانين خدا ميباشند . ( اي پيغمبر ! ) مژده بده به مؤمنان ( به چيزهائي كه خارج از توصيف و تعريف و به دور از فهم مردمان است ) .
توضيحات :
« الْتَّآئِبُونَ » : توبهكنندگان . خبر مبتداي محذوف يا مبتداي خبر محذوف است و تقدير چنين است : هُمُ التَّآئِبُونَ . . . التَّآئِبُونَ الْعَابِدُونَ . . . مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَيْضاً ( نگا : نساء / 95 و حديد / 10 ) . « السَّآئِحُونَ » : گردندگان در زمين براي اطّلاع از آثار و درس گرفتن و عبرت آموختن از تاريخ گذشتگان و ديدن عجائب و غرائب جهان ( نگا : انعام / 11 ، توبه / 2 ) . روزهداران ( نگا : تحريم / 5 ) . « الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللهِ » : محافظان قوانين خدا . اجراكنندگان احكام و شرائع الله . « بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ » : مژده بده به مؤمنان . مورد مژده محذوف است و اشاره بدان دارد كه بيرون از حدود شُمار و گفتار و پندار است كه بهشت و رضاي كردگار است .
آيه 113
متن آيه :
مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَن يَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُواْ أُوْلِي قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ
ترجمه :
پيغمبر و مؤمنان را نسزد كه براي مشركان طلب آمرزش كنند ، هرچند كه خويشاوند باشند ، هنگامي كه براي آنان روشن شود كه ( با كفر و شرك از دنيا رفتهاند ، و ) مشركان اهل دوزخند .
توضيحات :
« مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا » : براي پيغمبر و مؤمنان شايسته و درست نيست كه . « أُوْلِي قُرْبَيا » : خويشاوندان . نزديكان .
آيه 114
متن آيه :
وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لأوَّاهٌ حَلِيمٌ
ترجمه :
طلب آمرزش ابراهيم براي پدرش ، به خاطر وعدهاي بود كه بدو داده بود ، ولي هنگامي كه براي او روشن شد كه پدرش ( در قيد حيات بر كفر اصرار ميورزد و برابر وحي آسماني دار فاني را با كفر وداع ميگويد ، دانست كه او ) دشمن خدا است ، از او بيزاري جست ( و ترك طلب آمرزش براي وي گفت ) . واقعاً ابراهيم بسيار مهربان و دستبدعا و فروتن و شكيبا بود .
توضيحات :
« إِسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ » : ( نگا : شعراء / 86 ) . « مَوْعِدَة » : وعده ( نگا : مريم / 47 ) . « تَبَرَّأَ » : بيزاري جست . دوري كرد ( نگا : بقره / 166 و 167 ) . « أَوَّاهٌ » : آهگويان . خاشع در دعا . تسبيحگوي . مهربان . كثيرالدعاء . « حَلِيمٌ » : صبور و بردبار . از آيه چنين برميآيد كه دعاكردن براي هدايت كافران و مشركان زنده بلامانع است ولي براي مردگان آنان صحيح نيست ( نگا : مجادله / 22 ) .
آيه 115
متن آيه :
وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
ترجمه :
خداوند ( به سبب عدالت و حكمتي كه دارد ) هيچ وقت قومي را كه هدايت بخشيده است گمراه نميسازد ( و در برابر اشتباه و لغزش ناشي از اجتهادي كه ميكنند ، به عقاب و عذابشان نميگيرد ) مگر زماني كه چيزهائي را كه بايد از آنها بپرهيزند روشن و آشكار ( و بيشبهه و اشكال ، توسّط پيغمبر ) براي آنان بيان كند . بيگمان خداوند آگاه از هر چيزي است .
توضيحات :
« لِيُضِلَّ » : گمراه سازد . حكم به گمراهي دهد . مراد اين است كه عقاب بعد از بيان احكام است .
آيه 116
متن آيه :
إِنَّ اللّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ
ترجمه :
حكومت آسمانها و زمين تنها از آن خدا است . او است كه زندگي ميبخشد و ميميراند . جز خدا براي شما سرپرستي ( كه كارهاي شما بدو واگذار شود ) و ياوري ( كه شما را كمك و از شما دفاع كند ) وجود ندارد .
توضيحات :
« مِن دُونِ اللهِ » : سِواي خدا . بجز خدا .
آيه 117
متن آيه :
لَقَد تَّابَ الله عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِن بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ
ترجمه :
خداوند توبه پيغمبر ( از اجازهدادن منافقان به عدم شركت در جهاد ) و توبه مهاجرين و انصار ( از لغزشهاي جنگ تبوك ، مثل كُندي و سستي اراده و انديشه بد به دل راه دادن و آهنگ بازگشت از نيمه راه جهاد ) را پذيرفت . مهاجرين و انصاري كه در روزگار سختي ( با وجود گرماي زياد ، كمي وسيله سواري و زاد ، فصل درو و چيدن محصول خود ) از پيغمبر پيروي كردند ( و همراه او رهسپار جنگ تبوك شدند ) بعد از آن كه دلهاي دستهاي از آنان اندكي مانده بود كه ( از حق به سوي باطل ) منحرف شود . ( در اين حال ) باز هم خداوند توبه آنان را پذيرفت . چرا كه او بسيار رؤوف و مهربان است .
توضيحات :
« لَقَد تَّابَ اللهُ عَلَي النَّبِيِّ . . . » : ذكر پيغمبر در سرآغاز توبهكنندگان ، به خاطر بزرگداشت هرچه بيشتر مهاجرين و انصار است ، والاّ گناهي از او سر نزده بود تا از آن توبه كند . يا اين كه توبه پيغمبر از اموري است كه اگر از ديگران سر ميزد ، مانند اجازهدادن به منافقان كه در منزل بمانند و در جنگ شركت نكنند ( نگا : توبه / 43 ) اصلاً گناه يا حتي درخور لومه و عتاب نبود . يا اين كه طلب استغفار بايد پيشه هر مؤمني اعم از پيغمبر و غيره باشد ( نگا : محمّد / 19 و فتح / 2 ) . « سَاعَةِ الْعُسْرَةِ » : هنگام سختي و بحراني . مراد زماني است كه مؤمنان آماده جنگ تبوك ميشدند و به مناسبت سختي معيشت و مشكلات راه و رزميدن با امپراطوري روم در نقطه بسيار دوري از مدينه سخت در تنگنا بودند ، و لشكري را هم كه تهيّه ديدند جَيْشُ الْعُسْرَة لقب گرفت . « كَادَ يَزِيغُ » : نزديك بود كه منحرف و از راه به در شود . « فَرِيقٍ » : دسته . گروه .
آيه 118
متن آيه :
وَعَلَى الثَّلاَثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّواْ أَن لاَّ مَلْجَأَ مِنَ اللّهِ إِلاَّ إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
ترجمه :
خداوند توبه آن سه نفري را هم ميپذيرد كه ( بيهيچ حكمي به آينده ) واگذار شدند ( و پيغمبر و مؤمنان و خانواده خودشان با ايشان سخن نگفتند و از آنان دوري جستند ) تا بدانجا كه ( ناراحتي ايشان به حدي رسيد كه ) زمين با همه فراخي ، بر آنان تنگ شد ، و دلشان به هم آمد و ( جانشان به لب رسيد . هم مردم از آنان بيزار و هم خودشان از خود بيزار شدند . بالاخره ) دانستند كه هيچ پناهگاهي از ( دست خشم ) خدا جز برگشت به خدا ( با استغفار از او و پناهبردن بدو ) وجود ندارد ( چرا كه پناه بيپناهان او است و بس ) . آن گاه خدا ( به نظر مرحمت در ايشان نگريست و ) بديشان پيغام توبه داد تا توبه كنند ( و آنان هم توبه كردند و خدا هم توبه ايشان را پذيرفت ) . بيگمان خدا بسيار توبهپذير و مهربان است .
توضيحات :
« الثَّلاثَةِ » : سه نفر كه عبارت بودند از : كعببن مالك و مُرارهبن ربيع و هلالبن اميه . « خُلِّفُوا » : واپس نهاده شدند . مراد اين است كه خداوند حكم قطعي درباره آنان صادر نفرمود ( نگا : توبه / 106 ) و به آينده واگذار شدند . « بِمَا رَحُبَتْ » : با همه وسعتي كه دارد . « ظَنُّوا » : يقين حاصل كردند ( نگا : بقره / 46 ) . « مَلْجَأَ » : پناهگاه . « تَابَ عَلَيْهِمْ » : ايشان را توفيق توبه داد . با مرحمت بديشان برگشت و پيام پذيرش توبه آنان را به پيغمبر وحي كرد . « لِيَتُوبُوا » : تا آنان توبه كنند و در آينده نيز بر توبه و استغفار ماندگار باشند .
آيه 119
متن آيه :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ
ترجمه :
اي مؤمنان ! از خدا بترسيد و همگام با راستان باشيد .
توضيحات :
« الصَّادِقِينَ » : راستان در كردار و گفتار و پندار .
آيه 120
متن آيه :
مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ اللّهِ وَلاَ يَرْغَبُواْ بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لاَ يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلاَ مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَطَؤُونَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلاَ يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ
ترجمه :
درست نيست كه اهل مدينه و باديهنشينان دوروبر آنان ، از پيغمبر خدا جا بمانند ( و در ركاب او به جهاد نروند ، و در راه همان چيزي جان نبازند كه او در راه آن جان ميبازد ) و جان خود را از جان پيغمبر دوستتر داشته باشند . چرا كه هيچ تشنگي و خستگي و گرسنگي در راه خدا به آنان نميرسد ، و گامي به جلو برنميدارند كه موجب خشم كافران شود ، و به دشمنان دستبردي نميزنند ( و ضرب و قتل و جرحي نميچشانند و اسير و غنيمتي نميگيرند ) مگر اين كه به واسطه آن ، كار نيكوئي براي آنان نوشته ميشود ( و پاداش نيكوئي بدانان داده ميشود ) . بيگمان خداوند پاداش نيكوكاران را ( بيمزد نميگذارد و آن را ) هدر نميدهد .
توضيحات :
« مَا كَانَ » : صحيح نيست . درست نيست . « لا يَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ » : جان خود را از جان او عزيزتر و با ارزشتر ندانند . از بذل جان خود در راه حفظ جان او دريغ نكنند . « ظَمَأٌ » : تشنگي . « نَصَبٌ » : خستگي . « مَخْمَصَةٌ » : گرسنگي . « لا يَطَأُونَ » : گام نميگذارند . پاي نمينهند . « مَوْطِئاً » : جاي گام . قدمگاه . « لا يَطَأُون مَوْطِئاً » : مراد اين است كه گامي به جلو برنميدارند و وارد مكاني نميشوند ، مگر اين كه . . . « لا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً » : صدمهاي به دشمن نميرسانند و اسير و غنيمتي از ايشان نميگيرند ، و . . .
آيه 121
متن آيه :
وَلاَ يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلاَ كَبِيرَةً وَلاَ يَقْطَعُونَ وَادِياً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
ترجمه :
( همچنين مجاهدان راهحق ) هيچ خرجي خواه كم خواه زياد نميكنند ، و هيچ سرزميني را ( در رفت و برگشت از جهاد ) نميسپرند ، مگر اين كه ( پاداش آن ) برايشان نوشته ميشود ، تا ( از اين راه ) خداوند پاداشي نيكوتر از كاري كه ميكنند بديشان دهد .
توضيحات :
« نَفَقَةً » : خرج . صرف مال . « وَادِياً » : زمين گود پرپيچ و خم و فراز و نشيبي كه ميان كوهها و جنگلها لميده باشد . مراد سرزمين به طور مطلق است . « كُتِبَ لَهُمْ » : براي آنان نوشته ميشود . نائب فاعل ، ذلِكَ يا ثَوابٌ يا عَمَلٌ صالِحٌ است . « أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ » : پاداشي نيكوتر از كاري كه ميكنند . پاداش نيكوترين كاري كه ميكنند ، و آن جهاد است . نيكوترين پاداشي كه نيكوكاران در برابر نيكوكاريهايشان مستحقّ آن ميباشند . واژه ( أَحْسَنَ ) صفت مصدر محذوف ( جَزَآءً ) است و تقدير چنين است : لِيَجْزِيَهُمُ اللهُ جَزَآءً أَحْسَنَ جَزَآءٍ مَّا .
آيه 122
متن آيه :
وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ
ترجمه :
مؤمنان را نسزد كه همگي بيرون بروند ( و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند ) . بايد كه از هر قوم و قبيلهاي ، عدّهاي بروند ( و در تحصيل علوم ديني تلاش كنند ) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند ، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيله خود برگشتند ( به تعليم مردمان بپردازند و ارشادشان كنند و ) آنان را ( از مخالفت فرمان پروردگار ) بترسانند تا ( خويشتن را از عقاب و عذاب خدا برحذر دارند و از بطالت و ضلالت ) خودداري كنند .
توضيحات :
« كَآفَّة » : همگي . جملگي . حال ضمير واو در فعل ( لِيَنفِرُوا ) است . « فَلَوْلا نَفَرَ » : چه خوب است كه عازم بشود و بيرون برود . « طَائِفَةٌ » : دستهاي . برخي . « لِيَتَفَقَّهُوا » : تا دانشاندوزي كنند . تا آشنا شوند و مهارت به هم رسانند . معني ديگر آيه اين است كه : شايسته نيست ، مؤمنان همگي ( به سوي ميدان جهاد ) بيرون بروند . چرا از هر گروهي برخي از آنان ( به كارزار ) نميروند ( و برخي در مدينه نميمانند ) تا در دين ( و معارف اسلامي ) آگاهي پيدا كنند و وقتي كه قوم خود ( از جهاد ) به سوي ايشان برگشتند ، آنان را ( از مخالفت فرمان پروردگار ) بترسانند تا بترسند ( و خويشتندار و پرهيزگار گردند ) . با توجّه به معني نخست ، ضمير فعل ( لِيَتَفَقَّهُوا ) و ( لِيُنذِرُوا ) و ( رَجَعُوا ) به طالبان علم برميگردد كه به جهاد اكبر مشغولند ، و ضمير فعل ( يَحْذَرُونَ ) به قوم و قبيله آنان . امّا با توجّه به معني دوم ، ضمير فعل ( لِيَتَفَقَّهُوا ) و ( لِيُنذِرُوا ) به كساني برميگردد كه به جهاد اصغر يعني پيكار با دشمنان نميروند و بلكه در خدمت پيغمبر در مدينه ميمانند و دانشاندوزي ميكنند و چيزهائي را كه در غياب مجاهدان وحي شده است بديشان ميرسانند . و ضمير فعل ( رَجَعُوا ) و ( يَحْذَرُونَ ) به مجاهدان و پيكارگران برميگردد .
آيه 123
متن آيه :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
ترجمه :
اي مؤمنان ! با كافراني بجنگيد كه به شما نزديكترند ، و بايد كه ( در جنگ ) از شما شدّت وحدّت ( و جرأت و شهامت ) ببينند . و بدانيد كه خداوند ( ياري و لطفش ) با پرهيزگاران است .
توضيحات :
« يَلُونَكُمْ » : از حيث مكان يا نسب به شما نزديكند . در اينجا بيشتر قرب مكاني مورد نظر است . از ماده ( ولي ) است . « غِلْظَة » : شدّت و خشونت در جنگ كه بالطبع صبر و شكيبائي و جرأت و شهامت را نيز شامل ميشود .
آيه 124
متن آيه :
وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَاناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَزَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ
ترجمه :
هنگامي كه سورهاي ( از سورههاي قرآن ) نازل ميشود ، كساني از آنان ( كه منافقند ، از روي تمسخر و استهزاء ، برخي به برخي رو ميكنند و ) ميگويند : اين سوره بر ايمان كدام يك از شما افزود ؟ ( و آيا چيز مهمّ و مفيدي گفت و نمود ؟ ! ) و امّا مؤمنان ، ( همان سوره قرآن ) بر ايمانشان ميافزايد و ( نور آن بيش از پيش راه حق را بديشان مينمايد ، و از اين نزول قرآن كه مايه افزايش ايمان و پرتو جان و سعادت هر دو جهان آنان ميشود ) شادمان ميگردند .
توضيحات :
« إِذا مَا » : هر زمان كه .
آيه 125
متن آيه :
وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُواْ وَهُمْ كَافِرُونَ
ترجمه :
و امّا كساني كه در دلهايشان بيماري ( نفاق ) است ، ( نزول سورهاي از سورههاي قرآن ، به جاي اين كه روح تازهاي به كالبدشان دمد و مايه تربيت جديدي شود ) ، خباثتي بر خباثتشان ميافزايد ( و كفر و عنادشان را بيشتر مينمايد ، و پليديهايشان هر روز فزوني ميگيرد ، و تاريكيهاي جان و دلشان دائماً تراكم ميپذيرد ، و ) در حال كفر ميميرند ( و در دوزخ جاي ميگيرند ) .
توضيحات :
« مَرَضٌ » : مراد نفاق است ( نگا : بقره / 10 و محمّد / 20 ) . « رِجْساً » : خباثت . پليدي ( نگا : اعراف / 71 و توبه / 125 ) . مراد كفر و نفاق است .
آيه 126
متن آيه :
أَوَلاَ يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لاَ يَتُوبُونَ وَلاَ هُمْ يَذَّكَّرُونَ
ترجمه :
آيا منافقان نميبينند كه در هر سالي ، يك يا دو بار ( و بلكه بيشتر ) مورد آزمايش قرار ميگيرند ( و بلاهائي از قبيل : كشف اسرار و ظهور احوال و پيروزي مؤمنان ، و شكست كافران ميبينند ، ولي ) بعد از آن ( همه گرفتاريها و آزمونها ، از كردهها و گفتههاي زشت خود دست نميكشند و ) توبه نميكنند و عبرت نميگيرند و بيدار و هوشيار نميشوند .
توضيحات :
« يُفْتَنُونَ » : آزمايش ميگردند . به بلاهاگرفتار ميشوند تا مايه بيداري ايشان گردد . « مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ » : يكبار يا دوبار . مراد تكثير است ؛ نه عدد به خصوصي .
آيه 127
متن آيه :
وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُواْ صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُون
ترجمه :
و هرگاه آنان ( در مجلس پيغمبر باشند و ) سورهاي نازل گردد ، برخي به برخي مينگرند ( و با اشاره به همديگر ميفهمانند كه ) آيا كسي شما را ميبيند ( و متوجّه ما ميباشد ؟ همين كه اطمينان يافتند مؤمنان به سخنان پيغمبر سرگرم و سراپا گوشند ) آن وقت ( از مجلس ) بيرون ميروند ( و نداي هدايت را نميشنوند . چراكه تحمّل شنيدن پيام آسماني را ندارند و از ايمان و ايمانداران بيزارند ) . از آنجا كه قوم بيدانش و نفهمي هستند ، خداوند دلهايشان را ( از حق ) بگردانيده است .
توضيحات :
« هَلْ يَرَاكُم مِّنْ أَحَدٍ » : اين جمله ميتواند بيانگر گفتار زباني ايشان ، يا اشارات سر و صورت و چشمهاي آنان باشد . در هر حال تفسيري است براي نگاههايشان به يكديگر . « إِنصَرَفُوا » : از مجلس بيرون ميروند . دل به سخنان نميدهند و بدان ايمان نميآورند و بلكه از وحي آسماني رويگردان ميشوند . « صَرَفَ اللهُ قُلُوبَهُمْ » : اين جمله ميتواند خبريّه باشد كه معني آن گذشت ، و ميتواند انشائيّه يعني براي دعا و نفرين باشد . در اين صورت معني چنين ميشود : خداوند دلهايشان را از ايمان بگرداند و از جانب حق بچرخاند .
آيه 128
متن آيه :
لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ
ترجمه :
بيگمان پيغمبري ( محمّد نام ) ، از خود شما ( انسانها ) به سويتان آمده است . هرگونه درد و رنج و بلا و مصيبتي كه به شما برسد ، بر او سخت و گران ميآيد . به شما عشق ميورزد و اصرار به هدايت شما دارد ، و نسبت به مؤمنان داراي محبّت و لطف فراوان و بسيار مهربان است .
توضيحات :
« مِنْ أَنفُسِكُمْ » : از خود شما انسانها . يعني انسان است و از لحاظ سرشت بشري همچون شما است ( نگا : كهف 110 / ، فصّلت / 6 ) . « عزيز » : سخت و دشوار . « عَنِتُّمْ » : رنج برديد . ناراحتي كشيديد . از ماده ( عَنَت ) به معني مشقّت . « مَا عَنِتُّمْ » : رنج و مشقّتي كه ميبينيد . واژه ( ما ) مصدريّه است . « حَرِيصٌ » : علاقهمند .
آيه 129
متن آيه :
فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
ترجمه :
اگر آنان ( از ايمان به تو ) روي بگردانند ( باكي نداشته باش و ) بگو : خدا مرا كافي و بسنده است . جز او معبودي نيست . به او دلبستهام و كارهايم را بدو واگذار كردهام ، و او صاحب پادشاهي بزرگ ( جهان و ملكوت آسمان ) است .
توضيحات :
« الْعَرْشِ » : تخت سلطنت . آفريده سترگي است كه چگونگي آن بر ما مجهول است ( نگا : اعراف / 54 ، حاقّه / 17 ) .
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1395-02-23] [ 08:58:00 ب.ظ ]
|