موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره اسراء / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تسبيح و تقديس خدائي را سزا است كه بنده خود ( محمّد پسر عبدالّله ) را در شبي از مسجدالحرام ( مكّه ) به مسجدالاقصي ( بيت‌المقدّس ) برد ، آنجا كه دَور و بر آن را پربركت ( از اقوات مادي و معنوي ) ساخته‌ايم . تا ( در اين كوچ يك شبه زميني و آسماني ) برخي از نشانه‌هاي ( عظمت و قدرت خداوندي ) خود را بدو بنمايانيم ( و با نشان دادن فراخي گستره جهان و بخشي از شگفتيهاي آن ، او را از بند دردها و رنجهاي زمينيان برهانيم و با دل و جرأت بيشتر به ميدان مبارزه حق و باطل روانه گردانيم ) . بي‌گمان خداوند بس شنوا و بينا است . ( نه سخني از او پنهان و نه كاري از او نهان مي‌ماند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُبْحَانَ » : پاك و منزّه است از ناتوانيها و ناشايستها . تسبيح و تقديس و تعظيم و تكريم باد . اين واژه مفعول مطلق فعل محذوفي است و براي اظهار تعجّب و بيان عظمت و قدرت به كار مي‌رود . « أَسْرَيا » : شب‌رَوي كرد . در اينجا به وسيله حرف ( ب ) متعدّي شده است . يعني ، در شب برد ( نگا : هود / 81 ، دخان‌ / 23 ) . « الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ » : مسجدالحرام كه در شهر مكّه است و نقطه شروع سفر زميني رسول است . « الْمَسْجِدِ الأقْصَيا » : مسجد اقصي كه در بيت‌المقدّس است و نقطه پايان سفر زميني و مكان آغاز سفر آسماني رسول است . كوچ از مسجدالحرام تا مسجدالاقصي را إسراء مي‌نامند . و كوچ از مسجدالاقصي به برخي از كرات آسماني را معراج مي‌گويند . إسراء و معراج هر دو با هم در پاسي از يك شب انجام گرفته است ( نگا : نجم‌ / 1 - 18 ) . « بَارَكْنَا » : مبارك و پربركت گردانديم . مراد حاصلخيزي زمينهاي اطراف شهر بيت‌المقدّس و بركات معنوي خود آنجا است‌ ؛ چرا كه سرزمين انبياء و قبله‌گاه دلهاي مردان خدا است .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُواْ مِن دُونِي وَكِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به موسي كتاب ( تورات ) داديم و آن را رهنمود بني‌اسرائيل كرديم ( تا در پرتو آن از تاريكي جهل و كفر به سوي نور علم و ايمان راهياب شوند . و بديشان دستور داديم ) اين كه غير ما را تكيه‌گاه و پشتيبان خود مسازيد ( و امور خويش را جز به ما مسپاريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هُديً » : هدايت . راهنما . « أَلاّ تَتَّخِذُوا » : فعلي پيش از آن محذوف است و تقدير چنين است : قُلْنَا لَهُمْ لا تَتَّخِذُوا . در اين صورت حرف ( أَنْ ) زائد است . يا اين كه به معني ( أَيْ ) تفسيريّه است و تقدير چنين مي‌شود : أَيْ لا تَتَّخِذُوا . مي‌توان حرف جرّ را نيز مقدّر دانست . بِألاّ تَتَّخِذُوا . « مِن دُونِي‌ » : به غير از من . به جاي من .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْداً شَكُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي فرزندان كساني كه با نوح ( بر كشتي ) سوار كرديم ! ( ما پدران شما را از غرقاب رهانيديم . پس به شكرانه اين كه زادگان آن مؤمنانيد و خويشتن را پيروان نوح مي‌دانيد ، از خدا سپاسگزاري كنيد ؛ چرا كه ) نوح بنده بسيار سپاسگزاري بود ( و شما نيز همچون گذشتگانتان او را قدوه خود كنيد و بدو تأسّي جوئيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذُرِّيَّةَ » : نژاد . نسل . منادا است ، يا اين كه منصوب به اختصاص است و مفعولٌ‌به ( أَخُصُّ ) يا ( أَعْني ) محذوف است .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوّاً كَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در كتاب ( تورات ) به بني‌اسرائيل اعلام كرديم كه دوبار در سرزمين ( فلسطين و دَوروبر آن ) تباهي مي‌ورزيد و برتري‌جوئي بزرگي مي‌كنيد و طغيان و عدوان را به غايت ، و ظلم و جور را به نهايت مي‌رسانيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَضَيْنَا » : اعلام كرديم . باخبر ساختيم ( نگا : حجر / 66 ، قصص‌ / 44 ) . « الْكِتَابِ » : مراد تورات است . « مَرَّتَيْنِ » : دوبار . مراد دو دفعه مهمّ است . « لَتَعْلُنَّ » : برتري‌جوئي مي‌كنيد . « عُلُوّاً » : برتري‌جوئي ( نگا : مؤمنون‌ / 91 ، قصص‌ / 4 ، نمل‌ / 31 ، دخان‌ / 19 ) .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَاداً لَّنَا أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْداً مَّفْعُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه وعده نخستين آن دو فرا رسد ، بندگان پيكارجو و تواناي خود را بر شما ( مي‌گماريم و ) برانگيخته مي‌داريم كه ( شما را سخت درهم مي‌كوبند و براي به دست آوردنتان ) خانه‌ها را تفتيش و جاها را جستجو مي‌كنند . اين وعده ( غلبه و انتقام ، حتمي و قطعي و ) انجام پذيرفتني است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عِبَاداً لَنَا » : بندگان خود را . مراد تنها بندگان مؤمن خدا نيست ، ممكن است بندگان كافر خدا باشد ( نگا : مائده‌ / 118 ، مريم‌ / 93 ، فرقان‌ / 17 ) . « اُوْلِي بَأْسٍ » : جنگجويان . نيرومندان . عذاب رسانندگان . « بَأْسٍ » : جنگ ( نگا : بقره‌ / 177 ، احزاب‌ / 18 ) . قوّت و قدرت ( نگا : نساء / 84 ، كهف‌ / 2 ) . عذاب ( نگا : انعام‌ / 43 و 148 ، اعراف‌ / 79 و 98 ) . « جَاسُوا » : تفتيش كردند . گشت زدند و گرديدند . « خِلالَ » : لابلاي . ميان . « الدِّيَارِ » : جمع دار ، خانه و كاشانه . زاد و بوم . « مَفْعُولاً » : انجام شده . مراد قطعي و حتمي است ( نگا : نساء / 47 ، انفال‌ / 42 و 44 ) .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس ( شما راه صلاح در پيش مي‌گيريد و از فساد دست مي‌كشيد و آن گاه ) شما را بر آنان چيره مي‌گردانيم ، و با اموال و فرزندان مدد و ياريتان مي‌دهيم و تعداد نفراتتان را بيشتر ( از دشمن ) مي‌نمائيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْكَرَّةَ » : هجوم . يورش . مراد غلبه و قدرت است . « أَمْدَدْنَاكُمْ » : شما را ياري مي‌دهيم و نيرو مي‌بخشيم . « نَفِيراً » : نفرات . ياران همرزم . تمييز است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آن گاه بديشان گفتيم : اي بني‌اسرائيل ! ) اگر نيكي كنيد ( و از خدا اطاعت نمائيد ) به خودتان نيكي مي‌كنيد ( و سود آن در دنيا و آخرت به خودتان برمي‌گردد ) و اگر بدي كنيد ( و از فرمان خدا سركشي نمائيد ) به خودتان بدي مي‌كنيد . و هنگامي كه وعده دوم ( مجازات و عقاب فسادتان ) فرا مي‌رسد ( دشمنانتان را نيرو بخشيده و بر شما مسلّط مي‌گردانيم ) تا شما را بدحال ( و پريشان روزگار ) سازند ( و گرد غم و اندوه بر چهره‌هايتان بپاشند ) و داخل مسجد ( الاقصي ) گردند ، همان گونه كه در دفعه اوّل بدان داخل شدند ( و بار ديگر به تخريب بيت‌المقدّس دست يازند ) و بر هر كه و هرچه دست يابند بكشند و درهم كوبند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَعْدُ الآخِرَةِ » : زمان دفعه آخر دو فساد شما . « لِيَسُوءُوا . . . » : تا اذيّت و آزارتان رسانند و آثار غم و اندوه بر سيما و ديدارتان پديدار گردانند . متعلّق به فعل محذوفي است كه جواب ( إِذا ) است . يعني : بَعَثْنَاهُمْ لِيَسُوءُوا . « الْمَسْجِدَ » : مسجدالاقصي . « مَا عَلَوْا » : آنچه بر آن مستولي و چيره مي‌شوند . در اين صورت ( ما ) موصول و مفعول‌به است . مدّتي كه آنان مسلّط و چيره باشند . در اين صورت ( ما ) مصدريّه ظرفيّه است . « تَتْبِيراً » : درهم كوبيدن و نابودن كردن ( نگا : أعراف‌ / 139 ) . دو فساد بزرگ بني‌اسرائيل و سركوب آنان توسّط جنگجويان نيرومند و توانا ، به درستي روشن نيست . برخي سركوبگرِ نخستين را بخت‌النصّر پادشاه بابِل ، و دومي را اسپيانوس قيصر روم دانسته‌اند و . . . ولي قرآن كريم نوع فساد بني‌اسرائيل و جنس دشمنانشان را روشن نفرموده است ، امّا ايشان و ما و هركس ديگري را بيم مي‌دهد كه ستمگريها و تباهيها در پيشگاه خدا بدون مجازات نمي‌ماند و لذا صهيونيستهاي فعلي هم بايد در انتظار شكست مجدّد باشند ؛ چرا كه وعده خدا حتماً تحقّق مي‌پذيرد ، و برتري‌جوئي و بيدادگري آنان بي‌پاسخ نمي‌ماند ( نگا : أعراف‌ / 167 ) .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اميد است پروردگارتان ( بعد از بار دوم نيز اگر توبه كرديد و از تباهكاريها و ستمگريها برگشتيد ) به شما رحم كند ( و شما را ببخشايد ) ، و اگر هم ( به زشتيها و پلشتيها ) برگرديد ، ما هم ( به مجازات و كيفرتان در همين جهان ) برمي‌گرديم ، و دوزخ را ( هم در آن جهان ) زندان تنگ كافران ( چون شما ) مي‌كنيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَصِيراً » : مكان تنگ فراگير . زندان سختي كه نتوان از آن خارج شد ( نگا : كهف‌ / 29 ، حجّ‌ / 22 ) .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين قرآن ( مردمان را ) به راهي رهنمود مي‌كند كه مستقيم‌ترين راهها ( براي رسيدن به سعادت دنيا و آخرت ) است ، و به مؤمناني كه ( برابر دستورات آن ) كارهاي شايسته و پسنديده مي‌كنند ، مژده مي‌دهد كه براي آنان ( در سراي ديگر ) پاداش بزرگي ( به نام بهشت ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِلَّتِي‌ » : به راهي كه . ( أَلَّتِي ) صفت موصوف محذوفي مانند : ( الطَّريقَة ، الْحالَة ، الْمِلَّة ) است . « أَقْوَمُ » : مستقيم‌ترين و استوارترين ( نگا : بقره‌ / 282 ، نساء / 46 ، مزّمّل‌ / 6 ) .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وأَنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به مؤمنان مژده مي‌دهد به ) اين كه براي كساني كه به قيامت ايمان نمي‌آورند ، عذاب دردناكي آماده كرده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَعْتَدْنَا » : آماده كرده‌ايم . تهيّه ديده‌ايم . از ريشه ( عتد ) است ( نگا : نساء / 18 و 37 ، يوسف‌ / 31 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الإِنسَانُ عَجُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏انسان ( چه بسا در وقت خشم يا بلايا ، دست دعا به سوي خدا برمي‌دارد و عليه خود و خويشاوندان و دوستان ) دعاي شرّ مي‌كند ، همان گونه كه ( به هنگام شادي يا عادي ) دعاي خير مي‌كند . اصلاً انسان هميشه شتابگر بوده است ( و خوبي و بدي را آزمندانه و عجولانه از خدا خواسته است ، و سود و زيان خود را چنان كه بايد ندانسته است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَدْعُو » : دعا مي‌كند . مي‌طلبد . در رسم‌الخطّ قرآني واو آن ذكر نشده است . « دُعَآءَهُ » : مثل دعايش . همچون طلبيدنش . مفعول مطلق است . « يَدْعُو الإِنسَانُ بِالشَّرِّ . . . » . شرّ و بلا يا خير و صفا را فرياد زدن و خواستن ، به دو صورت امكان‌پذير است ، يكي با گفتار ( نگا : انفال‌ / 32 ، اعراف‌ / 70 ، انبياء / 38 ) ديگري با كردار خوب و رفتار پسنديده منتهي بدانها ( نگا : يونس‌ / 11 ) . « عَجُولاً » : بسيار عجله‌كننده . شتابگر . معني آيه چنين نيز مي‌تواند باشد : انسان همان گونه كه نيكيها را طلب مي‌كند ، بر اثر شتابزدگي و عدم مطالعه كافي به طلب بديها برمي‌خيزد ، چرا كه انسان ذاتاً عجول است .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما شب و روز را دو نشان ( دالّ بر بودن يزدان و قدرت فراوان گرداننده جهان ) قرار داده‌ايم . نشان شب را محو ( تاريكي ) گردانده‌ايم ( تا در آن بياسائيد ) و نشان روز را تابان كرده‌ايم تا ( در آن به تلاش و كوشش بپردازيد و ) از فضل پروردگارتان بهره‌مند گرديد ( و در پرتو پياپي آمدن شبها و روزها ) شماره سالها و حساب ( امور زندگي خود ) را بدانيد . و ما هر چيزي را دقيقاً ( براي هدف و كاري ، معيّن و ) مشخّص ساخته‌ايم ( و جهان را از روي نقشه و حساب و كتاب آفريده و به كار انداخته‌ايم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَتَيْنِ » : دو نشانِ وجود خدا . دو دليلِ قدرت و عظمت الله . « فَمَحَوْنآ ءَايَةَ الَّيْلِ » : مراد از محو شب ، تاريك گرداندن و در دل ظلمت نهان ساختن است . يعني آفريدن شب بدين وضع و شيوه است . مثلاً اگر گفته شود : ( بَيَّضَ اللهُ الْمَآءَ ، وَ سَوَّدَ الْفَحْمَ ) : خداوند آب را سفيد و زغال را سياه كرده است ، مراد اين است كه آن دو را بر اين خلقت سرشته و با چنين ويژگيهائي آنها را آفريده است . « مُبْصِرَةً » : تابان . روشن ( نگا : نمل‌ / 13 ) . « فَضْلاً » : نعمت . رزق و روزي . « عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ » : ( نگا : يونس‌ / 5 ) . « وَ كُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلاً » : ما همه‌چيز را در قرآن بيان و روشن كرده‌ايم ( نگا : نحل‌ / 89 ) . ما هر چيزي را براي هدف و كاري ، معيّن و مشخّص كرده‌ايم . واژه ( كلّ ) منصوب به اشتغال است .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَاباً يَلْقَاهُ مَنشُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما اعمال هركسي را ( همچون گردن‌بند ) به گردنش آويخته‌ايم ( و او را گروگان كردار و عهده‌دار رفتارش ساخته‌ايم ) و در روز قيامت كتابي را ( كه كارنامه اعمال او است ) براي وي بيرون مي‌آوريم كه گشوده به ( دست ) او مي‌رسد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُلَّ » : منصوب به اشتغال است . « أَلْزَمْنَاهُ » : ملازم او ساخته‌ايم . همراه او كرده‌ايم . يعني : اعمال انسان در دنيا و آخرت از او جدا نمي‌شود و نتيجه خوب و بد آنها را مي‌بيند . « طَآئِرَ » : عمل . خوشبختي و بدبختي ناشي از عمل ( نگا : اعراف‌ / 131 ) . « كِتَاباً » : مراد نامه اعمال و كارنامه احوال انسان است ( نگا : جاثيه‌ / 28 و 29 ) . « مَنشُوراً » : گشوده و باز . مراد اين است كه كارنامه عمل انسان در اين جهان مكتوم و پوشيده است و در آن جهان باز و گشوده . واژه ( مَنشُوراً ) صفت دوم ( كِتَاباً ) يا حال ضمير ( ه ) است .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ اقْرَأْ كَتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در آن روز بدو گفته مي‌شود : ) كتاب ( اعمال ) خود را بخوان ( و سعادت يا شقاوت خويش را بدان ) . كافي است كه خودت امروز حسابگر خويشتن باشي . ( چه مسائل روشن‌است و نيازي به شاهد و حسابرس ديگري نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَسِيباً » : حسابگر . حسابرس .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كس ( به راه حق ) هدايت يابد ، راهيابيَش به سود خودش است ، و هركس ( از راه حق ) گمراه شود ، گمراهيَش به زيان خودش است . و هيچ كسي بارِ گناه ديگري را بر دوش نمي‌كشد ( و به جرم ديگري كيفر داده نمي‌شود ) . و ما ( هيچ شخص و قومي را ) مجازات نخواهيم كرد ، مگر اين كه پيغمبري ( براي آنان مبعوث و ) روان سازيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَزِرُ وازِرَةٌ . . . » : ( نگا : أنعام‌ / 31 و 164 ، نحل‌ / 25 ) . « وَ مَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ . . . » : مراد اين است كه عذاب بدون بيان صحيح نيست ، و اين است كه خداوند ستمگران و منحرفان را كيفر نمي‌دهد ، مگر اين كه پيغمبري را به ميانشان بفرستد تا راه و چاه را بديشان بنماياند . امام محمّد غزّالي ، مردمان بعد از بعثت پيغمبر اسلام را سه گروه كرده است : الف ) كساني كه از بعثت محمّدي به طور كلّي بي‌خبرند ، اينان رستگارند . ب ) كساني كه به گونه راستين ، دعوت اسلام بديشان مي‌رسد ، ولي بر اثر سهل‌انگاري يا عِناد ، بدان نمي‌گروند ، اينان گرفتار عذاب كردگارند . ج ) كساني كه به گونه راستين ، دعوت اسلام بديشان نمي‌رسد ، و محمّد همچون شخص نيرنگباز و جاه‌طلب و خوشگذراني بديشان معرّفي و شناسانده مي‌شود ، اينان نيز همچون گروه نخست ، رستگار و از عذاب در امانند . ( نگا : تفسيرالمراغي ، جلد اوّل ، صفحه 134 ، تفسير : عبدالّله محمّد شحّاته ، صفحه 98 ) .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرگاه بخواهيم شهر و دياري را نابود گردانيم ، افراد دارا و خوشگذران و شهوتران آنجا را سردار و چيره‌ مي‌گردانيم ، و آنان در آن شهر و ديار به فسق و فجور مي‌پردازند ( و به مخالفت با دستورات الهي برمي‌خيزند ) ، پس فرمان ( وقوع عذاب ) بر آنجا واجب و قطعي مي‌گردد و آن گاه آن مكان را سخت درهم مي‌كوبيم ( و ساكنانش را هلاك مي‌گردانيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمَرْنَا » : امير و سردار مي‌گردانيم . سلطه و قدرت مي‌دهيم . به طاعت و عبادت دستور مي‌دهيم . زياد و فراوان مي‌كنيم . « مُتْرَفِيهَا » : مُتْرَفين ، اشخاص متنعّم خوشگذران و ثروتمندانِ غرق در شهوات ( نگا : هود / 116 ) . پيروي و دنباله‌روي از آنان حكومت و كشور را به تباهي مي‌كشاند و همگان را بر خاك مذلّت مي‌نشاند . « حَقَّ » : ثابت و واجب شد ( نگا : أعراف‌ / 30 ، يونس‌ / 33 و 96 ، نحل‌ / 36 ) . « الْقَوْلُ » : سخن تهديدآميز خدا ( نگا : يونس‌ / 33 ، هود / 40 ) . « تَدْمِيراً » : هلاك گرداندن و درهم كوبيدن ( نگا : أعراف‌ / 137 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرَاً بَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و چه بسيارند مردماني كه در قرون و اعصار بعد از نوح مي‌زيسته‌اند و ما آنان را ( طبق همين سنّت ، به سبب تمرّد و سركشيشان ) نابود گردانده‌ايم . ( مثل : خود قوم نوح ، قوم عاد ، قوم ثمود ، قوم لوط ، قوم فرعون . ) همين كافي است كه پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه و نسبت بدانها بينا است ( و لذا هيچ گونه كاري از ديد او مخفي ، و بي‌سزا و جزا نمي‌ماند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْقُرُونِ » : جمع قَرْن ، مردمان يك عصر و زمان ( نگا : أنعام‌ / 6 ، يونس‌ / 13 ، هود / 116 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كس كه دنياي زودگذر ( اين جهان ) را بخواهد ( و تنها براي زندگي آن كار كند ) ، آن اندازه كه خود مي‌خواهيم و به هركس كه صلاح مي‌دانيم ، هرچه زودتر در دنيا بدو عطاء خواهيم كرد . به دنبال آن ، دوزخ را بهره او مي‌كنيم كه به آتش آن مي‌سوزد ، در حالي كه ( به سبب كارهائي كه در دنيا كرده است ) مورد سرزنش است و ( از رحمت خدا ) رانده و مانده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعَاجِلَة » : جهان زودگذر . مراد لذائذ و نعمتهاي دنياي فعلي است ( نگا : هود / 15 ، شوري‌ / 20 ، نجم‌ / 29 ) . « يَصْلاهَا » : بدان درآيد و حرارت آن را بچشد . « مذموماً » : سرزنش شده . مراد اين است كه مبغوض خدا و فرشتگان و مردم است . « مَدْحُوراً » : رانده شده . مراد مطرود از الطاف و به دور از مراحم خدا است . واژه‌هاي ( مَذْمُوماً مَّدْحُوراً ) حال اوّل و دوم است ( نگا : أعراف‌ / 18 ) .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هر كس كه ( دنياي جاودانه ) آخرت را بخواهد و براي ( فراچنگ آوردن ) آن ، تلاش سزاوار آن را از خود نشان دهد ، در حالي كه مؤمن باشد ، اين چنين كساني ، تلاششان بي‌سپاس ( و بي‌اجر ) نمي‌ماند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَعْيَهَا » : تلاشي كه سزاوار آن جهان است . كوشش كردن در راه حقيقي آن ، كه متابعت از پيغمبر و انجام عبادات برابر رهنمود است . « مَشْكُوراً » : سپاسگزاري شده . سپاسگزاري خدا از بندگان ، پذيرش اعمال و عبادات آنان و افزون دادن پاداش بديشان است ( نگا : فاطر / 30 و 34 ، شوري‌ / 23 ، تغابن‌ / 17 ) .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ كُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَهَؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاء رَبِّكَ مَحْظُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ما هر يك از اينان ( كه آخرت طلبانند ) و از آنان ( كه دنيا پرستانند ، در اين جهان ) از بخشايش پروردگارت ( بهره‌مند مي‌گردانيم و ) كمك مي‌رسانيم و ( كافر و مؤمن را بر اين خوان يغما مي‌نشانيم . چرا كه در صورت رعايت اسباب و علل ، ) بخشايش پروردگارت هرگز ( از كسي بازداشته نشده است و از او ) ممنوع نگشته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُلاًّ نُّمِدُّ هؤُلآءِ وَ هؤُلآءِ » : به هر يك از اين دو گروه مؤمن و مطيعِ آخرت طلب ، و كافر و عاصيِ دنيا طلب ، كمك و مدد و قدرت و نعمت مي‌رسانيم . ( كُلاًّ ) مفعول‌به مقدّم و ( هؤُلآءِ ) بدل از آن است . « مَحْظُوراً » : ممنوع .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ انظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ببين چگونه برخي ( از مردمان ) را بر برخي ديگر ( در همين دنياي ناچيز ، به سبب تفاوت تلاش و كوشششان ) برتري داده‌ايم و ( يكي را شاه ، دارا ، دانا ، و يكي را نوكر ، نادار ، نادان كرده‌ايم . و امّا بدان كه در دنياي مهمّ و ارزشمندِ ) آخرت ، درجاتْ بزرگ‌تر و برتريها سترگ‌تر است ( و تفاوتها و فاصله‌ها بيشتر است‌ ؛ چرا كه آنجا سراي جاويدان است و بهشت و درجات عظيمِ آن در ميان است . پس اي انسان ! براي آن به مسابقه بپرداز و شبانه‌روز بكوش ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُنظُرْ » : ببين . دقّت كن . « دَرَجَاتٍ . . . تَفْضِيلاً » : اين دو واژه تمييزند .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ لاَّ تَجْعَل مَعَ اللّهِ إِلَهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَّخْذُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي انسان ! ) با يزدان ، خداي ديگري قرار مده ( و معبود خود مدان و به فرياد مخوان ) كه نكوهيده و زبون شوي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَتَقْعُدَ » : كه زمينگير و حقير شوي و بر خاك مذلّت نشيني و دستگير و ياوري براي خود نبيني ( نگا : آل‌عمران‌ / 160 ) . فعل ( تَقْعُدَ ) را به معني ( تَصِيرَ ) ذكر كرده‌اند . « مَخْذُولاً » : زبون . خوار . به خود رها شده و بي‌كمك و ياري مانده .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي انسان ! ) پروردگارت فرمان داده است كه جز او را نپرستيد ، و به پدر و مادر نيكي كنيد ( و با آنان نيكو رفتار نمائيد ) . هرگاه يكي از آن دو ، و يا هر دوي ايشان نزد تو به سن پيري برسند ، ( كمترين اهانتي بديشان مكن و حتي سبكترين تعبير نامؤدّبانه همچون ) اُف به آنان مگو ! ( و بر سر ايشان فرياد مزن ) و آنان را از پيش خود مران و با سخنان محترمانه با آن دو سخن بگو .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَضَيا » : فرمان داده است . سفارش كرده است . « إِحْسَاناً » : نيكي كردن . زيبا رفتار كردن . « يَبْلُغَنَّ » : مي‌رسد . واصل مي‌شود . « الْكِبَرَ » : پيري و كهنسالي . « أُفٍّ » : واي . آه . اسم‌الفعل است و بيانگر دلتنگي و ناراحتي است . « لا تَنْهَرْهُمَا » : آن دو را مران . بر سرشان فرياد مزن . با آنان تندي و تيزي مكن . « كَرِيماً » : محترمانه و بزرگوارانه .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بال تواضعِ مهرباني را برايشان فرود آور ( و در برابرشان كاملاً فروتن باش ، و براي آنان دست دعا به درگاه خدا بردار ) و بگو : پروردگارا ! ( اينك كه ضعيف و جز تو پناهي ندارند ) بديشان مرحمت فرما ، همان گونه كه آنان در كوچكي ( به ضعف و كودكي من رحم كردند و ) مرا تربيت و بزرگ نمودند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِخْفِضْ » : پائين آور . بگستران . « جَنَاحَ » : بال . « جَنَاحَ الذُّلِّ » : بال خواري . يعني بالي كه خواري است ، همان گونه كه مي‌گويند : حاتِمُ الْجَواد ، يعني حاتم بسيار بخشنده . بال خواري ، كنايه از تواضع فراوان و فروتني بسيار است ( نگا : حجر / 88 ) . « مِنَ الرَّحْمَةِ » : از روي مهرباني و دلسوزي . « صَغِيراً » : در حال كوچكي . در زمان كوچكي .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ إِن تَكُونُواْ صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلأَوَّابِينَ غَفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارتان ( از خودتان ) آگاه‌تر بدان چيزهائي است كه در درونتان مي‌گذرد ( و لذا مي‌داند كه اراده نيكي و يا بدي ، نسبت به والدين خود داريد ) . اگر افراد شايسته و بايسته‌اي باشيد ( و در راه خدمت بديشان لغزشي از شما سر زده باشد و در انديشه جبران آن بوده و از كرده خود پشيمان شويد ، خدا شما را مي‌بخشد ) چرا كه او در حقِ توبه‌كاران هميشه بخشنده بوده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَعْلَمُ » : داناتر . دانا . « صَالِحِينَ » : نيكان . شايستگان . « أوَّابِينَ » : بسيار برگشت‌كنندگانِ با توبه و استغفار به درگاه پروردگار . از ماده ( أَوْب ) به معني : رجوع .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏حق خويشاوند را ( از قبيل : صله رحم و نيكوئي و مودّت و محبّت ) ، و حق مستمند و وامانده در راه را ( از قبيل : زكات و صدقه و احسان ) ، بپرداز ، و به هيچ وجه باد دستي مكن .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاتِ » : بده . بپرداز . « ذَا الْقُرْبَيا » : خويشاوند . نزديك . « تَبْذِيراً » : زياده‌روي در پراكندن مال . باد دستي .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان باد دستان دوستان اهريمنانند ( و گوش به وسوسه‌هاي ايشان مي‌دارند و در انجام بديها همسان و همگامند ) و اهريمنان بسيار ناسپاس ( نعمتهاي ) پروردگار خود هستند ( و تمام توان خويش را در فساد و نافرماني از خدا مي‌گذرانند . باد دستي هم فساد و نافرماني‌است ، از آن خويشتن را برحذر داريد تا همچون اهريمنان بشمار نيائيد و با ايشان در آخرت به دوزخ نيفتيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُبَذِّرِينَ » : باد دستان . « إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ » : برادران اهريمنان . دوستان و همدمان اهريمنان در انجام تباهيها و بزهكاريها و همنشينان ايشان در دوزخ ( نگا : فصّلت‌ / 25 ، زخرف‌ / 36 - 39 ) . « الشَّيْطَان‌ » : اسم جنس است ( نگا : تفسير قرطبي ، تفسيرالسراج المنير ) . « كَفُوراً » : بسيار ناسپاس ( نگا : هود / 9 ) .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاء رَحْمَةٍ مِّن رَّبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّيْسُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر از آنان ( يعني از خويشاوندان و بيچارگان و واماندگان در راه ، به سبب نبودن امكانات و ) به خاطر انتظار رحمت پروردگارت كه اميدِ بدان داري ، روي برگرداني ، با ايشان محترمانه و مهربانانه سخن بگو ( و با وعده احسان در آينده بديشان ، دلخوش و اميدوارشان گردان ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إبْتِغَآءَ » : خواستن . چشم داشتن . مفعولٌ‌له يا اين كه حال است . و تقدير چنين است : إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمْ مُبْتَغِياً رَحْمَةَ . « تَرْجُوهَا » : اميدوار بداني . خواستار آني . مي‌تواند حال بوده و تقدير چنين باشد : راجِياً إِيّاها . « قَوْلاً مَّيْسُوراً » : سخن خوب و گفتار نرم . مراد هرگونه سخن نيك و برخورد محترمانه و مهربانانه است .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَّحْسُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏دست خود را بر گردن خويش بسته مدار ( و از كمك به ديگران خودداري مكن و بخيل مباش ، ) و آن را فوق‌العاده گشاده مساز ( و بذل و بخشش بي‌حساب مكن و اسراف مورز ، بدان گونه ) كه سبب شود از كار بماني و مورد ملامت ( اين و آن ) قرار گيري و لخت و غمناك گردي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَغْلُولَةً » : در غُل و زنجير . بسته . « لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَيا عُنُقِكَ » : كنايه از بخل و تنگچشمي است . « لا تَبْسُطْهَا » : آن را گسترده و باز مگردان . كنايه از اسراف و تبذير است . « تَقْعُدَ » : بشوي . بگردي . « مَلُوماً » : سرزنش شده و لومه شده . « مَحْسُوراً » : لخت و بي‌چيز . درمانده و اندوهناك .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيراً بَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان پروردگارت ، روزي هركس را كه بخواهد فراوان و گسترده مي‌دارد ، و روزي هركس را كه بخواهد كم و تنگ مي‌گرداند . چرا كه خدا از ( سرشت ) بندگان خود آگاه ( و به احوال و نيازمنديهايشان آشنا و ) بينا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَبْسُطُ » : گسترده و فراخ مي‌گرداند ( نگا : بقره‌ / 245 ، رعد / 26 ) . « يَقْدِرُ » : كم مي‌گرداند . تنگ و ناچيز مي‌نمايد ( نگا : رعد / 26 ، فجر / 16 ) .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُم إنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْءاً كَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( از آنجا كه روزي در دست خدا است ) فرزندانتان را از ترس فقر و تنگدستي نكشيد . ما آنان و شما را روزي مي‌دهيم ( و ضامن رزق همگانيم ) . بي‌گمان كشتن ايشان گناه بزرگي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اِمْلاق » : فقر و تنگدستي ( نگا : انعام‌ / 151 ) . « خِطْئاً » : گناه .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( با انجام عوامل و انگيزه‌هاي زنا ) به زنا نزديك نشويد كه زنا گناه بسيار زشت و بدترين راه و شيوه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَقْرَبُوا الزِّنَيا » : زنا نكنيد . به عوامل قرب زنا و مقدّمات آن از قبيل : چشم‌چراني ، بي‌حجابي ، خلوت با اجنبي ، رفتن به كانونهاي فساد ، نگاه به كتابها و فيلمهاي آلوده . . . نزديك نشويد . « فَاحِشَةً » : گناه زشت و كاملاً آشكار ( نگا : آل‌عمران‌ / 135 ، نساء / 19 و 22 و 25 ، اعراف‌ / 28 ) .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَاناً فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كسي را نكشيد كه خداوند كشتن او را - جز به حق‌ - حرام كرده است . هر كس كه مظلومانه كشته شود ، به صاحب خون او ( كه نزديكترين خويشاوند بدو است ، اين ) قدرت را داده‌ايم ( كه با مراجعه به قاضي ، قصاص خود را درخواست و قاتل را به مجازات برساند ) ولي نبايد او هم در كشتن اسراف كند ( و به جاي يك نفر ، دو نفر و بيشتر را بكشد ، يا اين كه به عوض قاتل ، ديگري را هلاك سازد ) . بي‌گمان صاحب خون ياري شونده ( از سوي خدا ) است ( چرا كه حق قصاص را بدو داده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« النَّفْسَ » : انسان . شخص . « بِالْحَقِّ » : به حق . به سبب حق . « سُلْطَاناً » : تسلّط بر قاتل در مسأله قصاص . دليل و برهان اخذ قصاص . « إِنَّهُ » : ولي دم . صاحب خون .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در مال يتيم تصرّف نكنيد مگر به شيوه‌اي كه ( در حفظ و بهره‌وري آن مفيدتر و ) بهتر باشد . ( بدين كار ادامه دهيد ) تا اين كه يتيم به سنّ بلوغ مي‌رسد ( و مي‌تواند در دارائي خود تصرّف كند و به نحو احسن آن را مورد بهره‌برداري قرار دهد ) . و به عهد و پيمان ( خود كه با خدا يا مردم بسته‌ايد ) وفا كنيد ، چرا كه از ( شما روز رستاخيز درباره ) عهد و پيمان پرسيده مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَقْرَبُوا » : مراد تصرّف و دست يازيدن است . « إِلاّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ » : مگر از راهي كه بهترين راهها ، و طريقه‌اي كه سودمندترين طرائق باشد كه با نگاهداري و افزايش آن انجام‌پذير است . « أَشُدَّهُ » : مراد رشد عقلاني و حسن تصرّف در امور است ( نگا : نساء / 6 ) .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هنگامي كه چيزي را به پيمانه مي‌زنيد ، آن را به تمام و كمال پيمانه كنيد ، و با ترازوي درست ( اشياء را ) بكشيد ( و در وزن و پيمانه به مشتري كم ندهيد ) كه اين كار سرانجام بهتر و نيكوتري ( در دنيا و آخرت براي شما ) دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْقِسْطَاسِ » : ترازو . عدالت . « بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ » : با ترازوي درست . با دادگري تامّ ( نگا : شعراء / 182 ) .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏از چيزي دنباله‌روي مكن كه از آن ناآگاهي . بي‌گمان ( انسان در برابر كارهائي كه ) چشم و گوش و دل همه ( و ساير اعضاء ديگر انجام مي‌دهند ) مورد پرس و جوي از آن قرار مي‌گيرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لاتَقْفُ » : دنباله‌روي مكن . از ماده ( قفو ) به معني دنباله‌روي . يعني : انسان بايد گفتار و كردارش از روي علم و يقين باشد ؛ نه از روي ظنّ و گمان و حدس و تخمين . « أُولئِكَ » : آنها . اين واژه گاهي براي غير ذوي‌العقول نيز به كار مي‌رود . يا اين كه اندامهاي بدن به عنوان ذوي‌العقول مورد خطاب قرار گرفته‌اند . « كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً » : انسان از كردار اندامها پرسيده مي‌شود . يا اين كه : همه اندامها مخاطب و مورد پرسش قرار مي‌گيرند ( نگا : فصّلت‌ / 20 و 21 ) .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تَمْشِ فِي الأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در روي زمين متكبّرانه و مغرورانه راه مرو . چرا كه تو ( با پاي كوبيدن قلدرانه‌ات بر زمين ) نمي‌تواني زمين را بشكافي ، و ( با گردن كشيدن جبّارانه‌ات بر آسمان ، نمي‌تواني ) به بلنداي كوهها برسي . ( آخر ذرّه ناچيزي انسان نام ، در برابر كره زمين ، و كره زمين در برابر مجموعه هستي ، چه چيز بشمار آست‌ ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَرَحاً » : خوشحالي فراوان . شادماني زياد ، و توأم با خودپسندي و خود بزرگ‌بيني . مصدر است و حال بشمار است‌ ؛ يا اين كه مفعول مطلق فعل محذوف ، و يا اين كه معفول‌له است . « لَن تَخْرِقَ » : پاره نخواهي كرد . نخواهي شكافت . « طُولاً » : تمييز يا اين كه حالِ فاعل است . يعني از لحاظ بلندي يا گردن‌كشان و متطاولانه .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ كُلُّ ذَلِكَ كَانَ سَيٍّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏همه آن ( مأمورات و منهيّات مذكور در آيات پيشين ) بدهايش ( كه منهيّات است ) نزد پروردگارت زشت بشمار است ( و از آن ناخوشنود است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُلُّ ذلِكَ » : همه آنها . يعني جملگي 24 سفارشي كه با ( لا تَجْعَلْ مَعَ اللهِ ) در آيه 22 شروع مي‌گردد و شامل مأمورات و منهيّات مي‌باشد . « سَيِّئُهُ » : بد و زشت آن . مراد بخش منهيّات و محظورات است .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلاَ تَجْعَلْ مَعَ اللّهِ إِلَهاً آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُوماً مَّدْحُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اينها از امور حكمت‌آميزي است كه پروردگارت به تو وحي كرده است ، و هرگز با خداوند ( يگانه و آفريدگار جهان هستي ) معبود ديگري را انباز مكن ، كه ( اگر چنين كني ) به دوزخ افكنده شوي ( و از سوي خدا و مردم ) سرزنش شده و مطرود ( از رحمت الهي گردي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ » : آن احكام پيشين راجع به اوامر و نواهي . « مِنَ الْحِكْمَةِ » : احكام مذكور برخي از امور حكمت‌آميز است . احكام مذكور عين حكمت و ساخته و پرداخته از آن است . اشياء متقدّم از جمله چيزهائي مي‌باشند كه عقل به صحّت و استواري آنها گواهي مي‌دهد و نفس بدانها مي‌گرايد . « مَدْحُوراً » : مطرود از رحمت خدا ( نگا : اعراف‌ / 18 ، إسراء / 18 ) .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَأَصْفَاكُمْ رَبُّكُم بِالْبَنِينَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلآئِكَةِ إِنَاثاً إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلاً عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي كساني كه مي‌گوئيد : فرشتگان دختران خدايند ! ) آيا پروردگارتان ( شما را بر خود ترجيح داده و ) پسران را ويژه شما كرده است ( كه به گمان شما نسل اعلي بشمارند ) و از فرشتگان دختراني را خاصّ خود كرده است ( كه به عقيده پوچ شما بي‌ارج و از نسل ادني محسوبند ؟ ) . واقعاً شما سخن بسيار ( بزرگ كفرآميزي و بهتان ) عظيمي بيان مي‌داريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَأَصْفَاكُمْ » : آيا شما را اختصاص داده است به‌ ؟ آيا خاصّ شما كرده است‌ ؟ « إِنَاثاً » : جمع أُنْثي ، مراد دختران است ( نگا : نحل‌ / 57 ، صافّات‌ / 149 و 153 ، طور / 39 ) . « قَوْلاً عَظِيماً » : سخني بسيار زشت و بس بزرگ از نظر انحراف و قباحت و شناعتي كه دارد .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُواْ وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ نُفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما در اين قرآن ( اثبات توحيد و نفي شرك را ) به صورتهاي گوناگون بيان داشته‌ايم ( و با استدلالهاي منطقي و فطري ، و در شكل تهديد و تشويق ، آن را متذكّر شده‌ايم ) تا اين كه پند گيرند ( و دست از اين ياوه‌سرائيها بردارند ) ولي جز بر نفرت و گريزشان ( از حق ) نمي‌افزايند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَرَّفْنَا » : با طرق و فنون مختلفِ كلام مكرّراً بيان داشته‌ايم . مفعول اين فعل محذوف است و از سياق كلام مفهوم است كه نسبتِ فرزند به خداي بزرگوار و ردِّ آن از جانب كردگار است ( نگا : انعام‌ / 100 - 107 ، نحل‌ / 57 - 62 ، زخرف‌ / 16 - 19 ، نجم‌ / 21 - 27 ) . « نُفُوراً » : بيزاري و گريز .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لَّوْ كَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَمَا يَقُولُونَ إِذاً لاَّبْتَغَوْاْ إِلَى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! به مشركان ) بگو : اگر با خداوند ( جهان ) آن چنان كه مي‌پنداريد ، خداياني ( در گستره هستي ) بودند ، در اين صورت قطعاً درصدد برمي‌آمدند كه بر ( يزدان سبحان ) صاحب تخت ( جهان ) چيره شوند ، ( و اختلاف و تنازع خدايان گوناگون ، نظم و نظام دنيا را مختل مي‌كرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَالِهَةٌ » : جمع إِله ، خدايان و معبودان . « لاَبْتَغَوْا » : قطعاً طلب مي‌كردند و مي‌جستند . « ذِي الْعَرْشِ » : صاحب تخت فرماندهي و سرير فرمانروائي . مراد خداوند جهان است . « لاَبْتَغَوْا إِلَيا ذِي الْعَرْشِ سَبِيلاً » : خواستار غلبه بر خداوند جهان‌ مي‌شدند ( نگا : انبياء / 22 ، مؤمنون‌ / 91 ) . خدايان پنداري شما تلاش مي‌كردند راهي براي تقرّب به خداوند جستجو كنند ( نگا : اسراء / 57 ) .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوّاً كَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند از آنچه آنان ( درباره خدا به هم مي‌بافتند و از ناروا و نقائصي كه در حق او ) مي‌گويند ، بسيار به دور و ( از انديشه ايشان ) خيلي والاتر و بالاتر است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عُلُوّاً » : بالائي و والائي . مفعول مطلق و براي تأكيد است . مصدري است كه از غير فعل خود آمده است ( نگا : نوح‌ / 97 ) .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيماً غَفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آسمانهاي هفتگانه و زمين و كساني كه در آنها هستند همگي ، تسبيح خدا مي‌گويند و ( با تنزيه و تقديسش ، رضاي او مي‌جويند . اصلاً نه تنها آسمانهاي هفتگانه و زمين ) بلكه هيچ موجودي نيست مگر اين كه ( به زبان حال يا قال ) حمد و ثناي وي مي‌گويند ، ولي شما تسبيح آنها را نمي‌فهميد ( چرا كه زبانشان را نمي‌دانيد و از ساختار اَسرارآميز عالَم هستي و نظام پيچيده جهان آفرينش چندان مطلع نيستيد . پس همآهنگ با سراسر جهان هستي به يكتاپرستي بپردازيد و از راستاي جملگي كنار نرويد و دور نشويد . درهاي توبه و برگشت به سوي يزدان جهان به روي همگان باز است ) . بي‌گمان يزدان بس شكيبا و بخشنده است ( و در كيفر رساندن شتاب نمي‌ورزد و فرصت آشنائي با توحيد و رهاكردن شرك را به مردمان مي‌دهد ، و در برابر بيداري از خواب غفلتشان مغفرت خود را شاملشان مي‌سازد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُسَبِّحُ لَهُ . . . » : ( نگا : رعد / 13 ، انبياء / 32 ، حديد / 1 ) . نطق آب و نطق خاك و نطق گِل‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَاباً مَّسْتُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) هنگامي كه قرآن ( ناطق به دلائل حق ) را مي‌خواني ، ميان تو و آنان كه به قيامت باور ندارند ( و پيوسته دشمن حق و از حقيقت گريزانند ) حجاب ناپيدائي قرار مي‌دهيم ( تا نور قرآن به دل ايشان پرتو نيندازد و به آنان سودي نرساند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حِجَاباً » : پرده و مانعي كه كافران معاند را از نور معنوي قرآن باز دارد ( نگا : بقره‌ / 26 ، توبه‌ / 124 و 125 ) . « مَسْتُوراً » : ناپيدا ناديدني ( نگا : بقره‌ / 7 ) .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْراً وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْاْ عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( چون در ستيزه‌جوئي با حق پافشاري مي‌كنند ) بر دلهايشان پوششهائي قرار مي‌دهيم تا قرآن را نفهمند ، و در گوشهايشان سنگيني ايجاد مي‌كنيم ( تا نداي هدايت قرآن را چنان كه بايد نشوند و از آن سود نبرند ، و لذا ) هنگامي كه پروردگارت را در قرآن به يگانگي ياد مي‌كني ( و خدايان پنداري ايشان را همراه با او نام نمي‌بري ) پشت كرده و مي‌گريزند ( تا صداي توحيد را نشنوند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أكِنَّةً » : جمع كِنان ، پرده و پوشش ( نگا : أنعام‌ / 25 ) . « أن يَفْقَهُوهُ » : تا آن را نفهمند ( نگا : أنعام‌ / 25 ) . « وَقْراً » : سنگيني ( نگا : أنعام‌ / 25 ) . « وَحْدَهُ » : تنها و يگانه . حال است ( نگا : أعراف‌ / 70 ) . « نُفُوراً » : مصدر است و به معني : گريز . در اين صورت مفعول مطلق يا مفعول‌له است . يا اين كه جمع نافِر است و به معني : گريزانان . در اين صورت ، حال بشمار مي‌آيد .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَّسْحُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما ( از هر كس ديگري ) بهتر مي‌دانيم كه آنان به چه منظوري به سخنان تو گوش فرا مي‌دهند ، هنگامي كه پاي سخنانت مي‌نشينند ، و آن زمان كه با هم درگوشي صحبت مي‌كنند . آن زمان كه ستمكاران ( كفرپيشه ، نهاني به يكديگر ) مي‌گويند ( اگر شما دوستان هم‌عقيده ما از او پيروي كنيد ) جز از مرد جادو شده‌اي پيروي نمي‌كنيد ( كه جادوگران در عقل و هوش او رخنه كرده و آن را مختل ساخته‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَسْتَمِعُونَ بِهِ » : حالي كه ايشان به هنگام گوش فرا دادن داشتند و متلبّس به چه تمسخر و استهزائي در حق تو و قرآن بودند . « إِذْهُمْ نَجْوَيا » : آن گاه كه آنان با هم درگوشي صحبت مي‌كردند و نهاني سخنان زشتي مي‌گفتند . واژه ( إِذْ ) ظرف زمان و بدل از ( إِذْ ) پيشين است . واژه ( نَجْوَيا ) جمع ( نَجِيّ ) است . مانند : قَتيل و قَتْلي ، جَريح و جَرْحي . به معني : نجواكنندگان با يكديگر . كلمه ( نَجْوي ) مي‌تواند مصدر هم باشد . « مَسْحُوراً » : جادو شده . مراد ديوانه و داراي اختلال حواسّ است .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُواْ لَكَ الأَمْثَالَ فَضَلُّواْ فَلاَ يَسْتَطِيعْونَ سَبِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بنگر چگونه براي تو مثلها مي‌زنند و ( گاه كاهن ، گاه مجنون ، وقتي شاعر ، و زماني ساحرت مي‌گويند . ) از اين رو آنان گمراه گشته و نمي‌توانند راهي ( به سوي حق ) پيدا كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضَرَبُوا لَكَ الأمْثَالَ » : براي تو مثلها مي‌زنند . مراد نسبتهاي دروغين همچون ساحر و شاعر و كاهن و مجنون و غيره است .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَاماً وَرُفَاتاً أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( اينان و منكرانِ ديگر رستاخيز ) مي‌گويند : آيا هنگامي كه ما استخواني ( پوسيده ) و تكّه‌هائي خشكيده ( و از هم پاشيده ) شديم ، مگر ديگر باره آفرينش تازه‌اي خواهيم يافت ( و زندگي دوباره‌اي پيدا خواهيم كرد ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عِظَاماً » : جمع عَظْم ، استخوانها . « رُفَاتاً » : درهم شكسته و از هم پراكنده . « خَلْقاً جَدِيداً » : آفرينش تازه . مخلوق نو و دوباره جان به پيكر دميده ( نگا : رعد / 5 ، ابراهيم‌ / 19 ، يس‌ / 78 و 79 ) .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ قُل كُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِيداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : شما سنگ باشيد ( كه به هيچ وجه قابليّت پذيرش حيات را ندارد ) و يا آهن باشيد ( كه از سنگ محكمتر است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَدِيداً » : آهن .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْ خَلْقاً مِّمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُؤُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه ( جز آن دو ) چيز ديگري باشيد كه در نظرتان ( از اينها هم ) سخت‌تر است ( و از قابليّت پذيرش حيات دورتر ، باز خدا مي‌تواند به پيكرتان جان بدمد و به زندگي مجدّد بازگرداند . آنان شگفت‌زده ) خواهند گفت : چه كسي ما را باز مي‌گرداند ؟ بگو : آن خدائي كه نخستين بار شما را آفريد . پس از آن ، سرهايشان را به سويت ( به عنوان استهزاء ) تكان مي‌دهند و مي‌گويند : چه زماني اين ( معاد ) خواهد بود ؟ بگو : شايد كه نزديك باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ » : در نظرتان سخت‌تر و اصلاً قابليّت پذيرش حيات را ندارند . « سَيُنْغِضُونَ » : تكان خواهند داد .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين بازگشت به حيات مجدّد ) روزي خواهد بود كه خدا شما را از گورهايتان ( براي گردهم‌آئي در محشر ) فرا مي‌خواند و شما ( فرمان او را ) با حمد و سپاس پاسخ مي‌گوئيد و گمان مي‌بريد كه ( در دنيا ) جز مدّت اندكي ماندگار نبوده‌ايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ » : پاسخگوي امر خدا ستايش‌كنان خواهيد بود . يعني با سرعت همچون مطيعان مؤمن و فرمانبردار از گورها سر برآورده و رهسپار ميدان محشر مي‌گرديد . « إِن لَّبِثْتُمْ » : ماندگار نبوده‌ايد . نمانده‌ايد . مراد ماندن در دنيا يا در گور است .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُواْ الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوّاً مُّبِيناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) به بندگانم بگو : سخني ( در گفتار و نوشتار خود ) بگويند كه زيباترين ( و نيكوترين سخنها ) باشد . چرا كه اهريمن ( به وسيله سخنهاي زشت و ناشيرين ) در ميان ايشان فساد و تباهي به راه مي‌اندازد ، و بي‌گمان اهريمن ( از دير باز ) دشمن آشكار انسان بوده است ( و پيوسته درصدد برآمده تا آتش جنگ را با افروزينه وسوسه شعله‌ور سازد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَّتِي‌ » : عبارت و مقالتي را كه . « يَنزَغُ » : تباهي به راه مي‌اندازد . شما را براي انجام فساد و تباهي وسوسه مي‌كند ( نگا : اعراف‌ / 200 ) .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارتان از حال شما آگاه‌تر ( از هر كسي ) است ، اگر بخواهد ( به شما توفيق ايمان عطاء مي‌كند ) و شما را مشمول رحمت خود قرار مي‌دهد ، و اگر بخواهد ( با كفر و عصيان شما را مي‌ميراند و ) دچار عذابتان مي‌گرداند . ( اي محمّد ! ) ما تو را به عنوان وكيل ( ايمان آوردن ) ايشان ( و مراقب احوال آنان ) نفرستاده‌ايم ، ( تا ملزم باشي حتماً آنان ايمان بياورند . بلكه بر رسولان پيام باشد و بس ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَكِيلاً » : واگذار و موكول به او . مراقب و محافظ . مراد اين است كه وظيفه پيغمبر و هر دعوت‌كننده‌اي ، تنها تبليغ روشن و آشكار و تلاش لازم در امر دعوت به سوي حق است .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارت از ( احوال همه ) مردمان و چيزهائي كه در آسمانها و زمينند آگاه‌تر ( از هر كسي ) است ( و مي‌داند چه كساني را از ميان توده مردم به پيغمبري برمي‌گزيند ) . ما برخي از پيغمبران را بر برخي ديگر برتري داده‌ايم ، و ( از جمله ) به داود زبور عطاء نموده‌ايم ( و او را بدان افتخار بخشيده و بالاتر از بعضي انبياء قرار داده‌ايم . به تو نيز قرآن ارمغان كرده و خاتم و سرآمد همه پيغمبرانت ساخته‌ايم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زَبُوراً » : نام كتاب آسماني داود است ( نگا : نساء / 163 ) .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلاَ تَحْوِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! به مشركان ) بگو : كساني را كه به جز خدا ( شايسته پرستش ) مي‌پنداريد ( به هنگام بلا ، به كمك ) بخوانيد ، امّا ( خواهيد ديد كه ) نه توانائي دفع زيان و رفع بلا از شما را دارند ، و نه مي‌توانند آن را دگرگون سازند ( و ناخوشيها را به خوشيها تبديل كنند و يا اين كه از اندوه دردها بكاهند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَحْوِيلاً » : تغيير و تبديل .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كساني را كه به فرياد مي‌خوانند ( و خداگونه‌هايشان مي‌دانند ) آنان كه از همه مقرّبترند ( به درگاه يزدان ، همچون عيسي و عُزَير و فرشتگان ) براي تقرّب به پروردگارشان وسيله مي‌جويند ( كه طاعات و عبادات است ) و به رحمت خدا اميدوار و از عذاب او هراسناكند . چرا كه عذاب پروردگارت ( چنان شديد است كه ) بايد از آن خويشتن را دور و برحذر داشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَبْتَغُونَ » : مي‌جويند . دنبال مي‌كنند و مي‌طلبند . « الْوَسيلَةَ » : چيزي كه انسان را به اجر و پاداش خدا برساند و او را به خدا نزديك گرداند كه با انجام طاعات و ترك معاصي ممكن و مقدور است ( نگا : مائده‌ / 35 ) . « أَيُّهُمْ أَقْرَبُ » : آنان كه به خدا نزديكتر و در درگاه حق مقرّبترند . واژه ( أَيُّ ) بدل جزء از كلّ ضمير واو در فعل ( يَبْتَغُونَ ) است . « مَحْذُوراً » : اسم مفعول است ، يعني برحذر داشته شده و بيم داده شده از آن .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إِلاَّ نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر شهر و دياري را ( كه اهل آن ستمكار باشند ) پيش از روز قيامت ( به مجازات مي‌رسانيم و ) نابودش مي‌گردانيم ، يا ( اهالي ) آن را به عذاب سختي گرفتار مي‌نمائيم . اين ( مجازات دنيوي پيش از مجازات اخروي ) در كتاب ( الهي لوح محفوظ ) ثبت گرديده است ( و قلم قضا و قدر بر آن رفته است . پس قريشيان از اين بترسند و بيشتر به دنبال كفر و ستم نروند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن مِّن قَرْيَةٍ » : آبادي و شهري وجود ندارد . واژه ( إِنْ ) حرف نفي ، و ( مِنْ ) بر عموميّت مابعد خويش دلالت دارد . « قَرْيَةٍ » : هر آبادي و شهري از آباديها و شهرهائي كه ساكنان آنجا ستمگر و كافر و سركش باشند ( نگا : اسراء / 16 ، كهف‌ / 59 ) . « الْكِتَابِ » : لوح محفوظ ( نگا : حديد / 22 ) . « مَسْطُوراً » : نوشته . ضبط و ثبت شده .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيَاتِ إِلاَّ أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيَاتِ إِلاَّ تَخْوِيفاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( قريشيان مي‌خواهند ، كوه صفا را طلا كني ، و كوههاي پيرامون ايشان را از ميان برداري و غيره ) . چيزي ما را از انجام اين معجزات ( مادي پيشنهادي ) باز نمي‌دارد ، مگر اين كه ( ما قبلاً چنين معجزاتي را بر دست پيغمبران پيشين انجام داده‌ايم ، و ) گذشتگان آنها را ( پس از مشاهده ) تكذيب كرده‌اند . ( سنّت ما هم بر اين رفته است كه پس از نمودن معجزات مادي ، در صورت عدم پذيرش پيشنهادكنندگان ، آنان را هلاك سازيم . از جمله ) ما براي قوم ثمود شتر ( از سنگ به در آورديم و ) به سويشان گسيل داشتيم كه ( معجزه هويدا و شكّ‌زدا و ) روشنگري بود . امّا آنان نسبت بدان كفر ورزيدند ( و آن را از جانب خدا نديدند و كُشتند . اصولاً برنامه ما اين نيست كه هر كسي معجزه‌اي پيشنهاد كند پيغمبر وقت تسليم او گردد ) و ما معجزات را جز براي بيم دادن ( مردم و اتمام حجّت ) اجرا نمي‌سازيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَن نُّرْسِلَ بِالآيَاتِ » : مراد معجزاتي است كه قريش پيشنهاد مي‌كردند و مي‌خواستند ( نگا : اسراء / 90 - 93 ) . « مُبْصِرَةً » : روشنگر و شكّ‌برانداز . معجزه‌اي كه هركس درباره آن بينديشد ، بينش به هم رساند و بصيرت پيدا كند . حال ناقه است . « ظَلَمُوا بِهَا » : به سبب باور نكردن به معجزه بودن آن شتر ، به خود ستم كردند . منكر آن شدند و در حق آن ستم كردند . « تَخْوِيفاً » : بيم دادن . مفعول‌له است .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي القُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْيَاناً كَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏زماني ( را به ياد آور اي پيغمبر كه ) به تو گفتيم : پرودگارت احاطه كامل به مردم دارد و ( از وضع آنان كاملاً آگاه است . پس بيباكانه دعوت خود را برسان و بدان كه ) ما ديداري را كه ( در شب معراج ) براي تو ميسّر كرديم و درخت نفرين شده ( زقّوم را كه در ته دوزخ مي‌رويد و خوراك بزهكاران است و مذكور ) در قرآن ، جز وسيله آزمايش مردمان قرار نداده‌ايم . ما ايشان را ( با مخاوف دنيا و آخرت ) بيم مي‌دهيم ، ولي چيزي بر آنان جز طغيان و عصيان فراوان نمي‌افزايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الرُّؤْيَا » : رؤيت . مشاهده و ديدار . مراد ديدن كردن از چيزهائي است كه در شب معراج صورت پذيرفت . « فِتْنَةً » : آزمايش . امتحان . « الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ » : درخت نفرين شده . مراد درخت زقّوم است كه خوراك گناهكاران است و در بن دوزخ مي‌رويد ( نگا : صافّات‌ / 62 - 67 ، دخان‌ / 43 و 44 ) . علّت تسميه آن بدين نام ، از آن جهت است كه چنين درختي نشانه دوري از رحمت خدا و لعنِ خورندگان آن است .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إَلاَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِيناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏زماني ( را يادآور شو ) كه ما به فرشتگان گفتيم : براي آدم كرنش كنيد . فرشتگان جملگي كرنش كردند مگر ابليس ( كه از جنّيان بود و در ميان فرشتگان قرار داشت ، او كه نمونه كامل استكبار بود ) گفت : آيا براي كسي كرنش كنم كه او را از گِل آفريده‌اي‌ ؟ ( من كه از آتشم ، بهتر از آدمم ! عالي براي داني چگونه تعظيم كند ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلَقْتَ طِيناً » : او را از گِل آفريده‌اي ( نگا : اعراف‌ / 12 ) . واژه ( طيناً ) منصوب به نزع خافض است .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إَلاَّ قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏شيطان گفت : به من بگو كه آيا اين همان كسي است كه او را بر من ترجيح و گرامي داشته‌اي‌ ؟ ! ( جاي تعجّب است ) . اگر مرا تا روز قيامت زنده بداري ، فرزندان او را همگي جز اندكي ( با گمراهي ) نابود مي‌گردانم ( و لگامِ وسوسه را به دهانشان مي‌زنم و به جاده خطا و گناهشان مي‌كشانم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرَأَيْتَكَ » : آيا ملاحظه كرده‌اي كه چه كرده‌اي‌ ؟ مرا بگو . خبرم كن . « هذَا الَّذِي . . . » : ادات استفهامي محذوف و از سياق كلام پيدا است . يعني : هَلْ هذا هُوَ الَّذي . « لَأَحْْتَنِكَنَّ » : زير چانه ايشان را افسار مي‌بندم . لگام به دهانشان مي‌زنم . با گمراهسازي نابودشان مي‌گردانم و تباهشان مي‌سازم .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُكُمْ جَزَاء مَّوْفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا فرمود : برو ! ( تا روز رستاخيز به تو مهلت داده مي‌شود و هرچه مي‌خواهي بكن . آدميزادگان از عقل و اراده برخوردارند ) كساني كه از ايشان از تو پيروي كنند ، دوزخ سزاي شما ( اهريمن و آنان ) است و سزاي فراوان و بي‌نقصاني است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذْهَبْ » : برو . جنبه توهين و تحقير را دارد . « جَزَآءً » : مفعول مطلق ( جَزَآؤُكُمْ ) يا فعل محذوفي است و تقدير چنين است : تُجْزَوْنَ جَزآءً . « مَوْفُوراً » : فراوان . كامل و بي‌كم و كاست .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بترسان و خوار گردان با نداي ( دعوت به معصيت و وسوسه ) خود هركسي از ايشان را كه توانستي ، و لشكر سواره و پياده خود را بر سرشان بشوران و بتازان ( و همه تلاش خويش را براي شكست دادن و گول زدن ايشان به كار گير ) و در اموال آنان ( با تشويق و تحريكشان براي كسب آن از حرام و صرف آن در حرام ) و در اولاد ايشان ( با گول زدن اولياء و رهنمود فرزندانشان به كفر و فساد در پرتو تربيت نادرستشان ) شركت جوي ، و آنان را ( به نبودن حساب و كتاب و بهشت و دوزخ ، يا به شفاعت خدايان و بتان و بزرگواري خاندان و غيره ) وعده بده ( و بفريب ) ، و وعده شيطان به مردمان جز نيرنگ و گول نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْتَفْزِزْ » : از مصدر استفزاز به معني : استخفاف و خوار داشتن . به هراس انداختن . بريدن كسي از حق و كشاندن او به سوي باطل . « بِصَوْتِكَ » : مراد وسوسه اغواگرانه و گمراهسازانه اهريمن است . « أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ » : بر آنان فرياد بزن و بتاز . مراد لشكركشي است . « بِخَيْلِكَ » : خيل ، سواران . « رَجِلِكَ » : رَجِل ، پياده . اسم جنس و به معني پيادگان اهريمن ، اعوان و انصار و پيروان او است . « غُرُوراً » : نيرنگ . گول زدن و فريفتن . صفت مصدر محذوفي است و تقدير آن چنين است : وَعْداً غُرُوراً .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان سلطه‌اي بر بندگان ( مخلص و مؤمن ) من نخواهي داشت ، و همين كافي است كه ( ايشان در پناه خدايند و ) پروردگارت حافظ و پشتيبان ( اين چنين بندگان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ عِبَادِي . . . » : ( نگا : حجر / 42 ) .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ رَّبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارتان آن كسي است كه كشتيها را در درياها به حركت در مي‌آورد تا جوياي رزق او ( شويد و از فضل و نعمتش برخوردار ) گرديد . خداوند هميشه در حق شما ( بندگان ) مهربان بوده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُزْجِي » : مي‌راند . سوق مي‌دهد . « الْفُلْكَ » : كشتيها ( نگا : بقره‌ / 164 ) . « مِن فَضْلِهِ » : از خير و خوبي او .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا مَسَّكُمُ الْضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الإِنْسَانُ كَفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ناراحتيها در درياها به شما مي‌رسد ( و گرفتار طوفانها و امواج سهمگين مي‌شويد و كشتي خويش را همچون پر كاهي در پهنه آبها مي‌بينيد ، وحشت مي‌كنيد و ) جز خدا همه كساني از نظرتان ناپديد مي‌گردند كه ايشان را به فرياد مي‌خوانيد . امّا زماني كه خدا شما را ( از غرق شدن ) نجات داد و به خشكي رسانيد ، ( از يكتاپرستي ) روي مي‌گردانيد ( و انسانهاي ناتوان و بتان بي‌جان را انباز يزدان جهان مي‌سازيد ) ، و اصولاً انسان بسيار ناسپاس است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الضُّرُّ » : ناراحتيها و گرفتاريها . مشكلات و سختيها ( نگا : انعام‌ / 17 ، يونس‌ / 12 و 107 ) . « ضَلَّ » : گم شد . از ذهن محو و از نظر ناپديد گرديد ) .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَأَمِنتُمْ أَن يَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِباً ثُمَّ لاَ تَجِدُواْ لَكُمْ وَكِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا شما ايمن از اين هستيد كه خدا گوشه‌اي از خشكي را بشكافد و شما را در ( كام ) آن فرو برد ؟ يا اين كه طوفاني به سويتان روان دارد كه باران سنگ بر شما بباراند و آن وقت حافظ و نگهباني براي خود پيدا نكنيد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ البَرِّ » : شما را به گوشه‌اي از خشكي فرو برد . گوشه‌اي از خشكي را بشكافد و شما را همراه با آن در درون زمين دفن و ناپديد گرداند . واژه ( جانب ) مفعول‌به يا ظرف است . « حَاصِباً » : باران سنگ . طوفان بادي كه سنگ از آن ببارد ( نگا : حجر / 74 ) .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ أَمِنتُمْ أَن يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفا مِّنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُم بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لاَ تَجِدُواْ لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه ايمن هستيد از اين كه خداوند بار ديگر شما را ( نيازمند سفر دريا سازد و ) به دريا برگرداند و تندباد درهم شكننده‌اي به سويتان گسيل دارد ( و بر سرتان بگمارد ) تا شما را به سبب ناسپاسي ( و كفرتان نسبت به يزدان ) خودتان غرق گرداند ، و از آن به بعد كسي را نيابيد كه خونبهاي شما را از ما بخواهد ( و در برابر آن ما را تعقيب و مورد پيگرد قرار دهد ) ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَاصِفاً » : باد تند و درهم شكننده . مراد طوفان درهم شكننده كشتيها است . « بِمَا كَفَرْتُمْ » : به سبب ناسپاسي و كفرانتان . به علّت زندقه و كفرتان . « تَبِيعاً » : تعقيب كننده . خواهان خونبها . فعيل به معني فاعل است .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما آدميزادگان را ( با اعطاء عقل ، اراده ، اختيار ، نيروي پندار و گفتار و نوشتار ، قامت راست ، و غيره ) گرامي‌داشته‌ايم ، و آنان را در خشكي و دريا ( بر مركبهاي گوناگون ) حمل كرده‌ايم ، و از چيزهاي پاكيزه و خوشمزه روزيشان نموده‌ايم ، و بر بسياري از آفريدگان خود كاملاً برتريشان داده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلَيا كَثِيرٍ » : مراد اين است كه خداوند انسان را جز بر فرشتگان بر همه مخلوقات اعم از جمادات و نباتات و حيوانات برتري داده است و با عطاء كردن چيزهائي بدو والاترش فرموده است .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَئِكَ يَقْرَؤُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي همه انسانها را همراه با نامه اعمالشان فرا مي‌خوانيم . آن گاه هركس نامه اعمالش به دست راستش داده شود ( جزو سعادتمندان است ) و آنان نامه اعمالشان را ( شادان و خندان ) مي‌خوانند و كمترين ستمي بديشان نخواهد شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُنَاسٍ » : گروهي از مردم ( نگا : بقره‌ / 60 ، اعراف‌ / 82 و 160 ) . « بِإِمَامِهِمْ » : مراد از امام ، نامه اعمال ( نگا : كهف‌ / 49 ، يس‌ / 12 و 36 ، جاثيه‌ / 28 و 29 ) ، پيغمبران ( نگا : انبياء / 73 ) ، كتابهاي آسماني ( نگا : هود / 17 ، احقاف‌ / 12 ) پيشوايان و رهبران راه يزدان ( نگا : فرقان‌ / 74 ، قصص‌ / 5 ) يا سردستگان و نشان دهندگان راه شيطان ( نگا : توبه‌ / 12 ، قصص‌ / 14 ) است . حرف باء به معني ( مَعَ ) مي‌باشد . « فَتِيلاً » : رشته نازكي كه در شكاف هسته خرما قرار دارد و كنايه از چيز بسيار كم و ناچيز است ( نگا : نساء / 49 و 77 ) .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هركس در اين ( جهان ) كور ( دل و گمراه ) باشد ، در آخرت كورتر و گمراه‌تر خواهد بود . ( چرا كه وجود اخروي انسان ، درخت روئيده از دانه زندگي دنيوي او است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِي هذِهِ » : در اين دنيا . « أَعْمَيا » : واژه نخست صفت مشبّهه و به معني كوردل ، يعني كسي است كه راه هدايت و واقعيّت را نبيند و آيات آفاق و انفس را ناديده گيرد . و واژه دوم مي‌تواند باز هم صفت مشبّهه بوده و به همين معني ، يا به معني كورچشم و نابينا باشد ( نگا : اسراء / 97 ، طه‌ / 124 و 125 ) و يا اين كه اسم تفضيل و از عيوب دروني باشد ، يعني كورتر و نابيناتر برانگيخته شود و راه بهشت و سعادت را نبيند ( نگا : تفسير روح‌المعاني ، قاسمي ، سراج‌المنير ) .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن كَادُواْ لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذاً لاَّتَّخَذُوكَ خَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏نزديك بود كافران ( با نيرنگهاي گوناگون و نيروهاي زر و زور ) تو را از ( حكم ) آنچه به تو وحي كرده‌ايم ( و قرآنش ناميده‌ايم ، دور و ) منصرف گردانند ( و فقراء را از پيش تو برانند ) تا ( در عمل ، حكم ) جز قرآن را به ما نسبت دهي ، و آن گاه تو را به دوستي گيرند ( و همدمي تو را بپذيرند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن كَادُوا » : نزديك بود كه . حرف ( إِنْ ) مخفّف ( إِنَّ ) است . « لَيَفْتِنُونَكَ » : باز دارند . تو را منحرف و منصرف سازند . « مِنَ الَّذِي أَوْحَيْنآ إِلَيْكَ » : از چيزي كه به تو وحي كرده‌ايم . اشاره به اين است كه قريشيان از پيغمبر مي‌خواستند كه فقراء را از خود دور كند ، تا آنان در مجلس او حضور يابند ( نگا : انعام‌ / 52 و 53 ) .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْلاَ أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر ما تو را استوار و پابرجاي ( بر حق ) نمي‌داشتيم ، دور نبود كه اندكي بدانان بگرائي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ » : نزديك بود كه بديشان اعتماد و به جانب ايشان ميل كني .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ إِذاً لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( و اگر چنين مي‌كردي ) در اين صورت عذاب دنيا و عذاب آخرت ( تو ) را چندين برابر ( مي‌ساختيم و ) به تو مي‌چشانديم ( چرا كه گناه بزرگان بزرگ است ) . سپس در برابر ما يار و ياوري نمي‌يافتي ( تا عذاب ما را از تو به دور دارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضِعْفَ » : دو چندان . چندين برابر . « ضِعْفَ الْحَيَاةِ » : تقدير چنين است : عَذاباً ضِعْفاً فِي الْحَيَاةِ وَ عَذاباً ضِعْفاً فِي الْمَمَاتِ . يعني ( عَذاباً ) موصوف و ( ضِعْفاً ) صفت بوده است . سپس موصوف حذف گرديده و صفت به جاي آن نشسته است و در مقام نيابت به واژه بعد از خود اضافه گشته است .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن كَادُواْ لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الأَرْضِ لِيُخْرِجوكَ مِنْهَا وَإِذاً لاَّ يَلْبَثُونَ خِلافَكَ إِلاَّ قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( كفّار مكّه با نقشه‌ها و توطئه‌هاي گوناگون خواستند در تو نفوذ كنند ) و نزديك بود آنان تو را از سرزمين ( مكّه ) بركنند ( و محيط آن را برايت غيرقابل تحمّل كرده ) تا تو را از آنجا بيرون كنند . ( اگر آنان چنين مي‌كردند ) در اين صورت بعد از تو جز مدّت كوتاهي نمي‌ماندند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَيَسْتَفِزُّوَنَكَ » : ( نگا : إسراء / 64 ) . « إِذاً لا يَلْبَثُونَ » : در اين صورت باقي و برجاي نمي‌ماندند . البتّه قريشيان عاقبت چنين كردند و سران ايشان هيجده ماه بعد از هجرت پيغمبر به مدينه در جنگ بدر كشته شدند و سرانجام با فتح مكّه بساط كفّار مكّه برچيده شد .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏
‏ سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا وَلاَ تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( تنها در دفاع از تو چنين نبوده است . بلكه اين ) شيوه ما در ( دفاع از همه ) پيغمبراني بوده است كه پيش از تو فرستاده‌ايم ( و اقوام ايشان ، آنان را كشته يا از ميان خود رانده‌اند و بدين وسيله درِ سعادت را بر روي خود بسته‌اند و از رحمت الهي محروم گشته‌اند ) و تغيير و تبديلي در شيوه ما نخواهي‌ديد ( و كسي را نخواهي يافت كه بتواند سنّت ما را دگرگون سازد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُنَّةَ » : شيوه . روش . منصوب به نزع خافض است و تقدير چنين است : كَسُنَّةِ . يا اين كه مفعول مطلق فعل محذوفي است و در اصل چنين است : سَنَنّا بِكَ سُنَّةَ . « تَحْويلاً » : تغيير و تبديل .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏
‏ أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏نماز را چنان كه بايد بخوان به هنگام زوال آفتاب ( از نصف‌النهار ، كه آغاز نماز ظهر است و امتداد آن وقت نماز عصر را نيز دربر مي‌گيرد ) تا تاريكي شب ( كه آغاز نماز مغرب است و امتداد آن وقت نماز عشاء را نيز در برگرفته و با طلوع فجر پايان مي‌پذيرد ) ، و نماز صبح را ( در فاصله طلوع فجر تا طلوع آفتاب ) بخوان . بي‌گمان نماز صبح ( توسّط فرشتگان شب و فرشتگان روز ) بازديد مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دُلُوكِ » : زوال خورشيد از نصف‌النهار . « غَسَقِ » : ظلمت . تاريكي . « غَسَقِ الَّيْلِ » : تاريكي شب . مراد از آن از اوّل شب تا پايان آن است ( نگا : طه‌ / 130 ، ِ / 39 ) . « قُرْءَانَ » : مراد نماز صبح است . از آنجا كه خواندن قرآن يعني فاتحه ركن مهمّ نماز و در آن تصريح شده است ، از راه تسميه كلّ به اسم جزء ، قرآن ناميده شده است . نصب آن به خاطر عطف بر ( الصَّلاةَ ) بوده يا اين كه اغراء است و تقدير چنين است : إِلْزَمْ قُرْءَانَ الْفَجْرِ . « مَشْهُوداً » : ديده شدني است . مورد بازديد قرار مي‌گيرد . يعني فرشتگان مأمور بر انسان آن را مي‌بينند و به هنگام تعويض كشيك در ديوان الهي بر آن گواهي مي‌دهند .‏

آيه 79
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاماً مَّحْمُوداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در پاسي از شب از خواب برخيز و در آن نماز تهجّد بخوان ، اين يك فريضه اضافي ( و افزون بر نمازهاي پنجگانه ) براي تو است . باشد كه ( در پرتو اين عمل ) خداوند تو را به مقام ستوده‌اي ( و مكان برجسته‌اي در دنيا و آخرت كه موجب ستايش همگان باشد ) برساند ( و مقام شفاعت كبري را به تو ارمغان دارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَتَهَجَّدْ » : تهجّد از ( هجود ) به معني به خواب رفتن است . ليكن در باب تفعّل معني سلب را مي‌رساند ، يعني ترك خوابيدن . مانند واژه‌هاي ( تأثُّم ) و ( تحنُّث ) . برخي هم آن را از اضداد شمرده‌اند و به معني بيدار شدن و ماندن دانسته‌اند . نماز شب گزاردن . « بِهِ » : حرف ( ب ) به معني ( في ) و مرجع ضمير ( الَّيْل ) است . يعني : در شب . يا اين كه مرجع ضمير ( بَعْض ) مفهوم از ( مِن ) يا ( قُرْءَانَ ) مجرّد از اضافه است . يعني : در برخي از شب ، يا اين كه : نماز تهجّد را با تلاوت قرآن به جاي آور . « نافِلَةً » : عبادت زائد بر نمازهاي پنجگانه . مراد نماز تهجّد است كه براي پيغمبر اسلام واجب بوده و براي پيروانش سنّت است . مفعول‌به ( تهجّد ) و يا اين كه حال ذوالحال محذوف ( صَلاة ) است . « مَقَاماً مَّحْمُوداً » : هرگونه منزلت والا و مقام بالائي كه ستايش همگان را برانگيزد . برخي گفته‌اند مراد مقام شفاعت كبري است كه در آن رسول اكرم از پروردگار تمنّا و تقاضا مي‌نمايند كه دادگاهيِ مردمان را با لطف و كرم خود آغاز فرمايند .‏

آيه 80
‏متن آيه : ‏
‏ وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَاناً نَّصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : پروردگارا ! مرا صادقانه ( به هر كاري ) وارد كن ، و صادقانه ( از آن ) بيرون آور ، ( و چنان كن كه خطّ اصلي من در آغاز و انجام همه‌چيز ، راستي و درستي باشد ) ، و از جانب خود قدرتي به من عطاء فرما كه ( در امر حكومت بر دوستان و اظهار حجّت در برابر دشمنان ، برايم ) يار و مددكار باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُدْخَلَ » : مصدر ميمي و به معني إدخال ، يعني وارد گرداندن است . « مُخْرَجَ » : مصدر ميمي و به معني إخراج ، يعني بيرون گرداندن است . « مُدْخَلَ صِدِقٍ وَ مُخْرَجَ صِدْقٍ » : مراد آغازيدن و پايان بخشيدن زيبا و صادقانه جملگي كارهاي دنيوي و اخروي‌است . « سُلْطَاناً » : سلطه و قدرت . دليل و حجّت .‏

آيه 81
‏متن آيه : ‏
‏ وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( مشركان را بترسان و بديشان ) بگو : حق فرا رسيده است ( كه يكتاپرستي و آئين آسماني و دادگري است ) و باطل از ميان رفته و نابود گشته است ( كه چندتا پرستي و آئين تباه و ستمگري است ) . اصولاً باطل هميشه از ميان رفتني و نابود شدني است ( و سرانجام پيروزي از آن حق و حقيقت بوده و هست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زَهَقَ » : زائل شد و نابود گرديد . بيرون شد و رفت . « زَهُوقاً » : زائل و باطل . صيغه مبالغه و به معني چيزي است كه به طور كامل محو و نابود مي‌گردد و ميدان را هرچه زودتر خالي مي‌كند .‏

آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَاراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( حق چگونه نيرومند و پيروز نمي‌گردد ؟ وقتي كه ) ما آياتي از قرآن را فرو مي‌فرستيم كه مايه بهبودي ( دلها از بيماريهاي ناداني و گمراهي ، و پاك‌سازي درونها از كثافات هوي و هوس و تنگ‌چشمي و آزمندي و تباهي ) و رحمت مؤمنان ( به سبب در برداشتن ايمان و رهنمودهاي پرخير و بركت يزدان ) است ، ولي بر ستمگران ( كافر ، به سبب ستيز با نور حق و داشتن روح طغيان ) جز زيان نمي‌افزايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شِفَآءٌ » : بهبودي از بيمارهاي فكري و اخلاقي فرد و جامعه . مراد مرحله پاك‌سازي يا به اصطلاح عرفاء مقام تخليه است . « رَحْمَةٌ » : رحمت يزدان به بندگان ، بر اثر شكفتن گُل ايمان در پرتو آيات قرآن . مراد مرحله نوسازي يا به اصطلاح عرفاء مقام تحليه است .‏

آيه 83
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَؤُوساً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( از جمله اخلاق فرد بي‌ايمان ، يكي اين است كه ) هنگامي كه به انسان ( بي‌ايمان ) نعمت مي‌بخشيم ( و او را از ثروت و قدرت و سلامت و امنيّت برخوردار مي‌سازيم ، مسرور و مغرور مي‌گردد و از طاعت و عبادت و شكر نعمت ) روگردان مي‌شود ( و در وقت رسيدن به نوا ) خويشتن را ( از بندگي ما ) به دور مي‌دارد و تكبّر مي‌ورزد . ( انگار ما را نمي‌شناسد و به ما كاري و نيازي ندارد ) . و هنگامي كه شر و بلا گريبانگير او گرديد ( و تنگدستي و بيماري و ناامني وي را فرا گرفت ) بسيار مأيوس و نااميد مي‌گردد ( و مي‌پندارد كه ديگر درهاي رزق و روزي بر او بسته است و هرگز روي خير و خوشي نخواهد ديد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أعْرَضَ » : از شكر نعمت منصرف و از طاعت و عبادت روگردان مي‌شود . « نَأَيا بِجَانِبِهِ » : خويشتن را از ياد منعم اصلي به دور مي‌كند . شانه‌هاي خود را بالا مي‌اندازد و تكبّر مي‌ورزد . « يَئُوساً » : بسيار مأيوس و دلتنگ و ناشكيبا ( نگا : هود / 9 - 11 ) . مراد اين است كه كافران ، هم در برابر خوشيها و هم در برابر سختيها خود را گم مي‌كنند . در حال نوا مست و مغرور ، و در وقت بلا پست و زبون مي‌گردند . هر چند كه در حالت يأس پرده‌هاي غفلت از روي فطرت كنار مي‌روند و كافران بالإجبار به درگاه خدا روي مي‌آورند و خالصانه رفع مشكلات را از قادر متعال درخواست مي‌نمايند ، امّا اين توجّه اضطراري مايه افتخاري و دليل بيداري حقيقي آنان نمي‌باشد . چرا كه به محض رفع مشكلات و رهائي از طوفان حوادث ، خودخواهيها و سركشيها از ايشان سرمي‌زند و تغييرجهت مي‌دهند ( نگا : يونس / 12 و 22 و 23 ، اسراء / 67 ، عنكبوت‌ / 65 ) .‏

آيه 84
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : هر كسي برابر روش خود كار مي‌كند ( و طريقه خويش را در پيش مي‌گيرد ) و پروردگارتان بهتر ( از همگان ) مي‌داند كه چه كسي راهش درست‌تر ( از راه ديگري بوده و راسترو كدام و گمراه كدام ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَاكِلَة » : طريقه و شيوه . رويّه و روش . هرگونه عادت و مكتب و مذهبي كه به انسان جهت مي‌دهد .‏

آيه 85
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏از تو ( اي محمّد ! ) درباره روح مي‌پرسند ( كه چيست ) . بگو : روح چيزي است كه تنها پروردگارم از آن آگاه است ( و خلقتي اسرارآميز و ساختماني مغاير با ساختمان ماده دارد و اعجوبه جهان آفرينش است . بنابراين جاي شگفت نيست اگر به حقيقت روح پي نبريد ) . چرا كه جز دانش اندكي به شما داده نشده است ، ( و علم شما انسانها با توجّه به گستره كلّ جهان و علم لايتناهي خداوند سبحان ، قطره به دريا هم نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الرُّوحِ » : روح آدمي . جان . مراد آفريده‌اي از آفريدگان خدا است كه ساختمان و ماهيّت آن فراتر از ساختمان و ماهيّت جهان ماده است و غيبي از غيوب الهي است و حقيقت آن بر ما روشن نيست . برخي با توجّه به آيه‌هاي ماقبل و مابعد اين آيه ، واژه روح را قرآن معني مي‌كنند . چرا كه قرآن معجزه جاويدان و نادره ناشناخته جهان ، در قالب الفاظ و عباراتي نيست كه انس و جنّ بتوانند از آن تقليد كنند و همسان آن را بسازند . بلكه چگونگي آن سرّي از اسرار است ( نگا : غافر / 15 ، شوري‌ / 52 ) . « أَمْرِ » : جمع آن امور است ، يعني : كاروبار . « مِنْ أَمْرِ رَبّي‌ » : چيزي است كه تنها خدايم از آن آگاه است ، و رازي است كه در حيطه علم آفريدگارم است و بس .‏

آيه 86
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَئِن شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما بخواهيم آنچه را كه ( از قرآن ) به تو وحي كرده‌ايم ، از تو بازپس مي‌گيريم ( و از درون دلها و لابلاي كتابها محو مي‌گردانيم ) آن گاه كسي را نخواهي يافت كه در اين رابطه عليه ما از تو دفاع كند ( و در حفظ قرآن يا برگشت آن بكوشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِالَّذِي‌ » : حرف ( ب ) براي تعدّيه ، و به كاربردن موصول مختصّ ( الَّذي ) به جاي موصول مشترك ( ما ) براي بيان اهمّيّت و عظمت قرآن است . « بِهِ » : در اين رابطه كه بازپس گرفتن قرآن است . « وَكِيلاً » : ملتزم . متعهّد . حافظ و نگهدار . مراد كسي است كه تضمين حفظ قرآن يا اعادت آن كند .‏

آيه 87
‏متن آيه : ‏
‏ إِلاَّ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ليكن به خاطر رحمت پروردگارت ( كه شامل حال تو است ، آن را برجاي مي‌داريم و اين ارمغان را بازپس نمي‌گيريم ) . واقعاً كرم بزرگي خدا در حق تو داشته است ( كه قرآن را براي تو ارسال و تو را خاتم‌الأنبياء نموده است ، و با حفاظت از قرآن آئين تو را جاويدان كرده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ رَحْمَةً . . . » : استثناء منقطع است و ( إِلاّ ) معني ( لكِن ) دارد . برخي ( رَحْمَةً ) را مفعول‌له دانسته‌اند . « فَضْلَهُ » : خير و خوبي . كرم و نيكي .‏

آيه 88
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : اگر همه مردمان و جملگي پريان گرد آيند و متّفق شوند بر اين كه همچون اين قرآن را ( با اين شيوه‌هاي دلربا و معاني زيبا بسازند و ) بياورند ، نمي‌توانند مانند آن را بياورند و ارائه دهند ، هرچند هم برخي از ايشان پشتيبان و مددكار برخي ديگر شوند ( چرا كه قرآن كلام يزدان و معجزه جاويدان آفريدگار است و هرگز از معلومات محدود آفريدگان چنين چيزي ساخته نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِجْتَمَعَتْ » : گرد آيند . اتّحاد و اتّفاق حاصل كنند . « ظَهِيراً » : پشتيبان . كمك‌كننده ( نگا : تحريم‌ / 4 ) .‏

آيه 89
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما در اين قرآن ، هر نوع مثلي را براي مردم ، به شيوه‌هاي گوناگون بارها بيان داشته‌ايم ، ولي بيشتر مردم جز انكار ( حق ، و ناديده گرفتن دلائل هدايت ، و تكذيب خدا و رسول ، چيزي قبول نمي‌كنند و ) نمي‌پذيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَرَّفْنَا » : با شيوه‌هاي گوناگون بيان داشته‌ايم . انواع مختلف استدلال برحق را به صورتهاي گوناگون تكرار كرده‌ايم ( نگا : إسراء / 41 ) . « مِن كُلِّ مَثَلٍ » : معاني نمونه‌اي كه در زيبائي و گيرائي به مثل مي‌مانند . با وجوه مختلف و شيوه‌هاي گوناگون . « كُفُوراً » : كفر . انكار حق . ناشكري و ناسپاسي .‏

آيه 90
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ يَنبُوعاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( هنگامي كه كافران مكّه در برابر اعجاز قرآن و دلائل روشن آن درمانده و مبهوت شدند ) گفتند : ما هرگز به تو ايمان نمي‌آوريم ، مگر اين كه از زمين ( خشك و سوزان مكّه ) چشمه‌اي براي ما بيرون جوشاني ( كه آب آن دائم و روان باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَفْجُرَ » : برجوشاني . بيرون دماني . « يَنبُوعاً » : چشمه‌اي كه آب آن فوّاره كند و بيرون دمد .‏

آيه 91
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه باغي از درختان خرما و انگور ( در مكّه ) داشته باشي و رودبارها و جويبارهاي فراوان در آن روان گرداني .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَنَّةٌ » : باغ پردرخت . « تَفْجِيراً » : سخت برجوشاندن و روان كردن . اين واژه معني تكثير دارد ؛ نه تعدّيه .‏

آيه 92
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفاً أَوْ تَأْتِيَ بِاللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ قَبِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا آسمان را تكّه‌تكّه بر سر ما فرود آري همان گونه كه مي‌پنداري ( و مي‌گوئي كه خدا ما را بيم داده است ) و يا اين كه خدا و فرشتگان را بياوري و با ما روياروي گرداني .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زَعَمْتَ » : گمان برده‌اي . ادّعاء كرده‌اي ( نگا : سبأ / 22 ) . « كِسَفاً » : قطعه قطعه . تكّه‌تكّه . جمع كِسْفَة به معني و وزن قِطْعَة . حال است . « قَبِيلاً » : مقابل و رويارو . فعيل به معني مُفاعل ، مانند عَشير به معني مُعاشِر است . مي‌توان معني كفيل و ضامن و متضمّن و شاهد و گواه نيز از آن استنباط كرد . گروه و جماعتي از مردم ( نگا : انعام‌ / 111 ) . « تَأْتِيَ بِاللهِ وَ الْمَلآئِكَةِ قَبِيلاً » : خدا و فرشتگان را با ما رودررو گرداني . خدا و فرشتگان را بر پندار خود شاهد كني . خدا را حاضر و فرشتگان را گروه گروه به پيش ما بياوري . واژه ( قَبِيلاً ) حال از خدا و فرشتگان ، يا تنها از فرشتگان است .‏

آيه 93
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَاباً نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنتُ إَلاَّ بَشَراً رَّسُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه سراي بزرگ زرنگاري داشته باشي ، و يا اين كه به سوي آسمان بالا روي ، و تنها به بالا رفتنت از آسمان هم ايمان نمي‌آوريم مگر اين كه كتابي همراه خود برايمان بياوري كه آن را بخوانيم ( و ببينيم كه از جانب خدا در آن نوشته شده است كه تو فرستاده پروردگار مي‌باشي ) . بگو : پروردگار من منزّه است ( از آن كه كسي بدو فرمان دهد ، يا اين كه در قدرت او شريك گردد ) . مگر من جز انسان فرستاده‌اي ( از سوي يزدان براي رهنمود مردمان ) هستم‌ ؟ ( معجزه در دست خدا است‌ ؛ نه من ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زُخْرُفٍ » : پرنقش و نگار . مراد كاخ زرنگار و منقش به زيور و زينت است . « تَرْقَيا » : بالا روي . صعود كني .‏

آيه 94
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُواْ إِذْ جَاءهُمُ الْهُدَى إِلاَّ أَن قَالُواْ أَبَعَثَ اللّهُ بَشَراً رَّسُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏تنها چيزي كه مانع ايمان آوردن مردمان بعد از نزول هدايت ( وحي آسماني ) براي ايشان شد ، اين است كه مي‌گويند : آيا خداوند انساني را به عنوان پيغمبر فرستاده است‌ ؟ ! ( فرشتگان افلاكي سزاوار اين مقام بزرگ رسالتند ؛ نه انسانهاي خاكي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ . . . » : تنها مانع ايمان مردمان همين بهانه‌جوئي بوده است . اين تعبير دليلِ بر انحصار نيست و بلكه براي تأكيد و بيان اهمّيّت موضوع است . « أَبَعَثَ اللهُ بَشَراً رَّسُولاً » : مراد اين است كه اهل مكّه منكر اين بودند كه انساني به مقام نبوّت برسد و پيغمبر گردد ( نگا : أنعام‌ / 91 ، هود / 27 ) .‏

آيه 95
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لَّوْ كَانَ فِي الأَرْضِ مَلآئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاءِ مَلَكاً رَّسُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : اگر در زمين ( به جاي انسانها ) فرشتگاني مستقرّ و در آن راه مي‌رفتند ، ما از آسمان ( از جنس خودشان ) فرشته‌اي را به عنوان پيغمبر به سويشان مي‌فرستاديم ( چرا كه رهبر بايد از جنس پيروان خود باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُطْمَئِنِّينَ » : جمع مطمئن ، آرميده . مراد ساكن و مستقرّ است . حال است .‏

آيه 96
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيراً بَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : كافي است كه خدا ميان من و شما گواه باشد . بي‌گمان او از ( حال ) بندگانش بسيار آگاه ، ( و نسبت به كارشان ) بس بينا است ( و لذا مي‌داند كه من فرمان او را به شما رسانده‌ام و اين شما هستيد كه از پذيرش حق لجوجانه سر باز مي‌زنيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَهِيداً » : گواه . يعني گواه بر صدق من و عناد با حق شما .‏

آيه 97
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن يَهْدِ اللّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاء مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَبُكْماً وَصُمّاً مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا هر كس را ( به سبب ايمان به پروردگار و پيغمبرش و كتاب آسماني قرآن ) رهنمود كند ، راهياب او است ، و هركس را ( به سبب سوء اختيار و فرو رفتن در گناهان و سركشي از قوانين آفريدگار ) گمراه سازد ، جز خدا دوستان و مددكاراني براي چنين كساني نخواهي يافت ( تا دست آنان را بگيرند و به سوي حق برگردانند و از كيفر و عذاب آخرت رستگارشان گردانند ) و ما در روز رستاخيز ايشان را بر روي رخساره ( كشانده و ) كور و لال و كر ( از گورها ) جمع مي‌گردانيم ( و به صحراي محشر گسيل مي‌داريم . به گونه‌اي كه بر اثر پريشاني حال چشمانشان نمي‌بيند و گوشهايشان نمي‌شنود و زبانهايشان قادر به تكلّم نمي‌باشد ) . جايگاهشان دوزخ خواهد بود . هر زمان كه زبانه آتش ( به سبب سوختن گوشت و استخوان ايشان ) فروكش كند ، ( با تجديد گوشت و استخوانشان ) بر زبانه آتششان مي‌افزائيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أوْلِيَآء » : كمك‌كنندگان . ياران . « عَلَيا وُجُوهِهِمْ » : بر روي چهره و رخساره‌هايشان ( نگا : فرقان / 34 ، قمر / 48 ) . « عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمّاً » : كوران و لالان و كران . اين امر در اوائل زنده‌گرداندن دوباره و سر برآوردن از گورها است كه به سبب سرگشتگي و پريشاني ، حواسّ ايشان از كار مي‌افتد . ولي بعدها پرده‌هاي سرگرداني به كنار زده مي‌شود و اهوال قيامت را مي‌بينند ( نگا : كهف‌ / 53 ، شوري‌ / 45 ، ِ / 22 ) . « خَبَتْ » : آتش فروكش كرد . از شعله افتاد . از ماده ( خبو ) . « سَعيراً » : شعله‌ور . فروزان ( نگا : نساء / 55 ) .‏

آيه 98
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ جَزَآؤُهُم بِأَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِآيَاتِنَا وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَاماً وَرُفَاتاً أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( عذاب مضاعف و جاويدان ) كيفرشان بدان خاطر است كه آيه‌هاي ( قرآني و ادلّه جهانيِ ) ما را انكار مي‌نمايند و مي‌گويند : آيا زماني كه استخوانهائي شديم و فرسوديم ، مگر مي‌شود كه ( دوباره زنده گرديم و ) آفرينش تازه‌اي پيدا كنيم‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِأَنَّهُمْ » : به خاطر اين كه ايشان . « عِظَاماً » : استخوانهائي . « رُفَاتاً » : درهم شكسته و از هم پراكنده ( نگا : اسراء / 49 ) . « لَمَبْعُوثُونَ » : ( نگا : أنعام‌ / 29 ، هود / 7 ) .‏

آيه 99
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّ اللّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لاَّ رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إَلاَّ كُفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا نمي‌نگرند كه خدائي كه ( بدون نمونه و مُدِل قبلي ) آسمانها و زمين را آفريده است ، توانا است بر اين كه پس از مردن ( بار ديگر ) همچون ايشان را بيافريند ( و به زندگي دوباره عودت دهد ؟ بلي كه مي‌تواند ) ولي براي آنان سرآمدي تعيين نموده است كه گماني در آن نيست و ( با فرارسيدن آن زمان كه قيامت نام دارد همگان را زنده مي‌گرداند و به صحراي محشر گسيل مي‌دارد . اين سرآمد قطعي است ) امّا ستمگران جز كفر و انكار را پذيرا نمي‌باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِثْلَهُمْ » : همانند ايشان . عين خودشان . يعني خدائي كه نخستين بار انسانها را از نيستي به هستي آورده است ، دوباره مي‌تواند روح به پيكرشان بدمد و اجساد ايشان را زنده گرداند . « أَجَلاً » : مراد سرآمد دوران برزخ و سرآغاز قيامت است .‏

آيه 100
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَآئِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذاً لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإنسَانُ قَتُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : اگر شما مالك خزينه‌هاي نعمت پروردگارم بوديد ( و صاحب همه جهان مي‌گشتيد ) باز هم از ترس فقر بخل مي‌ورزيديد ، چرا كه انسان طبعاً موجود بخيلي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَحْمَةِ » : مراد نعمت است كه از رحمت سرچشمه مي‌گيرد . يا مراد چيزي است كه سبب رحمت خدا است . از قبيل : دريافت كتاب و افتخار نبوّت . چرا كه كافران به سبب تنگ‌نظري روا نمي‌ديدند كه موهبت نبوّت به انساني چون محمّد ( ص ) داده شود . « لاَمْسَكْتُمْ » : بخل مي‌ورزيديد . از بذل و بخشش دست نگاه مي‌داشتيد . كلمه مُمْسِك ، به معني بخيل ، از همين ماده است . « الإِنفَاقِ » : مراد فقر و تنگدستي است . « قَتُوراً » : بسيار بخيل و تنگ‌نظر .‏

آيه 101
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَونُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اگر بدين كافران معجزه‌هاي پيشنهاديشان نموده شود ، به سبب ستيزه با حق باعث ايمان آنان نمي‌گردد . چرا كه ) ما به موسي نُه تا معجزه روشن داديم ( و با وجود آن ايمان نياوردند ) . از بني‌‌اسرائيل ( هم‌عصر خود كه اسلام را پذيرفته‌اند ) بپرس ، بدان گاه كه موسي به سويشان آمد ( ميان او و فرعون چه گذشت ) . فرعون به موسي گفت : اي موسي ! من معتقدم كه تو ديوانه‌اي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تِسْعَ ءَايَاتٍ » : نُه معجزه . شايد مراد از عدد نُه ، كثرت باشد ، چرا كه در خود قرآن معجزات فراواني براي حضرت موسي ذكر شده است ( نگا : بقره / 57 و 60 ، اعراف / 108 و 117 و 130 و 133 و 171 ، نمل‌ / 10 ، طه / 20 - 22 ، شعراء / 63 ) . اگر هم مراد عدد محدود نُه باشد ، معجزاتي مورد نظر است كه در ارتباط با فرعون و فرعونيان صورت گرفته است‌ ؛ نه آنهائي كه در ارتباط با خود بني‌اسرائيل‌است ( نگا : نمل‌ / 12 ) . برخي آيات نه‌گانه را به معني فرمانهاي نه‌گانه دانسته‌اند كه به پرهيز از اين چيزها دستور مي‌دهند : شرك ، زنا ، كشتن بي‌گناه ، دزدي ، جادوگري ، رباخواري ، بي‌گناه را گرفتار امراءكردن و به كشتن دادن ، زنان پاكدامن را تهمت زدن ، تعدّي يهوديان از مراسم خاصّ شنبه . « فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَآئِيلَ » : از بني‌اسرائيل براي روشنگري ديگران و گواهي بر صدق گفتار خود بپرس . مراد از بني‌اسرائيل ، كساني است كه مسلمان شده بودند و از تورات اطّلاع داشتند . « مَسْحُوراً » : جادو شده و ديوانه ( نگا : شعراء / 27 ) . ساحر و جادوگر ( نگا : اعراف‌ / 132 ) .‏

آيه 102
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَونُ مَثْبُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( موسي به فرعون ) گفت : تو كه ( خوب ) مي‌داني كه اين معجزه‌هاي روشني‌بخش ( و دلائل واضح ) را جز صاحب آسمانها و زمين نفرستاده است ( و تو كاملاً آگاهانه حقائق را انكار مي‌كني ) و من معتقدم كه تو اي فرعون ! ( از حق روگرداني و سرانجام اگر از سركشي خود برنگردي ) هلاك مي‌گردي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَصَآئِرَ » : دلائل آشكاري كه مردمان در پرتو آن راه حق را پيدا كنند و براي پيمودن جاده سعادت بصيرت و بينش پيدا مي‌كنند ( نگا : انعام‌ / 104 ، اعراف / 203 ) . حال واژه ( هؤُلآءِ ) است . « مَثْبُوراً » : نابود . هلاك شده . رويگردان از حق .‏

آيه 103
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَرَادَ أَن يَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ جَمِيعاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( فرعون بر سركشي خود افزود و ) خواست كه ( موسي و پيروانش ) جملگي را از سرزمين ( مصر ) بردارد ( و ايشان را ريشه‌كن سازد ) . پس ما فرعون و همه فرعونيان را غرق كرديم ( و تير نيرنگشان را به سوي خودشان برگردانديم و زمين را از لوث وجودشان پاك كرديم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَن يَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الأَرْضِ » : اين كه ايشان را از سرزمين مصر با كشت و كشتار نابود گرداند ( نگا : اسراء / 64 و 76 ) . إستفزاز به معني بيرون راندن با زور و عُنف است و در اينجا مراد نابود كردن و ريشه‌كن ساختن است .‏

آيه 104
‏متن آيه : ‏
‏ وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُواْ الأَرْضَ فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس از آن ( كه فرعون و فرعونيان را غرق كرديم ) به بني‌اسرائيل گفتيم : در زمين ( شام ، در ارض مقدّسي كه به شما وعده داده شده است ) سكونت جوئيد . هنگامي كه زمان زندگي اخروي فرا رسيد ، همه شما را با همديگر ( اعم از بزرگ و كوچك ، فرمانبردار و سركش ، نيرومند و ناتوان ، مؤمن و كافر ، و پرهيزگار و ناپرهيزگار ، در پاي حساب و كتاب ) حاضر مي‌گردانيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأَرْضَ » : مراد سرزمين شام مابين عريش و فرات است كه در قرآن ( ارض مقدّس ) ناميده شده است ( نگا : مائده‌ / 21 ) . « لَفِيفاً » : آميزه يكديگر . تنگ همديگر . گروهها و دسته‌هاي درهم آميخته . مصدر است و حال ضمير ( كُمْ ) مي‌باشد .‏

آيه 105
‏متن آيه : ‏
‏ وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَنَذِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قرآن را با ( ماده و محتواي ) حق نازل كرده‌ايم ، و نازل شده است تا حق را ( در زمين ) پابرجا كند ، و تو را جز به عنوان نويدرسان و بيم‌دهنده نفرستاده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِالْحَقِّ أنْزَلْنَاهُ » : قرآن را همراه با احكام و دستورات حق فرستاده‌ايم و گماني در آن نيست . « بِالْحَقِّ نَزَلَ » : براي پياده كردن حق آمده است و سرانجام هم حق را در دلها جايگزين مي‌سازد . يا اين كه : قرآن سرآغاز آن از خداوند ، حق است و پيوسته در پرتو لطف حق محفوظ مي‌ماند و سرانجام حق را به بار مي‌آورد .‏

آيه 106
‏متن آيه : ‏
‏ وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏قرآني است كه آن را ( در مدّت بيست و سه سال به گونه آيه‌ها و بخشهاي ) جداگانه فرستاده‌ايم تا آن را آرام بر مردم بخواني ( و بدين وسيله جذب دلها و انديشه‌ها شود و در عمل پياده گردد ) و قطعاً ما آن را كم كم و بهره بهره فرستاده‌ايم ( نه يكجا و سرِهم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُرْءَاناً » : منصوب به اشتغال است . « فَرَقْنَاهُ » : جدا جدا و بهره بهره‌اش كرده‌ايم و در زمانهاي متفاوت فرستاده‌ايم . « عَلَيا مُكْثٍ » : به آرامي و تدريجي . « نَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً » : قرآن را بخش بخش بر حسب وقائع و به مقتضي حكمت نازل نموده‌ايم . تنزيل عبارت است از انزال تدريجي .‏

آيه 107
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : ( اي كافران ! مي‌خواهيد ) به قرآن ايمان بياوريد يا ايمان نياوريد ، ( اختيار خوشبختي و بدبختي خودتان را داريد ، ولي بدانيد كه اعجاز و حقيقت قرآن روشن است ) و كساني كه قبل از نزول قرآن ، دانش و آگهي بديشان داده شده است ( و با تورات و انجيل راستين سروكار داشته‌اند ) ، هنگامي كه قرآن بر آنان خوانده مي‌شود ، سجده‌كنان بر رو مي‌افتند ( و سر تسليم در برابر خدا فرود مي‌آورند و او را سپاس مي‌گويند كه ايشان را با نعمت ايمان نواخته است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ الَّذِينَ . . . » : مراد يهوديان و مسيحيان آگاه يا ديگر فرزانگان و فهميدگان مردم است . « يَخِرُّونَ » : بر زمين مي‌افتند . فرو مي‌افتند . « لِلأذْقَانِ » : بر چانه‌ها . حرف ( لِ ) به معني ( عَلي ) و ( أَذْقانِ ) نماينده تمام چهره و صورت است . « سُجَّداً » : سجده‌كنان . كرنش‌كنان . حال ضمير ( و ) در ( يَخِرُّونَ ) است .‏

آيه 108
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( در حال اين سجده عاشقانه ) مي‌گويند : پروردگارمان پاك و منزّه است ( از اين كه در وعده نعمت بهشت و وعيد عذاب دوزخ خلاف كند ) مسلّماً وعده پروردگارمان انجام‌شدني است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنْ » : مسلّماً . همانا . از حروف مشبّهه بالفعل و مخفّف از مثقّله است . در اصل چنين است ( إنَّهُ ) .‏

آيه 109
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( بار ديگر ) بر چهره‌ها فرو مي‌افتند و مي‌گريند و ( اشك شادي مي‌ريزند ، و مواعظ قرآن ) بر تواضع آنان ( در برابر خدا ) مي‌افزايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَزِيدُهُمْ » : فاعل آن قرآن است .‏

آيه 110
‏متن آيه : ‏
‏ قُلِ ادْعُواْ اللّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَنَ أَيّاً مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى وَلاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِكَ وَلاَ تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : ( خدا را ) با « الله » يا « رحمن‌ » به كمك طلبيد ( فرقي نمي‌كند ، و خدا را به نامها و صفات متعدّد به فرياد خواندن ، مخالف توحيد نيست ) خدا را به هر كدام ( از اسماء حُسني ) بخوانيد ( مانعي ندارد و تعداد اسماء نشانه تعدّد مُسمّي نيست و ) او داراي نامهاي زيبا است ( كه هر يك مُعرِّف كاري از كارها و بيانگر زاويه‌اي از كمالات يزدان جهان است . اي پيغمبر هنگامي كه به نماز ايستادي ) نمازت را بلند يا آهسته مخوان ، و بلكه ميان آن دو راهي پيش گير ( كه ميانه‌روي و اعتدال است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُدْعُوا » : به كمك طلبيد . به فرياد خوانيد . « الأسْمآءُ الْحُسْنَيا » : نامهاي زيبا ( نگا : اعراف‌ / 180 ) . « لا تُخَافِتْ » : از مصدر تخافُت ، صدا را پائين آوردن . « أَيّاً مَّا » : هر كدام كه . واژه ( ما ) زائد و براي تأكيد است .‏

آيه 111
‏متن آيه : ‏
‏ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : حمد و سپاس خداوندي را سزا است كه براي خود فرزندي برنگزيده است و در فرمانروائي و مالكيّت ( جهان ) انبازي انتخاب ننموده است و ياوري به خاطر ناتواني نداشته است . بنابراين او را چنان كه بايد به عظمت بستا ( و زبان به بزرگواريش بگشا ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَلِيٌّ » : سرپرست . يار و مددكار . « مِنَ الذُّلِّ » : به خاطر خواري و ناتواني . براي رهائي از حقارت .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره اسراء / تفسیر نور  لینک ثابت