وصیت نامه شهید :  محمدجعفررضایى

نام : محمد جعفر نام خانوادگی : رضایی نام پدر : مجید تاریخ تولد : 1343/08/01

تاریخ شهادت : 1357/11/22 محل شهادت : جنوب عضویت : بسیج

نحوه شهادت : درگیری با دشمن بعثی محل دفن :گلزار شهدای بیجار

 

خدایا تو را شكر مى كنم كه مرگ مرا شهادت قرار دادى تا چون مولایم حسین بن على (ع )از خون خود وضو بگیرم ودر محراب رنگین وخونین به نماز وراز ونیازباتو بایستم .آرى شهادت با لاترین ووالاترین مرتبه اى است در عروج وتكامل انسان .پروردگارا تو خود شاهدى كه من آگاهانه راه خود را انتخاب كرده وبه سویت‌مى‌آیم وهیچ زور واكراهى مرا تهدید نكرده ورنجها براى رسیدن به تو بر تن رنجورخود قبول كردم وچه تهمتها ى را پشت سر گذاشته ام اكنون كه من به كام خود رسیدم شادم ومى خواهم كه همه در این شادى من شریك باشید وخم به ابروان خود نیارید در ضمن هیچ كس حق ندارد این بنده حقیر درگاه خداوند را ناكام خطاب كند چون من به كام خود رسیدم واین شادكامى را مدیون امامم نایب ولى عصرمى باشم كه با رهنمودهاى گهر بار وپیامبر گونه اش از خواب غفلت بیدارم كرد وهمچنین نداى هل من ناصرا‎"‏ ینصرنى امام حسین (ع)را شنیدم وبا تمام وجودم فریاد زدم لبیك لبیك یا حسین وسپس روانه جبهه گشتم وهمیشه در این بیم ووحشت بودم كه نكند من سعادت ولیاقت شهادت را ندارم اما از جاى كه خداوند ارحم الراحمین است نظرلطف پروردگارعالم شامل حال ما گشت وبه ملكوت اعلا پیوستم .

خدایا :مطمئن هستم كه مرگ هر كس وسرنوشت هر كس از قضاى لایزال تو مى باشدوآنگاه كه اجل مطلق در رسد هیچ قدرتى نمى تواند وقادر نیست آن را دفع كند وهمچنین یقین دارم با فضیلت ترین مومنان كسى است كه راضى به رضاى قضاى تو باشد .

برادران وخواهران گرامى این مطلب را به خاطر بسپارید تا موقعى كه ظلم وبى عدالتى در این دنیاى فانى ودر این مزرعه آخرت باقى است باید مبارزه كرد وخون ریخته شود تا فرموده خداوند (جاءالحق وزهق الباطل )تحقق یابد .

بدانیدتا ابرجنایتكارى در جهان هست مبارزه هم حتما‎"‏باید باشد باید با او بجنگید ودر غیر این صورت خون شهدا به هدر رفته است وآرزودارم كه همه شما ازفرمانهاى امام سرپیچى نكنید زیرا كه امام خمینى روحى له الفداء شخص بزرگوارى است كه از آقا امام زمان (عج )پیروى مى كند ومطمئن باشید كه هر چه ایشان بفرمایند حتما‎"‏خواهد شد (مثلا‎"‏پیوستن این انقلاب به‌انقلاب جهانى امام زمان )پس آگاه باشید زمان حساسى را در بردارید خوب ازآن استفاده كنید .

واز پدر ومادرم مى خواهم كه هیچ درسوگم نگریند چون شادم من واگر شما ناراحت باشید روحم آزرده خواهد شد .

در آخر چند كلمه اى با مادرم حرفى دارم مادرم یادت هست كه وقتى مى خواستم به جبهه بیایم تو خیلى ناراحت شدى وبه من گفتى جعفر به جبهه نرو بعد من به مادرم گفتم اى مادرم تنها من نیستم كه به جبهه مى روم بلكه هزاران نفر مثل من هستند كه به جبهه مى روند وازاسلام وقرآن دفاع‌مى كنند پس من به جبهه مى روم از دین خدا یارى كنم یادت هست اى مادرم كه شبى را كه مى خواستم به جبهه بروم تو خیلى گریه كردى وبراى من زارى مى كردى تا ولى من تو را دلدارى دادم وگفتم مادرم برایم گریه مكن واین بیت شعر تقدیم به مادرم :

مادرم اى مادرم در مرگ من گریه مكن زارى مكن مادرم حلالم كن وشیرت را حلالم كن ومن را ببخش اى مادرم‌فرزند با ایمان تو به میدان نبرد مى رود تا راه حسین على زا ادامه دهد مادرم حلالم كن من را ببخش اى مادرم .از شما خواهش مى كنم كه امام را دعا كنید ودعاى فرج آقا امام زمان (عج )را زیاد بخوانید در ضمن جنازه من را در وطنم بیجار به خاك بسپارید .

خدایا ،خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگه دار

6/10/1361

وسلام محمد جعفر رضاى

موضوعات: وصیت نامه شهید : محمدجعفررضایى (شهر بیجار)  لینک ثابت