فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



:. شيطان اولين كسى كه بيعت مى كند .:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سلمان مى گويد: وقتى پيغمبر اسلام رحلت فرمود، على در خانه مشغول غسل دادن آن حضرت بود. من گاهى به او كمك مى كردم ، گاهى به مسجد مى آمدم و از مردم خبر مى گرفتم . وقتى از مسجد به خانه برگشتم ، على پرسيد: اى سلمان ! چه خبر دارى ؟ عرض كردم : خبر تازه اين كه ابوبكر بر منبر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نشسته ، مردم نه با يك دست بلكه با دو دست با او بيعت مى كنند.
حضرت على عليه السلام فرمود: اى سلمان ! آيا متوجه شدى چه كسى اول با او بيعت كرد؟ آيا اولين كسى كه بالاى منبر رفت و با او بيعت نمود چه كسى بود؟
سلمان گفت : او را نشناختم ، ولى پيرمرد سال خورده را ديدم كه بر عصايى تكيه زده ، ميان دو چشمش جاى سجده ديده مى شد، پيشانى او در اثر سجده پينه بسته و اين طور مى نمود كه بايد وى زاهدى باشد. از لابلاى مردم به سوى منبر رفت در حالى كه مانند باران اشك مى ريخت .
گفت : خدا را شكر كه قبل از مردنم تو را اين جا مى بينم . اى ابوبكر! دستت را براى بيعت به سويم دراز كن ! ابوبكر دستش را جلو برد او هم بيعت كرد و گفت : امروز، روزى است مانند روز آدم ! از منبر پايين آمد و از مسجد خارج شد.
اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيد: اى سلمان ! آيا او را شناختى ؟ عرض كرد: نه يا على ، ولى از گفتارش ناراحت شدم . مانند اين كه مرگ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را مسخره گرفته بود.
حضرت على عليه السلام فرمود: او شيطان بود. پيامبر به من خبر داد، ابليس و يارانش روز غدير خم شاهد منصوب شدن من به امر خدا بودند. و نيز گواه بودند كه خدا و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم من را صاحب اختيار آنان نمود. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم هم به آنان دستور داد حاضران به غايبان اطلاع دهند.
روز غدير خم ، شياطين و بزرگان آنان به خود شياطين ، روى آوردند و گفتند: اين امت مورد لطف و رحمت خداوند قرار گرفته و از اين پس از گناه دور خواهند بود. ما ديگر بر اين امت راه پيدا نخواهيم كرد. آن گاه پناه گاه و امام بعد از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را شناختند و شيطان هم گرفته و محزون شده بود.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى سلمان ! پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به من خبر داد كه : مردم در سقيفه بنى ساعده با ابوبكر بيعت خواهند كرد. بعد از آن بر سر حق ما اختلاف پيدا مى كنند، با دليل ما استدلال مى نمايند، بعد به مسجد مى آيند. اول كسى كه با او بيعت مى كند، شيطان است ! كه به صورت پيرمرد نجدى خواهد بود و اين حرف را خواهد گفت .
بعد حضرت فرمود: اى سلمان ! بعد از بيرون رفتن ، از روى خوشحالى فرياد زد، و تمام شياطين را دور خود جمع كرد، آنها در مقابلش سجده كردند و گفتند: اى رئيس ! و بزرگ ما، تو همان كسى هستى كه آدم را از بهشت بيرون كردى . شيطان هم مى گويد: كدام امت بعد از پيامبرش گمراه نشد؟ خيال كرده ايد من ديگر راهى برآنان ندارم ! نقشه و حيله مرا چگونه ديديد؟
از حيله من بود كه ملت با دستور خدا و رسولش ، راجع به اطاعت از على مخالفت كردند، وزير بارش نرفتند!؟ اى سلمان ! اين همان گفته خداوند است كه در قرآن مى فرمايد:
((همانا، شيطان حدسى كه درباره آنها بوده بود، به مرحله عمل رسانيد))(543)
((سپس آنها شيطان را پيروى كردند جر گروهى از مؤمنان كه آنها اطاعت از شيطان نكرده و با او مخالفت كردند.))(544)
امام باقر عليه السلام فرمود: اميرالمؤمنين عليه السلام شيطان را بر در خانه خود ديد و او را شناخت ، گريبانش گرفت و بر زمين زد و روى سينه اش ‍ نشست . شيطان گفت : يا على ! از روى سينه من بلند شو تا تو را بشارتى دهم .
على عليه السلام از روى سينه او برخاست و فرمود: اى ملعون ! چه بشارتى براى من دارى ؟ گفت : چون روز قيامت شود، فرزندت حسن عليه السلام از طرف راست عرش و حسين عليه السلام از طرف چپ به شيعيان خود جواز عبور از صراط و آزادى از آتش را مى دهند.
باز آن حضرت بلند شد و گفت : من تو را به زمين خواهم زد، او را بلند نمود و بر زمين زد و روى او نشست .
عرض كرد: يا على ! مرا رها كن تا بشارتى ديگر به تو دهم . وقتى او را رها كرد گفت : يا على ! آن روزى كه خداوند آدم عليه السلام را خلق كرد، ذريه او را از پشتش خارج نمود كه به شكل موجوداتى ريز بودند. از آنها عهد گرفت و به آنها خطاب كرد: آيا من پروردگار شما نيستم ؟ همگى جواب دادند: چرا. آنان را شاهد بر خودشان گرفت . بعد از آن ، ميثاق از حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم و تو گرفت . تمام آنان تو را شناختند و تو همه را شناختى . اينك هر كس بگويد تو را دوست دارم . او را مى شناسى و هر كس ‍ تو را دشمن دارد او را مى شناسى . براى بار سوم او را زمين زد. شيطان گفت : يا على ! بر من غضب نكن و از روى من بلند شو، تا تو را بشارت ديگرى دهم . فرمود: من از تو بيزارم و لعنتم بر تو باد. عرض كرد: به خدا قسم اى پسر ابوطالب ! هر كس با تو دشمنى مى كند، من در وجود و نطفه او شركت كردم ، آلت خود خود را در رحم مادرش داخل نمودم . بعد عرض كرد: يا على ! آيا آن آيه قرآن را قرائت كرده اى كه مى فرمايد: شركت كن در اموال و اولادشان ؟!(545)

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[جمعه 1394-11-16] [ 09:27:00 ب.ظ ]




:. شيطان دشمنان على عليه السلام را معرفى مى كند .:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

از انس بن مالك نقل شده كه : رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم روزى با على عليه السلام بر در خانه نشسته بودند. پيرمردى پيش آمد به آن حضرت سلام كرد و رفت . بعد از رفتن او حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم به على فرمود: يا على ! او را شناختى ؟ عرض كرد: يا رسول الله ! نشناختم . فرمود: آن شخص ابليس بود. على عرض كرد: يا رسول الله ! اگر شناخته بودم با يك شمشير او را از پاى در مى آورم و امت تو را از دست او نجات مى دادم .
ابليس برگشت پيش على عليه السلام و گفت : يا على ! در حق من ظلم كردى . آيا نشنيده اى كه خداوند مى فرمايد: ((و شاركهم فى الاموال و الاولاد)) به خدا قسم ! من در نطفه كسى كه تو را دوست داشته باشد، شركت نكرده ام و نطفه او پاك است .(546)
از جابر بن عبدالله نقل شده : مادر خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم بوديم . ناگهان ديدم كسى در ركوع و سجده گريه و زارى مى كند. گفتيم : يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ! اين شخص چه نماز خوبى مى خواند! فرمود: او آن كسى است كه پدر ما را از بهشت بيرون كرد. على عليه السلام بى مهابا حركت كرد رفت او را گرفت و درهم فشار داد، به طورى كه دنده هاى راست او در چپش فرو رفت و فرمود: ((ان شاء الله )) تو را مى كشم .
شيطان گفت : تو نمى توانى مرا بكشى ؛ زيرا عمر و اجل من در پيش خدا معلوم است . چرا مى خواهى مرا بكشى ؟ هيچ كس دشمن تو نيست ، مگر اين كه من جلوتر از پدرش نطفه ام را در رحم مادرش ريخته ام و در اموال و اولاد دشمنان تو شركت مى كنم .

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 09:25:00 ب.ظ ]




حربه شيطان به خودش برگشت .:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

روزى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام براى انجام كارى ، يكى از غلامان خود را صدا زد. شيطان او را وسوسه كرد كه جواب آن حضرت را ندهد. چندين بار او را صدا كرد، جواب نيامد! حضرت به جست و جو پرداخت . ديد آن غلام پشت ديوارى دراز كشيده و مشغول خرما خوردن است .
آن حضرت فرمود: اى غلام ! مگر صداى مرا نمى شنيدى كه جواب نمى دادى ؟ غلام عرض كرد: چرا. فرمود: چرا جواب نمى دادى ؟ عرض ‍ كرد: يا على ! مى خواستم تو را به غضب آورم ؟!
حضرت على فرمود: من هم كسى را كه به تو دستور داد مرا به غضب آورى ، به خشم مى آورم . من شيطانى را كه به نام ((ابيض )) است و تو را وسوسه كرد تا جوابم را ندهى و من هم از سر خشم تو را مجازات كنم به غضب مى آورم .
سپس فرمود: ((انت حر لوحه الله )) من تو را آزاد كردم ، تو را براى رضايت خداوند متعال در راه او آزاد نمودم .(548)
شيطان نه اين كه نتوانست آن حضرت را به غضب آورد بلكه ايشان شيطان را به غضب آورد و بر آن ملعون مسلط شد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 09:23:00 ب.ظ ]




شيطان از فضايل على عليه السلام سخن مى گويد .:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
از سلمان فارسى نقل شده كه گفت : روزى گذر شيطان به جمعيتى افتاد كه از على عليه السلام بدگويى مى كردند! در مقابل آنها ايستاد. جمعيت گفتند: كى هستى كه مقابل ما ايستادى ؟ جواب داد: ((ابومره )) هستم (لقب شيطان است ) گفتند: آيا سخنان ما را شنيدى ؟ گفت : اى بر شما! آيا على بن ابى طالب عليه السلام را كه مولاى شما است ، ناسزا مى گوييد؟ آنها گفتند: از كجا دانستيد كه ايشان مولاى ما است ؟ گفت : از قول پيامبر خود شما كه ((در غدير)) فرمود: ((هر كس من مولاى او هستم ، على مولاى او است . خدايا! دوست بدار كسى كه على را دوست بدارد و دشمن بدار كسى كه على را دشمن بدارد.))(549)
آنها گفتند: آيا تو درباره او چنين مى گويى ؟ شيطان گفت : اى جمعيت ! كلام مرا بشنويد. من در ميان طايفه جن دوازده هزار سال خدا را عبادت كردم . وقتى خداوند جنيان را هلاك كرد. من از تنهايى به خدا شكايت كردم . مرا به سوى آسمان دنيا بالا بردند. من در ميان ملائكه دوازده هزار سال ديگر خدا را عبادت كردم ؛ در حالى كه خدا را تسبيح و تقديس مى نمودم . ناگهان نورى كه همه جا را روشن كرده بود بر ما تابيد. در اثر اين نور همه ملائكه به سجده افتادند و گفتند: پاك و منزه است خدا. اين ، يا نور ملك مقرب است يا نور نبى مرسل . ناگهان ندايى از جانب خداوند آمد كه : اين نور نه از ملك مقرب است نه از پيامبر مرسل ؛ بلكه اين نور پاك از على ابن ابى طالب عليه السلام است .(550)
درباره علاقه شيطان به حضرت على عليه السلام رواياتى وارد شده : روزى آن حضرت به شيطان گفت : اى ابو الحارث ! آيا براى قيامت خود چيزى ذخيره كرده اى ؟ گفت : يا على محبت و دوستى تو را.(551)
بلى شيطان هم ، حضرت على عليه السلام را مى شناسد و پى به مقام و مرتبه او برده است . در قيامت هم چشم اميد به شفاعت او دارد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 09:21:00 ب.ظ ]




:. شيطان و ((برصيصاى )) عابد .:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابن عباس مى گويد: در بنى اسرائيل عابدى بود به نام ((برصيصا)). مدت طولانى خدا را عبادت كرد تا به جايى رسيده بود كه او را مستجاب الدعوه مى خواندند.
مردم براى درمان ديوانه ها و مريضهاى خود به او مراجعه مى كردند و او هم بيماران آنها را درمان مى كرد.
روزى از روزها دخترى ديوانه شد. برادران او آن دختر را پيش عابد آوردند تا دعا كند و او شفا يابد. آن دختر از خانواده اشراف بود. او پيش عابد رفت و مدتى ماند تا مداوا شود. شيطان ، عابد را وسوسه كرد كه اى عابد! اين دختر زيبا در دستان تو است و كسى غير از تو و او در اين جا نيست . اين قدر او را وسوسه كرد تا عابد را به زنا وادار است .
آن دختر از عابد آبستن شد. وقتى شكم دختر بزرگ و گناه عابد آشكار شد. شيطان به او پيشنهاد كرد: اى عابد! اگر برادران دختر بفهمند، آبروى تو را مى برند و تو را خواهند كشت . اگر مى خواهى از آن رهايى يابى ، دختر را بكش و او را دفن كن . عابد هم ، همين عمل را انجام داد. آن ملعون بعد از اين قضيه رفت و به برادران دختر گفت : چرا نشسته ايد! عابد با خواهر شما زنا كرده و بعد از آن كه آبستن شد او را كشت و دفن كرد. جاى قبر او را هم نشان داد. اين خبر پخش شد تا به گوش پادشاه رسيد. مردم و پادشاه آمدند پيش عابد، او هم اقرار به گناه خود كرد.
عابد را دست گير كردند و به دار زدند. وقتى او را بالاى دار كشيدند، شيطان در برابر او نمايان شد و گفت : اى ((برصيصا))! من اين بلا را بر سر تو آورم .
اگر مى خواهى از اين معركه خلاصى يابى ، بايد به آن چه مى گويم ، به فرمان من باشى ! آيا حاضرى قبول كنى ؟ عابد گفت : بلى قبول مى كنم بگو:
شيطان گفت : به من سجده كن ، عابد گفت : من كه بالاى دارم ، چگونه تو را سجده كنم ؟
گفت : با اشاره هم اگر سجده كنى من قبول دارم . عابد بدبخت با اشاره سجده كرد و به خدا كافر شد. در همان حال هم از دنيا رفت .(552)
قرآن كريم در اين باره مى فرمايد:
كمثل الشيطان اذ قال للانسان الكفر، فلما كفر، قال : انى برى ء منك ، انى اخاف الله رب العالمين
(اين منافقان ) در مثل ((مانند شيطان اند كه به انسان (همان برصيصاى عابد) گفت : به خدا كافر شو. پس از آن كه به دستور آن ملعون كافر شد، به او گفت : من از تو بيزارم . من از عذاب پروردگار عالميان مى ترسم !))(553)
بلى آن ملعون ، از آن حقد و كينه اى كه از آدم و اولاد او دارد، آنان را به گناه مى كشاند سپس بيزارى خود را از ايشان اعلام مى دارد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 09:20:00 ب.ظ ]




:. شيطان او را از دعا كردن خاموش كرد .:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

نقل شده است كه : كسى همواره در دل شب با سوز و گداز خدا را مى خواند. كامش با لفظ ((الله الله )) شيرين بود. اين حالت روحانى بر شيطان سخت آمد. پيش وى رفت و گفت : اى پررو! تو كه مى بينى خداوند، در برابر دعاها و اصرار تو لبيكى نمى گويد، چرا اين قدر لجاجت مى كنى ؟ بس است ، دعا كردن را رها كن و پى كار خود برو.
آن مرد بى چاره از القاى شيطان ، افسرده گشت و دعا را رها كرد. او در خواب ((خصر)) را در باغى سبز و خرم ديد. خضر به او گفت : چه شد؟ چرا ديگر ((الله الله )) نمى گويى ؟ در جواب گفت : من هر چه خدا را بيشتر مى خوانم جوابم را نمى دهد.
حضرت خضر گفت : خداوند، به من فرمود: به تو بگويم : مگر بايد جواب خدا را از در و ديوار بشنوى ؟ همين كه ((الله ، الله )) مى گويى ، جذبه خدايى تو را به سوى خود مى خواند و همين ، لبيك گفتن خدا به تو است .
نيز گفت : اى بنده خدا! خداوند متعال به فرعون جاه و جلال داد تا او دست به دعا بر ندارد و خداوند ناله او را نشنود.
پس از عزيز و اى مؤمن ! بدان كه همان سوز و گداز تو، دليل بر راه يابى و پذيرش توبه تو است
مولانا اين داستان را چه زيبا سروده :
آن يكى ((الله )) مى گفتى شبى
تا كه شيرين مى شد از ذكرش لبى
گفت : شيطان آخر اى بسيار گو
اين همه ((الله )) را لبيك مگو
گفت : شيطانش خمش اى سخت رو
چند گويى آخر اى بسيار گو
مى نيايد يك جواب از پيش تخت
چند ((الله )) مى زنى با روى سخت
او شكسته دل شد و بنهاد سر
ديده او در خواب خضر را در خضر(555)
گفت : همين از ذكر چون وامانده
چون پشيمانى از آن گش خوانده
گفت : لبيكم نمى آيد جواب
زآن همى ترسم كه باشم رد باب
گفت : او را كه خدا اين گفت به من
كه برو با او بگو ممتحن
گفت ، آن ((الله )) تو لبيك ماست
و آن نياز درد سوزت پيك ماست
حيله ها و چاره جوييهاى تو
جذب ما بود و گشاد اين پاى تو
ترس عشق تو كمند لطف ماست
زير هر يارب گفتنش دستور نيست
جان جاهل زين دعا جز دور نيست
زآن كه يا رب گفتنش دستور نيست
بر دهان و بر لبش قفلست و بند
تا ننالد با خدا وقت گزند
داد مر فرعون را صد ملك و مال
تا بكرد او دعوى عز و جلال
در همه عمرش نديد او درد سر
تا ننالد سوى حق آن دهان
داد او را جمله ملك اين جهان
حق ندادش درد و رنج و آن دهان
درد آمد بهتر از ملك جهان
تا به خوانى مر خدا را در نهان
خواندن بى درد از افسرد گيست
خواندن با درد از دل برد گيست

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ب.ظ ]




:. شیطان و فرعون .:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

نقل شده يك نفر مصرى از قوم فرعون ، خوشه انگور بسيار زيبايى را به فرعون داد و گفت : مى خواهم اين خوشه انگور را با همين قيافه به شكل جواهرات و لؤ لؤ بزرگ در آورى ؛ زيرا تو خدا هستى - خدا هر كارى بخواهد مى تواند انجام دهد. - فرعون هم آن را گرفت و به او قول داد كه انجام دهد.
وقتى شب شد و تاريكى همه جا را فرا گرفت ، فرعون همه درها را بست و گفت : هيچ كس نبايد داخل شود. از اين درخواست مرد حيران بود كه چه كند؟
شيطان به كاخ او رفت و در زد. فرعون گفت : چه كسى در مى زند؟ شيطان در جواب گفت : فلانم به ريش آن خدايى كه نمى داند چه كسى بر در سراى تو است . تو اگر خدا بودى هر آينه مى دانستى چه كسى پشت در است . فرعون - از اين جسارت و بى باكى - او را شناخت .
خانه فرعون را شيطان شبى
حلقه بر در زد كه دارم مطلبى
گفت : فرعون اى فلان ! تو كيستى
آدمى يا جن و يا گو كيستى ؟
كيست آيا حلقه بر در مى زدند؟
از چه آيا دست بر سر مى زند؟
كرد شيطان ، بادى از مقعدرها
گفت : بادا اين به ريش آن خدا
كو نداند در برون خانه كيست
حلقه بر در مى زند، از بهر چيست (557)
فرعون گفت : اى ملعون ! داخل شو، او هم در جواب گفت : ملعونى بر ملعونى ديگر وارد مى شود. وقتى وارد شد، مشاهده كرد كه خوشه انگورى در دست فرعون است و درباره آن حيران مانده است .
گفت : او را به من بده ، تا مشكل تو را حل كنم . انگور را از او گرفت و اسم اعظم را بر او خواند. همان طورى كه آن مرد خواسته بود، بهترين لؤ لؤ و جواهر شد.آن گاه شيطان گفت : اى رفيق عزيز! خودت انصاف بده من با اين همه علم و كمال و قدرت كه دارم مى خواستم بنده اى از بندگان خدا باشم ؛ ولى مرا به عنوان بنده ، قبول نكردند و از درگاه سلطان حقيقى بيرونم كردند.
اما تو با اين نادانى و حماقت كه دارى ، ادعاى خدايى مى كنى و مرتبه بزرگى را مى خواهى .
فرعون گفت : اى شيطان ! چرا بر حضرت آدم سجده نكردى ؟ - كه تو را از بهشت بيرون كنند و ملعون شوى ؟ جواب داد: اى فرعون ! چه مى دانستم ، طينت خبيثى مانند تو در صلب او قرار دارد، از اين رو به او سجده نكردم .(558)

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 09:16:00 ب.ظ ]




:.شیطان و حرف حساب.:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
اين طور نيست كه شيطان هميشه حرف ناحساب بزند. گاهى اوقات هم به دوستان و حتى دشمنان خود هم سفارش درست مى كند و حرف حساب مى زند. گاهى اوقات با همان حرفهاى حساب شده ، دوستان و طرفداران خود را رنجانده ، آنها را به رسوايى مى كشاند و از غرورشان پايين مى آورد.
روزى فرعون - همان كسى كه مدت ها ادعاى خدايى كرد و مردم هم خدايى او را پذيرا گشتند و از پيروانشان شدند. در حالى كه خوشه انگورى را به دست گرفته و آن را مى خورد، شيطان به صورت مرد ناشناس داخل مجلس شد و گوشه اى نشست .
فرعون رو به جمعيت كرد و گفت : آيا كسى هست كه خوشه انگور را مرواريد كند؟ شيطان گفت : بلى ، خوشه انگور را گرفت و اسمى ((از اسماءالله )) را بر آن خواند، فورا مرواريد شد. آن را به دست او داد.
فرعون هم آن را گرفت ، نگاهى كرد و از روى تعجب گفت : عجب استاد ماهر و زبردست هستى ! آيا تو ابليس نيستى ؟ گفت : چرا. بعد گفت : اى فرعون ! از اين عجيب تر آن كه ، با اين علم و كمال و استادى و مهارتى كه من دارم ، نه خدا و نه بندگان او، مرا حتى به بندگى قبول ندارند. - هميشه به من ناسزا مى گويند - ولى همين مردم تو را با اين خريت و بى وجدانى ، به خدايى گرفته و از تو پيروى مى نمايند. اين حرف را گفت و از ميان جمعيت ناپديد شد
اسم اعظم چه بر آنها بدميد
خوشه ها گشت همه مرواريد
گفت فرعون : زهى فصل و كمال
كه عديل تو بود فرض محال
زين سخن شد متبس شيطان
پاسخش داد چنين گريه كنان
من بدين فضل و كمال اى مجهول !
نزد حق بندگيم نيست قبول
مى كنم چون تو بدين رسوائى
دعوى ربكم الاعلائى
بلى ، اينجا آن ملعون حرف حق و حسابى را به ملعون تر از خود گفت . به او فهماند كه كار و روشش غلط است . او فقط يك دستور خدا را عمل نكرد. با آن همه عبادت و سابقه هاى طولانى كه در ميان فرشتگان داشت بيرونش ‍ كردند و ملعون دو جهان گشت . اما فرعون با اين كه نه خدا را عبادت كرده و نه در ميان ملائكه بوده و نه علم و كمال داشته و به خدا مشرك بود و ادعاى خدايى داشت خدا با او چه خواهد داشت ؟!

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 09:11:00 ب.ظ ]




بهترین محل زندگی برای شیطان همانا دل انسان ها باشد

همیشه دانستن یک سری مسائل برای ما آدم ها جالب و دوست داشتنی بوده؛ مخصوصاً دانستن یک سری اطلاعات از آدم های مطرح و کسانی که اسم آنها را زیاد شنیده ایم.

کسی که به عزت خداوند قسم یاد کرده که همه ی انسان ها را جز یک گروه خاص به نام مخلصین را از راه به در کند و از بین ببرد:

(لَأغوِیَنَّهُم أجمَعِینَ إلَّا عِبَادَكَ مِنهُمُ المُخلَصِینَ) (حجر/40)

کسی که تکبر و غرورش مانع شد تا بعد از سیصد و اندی هزار سال عبادت، عاقبت به خیر نشود و از درگاه خداوند خارج شود: «قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ: از این جایگاه فرود آى! تو نمی ‌توانی در آن جایگاه تکبّر کنى، پس بیرون شو که قطعاً تو از خوار شدگانى.» (اعراف/ 13)

کسی که قرآن کریم او را به عنوان دشمن اشکار معرفی کرده است: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لاَّ تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ * وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ؛ آیا پیمان نبستیم با شما ای فرزندان آدم که عبادت نکنید شیطان را، که او برای شما دشمنی آشکار است و این که مرا عبادت کنید؛ این راه مستقیم است؟» (یس، 61 ـ 62)

کسی که کارش وسوسه و وسوسه گری است: فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لاَّ یَبْلَی؛ پس شیطان به او وسوسه کرد، گفت: ای آدم آیا تو را هدایت کنم به درخت ابدیت و قدرتی که کهنه نشود.» (طه، 120)

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ … مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاس * الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاس؛ بگو پناه می ‌برم به پروردگار و صاحب اختیار آدمیان …. از شرِّ وسوسه شیطان که وسوسه می ‌کند در دل انسان». (ناس)

حال در این مجال می خواهیم بدانیم خانه این شیطان، موجود وسوسه گر و متکبر کجاست؟

در روایت است که فرشتگان در جمع کسانی که خدا را یاد می کنند، حاضر می شوند؛ و ابلیس نیز یکی از یارانش را برای برهم زدن جمع آنها می فرستد. همچنین شیاطین در جمع منکران حق حاضر می شوند. چنانچه ابلیس در دار الندوه در جمع مشرکین حاضر شد و نقشه ی قتل پیامبر را کشید. (خلاصه حدیث بحار، ج60، ص 258)

امام علی علیه السلام در خطبه هفتم نهج البلاغه مى فرماید: «شیطان در درون سینه هاى پیروان خود تخمگذارى كرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود» (فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ).

در این تشبیه جالب امام(علیه السلام)، سینه هاى شیطان صفتان را آشیانه «ابلیس» و محل تخمگذارى او معرفى مى كند و به دنبال آن مى افزاید: «این جوجه هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حركت كرد و پرورش یافت» (وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ).

شیطان,شیطان کجاستشیاطین در جمع منکران حق حاضر می شوند

این نكته نیز شایان دقّت است كه «شیطان» سعى دارد در اعماق جان انسان نفوذ كرده و از آن جا تأثیر بر اعمال او بگذارد همان گونه كه در خطبه بالا به آن اشاره شده بود كه گویى در درون سینه ها تخمگذارى كرده و جوجه هاى خود را پرورش مى دهد; سپس آن را در دامان خود انسان بزرگتر مى كند تا آن جا كه با وجود او متّحد مى شود; چشم و گوش و زبان و دست و پا، رنگ «شیطانى» به خود مى گیرد و آثار «شیطانى» از خود بروز مى دهد.

در كلمات «امیرمومنان على» (علیه السلام) در «غرر الحكم» آمده است: «اِحْذَرُوا عَدُوّاً نَفَذَ فِى الصُّدُورِ خَفیّاً وَ نَفَثَ فِى الآذانِ نَجیّاً; از آن دشمنى بپرهیزید كه در سینه ها مخفیانه نفوذ مى كند و در گوشها آهسته فوت مى كند»!

در خطبه 121 نیز مى خوانیم: «اِنَّ الشَّیْطانَ یُسَنّى لَكُمْ طُرُقَهُ وَ یُریدُ اَنْ یَحُلَّ لَكُمْ دینَكُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً; شیطان راه هاى خویش را براى شما آسان جلوه مى دهد و مى خواهد پیمانهاى الهى دین شما را گره گره بگشاید».

به هر حال هدف از ایراد خطبه فوق و مانند آن هشدارى است به همه انسانها كه مراقب این دشمن بزرگ كه عداوت خود را از آن زمان كه آدم آفریده شد با او و فرزندانش اعلام نمود، باشند; و با توكّل بر لطف بى پایان خداوند و استمداد از عقل و فطرت و وجدان و الهام گرفتن از ارشادهاى پیامبران الهى و استمداد از «فرشتگان» پروردگار، خود را از حوزه نفوذ «شیطان» دور دارند.

امام(علیه السلام)، سینه هاى شیطان صفتان را آشیانه «ابلیس» و محل تخمگذارى او معرفى مى كند و به دنبال آن مى افزاید: «این جوجه هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حركت كرد و پرورش یافت» (وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ)

بنابراین بهترین محل زندگی برای شیطان همانا دل انسان ها باشد و تا زمانی که دل انسان محل زندگی شیطان باشد، انسان به جایی نخواهد رسید «إن ارواح الشیاطین ما عمرت فی شیء عمرت فی قلوبکم». (بیانات حجت الاسلام انصاریان)

حواسمان باشد که قلب و دل خود را با ترجیح دادن هوای نفس بر دستورات خداوند کریم، محل زندگی شیطان قرار ندهیم.

آخرین نكته
طبق صریح بعضى از آیات قرآن، شیاطین منحصر به «ابلیس» و لشكر پنهانى او نیستند; بلكه گروهى از انسانها نیز شیطان نامیده شده اند. چرا كه كار آنها عیناً همان كار شیاطین است: «وَ كَذلِك جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَیاطینَ الاِنْس وَ الْجِنِّ یُوحى بَعضُهُمْ اِلى بَعض زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً; این چنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم كه به طور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یكدیگر مى گفتند».(سوره انعام، آیه 112) آرى باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 09:09:00 ب.ظ ]




لباس و پوشش عجیب شیطان پرستان ایرانی؟!
بر اساس گزارش های نیمه رسمی نزدیک 70 فرقه شیطان پرستی در کشور فعال هستند که به صورن برنامه ریزی شده و هدفمند در حال جذب نیرو هستند.
در همین حال آشنایی با ظاهر این افراد در داخل کشور و مفهوم پوشش و علائم آنها می تواند در شناسایی و برخورد با آنها موثر باشد.
ذکر این نکته ضروری است که بسیاری از جوانان از روی ناآگاهی از این پوشش وعلائم استفاده می کنند که بیان این گونه مطالب ضمن اینکه می تواند برای آنها روشنگر باشد، نباید باعث سوء ظن نادرست به جوانان شود.

انگشتر‌های خاص تیغ دار، دستبندهای عجیب، گردنبندهای اسکلتی با موهای بلند یا سر طاس، نشانه‌های ویژه گروههای همسو با شیطان پرستی است که حضور افرادی با چنین ظاهری هر چند انگشت شمار اما هشدار دهنده است.

از دیگر نشانه های این افراد مدل موهای عجیب و غریب شان است اکثرا ابروهایشان را می تراشند یا به سمت بالا طراحی می کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکی، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه، صورتک‌های شیطانی و سمبل‌ها خالکوبی می‌کنند، لباس‌هایشان از جنس جیر و چرم و اکثرا به رنگ مشکی و قرمز می‌باشد، چکمه‌های چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است می‌پوشند. افراد وابسته به این فرقه مانند فراماسون‌ها از برخی علائم و نمادهای رفتاری نیز برای ابراز همراهی با این فرقه استفاده می‌کنند. یکی از این علائم دست شیطان (یا کرنوتی در ایتالیایی) به معنی حکومت شیطان است. این علامت جهانی از سوی سیاستمداران، افراد مشهور و گروه‌های «هوی متال»، برای اظهار وفاداری به نیروهای شیطانی به کار می‌رود و علامت بصری به معنای «سلام شیطان» است.

اما نکته مهمتر تحلیل علائم و نمادهای فرقه های شیطان‌پرستی است.
شیطان‌پرستان دارای سمبل‌ها و نشانه‌هایی هستند که حتما همه ما بعضی از آنها را بروی تی‌شرت‌‌ها، زیورآلات و بدلیجات، کمربند، دستبند، بازوبند، کلاه و… دیده ایم. بد نیست تا معانی برخی از این علائم را بدانیم:

پنج ضلعی وارونه (Inverted Pentagram): نشانه ستاره صبح؛ نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسم مخفیانه کابالا و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده می‌شود. این علامت را شیطان‌پرستان با دو ضلع در بالا و ملحدان با یک ضلع در بالا استفاده می‌کنند. در هر حال این علامت نشانه شیطان است و مهم نیست که یک نوک ضلع آن بالا باشد یا هر دوی آنها، دور آن دایره‌ای کشیده شده باشد یا خیر و یا روی آن کلمه Satanism نوشته شده باشد یا نه، در هر حال این علامت، علامت شیطان است.

دیو بافومت (Baphomet): علامت شیطان‌پرستی؛ خدای شیطانی و سمبل شیطان. این علامت ممکن است در جواهرات دیده شود.

666: در حقیقت علامت انسان و نشانه جانور (هیولا) محسوب می‌شود. در مکاشفات 13:18 درباره این عدد آمده است: « … پس هرکس حکمت دارد عدد وحش را بشمارد، زیرا که 666 عدد انسان است.»

صلیب شکسته یا چرخ خورشید(Wastika or Sun Wheel ): یک علامت مذهبی باستانی است که سال‌ها قبل از قدرت گرفتن هیتلر به کار می‌رفت. این علامت در کتیبه‌های بودایی و مقبره‌های سلتی و یونانی استفاده شده است. به نظر می رسد این علامت در آیین پرستش خورشید، نشانه مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.

چشمی که به همه جا می نگردAll Seeing Eye) : آنها معتقدند که این نماد چشم لوسیفر (شیطان) است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی‌ها حکومت می‌کند. این علامت در پیشگویی‌ها به کار می‌رود. جادوها، نفرین‌ها، کنترل‌های روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار می‌کنند. این علامت، علامت روشنفکران نیز هست. اگر به پول رایج ایالات متحده نگاهی بیندازید این علامت را بر روی آن می‌بینید. این علامت اساس نظم نوین جهانی است.

Ankh: سمبل باروری و شهوات در انسانها. مشابه این علامت در جنبش فمینیسم نیز مورد استفاده قرار گرفته است. البته این علامت همان نماد معروف جنس مونث است که در میان شیطان‌پرستان نیز مورد استفاده فراوان دارد.

صلیب وارونه (Upside Down Cross): نشانه استهزاء و رد کردن مسیح می‌باشد. گردنبندهای آن توسط شیطان پرستان زیادی به کار می‌رود. این علامت را می‌توان همراه خواننده های راک و روی آلبوم های آنها دید.

سر بز (Goat Head): بز شاخدار؛ بز مندس mendes همان ba\’al بعل خدای باروری مصر باستان؛ بافومت؛ خدای جادو؛ بز طلیعه یا قربانی. این علامت یکی از راه‌های شیطان‌پرستان برای مسخره کردن مسیح است. زیرا گفته می‌شود که مسیح مانند بره‌ای برای گناهان بشر کشته شد و بز نماد شیطان در مسیحیت است.

هرج و مرج (Anarchy):این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین می‌باشد. به عبارت دیگر ” هرچه تخریب کننده است تو انجام بده” این همان قانون شیطان‌پرستی است. این علامت توسط پانک‌ها، هوی‌متال‌ها و راک‌ها نیز به کار می‌رود.

ضدعدالت(Anti Justice): تبر رو به بالا علامت عدالت در روم قدیم بوده است که علامت واژگون شده آن نشانه ضدعدالت یا شورش و طغیان می باشد. فمنیست ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر‌سالاری باستانی استفاده می‌نمایند.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ب.ظ ]





تفاوت شيطان پرستي و فراماسونري

بزرگترین تفاوت میان شیطان پرستی و فراماسونری در توصیفی ساده از این دو جریان روشن می شود. فراماسونری در واقع یک تشکیلات مخفی می باشد که با رویکرد نخبه گرایی در طول سالیان متمادی فعالیت هایی را در نقاط مختلف جهان (عمدتا در حوزه مدیریت و جهت دهی حوادث جهانی در راستای مطامع مستکبرین) فعالیت داشته، ولی شیطان پرستی عنوانی است که به بسیاری از فرقه ها در طول تاریخ، که با محوریت دین ستیزی، شکل گرفته اند اطلاق شده است؛ همانطور که در دوران معاصر ما جندین و چند فرقه شیطان پرستی وجود دارد.

بنابراین، این که فراماسونری را یک فرقه ببینیم تا حدودی در نوع نگاه به ین جریان مخفی تشکیلاتی دچار اشتباه شده ایم و از طرفی این که شیطان پرستی را یک فرقه واحد و مشخص در دنیای امروز در نظر بگیریم، اشتباهی دیگر است؛ چرا که فرقه های متعددی با رویکرد شیطان گرایی و دین ستیزی وجود دارند. با این توضیح اخیر روشن شد که مقایسه این دو مقوله با یکدیگر، قیاسی مع الفارق است. بنابراین شاید نتوان نگاه این دو جریان به مساله زن را مورد بررسی قرار داد.

منتهی وقتی با دقت نظر در ریشه های شکل گیری تاریخی دو جریان مذکور بنگریم[1]، یکی از ارکان مشترک در شکل گیری این دو جریان، حضور یهودیان کابالیست[2] در طراحی و خط دهی به این جریانات است. با توجه به این مطلب مشابهت هایی در برخی روش ها و گرایش های این دو جریان نسبت به یکدیگر مشاهده می شود که صد البته ریشه در آموزه های تحریف شده دین یهودیت و با برداشت های کابالیسمی دارد. بنابراین دستیابی به ریشه نگاه های این دو جریان به مساله زن را بهتر است در اندیشه های کابالا جستجو کنید، خصوصا از زاویه نگاه برخی رهبران کابالیست همچون اسحاق لوریا، شابتای زوی، یعقوب فرانک.[3]

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 09:00:00 ب.ظ ]




دختران و پسران شیطان پرست در ایران
اخبار رسیده از شهرهای ساری، اصفهان، بندرانزلی، تهران و چندین شهر دیگر، حکایت از آغاز تحرکات جدید گروه‌های شیطان‌پرستی دارد. بنا بر این اخبار، نشست‌های مخفی پارتی با نواختن موسیقی راک و متال به صورت هفتگی برگزار شده و در این جلسات، شمار بسیاری از جوانان با ظاهری نامناسب و مزین به آلات و نمادهای شیطان‌پرستی به رقص و حرکات نامتعارف دست می‌زنند.

شیطان پس از شش هزار سال عبادت، وارد جرگه فرشتگان مقرب الهی شد، اما تكبری كه در وجودش همچون شعله زیر خاكستر بود، به هنگام سجده بر آدم، سر برآورد و ندای «خلقتنی من نار و خلقته من طین» سر داد؛ ندایی که او را از قله سعادت به قعر شقاوت فرستاد و از آنجا بود كه كمر همت به گمراه کردن آدم(ع) و فرزندان او بست و فریاد زد: «فبعزتک لأغوینهم اجمعین».

با وسوسه‌اش كام آدم و حوا را به طعم میوه ممنوعه آلوده نمود و آنان را از بهشت عرشی به منزل فرشی هبوط داد و حال این قابیل است كه با كمند حسادت شیطان، دست خویش را به خون برادر رنگین نموده و خداوند را بر آن داشت تا انسان را تا ابدیت ندا دهد كه: «الم اعهد الیكم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان إنه لكم عدو مبین».

و اكنون سال‌ها از آن عهد جاودانه خداوند با فرزندان آدم می‌گذرد و در تاریخ همواره قابیلیانی بودند كه این عهد را شکسته و به جرگه عبادالشیطان درآمده‌اند، ولی شیطان بر سر پیمانی كه با خویش بسته بود، محكم ایستاده و پیروانی را به عبادت خویش فرا می‌خواند و ندای «أنا ربكم الأعلی» را كه روزی به واسطه فرعون سر می‌داد، امروز خود بی واسطه سر می‌دهد تا مرهمی باشد بر زخم كهنه تكبرش.

روزگار ما اما، روزگار پایه‌گذاری و سازمان‌‌دهی به اجتماع‌های پراکنده شیطانیستی است. سران شیطانیست در تلاشند، این اجتماع را به تحقق برسانند و برای این مقصود، از ابزار‌های گوناگون اطلاع‌رسانی بهره می‌برند. از سوی دیگر، در هیاهوی کم توجهی دولتمردان و مسئولان به مسائل فرهنگی و اعتقادی جوانان کشور، جریان‌های متعارض این فرصت را غنیمت شمرده و با اتصال به سرشاخه‌های فرامرزی و در پایان آسودگی خاطر به نشر و ترویج آموزه‌های ضد دینی خود می‌پردازند.

به گزارش «سماتک»، اخبار رسیده از شهرهای ساری، اصفهان، بندرانزلی، تهران و چندین شهر دیگر، حکایت از آغاز تحرکات جدید گروه‌های شیطان‌پرستی دارد.

بنا بر این اخبار، نشست‌های مخفی پارتی با نواختن موسیقی راک و متال به صورت هفتگی برگزار شده و در این جلسات، شمار بسیاری از جوانان با ظاهری نامناسب و مزین به آلات و نمادهای شیطان‌پرستی به رقص و حرکات نامتعارف دست می‌زنند. حضور دختران جوان از نکات لازم توجه به این جلسات است.

گفتنی است، اعضای گروه‌های شیطان پرستی، افزون بر شرکت در جلسات مخفی در هفته نیز از طریق سایت‌های اجتماعی در ارتباط هستند.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 08:59:00 ب.ظ ]




بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

قواعد یازده گانه شیطان پرستی:

دوستان عزیز دقت داشته باشید این قواعد شامل فرایند تسخیر و کنترل انرژی نمیشود و در کل شاخه نظری شیطان پرستی هست

۱- نباید اعتقادات خود را به دیگران بگویی، مگر آنکه از تو بپرسند.
۲- نباید زحمتهایی را که متحمل شده ای به دیگران بگویی، مگر اینکه بخواهند بشنوند.
۳- هنگامی که دروغ دیگران را می بینی، یا به آنها احترام بگذار و چیزی مگو، یا دیگر آنجا نرو.
۴- اگر میهمان با دروغ تو را اذیت کرد، بی رحمانه به او حمله کن و به او اذیت برسان. (حق او را کف دستش بگذار)
۵- در انجام عمل جنسی پیش قدم نشو، مگر اینکه کس مشخصی را برای همبستری پیدا کنی.
۶- چیـزی را که مال تـو نیست برندار، مگـر اینکه هـزینه آن را بـه دیگران بپردازی یا فریاد بزنی و صاحبش را بیابی و خود را خلاص کنی.
۷- قبول کن قدرت از آن جادوگری است. اگر آن را درست استفاده کنی، به هر چه بخواهی دست خواهی یافت. و اگر با وجود کامیابی در استفاده از قدرت جادو، آن را انکار کنی تمام چیزهایی را که بدست آورده ای از دست خواهی داد.
۸- نباید به هر چیزی اعتراض کنی. این شما هستی که باید مورد اعتراض قرار بگیری (یعنی فقط حق داری به خودت اعتراض کنی).
۹- به کودکان نباید هیچ آسیب کوچکی بزنی.
۱۰- نباید هیچ انسان یا حیوانی را بکشی، مگر آنکه به تو حمله کرده یا اینکه مجبور باشی آن را بخوری.
۱۱- هنگامی که خواستی در مناطق آزاد به گردش بروی، به کسی زحمت نده. اگر بعضی افراد همراه تو زحمت می کشند، به او بگو دست نگه دار. اگر دست نگه نداشت آن را خراب کن.

همانطور که آشکار و هویداست برخی از این اعتقادات درست، برخـی پـوچ و یـاوه و بعضی نیـز خنثی می باشند. اما هـر چه که هست، بسیاری از مردم فریب همین ساده گویی را خورده و نسبت به گرایش به آن افتخار کرده و خود را افرادی آگاه می پندارند، که اعتقادات راسخی دارند.
نمونه دیگری که می توان در این راستا ارائه کرد، گناهان نه گانه شیطان پرستی است. این گناهان تا حدودی با گناهان مذموم در سایر ادیان مشابهت دارد. اما آنچه که جلب توجه می کند، این است که چرا شیطان پرستان چنین حدودی را برای خود قرار داده و به آن معتقد هستند؟
مگر نه اینکه اعتقاد دارند انسان نباید هیچ نیرویی را به عنوان نیروی مافوق قبول کند. و آزادی مطلق، با قبول محدودیت سازگاری ندارد!. تأمل در این مسئله می تواند بسیاری از حقایق را روشن سازد.
موارد مذکور، آنچنان برخی را فریب داده است که همانطـور که اشاره شد، عده ای شیطان پرستی را یکی از مذاهب آئینی دانسته که می توان در کنار سایر مذاهب به آن اعتقاد داشت. و در واقع بعدی از مانیفیسم یا یونیورسالیسم را ترویج می کنند. که همه راهها، چه راههای الهی و چه راههای مادی و حتی راههای کفر آمیزی همچون شیطان پرستی، همگی به سعادت بشر منجر می شوند.

به خواست خدا بزودی درباره گناهان نه گانه بحث خواهد شد ولی نکته پایانی استفاده از اعداد مقدس هست که ۱۱ و ۹ مقدسترین اعداد هستند ۱۱ عدد ابلیس هست و ۹ عدد قدرت در کابالا هست و جالب هست خداوند هم برای حقیر و ذلیل کردن شیطانپرستان و فراعنه در زمان خروج حضرت موسی کلیم الله و قوم بنی اسراییل از مصر با ۹ معجزه فرعون را شکست داده و نابود کرد
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ب.ظ ]




نمادهای شیطان پرستی

شیطان پرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن نماد ( archetype ) می داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول میداند و این نوع شیطان پرستی اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می شود.

شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت ، طبیعت شهوانی ، مرگ ، بهترین نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.

این اعتقاد شیطان پرستی دارای شاخه های متعددی است اما می توان گفت جز یکی دو نوع آن همگی دارای اصول زیر می باشند:

Atheism - : خدایی در شیطان پرستی وجود ندارد.

Not dualistic - : روح و جسم غیرقابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.

Autodeists - : خود پرستی ، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.

Materialistic - : اعتقاد به اصالت ماده

- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدایی است.

- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند.

- عدم پرستش شیطان زیرا شیطان جسم نیست و وجود خارجی ندارد.

- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلای آن زیرا تمام خوشی دنیایی است و این خوشی ها خصوصا لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده می کنند و به هر شکلی انجام آنها لازم و ضروری است.

در بررسی نمادهای متعلق به شیطان‌پرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است .

در ذیل برخی از نمادها كه به عنوان نگین انگشتر ، ‌گردنبند ، تصاویر بر روی دست‌بندها، پیراهن ، شلوار ، كفش ،‌ ادكلن ، ساعت و … درج شده و از جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است ، مورد بررسی و معرفی قرار می‌گیرد :

نمادهای شیطان پرستی

اگر نوشته وسط نماد یعنی (Satanism) به معنای شیطان‌گرایی به همراه دایره حذف كنیم ، آن وقت یك ستاره پنج‌ضلعی بر جای می‌ماند كه همان نشانه ستاره صبح یا پنتاگرام (pentagram) باقی می‌ماند .

نمادهای شیطان پرستی

این سمبل نیز همان پنتاگرام است ، با فرق اینكه انواع آن گاه پنج‌ضلعی وارونه (snvertedpentagram ) یا دیو (Buphomet ) و به شكل در میان نمادهای شیطان‌پرستان به چشم می‌خورد .

برخی از شیطان‌گرایان محدوده جغرافیایی « تحت سلطه » این نماد و در واقع منطقه نفوذ شیطان‌گرایی را در نقشه ذیل توصیف می‌نمایند . (محدوده در ایسلند و اروپا)

نمادهای شیطان پرستی

درمیان پنتاگرا‌های قبلی تصویر سر یك بز تعبیه شده است كه اقدامی ضد مسیحی ، ‌به این معناست كه مسیحیان معتقدند كه مسیح همچون یك بره برای نجات ایشان قربانی شده است و با توجه به اینكه ایشان بز را نماد شیطان و در برابر بره می‌دانند این آرم را انتخاب كرده‌اند.

نمادهای شیطان پرستی

666:یك سمبل با عنوان « شماره تلفن شیطان » توسط گروه‌های هوی متال وارد ایران اسلامی شده اما در حقیقت علامت انسان و نشانه جانور در میان شیطان‌پرستان تلقی می‌شود و براساس مكاشافات 13:18 « … پس هر كس حكمت دارد عدد وحش را بشمارد ،زیرا كه عدد انسان است و عددش 666 است . » از سال‌ها پیش تاكنون این عدد با اشكال مختلف بر روی دیوارهای شهرهای بزرگ كشور مشاهده می‌شد .

نمادهای شیطان پرستی

صلیب وارونه (upside down cross ) : این نماد و حكایت از « وارونه شدن مسیحیت دارد » و عمدتا استهزا و سخره گرفتن این دین است.صلیب وارونه در گردن بندهای بسیاری مشاهده شده و خواننده‌های راك انواع مختلف آنرا به همراه دارند.

نمادهای شیطان پرستی

نماد صلیب شكسته یا چرخ خورشید (swastika or sun wheelc):چرخ خورشید یك نماد باستانی است كه در برخی فرهنگ‌های دینی همچون كتیبه‌های بر جای مانده از بودایی‌ها و مقبره‌های سلتی و یونانی دیده شده‌است .

لازم به توضیح است این علامت سال‌ها بعد توسط هیتلر به كار رفت ،‌ لكن برخی با هدف به سخره گرفتن مسیحیت این سمبل را وارد شیطان‌پرستی كردند .

نمادهای شیطان پرستی

چشمی در حال نگاه به همه جا (All seeing Eye) : چشم در برخی نمادهای روشنفكری نیز به كار می‌رود . اما شیطان‌پرستی اعتقاد دارند چشم در بالای هرم « ‌چشم شیطان » است و « بر همه جا نظارت و اشراف دارد » .این علامت در پیشگویی،‌ جادوگری، نفرین‌گری و كنترل‌های مخصوص جادوگری مورد استفاده قرار می‌گیرد .گفتنی است این نماد بر روی دلار آمریكایی به كار رفته است .

نمادهای شیطان پرستی

این نمادها به انگلیسی (Ankh) انشاء‌می‌شود و سمبل شهوت‌رانی و باروری است .این نمادها به معنای روح شهوت زنان نیز تعبیر می‌شود . امروزه نماد ” فمنیسم ” در واقع یك نماد برداشت شده دقیقا از سمبل‌های شیطانی است .پرچم رژیم صهیونیستی : قابل توجه جدی است كه رژیم صهیونیستی علاوه بر حمایت‌های آشكار و پنهان ،حتی از قرار گرفتن نماد رسمی كشور نامشروعش در كانون علائم شیطان‌گرایان نیز پرهیز ندارد .

نمادهای شیطان پرستی

ضد عدالت (Anti justice) : با توجه به اینكه تبر رو به بالا نماد عدالت در روم باستان به شمار می آمده است شیطان‌پرستان تبر رو به پایین را با عنوان نماد ضد عدالت در راه پیمودن مسیر تاریك انتخاب كرده‌اند.همچنین گفتنی است كه فمنیست‌ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر‌سالاری باستانی استفاده می‌نمودند.

نمادهای شیطان پرستی

سر بز (Goat Head) : بز شاخدار ، ‌بز مندس mendes (همان ba"al بعل خدای باروی مصر باستان) ، ‌بافومت ، خدای جادو ، scapegoat (بز طلیعه یا قربانی) این یكی از راه‌های شیطان‌پرستان برای مسخره كردن مسیح است زیرا گفته می‌شود كه مسیح مانند بره‌‌ای برای گناهان بشر كشته شد . همانطور كه در توضیح نمادهای اول اشاره شد ،‌این نماد تصویر كاملی است از بز قرار گرفته در نماد پنتاگرام .

نمادهای شیطان پرستی

هرج و مرج (Anarchy) : این نماد به معنای از بین بردن تمام قوانین است و دلالت بر این امر دارد كه « هر چه تخریب كننده است تو انجام بده » این نماد عمدتا مورد استفاده گروه‌های هوی‌متال است .

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 07:21:00 ب.ظ ]




من ماهواره هستم….

من ماهواره هستم ، بی سود و با زیانم
من دشمنی برای هر پیر و هر جوانم
هم دشمن حجابم ،هم دزد اعتقادم
در یک کلام بنده،گندابی از فسادم
چون غافلید از من، بر خویشتن ببالم
من را که می شناسید؟ ابزار ابتذالم
با آنکه من شما را ،مسرور و شاد سازم
نسل جوانتان را،بی اعتقاد سازم
هستم سلاح دشمن، نامرئی است تیرم
از مرد و زن حیا را، با یک نگه بگیرم
با من سپاه دشمن ،آید به قلب خانه
زان پس ز دین وایمان، آتش کشد زبانه
هرجا که بنده باشم، آنجا حیا نباشد
بنیان خانواده، با من زهم بپاشد
هرکس خرید من را، بی غیرتش نمودم
ایمان و دین او را ، آهسته من ربودم
در هر کجا که اینک، بازار بنده داغ است
نقش حضور بنده، افزایش طلاق است
اصلاحیان شماراهشدارها بدادند
تادین حق وعدل رادراندیشها بدارند

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:47:00 ب.ظ ]


...


نماز

نماز رشته اتصال به محبوب است در زمانی که دست ما زا وصل کوتاه است ووجودمان در هجر گرفتار.

نماز دریچه ای است برای گفتگو با کریم مطلق،تا به درد دل با او بنشینند واز رنجهای فراق به او شکوه برند و تسکینی بیابند.

نماز یادگار یار است در میان دوستدارانش،همچون عکس دوستی شفیق،که در ایام جدایی بنگرند تا داغ هجر اندکی کاسته شود.

نماز راه گشوده ای است که خدا پیش پای بندگان گذاشته تا در هر زمان و زمین ومناسبت وموقعیتی – از شادی واندوه ،سختی و آسایش و ناآرامی و آرامش – شرح حال را به او باز گویند یا راه چاه را از او بجویند.

نماز معراج مومن است،کسی که قلبش همواره آکنده از حضور خداست ومعراج یعنی تمرین پرواز بلکه خود پرواز،پرواز از تنگنای ملک به فراخنای ملکوت واز طبیعت پست به حقیقت محض پرکشیدن به سوی آستانی که برای پرواز هیچ محدودیتی ندارد.اگر سنگینی گناه زمین گیرت نکرده باشد،اگر بند بند تعلق تو را میخکوب خاک نکرده باشد،اگر بال پروازت در آتش عصیان نسوخته و در یک سخن اگر خودت حال پریدن وپر زدن داشته باشی.اگر روزی چند بار آنجا بروی کم کم از این جا فاصله می گیری و به آنجا دل می بندی.

پس باید همراه نماز بریدن از اینجا با شد،وهر نماز،آخرین آهنگ کنده شدن از این دنیا وهمانند آخرین پله ای که برای صعود قدم بر آن می نهی.

نماز گفتگوی راز است و برآوردن نیاز ،راز بزرگ بندگی و نیاز به سخن گفتن با همصحبتی که در صحبتش ملالی نیست و آنچه از همدمی اش بار می آید شیرینی و راحتی و آسایش است.

نماز هم تسلیم است وهم پرخاش،تسلیم در برابر شگفتی وعظمت وشکوه زیبایی خدا وپرخاش غلیه هر سراب قدرتی که از سر پستی وزبونی ، آهنگ توانایی را در موازات قدر ت حق ، مغرورانه می نوازد.

نماز چشم گشودن به سمت دنیای ابدی و مطلق دوست وچشم بستن بر همه زیباییهای دروغین وموقتی است که آدمی را در سیاه پرده غفلتها و هوسها ابتدا سرگرم و متوحش سپس نیست ونابود می سازد.

نماز بزرگراه پیوسته باز خانه عید تا منزل معبود است.بهانه همیشگی مکالمه با محبوب ومحکم نرین رشته پیوستتکگی ودل بستگی به اوست.

نماز نردبانی برافراشته در تمام طول عمر است تا بتوان شبانه روزی و چندین بار- نه تنها در ساعتی مشخص – بر فرازش رفت، بی واسطه با معبود سخن کرد وبا حبیب درد دل کرد.

سخن آخر این که:

نماز هدیه است از حبیب برای این که فراق این دنیا را جبران کند و نیز برای اعلام مکگرر این که ای انسان!«انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه»(تو در اره پرور دگارت سخت تلاش می کنی و او را سرانجام ملا قات خواهی کرد)سوره انشقاق آیه 6تا اینکه همواره باور ملاقات زنده وپا برجا باشد ونماز رمز همین ملاقات است.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:41:00 ب.ظ ]




مهم‌ترین اصول امام خمینی(رحمه‌الله)
۱ اثبات اسلام ناب محمدی
و نفی اسلام آمریکایی اسلام ناب از نظر امام بزرگوار، آن اسلام متکی به کتاب و سنت است که با فکر روشن، با آشنایی با زمان و مکان، با شیوه و متد علمی جاافتاده و تکمیل شده در حوزه‌های علمیه استنباط می‌شود و به‌دست می‌آید.
اسلام آمریکایی دوشاخه بیشتر ندارد: یکی اسلام سکولار و دیگری اسلام متحجر.
۲ اعتماد به وعده‌ی الهی و بی‌اعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی اعتماد به قدرت پروردگار موجب می‌شد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد، چون اتکاء به خدا داشت. نه اینکه نمی‌دانست قدرت‌ها بدشان می‌آید و عصبانی می‌شوند، می‌دانست؛ اما به قدرت الهی و نصرت الهی باور داشت.
۳ اعتقاد به اراده مردم و نیروی مردم و مخالفت با تمرکزهای دولتی در آن روزها، سعی می‌شد به خاطر یک برداشت نادرست، همه‌ی کارهای اقتصادی کشور به دولت موکول شود، امام بارها و بارها هشدار می‌داد، در مسائل اقتصادی، نظامی، سازندگی کشور، تبلیغات و بالاتر از همه انتخابات کشور به مردم اعتماد داشت.
۴ حمایت از محرومان و مستضعفان و مخالفت با خوی کاخ‌نشینی همه باید تلاش کنند که محرومان را از محرومیت بیرون بیاورند، تا آن جایی که در توان کشور است به محرومان کمک کنند، امام مکرر می‌گفت این کوخ‌نشینان‌ و فقرا و محرومان‌اند که این صحنه‌ها را پر کردند، با وجود محرومیت‌ها اعتراض هم نمی‌کنند، در میدانهای خطر هم حاضر می‌شوند.
۵ مخالفت صریح با جبهه‌ی قلدران بین المللی و مستکبران امام با مستکبرین سر آشتی نداشت، واژه «شیطان بزرگ» برای آمریکا، یک ابداع عجیبی از سوی امام بود، وقتی شما یک دستگاهی را، شیطان دانستید، معلوم است که باید رفتار و احساسات شما، در مقابل او چگونه باشد، امام تا روز آخر نسبت به آمریکا، همین احساس را داشت، عنوان «شیطان بزرگ» را هم به کار می‌برد.
۶ اعتقاد به استقلال ملی و رد سلطه پذیری استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملت. اینی که بعضی در زبان یا در شعار، دنبال آزادی‌های فردی باشند، اما علیه استقلال کشور حرف بزنند، این یک تناقض است.
۷ تکیه بر وحدت ملی توجه به توطئه‌های تفرقه‌افکن، چه تفرقه بر اساس مذهب شیعه و سنی، چه تفرقه بر اساس قومیت‌ها [از خطوط اصلی امام بود]، تفرقه‌افکنی یکی از سیاست‌های قطعی دشمن بود و امام بزرگوار ما بر روی وحدت ملی و اتحاد آحاد ملت یک تکیه کم‌نظیر داشت.
اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:37:00 ب.ظ ]





احادیثی درباره طول عمر

حدیث (1) امام صادق عليه‏السلام :

مَن حَسُنَ بِرُّهُ بِأَهلِهِ زادَ اللّه‏ُ فى عُمُرِهِ؛
هر كس به شايستگى در حقّ خانواده‏اش نيكى كند، خداوند عمر او را زياد مى‏كند.

كافى، ج8، ص219، ح269
حدیث (2) امام صادق عليه‏السلام :

صِلَةُ الرَّحِمِ تَعمُرُ الدِّيارَ وَ تَزيدُ فى الأعمارِ وَ اِن كانَ اَهلُها غَيرَ اَخيارٍ؛
صله رحم، خانه ها را آباد و عمرها را طولانى مى‏كند، هر چند صله رحم كنندگان مردمان خوبى نباشند.

امالى طوسى، ص 481، ح 18

حدیث (3) پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

صِلَةُ الرَّحِمِ وَ حُسنُ الخُلقِ وَ حُسنُ الجَوارِ يَعمُرانِ الدّيارَ وَ يَزيدانَ فِى العمارِ؛
صله رحم، خوش اخلاقى و خوش همسايگى، شهرها را آباد و عمرها را زياد مى‏كند.

نهج الفصاحه، ح 1839
حدیث (4) امام على عليه‏السلام :

بَرَكَةُ العُمرِ فى حُسنِ العَمَلِ ؛
بركت عمر در خوب انجام دادنِ كارهاست.

غررالحكم، ح 4434

حدیث (5) امام صادق عليه‏السلام :

لا تَدَع زيارَةَ الحُسَينِ بنِ عَلىّ عليه‏السلام و مُر اَصحابَكَ بِذالِكَ، يَمُدُّ اللّه‏ُ فى عُمرِكَ و يَزيدُ اللّه‏ُ فى رِزقِكَ و يُحييكَ اللّه‏ُ سَعيدا و لاتَموتُ اِلاّ سَعيدا و يَكتُبكَ سَعيدا؛
زيارت امام حسين عليه‏السلام را رها نكن و دوستان خود را هم به آن سفارش كن، كه در اين صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى‏ات را زياد مى‏كند و زندگى‏ات را همراه با سعادت مى‏كند و جز سعادتمند نمى‏ميرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى‏كند.

كامل الزيارات، ص 286

حدیث (6) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

مَن اُلهِمَ الصِّدقَ فى كَلامِهِ وَ النصافَ مِن نَفسِهِ وَ بِرَّ والِدَيهِ وَ وَصلَ رَحِمِهِ، اُنسِى‏ءَ لَهُ فى اَجَلُهُ وَ وُسِّعَ عَلَيهِ فى رِزقِهِ وَ مُتِّعَ بِعَقلِهِ وَ لُـقِّنَ حُجَّتَهُ وَقتَ مُساءَلَتِهِ ؛

به هر كس، راستگويى در گفتار، انصاف در رفتار، نيكى به والدين و صله رحم الهام شود، اجلش به تأخير مى‏افتد، روزيش زياد مى‏گردد، از عقلش بهره‏مند مى‏شود و هنگام سئوال [مأموران الهى] پاسخ لازم به او تلقين مى‏گردد.

اعلام الدين، ص 265
حدیث (7) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

اَربَعةٌ تَزيدُ فِى العُمرِ: اَلتَّزويجُ بِالبكارِ، وَ الغتِسالُ بِالماءِ الحارِّ وَ النَّومُ عَلَى اليَسارِ وَاَكلُ التُّفاحِ بِالسحارِ ؛
چهار چيز، بر عمر مى‏افزايند: ازدواج با دختران، شستشو با آب گرم، خوابيدن بر شانه چپ و خوردن سيب در سحرگاهان.

مواعظ العدديه، ص 211

حدیث (8) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

مَن وَلىَ مِن اُمورِ المُسلِمينَ شَيئا فَحَسُنَت سيرَتُهُ رُزِقَ الهَيبَةَ فى قُلوبِهِم… وَ اِذا عَدَلَ فيهِم مُدَّ فى عُمُرِهِ ؛

هر كس اداره بخشى از امور مسلمانان را بر عهده بگيرد و رفتارش خوب باشد، در دل‏هاى آنان هيبت مى‏يابد… و اگر در ميان آنان به عدالت رفتار كند، عمرش افزون مى‏گردد.

ذيل تاريخ بغداد، ج 2، ص 136، ح 419

حدیث (9) امام صادق عليه‏السلام :

اِن اَحبَبتَ اَن يَزيدَ اللّه‏ُ فى عُمُرِكَ فَسُرَّ اَبَـوَيكَ ؛

اگر دوست دارى كه خداوند عمرت را زياد كند، پدر و مادرت را شاد كن.

بحارالأنوار، ج 74 ، ص 81 ، ح 84

حدیث (10) امام صادق عليه‏السلام :

تَجَنَّـبُوا البَوائِقَ يُمَدَّ لَكُم فِى العمارِ؛

از فتنه‏ها و بدى‏ها كناره بگيريد، تا عمرتان طولانى شود.

عيون أخبار الرضا عليه‏السلام، ج 2، ص 40، ح 90

حدیث (11) امام صادق عليه‏السلام :

اِغسِلُوا اَيديَكُم قَبلَ الطَّعامِ وَ بَعدَهُ فَاِنَّهُ يَنفِى الفَقرَ وَ يَزيدُ فِى العُمُرِ؛

دست‏هايتان را قبل و بعد از غذا خوردن بشوييد، كه فقر را مى‏بَرَد و بر عمر مى‏افزايد.

محاسن، ج 2، ص 202، ح 1594

حدیث (12) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

مَن اَرادَ الـبَقاءَ و لا بَقاءَ: فَليُباكِرِ الغَداءَ وَليُجَوِّدِ الحِذاءَ وَليُخَفَّفِ الرِّداءَ وَليُقِلَّ مُجامَعَةَ النِّساءِ. قيلَ يا رَسولَ اللّه‏ِ وَ ما خِفَّةُ الرِّداءِ؟ قالَ: قِلَّةُ الدَّينَ ؛

هر كس ماندگارى مى‏خواهد ـ و البته ماندگارى [ابدى] وجود ندارد ـ بايد صبحانه را زودتر بخورد، كفش مناسب بپوشد، رداى (بالاپوش) خود را سبك كند و كمتر با زنان بياميزد. پرسيدند: اى پيامبر خدا! سبك بودن رَدا به چيست؟ فرمودند: به كم بودنِ بدهى.

من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 555، ح 4902

حدیث (13) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

كانَ فى ما اَعطَى اللّه‏ُ تَعالى مُوسى فِى اللواحِ… اُشكُر لى وَ لِوالِدَيكَ اَقِكَ المَتالِفَ وَ اُنسِى‏ء لَكَ فى عُمُرِكَ وَ اُحيِيكَ حَياةً طَيِّـبَةً وَ اَقلَبَكَ اِلى خَيرٍِ مِنها؛

در آنچه خداى متعال در «الواح» به موسى عليه‏السلام داد، از جمله چنين بود:… مرا و پدر و مادرت را سپاسگزارى كن، تا از نابود شدن‏ها حفظت كنم و اجلت را به تأخير بيندازم و به تو زندگى‏اى پاك ببخشم و تو را از اين زندگى به سوى بهتر از آن، ببرم.

تاريخ دمشق، ج 61، ص 128

حدیث (14) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

اِذا غَضِبَ اللّه‏ُ تَعالى عَلى اُمَّةٍ ثُمَّ لَم يُنزِل بِهَا العَذابَ غَلَت اَسعارُها و قَصُرَت أعمارُها و لَم يَربَح تُجّارُها و لَم تَزكُ ثِمارُها و لَم تَغزُر اَنهارُها و حُبِسَ عَنها اَمطارُها و سُلِّطَ عَلَيها اَشرارُها؛
هرگاه خداوند متعال بر مردمى خشم بگيرد و بر ايشان عذاب نفرستد، اجناس آنها گران و عمرشان كوتاه مى‏شود، بازرگانان آنها سود نمى‏برند، ميوه‏هايشان سالم نمى‏ماند، رودخانه‏هاى آنها پر آب نمى‏گردد، باران از آنها دريغ مى‏شود و بَدان آنان بر ايشان مسلّط مى‏گردند.

من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 524، ح 1489

حدیث (15) امام صادق عليه‏السلام :

ثَلاثَةٌ اِن يَعلَمُهنَّ المُؤمِنُ كانَت زيادَةً فى عُمُرِهِ وَ بَقاءَ النِّعمَةِ عَلَيهِ: تَطويلُهُ فى رُكوعِهِ وَ سجودِهِ فى صلاتِهِ وَ تَطويلُهُ لِجلوسِهِ عَلى طَعامِهِ اِذا اَطعَمَ عَلى مائِدَتِهِ وَ اصطِناعُهُ المَعروفَ اِلى اَهلِهِ؛
سه چيز است كه اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهره‏مندى او از نعمت‏ها مى‏شود: طول دادن ركوع و سجده، زياد نشستن بر سر سفره‏اى كه در آن ديگران را اطعام مى‏كند و خوش رفتارى‏اش با خانواده.

كافى، ج 4، ص 49، ح 15

حدیث (16) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

مَوتُ النسانِ بِالذُّنوبِ اَكثَرُ مِن مَوتِهِ بِالجَلِ وَ حَياتُهُ بِالبِرِّ اَكثَرُ مِن حَياتِهِ بِالعُمُرِ؛

مرگ انسان‏ها در نتيجه گناهان، بيشتر از مرگ آنها در نتيجه فرا رسيدنِ اَجَل است و زنده ماندن انسان‏ها در نتيجه نيكى‏هايشان، بيشتر از زندگى كردنشان به خاطر باقى بودنِ عمر است.

مكارم الاخلاق، ص 362

حدیث (17) رسول اكرم صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏آله:

اِنَّ القَومَ لَيَكونونَ فَجَرَةً وَ لا يَكونونَ بَرَرَةً فَيَصِلونَ اَرحامَهُم فَتَنمى اَموالُهُم وَ تَطولُ اَعمارُهُم فَكَيفَ اِذا كانوا اَبرارا بَرَرَةً!؟
مردمى كه گناهكارند و نه نيكوكار، با صله رحم، اموالشان زياد و عمرشان طولانى مى‏شود. حال اگر نيك و نيكوكار باشند، چه خواهد شد!؟
كافى، ج 2، ص 155، ح 21

حدیث (18) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

يا عَلىُّ، مِن كَرامَةِ المُؤمِنِ عَلَى اللّه‏ِ اَنـَّهُ لَم يَجعَل لاَِجلِهِ وَقتا حَتّى يَهُمَّ بِبائقَةٍ فَاِذا هَمَّ بِبائقَةٍ قَبَضَهُ اِلَيهِ ؛
اى على! از ارجمندى مؤمن در نزد خدا اين است كه برايش وقت مرگ، معيّن نفرموده است، تا زمانى كه قصد شرّى كند. آن گاه خداوند جانش را بستاند.

عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 40، ح 90

حدیث (19) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

بَشِّروا المَحرورينَ بِطولِ العُمرِ ؛
گرم‏ مِزاجان را به طول عمر، مژده دهيد.

بحارالأنوار، ج 62، ص 290

حدیث (20) امام باقر عليه السلام:

اَلبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنفيانِ الفَقرَ وَ يَزيدانِ فِى العُمرِ وَ يَدفَعانِ عَن صاحِبِهِما سَبعينَ ميتَةَ سوءٍ ؛

كار خير و صدقه، فقر را مى‏بَرند، بر عمر مى‏افزايند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى‏كنند.

ثواب الاعمال، ص 141

حدیث (21) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

فِى الزِّنا سِتُّ خِصالٍ: ثَلاثٌ مِنها فِى الدُّنيا وَ ثلاثٌ فِى الآخِرَةِ، فَاَمّا الَّتى فِى الدُّنيا فَيَذهَبُ بِالبَهاءِ وَ يُعَجِّلُ الفَناءَ وَ يَقطَعُ الرِّزقَ وَ اَمّا الَّتى فِى الآخِرَةِ فَسوءُ الحِسابِ وَ سَخَطُ الرَّحمنِ وَ الخُلودُ فِى النّارِ ؛

زِنا، شش پيامد دارد: سه در دنيا و سه در آخرت. سه پيامد دنيايى‏اش اين است كه: آبرو را مى‏بَرد، مرگ را شتاب مى‏بخشد و روزى را مى‏بُرد و سه پيامد آخرتى‏اش: سختى حسابرسى، خشم خداى رحمان و ماندگارى در آتش است.

خصال، ص 321، ح 3
حدیث (22) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

مَن سَرَّهُ اَن يُنسَاَلـَهُ فى عُمُرِهِ وَ يُوَسَّعَ لَهُ فى رِزقِهِ فَليَتَّقِ اللّه‏َ وَ ليَصِل رَحِمَهُ؛

هر كس دوست دارد كه عمرش طولانى و روزى‏اش زياد شود، تقواى الهى پيشه كند و صله رحم نمايد.

بحارالأنوار، ج 74، ص 102، ح 56

حدیث (23) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

اَكثِر مِن الطَّهورِ يَزِدِ اللّه‏ُ فى عُمُرِكَ؛

وضو زياد بگير تا خداوند، عمرت را زياد كند.

امالى مفيد، ص 60، ح 5

حدیث (24) امام على عليه‏السلام :

كَثرَةُ اصطِناعِ المَعروفِ تَزيدُ فِى العُمُرِ وَ تَنشُرُ الذِّكرَ ؛

زياد كار نيك انجام دادن، عمر را مى‏افزايد و نام را پرآوازه مى‏سازد.

غررالحكم، ح 7113

حدیث (25) امام صادق عليه‏السلام :

ما نَعلَمُ شَيئا يَزيدُ فِى العُمرِ اِلاّ صِلَةَ الرَّحِمِ، حَتّى اِنَّ الرَّجُلَ يَكونُ اَجَلُهُ ثَلاثَ سِنينَ فَيكونُ وَصولاً لِلرَّحِمِ فَيَزيدُ اللّه‏ُ فى عُمرِهِ ثَلاثينَ سَنَةً فَيَجعَلُها ثَلاثا وَ ثَلاثينَ سَنَةً، وَ يَكونُ اَجَلُهُ ثَلاثا وَ ثَلاثينَ سَنَةً فَيَكونَ قاطِعا لِلرَّحِمِ، فَيَنقُصُهُ اللّه‏ُ ثَلاثينَ سَنَةً وَ يَجعَلُ اَجَلَهُ اِلى ثَلاثِ سِنينَ

ما، غير از صله رحم، چيزى نمى‏شناسيم كه بر عمر بيفزايد، تا آن‏جا كه گاهى عمر كسى سه سال است، و وقتى كه اهل صله رحم مى‏شود، خداوند هم سى سال بر عمرش مى‏افزايد و آن را سى و سه سال مى‏كند و گاهى عمر كسى سى و سه سال است و قطع رحم مى‏كند و خداوند هم سى سال از عمر او مى‏كاهد و عمرش را به سه سال، كاهش مى‏دهد.

كافى، ج 2، ص 152، ح 17
حدیث (26) امام صادق عليه‏السلام :

مَن رَجَعَ مِن مَكَّةَ وَ هُوَ يَنوِى الحَجَّ مِن قابِلٍ زيدَ فى عُمرِهِ ؛

هر كس از مكّه بر گردد و تصميم داشته باشد كه سال بعد هم به حجّ برود، بر عمرش افزوده مى‏شود.

كافى، ج 4، ص 281، ح 3

حدیث (27) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجهِها وَ بِرُّ الوالِدَينِ وَ اصطِناعُ المَعروفِ يُحَوِّلُ الشَّقاءَ سَعادَةً وَ يَزيدُ فِى العُمرِ؛

صدقه دادن با مراعات شرايطش و خوبى كردن به پدر و مادر و انجام دادن كارهاى نيك، بدبختى را به خوشبختى تبديل مى‏كند و بر عمر مى‏افزايد.

كنزالعمال، ح 4444

حدیث (28) امام صادق عليه‏السلام :

اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَيِّيرُ النِّعَمَ البَغىُ وَ الذُّنوبُ التَّى تورِثُ النَّدَمَ القَتلُ وَ الَّتى تُنزِلُ النِّقَمَ الظُّلمُ وَالَّتى تَهتِكُ السُّتورَ شُربُ الخَمرِ وَ الَّتى تَحبِسُ الرِّزقَ الزِّنا وَ الَّتى تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطيعَةُ الرَّحِمِ وَالَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَينِ؛

گناهی كه نعمت‏ها را تغيير مى‏دهد، تجاوز به حقوق ديگران است. گناهى كه پشيمانى مى‏آورد، قتل است. گناهى كه گرفتارى ايجاد مى‏كند، ظلم است. گناهى كه آبرو مى‏بَرد، شرابخوارى است. گناهى كه جلوى روزى را مى‏گيرد، زناست. گناهى كه مرگ را شتاب مى‏بخشد، قطع رابطه با خويشان است. گناهى كه مانع استجابت دعا مى‏شود و زندگى را تيره و تار مى‏كند، نافرمانى از پدر مادر است.

علل الشرايع، ج 2، ص 584

حدیث (29) امام باقر عليه السلام:

اِنّ الحُسَينَ صاحِبَ كَربَلا قُتِلَ مَظلوما، مَكروبا عَطشانا، لَهفانا فآلَى اللّه‏ُ عَزَّوَجلّ عَلى نَفسِهِ اَن لا ياتيَهُ لَهفانٌ و لا مَكروبٌ و لا مُذنِبٌ و لا مَغمومٌ و لا عَطشانٌ و لا مَن بِهِ عاهَةٌ ثُمَّ دَعا عِندَهُ و تَقَرَّبَ بِالحُسَينِ بنِ عَلىٍّ علیه السلام اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ نَفَّسَ اللّه‏ُ كُربَتَهُ وَ اَعطاهُ مَسأَلَتَهُ و غَفَرَ ذَنبَهُ وَ مَدَّ فى عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فى رِزقِهِ فَاعتَبِروا يا اُولـِى الاَبصار

حسين، بزرگ مرد كربلا، مظلوم و رنجيده خاطر و لب تشنه و مصيب‏زده به شهادت رسيد. پس خداوند، به ذات خود، قسم ياد كرد كه هيچ مصيبت‏زده و رنجيده خاطر و گنهكار و اندوهناك و تشنه‏اى و هيچ بَلا ديده‏اى به خدا روى نمى‏آورد و نزد قبر حسين علیه السلام دعا نمى‏كند و آن حضرت را به درگاه خدا شفيع نمى‏سازد، مگر اين‏كه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى‏كند و گناهش را مى‏بخشد و عمرش را طولانى و روزى‏اش را گسترده مى‏سازد. پس اى اهل بينش، درس بگيريد!

بحارالأنوار، ج 101، ص 46، ح 5

حدیث (30) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

مَن قَلَّمَ اَظفارَهُ يَومَ الجُمُعَةِ يَزيدُ فى عُمُرِهِ و مالِهِ؛

هر كس در روز جمعه ناخن‏هايش را كوتاه كند، عمر و مالش زياد مى‏شود.

جامع الأخبار، ص 333

حدیث (31) امام سجّاد علیه السلام:

مَن صَلّى فى مَسجِدِ السَّهلَةِ رَكعَتَينِ زادَ اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ فى عُمُرِهِ سَنَتَينِ ؛

هر كس در مسجد سهله دو ركعت نماز بخواند، خداوند، دو سال بر عمر او مى‏افزايد.

المزار للمفيد، ص 14

حدیث (32) امام صادق عليه‏السلام :

اَربَعَةٌ تُهرِمُ قَبلَ اَوانِ الهَرَمِ: اَكلُ القَديدِ وَ القُعُودُ عَلَى النَّداوَةِ وَ الصُّعودُ فِى الدَّرَجِ وَ مُجامَعَةُ العَجوزِ ؛

چهار چيز، انسان را پيش از فرا رسيدن هنگام پيرى، پير مى‏كند: خوردن گوشت خشكيده، نشستن بر جاى مرطوب، بالا رفتن از پلّه و آميزش با پير زنان.

تحف العقول، ص 317
حدیث (33) امام صادق عليه‏السلام :

اَلبِرُّ وَ حُسنُ الخُلقِ يَعمُرانِ الدّيارَ وَ يَزيدانِ فِى العمارِ ؛

نيكوكارى و خوش اخلاقى، خانه‏ها را آباد و عمرها را طولانى مى‏كنند.

كافى، ج 2، ص 100، ح 8

حدیث (34) امام على عليه‏السلام :

وَيحُ النّائِمِ ما اَخسَرَهُ! قَصُرَ عُمرُهُ وَ قَلَّ اَجرُهُ؛

واى بر آن‏كه در خواب (غفلت) است! چه زيانكار است! عمر او كوتاه شده است و پاداش او كم.

عيون الحكم والمواعظ، ص 504، ح 9239

حدیث (35) امام على عليه‏السلام :

مَن جارَ قَصُرَ عُمرُهُ ؛

هر كس ظلم كند، عمرش كوتاه مى‏شود.

عيون الحكم والمواعظ، ص 429، ح 7334

حدیث (36) رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

مَن كَثُرَ عَفوُهُ مُدَّ فى عُمُرِهِ؛
هر كس پر گذشت باشد، عمرش طولانى شود.

اعلام الدين، ص‏315

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:35:00 ب.ظ ]




رهبرم اخم کند… قایقی خواهم ساخت. خواهم انداخت به دریای دل اربابم. قایق از خشم پراست و دل از نفرت تکفیری ها. قصه ی فهمیده باز تکرار کنم؟ نه دگر این بار دعوا به سر سربند نیست. همه ی سر بند ها نام یا فاطمه است. نشود تکرار باز عاشورا. خیمه ها این بار جایش امن است. علم عباس هم دست نیکوی گل سرسبد فاطمه است. رهبم خامنه ایست. رهبرم سید و اولاد علی است. رهبرم اخم کند به خدا مادرتان داغ شما می بیند. حاج همت رفته، کاظمی دیگر نیست، پدر موشک ایران هم رفت. لیک از عالم غیب باز با ما هستند. حاج قاسم هم هست که سلیمانی کرد همه دنیا را فتح. همه ی ما هستیم کور خوانید اگر باز هم فکر کنید که علی تنها است. نامه های بیعت با مسلم همه اش ایرانیست. همه با خون خود امضا کردیم. خاک پای پسر زهراییم. باز دنیا انگار تشنه خون شده است. هوس رویش لاله کرده دورتا دور ضریح عباس خون شیعه زگرفتاری تن خسته شده. وقت آن است که آزاد شود از رگ ها. رهبرم اخم نکن. ای به فدای جدت . به خدا اذن دهی . شیعه با خون خودش می شورد . همه ی لشکر کفر. همه ی لشکر کفر.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:25:00 ب.ظ ]




مادرم گفت که گر سر بنهی در قدم سید علی
شیر من باد حلالت پسرم یارت علی
شیر مادر چه اثر ها که ندارد دیدی
رهبر ما چه پسر ها که ندارد دیدی
هر که زنده است و مخالف ب امامش باشد
هر چه خوردست ازین سفره حرامش باشد…

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:21:00 ب.ظ ]





رویدادهای 16 بهمن 57

* انتخاب بازرگان به عنوان نخست وزير دولت موقت، رسما اعلام شد. حکم و فرمان نخست وزيري که با اتفاق آراء شوراي انقلاب و تصويب امام خميني صادر شده بود، توسط حجت‌الاسلام والمسلمين رفسنجاني در حضور حضرت امام و آقاي بازرگان قرائت شد.
* حضرت امام در حکم نخست وزيري بازرگان، وي را موظف به انجام رفراندوم تغيير نظام به جمهوري اسلامي، تشکيل مجلس مؤسسان (خبرگان) براي تصويب قانون اساسي، برگزاري انتخابات مجلس شورا طبق قانون اساسي جديد و انتخاب هيأت وزيران بدون در نظر گرفتن روابط حزبي کردند. در متن حکم آمده است: بنا به پيشنهاد شوراي انقلاب، بر حسب حق شرعي و قانوني ناشي از آراء اکثريت قاطع قريب به اتفاق ملت ايران که طي اجتماعات عظيم نسبت به رهبري جنبش ابراز شده است، جنابعالي را مأمور تشکيل دولت موقت مي‌نمايم.
* مهندس بازرگان پس از قرائت حکم نخست وزيري گفت: خداي برگ را شکر مي‌کنم که چنين اعتبار و حسن شهرتي را که به هيچوجه اهليت و لياقت آن را نداشتم، به من ارزاني داشته و همين موهبت الهي باعث شده که آيت‌الله، ابراز اعتماد و ارجاع چنين مأموريتي را به بنده عنايت بفرمايند و همچنين تشکر از ملت ايران مي‌کنم.
* حضرت امام در فرمايشات خود بعد از سخنان مهندس بازرگان به عنوان نخست وزير، از مردم خواستند تا با تظاهرات آرام و از طريق مطبوعات، نظر خود را درباره دولت بازرگان ابراز نمايند. ايشان در يک مصاحبه قبل از قرائت حکم گفتند: مخالفت با اين حکومت، مخالفت با شرع است.
* بازرگان پس از خروج امام از محل جلسه، در رابطه با تهديد بختيار در مورد نخست وزيري دولت موقت، گفت: از اين اخطار نمي‌ترسيم، اگر تهديد مي‌خواهند بکنند، به چيز ديگري ما را تهديد کنند. اين چيز خيلي کوچکي است و اگر عملي شود، بنده شخصا خيلي ممنون مي‌شوم؛ چون راحت مي‌شوم.
* راديو مسکو براي اعلام نخست وزيري بازرگان برنامه خود را قطع کرد.
* بختيار گفت: هر کس اکثريت داشت، حکومت مي‌کند.
* آسوشيتد پرس: با توجه به اينکه شانس موفقيت بختيار روز به روز کمتر مي‌شود، سخنگوي وزارت خارجه آمريکا به ابراز حمايت ملایم از بختيار بسنده کرد.
* بنا به نوشته مجله تايم: ساليوان، سفير آمريکا در ايران، از همکاران خود خواسته است که با مخالفان رژيم گفتگو کرده، سياست آمريکا را براي آنان تشريح کند.
* رييس سازمان سيا اعراف کرد که در رابطه با پيش بيني مسائل ايران، اين سازمان ناکام بوده است. وي گفت: چيزي که ما پيش بيني نمي‌کرديم، اين بود که يک مرد هفتاد و هشت ساله که مدت چهارده سال در تبعيد بود، اين نيروها را به هم پيوند زند.
* کيسينجر گفت: بيم آن مي‌رود که انقلاب اسلامي به ساير کشورها سرايت کند و گناه اين حرکت، متوجه هدف توخالي حقوق بشر است.
* آيت‌الله گلپايگاني بازگشت حضرت امام به ميهن را به ايشان تبريک گفت.
* آيت‌الله گلپايگاني با صدور پيامي خطاب به ارتش، از فرماندهان نظامي خواست تا از رويارويي و مقابله با انقلاب اسلامي بپرهيزند.
* چند وزارتخانه، از جمله وزارت آموزش و پرورش، امور اقتصاد و دارائي، بهداري و دادگستري، توسط نيروهاي ارتش اشغال شد.
* حزب توده از شوراي انقلاب اسلامي اعلام پشتيباني کرد.
* سازمان چريک‌هاي فدايي خلق، در مخالفت با شوراي انقلاب گفت: شوراي انقلاب بايد توسط ميليون‌ها اعتصاب کننده تشکيل شود. گفتني است که اين گونه سازمان‌ها که تنها خود را قيام خلق مي‌دانند، اعتماد و حمايت ميليوني مردم از حضرت امام را نديده گرفته و به دنبال جايگاهي در آينده نظام براي خود هستند.
* بيست و دو نماينده ديگر مجلس شورا، استعفا دادند.
* در تظاهرت مردم آغاجاري، عده‌اي به شهادت رسيدند.
* غلامرضا کيانپور، وزير اسبق اطلاعات و دادگستري و استاندار آذربايجان غربي و اصفهان، بازداشت شد.
* هشت هزار يهودي از ايران به اسرائيل رفتند.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:06:00 ب.ظ ]





رویدادهای 16 بهمن1357

1- انتخاب بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت، رسما اعلام شد. حکم و فرمان نخست وزیری که با اتفاق آراء شورای انقلاب و تصویب امام خمینی صادر شده بود، توسط حجت‌الاسلام والمسلمین رفسنجانی در حضور حضرت امام و آقای بازرگان قرائت شد.

2- آسوشیتد پرس: با توجه به اینکه شانس موفقیت بختیار روز به روز کمتر می‌شود، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به ابراز حمایت ملایم از بختیار بسنده کرد.

3- رییس سازمان سیا اعراف کرد که در رابطه با پیش بینی مسائل ایران، این سازمان ناکام بوده است. وی گفت: چیزی که ما پیش بینی نمی‌کردیم، این بود که یک مرد هفتاد و هشت ساله که مدت چهارده سال در تبعید بود، این نیروها را به هم پیوند زند.

4- کیسینجر گفت: بیم آن می‌رود که انقلاب اسلامی به سایر کشورها سرایت کند و گناه این حرکت، متوجه هدف توخالی حقوق بشر است.

5- آیت‌الله گلپایگانی بازگشت حضرت امام به میهن را به ایشان تبریک گفت.

614- چند وزارتخانه، از جمله وزارت آموزش و پرورش، امور اقتصاد و دارائی، بهداری و دادگستری، توسط نیروهای ارتش اشغال شد.

7- بیست و دو نماینده دیگر مجلس شورا، استعفا دادند.

8- در تظاهرت مردم آغاجاری، عده‌ای به شهادت رسیدند.

9- هشت هزار یهودی از ایران به اسرائیل رفتند.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:03:00 ب.ظ ]




پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

کسی که در نوشته ای صلوات بر من را بنویسد، تا زمانی که نام من در آن نوشته باشد فرشتگان برای او استغفار می کنند.

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:54:00 ب.ظ ]




100 سخن گرانبها از ثامن الائمّه (علیهم السلام)

1. مؤمن‌ ، مؤمن‌ واقعى‌ نيست‌ ، مگر آن‌ كه‌ سه‌ خصلت‌ در او باشد : سنتى‌ از پروردگارش‌ و سنتى‌ از پيامبرش‌ و سنتى‌ از امامش‌ . اما سنت‌ پروردگارش‌ ، پوشاندن‌ راز خود است‌ ، اما سنت‌ پيغمبرش‌ ، مدارا و نرم‌ رفتارى‌ با مردم‌ است‌ ، اما سنت‌ امامش‌ صبر كردن‌ در زمان‌ تنگدستى‌ و پريشان‌ حالى‌ است‌

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 339)

2. پنهان‌ كننده‌ كار نيك‌ ( پاداشش‌ ) برابر هفتاد حسنه‌ است‌ و آشكار كننده‌كار بد سرافكنده‌ است‌ ، و پنهان‌ كننده‌ كار بد آمرزيده‌ است‌

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 4 ، ص‌ 160)

3. از اخلاق‌ پيامبران‌ ، نظافت‌ و پاكيزگى‌ است‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)

4. امين‌ به‌ تو خيانت‌ نكرده‌ ( و نمى‌كند ) و ليكن‌ ( تو ) خائن‌ را امين‌ تصورنمودى‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)

5. برادر بزرگتر به‌ منزله‌ پدر است‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)

6. دوست‌ هركس‌ عقل‌ او ، و دشمنش‌ جهل‌ اوست‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)

7. دوستى‌ با مردم‌ ، نيمى‌ از عقل‌ است‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)

8. به‌ درستى‌ كه‌ خداوند ، سر و صدا و تلف‌ كردن‌ مال‌ و پر خواهشى‌ را دوست‌ندارد

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)

9. عقل‌ شخص‌ مسلمان‌ تمام‌ نيست‌ ، مگر اين‌ كه‌ ده‌ خصلت‌ را دارا باشد : از اواميد خير باشد ، از بدى‌ او در امان‌ باشند ، خير اندك‌ ديگرى‌ را بسيار شمارد ، خير بسيار خود را اندك‌ شمارد ، هرچه‌ حاجت‌ از او خواهند دلتنگ‌ نشود ، در عمر خود از دانش‌طلبى‌ خسته‌ نشود ، فقر در راه‌ خدايش‌ از توانگرى‌ محبوبتر باشد ، خوارى‌ در راه‌ خدايش‌ از عزت‌ با دشمنش‌ محبوبتر باشد ، گمنامى‌ را از پرنامى‌ خواهانتر باشد . سپس‌ فرمود : دهمى‌ چيست‌ و چيست‌ دهمى‌ ! به‌ او گفته‌ شد : چيست‌ ؟ فرمود : احدى‌ را ننگرد جز اين‌ كه‌ بگويد او از من‌ بهتر و پرهيزگارتر است‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)

10. از امام‌ رضا ( ع‌ ) سؤال‌ شد : سفله‌ كيست‌ ؟ فرمود : آن‌ كه‌ چيزى‌ دارد كه‌از ( ياد ) خدا بازش‌ دارد

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)

11. ايمان‌ يك‌ درجه‌ بالاتر از اسلام‌ است‌ ، و تقوا يك‌ درجه‌ بالاتر از ايمان‌است‌ ، و به‌ فرزند آدم‌ چيزى‌ بالاتر از يقين‌ داده‌ نشده‌ است‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)

12. اطعام‌ و ميهمانى‌ كردن‌ براى‌ ازدواج‌ از سنت‌ است‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)

13. پيوند خويشاوندى‌ را برقرار كنيد گرچه‌ با جرعه‌ آبى‌ باشد ، و بهترين‌ پيوندخويشاوندى‌ ، خوددارى‌ از آزار خويشاوندان‌ است‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)

14. حضرت‌ رضا ( ع‌ ) هميشه‌ به‌ اصحاب‌ خود مى‌فرمود : بر شما باد به‌ اسلحه‌پيامبران‌ ، گفته‌ شد : اسلحه‌ پيامبران‌ چيست‌ ؟ فرمود : دعا

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 4 ، ص‌ 214)

15. از نشانه‌هاى‌ دين‌ فهمى‌ ، حلم‌ و علم‌ است‌ ، و خاموشى‌ درى‌ از درهاى‌ حكمت‌است‌ . خاموشى‌ و سكوت‌ ، دوستى‌ آور و راهنماى‌ هر كار خيرى‌ است‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)

16. زمانى‌ بر مردم‌ خواهد آمد كه‌ در آن‌ عافيت‌ ده‌ جزء است‌ ، كه‌ نه‌ جزء آن‌ دركناره‌گيرى‌ از مردم‌ ، و يك‌ جزء آن‌ در خاموشى‌ است‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)

17. از امام‌ رضا ( ع‌ ) از حقيقت‌ توكل‌ سؤال‌ شد . فرمود : اين‌ كه‌ جز خدا ازكسى‌ نترسى‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)

18. به‌ راستى‌ كه‌ بدترين‌ مردم‌ كسى‌ است‌ كه‌ يارى‌اش‌ را ( از مردم‌ ) باز دارد وتنها بخورد و زير دستش‌ را بزند

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 472)

19. بخيل‌ را آسايشى‌ نيست‌ ، و حسود را خوشى‌ و لذتى‌ نيست‌ ، و زمامدار را وفايى‌ نيست‌ ، و دروغگو را مروت‌ و مردانگى‌ نيست‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 473)

20. كسى‌ دست‌ كسى‌ را نمى‌بوسد ، زيرا بوسيدن‌ دست‌ او مانند نماز خواندن‌ براى‌اوست‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 473)

21. به‌ خداوند خوشبين‌ باش‌ ، زيرا هركه‌ به‌ خدا خوشبين‌ باشد ، خدا با گمان‌خوش‌ او همراه‌ است‌ ، و هركه‌ به‌ رزق‌ و روزى‌ اندك‌ خشنود باشد ، خداوند به‌ كردار اندك‌ او خشنود باشد ، و هركه‌ به‌ اندك‌ از روزى‌ حلال‌ خشنود باشد ، بارش‌ سبك‌ و خانواده‌اش‌ در نعمت‌ باشد و خداوند او را به‌ درد دنيا و دوايش‌ بينا سازد و او را از دنيا به‌ سلامت‌ به‌ دار السلام‌ بهشت‌ رساند

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 472)

22. ايمان‌ چهار ركن‌ است‌ : توكل‌ بر خدا ، رضا به‌ قضاى‌ خدا ، تسليم‌ به‌ امرخدا ، واگذاشتن‌ كار به‌ خدا

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)

23. از امام‌ رضا درباره‌ بهترين‌ بندگان‌ سؤال‌ شد . فرمود : آنان‌ هرگاه‌ نيكى‌كنند خوشحال‌ شوند ، و هرگاه‌ بدى‌ كنند آمرزش‌ خواهند ، و هرگاه‌ عطا شوند شكر گزارند ، و هرگاه‌ بلا بينند صبر كنند ، و هرگاه‌ خشم‌ كنند . درگذرند

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)

24. كسى‌ كه‌ فقير مسلمانى‌ را ملاقات‌ نمايد و بر خلاف‌ سلام‌ كردنش‌ بر اغنيا براو سلام‌ كند ، در روز قيامت‌ در حالى‌ خدا را ملاقات‌ نمايد كه‌ بر او خشمگين‌ باشد

(عيون‌ اخبار الرضا ، ج‌ 2 ، ص‌ 52)

25. از حضرت‌ امام‌ رضا ( ع‌ ) درباره‌ خوشى‌ دنيا سؤال‌ شد . فرمود : وسعت‌ منزل‌و زيادى‌ دوستان‌

(بحار الانوار ، ج‌ 76 ، ص‌ 152)

26. زمانى‌ كه‌ حاكمان‌ دروغ‌ بگويند ، باران‌ نبارد و چون‌ زمامدار ستم‌ ورزد ،دولت‌ ، خوار گردد ، و اگر زكات‌ اموال‌ داده‌ نشود چهار پاپان‌ از بين‌ روند

(بحار الانوار ، ج‌ 73 ، ص‌ 373)

27. هر كس‌ اندوه‌ و مشكلى‌ را از مؤمنى‌ برطرف‌ نمايد ، خداوند در روز قيامت‌اندوه‌ را از قلبش‌ برطرف‌ سازد

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 268)

28. بعد از انجام‌ واجبات‌ ، كارى‌ بهتر از ايجاد خوشحالى‌ براى‌ مؤمن‌ ، نزدخداوند بزرگ‌ نيست‌

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)

29. بر شما باد به‌ ميانه‌روى‌ در فقر و ثروت‌ ، و نيكى‌ كردن‌ چه‌ كم‌ و چه‌ زياد ،زيرا خداوند متعال‌ در روز قيامت‌ يك‌ نصفه‌ خرما را چنان‌ بزرگ‌ نمايد كه‌ مانند كوه‌ احد باشد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 346)

30. به‌ ديدن‌ يكديگر رويد تا يكديگر را دوست‌ داشته‌ باشيد و دست‌ يكديگر رابفشاريد و به‌ هم‌ خشم‌ نگيريد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)

31. بر شما باد راز پوشى‌ در كارهاتان‌ در امور دين‌ و دنيا . روايت‌ شده‌ كه‌” افشاگرى‌ كفر است‌ ” و روايت‌ شده‌ ” كسى‌ كه‌ افشاى‌ اسرار مى‌كند با قاتل‌ شريك‌ است‌ ” و روايت‌ شده‌ كه‌ ” هرچه‌ از دشمن‌ پنهان‌ مى‌دارى‌ ، دوست‌ تو هم‌ بر آن‌ آگاهى‌ نيابد “

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)

32. آدمى‌ نمى‌تواند از گردابهاى‌ گرفتارى‌ با پيمان‌شكنى‌ رهايى‌ يابد ، و ازچنگال‌ عقوبت‌ رهايى‌ ندارد كسى‌ كه‌ با حيله‌ به‌ ستمگرى‌ مى‌پردازد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 349)

33. با سلطان‌ و زمامدار با ترس‌ و احتياط همراهى‌ كن‌ ، و با دوست‌ با تواضع‌ ،و با دشمن‌ با احتياط ، و با مردم‌ با روى‌ خوش‌

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 356)

34. هر كس‌ به‌ رزق‌ و روزى‌ كم‌ از خدا راضى‌ باشد ، خداوند از عمل‌ كم‌ او راضى‌باشد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 356)

35. عقل‌ ، عطيه‌ و بخششى‌ است‌ از جانب‌ خدا ، و ادب‌ داشتن‌ ، تحمل‌ يك‌ مشقت‌است‌ ، و هر كس‌ با زحمت‌ ادب‌ را نگهدارد ، قادر بر آن‌ مى‌شود ، اما هر كه‌ به‌ زحمت‌ بخواهد عقل‌ را به‌ دست‌ آورد جز بر جهل‌ او افزوده‌ نمى‌شود

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 342)

36. به‌ راستى‌ كسى‌ كه‌ در پى‌ افزايش‌ رزق‌ و روزى‌ است‌ تا با آن‌ خانواده‌ خود را اداره‌ كند ، پاداشش‌ از مجاهد در راه‌ خدا بيشتر است‌

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 339)

37. پنج‌ چيز است‌ كه‌ در هر كس‌ نباشد اميد چيزى‌ از دنيا و آخرت‌ به‌ او نداشته‌ باش‌ : كسى‌ كه‌ در نهادش‌ اعتماد نبينى‌ ، و كسى‌ كه‌ در سرشتش‌ كرم‌ نيابى‌ ، و كسى‌ كه‌ در خلق‌ و خوى‌اش‌ استوارى‌ نبينى‌ ، و كسى‌ كه‌ در نفسش‌ نجابت‌ نيابى‌ ، و) كسى‌ كه‌ از خدايش‌ ترسناك‌ نباشد

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)

38. هرگز دو گروه‌ با هم‌ روبه‌رو نمى‌شوند ، مگر اين‌كه‌ نصرت‌ و پيروزى‌ با گروهى‌است‌ كه‌ عفو و بخشش‌ بيشترى‌ داشته‌ باشد

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)

39. مبادا اعمال‌ نيك‌ و تلاش‌ در عبادت‌ را به‌ اتكاى‌ دوستى‌ آل‌ محمد ( ع‌ ) رهاكنيد ، و مبادا دوستى‌ آل‌ محمد ( ع‌ ) و تسليم‌ براى‌ آنان‌ را به‌ اتكاى‌ عبادت‌ از دست‌ بدهيد ، زيرا هيچ‌ كدام‌ از اين‌دو به‌ تنهايى‌ پذيرفته‌ نمى‌شود

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)

40. عبادت‌ پر روزه‌ داشتن‌ و نماز خواندن‌ نيست‌ ، و همانا عبادت‌ پر انديشه‌كردن‌ در امر خداست‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)

41. كسى‌ كه‌ نعمت‌ دارد بايد كه‌ بر عيالش‌ در هزينه‌ وسعت‌ بخشد

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)

42. هرچه‌ زيادى‌ است‌ نياز به‌ سخن‌ زيادى‌ هم‌ دارد

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)

43. كمك‌ تو به‌ ناتوان‌ بهتر از صدقه‌ دادن‌ است‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)

44. به‌ آن‌ حضرت‌ گفته‌ شد : چگونه‌ صبح‌ كردى‌ ؟ فرمود : با عمر كاسته‌ ، و كردارثبت‌ شده‌ ، و مرگ‌ بر گردن‌ ما و دوزخ‌ دنبال‌ ما است‌ ، و ندانيم‌ با ما چه‌ شود

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)

45. سخاوتمند از طعام‌ مردم‌ بخورد تا از طعامش‌ بخورند ، و بخيل‌ از طعام‌ مردم‌نخورد تا از طعامش‌ نخورند

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)

46. ما خاندانى‌ باشيم‌ كه‌ وعده‌ خود را وام‌ دانيم‌ چنانچه‌ رسول‌ خدا ( ص‌ )كرد

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)

47. هيچ‌ بنده‌ به‌ حقيقت‌ كمال‌ ايمان‌ نرسد تا سه‌ خصلتش‌ باشد : بينايى‌ در دين‌ ، و اندازه‌دارى‌ در معيشت‌ ، و صبر بر بلاها

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 471)

48. به‌ ابى‌ هاشم‌ داود بن‌ قاسم‌ جعفرى‌ فرمود : اى‌ داود ما را بر شما به‌ خاطر رسول‌ خدا ( ص‌ ) حقى‌ است‌ ، و شما را هم‌ بر ما حقى‌ است‌ ، هر كه‌ حق‌ ما را شناخت‌ رعايت‌ او بايد ، و هر كه‌ حق‌ ما را نشناخت‌ حقى‌ ندارد

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 471)

49. با نعمتها خوش‌ همسايه‌ باشيد ، كه‌ گريز پايند ، و از مردمى‌ دور نشوند كه‌ باز آيند

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 472)

50. ابن‌ سكيت‌ به‌ آن‌ حضرت‌ گفت‌ : امروزه‌ حجت‌ بر مردم‌ چيست‌ ؟ در پاسخ‌فرمود : همان‌ عقل‌ است‌ كه‌ به‌ وسيله‌ آن‌ شناخته‌ مى‌شود آن‌ كه‌ راستگو است‌ از طرف‌ خدا و از او باور مى‌كند ، و آن‌ كه‌ دروغگو است‌ و او را دروغ‌ مى‌شمارد ، ابن‌ سكيت‌ گفت‌ : به‌ خدا اين‌ است‌ پاسخ‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 473)

51. هركس‌ آفريدگار را به‌ آفريده‌هايش‌ تشبيه‌ كند ، مشرك‌ است‌ و هركس‌ به‌خداوند چيزى‌ نسبت‌ دهد كه‌ خدا خود از آن‌ نهى‌ كرده‌ است‌ كافر است‌

(وسائل‌ الشيعة‌ ، ج‌ 18 ، ص‌ 557)

52. ايمان‌ انجام‌ واجبات‌ و دورى‌ از محرمات‌ است‌ ، ايمان‌ عقيده‌ به‌ دل‌ واقرار به‌ زبان‌ و كردار با اعضاء تن‌ است‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 444)

53. ريان‌ از امام‌ رضا عليه‌ السلام‌ پرسيد : نظرتان‌ راجع‌ به‌ قرآن‌ چيست‌ ؟ امام‌فرمود : قرآن‌ سخن‌ خداست‌ ، فقط از قرآن‌ هدايت‌ بجوييد و سراغ‌ چيز ديگر نرويد كه‌ گمراه‌ مى‌شويد

(بحار الانوار ، ج‌ 92 ، ص‌ 117)

54. امام‌ رضا ( ع‌ ) در ضمن‌ تجليل‌ از قرآن‌ و اعجاز آن‌ فرمودند : قرآن‌ ريسمان‌محكم‌ و بهترين‌ راه‌ به‌ بهشت‌ است‌ ، قرآن‌ انسان‌ را از دوزخ‌ نجات‌ مى‌دهد ، قرآن‌ به‌ مرور زمان‌ كهنه‌ نمى‌شود ، سخنى‌ هميشه‌ تازه‌ است‌ زيرا براى‌ زمان‌ خاصى‌ تنظيم‌ نشده‌ است‌ ، قرآن‌ راهنماى‌ همه‌ انسانها و حجت‌ بر آنهاست‌ ، هيچ‌ اشكال‌ و ايرادى‌ به‌ قرآن‌ راه‌ پيدا نمى‌كند ، قرآن‌ از جانب‌ خداوند حكيم‌ فرود آمده‌ است‌

(بحار الانوار ، ج‌ 92 ، ص‌ 14)

55. سليمان‌ جعفرى‌ از امام‌ رضا ( ع‌ ) پرسيد : نظرتان‌ درباره‌ كار كردن‌ براى‌دولت‌ چيست‌ ؟ امام‌ فرمود : اى‌ سليمان‌ هرگونه‌ همكارى‌ با حكومت‌ ( ظ‌الم‌ و غاصب‌ )به‌ منزله‌ كفر به‌ خداست‌ . نگاه‌ كردن‌ به‌ چنين‌ دولتمردانى‌ گناه‌ كبيره‌ است‌ و آدمى‌ را مستحق‌ دوزخ‌ مى‌نمايد

(بحار الانوار ، ج‌ 75 ، ص‌ 374)

56. عبدالسلام‌ هروى‌ مى‌گويد : از امام‌ رضا ( ع‌ ) شنيدم‌ مى‌فرمود : خدا رحمت‌كند كسى‌ را كه‌ آرمان‌ ما را زنده‌ كند . گفتم‌ : چگونه‌ اين‌ كار را بكند ؟ فرمود : آموزشهاى‌ ما را ياد بگيرد و به‌ مردم‌ بياموزد

(وسائل‌ الشيعة‌ ، ج‌ 18 ، ص‌ 102)

57. هركس‌ از خود حساب‌ بكشد سود مى‌برد و هركس‌ از خود غافل‌ شود زيان‌مى‌بيند ، و هركس‌ ( از آينده‌اش‌ ) بيم‌ داشته‌ باشد به‌ ايمنى‌ دست‌ مى‌يابد ، و هركس‌ از حوادث‌ دنيا عبرت‌ بگيرد بينش‌ پيدا مى‌كند ، و هركس‌ بينش‌ پيدا كند مسائل‌ را مى‌فهمد و هركس‌ مسائل‌ را بفهمد عالم‌ است‌

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 352)

58. عجب‌ درجاتى‌ دارد : يكى‌ اين‌ كه‌ كردار بد بنده‌ در نظرش‌ خوش‌ جلوه‌ كند وآن‌ را خوب‌ بداند و پندارد كار خوبى‌ كرده‌ . يكى‌ اين‌ كه‌ بنده‌اى‌ به‌ خدا ايمان‌ آورد و منت‌ بر خدا نهد با اين‌ كه‌ خدا را به‌ او منت‌ است‌ در اين‌ باره‌

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 468)

59. اگر بهشت‌ و جهنمى‌ هم‌ در كار نبود باز لازم‌ بود به‌ خاطر لطف‌ و احسان‌خداوند مردم‌ مظ‌يع‌ او باشند و نافرمانى‌ نكنند

(بحار الانوار ، ج‌ 71 ، ص‌ 174)

60. خداوند سه‌ چيز را به‌ سه‌ چيز ديگر مربوط كرده‌ است‌ و به‌ طور جداگانه‌نمى‌پذيرد . نماز را با زكات‌ ذكر كرده‌ است‌ ، هركس‌ نماز بخواند و زكات‌ ندهد نمازش‌ پذيرفته‌ نيست‌ . نيز شكر خود و شكر از والدين‌ را با هم‌ ذكر كرده‌ است‌ .
از اين‌ رو هركس‌ از والدين‌ خود قدردانى‌ نكند از خدا قدردانى‌ نكرده‌ است‌ . نيز در قرآن‌ سفارش‌ به‌ تقوا و سفارش‌ به‌ ارحام‌ در كنار هم‌ آمده‌ است‌ . بنابراين‌ اگر كسى‌ به‌ خويشاوندانش‌ رسيدگى‌ و احسان‌ ننمايد ، با تقوا محسوب‌ نمى‌شود

(عيون‌ اخبار الرضا ، ج‌ 1 ، ص‌ 258)

61. از حرص‌ و حسادت‌ بپرهيز كه‌ اين‌ دو ، امتهاى‌ گذشته‌ را نابود كرد ، وبخيل‌ نباش‌ كه‌ هيچ‌ مؤمن‌ و آزاده‌اى‌ به‌ آفت‌ بخل‌ مبتلا نمى‌شود . بخل‌ مغاير با ايمان‌ است‌

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 346)

62. احسان‌ و اطعام‌ به‌ مردم‌ ، و دادرسى‌ از ستمديده‌ ، و رسيدگى‌ به‌ حاجتمندان‌از بالاترين‌ صفات‌ پسنديده‌ است‌

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)

63. با مشروب‌ خوار همنشينى‌ و سلام‌ و عليك‌ نكن‌

(بحار الانوار ، ج‌ 66 ، ص‌ 491)

64. صدقه‌ بده‌ هرچند كم‌ باشد ، زيرا هر كار كوچكى‌ كه‌ صادقانه‌ براى‌ خدا انجام‌شود بزرگ‌ است‌

(وسائل‌ الشيعة‌ ، ج‌ 1 ، ص‌ 87)

65. توبه‌ كار به‌ منزله‌ كسى‌ است‌ كه‌ گناهى‌ نكرده‌ است‌

(بحار الانوار ، ج‌ 6 ، ص‌ 21)

66. بهترين‌ مال‌ آن‌ است‌ كه‌ صرف‌ حفظ آبرو شود

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 352)

67. بهترين‌ تعقل‌ خودشناسى‌ است‌

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 352)

68. راستى‌ امامت‌ زمام‌ دين‌ و نظام‌ مسلمين‌ و صلاح‌ دنيا و عزت‌ مؤمنان‌ است‌ ،امام‌ بنياد اسلام‌ نامى‌ ( افزون‌ شو ) و فرع‌ برازنده‌ آن‌ است‌ ، بوسيله‌ امام‌ نماز و زكات‌ و روزه‌ و حج‌ و جهاد درست‌ مى‌شوند و خراج‌ و صدقات‌ فراوان‌ مى‌گردند و حدود و احكام‌ اجراء مى‌شوند و مرز و نواحى‌ محفوظ‌ مى‌ماند

(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 462)

69. به‌ خدا خوش‌ گمان‌ باشيد ، زيرا خداى‌ عزوجل‌ مى‌فرمايد : من‌ نزد گمان‌ بنده‌ مؤمن‌ خويشم‌ ، اگر گمان‌ او خوب‌ است‌ ، رفتار من‌ خوب‌ و اگر بد است‌ ، رفتار من‌ هم‌ بد باشد

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 116)

70. مرد عابد نباشد ، جز آن‌ كه‌ خويشتن‌ دار باشد ، و چون‌ مردى‌ كه‌ در بنى‌اسرائيل‌ خود را به‌ عبادت‌ وامى‌داشت‌ ، تا پيش‌ از آن‌ ده‌ سال‌ خاموشى‌ نمى‌گزيد ، عابد محسوب‌ نمى‌شد

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 172)

71. تواضع‌ اين‌ است‌ كه‌ به‌ مردم‌ دهى‌ آنچه‌ را مى‌خواهى‌ به‌ تو دهند

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 189)

72. عيسى‌ بن‌ مريم‌ صلوات‌ الله‌ عليه‌ به‌ حواريين‌ گفت‌ : اى‌ بنى‌ اسرائيل‌ ! برآنچه‌ از دنيا از دست‌ شما رفت‌ افسوس‌ مخوريد ، چنانكه‌ اهل‌ دنيا چون‌ به‌ دنياى‌ خود رسند ، بر دين‌ از دست‌ داده‌ خود افسوس‌ نخورند

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 205)

73. كسى‌ كه‌ جز به‌ روزى‌ زياد قناعت‌ نكند ، جز عمل‌ بسيار بسش‌ نباشد ، و هركه‌روزى‌ اندك‌ كفايتش‌ كند ، عمل‌ كند هم‌ كافيش‌ باشد

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 207)

74. گاهى‌ ، مردى‌ كه‌ سه‌ سال‌ از عمرش‌ باقى‌ مانده‌ صله‌ رحم‌ مى‌كند و خدا عمرش‌را 30 سال‌ قرار مى‌دهد و خدا هرچه‌ خواهد مى‌كند

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 221)

75. معمر بن‌ خلاد گويد : به‌ امام‌ رضا ( ع‌ ) عرض‌ كردم‌ : هرگاه‌ پدر و مادرم‌مذهب‌ حق‌ را نشناسند دعايشان‌ كنم‌ ؟ فرمود : براى‌ آنها دعا كن‌ و از جانب‌ آنها صدقه‌ بده‌ ، و اگر زنده‌ باشند و مذهب‌ حق‌ را نشناسند با آنها مدارا كن‌ ، زيرا رسول‌ خدا ( ص‌ ) فرمود : خدا مرا به‌ رحمت‌ فرستاده‌ نه‌ به‌ بى‌مهرى‌ و نافرمانى‌

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 232)

76. هركس‌ به‌ مؤمنى‌ گشايشى‌ دهد ، خدا روز قيامت‌ دلش‌ را گشايش‌ دهد . .

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 286)

77. خداى‌ عزوجل‌ به‌ يكى‌ از پيغمبران‌ وحى‌ فرمود كه‌ : هرگاه‌ اطاعت‌ شوم‌ راضى‌گردم‌ و چون‌ راضى‌ شوم‌ بركت‌ دهم‌ و بركت‌ من‌ بى‌پايان‌ است‌ ، هرگاه‌ نافرمانى‌ شوم‌ خشم‌ گيرم‌ و چون‌ خشم‌ گيرم‌ لعنت‌ كنم‌ و لعنت‌ من‌ تا هفت‌ پشت‌ برسد

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 377)

78. هرگاه‌ مردم‌ به‌ گناهان‌ بى‌سابقه‌ روى‌ آورند به‌ بلاهاى‌ بى‌سابقه‌ گرفتارمى‌شوند

(اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 377)

79. مردم‌ از كسى‌ كه‌ با صراحت‌ و صادقانه‌ با آنها رفتار كند خوششان‌ نمى‌آيد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)

80. عده‌اى‌ به‌ دنبال‌ ثروت‌ هستند ولى‌ به‌ آن‌ نمى‌رسند و عده‌اى‌ به‌ آن‌ رسيده‌اند ولى‌ قرار نمى‌گيرند و بيشتر مى‌طلبند

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 349)

81. وقتى‌ آشكارا حرف‌ حق‌ مى‌شنويد خشمگين‌ نشويد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)

82. حريصانه‌ به‌ دنبال‌ قضاى‌ حاجت‌ حاجتمندان‌ باشيد ، هيچ‌ عملى‌ بعد از واجبات‌بالاتر از شاد كردن‌ مسلمان‌ نيست‌

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)

83. نادان‌ ، دوستانش‌ را به‌ زحمت‌ مى‌اندازد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 352)

84. مسلمان‌ اگر شاد يا خشمگين‌ شود از مسير حق‌ منحرف‌ نمى‌شود ، و اگر بر دشمن‌مسلط شود بيشتر از حقش‌ مطالبه‌ نمى‌كند

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 352)

85. فقط دو گروه‌ راه‌ قناعت‌ پيش‌ مى‌گيرند : عبادت‌ كنندگانى‌ كه‌ در پى‌ پاداش‌آخرتند يا بزرگ‌ منشانى‌ كه‌ تحمل‌ درخواست‌ از مردمان‌ پست‌ را ندارند

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)

86. مرگ‌ ، آفت‌ آمال‌ و آرزوهاست‌ ، و لطف‌ و احسان‌ به‌ مردم‌ تا ابد براى‌انسان‌ باقى‌ مى‌ماند

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)

87. عاقل‌ ، احسان‌ به‌ مردم‌ را غنيمت‌ مى‌شمارد ، و شخص‌ توانا بايد فرصت‌ راغنيمت‌ شمارد و الا موقعيت‌ از دست‌ مى‌رود

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)

88. خسيس‌ بودن‌ آبروى‌ انسان‌ را از بين‌ مى‌برد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)

89. قلب‌ انسان‌ حالت‌ خستگى‌ و نشاط دارد ، وقتى‌ در حال‌ نشاط است‌ مسائل‌ راخوب‌ مى‌فهمد و وقتى‌ خسته‌ است‌ كند ذهن‌ مى‌شود ، بنابراين‌ وقتى‌ نشاط دارد آنرا به‌ كار بگيريد و وقتى‌ خسته‌ است‌ آن‌ را به‌ حال‌ خود بگذاريد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 357)

90. هر هدفى‌ را از راه‌ آن‌ تعقيب‌ كنيد . هركس‌ اهدافش‌ را از راه‌ طبيعى‌تعقيب‌ كند به‌ لغزش‌ دچار نمى‌شود و بر فرض‌ كه‌ بلغزد چاره‌جويى‌ برايش‌ ممكن‌ است‌

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 356)

91. بهترين‌ مال‌ آن‌ است‌ كه‌ خرج‌ آبرو و حيثيت‌ انسان‌ شود

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 355)

92. خود را با كار مداوم‌ خسته‌ نكنيد و براى‌ خود تفريح‌ و تنوع‌ قرار دهيد ولى‌از كارى‌ كه‌ در آن‌ اسراف‌ باشد يا شما را در اجتماع‌ سبك‌ كند پرهيز كنيد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 346)

93. تواضع‌ و فروتنى‌ مراتبى‌ دارد ، مرتبه‌اى‌ از آن‌ اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ موقعيت‌خود را بشناسد و بيش‌ از آنچه‌ شايستگى‌ آن‌ را دارد از كسى‌ متوقع‌ نباشد و با مردم‌ به‌ گونه‌اى‌ معاشرت‌ و رفتار نمايد كه‌ دوست‌ دارد با او آنگونه‌ رفتار شود و اگر كسى‌ به‌ او بدى‌ نمود در مقابل‌ خوبى‌ كند ، خشم‌ خود را فرو خورد و گذشت‌ پيشه‌ كند و اهل‌ احسان‌ و نيكى‌ باشد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 355)

94. بايد لطف‌ و احسان‌ قابل‌ اعتنا باشد . نبايد چيز كم‌ ارزشى‌ را صدقه‌ دهيم‌ . ( در زمانى‌ كه‌ عموم‌ مردم‌ تمكن‌ نسبى‌ دارند نبايد به‌ خرما دادن‌ بسنده‌ كرد . )

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 354)

95. كسى‌ كه‌ محاسن‌ و امتيازات‌ زيادى‌ داشته‌ باشد مردم‌ از او تعريف‌ مى‌كنند ،و به‌ تعريف‌ خود نياز پيدا نمى‌كند

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 353)

96. هركس‌ به‌ راهنمايى‌ تو اعتنايى‌ نكرد نگران‌ مباش‌ حوادث‌ روزگار او را ادب‌ خواهد كرد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 353)

97. كسى‌ كه‌ در پوشش‌ نصيحت‌ به‌ تو از ديگرى‌ بدگويى‌ مى‌كند ، به‌ عاقبت‌ بدى‌گرفتار خواهد شد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 353)

98. هيچ‌ چيزى‌ زيانبارتر از خودپسندى‌ نيست‌

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 348)

99. برنامه‌ آموزش‌ دين‌ داشته‌ باشيد در غير اين‌ صورت‌ باديه‌ نشين‌ و نادان‌محسوب‌ مى‌شويد

(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 346)

100. از فقر انديشه‌ مكن‌ كه‌ خسيس‌ خواهى‌ شد ، و در فكر عمر دراز مباش‌ كه‌ باعث‌

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:42:00 ب.ظ ]