ضرب المثل «زبان سرخ سر سبز می دهد به باد»

 

مفهوم:

- یعنی ما باید زبانمان را کنترل کنیم، تا به خطر جبران ناپذیری گرفتار نشویم.

- یعنی انسان باید متوجه سخن گفتن خود باشد که با سخن زشتی دوستی را دشمن نسازد و به مصیبیتی گرفتارنشود.

- بعضی مواقع یه حرفایی می زنی که با خودت می گی کاش نمی گفتم. آن وقت است که یاد این ضرب المثل میافتی.

- این ضرب المثل را بخاطر احتیاط در سخن گفتن و پرهیز از سخنان نیشدار که ممکن است به قیمت جان انسان تمام شود استفاده میکنند.

حکایت:

در حکایت آمده که شبی دزدی به هر طرف می‏تاخت تا اگر بتواند چیزی بدست آورد، ناگهان چشمش به ابریشم بافی افتاد که پارچه نفیسی را می بافد. انواع تکلیف در آن بکار می‏برد و اشکال بدیع و زیبا در آن نقش می بندد. نزدیک بود کار آن جامه تمام شود و از کارگاه بیرون رود. دزد با خود گفت باید فرصت را از دست ندهم و یافته را مفت رها نکنم. با خود گفت بهتر است اینجا مقام گزینم تا مرد ابریشم باف از کار خلاص شود و خواب بر آن مستولی گردد ومن جامه را ازوی در ربایم.او با صد حیله ونیرنگ به داخل کار گاه رفت وبر استاد پخته کار نگاه میکرد که در اثنای کار با خود می‏گفت: ای زبان از تو پناه میخواهم و یاری می طلبم که دست از سر من برداری و سر من را در تن نگهداری!} این مرد وقتی از بافتن پارچه ابریشمی فارغ شد آنرا بسیار زیبا و آراسته در دستمال پیچید و بیرون شد. دزد که قصد ربودن پارچه را داشت، صبح وقت بر سر تپه بلند شد و این مرد صنعتکار را تعقیب می‏کرد و دید که دستمال و یا پارچه را گرفته وارد سرای وزیر شد تا این خلعت زیبا را به عنوان تحفه تقدیم حضورش نماید. وقتی وزیر به بارگاه آمد مرد صنعتکار دستمال گشود و پارچه را تقدیم حضور وزیر نمود که حاضرین از حسن صنعت و هنروی در حیرت افتادند. بر نقوش زیبا و بدیع آن نهایت تحسین نموده تعجب کردند. سپس وزیر پرسید ای انسان لایق تو که بر این جامه نهایت زحمت کشیده ای پس به چه کار اید؟

مرد در جواب گفت: فرمان دهید تا این جامه را در خانه نگهدارند چون مرگ به سراغ شما اید آنرا بالای صندوق و یا تابوت شما گذارند. وزیر ازین سخن نهایت رنجید و فرمان داد تا جامه را بسوزانند و مردرا به زندان بیندازند و زبانش را از حلقش بیرون کشند.

دزد که در آنجا حضور داشت از فرمان وزیر خنده‏اش آمد. وزیر وقتی او را دید نزد خود خواست و علت خنده را از وی پرسید. دزد گفت اگر مرا به گناه ناکرده عقوبت نکنی و به مجرد عزم قبل از عمل مآخذه‏ام نکنی صورت حال آن مرد را بگویم. وزیر برایش أمن داد و دزد هم جریان مناجات این مرد را بازگو کرد. وزیر چون این حکایت و ماجرا را شنید گفت: این بیچاره تقصیر نکرده متنها مناجات او بدرگاه زبانش قبول نشده. پس قلم عفو بر جریده اش کشید و برایش توصیه نمود تا بعد ازین قفل بر زبان نهد و گفت: کسی‏ که بر زبان خود اعتماد ندارد او را هیچ پیرایه بهتر از خاموشی نیست. والا زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد.

موضوعات: ضرب المثل «زبان سرخ سر سبز می دهد به باد»  لینک ثابت