فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



معرفی 5 ذکر مجرب و آثارشان

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ذکر «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» را زیاد بگوئید.چون در قیامت این اذکار با گروهی از فرشتگان و محافظ از پیش رو و پشت سر خواهند آمد. و این اذکار باقیات و صالحات می باشند.

در حالی که اهل دنیا دائم به ذکر دنیا مشغول اند و در لذت های دنیوی غوطه می خورند،اهل ایمان تمام لذت شان از یاد خدا است و در اطاعت خدا غوطه ورند. ذکر از بهترین وسایل برقراری ارتباط با حضرت حق جلّ شأنه می باشد. یاد الهی از نزدیکترین مسیرهای قرب و نزدیکی به پروردگار این عالم است. اوقات اشتغال به ذکر خداوند متعال نیز از شیرین ترین حالتها و لذّتهای بندگان مؤمن است.

ذکر نیز مانند تمام امور مهم شرعی دارای تقسیمات، ضوابط و شرایط خاصی است که رعایت این امور برای بهره بردن صحیح لازم است.

معنای حقیقی ذکر و یاد خدا آن است که انسان در هر موقعیتی که هست در حال اطاعت و بندگی خداوند باشد و خدا را فراموش ننماید. تمام اعمال و آداب بندگی خداوند یاد خدا به معنای وسیع و حقیقی کلمه محسوب می شود و مهم هم این است که انسان در تمام زندگی خود اهل ایمان و بنده خدا باشد. ذکر زبانی هم در صورتی موثر است که به معنای وسیع کلمه انسان ذاکر خدا و بنده واقعی حق تعالی و مطیع او باشد.

آثار ذکر بر روح و روان

یكی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوك ، ذكر است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حُسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیرباران یاد حق.

ذكرخدا، از یادبردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی ، ساحت دل را مكدّر می كند.ذكر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و باشكوهی دارد كه هریك از آنها در سازندگی روحی و اخلاقی انسان تأثیر به سزایی دارد. این آثار عبارتنداز:

1- یاد خدا نسبت به بنده

اولین اثر یاد خدا این است كه خدای متعال نیز انسان را یاد می كند. «مرا یادكنید تا شمارا یادكنم ».

2- روشنی دل

خداوند؛ ذكرخویش راموجب نورانی شدن و بیداری دل ها می داند. مردن دل وافسردگی ازهولناك ترین سیه روزی هاست.

یكی از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوبارة آن، پناه بردن به ذكر خداست؛ ذكرحق نور است و مداومت درآن ، قلب را از تاریكی و ناامیدی و قساوت نجات می دهد.

3- آرامش قلب

به تعبیر قرآن طمأنینه و سكون قلب از جمله آثار مستقیم یاد خداست. «كسانی كه ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خداست، بدانید تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد.»

4- خشیت و ترس از خدا

از جمله آثار یاد خدا برای مومنان، خداترسی و خشیت می باشد. قرآن در این زمینه می فرماید: «تنها مومنان هستند كه هرگاه یاد خدا به میان آید، دل هایشان ترسان شود».

یكی از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوبارة آن، پناه بردن به ذكر خداست؛ ذكرحق نور است و مداومت درآن ، قلب را از تاریكی و ناامیدی و قساوت نجات می دهد

5- بصیرت یافتن و شناخت شیطان

یكی از عوامل اصلی سقوط انسان و سیه روزی او، افتادن به دام های ناپیدای شیطان است و ذكر حق به انسان بصیرتی می دهد كه وسوسه های پنهان و دام های ناپیدای شیطان را به سهولت بشناسد و در دام او نیفتد.

6- بخشش گناهان

از آثار و ثمرات اخروی یاد خداوند ، مغفرت الهی می باشد كه شامل حال یادكنندگان خدا می گردد و اضافه برآن ، خداوند وعده اجر و پاداش بزرگ نیز به ایشان داده است.

7- حكمت و علم

یكی دیگر از ثمرات ذكر ، پختگی عقل و كمال و حكمت است. ذكر باعث فروزان شدن قوه ادراك انسان و جوشش فكر و اندیشه می شود. جان فرد شایستگی این را پیدا می كند كه منعكس كننده حقایق غیبی در خود گردد و خداوند به اندیشه و عقل این افراد مدد رساند.

در روایات و احادیث ما به جایگاه مهم ذکر و برخی اذکار شریف و آثار مهم آنها تصریح شده است که به برخی از آنها اشاره می نمائیم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا می خواهید شما را به بهترین و پاکیزه ترین کارهایتان نزد پروردگارتان، و رفعت دهنده ترین اعمال در درجات معنویات، و آنچه برای شما بهتر از درهم و دینار است، و آنچه بهتر از روبرو شدن با دشمنان و مقابله با آنهاست، راهنمایی کنم؟ همگی گفتند: آری ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، ایشان فرمودند: آن ذکر کثیر خداوند متعال است. 1

1-ذکر تسبیحات اربعه:

1ـ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: پنج چیز است که چقدر در میزان سنگین اند؛ گفتن سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و اللّه اکبر و فرزند شایسته ای است که از مسلمانی بمیرد و او در مرگ آن فرزند دامن صبر از دست ندهد و به حساب خداوند منظور بدارد. 2

2ـ امام صادق علیه السّلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ذکر «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» را زیاد بگوئید. چون در قیامت این اذکار با گروهی از فرشتگان و محافظ از پیش رو و پشت سر خواهند آمد. و این اذکار باقیات الصالحات می باشند.3

2- تسبیح (سبحان الله)

1ـ شخصی از امام علی علیه السّلام درباره تفسیر «سبحان الله» پرسید. امام فرمودند: این ذکر تعظیم و منزه دانستن خداوند است از آنچه مشرکین می گویند. و اگر بنده ای آن را بگوید؛ تمام ملائکه بر او صلوات می فرستند.

2ـ امام صادق علیه السّلام فرمودند: ابلیس گفت: پنج کار است که در آنها من هیچ حیله ای ندارم و سایر مردم در قبضه من هستند:…و کسی که زیاد در روز و شب تسبیح سبحان الله می گوید و …4

3ـ امیرالمؤمنین علیه السّلام: هرکس روزی سی مرتبه تسبیح ( سبحان الله) بگوید: خداوند هفتاد نوع بلا که کمترین آنها فقر است را از وی دفع می نماید.5

3- تهلیل(لا اله الاّ الله)

1ـ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: خداوند فرمود: (لا اله الاّ الله) قلعه من است و هرکس در آن داخل شود، از عذاب من در امان است.6

2- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کلمه (لا اله الاّ الله)بهاء و قیمت بهشت است.7

3 ـ امام صادق علیه السلام فرمودند: ذکر (لا اله الله و الله اکبر) را زیاد بگوئید، چون در نزد پروردگار چیزی از این دو ذکر محبوبتر نیست.8

امام صادق علیه السّلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ذکر «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» را زیاد بگوئید. چون در قیامت این اذکار با گروهی از فرشتگان و محافظ از پیش رو و پشت سر خواهند آمد. و این اذکار باقیات و صالحات می باشند

تحمید(الحمد الله)

1 ـ از ائمه سفارش به زیاد گفتن (الحمد الله) در همه حالات اعم از نعمت یا مصیبت شده است.9

2ـ امام باقر و صادق علیهماالسّلام فرمودند: هر کس(الحمد الله کما هو اهله) بگوید، نویسندگان آسمانها مشغول می گردند.10

ذکر(لا حول و لا قوّة الاّ بالله العلی العظیم)

در فضیلت این ذکر آمده است که آن از گنجهای بهشت است. و شفای از نود و نه بیماری و درد است که کمترین آنها همّ و گرفتاری است.

امام صادق علیه السّلام فرمودند: اگر غمها پیوسته به تو روی آورد، پس بگو (لا حول و لا قوّة الاّ بالله). و نیز روایت شده است فرزند یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به اسارت دشمن در آمد. وی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از این غم شکایت نمود. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او امر کردند که زیاد و در همه حال ذکر (لا حول و لا قوّة الاّ بالله) بگوید او نیز اطاعت کرد و پس از مدّتی پسرش به همراه صد شتر در هنگامی که مشرکان از وی غافل شده بودند، بازگشت.11

استغفار :

یکی دیگر از ذکرهای بسیار مهم استغفار است که مشهورترین صیغه آن (استغفر الله ربی و اتوب الیه) که از آثار آن بخشش گناهان، گشایش در رزق و حتّی سبب بچه دار شدن است.12

یکی دیگر از اذکار مهّم دعاء مکروب یا ذکر یونسیّه است و آن ذکر (لا اله الاّ انت سبحانک انّی کنت من الظالمین) است.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[شنبه 1394-11-03] [ 11:49:00 ب.ظ ]




یکی از صفات مبلّغ، شاهد و مراقب بودن است. مبلّغ باید در منطقه‌ی تبلیغی خود مراقب گناهان و انحرافاتی که احیاناً وجود دارد، باشد و تذکّر دهد. هم‌چنین برای رفع کمبودها و نارسایی‌ها، چاره‌اندیشی کند. نباید سخن و عمل و رفتار و خلق و برخورد مبلّغ باعث تنفّر و فرار مردم شود.

ویژگی‌های مبلّغ از دیدگاه قرآن

اعوذ بالله من الشّیطان الرجیم، یا ایّها النّبی انّا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً، و داعیاً الی الله باذنه و سراجاً منیراً، و بشّر المؤمنین بانّ لهم من الله فضلاً کبیراً. (احزاب، آیات 45 الی 47)

در جلد ششم کتاب در المنثور سیوطی که از تفاسیر معروف روایی عامه است، روایتی از ابن عباس درباره‌ی این آیات آمده است؛ (در المنثور، ج 1، ص 624)

«قد کان رسول الله اَمَرَ علیّاً و معاذاً ان یسیرا الی الیَمَن»

زمانی پیغمبر صلی الله علیه و آله، علی علیه‌السلام و معاذ را مأموریت داد که برای تبلیغ به سوی یمن بروند. (یمن کشوری بود که مردمش آمادگی خوبی برای پذیرش اسلام داشتند، لذا پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اهمیّت زیادی به آن کشور که از مراکز بزرگ تمدّن کهن بشر در دنیا بود، می‌داد.)

فقال: انطلقا، فبشّرا و لا تنفّرا، و بشّرا و لا تعسرا، فإنّهُ قد انزل الله علیّ «یا ایّها النبی إنّا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً، و داعیاً الی الله بإذنه و سراجاً منیراً، و بشّرالمؤمنین بأنّ لهم من الله فضلاً کبیراً»

شما برای تبلیغ به یمن سفر کنید. توجه داشته باشید؛ باید مردم را بشارت دهید، جاذبه داشته باشید، دافعه نداشته باشید و کار را بر مردم مشکل نکنید.

این آیات پنج صفت برای پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان صفات مبلّغ بیان کرده است. این صفات را پیامبر صلی الله علیه و آله در بالاترین مرتبه داراست و مبلّغان دیگر در حدّ توان و قابلیت‌شان.

می‌فرماید: «انّا ارسلناک شاهداً»؛ ما تو را شاهد قرار دادیم. شاهد از شهود است. حال شهود پیامبر صلی الله علیه و آله به اعمال امّت چگونه است؟

یک قِسم از شهود پیامبر صلی الله علیه و آله، شهود و نظارت ظاهری بود. ایشان مواظب رفتار و اعمال مردم بود و هرگاه تخلّفی را مشاهده می‌کرد تذکّر می‌داد. قِسم دیگر، شهود اعمال است؛ اعمال بر پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله عرضه می‌شود. چه این اعمال در خفا یا آشکار انجام شده باشد.

پس یکی از صفات مبلّغ، شاهد و مراقب بودن است. مبلّغ باید در منطقه‌ی تبلیغی خود مراقب گناهان و انحرافاتی که احیاناً وجود دارد، باشد و تذکّر دهد. هم‌چنین برای رفع کمبودها و نارسایی‌ها، چاره‌اندیشی کند.

حوزه‌ی علمیّه‌ی قم نیز به عنوان مرکزی که تبلیغ و ترویج احکام دین را بر عهده دارد، باید به وضع فرهنگی جامعه مراقبت کند و ناهنجاری‌هایی که الآن پیدا شده را مرتفع کند.

خوشبختانه معارف دینی با بحث‌های منطقی و عقل‌پسند و دنیاپسند بیان شده است، بنابراین باید کل حوزه‌ی علمیّه، از مراجع گرفته تا طبقات دیگر در اجتماع حضور داشته باشند.

«و مبشراً»؛ مردم را بشارت دهید و آن‌ها را تشویق کنید. جاذبه داشته باشید، آن‌ها را به طرف خودتان بکشید.

«فبشّرا و لا تنفّرا»؛ نباید سخن و عمل و رفتار و خلق و برخورد مبلّغ باعث تنفّر و فرار مردم شود. روحانی باید محبوب و پناهگاه و حلّال مشکلات مردم باشد. در عین حال بدون آن‌که نفرت ایجاد کند، نذیر هم باشد. مثل یک طبیب دلسوز، مردم را امیدوار کند. بیشترین درمان، روحیه دادن به بیمار است. طبیب، اوّل به بیمارش امید می‌دهد، آن‌گاه می‌گوید که اگر مراقبت نکنی بیماری تو شدّت می‌گیرد.

«و داعیاً الی الله باذنه»؛ همه‌ی کوشش‌ها باید منتهی به دعوت الی الله باشد. گفتار و عمل و ذکر مصیبت‌ها همه باید دعوت الی الله باشد. از روی حساب دعوت به سوی خدا کنیم و در مسیر مسائل واقعی حرکت کنیم.

«و سراجاً منیراً»؛ انسان باید سراج منیر باشد. پیغمبر صلی الله علیه و آله سراج منیر است. روحانی نیز که مشی او در زندگی، طریق پیامبر صلی الله علیه و آله است، باید اخلاقش و زندگی‌اش و رفتارش و خانواده و بچه‌هایی که تربیت کرده، همه‌ی این‌ها به گونه‌ای باشد که در مقام مواجهه، مخاطب از مشاهده‌ی وضع روحانی، به سوی خدا سوق پیدا کند.

شما اگر در شب تاریک، در بیابانی، چراغی را روشن کنید، همه‌ی موجودات زنده‌ی آن محیط جذب آن چراغ می‌شوند. نور، رمز حیات و زندگی است. اگر چراغی نباشد، همه پراکنده می‌شوند.

در آیه‌ی بعد هم می‌گوید: «و بشِّر المؤمنین»؛ از بشارت شروع شد و با بشارت هم ختم می‌شود. دین باید با محبّت و عاطفه و رحمت در میان مردم بروز کند، نه با خشونت. کاری نکنیم که ما را متّهم به خشونت کنند.

قرآن یکصد و چهارده سوره دارد. یکصد و سیزده سوره‌ی آن با «بسم الله الرّحمن الرّحیم » شروع می‌شود. اساس، «الرّحمن» و «الرّحیم» است. پایه‌ی اصلی دین محبّت است. اگر از طریق محبّت، دوستی و عاطفه، بویژه در برخورد با جوانان که علاقه‌مند به محبّت‌اند، درآییم، در دعوت‌مان موفق خواهیم بود.

برادران عزیز، شما که به تبلیغ می‌روید باید بیشتر توجه‌تان به جوانان باشد.

الآن اکثریت جامعه‌ی ما را جوانان تشکیل می‌دهند. جوانان به هر سمتی بروند، انقلاب کشور هم به همان سمت می‌رود. امروز تمام همّت دشمن این است که این جوانان را از ما بگیرند و می‌خواهند آنان را به سمت و سویی غیر از اسلام بکشانند. (نویسنده‌ی مطلب: آیت‌الله مکارم شیرازی)

سال امام، انتخابی هدف‌دار و ضروری

یكی از انتخاب‌‏های بسیار حساب شده‌‏ای كه رهبر بزرگوار انقلاب در این اواخر داشتند، نام‌‏گذاری سال جاری به نام مرحوم امام قدس‌‏سره بود. علّت این تصمیم آن است كه با گذشت بیست سال از انقلاب، جوانانی كه امروز بیست‌ساله‌‏اند و حتی جوانان بالاتر از بیست سال، دوران انقلاب را درک نکرده‌‏اند. نه امام را شخصاً شناخته‌‏اند و نه در انقلاب حضور داشته‌‏اند و نه مستقیماً با ارزش‏‌های والای آن مواجه شده‌‏اند. امسال را سال امام قدس‏‌سره نامیدن، بهانه‌‏ای است برای آشنایی بیشتر نسل جوان (که سرنوشت‌ساز امروز جامعه است) با ارزش‌‏های انقلاب. جوانان ما در این سال باید حال و هوای آن‏‌هایی را پیدا کنند که چهل ساله هستند و دوران کوران انقلاب را کاملاً درک کرده‌‏اند. باید جوان‌‏ها را با ارزش‌‏های انقلاب و ارزش‌‏های اسلام و صفات و خطّ امام آشنا کرد و در یک کلام نباید بگذاریم جوانان ما طعمه‌ی دشمن شوند.

نباید بگذاریم تهاجم فرهنگی مانند یک طوفان، جوانان را بردارد و با خود ببرد. به ویژه در این دنیایی که ابزار تبلیغاتی خطرناکی وجود دارد که حصاری برای آن نیست. نمونه‌‏ای را یادآوری کنم؛ یکی دو روز قبل جوانی از خوزستان تلفن زده و می‏‌گفت در این استان پانزده کانال تلویزیون بیگانه را می‌‏توان دریافت کرد. حال در تهران توانستیم جلوی ماهواره را بگیریم، امّا آن‌‏جا احتیاج به ماهواره ندارد.

باید پایه‌‏های ایمان را در وجود این جوانان محکم کرد. باید جاذبه‌ی اخلاقی و منطق گویا و موفق مبلّغان، آنان را جذب کند.

اگر پایه‌‏‌های ایمان در وجود جوانان محکم شد، تهاجم فرهنگی کاری از پیش نمی‏‌برد، حتی اگر در ناسالم‏‌ترین محیط قرار گیرند.

من در میان بعض آشنایان افرادی را سراغ دارم که در آمریکا تحصیل کرده‌‏اند و بعد از ده یا بیست سال که به ایران آمده‌‏اند، خوشبختانه از روز اوّل متدیّن‏‌تر هستند. بچه‌‏ای که در آمریکا و در آن محیط مملو از تباهی پرورش یافته، می‌‏خواهد پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی، وارد حوزه‌ی علمیّه شود. این به برکت تقویت پایه‌‏های ایمان است.

در تبلیغات باید توجه خاصّی به مسائل جوانان داشت و با زبان آنان آشنا بود. آشنایی با زبان آن‌‏ها، یعنی آشنایی با الفبای فکری و طرز فکر آن‌‏ها. تنها در این صورت است که می‏‌توانیم جوانان را جذب کنیم.

به هر حال ما در شرایط سختی قرار داریم و همه‌ی چشم‏‌ها به حوزه‌ی علمیّه‌ی قم دوخته شده است. مبلّغان و علماء باید مصداق «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس» (بحار الانوار، ج 78، ص 169) باشند و بدانند در دنیا چه خبر است. عالم به زمان و شرایط باشند و منطق مکتب‏‌های مختلف را بدانند و جواب‌‏های آن‌‏ها را آماده داشته باشند. (برگرفته از مجلّه‌ی پیام حوزه، شماره 21)

منبع: کتاب «راه و رسم تبلیغ»، کانون نویسندگان فضلای قمی حوزه علمیّه قم

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:41:00 ب.ظ ]





وظایف سیاسی، اجتماعی علما و طلاب از دیدگاه امام خمینی و شهید مطهری


دین مبین اسلام در راستای اعتلا و ترقی جامعه اسلامی و مسلمانان،قوانین و مقرراتی حکیمانه و خردمندانه وضع نموده است.از آن جمله می توان به قوانین سیاسی و اجتماعی ای که در کتاب و سنت وارد شده است،اشاره نمود.
با توجه به این اصل،متأسفانه در اثر عدم رضایت و پیروی کامل از اوامر و نواهی شرع مقدس،در این مضامین،در قرن های اخیر ملل و جوامع اسلامی،سربلندی و عزت سده های نخستین ظهور اسلام را نداشته است و بر این اساس غالبا این ملل در میان جوامع عقب افتاده و جهان سوم جای می گیرند.
در صدد بیان«علل انحطاط مسلمین»نیستم که نه نگارنده را توان وافی و نه خواننده را زمان کافی است.
اما حتما در این امر با بنده موافقید که نباید علت این رکود و عدم پیش رفت را به حساب اسلام و مکتب گذاشت؛چرا که طبق فرمایش نورانی پیامبر اعظم صلی اللّه علیه و آله و سلم:«الإسلام یعلوا و لا یعلی علیه» «1»
اما آیا تا به حال اندیشیده اید که علت اصلی چیست؟و باعث و بانی این همه ذلت،خواری و بدبختی هایی که گریبان اکثر ملل اسلامی را گرفته،چه کسی و یا کسانی است؟
می دانیم که صلاح یا فساد یک جامعه از عوامل اصلی و زیربنایی پیش رفت و یا رکود آن جامعه به حساب می آید و این عوامل نیز به فرموده پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلم در گرو صالح بودن و یا فاسد بودن دو قشر تأثیرگذار آن جامعه است.«صنفان من امّتی ان صلحا صلحت امّتی و اذا فسدا فسدت امّتی،قیل:یا رسول اللّه و من هما؟ قال:الفقهاء و الامراء» «2»
قشر مؤثر و سازنده جوامع اسلامی،یعنی عالمان دینی-که به فرموده پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلم نقش اساسی در صلح و فساد امت

اسلامی و به تبع آن در آرمان های بلند اسلام در زمینه ترقی و پیشرفت جامعه اسلامی دارند-در صورتی می توانند تأثیر مثبت داشته باشند که در وهله اول وظیفه شناس باشند و به آن وظایف به خوبی عمل نمایند.به عبارت دیگر علم و عمل را مقرون با یکدیگر سازند و فراتر از آن عالم به زمان خویش باشند؛چرا که«العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس» «3»
از جمله مهم ترین وظایف علما و طلاب «وظایف سیاسی و اجتماعی»آن هاست، موفقیت در این دو زمینه زمانی میسر است که از تجارب کسانی که این راه را با موفقیت طی کرده اند و به سرمنزل مقصود رسانده اند،استفاده کنیم.
امام راحل عظیم الشأن(قدس سره)که به حق سیاست مداری کامل و رهبری مردم دار بودند و«فرزند عزیز و پارهء تن»ایشان،شهید والامقام مرتضی مطهری(قدس سره)که این دو عزیز از مفاخر اسلام و پیش گامان عرصه سیاست و اجتماع بوده اند،در این دو زمینه مواعظ و فرمایش های جالب توجهی دارند که شنیدن و عمل نمودن به آن ها قطعا راه گشا خواهد بود.
لذا این مقاله در سه عنوان تقدیم خوانندگان عزیز می گردد:
1-حضور در صحنهء سیاست و اجتماع:
پس از طرح و پذیرش جدایی دین از سیاست و اجتماع و به طور کلی شخصی نمودن دین و حذب آن از ابعاد اجتماعی(سکولاریزم)،توسط جهان غرب،این نظریه-که حربه ثمربخشی برای صاحبان زر و زور غربی جهت چپاول ذخایر مادی و معنوی جهان اسلام بود-در میان ملل اسلامی مطرح شد و گروهی که فریب ظاهر آن را خورده بودند،در پی استقبال و پذیرش آن برآمدند و حتی متأسفانه بعضی از روشن فکران جوامع اسلامی در صدد برآمدند که به آن رنگ دینی ببخشند.
درست است که نظریهء سکولاریزم به معنای شایع و امروزی آن-که البته بنابر ادعای نویسندگان در این زمینه،مفهومی دقیق ندارد-و ورود آن در ملل اسلامی، محصول تأثیرپذیری جهان غرب از فلسفه های انسان مدار،جریان صنعتی شدن و پیش رفت و رویکرد به علوم مادی است،اما برخی بر این عقیده اند که نظریهء تفکیک دین و سیاست-که معنای غالبی لغت سکولاریزم در جهان اسلام است -اولین بار در جهان اسلام توسط معاویه بن ابی سفیان مطرح و به آن عمل شد. علامه طباطبایی(قدس سره)به همین نظر اشاره کرده و چنین می فرمایند:«در سال چهلم هجری،معاویه بر خلافت اسلامی استیلا یافت و بلافاصله به عراق آمده در سخنرانی ای که کرد به مردم اخطار نموده و گفت:«من با شما سر نماز و روزه نمی جنگیدم،بلکه می خواستم بر شما حکومت کنم و به مقصود خود رسیدم» …معاویه با این سخن اشاره می کرد که سیاست را از دیانت جدا خواهد کرد و نسبت به مقررات دینی،ضمانتی نخواهد داشت و همهء نیروی خود را در زنده نگه داشتن حکومت خود به کار خواهد بست» «4»
امام خمینی(قدس سره)نیز نقطه آغاز نظریه جدایی دین از سیاست را دوران بنی امیه می دانند:«طرح مسئله جدا بودن سیاست از روحانیت،چیز تازه ای نیست. این مسئله در زمان بنی امیه طرح شد و در زمان بنی عباس قوت گرفت» «5»
امام(قدس سره)مسئله جدایی دین از سیاست و اجتماع را،در قرن های اخیر،یک توطئه استعماری می دانند و در این باره چنین می فرمایند:«شعار سیاست از دین جداست،از تبلیغات استعماری است که می خواهند ملت های مسلمان را از دخالت در سرنوشت خویش بازدارند.در احکام مقدس اسلام،بیش از امور عبادی در امور سیاسی و اجتماعی بحث شده است.» «6»
اگر عملا ملتزم به جدایی دین از سیاست و اجتماع باشیم در این صورت،عالمان و متخصصان دینی از صحنهء سیاست و اجتماع کنار خواهند رفت و درست در همین جاست که باید فاتحهء دین و دین داری را خواند که البته دین مبین اسلام و سیرهء عملی معصومان علیهم السّلام شدیدا با این امر مخالفت دارد.
امام راحل(قدس سره)وظیفه قشر روحانی را دخالت در امور سیاسی و اجتماعی می دانند و در این باره چنین می فرمایند:
«پیغمبر سفارش کرده است که باید اهتمام(به)امور مسلمین(داشته باشید) اهتمام به امور مسلمین فقط همین است که ما بگوییم نماز چند رکعت است و شک بین کذا چی است؟این اهتمام به امور مسلمین است؟مسئله گویی که اهتمام به امور مسلمین نیست.امور مسلمین عبارت از امور سیاسی مسلمین است،امور اجتماعی مسلمین است،گرفتاری های مسلمین است و کسی که اهتمام به این نکند،به حسب آن روایت:«فلیس بمسلم»و ما امیدواریم که لا اقل از این دنیا نرویم و مشمول این نشویم که(بگویند)شما مسلم نبودید.» «7»
امام خمینی(قدس سره)نقش روحانیت را در جامعه-مخصوصا سیاست-نقشی سازنده و تعیین کننده دانسته اند و بر آگاهی از این امر،تأکید می ورزند و علما و روحانیون همهء کشورهای اسلامی را مخاطب قرار داده و چنین می فرمایند:«متأسفانه نه تنها مردم کشورها، بلکه روحانیون ممالک اسلامی اکثرا از کارآیی و نقش سازنده و تعیین کنندهء خود در مسائل روز و سیاست های بین المللی بی خبر هستند و متأثر از القائات و برداشت های مادی،تصور می کنند که در عصر تمدن و تکنیک و صنعت و تحولات علمی و پیشرفت های مادی،نفوذ روحانیت کم شده است.و نعوذ باللّه اسلام از ادارهء کشورها عاجز مانده است که بحمد اللّه پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری روحانیت خلاف این تصورات را ثابت نموده است» «8»
امام(قدس سره)در قسمتی دیگر از سخنانشان،کناره گیری طلاب و روحانیون را از صحنه های سیاسی و اجتماعی،در هر زمانی به دورهء انقلاب مشروطه تشبیه می کنند و شکست مشروطه خواهان را به عنوان درس عبرتی برای همیشه مطرح می کنند.و کنار رفتن روحانیت را از صحنه، مساوی با صدمه دیدن انقلاب می دانند. «9»
شهید مطهری(قدس سره)جدایی دین از سیاست و اجتماع را به کلی رد نموده و با کلامی قاطع و صریح،اسلام را دارای نظامی سیاسی و اجتماعی می دانند،همان گونه که مکتبی اخلاقی و تهذیبی است.ایشان بزرگ ترین ضربهء وارده بر پیکر اسلام را در قرن های گذشته از روزی می دانند که سیاست از دیانت منفک شد و ابتدای این تفکیک و جدایی را،زمان بنی امیه و منشاء اصلی آن را از زمان دو خلیفهء بعد از پیامبر صلی اللّه علیه و علی آله و سلم می دانند. «10»
ایشان در فرمایشی زیبا و جالب توجه،رابطهء میان سیاست و دیانت را به رابطهء

روح و بدن تشبیه می کنند و سیاست را به منزلهء پوست و قشر برای اسلام می دانند و چنین می فرمایند:«نسبت این دو باهم،نسبت روح و بدن است.این روح و بدن. این مغز و پوست باید به یکدیگر بپیوندند.فلسفهء پوست حفظ مغز است.پوست از مغز نیرو می گیرد و برای حفظ مغز است.اهتمام اسلام به امر سیاست و حکومت و جهاد و قوانین سیاسی برای حفظ مواریث معنوی؛یعنی توحید و معارف روحی و اخلاق و عدالت اجتماعی و مساوات و عواطف انسانی است» «11»
شهید مطهری(قدس سره)در اوایل انقلاب اسلامی ایران،در سخنرانی با عنوان روحانیت و انقلاب اسلامی در صحنه بودن علما و روحانیون را چنین تبیین فرمودند:«اکنون می باید برای آینده فکر بکنیم.در آینده،این انقلاب زیادی به روحانیت دارد به شرط آن که روحانیت وظایف خودش را به خوبی درک کند و از عهدهء مسئولیت هایی که دارد به خوبی برآید.روحانیت می باید تلاش خود را چند برابر کند و از جمله تبلیغش می باید چند برابر شود.ابتدای انقلاب ما نظیر صدر اسلام است.می باید قدرت های حاکم را درهم کوبید.اکنون دوره،دورهء جهاد و مبارزه است.» «12»
استاد شهید حضور فعال علما و روحانیون را در صحنه لازم و ضروری دانسته و عدم حضور آن ها را مساوی با مسخ شدن اسلام می دانند:«انقلاب ایران اگر در آینده بخواهد به نتیجه برسد و هم چنان پیروزمندانه به پیش برود.می باید باز هم روی دوش روحانیون و روحانیت قرار داشته باشد.اگر این پرچم داری از دست روحانیت گرفته شود و به دست به اصطلاح روشن فکران بیفتد،یک قرن که هیچ، یک نسل که بگذرد،اسلام به کلی مسخ می شود.» «13»
بنابر فرمایش های امام(قدس سره)و شهید مطهری(قدس سره)به این نتیجه می رسیم که اسلام دینی است دارای نظام سیاسی و اجتماعی و در صورتی می توانیم در این دو عرصه،موفق باشیم و دستورات دین مبین اسلام و بزرگان دین را جامهء عمل بپوشانیم،که تک تک افراد جامعهء اسلامی مخصوصا عالمان دینی و متخصصان اسلام شناس،حضوری فعال و چشم گیر داشته باشند و این نکتهء اساسی را نباید فراموش کرد که دشمنان اسلام و بدخواهان جوامع اسلامی که مخالف پیش رفت مسلمانان در زمینه های؛سیاسی،اجتماعی،علمی،فرهنگی،اقتصادی و…هستند، زمانی به خواسته های شوم خود می رسند که تفکر جدایی دین از سیاست و اجتماع و کنار گذاشتن عالمان دین را از این دو صحنه،در میان ملل اسلامی انتشار داده و به تحقق برسانند.
2-(نحوهء حضور در صحنهء سیاست:)تشکیل حکومت اسلامی:
اعتقاد عموم مسلمانان بر این است که حاکمیت،شأنی از شئون ولایت تامّهء خداوند بر بشریت است:« إن الحکم الا للّه » «14» و خداوند آن را به پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و علی آله و سلم تفویض نموده است:« یتحکم بین الناس بما أریک اللّه ». «15» و اعتقاد مخصوص پیروان مکتب اهل بیت علیهم السّلام این است که بعد از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی اللّه علیه و علی آله و سلم حق حاکمیت از آن ائمه دوازده گانه علیهم السّلام و بعد از آن ها فقها و عالمان دین می باشد:« یا أیها الذین آمنوا أطیعوا اللّه و أطیعوا الرّسول و أولی الأمر منکم ». «16»
در این که حکومت اسلامی در عصر غیبت زیر نظر فقهای جامع الشرایط باشد(ولایت فقیه)،اختلاف چندانی-مگر در موارد جزیی-در میان علما و اندیشمندان اسلامی به چشم نمی خورد. «17» و روایات صادره از امامان معصوم علیهم السّلام نیز مؤید این امر می باشد. «18»
بنابراین علما و روحانیون وظیفه دارند در عصر غیبت حکومت اسلامی تشکیل داده و زیر پرچم این حکومت صالحه به تبیین،تفسیر و تبلیغ و اجرای احکام اسلامی بپردازند.
امام خمینی(قدس سره)،در جای جای کتاب«ولایت فقیه»خود تشکیل حکومت اسلامی را از وظایف اصلی مسلمانان،مخصوصا فقها و روحانیون می دانند و بر این مسئله تأکید می ورزند:«ما موظفیم برای تشکیل حکومت اسلامی جدیت کنیم، اولین فعالیت ما را در این راه تبلیغات تشکیل می دهد.بایستی از راه تبلیغات پیش بیاییم.البته مسائل عبادی را باید یاد بدهید،اما مهم مسائل سیاسی اسلام است، مسائل اقتصادی و حقوقی اسلام است این ها محور کار بوده و باید باشد.وظیفهء ما این است که از حالا(قبل از انقلاب اسلامی)برای پایه ریزی یک دوست حقه اسلامی کوشش کنیم» «19» امام خمینی(قدس سره)تشکیل حکومت و حاکمیت را هدف ندانسته،بلکه آن را وسیله ای برای پیش برد اهداف متعالی به شمار می آورند. «20» و هم چنین هدف از تشکیل حکومت را،رسیدن به وحدت اسلامی و جلوگیری از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولت های دست نشاندهء آن ها می دانستند و وظیفهء سران حکومت راه نجات مظلومین و محرومین،در تمام ممالک اسلامی،از چنگال دشمنان اسلام و ظالمین می دانستند. «21»
این دید وسیع و نگاه دوراندیش امام(قدس سره)،علاوه بر این که وظایف علما و روحانیت را به خوبی مشخص می سازد،مسئولیت آن ها را در قبال جامعه اسلامی به مراتب سنگین تر می نماید.
علامه استاد،شهید مطهری،با آگاهی از وظایف خطیر قشر روحانی جامعه، در تشکیل حکومت و رهبری جامعه اسلامی،در این باره چنین می فرماید:«وظایف عمومی و اجتماعی،اگرچه متوجه همه افراد مسلمان است،اما بر طبقه علمای امت اسلامی شدیدتر و سنگین تر است؛زیرا این طبقه هستند که قادرند دردهای اجتماع و چارهء آن را به درستی تشخیص دهند و از عهدهء چاره جویی آن ها برآیند.دیگران این گونه وظایف را باید با راهنمایی و تحت نظر و تشخیص علمای امت انجام دهند.پس همه موظفند،نهایت امر بعضی پیش رو و بعضی تابع اند:عالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاة؛اقامه دین و دفاع از دین وظیفه خاص علما است.میراث معنوی عظیم نبوی به دست علما سپرده شده که آن را حفظ و نگهداری کنند.» «22»
در تبیین و تفسیر اصل ولایت فقیه رهبری جامعه اسلامی در عصر غیبت،میان علما و بزرگان دو دیدگاه متفاوت وجود دارد:
برخی عقیده دارند که فقیه خود بر مسند حکومت تکیه کرده و به اداره و حل و فصل امور از طریق نمایندگان خود بپردازد،به عبارت دیگر او مسئول مستقیم و اول کلیه امور کشور باشد مانند سایر نظام ها که در آن ها پادشاه یا رئیس جمهور یا نخست وزیر در رأس حکومت قرار دارد.بعضی دیگر معتقدند،ولایت و زمامت فقیه به معنای اشراف بر امور و نظارت بر حاکم،به عنوان رهبر و مرجع دینی است

که استاد شهید مرتضی مطهری(قدس سره)،در دسته دوم قرار دارند.
3-نحوهء حضور در حضور در صحنهء اجتماع: شناساندن اسلام به عنوان یک مکتب:
وظایف اجتماعی طلاب و روحانیون را-بعد از حضور در صحنهء اجتماع در دو وظیفه می توان خلاصه نمود:وظایف معنوی و وظایف مادی،آن چه مهم و اساسی است،وظایف معنوی علما و طلاب در قبال جامعه است.از آن جایی که-طبق روایات رسیده-علما وارثان انبیاء هستند:«العلماء ورثة الأنبیاء»، «23» و وظایف انبیا در قبال مردم و جامعه در این آیه خلاصه شده است:
« یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة. «24» لذا وظیفه دارند ابتدا زوایای گوناگون دین؛بایدها و نبایدهای عبادی،مقوله های اعتقادی، اجتماعی و سیاسی و اخلاقی و به طور کلی آن چه مربوط به دنیا و آخرت مردم می شود را به درستی بیاموزند و بعد به دیگران تعلیم دهند.
معنای تفقه در دین که بر گروهی واجب شده است،تنها مراد احکام عبادی نیست،بلکه تفقّه یعنی فهم عمیق مجموعهء دین.بر همین اساس است که امام(قدس سره) می فرمایند:«آقایان علمای اعلام مسئولیت هایشان زیاد است،چنان چه شغلشان از شغل ها شریف تر است.شغل،شغل انبیاء است و مسئولیت،مسئولیت انبیاء.» «25»
امام(قدس سره)هدف و آرزوی فرد مسلمان را حفظ اسلام و تعلیم آن به دیگران دانسته و وجود و بقای طلاب را مساوی با بقای اسلام تلقی کرده اند:«همه آمال ما این است که احکام اسلام به آن طوری که هست در بین مسلمین پیاده شود و اسلام به آن طوری که هست معرفی شود و فقه اسلام تدریس شود،تعلیم شود،حفظ شود، که با حفظ احکام اسلام،اسلام محفوظ است و حفظ احکام اسلام بسته به وجود طبقه روحانیون [است ]. «26»
با توجه به همین وظایف و انجام صحیح آن ها از سوی علما و طلاب است که رهبر فقید جمهوری اسلامی(قدس سره)روحانی را مدغم در اسلام دانسته «27» و این قشر را نمونه ای از اسلام و نمونه ای از انبیا می دانند «28» و توهین به آن ها را توهین به اسلام و پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و علی آله و سلم تلقی می کنند. «29»
و وظایف علما و طلاب غیرایرانی را دربارهء جامعه و کشورشان چنین بیان می فرماید:«برادران،وقتی که می روید بیرون،مسائل را بگویید.ننشینید دیگر در خانه تا این که آن ها برای شما هجوم کنند،شما هجمه کنید آن ها عقب می نشینند،.. شما اسلام را به مردم بگویید،-شما احکام اسلام را-نروید سراغ احکام فقط نماز و روزه،آن ها را هم بگویید،اما احکام اسلام که منحصر در این نیست.شما سورهء برائت را برای مردم چرا نمی خوانید؟و شما آیات قتال را چرا نمی خوانید؟هی آیات رحمت را می خوانید!آن قتال هم رحمت است برای این که می خواهد آدم درست کند.آدم گاهی درست نمی شود-مگر این که-مرض گاهی صحیح نمی شود.«الا بالکلّی» «30» باید ببرند،داغ کنند تا درست شود…شما روی قرآن عمل کنید.قرآن با اشخاصی که مسلمانند و معتقدند و ایمان به خدا دارند،به برادری رفتار می کند. با اشخاصی که برخلاف این هستند،آن ها را می گوید بکشید،بزنید،حبس کنید؛ « أشدّاء علی الکفّار »شما همان طرفش را گرفتید،زمین هم می خورید..مسائلی که خدا فرموده است،بگویید« اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم »،این را باید به مردم حالی (تفهیم)کنید که معنی اش چیست.ما باید چه بکنیم با آن ها؟به آن هایی که هجمه کردند به همه بلاد اسلامی و دارند همه چیز بلاد اسلامی را از بین می برند.» «31» شهید مطهری(قدس سره)یکی از وظایف اصلی حوزه های علمیه و طلاب و روحانیون را -که مقدمهء شناساندن اسلام به دیگران است-چنین بیان می فرمایند:«احیای همه علومی که هم اکنون جزء علوم اسلامی محسوب می شود:(از تفسیر،حدیث،درایه، رجال،فقه،اصول،ادبیات،تاریخ اسلام،تاریخ ملت های مسلمان،کلام اسلامی، فلسفهء اسلامی،عرفان اسلامی،اخلاق اسلامی،منطق اسلامی،با توجه به سیر تحولی و تاریخی آن ها و مشخص ساختن نقش شخصیت هایی که در پیش برد این علوم مؤثر بوده اند.یعنی علاوه بر این که خود این علوم مشمول احیا و اصلاح و آرایش و پیرایش قرار گیرند،تاریخ تحول این علوم نیز دقیقا مشخص می شود» «32»
استاد مطهری(قدس سره)همان گونه که خود-به روایت دوستان «33» -ده سال آینده را زودتر از همه درک می کردند و دیگران بعد از او بودند،در این که مبلغ و هادی باید پیش بینی داشته باشد و آینده را از هم اکنون پیش بینی نماید، تأکید فراوانی می ورزیدند و مسئولیت اصلی قشر روحانی را این چنین بازگو می فرمودند:«روحانیت ما…مسئولیت اصلی اش ایجاد رشد و لیاقت و اعطای شناخت اسلام فرهنگ اسلامی، سرمایه های اسلامی،تاریخ اسلام و معرفی اسلام،به صورت یک مکتب و یک ایدئولوژی و یک جهان بینی اسلامی است



موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:37:00 ب.ظ ]




وظایف امروز روحانیت از نگاه رهبری

1- تقویت ارتباط با مردم

رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار، خصوصیت اصلی روحانیت شیعی را استقلال و مردمی بودن برشمردند و حفظ این خصوصیت را رمز دست یابی روحانیت به‌جایگاهی ممتاز و نقشی بی نظیر در تاریخ ایران و اوضاع امروز کشوردانستند و فرمودند:

«برخلاف روحانیون ادیان دیگر، روحانیت شیعی فقط به ‌مردم وابسته است و برای مردم و در خدمت مردم است که این پدیده بسیار بزرگ و مهمی است که باید حفظ و تقویت شود.»(1)

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با اشاره به نقش تعیین کننده روحانیت در مقاطع مهم تاریخ ایران از جمله مشروطه و مسئله ملی شدن نفت، ارتباط عمیق و دوجانبه روحانیون با مردم را رمز این موفقیت دانستند و فرمودند:

«استمرار ارتباط مستقیم روحانیت ‌با همه قشرهای مردم با هر خاستگاه و موقعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، وظیفه‌ای کاملا جدی و موجب تقویت اعتماد مردم است که برای عمل به آن باید از نشست و برخاست با مردم به ویژه در مساجد و جلسات مذهبی، بهره گرفت.»(2)

2- افزایش قدرت فهم و تحلیل سیاسی

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خود با علما، فضلا، روحانیون و خواهران طلبه استان سمنان با اشاره به تلاش های مستمر مراکز قدرت جهانی برای جدایی دین از سیاست بر لزوم ارتباط روحانیون با سیاست تاکید کردند و فرمودند:

«سیاسی بودن یک روحانی به معنای ورود به باندها و جناحهای سیاسی و آلت دست شدن سیاست بازان نیست، بلکه به معنای اگاهی سیاسی‌، برخورداری‌از قدرت تحلیل عمیق و بهره مندی از قدرت جهت یابی صحیح سیاسی است.»(3)

3- حفظ شأن و قداست روحانیت

مقام معظم رهبری، بر حفظ شأن و قداست روحانیت تاکید کردند و حفظ شان و قداست روحانیت را از وظایف مهم روحانیون و از شروط اساسی حفظ نقش و جایگاه بی دلیل روحانیت خواندند و افزودند:

«سلامت مالی ‌و اخلاقی، قناعت، پرهیز از دنیا طلبی، حفظ ذی طلبگی و داشتن یک زندگی ‌متوسط از جمله الزامات حفظ قداست روحانیت است.»(4)

4- افزایش مهارتهای دینی برای پیروزی درمیدان پیکار جهانی اندیشه‌ها

رهبر معظم انقلاب اسلامی، افزایش مهارتهای دینی را از دیگر الزامات ‌روحانیت اصیل دانستند و فرمودند:

«دنیای امروز، میدان تعارض‌فلسفه ها و افکار مختلف است و روحانیت باید برای حضور موثر در میدان پیکار جهانی اندیشه های گوناگون، از توان فکری کامل برخوردار باشد.»(5)

رهبر فرزانه انقلاب، با اشاره به مقوله جدی «تهاجم فرهنگی»، وظایف روحانیت را در این خصوص این گونه برشمردند:

«در دورانی‌که هجوم انبوه افکار مختلف در راهروهای اطلاعاتی جهانی، ذهن جوانان راهدف گرفته است‌، باید با شناخت افکار مهاجم و نیز شناخت جوانان، به مقابله صحیح با تهاجم فرهنگی پرداخت.»(6)

5- مبارزه شجاعانه با خرافات

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ادعای برخی اشخاص درباره ارتباط با امام زمان (عج) و ارتباط با غیب، مبارزه صریح، جدی و شجاعانه با خرافات را از روحانیت خواستار شدند و فرمودند:

«روحانیت اگاه و اصیل باید برمبنای سیره پیامبر (ص) و روش علمای اسلام با این گونه خرافات خطرناک، شجاعانه و بدون ملاحظه مقابله کند»(7)

توصیه پایانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به روحانیت این بود که روحانیت در تبیین ضرورت با خرافات، آزادفکری داشته باشد و بر عقلانیت تکیه کند. ایشان آزاد فکری و عقلانیت را مایه افتخار روحانیت شیعه دانستند و فرمودند:

«شیعه با آزاد فکری و تکیه بر عقل و منطق و استدلال رشد کرده‌است و باید قدر این ویژگی را دانست و آن را دنبال کرد»(7)

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:33:00 ب.ظ ]




وظایف روحانیت از نگاه امام ره
امام ره: حوزه و روحانیت بایستی باور کنند که در تداوم انقلاب نقش مضاعف دارند و بقای انقلاب به تعهد و پشت کار نیازمند است و کناره گیری از انقلاب موجب انحراف و به بیراهه رفتن آن خواهد شد.

از جمله وظایف بسیار مهم طلاب و روحانیون دفاع از آرمانهای والای انقلاب است همانطور که در دوران دفاع مقدس دغدغه طلاب برای حفظ انقلاب اسلامی بسیار مشهود بود. و به همین جهت بیشترین آمار شهید در اقشار گوناگون متعلق به قشر روحانیون و طلاب گرانقدر است و بنابراین نکاتی در حفظ دفاع از انقلاب خدمت کاربران گرامی ارایه می گردد.

دفاع از انقلاب

آرمان نهفته عالمان دین، حکومت دینی بوده تا بتوانند روزی آن را در جامعه مستقر سازند. برای رسیدن به آن رنجها کشیده شده، خونها ریخته شده است؛ اما هیچ یک نتوانستند به آرزوی دیرینه خود جامه عمل بپوشانند، تا این که امام خمینی) توفیق احیای آن را پیدا نمود و بعد از او مقام معظم رهبری با تمام وجود، تقویت این حکومت دینی را هدف اساسی خود قرار داده است.

لذا روحانیت باید حرمت این انقلاب را به خوبی دریابد و منزلت آن را به مردم یاد آور شود.

دفاع از چهره انقلاب بر همگان لازم است؛ اما روحانیت که خود مولد این انقلاب بوده، باید نقش مۆثرتری در دفاع از آن را ایفا نماید.

امام خمینی ره در بیانات خود به روشنی لزوم حمایت و دفاع از انقلاب را بیان داشته اند: «بر روحانیون محترم… لازم است که در فرصتهای مناسب و در محضر مسلمانان، به جبران تبلیغات مسموم که از وسائل ارتباط جمعی وابسته به آمریکا و اسرائیل به شایعه پراکنی و دروغ پردازی بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران اشتغال دارد، از اسلام و انقلاب اسلامی ایران دفاع نمایند و چهره واقعی آن را به جهانیان معرفی نمایند.‌» [1]

حوزه نباید مسئولیت خود را در برابر انقلاب، پایان یافته احساس کند و نقش خویش را تمام یافته بیانگارد. بطوری که در بیانی ایشان می فرمایند:

اگر چنانچه ما در این قدم که حساس‌ترین قدم است در اسلام و برای همه و برای روحانیت و برای همه متفکرها و برای همه ملت، در این موقعی که حساس‌ترین مواقع است ایجاد اختلاف بین‌تان نکنید، دسته‌بندی نکنید، هر کسی برای خودش نکشد. خدا هست، خدا هست غفلت از او نکنید. خدا حاضر است. همه ما تحت مراقبت هستیم وَاللَّهُ مِنْ وَرائِهمْ مُحیطٌ [2] مراقب است. آن خطرات قلب شما در مراقبت حق تعالی است. آن لحظات چشم شما در مراقبت حق تعالی است. آن حرکات زبان شما در محضر حق و در مراقبت اوست. توجه داشته باشید که این دنیا رفتنی است، و حساب شما با کسی است که همه چیزتان تحت مراقبت بوده است.[3]

حوزه و روحانیت بایستی باور کنند که در تداوم انقلاب نقش مضاعف دارند و بقای انقلاب به تعهد و پشت کار نیازمند است و کناره گیری از انقلاب موجب انحراف و به بیراهه رفتن آن خواهد شد.

تعامل میان بزرگان حوزه و طلاب

از جمله راهکارهای بسیار مهم برای موفقیت حوزه تعامل کارساز و هدفمند بین بزرگان حوزه و طلاب عزیز خواهد بود چرا که رکن اصلی روحانیت بزرگان حوزه همچون جامعه مدرسین و طلاب عزیز خواهد بود که در ادامه نکاتی از حضرت امام ره خدمت خواننده گرامی ارایه می گردد:

در بیانی از حضرت امام ره آمده است که :جامعه مدرسین باید طلاب عزیز انقلابی و زحمت کشیده و کتک خورده و جبهه رفته را از خود بدانند. حتما با آنان جلسه بگذارند و از طرح‌ ها و نظریات آنان استقبال نمایند و طلاب انقلابی هم مدرسین عزیز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند و با دیده احترام به آنان بنگرند و در مقابل طیف بی ‌عرضه و فرصت ‌طلب و نق‌زن ید واحده باشند و خود را برای ایثار و شهادت در راه هدایت مردم آماده‏ تر کنند. [4]

در جای دیگری حضرت امام ره می فرماید: شما از قول من به فرزندان انقلابی‏ام بفرمایید که تند رویعاقبت خوبی ندارد. اگر آنان جذب حضرات آقایان جامعه محترم مدرسین نشوند، در آینده گرفتار کسانی خواهند شد که مروّج اسلام امریکایی‏ اند.من باز می ‏گویم اگر طلاب انقلابی و مدرسین طرفدار انقلاب هماهنگ کار نکنند، هر دو شکننده‏ اند.باید تمام تلاش را نمود که به این نقطه مهم رسید. آقایان به روشنی دیدند که دشمن از نقاط ضعف چه ضربه‏ ای به اسلام و روحانیت زد. مۆمن از یک سوراخ دو بار نباید گزیده شود. [5]

و همچنین حضرت امام ره در یاری رسانید طلاب جوان به اساتید حوزه می فرمایند که: باید طلاب جوان اساتید محترم حوزه را که در خدمت انقلاب و اسلام و علوم اسلامی می‏ باشند یاری کنند تا آنان بتوانند به هدف‌ های مهم تعلیم و تربیت برسند. شورای مدیریت و اساتید عزیز هم توجه داشته باشند که بدون طلاب انقلابی به هیچ یک از خواسته ‏های مشروع خود نخواهند رسید. طلاب انقلابی و مبارز، پیشتازان انقلاب اصیل اسلامی‏ مان می‏ باشند. چهره گلگون و روشن فیضیه ‏های ایران در جهان اسلام مرهون زندان ‌ها و شکنجه‏ های این عزیزان است. [6]

و در پایان این بحث نصیحیتی از حضرت امام ره خدمت شما ارایه می گردد: من یک نصیحت می‏ کنم به بچه ‏های طلاب؛ طلاب جوان که تازه آمده‏ اند و حاد و تندند؛ و آن این است که آقایان، متوجه باشید اگر چنانچه شَطْر [7]کلمه‏ای به یک نفر از مراجع اسلام، شطر کلمه‏ ای اهانت بکند کسی به یک نفر از مراجع اسلام، بین او و خدای تبارک و تعالی ولایت منقطع می‏ شود. کوچک فرض می‏کنید؟ فحش دادن به مراجع بزرگ ما را کوچک فرض می‏ کنید؟ اگر به واسطه بعضی از جهالت‌ ها لطمه ‏ای بر این نهضت بزرگ وارد بشود، معاقَب ‌اید پیش خدای تبارک و تعالی؛ توبه ‏تان مشکل است قبول بشود، چون به حیثیت اسلام لطمه وارد می ‏شود. اگر کسی به من اهانت کرد، سیلی به صورت من زد، سیلی به صورت اولاد من زد، واللَّه تعالی راضی نیستم در مقابل او کسی بایستد دفاع کند؛ راضی نیستم. من می‏ دانم، من می‏ دانم که بعض از افراد یا به جهالت یا به عمد می ‏خواهند تفرقه ما بین این مجتمع بیندازند. تفرقه بین این مجتمع معنایش این است که در اسلام خدای نخواسته خلل واقع بشود؛ استعمار به آرزوی خودش برسد. [8]

تلاش برای آزاد اندیشی

حضرت امام ره در مورد تلاش برای آزاد اندیشی بیان می کند:

ادعا می‏ کنیم که ما روحانیون مسْلم هستیم. ما اول باید از خودمان مایه بگذاریم. بی‌ خود دائما نگوییم ما خوب و دیگران بد. مایی که دعوی این را داریم که ما هستیم که اسلام را می‏ خواهیم ترویج کنیم، اسلام را می ‏خواهیم تقویت کنیم، علاقه به اسلام داریم، احکام اسلام پیش ماست، ما باید احکام اسلام را پخش بکنیم. مایی که این مسائل را داریم می ‏گوییم و خودمان هم به صورت یک نفر آدمی که به اسلام به همه معنا ایمان آورده است و قبول دارد همه چیزش را و یک آدم متقی صالح کذاست، اگر، خدای نخواسته در باطن برخلاف این باشیم، منافق نیستیم؟ همان ابو سفیان منافق است؟ من و شما هم منافقیم. آن ایمانش را عرضه می کرد و نداشت. شما هم کمال ایمانتان را عرضه می ‏دارید. بگویید مسلمان هستیم اما منافق اید. این مسلمان منافق در جهات دیگر. اینها هیچ کدام هم مهم نیست. مهم این است که اسلام دست ما آمده است. امانت خداست دست ما آمده است. این امانت را باید به آن‌ طوری که هست بدهیم به اعقاب خود مان.

عرضه کنیم این اسلام را به آن‌ طوری که واقع اسلام است به دنیا، و خود مان جوری نکنیم که این اسلام را یک‏ طور دیگری نمایشش بدهیم به غیر. آن‌طوری که هست نمایشش بدهیم. این دیگر فرق نمی‏ کند بین آن بچه طلبه و طلبه نارسی که تازه تو مدرسه رفته است یا شما آقایان که از علما هستید و در مساجد هستید یا سایرین، هیچ فرقی مابین آنها نیست. منتها شما آقایان که بزرگ ‌تر و بالا تر هستید، مسئولیت ‌تان بیشتر از امثال من طلبه است. اما همه مسئول ‌اند. مسئولیت کم و زیاد دارد. به حسب اختلاف نفوس، اختلاف سعه کلمه.

کاری بکنید که اسلام از ما گله ‌مند نباشد. قرآن کریم از ما گله ‌مند نباشد، که آقایان که شما خودتان را می‏ گفتید که ما مروّج قرآن هستیم، مبین احکام قرآن هستیم، چرا خودتان یک کاری دارید می‏ کنید یا کردید که اسلام یک جور دیگر جلوه کند پیش مردم. [9]

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:27:00 ب.ظ ]




سوم بهمن  وچهارم بهمن 1357
افتادن اداره‌ی امور شهر قم به دست مردم. تشكيل كميته‌ی استقبال از امام خميني(ره). رژه‌ی سربازان گارد سلطنتی در پادگان لويزان محاصره‌ی مهر‌آباد توسط تانك‌ها. تدارك مراسم استقبال از امام

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:59:00 ب.ظ ]




ادب از فهم سرشار و ادراك حقایق سرچشمه می گیرد و بی ادبی از جهل و نادانی
آداب مهمان داری و ضیافت

ضیف به معنی میل است و علت نامیدن مهمان به ضیف آن است كه به طرف میزبان میل می‌كند و به منزل او وارد می‌شود.
یكی از صفات پسندیده مهمان داری است كه ریشه در فرهنگ دینی و باروهای مذهبی دارد، در مهمانی اگر آداب و سنن اسلامی مراعات شود، دیگر مهمان، اسباب زحمت نخواهد شد، بلكه مایه بركت و سبب خوشحالی خواهد بود.
مهمان حبیب خدا و مایه بركت است، هدیه‌ای از سوی پروردگار و عامل افزایش رزق و سبب آمرزش گناهان صاحب‌خانه و سبب نزول مغفرت الهی است.
رسول خدا (ص) می فرماید:

«هنگامی كه خداوند اراده كند نسبت به جمعیتی نیكی نماید هدیه گرانبهائی برای آن ها می فرستند، عرض كردند ای رسول خدا چه هدیه‌ای؟ فرمود: میهمان،‌ كه با روزی‌اش وارد می‌شود و گناهان خانواده را با خود می‌برد و بخشوده می‌شوند.»

ضیف به معنی میل است و علت نامیدن مهمان به ضیف آن است كه به طرف میزبان میل می‌كند و به منزل او وارد می‌شود.
یكی از صفات پسندیده مهمان داری است كه ریشه در فرهنگ دینی و باروهای مذهبی دارد، در مهمانی اگر آداب و سنن اسلامی مراعات شود، دیگر مهمان، اسباب زحمت نخواهد شد، بلكه مایه بركت و سبب خوشحالی خواهد بود.
مهمان حبیب خدا و مایه بركت است، هدیه‌ای از سوی پروردگار و عامل افزایش رزق و سبب آمرزش گناهان صاحب‌خانه و سبب نزول مغفرت الهی است.
رسول خدا (ص) می فرماید:

«هنگامی كه خداوند اراده كند نسبت به جمعیتی نیكی نماید هدیه گرانبهائی برای آن ها می فرستند، عرض كردند ای رسول خدا چه هدیه‌ای؟ فرمود: میهمان،‌ كه با روزی‌اش وارد می‌شود و گناهان خانواده را با خود می‌برد و بخشوده می‌شوند.»

ولیمه یا مهمانی سنت
پیامبر اكرم(ص) فرموده ولیمه و مهمانی سنت در پنج چیز می‌باشد:

«ازدواج و عروسی، عقیقه(بعد از تولد نوزاد در روز هفتم قربانی كرده و مهمانی می‌دهند)، ختنه كردن پسر، ساختن یا خرید خانه نو، بازگشت از سفر حج.»

به غذایی كه در این گونه موارد داده می‌شود، «ولیمه» می‌گویند كه یكی از سنت‌های حسنه پیامبران است كه بهتر است مومنان مخصوصاً فقرا را برای خوردن غذا دعوت كنند و بر مؤمنان نیز لازم و مستحب مؤكد است این دعوت را بپذیرند، هر چند روزه مستحبی گرفته باشند.
مهمانی برای هر یك از موارد یاد شده، سنتی اسلامی است كه دلها را به هم مهربان‌تر و صفا و صمیمیت میان جامعه را بیشتر می‌كند و اقوام و دوستان، یكدیگر را می‌بینند و آشناتر می‌شوند، روح‌ها شاداب‌تر و زندگی‌ها با نشاط‌‌‌تر می‌شوند.

آداب دعوت مهمان
1- ابتدا خویشان و نزدیكان خود را دعوت كند كه یكی از راه‌های صله‌رحم است و موجب رضایت خداوند می گردد. در بین فامیل اولویت با كسانی است كه متدین‌تر باشند.
2- بهتر است كه دعوت كننده، پرهیزگاران و شیعیان و افراد متقی و برادران دینی را دعوت كند.
3- در دعوت، بین ثروتمند و فقیر فرقی قائل نشود.
4- به خاطر خودنمایی و فخر فروشی نباشد.
5- بهتر است كسی را كه می‌داند پذیرفتن دعوت برایش زحمت دارد و وقتی هم كه بیاید به گونه‌ای باعث ناراحتی حاضران می‌شود، دعوت نكند.
6- كسی كه برادر دینی‌اش را به مهمانی دعوت می‌كند باید حتی‌المقدور قدرت پذیرایی از او را داشته باشد و خانواده خود را در مضیقه و تنگنا قرار ندهد.

وظایف میزبان موقع حضور مهمان
1- آمادگی دائم برای پذیرایی از مهمان، كه یكی از نشانه‌های جود و سخاوت است.
2- خدمت كردن به مهمان، مثلاً رختخواب او را برای خواب آماده كند.
3- اگر مهمان هدیه‌ای آورد آن را قبول كند.
4- كاری را به مهمان واگذار نكند.
5- یاری كردن مهمان به هنگام آمدن، استقبال از مهمان و گرفتن لوازم و وسائل او و با خنده و خوش‌رویی با او رو به رو شدن.

آداب حاضر كردن غذا
1- زود آوردن غذا
2- میزبان تمام غذا را حاضر كند و یا هر چه موجود است قبلاً به اطلاع مهمانان برساند.
3- به مقدار لازم غذا تهیه كند.
4- خود را به زحمت نیندازد، بلكه هر غذایی كه آماده داشت، برای او حاضر كرده و به این وسیله از او پذیرایی كند.
5- آن‌چه را برای مهمان حاضر می‌كند، كم و حقیر نشمارد، چون در این صورت نعمت خدا را ناچیز شمرده و این خود نوعی ناسپاسی است.
6- تا توان دارد از او پذیرایی كند و وسایل رفاه و آسایش او را فراهم نماید.
7- پرهیز از تشریفات

آفات مهمان داری
هر عمل خیر و شایسته‌ای،‌ گاهی دچار برخی آفتها می‌شود. اگر جنبه تعادل در مهمانی‌ها رعایت نشود به مرز اسراف و ولخرجیها می‌رسد كه اغلب بخاطر چشم و هم چشمی است، یا ریشه در خودنمایی و تفاخر دارد، كه باعث از بین رفتن قداست و محبوبیت آن نزد خدا می‌شود.
مهمانی‌ها زمانی ارزش دارد، كه به خاطر خدا و به قصد سیر كردن شكمی گرسنه یا شاد كردن برادری مؤمن یا تقویت رابطه‌های خویشاوندی و صله رحم باشد.
پیامبر خدا(ص) فرمود:
هر كس غذایی را از روی ریا و خودنمایی مهمانی دهد، در روز قیامت، همانند آن را خداوند از طعامهای دوزخی به او می‌خوراند.
گاه مهمانی دادن، ریاكاری است و گاه نوع غذا و مكان مهمانی و كیفیت سفره‌چیدن به جهت خودنمایی است. همچنانکه گاه برخی افراد شایسته ضیافت نیستند و با انگیزه‌های ریاكارانه و حسابگرانه و مصلحت اندیشانه دعوت می‌شوند. همه اینها نارواست و هدر دادن نعمتهای الهی است.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:17:00 ب.ظ ]




آداب مهماني و مهمان‌نوازي در قرآن

مهمان و تكريم او در مباني اخلاقي و آداب معاشرت اسلامي از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است و اين ويژگي را مي‌توان در دستورات ديني و سيره معصومين(ع) به وضوح مشاهده كرد.

متن آيات

هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ(24) إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا ۖ قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ(25) فَرَاغَ إِلَىٰ أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ(26) فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ(27)

ترجمه آيات

“آيا داستان ميهمانان گرامي ابراهيم به تو رسيده است؟ آنگاه كه بر او وارد شدند و سلام گفتند.(ابراهيم در پاسخ) گفت: سلام، شما را نمي‌شناسم. پس پنهاني به سراغ خانواده خود رفت و گوساله فربه(و بريان شده‌اي) را آورد. پس غذا را نزديك مهمانان‌ گذارد، (ولي با تعجب ديد دست به سوي غذا نمي‌بردند،)‌گفت: چرا نمي‌خوريد؟”

بخشي از مفاهيم آيات

از اين آيات و آيات پس از آن، برخي آداب مهماني به دست مي‌آيد كه به آن اشاره مي‌كنيم:

1ـ مهمان، محترم است. (ضيف … المكرمين)

2ـ مهمان، وقتي وارد شد، سلام كند. (قالوا سلاما)

3ـ جواب سلام او لازم است. (قال سلام)

4ـ صاحب خانه دور از چشم مهمان به سراغ تهيه غذا برود. (فراغ)

5ـ غذا را در خانه تهيه كنيم. (الي اهله)

6ـ پذيرايي سريع باشد. (فجاء) (حرف «فاء» نشانه‌ي سرعت و زماني كوتاه است)

7ـ بهترين غذاها فراهم شود. (بعجل سمين)

8ـ مهمان را نزد سفره نبريم، بلكه سفره را نزد مهمان بيندازيم. (فقربه اليهم)

9ـ از مهمان نپرسيم كه غذا خورده‌اي يا نه. (فراغ الي اهله فجاء) (حضرت ابراهيم بدون پرسش از مهمان، به سراغ خانواده و تهيه غذا رفت)

10ـ شخصا از مهمان پذيرايي كنيم.(فجاء) (خود حضرت ابراهيم(ع) غذا آوردند)

11ـ غذا در دسترس مهمان باشد. (فقربه اليهم)

12ـ مهمان غذا را بپذيرد و ميل كند كه صاحب خانه دغدغه نداشته باشد. (الا تاكلون)

13ـ اول پذيرايي، بعد گفتگو. (فجاء بعجل سمين …) بعد پرسيدند: (قما خطبكم ايهاالرسلون)

14ـ اگر مهمان خبر تلخ و شيريني دارد، اول خبر شيرين و سپس تلخ را عنوان كند. (بشرنا… بشارت فرزند را دادند و سپس نزول عذاب بر مجرمان را گفتند)

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:14:00 ب.ظ ]





بسم الله الرحمن الرحیم

آداب مهمان نوازی در روایات

لذت کریمان:

امیرالمؤمنین (علیه­ السلام) می فرماید: لذت کریمان در اطعام طعام است و لذت انسان های لئیم و فرومایه در خوردن غذا است.

«لذة الکرام فی الإطعام و لذة اللئام فی الطعام».[۱]

برکت های مهمان

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «وقتی مهمان وارد خانه ای می شود، به همراه او، رزقش هم از آسمان فرو می آید. وقتی مشغول غذا خوردن شد، خداوند متعال، گناهان اهل خانه را می بخشد».

«إِنَّ الضَّیْفَ إِذَا جَاءَ فَنَزَلَ بِالْقَوْمِ جَاءَ بِرِزْقِهِ مَعَهُ مِنَ السَّمَاءِ فَإِذَا أَکَلَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ بِنُزُولِهِ عَلَیْهِمْ».[۲]

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «هیچ مهمانی وارد خانه ای نمی شود، مگر آن که رزقش را به همراه خواهد آورد».

«مَا مِنْ ضَیْفٍ حَلَّ بِقَوْمٍ إِلَّا وَ رِزْقُهُ فِی حَجْرِهِ».[۳]

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «وقتی خداوند اراده کند که به بنده ای خیر عنایت کند، هدیه ای را به سوی او می فرستد». مردم سؤال کردند: «آن هدیه چیست؟!» حضرت فرمود: «مهمان! با رزقش وارد می شود و با رفتنش، گناهان اهل خانه را می برد».

«أَنَّهُ قَالَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً أَهْدَى لَهُمْ هَدِیَّةً قَالُوا وَ مَا تِلْکَ الْهَدِیَّةُ قَالَ الضَّیْفُ یَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَ یَرْتَحِلُ بِذُنُوبِ أَهْلِ الْبَیْتِ».[۴]

مهمان نوازی در اسلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «هر خانه ای که مهمان وارد آن نشود، ملائکۀ خداوند هم وارد آن نمی شود».

«کُلُّ بَیْتٍ لَا یَدْخُلُ فِیهِ الضَّیْفُ لَا یَدْخُلُهُ الْمَلَائِکَةُ.[۵]

پذیرایی از مهمان

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «وقتی برادرت بر تو وارد شد، غذایی پیش روی او بگذار. اگر غذا نداشتی، جرعه آبی برای وی بیاور و اگر نخورد، او را دعوت به وضو کن»

«إِذَا دَخَلَ عَلَیْکَ أَخُوکَ فَاعْرِضْ عَلَیْهِ الطَّعَامَ فَإِنْ لَمْ یَأْکُلْ فَاعْرِضْ عَلَیْهِ الْمَاءَ فَإِنْ لَمْ یَشْرَبْ فَاعْرِضْ عَلَیْهِ الْوَضُوءَ.[۶]

ارزش غذا دادن به دیگران

امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرماید: «کسی که گرسنگی مؤمنی را برطرف کند، خداوند متعال سفره ای در بهشت برای وی می گستراند. سفره ای که به گستردگی همه جن و انس است.»

«مَنْ أَشْبَعَ جَوْعَةَ مُؤْمِنٍ وَضَعَ اللَّهُ لَهُ مَائِدَةً فِی الْجَنَّةِ یَصْدُرُ عَنْهَا الثَّقَلَانِ جَمِیعاً.[۷]

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «کسی که سه نفر از مؤمنین را اطعام کند، خداوند متعال در سه باغ از ملکوت آسمان ها او را اطعام نماید: “باغ فردوس"، “باغ بهشت عدن” و “باغ طوبی". طوبی درختی است در بهشت عدن و خداوند با دوست (رحمت) خود آن را کاسته است».

مَنْ أَطْعَمَ ثَلَاثَ نَفَرٍ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ ثَلَاثِ جِنَانِ مَلَکُوتِ السَّمَاءِ: الْفِرْدَوْسِ وَ جَنَّةِ عَدْنٍ وَ طُوبَى وَ هِیَ شَجَرَةٌ مِنْ جَنَّةِ عَدْنٍ غَرَسَهَا رَبِّی بِیَدِهِ.[۸]

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «کسی که برادرش را در راه خداوند اطعام کند، اجر او همانند کسی است که ” فِئَاماً” از مردم را اطعام کرده باشد. سؤال شد: «منظور از “فئام” چیست؟ حضرت فرمود: «یکصد هزار نفر از مردم».

مَنْ أَطْعَمَ أَخَاهُ فِی اللَّهِ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ مَنْ أَطْعَمَ فِئَاماً مِنَ النَّاسِ قُلْتُ مَا الْفِئَامُ قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ مِنَ النَّاسِ.[۹]

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «کسی که گرسنه ای را اطعام کند، خداوند متعال، نهری در بهشت برای وی جاری می سازد».

«مَنْ أَشْبَعَ جَائِعاً أَجْرَى اللَّهُ لَهُ نَهَراً فِی الْجَنَّةِ».[۱۰]

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «همانا از دوست داشتنی ترین اعمال نزد خدای یکتا، “سیر کردن مؤمنی از گرسنگی” یا “برطرف گردن غم و اندوه وی” و یا “پرداخت دیون و بدهی او” می باشد.

«مِنْ أَحَبِّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ إِشْبَاعُ جَوْعَةِ الْمُؤْمِنِ أَوْ تَنْفِیسُ کُرْبَتِهِ أَوْ قَضَاءُ دَیْنِهِ».[۱۱]

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «کسی که مسلمانی را اطعام کند تا اینکه سیر گردد، احدی از مخلوقات بجز خدای رب العالمین، اجر و پاداش او را نمی داند. نه ملک مقربی و نه نبی مرسلی!» . سپس امام فرمود: «از جمله اموری که موجب بهشت و مغفرت الهی می گردند: اطعام طعام، در هنگامۀ گرسنگی است.» آن گاه، این آیه را تلاوت فرمود: «أَوْ إِطْعامٌ فی‏ یَوْمٍ ذی مَسْغَبَةٍ * یَتیماً ذا مَقْرَبَةٍ * أَوْ مِسْکیناً ذا مَتْرَبَةٍ»[۱۲]؛ « یا غذا دادن در روز گرسنگى .. * یتیمى از خویشاوندان * یا مستمندى خاک‏نشین را»

«مَنْ أَطْعَمَ مُسْلِماً حَتَّى یُشْبِعَهُ لَمْ یَدْرِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْآخِرَةِ لَا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ثُمَّ قَالَ مِنْ مُوجِبَاتِ الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ إِطْعَامُ الطَّعَامِ السَّغْبَانَ ثُمَّ تَلَا قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى أَوْ إِطْعامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ یَتِیماً ذا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْکِیناً ذا مَتْرَبَةٍ ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا».[۱۳]

اطعام طعام از روی خودنمایی

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «کسی که به خاطر خودنمایی غذایی به مردم بخوراند، خداوند همانند آن غذا را از صدید جهنم به وی خواهد خوراند. و آن غذا را آتشی در شکمش می گرداند تا آن که از قضاوت میان مردم فارغ گردد».

«مَنْ أَطْعَمَ طَعَاماً رِیَاءً وَ سُمْعَةً أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِثْلَهُ مِنْ صَدِیدِ جَهَنَّمَ وَ جَعَلَ ذَلِکَ الطَّعَامَ نَاراً فِی بَطْنِهِ حَتَّى یَقْضِیَ بَیْنَ النَّاسِ».[۱۴]

اکرام مهمان:

امام محمد باقر (علیه السلام) می فرماید: «از جمله اموری که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) به فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) آموخت این بود: “کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد، باید مهمان خود را گرامی دارد"».

«مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ».[۱۵]

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «از جمله حقوق مهمان این است که مورد تکریم قرار گیرد و برای او خلال آماده گردد».

«إِنَّ مِنْ حَقِّ الضَّیْفِ أَنْ یُکْرَمَ وَ أَنْ یُعَدَّ لَهُ الْخِلَالُ».[۱۶]

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «از جمله اموری که جفا است، به خدمت گرفتن مهمان است. هنگامی که مهمان بر شما وارد می شود، در آمدنش، به او کمک کنید. اما وقتی می رود، در رفتنش به وی کمک نکنید؛ چرا که این کار، نشان از خساست و حقارت است. همچنین برای او زاد و توشه فراهم کنید و سعی کنید زاد و توشۀ خوبی برای او بگذارد. چرا که این کار، نشان از سخاوت است.

«مِنَ الْجَفَاءِ اسْتِخْدَامُ الضَّیْفِ فَإِذَا نَزَلَ بِکُمُ الضَّیْفُ فَأَعِینُوهُ وَ إِذَا ارْتَحَلَ فَلا تُعِینُوهُ فَإِنَّهُ مِنَ النَّذَالَةِ وَ زَوِّدُوهُ وَ طَیِّبُوا زَادَهُ فَإِنَّهُ مِنَ السَّخَاءِ».[۱۷]

ابن ابی یعفور می گوید: «روزی دیدم که برای امام صادق (علیه السلام) مهمان آمده است. مهمان، روزی برای کاری برخواست و امام او را از انجام کار نهی فرمود. و خود امام برای انجام آن کار برخواست. سپس فرمود: “رسول خدا (صلی الله علیه و اله) نهی فرمود از این که مهمان به کاری گماشته شود"».

عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ رَأَیْتُ (لِأَبِی) عَبْدِ اللَّهِ (علیه­ السلام) ضَیْفاً فَقَامَ یَوْماً فِی بَعْضِ الْحَوَائِجِ فَنَهَاهُ عَنْ ذَلِکَ وَ قَامَ بِنَفْسِهِ إِلَى تِلْکَ الْحَاجَةِ وَ قَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله) أَنْ یُسْتَخْدَمَ الضَّیْفُ.[۱۸]

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وقتی با دیگران غذا می خورد، اولین کسی بود که دستش را به سمت غذا می برد و آخرین کسی بود که دست از غذا می کشید. این کار را انجام می داد تا دیگران هم (به راحتی) غذا بخورند»

کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی­ الله ­علیه ­و آله) إِذَا أَکَلَ مَعَ الْقَوْمِ طَعَاماً کَانَ أَوَّلَ مَنْ یَضَعُ یَدَهُ وَ آخِرَ مَنْ یَرْفَعُهَا لِیَأْکُلَ الْقَوْمُ.[۱۹]

امام موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمود: «وقتی مهمان بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) وارد می شد، همراه با مهمان مشغول غذا می شد و دست از غذا نمی کشید، تا این که مهمان از جای خود بلند شود»

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی ­الله ­علیه ­و آله) کَانَ إِذَا أَتَاهُ الضَّیْفُ أَکَلَ مَعَهُ وَ لَمْ یَرْفَعْ یَدَهُ مِنَ الْخِوَانِ حَتَّى یَرْفَعَ الضَّیْفُ.[۲۰]

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه ­السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ الزَّائِرَ إِذَا زَارَ الْمَزُورَ فَأَکَلَ مَعَهُ أَلْقَى عَنْهُ الْحِشْمَةَ وَ إِذَا (لَمْ) یَأْکُلْ مَعَهُ یَنْقَبِضُ قَلِیلًا.[۲۱]

حریم مهمان، تا سه روز است

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «مهمان تا سه روز مورد ملاطفت قرار می گیرد. وقتی شب سوم فرار رسید، همانند اهل خانه می شود. در این صورت هر چه برای اهل خانه فراهم می شود، برای مهمان هم فراهم کنید».

الضَّیْفُ یُلْطَفُ لَیْلَتَیْنِ فَإِذَا کَانَ اللَّیْلَةُ الثَّالِثَةُ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ یَأْکُلُ مَا أَدْرَکَ.[۲۲]

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: مهمانی روز اول و دوم و سوم است. بعد از آن اگر مهمان ماند، چیزی که به او می دهید، صدقه ای است که به وی می دهید. سپس امام فرمود: به گونه ای بر برادر مؤمن خود وارد نشوید که او را به گناه اندازید. گفتند: ای رسول خدا! چگونه او را به گناه اندازد؟! حضرت فرمود: چیزی نداشته باشد تا از مهمان پذیرایی کند.

الضِّیَافَةُ أَوَّلُ یَوْمٍ وَ الثَّانِی وَ الثَّالِثُ وَ مَا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ فَهُوَ صَدَقَةٌ تُصُدِّقَ بِهَا عَلَیْهِ قَالَ ثُمَّ قَالَ لَا یَنْزِلَنَّ أَحَدُکُمْ عَلَى أَخِیهِ حَتَّى یُوثِمَهُ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ یُوثِمُهُ قَالَ حَتَّى لَا یَکُونَ عِنْدَهُ مَا یُنْفِقُ عَلَیْهِ.[۲۳]

ولیمه دادن بیش از دو روز جایز نیست:

امام محمد باقر (علیه السلام) می فرماید: «ولیمه یک روز یا دو روز است و بیش از آن، ریاکاری و خودنمایی است».

الْوَلِیمَةُ یَوْمٌ أَوْ یَوْمَانِ مَکْرُمَةٌ (وَ مَا زَادَ رِیَاءٌ وَ سُمْعَةٌ).[۲۴]

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم در رابطه با ولیمه می فرماید: «روز اول حق است. روز دوم معروف و پسندیده است. و مازاد بر آن، ریاکاری و خودنمایی است».

أَوَّلُ یَوْمٍ حَقٌّ وَ الثَّانِی مَعْرُوفٌ وَ مَا زَادَ رِیَاءٌ وَ سُمْعَةٌ.[۲۵]

بر اهل شهر مستحب است که واردین بر شهر را پذیرایی کنند:

امام باقر می فرماید: «وقتی مردی وارد شهری شد، تا زمانی که در آن شهر است، مهمان برادران دینی خود در آن شهر است»

«إِذَا دَخَلَ الرَّجُلُ بَلْدَةً فَهُوَ ضَیْفٌ عَلَى مَنْ بِهَا مِنْ إِخْوَانِهِ وَ أَهْلِ دِینِهِ حَتَّى یَرْحَلَ عَنْهُمْ».[۲۶]

­مواردی که ولیمه دادن در آن ها پسندیده است:

عُرس (عروسی). خُرس (عقیقه). ایاب (برگشتن از سفر). اعذار (ختنه). وِکار (خرید و فروش خانه). رِکاز (بازگشت از مکه).

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «دعوت کردن ضروری نیست، مگر در چهار کار: “عروسی"، “عقیقه"، “بازگشت از سفر” و “ختنه” کردن».

لَا تُجِبِ الدَّعْوَةَ إِلَّا فِی أَرْبَعٍ الْعُرْسِ وَ الْخُرْسِ وَ الْإِیَابِ وَ الْإِعْذَارِ.[۲۷]

امام صادق (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «ولیمه در چهار موضع است: عروسی، عقیقه، ختنه، بازگشت مرد از مسافرت.

الْوَلِیمَةُ فِی أَرْبَعٍ الْعُرْسِ وَ الْخُرْسِ وَ هُوَ الْمَوْلُودُ یُعَقُّ عَنْهُ وَ یُطْعَمُ وَ الْإِعْذَارِ وَ هُوَ خِتَانُ الْغُلَامِ وَ الْإِیَابِ وَ هُوَ الرَّجُلُ یَدْعُو إِخْوَانَهُ إِذَا آبَ مِنْ غَیْبَتِهِ.[۲۸]

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در وصیت خود به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: ای علی! ولیمه ای نیست مگر در پنج مورد: در عُرس، خُرس، عِذار، وِکار و رِکار. “عُرس"، ازدواج است. “خُرس"، تولد فرزند است. “عِذار” ختنه کردن است. “وِکار” در رابطه با ساخت و خرید مسکن است. و “رکاز” هم بازگشت از سفر حج است.

یَا عَلِیُّ لَا وَلِیمَةَ إِلَّا فِی خَمْسٍ فِی عُرْسٍ أَوْ خُرْسٍ أَوْ عِذَارٍ أَوْ وِکَارٍ أَوْ رِکَازٍ فَالْعُرْسُ التَّزْوِیجُ وَ الْخُرْسُ النِّفَاسُ بِالْوَلَدِ وَ الْعِذَارُ الْخِتَانُ وَ الْوِکَارُ فِی (بِنَاءِ الدَّارِ وَ شِرَائِهَا) وَ الرِّکَازُ الرَّجُلُ یَقْدَمُ مِنْ مَکَّةَ.[۲۹]

دعوت از مؤمنین در ولیمه­ ها:

امام باقر (علیه السلام) می فرماید: «اگر مرد مسلمانی را اطعام کنم برایم دوست داشتنی تر است تا این که افقی از مردم را اطعام کنم». سؤال شد: «افق چه مقدار است؟» حضرت فرمود: «ده هزار نفر!»

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه ­السلام قَالَ لَأَنْ أُطْعِمَ رَجُلًا مُسْلِماً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أُعْتِقَ أُفُقاً مِنَ النَّاسِ قُلْتُ وَ کَمِ الْأُفُقُ قَالَ عَشَرَةُ آلَافٍ.[۳۰]

امام صادق (علیه السلام) به سدیر صیرفی فرمود: «چه می شود که هر روز بنده ای را آزاد کنی؟». سدیر عرض کرد: «از نظر مالی، توان چنین کاری را ندام». امام فرمود: «آیا هر روز مسلمانی را اطعام می کنی؟». سدیر گفت: «مسلمان توانمند یا نیازمند؟» امام فرمود: «بی نیاز هم اشتهای به غذا دارد».

مَا مَنَعَکَ أَنْ تُعْتِقَ کُلَّ یَوْمٍ نَسَمَةً قُلْتُ لَا یَحْتَمِلُ مَالِی ذَلِکَ قَالَ تُطْعِمُ کُلَّ یَوْمٍ مُسْلِماً فَقُلْتُ مُوسِراً أَوْ مُعْسِراً فَقَالَ إِنَّ الْمُوسِرَ قَدْ یَشْتَهِی الطَّعَامَ[۳۱]».[۳۲]

دعوت از فقرا در ولیمه ها:

امام صادق (علیه السلام) فرمود: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نهی فرمود از ولیمه ای که مختص اغنیا باشد و فقرا و نیازمندان به آن دعوت نشوند».

نَهَى رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و اله) عَنْ وَلِیمَةٍ یُخَصُّ بِهَا الْأَغْنِیَاءُ وَ یُتْرَکُ الْفُقَرَاءُ.[۳۳]

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اجابت دعوت کسی که در ولیمه اش تنها اغنیا دعوت شده اند، کراهت دارد».

وَ یُکْرَهُ إِجَابَةُ مَنْ یَشْهَدُ وَلِیمَتَهُ الْأَغْنِیَاءُ دُونَ الْفُقَرَاءِ.[۳۴]

اطعام گرسنه، واجب است:

«چرا که او هرگز به خداوند بزرگ ایمان نمى‏آورد * و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشویق نمى‏نمود * از این رو امروز هم در اینجا یار مهربانى ندارد * و نه طعامى، جز از چرک و خون!»

إِنَّهُ کانَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظیمِ * وَ لا یَحُضُّ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْکینِ * فَلَیْسَ لَهُ الْیَوْمَ هاهُنا حَمیمٌ * وَ لا طَعامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلینٍ.[۳۵]

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) فرمود: خداوند تبارک و تعالی می فرماید: به من ایمان نیاورده کسی که سیر بخواند و برادر مسلمانش گرسنه باشد.

قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَا آمَنَ بِی مَنْ بَاتَ شَبْعَاناً [شَبْعَانَ‏] وَ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ طَاوٍ.[۳۶]

استحباب اجابت دعوت مؤمن و نهی از اجابت دعوت فاسق:

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: از حقوق واجب مؤمن بر مؤمن دیگر این است که دعوتش را اجابت کند.

مِنَ الْحُقُوقِ الْوَاجِبَاتِ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ یُجِیبَ دَعْوَتَهُ.[۳۷]

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: سه کار از جفا کاری است … یکی این که: مردی به برای خوردن غذا دعوت کنند و او، دعوت را اجابت نکند.

ثَلَاثَةٌ مِنَ الْجَفَاءِ … وَ أَنْ یُدْعَى الرَّجُلُ إِلَى طَعَامٍ فَلَا یُجِیبَ …. .[۳۸]

پیامبر (صلی الله علیه و آله) در وصیت خود به ابوذکر فرمود: ای ابوذر … غذای فاسقین را نخور.

یَا أَبَا ذَرٍّ … لَا تَأْکُلْ طَعَامَ الْفَاسِقِینَ.[۳۹]

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: اگر مؤمنی مرا به خورن غذایی دعوت کند، حتما دعوتش را اجابت می کنم و این کار دستور دینی است. و اگر مشرک یا منافقی مرا به خوردن غذایی دعوت کند، دعوتش را اجابت نمی کنم و این کار جزء دین است. خداوند متعال، غذای مشرکین و منافقین را بر من منع کرده است.

لَوْ أَنَ‏ مُؤْمِناً دَعَانِی‏ إِلَى‏ طَعَامِ‏ ذِرَاعِ‏ شَاةٍ لَأَجَبْتُهُ وَ کَانَ ذَلِکَ مِنَ الدِّینِ وَ لَوْ أَنَّ مُشْرِکاً أَوْ مُنَافِقاً دَعَانِی إِلَى طَعَامِ جَزُورٍ مَا أَجَبْتُهُ وَ کَانَ ذَلِکَ مِنَ الدِّینِ أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِی زَبْدَ الْمُشْرِکِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ طَعَامَهُمْ. [۴۰]

نهی از کم شمردن غذا:

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرماید: همین اندازه گناه برای انسان (میزبان) بس است که غذایی که نزد برادر مؤمنش می گذارد، کم به حساب آورد (از نظر کمی و کیفی). همین اندازه گناه برای قومی بس است که غذایی که برادر مؤمنشان نزدشان می گذارد، کم حساب کنند.

کَفَى بِالْمَرْءِ إِثْماً أَنْ یَسْتَقِلَّ مَا یُقَرِّبُ إِلَى إِخْوَانِهِ وَ کَفَى بِالْقَوْمِ إِثْماً أَنْ یَسْتَقِلُّوا مَا یُقَرِّبُهُ إِلَیْهِمْ أَخُوهُمْ.[۴۱]

نهی از تکلف بیش از توان به جهت مهمان:

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) می فرماید: بیش از حدا توانتان در پذیرایی از مهمان به زحمت و تکلف نیفتید.

لا یتکلفنَّ احد لضیفه ما لا یقدر.[۴۲]

از موارد تکریم مرد نسبت به برادر مؤمنش این است که هیچ گونه تکلفی در برابر او نداشته باشد.

مِنْ تَکْرِمَةِ الرَّجُلِ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ أَنْ… لَا یَتَکَلَّفَ لَهُ شَیْئاً.[۴۳]

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:12:00 ب.ظ ]




آداب پسندیده موقع مهمانی رفتن

وقتی دور هم نشسته اید، احتمال این که بحث های متنوعی درباره مسائل اجتماعی، سیاسی، شخصی و… پیش بیاید، زیاد است. فراموش نکنید که شما مهمان اید و مجلس مهمانی جای بحث و جدل نیست. به یک گپ خودمانی بسنده کنید و مجلس مهمانی را به میدان جنگ تبدیل نکنید.

۱ -تشکر یادتان نرود:
تشکر از میزبان به خاطر پذیرایی اش ضرورت دارد. این کار را میتوانید در پایان مهمانی انجام بدهید. اما روش بهتری هم وجود دارد؛ میتوانید فردای مهمانی به میزبان تلفن بزنید و به او بگویید فقط زنگ زده اید بابت تشکر از پذیرایی دیروز؛ همین.

۲- سرزده نروید مهمانی:
ایام عید، بازار مهمانی و دید و بازدید حسابی داغ است. پیش از اینکه به قصد مهمانی از منزل خارج شوید، تلفن بزنید و از حضور میزبان در منزل و از آمادگی اش برای پذیرایی از شما اطمینان حاصل کنید. شاید مهمانان زیادی در منزل میزبان حضور داشته باشند و او موقع پذیرایی به زحمت بیفتد.

۳- سر وقت بروید :
اگر قرار گذاشته اید زمان معینی به منزل میزبان بروید، دیر نکنید. زود هم نروید در روز های شلوغ عید، هر خانواده ای برای خودش برنامه ریزی فشرده ای دارد و تأخیر شما ممکن است برنامه یک جمع را مختل کند.

۴- گپ بزنید، بحث نکنید : وقتی دور هم نشسته اید، احتمال این که بحث های متنوعی درباره مسائل اجتماعی، سیاسی، شخصی و… پیش بیاید، زیاد است. فراموش نکنید که شما مهمان اید و مجلس مهمانی جای بحث و جدل نیست. به یک گپ خودمانی بسنده کنید و مجلس مهمانی را به میدان جنگ تبدیل نکنید. از این فرصت برای تازه کردن دیدارها و لذت بردن از مصاحبت همدیگر استفاده کنید و خودتان و اطرافیانتان را با بحثهای آنچنانی خسته نکنید.

۵ – به میزبان کمک کنید :
خوشبختانه بیشتر خانمهای ایرانی، این کار را خوب بلدند. به میزبان در امر پذیرایی کمک کنید: موقع چیدن میز غذا، مرتب کردن آشپزخانه بعد از صرف غذا و شست وشوی ظروف. با این کار، نه تنها به میزبان کمک می کنید، بلکه فرصتی پیدا می کنید تا رابطه تان را هم صمیمی تر کنید و احیانا چیزهای جدیدی هم یاد بگیرید.

۶ – شنونده خوبی باشید :
توی مهمانی، دائم از خودتان تعریف و تمجید نکنید و به همان میزان که صحبت می کنید، به دیگران هم اجازه صحبت بدهید و خلاصه این که شنونده خوبی باشید.

۷ – گاهی به ساعت نگاه کنید:
گه گاه، نگاهی به ساعت تان بیندازید. ساعات بعد از صرف شام، جان میدهد برای گپ های طولانی، ولی حواستان باشد که این گپ ها خیلی هم به درازا نکشد. گاهی میزبان قرار است صبح روز بعد برود سر کارش یا برنامه مسافرتی در پیش داشته باشد و به خاطر رودربایستی با شما حسابی به زحمت بیفتد.

۸ – غم و غصه تان را با خودتان نبرید :
وقتی به مهمانی می روید، غصه هایتان را در خانه جا بگذارید حتما. مهمانی جای خوبی برای طرح مسائل و مشکلات نیست. مسلما میزبان هم مثل شما مشکلات خاص خودش را دارد. یادتان باشد که این دید و بازدیدها قرار است فرصتی باشند برای شاد بودن و فراموش کردن گرفتاری ها.

۹- یار کمکی ببرید:
گاهی شما به یک مهمانی دعوت می شوید، ولی بیشتر آدم های حاضر در آن مهمانی را نمی شناسید. خلاصه این که گاهی برایتان سخت است به تنهایی با فضای یک مهمانی کنار بیایید. این جور مواقع میتوانید با کسب اجازه از میزبان، یکی از دوستانتان را همراه خودتان ببرید مهمانی تا تنها نمانید. ولی این را هم فراموش نکنید که نباید تمام زمان مهمانی را فقط با دوستتان بگذرانید. از این فرصت میوتوانید برای آشنایی با دوستان جدید هم استفاده کنید.

۱۰- حواستان به بچه هم باشد:
اگر بچه های شیطان و باهوشی دارید که از فرط باهوشی دلشان می خواهد از همه چیز سر در بیاورند و از در و دیوار بروند بالا، حتما هوایشان را داشته باشید. به هر حال آنجا خانه خودتان نیست و احتمالا قواعد و قوانین خودش را دارد.
به فرزندتان اجازه ندهید تمام کارهایی را که در منزل انجام میدهد، بی توجه به ملاحظات منزل صاحبخانه انجام بدهد. بهتر است پیش از رفتن به مهمانی، با کوچکترها صحبت کنید و توجیه شان کنید که مهمانی یعنی چه. اگر هم احیانا حرف هایتان اثر نکرد و کودک شروع کرد به شیطنت و به هم ریختن منزل صاحبخانه، بی خیال نباشید و او را منع کنید. این ایده را که بچه باید از همه چیز سر در بیاورد، لااقل وقتی که مهمان اید، فراموش کنید.

۱۱ -گاهی به فکر هدیه باشید:
خب، اگر برای اولین بار است که دارید به منزل میزبان می روید، رسم است که دست خالی نروید؛ به ویژه اگر میزبان تازگی ها نقل مکان کرده یک منزل جدید یا احیانا اتفاق خوشایندی برای خود میزبان یا خانواده اش افتاده، مثلا بچه دارشده، یا پسرش کنکور قبول شده یا… و البته توجه شما مهمتر از نوع هدیه ای است که میگیرید. گاهی حتی یک گلدان گل یا یک جعبه شیرینی واقعا جواب میدهد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ب.ظ ]




آداب میهمانی رفتن

در جمع از ثروت و دارایی‌ها و افتخارات خویش تعریف نكنید و از شغل و مقام پردرآمد و پولساز خود صحبت نكنید، بویژه اگر مخاطب شما فاقد آنها باشد.

1 - قبل از رفتن به مهمانی، با میزبان تماس گرفته و با وی هماهنگی كنید.

2 - بهتر است از میزبان بخواهید خود وقت مناسب را تعیین كند.

3 - اگر برای اولین بار به منزل كسی می‌روید بهتر است دست خالی نروید و با توجه به شرایط میزبان و در حد توان هدیه‌ای ببرید.

4 - در پذیرایی، محدودیت‌های میزبان را درك كنید و انتظارات بیش از حد توان او نداشته باشید.

5 - موضوعات اختلاف‌ برانگیز مطرح نكنید و مهمانی را به میدان جنگ و جدل تبدیل نكنید.

6 - احترام میزبان را نگه دارید و از محكوم كردن او و به كرسی نشاندن حرف خویش منصرف شوید.

7 - در جمع از ثروت و دارایی‌ها و افتخارات خویش تعریف نكنید و از شغل و مقام پردرآمد و پولساز خود صحبت نكنید، بویژه اگر مخاطب شما فاقد آنها باشد.

8 - از گله‌گذاری و غیبت در مهمانی‌ بپرهیزید و پشت‌سر مهمانان، میزبان، دوستان و نزدیكانتان بدگویی نكنید.

9 - به عنوان میزبان، با مهمانان خود به گرمی رفتار كنید. از درد و غم، بیماری و گرفتاری‌های روزمره خود برای مهمانان داستان نسازید.

10 - اگر در منزل خود عادت غذایی یا آداب خاصی دارید كه میزبان قادر به برآورده‌ كردن آن نیست از وی تقاضای آن را نكنید ( باعث دردسر یا شرمندگی او نشوید ).

11 - در خوردن غذا مانند منزل خود رفتار نكنید. ( از پرخوری بپرهیزید ).‌

12 - بعضی افراد در مهمانی‌ها عادت دارند ساكت در گوشه‌ای بنشینند،حرفی نزنند یا مدام مشغول خوردن باشند. این كار دور از شأن و شخصیت افراد است.

13 - فراموش نكنید شما حق ندارید ‌دكوراسیون منزل میزبان را تغییر دهید.

14 - در مهمانی‌ تمام‌ وقت را با یك نفر از حاضران به گفت‌ و گو نپردازید، طوری كه گویی شخص دیگری در آن محل حضور ندارد.

15 - كودكان خود را كنترل كنید تا باعث زحمت برای میزبان نشوند. (به كودكانتان از قبل تذكر دهید.)‌

16 - در زمان نشستن شما تابع میزبان هستید، اگر به شما تعارف كرد كه جای خاصی بنشینید، حتما رعایت كنید.

17 - هیچ‌گاه سعی نكنید كودكان میزبان را تنبیه یا تربیت كنید.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:06:00 ب.ظ ]




ذکری که تبدیل به خشت طلا می شود!
ذکر مومن است که بگوید «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» و هرگاه نگوید، توقف می کنیم.

ذکری که تبدیل به خشت طلا می شود! به گزارش روضه نیوز به نقل جام ؛پیامبر اکرم( صلی الله علیه وآله) می فرماید: درشب معراج چون به بهشت وارد شدم، دیدم زمین مسطحی را که ملائکه در آن بقعه ی بزرگی می ساختند؛ یک خشت طلا و یک خشت از نقره و دیدم گاهی می سازند و گاهی می ایستند(گویی منتظرند) پس سوال کردم از آنها چراگاهی می سازید و گاهی توقف می کنید؟

گفتند: توقف می کنیم تا اینکه مصالح آن برسد.
گفتم: مصالح آن چیست؟
گفتند: ذکر مومن است که بگوید «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» و هرگاه نگوید، توقف می کنیم

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 12:28:00 ق.ظ ]




ذکری که تبدیل به خشت طلا می شود!
ذکر مومن است که بگوید «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» و هرگاه نگوید، توقف می کنیم.

ذکری که تبدیل به خشت طلا می شود! به گزارش روضه نیوز به نقل جام ؛پیامبر اکرم( صلی الله علیه وآله) می فرماید: درشب معراج چون به بهشت وارد شدم، دیدم زمین مسطحی را که ملائکه در آن بقعه ی بزرگی می ساختند؛ یک خشت طلا و یک خشت از نقره و دیدم گاهی می سازند و گاهی می ایستند(گویی منتظرند) پس سوال کردم از آنها چراگاهی می سازید و گاهی توقف می کنید؟

گفتند: توقف می کنیم تا اینکه مصالح آن برسد.
گفتم: مصالح آن چیست؟
گفتند: ذکر مومن است که بگوید «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» و هرگاه نگوید، توقف می کنیم

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 12:28:00 ق.ظ ]