راههاي جذب ديگران به نماز <1>

الف) ( تبيين نياز دروني انسان ها به نيايش و پاسخ اين نياز توسط نماز )

براي هر قشري به زباني بايد سخن گفت : مخصوصا با جوان ها ، دانش آموزان دبيرستاني و دانشگاهيان، بايد با زبان خاصي صحبت كرد اگر در برخورد با آنان فقط به ترجمه ي اين آيه اكتفا كنيم كه : « ان الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر» (1) شايد كافي نباشد ، چون معلوم نيست كه او چندان از فحشا و منكر كه بدان آلوده شده ناراحت باشد ، هنوز به گرفتاري هاي آن دچار نشده ، بايد ما اين آيه را توضيح بدهيم و بگوييم چرا نماز ، انسان را از فحشا و منكر باز مي دارد . نماز به تو چه مي دهد كه تو به سراغ فحشا و منكر نمي روي . سعي كنيم جوانان را با طعم شيرين نماز آشنا كنيم .

مسئله ي نماز ، مسئله نيايش است و بايد از نيازي كه انسان به نيايش دارد سخن به ميان آوريم ما بايد جوان ها را متقاعد كنيم كه به نيايش در برابر خداوند احتياج دارند. بايد نماز را در ارتباط با انسان و نيازهاي حقيقي انسان براي آنها تعريف كنيم كه انسان موجودي است كه با اين دنياي مادي و ظاهري و ظواهر و مظاهر آن سيراب و اقناع نمي شود ، انسان در اين جهان خود را غريب و تنها احساس مي كند ، لذا به هر چيزي رو مي كند . تا وقتي به خواسته ي خود نرسيده گمان مي كند كه آرزوهايش را برآورده مي كند ؛ ولي وقتي به آن مي رسد دچار پوچي مي شود . اين تصوير سراب گونه ي جهان را ما بايد ترسيم كنيم . اين بيان قرآني را ما بايد ترسيم كنيم كه در اين دنيا تا زماني كه دل شما متوجه خدا نشود به هر چيزي كه روي آوريد ناكام مي مانيد . اين نياز انسان به ثبات ، اين نيازي كه انسان به جاودانگي دارد ، به حيات مطلق دارد ، به زيبايي مطلق دارد . و اين نياز حقيقي وقتي محقق مي شود كه اين انسان با خداوند در ارتباط باشد . به نيايش به درگاه خداوند بپردازد و بر آستان او سر فرود آورد .

و اين انسان در جست و جوي نامتناهي است و به تعبير « دكارت » يكي از فلاسفه ي اروپا « در وجود انسان هيچ نشانه اي از جانب خداوند گوياتر از نامتناهي حقيقي خداست . وقتي انسان سجاده اي مي افكند و به نماز مي ايستد در حقيقت در مقابل آن نامتناهي حقيقي سجده مي كند ، در برابر حيات نامتناهي ، زيبايي نامتناهي ، علم نامتناهي و قدرت نامتناهي كه در اين دنيا پيدا نمي كند و سرگشتگي همه در دنيا به علت آن است كه نيازهاي نامتناهي را سراغ امر متناهي برده اند و آن معشيت ضنك كه قرآن مي فرمايد: « و من أعرض عن ذكري فان له معيشه ضنكا » ؛ (2) هر كس از ياد من اعراض كند ، پس به تحقيق براي او زندگي سختي قرار داده مي شود. تجلي با ارزش در همين سرگشتگي است و اين همان سرگشتگي است كه انسان غربي با همه ي ترقي ها و كشف ستاره و ماه و فضا باز به آن مبتلا است و اين همه بيماري و گرفتاري براي اين است كه از اين امر نامتناهي حقيقي غافل اند و آن ميل نامتناهي را متوجه امر محدود كرده اند. (3)

3. ر.ك : نماز نشانه حكومت صالحان ، مجموعه ي مقالات ارائه شده در سمينار نماز مشهد ، ص 95 - 104 سخنراني جناب آقاي دكتر غلامعلي حداد عادل .

راههاي جذب ديگران به نماز(2)

تقويت محبت خداوند متعال در دل افراد

مفضل مي گويد كه از مولايم حضرت صادق عليه السلام شنيدم كه فرمودند: خداوند به حضرت موسي عليه السلام فرمود: يا ابن عمران ، كذب من زعم أنه يحبني فاذا جنه الليل نام عني ، أليس كل محب يحب خلوه حبيبه ؟ ها أنا ذا يابن عمران ، مطلع علي أحبائي اذا جهنم الليل حولت أبصارهم في قلوبهم ، و مثلت عقوبتي بين أعينهم ، يخاطبوني عن المشاهده ، و يكلموني عن الحضور . يا ابن عمران ، هب لي من قلبك الخشوع ، و من بدنك الخضوع ، و من عينيك الدموع في ظلم الليل ، و ادعني فانك تجدني قريبا مجيبا ؛ (1)

اي پسر عمران ! دروغ مي گويد آن كس كه گمان مي كند مرا دوست دارد ، در حالي كه چون شب فرا رسيد از من چشم مي پوشد و به خواب مي رود ، آيا نه اين است كه هر عاشقي خلوت با معشوق را دوست دارد ؟ هان اي پسر عمران ! اين منم كه بر دوستانم مطلع هستم . چون شب شود چشم دلشان باز شده و عذاب من در مقابل ديدگانشان مجسم مي شود و مانند كساني كه مرا با چشم مي بينند با من صحبت مي كنند و رخ به رخ به گفت و گو مي نشينند . اي پسر عمران ! در دل شب هاي تار از دلت خشوع و از تنت خضوع و از چشمانت قطرات اشك نثار من كن و مرا بخوان كه مرا به خود نزديك و اجابت كننده ي دعوتت خواهي يافت .

راه هاي ايجاد محبت خداوند در دل و تقويت آن

(1) معرفت و شناخت خداوند

اوحي الله الي نجيه موسي : يا موسي أحبني و حببني الي خلقي ، و حبب خلقي الي ، قال: هذا أحبك ، فكيف أحببك الي خلقك [و أحبب خلقك اليك] ؟ قال : اذكر لهم آلائي و نعمائي عليهم ، و بلائي عندهم ليحبوني فانهم لا ينكرون اذ لا يعرفون مني الا كل خير ؛ (2)

خداوند به حضرت موسي عليه السلام وحي فرمود: اي موسي ! مرا دوست بدار و كاري بكن كه مردم نيز مرا دوست بدارند و خلق را در نزد من محبوب ساز .

حضرت موسي عليه السلام عرض كرد: اين كه خودم تو را دوست بدارم موجود و معلوم است اما چگونه محبت تو را در دل بندگانت ايجاد نموده و تقويت نمايم و هم چنين بندگانت را نزدت محبوب سازم؟ خداوند فرمود: براي آنان نعمت ها و الطافم را به نمايش درآور و [ علت و حكمت هاي سازنده ي ] گرفتار نمودشان را برايشان بازگو كن تا مرا دوست بدارند ؛ زيرا آنان [ پس از معرفت خواهند فهميد كه] از من جز خير و خوبي سراغ ندارند .

علماي اخلاق مي گويند : هر انساني علاقه اش به اشخاص و اشياء ، برگشت به يكي از پنج چيز زير دارد:

1. هر انساني خودش را دوست دارد و به كمال و جاودانگي علاقه مند است و از نابودي و نقص تنفر دارد و لذا به علم ، قدرت ، مال و … به خاطر كمال و به فرزند به خاطر جاودانگي خودش ، عقلش مي ورزد .

2. هر انساني احسان كننده ي به خودش را دوست دارد و بدين جهت يكي از درخواست هاي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از خداوند اين بود كه : اللهم لا تجعل لفاجر علي يدا فيحبه قلبي ؛ (3) خدايا در زندگيم اين مسئله پيش نيايد كه انسان گناه كاري به من احسان نمايد و اين سبب شود كه من به او علاقه مند بشوم .

3. هر انساني احسان كننده را دوست دارد و وقتي در غيابش از خدماتش تعريف مي كنند به او علاقه مند مي شود اگر چه خود او هم احسان نكرده باشد .

4. هر انساني جمال و زيبايي را دوست دارد چه زيبايي ظاهر و چه زيبايي باطن ، مانند ، علم ، شجاعت و … كه در هر كس به او علاقه مند مي شود.

5. هر كس افرادي كه با او تناسب دارند دوست دارد و از قديم گفته اند:

كبوتر با كبوتر ، باز با باز

كند همجنس با همجنس پرواز

و بدين جهت در يك جمع ، بچه ها فورا جذب هم شده و … .

حال اگر تمامي اين پنج چيز در يك فرد جمع شود قطعا محبت و علاقه به او بيشتر خواهد شد و اگر تمامي اينها به صورت كامل در يك فرد باشد كه فوق آن تصور نداشته باشد قطعا بايد به او بيشترين علاقه و محبت باشد.

با توجه به مطالب فوق چون تمام اين صفات در وجود مقدس حضرت حق به صورت اكمل جمع است بايد انسان بيشترين محبت را به خداوند داشته باشد ، زيرا همه ي صفات كماليه و جماليه در ذات اقدس او جمع است و اما توضيح مطلب :

1. انساني كه خود ، كمال و جاودانگي اش را دوست دارد اگر به اين باور برسد كه همه چيزش از خداوند است و حتي نيازش به خداوند از نياز تصورات ذهني به تصور كننده ي آنها بيشتر است ، زيرا هم در اصل وجود و هم در بقاي لحظه به لحظه با توجه به نيازهاي فراوان انسان به عنايات الهي خود را وابسته به خدا مي بيند و در نتيجه بالاترين محبت را به خداوند قرار مي دهد.

2. اگر انسان ، احسان كننده ي به خود را دوست دارد ، در اين عالم چه كسي جز خداوند احسانش به انسان بيش از ديگران است. كه خود در قرآن كريم فرموده است : « ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها » ؛ (4) اگر بخواهيد نعمت هاي خداوند را احصاء و شمارش كنيد، توان آن را نداريد . [ پس بايد بيشترين محبت به او باشد].

3. انساني كه احسان كننده را دوست دارد اگر چه به او احسان نكرده باشد ، چه كسي برتر از خداوند متعال كه احسانش همه ي هستي را شامل است ؛ پس بايد بالاترين محبت به خداوند باشد .

4. انساني كه جمال و زيبايي ظاهري و باطني را دوست دارد چه كسي جميل تر از خداوند متعال مي باشد . اگر انسان عالم را دوست دارد او عملش بي نهايت است و اگر انسان شخص قدرتمند را دوست دارد او قدرتش بي نهايت و علي كل شيء قدير است و … ، پس بايد بيشتر محبت به خداوند متعال باشد .

5. اگر محبت به خاطر تناسب باشد كه كبوتر با كبوتر … بايد گفت : چه تناسبي بالاتر بين بنده و خداوند موجود است كه علي عليه السلام بخشي از اين تناسب ها را در مناجاتش بيان نموده است :

مولاي يا مولاي أنت المولي و أنا العبد و هل يرحم العبد الا المولي ؟ مولاي يا مولاي أنت المالك و أنا المملوك و هل يرحم المملوك الا المالك ؟ مولاي يا مولاي أنت الخالق و أنا المخلوق و هل يرحم المخلوق الا الخالق …؟ مولاي يا مولاي أنت القوي و أنا الضعيف و هل يرحم الضعيف الا القوي ؟ مولاي يا مولاي أنت الغني و أنا الفقير و هل يرحم الفقير الا الغني ؟ مولاي يا مولاي أنت المعطي و أنا السائل و هل يرحم السائل الا المعطي …؟ مولاي يا مولاي أنت الرازق و أنا المرزوق و هل يرحم المرزوق الا الرازق …؟ مولاي يا مولاي أنت الرب و أنا المربوب و هل يرحم المربوب الا الرب… ؟(5)

و چون خداوند بيشترين تناسب را با بنده دارد پس بنده بايد بيشترين محبت را به او داشته باشد و از طرفي چون در خداوند متعال همه آن پنج سبب جمع است و كامل ترين آنهاست پس بايد بيشترين محبت به خداوند باشد بدين جهت خداوند متعال مي فرمايد: « و الذين أشد حبا لله »؛(6) و آنها كه ايمان [ واقعي ] دارند بيشترين محبت را به خداوند دارند .

(2) استمداد از خداوند متعال

1. « اللهم اجعل حبك أحب الأشياء الي … ؛ (7) خداوندا ! محبت خودت را محبوب ترين چيزها در نزد من قرار ده » .

2. حضرت زين العابدين عليه السلام در دعاهايش عرض مي كرد: « اللهم اني أسالك أن تملأ قلبي حبا لك ؛(8) خداوندا از تو مي خواهم كه دل مرا از محبت خودت پر سازي » .

3. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در دعاهايش عرض مي كرد: « اللهم اني اسألك حبك و حب من يحبك ، و العمل الذي يبلغني حبك ، اللهم اجعل حبك أحب الي من نفسي و أهلي و من الماء البارد ؛(9) خداوندا! از تو مي خواهم محبت خودت و محبت كسي كه تو را دوست دارد و توفيق انجام كاري كه مرا به محبت تو برساند به من روزي كني ، خداوندا ! محبت خودت را در دل من محبوب تر قرار بده از دوست داشتن خودم و اهل و عيالم و از آب سرد و خوشگوار [ به هنگام تشنگي زياد] ».

راههاي جذب ديگران به نماز (3)

تقويت روحيه ي قدرشناسي در افراد

يكي از صفات والاي انساني كه دين مقدس اسلام روي آن تأكيد فراوان دارد ، داشتن روحيه ي قدرشناسي است كه اگر كسي به انسان خدمتي كرد تا مي تواند سعي كند بيش از آن جبران نمايد قرآن كريم مي فرمايد :

« و اذا حييتم بتحيه فحيوا بأحسن منها أو ردوها » ؛ (1) هرگاه كسي به شما تحيت و احترامي نمود ، سعي كنيد به بهتر از آن پاسخ گوييد و يا [ اگر نمي توانيد ] به مانند آن جبران نماييد .

حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: حق علي من أنعم عليه أن يحسن مكافاه المنعم ، فان قصر عن ذلك و سعه فعليه أن يحسن الثناء . (2)

شايسته است كسي كه به او احسان شده است به خوبي جبران نمايد و اگر توان ندارد حداقل با زبانش از احسان كننده قدرشناسي كند .

حضرت علي عليه السلام مي فرمايد : لو لم يتوعد الله علي معصيته لكان يجب أن لا يعصي شكرا لنعمه . (3)

اگر خداوند بر مخالفتش وعده ي مجازات و عذاب هم نداده بود ، واجب بود كه معصيت خدا انجام نگيرد به خاطر سپاس گزاري از نعمت هايي كه كرامت كرده است .

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 

ممنون از زحمات شما

1394/11/08 @ 16:59


فرم در حال بارگذاری ...