موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره اعراف / تفسیر نور / آیات 51 - 100 اعراف |
... |
موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره اعراف / تفسیر نور / آیات 51 - 100 اعراف
آيه 51
متن آيه :
الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْواً وَلَعِباً وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاء يَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ
ترجمه :
آن كساني كه ( به دنبال دين حق راه نيفتادند و بلكه ) خوشگذراني و بازي را آئين خود كردند ( و دين را مسخره پنداشتند و به بازيچه گرفتند ) و زندگي دنيا آنان را گول زد ( و جهان عاجل ، ايشان را از جهان آجل بازداشت ) ، پس امروز ايشان را ( از برخورداري از الطاف و انعام خود بينصيب و آنان را ) از ياد ميبريم ، چون كه ايشان رسيدن به چنين روزي را از ياد بردند و آيات ( ديدنيِ جهان و خواندنيِ قرآن و سائر كتابهاي آسماني ) ما را انكار كردند .
توضيحات :
« إِتَّخَذُوا دينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً » : لَهْو و لعب را آئين خود كردند . دين خود را به بازي و شوخي گرفتند . « كَمَا » : همان گونه كه . چون كه . زيرا كه . حرف ( ك ) ميتواند براي تشبيه يا تعليل باشد . واژه ( ما ) در ( كَما ) و در ( وَ ما كانُوا . . . ) مصدري است و بعد از تأويل به مصدر چنين ميشود : كَنِسْيَانِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ . لِنِسْيانِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ .
آيه 52
متن آيه :
وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
ترجمه :
بيگمان كتاب بزرگي ( به نام قرآن ) را براي ايشان فرستادهايم كه با آگاهي ( كامل و شامل خدايانه خود از فطرت انسان و سرشت جهان ، احكام و معاني ) آن را توضيح داده و تبيين كردهايم تا مايه هدايت ( ايشان به سوي سعادت ) و رحمت ( خدا در هر دو سرا ) براي كساني باشد كه مؤمنين ( بدان ) باشند .
توضيحات :
« فَصَّلْناهُ » : معاني و مفاهيم آن را اعم از عقائد و احكام و مواعظ ، مفصّلاً و مشروحاً بيان داشتهايم و روشن نمودهايم . « عَلي عِلْمِ » : آگاهانه . مشتمل بر دانش بسيار . حال ضمير فاعلي ( نا ) و به معني ( عالِمينَ ) و يا حال ضمير مفعولي ( هُ ) و به معني ( مُشْتَمِلاً عَلي عِلْمٍ كَثيرٍ ) است . « هُديً وَ رَحْمَةً » : مفعولٌله يا حال ( كِتابٍ ) يا ضمير ( هُ ) است .
آيه 53
متن آيه :
هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ
ترجمه :
آيا ( افراد بيباور ) انتظار جز اين را دارند كه سرانجام تهديدهاي كتاب خدا را مشاهده كنند ( و عقاب و عذاب موعود او را هم اينك ببينند ؟ ) . روزي چنين سرانجامي فرا ميرسد ( و عقاب و عذاب خدا گريبانگيرشان ميگردد . در آن روز ) آنان كه در دنيا آن را فراموش كردهاند و پشت گوش انداختهاند ، ميگويند : بيگمان پيغمبرانِ پروردگارمان آمدند و حق را با خود آوردند ( و ما و ديگران را به سوي آن دعوت كردند ، ولي ما بدان كافر شديم و اكنون پشيمانيم و راه چارهاي براي خود نميدانيم ) آيا ميانجيگراني داريم كه براي ما ميانجيگري كنند ( و ما را از دست عذاب برهانند ؟ ) يا ( كاري كنند كه مجدّدا به جهان ) برگردانده شويم تا اعمالي انجام دهيم جداي از اعمالي كه قبلاً ميكرديم ؟ ( ولي مگر ممكن است چنين شود ؟ ! آنان پاسخي براي خود نميشنوند . چرا كه با غرور بيجا در دنيا ) ايشان خويشتن را زيانبار كردهاند و هستي خود را باختهاند ، و معبودهائي را كه به دروغ ساخته بودند همگي گم گشتهاند و ناپديد شدهاند .
توضيحات :
« تَأْوِيلَهُ » : سرانجام و عاقبت آن . مراد عقاب و عذابي است كه وعده داده ميشود . « مِن قَبْلُ » : قبلاً . در دنيا .
آيه 54
متن آيه :
إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ
ترجمه :
پروردگار شما خداوندي است كه آسمانها و زمين را در شش دوره بيافريد ، سپس بر تخت ( مركز فرماندهي جهان ) چيره شد ( و به اداره جهان هستي پرداخت ) . با ( پرده تاريك ) شب ، روز را ميپوشاند و شب شتابان به دنبال روز روان است . خورشيد و ماه و ستارگان را بيافريده است و جملگي مسخّر فرمان او هستند . آگاه باشيد كه تنها او ميآفريند و تنها او فرمان ميدهد . بزرگوار و جاويدان و داراي خيرات فراوان ، خداوندي است كه پروردگار جهانيان است .
توضيحات :
« سِتَّةِ أيَّامٍ » : شش روز . مراد شش دوره از زمان است كه مقدار آنها را كسي جز خدا نميداند . « إسْتَوَيا » : مستولي شد . استقرار يافت . چگونگي آن بر ما مجهول است و آنچه از آن ميفهميم اين است كه خداوند به فرمانروائي و اداره جهان پرداخت . « الْعَرْش » : تخت سلطنت . آفريده سترگي است كه چگونگي آن بر ما مجهول است . « إِسْتَوي عَلي الْعَرْشِ » : كاملاً چيره شد و فرماندهي را به دست گرفت . « حَثِيثاً » : با سرعت . شتابان . حال فاعل ( يَطْلُبُهُ ) است . يا صفت مصدر محذوف است و تقدير چنين است : يَطْلُبُهُ طَلَباً حَثيثاً . « مُسَخَّرَاتٍ » : فرمانبرداران . فرمانبران . حال است . « الْخَلْقُ » : آفرينش . همه مخلوقات . « الأمْرُ » : فرماندهي . رهبري و گرداندن كار و بار مخلوقات و نظارت بر احوال و اوضاع آنها . « تَبَارَكَ اللهُ » : مقدّس و منزّه خدا است . خير و بركت مادي و معنوي خدا افزون و فراوان است . جاويد و بزرگوار خدا است . فعل ( تَبارَكَ ) از مصدر ( بَرَكَة ) به معني كثرت و زيادت يا به معني ثبوت و ماندگاري است .
آيه 55
متن آيه :
ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ
ترجمه :
پروردگارِ خود را فروتنانه و پنهاني به كمك بخواهيد ( و در دعا با بلندگرداندن صدا يا درخواست چيز ناروا از حدّ اعتدال تجاوز مكنيد كه ) او تجاوزكاران را دوست نميدارد .
توضيحات :
« تَضَرُّعاً » : متواضعانه و خاشعانه . علني و آشكارا . حال ضمير ( و ) در فعل ( أُدْعُوا ) است و به معني مُتَضَرِّعِينَ است . « خُفْيَةً » : پنهاني . نهاني .
آيه 56
متن آيه :
وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفاً وَطَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ
ترجمه :
در زمين بعد از اصلاح آن ( توسّط خدا يا بر دست انبياء عليالخصوص محمّد مصطفي ) فساد و تباهي مكنيد . و خدا را بيمناكانه و اميدوارانه به فرياد خوانيد ؛ ( بيم از عدم پذيرش ، و اميد به رحمتش ) . بيگمان رحمت يزدان به نيكوكاران نزديك است . ( پس نيكوكار باشيد تا دعاي شما پذيرفته گردد و رحمت خدا شامل شما شود ) .
توضيحات :
« خَوْفاً وَ طَمَعاً » : در حال خوف و رجا . از ترس عقاب و اميد به ثواب . هر دو واژه حال و به معني : خَآئِفِينَ وَ طَامِعِين ميباشند . « قَرِيبٌ » : مذكّر آمدنِ ( قَريبٌ ) به سبب كسب تذكير مضاف يعني ( رَحْمَةَ ) از مضافاليهيعني ( اللهِ ) است . يا حمل فَعيل به معني فاعِل بر فَعيل به معني مَفْعُول است . ( نگا : روحالمعاني ، اعراف / 56 ) .
آيه 57
متن آيه :
وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَاباً ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْموْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
ترجمه :
او كسي است كه بادها را به عنوان مژدهرسانهاي رحمت خود پيشاپيش ميفرستد ( تا مردمان را به باريدن باران كه مايه حيات و بيانگر لطف يزدان است مژده دهند ) . هنگامي كه بادها ابرهاي سنگين ( و پر آب را بر دوش خود ) برداشتند ، آنها را به خاطر ( آبياري ) زميني ( بيجنب و جوش و خشكيده همچون ) مرده ميرانيم و آب را در آنجا ميبارانيم و با آن هر نوع ميوه و محصولي را ( از خاك تيره ) پديد ميآوريم . و همان گونه ( كه زمين مرده را پرجنب و جوش و زنده ميكنيم ) مردگان را ( نيز از دل خاك ) بيرون ميآوريم ( و زندگي دوباره ميبخشيم . درباره اين امثال كه بيانگر نمونه معاد در اين دنيا است بينديشيد ) تا شما متذكّر شويد و عبرت گيريد .
توضيحات :
« بُشْراً » : جمع بَشير ، مژدهدهندگان . « بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ » : پيشاپيش باران رحمت خود . « أَقَلَّتْ » : برداشت . « سَحاباً » : ابرها . جمع سَحابَة . « ثِقَالاً » : جمع ثَقيلَة ، سنگين از آب فراوان . « سُقْنَا » : رانديم .
آيه 58
متن آيه :
وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لاَ يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ
ترجمه :
زمين خوب ( و داراي خاك مرغوب ) ، گياه آن به فرمان پروردگارش ميرويد و بالا ميگيرد ، امّا زمين بد ( و شورهزار ) از آن جز گياه ناچيز و كمسود نميرويد . ( اين مثلي است در تأثيرِ وراثت ، تفاوتِ قابليّت در افراد ، نجابتِ خانوادگي ، و تأثير ايمان و كفر دودمان در زندگي زناشوئي . مردمان در فهم و ادراك ، همچون زمين خوب و بدند ) و ما براي شكرگزاران اين چنين آيات را بيان ميكنيم .
توضيحات :
« نَكِداً » : پر درد سر و كم سود . حال ضمير مستتر در ( يَخْرُجُ ) است .
آيه 59
متن آيه :
لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
ترجمه :
( پيوسته مشركان ، دشمنان حق بودهاند ، و كافران با پيغمبران جنگيدهاند . از جمله ) ما نوح را به سوي قوم خود ( كه در ميانشان برانگيخته شده بود ) فرستاديم . او بديشان گفت : اي قوم من ! براي شما جز خدا معبودي نيست . پس تنها خدا را بپرستيد . من ( از شما و دلسوزتان ميباشم . قيامت و حساب و كتابي در ميان است و اگر نافرماني كنيد ) ميترسم دچار عذاب آن روزِ بزرگ شويد ( و به دوزخ رويد ) .
توضيحات :
« يَوْمٍ عَظِيمٍ » : روز بزرگ كه قيامت است .
آيه 60
متن آيه :
قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ
ترجمه :
اشراف و رؤساي قوم او گفتند : ما شما را ( دور از حق و ) در گمراهي و سرگشتگيِ آشكاري ميبينيم .
توضيحات :
« الْمَلأُ » : اشراف رؤساء و زعماء .
آيه 61
متن آيه :
قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلاَلَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ
ترجمه :
گفت : اي قوم من ! هيچ گونه گمراهي در من نيست و دچار سرگشتگي هم نيستم . ولي من فرستادهاي از سوي پرودرگار جهانيانم .
توضيحات :
« ضَلالَةٌ » : كمترين گمراهي .
آيه 62
متن آيه :
أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَأَنصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ
ترجمه :
من مأموريّتهاي ( محولّه از سوي ) پروردگارم را به شما ابلاغ ميكنم و شما را پند و اندرز ميدهم و از جانب خدا چيزهائي ( به من وحي ميگردد و ) ميدانم كه شما نميدانيد .
توضيحات :
« رِسَالات » : جمع رسالت ، چيزهائي كه پيغمبران را مأمور تبليغ آنها ميكنند .
آيه 63
متن آيه :
أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
ترجمه :
آيا تعجّب ميكنيد از اين كه ( كتاب آسماني پر ) اندرزي از سوي پروردگارتان بر زبان مردي از خودتان به شما برسد تا شما را بيم دهد و پرهيزگار شويد و ( در پرتو هراس از عذاب و عقاب ، و پرهيز از موجبات خشم خدا ) اميد آن باشد كه مشمول رحمت و رأفت گرديد ؟
توضيحات :
« ذِكْرٌ » : پند و اندرز . در اينجا مراد كتاب آسماني است ( نگا : يوسف / 104 ، انبياء / 50 ) .
آيه 64
متن آيه :
فَكَذَّبُوهُ فَأَنجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُواْ قَوْماً عَمِينَ
ترجمه :
امّا آنان ( با وجود اين همه دلائل روشن ايمان نياوردند و ) او را تكذيب كردند . پس ما او و كساني را كه با وي در كشتي بودند نجات داديم ، و كساني را كه آيات ( خواندني و ديدني ) ما را تكذيب نمودند ، غرق كرديم ، چرا كه آنان مردمان ( كور دل و ) نابينائي بودند ( و حق را نميديدند ) .
توضيحات :
« أَلَّذِينَ مَعَهُ » : كساني كه با او بودند . كساني كه پيروان او بودند . « فِي الْفُلْكِ » : در كشتي . با كشتي . « عَمِينَ » : جمع عَمي ، نابينايان . كوردلان .
آيه 65
متن آيه :
وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلاَ تَتَّقُونَ
ترجمه :
( همان گونه كه نوح را براي دعوت به توحيد به سوي قوم خود فرستاديم ، ) هود را هم به سوي قوم عاد كه خودش از آنان بود روانه كرديم . هود به قوم عاد گفت : اي قوم من ! خداي را بپرستيد و ( بدانيد ) جز او معبودي نداريد . آيا پرهيزگاري نميورزيد ؟ ( و نميخواهيد با يكتاپرستي خويشتن را از شرّ و فساد در امان داريد ؟ ) .
توضيحات :
« أَخَاهُمْ » : برادرشان . مراد اخوّت در جنس است . در ميان عربها رسم است كه خطاب به هم ميگويند : يا أَخا الْعَرَبِ . واژه ( أَخا ) مفعول فعل محذوف ( أَرْسَلْنا ) است .
آيه 66
متن آيه :
قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وِإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ
ترجمه :
رؤساء و اشراف كفرپيشه قوم او گفتند : ما شما را ابله ميدانيم ؛ ( آخر اين چه دعوتي است كه راه انداختهاي و اين چه چيز است كه ما را بدان ميخواني ؟ ! ) و ما شما را از زمره دروغگويان ميپنداريم .
توضيحات :
« سَفاهَة » : كمخردي . ابلهي . « مِنَ الْكَاذِبِينَ » : از زمره دروغگويان . اين سخن بيانگر اين است كه پيغمبران پيشين را هم دروغگو پنداشتهاند و آنان را نيز تكذيب نمودهاند .
آيه 67
متن آيه :
قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ
ترجمه :
هود گفت : اي قوم من ! من ابله نيستم . بلكه من فرستادهاي از سوي پروردگار جهانيانم .
توضيحات :
« لَيْسَ بِي سَفَاهَة » : هيچ گونه سبكمغزي و كمخردي در من نيست .
آيه 68
متن آيه :
أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّي وَأَنَاْ لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ
ترجمه :
من احكام و اوامر پروردگار خود را به شما ميرسانم و من اندرزگوي اميني براي شما هستم ( و در آنچه ميگويم يكرنگ و راستگويم و از خود چيزي نميگويم ) .
توضيحات :
« نَاصِحٌ » : نصيحتكننده . دلسوز . مخلص .
آيه 69
متن آيه :
أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَاذكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُواْ آلاء اللّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
ترجمه :
آيا تعجّب ميكنيد از اين كه ( كتاب آسماني پر ) اندرزي از سوي پروردگارتان بر زبان مردي از خودتان به شما برسد تا شما را بيم دهد . به ياد آوريد آن زماني را كه شما را بعد از قوم نوح وارثان زمين كرد و شما را در ميان مردمان از سلطنت شكوهمندتر و از مملكت فراختر و از قدرت جسماني بيشتري برخوردار كرد . پس نعمتهاي خدا را به ياد آوريد ( و شكر آنها را بگزاريد ) باشد كه رستگار شويد .
توضيحات :
« الْخَلْقِ » : مردمان ، آفريدگان . خلقت ، بنيه . « فِي الْخَلْقِ » : در ميان مردمان . از لحاظ بدني . « بَصْطَةً » = « بَسْطَةً » : توسعه ، گسترش . مفعولبه يا تمييز است . « ءَالآءَ » : جمع إِلي ، نعمتها .
آيه 70
متن آيه :
قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ
ترجمه :
گفتند : آيا به پيش ما آمدهاي ( و دستاندر كار تبليغ شدهاي ) تا ما را بر آن داري كه بُتاني را رها سازيم كه پدرانمان آنها را پرستيدهاند و تنها خدا را بپرستيم و بس ؟ ! ( ما هرگز چنين نخواهيم كرد . ) پس چيزي را بر سر ما بياور كه ( در برابر نافرمانيِ از خود ) به ما وعده ميدهي ، اگر از راستگوياني .
توضيحات :
« وَحْدَهُ » : تنها . يگانه . حال است . « نَذَرَ » : ترك كنيم . رها سازيم .
آيه 71
متن آيه :
قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤكُم مَّا نَزَّلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ
ترجمه :
هود گفت : ( به سبب نافرماني و دشمنانگيتان با حق ) مسلّماً عذاب بزرگي و خشم سترگي از سوي پروردگارتان بر شما واقع ميشود و بيگمان دامنگيرتان ميگردد . آيا با من درباره بتهائي ستيزه ميكنيد كه از الوهيّت جز نامي ندارند و شما و نياكان شما بر آنها نام خدا گذاردهايد و معبودشان ناميدهايد ، و هيچ گونه حجّتي ( كه دالّ بر الوهيّت آنها باشد ) از جانب خدا در حقّ آنها نازل نشده است . ( اكنون كه چنين است ) در انتظار ( عذاب خدا ) باشيد و من هم با منتظرانِ ( شما چشم به راه نزول عذاب ) ميمانم .
توضيحات :
« وَقَعَ » : رخ داد . ثابت و واجب گرديد . « رِجْسٌ » : عذاب . « سُلْطَانٍ » : دليل و برهان .
آيه 72
متن آيه :
فَأَنجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَمَا كَانُواْ مُؤْمِنِينَ
ترجمه :
پس ( عذاب طوفانِ باد دامنگيرشان گرديد ، و ما ) هود و مؤمناني را كه با او بودند در پرتو لطف و مرحمت خود رهائي بخشيديم ، و كساني را كه آيات ( خواندني و ديدني ) ما را تكذيب كردند و از زمره مؤمنان نشدند ، نابود و مستأصل گردانديم .
توضيحات :
« أَنجَيْنَا » : نجات داديم . « دَابِرَ » : آخر . تابع . قطعِ دابِر ، كنايه از استيصال و نابودكردن است ( نگا : انعام / 45 ) .
آيه 73
متن آيه :
وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوَءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ترجمه :
( از زمره پيغمبران يكي هم ) صالح را به سوي قوم ثمود كه خودش از آنان بود فرستاديم . صالح بديشان گفت : اي قوم من ! خداي را بپرستيد ( و بدانيد كه ) جز او معبودي نداريد . هم اينك معجزه بزرگي ( بر صدق پيغمبري من ) از سوي پروردگارتان برايتان آمده است و ( آن ) اين شتر خدا است ( با ويژگيهاي خاصّ خود ) كه به عنوان معجزهاي براي شما آمده است ( و يك شتر عادي و معمولي نيست ) . پس آن را به حال خود واگذاريد تا در زمين هر كجا خواست بچرد ، و بدان آزاري مرسانيد كه ( اگر آزاري برسانيد ) عذاب دردناكي دچارتان ميگردد .
توضيحات :
« بَيِّنَةٌ » : دليل . معجزه بزرگ و روشن . « ءَايَةً » : نشانه . معجزه . حال ناقه است . عامل آن معني اشاره است كه عامل معنوي است .
آيه 74
متن آيه :
وَاذْكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُوراً وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتاً فَاذْكُرُواْ آلاء اللّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ
ترجمه :
و به ياد داشته باشيد كه خداوند شما را جانشينان قوم عاد كرده است و در سرزمين ( حجر ، ميان حجاز و شام ) استقرار بخشيده است . ( سرزميني با دشتهاي مسطّح و حاصلخيز ، و با كوهستانهاي مستحكم و مستعدّي كه ميتوانيد ) در دشتهاي آن كاخها برافرازيد و در كوههاي آن خانهها بتراشيد و بسازيد . پس نعمتهاي خدا را به ياد داشته باشيد و در زمين ، تباهكارانه فساد راه ميندازيد .
توضيحات :
« بَوَّأَ » : استقرار بخشيد . منزل و مأوي داد . « تَنْحِتُونَ » : ميتراشيد . « سُهُول » : جمع سَهْل ، دشتها . « الْجِبَالَ بُيُوتاً » : واژه ( الْجِبالَ ) ميتواند مفعول باشد و ( بُيُوتاً ) حال بوده و تأويل به مشتقّ شود ؛ يعني انگار به معني ( مَسْكُونَةً ) باشد . يا اين كه ( الْجِبَالَ ) منصوب به نزع خافض بوده و ( بُيُوتاً ) مفعول بشمار آيد . « لا تَعْثَوْا » : فساد و تباهي مكنيد . « مُفْسِدِينَ » : حال است و براي تأكيد معني ( لا تَعْثَوْا ) به كار رفته است .
آيه 75
متن آيه :
قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحاً مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ
ترجمه :
اشراف و رؤساي متكبّر قوم او به مستضعفاني كه ايمان آورده بودند گفتند : آيا واقعاً ميدانيد كه صالح فرستادهاي از جانب پروردگار خدا است ؟ ( مستضعفان پاسخ دادند و ) گفتند : ما بدانچه او بدان مأموريّت يافته است ايمان داريم .
توضيحات :
« إِسْتَكْبَرُوا » : تكبّر نمودند و بزرگي فروختند و حقّ را نپذيرفتند . « اسْتُضْعِفُوا » : ضعيف بشمار آمده بودند . مراد كساني است كه استثمار شده بودند . « لِمَنْ ءَامَنَ » : بدل جزء از كلّ براي ( لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا ) است .
آيه 76
متن آيه :
قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِيَ آمَنتُمْ بِهِ كَافِرُونَ
ترجمه :
مستكبران ( به مستضعفان ) گفتند : ولي ما بدانچه شما بدان ايمان داريد ، ايمان نداريم .
توضيحات :
. . .
آيه 77
متن آيه :
فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَعَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُواْ يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ
ترجمه :
پس شتر را پي كردند و از فرمان پروردگار خود سركشي نمودند و گفتند : اي صالح ! اگر ( راست ميگوئي ) از زمره پيغمبراني ، آنچه را كه به ما وعده ميدهي ( و عذابي را كه ما را از آن ميترساني ) بر سر ما بياور !
توضيحات :
« عَقَرُوا » : پيكردند . شتر را ذبح كردند . « عَتَوْا » : سركشي كردند .
آيه 78
متن آيه :
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ
ترجمه :
( در نتيجه ستيزهجوئي و طغيانگري ) زلزلهاي ( قصرها و خانههاي مستحكم ) ايشان را در برگرفت ( و زندگي پرزرق و برق آنان را در هم كوبيد ) و در شهر و ديار خود خشكيدند و مردند .
توضيحات :
« الرَّجْفَةُ » : زلزله . « جَاثِمِينَ » : بر زانوها افتادگان . پيكرهاي خشكيده و بيجان . « فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ » : صبحگاهان در خانههاي خود اجسام بيجاني شدند و نقش بر زمين گشتند . با توجّه بدين معني ، ( أَصْبَحُوا ) تامّه است و ( جَاثِمِينَ ) حال است .
آيه 79
متن آيه :
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ
ترجمه :
پس ( صالح با دلي پر اندوه ) از آنان روي برتافت و گفت : اي قوم من ! من پيام پروردگارم را به شما رساندم و شما را پند دادم ، ولي شما اندرزگويان را دوست نميداريد .
توضيحات :
« تَوَلَّيا » : روي برتافت . ايشان را ترك كرد و رفت . ترككردن آنان و سخنگفتن با ايشان ، ميتواند پيش از نزول بلا باشد ، و يا اين كه بعد از نزول بلا بوده و خطاب براي عبرت بازماندگان و اظهار تأسّف از وضع رقّتبار مردگان باشد . « رِسالَةَ » : پيام . آنچه پيغمبران براي تبليغ آن فرستاده ميشوند .
آيه 80
متن آيه :
وَلُوطاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّن الْعَالَمِينَ
ترجمه :
لوط را هم فرستاديم و او به قوم خود گفت : آيا كار بسيار زشت و پلشتي را انجام ميدهيد كه كسي از جهانيان پيش از شما مرتكب آن نشده است ؟ !
توضيحات :
« إِذْ » : ظرف است براي ( أَرْسَلْنا ) و امتداد زماني دارد و مظروف ميتواند در برخي از اجزاء آن انجام گيرد . يا اين كه ( لُوطاً ) منصوب به فعل محذوف ( أُذْكُرْ ) است و . . .
آيه 81
متن آيه :
إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ
ترجمه :
( جاي شگفت است كه ) شما به جاي زنان به مردان دل ميبازيد و با آنان ميآميزيد ! اصلاً شما مردمان تجاوزپيشهايد ( و به انگيزه شهوتراني و هواپرستي از مرز فطرت در ميگذريد ) .
توضيحات :
« شَهْوَةً » : از روي شهوت . مفعولله است . « مِن دُونِ » به جاي .
آيه 82
متن آيه :
وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُواْ أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ
ترجمه :
پاسخ قوم او جز اين نبود كه گفتند : اينان را از شهر و ديار خود بيرون كنيد . آخر اينان مردمان پاك و پرهيزگاري هستند !
توضيحات :
« أُنَاسٌ » : مردمان . « يَتَطَهَّرُونَ » : پاكي را دوست ميدارند . زاهد و پرهيزگارند . البتّه اين سخن را براي تمسخر مؤمنان ميگفتند ، همان گونه كه عادت فاسقان و كافران مقتدر و ستمپيشه است ( نگا : هود / 87 ) .
آيه 83
متن آيه :
فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ
ترجمه :
پس ما لوط و مؤمنان بدو و خانواده او را نجات داديم ، مگر همسرش را كه او ( از خانواده خود گسيخته بود و به گمراهان پيوسته بود و لذا ) از جمله نابودشوندگان گرديد .
توضيحات :
« أهْلَهُ » : خانواده و خويشاوندان لوط . گروندگان بدو . « الْغَابِرِينَ » : ماندگاران . هلاكشدگان . واژه ( غابر ) به كسي گفته ميشود كه همراهانش بروند و از ايشان بگسلد و باقي بماند . يا به معني رونده است و مراد از دنيارونده و هلاكشونده است .
آيه 84
متن آيه :
وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَراً فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ
ترجمه :
بر آنان باراني ( از سنگ ) بارانديم ( و ايشان را سنگباران كرديم ) بنگر كه سرانجام گناهكاران به كجا كشيد .
توضيحات :
« أمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ » : مراد باران غضب است ؛ نه رحمت . و آن اين كه ، پس از زيرورو شدن شهر و ديارشان ، گدازههائي از سنگ بر سرشان باريدن گرفت ( نگا : هود / 82 ، فرقان / 40 ) .
آيه 85
متن آيه :
وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
ترجمه :
شعيب را هم به سوي اهل مدين كه خود از آنان بود فرستاديم بديشان گفت : اي قوم من ! خدا را بپرستيد ( و بدانيد ) كه جز او معبودي نداريد . معجزهاي از سوي پروردگارتان ( بر صحّت پيغمبري من ) برايتان آمده است . ( پيام آسماني اين است كه در زندگي به ويژه در تجارت و معامله با ديگران راست و درست باشيد و ) ترازو و پيمانه را به تمام و كمال بكشيد و بپردازيد و از حقوق مردم چيزي نكاهيد ، و در زمين بعد از اصلاح آن ( توسّط خدا ، يا بر دست انبياء ) فساد و تباهي مكنيد . اين كار به سود شما است اگر ( به خدا و به حقيقت ، ) ايمان داريد .
توضيحات :
« مَدْيَن » : اسم قبيلهاي است كه از نسل مَدْيان يكي از فرزندان ابراهيم ميباشند . اين نام به مسكن ايشان هم اطلاق شده است ( نگا : قصص / 45 ) . « بَيِّنَةٌ » : دليل . معجزه . نوع اين معجزه مانند بسياري از معجزات ديگر روشن نشده است . « لا تَبْخَسُوا » : كم مكنيد . نكاهيد .
آيه 86
متن آيه :
وَلاَ تَقْعُدُواْ بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجاً وَاذْكُرُواْ إِذْ كُنتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ وَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ
ترجمه :
شما بر سر راهها ( ي منتهي به حق و هدايت و عمل صالح ) منشينيد تا مؤمنان به خدا را بترسانيد و از راه الله بازداريد و آن ( راه مستقيم ) را كج بنمائيد ( و خود به راه معوجّ منحرف گرديد ) . به خاطر آوريد آن زماني را كه اندك بوديد و خداوند ( بر اثر تلاش شبانهروزي خودتان نيروي انساني و قدرت مالي ) شما را افزون كرد . و نيز بنگريد كه سرانجام كار مفسدان ( هميشه به كجا انجاميده و عاقبت ) چگونه گشته است .
توضيحات :
« تُوعِدُونَ » : ميترسانيد . « تَبْغُونَها عِوَجاً » : آن راه را كج ميخواهيد . مراد اين است كه راه خدا را در نظر مردم كج نشان ميدهيد ، و خودتان نيز راهي جدا از راه راست را در پيش ميگيريد .
آيه 87
متن آيه :
وَإِن كَانَ طَآئِفَةٌ مِّنكُمْ آمَنُواْ بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَآئِفَةٌ لَّمْ يْؤْمِنُواْ فَاصْبِرُواْ حَتَّى يَحْكُمَ اللّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ
ترجمه :
و اگر دستهاي از شما بدانچه مأمور بدان هستم ايمان بياورد ( و پيغمبري مرا بپذيرد ) ، و دستهاي ايمان نياورد ( و تنها به زندگي اين جهان بچسبد ) منتظر باشيد تا خداوند ميان ما داوريكند ، و او بهترينِ داوران است .
توضيحات :
« الْحَاكِمِينَ » : داوران . قضات .
آيه 88
متن آيه :
قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ
ترجمه :
اشراف و سران متكبّر قوم شعيب ( كه خويشتن را بالاتر از آن ميدانستند كه دين خدا را بپذيرند ، بدو ) گفتند : اي شعيب ! حتماً تو و كساني را كه با تو ايمان آوردهاند از شهر و آبادي خود بيرون ميكنيم مگر اين كه به آئين ما درآئيد . شعيب گفت : آيا ما به آئين شما در ميآئيم در حالي كه ( آن را به سبب باطل و نادرست بودن ) دوست نميداريم و نميپسنديم ؟ ! ( هرگز چنين كاري ممكن نيست ) .
توضيحات :
« أَوْ » : يا اين كه . مگر اين كه . « لَتَعُودُنَّ » : در ميآئيد و ميپذيريد . برميگرديد . فعل ( لَتَعُودُنَّ ) ميتواند از افعال ناقصه و به معني ( لَتَصِيرُنَّ ) بوده و يا از افعال تامّه باشد . « مِلَّة » : دين . آئين . « لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا » : به آئين ما در ميآئيد . به آئين ما برميگرديد . با توجّه به معني دوم ، برگشتن شعيب به آئين ايشان ، از راه تغليب و قلمدادكردن او از زمره مؤمنان است ، و يا اين كه به ظنّ اشراف و رؤساي قوم است ، والاّ به سبب عصمت انبياء نه تنها شعيب بلكه هيچ پيغمبري پيش از نبوّت هم مشرك نبوده است تا دوباره به شرك برگردد .
آيه 89
متن آيه :
قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللّهِ كَذِباً إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُم بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللّهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَن نَّعُودَ فِيهَا إِلاَّ أَن يَشَاءَ اللّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً عَلَى اللّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ
ترجمه :
اگر ما به آئين شما درآئيم ، بعد از آن كه خدا ما را از آن نجات بخشيده است ، مسلّماً به خدا دروغ بستهايم ( و به گزاف خويشتن را پيروان آئين آسماني ناميدهايم ) . ما را نسزد كه بدان درآئيم ، مگر اين كه خدا كه پروردگار ما است بخواهد ( كه هرگز چنين چيزي را هم نخواهد خواست ) . علم پروردگار ما همه چيز را در بر گرفته است ( و او با مرحمت و محبّتي كه نسبت به مؤمنان دارد ، ايمان ما را محفوظ ميفرمايد . لذا ) ما تنها بر خدا توكّل داشته ( و هم بدو پشت ميبنديم ) . پروردگارا ! ميان ما و قوم ما به حق داوري كن ( حقي كه سنّت تو در داوري ميان محِقّينِ مصلِحين و مبْطِلينِ مفسدين ، بر آن جاري است ) و تو بهترينِ داوراني ( چرا كه بر همهچيز آگاه و بر هر چيز توانائي ) .
توضيحات :
« إِلاّ أَن يَشَآءَ اللهُ » : ذكر اين قيد براي يادآوري اين مطلب است كه خدا قادر مطلق است و هرچه بخواهد شدني است ، ولي سنّت خدا برابر عدل انجام ميگيرد و لذا هرگز چنين دستوري را صادر نميفرمايد . يا اين كه بيان اين سخن از سوي شعيب ، محض تواضع و تأدّب با خدا و فرمانبريِ بيچون و چرا از ذات ذوالجلال است . همان گونه كه پيغمبر ما به هنگام دعا ميفرمود : « يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَليا دِينِكَ » : در صورتي كه ميدانست خداوند دل او را بر ايمان ثابت و ماندگار ميدارد . « إِفْتَحْ » : داوري كن ( نگا : شعراء / 118 ) . « الْفَاتِحِينَ » : قضات . داوران .
آيه 90
متن آيه :
وَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْباً إِنَّكُمْ إِذاً لَّخَاسِرُونَ
ترجمه :
اشراف و سران كافر قوم او ( خطاب به پيروان خود ) گفتند : اگر از شعيب پيروي كنيد در اين صورت شما ( هم به سبب گرويدن به آئيني كه آباء و اجدادتان بر آن نبودهاند ، شرف و ثروت خود را از دست ميدهيد و ) زيانكار ميگرديد .
توضيحات :
. . .
آيه 91
متن آيه :
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ
ترجمه :
( در نتيجه ستيزهجوئي و طغيانگري ) زلزلهاي ( قصرها و خانههاي ) ايشان را در برگرفت ( و زندگي پرزرق و برق آنان را درهم كوبيد ) و در شهر و ديار خود خشكيدند و مردند .
توضيحات :
« الرَّجْفَةُ » ، « أَصْبَحُوا » ، « جَاثِمِينَ » : ( نگا : اعراف / 78 ) .
آيه 92
متن آيه :
الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْباً كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْباً كَانُواْ هُمُ الْخَاسِرِينَ
ترجمه :
كساني كه شعيب را تكذيب كردند ( آن چنان نابود شدند و شهر و ديارشان ويران گرديد كه ) گوئي هرگز در آنجا نبوده و سكونت نگزيدهاند . كساني كه شعيب را تكذيب كردند ( و گمان ميبردند آنان كه از شعيب پيروي كنند زيانكار ميشوند ، خودشان سعادت دنيا و آخرت را از دست دادند و ) زيانمند شدند .
توضيحات :
« أَلَّذِينَ » : مبتدا است . خبر آن جمله ( كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا ) ميباشد . « لَمْ يَغْنَوْا » : بسر نبردهاند . نبودهاند .
آيه 93
متن آيه :
فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ
ترجمه :
سپس شعيب از آنان روي برتافت و گفت : اي قوم من ! من پيامهاي پروردگارم را به شما رساندم و اندرزتان دادم ( و در حق شما خيرخواهي نمودم . ولي حق را نشنيديد و جز بر طغيان و عصيان نيفزوديد ) پس با اين حال چگونه بر حال قوم بيايمان ( و بيديني چون شما ) اندوه بخورم ؟
توضيحات :
« ءَاسَيا » : محزون ميشوم . غم و اندوه ميخورم . فعل مضارع ، متكلّم وحده ، ثلاثي مجرّد ، از ماده ( أسي ) و از باب چهارم است .
آيه 94
متن آيه :
وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ
ترجمه :
ما به هيچ آبادي و شهري پيغمبري نفرستادهايم ( كه او اهل آنجا را به دين راستين خدا خوانده باشد و ايشان از پذيرش دعوت او سرپيچي نموده باشند ) مگر اين كه ساكنان آن را به شدائد و مصائب گرفتار ساختهايم تا اين كه ( به خود آيند و زير ضربات حوادث و فشار مشكلات ، فطرت آنان بيدار و نياز به پروردگار در زواياي وجودشان پرتوافكن شود و دست دعا به سوي خدا بردارند و خالصانه به درگاه الله ) تضرّع و زاريكنند .
توضيحات :
« قَرْيَةٍ » : مراد شهر بزرگي است كه مركز فرماندهي امراء و پايتخت رؤساء باشد . « وَ مَآ أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ » : در اين كلام حذفي وجود دارد ، از قبيل : فَكَذَّبَهُ أَهْلُهَا . « يَضَّرَّعُونَ » : خشوع و خضوع كنند . فروتني و فرمانبرداري كنند . توبه و انابت كنند . فعل مضارع از باب تفعّل است . « الْبَأْسَآءِ وَ الضَّرَّآءِ » : ( نگا : بقره / 177 و 214 ) .
آيه 95
متن آيه :
ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدْ مَسَّ آبَاءنَا الضَّرَّاء وَالسَّرَّاء فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ
ترجمه :
سپس ( هنگامي كه اين هشدارها و بيدارباشها در آنان اثر نگذاشت ، ايشان را به فراواني نعمت و اعطاء سلامت آزموديم و ) بدي را به نيكي ( و بلا را به رفاه ) تبديل كرديم تا بدانجا كه ( از لحاظ اموال و انفس ) فزوني گرفتند و ( به سبب ناداني مغرور شدند و لافزنان ) گفتند : به پدران و نياكان ما هم خوشي و ناخوشي و ثروتمندي و مستمندي دست داده است ( و اين روزگار است كه گاهي به انسان رو ميكند و گاهي به انسان پشت ميكند و اصلاً سعادت و شقاوت ما در دست خدا نيست ! چون با پتك بلا بيدار نشدند و شكر نعمت هم نگفتند ) پس ناگهاني ايشان را ( به عذاب و عقاب ) گرفتيم و نفهميدند ( كه چه شد و چرا چنين گشت ) .
توضيحات :
« عَفَوْا » : فزوني يافتند چه در اموال و چه در انفس . براي فهم بيشتر اين آيه مراجعه شود به ( انعام / 42 - 45 ، مؤمنون / 77 ، زخرف / 75 ) .
آيه 96
متن آيه :
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ
ترجمه :
اگر مردمان اين شهرها و آباديها ( به خدا و انبياء ) ايمان ميآوردند و ( از كفر و معاصي ) پرهيز ميكردند ، ( درگاه خيرات و ) بركات آسمان و زمين را بر روي آنان ميگشوديم ( و از بلايا و آفات به دورشان ميداشتيم ) ولي آنان به تكذيب ( پيغمبران و انكار حقائق ) پرداختند و ما هم ايشان را به كيفر اعمالشان گرفتار و مجازات نموديم ( و عبرت جهانيانشان كرديم ) .
توضيحات :
« أَخَذْنَاهُمْ » : ايشان را مجازات كرديم و كيفر داديم . « بِمَا » : به سبب كاري كه . به سبب چيزي كه .
آيه 97
متن آيه :
أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتاً وَهُمْ نَآئِمُونَ
ترجمه :
آيا مردمان اين شهرها و آباديها ( كه دعوت پيغمبران را نپذيرفتند و به جاي ايمان بر كفر و معاصي افزودند ، از اين ) ايمن شدند كه عذاب ما شبانه به سراغ آنان رود ، در حالي كه ايشان غرق در خواب باشند ؟ ( شگفتا كه از مكافات عمل غافل شدند ) .
توضيحات :
« بَأْس » : عذاب ( نگا : غافر / 29 و 85 ) . « بَيَاتاً » : شب هنگام . در حالي كه شب را ميگذراندند ( نگا : اعراف / 4 ) .
آيه 98
متن آيه :
أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ
ترجمه :
يا اين كه مردمان اين شهرها و آباديها ايمن شدند از اين كه عذاب ما چاشتگاهان به سراغشان آيد ، در حالي كه ( به انجام كارهاي بيارزشي مشغولند كه انگار ) سرگرم بازي هستند ؟
توضيحات :
« ضُحيً » : وقت چاشتگاه . ميشود مراد تمام روز هم باشد .
آيه 99
متن آيه :
أَفَأَمِنُواْ مَكْرَ اللّهِ فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ
ترجمه :
آيا آنان از چاره نهاني و مجازات ناگهاني خدا ايمن و غافل شدهاند ؟ در حالي از چاره نهاني و مجازات ناگهاني خدا جز زيانكاران ( و از دستدهندگان عقل و انسانيّت ) ايمن و غافل نميگردند .
توضيحات :
« مَكْرَ » : چاره نهاني و مجازات ناگهاني . مراد از مكر خدا در حق بندگان اين است كه ايشان را در ناز و نعمت و كفر و معاصي آزاد ميگذارد و به ناگاه تازيانه عذاب را بر آنان مينوازد و كار ايشان را ميسازد ( نگا : آلعمران / 54 ) .
آيه 100
متن آيه :
أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاء أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَسْمَعُونَ
ترجمه :
آيا براي كساني كه زمين را از صاحبان قبلي آن به ارث ميبرند ( و جانشين ديگران ميگردند ) روشن نشده است كه اگر بخواهيم آنان را ( همچون پيشينيان ) به سبب گناهانشان نشانه تير بلا ميگردانيم و بر دلهايشان مهر مينهيم تا ديگر ( صداي حق را ) نشنوند ( و آهسته آهسته رهسپار دوزخ شوند ) ؟
توضيحات :
« لَمْ يَهْدِ » : روشن نشده است و معلوم نگشته است . خداوند ايشان را رهنمود و متوجّه نكرده است . فاعل آن ميتواند ضمير مستتر ( هُوَ ) بوده و به ( الله ) برگردد ، و مفعول آن جمله ( أَن لَّوْ نَشَآءُ ) باشد . يا اين كه فاعل آن جمله ( أَن لَّوْ نَشَآءُ ) بوده و فعل لازم بشمار آيد . « أَصَبْنَاهُمْ » : ايشان را نشانه تير بلا ميگردانيم . آنان را دچار مصيبت ميكنيم و نابودشان ميسازيم . « نَطْبَعُ » : مهر مينهيم ( نگا : نساء / 155 ) . « لا يَسْمَعُونَ » : اندرز نميپذيرند . صداي حق را نميشنوند و نصائح را در گوش نميگيرند .
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1395-02-23] [ 08:50:00 ب.ظ ]
|