فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 




آیت الله مکارم شیرازی: تکفیر بلای مهم جهان اسلام و بشریت است
تکفیر را بلای مهم جهان اسلام و بشریت دانست و خواستار مقابله علمی، عملی و فکری با جریان‌های تکفیری شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی دقایقی پیش در دومین کنگره جهانی مقابله با جریان‌های افراطی و تکفیری در قم، با اشاره به ضرورت‌های برگزاری این همایش اظهار داشت: امیدوارم کنگره برای جهان اسلام و بشریت، مفید و کارساز باشد.
این مرجع تقلید بیان کرد: این همایش، یک همایش علمی و نه سیاسی است؛ بنابراین مباحث کاملا علمی مطرح می‌شود و به مقدسات همه مذاهب اسلامی احترام می‌گذاریم.
وی ادامه داد: هدف از برگزاری این همایش، آشنایی هرچه بیشتر با ریشه‌های تکفیری است تا جوانان مسلمان فریب سردمداران گروه‌های تکفیری را نخورند.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی ابراز کرد: دومین هدف، برائت جویی علمای اسلام از جریان‌های تکفیری و شستن جهان اسلام از لوث تکفیری‌ها است؛ تا اعلام بداریم که تکفیری‌ها از ما مسلمانان نبوده و تنها باعث گسترش اسلام ستیزی و اسلام گریزی در جهان می‌شوند.
وی افزود: ما همواره در نمازهای روزانه خود بر رحمانیت و رحیمیت خداوند متعال تأکید می‌کنیم؛ و بر اساس آیه‌‌های قرآن کریم، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) رحمتی برای جهانیان است.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد:‌ خداوند پیوند همه انسان‌ها را مودت و رحمت قرار داده و نه وحشت و جنایت؛ همچنین در قرآن کریم به همه انسان‌ها دستور داده است که با مردم جهان سخن نیک بگوییم و رفتار نیک داشته باشیم.
وی یادآور شد: می‌توان به همه مردم جهان اعلام کرد که اسلام محمد مصطفی(ص) با آن‌چه که گمراهان تکفیری از اسلام می‌گویند، در تعارض است و ارتباطی ندارد.
خسارتی که قوم گمراه و شجره شوم تکفیر برای اسلام به بار آورده بیش از حد تصور است
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به محورهای اساسی برگزاری کنگره مبارزه با تکفیری‌ها تأکید کرد: خسارتی که قوم گمراه و شجره شوم تکفیر برای اسلام به بار آورده است بیش از حد تصور است؛ آن‌ها از سویی به کشتار بی رحمانه مسلمانان و غیرمسلمانان دامن می‌زنند و از سوی دیگر شعار اسلامی «الله اکبر» سر می‌دهند.
وی گفت: آواره ساختن میلیون‌ها نفر مسلمان که عده‌ای از آنان در دریا غرق شدند و عده دیگری از آنان، با ذلت و خاری به کشورهای بیگانه پناهنده شدند؛ این خسارت بزرگی است که به جهان اسلام وارد کردند.
این مرجع تقلید تصریح کرد:‌ تخریب مساجد، آثار باستانی، همچنین تخریب زیربناهای اقتصادی که تا 50 سال دیگر هم مرمت نمی‌شود، لکه ننگ دیگری است که بر دامان اسلام و مسلمین گذاشتند.
وی تأکید کرد:‌ قرآن کریم به مسلمانان توصیه می کنند که اگر کسی با شما سر جنگ نداشت، متعرض آن‌ها نشوید و حتی به آنان نیکی کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی عنوان کرد: نه تنها نباید متعرض ادیان دیگر شد بلکه باید با آنان ییمان دوستی بست؛ اما جریان تکفیری یک احساس ناامنی در تمام دنیا به وجود آورده و معتقد به هیچ برنامه انسانی و اسلامی نیستند.
وی اظهار داشت:‌ برخی تکفیری‌ها را به گروه خوارج در صدر اسلام تشبیه کنند در حالی که هرگز خوارج پیشین چنین جنایت‌هایی را مرتکب نشدند و هرگز مساجد و قبور بزرگان دین را تخریب نکردند و زنان مسلمان را برای فروش به بازار نبردند.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم بیان کرد: خوارج زمان ما قابل مقایسه با خوارج صدر اسلام نیستند و به مراتب از آنان زیان‌بار تر و خراب‌کار ترند؛ وظیفه علمای اسلام دست به دست هم دادن است تا ریشه این جریان‌های تکفیری با منطق سوزانده شود.
عداوت تکفیری ها تنها با شیعیان نیست
وی ادامه داد: عداوت تکفیری‌ها تنها با شیعیان و پیروان مکتب اهل‌بیت نیست و با تمام مذاهب اسلامی که با عقاید آنان موافق نباشند، مخالف بوده و خون آنان را هدر می‌دانند.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی ابراز کرد: تکفیری‌ها معتقدند که هر آن عملی که در حج انجام می‌شود، شرک است و تنها توحید عبدالوهاب، توحیدی خالص است و سایر مسلمانان همگی کافرند.
این مرجع تقلید خاطرنشان کرد:‌ هیچ مجتهدی نمی‌تواند فتوای خود را بر همه مقلدان تحمیل کند چه رسد که کسی بخواهد تمام مجتهدان را تکفیر کند؛ غیر مسلمانان به طریق اولی مشمول این حکم هستند.
وی یادآور شد: تکفیری‌ها معتقدند که اگر کسی در مذهب وهابیت داخل نشود، نزد ما کافر به خداوند است و همه مسلمانان باید با آن‌ها وارد جنگ شوند؛ بدین ترتیب اعلان جنگ به همه مردم دنیا است.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی تأکید کرد: یک مفتی سعودی در رساله‌ای ذکر کرده است، هر کسی که اعتقاد به ثبات خورشید و چرخش زمین بر دور آن دارد، کافر است و خون او مباح است.
وی گفت: مسأله تکفیر تا جایی پیش رفته که بدتر از قرون وسطی شده است؛ فتاوای وحشتناک و مملو از اشتباه علمای تکفیری، ضربه بسیار بزرگی به اسلام و مسلمانان وارد می‌کند.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم با اشاره به دلیل و بهانه اصلی تکفیری‌ها تصریح کرد:‌ سرمنشأ تکفیر اشتباه فاحش آنان در مسأله توحید از منظر قرآن و سنت مدنی است؛ آنان چنین می‌پندارند که هرگونه توسل و درخواست حاجت از پیامبران و اولیاءالله هرچند به صورت شفاعت از درگاه خداوند باشد، شرک و کفر است.
وی تأکید کرد:‌ تکفیری‌ها از این آموزه اسلامی بی‌خبرند که شرک به معنای همتا قائل شدن برای خدا در خلقت و روزی دهی است؛ در حالی که اگر کسی اولیای خداوند را شفیع خود قرار دهد، نه تنها توحید نیست بلکه تأکید بر توحید است.
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی عنوان کرد: خدای رحمان در آیه چهلم سوره مائده می‌فرماید که حضرت مسیح به اذن خداوند مرده زنده می‌کرد و مریض را شفا می‌داد؛ در حالی که بر اساس تفکر تکفیری، حضرت مسیح هم کافر است.
وی اظهار داشت:‌ علمای برجسته جهان اسلام و اندیشمندان دینی باید با خرافات تکفیری مبارزه کنند و مسلمانان و مردم جهان را نسبت به تعلیمات صحیح اسلام آگاه سازند و جلوی خون‌ریزی‌های بیهوده را بگیرند.
مبارزه و سیاسی با تکفیر لازم اما ناکافی است
این مرجع تقلید بیان کرد: امروز بلای تکفیر، بلای جهان اسلام و بشریت است؛ همگان معترفند که راه حل نظامی و سیاسی به تنهایی پاسخگو نیست و باید کار فرهنگی و فکری و رسانه‌ای کرد تا ریشه‌های تکفیر خشکانده شود و علمای اسلام در این زمینه رسالت سنگینی را عهده دار هستند.
وی ادامه داد: سال گذشته با برگزاری کنگره خطر جریان‌های تکفیری، بر آن شدیم که دبیرخانه دائمی آن را تشکیل دهیم و با افکار جریان‌های تکفیری به مبارزه برخیزیم و با علمای جهان اسلام دائما در ارتباط باشیم.
توصیه ای دوستانه به علمای وهابی حجاز
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی ابراز کرد: به علمای وهابی مخصوصا در عربستان سعودی دوستانه توصیه می‌کنم که تا دیر نشده، بنشینند و افکار تکفیر مسلمانان را از کتاب‌های خود جدا سازند و از تکفیر اهالی قبله بپرهیزند؛ توصیه می‌کنیم که تعلیمات تکفیری را از حوزه‌های علمیه خود هرچه زودتر جمع آوری کنند و در بیانیه‌های خود تکفیر را ممنوع کنند؛ کتابخانه‌های خود را از این عقاید ضاله خالی کنند؛ همانا شجاعت حقیقی در بازگشت از مسیر اشتباه است.
وی افزود: کشورهایی را که از گروه‌های تکفیری حمایت فکری و سیاسی می‌کنند، مورد تحریم قرار دهند؛ این گروه که حد و مرزی نمی‌شناسند و تمام کشورهای دنیا را نا امن می‌کنند.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد:‌ از سفرای کشورهای اسلامی و رسانه‌های داخلی و خارجی می‌خواهیم که پیام این همایش و همایش‌های دیگر را به کشورهای خود و همه مناطق جهان برسانند تا بیش از این شاهد کشتار و ناامنی در جهان نباشیم.
وی یادآور شد: در کشور ما موارد بسیار نادری از جریان تکفیر می‌بینیم و در عین حال، پرچم مبارزه با آنان را به دوش می‌کشیم و برای امنیت تمام جهان تلاش می‌کنیم.
شبکه تلویزنی جهانی برای مقابله فکری و منطقی با تکفیر ایجاد شود
حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی تأکید کرد: پیشنهاد می‌کنم شبکه‌ای تلویزیونی به زبان‌های زنده دنیا برای مقابله فکری و منطقی با این پدیده خطرناک ایجاد شود و همه کشورهای اسلامی در آن سهیم باشند و ما هم به نوبه خود حاضریم در آن سهیم باشیم تا جوانان ما از ویروس تکفیر پاک شوند.
وی گفت: ما هرگونه اهانت به مقدسات مسلمانان را محکوم می‌کنیم و علمای جهان اسلام نباید نسبت به اقلیتی که به مقدسات اهانت می‌کنند، اعتنا کنند.
این مرجع تقلید تصریح کرد:‌ دست به دعا بر می‌داریم و عرض می‌کنیم که خداوندا به سیاستمداران دنیا هوشیاری، به جنگجویان مبارزه با تکفیر قدرت و به علمای اسلام توفیق بیشتر عنایت کن تا دست در دست هم، فتنه زمان ما که تکفیر است را خاموش کنند.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[پنجشنبه 1394-11-08] [ 11:14:00 ب.ظ ]




شعری از امام راحل برای امام زمان عج

مژده آورده گل و خواهد ز بلبل مژدگاني

دوستان !آمد بهار عيش و فصل كامراني

ابر،در بستان برون از حد نموده در فشاني

باد ،در گلشن فزون از حد نموده مشك بيزي

رعد ،نالان چون شه ايران ،ز تير سيستاني

برق رخشان در فضا ،چون نيزه ي سالار توران

جلوه گر گشته طبقها ، پر ز درهاي يماني

از وصول قطره ي باران به روي آب صافي

مر درختان راست در بر ،جامه هاي پرنياني

دشت و صحرا گشته يكسر فرش ،از ديباي اخضر

سوسن و نسرين وياس و ياسمن و استكاني

گوييا گيتي چراغان است از گلهاي الوان

هم معطر ساخت بستان ،ز عطر زيمراني

هم منزه طرف گلشن ،از شميم اقحواني

فرش او سبز وفضايش زرد و سقفش ارغواني

ارغوان و رز و گل ،صحن چمن را كرده قصري

روي از اين رو ،نيم دارد سرخ ونيم زعفراني

و آن شقايق ، عاشق است و التفات يار ديده

برده اند از طرز خوش ،گوي سبق از نقش ماني

لادن و ميمون و شاه اسپر غم و خيري و شب بو

نرگس و سنبل چو چشم و زلفشان ،در دلستاني

ژاله بر لاله چو خال دلبران ،در دلربايي

كرده دلها را پريشان همچو زلفين فلاني

و آن بنفشه بين ، پريشان كرده آن زلف معطر

من كجا و طره ي مشكين و پر چين فلاني ؟

زين سبب ،بنگرسر خجلت به زير افكنده ،گويد :

آشكارا گويد از شهناز و شور و مهرباني

عشق بلبل ،كرده گل را در حريم باغ بي تاب

كبك صوت دشتي و تيهو بيات اصفهاني

قمريك ماهور خواند،هدهد آواز عراقي

اي خداي……………………………………

اين جهان تازه را گر مردگان بينند ،گويند :

كرده نوروز كهن از نو ،خيال نوجواني

كي چنين خرم بهاران ديده چشم اهل ايران ؟

تا به صد عزت نمايد از وليش ميهماني

يا خداوند اين بساط عيش را كرده فراهم

مالك كون و مكان ،مرآت ذات لا مكاني

حضرت صاحب زمان ،مشكوه انوار الهي

قائم آل محمد ، مهدي آخر زماني

مظهر قدرت ولي عصر ،سلطان دو عالم

بي لحاظ اقدسش يكدم ،همه مخلوق فاني

با بقا ذات مسعودش ،همه موجود باقي

ريزه خوار خوان احسانش ،همه انسي و جاني

خوشه چين خرمن فيضش ،همه عرشي و فرشي

جوهري وعقلي و نامي و حيواني و كاني

از طفيل هستي اش هستي مو جودات عالم

بر سر مهر آمد و گرديد مشهود و عياني

شاهدي كو از عزل از عاشقان بر بست رخ را

از عطايش بدره اي گرديد ،بدر آسماني

از ضيائش ذره اي برخاست ،شد مهر سپهري

بهر تعظيمش كمر خم كرد چرخ كهكشاني

بهر تقبيل قدومش انبيا گشتند حاضر

اي كه گشتي بي خود از خوف خطاب لن تراني

گو : بيا ، بشنو به گوش دل نداي انظروني

كه نهادم بر سر از ميلاد شه تاج كياني

عيد خم با حشمت و فر سليماني بيامد

نيمه ي شعبان مرا داد عزت و جاه گراني

جمعه مي گويد :من آن يارم كه دائم در كنارم

عيد امسال از شرف زد سكه ي صاحبقراني

قرنها بايد كه تا آيد چنين عيدي به عالم

كه سروده مدحتش حق ،با زبان بي زباني

عقل گويد :باش خامش،جند گويي مدح شاهي

تا به كي در ظل امر غيبت كبري نهاني

اي كه بي نور جمالت نيست عالم را فروغي!

اي كه قلب عالم امكاني و جان جهاني !

پرده بردار از رخ و ما مردگان را جان ببخشا

چند اين گرگان كننداين گوسفندان را شباني ؟

تا به كي اين كافران نوشند خون اهل ايمان ؟

تا كي اين دزدان كنند اين بي كسان را پاسباني ؟

تا به كي اين ناكسان باشند بر ما حكمرانان ؟

آن كه در ظلم و ستم فرد است و او را نيست ثاني

تا به كي بر ما روا باشد جفاي انگليسي ؟

آنكه بر آيات حق رفت از خطايش آنچه داني

آنكه از حرصش نصيب عالمي شد تنگدستي

آنكه ميزد در بسيط ارض ،كوس كامراني

خوار كن شاها !تو او را در جهان ،تا صبح محشر

تا ببينند از شه اسلاميان اين حكمراني

تا بدانند از خداوند جهان اين دادخواهي

تا كند فلك نجات مسلمين را بادباني

حوزه ي علميه ي قم را ،علم فرما به عالم

كرده بر ايشان چو ابر رحمت حق ، در فشاني

بس كرم كن عمر وعزت بر كريمي كز كرامت

بهر بدخواهش رسان هر دم بلاي آسماني

نيكخواهش را عطا فرما بقاي جاوداني

تا ز فيض فرودين گردد جهاني چون جناني

تا ز فرط گل شود شاها !زمين چون طرف گلشن

رو كند بر دشمنانت هر بهاري چون خزاني

بگذرد بر دوستانت هر خزاني چون بهاري

ديوان امام خميني (ره

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ب.ظ ]





سوره الزلزله [99]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 8 آيه است‏
محتواى سوره:
مطالب اين سوره عمدتا بر سه محور دور مى‏زند:
نخست از «اشراط الساعة» و نشانه‏هاى وقوع قيامت بحث مى‏كند، و به دنبال آن سخن از شهادت زمين به تمام اعمال آدمى آمده است.
در بخش ديگر از تقسيم مردم به دو گروه «نيكوكار» و «بدكار» و رسيدن هر كس به اعمال خود سخن مى‏گويد.
در فضيلت تلاوت اين سوره تعبيرات مهمى در روايات اسلامى آمده، از جمله در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «هر كس آن را تلاوت كند گويى سوره بقره را قرائت كرده، و پاداش او به اندازه كسى است كه يك چهارم قرآن را تلاوت كرده باشد».
و در حديثى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم كه فرمود: «هرگز از تلاوت سوره «اذا زلزلت الارض» خسته نشويد، چرا كه هر كس آن را در نمازهاى نافله بخواند هرگز به زلزله گرفتار نمى‏شود، و با آن نمى‏ميرد، و به صاعقه و آفتى از آفات دنيا تا هنگام مرگ گرفتار نخواهد شد».
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)- همان گونه كه گفتيم آغاز اين سوره با بيان بعضى از حوادث برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 558
هول انگيز و وحشتناك پايان اين جهان و شروع رستاخيز همراه است، نخست مى‏فرمايد: «هنگامى كه زمين شديدا به لرزه درآيد» (اذا زلزلت الارض زلزالها).
و آن يا زلزله تمام كره زمين است- بر خلاف زلزله‏هاى معمولى كه موضعى و مقطعى است- و يا اشاره به زلزله معهود يعنى زلزله رستاخيز است.
(آيه 2)- «و زمين (چنان زير و رو شود كه) بارهاى سنگينش را خارج سازد» (و اخرجت الارض اثقالها).
بعضى گفته‏اند: منظور از «اثقال» (بارهاى سنگين زمين) انسانها هستند كه با زلزله رستاخيز از درون قبرها به خارج پرتاب مى‏شوند.
و بعضى ديگر گفته‏اند: گنجهاى درون خود را بيرون مى‏ريزد، و مايه حسرت دنيا پرستان بى‏خبر مى‏گردد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور بيرون فرستادن مواد سنگين و مذاب درون زمين است كه معمولا كمى از آن به هنگام آتشفشانها و زلزله‏ها بيرون مى‏ريزد، در پايان جهان آنچه در درون زمين است به دنبال آن زلزله عظيم به بيرون پرتاب مى‏شود.
تفسير اول مناسبتر است هر چند جمع ميان سه تفسير نيز بعيد نيست.
(آيه 3)- به هر حال، در آن روز «انسان (از ديدن اين صحنه بى‏سابقه، سخت متوحش مى‏شود، و) مى‏گويد: زمين را چه مى‏شود» كه اين گونه مى‏لرزد؟
(و قال الانسان ما لها).
«انسان» در اينجا معنى گسترده‏اى دارد كه همگان را شامل مى‏شود، زيرا تعجب از اوضاع و احوال زمين در آن روز مخصوص به كافران نيست.
اين تعجب، و سؤال ناشى از آن نفخه اولى است كه نفخه پايان جهان است، زيرا زلزله عظيم در پايان جهان رخ مى‏دهد.
و در اين صورت منظور از اثقال زمين معادن و گنجها و مواد مذاب درون آن است.
(آيه 4)- و از آن مهمتر اين كه: «در آن روز تمام خبرهايش را بازگو مى‏كند» برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 559
(يومئذ تحدث اخبارها).
آنچه از خوبيها و بديها، و اعمال خير و شر، بر صفحه زمين واقع شده، همه را برملا مى‏سازد، و يكى از مهمترين شهود اعمال انسان در آن روز همين زمينى است كه ما اعمال خود را بر آن انجام مى‏دهيم، و شاهد و ناظر ماست.
در حديثى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «منظور از خبر دادن زمين اين است كه اعمال هر مرد و زنى را كه بر روى زمين انجام داده‏اند خبر مى‏دهد، مى‏گويد: فلان شخص در فلان روز فلان كار را انجام داد، اين است خبر دادن زمين»!
(آيه 5)- در اين آيه مى‏افزايد: «اين به خاطر آن است كه پروردگارت به او وحى كرده است» (بان ربك اوحى لها). و زمين در اجراى اين فرمان كوتاهى نمى‏كند.
تعبير «اوحى» در اينجا به خاطر آن است كه چنين سخن گفتن اسرار آميز بر خلاف طبيعت زمين است و اين جز از طريق يك وحى الهى ممكن نيست.
(آيه 6)- سپس مى‏فرمايد: «در آن روز مردم بصورت گروههاى پراكنده (از قبرها) خارج مى‏شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود»! (يومئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا اعمالهم).
جمله «ليروا اعمالهم» به معنى «تجسّم اعمال» و مشاهده خود اعمال است، و اين آيه يكى از روشنترين آيات كه بر مسأله تجسّم اعمال دلالت دارد محسوب مى‏شود يعنى در آن روز اعمال آدمى به صورتهاى مناسبى تجسّم مى‏يابد و در برابر او حضور پيدا مى‏كند، و همنشينى با آن مايه نشاط يا رنج و بلاست.
(آيه 7)- سپس به سر انجام كار هر يك از اين دو گروه مؤمن و كافر، نيكوكار و بدكار، اشاره كرده، مى‏فرمايد: «پس هر كس هم وزن ذرّه‏اى كار خير انجام دهد آن را مى‏بيند» (فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره).
(آيه 8)- «و هر كس هم وزن ذرّه‏اى كار بد كرده آن را مى‏بيند»! (فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره).
ظاهر اين آيات نيز تأكيد مجددى است بر مسأله «تجسم اعمال» و مشاهده برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 560
خود عمل، اعم از نيك و بد در روز قيامت، كه حتى اگر سر سوزنى كار نيك يا بد باشد در برابر صاحب آن مجسم مى‏شود و آن را مشاهده مى‏كند.
منظور از «ذرّة» در اينجا كوچكترين وزنهاست.
نه تنها از آيات فوق، كه از آيات مختلف قرآن به خوبى استفاده مى‏شود كه در حسابرسى اعمال در قيامت فوق العاده دقت و موشكافى مى‏شود، در آيه 16 سوره لقمان مى‏خوانيم: «پسرم! اگر به اندازه سنگينى دانه خردلى (عمل نيك يا بد) باشد و در دل سنگى يا در گوشه‏اى از آسمانها يا زمين پنهان گردد، خداوند آن را (در قيامت) براى حسابرسى مى‏آورد، خداوند دقيق و آگاه است».
اين تعبيرات نشان مى‏دهد كه در آن حسابرسى بزرگ كوچكترين كارها محاسبه مى‏شود، ضمنا اين آيات هشدار مى‏دهد كه: نه گناهان كوچك را كم اهميت بشمرند، و نه اعمال خير را كوچك، چيزى كه مورد محاسبه الهى قرار مى‏گيرد هر چه باشد كم اهميت نيست.
به راستى ايمان عميق به محتواى اين آيات كافى است كه انسان را در مسير حق وادارد، و از هرگونه شر و فساد باز دارد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 08:28:00 ب.ظ ]




سوره حشر [59]
اين سوره در «مدينه» نازل شده و داراى 24 آيه است‏
محتواى سوره:
اين سوره- كه بيشتر ناظر به داستان مبارزه مسلمانان با جمعى از يهود به نام «يهود بنى نضير» است- از سوره‏هاى مهم و بيدارگر و تكان دهنده قرآن مجيد است، و تناسب بسيار نزديكى با آخرين آيات سوره قبل دارد كه وعده پيروزى در آن به «حزب اللّه» داده شده است.
محتواى اين سوره را مى‏توان در شش بخش خلاصه كرد:
در بخش اول كه تنها يك آيه است سخن از تسبيح و تنزيه عمومى موجودات در برابر خداوند عظيم و حكيم است.
در بخش دوم كه از آيه 2 تا 10 مى‏باشد ماجراى درگيرى مسلمانان را با يهود پيمان شكن مدينه بازگو مى‏كند.
در بخش سوم كه از آيه 11 تا 17 را تشكيل مى‏دهد داستان منافقان مدينه آمده است كه با يهود در اين برنامه همكارى نزديك داشتند.
بخش چهارم مشتمل بر يك سلسله اندرزها و نصايح كلى نسبت به عموم مسلمانان است.
بخش پنجم كه فقط يك آيه است، توصيف بليغى است از قرآن.
و بالاخره در بخش ششم قسمت مهمى از اوصاف جمال و جلال خدا و اسماء حسناى او را بر مى‏شمرد كه به انسان در طريق معرفة اللّه كمك شايان مى‏كند. برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 134
ضمنا نام اين سوره از آيه دوم آن گرفته شده كه سخن از «حشر» يعنى اجتماع يهود براى كوچ كردن از مدينه، و يا حشر مسلمين براى بيرون راندن آنها به ميان آمده است.
و بالاخره اين سوره نيز يكى از سوره‏هاى «مسبّحات» است، كه با تسبيح خداوند شروع شده، و اتفاقا پايان آن نيز با تسبيح الهى است.
فضيلت تلاوت سوره:
در حديثى از پيغمبر گرامى صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «هر كس سوره حشر را بخواند تمام بهشت و دوزخ و عرش و كرسى و حجاب و آسمانها و زمينهاى هفتگانه و حشرات و بادها و پرندگان و درختان و جنبندگان و خورشيد و ماه و فرشتگان همگى بر او رحمت مى‏فرستند، و براى او استغفار مى‏كنند، و اگر در آن روز يا در آن شب بميرد شهيد مرده است».
بدون شك اينها همه آثار انديشه در محتواى سوره است كه از قرائت آن ناشى مى‏شود و در زندگى انسان پرتو افكن مى‏گردد.
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
(آيه 1)-
شأن نزول:
در مورد نزول پنج آيه اول اين سوره شأن نزول مفصلى ذكر كرده‏اند كه فشرده آن چنين است:
در سرزمين مدينه سه گروه از يهود زندگى مى‏كردند «بنى نضير» و «بنى قريظه» و «بنى قينقاع» و گفته مى‏شود كه آنها اصلا اهل حجاز نبودند ولى چون در كتب مذهبى خود خوانده بودند كه پيامبرى از سرزمين مدينه ظهور مى‏كند به اين سرزمين كوچ كردند، و در انتظار اين ظهور بزرگ بودند.
هنگامى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به مدينه هجرت فرمود با آنها پيمان عدم تعرض بست، ولى آنها هر زمان فرصتى يافتند از نقض اين پيمان فروگذار نكردند.
از جمله اين كه بعد از جنگ «احد»- غزوه احد در سال سوم هجرت واقع شد- «كعب بن اشرف» با چهل مرد سوار از يهود به مكّه آمدند و يكسر به سراغ برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 135
قريش رفتند و با آنها عهد و پيمان بستند كه همگى متحدا بر ضد محمّد صلّى اللّه عليه و آله پيكار كنند.
اين خبر از طريق وحى به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رسيد.
ديگر اين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله روزى با چند نفر از بزرگان و يارانش به سوى قبيله بنى نضير كه در نزديكى مدينه زندگى مى‏كردند آمد و مى‏خواست از آنها كمك يا وامى بگيرد، و شايد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و يارانش مى‏خواستند در زير اين پوشش وضع «بنى نضير» را از نزديك بررسى كنند، مبادا مسلمانان غافلگير شوند.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در بيرون قلعه يهود بود و با «كعب بن اشرف» در اين زمينه صحبت كرد، در اين هنگام در ميان يهوديان بذر توطئه‏اى پاشيده شد، و با يكديگر گفتند:
يك نفر پشت بام رود و سنگ عظيمى بر او بيفكند و ما را از دست اين مرد راحت كند! يكى از يهود اعلام آمادگى كرد و به پشت بام رفت.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از طريق وحى آگاه شد برخاست و به مدينه آمد، و اينجا بود كه پيمان شكنى يهود بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مسلم شد، و دستور آماده باش براى جنگ به مسلمانان داد.
در بعضى از روايات نيز آمده كه يكى از شعراى بنى نضير به هجو و بدگوئى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله پرداخت و اين خود دليل ديگرى بر پيمان شكنى آنها بود.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله براى اين كه ضربه كارى قبلا به آنها بزند به «محمّد بن مسلمه» كه با «كعب بن اشرف» بزرگ يهود آشنائى داشت دستور داد او را به هر نحو بتواند به قتل برساند و او با مقدماتى اين كار را كرد.
كشته شدن «كعب بن اشرف» تزلزلى در يهود ايجاد كرد. به دنبال آن رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داد مسلمانان براى جنگ با اين قوم پيمان شكن حركت كنند، هنگامى كه آنها با خبر شدند، به قلعه‏هاى مستحكم و دژهاى نيرومند خود پناه بردند، و درها را محكم بستند، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور داد بعضى درختان نخل را كه نزديك قلعه‏ها بود بكنند يا بسوزانند. برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 136
اين كار فرياد يهود را بلند كرد گفتند: اى محمّد! تو پيوسته از اين گونه كارها نهى مى‏كردى، پس اين چه برنامه‏اى است؟
آيه پنجم اين سوره نازل شد و به آنها پاسخ گفت كه اين يك دستور خاص الهى بود.
محاصره چند روز طول كشيد و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله براى پرهيز از خونريزى به آنها پيشنهاد كرد كه سرزمين مدينه را ترك گويند آنها نيز پذيرفتند، مقدارى از اموال خود را برداشته و بقيه را رها كردند باقيمانده اموال و اراضى و باغات و خانه‏هاى آنها به دست مسلمانان افتاد.
تفسير:
اين سوره با تسبيح و تنزيه خداوند و بيان عزت و حكمت او شروع مى‏شود، مى‏فرمايد: «آنچه در آسمانها و زمين است براى خدا تسبيح مى‏گويد، و او عزيز و حكيم است» (سبح لله ما فى السماوات و ما فى الارض و هو العزيز الحكيم).
و اين در حقيقت مقدمه‏اى است براى بيان سرگذشت يهود «بنى نضير» همانها كه در شناخت خدا و صفاتش گرفتار انواع انحرافات بودند.
تسبيح عمومى موجودات زمين و آسمان اعم از فرشتگان و انسانها و حيوانات و گياهان و جمادات ممكن است با زبان قال باشد يا با زبان حال، چرا كه نظام شگفت انگيزى كه در آفرينش هر ذره‏اى به كار رفته با زبان حال بيانگر علم و قدرت و عظمت و حكمت خداست.
و از سوى ديگر به عقيده جمعى از دانشمندان هر موجودى در عالم خود سهمى از عقل و درك و شعور دارد هر چند ما از آن آگاه نيستيم، و به همين دليل با زبان خود تسبيح خدا مى‏گويد، هر چند گوش ما توانايى شنوائى آن را ندارد.
(آيه 2)- بعد از بيان اين مقدمه به داستان رانده شدن يهود بنى نضير از مدينه پرداخته، مى‏فرمايد: «او (خداوند) كسى است كه كافران اهل كتاب را در نخستين برخورد (با مسلمانان) از خانه‏هايشان بيرون راند»! (هو الذى اخرج الذين كفروا من اهل الكتاب من ديارهم لاول الحشر). برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 137
منظور از «حشر» در اينجا اجتماع و حركت مسلمانان از مدينه به سوى قلعه‏هاى يهود، و يا اجتماع يهود براى مبارزه با مسلمين است، و از آنجا كه اين نخستين اجتماع در نوع خود بود در قرآن به عنوان «لأوّل الحشر» ناميده شده، و اين خود اشاره لطيفى است به برخوردهاى آينده با يهود «بنى نضير» و يهود «خيبر» و مانند آنها.
سپس مى‏افزايد: «شما هرگز گمان نمى‏كرديد كه آنها (از اين ديار) خارج شوند و خودشان نيز گمان مى‏كردند كه دژهاى محكمشان آنان را از عذاب الهى مانع مى‏شود» (ما ظننتم ان يخرجوا و ظنوا انهم مانعتهم حصونهم من الله).
آنها چنان مغرور و از خود راضى بودند كه تكيه‏گاهشان دژهاى نيرومند و قدرت ظاهريشان بود، ولى از آنجا كه خدا مى‏خواست بر همه روشن سازد كه چيزى در برابر اراده او قدرت مقاومت ندارد حتى بدون آن كه جنگى رخ دهد آنها را از آن سرزمين بيرون راند! لذا در ادامه آيه مى‏فرمايد: «اما خداوند از آنجا كه گمان نمى‏كردند به سراغشان آمد، و در دلهايشان ترس و وحشت افكند، به گونه‏اى كه خانه‏هاى خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران مى‏كردند» (فاتاهم الله من حيث لم يحتسبوا و قذف فى قلوبهم الرعب يخربون بيوتهم بايديهم و ايدى المؤمنين).
آرى! خدا اين لشكر نامرئى، يعنى لشكر ترس را كه در بسيارى از جنگها به يارى مؤمنان مى‏فرستاد بر قلب آنها چيره كرد، و مجال هرگونه حركت و مقابله را از آنها سلب نمود، آنها خود را براى مقابله با لشكر برون آماده كرده بودند بى‏خبر از آن كه خداوند لشكرى از درون به سراغشان مى‏فرستد.
و در پايان آيه به عنوان يك نتيجه گيرى كلى مى‏فرمايد: «پس عبرت بگيريد اى صاحبان چشم»! (فاعتبروا يا اولى الابصار).
(آيه 3)- اين آيه مى‏افزايد: «و اگر نه اين بود كه خداوند ترك وطن را بر آنان مقرّر داشته بود آنها را در همين دنيا مجازات مى‏كرد» (و لو لا ان كتب الله عليهم الجلاء لعذبهم فى الدنيا). برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 138
بدون شك جلاى وطن و رها كردن قسمت عمده سرمايه‏هائى كه يك عمر فراهم كرده بودند خود براى آنها عذابى دردناك بود.
بنابر اين منظور از جمله فوق اين است كه اگر اين عذاب براى آنها مقدر نشده بود عذاب ديگرى كه همان قتل و اسارت به دست مسلمانان بود بر سر آنها فرود مى‏آمد، خدا مى‏خواست آنها در جهان آواره شوند، و اى بسا اين آوارگى براى آنها دردناكتر بود، زيرا هر وقت به ياد آن همه دژها و خانه‏هاى مجلل و مزارع و باغات خود مى‏افتادند كه در دست ديگران است و خودشان بر اثر پيمان‏شكنى و توطئه بر ضد پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله در مناطق ديگر محروم و سرگردانند گرفتار آزار و شكنجه‏هاى روحى فراوانى مى‏شدند.
اما اين تنها عذاب دنياى آنها بود، لذا در پايان اين آيه مى‏افزايد: «و براى آنها در آخرت نيز عذاب آتش است» (و لهم فى الآخرة عذاب النار).
چنين است دنيا و آخرت كسانى كه پشت پا به حق و عدالت زنند و بر مركب غرور و خودخواهى سوار گردند.
(آيه 4)- و از آنجا كه ذكر اين ماجرا علاوه بر بيان قدرت پروردگار و حقانيت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله بايد هشدارى براى تمام كسانى باشد كه اعمالى مشابه يهود بنى نضير دارند تا مسأله در آنها خلاصه نشود در اين آيه مطلب را تعميم داده، مى‏افزايد: «اين مجازات (دنيا و آخرت) از آن جهت دامنگيرشان شد كه با خدا و رسولش به دشمنى برخاستند» (ذلك بانهم شاقوا الله و رسوله).
«و هر كس به دشمنى با خدا برخيزد (خداوند مجازاتش مى‏كند زيرا) خدا مجازات شديدى دارد» (و من يشاق الله فان الله شديد العقاب).
(آيه 5)- در اين آيه به پاسخ ايرادى مى‏پردازد كه يهود بنى نضير- چنانكه در شأن نزول نيز گفتيم- به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله متوجه مى‏ساختند، در آن موقع كه دستور داد قسمتى از نخلهاى نزديك قلعه‏هاى محكم يهود را ببرند (تا محل كافى براى نبرد باشد، يا براى اين كه يهود ناراحت شوند و از قلعه‏ها بيرون آيند و درگيرى در خارج قلعه روى دهد). برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 139
آنها گفتند: اى محمّد! مگر تو نبودى كه از اين گونه كارها نهى مى‏كردى؟
آيه نازل شد و گفت: «هر درخت با ارزش نخل را قطع يا آن را به حال خود واگذاشتيد همه به فرمان خدا بود»! (ما قطعتم من لينة او تركتموها قائمة على اصولها فباذن الله).
«و هدف اين بود كه فاسقان را خوار و رسوا كنند» (و ليخزى الفاسقين).
(آيه 6)-
شأن نزول:
از آنجا كه اين آيه و آيه بعد نيز تكميلى است بر آيات گذشته، شأن نزول آن نيز ادامه همان شأن نزول است.
توضيح اين كه: بعد از بيرون رفتن يهود «بنى نضير» از مدينه، باغها و زمينهاى كشاورزى و خانه‏ها و قسمتى از اموال آنها در مدينه باقى ماند، جمعى از سران مسلمين خدمت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رسيدند و طبق آنچه از سنت عصر جاهليت به خاطر داشتند عرض كردند: برگزيده‏هاى اين غنيمت، و يك چهارم آن را برگير و بقيه را به ما واگذار، تا در ميان خود تقسيم كنيم! آيات مورد بحث نازل شد و با صراحت گفت: چون براى اين غنائم، جنگى نشده و مسلمانان زحمتى نكشيده‏اند تمام آن تعلق به رسول اللّه (رئيس حكومت اسلامى) دارد و او هرگونه صلاح بداند تقسيم مى‏كند.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اين اموال را در ميان مهاجرين كه دستهاى آنها در سرزمين مدينه از مال دنيا تهى بود و تعداد كمى از انصار كه نياز شديدى داشتند تقسيم كرد.
تفسير:
حكم غنائمى كه بدون جنگ به دست مى‏آيد در اين آيه حكم غنائم بنى نضير را بيان مى‏كند، و در عين حال روشنگر يك قانون كلى در زمينه تمام غنائمى است كه بدون دردسر و زحمت و رنج عائد جامعه اسلامى مى‏شود كه از آن در فقه اسلامى به عنوان «فيى‏ء» ياد شده است.
مى‏فرمايد: «و آنچه را خدا از آنان [- يهود] به رسولش بازگردانده (و بخشيده) چيزى است كه شما براى به دست آوردن آن (زحمتى نكشيديد) نه برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 140
اسبى تاختيد، و نه شترى» (و ما افاء الله على رسوله منهم فما اوجفتم عليه من خيل و لا ركاب).
سپس مى‏افزايد: چنان نيست كه پيروزيها هميشه نتيجه جنگهاى شما باشد، «ولى خداوند رسولان خود را بر هر كس بخواهد مسلّط مى‏سازد، و خدا بر همه چيز تواناست» (و لكن الله يسلط رسله على من يشاء و الله على كل شى‏ء قدير).
آرى! پيروزى بر دشمن سرسخت و نيرومندى همچون يهود بنى نضير با امدادهاى غيبى خداوند صورت گرفت، تا بدانيد خداوند بر همه چيز قادر است، اينجاست كه مسلمانان مى‏توانند در چنين ميدانهائى هم درس معرفة اللّه بياموزند، و هم نشانه‏هاى حقانيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را ببينند، و هم برنامه اخلاص و اتكاء به ذات پاك خدا را در تمام مسير راهشان ياد گيرند.
(آيه 7)- اين آيه مصرف «فيئ» را كه در آيه قبل آمده است به وضوح بيان مى‏كند و به صورت يك قاعده كلى مى‏فرمايد: «آنچه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا، و رسول، و خويشاوندان او و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است» (ما افاء الله على رسوله من اهل القرى فلله و للرسول و لذى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السبيل).
يعنى اين همانند غنائم جنگهاى مسلحانه نيست كه تنها يك پنجم آن در اختيار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و ساير نيازمندان قرار گيرد، و چهار پنجم از آن جنگجويان باشد.
و نيز اگر در آيه قبل گفته شد كه تمام آن متعلق به رسول خداست مفهومش اين نيست كه تمام آن را در مصارف شخصى صرف كند، بلكه چون رئيس حكومت اسلامى، و مخصوصا مدافع و حافظ حقوق نيازمندان است قسمت عمده را در مورد آنها مصرف مى‏كند.
پس اين مصارف ششگانه ذكر اولويتهائى است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در مورد اموالى كه در اختيار دارد بايد رعايت كند، و به تعبير ديگر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله اين همه ثروت را براى شخص خودش نمى‏خواهد بلكه به عنوان رهبر و رئيس حكومت اسلامى در برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 141
هر موردى لازم است مصرف مى‏كند.
اين نكته نيز قابل توجه است كه اين حق بعد از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به امامان معصوم عليهم السّلام و بعد از آنها به نواب آنها يعنى مجتهدان جامع الشرايط مى‏رسد، چرا كه احكام اسلام تعطيل بردار نيست، و حكومت اسلامى از مهمترين مسائلى است كه مسلمانان با آن سر و كار دارند و قسمتى از پايه‏هاى اين حكومت بر مسائل اقتصادى نهاده شده است و بخشى از مسائل اقتصادى اصيل اسلامى همينهاست.
سپس به فلسفه اين تقسيم حساب شده پرداخته، مى‏افزايد: اين به خاطر آن است «تا (اين اموال عظيم) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد» و نيازمندان از آن محروم نشوند! (كى لا يكون دولة بين الاغنياء منكم).
اين آيه يك اصل اساسى را در اقتصاد اسلامى بازگو مى‏كند و آن اين كه جهت‏گيرى اقتصاد اسلامى چنين است كه در عين احترام به «مالكيت خصوصى» برنامه را طورى تنظيم كرده كه اموال و ثروتها متمركز در دست گروهى محدود نشود كه پيوسته در ميان آنها دست به دست بگردد.
و در پايان آيه مى‏فرمايد: «آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد) و آنچه نهى كرده خوددارى نمائيد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است» (و ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا و اتقوا الله ان الله شديد العقاب).
اين جمله هر چند در ماجراى غنائم بنى نضير نازل شده، ولى محتواى آن يك حكم عمومى در تمام زمينه‏ها و برنامه‏هاى زندگى مسلمانهاست، و سند روشنى است براى حجت بودن سنت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و بر طبق اين اصل همه مسلمانان موظفند اوامر و نواهى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را به گوش جان بشنوند و اطاعت كنند، خواه در زمينه مسائل مربوط به حكومت اسلامى باشد يا غير آن.
(آيه 8)- سه گروه مهاجران و انصار و تابعان و صفات برجسته هر كدام! قرآن همچنان بحث آيات گذشته پيرامون مصارف ششگانه «فيى‏ء»- اموال برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 142
و غنائمى كه بدون جنگ عائد مسلمين مى‏شود- را ادامه مى‏دهد، كه در حقيقت تفسيرى براى يتيمان و مسكينها و بيش از همه تفسير «ابن السبيل» است.
مى‏فرمايد: اين اموال «براى فقيران مهاجرانى است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بيرون رانده شدند» (للفقراء المهاجرين الذين اخرجوا من ديارهم و اموالهم).
«آنها فضل خداوند و رضاى او را مى‏طلبند و خدا و رسولش را يارى مى‏كنند، آنها راستگويانند» (يبتغون فضلا من الله و رضوانا و ينصرون الله و رسوله اولئك هم الصادقون).
در اينجا سه وصف مهم براى مهاجران نخستين بيان كرده كه در «اخلاص» و «جهاد مستمر» و «صدق همه جانبه» خلاصه مى‏شود.
(آيه 9)- در اين آيه به يكى ديگر از مصارف اين اموال پرداخته، و در ضمن آن توصيف بسيار جالب و بليغى در باره طايفه انصار مى‏كند، و بحثى را كه در آيه قبل در باره مهاجران بود با آن تكميل نموده، مى‏فرمايد: «و براى كسانى است كه در اين سرا [- سرزمين مدينه‏] و در سراى ايمان پيش از مهاجران مسكن گزيدند» (و الذين تبوؤا الدار و الايمان من قبلهم).
تعبير به «تبوّءوا» نشان مى‏دهد كه انصار نه تنها خانه‏هاى ظاهرى را آماده پذيرائى مهاجران كردند كه خانه دل و جان و محيط شهر خود را تا آنجا كه مى‏توانستند آماده ساختند و اينها همه قبل از هجرت مسلمانان مكه بوده است، و مهم همين است.
سپس به سه توصيف ديگر كه بيانگر كل روحيات انصار مى‏باشد پرداخته، چنين مى‏گويد: آنها چنان هستند كه: «هر مسلمانى را به سويشان هجرت كند دوست مى‏دارند» (يحبون من هاجر اليهم).
و در اين زمينه تفاوتى ميان مسلمانان از نظر آنها نيست، بلكه مهم نزد آنان مسأله ايمان و هجرت است، و اين دوست داشتن يك ويژگى مستمر آنها محسوب مى‏شود. برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 143
ديگر اين كه: «و در دل خود نيازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمى‏كنند» (و لا يجدون فى صدورهم حاجة مما اوتوا).
نه چشم داشتى به غنائمى كه به آنها داده شده است دارند، و نه نسبت به آنها حسد مى‏ورزند و نه حتى در درون دل احساس نياز به آنچه به آنها اعطا شده مى‏كنند.
و در مرحله سوم مى‏افزايد: «و آنها را بر خود مقدم مى‏دارند هر چند خودشان بسيار نيازمند باشند» (و يؤثرون على أنفسهم و لو كان بهم خصاصة).
و به اين ترتيب «محبت» و «بلندنظرى» و «ايثار» سه ويژگى پرافتخار آنهاست.
«ابن عباس» مفسر معروف اسلامى، مى‏گويد: پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله روز پيروزى بر يهود بنى نضير به انصار فرمود: «اگر مايل هستيد اموال و خانه‏هايتان را با مهاجران تقسيم كنيد، و در اين غنائم با آنها شريك شويد، و اگر مى‏خواهيد اموال و خانه‏هايتان از آن شما باشد و از اين غنائم چيزى به شما داده نشود»؟! انصار گفتند: هم اموال و خانه‏هايمان را با آنها تقسيم مى‏كنيم، و هم چشم داشتى به غنائم نداريم، و مهاجران را بر خود مقدم مى‏شمريم، آيه فوق نازل شد و اين روحيه عالى آنها را ستود.
و در پايان آيه براى تأكيد بيشتر روى اين اوصاف كريمه، و بيان نتيجه آن مى‏افزايد: «و كسانى كه از بخل و حرص نفس خويش بازداشته شده‏اند، رستگارانند» (و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون).
در حديثى مى‏خوانيم كه امام صادق عليه السّلام فرمود: «شح از بخل شديدتر است، بخيل كسى است كه در مورد آنچه دارد بخل مى‏ورزد، ولى شحيح هم نسبت به آنچه در دست مردم است بخل مى‏ورزد و هم آنچه خود در اختيار دارد، تا آنجا كه هر چه را در دست مردم ببيند آرزو مى‏كند آن را به چنگ آورد، خواه از طريق حلال باشد يا حرام و هرگز قانع به آنچه خداوند به او روزى داده نيست».
(آيه 10)- در اين آيه سخن از گروه سومى از مسلمين به ميان مى‏آورد كه با برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 144
الهام از قرآن مجيد در ميان ما به عنوان «تابعين» معروف شده‏اند، و بعد از مهاجران و انصار كه در آيات قبل سخن از آنها به ميان آمد سومين گروه عظيم مسلمين را تشكيل مى‏دهند.
مى‏فرمايد: « (همچنين) كسانى كه بعد از آنها [- مهاجران و انصار] آمدند و مى‏گويند: پروردگارا! ما و برادرانمان را كه در ايمان بر ما پيشى گرفتند بيامرز، و در دلهايمان حسد و كينه‏اى نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا! تو مهربان و رحيمى» (و الذين جاؤ من بعدهم يقولون ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان و لا تجعل فى قلوبنا غلا للذين آمنوا ربنا انك رؤف رحيم).
به اين ترتيب «خودسازى» و «احترام به پيشگامان در ايمان» و «دورى از كينه و حسد» از ويژگيهاى آنهاست.
تعبير به «اخوان» (برادران) و استمداد از خداوند رءوف و رحيم در پايان آيه همه حاكى از روح محبت و صفا و برادرى است كه بر كل جامعه اسلامى بايد حاكم باشد و هر كس هر نيكى را مى‏خواهد تنها براى خود نخواهد.
اين آيه تمام مسلمين را تا دامنه قيامت شامل مى‏شود، و بيانگر اين واقعيت مى‏باشد كه اموال «فيى‏ء» منحصر به نيازمندان مهاجرين و انصار نيست، بلكه ساير نيازمندان مسلمين را در طول تاريخ شامل مى‏شود.
صحابه در ميزان قرآن و تاريخ-
در اينجا بعضى از مفسران بدون توجه به اوصافى كه براى هر يك از «مهاجران» و «انصار» و «تابعين» در آيات فوق آمده باز اصرار دارند كه همه «صحابه» را بدون استثنا پاك و منزه بشمرند، و كارهاى خلافى كه احيانا در زمان خود پيامبر صلّى اللّه عليه و آله يا بعد از او از بعضى از آنان سرزده با ديده اغماض بنگرند، و هر كس را در صف مهاجران و انصار و تابعين قرار گرفته چشم بسته محترم و مقدس بدانند.
در حالى كه آيات فوق پاسخ دندان شكنى به اين افراد مى‏دهد، و ضوابط «مهاجران» راستين و «انصار» و «تابعين» را دقيقا معين مى‏كند. برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 145
در «مهاجران» اخلاص، و جهاد، و صدق را مى‏شمرد.
و در «انصار» محبت نسبت به مهاجران، و ايثار، و پرهيز از هرگونه بخل و حرص را ذكر مى‏كند.
و در «تابعين» خودسازى و احترام به پيشگامان در ايمان، و پرهيز از هرگونه كينه و حسد را بيان مى‏نمايد.
بنابر اين ما در عين احترام به پيشگامان در خط ايمان پرونده اعمال آنها را چه در عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله، و چه در طوفانهاى شديدى كه بعد از او در جامعه اسلامى در گرفت، دقيقا تحت بررسى قرار مى‏دهيم، و بر اساس معيارهائى كه در همين آيات از قرآن دريافته‏ايم، در باره آنها قضاوت و داورى مى‏كنيم، پيوند خود را با آنها كه بر سر عهد و پيمان خود باقى ماندند محكم مى‏سازيم، و از آنها كه در عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله يا بعد از او رابطه خود را گسستند مى‏بريم، اين است يك منطق صحيح و هماهنگ با حكم قرآن و عقل.
(آيه 11)-
شأن نزول:
جمعى از منافقان مدينه مانند «عبد اللّه بن ابىّ» و يارانش مخفيانه كسى را به سراغ يهود «بنى نضير» فرستادند و گفتند: شما محكم در جاى خود بايستيد، از خانه‏هاى خود بيرون نرويد، و دژهاى خود را محكم سازيد، ما دو هزار نفر ياور از قوم خود و ديگران داريم و تا آخرين نفس با شما هستيم، طايفه بنى قريظه و ساير هم پيمانهاى شما از قبيله غطفان نيز با شما همراهى مى‏كنند.
همين امر سبب شد كه يهود بنى نضير بر مخالفت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تشويق شوند، اما در اين هنگام يكى از بزرگان بنى نضير به نام «سلام» به «حى بن اخطب» كه سرپرست برنامه‏هاى بنى نضير بود گفت: اعتنائى به حرف «عبد اللّه بن ابى» نكنيد، او مى‏خواهد شما را تشويق به جنگ محمد صلّى اللّه عليه و آله كند، و خودش در خانه بنشيند و شما را تسليم حوادث نمايد.
حيى گفت: ما جز دشمنى محمد صلّى اللّه عليه و آله و پيكار با او چيزى را نمى‏شناسيم، «سلام» در پاسخ او گفت: به خدا سوگند من مى‏بينم سر انجام ما را از اين سرزمين برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 146
بيرون مى‏كنند، و اموال و شرف ما بر باد مى‏رود كودكان ما اسير، و جنگجويان ما كشته مى‏شوند.
اين آيه و سه آيه بعد از آن نازل شد كه، سر انجام اين ماجرا را بازگو مى‏كند.
تفسير:
نقش منافقان در فتنه‏هاى يهود- بعد از بيان ماجراى طايفه يهود «بنى نضير» در آيات گذشته، و شرح حال سه گروه از مؤمنان در اينجا به شرح حال گروه ديگرى يعنى منافقان و نقش آنها در اين ماجرا مى‏پردازد.
نخست روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مى‏فرمايد: «آيا منافقان را نديدى كه پيوسته به برادران كافرشان از اهل كتاب مى‏گفتند: هر گاه شما را (از وطن) بيرون كنند ما هم با شما بيرون خواهيم رفت، و هرگز سخن هيچ كس را در باره شما اطاعت نخواهيم كرد، و اگر با شما پيكار شود ياريتان خواهيم نمود» (ا لم تر الى الذين نافقوا يقولون لاخوانهم الذين كفروا من اهل الكتاب لئن اخرجتم لنخرجن معكم و لا نطيع فيكم احدا ابدا و ان قوتلتم لننصرنكم).
و به اين ترتيب اين گروه از منافقان به طايفه يهود سه مطلب را قول دادند كه در همه دروغ مى‏گفتند.
و به همين دليل قرآن با صراحت مى‏گويد: «خداوند شهادت مى‏دهد كه آنها دروغگويانند» (و الله يشهد انهم لكاذبون).
آرى! هميشه منافقان دروغگو بوده‏اند، و غالبا دروغگويان منافقند.
(آيه 12)- سپس براى توضيح بيشتر در باره دروغگوئى آنها مى‏افزايد: «اگر آنها را بيرون كنند با آنان بيرون نمى‏روند» (لئن اخرجوا لا يخرجون معهم).
«و اگر با آنها پيكار شود ياريشان نخواهند كرد» (و لئن قوتلوا لا ينصرونهم).
«و اگر (به گفته خود عمل كنند و) ياريشان كنند پشت به ميدان كرده فرار مى‏كنند»! (و لئن نصروهم ليولن الادبار).
«سپس كسى آنان را يارى نمى‏كند» (ثم لا ينصرون).
(آيه 13)- در اين آيه به تشريح علّت اين شكست پرداخته، مى‏گويد:
«وحشت از شما در دلهاى آنها بيش از ترس از خداست» (لانتم اشد رهبة فى برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 147
صدورهم من الله)
. چون از خدا نمى‏ترسند از همه چيز وحشت دارند، مخصوصا از دشمنان مؤمن و مقاومى چون شما.
«اين به خاطر آن است كه آنها گروهى نادانند» (ذلك بانهم قوم لا يفقهون).
(آيه 14)- سپس به بيان نشانه روشنى از اين ترس درونى پرداخته، مى‏افزايد: «آنها هرگز با شما به صورت گروهى نمى‏جنگند جز در دژهاى محكم يا از پشت ديوارها» (لا يقاتلونكم جميعا الا فى قرى محصنة او من وراء جدر).
آرى! آنها چون از دژ ايمان و توكل بر خدا بيرون هستند جز در پناه ديوارها و قلعه‏هاى محكم جرأت جنگ و روياروئى با مؤمنان ندارند! سپس مى‏افزايد: اما اين نه به خاطر آن است كه آنها افرادى ضعيف و ناتوان و ناآگاه به فنون جنگند بلكه به هنگامى كه درگيرى رخ مى‏دهد «پيكارشان در ميان خودشان شديد است» اما در برابر شما ضعيف (بأسهم بينهم شديد).
و در ادامه همين آيه، به عامل ديگرى براى شكست و ناكامى آنها پرداخته، مى‏فرمايد: به ظاهر آنها كه مى‏نگرى «آنها را متحد مى‏پندارى در حالى كه دلهايشان پراكنده است، اين به خاطر آن است كه آنها قومى هستند كه تعقل نمى‏كنند» (تحسبهم جميعا و قلوبهم شتى ذلك بانهم قوم لا يعقلون).
به اين ترتيب انسجام ظاهرى افراد بى‏ايمان و پيمان و وحدت نظامى و اقتصادى آنها هرگز نبايد ما را فريب دهد، چرا كه در پشت اين پيمانها و شعارهاى وحدت، دلهاى پراكنده‏اى قرار دارد، و دليل آن هم روشن است، زيرا هر كدام حافظ منافع مادى خويشند، و مى‏دانيم منافع مادى هميشه در تضاد است، در حالى كه وحدت و انسجام مؤمنان بر اساس اصولى است كه تضاد در آن راه ندارد، يعنى اصل ايمان و توحيد و ارزشهاى الهى.
(آيه 15)- قرآن همچنان بحث پيرامون داستان يهود بنى نضير و منافقان را ادامه داده، و با دو تشبيه جالب، موقعيت هر كدام از اين دو گروه را مشخص مى‏سازد. نخست مى‏فرمايد: داستان يهود بنى نضير «همچون كسانى است كه كمى پيش از آنان بودند (همانها كه در اين دنيا) طعم تلخ كار خود را چشيدند و براى برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 148
آنها عذابى دردناك است» (كمثل الذين من قبلهم قريبا ذاقوا وبال امرهم و لهم عذاب اليم).
اما اين گروه چه كسانى بودند كه سرگذشت عبرت انگيزى قبل از ماجراى بنى نضير داشتند؟
بسيارى از مفسران آن را اشاره به ماجراى يهود «بنى قينقاع» مى‏دانند كه بعد از ماجراى بدر واقع شد، و منجر به بيرون راندن اين گروه از يهود از مدينه گرديد، آنها نيز مانند يهود «بنى نضير» افرادى ثروتمند و مغرور و در ميان خود جنگجو بودند، و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مسلمانان را تهديد مى‏كردند، ولى سر انجام چيزى جز بدبختى و در به درى در دنيا و عذاب اليم آخرت عائدشان نشد.
(آيه 16)- با طناب پوسيده شيطان به چاه نرويد! در اين آيه به تشبيهى در باره منافقان پرداخته، مى‏گويد: داستان آنها نيز «همچون شيطان است كه به انسان گفت: كافر شو (تا مشكلات تو را حل كنم) اما هنگامى كه كافر شد گفت: من از تو بيزارم، من از خداوندى كه پروردگار عالميان است بيم دارم» (كمثل الشيطان اذ قال للانسان اكفر فلما كفر قال انى برى‏ء منك انى اخاف الله رب العالمين).
منظور از «انسان» مطلق انسانهائى است كه تحت تأثير شيطان قرار گرفته، فريب وعده‏هاى دروغين او را مى‏خورند و راه كفر مى‏پويند، و سر انجام شيطان آنها را تنها گذاشته و از آنان بيزارى مى‏جويد! آرى! چنين است حال منافقان كه دوستان خود را با وعده‏هاى دروغين و نيرنگ به وسط معركه مى‏فرستند، سپس آنها را تنها گذارده فرار مى‏كنند چرا كه در نفاق وفادارى نيست.
(آيه 17)- در اين آيه نتيجه كار اين دو گروه: شيطان و اتباعش و منافقان و دوستانشان از اهل كفر را روشن ساخته، مى‏افزايد: «سر انجام كارشان اين شد كه هر دو در آتش دوزخ خواهند بود، جاودانه در آن مى‏مانند، و اين است كيفر ستمكاران»! (فكان عاقبتهما انهما فى النار خالدين فيها و ذلك جزاء الظالمين). برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 149
اين يك اصل كلى است كه عاقبت همكارى كفر و نفاق، و شيطان و يارانش، شكست و ناكامى و عذاب دنيا و آخرت است، در حالى كه همكارى مؤمنان و دوستانشان همكارى مستمر و جاودانى و سر انجامش پيروزى و برخوردارى از رحمت واسعه الهى در هر دو جهان است.
(آيه 18)- در اين آيه روى سخن را به مؤمنان كرده، به عنوان يك نتيجه‏گيرى از ماجراى شوم و دردناك «بنى نضير» و منافقان و شيطان، مى‏فرمايد:
«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت) خدا بپرهيزيد، و هر كس بايد بنگرد تا براى فردايش چه چيز از پيش فرستاده»؟ (يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد).
در حقيقت سرمايه اصلى انسان در صحنه قيامت كارهائى است كه از پيش فرستاده، و گر نه غالبا كسى به فكر انسان نيست كه براى او چيزى بعد از مرگ او بفرستد، و يا اگر بفرستند ارزش زيادى ندارد.
سپس بار ديگر براى تأكيد مى‏افزايد: «از خدا بپرهيزيد كه خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است» (و اتقوا الله ان الله خبير بما تعملون).
آرى! تقوا و ترس از خداوند سبب مى‏شود كه انسان براى فرداى قيامت بينديشد، و اعمال خود را پاك و پاكيزه و خالص كند.
(آيه 19)- اين آيه به دنبال دستور به تقوا و توجه به معاد، تأكيد بر ياد خدا كرده، چنين مى‏فرمايد: «و همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند، و خدا نيز آنها را به خود فراموشى گرفتار كرد» (و لا تكونوا كالذين نسوا الله فانساهم انفسهم).
خمير مايه تقوا دو چيز است: ياد خدا يعنى توجه به مراقبت دائمى «اللّه» و حضور او در همه جا و همه حال، و توجه به دادگاه عدل خداوند و نامه اعمالى كه هيچ كار صغير و كبيرى وجود ندارد مگر اين كه در آن ثبت مى‏شود، و به همين دليل توجه به اين دو اصل (مبدأ و معاد) در سر لوحه برنامه‏هاى تربيتى انبيا و اولياء قرار داشته، و تأثير آن در پاكسازى فرد و اجتماع كاملا چشمگير است. برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 150
اصولا يكى از بزرگترين بدبختيها و مصائب انسان خود فراموشى است، چرا كه ارزشها و استعدادها و لياقتهاى ذاتى خود را كه خدا در او نهفته و از بقيه مخلوقات ممتازش ساخته، به دست فراموشى مى‏سپرد، و اين مساوى با فراموش كردن انسانيت خويش است، و چنين انسانى تا سر حد يك حيوان درّنده سقوط مى‏كند، و همّتش چيزى جز خواب و خور و شهوت نخواهد بود! و اينها همه عامل اصلى فسق و فجور بلكه اين خود فراموشى بدترين مصداق فسق و خروج از طاعت خداست.
لذا در پايان آيه مى‏گويد: «آنها فاسقانند» (اولئك هم الفاسقون).
(آيه 20)- در اين آيه به مقايسه اين دو گروه (گروه مؤمنان با تقوا، و متوجه به مبدأ و معاد، و گروه فراموشكاران خدا كه گرفتار خود فراموشى شده‏اند) پرداخته، مى‏گويد: «هرگز دوزخيان و بهشتيان يكسان نيستند» (لا يستوى اصحاب النار و اصحاب الجنة).
نه در اين دنيا، نه در معارف، نه در نحوه تفكّر، نه در طرز زندگى فردى و جمعى و هدف آن، و نه در آخرت و پاداشهاى الهى، خط اين دو گروه در همه جا، و همه چيز، از هم جداست، يكى به ياد خدا و قيامت و احياى ارزشهاى والاى انسانى، و اندوختن ذخائر براى زندگى جاويدان است، و ديگرى غرق شهوات و لذات مادى و گرفتار فراموشى همه چيز و اسير بند هوى و هوس.
و به اين ترتيب انسان بر سر دو راهى قرار دارد يا بايد به گروه اول بپيوندد يا به گروه دوم و راه سومى در پيش نيست.
و در پايان آيه به صورت يك حكم قاطع مى‏فرمايد: «اصحاب بهشت رستگار و پيروزند» (اصحاب الجنة هم الفائزون).
نه تنها در قيامت رستگار و پيروزند كه در اين دنيا نيز پيروزى و آرامش و نجات از آن آنهاست، و شكست در هر دو جهان نصيب فراموشكاران است.
(آيه 21)- اگر قرآن بر كوهها نازل مى‏شد از هم مى‏شكافتند! در تعقيب آيات گذشته كه از طرق مختلف براى نفوذ در قلوب انسانها برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 151
استفاده مى‏كرد، و مسائل سرنوشت ساز انسانها را در زنده‏ترين صورتش بيان نمود در اين آيه كه ناظر به همه آيات قرآن مجيد است پرده از روى اين حقيقت بر مى‏دارد كه نفوذ قرآن بقدرى عميق است كه اگر بر كوهها نازل مى‏شد آنها را تكان مى‏داد، اما عجب از اين انسان سنگدل كه گاه مى‏شنود و تكان نمى‏خورد! نخست مى‏فرمايد: «اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مى‏كرديم مى‏ديدى در برابر آن خاشع مى‏شود، و از خوف خدا مى‏شكافد» (لو انزلنا هذا القرآن على جبل لرأيته خاشعا متصدعا من خشية الله).
«و اينها مثالهائى است كه براى مردم مى‏زنيم شايد در آن بينديشيد» (و تلك الامثال نضربها للناس لعلهم يتفكرون).
بعضى اين آيه را بر ظاهرش حمل كرده‏اند و گفته‏اند: تمام موجودات اين جهان، از جمله كوهها، براى خود نوعى درك و شعور دارند و اگر اين آيات بر آنها نازل مى‏شد به راستى از هم متلاشى مى‏شدند، گواه اين معنى را آيه 74 سوره بقره مى‏دانند كه در توصيف گروهى از يهود مى‏گويد: «سپس دلهاى شما بعد از اين ماجرا سخت شد، همچون سنگ! و يا سخت‏تر! چرا كه پاره‏اى از سنگها مى‏شكافد و از آنها نهرها جارى مى‏شود، و پاره‏اى از آنها شكاف بر مى‏دارد و آب از آن تراوش مى‏كند و پاره‏اى از خوف خدا به زير مى‏افتد»!
(آيه 22)- در آيات بعد به ذكر قسمت مهمى از اوصاف جمال و جلال خدا- كه توجه به هر يك در تربيت نفوس و تهذيب قلوب تأثير عميق دارد- مى‏پردازد، و ضمن سه آيه پانزده صفت و به تعبير ديگر هجده صفت از اوصاف عظيم او را بر مى‏شمرد و هر آيه با بيان توحيد الهى و نام مقدس «اللّه» شروع مى‏شود كه انسان را به عالم نورانى اسماء و صفات حق رهنمون مى‏گردد.
مى‏فرمايد: «او خدائى است كه معبودى جز او نيست، داناى آشكار و نهان است و او رحمان و رحيم است» (هو الله الذى لا اله الا هو عالم الغيب و الشهادة هو الرحمن الرحيم). برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 152
در اينجا قبل از هر چيز روى مسأله توحيد كه خميرمايه همه اوصاف جمال و جلال و ريشه اصلى معرفت الهى است تكيه مى‏كند، و بعد از آن روى علم و دانش او نسبت به غيب و شهود.
سپس روى رحمت عامه او كه همه خلايق را شامل مى‏شود «رحمن» و رحمت خاصه‏اش كه ويژه مؤمنان است «رحيم» تكيه شده، تا به انسان اميد بخشد. و او را در راه طولانى تكامل و سير الى اللّه كه در پيش دارد يارى دهد.
(آيه 23)- در اين آيه علاوه بر تأكيد روى مسأله توحيد هشت وصف ديگر ذكر كرده، مى‏فرمايد: «او خدائى است كه معبودى جز او نيست» (هو الله الذى لا اله الا هو).
«حاكم و مالك اصلى اوست» (الملك).
«از هر عيب منزه است» (القدوس).
«به كسى ستم نمى‏كند» و همه از ناحيه او در سلامتند (السلام).
سپس مى‏افزايد: او براى دوستانش «امنيت بخش است» (المؤمن).
او حافظ و نگاهدارنده و «مراقب (همه چيز) است» (المهيمن).
«او قدرتمندى شكست ناپذير است» (العزيز).
«كه با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مى‏كند» (الجبار).
سپس مى‏افزايد: «و شايسته عظمت است» و چيزى برتر و بالاتر از او نيست (المتكبر).
از آنجا كه عظمت و بزرگى تنها شايسته مقام خداست اين واژه به معنى ممدوحش تنها در باره او به كار مى‏رود و هر گاه در غير مورد او به كار رود به معنى مذموم است.
و در پايان آيه، بار ديگر روى مسأله توحيد كه سخن با آن آغاز شده بود تكيه كرده، مى‏فرمايد: «خداوند منزه است از آنچه شريك براى او قرار مى‏دهند» (سبحان الله عما يشركون).
برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 153
(آيه 24)- و در آخرين آيه سوره در تكميل اين صفات به شش وصف ديگر اشاره كرده، چنين مى‏فرمايد: «او خداوندى است خالق» (هو الله الخالق).
«آفريننده‏اى بى‏سابقه» (البارى).
«و صورتگرى» بى‏نظير (المصور).
و سپس از آنجا كه اوصاف خداوند منحصر به اين اوصاف نيست، بلكه اوصافش همچون ذاتش بى‏پايان است، مى‏افزايد: «براى او نامهاى نيك است» (له الاسماء الحسنى).
و به همين دليل از هرگونه عيب و نقص، منزه و مبراست، «و آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او مى‏گويند» و او را از هر عيب و نقصى پاك مى‏شمرند (يسبح له ما فى السماوات و الارض).
و سر انجام براى تأكيد بيشتر، روى موضوع نظام آفرينش به دو وصف ديگر از اوصافش كه يكى از آنها قبلا آمد، اشاره كرده، مى‏فرمايد: «و او عزيز و حكيم است» (و هو العزيز الحكيم).
اولى نشانه كمال قدرت او بر همه چيز، و غلبه بر هر مانع است، و دومى اشاره به علم و آگاهى از نظام آفرينش و تنظيم برنامه دقيق در امر خلقت و تدبير است.
و به اين ترتيب در مجموع اين آيات سه گانه علاوه بر مسأله توحيد- كه دو بار تكرار شده- هفده وصف از اوصاف خدا آمده است بدين ترتيب:
عالم الغيب و الشهاده- رحمان- رحيم- ملك- قدّوس- سلام- مؤمن- مهيمن- عزيز- جبّار- متكبّر- خالق- بارئ- مصوّر- حكيم- داراى اسماء الحسنى- كسى كه همه موجودات عالم تسبيح او مى‏گويند.
و به اين ترتيب، اين آيات دست پويندگان راه معرفت اللّه را گرفته منزل به منزل پيش مى‏برد، از ذات پاك او شروع مى‏كند، و بعد به عالم خلقت مى‏آورد، و باز در اين سير الى اللّه از مخلوق نيز به سوى خالق مى‏برد، قلب را مظهر اسماء و صفات الهى و مركز انوار ربانى مى‏كند و در لابلاى اين معارف و انوار، او را مى‏سازد برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 154
و تربيت مى‏نمايد شكوفه‏هاى تقوا را بر شاخسار وجودش ظاهر ساخته و لايق قرب جوارش مى‏كند.
آيات آخر اين سوره آياتى است فوق العاده با عظمت و الهام بخش در حديثى از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «هر كس آخر سوره حشر را بخواند، گناهان گذشته و آينده او بخشوده مى‏شود»!

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 08:19:00 ب.ظ ]





راه‌های جذب جوانان به مسجد و نماز جماعت

جایگاه والای مسجد و اهمیت حضور در آن و شركت در جماعات بر اساس آموزه‌های دینی، منابع و مستندات قرآنی و روایی بر كسی پوشیده نیست، علیرغم اهمیت مسأله، در ارتباط با حضور در مساجد و جماعات در گروه های سنی مختلف از جمله جوانان و نوجوانان با دو گروه مواجه هستیم، گروهی كه اهل مسجد و جماعات هستند و در هر شرایطی حضور در جماعات و مساجد را بر خود وظیفه می‌دانند و گروهی كه متأسفانه در مساجد و جماعات به علل مختلف حضور نمی‌یابند.
حال با توجه به اینكه كلیه آموزه‌های دینی در ارتباط با حضور در مساجد و جماعات كه بر گرفته از كتاب الهی، روایات و سیره معصومین علیهم‌السلام است؛ با فطرت انسان‌ها هم‌سو بوده و مطابقت دارد، بنابراین شكی نیست كه می‌توان با به كارگیری روش‌ها و راه‌های متناسب، بخش اعظمی از جوانان و نوجوانان مسلمان جامعه اسلامی را به این امر مهم جذب كرد.
اهمیت حضور درمسجد و نمازهای جماعت بر اساس احادیث و روایات «حضور در مساجد و عبادت در خانه خدا افزون بر آن كه خود توفیقی بزرگ و كمالی ارزشمند نیز است، كمالات روحی دیگری را نیز در پی دارد، رحمت خاص خداوند، آمرزش الهی، بهشت برین، همنشینی و همدمی با فرشتگان الهی از آن جمله است»(نوبهار، 375ص 14).
امام خمینی (ره) در این ارتباط فرمایش حكیمانه و متدبرانه‌ای دارند، ایشان می‌فرمایند «به نماز و مساجد اهمیت دهید كه پرونده‌های دادگستری مال بی‌نمازهاست و نمازخوان‌های واقعی در دادگستری پرونده ندارند، شیطان‌ها از مساجد و نماز می‌ترسند، آنها می‌خواهند، از نماز جلوگیری كنند و بعد از خالی كردن سنگرها حمله كنند» (به نقل از صحیفه نور،جلد18).
براساس آیه 43 سوره بقره كه می‌فرماید «نماز را به پا دارید و زكات دهید و با ركوع كنندگان ركوع كنید»، می‌بینیم كه قرآن امر به جماعت می‌كند و در بسیاری از متون و منابع دینی و روایی نیز وقتی از اهمیت نماز صحبت می‌شود، منظور نماز جماعت است، درواقع «اصل تشریع نمازهای یومیه به جماعت بوده و فرادی رخصت است»(طالقانی به نقل از رهبری ، 1380، ص 154).
دراهمیت و ارزش نماز همین بس كه رسول خدا(ص) می‌فرمایند «یك نماز جماعت، بهتراز چهل سال نماز فرادی درخانه است»(مستدرك الوسائل به نقل از شیرازی ،1377ص 77).
یا در روایتی دیگر امام رضاعلیه‌السلام می‌فرمایند «ثواب هر ركعت نماز جماعت نسبت به فرادی برابر با دو هزار ركعت است»(تحف العقول، به نقل از رهبری، 1380ص 161).
همچنین در مورد حضور در مساجد می‌بینیم كه در عصر پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم مسجد از مركزیت دینی، عبادی، علمی و فرهنگی برخوردار بوده و همین وضعیت را در زمان امام باقر علیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام باز می‌بینیم، در همین راستا است كه پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌فرمایند «هر كس برای تعلیم یا تعلم وارد مسجد شود، همچون مجاهد در راه خداست» (به نقل از رهبری،1380،ص 240).
می‌بینیم كه آیه 114 سوره بقره بازدارندگان از احیاء مساجد را ستم كارترین مردم معرفی می‌كند، ضمن اینكه «مهمترین شاخصه احیاء مساجد، در حضور گسترده و فشرده آحاد مردم مسلمان در مسجد تجلی می‌یابد» (همان منبع،ص 7) .
پس با این حساب حضور در مسجد و نیز تلاش برای اینكه دیگران نیز در مسجد حضور یابند، مساوی با احیا و آباد كردن مساجد و خانه خداست.

ویژگی‌های جوانان
دوره نوجوانی و جوانی یكی از حساس‌ترین دوره زندگانی انسان است و انسان در این دوره ویژگی‌های خاصی را دارا است از جمله عاطفی بودن، زود رنجی و به دلیل ناپختگی، كم تجربگی و احساسات شدید به طور طبیعی خطا پذیری بیشتر و از طرفی روحیه استقلال طلبی و ستیزه جویی زمینه چالش‌ها و تضادها را در میان این قشر و بزرگترها به وجود می‌آورد.
علیرغم این ویژگی‌ها اگر با جوانان با صداقت و احترام برخورد شود، به سهولت می‌توان در این دوره از حیات در عمق دل و صفای قلب او نفوذ كرد،

در همین راستا است كه «پیامبر اسلام (ص) فرمودند «بر شما باد جوانان! كه قلب آنان رقیق‌تر و آماده پذیرش خیر است، وقتی خداوند مرا برای بشارت و انذار مردم مبعوث كرد، سالخورده‌ها با من مخالفت كردند، اما جوانان با من پیمان بستند» (به نقل از محجه البیضاء، جلد 3)،

«این فرمایش رسول اكرم (ص) نشان دهنده تربیت پذیری و الگو پذیری جوانان و فطری بودن پیام آن پیامبر گرامی است».(ابطحی، 1376،ص100).
همچنین است كه «حضرت علی علیه‌السلام به فرزندش امام حسن علیه‌السلام می‌فرماید «فرزندم! حسن جانم، قلب نوجوانان چون زمینی خالی از بذر است ( كه آماده و مستعد پذیرش هر بذری است)، آنچه در آن بریزی می‌پذیرد، حسن جانم! من به ادب و تربیت تو پیش از سخت شدن قلبت و مشغول گشتن عقلت به چیزی مبادرت ورزیدم و به تربیت تو پرداختم» ( به نقل از موسوی راد ، 1380، ص 197).
«شهید بهشتی نیز با تبیین ویژگی‌های جوانان و نوجوانان از قبیل حق‌گرایی، حق‌دوستی، حق‌پرستی، خیر دوستی، عدل دوستی، این ویژ‍گی‌ها را در اغلب جوانان بیشتر از سایر اقشار دانسته است و آن را زمینه مساعد خدادادی برای بهره‌برداری شایسته می‌داند و بی توجهی به آن را تیره بختی می‌نامد»(به نقل از دلبری، 1387،ص 16).
ملاحظه می‌شود كه فرمایشات حضرات معصومین علیهم‌السلام، بزرگان و صاحب نظران ضمن اینكه برای ما بسیار راهگشا و نوید بخش است، از طرفی وظیفه و مسؤلیت ما را دو چندان می‌كند و ما را به این باور می‌رساند كه حقیقتاً می‌توان در جذب جوانان به مسجد و جماعات بهتر از وضع موجود عمل كرد.

راه‌های جذب جوانان به مسجد و جماعت:
بی‌تردید برای جذب جوانان و حضور آنها در مسجد و جماعات هم موانع مختلف و هم راه كارهای مختلفی متصور است كه این موانع و همچنین راه كارها می‌توانند جنبه‌های فردی، خانوادگی و محیطی داشته باشند، در این بخش آن قسمت از مواردی كه بیشتر جنبه علمی و كاربردی دارد، مورد بحث قرار می‌گیرد:

1- علل عدم حضور در مسجد و جماعات و ضرورت تبیین فلسفه و اسرار نماز و جماعات
برای عدم حضور در جماعات و مسجد علل گوناگون است، بعضی واقعاً عذر دارند و دلیل‌شان پذیرفتنی است، ولی بسیاری از موارد بهانه‌هایی پوچ، بیشتر نیست، از جمله: غفلت از پاداش‌های نماز جماعت، بی‌رغبتی به جهت بدرفتاری برخی نمازگزاران در مسجد، همفكر نبودن با امام جماعت از نظر دیدگاه سیاسی، عیب‌های احتمالی بستگان و نزدیكان امام جماعت، طول كشیدن نماز جماعت، رفتار متولیان و دست اندركاران مسجد و…(قرائتی،1377،ص 222-221).
علاوه بر موارد مذكور كه بیشتر در مورد نمازخوان‌ها است، در مورد آن‌هایی كه نماز نمی‌خوانند و به تبع آن در مسجد و جماعات نیز حاضر نمی‌شوند، می‌توان به نتیجه تحقیقی اشاره كرد كه بر اساس آن «بیش از 50% كسانی كه مورد پرسش قرار گرفته‌اند كه چرا نماز نمی‌خوانید؟

پاسخ داده‌اند كه خدا به نماز ما نیازی ندارد» ( به نقل از محمدی عراقی، 1376، ص 68)، اگر این تحقیق صحیح باشد، به ما یك چراغ راهنما می‌دهد و آن اینكه روی فلسفه نماز یا اسرار نماز بیشتر كار كنیم.(همان منبع).
در همین راستا مقام معظم رهبری می‌فرمایند «برای تبیین ژرفای نماز و معرفی رازها و زیبایی‌های آن، دست به تلاش پیگیر و همه جانبه زده شود» (پیام به اجلاس ششم، 1376، ص6)، در حدیثی پیامبر اكرم (ص) می‌فرمایند «اگر مردم ارزش اذان گفتن و شركت در نماز جماعت را می دانستند، برای این كار قرعه كشی می‌كردند» (بحار الانوار ،ج 88 به نقل از جعفری، 1388، ص 73).
متأسفانه بسیاری از جوانان ما با این ارزش‌ها كه پیامبر گرامی اسلام می‌فرمایند، آشنا نیستند، بنابراین یكی از وظایف و مسؤلیت‌های عمده در این راستا آشنا سازی جوانانی است كه مسجدی نیستند، با ارزش‌ها و اسرار و فلسفه نماز، نماز جماعت و حضور در مسجد می‌باشد، مطمئناً راه آن سخنرانی در مسجد نیست، بلكه باید پیام‌ها در این زمینه در جا‌ها موقعیت‌هایی جلوه‌گر شود كه جوانانی كه اهل نماز جماعت و مسجد نیستند، حضور دارند.

2- عامل بهداشت ونظافت مساجد
امیرالمؤمنین علیه‌السلام به استاندار خود می‌فرماید «افضل اوقات را برای نماز قرار بده»، حال اگر افضل اوقات برای نماز است، افضل جاها هم باید برای نماز باشد (به نقل از قرائتی، 1370،ص 48)، یكی از مشكلاتی كه برای جذب مردم به مراكز اقامه نماز داریم، كمی نظافت است؛ نظافت امروز و در دنیای امروزی یكی از عوامل جذب جوان‌ها است، این جز نماز هم نیست، ولی چیزی و رای احكام نماز است، ما نباید فقط در حد طهارت و مسأله فقهی به این بپردازیم؛ یعنی خیلی ظاهر بینی است كه طهارت را با همان فرمول‌های فقهی بپذیریم و هر چه آلودگی و میكروب و چیزهای دیگری است كه مردم را متنفر می‌كند، همه را ندیده بگیریم، من فكر می‌كنم، یكی از چیزهایی كه قشر تحصیل كرده، قشر به اصطلاح متجدد و قشر جوان را از این جاها دور كرده، این است كه فضا، متناسب با این شرایط نیست. (هاشمی رفسنجانی، 1376، ص19).
از آنجایی كه طبع جوانان پاك، زیبا دوست و پر نشاط می‌باشد، لذا به مكان‌های پاكیزه، زیبا، جذاب و دلپذیر بیشتر گرایش پیدا می‌كند، بنابراین برای جذب آنان به مساجد باید این مكان‌ها را آراسته و پاكیزه ساخت، فرش‌های مسجد تمیز و پاكیزه بوده، روشنایی در حد مطلوب و مسجد همواره معطر و خوشبو باشد و نمازگزاران با لباس پاكیزه و بوی خوش وارد مسجد شوند.(انصاری راد، 1388).

3- جاذبه برای حضور زنان در مساجد
زنان بخش عظیمی از جامعه را تشكیل می‌دهند، حضور آنان در مسجد، فرصت مناسبی برای بهره‌گیری معنوی از این جایگاه مقدس و آشنایی با معارف اسلامی است، بلكه برای برخی از آنان این تنها فرصت است (نوبهار ، 1375، ص 44).
با این وجود یكی از مسائلی كه در مساجد هست، عدم جاذبه به خصوص در شبستان خانم‌ها است، متأسفانه محل اجتماع خانم‌ها هم از نظر كمی و هم از نظر كیفی، جاذبه لازم را ندارند و گاهی هم دافعه دارند، از نظر نور، تهویه، فرش، مسیر رفت و آمد و غیره معمولاً قسمت خانم‌ها به مراتب بدتر از آقایان است، با توجه به اینكه خانم‌ها اغلب همراه فرزندانشان وارد مسجد می‌شوند و اگر برخورد این فرزندان با مسجد مطلوب و خوشایند باشد، اثر مثبت بر روی آن‌ها خواهد داشت و اگر مطلوب و خوشایند نبود اثر بد (زعفرانی، 1376، ص 197).
همچنین دختران و بانوان جوان به مراتب بیشتر تحت تأثیر میزان مطلوب یا نامطلوب بودن قسمت مربوط به خانم‌ها در مساجد هستند، مطمئناً حضور دختران و بانوان در مساجد در جذب برادران آن‌ها و همسران آن‌ها در آینده به مساجد نقش به سزایی خواهد داشت، علیرغم نقش زنان در مسائل تربیتی و تأثیری كه برای حضور برادران و همسران جوان خود در مساجد می‌توانند، داشته باشند، متأسفانه می‌بینیم در مساجد هنوز محل استقرار خانم‌ها حتی به اندازه محل آقایان از جذابیت، راحتی و مطلوبیت برخوردار نیست.

4- نقش امام جماعت
در میان تمام كسانی كه به گونه‌ای در اداره امور مسجد دخالت دارند، امام جماعت دارای نقشی ممتاز و ویژه است، طوری‌كه صلاحیت‌ها، شایستگی‌ها، عملكرد، شخصیت و چگونگی برخورد او با جوانان به طور مستقیم بر مسجد و جذب افراد از جمله جوانان اثر می‌گذارد (نوبهار ، 1375، ص 83).
در ارتباط با عملكرد و نقش امام جماعت به موارد زیر می‌توان اشاره كرد:

الف) روابط و احترام میان امام جماعت و جوانان، نباید در چارچوبی خشك و رسمی باقی بماند و باید به روابط عاطفی بیانجامد؛ یعنی امام جماعت به عنوان یكی از دوستان جوانان به شمار رود، در این راستا لازم است همواره جوانان را همراهی كند، مشكلات آنان را یاری كند، موفقیت‌هایشان را به آنان تبریك بگوید، از ناراحتی و غم‌هایشان ابراز تأسف كند، همچنین علاوه بر ارتباط حضوری، برقراری ارتباط كتبی نیز میان جوانان و امام جماعت مفید است.

ب) امام جماعت باید وقت كافی برای جوانان بگذارد، «تجربه نشان داده است كه امام جماعت‌هایی كه وقت می‌گذارند، می‌توانند در ترویج فرهنگ نماز موفق باشند و كسانی كه صرفاً می‌خواهند یك نماز را اقامه كنند و بلافاصله از خوابگاه دانشجویی خارج شوند، این امكان پذیر نیست» ( قمی ، 1380، ص 67).
«پیامبر اسلام (ص) بسیاری از اوقات پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب در مسجد می‌ماندند، بخشی از این وقت صرف پاسخگویی به پرسش‌های دینی و حتی تعبیر كتاب‌هایی كه مسلمانان دیده بودند، می شد» ( نوبهار، 1375،ص 31).

ج) «مردم باید پذیرای امام جماعت باشند، امام جماعت تحمیلی جایز نیست» (محسن قرائتی ،1370، ص72 )، اگر امام جماعت را دوست نداشته باشید، تأثیر ندارد، غیر از امامت كه یك منصبی است ولایی، در پیش نمازی رضاالقوم هم وجود دارد، سر آمد مسأله محبت است، مردم باید امام جماعت را بپذیرند و دوستش داشته باشند (تقی قرائتی ، 1380، صص 99-98).

د) «امام جماعت باید مراعات حال مردم را در نماز جماعت بكند، كسانی كه در نماز جماعت شركت می‌كنند، از گروه‌ها و اصناف مختلف تشكیل‌ می‌شوند و هر كدام دارای حوصله و ظرفیت مخصوصی هستند كه رعایت و اهتمام به آن برای امام جماعت لازم است» (ابوالقاسمی، 1378،ص 68)، این امر از طرف پیامبر اكرم (ص)، حضرت علی(ع)، امام صادق(ع) مورد توصیه و تأكید قرار گرفته است (جعفری، 1388، صص 94-93؛ نوبهار ، 1375،صص 91-84؛ قرائتی، 1370، ص 73-72).

ه) امام جماعت باید فردی برخوردار از تقوا، فضیلت‌های اخلاقی و مراتب علمی باشد، پیامبر اكرم (ص) می‌فرماید «امام جماعت هر گروه، سفیر آن‌ها به سوی خداست، پس فاضل‌ترین افرادتان را مقدم دارید » (وسایل الشیعه به نقل از جعفری، 1388، ص 92).
همچنین «امام جماعت باید بیش از دیگران مراعات رفتار خود را بكند» ( قرائتی ، 1370، ص 74) و به زیور عدالت آراسته باشد.

و) علاوه بر موارد مذكور امام جماعت شایسته است، خوش تیپ، خوش سواد، خوش بیان باشد ( قرائتی، 1370 ،ص 5)، مواظب نظافت دهان و دندان و احیاناً بوی بد دهان خود بوده، در كلیه امورات مربوط به مسجد نظم و انظباط را مراعات كند و توانایی دوست شدن با جوانان و كنار آمدن با آن ها را داشته باشد (انصاری راد ، 1388). برای عموم مردم به ویژه جوانان دعا كند و دارای صفات بردباری ، بخشش، آسان گیری ، مواسات بوده (ابوالقاسمی ، 1378، ص 82-72) و از همه مهم آنچه را كه می‌گوید خود و اهل خانواده‌اش عمل كنند.

5- روش و شیوه‌های تبلیغ و دعوت
مبلغ و دعوت كننده باید مؤمن به آن چیزی باشد كه دیگران را بدان دعوت می‌كند، دل او به آن چه می‌گوید، باید آرام باشد، دل می‌تواند دل را هدایت كند، دعوت و تبلیغ ما هنگامی مؤثر است كه نشأت گرفته از درون باشد و این، نیاز به ایمانی دارد كه در جان آدمی ریشه دوانده ست، بنابراین این یك هشدار است، برای دست اندركاران این امر كه اگر باوری راستین عامل حركتشان نباشد، نخواهند توانست در دیگران نفوذ كنند (قائمی ، 1375، ص 27). امام صادق علیه‌السلام نیز ضرورت مطابقت قول و فعل عالمان و واعظان را این گونه بیان فرموده است «اگر عالم و دانشمند به علم خود عمل نكند، موعظه و اندرز او از دل‌ها می‌لغزد، آن چنان كه باران از روی سنگ صاف و نشیب‌های لغزنده كوه صفا لغزان است» (كافی، جلد 1، به نقل از دلبری ، 1387، ص 8)، بنابراین مهمترین گام در تأثیر گذاری دعوت كننده و مبلغ مطابقت گفتار با كردار وی است.
حال باید دقت شود كه مؤثرترین روش تبلیغی و تربیتی كدام است؟ «در تربیت چند چیز شرط است، یكی مشافهه و چشم به چشم بودن و نكته بعدی محبت و تقدس » (تقی قرائتی ، 1380، ص 98)، توجه به این امر لازم است كه «هدف ما آن‌هایی هستند كه نماز نمی‌خوانند و یا به مسجد نمی‌روند و می‌خواهیم به نماز و مسجد دعوتشان كنیم، برای آن‌ها باید برنامه داشته باشیم و یكی از برنامه‌های مهم ارتباط مستقیم است و افرادی كه مؤمن به نماز و علاقه‌مند به توسعه فرهنگ نماز و مسجد هستند، می‌توانند بهترین سرباز این جبهه و میدان باشند» ( افشار ، 1376، ص 155).
بنابراین در این زمینه می‌پذیریم كه «تربیت باید نفس به نفس باشد، جوان به جوان، جوان‌های نماز خوان و مسجدی می‌توانند جوان‌های دیگر را جذب مسجد بكنند و همسالان خودشان را به پای نماز بیاورند» ( فقیهی، 1376، ص 165)، البته لازم است امام جماعت مساجد، متولیان امور مساجد، تبلیغات اسلامی و غیره آموزش‌ها و توصیه‌های لازم و ضروری را به جوانان نمازخوان و مسجد ارایه دهند، در همین راستا قرائتی (1386،ص5 ) نیز مسأله گفت‌وگوی چهره به چهره را مهم می‌داند و توصیه می‌كند كه مدیران مدارس امر به معروف را تن به تن انجام دهند، روزی یكی دو تا از بچه‌ها را دعوت كنند و خصوصی با آنها حرف بزنند، گفتگوی هر مدیری با یك یا دو دانش آموز در مدرسه، تأثیرش خیلی بیشتر از صحبت‌های عمومی است.

6- وظیفه و نقش نمازگزاران و اهالی مسجد
اهل نماز و مسجد كه بدون هیچ تبلیغی و بدون هیچ انتظاری حضور درمسجد و نماز جماعت را وظیفه الهی و شرعی خود می‌دانند و در هر شرایطی این سنگر مقدس را خالی نمی‌گذارند، اغلب انسان‌های مؤمن و ارزشمند هستند، در عین حال برای این افراد وظایف و مسؤلیت‌هایی متوجه است كه در نوبت خود توجه و رعایت آن‌ها تأثیر بسزایی در جذب جوانان دیگر به مسجد و جماعات خواهدداشت، از جمله:

الف) طبق فرمایش حاج آقا قرائتی ( 1370، ص 53) « نسبت به نماز یك غیرتی داشته باشیم؛ یعنی وقتی دیدیم مسجد خلوت است، فشار خون ما بالا بیاید»، در این موقع است كه دغدغه فكری خواهیم داشت و به عنوان یك امر مهم به فكر راهكار و اقدام عملی خواهیم بود.

ب) در محیط‌های جمعی از زخم زبان زدن، به شوخی گرفتن و تمسخر به شدت اجتناب شود (مرحوم ابوترابی، 1370،ص 37)، این مسائل به ویژه به جهت حساسیت نوجوان و جوان بسیار مهم و تأثیرگذار خواهد بود.

ج) طبق توضیح المسائل همه مراجع مستحب است، كسی كه به مسجد می‌رود و لباس پاكیزه و قیمتی بپوشد و خود را خوش بو كند ( به نقل از ابرقوی، 1385،ص 138)، در ارتباط با پاكیزگی، نظافت و خوشبویی نمازگزار هنگام حضورش در مسجد آیات، روایات و سیره زیادی داریم كه به چند مورد اشاره می‌شود:

- در آیه 31 سوره اعراف قرآن می‌فرماید «هنگام حضور در مساجد زینت‌هایتان را به خود بگیرید».
- حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام رادیدند، وقتی كه برای نماز بر می‌خیزد، بهترین لباس‌هایش را می‌پوشد، علتش را سوال كردند، فرمود «همانا خداوند متعال زیبایی را دوست دارد، پس خود را به پروردگارم می آرایم» (نقل از رهبری، 1380،ص 108).
- پیامبر اكرم (ص) فرمودند«خداوند خوشبوست و بوی خوش را دوست دارد» (نهج الفصاحه به نقل از همان منبع،132).
- از حضرت امام رضا علیه‌السلام نقل شده است كه جای حضرت امام صادق علیه‌السلام در مسجد از بوی عطر و اثر سجده حضرت شناخته می‌شد(همان منبع)، حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند «دو ركعت نماز با عطر بهتراست، از هفتاد ركعت از كسی كه عطر نزده باشد» (مكارم الاخلاق به نقل از رهبری،ص134).
- روایت داریم نماز با مسواك برابر هفتاد ركعت نمازی است كه فرد مسواك نزند.
همه موارد مذكور نشانگر اهمیت نظافت و بهداشت فردی نمازگزار است، طوری كه هنگام صحبت كردن دهان نمازگزار نباید بوی بد بدهد، لباس نمازگزار نباید چركی و بدبو باشد، پای نمازگزار بوی بد ندهد؛ یعنی در یك كلام علاوه بر زیبایی درون ،زیبایی بیرونی نیز مراعات شود، مطمئناً همه این موارد در نگرش افراد به ویژه جوانان و نوجوانان به مسجد و مسجدی‌ها و جذب آنها به مسجد و جماعات مؤثر خواهد بود.

د- بزرگان ، هیئت امنا و دست اندركاران مساجد كه خود اهل نماز و مسجد هستند و دوست دارند، افراد بیشتری در مساجد حضور یابند، با توجه به ویژگی‌ها و واقعیات دوران نوجوانی و جوانی از واكنش‌های تند و افراطی بپرهیزند، چه بسا یك برخورد ناسنجیده وناصواب برای همیشه جوانی را از مساجد و عرصه تربیت دینی دور گرداند، باجوانان، نوجوانان و كودكان درمسجد و عرصه‌دینی با سعه‌صدر بیشتری رفتار شود.

و- مطابقت گفتار و عمل نمازگزاران و متولیان امورمساجد، یكی از پیامدهای تضاد در گفتار و رفتار مبلغان و متولیان امور مساجد، ایجاد تنفر دربین جوانان است، بسیار اتفاق افتاده وقتی از جوانی پرسیده می‌شود، چرا به مسجد نمی‌روی؟ می‌گوید، فلان مسجدی نماز جماعتش ترك نمی‌شود، ولی در عمل فلان كار را انجام می‌دهد، هر چند این امر توجیهی برای عدم حضور فرد در مسجد و نماز جماعت نمی‌شود، اما چه بخواهیم یا نخواهیم این اتفاق می‌افتد و اثر خودش را می‌گذارد.

ر- بین مسجد محل و مدرسه ارتباط ایجاد شود، در این راستا متولیان امور مسجد و مدیران مدارس تعامل داشته باشند، اگر می‌خواهند، شاگرد را تشویق كنند، بین دو نماز تشویق كنند، طوری كه بچه‌ها از مسجد خاطرات خوش داشته باشند و مسجد را منحصر به سوگواری و عزاداری فرض نكنند، (قرائتی ،1386،ص6) همچنین واگذاری بخشی از كار ستادهای نماز جمعه، به دانش آموزان دبیرستانی و بگویند كه مثلاً فلان دبیرستان، این هفته مهمان شما هستیم (قرائتی،1370،ص55).
آنچه در بالا در مورد نقش و مسئولیت نمازگزاران و مسجدی‌ها بیان شد، در راستای این فرمایش مقام معظم رهبری است كه می‌فرمایند «اقامه نماز چیزی فراتر از گزاردن نماز است»؛ یعنی فقط همین نیست كه كسی خود به عمل نماز قیام كند، بلكه این نیز هست كه در جهت و سمت نماز، به راه افتد و دیگران را نیز به راه اندازد (به نقل از رجالی تهرانی ،1375، ص4).
همچنین در مورد توصیه لقمان به فرزند خود كه قرآن اشاره دارد، می‌فرماید «ای فرزندم! نماز را بر پا دار»، در این جمله منظور از بر پا داشتن یكی امر شخصی است و مقصود دیگر احیای نماز در جامعه است ( همان منبع ،ص22)، بنابراین به عنوان یك فرد مسجدی و اهل نماز مسئولیت و وظایفی در جذب دیگران به ویژه جوانان به مسجد و نماز جماعت به عهده ماست كه باید نسبت به آن اهتمام داشته باشیم.

7- تعیین و احیای دیگر كاركردهای مسجد
مطمئناً این امر در جذب جوانان و نوجوانان مؤثر خواهدبود، بررسی‌ها نشان می‌دهد كه مساجدی كه برای نوجوانان و جوانان محلی برای فعالیت‌های ورزشی، فرهنگی، آموزشی و غیره هستند، درجذب جوانان بسیار موفق بوده‌اند، در این راستا می‌توان انواع كلاس‌های تقویتی و آموزشی را با همكاری دبیرانی كه خود اهل مسجد و نماز بوده و علاقمند به احیای نماز و مسجد هستند، استفاده كرد و با مبالغی كم و یا حتی بعضاً رایگان اقدام به تشكیل كلاس كرد، همچنین برای این كار از دانشجویانی كه خود مسجدی هستند و یا سایر تخصص‌های اهالی مسجد می‌توان استفاده كرد.

8- ارائه الگو برای جذب جوانان و نوجوانان به نماز و مسجد
ارائه الگو یكی از مؤثرترین راهكارها می‌تواند باشد، به ویژه نوجوانان و جوانانی كه اهل مسجد نیستند، چه ما بخواهیم یا نخواهیم، برای‌شان قهرمانان ورزشی به ویژه فوتبال، هنرپیشه‌ها و غیره بیشتر مهم بوده و جنبه الگویی دارند، بنابراین وظیفه صدا وسیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تربیت بدنی است كه ضمن ایجاد فضاهای مناسب این الگوهای ورزشی ویا هنری را در هنگام نماز خواندن و شركت در جماعات و حضور در مسجد، حضوری و یا از طریق تلویزیون ببینند، البته در وضعیت و موقعیت عینی نه فیلم‌ها و نمایش‌ها. متأسفانه جوانان و نوجوانان جامعه ما این الگوها را اغلب نمازخوان و اهل مسجد نمی‌شناسند و مسئولین كشور اسلامی با دست خود چنین الگوهایی را در اختیار جوانان قرار می‌دهند كه در این مورد ضروری است كه فكر جدی و اساسی صورت بگیرد، همچنین نشان دادن زندگی، سخنان و اظهارات افراد علمی، ورزشی و هنری موفق كه اهل نماز و مسجد بوده و هستند، جز مواردی است كه در نگرش و گرایش جوانان به حضور در مسجد و جماعات مؤثر خواهد بود.

9- عدم انحصاری كردن امورات و فعالیت‌های مسجد
در آیه 18 سوره جن می‌خوانیم كه می‌فرماید «مساجد مخصوص خداوند عالمیان است»، بر این اساس مسجد مال شخص یا اشخاص و یا گروه خاصی نیست و نباید باشد، متأسفانه در تعداد بیشتری از مساجد نهادهای جانبی و ضمیمه مسجد كه محل جذب نوجوانان و جوانان هر محله می‌تواند باشد؛ از جمله كانون‌ها، پایگاه مقاومت مسجد و یا فعالیت درخود مسجد به صورت انحصاری بوده و عده كمی كه خیلی هم علاقه‌مندند، مایلند كه در اختیار خودشان باشد.
درحالی كه بسیاری از نوجوانان و جوانان كه مایل به حضور در این مكان‌ها هستند و از آن طریق هم مطمئناً جذب مسجد و جماعات خواهند شد، به علت عدم اطلاع رسانی درست و یا نامشخص بودن زمان فعالیت، زمان باز بودن مكان، عدم آشنایی با افراد و مسئولین پایگاه و كانون، عدم اطلاع از شرایط و نحوه عضویت نمی‌توانند مراجعه كرده و عضو شوند، لذا لازم است یك اطلاعیه دائمی در این مكان‌ها موجود باشد، با این مضمون كه مثلاً پایگاه فلان عضو جدید می‌پذیرد، مدارك و شرایط عضویت و زمان مراجعه فلان است، مطمئناً این اقدام تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان محله را كه مایل به عضویت و فعالیت هستند، ولی نمی‌دانند چگونه باید اقدام كنند، جذب خواهد شد.

10- بیان ترجمه زبان دعاها و اذكار
دعاها و اذكار كه در مساجد، مراسمات و صدا وسیما قرائت می‌شود و دارای معارف و نكات بسیار متعالی و تاثیر گذار هستند ،برای اغلب شنوندگان به ویژه جوانان و نوجوان این سؤال مطرح است كه چرا یك سری عبارات را به زبان عربی می‌خوانیم، در حالی كه نمی‌دانیم كه مخاطب ما كیست، یا اگر اجمالاً می‌دانیم، مخاطب ما خداوند است، نمی‌دانیم به او چه می‌گوییم یا چه چیزی از او درخواست می‌كنیم، لذا برای رفع شبهه و ابهام به همراه دعاها، ترجمه آنها نیز به زبان روان و خالی از هر گونه پیچیدگی ارائه شود تا ارتباط بین خواننده دعا و مخاطب او، یعنی خداوند محكم‌تر شود، تجربه نشان داده در مراسمات شب احیاء، وقتی ترجمه روان این دعاها گفته می‌شود چقدر در جوانانی كه بخش اعظم مسجد را تشكیل می‌دهند، تاثیر می‌گذارد.

نتیجه‌گیری
اهمیت و ارزش حضور در مسجد و نمازهای جماعت بر اساس آیات الهی، روایات و سیره معصومین(ع) بركسی پوشیده نیست، از طرفی جذب جوانان به این امر مهم دركشور اسلامی مساله جدی و از دغدغه‌های متولیان امر می‌باشد، ویژگی‌های دوره جوانی ایجاب می‌كند كه راهكارهای متناسبی جهت جذب آنها به مسجد و جماعات استفاده شود، در این راستا موارد زیر قابل طرح است:
1- بهانه‌های مختلفی برای عدم حضور درمساجد مطرح می‌شود كه پیشنهاد شد، باید جوانان را با فلسفه، اسرار و ارزش جماعات و حضور در مساجد آشنا كرد كه طبق فرمایش پیامبر اسلام (ص) اگر افراد ارزش حضور در جماعات را بدانند، برای شركت در آن قرعه كشی می‌كنند.
2- بهداشت و نظافت مساجد به عنوان عامل دیگری برای جذب جوانان مطرح است، روشن است كه جوانان به ویژه تحصیلكرده‌ها چقدر به امر بهداشت و تمیزی اهمیت می‌دهند.
3- ایجاد جاذبه برای حضور زنان در مساجد به عنوان نیمی از افراد جامعه و عوامل مؤثر در تربیت افراد جامعه، متأ‌سفانه محل استقرار بانوان در مساجد در مقایسه با آقایان از وضعیت نامناسبی بر خوردار است .
4- نقش امام جماعت به عنوان یكی از اركان و عوامل تاثیر گذار در امورات مسجد و همچنین جذب و نگهداری جوانان است كه در این زمینه ایجاد ارتباط عاطفی، گذاشتن وقت كافی برای امور جوانان، مورد پذیرش مردم و جوانان بودن، داشتن تقوا و فضایل اخلاقی و عدالت، رعایت نظافت و تمیزی، نظم و انضباط داشتن، بردباری، آسان گیری و عمل به گفته ها مواردی هستند كه رعایت آن از طرف امام جماعت در جذب جوانان موثر است .
5- در روش و شیوه‌های تبلیغ، داشتن ایمان قلبی، عامل بودن و نیز روش ارتباط مستقیم نفس با نفس و جذب همسالان توسط جوان مسجدی مؤثر است.
6- از وظیفه و نقش نمازگزاران و اهالی مسجد می‌توان به داشتن غیرت نسبت به نماز، رعایت حرمت اشخاص، بهداشت و نظافت لباس، بدن و دهان، پرهیز از تندی و افراط در برخورد با نوجوانان و جوانان، مطابقت گفتار و عمل متولیان امور مساجد، ایجاد ارتباط بین مدرسه و مسجد و به طور كل احیای مسجد و جماعات اشاره كرد.
7- احیای كاركردهای مختلف مسجد از جمله آموزش، فعالیت‌های ورزشی، فرهنگی، هنری و…
8- ارائه الگو برای جوانانی كه در جماعات و مسجد حضور نمی‌یابند از طریق صدا و سیما، رسانه‌های جمعی از قهرمانان ورزشی، هنرمندان و اهل علم در حال نماز خواندن و حضور در مساجد.
9- عدم انحصاری كردن امورات و فعالیت‌های مسجد و پایگاه مقاومت و كانون‌های مساجد و رفع موانع حضور و عضویت جوانان و نوجوانان علاقمند محله‌ها در این نهادها.
10- ارائه و بیان ترجمه دعاها و اذكار به زبان روان جهت آشنایی جوانان و نوجوانان با معارف و پیام‌های دلنشین و تاثیر گذار این دعاها.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 06:16:00 ب.ظ ]




بیانات مهم رهبر معظم انقلاب درباره انتخابات :

شیطان اکبر، امریکا و صهیونیزم است نه رقیب جناحی و انتخاباتی

رهبر معظم انقلاب اسلامی در ششمین روز از سفر به استان خراسان شمالی، عصر امروز (دوشنبه) در جمع هزاران نفر از بسیجیان استان، تأکید کردند: بسیج، کلیدی طلایی و هدیه خداوند به ملت ایران است و همچنانکه تاکنون گره های فراوانی را باز کرده، در آینده نیز پیش برنده مسائل مهم و مورد نیاز کشور و جامعه خواهد بود.

حضرت آیت الله خامنه ای، “بسیج” را از جمله تجربه های موفق و مهم نظام بر شمردند و با اشاره به ضرورت مطالعه و تعمق مستمر در ویژگی های این تجربه ی درس آموز افزودند: بسیج، پدیده بی نظیری است که در یک معنا، قبل از پیروزی انقلاب، در حضور ایثارگرانه مردم و “حرکت عظیم، انقلابی و بسیجی ملت” متجلی شد و نهضت اسلامی را به پیروزی رساند.

ایشان، بسیج را در معنای رایج آن، همزاد انقلاب خواندند و افزودند: البته در دو انقلاب بزرگ دیگرِ چند قرن اخیر، یعنی انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی سابق نیز مردم حضور انبوه داشتند اما بسیج ملت ایران دارای خصوصیات منحصر بفردی بوده است.

رهبر انقلاب حرکت سازمان یافته را از جمله این خصوصیات دانستند و خاطر نشان کردند: “سازماندهی” بسیج کمک کرد که این حرکت عظیم مردمی راه را گم نکند و از انحراف و کج روی مصون بماند.

ایشان “ایمان و عمل بر اساس تکلیف” را از دیگر خصوصیات مهم بسیج برشمردند و خاطرنشان کردند: حضور مردم در انقلاب های دیگر، عمدتا متکی بر احساسات بود و به همین علت در بسیار از مسائل به خطا و تقابل کشیده شد اما ایمان عمیق بسیج، باعث شد این “حرکتِ توده ایِ سازمان یافته” ضمن برخورداری از احساسات بشری، در صراط مستقیم حق حرکت کند.

رهبر انقلاب حضور همه قشرهای مردم در بسیج را دیگر خصوصیت بارز و منحصر بفرد این حرکت خواندند.

ایشان خاطر نشان کردند: شهری و روستایی، نوجوان و پیرمرد، زن و مرد، تحصیلکرده و غیر تحصیلکرده، استاد، دانشجو، نویسنده، شاعر، متخصص، کارگر، صنعتگر، پزشک، مخترع و همه و همه قشرهای مردم در این مجموعه عظیم، شگفت آور و پر رمز و راز حضوری موثر دارند.

“پا به رکاب بودن” ، سومین خصوصیتی بود که رهبر برای بسیج برشمردند.

ایشان به استناد حضور بسیج در همه صحنه های سی و سه سال افزودند: با گذشت زمان، بر چهره نسل اول بسیجیان، گَرد پیری نشسته است اما پدیده استثنایی بسیج به برکت حضور پی در پی نسل های نوظهور، همچنان جوان و پر نشاط و کارگشا به حیات طیبه خود ادامه میدهد.

حضرت آیت الله خامنه ای برای تبیین بهتر اهمیت بسیج در سرنوشت کشور و ملت، همه را به تأمل و تدبر در این واقعیت دعوت کردند که چرا کسانی که حرف و عملشان بر اساس رادیو رژیم صهیونیستی تنظیم میشود در درجه اول علیه بسیج شعار میدهند؟

ایشان خاطر نشان کردند: کسانی که آینده موفق و سرافراز این ملت و جمهوری اسلامی را برنمی تابند تلاش میکنند کلید طلایی دستیابی به این آینده روشن یعنی “بسیج” ، را در چشم ملت کوچک کنند اما به برکت فهم و هوشیاری مردم، موفق نخواهند شد.

رهبر انقلاب مطالعه در خصوصیات بسیج و تلاش برای تبدیل این ویژگی ها به فکر و فرهنگ جامعه را ضروری دانستند و در عین حال خطاب به بسیجیان خاطر نشان کردند: حضور در بسیج افتخار است اما به شرط اینکه صلاحیتهای حضور در بسیج، حفظ و تقویت شود.

ایشان خودسازی مستمر را از جمله نیازهای یک بسیجی برشمردند و افزودند: تقوا، دوری از گناه و توجه و تضرع به درگاه احدیت، از جمله ویژگی های ضروری بسیجیان است که باعث ارتقاء تواناییهای روحی، “نورانیت درون و برون"، افزایش صبر و استقامت و شکوفایی “ابتکار و جوشش درونی” میشود.

حضرت آیت الله خامنه ای ایثار و از خود گذشتگی را ویژگی دیگری خواندند که بسیجیان باید آن را در خود تقویت کنند.

رهبر انقلاب همچنین بصیرت را خصوصیت بسیار مهم و ضروری برشمردند که بسیجیان و همه مردم به آن نیازمندند.

ایشان بصیرت را “تشخیص خط و نقطه درگیری با دشمن” دانستند و تأکید کردند: برخی، نقطه درگیری با دشمن را اشتباه میگیرند و توپخانه خود را به سمت آن نقطه بکار می اندازند در حالیکه دوست در آنجا قرار دارد نه دشمن.

رهبر انقلاب از همین زاویه وارد بحث انتخابات شدند و در انتقاد از برخی رفتارها و گفتارها افزودند: برخی رقیب انتخاباتی خود را شیطان اکبر به حساب می آورند در حالیکه شیطان اکبر، امریکا و صهیونیزم است نه رقیب جناحی و انتخاباتی.

ایشان افزودند: در حالیکه عناصر انتخاباتی، ادعای اسلام میکنند و در خدمت اسلام و انقلابند برخی طرفداران آنها چرا و به چه مناسبت، طرف مقابل را شیطان میدانند؟

حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید مجدد بر ضرورت تشخیص صحیح “خط و نقطه درگیری با دشمن” افزودند: البته گاهی ممکن است یک فرد در لباس خودی باشد اما حرف های دشمن را تکرار کند، این فرد را باید نصیحت کرد و اگر نصیحت موثر واقع نشد باید با او حد و مرز و خط فاصل تعریف کرد.

ایشان خطاب به اینگونه افراد خاطر نشان کردند: شما که با همان نگاه و احساسات رژیم صهیونیستی ولو با ادبیات دیگر جلوی جمهوری اسلامی می ایستید و با همان منطق امریکا با نظام اسلامی عمل می کنید پس چه فرقی با رژیم صهیونیستی و امریکا دارید؟

رهبر انقلاب با انتقاد از افراط و تفریط در تشخیص دوست و دشمن گفتند: عده ای از این طرف می افتند و با دشمن هم، معامله و دوستی می کنند و عده ای دیگر از آن طرف می افتند و با اندک اختلافی، دوست را دشمن تصور می کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای در همین زمینه افزودند: البته ممکن است اختلافات، عمیق و بزرگ هم باشد اما در هیچ حال نباید دوست را به جای دشمن گرفت.

ایشان در بخش پایانی سخنانشان با اشاره به انتخابات سال آینده، چند مسئله مهم را در باب انتخابات بیان کردند.

رهبر انقلاب با رد کامل ورود زود هنگام برخی به عرصه انتخابات تأکید کردند: انتخابات نزدیک نیست ولی برخی از همین حالا وارد این عرصه می شوند که اصلا این مسئله را تأیید نمی کنم زیرا هر چیز باید در جای خود و وقت خود انجام شود.

حضرت آیت الله خامنه ای سه نکته را بعنوان نظر، فکر و آرزوی خود در انتخابات بیان کردند: نکته اول مشارکت عظیم مردم در انتخابات.

ایشان در این زمینه تأکید کردند: شرکت عظیم مردم در انتخابات مصون کننده است و از هم اکنون تمام تلاش دست اندرکاران باید بر این مسئله مهم متمرکز شود که حضور مردم، در انتخابات خرداد 92 ، حضوری گسترده باشد.

رهبر انقلاب، رقم خوردن نتیجه انتخابات به صرفه و صلاح انقلاب و ایران را دومین نکته مورد نظر خود در باب انتخابات اعلام کردند و افزودند: باید همه از خدا بخواهند و چشمان خود را نیز باز کنند تا نتیجه انتخابات، گزینشی خوب و همراه با صلاح انقلاب و کشور باشد.

ایشان خاطر نشان کردند: البته معنای این مسئله این نیست که اگر کسی، فردی را نپسندید با او بداخلاقی و برخورد تند کند.

رهبر انقلاب افزودند: کسانی که خود را صالح و دارای اهلیت میدانند در موقع لازم وارد عرصه شوند و مردم هم آنها را حقیقتا با معیارها بسنجند و برای انتخاب فرد مورد نظر خود تلاش کنند.

ایشان با اشاره به اینکه در آینده نیز مسائلی را درباره انتخابات بیان خواهند کرد بعنوان سومین نکته افزودند: انتخابات مایه آبرو و افتخار کشور است و همه مراقب باشند که این مسئله مایه بی آبرویی نشود.

ایشان با اشاره به ایستادگی ملت در مقابل فتنه سال 88 خاطر نشان کردند: عده ای سعی کردند آن انتخابات را مظهر اختلاف وانمود و جنجال سیاسی طبیعی انتخابات را به فتنه تبدیل کنند که البته ملت در مقابل آن ایستاد و هر وقت هم شبیه آن اتفاق بیفتد ملت در مقابل آن خواهد ایستاد.

حضرت آیت الله خامنه ای همچنین سلامت انتخابات را مسئله ای اساسی و مهم دانستند و افزودند: در همه دولتها از جمله در شرایط کنونی فرض ما بر این بوده است که مسئولان با وجدان الهی وارد می شوند و انتخابات سالم است، البته لازم است مراقبت های گوناگون از جهات مختلف برای سالم بودن انتخابات صورت گیرد.

رهبر انقلاب در پایان تأکید کردند: از خداوند مسألت می کنیم این آزمایش را هم برای ملت ایران مبارک گرداند.

آیا تحریمها اثری ندارند؟

سابقه تحریمها در حکومت جمهوری اسلامی آنقدر به سابقه حکومت نزدیک است که تو گویی تحریمها در ذات حکومت جمهوری اسلامی نهفته اند.ناظر بیرونی با رهگیری تحریمهای ریز و درشت غرب چنین درخواهد یافت که ذات جمهوری اسلامی با تحریم شدن همراه بوده و هست. نوشتار پیش رو در پی نگاهی گذار برعلل تحریمهای غرب بر علیه ایران ، بررسی چگونگی برخورد حکومت گران در تعامل با مردم در زمینه تحریمها می باشد.

الف ) علل تحریمها
در زمینه علت تحریمها سخنان و نظرات بسیاری وجود دارد. در این زمینه نظرات مختلفی ممکن است وجود داشته باشد که به شرح زیر به نقد کشیده می شوند

۱- چرا عدم توقف غنی سازی علت تحریمها نیست؟
در نگاه اول بیان می شود که علت تحریمهای غرب بر علیه ایران عدم توقف غنی سازی از سوی ایران است چرا که غرب خود بر این موضوع اصرار دارد.این موضوع به دلایلی نمی تواند درست و یا لااقل کافی باشد . اگر این طور است چرا ایران قبل از غنی سازی و بحث های هسته ای نیز با قوانین تحریمی مانند قانون داماتو مواجه بود.ایران از آغاز انقلاب اسلامی دچار تحریمهای غرب بوده و با کارشکنی های آنها مواجه شده است. به عنوان مثال چرا نیروگاه اتمی بوشهر که مراحل نهایی نزدیک شده بود قبل از هر واکنشی از سوی انقلاب اسلامی در زمینه تکمیل کار با توقف مواجه شده و بسیاری از قراردادهای حساس ایران در همان روزهای اول به ورطه لغو دچار کشتند؟

از بحث گذشته نگر در زمینه تحریمها بگذریم باید این سوال را داشته باشیم که اگر دلیل تحریمهای غرب غنی سازی است ، آیا با توقف غنی سازی تحریمها متوقف خواهند شد؟ غربیان خود در مذاکرات هسته ای بارها پاسخ منفی در این زمینه داده و می دهند. و چون روز روشن است که اگر ما غنی سازی را متوقف کنیم آنها بهانه ای دیگر برای تحریمهای آینده خود خواهند یافت بهانه هایی مثل برد موشک ها ، قدرت نظامی ، حقوق بشر ، آزادی مذهب و بیان . اینها همه بهانه هایی بوده اند که در دوره ای از زمان رنگ قدرت به خود گرفته و چون پتکی بر سر حکوکت جمهوری اسلامی قرار گرفته و بر اساس آن ما همواره تحت تحریم بوده و خواهیم بود. از همین روست که کوتاه آمدن در زمینه غنی سازی نه تنها در دراز مدت ( نه کوتاه مدت ) دردی را از ایران دوا نخواهد کرد بلکه آنها را در خواسته های آینده خود جری تر و انگیزه مند تر خواهد نمود و این روند همان مخدوش نمودن بارز استقلالی است که جامعه ایران برای دست یابی به آن انقلاب کرد و گردن نهادن به آن همان روش شاهان وحشت زده قاجار است.

۲- چرا دشمنی با اسرائیل دلیل تحریمها نیست؟
عده دیگر برآنند تا دلیل تحریمها را دشمنی اسرائیل با ایران بندانند. به زعم آنها کاخ سفید و مراکز قدرت غرب در دست یهودیان صهیونیست بوده و فشار آنها موجب ایجاد تحریمها بر علیه ایران است. از این تخیلات که دلیل واضحی برای آن وجود ندارد بگذریم باید این سوال را مطرح نمود که آیا این فقط ایران است که با اسرائیل رابطه نداشته و دشمن او محسوب می شود؟اگر دلیل تحریمهای غرب فشارهای اسرائیل است چرا حکومت ناصر در مصر دچار تحریمها نبود؟حکومتی که بسیار عملیاتی تر از ما مقابل اسرائیل ایستاد و عملا با او جنگ کرد.آیا می اندیشیم که ایران تنها کشوری است که اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد و روابط دیپلماتیک با او ندارد؟آیا نگاهی به کشورهای شاه نشین عرب در این زمینه انداخته ایم؟اگر بر این تفکریم باید تجدید نظر کنیم چرا که بسیارند کشورهایی که اسرائیل را قبول نداشته و حتی غاصب می دانند و نمونه آن حکومت علی عبدالله صالح که اتفاقا ما آن را نوکر آمریکا می دانستیم.

کیست که تظاهرات مردمی ضد اسرائیل در زمان او در یمن را ببیند و سخنان او بر ضد اسرائیل را بشنود و او را مخالف اسرائیل نداند؟با کمی تحقیق می توان دریافت که کمکهای ارسالی عربستان و ترکیه به مردم فلسطین بسیار بیشتر از کمکهای ایران است اما چرا آنها مورد تحریم غرب قرار نمی گیرند؟ به زعم نگارنده اسرائیل تنها بازیچه ای در دست غرب بوده و به هیچ وجه جریان قدرت در غرب از سوی اسرائیل به سمت غرب نیست.

۳- عدم اطمینان غرب به ایران : دلایل و راهکارها
دلیل دیگری که ممکن است علت تحریمهای غرب شناخته شود ، عدم اطمینان غرب به ایران و حکومت جمهوری اسلامی است. با دقتی گذار می توان تا حدی این دلیل را مورد تایید قرار داد.غرب به هر دلیل از جمله زیاده خواهی هایی که برایش به عنوان یک سنت درآمده است به حکومت جاری ایران اعتماد ندارد. در هر تصمیمی که برای جهان و خاورمیانه کشیده می شود و غرب قطعا برای خود منافعی تدارک دیده با مخالفت حقیقت گرا ( ولی نه همیشه صرفا مصلحت گرای ) ایران مواجه می شود. نظام ایران با اصل حقیقت گرا . ایدئولوژیک استقلال و ظلم ستیزی خود همواره در مقابل زیاده خواهی های غرب ایستاده است . با این حال از این اصل درست جمهوری اسلامی که بگذریم گاهی بی تدبیری ها نیز بر این عدم اعتماد افزوده است.

حکایتی مانند تسخیر سفارت انگلستان در سال گذشته ، برخورد با یک تبعه دولت کانادا در زمان دولت آقای خاتمی و رفتارهای دیگر تصویری سر کش از ایران در ذهن غرب به جای گذاشته و غرور مادیگرا و قدرت طلب غرب را بی مورد تحت چالش قرار داده و بدین ترتیب غرب را نسبت به ایران بدبین کرده که هر رفتار ایران را از خوی سرکشی آن قلمداد می کنند. ای کاش حاکمان و خدمتگزاران ایران دریابند که ایجاد اعتماد در دشمنان بهتر از بهانه دادن بی دلیل و بی فایده به آنان است. خصوصا دشمنانی تا این حد قدرت طلب و منفعت گرا . ما می توانیم با رفتارهای درست دیپلماتیک جلوی بسیاری از این واقعیت ها را بگیریم. با این حال نمی توان این دلیل را نیز دلیل اصلی تحریمها دانست چرا که بعید است با رفتار اعتماد ساز باز هم آنها دست از سر ایران و حکومت جمهوری اسلامی بردارند

۴- وقتی ذات جمهوری اسلامی جاذب تحریمهای غرب است
دلیل دیگری که می توان برای تحریمها بر علیه ایران متصور شد همان ذات نظام جمهور اسلامی است.ذات حکومت فعلی ایران به گونه است که راهی برای مقابله با آن برای غرب باقی نمی ماند.جمهوری اسلامی در فلسفه و جهان بینی بر گرفته از اسلام خود راهی را جدای از دنیای لیبرالیست ، اومانیست ، مادیگرای ولذتگرای غرب طراحی کرده است. مشکل از آنجا آغاز می شود که یک راهی جدید پیش روی جهانیان باز شده است. غرب همواره کارهای ایران را رصد می کند چرا که نگران است این راه جدا بافته از غرب بتواند عملکرد مناسبی از خود بروز دهد که در این حالت تمامی جهان خواهند گفت پس راه دیگری هم برای سعادت وجود دارد که راه غرب نیست واین واقعیت است که لرزه بر اندام موجودیت و آینده و جهان بینی غرب می اندازد.جهانشمولی و زمان شمولی و حاکمیت پایان تاریخ غرب با پیشرفتها و موفقیتهای جمهوری اسلامی زیر سوال می رود و برای همین نباید این راه بتواند پیروز شود. اگر در علم اول شویم راه را برای آن خواهند بست ، اگر در اقتصاد موفق شویم راه را می بندند و اگر در هرچه شتاب بگیریم جلوی آن باید گرفته شود و این دلیل اصلی تحریمهاست.در این حالت تحریمها هنگامی لغو می شوند جمهوری اسلامی از ادعای خود دست کشیده و یا لااقل با استهلاک تدریجی تغییر ماهیت دهد. همان اتفاقی که برای نظام مائویستی چین و یا کمونیست غرب افتاد. در این نگرش مردم ایران باید بدانند راه انتخاب شده شان مشکل دارد و باید از آن دست بکشند. ایجاد بحران کارآمدی در ذهن ایرانیان در مرحله اول و در ذهن جهانیان دلیل تحریمهاست.که ای ایرانیان و جهانیان بدانید راه همان راه ماست

ب) در تحریمها با مردم چگونه رفتار کنیم
۱- واقعیات را همانگونه که هست بگوییم
ایراد بزرگی که در هنگام ایجاد تحریمها وجود دارد کتمان واقعیات توسط رسانه ها و حاکمان است. بسیاری از اخبار مربوط به تحریمها به مردم گفته نمی شود تا مردم خود را آماده کرده تا با واقعیات روبرو شوند. چرا رسانه های ایران اعلام نمی کنند که کشور ما در حال حاضر کمتر از یک میلیون بشکه نفت و آن هم با زحمت می فروشد؟آیا اگر مردم این واقعیت و واقعیات مشابه را بدانند کمتر غرولند نکرده و با درک فشار همکاری خود را بیشتر نمی کنند.آیا نباید برای مردم شرح داد که تحریمها شدیدتر از زمان جنگ هستند ولی به این دلایل و برای آینده کشور باید ایستادگی کنیم؟آیا اگر ما واقعیات را به مردم نگوییم آنها از زبان رسانه های غرب و با شدت بیشتر نخواهند شنید؟ آیا اگر دلایل درست ما را مردم بشنوند مجاب نمی شوند که این به نفع نسلهای آینده است؟آیا مردم اگر بندانند که روزی هم در زمان دکتر مصدق چند سال تحریم شدیم و ایستادگی کریدم تا الان نفع آن را ببریم؟در همان زمان هم ترسوهایی بودند که در خیابان شعار” نون و پنیر و پونه - ما همه گشنمونه ” سر می دادند. باید به مردم توضیح داد فشار کوتاه مدت می توان به بهای آینده بهتر برای خودمان و نسلهای آینده تمام شود. فشاری که اگر در زمان فتحعلی شاه و ناصر الدین شاه و غیره تمام می شود الان دیگر ما در فشار نبودیم.

۲- بگوییم تحریمها واقعا اثر دارند
سیاست دیگری که در برخی رسانه ها و برخی مسئولین دیده می شود این است که بگویند تحریمها هیچ اثری ندارد و یا کمتر دارد. بله این برای روحیه دادن به مردم درست است .ولی آیا بهتر نیست بگویی تحریمها اثر دارند و خواهند داشت ولی ما باید به این دلایل تحمل کنیم؟آیا اگر بگوییم اثری ندارند مردم با دو برابر شدن نرخ کالا ها اثر آن را تشخیص نخواهند داد؟آیا این روش تنها به دروغ گو شدن ما و خیالباف بودن ما منجر نخواهد شد؟

۳- آب گل آلود برای ریاست جمهوری
به نظر می رسد برخی از اربابان سیاست با دور اندیشی ظاهری سیاسی خود می خواهند از نمد تحریمها نیز برای خود کلاهی بسازند. ایشان با کنمان واقعیات تحریم و سطح فشار و گفتن اینکه تحریمها اثر ندارند در پی این هستند که از آب گل آلود تحریم برای خود ماهی ریاست جمهوری بگیرند چون در پی گفتن این جمله و نگفتن واقعیات تقصیرها بر گردن دولت افتاده و لابد بی کفایتی این دولت دلیل نابسامانی هاست و لابد اینها که مخالفان دولت هستند از اول می دانستند اینطور می شود و مردم باید اینها را انتخاب کند. آیا این از بی انصافانه ترین روشها در سیاست نیست؟تجاهل خود و به جهل کشیدن مردم برای مقاصد سیاسی.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 06:07:00 ب.ظ ]





6 بهمن سالروز حماسه ی افتخارآفرین مردم غیور آمل

روز ششم بهمن ماه یادآور یک روز تاریخی در تقویم ایران اسلامی است .
یکی از مناطقی که کانون نا آرامی ها و تجاوز منافقین از خدا بی خبر شده بود، شهر عزیزمان آمل بود. در آن زمان بعضی از انقلابیون که اغلب کسبه و کارگر بودند، هدف ترور قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. منافقین کور دل از اواخر سال 1358 ه.ش جنگل های زیبای آمل را محلی برای اقدامات خرابکارانه و مبارزۀ مسلحانه علیه نه تنها شهر آمل، بلکه کل کشور در نظر گرفتند. جادۀ هراز که یکی از مهمترین راه های مواصلاتی تهران و شمال کشور محسوب می شد، نا آرام گشت. اتحادیه کمونیستهاى ایران که متشکل از مارکسیست- لنینیستهاى چپ بودند با ارزیابى موقعیتهاى جغرافیایى، جنگلهاى آمل را مناسب براى عملیات چریکى تشخیص دادند و در آنجا استقرار یافتند.
منافقین سنگ دل با جذب افراد فریب خورده و تجمع در جنگل ها در بهمن ماه سال 1360 به خیال خام خود زمینه را برای حمله به شهر آمل و تصرف آن آماده دیده بودند و بنابراین با یک گروه کمتر از صد نفری برای حملۀ به شهر در صبحگاه ششم بهمن ماه برنامه ریزی نمودند.

هدف از حمله:
هدف از این حمله تصرف شهر آمل به عنوان یکی از شهر های استراتژیک شمالی بود. با تصرف این شهر کنترل یکی از راه های مواصلاتی مهم تهران به شمال کشور قطع می شد و تحت کنترل منافقین قرار می گرفت. با توجه به دشت های وسیع و جنگل های فراوان، امکان برنامه ریزی برای حمله به شهرهای دیگر نیز وجود داشت.

تصور واهى اتحادیه بر این بود که به خاطر وضعیت اجتماعى منطقه آمل و بافت دهقانى جمعیّتِ اطراف آن، در صورت حمله به شهر، مقاومت پراکنده نیروهاى انقلاب بسرعت سرکوب مى‏شود.
به خیال باطل منافقین، با تصرف شهر آمل و تشکیل یک حکومت خود خوانده در آن، حمایت های مستکبرین جهان نیز کسب می شد و نکتۀ دیگر اینکه با تحلیل های نادرستی که کرده بودند، فکر می کردند، با تصرف مراکز حیاتی شهر، همۀ مردم به آن ها پیوسته و از آن ها حمایت خواهند کرد.
و در مراحل بعدی پس از قطع خطوط ارتباطى و تقویت نیروهاى مخالف داخل شهر، دیگر مناطق مازندران به تصرف نیروهاى اتحادیه درآمده و پس از آن آحاد مردم در یک زنجیره متشکل در سراسر ایران بپا مى‏خیزند و رژیم جمهورى اسلامى را ساقط مى‏کنند .

و اما روز ششم:
بالاخره صبح روز ششم بهمن ماه، یک روز سرد زمستانی فرا رسید. طبق برنامه ریزی صورت گرفته، منافقین ابتدا به مراکز حساس نظامی و تصمیم گیری نظیر سپاه، کمیته انقلاب اسلامی ( نیروی انتظامی فعلی)، ژاندارمری، فرمانداری، بخشداری و بنیاد شهید حمله کردند و این مراکز را تا روشن شدن صبح و آغاز بکار ادارات به تصرف خود در آوردند. بعضی از مناطق مهم شهر مثل دوازده پله، پلیس راه و سبزه میدان نیز در کنترل آن ها در آمد.
اما این یک روی سکه بود.
از همان ابتدای صبح وقتی ملت شجاع و انقلابی آمل و روستاهای اطراف از قضیه مطلع شدند، از خانه ها بیرون آمدند و نبرد مسلحانه و غییر مسلحانۀ خود را با یاغیان و گرگ صفتان منافق شروع کردند.
و با ساخت سنگرهای بیشمار، شهر آمل را برای همیشه به نام شهر«هزارسنگر»در قاموس انقلاب اسلامی ایران ثبت کردند.
میدان هزار سنگر آمل که در خیابان امام رضا (ع) به طرف بابل قرار دارد، در همان سال ها به همین دلیل نام گزاری شد.

همۀ شهر حالت تعطیلی و وضعیت نظامی به خود گرفته بود. این نامردمان به هرکسی که در شهر می دیدند، تیراندازی می کردند. درگیری میان نیروهای مردمی و منافقین در دم دمای ظهر به اوج خود رسید و تعداد زیادی از نیروها به شهادت رسیدند.
خیلی از زن ها نیز در کنار مردان در این حماسه نقش آفرینی کردند و یک شهید نیز تقدیم نمودند.
سهم روستائیان پاک دل در این میان سرنوشت ساز بود.
درگیری تا غروب همان روز ادامه داشت و نیروهای مردمی یکی پس از دیگری مراکز حساس شهر را که به تصرف منافقین درآمده بود، پس گرفتند و شهر در کنترل کامل ملت قرار گرفت.

در این واقعه
از مردم شریف آمل نیز چهل نفر به شهادت رسیدند؛
از کمونیستها نیز 34نفر کشته و چند تن زخمى و سى نفر دستگیر شدند و بقیه نیز با ذلت و خواری مجبور به فرار گردیدند.

در بازجویی هایی که از این نامردمان شد، می گفتند که به ما گوشت گرگ می دادند تا بی رحم و قسی القلب شویم؛ فکر می کردیم که مردم آمل با ما هستند ولی غافل گیر شدیم.

شکست عظیم منافقین و درس بزرگی که به آن ها داده شد، برای همیشه در تاریخ این مرز و بوم جاودانه گردید.

حماسۀ مردمی آمل باعث شد که با تودهنی که منافقین از خدابی خبر خوردند، برای همیشه بساطشان جمع شود و جنگل های سرسبز شمال و جادۀ زیبای هراز برای همیشه از وجودشان پاکسازی شود.

در آن روز حماسی مردم آمل ظرف مدت 10 ساعت چشم فتنه را از کاسه درآوردند و با سرکوب کردن منافقین، خاطره به یادماندنی از خود به یادگار گذاشتند.
در آن روز مردم آمل با اهدای چهل شهید به انقلاب ، توانستند همانند این آیه که میفرماید

« وَ وَعَدنا مُوسَی ثَلاثِینَ لَیلَه وَ اَتمَمنَاهَا بِعَشر… »

( و ما به موسی سی شب وعده دادیم و چون پایان یافت، ده شب دیگر به آن افزودیم تا آنکه زمان وعده به چهل شب کامل شد - سوره اعراف آیه 142 ) کار را تمام نمایند. و تقدیر چنین بود که حتما تعداد شهدا عدد 40شود، تااین تجلی اخلاص و شجاعت به اکمال برسد و انقلاب اسلامی را بیمه نماید.
و بی جهت نبود که حضرت امام خمینی رحمت الله علیه در وصیتنامه خود با عظمت از مردم آمل یاد کردند و اشاره داشتند که ما باید از شهر آمل و مردم آمل تشکر کنیم، دیدید که مردم آمل چه بر روز آنان آوردند و…

گرامی باد یاد و خاطره دلیرمردان حماسه خونین ششم بهمن سال 1360 آمل

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 06:05:00 ب.ظ ]




تعداد آیات: 200

مکی یا مدنی: مدنی
فضیلت سوره ال عمران
نام های دیگر سوره:استغفار، طیبه

روی ابی کعب عن رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم قال: من قرأ سورة آل عمران أعطی بکل آیة منها أماناً من حر جسر جهنم.

مجمع البیان ج2 ص7

«هر کس سوره آل عمران را قرائت کند به ازای هر آیه از آن ، امانی بر روی پل جهنم به او داده خواهد شد»

قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: من قرأ سورة آل عمران یوم الجمعة صلی الله علیه و ملائکته حتی تجب الشمس.

«هر کس سوره آل عمران را در روز جمعه قرائت نماید خداوند و فرشتگان تا غروب آفتاب بر او درود می فرستند»

مجمع البیان ج2 ص7

عن ابی عبدالله علیه السلام قال: من قرأ سورة البقرة و آل عمران جاءتا یوم القیامة تظلانه علی رأسه مثل الغمامتین أو مثل العباء تین.

البرهان ج3 ص2

امام صادق علیه السلام فرمودند: «هر کس سوره های بقره و آل عمران را قرائت نماید، در روز قیامت در حالی می آید که این دو سوره مانند دو تکه ابر بر سر او سایه افکنده اند.»

روی عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم انه قال: من قرأ هذه السورة أعطاه الله بکل حرف أماناً من حر جهنم…

البرهان ج3 ص2

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر فردی که سوره آل عمران را قرائت مند خداوند به تعداد هر حرف این سوره امانی از گرمای آتش جهنم به او عنایت می کند.

آثار و برکات سوره آل عمران

1) رفع تنگدستی

عن الصادق علیه السلام قال: إن کتبت بزعفران و علقت علی إمرأة ترید الحمل حملت باذن الله تعالی و إن علقها معسر یسر الله امره و رزقه الله تعالی.

البرهان ج3 ص2

امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر فرد تنگدست آن را همراه داشته باشد خداوند امرش را آسان کرده و روزی اش می دهد.

2) جهت سردرد

امام رضا علیه السلام برای درمان درد شقیقه فرمود بخواند[ِآیه 8 آل عمران]: « رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ »

مکارم الاخلاق ج2 ص 279

3) جهت درمان درد معده

هر کس با ایمان این آیه را «« رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ » بر خرما با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند و به کسی دهد که او را درد معده باشد تا بخورد شفا یابد.

خواص آیات قرآن کریم ص35

4) جهت آسان شدن وضع حمل:

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است: هر کس با ایمان سوره مبارکه آل عمران را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد چون زن حامله ای آن را با خود دارد وضع حمل بر او آسان می شود.

خواص آیات قرآن کریم ص34

5) رفع وسواس و افکار فاسد:

الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۶﴾

الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ ﴿۱۷﴾

شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۸﴾

هر کس با ایمان این آیات را بر شکر سفید با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند و آن را به شبنم که بر برگ درخت افتاده باشد حل کند و چهار روز متوالی ، هر روز از ان یک مثقال بخورد و در وقت غذا خوردن انجیر سفید بخورد وسواس و فکرهای فاسد از او زایل می شود و همه سختی ها بر او آسان می گردد.

خواص آیات قرآن کریم ص35

6) جهت برآورده شدن حاجت

در بعضی از تصانیف امام محمد غزالی مذکور است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر کس با ایمان را حاجتی باشد سر بر سجده نهد و آیات (26-27) سوره آل عمران را با نیت و توجه به خدا و معنی آن بخواند:

قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۶﴾

تُولِجُ اللَّيْلَ فِي الْنَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الَمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ (۲۷)

سپس این دعا را بخواند حاجتش به فضل خدا روا گردد:

یا الله یا الله یا الله انت الذی لا اله الا انت وحدکَ لا شریکَ لک، تَجَبَّرتَ مِن أن یکونَ لَکَ وَلَدٌ و تعالَیتَ عن أن یکونَ لکَ شریکٌ و تَعَظّمتَ عن أن یکون لکَ شبیهٌ و شُبهَةٌ و قهرتَ عن أن یکونَ لکَ ضدٌ و تکَرّمتَ من أن یکون لک وزیرٌ یا الله إقض حاجتی.

خواص آیات قرآن کریم ص35

7) ایمنی از شر ظالم

اگر کسی با ایمان آیات (122-126) را در نیمه شب جمعه بنویسد به شرطی که نویسنده با وضو باشد:

إِذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنكُمْ أَن تَفْشَلاَ وَاللّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۲۲﴾

وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۲۳﴾

إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُنزَلِينَ ﴿۱۲۴﴾

بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُسَوِّمِينَ ﴿۱۲۵﴾

وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿۱۲۶﴾

و چون نماز صبح بگذارد بنشیند تا وقت طلوع آفتاب و به ذکر و تسبیح مشغول شود چون آفتاب بلند شود دو رکعت نماز بگذارد و در ررکعت اول (فاتحه) و آیة الکرسی را با نیت خالص و توجه به معنی آن بخواند و در رکعت دوم سوره فاتحه و آیات(285-286 بقره):

« آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿۲۸۵﴾ لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۸۶﴾ »

را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند و چون سلام نماز دهد 7بار استغفار بگوید: استغفرالله ربی و اتوب الیه» و سپس 7 بار بگوید: حَسبی اللهُ لا اله الا هو علیه توَکّلتُ و هو ربُّ العرشُ العظیم.

سپس تجدید وضو کند و این آیات را نوشته با خود دارد اگر از ظالمی ترسد ترس او زایل شود و قوت قلب حاصل گردد.

خواص آیات قرآن کریم ص40

8) حل مشکلات سخت:

اگر کسی با ایمان را مهمّی سخت پیش آید40 روز و هر روز 40 نوبت بعد از نماز ضبح این آیه را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی ان بخواند مهم او کفایت می شود.

خواص آیات قرآن کریم ص42

9) جهت ناسازگاری زن

هر کس با ایمان آیه را « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۲۰۰﴾

به نان جو یا گندم با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد و به زن ناسازگار دهد ناسازگاری زن زایل شود.

خواص آیات قرآن کریم ص44

ختم آیه شریفه «قل اللهم»

1) علماء نوشته اند: با وضوی کامل دو رکعت نماز بخواند و رو به قبله با خاطر جمع قل اللهم را تا بغیر حساب، 40 بار بخواند چون فارغ شد بر کاغذی به خط خوب بنویسد: نجوم

و آن را به جای پاک بچسباند و هر روز 40 بار به آن بنگردد و « قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴿۲۶﴾ تُولِجُ اللَّيْلَ فِي الْنَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الَمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ (۲۷)

را بخواند و در آن حال چشم از حروف برندارد و با کسی سخن نگوید تا 40 روز و دو نماز «قل اللهم » را بخواند.

نماز قل اللهم دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد و توحید، 10 بار «قل اللهم… بغیر حساب» و در رکوع 10 بار بعد از رکوع 10بار، در سجده 10 بار، بعد از سجده 10 بار، و در سجده دوم و بعد از آن نیز هر یک 10 بار که جمعه 70 بار می شود و رکعت دیگر را نیز چنین به جا آورد و بعد از سلام در سجده بگوید: «رَبِّ أغفِر لی وَهَب لی مُلکاً لا یَنبَغی لِأحدٍ من بعدی إنّک انت الوهّاب » و حاجت را ازخدا بخواهد.

2) در هر رکعت بعد از حمد، 10 بار « قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

﴿۲۶﴾ تُولِجُ اللَّيْلَ فِي الْنَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الَمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۲۷﴾

را بخواند و بعد از سلام 10 بار بگوید: «یا ارحم الراحمین وَ انتَ خیرُ الرازقین» بعد 10 بار صلوات بفرستذ و سپس به سجده رود و بگوید: «ربنا اغفِرلنا وَأرحمنا وَهَب لَنا مُلکاً لا یَنبَغی لِأحدٍ من بعدی انّک انت الوهّاب»

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 06:04:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره الرحمن
الرحمن و نام دیگرش «آلاء» (1) پنجاه و پنجمین سوره قرآن است که مکی و 78 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده که فرمودند هر چیزی عروسی دارد و عروس قرآن سوره الرحمن است (2)
و در رویات دیگری آمده : هرکسی سوره الرحمن را قرائت کند خداوند به ضعف و ناتوانی او رحم می اورد و او توانایی ادای شکر نعمت های خدادادی را پیدا می کند(3)
امام صادق علیه السلام فرمودند: از قرائت سوره الرحمن و عمل به آن غافل نباشید زیرا این سوره در دل منافقان استقرار نمی یابد. در روز قیامت خداوند این سوره را به شکل انسانی در بهترین شکل و خوشترین بو وارد می کند تا اینکه در جایگاهی که نزدیکتر از آن وجود ندارد نزد خداوند می ایستد آنگاه خداوند می فرماید چه کسی در دنیا همواره تو را قرائت می کرد؟ سوره الرحمن در جواب می گوید ای پروردگارم فلان و فلان پس از آن چهره ایشان سفید و نورانی می شود خداوند به این گروه می فرماید هر کس را که دوست دارید شفاعت کنید آن گاه خداوند می فرماید به بهشت وارد شوید و هرجایی که دوست دارید سکونت گزینید(4)
از امام صادق علیه السلام نقل شده: هر کس سوره الرحمن را قرائت کند و همه جا پس از آیه «فبای الاء ربکما تکذبان» بگوید: «لابشیء من الائک رب اکذب» اگر در آن روز یا شب از دنیا برود شهید محسوب می شود(5)
از حضرت زهرا سلام الله علیها روایت شده است: قرائت کننده سوره الرحمن در ملکوت آسمانها و زمینها ساکن در بهشت فردوس خوانده می شود. (6)
آثار و برکات سوره
1)آسان شدن امور
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس این سوره را بنویسد و به خود همراه داشته باشد خداوند هر کار سختی را برای او آسان می کند. (7)
2) درمان درد چشم
امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر سوره الرحمن را بنویسند و همراه کسی که درد چشم دارد باشد، بهبود می یابد.(8)
3) بهبود بیماری طحال، قلب و…
مرحوم کفعمی در کتاب المصباح آورده است : اگر سوره الرحمن را بنویسند و بشویند و از آب آن بیاشامند برای بیماری طحال و دردها و بیماری های قلب مفید است و اگر نوشته آن را برای درد چشم و بیماری صرع به همراه داشته باشند بهبود میبخشد. (9)
4)آسان شدن وضع حمل
برای تسهیل وضع حمل آیه «سنفرغ لکم ایها الثقلان فبای الاء ربکما تکذبان» را بنویسند و بر پشت حامله ببندند بعد که فارغ شد آن را باز کنند. (10)

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره انبیاء

انبیاء بیست و یكمین سوره قرآن است كه مكی و 112 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از نبی مكرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمده است: «هر كه سوره انبیاء را قرائت نماید، خداوند از او حسابرسی آسانی نماید و همه پیامبرانی كه نام هایشان در قرآن یاد شده است در روز قیامت با او مصافحه كرده و بر او درود می فرستند.» (1)

امام جعفر صادق علیه السلام در این باره فرمودند: «اگر كسی سوره انبیاء را تلاوت كند مانند كسی است كه با همه پیامبران الهی در بهشت نعمت های خداوند مرافقت و همراهی كرده است و زندگی دنیایی در چشم مردم با هیبت و شكوه خواهد بود.»(2)

آثار و بركات سوره

1) دیدن خوابی خوش

از نبی مكرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده: اگر سوره انبیاء را بر پوست آهویی نوشته و هنگام خواب در كنار رختخواب خود قرار دهند در خواب چیزهای خوشایندی می بیند كه قلبش بواسطه آن شاد می شود.(3)

2) درمان بیخوابی

از امام صادق علیه السلام روایت شده: هر كس سوره انبیاء را بر پوست آهویی بنویسد و در كنار رختخواب خود قرار دهد و بخوابد تا وقتی این نوشته از آنجا برداشته نشود از خواب بیدار نمی شود و این دستور برای بیماران و كسانی كه به علت افكار یا ترس و بیماری نمی توانند شب بخوابند و بیداری می كشند مناسب است و به اذن خداوند خوب می شود.(4)

3) درمان درد ران

برای درمان « درد ران پا» امام علی علیه السلام فرموده اند: در ظرف بزرگی از آب گرم بنشیند و دستش را بر جایگاه درد بگذارد و آیه [30] سوره انبیاء را قرائت نماید. (5)

4) درمان بیماری درد معده

سعد بن سعد از امام كاظم علیه السلام روایت كرده است كه روزی ایشان به یكی از یارانشان كه از درد معده ناراحت بود فرمود: «مقداری آب بگیر و با این آیه كه می گویم تعویذ كن3 بار بگو: « یریدُ اللهُ بكُمُ الْیسْرَ وَ لا یریدُ بكُمُ الْعُسْرَ» و بعد آیه [30] سوره انبیاء را بخوان، سپس آن آب را بنوش و دستت را روی شكمت بكش، ان شاء الله بهبود خواهی یافت.(6)

5) آثار ذكر یونسیه[آیه 87]:

الف) برای آزادی از زندان؛

ب) برای برآمدن مهمات كلی و جزیی؛

ج) دور كردن دشمن؛

د) از بین بردن حزن و اندوه.

بخواند: « لا اله الا انت سبحانک انی كنت من الظالمین» و به هیچ عنوان كمتر نباشد.(7)

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 05:59:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره دخان
دخان؛ چهل و چهارمین سوره قران است که مکی و 95 آیه دارد.
در فضیلت سوره دخان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره دخان را در شب ها قرائت کند، خداوند گناهان گذشته اش را می آمرزد(1)
در روایت دیگری آمده است: هر کس در شب جمعه سوره دخان را قرائت کند بخشیده خواهد شد.(2)
همچنین از ایشان روایت شده که فرمودند: هر کس در شب یا روز جمعه سوره دخان را قرائت کند خداوند خانه ای در بهشت برای او بنا می کند. و کسی که در شب جمعه سوره دخان را قرائت می کند در حال صبح می کند که خداوند او را آمرزیده است و او را با حورالعین تزویج خواهد کرد(3)
امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس سوره دخان را در نمازهای واجب و نافله های خود بخواند خداوند وی را در روز قیامت در زمره ایمنان برانگیزاند و در سایه عرش خود جای دهد و حسابش را آسان کند و نامه عملش را به دست راستش دهد.(4)
آثار و برکات سوره
1) امان یافتن از شر جن
چون سوره دخان را بنویسی و بر طفل ببندی از شر جن و گزنده ها ایمن شود.(5)
2) جهت شکوه و هیبت نزد مردم
هر کس این سوره را بنویسد و با خود همراه داشته باشد در چشم مردم با هیبت باشد و هر کس آن را بشوید و از آن آب بنوشد از شر سخن چین در امان خواهد بود(6)
3) برآورده شدن حاجت
از امام صادق علیه السلام نقل شده: هر که 70 بار جهت مهمات این سوره را بخواند حاجتش روا گردد و نیز هر که این سوره را بنویسد و با خود دارد خلایق او را دوست دارند(7)
4) خلاصی از وسوسه های شیطانی
از پیامبر اکرم نقل شده است: اگر سوره دخان را بنویسد و به همراه داشته باشد از مکر و حیله های شیطان در امن است و اگر این نوشته را شب هنگام زیر سر خود بگذارد در خواب رویاهای شیرین و خوش می بیند و از اضطراب شبانه خلاص می شود…(8)
5) برطرف شدن درد سر
اگر این سوره را بنویسند و آب آن را بر کسی که درد سر دارد بنوشانند خوب می شود…(9)
6) جهت زیاد شدن سود و مال
اگر تاجر ها و کاسب ها نوشته این سوره را در محل کسب خود قرار دهند سود فراوان خواهند کرد و صاحب مال زیاد خواهند شد(10)

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 05:57:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره توحید

یکصد و دوازدهمین سوره قران کریم است که مکی و 4 ایه دارد. این سوره را «اخلاص، صمد، اساس، برائة، جمال، معرفت، مانع، نور، تفرید، تجرید، ولایت» (1) نیز می گویند.

این سوره از ارزشمندترین سوره های قرآن است که به قرائت و ارتباط با آن بسیار سفارش شده است و آثار و فواید بیشماری دارد.

امام باقر علیه السلام فرموده اند: سوره توحید برابر با یک سوم قران است. (2)

امام رضا علیه السلام نیز فرمودند: هر کس سوره توحید را بخواند و به ان ایمان داشته باشد توحید را شناخته است.(3)

رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم فرموده اند این سوره را زیاد بخوانید زیرا این سوره نور قرآن است. (4)

هم چنین از ایشان نقل شده است: هر کس سوره توحید را قرائت نماید با خواندن آیه اول، خداوند هزار نگاه به او می کند و با خواندن آیه دوم، خداوند هزار دعای او را مستجاب می کند و با آیه سوم هزار خواسته اش را به او می دهد و با آیه چهارم، هزار حاجت از حاجت های دنیا و آخرتش را روا می کند.(5)

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: هر کس سوره توحید و قدر را در روز یا شبش 100بار قرائت نماید خداوند پس از مرگش نوری در قبر او قرار می دهد و نوری در پیش و پس او قرار گرفته و او را تا بهشت همراهی می کند.(6)

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سه روز بر او بگذرد وسوره توحید را نخواند خوار شده و بند ایمان از او برداشته می شود و اگر در آن حال بمیرد در حال کفر مرده است.(7)

و نیز می فرمایند: هر که روزی بر او بگذرد و در نمازهای 5 گانه اش سوره توحید را نخواند به او گفته می شود تو از نمازگزاران نیستی.(8)

قرائت این سوره در بسیاری از مکان ها و زمان ها مانند پس از نماز صبح، بعد از هر نماز واجب، هنگام خواب و… سفارش شده است.

آثار و برکات سوره

1) شفا دهندگی

در این باره در سخنی از امام باقر علیه السلام آمده است: هر کس سوره حمد و سوره توحید او را شفا ندهد هیچ چیز دیگری او را شفا نخواهد داد همه بیماری ها با این دو سوره درمان می شود.(9)

2) درمان تب

هر کس که حضرت زهرا سلام الله و فرزندانش را دوست دارد و دچار بیماری تب شود سوره توحید را 1000 بار بخواند آنگاه خداوند را به حق فاطمه قسم دهد که شفا خواهد گرفت.(10)

3) درد چشم

از امام صادق علیه السلام نقل شده است: هر کس این سوره را بر درد چشم بخوانند به قدرت خداوند دردش آرام می گیرد.(11)

4) درد دندان

از امام باقر علیه السلام نقل شده: هر گاه احساس درد دندان کردی سوره حمد و توحید را بخوان در حالی که دست خود را بر موضع درد گذاشته ای و پس از ان ایه 88 سوره نمل را قرائت کن دردش ارام می گیرد.(12)

5) امنیت

امنیت خواهی و پرهیز از خطرات و حوادث ناگوار از خواسته های اولیه و همیشگی انسان هاست و مردم از هر گونه حادثه و بدی ای که زندگی آرام و بی دردسر آنها را دچار تشویش و گرفتاری کند مخالفند و در پی دستاویز هایی برای امان جویی از این ناگواری ها هستند. سوره توحید از این دستاویزهای محکم الهی است که به وسیله آن می توان خود را در آغوش امیت الهی قرار داد . مواردی که به امنیت جویی از سوره توحید سفارش شده است از این قرار است:

الف: هنگام سفر

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس که می خواهد به سفری برود دو طرف چهارچوب در را بگیرد و 11 بار توحید را قرائت نماید خداوند پاسبان او خواهد بود تا به منزلش بازگردد.(13)

ب: هنگام خروج از خانه

امام صادق علیه السلام می فرماید: هر کس هنگام خرج از منزل 10 مرتبه سوره توحید را بخواند هموراه در حفظ و حراست خداوند است تا به خانه بازگردد.(14)

ج: وارد شدن بر حاکم یا قدرتمند

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر وقت بر حاکم یا ستمگری وارد شوی در حالی که به او نگاه می کنی سوره توحید را سه مرتبه بخوان و دست چپت را مشت کن و برا این حال باشد تا از نزد او بیرون می روی.(15)

امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: هر کس پیش از رفتن به نزد قدرتمند و زورگویی سوره توحید را قرائت کند خداوند به واسطه آن مانع زیان دیدن او می شود.(16)

د: هنگام خواب

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: هر کس هنگام خوابش سوره توحید را قرائت نماید خداوند50 فرشته را مأمور حراست و نگهبانی او قرار می دهد.(17)

6) رفع فقر و تنگدستی

از امیر المؤمنین علیه السلام روایت شده است: هر وقت وارد منزل می شوید سوره تحید را بخوانید زیرا این کار فقر را از بین می برد. (18)

7) بخشش گناهان

قرائت سوره توحید از عوامل پاک شدن گناهان است . رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرموده اند: هر کس در شب یا روز جمعه ، 200 مرتبه سوره توحید را در نماز 4 رکعتی (2تا دو رکعت) بخواند یعنی درهر رکعت بعد از حمد 50 بار توحید را بخواند گناهانش بخشیده می شود هر چند به اندازه دریا باشد. (19)

در فقه الرضا امده است: هر کس سوره توحید را 21 بار بخواند خداوند قصری در بهشت برای او بنا می کند و هر کس 41 بارقرائت کند خداوند همه گناهانش از گذشته و اینده را می آمرزد.(20)

امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: هر کس این سوره را در هنگام خواب بخواند خداوند گناهان 50 سال گذشته اش را می بخشد. (21)

8) استجابت دعا

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در بیان شرایط یک نماز فرمودند: در رکعت اول پس از حمد توحید را بخواند زیرا دعای پس از آن مستجاب می شود و بدین وسیله دعای قنوت آن نیز مستجاب می گردد.(22)

9) امان از گناه

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: هر کس نماز صبح را بر پا دارد و پس از نماز در جایش بنشیند و سوره توحید را 11 مرتبه قبل از طلوع خورشید قرائت کند آن روز مرتکب گناه نمی شود هر چند شیطان به سوی او طمع کند. (23)

10) برکت

ایجاد برکت در عمر، زندگی ، کار ، مطالعه،… از عوامل موفقیت در این کارهاست. عوامل بسیاری برای انسان ایجاد برکت می کنند و اسباب زیادی مانع برکت هستند. قرائت سوره توحید از عوامل ایجاد برکت است.

در سخن امام باقر علیه السلام آمده است: هر کس سوره توحید را یک بار بخواند مایه ایجاد برکت بر او می شود و هر کس این سوره را دو بار بخواند بر او و خانواده اش برکت داده می شود و اگر آن را سه بار قرائت نماید به او و خانواده و همسایگانش برکت داده می شود. (24)

ختومات مجرب

• از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: در روز 5شنبه چهار رکعت نماز بجای آورد یعنی در هر دو رکعت یک سلام و به این شکل عمل کند:

1- رکعت اول: سوره حمد و توحید 11 مرتبه

2- رکعت دوم: سوره حمد و توحید 21 مرتبه

3- رکعت سوم: سوره حمد و 31 مرتبه نوحید

4- رکعت چهارم: سوره حمد و 41 مرتبه توحید را بخواند و بعد از فارغ شدن از نماز، 51 مرتبه توحید را بخواند و 51 مرتبه صلوات بفرستد و پس از آن به سجده رود و در سجده 100 مرتبه بگوید: «یا الله یا الله» بعد از آن دعا کند به آنچه می خواهد می رسد.

پیامبر فرمودند: کسی که این نماز را بجا آورد و از خداوند بخواهد که کوه ها از همدیگر زوال پیدا کنند خواهد شد یا نزول باران را بخواهد خواهد شد و اینکه حجابی میان او و پروردگار نخواهد بود و اینکه خداوند هر آینه غضب خواهد کرد به کسی که این نماز را به جای آورد و حاجت خود را نخواهد.(25)

• ختم «الله الصمد» در شب جمعه 41 هزار بار بسیار مجرب است.

• جهت توانگری: در 3 شب جمعه هر شبش دو رکعت نماز بگذارد و در هر رکعت 10 مرتبه سوره حمد و 11 مرتبه سوره توحید را بخواند و بعد از سلام 100 مرتبه صلوات بفرستد.(26)

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 05:55:00 ب.ظ ]




سوره حمد

تعداد آیات: 7 آیه

مکی یا مدنی: مکی

نام های دیگر سوره: فاتحة الکتاب، ام الکتاب، ام القرآن، سبع المثانی، وافیه، شافیه، کافیه، صلوة، حمد، …

فضائل سوره حمد

عن امیر المومنین علیه السلام عن الرسول صلی الله علیه واله و سلم ان الله تعالی قال لی یامحمد «و لقد اتیناک سبعا من المثانی و القران العظیم» .فافرد الامتنان علی بفاتحه الکتاب و جعلها بازاء القران و ان فاتحه الکتاب اشرف ما فی کنوز العرش. وان الله عز و جل خص محمدا و شرفه بها و لم یشرک معه فیها احدا من انبیاءه ما خلا سلیمان فانه اعطاه منها « بسم الله الرحمن الرحیم» حکی عن بلقیس حین قالت «انی القی الی کتاب کریم انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم.» الا فمن قراها معتقدا لموالاة محمد و اله الطیبین. منقادا لامرها مومنا بظاهرها و باطنها.اعطاه الله بکل حرف منها افضل من الدنیا و ما فیها و من اصناف اموالها و خیراتها.ومن استمع الی قاری یقرأها کان له قدر ما للقاری . فلیستکثر احدکم من هذا الخیر المعرض لکم فانه غنیمه لا یذهبن اوانه فتبقی فی قلوبکم الحسرة.

امیرالمومنین علیه السلام فرمود: از پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که فرمود: به تحقیق خدای متعال به من گفته: ای محمد به تو هفت آیه از مثانی و قرآن عظیم داده ایم. پس فاتحه الکتاب را جدا کرد و بر من منت گذاشت آن را در برابر قرآن عظیم قرار داد». و به تحقیق فاتحه الکتاب بهترین چیزی است که در گنج های عرش است و خدای عزوجل این سوره را به طور اختصاصی به محمد داد و بدین سبب او را با عزت کرد و هیچ یک از پیغمبرانش را با او در این فضیلت شریک نکرده ست به جز سلیمان که خدای تعالی به او «بسم الله الرحمن الرحیم» را از فاتحه الکتاب داده است و از بلقیس حکایت کرده که گفت: به درستی که نوشته ای عزیز و گرامی از سلیمان به من رسیده است و نوشته این است که هر کس «بسم الله الرحمن الرحیم» را بخواند و به محمد و دوستی اهل بیت او اعتقادداشته باشد و ایمان قلبی و ظاهری به ایشان داشته باشد خداوند به ازای هر حرفی که از آن سوره پاداش و ثوابی بهتز از دنیا و انچه از مال ها و خوبی ها در آن است به او می دهد و کسی که به صوت خواننده این سوره گوش دهد ثوابش مانند کسی است که این سوره را می خواند پس هر یک از شما باید بسیار کوشش کند تا ین ثواب و پاداش را به دست آورد که غنیمیتی است که نباید از آن گذشت تا حسرت و افسوس آن بماند.

تفسیر البرهان ج1 ص104

عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم: فضل السورة الحمد کفضل حملة العرض، من قرأها اعطاه الله ثواب حملة العرش.

مستدرک الوسائل ج4 ص330

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود.

قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم: من قرأها فاتحة الکتاب اعطاه الله من الاجر بعدد کل کتب انزل من السماء قرأها و ثوابها.

الاختصاص ص39

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هرکس سوره حمد را قرائت کند خداوند به عدد خواندن تمام کتابهایی که از آسمان نازل شده به او ثواب و پاداش عنایت می فرماید.

عن ابن عباس قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: فاتحة الکتاب تعدل ثلث القران.

مستدرک الوسائل ج4 ص331

ابن عباس از پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله وسلم» نقل کرده است که: سوره حمد دو سوم قرآن کریم است.

عن رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم انه قال: لو ان فاتحة الکتاب وضعت فی کفة المیزان و وضع القرآن فی کفة ارجحت فاتحة الکتاب سبع مرات.

مستدرک الوسائل ج4 ص330

در روایتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم آمده است: اگر سوره حمد را در یک کفهٔ میزان و باقی سوره های قرآن را در کفهٔ دیگر قرار دهند، سوره «حمد» هفت برابر سنگین تر است.

قال رسول الله صلی الله علیه وآله سلم: أیما مسلم قرد فاتحة الکتاب اعطی من الاجر کانما قرأ ثلثی القرآن و اعطی من الاجر کانما تصدق علی کل مومن و مؤمنة.

مجمع البیان ج1 ص36

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم: هر مسلمانی که سوره‌ ‌حمد را قرائت نماید، اجری مانند قرائت دو سوم قرآن به او عطا می شود، و نیز اجری مانند صدقه بر مردان و زنان مومن عنایت می شود.

عن ابی ابن کعب: قرأت علی رسول الله فاتحة الکتاب فقال: والذی نفسی بیده ما انزل الله فی التوراة و الانجسل و لا فی الزبور و لا فی الفرقان مثلها هی ام الکتاب و ام القران و هی سبع المثانی و هی مقسومة بی ن الله و بین عبده و یعبده ما سأل.

مستدرک الوسائل ج1

ابن کعب می گوید: سوره فاتحه الکتاب را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم قرائت کردم خضرت فرمود: قسم به کسی که جانم به دست اوست درتورات و انجیل و زبور و فرقان ، مثل این سوره نازل نشده است و این سوره مادرکتاب و مادر قران است و هفت آیه دارد و تقسیم می شود بین خدا و بنده اش، و برای بنده است آنچه که از خدا بخواهد.

آثار و برکات سوره حمد

دربارهٔ تشویق به شفاجویی از سوره «حمد» روایات زیادی وارد شده است که برخی از این روایات عمومی بوده و به استفاده از این سوره برای همه دردها سفارش شده و در برخی از آنها به درمان بیماری و درد خاصی ترغیب شده است.

قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم لجابر: یا جابر ألا علمک أفضل سورة انزلها الله فی کتابه؟ فقال جابر: بلی –بابی انت و امی- یا رسول الله علمنیها، قال: فعلمه «الحمدلله» ام الکتاب . ثم قال له: یا جابر ألا أخبرک عنها؟ قال: بلی بابی انت و امی فاخبرنی. قال: هی شفاء من کل داء الا السام یعنی الموت.

تفسیرالبرهان ج1 ص106

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم به جابر فرمود: ای جابر! آیا بهترین سوره را که خدا در قرآن نازل کرده به تو یاد دهم؟ جابر گفت: بلی پدر و مادرم فدای تو باد آن را به من بیاموز.

پیامبر سوره حمد را به جابر آموخت و فرمود: ای جابر آیا صفت و عظمت این سوره را برای تو بگویم؟ جابر گفت: بله پدر و مادرم فدای تو باد آن را بیاموز.

حضرت فرمود: سوره حمد هر مرضی به جز مرگ را شفا می دهد.

قال الصادق علیه السلام: من نالته علة، فلیقرأ الحمد فی جیبه سبع مرت فان ذهبت ، و الا فلیقرأها سبعین مرة و أنا الضامن له العافیة.

تفسیرالبرهان ج1 ص107

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که مرضی به او برسد سوره حمد را در گریبانش هفت مرتبه بخواند پس اگر مرض از بین رفت چه بهتر، و گرنه هفتادبار بخواند و من ضمانت می کنم که سلامتی یابد.

برخی از خواص سوره حمد:

1) زیادی نور چشم:

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: چون کسی را درد چشم باشد یا در بینایی او ضعفی باشد در اول ماه چون هلال ماه را ببیند دست بر چشم خود بنهد و سوره فاتحه را 10 بار با نیت خالص و توجه به معنی آن بخواند و در آخر سوره مبارکه «توحید» را 3بار بخواند بعد از آن 7بار بگوید: « یا ربِّ قَوِّ بَصَری » سپس بگوید: « اللهم اکف انت الکافی، اللهم عاف انت المعافی». درد چشم و ضعف بینایی به صحت مبدل می گردد.

خواص آیات قرآن کریم، محمدتقی نجفی ص10

دیگر آنکه هر کس با ایمان سوره حمد را با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد به مشک و زعفران در جامی آبگینه و بشوید آن را از آب بارانی که در کانون الاخر (ماه سوم از ماههای سریانی) که هوا شروع می کند به سرد شدن ، آمده باشد و در وقت شستن «سوره حمد» را بخواند و به این آب، سرمه اصفهانی بساید و در چشم کند، امراض چشم زایل می شود و روشنی چشم زیاد می گردد و به صحت و سلامتی چشم را نگاه می دارد.

همان، ص14

2) جهت رفع تب:

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: هر کس، با ایمان سوره مبارکه فاتحه را چهل بار بر قدح آب با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند و آن آب را بر روی کسی که تب دارد بپاشد تب از او زایل می شود.

خواص آیات قرآن کریم محمدتقی نجفی ص12

3) قبولی نزد سلاطین

چون در ساعت اول روز جمعه «سوره مبارکه فاتحه» را در ظرف طلا به مشک و کافور با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسد و به گلاب بشوید و ان گلاب را در شیشه کند و هر روز از ان به قدری بر روی خود بمالد جاه و قبول او نزد سلاطین و حکام زیاد می شود و از هر چه ترسد ایمن گردد.

خواص آیات قرآن کریم محمدتقی نجفی ص14

4)ایجاد برکت

در کلامی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم آمده است:

هرکس، هنگامی که وارد خانه خود می شود، سوره حمد و توحید را قرائت نماید خداوند فقر را از خانه او دور کرده و برکت زندگی او را به حدّی زیاد می کند که به همسایگانش نیز می رسد.

از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است:‌«هرکس سوره حمد را قرائت کند، به لطف و عنایت الهی، درهای خیر دنیا و آخرت به روی او گشوده خواهد شد.»

قرآن درمانی روحی و جسمی، ص 65 به نقل از الدرالمنثورج6

5) درمان کاهلی و تنبلی

هر کس با ایمان بر خواندن سوره مبارکه فاتحه مداومت نماید در شب و روز، خداوند متعال زایل می کند از او کاهلی و سست دلی و جمیع آفات و عاهات را.

خواص آیات قرآن کریم ص14

ختومات مجرب

1) برکت و گشایش روزی

از مولا علی علیه السلام نقل شده است:

اذا ما کنت ملتمسا لرزق و نجح القصد من عبد و حر و تظفر بالذی تهوی سریعا و تامن من مخالفة و عذر ففاتحة الکتاب فان فیها لما املت سرا ای سر فلازم درسها عقبی عشاء و فی صبح و ظهر ثم عصر و لازمها بمغرب کل لیل الی التسعین تتبعها بعشر تنل ما شئت من عز و جاه و عظم مهابة و علو قدر و عز و لا تغیره اللیالی بحادثة من النقصان تجری و توفیق و افراح دوما و تامن من نکاله کل شر و لا تحتج الی احد بشی ء فلا تفجع بمکروه و ضرّ و من جوع و فانک ان فعلت اتاک آت بما یغنیک عن زید و عمرو.

مجمل ترجمه این عبارت شریف این است:

«اگر رزق و روزی و ثروت زیادی می خواهی و دوست داری از هر بنده و آزادی بی نیاز باشی و به زودی به آرزوهایت برسی و از غل و غش و حیله در امان باشی؛ پس «فاتحة الکتاب» را بخوان که اسرار عجیبی در ان نهفته است. برای رسیدن به آرزوها و حاجت هایت، این سوره را در پنج نوبت(صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا) 100 مرتبه تلاوت کن.

پس ٱنچه که از عزت و مقام و حرمت می خواهی، به ٱن می رسی، و ٱن عزّتی که هیچ وقت تغییر و با حادثه های زمان کاستی پیدا نمی کند و نیز توفیق و خوشحالی مداوم به تو می رسد و از همه شرها و ناراحتی ها و ضررها در امانی. هیچ وقت تو را گرسنگی و برهنگی و جدایی یار نمی رسد، و هیچ کس به تو برای امر و نهی مسلط نمی شود، و در حفظ الهی هستی و به ٱرزوهایت در زندگی می رسی.پس اگر این ختم را همیشه ادامه دادی، شخصی به عنایت الهی به سوی تو می ٱید و تو را از دیگران بی نیاز می کند.

قرآن درمانی روحی و جسمی، ص 66 به نقل از شمس المعارف الکبری

2) نماز عجیب و مشکل گشا

اگر کسی به نیت قضای حاجت دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت 19 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و بعد از ان سوره حمد را تلاوت نماید و بعد از تمام شدن نماز 786 مرتبه آیه بسم الله الرحمن الرحیم را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده خواهد شد. انشاءالله.

قرآن درمانی روحی و جسمی 67به نقل از شمس المعارف الکبری

3) جهت عزت و شخصیّت و حفظ آبرو

در روز جمه شروع کند تا 41 روز، و هر روز 41 مرتبه سوره مبارکه حمد را بخواند و بعد از اتمام بلافاصله 13 بار این دعا را بخواند:

« یا مُفَتِّحُ فَتَّح یامُفَرِّجُ فَرَّج یامُسَبِّبُ سَبَّب یامُیَسِّرُ یَسَّریامُسَهِّلُ سَهَّل یا مُتَمِّمُ تَمَّم برحمتک یا ارحم الراحمین»

دو هزار و یک ختم ص48

4) جهت دفع بلا ودشمن و نیل به مقاصد و حصول مهمات

قبل از شروع 3صلوات بفرستد و دو رکعت نماز بخواند به قصد طلب حاجت و بعد از نماز نیز 3 صلوات بفرستد و از روز یکشنه شروع کند.

روزیکشنبه 70 مرتبه سوره مبارکه حمد و روز دوشنبه 60 بار، سه شنبه 50 بار، چهار شنبه 40بار، پنج شنبه 30بار، جمعه 20 بار، و روزشنبه 10 بار بخواند انشاءالله به مقصد رسد.

دو هزار و یک ختم ص 49

5) جهت کسب مطالب و بطلان سحر و تحبیب:

خواندن و با خود داشتن سوره حمد به ترتیبی که در زیر می آید اثر عجیب دارد:

«بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین الرحمن الرحیم أقسمتُ علیکم یا مَعشَر الارواح الرّوحانیّة و الموکلین بهذه السّورة بحق جبرائیل. الرحمن الرحیم مالک یوم الدین أقسمتُ علیکم یا مَلِکَ المُوکّلَ بهذه الایات اُجیبوا داعی الله و بحقّ میکائیل. ایاک نعبد و ایاک نستعین اقسمتُ علیکم یا ملائکة الموکلین بهذه الاسماءِ العظام و بحقّ اسرافیل و حَمَلةَ العرشِ العظیم. اهدنا الصراط المستقیم انّه لَقَسم لو تعلمون عظیم بحقّ عزراییل. صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولاالضالین أجیبونی و أطیعونی یا ملِکَ المُوکّلِ بالاسماء العظام الاولین و الاخرین. هذه السُورةِ الشریفة و الایات المبارکات بحق قل قل قل قل هو الله احد و بحقّ النّورِ الطیّبُ الطاهر المصطفی محمد و آله و إقضی حاجتی برحمتک یا ارحم الراحمین»

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




اهمیت و انواع نماز در قرآن از زبان حجت‌الاسلام قرائتی

رییس ستاد اقامه نماز درباره راه خاشع شدن انسان مقابل نماز، ابراز داشت: با تفكر و اندیشه در خلقت خود می‌توانید پی به نعمت‌های خداوند ببرید و در برابر دستورات او متواضع شوید.
حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی رییس ستاد اقامه نماز كشور در جمع دانش‌پژوهان مركز تخصصی نماز به موضوع «اهمیت نماز» پرداخت كه مشروح سخنان وی منعكس می‌شود:
اهمیت نماز
اهمیت نماز از آدم تا خاتم از زمین تا آسمان، زمین زلزله می‌شود، نماز واجب می‌شود، آسمان باران ندارد، نماز باران می‌خوانند، نوزاد در زایشگاه به دنیا می‌آید، در گوش او اذان و اقامه می‌گویند و در قبر قرار می‌گیرد، نماز می خوانند، چه واجبی داریم كه از آدم تا خاتم است، چه واجبی داریم كه از زایشگاه تا قبرستان باشد.
این مطالب است كه حساب نماز را از همه چیز جدا می‌كند.
88 بار فقط لفظ صلاة آمده، غیر از لفظ عبادات، سجده، قنوت، تسبیح، ذكر، چه واجبی را این‌قدر خداوند به آن بها داده است.
چه واجبی است كه از همه كمالات این كمال را می‌گوید؛ در زیارت وارث اول می‌گوییم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَآتَیْتَ الزَّكَاةَ وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَر»[1] بعد از این مطلب خطاب به امام حسین(ع) می‌گوییم جاهدت فى اللّه.
این چه واجبی است كه می‌ارزد هر كلمه‌اش یك گلوله بخورد، چون نماز ظهر عاشورا امام حسین(ع) دو ركعت نماز سی و پنج كلمه است، سی و پنج تیر رها كردند.
تمام مردمی كه حج می‌روند یا برای حج می‌روند یا برای عمره ولی بنیان‌گذار مكه وقتی كه به مكه رفت، گفت: خدایا آمده‌ام مكه نه برای حج است نه برای عمره، گفت: «رَبَّنا إِنِّی أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلاةَ» [2]، نماز چه قدر اهمیت دارد كه پیامبرخدا زن و فرزندش را در وادی بی‌آب علف رها می‌كند تا نماز اقامه شود.
نكته‌هایی درباره جایگاه نماز
- هیچ عبادتی 350 رقمی نداریم، حج دو الی سه رقم است، روزه هم این گونه است، ولی 350 نماز مستحبی داریم.
- بررسی مهندسی نماز (چرا نماز آیات پنج تا ركوع دارد)، ما روی مهندسی نماز كار نكرده‌ایم.
- ریتم نماز كار نشده (بحث قرائت و آهنگ نماز)
- در مورد كلمات نماز كار نشده، مثلاً چرا ایاك نعبد بر ایاك نستعین مقدم شده است.
-چهار نوع نماز در قرآن داریم:
1- نماز شكر؛ خداوند در سوره بقره می‌فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذی خَلَقَكُمْ وَالَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[3]، اى مردم! پروردگار خود را پرستش كنید آن كس كه شما و كسانى را كه پیش از شما بودند آفرید تا پرهیزكار شوید.
خداوند در آخر قرآن در سوره قریش می‌فرماید: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ»، چرا عبادت خداوند كنم، «الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» [4]، پس (به شكرانه این نعمت بزرگ) باید پروردگار این خانه را عبادت كنند، همان كس كه آن‌ها را از گرسنگى نجات داد و از ترس و نا امنى ایمن ساخت.
2- نماز رشد؛ این نماز كلاسش از نماز شكر بالاتر است: قرآن كریم می‌فرماید: «وَأَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[5]، و نماز را برپا دار كه نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه باز مى‏دارد، این نوع نماز كارخانه انسان را می‌سازد.
3- نماز دیگر، نماز انس است؛ خداوند به حضرت موسی(ع): «وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِی»[6]، و نماز را براى یاد من بپادار، چون نماز یاد من خداست، پس با یاد خدا انس می‌گیرد، ذكر و یاد خدا چه فایده‌ای دارد، «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[7]، آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش مى‏یابد.
و فایده اطمینان و آرامش چیست؟ قرآن كریم می‌فرماید: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً»[8]، تو اى روح آرام‏یافته، به سوى پروردگارت بازگرد، در حالى‌كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است.
4- نماز تقرب كه در سوره علق آیه كه سجده واجب دارد، ذكر شده: «…وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»[9]، خداوند به پیامبر می فرماید اگر می‌خواهی به من نزدیك شوی، راهش سجده كردن است .
چه كنیم بچه‌ها را به نماز دعوت كنیم؟
خیلی‌ها نسبت به نماز سنگین هستند، چه كنیم كه این سنگین نماز را از این افراد بگیریم، قرآن كریم می‌فرماید: «وَاسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ وَإِنَّها لَكَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»[10]؛ از صبر و نماز یارى جویید (و با استقامت و مهار هوس‌هاى درونى و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این كار، جز براى خاشعان، گران است.
چرا نماز برای بعض افراد سنگین است، چون خشوع ندارند.
چه كنیم كه این افراد خشوع داشته باشند و دوای خشوع چیست؟
مقدمه: نماز سنگین است مگر برای خاشعین اگر نسل جوان را بخواهیم به نماز دعوت كنیم باید خشوع را اضافه كنیم.
برای خشوع مثالی ذكر می‌كنم كه ملموس شود، یك جوانی با پدر پیرش در پارك نشسته بود، چند قدم آن طرف‌تر پرنده‌ای روی زمین نشسته بود، پیرمرد رو كرد به فرزندش كه این پرنده چیست؟ جوان گفت: گنجشك است چند دقیقه دیگر مجدد پدر پیر از فرزندش پرسید، این پرنده چیست؟ كمی ناراحت شد و گفت: گنجشك بعد از گذشت لحظه‌ای مجدداً پیرمرد از جوانش پرسید: این پرنده چیست، جوان ناراحت شد و با عصبانیت فریاد زد: گنجشك است، پیرمرد ناراحت شد و رفت دفترچه یاداشتی را آورد و ورق زد و به جوانش گفت: یك بار كوچك بودی، بیست الی سی بار همین سؤال را از من پرسیدی و من هر وقت با قربانت و عزیزم جواب تو را دادم، اما من الان سه بار پرسیدم، تو بر سر من فریاد زدی، جوان خجالت كشید و پدر را در آغوش گرفت و معذرت خواهی كرد.
این خشوع و تواضع است، ما باید مردم خصوصاً نسل جوان را نسبت به نماز متواضع كنیم .
راه خاشع شدن و متواضع كردن مردم خصوصاً نسل جوان نسبت به دستورات خداوند چیست؟
1- شمردن نعمت‌های خداوند: «أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ وَلِساناً وَشَفَتَیْنِ»[11]، «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً وَالْجِبالَ أَوْتاداً»[12]، نعمت خداوند را باید آن‌قدر برای اشخاص تارك الصلاة و كاهل الصلاة بشماریم تا خجالت بكشند و متواضع شوند.
و یكی از راه‌های نعمت شماری نعمت‌ها برعكس كردن نعمت‌ها است، «تعرف الاشیاء باضدادها»، مثلاً اگر خداوند آب را تلخ قرار می‌داد، چه می‌كردید، «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ»[13]، هر گاه بخواهیم، این آب گوارا را تلخ و شور قرار مى‏دهیم، پس چرا شكر نمى‏كنید.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 05:00:00 ب.ظ ]




راههاي جذب ديگران به نماز <1>

الف) ( تبيين نياز دروني انسان ها به نيايش و پاسخ اين نياز توسط نماز )

براي هر قشري به زباني بايد سخن گفت : مخصوصا با جوان ها ، دانش آموزان دبيرستاني و دانشگاهيان، بايد با زبان خاصي صحبت كرد اگر در برخورد با آنان فقط به ترجمه ي اين آيه اكتفا كنيم كه : « ان الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر» (1) شايد كافي نباشد ، چون معلوم نيست كه او چندان از فحشا و منكر كه بدان آلوده شده ناراحت باشد ، هنوز به گرفتاري هاي آن دچار نشده ، بايد ما اين آيه را توضيح بدهيم و بگوييم چرا نماز ، انسان را از فحشا و منكر باز مي دارد . نماز به تو چه مي دهد كه تو به سراغ فحشا و منكر نمي روي . سعي كنيم جوانان را با طعم شيرين نماز آشنا كنيم .

مسئله ي نماز ، مسئله نيايش است و بايد از نيازي كه انسان به نيايش دارد سخن به ميان آوريم ما بايد جوان ها را متقاعد كنيم كه به نيايش در برابر خداوند احتياج دارند. بايد نماز را در ارتباط با انسان و نيازهاي حقيقي انسان براي آنها تعريف كنيم كه انسان موجودي است كه با اين دنياي مادي و ظاهري و ظواهر و مظاهر آن سيراب و اقناع نمي شود ، انسان در اين جهان خود را غريب و تنها احساس مي كند ، لذا به هر چيزي رو مي كند . تا وقتي به خواسته ي خود نرسيده گمان مي كند كه آرزوهايش را برآورده مي كند ؛ ولي وقتي به آن مي رسد دچار پوچي مي شود . اين تصوير سراب گونه ي جهان را ما بايد ترسيم كنيم . اين بيان قرآني را ما بايد ترسيم كنيم كه در اين دنيا تا زماني كه دل شما متوجه خدا نشود به هر چيزي كه روي آوريد ناكام مي مانيد . اين نياز انسان به ثبات ، اين نيازي كه انسان به جاودانگي دارد ، به حيات مطلق دارد ، به زيبايي مطلق دارد . و اين نياز حقيقي وقتي محقق مي شود كه اين انسان با خداوند در ارتباط باشد . به نيايش به درگاه خداوند بپردازد و بر آستان او سر فرود آورد .

و اين انسان در جست و جوي نامتناهي است و به تعبير « دكارت » يكي از فلاسفه ي اروپا « در وجود انسان هيچ نشانه اي از جانب خداوند گوياتر از نامتناهي حقيقي خداست . وقتي انسان سجاده اي مي افكند و به نماز مي ايستد در حقيقت در مقابل آن نامتناهي حقيقي سجده مي كند ، در برابر حيات نامتناهي ، زيبايي نامتناهي ، علم نامتناهي و قدرت نامتناهي كه در اين دنيا پيدا نمي كند و سرگشتگي همه در دنيا به علت آن است كه نيازهاي نامتناهي را سراغ امر متناهي برده اند و آن معشيت ضنك كه قرآن مي فرمايد: « و من أعرض عن ذكري فان له معيشه ضنكا » ؛ (2) هر كس از ياد من اعراض كند ، پس به تحقيق براي او زندگي سختي قرار داده مي شود. تجلي با ارزش در همين سرگشتگي است و اين همان سرگشتگي است كه انسان غربي با همه ي ترقي ها و كشف ستاره و ماه و فضا باز به آن مبتلا است و اين همه بيماري و گرفتاري براي اين است كه از اين امر نامتناهي حقيقي غافل اند و آن ميل نامتناهي را متوجه امر محدود كرده اند. (3)

3. ر.ك : نماز نشانه حكومت صالحان ، مجموعه ي مقالات ارائه شده در سمينار نماز مشهد ، ص 95 - 104 سخنراني جناب آقاي دكتر غلامعلي حداد عادل .

راههاي جذب ديگران به نماز(2)

تقويت محبت خداوند متعال در دل افراد

مفضل مي گويد كه از مولايم حضرت صادق عليه السلام شنيدم كه فرمودند: خداوند به حضرت موسي عليه السلام فرمود: يا ابن عمران ، كذب من زعم أنه يحبني فاذا جنه الليل نام عني ، أليس كل محب يحب خلوه حبيبه ؟ ها أنا ذا يابن عمران ، مطلع علي أحبائي اذا جهنم الليل حولت أبصارهم في قلوبهم ، و مثلت عقوبتي بين أعينهم ، يخاطبوني عن المشاهده ، و يكلموني عن الحضور . يا ابن عمران ، هب لي من قلبك الخشوع ، و من بدنك الخضوع ، و من عينيك الدموع في ظلم الليل ، و ادعني فانك تجدني قريبا مجيبا ؛ (1)

اي پسر عمران ! دروغ مي گويد آن كس كه گمان مي كند مرا دوست دارد ، در حالي كه چون شب فرا رسيد از من چشم مي پوشد و به خواب مي رود ، آيا نه اين است كه هر عاشقي خلوت با معشوق را دوست دارد ؟ هان اي پسر عمران ! اين منم كه بر دوستانم مطلع هستم . چون شب شود چشم دلشان باز شده و عذاب من در مقابل ديدگانشان مجسم مي شود و مانند كساني كه مرا با چشم مي بينند با من صحبت مي كنند و رخ به رخ به گفت و گو مي نشينند . اي پسر عمران ! در دل شب هاي تار از دلت خشوع و از تنت خضوع و از چشمانت قطرات اشك نثار من كن و مرا بخوان كه مرا به خود نزديك و اجابت كننده ي دعوتت خواهي يافت .

راه هاي ايجاد محبت خداوند در دل و تقويت آن

(1) معرفت و شناخت خداوند

اوحي الله الي نجيه موسي : يا موسي أحبني و حببني الي خلقي ، و حبب خلقي الي ، قال: هذا أحبك ، فكيف أحببك الي خلقك [و أحبب خلقك اليك] ؟ قال : اذكر لهم آلائي و نعمائي عليهم ، و بلائي عندهم ليحبوني فانهم لا ينكرون اذ لا يعرفون مني الا كل خير ؛ (2)

خداوند به حضرت موسي عليه السلام وحي فرمود: اي موسي ! مرا دوست بدار و كاري بكن كه مردم نيز مرا دوست بدارند و خلق را در نزد من محبوب ساز .

حضرت موسي عليه السلام عرض كرد: اين كه خودم تو را دوست بدارم موجود و معلوم است اما چگونه محبت تو را در دل بندگانت ايجاد نموده و تقويت نمايم و هم چنين بندگانت را نزدت محبوب سازم؟ خداوند فرمود: براي آنان نعمت ها و الطافم را به نمايش درآور و [ علت و حكمت هاي سازنده ي ] گرفتار نمودشان را برايشان بازگو كن تا مرا دوست بدارند ؛ زيرا آنان [ پس از معرفت خواهند فهميد كه] از من جز خير و خوبي سراغ ندارند .

علماي اخلاق مي گويند : هر انساني علاقه اش به اشخاص و اشياء ، برگشت به يكي از پنج چيز زير دارد:

1. هر انساني خودش را دوست دارد و به كمال و جاودانگي علاقه مند است و از نابودي و نقص تنفر دارد و لذا به علم ، قدرت ، مال و … به خاطر كمال و به فرزند به خاطر جاودانگي خودش ، عقلش مي ورزد .

2. هر انساني احسان كننده ي به خودش را دوست دارد و بدين جهت يكي از درخواست هاي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از خداوند اين بود كه : اللهم لا تجعل لفاجر علي يدا فيحبه قلبي ؛ (3) خدايا در زندگيم اين مسئله پيش نيايد كه انسان گناه كاري به من احسان نمايد و اين سبب شود كه من به او علاقه مند بشوم .

3. هر انساني احسان كننده را دوست دارد و وقتي در غيابش از خدماتش تعريف مي كنند به او علاقه مند مي شود اگر چه خود او هم احسان نكرده باشد .

4. هر انساني جمال و زيبايي را دوست دارد چه زيبايي ظاهر و چه زيبايي باطن ، مانند ، علم ، شجاعت و … كه در هر كس به او علاقه مند مي شود.

5. هر كس افرادي كه با او تناسب دارند دوست دارد و از قديم گفته اند:

كبوتر با كبوتر ، باز با باز

كند همجنس با همجنس پرواز

و بدين جهت در يك جمع ، بچه ها فورا جذب هم شده و … .

حال اگر تمامي اين پنج چيز در يك فرد جمع شود قطعا محبت و علاقه به او بيشتر خواهد شد و اگر تمامي اينها به صورت كامل در يك فرد باشد كه فوق آن تصور نداشته باشد قطعا بايد به او بيشترين علاقه و محبت باشد.

با توجه به مطالب فوق چون تمام اين صفات در وجود مقدس حضرت حق به صورت اكمل جمع است بايد انسان بيشترين محبت را به خداوند داشته باشد ، زيرا همه ي صفات كماليه و جماليه در ذات اقدس او جمع است و اما توضيح مطلب :

1. انساني كه خود ، كمال و جاودانگي اش را دوست دارد اگر به اين باور برسد كه همه چيزش از خداوند است و حتي نيازش به خداوند از نياز تصورات ذهني به تصور كننده ي آنها بيشتر است ، زيرا هم در اصل وجود و هم در بقاي لحظه به لحظه با توجه به نيازهاي فراوان انسان به عنايات الهي خود را وابسته به خدا مي بيند و در نتيجه بالاترين محبت را به خداوند قرار مي دهد.

2. اگر انسان ، احسان كننده ي به خود را دوست دارد ، در اين عالم چه كسي جز خداوند احسانش به انسان بيش از ديگران است. كه خود در قرآن كريم فرموده است : « ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها » ؛ (4) اگر بخواهيد نعمت هاي خداوند را احصاء و شمارش كنيد، توان آن را نداريد . [ پس بايد بيشترين محبت به او باشد].

3. انساني كه احسان كننده را دوست دارد اگر چه به او احسان نكرده باشد ، چه كسي برتر از خداوند متعال كه احسانش همه ي هستي را شامل است ؛ پس بايد بالاترين محبت به خداوند باشد .

4. انساني كه جمال و زيبايي ظاهري و باطني را دوست دارد چه كسي جميل تر از خداوند متعال مي باشد . اگر انسان عالم را دوست دارد او عملش بي نهايت است و اگر انسان شخص قدرتمند را دوست دارد او قدرتش بي نهايت و علي كل شيء قدير است و … ، پس بايد بيشتر محبت به خداوند متعال باشد .

5. اگر محبت به خاطر تناسب باشد كه كبوتر با كبوتر … بايد گفت : چه تناسبي بالاتر بين بنده و خداوند موجود است كه علي عليه السلام بخشي از اين تناسب ها را در مناجاتش بيان نموده است :

مولاي يا مولاي أنت المولي و أنا العبد و هل يرحم العبد الا المولي ؟ مولاي يا مولاي أنت المالك و أنا المملوك و هل يرحم المملوك الا المالك ؟ مولاي يا مولاي أنت الخالق و أنا المخلوق و هل يرحم المخلوق الا الخالق …؟ مولاي يا مولاي أنت القوي و أنا الضعيف و هل يرحم الضعيف الا القوي ؟ مولاي يا مولاي أنت الغني و أنا الفقير و هل يرحم الفقير الا الغني ؟ مولاي يا مولاي أنت المعطي و أنا السائل و هل يرحم السائل الا المعطي …؟ مولاي يا مولاي أنت الرازق و أنا المرزوق و هل يرحم المرزوق الا الرازق …؟ مولاي يا مولاي أنت الرب و أنا المربوب و هل يرحم المربوب الا الرب… ؟(5)

و چون خداوند بيشترين تناسب را با بنده دارد پس بنده بايد بيشترين محبت را به او داشته باشد و از طرفي چون در خداوند متعال همه آن پنج سبب جمع است و كامل ترين آنهاست پس بايد بيشترين محبت به خداوند باشد بدين جهت خداوند متعال مي فرمايد: « و الذين أشد حبا لله »؛(6) و آنها كه ايمان [ واقعي ] دارند بيشترين محبت را به خداوند دارند .

(2) استمداد از خداوند متعال

1. « اللهم اجعل حبك أحب الأشياء الي … ؛ (7) خداوندا ! محبت خودت را محبوب ترين چيزها در نزد من قرار ده » .

2. حضرت زين العابدين عليه السلام در دعاهايش عرض مي كرد: « اللهم اني أسالك أن تملأ قلبي حبا لك ؛(8) خداوندا از تو مي خواهم كه دل مرا از محبت خودت پر سازي » .

3. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در دعاهايش عرض مي كرد: « اللهم اني اسألك حبك و حب من يحبك ، و العمل الذي يبلغني حبك ، اللهم اجعل حبك أحب الي من نفسي و أهلي و من الماء البارد ؛(9) خداوندا! از تو مي خواهم محبت خودت و محبت كسي كه تو را دوست دارد و توفيق انجام كاري كه مرا به محبت تو برساند به من روزي كني ، خداوندا ! محبت خودت را در دل من محبوب تر قرار بده از دوست داشتن خودم و اهل و عيالم و از آب سرد و خوشگوار [ به هنگام تشنگي زياد] ».

راههاي جذب ديگران به نماز (3)

تقويت روحيه ي قدرشناسي در افراد

يكي از صفات والاي انساني كه دين مقدس اسلام روي آن تأكيد فراوان دارد ، داشتن روحيه ي قدرشناسي است كه اگر كسي به انسان خدمتي كرد تا مي تواند سعي كند بيش از آن جبران نمايد قرآن كريم مي فرمايد :

« و اذا حييتم بتحيه فحيوا بأحسن منها أو ردوها » ؛ (1) هرگاه كسي به شما تحيت و احترامي نمود ، سعي كنيد به بهتر از آن پاسخ گوييد و يا [ اگر نمي توانيد ] به مانند آن جبران نماييد .

حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: حق علي من أنعم عليه أن يحسن مكافاه المنعم ، فان قصر عن ذلك و سعه فعليه أن يحسن الثناء . (2)

شايسته است كسي كه به او احسان شده است به خوبي جبران نمايد و اگر توان ندارد حداقل با زبانش از احسان كننده قدرشناسي كند .

حضرت علي عليه السلام مي فرمايد : لو لم يتوعد الله علي معصيته لكان يجب أن لا يعصي شكرا لنعمه . (3)

اگر خداوند بر مخالفتش وعده ي مجازات و عذاب هم نداده بود ، واجب بود كه معصيت خدا انجام نگيرد به خاطر سپاس گزاري از نعمت هايي كه كرامت كرده است .

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 04:58:00 ب.ظ ]





راهكارهای جذب خانواده بسوی نماز

راهكارهای جذب خانواده به سوی نماز: معنویت اصلی ترین ضلع حیات انسان است

اگرچه در فضای زیستن، بیشتر انسان ها به ظواهر و مادیات توجه دارند، ولی با كمی تأمل و درنگ ، به روشنی مشخص خواهد شد، آن چه در رتبه ای از اهمیت خاص، برای هر انسان آگاه و یا حتی كم توجه قرار دارد، مسأله معنویت و بعدروحانی زندگانی می باشدو صدالبته این انعطاف به سوی ضلع معنوی و بعد روحانی ، یك تأثیرگیری از سوی فطرت انسانی است. بنابراین باید گفت: «معنویت اصلی ترین ضلع حیات انسان است». به طور مثال، محبت آدمی به همنوع خود، بغض انسان از دشمن خویش، میل به زیبایی و … همه این ها گزینه های برتر هر شخص ، با هر عقیده و سلیقه فكری و ملی است.

به همین علت امور معنوی و روحانی ، در فضای حیات آدمی نه محو می شودو نه كم رنگ خواهد شد؛ بلكه مورد انحطاط و یا اشباع كاذب قرار خواهد گرفت. به بیان دیگر، آن چه سبب گریز از راه صحیح پرداختن به امور معنوی و روحانی می شود، ناتوانی انسان از درك و دریافت لطایف راهبردی و راهكارهای درست ارضای معنوی؛ احساس عدم شناخت از امور روحانی و حتی سستی در اندیشه در آن امور است. زیرا ارتباط محسوس و نزدیك با صنعت و وسایل تكنیكی و… به تدریج و آرام، انسان را به تن آسایی و سستی می كشاند و او را به امور ماشینی عادت می دهد و از پرداختن به مسائل مهم حیات دور می كند.

این رفاه طلبی كاذب و تن آسایی مخرب ، حركت در راه صحیح امور معنوی را كند و اعتبار و ارزش اجرای آن را دستخوش تحریف خواهدكرد و چه بسا به پذیرش جایگزین مخرب آن بینجامد، كه در این صورت انسان متفكر و فعال به موجودی شبیه زنده كه فقط تماشاگر فعل وانفعال و نقل و انتقال طبیعت و محیط است ، تبدیل می شود و آن گاه كه در مسائل مادی چنین می شود، در امور معنوی جای هیچ پرسش و تعجبی نمی ماند.

یكی از نمونه های این حالت نگران كننده، عملكرد بسیاری از دانش آموزان و فرزندان ما است كه به جای نشستن و فعال ساختن قوه تعقل و تفكر، برای حل مسائل ریاضی ، به سرعت این خواسته فكری، یعنی برای مثال رسیدن به پاسخ مسأله ؟= ???*??? را با ماشین حساب حل می كنند و نمی دانند در فضای زندگی فقط رسیدن به جواب مهم نیست؛ بلكه چگونگی رسیدن هم اهمیت دارد، زیرا جوابی كه قوه تفكر و تلاش را می خشكاند، جواب نیست، زهر كشنده است. نمونه دیگر این كه برای مثال فرزند ما برای دریافت مضامین متون علمی و ادبی از كتاب به اصطلاح كمك درسی بهره گرفته و زحمت تفكر و پرسش و دریافت ازمعلم را به خود نمی دهد و اگر در این مسیر كوششی داشته باشد، فقط حفظ طوطی وار آن مطالب است و این در حالی است كه ذهن با معنای آن بیگانه است.

این مشكل، امروز آن قدر وسعت یافته است كه شاید بتوان گفت اصلی ترین دغدغه والدین و مربیان شده است.

گریز از راهكارهای اصلی ادراك و ارضای معنویات در درون خود هم به ? بخش مهم و با اهمیت تر تقسیم می شود. برای مثال می توان این گونه گفت : ارضا و ادراك غلط مسأله علمی اگرچه خطری بزرگ است اما به اندازه ارضای مسأله محبت و دوست داشتن از راه غلط؛ خطرناك و حزن آور نیست. اگر كودك و نوجوان ما مسأله ای علمی را از راه تقلب حل كند، زشت است اما نه به اندازه یافتن دوست ناباب.

به همین ترتیب است امور معنوی كه به ترسیم ماهیت و كیفیت زندگی فرزند در دوره های متفاوت و در مسئولیت های مختلف زندگی مربوط می شود؛ نظیر دوران جوانی ، میانسالی و كهنسالی، مسئولیت همسرداری، تربیت فرزند، مشاغل اجتماعی و …

مسأله معنویت دینی هم از همین مقولات پراهمیت است. زیرا دین كه «ارائه برنامه جامع برای سعادت مادی و معنوی است »، در صورت حضور جامع و كامل در زندگی ، موجب آرامش و عزت فردی و اجتماعی و بهترین ضامن انجام وظایف و تكالیف و سبب حفظ جان و آبروی انسان و عامل اراده و كنترل امیال و آرزوها و موجب تحكیم و تشدید روابط صحیح و تمیز آن از ارتباط غلط و موجب قوت قانون و حقوق فرد و اجتماع و رشد جامعه و حفظ فرهنگ می گردد.

ظهور و حضور دین و جریان آن در متن زندگی ، نمادها و قالب هایی دارد كه به موجب آن دین زنده و تعالی دهنده، از دین نمادین و فقط تسكین دهنده، تشخیص داده می شود. دینی كه در شبانه روز پیروانش را به ارتباط با خالق هستی دعوت می كند و آداب و دستورات لطیف و حكیمانه ای برای این ارتباط تبیین می كند ، با دینی كه پیرو خود را در طول روز و هفته رها می كند، تفاوتی بس عمیق دارد. در مكتب اسلام پیرو در همه ابعاد زندگی مورد حمایت و هدایت است. اسلام مكتبی نیست كه مرید خود را سرگردان رها كند. این آئین در همه موارد بهترین ها را به انسان پیشنهاد می دهد. برای مثال در اسلام آب خوردن، لباس پوشیدن ، حرف زدن، نگاه كردن، خوابیدن ، كفش به پا كردن، حكومت، اقتصاد و … هركدام بیش از صدها حكم هدایت گر دارد.

پس این مكتب دغدغه تعالی پیرو را دارد كه چنین فضایی را طراحی می كند. یكی از محورهای رشد و تعالی ارضای معنوی در اسلام ، مسأله اقامه نماز است. نماز یعنی حضور در برابر خالق و یافتن اهداف حضور انسان در دایره هستی و دریافت محورهای حقیقی چگونه زندگی كردن، كه همه این ظرایف با دقت دركلمات و حركات نماز روشن می شود.

این كه در آغاز نماز می گوییم «الله اكبر» یعنی ای انسان جز خالق، چیز دیگری برتر نیست، پس مراقب باش سرمایه بی همتای انسانیت خود را با غفلت از این حقیقت، به امور پست و حقیر واگذار نكنی.

متن نماز توكل و تحرك را تعلیم ویأس و سكون را تقبیح می كند و راه درست را تبیین و بی راهه های مجازی را مسدود می سازد. ركوع آن فروتنی در برابر حقیقت ها و قیام آن ایستادگی در مقابل باطل را آموزش می دهد و …

نگارنده بر پایه چنین تصوری مقاله حاضر را كه محورهای آن متوجه نحوه راهكارهای مناسب به منظور جذب بیشتر خانواده به اقامه نماز است ، تنظیم كرده و امید دارد كه بتواند قدم به قدم، حقیقت خواهان را یاری كند تا توانایی رسیدن به لطایف نماز و اقامه آن را به كمك اندیشه دریابند و علاوه بر بهره مندی از لذت نجوای خالق از كارآمدی های نماز برای از بین بردن ناهنجاری های اخلاقی و رفتاری و … لذت ببرند و یقین دارد لذتی كه در پرتو دریافت حقیقت فكری حاصل شود، خود انگیزه برای ادامه كار است.

* راهكارهای مناسب برای جذب

اندیشمندی؟

انسان با تركیب خاصی كه از آن برخوردار است ، به پاره ای از ادراكات بدیهی و اولیه دست می یابد. اما حقایق دیگری هم در عالم هست كه برای فهم آن نیاز به تكاپوی فكری است و این در مسائل معنوی نمود بیشتری دارد. برای همین است كه قرآن كریم به

پیامبر اكرم (ص) سفارش می كند: اول آموزش بعد تزكیه (عمل) كتاب و حكمت را به آنان آموزش ده و آن گاه پاكشان ساز.

برای جذب بیشتر خانواده ها و افراد به نماز باید آنان را تشویق به تفكر در باره علت وجوب، كیفیت، آداب و نتیجه اقامه یا ترك نماز، كرد. اگر بتوانیم خانواده ها و افراد را به تفكر در چرایی وضع و وجوب نماز تشویق كنیم، آن گاه پاسخ به این پرسش كه چرا نماز باید باشد، آنان را برای اقامه نماز عاقلانه، علاقه مند و حتی پایبند می كند. اگرتك تك افراد خانواده به این موضوع فكر كنند كه چرا اسلام دعوت به اقامه نمازكرده است، برای یافتن پاسخ این پرسش، به مراحل عقلانی رجوع می كنند و به خوبی می دانیم انسان نسبت به ره آورد عقل كرنش خاصی دارد و به سختی و به ندرت پیش می آید كه به دستور ثابت شده عقل پشت كند. یكی ازمهم ترین اثرات این روش این است كه افراد خانواده برای به دست آوردن پاسخ، به مشورت علمی با یكدیگر می پردازند و این امر ضمن این كه جمع را به واقعیت نماز، همزمان نزدیك می كند، به طور غیرمستقیم یك نوع تبلیغ نیكی هم می باشد. بنابراین نخستین راهكار جذب، جریان بسترسازی اندیشمندی درباره چرایی لزوم نماز از سوی اسلام است.

خودآگاهی؟

انسان یگانه موجودی است كه بر خویشتن خویش آگاه است، می تواند از خود جداشده، آن را بررسی و ارزیابی كند و بشناسد. انسانی كه اسیر تحمیل های محیط نیست، می تواند آنها را بررسی و اشراف و آگاهی پیداكند. این توان به سزایی در خودیابی (ضد از خود بیگانگی كه ریشه همه بیماری های روانی است) دارد.

اساساً منطق اسلام این است كه چنین شناختی، توان این را دارد كه بلافاصله ما را به شناخت حقیقی برساند و این یك دستورالعمل اساسی است كه هرگاه انسان بخواهد پرورش دهنده راستین خود را بیابد، باید خویشتن را به خوبی بشناسد.

گم كردن مربی راستین، نشانه گم كردن خویشتن است و گم كردن خویشتن، علامت گم كردن مربی است. اگر والدین در این بعد وارد نشوند، فرزندان زیر تربیت و مدیریت آنها افرادی اسیر بافته های غیرعقلانی، عقب مانده و… می شوند. پس بر والدین واجب است تا با روش هایی مثل تبیین توانایی های انسان، پیشینه علمی و فرهنگی ملت ها، خطر دنباله روی از اغیار و غیره، خودآگاهی ملی را تقویت و تثبیت كنند.

اگر والدین برای فرزندان این واقعیت را محقق سازند كه به وسیله نماز می توان بهترین بررسی و ارزیابی را از خویشتن خویش داشت و خود را با آن ارزیابی كرد و به خودآگاهی، كه خواسته همه آدمیان است، رسید. آن گاه همه اعضای خانواده به نماز، با دید خودآگاهی و خودشناسی می نگرند. به همین علت در آیات و روایات اسلامی، نماز معراج مؤمن و عامل بازدارنده از زشتی و محرك كارهای پسندیده معرفی شده است.

والدین اگر به فرزندان این شناخت را بدهند كه اگر انسان خود را نشناسد، شخصی اسیر بافته های دیگران، عقب مانده و بلاتكلیف و سرگردان خواهدشد و آدمی باید به این مهم دست یابد و رسیدن به این مسأله باید از راه های صحیح صورت گیرد و یكی از صحیح ترین راه های خودشناسی و خودآگاهی، نماز است، كودك كنجكاو كه كشف خودی خودش، برای او از همه چیز مهمتر است. به سوی نماز جذب می شود.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 04:53:00 ب.ظ ]