موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره رعد / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِيَ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏الف . لام . ميم . را . اينها ، آيه‌هائي از كتاب ( قرآن ) است . و چيزي كه از سوي پروردگارت ( در سراسر اين قرآن ) بر تو نازل شده است حق است ، وليكن بسياري از مردم ( با وجود روشني امر ، به سبب دشمني با حق به بيراهه مي‌روند و بدان ) نمي‌گروند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« المر » ( نگا : بقره‌ / 1 ) . « تِلْكَ » : آن . در اينجا به معني اين است ، و اشاره به آيات موجود در سوره است . به كار بردن اسم اشاره بعيد به جاي قريب ، بيانگر عظمت و رفعت مشاراليه است . اين واژه مبتدا و ( آيات ) خبر آن است . « الَّذي‌ » : مبتدا است و خبر آن ( اُنزِلَ إِلَيْكَ . . . ) يا ( الْحَقُّ ) است . « الْحَقُّ » : خبر ( الَّذي ) ، يا خبر مبتداي محذوف است . « لكِنَّ أَكْثَرَ . . . » : ( نگا : يوسف‌ / 103 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا همان كسي است كه آسمانها را چنان كه مي‌بينيد ، بدون ستون برپا داشت ، سپس ( به دنبال آفرينش اين آسمانهاي بي‌ستون ) به فرمانروائي جهان هستي پرداخت ، و خورشيد و ماه ( و همه كرات و ستارگان ديگر ) را فرمانبردار ( خود و خدمتگزار شما ) ساخت . هر كدام تا مدّت مشخّصي ( و به خاطر هدف معيّني ) به حركت خود ادامه مي‌دهند . خداوند كار و بار ( جهان ) را ( زير نظر مي‌دارد و با حساب و كتاب دقيقي ) مي‌گرداند و او ( نشانه‌هاي ديدني را در پهنه كتاب هستي بر مي‌شمرد و ) آيه‌ها ( ي خواندني كتاب قرآن ) را بيان مي‌دارد ، تا اين كه يقين حاصل كنيد كه ( در سراي ديگر ) پروردگارتان را ملاقات خواهيد كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَفَعَ » : برپا داشت . برافراشت . مراد پديد آوردن و آفريدن است . « عَمَدٍ » : اسم جمع است و واحد آن را ( عَمُود ) و ( عِماد ) ذكر كرده‌اند . برخي هم آن را جمع مي‌دانند و مفرد را ( عَمُود ) و ( عِماد ) مي‌شمارند ( نگا : هُمَزَه‌ / 9 ) . « تَرَوْنَها » : مرجع ضمير ( ها ) واژه ( السَّمَاوَاتِ ) يا ( عَمَدٍ ) است . اين جمله مي‌تواند صفت ( عَمَد ) يا حال ( السَّمَاوَاتِ ) باشد . « بَغَيرٍ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا » : آسمانها را مي‌بينيد كه خداوند آنها را بدون ستون آفريده است . آسمانها را آفريده و با ستونهاي نامرئيِ قوّه جاذبه به هم پيوند داده است . يعني داراي ستون بوده ولي ستونها را نمي‌بينيد . « إِسْتَوي عَلَي الْعَرْشِ » : ( نگا : بقره‌ / 29 ، اعراف‌ / 54 ، يونس‌ / 3 ) / « سَخَّرَ » : مسخر گرداند . فرمانبردار كرد . « أَجَلٍ مُّسَمّيً » : سر رسيد معيّن و مدّت مشخّص . مراد فرا رسيدن هنگامه رستاخيز است . « يُدَبِّرُ » : مي‌گرداند . مي‌چرخاند . « يُفَصِّلُ » : شرح مي‌دهد . بيان مي‌دارد ( نگا : انعام‌ / 55 و 97 ، يونس‌ / 5 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَاراً وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و او آن كسي است كه زمين را گسترانيده و در آن كوهها و جويبارها قرار داده است ، و از هرگونه ثمر و ميوه‌اي ، جفت نر و ماده‌اي در آن آفريده است . شب را بر روز مي‌پوشاند ( و برعكس روز را بر پرده شب مي‌گرداند ) . بي‌گمان در اين ( آفرينش شگرف و فرمانروائي سترگ و نمايش شگفت هستي ) نشانه‌هائي ( واضح و آشكار بر قدرت آفريدگار ) است ، براي آنان كه مي‌انديشند ( و سرسري از كنار عجائب و غرائب نمي‌گذرند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَدَّ » : گسترانيده است . « رَوَاسِيَ » : جمع راسي و راسِيَة ، كوههاي ثابت و استوار . « زَوْجَيْنِ » : دو صِنف . دو نوع . « إِثْنَيْنِ » : دو تا . مراد نر و ماده است ( نگا : هود / 40 ، يس‌ / 36 ، رحمن‌ / 52 ، نجم‌ / 45 ) . « يُغْشِي‌ » : ( نگا : اعراف‌ / 54 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ وَفِي الأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاء وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در روي زمين ، قطعه زمينهائي در كنار هم قرار دارد ( كه خاك هر يك بايسته محصولي و جنس هركدام شايسته منظوري است ) و تاكستانها و كشتزارها و نخلستانهاي يك پايه و دو پايه در آن موجود است كه هر چند با يك نوع آب سيراب مي‌گردند ، امّا برخي را از لحاظ طعم بر برخي ديگر برتري مي‌دهيم . بي‌گمان در اين ( اختلاف استعداد خاكها و جوراجوري درختها و گياهها و دگرگونيهاي ميوه‌ها و طعم آنها ) نشانه‌هائي ( بر قدرت خدا ) براي كساني است كه عقل خويش را به كار مي‌گيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قِطَعٌ » : جمع قِطعة ، بخشها و پاره‌ها . « مُتَجَاوِرَاتٌ » : كنار هم . نزديك به هم . « قِطَعٌ مُتَجَاوِراتٌ » : مراد قطعه‌هاي مختلف و متفاوت زمين است . « زَرْعٌ » : كشت . مصدر است و در اينجا به معني كشتزارها است . « صِنْوانٌ » : جمع صِنْو ، همگون . يك‌پايه . « غَيْرُ صِنْوانٍ » : مختلف . دوپايه . « صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ » : درختاني كه بيخ جداگانه دارند و مستقلّ از درختان همنوع خود هستند . يا اين كه : درختان همگون و همسان ، و درختان مختلف و متفاوت . اين معاني در صورتي است كه واژه ( صِنْوان ) را تنها صفت ( نَخيل ) بدانيم . امّا اگر ( صِنْوان ) را به سبب عطف ، صفت ( نَخيل ) و ( زَرْع ) و ( جنّات ) بشمار آوريم ، يا اين كه آن را خبر مبتداي محذوف ، مانند ( كلّ ) بدانيم معني ( صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ ) عبارت خواهد بود از : درختان يك‌پايه و درختان دوپايه مصطلح در گياه‌شناسي . بدين معني كه : برخي از درختان و گياهان ، ماده نرينه در يك درخت يا بوته ، و ماده مادينه در يك درخت يا بوته ديگري است ، و آنها را يك‌پايه مي‌گويند ، مانند درخت خرما . برخي از درختان و گياهان هم ، ماده نرينه و ماده مادينه هر دو بر يك درخت يا بوته است كه بيشتر درختان و گياهان بدين صورت بوده و آنها را دوپايه مي‌نامند . حال ممكن است نرينه و مادينه در يك گل باشند ، مانند بوته پنبه ، و يا اين كه هر يك در گل جداگانه‌اي باشند ، از قبيل بوته كدو . « يُسْقي‌ » : آبياري مي‌گردند . نائب فاعل ضمير ( هُوَ ) است كه به كلّ واحدي از ( قِطَعٌ ، جنّاتٌ ، زَرْعٌ ، نَخيلٌ ) برمي‌گردد . « الأُكُلِ » : آنچه خورده مي‌شود . دانه و ميوه ( انعام‌ / 14 ، سبأ / 16 ) .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَئِذَا كُنَّا تُرَاباً أَئِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ الأَغْلاَلُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! از چيزي ) اگر بايد در شگفت بماني ، شگفت‌انگيز ( ترين چيز ) سخن ايشان است كه مي‌گويند : آيا هنگامي كه خاك شديم ، آيا دوباره ( زنده مي‌گرديم و ) آفرينش تازه‌اي پيدا مي‌كنيم ؟ آنان كسانيند كه به پروردگارشان ايمان ندارند ، و غلّها و زنجيرها به گردنهايشان مي‌افتد و دوزخيانند و در آتش جاودانه مي‌مانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن تَعْجَبْ . . . » : اگر بايد از چيزي در شگفت شد ، شگفت‌انگيزترين چيز سخن ايشان است كه . « خَلْقٍ جَديدٍ » : آفرينش تازه . حيات دوباره . آفريده نو . « الأغْلالُ » : جمع غُلّ ، طوق آهنين ( نگا : اعراف‌ / 157 ) . « الأغْلالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ » : اشاره به وضع اسفناك آنان در جهنّم است ( نگا : غافر / 71 ، حاقّه‌ / 30 و 32 ) .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلاَتُ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! گمراهي ، مشركان را بدانجا كشانده است كه آنان تمسخركنان ) از تو بخواهند كه بدي ( و بلائي كه از سوي خدا ايشان را از آن مي‌ترساني ) پيش از خوبي ( و نعمتي كه از سوي خدا بديشان مژده آن را مي‌رساني ) بدانان رسد ! و حال آن كه عذابهاي درهم كوبنده و خواركننده قبل از ايشان بوده است و ( بر سر گذشتگان آمده است و طومار حيات افراد كافر چون ايشان را در هم نورديده است . ) پروردگار تو نسبت به مردم با وجود ستمهائي كه ( با انجام گناه به خود ) مي‌كنند بخشنده است ( و در عذابشان شتاب روا نمي‌دارد ) و پروردگار تو داراي كيفر سخت است ( و عقوبت او در انتظار گناهكاراني است كه در انجام معاصي پافشاري مي‌كنند و از راه اهريمن به راه خدا برنمي‌گردند و از نيكيها اندوخته‌اي برنمي‌بندند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّيِّئَةِ » : بدي . مراد بلا و عذاب است . « الْحَسَنَةِ » : خوبي . مراد نعمت و رحمت است . « الْمَثُلاتُ » : جمع مَثُلَة ، كيفر سخت ، عقوبت رسوا كننده . « عَلَيا ظُلْمِهِمْ » : با وجود ستمگري و بزهكاري ايشان . جار و مجرور در موضع حال است . حرف ( عَلي ) به معني ( مَعَ ) ( نگا : بقره‌ / 177 ، عَلي حُبِّهِ ) .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران مي‌گويند : كاش ! معجزه‌اي ( از معجزات پيشنهادي ما ) از سوي پروردگارش بر او ( كه خويشتن را خاتم‌الانبياء مي‌خواند ) نازل مي‌شد ، ( و پيغمبريِ محمّد را براي ما ثابت مي‌كرد . آخر قرآن و كارهاي ديگري كه از او ديده مي‌شود ، ما را قانع نمي‌كند . تازه اگر ما را قانع هم بكند ، ما تنها چيزهائي را مي‌پسنديم كه خودمان پيشنهاد مي‌كنيم . اي محمّد ! ) تو تنها بيم‌دهنده‌اي ( و پيغمبري ، و بر رسولان پيام باشد و بس ، ) و هر ملّتي راهنمائي ( از ميان سائر پيغمبران ) دارد ( و تو چيز نوظهور و بي‌سابقه‌اي نمي‌باشي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ » : معجزه‌اي بزرگ از سوي پروردگارش . مراد معجزه يا معجزاتي است كه خودشان از روي عناد مي‌خواستند . مثل كوه صفا را طلا كردن ، برداشتن برخي از كوهها و تبديل آنها به گلزارها و كشتزارها ، و . . . ( نگا : اسراء / 90 - 93 ) . « لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ » : مراد از ( هادٍ ) پيغمبر هر قوم ، كتاب آسماني هر يك از انبياء ، ذات ذوالجلال ، پيروان مبلِّغ انبياء ، و محمّد مصطفي مي‌تواند باشد .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ اللّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا مي‌داند كه هر زني ( در شكم خود ) چه چيز حمل مي‌كند ( و بار او پسر يا دختر است ، و وضع جسماني و روحاني ، و كيفيّت و كميّت استعدادها و نيروهاي بالقوّه در او چگونه است ) ، و مي‌داند كه رحمها از چه چيز مي‌كاهند و بر چه چيز مي‌افزايند ( و فعل و انفعالات دوران عادي و قاعدگي و آبستني آنها چگونه بوده و زمان حاملگي و زايمان چه وقت و چقدر و بر چه منوال است ) ، و هر چيز در نزد او به مقدار و ميزان است ( و از اندازه معيّن و حساب مشخّص برخوردار است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُلُّ أُنثَيا » : هر ماده‌اي اعم از انسان يا حيوان . « تَغِيضُ » : مي‌كاهد و كم مي‌كند . فرو مي‌برد و مي‌بلعد . اين فعل به صورت لازم و متعدّي استعمال مي‌شود . در اينجا متعدّي است . « تَزْدَادُ » : مي‌افزايد . افزون مي‌نمايد . « كُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ » : در نزد خدا همه‌چيز داراي مقدار و اندازه مشخّص و معيّن ، و حساب و كتاب دقيق و روشن است ( نگا : حجر / 21 ، فرقان‌ / 2 ، طلاق / 3 ) . « بِمِقْدَارٍ » : داراي اندازه ثابت و كميّت معيّن است .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا آگاه از جهان پنهان ( از ديد و دانش مردمان ) و آگاه از جهان ديدني ( و آشكار در برابر چشم و علم ايشان ) است ، و بزرگوار و والا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ » : ( نگا : انعام‌ / 73 ، توبه‌ / 94 و 105 ) . « الْمُتَعَالِ » : والا و برتر از جهان و منزّه از مشابهت و مماثلت اين و آن . چيره و مسلّط بر همه چيز . اصل آن ( الْمُتَعالي ) است و حذف ياء محض تخفيف است ( نگا : غافر / 15 و 32 ) .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ سَوَاء مِّنكُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كسي كه از شما سخن را پنهان مي‌دارد ، و كسي كه سخن را آشكار مي‌سازد ، و آن كه در روز ( به دنبال كار خود ) روان مي‌گردد ، ( براي خدا بي‌تفاوت و ) يكسان مي‌باشند ( و خداوند از اوضاع و احوال و رفتار و كردارتان ، هرگونه كه بوده و هرجا و هر زمان كه باشد آگاه است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَوَآءٌ » : يكسان و برابر است . مصدر و به معني ( مُسْتَوي ) است و خبر مقدّم ( مَنْ ) مي‌باشد . « أَسَرَّ » : پنهان كرد . آهسته گفت . « جَهَرَ بِهِ » : آشكارش كرد . آن را بلند گفت . « مُسْتَخْفٍ » : بسيار خويشتن را پنهان كننده . « سَارِبٌ » : رونده . در اينجا مراد كسي است كه خود را ظاهر مي‌سازد و به دنبال كار خويش روان مي‌گردد .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءاً فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏انسان داراي فرشتگاني است كه به ( نوبت عوض مي‌شوند و ) پياپي از روبرو و از پشت سر ( و از همه جوانب ديگر ، او را مي‌پايند و ) به فرمان خدا از او مراقبت مي‌نمايند . خداوند حال و وضع هيچ قوم و ملّتي را تغيير نمي‌دهد ( و ايشان را از بدبختي به خوشبختي ، از ناداني به دانائي ، از ذلّت به عزّت ، از نوكري به سروري ، و . . . و بالعكس نمي‌كشاند ) مگر اين كه آنان احوال خود را تغيير دهند ، و ( اين سنّت جاري در اسباب و مسبّبات ظاهري است ، ولي ) هنگامي كه خدا بخواهد بلائي به قومي برساند هيچ كس و هيچ‌چيزي نمي‌تواند آن را ( از ايشان ) برگرداند ، و هيچ كس غير خدا نمي‌تواند ياور و مددكار آنان شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُعَقِّبَاتٌ » : جمع مُعَقِّبَة ، گروه ملائكه و جماعت فرشتگان . حرف ( ة ) براي مبالغه است . فرشتگاني كه آدمي را مي‌پايند و كردار و گفتار او را ضبط مي‌نمايند و از مصائب و بلايا و اشياء و اشخاصي كه خدا بخواهد وي را حفظ مي‌كنند . از آنجا كه فرشتگان مانند افراد كشيكچي عوض مي‌شوند و به دنبال يكديگر مي‌آيند و اعمال انسان را تعقيب مي‌نمايند و او را نيز مي‌پايند ، آنان را ( مُعَقِّبات ) گفته‌اند ( نگا : يونس‌ / 21 ، زخرف‌ / 80 ، ق / 17 و 18 ، انفطار / 10 و 11 و 12 ) . « مِنْ أَمْرِ اللهِ » : به خاطر فرمان خدا . به فرمان خدا . حرف ( مِنْ ) به معني ( ب ) است ( نگا : غافر / 15 ) . « سُوءًا » : بلا و بدي . هلاك و عذاب . « مَرَدَّ » : برگرداندن . برگرداننده . مصدر ميمي است و مي‌تواند به معني ( رَدّ ) و يا به معني اسم فاعل ( رادّ ) باشد . « فَلا مَرَدَّ لَهُ » : برگرداندن آن ممكن نيست . كسي و چيزي نمي‌تواند آن را برگرداند و دفع كند . « مِن دُونِهِ » : بغير از خدا . « والٍ » : ياور . سرپرست و عهده‌دار امور .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَطَمَعاً وَيُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( قدرت خدا در گستره هستي پديدار ، و آثار آن در همه‌جا آشكار است ) . او است كه آذرخش آسمان را به شما مي‌نمايد كه هم باعث بيم و هم مايه اميد شما مي‌گردد ، و نيز ابرهاي سنگين بار را ( با تبخير آبهاي تلخ و شيرين اقيانوسها و درياها و رودبارها ) پديد مي‌آورد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْبَرْقَ » : آذرخش آسمان كه بر اثر برخورد دو توده ابر ، بارهاي الكتريكي متفاوت مثبت و منفي به وجود مي‌آيد ، همان گونه كه از برخورد سر دو سيم برق ، جرقّه توليد مي‌شود و به اصطلاح تخليه الكتريكي صورت مي‌گيرد . « خَوْفاً وَ طَمَعاً » : بيم و اميد . بيم از آتش‌سوزيها و بارانهاي نابهنگام و جريان سيلابها و جزغاله شدن به سبب صاعقه و ديگر خطرات ، و اميد به فوائد و بركات فراواني كه باعث آن مي‌گردد . از قبيل : آبياري زمينها . سمپاشي با آب اكسيژنه حاصل از آن ، و تغذيه گياهان توسّط كود ناشي از برخورد برق با هواي آسمان و غيره . اين دو واژه مي‌تواند مفعول سوم ( يُري ) ، يا حال از ( كُمْ ) و به معني : خَآئِفينَ وَ طَامِعِين ، و يا حال ( الْبَرَِْ ) باشند . « يُنشِئُ » : پديد مي‌آورد . « السَّحَابَ » : جمع ( سَحابَة ) است ، ابرها . « ثِقَالَ » : جمع ( ثَقيلَة ) ، سنگين‌بار از آبهاي فراواني كه در خود دارند ( نگا : اعراف‌ / 57 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلاَئِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و رعد ( مانند همه‌چيز فرمانبردار يزدان است و با صدائي كه از آن مي‌شنويد ، با زبان حال ) ، و فرشتگان از هيبت و عظمت يزدان ، ( به زبان قال ) ، حمد و ثناي خدا را مي‌گويند ، و خدا صاعقه‌ها را روان مي‌سازد و هركس را كه بخواهد بدانها گرفتار مي‌كند . در حالي كه ( كافران اين همه نشانه‌هاي دالّ بر وجود خدا را در گوشه و كنار جهان مشاهده مي‌كنند ، خوب نمي‌انديشند و ) آنان درباره خدا ( و توانائي او در امر زنده‌گرداندن و جزا دادن ) به مجادله مي‌پردازند ، و خدا داراي قدرتي بي‌انتهاء و كيفري سخت و دردناك است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الرَّعْدُ » : رعد . صدائي كه از برخورد دو توده ابر ، با بار الكتريكي متفاوت به وجود مي‌آيد . « يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ » : ( نگا : إسراء / 44 ، نور / 41 ، حشر / 24 ) . « الصَّوَاعِقَ » : جمع صاعِقَة ، آذرخش . آتشي كه بر اثر رعد و برق شديد پديد مي‌آيد . « الِْمحَالِ » : اگر مصدر باب مفاعله بشمار آيد ، به معني مُكايَدَه ، يعني چاره‌جوئي و چاره‌سازي است ، و اگر اسم باشد ، به معني قوّت و قدرت است . اصل آن ( محلّ ) به معني حيله و نيرنگ است . برخي هم آن را از ( حَوْل ) و هم‌ريشه با ( حيلَة ) مي‌دانند ، و قوّت و نقمت معني مي‌كنند . ( نگا : اعراف‌ / 183 ، طارق / 15 و 16 ) .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيْءٍ إِلاَّ كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاء لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاء الْكَافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلاَلٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا است كه شايسته نيايش و دعا است . كساني كه جز او ديگران را به ياري مي‌خوانند ، به هيچ وجه دعاهايشان را اجابت نمي‌نمايند و كمترين نيازشان را برآورده نمي‌كنند . آنان ( كه غير خدا را به فرياد مي‌خوانند ، و به جاي آفريدگار ، از آفريدگان برآوردن نيازهايشان را درخواست مي‌نمايند ) به كسي مي‌مانند كه ( بركنار آبي دور از دسترس نشسته باشد و ) كف دستهايش را باز و به سوي آب دراز كرده باشد ( و آن آب را به سوي خود بخوانَد ) تا آب به دهان او برسد ، و هرگز آب به دهانش نرسد . دعاي كافران ( و پرستش ايشان ) جز سرگشتگي و بيهوده‌كاري نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَعْوَةُ الْحَقِّ » : نيايش راستين . پرستش حقيقي . اضافه موصوف به صفت است . « لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ » : شايسته نيايش و بايسته پرستش خدا است . سزاوار تقاضاي نياز ، و درخور طلب اجابتِ دعا خدا است . « أَلَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللهِ » : كساني كه جز خدا را به فرياد مي‌خوانند و جز او را پرستش مي‌كنند . « لا يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيْءٍ » : اصلاً دعاهايشان را نمي‌شنوند و به فريادشان نمي‌رسند . نيازي از نيازهايشان را برآورده نمي‌سازند و كاري برايشان نمي‌كنند . « إِلاّ » : مگر . يعني اجابت دعا و برآوردن نياز توسّط پرستش شوندگان و به ياري خواندگان ، چيزي جز همانند پاسخ و اجابت آب در برابر درخواست چنان فردي نيست . « مَا هُوَ بِبَالِغِهِ » : او به آب دسترسي پيدا نمي‌كند . آب به او يا به دهانش نمي‌رسد . « دُعَآءُ » : دعا . پرستش . « ضَلالٍ » : گمراهي و سرگشتگي . بيهوده‌كاري و پوچگرائي .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعاً وَكَرْهاً وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنچه در آسمانها و زمين است - خواه ناخواه‌ - خداي را سجده مي‌برد ( و در برابر عظمت او سر تسليم و تكريم فرود مي‌آورد ) ، همچنين سايه‌هاي آنها ( كه همچون خود آنها از نظم و نظام دقيق و فرمانبرداري شگفت برخوردارند ) بامدادان و شامگاهان در مقابلش به سجده مي‌افتند ( و پيوسته در برابر اراده باري كرنش مي‌برند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَسْجُدُ » : سجده مي‌كند . كرنش مي‌برد . در اينجا مراد اطاعت و فرمانبرداري از اراده و خواست حضرت باري است ( نگا : آل‌عمران‌ / 83 ) . « مَنْ » : كساني كه . واژه ( مَنْ ) براي ذوي‌العقول ، يعني انسانها و فرشتگان و پريان به كار مي‌رود ، وليكن در اينجا از راه تغليب شامل غير ذوي‌العقول نيز مي‌باشد و به معني ( آنچه ) است ( نگا : نحل‌ / 49 ) . « طَوْعاً أَوْ كَرْهاً » : خواه ناخواه . يعني همه‌كس و همه‌چيز در برابر فرمان خدا خاضع و فرمانبردار مي‌باشند ، ولي خضوع و فرمانبرداري دسته‌اي تكويني است ، و خضوع و فرمانبرداري دسته‌اي تكويني و تشريعي است . مؤمنان از روي ميل و رغبت در پيشگاه پروردگار به سجده مي‌افتند ، امّا غير مؤمنان هرچند حاضر به چنين سجده‌اي نيستند ، تمام ذرّات وجودشان از نظر قوانين آفرينش خواه ناخواه تسليم فرمان خدا است . اين دو واژه مصدر و حال مي‌باشند ( نگا : آل‌عمران‌ / 83 ) . « ظِلالُهُمْ » : سايه‌هاي آنان . مراد اين است كه سايه‌هاي اشياء نيز از نظم و نظام شگفتي برخوردار است و علاوه از فوائد ظاهري ، مي‌توان از سايه‌ها براي اندازه‌گيري خود اشياء سود جست و نيز همچون ساعت ، زمان را بدانها سنجيد . « الْغُدُوِّ » : جمع غَداة ، بامدادان . « الآصَال‌ » : جمع أَصيل ، شامگاهان ( نگا : اعراف‌ / 205 ) . « بِالْغُدُوِّ وَ الآصَالِ » : مراد هميشه و پيوسته است .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعاً وَلاَ ضَرّاً قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي محمّد ! به مشركان ) بگو : چه كسي پروردگار آسمانها و زمين است‌ ؟ ( و آنها را مي‌گرداند و مي‌پايد ؟ جواب درست را براي آنان بيان كن و ) بگو : الله . بگو : آيا جز خدا اولياء ( و معبودهائي ) براي خود برگزيده‌ايد ( و بدانها تمسّك جسته‌ايد ) كه براي خودشان ( چه رسد به شما ) سودي و زياني ندارند ؟ بگو : آيا كور ( كه شمائيد ) و بينا ( كه مؤمنانند ) برابرند ؟ يا اين كه تاريكيها ( كه پرستشهاي كوركورانه شما است ) و نور ( كه هدايت خدا و ارمغان مؤمنان است ) يكسان است‌ ؟ يا اين كه ( شدّت گمراهي آنان را بدانجا كشانده است كه ) براي خدا انبازهائي قائل مي‌شوند كه ( به گمان ايشان ) آنها همچون خدا دست به آفرينش يازيده‌اند ( و آفريده‌هائي همچون آفريده‌هاي خدا دارند ) و اين است كه كار آفرينش ( و تشخيص آفريده‌هاي ايشان از آفريده‌هاي خدا ) بر آنان مشتبه و مختلط گشته است‌ ؟ ( كه چنين نيست ) . بگو : خدا آفريننده همه چيز است و او يكتا و توانا ( بر انجام آفرينش و چرخش هستي ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أوْلِيَآءَ » : جمع وَليّ ، سرپرستان . مراد معبودهاي دروغين است . « أَمْ » : بلكه آيا ؟ استفهام انكاري است . « أَمْ جَعَلُوا لِلّهِ شُرَكَآءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ » : اين عبارت مي‌تواند جنبه تهكّم و ريشخند را داشته باشد . يعني : بلكه آنان براي خدا انبازهائي قرار داده‌اند كه چه بسا همچون خدا دست به آفرينش يازيده‌اند و اين است كه جدائي آنها از خدا برايشان دشوار شده است‌ ؟ ! يا اين كه استفهام انكاري باشد كه ترجمه آن در معني آيه مذكور است . « خَلَقُوا كَخَلْقِهِ » : آيا همچون خدا دست به كار آفرينش زده‌اند و مخلوقاتي را آفريده‌اند ؟ آيا مخلوقاتي همچون مخلوقات خدا را پديدار كرده‌اند ؟ « فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ » : به سبب آن ، آفريده‌ها براي آنان يكسان و مشتبه گشته است . لذا آفرينش خدا و آفرينش چنين معبودهائي ، ايشان را دچار مشكل و اشتباه ساخته است . « الْقَهَّارُ » : بسيار چيره و توانا . بسيار غالب و قاهر .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رَّابِياً وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاء حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند از ( ابرهاي ) آسمان ، آب فرو مي‌باراند و دره‌ها و رودخانه‌ها هر يك به اندازه گنجايش خويش ( براي رويش گياهان و بهره‌وري درختان ، از آب آن ) در خود مي‌گنجانند ، و روي اين سيلابها ، كفهاي زياد و بيسودي قرار مي‌گيرد ، همچنين است آنچه از طلا و نقره و غيره جهت تهيّه زينت‌آلات روي آتش ذوب مي‌نمايند ، كفهائي همانند كفهاي آب بر مي‌آورد ، - پروردگار براي حق و باطل چنين مثالي مي‌زند - امّا كفها ، ( بيسود و بيهوده بوده و هرچه زودتر ) دور انداخته مي‌شود ، ولي آنچه براي مردم نافع است در زمين ماندگار مي‌گردد . خداوند اين چنين مثالي مي‌زند . ( عقائد باطل ، همسان كف و خس و خاشاك روي آب و بالاي فلزات است كه هرچه زودتر از ميان مي‌رود ، ولي اديان حقيقي آسماني ، چون آب و طلا و نقره سودمند و ماندگار مي‌باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سالَتْ » : جاري شد . « أَوْدِيَةٌ » : جمع وادي ، درّه‌ها . مراد رودخانه و جويبارهاي ميان كوهها است . « بِقَدَرِهَا » : به اندازه گنجايش خود . « زَبَداً » : كف . « رَابِياً » : برآمده . در بالا قرار گرفته . « إِبْتِغَآءَ » : به خاطر . از براي . مفعولٌ‌له است . « حِلْيَةٍ » : زيور . « جُفَآءً » : دور انداختني . مصدر ماده ( جَفْأ ) به معني اسم مفعول ، يعني مَجْفُوء است كه به معني مطرود و پرت شده مي‌باشد .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ لِلَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُواْ لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْاْ بِهِ أُوْلَئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( انسانها در مسير زندگي دو گروهند : دسته‌اي به راه يزدان مي‌روند ، و دسته‌اي به راه شيطان ) . كساني كه ( دعوت ) پروردگار خود را پاسخ مي‌گويند ، سرانجامِ نيك دارند ، و كساني كه ( دعوت ) پروردگار خود را پاسخ نمي‌گويند ، ( عاقبتِ بسيار بد و دردناكي دارند و ) اگر همه چيزهائي كه در زمين است و همانند آنها از آن ايشان باشد و همگي را براي رهائي خود ( از عذاب دوزخ ) پرداخت كنند ( از آنان پذيرفته نمي‌گردد و از عذاب آن رهائي ميسّر نمي‌شود ) . آنان حساب بدحال كننده‌اي دارند و جايگاهشان دوزخ است ، و چه بد جايگاهي است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحُسْنَيا » : عاقبت نيك . سرانجام پسنديده . پاداش خوب . مبتداي مؤخّر است ، و صفت به جاي موصوف نشسته است و تقدير چنين است : الْعَاقِبَةُ الْحُسْنَيا . الْمَثُوبَةُ الْحُسْنَيا . « أَلَّذِينَ » : مبتدا و جمله ( لَوْ أَنَّ لَهُمْ . . . تا . . . سُوءُ الْحِسَابِ ) خبر آن است .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس آيا كسي كه مي‌داند كه آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است حق است ( و برابر آن زندگي مي‌كند و هم بر آن مي‌ميرد ، سزا و جزاي او ) همانند ( سزا و جزاي ) كسي خواهد بود كه ( به سبب انحراف از حق و كفر مطلق ، انگار ) نابينا است‌ ؟ ! تنها خردمندان ( حق را و عظمت خدا را ) درك مي‌كنند ( و فرق ميان دو گروه مؤمن و كافر را مي‌فهمند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الألْبَابِ » : حق را و عظمت خدا را تنها خردمندان درك و فهم مي‌كنند . تنها عاقلان مي‌دانند كه بايد مؤمنان و كافران مثل هم بشمار نيايند .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَلاَ يِنقُضُونَ الْمِيثَاقَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خردمندان ، يعني ) آن كساني كه به عهد ( تكويني و تشريعي ) خدا وفا مي‌كنند ، و پيمان ( موجود ميان خود و بندگان ) را نمي‌شكنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَهْدِ اللهِ » : پيمان فطري و تكويني خدا با انسان . يعني آن بخش از حقائق هستي كه انسان با نيروي خرد و انديشه بدانها پي مي‌برد ( نگا : انعام‌ / 152 ) . و پيمان تشريعي ، يعني رعايت احكام و قوانيني كه خدا توسّط انبياء براي راهنمائي انسانها فرستاده است . « الْمِيثَاقَ » : پيمانهائي كه انسانها با انسانها مي‌بندند .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كساني كه برقرار مي‌دارند پيوندهائي را كه خدا به حفظ آنها دستور داده است ، ( از قبيل : رابطه انسان با آفريننده جهان ، پيوند انسان با جامعه انسانيّت ، و رابطه او با همنوعان به ويژه خويشان و نزديكان ) و از پروردگارشان مي‌ترسند و از محاسبه بدي ( كه در قيامت به سبب گناهان داشته باشند ) هراسناك مي‌باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَصِلُونَ » : برقرار مي‌دارند . پيوند مي‌دهند . « سُوءَ الْحِسَابِ » : ( نگا : رعد / 18 ) .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِيَةً وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كساني كه ( در برابر مشكلات زندگي و اذيّت و آزار ديگران ) به خاطر پروردگارشان شكيبائي مي‌ورزند ، و نماز را چنان كه بايد مي‌خوانند ، و از چيزهائي كه بديشان داده‌ايم ، به گونه پنهان و آشكار مي‌بخشند و خرج مي‌كنند ، و با انجام نيكيها بديها را از ميان برمي‌دارند . آنان ( با انجام چنين كارهاي پسنديده‌اي ) عاقبت نيك دنيا ( كه بهشت است ) از آن ايشان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِبْتِغَآءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ » : به خاطر ذات پروردگارشان . « سِرّاً وَ عَلانِيَةً » : در پنهان و آشكارا . يعني در جائي كه پنهان بهتر است پنهاني مي‌بخشند ، و در جائي كه آشكارا بهتر است آشكارا مي‌بخشند . حال ضمير ( و ) در فعل ( أَنفَقُوا ) مي‌باشد ( نگا : بقره‌ / 274 ) . « يَدْرَؤُونَ » : دفع مي‌كنند . از ميان مي‌برند . « عُقْبَيا » : عاقبت نيك . سرانجام خوبي كه به دنبال دنيا مي‌آيد كه بهشت است ( نگا : اعراف‌ / 128 ، هود / 49 ، طه‌ / 132 ) . « عُقْبَي الدَّارِ » : سرانجام خوب دنيا كه بهشت است . ( عُقْبَيا ) مصدر است و به فاعل خود ( الدَّارِ ) افزوده شده است .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالمَلاَئِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين عاقبت نيكو ) باغهاي بهشت است كه جاي ماندگاري ( سرمدي و زيستن ابدي ) است ، و آنان همراه كساني از پدران و فرزندان و همسران خود بدانجا وارد مي‌شوند كه صالح ، ( يعني از عقائد و اعمال پسنديده‌اي برخوردار بوده ) باشند ( و جملگي در كنار هم جاودانه و سعادتمندانه در آن بسر مي‌برند ) و فرشتگان از هر سوئي بر آنان وارد ( و به درودشان ) مي‌آيند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَدْنٍ » : جاي ماندن و جاودانه بسر بردن ( نگا : توبه‌ / 72 ) . « جَنَّاتُ عَدْنٍ » : بَدَل كلّ از كلّ ( عُقْبَي الدّارِ ) است . « وَ مَن صَلَحَ . . . » : همراه با كسي كه مؤمن صالحي بوده باشد . « مِن كُلِّ بَابٍ » : از هر دري . مراد از هر طرف و از هر سوئي است .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ سَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( فرشتگان بدانان خواهند گفت : ) درودتان باد ! ( هميشه به سلامت و خوشي بسر مي‌بريد ) به سبب شكيبائي ( بر اذيّت و آزار ) و استقامتي كه ( بر عقيده و ايمان ) داشتيد . چه پايان خوبي ( داريد كه بهشت يزدان و نعمت جاويدان است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِمَا صَبَرْتُمْ » : به سبب صبري كه كرديد . و آن شكيبائي بر ناگواريها ، تحمّل اذيّت و آزارها ، مبارزه با هواها و هوسها ، استقامت بر عقيده و ايمان ، و غيره است .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُوْلَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه ( برعكس افراد فوق الذّكر ) ، پيمان ( فطري و تكويني ) خدا را مي‌شكنند كه ( با اعطاي عقل و شعور ) با ايشان بسته است ، و پيوندي را مي‌گسلانند كه خدا به حفظ و نگاهداشت آن دستور داده است ، و در روي زمين به فساد و تباهي مي‌پردازند ، نفرين بهره ايشان است و پايان بدِ جهان ( كه دوزخ سوزان است ) از آنِ آنان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اللَّعْنَةُ » : لعن و نفرين . طرد از رحمت خدا و بي‌بهره‌ماندن از نعمت او . « سُوءُ الدَّارِ » : سرانجام بد . پايان بد جهان كه دوزخ است .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ اللّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقَدِرُ وَفَرِحُواْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ مَتَاعٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا روزي را براي هركس كه بخواهد ( و او را متمسّك به اسباب و علل ظاهري ببيند ) فراوان و فراخ مي‌گرداند ، و آن را براي هركس كه بخواهد ( و او را غير متمسّك به اسباب و علل ظاهري ببيند ) كم و تنگ مي‌نمايد . ( كافران ) به زندگي دنيا شاد و خوشنودند ، و زندگي دنيا هم در برابرِ آخرت ، كالاي ناچيزي بيش نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَبْسُطُ » : توسعه مي‌دهد . فراخ و فراوان مي‌گرداند . « يَقْدِرُ » : محدود و تنگ مي‌گرداند . « فِي الآخِرَةِ » : در برابر آخرت . با مقايسه و توجّه به آخرت كه نامحدود و داراي نعمتهاي فراوان است . « مَتَاعٌ » : كالاي ناچيز و اندك . تنوين آن دالّ بر ناچيزي و بي‌ارزشي است .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران مي‌گويند : كاش ! معجزه‌اي ( از معجزات پيشنهادي ما ) از سوي پروردگارش بر او ( كه خويشتن را خاتم‌الانبياء مي‌خواند ) نازل مي‌شد ، ( و پيغمبري محمّد را براي ما ثابت مي‌كرد . آخر قرآن و كارهاي ديگري كه از او ديده مي‌شود ما را قانع نمي‌سازد . تازه اگر ما را هم قانع سازد ، ما تنها چيزهائي را مي‌پسنديم كه خودمان پيشنهاد مي‌كنيم ! اي پيغمبر ، بديشان ) بگو : ( ايمان نياوردن آنان تنها به خاطر كمبود معجزه نيست . بلكه آنان به سبب دلبستگي به دنيا و انجام گناه و مال دوستي و آرزوپرستي ، گمراه گشته‌اند و ) خداوند هركه را بخواهد گمراه مي‌كند و هركه را كه ( به سوي او ) برگردد ، به جانب خود رهبري مي‌كند ( و او را در مسير هدايت توفيق مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَوْ لآ أُنزِلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ . . . » : ( نگا : يونس‌ / 20 ، رعد / 7 ) . « أَنَابَ » : توبه كرد . برگشت .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كساني كه ايمان مي‌آورند و دلهايشان با ياد خدا سكون و آرامش پيدا مي‌كند . هان ! دلها با ياد خدا آرام مي‌گيرند ( و از تذكّر عظمت و قدرت خدا و انجام عبادت و كسب رضاي يزدان اطمينان پيدا مي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَّذِينَ » : خبر مبتداي محذوف ، يا بدل كلّ از كلّ ( مَنْ أَنابَ ) ، و يا منصوب به مدح است .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كساني كه ايمان مي‌آورند و كارهاي شايسته مي‌كنند ، خوشا به حال ايشان ، و چه جايگاه زيبائي دارند !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَّذِينَ » : بدل از ( أَلَّذِينَ ) در آيه قبلي است و يا مبتدا و خبر آن جمله دعائي ( طُوبَيا لَهُمْ ) است . « طُوبَيا » : اسم خاصّ بهشت است . يا اين كه مصدر است و به معني نيك و زيبا است ، و يا اسم تفضيل و مؤنّث ( أَطْيَبُ ) است و به معني پاكيزه‌ترين و زيباترين . « طُوبَيا لَهُمْ » : بهشت يا زيباترين سرانجام از آن ايشان است . خوشا به حال ايشان ! « مَئَابٍ » : محلّ بازگشت . بازگشت ( نگا : آل‌عمران‌ / 14 ) .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِيَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدين گونه شگرف تو را به ميان ملّتي فرستاده‌ايم كه ملّتهاي فراواني پيش از آنان آمده‌اند و رفته‌اند ، تا آنچه را كه به تو وحي كرده‌ايم بر آنان - هر چند كه منكر خداوند مهربانند - بخواني . بگو او پروردگار من است . جز او خدائي نيست . بر او توكّل كرده‌ام ، و بازگشت من به سوي او است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذلِكَ أَرْسَلْنَاكَ » : اين گونه شگرف و بدين صورت سترگ كه در شأن تو است ، تو را روانه كرده‌ايم . مگر نه اين است كه خاتم پيغمبراني و پيغمبر همه جهانياني‌ ؟ ! « كَذَالِكَ » : اين گونه و بدين ويژگي خاصّي كه در ارسال تو منظور بوده است . همان گونه كه پيغمبران پيشين به ميان اقوام خود فرستاده شده‌اند ، تو نيز به ميان اين مردمان فرستاده شده‌اي . « وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ » : در حالي كه آنان به خداي مهربان اعتقاد ندارند . اين جمله حال ضمير ( هُمْ ) در ( عَلَيْهِمْ ) است . يعني تو قرآن را براي آنان مي‌خواني و آنان بر كفر خود مي‌افزايند . « مَتَابِ » : اصل آن ( مَتابي ) است . يعني بازگشت من .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَل لِّلّهِ الأَمْرُ جَمِيعاً أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُواْ أَن لَّوْ يَشَاءُ اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعاً وَلاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِّن دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ( به فرض به جاي اين قرآن ) ، قرآني باشد كه كوهها بدان به حركت درآيد ، يا زمين به وسيله آن شكافته گردد ، و يا بدان مردگان ( زنده و ) به سخن درآورده شوند ، ( باز هم بعضيها به سبب عناد با حق ، بدان نمي‌گروند و بر راه خدا نمي‌روند . وظيفه تو تبليغ است و ايمان آوردن يا ايمان نياوردن آنان در دست تو نيست ) بلكه همه كارها در دست خدا است . آيا مسلمانان ( هنوز منتظرند كه پدران و پسران و برادران و همسران و دوستان مشرك ايشان ايمان بياورند ؟ ) مگر نمي‌دانند كه اگر خدا مي‌خواست همه مردمان را هدايت مي‌داد ؟ ! پيوسته كافران ( در زندگي اين جهان ) به سبب كاري كه مي‌كنند دچار بلا و مصيبت كوبنده مي‌گردند ، و يا اين كه بلا و مصيبت كوبنده بر دور و برق آنان فرود مي‌آيد ( و ايشان را تهديد مي‌نمايد ) تا وعده خدا فرا رسد ( كه قيامت است و پروردگار سزا و جزاي قطعي ايشان را بديشان نمايد ) . بي‌گمان خداوند خلاف وعده نمي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَوْ . . . » : جواب ( لَوْ ) محذوف است كه ( مَا ءَامَنُوا بِهِ ) است ( نگا : انعام‌ / 27 ) . « قُرْءَاناً » : قرآني . كتابي خواندني . « أَفَلَمْ يَيْأَسْ » : آيا ندانسته‌اند ؟ استعمال ( يَئِسَ ) به معني ( عَلِمَ ) را برخي حقيقي دانسته‌اند ، و بعضي آن را مجازي بشمار آورده‌اند و گفته‌اند : مأيوس شدن ، متضمّن علم و آگاهي است . « قَارِعَة » : بلاي كوبنده و مصيبت ويرانگر . « تَحُلُّ » : وارد مي‌شود . فرا مي‌رسد . « تَحُلُّ قَرِيباً مِّن دَارِهِمْ » : نزديك به خانه و كاشانه و سرزمين ايشان رخ مي‌دهد و وارد مي‌گردد . « حَتَّيا يَأْتِيَ وَعْدُ اللهِ » : اگر آيه تنها راجع به صدر اسلام باشد ، مراد وعده غلبه مسلمانان بر قريشيان مشرك و فتح شهر مكّه است ، ولي اگر عام باشد ، مراد فرا رسيدن قيامت و كيفر دادن مشركان در آن است .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! اگر كافران ، تو و آئين اسلام را استهزاء مي‌كنند ، غمگين مباش كه ) بي‌گمان پيغمبراني پيش از تو استهزاء شده‌اند و من كافران ( استهزاء كننده ) را مدّتي مهلت داده‌ام و ( آزاد گذاشته‌ام ) سپس ايشان را گرفتار ( قهر و عذاب شديد خود ) ساخته‌ام . آيا بايد عذاب من ( در حق ايشان ) چگونه بوده باشد ؟ ! ( تاريخ گذشتگان را بخوانيد و شهر و ديار و آثار جبّاران را بنگريد تا بدانيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْلَيْتُ » : مهلت داده‌ام و آزاد گذارده‌ام . ناقص واوي و از مصدر ( مَلاوَة ) به معني آزاد گذاشتن و به حال خود رها كردن است ( نگا : آل‌عمران‌ / 178 ) . « عِقَابِ » : اصل آن ( عِقابي ) است . يعني عذاب و عقاب من . « فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ » : جمله پرسشي و براي تعجّب از حال ايشان است و بيانگر مكافات شديد و عذاب سخت خدا مي‌باشد ( نگا : بقره‌ / 66 ، نساء / 84 ) .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَمَنْ هُوَ قَآئِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي الأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ مَكْرُهُمْ وَصُدُّواْ عَنِ السَّبِيلِ وَمَن يُضْلِلِ اللّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا خدائي كه ( همه مردمان را آفريده است و ) حافظ و مراقب همه‌كس است و اعمال ايشان را مي‌پايد ( همسان بتهائي است كه همچون او نمي‌باشند ؟ مگر خدا و معبودهاي دروغين مانند يكديگرند ؟ ) . براي خدا انبازهائي قرار داده‌اند . بگو : آنها را ( خدا ) بناميد ( ولي بدانيد كه حقير و ناقابلند و سود و زياني ندارند و شايان پرستش نمي‌باشند ) . يا اين كه خدا را از چيزهائي ( به نام شريكها و انبازها ) خبر مي‌دهيد كه او از بودن آنها در زمين بي‌خبر است‌ ؟ ! ( مگر مي‌شود كه شريكها و انبازهائي خدا داشته باشد و او آنها را نشناسد ؟ ! ) يا اين كه با سخنان ظاهري ( و بي‌اساس ، آنها را شريك و انباز خدا مي‌سازيد ؟ ! ) بلكه ( حقيقت اين است كه ) نيرنگ كافران ( كه رخنه‌گرفتن از پيغمبران و ايجاد موانع در سر راه دعوت آنان و القاء شبهه‌ها در دلائلشان است ) در نظرشان زيبا جلوه‌گر شده است و ( بدين سبب ) از راه خدا بازداشته شده‌اند . و خدا هركس را ( به سبب اعمال ناشايست ) گمراه سازد ، راهنمائي نخواهد داشت ( كه او را به سوي رستگاري رهبري كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَآئِمٌ » : ايستاده . مراقب و مواظب . « مَنْ . . . » : مبتدا است و خبر آن محذوف است كه ( كَمَنْ لَيْسَ كَذلِكَ ) مي‌باشد ( نگا : رعد / 19 ، نحل‌ / 17 ) . « سَمُّوهُمْ » : آنها را نامگذاري كنيد . آنها را خدا نام بدهيد . مراد اين است كه بتها چيزي نيستند و خود كافران آنها را نامگذاري كرده و به خيال فاسد خويش مؤثّر و متصرّف در امور جهان مي‌دانند ( نگا : اعراف‌ / 71 ، غافر / 74 ) أ « تُنَبِّؤُونَهُ » : او را باخبر و مطّلع مي‌سازيد . « بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ » : با سخني كه فقط ظاهر دارد و حقيقت ندارد مانند خيال . با سخني كه داراي مفهوم صحيح و واقعيّت درست نمي‌باشد . « صُدُّوا » : بازداشته شده‌اند .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ لَّهُمْ عَذَابٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُم مِّنَ اللّهِ مِن وَاقٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان در زندگي دنيا عذابي دارند ( كه مكافات عمل ايشان در اين جهان است ) و عذاب آخرت ( آنان در آن جهان ، از عذاب اين جهان ايشان ) سخت‌تر مي‌باشد ، و هيچ كسي و هيچ چيزي نمي‌تواند حافظ ايشان در برابر ( عذاب ) خدا باشد ( و آن را از ايشان دفع كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَشَقُّ » : سخت‌تر و داراي مشقّت و رنج بيشتر ( نگا : سجده‌ / 21 ، زمر / 26 ، غاشيه‌ / 24 ) . « وَاقٍ » : حفظ كننده . نگاه‌دارنده .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَآئِمٌ وِظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏صفت بهشتي كه به پرهيزگاران وعده داده شده است ( اين است كه ) رودخانه‌ها و جويبارها در زير ( درختان ) آن جاري است . ميوه و نعمتش هميشگي و سايه‌اش دائمي است . اين سرانجام كساني است كه پرهيزگارند ، و سرانجام كافران آتش ( دوزخ ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَثَلُ » : مانند و شبيه . مجازاً به معني صفت عجيب و شگفت . اين واژه مبتدا و خبر آن محذوف است . « أُكُل‌ » : ( نگا : بقره‌ / 265 ، رعد / 4 ) . « ظِلّ » : سايه . كنايه از رفاهيّت و عزّت و نعمت و راحت دائم است . « تِلْكَ » : آن . مراد ( اين ) و مرجع جنّت است . « عُقْبَيا‌ » : ( نگا : رعد / 22 ) .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الأَحْزَابِ مَن يُنكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ وَلا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كتاب ( آسماني ) بديشان داده‌ايم ( و منصف هستند ) از آنچه بر تو نازل شده است خوشحالند ، و از ميان دسته‌ها ( و گروههاي اهل كتاب و ساير مشركان ) كساني هستند ( كه به سبب تعصّبهاي مذهبي و قومي ) قسمتي از آن را نمي‌پذيرند . ( اي پيغمبر ! به مخالفت و لجاجت اين و آن اعتناء مكن و بلكه خطّ اصيل و صراط مستقيم خود را پيش بگير و برو ، و ) بگو : من تنها و تنها مأمورم كه خدا را بپرستم و انبازي براي او نسازم . من ( مردمان را ) به سوي او مي‌خوانم و بازگشت من ( و همگان ) به جانب او است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَّذِينَ ءَاتَيْناهُمُ الْكِتَابَ . . . » : مراد گروهي از يهوديان و مسيحياني است كه ايمان آورده‌اند . « الأحْزَابِ » : گروهها و دسته‌ها . « مِنَ الأحْزَابِ مَنْ . . . » : مراد يهوديان و مسيحيان و همچنين مشركاني است كه گرد هم آمدند و بر ضدّ پيغمبر و آئين اسلام به مبارزه برخاستند . « أَدْعُو » : دعوت مي‌كنم . مردم را فرا مي‌خوانم . در رسم‌الخطّ قرآني الف زائدي در آخر دارد . « مَئَابِ » : رجوع و بازگشت من . اصل آن ( مَئَابي ) و از ماده ( أَوْب ) مي‌باشد .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْماً عَرَبِيّاً وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همان گونه ( كه كتابهاي آسماني را براي پيغمبران پيشين فرستاديم ) قرآن را هم به عنوان داور ( در ميان مردم و داور كتابهاي گذشته ، به زبان ) عربي ( بر تو ) فرستاديم . ( پس برابر آن با همگان اعم از اهل كتاب و ساير مشركان رفتار كن و برابر آرزوها و خواستهاي مردم راه مرو ) و اگر از آرزوها و خواستهايشان ، بعد از آن كه دانش ( وحي ) به تو رسيده است ، پيروي كني ، كسي نمي‌تواند در برابر خدا تو را ياري دهد و تو را ( از دست عذاب او ) محفوظ دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حُكْماً » : داوري . مصدر است و مي‌تواند به معني اسم فاعل ، يعني حاكم و داور باشد . مراد اين است كه قرآن فاصل حق از باطل و بيانگر احكام راستين الهي است . « عَرَبِيّاً » : به زبان عربي كه زبان قوم پيغمبر است ( نگا : ابراهيم‌ / 4 ) . « اَلْعِلْمِ » : دانش و آگاهي . مراد وحي و دستور آسماني است . « مَا لَكَ مِنَ اللهِ . . . » : مخاطب پيغمبر و مراد امّت او است .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجاً وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( برخيها داشتن زنان و فرزندان را بر تو عيب مي‌گيرند ) و ما پيش از تو پيغمبراني را روانه كرده‌ايم و زنان و فرزنداني بديشان داده‌ايم . ( پيغمبران جملگي انسان بوده‌اند و بنا به سرشت انساني خورده‌اند و خفته‌اند و با مردم رفت و آمد داشته و معامله كرده و ازدواج نموده‌اند ) و هيچ پيغمبري را نرسيده است كه معجزه‌اي جز با اجازه خدا بياورد ( و به مردم ارائه دهد ) . هر زماني داراي نوعي معجزه است ( كه شايسته آن و حكمت و مصلحت در آن است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَةٍ » : معجزه . مراد معجزاتي است كه مشركان و يهوديان پيشنهاد مي‌كردند و انجام آنها را درخواست مي‌نمودند ( نگا : إِسراء / 90 - 93 ، فرقان‌ / 7 و 8 ) أ « أَجَلٍ » : مدّت . زمان . « كِتَابٌ » : كار حتمي و امر معيّن . مصدر است و به معني اسم مفعول ، يعني ( مكتوب ) به معني محتوم است . در اينجا مراد حكم معيّن و معجزه مشخّص و كار مقدّر است . « لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ » : هر زماني معجزه مربوط به خود دارد . هر زماني داراي حكم معيّن و كار مقدّري است كه جز آن در آن انجام نمي‌گيرد ( نگا : انعام‌ / 67 ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ يَمْحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند هرچه را كه بخواهد ( و مصلحت بداند ، از نشانه‌هاي كتاب ديدني جهاني و از آيه‌هاي كتاب خواندني آسماني ) از ميان برمي‌دارد ، و هرچه را ( از قوانين هستي و از شرائع الهي كه حكمتش اقتضاء كند و مناسب با زمان باشد ) برجاي مي‌دارد و ( جايگزين مي‌سازد . و همه اينها ) در علم خدا ثابت و مقرّر است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَمْحُو » : از ميان برمي‌دارد . زائل مي‌گرداند . در رسم‌الخطّ قرآني الف زائدي در آخر دارد . « يُثْبِتُ » : بر جاي مي‌دارد . ثابت و استوار مي‌سازد . مراد از محو و اثبات در اينجا ، عبارت است از : 1 - تصرّفات خداوندي در نظام هستي ، از قبيل : زنده‌گرداندن و ميراندن ، پديد آوردن و نابود كردن ، كاستن و افزودن ، روياندن و پژمراندن ، نيرو دادن و نيرو زدودن ، و . . . 2 - تصرّفات خداوندي در آيات و احكام كتابهاي آسماني ، از قبيل : اقامه ديني و ازاله آئيني ، منسوخ‌كردن آيات و احكامي و لازم گرداندن مقرّرات و قوانيني ، و . . . « أُمُّ » : اصل . مركز . « الْكِتَابِ » : علم خدا . لوح محفوظ . يعني حوادث كَوْني و انساني ، و آيات و احكام آئين آسماني ، خاضع علم ثابت خدا و مشيّت تغييرناپذير او بوده كه در لوح محفوظ ضبط و منعكس است . آيه فوق را مي‌توان چنين هم معني كرد : خداوند هر قانون و شريعتي را كه بخواهد از ميان برمي‌دارد ، و هر قانون و شريعتي را كه بخواهد برجاي مي‌دارد ؛ و يا آئين پسين را جايگزين آئين پيشين مي‌گرداند ، و قوانين و شرائع اصولي همچون توحيد و نبوّت و معاد و تحريم رذائل و تحسين فضائل ، ثابت و تغييرناپذير مي‌مانند .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) اگر ( تو را زنده بداريم و ) برخي از چيزهائي را به تو بنمائيم كه به آنان وعده مي‌دهيم ، و يا اين كه تو را بميرانيم ( و شكست و مصيبت كافران و پيروزي و نعمت مؤمنان را نشانت ندهيم مسأله‌اي نيست . چرا كه ) بر تو تنها ابلاغ ( رسالت ) است ، و بر ما حساب و كتاب .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْبَلاغُ » : تبليغ . ابلاغ رسالت ( نگا : آل‌عمران‌ / 20 ، مائده‌ / 92 و 99 ) . « الْحِسَابُ » : محاسبه . بازپرسي . « وَ إِن مَّا نُرِيَنَّكَ . . . » : ( نگا : زخرف‌ / 41 و 42 ) .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّا نَأْتِي الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللّهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر ( اين كافران مغرور و لجوج ) نمي‌دانند كه ما به زمين مي‌آئيم ( و ) از اطراف آن مي‌كاهيم‌ ؟ ( از سرزمين اينان مي‌كاهيم و بر سرزمين آنان مي‌افزائيم ، و اقوام و تمدنها و حكومتهائي را نابود مي‌كنيم و اقوام و تمدنها و حكومتهاي ديگري را جايگزين آنها مي‌سازيم . آيا اين قانون هميشگي و ساري و جاري در همه سرزمينها و جامعه‌هاي بشري ، براي بيدار شدن مردمان كافي نيست‌ ؟ ) . خداوند فرمان مي‌راند و فرمانش هيچ گونه رادع و مانعي ندارد . ( اصلاً چه كسي يا چه چيزي ياراي جلوگيري از اجرا فرمان او را دارد ؟ ! ) و ( از آنجا كه خدا آگاه از هر چيزي و گواهان آماده و دلائل مهيّا است ) او سريع‌الحساب است ( و در روز قيامت نيازي به طول زمان جهت رسيدگي به حساب مردمان نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أوَلمْ يَرَوْا » : آيا نمي‌دانند . مراد از ديدن ، دانستن است . « الأرْضَ » : مراد سرزمين ظالمان و كافران است ( نگا : انعام‌ / 6 ) . يا اين كه مضاف محذوف است و مراد اهل آن است . مراد خود كره زمين نيز مي‌تواند باشد . « أَطْرَافِ » : دَور و بَر . نواحي . « نَنقُصُ مِنْ أطْرَافِهَا » : از اطراف آن مي‌كاهيم . اين كاهش ممكن است اشاره به فتوحات اسلامي يا اين كه تخريب ممالك ستمگران و هلاك كردن ملحدان و مشركان باشد . و شايد اشاره به اين كشف علمي‌باشد كه مي‌گويد : سرعت گردش زمين به دور محور خود ، و نيروي گريز از مركز ، سبب شده‌اند كه در دو قطب از برآمدگي كره زمين كاسته شود . يا اشاره به اين نكته دانش جديد باشد كه مي‌گويد : هرگاه سرعت انطلاق بخشي از گازهائي كه همچون غلافي كره زمين را احاطه كرده‌اند ، از قوّه جاذبه‌اي كه زمين نسبت بدانها دارد افزونتر باشد ، مقداري از آن گازها از جو زمين خارج و راهي پهنه هستي مي‌گردند . اين انطلاق كه نوعي كاهش از اطراف كره زمين بشمار است ، هر روزه به طور مستمرّ انجام مي‌پذيرد ( نگا : تفسير المنتخب ) . « مُعَقِّبَ » : تعقيب كننده و بازپرس . به تعقيب اندازنده و بازدارنده . « لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ » : كسي نمي‌تواند فرمان او را بازپرسي و پي‌گردي كند ، يا از اجرا فرمانش جلوگيري به عمل آورد .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني پيش از آنان ( درباره پيغمبران ) توطئه‌ها كرده‌اند و نقشه‌ها كشيده‌اند ( و توطئه‌هايشان خنثي و نقشه‌هايشان نقش بر آب شده است ) و طرحها و نقشه‌ها همگي از آن خدا است ( و مسلّماً توطئه‌ها و نقشه‌هائي كه هم‌اينك نيز كافران براي مبارزه با تو مي‌كنند و مي‌كشند ، خنثي و بي‌نتيجه مي‌گردد ) . خدا از كار و بار هر كسي آگاه است ( و لذا از حيله حيله‌گران چون ايشان هم بي‌خبر نمي‌باشد ) و كافران خواهند دانست كه پايان نيكوي اين جهان ( و سعادت مينوي آن جهان ) از آن كيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَكَرَ » : حيله‌گري و چاره‌جوئي كرد . توطئه كرد و نقشه كشيد . « الْمَكْرُ » : مراد مشاكله است ( نگا : آل‌عمران‌ / 54 ، انفال‌ / 30 ، اعراف‌ / 123 ) .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران مي‌گويند : تو فرستاده ( خدا ) نمي‌باشي . بگو : كافي است ميان من و شما خدا و كسي كه از كتاب ( قرآن ) آگاه باشد گواه شوند . ( همين بس كه خدا مي‌داند كه من فرستاده او هستم ، و كساني هم كه از محتواي قرآن مجيد آگاه باشند ، از اعجاز قرآن مي‌فهمند كه كتابي را كه با خود آورده‌ام ساخته و پرداخته مغز بشري نيست و از سوي آفريننده مغزها به دستشان رسيده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُرْسَلاً » : فرستاده . پيغمبر . « شَهِيداً » : گواه . « مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ » : مراد آگاهان از قرآن ، يا علماء يهودي و مسيحي است كه از روي تورات و انجيل ، آسماني بودن قرآن و صدق پيغمبر اسلام را درك مي‌كنند .‏

 

موضوعات:  موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره رعد / تفسیر نور  لینک ثابت