فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



دلم، بهانه پدر را گرفته است. به من گفتند باید حرف دلم را در جمع همرزمان پدر و دیگر بسیجیان بگویم. از کجا بگویم؟ از شهیدان که معراج مردان مومن اند یا از شهید که زنده تاریخ است؟ به راستی هنوز برایم واژه شهادت هجی نشده است، چرا که برایم سخت است که باور کنم که کسانی جان خود را به خطر انداختند و به دره های آتش قدم نهادند و آماده شدند در جوی خون بغلتند، آن هم در چه روزهایی؛ روزهای زیبا نوجوانی و جوانی.

برای من که نوجوانی هستم و هر روز منتظر روزهای طلایی جوانی، مردانگی این جوانان باور کردنی نیست. آنان جز عشق به خدا چیزی در دل نداشتند و با همین دلهای عاشق به جنگ با قدرتمندترین ارتش خاورمیانه رفتند و بعد از هشت سال دفاع مقدس بالاخره دشمن را به زانو در آوردند.

امروز یادگاران دفاع مقدس در این جمع حضور دارند. می دانم که گذشت زمان داغ دلتان را سنگین تر می کند. می دانم هرگز لحظه ای از یاد جزیره مجنون آبادان و خرمشهر فاو و مهران که قتلگاه پدرم بود، غافل نمی شوید. با ما بگوئید که شاهد چه ایثارگری هائی بودید، لحظه شهادت آن نوجوانی که با لب تشنه در کنار شما به شهادت رسید چه حالی داشتید؟ و بگوئید چگونه می توانید زندان دنیا را تحمل کنید و با زرق و برق آن دست و پنجه نرم کنید؟ شنیدم مولایم برای فرزندان خود بهترین پدر و با ارزش ترین الگو بود نه تنها برای فرزندان خود بلکه برای تمامی یتیمانی که سایه پدر بر سر نداشتند. من هم آرزو داشتم پدرم را در کنار خود ببینم.

پدر جان آیا می شنوی چه می گویم؟ می دانم که می شنوی. دوست داشتم در کنارم باشی تا سر بر زانویت بگذارم و درد دلهایم را برایت بگویم. دلم می خواست کنارت بنشینم تا برایم حرف بزنی و با سخنان شیرینت مرا راهنمائی کنی. ای کاش بودی تا من هم در کنار تو به خود ببالم.

اما نه! حالا که فکر می کنم می بینم اکنون زمانی است که باید بیشتر به تو افتخار کنم چون تو شهیدی و شهید زیباترین تفسیر عشق و شجاعت و ایثار است. فقط با سوز دل و اشک چشمم می خواهم بگویم که سخت ترین روز زندگی من و برادرم آن بود که باید با دستان کوچکمان کلمه بابا را مشق کنیم و صدا بکشیم، آخر ما که در زندگی خود هرگز پدر را ندیده و کسی را بابا صدا نکرده بودیم و مفهوم جمله “بابا آب داد” بی معنی است، شاید سخت ترین روز زندگی فرزندان شاهد، همان روزی بود که باید کلمه بابا را مشق می کردند.

پدرم دوست داشت چون زینب کبری (س) پیام آور قیام ایران باشم اگر چه کوچکتر از آنم که خود را با بزرگ بانوی جهان مقایسه کنم ولی سعی می کنم همچون زینب کبری هرگز برادرم را تنها نگذارم و تا پای جان از اسلام دفاع کنم. من که دگر از نداشتن پدر ناراحت نیستم چرا که با دیدن چهره نورانی و دلسوز علی زمان (امام خامنه ای) سیمای پدر را تجسم می کنم و هرگز احساس یتیمی نمی کنم.

می خواهم زینب باشم و الگوی دختران هم سن و سال خود. می دانم دخترانی که امروز اینگونه عفت خود را به حراج گذاردند چون من دل سوخته ای ندارند و بدانند که آرامش امروزمان را مدیون چه کسانی هستیم و به دختران دور و بر خود می نگرم که چگونه از حضور فیزیکی پدر خود بهرمند اند و هر آنچه که می خواهند برایشان مهیا می شود، کمبودی ندارند.

شاید من هم در نگاه اول حسرت بخورم که چرا پدر ندارم ولی با نگاه عمیق می بینم آنچه که پدرم به من داده هیچ پدری به هیچ دختری نداده، پدرم نعمت اصالت و ریشه نعمت معرفت و ایمان را در خونم تزریق نمود، نعمتهائی که هرگز فروشی نیست و پدران میلیونر دوستانم هرگز نمی توانند در هیچ معامله ای آن را خرید و فروش کنند.

بیائید نگذاریم میراث شهادت به هدر رود و شما ای وارثان سالهای جنگ، اای یادگاران دفاع مقدس، نگذارید بوی شهادت در کوچه های شهرمان به بوی اسپره و ادکلن تبدیل شود و شاهد نباشید که جوانان ایران، سمبل جنایت اعتیاد گردند. همت کنید و دفاع مقدس دیگر به راه اندازید چرا که ای بسیجی وقتی که شما را می بینم انگار صورت زیبا و ملکوتی بابا را می بینم.

سلام! سلام بر پدری که سالهاست او را ندیدم، سلام بر پدری که سالهاست در رویاهایم با او نجوا می کنم و در کودکی با او حرف می زدم، می خندیدم، بازی می کردم . پدر! حالا من بزرگ شده ام، آنقدر بزرگ که چشمان من تجلی گاه اندیشه ات گشته است.

پدرم! دلم برای بودنت تنگ است، اما تنها قاب عکس توست که مرحم دل مجروح من است. می خواهم برایت از حسرت به زبان راندن کلمه بابا بگویم. راستی پدر، تا به حال راز یاد گرفتن کلمه بابا را گفته ام؟ خوب امروز این راز را آشکارا افشا می کنم. می خواستم زمانی که بر سر مزارت می آیم صدایت بزنم، می خواهم از روزهائی برایت بگویم که می خواستم لبخند بزنم اما توان لبخند زدن بر لبانم نبود، چرا که در برگ ریزان زندگی ام محو شده بود، پدر جان سالهاست در حسرت شنیدن صدایت شبها را به صبح می رسانم و این در حالی است که بسیاری را می شناسم که از کنارم می گذرند و با کنایه حرفهائی را می زنند که آرزو می کنم کر بودم و هیچ گاه آن چیزها را نمی شنیدم. بعضی ها را نیز می بینم که در چشمان من خیره می شوند بدون اینکه مرا بشناسند به تو توهین می کنند. کسی که در میادین مین می غلطید تا نگرانی همرزمانش از بین برود، شخصی که شجاعتش مثال زدنی بود، گاه این حرفها مرا به یاد آن روزهای شهادتت می اندازد.

صدام خون خوار در رادیوی خویش اعلام کرد رحیم بردبار به درک پیوست! اما تو تازه جاودان شدی و حالا اوست که به درک پیوسته است. پدر جان زمانی که به قاب چوبی عکست نگاه می کنم و می بینم که به من نگاه می کنی برایم لذت بخش است. پدرم اگر چه زخم های سینه ات را هر شب چون کابوس می بینم، ولی با افتخار فریاد می زنم آری من فرزند اسطوره ی پروازم.

پدرم! وقتی رفتی، دلم گرفت، آخر با تو می شد به پیشباز صنوبرها رفت و پرستو ها را تا دیار نور بدرقه کرد. با تو می شد تا آن سوی پرچین دلها رفت و عشق خدائی را زیباتر دید. با تو دلم چه آرامش غریبی داشت.

بگو ای مسافر نازنینم! بگو برای دیدن تو باید از کدام کوچه گذشت؟!

راستی پدر! برای زیارت تو به جبهه آمده ام، می دانی؟ پدرم، چشمه اشک خشک شدنی نیست، آنجا صاحب خانه عشق است و دیگر حساب و کتاب قطره های اشکم را ندارم تا اشکهای من فرود می آید و قدم می زنم به جائی که شهدا قدم می زدند. دوستانت می گویند آن لحظه ای که در عملیات، سنگر دیده بانی دشمن، رزمندگان اسلام را مورد تیر مستقیم خویش قرار داده بود، کسی جرات پیشروی نداشت ولی این سردار عاشق و عارف با شجاعت تمام دست به دعا برداشت و همچون شیری به سوی سنگر دیده بانی روانه شد و آن را منهدم نمود. بدن زخم خورده ی او که یادگاری از فاو و پنجوین بود، او را هرگز ناامید ننمود بلکه به او امیدی داد تا به شهادت فکر نماید و به این آرزوی عاشقان بیشتر نزدیک گردد.

پدر جان! تو در فتح المبین عاشقانه جنگیدی و قمقمه پر از آبت را به عشق حسین (ع)خالی نمودی و در خیبر همچون شیری بر دشمنان فرود آمدی و در والفجر طلوع نمودی و در کربلا یک جاودانه شدی.

آری! تو شهادت را بر ماندن ترجیح دادی، چراکه روح بلند و ملکوتی تو نمی توانست در این دنیای خاکی بماند. خوشا به حالت ای سردار که به قافله حسین(ع) پیوستی و از علائق دنیا گذشتی. خوشا به حالت که این دنیا نتوانست تو را در قفس تنگ خویش محبوس نماید، نگاهت نگاه عشق و فداکاری است…

موضوعات: دردودل فرزند شهید با پدرش  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-02-01] [ 07:12:00 ب.ظ ]




دولت و دولتمردان

بدبختى و خوشبختى ملتها بسته به امورى است كه يكى از مهمات آن، صلاحيت داشتن هيات حاكمه است. حكومت و زمامدارى در دست فرد يا افراد، وسيله فخر و بزرگى بر ديگران نيست كه از اين مقام بخواهد به نفع خود حقوق ملتى را پايمال كند. دولت و اتباع دولت‏خدمتگزار به ملت هستند نه آقاى ملت، خدمتگزارنداينها. دولتها خدمتگزار مردمند. اسلام حكومت به آن معنا ندارد، اسلام خدمتگزار دارد. شكر اين نعمت به اين است كه ما مردم را شريك بزرگ بدانيم. در اين حكومت، حكومت نيست بايد همه خدمتگزار باشيم.

اسلام مى‏خواهد كه دولتها خدمتگزار ملتها باشند. دولتها يك اقليتى هستند كه بايد براى خدمت اين ملت باشند ؛ و اينها نمى‏فهمند كه دولت‏خدمتگزار ملت بايد باشد، نه حاكم بر ملت. ما بايد ببينيم كه اين ملتى كه ماها را به اين مقامها رسانده‏اند از ما چه مى‏خواهند، و ما بايد براى آنها چه بكنيم. همه فكر اين باشيد كه خدمتگزار پيدا كنيد، خدمتگزار به كشور و اسلام پيدا كنيد، نه خدمتگزار به خودتان. هر عملى كه ارزشش بيشتر باشد مسئوليتش سنگينتر است.

براى محرومين دولت واقعا بايد با تمام قدرت آن طورى كه على - عليه‏السلام دل مى‏سوزاند، اين هم با تمام قدرت دل بسوزاند براى محرومين. خدمت به خلق خدمت به خداست. شرافت همه ما به اين است كه خدمت به خلق خدا بكنيم. به وزراى كشور در طول تاريخ آينده، توصيه مى‏كنم كه در انتخاب استاندارها دقت كنند، اشخاص لايق، متدين، متعهد، عاقل و سازگار با مردم انتخاب نمايند تا آرامش در كشور هر چه بيشتر حكمفرما باشد. شما به پشتيبانى ملت احتياج داريد.

با پشتيبانى مردم، خصوصا طبقات محروم بود كه پيروزى حاصل شد و دست رژيم ستمشاهى از كشور و ذخاير آن كوتاه گرديد. اگر روزى از پشتيبانى آنان محروم شويد، شماها كنار گذاشته مى‏شويد و همچون رژيم شاهنشاهى ستمكار، به جاى شما ستم پيشه‏گان پستها را اشغال مى‏نمايند. اكيدا از مقامات رسمى خواستارم تا به كمك يكديگر مشكلات كشور را حل نمايند، و برادرانه با يكديگر همكارى نمايند. براى بازرسها امانت از امور بسيار لازم است ؛ آنهايى كه در شغل بازرسى هستند آنها بايد امين باشند.

هر كس خود را مدير و مدبر و خدمتگزار براى خلق خدا مى‏داند، كناره‏گيرى او، پشت كردن به خلق و خداى خلق است. در اين زمان هر كس در هر شغلى كه به او پيشنهاد مى‏شود، اگر شايستگى ندارد براى آن شغل، براى او صحيح نيست و جايز نيست كه در آن شغل وارد بشود، و اگر شايستگى دارد براى آن، براى او صحيح نيست كه شانه خالى كند. همه مردم، همه انسانها دولت اسلامى را تقويت كنند تا بتواند اقامه عدل بكند. الله الله در انتخاب اصحاب خود ؛ الله الله در تعجيل تصميم‏گيرى، خصوصا در امور مهمه. تضعيف هر قشر از اقشار و هر شخص از اشخاص كه امروز مشغول به كار هستند و مشغول يك خدمتى هستند، كمك‏كردن به دشمنهاى اسلام است. اگر به واسطه سوء مديريت و ضعف فكر و عمل شما، به اسلام و مسلمين ضررى و خللى واقع شود - و خود مى‏دانيد و به تصدى ادامه مى‏دهيد - مرتكب گناه عظيمى و كبيره مهلكى شده‏ايد كه به واسطه آن عذاب بزرگ دامنگيرتان خواهد شد.

اگر چنانچه هيات حاكمه، كسانى كه مقدرات يك كشور در دست آنهاست، اينها فاسد باشند مملكت را به فساد مى‏كشند. گاهى ممكن است كه قوانين مترقى و مفيد به حال جامعه، از مجلس بگذرد و شوراى نگهبان آن را تنفيذ كند و وزير مسئول هم ابلاغ نمايد، لكن به دست‏مجريان غير صالح كه افتاد آن را مسخ كنند. خيال نكنند كه ما دولت هستيم و بايد مساله‏اى را كه ما طرح مى‏كنيم ملت بپذيرد، چه روى مصالحش باشد چه نباشد. اگر ياس از حكومت اسلامى باشد و انفجار پيدا بشود، هيچ چيز نمى‏تواند جلويش را بگيرد. هر فردى از افراد ملت‏حق دارد كه مستقيما در برابر سايرين، زمامدار مسلمين را استيضاح كند و به او انتقاد كند، و او بايد جواب قانع‏كننده دهد، و در غير اين صورت، اگر بر خلاف وظايف اسلامى خود عمل كرده باشد، خودبخود از مقام زمامدارى معزول است.

اى دولتها! فتح كشور مهم نيست، فتح قلوب مهم است. در رفتار عدالت داشته باشيد، در گفتار عدالت داشته باشيد، تشريفات را كم كنيد و اين ملت را خدمتگزار باشيد. اينهايى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت را، جهات اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند. شكر نعمت اين است كه ما به جاى صحبت عمل كنيم. اگر ملت مى‏خواهد كه اين پيروزى تا آخر برسد و به منتهاى پيروزى - كه آمال همه است - برسد، بايد مواظب آنهايى كه دولت را تشكيل مى‏دهند، آن كه رئيس جمهور است، آن كه مجلسى هست، در مجلس هست، همه اينها را توجه بكنندكه مبادا يك وقتى از طبقه متوسط به طبقه بالا، و به اصطلاح خودشان مرفه، به آن طبقه برسد. آن روزى كه هر يك از شماها را ملت ديد كه از مرتبه متوسط مى‏غلطيد به طرف مرفه ، و دنبال اين هستيد كه يا قدرت پيدا بكنيد يا تمكين پيدا كنيد، مردم بايد توجه داشته باشند و اين طور افرادى كه به تدريج ممكن است‏يك وقتى - خداى نخواسته- پيدا بشوند، آنها را سر جاى خودشان بنشانند.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی(ره) (دولت و دولتمردان)  لینک ثابت
 [ 07:07:00 ب.ظ ]




قوه قضائيه و قضات

اهميتى كه اسلام به قضاوت داده است، به كمتر چيزى داده است. مساله قضا يك مساله مهمى است كه سر و كارش با همه حيثيت كشور است. قوه قضائيه اگر از روى موازين اسلامى - انسانى رفتار كند، كشور را مى‏تواند نجات دهد. در دست قوه قضائيه همه چيز است، جان مردم است، مال مردم است، نواميس مردم است، همه در تحت‏سيطره قوه قضائيه است.

و قاضى اگر چنانچه - خداى نخواسته - نالايق باشد، ناصحيح باشد، اين در اعراض و نفوس مردم سلطه پيدا بكند، معلوم است كه چه خواهد شد. قوه قضائيه بايد توجه بكند كه سر و كارش با جان و مال مردم است و نواميس مردم، سر و كار اين با آنهاست ؛ و بايد افراد صالح در آن جا باشند، سالم باشند و توجه بكنند كه خطاى قاضى بزرگ است، عمدش مصيبت‏بار است، خطايش هم بزرگ است. در صورتى كه حكمى از قضات صادر شد…

احدى حق دخالت در امر قضا را ندارد ؛ و دخالت كردن خلاف شرع، و جلوگيرى از حكم قضات هم بر خلاف شرع است. اعراض مردم دست قضات است ؛ بايد آنها را، هم تعليم كنند و هم تربيت كنند.

قاضى اگر چنانچه در حال غضب باشد نبايد حكم بدهد، براى اين كه حكم در حال غضب حكمى است كه از منشا عقلى و شرعى صادر نمى‏شود. قاضى امروز مسئول حيثيت اسلام است، مسئول حيثيت جمهورى اسلام است، و مثل قضات در طول تاريخ نيست كه فقط مسئول باشد نسبت به قضاوتى كه در مورد شخصى مى‏كرد. در اجراى حدود نبايد از آن حدودى كه حق تعالى فرموده است پايينتر عمل بشود و نبايد زيادتر.

مجرمى كه بالاترين جرم را دارد و به سوى چوبه دار مى‏رود، جز اجراى حد شرعى احدى حق آزار او را، لفظا و عملا، ندارد و مرتكب، خود ظالم است. بايد زندانها محل تربيت باشد، بايد مردم را در زندانها تربيت كرد، زندان خودش يك تربيتگاه بايد باشد. دستور اسلام، رحمت بر اسيران است گرچه ظالم و جاسوس باشند. قاضى و قوه قضائيه مستقل است و هيچ كس نبايد در آن دخالت بكند.

موضوعات: رهبر معظم انقلاب:  لینک ثابت
 [ 07:05:00 ب.ظ ]





انتخابات و مجلس

مردم اگر اسلام را، استقلال و آزادى را، نبودن تحت اسارت شرق و غرب را مى‏خواهند، همه در انتخابات شركت كنند. اگر در انتخابات مسامحه كنيم، مطمئن باشيد كه از راه مجلس به ما لطمه مى‏زنند. وصيت من به ملت‏شريف آن است كه در تمام انتخابات، چه انتخابات رئيس جمهور و چه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، و چه انتخاب خبرگان براى تعيين شوراى رهبرى يا رهبر، در صحنه باشند.

انتخابات در انحصار هيچ كس نيست، نه در انحصار روحانيين است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروه‏هاست، انتخابات مال همه مردم است. ملت است كه با راى خودش رئيس جمهورى تعيين مى‏كند، جمهورى اسلامى را راى مى‏دهد ؛ و با راى خودش كه متمركز است در مجلس، دولت را تعيين خواهد كرد ؛ و همه امور دست‏خود ملت است. اين تكليف آقايان است كه راجع به مسائل اسلامى كه پيش مى‏آيد، چه وكيل بخواهيد تعيين بكنيد و چه - عرض بكنم كه - رئيس جمهور بخواهيد تعيين كنيد، بايد در صحنه باشيد، عذرى نداريد كه برويد و كنار بنشينيد.

بايد توجه داشت كه هدف از انتخاب در نهايت، حفظ اسلام است. اگر درتبليغات حريم مسائل اسلامى رعايت نشود، چگونه منتخب حافظ اسلام مى‏شود همه شما، همه ما،زن و مرد، هر مكلف همان طور كه بايد نماز بخواند، همان طور كه بايد سرنوشت‏خودش را تعيين كند. عزيزان من كه اميد نهضت اسلامى به شماست! در روز تعيين سرنوشت كشور بپاخيزيد و به صندوقها هجوم آوريد و آراى خود را در آنها بريزيد. امروز مسئوليت به عهده ملت است، ملت اگر چنانچه كنار بنشينند، اشخاص مؤمن، اشخاص متعهد بنشينند و اشخاصى كه نقشه كشيده‏اند براى اين مملكت، از چپ و راست، آنها وارد بشوند در مجلس، تمام مسئوليت به عهده ملت است. نگذارند حتى يك عنصر خرابكار وابسته، به مجلس راه يابد.

بايد ملت‏شريف بدانند كه انحراف از اين امر مهم اسلامى خيانت به اسلام و كشور است، و موجب مسئوليت عظيم است. مجلس در راس همه امور واقع است. مجلس خانه واقعى ملت است. اين مجلس ماحصل خون يك جمعيتى است كه وفادار به اسلام بوده‏اند. اين مجلس فراهم آمده از الله ‏اكبرهاى مردم است. سر تسليم به مجلس يعنى سر تسليم به اسلام. در مجلس، اسلام تنها كافى نيست، بلكه بايد مسلمانى باشد كه احتياجات و مطلع به مصالح و مفاسد كشور باشد. مملكت را بشناسد و سياست را بفهمد مجلس در راس همه ارگانها واقع است ؛ و مجلس ملت است كه متبلور شده است و تحقق پيدا كرده است در يك جاى محدود. علاقه‏مندم كه قداست مجلس معظم و وكلاى محترم محفوظ باشد تا الگويى باشند براى مجلسهاى جهان.

حيف است كه چهره نورانى مجلس، در آن يك چيزهايى واقع بشود كه مخالف زى شما آقايان است. توجه داشته باشند، رئيس‏جمهور و وكلاى مجلس از طبقه‏اى باشند كه محروميت و مظلوميت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنان باشند، نه از سرمايه‏داران و زمينخواران و صدرنشينان مرفه و غرق در لذات و شهوات، كه تلخى محروميت و رنج گرسنگان و پابرهنه‏گان را نمى‏توانند بفهمند. اشخاصى كه انتخاب مى‏شوند واقعا منتخب ملت باشند.

مردم را توجه بدهيد به اين كه شما مى‏خواهيد اسلام را حفظ كنيد ؛ بايد منتخبين شما اشخاصى باشند كه توجه به اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازيگر نباشند. من متواضعانه از شما مى‏خواهم كه حتى الامكان در انتخاب اشخاص با هم موافقت نماييد، و اشخاصى اسلامى، متعهد، غيرمنحرف از صراط مستقيم الهى را در نظر بگيريد. بايد درست متوجه باشيد و اشخاصى كه انتخاب مى‏كنيد سوابقشان را مطالعه كنيد، بدانيد… در زمان سابق چه جور بودند، در زمان انقلاب چه جور بودند ، از اول انقلاب تا حالا چه جور بودند و سوابق خانوادگيشان چه هست، عقايدشان چه هست و مقدار معلوماتشان چه هست.

اميد است ملت مبارز متعهد، به مطالعه دقيق در سوابق اشخاص و گروهها، آراى خود را به اشخاصى دهند كه به اسلام عزيز و قانون اساسى وفادار باشند، و از تمايلات چپ و راست مبرا باشند، و به حسن سابقه و تعهد به قوانين اسلام و خيرخواهى امت، معروف و موصوف باشند. افرادى را انتخاب كنيد كه متعهد به اسلام بوده شرقى و غربى نباشند، و بر صراط مستقيم انسانيت و اسلاميت باشند.

من انتطار دارم كه وحدت كلمه خود را حفظ، و در انتخاب وكلاى خود رضاى حق را بر رضاى خود مقدم داريد. وكيلهايى كه آراسته هستند به اخلاق خوب، متعهد هستند به اسلام، وفادار هستند به كشور خودشان، خدمتگزار هستند و شما و به كشور، آن اشخاص را انتخاب كنند و به در مجلس بفرستند. بايد بدانيم كه اگر رئيس‏ جمهور و نمايندگان مجلس، شايسته و متعهد به اسلام و دلسوز براى كشور و ملت باشند، بسيارى از مشكلات پيش نمى‏آيد. مسئوليت مجلس به عنوان يك مرشد و هدايت كننده براى مردم، زياد است. دنبال اين باشيد كه يك مجلس قوى قانونگذارى داشته باشيم تا بتوانند مملكت را به راه راست ببرند. مجلس خوب همه چيز را خوب مى‏كند، و مجلس همه چيز را بد مى‏كند.

مجلس است كه اساس يك كشور را به صلاح مى‏كشد، يا اساس يك كشور يك مجلس را رو به فساد مى‏برد. آن روزى كه ديديد و ديدند كه انحراف در مجلس پيدا شد ؛ انحراف از حيث قدرت‏طلبى و از حيث مال‏طلبى در كشور، در وزيرها پيدا شد، در رئيس‏جمهور پيدا شد، آن روز بدانند كه علامت اين كه شكست بخوريم خودنمايى كرده ؛ از آن وقت بايد جلويش را بگيرند. آن روزى كه مجلسيان خوى كاخ‏نشينى پيدا كنند - خداى نخواسته -، و از اين خوى ارزنده كوخ‏نشينى بيرون بروند، آن روز است كه ما براى اين كشور بايد فاتحه بخوانيم.

اگر در اين نظام كسى يا گروهى - خداى ناكرده - بى‏جهت در فكر حذف يا تخريب ديگران برآيد، و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتما پيش از آن كه به رقيب يا رقبان خود ضربه بزند، به اسلام و انقلاب لطمه وارد كرده است. شما وكيل نيستيد كه برويد آنجا بنشينيد و حسابهايى كه خودتان با هم داريد صاف كنيد، اگر يك همچو كارى بشود اين انحراف است، و غصب است آن محل براى شما. اگر انحراف پيدا كنيد بر خلاف ملت، خيانت كرده‏ايد به وكالتى كه داريد. انتقاد و استيضاح حق مجلس است. فرقهاست بين نظارت و استيضاح و بين عيبجويى و انتقامگيرى، و اين فرق را همه كس پس از رجوع به وجدان خويش مى‏فهمد. هيچ كس حق ندارد كه راجع به مجلس جسارتى بكند ؛ و مجلس حقش است كه موافق و مخالف داشته باشد.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی (ره) (انتخابات و مجلس)  لینک ثابت
 [ 07:03:00 ب.ظ ]





شوراى نگهبان

من با نهاد شوراى نگهبان صددرصد موافقم، و عقيده‏ام هست كه بايد قوى و هميشگى باشد. بايد بگويم كه حضرات آقايان، فقهاى شوراى نگهبان را با آشنايى و شناخت تعيين كردم؛ و احترام به آنان و حفظ مقامشان را لازم مى‏دانم.

شوراى محترم نگهبان كه حافظ احكام مقدس اسلام و قانون اساسى هستند، مورد تاييد اين جانب مى‏باشد؛ و وظيفه آنان بسيار مقدس و مهم است، و بايد با قاطعيت به وظايف خود عمل نمايند. تضعيف و توهين به فقهاى شوراى نگهبان، امرى خطرناك براى كشور و اسلام است.

به شوراى نگهبان تذكر مى‏دهم كه در كار خود استوار باشيد، و با قاطعيت و دقت عمل فرماييد، و به خداى متعال اتكال كنيد. از شوراى محترم نگهبان مى‏خواهم و توصيه مى‏كنم - چه در نسل حاضر و چه در نسلهاى آينده - كه با كمال دقت و قدرت، وظايف اسلامى و ملى خود را ايفا كنند و تحت تاثير هيچ قدرتى واقع نشوند، و از قوانين مخالف با شرع مطهر و قانون اساسى بدون هيچ ملاحظه جلوگيرى نمايند ؛ و با ملاحظه ضرورات كشور، كه گاهى با احكام ثانويه و گاهى به ولايت فقيه بايد اجرا شود توجه نمايند.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی (ره) (شوراى نگهبان)  لینک ثابت
 [ 07:01:00 ب.ظ ]




نظم و قانون


حفظ نظم از واجبات الهى است. همه جامعه نظم لازم دارد، اگر نظم از كار برداشته بشود جامعه از بين مى‏رود. حكومت اسلام حكومت قانون است. همه بايد مقيد به اين باشيد كه قانون را بپذيريد و لو بر خلاف رأى شما باشد. در مملكت اسلامى بايد قانون خدا حكومت كند و غير قانون خدا هيچ چيز حكومتى ندارد. شرف و ارزش انسانها در تبعيت از قانون است كه همان تقواست. متخلف از قانون، مجرم و قابل تعقيب است.

قانون براى اجرا و بر قرارشدن نظم اجتماعى عادلانه، به منظور پرورش انسان مهذب است. اگر همه اشخاصى كه در كشورمان هستند و همه گروههايى كه در كشور هستند و همه نهادهايى كه در سرتاسر كشور هستند، اگر به قانون خاضع بشويم و اگر قانون را محترم بشماريم، هيچ اختلافى پيش نخواهد آمد. رضاى خداوند متعال را در نظر بگيريم و همگان در مقابل قانون خاضع باشيم. اگر مى‏خواهيد كه از صحنه بيرونتان نكنند، بپذيريد قانون را.

در اسلام يك حكومت است و آن حكومت خدا، يك قانون است و آن قانون خدا، و همه موظفند به آن قانون عمل كنند. در اسلام يك چيز حكم مى‏كند و آن قانون است. زمان پيغمبر هم قانون حكم مى‏كرد، پيغمبر مجرى بود. آن نظامى كه پايين از بالا اطاعت نمى‏كند، بالا به پايين ظلم مى‏كند، اين توحيدى نيست، اين «نظام شيطانى» است نه «نظام الهى» . قوانين اسلام قوانين پيشاهنگ و پيشرو هستند.

اسلام حكومتش حكومت قانون است، يعنى قانون الهى، قانون قرآن و سنت است و حكومت، حكومت تابع قانون است. انتقاد بكنيد توطئه نكنيد، من با توطئه مخالفم، همه هم مخالفند، ما با تضعيف جمهورى اسلامى [مخالفيم‏]، تضعيف جمهورى اسلامى يعنى تضعيف اسلام، ما با اين مخالفيم. قيام بر ضد حكومت اسلامى در حكم كفر است، بالاتر از همه معاصى است. اگر ديديد كسى از اصول تخطى مى‏كند در برابرش قاطعانه بايستيد. اختلافات از راه قانون شكنى‏ها پيش مى‏آيد. در اسلام قانون حكومت مى‏كند. پيغمبر اكرم هم تابع قانون بود، تابع قانون الهى، نمى‏توانست تخلف بكند. امروز ضد انقلاب اسلامى كسى است كه آن كارى كه مشغول هست، در آن كار سستى كند.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی (ره) (نظم و قانون), کلمات قصار امام خمینی (ره) (نظم و قانون)  لینک ثابت
 [ 06:58:00 ب.ظ ]




پناهگاه امن خانه
شانه‏ هایت، ستون محکمی است پناهگاه امن خانه را.
دست در دستانم که می‏گذاری، خون گرم آرامش، در کوچه رگ‏هایم می‏دود.
در برابر توفان‏های بی‏رحم زندگی می‏ایستی؛ آن‏چنان‏که گویی هر روز از گفت‏وگوی کوهستان‏ها باز می‏آیی.
لبخند پدرانه‏ات، تارهای اندوه را از هم می‏دراند.
تویی که صبوری‏ات، دل‏های ناامید را سپیده‏دم امیدواری است. مرامنامه دریا را روح وسیعت به تحریر می‏آید؛ آن هنگام که ابرهای دلتنگی، پنجره‏های خانه را باران می‏پاشند.
آسمان همواره بوسه بر پیشانی بلندت را آرزومند است.

موضوعات: پناهگاه امن خانه  لینک ثابت
 [ 06:54:00 ب.ظ ]




در سایه آفتاب پدر
پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خسته‏ ترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانه‏ات، کودکی‏هایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.
می‏خواهم بگویم، ببخش اگر پای تک درخت حیاطمان، پنهانی، غصه‏هایی را خوردی که مال تو نبودند!
ببخش اگر ناخن‏های ضرب‏ دیده ‏ات را ندیدم که لای درهای بسته روزگار، مانده بود و ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛ اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمده‏ام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانی‏ات بزنم. سایه‏ات کم مباد ای پدرم!
آن روزها، سایه‏ات آن‏قدر بزرگ بود که وقتی می‏ایستادی، همه چیز را فرا می‏گرفت؛ اما امروز، ضلع شرقی نیمکت‏های غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی می‏ریزد.
دلم می‏خواهد به یک‏باره، تمام بغض تو را فریاد کنم. ساعت جیبی‏ات را که نگاه می‏کنی، یادم می‏آید که وقت غنچه‏ها تنگ شده؛ درست مثل دل من برای تو.
این، تصادف قشنگی است که امروز در تقویم، کلمات هم‏معنی، کنار هم چیده شده‏اند. یعنی در دائرة المعارف عشق، پدر، ترجمه علی علیه ‏السلام است.

موضوعات: در سایه آفتاب پدر  لینک ثابت
 [ 06:44:00 ب.ظ ]




ا

عتکاف در لغت به معناي «گوشه نشين شدن، در جايي ماندن، خود را بازداشتن و گوشه نشيني براي عبادت» است. و در اصطلاح، (1) عبارت است از ماندن حداقل سه روز در مسجد جامع شهر يا مساجد چهارگانه؛ يعني مسجد الحرام، مسجد النبي، مسجد کوفه و مسجد بصره، به قصد عبادت خداوند، با شرايطي خاص.
از قرآن کريم فهميده مي شود که اعتکاف در زمان حضرت ابراهيم (ع) مرسوم بوده است و لذا در آيه ي 125 سوره ي بقره مي خوانيم: «و عهدنا الي ابراهيم و اسماعيل ان طهرا بيتي للطائفين و العاکفين و الرکع السجود؛ و ما با ابراهيم و اسماعيل عهد بستيم که خانه ي مرا براي طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان، پاک و پاکيزه کنيد». بعد از حضرت ابراهيم نيز در بعضي از شريعت ها و در زندگي بعضي از اولياي خدا مانند حضرت مريم و زکريا به چشم مي خورد.
دين اسلام اعتکاف را در شکلي جديد و با شرايطي خاص مطرح کرد و انجام آن را به مسلمانان سفارش نمود.
پيامبر اکرم(ص) همه ساله در دهه ي آخر ماه رمضان اعتکاف مي کرد و دستور مي داد رختخوابش را جمع کرده و چادري از جنس مو، براي او در مسجد برپا کنند.(2)
ميمون بن مهران مي گويد: من پيش امام حسن مجتبي (ع) نشسته بودم، او در حال اعتکاف بود مردي به محضر حضرت رسيد و عرض کرد: اي پسر رسول خدا! فلاني از من طلب کار است و به علت نداري مي خواهد مرا زندان کند، کمکم کن. امام فرمود: و الله مالي ندارم که بدهي تو را بپردازم. او باز اصرار کرد تا اين که امام (ع) عزم رفتن کرد. من عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! مگر فراموش کرده ايد که معتکف هستيد؟ فرمود: نه، فراموش نکرده ام ولکن شنيدم پدرم و او از جدم رسول خدا (ص) نقل کرد که فرمود: «من سعي في حاجة اخيه المسلم فکانما عبدالله عزوجل تسعة آلاف سنة صائما نهاره و قائما ليله؛(3) کسي که در راه برطرف کردن نياز برادرش کوشش کند، پس گويا خدا را نه هزار سال عبادت کرده است، در حالي که روزها روزه و شب ها شب زنده دار بوده است.»
اين اعتکاف بيشتر در ايام البيض؛ يعني سيزدهم تا پانزدهم ماه رجب، همراه با اعمال ام داوود انجام مي شود. سه روز اعتکاف در مسجد الحرام و ده روز آخر ماه مبارک رمضان نيز توصيه شده است.
فوايد اعتکاف فراوان است؛ از جمله:
الف) ايجاد زمينه ي مناسب براي انديشيدن و تعقل: شخص معتکف در مدت زمان اقامت خود در مسجد و بريدن از محيط پرهياهوي زندگي، فرصتي مي بايد که گذشته ي خود را مرور و نقاط مثبت و منفي اش را ارزيابي کند.
ب) فراهم آوردن زمينه ي توبه و بازگشت: گاهي مشغله هاي زياد زندگي و مشکلات آن، ما را از خودمان غافل مي کند و فرصت ارزيابي و جبران عمل کرد گذشته را از ما مي گيرد؛ اعتکاف اين فرصت را در اختيار مي گذارد تا به جبران نقايص و ضعف هاي خود بپردازيم و توبه کنيم.
ج) فراهم شدن فرصت براي نيايش، نماز و تلاوت قرآن: در حقيقت مدت زمان اعتکاف، فرصتي است کوتاه براي محاسبه ي نفس و خودسازي که انسان را از حاکميت غريزه ها، عادت ها و اشتغالات معمول زندگي آزاد مي سازد و به جبران کاستي ها وادار مي کند.
براي آگاهي بيشتر درباره ي اعتکاف مي توانيد کتاب اعتکاف، نوشته ي آقاي فلاح زاده را مطالعه و يا از برنامه ي نرم افزاري پرسمان منتقل به نهاد رهبري در دانشگاه ها استفاده کنيد.

موضوعات: اعتکاف و فلسفه آن  لینک ثابت
 [ 06:38:00 ب.ظ ]




سالشمار زندگانی امام علی علیه السلام

1. تاریخ تولّد: سیزدهم ماه رجب، روز جمعه، سی سال پس از تولّد رسول خدا صلی الله علیه و آله و عام الفیل، در حدود سال 600 میلادی، بیست سال قبل از هجرت.

2. محلّ تولد: شهر مکه، در اندرون خانه خدا، یعنی کعبه.

3. پدر: ابوطالب، عمو و بزرگ ترین حامی رسول اللّه صلی الله علیه و آله که از سر کیاست و فراست ایمان و اسلام خود را همیشه از کافران و مشرکان پوشیده داشت تا در سال معروف به «عام الحزن / سال اندوه و غم» به جهان باقی شتافت.

4. مادر: فاطمه بنت اسد، دخترِ عموی پدرِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله .

5. نام ها: علی، حیدر.

6. کنیه ها: ابوالحسن، ابوتراب، ابوالائمّه، ابوالایتام.

7. لقب ها و شهرت ها: اسداللّه ، یداللّه ، سیف اللّه ، باب اللّه ، ولی الله ،
[30]

وصی رسول اللّه ، عین اللّه ، انسان کامل، عادل، حجّة اللّه ، اوّل المسلمین، یعسوب الدّین، امام المتّقین، اخ الرسول، حیدر کرّار، صاحبِ ذوالفقار، امام الابرار، مولی، مولی المتّقین، امام العادلین، المخلصُ للّه ، امیرالمؤمنین و ده ها لقب و شهرت دیگر.

8. شش سال داشت که سرپرستی وی را حضرت محمّد صلی الله علیه و آله به عهده گرفت. پس از آن همیشه با آن حضرت بود، با او می خورد و با او می خوابید و با او بیدار می شد و سایه به سایه او؛ و پا به پای او راه می رفت و بزرگ می شد.

9. ده سال از عمرش گذشته بود که حضرت محمّد صلی الله علیه و آله به پیامبری برانگیخته شد و او اوّلین کسی بود که به رسول خدا ایمان آورد و اسلام را به عنوان آخرین دین خدا پذیرفت.

10. شانزده سال از زمان را پشت سر گذاشته بود که محاصره اقتصادی آل هاشم شروع شد که به همراه پدرش و رسول خدا صلی الله علیه و آله سه سال در شعب ابی طالب، محصور و به نوعی زندانی شدند. در این سه سال از ترس این که کافران رسول خدا را بکشند، بیشتر شب ها را ابوطالب بستر خود را به پیامبر می سپرد و به یکی از پسرانش دستور می داد که در جای رسول خدا بخوابد و در این میان سهم حضرت علی علیه السلام از همه برادران کمتر بود که او از رسول خدا به سختی دور می شد، بیشتر از نزدیک مراقب اوضاع بود تا آسیبی به حضرت حبیب اللّه صلی الله علیه و آله نرسد.

11. جوانی نوزده ساله بود که پدرش در ماه رمضان سال دهم بعثت وفات یافت.

12. بیست و سه سال داشت که در شب هجرت (لیلة المبیت) در جای
[31]

رسول اللّه خوابید تا آن حضرت از خطر رهید و به مدینه هجرت کرد.

13. ازدواج با فاطمه زهرا علیهاالسلام : پنج ماه پس از هجرت به مدینه در حالی که جوان مردی بیست و چهار ساله بود، با حضرت صدّیقه کبری دختر رسول اللّه صلی الله علیه و آله ازدواج کرد.

14. بیست و پنج سال از عمرش سپری شده بود که در جنگ بدر (بدر کبری) مانند ماهی تمام و کامل درخشید تا شب کفر و ستم را با نور ایمان و شجاعتش از هم درید.

15. بیست و شش سال داشت که در جنگ اُحُد پیروزی را نصیب مسلمانان ساخت و مدال «لافتی الاّ علی؛ لاسیف الاّ ذوالفقار» را به گردن آویخت.

16. بیست و هفت سالش بود که مادرش فاطمه بنت اسد در مدینه وفات یافت.

17. بیست و هشت سال زمین دور سرش چرخیده بود که در جنگ خندق، زمین و زمان را به مشرکان و کافران تنگ ساخت و آنها را که از حزب های مختلف گرد هم آمده و جنگ احزاب را راه انداخته بودند، قلع و قمع کرد تا «قاتل الابطال / کشنده پهلوانان» و «قامع الاحزاب / در هم کوبنده حزب ها» شهرت یافت.

18. سی سال داشت که در جنگ خیبر، چون خورشید درخشید تا دمار از روزگار یهودیان خیبری درآورد و قلعه های آنها را گشود و با نامِ «فاتحِ خیبر» شناخته شد.

19. سی و یک سال از عمر شریفش گذشته بود که خبر شهادت
[32]

برادرش جعفر طیار که در جنگ موته همراه چند سردار بزرگ به شهادت رسیده بود، جهانی از حزن و اندوه را برای مسلمانان به ارمغان آورد که بیش از همه دل علی علیه السلام را آزرد، و در همین سال بود که به سریه ذات السلاسل شتافت و با پیروزی بزرگی که نصیب مسلمانان ساخت، تا حدودی از غم و غصّه رسول اللّه کاست.

20. سی و دو سال داشت که فتح مکه را در سال هشتم هجرت، ماه رمضان، خدا نصیب اسلام و مسلمین ساخت.

21. و در ماه شوّال همین سال بود که جنگ حُنین پیش آمد.

22. سی و دو سال را سپری کرده بود که به ابلاغ سوره برائت از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله مأمور شد.

23. سی و سه سال از عمر مبارکش گذشته بود که در هجدهم ذی حجّه سال دهم هجرت، در غدیر خم هنگام بازگشت رسول اللّه صلی الله علیه و آله از آخرین حجّ خود (حجّة الوداع) از سوی خدا و پیامبرش به امامت اُمّت و خلافت رسول اللّه صلی الله علیه و آله نصب شد که با فاصله دو ماه و 16 روز خاتم پیامبران رحلت کرد.

24. هنگام وفات رسول اللّه صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام سی و سه سال داشت. پس از وفات پیامبر، با فاصله 75 یا 95 روز، همسر خود فاطمه زهرا علیهاالسلام را نیز از دست داد.

25. روزگار صبر و بردباری 25 سال طول کشید؛ از سال 11 تا 35 هجری که عثمان در این سال کشته شد. و مسلمانان پس از 25 سال خانه نشینی این بار حکومت را در بدترین شرایط بحرانی به امیرالمؤمنین علیه السلام تحمیل کردند.
[33]

26. پنجاه و هشت سال از عمر شریفش سپری شده بود که به ناچار در سال 35 هجری زمام حکومت را به دست گرفت.

27. مدت امامتِ آن حضرت سی سال بود، یعنی از سال 11 تا 40 هجرت، امام و مرجع و ملجاء مسلمانان بود که مثل پیامبرِ خدا مردم را به راه راست و انصاف هدایت می کرد. با تفسیر قرآن و تبیین معارف و احکام اسلام همیشه حلاّل مشکلاتِ مسلمانان بود.

28. ایام خلافت و حکومتِ آن حضرت چهار سال و نُه ماه بود، از بیست و پنجم ذی حجّه سال 35 تا بیست و یکم رمضان سال 40 هجرت.

29. پنجاه و نُه سال داشت که در سال 36 هجری، روز پنجشنبه دهم جمادی الاولی جنگ جمل اتفاق افتاد.

30. شصت سال از عمر شریفش سپری شده بود که جنگ صفّین درسال 37 هجری رخ داد.

31. شصت و یک سال داشت که جنگ خوارج در کرانه رود نهروان در سال 38 هجری پیش آمد و حضرت علی علیه السلام پس از ماه ها مذاکره و صلح جویی در نهایت مجبور شد که دست به شمشیر برد و دمار از روزگارانِ خشکه مقدّسانِ نادان در بیآورد.

32. شصت و سه سالِ پرمخاطره و بسیار پربار از عمرِ عدالتِ مجسّم می گذشت که در سال چهلم هجری، سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، در محراب عبادت با شمشیر عبدالرحمان بن ملجم مرادی مجروح و پس از دو روز (21 رمضان) به شهادت رسید.

موضوعات: سالشمار زندگانی امام علی علیه السلام  لینک ثابت
 [ 06:23:00 ب.ظ ]





احزاب و حزب‏گرايى

دفاع از اسلام و حزب‏الله اصل خدشه‏ناپذير سياست جمهورى اسلامى است. امروز تمام مردم ايران در هر سنى كه هستند، از زن و مرد، كه با شعارهاى اسلامى، مبارزه مى‏كنند جزء حزب‏الله هستند. هر مسلمانى كه موازين و اصول اسلام را پذيرفته است، و در اعمال و رفتار از انضباط دقيق شيعى برخوردار است، يك عضو از اعضاى حزب‏الله مى‏باشد ؛ و تمامى دستورات اين حزب و خط مشى آن را قرآن و اسلام بيان كرده است.

اين حزب غير از حزبهاى متداول امروز دنياست. اين انقلاب براى اين كه انقلابى نبوده است كه يك حزبى اين انقلاب را درست كرده باشد، يك گروهى اين انقلاب را درست كرده باشد، انقلابى بوده است كه از متن خود ملت بوده است. اين طور نيست كه حزب، بد باشد يا هر حزبى خوب باشد ؛ ميزان ايده حزب است. هرگونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم، در صورتى كه مصالح مردم را به خطر نيندازند آزادند،و اسلام در تمامى اين شئون، حد و مرز آن را تعيين كرده است.

اصل اين احزابى كه در ايران از صدر مشروطيت پيدا شده است، آن كه انسان مى‏فهمد اين است كه اين احزاب ندانسته به دست ديگران پيدا شده است ؛ وخدمت به ديگران بعضى از آنها كرده‏اند. اين احزابى كه از اول، مثلا شايد از مشروطه به اين طرف اين احزاب پيدا شده باشد، اين احزاب مختلفه خيال نكنيد كه مِن باب اتفاق يك دسته‏اى با هم جمع شدند و حزبى تشكيل دادند، اين يك نقشه شيطانى بوده.

لازم است با كمال قدرت و هوشيارى، اشخاص يا گروه‏هايى كه گرايش به مكتبهاى غيراسلامى دارند، و به خوى فرصت‏طلبى مى‏خواهند در اين اوقات از فرصت استفاده‏نموده خود را در صفوف شما داخل كنند و به شما در موقعش از پشت‏خنجر بزنند، از خود دور كنيد و به آنها مجال تحرك ندهيد. از اول عالم تا حال دو حزب بوده است، يكى حزب الهى و يكى حزب غيرالهى و شيطانى، و آثار هر يك هم جدا بوده است.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی(ره) (احزاب و حزب‏گرايى)  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ق.ظ ]




ملى‏ گرايى
اين ملى‏گرايى اساس بدبختى مسلمين است. ملى‏گرايى، ملت ايران را در مقابل ساير ملتهاى مسلمين قرار مى‏دهد. از مسائلى كه طراحان براى ايجاد اختلاف بين مسلمين طرح، و عمال استعمارگران در تبليغ آن بپاخاسته‏اند، قوميت و مليت است.

نقشه قدرتهاى بزرگ و وابستگان آنها در كشورهاى اسلامى، اين است كه اين قشرهاى مسلم را ـ كه خداى تبارك و تعالى بين آنها اخوت ايجاد كرده است، و مؤمنان را به نام اخوت ياد فرموده است ـ از هم جدا كنند و به اسم ملت ترك، ملت كرد، ملت عرب، ملت فارس از هم جدا كنند، بلكه با هم دشمن كنند، و اين درست بر خلاف مسير اسلام است و مسير قرآن كريم.

اينهايى كه به اسم مليت و گروه‏گرايى و ملى‏گرايى بين مسلمين تفرقه مى‏اندازند، اينها لشكرهاى شيطان و كمك كارهاى به ابرقدرتهاى بزرگ و مخالفين با قرآن كريم هستند. نهضت ما اسلامى است قبل از آنكه ايرانى باشد.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی(ره) (ملى‏ گرايى)  لینک ثابت
 [ 12:23:00 ق.ظ ]





حفظ نظام و استمرار نهضت

حفظ اين جمهورى اسلامى از اعظم فرايض است. حفظ نظام از واجبات شرعيه و عقليه است. ملت بزرگ اسلامى مصمم است به نهضت اسلامى خود ادامه دهد و اجازه دخالت‏خيانتكاران را در كشور خود ندهد.

ما برايمان واجب عقلى است، واجب شرعى است كه در اين موقع دنبال بكنيم واين نهضتى كه ايران بپا كرده است به آخر برسانيم. به ملت عزيز ايران توصيه مى‏كنم كه نعمتى كه با جهاد عظيم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آورديد، همچون عزيزترين امور قدرش را بدانيد و ازآن حفاظت و پاسدارى نماييد. به ملت‏شريف ايران وصيت مى‏كنم كه در جهان، حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداكاريها و جا نثاريها و محروميتها، مناسب حجم بزرگى مقصود و ارزشمندى و علو رتبه آن است.

وقتى مقصد الهى شد، راه هر چه مشكل باشد - چون مقصد الهى است - بايد به نظر آسان باشد. ما اگر حق را نصرت ننماييم نبايد در انتظار نصرت حق باشيم. شما بدانيد، هر چه تبليغات دنيا و شياطين دنيا بر ضد شما مى‏گويند، دليل بر قدرت شماست. تا اين نهضت هست از هيچ چيز نترسيد، و اصلا ترس در دل خود راه ندهيد.

مشكلات به دنبال هر انقلابى اجتناب ناپذير است، لكن مشكلاتى نيست كه نشود جبران كرد. بايد در حفظ دين مقدس و اسلام عزيز و جمهورى اسلامى استقامت كنيم، و مشكلات را با استقبال و استقامت انقلابى رفع نماييم. خدا مى‏داند كه اگر اين نهضت‏شكست بخورد، تا آخر ديگر ايران روى خوش به خودش نمى‏بيند. اگر ايران شكست بخورد شرق شكست‏خورده است. اگر ايران شكست بخورد مستضعفين شكست‏خورده‏اند. اگر اين نهضت بخوابد، اين آتشى كه در دل مردم روشن شده است، اگر اين بخوابد و اين آتش خاموش بشود، ديگر امكان ندارد اين نهضت پيدا بشود يا شبيه آن پيدا بشود.

اگر به واسطه بعضى از جهالتها لطمه‏اى به اين نهضت بزرگ وارد بشود، معاقبيد پيش خداى تبارك و تعالى، توبه‏تان مشكل است قبول بشود ؛ چون به حيثيت اسلام لطمه وارد مى‏شود. همه به فكر اين خونها به ناحق ريخته باشيد، به فكر اين معلولين عزيز ما باشيد به فكر اين آوارگان جنگ باشيد و به فكر پيشرفت اسلام ؛ نه به فكر اين كه من‏بايد و تو نبايد! من هستم و تو نيستى!امروز روزى است كه اگر- خداى نخواسته - ما در اين نهضت‏شكست بخوريم، شكست‏خورديم تا آخر.

ملت با تمام قوا بايد در مقابل دسيسه‏ها مقاومت كنداگر شما گمان كنيد كه ديگر پيروز شديد و بايد سراغ كسب و كارتان، و بى‏اعتنا باشيد راجع به مقدراتتان، من خوف اين را دارم كه شكست بخوريد. امروز هم شما نبايد از كيد ساحران و وسوسه خناسان غافل باشيد. قوى باشيد! برومند باشيد! و از هياهوى دنيا هيچ وقت به خودتان هراس راه ندهيد.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی(ره) (حفظ نظام و استمرار نهضت)  لینک ثابت
 [ 12:21:00 ق.ظ ]





ملت بزرگ

مردم عزيز ايران، حقا چهره منور تاريخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند.

ما همه مفتخريم كه در چنين عصرى و در پيشگاه چنين ملتى مى‏باشيم. من با جرات مدعى هستم كه ملت ايران و توده ميليونى آن در عصر حاضر، بهتر از ملت‏حجاز در عهد رسول‏الله - صلى الله عليه و آله -، و كوفه و عراق در عهد اميرالمومنين و حسين بن على - صلوات الله و سلامه عليهما - مى‏باشند.

هر چه در راه اين ملت عزيز در طبق اخلاص بگذاريم از عهده شكر آنان برنخواهيم آمد. مردم عادى ما اسلام را پياده كرده‏اند و تمام زحمات حكومت را متحمل مى‏شوند ؛ پس ما بايد بسيار به فكر مردم باشيم. ملت عزيز ما با قيام دلاورانه خود، و نثار خون فرزندان عزيز خود، نام ارجمند خود را در تاريخ و در صف اول مجاهدان اسلام ثبت نمود.

نام بزرگ ملت ايران، در عالم به رشد سياسى ثبت‏شد. ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد كوفه تا صحراى افتخارآميز كربلا، و در طول تاريخ پرارزش سرخ تشيع، قربانيانى ارزشمند به اسلام عزيز و فى سبيل الله تقديم نموده ؛ و ايران شهادت‏طلب هم از اين پديده سعادتبخش سعادتمند مستثنى نيست. ملت ما بر بزرگترين قدرتهاى عالم غلبه كرده است ؛ دست بزرگترين قدرتهاى عالم را از مملكت‏خودش قطع كرده است ؛ دست دشمنان بشريت را از كشور خودش قطع كرده است؛ الگو شده است از براى همه كشورهاى مستضعفين.

خداوند تعالى بر ما منّت نهاد و رژيم استكبار را با دست تواناى خود، كه قدرت مستضعفين است درهم پيچيد، و ملت عظيم ما را ائمه و پيشواى ملتهاى‏مستضعف نمود. انصافا از اول انقلاب تا حالا، آن كه كار خودش را صددرصد صحيح انجام داد ملت بود.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی(ره) (ملت بزرگ)  لینک ثابت
 [ 12:20:00 ق.ظ ]





حضور مردم در صحنه

يك كشورى وقتى آسيب مى‏بيند كه ملتش بى‏تفاوت باشند. ملت همه بايد حاضر باشند در مسائل سياسى. مردم نبايد كنار بروند، اگر مردم كنار بروند همه شكست مى‏خوريم. من اميد واثق دارم كه ملت ما تن به ننگ نداده و نخواهد داد.

حضور شما مردم مؤمن و از جان‏گذشته است كه روشنفكران غرب و شرق‏زده را براى هميشه رسوا مى‏كند. حضور شما مردم عزيز و مسلمان‏در صحنه است كه توطئه‏هاى ستمگران و حيله‏گران تاريخ را خنثى مى‏كند.

آن چيزى كه براى همه ما لازم است، اين است كه ما در فكر اين باشيم كه مردم را در صحنه نگاه داريم. اگر ملت بنشيند كنار و بخواهد دولت‏يك كارى بكند، دولت همچو قدرتى ندارد. ملت اسلام ديگر بيدار شد، ديگر نمى‏نشيند، اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمى‏گردد.

امروز است كه تمام ملت، چه بانوان محترم و چه برادران، در سرنوشت‏خودشان دخالت مى‏كنند.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی(ره) (حضور مردم در صحنه)  لینک ثابت
 [ 12:18:00 ق.ظ ]




جايگاه و نقش مردم
ملت بود كه اين نهضت را پيش برد، و ملت است كه بايد از اين به بعد نيز به پيش ببرد. ما هرچه داريم از اين ملت است، البته ملت اسلامى كه با فرياد الله اكبر اين كار را انجام دادند. امروز زمانى است كه ملت‏ها چراغ راه روشنفكرانشان شوند، و آنها را از خودباختگى و زبونى در مقابل شرق و غرب نجات دهند، كه امروز روز حركت ملتهاست و آنان هادى «هدايت كنندگان تاكنونند» . مطمئن باشيد كه پيروز هستيد، و هيچ قدرتى هم نمى‏تواند با شما مقابله كند براى اين كه قدرت، قدرت ملت است. يك ملت وقتى يك چيزى را بخواهد، اين، خواهد شد. وقتى ملتى چيزى را خواست كسى نمى‏تواند مخالفت كند.

هيچ قدرتى در مقابل قدرت لايزال ملت نمى‏تواند پابرجا بماند. ما بايد بدانيم كه اگر ملتها چيزى را خواستند، تحقق پيدا مى‏كند. سرنوشت هر ملتى به دست خودش است. هر ملتى بايد سرنوشت خودش را، خودش تعيين كند. با اراده ملتها، اراده‏اى كه تبع اراده خداست، اراده‏اى كه براى خداست، غير ممكن‏ها ممكن مى‏شود و محالها واقع. ما به نيروى ملت اتكا داريم. جلب نظر مردم از امورى است كه لازم است.

پيغمبر اكرم جلب نظر مردم را مى‏كرد، دنبال اين بود كه مردم را جلب كند، دنبال اين بود كه مردم را توجه بدهد به حق. مبدأ نجات از خود ملت است. آگاهى مردم، و مشاركت و نظارت و همگامى آنها با حكومت منتخب خودشان، خود بزرگترين ضمانت حفظ امنيت در جامعه مى‏باشد. به شهادت تاريخ، هيچ قدرتى نمى‏تواند آتش قلب ملت مظلومى را كه براى رسيدن به آزادى و استقلال قيام كرده است فرونشاند.

هيچ اسلحه‏اى با ايمان نمى‏تواند مقابله كند، هيچ اسلحه‏اى با قيام ملت نمى‏تواند مقابله كند. يك قدرت بزرگ وقتى پايگاه ملى ندارد، اين قدرت نمى‏تواند بايستد. اگر ملت پشتيبان يك دولتى شد، دولت سقوط نمى‏كند. اگر يك ملتى پشتوانه «حكومتى» نباشد، «اين حكومتى» نمى‏تواند درست بشود. تمام گرفتاريهايى كه ما در طول مدت تاريخ داشتيم، بهره‏بردارى از جهالت مردم بوده است.

امروز روزى نيست كه كسى اتكا به سرنيزه بكند، دنيا عوض شده، ملتها يكى بعد از ديگرى دارند بيدار مى‏شوند. قدرتها هرچه هم بزرگ باشند، وقتى مقابل با ملت مى‏شوند نمى‏توانند كارى بكنند.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی(ره) (جايگاه و نقش مردم)  لینک ثابت
 [ 12:17:00 ق.ظ ]





ولايت فقيه

ولايت فقيه براى مسلمين يك هديه‏اى است كه خداى تبارك و تعالى داده است. بهترين اصل در اصول قانون اساسى، اين اصل ولايت فقيه است. امروز فقهاى اسلام حجت بر مردم هستند. ولى‏امر حجت‏خداست. ملت بى هادى نمى‏تواند كارى انجام بدهد.

من به همه ملت، به همه قواى انتظامى اطمينان مى‏دهم كه امر دولت اسلامى اگر با نظارت فقيه و ولايت فقيه باشد، آسيبى بر اين مملكت وارد نخواهد شد. رهبر و رهبرى در اديان آسمانى و اسلام بزرگ، چيزى نيست كه خودبخود ارزش داشته باشد، و انسان را - خداى‏نخواسته - به غرور و بزرگ انديشى خود وادارد. اگر يك فقيهى يك مورد ديكتاتورى بكند، از ولايت مى‏افتد. فقيه اگر پايش را اينطور، كج بگذارد، اگر يك گناه صغيره هم بكند، از ولايت‏ساقط است.

مگر ولايت‏يك چيزى آسانى است كه بدهند دست هر كس. فقيه نمى‏خواهد به مردم زورگويى كند، اگر يك فقيهى بخواهد زورگويى كند اين فقيه ديگر ولايت ندارد. ولايت فقيه است كه جلوى ديكتاتورى را مى‏گيرد ؛ اگر ولايت فقيه نباشد ديكتاتورى مى‏شود. ولايتى كه در حديث غدير است به معناى حكومت است، نه به معناى مقام‏معنوى.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی(ره) (ولايت فقيه)  لینک ثابت
 [ 12:15:00 ق.ظ ]





حكومت اسلامى

ما براى اين كه وحدت امت اسلام را تامين كنيم، براى اين كه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولتهاى دست‏نشانده آنها خارج و آزاد كنيم، راهى نداريم جز اين كه تشكيل حكومت بدهيم. حكومت اسلامى حكومت قانون الهى بر مردم است.

وعده خدا بر حكومت پابرهنگان جهان حق است. نظام جمهورى اسلامى ايران با سرفرازى و قدرت راه خود را يافته، و با استوارى به پيش مى‏رود. جمهورى اسلامى ايران نبايد تحت هيچ شرايطى از اصول و آرمانهاى مقدس و الهى خود دست بردارد.

اگر اين جمهورى اسلامى شكست بخورد به جاى آن يك رژيم اسلامى دلخواه بقية‏الله - روحى فداه - يا مطيع امر شما آقايان تحقق نخواهد پيدا كرد ؛ بلكه يك رژيم دلخواه يكى از دو قطب قدرت به حكومت مى‏رسد، و محرومان جهان كه به اسلام و حكومت اسلامى روى آورده و دل باخته‏اند مايوس مى‏شوند، و اسلام براى هميشه منزوى خواهد شد.

اگر اسلام عزيز و جمهورى اسلامى نوپا به انحراف كشيده شود و سيلى بخورد، و به شكست منتهى شود - خداى‏نخواسته -، اسلام براى قرنها به طاق نسيان سپرده مى‏شود. جمهورى اسلامى از رژيمهاى مظلوم جهان است.

بايد بدانيد كه اگر - خداى‏نخواسته - اين جمهورى اسلامى شكست بخورد، شكست براى همه مسلمين در همه اعصار است. كشور شما امروز يكى از قدرتمندترين كشورهاى جهان است، بايد سعى كنيم اين قدرت را حفظ كنيم. اسلام پيشرفته‏ترين حكومت را دارد و به هيچ وجه حكومت اسلام با تمدن مخالفتى نداشته و ندارد. دولت اسلامى قهقراگرا نيست و با همه مظاهر تمدن موافق است، مگر آنچه كه به آسايش ملت لطمه وارد آورده و با عفت عمومى ملت منافات داشته باشد

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی(ره) (حكومت اسلامى)  لینک ثابت
 [ 12:13:00 ق.ظ ]