فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 




ثقلین دو محور وحدت و حركت

خدای سبحان همه‌ مؤمنان را به وحدت بر محور ریسمان الهی كه همان قرآن كریم و عترت طاهرین (علیهم السّلام) می‌باشد دعوت می‌نماید:

«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاتَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها»[1]

یعنی همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و به راه‌های متفرّق نروید و به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را كه شما با هم دشمن بودید و خدا در دلهای شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف خداوند برادر دینی یكدیگر شدید و در پرتگاه آتش بودید كه شما را نجات داد.

انسان موجودی تكامل‌طلب و متصاعد است و برای بالا رفتن و تعالی یافتن نیاز به دستگیره و ریسمان الهی دارد كه همان قرآن و عترت است. قید «جمیعاً» در آیه نشان می‌دهد كه چنگ زدن فردی به ریسمان محكم الهی كافی نیست بلكه باید همگی با هم در خدمت قرآن و عترت باشند و بدان اتصال داشته باشند. بنابراین، در این كریمه یك تكلیف برای همه مؤمنان است كه ادای آن با چنگ زدن جمعی حاصل می‌شود، نه اینكه هر شخصی دستور داشته باشد به تنهایی به ریسمان خدا تمسّك جوید.

وقتی انسان می‌بیند كه بار امانت الهی را همه باید بردارند، احساس سبكی و نشاط می‌كند، وقتی به بیند كه تمسّك به ریسمان الهی همگانی است و مسئولیتهای دینی تنها متوجّه او نیست، احساس تنهایی و افسردگی نمی‌كند و طبق اصل «فإنَّ یدالله مع الجماعه»[2] قدرت و توان چند برابری می‌یابد؛ علاوه بر این كه اساساً عمل به دین و اجرای احكام نورانی قرآن كریم بدون حضور همه جانبه‌ی افراد جامعه امكان پذیر نیست.

اگر چه هر اجتماعی محوری دارد، ولی اگر این محور، ریسمان الهی نباشد، آن جامعه در ضلالت است و ره به مطلوب و سعادت نخواهد یافت؛ از این رو، هر اجتماع و اتّحادی مطلوب و پسندیده نیست، بلكه وحدت بر محور قرآن و عترت است كه انسان را از تاریكی‌های وابسته به غیر خدا خارج می‌سازد و به «الله» كه نور مطلق است می‌رساند.

حضرت امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ می‌فرماید: ما پیش از اسلام با هم بودیم، نظام اسلامی بین ما تفرقه افكند؛ زیرا آن اتحاد بر محور شرك و جاهلیّت بود و اسلام طبق دستور «وَامْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمجْرِمُونَ»[3] صف مسلمانان را از صف مشركان جدا ساخت و همه‌ی مسلمانان را با یكدیگر متحّد ساخت. آن حضرت در خطبه‌ی «شقشقیه» خود را محور حكومت و سیاست معرّفی می‌نماید. همان‌گونه كه سنگ آسیاب برمحور خود می‌چرخد و به آن محور نیاز دارد. «أما والله لقد تقمّصها ابن أبی قحافه و إنه لیعلم أنّ محلّی منها محلّ القطب من الرحا».[4]

در این صعود و پرواز جمعی، آنها كه قدرت پرواز دارند، باید پر و بال خویش را برای بی‌پناهان و بی‌پر و بالها بگسترانند تا پس از پرورش، خود آنها نیز بتوانند به آسمان معرفت و معنویّت و قرب خدای سبحان پر كشند؛ چنانكه خداوند به رسول خود می‌فرماید: « وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»[5] تو كه قدرت پرواز داری و می‌توانی تا حدّ «دَنا فَتَدَلَّی* فَكانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی»[6] اوج‌گیری، تنها به محضر ما نیا، بلكه بكوش تا مؤمنان را نیز با خود بیاوری!

مانند كبوتری كه پرخود را پهن می‌كند تا جوجه‌هایش را زیر بال پرورش خود قرار دهد و زمانی برسد كه آنها نیز توان پرواز داشته باشند و به آنها آیین پرواز می‌آموزد، تو نیز برای فرزندان ایمانی خود خفض جناح كن یعنی بالهایت را پایین بیاور و آنان را تحت پرورش آسمانی خود قرار ده تا بتوانند به همراه تو به آشیانه‌ قرب خدا پر بكشند.

[1] - سوره مبارک آل عمران، آیه 103.

[2] - نهج البلاغه، خطبه 127؛ دست خدا با جماعت است.

[3] - سوره مبارک یس، آیه 59؛ (و به آنها می‌گویند: ) جدا شوید امروز ای گنهكاران!

[4] - نهج البلاغه، خطبه 3؛ به خدا سوگند و (ابوبكر) ردای خلافت را بر تن كرد در حالی كه خوب می‌دانست من در گردش حكومت اسلامی همچون محور سنگ‌های آسیابم.

[5] - سوره مبارک شعرا، آیه 215.

[6] - سوره نجم، آیات 8 و 9؛ نزدیكتر و نزدیكتر شد، تا آنكه فاصله‌ی او (با پیامبر) به اندازه‌ی فاصله‌ی دو كمان یا كمتر بود.

از قرآن در قرآن - آيت الله جوادي آملي- مرجع: اندیشه قم

موضوعات: ثقلین دو محور وحدت و حركت  لینک ثابت
[جمعه 1395-03-07] [ 10:03:00 ب.ظ ]





پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) می فرماید:


«پشیمان تر از همه مردم در روز قیامت، مردی است


که آخرت خود را به دنیای دیگری فروخته است.»

موضوعات:  پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) می فرماید:  لینک ثابت
 [ 10:02:00 ب.ظ ]





به محضر خداوند قلب سالم بیاورید

شخصي نقل می‌کرد: مرحوم آیت‌الله‌العظمی اراکي مجلس روضه‌ای داشت. جواني در آن مجلس جلو آمد و عرض کرد: سلام‌علیکم آقا، ( با اهل دل بنشين، با اهل حال نشستن انسان را متحوّل می‌کند. اصلاً خبردار نمی‌شوی ولي با نگاه آنها کارها حل می‌شود) بعد ادامه داد: آقاجان به من يک نصيحت و موعظه‌ای بکنيد.

آقا فرمود: شغلت چيست؟

آن شخص جواب داد: شغلم نجّاري است.

آقا فرمود: برو براي قلبت درب بساز و آن درب را به ‌سوی حقيقت عالم باز کن.

آن جوان هم از اين موعظه زيبا تشکر کرد.

سپس خطيبي بالاي منبر رفت و جمله‌ای گفت که غوغايي بر پا کرد؛ گفت: آقا ما که دل نداريم، قلب نداريم؛ چون گناه آن را ويران کرده است و طوفان نفس آن را به خرابه تبديل کرده است؛ ديگر قلبي نمانده است. اول بايد ساختماني باشد تا براي آن دري ساخته شود، اما قلبي نمانده است. انسان بايد به فکر خودش باشد. قلبي که هر روز شهوت آن را این‌طرف و آن طرف کند، هواي نفس آن را به این‌طرف و آن طرف بکشاند؛ آن قلب ديگر نمی‌تواند مرکز تجلّي حق و توحيد باشد. بايد اين قلب را تطهير کني. لذا قرآن می‌فرماید: به محضر خداوند قلب سالم بياوريد. «بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»[1]

قلبي که در آن هوي و شرک است «وَ هُو ساقِط» در محضر خدا سقوط کرده است. بايد آن قلب را با توسل به اهل‌بیت (ع) از سقوط در بياوري.

[1] - سوره صافات آيه 84 و سوره شعراء، آيه 89

موضوعات: به محضر خداوند قلب سالم بیاورید  لینک ثابت
 [ 10:01:00 ب.ظ ]





خانه‌ای که اولش شیون است و آخرش فشار مرگ

چه بگویم درباره خانه‏اى که اوّلش غم است و آخرش مرگ؛ هر کس بدنبال بى‏نیازى در دنیا باشد محتاج است و هر که محتاج و فقیر باشد محزون است.

آیت الله مجتبی شهیدی کلهری مشهور به مجتبی تهرانی استاد مشهور اخلاق و مرجع تقلید و مدرس حوزه های علمیه تهران(مانند مدرسه مروی)بود؛ وی از محضر اساتید بزرگی همچون ادیب نیشابوری، آیت الله بروجردی، آیت الله حکیم، آیت الله گلپایگانی، علامه طباطبایی و…بهره برد.

این مرجع بزرگوار تقلید و استاد بزرگ اخلاق، پس از ۴۰ سال خدمت صادقانه در نشر معارف اسلامی و ترویج مکتب حقّۀ اهل‌بیت عصمت و طهارت، در دی ‌ماه سال ۱۳۹۱هـ‌ش؛ دار فانی را وداع گفت؛ در این مجال سعی داریم تا جرعه‏ای از بیانات ناب اخلاقی ایشان را در اختیار شما علاقمندان قرار دهیم.

اوّل دنیا شیون است و آخرش هم فشارهای مرگ

بسم الله الرحمن الرحیم

قِیلَ لِأَمیرالمؤمنین (علیه السلام): «فَمَا تَقُولُ فِی الدُّنْیَا؟ قَالَ: فَمَا أَقُولُ فِی دَارٍ أَوَّلُهَا غَمٌّ وَ آخِرُهَا الْمَوْتُ؛ مَنِ اسْتَغْنَى فِیهَا افْتَقَرَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزِنَ؛ فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا النَّار»[1]. شخصی به علی (ع) عرض کرد: درباره دنیا چه می فرمایید؟ حضرت فرمود چه بگویم درباره خانه‏اى که اوّلش غم است و آخرش مرگ؛ هر کس بدنبال بى‏نیازى در دنیا باشد محتاج است و هر که محتاج و فقیر باشد محزون است؛ در حلال دنیا حساب است و در حرام آن‏ آتش و عذاب است.

به حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) گفته شد شما نسبت به دنیا چه می گویید؟ آن حضرت ابتدا فرمودند: «فَمَا أَقُولُ فِی دَارٍ أَوَّلُهَا غَمٌّ»؛ «فما أقُول»، یعنی من چه بگویم؟! مانند اینکه کسی به شما می رسد و می گوید حالت چه‏طور است؟ می گویی چه بگویم! از این پاسخ، انسان می فهمد که وضع خیلی خراب است!

«أَوَّلُهَا غَمٌّ»؛ در تعبیر حضرت معلوم می شود که این خانه سر و ته دارد؛ اوّلی دارد و آخری؛ ورودی دارد و خروجی؛ اوّلش غم است؛ همین‏که پا در آن می گذاری، شیون و آه و ناله‏ات بلند می شود؛ بچّه که به دنیا می آید، معمولاً همین‏طور است که گریه می کند؛ علّتی هم دارد که بحث جدایی می طلبد و در این مختصر نمی گنجد.

«وَ آخِرُهَا الْمَوْتُ»؛ آخرش هم مرگ است؛ مرگ هم چون امری وجدانی است، فشارهایی برای روح در هنگام خروج از بدن دارد؛ اوّل دنیا شیون است و آخرش هم این فشارها است؛ به این نکته در اینجا باید توجه داشت که این شیون ها و فشارها را همه دارند به‏جز اولیای خاصّ خدا که حسابشان جدا است.

حضرت در این روایت در پاسخ سائل به این نحو جواب می دهد و در واقع وضعیت من و تو را بیان می‏فرماید؛ وگرنه حضرت راجع به خودش چه فرموده است؟ فرمود: «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّه»[2] یعنی به خدا قسم انس و علاقه فرزند ابى‏طالب به مرگ در راه خدا، از علاقه طفل به  مادر بیشتر است‏؛ یعنی مرگ اگر مرد است گو نزد من آی! پس اینها را یک وقت با هم خلط نکنید.

هر چه دست انسان از امور دنیایی بیشتر پُر شود، احساس احتیاج او بیشتر می شود.

این وضعیت ورود و خروج تو در دنیا است؛ حال که در این خانه آمدی، در این خانه چه خبر است؟ می‏فرماید: «مَنِ اسْتَغْنَى فِیهَا افْتَقَرَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزِنَ»؛ در این خانه که آمدی یا از این ابزارهایی که در این خانه هست دستت پر می شود، ‌یا دستت خالی می ماند و کم می آوری؛ از این دو حال خارج نیست؛ یا دست انسان از نظر امور مادی دنیا، مانند ‌پول و غیره پُر می شود، یا اینکه انسان کمبود دارد و کم می‏آورد که در پی آن غصه و اندوه می خورد.

هر چه دست انسان از امور دنیایی بیشتر پُر شود، احساس احتیاج او بیشتر می شود و سیر نمی‏شود، بلکه گرسنه‏تر می شود؛ همچنان‏که در روایات اشاره شده که دنیا مثل آب دریا است که شور است؛ می خواهی رفع عطش کنی، امّا هر چه می خوری تشنه‏تر می شوی؛ هر کس که غنی تر است محتاج تر است.

«فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا النَّار»؛ این را بدان که هر چه در این دنیا به دست آوری، چه کم چه زیاد، اگر از مسیر صحیح شرعی باشد، باید حساب پس بدهی؛ و اگر از را ه حرام و نامشروع باشد، باید در انتظار عذاب و آتش باشی.

مقصود علی (ع) از گفتن این جملات چیست؟ آیا حضرت همین ‏طور فرموده و رد شده است؟ نه! می‏خواهد بگوید آیا کسی که دل به این خانه ببندد عقل دارد؟! نه! کسی که به این دنیا با این ویژگی‏ها دل‏بستگی پیدا کند احمق است؛ حضرت در این حدیث به من و شما تلنگر زده است؛ یعنی سر عقل بیا و به این خانه‏ای که سر و ته آن این است، دل نبند.[3]

[1] - بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۳۲

[2] - نهج البلاغه، خطبه ۵، صفحه ۵۲

[3] - چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۹– ۱۲ ربیع الاول ۱۴۳۲؛ مسجد جامع بازار تهران

ا

موضوعات: خانه‌ای که اولش شیون است و آخرش فشار مرگ  لینک ثابت
 [ 09:51:00 ب.ظ ]





امام صادق علیه السلام می‏فرماید:


صِلَةُ الاَرحامِ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسْمِحُ الكَفَّ وَ


تُطيبُ النَّفْسَ وَ تَزيدُ فِى الرِّزْقِ وَتُنْسِئُ فِى الاَجَلِ


صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و جان را پاكيزه


مى‏نمايد و روزى را زياد مى‏كند و مرگ را به تأخير مى‏اندازد.


كافى، ج 2، ص 151، ح6

موضوعات:  امام صادق علیه السلام می‏فرماید:  لینک ثابت
 [ 09:50:00 ب.ظ ]




سخنان شهید سرافراز اسلام دکتر مصطفی چمران :

آنان که به من بدی کردند مرا هوشیار کردند،

آنان که از من انتقاد کردند به من راه و رسم زندگی آموختند.

آنان که به من بی اعتنایی کردند به من صبر و تحمل آموختند.

آنان که به من خوبی کردن به من مهر و وفا و دوستی آموختند.

پس خدایا به اینان که باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدند

خیر و نیکی دنیا و آخرت عطا فرما.

موضوعات: سخنان شهید سرافراز اسلام دکتر مصطفی چمران :  لینک ثابت
 [ 09:49:00 ب.ظ ]






ضرب المثل «نوش دارو بعد از مرگ سهراب»:

ریشه ضرب المثل مربوط به داستان نبرد تن به تن رستم و سهراب است که این پدر و پسر که تا آن موقع یکدیگر را ندیده و اصلاً نمی شناختند بر می گردد.

رستم بعد از آن که به سهراب خنجر‌ زهرآگین زد فهمید که سهراب پسرش است. پس فرستاد نوشدارویی بیاورند که اثر زهر را از بین ببرد، اما نوشدارو دیر رسید و سهراب زیر دستان پدر جان داد. این داستان تاریخی در واقع نبردی است میان تدبیر آدمی و تقدیر ایزدی.

مفهوم:

- به علاج واقعه بعد از وقوع آن اشاره می کند.

- این عبارت را زمانی به کار می‏بریم که کار از کار گذشته و همه راه حل‏ها بی فایده باشد.

- اين مثَل زماني به كار مي رود كه ابزار و وسايل در هنگام نياز، ناياب اما پس از رفع نياز فراوان باشد.

- بهترین دارو هم بعد از مرگ کمکی نمی کند.

- گاهي اتفاق مي‏افتد كه آدمي براي جلوگيري از خطري عظيم و يا زيانبخش به هر دري مي‏زند و از اقدام به هر عملي براي حصول مقصودش كوتاهي نمي‏كند خلاصه همه گونه سعي و تلاش را حتي خارج از حدود مقدرات و امكان انجام مي‏دهد ولي توفيق حاصل نمي‏كند و متحمل زيان و ضرر فاحش مي‏شود. اگر در اين هنگام كه همه چيز به ناكامي و نامرادي گراييده آمال و آرزوها يكسره بر باد رفته است غفلتاً راه فرج و گشايشي پيدا شود و امكان حصول مقصود فراهم آيد، چون ديگر نفع و فايدتي بر آن مترتب نيست در چنين مواقعی عبارت ضرب المثل بالا را به كار مي‏برند و از آن براي بيان مقصود استشهاد و تمثيل مي‏كنند.

موضوعات: ضرب المثل «نوش دارو بعد از مرگ سهراب»:  لینک ثابت
 [ 09:47:00 ب.ظ ]





ضرب المثل «زبان سرخ سر سبز می دهد به باد»

 

مفهوم:

- یعنی ما باید زبانمان را کنترل کنیم، تا به خطر جبران ناپذیری گرفتار نشویم.

- یعنی انسان باید متوجه سخن گفتن خود باشد که با سخن زشتی دوستی را دشمن نسازد و به مصیبیتی گرفتارنشود.

- بعضی مواقع یه حرفایی می زنی که با خودت می گی کاش نمی گفتم. آن وقت است که یاد این ضرب المثل میافتی.

- این ضرب المثل را بخاطر احتیاط در سخن گفتن و پرهیز از سخنان نیشدار که ممکن است به قیمت جان انسان تمام شود استفاده میکنند.

حکایت:

در حکایت آمده که شبی دزدی به هر طرف می‏تاخت تا اگر بتواند چیزی بدست آورد، ناگهان چشمش به ابریشم بافی افتاد که پارچه نفیسی را می بافد. انواع تکلیف در آن بکار می‏برد و اشکال بدیع و زیبا در آن نقش می بندد. نزدیک بود کار آن جامه تمام شود و از کارگاه بیرون رود. دزد با خود گفت باید فرصت را از دست ندهم و یافته را مفت رها نکنم. با خود گفت بهتر است اینجا مقام گزینم تا مرد ابریشم باف از کار خلاص شود و خواب بر آن مستولی گردد ومن جامه را ازوی در ربایم.او با صد حیله ونیرنگ به داخل کار گاه رفت وبر استاد پخته کار نگاه میکرد که در اثنای کار با خود می‏گفت: ای زبان از تو پناه میخواهم و یاری می طلبم که دست از سر من برداری و سر من را در تن نگهداری!} این مرد وقتی از بافتن پارچه ابریشمی فارغ شد آنرا بسیار زیبا و آراسته در دستمال پیچید و بیرون شد. دزد که قصد ربودن پارچه را داشت، صبح وقت بر سر تپه بلند شد و این مرد صنعتکار را تعقیب می‏کرد و دید که دستمال و یا پارچه را گرفته وارد سرای وزیر شد تا این خلعت زیبا را به عنوان تحفه تقدیم حضورش نماید. وقتی وزیر به بارگاه آمد مرد صنعتکار دستمال گشود و پارچه را تقدیم حضور وزیر نمود که حاضرین از حسن صنعت و هنروی در حیرت افتادند. بر نقوش زیبا و بدیع آن نهایت تحسین نموده تعجب کردند. سپس وزیر پرسید ای انسان لایق تو که بر این جامه نهایت زحمت کشیده ای پس به چه کار اید؟

مرد در جواب گفت: فرمان دهید تا این جامه را در خانه نگهدارند چون مرگ به سراغ شما اید آنرا بالای صندوق و یا تابوت شما گذارند. وزیر ازین سخن نهایت رنجید و فرمان داد تا جامه را بسوزانند و مردرا به زندان بیندازند و زبانش را از حلقش بیرون کشند.

دزد که در آنجا حضور داشت از فرمان وزیر خنده‏اش آمد. وزیر وقتی او را دید نزد خود خواست و علت خنده را از وی پرسید. دزد گفت اگر مرا به گناه ناکرده عقوبت نکنی و به مجرد عزم قبل از عمل مآخذه‏ام نکنی صورت حال آن مرد را بگویم. وزیر برایش أمن داد و دزد هم جریان مناجات این مرد را بازگو کرد. وزیر چون این حکایت و ماجرا را شنید گفت: این بیچاره تقصیر نکرده متنها مناجات او بدرگاه زبانش قبول نشده. پس قلم عفو بر جریده اش کشید و برایش توصیه نمود تا بعد ازین قفل بر زبان نهد و گفت: کسی‏ که بر زبان خود اعتماد ندارد او را هیچ پیرایه بهتر از خاموشی نیست. والا زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد.

موضوعات: ضرب المثل «زبان سرخ سر سبز می دهد به باد»  لینک ثابت
 [ 09:44:00 ب.ظ ]





ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت

«از تو حرکت از خدا برکت»:

این ضرب المثل در جایی کاربرد دارد که فردی همه چیز را به خدا واگذار کرده و کاری برای رسیدن به هدف ندارد.

مفهوم:

- خداوند متعال رزاق است و تمامي موجودات زنده بر سفره لطف و بركت او حضور دارند، اما جهان هستي بر اين پايه استوار است كه هر كسي به مقدار تلاش و تكاپوي خود و استفاده از نيروهاي خدادادي همانند عقل، استعداد، فعاليت بدني و … روزي خود را به دست مي آورد و اين رزق نيز با اراده خداوند و خواست او فراهم مي شود.

-از تو حركت یعنی اینكه نخواب و چشم به آسمان ندوز؛ و “از خدا بركت” یعنی اینكه همه چیز دست خداست لذا برای موفقیت خود و بركت یافتن كارت دعا كن. البته خودِ “از جا برخاستن” را می‌توان اولین دعا برای موفقیت دانست به این معنا كه خدایا همانگونه كه مقدر فرمود من تلاش خود را آغاز كردم، تو نیز توفیقت را همراه من ساز.

- با اعتماد به خدا و با اطمينان به تدبير خداوند،‌ برو دنبال تلاش و توليد. يعني از تو حركت، از خدا بركت، نه به معنايي مفت‌خوري و تكدّي‌گري.

- معنای آيه ١٠٠ از سوره نساء به اين ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت اشاره دارد.

«و هر كه در راه خدا هجرت كند، در زمين اقامتگاه‏هاى فراوان پیدا خواهد کرد و هر كس [به قصد] مهاجرت در راه خدا و پيامبر او از خانه‏اش بیرون بیاید سپس مرگش فرا رسد پاداش او قطعا بر خداست و خدا آمرزنده مهربان است».

حکایت: شخص ساده لوحی مکرر شنیده بود خداوند متعال ضامن رزق و روزی بندگان است. بهمین خاطر به این فکر افتاد که به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگیرد. به همین قصد یک روز صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد. همین که ظهر رسید از خداوند طلب ناهار کرد ولی هر چه به انتظار نشست برایش ناهار نرسید تا اینکه شام شد و او باز از خدا طلب خوراکی برای شام کرد و چشم براه ماند. چند ساعتی از شب گذشته بود که درویشی وارد مسجد شد در پای ستونی نشست، شمعی روشن کرد و از کیسه خود غذایی بیرون آورد و شروع به خوردن کرد. آن مرد که از صبح با شکم گرسنه از خدا طلب روزی کرده بود و در تاریکی چشم به غذا خوردن درویش دوخته بود، دید درویش نیمی از غذای خود را خورد و عنقریب نیم دیگر را هم خواهد خورد. مرد بی اختیار سرفه‏ای کرد و درویش که صدای سرفه را شنید گفت: هر که هستی بفرما جلو. مرد بینوا که از گرسنگی به خود می‏لرزید جلو آمد و مشغول خوردن شد. وقتی سیر شد، درویش شرح حالش را پرسید و آنمرد هم حکایت خود را تعریف کرد. درویش به آن مرد گفت: فکر کن تو اگر سرفه نکرده بودی من از کجا میدانستم تو در مسجد هستی تا به تو تعارف کنم و تو هم به روزی خودت برسی؟ شکی نیست که خدا روزی رسان است ولی یک سرفه ای هم باید کرد.

موضوعات: ضرب المثل از تو حرکت از خدا برکت  لینک ثابت
 [ 09:43:00 ب.ظ ]




موضوعات: یا مهدی فاطمه  لینک ثابت
 [ 09:40:00 ب.ظ ]




موضوعات: از کلمات معصومین (ع)  لینک ثابت
 [ 09:35:00 ب.ظ ]




موضوعات: راهیان نور سوریه ...  لینک ثابت
 [ 09:22:00 ب.ظ ]




دست نوشته یک شهید در آرزوی کربلا

 

بخدا سوگند که دلم برای صحن و سرای حسین تنگ شده است

بخدا سوگند که آرزوی در بغل گرفتن آن قبر شش گوشه را دارم

خدایا خودت میدانی که هر بار که به زیارت امام هشتم می روم بیاد قبر شش گوشه ابا عبدالله، ضریح ثامن الائمه را در بغل می گیرم و بر سینه می فشارم

کربلا

نمیدانم که دیدارت نصیب من میگردد یا نه؟

نمیدانم که اول به حسین میرسم یا به قبر حسین؟

نمیدانم که صحن و سرایت چگونه است؟

نمیدانم که آب فرات در روز عاشورا برای چه خود را از خیمه ها پنهان کرد؟

نمیدانم طفلان حسین در روز عاشورا چگونه تاب آوردند؟

نمیدانم که عباس چگونه دستش جدا شد؟

نمیدانم که علی اکبر و قاسم و علی اصغر چگونه شهید شدند؟

نمیدانم که زینب بعد از ظهر عاشورا چگونه ناله میکرد؟

نمیدانم که گودال قتلگاه در کجا واقع است؟

نمیدانم … نمیدانم … نمیدانم…

و بالاخره نمیدانم کربلا ؛ که با چه صبری مصیبت ابا عبدالله را دیدی و توان آوردی؟

ولی ای کربلا تو میدانی

میدانی که قلب رهبر انقلاب هم برای تو تنگ شده است

میدانی که جوانان ما چگونه عاشقت بودند و آرزوی رسیدن به تو را داشتند ولی به تو نرسیدند

میدانی که این ملت برای تو چقدر خون دل خوردند – میدانی که کربلایی شدن یعنی چه.
میدانی که کربلا جای کیست.
ولی من نمیدانم ، دوست دارم که بدانم

خدایا توفیق بده که بدانم و بشناسم

توفیق بده که بشناسم کربلا و حسین را و بدانم راه حسین را

شهید احمد مختاری

 

موضوعات: دست نوشته یک شهید در آرزوی کربلا  لینک ثابت
 [ 09:16:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره واقعه / تفسیر نور

 

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏هنگامي كه واقعه ( ي عظيم قيامت ) برپا شود .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الْوَاقِعَةُ » : رخ دهنده . نام قيامت است . تعبير از آغاز رستاخيز با فعل ماضي ، به علت قطعيت و حتميت آن است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏2
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏رخ دادن آن قطعي و جاي تكذيب نيست .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« لِوَقْعَتِهَا » : براي رخ دادن آن . هنگام رخ دادن آن . برخي حرف ( لِ ) را براي تعديه ، و بعضي آن را براي توقيت و به معني ( عِندَ=هنگامي كه ) مي‌دانند ، مانند ( لِدُلُوكِ الشَّمْسِ ) در ( اسراء / 78 ) . « كَاذِبَة » : دروغ . دروغ دانستن . دروغ شمرنده . تكذيب كننده . بعضي آن را مصدري همچون عاقِبَة و خاتِمَة و عافِيَة مي‌دانند . برخي هم آن را اسم فاعل مي‌شمارند . در صورت اخير معني آيه چنين است : به هنگام وقوع قيامت ، هيچكس نمي‌تواند آن را انكار و تكذيب كند . يا اين كه هنگام وقوع رستاخيز ديگر كسي يافته نمي‌شود كه به خدا باور نداشته باشد و وجود او را تكذيب كند ( نگا : قاسمي ) . مؤنث آمدن ( كاذِبَة ) به خاطر آن است كه در تقدير چنين است : نَفْسٌ كاذِبَة .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏3
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏( گروهي را ) پائين مي‌آورد و ( گروهي را ) بالا مي‌برد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« خَافِضَةٌ » : پائين‌آورنده . خواركننده . « رَافِعَةٌ » : بالابرنده . سرافرازنده . هر دو واژه خبر اوّل و دوم مبتداي محذوف و تقدير چنين است : هِيَ خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ . قيامت انقلاب بزرگ و گسترده الهي است ، و همچون همه حوادث و انقلابات بزرگ ، گروهي را بالا مي‌برد و والا مي‌گرداند و گروهي را پائين مي‌كشد و خوار مي‌دارد . گذشته از اين ، قيامت نيكان را به درجات والاي بهشت مي‌رساند ، و بدان را به دركات پست دوزخ مي‌كشاند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏4
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجّاً ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏اين در هنگامي است كه زمين سخت به تكان و لرزه انداخته مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« إِذَا » : در هنگامي كه . ظرف ( إِذَا ) متعلق به ( خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ ) است . « رُجَّتْ » : به تكان و لرزه انداخته شد . به زلزله و جنبش افكنده شد ( نگا : حجر / 1‏‏‏‏ ، زلزله‌ / 1‏‏‏‏ ) . « رَجّاً » : سخت تكان دادن . لرزاندن و جنباندن .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏5
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسّاً ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و كوهها سخت درهم كوبيده مي‌شوند و ريزه ريزه مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« بُسَّتْ » : كوبيده و ريزه ريزه گردانده شد . « بَسّاً » : كوبيدن و كوفتن . خرد كردن و ريزه ريزه نمودن . متلاشي كردن .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏6
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَكَانَتْ هَبَاء مُّنبَثّاً ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و به صورت گرد و غبار پراكنده درمي‌آيند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« هَبَآءً » : غبار . گرد و خاك ( نگا : فرقان‌ / 23 ) . « مُنبَثّاً » : پراكنده . پخش .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏7
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَكُنتُمْ أَزْوَاجاً ثَلَاثَةً ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و شما سه گروه خواهيد شد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَزْوَاجاً » : اصناف و انواع . مراد گروهها و دسته‌ها است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏8
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏سمت راستيها ! امّا چه سمت راستيهائي‌ ؟ ( اهل سعادت و خوشبختي ! خوشا به حالشان ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الْمَيْمَنَةِ » : طرف راست . يُمن و بركت . « أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ » : ياران دست راست . آنان كساني هستند كه نامه اعمال را با دست راست دريافت مي‌دارند ( نگا : حاقه‌ / 1‏‏‏‏9 ) . اهل سعادت و ميمنت . « مَا » : اسم استفهام است و در چنين مواردي براي تعجب از حال نيكو ، يا - چنانكه مي‌آيد - از حال بد كسي يا كساني است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏9
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و سمت چپيها ! امّا چه سمت چپيهائي‌ ؟ ! ( اهل شقاوت و بدبختي ! بدا به حالشان ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الْمَشْئَمَةِ » : دست چپيها . سمت چپيها . آنان كساني هستند كه نامه اعمال را با دست چپ دريافت مي‌دارند ( نگا : حاقه‌ / 25 ) . افراد بدبخت و تيره‌روز .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏0
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و پيشتازانِ پيشگام !‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« السَّابِقُونَ . . . » : پيشقدمان در خيرات و پيشاهنگان در حسنات . پيشوايان و رهبران مردم در اخلاق و صفات انساني و انجام اعمال و افعال خداپسندانه ( نگا : مؤمنون‌ / 61‏‏‏‏ ، فاطر / 32 ، توبه‌ / 1‏‏‏‏00 ) . مراد پيشگامان و پيشتازان همه ملتها از آغاز جهان تا پايان آن ، در انجام اوامر و دوري از نواهي الهي است . ( السَّابِقُونَ ) اوّل مبتدا و دومي صفت يا تأكيد ، و ( أُوْلئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ) خبر آن است . يا اين كه اوّلي مبتدا و دومي خبر است . ناگفته پيدا است كه اين گروه برخوردار از مقام والاتري از سمت راستيها مي‌باشند ، و پيغمبران و پيشقراولان اديان آسماني و بزرگان دين و مبارزان راه حق ، تشكيل دهندگان اين گروهند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏1‏‏‏‏
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آنان ، مقرّبان ( درگاه يزدان ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أُوْلئِكَ الْمُقَرَّبُونَ » : مبتدا و خبر بوده و رويهم خبر ( السَّابِقُونَ ) در آيه پيشين است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏2
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏در ميان باغهاي پرنعمت بهشت جاي دارند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« جَنَّاتِ النَّعِيمِ » : ( نگا : مائده‌ / 65 ، يونس‌ / 9 ، حج‌ / 56 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏3
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏گروه زيادي از پيشينيان ( هر ديني ، از زمره دسته سوم ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« ثُلَّةٌ » : جماعت زياد . دسته فراوان . « الأَوَّلِينَ » : نخستين گروندگان به هر ديني از اديان آسماني ، در روزها و سالهاي اوليه دعوت هر پيغمبري ، براي مثال : اصحاب و تابعين آئين اسلام ( نگا : حديد / 1‏‏‏‏0 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏4
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و گروه اندكي از پسينيان ( هر ديني ، در ميان دسته سوم ) مي‌باشند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الآخِرِينَ » : اشخاصي كه بعد از روزها و سالهاي دعوت هر پيغمبري ، جان بر كف در راه خدمت به دين خدا به تلاش مي‌ايستند و از زمره آيندگان دينداران بشمارند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏5
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏اينان بر تختهاي مرصّع و مطرّز مي‌نشينند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« سُرُرٍ » : جمع سَرير ، تختها . « مَوْضُونَةٍ » : مرصّع و زربفت . مطرّز و مكلّل .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏6
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏روبروي هم بر آن تختها تكيه مي‌زنند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مُتَّكِئِينَ . . . مُتَقَابِلِينَ » : حال اول و دوم هستند براي ضمير ( عَلي سُرُرٍ ) . يعني : إِسْتَقَرُّوا عَلي سُرُرٍ مُتَّكِئِينَ مُتَقَابِلِينَ .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏7
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏نوجواناني ، هميشه نوجوان ( براي خدمت بديشان ، پيرامونشان در آمد و رفت هستند و باده را ) براي آنان مي‌گردانند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« وِلْدانٌ » : جمع وَلَد ، پسركان . نوجوانان ( نگا : طور / 24 ) . « مُخَلَّدُونَ » : جمع مُخَلَّد ، هميشه ماندگار و پيوسته نوجوان .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏8
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏( براي آنان به گردش درمي‌آورند ) قدحها و كوزه‌ها و جامهائي از رودبار روان شراب را .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَكْوَابٍ » : جمع كُوب ، قَدح . ليوان ( نگا : زخرف‌ / 71‏‏‏‏ ) . « أَبَارِيقَ » : جمع إبريق ، كوزه داراي دسته و لوله . « كَأْسٍ » : جام . در اينجا باده مراد است ( نگا : صافات‌ / 45 ) . « مَعِينٍ » : روان . جاري . مراد رودبار خمر است ( نگا : محمد / 1‏‏‏‏5 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏9
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏از نوشيدن آن ، نه سر درد مي‌گيرند ، و نه عقل و شعور خود را از دست مي‌دهند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« لا يُصَدَّعُونَ » : دچار سر درد گردانده نمي‌شوند . « عَنْهَا » : به سبب آن . « لا يُنزِفُونَ » : عقل و شعور را از دست نمي‌دهند ( نگا : صافات‌ / 47 ) . قي و استفراغ نمي‌كنند ( نگا : المصحف الميسر ، صفوه التفاسير ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏20
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏( نوجوانان بهشتي براي آنان مي‌گردانند ) هر نوع ميوه‌اي را كه برگزينند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« فَاكِهَةٍ » : ميوه . عطف بر ( كَأْسٍ ) در آيه 1‏‏‏‏8 است . « مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ » : از ميوه‌هائي كه بخواهند . ميوه‌هائي كه خودشان برمي‌گزينند و برمي‌دارند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏21‏‏‏‏
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَلَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و گوشت پرنده‌اي كه بخواهند و آرزو كنند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« يَشْتَهُونَ » : اشتهاء كنند . بخواهند و مايل بدان باشند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏22
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَحُورٌ عِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و حوريان چشم درشت بهشتي دارند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« حُورٌ » : سياه چشمان . مبتدا و خبر آن ( عِندَهُمْ ) يا ( لَهُمْ ) محذوف است . برخي آن را عطف بر ( وِلْدانٌ ) دانسته‌اند . « عِينٌ » : جمع عَيْنَاء ، درشت چشمان . صفت ( حُورٌ ) است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏23
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏همسان مرواريد ميان صدفند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ » : ( نگا : طور / 24 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏24
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏( اينها بديشان داده مي‌شود ) به پاداش كارهائي كه مي‌كرده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« جَزَآءً » : مفعولٌ‌له است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏25
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلَا تَأْثِيماً ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏در ميان باغهاي بهشت ، نه سخن ياوه مي‌شنوند ، و نه سخن گناه‌آلود .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« لَغْواً . . . تَأْثِيماً » : ( نگا : طور / 23 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏26
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ إِلَّا قِيلاً سَلَاماً سَلَاماً ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏مگر سخن سلام ! سلام ! را .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« قِيلاً » : سخن ( نگا : نساء / 1‏‏‏‏22 ) . مستثني است . « سَلاماً سَلاماً » : درود ! درود ! صفت ( قيلاً ) است . يعني سخني كه سالم از ياوه و گناه است . يا بدل آن است و معني چنين مي‌شود : مگر سخني را كه سلام ! سلام ! است ( نگا : مريم‌ / 62 ) . « سَلاماً ، سَلاماً » : سلام بعد از سلام . سلامها و سلامها بر همديگر . يا درود خدا بر ايشان ، و يا درود فرشتگان بر آنان ( نگا : السراج المنير ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏27
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏سمت راستيها ! چه سمت راستيهائي‌ ؟ ! ( اوصاف مواهب و نعمتهايشان در بيان نمي‌گنجد ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَصْحَابُ الْيَمِينِ . . . » : ( نگا : واقعه‌ / 8 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏28
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏در ( سايه درخت ) سدر بي‌خار آرميده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« سِدْرٍ » : درخت سِدر . ولي سِدر بهشتي كجا و سِدر جهان كجا ! ( نگا : سبأ / 1‏‏‏‏6 ) . « مَخْضُودٍ » : بي‌خار . سِدري كه خارهايش را گرفته و بريده‌اند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏29
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و در سايه درختان موزي بسر مي‌برند كه ميوه‌هايش رويهم رديف و چين چين افتاده است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« طَلْحٍ » : درختي است سبز و خوشرنگ و خوشبو . درخت كُنار . درخت مَوز . « مَنضُودٍ » : متراكم . رديف رويهم افتاده . چين چين ( نگا : هود / 82 ، ق / 1‏‏‏‏0 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏30
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و در ميان سايه‌هاي فراوان و گسترده و كشيده ( خوش و آسوده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« ظِلٍّ » : سايه فراخ . « مَمْدُودٍ » : كشيده و گسترده . غرض اين است كه بهشتيان دائماً در سايه‌هاي مطبوع و روح‌افزاي دائم و هميشگي بسر مي‌برند و از رنج گرما در امانند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏31‏‏‏‏
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَمَاء مَّسْكُوبٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و در كنار آبشارها و آبهاي روان ( بسر مي‌برند كه زمزمه آن گوش جان را نوازش مي‌دهد و منظره آن چشم انسان را فروغ مي‌بخشد ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مَسْكُوبٍ » : ريزان و روان . هميشه جاري . از بالا به پائين در حال ريزش .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏32
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و در ميان ميوه‌هاي فراوان هستند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏. . .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏33
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏كه نه تمام مي‌شود و نه منع مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« لا مَقْطُوعَةٍ » : ناگسستني و قطع ناشدني . « لا مَمْنُوعَةٍ » : قدغن ناشدني و بلامانع .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏34
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و در بين همسران ارجمند و گرانقدر ( خوش مي‌گذرانند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« فُرُشٍ‌ » : جمع فِراش ، كنايه از همسر است . همان گونه كه لباس گاهي بدين معني است ( نگا : بقره‌ / 1‏‏‏‏87 ) . « مَرْفُوعَةٍ » : والامقام . بلند بالا .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏35
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏ما آنان را ( در آغاز كار ، بدين شكل زيبا و شمائل دلربا ) پديدار كرده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَنشَأْنَاهُنَّ » : حوريان را به گونه خاصي آفريده‌ايم . ايشان را به وضع خاصي پديد آورده‌ايم .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏36
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَاراً ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏ايشان را دوشيزگاني ساخته‌ايم ( كه پس از آميزش ، بكارت خود را باز مي‌يابند ! ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَبْكَاراً » : جمع بِكْر ، دوشيزگان .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏37
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ عُرُباً أَتْرَاباً ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏شيفتگان ( همسر خود ، و همه جوان و طناز و ) همسن و سال هستند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« عُرُباً » : جمع عَرُوب ، زن شيفته و دلداده‌اي كه شوهر خود را سخت دوست داشته باشد و با سخن و ناز و غمزه و خنده عشق و محبت خود را بدو اظهار كند ، خلاصه سراپا عاشق و واله شوهر باشد . « أَتْرَاباً » : جمع تِرْب ، زنان همسن و سال و جوان بكمال ( نگا : ص‌ / 52 ) . « عُرُباً أَتْراباً » : صفت اوّل و دوم ( أَبْكَاراً ) است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏38
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ لِّأَصْحَابِ الْيَمِينِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏( همه اين نعمتهاي ششگانه ) متعلق به سمت راستيها است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« لأصْحَابِ الْيَمِينِ » : بعضي جار و مجرور را متعلق به ( أَنشَأْنَاهُنَّ ) در آيه 35 مي‌دانند . يعني : ما چنين حورياني را براي دست راستيها آفريده و پديدار كرده‌ايم . برخي هم جار و مجرور را متعلق به فعل عام محذوفي مي‌دانند و تقدير چنين است : هذِهِ كُلُّها لاِصْحَابِ الْيَمِينِ .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏39
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏سمت راستيها گروه زيادي از پيشينيان ( گروندگان به هر ديني از اديان آسماني ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الأوَّلِينَ » : نخستين گروندگان به هر ديني از اديان الهي . پيشينيان امتهاي گذشته .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏40
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَثُلَّةٌ مِّنَ الْآخِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و گروه زيادي از پسينيان ( گروندگان به هر ديني از اديان الهي ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الآخِرِينَ » : پسينيان . آيندگان . اشخاصي كه بعد از روزها و سالهاي دعوت هر پيغمبري ، ايمان آورده‌اند و مؤمنانه زيسته‌اند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏41‏‏‏‏
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏سمت چپيها ! چه سمت چپيهائي‌ ؟ ! ( بدا به حالشان ! ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَصْحَابُ الشِّمَالِ » : ( نگا : واقعه / 9 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏42
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آنان در ميان شعله‌هاي آتش و آب جوشان بسر خواهند برد !‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« سَمُومٍ » : شعله و لهب خالص ( نگا : طور / 27 ) . باد سوزان « حَمِيمٍ » : آب بسيار گرم و جوشان ( نگا : انعام‌ / 70 ، يونس‌ / 4 ، حج‌ / 1‏‏‏‏9 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏43
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و در سايه دودهاي بسيار سياه و گرم قرار خواهند گرفت .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« يَحْمُومٍ » : دود پرحرارت و بسيار غليظ و سياه ( نگا : زمر / 1‏‏‏‏6 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏44
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ لَّا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏نه خنك است و نه مفيد فايده‌اي .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« بَارِدٍ » : سرد و خنك . « كَرِيمٍ » : در ميان عربها معمول است كه وقتي مي‌خواهند شخص يا چيزي را ذم كنند و غير مفيد معرفي كنند ، واژه ( كريم ) را به دنبال شخص يا چيز ديگري كه بيفايده و ناپسند قلمداد شده است ، ذكر مي‌نمايند . مثلاً مي‌گويند : مَا هذِهِ الدّارُ بِوَاسِعَةٍ وَ لا كَريمٍ . مَا هذَا بِسَمِينٍ وَ لا كَرِيمٍ ( نگا : زادالمسير ) . در اينجا مراد از ( لا كَرِيمٍ ) بيفايده و بدمنظر است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏45
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏چرا كه آنان پيش از اين ( در دنيا ، مست و مغرور نعمت و ) خوشگذران بوده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مُتْرَفِينَ » : افراد خوشگذران و مست و مغرور فزوني نعمت ( نگا : اسراء / 1‏‏‏‏6 ، مؤمنون‌ / 64 ) . در اينجا مراد همه كساني است كه به سبب پرداختن به جهان ، از عبادت يزدان غافل ، و تمام تلاششان براي معاششان بوده است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏46
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و پيوسته بر انجام گناهان بزرگ ، پافشاري داشته‌اند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الْحِنثِ الْعَظِيمِ » : گناه بزرگ . گناهان كبيره ، و از همه بدتر ، كفر و شرك .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏47
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و مي‌گفته‌اند : آيا زماني كه مُرديم و خاك و استخوان گشتيم ، آيا دوباره زنده گردانده مي‌شويم‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَإِذَا مِتْنَا . . . » : ( نگا : مؤمنون‌ / 82 ، صافات‌ / 1‏‏‏‏6 و 53 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏48
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ أَوَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آيا پدران و نياكان پيشين ما هم‌ ؟ ! ( كه هيچ اثري از آنان باقي نمانده است ، دوباره زنده مي‌شوند ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَوَ ءَابَآءُنَا . . . » : ( نگا : صافات‌ / 1‏‏‏‏7 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏49
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏بگو : پيشينيان و گذشتگان ، و پسينيان و آيندگان .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الأوَّلِينَ » : پيشينيان . گذشتگان . « الآخِرِينَ » : پسينيان . آيندگان .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏50
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏قطعاً جملگي در وعده‌گاه روز معين ( رستاخيز ) گرد آورده مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مَجْمُوعُونَ » : گرد آورده شدگان ( نگا : هود / 1‏‏‏‏03 ) . « مِيقَاتِ يَوْمٍ » : اضافه بيانيه است . يعني وعده‌گاهي كه روز مشخص و معيني در علم خدا است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏51‏‏‏‏
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏سپس شما اي گمراهان تكذيب كننده ( زندگي دوباره ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الْمُكَذِّبُونَ » : تكذيب كنندگان زنده شدن و حيات دوباره پيدا كردن .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏52
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏قطعاً از درخت زقوم خواهيد خورد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« زَقُّومٍ » : ( نگا : صافات‌ / 62 ، دخان‌ / 43 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏53
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و شكمها را از آن پر خواهيد كرد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مَالِئُونَ » : پر كنندگان .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏54
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و روي آن ، آب جوشان و سوزان خواهيد نوشيد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« شَارِبُونَ » : نوشندگان . مراد نوشيدن با اجبار و اكراه است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏55
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و همچون نوشيدن شتراني كه مبتلا به بيماري تشنگي شده‌اند ، از آن خواهيد نوشيد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الْهِيمِ » : جمع أَهْيَم و هَيْماء ، شتراني كه مبتلا به ( هُيام ) شده باشند . هُيام دردي است كه تشنگي سبب آن مي‌گردد . شتران مبتلا به چنين مرضي آنقدر آب مي‌نوشند تا مي‌ميرند ، يا سخت بيمار مي‌گردند ( نگا : معجم الفاظ القرآن الكريم ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏56
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏اين ، وسيله پذيرائي از ايشان در روز جزا است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« نُزُل‌ » : وسيله پذيرائي ( نگا : آل‌عمران / 1‏‏‏‏98 ، كهف / 1‏‏‏‏02 و 1‏‏‏‏07 ، صافات‌ / 62 ) . « يَوْمَ الدِّينِ » : ( نگا : فاتحه‌ / 4 ، حجر / 35 ، شعراء / 82 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏57
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏ما شما را ( از نيستي به هستي آورده‌ايم و ) خلقت بخشيده‌ايم ، پس چرا ( آفرينش دوباره خود را از خاك ) نبايد تصديق و باور كنيد ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ » : پس چرا نبايد تصديق بكنيد ؟ مفعول آن محذوف است كه خلق و بعث ، يعني آفرينش تازه و حيات مجدد است . واژه ( لَوْ لا ) براي تحضيض و تحريك بر انجام كاري است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏58
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ أَفَرَأَيْتُم مَّا تُمْنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آيا درباره نطفه‌اي كه ( به رحم زنان ) مي‌جهانيد ، انديشيده‌ايد و دقت كرده‌ايد ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« تُمْنُونَ » : مي‌جهانيد . به داخل رحم مي‌ريزيد ( نگا : نجم‌ / 46 ، قيامت‌ / 37 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏59
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آيا شما آن را مي‌آفرينيد ، و يا ما آن را مي‌آفرينيم‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَ أَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ . . . » : اشاره به آفرينش و دگرگوني شگفت‌انگيز قطره آب به ظاهر ناچيز مني است كه به تنهائي مجموعه‌اي از عجائب و غرائب است ( نگا : تفسير نمونه ، جلد 23 ، صفحه 241‏‏‏‏ ، فرهنگ لغات قرآن دكتر قريب ، ماده مني ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏60
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏ما در ميان شما مرگ را مقدر و معين ساخته‌ايم ، و هرگز بر ما پيشي گرفته نمي‌شود ( و كسي بر ما چيره نمي‌گردد و از دست ما بدر نمي‌رود ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« قَدَّرْنَا » : مقدر كرده‌ايم . قانون مرگ را گذاشته‌ايم ( نگا : حجر / 60 ، سبأ / 1‏‏‏‏8 ، يس‌ / 39 ، نمل‌ / 57 ) . « مَسْبُوقِينَ » : عقب زدگان . پيشي گرفته‌شدگان . مراد مغلوبين و شكست خوردگان است ( نگا : انفال‌ / 59 ، عنكبوت‌ / 4 و 39 ) . يعني مرگ را مقدر كرده‌ايم و كسي از دست آن رهائي نمي‌يابد . در اين صورت آيه بعدي هدف اين آيه است يا اين كه ما هرگز عاجز و ناتوان نيستيم از اين كه . در اين صورت آيه بعدي دنباله اين آيه است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏61‏‏‏‏
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏هدف ( از قانون مرگ ) اين است كه گروهي از شما را ببريم و گروه ديگري را جاي آنان بياوريم ، و ( سرانجام ) شما را در جهاني كه نمي‌دانيد آفرينش تازه ببخشيم .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« عَلي أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ » : تا اين كه شما انسانها را در اين جهان مرتّباً جايگزين يكديگر گردانيم . يعني گروهي را بميرانيم و دسته ديگري را جانشين ايشان گردانيم . در اين صورت ( أَمْثَالَ ) به معني اقوامي همچون خودتان است . يا اين كه : شما را در آخرت به حيات مجدد برمي‌گردانيم و با كيفيات تازه‌اي از نظر روح و جسم زنده و جاودانتان مي‌گردانيم . در اين صورت ( أَمْثَالَ ) خود انسانها هستند ، ولي با خصوصيات تازه و كيفيات خاص . « فِي مَا لا تَعْلَمُونَ » : در جهاني كه شما چگونگي آن را نمي‌دانيد و از اصول و نظامي كه بر آن حاكم است بي‌خبريد . يا : در قالب و پيكر و روح و رواني كه پيدا مي‌كنيد و شما فعلاً از اشكال و شرائط آن بي‌خبريد .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏62
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏شما كه پيدايش نخستين ( اين جهان را ديده‌ايد ، و آن را لمس و اوضاع آن را ) دانسته‌ايد ، پس چرا يادآور نمي‌گرديد ( و آفرينش جهان ديگر را بر آفرينش اين جهان قياس نمي‌كنيد ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« النَّشْأَةَ الأُولي‌ » : آفرينش نخستين . مراد آفرينش اين جهان و از جمله انسانها است كه در مقابل آن ( النَّشْأَةَ الأخِرَة ) يا ( النَّشْأَه الأُخْري ) قرار دارد ( نگا : عنكبوت‌ / 20 ، نجم‌ / 47 ) . يعني آفرينش جهان ديگر و از جمله رستاخيز مردگان در قيامت . « فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ » : پس چرا متذكر نمي‌گرديد و درس عبرت نمي‌گيريد ؟ !‏

‏‏آيه ‏‏‏‏63
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آيا هيچ درباره آنچه كشت مي‌كنيد انديشيده‌ايد ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« تَحْرُثُونَ » : مي‌كاريد . كشت مي‌كنيد .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏64
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آيا شما آن را مي‌رويانيد ، يا ما مي‌رويانيم‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« تَزْرَعُونَهُ » : آن را مي‌رويانيد . بديهي است كار انسانها تنها كشت است ، اما رويانيدن تنها كار خدا است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏65
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏اگر بخواهيم كشتزار را به گياه خشك و پرپر شده‌اي تبديل مي‌گردانيم بگونه‌اي كه شما از آن در شگفت بمانيد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« حُطَاماً » : گياه خشك و پرپر شده . خاشاك . « فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ » : بگونه‌اي كه شما از آن در شگفت بمانيد . پشيمان بشويد و اندوه بخوريد . باب تفعل در اينجا براي سلب است ( نگا : آلوسي ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏66
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏( حيران و اندوهناك خواهيد گفت : ) ما واقعاً زيانمنديم !‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مُغْرَمُونَ » : زيانباران . زيان ديدگان . از غرامت به معني زيان و ضرر . هلاك شدگان . نابودشدگان . از ماده غرام به معني هلاك .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏67
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏بلكه ما بكلي بي‌نصيب و بي‌بهره ( از رزق و روزي ) هستيم ! ( آخر چيزي براي ما نمانده است و بي‌چيز و بيچاره شده‌ايم ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مَحْرُومُونَ » : محروم از رزق و روزي . بي‌بهره از همه چيز .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏68
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاء الَّذِي تَشْرَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آيا هيچ درباره آبي كه مي‌نوشيد انديشيده‌ايد ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَفَرَأَيْتُمْ » : ( نگا : شعراء / 75 ، زمر / 38 ، نجم‌ / 1‏‏‏‏9 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏69
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آيا شما آب را از ابر پائين مي‌آوريد ، يا ما آن را فرود مي‌آوريم‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« اَنزَلْتُمُوهُ » : آن را نازل كرده‌ايد و فرو بارانده‌ايد . « الْمُزْنِ » : ابر .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏70
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ لَوْ نَشَاء جَعَلْنَاهُ أُجَاجاً فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏اگر ما بخواهيم اين آب ( شيرين و گوارا ) را تلخ و شور مي‌گردانيم . پس چرا نبايد سپاسگزاري كنيد ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أُجَاجاً » : بسيار شور . تلخ ( نگا : فرقان‌ / 53 ، فاطر / 1‏‏‏‏2 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏71‏‏‏‏
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آيا هيچ درباره آتشي كه برمي‌افروزيد ، انديشيده‌ايد ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« تُورُونَ » : روشن مي‌كنيد . برمي‌افروزيد . از مصدر ايراء ( نگا : عاديات‌ / 2 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏72
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آيا شما ، در آغاز اين آتش را پديدار كرده‌ايد ، يا اين كه ما پديدآورندگان آن هستيم‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« شَجَرَتَهَا » : درخت آتش . مراد درخت مرخ و درخت عِقار است كه به عنوان چوب آتش و چوب آتش گيره ، آن دو را به هم مي‌ماليدند و آتش توليد مي‌گرديد . يا اين كه مراد همه درختان است كه حرارت و انرژي خورشيد را در خود ذخيره مي‌كنند و هنگام مالش آنها و يا سوختن آنها ، حرارت و انرژي را آزاد مي‌كنند ( نگا : يس‌ / 80 ) . واژه ( شَجَر ) به معني درخت و به معني ذات و نفس ، يعني خود آتش نيز گرفته شده است ( نگا : روح‌المعاني ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏73
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعاً لِّلْمُقْوِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏ما آن را وسيله يادآوري ( قدرت خدا ) و وسيله زندگي اقوياء و فقراء نموده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« تَذْكِرَةً » : به ياد آوردن قدرت خدا . چرا كه ذخيره كردن انرژيها در درختان و گياهان و بازگرداندن انرژيها ، دالّ بر قدرت خدا در ميراندن مردمان و رستاخيز مردگان است . « الْمُقْوِينَ » : صحرانشينان . فقراء . ثروتمندان . بطور كلي استفاده‌كنندگان از آن ( نگا : روح المعاني ، صفوه التفاسير ، أضواء البيان ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏74
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏حال كه چنين است ، نام پروردگار بزرگوار خود را ورد زبان ساز ( و سپاسگزار نعمتهاي فراوان او باش ، و به ستايش وي بپرداز ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« سَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ » : پروردگار خود را بستاي و بگو : سُبْحانَ مَنْ خَلَقَ هذِهِ الأشْياءَ بِقُدْرَتِهِ ، وَ سَخَّرَها لَنا بِحِكْمَتِهِ ، سُبْحانَهُ ما أَعْظَمَ شَأْنَهُ ، وَ أَكْبَرَ سُلْطانَهُ . نام پروردگار خود را ورد زبان ساز و ياد خدا كن .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏75
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏سوگند به جايگاههاي ستاره‌ها ، و محل طلوع و غروب آنها !‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« لآ أُقْسِمُ » : سوگند به . حرف ( لا ) در قسمهاي قرآني زائد و براي تأكيد است ( نگا : حاقه‌ / 38 ، معارج‌ / 40 ، قيامت‌ / 1‏‏‏‏ و 2 ، تكوير / 1‏‏‏‏5 ، انشقاِ / 1‏‏‏‏6 ، بلد / 1‏‏‏‏ ) . چرا كه خدا در آيه بعدي آن را قسم يادكردن قلمداد فرموده است ، و در كلام عرب ( لا ) زائد براي تأكيد و تقويت كلام ، فراوان است . از جمله : تَذَكَّرْتُ لَيْلي ، فَاعْتَرَتْني صَبابَةٌوَ كادَ نِياطُ الْقَلْبِ ( لايَتَقَطَّعُ ) . . . ( لا وَ أَبيكِ ) ابْنَةَ الْعامِرِيِّلايَدَّعِي الْقَوْمُ أَنِّي‌أَفِرُّ ديگر اين كه به اغلب اين چيزهائي كه همراه ( لا ) مقسمٌ‌عليه قرار گرفته‌اند ، در جاهاي ديگر قرآن بدون ( لا ) بدانها سوگند ياد شده است ( نگا : نجم‌ / 1‏‏‏‏ ، شمس‌ / 7 ، مريم‌ / 68 ، مدثر / 33 ، تكوير / 1‏‏‏‏7 ، فجر / 2 و 4 ، ليل‌ / 1‏‏‏‏ ، تين‌ / 3 ) . « مَوَاقِعِ » : جمع مَوْقِع ، جايگاهها و مسيرها و مدارهاي ستارگان . ستارگان آسمان بيشمارند و از جمله تنها در كهكشان ما حدود يك‌هزار ميليون ستاره وجود دارد ، و نظام مدارات هريك از آنها به قدري دقيق و حساب شده است كه انسان را به شگفتي وامي‌دارند . مسير و مدار و فاصله آنها از يكديگر طبق قانون جاذبه و دافعه تعيين ، و سرعت سير هر كدام با برنامه معيني انجام مي‌پذيرد .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏76
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و اين قطعاً سوگند بسيار بزرگي است ، اگر ( درباره مفهوم آن بينديشيد ، و از علم نجوم و ستاره‌شناسي ، چيزي ) بدانيد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« لَوْ تَعْلَمُونَ » : اين بخش از آيه ، اشاره دارد به اين كه : در پرتو علم و دانش و اكتشافات بيشتر ، ارزش اين سوگند روشن مي‌گردد .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏77
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏هر آينه اين ( چيزي را كه محمد با خود آورده است ) قرآن گرانقدر و ارزشمند است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« إِنَّهُ » : اين كه قرآن كه مقسم‌عليه است . « كَرِيمٌ » : گرانقدر . ارزشمند . يعني قرآن كلام انسان نبوده و بلكه كلام يزدان است . نه شعر است و نه سحر است و نه غيبگوئي .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏78
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏در كتابي پنهان ( از ديدگان و دور از دسترس شيطان ، كه لوح محفوظ است ) قرار دارد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مَكْنُونٍ » : پنهان . گرانقدر و ارزشمند . دور از دسترس شيطان ( نگا : شعراء / 21‏‏‏‏0 - 21‏‏‏‏2 ) . مراد لوح محفوظ است . برخي چنين كتابي را قرآن مي‌دانند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏79
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏جز پاكان ( يعني فرشتگان يزدان ) بدان دسترسي ندارند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« لا يَمَسُّهُ » : به آن دسترسي ندارند . از آن اطلاع پيدا نمي‌كنند . نبايد به آن دست بزنند . « الْمُطَهَّرُونَ » : پاكان . مراد فرشتگان الهي است كه آيات قرآن را به دست انسانها مي‌رسانند ( نگا : عبس‌ / 1‏‏‏‏1‏‏‏‏ - 1‏‏‏‏6 ) . يا مراد افراد متقي است كه دل خود را پاك و آماده دريافت قرآن مي‌دارند و چنين پاكاني از قرآن بهره مي‌برند و آن را فهم مي‌كنند . و يا اين كه مراد كساني است كه جُنُب نباشند و وضو هم داشته باشند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏80
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏از سوي پروردگار جهانيان نازل شده است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« تَنزِيلٌ . . . » : ( نگا : شعراء / 1‏‏‏‏92 ، سجده‌ / 2 ، يس‌ / 5 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏81‏‏‏‏
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آيا نسبت به اين كلام ( يزدان ، يعني قرآن ) سستي و سهل‌انگاري مي‌كنيد ( و آن را جدي نمي‌گيريد ؟ )‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« هذَا الْحَدِيثِ » : اين سخن . قرآن . « مُدْهِنُونَ » : جمع مُدْهِن ، سهل‌انگار و بي‌توجه . سازشكار . با توجه به مفهوم اخير ، معني چنين مي‌شود : آيا با كافران و منافقان بر سر اين قرآن سازش مي‌كنيد و همچون ايشان بدان كفر مي‌ورزيد ؟ ! ( نگا : قلم‌ / 9 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏82
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و آيا بهره خود را از قرآن تنها تكذيب بدان مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« رِزْقَ » : بهره . قسمت . « أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ » : مفعول دوم ( تَجْعَلُونَ ) است . برخي ( رِزْقَ ) را شكر معني كرده‌اند و در اين صورت مفهوم آيه چنين است : آيا بجاي سپاسگزاري نعمت قرآن ، آن را تكذيب مي‌كنيد ؟ ! بعضي هم مضافي را مقدر مي‌دانند كه شكر است و آيه را چنين معني مي‌كنند : آيا شكر نعمت قرآن را تكذيب آن مي‌نمائيد ؟ ! برخي هم رزق را فقط نعمت قرآن نمي‌دانند ، بلكه همه نعمتها و روزيها مي‌شمارند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏83
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏پس چرا هنگامي كه جان به گلوگاه مي‌رسد ، ( توانائي بازگرداندن آن را نداريد ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« بَلَغَتْ » : فاعل آن ( الروحُ ) محذوف است و سياق كلام دالّ بر آن است ( نگا : قيامه‌ / 26 ) . « الْحُلْقُومَ » : گلوگاه . خشكناي . حلق . حنجره .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏84
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و شما در اين حال مي‌نگريد ( و كاري از دستتان ساخته نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَنتُمْ » : شما اطرافيان شخص محتضر .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏85
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏ما به او نزديكتريم از شما ، وليكن شما نمي‌بينيد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« إِلَيْهِ » : به شخص محتضر .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏86
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏اگر شما مطيع فرمان ( يزدان ) نمي‌باشيد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« غَيْرَ مَدِينِينَ » : افراد نافرمان . اشخاص بي‌سزا و جزا . با توجه به مفهوم دوم ، معني آيه چنين است : اگر شما هرگز در برابر اعمالتان جزا و سزا داده نمي‌شويد ( پس روح را به قالب او برگردانيد ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏87
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏اگر راست مي‌گوئيد ( كه خودتان مقتدر و توانا هستيد ) روح را بازگردانيد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« تَرْجِعُونَهَا » : روح را برگردانيد و دوباره جان به كالبد محتضر بدميد .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏88
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و اما اگر ( شخص محتضر ) از زمره پيشگامان مقرّب باشد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الْمُقَرَّبِينَ » : اشخاص مقرّب ، همان پيشگامانند ( نگا : واقعه‌ / 1‏‏‏‏0 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏89
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏همين كه مُرد ، بهره او راحت و آسايش و گلهاي خوشبو و بهشت پرنعمت است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« فَرَوْحٌ . . . » : حرف ( ف ) براي تعقيب است . يعني انسان مؤمن همين كه در آستانه مرگ قرار گرفت ، رَوح و رَيحان و جنت نعيم بهره او مي‌گردد . اغلب آيات قرآني دالّ بر اين است كه انسان از نخستين لحظات عالم برزخ ، به نعمتها و لذتها و خوشيها مي‌رسد ، و يا به نقمتها و مجازاتها و ناخوشيها گرفتار مي‌گردد ( نگا : مؤمنون‌ / 1‏‏‏‏00 ، انعام‌ / 93 ، فصّلت‌ / 30 ) . « رَوْحٌ » : راحت و آسايش . « رَيْحَانٌ » : گلهاي خوشبو ( نگا : رحمن‌ / 1‏‏‏‏2 ) . « جَنَّتُ نَعِيمٍ » : ( نگا : شعراء / 85 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏90
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و اما اگر از ياران سمت راستيها باشد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَصْحَابِ الْيَمِينِ » : همان اصحاب الميمنة هستند ( نگا : واقعه‌ / 8 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏91‏‏‏‏
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏از سوي ياران سمت راستيها درودت باد !‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« سَلامٌ لَّكَ » : درودت باد ! مخاطب شخص محتضري است كه پس از تحويل جان به جان آفرين ، به ميان اصحاب اليمين خواهد رفت . در دم مرگ سلام دوستان هميشگي او را بدو مي‌رسانند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏92
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و اما اگر ( شخص محتضر ) از جمله تكذيب‌كنندگان و گمراهان ( دست چپي ) باشد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الْمُكَذِّبِينَ الضَّآلِّينَ » : مراد سمت چپيها است ( نگا : واقعه‌ / 9 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏93
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏( همين كه محتضر مرد ) با آب جوشان از او پذيرائي مي‌گردد !‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« نُزُلٌ » : ( نگا : واقعه‌ / 56 ) . « حَمِيمٍ » : ( نگا : واقعه‌ / 54 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏94
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و به آتش دوزخ فروانداختن و جاي دادن در آن است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« تَصْلِيَةُ » : فرو انداختن به آتش و جاي دادن در آن .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏95
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏قطعاً اين ( چيزهائي كه درباره پيشگامان و سمت راستيها و سمت چپيها گفته شد ) عين واقعيت است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« هذا » : آنچه در اين سوره راجع به سه گروه پيشتازان و دست راستيها و دست چپيها آمده است . « حَقُّ الْيَقِينِ » : عين واقعيت . حق و حقيقت . در قرآن عِلْمُ الْيَقِين ( نگا : تكاثر / 5 ) و عَيْنُ الْيَقِين ( نگا : تكاثر / 7 ) و حَقُّ الْيَقِين آمده است . عِلْمُ الْيَقين ، خبر راستيني است كه انسان آن را مي‌شنود و باور مي‌دارد . عَيْنُ الْيَقين ، آن است كه انسان آن را مي‌بيند . حَقُّ الْيَقِين ، آن است كه آن را با حواس ظاهري يا باطني درك مي‌كند . مثلاً اگر شخصي بگويد كه در اين ظرف سربسته ، عسل است و تو هم او را راستگو بداني ، و يا مقداري از عسل بر دور و بر ظرف ريخته شده باشد ، اين علم‌اليقين است . اگر سرپوش ظرف را بردارند و عسل را در داخل آن ببيني ، اين عين‌اليقين است . و اگر مقداري را از آن انگشت بزني و بخوري ، اين حق‌اليقين است كه بالاتر از دوتاي نخستين است ( نگا : المصحف الميسر ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏96
‏‏متن آيه : ‏‏
‏ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏حال كه چنين است ، نام پروردگار بزرگ خود را ورد زبان ساز ( و سپاسگزار نعمتهاي فراوان او باش ، و به ستايش وي بپرداز ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« فَسَبِّحْ بِاسْمِ . . . » : ( نگا : واقعه‌ / 74 ) .

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره واقعه / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 08:39:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره الرحمن / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏‏
‏ الرَّحْمَنُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند مهربان .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الرَّحْمَانُ » : مبتدا است و ( عَلَّمَ الْقُرْءَانَ ) در آيه بعدي خبر آن است .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏‏
‏ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قرآن را ياد داد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« عَلَّمَ الْقُرْءَانَ » : ترتيب طبيعي : خلق انسان ، و تعليم بيان ، و تعليم قرآن است . ولي از آنجا كه بزرگترين نعمت خداوند مهربان ، تعليم قرآن به انسان است ، تا انسان بتواند در پرتو قرآن به عبادت بپردازد كه خلقت انسان به خاطر آن است ، تعليم قرآن را قبل از مسأله آفرينش انسان و آموزش بيان ذكر فرموده است .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏‏
‏ خَلَقَ الْإِنسَانَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏انسان را بيافريد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏‏
‏ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به او بيان ( آنچه در دل است ) آموخت .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الْبَيَانَ » : سخن گفتن از آنچه در دل است ، خواه با زبان ، خواه با قلم ، و خواه با وسائل ديگر .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏‏
‏ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خورشيد و ماه برابر حساب ( منظمي در چرخش و گردش ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« حُسْبَانٍ » : حساب . نظم و نظام . مصدر ثلاثي مجردي است همچون غفران و كفران ( نگا : انعام‌ / 96 ) . « بِحُسْبَانٍ » : جار و مجرور متعلق به ( كَآئِنٌ ) يا ( مُسْتَقَرٌ ) و يا ( يَجْرِيَانِ ) محذوف است كه خبر مبتدا است .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گياهان و درختان براي خدا سجده مي‌كنند و كرنش مي‌برند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« النَّجْمُ » : روئيدنيهائي كه داراي ساقه نباشند . مانند : كدو ، خيار . . . ستاره . « الشَّجَرُ » : روئيدنيهائي كه داراي ساقه باشند . مانند : درختان ، غلات . « يَسْجُدَانِ » : منقاد فرمان خدا و تسليم در برابر قوانين آفرينش هستند و همان مسيري را طي مي‌كنند كه خدا براي آنها تعيين فرموده است ( نگا : حج‌ / 1 8 ) .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آسمان را برافراشت ، و قوانين و ضوابطي را گذاشت .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« وَضَعَ » : گذاشت . ايجاد كرد . « الْمِيزَانَ » : قوانين و ضوابط . قواعد و مقررات ( نگا : شوري‌ / 1 7 ) . مراد ميزان و معيار و قوانيني است كه حاكم بر سراسر عالم هستي است .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏‏
‏ أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هدف ( از ايجاد قوانين و ضوابط در عالم هستي ) اين است كه شما هم ( قوانين و ضوابط را در زندگي فردي و اجتماعي خود رعايت كنيد و ) از ( حد و مرز ) قوانين و ضوابط ( مقرره ) تجاوز نكنيد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَلاّ تَطْغَوْا . . . » : تا اين كه شما هم سركشي و تعدي نكنيد . چرا كه اساس جهان بر ضوابط و قوانين حساب شده بسيار دقيقي است ، و شما نيز بخشي از اين عالم عظيم بوده و بايد معيار و ميزان و نظم و نظام در زندگيتان باشد . « الْمِيزَانَ » : مراد موازين و معايير زندگي فردي و اجتماعي است .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در وزن كردن و بركشيدن ( كالاها و در متر كردن و اندازه‌گيري چيزها ) دادگرانه رفتار كنيد و از ترازو مكاهيد ( و كم و كاست ندهيد و كم‌فروشي نكنيد ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الْمِيزَانَ » : ترازو . در اينجا ميزان و سنجش ، به معني خاص خود مورد نظر است . يعني در معامله چيزي كم و كسر نگذارند . بعضيها ، ميزان را در آيه 7 اسم آلت و به معني وسيله سنجش ، و در آيه 8 به معني مصدري ، يعني وزن كردن ، و در آيه 9 به معني مفعولي ، يعني جنس موزون مي‌دانند ( نگا : قاسمي ، كبير ) .‏

آيه 1 0
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند زمين را براي ( زندگي ) انسانها آفريده است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَنَام‌ » : مردمان . خلائق .‏

آيه 1 1
‏متن آيه : ‏‏
‏ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در زمين ميوه‌هاي فراوان ، و از جمله خرما است كه داراي غلاف است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَكْمَام‌ » : جمع كِمّ ، غلاف ( نگا : فصّلت‌ / 47 ) . ذكر نخل به صورت جداگانه ، ذكر خاص بعد از عام بوده و براي نشان دادن اهميتي است كه در خرما موجود است . ميوه درخت نخل در آغاز در غلافي پنهان است ، و سپس غلاف مي‌شكافد و خوشه خرما به طرز جالبي بيرون مي‌ريزد . اين غلاف همچون رحم مادر ، ميوه نخل را در خود پرورش مي‌دهد و از آفات حفظ مي‌كند ، و بعدها غلاف جدا مي‌شود و كنار مي‌رود .‏

آيه 1 2
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( در زمين ) گياهان خوشبو وجود دارد ، و همچنين دانه‌هائي است كه در ميان پوسته قرار دارند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الْعَصْفِ » : قشر و پوسته . مراد كاه است كه علوفه چهارپايان است . « الرَّيْحانُ » : گياهان خوشبو .‏

آيه 1 3
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي گروه پريها و انسانها ! ) كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« ءَالآءِ » : جمع إلْي ، نعمتها ( نگا : نجم‌ / 55 ) . « تُكَذِّبَانِ » : انكار مي‌كنيد و ناديده مي‌گيريد . مخاطب انس و جن ، يعني ثَقَلَيْن است . يعني سراپاي عالم هستي و از جمله وجود خودتان ، نعمتهاي خداداد است ، كداميك از آنها را مي‌توانيد انكار بكنيد ؟ ! اين همه نعمت چرا بايد وسيله شناخت صاحب نعمت نشود ، و حس شكرگزاري را در شما برنينگيزد ؟ ! تكرار اين آيه در 31 مورد ، آهنگ جالبي به سوره داده است . خداوند در مقطعهاي مختلف پس از بيان برخي از نعمتهاي اين جهاني و آن جهاني خود و يادآور شدن گوشه‌اي از سعادت بهشتيان و شقاوت دوزخيان ، با ذكر مجدد آيه ، به انسانها و پريها بيدار باش و هوشيار باش مي‌دهد و ايشان را به ياد آفريدگارشان مي‌اندازد و شوق طاعت و بندگي را در دلشان افزون مي‌كند .‏

آيه 1 4
‏متن آيه : ‏‏
‏ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا انسان را از گِل خشكيده‌اي همچون سفال آفريده است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الإِنسَانَ » : جنس انسان . مراد حضرت آدم است . انسان در آغاز آفرينش خاك بوده ( نگا : حج‌ / 5 ) سپس با آب آميخته شده است و به صورت گِل در آمده است ( نگا : انعام‌ / 2 ) و بعد به صورت گِل بدبو يا لجن تغيير شكل داده ( نگا : حجر / 28 ) سپس حالت چسپندگي پيدا كرده است ( نگا : صافات‌ / 1 1 ) و بعد گِل خشكيده و سفال گونه‌اي شده است كه اين آيه بدان اشاره دارد . اما هر يك از اين مراحل چه اندازه طول كشيده است ، و اين حالتهاي انتقالي تحت چه عواملي به وجود آمده است ، و نفخه ربّاني يا روح چيست و كي به كالبدش دميده شده است ( نگا : حجر / 29 ) از حوزه علم بشري خارج و آن را خدا مي‌داند و بس . « صَلْصَالٍ » : گِل خشكيده‌اي كه با زدن تلنگري به صدا در مي‌آيد ( نگا : حجر / 26 و 27 و 33 ) . « فَخَّارِ » : سفال .‏

آيه 1 5
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و جن را از زبانه شعله‌ور آتش خلق نموده است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الْجَآنَّ » : جِنّ . جانّ و جنّ هر دو به يك معني است ( نگا : اسراء / 88 ، ذاريات‌ / 56 ، رحمن‌ / 39 ) . « مَارِجٍ » : شعله لرزان و پيچان آتش . زبانه تنوره كش و لرزان آتش . آفرينش جن از چنين آتش شعله‌ور و زبانه‌كش و پيچان ، چگونه و به چه شكلي بوده ، و چه اندازه طول كشيده است ، و اين گونه موجودات چگونه مي‌زيند و چه سيمائي دارند ، دانش بشري بدان پي نبرده است .‏

آيه 1 6
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي گروه پريها و انسانها ! ) كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌نمائيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 1 7
‏متن آيه : ‏‏
‏ رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏او پروردگار مشرقها و پروردگار مغربها است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« رَبُّ » : خبر مبتداي محذوف است : هُوَ رَبُّ . « الْمَشْرِقَيْنِ . . . الْمَغْرِبَيْنِ » : مراد از دو مشرق و دو مغرب ، خاور خورشيد و ماه ، و باختر خورشيد و ماه ، و يا اين كه تنها اشاره به خورشيد است كه با توجه به حداكثر ميل شمالي آفتاب ، و ميل جنوبي آن ، خورشيد دو مشرق و دو مغرب عمده دارد . اما بايد دانست كه خورشيد و ماه ، و بطور كلي خورشيدها و ماههاي متعدد جهان هستي ، هر روز از نقطه‌اي طلوع و در نقطه‌اي غروب مي‌كنند ، و به تعداد روزهاي سال ، مشرق و مغرب دارند ، پس چه بسا مراد از تثنيه مشرق و مغرب ، جمع باشد . چرا كه در سوره‌هاي ديگر قرآن مشارق و مغارب آمده است ( نگا : اعراف‌ / 1 37 ، معارج‌ / 40 ) .‏

آيه 1 8
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 1 9
‏متن آيه : ‏‏
‏ مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏دو درياي ( مختلف شيرين و شور ، و گرم و سرد ) را در كنار هم روان كرده است و مجاور يكديگر قرار داده است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مَرَجَ » : سر داده است . حركت داده است . روان كرده است ( نگا : فرقان‌ / 53 ) . « الْبَحْرَيْنِ » : مراد از دو دريا ، آبهاي شيرين و شور و يا آبهاي گرم و سرد رودهاي عظيمي است كه در سراسر اقيانوسهاي جهان جريان دارند ( نگا : نمونه ) از قبيل گلف استريم ( نگا : فاطر / 1 2 ) . « مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ » : دو دريا را به سوي هم سر داده است و در كنار همديگر روان كرده است . دو دريا را در وقت برخورد ، به موج و تكان انداخته تا يكديگر را دفع كنند و برانند و آميزه هم نشوند ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ) .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏‏
‏ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اما در ميان آن دو حاجز و مانعي است كه نمي‌گذارد يكي با ديگري بياميزد و سركشي كند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« بَرْزَخٌ » : حاجز . مانع ( نگا : فرقان‌ / 53 ) . « لا يَبْغِيَانِ » : بر يكديگر سركشي نمي‌كنند و چيره نمي‌شوند . مراد اين است كه يكي ديگري را در خود فرو نمي‌برد ، و آميخته نمي‌گردند .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگار خود را تكذيب مي‌كنيد و انكار مي‌نمائيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏‏
‏ يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از آن دو ، مرواريد و مرجان بيرون مي‌آيد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« لُؤْلُؤ » : مرواريد . « مَرْجَان‌ » : بُسَّد ، بُسَّدين ، گوهر سرخ رنگي كه از جانوري دريازي به نام مرجان بدست مي‌آيد .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا كشتيهائي ساخته و پرداخته ( آفريدگان خود به نام انسانها ) در درياها دارد كه همسان كوهها هستند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الْجَوَارِي‌ » : جمع جَارِيَة ، كشتيها ( نگا : شوري‌ / 32 ، حاقه‌ / 1 1 ) . ياء آخر آن براي تخفيف حذف شده است . « الْمُنشَئَاتُ » : كشتيهائي با بادبانها و شراعهاي برافراشته . ساخته و پرداخته . مراد ساخته و پرداخته دست انسانها است ، و انسانها هم كه مخلوق خدايند ، از خواص خداداد كه در مصالح مختلفي كه در كشتيها بكار مي‌رود استفاده مي‌كنند . « الأعْلامِ » : جمع عَلَم ، كوهها .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگار خود را تكذيب مي‌كنيد و انكار مي‌نمائيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏‏
‏ كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همه چيزها و همه كساني كه بر روي زمين هستند ، دستخوش فنا مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« عَلَيْهَا » : روي زمين . مرجع ( ها ) واژه ( الارض ) محذوف است كه از سياق كلام ، مفهوم مي‌گردد ( نگا : نحل‌ / 61 ) . « فَانٍ » : فاني . دستخوش فنا و نابودي . « كُلُّ مَنْ . . . » : ( نگا : قصص‌ / 88 ) .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و تنها ذات پروردگار با عظمت و ارجمند تو مي‌ماند و بس .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« وَجْهُ » : رخساره . تسميه كل به اسم جزء است و مراد ( ذات ) است .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب مي‌كنيد و انكار مي‌نمائيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏‏
‏ يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همه چيزها و همه كساني كه در آسمانها و زمينند ( به زبان حال يا قال ، روزي و نياز خود را ) از خدا درخواست مي‌كنند . او پيوسته دست‌اندركار كاري است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« يَسْأَلُهُ » : از او مي‌طلبند . نيازمند بدو هستند . . « كُلَّ يَوْمٍ » : مراد هر لحظه و هر وقت ، يعني پيوسته و هميشه است ( نگا : آلوسي ، صفوة‌التفاسير ، المصحف الميسر ) . « هُوَ فِي شَأْنٍ » : او به كاري مشغول است . يعني خدا دنيا را آفريده است و آن را به حال خود رها نساخته است . بلكه پيوسته بر آن نظارت دارد و دست‌اندركار آفرينش نو و دگرگوني تازه است و متصرف در شؤون آفريده‌هاي خود است .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏‏
‏ سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَا الثَّقَلَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پريها و انسانها ! به حساب شما خواهيم پرداخت .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« سَنَفْرُغُ لَكُمْ » : به حساب شما خواهيم رسيد . به شما خواهيم پرداخت . فَرَغَ لِكَذا : عَمِدَ إِلَيْهِ . « الثَّقَلانِ » : انس و جن . مثني ( ثَقَل ) است . هر چيز كه براي آن وزن و قدري هست ، آن را ( ثَقَل ) مي‌نامند . انس و جن را به جهت بلندي مرتبت و منزلت و عظمت مقام نسبت به پديده‌هاي ديگر ، و داشتن اختيار نسبي و مسؤوليت شخصي ، و بالاخره به خاطر سنگيني معنوي خدادادي ، ثَقَلَيْن مي‌نامند .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگار خود را انكار و تكذيب مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏‏
‏ يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي گروه پريها و انسانها ! اگر مي‌توانيد از نواحي آسمانها و زمين بگذريد ، بگذريد ، وليكن نمي‌توانيد بگذريد مگر با قدرت عظيم ( مادي و معنوي ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مَعْشَرَ » : گروه . دسته . « أَن تَنفُذُوا » : اين كه عبور كنيد و بگذريد . « أَقْطَارِ » : جمع قُطْر ، نواحي و جوانب . « سُلْطَانٍ » : قدرت مادي و قوت معنوي . اين آيه داراي دو معني عمده است : الف - آيه ناظر به دنيا ، و اشاره به مسافرتهاي فضائي بشر است كه قرآن شرط آن را داشتن سلطه علمي و صنعتي و قدرت مادي دانسته است . ب - آيه ناظر به رستاخيز ، و اشاره به عدم فرار از چنگال عدالت الهي در قيامت است . با توجه به تفسير دوم ، معني آيه چنين است : اي گروه پريها و انسانها ! اگر مي‌توانيد از چنگال عدالت الهي و مجازات اخروي بگريزيد و از گوشه‌ها و كنارهاي آسمانها و زمين بگذريد و فرار كنيد ، تا از دادگاه الهي و عذاب سرمدي اخروي برهيد ، اين كار را بكنيد و از نواحي آسمانها و زمين بالا رويد و بگذريد تا خويشتن را از كيفر و عذاب خدا قائم و پنهان كنيد ، و ليكن قادر به چنين كاري نخواهيد بود مگر با سلطه مادي و معنوي كه چنين چيزي هم برايتان ممكن نيست .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏‏
‏ يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آتش بي‌دود و مِس گداخته به سوي شما روانه مي‌گردد و بر سر شما ريخته مي‌شود ، و شما همديگر را نمي‌توانيد ياري بدهيد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« شُوَاظٌ » : آتش بي‌دود . زبانه و شعله خالص . چه بسا مراد جرقه‌ها و اشعه‌هاي كيهاني و شدت حرارت برخورد با اتمسفر زمين و ديگر چيزها باشد كه به هنگام سفرهاي فضائي بر سر راه سفينه‌ها قرار دارند . « نُحَاسٌ » : دود . شعله آميخته با دود . آتشِ مِس‌گونه . مِس مذاب يا خود مِس كه فلز مشهوري است . چه بسا مراد گدازه‌ها و گازها و اشعه‌هاي مختلف كيهاني باشد . معني ديگر آيه : آتش و دود شما را در برمي‌گيرد و در نتيجه نمي‌توانيد خويشتن را ياري دهيد و از حضور و استقرار در دادگاه قيامت خود را رهائي بخشيد .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كدامين نعمت پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاء فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدانگاه كه آسمان شكافته شود ، و گلگون گردد همچون روغن گداخته ( حوادث هولناكي رخ مي‌دهد كه به گفتار در نمي‌آيد ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« إِذا » : شرطيه است و جواب آن محذوف است و ممكن است در تقدير چنين باشد : فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَآءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ ، كَانَ مَا كَانَ مِمَّا لا تُطِيقُهُ قُوَّةُ الْبَيَانِ ( نگا : آلوسي ) . « وَرْدَةً » : گُل سرخ . سرخ تيره . گلرنگ و گلگون . « دِهَان‌ » : روغن داغ . چرم سرخ . برخي آن را جمع ( دُهْن ) يعني روغنها گرفته‌اند . وجه شبه اين كه : آسمان در رنگ يا رنگارنگ بودن ، به گُل و روغن مذاب ، و يا اين كه از لحاظ رنگ به گُل ، و از لحاظ گداختگي به روغن داغ تشبيه شده است . يعني آسمان به رنگ سرخ درمي‌آيد و همچون روغن داغ و مذاب روان مي‌گردد .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كدامين نعمت پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن روز هيچ پري و انساني از گناهش پرسش نمي‌گردد ( چرا كه آن روز زمان تخريب جهان است‌ ؛ نه وقت سؤال و پرسش يزدان ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« لا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ . . . » : يا مراد اين است كه هنوز وقت پرسش فرا نرسيده است ، و يا اين كه پرسش مهربانانه‌اي در ميان نيست تا از طرف بخواهند جبران مافات كند و يا اين كه عذر تقصير بياورد ( نگا : قصص‌ / 78 ) والا از يكايك گناهان پرسيده مي‌شود ( نگا : حجر / 92 ، نحل‌ / 56 ، صافات‌ / 24 ) .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كدامين نعمت پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏‏
‏ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گناهكاران با قيافه‌هايشان شناخته مي‌شوند ، و ايشان با سرها و پاها گرفتار مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« النَّوَاصِي‌ » : جمع نَاصِيَة ، جلو سر . پيشاني . كاكل . « الأقْدَامِ » : جمع قَدَم ، پاها . « يُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَ الأقْدَامِ » : سراپا به غل و زنجير كشيده مي‌شوند . فرشتگان سرهاي ايشان را و پاهاي آنان را مي‌گيرند و كشان كشان با خود مي‌برند ، و يا به ميان دوزخشان مي‌اندازند ( نگا : علق‌ / 1 5 ) . « يُؤْخَذُ » : نائب فاعل آن ( بِالنَّوَاصِي وَالأقْدَامِ ) است ، اين است كه به صورت مفرد آمده است .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏‏
‏ هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين همان دوزخي است كه گناهكاران پيوسته آن را دروغ مي‌نامند و تكذيبش مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« هذِهِ . . . » : مخاطب شخص پيغمبر و به تبع همه مسلمانانند كه در دنيا خدا بديشان مي‌فرمايد : اين همان دوزخي است كه . برخي هم مخاطبان را حاضران در محشر مي‌دانند و معتقدند كه اين سخن در قيامت بديشان گفته مي‌شود . اين همان دوزخي است كه گناهكاران در دنيا پيوسته آن را دروغ مي‌ناميدند و تكذيبش مي‌كردند .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏‏
‏ يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گناهكاران در ميان آتش دوزخ و آب بسيار گرم و سوزان در رفت و آمد خواهند بود .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« حَمِيمٍ » : آب جوشان و سوزاني كه از آن به دوزخيان مي‌نوشانند ( نگا : محمد / 1 5 ) . « ءَانٍ » : بسيار داغ و گرم . پرحرارت . آب گرمي كه به آخرين درجه حرارت رسيده باشد . از ماده ( اني ) و صفت ( حميم ) است ( نگا : غاشيه‌ / 5 ) .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كسي كه از مقام پروردگار خود بترسد ، باغهائي ( در بهشت ) دارد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مَقَامَ » : جايگاه . مراد منزلت و مرتبت ، يعني عظمت كبريائي الهي است . اسم مكان است . نظارت و مراقبت الهي بر بندگان . مصدر ميمي است . « جَنَّتَانِ » : دو باغ . به گمانم مراد تثنيه نيست ، بلكه مراد جمع و كثرت است . چرا كه در بيش از پنجاه مورد ( جَنَّات ) به مؤمنان وعده داده شده است ( نگا : بقره‌ / 25 ، آل‌عمران‌ / 1 5 و 1 36 ، نساء / 1 3 و 57 . . . ) . حتي در آيه 56 همين سوره ( فِيهِنَّ ) آمده است و ضمير جمع بكار رفته است .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگار خود را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏‏
‏ ذَوَاتَا أَفْنَانٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏باغهائي كه داراي انواع درختان پرميوه ، با شاخه‌هاي ترد و شاداب است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« ذَوَاتَا » : در اصل ( ذَوَاتَانِ ) تثنيه ذات است و نون آن به هنگام اضافه حذف شده است . در تثنيه ذات ، ذَاتَانِ و ذَوَاتَانِ درست است ( نگا : روح‌المعاني ) . « أَفْنَانٍ » : جمع فَنّ ، انواع و اقسام . يا جمع فَنَن ، شاخه‌هاي ترد و شاداب .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك ار نعمتهاي پروردگار خود را تكذيب و انكار مي‌نمائيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏‏
‏ فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آنجاها چشمه‌ساراني جاري است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« عَيْنَانِ » : دو چشمه . مراد چشمه‌ساران فراوان است ( نگا : حجر / 45 ، دخان‌ / 52 ، ذاريات‌ / 1 5 ، مرسلات‌ / 41 ) .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏‏
‏ فِيهِمَا مِن كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آنجاها از هر ميوه‌اي ، انواع و اقسامي موجود است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« زَوْجَانِ » : دو صنف . دو نوع . مراد انواع و اقسام ميوه‌ها است ( نگا : مؤمنون‌ / 1 9 ، صافات‌ / 42 ، مرسلات‌ / 42 ) .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏‏
‏ مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بهشتيان بر فرشهائي تكيه مي‌زنند و مي‌لمند كه ( چه رسد به رويه‌هاي آنها ) آسترهاي آنها از ابريشم ضخيم است . و ميوه‌هاي رسيده باغهاي بهشت نزديك و در دسترس است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مُتَّكِئِينَ » : تكيه‌زنان . لميدگان . حال است براي ( مَنْ ) در آيه 46 . « فُرُش‌ » : جمع فِراش ، فرشهاي گستردني . « بَطَآئِن‌ » : جمع بِطانَة ، آسترها . « إِسْتَبْرَقٍ » : ابريشم ضخيم . « جَني‌ » : ميوه رسيده . « دَانٍ » : نزديك . در دسترس .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏‏
‏ فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در باغهاي بهشت زناني هستند كه جز به همسران خود عشق نمي‌ورزند و پيش از آنان كسي از انسانها و پريها با ايشان نزديكي و مقاربت نكرده است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« فِيهِنَّ » : در آن باغها . « قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ » : ( نگا : صافات‌ / 48 ، ص‌ / 52 ) . « لَمْ يَطْمِثْهُنَّ » : با ايشان مقاربت و نزديكي نكرده است .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگار خود را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏‏
‏ كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏انگار كه آن حوريان ، ياقوت و مرجانند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ » : ياقوت سنگي است معدني و معمولاً سرخ رنگ است . مرجان گاه به رنگ سفيد است و گاه قرمز و يا رنگهاي ديگر . در اينجا ظاهراً نوع سفيد منظور است .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏‏
‏ هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا پاداش نيكي كردن جز نيكي ديدن خواهد بود ؟‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« هَلْ جَزَآءُ . . . » : استفهام انكاري است ، و اين آيه در حقيقت دليلي براي آيات پيشين است كه در آنها از نعمتهاي ششگانه بهشتيان سخن رفته است .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏جداي از باغهاي پيشين ، باغهاي ديگري وجود دارد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مِن دُونِهِمَا » : علاوه از دو باغ قبلي . « جَنَّتَانِ » : دو باغ . مراد باغها و باغها است .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏‏
‏ مُدْهَامَّتَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر دو كاملاً سرسبز و خرم هستند ( و از شدت سبزي و شادابي به سياهي مي‌زنند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مُدْهَآمَّتَانِ » : صفت ( جَنَّتَانِ ) : يا خبر مبتداي محذوف بوده و از مصدر ( ادهيمام ) و از ريشه ( دهم ) است . بسيار سبز . سبز پررنگي كه مايل به سياهي باشد .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگار خود را انكار و تكذيب مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏‏
‏ فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن باغها چشمه‌هائي است كه قلقل كنان از زمين مي‌جوشند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« نَضَّاخَتَانِ » : فوران‌كنان . قلقل‌كنان . از ماده ( نَضْخ ) به معني فوران آب و جوشش آن از زمين است .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كدامين نعمت از نعمتهاي پروردگارتان را انكار و تكذيب مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏‏
‏ فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن باغها انواع ميوه‌ها و از جمله خرما و انار است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« نَخْلٌ » : درخت خرما . ذكر درخت خرما بجاي ميوه خرما چه بسا از اين نظر باشد كه درخت خرما علاوه بر ميوه‌اش از جهات مختلف مورد استفاده است . « نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ » : انتخاب خرما و انار از ميان ميوه‌هاي بهشتي به خاطر تنوع اين دو و سودهاي سرشاري است كه در آنها موجود است ( نگا : المنتخب . نمونه ) . ذكر خاص بعد از عام است .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌نمائيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏‏
‏ فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان باغهاي بهشت ، زنان خوب و زيبا هستند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« خَيْرَاتٌ » : جمع خَيْرَة ، خوب و نيك سيرت . « حِسَان‌ » : جمع حَسَنَة ، زيبا و قشنگ . يعني زنان بهشتي حُسن سيرت و حُسن صورت دارند .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگار خود را انكار و تكذيب مي‌نمائيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏‏
‏ حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سياه چشماني كه هرگز از خيمه‌ها بيرون ( نمي‌شوند و اينجا و آنجا بدنبال كارهاي ناپسند ) نمي‌روند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« حُورٌ » : جمع حَوْراء ، زنان سياه چشم ، « مَقْصُورَاتٌ » : جمع مَقصورة ، محدود . مخدَّره و محجَّبه . زناني كه از خانه‌هاي خود بيرون نمي‌روند و اينجا و آنجا نمي‌پلكند و چشم به نامحرمان نمي‌دوزند . كاخ نشينان ( نگا : روح‌البيان ، روح‌المعاني ) . « الْخِيَامِ » : جمع خَيْمَة ، خيمه‌ها ، بارگاهها ( نگا : عنكبوت‌ / 58 ، زمر / 20 ) .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگار خود را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏‏
‏ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيش از آنان ، كسي از انسانها و پريها با ايشان نزديكي و مقاربت نكرده است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« لَمْ يَطْمِثْهُنَّ » : ( نگا : رحمن‌ / 56 ) .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كدامين نعمت از نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏‏
‏ مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بهشتيان بر بالشهاي نگارين گرانبهاي سبز رنگ تكيه مي‌زنند ، و بر فرشهاي منقش بي‌نظير بسيار زيبا مي‌لمند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« رَفْرَفٍ » : اسم جنس جمعي است و مفرد آن رَفْرَفَة است ، بالشها ، پشتيها ، شادروانها . « خُضْرٍ » : جمع أَخْضَر و خَضْراء ، سبز رنگ « عَبْقَرِيٍّ » : هر چيز نادر و بي‌نظير . هر چيزي كه از خوبي آن ، انسان شگفت زده شود . در اينجا مراد فرشهاي گرانبها و منقش ، و گستردنيهاي رنگارنگ بي‌نظير و بي‌مانند است . مفرد و مثني و جمع و مذكر و مؤنث در آن يكسان است . « حِسَانٍ » : ( نگا : رحمن‌ / 70 ) .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس كداميك از نعمتهاي پروردگار خود را تكذيب و انكار مي‌كنيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏‏
‏ تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نام پروردگار بزرگوار و گرامي تو ، چه مبارك نامي است !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« تَبَارَكَ » : ( نگا : اعراف‌ / 54 ، مؤمنون‌ / 1 4 ، فرقان‌ / 1 و 1 0 و 61 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره الرحمن / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 08:38:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره قمر / تفسیر نور

 

آيه 1
‏ متن آيه : ‏
‏ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قيامت هر چه زودتر فرا مي‌رسد ، و ( در آن ) ماه به دو نيم مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« إِقْتَرَبَ » : نزديك گشته است . ذكر فعل به صورت ماضي ، براي تحقق وقوع است ( نگا : نجم‌ / 57 ، انبياء / 1 و 97 ) . « إِنشَقَّ » : دو نيم شد . مراد وقوع آن در آينده به هنگام فرا رسيدن قيامت است ( نگا : حاقه‌ / 16 ، رحمن‌ / 37 ، انشقاق / 1 ) . اكثر فعلهائي كه براي رستاخيز و حساب و كتاب اخروي بكار رفته است ، به شكل ماضي است ( نگا : نحل‌ / 1 ، زمر / 68 و 69 و 70 ، تكوير / 1 - 14 ) . « إِنشَقَّ الْقَمَرُ » : ماه به دو نيم مي‌گردد . ماه به دو نيم گشته است . معني اخير مبني بر روايات متعددي است كه مي‌گويند پنج سال قبل از هجرت نبوي ، اهل مكه از پيغمبر درخواست كردند كه ماه را بعنوان معجزه براي ايشان دو نيم سازد و پيغمبر نيز با اشاره انگشت چنين كرد . بسياري از مفسرين اين امر را پذيرفته و بسياري هم آن را نقد نموده و حادثه را مربوط به آينده مي‌دانند ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ، المراغي ، المنتخب ، المصحف الميسر ) .‏

آيه 2
‏ متن آيه : ‏
‏ وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر مشركان معجزه بزرگي را ببينند از آن روي‌گردان مي‌گردند ( و بدان ايمان نمي‌آورند ) و مي‌گويند : جادوي گذرا و ناپايداري است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« إِن يَرَوْا » : اگر ببينند . اگر بشنوند و بفهمند ( نگا : المصحف الميسر ) . « ءَايَةً » : دليل و برهاني دالّ بر وحدانيت خدا و صدق پيغمبرش ( نگا : اعراف‌ / 146 ) . آيه قرآني . چرا كه مشركان آيات قرآني را سحر و جادو مي‌ناميدند ( نگا : سبأ / 43 ، زخرف‌ / 30 ، مدثر / 24 ) . معجزه بزرگ كه مراد شق‌القمر است . « مُسْتَمِرٌّ » : هميشگي و پياپي . گذرا و ناپايدار .‏

آيه 3
‏ متن آيه : ‏
‏ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان تكذيب مي‌كنند و بدنبال هواهاي خويش مي‌روند . هر كاري هم ثابت و ماندگار مي‌ماند ( و هيچ چيز در جهان از ميان نمي‌رود ، و انسان جزا و سزاي كردار بد و نيك خود را مي‌بيند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مُسْتَقِرٌّ » : ماندني و ثابت . اين تعبير شايد به اين حقيقت اشاره دارد كه هيچ چيز در اين عالم از ميان نمي‌رود . لذا هر كار نيك و بدي ثابت و باقي مي‌ماند و انسان مكافات عمل خويش را مي‌بيند . هر كاري به غايتي و نهايتي مي‌رسد كه در آنجا آرام و قرار مي‌گيرد ، و خوبي يا بدي آن آشكار مي‌گردد . نظيرآيات 1 و 2 و 3 اين سوره را در آيات 1 و 2 و 3 سوره انبياء بخوانيد .‏

آيه 4
‏ متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّنَ الْأَنبَاء مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اخباري كه بتوانند موجب بيزاري ( و دوري ايشان از گناهها و بديها ) شود به اندازه كافي براي آنان آمده است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الأنبَآءِ » : جمع نبأ ، اخبار . مراد خبرهاي طوائف و ملل پيشين است كه به عذابهاي گوناگون دچار آمده‌اند و با بلاهاي بزرگي ريشه‌كن گشته‌اند ، و نيز مراد وجود حقائق كوني و رهنمودهاي پيغمبران و سخنان ايشان درباره مكافات و مجازات دنيا و آخرت است . « مُزْدَجَرٌ » : انزجار و ابتعاد از شرّ . دوري گزيدن و بيزاري جستن از گناهان و بديها . مصدر ميمي باب افتعال زجر است .‏

آيه 5
‏ متن آيه : ‏
‏ حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين آيات ) عبرتهاي بسنده و اندرزهاي رسائي هستند ( كه مي‌توانند در روح و جان شنوندگان و بينندگاني كه آماده پذيرش حق و حقيقت باشند ، اثر بگذارند ) امّا بر حذر داشتنها و بيم دادنها ( ي قرآني براي افراد لجوج بيفايده است و به حال آنان ) سودي ندارد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« حِكْمَةٌ » : سخنان پندآميز . اندرزهاي سودمند . خبر مبتداي محذوف است و تقدير چنين است : هذِهِ الأشْيَآءُ الَّتي جَآءَ بِهَا الْقُرءَانُ حِكْمَةٌ . « بَالِغَةٌ » : رسا . بسنده براي خردمندان . « النُّذُرُ » : ( نگا : يونس‌ / 101 ، قمر / 16 و 18 و 21 و 23 و 30 و 33 و 36 و 37 و 41 ) . يا اين كه جمع نَذير به معني مُنذِر ، يعني پيغمبران الهي ( نگا : احقاف‌ / 21 ، نجم‌ / 56 ) . معني دوم در چندان مناسب نيست .‏

آيه 6
‏ متن آيه : ‏
‏ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُّكُرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بنابراين از ايشان روي بگردان . آن روزي ( را خاطر نشان ساز ) كه فرا خواننده ( الهي براي گرد آمدن مردمان در محل حساب و كتاب قيامت ايشان را ) به سوي چيز ناخوش‌آيندي فرا مي‌خواند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« تَوَلَّ عَنْهُمْ » : از آنان روي بگردان . بديشان اعتناء مكن . به ترك ايشان بگوي . « يَوْمَ » : مفعول به فعل محذوفي است ، و يا ظرف فعل ( يَخْرُجُونَ ) در آيه بعدي است . « يَدْعُو » : فرا مي‌خواند . واو آن در رسم‌الخط قرآني ، براي تخفيف حذف شده است . « الدَّاعي‌ » : فرا خواننده . مراد اسرافيل است بدانگاه كه براي بار دوم در صور مي‌دمد و همگان را به سوي محكمه دادگاه قيامت فرا مي‌خواند . ياء آن در رسم‌الخط قرآني ، براي تخفيف حذف شده است . « نُكُرٍ » : ناخوش‌آيند . ناپسند . مراد كار سخت و نامأنوس است كه هول و هراس و دهشت و وحشت قيامت است .‏

آيه 7
‏ متن آيه : ‏
‏ خُشَّعاً أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏با چشماني فروهشته و به زير انداخته ( از شرمساري و خواري ) از گورها بيرون مي‌آيند ( و به هر سو مي‌روند و مي‌دوند ) انگار آنان ملخهاي پراكنده‌اند ( كه در دسته‌ها و گروههاي نامنظم و بي‌هدف ، راهي اينجا و آنجا مي‌شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« خُشَّعاً » : جمع خاشِع ، ذليل و خوار . فرو افتاده و به زير انداخته شده . حال ضمير ( و ) در فعل ( يَخْرُجُونَ ) است . « أَبْصَارُ » : فاعل ( خُشَّعاً ) است ( نگا : قلم‌ / 43 ) . « الأجْدَاثِ » : جمع جَدَث ، قبرها . گورها . « جَرَادٌ » : ملخ . « مُنتَشِرٌ » : پخش و پراكنده .‏

آيه 8
‏ متن آيه : ‏
‏ مُّهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شتابان به سوي فرا خواننده ( الهي ، اسرافيل ) مي‌روند ( و بدو مي‌نگرند و چشم از او بر نمي‌دارند ) . كافران مي‌گويند : امروز روز بسيار سخت و هراس‌انگيزي است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مُهْطِعِينَ » : جمع مُهْطِع ، شتابان و دوان . يعني باشتاب به سوي اسرافيل مي‌روند و در دادگاه الهي براي حساب و كتاب حاضر مي‌شوند . يا اين كه به معني گردن كشنده و خيره نگاه كننده بوده ، بدين معني كه انسانها چون صداي وحشتناك و شيپور جمع شدن را مي‌شنوند ، فوراً گردن بلند مي‌كنند و به سوي اسرافيل خيره خيره مي‌نگرند و مي‌دوند ( نگا : ابراهيم‌ / 43 ) . « عَسِرٌ » : سخت و دشوار . پر خوف و هراس ( نگا : فرقان‌ / 26 ، مدثر / 9 ) . « الدَّاعي‌ » : ( نگا : قمر / 6 ) .‏

آيه 9
‏ متن آيه : ‏
‏ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيش از ايشان ، قوم نوح ، بنده ما ( نوح ) را تكذيب كردند ( و دروغگويش ناميدند ) و گفتند : ديوانه‌اي است و ( از ميان خردمندان ) رانده شده است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أُزْدُجِرَ » : رانده شده است . يعني به عقيده سست كفار ، نوح ( ع ) چون ديوانه است ، عقلاء او را از ميان خود رانده‌اند ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ) يا جنيان و پريان بدو آسيب رسانده‌اند و از جامعه انسانيش رانده‌اند ( نگا : روح‌البيان ) . يا اين كه : ( وَازْدُجِرَ ) جمله مستأنفه‌اي بوده و معني چنين است : كافران نوح را از تبليغ رسالت منع كردند و بازش داشتند و او هم چاره‌اي نداشت جز اين كه بجاي تبليغ به نجاري پردازد ( نگا : هود / 36 و 37 و 38 ) . اغلب تفاسير بر عقيده دوم هستند .‏

آيه 10
‏ متن آيه : ‏
‏ فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا آنجا كه نوح پروردگار خود را بفرياد خواند ( و عرضه داشت : ) پروردگارا ! من شكست خورده‌ام پس مرا ياري و كمك فرما ( و انتقام مرا از ايشان بگير ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَنِّي مَغْلُوبٌ . . . » : اصل آن ( بِأَنِّي مَغْلُوبٌ . . . ) است و منصوب به نزع خافض است .‏

آيه 11
‏ متن آيه : ‏
‏ فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس درهاي آسمان را با آب تند ريزان و فراواني از هم گشوديم . ( بگونه‌اي كه گوئي درهاي آسمان همه باز شده و هر چه آب است فرو مي‌بارد ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« بِمَآءٍ » : حرف ( ب ) براي استعانت يا ملابست است . يعني با ابزاري كه آب نام داشت و يا به همراه آب . « مُنْهَمِرٍ » : تند بارنده . سخت ريزان . زياد و فراوان .‏

آيه 12
‏ متن آيه : ‏
‏ وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْمَاء عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از زمين چشمه‌ساران زيادي برجوشانديم ( بگونه‌اي كه گوئي تمام زمين يكپارچه به چشمه تبديل شده است ) و آبها در هم آميختند ، براي اجراي فرماني كه ( از جانب خدا صادر و ) مقدر شده بود .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« عُيُوناً » : جمع عَين ، چشمه‌ها . تمييز است . « إِلْتَقي‌ » : بهم رسيد . در هم آميخت . مراد مخلوط شدن آبهاي آسمان ، و زمين و نواحي مختلف آن است . « الْمَآءُ » : جنس آب مراد است . « عَلي أَمْرٍ . . . » : واژه ( عَلي ) به معني لام تعليل است ، يعني بخاطر ( نگا : المصحف الميسر ) . مراد از ( أَمْرٍ ) غرق كردن قوم طاغي و ياغي نوح است . « قُدِرَ » : اندازه‌گيري شده بود . معين و مقدر گشته بود .‏

آيه 13
‏ متن آيه : ‏
‏ وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و نوح را بر كشتي ساخته شده از تخته‌ها و ميخها ، سوار كرديم .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« ذَاتِ » : داراي . « أَلْوَاحٍ » : جمع لَوْح ، تخته‌ها . « دُسُرٍ » : جمع دِسار ، ميخها .‏

آيه 14
‏ متن آيه : ‏
‏ تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاء لِّمَن كَانَ كُفِرَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين كشتي تحت مراقبت و مواظبت ما حركت مي‌كرد ، براي پاداش دادن به كسي كه بدو ايمان آورده نشده بود و تصديق نگشته بود ( و نعمت وجود او كفران شده بود ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« بِأَعْيُنِنَا » : ( نگا : هود / 37 ، مؤمنون‌ / 27 ، طور / 48 ) . « جَزَآءً » : براي پاداش به . مفعول له است . « مَنْ » : مراد نوح ( ع ) است . « كَانَ كُفِرَ » : نسبت بدو كفر ورزيده شده بود . بدو ايمان آورده نشده بود . تصديق نگشته بود . نعمت وجودش ناسپاس مانده بود و كفران شده بود .‏

آيه 15
‏ متن آيه : ‏
‏ وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما اين داستان را ( كه بيانگر غرق شدن كافران و نجات مؤمنان است ) به عنوان درس عبرتي ( در ميان ملتها ) باقي گذارديم . آيا هيچ پند گيرنده‌اي هست‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« تَرَكْنَاهَا » : برجايش گذاشتيم . آن را باقي گذارديم . مرجع ضمير ( ها ) قصه طوفان نوح است . برخي مرجع آن را ( سَفينَة ) دانسته و معتقدند كه در كوههاي آرارات تا صدر اسلام و بلكه تا به امروز ، تخته پاره‌هائي از اين كشتي مانده است . « ءَايَةً » : عبرت . پند . حال يا مفعول دوم است . « مُدَّكِرٍ » : پند گيرنده . عبرت گيرنده . اسم فاعل باب افتعال ( ذكر ) است ( نگا : يوسف‌ / 45 ) .‏

آيه 16
‏ متن آيه : ‏
‏ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا عذاب و عقاب من ، و بيم دادنها و برحذر داشتنهاي من چگونه بوده است‌ ؟ ! ( آيا واقعيت داشته است ، و يا افسانه بوده است‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« فَكَيْفَ كَانَ . . . » : آيه براي تهديد كافراني است كه راه كفار زمان نوح را مي‌سپردند . استفهام براي دريافت اقرار از مخاطبان است . « نُذُرِي‌ » : ( نگا : قمر / 5 ) . ضمير متكلم ( ي ) براي تخفيف حذف شده است .‏

آيه 17
‏ متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قرآن را آسان ساخته‌ايم ، آيا پند پذيرنده و عبرت گيرنده‌اي هست‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« يَسَّرْنا » : ساده نموده‌ايم . آسان ساخته‌ايم . يعني قرآن لغز و چيستان نبوده و پيچيدگي ندارد و به سادگي قابل آموزش است و تأثير عميق و شگفت‌انگيزي نيز در دلهاي آماده دارد . « الذِّكْرِ » : ياد كردن . پند دادن و پند گرفتن .‏

آيه 18
‏ متن آيه : ‏
‏ كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قوم عاد ( هم پيغمبر خود ، هود را ) تكذيب كردند . آيا عذاب و عقاب من ، و بيم دادنها و برحذر داشتنهاي من به چه منوالي بوده است‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« عَادٌ » : ( نگا : هود / 50 ) . « نُذُرِي‌ » : ( نگا : قمر / 16 ) .‏

آيه 19
‏ متن آيه : ‏
‏ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما تندباد وحشتناك و سردي را در يك روز شومي كه ( هفت شب و هشت روز ) ادامه داشت ، بر آنان وزان و روان كرديم .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« صَرْصَراً » : تند و سرد . پر سر و صدا و شديد . ( نگا : فصّلت‌ / 16 ) . « يَوْمٍ » : مراد آغاز وزيدن طوفانِ بلا و شروع آن است . والاّ هفت شب و هشت روز طوفان باد دوام داشته است ( نگا : حاقه‌ / 7 ) . يا اين كه مراد از ( يَوْمٍ ) مطلق زمان است ( نگا : آلوسي ) .‏

آيه 20
‏ متن آيه : ‏
‏ تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بادي كه مردمان را از زمين برمي‌داشت ، بگونه‌اي كه گوئي تنه‌هاي درختان خرمائي هستند كه از جا كنده شده باشند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« تَنزِعُ » : برمي‌داشت . از جا بر مي‌كند . « أَعْجَازُ » : جمع عَجُز ، تنه‌ها . « مُنْقَعِرٍ » : از ريشه كنده شده . قلع شده . « كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ . . . » : مردمان آن روزي به سبب قد بلندي كه داشته‌اند ، به تنه درختان خرما تشبيه شده‌اند .‏

آيه 21
‏ متن آيه : ‏
‏ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا عذاب و عقاب من ، و بيم دادنها و برحذر داشتنهاي من ( درباره مخالفان ) چگونه و به چه منوالي بوده است‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 22
‏ متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قرآن را ساده و آسان ساخته‌ايم ، آيا پندپذير و عبرت‌گيري هست‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏
‏. . .‏

آيه 23
‏ متن آيه : ‏
‏ كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قوم ثمود نيز بيم‌دادنها و برحذر داشتنهاي ( پيغمبر خود صالح ) را تكذيب كردند و دروغش ناميدند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« النُّذُرِ » : جمع نَذِير ، به معني إنذار ، بيم دادنها و بر حذر داشتنها . جمع نَذِير ، به معني مُنْذِر ، پيغمبران بيم‌رسان الهي . چرا كه تكذيب پيغمبري تكذيب جملگي پيغمبران است ( نگا : آلوسي ) .‏

آيه 24
‏ متن آيه : ‏
‏ فَقَالُوا أَبَشَراً مِّنَّا وَاحِداً نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَّفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان گفتند : آيا از انساني از خودمان پيروي كنيم كه تنها ( و بدون قوم و عشيره ) هم هست‌ ؟ در صورت پيروي از او ، ما گمراه و ديوانه خواهيم بود .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« بَشَراً واحِداً » : انسان تنها و بي‌قوم و عشيره و از عامه مردم ، نه از خاندان بزرگ و قبيله سترگ . يك فرد . ما همه از يك فرد ضعيف پيروي كنيم‌ ؟ ! « سُعُرٍ » : ديوانگي . ( مسعور ) به معني مجنون ، از اين واژه است .‏

آيه 25
‏ متن آيه : ‏
‏ أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا از ميان همه ما ( افراد بزرگ و محترم و دانا و دارا ) وحي بدو شده است‌ ؟ ! ( نه ! چنين نيست ) . بلكه او بسيار دروغگو و خودخواه است ( و با تكبر و جاه‌طلبي مي‌خواهد بر ما رياست كند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الذِّكْرُ » : وحي مراد است . « أَشِرٌ » : بسيار مغرور و متكبر . خودخواه و جاه‌طلب .‏

آيه 26
‏ متن آيه : ‏
‏ سَيَعْلَمُونَ غَداً مَّنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فردا خواهند دانست كه بسيار دروغگوي متكبر و خودخواه كيست .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« غَداً » : فرداي قيامت ( نگا : حشر / 18 ) . زماني كه عذاب دنيوي خدا گريبانگيرشان گرديد .‏

آيه 27
‏ متن آيه : ‏
‏ إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما ماده شتر را براي امتحان ايشان خواهيم فرستاد ، بنگر و ببين كه چه مي‌كند و بر سر آنان چه مي‌آيد و بسيار شكيبائي داشته باش ( كه خدا با تو است ، و دستشان را از اذيت و آزارت كوتاه خواهد كرد ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مُرْسِلُو » : اصل آن مُرْسِلُونَ ، و نون جمع در حالت اضافه افتاده است . به معني : فرستندگان ( نگا : فاطر / 2 ، قصص‌ / 45 ) . « فِتْنَةً » : امتحان . آزمون . مفعول له است . « إِرْتَقِبْهُمْ » : ايشان را بپا و بنگر . مراقبشان باش . « إصْطَبِرْ » : زياد تحمل داشته باش . بسي صبر كن .‏

آيه 28
‏ متن آيه : ‏
‏ وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاء قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به آنان بگو كه آب ( چاهي كه دارند ، به فرمان خدا ) ميان ايشان و شتر تقسيم شده است ( يك روز مال شما و يك روز متعلق به شتر است ) . نوبت هر كدام كه باشد ، بر سر آب مي‌رود .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« قِسْمَةٌ » : تقسيم شده است . مصدر به معني اسم مفعول است . « بَيْنَهُمْ » : ميان ايشان و شتر . استعمال ضمير ( هم ) به خاطر تغليب است . « شِرْبٍ » : نوبت نوشيدن و بهره‌برداري از آب ( نگا : شعراء / 155 ) . « مُحْتَضَرٌ » : محل حضور . به صيغه اسم مفعول ، وصف نوبت است‌ ؛ نه وصف اهل آن .‏

آيه 29
‏ متن آيه : ‏
‏ فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قوم ثمود ، يار خود ( قدار بن سالف ) را صدا زدند ( كه بيا اين شتر را بكش ) . او هم بي‌باكانه دست بكار شد و شتر را پي كرد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« تَعَاطَيا » : كار كشتن را بدست گرفت . دست بكار شد . شمشير را برگرفت . « عَقَرَ » : نحر كرد . پي كرد .‏

آيه 30
‏ متن آيه : ‏
‏ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا عذاب و عقاب من ، و بيم دادنها و بر حذر داشتنهاي من به چه منوالي بوده است ( و به چه شكلي كافران را در بر گرفته است‌ ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« كَيْفَ كَانَ . . . » : ( نگا : قمر / 16 و 18 ) .‏

آيه 31
‏ متن آيه : ‏
‏ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما بر آنان يك صداي سهمناك سر داديم و ايشان همگي به صورت گياه خشكي درآمدند كه صاحب چهارپايان در آغل جمع‌آوري مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« هَشِيمِ » : گياه خشك و خرد شده . « الْمُحْتَظِرِ » : كسي كه آغلي را براي گوسفندان و حيوانات درست مي‌كند كه مانع خروج آنها يا حمله حيوانات وحشي گردد ، يا اين كه علوفه چهارپايان را در آن انبار مي‌كند . « هَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ » : علوفه خشك موجود در آغل شخص آغلدار .‏

آيه 32
‏ متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قرآن را ( براي يادگيري ) ساده و آسان نموده‌ايم ، آيا پندپذيري و عبرت‌گيري هست‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا . . . » : ( نگا : قمر / 17 ) .‏

آيه 33
‏ متن آيه : ‏
‏ كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قوم لوط نيز بيم دادنها و بر حذر داشتنهاي ( پيغمبر خود لوط ) را تكذيب كردند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« كَذَّبَتْ . . . بِالنُّذُرِ » : ( نگا : قمر / 23 ) .‏

آيه 34
‏ متن آيه : ‏
‏ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ نَّجَّيْنَاهُم بِسَحَرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما بر آنان تندبادي كه ريگها را به حركت در مي‌آورد گماشتيم ( و همگان را هلاك ساختيم ) جز خاندان و پيروان لوط را كه ما سحرگاهان ايشان را نجات داديم ( و از آن سرزمين بلازده رهائيشان بخشيديم ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« حَاصِباً » : بادي كه سنگريزه را بردارد و پرت كند و ريگها را جابجا سازد ( نگا : اسراء / 68 ، عنكبوت‌ / 40 ) . « بِسَحَرٍ » : در بامدادان . در سحرگاهان .‏

آيه 35
‏ متن آيه : ‏
‏ نِعْمَةً مِّنْ عِندِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَن شَكَرَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين نعمتي بود از جانب ما ( به آل لوط ) . ما اينگونه كسي را پاداش مي‌دهيم كه شكرگزار باشد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« نِعْمَةً » : مفعول له است .‏

آيه 36
‏ متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏لوط ايشان را از گرفتار كردن و كيفر دادن ما بيم داد ، ولي آنان بر شك و گمان خود نسبت به بيم دادنها و بر حذر داشتنها افزودند ( و بدانها باور نكردند و بيراهه رفتند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« بَطْشَةَ » : فرو گرفتن و گرفتار ساختن . حمله كردن و كيفر دادن ( نگا : دخان‌ / 16 ) . « تَمَارَوْا » : شك كردند و گمان ورزيدند . « النُّذُرِ » : ( نگا : قمر / 5 و 23 و 33 ) .‏

آيه 37
‏ متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَن ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و با لوط درباره مهمانانش سخن گفتند ( و از او خواستند آنان را در اختيار ايشان براي انجام كار منافي عفت بگذارد ) . ما چشمانشان را كور كرديم ، ( و بديشان گفتيم : ) بچشيد عذاب و عقاب مرا ، و بيم دادنها و بر حذر داشتنهاي مرا .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« رَاوَدُوهُ » : با او گفتگو كردند . « رَاوَدُوهُ عَن ضَيْفِهِ » : مراد اين است كه از لوط خواستند كه از جانبداري مهمانان دست بردارد و ايشان را در اختيار آنان بگذارد ، تا هر چه خواستند از اعمال منافي عفت نسبت بديشان روا دارند ( نگا : هود / 78 ، حجر / 68 ) . « طَمَسْنَا » : از ميان برداشتيم . محو و نابود كرديم ( نگا : نساء / 47 ، يونس‌ / 88 ، يس‌ / 66 ) . « نُذُرِ » : ( نگا : قمر / 30 ) .‏

آيه 38
‏ متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ صَبَّحَهُم بُكْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بامدادان عذاب پياپي و كوبنده و پايدار به سراغ ايشان آمد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« صَبَّحَهُمْ » : در فاصله طلوع فجر صادق و طلوع خورشيد به سروقتشان آمد . « صَبَّحَ » : از مصدر تصبيح ، بامدادان به پيش كسي آمدن . « بُكْرَةً » : صبح زود . اول صبح . « مُسْتَقِرٌّ » : دائم و هميشگي ، چرا كه عذاب دنيوي ايشان با عذاب برزخي آنان اتصال پيدا كرد . پياپي و كاري ، زيرا تا آنان را از ميان نبرد ، ادامه داشت ( نگا : قمر / 3 ، نمل‌ / 40 ) .‏

آيه 39
‏ متن آيه : ‏
‏ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس بچشيد عذاب و عقاب مرا ، و بيم دادنها و بر حذر داشتنهاي مرا .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« فَذُوقُوا . . . » : ( نگا : قمر / 37 ) .‏

آيه 40
‏ متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قرآن را ( براي ياد گرفتن ) ساده و آسان نموده‌ايم ، آيا پندپذيري و عبرت‌گيري هست‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا . . . » : ( نگا : قمر / 17 و 32 ) .‏

آيه 41
‏ متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ جَاء آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بيدار باشها و هوشدارها ( يكي پس از ديگري ) به سراغ فرعونيان آمد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« النُّذُرُ » : ( نگا : قمر / 5 و 23 و 33 و 36 ) . « ءَالَ فِرْعَوْنَ » : خاندان و بستگان و همه پيروان فرعون .‏

آيه 42
‏ متن آيه : ‏
‏ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُّقْتَدِرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان همه آيات ما را تكذيب كردند ، و ما هم ايشان را گرفتار كرديم و كيفر داديم بسان گرفتار ساختن و كيفر دادن خدائي چيره و پيروز و قدرتمند و زبردست .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« ءَايَاتِ » : آيه‌هاي كتاب آسماني و معجزات پيغمبران .‏

آيه 43
‏ متن آيه : ‏
‏ أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِّنْ أُوْلَئِكُمْ أَمْ لَكُم بَرَاءةٌ فِي الزُّبُرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي قريشيان ! ) آيا كافران شما بهتر از آناني هستند كه برايتان روايت كرديم ، ( مثل : قوم نوح ، عاد ، ثمود ، لوط ، فرعون‌ ؟ ! ) . يا اين كه براي شما امان‌نامه‌اي در كتابها ( از سوي خدا ) نازل شده است ( مبني بر اين كه كافرانتان را عذاب نمي‌رسانيم‌ ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَ كُفَّارُكُم . . . » : استفهام انكاري است و براي تهديد و سرزنش قريشيان است ، و بديشان مي‌فهماند كه ميان كافران معاصر و ميان كافران پيشين تفاوتي نيست و چه بسا شما هم به سرنوشت دردناك ايشان گرفتار آئيد . « بَرَآءَةٌ » : امان نامه . مصونيت از عذاب الهي . امان . « الزُّبُرِ » : جمع زَبور ، به معني مزبور ، يعني مكتوب است . مراد كتابهاي آسماني است ( نگا : آل‌عمران‌ / 184 ، نحل‌ / 44 ، شعراء / 196 ) .‏

آيه 44
‏ متن آيه : ‏
‏ أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه مي‌گويند : ما جمعيت متحد و نيرومند شكست‌ناپذيري هستيم و همديگر را ياري مي‌دهيم و از دشمنان خود انتقام مي‌گيريم .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« جَمِيعٌ » : جمعيت متحد ( نگا : شعراء / 56 ) . « مُنتَصِرٌ » : نيرومند شكست‌ناپذير . ياري دهنده همديگر . انتقام گيرنده ( نگا : كهف‌ / 43 ، قصص‌ / 81 ، ذاريات‌ / 45 ) .‏

آيه 45
‏ متن آيه : ‏
‏ سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏جمعيت ايشان به زودي شكست مي‌خورند و پشت مي‌كنند و مي‌گريزند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« يُوَلُّونَ الدُّبُرَ » : پشت خواهند كرد و خواهند گريخت ( نگا : آل‌عمران‌ / 111 ، حشر / 12 ) . در جنگ بدر چنين شد .‏

آيه 46
‏ متن آيه : ‏
‏ بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بلكه موعدشان قيامت است ، و قيامت بلاي آن عظيم‌تر و تلخ‌تر ( از كشتن و اسارت اين جهاني براي ايشان ) است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَدْهَيا » : داراي بلاي اعظم ، بگونه‌اي كه نجات از آن ممكن نيست . « أَمَرُّ » : داراي مرارت و تلخي بيشتر .‏

آيه 47
‏ متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قطعاً گناهكاران ، گمراه و ديوانه و گرفتار آتشند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ » : گمراه و ديوانه‌اند ( نگا : قمر / 24 ) . در گمراهي و آتشند . « سُعُرٍ » : ديوانگي و جنون . آتش سراپا شعله .‏

آيه 48
‏ متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي داخل آتش ، بر رخساره ، روي زمين كشيده مي‌شوند ( و بديشان گفته مي‌شود : ) بچشيد لمس و پسوده دوزخ را .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« يُسْحَبُونَ » : روي زمين كشانده مي‌شوند ( نگا : غافر / 71 ) . « مَسَّ » : لمس . پسوده . مراد رنج و الم و گرمي و حرارت آتش دوزخ است . « سَقَرَ » : اسم خاص دوزخ است و غير منصرف .‏

آيه 49
‏ متن آيه : ‏
‏ إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما هر چيزي را به اندازه لازم و از روي حساب و نظام آفريده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« بِقَدَرٍ » : به اندازه لازم . از روي حساب و اندازه‌گيري دقيق و برابر نظم و نظام محكم و استوار ( نگا : رعد / 8 ، حجر / 19 و 21 ، فرقان‌ / 2 ) .‏

آيه 50
‏ متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( نه تنها اعمال ما از روي حكمت است ، بلكه توأم با نهايت قدرت است . چرا كه ) فرماني بيش نيست ، ( و چنان با سرعت انجام مي‌گيرد كه انگار همسان با يك چشم برهم زدن ، و ) همانند يك نگاه سريع و با عجله است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَمْرُنَا » : فرمان ما براي پيدايش چيزي و انجام كاري . « إِلاّ وَاحِدَةٌ » : مگر يك بار . جز يك كلمه ( نگا : يس‌ / 82 ) . « لَمْحٍ » : نگاه سريع . چشم به هم زدن . طَرفة‌العين .‏

آيه 51
‏ متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما اشخاص همچون شما را ( در روزگاران پيشين ) نابود و هلاك ساخته‌ايم ، آيا پند پذيرنده و عبرت گيرنده‌اي هست‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَشْيَاعَكُمْ » : پيروان شما . مراد امثال و همگون در پيروي از كفر و شرك و معاصي است ( نگا : سبأ / 54 ) .‏

آيه 52
‏ متن آيه : ‏
‏ وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كاري را كه كرده‌اند ، در كتابها و نامه‌هاي اعمال ( با دست فرشتگان مأمور ، ثبت و ضبط و ) موجود است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الزُّبُرِ » : كتابها ( نگا : قمر / 43 ) . مراد نامه‌هاي اعمال و پرونده‌هاي كردار و رفتار و گفتار انسان است كه توسط فرشتگان مأمور و مراقب ، نگارش و نگاهداري مي‌گردد ( نگا : انفطار / 10 و 11 و 12 ) .‏

آيه 53
‏ متن آيه : ‏
‏ وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كار كوچك و بزرگي ( كه در دنيا كرده‌اند ، در دفاتر مخصوص ) نوشته شده است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مُسْتَطَرٌ » : مكتوب . نوشته شده .‏

آيه 54
‏ متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قطعاً پرهيزگاران در باغها و كنار جويباران بهشتي جاي خواهند داشت .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« نَهَرٍ » : نهر . رودبار . جويبار . مفرد است و مراد جمع ، همچون واژه ( طفل ) در ( حج‌ / 5 ، نور / 31 ) . فراخي جا و مكان و وفور نعمت .‏

آيه 55
‏ متن آيه : ‏
‏ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در مجلس راستيني ( كه ياوه‌سرائي و بزهكاري در آن جائي ندارد . . . در ) پيشگاه پادشاه بزرگ و توانائي ( كه آفريدگار و خداوندگار همه كائنات است ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مَقْعَدِ » : مجلس . جايگاه . « صِدْقٍ » : حق . راستين . « مَقْعَدِ صِدْقٍ » : مجلس حق . مجلس راستي و درستي خالي از دروغگوئي و بيهوده‌گوئي . « مَلِيكٍ » : پادشاه بزرگ . صيغه مبالغه است . « مُقْتَدِرٍ » : بسيار باقدرت و قوّت .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره قمر / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره نجم / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏سوگند به ستاره در آن زمان كه دارد غروب مي‌كند !‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« النَّجْمِ » : جنس نجم مراد است و شامل همه ستارگان آسمان مي‌گردد . « هَوي‌ » : غروب كرد . مراد غروب ستارگان در همه اوقات ، يا غروب و فرو افتادن آنها در پايان جهان است . بعضي ( هَوي ) را براي طلوع و غروب استعمال كرده‌اند ( نگا : المراغي ) . به هر حال ، اشاره به طلوع و غروب ستارگان است كه از نشانه‌هاي بارز عظمت يزدان ، و از اسرار بزرگ آفرينش ، و از مخلوقات فوق‌العاده عظيم پروردگارند .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏يار شما ( محمد ) گمراه و منحرف نشده است ، و راه خطا نپوئيده است و به كژراهه نرفته است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« مَا غَوي‌ » : به باطل نگرويده است . به خطا نرفته و به كژراهه نيفتاده است ( نگا : طه‌ / 121 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و از روي هوا و هوس سخن نمي‌گويد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« عَنِ الْهَوي‌ » : از روي هوا و هوس . دل بخواه و خودسرانه . يعني آنچه مي‌گويد ، به فرمان خدا مي‌گويد و نه به فرمان دل ، و از سوي خدا مي‌گويد ؛ نه از سوي خود .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آن ( چيزي كه با خود آورده است و با شما در ميان نهاده است ) جز وحي و پيامي نيست كه ( از سوي خدا بدو ) وحي و پيام مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« إِنْ » : نيست . حرف نفي است . « هُوَ » : قرآن .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏( جبرئيل ، فرشته ) بس نيرومند آن را بدو آموخته است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« شَدِيدُ الْقُوي‌ » : داراي نيروهاي شگفت و قدرتهاي عظيم . مراد جبرئيل ، فرشته وحي است .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏همان كسي كه داراي خرد استوار و انديشه وارسته است . سپس او ( به صورت فرشتگي خود و با بالهائي كه كرانه‌هاي آسمان را پر كرده بود ) راست ايستاد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« مِرَّةٍ » : تيزهوشي . خرد استوار . پختگي انديشه . دقت و وارستگي . « ذُومِرَّةٍ » : تيزهوش و خردمند . دقيق و تيزبين . « إِسْتَوي‌ » : به پا خاست . راست ايستاد . در مأموريت خود چيره و توانا شد . مراد نمايان شدن جبرئيل در آغاز وحي است به شكل اصلي فرشتگي و با قيافه واقعي و با بالهائي كه افق كوههاي دور و بر غار حراء را پر كرده بود ( نگا : فاطر / 1 ، تكوير / 19 - 23 ) . حرف ( ف ) يا سببيه است . يعني : به سبب قوّت و قدرتي كه داشت ، خويشتن را نمودار كرد . و يا عاطفه است . يعني : بعد از ابلاغ و تعليم وحي ، به صورت اصلي خود ظاهر شد ( نگا : قاسمي ) .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏در حالي كه او در جهت بلند ( آسمان رو به روي بيننده ) قرار داشت .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« الأفُقِ » : جهت . واژه افق ، به معني كناره آسمان ، اصطلاح خاص علماء هيئت است و در اينجا مراد نيست ( نگا : المصحف الميسر ) . « الأفُقِ الأعْلي‌ » : جهت بالاي سر بيننده .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏سپس ( جبرئيل ) پائين آمد و سر در نشيب گذاشت .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« دَنَا » : نزديك شد . « تَدَلّي‌ » : سر در نشيب گذاشت . رو به پائين آمد .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏تا آنكه فاصله او ( و محمد ) به اندازه دو كمان يا كمتر گرديد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« قَابَ » : اندازه . مقدار . قدر . « قَابَ قَوْسَيْنِ » : مقدار طول دو كمان . در قديم ادوات و ابزار اندازه‌گيري مسافات و فواصلِ كم عربها ، كمان ، نيزه ، ذراع ، و وَجَب بود ( نگا : المصحف الميسر ) . « أَدْني‌ » : نزديكتر . كمتر .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏پس جبرئيل به بنده خدا ( محمد ) وحي كرد آنچه مي‌بايست وحي كند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« أَوْحي‌ » : وحي كرد . پيام داد . فاعل جبرئيل است . « عَبْدِهِ » : مرجع ضمير ( ه ) خدا است .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏دل ( محمد ) تكذيب نكرد چيزي را كه او ( با چشم سر ) ديده بود .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« الْفُؤَادُ » : دل پيغمبر ( . « مَا » : مراد شكل و قيافه جبرئيل است . « رَأي » : محمد ديد .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا با او درباره چيزي كه ديده است ، ستيزه مي‌كنيد ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« تُمَارُونَهُ » : با او مجادله و ستيزه‌گري مي‌كنيد ( نگا : كهف‌ / 22 ، شوري‌ / 18 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏او كه بار ديگر ( در شب معراج ) وي را ديده است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« نَزْلَةً » : دفعه . يك بار . مراد شب معراج است .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏نزد سدرةالمنتهي .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« سِدْرَةِ الْمُنتَهي‌ » : مكاني است در آسمانها .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏بهشت كه منزل ( و مأواي متقيان ) است در كنار آن است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« جَنَّةُ الْمَأْوي‌ » : اضافه موصوف به صفت خود است ، همچون مسجد الجامع ، و يا اين كه اضافه بيانيه است ( نگا : آلوسي ) .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏در آن هنگام ، چيزهائي سدره را فرا گرفته بود كه فرا گرفته بود ( و چنان عجائب و غرائبي ، قابل توصيف و بيان ، با الفباي زبان انسان نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« يَغْشي‌ » : مي‌پوشاند . فرا مي‌گيرد . احاطه مي‌كند . « مَا » : چيزهائي كه . مراد آفريده‌هائي است كه تنها خدا بدانها آشنا است . برخي هم گفته‌اند : منظور انوار تجلي الهي ، و زيبائيهاي غيرقابل توصيف است . « مَا يَغْشي‌ » : مراد تعظيم و تفخيم و تكثير شي‌ء يا اشيائي است كه سدره را در آن وقت در بر گرفته بود .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏چشم ( محمد در ديدن خود به چپ و راست ) منحرف نشد و به خطا نرفت ، و سركشي نكرد و ( تنها به همان چيزي نگريست كه مي‌بايست ببيند و بنگرد ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« مَا زَاغَ » : منحرف نشد . به چپ و راست نگرائيد . به خطا نرفت . « مَا طَغي‌ » : فراتر نرفت . جز به چيزي ننگريست كه مي‌بايست بنگرد و ببيند . يعني درست به چيزي نگاه كرد كه مي‌بايست نگاه بكند ، و آنچه ديد عين واقعيت بود و حقيقت داشت .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏او بخشي از نشانه‌هاي بزرگ ( و عجائب ملكوت ) پروردگارش را ( در آنجا ) مشاهده كرد ( از جمله ، سدرةالمنتهي ، بيت‌المعمور ، بهشت ، دوزخ ، و جبرئيل را با قيافه فرشتگي خود ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« مِنْ ءَايَاتِ . . . » : برخي از عجائب و غرائب شگفت ملكوت . قسمتي از نشانه‌هاي بزرگ ساختار آفريدگار . حرف ( مِنْ ) تبعيضيه است . « الْكُبْري‌ » : بزرگ . صفت ( ءَايَاتِ ) است . « لَقَدْ رَأي مِنْ ءَايَاتِ رَبِّهِ الْكُبْري‌ » : سه نكته در اين آيه است : الف - حضرت محمد در شب معراج برخي از عجائب و غرائب ملكوت ، يا به عبارت ديگر چندي از آسمانها را ديده است‌ ؛ نه همه آسمانها را ( نگا : اسراء / 1 ) . ب - او آيات عظمت و نشانه‌هاي بزرگ آفرينش را ديده است نه خود آفريدگار را ، چرا كه خدا از تجلي خود چيزي نفرموده است و بحث از معراج را با رؤيت آيات كوني پايان داده است ( نگا : صفوة‌التفاسير ) . ج - آنچه را كه ملاحظه فرموده است واقعيت داشته است و در عالم بيداري بوده نه در عالم خواب و خيال .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا چنين مي‌بينيد ( و اين گونه معتقديد ) كه لات و عزي .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« اللاّتَ » : نام صخره سنگ سفيد و منقشي در طائف بوده كه بارگاه و پرده‌داراني براي آن ترتيب داده بودند و آن را مي‌پرستيدند . « الْعُزّي‌ » : نام درختي در سرزمين نخله ، ميان مكه و طائف بوده كه بارگاه و پرده‌داراني داشته است ( نگا : قاسمي ) .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و منات ، سومين بت ديگر ( معبود شما و دختران خدايند ، و داراي قدرت و عظمت مي‌باشند ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« مَنَاتَ » : نام صخره سنگي در سرزمين مشلّل ، نزديك قديد ، ميان مكه و مدينه بوده است . برخي هم لات و عزّي و منات را بتهائي از سنگ مي‌دانند كه در داخل كعبه بوده‌اند . « الثَّالِثَةَ الأُخْري‌ » : صفت اوّل و دوم منات هستند ، و براي تحقير رتبه آن از دو تاي نخست است . يعني منات كه در رتبه سوم و بعد از لات و عزي است . عربها به اين سه بت اهميت فراواني مي‌دادند و آنها را تمثال يا نظر كردگان فرشتگاني مي‌پنداشتند كه ايشان را دختران خدا مي‌خواندند . در نامگذاري نيز از اسماء و صفات خداوند استفاده كرده بودند : ( أَلّلاّت ) مؤنث ( الله ) ، ( عُزّي ) مؤنث ( أَعَزّ ) ، و ( مَنات ) ظاهراً مؤنث ( مُني ) است .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنثَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا پسر مال شما باشد ، و دختر مال خدا ؟ ! ( در حالي كه به گمان شما دختران كم‌ارزش‌تر از پسرانند ؟ ! )‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« أَلَكُمُ الذَّكَرُ . . . » : عربها فرشتگان را مؤنث و دختر خدا مي‌دانستند ( نگا : آيه 27 ) . همچنين بتهاي خود را با اسمهاي مؤنث نامگذاري مي‌نمودند و انباز خداوند مي‌شمردند !‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏در اين صورت ، اين تقسيم ظالمانه و ستمگرانه‌اي است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« قِسْمَةٌ » : تقسيم . بخش كردن . « ضِيزَيا » : ستمگرانه . غير عادلانه .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏اينها فقط نامهائي ( بي‌محتوي و اسمهائي بي‌مسمي ) است كه شما و پدرانتان ( از پيش خود ) بر آنها گذاشته‌اند . هرگز خداوند دليل و حجتي ( بر صحت آنها ) نازل نكرده است . آنان جز از گمانهاي بي‌اساس و از هواهاي نفس پيروي نمي‌كنند . در حالي كه هدايت و رهنمود از سوي پروردگارشان براي ايشان آمده است ( و در پرتو آن مي‌توانند به ناچيزي بتها پي ببرند و رضاي خداي را بجويند و راه سعادت بپويند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« إِنْ هِيَ إِلاّ أَسْمَآءٌ » : بتها جز اسمهاي بي‌مسمي نبوده و كمترين اثري از الوهيت در آنها موجود نمي‌باشد ، و معبودهاي موهومي و زائيده پندار نفسهاي بيمارند ، و لذا پرستش را نشايند .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏مگر آنچه انسان آرزو كند به آن مي‌رسد و خواهد داشت‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« مَا تَمَنّي‌ » : آنچه خواسته است . يعني انسان هر چه بخواهد ، نبايد كه چنان پيش بيايد و بشود . مراد اين است كه چشم طمع ايشان به شفاعت بتها بيجا است .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏چرا كه دنيا و آخرت از آن خدا است ( و قانونگذاري و فرماندهي هر دو سرا مربوط بدو است ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« الأولي‌ » : اين جهان ( نگا : قصص‌ / 70 ) .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏چه‌بسيار فرشتگاني كه در آسمانها هستند و ( با وجود عظمت و بزرگواريشان ) شفاعت ايشان سودي نمي‌بخشد و كاري نمي‌سازد ، مگر بعد از آنكه خدا بخواهد به كسي ( كه شفيع است ) اجازه دهد ، و ( از مشفوعٌ‌له ) راضي و خوشنود گردد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« كَمْ » : چه بسيار است ! « لا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئاً » : ( نگا : طه‌ / 109 ، زخرف‌ / 86 ، يس‌ / 23 ) . « يَرْضي‌ » : ( نگا : طه‌ / 109 ) .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏كساني كه به آخرت ايمان ندارند ، فرشتگان را با نامهاي زنان وصف و نامگذاري مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« تَسْمِيَةَ » : نامگذاري كردن ( نگا : حجرات‌ / 11 ) . « تَسْمِيَةَ الأنثي‌ » : مراد اين است كه نامهاي زنان را بر فرشتگان مي‌گذارند و ايشان را دختران خدا مي‌دانند ( نگا : نحل‌ / 57 ، زخرف‌ / 19 ) .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏ايشان در اين باب چيزي نمي‌دانند ( و از نر و ماده بودن فرشتگان كاملاً بي‌خبرند ) و جز از ظن و گمان پيروي نمي‌كنند ، و ظن و گمان هم ( در بخش اعتقادات ، به كسي سودي نمي‌رساند ، و انسان را ) بي‌نياز از حق نمي‌گرداند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« بِهِ » : به آن سخني كه درباره ماده بودن فرشتگان مي‌گويند . مرجع ضمير ( ه ) قول ، يا مذكور تسميه است . « إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً » : ( نگا : يونس‌ / 36 ) . ظن بجاي يقين نمي‌نشيند و سودي نمي‌بخشد .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏از كسي روي بگردان كه به قرآن ما پشت مي‌كند و جز زندگي دنيوي نمي‌خواهد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« تَوَلّي‌ » : پشت كرد . روي گردان شد . « ذِكْرِنَا » : ياد ما . قرآن ما ( نگا : حجر / 6 و 9 ، نحل‌ / 44 . همچنين : المنتخب ) .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏منتهاي دانش ايشان همين است . پروردگار تو كسي را كه از راه خدا منحرف شده باشد ، و همچنين كسي را كه راهياب بوده باشد ، به خوبي مي‌شناسد ( و بهتر از همه ، احوال و اوضاع آنان را مي‌داند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ » : منتهاي دانش و آگاهي ايشان . نهايت فرزانگي و اطلاع آنان .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است ، متعلق به خدا است . سرانجام خداوند بدكاران را در برابر كارهائي كه مي‌كنند كيفر مي‌دهد ، و نيكوكاران را در برابر كارهائي كه مي‌كنند به بهترين وجه پاداش عطاء مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« لِيَجْزِيَ . . . » : حرف ( ل ) لام غايت است . بنابراين جزا و سزا غايت و هدف آفرينش است . « بِالْحُسْني‌ » : به بهترين وجه . به سبب اعمال نيك . پاداش نيكو كه بهشت است .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏همان كساني كه از گناهان بزرگ و بدكاريها كناره‌گيري مي‌كنند و اگر گناهي از آنان سر زند تنها صغيره است ( و آن هم مورد عفو خدا قرار مي‌گيرد ) چرا كه پروردگار تو داراي آمرزش گسترده و فراخ است . خداوند از همان زمان كه شما را از زمين آفريده است ، و از آن روز كه شما به صورت جنينهاي ناچيزي در درون شكمهاي مادرانتان بوده‌ايد ، از ( تمام ذرات و همه جزئيات وجود ) شما به خوبي آگاه بوده است و هست . پس از پاك بودن خود سخن مگوئيد ، زيرا كه او پرهيزگاران را ( از همه ) بهتر مي‌شناسد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَآئِرَ الإِثْمِ وَ الْفَوَاحِشَ » : ( نگا : شوري‌ / 37 ) . « إِلاّ » : لكن . « اللَّمَمَ » : صغائر . گناهان كوچك ، كه مورد عفو خدايند ( نگا : نساء / 31 ) . « أَجِنَّةٌ » : جمع جَنين . بچه‌اي كه هنوز در شكم مادر است . « لا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ » : خودستائي مكنيد . از پاك بودن خود لاف مزنيد و سخن مگوئيد ( نگا : نساء / 49 ) .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا آن كسي را ديده‌اي كه ( از پيروي حق ) دوري گزيده است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« أَفَرَأَيْتَ ؟ » : آيا تأمّل كرده‌اي و شناخته‌اي‌ ؟ آيا انديشيده‌اي و ديده‌اي‌ ؟ « تَوَلّي‌ » : به حق پشت كرد . از پذيرش اسلام دوري‌گزيد .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَعْطَى قَلِيلاً وَأَكْدَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و اندكي بذل و بخشش كرده است و بعد از بذل و بخشش دست كشيده است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« أَكْدي‌ » : عطاء را قطع كرد . بخل ورزيد و نداد .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا او علم غيب دارد ، و مي‌بيند ( كه پشت به اسلام كردن و حق را نپذيرفتن و بخل ورزيدن و بذل و بخشش ننمودن ، پسنديده و بلامانع است‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« يَري‌ » : مي‌بيند . يعني حقيقت را مي‌بيند و مي‌داند .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏يا بدانچه در تورات موسي بوده است ، مطلع و باخبرش نكرده‌اند ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« صُحُفِ » : جمع صَحيفة ، كتابها . مراد تورات است ( نگا : طه / 133 ) .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏يا از آنچه در صحف ابراهيم بوده است ، مطلع و باخبرش نكرده‌اند ؟ ابراهيمي كه ( قهرمان توحيد بوده و وظيفه خود را ) به بهترين وجه ادا كرده است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« وَفّي‌ » : به تمام و كمال به عهد خود وفا نمود ، و وظيفه خود را چنانكه بايد ادا كرد ( نگا : بقره‌ / 124 ) .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏( در صحف ايشان آمده است ) كه هيچكس بار گناهان ديگري را بر دوش نمي‌كشد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« أَلاّ تَزِرُ . . . » : اصل آن ( أَنْ لا تَزِرُ . . . ) است . حرف ( أَنْ ) مخفف از مثقله است « لا تَزِرُ وَازِةٌ وِزْرَ أُخْري‌ » : ( نگا : انعام‌ / 164 ، اسراء / 15 ، زمر / 7 ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و اين كه براي انسان پاداش و بهره‌اي نيست جز آنچه خود كرده است و براي آن تلاش نموده است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« أَنْ » : حرف مخفف از مثقله است . « مَا سَعي‌ » : واژه ( ما ) مصدريه است . يعني جز سعي و تلاش خود انسان ، بهره ديگري ندارد . مي‌تواند موصوله هم باشد . يعني جز آنچه براي آن تلاش كرده و انجام داده است ، پاداش ديگري ندارد ( نگا : آلوسي ) .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و اين كه قطعاً سعي و كوشش او ديده خواهد شد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« سَوْفَ يُري‌ » : ديده خواهد شد . هم خدا و رسول كاركرد او را مي‌بينند ، و هم مؤمنان و هم خودش ( نگا : توبه‌ / 105 ، زلزله‌ / 7 و 8 ، آل‌عمران‌ / 30 ) .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏سپس ( در برابر كارش ) سزا و جزاي كافي داده مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« الأوْفي‌ » : به تمام و كمال . كافي و بسنده .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و اين كه قطعاً پايان راه به پروردگار تو منتهي مي‌شود ( و بازگشت همگان در پايان جهان بدو است ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« الْمُنتَهي‌ » : نهايت كار . مرجع . بازگشت ( نگا : غافر / 3 ، علق‌ / 8 ) .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و اين كه قطعاً او است كه مي‌خنداند و مي‌گرياند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« أَضْحَكَ وَ أَبْكي‌ » : خنداند و گرياند . يعني اسباب خنده و گريه را فراهم مي‌كند .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و اين كه قطعاً او است كه مي‌ميراند و زنده مي‌گرداند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« أَمَاتَ وَ أَحْيَا » : ( نگا : بقره‌ / 258 ، حجر / 23 ، ق / 43 ) .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و اين كه او است كه جفتهاي نر و ماده را مي‌آفريند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« الذَّكَرَ » : بدل ( الزَّوْجَيْنِ ) است .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏از نطفه ناچيزي ، بدانگاه كه ( به رحم ) جهانده مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« تُمْني‌ » : پرانده و جهانده مي‌گردد ( نگا : طارق / 6 ) .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و اين كه قطعاً بر خدا است كه ( رستاخيز را پديدار و مردگان را ) زندگي دوباره بخشد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« النَّشْأَةَ الأُخْري‌ » : پيدايش ديگر . مراد رستاخيز مردگان و حيات دوباره است .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و اين كه او است كه قطعاً ثروتمند مي‌كند و فقير مي‌گرداند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« أَغْني‌ » : دارائي داد و ثروتمند گرداند . « أَقْني‌ » : همزه اين واژه براي سلب است و به معني ( فقير كرد ) مي‌باشد ( نگا : آلوسي ) . به دليل تقابل . أَضْحَكَ وَ أَبْكي . . . أَماتَ وَ أَحْيَا . برخي هم آن را به معني ( توشه داد و ارضاء كرد ) گرفته‌اند .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و اين كه او است خداوندگار ستاره شِعري .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« الشِّعْري‌ » : نام ستاره‌اي است كه گروهي از مشركان عرب آن را مي‌پرستيدند . قرآن مي‌فرمايد : چرا شعري را مي‌پرستيد ، آفريدگار آن را بپرستيد .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَاداً الْأُولَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و اين كه او است كه عاد نخستين را نابود كرده است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« عَادًا الأُولي‌ » : عاد نخستين ، قوم معروف كه پيغمبرشان حضرت هود بوده است ( نگا : احقاف‌ / 21 ) . عاد دوم ، در مكه مي‌زيسته‌اند و از نسل عاد نخستين بوده‌اند ( نگا : المصحف الميسر ) .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و قوم ثمود را هلاك كرد و از ايشان هيچ باقي نگذاشت .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« مَآ أَبْقي‌ » : كسي از ايشان را باقي نگذاشت .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و نيز قوم نوح را قبل از آنان هلاك ساخت . چرا كه ايشان از همگان ستمگرتر و سركش‌تر بودند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« أَظْلَمَ » : ستمگرتر . « أَطْغي‌ » : سركش‌تر و نافرمان‌تر .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و شهرهاي زير و رو شده قوم لوط را فرو انداخت .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« الْمُؤْتَفِكَةَ » : ( نگا : توبه‌ / 70 ) . « أَهْوي‌ » : از بالا به پائين انداخت . فرو انداخت .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آن را فرو پوشاند آنچه مي‌بايست آن را فرو پوشاند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« غَشّي » : فرا گرفت . دربر گرفت . پوشاند . « مَا » : مراد هول و هراس و سنگها و ديگر چيزها است . اين واژه مي‌تواند فاعل و يا مفعول به باشد .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكَ تَتَمَارَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏پس ( اي كافر نعمت ) آيا به كداميك از نعمتهاي پروردگارت شك و ترديد مي‌ورزي‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« ءَالآءِ » : جمع إِلْي ، نعمتها ( نگا : اعراف‌ / 69 ) . « تَتَمَاري » : شك و ترديد داري . از ( مِرْيَة ) به معني شك و گمان ( نگا : فصّلت‌ / 54 ) .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا نَذِيرٌ مِّنَ النُّذُرِ الْأُولَى ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏اين ( پيغمبر ، يكي از پيغمبران خدا ، و ) از زمره بيم دهندگان پيشين است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« هذا » : اين پيغمبر . « نَذِيرٌ » : بيم‌دهنده از عقاب خدا ( نگا : فاطر / 24 ) .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ أَزِفَتْ الْآزِفَةُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏قيامت نزديك گرديده است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« أَزِفَتْ » : نزديك گرديده است . فرا رسيده است . « الآزِفَةُ » : نزديك . مراد قيامت است ( نگا : غافر / 18 ) .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏جز خدا هيچكس نمي‌تواند آن را ظاهر و پديدار كند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« كَاشِفَةُ » : ظاهر كننده و پديد آورنده ( نگا : اعراف‌ / 187 ) . جلوگيري كننده . معني ديگر آيه : جز خدا هيچكس نمي‌تواند از وقوع آن جلوگيري كند .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا از اين سخن تعجب مي‌كنيد و در شگفت مي‌افتيد ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« هذَا الْحَدِيثِ » : مراد قرآن است ( نگا : زمر / 23 ) .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و آيا مي‌خنديد و گريه نمي‌كنيد ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« تَضْحَكُونَ » : مي‌خنديد . يعني همچون استهزاء كنندگان مي‌خنديد . « لا تَبْكُونَ » : گريه نمي‌كنيد . يعني چرا بايد همچون متقيان از خوف خدا گريه نكنيد .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنتُمْ سَامِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و آيا پيوسته در غفلت و هوسراني بسر مي‌بريد ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« سَامِدُونَ » : جمع سامِد ، غافل و هوسران . متكبر و سرگردان از غرور .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏اكنون كه چنين است خدا را سجده كنيد و او را بپرستيد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏
‏« فَاسْجُدُوا . . . » : مراد اين است كه اگر مي‌خواهيد در صراط مستقيم حق ، گام برداريد ، تنها براي او كه تمام خطوط عالم هستي به ذات پاك وي منتهي مي‌گردد ، سجده كنيد ، و اگر مي‌خواهيد به سرنوشت دردناك اقوام پيشين گرفتار نيائيد كه بر اثر شرك و كفر و ظلم و ستم در چنگال عذاب الهي گرفتار شدند ، تنها او را عبادت كنيد .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره نجم / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ب.ظ ]




آیت الله مجتهدی تهرانی:

وضو می‌گیری، اما در همین حال اسراف می‌كنی

نماز می‌خوانی اما با برادرت قطع رابطه می‌كنی

روزه می‌گیری اما غیبت هم می‌كنی

صدقه می‌دهی اما منت می‌گذاری

بر پیامبر و آلش صلوات می فرستی اما بدخلقی می كنی

دست نگه دار!

ثواب‌هایت را در كیسهٔ سوراخ نریز!

موضوعات: آیت الله مجتهدی تهرانی:  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-03-06] [ 11:56:00 ب.ظ ]




نماز

از پاهایی كه نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند،

انتظار نداشته باش كه تو را به بهشت ببرند..

قبرها، پر است از جوانانى كه میخواستند در پیری توبه كنند…

رسول الله فرموده اند

ترك نماز صبح : نور صورت

ظهر : بركت رزق

عصر : طاقت بدن

مغرب : فایده فرزند

عشاء : آرامش خواب

را از بین میبرد..

موضوعات: نماز  لینک ثابت
 [ 11:55:00 ب.ظ ]





پشت وپناه مظلوم آن یار ودلبرمن

یابن الحسن،فدایت حلال مشکل من

من مانده دست برسر با ناله درفراقت

دل مانده پای درگل از دیده ترمن

خوابم چگونه آید مانند شمع هرشب

باشد درآب وآتش بالین وبسترمن

جزکنج غم ندارم جای دگر نگارا

ای پادشاه عالم اینست کشورمن

لیلی وشان عالم مجنون حسن رویت

بیچاره درفراقت گردیده این دل من

ای باد اگر ببینی آن یارسرو قامت

عرض نیاز ما کن با آن صنوبر من
.

الهم عجل لولیک الفرج والعافیة‌ والنصر:آمین

موضوعات: پشت وپناه مظلوم آن یار ودلبرمن  لینک ثابت
 [ 11:49:00 ب.ظ ]






یکی از جمعه ها جان خواهد آمد

به درد عشق، درمان خواهد آمد

غبار از خانه های دل بگیرید

که بر این خانه مهمان خواهد آمد

موضوعات: یکی از جمعه ها جان خواهد آمد  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ب.ظ ]





شعری از حداد عادل در وصف رهبر انقلاب

 

ای دل دریایی ات کشتی نشینان را امید

ای دو چشمانت چراغ شام یلدای همه

آفتاب صورتت خورشید فردای همه

ای دل دریایی ات کشتی نشینان را امید

وی نگاه روشنت فانوس دریای همه

ای بیان دلنشینت بارش باران نور

وی کلام آتشینت آتش نای همه

خنده های گاه گاهت خنده خورشید صبح

شعله لرزان آهت شمع شب های همه

قامتت نخل بلند گلشن آزادگی

سرو سرسبزی سزاوار تماشای همه

گر کسی از من نشانی از تو جوید، گویمش

خانه ای در کوچه باغ دل ، پذیرای همه

لاله زار عشق یکدم بی گل رویت مباد

ای گل رویت بهار عالم آرای همه

دکتر حداد عادل درباره‏ی این شعر که در وصف مقام معظم رهبری سروده است، می‏گوید: «زمانی که این شعر را برای ایشان خواندم، واقعا از دلم برخاست و می دانستم که ایشان هم خوش ندارند کسی از ایشان تعریف کند و خیلی با احتیاط برای ایشان خواندم. یکبار هم بیشتر نخواندم و هیچوقت هم ایشان پس از آن، سراغ این شعر را نگرفتند و از سال 1371 تا حالا هم این شعر هیچ جایی چاپ نشده است.»

 

موضوعات: شعری از حداد عادل در وصف رهبر انقلاب  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ب.ظ ]




 

به فرزندانتان فقط شمردن یاد ندهید.

به آنها یاد بدهید چه چیزهایی ارزش شمردن دارند:

ادب

ایمان

مهربانی

شجاعت

صداقت

سخاوت

بخشش

قدردانی

تلاش

احترام به بزرگان

موضوعات:  به فرزندانتان یاد بدهید:  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ب.ظ ]






شریف ترین افراد امت من حاملان قرآن و شب زنده داران اند.

مستدرك‏الوسائل ج : 4 ص :234

موضوعات: شریف ترین افراد امت  لینک ثابت
 [ 08:34:00 ب.ظ ]






مقام معظم رهبری:

 

«بیداری و آگاهی» تنها راه سعادت امت اسلامی است.

موضوعات: مقام معظم رهبری:  لینک ثابت
 [ 08:32:00 ب.ظ ]





گفتگو با مادر شهید مفقود نعمت‌الله جابری

در روستایی دور دست، صدها کیلومتر دورتر از شهر مادر پیری زندگی می‌کند که در انتظار آمدن پیکر فرزند شهید مفقودش لحظه شماری می کند.

این مادر با دخترش نرگس و نوه‌اش حسن زندگی می‌کند؛ مواجهه با مشکلات اقتصادی و زندگی در منطقه محروم روستای «جابر انصار» از یک سو و درد سالخوردگی از سوی دیگر نتوانسته قامت این مادر را خم کند؛ اما داغ بی‌خبری از «نعمت» این مادر را سال‌ها پیر کرده است؛ او برای دلخوشی‌اش گاهی برای پرنده‌ها دانه می‌پاشد؛ گاهی خود را از میان تپه‌ها به جاده می‌رساند تا بلکه پسرش را در حال بازگشت به خانه ببیند و در حسرت این است که روزی چمدان پر از لباس «نعمت» را به او بدهند تا ببوید و روی چشم‌هایش بگذارد.

گفتگو با مادر شهید نعمت‌الله جابری از روستای «جابر انصار» شهرستان آبدانان از استان ایلام:

*دیدن شجاعت پسرم تعجب‌آور بود

این مادر شهید از سال‌ها دور که کوچ‌نشین بودند برای‌مان تعریف می‌کند و می‌گوید: عشایر بودیم و زندگی‌مان با کوچ کردن می‌گذشت؛ در سختی‌های آن روزگار امکاناتی هم نبود، پابرهنه تپه‌ها و کوهها را پشت سر می‌گذاشتیم؛ نعمت‌الله فرزند سومم بود که در سال 1348 به دنیا آمد؛ در آن دوران دو فرزند دیگرم هم به دلیل بیماری و نبود امکانات درمانی مُردند و در مسیر کوچ آنها را به خاک سپردیم. در مجموع 9 فرزند به دنیا آوردم که دو فرزندم در کودکی فوت شدند؛ «نعمت‌الله» شهید شد و پسر دیگرم «نعمان» در سانحه رانندگی از این دنیا رفت؛ در حال حاضر «حسن» فرزند نعمان با من زندگی می‌کند.

مادر شهید نعمت‌الله از کودکی فرزند شهیدش می‌گوید که او در کودکی ترسو بود؛ بعد از اینکه در روستای جابر انصار شهر آبدانان مستقر شدیم، او هم مانند بقیه بچه‌ها به مدرسه رفت و تا کلاس ششم درس خواند؛ اما از زمانی که بزرگ و بزرگتر می‌شد، مرد بودن را در او می‌دیدم طوری که در 18 سالگی به جبهه رفت؛ باورم نمی‌شد که این قدر شجاع شده باشد و از جنگ نترسد! همرزمان فرزند شهیدم می‌گفتند که او خیلی شجاع بود؛ حتی یکبار برای شناسایی تا سنگر بعثی‌ها رفته بود. نعمت‌الله می‌گفت: «من برای اجرای دستور رهبرم به جبهه می‌روم و دوست دارم شهید شوم».

*با پول کارگری پسرم را به جبهه فرستادم

این مادر بدون همسرش زندگی‌ می‌کند؛ اگر چه همسرش در همسایگی اوست؛ او در این باره می‌گوید: سر آخرین فرزندم باردار بودم که پدر بچه‌ها ما را گذاشت و رفت؛ بچه‌ها را به سختی بزرگ کردم؛ زمین کشاورزی نداشتیم و روی زمین‌های مردم کار می‌کردم تا بتوانم مخارج بچه‌ها را تأمین کنم؛ حتی برای اینکه پسرم به جبهه اعزام شود، برای کرایه‌ ماشینش شیر گاو دوشیدم و فروختم و پسرم را به جبهه فرستادم.

*غذای عراقی‌ها را نخورید

یک روز که پسرم از جبهه کردستان آمده بود، برایم تعریف ‌کرد: «بچه‌ها گرسنه بودند، چاره‌ای نداشتیم به سنگر عراقی‌ها رفتم و چند تا کمپوت آنها را برای بچه‌های خودمان آوردم» به او گفتم: «چرا این کار را کردی، عراقی‌ها هم گرسنه بودند».

آن زمان روزگار همدلی بود؛ نیروهای پشتیبانی با ماشینی که روی آن بلندگو نصب بود، به روستا آمده و اعلام می‌کردند: «هر کسی می‌خواهد به جبهه کمک کند، اقلامش را بیاورد»؛ من هم قند، نان، پتو، چای و هر وسیله‌ای که می‌توانستم تهیه می‌کردم و به جبهه می‌فرستادم؛ گاهی هم به مجروحان جنگی کمک می‌کردم؛ نان می‌پختم و به جبهه می‌فرستادم.

وقتی که پسرم به مرخصی می‌آمد، گندم و کنجد برشته شده و گردو آماده می‌کردم و به او می‌دادم که برای همرزمانش ببرد؛ دوستان نعمت‌الله دیگر به این خوراکی‌ها عادت کرده بودند و می‌گفتند: «به مادرت بگو باز هم برای ما بفرستد». می‌گفتم: «این خوراکی‌ها را می‌فرستم شما هم غذای عراقی‌ها را نخورید، آنها خودشان گرسنه هستند».

*گریه‌های من هم مانع رفتنش به جبهه نشد

نعمت در دوران جنگ در مناطقی از جمله مهران، کردستان ، قصرشیرین و گیلانغرب حضور داشت؛ هر دو یا سه ماه یکبار به مرخصی می‌آمد؛ دوستانش را از جبهه به روستا می‌فرستاد و خودش در آنجا می‌ماند؛ یک وقت‌هایی که به مرخصی می‌آمد، گریه می‌کردم و می‌گفتم: «این قدر جبهه می‌روی، اگر شهید ‌شوی، من چه کنم؟» او می‌گفت: «من به دستور رهبرم می‌روم». می‌گفتم: «گناه کردم مادرت شدم، اگر شهید شوی می‌دانی چه بلایی سر من می‌‌آید؟!» او در حالی که می‌خواست مرا آرام کند، می‌گفت: «چه کار کنم، ناموس‌مان در خطر است!».

*ازدواج پسرم

پسرم 19 ساله بود که به پیشنهاد پدر بزرگش با دختر عمویش ازدواج کرد؛ اما ازدواج و تشکیل زندگی باعث نشد که او را بند خانه کند و دیگر به جبهه نرود. لذا مجددا عازم جبهه ‌‌شد؛ بعد از مدتی صاحب دختری به نام فاطمه شد. زمانی که همسرش 3 ماه باردار بود، نعمت در مهران به شهادت رسید. فرزند دومش بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد و اسمش را علی گذاشتیم. در حال حاضر فاطمه ازدواج کرده و علی دانشجوی رشته پزشکی است.

*نحوه شهادت نعمت‌الله جابری از زبان مادر

زمانی که یکی از دوستان پسرم به نام عبدالعباس کرمی به شهادت رسیده بود؛ نعمت‌الله حسرت می‌خورد که چرا دوستش شهید شد اما او شهید نشده. فرزند می گفت شاید خالص نبودم که خدا مرا نپذیرفته. جنگ تمام شد. بعد از پایان جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران خیالم راحت بود که پسرم برای همیشه در کنارم می‌ماند؛ اما در 25 اسفند 1369 در منطقه مهران (انتفاضه اول) در حالی که وی با گروهی آیت‌الله حکیم را همراهی می‌کردند، طی درگیری با بعثی‌ها به شهادت رسید؛ در ابتدا کسی به ما خبر نمی‌داد؛ بعد که مطلع شدیم امیدوار بودیم که بالاخره بازمی‌گردد.

حدود دو سه هفته‌ای از این جریان می‌گذشت که بعثی‌ها به ما خبر دادند پیکر نعمت‌الله در مرز است؛ بروید و آن را تحویل بگیرید. لذا دوستان نعمت در سپاه رفتند تا پیکر شهید را تحویل بگیرند؛ بعثی‌ها خاک‌ روی هم انباشته بودند و شبیه پیکر انسان شده بود، روی آن هم پتویی کشیده بودند تا وانمود کنند پیکر شهید است؛ آنها با این کار می‌خواستند ما را اذیت کنند.

تا امروز هیچ خبری از پسرم نداریم و نمی‌دانم چه بلایی سرش آورده‌اند؛ البته شهادتش را باور کرده‌ام اما نمی‌خواهم بشنوم که او دیگر برنمی‌گردد؛ امید دارم که پیکرش را ببینم حتی دوستانش این قضیه را می‌‌دانند و می‌گویند، انشاء الله می‌آید.

*پارچه سبز

پسرم را زیاد در عالم خواب می‌بینم؛ یک وقت‌هایی که به خوابم می‌آ‌ید، می‌گوید: «آمده‌ام تو را ببینم و بروم»؛ اول ماه محرم امسال هم به خوابم آمد و گفت: «مادر، این پارچه سبز را از کربلا آورده‌ام؛ این پارچه را به داداش نعمان بدهید و بگویید داداش نعمت فرستاده است». برای اینکه دلم آرام بگیرد، روز عاشورا پارچه سبز رنگی گرفتم و سر مزار پسرم «نعمان» گذاشتم و گفتم: «این هم از طرف داداش نعمت است». این دو برادر خیلی باهم صمیمی بودند.

*مادر شهید نعمت‌الله جابری می گوید: تنهایی‌هایم را با قاب عکس تقسیم می‌کنم

چند قطعه قاب عکس روی دیوار و تسبیح، تنها یادگاری است از نعمت برای مادرش به یادگار گذاشته است. چمدان لباس‌های نعمت هم در اختیار همسر شهید است و مادر در دلتنگی‌هایش سفارش می‌کند که پیراهنی از نعمت برایش بفرستند تا تسکینی بر دل بی‌تابش باشد و حال مادر نعمت این گونه است وقتی که لباس‌های نعمت را می‌بیند؛ او مانند مادری که بعد از سال‌ها از فرزندش دور بوده، لباس‌ را برمی‌دارد، بر قد و بالای آن نگاه می‌کند، می‌بوید، روی سینه‌اش می‌فشارد و بار اشک بر چشم‌هایش می‌نشیند و بعد می‌گوید: «پسرم تو رفتی تا برگردی، حتی پیکرت هم برنگشت!».

و زمان تحویل دادن امانت که می‌رسد، از آن چند تکه لباس‌ هم دل نمی‌کند؛ اما چاره‌ای نیست؛ لباس‌ها را تحویل می‌دهد؛ او می‌ماند و تنهایی‌ و قاب عکس‌های روی دیوار.

*به قولم عمل نکردم

نعمت علاقه زیادی به مادرش داشت؛ مادر این گونه تعریف می‌کند: وقتی که پسرم از جبهه به منزل می‌آمد، همین طور مرا صدا می‌زد، مادر! مادر! … آن قدر صدا می‌زد تا مرا ببیند؛ من هم با شنیدن صدایش خودم را به حیاط می‌رساندم؛ او با دیدنم مرا بغل می‌کرد؛ طوری که پاهایم از زمین جدا می‌شد و می‌گفت مادر خیلی دوستت دارم.

پسرم راهش را انتخاب کرده بود؛ او می‌گفت: «مادر، اگر من شهید شدم، هیچ وقت برای من گریه نکن؛ دشمن خوشحال می‌شود». بعد از شهادتش تلاش می‌کنم به قولم عمل کنم و گریه نکنم اما دلم با گریه آرام می‌گیرد. گاهی هم یاد خاطراتش می‌افتم گریه امانم نمی‌دهد. خب حق دارم، دلم برایش تنگ می‌شود.

*این مادر سال‌هاست نمی‌تواند لالایی بگوید

مادر را با لالایی گفتنش می‌شناسیم، با مهربانی و با دنیایی از عشق و محبت؛ از این مادر می‌خواهیم با لهجه ایلامی برای ما لالایی بگوید؛ او می‌گوید نمی‌توانم، با اصرار می‌خواهیم تا صدای لالایی‌ گفتنش را بشنویم و او شروع می‌کند به گفتن لالایی؛ لالای لای لای روله‌ی من، لالای لای لای … و صدای مادر بریده بریده می‌شود؛ او دیگر نمی‌تواند لالایی بگوید؛ این مادر سال‌هاست نمی‌تواند لالایی بگوید…

*مادر نعمت چه می‌خواهد

ـ هر روز به یاد نعمت‌الله غذا درست می‌کنم؛ شب‌های جمعه هم غذاهایی را که او دوست داشت آماده می‌کنم؛ او کته محلی، خورشت سبزی و عدسی خیلی دوست داشت. دوست دارم یک بار دیگر برای او غذای مورد علاقه‌اش را درست کنم.

ـ یکی از دوستان نعمت خیلی شبیه او است وقتی می‌بینمش از خوشحالی بال در می‌آورم.

ـ دوست دارم یک بار دیگر به جایی که پسرم شهید شده بروم، اما چون آن محل مین‌گذاری شده است، نمی‌گذارند، بروم.

ـ دوست دارم رهبرم آقای خامنه‌ای را ببینم و به ایشان بگویم دعا کنند پسرم پیدا شود.

ـ نوه‌ام «حسن» بیماری کلیوی دارد، دوست دارم بتوانیم او را تحت درمان قرار دهیم. او تنها یادگار پسر مرحومم «نعمان» است.

ـ چند تا قاب عکس دور تا دور اتاقم دارم؛ وقتی دلم می‌گیرد، با آنها حرف می‌زنم؛ طوری که انگار نعمت کنارم نشسته است و دوست دارم نعمت هم جوابم را بدهد؛ گاهی گریه می‌کنم و می‌گویم «من با تو حرف می‌زنم، تو هم جواب من را بده».

ـ مردم منطقه‏ی ما در محرومیت زندگی می‌کنند؛ مسئولان به آنجا رسیدگی کنند؛ چون در دوران جنگ آنها در خط مقدم بودند و از مال و جانشان گذشتند.

ـ یک قاب عکس کوچک از نعمت دارم، در ایام ماه محرم و مراسم عزاداری امام حسین(ع)، همیشه در دستم بود؛ گاهی هم که به عروسی‌ها دعوت می‌شوم، دوست دارم قاب عکس نعمت را هم با خودم ببرم؛ اما صاحب مجالس ناراحت می‌شوند و من هم نمی‌روم.

موضوعات: گفتگو با مادر شهید مفقود نعمت‌الله جابری  لینک ثابت
 [ 08:31:00 ب.ظ ]





تابش نور در دل مومن

رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‏فرمايند:

هر گاه مؤمن عملى انجام دهد،

در دلش نورى تابيدن مى گيرد.

 

موضوعات: تابش نور در دل مومن  لینک ثابت
 [ 08:27:00 ب.ظ ]





توجّه امام مهدی عليه السلام به شيعيان خويش

قالَ الاْمامُ الْمَهْدِىُّ (عجل الله تعالي فرجه الشريف):

إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَلا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْ لا

ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللاَّواهُ، وَ اصْطَلَمَكُمُ الاْعْداءُ.

فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا

ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى‌كنيم و ياد شما را

از خاطر نبرده‌ايم، كه اگر جز اين بود گرفتارى‌ها به شما

روى مى‌آورد و دشمنان، شما را ريشه كن مى‌كردند.

از خدا بترسيد و ما را پشتيبانى كنيد.

موضوعات: توجّه امام مهدی عليه السلام به شيعيان خويش  لینک ثابت
 [ 08:25:00 ب.ظ ]





آیین زندگی در سخنان زیبای بهجت العرفا

آنچه می‌دانید، عمل کنید؛

و در آنچه نمی‌دانید؛ احتیاط کنید تا روشن شوید؛

و اگر روشن شدید، بدانید که بعضی معلومات را زیر پا گذاشته‌اید.

دنياپرستان را بنگريد كه به چه دل بسته‌اند و بر سر چه با هم

نزاع دارند، به دنيايي از كاغذ و مقوا و خانه عنكبوت!

موضوعات: آیین زندگی در سخنان زیبای بهجت العرفا  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ب.ظ ]





نماز در کلام شهید

و به نماز این منتهای عشق عاشقان و نور دل سالکان و

کشتی نجات جاماندگان اهمیت فراوان دهید و از آن بهره‏مند شوید.

شهید روح الله خزایی

موضوعات: نماز در کلام شهید  لینک ثابت
 [ 08:17:00 ب.ظ ]





گذری بر زندگی جانباز دفاع مقدس حضرت آیت الله دکتر روح الله قرهی

 

حضرت آیت الله دکتر روح الله قرهی(مدظله العالی) در تهران و در خانواده‌اي متدين متولد و همزمان با گذراندن دوره متوسطه تحصيلات حوزوي خود را آغاز نمودند.

ایشان پس از گذراندن دوره مقدمات و تفسير نزد حضرت آیت الله حاج شيخ احمد اديب، حضرت حجت‌الاسلام و المسلمين حاج سيد نورالدين دزفولي و حضرت حجت‌الاسلام و المسلمين حاج ميرزا علي اصغر هرندي در سال 1359 عازم قم شدند و سطوح عاليه حوزوي را در قم گذراندند.

موسس حوزه علميه امام مهدي(عج) تهران، سطوح عاليه فقه و اصول خود را نزد آيات عظام: گلپايگاني، مرعشي نجفي، تبريزي، بهجت، مكارم شيرازي و آيات حسن زاده آملي و جوادي آملي گذراندند و در نهایت از آيت‌الله مرعشي نجفي (ره) اجازه‌نامه اجتهاد كسب نمودند.

حضرت آيت‌الله قَرهي در دوران هشت سال دفاع مقدس در كنار تحصيل دروس حوزوي بارها در ميدان نبرد حق عليه باطل حضور پيدا كردند و در سال 1364 در منطقه عملياتي فاو بر اثر گاز خردل اعصاب، شيميايي شده و در سال 1365 نيز در منطقه عملياتي شلمچه با اصابت تركش و تخلیه چشم راست و ساییدگی مهره‏های ستون فقرات به خیل جانبازان جنگ تحمیلی پیوستند.

اين جانباز هفتاد درصد، پس از جنگ تحميلي، تدريس مكاسب، كفايه، تجريد العقايد، نهايه الحكمه را در مدرسه علميه فيضيه قم آغاز؛ اما به سبب آسيب‌هاي ناشي از مواد شيميايي و دستور پزشكان، از سال 1374 از شهر مقدس قم به سوی تهران هجرت نمودند. …..

حضرت آيت الله قرهي پس از دريافت مدرک دكتراي فلسفه غرب از دانشگاه هامبورگ، در تهران به تدريس فلسفه، حقوق و معارف در دانشگاه‌هاي نيروي انتظامي، علامه طباطبايي، امام صادق و تهران مشغول شدند.

ایشان از سال 1381 با تأسيس حوزه علميه امام مهدي(عج) در شهرك حكيميه تهران فعاليت‌هاي دانشگاهي خود را متوقف كرده و به تربيت طلاب پرداختند.

ریاست محترم حوزه در مدرسه علميه امام مهدي(عج) افزون بر تدريس اخلاق،‌ تفسير قرآن، ادبيات، منطق و كلام ،دوره روش تحقيق را نیز ويژه طلاب برگزار كردند و از سال تحصيلي ۱۳۸۸ تدريس خارج اصول را نیز آغاز نمودند.

مؤسس حوزه علميه امام مهدي (عج) تهران تاكنون «كتاب‌هاي گوهر های فوق عرشی جلد 1 که شرح دعای ابوحمزه ثمالی می باشد»، «کتاب اکسیر رمضان» ، «تفسیر قرآن کریم سوره حمد در چند مجلد» ، «حج عارفان» ، «اخلاق الهی و سیر و سلوک انسانی» ، «الحصول فی علم الاصول» ، «زندگاني امام حسين از منظرهاي مختلف»، «اصول فقه»، «شرح آداب الصلاه امام خميني(ره)» و «شرح رساله ذكر و ذاكر علامه حسن زاده آملي» را تأليف نمودند که بعضی از این کتب به چاپ رسيده و مابقی در شرف انتشار می باشد.

گفتني است، در سالهای تحصيلي گذشته تعداد زیادی از دوستداران علوم اهل بیت(ع) در سطوح يك و سه در مدرسه علميه امام مهدي(عج) تهران مشغول تحصيل بوده‌اند و مدتی است که شاگردان درس خارج اصول نيز به طلاب اين مدرسه اضافه شده اند.

موضوعات: گذری بر زندگی جانباز دفاع مقدس حضرت آیت الله دکتر روح الله قرهی  لینک ثابت
 [ 08:16:00 ب.ظ ]





خاطره آیت‌ الله دکتر روح الله قرهی از حاج اسماعیل دولابی

مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) تهران در تازه‌ترین سخنرانی خود و به مناسبت فرارسیدن سالروز ارتحال حاج اسماعیل دولابی به ذکر خاطره‌ای از این استاد فقید اخلاق پرداخت.

بگزارش خبرگزاری فارس، آیت‌ الله روح ‌الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) تهران در درس اخلاق خود گفت: خدا مرحوم آقای دولابی را رحمت کند. ایشان به نقل از آیت ­الله انصاری، آن مرد الهی فرموده بودند:

پروردگار عالم طوری است که بعضی از مطالب فقط و فقط مختصّ به اوست و ما نمی­فهمیم، از جمله تکبّر متعلّق به خود اوست، «الله اکبر». یا حسادت بد است، امّا پروردگار عالم، فقط خودش هست که حسود است.

ما این تعابیر را نمی‏فهمیم، وقتی هم نمی‏فهمیم امکان دارد هجمه ببریم و إن‏قلت بیاوریم که آقا یعنی چه؟! مگر خدا حسود می‏شود؟! این حرف‏ها چیست؟! نمی‏فهمیم، امّا بعضی از صفات متعلّق به خداست، در عالم هیچ‏کسی نمی‏تواند کبریایی داشته باشد، خداست که متکبّر است و کبریایی متعلّق به اوست، «الله اکبر».

موضوعات:  خاطره آیت‌ الله دکتر روح الله قرهی از حاج اسماعیل دولابی  لینک ثابت
 [ 08:15:00 ب.ظ ]





نماز صبح مانع از سرطان می‌شود

بر اساس پژوهش‌های علمی انجام شده در مركز پژوهش‌های ملی قاهره، خواندن نماز صبح در زمان مقرر خود، موجب فعال شدن كار سلول‌های بدن و جلوگیری از ابتلا به تومورهای سرطانی می‌شود.

بگزارش ایسنا، دكتر سعید شلبی از اساتید مركز پژوهش‌های ملی قاهره گفت: پژوهش‌ها موید این مطلب است كه خواندن نماز صبح در زمان خود، به جلوگیری از ابتلا به بیماری‌های قلبی و هم‌چنین تنظیم كار هورمون‌های بدن و گردش خون كمك می‌كند.

دکتر شلبی افزود: بر اساس این پژوهش در زمان ادای نماز صبح، تمامی اعضای بدن در اوج فعالیت‌هایشان قرار دارند، به گونه‌ای كه ترشح هورمون‌ها به ویژه آدرنالین كه ترشح آن در ساعت 5 صبح شروع می‌شود، افزایش می‌یابد و به فعال شدن تمامی اعضای بدن و جلوگیری از تومورهای سرطانی كمك می‌كند.

هم‌چنین هوای پاك صبحگاهی دارای مقادیر زیادی اكسیژن است كه موجب فعالیت قلب، كاهش انقباضات رگ‌های خونی، تنظیم كار هورمون‌ها و بهبود کار حافظه می‌شود.

موضوعات: نماز صبح مانع از سرطان می‌شود  لینک ثابت
 [ 08:15:00 ب.ظ ]





نکات علمی شگفت انگیز درباره نماز و وضو

وضو و معالجه بیماری ها

وضو سبب رفع بسیاری از بیماریها می شود. دلیلش اثر آب سرد بر روی نقاط حساس بدن در قسمت‏هایی است که وضو می‏گیریم.

جالب این است که در دین مبین اسلام نقاط طب سوزنی مخصوصا در وضو رعایت شده است. برای مثال، آقایان باید آب را از پشت آرنج بریزند. ولی خانم‏ها باید آب را از قسمت تای دست بریزند. چون‏که نقاط طب سوزنی در آقایان و خانم‏ها در بعضی از نقاط فرق می‏کند.

این را هم بدانید که با تحریک نقاط طب سوزنی بوسیله آب سرد وضو، خط سیر چهارده نصف النهار را تحریک می‏کنیم و باعث سرحالی، شادابی، تسکین دردها، نیروی جسمانی وروحی و معالجه بسیاری از بیماریها می گردد.و همچنین تمامی اعضاء داخلی بدن را تقویت می کند.از جمله: ریه ها، روده بزرگ، معده، قلب، کلیه ها، کبد و …

ایجاد نیرو و نشاط با وضو

در احادیث آمده که بعد از وضو، بدن را با چیزی خشک نکنیم و بگذاریم خودش خشک شود. دلیل آن اینست که بدن در برابر سرمائی که حس می‏کند، خود به خود درجه حرارت آن بالا می رود تا بدن را خشک کند، که همین تحریکات حرارتی باعث باز شدن منافذ زیر پوست می‏شود و اکسیژن بیشتری به بافتهای پوست و مقداری هم عضلات زیر پوست می‏رسد و باعث نیرو و نشاط می‏گردد.

رابطه نماز با میدان مغناطیسی و بارهای الکتریکی

همانطور که می دانید، در بدن ما میلیونها عصب وجود دارد که کار انتقال پیام در بدن ما بوسیله تحریک الکتریکی این عصبها صورت می گیرد. در اثر شارش بار در اطراف آنها، در بدن ما یک میدان تشکیل می شود و میدان بدن ما در اثر فعالیت همزمان میلیونها عصب به وجود می آید.

میدان مغناطیسی بدن و امواج مغزی در معرض خطر:

بنابر تحقیقات پرفسورلای، امواج مغناطیسی خارجی که از نیروگاه های برق یا وسایل برقی مثل سشوارو … ساتع می شود، به DNA سلول‏های مغزی آسیب می‏رساند و قابلیت ترمیم را در آنها از بین می‏برد. و همچنین این میدان‏ها باعث اختلال در میدان مغناطیسی طبیعی بدن می‏شوند.

همان‏طور که می‏دانید نزدیک به ۷۰% از بدن ما را آب فرا گرفته است و مولکول‏های آب به صورت دو قطبی هستند و زمانی که ما در معرض یک میدان مغناطیسی خارجی قرار می گیریم، این مولکولها در جهت آن میدان قرار می گیرند و این پدیده باعث می‏شود، نظم میدان مغناطیسی ما به هم بریزد.

علاوه بر عوامل خارجی یکسری عوامل داخلی نیز وجود دارند که باعث می‏شوند اختلال در میدان بدن ایجاد شود. مهمترین آنها بارهای الکتریکی هستند که هنگام شارش بار در عصب، در اطراف آن به وجود می‏آیند و به صورت الکتریسته ساکن در بافتهای بدن ذخیره می‏شوند و میدانی که در اطراف این بارها به وجود می آیند در میدان بدن ایجاد خلل می کنند. این بارها به خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره می شوند و به دلیل این که هم تراکم زیادی دارند و هم در نزدیکی عصبهای بیشتر و مهمتری قرار دارند، برای بدن به شدت مضر هستند. از جمله این نقاط ناحیه سر، دستها و قسمت مچ پا به پایین است.

به ظاهر ما روزانه تنها دقایقی را در معرض میدان مغناطیسی هستیم. مثل موبایل، سشوار و… اما در طول دوران زندگی خود در معرض میدان مغناطیسی بسیار قوی هستیم و آن میدان مغناطیسی زمین است.

نماز و میدان مغناطیسی:

آنگونه که از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست، به طور شگفت انگیزی اگر انسان در هر نقطه ای از زمین رو به قبله بایستد، میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق می گردد و در مدتی که در نماز است میدان بدنش منظم می شود.

نماز و بارهای الکتریکی:

همان طور که قبلا اشاره شد، بارهای زائدی که در اثر تحریکات الکتریکی اعصاب به وجود می آیند هم شبیه میدان بدن بر امواج مغزی اثر سوء دارند. این اثرات در نواحی که اعصاب در آن تحرک بیشتری دارند، خطرات جدیتری ایجاد می کنند. و باید هر چه سریعتر از آن نواحی دور شوند.

به طرز حیرت آوری می بینیم که این نواحی، دقیقا نواحی هستند که در وضو شسته می شوند (سر، دست، مچ پا به پایین) و بنابر تحقیقات صورت گرفته، بهترین راه دفع این بارهای زائد، استفاده از یک ماده رساناست. سریعترین و ارزانترین و بی‏ضررترین ماده برای این کار، آب است. جالب این جاست که آب هر چه خالص تر باشد، سریعتر بارهای ساکن را از بدن ما به اطراف گسیل می دهد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسانها سفارش شده این اثر را ندارد.

نماز و امواج مغزی:

با دفع بارهای زائد بدن در وضو، امواج مغزی در ایده آل ترین حالت قرار می گیرند. علاوه بر آن حالت تمرکزی که در هنگام نماز در انسان به وجود می آید، تشعشع امواج آنها را به اندازه قابل توجهی بالا می برد و توانایی مغز را در تولید این امواج بالا می برد.

حالات نماز:

نماز رزمندگان اسلام در جبهه های جنگ در فصل سرما

۱-ایستادن در نماز:

ایستادن در نماز، باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات ارادی است را تقویت می کند. این عمل باعث می شود تا فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی به انجام صحیح حرکات بعدی بپردازد.

وقتی چشمها در حالت نماز ثابت می ماند، جریان فکر هم خود به خود آرام شده و در نتیجه تمرکز فکر افزایش می یابد. ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی چون نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی باعث افزایش مقاومت عصبی فرد شده و بی خوابی و افکار نا آرام را از انسان دور می کند.

نماز رزمندگان اسلام در جبهه های جنگ

۲- رکوع در نماز:

تقویت ماهیچه های شکم، حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبوست مزمن، سوء هاضمه و بی اشتهایی از خواص رکوع در نماز است.کارشناسان می گویند در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط می شود که در تعادل و آرام کردن سمپاتیک موثر است.مدت زمان خواندن ذکر رکوع نیز باعث تقویت عظلات صورت، گردن، ساق پا و رانها می شود و به این ترتیب به جریان خون در قسمتهای مختلف بدن سرعت می بخشد. تنظیم متابولیسم بدن، فراهم نمودن زمینه از بین رفتن اکثر بیماریها از بدن، کمک به افزایش حالت استواری و استحکام مغز از دیگر خواص رکوع در نماز است.

۳- سجده در نماز:

سجده، ستون مهره های بدن را تقویت کرده و درد های سیاتیک را آرام می کند. سجده علاوه بر از بین بردن یبوست و سوء هاضمه، پرده دیافراگم را تقویت کرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی کمک می کند.سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده، که این امر با تغذیه غدد باعث حفظ شادابی، زیبایی و طزاوت پوست می شود.

حالات سجده به واسطه باز کردن مهره ها از یکدیگر، باعث کشیده شدن اعصابیکه قسمتهای مختلف بدن را به مغز وصل می کند شده و این اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این امر برای سلامت انسان بسیار حائز اهمیت است.

اگر فاصله مهر از نمازگزار به اندازه حدودا یک وجب جلوتر از حالت معمولی باشد، کشش بیشتری در کمر حس می شود که باعث مداوای کسانی که دیسک و یا ناراحتی کمر دارند می شود. و اگر کسی که سالم است این کار را انجام دهد، هیچ گاه دچار دیسک و ناراحتی کمر نمی شود.

سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. سجده قدرت درک و فهم را زیاد می کند. دلیلش این است که در سجده به پیشانی ما فشار می آید و باعث می شود که کاملا روی پیشانی متمرکز شویم ( اگر در این حالت به نوک بینی مان نگاه کنیم، خود به خود به پیشانی فشار می آید).

۴- نشستن بعد از نماز:

استحکام بخشیدن و تقویت عضلات پاها و رانها، کمک به نفخ معده و روده، بهبود فتق و… از خواص نشستن بعد از نماز است.

سخن آخر

این مطالب فقط بعضی از دلایل علمی در نماز بود و به هیچ عنوان نمی توانیم بگوییم که دلیل اصلی گزینش و چینش این حرکات توسط پروردگار حکیم این نکات علمی بوده است و بنده معتقدم که دلایل گنجاندن نماز در دین ما حکمتهای معنوی و علمی است که هنوز بشر از درک تمام آنها عاجز مانده است. برای پی بردن به برخی از آثار و دلایل معنوی نماز می توانید کتاب “پرتوی از اسرار نماز ” نوشته محسن قرائتی را مطالعه بفرمایید. در ضمن چون نماز فلسفه‏ی خاص خود را دارد که معراج مومن و مایه‏ی قرب به حق است باید آن را فقط برای خداوند متعال خواند و نه به انگیزه فواید و آثاری از این دست. ولی آگاهی از این دست نظرات علمی نیز می تواند برای برخی مفید باشد و دلیلی باشد برای پای بند بودن به دستورات دین.

******************************************

منبع: پرتوی از اسرار نماز

موضوعات: نکات علمی شگفت انگیز درباره نماز و وضو  لینک ثابت
 [ 08:14:00 ب.ظ ]





گفتم به مهدی (عج) …

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن

گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن

گفتم به نام نامیت هر دم بنازم

گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم

گفتم که دیدار تو باشد آرزویم

گفتا که در کوی عمل کن جستجویم

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن

گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن

گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن

گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه

گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه

گفتم رخت را از من واله مگردان

گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن

گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم

گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن

گفتا به آب دیده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان

گفتا که دل با یاد حق آباد گردان

گفتم که شام تا دلها را سحر کن

گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

گفتم که از هجران رویت بی قرارم

گفتا که روز وصل را در انتظارم

موضوعات: گفتم به مهدی (عج) ...  لینک ثابت
 [ 08:12:00 ب.ظ ]




امام سجاد علیه السلام می‏فرمایند:

 

در شگفتم از کسی که از خوردن غذایی که برایش

ضرر دارد بپرهیزد اما از گناه که به او ضرر

می رساند پرهیز نمی کند.

میزان الحکمه، جلد 4

موضوعات: امام سجاد علیه السلام می‏فرمایند:  لینک ثابت
 [ 08:10:00 ب.ظ ]





جلسه غیبت = جلسه شیطانی

موضوع جلسه: بردن آبروی مومن

رئیس جلسه: شیطان

دبیر جلسه: نفس اماره

منشی جلسه: هوای نفس

زمان جلسه: وقت بیکاری

مکان جلسه: هر کجا خدا فراموش شود

پذیرایی جلسه: گوشت مردار برادران دینی

موضوعات: جلسه غیبت = جلسه شیطانی  لینک ثابت
 [ 08:07:00 ب.ظ ]






خدایا…

ای مهربان ترین…

و ای بخشنده ترین…

ای آفریدگار مهربان من…

به درگاهت اعتراف می کنم که…

خدای من…

عمری زندگی ام را به خودم سپردی…

به من قدرت انتخاب دادی…

راه نشانم دادی…

اما…

اما خدای من…

من… گاه گناه کردم…

گاه به بیراهه زدم…

گاه تو،

معبود عزیزم را ناراحت کردم…

و گاه وجود و حضورت را فراموش کردم…

زندگی ام …

تا آن را به تو سپرده بودم، خوب بود

و وقتی تو را فراموش کردم،

آری…تنها زنده بودم

اما هیچگاه زندگی نکردم.

زنده بودن هم زیبا بود

اما نه به زیبایی زندگی کردن…

اما… پروردگارم…

من با کوله باری از گناه،

به فضل و بخشش تو امید دارم.

معبودا…

مرگم در دستان توست…

چرا که همه ی وجودم از آن توست…

خدایا…

مرا زیبا بمیران…

و مرا پاکیزه بپذیر.

خدایا…

چه مرگی زیباتر از شهادت

و چه مردنی پاک تر از آن؟؟؟

خدایا…

به راستی هر که شهید نشود،

لا جرم خواهد مرد…

معبود من…

من را لیاقت شهادت

و دیدار شهدا عطا فرما

و مرگ من را شهادت قرار ده…

و چه مرگی زیباتر از شهادت در راه تو…

که از هر بهشتی زیبا تر است.

و چه کوچک است دنیا…

اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک

موضوعات: اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ب.ظ ]




موضوعات: امام علی (ع)  لینک ثابت
 [ 08:01:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره طور / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ وَالطُّورِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏سوگند به كوه طور ! ( كه موسي بالاي آن با خدا به گفتگو و مناجات پرداخته است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الطُّورِ » : اسم خاص كوهي در سرزمين سينا است ! ( نگا : مؤمنون‌ / 20 ، تين‌ / 2 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ وَكِتَابٍ مَّسْطُورٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و قسم به كتاب نوشته شده ( آسماني ! كه براي رهنمود انسانها به كره زمين فرستاده شده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كِتَابٍ » : جنس كتاب مراد است و منظور همه كتابهاي آسماني است . قرآن . اين نظريه به دو دليل مقبول است : الف - قرآن ، چكيده و هماهنگ با مقاصد اصلي همه كتابهاي آسماني است ( نگا : بقره‌ / 41 و 91 و 97 ، آل‌عمران‌ / 3 و 50 ، مائده‌ / 46 و 48 ) ب - در موارد ديگري خداوند به قرآن قسم ياد كرده است ( نگا : يس‌ / 2 ، ص‌ / 1 ، زخرف‌ / 2 ، دخان‌ / 2 ) . « مَسْطُورٍ » : نگارش يافته . نوشته شده . ( نگا : اسراء / 58 ، احزاب‌ / 6 ) . لوح محفوظ . تورات ( نگا : اعراف‌ / 145 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ فِي رَقٍّ مَّنشُورٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏( كتابي كه نوشته شده است ) در صفحاتي و ( ميان جهانيان ) پخش گرديده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَقٍّ » : صفحه . اسم جنس جمعي و مراد صفحات يا الواح است . « مَنشُورٍ » : پخش شده . گشوده و باز .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و قسم به خانه آبادان ( كعبه ! كه دائماً از زائران موج مي‌زند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ » : كعبه مشرفه كه در مكه است . بيت‌المعمور كه در آسمان است و دائماً فرشتگان در آن گروه گروه به تقديس و تسبيح خدا مشغولند .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و سوگند به سقف برافراشته ( آسمان ) !‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّقْفِ » : آسمان مراد است ( نگا : انبياء / 32 ) . « الْمَرْفُوعِ » : برافراشته . برپاداشته شده . آسمان با داشتن ستارگان فراوان آن چنان بالاي سر ما را پوشانده و زينت داده‌اند ، انگار بام كره زمين بوده و قسمت پائين آن سقف اين بناي آسمان ( نگا : نازعات‌ / 27 و 28 ) . البته بخشي از آسمان ، جو اطراف زمين است كه قشر فشرده‌اي از هوا است كه همچون سقف محكمي اطراف كره زمين را فرا گرفته است و آن را در برابر سنگهاي سرگردان آسماني و اشعه زيانبار كيهاني به خوبي حفظ مي‌كند .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و سوگند به درياي سراپا آتش !‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمَسْجُورِ » : برافروخته . لبريز از شعله و آتش ( نگا : تكوير / 6 ) . منفجر شده . مراد آب درياها در هنگامه وقوع قيامت است كه اتمهاي آبها منفجر مي‌گردد ( نگا : انفطار / 3 ) و مواد مذاب و گداخته‌هاي دروني زمين در آنها روان مي‌شود .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏كه قطعاً عذاب پروردگارت واقع مي‌شود ( و كفار را در آغوش خود مي‌كشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ عَذَابَ . . . » : جواب قسمهاي متعدد پيشين است .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ مَا لَهُ مِن دَافِعٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و هيچ كس و هيچ چيزي نمي‌تواند از وقوع آن جلوگيري كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَافِعٍ » : دفع‌كننده . بازدارنده .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْراً ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏روزي ( اين عذاب الهي رخ مي‌دهد كه ) آسمان سخت به تكان و جنبش مي‌افتد و تند درهم مي‌لولد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَوْراً » : حركت و اضطراب . رفت و برگشت . موج زدن و چرخيدن . درهم لوليدن و حركت مارپيچي پيدا كردن .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْراً ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و كوهها ( از جا كنده مي‌شوند و ) به شتاب روان مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَيْراً » : حركت كردن . روان شدن .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آن روز ، واي به حال كساني كه ( حق را ) تكذيب كرده‌اند !‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَيْلٌ » : ( نگا : بقره . 79 ، ابراهيم‌ / 2 ، مريم‌ / 37 ) .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آنان كه سرگرم كارهاي باطل خويشند ( و پيوسته مشغول طعنه زدن به اسلام و قرآن و پيغمبرند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَوْضٍ » : فرو رفتن به كارهاي بيهوده و كودكانه ( نگا : توبه‌ / 65 و 69 ، انعام‌ / 68 و 91 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعّاً ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏روزي آنان را با زور به ميان آتش دوزخ مي‌اندازند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُدَعُّونَ » : با قهر و زور پرت مي‌گردند و انداخته مي‌شوند . « دَعّاً » : با خشونت فرو انداختن . به شدت پرت كردن و راندن ( نگا : ماعون‌ / 2 ) . « يُدَعُّونَ إِلَي النَّارِ » : با خشونت به آتش انداخته مي‌شوند ( نگا : نمل‌ / 90 ) . با خشونت به سوي آتش رانده مي‌شوند ( نگا : زمر / 71 ، مريم‌ / 86 ) .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ هَذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏( در اين وقت فرشتگان بديشان مي‌گويند : ) اين همان آتشي است كه آن را دروغ مي‌پنداشتيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذِهِ النَّارُ . . . » : ( نگا : سجده‌ / 20 ، سبأ / 42 ) .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا اين جادو است‌ ؟ يا اين كه شما نمي‌بينيد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَسِحْرٌ هذا . . . » : كافران پيوسته كارهاي انبياء را سحر مي‌ناميدند ( نگا : مائده‌ / 110 ، يونس‌ / 76 ، هود / 7 ) . لذا روز قيامت به عنوان سرزنش هنگامي كه آتش را مي‌بينند و يا به درون آن انداخته مي‌شوند ، بديشان مي‌گويند : اين هم سحر و جادو است ! « أَمْ أَنتُمْ لا تُبْصِرُونَ » : اين بخش هم جنبه سرزنش دارد . كافران در دنيا مي‌گفتند : پيغمبران جادوگرند و بر چشمان ما پرده مي‌افكنند ، و . . . ( نگا : اعراف‌ / 132 ) در قيامت بديشان گفته مي‌شود : آيا اين عذاب سحر است‌ ؟ آيا پرده بر چشمان شما افكنده‌اند ؟‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاء عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏به آتش وارد شويد و بدان بسوزيد ، چه شكيبائي هم كنيد و چه بيتابي ، به حال شما تفاوتي نمي‌كند . چرا كه تنها برابر كارهائي كه خودتان كرده‌ايد كيفر داده مي‌شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِصْلَوْهَا » : داخل آتش شويد و بدان بسوزيد و حرارت آن را بچشيد ( نساء / 115 و 30 و 56 ، صافات‌ / 163 ، ص 59 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏اما پرهيزگاران در ميان باغهاي بهشت و نعمتهاي فراوان جاي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ » : تنوين اين واژه‌ها بيانگر كثرت و عظمت است .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و در برابر چيرهائي كه خدا بديشان داده است شاد و خوشحالند ، و ( نعمت بزرگتر از اين ، اين كه ) خداي ايشان ، آنان را از عذاب دوزخ محفوظ و مصون داشته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَاكِهِينَ » : افراد شاد و مسرور ( نگا : يس‌ / 55 ، دخان‌ / 27 ) .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئاً بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏به پاداش كارهائي كه كرده‌ايد بخوريد و بياشاميد ، نوش و گوارايتان باد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَنِيئاً » : گوارا و بي‌دردسر . مفعول مطلق يا صفت مصدر محذوفي است ( نگا : نساء / 4 ) .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏اين در حالي است كه بر تختهاي رديف و كنار هم چيده تكيه زده‌اند ، و زنان سياه چشم و درشت چشم زيباي بهشتي را همسرشان نموده‌ايم ( و در كنارشان قرار داده‌ايم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُرُرٍ » : جمع سَرير ، تختها ( نگا : حجر / 47 ، صافات‌ / 44 ) . « مَصْفُوفَةٍ » : رديف و كنار هم چيده شده . رده نهاده . « حُورٍ عِينٍ » : ( نگا : دخان‌ / 54 ) . از اين آيه و آيات ديگر قرآن برمي‌آيد كه تختها گرداگرد مجلس بزم و مقابل يكديگر نهاده شده‌اند ، تا مجلس انس هر چه باشكوه‌تر باشد .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏كساني كه خودشان ايمان آورده‌اند و فرزندانشان از ايشان در ايمان آوردن پيروي كرده‌اند ، ( در بهشت ) فرزندانشان را بديشان ملحق مي‌گردانيم ( تا زادگان دلبند خود را در كنار خود ببينند و از انس با آنان لذت بيشتر ببرند ) بي‌آنكه ما اصلاً از عمل آن كسان چيزي بكاهيم ( و از اندوخته پدران و مادران چيزي برداريم و به فرزندانشان بدهيم ، و يا بدين وسيله بر حسنات فرزندان بيفزائيم و يا گناهانشان را از اين راه بزدائيم ) . چرا كه هر كس در گرو كارهائي است كه كرده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَآ أَلَتْنَاهُمْ » : از كارهايشان نكاسته‌ايم . فعل مهموز الفاء أَلَتَ ، يَأْلِتُ ، بر وزن ضَرَبَ يَضْرِبُ ، با فعل اجوف يائي لاتَ ، يَليتُ ، در معني يكسان است ( نگا : حجرات‌ / 14 ) . « مَآ أَلَتْنَا مِنْ عَمَلِهِمْ شَيْئاً » : از پاداش كارهاي پدران اصلاً چيزي نمي‌كاهيم . مراد اين است كه ترفيع منزلت فرزندان باعث تنزل مقام پدران نبوده ، و بلكه مراد اعطاء نعمت انس و تشكيل مجمع دلهاي عاشقان يزدان است . « رَهِينٌ » : گروگان .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمْدَدْنَاهُم بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏پيوسته هر گونه ميوه‌اي و گوشتي را كه بخواهند در اختيارشان مي‌گذاريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْدَدْنَاهُمْ » : ياريشان مي‌دهيم . بديشان مي‌دهيم ( نگا : مؤمنون‌ / 55 ، نمل‌ / 36 ) .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْساً لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آنان در آنجا جامهاي ( شراب طهور ) را كه نه بيهوده‌گوئي و ياوه‌سرائي در آن است و نه با گناه همراه است ، از دست يكديگر مي‌گيرند ( و سر مي‌كشند و خوش مي‌شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَنَازَعُونَ » : مشتاقانه از دست يكديگر مي‌ربايند و مي‌گيرند . « لَغْوٌ » : ياوه‌سرائي . بيهوده‌گوئي . « تَأْثِيمٌ » : گناه‌ورزي . بزهكاري . يعني شراب آخرت ، نه موجب ياوه‌سرائي و پريشان گوئي مي‌شود ، و نه موجب گناه مي‌گردد ، و نه كار مستان به كتك و كتك‌كاري مي‌كشد .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏پيوسته در گرداگرد آنان نوجوانان ايشان ( براي خدمتگزاريشان ) در چرخش و گردشند . انگار آنان ( در صفا و پاكي ) مرواريدهاي پنهان ( در صدف ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غِلْمَانٌ » : جمع غُلام ، پسران نوجوان . مراد خدمتكاران و كارگزاران است . « لُؤْلُؤٌ » : مرواريد . « مَكْنُونٌ » : پنهان در صدف . مرواريد در درون صدف به قدري تازه و شفاف و زيبا است كه حد ندارد ( نگا : واقعه‌ / 23 ) .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏پرسش‌كنان روي به همديگر مي‌كنند ( و هر يك از آنان از نعمتها و خوشيهاي بهشت و الطاف بيكران يزدان با ديگري سخن مي‌گويد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَقْبَلَ » : رو كرد . « يَتَسَآءَلُونَ » : از همديگر مي‌پرسند . مراد صحبت آنان از گذشته خود در دنيا ، و تعريف وضع خوش فعلي است .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏مي‌گويند : ما پيش از اين ( در دنيا ) در ميان خانواده و فرزندانمان بيمناك ( از خشم خدا و حساب و كتاب و جزا و سزاي قيامت ) بوديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِي أَهْلِنَا » : در ميان اهل و خانواده خود . همراه با فرزندان و خانواده خود . « مُشْفِقِينَ » : جمع مُشْفِق ، ترسان و هراسان . بيمناك . مراد بيمناك از بازخواست الهي در پايان عمر ، و پي‌آمد اخروي است .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏سرانجام خداوند در حق ما لطف و مرحمت فرمود ، و از عذاب سراپا شعله دوزخ ما را بدور داشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَنَّ » : منت نهاد . منت بر دو قسم است : الف - مذموم ب - مقبول . قسمت اخير كه مراد آيه هم همين است ، به معني لطف و مرحمت و خوبي و نيكي است . « السَّمُومِ » : شعله آتش بدون دود ( نگا : المصحف الميسر ) . آتشي كه از سوراخهاي بدن بگذرد ( نگا : روح‌المعاني ) . باد گرم و سوزان ( نگا : مجمع البيان الحديث ، فرهنگ لغات قرآن قريب ) .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏ما پيش از اين ( در جهان ، تنها ) او را به فرياد مي‌خوانديم و فقط وي را پرستش مي‌كرديم . واقعاً او نيكوكار و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَدْعُوهُ » : بفريادش مي‌خوانديم . او را مي‌پرستيديم . « الْبَرُّ » : نيكوكار ( نگا : روح‌المعاني ) .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏( مردمان را به قرآن ) پند و اندرز بده ، تو در پرتو لطف و مرحمت پروردگارت نه غيبگوئي و نه ديوانه .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذَكِّرْ » : پند بده . موعظه كن . « بِنِعْمَةِ » : در پرتو نعمت . به بركت مرحمت . « كَاهِنٍ » : غيبگو . كسي كه ادعاي علم غيب مي‌كند . كسي كه خبر از اسرار غيبي مي‌دهد و مدعي است كه با جنيان و پريان ارتباط دارد و اخبار غيبي را از ايشان مي‌گيرد .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا آنان مي‌گويند كه او شاعر است ( و بگذاريد تا زنده است اشعار خود را بسرايد و دل مردماني را بربايد ) و ما در انتظار مرگ او هستيم ( تا دفتر اشعار و طومار عمرش را درهم پيچد و ما را از دست او راحت سازد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَاعِرٌ » : چامه‌سرا . خبر مبتداي محذوف است و تقدير چنين است : هُوَ شَاعِرٌ . « نَتَرَبَّصُ » : انتظار مي‌كشيم . منتظر هستيم . « رَيْبَ » : شك و گمان . مشكوك . در اينجا مراد نزول و تغييرات است . « الْمَنُونِ » : مرگ . از نظر لغوي ، به معني قطع كننده است . مرگ هم رشته عمر را قطع مي‌كند . « رَيْبَ الْمَنُونِ » : گمان مرگ . مرگ مشكوك . با توجه به معني اخير ، اضافه صفت به موصوف خود است . يعني مرگي كه وقت فرا رسيدنش مورد گمان است و معلوم نيست .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏بگو : شما در انتظار ( پندارهاي خامتان ) باشيد ، و من هم با شما در انتظار ( عاقبت نيك خود و سرانجام بد شما ) هستم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُتَرَبِّصِينَ » : انتظار كشندگان .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا خردهايشان ايشان را به اين ( سخنان متناقض ) دستور مي‌دهد ؟ يا اين كه اصلاً مردمان طغيانگر و سركشي هستند ( و سرپيچي از فرمان حق ، سرشت و خصيصه آنان شده است‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أحْلام‌ » : جمع حِلْم ، خردها و عقلها . « هذا » : اين سخنان متناقض . يعني گاهي پيغمبر را شاعر ، گاهي مجنون ، زماني كاهن ، و غيره مي‌نامند . در صورتي كه كاهن و شاعر ، خردمند هستند ، و مجنون ، ديوانه و بي‌خرد است .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا مي‌گويند : ( محمد خودش قرآن را از پيش خود ساخته است و ) آن را فراهم آورده است‌ ؟ ! بلكه ايشان اصلاً ايمان ندارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَقَوَّلَهُ » : آن را از پيش خود ساخته است و به دروغ به خدا نسبت داده است ( نگا : حاقه‌ / 44 ) .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏اگر راست مي‌گويند ( كه محمد خودش قرآن را از پيش خود ساخته است ) سخني همچون آن را بياورند و ارائه دهند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ . . . » : ( نگا : بقره‌ / 23 ، يونس‌ / 38 ، هود / 13 ، اسراء / 88 ) .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا ايشان ( همين جوري از عدم سر بر آورده‌اند و ) بدون هيچ گونه خالقي آفريده شده‌اند ؟ و يا اين كه ( خودشان خويشتن را آفريده‌اند و ) خودشان آفريدگارند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ » : بدون هيچ چيزي و هيچ آفريدگاري . يعني بدون علت به وجود آمده‌اند . « أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ » : يعني خودشان آفريدگار ، و علت خويشتن هستند .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا يُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏يا اين كه آنان آسمانها و زمين را آفريده‌اند ؟ ! بلكه ايشان طالب يقين نيستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يُوقِنُونَ » : به يقين و باور نرسيده‌اند و هنوز سرگشته‌اند . جويا و خواستار يقين نيستند و در پي ايمان به وحدانيت خدا نمي‌باشند .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا گنجينه‌هاي پروردگارت نزد ايشان و در اختيار آنان است ( تا هر گونه كه بخواهند قضاوت كنند و نبوت را به اين بدهند و به آن ندهند ؟ ) يا اين كه ايشان ( بر همه چيز جهان ) سيطره دارند ( و ارباب و فرمانده كل كائنات هستند ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُصَيْطِرُونَ » : جمع مُصَيْطِر ، مسلط و توانا . غالب و چيره . مُصَيْطِر و مُسَيْطِر يكي است ( نگا : غاشيه‌ / 22 ) . علت تبديل ( س ) به ( ص ) به سبب حرف استعلاء ( ط ) است .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا نردباني دارند و بالاي آن ( مي‌روند و در آسمانها ، به عالم ملكوت ) گوش فرا مي‌دارند ( و اسرار وحي را مي‌شنوند ؟ ) . گوش فرا دهنده ايشان دليل روشني بياورد و ارائه دهد ( و اين ادعاي خود را ثابت كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُلَّمٌ » : نردبان . « سُلْطَانٍ مُّبِينٍ » : دليل و برهان روشن . دليل و برهان بيانگر .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آيا دختران ، سهم خدايند ، و پسران ، سهم شما ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَهُ الْبَنَاتُ » : دختر و پسر از نظر ارزش انساني با هم تفاوتي ندارند ، و تعبير آيه ، در حقيقت از قبيل استدلال به عقيده باطل طرف مخالف بر ضد خود او است . و آن اين كه عربها به شدت از دختر بيزار بودند ، و با وجود اين زادگان خدا را دختر مي‌دانستند ( نگا : نحل‌ / 57 ، زخرف‌ / 17 ، صافات‌ / 149 ) .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْراً فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏يا اين كه تو از آنان اجر و پاداشي ( در مقابل ابلاغ رسالت خود بديشان ) ميخواهي ، و همچون بار گراني بر دوش آنان سنگيني مي‌كند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَغْرَمٍ » : غرامت . زيان . تاوان . خسارت ( نگا : توبه‌ / 98 ) . مصدر ميمي است . « مُثْقَلُونَ » : سنگين باران . بار گرانان . از مصدر ( إثقال ) به معني تحميل مشقت و بار گران است .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏يا اين كه نزد ايشان ، علم غيبيّات و اسرار نهان ( جهان و ملكوت يزدان ) است و از روي آن ( براي مردم هر چه بخواهند ) مي‌نويسند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ ؟ » : آيا آنان غيب مي‌دانند ؟ آيا دانش اسرار نهان و علم غيب در پيش آنان است‌ ؟‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏يا اين كه مي‌خواهند نيرنگ بزنند ( و طرحهاي شيطاني بريزند و حيله‌گري كنند ، تا پيغمبر را از ميان بردارند ، يا با آئين او مقابله كنند . بايد بدانند كه ) كفار به حيلت خود گرفتار مي‌آيند ( و توطئه‌هاي ايشان سرانجام بر ضد خودشان تمام مي‌شود و جملگي ايشان محكوم نقشه‌هاي الهي هستند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَيْداً » : نيرنگ . حيله‌گري . توطئه . نقشه سوء ( نگا : آل‌عمران‌ / 54 ) . « الْمَكِيدُونَ » : گرفتاران نيرنگ . شكست خوردگان توطئه ( نگا : فاطر / 43 ، انفال‌ / 30 ) .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏يا اين كه ( آنان خيال مي‌كنند كه ) معبودي ( و حامي و ياوري ) جز خدا دارند ؟ خدا پاك و منزه از چيزهائي است كه انبازش مي‌دانند و مي‌خوانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ لَهُمْ إِلهٌ . . . » : ( نگا : حجر / 96 ) .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن يَرَوْا كِسْفاً مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطاً يَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏اگر بنگرند كه قطعه‌اي از آسمان فرو مي‌افتد ، مي‌گويند : ابر متراكمي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كِسْفاً » : پاره . تكه . قطعه . « مَرْكُومٌ » : متراكم . « إِن يَرَوْا كِسْفاً » : مراد اين است كه مشركان و منكران لجوج ، آن چنان در عناد و دشمني با پيغمبر و اسلام ، پافشاري مي‌كنند كه اگر عذابي را كه تمسخركنان از پيغمبر خواسته بودند ( نگا : اسراء / 92 ) با چشم سر نزول آن را بالاي سر خود ببينند ، قبول نمي‌كنند و چيز ديگري قلمداد مي‌نمايند ( نگا : حجر / 14 و 15 ، احقاف‌ / 24 ) .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏پس ايشان را به حال خود واگذار ، تا برسند به روزي كه در آن هلاك مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُصْعَقُونَ » : نابود گردانده مي‌شوند . هلاك مي‌گردند . مراد فرا رسيدن مرگ ايشان در جنگ يا به هنگام اجل است . از مصدر إصعاق به معني إهلاك است .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏آن روزي كه نيرنگها و توطئه‌هايشان سودي به حالشان نخواهد داشت ، و ( از هيچ سوئي ) مدد و ياري نمي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَيْدُهُمْ » : نيرنگ ايشان . نقشه‌هاي سوء و توطئه‌هاي كثيفشان . حيله‌گريهايشان .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَاباً دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏براي ستمگران عذابي پيش از آن ( عذاب سرمدي و ابدي ، در همين جهان ) هست ، ولي بيشتر ايشان متوجه نمي‌گردند و نمي‌فهمند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دُونَ ذلِكَ » : قبل از آن ، علاوه از آن . يعني قبل از عذاب آخرت ، عذاب ديگري در همين جهان دارند ، و يا گذشته از عذاب دنيوي ، عذاب اخروي هم دارند .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏برابر فرمان پروردگارت ، صبر و شكيبائي پيش گير ( و با استقامت و شجاعت ، پيام آسماني را به گوش انسانها برسان و مترس ) كه تو زير نظر ما و تحت حفاظت و رعايت ما هستي . وقتي كه ( سحرگاهان از خواب ) بلند مي‌شوي ، به تسبيح و تقديس و شكر و سپاس پروردگارت بپرداز .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِحُكْمِ رَبِّكَ » : برابر فرمان پروردگارت . در راه ابلاغ فرمان پروردگارت . بر قوانين و مقررات پروردگارت پايدار باش . « بِأَعْيُنِنَا » : زير نظر ما . تحت مراقبت و محافظت ما . « حِينَ تَقُومُ » : وقتي كه سحرگاهان برمي‌خيزي . وقتي كه از جا ، و از مكاني ، و از مجلسي برميخيزي . چرا كه پيغمبر به هنگام برخاستن از هر جائي ، مي‌فرمود : سُبْحانَكَ اللّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ ، أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ ، أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ ( نگا : المراغي ، نمونه ) .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ ‏

‏ترجمه : ‏‏
‏و در پاره‌اي از شب ، و در وقت ناپديد شدن ستارگان ( به سبب نور خورشيد به هنگام طلوع فجر ) شكر و سپاس و تسبيح و تقديس خداي را بجاي آور .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنَ الَّيْلِ » : در شب . در پاره‌اي از شب . مراد وقت اداي نماز مغرب و عشاء يا نماز تهجد است . « إِدْبَارَ » : پشت كردن . مراد ناپديد شدن ستارگان است به سبب نور خورشيد . اشاره به وقت نماز صبح است .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره طور / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 07:54:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره ذاريات / تفسیر نور


‏‏‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالذَّارِيَاتِ ذَرْواً ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏سوگند به بادها ! كه ( ابرها را برمي‌انگيزند و به اين سو و آن سو برابر فرمان يزدان مي‌برند و ) به سرعت پراكنده مي‌دارند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الذَّارِيَاتِ » : جمع ذَارِيَة ، بادهائي كه ابرها را به حركت درمي‌آورند و گرده گياهان و چيزهاي ديگر را اينجا و آنجا پراكنده مي‌دارند . ( نگا : كهف‌ / 45 ) . « ذَرْواً » : پراكندن . پخش كردن . واژه ( ذرو ) از صفات ويژه بادها است ( نگا : أضواءالبيان ) و به معني اسم فاعل ، يعني ( ذَارِيَة ) است و در اصل چنين است : وَالْذَّارِيَاتِ ذَارِيَة ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏2
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَالْحَامِلَاتِ وِقْراً ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و سوگند به ابرهائي كه بار سنگيني ( از باران ) را با خود برمي‌دارند !‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الْحَامِلاتِ » : جمع حَامِلَة ، ابرهائي كه آبستن به آب و بردارندگان آن هستند . « وِقْراً » : بار سنگين . مراد ابرهاي سنگين و متراكم است ( نگا : اعراف‌ / 57 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏3
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَالْجَارِيَاتِ يُسْراً ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و سوگند به كشتيهائي كه ساده و آسان ( در آبهاي رودخانه‌ها و درياها و اقيانوسها ) روان و در حركتند !‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الْجَارِيَاتِ » : جمع جَارِيَة ، كشتيها . ( نگا : شوري‌ / 32 ، رحمن‌ / 24 ، حاقه‌ / 1‏‏‏‏1‏‏‏‏ ) . « يُسْراً » : ساده و آسان . حال است و در تقدير چنين است . فَالْجَارِيَاتِ فِي حَالِ كَوْنِهَا مُيَسَّرَةً مُسَخَّراً لَهَا الْبَحْرُ .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏4
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْراً ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و سوگند به فرشتگاني كه كارها را ( ميان خود برابر فرمان يزدان ) تقسيم كرده‌اند !‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الْمُقَسِّمَاتِ » : تقسيم‌كنندگان . مراد فرشتگان است كه هر يك عهده‌دار كاري از كارهاي جهان هستند . رابطه ذاريات ، حاملات ، جاريات ، و مقسمات در اين است كه تا بادها ابرها را به حركت در نياورند و آنها را بارور و تلقيح نسازند ، آبي در ميان نخواهد بود ، و اگر آب نباشد ، كشتيها از حركت مي‌ايستند ، و دنياي زندگان كره زمين هم نابود مي‌شود ، و هنگامي كه جانداران و بويژه انسان بر كره زمين نباشند ، كار فرشتگان راجع به انسان تعطيل مي‌گردد ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏5
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏مسلّماً چيزي كه بدان وعده داده مي‌شويد و از آن ترسانيده مي‌شويد ، راست و قطعي است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« تُوعَدُونَ » : وعد و وعيد داده مي‌شويد .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏6
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَإِنَّ الدِّينَ لَوَاقِعٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و روز جزا ، حتماً وقوع پيدا مي‌كند و مي‌آيد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الدِّينَ » : جزا و سزا . ( نگا : فاتحه‌ / 4 ، حجر / 35 ، شعراء / 82 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏7
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالسَّمَاء ذَاتِ الْحُبُكِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏سوگند به آسمان ! كه داراي راهها است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الْحُبُكِ » : جمع حَبيكَة ، راهها . هم‌وزن و هم‌معني طرائق ، جمع طَريقة است . مراد مسيرهاي ستارگان و سيّارگان است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏8
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏( اي كفار ! هر لحظه ) شما سخن و گفتار ديگري داريد . ( گاه فرستاده ما را مجنون ، گاه شاعر ، گاه ساحر ، و . . . مي‌ناميد ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ » : سخنان گوناگون و گفتارهاي جوراجور .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏9
‏متن آيه : ‏‏
‏ يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏كساني ( از ايمان به سزا و جزا ) منحرف مي‌شوند كه ( از مسير دليل عقل و منطق حق‌طلبي ، به سبب پيروي از اهريمن و هوا و هوس ) منحرف شده باشند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« يُؤْفَكُ » : بازگردانده مي‌شود . بدور داشته مي‌شود . « عَنْهُ » : از ايمان به سزا و جزا در قيامت . « مَنْ أُفِكَ » : هر كس كه اهريمن و هواها و هوسها او را بازداشته باشد . « يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ » : اين جمله بدان مي‌ماند كه براي بيان شدت جنگ گفته شود : جنگ درگرفت و هر كه كشته شد ، كشته شد ، و هر كه نجات يافت ، نجات يافت . يعني : از ايمان به سزا و جزا بازگردانده مي‌شود هركه باز گردانده مي‌شود .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏0
‏متن آيه : ‏‏
‏ قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏مرگ بر دروغگويان !‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« قُتِلَ » : نفرين و نابود باد ! ( نگا : عبس‌ / 1‏‏‏‏7 ) . « الْخَرَّاصُونَ » : دروغگويان . كساني كه حرفهاي بي‌پايه و بي سر و ته مي‌زنند . كساني كه از روي گمان و تخمين سخن مي‌گويند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏1‏‏‏‏
‏متن آيه : ‏‏
‏ الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ سَاهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏همان كساني كه در گرداب ضلالت و جهالت ، غافل و سرگشته‌اند ( و راه بجائي نمي‌برند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« غَمْرَةٍ » : گرداب . ورطه . مراد گرداب و ورطه غفلت و بي‌خبري و ناداني است . « سَاهُونَ » : جمع ساهي ، غافل . دچار اشتباه . مراد غافل از ادلّه و براهين يقيني و قطعي است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏2
‏متن آيه : ‏‏
‏ يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏( با تمسخر پيوسته ) مي‌پرسند : روز ( حساب و كتاب و ) سزا و جزا كي خواهد آمد ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَيَّانَ » : كي‌ ؟ چه وقت‌ ؟ پرسش كفار هم جنبه استهزاء دارد و هم جنبه بعيد به نظر رسيدن وقوع قيامت .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏3
‏متن آيه : ‏‏
‏ يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آن روز ، روزي است كه ايشان روي آتش گداخته مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« يُفْتَنُونَ » : ذوب و گداخته مي‌شوند . عذاب مي‌گردند . مراد تعذيب ايشان با دوزخ است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏4
‏متن آيه : ‏‏
‏ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏( بديشان گفته مي‌شود : ) بچشيد عذاب خود را . اين همان چيزي است كه در فرا رسيدن آن شتاب مي‌ورزيديد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« فِتْنَتَكُمْ » : عذاب خود را .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏5
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏پرهيزگاران در ميان باغهاي بهشت و چشمه‌ساران خواهند بود .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« إِنَّ الْمُتَّقِينَ . . . » : ( حجر / 45 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏6
‏متن آيه : ‏‏
‏ آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏دريافت مي‌دارند چيزهائي را كه پروردگارشان بديشان مرحمت فرموده باشد . چرا كه آنان پيش از آن ( در سراي جهان ) از زمره نيكوكاران بوده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« ءَاخِذِينَ » : دريافت‌كنندگان و خوشنودشوندگان .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏7
‏متن آيه : ‏‏
‏ كَانُوا قَلِيلاً مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آنان اندكي از شب مي‌خفتند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« قَلِيلاً » : كمي ، پاسي . مفعول فيه يا صفت ظرف يا مصدر محذوف است : زَمَاناً قَلِيلاً . يا هُجُوعاً قَلِيلاً . « مَا » : حرف زائد و براي تأكيد قلّت است‌ ؛ يا اين كه مصدريه و فاعل ( قَلِيلاً ) است . « يَهْجَعُونَ » : مي‌خوابيدند . مي‌خفتند . از مصدر هُجُوع . آيه اشاره به عظمت سربرداشتن از خواب گرم و بستر نرم ، و سر نهادن بر آستانه آفريدگار در دل شبها ، و برداشتن دست دعا به درگاه خدا است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏8
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و در سحرگاهان درخواست آمرزش مي‌كردند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« بِالأسْحَارِ » : در بامدادان . در سحرگاهان . يعني تنها پاسي از شب مي‌خوابيدند و در آخر شب هم طلب مغفرت مي‌كردند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏1‏‏‏‏9
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏در اموال و دارائيشان حقي و سهمي ( جز زكات ) براي گدايان و بينوايان تهي‌دست بود .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« السَّآئِلِ » : گدا . فقيري كه طلب صدقه و احسان مي‌كند . « الَْمُحْرُومِ » : بي‌چيز . مراد فقيري است كه روي گدائي را ندارد و درخواست چيزي از مردم نمي‌كند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏20
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏در زمين دلائل و نشانه‌هاي فراواني است براي كساني كه مي‌خواهند به يقين برسند ( و از روي دليل خداي را بشناسند و آثار قدرت او را ببينند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« ءَايَاتٌ » : دلائل روشن . نشانه‌هاي آشكار . « لِلْمُوقِنِينَ » : براي افرادي كه خواهان يقين هستند . كساني كه اهل يقين هستند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏21‏‏‏‏
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و در خودِ وجود شما ( انسانها ، نشانه‌هاي روشن و دلائل متقن براي شناخت خدا و پي بردن به قدرت او ) است . مگر نمي‌بينيد ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« فِي أَنفُسِكُمْ » : دستگاههائي كه در بدن انسان است ، مانند : قلب ، كليه ، ريه ، دهها هزار كيلومتر رگهاي درشت و باريك ، ده ميليون ميليارد سلول ، حواسي همچون بينائي و شنوائي و . . . هر يك آيتي از عظمت است . « أَفَلا تُبْصِرُونَ ؟ » : مگر غافل شده‌ايد و نمي‌بينيد ؟ ( نگا : قصص‌ / 72 ، زخرف‌ / 51‏‏‏‏ ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏22
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَفِي السَّمَاء رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏در آسمان ، روزي شما است و نيز چيزهائي كه بدان وعد و وعيد داده مي‌شويد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« رِزْقُكُمْ » : ( نگا : هود / 6 ) . « مَا تُوعَدُونَ » : آنچه به آن وعده داده مي‌شويد و آنچه از آن بيم داده مي‌شويد . اشاره به هرگونه خير و بركت يا بلا و عذابي است كه خدا به انسانها مژده داده ، و يا انسانها را از آن ترسانده است ، از جمله بهشت ( نگا : نجم‌ / 1‏‏‏‏5 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏23
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏به خداي آسمان و زمين سوگند كه اين ( مطلب ، يعني وقوع رستاخيز ، حساب و كتاب ، جزا و سزا ، بهشت براي دينداران ، و دوزخ براي بي‌دينان ) حق است ، درست همان گونه كه شما سخن مي‌گوئيد ( و سخن گفتن كاملاً برايتان محسوس است و درباره آن شك و ترديدي نداريد ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مِثْلَ مَآ أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ » : مراد اين است كه وقوع رستاخيز و وجود بهشت و دوزخ و سعادت و شقاوت در آخرت ، محقق و بدور از شك و گمان است ، بدان گونه كه سخن گفتن خودتان برايتان محسوس است و واقعيت دارد و درباره آن شك و ترديد نداريد .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏24
‏متن آيه : ‏‏
‏ هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آيا خبر مهمانهاي بزرگوار ابراهيم به تو رسيده است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« ضَيْفِ » : مهمانها . اين واژه براي مفرد و مثني و جمع و مذكر و مؤنث بكار مي‌رود ( نگا : حجر / 51‏‏‏‏ و 68 ، هود / 78 ) . مراد فرشتگاني است كه به صورت انسان به پيش حضرت ابراهيم آمدند . « الْمُكْرَمِينَ » : بزرگواران .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏25
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَاماً قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏در آن زماني كه بر او وارد شدند و گفتند : سلام ( بر تو ! ) گفت : سلام بر شما ! ( شما مهمانان ، برايم ) مردمان ناآشنا و ناشناسي هستيد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مُنكِرُونَ » : افراد ناآشنا و ناشناس ( نگا : حجر / 62 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏26
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏به دنبال آن ، پنهاني به سوي خانواده خود رفت ، و گوساله فربه‌اي را ( كه بريان كرده بودند ، براي ايشان ) آورد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« رَاغَ‌ » : پنهاني و يواشكي رفت ( نگا : صافات‌ / 91‏‏‏‏ و 93 ) . « عِجْلٍ » : گوساله . « سَمِينٍ » : چاق و فربه .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏27
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏و آن را نزديك ايشان گذارد . ( ولي با تعجب ديد دست به سوي غذا نمي‌برند و از آن چيزي نمي‌خورند ! ) گفت : آيا نمي‌خوريد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَلا تَأْكُلُونَ ؟ ! » : مگر نمي‌خوريد ؟ ! چرا نمي‌خوريد ؟ !‏

‏‏آيه ‏‏‏‏28
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏( هنگامي كه ديد دست به سوي غذا نمي‌برند ) در دل از ايشان احساس ترس و وحشت كرد . گفتند : مترس ! سپس او را به تولد پسري دانا و آگاه بشارت دادند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَوْجَسَ » : احساس ترس كرد . خوف و هراس به دلش راه يافت . البته حضرت ابراهيم اين ترس و خوف را بديشان مي‌گويد ( نگا : حجر / 52 ) . علت خوف ابراهيم اين بوده كه برابر عرف آن زمان ، اگر مهمان غذاي مهماندار را نمي‌خورد ، نشانه اين بود كه براي دشمني و كار خطرناكي آمده است ( نگا : هود / 69 و 70 ) . « غُلامٍ » : پسر . مراد حضرت اسحاق است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏29
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏همسرش جلو آمد ، در حالي كه ( از تعجب ) فرياد مي‌كشيد و به صورت خود مي‌زد و مي‌گفت : من پيرزني نازا هستم ( مگر مي‌شود در اين سن و سال بزايم و فرزندي به دنيا بياورم‌ ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« صَرَّةٍ » : فرياد . واويلا ( نگا : هود / 72 ) . « صَكَّتْ » : سيلي زد . چك زد . « عَجُوزٌ عَقِيمٌ » : ( نگا : هود / 72 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏30
‏متن آيه : ‏‏
‏ قَالُوا كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏فرشتگان گفتند : همان گونه خواهد بود كه گفتيم . پروردگارت دستور فرموده است ( و قطعاً چنين خواهد شد ) . او ( كارهايش ) داراي حكمت ، و آگاه ( از هر چيز ) است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« كَذلِكِ » : همان گونه خواهد شد كه گفتيم . جار و مجرور است و در موضع نصب است و صفت مصدر محذوفي است و تقدير چنين است : قَوْلاً مِّثْلَ ذلِكَ الَّذِي قُلْنَا .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏31‏‏‏‏
‏متن آيه : ‏‏
‏ قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏ابراهيم گفت : اي فرستادگان ! ( بعد از مژده ، مأموريت شما چيست و ) چه كار مهمي‌داريد ؟‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« خَطْبُ » : كار مهم ( نگا : طه‌ / 95 ، حجر / 57 ، قصص‌ / 23 ، يوسف‌ / 51‏‏‏‏ ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏32
‏متن آيه : ‏‏
‏ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏گفتند : ما به سوي مردمان بزهكاري فرستاده شده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ » : قوم لوط است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏33
‏متن آيه : ‏‏
‏ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏تا باراني از سنگ گِلي برآنان ببارانيم .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« حِجَارَةِ مِّن طِينٍ » : سنگي از گِل . همان چيزي است كه در ( هود / 82 ، حجر / 74 ) با واژه ( سِجّيل‌= سنگ گِل ) بيان شده است و كيفيّت آن بر ما معلوم نيست .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏34
‏متن آيه : ‏‏
‏ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏اين سنگها ، از جانب پروردگارت ، براي اسرافكاران ( در فسق و فجور ) نشاندار شده بود .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مُسَوَّمَةً » : داراي علامت و نشانه ، نشاندار ( نگا : آل‌عمران‌ / 1‏‏‏‏4 ، هود / 83 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏35
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏ما تمام مؤمناني را كه در شهرهاي قوم لوط زندگي مي‌كردند ( قبل از نزول بلا از شهرها ) بيرون برديم .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« فِيهَا » : در شهرهاي قوم لوط . مرجع ضمير حذف شده و براثر شهرت از سياق كلام پيدا است . همچون ( ارض ) در ( فاطر / 45 ) . « الْمُؤْمِنِينَ » : كساني كه ايمان داشته باشند ، و آن عقائد است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏36
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏در آن مناطق جز يك خانواده مسلمان ( راستين ) نيافتيم .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« بَيْتٍ » : اهل يك خانواده يا خاندان . مراد خانواده يا خاندان لوط ( ع ) است . « الْمُسْلِمِينَ » : كساني كه اسلام داشته باشند ، و آن اعمال است ، از قبيل : نماز و روزه . مراد از اين خانواده و يا خاندان ، كساني است كه ايمان و اسلام را يكجا در خود گرد آورده و در گفتار و كردار فرمانبردار آفريدگار بوده‌اند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏37
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏در آن سرزمين نشانه‌اي ( دالّ بر هلاك كفار ) براي كساني برجاي گذاشتيم كه از عذاب دردناك ( دنيوي و اخروي خدا ) مي‌ترسند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« تَرَكْنَا » : باقي گذاشتيم . « ءَايَةً » : اثر و نشانه‌اي كه به وسيله آن ، خداپرستان در آينده پند و عبرت بگيرند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏38
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏در ( داستان زندگي ) موسي نيز پند و عبرت وجود دارد . آنگاه كه او را مجهز به نيروي آشكاري ( از معجزات كه عصا و يد بيضا بود ) به سوي فرعون فرستاديم .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« سُلْطَانٍ مُّبِينٍ » : قدرت آشكار . مراد معجزات موسي ( ع ) است ، از قبيل عصا و يد بيضاء ( نگا : هود / 96 ، مؤمنون‌ / 45 ، غافر / 23 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏39
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏او همراه با نيروهاي ( نظامي و انتظامي ) خود از ( پيام حق و از ايمان به ) موسي رويگردان شد و گفت : او جادوگر يا ديوانه است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« بِرُكْنِهِ » : اگر حرف ( ب ) باء مصاحبت باشد ، معني چنين است : فرعون و هم اركان حكومت و لشكريانش از فرمان خدا و اطاعت از موسي رويگردان شدند . اگر باء سببيه باشد ، معني چنين است : او به سبب تكيه بر اركان حكومت و لشكريانش از فرمان خدا ، رويگردان شد . يا اين كه او با تمام وجود متكبرانه روي برتافت . اگر حرف تعديه باشد ، معني چنين است : او هم خودش از فرمان خدا روي برتافت و هم اركان حكومت و لشكريان خود را از حق منحرف ساخت . « رُكْنٍ » : جانب ، مراد اركان بدن ، يعني تمام وجود است . تكيه‌گاه مادي ، از قبيل لشكر و سپاه و اموال و اولاد .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏40
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏ما او را و لشكريانش را گرفتار كرديم و به دريايشان انداختيم ، و او سزاوار سرزنش بود ( و لذا تاريخ ، نام ننگين و رفتار و كردار شرم‌آورش را هميشه به خاطر خواهد داشت ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« فَأَخَذْنَاهُ وَ جُنُودَهُ . . . » : ( نگا : قصص‌ / 40 ) . « مُلِيمٌ » : مستحق لومه و سزاوار سرزنش . كسي كه كاري كند كه به سبب آن درخور ملامت باشد ( نگا : صافات‌ / 1‏‏‏‏42 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏41‏‏‏‏
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏در سرگذشت قوم عاد نيز پند و عبرتي است . بدانگاه كه تندباد بي‌خير و بركتي ( كه مرگ و نابودي ايشان را به همراه داشت ) به سوي ايشان وزان كرديم .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الرِّيحَ الْعَقِيمَ » : باد نازا و بي‌باران . باد بيفايده و بي‌بركت . مراد بادي است كه خير و خوبي به همراه ندارد ، و بلكه هلاك و نابودي با خود مي‌آرد ( نگا : احقاف‌ / 24 و 25 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏42
‏متن آيه : ‏‏
‏ مَا تَذَرُ مِن شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏به هر چيزي كه برمي‌خورد بر جايش نمي‌گذاشت ، مگر اين كه همچون استخوانهاي پوسيده و پودر شده‌اش مي‌كرد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مَا تَذَرُ » : رها نمي‌كرد . برجا نمي‌گذاشت . ترك نمي‌گفت . « الرَّمِيمِ » : استخوان پوسيده و متلاشي شده ( نگا : يس‌ / 78 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏43
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏در سرگذشت قوم ثمود نيز پند و عبرت است . بدان هنگام كه بديشان گفته شد : مدت كوتاهي از زندگي تمتع برگيريد و بهره ببريد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« حَتّي حِينٍ » : تا مدت ناچيزي . تا زمان كوتاهي . مراد تا پايان عمر و فرارسيدن مرگ است . يا مراد سه روز مذكور در ( هود / 65 ) مي‌باشد ( نگا : زاد المسير ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏44
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنظُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آنان از فرمان پروردگارشان سر باز زدند و صاعقه ايشان را فرا گرفت و آنان خيره خيره بدان نگاه مي‌كردند ( و نابودي خويش را مي‌ديدند و قدرتي بر دفاع از خويشتن نداشتند ! ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« عَتَوْا » : سركشي كردند . از پذيرش فرمان سرباز زدند ( نگا : فرقان‌ / 21‏‏‏‏ ) . « وَ هُمْ يَنظُرُونَ » : در حالي كه ايشان صاعقه را مي‌نگريستند كه دارد ايشان را هلاك مي‌سازد .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏45
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنتَصِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏آنان ( چنان نقش زمين شدند كه ) نتوانستند برخيزند و نتوانستند ( از كسي ياري بطلبند و ) خويشتن را كمك كنند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مُنتَصِرِينَ » : ياري‌دهندگان . كمك‌كنندگان .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏46
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْماً فَاسِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏پيش از آنان ، ما قوم نوح را هلاك ساخته بوديم . چرا كه ايشان قوم فاسقي بوده و ( با انجام كفر و معاصي ) از فرمان خدا خارج شده بودند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« كَانُوا قَوْماً فَاسِقِينَ » : ( نگا : نمل‌ / 1‏‏‏‏2 ، زخرف‌ / 54 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏47
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالسَّمَاء بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏ما آسمان را با قدرت بنا ساخته‌ايم و همواره آن را وسعت مي‌بخشيم .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَيْدٍ » : قدرت و قوت ( نگا : ص‌ / 1‏‏‏‏7 ) . در رسم‌الخط قرآني با دو ياء نوشته شده است . « لَمُوسِعُونَ » : جمع مُوسِع ، داراي قدرت و توانائي . گسترش‌دهنده . « إِنَّا لَمُوسِعُونَ » : اين بخش از آيه ، اشاره به نظريه گسترش جهان دارد . علم امروز ثابت كرده است كه نه تنها كره زمين ، بر اثر مواد آسماني تدريجاً فربه و سنگين‌تر مي‌شود ، بلكه آسمانها نيز در حال گسترش هستند . ستارگاني كه در يك كهكشان قرار دارند ، به سرعت از مركز كهكشان دور مي‌شوند ، و ميلياردها كهكشان در فضاي جهان از يكديگر دور مي‌گردند ، و بالاخره جهان پيوسته در حال انبساط و توسعه است . حتي دانشمندان مي‌گويند : تمام كرات آسماني و كهكشانها در آغاز در مركز واحدي جمع بوده - با وزن مخصوص فوق‌العاده سنگين‌ - سپس انفجار عظيم و بسيار وحشتناكي در آن رخ داده ، و به دنبال آن ، اجزاي جهان متلاشي شده ، و به صورت كرات درآمده است ، و به سرعت در حال عقب‌نشيني و توسعه است ( نگا : المنتخب . نمونه ) .‏
‏‏آيه ‏‏‏‏48
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ ‏
‏ترجمه : ‏‏‏
‏و زمين را پهن كرده‌ايم ( و براي زندگي مردمان آماده ساخته‌ايم ) و چه آماده‌كنندگان خوبي بوده‌ايم !‏
‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« فَرَشْنَاهَا » : زمين را پهن كرده‌ايم . « الْمَاهِدُونَ » : جمع ماهِد ، آماده سازنده . خداي مهربان زمين را براي زندگي مردمان همچون گهواره آماده فرموده است و چنانكه بايد براي آسايش ايشان فراهم آورده است ( نگا : طه‌ / 53 ، زخرف‌ / 1‏‏‏‏0 ) .‏
‏‏آيه ‏‏‏‏49
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ‏
‏ترجمه : ‏‏‏
‏ما از هر چيز جفتي را آفريده‌ايم ، تا اين كه شما ( عظمت آفريدگار را ) ياد كنيد .‏
‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« زَوْجَيْنِ » : يك جفت نر و ماده در جهان جانداران و گياهان و جمادات و غيره ( نگا : شعراء / 7 ، يس‌ / 36 ، زخرف‌ / 1‏‏‏‏2 ، طه‌ / 53 ) .‏
‏‏آيه ‏‏‏‏50
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏به سوي ( عبادت ) خدا بشتابيد . من بيم‌دهنده آشكاري از سوي او براي شما هستم ( و پيغمبري من با دلائل و معجزات ، براي شما روشن است ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« فِرُّوا » : بگريزيد . مراد گريختن از كفر و بت‌پرستي ، به سوي خداشناسي و يكتاپرستي ، و از گناهان و سيئات ، به سوي عبادات و حسنات است . خلاصه گريز از موجبات عذاب و شقاوت ، به سوي موجبات نعمت و سعادت . « مُبِينٌ » : آشكار . يعني پيغمبري من با دلائل و معجزات ، روشن است ، و براي شما ناشناخته نيست .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏51‏‏‏‏
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ‏
‏ترجمه : ‏‏‏
‏با خدا ، معبود ديگري را انباز مسازيد . من بيم‌دهنده و بيانگر ( عاقبت وحشتناك شرك و بت‌پرستي ) از سوي خدا براي شما مي‌باشم .‏
‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مُبِينٌ » : بيانگر . يعني عاقبت دردناك بت‌پرستي و شرك را برايتان بيان ميدارم و كژراهه شقاوت را از شاهراه سعادت برايتان جدا مي‌سازم .‏
‏‏آيه ‏‏‏‏52
‏متن آيه : ‏‏
‏ كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ‏
‏ترجمه : ‏‏‏
‏همين گونه ( كه اينان شما را تكذيب مي‌دارند ) هيچ پيغمبري به سوي مردمان پيش از ايشان نرفته است ، مگر اين كه گفته‌اند : او جادوگر يا ديوانه است .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« كَذلِكَ » : بهمين صورت . كار به همين منوال است . خبر مبتداي محذوف است و تقدير چنين است : أَلأََمْرُ كَذلِكَ .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏53
‏متن آيه : ‏‏
‏ أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏مگر همديگر را ( به گفتن چنين سخني ) سفارش كرده‌اند ؟ ! نه ، بلكه آنان مردمان طغيانگريند ( و عامل وحدت عمل ايشان همان روحيه واحد خبيث طغيانگريشان است ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« أَ تَوَاصَوْا بِهِ » : همزه استفهام براي تعجب است و مراد اين است كه اي مردم ! مايه تعجب است كه بي‌دينان انگار يكديگر را به تكذيب انبياء سفارش كرده‌اند .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏54
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنتَ بِمَلُومٍ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏از ستيزه با آنان روي بگردان ، چون تو سرزنش نميگردي ( كه چرا ايشان ايمان نمي‌آورند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« تَوَلَّ عَنْهُمْ » : از ستيزه با آنان روي بگردان ، چرا كه ايشان متكبر و ستيزه‌جويند « مَلُومٍ » : لومه شده . سزاوار سرزنش .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏55
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏پند و اندرز بده ، چرا كه پند و اندرز به مؤمنان سود مي‌رساند ( و كاري مي‌كند كه خدا را فراموش نكنند ، و پيوسته بر ايمان و يقينشان بيفزايند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« الذِّكْري‌ » : موعظه حسنه . پند و اندرزي كه انسان را به ياد خدا مي‌اندازد و موجب تقويت ايمان و افزايش تقوا مي‌گردد .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏56
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏من پريها و انسانها را جز براي پرستش خود نيافريده‌ام .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« لِيَعْبُدُونِ » : تا مرا پرستش و بندگي كنند ( نگا : بينه‌ / 5 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏57
‏متن آيه : ‏‏
‏ مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏من از آنان نه درخواست هيچ گونه رزق و روزي مي‌كنم ، و نه مي‌خواهم كه مرا خوراك دهند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« مَآ أُرِيدُ مِنْهُمْ . . . » : من بي‌نياز از جهانيانم و روزي‌ده ايشانم‌ ؛ نه روزيخوار آنان .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏58
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏تنها خدا روزي‌رسان و صاحب قدرت و نيرومند است و بس .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« ذُوالْقُوَّةِ » : داراي نيرو . « الْمَتِينُ » : داراي نيروي فراوان . تأكيد ( ذُوالْقُوَّةِ ) است .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏59
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا يَسْتَعْجِلُونِ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏كساني كه ستم مي‌كنند ، سهم بزرگي از عذاب دارند ، همانند سهم بزرگ يارانشان ( از اقوام ستمگر پيشين ! ) . بنابراين ، از من به شتاب وقوع عذاب را مخواهيد .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« ذَنُوباً » : سطل بزرگ ، دلوهاي بزرگي كه دنباله دارند . « فَلا يَسْتَعْجِلُونِ » : ( نگا : انبياء / 37 ) .‏

‏‏آيه ‏‏‏‏60
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏‏‏
‏واويلا بر كافران ! از دست آن روزي كه ايشان بدان وعده داده مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏‏‏‏
‏« فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ . . . » : ( نگا : ابراهيم‌ / 2 ، مريم‌ / 37 ، ص‌ / 27 ، زخرف‌ / 65 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره ذاريات / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 07:53:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره ق / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قاف . سوگند به قرآن مجيد ( تو فرستاده خدائي ! )‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« ق » : از حروف مقطعه است ( نگا : بقره‌ / 1 ) . « الْمَجِيدِ » : بزرگوار . مراد كثيرالفوائد ، و داراي ظاهري آراسته و محتوائي ارزشمند ، و دستورهائي عالي ، و برنامه‌هائي آموزنده و حيات‌بخش است . « وَالْقُرْءَانِ الْمَجِيدِ » : مقسوم‌له يا جواب قسم ( إِنَّكَ رَسُولُ اللهِ ) محذوف است .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اهل مكه نه‌تنها ايمان نياورده‌اند ) بلكه آنان در شگفت هم هستند از اين كه پيغمبر بيم‌دهنده‌اي از خودشان به سويشان بيايد . اين است كه كافران مي‌گويند : اين ، چيز شگفتي است ( كه كسي بيايد و بگويد : دوباره زنده مي‌شويد ، و حساب و كتابي ، و بهشت و دوزخي در ميان است ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَن جَآءَهُمْ . . . » : از اين كه به سوي ايشان آمده است .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَاباً ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا هنگامي كه ما مرديم و خاك شديم ( دوباره به زندگي برمي‌گرديم‌ ؟ ! ) چنين بازگشتي بعيد ( و دور از عقل ) است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« إِذَا . . . » : جواب آن محذوف است ، و از جمله بعد فهميده مي‌شود ، و در تقدير چنين است : أَإِذَا مِتْنَا وَ كُنَّا تُرَاباً ، نُرْجَعُ وَ نُرَدُّ حَيّاً . « رَجْعٌ » : بازگشت . بازگرداندن ( نگا : طارق / 8 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما مي‌دانيم ( بعد از اين كه مردند ) زمين چه اندازه از ( پيكر ) آنان را ( مي‌خورد و ) مي‌كاهد ، و نزد ما كتابي است ( به نام لوح محفوظ كه همه چيز را ) دقيقاً حساب مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« كِتَابٌ » : مراد لوح محفوظ است ( نگا : انعام‌ / 59 ، يس‌ / 12 ) . « حَفِيظٌ » : صيغه مبالغه است و به معني بسيار نگاهدارنده تفصيلات و دقائق هر چيزي است ( نگا : هود / 57 ) و يا اين كه فَعيل به معني فاعِل ، يعني حافِظ است ( نگا : انعام‌ / 104 ) . يا فَعيل به معني مَفْعول ، يعني مَحْفوظ از خطر اشتباه و بدور از دسترس است ( نگا : بروج‌ / 22 ) .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَّرِيجٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بلكه آنان ( درباره حق و حقيقتي كه پيغمبر براي ايشان آورده است نمي‌انديشند و ) حق و حقيقت همين كه بديشان برسد فوراً دروغش مي‌نامند و تكذيبش مي‌كنند . اصلاً آنان داراي حال پريشان و كارنابساماني هستند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الْحَقِّ » : قرآن كه حق و حقيقت محض است ( نگا : يونس‌ / 108 ) . دين حق كه اسلام است ( نگا : توبه‌ / 33 ، فتح‌ / 28 ) . « لَمَّا » : همين كه . زماني كه . « أَمْرٍ » : شأن و حال ( نگا : نحل‌ / 77 ، مائده‌ / 52 ، محمد / 21 ) . كار و بار ( نگا : بقره‌ / 210 ، آل‌عمران‌ / 109 و 186 ) . « مَرِيجٍ » : مختلط و مضطرب . آميخته و آشفته . « فِي أَمْرٍ مَّرِيجٍ » : داراي حال آشفته و كار پريشاني هستند . يعني گاهي پيغمبر را ساحر ، گاهي شاعر ، وقتي مجنون ، وقتي كاهن ، و . . . مي‌نامند و بر يك حال نمي‌مانند .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَلَمْ يَنظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا آنان ( تاكنون سر بلند نكرده‌اند و ) به آسمان ننگريسته‌اند كه ما چگونه آن را بنا كرده‌ايم و آراسته‌ايم و هيچ گونه خلل و شكافي در آن نيست‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« زَيَّنَّاهَا » : آن را با ستارگان زينت داده‌ايم ( نگا : صافات‌ / 6 ، ملك‌ / 5 ) . « فُرُوجٍ » : شقوق . درزها و شكافها . مراد خلل و ناموزوني است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و زمين را گسترانيده‌ايم ، و در آن كوههاي محكم و پابرجائي را فرو افكنده‌ايم ، و از هر نوع گياه بهجت‌انگيز و مسرت‌بخش در آن رويانده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مَدَدْنَاهَا » : گسترانيده‌ايم . گسترش داده‌ايم ( نگا : حجر / 19 ) . « زَوْجٍ بَهِيجٍ » : نوع و صنف و جفت مسرت‌بخش و بهجت‌انگيز . ( نگا : حج‌ / 5 ) .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ تَبْصِرَةً وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُّنِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( همه اينها را آفريده‌ايم ) به منظور بينش و بيداري بخشيدن به جملگي بندگان توبه‌كار ( ي كه بخواهند به سوي آفريدگارشان برگردند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« تَبْصِرَةً » : بينا كردن . بينش بخشيدن . مفعول‌له يا مفعول مطلق است . « ذِكْري‌ » : بيدار كردن . يادآور شدن . ياد كردن ( نگا : انعام‌ / 68 و 69 و 90 ) . « مُنِيبٍ » : توبه‌كار . برگردنده ( نگا : هود / 75 ، سبأ / 9 ، زمر / 8 ) .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَكاً فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از آسمان آب پربركتي را بارانده‌ايم ، و بدان باغها رويانده‌ايم ، و دانه‌هاي كشتزارهائي را برآورده‌ايم كه درو مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« نَزَّلْنَا . . . » : ( نگا : بقره‌ / 22 و 164 ، انفال‌ / 11 ) . « الْحَصِيدِ » : درو شده . « حَبَّ الْحَصِيدِ » : دانه‌هاي كشتزارهائي كه درويده مي‌شوند .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَّهَا طَلْعٌ نَّضِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و درختان خرماي بلندي را كه داراي شكوفه‌هاي متراكم و چين‌چين هستند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« بَاسِقَاتٍ » : طولاني و دراز . بلندبالا و سركشيده . حال است . « طَلْعٌ » : ( نگا : انعام‌ / 99 ، شعراء / 148 ، صافات‌ / 65 ) . « نَضِيدٌ » : چين‌چين چيده شده . در كنار هم مرتب و منظم قرار گرفته . فعيل به معني مفعول است ( نگا : هود / 82 ، واقعه‌ / 29 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ رِزْقاً لِّلْعِبَادِ وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتاً كَذَلِكَ الْخُرُوجُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( همه اينها ) به منظور بخشيدن روزي به بندگان است . ما به وسيله آب باران ، سرزمين مرده را زنده گردانده‌ايم . ( آري ! زنده شدن مردگان ، و ) از گورها سربرآوردن آنان نيز همين گونه است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« رِزْقاً » : مفعول‌به فعل محذوف و يا مفعول‌له است ، و يا حال و به معني اسم مفعول ، يعني مرزوق است . « بَلْدَةً » : سرزمين . ناحيه . « الْخُرُوجُ » : بيرون آمدن از گورها در روز قيامت .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيش از اينان ، قوم نوح ، و اصحاب الرّسّ ، و قوم ثمود ( پيغمبران را ) تكذيب كرده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَصْحَابُ الرَّسِّ » : همان اصحاب اخدود مذكور در ( بروج‌ / 4 ) است كه در سرزمين يمن زندگي مي‌كردند .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و همچنين قوم عاد و فرعون و قوم لوط .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« إِخْوَانُ لُوطٍ » : قوم لوط ( نگا : اعراف‌ / 65 و 73 و 85 ، هود / 50 و 61 و 84 ) .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اصحاب اَيكه ، و قوم تبّع ، هر يك از آنان ، فرستادگان الهي را تكذيب كردند و وعده عذاب من درباره ايشان تحقق يافت .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَصْحَابُ الأيْكَةِ » : قوم شعيب هستند ( نگا : حجر / 78 ، شعراء / 176 و 177 ) . « قَوْمُ تُبَّعٍ » : گروهي از مردم يمن كه پيرو پادشاه خوبي به نام تُبّع الْحِمْيَري بودند . ( نگا : دخان‌ / 37 ) .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا ما از آفرينش نخستين ، درمانده و ناتوان بوده‌ايم ( كه قادر بر آفرينش دوم ، يعني رستاخيز نباشيم‌ ؟ ! آنان در آفرينش نخستين ترديد ندارند ؛ زيرا خالق انسانها را خدا مي‌دانند . ) ولي ايشان درباره آفرينش مجدد ( بعد از مرگ ، يعني رستاخيز مردگان ) ترديد دارند !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَفَعَيِينَا » : آيا ناتوان و درمانده بوده‌ايم‌ ؟ ( نگا : احقاف‌ / 33 ) . « بِالْخَلْقِ الأوَّلِ » : در آفرينش نخستين . يعني آفرينش آسمانها و زمين و همه موجودات ديگر در آغاز . « لَبْسٍ » : شك و ترديد . مراد سرگشتگي حاصل از عدم انديشه و بررسي مسائل و ادلّه و براهين دالّ بر قدرت نامحدود و بي‌پايان خدا است . كسي كه معتقد باشد كه خدا انسانها را از خاك آفريده است ، چرا بايد در آفرينش مجدد انسانها از خاك متردد باشد . « خَلْقٍ جَديدٍ » : مراد آفرينش دوباره و رستاخيز مردگان است .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما انسان را آفريده‌ايم و مي‌دانيم كه به خاطرش چه مي‌گذرد و چه انديشه‌اي در سر دارد ، و ما از شاهرگ گردن بدو نزديكتريم .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ » : ضمير ( ه ) اگر به انسان برگردد ، معني چنين است : چيزهائي كه نفس بدو مي‌گويد . اگر به ( ما ) برگردد ، معني بدين شكل است : خواستهاي دل و انديشه‌هاي مغز . « حَبْلِ الْوَرِيدِ » : شاهرگ گردن . اضافه ( حَبْلِ ) به ( الْوَرِيدِ ) بيانيه است . يعني رشته‌اي كه وريد نام دارد . وريدها دو رگ هستند كه در دو طرف گردن قرار دارند و به دو استخوان پشت گوش متصلند و با قطع هر يك انسان مي‌ميرد ( نگا : المصحف الميسر ) . « نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ . . . » : قرب خدا قرب علمي است‌ ؛ نه مكاني .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدانگاه كه دو فرشته‌اي كه در سمت راست و در طرف چپ انسان نشسته‌اند و اعمال او را دريافت مي‌دارند ( ما از همه چيز و همه كس - حتي از اين دو فرشته‌ - به او نزديكتريم ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« إِذْ » : معمول واژه اقرب است ، يا مفعول به فعل محذوف ( أُذْكُرْ ) . « يَتَلَقّي‌ » : دريافت مي‌دارند . « الْمُتَلَقِّيَانِ » : دو دريافت‌كننده . مراد دو فرشته‌اي است كه همراه هر انساني بوده ، يكي در طرف راست مأمور ثبت و ضبط اعمال نيك است ، و ديگري در طرف چپ مأمور ثبت و ضبط اعمال بد است . « قَعِيدٌ » : نشسته . همدم . فعيل به معني فاعِل ، يعني قَعيد به معني قاعِد ، مثل جَليس به معني جالِس است ، و يا اين كه فَعيل به معني مُفاعِل ، يعني قَعيد به معني مُقاعِد است . مثل جَليس به معني مُجالِس يا نَديم به معني مُنادِم . مبتداي مؤخر است . « عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ » : در اصل عَنِ الْيَمِينِ قَعِيدٌ وَ عَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ است كه به قرينه ( قَعِيدٌ ) اوّل حذف شده است .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏انسان هيچ سخني را بر زبان نمي‌راند مگر اين كه فرشته‌اي ، مراقب و آماده ( براي دريافت و نگارش ) آن سخن است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مَا يَلْفِظُ » : نمي‌اندازد . به بيرون پرت نمي‌كند . مراد از انداختن و پرت كردن ، گفتن است . « لَدَيْهِ » : در كنار آن . نزد او . ضمير ( ه ) به قول برمي‌گردد . اين احتمال نيز وجود دارد كه به گوينده بازگردد . « رَقِيبٌ » : مراقب و مواظب . « عَتِيدٌ » : مهياي انجام مأموريت و آماده انجام كار . در اينجا مراد آماده براي دريافتن و نوشتن است .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سكرات مرگ ( سرانجام فرا مي‌رسد و ) واقعيت را بهمراه مي‌آورد ( و دريچه قيامت را به رويتان باز مي‌كند ، و حوادث و صحنه‌هاي دنياي جديد را كم و بيش نشانتان خواهد داد . بدين هنگام انسان را فرياد مي‌زنند كه ) اين همان چيزي است كه از آن كناره مي‌گرفتي و مي‌گريختي .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« سَكْرَةُ الْمَوْتِ » : مستي و منگي مرگ . مراد بيهوشيها و سختيهائي است كه به هنگام وداع با اين جهان به انسان دست مي‌دهد . چرا كه در اين لحظه بي‌ثباتي و ناچيزي جهان را با چشم خود مي‌بيند و جهان بقا را دورادور مي‌نگرد و وحشتي عظيم سرتاپاي او را فرا مي‌گيرد و حالتي شبيه به مستي پيدا مي‌كند . « جَآءَتْ . . . بِالْحَقِّ » : به راستي فرا مي‌رسد . واقعيت را مي‌آورد و نشان مي‌دهد . « كُنتَ . . . تَحِيدُ » : كناره‌گيري مي‌كردي . مي‌گريختي .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( سرانجام براي دومين بار ) در صور دميده مي‌شود . آن ( روز ) روز ( تحقق و پياده شدن ) بيم‌دادنها ( ي الهي به كافران ) است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« نُفِخَ فِي‌الصُّورِ » : مراد نفخه دوم است ( نگا : زمر / 68 ) . « يَوْمُ الْوَعِيدِ » : روز تحقق بيم‌دادنهاي الهي است . يعني وقوع آن چيزهائي است كه در جهان كافران از آنها بيم داده مي‌شدند .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن روز هر انساني ( اعم از نيكوكار و بدكار ، به ميدان محشر ) مي‌آيد همراه با راهنمائي ( كه او را رهبري و رهنمود مي‌كند ) و همراه با گواهي ( كه بر پندار و گفتار و كردار او شهادت مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« سَآئِقٌ » : راننده و سوق‌دهنده . مراد فرشته‌اي است كه او را به سوي جايگاه محشر مي‌برد و رهنمون او مي‌شود ( نگا : روح‌المعاني ) . « شَهِيدٌ » : گواه . شاهد . مراد فرشته‌اي است كه بر اعمال او گواهي مي‌دهد ( نگا : روح‌المعاني ) . البته جز اين فرشته ، شاهدان ديگري از قبيل : فرشتگان موكل ، پيغمبران ، اندامهاي بدن ، نامه‌هاي اعمال وجود دارند ( نگا : نساء / 41 ، فصّلت‌ / 20 و 21 ، نور / 24 ، جاثيه‌ / 29 ) . كه به شيوه‌هاي مختلف گواهي مي‌دهند ، ليكن در مضمون و محتوي با همديگر هم‌آوا و هم‌صدا هستند ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ) .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سپس به انسان بي‌باور خطاب مي‌شود : ) تو از اين ( دادگاه بزرگ و چيزهائي كه مي‌بيني و خواهي ديد ) غافل بودي ، و ما پرده از جلو چشمان تو به كنار زده‌ايم و امروز چشمانت كاملاً تيزبين شده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« غِطَآءَ » : پوشش . پرده . مراد پرده‌هاي جهان مادي و علائق دنيوي است كه انسان را از ديدن حقائق بازمي‌دارند . « حَدِيدٌ » : تيزبين و قوي .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرشته همدم او مي‌گويد ، اينها چيزهائي است كه در پيش من آماده است ( و من آنها را ثبت و ضبط كرده‌ام . پروردگارا ! خود داني كه برابر اينها در حق او چكار مي‌كني ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« قَرِينُهُ » : همدم او . مراد فرشته موكل مذكور در آيه 18 است . برخي هم گفته‌اند ، مراد اهريمن و اهريمنان مذكور در ( زخرف‌ / 36 ، فصّلت / 25 ) است ! ليكن مقبول به نظر نمي‌رسد در آن روز شياطين جرأت بكنند به خود بنازند و بگويند : ما اين را گمراه و از راه بدر كرده‌ايم . چرا كه شياطين در آن روز منكر كارهاي خود مي‌گردند ( نگا : آيه 27 ) . « هذا » : مراد پرونده اعمال است كه توسط فرشته موكّل ثبت و ضبط و فراهم آمده است .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خدا به دو فرشته مأمور ثبت و ضبط اعمال دستور مي‌دهد : ) هر كافر سركش و كينه‌توزي را به دوزخ بيندازيد !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَلْقِيَا » : پرت كنيد و بيندازيد . مخاطب دو فرشته ثبت و ضبط اعمال و يا دو فرشته راهنما و گواه است . « عَنِيدٍ » : سركش . كينه‌توز .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كسي را كه سخت از انجام كارهاي نيك دست بازداشته ( و ديگران را ) نيز از انجام خوبيها بازداشته است ، و متجاوز ( از حدود احكام الهي ) و متعدي ( به حقوق ديگران ) بوده است ، و ( در دين خود ) شك داشته است و ( ديگران را نيز راجع به دين ) به شك انداخته است و بدبين كرده است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مَنَّاعٍ » : كسي كه خويشتن را از انجام خوبيها بدور داشته است ، و يا مانع ديگران از انجام خوبيها بوده است . « مُعْتَدٍ » : تجاوزپيشه . كسي كه از قوانين آسماني سرپيچي كند و از حدود مقررات بگذرد ، و يا به حقوق ديگران تجاوز كند . « مُرِيبٍ » : متردد . شك‌انداز . از مصدر ( إِرَابَة ) كه به صورت لازم و متعدي آمده است ( نگا : هود / 62 و 110 ، ابراهيم‌ / 9 ، سبأ / 54 ) .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كسي كه با خدا ، معبود ديگري را برگزيده است . پس او را به عذاب سخت ( دوزخ ) بيندازيد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَلْقِيَا » : تكرار اين واژه براي تأكيد مطلب است .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( شيطاني كه در دنيا پيوسته ) همدم او ( بوده است ) مي‌گويد : پروردگارا ! من او را به طغيان و سركشي ( از فرمان يزدان ) وا نداشته‌ام ، بلكه او خود در گمراهي ژرف ( و دور از ساحل نجاتي ) بوده است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« قَرِينُهُ » : اهريمن همدم و همراه او در دنيا كه پيوسته وي را به گمراهي و بدكرداري مي‌خوانده است ( نگا : زخرف‌ / 36 ، فصّلت‌ / 25 ) . « مَآ أَطْغَيْتُهُ » : او را به سركشي و تجاوز وا نداشته‌ام و به نافرماني نكشانده‌ام . مراد اين است كه خودش به وسوسه‌هاي من گوش فرا داده است و من قدرت بر اجبار و اكراه نداشته‌ام ( نگا : ابراهيم‌ / 22 ، نحل‌ / 100 ) .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُم بِالْوَعِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا مي‌فرمايد : در پيشگاه من ستيزه مكنيد . من پيش از اين شما را ( از اين سرنوشت شوم ) بيم داده بودم .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« قَدَّمْتُ إِلَيْكُم بِالْوَعِيدِ » : توسط پيغمبران قبلاً به شما اخطار كرده‌ام و شما را از چنين روزي و سرنوشتي ترسانده‌ام .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سخن من ( مبني بر عذاب دادن كافران و نعمت رساندن به مؤمنان ) تغييرناپذير است و دگرگون نمي‌شود ، و من كمترين ستمي به بندگان نمي‌كنم .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الْقَوْلُ » : منظور تهديدها و وعيدها و مژده‌ها و بشارتهاي فراوان در آيات مختلف است . « ظَلاّمٍ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 182 ، انفال‌ / 51 ، حج‌ / 10 ، فصّلت‌ / 46 ) .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي به دوزخ خواهيم گفت : آيا پر شده‌اي‌ ؟ ( قطعاً كه پر شده‌اي و ما به وعده خود وفا كرده‌ايم ) . و دوزخ مي‌گويد : مگر افزون بر اين هم هست‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« هَلِ امْتَلاَتِ » : آيا پر شده‌اي‌ ؟ حرف استفهام ، تقريري است . يعني بگو كه پر شده‌اي و ما به وعده خود ( نگا : سجده‌ / 13 ، ص‌ / 85 ) وفا كرده‌ايم . « هَلِ امْتَلاَتِ . . . مَزِيدٍ » : معني ديگر : آيا پر شده‌اي‌ ؟ دوزخ مي‌گويد : آيا افزون بر اين هم هست‌ ؟ در اين صورت افزون‌طلبي دوزخ بر اثر خشم بر دوزخيان و تقاضاي تضييق مكان بر آنان و رويهم متراكم شدن ايشان است .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بهشت به پرهيزكاران نزديك گردانده مي‌شود و فاصله چنداني از آنان نخواهد داشت .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أُزْلِفَتْ » : نزديك گردانده شد ( نگا : شعراء / 64 و 90 ) . « غَيْرَ » : ظرف يا حال است . « غَيْرَ بَعِيدٍ » : براي تأكيد معني ( أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ ) است .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين همان چيزي است كه به شما وعده داده مي‌شد ، و به همه كساني كه ( از معاصي دست بكشند و به سوي اطاعت خدا ) برگردند ، و ( فرائض خدا و قوانين و عهدها و پيمانهاي او را ) مراعات بدارند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« لِكُلِّ . . . » : بدل از ( لِلْمُتَّقِينَ ) است با اعاده جار و مجرور . « أَوَّابٍ » : ( نگا : ص‌ / 17 و 19 و 30 و 44 ) . توّاب . « حَفِيظٍ » : محافظ دين خدا ، و حافظ فرائض او .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همان كسي كه در نهان از خداوند مهربان بترسد و با دلي توبه‌كار ( به محضر او ) بيايد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مَنْ » : بدل از ( كُلِّ ) است . « مُنِيبٍ » : توبه‌كار . متوجه خدا و روي‌آرنده به طاعت او .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( فرشتگان بديشان مي‌گويند : ) به سلامت وارد بهشت شويد . امروز ، روز جاودانگي است . ( جاودانگي بهشت با تمام مواهب و نعمتهايش ، روز بقاء و ماندگاري هميشگي ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أُدْخُلُوهَا » : داخل بهشت شويد . « بِسَلامٍ » : با درود ما بر شما ، با سلامت از هرگونه بدي و ناراحتي و آفت و بلا و كيفر و عذاب . با سلامت كامل از نظر جسم و جان . در امن و امان . « يَوْمُ الْخُلُودِ » : روزي كه خدا وعده جاودانه زيستن در آن را به شما داده بود .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرچه بخواهند در بهشت براي آنان هست ، و افزون بر آن نزد ما نعمتهاي ديگري وجود دارد ( كه هرگز به فكر انساني نرسيده است و به دل كسي نگذشته است ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« مَا يَشَآؤُونَ » : بهشتيان هرچه بخواهند . « مَزِيدٌ » : افزون بر آن ، علاوه از آن .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ هَلْ مِن مَّحِيصٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما پيش از آنان ( يعني جلوتر از قريشيان ) اقوام زيادي را هلاك ساخته‌ايم . اقوامي كه از ايشان بسي قويتر و نيرومندتر بوده‌اند و در جهان پيشروي كرده‌اند و كشورها را گشوده‌اند و بر شهرها تسلط يافته‌اند ، ( اما بر اثر كفر و ظلم و بيدادگري و فسق و فجور ، عاقبت به خشم خود گرفتارشان ساخته‌ايم ) و نابودشان نموده‌ايم . آيا اين گونه افراد راه فراري ( از مرگ و كيفر الهي ) داشته‌اند ( تا قريشيان هم داشته باشند ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« وَ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ . . . » : ( نگا : انعام‌ / 6 ، مريم‌ / 74 و 98 ، ص‌ / 3 ) . « بَطْشاً » : گرفتن چيزي با قوت و قدرت . يورش و ستيز ( نگا : زخرف‌ / 8 ، دخان‌ / 16 ، شعراء / 130 ) . « نَقَّبُوا » : راهها را شكافته‌اند و كشورها را گشوده‌اند . در جهان حركت كرده‌اند و پيشروي نموده‌اند . « نَقَّبُوا فِي الْبِلادِ » : كشورها و شهرها را گشوده‌اند و در آنجاها گشته‌اند . به كاوش نواحي و كندوكاو مكانها پرداخته‌اند . كشورها و شهرها را جستجو كرده‌اند تا جاودانه بمانند و از مرگ ، خويشتن را در پناه كاخها و دژها دارند . « مَحِيصٍ » : راه فرار . گريزگاه ( نگا : ابراهيم‌ / 21 ، فصّلت‌ / 48 ، شوري‌ / 35 ) .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به راستي در اين ( سرگذشت پيشينيان ) بيدارباش و اندرز بزرگي است براي آن كه دلي ( آگاه ) داشته باشد ، يا با حضور قلب گوش فرا دارد .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« ذِكْري‌ » : پند و اندرز . به خود آمدن . بيداري ( نگا : انعام‌ / 68 و 69 و 90 ، شعراء / 209 ، عنكبوت‌ / 51 ) . « شَهِيدٌ » : حاضر . در اينجا مراد كسي است كه حضور قلب دارد ، و به اصطلاح دلش در مجلس است ، و با دقت به سخنان گوش مي‌دهد و مطالب را پيگيري مي‌كند .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما آسمانها و زمين را در شش دوره آفريده‌ايم و هيچ گونه درماندگي و خستگي به ما نرسيده است ( و كمترين مشكلي براي ما نداشته است . پس چگونه زنده گرداندن مردگان براي ما رنج‌آور و مشكل خواهد بود ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« سِتَّةِ أَيّامٍ » : ( نگا : اعراف‌ / 54 ، يونس‌ / 3 ، هود / 7 ) . « لُغُوبٍ » : درماندگي و خستگي ( نگا : فاطر / 35 ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( حال كه چنين است ) پس در برابر چيزهائي كه مي‌گويند پايدار و شكيبا باش ، و ستايش و سپاس پروردگارت را پيش از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن بجاي آور . ( چرا كه عبادت در آن اوقات ، بزرگ و ارزشمنداست ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« فَاصْبِرْ عَلي . . . » : ( نگا : طه‌ / 130 ) .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و نيز در پاره‌اي از شب و بدنبال نمازها ، او را بستاي و تسبيح و تقديسش نماي .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« أَدْبَارَ » : جمع دُبُر ، عقب . دنبال . آخر ( نگا : آل‌عمران‌ / 111 ، انفال‌ / 15 ) . « السُّجُودِ » : مراد نمازها است .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي محمد ! اين سخن را ) بشنو ! روزي منادي از مكان نزديكي ندا درمي‌دهد ( و در صور مي‌دمد و فرياد رستاخيز برمي‌كشد ، و همگان را به زنده شدن فرا مي‌خواند ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« إِسْتَمِعْ » : بشنو . گوش فرادار . مفعول آن محذوف است و تقدير چنين است : إِسْتَمِعْ حَدِيثَ رَبِّكَ گوش فرادار . اخبار روزي را بشنو . مفعول در اين صورت ( يَوْمَ ) است . « الْمُنَادِي‌ » : ندادهنده . مراد اسرافيل است كه براي بار دوم در صور مي‌دمد كه نشانه زنده شدن مردگان و آغاز رستاخيز است . « مَكَانٍ قَرِيبٍ » : اشاره به اين است كه صداي صور او در فضا پخش مي‌شود بگونه‌اي كه گوئي بيخ گوش همگان است .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي فرياد ( رستاخيز ) را راست و درست و چنانكه بايد مي‌شنوند ، آن روز ، روز بيرون آمدن ( مردگان از ميان قبورشان ) است .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« الصَّيْحَةَ » : فرياد رستاخيز كه نفخه دوم مذكور در آيه 20 است .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما ، بلي فقط ما زنده مي‌گردانيم و مي‌ميرانيم ، و بازگشت مردمان به سوي ما است و بس .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي . . . » : ( نگا : حجر / 23 ) .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعاً ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي زمين از روي مردمان مي‌شكافد و كنار مي‌رود ، و ايشان به سرعت ( از ميان خاكها ) بيرون مي‌آيند . آن روز ، روز گردهمآئي است و براي ما سهل و آسان است ( و كمترين رنج و زحمتي براي ما در بر ندارد ) .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« سِرَاعاً » : جمع سَريع ، شتابان . حال براي فاعل ( يَخْرُجُونَ ) محذوف است ، و تقدير چنين است : يَخْرُجُونَ سِرَاعاً . يا حال ضمير ( هُمْ ) در ( عَنْهُمْ ) است . « يَسِيرٌ » : ساده و آسان ( نگا : نساء / 30 و 169 ، حج‌ / 70 ، عنكبوت‌ / 19 ) .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما از آنچه ( درباره رسالت تو ) مي‌گويند ، آگاه‌تر ( از هر كس ديگري ) هستيم . تو مأمور نيستي كه آنان را وادار ( به ايمان ) كني ( و با قهر و اجبار به سوي اسلام بكشاني ) . چون چنين است ، كساني را به وسيله قرآن پند و اندرز بده كه از بيم دادن و تهديد كردن من مي‌ترسند .‏

‏توضيحات : ‏‏
‏« جَبَّارٍ » : غالب و چيره . ( نگا : مائده‌ / 22 ) . « فَذَكِّرْ بِالْقُرْءَانِ » : با قرآن پند بده و موعظه كن .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره ق / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره حجرات / تفسیر نور

 

‏آيه ‏1
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! بر خدا و پيغمبرش پيشي مگيريد و پيشدستي مكنيد ، و از خدا بترسيد و پروا داشته باشيد ، چرا كه خدا شنواي ( گفتارتان ، و ) آگاه ( از كردارتان ) مي‌باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُقَدِّمُوا » : پيشي مگيريد . پيشدستي مكنيد . بعضي اين فعل را لازم و برخي آن را متعدي و مفعولش را محذوف دانسته‌اند ، و مراد اين است كه هيچ حكمي را بر حكم خدا و پيغمبرش مقدم نداريد . پيش از فهم و دريافت سخن و دستور خدا و رسول درباره حكم چيزي ، سخني نگوئيد . پيش از اخذ فرمان از خدا و پيغمبرش ، عملي را انجام ندهيد . در جائي كه خدا و پيغمبرش حكمي‌دارند ، شما حكم نكنيد ، يعني حكمي نكنيد مگر به حكم خدا و رسول او ، و بايد كه همواره اين ويژگي در شما باشد كه پيرو و گوش بفرمان خدا و رسول باشيد . « بَيْنَ يَدَيْ » : جلو . حضور . منظور مقام حكمراني است كه مختص به خدا و به رسول خدا - برابر رهنمود و با اجازه خدا - دارد ( نگا : نساء / 64 ) .‏

‏آيه ‏2
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! صداي خود را از صداي پيغمبر بلندتر مكنيد ، و همچنان كه با يكديگر سخن مي‌گوئيد ، با او به آواز بلند سخن مگوئيد ، تا نادانسته اعمالتان بي‌اجر و ضايع نشود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ » : صداي خود را فراتر از صداي پيغمبر نبريد . صداي خويش را بلندتر از صداي پيغمبر نكنيد . مراد بلند سخن گفتن در محضر پيغمبر در حال حيات ، و بعد از وفات آن حضرت ، در كنار مرقد مبارك او ، و بويژه بهنگام خواندن احاديث نبوي است ( نگا : روح‌المعاني ) . « لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ . . . » : اين بخش ناظر بدين امر است كه طبق معمول با داد و فرياد با آن جناب صحبت نشود ، بلكه متين و آرام و محترمانه او را مخاطب قرار دهند .‏

‏آيه ‏3
‏‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كه صداي خود را نزد پيغمبر خدا پائين نموده و آهسته برمي‌آورند ، كسانيند كه خداوند دلهايشان را براي پرهيزگاري پاكيزه و ناب داشته است . ايشان آمرزش سترگ و پاداش بزرگي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَغُضُّونَ » : پائين مي‌آورند . آهسته برمي‌آورند . « إِمْتَحَنَ » : در بوته آزمايش آزموده است و پيراسته و پاكيزه كرده است . امتحان خدا نسبت به دل بنده ، آن است كه دلش را نشانه انواع محنتها و تكليفها گردانيده تا صدق ايمانش به واسطه فرمانبرداري و صبر معلوم شود ، و تقواي آن ظاهر گردد ، و از كوره آزمايش ، پاك و بيغش بيرون آيد .‏

‏آيه ‏4
‏‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاء الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان كساني كه تو را از بيرون اطاقها فرياد مي‌زنند ، اغلب ايشان نمي‌فهمند ( كه تو چه مقام والائي در پيش خدا داري و بايد با تو محترمانه رفتار كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحُجُرَاتِ » : جمع حُجْرَة ، اطاقها . مراد اطاقهاي همسران پاك پيغمبر است كه در كنار مسجد پيغمبر تهيه ديده شده بود . افرادي از بيرون پيغمبر را صدا مي‌زدند كه بيرون بيا .‏

‏آيه ‏5
‏‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْراً لَّهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر آنان تأمّل كنند تا تو بيرون بيائي و به پيش ايشان روي ، براي آنان بهتر خواهد بود . خداوند آمرزگار و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَاللهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ » : اين بخش به مرتكبان چنين اعمالي نويد مي‌دهد كه اگر توبه كنند مشمول مرحمت و مغفرت خدا واقع مي‌شوند .‏

‏آيه ‏6
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! اگر شخص فاسقي خبري را به شما رسانيد درباره آن تحقيق كنيد ، مبادا به گروهي - بدون آگاهي ( از حال و احوالشان و شناخت راستين ايشان‌ - ) آسيب برسانيد ، و از كرده خود پشيمان شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَاسِقٌ » : كافر ( نگا : نور / 55 ) . منافق ( نگا : توبه‌ / 67 ) . كسي كه متجاوز از حدود شريعت بوده و برابر قرآن عمل نكند ( نگا : مائده‌ / 47 ) . در اينجا مراد كسي است كه مجهول‌العداله بوده و صداقت او محرز نباشد . « بِجَهَالَةٍ » : از روي ناداني . به خاطر بي‌خبري و عدم آگاهي .‏

‏آيه ‏7
‏‏متن آيه : ‏
‏ وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدانيد كه پيغمبر خدا در ميان شما است ( قدر او را بدانيد و بدو احترام بگذاريد ) . هرگاه در بسياري از كارها از شما اطاعت كند ، به مشقت خواهيد افتاد . اما خداوند ايمان را در نظرتان گرامي داشته است و آن را در دلهايتان آراسته است ، و كفر و نافرماني و گناه را در نظرتان زشت و ناپسند جلوه داده است ، فقط آنان ( كه داراي اين صفات هستند ، يعني ايمان در نظرشان محبوب و مزيّن ، و كفر و فسق و عصيان در نظرشان منفور و مطرود است ) راهيابند و بس .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَعَنِتُّمْ » : قطعاً به مشقت مي‌افتيد . هلاك و نابود مي‌گرديد ( نگا : آل‌عمران‌ / 118 ، توبه‌ / 128 ) . « حَبَّبَ » : گرامي و دوست‌داشتني كرده است . « كَرَّهَ » : زشت و ناپسند كرده است . « الْفُسُوقَ » : نافرماني . خروج از حدود شريعت خدا . « الْعِصْيَانَ » : سركشي . مخالفت با اوامر خدا . « أُولئِكَ » : آنان كه مجمع اين صفات و فضائلند . يعني عاشقان ايمان و دوستداران فرمان يزدان ، و بيزاران از كفر و فسق و عصيان .‏

‏آيه ‏8
‏‏متن آيه : ‏
‏ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ، لطف و نعمتي از سوي خدا است ( كه بدانان ارزاني داشته است ) و خداوند داراي آگاهي فراوان و فرزانگي بيشمار است ( و مي‌داند چه كسي شايسته هدايت ، و بايسته مرحمت و نعمت است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَضْلاً » : مفعول مطلق براي فعل مقدري ، يا مفعول له است .‏

‏آيه ‏9
‏‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند ، در ميان آنان صلح برقرار سازيد . اگر يكي از آنان در حق ديگري ستم كند و تعدي ورزد ( و صلح را پذيرا نشود ) ، با آن دسته‌اي كه ستم مي‌كند و تعدي مي‌ورزد بجنگيد تا زماني كه به سوي اطاعت از فرمان خدا برمي‌گردد و حكم او را پذيرا مي‌شود . هرگاه بازگشت و فرمان خدا را پذيرا شد ، در ميان ايشان دادگرانه صلح برقرار سازيد و ( در اجراي مواد و انجام شرائط آن ) عدالت بكار بريد ، چرا كه خدا عادلان را دوست دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِقْتَتَلُوا . . . بَيْنَهُمَا » : ذكر فعل به صورت جمع با توجه به معني ( طَآئِفَتَانِ ) و ذكر ضمير به صورت مثني با توجه به لفظ آن است . « بَغَتْ » : در طغيان از حدّ گذشت ( نگا : المصحف الميسر ) . تعدي و تجاوز كرد . برتري‌جوئي كرد . ستمگري نمود . « تَفي‌ءَ » : برمي‌گردد . بازگشت مي‌كند ( نگا : بقره‌ / 226 ) . « أَقْسِطُوا » : دادگري كنيد . مراد دادگري در پياده كردن شرائط و مواد صلح در همه احوال و اعمال است .‏

‏آيه ‏10
‏‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فقط مؤمنان برادران همديگرند ، پس ميان برادران خود صلح و صفا برقرار كنيد ، و از خدا ترس و پروا داشته باشيد ، تا به شما رحم شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ » : فقط مؤمنان برادران يكديگرند .‏

‏آيه ‏11
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْراً مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْراً مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! نبايد گروهي از مردان شما گروه ديگري را استهزاء كنند ، شايد آنان بهتر از اينان باشند ، و نبايد زناني زنان ديگري را استهزاء كنند ، زيرا چه‌بسا آنان از اينان خوبتر باشند ، و همديگر را طعنه نزنيد و مورد عيبجوئي قرار ندهيد ، و يكديگر را با القاب زشت و ناپسند مخوانيد و مناميد . ( براي مسلمان ) چه بد است ، بعد از ايمان آوردن ، سخنان ناگوار و گناه‌آلود ( دالّ بر تمسخر ، و طعنه زدن و عيبجوئي كردن ، و به القاب بد خواندن ) گفتن و بر زبان راندن ! كساني كه ( از چنين اعمالي و اقوالي ) دست برندارند و توبه نكنند ، ايشان ستمگرند ( و با سخنان نيشدار ، و با خرده‌گيريها ، و ملقب گرداندن مردم به القاب زشت و توهين‌آميز ، به ديگران ظلم مي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَسْخَرْ » : مسخره نكند . مورد استهزاء قرار ندهد . « لا تَلْمِزُوا » : طعنه نزنيد . عيبجوئي نكنيد ( نگا : توبه‌ / 58 و 79 ) . « لا تَنَابَزُوا » : ملقب به القاب قبيح و ناپسند مكنيد . ذكر ( القاب ) بعد از چنين فعلي ، براي تأكيد است‌ ؛ همان گونه كه واژه ( جَناحَيْهِ ) در ( انعام‌ / 38 ) چنين است . « الاِسْمُ » : نام . ياد كردن ( نگا : قاسمي ) . صفت ( نگا : المصحف الميسر ) . « الْفُسُوقُ » : ( نگا : بقره‌ / 197 و 282 ، حجرات‌ / 7 ) . « بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الإِيمَانِ » : چه بد است كسي را فاسق يا كافر ناميد و او مؤمن باشد . براي مسلمانان چه بد است ، بعد از ايمان آوردن ، از يكديگر به بدي ياد كنند ، و بجاي ذكر خير ، ذكر شر كنند .‏

‏آيه ‏12
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضاً أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي كساني كه ايمان آورده‌ايد ! از بسياري از گمانها بپرهيزيد ، كه برخي از گمانها گناه است ، و جاسوسي و پرده‌دري نكنيد ، و يكي از ديگري غيبت ننمايد ؛ آيا هيچ يك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد ؟ به يقين همه شما از مرده‌خواري بدتان مي‌آيد ( و از آن بيزاريد ، غيبت نيز چنين است و از آن بپرهيزيد و ) از خدا پروا كنيد ، بي‌گمان خداوند بس توبه‌پذير و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَثِيراً » : مفعول‌به است . « مِنَ الظَّنِّ » : صفت ( كَثيراً ) است . « لا تَجَسَّسُوا » : عيبجوئي نكنيد . در پي كشف اسرار و معايب مردم نباشيد . « مَيْتاً » : حال ( لَحْم ) يا ( أَخ ) است . « لا يَغْتَبْ . . . مَيْتاً » : غيبت پرده‌دري است و مرده‌خواري و لاشه‌دري . « فَكَرِهْتُمُوهُ » : جواب شرط ( إِنْ ) شرطيه است كه هم خودش و هم ( قَدْ ) و هم فعل آن محذوف است . تقدير چنين است : إِنْ عَرَضَ ذلِكَ فَقَدْ كَرِهْتُمُوهُ .‏

‏آيه ‏13
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مردمان ! ما شما را از مرد و زني ( به نام آدم و حواء ) آفريده‌ايم ، و شما را تيره تيره و قبيله قبيله نموده‌ايم تا همديگر را بشناسيد ( و هر كسي با تفاوت و ويژگي خاص دروني و بيروني از ديگري مشخص شود ، و در پيكره جامعه انساني نقشي جداگانه داشته باشد ) . بي‌گمان گرامي‌ترين شما در نزد خدا متقي‌ترين شما است . خداوند مسلّماً آگاه و باخبر ( از پندار و كردار و گفتار شما ، و از حال همه‌كس و همه چيز ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذَكَرٍ وَ أُنثَي‌ » : يك نر و يك ماده . مراد آدم و حواء است . « شُعُوباً » : جمع شَعْب ، تيره‌ها و ملتها . جمع عظيمي از مردم كه داراي اصل واحدي بوده و قبيله‌ها از آن منشعب مي‌گردد . « لِتَعَارَفُوا » : تا يكديگر را بشناسيد و از هم جدا كنيد . اشاره به اين است كه تفاوتهاي بيروني و دروني انسانها سبب شناسائي آنان است و اگر همه يكسان و شبيه همديگر باشند ، زندگي اجتماعي مردمان مختل و ناممكن مي‌گردد .‏

‏آيه ‏14
‏‏متن آيه : ‏
‏ قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏عربهاي باديه‌نشين مي‌گويند : ايمان آورده‌ايم . بگو : شما ايمان نياورده‌ايد ، بلكه بگوئيد : تسليم ( ظاهري رسالت تو ) شده‌ايم . چرا كه ايمان هنوز به دلهايتان راه نيافته است ( و نور ايمان سراچه قلوبتان را روشن نكرده است ) . اگر از خدا و پيغمبرش فرمانبرداري كنيد ، خدا از ( پاداش ) كارهايتان چيزي نمي‌كاهد . بي‌گمان خداوند آمرزگار و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأعْرَابُ » : عربهاي باديه‌نشين ( نگا : توبه‌ / 90 ) . « أَسْلَمْنَا » : مسلمان شده‌ايم . ظاهراً منقاد و تسليم رسالت تو شده‌ايم . « لا يَلِتْكُمْ » : از شما نمي‌كاهيم . كم به شما نمي‌دهيم . از ( لاتَ ، يَليتُ ) است . مهموزالفاء اين فعل نيز به همين معني است ( نگا : طور / 21 ) .‏

‏آيه ‏15
‏‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مؤمنان ( واقعي ) تنها كسانيند كه به خدا و پيغمبرش ايمان آورده‌اند ، سپس هرگز شكّ و ترديدي به خود راه نداده‌اند ، و با مال و جان خويش در راه خدا به تلاش ايستاده‌اند و به جهاد برخاسته‌اند . آنان ( بلي آنان ، در ايمان خود ) درست و راستگويند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمْ يَرْتَابُوا » : شك و ترديد ننموده‌اند . گمان و دودلي به دل راه نداده‌اند .‏
‏آيه ‏16
‏‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ‏
‏ترجمه : ‏
‏بگو : آيا شما خدا را از ايمان خود باخبر مي‌سازيد ، در حالي كه خدا از تمام چيزهائي كه در آسمانها و زمين است باخبر است‌ ؟ ! و خدا از همه‌چيز دقيقاً آگاه است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« أَتُعَلِّمُونَ » : آيا ياد مي‌دهيد ؟ « وَاللهُ يَعْلَمُ » : حرف واو حاليه است .‏

‏آيه ‏17
‏‏متن آيه : ‏
‏ يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُم بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏آنان بر تو منت مي‌گذارند كه اسلام آورده‌اند ! بگو : با اسلام خود بر من منت مگذاريد ، بلكه خدا بر شما منت مي‌گذارد كه شما را به سوي ايمان آوردن رهنمود كرده است ، اگر ( در ادعاي ايمان ) راست و درست هستيد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« أَنْ أَسْلَمُوا » : از اين كه اسلام آورده‌اند . « إِسْلامَكُمْ » : اسلام مفعول به ( لا تَمُنُّوا ) و يا منصوب به نزع خافض است و اصل آن چنين است : بِإِسْلامِكُمْ . « إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ » : جواب شرط محذوف است و ماقبل آن ، دالّ بر آن است .‏
‏آيه ‏18
‏‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند رازها و نهانيهاي آسمانها و زمين را مي‌داند ، و او مي‌بيند آنچه را كه انجام مي‌دهيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَيْبَ » : ( نگا : انعام‌ / 50 ، اعراف‌ / 188 ، هود / 31 ، نمل‌ / 65 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره حجرات / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 07:51:00 ب.ظ ]






سوال

آیا سمبل شهادت گل لاله است؟ آیا تفسیری از این سمبل وجود دارد؟

پاسخ

1) لاله سرخ، گل معروف، در ادبیات عرفانی نتیجه معارف را که عرفا مشاهده می کنند می گویند و همچنین کنایه از چهره گلگون محبوب است که عاشق مهجور را داغدار می کند.

2) این گل در ادبیات فارسی مظهر شهید و کشته راه دوست است. گویند که چون سیاوش قهرمان مظلوم و باستانی ایران زمین کشته شد از قطرات خون او لاله دمید. لاله گلی زیبا و لطیف و دلنواز است.شکل آن چونان قلب آدمیان که مایه حیات آنان است می­باشد. برگهای گل لاله بسیار شبیه قطره های خون است و گر چه خود خونین رنگ و سرخ می باشد، ته گل برگهای آن سیاه و داغدیده است، گویی که داغی بر دل دارد.

شعری که در انقلاب اسلامی ایران به شکل یک شعار عمومی درآمد این بود “از خون جوانان وطن لاله دمیده” لذا گل لاله به عنوان سمبل شهید در بسیاری از جاها در ایران نقش بسته است حتی آرم جمهوری اسلامی ایران نیز شباهت به یک گل لاله دارد.

**************************************************************

منبع: پایگاه حوزه

موضوعات: آیا سمبل شهادت گل لاله است؟ آیا تفسیری از این سمبل وجود دارد؟  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-03-05] [ 06:15:00 ب.ظ ]




 

شهید «عبدالحمید انشایی»

 چهاردهم تیر ماه ۱۳۳۶ در شهر فسا به دنیا آمد، خانواده این شهید از نظر مالی در سطح بالایی قرار نداشت اما از لحاظ معنوی دارای کمالات زیادی بود، عبدالحمید با همین روحیه آشنا شد و دوران کودکی خود را در خانه یک روحانی با ایمان، پدربزرگش مرحوم شیخ احمد علی انشایی سپری کرد.

عبدالحمید با شروع جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران عبدالحمید به همراه تعدادی از همکلاسی‌ها و فارغ‌التحصیلان آماده خدمت به اسلام شد. وی در مرکز پیاده استان فارس خدمت خود را آغاز کرد و پس از طی دوره آموزشی به درجه ستوان دومی وظیفه نائل شد و به گردان ۱۹۱ رزمی مرکز پیاده اختصاص یافت.

وی مدت سه ماه را در شرایط بسیار سخت خوزستان حضور داشت و پس از مدتی به کردستان (سقز) اعزام و جهت انجام مأموریت و مبارزه با گروهک‌های مختلف (منافقین) و افراد ضدانقلاب که در کردستان بودند وارد میدان جنگ و مبارزه شد. او پس از ۶ ماه از سقز به زادگاهش بازگشت. بعد از مدتی مجدداً به همراه یگان (گردان ۱۹۱ رزمی) به جبهه گیلان غرب رفت.

دشمن با تسلط بر ارتفاعات اطراف شهر توانسته بود، فشار زیادی را بر رزمندگان اسلام تحمیل کند. هر روز شهر و راه‌های مواصلاتی مورد حمله قرار می‌گیرد. به همین منظور از اوایل مهرماه ۱۳۶۰ نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به دنبال طرح‌ریزی عملیاتی بودند که بتواند ارتفاعات مشرف به شهر و مناطق حساس را از لوث دشمنان پاک‌سازی کنند. یکی از این ارتفاعات «شیاکوه» بود. طرح عملیات توسط تیپ ۵۸ ذوالفقار با عنوان طرح ذوالفقار تهیه شد. برای اولین بار در منطقه غرب، هدف در عمق ۱۰ کیلومتری پشت دشمن انتخاب شد.

زمان حماسه فرا رسیده بود. ۲۰ آذر ماه زمان مناسبی برای اجرای عملیات بود. تمام محاسبات انجام شد. عملیات «مطلع‌الفجر» در روز مقرر در مناطق شیاکوه، چرمیان، تنگه قاسم‌آباد و دشت گیلان غرب با هدایت قرارگاه مقدم نیروی زمینی با رمز یا مهدی ادرکنی (عج) آغاز شد. همین ذکر و آن ایمان بود که همه چیز را آسان می‌کرد. ۲۷ روز از آغاز عملیات می‌گذشت. دشمن تلفات سنگینی را متحمل شده، ۷۰۰ کشته و ۱۴۰ اسیر نمونه‌ای از این تلفات بود.

حالا عبدالحمید دیدبان شیاکوه بود. جایی که برای آزادیش ایثارها شده، تمام حرکات دشمن را زیر نظر داشت. منطقه شیاکوه ارتفاعاتی در منطقه مرزی است که تسلط بر آن برای دو طرف درگیر در جنگ حائز اهمیت بود. عبدالحمید گرای دشمن را به توپخانه ارسال می‌کرد. با بی‌سیم موقعیت دشمن را اطلاع می‌داد و توپخانه نیز انجام وظیفه می‌کرد. در مدتی که در گیلان‌غرب حضور داشت دو نامه به خانواده نوشت، درهر کدام مقداری پول از حقوق سربازی خود گذاشت و سفارش کرد که به فقرای محل بدهند. مجدد حرکت دشمن برای باز پس‌گیری آغاز شده و دشمن زخم خورده با چندین برابر استعداد نیروهای اسلام در حال پیشروی بود؛ درگیری‌ها سخت شده، آتش سنگین دشمن سبب شهادت بسیاری از رزمنده‌ها شد. به رقم تلاش‌های یگان‌های مختلف تیپ ۵۸ ذوالفقار و گردان ۱۹۱ پیاده شیراز به دلیل آتش سنگین دشمن، سقوط نزدیک بود.

حفظ ارتفاعات سخت می‌شد؛ رزمنده‌ها به شهادت رسیده بودند؛ حلقه محاصره دشمن تنگ‌تر می‌شد؛ گرای ستون‌های دشمن در حال ارسال بود؛ دستور رسید که عبدالحمید به عقب بازگردد، اما او ‌ماند. عبدالحمید زخمی شده بود اما هنوز جان داشت؛ او بر روی شیاکوه ایستاد؛ گرای دشمن همچنان ارسال می‌شد، همرزم او می‌گوید: «فهمیدم که گرایی که می‌دهد همان‌جایی است که خودش ایستاده. پرسیدم، این محل دیدبانی خودت است، پاسخ داد دیگر نیست دشمن به آن رسیده، بزنید».

در لحظات آخر ناگهان بی‌سیم به صدا در می‌آمد، بله صدای عبدالحمید بود؛ بیسیم‌چی صدا زد حمید جان به گوشم. صدای غرش توپ و سوت خمپاره‌ها با صدای عبدالحمید در آمیخته بود: «از قول من به امام و مادرم بگوئید شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید».

سروان وظیفه «عبدالحمید انشایی» سرانجام در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۶۰ به شهادت رسید. پیکر پاک شهید انشایی پس از ماه‌ها ماندن در منطقه شیاکوه، به زادگاهش منتقل شد و در جوار یاران آرمید. سال‌ها بعد ناو سروان «مسعود انشایی» برادر عبدالحمید نیز راه انقلاب اسلامی را ادامه داد و در سال ۱۳۶۷ در نبرد ناوچه جوشن با هواپیماهای شیطان بزرگ به شهادت رسید. این دومین هدیه خانواده انشایی به انقلاب اسلامی بود.

گفته بود به امام برسانند که شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید
امام امت پس از دریافت پیام شهید که گفته بود به امام برسانند که شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید در توصیف این شهید بزرگوار چنین فرمودند: «در صدر اسلام هم از این افسرها بوده است. مثل انشایی‌ها».

موضوعات: شهید «عبدالحمید انشایی»  لینک ثابت
 [ 06:12:00 ب.ظ ]




موضوعات: اگر شهید شدم...  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




فرزند شهيد

ابن هشام مى نويسد: اسماء دختر عميس ، همسر عبدالله بن جعفر گفته است : روزى كه جعفر در جنگ موته به شهادت رسيد، پيامبر صلى الله عليه و آله به خانه ما آمد. من تازه از كار خانه ، شست و شو و نظافت بچه ها فارغ شده بودم ، به من فرمود: فرزندان جعفر را پيش من آور. آنان را پيش آن حضرت بردم ، بچه ها را در آغوش گرفت و شروع به نوازش آنان كرد، در حالى كه اشك از ديدگان آن بزرگوار سرازير بود.
من پرسيدم : اى رسول خدا، پدر و مادرم فدايت باد. چرا گريه مى كنى ؟ مگر درباره جعفر و همراهانش به شما خبرى رسيده است ؟ فرمود: آرى ، آنها امروز به شهادت رسيدند.

موضوعات: فرزند شهيد  لینک ثابت
 [ 05:43:00 ب.ظ ]




صدقه بدون پول

پیامبر (ص) فرمودند: بر هر مسلمانی در هر روز صدقه لازم است .
برخی از اصحاب سوال کردند: یا رسول الله! چه کسی طاقت و توان این کار را دارد .
حضرت برای رفع ابهام فرمودند: بر طرف کردن موانع راه مردم، صدقه است .

راهنمایی جاهل، عیادت بیمار، امر به معروف ونهی از منکر و جواب سوال،

صدقه است و بااین حساب همگان می توانند صدقه بدهند .

اکبری، محمود، برگ های زرین، ص 122

موضوعات: پیامبر (ص) فرمودند:صدقه بدون پول  لینک ثابت
 [ 05:41:00 ب.ظ ]




 

سوال

در قرآن كريم نام چه جنگ هايي از نبردهاي صدر اسلام آمده است، در كدام آيه و سوره؟

پاسخ

مقدمه: بي‎شك جنگهاي صدر اسلام، تأثير به سزايي در پيشبرد دين الهي داشته و به اسلام قدرت و عظمت بخشيده است و رسول گرامي اسلام از آغاز تشكيل حكومت اسلامي تا زمان رحلت، براي حفظ اسلام و مسلمانان از تهاجم عقيدتي و نظامي مشركان و مخالفان، جنگهاي فراواني داشتند تا جايي كه تعداد غزوات پيامبر صلي الله عليه وآله(جنگهايي كه خود پيامبر در آنها حضور داشتند) را بيست و هفت غزوه و شمار، سريه‎هاي آن حضرت (جنگهايي كه خود پيامبر در آنها حضور نداشتند) را از سي و شش تا شصت و شش نقل كرده‎اند.

از اين رو دشمنان اسلام براي ضربه زدن به اسلام، دين مقدس اسلام را دين شمشير مي‎خوانند و مي‎گويند اسلام با شمشير و اكراه و اجبار، مخالفان خود را به اسلام دعوت مي‎كند، امّا اين تهمتي بيش نيست زيرا هدف پيامبر اسلام، كشورگشايي، تسخير سرزمينها و سلطنت و پادشاهي نبوده است بلكه مطابق آيات قرآن، هدف از اين جنگها را مي‎توان به سه دسته تقسيم كرد.

1- گسترش توحيد و خداپرستي.

2- برچيده شدن بساط بت‎پرستي، كفر و شرك.

3- به‎دست آوردن آزادي بيان، تبليغ و نشر اسلام .

با اين مقدمة كوتاه، جنگهاي پيامبرصلي الله عليه وآلهرا در قرآن مي‎توان به دو بخش تقسيم كرد، جنگهايي كه در قرآن نام آنها با صراحت ذكر شده و جنگهايي كه نام آنها نيامده امّا به برخي از حوادث آن اشاره شده است.

الف- جنگهايي كه نام آنها در قرآن آمده است.

1- جنگ بدر

نخستين جنگي كه در صدر اسلام، رخ داد جنگ «بدر» يا «بدر كبري» است كه در هفدة رمضان سال دوم هجري به وقوع پيوست.

بدر نام چاهي است ميان مكه و مدينه كه در جنوب غربي مدينه در فاصلة بيست و هفت فرسنگي مدينه واقع شده است، اين جنگ زماني اتفاق افتاد كه لشكر قريش از پشت تپه ريگي به دشت بدر سرازير شدند، هنگامي كه چشم پيامبرصلي الله عليه وآله به قريش افتاد، رو به آسمان كرد و گفت: خدايا قريش با كبر و اعجاب به جنگ تو و تكذيب رسول تو برخاسته است، پروردگارا ! وعده‎اي را كه به من فرموده‎اي محقق نما و آنان را از امروز هلاك ساز.

اين غزوه از نبردهاي بزرگ و نمايان صدر اسلام است، شركت كنندگان در اين جنگ از امتياز ويژه‎اي برخوردار بودند و كساني كه در اين جنگ شركت كردند آنها را «بدري» مي‎نامند، در دو سوره قرآن به اين جنگ اشارت رفته است يكي سورة آلعمران كه نام «بدر» نيز در اين سوره ذكر شده و ديگري سورة انفال، كه به برخي از آن آيات مي‎پردازيم.

1- و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّه فاتقوا اللّه لعلكم تشكرون، و خداوند شما را در «بدر» ياري كرد و [بر دشمنان خطرناك پيروز ساخت] در حالي كه شما در مقابل آنان ناتوان بوديد، پس از خدا بپرهيزيد [و در مقابل دشمن مخالفت پيامبر نكنيد] تا شكر نعمت او را بجا آورده باشيد (آل‎عمران/123).

2- كما اخرجك ربك من بيتك بالحق و ان فريقاً من المؤمنين لكارهون همانگونه كه خدا تو را به حق از خانه [بسوي بدر] بيرون فرستاد در حالي كه گروهي از مسلمانان ناخشنود بودند [ولي سرانجامش پيروزي بود، ناخشنودي عده‎اي از چگونگي تقسيم غنائم بدر نيز چنين است](انفال/5).

3- اذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم اني ممدكم بألف من الملائكه مردفين، [به خاطر بياوريد] زماني را كه از شدت ناراحتي در ميدان بدر از پروردگارتان كمك خواستيد و او خواسته شما را پذيرفت و گفت: من شما را با يك‎هزار فرشته كه پشت سرهم فرود مي‎آيند ياري مي‎كنم(انفال/9).

4- اذ انتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوي و الركب اسفل منكم و لو تواعدتم لاختلفتم في الميعاد و لكن ليقضي اللّه امرأ كان مفعولاً ليهلك من هلك عن بيّنه و يحيي من حيّ عن بيّنة و انّ اللّه لسميع عليم،درآن هنگام [روز جنگ بدر] كه شما در طرف پائين بوديد و آنها در طرف بالا (و دشمن بر شما برتري داشت) و كاروان قريش پايين‎تر از شما بود [و وضع چنان سخت بود] كه اگر با يكديگر و عده مي‎گذاشتيد كه در ميدان نبرد حاضر شويد در انجام وعدة خود اختلاف مي‎كرديد ولي همة اينها به خاطر آن بود كه خداوند كاري را كه مي‎بايست انجام شود تحقق بخشد تا آنها كه هلاك و گمراه مي‎شوند از روي اتمام حجت باشد و آنها كه زنده مي‎شوند و هدايت مي‎يابند از روي دليل روشن باشد و خداوند شنوا و داناست(انفال/42).

برخي نيز آيات 1 تا 19 و 36 تا 51 و 67 تا 71 از سورة انفال را مربوط به غزوة بدر دانسته‎اند، برخي نيز گفته‎اند: تمام سورة انفال پس از جنگ بدر نازل گرديده است.

در اين نبرد مسلمانان با تعداد 313 نفر و لشكر كفر حدود 900 نفر، با تجهيزات كامل (ششصد نفر زره پوش و صد اسب) روبروي هم قرار گرفتند، سرانجام جنگ با پيروزي مسلمانان خاتمه يافت. تعداد شهداي اسلام در اين پيكار، چهارده نفر، و از قريش هفتاد نفر كشته و هفتاد نفر اسير شدند، در ميان كشته‎هاي قريش از سران آنها «نصر بن حارث»، «عقبه بن ابي معيط»، «عتبه»، «شيبه»، «اميّه»، «ابوجهل» و … به چشم مي‎خورد.

شهداي بدر در گوشة رزمگاه به خاك سپرده شدند كه اكنون نيز مقبره آنها باقي است، سپس پيامبر دستور داد كشته‎هاي قريش را جمع‎آوري كنند و در ميان چاهي بريزند.

2- جنگ احزاب

اين نبرد كه نام ديگر آن «خندق» است در شوال سال پنجم هجري واقع شده، احزاب جمع حزب به معني گروهها مي‎باشد چرا كه اين جنگ برخلاف «بدر» و «احد»، مقابل لشكر اسلام، قبائل مختلف شبه‎جزيرة عرب و قسمت مركزي آن به ضميمة يهوديان خيبر و دو قبيلة بني قينقاع و بني نضير بودند و نام ديگر اين نبرد كه «خندق» است بدين جهت بود كه رسول خداصلي الله عليه وآله براي چگونگي اين جنگ با اصحاب خود مشورت كردند و سرانجام پيشنهاد سلمان فارسي كه كندن خندق در طرف نفوذ پذير مدينه بود به تصويب رسيد.

تعداد سپاهيان اسلام در اين نبرد سه هزار نفر، و در مقابل لشكر كفار حدود ده هزار نفر (سه لشكر به فرماندهي كل ابوسفيان بن حرب) روبه‎روي هم قرار گرفتند.

آيات 26و 27 سورة آل‎عمران، 62 تا 64 سورة نور و 9 تا 27 سورة احزاب دربارة اين غزوه است.

نام «احزاب» در دو آية 20 و 22 سوره احزاب آمده است، خداوند مي‎فرمايد:

يحسبون الأحزاب لم يذهبوا و إن يأت الاحزاب يودوا لو انّهم بادون في الاعراب يسئلون عن انبائكم و لو كانوا فيكم ما قاتلوا الا قليلاً* و لما رء المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الا ايمانا و تسليما،آنها گمان مي‎كنند هنوز لشكر احزاب نرفته‎اند و اگر برگردند [از ترس آنان] دوست مي‎دارند در ميان اعراب بادية نشين پراكنده شوند و از اخبار شما جويا گردند و اگر در ميان شما باشند جز اندكي پيكار نمي‎كنند* امّا مؤمنان وقتي لشكر احزاب را ديدند گفتند: اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده و خدا و رسولش راست گفته‎اند و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود(احزاب/20و22).

اين نبرد با پيروزي مسلمانان خاتمه يافت و پيشرفت بزرگي را براي ارتش اسلام پديد آورد، زيرا شكست تمام قواي كفر بود به ويژه اين كه قهرمان نامي عرب «عمرو بن عبدود» به دست قهرمان بزرگ و جوان آن روز ارتش اسلام، علي بن ابيطالب عليه السلام كشته شد و نيز با وزيدن طوفان و فرود آمدن فرشتگان الهي آخرين ضربت و به اصطلاح تير خلاص را به دشمن نيمه جان وارد كرد و دشمن، منطقه را با دست پاچگي ترك كرد به طوري كه ابوسفيان بر شتر زانو بسته‎اي سوار و به آن تازيانه مي‎زد، و شتر نمي‎توانست از جاي برخيزد.

3- جنگ حنين

اين نبرد پس از فتح مكه، در شوال سال هشتم هجرت ميان مسلمانان و دو قبيلة «هوازن» و «ثقيف» رخ داد، فرماندة اين دو قبيله جواني به‎نام «مالك بن عوف نصري» بود و تعداد لشكر مسلمان دوازده هزار مرد مسلح بود كه ده هزار نفر از مدينه و دو هزار نفر از جوانان قريش بودند، اين تعداد نيرو براي ارتش اسلام در آن روز كم نظير بود و برخي كه تنها عامل پيروزي را افزوني نفرات مي‎دانستند به كثرت افراد مغرور شدند، قرآن كريم ضمن نام بردن از اين نبرد در سورة توبه، اين ديدگاه باطل را محكوم نموده، مي‎فرمايد:

و لقد نصركم اللّه في مواطن كثيرة و يوم حنين اذ اعجبتكم كثرتكم فلن تغن عنكم شيئا وضاقت عليكم الارض بما رحبت ثم وليتم مدبرين،خداوند شما را در جاهاي زيادي كمك كرده است به ويژه در روز جنگ حنين، وقتي كه شمار زيادتان شما را به شگفت آورده بود ولي به هيچ وجه از شما دفع خطر نكرد و زمين با همة فراخي، بر شما تنگ گرديد سپس در حالي كه پشت به دشمن كرده بوديد برگشتيد.

ثم انزل اللّه سكينة علي رسوله و علي المؤمنين و انزل جنوداً لم تروها و عذب الذين كفروا و ذلك جزاء الكافرين،آنگاه خدا آرامش را بر پيامبرش و بر مؤمنان فرود آورد و سپاهياني به ياري آنها فرستاد كه آنها را نمي‎ديدند و كساني را كه كفر ورزيدند عذاب كرد و سزاي كافران همين بود.

ثم يتوب اللّه من بعد ذلك علي من يشاء و اللّه غفور رحيم،سپس خدا بعد از اين [واقعه] توبة هركس را كه بخواهد مي‎پذيرد و خدا آمرزندة مهربان است(توبه/25تا28).

همان طور كه از آيات فوق برمي‎آيد مسلمانان در آغاز اين جنگ با شكست مواجه شدند و عدة زيادي از آنان پا به فرار گذاشتند،تا اين كه پيامبر وسپاهيان فداكار آن حضرت مانند امير مؤمنان عليه السلام، عباس، فضل بن عباس، اسامه و … وارد كارزار شدند و همين امر، سبب شد تا فراريان نيز بازگردند و با روحيه‎اي برتر با دشمن پيكار كنند و به پيروزي برسند.

آمار تلفات مسلمانان هشت نفر بود، در حالي كه دشمن با شش هزار اسير جنگي و بيست و چهار هزار شتر و چهل هزار گوسفند و چهار هزار «وقيه» (هر وقيه تقريباً 213گرم) نقره، پا به فرار گذاشت و مسلمانان به تعقيب آنها پرداختند.

ب- جنگهايي كه در قرآن با صراحت نام آنها نيامده ولكن به برخي وقايع آن اشاراتي نموده است كه در اينجا به مهمترين آنهااشاره مي‎كنيم

1- جنگ احد

اين غزوه از غزوات بزرگ است كه پس از نبرد «بدر» در سال سوم هجرت به وقوع پيوست، قريش پس از شكست در جنگ بدر و از دست دادن عده‎اي از سران خود، تصميم گرفتند از مسلمانان انتقام بگيرند، بدين جهت از قبيله‎هاي مختلف، افراد جنگجو را دور خود گرد آورده كه تعداد مردان آنها به چهار هزار نفر مي‎رسيد، افزون بر آن زناني نيز دوشادوش مردان با خواندن اشعار و سخنان تحريك آميز، با زدن دف و طبل، مردان را همراهي مي‎كردند، نيروهاي قريش، عصر روز پنجشنبه پنجم شوال سال سوم هجري در دامنة كوه احد پياده شدند، پيامبر صلي الله عليه وآله آن روز، و شب بعد در مدينه ماند و روزجمعه، شوراي نظامي تشكيل داد و درمورد شيوة دفاع به مشورت پرداخت، آن حضرت پس از برگزاري نمازجمعه،با لشكري بالغ بر هزار نفر، مدينه را به قصد احد ترك كرد.

در سورة آل‎عمران از آيه 121 و نيز 139 -180 به اين نبرد اشارت رفته است، اگر چه نام احد در قرآن نيامده است امّا در آيات 155 و 166 همين سوره، روز نبرد احد را «يوم التقي الجمعان»: روزي كه دو گروه با هم روبرو شده‎اند نام برده است.

و اذ غدوت من اهلك تبوّئ المؤمنين مقاعد للقتال و اللّه سميع عليم* اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليهما و علي اللّه فليتوكل المؤمنون،و ياد كن زماني را كه [در جنگ احد] بامدادان از خانواده خود براي صف‎آرايي مؤمنان در جايگاههاي خود براي پيكار با دشمن بيرون آمدي و خداوند شنواي داناست* آن هنگام كه دو گروه از شما برآن شدند كه سستي ورزند با آنكه خدا ياورشان بود و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند(آل‎عمران/121و 122).

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين،شما مسلمانان در كار دين سستي نكنيد و [از فوت غنيمت] اندوهناك نشويد زيرا شما برترين [انسانها] هستيد اگر در ايمان ثابت باشيد(آل‎عمران/139).

ان يمسسكم قرح فقد مس القوم قرح مثله و تلك الايام نداولها بين الناس و ليعلم اللّه الذين آمنوا و يتخذ منكم شهداء و اللّه لا يحب الظالمين،اگر به شما [در جنگ احد] آسيبي رسيده به آن قوم نيز آسيبي نظير آن رسيد اين روزگار [شكست و پيروزي] را ميان مردم به نوبت مي‎گردانيم [تا آنان پند گيرند] و خداوند كساني را كه ايمان آورده، معلوم بدارد و از ميان شما گواهاني بگيرد و خداوند ستمكاران را دوست ندارد(آل‎عمران/140).

اين نبرد به شكست مسلمانان انجاميد كه عوامل مختلفي از قبيل سرپيچي از دستورات فرماندهي كل قوا يعني: پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله و طمع به دست آوردن غنايم جنگي و… داشت.

آتش جنگ، خاموش شد مسلمانان بيش از سه برابر قريش كشته داده بودند، صدها زخمي و هفتاد شهيد نتيجه اين شكست بود، پيامبرصلي الله عليه وآله بر اثر جراحتهاي زيادي كه در جنگ به او رسيده بود، نماز را درحال نشسته خواند و سپس به وظيفة دفن و كفن شهداء «احد» پرداخت، در ميان شهداء جسد يكي از فرماندهان بزرگ اسلام و ياور پيامبرصلي الله عليه وآله (حمزه عموي رسول خداصلي الله عليه وآله كه به «سيد الشهدا» معروف شدـ به چشم مي‎خورد، اعمال ننگين لشكر قريش از جمله زنان جنايات بزرگي به يادگار گذاشت از قبيل «مثله كردن» (بريدن اعضاء و گوش و بيني) اجساد شهداي اسلام، و بدتر از همه پاره كردن شكم حمزه سيد الشهدا و بيرون آوردن جگر او به دستور هند، همسر ابوسفيان كه بعدها به هند جگر خوار معروف شد.

2- جنگ بني قريظه

اين نبرد در ذيقعده سال پنجم هجري پس از غزوة احزاب بين مسلمانان و يهود بني قريظه بهخاطر پيمان شكني اين قبيله رخ داد. رسول خدا بيست و پنج روز بني قريظه را در محاصره داشت تا از محاصره به تنگ آمدند و خداوند آنان را مرعوب ساخت و اين خود عامل پيروزي مسلمانان شد.

آيات 56 تا 58 سورة انفال و 26و27 سورة احزاب مربوط به اين غزوه است.

الذين عاهدت منهم ثم ينقضون عهدهم في كل مرة و هم لا يتقون *فاما تثقفنهم في الحرب فشرد بهم من خلفهم لعلهم يذكرون * و امّا تخافنّ من قوم خيانة فانبذ الهم علي سواء ان اللّه لا يحب الخائنين،همان كساني كه با آنها پيمان بستي سپس هربار عهد و پيمان خود را مي‎شكنند و از پيمان شكني و خيانت پرهيز ندارند * اگر آنها را در ميدان جنگ بيابي آنچنان به آنها حمله كن كه جمعيتهايي كه پشت سر آنها هستند پراكنده شوند شايد متذكر گردند و عبرت گيرند *و هرگاه با ظهور نشانه‎هايي از خيانت گروهي بيم داشتي [كه عهد خود را شكسته، حمله غافلگيرانه كنند] بهطور عادلانه به آنها اعلام كن كه پيمانشان لغو شده است، زيرا خداوند خائنان را دوست نمي‎دارد(انفال/56تا58).

اين جنگ با تسليم «بني قريظه» و پيروزي مسلمانان، همراه با گرفتن غنائم جنگي پايان پذيرفت.

3- جنگ بني المصطلق

«بني المصطلق» تيره‎اي از قبيلة «خزاعه» كه در نزديكي قبيله قريش زندگي مي‎كردند، علت جنگ اين بود كه گزارش رسيد «حارث بن ابي ضرار» رئيس قبيله، در صدد جمع آوري سلاح و سرباز است ومي‎خواهد مدينه را محاصره كند، پيامبر اسلامصلي الله عليه وآله با هوشياري و تحقيق كامل با ياران خود به سوي قبيلة «بني المصطلق» حركت كرد و در كنار چاه «مريسيع» نبرد ميان دو دسته صورت گرفت.

آيات 7و8 سورة منافقون و 6 تا8 سورة حجرات دربارة اين غزوه است.

هم الذين يقولون لا تنفقوا علي من عند رسول اللّه حتّي تفيضوا و لله خزائن السموات و الارض و لكن المنافقين لا يفقهون * يقولون لئن رجعنا الي المدينة ليخرجنّ الاعزّ منها الاذل و لله العزة و لرسوله و للمؤمنين و لكن المنافقين لا يعلمون، آنها كساني هستند كه مي‎گويند به افرادي كه نزد رسول خدا هستند انفاق نكنيد تا پراكنده شوند غافل از اينكه خزائن آسمانها و زمين از آن خداست ولي منافقان نمي‎فهمند * آنها مي‎گويند اگر به مدينه باز گرديم عزيزان، ذليلها را بيرون مي‎كنند درحالي كه عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است ولي منافقان نمي‎دانند.

جانبازي مسلمانان و ترس كفار سبب شد كه پس از زد و خورد كوتاهي با كشته شدن ده نفر از دشمن و يك شهيد از مسلمانان، سپاه دشمن متفرق، زنان آنان به اسارت و اموال زيادي نصيب ارتش اسلام گردد.

4- غزوة حديبيه و بيعت رضوان

در ذيقعده، سال ششم هجري، پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله به قصد انجام مراسم عمره با ياران خود، بي آنكه قصد جنگ داشته باشد به سوي مكه حركت كرد، در آن روز قدرت كفار قريش در سرزمين حرم خودنمايي مي‎كرد، و از طرفي چون ماه حرام بود اين اميد در مسلمانان وجود داشت كه به كسي آسيبي نرسد، پيامبر نيز جهت ابراز حسن نيت دستور داد كسي سلاح جنگي حمل ‎نكند‎ ؛ جمعيتي كمتر از دو هزار نفر بدون سلاح، فقط با سلاح مسافر به سوي مكه به حركت درآمدند و گروه اطلاعاتي متشكل از حدود بيست نفر به عنوان طليعه پيش فرستاده شد.

مشركان قريش پس از باخبر شدن از حركت مسلمانان تصميم گرفتند از ورود مسلمانان به مكه جلوگيري كنند و «خالد بن وليد» را با دويست سواره نظام، براي جلوگيري از ورود مسلمانان فرستادند.

پيامبر اسلام راه خود را عوض كرد و از راههاي صعب العبور به حركت خود ادامه داد تا به سرزميني به نام «حديبيه » رسيدند، پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: در اين نقطه به سر مي‎بريم تا خداوند تكليف ما را روشن سازد.

قريش، پيكهايي جهت اطمينان و آگاهي از هدف مسلمانان به سوي حديبيه فرستاد، تمام فرستادگان گفتند: مسلمانان جز زيارت خانة خدا، قصد ديگري ندارند، امّا قريش باز هم نمي‎پذيرفت، از طرف پيامبرصلي الله عليه وآله نيز افرادي براي تبيين نظريه آن حضرت فرستاده شد امّا متأسفانه آنها هم دستگير شدند.

اين عمل قريش باعث شد كه پيامبرصلي الله عليه وآله از يكايك مسلمانان براي دفاع از دين و آيين بيعت بگيرد و اين بيعت در زير درختي انجام گرفت، اين عمل خود، ترسي در دل قريش افكند و نمايندة پيامبر را آزاد و نماينده‎اي نيز از خود به سوي پيامبر صلي الله عليه وآله فرستادند، اين نماينده با نام «سهيل بن عمرو» پيشنهاد صلح كرده و قرار داد صلح را نوشتند.

سورة فتح در همين رابطه نازل شد ؛ اين سوره داراي 29 آيه است كه آغاز آن بشارت فتح است، (انا فتحنا لك فتحاً مبينا)

رسول خدا صلي الله عليه وآله در پرتو اين صلح توانست در كمال آرامش، با سلاطين جهان مكاتبه نموده و آنها را به توحيد دعوت نمايد و اين نقطة عطفي بود براي ارتباط با جهان خارج، افزون بر آن، گروهي از سران عرب نيز پس از صلح به اسلام گرويدند.

ياد آور مي‎شود كه، سورة فتح، كه در جريان صلح حديبيه نازل شد و اشاره به دو پيروزي بزرگ دارد.

1- فتح قريب (پيروزي نزديك) كه منظور فتح قلعه‎هاي خيبر در سال هفتم هجرت است.

2- فتح مبين (پيروزي آشكار) كه منظور، فتح مكه در سال هشتم هجرت است.

5- نبرد ذات السلاسل

اين جنگ در جمادي الآخر، سال هشتم هجرت رخ داد، رسول خداصلي الله عليه وآله خبر يافت كه هزاران نفر در سرزمين «يابس» با يكديگر هم پيمان شده‎اند كه اسلام را در هم بكوبند، آن حضرت در آغاز، لشكري را به فرماندهي ابوبكر و پس از او عمر و سپس عمروعاص فرستاد، هر سه عقب نشيني كردند پس از آن اميرالمؤمنين علي عليه السلامبه فرماندهي برگزيده شد، او شبها حركت مي‎كرد و روزها به يك اصل مهم نظامي يعني «استتار» عمل مي‎نمود، سپيده دمي، نماز صبح را با ياران خود خواند و بعد از نماز با سپاه نيرومند خود بر دشمن خواب آلود حمله كرد و بر آنان پيروزي يافت، هفت تن از دلاوران دشمن را دستگير كرد و بقيه آنها با ترك غناعم پا به فرار گذاشتند.

براي اين جانبازي و سرافرازي مسلمانان به فرماندهي حضرت علي عليه السلام سورة «والعاديات» نازل شد والعاديات ضبحاً* فالموريات قدحاً * فالمغيرات صبحاً * فأثرن به نقعاً…، سوگند به اسبان دوندة [مجاهدان] در حالي كه نفس زنان به پيش مي‎رفتند* و سوگند به افروزندگان جرقة آتش [در برخورد سمهاي اسبان با سنگهاي بيابان] * و سوگند به هجوم آوران سپيده دم * كه گرد و غبار به هر سو پراكندند و… .

6- جنگ تبوك

پس از فتح مكه، ترس عجيبي در دل امپراتور روم پديد آمد كه مبادا مسلمانان قلمرو حكومت او را مورد تعرض قرار دهند بدين جهت دولت روم در ماه رجب سال نهم هجري، سپاه عظيمي را از قبيله‎هاي متعدد فراهم كرد تا مدينه را تسخير كند.

اين خبر به گوش پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله رسيد و آن حضرت فرمان عمومي جهاد را صادر كرد تا مسلمانان با تجهيزات و آمادگي كامل به سوي جبهه‎هاي جنگ روانه گردند. هزينه اين جنگ نيز به عهدة خود مسلمانان بود.

آيات 38 تا 48 و نيز 64 و 66 ، 79 تا 102 از سورة توبه، مهمترين آيات در بارة اين غزوه است كه به برخي از آنها اشاره مي‎شود.

يا ايها الذين آمنوا ما لكم اذا قيل لكم انفروا في سبيل اللّه اثاقلتم الي الارض…، اي كساني كه ايمان آورده‎ايد چرا هنگامي كه به شما گفته مي‎شود به سوي جهاد در راه خدا حركت كنيد بر زمين، سنگيني مي‎كنيد و سستي به خرج مي‎دهيد…(توبه/38).

الذين يلمزون المطوّعين من المؤمنين في الصدقات والذين لا يجدون الا جهدهم فيسخرون منهم سخرالله منهم و لهم عذاب اليم، آنهايي كه از مؤمنان اطاعت كار، در صدقاتشان عيب جويي مي‎كنند و كساني را كه [براي انفاق در راه خدا] جز به مقدار ناچيز توانايي خود، دسترسي ندارند مسخره مي‎نمايند، خدا آنها را مسخره مي‎كند [وكيفر استهزا كنندگان را به آنها مي‎دهد] و براي آنها عذاب دردناكي است(توبه/79).

[اين آيه در بارة انفاق شخصي به نام «ابوعقيل» كه دو من گندم داشت و يك من آن را براي اين جنگ كمك كرد، و در مقابل چهار هزار دينار <عبدالرحمان بن عوف> بسيار ناچيز بود، منافقان به مسخرة او پرداختند امّا چون از اخلاص خاصي برخوردار بود اين آيه در ملامت منافقان نازل شد].

سپاه توحيد در آغاز ماه شعبان، سال نهم هجرت، به سرزمين «تبوك» رسيد امّا اثري از سپاه روم نديد، گويا روميان از عزم استوار، و فراواني سپاه اسلام كه حدود سي هزار نفر بودند آگاهي يافته و خود را از معركه جنگ كنار كشيدند، و چنين وانمود كردند كه، گزارشهايي كه به مسلمانان در رابطه با حمله به مسلمانان رسيده شايعات بوده است.

رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله با مشاهدة چنين اوضاعي، افسران عاليرتبه و شوراي نظامي را گرد آورد و با آنها در بارة پيشروي در خاك دشمن يا بازگشت به مدينه مشورت نمود و نتيجه مشورت اين شد كه بدون جنگ به مدينه بازگردند و پيامبرصلي الله عليه وآله نيز رأي شورا را محترم شمرده و دستور بازگشت به مدينه صادر شد.

/////////////////////////////////////////////////////////

منبع: دفتر پاسخ به پرسشهای قرآنی مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن

موضوعات: در قرآن كريم نام چه جنگ هايي از نبردهاي صدر اسلام آمده است، در كدام آيه و سوره؟  لینک ثابت
 [ 05:38:00 ب.ظ ]





غزوات پیامبر اکرم (ص)

 

به جنگهايي كه پيامبر در آن شركت كرده غزوه گويند كه 27 غزوه به ترتيب ذيل بوده است:

ابواء – بواط – عشيره – بدراولي – بدركبري – بني قينقاع – سويق – بني سليم ( نجران ) – غطفان – احد – حمراءالسد – بني نضير – بدر صغري – بني المصطلق – خندق – بني قريظه – دومه الجندل – ذات الرقاع – بني لحيان – ذي قرد – حديبيه – خيبر – ذات السلاسل – فتح مكه – حنين – فتح طائف – تبوك

دراين جنگها كه بعضي مقدمه جنگ و مانور جنگي بود و در آن جنگ واقع نشد پيامبر شخصا در 9 غزوه با دشمن نبرد و جنگ كرد كه عبارتند از:

بدر كبري – احد – خندق – بني قريظه – بني المصطلق – خيبر – فتح مكه – حنين – طائف

جنگها و مانورهايي را كه پيامبر در آن شركت نكرده، سريه گويند. سريه هاي آن حضرت را بعضي 35، بعضي 48 و بعضي 66 نام برده اند مانند : سريه حمزه ، سريه ابوعبيده ، سريه عبدالله بن جحش ، سريه قرده ، …

دراين جا به طور خلا صه مهم ترين جنگ هاي پيامبر اكرم (ص) درطول 23 رسالت خود با كفار ومشركين را كه داشته اند به همراه نتايج آن و…را اشاره خواهم كرد: - غزوه ي ابواء يا ودان: اين غزوه نخستين غزوه ي پيامبر است كه در ماه صفرسال دوم هجرت اتفاق افتاد كه دراين لشكر كشي درگيري پيش نيامد وكفار قبل ازرويايي با سپاه پيامبرپا به فرار گذشتند. 2 - غزوه ي بوابط : اين غزوه در ربيع الاول سال دوم هجرت اتفاق افتاد كه همچون غزوه ي ابواء هيچگونه درگيري پيش نيامد ومشركين قبل از رويايي با سپاه اسلام پا به فرار گذاشتند. 3- غزوه ي ذات العشير: اين رجمادي الل سال دوم هجرت اتفاق افتاد كه قريش به سركردگي ابوسفيان ازمكه عازم شام شدند كه سپاه اسلام براي مقابله با آن ها برسر راهشان رفت.ولي كاروان قريش قبل از رسيدن سپاه اسلام گريختند،لذادرگيري بوجودنيامد 4- سريه خرار: دراين سريه يكي ازصحابه به پيامبربه نام سعدبن ابي وقاص به فرماندهي سپاه اسلام برگزيده وبه تعقيب كفار برآمد وتا موضعي به نام خرار پيش رفت ولي قبل از درگيري كفارفرار كردند. 5- غزوه ي سفوان: يكي از كفارقريش با مردان خود به گله ي مدينه دستبرد وغارت كرد كه پيامبربا سپاهيان اسلام از مدينه تا منطقه سفوان كه نزديك بدراست،پيش رفتند ولي قبل ازرسيدن سپاه اسلام آنان رفته بودند لذا درگيري به وجود نيامد. اين غزوه ها وسريه ها از اين رو بي نتيجه بود كه جاسوساني در داخل مدينه ازتصميم پيامبرآگاه و پيش از حركت سپاه اسلام خود را به كاروان مورد نظر مي رساند وآنان را ازخطري كه درپيش داشتند،آگاه مي كردند،سپس آنان يامسير خود را تغييرمي دادند ويا درحركت خود شتاب مي كردند. 6- سريه نخله: درماه رجب سال دوم بعثت،پيامبرعبدالله بن حجش اسدي را با8 تن ازمهاجرين روانه كرد ونامه اي به آنان داد كه پس از طي مسافت دو روز آن را باز كنند كه عبدالله چنين كرد.درآن نامه نوشته شده بود: بروتا به نخله اي كه بين مكه وطائف است،برسي.درآنجا منتظركاروان قريش باش وما رااز نتيجه آگاه كن.عبدالله ويارانش دراين محله بودند كه كاروان قريش به سركردگي عمربن الحضربدانجا رسيد. عبدالله به دليل اينكه ماه حرام بود دو دل شده بود ونمي دانست كه حمله كند يا خير؟( لازم به توضيح است كه درنزداعراب4ماه محرم،رجب، ذي الحجه، ذي القعده كه ازماه هاي حرام است جنگ وخون ريزي ممنوع است.) بالاخره سپاه اسلام تصميم به يورش با دشمن گرفتندوكالا واموال آنان با دواسير را به نزد پيامبرآوردند،كه عده اي ازمسلمانان بر آنان خرده گرفته وسرزنش نمودند كه چرا درماه حرام به جنگ پرداخته اند كه با نزول آيه ي 217سوره ي بقره وتوجيه كار آنان مسلمانان دست از سرزنش عبدالله ويارانش برداشتند. 7- غزوه ي بدر: پيغمبرراخبردادند ابوسفيان با كارواني بزرگ ومال بسيار ازشام به مكه برمي گردد وكاروان اوشامل هزارشترودرحدود پنجاه هزارديناراست. پيامبرسپاهي 313 نفره فراهم آورد كه يك چهارم آنان مهاجرين وسه چهارم انصار بودند.اين دسته برسرچاه بدر(كه برسر راه مدينه ومكه است) دركمين كاروان نشستند.ابوسفيان چون دانست كه مسلمانان دركمين كاروان اوهستند،ازيك سو مردم مكه را آگاه ساخت و ازآنان كمك خواست وازسوي ديگرمسيرخود راتغييرداد وكاروان رابه سلامت به مكه رساند.خبرتهديد كاروان به مكه رسيد،ابوجهل درخشم شدوگروهي حدود900 نفربه راه انداخت وبا آن كه شنيد كاروان از خطر گذشته است،بازنگشت وگفت بايد مردم يثرب را درسي بدهد كه ديگر چنين گستاخي ها نكنند.بارسيدن مسلمانان ومردم مكه به بدر،چنان روي درروي شدندكه هردو دسته خود راناچارازدرگيري ديدند مسلمانان خود را به چاه هاي بدررساندند وآن راتصرف كردند.سپاه ابوجهل كه درپس تپه ها مخفي شده بود،چون بي آب ماند مجبورشدازمخفيگاه خود بيرون بيايد.جنگ تن درتن درگرفت وبا آن كه مردم مكه 3برابر مردم يثرب بود،شكست خوردند. ابوجهل وعده اي ديگر (كه حدودا‏ً 70 تن بودند) ازمهتران ومهترزادگان قريش كشته شدوهمين اندازه اسير گرديدند.ازمسلمانان تنها چهارده تن شهيد گشت. دراين جنگ حضرت علي(ع) گذشته ازفداكاري ها وياوري ها كه به پيغمبر(ص) كرد،پشت سپاه اسلام بودوچند تن ازدلاوران مكه كه به شجاعت بودند به دست اوكشته گشتند وشجاعت حضرت علي بودكه پيروزي لشكر رامسلم ساخت.دراخبارآمده است كه بيش ازنصف كشته شدگان كفاربه دست آن حضرت صورت گرفت. اين نخستين پيروزي بزرگ مسلمانان بود.غنيمت جنگي نيزچشمگيربود. اين جنگ در17 رمضان سال دوم هجرت اتفاق افتاد.بدون ترديدعلت اصلي پيروزي مسلمانان دراين جنگ نيروي ايمان وخلوص مسلمانان و مشيت الهي وامدادهاي غيبي بود.جنگ بدرگذشته ازپيروزي نظامي ،از جهت ديني درروحيه ي مردم يثرب واطراف آن اثرفراوان نهاد ودانستند كه تنها با ايمان به خود به اسلام وتكيه برياري خدا بردشمني چنان قوي پيروزشدند.اثراين جنگ ازنظرپيروزي معنوي چنان بود كه سال ها پس از رحلت رسول خدا(ص) خانواده هايي كه پدرانشان دراين جنگ بودند به خود مي باليدند. وقتي قبيله هاي اطراف يثرب ديدند كه سپاه پيامبر علي رغم آنكه يك سوم سپاه دشمن بودآنان راشكست دادگفتند اين حقانيت دين محمد(ص) است وكم كم به اسلام گرايش پيداكردند،از آن سوقريش نيز دانستند كه كارمحمد ويارانش را نبايد آسان گرفت.كساني كه درجنگ بدر از قريش كشته شده بودندمردمي كارآزموده در كاربازرگاني بودند كه رشته ي حيات اقتصادي شهر دردست آنان بود.قريشيان هيچگاه فكر نمي كردند يتيم ابوطالب با همكاري دسته اي كشاورز چنين شكستي به آنان بدهد،ودانستند كه كار محمد(ص)بدان سادگي كه فكر مي كردند نيست،ناچار به تدارك جنگي پرداختند تا شايد بتوانند اورا ازپاي درآورند ياازيثرب برانند وآبروي رفته ي خود را بجاي آورند. 8-درگيري با يهوديان بني قينقاع: چند ماهي از توقف پيامبر در يثرب نگذاشته بود كه يهوديان بهانه گيري ومخالفت خودراآغاز كردندوكار بدانجا كشيد كه قرآن به آنها اعلام كرد كه:اساس دين اسلام دين ابراهيم است وابراهيم نه يهود بوده ونه ترسا،بلكه مسلماني حنيف و اسلام نيزدين حنيف است. باتغيير قبله از بيت المقدس به مكه پيوند مسلمانان بايهود بريده شدوآنان ازاين جهت خشمگين ونگران شدند وآماده ي آزردن مسلمانان شدند. نخستين درگيري با يهوديان،چندهفته پس ازجنگ بدر وپيروزي بزرگ مسلمانان رخ داد. يهوديان بني قينقاع بيرون شهرمدينه درقلعه اي منزل داشتند وبه كار زرگري وآهنگري مي پرداختند.
نوشته اند روزي زني ازعرب به بازار رفت وكالاي خود را در بازار بني قينقاع فروخت وبردردكان زرگري نشست. يكي از يهوديان دامن جامه ي او را به پشت وي گره زد، چون زن از جابرخاست جامه اش به يك سورفت و يهوديان به او خنديدند.زن فرياد برآورد ومسلمانان رابه ياري طلبيد سروصدا بر خاست يكي از مسلمانان به ياري آن زن شتافت ومرد يهودي را كشت.يهوديان برآشفتند وآن مسلمان را كشتندوفتنه بالا گرفت.پيامبر يهوديان را از پايان كار قريش ترساند وبه آنها گفت اگر بخواهنداينجا بمانند بايد تسليم شوند.بني قينقاع گفتند شكست مردم مكه تورا فريفته نگرداند،آنان مردجنك نبودندولي ماباتوجنگ ونشان خواهيم دادكه چه هستيم. آيه ي 12و13سوره ي آل عمران در اين هنگام نازل وبشارت پيروزي بر آنان را براي آن حضرت آورد.پيغمبر آنان را محاصره كرد ومحاصره ي آنان پانزده شبانه روز طول كشيد وچون تسليم شدند،يكي از ياران آن حضرت بنام عبداله ابي اصرار ورزيد وپيامبر از كشتن آنان درگذشت وآنان را به شام تبعيد كرد،محاصره ي اين دسته از يهوديان در ماه شوال سال دوم هجرت اتفاق افتاد. غزوه ي سويق : ابوسفيان پس از باز گشت از جنگ بدر نذر كرده بود كه تامحمد(ص) جنگ واو را شكست ندهد تن از جنابت نكشد،براي وفا به اين سوگند با دويست هزار سوار روانه ي مدينه شد در اين لشكر كشي تنها توانست دو تن را بكشد وچند نخلستان را بسوزاند،پيامبر با گروهي بدنبال اورفت،ابوسفيان بسرعت گريخت وچون دراين گريز مشركان براي سبك شدن بار وسرگرم كردن تعقيب كنندگان كيسه هاي آرد خود رامي افكندند اين غزوه سويق نام گرفت . 10-غزوه ي قرقرةالكدر: اين غزوه درپايان سال دوم هجرت اتفاق افتاد كه در آن مسلمانان كاروان قريش را تعقيب ولي درگيري بوجود نيامد. 11-غزوه ي ذي امر: اين غزوه نيزدرپايان سال دوم هجرت اتفاق افتادكه سپاه اسلام قبل ازرسيدن به كاروان قريش آن ها به حركت خود سرعت داده ومنجر به برخورد يا در گيري نشد. 12- سريه ي قردة : اين سريه كه اوايل سال سوم هجرت رخ داد سپاه اسلام كاروان تجاري مشركان را محاصره كه بدون خون ريزي،مشركان كالاها ي خود را بجا گذاشته وپا به فرار گذاشتند به طوري كه به هريك از مسلمانان هشتصد درهم غنيمت جنگي نصيب گرديد. 13- غزوه ي احد : به دلیل شکست در نبرد بدر قريش به سركردگي ابو سفيان در جنگ بدر موقعيت او در بين مردم مكه كاهش يافته وبازرگانان مكه مسير ارسال كالاهاي خود به سوريه را از دست دادند لذا ابوسفيان تلاش زيادي كد تا قبيله ها رابا هم متحد ولشكري كه شمار آن را تا سه هزار مرد ودويست اسب هزار شتر نوشته اند فراهم آورد ورو به مدينه نهاد.خبر حركت اين لشكر به پيامبر رسيدروز جمعه در مسجد شوراي جنگي تشكيل شد،دراين شورا عبداله ابي نيز شركت داشت،پيامبر از مسلمانان پرسيد چه بايد كرد؟گروهي كه عموماًاز سالمندان كارآزموده بودند گفتند بايد حالت دفاعي بگيريم وجنگ را به حومه ويا به داخل شهر بكشيم ولي دسته ي ديگر-جوانان- كه گرمي بيش تري داشتند مي خواستند بيرون شهربروند و به دشمنان حمله برند- عبدالله جز‏ء دسته ي نخست بود- سرانجام راُي دسته ي دوم كه اكثريت داشتند غالب شد. پيغمبر سلاح پوشيد وبراي بيرون رفتن از يثرب آماده شداماجوانان پشيمان شدند كه چرا پيغمبررابه قبول خودمجبورساختندوگفتندماازراُي خود برگشتيم.پيغمبر(ص) كه مي ديد قطعيت درتصميم از شرايط رهبري وفرماندهي است وهرلحظه نمي توان نظري تازه را پذيرفت گفت:‍ْ‎‏«براي پيغمبر سزاوار نيست وقتي لباس جنگ مي پوشد آن را ازتن درآورد،مگر آن گاه كه جنگ كند» سپاهيان مكه خودرا به ذوالحليفه(جايي در شش مايلي مدينه) رساندند وازآن جا به سوي شمال يثرب رفتند و دركنار كوهي به نام احد توقف كردند.دراين لشكر سپاهيان پيغمبر هزارتن بود.پيش ازشروع جنگ عبدالله ابن ابي به عنوان اعتراض باسيصد تن ازمردم خود برگشت وگفت محمد ازبچه ها پيروي كرد ونظرمرا ناديده گرفت دراين زمان آيه ي 167سوره ي آل عمران در وصف عبدالله نازل شد.با جداشدن عبدالله وپيروان او ازسپاهيان پيامبرتنها هفتصد تن باقي ماندكه اسب وشترنداشتند.هنگام صف آرايي ،پيغمبرعبدالله بن جبيرسردسته ي گروه تيراندازان ،راگفت: مواظب باش دشمن ازپشت سربه ماحمله نكند.جنگ به سودمايابه زيان ماباشدتونبايدازجاي خودبجنبي.درحمله ي نخست پپيروزي بامسلمانان بودودشمنان راعقب راندند،امادسته ي تيراندازان كه ماموريت جلوگيري سوارنظام دشمن راداشتند،به محض عقب نشيني آنان به طمع گردآوري غنيمت موضع خودراترك گفتند.سوارنظام دشمن به سركردگي خالد بن وليدناگهان حمله كردندومسلمانان راشكست دادند.دراين جنگ حمزه عموي پيغمبربه دست غلام وحشي جبيربن مطعم كشته شدوپيغمبرنيززخم برداشت ابوسفيان فريادمي كرد:«اعل هبل»پيغمبركه درهمان حالت درجاي خودايستاده بود گفت بدوپاسخ دهيد«الله اعلي واجل». پيغمبربراثرضربتي كه به دندان وپيشاني اورسيده بوددرگودالي افتادكه مشركان مكه سرراه مسلمانان كنده بودند.مشركان درآن گيرودارآوازدادندمحمدكشته شدومسلمانان منهزم شدند.يكي ازكسان كه بالاي كوه ايستاده بودگفت:اكنون كه محمدكشته شد،كاش فرستاده اي نزدعبدالله بن ابي بفرستيم تاازابوسفيان براي ماامان خواهدمردم قبل ازآنكه كشته شويدبه خانه هاي خودبرگرديد.لكن انس بن نضرفريادكرد:مردم اگرمحمدكشته شده خداي محمدكه زنده است.خدايا!من ازآنچه اينان مي گويندعذرمي خواهم.سپس به دشمنان حمله برد.سرانجام درآن گيرودارعلي بن ابي طالب (ع) دست پيغمبر(ص) راگرفت واورابلندكردتامسلمانان ببينندپيغمبرزنده است.علي(ع)درپيش روي پيامبرايستادواگركسي نزديك مي شداو را مي راند يامي كشت.سرانجام گروهي ازمسلمانان برگشتندوگرد رسول الله راگرفتندولشكرازنوساماني يافت.ابوسفيان باآنكه دراين نبرد پيروزشده بودومي توانست به مدينه حمله برد،بازگشت ووعده دادكه سال آينده دربدرمسلمانان راخواهد ديد.چراابوسفيان ازگرفتن مدينه چشم پوشيد،سبب آن راجزامدادغيبي نمي توان دانست .خدابيمي دردل اوافكندتاازمحاصره مدينه وگرفتن آن شهرچشم پوشد.بعضي ازاسلام شناسان غربي مي گويندابوسفيان بدان جهت ازمحاصره ي مدينه منصرف شدكه مي ترسيدبه اندازه كافي وسيله گرفتن شهررادراختيارنداشته باشد،كه البته اين تحليلي بسيارضعيف مي نمايد،بهترهمان است كه ازقرآن كريم پيروي كنيم وبگوييم خدادردل آنان بيم افكند. جنگ احد درشوال سال سوم هجرت روي داد.يك روزپس از جنگ،پيامبرمردم راماُموركردكه به دنبال دشمن بروند.دراين تعقيب زخمداران وبيماران نيزشركت كردند.مقصودپيامبراين بودكه دشمن گمان نكندسپاه اوبه كلي ازپادرآمده است.به هرحال نتيجه اي راكه مكه ازاين جنگ مي خواست به دست نياورد،چون كه تلفات مسلمانان نسبت به مشركان بادرنظرگرفتن شماركشتگان آنان درجنگ بدرمساوي بود.هردودسته دردوجنگ به اندازه ي هم كشته داده بودندوبرابرسنت قبيله اي ازاين جهت مكه برمدينه برتري نداشت،به علاوه مشركان نتوانستند زياني به شهريثرب برسانندوچنان كه وعده داده بودندبه مردم يثرب درسي بدهندكه ديگرگستاخي نكنند.گويابازگشت دوباره ي فراريان وآماده شدن آنان براي جنگ،ابوسفيان رانگران كردوهزيمت نخستين رانوعي حيله ي جنگي دانست كه ميان عرب معمول بودوپنداشت كه آن عقب نشيني براي غافل گيري دشمن بوده است.به هر حال به ظاهر هيچ گونه انگيزه اي براي بازگشت ابوسفيان در اين جنگ آن هم پس از چنان پيروزي ديده نمي شود،تنها مي توان گفت كه خدا بردل او بيم ويانگراني انداخت وبراي همين بود كه بدون تعرض به مدينه ،به مكه بازگشت. جنگ احد هر چند به ظاهر براي مسلمانان شكست آورد،اما نتيجه ي معنوي بزرگي همراه داشت،نگاهي به آياتي از سوره ي آل عمران كه در اين باره نازل شده است اين نتيجه را روشن مي سازد: شمادر جنگ بدر خوار بوديد ولي خدا شمارا ياري كرد.اما شما صبر كنيد و پرهيزگاري پيش گيريد خدا شمارا مدد خواهد كرد،اگر به شما زياني رسيده دشمن شما نيز زيان ديده است،مگر نه اين است كه شما آرزوي كشته شدن را داشتيد اكنون به آرزوي خود رسيديد. اين سخنان آسماني كه لحني اندرز آميز داشت مسلمانان را مطمئن ساخت كه پيروزي آنان در جنگ بدر به سبب آن بود كه براي خدا جنگيدند وخدا آنان را ياري كرد.اما دراين جنگ چون نافرماني رسول خدارا كردند وبه دنبال غنيمت ومال دنيا رفتند شكست خوردند. جنگ احد گذشته از تلفات جاني مشكلات اجتماعي نيز به دنبال داشت گروهي زنان بي شوهر واطفال بي سرپرست باقي ماندند.درآغاز سوره ي نساء مي بينيم كه به مسلمانان اجازه داده مي شود تا چهار زن عقدي داشته باشند وبه آنان توصيه مي شود از يتيمان بي سرپرست نگاهداري كنند وبه مال آنان دست اندازي نكنند.هر چند نزول آيات قرآن در باره ي شهيدان احد دل خانواده هاي داغدار را تسكين مي بخشيد وايمان مسلمانان به پيامبر به حدي بود كه كشتگان راه خدا ودين را مايه ي مباهات وفخر خانواده ي خود مي دانستند،اما هنوز در مدينه گروهي منافق زندگي مي كردند كه انتظار پايان كاررا مي كشيدندچون مسلمانان با چنين شكستي روبروشدند اين دسته فرصت يافتند تا فتنه انگيزي خود را آشكار كنند.قبيله هايي كه پس از پيروزي بدر با مسلمانان هم پيمانان شده بودند،دو دل ماندند.آن دسته از دشمنان اسلام نيز كه پيرامون يثرب بسر مي بردند به فكر افتادند كه از اين شكست استفاده كنند. 14- سريه ي ابوسلمه : پيامبر(ص) به يكي از فرماندهان خود به نام ابوسلمه گفت كه بني اسد قصد حمله به مدينه را دارد وبيش از آن كه دست به كار بزنند بايد بر آنها بتازيد،سپس اورا با يكصد وپنجاه تن روانه ساخت وبه پرهيز گاري او را سفارش كرد،اين دسته ماُمور بودند شب ها راه بروند و روز ها خود را مخفي نگاه دارند تا بدين طريق دشمن را غافل گير كنند.ابوسلمه طبق دستوري كه داشت رفتار كرد وچون به قطن (كوهي درناحيه ي نجد است) رسيد معلوم شد دشمن از پيش گريخته است.ابوسلمه با غنيمت به يثرب بازگشت اين پيروزي پس از شكست جنگ احد موقعيت مسلمانان را در ديده ي منافقان ويهوديان تغيير داد ودانستند كه پيامبر وياران او آن طوري كه آن ها فكر مي كردهاند ضعيف واز پا در نيامده اند. 15- جنگ با طايفه ي غطفان : در جمادي الاول سال چهارم هجرت پيغمبر ابوذر غفاري را در مدينه گذاشت وخود با سپاهي به سر وقت طايفه ي بني محارب وبني ثعلبه رفت اين دو تيره از طايفه ي غطفان بودند كه در نجد به سر مي بردند مسلمانان با دشمن روبرو ولي بين آنان جنگي رخ نداد ولي چون ازدشمن بيم داشتند نمازخوف خواندند. />16- غزوه هاي دومة الجندل وبني المصطلق: اين دو غزوه درسال پنجم هجرت رخ داد هرچند درگيري ومنجر به جنگ نگرديد ولي اهميت بسياري براي مسلمانان داشت،در غزوه ي دومة الجندل آرايش نظامي بزرگي پس از نا كامي در جنگ احد در سپاه مسلمانان بوجود آمد،اين نقطه واحه اي در حاشيه ي سوريه وفاصله ي آن تا دمشق پنج روز مسافت است،پيمودن آن مسافت آن هم در هواي گرم اثري نه چندان داشت كه از ديده ي قبايل پنهان ماند وبه خوبي پي به قدرت مسلمانان بردندومي دانستند كه قريش توان شكست مسلمانان را ندارد لذا تبعيت وترس قبايل از قريش كم وكم كم رو به اسلام آوردند. 17-جنگ خندق يا احزاب: همان طوري كه اشاره شدابوسفيان در سال چهارم هجرت گروهي را به بدر آورد اما در وسط راه پشيمان وبرگشت اين بازگشت موقعيت اورا در نزد بزرگان قريش ضعيف وناچار شد به تهيه ي سپاه بزرگ ومنظمي بپردازد. در سال پنجم هجرت سپاهي بين هفت تا ده هزار تن فراهم كه ششصد تن سواره داشت،رو به مدينه نهادند وچون از قبيله هاي مختلف عرب تشكيل شده بود اين جنگ را جنگ احزاب ناميده اند.گروهي از يهوديان خيبر كه پيرامون مدينه بودند علي رغم آن كه متعهد بودند قريش را ياري نكنند عهد شكني وبه سپاه قريش پيوستند ،در مقابل اين سپاه بزرگ پيامبر فقط سه هزار سپاهي داشت كه به جز چند تن بقيه پياده بودند، مسلمانان به صلاحديد سلمان فارسي دور شهر راخندق كندندوحالت دفاعي گرفتند،پيش از آن كه سپاه مكه به مدينه برسد كار خندق به پايان رسيد دشمن چون به آنجا رسيد در شگفت ماند چرا كه تا آن روز به چنين مانعي بر نخورده بودند سواران نمي توانستند از خندق بجهند وچون به پيش مي آمدند تير اندازان به آنان مجال نمي دادند.عمروبن عبدود وعكرمة بن ابي جهل كه از شجاعان ونامداران عرب بودند از خندق عبور كردند،ولي بدست حضرت علي (ع) كشته شدند.سپاه دشمن بي شمار وممكن بود كه مسلمانان شكست بخورند لذا پيامبر تصميم گرفت قبيله ي غطفان را از لشكريان جدا كند به آنها پيام داديك سوم محصول مدينه از آن شما به شرطي كه باقريش همكاري نكنيد دو تن ازمسلمانان ازيك سو با بني قريظه واز سوي ديگر با غطفان مذاكره وآن دو را نسبت به هم بد بين كردند وانها دست از ياري قريش برداشتند واز طرفي باد وسرما نيز در گرفت وكار بر سپاه دشمن سخت شد،ابوسفيان دستور به بازگشت داد ومدينه پس از پانزده روز محاصره از خطر رهايي جست.پايان جنگ احزاب براي مسلمانان اميد بخش وبراي قريش مصيبت بار بودبازرگانان مكه بازار يثرب را براي هميشه از دست دادندوقدرت مسلمانان راه بازرگاني مكه به سوريه را به خطر انداخت، موقعيت ابوسفيان متزلزلتر شد وبعضي اعراب بدوي را به اسلام متمايل كرد. 18- جنگ بايهوديان بني قريظه : در جنگ احزاب ديديم كه يهوديان بني قريظه از فرصت استفاده وقصد خيانت به مسلمانان را داشتند لذا پس پايان جنگ خندق پيامبر به سر وقت آنان رفت آن ها در قلعه اي بودند وبيست وپنج شبانه روز مقاومت ودر محاصره ي سپاه اسلام بودند كه بالاخره تسليم شدند وبا موافقت خودشان مقرر شد عبداله بن ابي در مورد آنان داوري كند،كساني كه ايمان نياوردند مردانشان كشته وزنان وفرزندان آنان اسير شدند،هرچند اين تصميم بعيد به نظر مي رسد وشايد تحريف شده باشد ولي آنچه مسلم گرديد خطر آنان كاملاً ازبين رفت. 19- جنگ خيبر: موقعيت يهوديان خيبر از نظر مسلمانان مشكوك بود ومي بايستي خاطرشان از ناحيه ي آخرين دسته ي يهوديان نيز آسوده گردد،چرا كه پس از پايان كار بني قريظه قصد توطئه وحمله به مدينه را داشتند،از اين رو پيامبر در سال هفتم هجرت آنان را محاصره كرد،كه پس از چند روز سرانجام قلعه هاي آنان يكي پس از ديگري سقوط وتسليم شدند ولي پيامبر با آنان پيمان بست كه بر سر زراعت خود باشند ودر سال نصف محصول خود را به مدينه بفرستند. 20- جنگ موته: در سال هشتم هجرت پيامبر كعب بن عمير غفاري را به ذات اطلاح فرستاد فرستادگان با گروهي برخورد وآنان را به اسلام دعوت كردند آن ها نپذيرفته ومسلمانان را تير باران كردند تنها يك تن جان سالم بدر برد ونزد پيامبر آمد.در جمادي الاول سال هشتم هجرت پيغمبر لشگري را به موته فرستاد موته در سرزميني كه از قلمرو روم بود قرار داشت فرماندهي سپاه اسلام زيد ابن حارثه وبعد از او جعفربن ابيطالب وبعدازاو عبداله بن رواحه بودند كه هر سه در اين جنگ شهيد شدند.لشكريان سپس خالد بن وليد را به امرت بر گزيدند واو به هر صورتي بود آنان را به مدينه رسانيد. 20- فتح مكه: پيامبر در ماه رمضان سال هشتم هجرت با ده هزار نفر روانه ي مكه شد قبل از ورود سپاه اسلام به مكه ابوسفيان شبانه به نزد پيامبر آمد ومسلمان شدسپاه مسلمانان با نظم وابهت زيادي وارد مكه شد كه هيچ فردي به ذهنش ياراي مقابله با آنان را تصور نمي كرد مكه بدون هيچ گونه در گيري فتح شد و پيامبر(ص) خانه ي خدا را از وجود بتان پاك وپرچم اسلام را برآن به اهتزاز در آورد نبرد حنين: پس ازتسليم شدن مكه كه بزرگان قريش به رضايت يا از ناچاري مسلمان شدند دوقبيله ي هوازن وبني ثقيف به سرمي بردند باهم متحدو به سپاه اسلام يورش بردند،درآغازجنگ مسلمانان فرارولي پيامبروعده اي ازانصارو مهاجران پايداري ورزيدند وفراريان دوباره بازگشتند وسرانجام قبيله ي هوازن گريخت وچون زن وبچه هاي آن ها درپشت جبهه بودندهمگي اسير ولي پيامبر آنان را آزاد كرد،دراين جنگ عدهاي از تازه مسلمانان براي تصاحب غنائم تلاش زيادي مي كردند كه پيامبر فرمود :اگر به اندازه ي درختان تهامه شتر داشتم همه را به شما مي دادم مقداري از غنائم را نيز به بزرگان قريش دادند تا بلكه مسلمان شوند كه در اصطلاح فقه به آن مؤلفةالقلوب ناميده شدند. 22- جنگ تبوك : از وقايع سال نهم هجرت غزوه ي تبوك است كه درتابستان آن سال به پيامبر خبر دادند كه روميان با سپاه انبوهي در بلقاء مي خواهند به مسلمانان حمله كنند،پيامبر معمولاًدر جنگ ها هدف آن را از پيش اعلام نمي كرد ولي جنگ تبوك را بدليل دشواري هايش اعلام كرد،گروهي مي گفتند در گرما به جنگ نرويد كه در آيه ي 81 سوره ي توبه سرزنش شدند.در اين غزوه سپاهيان سي هزار تن بودند اين بالا ترين رقم گرد آوري سپاه در عربستان تا آن روز بود.پيامبر در اين سفر حضرت علي (ع) را بدليل كارخانه به همراه خود نبرد ودليل كار خود را به آن حضرت چنين فرمود: من تورا خليفه ي خود كردم كه تو براي من مانند هارون براي موسي هستي جز آنكه پس از من پيغمبري نيست،وقتي لشكر با تشنگي زياد به تبوك رسيدند فهميدند كه لشكر كشي روميان درست نبودهاست،اين آخرين در گيري ولشكركشي مسلمانان با نامسلمانان درزندگي پيامبر بود. اگر چه در طول رسالت پيامبر اسلام (ص) در گيري هاي ديگري هم رخ داده است ويا اين كه توطئه هايي از سوي كفار يامنافقين برنامه ريزي شده است با دقت وهوشياري رسول اكرم (ص) ومسلمانان وگاهي حضور به موقع ووحدت مسلمانان خنثي شده است ،آنچه گذشت مهم ترين نبرد ها يي بود كه در طول دوره ي رسالت نبي مكرم اسلام (ص) صورت گرفته است.

موضوعات: غزوات پیامبر اکرم (ص)  لینک ثابت
 [ 05:35:00 ب.ظ ]





گزارشی از غزوه بنی مصطلق

*******************************************************************

«بنی المصطلق» تیره ای از قبیله ی «خزاعه» است که در نزدیکی قبیله ی «قریش» زندگی می کردند.
گزارشهایی به مدینه رسید که «حارث بن ابی ضرار» رئیس قبیله، در صدد جمع آوری سلاح و نیرو است و می خواهد مدینه را محاصره کند، پیامبر گرامی (ص)، بسان مواقع دیگر تصمیم گرفت فتنه را در نطفه خفه کند، از این جهت، یکی از یاران خود را به نام «بریده» برای تحقیق رهسپار سرزمین قبیله ی یاد شده کرد، وی به صورت ناشناس با رئیس قبیله تماس گرفت و از تصمیم رئیس قبیله مبنی بر لشکر کشی به مدینه آگاه شد سپس به مدینه برگشت و گزارش را تأیید کرد در این موقع، پیامبر با یاران خود، به سوی قبیله ی «بنی المصطلق» حرکت کرد و با آنها در کنار چاه «مریسیع» روبرو گردید جنگ میان دو دسته آغاز شد.
جانبازی مسلمانان و رعبی که در دل قبایل عرب از ناحیه ی مسلمانان افتاده بود، سبب شد که پس از زد و خورد کوتاهی با کشته شدن ده نفر از دشمن و یک نفر از مسلمانان (آن هم به طور اشتباهی)، سپاه دشمن متفرق گردند سرانجام، اموال زیادی نصیب ارتش اسلام شد، و زنان آنها به اسارت درآمدند. نکات آموزنده ی این جنگ سیاستهایی است که پیامبر اکرم (ص) در حوادث پس از این جنگ اعمال نمود.
برای نخستین بار، آتش اختلاف میان مهاجران و انصار در این سرزمین روشن گشت و اگر تدابیر پیامبر (ص) نبود، نزدیک بود که اتحاد و اتفاق آنها، دستخوش هوی و هوس چند نفر کوته فکر شود.
خلاصه جریان این بود که پس از خاموش شدن جنگ، دو مسلمان یکی به نام «جهجاه مسعود» از مهاجران، و دیگری به نام «سنان جهنی» از انصار، بر سر آب با یکدیگر اختلاف پیدا کردند هر کدام طایفه ی خود را به کمک خویش طلببید نتیجه ی این کمک طلبی این شد که مسلمانان، در این نقطه دور از مرکز، نزدیک بود به جان یکدیگر بیفتند، و به هستی خوی خاتمه دهند.
پیامبر (ص) از جریان آگاه شد، و فرمود: «این دو نفر را به حال خود واگذارید، و این فریاد کمک، بسیار نفرت انگیز و بدبو است و بسان دعوتهای دوران جاهلیت است و هنوز آثار شوم جاهلیت از دل اینها ریشه کن نشده است. این دو نفر از برنامه ی اسلام آگاهی ندارند، که اسلام همه ی مسلمانان را برادر یکدیگر خوانده و هر ندایی که باعث تفرقه گردد، از نظر آیین یکتاپرستی بی ارزش است.»

***********************************************
منـابـع:

جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 6 صفحه429

موضوعات: گزارشی از غزوه بنی مصطلق  لینک ثابت
 [ 05:34:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره فتح / تفسیر نور

 

‏‏‏آيه ‏1‏
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُّبِيناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما براي تو فتح آشكاري را فراهم ساخته‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَتَحْنَا » : گشوده‌ايم و پيش آورده‌ايم . ذكر فعل به صورت ماضي ، به خاطر تحقق يا قطعيت موضوع است . « فَتْحاً مُّبِيناً » : مراد صلح حديبيه است كه به خاطر خيرات و بركات و فتوحات مترتب بر آن ، فتح آشكار ناميده شده است . يا مراد فتح مكه است كه دو سال بعد از صلح حديبيه بوقوع پيوست و انتشار اسلام و شكوه مسلمانان را بدنبال داشت .‏

‏‏‏آيه ‏2
‏متن آيه : ‏
‏ لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطاً مُّسْتَقِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هدف اين بود كه خداوند گناهان پيشين و پسين تو را ببخشايد ، و نعمت خود را بر تو تمام نمايد ، و به راه راست هدايتت فرمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ مَا . . . » : حرف لام براي تعليل است . فتح ، سبب غفران بحساب آمده است ، چرا كه فتح ، جهاد است ، و جهاد عبادت است ، و عبادت موجب عفو و بخشش . در اصل فتح را خدا كرده است ، و جائزه‌اش را به پيغمبرش داده است . مغفرت ، تكميل نعمت ، هدايت ، نصرت . « ذَنبِكَ » : ( نگا : يوسف‌ / 29 ، غافر / 55 ، محمد / 1‏9 ) .‏

‏‏‏آيه ‏3
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَنصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و پيروزي نادر و نايابي بهره تو گرداند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَزِيزاً » : چيزي كه نادر است و كمتر به دست مي‌آيد . نيرومند . مايه عزت . بدون شكست .‏

‏‏‏آيه ‏4
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا است كه به دلهاي مؤمنان آرامش و اطمينان خاطر داده است تا ايماني بر ايمان خود بيفزايند ( و يقين و باور خويش را تقويت نمايند ) . لشكرهاي آسمان و زمين از آن خدا است ، و خداوند بس آگاه و فرزانه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّكِينَةَ » : آرامش . قوت قلب . طمأنينه . مراد اطمينان خاطري است كه هرگونه شك و ترديد و وحشت را از انسان زائل مي‌كند و او را در طوفان حوادث ثابت قدم مي‌دارد ( نگا : توبه‌ / 26 ) . « جُنُودُ » : جمع جُنْد ، لشكرها . سپاهها . مراد همه چيزهائي است كه وسيله تنفيذ اوامر خدايند ، از قبيل : فرشتگان ، انسانها ، سنگها ، زلزله‌ها ، رعد و برقها ، و . . . ( نگا : احزاب‌ / 9 ، مدثر / 31‏ ) . مراد از لشكرها ، همان سپاههائي است كه در ( توبه‌ / 40 ) از آنان سخن رفته است .‏

‏‏‏آيه ‏5
‏متن آيه : ‏
‏ لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَيُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَكَانَ ذَلِكَ عِندَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( چنين كرد ) تا مردان و زنان مؤمن را ( در برابر فرمانبرداري و جهادشان ) به باغهاي بهشتي درآورد كه در زير ( درختان و قصرهاي ) آن رودبارها روان است ، و جاودانه در آن بسر مي‌برند ، و تا اين كه گناهان و بديهايشان را بزدايد و ببخشايد ، و اين در پيشگاه ايزدي ( و در جهان ابدي ، كاميابي سترگ و ) رستگاري بزرگ بشمار است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنينَ . . . » : وجود لشكرهاي آسمان و زمين بدان خاطر است كه مؤمنين را به بهشت داخل كند ، و . . . بعضي ( لِيُدْخِلَ ) را متعلق وجود لشكرها ، و برخي عطف بر ( لِيَغْفِرَ ) و جماعتي عطف بر ( لِيَزْدَادُوا ) مي‌دانند .‏

‏‏‏آيه ‏6
‏متن آيه : ‏
‏ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و تا اين كه مردان و زنان منافق ، و مردان و زنان مشركي را عذاب كند كه به خدا گمان بد مي‌برند . بديها و بلاها تنها ايشان را در برمي‌گيرد ( و فقط بر آنان چنبره مي‌زند ) و خداوند بر ايشان خشمگين مي‌گردد ، و آنان را نفرين مي‌كند ( و از رحمت خود محروم مي‌سازد ) و دوزخ را براي ايشان آماده ساخته است ، و دوزخ چه جايگاه نهائي بدي است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُعَذِّبَ » : عطف بر ( لِيُدْخِلَ ) است . « الظّآنِّينَ » : گمان‌برندگان ( نگا : آيه 1‏2 ) . « ظَنَّ السَّوْءِ » : گمان بد . اضافه موصوف به صفت خود است . « دَآئِرَةُ » : در اصل به معني چنبر و چنبره است كه بعد به بلاي فراگير گفته شده است . اسم فاعل يا مصدر است . « دَآئِرَةُ السَّوْءِ » . بلاي فراگير و همه‌جانبه . اضافه موصوف به صفت خود است . « مَصِيراً » : سرمنزل . مكان پاياني . جايگاه نهائي ( نگا : نساء / 97 و 1‏1‏5 ) . « عَلَيْهِمْ دَآئِرَةُ السَّوْءِ . . . وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ » : اين عبارت مي‌تواند دعائي هم باشد . يعني : بلاي فراگير و همه‌جانبه بهره ايشان باد ، و خدا بر آنان خشمناك شود و نفرينشان كند ، و دوزخ را برايشان آماده سازد .‏

‏‏‏آيه ‏7
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏لشكرهاي آسمانها و زمين از آن خدا است ، و خدا مقتدري شكست‌ناپذير و حكيمي فرزانه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ ِللهِ جُنُودُ . . . » : ( نگا : آيه 4 ) .‏

‏‏‏آيه ‏8
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما تو را به عنوان گواه و مژده‌رسان و بيم‌دهنده فرستاده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّآ أَرْسَلْنَاكَ . . . » : ( نگا : احزاب‌ / 45 ) .‏

‏‏‏آيه ‏9
‏متن آيه : ‏
‏ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ما محمد را به سوي شما مردمان فرستاده‌ايم ) تا به خدا و پيغمبرش ايمان بياوريد ، و خدا را ( با ياري دادن دينش ) ياري كنيد ، و او را بزرگ داريد ، و سحرگاهان و شامگاهان به تسبيح و تقديسش بپردازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُعَزِّرُوهُ » : تا خدا را ياري كنيد . ياري دادن خدا هم با ياري دادن دين او ميسر است . « تُوَقِّرُوهُ » : تا خدا را بزرگ داريد و تعظيمش كنيد . « بُكْرَةً وَ أَصِيلاً » : ( نگا : فرقان‌ / 5 ، احزاب‌ / 42 ) .‏

‏‏‏آيه ‏1‏0
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان كساني كه ( در بيعة‌الرضوانِ حديبيّه ) با تو پيمان ( جان ) مي‌بندند ، در حقيقت با خدا پيمان مي‌بندند ، و در اصل ( دست خود را كه در دست پيشوا و رهبرشان پيغمبر مي‌گذارند ، و دست رسول بالاي دست ايشان قرار مي‌گيرد ، اين دست به منزله دست خدا است و ) دست خدا بالاي دست آنان است ! هر كس پيمان‌شكني كند به زيان خود پيمان‌شكني مي‌كند ، و آن كس كه در برابر پيماني كه با خدا بسته است وفادار بماند و آن را رعايت بدارد ، خدا پاداش بسيار بزرگي به او عطاء مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ . . . » : اشاره به تجديد بيعت اصحاب كرام - رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ‌ - با پيغمبر ( ص ) است . مسلمانان در حديبيه دست خود را در دست رهبرشان محمد ( گذاشتند و با او پيمان بذل جان و فداكاري و وفاداري بستند . چنين پيماني را خداوند پيمان بستن با خود ناميده است و به « بيعة‌الرضوان‌ » مشهور گشته است . « يَدُ اللهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ » : اين تعبير كنايه از آن است كه بيعت با پيغمبر يك بيعت الهي است . انگار دست خدا بالاي دست آنان قرار گرفته است و در دست ايشان گذارده شده است . يعني نه تنها با پيغمبرش كه با خدا بيعت مي‌كنند . « نَكَثَ » : پيمان‌شكني كرد .‏

‏‏‏آيه ‏1‏1‏
‏متن آيه : ‏
‏ سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ لَكُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرّاً أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏باز پس‌ماندگان عربهاي باديه‌نشين ( كه در سفر حديبيه ، پيغمبر و اصحاب را همراهي نكرده‌اند ) خواهند گفت : اموال و خانواده ، ما را به خود سرگرم و مشغول داشت . براي ما آمرزش بخواه . آنان با زبانهايشان چيزي را مي‌گويند كه در دلهايشان نمي‌باشد . ( در دل نفاق دارند و بر زبان ايمان ) . بگو : چه كسي مي‌تواند كمترين كمكي در برابر خدا به شما بكند ، اگر بخواهد به شما زياني يا سودي برساند ؟ ( آن چنان نيست كه گمان مي‌بريد و مي‌گوئيد ) بلكه خدا آگاه از هر آن چيزي است كه انجام مي‌دهيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُخَلَّفُونَ » : بازپس‌ماندگان . واپس‌زدگان . مراد كساني است كه ايشان از همراهي با پيغمبر و اصحاب در سفر حديبيه سرباز زدند و بگمان خود مؤمنان را مغلوب و مقهور و بلكه مقتول دست قريش مي‌ديدند و به بهانه‌هاي مختلف از خانه و كاشانه خود بيرون نيامدند . « الأعْرابِ » : باديه‌نشينان ( نگا : توبه‌ / 90 ) . « شَغَلَتْنَا » : مشغولمان داشت . ما را به خود سرگرم كرد . وقت فراغي براي ما باقي نگذاشت . « فَمَن يَمْلِكُ مِنَ اللهِ شَيْئاً » : ( نگا : مائده‌ / 1‏7 ) .‏

‏‏‏آيه ‏1‏2
‏متن آيه : ‏
‏ بَلْ ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَنقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِيهِمْ أَبَداً وَزُيِّنَ ذَلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَظَنَنتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنتُمْ قَوْماً بُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بلكه شما گمان مي‌برديد كه پيغمبر و مؤمنان هرگز به سوي خانواده خود برنمي‌گردند ( و قطعاً قتل عام خواهند شد ! آري ) اين ( پندار غلط و اين وسوسه‌هاي شيطاني ) در دلهايتان آراسته گشته بود . و گمانهاي بدي مي‌كرديد و مردمان تباه و بيسودي بوديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَن يَنقَلِبَ » : هرگز برنمي‌گردد . « بُوراً » : ( نگا : فرقان‌ / 1‏8 )‏

‏‏‏آيه ‏1‏3
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن لَّمْ يُؤْمِن بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه به خدا و پيغمبرش ايمان نداشته باشند ( كافرند و ) ما براي كافران آتش سوزان و فروزاني را تهيه ديده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَنْ » : اين واژه مبتدا است و مي‌تواند شرطيه يا موصوله باشد . اگر شرطيه باشد ، جواب شرط محذوف است كه ( فَإِنَّهُ كَافِرٌ . . . فَهُوَ كَافِرٌ ) است . خبر مبتدا ( فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيراً ) است .‏

‏‏‏آيه ‏1‏4
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏مملكت و شاهي آسمانها و زمين از آن خدا است . هر كه را بخواهد مي‌بخشد و هر كه را كه بخواهد عذاب مي‌دهد . خداوند داراي مغفرت عظيم و صاحب مهر فراخ است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ِللهِ مُلْكُ . . . » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 1‏89 ، مائده‌ / 1‏7 و 1‏8 و 1‏20 ) .‏

‏‏‏آيه ‏1‏5
‏متن آيه : ‏
‏ سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بازپس‌ماندگان ، هنگامي كه براي به دست آوردن غنائمي ( كه خدا به شما داده است ) بيرون رفتيد ، خواهند گفت : بگذاريد ما هم همراه شما شويم ( و در اين جهاد شركت كنيم ) . آنان مي‌خواهند سخن خدا را دگرگون كنند ! ( خدا وعده غنائم خيبر را تنها به شركت‌كنندگان سفر حديبيه اختصاص داده است و بس ) . بگو : شما هرگز همراه ما نخواهيد شد . پروردگارتان پيش از اين ( مراجعت به مدينه ) چنين فرموده است . خواهند گفت : ( اين را خدا نگفته است و ) بلكه شما نسبت به ما حسد مي‌ورزيد ( و نمي‌گذاريد از چنين غنائم نفيس و بي‌دردسري بهره ببريم . چنين نيست كه گمان مي‌برند ) بلكه ( از قانونگذاري خدا ) جز مقدار اندكي را فهم نكرده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذا » : ظرف ماقبل خود است‌ ؛ نه شرط مابعد ( نگا : روح المعاني ) . « مَغَانِمَ » : مراد غنائم جنگ خيبر است كه قبل از مراجعت به مدينه به مؤمنان وعده داده شده بود . « كَلامَ اللهِ » : مراد وعده مذكور در آيه‌هاي 1‏8 و 1‏9 است . « بَلْ كَانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاّ قَلِيلاً » : درباره امور دين چندان نمي‌فهمند . بلكه معلومات ايشان مربوط به ظواهري از امور دنيوي است ( نگا : روم‌ / 7 ) .‏

‏‏‏آيه ‏1‏6
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَإِن تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُم مِّن قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏به بازپس‌ماندگان عربهاي باديه‌نشين بگو : از شما دعوت خواهد شد كه به سوي قومي جنگجو و پرقدرت بيرون رويد . با آنان پيكار مي‌كنيد يا اين كه مسلمان مي‌شوند . ( يعني دو راه بيشتر در پيش نخواهند داشت : رزم با مسلمانان ، يا پذيرش دين آنان ) . اگر فرمانبرداري كنيد ، خداوند پاداش خوبي به شما خواهد داد ، و اگر سرپيچي كنيد ، همان گونه كه قبلاً نيز سرپيچي كرده‌ايد ، خداوند با عذاب دردناكي عذابتان خواهد داد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَوْمٍ » : مراد بنوحنيفه ، قوم مُسَيْلمه كذّاب ، يعني اهل رِدّه است كه چهار سال بعد از نزول اين آيات در زمان ابوبكر ميان ايشان و مؤمنان جنگ سختي درگرفت . ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ) . « أُوْلِي بَأْسٍ » : ( نگا : اسراء / 5 ، نمل‌ / 33 ) . « تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ » : با آنان مي‌جنگيد يا مسلمان مي‌شوند . يعني بايد با آنان بجنگيد تا اسلام را مي‌پذيرند . راه ديگري از ايشان پذيرفته نمي‌گردد .‏

‏‏‏آيه ‏1‏7
‏متن آيه : ‏
‏ لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَن يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذَاباً أَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بر نابينا و لنگ و بيمار گناهي نيست ( اگر در ميدان جهاد شركت نكنند ) . هر كس از خدا و فرستاده‌اش فرانبرداري كند ، خدا او را به باغهاي بهشتي وارد مي‌سازد كه رودبارها در زير ( كاخها و درختان ) آن روان است ، و هر كس كه سرپيچي كند ، خدا او را به عذاب دردناكي گرفتار مي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَرَجُ » : گناه ( نگا : توبه‌ / 91‏ ، نور / 61‏ ) .‏

‏‏‏آيه ‏1‏8
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند از مؤمنان راضي گرديد همان دم كه در زير درخت با تو بيعت كردند . خدا مي‌دانست آنچه را كه در درون دلهايشان ( از صداقت و ايمان و اخلاص و وفاداري به اسلام ) نهفته بود ، لذا اطمينان خاطري به دلهايشان داد ، و فتح نزديكي را ( گذشته از نعمت سرمدي آخرت ) پاداششان كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذْ » : آن دم . بدانگاه . « الشَّجَرَةِ » : مراد درخت بزرگ و گشني است كه در حديبيه بود و مؤمنان در زير سايه آن با پيغمبر تجديد بيعت كردند و اين پيمان به سبب خوشنودي خدا از آن مؤمنان « بَيْعَةُالرِّضْوان‌ » نام گرفت . « السَّكِينَةَ » : ( نگا : آيه 4 ) . « أَثَابَهُمْ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 1‏53 ، مائده‌ / 85 ) . « فَتْحاً قَرِيباً » : مراد صلح حديبيه است كه منشأ آزادي دعوت اسلام و فتوحات بيشمار گرديد . برخي هم آن را فتح خيبر ، و گروهي نيز فتح مكه مي‌دانند .‏

‏‏‏آيه ‏1‏9
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏همراه با غنيمتهاي بسياري كه آن را بدست خواهند آورد . خداوند چيره شكست‌ناپذير و فرزانه‌اي است كه كارهايش بر اساس حكمت است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَغَانِمَ كَثِيرةً » : مراد همه غنيمتهائي است كه تا روز آخرت مسلمانان بدست مي‌آورند ( نگا : المصحف الميسر ) .‏

‏‏‏آيه ‏20
‏متن آيه : ‏
‏ وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطاً مُّسْتَقِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند غنيمتهاي فراواني را به شما وعده داده است كه آنها را به چنگ مي‌آوريد ، ولي اين يكي را ( كه غنائم خيبر است ) زودتر برايتان فراهم ساخت ، و دست تعدي مردمان ( كينه‌توز و بدنهاد يهودي پيرامون مدينه ) را از شما بازداشت ، تا نشانه‌اي ( بر وفاي به عهد پروردگار ) براي مؤمنان باشد ، و شما را به راه راست رهنمود كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَغَانِمَ كَثِيرةً » : ( نگا : آيه 1‏9 ) . « هذِهِ » : غنيمتهاي فتح خيبر مراد است كه در سال هفتم هجري بعد از رجوع از حديبيه دست داد ( نگا : المصحف الميسر ) . « النَّاسِ » : مراد يهوديان اطراف مدينه است كه خداوند در دلهايشان رعب و هراس افكند ، و لذا جرأت نكردند در غيبت مسلمانان به هنگام حركت به سوي مكه و انجام عمره در حديبيه ، آزاري به زنان و كودكان مسلمانان برسانند . « ءَايَةً » : علامت و نشانه صدق وعده خدا به مسلمانان . « وَ لِتَكُونَ ءَايَةً . . . » . حرف واو عاطفه است و مابعد خود را عطف بر مقدر مفهوم از مقام مي‌كند . يعني : عَجَّلَ لَكُمُ الْمَغَانِمَ وَ كَفَّ الْيَهُودَ ، لِتَشْكُرُوهُ سُبْحانَهُ ، وَ لِيَكُونَ ذلِكَ ءَايَةً . أَيْ دَليلاً عَلي صِدْقِِ وَعْدِهِ سُبْحانَهُ .‏

‏‏‏آيه ‏21‏
‏متن آيه : ‏
‏ وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و غنيمتهاي ديگري كه شما قدرت بر آن را نداشته و نداريد ، ولي خداوند قدرتش بر آن احاطه دارد ( و آن را بهره شما مي‌گرداند ) و او بر هر چيزي توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُخْري‌ » : مراد غنائم بيشماري است كه بعد از فتح مكه ، در جنگ حنين از قبائل ثقيف و هوازن گرفته مي‌شود ( نگا : توبه‌ / 25 ) .‏

‏‏‏آيه ‏22
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيّاً وَلَا نَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر كافران ( قريش ، در سرزمين حديبيه ) با شما بجنگند ، ( از ترس شما ) پشت مي‌كنند و مي‌گريزند ، سپس سرپرستي ( كه كار و بار ايشان را بدست گيرد ) و ياوري ( كه ايشان را كمك كند ) پيدا نخواهند كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَاتَلَكُمْ » : با شما پيكار كنند و بجنگند . « الَّذِينَ كَفَرُوا » : مراد كفار مكه است . « وَلَّوُا الأَدْبَارَ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 1‏1‏1‏ ، انفال‌ / 1‏5 ، احزاب‌ / 1‏5 ) .‏

‏‏‏آيه ‏23
‏متن آيه : ‏
‏ سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين سنت الهي است كه در گذشته نيز بوده است ، و هرگز براي سنت الهي تغيير و تبديلي نخواهي يافت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُنَّةَ اللهِ الَّتِي . . . » : عادت خدا است كه ( نگا : احزاب / 38 و 62 ، غافر / 85 ) .‏

‏‏‏آيه ‏24
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَكَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيراً ‏
‏ترجمه : ‏
‏او همان كسي است كه در درون مكه ( و در زير پنجه دشمن ) دست كافران را از شما ، و دست شما را از ايشان كوتاه كرد ، بعد از آنكه ( در جنگهاي قبلي ) شما را بر آنان پيروز گردانيده بود ، و خداوند مي‌بيند هرچيزي را كه بكنيد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« بَطْنِ مَكَّةَ » : وسط مكه . درون مكه . مراد سرزمين حديبيه است كه نزديك مكه است . « أَظْفَرَكُمْ » : شما را پيروز گرداند .‏
‏‏‏آيه ‏25
‏متن آيه : ‏
‏ هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاء مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَؤُوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَاباً أَلِيماً ‏
‏ترجمه : ‏
‏آنان همانهائي هستند كه كفر ورزيده‌اند ، و از ورود شما به مسجدالحرام جلوگيري كرده‌اند ، و نگذاشته‌اند قربانيهائي كه با خود نگاه داشته‌ايد به قربانگاه برسد . اگر مردان و زنان مؤمني را لگدمال نمي‌كرديد كه ( در ميان آنان هستند و ) شما ايشان را نمي‌شناسيد و از اين راه عيب و عار و زيان و ضرري ناآگاهانه به شما نمي‌رسيد ( خداوند هرگز مانع اين جنگ نمي‌شد . دست شما را از ايشان كوتاه كرد ) تا خدا هر كه را بخواهد غرق رحمت خود سازد ( و جامه ايمانِ به اسلام را به تن او كند ) . اگر ( كافران و مؤمنان ضعيفي كه در مكه نهاني ايمان آورده‌اند ) از يكديگر جدا مي‌بودند ، كافران ايشان را ( با غلبه شما بر آنان ) به عذاب دردناكي گرفتار مي‌كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْهَدْيَ » : ( نگا : بقره‌ / 1‏96 ، مائده‌ / 2 و 95 و 97 ) . « مَعْكُوفاً » : محبوس و ممنوع . در اينجا مراد نگاه داشته شده و اختصاص يافته به فقراي بيت‌الله است . « مَحِلَّهُ » : قربانگاه . محل ذبح ( نگا : بقره‌ / 1‏96 ، حج‌ / 33 ) . « لَوْ لا . . . » : جواب آن محذوف و تقدير چنين است : لَأَذِنَ لَكُمْ فِي دُخُولِ مَكَّةَ ، وَ لَسَلَّطَكُمْ عَلَي الْمُشْرِكينَ . . . لَأَذِنَ لَكُمْ فِي الْفَتْحِ لَما كَفَّ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ . « رِجَالٌ . . . وَ نِسَآءٌ . . . » : مراد مردان و زنان مؤمن ضعيف و ناتواني است كه در مكه نهاني ايمان آورده بودند و در آنجا مي‌زيستند . يا چه بسا مراد كساني باشد كه از خود قريشيان بعدها ايمان آوردند و در راه اسلام فداكاريها و جان‌نثاريها كردند . « أَن تَطَؤُوهُمْ » : اگر بيم آن نبود اين كه ايشان را لگدمال و نابود كنيد . جمله بدل از رِجَالٌ وَ نِسَآءٌ يا بدل از ضمير ( هُمْ ) در فعل ( لَمْ تَعْلَمُوهُمْ ) است . « مَعَرَّةٌ » : ننگ و عار . زيان و ضرر . در اينجا مراد كار ناپسندي است كه موجب تأسف شود . « لِيُدْخِلَ . . . » : علت براي چيزي است كه جواب محذوف ( لَوْ لا ) دالّ بر آن است . يعني : هدف اين بود كه داخل سازد به . « تَزَيَّلُوا » : جدا شده بودند . يعني اگر مؤمنان و كافران جدا از هم مي‌زيستند و قابل تشخيص از هم بودند .‏
‏‏‏آيه ‏26
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنگاه كه كافران تعصب و نخوت جاهليت را در دلهايشان جاي دادند ( و تصميم گرفتند كه مؤمنان را به مكه راه ندهند ) ، خدا اطمينان خاطري بهره پيغمبرش و بهره مؤمنان كرد ( و آرامشي خوش به دلهايشان راه داد ، تا در پرتو آن ، طوفان خشم و ناراحتي خويش را فرو نشانند ، و راضي به قضاي خدا ، و گوش به فرمان پيشواي خود باشند ، و سر به شورش برندارند ) . همچنين خدا ايشان را بر روح ايمان ماندگار كرد و ( به حقيقت از هر كس ديگري ) سزاوارتر براي روح ايمان و برازنده آن بودند ، و خدا از هر چيزي آگاه و بر هر كاري توانا است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« الْحَمِيَّةَ » : تعصب و جانبداري . سر باز زدن . غيرت . « حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ » : تعصب ناشي از جهالت و ناداني . جانبداري جاهلانه و بدون دليل و برهان . غيرت غيرمنطقي و تعصب بيجا . بدل از ( الْحَمِيَّةَ ) است . « كَلِمَةَ التَّقْوي‌ » : سخن پرهيزگارانه . سخني كه با گفتن آن ، انسان خويشتن را از عذاب مي‌رهاند كه سخن توحيد يعني : لآ إِلهَ إِلاَّ اللهُ است . روحيه پرهيزگاري ( نگا : تفسير نمونه ) . روح ايمان ( نگا : مجادله‌ / 22 ، نساء / 1‏71‏ ، همچنين : تفسير الميزان ) . « أَحَقَّ » : سزاوارتر و شايسته‌تر . « أَهْلَهَا » : درخور و برازنده آن . مستحق آن .‏

‏‏‏آيه ‏27
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحاً قَرِيباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند خواب را راست و درست به پيغمبر خود نشان داده است . به خواست خدا همه شما حتماً در امن و امان و سر تراشيده و مو كوتاه كرده و بدون ترس ، داخل مسجدالحرام خواهيد شد ، ولي خداوند چيزهائي را مي‌دانست كه شما نمي‌دانستيد ، و به همين جهت ( قبل از فتح مكه ) فتح نزديكي ( كه صلح حديبيه است ) پيش آورد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« الرُّؤْيَا » : خواب . مراد خوابي است كه پيغمبر در مدينه ديده بود . و آن اين كه پيغمبر قبل از عزيمت به حديبيه ، در خواب ديد كه او و اصحاب داخل مكه شده‌اند و كعبه را طواف مي‌كنند ، سپس سرها را تراشيده و موها را كوتاه نموده‌اند . « ءَامِنِينَ » : جمع ءَامِن ، در امن و امان . « مُحَلِّقِينَ » : سرتراشيدگان . « مُقَصِّرِينَ » : مو كوتاه‌كردگان . حاجيان پس از فراغت از انجام مناسك حج ، با تراشيدن موي سر يا كوتاه كردن موي سر ، از احرام بدر مي‌آيند . « مَا » : مراد مصلحت نهفته در صلح حديبيه كه ورود به مكه است . « مِن دُونِ ذلِكَ » : پيش از آن ، يعني قبل از ورود شما به مكه . « فَتْحاً قَرِيباً » : مراد فتح خيبر ، يا صلح حديبيه ، و يا هردوي آنها است . ( نگا : صفوة البيان ، لمعاني القرآن ) .‏

‏‏‏آيه ‏28
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا است كه پيغمبر خود را همراه با رهنمون و آئين راستين ( اسلام به سوي جملگي مردمان ) روانه كرده است تا آن را بر همه آئينها پيروز گرداند . كافي است كه خدا گواه ( اين چنين سخن و مسأله‌اي ) باشد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ . . . » : ( نگا : توبه‌ / 33 ، صف‌ / 9 ) . « كَفي بِاللهِ شَهِيداً » : ( نگا : نساء / 79 و 1‏66 ، عنكبوت‌ / 52 ) .‏
‏‏‏آيه ‏29
‏متن آيه : ‏
‏ مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏محمد فرستاده خدا است ، و كساني كه با او هستند در برابر كافران تند و سرسخت ، و نسبت به يكديگر مهربان و دلسوزند . ايشان را در حال ركوع و سجود مي‌بيني . آنان همواره فضل خداي را مي‌جويند و رضاي او را مي‌طلبند . نشانه ايشان بر اثر سجده در پيشانيهايشان نمايان است . اين ، توصيف آنان در تورات است ، و اما توصيف ايشان در انجيل چنين است كه همانند كشتزاري هستند كه جوانه‌هاي ( خوشه‌هاي ) خود را بيرون زده ، و آنها را نيرو داده و سخت نموده و بر ساقه‌هاي خويش راست ايستاده باشد ، بگونه‌اي كه برزگران را به شگفت مي‌آورد . ( مؤمنان نيز همين گونه‌اند . آني از حركت بازنمي‌ايستند ، و همواره جوانه مي‌زنند ، و جوانه‌ها پرورش مي‌يابند و بارور مي‌شوند ، و باغبانانِ بشريت را بشگفت مي‌آورند . اين پيشرفت و قوّت و قدرت را خدا نصيب مؤمنان مي‌كند ) تا كافران را به سبب آنان خشمگين كند . خداوند به كساني از ايشان كه ايمان بياورند و كارهاي شايسته بكنند آمرزش و پاداش بزرگي را وعده مي‌دهد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« أَشِدَّآءُ » : جمع شَديد ، تند و سرسخت . قوي و نيرومند . « رُحَمَآءُ » : جمع رَحيم ، مهربان و دلسوز . « سِيمَا » : نشانه . علامت . « شَطْأَ » : جوانه . مراد سنبل و خوشه است . « إِسْتَوي‌ » : راست ايستاد و پابرجا گرديد . « سُوقِ » : جمع ساق ، تنه . « ءَازَرَ » : ياري داد . نيرو داد . « إسْتَغْلَظَ » : سخت و سفت گرديد . يعني خوشه‌هاي نازك و ضعيف سخت و سفت شد . « الزُّرَّاعَ » : جمع زارِع ، برزگران .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره فتح / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:25:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره محمّد / تفسیر نور

 

‏‏‏‏آيه 1
‏متن آيه : ‏‏
‏ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كافر مي‌گردند و مردمان را از راه خدا باز مي‌دارند ، خدا همه كارهاي ( نيك ) ايشان را باطل ( قلمداد و بي‌اجر ) مي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَدُّوا » : بازداشتند . ممانعت بعمل آوردند . « أَضَلَّ » : خدا باطل كرد و سود و اجر آن را از ميان برد ( نگا : فرقان‌ / 23 ) .‏

‏‏آيه 2
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اما كساني كه ايمان بياورند و كارهاي نيك و شايسته بكنند ، و چيزي را باور دارند كه بر محمد نازل شده است - و آن هم حق است و از سوي پروردگارشان آمده است‌ - خداوند گناهانشان را مي‌بخشايد و بديهايشان را ناديده مي‌گيرد ، و حال و وضعشان را خوب مي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ ءَامَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلي مُحَمَّدٍ » : عطف خاص بر عام است . يعني خصوصاً ايمان بياورند به چيزي كه بر محمد نازل شده است كه قرآن است . « وَ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ » : جمله معترضه و براي حصر است . يعني در حال حاضر آنچه حق است و دست نخورده مانده است و درست همان چيزي است كه از جانب پروردگارشان آمده است . « بَالَ » : حال . وضع ( نگا : يوسف‌ / 50 ، طه‌ / 51 ) .‏

‏‏آيه 3
‏متن آيه : ‏‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين بدان خاطر است كه كافران از باطل پيروي مي‌كنند و مؤمنان از حقي پيروي مي‌كنند كه از سوي پروردگارشان آمده است . اينگونه خدا براي مردم مثالهاي ( حسنات يا سيئات ) ايشان را بيان مي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ » : اشاره به ابطال اعمال كافران ، و عفو سيئات و اصلاح حال مؤمنان است . « أَمْثَالَهُمْ » : ضرب‌المثلهاي احوال و اوصاف دو گروه كافر و مؤمن . چرا كه براي همگان روشن است كه كافر دائماً از حق گريزان و به دنبال باطل روان است . و مؤمن هميشه از حق پيروي مي‌كند و متمسك بدان است . سرانجام آن ، زيان و نقمت ، و سرانجام اين ، سود و نعمت است .‏

‏‏آيه 4
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه با كافران ( در ميدان جنگ ) روبه‌رو مي‌شويد ، گردنهايشان را بزنيد ، و همچنان ادامه دهيد تا به اندازه كافي دشمن را ( با كشتن و زخمي‌كردن ) ضعيف و درهم مي‌كوبيد . در اين هنگام ( اسيران را ) محكم ببنديد ، بعدها يا بر آنان منّت مي‌گذاريد ( و بدون عوض آزادشان مي‌كنيد ) و يا ( در برابر آزادي از آنان ) فديه مي‌گيريد ( خواه با معاوضه اسراء و خواه با دريافت اموال . اين وضع همچنان ادامه خواهد داشت ) تا جنگ بارهاي سنگين خود را بر زمين مي‌نهد و نبرد پايان مي‌گيرد . برنامه اين است ، و اگر خدا مي‌خواست خودش ( از طريقهاي ديگري همچون طوفان و زلزله و سيل و غرق و به زمين فرو بردن ، و ساير بلايا و مصائب ، بدون جنگ شما ) از آنان انتقام مي‌گرفت . اما خدا خواسته است بعضي از شما را با بعضي ديگر بيازمايد ( و مؤمنان راستين را با جهاد با كافران امتحان نمايد ) . كساني كه در راه خدا كشته مي‌شوند ، خداوند هرگز كارهايشان را ناديده نمي‌گيرد و بي‌مزد نمي‌گذارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَضَرْبَ الرِّقَابِ » : مصدر در معني امر است . يعني گردنهايشان را بزنيد و ايشان را بكشيد . مفعول مطلق فعل محذوفي است . « الْوَثَاقَ » : ريسمان و طنابي كه اسيران و بنديان با آن محكم بسته مي‌شوند . « مَنّاً » : منّت نهادن . مراد آزاد كردن اسير بدون عوض و تاوان و غرامت جنگي از دشمن است . مفعول مطلق فعل محذوفي است . « فِدَآءً » : فديه . تاوان و غرامت جنگي . « أَثْخَنتُمُوهُمْ » : ايشان را با كشتن و مجروح كردن ضعيف كرديد و از پاي درآورديد ( نگا : انفال‌ / 67 ) . « أَوْزَار » : جمع وِزْر ، بارهاي سنگين ( نگا : نحل‌ / 25 ، طه‌ / 87 ) . « حَتّي تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا » : تا جنگ به پايان مي‌رسد . « ذلِكَ » : برنامه اين است . به همين منوال است . « إِنتَصَرَ مِنْهُمْ » : بر آنان چيره و از ايشان انتقام گرفت . « فَلَن يُضِلَّ . . . » : ( نگا : محمد / 1 ) .‏

‏‏آيه 5
‏متن آيه : ‏‏
‏ سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به زودي خداوند آنان را ( به سوي مقامات عاليه بهشت و گفتار نيك و كردار پسنديده ) رهنمود مي‌كند و حال و وضعشان را خوب و عالي مي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَيَهْدِيهِمْ » : ( نگا : حج‌ / 23 و 24 ) .‏

‏‏آيه 6
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آنان را به بهشتي داخل خواهد كرد كه آن را بديشان معرفي كرده است ( واوصافش را توسط پيغمبران و كتابهاي آسماني بازگو نموده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَرَّفَهَا لَهُمْ » : توسط پيغمبران و كتابهاي آسماني بهشت را بديشان شناسانده است . منزلها و كاخهاي ويژه هر يك را با الهام بديشان معرفي نموده است ، بگونه‌اي كه هر كس جايگاه زندگي پرنعمت خود را در بهشت مي‌داند ، و به هنگام ورود به بهشت يكسره به سوي مقام و مكان خود مي‌رود . بهشت را براي ايشان خوشبو كرده است .‏

‏‏آيه 7
‏متن آيه : ‏‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! اگر ( دين ) خدا را ياري كنيد ، خدا شما را ياري مي‌كند ( و بر دشمنانتان پيروز مي‌گرداند ) و گامهايتان را استوار مي‌دارد ( و كار و بارتان را استقرار مي‌بخشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُثَبِّتْ » : ( نگا : بقره‌ / 250 ، آل‌عمران‌ / 147 ، انفال‌ / 11 و 12 ) .‏

‏‏آيه 8
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَّهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران ، مرگ بر آنان باد ، و خداوند اعمال ( نيك ) ايشان را باطل و بيسود گرداناد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ » : مبتدا و خبر آن محذوف است . تقدير چنين است : الِّذِينَ كَفَرُوا ، أتْعَسَهُمُ اللهُ . يا مفعول به مقدم است . « تَعْساً » : هلاك و نابودي . مفعول مطلق فعل محذوف ( أَتْعَسَ ) است . « أَضَلَّ » : ( نگا : محمد / 1 ) . عطف بر فعل محذوف ( أَتْعَسَ ) است . جمله دعائي است . يا اين كه ( فَتَعْساً لَّهُمْ ) انشائي ، و ( أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ) اخباري است ، و معني آيه چنين مي‌شود : كافران ، مرگ بر آنان باد ، و خداوند اعمال ( نيك ) ايشان را باطل و بيسود مي‌گرداند .‏

‏‏آيه 9
‏متن آيه : ‏‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين بدان خاطر است كه چيزي را كه خداوند فرو فرستاده است دوست نمي‌دارند ، و لذا خدا كارهاي ( نيك ) ايشان را هم باطل و بيسود مي‌گرداند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ » : اين هلاك كافران و پوچ شدن اعمال ايشان . « مَا » : قرآن و تكاليف آسماني .‏

‏‏آيه 10
‏متن آيه : ‏‏
‏ أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا در زمين به گشت و گذار نپرداخته‌اند تا ببينند عاقبت كساني كه پيش از ايشان بوده‌اند به كجا كشيده و چه شده است‌ ؟ خداوند آنان را نابود ساخته است ( و دمار از روزگارشان را بدر آورده است ) ، و براي كافران امثال اين عواقب و مجازاتها خواهد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَمَّرَ » : هلاك و نابود ساخته است ( نگا : اعراف‌ / 137 ، شعراء / 172 ، نمل‌ / 51 ) . « أَمْثَالُهَا » : امثال چنين عاقبت يا عقوبتي . ضمير ( هَا ) به ( عَاقِبَة ) برمي‌گردد .‏

‏‏آيه 11
‏متن آيه : ‏‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( عاقبت نيك مؤمنان و عاقبت سوء كافران ) بدان خاطر است كه خداوند سرپرست و ياور مؤمنان است ، وليكن كافران هيچ گونه سرپرست و ياوري ندارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَوْلي‌ » : ( نگا : انفال‌ / 40 ، حج‌ / 13 و 78 ، دخان‌ / 41 ) .‏

‏‏آيه 12
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند كساني را كه ايمان بياورند و كارهاي شايسته و بايسته بكنند ، به باغهائي از بهشت داخل مي‌گرداند كه رودبارها و چشمه‌سارها در زير ( كاخها و درختهاي ) آن روان است . در حالي كه كافران ( چند روزي از نعمتهاي زودگذر جهان ) بهره و لذت مي‌برند و همچون چهارپايان ( بي‌خبر و غافل از سرانجام كار ) مي‌چرند و مي‌خورند ، و ( پس از بدرود حيات و گام نهادن به آخرت ) آتش دوزخ جايگاه ايشان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَمَتَّعُونَ » : بهره‌مند مي‌شوند . لذت مي‌برند و خوش مي‌گذرانند .‏

‏‏آيه 13
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه شهرهاي زيادي كه ( اهالي ) آنها از ( اهالي ) شهري كه تو را از آن بيرون كرده‌اند ، قدرتمندتر و پرزورتر بوده‌اند ، و ما آنان را هلاك و نابود كرده‌ايم ، و هيچ يار و ياوري نداشته‌اند ( كه بديشان كمك كند و آنان را از دست قهر ما برهاند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ » : ( نگا : حج‌ / 45 و 48 ) . « قَرْيَتِكَ » : شهر تو اي محمد كه مكه است .‏

‏‏آيه 14
‏متن آيه : ‏‏
‏ أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ كَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كساني كه از دلائل روشن و براهين قطعي پروردگارشان برخوردارند ، همسان كسانيند كه اعمال زشتشان در نظرشان آراسته و پيراسته شده است و از هواها و هوسهاي خود پيروي مي‌كنند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلي بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ » : شناخت كامل و صحيحي از پروردگار خود دارد . دلائل و براهين قوي از سوي پروردگار خود دارد كه رهنمودهاي آسماني است .‏

‏‏آيه 15
‏متن آيه : ‏‏
‏ مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاء حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعَاءهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏وصف بهشتي كه به پرهيزگاران وعده داده شده است ( چنين است كه ) در آن رودبارهائي از آبي ( زلال و خالص ) است كه گنديده و بدبو نگشته است ، و رودبارهائي از شيري است كه طعم و مزه آن متغير نشده است ، و رودبارهائي از شرابي است كه سراپا لذت براي نوشندگان است ، و رودبارهائي از عسلي است كه خالص و پالوده است ، و در آنجا آنان هرگونه ميوه‌اي دارند ، و ( از همه بالاتر ) از آمرزش پروردگارشان برخوردارند ( آيا چنين كساني ) همانند كسانيند كه در آتش دوزخ جاويدان مي‌مانند و از آب داغ و جوشان نوشانده مي‌شوند ، ( آبي كه به محض نوشيدن ) اندرونه و روده‌هاي ايشان را پاره پاره مي‌كند و از هم مي‌گسلد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَثَلُ » : وصف . صفت . توصيف ( نگا : رعد / 35 ) . « غَيْرِ ءَاسِنٍ » : غير متغير . فاسد نشده . « لَذَّةٍ » : متلذذ . لذيذ . مصدر است و به معني اسم فاعل است ، و يا اين كه مؤنث ( لَذّ ) به معني لذيذ است . « مُصَفّيً » : خالص . پالوده . عسل بدون موم و لِرد و خاشاك . « أَمْعَآءَ » : جمع مِعيً ، روده . اندرونه .‏

‏‏آيه 16
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِكَ قَالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً أُوْلَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان منافقان كساني هستند كه به سخنانت گوش فرا مي‌دهند ، اما هنگامي كه از نزد تو بيرون مي‌روند ، به كساني ( از علماي صحابه ) كه ( از سوي خدا ) بديشان علم و دانش بخشيده شده است ، مي‌گويند : اين مرد الآن چه گفت‌ ؟ ! ( آنچه مي‌گويد بي‌ارزش و ياوه است ! ) آنان كسانيند كه خداوند بر دلهايشان مهر نهاده است ، و از هواها و هوسهايشان پيروي مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَن يَسْتَمِعُ » : مراد منافقاني است كه در آيه 20 از آنان سخن مي‌رود . « الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ » : مراد علماي صحابه كرام ، از قبيل : ابن‌عباس و ابن مسعود است . « هذَا . . . » : مراد محمد است . « ءَانِفاً » : چند لحظه پيش . اكنون . « طَبَعَ اللهُ عَلي قُلُوبِهِمْ » : ( نگا : توبه‌ / 93 ، نحل‌ / 108 ) .‏

‏‏آيه 17
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه راهياب شده‌اند ، خداوند بر راهيابي ايشان مي‌افزايد و تقواي لازم را بديشان عطاء مي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَقْوَاهُمْ » : تقوائي كه براي نجات ايشان از دوزخ و رسيدن آنان به بهشت لازم است .‏

‏‏آيه 18
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاء أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏انگار ( كافران و منافقان تا قيامت فرا نرسد ايمان نمي‌آورند ، و براي ايمان آوردن خود ) قيامت را چشم مي‌دارند كه ناگهان برپا مي‌شود ؟ ! هم‌اكنون علائم و نشانه‌هاي آن ظاهر شده است ( كه از جمله آنها بعثت خاتم‌الانبياء است ) . اما وقتي كه قيامت فرا رسيد ، ديگر باور داشتن و اندرز گرفتن چه سودي به حالشان دارد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَلْ يَنظُرُونَ ؟ » : آيا چشم مي‌دارند ؟ مگر انتظاري جز اين دارند ؟ « أَشْرَاطُهَا » : اشراط ، جمع شَرَط ، علامتها و نشانه‌ها « فَأَنّي لَهُمْ » : ( نگا : دخان‌ / 13 ) . « ذِكْري‌ » : بيدار شدن و اندرز گرفتن . يادآور گشتن و به خود آمدن ( نگا : زمر / 54 - 59 ) .‏

‏‏آيه 19
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدان كه قطعاً هيچ معبودي جز الله وجود ندارد . براي گناهان خود و مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه . خدا از حركات و سكناتتان كاملاً آگاه است ( و مي‌داند به كجا مي‌رويد و در كجا زندگي مي‌كنيد و چه مي‌كنيد و چه نمي‌كنيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ » : ( نگا : غافر / 55 ) . « مُتَقَلَّبَ » : جايگاه گشت و گذار و مسير حركت . جنبش و حركت . رفت و آمد . سير و سياحت . حال به حال شدن . اين واژه مي‌تواند اسم مكان ، و يا مصدر ميمي باشد . « مَثْوي‌ » : جايگاه . اقامت گزيدن ( نگا : يوسف‌ / 21 و 23 ) . « مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْوَاكُمْ » : جا و مكان ، ظاهر و آشكار ، درون و بيرون ، راز و نجوا ، نيت و انديشه ، رفت و آمد ، سفر و حضر ، كردار و رفتار ، و بالاخره همه حركات و سكنات شما .‏

‏‏آيه 20
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مؤمنان مي‌گويند : كاش ! سوره‌اي فرود مي‌آمد ( و ما را به جنگ با دشمنان مي‌خواند ) . زماني كه سوره محكمي نازل مي‌گردد و جنگ در آن ذكر مي‌شود ( و روشن و آشكار به جنگ دستور مي‌دهد ) منافقان بيماردل را مي‌بيني همچون كسي به تو نگاه مي‌كنند كه ( در آستانه مرگ قرار گرفته است و ) به سبب ( سكرات ) موت بيهوش افتاده است . پس مرگشان باد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَوْلا » : حرفي است كه دالّ بر رغبت حصول بعد از خود است . « مُحْكَمَةٌ » : استوار و تغييرناپذير . مراد روشن و بيانگر مقصود است‌ ؛ بگونه‌اي كه توجيه و تفسيري جز جنگ را ندارد . « الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ » : بيهوش ( نگا : احزاب‌ / 19 ) . « نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ » : مراد خيره نگاه كردن و زل زدن با چشماني است كه حدقه‌ها و پلكها از كار ايستاده و باز و بي‌حركت مانده باشد . « أَوْلي لَهُمْ » : مرگشان باد ! عربها به هنگام تهديد كسي بدو مي‌گويند : أَوْلي لَكَ ! مرگت باد ( نگا : قيامت‌ / 34 و 35 ) . « أَوْلي‌ » : اسم تفضيل از ماده ( ولي ) به معني قرب و نزديكي است ، در مقام دعا ، براي تهديد به مرگ زودرس و نابودي قريب‌الوقوع بكار مي‌رود .‏

‏‏آيه 21
‏متن آيه : ‏‏
‏ طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكَانَ خَيْراً لَّهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اطاعت ( از خدا و پيغمبر ) و بيان سخنان نيك ( و سنجيده‌اي كه شرع‌پسند باشد ، براي آنان بهتر و به حالشان سودمندتر است ) . هنگامي كه كار جدي مي‌شود ( و جهادگران آماده حركت به سوي رزمگاه مي‌گردند ) اگر با خدا راست باشند ( و ايمان صادقانه و فرمانبرداري مخلصانه داشته باشند ، از دوروئي و بزدلي ) براي ايشان بهتر خواهد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« طَاعَةٌ » : مبتدا و خبر آن محذوف كه ( خَيْرٌ لَّهُمْ ) است و ملفوظ آن يعني ( لَكَانَ خَيْراً لَّهُمْ ) در آخر آيه بيانگر اين امر است . « عَزَمَ » : جدّي شد .‏

‏‏آيه 22
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا اگر ( از قرآن و برنامه اسلام ) روي‌گردان شويد ، جز اين انتظار داريد كه در زمين فساد كنيد و پيوند خويشاوندي ميان خويش را بگسليد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَسَيْتُمْ » : كلمه‌اي است كه بيانگر انتظار حصول بعد از خود است . يعني توقع و انتظار جز اين را داريد . « فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ . . . » : ( تَوَلَّيْتُمْ ) فعل شرط ، جواب شرط محذوف و يا ( عَسَيْتُمْ ) مقدم است ، و ( أَن تُفْسِدُوا فِي‌الأرْضِ ) خبر ( عَسَيْتُمْ ) است . بعضي هم مجموع جمله ( فَهَلْ عَسَيْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِي الأرْضِ ) را جزاي شرط مي‌دانند .‏

‏‏آيه 23
‏متن آيه : ‏‏
‏ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كسانيند كه خداوند ايشان را نفرين و از رحمت خويش بدور داشته است ، لذا گوشهايشان را ( از شنيدن حق ) كر ، و چشمانشان را ( از ديدن راه هدايت و سعادت ) كور كرده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَصَمَّهُمْ » : ايشان را كر كرده است . « أَعْمي‌ » : كور كرده است .‏

‏‏آيه 24
‏متن آيه : ‏‏
‏ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا درباره قرآن نمي‌انديشند ( و مطالب و نكات آن را بررسي و وارسي نمي‌كنند ؟ ) يا اين كه بر دلهائي قفلهاي ويژه‌اي زده‌اند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ ؟ » : آيات مختلفي با صراحت فرياد مي‌دارند كه قرآن كتاب انديشه و عمل است و بايد آن را بررسي و وارسي كرد و تنها به تلاوت ظاهري اكتفاء نكرد ( نگا : نساء / 82 ، اسراء / 89 ، فرقان‌ / 30 ، ق / 45 ، قمر / 17 و 22 و 32 ، يوسف‌ / 2 ) « أَمْ » يا اين كه . بلكه . با توجه به معني دوم اين واژه ، مفهوم آيه چنين است : آيا درباره قرآن نمي‌انديشند و به بررسي و وارسي آن نمي‌پردازند ؟ بلكه بر دلهائي قفلهاي ويژه است .‏

‏‏آيه 25
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه بعد از روشن شدن ( راه حقيقت و ) هدايت ، به كفر و ضلال پيشين خود برمي‌گردند ، بدان خاطر است كه اهريمن كارهايشان را در نظرشان مي‌آرايد و ايشان را با آرزوهاي طولاني فريفته مي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِرْتَدُّوا عَلي أَدْبَارِهِمْ » : عقب عقب برمي‌گردند . مراد اين است كه مرتد و كافر مي‌گردند . « سَوَّلَ » : زينت داد . خوش‌آيند نمود ( نگا : يوسف‌ / 18 و 83 ، طه‌ / 96 ) . « أَمْلي لَهُمْ » : زندگي را طولاني و جاويدان در نظرشان جلوه داد . افسار آرزوها را برايشان شل كرد و به آرزوهاي فراواني آنان را سرگرم نمود .‏

‏‏آيه 26
‏متن آيه : ‏‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( چرخ زدن و از دين برگشتن ) بدان خاطر است كه به كساني كه دشمن چيزي هستند كه خدا فرو فرستاده است ، گفته بودند : در برخي از كارها از شما اطاعت و پيروي مي‌كنيم ! خدا آگاه از پنهان‌كاري ايشان مي‌باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ كَرِهُوا . . . » : مراد يهوديان بني‌قريظه و بني‌نضير است ( نگا : احزاب‌ / 26 و 27 ) . « كَرِهُوا » : دشمن داشته‌اند . نپسنديده‌اند . « بَعْضِ الأمْرِ » : ( نگا : حشر / 11 و 12 ) . « إِسرَار » : پنهانكاري . مراد پنهان كردن و مخفي داشتن مكر و كيد است .‏

‏‏آيه 27
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمْ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏حال آنان چگونه خواهد بود بدان هنگام كه فرشتگان مأمور قبض ارواح به سراغشان مي‌آيند و چهره‌ها و پشتها ( و ساير اندامهاي ) ايشان را به زير ضربات خود مي‌گيرند ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَوَفَّتْهُمْ » : ايشان را دريابند و قبض روح كنند . ايشان را از جهان برمي‌گيرند ( نگا : نساء / 97 ، انعام‌ / 61 ، اعراف‌ / 37 ، نحل‌ / 28 و 32 ) . « يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ » : ( نگا : انفال‌ / 50 ) .‏

‏‏آيه 28
‏متن آيه : ‏‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين گونه ( جان برگرفتن ايشان ) بدان خاطر است كه آنان بدنبال چيزي مي‌روند كه خداي را بر سر خشم مي‌آورد ، و از چيزي كه موجب خوشنودي او است بدشان مي‌آيد ، و لذا خداوند كارهاي ( نيك ) ايشان را باطل و بيسود مي‌گرداند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَسْخَطَ » : خشمگين گرداند . « رِضْوانَهُ » : رضايت و خوشنودي او .‏

‏‏آيه 29
‏متن آيه : ‏‏
‏ أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كساني كه در دلهايشان بيماري ( نفاق و كينه‌توزي اسلام ) است ، گمان مي‌برند خدا كينه‌ها و دشمنانگيهاي ايشان را ( كه از اسلام و مسلمين در دل دارند ) ظاهر و برملا نمي‌گرداند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَضْغان‌ » : جمع ضِعْن ، حقد و كينه‌هاي شديد . « لَن يُخْرِجَ . . . » : ( نگا : توبه‌ / 64 ) .‏

‏‏آيه 30
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَلَوْ نَشَاء لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما مي‌خواستيم آنان را به تو نشان مي‌داديم و تو از روي قيافه و علامتشان ايشان را مي‌شناختي . تو قطعاً آنان را از روي طرز سخن و نحوه گفتار مي‌شناسي . خداوند آگاه از كارهايتان مي‌باشد ( و حقيقت پندار و گفتار و رفتارتان را مي‌داند و همگان را خوب مي‌شناسد و پاداش و پادافره لازم را به هر كسي خواهد داد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِسِيمَاهُمْ » : سيما ، قيافه . علامت . « لَحْنِ الْقَوْلِ » : شيوه سخن . طرز سخن .‏

‏‏آيه 31
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما همه شما را ( با وجود آگاهي از اعمالتان ) قطعاً آزمايش مي‌كنيم ، تا معلوم شود مجاهدان ( واقعي ) و صابران شما كيانند ( و مجاهدنماها و ناشكيبايان سست‌عنصر كيان ) . و اخبار شما را بيازمائيم ( كه آيا در راه اسلام صادقانه سخن گفته‌ايد يا خير . دعوت مستمر و خستگي‌ناپذير داشته‌ايد و از اسلحه گفتار در قلع و قمع كفار سود برده‌ايد ، يا از لوم لائم ترسيده‌ايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَتّي نَعْلَمَ » : ( نگا : بقره‌ / 143 ، آل‌عمران‌ / 140 ، سبأ / 21 ) . « نَبْلُوَ » : الف زائدي در رسم‌الخط قرآني در آخر دارد . « أَخْبَارَكُمْ » : مراد از اخبار ، هنرنمائي در شيوه بيان در كار تبليغ و دعوت مردم به راه حق ، و ضعف و قوت در اين امر ، و دوام و يا عدم دوام و فداكاري و يا عدم فداكاري در راه نشر دين است ( نگا : تفسير قاسمي ) . خبرهاي اطاعت يا عدم اطاعت در جهاد . يا اين كه مراد از اخبار ، اعمال بطور كلي است ، اعم از خوب و بد .‏

‏‏آيه 32
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدَى لَن يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كافر مي‌شوند ، و مردمان را از راه خدا بازمي‌دارند ، و بدنبال آن كه هدايت برايشان شناخته و روشن مي‌گردد با پيغمبر به مخالفت و دشمنانگي مي‌پردازند ، هرگز كمترين زياني به خدا نمي‌رسانند ، و بلكه خدا كارهاي ( نيك ) ايشان را هم باطل و بيسود مي‌گرداند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَآقُّوا » : دشمنانگي كردند . به مخالفت پرداختند . « سَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ » : كارهاي نيكشان را باطل مي‌گرداند و فايده‌اي در آخرت عائدشان نمي‌نمايد . كارهائي را كه در راه جلوگيري از اسلام مي‌كنند ، خدا آنها را بي‌اثر مي‌گرداند ، و موانع ايشان را از سر راه اسلام برمي‌دارد .‏

‏‏آيه 33
‏متن آيه : ‏‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! از خدا و پيغمبر اطاعت كنيد ، و كارهاي خود را ( با انجام معاصي ) باطل مگردانيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ » : كارهايتان را با انجام پلشتيها و زشتيها ضايع نگردانيد .‏

‏‏آيه 34
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كافر گردند و مردمان را از راه خدا بازدارند و سپس بميرند در حالي كه كافر باشند ، هرگز خداوند ايشان را نخواهد بخشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَاتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ » : در حال كفر از جهان بروند و بميرند . « لَن يَغْفِرَ اللهُ لَهُمْ » : خداوند ايشان را به سبب شرك و كفرشان هرگز نخواهد بخشيد ( نگا : نساء / 48 ) .‏

‏‏آيه 35
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سست مشويد ، و ( كافران را ) به صلح مخوانيد ، چرا كه شما برتريد و خدا با شما است ، و هرگز از ( اجر و ثواب ) اعمالتان نمي‌كاهد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّلْمِ » : صلح . « تَدْعُوا إِلَي السَّلْمِ » : از كافران طلب صلح مكنيد و ايشان را به صلح مخوانيد . ( تَدْعُوا ) مجزوم و عطف بر ( لاتَهِنُوا ) مي‌باشد . در اصل چنين است . لا تَهِنُوا وَ لا تَدْعُوا إِلَي السَّلْمِ . « الأعْلَوْنَ » : برتران . چيرگان . « لَن يَتِرَكُمْ » : از شما نمي‌كاهد . از ماده ( وتر ) . اين آيه مخالف با آيه 61 سوره انفال نيست كه مي‌فرمايد : وَ إِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا . چرا كه مراد از آيه ‏، درخواست صلح بي‌هنگام و بيجا از سوي مسلمانان است در زماني كه همه عوامل پيروزي در دست ايشان است ، و مراد از آيه سوره انفال درخواست صلح از طرف دشمنان است و صلحي در ميان است كه منافع مسلمانان را در حال يا در آينده تأمين مي‌كند . « وَ أَنتُمُ الأعْلَوْنَ » : در حالي كه شما برتر و چيره‌ايد ، و خدا با شما است و هرگز از اجر و پاداش كارهايتان نمي‌كاهد . يا اين كه : سستي نكنيد تا مجبور شويد دعوت به مصالحه كنيد . شما برتر هستيد و خدا با شما است و از پاداشهايتان نمي‌كاهد .‏

‏‏آيه 36
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّمَا الحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَلَا يَسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زندگي دنيا بازي و سرگرمي بيش نيست ، و اگر ايمان بياوريد و پرهيزگاري كنيد ، خداوند پاداش شما را ( به نحو كامل ) مي‌دهد و دارائي شما را هم نمي‌خواهد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَعِبٌ وَ لَهْوٌ » : ( نگا : انعام‌ / 32 و 70 ، عنكبوت‌ / 64 ) . « لا يَسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ » : خداوند بي‌نياز است و اموال شما را از شما درخواست نمي‌كند . اموالي كه به صورت زكات و صدقه مي‌دهيد و يا در راه جهاد خرج مي‌كنيد و به نام حقوق شرعي ديگر مصرف مي‌نمائيد ، براي دفاع از امنيت و استقلال كشور اسلامي و براي كمك به مستمندان همنوع خود و تأمين نيازمنديها و آباداني مملكت خودتان بوده و سود چنين اموالي عائد خودتان مي‌گردد .‏

‏‏آيه 37
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِن يَسْأَلْكُمُوهَا فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَيُخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر خدا از شما اموالتان را درخواست كند ، و حتي اصرار هم بورزد ، شما ( به خاطر دلبستگي شديد و مال‌دوستي سرشتي انسان ) بخل نشان خواهيد داد و تنگچشمي‌خواهيد كرد ، و باعث بروز كينه‌هايتان مي‌شود . ( پس خدا كه شما را مي‌شناسد ، چنين كاري را نمي‌كند ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« يُحْفِكُمْ » : از شما اصرار بكند و مصرانه بخواهد . از مصدر ( إحفاء ) به معني إلحاح و إصرار . « يُخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ » : اشاره به دلبستگي شديد بسياري از مردم به مسائل مالي است ، و در حقيقت يك نوع ملامت و سرزنش آنان ، و در عين حال تشويق به ترك اين وابستگي است . همچنين بيانگر اين واقعيت كه دوستي اموال و عشق به دارائي ، خميره ذاتي و يك صفت سرشتي انسان است ، تا آنجا كه اگر خدا نيز از بسياري از انسانها اموالشان را مطالبه كند ، خشم و كينه او را به دل مي‌گيرند !‏
‏‏آيه 38
‏متن آيه : ‏‏
‏ هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ ‏
‏ترجمه : ‏
‏آگاه باشيد كه شما ( از سوي آفريدگارتان ) دعوت به انفاق در راه خدا مي‌شويد . بعضي از شما بخل مي‌ورزند . هر كس هم بخل بورزد ، در حق خود بخل مي‌ورزد ( و زيان آن متوجه خودش مي‌گردد ) . زيرا خدا بي‌نياز است و شما نيازمنديد . اگر شما ( از فرمان خدا سرپيچي كنيد و ) روي برتابيد ، مردمان ديگري را جايگزين شما مي‌گرداند ( و اين مأموريت را به گروه ديگري مي‌سپارد ) كه هرگز همسان شما نخواهند بود ( و از ايثار و فداكاري و بذل جان و مال خودداري نخواهند كرد و از فرمان يزدان روي‌گردان نخواهند شد ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« هَآ أَنتُمْ هؤُلآءِ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 66 و 119 ، نساء / 109 ) . « عَن نَّفْسِهِ » : در حق خود . « أَمْثَالَكُمْ » : همچون شما . همسان شما . ( نگا : معارج‌ / 41 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره محمّد / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:23:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره احقاف / تفسیر نور

 

آيه ‏1
‏متن آيه : ‏
‏ حم ‏

‏ترجمه : ‏
‏حا . ميم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حم‌ » : ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه ‏2
‏متن آيه : ‏
‏ تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين كتاب ( قرآن نام ) از سوي خداوند باعزّت و باحكمت نازل مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَنزِيلُ الْكِتَابِ . . . » : ( نگا : زمر / 1 ، غافر / 2 ، جاثيه‌ / 2 ) .‏

آيه ‏3
‏متن آيه : ‏
‏ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَالَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما آسمانها و زمين و آنچه در ميان اين دو است جز به حق و براي سرآمد معيّني نيافريده‌ايم . ( در مجموعه عالم خلقت ، چيزي ناموزون و ناسنجيده و مخالف حق يافته نمي‌شود ، و اين مجموعه ، همان گونه كه سرآغازي داشته است ، سرانجامي نيز دارد ، و با فرا رسيدن آن دنيا فاني مي‌شود ، و به دنبال آن جهان ديگري شروع مي‌گردد ، و نتائج اعمال در آن بررسي ، و پاداش و پادافره داده مي‌شود ) وليكن كافران ( كه اين حقيقت را نمي‌پذيرند و ) از آنچه از آن بيم داده مي‌شوند ( كه فرا رسيدن دادگاه بزرگ قيامت و شقاوت آخرت است ) روي مي‌گردانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَجَلٍ مُّسَمّيً » : سرآمد معيّن كه قيامت است ( نگا : يونس‌ / 4 ، روم‌ / 8 ) . عطف بر ( الْحَقِّ ) است . « عَمَّآ أُنذِرُوا » : از آنچه بيم داده شده‌اند . مراد رستاخيز و دادگاهي و حسابرسي و مكافات و مجازات آخرت است كه با كتاب مقروء و تدويني قرآن ، و با كتاب منظور و تكويني جهان ، كافران هشدار و بيم داده مي‌شوند ، ولي نه به اين توجّهي مي‌كنند و نه به آن .‏

آيه ‏4
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ اِئْتُونِي بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : آيا دقّت كرده‌ايد درباره چيزهائي كه بجز خدا به فرياد مي‌خوانيد و مي‌پرستيد ؟ به من نشان دهيد چه چيزي از زمين را آفريده‌اند ؟ يا اصلاً در ( آفرينش و گردش و چرخش ) آسمانها مشاركتي داشته‌اند ؟ ( اگر فرضاً مي‌گوئيد بلي آنها شركت داشته‌اند ) كتابي ( از كتابهاي آسماني ) پيش از اين ( قرآن كه گفتار شما را تصديق كند ) يا يك اثر علمي ( و باستاني از علماي گذشته كه گواهي دهد بر راستي چنين ادعائي ) براي من بياوريد ، اگر راست مي‌گوئيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرَأَيْتُمْ » : آيا ديده‌ايد و دقّت كرده‌ايد ؟ بيان كنيد و مرا از پرسشِ : ( چه چيزي را آفريده‌اند ؟ ) آگاه سازيد ( نگا : فاطر / 40 ، زمر / 38 ) . « أَرُونِي‌ » : نشانم دهيد . به من بنمائيد . « شِرْكٌ » : مشاركت . شركت ( نگا : سبأ / 22 ، فاطر / 40 ) « أَثَارَةٍ » : باقيمانده و اثري كه روايت گردد و گفته شود . « إِئْتُونِي بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هذا » : در اين قسمت ، از كفّار دليل نقلي منقول از زبان وحي آسماني خواسته شده است . « أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ » : در اين بخش ، از كفّار دليل عقلي و منطقي منقول از دانشمندان خواسته شده است .‏

آيه ‏5
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه كسي گمراه‌تر از كسي است كه افرادي را به فرياد بخواند و پرستش كند كه ( اگر ) تا روز قيامت ( هم ايشان را به فرياد بخواند و پرستش كند ) پاسخش نمي‌گويند ؟ ( نه تنها پاسخش را نمي‌دهند ، بلكه سخنانش را هم نمي‌شنوند ) و اصلاً آنان از پرستشگران و به فريادخواهندگان غافل و بي‌خبرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَدْعُو » : به فرياد بخواند . عبادت كند . الف زائدي در رسم‌الخطّ قرآني دارد ( نگا : حجّ‌ / 12 ، نحل‌ / 20 ، اسراء / 57 ) . « دُعَآءِ » : به فرياد خواستن . عبادت كردن ( نگا : فاطر / 13 و 14 ) .‏

آيه ‏6
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاء وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و زماني كه مردمان ( در قيامت ) گرد آورده مي‌شوند ، چنين پرستش‌شدگان و به فرياد خواسته‌شدگاني ، دشمنان پرستشگران و به فرياد خواهندگان مي‌گردند ( و از ايشان بيزاري مي‌جويند ) و عبادت ايشان را نفي مي‌كنند و نمي‌پذيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عِبَادَةِ » : پرستش ( نگا : مريم‌ / 92 ) . دعا . اگر ( دَعَآءِ ) آيه قبلي در اين آيه ، به صورت ( عِبَادَةِ ) آمده است ، بدين علّت است كه دعا از زمره مهمّترين عبادات است . چرا كه رسول خدا فرموده است : أَلدُّعَآءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ . « دعا مغز عبادت است‌ » . « كَافِرِينَ » : انكاركنندگان . مراد بيزاري جويندگان است ( نگا : قصص‌ / 63 ) . مي‌گويند : ما بديشان اجازه چنين كاري را نداده‌ايم و از پرستش و به فرياد خواستن آنان اطّلاعي نداشته‌ايم ( نگا : مائده‌ / 116 و 117 ) .‏

آيه ‏7
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه آيه‌هاي روشن ما بر آنان خوانده مي‌شود ، كافران به محض اين كه حق و حقيقت بديشان مي‌رسد فوراً درباره آن مي‌گويند : اين جادوي آشكاري است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيِّنَاتٍ » : روشن و آشكار . حال ( آيات ) است . « الْحَقِّ » : مراد آيات قرآن است . « لَمَّا جَآءَهُمْ » : زماني كه بديشان مي‌رسد . اين بخش مي‌رساند كه كافران به محض شنيدن آيات ، بدون هيچ گونه تدبّر و تفكّري ، به آن نسبت سحر و جادو داده‌اند . « لِلْحَقِّ » : حرف لام به معني ( عَنْ ) است .‏

آيه ‏8
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا آنان مي‌گويند كه : ( محمّد ) قرآن را از پيش خود ساخته است ( و به دروغ آن را به خدا نسبت داده است‌ ؟ بديشان ) بگو : اگر من قرآن را از پيش خود ساخته باشم و آن را به دروغ به خدا نسبت داده باشم ، ( قطعاً خدا مرا به مجازات مي‌رساند و ) شما نمي‌توانيد كمترين كاري در برابر خدا برايم بكنيد ( و مرا از عقاب و عذاب او برهانيد . پس چگونه من چنين كاري را مي‌كنم و بدين وسيله خويشتن را براي شما در معرض عذاب الهي قرار مي‌دهم‌ ؟ ! ) . خداوند از هر كس ديگري بهتر مي‌داند كه به چه سخناني ( براي رخنه گرفتن از قرآن ) فرو مي‌رويد ( و گاهي آن را شعر ، و گاهي سحر ، و زماني ساخته و بافته بشر مي‌ناميد ، و بدان نسبتهاي نارواي ديگري مي‌دهيد ) . همين بس كه خداوند ميان من و شما گواه باشد . ( خدا صدق دعوت و تلاش در ابلاغ رسالت مرا مي‌داند ، و كارشكنيها و دروغ‌پردازيهاي شما را نيز مي‌بيند ، و همين براي من و شما كافي است . از اين كارها دست بكشيد و به سوي خدا برگرديد . خدا توبه‌كاران را مي‌بخشد ، و آنان را مشمول رحمت واسعه خود مي‌سازد . چرا كه ) او بسيار بخشاينده و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ » : بلكه . آيا . « إِفْتَرَاهُ » : ( نگا : يونس‌ / 38 ، هود / 13 و 35 ) . « مَا تُفِيضُونَ فِيهِ » : واژه ( مَا ) ممكن است موصوله بوده و به معني نسبتهاي ناروائي باشد كه به پيغمبر مي‌دادند . در اين صورت ضمير ( ه ) به ( ما ) برمي‌گردد . و ممكن است مصدريّه باشد ، در اين صورت ضمير ( ه ) به قرآن يا حق برمي‌گردد ، و ( تُفِيضُونَ ) به معني ورود در كاري به قصد افساد است . « تُفِيضُونَ » : در آن فرو مي‌رويد ( نگا : يونس‌ / 61 ) . « شَهِيداً » : گواه . مطّلع ( نگا : فصّلت‌ / 53 ) .‏

آيه ‏9
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ مَا كُنتُ بِدْعاً مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : من نوبرِ پيغمبران و نخستين فرد ايشان نيستم ( و چيزي را با خود نياورده‌ام كه كسي پيش از من آن را نياورده باشد . بلكه پيغمبران بيشماري پيش از من آمده‌اند و توحيد و مكارم اخلاق را به انسانها رسانده‌اند و من آخرين فرد آنان و ادامه‌دهنده خطّ سير ايشانم ) و نمي‌دانم ( در دنيا ) خداوند با من چه مي‌كند ، و با شما چه خواهد كرد . ( آيا سرنوشت من و شما در همين دنيا چگونه خواهد بود ؟ زندگي چگونه خواهد گذشت‌ ؟ من پيش از شما و يا شما پيش از من مي‌ميريد ؟ من ايمان آوردن همه شما و يا اكثر شما را مي‌بينم و يا نمي‌بينم‌ ؟ لحظه‌ها و روزها و هفته‌ها و ماهها و سالهاي آينده غيب است و من غيب نمي‌دانم ) . من جز از چيزي كه به من وحي مي‌شود پيروي نمي‌كنم ، و من جز بيم‌دهنده آشكاري نيستم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِدْعاً » : نوبر . نوظهور . نخستين چيزي كه پيش از آن چنين چيزي ديده نشده باشد . « بِدْعاً مِّنَ الرُّسُلِ » : نوبر و نخستين فرد پيغمبران . « مَآ أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ » : اين بخش از آيه بيانگر بشريّت پيغمبر است ، و او بنده‌اي از بندگان است و غيب نمي‌داند ، و مالك نفع و ضرري براي خود و براي ديگران نمي‌باشد جز بدان اندازه كه خدا بخواهد ( نگا : انعام‌ / 50 ، اعراف‌ / 188 ، هود / 31 ، نمل‌ / 65 ) . « نَذيرٌ مُبينٌ » : ( نگا : اعراف‌ / 184 ، حجر / 89 ، حجّ‌ / 49 ) .‏

آيه ‏10
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَكَفَرْتُم بِهِ وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَاسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : به من خبر دهيد اگر اين قرآن از سوي خدا باشد و شما بدان ايمان نياوريد ، و كساني از بني‌اسرائيل بر همچون كتابي گواهي دهند و ايمان بياورند ، و شما تكبّر بورزيد ( و خويشتن را بزرگتر از اين بدانيد كه از آن پيروي كنيد ، آيا شما به خود ظلم نمي‌كنيد ؟ ) . بي‌گمان خداوند ظالمان را ( به سوي خير و به راه سعادت ) رهنمود نمي‌سازد . ( ظالماني كه راستاي راه حق را مي‌بينند و آن را در پيش نمي‌گيرند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَانَ » : ضمير مستتر در ( كَانَ ) و ( ه ) در واژه‌هاي ( بِهِ ) و ( مِثْلِهِ ) به قرآن برمي‌گردد . « شَهِدَ شَاهِدٌ » : برخي گفته‌اند مراد يكي از علماي برجسته يهود به نام عبدالّله بن سلام است كه بعدها در مدينه ايمان آورد و اين آيه مدني است و به فرمان رسول در اينجا قرار داده شده است . ولي اصل اين است كه مراد از ( شاهد ) يك گواه ، يا نفر نبوده بلكه مراد بيش از يكي ، يعني گروهي و جماعتي است ( نگا : شربيني ) . چرا كه مشركان مكّه مي‌گفتند كه اگر كتابي براي ايشان نازل شود ، از اهل كتاب راهياب‌تر خواهند بود ( نگا : انعام‌ / 157 ) . « عَلي مِثْلِهِ » : در پرتو رهنمودهاي كتابي همچون قرآن كه مراد تورات است . همچون قرآن ، يعني خود قرآن . « إِن كَانَ مِنْ عِندِاللهِ وَ كَفَرْتُم بِهِ » : جواب شرط محذوف است ، مثل : أَلَيْسَ قَدْ ظَلَمْتُمْ ؟ أَلَسْتُمْ ظَالِمِينَ ؟‏

آيه ‏11
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كَانَ خَيْراً مَّا سَبَقُونَا إِلَيْهِ وَإِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هَذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران ( تمسخركنان ) درباره مؤمنان مي‌گويند : اگر ( قرآن كه برنامه اسلام است ) چيز خوبي بود ، هرگز آنان براي رسيدن به آن از ما پيشي نمي‌گرفتند ( و ما قبل از ايشان به اسلام مي‌گرويديم و به قرآن ايمان مي‌آورديم . چرا كه ما سران قوم بوده و از عقل برتري و خردمندي بيشتري برخورداريم ) . چون خودشان به وسيله آن هدايت و راهياب نشده‌اند ، مي‌گويند : اين همان دروغهاي قديمي است ( و از افسانه‌هاي كهن فراهم آمده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِلَّذِينَ ءَامَنُوا » : در حق مؤمنين . درباره مؤمنان . حرف لام به معني ( عَنْ ) است ( نگا : آيه 7 ) . « لَوْ كَانَ خَيْراً » : اگر قرآن چيز خوبي بود . « إِذْ » : چرا كه . واژه ( إِذْ ) به معني لام تعليل است ( نگا : كهف‌ / 16 ، زخرف‌ / 39 ) . « إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ » : به خاطر عدم هدايتشان به قرآن . « إِفْكٌ قَدِيمٌ » : دروغ قديمي . مرادشان افسانه‌اي از نوع افسانه‌هاي پيشينيان است .‏

آيه ‏12
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَاناً عَرَبِيّاً لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيش از قرآن ، كتاب موسي ( تورات ) پيشوا و رحمت بوده ، و ( هم‌اينك ) اين ( قرآن ) كتاب ( دين و شريعت ) است كه تصديق‌كننده ( تورات و ساير كتابهاي آسماني ) و به زبان عربي است تا وسيله بيم دادن ستمگران و مژده دادن نيكوكاران باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن قَبْلِهِ » : پيش از قرآن . « إِمَاماً وَ رَحْمَةً » : پيشوا و رحمت . حال ( كِتَابٌ ) است ( نگا : هود / 17 ) . يعني وسيله اقتدا در دين و شريعت ، و مايه و سبب رحمت براي مردمان بوده است . « هذا كِتَابٌ » : اين قرآن دين و شريعت است . ( هذا ) مبتدا و ( كِتَابٌ ) خبر است . « مُصَدِّقٌ » : تصديق‌كننده تورات و كتابهاي آسماني پيشين . صفت كتاب است ( نگا : انعام‌ / 92 ) . « لِسَاناً عَرَبِيّاً » : به زبان عربي . ( لِسَاناً ) حال ، و ( عَرَبِيِّاً ) صفت است ( نگا : نحل‌ / 103 ، شعراء / 195 ) . واژه ( لِسَاناً ) مي‌تواند منصوب به نزع خافض باشد . « لِيُنذِرَ . . . » : محلاًّ منصوب و مفعول‌له است . « بُشْري‌ » : تقديراً منصوب ، عطف بر محل ( لِيُنذِرَ ) است .‏

آيه ‏13
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه مي‌گويند : پروردگار ما تنها يزدان است ، سپس ( بر اين توحيد و يكتاپرستي ) ماندگار مي‌مانند ، نه ترسي بر آنان است و نه غمگين مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ الَّذِينَ . . . » : ( نگا : فصّلت‌ / 30 ) .‏

آيه ‏14
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان به پاداش كارهائي كه مي‌كنند ، ساكنان بهشت بوده و جاودانه در آن مي‌مانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَزَآءً » : مفعول‌له است ( نگا : اعراب القرآن انباري ) .‏

آيه ‏15
‏متن آيه : ‏
‏ وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به انسان دستور مي‌دهيم كه به پدر و مادر خود نيكي كند . چرا كه مادرش او را با رنج و مشقّت حمل‌ مي‌كند ، و با رنج و مشقّت وضع مي‌كند ، و دوران حمل و از شير بازگرفتن او سي ماه طول مي‌كشد . ( آن گاه دوران سخت مراقبت و پاسخگوئي به نازها و نيازهاي كودكانه و جوانانه و مخارج ازدواج و تهيّه كار و مسكن و غيره فرا مي‌رسد ) تا زماني كه به كمال قدرت و رشد عقلاني مي‌رسد ، و به چهل سالگي پا مي‌گذارد . ( بدين هنگام انسان لايق و باايمان رو به آستانه آفريدگار جهان مي‌كند و ) مي‌گويد : پروردگارا ! به من توفيق عطاء فرما تا شكر نعمتي را به جاي آورم كه به من و پدر و مادرم ارزاني داشته‌اي ، و كارهاي نيكوئي را انجام دهم كه مي‌پسندي و مايه خوشنودي تو است ، و فرزندانم را صالح گردان و صلاح و نيكوئي را در ميان دودمانم تداوم‌بخش . من توبه مي‌كنم و به سوي تو برمي‌گردم ، و من از زمره مسلمانان و تسليم‌شدگان فرمان يزدانم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَصَّيْنَا » : سفارش كرديم . در اينجا مفهوم امري دارد و معني چنين مي‌شود : دستور مؤكّد مي‌دهيم . « إِحْسَاناً » : مفعول مطلق فعل محذوفي و تقدير چنين است : وَ وَصَّيْنَا الإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ أَن يُحْسِنَ اِحْسَاناً . « حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً » : مادرش او را با ناراحتي و مشقّت حمل كرده است . اين كه قرآن در اينجا تنها از ناراحتيهاي مادر سخن به ميان آورده و سخني از پدر در ميان نيست ، بدان خاطر است كه مادر سهم بيشتري در تحمّل مشكلات فرزند دارد . واژه ( كُرْهاً ) حال ( أُمُّ ) است . « وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً » : در حالي كه حمل او و از شير بازگرفتن او روي هم سي ماه است . اين بخش با توجّه به آيه 233 سوره بقره بيانگر اين حكم است كه حدّاقلّ حمل شش ماه است و با موازين علم پزشكي هم سازگار است ( نگا : المنتخب ، نمونه ) . « فِصَال‌ » : از شير بازگرفتن ( نگا : لقمان‌ / 14 ) . « أَوْزِعْني‌ » : توفيقم ده . به من الهام كن . شور و شوق آن را در من به وجود آور ( نگا : نمل‌ / 19 ) . « أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي‌ » : فرزندانم را شايسته و نيكو گردان ، و نيك بودن و خوب بودن را در ميان دودمانم تداوم بخش .‏

آيه ‏16
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجاوَزُ عَن سَيِّئَاتِهِمْ فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كسانيند كه كارهاي خوبشان را مي‌پذيريم و كلّيّه اعمال نيكشان را همسان نيك‌ترين آنها مي‌گيريم ، و همچون ساير بهشتيان از بديها و گناهانشان درمي‌گذريم ، اين وعده راستيني است كه پيوسته بديشان داده شده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا » : مراد اين است كه خداوند از روي لطف ، خوب و خوبتر و خوبترين اعمالشان را به حساب خوبترين كردارشان مي‌گيرد و پاداش مي‌دهد ( نگا : نور / 38 ، عنكبوت‌ / 7 ، زمر / 35 ) . « فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ » : همراه با ساير بهشتيان . حرف ( فِي ) به معني ( مَعَ ) است . « وَعْدَ » : مفعول مطلق فعل محذوفي است و تقدير چنين است : وَعَدَهُمُ اللهُ وَعْدَ الصِّدْقِ . « الصِّدْقِ » : صادق و راستين .‏

آيه ‏17
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَّكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كسي كه به پدر و مادرش ( كه او را دعوت به ايمان و باور به آخرت مي‌كنند ) مي‌گويد : واي بر شما ! آيا به من خبر مي‌دهيد كه من ( زنده گردانده مي‌شوم و از گور ) بيرون آورده مي‌شوم ؟ در حالي كه پيش از من اقوام و ملّتهائي از جهان رفته‌اند ( و هرگز زنده نشده‌اند و به زندگي دوباره برنگشته‌اند ) . آنان پيوسته خدا را به ياري مي‌خوانند ( و به سبب گناهان زياد و سخنان كفرآميزش ، خدايا خدايا مي‌كنند ، و فرزندشان را به ايمان دعوت مي‌نمايند و مي‌گويند : ) واي بر تو ! وعده خدا حق است ، ايمان بياور . او مي‌گويد : اين سخنها چيزي جز افسانه‌هاي پيشينيان نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ » : آن كسي كه به پدر و مادر خود گفت . مراد شخص معيّني نيست . بلكه مراد همه كساني است كه چنين صفاتي داشته باشند . يعني ناباور و پرخاشگر و ياوه‌سرا باشند . « خَلَتْ » : گذشته است . رفته است . « الْقُرُون » : قومها و ملّتها و نسلها ( نگا : يونس‌ / 13 ، هود / 116 ، اسراء / 17 ) . « هُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللهَ » : آنان خدا را به كمك و ياري مي‌طلبند . ايشان به سبب سخنان كفرآميز و گناه آلود او ، خدايا خدايا مي‌كنند و از خدا مي‌خواهند او را به پذيرش دين و ايمان رهنمود فرمايد .‏

آيه ‏18
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كسانيند كه فرمان عذاب الهي راجع بديشان و همه ملّتهاي انسان و پري پيش از ايشان صادر شده است . واقعاً آنان زيانمندند . ( چرا كه آخرت را باخته‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ » : ( نگا : فصّلت‌ / 25 ) .‏

آيه ‏19
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همه ( مؤمنان و كافران ) داراي درجاتي ( و دركاتي ) هستند بر طبق اعمالي كه انجام داده‌اند ، تا بدين‌وسيله خداوند جزا و سزاي رفتار و كردارشان را به تمام و كمال و بي كم و كاست بدهد و هيچ گونه ستمي بديشان نشود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِكُلٍّ » : براي هر يك از دو گروه كافر و مؤمن . « دَرَجَاتٌ » : از باب تغليب ، مراد هم درجات بهشتيان و هم دركات دوزخيان است . « لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لايُظْلَمُونَ » : حرف ( ل ) براي تعليل است . ( يُوَفِّيَهُمْ ) منصوب به ( أَنْ ) مقدّر است . جار و مجرور متعلّق به محذوفي است و تقدير چنين است : جَازَاهُمُ اللهُ بِذلِكَ لِيُوَفِّيَهُمْ . حرف ( و ) حاليّه ، و جمله ( هُمْ لا يُظْلَمُونَ ) حال مؤكّده است .‏

آيه ‏20
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنتُمْ تَفْسُقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي ( را خاطرنشان ساز كه در آن ) كافران به آتش دوزخ نزديك گردانده مي‌شوند و به آن عرضه مي‌گردند . ( در اين وقت بديشان گفته مي‌شود : ) شما لذائذ و خوشيهاي خود را در زندگي دنياي خويش برده‌ايد و كام برگرفته‌ايد ( و براي امروز چيزي باقي نگذاشته‌ايد . لذا حالا بهره‌اي از نعمتها و خوشيها نداريد ، و ) امروزه شما به سبب استكباري كه به ناحق در زمين مي‌كرديد ، و به علّت گناهان و تمرّدي كه مي‌ورزيديد ، با عذاب خواركننده و ذلّت‌باري جزا داده مي‌شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُعْرَضُ » : عرضه مي‌گردند . « أَذْهَبْتُمْ » : برده‌ايد . « عَذَابَ الْهُونِ » : ( نگا : انعام‌ / 93 ، فصّلت‌ / 17 ) . « كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ » : تكبّر مي‌ورزيديد . خويشتن را بالاتر از آن مي‌ديديد كه ايمان بياوريد و دين خدا را بپذيريد .‏

آيه ‏21
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتْ النُّذُرُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي محمّد ! براي مشركان مكّه بيان كن سرگذشت هود ) برادر ( دلسوز و مهربان قوم خود ) عاد را . بدان گاه كه در سرزمين ريگستان احقاف ( واقع در جنوب جزيره عربستان و نزديكي يمن ) قوم خود را ( از عذاب خدا ) بيم داد و گفت : جز خداوند يگانه را نپرستيد ، چرا كه از عذاب روز بزرگ ، بر شما هراسناكم . پيش از او هم در گذشته‌هاي نزديك و دور پيغمبراني آمده بودند ( و مردمان را از عذاب استيصال دنيوي و عقاب اخروي ترسانده بودند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأحْقَافِ » : نام سرزميني است در جنوب شرقي جزيرة‌العرب ، برخي از باستان‌شناسان ، از روي نوشته‌هائي كه به دست آمده است ، احقاف را در شرق عَقَبه مي‌دانند و با إرَم مذكور در قرآن يكي مي‌شمارند ( نگا : المنتخب ) . احقاف ، از لحاظ لغوي ، جمع حِقْف ، ريگزار . داراي شنهاي روان . « مِن بَيْنِ يَدَيْهِ » : مراد گذشته‌هاي نزديك است . يا مراد پيغمبراني است كه هم‌عصر با او بوده و از همان چيزهائي قوم خود را بيم داده‌اند كه او بيم داده است . « مِنْ خَلْفِهِ » : مراد گذشته‌هاي دور است . « عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ » : عذاب ريشه‌كن‌كننده و از ميان برنده دنيوي ، يا عذاب سخت و طاقت‌فرساي اخروي .‏

آيه ‏22
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( قوم عاد بدو پاسخ دادند ) گفتند : آيا تو آمده‌اي كه با دروغهاي خود ، ما را از خدايانمان برگرداني‌ ؟ ! اگر از راستگوياني ، عذابي را كه ما را از وقوع آن مي‌ترساني بر سر ما بياور .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِتَأْفِكَنَا » : تا ما را منصرف كني و برگرداني .‏

آيه ‏23
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هود گفت : اين را تنها خدا مي‌داند و بس . من چيزي را به شما مي‌رسانم كه براي آن فرستاده شده‌ام . ( وظيفه من ابلاغ رسالت و رساندن پيام آسماني است ) وليكن مي‌بينم كه شما مردمان ناداني هستيد ( چرا كه وظيفه پيغمبران را نمي‌دانيد ، و عجيب‌تر اين كه خواستار زود فرا رسيدن عذاب و بلاي كردگاريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعِلْمُ » : آگاهي . مراد آگاهي از وقوع قيامت ، يا اطّلاع از موعد عذاب استيصال دنيوي است . « تَجْهَلُونَ » : نمي‌دانيد . يعني وظيفه انبياء را نمي‌دانيد ، يا چون نادانيد شتاب داريد كه عذاب خدا هرچه زودتر در رسد .‏

آيه ‏24
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضاً مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُّمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ابري را ديدند كه در افق آسمان گسترده مي‌شود و به سوي سرزمينهاي ايشان رو مي‌آورد ( خوشحال شدند و ) گفتند : اين ابر بر ما باران را مي‌باراند . ( هود بديشان گفت : چنين نيست ) . بلكه اين همان چيزي است كه آن را بشتاب مي‌خواستيد . تندبادي است كه عذاب دردناكي به همراه آورده است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَارِضاً » : ابر . ابري كه در عرض آسمان ، يعني در كرانه‌هاي افق پهن مي‌شود و سپس بالا مي‌آيد . چه بسا از نشانه‌هاي ابرهاي باران‌زا باشد . « مُسْتَقْبِلَ » : روآورنده . آينده . « أَوْدِيَة‌ » : جمع وادي ، دره‌ها ( نگا : رعد . 17 ) . مراد سرزمينها است ( نگا : ابراهيم‌ / 37 ، نمل‌ / 18 ، قصص‌ / 30 ، توبه‌ / 121 ) . « مُمْطِر » : بارنده .‏

آيه ‏25
‏متن آيه : ‏
‏ تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لَا يُرَى إِلَّا مَسَاكِنُهُمْ كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( تندبادي است كه ) همه چيز را به فرمان پروردگارش درهم مي‌كوبد و نابود مي‌سازد . پس ( از چندي ، تندباد ايشان را دربر گرفت و هلاك گشتند و ) به گونه‌اي درآمدند كه جز خانه‌هايشان چيزي به چشم نمي‌خورد ! ما اين سان مردمان بزهكار را سزا و كيفر مي‌دهيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُدَمِّرُ » : درهم مي‌كوبد . ويران و نابود مي‌سازد . « أَصْبَحُوا » : گشتند و شدند .‏

آيه ‏26
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعاً وَأَبْصَاراً وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُم مِّن شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قوم عاد را از امكاناتي برخوردار كرده بوديم كه چنين امكاناتي را به شما نداده‌ايم . ما بديشان گوشها و چشمها و دلهائي داده بوديم ( كه در درك و ديد و تشخيص واقعيّتها آنان را قويتر از ديگران مي‌كرد ) . امّا گوشها و چشمها و دلهايشان سودي بدانان نبخشيد ، چرا كه آيات خدا را تكذيب مي‌كردند و ( رهنمودهاي پيغمبران را نمي‌پذيرفتند . سرانجام همان ) چيزي ايشان را فرو گرفت كه مسخره‌اش مي‌دانستند ( و آن عذاب خدا بود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَكَّنَّاهُمْ » : مكانت و قدرتشان داديم . از امكاناتي برخوردارشان كرديم . مراد قدرت مادي و معنوي است . از نظر ثروت و دارائي ، و از لحاظ فرهنگ و دانش ، برتر از اهل مكّه و بسياري از مردم بودند ( نگا : فجر 6 - 8 ) . « إِنْ » : حرف نافيه است و به معني ( ما ) . « إِذْ » : چرا كه . زيرا كه . « حَاقَ » : فرو گرفت ( نگا : انعام‌ / 10 ، هود / 8 ، نحل‌ / 34 ) .‏

آيه ‏27
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكُم مِّنَ الْقُرَى وَصَرَّفْنَا الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي اهل مكّه ! ) ما برخي از اقوامي را هلاك كرده‌ايم كه در گرداگرد شما مي‌زيسته‌اند ، و ما آيات خود را به صورتهاي گوناگون ( براي آنان ) بيان مي‌داشته‌ايم تا ( از كفر و فسق و فجور ) برگردند ( و آنان نمي‌پذيرفته و سركشي مي‌كرده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا حَوْلَكُم مِّنَ الْقُري‌ » : از قبيل ، عاد در احقاف در قسمت جنوبي جزيرة‌العرب ، قوم ثمود در حجر واقع در شمال جزيره ، قوم سبأ در يمن ، قوم شعيب در مدين كه بر سر راه شام است ، و قوم لوط در نواحي شام . « صَرَّفْنَا » : به گونه‌هاي مختلف و شيوه‌هاي گوناگون بيان داشته‌ايم .‏

آيه ‏28
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَاناً آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَذَلِكَ إِفْكُهُمْ وَمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس چرا آن معبودهائي كه سواي الله براي نزديكي به الله ، به خدائي گرفته بودند ، ( در اين لحظات سخت و حسّاس ) ياريشان نكردند ؟ ! ( نه تنها آنان را ياري ندادند ) بلكه از ايشان گم و گور شدند ! اين ( چيزي كه بر سرشان آمد نتيجه ) دروغ و افتراي ايشان بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَلَوْ لا » : پس چرا ؟ از چه روي‌ ؟ « قُرْبَاناً » : براي تقرّب و نزديكي به خدا . مفعول‌له ، يا حال است . « ءَالِهَةً » : مفعول دوم ( إِتَّخَذُوا ) است و مفعول اوّل آن محذوف است كه ( ءَالِهَةً ) است . يعني إِتَّخَذُوا ءَالِهَتَهُمْ . . . ءَالِهَةً .‏

آيه ‏29
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَراً مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! خاطرنشان ساز ) زماني را كه گروهي از جنّيان را به سوي تو روانه كرديم تا قرآن را بشنوند . هنگامي كه حاضر آمدند ، به يكديگر گفتند : خاموش باشيد و گوش فرا دهيد . هنگامي كه ( تلاوت قرآن ) به پايان آمد ، به عنوان مبلّغان و دعوت‌كنندگان ( همجنسان خود ، به آئين آسماني ) به سوي قوم خود برگشتند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَرَفْنَا » : متوجّه ساختيم . « نَفَراً » : جماعت . گروه . تعدادي ميان سه تا چهل كس ( نگا : المصحف الميسّر ) . « أَنصِتُوا » : از مصدر ( إنصَات ) يعني خاموش بودن براي گوش فرا دادن ( نگا : اعراف‌ / 204 ) . « حَضَرُوهُ » : در خدمتش حاضر آمدند . ضمير ( ه ) به قرآن و يا پيغمبر برمي‌گردد . « مُنذِرينَ » : بيم‌دهندگان . يعني اين گروه با شنيدن قرآن مسلمان شدند و براي تبليغ اسلام و اشاعه خبر دين جديد به سوي همنوعان خود برگشتند و داعيان الي‌الله شدند .‏

آيه ‏30
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَاباً أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اينان گفتند : اي قوم ما ! ما به كتابي گوش فرا داديم كه بعد از موسي فرستاده شده است و كتابهاي پيش از خود را تصديق مي‌كند ( و هماهنگ با كتابهاي آسماني پيشين است ) ، و به سوي حق رهنمود مي‌كند و به راه راست راه مي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسي‌ » : اين كه مي‌بينيم سخني از كتاب عيسي يعني انجيل در ميان نيست ، بدان خاطر است كه تورات كتاب اصلي و متّفق عليه يهوديان و مسيحيان است و انجيل تابع تورات است و حتّي مسيحيان احكام شرائع خود را از آن گرفته و مي‌گيرند . بعضي هم گفته‌اند ، اين گروه از جنّيان از بعثت عيسي و نزول انجيل آگاه نبوده‌اند .‏

آيه ‏31
‏متن آيه : ‏
‏ يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي قوم ما ! سخنان فراخواننده الهي را بپذيريد ، و به او ايمان بياوريد ، تا خدا گناهانتان را بيامرزد و شما را در پناه خويش ( محفوظ و مصون از عذاب سخت آخرت ) دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَجِيبُوا » : پاسخ مثبت دهيد . « دَاعِيَ اللهِ » : مراد از داعي الهي ، پيغمبر اسلام است . « يَغْفِرْ » : فاعل اين فعل ، خدا است ( نگا : آل‌عمران . 31 و 135 ) . « مِن ذُنُوبِكُمْ » : حرف ( مِنْ ) زائد است و براي تأكيد مي‌باشد .‏

آيه ‏32
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن لَّا يُجِبْ دَاعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَلَيْسَ لَهُ مِن دُونِهِ أَولِيَاء أُوْلَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كس هم سخنان فراخواننده الهي را نپذيرد ، نمي‌تواند خداي را از دستيابي به خود در زمين ناتوان كند ( و خويشتن را از چنگال عذاب الهي پناه دهد ، و از دست انتقام او بگريزد ) ، و براي او جز خدا هيچ وليها و ياورهائي نيست . چنين كساني در گمراهي آشكاري هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي‌الأرْضِ » : ( نگا : هود / 20 ، نور / 57 ، عنكبوت‌ / 22 ) .‏

آيه ‏33
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا نمي‌دانند خدائي كه آسمانها و زمين را آفريده است و در آفرينش آنها خسته و درمانده نشده است ، مي‌تواند مردگان را زنده كند ؟ ! آري ، او بر هر كاري توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمْ يَعْيَ » : درمانده نشده است . از ماده ( عيي ) .‏

آيه ‏34
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي كافران را به كنار دوزخ مي‌برند و ايشان را بر آن عرضه مي‌كنند ( و بديشان گفته مي‌شود : ) آيا اين حقيقت ندارد ؟ ! مي‌گويند : بلي ، سوگند به پروردگارمان . خدا بديشان مي‌گويد : پس به سبب كفر و ناباوريتان عذاب را بچشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُعْرَضُ » : ( نگا : غافر / 46 ، احقاف‌ / 20 ) .‏

آيه ‏35
‏متن آيه : ‏
‏ فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( در برابر اذيّت و آزار كافران ) شكيبائي كن ، آن گونه كه پيغمبران أُولُواالعزم ( در سختيها ) شكيبائي كرده‌اند ، و براي ( عذاب ) آنان شتاب مكن . روزي كه ايشان چيزي را مشاهده مي‌كنند كه بديشان وعده داده مي‌شد ، انگار كه آنان مدّتي از يك روز در دنيا مانده‌اند ( و زندگي كرده‌اند . اين قران ) ابلاغ است و بسنده است . مگر جز مردمان گناهكار و سركش از اطاعت خدا ، هلاك مي‌گردند ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« اِصْبِرْ » : شكيبائي كن . مراد از صبر مطلوب در اينجا علاوه از تحمّل رنجها و دردها ، مهلت و فرصت دادن به مردمان و انتظار كشيدن است . يعني ايشان را نفرين نكردن و درخواست عذاب استيصال ننمودن و با عجله مرگ و نابوديشان را خواستار نشدن . « اَلْعَزْم‌ » : اراده محكم و استوار . تصميم . ثابت و پايدار . « أُوْلُواْ الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ » : پيغمبراني كه داراي اراده استوار و ثبات و پايداري بوده‌اند . حرف ( مِنْ ) تبعيضيّه است ، و اشاره به گروه خاصّي از پيغمبران بزرگ است كه صاحب شريعت جديد و آئين تازه بوده‌اند و با گرفتاريها و مشكلات بيشتري روبرو شده‌اند . برخي آنان را پنج نفر مي‌دانند كه عبارتند از : نوح ، ابراهيم ، موسي ، عيسي ، محمّد : بعضي تعداد آنان را بيشتر دانسته‌اند . بعضي هم ( مِنْ ) را بيانيّه به حساب آورده و همه پيغمبران را أُولُواالعزم بشمار آورده‌اند . « لَمْ يَلْبَثُوا . . . » : ( نگا : روم‌ / 55 ، يونس‌ / 45 ) . « بَلاغٌ » : ابلاغ . تبليغ . بسنده . خبر مبتداي محذوف است : هذَا الْقُرْءَانُ بَلاغٌ . اين قران تبليغ آسماني و بسنده براي زندگي مردمان است . اين قرآن آخرين ابلاغ و اخطار است ! بپائيد به سوي خدا برگرديد و بيائيد .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره احقاف / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:21:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره جاثية / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ حم ‏

‏ترجمه : ‏
‏حا . ميم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حم‌ » : از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين كتاب ( قرآن نام ) از سوي خداوند باعزّت و باحكمت نازل مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَنْزيلُ الْكِتابِ . . . » : ( نگا : زمر / 1 ، غافر / 2 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدون شكّ در آسمانها و زمين دلائل و نشانه‌هاي فراواني ( بر وجود خدا ) است براي مؤمنان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَاتٍ » : دلائل فراوان بر وجود خدا ، و نشانه‌هاي بزرگ بر يگانگي او .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همچنين در آفرينش شما ( بدين صورت زيبا و آراسته ، و دستگاههاي داخلي پيچيده و اسرارانگيز : رشته‌هاي ارتباطي سلسله اعصاب ، رگها و مويرگها ، مغز ، سلولها ، گردش خون ، خصال و صفات‌ويژه ، و تنوّع خلقت و فطرت ظاهري و باطني هر يك از افراد بشر ) و نيز در آفرينش جنبندگاني كه خداوند در سراسر زمين پراكنده مي‌سازد ( از موجودات ذرّه‌بيني گرفته تا حيوانات غول‌پيكر ، با ويژگيهاي گوناگون و ساختارهاي جوراجور و الوان و اشكال رنگارنگ ) نشانه‌هاي بزرگ و دلائل قوي ( براي پي بردن به خدا و خالق يكتا ) است براي آنان كه اهل يقين هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِي خَلْقِكُمْ » : در خلقت شما از زمان پيدايش حيات در شكم مادران تا زمان ممات و خداحافظي از اين جهان ( نگا : حجّ‌ / 5 ، روم‌ / 54 ) . « يَبُثُّ » : پراكنده مي‌دارد . « دآبَّةٍ » : جنبنده . « لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ » : براي كساني كه در پي رسيدن به يقين باشند .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همچنين در دگرگوني شب و روز ( از لحاظ تغيير رنگ و كوتاهي و درازي و فعل و انفعالاتي كه در هر يك انجام مي‌پذيرد ) و در چيزهائي كه خدا از آسمان فرو مي‌فرستد و ( سبب ) رزق و روزي هستند ( همچون باران و نور و اشعّه‌هاي گوناگون ) و خدا به وسيله آنها زمين را بعد از مرگش حيات مي‌بخشد ، و نيز در وزش بادها ( و بالطبع دگرگوني هوا ) نشانه‌هاي بزرگي و دلائل سترگي است ( بر وجود خدا و خالق يكتا ) براي آنان كه به تعقّل مي‌پردازند و اهل عقل و درايت هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِخْتِلافِ » : دگرگوني . آمد وشد . « رِزْقٍ » : در اينجا مراد سبب رزق و روزي است . از قبيل : باران و برف و نور و اشعّه‌هاي گوناگون كيهاني . « تَصْريفِ » : وزش بادها و تغيير جهت آنها ، و بالطبع جابه‌جائي هوا .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اينها آيات خدا است كه به حق بر تو مي‌خوانيم . با اين حال ، اگر به خدا و آيات او ( با وجود اين همه دلائل موجود در گستره جهان و پيدا در عبارات قرآن ) ايمان نياورند ، پس به چه سخني ايمان مي‌آورند ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« تِلْكَ ءَايَاتُ البلهِ » : مراد آيات قرآن است . « بِالْحَقِّ » : به حق و حقيقت . راست و درست . « بَعْدَ اللهِ وَ ءَايَاتِهِ » : بعد از سخن خدا و آيه‌هاي او . بغير از خدا ، كه همه چيز دالّ بر بودن او است ، بعد از سخن خدا قرآن ، و بعد از نشانه‌هاي موجود در گستره جهان .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏واي بر هر كس كه دروغپرداز و بزهكار باشد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَّاكٍ » : بسيار دروغگو . كسي كه دروغهاي شاخدار مي‌سازد . كَذَّاب . « أَثيمٍ » : بسيار بزهكار و گناهكار . « أَفَّاكٍ أَثِيمٍ » : مراد كسي است كه بسي در گفتار دروغگو ، و در كردار بزهكار است ( نگا : شعراء / 222 ) .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كسي كه پيوسته آيات خدا را مي‌شنود كه بر او خوانده مي‌شود ( و از وعد و وعيد ، بيم دادن و مژده دادن ، امر و نهي ، و پند و اندرز ، صحبت مي‌دارد ، امّا او ) پس از آن از روي تكبّر ( بر كفر و مخالفت با حق و انجام گناه ) اصرار مي‌ورزد ؛ انگار آيه‌هاي خدا را نشنيده است ! ( حال كه چنين است ) پس او را به عذاب بس دردناكي مژده بده .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَسْمَعُ ءَايَاتِ اللهِ . . . » : اين بخش مي‌تواند جمله مستأنفه ، و يا صفت ديگري براي ( كلّ ) باشد . « يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً » : مستكبرانه اصرار مي‌ورزد . از روي تكبّر بر كفر و فسق پافشاري و پايداري مي‌كند .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آيَاتِنَا شَيْئاً اتَّخَذَهَا هُزُواً أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه چيزي از آيات ما را فرا مي‌گيرد ، آن را به تمسخر مي‌گيرد و مايه استهزاء مي‌گرداند ! اين چنين كساني عذاب بزرگ و خواركننده‌اي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِتَّخَذَهَا هُزُواً » : آيات الهي را به تمسخر مي‌گيرد و با بي‌اعتنائي از كنار آنها مي‌گذرد . آيات الهي را مايه استهزاء ديگران و بازيچه قرار دادن ايشان مي‌سازد . « هُزُواً » : ( نگا : بقره‌ / 67 و 231 ، مائده‌ / 57 و 58 ) .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ مِن وَرَائِهِمْ جَهَنَّمُ وَلَا يُغْنِي عَنْهُم مَّا كَسَبُوا شَيْئاً وَلَا مَا اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاء وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روياروي آنان دورخ است ، و آنچه ( از مال و جاه دنيا ) به دست آورده‌اند ، و كساني كه سواي خدا به عنوان اولياء برگزيده‌اند ، اصلاً به حالشان سودي نمي‌رساند ( و از دوزخ نمي‌رهاند ) و عذاب بس بزرگي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَرَآئِهِمْ » : اين واژه از اضداد است و مي‌تواند به معني : پشت سر ايشان ، يا پيش روي ايشان باشد . در هر حال ، مراد ( بر سر راه آنان ) است ( نگا : انسان . 27 ، ابراهيم‌ / 16 و 17 ، مؤمنون‌ / 100 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا هُدًى وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مَّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين قرآن راهنما است ، و كساني كه آيات پروردگارشان را باور نمي‌دارند ، عذاب بزرگي از ( بدترين و ) دردناكترين نوع عذاب دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هُديً » : هدايت و راهنمائي . هادي و راهنما . « رِجْزٍ » : عذاب . شكنجه . رنج ( نگا : اعراف‌ / 134 و 135 ، انفال‌ / 11 ) . « رِجْزٍ أَلِيمٍ » : سخت‌ترين عذاب . بدترين شكنجه . طاقت‌فرساترين رنج ( نگا : سبأ / 5 ) .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ الَّذِي سخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند همان كسي است كه دريا را رام شما كرده است ، تا كشتيها برابر فرمان و اجازه او ( كه به ماده كشتيها و خود آبها و ديگر عوامل طبيعي داده است ) در دريا روان شوند و شما انسانها بتوانيد از فضل خدا بهره گيريد ، و شايد سپاسگزار گرديد ( و شكر نعمتهاي بيكران يزدان را به جاي آوريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اللهُ الَّذِي سَخَّرَ . . . » : ( نگا : ابراهيم‌ / 32 ، حجّ‌ / 65 ، روم‌ / 46 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آنچه كه در آسمانها و آنچه كه در زمين است همه را از ناحيه خود ، مسخّر شما ساخته است . قطعاً در اين ( تسخير موجودات مختلف و به گردش و چرخش درآوردن چرخه حيات به نفع انسانها ) نشانه‌هاي مهمّي ( بر قدرت و مهرباني خدا در حق آدميزادگان ) است ، براي كساني كه مي‌انديشند ( و انديشمندانه به اشياء دور و بر و به خود زندگي مي‌نگرند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَمِيعاً مِنْهُ » : جملگي اين تسخير از سوي خدا حاصل مي‌گردد ( نگا : تفسير كبير ) . همه آنچه ذكر شده است ، از فضل و لطف خدا بر شما است ( نگا : المختصر ) . همه اينها با تمام ويژگيهائي كه دارند ، از سوي خدايند و به فرمان او در خدمت شما ( نگا : نمونه ) .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لِّلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لا يَرْجُون أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْماً بِما كَانُوا يَكْسِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به كساني كه ايمان آورده‌اند ، بگو : بر كساني ببخشايند كه روزهاي ( مصائب و بلاياي ) الهي را چشم نمي‌دارند ( و روزهائي را فراموش مي‌كنند كه بر سرِ گذشتگان كافر و فاسق و فاجر همچون قوم فرعون و لوط و ثمود چه آمده است ، و با متانت و رزانت از ايشان صرف‌نظر نمايند ) تا خداوند خودش آنان را در برابر كارهائي كه كرده‌اند كيفر دهد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَغْفِرُوا » : ببخشند و صرف نظر كنند و گوش به اذيّت و آزار كافران و مشركان ندهند ( نگا : احزاب‌ / 48 ، حجر / 94 ، زخرف‌ / 89 ) . در اين صورت مراد يك دستور اخلاقي در برخورد با كفّار و مشركان و بي‌دينان است و از مسلمانان براي هميشه خواسته مي‌شود در برابر چنين افرادي ، بي‌اعتناء بوده و براي بيدار ساختن و جلب ايشان به اسلام ، بزرگوارانه و صبورانه عمل كنند ، و اجر خود را از خدا بخواهند . يا اين كه مراد در يك مقطع خاصّ زماني همچون سالهاي نخستين دعوت در مكّه است كه هنوز مسلمانان اجازه مقابله و مقاتله با مشركان را نداشتند . البتّه چنين شرائطي در طول تاريخ براي مسلمانان به صورت فردي يا جمعي تكرار مي‌گردد . فعل مضارع ( يَغْفِرُوا ) به منزله امر يعني ( إِغْفِرُوا ) است . جواب امر مقدّر و اصل آن چنين است : قُلْ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا اغْفِرُوا يَغْفِرُوا ( نگا : اسراء / 53 ، ابراهيم‌ / 31 ) . « أَيَّامَ اللهِ » : ( نگا : ابراهيم‌ / 5 ) . مراد مصائب و وقائعي است كه خدا بر سر ملّتهاي پيشين آورده است ( نگا : يونس‌ / 102 ) . برخي ( أَيَّامَ اللهِ ) را روز قيامت معني كرده‌اند ( نگا : نمونه ، الميزان ) .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كس كه كار نيك بكند ، به سود خود او است ، و هر كس كار بد بكند به زيان خود او است ، سپس همه شما به سوي پروردگارتان بازمي‌گرديد ( و نتيجه اعمال خويش را مي‌بينيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ثُمَّ » : پس از آزمايش شما در اين جهان ، و اتمام توقّف در برزخ .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به بني‌اسرائيل كتاب آسماني و حكومت و نبوّت بخشيديم ، و از روزيهاي حلال و پاكيزه بديشان عطاء كرديم ، و آنان را بر جهانيان ( عصر خويش ) برتري داديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْكِتَابَ » : جنس كتاب مراد است . از جمله : تورات و انجيل . « الْحُكْمَ » : حكومت و فرماندهي . قضاوت و داوري . حكمت و فرزانگي ( نگا : انعام‌ / 89 ، مائده‌ / 44 ) . « فَضَّلْنَاهُمْ عَلَي الْعَالَمِينَ » : ايشان را به سبب ايمان قوي و يقين صادق بر ديگر مردمان روزگار خود برتري داده بوديم ( نگا : بقره‌ / 47 و 122 ، اعراف‌ / 140 ، دخان‌ / 32 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ وَآتَيْنَاهُم بَيِّنَاتٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمْ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما دلائل واضح و نشانه‌هاي روشني درباره كار ( نبوّت و شريعت دين خود را ) در اختيار بني‌اسرائيل گذارديم ، ولي آنان ( در اين باره با همديگر ) اختلافي نداشتند مگر بعد از آن كه علم و آگاهي ( از حقيقت دين و احكام آن ) پيدا كردند ، در اين هنگام به سبب برتري‌جوئي و عداوت و حسادت ميان خود ، ( درباره دين و احكام آن ) اختلاف ورزيدند . قطعاً پروردگار تو ، روز قيامت در ميان ايشان درباره چيزي كه راجع بدان اختلاف پيدا كرده‌اند ، داوري خواهد كرد ( و به قضاوت خواهد نشست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيِّنَاتٍ » : معجزاتي دالّ بر حقّانيّت پيغمبران و صداقت دين خدا . دلائل و براهين روشن . « الأمْرِ » : كار و بار دين و احكام آن ، و امر نبوّت و شريعت . « بَيِّنَاتٍ مِّنَ الأمْرِ » : معجزاتي كه حقّانيّت پيغمبران بني‌اسرائيل و صداقت دين آسماني ايشان را نشان مي‌داد و مي‌نماياند . دليلها و حجّتهاي روشني كه كار و بار دين و شريعت خدائي را به اثبات مي‌رساند . دلائل و براهيني كه صفات پيغمبر خاتم و درستي دين اسلام را ثابت مي‌كرد ( نگا : بقره‌ / 89 و 146 ) . « الْعِلْمُ » : آگاهي از دين خدا و احكام و قوانين آن . آگاهي از نبوّت خاتم‌الانبياء و اطّلاع از ظهور اسلام . « بَغْياً بَيْنَهُمْ » : به سبب حبّ رياست و برتري‌جوئي و عداوت و حسادت ميان خود ( نگا : بقره‌ / 213 ، آل‌عمران‌ / 19 ، شوري‌ / 14 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس ما تو را ( مبعوث كرديم و ) بر آئين و راه روشني از دين ( خدا كه برنامه تو و همه انبياء پيشين بوده است و اسلام نام دارد ) قرار داديم . پس ، از اين آئين پيروي كن و بدين راه روشن برو ( چرا كه آئين رستگاري و راه نجات است ) و از هوا و هوسهاي كساني پيروي مكن كه ( از دين خدا بي‌خبرند و از راه حق ) آگاهي ندارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَرِيعَةٍ » : آئين و برنامه . راه و مسير . « الأمْرِ » : كار و بار دين . مراد دين اسلام است كه دين همه پيغمبران الهي بوده است ( نگا : آل‌عمران‌ / 19 و 85 ، شوري‌ / 13 ) .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهُمْ لَن يُغْنُوا عَنكَ مِنَ اللَّهِ شَيئاً وإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان هرگز تو را از عذاب خدا نمي‌رهانند ( و در آخرت در برابر خدا كمترين كمكي به تو نمي‌توانند بكنند ، و هيچ دردي را از تو دوا نمي‌كنند ) . ستمگران كفرپيشه ، برخي يار و ياور برخي ديگرند ، و خدا هم يار و ياور پرهيزگاران است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَن يُغْنُوا عَنكَ . . . » ( نگا : يوسف‌ / 68 ، مريم‌ / 42 ، جاثيه‌ / 10 ) .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ يُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( قرآن و شريعت ) وسيله بينش مردمان و مايه هدايت و سبب رحمت براي كساني است كه اهل يقين هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذا بَصَآئِرُ . . . » : ( نگا : انعام‌ / 104 ، اعراف‌ / 203 ، قصص‌ / 43 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ أًمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْيَاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كساني كه مرتكب گناهان و بديها مي‌شوند ، گمان مي‌برند كه ما آنان را همچون كساني بشمار مي‌آوريم كه ايمان مي‌آورند و كارهاي پسنديده و خوب انجام مي‌دهند ، و حيات و ممات و دنيا و آخرتشان يكسان مي‌باشد ؟ ( اگر چنين بينديشند ) چه بد قضاوت و داوري مي‌كنند ! !‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِجْتَرَحُوا » : به دست آورده‌اند . فراچنگ آورده‌اند . اجتراح و اكتساب يكي است . جز اين كه ا جتراح در به دست آوردن گناهان ، و اكتساب در فراچنگ آوردن حسنات و سيّئات هر دو به كار مي‌رود . « سَوَآءً » : يكسان . برابر . حال ( هُمْ ) در فعل ( نَجْعَلَهُمْ ) است . « مَحْيَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ » : زندگي و مرگشان . مراد در زندگي دنيا و حيات بعد از مرگشان ، يعني آخرت است ( نگا : ص‌ / 28 ، قلم‌ / 35 و 36 ، غافر / 51 ) . « سَوَآءً مَّحْيَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ » : دنيا و آخرت كافران همچون دنيا و آخرت مؤمنان باشد ؟ دنيا و آخرت كافران مثل هم باشد ؟‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريده است ، تا هر كسي در برابر كارهائي كه انجام مي‌دهد ، سزا و جزا داده شود ، و به انسانها هيچ گونه ستمي نگردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِالْحَقِّ » : ( نگا : انعام‌ / 73 ، ابراهيم‌ / 19 ، نحل‌ / 3 ) . « لِتُجْزي كُلُّ نَفْسٍ . . . » : ( نگا : طه‌ / 15 ) . « خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضَ بِالْحَقِّ » : خداوند آسمانها و زمين را بر محور قانون حق آفريده است ، و در همه جا حق و عدل و نظم و ترتيب حاكم است .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ ديده‌اي كسي را كه هوا و هوس خود را به خدائي خود گرفته است ، و با وجود آگاهي ( از حق و باطل ، آرزوپرستي كرده است و ) خدا او را گمراه ساخته است ، و بر گوش و دل او مهر گذاشته است و بر چشمش پرده‌اي انداخته است‌ ؟ ! پس چه كسي جز خدا ( و خدا هم از وي رويگردان است ) مي‌تواند او را راهنمائي كند ؟ آيا پند نمي‌گيريد و بيدار نمي‌شويد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ » : كسي كه هوا و هوس خود را معبود و خداي خود نموده است ( نگا : فرقان‌ / 43 ) . « عَلي عِلْمٍ » : با وجود علم به حق و باطل و شناخت راه درست و نادرست ( نگا : جاثيه‌ / 17 ) . خدا با علم به اين كه طرف استحقاق هدايت ندارد و در فسق و فجور غرق است . در صورت اوّل ، حال ضمير ( ه ) در ( أَضَلَّهُ اللهُ ) است . در صورت دوم ، حال ( اللهُ ) است . « خَتَمَ عَلي . . . » : ( نگا : بقره‌ / 7 ) .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏منكران رستاخيز مي‌گويند : حياتي جز همين زندگي دنيائي كه در آن بسر مي‌بريم در كار نيست . گروهي از ما مي‌ميرند و گروهي جاي ايشان را مي‌گيرند ، و جز طبيعت و روزگار ، ما را هلاك نمي‌سازد ! آنان چنين سخني را از روي يقين و آگاهي نمي‌گويند ، و بلكه تنها گمان مي‌برند و تخمين مي‌زنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَمُوتُ وَ نَحْيَا » : مي‌ميريم و زنده مي‌شويم . يعني ما مي‌ميريم و فرزندان ما جايگزين ما مي‌شوند ، و زندگي به همين شكلي پيش مي‌رود ( نگا : مؤمنون‌ / 37 ) . « مَا يُهْلِكُنَا إِلاَّ الدَّهْرُ » : ما را جز مرور روزگار و گذشت عمر از ميان برنمي‌دارد . « مَا لَهُم بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ » : ( نگا : نجم‌ / 28 ) .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ مَّا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَن قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه آيات روشن ما ( كه دالّ بر توانائي ما براي ايجاد رستاخيز و زندگي دوباره‌اند ) بر آنان خوانده مي‌شود ، در برابر آنها دليلي جز اين ندارند كه مي‌گويند : اگر راست مي‌گوئيد ( كه قيامتي و زندگي دومي در كار است ) پدران و نياكان ما را زنده كنيد و بياوريد ( تا نمونه‌اي از زنده شدن مردگان را ببينيم و باور كنيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيِّنَاتٍ » : روشن . مستدلّ . حال ( آيات ) است . « مَا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلاّ أَن قَالُوا . . . » : واژه ( حجّت ) خبر ( كَانَ ) و جمله ( أَن قَالُوا ) اسم آن است . گفتار بي‌اساس ايشان را ( حجّت ) ناميدن ، كنايه از اين است كه آنان دليلي جز بي‌دليلي ندارند .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيبَ فِيهِ وَلَكِنَّ أَكَثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : خداوند شما را ( از نيستي به هستي مي‌آورد و ) زنده مي‌كند ، سپس ( بعد از به پايان آمدن اجلتان ) شما را مي‌ميراند ، سپس ( بعد از دوران برزخ و ماندگاري در گورها ، شما را دوباره زنده مي‌كند و ) در روز قيامت كه در آن ترديدي نيست شما را گرد مي‌آورد ، وليكن بيشتر مردم ( به علّت نينديشيدن و تأمّل نكردن ، قدرت خدا را بر ايجاد رستاخيز ) نمي‌دانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلي يَوْمِ الْقِيَامَةِ » : در روز قيامت . « فِيهِ » : درباره گردآوري . درباره روز قيامت .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرضِ وَيَومَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مالكيّت و حاكميّت آسمانها و زمين از آن خدا است ، و آن روز كه قيامت برپا مي‌شود ، باطلگرايان زيان مي‌بينند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَقُومُ السَّاعَةُ » : قيامت برپا مي‌شود . « الْمُبْطِلُونَ » : مدّعيان باطل . باطلگرايان ( نگا : اعراف‌ / 173 ، عنكبوت‌ / 48 ، روم‌ / 58 ، غافر / 78 ) .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مخاطب ! در آن روز ) هر ملّتي را مي‌بيني كه ( خاشعانه و خاضعانه ، چشم به انتظار فرمان يزدان‌ ؛ در محضر دادگاه خداوند دادگر مهربان ) بر سر زانوها نشسته است . هر ملّتي به سوي نامه اعمالش فراخوانده مي‌شود ( و بديشان گفته مي‌شود : ) امروز جزا و سزاي كارهائي كه مي‌كرده‌ايد به شما داده مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُمَّةٍ » : جماعت . ملّت . « جَاثِيَةً » : بر سر زانوها نشسته . بر سر زانوها نشستن براي خشوع و خضوع در برابر قاضي القضات دادگاه قيامت ، و به خاطر ترس و هراسي است كه مردمان را فرا مي‌گيرد . « تُدْعي إِلي كِتَابِهَا » : براي دريافت نامه اعمال خود با دست راست و يا دست چپ فراخوانده مي‌شود ، و برابر آن دادگاهي مي‌گردد ، و سعادت و يا شقاوت مي‌بيند .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( نامه اعمال كه دريافت مي‌داريد ) كتاب ما است و اعمال شما را صادقانه بازگو مي‌كند . ما ( از فرشتگان خود ) خواسته بوديم كه تمام كارهائي را يادداشت كنند و بنويسند كه شما در دنيا انجام مي‌داديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَنطِقُ عَلَيْكُمْ » : براي شما صحبت مي‌كند . مراد از نطق ، نوشته‌هائي است كه با چشم ديده مي‌شود و مطالب را بازگو مي‌نمايد . « كُنَّا نَسْتَنسِخُ » : نگارش را مي‌طلبيديم . كاملاً مي‌نگاشتيم . استنساخ ، طلب نگاشتن ، و يا مبالغه در نگاشتن است . « إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ » : نگارش كارهائي را از فرشتگان مي‌خواستيم كه مي‌كرديد . آنچه را مي‌كرديد كاملاً با دقّت مي‌نگاشتيم و ثبت و ضبط مي‌كرديم ( نگا : يونس‌ / 21 ، زخرف‌ / 80 ) .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه ايمان مي‌آورند و كارهاي شايسته مي‌كنند ، پروردگارشان ايشان را ( به بهشت مي‌برد و ) غرق نعمت خويش مي‌گرداند . رستگاري و پيروزي آشكار همين است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ » : ( نگا : انعام‌ / 16 ) .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنتُمْ قَوْماً مُّجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه كافر مي‌گردند ( بديشان گفته مي‌شود : ) مگر آيه‌هاي من بر شما خوانده نمي‌شد و شما بزرگي و عظمت مي‌فروختيد و تكبّر مي‌كرديد ، و مردمان بزهكار و گناهكاري بوديد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْتَكْبَرْتُمْ » : ( نگا : بقره‌ / 87 ) .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُم مَّا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِن نَّظُنُّ إِلَّا ظَنّاً وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏و هنگامي كه گفته مي‌شد : وعده خدا راست است ( و كيفر هر كسي را در سراي ديگر به تمام و كمال مي‌دهد ) و قيامت حتماً فرا مي‌رسد و هيچ گونه شكّي در رخ دادن آن نيست ، مي‌گفتيد : ما نمي‌دانيم قيامت چيست ! ما تنها گماني ( درباره آن ) داريم و به هيچ وجه يقين و باور نداريم ( كه قيامت فرا برسد ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« مَاالسَّاعَةُ » : قيامت چه چيز است‌ ؟ قيامت چيست ! « مُسْتَيْقِنِينَ » : باور دارندگان . يقين حاصل‌كنندگان .‏
آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون ‏
‏ترجمه : ‏
‏سزا و جزاي كارهاي بدي كه كرده‌اند هويدا و گريبانگيرشان مي‌شود ، و آنچه كه مسخره‌اش مي‌دانستند ( كه عذاب دوزخ است ) از هر سو آنان را فرا مي‌گيرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا » : بديهائي كه كرده‌اند ، تجسم مي‌يابند و در برابرشان آشكار مي‌شوند . كيفر و مجازات زشتيها و پلشتيهائي كه كرده‌اند ، گريبانگيرشان مي‌گردد ( نگا : نحل‌ / 34 ، زمر / 48 ) .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( از سوي خدا ) بديشان گفته مي‌شود : ما امروز شما را ( در عذاب رها مي‌سازيم و ) از ياد خود مي‌بريم ، همان گونه كه شما ديدار امروز را به فراموشي سپرديد ( و ما را از ياد برديد ، و مسائل و حوادث قيامت را پشت گوش انداختيد ) و جايگاهتان آتش دوزخ است و هيچ يار و ياوري نداريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَنسَاكُمْ » : فراموشتان مي‌كنيم . مراد از فراموش كردن ، در عذاب رها كردن ، و بي‌اعتنائي بديشان و ناديده گرفتن آنان است . ( نگا : اعراف‌ / 51 ، توبه‌ / 67 ، سجده‌ / 14 ، طه‌ / 126 ) .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لَا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( گرفتار شدنتان بدين سرنوشت اسفناك ) بدان خاطر است كه شما آيات خدا را به تمسخر گرفته‌ايد و زندگي دنيا ، شما را گول زده است . امروز آنان از آتش دوزخ بيرون آورده نمي‌شوند ، و از ايشان خواسته نمي‌شود كه عذرخواهي كنند و خوشنودي بطلبند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكُمْ » : گرفتار شدن شما بدين سرنوشت غم‌انگيز و عذاب دردناك . « غَرَّتْكُمْ » : شما را گول زده است ( نگا : انعام‌ / 70 و 130 ، اعراف‌ / 51 ) « يُسْتَعْتَبُونَ » : ( نگا : نحل‌ / 84 ، روم‌ / 57 ، فصّلت‌ / 24 ) .‏
آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏ستايش تنها خداوندي را سزا است كه پروردگار آسمانها و پروردگار زمين و پروردگار همه جهانيان است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« رَبِّ » : تكرار اين لفظ براي تأكيد است و هر سه واژه بدل يا صفت ( الله ) مي‌باشند .‏
آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَهُ الْكِبْرِيَاء فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‏
‏ترجمه : ‏
‏بزرگواري و والائي در آسمانها و زمين ، از آن او است ، و او صاحب عزّت و قدرت ، و داراي حكمت و فلسفه ( در همه امور ) است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« الْكِبْرِيَآءُ » : عظمت و رفعت . شاهي و والائي ( نگا : يونس‌ / 78 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره جاثية / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:20:00 ب.ظ ]





پیام روحانی در پی فوت همسر شهید بابایی

 

رییس‌ جمهور در پیامی با تسلیت درگذشت همسر شهید سرافراز سرلشگر خلبان عباس بابایی، این بانوی مؤمنه را الگویی ماندگار از ایستادگی و دارای نقشی مؤثر در رشادت‌های همسر دلاورش توصیف کرد.
خبرگزاری ایسنا: رییس‌ جمهور در پیامی با تسلیت درگذشت همسر شهید سرافراز سرلشگر خلبان عباس بابایی، این بانوی مؤمنه را الگویی ماندگار از ایستادگی و دارای نقشی مؤثر در رشادت‌های همسر دلاورش توصیف کرد.

متن پیام تسلیت حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی به این شرح است:

درگذشت بانوی فداکار مرحومه صدیقه حکمت همسر شهید سرافراز سرلشگر خلبان عباس بابایی موجب تألم و تأثر فراوان شد.

آن مادر مؤمنه در دوران دفاع مقدس، نقشی مؤثر در رشادت‌های همسر دلاورش ایفا کرد و الگویی ماندگار از ایستادگی بر جای گذاشت.

پس از شهادت همسر نیز، با صبوری و اخلاص و حکمت؛ در دفاع از آرمان‌های شهدا و ترویج ارزش‌های انقلاب اسلامی از هیچ کوششی دریغ نکرد.

اینجانب این مصیبت را به خانواده‌های محترم وابسته، همرزمان و رهروان شهید بابایی صمیمانه تسلیت می‌گویم و از درگاه خداوند متعال برای آن مرحومه علو درجات و همجواری با صدیقه طاهره حضرت فاطمه(س) و برای عموم بازماندگان صبر و اجر مسألت می‌دارم.

حسن روحانی

موضوعات: پیام روحانی در پی فوت همسر شهید بابایی  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-03-04] [ 10:48:00 ب.ظ ]




 

 

 

هم راز و همدل شهید بابایی آسمانی شد.


روحش شاد یادش گرامی 


موضوعات: همسر شهید بابایی در گذشت  لینک ثابت
 [ 10:48:00 ب.ظ ]




اگر دلهایمان تاریک و ظلمانی نمی گردید


امامت هم عیان می گشت و پنهانی نمی گردید


به قدر تشنگی گر تشنه امر فرج بودیم


خدا داند فرج اینگونه طولانی نمی گردید



” تعجیل در فرج مولا صلوات “

موضوعات: یاامام عصر( عج )  لینک ثابت
 [ 08:30:00 ب.ظ ]




 

 

وصیت نامه شهید ابراهیم خانی...
نوشته شده در تاریخ سه شنبه ۱۷ فروردین۱۳۹۵ توسط خادم الشهداء

شهید مدافع حرم حیدر ابراهیم خانی، شهید مدافع حرم شهرستان ملایر روز شنبه 14 فروردین ماه در عملیات مستشاری در سوریه به شهادت رسید.

اینجانب حیدر ابراهیم خانی این وصیت نامه را در تاریخ 22/12/94 با آیه شریفه 111 سوه توبه آغاز می کنم و آن به این شرح است که خداوند از مومنان جان و مالشان را به بهای اینکه بهشت برای انان باشد خریده است. به اینگونه که در راه خدا می جنگند می کشند و کشته می شوند. خداوند کریم همیشه به من نظر لطف و محبت داشتند و به واسطه امام عزیزی که کریم اهل بیت است دعاهای مرا مستجاب نمودند و با جرات می گویم که هر خواسته ای که داشتم برآورده شده مگر آنکه بر خیر و صلاح من نبوده.

من کوچکتر از آن هستم که بخواهم کسی را نصیحت و یا راهنمایی کنم چون که خود من گناهکار هستم اما چیزی که مرا در این دو سه ماه گذشته بسیار اذیت کرده این بود که بسیاری از مردم و حتی دوستان و همکاران و آشنایان می گفتند که این رزمنده ها که به سوریه میروند برای پول و ارزشهای مادی است,برای اعراب می جنگند,این جنگ چه ربطی به ما دارد ,مگر به کشور ما حمله کرده اند این را به همه شما می گویم عزیزان به فرموده حضرت آیت الله امام خامنه ای اگر ما الان در سوریه نمی جنگیدیم باید در کرمانشاه و همدان با این خدانشناس ها می جنگیدیم ازشما خواهش می کنم این حرفهارا نزنید چون دل امام زمان(عج) را به درد می آورید

امشب شب شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا(سلام الله علیها) است . همسر عزیزم و پدر و مادر مهربانم و برادران و خواهر نور چشمم شما را قسم می دهم به پهلوی شکسته حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مرا حلال کنید از من راضی باشید اگر خوبی یا بدی به شما کردم که قطعا همه اش بدی بوده از من راضی باشید ضمنا از همه فامیل و دوستان حلالیت برایم طلب کنید من این سفر را با میل و اراده خودم رفتم و هیچ گونه دستور و اجباری در این زمینه نبوده. من با عشقی که به سید علی دارم و حاضر هستم بارها جانم را فدای ایشان کنم این ماموریت را با تمام وجود می روم و امیدوارم که حضرت زینب(سلام الله علیها) مرا به لطف خدا یاری دهد تا بتوانم خدمتی به این مملکت و مردم نموده و همچنین رو سفید در پیش شهدا باشم. شهدایی که با شهادت خود خوش درخشیدند تا ما به اینجا برسیم اما نکته آخر دوست دارم این وصیت نامه بارها در مراسم ختم من خوانده شود تا آنهایی که نتوانستم حضوری از ایشان طلب حلالیت کنم مرا حلال کنند.

همسر عزیز و مادر مهربانم از شما خواهش می کنم که در مراسم تشییع من بلند گریه نکنید و این را هم به بقیه زن های فامیل بگویید از حضرت زینب(سلام الله علیها) الگو بگیرید البته این درخواست بسیار بزرگی است ولی شما را به جان امام حسن مجتبی(علیه السلام) این درخواست مرا انجام دهید اگر روزی به دیدار حضرت آقا(آقا سید علی خامنه ای) رفتید به ایشان بفرمایید از نور دو چشمانم بیشتر دوستشان دارم.

یا زینب(سلام الله علیها)

یا رقیه(سلام الله علیها)

بیست و دوم – اسفند – 1394

حیدر ابراهیم خانی

موضوعات: وصیت نامه شهید ابراهیم خانی.  لینک ثابت
 [ 08:19:00 ب.ظ ]




 

 

 

زندگینامه شهیده شهناز حاجی شاه …

نام پدر: غلام علی تاریخ تولد: - / - /1338

محل تولد: ایران - خوزستان - دزفول تاریخ شهادت: 08/07/1359

محل شهادت: خرمشهر طول مدت حیات: 21

 

روزی که توپ نزدیک پاهایش اصابت می‌کند

فقط یک کلام می‌گوید آن هم چادرم! و شهید می‌شود.

امدادگر بسیجی شهیده « شهناز حاجی شاه » متولد 1333 دزفول ، دلاور زنی است که در روزهای جوانی عمر پر برکت خویش تمام همت خود را صرف جهاد در مقابل دشمن متجاوز نمود و در پشت جبهه با یاری رسانی به رزمندگان اسلام ، نام خود را بر بلندای این مرز پرگهر جاودانه کرد و در نهایت در هشتم مهر ماه 1359 در سن 26 سالگی و در روزهایی که خونین شهر قهرمان در انتظار شمیم آزادی روزگار می گذراند به دیدار معبود خود شتافت .

برادر بیگی مسئول یکی از گروه های رزمنده: در جریان خرمشهر ، تعدادی از خواهران واقعا رشادتشان از خیلی از مردها بیشتر بود. خواهر “شهناز حاجی شاه” که چند روزی مهمان گروه ما بودن، از نظر اخلاق ، شجاعت و ایثار و تقوا، طهارت و عزت نفس الگو بود، مردانه می جنگید. با وجود شدت درگیری ها در این چند روز کسی تار و موی از ایشان ندید و کلامی به جز سلام نشنید. وقتی برای استراحت به عقب بر می گشتیم او به سرعت مشغول آماده کردن غذا می شد. شهناز حاجی شاه سر انجام به آرزویش رسید.

در جلوی مقر همیشگی اش ، مکتب قرآن زمانی که آمده بود برای سنگرها غذا ببرد همراه با یکی از دوستانش ، شهناز بر اثر اصابت آتش دشمن به شهادت رسید.

انتخاب دوست

هیچ‌گاه دوستانش را از قشر خاصی انتخاب نمی‌کرد. حتی گاهی با کسانی دوستی می‌کرد که از نظر اعتقادی، شباهتی با او نداشتند. وقتی از او می‌پرسیدم: چرا این‌قدر دوستان متفاوت داری؟ می‌گفت: دوستان آدم ها دو جورند: یکی گروهی که تو از وجود آنها استفاده می‌کنی و دیگری کسانی که آنها از تو استفاده می‌کنند و در هر دو حالت فایده‌ای در میان هست. دوستی با کسانی که پایبند ارزش‌ها هستند، خیلی خوب است اما در آنها چیز زیادی را تغییر نمی‌دهد. هنر آن است که بتوانی در قلب کسی رسوخ کنی که با تو و آرمان‌هایت دشمن است. هنر آن است که بتوانی روی آن تأثیر بگذاری.(راوی:خواهر شهید)

لباس نماز

اوایل انقلاب نماز اول وقت خواندن چندان بین مردم متداول نبود اما شهناز از همان روزها تأکید زیادی روی نماز اول وقت داشت. او برای نمازش لباس جداگانه‌ای داشت و هر وقت از او می‌پرسیدم که چرا موقع نماز ، لباست را عوض می‌کنی، می‌گفت: چطور موقعی که می‌خواهی به مهمانی بروی لباس آراسته می‌پوشی؟ چه مهمانی و دعوتی بالاتر از گفت‌وگو با خدا ؟ نماز مهمانی بزرگی است که خداوند بندگانش را در آن می‌پذیرد. پس بهترین وقت برای مرتب و پاکیزه و منظم بودن است.(راوی: خواهر شهید)

معلم داوطلب

پس از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز نهضت سوادآموزی تشکیل نشده بود. خواهرم به همراه چند تن دیگر به شکلی کاملاً خودجوش ، گروهی را تشکیل داده بودند و به روستاها می‌رفتند و به بچه‌ها درس می‌دادند. ظهر بود، آن هم ظهر داغ خرمشهر که واقعاً هلاک‌کننده است . همراه شهناز به فلکه اصلی شهر رفتیم و منتظر ماندیم تا وانت آبی‌ رنگی آمد. چند خانم چادری عقب خودرو نشسته بودند. من و شهناز هم عقب وانت نشستیم. پس از طی مدتی مسیر، هر یک از خانم‌ها سر جاده‌ای که منتهی به روستایی می‌شد، پیاده می‌شدند و باید فاصله طولانی جاده تا روستا را در آن گرمای شدید، پیاده می‌رفتند. آخر به جایی رسیدیم که من و شهناز هم پیاده شدیم و از یک جاده خاکی به طرف روستا راه افتادیم. این کار هر روز شهناز بود.(خواهر شهید)

شاید آخرین عکس

شهناز و عده‌ای دیگر از دخترها در خرمشهر باقی مانده و نزد خانم عابدینی قرآن می‌خواندند. محل کلاسشان در خیابان چهل متری خرمشهر بود. شب پیش از شهادت، خانم عابدینی، شهناز و گروهی از دخترها دور هم جمع بودند. شهناز لباس سفیدی به تن داشته و جوراب سفید پوشیده و چادر سفیدی به سر انداخته بود. خانم عابدینی به شهناز می‌گوید: در این لباس خیلی قشنگ شده‌ای ولی این لباس چه تناسبی با وضعیت جنگ و گریز فعلی ما دارد؟ شهناز جواب می‌دهد: وقتی انسان خیلی خوشحال است، بهترین لباس‌هایش را می‌پوشد، من چنین حالی دارم. بعد هم به بچه‌ها می‌گوید: بیایید چند عکس یادگاری بگیریم، چون شاید این آخرین عکس‌ها باشد.

شهناز و برادران شهيدش

من در خرمشهر می مانم

جنگ که آغاز شد و خرمشهر در خطر سقوط قرار گرفت ، قصد رفتن به شمال کردیم، ولی او گفت: من به شمال نمی‌آیم. برادرهایش نیز به او اقتدا کرده و در خرمشهر باقی ماندند. (مادر شهید)

شادی ‌آخرین شب

حالات شهناز در شب پیش از شهادتش بسیار عجیب بوده است . هنگامی که نوبت به نگهبانی او می‌رسد، خانم عابدینی به او می‌گوید: برو لباست (لباس و جوراب سفید) را عوض کن و پست نگهبانی را تحویل بگیر .

شهناز می‌گوید : با این لباس خیلی راحتم . روی آن چادر مشکی به سر می‌کنم و چیزی مشخص نیست . او با همان لباس می‌رود و نگهبانی می‌دهد . این آخرین شب عمر کوتاه شهناز بود که خاطره‌ای به یادماندنی در ذهن دوستانش به یادگار گذاشت و رفت در حالی که شادی زایدالوصفی را به همراه می‌برد .

تشییع مظلومانه

شهناز وقتی شهید شد ،او را در گلزار شهدای خرمشهر بی ‌آنکه پدرش حضور داشته باشد ،به خاک سپردیم .به خاطر ناامن بودن شهر ،پیکر او فقط توسط پنج نفر به طور بسیار مظلومانه تشییع شد.خودم قبر شهناز را در محل ورودی پادگان دژ کندم… من از ترس اینکه جنازه دخترم به دست دشمن بیافتد او را به خاک سپردم.. داخل قبر او شدم و کفن را از رویش به کناری زدم. او را بوسیدم و بعد خاک ها را روی تازه گلم ریختم. اما پیکر حسینم که به شهیدان کربلا پیوست هرگز پیدا نشد…!(مادر شهید)

 

موضوعات: زندگینامه شهیده شهناز حاجی شاه ...  لینک ثابت
 [ 08:15:00 ب.ظ ]




شهید زن دفاع مقدس


نرگس حیدرپور

 

نرگس حیدرپور هم از دیگر شیرزنان کشورمان است. وی درباره اتفاقی که در مهرماه سال59 رخ داده است می‌گوید: پس از اشغال قصرشیرین توسط نیروهای عراقی در اوایل مهر‌ماه59 مزدوران عراقی به سمت گیلانغرب که در 50کیلومتری جنوب این شهر قرار دارد هجوم آوردند. با اشغال روستای گور سفید، من به همراه پدرم و دیگر اهالی روستا بدون اینکه کفشی به پا داشته باشیم یا غذایی با خود برداشته باشیم به طرف ارتفاعات روستای «آوزین» پناه بردیم. نیروهای بعثی با اشغال روستای گورسفید نزدیک به هشت نفر از اقوام مان (از جمله برادر، دایی، عمو، پسردایی، دختردایی، دخترعمو و…) مرا به شهادت ‌رساندند.

مراسم خاکسپاری ساعت ها طول کشید. فردای روز اشغال، نرگس حیدرپور به همراه پدرش برای تهیه غذا به داخل روستا بازمی‌گردند. هنگام ورود، متوجه حضور عراقی‌ها می‌شوند اما به‌دنبال غذا داخل روستا می‌روند. پس از تهیه غذا، او محض احتیاط «تبری» با خود برمی‌دارد. در مسیر برگشت، شیرزن گیلانغربی و پدرش با دو نیروی عراقی در محدوده رودخانه آوزین و ارتفاعات مجاور مواجه می‌شوند.

حیدرپور این لحظه را اینگونه روایت می‌کند: در موقع این حادثه 18بهار از عمرم گذشته بود. در همان آغازین روزهای جنگ شاهد ‌شهادت اقوام‌ام بودم. از آنجا که دچار نگرانی‌ها و ناراحتی شدید ناشی از اشغال کشورم و به ‌شهادت ‌رسیدن عده‌ای از بستگانم شده بودم، زمانی که با این دو عراقی برخورد کردیم بدون هیچ درنگی با تبر به آنها حمله‌ور شدم. یکی از آنها را به هلاکت رساندم و دیگری را هم که به‌شدت ترسیده بود به اسارت گرفتم و با تمام تجهیزاتش ساعتی بعد تحویل رزمندگان اسلام دادم.۱۸‌ماه آواره بودیم تا اینکه عراقی‌ها عقب‌نشینی کردند.

موضوعات: شهید زن دفاع مقدس .نرگس حیدرپور  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ب.ظ ]




با چهار نایب حضرت مهدی(عج) آشنا شویم


این ماه همچنین با وفات دو تن از نایبهای حضرت مهدی(عج) نیز مصادف است.

از این رو، با مروری بر کتاب «الغیبة » شیخ طوسی به معرفی چهره چهار نایب حضرت(عثمان بن سعید، ابوجعفر محمد، ابوالقاسم حسین بن روح، ابوالحسن علی بن محمد سمری) می پردازیم.

نوابی که در طول 69 سال غیبت صغری هدایت شیعیان را بر عهده داشتند.

ابوعمرو عثمان بن سعید عمروی
عثمان بن سعید از یاران امامان پاک; علی النقی و حسن عسکری (علیهما السلام) بود. از طرف آن دو مورد تایید قرار گرفت و به شیعیان معرفی شد. «احمد بن علی بن نوح »، به نقل از «محمد بن اسماعیل »، می نویسد: در سامرا به حضور امام عسکری رفتم. گروهی از شیعیان در حضورش بودند. خادم حضرت وارد شد و گفت: ای آقا، گروهی (مسافر) گردآلود به خانه آمده اند.

حضرت فرمود: آنها گروهی از شیعیان یمنی هستند. برو، عثمان بن سعید عمروی را بیاور.

وقتی عثمان آمد، حضرت به او فرمود: ای عثمان، بی تردید تو وکیل و مورد اعتماد من هستی و در مال خدا امانت داری. برو و مالی را که یمنی ها آورده اند، بگیر.

گفتم: سوگند به خدا، عثمان از شیعیان و برگزیده های شماست و شما به آگاهی ما، در این باره که او امین بر اموال الهی و وکیل و مورد اعتماد شماست، افزودید.

فرمود: آری، چنین است. شاهد باشید که عثمان بن سعید عمروی وکیل من و فرزندش محمد وکیل فرزندم مهدی است. (1)

مالک بن فزاری نیز به نقل گروهی از شیعیان، می گوید: امام عسکری، در مجلسی که چهل تن از شیعیان برای کسب اطلاع در باره امام بعد از وی به حضورش رسیده بودند، حضرت حجت را، که کودکی ماه سیما و شبیه پدر بود، نشان داد و فرمود: شما پس از این او را نمی بینید. بنابراین، آنچه عثمان می گوید، بپذیرید که او جانشین امام شماست و نیابت به او سپرده می شود. (2)

دلیل دیگر بر نیابت عثمان بن سعید این است که نامه و توقیعات حضرت صاحب الامر که به وسیله عثمان بن سعید و پسرش محمد به شیعیان می رسید، به همان خطی بود که در زمان حیات امام عسکری(ع) نوشته می شد و مردم با آن آشنا بودند. به همین سبب، شیعیان در عدالت و امانت پدر و پسر تردید روا نمی دارند. (3)

عثمان بن سعید در حدود سال 265ه .ق وفات یافت و آرامگاهش در سمت غربی مدینة السلام - بغداد - در خیابان میدان واقع است. (4) شیخ طوسی در «الغیبة » می نویسد: من قبرش را در مکان یاد شده دیده ام.

ابوجعفر فرزند عثمان بن سعید عمروی
وی دومین نایب حضرت حجت(عج) است. و پس از وفات پدرش، بر اساس بیان آشکار امام عسکری(ع) به این مقام منصوب شد. نامه و توقیعات بسیار بر صدق و امانت و درستی ادعاهای او دلالت می کند. از جمله می توان به روایت عبدالله بن جعفر حمیری اشاره کرد. عبدالله می گوید: از طرف امام زمان به مناسبت وفات عثمان بن سعید، نامه ای برای فرزندش «محمد» ظاهر شد که در آن آمده بود: «انالله و انا الیه راجعون ». پدرت سعادتمندانه زندگی کرد و با افتخار وفات یافت. خدایش رحمت کند و به اولیا و سرورانش ملحق گرداند. او همیشه در اطاعت از امرشان کوشا بود و در آنچه او را به خدا نزدیک می کرد، می کوشید. خدا روحش را تازه و شاداب کند و از لغزشهایش درگذرد … خدا تو را کمک کند، نیرو بخشد، یاری ات کند، توفیق دهد، ولی، حافظ، مواظب و کفایت کننده ات باشد. (5)

روزی اسحاق بن یعقوب به او نامه ای داد و گفت: پرسشهای دشواری دارم که در این نامه درج کرده ام، آنها را به حضور امام برسانید.

محمد نامه را به حضرت رساند و جوابش را به خط خود حضرت برگرداند. در بخشی از آن نامه آمده بود: محمد بن عثمان عمروی - که خدا از او و پدرش راضی باشد - مورد اطمینان من است و نوشته اش نوشته من است. (6)

یکی از دلایل راستگویی و صحت نیابت محمد این بود که توقیع ها در زمان او به همان خطی بود که در زمان پدرش می آمد. همچنین معجزات امام به وسیله او برای مردم آشکار می شد که عامل دیگری در تحکیم اعتقاد مردم بود. شیعیان همه بر امانت و عدالت او اتفاق دارند; زیرا گذشته از آنکه در زمان امام حسن و پس از آن ضمن توقیعات امام عصر مامور و نایب شده بود; پارسایی و درست کرداری اش، در طول چهل سال، جای تردید برای کسی باقی نگذارد تا آنجا که علمای شیعه در عصرهای بعد بر نیابت وی اجماع کردند. خبری که «ابوالحسن علی بن احمد» نقل کرده است، پرده از پارسایی، این مرد بزرگ برمی دارد. او می گوید: روزی نزد محمد بن عثمان رفتم، به او سلام کردم و دیدم لوحی در برابرش جای دارد و نقاشی بر آن نقش می کند، آیاتی از قرآن بر آن می نویسد و نامهای ائمه(ع) را بر کناره هایش ثبت می کند.

پرسیدم: سرور من، این لوح چیست؟

فرمود: این برای داخل قبرم است. مرا روی آن می گذارند. (یا تکیه می دهند)

هر روز به قبر خود می روم، یک جزء قرآن می خوانم و بیرون می آیم …

آنگاه روز، ماه و سال دقیق وفاتش را به من گفت و اضافه کرد که در این قبر دفن می شوم.

چون از نزد او بیرون آمدم، تاریخی که گفته بود، نگاشتم. مدتی بعد، او بیمار شد و سرانجام در دهمان تاریخ وفات یافت.

محمد در آخر جمادی الاول سال 305 یا 304 درگذشت و کنار قبر مادرش در بغداد به خاک سپرده شد. بر مرقدش بنایی ساختند که به گفته شیخ طوسی [در عصر وی] مردم به زیارت آن می شتافتند. (7)

ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی
وی، که از صحابه مخصوص امام عسکری و وکیل و کارگزار محمد بن عثمان بود، در سال 305ه .ق به امر امام عصر، به نیابت برگزیده شد.

حسین، ایرانی نژاد و از خاندان «نوبخت » بود. هنگام عیادت نایب دوم از سوی حضرت انتخاب شد. وقتی محمد بن عثمان وفات یافت، حسین بن روح بقیه روز را در خانه او ماند. خادم محمد بن عثمان عصا، صندوقچه و کتابی را، که از محمد مانده بود، به وی سپرد. حسین بن روح وقتی آنها را دید، گفت: این عصا از آن مولایم امام عسکری است; صندوقچه حاوی انگشتر امامان است و قنوت ائمه در کتاب ثبت شده است. (8)

پس از مدتی، اولین نامه در یکشنبه پنجم شوال سیصد و پنج هجری قمری، از ناحیه مقدس امام عصر(ع) به وی رسید. در آن نامه چنین نوشته بود: «ماوی [حسین بن روح] را می شناسیم. خداوند تمام خوبیها و خشنودیهای خود را به او بشناساند و با عنایات خود او را خوشحال کند. از نامه او آگاه شدیم و به او در مسؤولیتی که به او واگذار کرده ایم، اطمینان داریم. او نزد ما مقامی دارد که سبب خشنودی او است. خداوند احسانش را به او افزونتر کند». (9)

حسین بن روح، که بیست و یک سال نیابت امام را بر عهده داشت، از مقام علمی والایی برخوردار بود. او کتابی در فقه به نام «التادیب » (10) نوشت که علمای آن روز حوزه علمیه قم محتوایش را تایید کرده بودند. فقهای بزرگ شهر قم در آن عصر با تمام علم و فقاهت از وی پیروی می کردند. «علی بن بابویه »; محدث نامدار قم، برای دیدار با حسین بن روح به بغداد رفت، و پاسخ پرسشهایش را از وی دریافت کرد و به قم بازگشت. (11)

حسین بن روح پایگاه اجتماعی و موقعیت دینی والایی کسب کرد تا آنجا که همه مخالفان و موافقانش او را خردمندترین مرد زمانه می دانستند. البته این امر همان فقاهت، دانش و تقوای او بود. او در برابر متعصبان و قدرتمندان روزگارش مامور به تقیه بود. با این همه، از سال 312 -317ه .ق گرفتار زندان خلیفه مقتدر عباسی شد. اما در این مدت هم به وسیله چند وکیل کارهای شیعیان را سر و سامان داد. (12)

از نکات مهمی که در زمان وی روی داد، موضوع برخورد با کتابهای گمراه کننده بود. ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی معروف به «ابن ابی العزاقر» که از علمای صاحب تالیف بود، به خاطر جاه طلبی و حسادت ادعای نیابت کرد و آرای فاسد دیگری، که حلول و تناسخ را تایید می کرد، بر زبان راند. مدتی بعد، بر دست حسین بن روح نامه ای از امام زمان در لعن وی صادر شد. (13) در پی این واقعه، مردم نزد حسین بن روح آمدند و از تکلیفشان در مقابل کتابهای شلمغانی - که خانه هایشان را پر کرده بود - پرسیدند؟ او پاسخ داد: همان را می گویم که ابومحمد حسن بن علی عسکری(ع) فرموده است. وقتی در باره کتابهای بنی فضال از امام حسن عسکری پرسیدند، حضرت فرمود: آنچه از ما روایت کرده اند، بپذیرید و هر چه از خود گفته اند، ترک کنید. (14)

ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی سرانجام در 18 شعبان سال 326 وفات یافت و در محله نوبختیه بغداد به خاک سپرده شد. شیخ عباس قمی می نویسد: این مزار در یک خانه شخصی واقع شده که اگر کسی بخواهد وارد آن شود، نخست باید از صاحبخانه اجازه بگیرد. آن وقت داخل شود … هنوز اهل خیری پیدا نشده تا این خانه را بخرد و صحن مناسبی همراه با چند ایوان و حوض در اطراف آن بسازد. این کار، علاوه بر تعظیم صاحب بزرگوار آن، محل اجتماع و پناهگاه شیعیان در شهر بغداد خواهد شد. (15)

ابوالحسن علی بن محمد سمری
حسین بن روح پس از بیست و یک سال تلاش، به دستور امام عصر، شخصیت گرانقدر بغداد به نام «علی بن محمد سمری » را به نیابت معرفی کرد. (16)

علی بن محمد از شعبان 326 تا نیمه شعبان 329ه .ق نیابت امام را بر عهده گرفت. ولی هنگام مرگ کسی را، به عنوان جانشین خود معرفی نکرد. شیخ طوسی به نقل از احمد بن محمد صفوانی، می نویسد: ابوالقاسم، حسین بن روح به ابوالحسن; محمد سمری امر نیابت را وصیت کرد. سمری هم همان کارهایی که نوبختی می کرد، انجام داد. وقتی زمان مرگ علی بن محمد فرا رسید، شیعیان به حضور من آمدند و از وکیل و نایبش پرسیدند: او گفت: مامور نیستم، به عنوان نایب، کسی را معرفی کنم! (17)

شیخ صدوق نیز می نویسد: هنگام وفات، از او خواستند جانشینی معرفی کند، گفت: خدا را امری است که خود به انجام می رساند. (18)

از علی بی محمد کرامات بسیار دیده شد که هر یک کمال ایمانش را نشان می دهد. از جمله خبری است که صدوق ده سال بعد از شروع غیبت از صالح بن شعیب طالقانی نقل می کند. صالح می گوید: «احمد بن ابراهیم بن محلد» به من گفت: در بغداد نزد مشایخ و علما رسیدم. در آن مجلس «علی بن محمد سمری » بدون مقدمه گفت: خدا «علی بن حسین بن بابویه » [پدر صدوق] را رحمت کند. مشایخ تاریخ این روز را یادداشت کردند. بعد خبر رسید که علی بن حسین بن بابویه در همان روز درگذشته است. (19)

همچنین «ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه » به نقل از «احمد بن حسن » می گوید: در همان سالی که ابوالحسن سمری رحلت کرد، در بغداد بودم. چند روز پیش از وفات نزدش رفتم و توقیعی را به مردم نشان داد که در آن نوشته بود:

ای علی بن محمد سمری، خداوند پاداش برادرانت را در سوگ تو بیشتر کند. تو تا شش روز دیگر خواهی مرد. پس امور خود را سامان بده و به هیچ کس وصیت نکن. زیرا غیبت کامل واقع شده، ظهوری نخواهد بود; مگر به اجازه خدای تعالی; و این پس از مدت درازی خواهد بود که دلها را سختی و قساوت فرا گیرد و زمین از جور و ستم پر شود …

پی نوشتها:

1- الغیبة، ص 214.

2- همان، ص 217. (با تلخیص)

3- همان، ص 216.

4- تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص 155.

5- الغیبة، ص 219 - 220.

6- همان، ص 220.

7- همان، ص 223.

8- بحارالانوار، ج 85، ص 211.

9- همان، ص 372 و ج 51، ص 356.

10- معجم المؤلفین، عمر رضا کحاله، ج 4، ص 8.

11- رجال نجاشی، ص 261.

12- خاندان نوبختی، ص 218.

13- الغیبة، ص 252.

14- همان، ص 239.

15- تتمة المنتهی، ص 303; ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی، سفیر سوم، ص 129.

16- همان، ص 394; بحارالانوار، ج 51، ص 359.

17- الغیبة، ص 242.

18- همان.

19- همان.

موضوعات: با چهار نایب حضرت مهدی(عج) آشنا شویم  لینک ثابت
 [ 07:38:00 ب.ظ ]




زندگی نامه سومین نایب خاص آن حضرت
ابوالقاسم حسین بن روح

سومین نایب خاص حضرت امام زمان حسین بن روح بود که از معتمدان ابوجعفر عمری واز نزدیکان وی در بغداد به شمار می رفت. ابوجعفر با ارجاع مراجعین به حسین بن روح، زمینه جانشینی وی را فراهم آورد ودر واپسین روزهای حیات، به دستور حضرت ولی عصر علیه السلام او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد؛ پس از آن شیعیان برای تحویل اموال به وی رجوع می کردند.1

حسین بن روح از قبیله بنی نوبخت است ومانند دیگر سفرا سال ولادت اش ذکر نشده است. درخشندگی وی از آن وقتی شروع شد که مانند وکیلی برگزیده در املاک محمد عثمان نظارت می کرد واسرار او را به روسای شیعه می رسانید واز یاران خصوصی او به شمار می رفت. از این رو بخاطر خصوصیتی که با محمد بن عثمان داشت وشیعیان هم این خصوصیت را می دانستند در نظر آنان مقامی رفیع پیدا کرده وموثق ومورد اطمینان آنها بود.

در زمان محمد بن عثمان زمینه برای سفارت وی آماده شد. یکی از دوستان اموالی به میزان چهارصد دینار نزد محمد بن عثمان برای امام مهدی علیه السلام آورد. محمد بن عثمان به وی دستور داد که مال را تحویل حسین بن روح دهد. وقتی که شخص مردد می شود، وی تاکید می کند وبه او می گوید مال را به حسین بن روح بده واین دستور امام مهدی علیه السلام است. این جریان دو یا سه سال قبل از مرگ محمد بن عثمان بود.

وقتی محمد بن عثمان در بستر احتضار بود، عده ای از بزرگان شیعه مانند ابوعلی بن همام وابوعبدالله بن محمد کاتب وابوعبدالله الباقاطی وابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی وابوعبدالله بن وجناء ودیگران کنار وی بودند، به او گفتند اگر کاری پیش آمد چه کسی به جای شما است؟ در جواب فرمود این ابوالقاسم حسین بن روح بن ابی بحر نوبختی، جانشین من وسفیر در بین شما وبین صاحب الامر علیه السلام است، وکیل ومورد وثوق وامین است، در کارهایتان به وی رجوع کنید ودر مهمات به او تکیه واعتماد کنید، من مامور بدین امر شدم وابلاغ نمودم.

از احمد بن متیل که از پیشتازان وبزرگان اصحاب محمد بن عثمان است روایت شده که وقتی مرگ محمدبن عثمان فرارسید، من در بالین او نزدیک سرش نشسته بودم وباوی گفتگو می کردم وحسین بن روح هم کنار پای او نشسته بود، آنگاه به من روکرد وفرمود مامورم به حسین بن روح وصیت کنم، ابن متیل می گوید هنگامی که این را شنیدم من از کنار سرش بلند شده ودست حسین بن روح را گرفته وبجای خود نشاندم وخود رفتم پایین پای آن جناب نشستم. مواردی از این قبیل وجود دارد که بروکالتحسین بن روح صحه می گذارد.

انگیزه این همه تاکید وسفارش های محمد بن عثمان در باره حسین بن روح این است که حسین بن روح مانند دو سفیر اول ودوم، در زمان درخشان ائمه (ع) نبوده است که از توثیق ائمه برخوردار باشد، از این رو محمد بن عثمان به منظور آماده ساختن اذهان برای انتقال سفارت به حسین بن روح نیازمند است که وی را در بین توده های مردمی طرفدار خط مشی ائمه (ع) توثیق کرده، و واگذاری کارها را به وی وتحویل اموال به اورا دوسال یا چندسال قبل از وفات خود به امر امام علیه السلام انجام دهد تا فضا آماده شود.

نکته دیگر که وجود دارد این است که محمد بن عثمان در بغداد حدود ده نفر داشت که کارها را به آنها واگذار می کرد و حسین بن روح هم یکی از آنها بود ولی حسین بن روح از همه آنها خاص تر نبود وبلکه دیگران از وی خاص تر بودند اما همین که نزدیک وفات محمد بن عثمان می شود حسین بن روح از طرف امام به عنوان سفیر انتخاب می شود و وصیت به اومی شود. در واگذاری سفارت ونیابت امام به او دو مصلحت بود:

1- مقام سفارت به دلیل اهمیت وموقعیت خطرناکی که داشت، اشخاصی مخلصی را لازم داشت که اگر امام در زیر دامنش مخفی باشد واو را با قیچی قطعه قطعه کنند که دامن را بالا زند بالا نخواهد زد.
2- بستن راه شبهه برای افرادی که ممکن بود بعدا بگویند که محمد بن عثمان سفارت را به نزدیکترین یاران خود واگذار کرد، که حسین بن روح نزدیکترین وخصوصی ترین افراد با وی نبود تا این شبهه پیش بیاید. افرادی مثل جعفر بن احمدبن متیل وپدرش بسیار بامحمد بن عثمان نزدیک وخصوصی بودند وحتی در اواخر عمر محمد بن عثمان اکثرا با آنها غذا می خورد. ولی سفارت به حسین بن روح واگذار شد واصحاب همه تسلیم شدند وجعفر بن احمد بن متیل کماکان از جمله اصحاب حسین بن روح شدند تا اینکه از دنیا رفت.

حسین بن روح با مرگ محمد بن عثمان در سال 305 هجری سفارت امام زمان علیه السلام را عهده دار شد تا درسال 226 هجری به دیدار حق شتافت. مدت نیابت ایشان حدود 21 سال طول کشیده است.

از آنجایی که دوران نیابت حسین بن روح دوره خفقان واختناق بوده است مواردی بسیاری ایشان تقیه می کرده است که بعضی ها حتی گفته اند کسی نمی فهمید که ایشان سنی بوده است یا شیعه. ایشان از راه تقیه مصالح فراوان را حفظ می نمود.

ونیز محمد بن عثمان در دوران سفارتش حملات مهمی علیه مدعیان دروغین سفارت ونیابت از امام زمان علیه السلام نمود. تا اینکه درسال 326 دار فانی را وداع گفت ودر بغداد به خاک سپرده شد.2

1. رسول جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه علیهم السلام،انتشارات ، قم، چاپ ششم، 1381، ص 581
2. سید محمد صدر، تاریخ غیبت صغری امام مهدی (ع)، مترجم محمد امامی، کیوان اصفهان، اصفهان، 1364، ص 56-58

موضوعات: زندگی نامه سومین نایب خاص آن حضرت ابوالقاسم حسین بن روح  لینک ثابت
 [ 07:27:00 ب.ظ ]




 

موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره دخان / تفسیر نور

 

آيه 1

‏متن آيه : ‏

‏ حم ‏

‏ترجمه : ‏

‏حا . ميم .‏

‏توضيحات : ‏

‏« حم‌ » : از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2

‏متن آيه : ‏

‏ وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏سوگند به قرآن ! كه روشن و روشنگر است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْكِتَابِ الْمُبِينِ » : ( نگا : يوسف‌ / 1 ، شعراء / 2 ، يس‌ / 69 ) .‏

آيه 3

‏متن آيه : ‏

‏ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏ما قرآن را در شب پرخير و بركتي فرو فرستاده‌ايم . ما همواره بيم‌دهنده ( كافران و مشركان و ظالمان ، با ارسال پيغمبران به سويشان ) بوده‌ايم ( و كتابها برايشان فرو فرستاده‌ايم . اين قرآن هم آخرين حلقه از اين سلسله است ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« مُبَارَكَةٍ » : پر خير و بركت . « لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ » : مراد شب قدر است كه آغاز نزول وحي در آن بوده است ( نگا : قدر / 1 ) . شب قدر هم يكي از شبهاي ماه مبارك رمضان است ( نگا : بقره‌ / 185 ) . قرآن به طور تدريجي‌در طي 23 سال دعوت پيغمبر ، برحسب شرائط و حوادث و نيازها نازل شده است ( نگا : اسراء / 106 ، فرقان‌ / 32 ، محمّد / 20 ، توبه‌ / 127 ، طه‌ / 114 ، قيامت‌ / 16 ) .‏

آيه 4

‏متن آيه : ‏

‏ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏در اين شب مبارك ، هرگونه كار حكيمانه‌اي ( كه انسان را به حقيقت آشنا و به سعادت برساند ، و او را از باطل و شقاوت دور گرداند ، از سوي خدا ) بيان و مقرّر گشته است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يُفْرَقُ » : تفصيل و تبيين گشته است . بيان شده است . فعل ( يُفْرَقُ ) مضارع و در اينجا در معني ماضي است‌ ؛ در زبان عربي و در قرآن چنين استعمالي فراوان است . براي مثال مراجعه شود به افعال ( يَقُولَ ) در بقره‌ / 214 ، ( تَمْشي ) در طه‌ / 40 ، ( تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ ) در احزاب‌ / 26 ، ( يَري ) در نجم‌ / 12 ، ( تُجَادِلُكَ ) در مجادله‌ / 1 ، و ( تَنَزَّلُ ) در قدر / 4 . . . ( نگا : المصحف الميسّر ، تفسير القرآن الكريم . شيح محمّدعبده ، جزء عم ، سوره قدر ) . « أَمْرٍ » : كار و بار دين و احكام آن كه در ( بقره‌ / 185 ) بدان اشاره رفته است . فرمان . « حَكِيمٍ » : حكيمانه . پرحكمت . صفت ( أَمْرٍ ) است و براي تأكيد وصف است نه تخصيص . همان گونه كه گفته مي‌شود : عسل شيرين ، مشك خوشبو .‏

آيه 5

‏متن آيه : ‏

‏ أَمْراً مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏كار و باري كه از سوي ما صادر و بدان دستور داده شده است ( و در قرآن براي انسانها روانه گشته است و ) ما فرستنده ( محمّد و همه انبياء ، و قرآن و همه كتابهاي آسماني ) بوده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَمْراً » : كار و بار . فرمان و دستور . حال ضمير ( ه ) در فعل ( أَنزَلْنَاهُ ) . در اين صورت معني چنين است : ما قرآن را فرو فرستاده‌ايم ، در حالي كه كاري است از ناحيه ما و دستوري است از جانب ما . يا اين كه منصوب به اختصاص و مفعول‌به است . ( نَعْني بِهذَا الأمْرِ أَمْراً حاصِلاً مِّنْ عِندِنَا ) مراد ما از اين كار يا فرمان ، همان كار و فرماني است كه از سوي ما حاصل و صادر گشته است .‏

آيه 6

‏متن آيه : ‏

‏ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( اين كار ) به خاطر رحمتي از سوي پروردگارت ( در حق انسانها ) است . خدا شنوا و آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« رَحْمَةً » : مفعول‌له براي ( أَنزَلْنَاهُ ) يا براي ( يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ ) و يا براي هر دو است . يادآوري كلّي : مراد از آيات پيشين ، بيان آغاز نزول قرآن ، و تعيين زمان نزول آن است ، و اين كه محتواي قرآن اوامر و نواهي حكيمانه الهي بوده ، و هرچه براي سعادت انسانها مفيد باشد در آن است ، و قرآن رحمت براي ايشان است . بسياري از مفسّران بزرگ فعل ( يُفْرَقُ ) را به معني مضارع گرفته‌اند ، و ( كُلُّ أَمْرٍ ) را همه امور كار و بار اين كره خاكي دانسته ، و فرموده‌اند كه خداوند در شب قدر همه امور يكساله زمين و ساكنان آن را مقرّر و مشخّص مي‌فرمايد و احكام چنين مقدّراتي را از لوح محفوظ نقل و به دست فرشتگان مأمور اجرا احكام مي‌سپارد . و به هر حال چنين شبي در حقيقت جشن انقلاب براي مسلمانان است .‏

آيه 7

‏متن آيه : ‏

‏ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( پروردگار تو ) كه پروردگار آسمانها و زمين و همه چيزهائي است كه در ميان آن دو است . اگر شما طالب يقين و باوريد ( به اين كه خدا آفريدگار شما ، روزي‌رسان بندگان ، و به زير فرمان كشاننده خورشيد و ماه است ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« رَبِّ » : بدل از ( رَبِّ ) آيه قبلي است . « إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ » : اگر اهل يقين و باوريد . يعني اگر چنان كه مي‌گوئيد خدا آفريدگار ما و روزي‌رسان بندگان ، و به زير فرمان كشاننده خورشيد و ماه است ( نگا : عنكبوت‌ / 61 - 63 ) . اگر شما طالب يقين هستيد ، راه اين است كه درباره اين چيز بينديشيد ( نگا : انعام‌ / 75 ، شعراء / 24 ، ذاريات‌ / 20 ) .‏

آيه 8

‏متن آيه : ‏

‏ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏جز او خدائي نيست ، و او است كه زنده مي‌گرداند و مي‌ميراند ، و پروردگار شما و پروردگار پدران و نياكان پيشين شما است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« رَبُّكُمْ » : واژه رَبُّ ، خبر مبتداي محذوف است . « ءَابَآئِكُمُ الأوَّلِينَ » : ( نگا : مؤمنون‌ / 24 و68 و83 ، شعراء / 26 و76 ) .‏

آيه 9

‏متن آيه : ‏

‏ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اصلاً مشركان ( درباره رسالت و دعوت آسماني ) در شكّ و ترديدند و ( آن را ، و كلاًّ زندگي را به ) بازي مي‌گيرند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ » : ( نگا : نساء / 157 ، هود / 62 و 110 ، ابراهيم‌ / 9 ) .‏

آيه 10

‏متن آيه : ‏

‏ فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏منتظر روزي باش كه آسمان دود آشكاري را پديدار مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يَوْمَ » : قيامت . زماني كه برابر دعاي پيغمبر ، مشركان قريش دچار قحطي و خشكسالي شديدي شدند . « دُخَانٍ » : دود . مراد گرد و خاك حاصل از بي‌باراني در فضا است ، و يا دود در اينجا جنبه مجازي دارد و آسمان در نظر مردم گرسنه و تشنه و بلازده تيره و تار جلوه‌گر مي‌شد .‏

آيه 11

‏متن آيه : ‏

‏ يَغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏دودي كه تمام مردم را فرا مي‌گيرد . اين همان عذاب دردناك عظيم است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« هذا » : اين عذاب قيامت . اين قحطي و خشكسالي شديد .‏

آيه 12

‏متن آيه : ‏

‏ رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( مردم رو به درگاه خدا مي‌كنند و مي‌گويند : ) پروردگارا ! عذاب را از ما برطرف گردان ، ما ايمان آورده‌ايم ( و به اشتباهات خود پي برده‌ايم ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْعَذَابَ » : عذاب آخرت . قحطي و خشكسالي گريبانگير قريش . « إِنَّا مُؤْمِنُونَ » : ما اينك از غفلت بدر آمده‌ايم و ايمان آورده‌ايم . ما ايمان مي‌آوريم ، يعني تصميم داريم كه ايمان بياوريم .‏

آيه 13

‏متن آيه : ‏

‏ أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءهُمْ رَسُولٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏كي بيداري براي آنان فايده‌اي دارد ؟ قبلاً كه پيغمبري ( با رسالتي روشن و معجزاتي دالّ بر صداقتش ، و زبان گويا و ) بيانگر ( قوانيني سرنوشت‌ساز و سعادت‌بخش ) به پيش آنان آمده بوده است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَنَّي‌ » : كي‌ ؟ چگونه‌ ؟ « الذِّكْري‌ » : بيداري . پندپذيري ( نگا : انعام‌ / 68 و 69 و 90 ، اعراف‌ / 2 ، هود / 114 و 120 ) . « مُبِينٌ » : روشن . روشنگر . « رَسُولٌ مُّبِينٌ » : پيغمبري كه روشن بود كه پيغمبر است . پيغمبري كه رسالت او روشن و گويا بود . پيغمبري كه حق و باطل را روشن و از هم جدا مي‌كرد .‏

آيه 14

‏متن آيه : ‏

‏ ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏سپس از او رويگردان شدند و گفتند : او ديوانه‌اي ( است كه اين مطالب توسّط ديگران بدو ) آموخته شده است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« ثُمَّ » : بعد از آمدن چنين پيغمبري و شنيدن حقائق از او . « مُعَلَّمٌ » : تعليم شده . ياد داده شده . « مَجنّونٌ » : ( نگا : ذاريات‌ / 52 ) .‏

آيه 15

‏متن آيه : ‏

‏ إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عَائِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اگر مدّت اندكي عذاب را ( از شما ) به دور داريم ( و به دنيا برگردانيم ) قطعاً شما ( به كفر و شرك و فسق و فجور خود ) برمي‌گرديد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« إِنَّا كَاشِفُوا الْعَذَابِ . . . » : اين جمله ، اگر مربوط به آخرت باشد ، متضمّن معني شرط است . ولي اگر راجع به دفع قحطي و خشكسالي و رفع بلا از قريش باشد ، معني چنين است : ما مدّت كمي عذاب را از شما به دور مي‌گردانيم ، ولي شما دوباره به كارهاي زشت و پلشت و اذيّت و آزار مسلمانان دست مي‌يازيد .‏

آيه 16

‏متن آيه : ‏

‏ يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَى إِنَّا مُنتَقِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏روزي سخت بر آنان مي‌تازيم ، ( و با چنين يورش تندي‌آنان را ) به مجازات مي‌رسانيم .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يَوْمَ » : روز قيامت . روز جنگ بدر . « نَبْطِشُ » : ( نگا : اعراف‌ / 195 ، شعراء / 130 ، زخرف‌ / 8 ) . « الْبَطْشَةَ الْكُبْري‌ » : يورش تند ، حمله شديد . مراد مجازات سخت است . يادآوري : برخي از مفسّران ، از آيه 10 تا 16 را درباره عذاب دنيوي قريشيان مي‌دانند ، ولي بهتر است اين آيات را راجع به آخرت بدانيم . به دو دليل : الف - قريشيان بعد از فتح مكّه ، ايمان آوردند و بيشتر آنان سالها و سالها به عنوان سپاهيان اسلام در راه خدا شمشير زدند و كشتند و كشته شدند . ب - مفاهيم اين آيات با آيات بسيار ديگري كه مربوط به آخرت است ، هم‌آوا و هم‌معني است ( نگا : انعام‌ / 27 - 31 ، سبأ / 51 ، ابراهيم‌ / 44 ) .‏

آيه 17

‏متن آيه : ‏

‏ وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَجَاءهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏ما پيش از اينان ، قوم فرعون را آزموده‌ايم . پيغمبر بزرگواري ( به نام موسي ) به نزدشان آمد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« فَتَنَّا » : آزمايش كرديم ( نگا : انعام‌ / 53 ، طه‌ / 85 ، عنكبوت‌ / 3 ، ص‌ / 34 ) . « كَرِيمٌ » : بزرگوار .‏

آيه 18

‏متن آيه : ‏

‏ أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( موسي بديشان گفت : اي فرعونيان ! ) بندگان خدا را به من بسپاريد كه من پيغمبر درستكارم .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَنْ » : اين حرف براي تفسير فعل مقدّري است و تقدير چنين است : جِئْتُكُمْ أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللهِ . « أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللهِ » : بندگان خدا را به من بسپاريد . يعني فرعونيان جلو بني‌اسرائيل را نگيرند و ايشان را آزاد بگذارند ( نگا : اعراف‌ / 105 ، طه‌ / 47 ، شعراء / 17 ) .‏

آيه 19

‏متن آيه : ‏

‏ وَأَنْ لَّا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و بر خدا بزرگي نكنيد و تكبّر نورزيد ( و ادّعاي الوهيّت و ربوبيّت ننمائيد و كارهائي انجام ندهيد كه با اصول بندگي شما سازگار نمي‌باشد ) . من دليل روشني ( بر درستي گفتار و راستي پيغمبري خود ) براي شما آورده‌ام .‏

‏توضيحات : ‏

‏« لا تَعْلُوا » : تكبّر نورزيد و بزرگي نكنيد . طغيان و سركشي نكنيد ( نگا : مؤمنون‌ / 91 ، قصص‌ / 4 ، اسراء / 4 ، نمل‌ / 31 ) . « سُلْطَانٍ » : دليل و حجّت . معجزه .‏

آيه 20

‏متن آيه : ‏

‏ وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مي‌برم از اين كه بتوانيد مرا سنگسار كنيد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« عُذْتُ » : پناه برده‌ام . « تَرْجُمُونِ » : اين كه مرا سنگسار كنيد . تكيه روي مسأله رجم ، يعني سنگسار كردن بدين خاطر است كه اغلب پيغمبران و مردان خدا را بدين نحو تهديد به قتل نموده‌اند ( نگا : كهف‌ / 20 ، يس‌ / 18 ) . از جمله : شعيب ( نگا : هود / 91 ) و ابراهيم ( نگا : مريم‌ / 46 ) و نوح ( نگا : شعراء / 116 ) . رجْم ، به معني مطلق قَتْل نيز استعمال شده است ( نگا : معجم‌الفاظ القرآن الكريم ) . لذا معني ديگر ( تَرْجُمُونِ ) چنين است : اين كه مرا به قتل برسانيد .‏

آيه 21

‏متن آيه : ‏

‏ وَإِنْ لَّمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اگر به من ايمان نمي‌آوريد ، از من كناره‌گيري كنيد و مرا نيازاريد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« إِعْتَزِلُونِ » : از من كناره‌گيري كنيد و كاري به كارم نداشته باشيد . دو چيز مراد موسي است : الف - فرعون و فرعونيان ، او را نيازارند و آزادش بگذارند . ب - مزاحم ايمان آوردن مردم نشوند و سدّ راه دعوت نگردند .‏

آيه 22

‏متن آيه : ‏

‏ فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاء قَوْمٌ مُّجْرِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏موسي ( وقتي كه از ايمان آوردن فرعون و فرعونيان و ساير كفّار و مشركان مأيوس گرديد ، رو به درگاه خدا كرد و ) پروردگار خود را به فرياد خواند و گفت : اينان مردم گنهكار ( و كفرپيشه ) هستند ( و اميدي به هدايتشان باقي نمانده است . تو خود داني كه در حق ايشان چه مي‌كني ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« دَعَا » : به فرياد خواند . ندا داد . « مُجْرِمُونَ » : گناهكاران . در اينجا مراد كافران است . « أَنَّ هؤُلآءِ » : حرف ( ب ) محذوف و اصل آن : بِأَنَّ هؤُلآءِ است .‏

آيه 23

‏متن آيه : ‏

‏ فَأَسْرِ بِعِبَادِي لَيْلاً إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( از سوي خدا بدو دستور داده شد : حال كه چنين است ) پس بندگان مرا شبانه كوچ بده ( تا فرعون و فرعونيان دستشان به شما نرسد ) چرا كه تعقيب مي‌گرديد ( و فرعون و لشكريانش دنبالتان مي‌نمايند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَسْرِ بِعِبَادِي‌ » : بندگانم را در شب كوچ حركت بده . ( نگا : هود / 81 ، حجر / 65 ، طه‌ / 77 ، شعراء / 52 ) . « لَيْلاً » : ذكر اين واژه براي تأكيد است . « مُتَّبَعُونَ » : تعقيب‌شوندگان .‏

آيه 24

‏متن آيه : ‏

‏ وَاتْرُكْ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُندٌ مُّغْرَقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و دريا را ( بعد از عبور از آن ) گشوده واگذار . ( تا آنان بدان وارد شوند ) . ايشان گروهي هستند كه قطعاً غرق مي‌گردند ( و هلاك مي‌شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« رَهْواً » : مصدر است و در معني اسم فاعل ، ساكن و آرام . گشاده . جدا شده . « أُتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً » : دريا را باز و گشاده به حال خود بگذار . از دريا با آرامش خاطر عبور كن و بدون دغدغه آن را به حال خود رها ساز ( نگا : معجم الفاظ القرآن الكريم ) . دريا را آرام بگذار و مجدّدا بدان عصا مزن و فرمان متّصل شدن مده . ( رَهْواً ) حال ( الْبَحْرَ ) يا حال ضمير مستتر در ( أُتْرُكْ ) است .‏

آيه 25

‏متن آيه : ‏

‏ كَمْ تَرَكُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏چه باغها و چشمه‌سارهاي زيادي از خود به جاي گذاشتند !‏

‏توضيحات : ‏

‏« كَمْ » : چه زياد ! بسيار فراوان .‏

آيه 26

‏متن آيه : ‏

‏ وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و كشتزارها و اقامتگاههاي جالب و گرانبهائي را .‏

‏توضيحات : ‏

‏« مَقَامٍ » : اقامتگاه . جايگاه . مراد كاخها و قصرها و ويلاها و منزلها است . « كَرِيمٍ » : پرارزش و گرانبها .‏

آيه 27

‏متن آيه : ‏

‏ وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏و نعمتهاي فراوان ( ديگري ) كه در آن شادان و با ناز و نعمت زندگي مي‌كردند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« فَاكِهينَ » : در ناز و نعمت بسربرندگان . متنعّمان ( نگا : يس‌ / 55 ) .‏

آيه 28

‏متن آيه : ‏

‏ كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْماً آخَرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اين چنين بود ( ماجراي آنان ) و ما همه اين نعمتها را به قوم ديگري داديم ( بدون دردسر و خون جگر ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَوْرَثْنَاهَا » : ( نگا : شعراء / 59 ) . « قَوْماً ءَاخَرِينَ » : گروه ديگري . مراد بني‌اسرائيل است ( نگا : مرجع سابق ) .‏

آيه 29

‏متن آيه : ‏

‏ فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاء وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏نه آسمان بر آنان گريست و نه زمين ، و نه بديشان مهلتي داده شد ( تا چند صباحي بمانند و توبه كنند و به جبران گذشته‌ها بپردازند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمْ . . . » : عربها هنگامي كه مي‌خواهند اهمّيّت مقام مرده‌اي را نشان دهند ، مي‌گويند : آسمان و زمين بر او گريه كردند . خورشيد كسوف كرد و ماه خسوف . آذرخش آسمان و باد وزان بر او گريستند و . . . يا اين كه در اينجا مضاف محذوف است كه ( اهل ) است . يعني : به سبب حقارت فرعون و فرعونيان ، در آسمان و زمين كسي براي ايشان دلسوزي نكرد و قطره اشكي نريخت . « مُنظَرِينَ » : مهلت داده‌شدگان ( نگا : اعراف‌ / 15 ، حجر / 8 و 37 ) .‏

آيه 30

‏متن آيه : ‏

‏ وَلَقَدْ نَجَّيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِينِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏ما بني‌اسرائيل را از عذاب خواركننده رهائي بخشيديم .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْعَذَابِ الْمُهِينِ » : ( نگا : بقره‌ / 90 ، آل‌عمران‌ / 178 ، نساء / 14 ) . اين عذاب ذلّت‌بار ، عبارت بود از : شكنجه‌هاي سخت و طاقت‌فرساي جسمي و روحي ، كشتن پسران ، و زنده نگاه داشتن دختران براي خدمتكاري و هوسراني ، بيگاري و كارهاي بسيار سنگين و . . .‏

آيه 31

‏متن آيه : ‏

‏ مِن فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِياً مِّنَ الْمُسْرِفِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( ايشان را نجات داديم ) از فرعون . كسي كه بر ديگران بزرگي مي‌فروخت و ستمگري مي‌نمود ، و از زمره تبهكاراني بود كه ظلم و فساد را از حدّ مي‌گذرانند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« عَالِياً » : متكبّر . برتري جوي متجاوز ( نگا : يونس‌ / 83 ، مؤمنون‌ / 46 ، ص‌ / 75 ) .‏

آيه 32

‏متن آيه : ‏

‏ وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏ما بني‌اسرائيل را آگاهانه ( و با شناختي كه از ايشان داشتيم ، در آن عصر و زمان ) برگزيديم و بر جهانيان برتري داديم ( و آنان را ملّت گزيده عصر خويش كرديم ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« إِخْتَرْنَاهُمْ » : ايشان را برگزيديم و امت منتخب كرديم . « عَلي عِلْمٍ » : آگاهانه . از روي شناخت . يعني خدا مي‌دانست كه بني‌اسرائيل مردمان مؤمني بودند و استحقاق گزينش داشتند ، و ديگران اغلب بت‌پرست و اهل فسق و فجور بودند . ولي بعدها راه خلاف و نزاع در پيش گرفتند و از صراط مستقيم منحرف شدند ( نگا : آل‌عمران‌ / 105 ، يونس‌ / 93 ، جاثيه‌ / 17 ) و خداوند براي هميشه كساني را بر ايشان گماشت كه آنان را شكنجه سخت و عذاب بد برساند ( نگا : اعراف‌ / 167 ) .‏

آيه 33

‏متن آيه : ‏

‏ وَآتَيْنَاهُم مِّنَ الْآيَاتِ مَا فِيهِ بَلَاء مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏

‏ما معجزاتي را توسّط موسي بديشان ارائه نموديم كه در آنها آزمايش آشكاري بود ( براي ايشان ، تا به محكّ زده شوند و روشن گردد چه كساني عابد و شاكر ، و چه افرادي كافر و فاجر خواهند شد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الآيَاتِ » : معجزات . دلائل . « بَلآءٌ » : آزمايش .‏

آيه 34

‏متن آيه : ‏

‏ إِنَّ هَؤُلَاء لَيَقُولُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اينان مي‌گويند :‏

‏توضيحات : ‏

‏« هؤُلآءِ » : مشركان و كفّار مكّه .‏

آيه 35

‏متن آيه : ‏

‏ إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُنشَرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏مرگ ما جز مرگ اوّل نيست ( و بعد از آن ) ما هرگز زنده نخواهيم شد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« هِيَ » : مرجع اين ضمير مي‌تواند ( الْمَوْتَةُ ) باشد كه از سياق كلام استفاده مي‌شود . يعني : مَا الْمَوْتَةُ إِلاّ مَوْتَتُنَا الأُولي . يا ( عاقِبَة ) و يا ( نِهايَة ) باشد . يعني : مَا عَاقِبَةُ أَمْرِنَا إِلاَّ الْمَوْتَةُ الأُولي . « مَوْتَتُنَا الأولي‌ » : مرگ اوّل ما . مراد از واژه ( أَوّل ) يا مؤنّث آن ( أُولي ) ، يك بار است‌ ؛ نه اين كه مراد يكم است كه دوم و سوم و . . . به دنبال داشته باشد . معني اين آيه با آيه 29 سوره انعام برابر است : وَ قَالُوا إِنْ هِيَ إِلاّ حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَ مَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ . « بِمُنشَرِينَ » : زنده شدگان . برانگيخته شدگان .‏

آيه 36

‏متن آيه : ‏

‏ فَأْتُوا بِآبَائِنَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( اي محمّد و اي مؤمنان ! ) اگر راست مي‌گوئيد ( كه بعد از مرگ حياتي در كار است ، از خدا بخواهيد ) پدران و نياكان ما را ( زنده گرداند و آنان را ) نزد ما بياوريد ( تا بر صدق گفتار شما گواهي دهند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« فَأْتُوا بِئَابَآئِنَا . . . » : پدران و نياكان مرده ما را زنده گردانيد و به نزد ما بياوريد .‏

آيه 37

‏متن آيه : ‏

‏ أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ أَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏آيا آنان بهترند ( و از ثروت و قدرت و دبدبه و كوكبه بيشتري برخوردارند ) يا قوم تُبّع ( كه ملوك و شاهان يمن بودند و در همسايگي ايشان مي‌زيستند ) و كساني كه پيش از آنان بودند ؟ ( همچون قبائل نوح و عاد و ثمود ) . ما آنان را در گذشته هلاك ساخته‌ايم چون مجرم و گناهكار بوده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« تُبَّعٍ » : تُبّع حِمْيَري ، يكي از شاهان يمن و مرد صالحي بوده است . داستان قوم او براي اهل مكّه روشن و شناخته بود ( نگا : المصحف الميسّر ) . قوم تُبّع جمعيّتي بودند با قدرت و نيروي فراوان و حكومت پهناور و گسترده . تُبّع يك لقب عمومي براي ملوك و شاهان يمن بوده است ( نگا : تفسير نمونه ) . « قَوْمُ تُبَّعٍ » : ( نگا : / 14 ) .‏

آيه 38

‏متن آيه : ‏

‏ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏ما آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است بيهوده و بي‌هدف نيافريده‌ايم . ( جهان دالاني است به سوي جهان عظيم و ابدي آخرت كه پشت سر اين جهان قرار دارد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« وَ مَا خَلَقْنَا . . . » : ( نگا : انبياء / 16 ، ص‌ / 27 ) .‏

آيه 39

‏متن آيه : ‏

‏ مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏ما آن دو را جز به حق نيافريده‌ايم ( و جهان را بدين نظم و نظام شگفت بيهوده و بي‌حكمت درست نكرده‌ايم ) وليكن غالب ايشان ( گوش شنوا و چشم بينا ندارند ، و حقائق را نمي‌شنوند و اين همه نقش عجب را بر در و ديوار وجود نمي‌بينند ، و در حقيقت ) نمي‌فهمند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلاّ بِالْحَقِّ » : ( نگا : حجر / 85 ، ص‌ / 27 ) .‏

آيه 40

‏متن آيه : ‏

‏ إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقَاتُهُمْ أَجْمَعِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏روز داوري ( و قضاوت بين افراد برحق و افراد ناحق كه قيامت است ) وعده‌گاه همه آنان است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يَوْمَ الْفَصْلِ » : روز داوري ميان محِقّ و مبطل . روز جدائي بين حق و باطل ( نگا : صافّات‌ / 21 ) .‏

آيه 41

‏متن آيه : ‏

‏ يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَن مَّوْلًى شَيْئاً وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏آن روزي كه هيچ خويشي و دوستي كمترين كمكي به خويش و دوست خود نمي‌كند ، و به هيچ وجه ( مردمان از سوي همديگر همكاري و ) ياري نمي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« لا يُغْنِي‌ » : سودي نمي‌رساند . بي‌نياز نمي‌گرداند ( نگا : يونس‌ / 36 ، يوسف‌ / 68 ، مريم‌ / 42 ) . « مَوْليً » : هر كس كه با انسان رابطه و پيوند داشته باشد . از قبيل : دوست ، خويشاوند ، رئيس ، هم‌پيمان ، و . . .‏

آيه 42

‏متن آيه : ‏

‏ إِلَّا مَن رَّحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏

‏مگر كسي كه خدا بدو مرحمت كند ( و از او درگذرد و از شفاعت خوبان بهره‌مندش گرداند ) چرا كه خداوند باعزّت و توانا و بامحبّت و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ » : اشاره به رحمت در عين قدرت خداوند ذوالجلال است .‏

آيه 43

‏متن آيه : ‏

‏ إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏قطعاً درخت زقّوم ، خوراك گناهكاران است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الزَّقُّومِ » : درختي تلخ و بدبو ( نگا : صافّات‌ / 62 ) .‏

آيه 44

‏متن آيه : ‏

‏ طَعَامُ الْأَثِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏قطعاً درخت زقّوم ، خوراك گناهكاران است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الأَثِيمِ » : بسيار گناهكار ( نگا : بقره‌ / 276 ، نساء / 107 ، شعراء / 222 ) .‏

آيه 45

‏متن آيه : ‏

‏ كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏همچون فلز گداخته در شكمها مي‌جوشد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْمُهْلِ » : فلز گداخته ( نگا : كهف‌ / 29 ، معارج‌ / 8 ) . « يَغْلي‌ » : مي‌جوشد .‏

آيه 46

‏متن آيه : ‏

‏ كَغَلْيِ الْحَمِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏جوششي همچون آب گرم و داغ .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْحَمِيمِ » : آب بسيار گرم و پرحرارت ( نگا : انعام‌ / 70 ، يونس‌ / 4 ، حجّ‌ / 19 ) .‏

آيه 47

‏متن آيه : ‏

‏ خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاء الْجَحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏( به مأموران دوزخ فرمان داده مي‌شود : ) اين كافر فاجر را بگيريد و به ميان دوزخ پرتابش كنيد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« فَاعْتِلُوهُ » : او را روي زمين بكشيد . او را پرت كنيد . از ماده ( عتل ) . « سَوَآءِ » : وسط ( نگا : بقره‌ / 108 ، صافّات‌ / 55 ) .‏

آيه 48

‏متن آيه : ‏

‏ ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏سپس بر سر او آب جوشان بريزيد ( تا بر عذاب و دردش افزوده گردد ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« صُبُّوا » : بريزيد . « عَذَابِ الْحَمِيمِ » : عذاب آب جوشان و بسيار گرم .‏

آيه 49

‏متن آيه : ‏

‏ ذُقْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏

‏بچش كه تو زوردار و بزرگواري !‏

‏توضيحات : ‏

‏« ذُِْ » : بچش . « إِنَّكَ أَنْتَ . . . » : جنبه استهزاء دارد . يعني بچش كه تو عزيز و مقتدر در ميان قوم و قبيله خود ، و بزرگوار و نجيب در ميان حسب و نسب خويش بودي .‏

آيه 50

‏متن آيه : ‏

‏ إِنَّ هَذَا مَا كُنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏اين ( عذابي كه هم‌اينك مي‌بينيد و لمسش مي‌كنيد ) همان چيزي است كه پيوسته درباره آن شكّ و ترديد مي‌كرديد .‏

‏توضيحات : ‏

‏« كُنتُمْ . . . تَمْتَرُونَ » : شكّ مي‌كرديد ( نگا : انعام‌ / 2 ، حجر / 63 ، مريم‌ / 34 ) .‏

آيه 51

‏متن آيه : ‏

‏ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏پرهيزگاران در جايگاه امن و اماني هستند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« أَمِينٍ » : بدون ترس و خوف . داراي امن و امان .‏

آيه 52

‏متن آيه : ‏

‏ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏در ميان باغها و چشمه‌سارها .‏

‏توضيحات : ‏

‏« فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ » : بدل از ( في مَقامٍ أَمينٍ ) است .‏

آيه 53

‏متن آيه : ‏

‏ يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏آنان لباسهائي از حرير نازك و ضخيم مي‌پوشند ، و در مقابل يكديگر مي‌نشينند ( و به شادي مي‌پردازند ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« سُندُسٍ » : پارچه‌هاي ابريشمي نازك و لطيف . « إِسْتَبْرَقٍ » : پارچه‌هاي ابريشمي ضخيم و درخشان ( نگا : كهف‌ / 31 ) .‏

آيه 54

‏متن آيه : ‏

‏ كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏

‏بهشتيان اين چنين هستند و زنان بهشتي سياه‌چشم با چشمان درشت را نيز به همسري آنان درمي‌آوريم .‏

‏توضيحات : ‏

‏« كَذلِكَ » : اين چنينند . آن گونه‌اند كه به توصيف درنمي‌آيند . « حُورٍ » : جمع حَوْراء ، زنان سياه‌چشم « عينٍ » : جمع عَيْناء ، زنان درشت‌چشم .‏

آيه 55

‏متن آيه : ‏

‏ يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏آنان در آنجا هر ميوه‌اي را كه بخواهند ( با كمال راحت ) مي‌طلبند ( و مشكلاتي كه در بهره‌گيري از ميوه‌هاي دنيا وجود دارد براي آنان وجود نخواهد داشت ، و از بيماريها و ناراحتيهائي كه گاه بر اثر خوردن ميوه‌ها در اين دنيا پيدا مي‌شود در آنجا وجود ندارد ، و همچنين بيمي از فساد و كمبود و فناي آنها نيست ) و از هر نظر در امانند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« ءَامِنِينَ » : در امن و امان . حال ضمير ( و ) در فعل ( يَدْعُونَ ) است .‏

آيه 56

‏متن آيه : ‏

‏ لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏

‏آنان هرگز در آنجا مرگي جز همان مرگ نخستين ( كه در دنيا چشيده‌اند و بعد از آن زنده شده‌اند ) نخواهند چشيد ، و خداوند آنان را از عذاب دوزخ به دور و محفوظ داشته است .‏

‏توضيحات : ‏

‏« الْمَوْتَةَ الأُولي‌ » : مراد مرگ بعد از فرا رسيدن اجل در دنيا است .‏

آيه 57

‏متن آيه : ‏

‏ فَضْلاً مِّن رَّبِّكَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏

‏همه اينها فضل و بخششي از سوي پروردگار تو است . اين رستگاري و خوشبختي بزرگي است ( كه شامل حال پرهيزگاران مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏

‏« فَضْلاً » : مفعول‌له ، و يا مفعول‌مطلق فعل محذوفي‌است . فَضَّلَهُمْ فَضْلاً .‏

آيه 58

‏متن آيه : ‏

‏ فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏ما قرآن را به زبان تو ( كه عربي است نازل و ) آسان كرده‌ايم تا آنان ( آن رابفهمند و بياموزند و ) پند گيرند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« يَسَّرْنَاهُ » : ( نگا : قمر / 17 و 22 و 32 و 40 ) « بِلِسَانِكَ » : ( نگا : مريم‌ / 97 ) .‏

آيه 59

‏متن آيه : ‏

‏ فَارْتَقِبْ إِنَّهُم مُّرْتَقِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏

‏تو منتظر ( وعده‌هاي الهي در زمينه پيروزي بر كفّار ، و منتظر مجازات دردناك الهي درباره اين قوم لجوج و ستمگر ) باش كه آنان منتظر ( ناكامي تو و شكست دعوت تو ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏

‏« إِرْتَقِبْ » : بنگر و منتظر باش . « مُرْتَقِبُونَ » : منتظران و نگرندگان ( نگا : سجده‌ / 30 ، طور / 30 و 31 )‏

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره دخان / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:51:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره زخرف / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ حم ‏

‏ترجمه : ‏
‏حا . ميم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حم‌ » : از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سوگند به قرآن ! كه خود روشن و روشنگر ( عقائد و احكام آسماني ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْكِتَابِ الْمُبِينِ » : مراد قرآن است كه از الفاظ و عبارات روشني فراهم آمده است و روشنگر عقائد و احكام الهي و مفاهيم والاي اخلاقي است ( نگا : مائده‌ / 15 ، يوسف‌ / 1 ، شعراء / 2 ، نمل‌ / 1 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِيّاً لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قرآن را به زبان عربي فراهم آورده‌ايم تا شما ( بتوانيد پي به اعجاز آن ببريد و معاني و مفاهيم آن را ) درك كنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُرْءَاناً عَرَبِيّاً » : ( نگا : يوسف‌ / 2 ، طه‌ / 113 ، زمر / 28 ، فصّلت‌ / 3 ، شوري‌ / 7 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قرآن كه در لوح محفوظ در پيش ما است ، والا و استوار است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُمِّ الْكِتَابِ » : اصل هر كتابي ، مراد لوح محفوظ است ( نگا : رعد / 39 ، بروج‌ / 22 ) . « عَلِيٌّ » : والا . در بالاترين مرتبه اعجاز است و ناسخ همه كتابهاي آسماني بوده و مقدّم بر جملگي آنها است . « حَكِيمٌ » : مستحكم و خلل‌ناپذير ( نگا : هود / 1 ) . پرحكمت . حاكم .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً أَن كُنتُمْ قَوْماً مُّسْرِفِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا ما اين قرآن را ( كه مايه بيداري و راهيابي شما است ) از شما بازگيريم ( و شما را به خود واگذاريم و با آيات حيات‌بخش آن رهنمودتان نسازيم ) بدان خاطر كه شما مردمان متجاوز و اسرافكاريد ؟ ! ( هرگز چنين نمي‌كنيم . بلكه قرآن را بر شما نازل مي‌نمائيم تا دلهائي كه اندك آمادگي دارند ، تكان بخورند و به راه آيند ، و گمراهاني چون شما ، فرداي قيامت حجّتي در دست نداشته باشند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اَفَنَضْرِبُ عَنكُمْ » : آيا از شما باز داريم‌ ؟ آيا از شما به دور و منصرف داريم‌ ؟ « الذِّكْرَ » : قرآن . پند دادن با سخنان گهربار قرآني ، و رهنمود با احكام آسماني . « صَفْحاً » : اعراض و روگرداني . در اين صورت مفعول مطلق و از غير لفظ فعل است . روگردانان . در اين صورت حال است . جانب و طرف چيزي . در اين صورت ظرف است و معني چنين است : آيا ما اين قرآن را از شما بازگيريم و به جانب ديگري ببريم‌ ؟ « اَن كُنتُمْ قَوْماً مُّسْرِفِينَ » : اصل آن ( لأنْ كُنتُمْ ) است و به معني ( لِكَوْنِكُمْ ) مي‌باشد . « مُسْرِفِينَ » : مراد متجاوزين از حدّ و افراد سخت گمراه است . معني ديگر آيه : آيا چون شما قوم متجاوزي هستيد ، از شما درگذريم ، و از عقاب و عذاب خود نترسانيم و فرداي قيامت حجّتي در دست داشته باشيد ؟‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِن نَّبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( فرستادن پيغمبري به سوي شما چرا بايد عجيب باشد ؟ قبلاً ) ما پيغمبران زيادي را به ميان ملّتهاي پيشين روانه كرده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَمْ » : فراوان . چه زياد . مفعول به ( أَرْسَلْنا ) است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا يَأْتِيهِم مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ پيغمبري به پيش آنان نمي‌آمد ، مگر اين كه او را مورد استهزاء قرار مي‌دادند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا يَأْتِيهِمْ . . . » : اشاره به اين حقيقت است كه مخالفتها و مسخره‌كردنها مانع اين نشده است كه خدا ارسال پيغمبران را قطع كند ، و مؤمنان راستين هم بدانند كه اين رويگردانيهاي از حقّ و مبارزه با آن ، و شكنجه خوبان و تمسخر ايشان ، سابقه طولاني دارد .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشاً وَمَضَى مَثَلُ الْأَوَّلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( رويگردانيها و تمسخرها هم بي‌كيفر نمانده است ) و ما كساني را هلاك كرده‌ايم كه نيرومندتر از اينها هم بوده‌اند و قدرت بيشتري هم داشته‌اند . نمونه‌هائي از داستان پيشينيان ( بارها در قرآن به ميان آمده و ) گذشته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَطْشاً » : نيرومندي ( نگا : قصص‌ / 78 ، غافر‌ / 21 ) دليري . حمله و يورش . تندي و تيزي . ( نگا : اعراف‌ / 195 ، قصص‌ / 19 ، شعراء / 130 ) . « مَثَلُ » : سرگذشت . نمونه زندگي . « مِنْهُمْ » : از قريشيان و مكّيان .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر از مشركان بپرسي كه چه كسي آسمانها و زمين را آفريده است ، قطعاً خواهند گفت : خداوند با عزّت و بس آگاه . ( چرا كه مي‌دانند بتهاي ايشان چنين كاري را نكرده‌اند و آنان به معبودان خود حقّ خالقيّت نمي‌دهند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَئِن سَأَلْتَهُمْ » : ( نگا : عنكبوت‌ / 61 ، لقمان‌ / 25 ، زمر / 38 ) .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلاً لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كسي كه زمين را گاهواره ( زندگي و محلّ آرامش ) شما كرده است و در آن راه‌هائي براي شما به وجود آورده است تا اين كه رهنمود شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَهْداً » : گاهواره . مكان آماده . ( نگا : مجمع‌البيان الحديث ) . « جَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلاً » : ( نگا : نحل‌ / 15 ، طه‌ / 53 ، انبياء / 31 ) . « لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ » : تا به مقصدهاي خود رهنمود شويد . تا به نشانه‌هاي قدرت خدا پي ببريد .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتاً كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آن كسي كه از سوي آسمان ، آبي به اندازه لازم باراند . ما با چنين آبي زمين مرده را زندگي بخشيديم ، همين گونه ( كه زمينهاي مرده با نزول باران زنده گردانده مي‌شوند ، شما نيز زنده گردانده مي‌شويد و ) بيرون آورده مي‌شويد ( و براي حساب و كتاب به محشر گسيل مي‌گرديد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِقَدَرٍ » : به اندازه لازم . به مقدار معيّن . « أَنشَرْنَا » : زنده گردانديم ( نگا : انبياء / 21 ) .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُم مِّنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و همان كسي است كه همه جفتها ( و نرها و ماده‌ها ، اعم از انسانها و حيوانها و گياهها ) را آفريده است . و براي شما از كشتيها و چهارپايان مركبهائي تهيّه ديده است كه بر آنها سوار مي‌گرديد ( و راحت و سريع راه را طي مي‌كنيد و بدينجا و آنجا مي‌رويد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأزْوَاجَ » : جفتها . مراد نرها و ماده‌ها و مثبتها و منفيها و بالاخره همه جنسهاي مخالف است . ( نگا : يس‌ / 36 ) . نوعها و صنفها ( نگا : حجّ‌ / 5 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خدا اين مراكب را آفريده است ) تا اين كه بر پشت آنها قرار بگيريد ، و هنگامي كه بر آنها سوار شديد نعمت پروردگار خود را ياد كنيد و بگوئيد : پاك و منزّه خدائي است كه او اينها را به زير فرمان ما درآورد ، و گرنه ما بر ( رام كردن و نگهداري ) آنها توانائي نداشتيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِتَسْتَوُوا » : تا مستقرّ گرديد و جا خوش كنيد . « مُقْرِنينَ » : توانايان . به زير فرمان درآورندگان و نگاه‌دارندگان .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ما به سوي پروردگارمان بازمي‌گرديم ( و حساب و كتاب نحوه زندگي دنياي خود را بازپس مي‌دهيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُنقَلِبُونَ » : برگردندگان ( نگا : اعراف‌ / 125 ، شعراء / 50 ) . « وَ إِنَّآ إِلَيا رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ » : اين آيه اشاره دارد به اين كه : بعد از اين جهان معاد و محاسبه در ميان است و نبايد هنگام سوار شدن بر مركبهاي راهوار و داشتن زرق و برق دنيا مغرور شد و بر ديگران تكبّر نمود ، بلكه بايد به هنگام بهره‌گيري و بهره‌مندي از نعمتها ياد خدا كرد .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءاً إِنَّ الْإِنسَانَ لَكَفُورٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مشركان از ميان بندگان يزدان ، برخي را پاره‌اي از او مي‌دانند ( چرا كه فرشتگان را دختران خدا قلمداد مي‌كنند و فرزند هم جزئي از وجود پدر و مادر است كه به صورت نطفه از آنان جدا مي‌شود ) . واقعاً انسان بس ناسپاس و كفرپيشه آشكاري است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جُزْءًا » : بخش . تكّه و پاره . همتا و همگون ( نگا : أضواء البيان ) . مؤنّث و ماده ( نگا : همان مرجع ) . مراد فرزند است كه جزئي از وجود والدين است . مشركان معتقد بودند كه فرشتگان دختران خدايند ( نگا : انعام‌ / 100 ، نحل‌ / 57 ، صافّات‌ / 149 ) . « كَفُورٌ » : بسيار كفرپيشه ، بس ناسپاس ( نگا : المصحف الميسّر ) .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاكُم بِالْبَنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا از ميان چيزهائي كه خدا مي‌آفريند ، دختران را براي خود برگزيده است و پسران را ويژه شما كرده است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« إتَّخَذَ » : برگزيده است . برگرفته است . « أَصْفَاكُمْ » : براي شما انتخاب كرده است ( نگا : اسراء / 40 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلاً ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ كَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در حالي كه هرگاه يكي از آنان را به همان چيزي مژده دهند كه نظير و شبيه براي خداي مهربان مي‌سازد ، چهره‌اش ( از فرط ناراحتي ) سياه مي‌شود و مملوّ از خشم و كين مي‌گردد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلاً » : براي خداوند مهربان همسان و همانند مي‌سازد . چرا كه فرزند از جنس والدين خود و نظير و شبيه ايشان در جنسيّت است . براي خداوند مهربان مثال مي‌آورد و مثل مي‌زند . « كَظِيمٌ » : پر از خشم و لبريز از غم و اندوه ( نگا : يوسف‌ / 84 ، نحل‌ / 58 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَمَن يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كسي را كه در لابلاي زينت و زيور پرورش مي‌يابد ، و به هنگام گفتگو و كشمكش در بحث و مجادله ( به خاطر حيا و شرم و عاطفه نازكي كه دارد ) نمي‌تواند مقصود خود را خوب و آشكار بيان و اثبات كند ، ( فرزند خدا مي‌دانيد و پسران را فرزند خود ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُنَشَّأُ » : پرورش مي‌يابد و باليده مي‌گردد . در رسم‌الخطّ قرآني الف زائدي به دنبال دارد . « الْحِلْيَةِ » : زينت . زيور . « مَن يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ . . . » : مراد اين است كه زنان غالباً علاقه شديدي به زينت‌آلات دارند ، و به هنگام جرّ و بحث ، به خاطر حيا و شرم و عطوفت زياد ، در اثبات مقصود و بيان منظور خود درمي‌مانند .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثاً أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان فرشتگان را كه بندگان خداي مهربانند ، مؤنّث بشمار مي‌آورند ( و دختران خدا قلمداد مي‌نمايند ! ) . آيا ايشان به هنگام آفرينش فرشتگان حضور داشته‌اند و خِلقتشان را مشاهده نموده‌اند ؟ ! اظهارنظر و گواهي ايشان ( بر اين عقيده بي‌اساس ، در نامه‌هاي اعمالشان ) ثبت و ضبط مي‌شود و ( در روز قيامت ، از سوي خدا ) بازخواست مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَعَلُوا الْمَلآئِكَةَ . . . إِنَاثاً » : ( نگا : اسراء / 40 ، صافّات‌ / 150 ) .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا لَوْ شَاء الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم مَّا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و مي‌گويند : اگر خدا مي‌خواست ما فرشتگان را پرستش نمي‌كرديم . آنان كمترين اطّلاع و كوچكترين خبري از اين ( رضايت الهي ) ندارند ! ايشان سخنانشان جز بر پايه حدس و گمان و تخمين نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَوْ شَآءَ الرَّحْمَانُ » : مشركان تنها براي توجيه عقائد فاسد و اعمال خرافي خود چنين سخني مي‌گفتند . درست است كه در عالم هستي چيزي بي‌اراده خدا واقع نمي‌شود ، ولي خدا خواسته است كه ما مختار و صاحب آزادي اراده باشيم . خود آنان اگر كسي حقوقي از ايشان را پايمال مي‌كرد ، هرگز از مجازات او چشم‌پوشي نمي‌كردند و نمي‌گفتند : چه مانعي است ، دست تقدير چنين كرده است . « يَخْرُصُونَ » : تخمين مي‌زنند و ناسنجيده مي‌گويند ( نگا : انعام‌ / 116 و 148 ، يونس‌ / 66 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَاباً مِّن قَبْلِهِ فَهُم بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه ما كتابي را پيش از اين قرآن ، بدانان داده‌ايم و آنان بدان چنگ زده‌اند ( و آن كتاب افتراء ايشان را تأييد مي‌كند ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ » : ما بعد خود را عطف بر ( أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ ) مي‌سازد . « قَبْلِهِ » : پيش از قرآن .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بلكه ايشان مي‌گويند : ما پدران و نياكان خود را بر آئيني يافته‌ايم و ما نيز بر پي آنان مي‌رويم ( و راه بت‌پرستي را در پيش مي‌گيريم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاثَارَ » : جمع أَثَر . مراد راه و رسم است ( نگا : صافّات‌ / 70 ) . « أُمَّةٍ » : دين و آئين .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همين گونه در هيچ شهر و دياري پيش از تو ( پيغمبر ) بيم‌دهنده‌اي مبعوث نكرده‌ايم مگر اين كه متنعّمان ( خوشگذران و مغرور از ثروت و قدرت ) آنجا گفته‌اند : ما پدران و نياكان خود را بر آئيني يافته‌ايم ( كه بت‌پرستي را بر همگان واجب كرده است ) و ما هم قطعاً ( بر شيوه ايشان ماندگار مي‌شويم و ) به دنبال آنان مي‌رويم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذلِكَ » : به همين منوال . همين گونه . يعني مشركان در همه ادوار ، وقتي كه از حجّت و برهان درمانده‌اند ، سلسله خصومت با حقيقت را جنبانده‌اند ، و دست به دامان تقليد زده‌اند . « قَرْيَةٍ » : ( نگا : اعراف‌ / 94 ، فرقان‌ / 51 ، شعراء / 208 ) . « مُتْرَفُوهَا » : ( نگا : اسراء / 16 ، مؤمنون‌ / 64 ، سبأ / 34 ) . « أُمَّةٍ » : دين و آئين . « مُقْتَدُونَ » : اقتداءكنندگان . پيروي كنندگان . مقلّدان .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُم بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَيْهِ آبَاءكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پيغمبرشان بديشان ) مي‌گفت : آيا اگر من آئيني را هم براي شما آورده باشم كه از آئيني هدايت‌بخش‌تر باشد كه پدران و نياكان خود را بر آن يافته‌ايد ( باز هم از گذشتگان خود پيروي مي‌كنيد و بر بت‌پرستي‌خويش مي‌رويد و دست به دامان تقليد مي‌شويد ؟ ) مي‌گفتند : ( آري ! چنين است و ) اصلاً ما به چيزي كه ( با خود آورده‌ايد و ) بدان مأمور و مبعوث شده‌ايد ، باور نداريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُرْسِلْتُم بِهِ » : همراه با آن فرستاده شده‌ايد و براي تبليغ آن برانگيخته شده‌ايد .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ما از ايشان انتقام گرفته‌ايم ( و آنان را به مجازات سخت دنيوي گرفتار ساخته‌ايم . اي مخاطب انديشمند ) بنگر عاقبت كار تكذيب‌كنندگان ( پيغمبران ، به كجا كشيده است و ) چگونه شده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ » : ( نگا : اعراف‌ / 136 ، حجر / 79 ، روم‌ / 47 ) . « فَانظُرْ » : مخاطب پيغمبر اسلام يا هر شنونده و خواننده‌اي است .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاء مِّمَّا تَعْبُدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) براي تكذيب‌كنندگان معاصر بيان كن گوشه‌اي از داستان ابراهيم را . وقتي ابراهيم به پدر و قوم خود گفت : من از معبودهائي كه مي‌پرستيد بيزارم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَرَآءٌ » : بري ( نگا : انعام‌ / 78 ، انفال‌ / 48 ، ممتحنه‌ / 4 ) . بيزار . در اصل مصدر است .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بجز آن معبودي كه مرا آفريده است . ( او را خواهم پرستيد ) چرا كه او مرا ( به راه حق ) رهنمود خواهد كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَطَرَنِي‌ » : مرا از نيستي به هستي آورده است . « سَيَهْدِينِ » : مرا هدايت خواهد كرد . ياء ضمير حذف شده است . فعل مضارع با وجود حرف استقبال ، در اينجا براي استمرار حال و آينده است . چرا كه همين واژه در سوره شعراء ، آيه 78 بدون آن آمده است و قصّه يكي است .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ابراهيم توحيد را به عنوان شعار يكتاپرستي در ميان قوم خود باقي گذاشت ، تا اين كه ايشان ( بدان ايمان آورده و ) برگردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَعَلَهَا » : مرجع ضمير فاعلي فعل ( جَعَلَ ) خدا يا ابراهيم است . ضمير ( ها ) به كلمه توحيد ، يعني ( لآ إِلهَ إِلاَّ اللهُ ) برمي‌گردد كه مفهوم از مجموع ( الَّذِي فَطَرَنِي ) و ( إِنَّنِي بَرَآءٌ مِّمَّا تَعْبُدُونَ ) است . يا اين كه مرجع ( هذِهِ الْمَقَالَة ) است كه از فحواي كلام پيدا است .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاء وَآبَاءهُمْ حَتَّى جَاءهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مشركان اميد ابراهيم را برآورده نكردند و برنامه‌اش را پياده ننمودند و من هم در عقوبت ايشان عجله‌اي نكردم ) بلكه من اينان و پدرانشان را از مواهب دنيا بهره‌مند ساختم تا ( قرآن فراخواننده مردمان به ) حق ( و حقيقت ) ، و پيغمبر روشنگري به نزدشان آمد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَتَّعْتُ » : بهره‌مند ساختم . مهلت دادم . « الْحَقُّ » : حقيقت . مراد قرآن است . « مُبِينٌ » : روشنگر و بيانگر . واضح و روشن . يعني پيغمبري كه رسالتش ثابت و روشن است . مراد حضرت محمّد است .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه قرآن به پيش ايشان آمد ، گفتند : اين جادو است و ما بدان باور نداريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحَقُّ » : قرآن ( نگا : زخرف‌ / 29 و 31 ) .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : چرا اين قرآن بر مرد بزرگواري از يكي از دو شهر ( مكّه و طائف ) فرو فرستاده نشده است‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَجُلٍ » : مرد بزرگوار . مرادشان مردي سرشناس و ثروتمند است . هرچند منظورشان چه بسا شخص معيّني نباشد ، ولي اغلب گفته‌اند مرادشان وليد پسر مغيره مخزومي از مكّه ، و عروه پسر مسعود ثقفي از طائف بود . « الْقَرْيَتَيْنِ » : دو شهر . مرادشان مكّه و طائف بود .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضاً سُخْرِيّاً وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا آنان رحمت پروردگار تو را تقسيم مي‌كنند ( و كليد رسالت را به هر كس كه بخواهند مي‌سپارند ؟ ) . اين مائيم كه معيشت آنان را در زندگي دنيا ميانشان تقسيم كرده‌ايم . و برخي را بر برخي ديگر برتريهائي داده‌ايم ، تا بعضي از آنان بعضي ديگر را به كار گيرند ( و به يكديگر خدمت كنند ) . و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع‌آوري مي‌كنند بهتر است ( كه نبوّت است و نبوّت از همه مقامات برتر است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَحْمَة » : در رسم‌الخطّ قرآني با تاء كشيده نوشته شده است . « مَعِيشَتَهُمْ » : قوت زندگي ايشان ، از قبيل : خوردني و نوشيدني . « دَرَجَاتٍ » : مراتب . مراد تفاوت در استعدادها و لياقتها و اعمال و ارزاق است . « سُخْرِيّاً » : مسخّر . زير فرمان . به كار گرفته شده . منسوب به ( سُخْرَه ) است . « لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضاً سُخْرِيّاً » : تسخير در اينجا به معني بهره‌كشي ظالمانه نيست ، بلكه منظور به كار گرفتن عموم مردم براي خدمت به يكديگر و چرخاندن زندگي تعاوني و ايجاد نظم در اجتماع است . چرخش زندگي و نظم بدون تفاوتها امكان‌پذير نيست . همه انسانها آزادند و بايد نيروهاي متفاوت و خلاّق خود را به كار گيرند و نبوغ جوراجور خود را شكوفا سازند و از نتايج فعّاليّتهاي خويش بي‌كم و كاست بهره گيرند و در رفع نارسائيها بكوشند . انسانها همچون ظروف يكدستي نيستند كه در يك كارخانه ، يك شكل و يك نواخت و يك اندازه و با يك نوع فايده ، ساخته شده باشند . همچنين انسانها مانند پيچ و مهره‌هاي يك ماشين هم نيستند كه سازنده مربوطه آنها را تنظيم كرده باشد و به گونه اجبار به كار معيّن خود ادامه دهند . بلكه انسانها در عين تفاوت استعدادها و لياقتها ، آزادي اراده و مسؤوليّت دارند . اگر جز اين بود ، زندگي براي انسانها ناممكن مي‌گرديد . « رَحْمَةُ » : مراد نبوّت ، و سعادت دارين مترتّب بر آن است .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْلَا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِّن فَضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ( بهره‌مند شدن كفّار از انواع مواهب مادي ) سبب نمي‌شد كه همه مردم ( تمايل به كفر پيدا كنند و در گمراهي ) ملّت واحدي گردند ، ما براي كساني كه به خداوند مهربان باور نمي‌داشتند خانه‌هائي با سقفهائي از نقره فراهم مي‌آورديم ، و براي آنان پلّه‌ها و نردبانهاي سيمين ترتيب مي‌داديم كه از آنها بالا روند . ( چرا كه نعمت چندروزه حيات بي‌ارزش است و در مقابل نعمت جاويدان آخرت چيزي به حساب نمي‌آيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُمَّةً » : ملّت . مراد ملّت گمراه و بي‌دين است . « سُقُفاً » : جمع سَقْف ، آسمانه خانه . پوشش بالاي اطاق . « فِضَّةٍ » : نقره . « مَعَارِجَ » : جمع مَعْرَج ، پلّه . نردبان . بالارو . « يَظْهَرُونَ » : بالا روند . بر شوند .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَاباً وَسُرُراً عَلَيْهَا يَتَّكِؤُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و براي خانه‌هايشان درهائي فراهم مي‌آورديم ، و تختهائي نقره‌اي كه بر آنها تكيه مي‌زنند و مي‌لمند ترتيب‌ مي‌داديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُرُراً » : جمع سَرير ، تختها .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ وَزُخْرُفاً وَإِن كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و زر و زيور و انواع وسائل تجمّلي و زينت‌آلات بديشان مي‌داديم . امّا همه اينها متاع زندگي اين جهاني است ، و آخرت در پيشگاه پروردگارت براي پرهيزگاران آماده است ( و نعمت سراي جاويدان كه از آن خداپرستان است ، با نعمت جهان گذران قابل مقايسه نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زُخْرُفاً » : زر و زيور . زينت‌آلات و وسائل تجملي . بعضي ( زُخْرُفاً ) را عطف بر ( سُقُفاً ) دانسته ، و اشاره به وسائل زينتي مستقلّي مي‌دانند كه در اختيار اين گونه افراد گذارده مي‌شود . و برخي عطف بر ( مِن فِضَّةٍ ) دانسته و در اصل ( مِن زُخْرُفٍ ) بوده ، سپس منصوب به نزع خافض شده است . در اين صورت مفهوم جمله چنين مي‌شود : سقفها و درها و تختهاي خانه‌هاي آنان را بعضي از طلا و بعضي از نقره ترتيب مي‌داديم . « لَمَّا » : بجز . مگر . اين واژه به معني ( إِلاّ ) است .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كس از ياد خدا غافل و روگردان شود ، اهريمني را مأمور او مي‌سازيم ، و چنين اهريمني همواره همدم وي مي‌گردد ( و گمراه و سرگشته‌اش مي‌سازد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَعْشُ » : غافل شود . رخ بتابد و روي بگرداند . كور شود . كم‌سو شود . « ذِكْرِ » : ياد . قرآن ( نگا : آل‌عمران‌ / 58 ، اعراف‌ / 63 ، حجر / 6 و 9 ) . « ذِكْرِ الرَّحْمنِ » : قرآن خدا . خدا را ياد كردن . تذكير و اندرز خدا . « نُقَيِّضْ » : آماده مي‌سازيم . فراهم مي‌آوريم . تهيّه مي‌بينيم . ( نگا : فصّلت‌ / 25 ) « قَرِينٌ » : همنشين . همدم .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شياطين اين گروه را از راه ( خدا ) بازمي‌دارند و ( به گونه‌اي گمراهي را در نظرشان مي‌آرايند كه ) گمان مي‌كنند ايشان هدايت‌يافتگان حقيقي هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّهُمْ » : مرجع ( هُمْ ) شياطين است . اگرچه در آيه پيشين به صورت ( شَيْطاناً ) و مفرد آمده است ، در واقع معني جمعي دارد . « لَيَصُدُّونَهُمْ » : شياطين كفّار را باز مي‌دارند . يعني زشتيها را در نظرشان زيبا ، بيراهه را شاهراه ، گمراهي را هدايت ، حرام را حلال ، و بالاخره نادرست را درست جلوه مي‌دهند و ايشان را از راه به در مي‌كنند . « يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ » : ( نگا : اعراف‌ / 30 ، كهف‌ / 103 - 106 ) .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ حَتَّى إِذَا جَاءنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا آن گاه كه چنين كسي ( همراه با چنان اهريمني ، در قيامت ) به پيش ما مي‌آيد ، ( رو بدين همنشين نفرت‌انگيز مي‌كند و نادمانه ) مي‌گويد : كاشكي ! ميان من و ميان تو ، به اندازه مشرِق و مغرب فاصله بود ! ( اي واي من ! ) چه همدم و همنشين بدي است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« بُعْدَ » : فاصله . اندازه . « الْمَشْرِقَيْنِ » : دو مشرِق ، مراد مشرِق و مغرب است . اين واژه ملحق به مثنّي است . همچون والِدَيْنِ ( نگا : بقره‌ / 83 و 180 و 215 ) . أَبَوَيْنِ ( نگا : نساء / 11 ، كهف‌ / 80 ، يوسف‌ / 6 و 99 و 100 ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَن يَنفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذ ظَّلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرگز اين گفتگوها امروز به حال شما سودي نمي‌بخشد ، چرا كه شما ستم كرده‌ايد ، و حق اين است كه همگي در عذاب دوزخ مشترك باشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذْ » : چرا كه . به علّت اين كه . « أَنَّكُمْ » : بيان علّت عدم نفع است . يعني : لِأَنَّ حَقَّكُمْ أَن تَشْتَرِكُوا .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَن كَانَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا تو مي‌تواني سخن خود را به گوش كران برساني‌ ؟ و يا اين كه كوران و كساني را كه در گمراهي آشكاري هستند ، رهنمود گرداني‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« اَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ . . . ؟ » ( نگا : يونس‌ / 42 و43 ، نمل‌ / 80 و 81 ) .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُم مُّنتَقِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرگاه تو را بميرانيم و از ميان برداريم ( و ناظر بر مجازات ايشان نباشي ) قطعاً ما از آنان انتقام خواهيم گرفت ( و به مجازاتشان خواهيم رساند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ . . . » : روي سخن به پيغمبر گرامي است و اين آيه و چند آيه بعدي ، براي تسلّي و آرامش خاطر مبارك او است .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِم مُّقْتَدِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا ( اگر زنده بماني ) آنچه را از عذاب بديشان وعده داده‌ايم ، به تو نشان خواهيم داد ، زيرا ما بر آنان مسلّط و توانائيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي . . . » : ( نگا : غافر / 77 ) . در قيد حيات رسول ، چنين شد ، و همه سران قريش بعدها به پناه ايمان خزيدند . ( نگا : قاسمي )‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏محكم چنگ بزن بدان چيزي كه به تو وحي شده است . چرا كه تو قطعاً بر راه راست قرار داري .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إسْتَمْسِكْ » : با تمام توان چنگ بزن و محكم برگير . مراد ماندگاري بر قرآن و كاملاً عمل بدان است . « الَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ » : مراد قرآن است .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و قرآن مايه بيداري تو و قوم تو است ، و از شما ( درباره اين برنامه الهي ) پرسيده خواهد شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذِكْرٌ » : يادآوري و بيداري ( نگا : قمر / 17 و 22 و 32 و 40 ) . آوازه و افتخار ( نگا : انبياء / 10 ) . در صورت اخير ، معني چنين است : قرآن مايه افتخار و سبب شهرت تو و قوم تو است . « سَوْفَ تُسْأَلُونَ » : از شما درباره عمل به قرآن و حركت در پرتو آن پرسيده مي‌شود .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از ( پيروان راستين ) انبياي پيشين ما بپرس كه آيا ما معبودهائي بجز خدا را براي پرستش شدن پديدار كرده‌ايم‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا . . . » : از پيغمبراني كه پيش از تو فرستاده‌ايم بپرس . مراد پرسش از پيروان راستين پيغمبران و علماء فرزانه و پرهيزگار اديان الهي است كه در سوره آل‌عمران ، آيه‌هاي 113 و 114 بديشان اشاره شده است . يا اين كه مراد مطالعه كتابهاي آسماني پيشين و دقّت در شرائع پيغمبران راستين ايزد متعال است ( نگا : المنتخب ، المختصر ) . هدف آيه از مراجعه به پيروان مورد اطمينان پيعمبران پيشين يا بررسي كتابهاي آسماني ، نفي مذهب شرك‌آلود مشركان است‌ ؛ نه آرامش روح پيغمبر . چرا كه پيغمبر در مسأله توحيد چنان غرق بود و از شرك بيزار كه نيازي به سؤال نداشت . برخي گفته‌اند كه سؤال‌كننده شخص پيغمبر است و سؤال‌شدگان خود انبياي پيشين هستند . اين موضوع در شب معراج تحقّق يافت ، و يا تماس روحاني پيغمبر با ارواح ساير انبياء در اوقات معمولي منظور است ! مگر مشركان معراج را قبول داشتند ؟ و يا اين كه خود پيغمبر را فرستاده خدا مي‌دانستند تا به تماس روحاني او قانع شوند ؟ !‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما موسي را همراه با معجزات خود ( كه دالّ بر حقّانيّت پيغمبري او بود ) به سوي فرعون و درباريانش روانه كرديم . ( موسي بديشان ) گفت : من فرستاده پروردگار جهانيانم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَلَئِهِ » : درباريان و بزرگان قوم فرعون .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا جَاءهُم بِآيَاتِنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَضْحَكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه معجزات ما را بديشان نمود ، ناگهان همگي بدانها خنديدند ( و موسي و كارهايش را به مسخره گرفتند تا به ديگران بفهمانند كه دعوت او ارزش برخورد جدّي را ندارد و قابل تأمّل و بررسي نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنْهَا يَضْحَكُونَ » : به معجزات خنديدند . از آنها به خنده افتادند .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا نُرِيهِم مِّنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ معجزه‌اي بديشان نمي‌نموديم مگر اين كه يكي از ديگري بزرگ‌تر و مهمتر بود . و ( هنگامي كه به سركشي خود ادامه دادند و بر لجاجت خويش افزودند ) ايشان را به انواع بلايا گرفتار كرديم تا اين كه ( از گمراهي خود ) برگردند و توبه كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا » : اين از آن بزرگ‌تر و آن از اين مهمّتر بود . يعني همه معجزات بزرگ و مهم بودند . « الْعَذَابِ » : مراد بلاياي مذكور در آيه 133 سوره اعراف است . « أُخْت‌ » : خواهر . مراد همرديف و همسنخ است .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا يَا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هنگامي كه بلايا ايشان را فرا گرفت ، از موسي كمك طلبيدند ) و گفتند : اي جادوگر ! پروردگار خود را برايمان با توسّل به عهدي كه با تو كرده است به كمك بخوان ، ( تا ما را از اين درد و رنج و بلا و مصيبت رهائي بخشد ، و مطمئن باش كه ) ما راه هدايت را پيش خواهيم گرفت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّاحِرُ » : جادوگر . از لحن آنان ، مثل ( رَبَّكَ ) و ( بِمَا عَهِدَ عِندَكَ ) پيدا است كه مستكبران مغرور و طاغوتهاي مستبد در آغاز موسي را ساحر مي‌خوانند ، و سپس دست به دامنش مي‌زنند ، و در پايان وعده قبول هدايت مي‌دهند . يا اين كه ساحر به معني عالم و ماهر است . چرا كه سحر و جادو در نظرشان مقبول و پسنديده ، و جادوگران مورد تعظيم و تكريم ايشان بوده‌اند . « بِمَا عَهِدَ عِندَكَ » : با توسّل به عهدي كه با تو كرده است . مراد اكرام پروردگار در حق موسي ، به وسيله پيغمبر نمودن او است ( نگا : اعراف‌ / 134 ) . يا منظورشان اين است كه اگر ايمان بياوريم و از تو پيروي كنيم خدا عذاب را از ما برطرف مي‌سازد ( نگا : المختصر ) .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا هنگامي كه عذاب و مصائب را از ايشان به دور داشتيم و برطرف ساختيم ، آنان هرچه زودتر عهدشكني كردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَلَمَّا كَشَفْنَا . . . » : ( نگا : اعراف‌ / 135 ، يونس‌ / 98 ) .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرعون در ميان قوم خود ندا درداد و گفت : اي قوم من ! آيا حكومت و مملكت مصر ، و اين رودبارهائي كه در زير ( كاخها و قصرهاي ) من روانند ، از آن من نيست‌ ؟ مگر ( ضعف موسي و شكوه مرا ) نمي‌بينيد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُلْكُ » : حكومت . مملكت . « مِن تَحْتِي‌ » : زير كاخهاي من . تحت فرمان من . در صورت اخير ، معني اين بخش چنين مي‌شود : مگر اين رودبارها تحت فرمان و برابر دستور من جريان ندارند و آب آنها طبق مقرّرات من در ميان آباديها تقسيم نمي‌شود ؟ ( نگا : نمونه ) .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اصلاً من برترم از اين مردي كه حقير و ضعيف ( و از خانواده پائين و از طبقه پستي ) است و هرگز نمي‌تواند گويا سخن بگويد و مراد خويش را روشن بيان دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ » : بلكه . « مَهِينٌ » : حقير . پست . مراد فرعون ، فقير و بي‌پول و بي‌دار و دسته و عشيره و قبيله و لشكر و سپاه و جاه و مقام است . « لا يَكَادُ يُبِينُ » : نمي‌تواند فصيح صحبت كند و مراد خود را واضح و روشن به ديگران بگويد . اشاره به لكنت زبان موسي پيش از پيغمبري است ( نگا : طه‌ / 27 - 36 ، قصص‌ / 34 ) . و يا اين كه اشاره به اختلاف زبان عبري و قبطي است . چرا كه موسي داراي زبان عبري و فرعون و فرعونيان داراي زبان قبطي بودند ( نگا : قاسمي ) .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاء مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اگر راست مي‌گويد كه پيغمبر خدا و داراي مقام والا است ) پس چرا دستبندهاي زرين بدو داده نشده است ( تا دستبندها نشانه عظمت و رياست او باشد ؟ ) و يا چرا فرشتگان همراه او نيامده‌اند ( تا صداقت گفتار و ادّعاي رسالت او را تأييد كنند و براي پيروزي او بكوشند و بجنگند ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ ؟ » : پس چرا براي او فرستاده نشده است‌ ؟ « أَسْوِرَةٌ » : جمع سِوار ، دستبند ، النگو . در ميان آنان رسم بوده است كه چون يكي را رئيس مي‌كردند ، دستبند و النگوي زرين به دستش مي‌نمودند و گردن‌بند به گردنش مي‌آويختند . « مُقْتَرِنِينَ » : همراهان . همدمان . كساني كه در ركاب كسي و در كنار او خواهند بود .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْماً فَاسِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرعون ( براي ادامه خودكامگي خود ) قوم خويش را فرومايه و ناآگاه بارآورد ( و آنان را در سطح پائيني از فرهنگ و رشد فكري نگاه داشت ) و ايشان هم از او فرمانبرداري و پيروي كردند . آنان قومي فاسق ( و خارج از اطاعت فرمان خدا و حكم عقل ) بودند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْتَخَفَّ » : سبكسر و فرومايه كرد . كم خرد و بي‌خبر نمود ( نگا : روم‌ / 60 ) .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ما را ( با افراط در فساد و استمرار در طغيان ) بر سر خشم آوردند ، از آنان انتقام گرفتيم و به كيفرشان رسانديم و همه را ( در رودخانه درياگون نيل ) غرق كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاسَفُونَا » : ما را خشمگين كردند . اين نكته قابل توجّه است كه نه خشم و كين درباره خداوند مهربان مفهومي‌دارد ، و نه رضايت و خوشنودي خدا بدان معني كه در ميان ما معروف است . بلكه خشم و كين او به معني اراده مجازات ، و رضايت و خوشنودي او به معني اراده اجر و ثواب است .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفاً وَمَثَلاً لِلْآخِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما آنان را پيشگاماني ( در كفر و زندقه ) و پيشينياني ( براي كفّار و فسقه ) ، و مثالي عبرت‌انگيز و سرگذشتي پندآميز براي ديگران ساخته‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَلَفاً » : گذشتگان . يعني سردستگان و رهبراني كه در گذشته بوده‌اند و مقتدي و قدوه كافر و مثل سوء آيندگاني همچون خود شده‌اند . پيشگامان كفر و سركشي در دنيا ، و جلوداران ورود به عذاب دوزخ در آخرت . « مَثَلاً » : مثال . ضرب‌المثل . مايه پند و عبرت .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه فرزند مريم به عنوان مثال ذكر شد ، قوم تو از آن خنديدند و سر و صدا به راه انداختند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضُرِبَ . . . مَثَلاً » : مشركان به هنگام شنيدن ( إنَّكُمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ ) آيه 98 سوره انبياء ، مسخره‌كنان و خنده‌زنان گفتند : عيسي پسر مريم نيز پرستيده شده است ، و به حكم اين آيه بايد به دوزخ برود ، چه بهتر كه ما و بتهاي ما نيز با عيسي باشيم ! مگر نه اين است كه در طول تاريخ ، افراد پاكي چون « عيسي‌ » و « عُزَير » و حتّي فرشتگان پرستش شده‌اند ؟ ما حاضريم در آخرت با چنين پاكان و معصوماني باشيم ! البتّه كفّار چنين گفتاري را به عنوان استهزاء و مجاب و مغلوب كردن حضرت محمّد مطرح مي‌كردند . پيدا است كه معبودهائي وارد دوزخ مي‌گردند كه راضي باشند از طرف ديگران عبادت و پرستش شوند . « يَصِدُّونَ » : مي‌خندند . سر و صدا به راه مي‌اندازند . رويگردان مي‌شوند . معني ديگر آيه : وقتي كه خدا فرزند مريم را به عنوان مثلي ذكر مي‌نمايد و مي‌گويد : عيسي كه بدون پدر آفريده شده است چرا بايد باعث جار و جنجال باشد و داستان او همچون داستان آدم است كه بدون پدر و مادر آفريده شد ، قوم تو آن را نمي‌پذيرند و رويگردان مي‌شوند .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مشركان ادامه دادند ) و گفتند : آيا ( به نظر شما ) معبودهاي ما بهترند يا عيسي‌ ؟ ( به عقيده شما او به دوزخ مي‌رود ، پس بگذار ما و معبودهايمان كه از او هم بدترند به دوزخ برويم ! ) . آنان اين مثال را جز از روي جدال بيان نمي‌دارند . بلكه ايشان گروهي كينه‌توز و پرخاشگرند ( و براي مبارزه با تو و جلوگيري از حق ، به استدلال باطل متوسّل مي‌شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَ ءَالِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ » : آيا معبودهاي ما بهترند يا عيسي‌ ؟ دو چيز مراد است : الف - شما كه بتهاي ما را بدتر از عيسي مي‌دانيد . ب - عيسي بدون پدر متولّد شده ، بتهاي ما كه دختران خدا و فرشتگان اويند بدون پدر و مادر آفريده شده‌اند و بهترند . « جَدَلاً » : جدال و خصومت . كشمكش و نزاع باطل ( نگا : كهف‌ / 54 ) . مفعولٌ‌له و يا اين كه حال است و به معني مُجَادِلينَ مي‌باشد . « خَصِمُونَ » : جمع خَصِم ، دشمن سرسخت . معني ديگر آيه : مشركان مي‌گويند : آيا معبودهاي ما بهترند يا عيسي‌ ؟ ( عيسي چون پدر نداشته از طرف مسيحيان پرستش شده و كارشان بجا است ، ما هم معبودهاي خود را مي‌پرستيم ، چرا كه هُبَل و لات و منات و عزّي دختران خدا و فرشتگان اويند ، و چون بدون پدر و مادر آفريده شده‌اند معلوم است كه بهترند ) و . . .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلاً لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏عيسي بنده‌اي بيش نبود كه ما بدو نعمت خود را ارزاني داشتيم و او را نمونه و الگوئي براي بني‌اسرائيل كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ » : مراد نعمت نبوّت است . « مَثَلاً » : نشانه‌اي از قدرت و عظمت خدا . چرا كه تولّدش از مادر ، بدون پدر ، آيتي از قدرت و نشانه بارزي از عظمت خداوند بود و بني‌اسرائيل همچون مَثَل ، آن را روايت مي‌كردند . نمونه و الگوي عفّت و پاكي و تقوا ، و اسوه خداشناسي و يكتاپرستي .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَا مِنكُم مَّلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما بخواهيم از شما فرزندان صالح و فرشته‌گوني پديدار و در زمين جايگزين شما مي‌سازيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنكُمْ » : به جاي شما . از خود شما . « مَلآئِكَةً » : فرشتگان . فرزندان پاك فرشته‌گونه . « يَخْلُفُونَ » : فرشتگان جايگزين فرشتگان شوند . فرشتگان جايگزين فرزندان شما گردند . فرشتگان به جاي پيغمبران قرار گيرند و به عنوان پيغمبراني به سوي شما فرستاده شوند . فرزندان فرشته‌گون ، جايگزين شما شوند « وَ لَوْ نَشَآءُ . . . » : اين آيه برداشت معاني گوناگوني دارد : الف - اگر ما بخواهيم به جاي شما ، فرشتگاني در زمين قرار مي‌دهيم كه جانشين شما گردند . ب - اگر ما بخواهيم به جاي شما فرشتگاني در زمين پديد مي‌آوريم تا در آن زندگي كنند و جانشين يكديگر گردند . ج - اگر ما بخواهيم از شما - با تغيير خلقت‌ - فرشتگاني به وجود مي‌آوريم تا در زمين جايگزين شما شوند . د - اگر ما بخواهيم از شما فرزنداني فرشته‌گون و پرهيزگار پديدار و در زمين جايگزين شما مي‌نمائيم ( نگا : محمّد / 38 ) . ه‍ - اگر ما بخواهيم به جاي شما انسانها ، پيغمبراني از فرشتگان ترتيب و به ميان شما گسيل مي‌داريم و در زمين جايگزين پيغمبران مي‌سازيم .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قطعاً وجود عيسي خبر از وقوع قيامت مي‌دهد ، و هرگز درباره قيامت شكّ و ترديد نداشته باشيد ، و از من پيروي كنيد كه راه راست اين است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّهُ » : مرجع ضمير ( ه ) مي‌تواند ( عيسي ) يا ( قرآن ) باشد . در صورت اوّل ، داراي دو معني است : تولّد عيسي بدون پدر ، دليلي است بر قدرت و توانائي خدا براي برپائي قيامت و ايجاد زندگي بعد از مرگ . تولّد عيسي پيش از خاتم‌الانبياء ، نشانه نزديكي فرا رسيدن قيامت است . در صورت دوم نيز ، داراي دو معني است : قرآن درباره قيامت اطّلاعاتي در دسترس قرار مي‌دهد . نزول قرآن نشانه قريب‌الوقوع بودن وقوع قيامت است . « لا تَمْتَرُنَّ » : شكّ نكنيد . دودلي به خود راه ندهيد .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به هوش باشيد ) شيطان شما را ( از راه خدا و از توجّه به سرنوشتتان در رستاخيز ) بازندارد . او دشمن آشكار شما است . ( پس مواظب وي باشيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لايَصُدَّنَّكُمْ » : ( نگا : طه‌ / 16 ، قصص‌ / 87 ) .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمَّا جَاء عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه عيسي با در دست داشتن معجزات آشكار و آيات روشن ( به پيش بني‌اسرائيل ) آمد ، گفت : من شريعت حكيمانه‌اي را ( درباره مبدأ و معاد و نيازهاي زندگي بشر ) براي شما آورده‌ام ، و آمده‌ام تا برايتان برخي از امور ( ديني ) را روشن گردانم كه در آنها اختلاف مي‌ورزيد . پس از خدا بترسيد و از من پيروي كنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْبَيِّنَاتِ » : معجزات . آيه‌هاي روشن . « الْحِكْمَةِ » : نبوّت . شريعت حكيمانه . برنامه راستين و عقائد درست ( نگا : آل‌عمران‌ / 48 ) . « بَعْضَ الَّذِي . . . » : احكام مورد اختلاف تورات . بخشهائي از اختلافات كه در سرنوشت انسانها از نظر اعتقاد و عمل ، و از نظر فرد و جامعه مؤثّرند ؛ نه اختلافات در اموري كه سرنوشت‌ساز نيستند ، همچون نظرات مختلفي كه درباره منظومه شمسي و ساير كرات ، و ماهيّت روح آدمي ، و حقيقت حيات و مانند اينها است .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به طور قطع خداوند پروردگار من و پروردگار شما است ، پس او را پرستش كنيد ، راه راست اين است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَبِّي وَ رَبُّكُمْ » : تكرار واژه ( رَبّ ) براي اين است كه تأكيد شود عيسي نيز همچون ساير انسانها انسان ، و نيازمند پروردگاراست و پرستش را نسزد .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گروهها و دسته‌ها ( ي اهل كتاب نسبت به عيسي ) در ميان خود به اختلاف پرداختند ( و هر يك او را به نامي‌خواندند و راه افراط و تفريط در پيش گرفتند ) . واي بر كساني كه ستم كردند ! چه عذاب دردناكي در روز قيامت گريبانگيرشان مي‌گردد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأحْزَابُ » : ( نگا : مريم‌ / 37 ) .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا منتظر همين هستند كه قيامت ناگهاني و در حالي كه از آن بي‌خبرند به سروقتشان بيايد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَلْ يَنظُرُونَ . . . » : مراد آيه ، بيان حال واقعي كافران و مذمّت ايشان است . « السَّاعَةَ » : قيامت . « بَغْتَةً » : ناگهاني . ( نگا : انعام‌ / 31 و 47 ) .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ الْأَخِلَّاء يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏دوستان ، در آن روز ، دشمنان يكديگر خواهند شد ، مگر پرهيزگاران .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأخِلآّءُ » : جمع خَليل ، دوستان . رفيقان . مراد دوستان بي‌دين دنيائي است . امّا دوستان ديندار دنيائي ، در قيامت نيز دوستان و عزيزان يكديگرند .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي بندگان ( پرهيزگار ) من ! امروز نه بيمي بر شما است ( كه عذاب و عقابي گريبانگيرتان شود ) و نه غم و اندوهي داريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَا عِبَادِي‌ » : مراد بندگان مؤمن و متّقي است .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا مُسْلِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن بندگاني كه به آيه‌هاي ما ايمان آورده‌اند و مسلمان و مطيع فرمان ( آفريدگار خود ) بوده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُسْلِمِينَ » : مسلمانان . تسليم‌شدگان اوامر يزدان . منقادان .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شما و همسرانتان به بهشت درآئيد ، در آنجا شادمان و شادكام و مكرّم و محترم خواهيد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُحْبَرُونَ » : غرق شادماني مي‌گرديد . مكرّم و محترم مي‌شويد ( نگا : روم‌ / 15 ) .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏برايشان كاسه‌ها و جامهاي زرين به گردش انداخته مي‌شود ، و هرچه دل بخواهد و هرچه چشم از آن لذّت ببرد ، در بهشت وجود دارد ، و شما در آنجا جاودانه خواهيد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صِحَافٍ » : جمع صَحْفَة ، كاسه . ظرف . « أَكْوَابٍ » : جمع كُوب ، ليوان . فنجان . جام . كوزه و تُنگ بي‌دسته ( نگا : المصحف الميسّر ) .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ وَتِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين بهشتي است كه به سبب كارهائي كه مي‌كرده‌ايد ، بدان دست يافته‌ايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُورِثْتُمُوهَا » : مال شما شده است و به شما رسيده است ( نگا : اعراف‌ / 42 ، مريم‌ / 63 ) .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ لَكُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِنْهَا تَأْكُلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آنجا برايتان ميوه‌هاي فراوان و جوراجوري است كه از آنها مي‌خوريد و استفاده مي‌كنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنْهَا » : براي تبعيض است و اين واقعيّت را بيان مي‌دارد كه ميوه‌هاي بهشتي آن اندازه فراوان است كه شما تنها جزئي از آنها را مي‌توانيد بخوريد ، چرا كه درختان بهشت هميشه پربار و پرثمر است و مجموعه فناناپذيري است ( نگا : رعد / 35 ) .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بزهكاران ، جاودانه در عذاب دورخ مي‌مانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُجْرِمِينَ » : مراد بزهكاران و گناهكاران كفرپيشه است . به قرينه مقابله با مؤمناني كه در آيه‌هاي قبلي سخن از آنان بود .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏عذابشان كاسته نمي‌گردد و سبك نمي‌شود ، و آنان در ميان عذاب ، اندوهناك و نوميد و خاموش مي‌مانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لايُفَتَّرُ » : كاسته نمي‌گردد و سبك نمي‌شود . تخفيف داده نمي‌شود . « مُبْلِسُونَ » : نااميدشدگان . اندوهگينان . خاموشان از فرط اندوه و از شدّت گرفتاري ( نگا : انعام‌ / 44 ، مؤمنون‌ / 77 ، روم‌ / 12 و 49 ) .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِن كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما بديشان ستم نكرده‌ايم ( كه آنان را بدين عذاب گرفتار ساخته‌ايم ) وليكن خودشان به خويشتن ستم كرده‌اند ( كه با انجام كارهاي زشت و بيراهه رفتن ، خود را به دوزخ انداخته‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ مَا ظَلَمْنَاهُمْ . . . » : ( نگا : هود / 101 ، نحل‌ / 118 ) .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏
‏ وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مَّاكِثُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان فرياد مي‌زنند : اي مالك ! پروردگارت ما را بميراند و نابودمان گرداند ( تا بيش از اين رنج نبريم و از اين عذاب دردناك آسوده شويم . او بديشان ) مي‌گويد : شما ( اينجا ) مي‌مانيد ( و مرگ و مير و نيستي و نابودي در كار نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَالِكُ » : نام فرشته‌اي است كه رئيس فرشتگان نگهبان دوزخ است . « لِيَقْضِ عَلَيْنَا . . . » : ما را نابود گرداند و بميراند ( نگا : فاطر / 36 ) . « مَاكِثُونَ » : درنگ‌كنندگان . توقّف‌كنندگان .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ جِئْنَاكُم بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خداوند بديشان پيام مي‌دهد كه ) ما حق را براي شما آورديم ( و توسّط پيغمبران برايتان فرو فرستاديم ) ولي اكثر شما حق را نپسنديديد و آن را دشمن داشتيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَقَدْ جِئْنَاكُم بِالْحَقِّ » : ما حق را برايتان آورديم . گوينده مي‌تواند خدا ، مالك و ساير دستياران او باشد . مراد از حق ، دين راستين و همه حقايق سرنوشت‌ساز است .‏

آيه 79
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بلكه ، آنان تصميم محكمي ( بر توطئه قتل محمّد ) گرفتند و ما نيز اراده محكم و تغييرناپذيري كرديم ( درباره مجازات سخت و كيفر دادنشان در دنيا و آخرت ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَبْرَمُوا » : عزم را جزم كردند . تصميم محكمي‌گرفتند . « أَمْراً » : مراد حيله و نيرنگ و توطئه قتل پيغمبر اسلام است . « مُبْرِمُونَ » : تصميم‌گيرندگان . عزم را جزم‌كنندگان .‏

آيه 80
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا گمان مي‌برند كه ما اسرار پنهاني و سخنان درگوشي آنان را نمي‌شنويم‌ ؟ ! آري ! ( ما آگاه از راز و رمز ايشان و شنواي نجواي آنان بوده و ) گذشته از اين ، فرشتگان مأمور ما در كنارشان حاضر و بر اعمالشان ناظرند و ( همه كردار و گفتارشان را ) مي‌نويسند وثبت و ضبط مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رُسُلُنَا » : فرستادگان ما . مراد فرشتگان مأمور ضبط و ثبت اعمال است ( نگا : / 18 ، انفطار / 10 ) .‏

آيه 81
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِن كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : اگر خداوند مهربان فرزندي مي‌داشت ، من نخستين كسي بودم كه چنين ( فرزندي را ) پرستش مي‌كردم ( چرا كه من ايمان و اعتقادم به خدا بيشتر و شناخت و آگاهيم فزونتر است . امّا خدا نيازي به فرزند ندارد ، و بندگاني چون عُزَير و عيسي و فرشتگان كي خود را فرزند خدا ناميده‌اند ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعَابِدِينَ » : پرستندگان . عبادت‌كنندگان .‏

آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوندگار آسمانها و زمين و عرش ( و تخت سلطنت مجموعه عالم هستي ) پاك و منزّه از اين توصيفهائي است كه ( درباره او ) مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَبِّ » : مالك و مدبّر . خداوندگار . « الْعَرْشِ » : ( نگا : اعراف‌ / 54 ، توبه‌ / 129 ، يونس‌ / 3 ) .‏

آيه 83
‏متن آيه : ‏
‏ فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان را به حال خود واگذار تا در باطل غوطه‌ور گردند و سرگرم بازي شوند ، تا برخورد مي‌كنند به روز قيامتي كه بديشان وعده داده مي‌شود ( و سرانجام تلخ اعمال زشت و افكار پلشت خود را مي‌بينند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذَرْهُمْ » : ( نگا : انعام‌ / 91 و 112 و 137 ، حجر / 3 ، مؤمنون‌ / 54 ) . « يَخُوضُوا » : فرو روند . سرگرم ياوه و بيان اباطيل شوند ( نگا : نساء / 140 ، انعام‌ / 68 ) .‏

آيه 84
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاء إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا آن كسي است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود ، و او حكيم و عليم است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلهٌ » : معبود . « الْحَكِيمُ » : كسي كه تمام كارهايش از روي حساب و حكمت است . « الْعَلِيمُ » : كسي كه از همه چيز آگاه و باخبر است .‏

آيه 85
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بزرگوار و داراي خير و بركت آن كسي است كه شاهي و مملكت آسمانها و زمين ، و هر آنچه ميان آن دو است از آن او است ، و آگاهي از وقوع قيامت ويژه او ، و همه شما ( در آخرت ، براي حساب و كتاب و جزا و سزا ) به سوي او برگردانده مي‌شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَبَارَكَ » : ( نگا : اعراف‌ / 54 ، مؤمنون‌ / 14 ، فرقان‌ / 1 و 10 و 61 ) . « عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ » : آگاهي از قيامت ويژه او است و تنها او از وقوع رستاخيز و شروع قيامت مطّلع است و بس .‏

آيه 86
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏معبودهائي كه مشركان بجز خدا به فرياد مي‌خوانند و مي‌پرستند قدرت و توانائي هيچ گونه شفاعت و ميانجيگري را ندارند ، مگر كساني كه آگاهانه بر حق شهادت و گواهي داده ( و خدا را به يگانگي پرستيده ) باشند ( همچون عيسي و عُزَير و فرشتگان ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَدْعُونَ » : به فرياد مي‌خوانند . مي‌پرستند . « الْحَقِّ » : توحيد . وحدانيّت خدا . « وَ هُمْ يَعْلَمُونَ » : در حالي كه مي‌دانند . يعني گواهي و شهادتشان از روي علم و آگاهي بوده ، يا اين كه مي‌دانند اگر خدا بديشان اجازه دهد ، شفاعت مي‌كنند ، و مي‌دانند براي چه كسي يا كساني شفاعت كنند . ذكر ( شَهِدَ ) به صورت مفرد ، و ( يَعْلَمُونَ ) به صورت جمع ، با توجّه به لفظ و معني ( مَنْ ) است .‏

آيه 87
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر از مشركان بپرسي ، چه كسي آنان را آفريده است‌ ؟ مؤكّدانه مي‌گويند : خدا ! پس چگونه ( از عبادت حق تعالي ) منحرف مي‌شوند ( و متوجّه پرستش چيزهاي ديگري مي‌گردند ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنَّي‌ » : چگونه‌ ؟ « يُؤْفَكُونَ » : بازگردانده مي‌شوند . از حق منصرف و به سوي چيزهاي ديگري رهنمود مي‌شوند . « أَنّي يُؤْفَكُونَ » : ( نگا : مائده‌ / 75 ، توبه‌ / 30 ، عنكبوت‌ / 61 ) .‏

آيه 88
‏متن آيه : ‏
‏ وَقِيلِهِ يَارَبِّ إِنَّ هَؤُلَاء قَوْمٌ لَّا يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( خدا آگاه است ) از گفتار محمّد كه گفت : پروردگارا ! اينها قومي هستند كه ايمان نمي‌آورند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قِيلِهِ » : قيل و قَول و مَقال ، مصدر ثلاثي مجرّدند و به معني گفته و سخن هستند . برخي واژه ( قيل ) را عطف بر ( السَّاعَة ) در سه آيه قبل مي‌دانند كه معني چنين مي‌شود : خدا از قيامت آگاه است و از شكايت پيغمبر نيز درباره ايمان نياوردن قوم خود آگاه است . بعضي هم واو پيش از آن را حرف جر و براي قسم مي‌دانند ، و چيزي را كه قسم بر آن ياد شده است ( يَارَبِّ إِنَّ هؤُلآءِ قَوْمٌ لاّ يُؤْمِنُونَ ) و يا اين كه محذوف مي‌دانند . مرجع ضمير ( ه ) پيغمبر است كه از ( لَئِن سَأَلْتَهُمْ ) در آيه پيش پيدا است .‏

آيه 89
‏متن آيه : ‏
‏ فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس از آنان روي بگردان و بگو : بدرود ! بعدها خواهند دانست ( كه براي خود چه آشي پخته‌اند و چه آتش سوزاني و عذاب دردناكي را فراهم ساخته‌اند ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إصْفَحْ » : روي بگردان ( نگا : بقره‌ / 109 ، مائده‌ / 13 ، حجر / 85 ) . « سَلامٌ » : بدرود . اين سلام ، براي جدائي بوده و نشانه بي‌اعتنائي است ( نگا : فرقان‌ / 63 ، قصص‌ / 55 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره زخرف / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:50:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره شوري / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ حم ‏

‏ترجمه : ‏
‏حا . ميم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حم‌ » : از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ عسق ‏

‏ترجمه : ‏
‏عين . سين . قاف .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عسق‌ » : از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداي نيرومند و فرزانه ، به تو و به‌ كساني كه پيش از تو ( پيغمبر ) بوده‌اند اين چنين ( معاني و مقاصدي كه در اين سوره است ) وحي مي‌كند . ( سرچشمه وحي همه جا و همه وقت يكي است كه پروردگار جهان است ، و محتواي وحي نيز در اصول و كلّيّات براي جملگي پيغمبران يكي است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذلِكَ » : همان گونه كه در اين سوره است . اين چنين كه مي‌بيني . « يُوحِي إِلَيْكَ » : در ساير سوره‌هاي قرآن به تو وحي مي‌كند . « إِلَي الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ » : به ساير پيغمبران كتابهاي آسماني را با همين اصول و كلّيّات وحي كرده است . « اللهُ » : فاعل فعل ( يُوحِي ) است .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است ، از آن خدا است ، و او والا و بزرگوار است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ . . . » : مجموعه عالم هستي از آن او است .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِي الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خدا كه مالكيّت عالم هستي از آن او است ، بقدري عظيم است كه ) آسمانها ( با همه عظمتي كه دارند ) نزديك است ( در برابر جلالت و عظمت او كرنش‌كنان ) از بالا درهم بشكافند . و فرشتگان ( با همه قدرتي كه دارند دائماً ) به تسبيح و تقديس پروردگارشان مشغول و براي كساني كه در زمين هستند درخواست آمرزش مي‌كنند . هان ! ( اي انسانِ غافل از اطاعت آسمانها و افلاك و عبادت فرشتگان پاك ! بدان كه ) يزدان آمرزگار و مهربان است . ( اگر از سر صدق سر بندگي بر آستانه او بگذاري و دست دعا به سويش برداري ، با عالم علوي هم‌آوا شده‌اي ، و قلم عفو الهي بر گناهانت كشيده مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَفَطَّرْنَ » : از هم مي‌شكافند . « مِن فَوْقِهِنَّ » : از قسمت بالاي خود . « يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ » : از هم شكافتن آسمانها به خاطر علوّ شأن و هيبت و عظمت آفريدگار جهان است ( نگا : صفوة‌البيان لمعاني القرآن ، المنتخب ) . بعضي هم شكافتن آسمانها را به خاطر شرك و بت‌پرستي مشركان مي‌دانند و آيات 90 و 91 سوره مريم را هم‌معني با اين آيه مي‌شمارند .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَولِيَاء اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏افرادي كه جز خدا ( كساني و چيزهاي ديگري را ) مددكار و ياور خود مي‌گيرند ، خداوند مراقب ايشان است ( و اقوال و افعال آنان را زير نظر دارد و حساب گفتار و كردارشان را نگاه مي‌دارد و در موقع خود كيفر لازم را بديشان مي‌دهد ) و تو مأمور و مسؤول حسابرسي و پاييدن كار و بار آنان نيستي . ( بلكه بر رسولان پيام باشد و بس ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اللهُ » : مبتدا است . « حَفِيظٌ » : مراقب اعمال و پاينده اقوال ( نگا : انعام‌ / 104 ، هود / 57 و 86 ، سبأ / 21 ) . « وَكِيلٍ » : كسي كه كار و بار مردم بدو موكول و واگذار مي‌شود ( نگا : انعام‌ / 66 و 102 و 107 ، يونس / 108 ) .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيّاً لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين چنين ( روشن و گويا ) قرآن بزرگواري را كه به زبان عربي است به تو وحي مي‌كنيم تا اهل مكّه و دور و بر آن را ( از خشم خدا و عذاب دوزخ ) بترساني و ( همه مردمان را ) از روز گردهم‌آيي ( قيامت ) كه شكّ و ترديدي در وقوع آن نيست بيم دهي . ( در آن روز ، مردمان دو گروه بيش نيستند ) گروهي در بهشت بسر مي‌برند و دسته‌اي در آتش دوزخ .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُرْءَاناً عَرَبِيّاً » : ( نگا : يوسف‌ / 2 ، طه‌ / 113 ، زمر / 28 ، فصّلت‌ / 3 ) . « أُمَّ الْقُري‌ » : مكّه ( نگا : انعام‌ / 92 ) . مراد اين نيست كه اسلام دين جهاني نيست . بلكه بيان ( امّ القري ) ذكر خاصّ است كه در موارد ديگر رسالت جهاني اسلام به طور عام بيان شده است ( نگا : فرقان‌ / 1 ) . « يَوْمَ الْجَمْعِ » : روز گردهمآئي كه قيامت است ( نگا : هود / 103 ، تغابن‌ / 9 ، واقعه‌ / 50 ) . « فَرِيقٌ » : دسته . جماعت ( نگا : بقره‌ / 75 و 100 و 101 ، آل‌عمران‌ / 23 ) .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر خدا مي‌خواست ، همه مردمان را يك دين و يك آئين مي‌كرد ( و به جملگي ايشان يك نوع طرز تفكّر مي‌داد و به يك راه رهبري مي‌نمود ) امّا خدا ( به انسانها آزادي داده است ، تا در پرتو آن راه يزدان يا راه شيطان را برگزينند ، و بر اثر اين انتخاب ، به بهشت يا به دوزخ روند . . . او ) هر كه را بخواهد غرق رحمت خود مي‌كند ( كه مؤمنانند ، و هر كه را بخواهد وارد عذاب خود مي‌گرداند كه كافرانند ) و كافران ( در قيامت ) نه دوستي دارند و نه ياوري .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَوْ شَآءَ اللهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً . . . » : ( نگا : مائده‌ / 48 ، هود / 118 ) . « وَلِيٍّ » : دوست . سرپرست . « نَصِيرٍ » : ياور . مددكار ( نگا : بقره‌ / 107 ) . « الظَّالِمُونَ » : كافران ( نگا : اعراف‌ / 44 ، هود / 18 ) .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي المَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( چنين ستمگران كفرپيشه‌اي خدا را به سرپرستي نمي‌گيرند ) و بلكه جز او را به سرپرستي گرفته‌اند ، در صورتي كه سرپرست او است و او مردگان را زنده مي‌گرداند و او بر همه چيز توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ » : بلكه . اين واژه براي انتقال از كلام سابق و پرداختن به سرزنش مشركان به خاطر گزينش سرپرستان جز خدا است ( نگا : بقره‌ / 214 ) . بعضي ( أَمْ ) را براي استفهام انكاري دانسته‌اند . در اين صورت معني آيه چنين است : آيا آنان جز خدا كساني و چيزهائي را به سرپرستي گرفته‌اند ؟ در حالي كه سرپرست تنها او است ، و او است كه مردگان را زنده مي‌كند ، و او است كه بر هر چيزي توانا است .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در هر چيزي كه اختلاف داشته باشيد ، داوري آن به خدا واگذار مي‌گردد ( و كتاب قرآن قانون دادگاه يزدان است و در پرتو آن كشمكشها بايد فيصله پيدا كند ) . چنين داوري خدا است كه پروردگار من است و من بدو پشت مي‌بندم ، ( و براي قضاوت در منازعات ، و رفع اختلافات ، و حل مشكلات ) به ( كتاب ) او مراجعه مي‌كنم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَحُكْمُهُ إِلَي اللهِ » : داوري آن به خدا واگذار مي‌گردد . مراد مراجعه به قرآن و رهنمود گرفتن از آن است . البتّه پس از قرآن ، مراجعه به سنّت نبوي است ( نگا : نساء / 59 ) . « أُنِيبُ » : مراجعه مي‌كنم ( نگا : هود / 88 ، رعد / 27 ، زمر / 54 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏او آفريننده آسمانها و زمين است . او شما را به صورت مرد و زن ، و چهارپايان را به شكل نر و ماده درآورده است و بدين وسيله بر آفرينش شما ( انسانها و توليد و تكثير نسل حيوانها ) مي‌افزايد . هيچ چيزي همانند خدا نيست ( و نه او در ذات و صفات به چيزي از چيزهاي آسمان و زمين مي‌ماند ، و نه چيزي از چيزهاي آسمان و زمين در ذات و صفات بدو مي‌ماند ) و او شنوا و بينا است ( و پيوسته بر كارگاه جهان نظارت مي‌نمايد ، و از جمله زاد و ولد انسانها و حيوانها را مي‌پايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنْ أَنفُسِكُمْ » : از جنس و نوع خودتان ( نگا : نحل‌ / 72 ، روم‌ / 21 ) . « مِنَ الأنْعَامِ أزْوَاجاً » : از جنس و نوع چهارپايان ماده‌هائي را آفريده است . « يَذْرَؤُكُمْ » : شما را به وفور مي‌آفريند . از ماده ( ذَرْء ) به معني آفريدن و پراكندن ( نگا : انعام‌ / 136 ، نحل‌ / 13 ، مؤمنون‌ / 79 ، اعراف‌ / 179 ) . در اينجا مراد توليد نسل و تكثير مثل و تداوم وجود است . ضمير ( كم ) خطاب به انسان است و از راه تغليب شامل چهارپايان هم مي‌باشد . « فيهِ » : با آن . يعني به وسيله اين كار كه تدبير يا خلق جفتها است . واژه ( فيهِ ) به معني ( بِهِ ) است ( نگا : معاني القرآن ) و استعمال آن بدين شكل اشاره دارد به اين كه چنين تدبيري و يا آفرينشي انگار منبع افزايش و معدن پخش است ( نگا : قاسمي ) . « لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ » : اين قسمت از آيه ، بيانگر اين واقعيّت است كه خدا در ذات و صفات جداي از مخلوقات است . مثلاً او محيط بر هر چيز است ( نگا : نساء / 126 ، فصّلت‌ / 54 ) و انسانها غيرمحيط . مفاهيم آسان و سخت ، دور و نزديك ، و گذشته و حال و آينده ، اوّل و آخر ، ظاهر و باطن ، و . . . نسبت به خدا معني ندارد ( نگا : بقره‌ / 20 ، آل‌عمران‌ / 29 ، حديد / 3 ) ولي در مورد غير خدا ثابت است .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كليدهاي آسمانها و زمين در دست او است . براي هر كس كه بخواهد روزي را فراوان و يا كم مي‌گرداند . او از همه چيز كاملاً آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَقَالِيدُ » : كليدها . ( نگا : زمر / 63 ) . « يَقْدِرُ » : تنگ مي‌گرداند . كم و ناچيز مي‌نمايد ( نگا : رعد / 26 ، اسراء / 30 ، قصص‌ / 82 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحاً وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند آئيني را براي شما ( مؤمنان ) بيان داشته و روشن نموده است كه آن را به نوح توصيه كرده است و ما آن را به تو وحي و به ابراهيم و موسي و عيسي سفارش نموده‌ايم ( به همه آنان سفارش كرده‌ايم كه اصول ) دين را پابرجا داريد و در آن تفرّقه نكنيد و اختلاف نورزيد . اين چيزي كه شما مشركان را بدان مي‌خوانيد ( كه پابرجا داشتن اصول و اركان دين است ) بر مشركان سخت گران مي‌آيد . خداوند هر كه را بخواهد براي اين دين برمي‌گزيند و هر كه ( از دشمنانگي با دين دست بكشد و ) به سوي آن برگردد ، بدان رهنمودش مي‌گرداند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَرَعَ » : بيان داشته است . روشن نموده است . « الَّذِي‌ » : ذكر چنين موصولي اشاره به اهمّيّت دين اسلام دارد كه جامع همه اصول و اركان اديان آسماني است . چرا كه ( الَّذِي ) در ميان موصولات اصل ، و آئين اسلام نيز در ميان اديان خدا اصل است . « يَجْتَبِي إِلَيْهِ » : براي تبليغ دين به عنوان پيغمبر برمي‌گزيند . براي گزينش دين خود انتخاب مي‌نمايد ، مرجع ضمير ( ه ) خدا يا دين خدا است . « يَهْدي إِلَيْهِ » : به سوي خود يا آئين خود هدايت مي‌كند . مرجع ضمير ( ه ) باز هم خدا يا دين خدا است . « يُنِيبُ » : ( نگا : غافر / 13 ) .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى لَّقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِن بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پيروان پيغمبران پيشين ، درباره دين ) گروه گروه و دسته دسته نشده‌اند ( و راه اختلاف در پيش نگرفته‌اند ) مگر بعد از علم و آگاهي ( از برنامه و اصول و اركان دين و پي بردن به حقّانيّت آئين ) . و اين تفرقه‌جوئي تنها به خاطر ستمگري و كجروي در ميان خودشان بوده است . اگر فرماني از سوي پروردگارت صادر نشده بود كه آنان تا سرآمد معيّني ( كه قيامت است ، زنده و آزاد ) باشند ، ميانشان ( با مجازات و نابودي ) داوري مي‌گرديد . آناني كه ( در روزگار تو اهل كتاب بشمارند و ) كتابهاي آسماني بعد از گذشتگان به دستشان رسيده است ، درباره آنها دچار شكّ و گمان توأم با بدبيني و سوءظنّ شده‌اند . ( والاّ اگر به كتابهاي خود ايمان كامل داشتند ، پي مي‌بردند كه تو حقيقةً فرستاده خدائي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا تَفَرَّقُوا » : فرقه فرقه و دسته دسته نشده‌اند و اختلاف پيدا نكرده‌اند ( نگا : بيّنه‌ / 4 ) . « الْعِلْمُ » : آگاهي ، مراد دلائل صحيح و براهين يقيني بر حقّانيّت دين و آئيني است كه خدا بديشان ابلاغ فرموده بوده است . « لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ . . . » : ( نگا : يونس‌ / 19 ، هود / 110 ، طه‌ / 129 ، فصّلت‌ / 45 ) « مِن بَعْدِهِمْ » : بعد از اسلاف و گذشتگان . « مُرِيبٍ » : به شكّ و ترديد اندازنده ( نگا : هود / 62 و 110 ، ابراهيم‌ / 9 ، سبأ / 54 ، فصّلت‌ / 45 ) .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تو نيز مردمان را به سوي آن ( آئين واحد الهي دعوت كن كه اسلام است ) و آن گونه كه به تو فرمان داده شده است ( بر دعوت مردمان به دين يزدان ماندگار باش و در اين راه ) ايستادگي كن و از خواستها و هوسهاي ايشان پيروي مكن ، و بگو : من به هر كتابي كه از سوي خدا نازل شده باشد ايمان دارم ، و به من دستور داده شده است كه در ميان شما دادگري كنم . خدا پروردگار ما و پروردگار شما است . اعمال ما از آن ما است ( نه از آن شما ) و اعمال شما از آن شما است ( نه از آن ما ، و هر كسي در مقابل كارهايش مسؤول است ) . ميان ما و شما خصومت و مجادله‌اي نيست ( چرا كه حق را بيان و آشكار كردم و از اين به بعد نيازي به جدال و استدلال نمي‌باشد ) . خداوند ( سرانجام در قيامت در يكجا ) ما را جمع خواهد كرد ، و بازگشت ( همه در آن روز ، براي داوري و حساب و كتاب ) به سوي او است ( و هر كسي آن درود عاقبت كار كه كشت ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَلِذلِكَ » : به سوي آن آئين يگانه آسماني كه دين همه انبياء پيشين بوده و اسلام نام دارد . براي رفع آن اختلافات ملّتها . لام ( لِذلِكَ ) به معني ( إِلي ) و يا براي تعليل است . « حُجَّةً » : دليل آوردن . جدال كردن .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه درباره ( دين ) خدا به مخاصمه و مجادله مي‌پردازند و ( عليه آن ) دليل و برهان ( بي‌اساس و پوسيده ) ذكر مي‌كنند ، آن هم زماني كه ( به سبب وضوح و روشني ، از سوي مردم ) پذيرفته شده است ، خصومت آنان بيهوده و دلائل و براهين ايشان در پيشگاه پروردگارشان باطل و ناپذيرفتني است ، و خشم شديد ( خدا در قيامت ) گريبانگيرشان مي‌گردد و عذاب سختي خواهند داشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُحَآجُّونَ فِي اللهِ » : درباره دين خدا به ستيز مي‌پردازند و استدلالهاي بي‌اصل و اساسي بيان مي‌دارند . « لَهُ » : مرجع ضمير ( هُ ) مي‌تواند ( الله ) يا پيغمبر و يا دين باشد ( نگا : آلوسي ) . « حُجَّتهُمْ » : دليل و برهانشان . ستيز و جدالشان . « دَاحِضَةٌ » : باطل و زائل ( نگا : كهف‌ / 56 ، غافر / 5 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ الَّذِي أَنزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا است كه كتاب ( قرآن ) را نازل كرده‌است كه مشتمل بر حق و حقيقت است ( و جنبه ذهني و پنداري ندارد ، و در قرآن ، براي ارزيابي ارزشها ، ضوابط و قواعد ) و معيار و ميزان ايجاد كرده است . تو چه مي‌داني ، شايد قيامت نزديك باشد ( و هرچه زودتر به حساب همگان رسيدگي شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمِيزَانَ » : معيار و ميزان ارزيابي و ارزشها . مراد قواعد و ضوابطي است كه در قرآن ، يا در كتابهاي آسماني ديگر گنجانده شده است و جداكننده حق از باطل است ( نگا : حديد / 25 ) . مراد از انزال ميزان در اينجا ، ايجاد آن و رهنمود بدان است . « قَرِيبٌ » : علّت مذكّر آمدن قَريبٌ ، بدان خاطر است كه در اصل خبر ( إتيان ) است كه مضاف محذوفي است . يا اين كه به‌معني ذاتُ قُرْبٍ بوده و از باب تامِرو لابِن مي‌باشد ( نگا : اعراف‌ / 56 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَيَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلَا إِنَّ الَّذِينَ يُمَارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه به قيامت ايمان ندارند ، در فرا رسيدن آن شتاب مي‌ورزند ( و مسخره‌كنان بيان مي‌دارند : اين قيامتي كه شما مي‌گوييد ، كي خواهد آمد ؟ ) و امّا كساني كه ايمان آورده‌اند ، به سبب ( اعتقاد به وقوع ) آن در خوف و هراسند و مي‌دانند كه قيامت حق است ( و چه دير و چه زود قطعاً فرا مي‌رسد ) . هان ! مسلّماً كساني كه نسبت به قيامت شكّ و ترديد دارند و ( تمسخركنان درباره آن ) به جدال و ستيز مي‌پردازند ، در گمراهي سخت ژرف و بسيار دور ( از راستاي راه رستگاري ) قرار دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَسْتَعْجِلُ بِهَا » : زود فرا رسيدن قيامت را خواستارند . البتّه كافران و مشركان از روي استهزاء و تمسخر چنين تقاضائي داشته‌اند . « مُشْفِقُونَ مِنْهَا » : از آن مي‌ترسند . به سبب قيامت ترسان و هراسانند . مراد اين است كه براي حفظ خود از عذاب و شر و بلاي آن ، به عبادات و حسنات دست مي‌يازند و عمرشان را در تلاش و كوشش و پرستش بسر مي‌برند ( نگا : مؤمنون‌ / 60 ) . « يُمَارُونَ » : مي‌ستيزند و كشمكش مي‌كنند . در شكّ و ترديد بسر مي‌برند ( نگا : روح المعاني ، نمونه ) .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ العَزِيزُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند نسبت به بندگانش بسيار لطف و مرحمت دارد ، و به هر كس كه خود بخواهد روزي مي‌رساند ( و بدو نعمت فراوان مي‌دهد و خوبي مي‌كند ) ، و او نيرومند و چيره است ( و قادر بر انجام هر كاري ، و وفاي به عهدها و وعده‌هاي خويش است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَطِيفٌ » : كسي كه داراي لطف و مرحمت بسيار است . كسي كه بس دقيق و آگاه است . « يَرْزُقُ مَن يَشَآءُ » : منظور توسعه روزي و نعمت است ، والاّ همگان روزي‌خواران يزدانند ( نگا : رعد / 26 )‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( گروهي براي آخرت كشت مي‌كنند و گروهي براي دنيا ) . هركس كه كشت آخرت را بخواهد ، به كشت او فزوني و بركت مي‌دهيم ، و هر كس كه كشت دنيا را بخواهد ، مقداري از دنيا بدو مي‌دهيم ، و ديگر در آخرت كمترين بهره‌اي ندارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَرْثَ » : كشت‌وكار ( نگا : بقره‌ / 71 و 205 و 223 ، آل‌عمران‌ / 14 و 117 ) . مراد متاع و كالا و خوشيها است . « مِنْهَا » : از دنيا . حرف ( مِنْ ) براي تبعيض است و بيانگر مقدار اندك و بخش ناچيزي است . « مِن نَّصِيبٍ » : هيچ بهره‌اي . حرف ( مِنْ ) و نكره آمدن ( نَصِيبٍ ) هر دو براي تأكيد نفي است .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شايد آنان انبازها و معبودهائي دارند كه براي ايشان ديني را پديد آورده‌اند كه خدا بدان اجازه نداده است ( و از آن بي‌خبر است‌ ؟ ) اگر اين سخنِ قاطعانه و داورانه ( خدا ، مبني بر مهلت كافران و تأخير قيامت تا وقت معيّن آن ) نبود ، ميانشان ( با اهلاك كافران و ابقاء مؤمنان ) داوري مي‌گرديد ( و دستور عذاب دنيوي يا اخروي صادر مي‌گشت و مجالي به كافران نمي‌داد . در عين حال آنان نبايد اين حقيقت را فراموش كنند كه ) قطعاً ستمگران عذاب دردناكي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ » : آيا . شايد كه . بلكه ( نگا : بقره‌ / 214 ) « شَرَعُوا » : قانونگذاري كرده‌اند . پي افكنده‌اند . پديد آورده‌اند . « الْفَصْلِ » : حكم كردن . فيصله دادن . جدا كردن حق از باطل . مراد همان چيزي است كه در آيه 14 همين سوره از آن سخن رفته است .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَهُوَ وَاقِعٌ بِهِمْ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الكَبِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ستمكاران ( كفرپيشه ) را ( در روز قيامت ) خواهي ديد كه از ( كيفر ) كارهائي كه كرده‌اند سخت بيمناكند ، ولي ( عذاب و عقاب ) آن حتماً ايشان را فرو مي‌گيرد ، و كساني را خواهي ديد كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته كرده‌اند ، در باغهاي بهشت بسر مي‌برند و هرچه بخواهند نزد پروردگارشان برايشان فراهم است . واقعاً فضل بزرگ و لطف سترگ اين است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الظَّالِمِينَ » : كافرين . « هُوَ » : كيفر كارهائي كه كرده‌اند . وبال . « وَاقِعٌ بِهِمْ » : بديشان مي‌رسد و ايشان را فرا مي‌گيرد . « رَوْضَاتِ » : باغهاي خرم و سرسبز . « الْفَضْلُ » : عطيه . لطف .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين همان چيزي است كه خداوند بندگان خود را بدان نويد مي‌دهد ، بندگاني كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته كرده‌اند . بگو : در برابر آن ( همه نعمت كه در پرتو دعوت اسلام به شما خواهد رسيد ) از شما پاداش و مزدي نمي‌خواهم جز عشق و علاقه نزديكي ( به خدا ) را ( كه سود آن هم عايد خودتان مي‌گردد ) . هر كس كار نيكي انجام دهد ، بر نيكي عمل او مي‌افزائيم ( و دست كم يك خوبي را ده خوبي بشمار مي‌آوريم ) . خداوند آمرزگار و شكرگزار است ( و گناهان بندگان را مي‌بخشد و كارهاي خوبشان را به بهترين وجه پاداش مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلَيْهِ » : در برابر آن همه فضل و لطفي كه در آخرت نصيب مؤمنان نيكوكار مي‌شود . در برابر تبليغ رسالت و رنج دعوت . « إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي‌ » : مگر شور و شوق تقرّب به خدا با انجام حسنات و دوري از سيّئات . يعني آنچه از شما مي‌خواهم در پيش گرفتن راه خدا است ( نگا : فرقان‌ / 57 ) . « الْقُرْبي‌ » : تقرّب . « يَقْتَرِفْ » : كسب كند . به دست آورد . « حُسْناً » : زيبائي . « نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً » : بر زيبائي حسنه او مي‌افزائيم . يعني آن را جزاي مضاعف مي‌دهيم و ده برابر و بيشتر بشمار مي‌آوريم ( نگا : انعام‌ / 160 ، بقره‌ / 261 ) .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِن يَشَأِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا مي‌گويند : ( محمّد ) بر خدا دروغ و افتراء بسته است ( و خدا بدو چيزي وحي نكرده است و زائيده انديشه خود را به او نسبت داده است‌ ؟ ) اگرخدا بخواهد بر دل تو مهر مي‌نهد ( و قدرت حفظ آيات خود را از تو مي‌گيرد ) . خداوند با سخنان ( قرآني ) خود باطل را از ميان برمي‌دارد و حق را پابرجا مي‌دارد . مسلّماً او بسيار آگاه از همه چيزهائي است كه در درون سينه‌ها است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ » : يا . آيا . بلكه . « يَخْتِمْ عَلي قَلْبِكَ » : بر دل تو مهر مي‌زند و از دريافت آيات و حفظ قرآن محرومت مي‌كند . مراد بيان قدرت مطلقه خدا و دلداري رسول است . « يَمْحُ » : اصل آن ( يَمْحُو ) و فعل مضارع مرفوع است ، و عربها گاهي براي تخفيف واو يا ياء را از آخر فعل مضارع حذف مي‌كنند . در رسم‌الخطّ قرآني واو را ننوشته‌اند . مانند : يَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ ( اسراء / 11 ) . وَ سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ : ( علق‌ / 18 ) . ذكر واژه ( الله ) به دنبال آن ، و ذكر فعل مضارع مرفوع ( يُحِقُّ ) با وجود عطف بر آن ، نشانه‌هاي ديگري بر اين امر است . « بِكلّماتِهِ » : با سخنان خود . مراد وحي آسماني و آيات قرآني است . « إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 119 و 154 ، مائده‌ / 7 . . . ) .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تنها خدا است كه توبه را از بندگانش مي‌پذيرد ، و گناهان را مي‌بخشد ، و آنچه را انجام مي‌دهيد مي‌داند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَعْفُو » : در رسم‌الخطّ قرآني ، الف زائدي به دنبال دارد .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَالْكَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و دعا و درخواست كساني را اجابت مي‌كند كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته كرده‌اند ، و از فضل خود بديشان بيشتر ( از آن چيزهائي كه درخواست نموده‌اند و به فكرشان نيامده است ) عطاء مي‌كند . امّا كافران ( به جاي لطف و احسان يزدان ) عذاب سخت و شديدي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن فَضْلِهِ » : از روي لطف و مرحمت خود . از نعمت و عطيّه خود .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِن يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر خداوند رزق و روزي را براي همه بندگانش ( بدان گونه كه خودشان مي‌خواهند ) توسعه و گسترش دهد ، قطعاً در زمين سركشي و ستمگري مي‌كنند ، و لذا بدان اندازه كه خود مي‌خواهد روزي را مي‌رساند . چرا كه او بندگانش را مي‌بيند و با ( اوضاع و احوال ) ايشان كاملاً آشنا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَسَطَ » : گسترش داد . فراوان كرد . « لَبَغَوْا » : قطعاً سركشي و نافرماني مي‌كنند . حتماً ستمگري مي‌نمايند . « يُنَزِّلُ » : مراد از تنزيل رزق ، تهيّه كردن و در اختيار قرار دادن آن است « بِقَدَرٍ » : به اندازه معيّن . به مقدار لازم ( نگا : حجر / 21 ، مؤمنون‌ / 18 ، قمر / 49 ) .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و او است كه باران را مي‌باراند بعد از آن كه ( مردمان از بارش آن ) نااميد مي‌گردند ، و رحمت خود را مي‌گستراند ( و دامنه باران را به اينجا و آنجا مي‌كشاند و فراگيرش مي‌گرداند ) . او سرپرست ستوده ( بندگان و عهده‌دار پسنديده كارهاي ايشان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْغَيْثَ » : باران ( نگا : لقمان‌ / 34 ، حديد / 20 ) « قَنَطُوا » : مأيوس و نوميد گشتند . مراد نااميدي مردمان از نيامدن باران و خشكي زمين ، و به پايان رسيدن فصل آن است . « رَحْمَتَهُ » : لطف و مرحمت خود . مراد ثمرات و محصولات حاصل از باران است . ( رَحْمَة ) را باران هم معني كرده‌اند ( نگا : اعراف‌ / 57 ، فرقان‌ / 48 ، نمل‌ / 63 ) .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏برخي از نشانه‌هاي ( پي بردن به خدا و قدرت ) او ، آفرينش آسمانها و زمين و همه جنبندگاني است كه در آن دو پديدار و پراكنده كرده است ، و او هر وقت كه بخواهد مي‌تواند آنها را گرد آورد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلْقُ » : آفرينش . آفريده‌ها . « بَثَّ » : پخش و پراكنده كرده است . مراد پديد آوردن و افزايش و پراكندن است . « دَآبَّةٍ » : جنبنده . اين واژه شامل انسانها و موجودات ريز ذرّه‌بيني و حيوانات غول‌پيكر و تمام چيزهاي زنده مي‌باشد . ( نگا : بقره‌ / 164 ، انعام‌ / 38 ، فاطر / 45 ) . « مَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَآبَّةٍ » : اين آيه و آيه 49 سوره نحل ، با صراحت بيان مي‌دارند كه در پهنه آسمان نيز جنبندگان زنده موجود و فراوانند . « جَمْعِهِمْ » : گرد آوردن ذوي‌العقول ، يعني انسانها ، براي حساب و كتاب قيامت . مراد گرد آوردن انسانها ( نگا : نساء / 87 ، انعام‌ / 12 ، مرسلات‌ / 38 ) و ساير حيوانات ( تكوير / 5 ) در هنگامه قيامت است . « هُوَ عَلَيا جَمْعِهِمْ إذَا يَشَآءُ قَدِيرٌ » : برخي اين جمله را دالّ بر اين مي‌دانند كه چه بسا روزي و روزگاري ، موجودات ذوي‌الشعور آسمانها و زمين با يكديگر تماس حاصل كنند و جهانيان با يكديگر ارتباط پيدا نمايند .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنچه از مصائب و بلا به شما مي‌رسد ، به خاطر كارهائي است كه خود كرده‌ايد . تازه خداوند از بسياري ( از كارهاي شما ) گذشت مي‌كند ( كه شما از آنها توبه نموده‌ايد و يا با كارهاي نيك آنها را از نامه اعمال زدوده و پاك كرده‌ايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ » : ( نگا : نساء / 79 ، انفال‌ / 53 ) . « يَعْفُو » : در رسم‌الخطّ قرآني الف زائدي به دنبال دارد . « كَثِيرٍ » : مراد گناهان فراواني است كه انسان مرتكب مي‌گردد ( نگا : نحل‌ / 61 ، فاطر / 45 ) . از مردمان زيادي صرف نظر مي‌كند ( نگا : شوري‌ / 34 ) . يادآوري : قاعده « ارتكاب گناه موجب ابتلاء بلا است‌ » هرچند حتمي و قطعي است ، ولي در دنيا مُطّرد و همگاني نيست ، و استثناهائي وجود دارد . بلاها براي بعضيها آزمايش الهي است ، و گاهي در فراسوي آنها حكمتهائي نهفته است كه از ديد انسانها پنهان است . به هر حال انسان در مقابل هر كاري كه مي‌كند ، پاداش يا پادافره خود را مي‌گيرد . اگر هم در اين جهان كه دار مكافات جزئي است ، به خاطر استدراج و املاء و ديگر چيزها جزا و سزائي نبيند ، در آخرت كه دار مكافات كلّي است ، قطعاً جزا و سزاي كامل مي‌بيند .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شما هرگز نمي‌توانيد ( از چنگال قدرت خداوند ) در زمين ( فرار كنيد و خداي را از دستيابي به خود ) ناتوان سازيد ، و سواي خدا هيچ گونه سرپرست و ياوري نداريد ( تا به كمك شما بشتابند و شما را از مصائب و بلاياي نازله برهانند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَآ أَنتُم بِمُعْجِزِينَ » : شما نمي‌توانيد درمانده و ناتوان كنيد و به ستوه بياوريد ( نگا : انعام‌ / 134 ، يونس‌ / 53 ، توبه‌ / 2 و 3 ) .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْ آيَاتِهِ الْجَوَارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از جمله نشانه‌هاي ( شناخت خدا و قدرت ) او كشتيهائي است همچون كوهها كه بر صفحه درياها به حركت درمي‌آيند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْجَوارِي‌ » : جمع جَارِيَة ، كشتيهاي روان . صفت به جاي موصوف استعمال شده كه ( سُفُن ) است و در اصل السُّفُنُ الْجَوارِي است . در رسم‌الخطّ قرآني ياء آخر جَواري براي تخفيف حذف شده است . « أَعْلام‌ » : جمع عَلَم ، كوهها .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر خداوند بخواهد باد را از وزيدن مي‌اندازد و كشتيها بر روي درياها متوقّف مي‌گردند . قطعاً در اين ( حركت بادها ، جريان كشتيها ، آفرينش درياها بدين وسعت و ويژگيهاي آبها ، و نظم و نظامي كه بر امور حكمفرما است ) دلائل روشني ( بر وجود خدا ) است براي هر كس كه بسيار شكيبا و بسيار سپاسگزار باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُسْكِنْ » : ساكن مي‌كند . از وزيدن مي‌اندازد . « يَظْلَلْنَ » : مي‌مانند . مي‌شوند . « رَوَاكِدَ » : جمع راكِدَة ، ثابت . ساكن . برجاي و بيحركت .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِمَا كَسَبُوا وَيَعْفُ عَن كَثِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اگر بخواهد كشتيها را به خاطر كارهائي كه سرنشينان آنها مرتكب شده‌اند ، نابود مي‌سازد ، و از بسياري گذشت مي‌كند ( و مردمان زيادي را مي‌بخشد و از مجازات بركنار مي‌دارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُوبِقْهُنَّ » : كشتيها را هلاك مي‌سازد . مراد از كشتيها سرنشينان كشتيها است . يعني ذكر محلّ و مراد حالّ است‌ ؛ و يا جنبه مجازي دارد ، مثل : إِسْأَلِ الْقَرْيَةَ ( نگا : يوسف‌ / 82 ) . فعل ( يُوبِقْ ) از ماده ( وبق ) به معني هلاك است ( نگا : كهف‌ / 52 ) . « كَثِيرٍ » : بسياري از مردم .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَعْلَمَ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِنَا مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خداوند چنين مي‌كند تا مؤمنان عبرت گيرند ) و تا كافراني كه به مخالفت آيات ما برمي‌خيزند و آنها را نمي‌پذيرند بدانند كه هيچ گريزگاه و پناهگاهي ( از دست عذاب خدا ) ندارند ( و پيوسته در دسترس قدرت اويند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَعْلَمَ » : منصوب به ( أَنْ ) محذوف است و تأويل به مصدر مي‌گردد و عطف بر مجموع جمله شرطيّه ، يا عطف بر علّت مقدّري مي‌شود . يعني : لِيَنتَقِمَ مِنْهُمْ وَ يَعْلَمَ الَّذِينَ . « مَحِيصٍ » : گريزگاه . پناهگاه ( نگا : نساء / 121 ، ابراهيم‌ / 21 ، فصّلت‌ / 48 ) .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ فَمَا أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنچه به شما داده شده است ، متاع ( زودگذر و فناپذير ) زندگي دنيا است ( و در اصل برق جهان ، شعله‌اي در برابر باد ، حبابي بر سطح آب ، و غباري در مسير طوفان است ) . ولي آنچه ( از پاداشها و مواهبي كه ) نزد خدا است بهتر و پايدارتر براي كساني است كه ايمان آورده باشند و بر پروردگارشان توكّل كرده باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَآ أُوتِيتُمْ » : چيزهائي كه به شما عطا شده است . « مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا » : كالا و توشه زندگي دنيا است نه زاد آخرت « خَيْرٌ وَ أَبْقي‌ » : ( نگا : طه‌ / 73 و 131 ، قصص‌ / 60 ) .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كسانيند كه از گناهان بزرگ ، و اعمال بسيار زشت و ناپسند مي‌پرهيزند ، و هنگامي كه خشمناك مي‌گردند ( زمام اختيار از دست نمي‌دهند و پرت و پلا نمي‌گويند و آلوده گناه نمي‌شوند ، و بلكه نفس خود را مهار مي‌كنند و بخشم آورندگان را ) مي‌بخشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَبَآئِرَ الإِثْمِ » : گناهان كبيره ( نگا : نساء / 31 ) . گناهان كبيره گناهاني است كه از آنها بيم داده شده ، و يا اين كه حدّ و تعزيري در برابر آنها واجب گشته است ( نگا : صفوة‌البيان لمعاني القرآن ) . « الْفَوَاحِشَ » : گناهاني است‌ كه بسيار زشت و پلشت باشند ( نگا : مرجع سابق ) . بسياري ( كَبَآئِرَ الإِثْمِ ) را گناهان كبيره ، و ( الْفَوَاحِشَ ) را شرك و زنا و هرگونه گناهي دانسته‌اند كه داراي حدّ باشد . عطف ( الْفَوَاحِشَ ) بر ( كَبَآئِرَ الإِثْمِ ) عطف خاصّ بر عام است . « يَغْفِرُونَ » : مي‌بخشند . گذشت مي‌كنند .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كسانيند كه دعوت پروردگارشان را پاسخ مي‌گويند ، و نماز را چنان كه بايد مي‌خوانند ، و كارشان به شيوه رايزني و بر پايه مشورت با يكديگر است ، و از چيزهائي كه بديشان داده‌ايم ( در كارهاي خير ) صرف مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْرُهُمْ شُورَيا بَيْنَهُمْ » : كار و بارشان شورائي است . مهمترين مسأله اجتماعي همان اصل « شوري‌ » است و يك برنامه عمومي و همگاني مسلمانان است .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كسانيند كه اگر ستمي بديشان شد ، خويشتن را ياري مي‌دهند ( و زير بار ظلم نمي‌روند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْبَغْيُ » : ظلم و تعدّي . « يَنتَصِرُونَ » : ياري مي‌طلبند . به ياري يكديگر مي‌شتابند .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ولي از آنجا كه ياري كردن نبايد از مسير مساوات و عدالت خارج شود و به انتقامجوئي و كينه‌توزي و تجاوز از حدّ منتهي گردد ، بايد توجّه داشته باشند كه ) كيفر هر بدي ، كيفري همسان آن است . اگر كسي ( به هنگام قدرت ، براي هدايت گمراهان و استحكام پيوندهاي اجتماعي از بدكار ) گذشت كند ( و ميان خود و ميان او ) صلح و صفا به راه اندازد ، پاداش چنين كسي با خدا است . خداوند قطعاً ظالمان را دوست نمي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ » : اين نكته قابل ذكر است كه تسليم شونده ظلم ، و دفاع‌كننده از ظلم ، و كننده ظلم ، و كمك‌كننده ظلم ، همه محكوم و بزهكارند .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُوْلَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بر كساني كه پس از ستمي كه بر آنان رفته است انتقام مي‌گيرند ، ( و برابر تعدّي و ظلمي كه بديشان شده است ، خصم را سركوب مي‌سازند ) عتاب و عقابي نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إنتَصَرَ » : ( نگا : شوري‌ / 39 ) . در اينجا مراد انتقام گرفتن است . « ظُلْمِهِ » : اضافه مصدر به مفعول خود است . « مِن سَبِيلٍ » : راهي براي مؤاخذه . مراد عتاب و عقاب است .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُوْلَئِكَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بلكه عتاب و عقاب متوجّه كساني است كه به مردم ستم مي‌كنند و در زمين به ناحق سركشي مي‌آغازند . چنين كساني داراي عذاب دردآور و دردناكي هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَبْغُونَ » : سركشي مي‌كنند .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كسي كه ( در برابر ظلم ديگران ) شكيبائي كند و ( زمام اختيار را از دست ندهد ، و با وجود قدرت ، از ستمگر ) درگذرد ( ولي بداند كه اين عمل باعث گستاخي ظالم نمي‌گردد ، اين كار او ) از زمره كارهائي است كه بايد بر آن عزم را جزم كرد و بر آن ماندگار شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمِنْ عَزْمِ الْاُمُورِ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 186 ، لقمان‌ / 17 )‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِيٍّ مِّن بَعْدِهِ وَتَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِّن سَبِيلٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كسي كه خدا گمراهش سازد ، بغير از خدا يار و ياوري ندارد ( تا او را مدد كند و او را در قيامت از عذاب برهاند . اي مخاطب ، آن روز ) ستمگران كفرپيشه را خواهي ديد كه وقتي چشمانشان به عذاب مي‌افتد خواهند گفت : ( پروردگارا ) آيا راهي براي برگشت ( به جهان و جبران گذشته‌ها ) وجود دارد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ » : هنگامي كه چشمانشان به عذاب افتاد و در كنار آن قرار گرفتند ( نگا : انعام‌ / 27 ) . « مِن بَعْدِهِ » : سواي او . غير از او . « مَرَدٍّ » : رجوع و برگشت ( نگا : رعد / 11 ، روم‌ / 43 ) .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُّقِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان را خواهي ديد كه ( به كنار آتش برده مي‌شوند و ) به آتش نموده مي‌شوند ، در حالي كه بر اثر مذلّت و خواري كز كرده‌اند و بهم آمده‌اند و زير چشمي مخفيانه ( به آتش ) مي‌نگرند ! ( در اين هنگام ) مؤمنان مي‌گويند : واقعاً زيانكاران كسانيند كه در روز قيامت ( سرمايه گرانبهاي وجود ) خود را و اهل و عيال خود را از دست داده باشند ! هان ! ( اي مردمان ! همه بدانيد كه از اين به بعد ) ستمگران كفرپيشه در عذاب دائم خواهند بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلَيْهَا » : بر آتش . مرجع ضمير ( ها ) نار محذوف است و از قرينه كلامي پيدا است « يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا » : ( نگا : احقاف‌ / 20 و 34 ، غافر / 46 ) . « خَاشِعِينَ » : فروتنان . مراد بهم آمدگان و كزكردگان است . « طَرْفٍ » : چشم . « مِنْ » : با . « مِن طَرْفٍ خَفِيٍّ » : زيرچشمي . با گوشه چشم . دزدانه و مخفيانه . « أَهْلِيهِمْ » : أَهْلُونَ و أَهْلِينَ ، اهل و عيال و خانواده است . « مُقِيمٍ » : دائم . هميشگي .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ لَهُم مِّنْ أَوْلِيَاء يَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن سَبِيلٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان ياوران و دوستاني ندارند كه ايشان را در برابر ( عذاب ) خدا ياري و كمك كنند . خدا هر كه را گمراه سازد ، او راهي ( براي نجات ) ندارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ اللهِ » : ايشان را براي نجات از عذاب الهي ياري دهند . بجز خدا كسي ندارند كه ايشان را ياري و كمك كند .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَكُم مِّن مَّلْجَأٍ يَوْمَئِذٍ وَمَا لَكُم مِّن نَّكِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرچه زودتر مخلصانه فرمان پروردگار خود را پذيرا گرديد ، پيش از آن كه روزي ( قيامت‌نام ) فرا رسد كه خدا هرگز آن را برنمي‌گرداند . در آن روز نه پناهگاهي داريد و نه اصلاً مي‌توانيد ( بعد از گواهي دادن نامه اعمال و فرشتگان و اندامهاي بدن ، كارهاي خود را ) انكار كنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَرَدَّ » : ( نگا : رعد / 11 ، روم / 43 ، شوري / 44 ) . « مِنَ اللهِ » : از سوي خدا . « لا مَرَدَّ مِنَ اللهِ » : اصلاً خدا آن را برنمي‌گرداند و آخرت را بهم نمي‌زند و دوباره جهان دنيا را برپاي نمي‌دارد . « نَكِيرٍ » : انكار ( نگا : حجّ‌ / 44 ) .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنسَانَ كَفُورٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ( مشركان از پذيرش دعوت تو ) روي‌گردان شدند ( باك مدار و غمگين مباش ) چرا كه ما تو را به عنوان مراقب و مواظب ( كردار و رفتار ) ايشان نفرستاده‌ايم . بر تو پيام باشد و بس . هنگامي كه ما از جانب خويش لطف و مرحمتي به انسان برسانيم ( و فراخي و گشايشي نصيبش گردانيم ) به سبب آن سرمست و شادان مي‌گردد ( و غرور دارائي و اموال او را فرا مي‌گيرد ) ، و اگر بلا و مصيبتي ( و زيان و ضرري ) به خاطر كارهائي كه كرده است ( و معاصي و گناهاني كه نموده است ) بدو برسد ( لطف و مرحمت ما را فراموش مي‌نمايد و ) كفران نعمت مي‌كند ( و چه بسا كافر و بي‌دين مي‌گردد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَفِيظاً » : مراقب و محافظ . ( نگا : نساء / 80 ، انعام‌ / 107 ) . « إِنْ » : حرف نفي است . « رَحْمَةً » : نيكي و خوبي . لطف و مرحمت . نعمت و ثروت . « سَيِّئَةٍ » : بلا و بدي . زيان و ضرر و فقر و بيماري ( نگا : زاد المسير ) . « كَفُورٌ » : بسيار ناسپاس و ناشكر ( نگا : هود / 9 ) . بسيار كافر و بي‌دين ( نگا : المنتخب ) .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثاً وَيَهَبُ لِمَن يَشَاءُ الذُّكُورَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مالكيّت و حاكميّت آسمانها و زمين از آن خدا است . هرچه بخواهد مي‌آفريند . به هر كس كه بخواهد دختراني مي‌بخشد و به هر كس كه بخواهد پسراني عطاء مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُلْكُ » : مالكيّت و حاكميّت . كشور و مملكت . « إِنَاثاً » : جمع أُنثي ، دختران ( نگا : نساء / 117 ) . « الذُّكُورَ » : جمع ذَكَر ، پسران ( نگا : انعام‌ / 39 ) .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَاناً وَإِنَاثاً وَيَجْعَلُ مَن يَشَاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و يا اين كه هم پسران مي‌دهد و هم دختران . و خدا هر كه را بخواهد نازا مي‌كند . او بس آگاه و توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُزَوِّجُهُمْ » : آنها را با هم گرد مي‌آورد و جفت هم مي‌كند . يعني به برخيها گاهي پسر و گاهي دختر عطاء مي‌كند . يا اين كه دوقلوي پسر يا دختر و يا پسر و دختر مي‌بخشد .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ انساني را نسزد كه خدا با او سخن بگويد ، مگر از طريق وحي ( به قلب ، به گونه الهام در بيداري ، و يا خواب در غيربيداري ) يا از پس پرده‌اي ( از موانع طبيعي ) و يا اين كه خداوند قاصدي را ( به نام جبرئيل ) بفرستد و او به فرمان آفريدگار آنچه را كه خدا مي‌خواهد ( به پيغمبران ) وحي كند . وي والا و كار بجا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا كَانَ لِبَشَرٍ . . . » : ارتباط خدا با جهان انسانيّت ، از سه راه امكان‌پذير است و بس : الف - وحي ، يا القاي به قلب ، به گونه الهام در بيداري يا به صورت خواب در وقت خفتن ( نگا : قصص‌ / 7 ) . ب - از پشت حجاب ( نگا : قصص‌ / 30 - 42 ) . ج - ارسال فرشته وحي به سوي پيغمبران ( نگا : نساء / 163 ) .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحاً مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همان گونه كه به پيغمبران پيشين وحي كرده‌ايم ، به تو نيز به فرمان خود جان را وحي كرده‌ايم ( كه قرآن نام دارد و مايه حيات دلها است . پيش از وحي ) تو كه نمي‌دانستي كتاب چيست و ايمان كدام ، وليكن ما قرآن را نور عظيمي نموده‌ايم كه در پرتو آن هر كس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مي‌بخشيم . تو قطعاً ( مردمان را با اين قرآن ) به راه راست رهنمود مي‌سازي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذلِكَ » : همان گونه كه به پيغمبران وحي كرده‌ايم . به همان سه شكلي كه به پيغمبران وحي كرده‌ايم . « رُوحاً » : مراد قرآن است كه به انسانها حيات جاودانه مي‌بخشد ( نگا : انفال‌ / 24 ) . يا مراد همه چيزهائي است كه خدا بدو وحي فرموده است ( نگا : نحل‌ / 2 ) . « الْكِتَابُ » : مراد قرآن است . « الإِيمَانُ » : ايمان . مراد تنها باور و تصديق مجرّد نيست ، بلكه مراد آگاهي كامل از ايمان و آشنائي به تفاصيل قوانين ديني است كه با خود آورده است ( نگا : بقره‌ / 143 ) . « نُوراً » : نور عظيمي .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الأمُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏راه خدائي كه متعلّق بدو است همه چيزهائي كه در آسمانها و زمين است . هان ! همه كارها به خدا بازمي‌گردد ( و هر كاري تحت نظارت دقيق او و با اطّلاع و اجازه او انجام مي‌پذيرد ، و هر چيزي بدو مربوط است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صِرَاطٍ » : بدل از ( صِرَاطٍ ) آيه قبلي است . « اَلا إِلَي‌اللهِ تَصِيرُ الأُمُورُ » : ( نگا : بقره‌ / 285 ، آل‌عمران‌ / 28 ، مائده‌ / 18 ) . « تَصِيرُ » : منتهي مي‌گردد . برمي‌گردد . رجوع و برگشت دارد .‏
‏‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره شوري / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:48:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره فصّلت / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ حم ‏

‏ترجمه : ‏
‏حا . ميم . . .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حم‌ » : از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين كتابي است كه ) از طرف خداوند بخشايشگر مهرورز نازل شده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَنزِيلُ » : ( نگا : شعراء / 192 ، سجده‌ / 2 ، يس‌ / 5 ، زمر / 1 ، غافر / 2 ) . « الرَّحْمنِ » : واسع الرّحمه . « الرَّحِيمِ » : دائم الرّحمه .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآناً عَرَبِيّاً لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كتابي است كه آيات آن تفصيل و تبيين شده است ( و واضح و روشن گشته است . يعني ) قرآن كه به زبان عربي است ، براي قومي ( فهم معاني آن آسان ) است كه اهل دانش باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ » : آيه‌هاي آن تفصيل و تبيين شده است . در قالب الفاظ گويا و زيبا و جمله‌بنديهاي دلكش و دلربا و با معاني ژرف و رسا ( نگا : اعراف‌ / 52 ، هود / 1 ، انعام‌ / 114 ) . « قُرْءَاناً عَرَبِيّاً » : ( نگا : يوسف‌ / 2 ، طه‌ / 113 ، زمر / 28 ) . « لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ » : براي قومي فهم معاني و درك مقاصد قرآن آسان است كه اهل دانش باشند . براي قومي‌آمده است كه معاني آن را فهم مي‌كنند ، چرا كه به زبان ايشان آمده است ( نگا : ابراهيم‌ / 4 ) . مي‌تواند متعلّق به ( فصّلت ) يا متعلّق به ( تَنزِيلٌ ) باشد .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ بَشِيراً وَنَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قرآن بشارت دهنده ( مؤمنان به نعمتهاي فراوان و جاويدان ) و ترساننده ( كافران به عذاب دردناك و سرمدي يزدان ) است . ولي ( تشويق و تهديد قرآن در دل متعصّبان لجوج بي‌اثر است و ) اكثر آنان ( از حق و حقيقت ) رويگردانند و اين است كه ( روح شنوائي و پذيرائي حقايق را از دست داده‌اند و گوئي كه كرند و ) هيچ نمي‌شنوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَشِيراً وَ نَذِيراً » : صفت بعد از صفت ( قُرْءَاناً ) ، يا حال كتاب يا آيات است .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِي أَكِنَّةٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ وَفِي آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِن بَيْنِنَا وَبَيْنِكَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مي‌گويند : دلهايمان در برابر چيزي كه ما را بدان مي‌خواني ( كه يگانه‌پرستي است ) در ميان پوششهائي قرار گرفته است ( و آنچه مي‌گوئي بدان نمي‌رسد ) و در گوشهايمان سنگيني است ( و كلام تو را نمي‌شنود ) و ميان ما و تو پرده ستبر و مانع بزرگي است ( كه نمي‌گذارد ما با تو در يكجا گرد آئيم ) . پس تو ( برابر آئين خود ) عمل كن و ماهم ( برابر آئين خود ) عمل مي‌كنيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَكِنَّةٍ . . . وَقْرٌ » : ( نگا : انعام‌ / 25 ، اسراء / 46 ، كهف‌ / 57 ) . « فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ » : تو برابر آئين خود عمل كن و ما هم برابر آئين خود و هرگز از تو پيروي نمي‌كنيم . تو براي نابودي ما دست به كار شو و ما هم براي نابودي تو به كار مي‌پردازيم . و مبارزه ما با تو ادامه دارد .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : من فقط و فقط انساني مثل شما هستم ، و به من وحي مي‌شود كه خداوندگار شما خداوندگار يگانه‌اي بيش نمي‌باشد ، پس راست به سوي او رو كنيد و رويد ( و پندار و گفتار و كردارتان در مسير رضاي وي باشد ) و از او آمرزش بخواهيد . واي به حال مشركان !‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ » : انسانم همچون شما . انساني مثل شما هستم ( نگا : ابراهيم‌ / 11 ، كهف‌ / 110 ، اسراء / 93 ) . « إِنَّمَآ إِلهُكُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ » : نائب فاعل ( يُوحي ) است « فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ » : اعمال خود را محض رضاي خدا انجام دهيد و طاعت و عبادتتان براي او باشد و بس .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مشركاني كه به پاكسازي خود نمي‌پردازند و آنان به آخرت هم ايمان ندارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لايُؤْتُونَ الزَّكَاةَ » : به پاكسازي خود از لوث شرك نمي‌پردازند و به كارهاي خير دست نمي‌يازند . مراد از زكات ، پاكسازي و انفاق در راه كارهاي خير است كه موجب پاكيزگي نفس و پاك كردن صفحه دل از آلودگيها است . چرا كه از يك سو اين سوره مكّي است و در مكّه قانون زكات اصطلاحي كه از فروع اسلام است وضع نشده است ، و از ديگر سو زكات بر مؤمن واجب است‌ ؛ نه بر كافر و مشرك ، تا از صفات رذيله مشركان بشمار آيد . برخي هم آن را همان زكات اصطلاحي مي‌دانند و كفّار و مشركان را موظّف به فروع شريعت مي‌دانند ( نگا : أضواء البيان ) .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مسلّماً كساني كه ايمان مي‌آورند و كارهاي شايسته و بايسته انجام مي‌دهند ، اجر و پاداش ناگسيختني دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَيْرُ مَمْنُونٍ » : غيرمنقطع و ناگسيختني ( نگا : هود / 108 ، ص‌ / 54 ) . برخي هم آن را كم‌نشدني و كاستي نپذيرفتني ، بدون منت ، و بي‌حساب معني نموده‌اند .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَاداً ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : آيا به آن كسي كه زمين را در دو روز آفريده است ايمان نداريد ، و براي او همگونها و انبازهائي قرار مي‌دهيد ؟ او ( علاوه از اين كه آفريدگار زمين است ) آفريدگار جهانيان هم مي‌باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلَقَ الأرْضَ » : مراد از خلق زمين ، تقدير وجود و آفرينش بالقوّه آن است . چرا كه آفرينش زمين همراه با آفرينش همه كائنات بوده و خود قطعه ناچيزي از مجموعه كائنات است ( نگا : انبياء / 30 ) . اين هم در قرآن غريب نيست . مثلاً در آفرينش آدم قرآن فرموده است : إِنَّ مَثَلَ عِيسي عِندَاللهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ ، خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ( آل‌عمران‌ / 59 ) . « خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ » : خواست او را از خاك بيافريند و پيدايش او را مقدّر فرمود . چرا كه اگر مراد از « خلق‌ » آفريدن بالفعل باشد نه بالقوّه ، جمله ( كُن فَيَكُونُ ) معني ندارد ( نگا : التفسير الواضح ، تفسير كبير ) . « يَوْمَيْنِ » : دو روز . مراد دو وقت و دوران است . چرا كه قبل از آفرينش آسمان و زمين ، روزي به معني روز معمولي وجود نداشته است . اين دورانها هم شايد هزاران و بلكه ميليونها و ميلياردها سال به طول انجاميده باشد ( نگا : حجّ‌ / 47 ، سجده‌ / 5 ، معارج‌ / 4 ) .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏او در زمين بر فراز آن كوههاي استواري قرار داد ، و خيرات و بركات زيادي در آن آفريد ، و موادّ غذائي ( مختلف و جوراجور ساكنان ) زمين را به اندازه لازم مقدّر و مشخّص كرد . اينها همه ( اعمّ از خلق زمين و ايجاد كوهها و تقدير اقوات ) روي هم در چهار روز كامل به پايان آمد ، بدان گونه كه نياز نيازمندان و روزي روزي‌خواهان را برآورده كند ( و كمترين كم و زيادي در آن نباشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَوَاسِيَ » : ( نگا : رعد / 3 ، حجر / 19 ، نحل‌ / 15 ) . « بَارَكَ » : پر خير و بركت باد . نعمتها و منافع زيادي را پديد آورد . « قَدَّرَ » : مقدّر كرد . اندازه‌گيري و پيش‌بيني نمود . « أَقْوَاتَهَا » : خوراكيها و غذاهاي مورد نياز ساكنان روي زمين ، اعمّ از انسانها و حيوانها و گياهها . « أَرْبَعَةِ أيَّامٍ » : چهار روز . منظور تتمّه چهار روز است . يا به عبارت ديگر ، دو روز براي خلق زمين ، و دو روز براي ايجاد كوهها و توليد خيرات و تقدير اقوات . نظير اين تعبير ، در زبان عربي و فارسي نيز وجود دارد . مثلاً اگر گفته شود : از اينجا تا مكّه ده روز طول مي‌كشد ، و تا مدينه پانزده روز . يعني پنج روز فاصله مكّه و مدينه است و ده روز فاصله اينجا تا مكّه . تفاسير معتبر را در اين زمينه مطالعه كردم ، جز اين ، رأي ديگري كه چنگي به دل بزند و موافق با آيات ديگر قرآن باشد پيدا نكردم . ولي اين بنده خدا را عقيده بر اين است كه : دو روز يا دو دوران مذكور در آيه 9 با دو روز يا دو دوران مذكور در آيه 12 مقارن و همزمانند . چرا كه آفرينش آسمانها ، آفرينش زمين را نيز در بر دارد . و چهار روز يا دوران مذكور در آيه 10 خاصّ زمين و مكمّل دو دوران قبلي است كه روي هم شش دوران مي‌شود . « سَوَآءً » : درست در مدّت چهار روز كامل ، بدون كم يا زياد . اقوات و موادّ غذائي درست بدان اندازه است كه مورد نياز است . مصدر و مفعول مطلق فعل محذوف ( إِسْتَوَتْ ) يا حال ( اقوات ) است . « السَّآئِلِينَ » : محتاجان و نيازمندان . درخواست‌كنندگان و طالبان . مراد انسان و حيوان و گياه است . ذكر آن به صورت جمع مذكّر سالم ، از راه تغليب است . « لِلسَّآئِلِينَ » : متعلّق به ( قَدَّرَ ) يا ( سَوَآءً ) است .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس اراده آفرينش آسمان كرد ، در حالي كه دود ( گونه ، و به شكل سحابيها در گستره فضاي بي‌انتهاء پراكنده ) بود . به آسمان و زمين فرمود : چه بخواهيد و چه نخواهيد پديد آئيد ( و شكل گيريد ) . گفتند : فرمانبردارانه پديد آمديم ( و به همان صورت درآمده‌ايم كه اراده فرموده‌اي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ثُمَّ » : سپس . در اينجا براي تأخير بياني است نه تأخير زماني . يعني آفرينش آسمانها قبلاً صورت گرفته است و زمين بعد از آن ( نگا : بقره‌ / 29 ، نازعات‌ / 27 - 33 ) . « إسْتَوي إِلي . . . » : قصد كرد . اراده فرمود . « دُخَانٌ » : دود . چه بسا مراد گازها و بخارها باشد كه علماء آن را سحابي مي‌گويند . « إِئْتِيَا » : پديد آئيد و شكل بگيريد . در اينجا خلق تقديري تبديل به خلق تكويني مي‌شود و هستي از قوّه به فعل در مي‌آيد . « أَتَيْنَا » : پديدار شديم . پيدا گشتيم . مراد سرعت در اطاعت است . « طَوْعاً أَوْ كَرْهاً » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 83 ، توبه‌ / 53 ، رعد / 15 ) .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظاً ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن گاه آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز به انجام رساند ، و در هر آسماني فرمان لازمه‌اش را صادر ( و نظام و تدبير خاصّي مقرّر ) فرمود ( و مخلوقات و موجودات متناسب با آنجا را آفريد ) . آسمان نزديك را با چراغهاي بزرگي ( از ستارگان درخشان و تابان ) بياراستيم و ( آن را كاملاً از آفات و استراق سمع شياطين ) محفوظ داشتيم . اين ( امور مذكوره ، اعم از آفرينش جهان هستي و دوران شكل‌گيري و نظم دقيق ، برجوشيده از ) برنامه‌ريزي خداوند بسيار توانا و بس آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَضَاهُنَّ » : فعل ( قَضي ) به معني : به انجام رسانيد . به پايان برد . ضمير ( هُنَّ ) به سماء برمي‌گردد كه متضمّن معني سماوات است . يا به ( سماوات ) بعد از خود برمي‌گردد . در صورت اوّل ( سَبْعَ ) حال ( هُنَّ ) و در صورت دوم تمييز و مفسّر آن است ( نگا : روح المعاني ، بيضاوي ، ابن جُزَيّ ) . « أَمْرَهَا » : كار و بار مربوط به آن را . مخلوقات و موجودات و نظم و نظام آن را . « السَّمَآءَ الدُّنْيَا » ( نگا : صافّات‌ / 6 ) . « مَصَابِيحَ » : چراغها . مراد كواكب است ( نگا : صافّات‌ / 6 ) . « حِفْظاً » : نگاهداري . مفعول مطلق فعل محذوف ( حَفِظْنَا ) است كه عطف بر فعل ( زَيَّنَّا ) است . در اصل چنين‌است : وَ حَفِظْنَاحِفْظاً . « ذلِكَ تَقْدِيرُ . . . » : ( نگا : انعام / 96 ، يس‌ / 38 ) . يادآوري : خداوند در هفت مورد قرآن ، ادوار خلقت آسمانها و زمين را شش دوره ذكر فرموده‌اند ( نگا : اعراف‌ / 54 ، يونس‌ / 3 ، هود / 7 ، فرقان‌ / 59 ، سجده‌ / 4 ، ق / 38 ، حديد / 4 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِّثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ( مشركان مكّه از پذيرش ايمان ) روي‌گردان شدند ، بگو : شما را از صاعقه‌اي همچون صاعقه عاد و ثمود مي‌ترسانم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَاعِقَةً » : جرقّه عظيم الكتريسيته است كه در ميان قطعه ابري كه بار مثبت دارد با زمين كه بار منفي دارد ايجاد مي‌شود . صداي مهيب و زمين لرزه شديدي را به همراه دارد .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ جَاءتْهُمُ الرُّسُلُ مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ قَالُوا لَوْ شَاء رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً فَإِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زماني ( صاعقه گريبانگير قوم عاد و ثمود شد ) كه پيغمبران از پيش رو و پشت سر ( و از هر سو و جهات ديگر ) به نزدشان آمدند ( و به عناوين مختلف و به شيوه‌هاي گوناگون پندشان دادند و ارشادشان كردند و گفتند : ) جز خدا را پرستش نكنيد . پاسخ دادند كه : اگر خدا مي‌خواست پيغمبراني روانه دارد فرشتگاني را ( به عنوان پيغمبر ) فرو مي‌فرستاد ( نه انسانهائي مانند خود ما ) . ما قطعاً به آن چيزهائي باور نداريم كه با خود آورده‌ايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذْ » : معمول صاعِقَة است . « مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ » مراد از هر سو و با هر شيوه است . ( نگا : احقاف‌ / 21 ) .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا قوم عاد در زمين به ناحق بزرگي فروختند ( و مغرورانه ) گفتند : چه كسي از ما قدرت بيشتري دارد ؟ مگر آنان نمي‌دانستند كه خداوندي كه ايشان را آفريده است از آنان نيرومندتر است‌ ؟ ! آنان ( بر اثر اين پندار بي‌اساس ) پيوسته آيه‌هاي ما را انكار مي‌كردند و نمي‌پذيرفتند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْتَكْبَرُوا فِي الأرْضِ بِغَيْرِ حَقٍّ » : به ناحق در زمين بزرگي فروختند و خويشتن را بالاتر از آن دانستند كه حقيقت را بپذيرند و ايمان بياورند . « بِغَيْرِ حَقٍّ » : بدون استحقاق . به ناحق ( نگا : اعراف‌ / 146 ، يونس 23 ، قصص‌ / 39 ) .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا يُنصَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سرانجام باد تند و پرصدا و سخت سردي را در روزهاي شومي به سويشان وزان كرديم ، تا عذاب خوار و پست‌كننده‌اي در زندگي همين دنيا بديشان بچشانيم . ( تازه اين عذاب دنيا است ) و عذاب آخرت خوار و پست‌كننده‌تر ( از عذاب دنيوي ايشان ) است ، و آنان اصلاً ( از سوي كسي ) ياري و كمك نمي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَرْصَراً » : سخت و شديد . پر سر و صدا و هراس‌انگيز . بسيار سرد . « أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ » : روزهاي شوم و بد . اين تندباد هفت شب و هشت روز پياپي وزيدن گرفت ( نگا : حاقّه‌ / 7 ) و همچون تنه‌هاي درختان خرما كه از ريشه كنده شده باشند ، انسانها را بلند مي‌كرد و به زمين مي‌كوبيد ( نگا : قمر / 20 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا قوم ثمود ، ما ايشان را رهنمود كرديم ( و راه خير و راه شر را بديشان نموديم ) و آنان كوردلي ( و گمراهي ) را بر هدايت ( و رهنمود الهي ) ترجيح دادند ، و لذا به سبب كارهائي كه مي‌كردند ، صاعقه عذاب خواركننده‌اي ايشان را فرو گرفت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعَمي‌ » : كوردلي . گمراهي « صَاعِقَةٌ الْعَذَابِ » : اضافه صفت به موصوف است . مثل : مُهْلِكُ الْعَذَابِ ، كه در اصل « الْعَذَابُ الْمُهْلِكُ » است ( نگا : قرطبي ) . « الْهُونِ » : مصدر است و به عنوان اسم فاعل يعني مُهين به كار رفته است . به معني : خواركننده و رسواگر ( نگا : انعام‌ / 93 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ وَنَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كساني را كه مؤمن و متّقي بودند نجات داديم ( و از عذاب در امان و از دست كفّار متكبّر رهائي بخشيديم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاء اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي دشمنان خدا ( يعني كفّار و مشركان همه ملّتها ) به سوي آتش دوزخ رانده و بر لبه آن گرد آورده مي‌شوند ( و دسته‌هاي پيشين را نگاه مي‌دارند تا گروههاي پسين را بدانان ملحق گردانند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلَي النَّارِ . . . » : ( نگا : زمر / 71 ) . « أَعْدَآءُ اللهِ » : دشمنان خدا . مراد كفّار و مشركان همه ملّتها از آغاز تا پايان جهان است . « فَهُمْ يُوزَعُونَ » : ( نگا : نمل‌ / 17 و 83 ) .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ حَتَّى إِذَا مَا جَاؤُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه در كنار دوزخ گرد آمدند ، گوشها و چشمها و پوستهاي ايشان بر كارهائي كه ( در دنيا ) مي‌كرده‌اند ، گواهي مي‌دهند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ . . » : شهادت اعضاء در آيات متعدّد قرآن مذكور است ( نگا : نور / 24 ، يس‌ / 65 ، فصّلت‌ / 21 و 22 ) ولي نحوه شهادت بر ما مجهول است . آيا خدا درك و شعور و قدرت سخن بدانها مي‌دهد ، آثار گناهان بر آنها نقش بسته است ، در آنها ايجاد صوت مي‌گردد ، و . . . « سَمْعُهُمْ وَ . . . » : علّت اين كه سمع مفرد و بقيّه اعضاء جمع ( نگا : بقره‌ / 7 و 20 ، انعام‌ / 46 ، نحل‌ / 108 ) . « جُلُودُ » : پوستها . مراد همه اعضاء است ، و عطف عامّ بر خاصّ است .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان به پوستهاي خود مي‌گويند : چرا بر ضدّ ما شهادت داديد ؟ پاسخ مي‌دهند : خداوندي ما را به گفتار درآورده است كه همه چيز را گويا نموده است ، و همو در آغاز شما را ( از عدم ) آفريده است و ( در پايان زندگي و بعد از ممات ، دوباره جامه حيات به تنتان كرده و براي حساب و كتاب ) به سوي او برگردانده شده‌ايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ » : خدا همه چيز را به گفتار انداخته است . يعني امروز همه موجودات عالم سخن مي‌گويند و اسرار را بازگو مي‌كنند . چرا كه پرده‌ها از رازها به كنار رفته است ( نگا : / 22 ، طارق / 9 ) . نه‌تنها در قيامت در دنيا هم همه ذرّات عالم به تسبيح و تقديس خدا مشغول و مأموران رازبگوي خدايند ، و هر ذرّه‌اي صفحه‌اي گويا از تاريخ هستي است . امّا هر يك داراي قلمي ديگر و زباني ديگرند . امّا چگونه‌ ؟ شما انسانيد و نمي‌دانيد . « وَ هُوَ خَلَقَكُمْ . . . » : دنباله سخن جلود ، و يا مستأنفه است و فرموده آفريدگار جلود است .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَكِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيراً مِّمَّا تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شما اگر گناهانتان را پنهان مي‌كرديد نه از اين جهت بود كه از شهادت گوشها و چشمها و پوستهايتان بر ضدّ خودتان بيم داشته باشيد ( چرا كه اصلاً باور نمي‌كرديد روزي اينها به سخن درآيند و بر ضدّ كسي گواهي دهند ) . بلكه گمان مي‌برديد خدا بسياري از اعمالي را كه ( مخفيانه ) انجام مي‌دهيد نمي‌داند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَن يَشْهَدَ » : از ترس اين كه شهادت دهد . از اين كه گواهي دهد . مفعول‌له است . در اصل : مَخَافَةَ أَن يَشْهَدَ . مِنْ أَن يَشْهَدَ . عَنْ أَن يَشْهَدَ .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَذَلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُمْ أَرْدَاكُمْ فَأَصْبَحْتُم مِّنْ الْخَاسِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين گمان بدي كه درباره پروردگارتان داشته‌ايد شما را به هلاكت انداخته است ، و لذا از زمره زيانكاران شده‌ايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكُمْ » : مبتدا است . « ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّكُمْ » : بدل از مبتدا است . « أَرْدَاكُمْ » : شما را به هلاكت انداخته و نابود نموده است . خبر مبتدا است ، يا اين كه ( ظَنُّكُمْ ) و ( أَرْدَاكُمْ ) مي‌تواند خبر اوّل و دوم مبتدا باشد .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِن يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ وَإِن يَسْتَعْتِبُوا فَمَا هُم مِّنَ الْمُعْتَبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر آنان شكيبائي كنند ( يا نكنند ، يكسان است و ) آتش دوزخ جايگاه ايشان است ( و راه نجاتي از آن ندارند ) . اگر هم تقاضاي رضايت و درخواست عفو ( الهي ) كنند ( به جائي نمي‌رسد و پذيرفته نمي‌شود ) و مورد عفو قرار نمي‌گيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إن يَصْبِرُوا . . . » : شبيه اين آيه در معني ( نگا : ابراهيم‌ / 21 ، طور / 16 ) . « مَثْويً » : محلّ اقامت . ( نگا : آل‌عمران‌ / 151 ، نحل‌ / 29 ، عنكبوت‌ / 68 ) . « إِن يَسْتَعْتِبُوا » : اگر طلب رضايت و گذشت كنند ( نگا : نحل‌ / 84 ، روم‌ / 57 ، جاثيه‌ / 35 ) . « الْمُعْتَبِينَ » : اجابت‌شدگان . كساني كه درخواستشان پذيرفته گردد . خوشنودشدگان . برخي ( يَسْتَعْتِبُوا ) را به معني درخواست ( عُتْبي ) يعني برگشت به دنيا ، و ( الْمُعْتَبِينَ ) را به معني برگشت داده‌شدگان به دنيا گرفته‌اند . در اين صورت معني آيه چنين است : اگر كافران بر آتش شكيبائي كنند يا نكنند يكسان است و دوزخ جايگاه ايشان است ، و اگر طلب رجعت و برگشت به دنيا كنند ، درخواست ايشان پذيرفته نمي‌گردد و به دنيا برگردانده نمي‌شوند .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاء فَزَيَّنُوا لَهُم مَّا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما براي آنان همنشينان ( زشت‌سيرتي از جنّ و انس ) ترتيب داده‌ايم ( و اين دوستان تبهكار ، ايشان را از هر سو احاطه مي‌كنند و افكارشان را مي‌دزدند و چنان بر آنان چيره مي‌شوند ) كه كار دنيا و آخرت را در نظرشان مي‌آرايند ( و اقدام به محرّمات و ترك عبادات را و همچنين عقاب و عذاب دوزخ را برايشان سهل و ساده جلوه‌گر مي‌نمايند . تا بدانجا كه به آساني به گرداب فساد فرو مي‌روند ) و فرمان عذاب الهي درباره آنان ثابت و صادر مي‌شود و به سرنوشت اقوام گمراهي از جنّ و انسي گرفتار مي‌گردند كه پيش از ايشان بوده‌اند ( و همچون ايشان كرده‌اند . جملگي ) اينان و آنان مسلّماً زيانبار شده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَيَّضْنَا » : آماده كرده‌ايم و تهيّه نموده‌ايم . ترتيب داده‌ايم ( نگا : مريم‌ / 83 و 84 ، زخرف‌ / 36 و 37 ) . « قُرَنَآءَ » : جمع قَرين ، همدم . دوست ، مراد شياطين انس و جنّ است ( نگا : نساء / 38 ، صافّات‌ / 51 ) . « مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ » : آنچه پيش رو دارند . مراد محرّمات و ضلالات و لذّات و شهوات و زرق و برق دنيا است . « مَا خَلْفَهُمْ » : آنچه پشت سر دارند . مراد امور اخروي است ، از قبيل زندگي دوباره و حساب و كتاب و عقاب و عذاب . البتّه مي‌توان ( مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ ) را مربوط به امور اخروي ، و ( مَا خَلْفَهُمْ ) را مربوط به امور دنيوي دانست ( نگا : بقره‌ / 255 ، طه‌ / 110 ، انبياء / 28 ، حجّ‌ / 76 ) . جمله ( مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ ) ممكن است اشاره به احاطه همه‌جانبه شياطين انس و جنّ و تزيين آنان هم باشد . « حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ » : فرمان عذاب درباره آنان لازم و ثابت گرديد و گرفتار عقاب و عذاب شدند ( نگا : اسراء / 16 ، قصص‌ / 63 ، نمل‌ / 82 ) . « فِي أُمَمٍ » : در ميان ملّتهائي كه . همراه با ملّتهائي كه . جار و مجرور مي‌تواند حال ( هم ) و متعلّق به ( كَآئِنِينَ ) محذوف بوده و تقدير چنين باشد ، كَآئِنِينَ فِي أُمَمٍ . تنوين ( أُمَمٍ ) دالّ بر تكثير است . واژه ( في ) مي‌تواند به معني ( مَعَ ) باشد .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران ( به همديگر ) مي‌گويند : گوش به اين قرآن فرا ندهيد ، و در ( هنگام تلاوت ) آن ياوه‌سرائي و جار و جنجال كنيد ( تا مردمان هم قرآن را نشنوند و مجال انديشه درباره مفاهيم آن از ايشان گرفته شود و ) شما پيروز گرديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إلْغَوْا » : ياوه‌سرائي كنيد . كارهاي بيهوده انجام دهيد . مراد بحثهاي بيفايده و جار و جنجال و سر و صدا و افسانه‌سرائي و بالاخره همه گفتگوها و كارهائي است كه افكار مردم را از محور مقاصد قرآني منحرف سازد و مجال تفكّر را از آنان سلب كند . « فِيهِ » : در هنگام خواندن قرآن يا تدريس آيات و يا طرح مسائل آن .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا عَذَاباً شَدِيداً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قطعاً ( جنگ با قرآن را فراموش نمي‌نمائيم و ) به كافران عذاب سختي مي‌چشانيم ، و آنان را در برابر بدترين كاري كه كرده‌اند ( كه مبارزه با قرآن است ) جزا و سزا خواهيم داد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي . . . » . مراد دو چيز مي‌تواند باشد : الف - مبارزه كافران با قرآن بدترين كار است و در برابر آن كيفر شديد داده مي‌شوند . ب - همه كارهاي كافران همسان بدترين كارشان محسوب مي‌گردد و بدترين مجازاتها بدانها تعلّق مي‌گيرد ، همان گونه كه همه كارهاي مؤمنان همسان بهترين كارشان محسوب مي‌شود و بهترين پاداشها بدانها تعلّق مي‌گيرد ( نگا : توبه‌ / 121 ، نحل‌ / 96 و 97 ، نور / 38 ، عنكبوت‌ / 7 ، زمر / 35 ) .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ جَزَاء أَعْدَاء اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاء بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ، كيفر دشمنان خدا است كه آتش ( سوزان جهنّم ) است . ( امّا نه آتش موقّتي و زودگذر ، بلكه ) سراي هميشگي ايشان در ميان آن است . اين هم بدان خاطر است كه پيوسته آيات ما را ( با وجود علم به واقعيّت آنها ) انكار مي‌كرده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« النَّارُ » : آتش دوزخ . عطف بيان يا بدل از ( ذلِكَ ) و يا اين كه خبرمبتداي محذوف ( هُوَ ) است . « دَارُ الْخُلْدِ » : سراي ماندگاري و جاودانگي . يعني در دوزخ اقامتگاه هميشگي كفّار است . « جَزَآءً » : مفعول مطلق عامل محذوف ( نگا : اسراء / 63 ) و يا مفعول له است . « جَزَآءً بِمَا كَانُوا بِئَايَاتِنَا يَجْحَدُونَ » : حرف ( ب ) يكم متعلّق به ( جَزَآءً ) و دوم متعلّق به ( يَجْحَدُونَ ) است .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنَا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانَا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ الْأَسْفَلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران ( در ميان دوزخ فرياد برمي‌آورند و ) مي‌گويند : پروردگارا ! كساني را از دو گروه انس و جنّ به ما نشان بده كه ما را گمراه كرده‌اند ، تا ايشان را زير پاهاي خود بگذاريم و لگدمالشان گردانيم و بدين وسيله از زمره پست‌ترين مردم ( از لحاظ مقام و مكان ) شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأسْفَلِينَ » : پائين‌ترين افراد و پست‌ترين مردم از لحاظ مكانت و منزلت و مقام و مكان . اين سخن بيانگر شدّت خشم كافران بر سردستگان و رهبران كفر و معصيت است ( نگا : بقره‌ / 166 و 167 ، سبأ / 31 - 33 ) .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه مي‌گويند : پروردگار ما تنها خدا است ، و سپس ( بر اين گفته خود كه اقرار به وحدانيّت است‌ مي‌ايستند ، و آن را با انجام قوانين شريعت عملاً نشان مي‌دهند ، و بر اين راستاي خداپرستي تا زنده‌اند ) پابرجا و ماندگار مي‌مانند ( در هنگام آخرين لحظات زندگي ) فرشتگان به پيش ايشان مي‌آيند ( و بدانان مژده مي‌دهند ) كه نترسيد و غمگين نباشيد و شما را بشارت باد به بهشتي كه ( توسّط پيغمبران ) به شما ( مؤمنان ) وعده داده مي‌شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ المَلآئِكَةُ » : مراد نزول فرشتگان به هنگام مرگ انسانها است ( نگا : نساء / 97 ، انفال‌ / 50 ، انعام‌ / 93 ، نحل‌ / 28 و 32 ، محمّد / 27 ) . برخي اين بشارتها را دائمي و مستمرّ دانسته و آنها را الهامهاي معنوي فرشتگان در گوش جان مؤمنان در همه مراحل زندگي مي‌دانند .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( و فرشتگان بديشان خبر مي‌دهند كه ) ما ياران و ياوران شما در زندگي دنيا و در آخرت هستيم ، و در آخرت براي شما هرچه آرزو كنيد هست ، و هرچه بخواهيد برايتان فراهم است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا تَدَّعُونَ » : آنچه طلب كنيد ( نگا : يس‌ / 57 ) .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ نُزُلاً مِّنْ غَفُورٍ رَّحِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اينها به عنوان پذيرائي از سوي خداوند آمرزگار و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نُزُلاً » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 198 ، كهف‌ / 107 ، صافّات‌ / 62 ) .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتار چه كسي بهتر از گفتار كسي است كه مردمان را به سوي خدا مي‌خواند و كارهاي شايسته مي‌كند و اعلام مي‌دارد كه من از زمره مسلمانان ( و منقادان اوامر يزدان ) هستم‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَوْلاً » : تمييز است . « الْمُسْلِمِينَ » : مسلمانان . كساني كه فرمانبردار اوامر خدا بوده و سرِ بندگي و پرستش را فروتنانه بر آستانه‌اش مي‌گذارند .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نيكي و بدي يكسان نيست . ( هرگز بدي را با بدي ، و زشتي را با زشتي پاسخ مگوي . بلكه بدي و زشتي ديگران را ) با زيباترين طريقه و بهترين شيوه پاسخ بده . نتيجه اين كار ، آن خواهد شد كه كسي كه ميان تو و ميان او دشمنانگي بوده است ، به ناگاه همچون دوست صميمي گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لاتَسْتَوي‌ » : مساوي و برابر و يكسان نيست . « إدْفَعْ » : پاسخ بده ( نگا : مؤمنون‌ / 96 ) . از ميان بردار ( نگا : بقره‌ / 251 ، حجّ‌ / 40 ) . « وَلِيٌّ » : دوست . رفيق . « حَمِيمٌ » : گرم . صميمي . « إدْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ » : ( نگا : مؤمنون‌ / 96 ) .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به اين خوي ( و خلق عظيم ) نمي‌رسند مگر كساني كه داراي صبر و استقامت باشند ، و بدان نمي‌رسند مگر كساني كه بهره بزرگي ( از ايمان و تقوا و اخلاق ستوده ) داشته باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا يُلَقَّاهَا » : به اين خصلت دست نمي‌يابد و اين سفارش را پذيرا نمي‌گردد ( نگا : قصص‌ / 80 ) . ضمير ( هَا ) به ( خَصْلَة ) يا ( وَصِيَّة ) باز مي‌گردد كه مستفاد از جمله سابق است . « ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ » : داراي بهره فراوان از خصال حميده و صفات پسنديده‌اي كه منتهي به سعادت دائم مي‌گردد ( نگا : قصص‌ / 79 ، انسان‌ / 11 ) .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرگاه وسوسه‌اي از شيطان ( در اين مسير ) متوجّه تو گرديد ( به هوش باش و در مقابل آن مقاومت كن و ) خود را به خداوند بسپار ( و به سايه لطف او پناه بر ) كه او بس شنوا و آگاه است ( و تو را مي‌پايد و محافظت مي‌نمايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ إِمَّا يَنزَغَنَّكَ . . . » : ( نگا : اعراف‌ / 200 ) .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از نشانه‌هاي ( قدرت ) خدا ، شب و روز و خورشيد و ماه است . براي خورشيد و ماه سجده نكنيد ، براي خدائي كه آنها را آفريده است ، سجده كنيد ، اگر واقعاً او را عبادت و پرستش مي‌كنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَاتِهِ » : نشانه‌هاي قدرت و ادلّه عظمت او . « إن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ » : اگر واقعاً او را مي‌پرستيد . اگر مي‌خواهيد او را عبادت و پرستش كنيد .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لَا يَسْأَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ( مشركان ) خود را بزرگتر از آن ديدند ( كه به عبادت و پرستش پروردگار بپردازند ، باك مدار . چرا كه ) آنان كه در پيشگاه پروردگارت منزلت و مكانت دارند ( كه فرشتگان مقرّبند ) شب و روز به تسبيح و تقديس او سرگرمند و به هيچ وجه ايشان ( از اين كار ) خسته و درمانده نمي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عِندَ رَبِّكَ » : در پيشگاه او هستند . مراد از عنديّت ، يعني در پيشگاه بودن ، عنديّت مكاني نيست‌ ؛ بلكه عنديّت كرامت و منزلت است ( نگا : قمر / 55 ) . « لا يَسْأَمُونَ » : ملول نمي‌گردند . خسته و درمانده نمي‌شوند ( نگا : بقره‌ / 282 ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از نشانه‌هاي ( قدرت ) خدا اين است كه تو زمين را خشك و برهوت مي‌بيني ، امّا هنگامي كه ( قطره‌هاي حيات‌بخش ) آب بر آن فرو مي‌فرستيم ، به جنبش درمي‌آيد و آماسيده مي‌گردد ( و بعدها به صورت گل و گياه و سبزه موج مي‌زند ) . آن كس كه اين زمين خشك و برهوت را زنده مي‌كند ، هم او مردگان را نيز ( در قيامت ) زنده مي‌گرداند . چرا كه او بر هر چيزي توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَاشِعَةً » : خشك و برهوت . ساكن و بدون حركت . « إهْتَزَّتْ » : به جنبش درمي‌آيد و تكان مي‌خورد . « رَبَتْ » : بالا مي‌آيد و آماسيده مي‌گردد . « إهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ . . . » : ( نگا : حجّ‌ / 5 ) . وقتي كه آب به عناصر و ذرّات خاك مي‌رسد ، در داخل آب حل مي‌گردند و جذب دانه‌ها يا ريشه‌هاي گياهان مي‌شوند و به سلولها و بافتها و اندامهاي زنده‌اي تبديل شده و رشد مي‌كنند و افزايش مي‌يابند . « مُحْيي‌ » : زنده كننده ( نگا : روم‌ / 50 ) . در رسم‌الخطّ قرآني با يك ياء نوشته شده است .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا أَفَمَن يُلْقَى فِي النَّارِ خَيْرٌ أَم مَّن يَأْتِي آمِناً يَوْمَ الْقِيَامَةِ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه آيات ما را مورد طعن قرار مي‌دهند و به تحريف ( حقائق و معاني ) آن دست مي‌يازند ، بر ما پوشيده نخواهند بود ( و كيفرشان را خواهيم داد . ) آيا كسي كه به آتش دوزخ انداخته مي‌شود بهتر است يا كسي كه ( در سايه ايمان ) در نهايت امن و امان ، روز قيامت ( به عرصه محشر ) مي‌آيد ؟ هر كاري كه مي‌خواهيد بكنيد ، او مي‌بيند هر آنچه را كه انجام مي‌دهيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُلْحِدُونَ » : مورد طعن قرار مي‌دهند . تحريف مي‌كنند . « ءَايَاتِ » : مراد آيات تكويني كتاب منظور جهان ، يا آيات تشريعي مذكور در كتابهاي آسماني به ويژه قرآن است . « يُلْحِدُونَ فِي ءَايَاتِنَا » : آيات ما را تحريف مي‌كنند . آيات ما را مورد طعن قرار مي‌دهند . مراد منحرف ساختن مردم با مغالطه و سفسطه از دلائل خداشناسي و نشانه‌هاي قدرت الهي ، و يا تحريف حقائق و معاني و تغيير عبارات و الفاظ كتابهاي آسماني است . « ءَامِناً » : در امن و امان . مطمئنّ و بي‌دغدغه ، حال است .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه قرآن را انكار مي‌كنند بدان گاه كه به ايشان مي‌رسد ، ( بر ما پوشيده نمي‌مانند و سزاي آن را مي‌بينند ) . قرآن كتاب ارزشمند و بي‌نظيري است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ الَّذِينَ . . . » : خبر آن محذوف است . از قبيل : لايُخْفَوْنَ عَلَيْنا . . . لا يَغِيبُ عَنَّآ أَمْرُهُمْ وَ مَا يَقْصِدُونَ . « الذِّكْرِ » : قرآن ( نگا : حجر / 9 ، نحل‌ / 44 ) . « عَزِيزٌ » : ارزشمند . بي‌نظير . چيره و شكست‌ناپذير .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ گونه باطلي ، از هيچ جهتي و نظري ، متوجّه قرآن نمي‌گردد . ( نه غلطي و تناقضي در الفاظ و مفاهيم آن است ، و نه علوم راستين و اكتشافات درست پيشينيان و پسينيان مخالف با آن ، و نه دست تحريف به دامان بلندش مي‌رسد . چرا كه ) قرآن فرو فرستاده يزدان است كه با حكمت و ستوده است ( و افعالش از روي حكمت است ، و شايسته حمد و ستايش بسيار است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْبَاطِلُ » : نقطه مقابل حق . مراد : نسخ ، كم و زياد شدن ، غلط از آب درآمدن ، تناقض مطالب و مفاهيم ، و بالاخره همه چيزهاي نادرست و خلاف حقيقت و واقعيّت است . « مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ » : كنايه از همه جانبه بودن است . يعني از همه جهات خدا قرآن را حفظ مي‌كند ( نگا : حجر / 9 ) و از هيچ سو و هيچ طرف و ناحيه ، بطلان و فساد متوجّه آن نگشته و نمي‌گردد . « تَنزِيلٌ » ( نگا : شعراء / 192 ، يس‌ / 5 ، فصّلت‌ / 2 ) .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ مَا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَذُو عِقَابٍ أَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از طرف ( كافران و منافقان و جاهلان ) چيزي به تو گفته نمي‌شود ، مگر همان چيزهائي كه قبلاً به پيغمبران پيش از تو گفته شده است . ( و چنين نسبتهاي ناروائي و سخنان نازيبائي بديشان داده شده است . خلاصه نه دعوت تو به سوي يكتاپرستي مطلب تازه‌اي است ، و نه تهمت و تكذيب مردمان بي‌دين و بي‌ايمان ) . مسلّماً پروردگار تو داراي آمرزش فراوان ( در حق مؤمنان ) و داراي مجازات دردناك ( در حق كافران ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا يُقَالُ لَكَ إِلاّ مَا . . . » : مراد نسبتهاي ناروائي همچون : ساحر ، شاعر ، مجنون ، كاهن ، مفتري ، و دشنامها و سخنان زشت ديگر است ( نگا : مائده‌ / 70 ، يس‌ / 30 ، ذاريات‌ / 39 و 52 ، نحل‌ / 101 ) .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآناً أَعْجَمِيّاً لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چنان كه قرآن را به زباني جز زبان عربي فرو مي‌فرستاديم ، حتماً مي‌گفتند : اگر آيات آن ( به عربي ) توضيح و تبيين مي‌گرديد ( چه مي‌شد ؟ در اين صورت ما آن را روشن و گويا فهم مي‌كرديم . و مي‌گفتند : ) آيا ( كتاب ) غير عربي و ( پيغمبر ) عربي‌ ؟ بگو : قرآن براي مؤمنان مايه راهنمائي و بهبودي است . ( ايشان را از راههاي گمراهي و سرگشتگي مي‌رهاند ، و از بيماريهاي شكّ و گمان نجات مي‌بخشد ) و امّا براي غيرمؤمنان ، كري گوشهاي ايشان و كوري ( چشمان ) آنان است . ( انگار ) آنان كسانيند كه از دور صدا زده مي‌شوند ( اين است كه با وجود چشم باز و گوش باز ، مناديگر را چنان كه بايد نمي‌بيننند ، و ندائي را كه معلوم و مفهوم باشد نمي‌شنوند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَعْجَمِيٌّ » : غير عربي ( نگا : نحل‌ / 103 ، شعراء / 198 ) . « لَوْ لا » : اين واژه براي طلب حصول مابعد خود است . ( نگا : كهف‌ / 39 ) . « فُصِّلَتْ » : بيان و روشن مي‌گرديد . توضيح و تبيين مي‌شد . « أَأَعْجَمِيٌّ ؟ » : آيا غير عربي است‌ ؟ « أَأَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ ؟ » : آيا قرآن به زبان غيرعربي براي پيغمبر عربي زبان آمده است‌ ؟ مراد اين است كه كافران و مشركان بيماردل هميشه كارشان ايراد گرفتن و بهانه تراشيدن بود . قرآن كه عربي است ، سحر و افسونش مي‌خواندند ( نگا : سبأ / 43 ، صافّات‌ / 15 ) و اگر غيرعربي مي‌بود ، گنگ و نامفهومش مي‌شمردند . « هُديً وَ شِفَآءٌ » : راهنمائي و بهبودي . راهنما و شفادهنده . « وَقْرٌ » : سنگيني . كري . اين واژه مي‌تواند خبر مبتداي محذوف باشد ، و معني آن در بالا گذشت . و يا اين كه مبتداي مؤخّر بوده ( فِي ءَاذَانِهِمْ وَقْرٌ ) معني شود : در گوشهايشان كري است . يعني انگار كرند اين است كه نمي‌شنوند . « عَميً » : كوري . كوردلي و گمراهي ( نگا : فصّلت‌ / 17 ) . « عَلَيْهِمْ عَميً » : كوري است براي اينان . موجب گمراهي آنان است ( نگا : بقره‌ / 26 ) .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به موسي كتاب ( آسماني تورات ) داديم و در آن ( از طرف بني‌اسرائيل ) اختلاف گرديد ( و دسته دسته و پراكنده شدند . اين هم سنّت هميشگي در ميان همه اديان و اقوام است . قوم تو نيز از اين قاعده مستثني نيست ) . اگر سخن پروردگارت از پيش بر اين نرفته بود ( كه عذاب كافران و مجازات شديد مبطلان تا روز رستاخيز به تأخير انداخته شود ) در ميان ( قوم تو نيز با نابود كردن كافران و بر جاي داشتن مؤمنانِ ) ايشان داوري مي‌گرديد . چرا كه آنان درباره قرآن به شكّ و ترديد شگفتي گرفتار آمده‌اند ( و از حقيقت فرسنگها به دور افتاده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسي . . . » : اين بخش جنبه دلداري پيغمبر را در بر دارد . و آن اين كه همه اقوام به گروههاي مؤمن و غيرمؤمن تقسيم شده‌اند ، و مؤمنان نيز فرقه فرقه و دسته دسته گشته‌اند و مذاهب مختلفي پيدا كرده‌اند . از جمله پيروان موسي كه بعضي از ايشان در مدينه بوده مثال محسوسي از اين واقعيّت بشمار آمده‌اند و به 73 فرقه تقسيم گشته‌اند ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ) « لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ . . . » : مراد وعده‌اي است كه خدا به پيغمبر داده بود . مبني بر اين كه مادام او در ميان قوم خود است ايشان را نابود نكند ( نگا : انفال‌ / 33 ) . « لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ » : كار ايشان به پايان مي‌رسيد و در ميانشان داوري مي‌گرديد . مراد نابودي مشركان و منكران قرآن است . « مِنْهُ » : درباره قرآن . يادآوري : برخي تمام آيه را راجع به قوم موسي و شكّ ايشان درباره تورات مي‌دانند . چرا كه اين آيه درست با همين عبارت در سوره هود آيه 110 مذكور است و مربوط به موسي و تورات و قوم بني‌اسرائيل مي‌باشد .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كس كه كار نيك بكند به نفع خود مي‌كند ، و هر كس كه كار بد بكند به زيان خود مي‌كند ، و پروردگار تو كمترين ستمي به بندگان نمي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا رَبُّكَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبِيدِ » : ( نگا : آل‌عمران / 182 ، انفال / 51 ، حجّ‌ / 10 ) .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَمَا تَخْرُجُ مِن ثَمَرَاتٍ مِّنْ أَكْمَامِهَا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكَائِي قَالُوا آذَنَّاكَ مَا مِنَّا مِن شَهِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آگاهي از وقوع قيامت به خدا بازمي‌گردد و بس ( و كسي جز خدا نمي‌داند قيامت كي خواهد بود ) . هيچ ميوه‌اي ( بارور نمي‌شود و ) از غلاف خود بيرون نمي‌آيد ( و پوسته خويش را نمي‌شكافد ) ، و هيچ ماده‌اي باردار نمي‌گردد و وضع حمل نمي‌كند ، مگر در پرتو دانش او و با اطّلاع او . روزي خداوند مشركان را ندا مي‌دهد : شريكها و انبازهائي كه براي من مي‌پنداشتيد كجايند ؟ پاسخ مي‌دهند و مي‌گويند : ما به تو عرض كرديم كه كسي از ما گواهي نمي‌دهد ( كه تو داراي شريك و انباز هستي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ » : ( نگا : اعراف‌ / 187 ، لقمان‌ / 34 ، احزاب‌ / 63 ) . « أَكْمَام‌ » : جمع كِمّ ، غلاف . پوسته . « أُنثي‌ » : ماده . مراد مؤنّث همه جانداران از قبيل : حيوانات و حشرات و پرندگان و انسان است . « ءَاذَنَّاكَ » : به تو اعلام كرديم . به تو عرض كرديم . مراد اين است كه امروز همه چيز روشن شده است و كسي معتقد به انباز نيست . يا اين كه مشركين مي‌گويند : ما هرگز به شريك معتقد نبوده‌ايم ( نگا : انعام‌ / 23 ) . « شَهِيدٍ » : گواه .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَدْعُونَ مِن قَبْلُ وَظَنُّوا مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اثري از معبودهائي كه قبلاً ( در دنيا ) به فرياد مي‌خواندند و مي‌پرستيدند نمي‌بينند ، و يقين حاصل مي‌كنند كه هيچ گريزگاهي و راه فراري ندارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضَلَّ » : ناپيدا گرديد . گم شد . « ظَنُّوا » : يقين حاصل كردند . در اينجا ظنّ به معني علم و يقين است . چرا كه در صحنه محشر و هنگامه قيامت ، شكّ و گمان معني ندارد ، و همه چيز معلوم و مشهود است . « مَحِيصٍ » گريزگاه . راه فرار ( نگا : ابراهيم‌ / 21 ) .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ لَا يَسْأَمُ الْإِنسَانُ مِن دُعَاء الْخَيْرِ وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُوسٌ قَنُوطٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏انسان ( بي‌ايمان ) از طلبيدن دارائي و نعمت سير نمي‌گردد و خسته نمي‌شود ، ولي زماني كه بلا و سختي و فقر و فاقه بدو رو كرد ، فوراً دلسرد و نااميد مي‌گردد ( و از خود و زندگي بيزار و گريزان مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَسْأَمُ » : ملول و خسته نمي‌گردد . « الإِنسَانُ » : مراد انسان كافر و بي‌ايمان است ( نگا : آيات 50 - 54 ) . « دُعَآءِ » : طلبيدن ، به دنبال رفتن . « الْخَيْرِ » : مال و ثروت . دارائي و نعمت و صحّت . « دُعَآءِ الْخَيْرِ » : اضافه مصدر به مفعول خود است . « الشَّرُّ » : فقر و فاقه . بلا و مصيبت . بيماري و تنگي معيشت . « يَؤُوسٌ » : بسيار نااميد . « قَنُوطٌ » : بسيار مأيوس . « يَؤُوسٌ قَنُوطٌ » : هر دو واژه به يك معني و براي تأكيد است .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِي وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَى رَبِّي إِنَّ لِي عِندَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما به چنين انساني ، به دنبال ناراحتي و زياني كه بدو رسيده است ، از سوي خود مرحمتي ( همچون ثروت و صحّت ) روا داريم ، گستاخانه خواهد گفت : اين ( ثروت و صحّت ) حق من است ( و آن را در سايه تلاش و كوشش و علم و دانش خود به دست آورده‌ام ) و اصلاً گمان نمي‌برم كه قيامتي در كار باشد . اگر ( به فرض ، قيامتي هم در كار باشد و ) من به سوي پروردگارم برگردم ، حتماً در پيشگاه او داراي مقام و منزلت خوبي هستم ( چرا كه ذاتاً محترمم ، و همان گونه كه در دنيا خدا گراميم داشته است و به من قدرت و نعمت داده است ، در آخرت نيز گراميم مي‌دارد و به من عزّت و حرمت مي‌بخشد ) ما كافران را مسلّماً از كارهائي كه كرده‌اند آگاه خواهيم كرد و حتماً عذاب سخت و زيادي را بديشان مي‌چشانيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَحْمَةً » : مراد نعمتهائي همچون ثروت و قدرت است . « ضَرَّآءَ » : زيان و ضرر . ناراحتي و بيماري . « هذَا لِي‌ » : اين از خود من است . اين در سايه عقل و شعور و علم و كارداني خودم مي‌باشد . « الْحُسْني‌ » : مراد مقام و منزلت و بهشت است . « غَلِيظٍ » : متراكم . شديد . فراوان ( نگا : هود / 58 ، ابراهيم‌ / 17 ، لقمان‌ / 24 ) .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاء عَرِيضٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ما به انسان نعمت دهيم رويگردان ( از دينداري و شكرگزاري ) مي‌گردد و تكبّر و غرور مي‌ورزد ، و هنگامي كه به بلا و گرفتاري و ناراحتي و بيماري دچار گرديد ، دعاهاي عريض و طويلي سر مي‌دهد ( و به شكوه و گلايه مي‌پردازد كه چرا خدا نعمت خود را از او بازگرفته است و بدو ظلم كرده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَعْرَضَ » : رويگردان مي‌شود . شكرگزاري و چه بسا دينداري را رها مي‌كند . « نَئَا بِجَانِبِهِ » : خود را از خداپرستي و دينداري دور مي‌كند . تكبّر مي‌ورزد و مغرور مي‌گردد . شانه‌ها را بالا مي‌اندازد كه مثل سر را بالا گرفتن نشانه فخرفروشي و استكبار است . مراد از ( جانِب ) خود انسان يا دوش او است ( نگا : روح المعاني ) . « عَرِيضٍ » : وسيع . مراد دراز و فراوان است . البتّه دعاي شخص كافر يا سست ايمان ، بدين هنگام جنبه گلايه از خدا و ناشكري دارد و بيشتر جزع و فزعي است بر از دست دادن نعمت و براي عودت دادن آن . يا اين كه در وقت ثروتمندي متكبّر و مغرور مي‌شود ، و در وقت فقر و فاقه متضرّع و زبون ، و در هر دو حالت تنها متوجّه دنيا است . بالاخره دعايش براي دنيا است نه براي خدا .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُم بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي محمّد ! ) بگو : به من خبر دهيد اگر اين ( قرآن ) از سوي خداوند آمده باشد ، و آن گاه شما به آن ايمان نداشته باشيد ، چه كسي گمراه‌تر خواهد بود از آن كسي كه ( با حق و حقيقت ) سخت در مبارزه و مقابله باشد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرَأَيْتُمْ » : ( نگا : انعام‌ / 40 و 46 و 47 ، يونس‌ / 50 ) . « شِقَاقٍ » : مخالفت . مقابله . « بَعِيدٍ » : دور از حقيقت . ژرف كه مراد همه جانبه و سخت است . « فِي شِقَاقٍ بَعيدٍ » : ( نگا : بقره‌ / 176 ، حجّ‌ / 53 ) .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به آنان ( كه منكر اسلام و قرآنند ) هرچه زودتر دلائل و نشانه‌هاي خود را در اقطار و نواحي ( آسمانها و زمين ، كه جهان كبير است ) و در داخل و درون خودشان ( كه جهان صغيراست ) به آنان ( كه منكر اسلام و قرآنند ) نشان خواهيم داد تا براي ايشان روشن و آشكار گردد كه اسلام و قرآن حق است . آيا ( براي برگشت كافران از كفر و مشركان از شرك ) تنها اين بسنده نيست كه پروردگارت بر هر چيزي حاضر و گواه است‌ ؟ ( چه حضور و شهادتي از اين برتر و بالاتر كه با خطّ تكوين ، دلائل قدرت و حكمت خود را بر روي همه ذرّات كائنات و وجود موجودات نگاشته است‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الآفَاقِ » : نواحي عالم و اقطار آسمانها و زمين . « أَنَّهُ » : اين كه قرآن . اين كه اسلام ( نگا : كشّاف ، مختصر ) . « شَهِيدٌ » : گواه و مطلع . حاضر و ناظر .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَاء رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آگاه باشيد كه ايشان درباره ملاقات با پروردگارشان ( براي حساب و كتاب ) در شكّ و ترديدند ( و رستاخيز را باور نمي‌دارند ) . هان بدانيد كه خدا ( علم و قدرتش ) همه چيز را دربر گرفته است ( و از هر چيزي آگاه و بر هر چيزي‌توانا است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِرْيَةٍ » : شكّ وترديد ( نگا : هود / 17 و 109 ، حجّ‌ / 55 ، سجده‌ / 23 )‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره فصّلت / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:45:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره غافر / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ حم ‏

‏ترجمه : ‏
‏حا . ميم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حم‌ » : حا . ميم . از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرو فرستادن اين كتاب ( قرآن ) از سوي يزدان چيره و آگاه انجام مي‌پذيرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَنزِيلُ الْكِتَابِ . . . » : ( نگا : زمر / 1 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ غَافِرِ الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يزداني كه بخشنده گناه ، پذيرنده توبه ، داراي عذاب سخت ، و صاحب اِنعام و احسان است . هيچ معبودي جز او وجود ندارد . بازگشت به سوي او است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَابِلِ » : قبول كننده . پذيرنده . « التَّوْبِ » : جمع تَوْبَة ، بازگشتها . يا اين كه مصدر است و به معني بازگشتن . « الطَّوْلِ » : فضل . قدرت . احسان و انعام . ( نگا : نساء / 25 ، توبه‌ / 86 ) . « الْمَصيرُ » : ( نگا : بقره‌ / 126 و 285 ، آل‌عمران‌ / 28 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ مَا يُجَادِلُ فِي آيَاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلَادِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ كسي در مقابل آيات خدا پرخاشگري نمي‌كند و به ستيز نمي‌ايستد . مگر آنان كه كافر باشند . آمد و شد و سلطه و قدرت كافران در شهرها و كشورها ، تو را گول نزند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا يُجَادِلُ فِي . . . » : مراد از جدال و كشمكش درباره قرآن ، جدال و نزاع باطل است ( نگا : كهف‌ / 56 ، حجّ‌ / 3 ) نه مباحثه و مناظره‌اي كه براي روشنگري معاني و حل مشكلات كتاب الهي ميان اهل علم در مي‌گيرد ( نگا : نحل‌ / 125 ) . « تَقَلُّبُ » : رفت و آمد . برو و بيا . سير و سياحت . مراد آمد و شد براي تجارت و گردش و قدرت نمائي براي سلطه‌گري و حيله‌گري است ( نگا : نحل‌ / 46 ) .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيش از اينان ( كه مشركان معاصرند ) قوم نوح و دسته‌ها و گروههائي ( همچون عاد و ثمود و لوط ) كه بعد از ايشان بوده‌اند ( پيغمبران خدا را ) تكذيب كرده‌اند و همه ملّتها خواسته‌اند كه با ( زر و زور و تزوير ) در حق پيغمبر خود توطئه كنند تا او را بگيرند و ( بكشند . گذشته از اين با دلائل و براهين فرستادگان خدا ) به ناحق جدال و نزاع ورزيده‌اند ، تا به وسيله باطل حق را نابود و برطرف كنند . ولي من ايشان را ( به عذاب دنيوي ) گرفتار ساخته‌ام . آيا عقاب ( و عذاب دنيوي ) من نسبت بديشان چگونه است‌ ؟ ( ويرانه‌هاي شهرهايشان در مسير مسافرتهاي شما به چشم مي‌خورد ، و سرنوشت شوم و عاقبت سياه و تاريك ايشان بر صفحات تاريخ و در سينه‌هاي صاحبدلان ثبت است ، بنگريد و عبرت بگيريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأحْزَابُ » : گروهها و دسته‌هائي كه عليه پيغمبران همدست و همپشت شده‌اند و براي اسارت و كشتن و آزارشان به تلاش ايستاده‌اند . در آيه 12 و 13 سوره ص به برخي از چنين گروهها و دسته‌هائي اشاره شده است . « هَمَّتْ » : قصد كرده است . توطئه چيده است ( نگا : مائده‌ / 11 ، يوسف‌ / 24 ، توبه‌ / 13 و 74 ) . « لِيَأْخُذُوهُ » : تا او را اسير كنند . واژه اخذ در اينجا به معني أَسْر يعني اسير كردن است . همان گونه كه أخيذ به معني اسير است . « لِيُدْحِضُوا » : تا باطل گردانند . تا مغلوبش نمايند ( نگا : كهف‌ / 56 ، صافّات‌ / 141 ) . « فَأَخَذْتُهُمْ » : من ايشان را گرفتار كردم . من آنان را هلاك ساختم . « فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ » : ( نگا : رعد / 32 ) .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين چنين ، فرمان پروردگارت بر كافران ( و مشركاني كه راههاي ظلم و جنايت را با پاي خود پيموده‌اند ، و با اراده خويش بر گناهكاريها و بزهكاريها اصرار و ابرام ورزيده‌اند ، اجرا شده است و ) تحقّق پذيرفته است ، و آن اين كه ايشان دوزخيانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذلِكَ » : همان گونه كه . همچنين . يعني همان گونه كه كفّار ستمكار پيشين مورد قهر خدا قرار گرفته‌اند ، اينان نيز به قهر خدا در دنيا گرفتار مي‌آيند ، و سرانجام هم به دوزخ درمي‌آيند . چرا كه دوزخيند . فرمان خدا مبني بر اين كه كافران سياه دل تاريخ را شامل شده است . « حَقَّتْ . . . » : ( نگا : يونس‌ / 33 و 96 ، نحل‌ / 36 ، زمر / 71 ) . « أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ » : اين عبارت بدل ( كَلِمَةُ ) و مرفوع است . يا لام تعليل محذوف است و جمله منصوب است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كه بردارندگان عرش خدايند و آنان كه گرداگرد آنند به سپاس و ستايش پروردگارشان سرگرمند و بدُو ايمان دارند و براي مؤمنان طلب آمرزش مي‌كنند ( و مي‌گويند : ) پروردگارا ! مهرباني و دانش تو همه چيز را فرا گرفته است ( هم اعمال و اقوالشان را كاملاً مي‌داني و هم مرحمت و مهربانيت مي‌تواند ايشان را دربر گيرد ) پس در گذر از كساني كه ( از گناهان دست مي‌كشند و به طاعات و عباداتت مي‌پردازند ، و از راههاي انحرافي دوري مي‌گزينند و به راستاي راهت ) برمي‌گردند و راه تو را در پيش مي‌گيرند ، و آنان را از عذاب دوزخ مصون و محفوظ فرما .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ » : فرشتگاني كه بردارندگان عرش هستند . تعداد نفرات فرشتگان حامل عرش عظيم و نحوه حمل ايشان ، و خود عرش بر ما مجهول است . قرآن و سنّت متواتر تفصيلي در اين باره نداده‌اند . در اين باره دم نمي‌زنيم و امر آن را به خدا حوالت مي‌داريم ( نگا : المراغي ) . « رَحْمَة » : از لحاظ نحوي تمييز و از نظر معني فاعل است . « قِهِمْ » : به دورشان دار . محفوظ و مصونشان فرما . واژه ( قِ ) فعل امر ماده ( وقي ) است .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدتَّهُم وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارا ! آنان را به باغهاي هميشه ماندگار بهشتي داخل گردان كه بديشان ( توسّط پيغمبران ) وعده داده‌اي ، همراه با پدران خوب و همسران شايسته و فرزندان بايسته ايشان . قطعاً تو ( بر هر چيزي ) چيره و توانا و ( در هر كاري ) داراي فلسفه و حكمت هستي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَنَّاِتِ عَدْنٍ » : ( نگا : توبه‌ / 72 ، رعد / 23 ، نحل‌ / 31 ، كهف‌ / 31 ) . « صَلَحَ » : شايسته شد . بايسته گرديد . كار نيك كرد ( نگا : رعد / 23 ) .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آنان را از ( عقوبت دنيوي و كيفر اخروي ) بديها نگاهدار ، و تو هر كه را در آن روز از كيفر بديها نگاهداري ، واقعاً بدو رحم كرده‌اي ( و مورد الطاف خود قرار داده‌اي ) و آن مسلّماً رستگاري بزرگ و نيلِ به مقصود سترگي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَقِ » نگاهداري . به دور داري . « يَوْمَئِذٍ » : آن روز كه قيامت است « السَّيِّئَاتُ » : بديها . مراد عقوبتهاي دنيوي و كيفرهاي اخروي است . ذكر آن بعد از ( عَذَابَ الْجَحِيمِ ) از قبيل ذكر عام بعد از خاصّ است . « الْفَوْزُ » : رستگاري . نيل به مقصود و رسيدن به مراد .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِن مَّقْتِكُمْ أَنفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پس از آن كه كافران به دوزخ افتادند ، از سوي فرشتگان و مؤمنان ) كافران صدا زده مي‌شوند كه قطعاً خدا بيش از اين كه خودتان بر خويشتن خشمگينيد بر شما خشمگين است ، چرا كه ( در دنيا توسّط انبياء و علماء ) به سوي ايمان آوردن فرا خوانده مي‌شديد و راه كفر در پيش مي‌گرفتيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُنَادَوْنَ » : فرياد زده مي‌شوند . صدا زده مي‌شوند . « مَقْتُ اللهِ » : خشم خدا . اضافه ( مَقْت ) به ( الله ) اضافه مصدر به فاعل خود است . « مَقْتِكُمْ أَنفُسَكُمْ » : خشمگين شدن خودتان بر خويشتن . اضافه ( مقت ) به ( كم ) نيز از قبيل اضافه مصدر به فاعل خود است . علّت خشم كافران بر نفس خود از اين لحاظ است كه خودشان سبب مصائب و بلاياي خويشتن شده‌اند ( نگا : ابراهيم‌ / 22 ) . « إِذْ » : چرا كه .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران مي‌گويند : پروردگارا ! ما را دوبار ميرانده‌اي و دوبار زنده كرده‌اي ، و ما ( در اين مرگها و حياتها به قدرت تو پي برده‌ايم و همه چيز را فهميده‌ايم ، اكنون ) به گناهان خود اعتراف مي‌كنيم ، آيا راهي براي خارج شدن ( از دوزخ و بازگشت به دنيا و جبران مافات ) وجود دارد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ » : دو بار ما را ميرانده‌اي . مراد از ميراندن اوّل ، آفرينش خاك بي‌جان انسان از عدم محض است ( نگا : بقره‌ / 28 ) ، و مراد از ميراندن دوم ، مرگ بعد از پايان عمر است . « أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ » : دو بار ما را زندگي بخشيده‌اي . مراد از حيات دوم ، زنده گرداندن اموات پس از پايان جهان و سر بر آوردن از گورها به هنگام رستاخيز است . اشاره دوزخيان به دو بار ميراندن و زنده گرداندن شايد بدين خاطر باشد كه مي‌خواهند بگويند ، اي خداوندي كه مالك مرگ و حياتي ! توانائيِ اين را داري كه دو ممات و دو حيات را براي ما تبديل به سه ممات و سه حيات كني و ما را بازگرداني تا در مقام جبران برآئيم .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكُم بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَإِن يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( عذابي كه در آن هستيد ) بدان خاطر است كه شما هنگامي كه خدا به يگانگي خوانده مي‌شد نمي‌پذيرفتيد ، و اگر براي خدا انباز قرار داده مي‌شد باور مي‌داشتيد . پس در اين صورت فرمانروائي و داوري از آن خداوند والا مقام و بزرگوار است ( و هر گونه كه خود بخواهد درباره شما حكم صادر و داوري خواهد كرد . هم اينك بتان و كساني را كه شريك خدا و صاحب سلطه مي‌دانستيد به فرياد خوانيد تا شما را از دوزخ بدر آرند ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذا دُعِيَ اللهُ وَحْدَهُ . . . » : ( نگا : زمر / 45 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ وَيُنَزِّلُ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ رِزْقاً وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَن يُنِيبُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏او كسي است كه دلائل ( قدرت ) و نشانه‌هاي ( عظمت ) خود را به شما مي‌نماياند و از آسمان براي شما روزي مي‌فرستد . امّا تنها كساني متوجّه ( اين مسأله ) مي‌گردند كه ( عناد را رها كنند و به سوي انديشيدن درباره نشانه‌هاي آفاق و انفس خدا ) برگردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَاتِهِ » : دلائل قدرت و عظمت ، و نشانه‌هاي آفاق و انفسي كه تمام جهان هستي را پر كرده است . « رِزْقاً » : روزي . مراد وسيله توليد روزي است ، همچون باران و برف و هوا و نور آفتاب و اشعّه‌هاي ديگر كه براي زندگي موجودات زنده از جمله انسان ضروري هستند . « يُنِيبُ » : برمي‌گردد . مراد ترك عناد و رجوع به خدا است در پرتو انديشه و شناخت امور .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اكنون كه چنين است ، خدا را به فرياد بخوانيد و عبادت و طاعت را خاصّ او بدانيد ، هر چند كه كافران دوست نداشته باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَادْعُوا اللهَ مُخْلِصِينَ . . . » : ( نگا : اعراف‌ / 29 ، يونس‌ / 22 ، عنكبوت‌ / 65 ) .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا داراي مقامات والا و كمالات بالا و تخت فرماندهي است ، و او وحي را به فرمان خود براي هر كس از بندگانش كه بخواهد نازل مي‌كند تا ( مردمان را ) از روز روياروئي ( ايشان با خدا براي حساب و كتاب ) بترساند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ » : صاحب مقامات بالا و مراتب والا . يعني خدا درجات كمال و اوصاف جلال او آن قدر بالا است كه كمال و جلالي در مقابلش كمال و جلال نيست ، و هماي بلند پرواز عقل و علم بشري هرگز به ذيل آن هم نمي‌رسد ، چه رسد به اوج آن . عظيم‌الصّفات . برخي رفيع‌الدّرجات را به معني برافرازنده آسمانها ( نگا : زادالمسير ) و بالا برنده درجات بندگان ( نگا : نمونه ) دانسته‌اند . بعضي هم گفته‌اند : درجات و مقامات در دست خدا است و به هر كس كه بخواهد مي‌دهد ( نگا : كشّاف ) . « ذُوالْعَرْشِ » : خالق و مالك عرش . داراي تخت و سرير سلطنت جهان هستي . « الرُّوحَ » : وحي ( نگا : نحل‌ / 2 ، شوري‌ / 52 ) . « مِنْ أَمْرِهِ » : به فرمان خود . « يَوْمَ التَّلاق » : روز قيامت است كه در آن پيشينيان و پسينيان و زمينيان و آسمانيان به همديگر مي‌رسند و يكديگر را ملاقات مي‌كنند ، و هر كسي با اعمالي كه كرده است رو به رو مي‌شود و سزا و جزاي آن را مي‌بيند . ياء تلاقي در رسم‌الخطّ قرآني حذف شده است .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ هُم بَارِزُونَ لَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِّمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روز روياروئي روزي است كه مردمان ظاهر و آشكار مي‌شوند ( و تمام پرده‌ها و حجابها كنار مي‌روند و موانع مادي برچيده مي‌شوند . بالاخره علاوه از سر بر آوردن مردم از گورها ، درون و برون و خلوت و جلوت همه انسانها نمودار مي‌گردد ) و چيزي از ( كار و بار و رفتار و پندار ) ايشان بر خدا پنهان نمي‌ماند . ( فرياد وحشتناكي را مي‌شنوند كه مي‌گويد : ) ملك و حكومت ، امروز از آن كيست‌ ؟ ( پاسخ قاطعانه داده مي‌شود كه ) از آن خداوند يكتاي چيره و توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمَ » : بدل از ( يَوْمَ ) قبلي است كه مفعول به ( لِيُنذِرَ ) بود . « بَارِزُونَ » : جمع بارز ، نمايان . آشكار . مراد اين است كه مردمان از گورها خارج مي‌گردند و ظاهر و نمايان مي‌شوند و چيزي ايشان را از ديدها پنهان نمي‌دارد ( نگا : طه‌ / 106 ، ابراهيم‌ / 21 و 48 ) . هستي و هويّت و اسرار و كردار انسانها روشن و ظاهر مي‌شود و هيچ چيزي مكتوم نمي‌ماند ( نگا : كهف‌ / 47 ، طارق / 9 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ الْيَوْمَ تُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ لَا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امروز هر كسي در برابر كاري كه كرده است جزا و سزا داده مي‌شود . هيچ گونه ستمي امروز وجود نخواهد داشت . بي‌گمان خداوند سريع‌الحساب است ( و حساب و كتاب كسي را از موقع مقرّر به تأخير نمي‌اندازد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُجْزي . . . » : ( نگا : طه‌ / 15 ، يونس‌ / 52 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلَا شَفِيعٍ يُطَاعُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي محمّد ! ) آنان را از روز نزديك بترسان ( كه قيامت است ) . آن زماني كه دلها ( از شدّت وحشت ) به گلوگاه مي‌رسند ( و انگار از جاي خود كنده و به بالا پرت شده‌اند ) و تمام وجودشان مملوّ از خشم و اندوه مي‌گردد ( خشم بر كساني كه ايشان را به چنين سرنوشتي دچار كرده‌اند ، و خشم بر خود كه به حرف ديگران گوش فرا داده‌اند ، و غم و اندوه بر روزگار هدر رفته و طلاي عمر باخته شده ) . ستمگران نه داراي دوست دلسوزند ، و نه داراي ميانجيگري كه ميانجي او پذيرفته گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمَ الأَزِفَةِ » : روز نزديك . مراد قيامت است كه به علّت نزديك بودن آن چنين ناميده شده است ( نگا : نجم‌ / 57 ) . « إِذْ » : بدل از ( يَوْمَ ) است . « الْحَنَاجِرِ » : جمع حَنْجَرَة ، حلقوم . گلوگاه . « الْقُلُوبُ لَدَي الْحَنَاجِرِ » : اين سخن كنايه از شدّت خوف و مضيقت است ( نگا : احزاب‌ / 10 ) . « كَاظِمِينَ » : فرو خورندگان خشم . كساني كه غم و اندوه را در سينه‌ها حبس مي‌كنند . حال است . « حَمِيمٍ » : دوست صميمي و دلسوز ( نگا : شعراء / 101 ) .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند از دزدانه نگاه كردن چشمها و از رازي كه سينه‌ها در خود پنهان مي‌دارند ، آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَآئِنَةَ الأعْيُنِ » : خيانت چشمان و دزدانه نگاه كردن آنها . چشمان خائن و بدنظر . در صورت اوّل ، واژه ( خَآئِنَة ) مصدر است ، و در صورت دوم اسم فاعل ، و اضافه صفت به موصوف خود است و در اصل ( الأعْيُنَ الْخَآئِنَة ) است .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند به حق و عدل داوري مي‌كند ، و كساني را كه به جاي او به فرياد مي‌خوانند ( به سبب عجز و ناتواني ) كمترين داوري از دست ايشان ساخته نيست ( و اصلاً كاره‌اي نيستند تا داوري به پيش ايشان برده شود ) . تنها خدا شنوا و بينا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن دُونِهِ » : به جاي او . بغير از او . « لا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ » : اصلاً داوري نمي‌كنند . يعني فرماندار و قاضي‌القضات فقط خدا است و بس و ديگران جملگي ضعيف و درمانده‌اند .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ كَانُوا مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَاراً فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا كَانَ لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا در زمين به سير و سياحت نپرداخته‌اند تا ببينند سرانجام كار كساني كه پيش از ايشان بوده‌اند به كجا كشيده است . آنان نيرويشان و آثارشان در زمين بيشتر از شما بوده است و خداوند ايشان را به سبب گناهانشان گرفته و هلاك ساخته است و مدافعي در برابر ( عذاب ) خدا نداشته‌اند ( و كسي ايشان را از عذاب رهائي نداده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوَلَمْ يَسِيرُوا . . . » : ( نگا : يوسف‌ / 109 ، حجّ‌ / 46 ، روم‌ / 9 ، فاطر / 44 ) . « قُوَّةً وَ ءَاثَاراً » : از لحاظ نيرو تواناتر و از نظر توليدات كشاورزي و پيشرفت صنعتي و ترقّي علمي ، جلوتر بوده‌اند ( نگا : انبياء / 79 و 81 ، نمل‌ / 16 و 17 و 20 ، سبأ / 10 و 12 ، شعراء / 128 و 129 ، روم‌ / 9 ) . علاوه از اشاره به آثار باستاني كه تاريخ زنده و مدوّن است ، اشاره به تاريخ غير مدوّن و بلكه مدفون در دل زمين است و تخريب و زير و رو شدن بارها و بارهاي زمين را فرياد مي‌دارد . اگر در نظر داشته باشيم كه ما حتّي تاريخ ده هزار سال مردمان روي زمين را چنان كه بايد در دست نداريم ، آيا در عمر ده‌ها هزار و صدها هزار و هزاران هزار سال پيش بر كره زمين چه گذشته است ، خدا مي‌داند و بس .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانَت تَّأْتِيهِمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَكَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( هلاك و عذاب ) بدان خاطر بوده است كه پيغمبرانشان دلائل و براهين روشن براي ايشان مي‌آوردند و ارائه مي‌دادند و آنان راه كفر در پيش مي‌گرفتند ، و خدا ايشان را گرفته و هلاك مي‌كرد . چرا كه او نيرومند شديد العقابي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ » : پيغمبرانشان دلائل و براهين را براي ايشان مي‌آوردند و همراه با دلائل و براهين به سويشان مي‌رفتند . ( نگا : مائده‌ / 32 ، حديد / 25 ) .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما موسي را همراه با معجزات و دليل روشن فرستاديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَاتِ‌ » : معجزات . « سُلْطانٍ » : دليل و حجّت ( نگا : هود / 96 ) .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به سوي فرعون و هامان و قارون . ايشان گفتند : موسي جادوگر دروغگوئي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِرْعَوْنَ وَ هَامَان وَ قَارُونَ » : فرعون ، سمبل حاكم ظالم ، هامان ، مظهر درباريِ حيله‌گر و طرّاح طرحها و نقشه‌هاي شيطاني ، و قارون ، نمونه ثروتمند مستكبر و بي‌باور .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْحَقِّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاء الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَاءهُمْ وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه موسي از جانب ما حق را بديشان رساند ، ( سردمداران كفر به پيروان خود ) گفتند : بكشيد فرزندان كساني را كه همراه موسي ايمان آورده‌اند ( تا دودمانشان از صفحه روزگار زدوده گردد ) و زنانشان را زنده بگذاريد ( تا به خدمتگزاري و كنيزي ما مشغول شوند ) . ليكن نيرنگ كافران بي‌نتيجه بوده و جز گمراهي نخواهد بود ( و تيرشان پيوسته به سنگ خواهد خورد ، و طرحهاي شيطاني آنان سرانجام دامنگير خودشان خواهد شد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَآءَهُم بِالْحَقِّ » : حق را براي ايشان آورد كه مراد قوانين آسماني و معجزات دالّ بر نبوّت است . « أُقْتُلوا أَبْنَآءَ الَّذِينَ . . . » : كشتار دوم بني‌اسرائيل توسّط فرعون و فرعونيان مراد است ( نگا : تفسير قاسمي ) . « فِي ضَلالٍ » : سردرگمي است . هدر رفتن و بي‌نتيجه شدن است .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرعون ( به اطرافيان و مشاوران خود ) گفت : بگذاريد من موسي را بكشم و او پروردگارش را ( براي نجات خود از دست من ) به فرياد خواند . من از اين مي‌ترسم كه آئين شما را تغيير دهد ، يا اين كه در زمين فساد را گسترش دهد و پراكنده سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذَرُونِي‌ » : مرا رها كنيد . مراد ممانعت به عمل نياوردن و جلوگيري نكردن است . « أَن يُظْهِرَ » : اين كه توسعه دهد و پخش و پراكنده سازد . « الْفَسَادَ » : مرادشان آئين توحيدي يا يك انقلاب ضدّ استكباري است .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ مُوسَى إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُم مِّن كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لَّا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏موسي ( خطاب به فرعون و فرعونيان ) گفت : من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مي‌برم از دست هر متكبّري كه به روز حساب و كتاب ( قيامت ) ايمان نداشته باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عُذْتُ » : پناهنده مي‌شوم . خود را در پناه مي‌دارم .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَن يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءكُم بِالْبَيِّنَاتِ مِن رَّبِّكُمْ وَإِن يَكُ كَاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِن يَكُ صَادِقاً يُصِبْكُم بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مرد مؤمني از خاندان فرعون كه ايمان خود را پنهان مي‌داشت گفت : آيا مردي را خواهيد كشت بدان خاطر كه مي‌گويد : پروردگار من الله است ، در حالي كه دلائل روشني و معجزات آشكاري از جانب پروردگارتان برايتان آورده است و به شما نموده است‌ ؟ اگر او دروغگو باشد ، دروغگوئيش دامنگير خود او خواهد شد ، و اگر راستگو باشد ، برخي از عذابهائي كه شما را از آن مي‌ترساند گريبانگيرتان خواهد گشت . قطعاً خداوند كسي را ( به راه نجات و رستگاري ) رهنمود نمي‌سازد كه تجاوز كار و دروغ‌پرداز باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَالِ » : خاندان . « قَدْ جَآءَكُم بِالْبَيِّنَاتِ » : معجزات آشكاري را به شما نشان داده است . دلائل روشني را برايتان بيان داشته است . « يَعِدُكُمْ » : شما را وعده مي‌دهد . مراد وعده شرّ يا به عبارت ديگر وعيد است . « إِنَّ اللهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ » : اين عبارت دو پهلو است : اگر موسي متجاوز و دروغگو باشد ، خدا او را رهنمود نمي‌سازد و مشمول هدايت الهي نخواهد شد . در اين صورت سر و كارش با خدا است و به شما نيازي براي كيفر دادن و كشتن او نيست . اگر شما متجاوز و دروغ‌پرداز باشيد ، خدا شما را رهنمود نمي‌سازد و مشمول هدايت الهي نخواهيد شد . پس بيائيد تا مسير خود را از بدي به سوي نيكي تغيير دهيد .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ يَا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظَاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَن يَنصُرُنَا مِن بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءنَا قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مرد مؤمن ادامه داد و گفت : ) اي قوم من ! امروز حكومت در دست شما است ، و در اين سرزمين پيروز و چيره‌ايد . امّا اگر عذاب سخت ( خانه برانداز و ريشه‌كن ساز ) الهي دامنگيرمان شود ، چه كسي ما را مدد و ياري خواهد كرد و براي رستگاريمان خواهد كوشيد ؟ ! فرعون گفت : من جز آنچه صلاح ديده‌ام و پيشنهاد كرده‌ام صلاح نمي‌بينم و به شما پيشنهاد نمي‌كنم ، و من جز به راه هدايت و منتهي به سعادت ، شما را رهنمود نمي‌كنم . ( پس دستور من كشتن موسي است و بايد اجرا شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُلْكُ » : حكومت و سلطنت . شاهي . « ظَاهِرِينَ » : غالبين . چيرگان و پيروزمندان . حال است « بَأْسِ » : عذاب شديد . « الرَّشَادِ » : هدايت . صواب و صلاح .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُم مِّثْلَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن مرد با ايمان گفت : اي قوم من ! مي‌ترسم همان بلائي به شما برسد كه در روزگاران گذشته به گروهها و دسته‌ها رسيده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِثْلَ » : همانند . مراد همانند حادثه و بلا است . يعني مضافي قبل از ( يَوْمِ ) محذوف است . « يَوْمِ الأحْزابِ » : مراد از ( يَوْم ) ايّام و روزگاران است ، نه روز يا زمان واحدي . همچنين ايّام به معني وقائع نيز آمده است ( نگا : تفسير روح‌المعاني ) . « الأحْزَابِ » : ( نگا : غافر / 5 ) .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِّلْعِبَادِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از سزاي عادتي همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و كساني كه بعد از آنان بوده‌اند ( مي‌ترسم كه گريبانگيرتان شود ) . خداوند نمي‌خواهد به بندگان ستم كند ( و نمي‌پسندد كه بندگانش هم به يكديگر ستم كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِثْلَ دَأْبِ » : همانند عادت . مضافي پيش از ( دَأْبِ ) محذوف است‌‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنَادِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي قوم من ! بر شما از روز صدا زدن ( كه قيامت است ) مي‌ترسم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمَ التَّنَادِ » : مراد قيامت است . . . « التَّنَادِ » : اصل آن تنادي است ، به معني صدا زدن . قيامتْ ( يَوْمَ التَّنَادِ ) : ناميده شده است ، چرا كه در آن : هر ملّتي را به نام پيغمبرش فرياد مي‌دارند ؛ مردمان همديگر را صدا مي‌زنند و به كمك مي‌طلبند ؛ مردمان را براي گردهمايي در محشر صدا مي‌زنند ؛ مردمان كافر واويلا سر مي‌دهند و نابودي را فرياد مي‌دارند ، و . . .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن روزي كه پشت مي‌كنيد و مي‌گريزيد ، امّا هيچ پناهي جز خدا ( براي حفظ خود از عذاب ) نداريد . آخر خدا كسي را كه ( از راستاي بهشت منحرف و ) گمراه سازد ، هيچ راهنما و راهبري نخواهد داشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمَ » : بدل است . . . « تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ » : ( نگا : نمل‌ / 80 ، توبه‌ / 25 ، انبياء / 57 ) . . . « عَاصِم‌ » ( نگا : يونس‌ / 27 ، هود / 43 ) .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ جَاءكُمْ يُوسُفُ مِن قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِّمَّا جَاءكُم بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَن يَبْعَثَ اللَّهُ مِن بَعْدِهِ رَسُولاً كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيش از اين ، يوسف آيه‌هاي روشن و دلائل آشكاري را براي شما آورده بود ، امّا شما پيوسته درباره آنچه آورده بود و ارائه داده بود شكّ و ترديد مي‌كرديد ( و به دنبال او راه نمي‌افتاديد ) تا زماني كه از دنيا رفت ، گفتيد : خداوند بعد از او ديگر پيغمبري را برانگيخته نخواهد كرد . اين چنين خداوند اشخاص متجاوز و متردّد را گمراه و سرگشته مي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْبَيِّنَاتِ » : آيه‌هاي كتاب آسماني . دلائل و براهين و معجزات . « فَمَازِلْتُمْ فِي شَكٍّ » : پيوسته در شكّ و ترديد بسر مي‌برديد . « هَلَكَ » : فوت كرد . « مُرْتَابٌ » : متشكّك و متردّد در دين .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ وَعِندَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كسانيند كه بدون هيچ دليلي كه ( از عقل يا نقل در دست ) داشته باشند ، در برابر آيات الهي ( موضعگيري مي‌كنند و ) به ستيز و كشمكش مي‌پردازند . ( چنين جدال بي‌اساس و نادرستي با آيات الهي ) موجب خشم عظيم خدا و كساني خواهد شد كه ايمان آورده باشند . اين گونه خداوند بر هر دلي كه خود بزرگ‌بين و زورگو باشد ، مهر مي‌نهد ( و حسّ تشخيص را از آن مي‌گيرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ » : منصوب و بدل از ( مَنْ ) است ، و يا مرفوع و خبر مبتداي محذوف است و در اصل چنين است : هُمُ الَّذِينَ . يا مبتدا است و جمله ( كَبُرَ مَقْتاً ) خبر آن است . « سُلْطَانٍ » : حجّت و برهان . « كَبُرَ مَقْتاً » : فاعل ( كَبُرَ ) ضمير مستتري است كه به جدال مفهوم از ( يُجَادِلُونَ ) برمي‌گردد . و يا به ( مَنْ ) . يعني : كَبُرَ مَقْتُهُ . « يَطْبَعُ » : مهر مي‌نهد ( نگا : اعراف‌ / 101 ، روم‌ / 59 ) . « قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ » : اضافه موصوف به صفت خود است .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا هَامَانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَّعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرعون ( از قتل موسي موقّتاً دست كشيد ، ولي بر مركب غرور سوار شد و ) گفت : اي هامان ! براي من بناي مرتفعي بساز ، شايد من به وسائلي دست يابم ( كه با آنها به سوي خداي موسي بالا روم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَرْحاً » : كاخ عظيم . بناي مرتفع ( نگا : نمل‌ / 44 ، قصص‌ / 38 ) . « الأسْبَاب‌ » : وسائل ( نگا : بقره‌ / 166 ، ص‌ / 10 ) . راههاي شناخت و دستيابي به چيزي .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ كَاذِباً وَكَذَلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَمَا كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبَابٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏وسائل ( صعود به ) آسمانها ، تا به خداي موسي بنگرم و از او آگاه شوم ، هر چند كه من گمانم بر اين است كه موسي دروغگو است . اين چنين ، كارهاي بد فرعون در نظرش آراسته و پيراسته گشته ، و او از راه ( حق ) بازداشته شده بود ، و توطئه و نيرنگ فرعون ( و فرعونيان ) جز به زيان و نابودي نينجاميد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَسْبَابَ » : بدل است . « أَطَّلِعَ » : بنگرم . باخبر شوم . « تَبَابٍ » : خسران و زيان . هلاك و نابودي .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِي آمَنَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مرد با ايمان گفت : اي قوم من ! از من پيروي كنيد تا شما را به راه صحيح هدايت كنم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الرَّشَادِ » : ( نگا : غافر / 29 ) . رَشاد و رُشد مذكور در ( بقره‌ / 256 ) يكي است .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ يَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دَارُ الْقَرَارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي قوم من ! اين حيات دنيوي كالاي ناچيزي ( و توشه اندكي و خوشي گذرائي ) است ، و آخرت سراي ماندگاري و استقرار است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَتَاعٌ » : توشه‌اي كه سواري براي مسافرت با خود برمي‌دارد ( نگا : المنتخب ) . كالاي اندك . لذّت گذرا . بهره‌اي ناچيز . « دَارُالْقَرَارِ » : سراي هميشگي و ماندگاري . خانه استقرار و جاودانگي .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كس عمل بدي انجام دهد ، ( در آخرت ) جز همسان آن ، كيفر داده نمي‌شود ، ولي هر كس كار خوبي انجام دهد ، خواه مرد باشد يا زن - به شرط اين كه مؤمن باشد - چنين كساني به بهشت مي‌روند و در آنجا نعمت و روزي بديشان بدون حساب و كتاب عطاء مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِغَيْرِ حِسَابٍ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 27 ، نور / 38 ، ص‌ / 39 ، زمر / 10 ) .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَا قَوْمِ مَا لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي قوم من ! چه خبر است‌ ؟ من شما را به سوي نجات و رستگاري مي‌خوانم و شما مرا به سوي آتش دوزخ‌ مي‌خوانيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا لِي‌ ؟ » : چه چيز مي‌بينم‌ ؟ چه خبر است‌ ؟ چه شده است‌ ؟ به من بگوئيد كه .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَأُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَأَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مرا فرا مي‌خوانيد تا خدا را باور ندارم ، و انبازي براي او قرار دهم كه اطّلاعي از آن نداشته و ( دليل و برهاني از كتابهاي آسماني بر صحّت معبود بودنش سراغ ) ندارم . در حالي كه من شما را به سوي ( پرستش خداوند ) باعزّت و با مغفرت فرا مي‌خوانم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُشْرِكَ بِهِ مَا . . . » : ( نگا : حجّ‌ / 71 ) .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قطعاً چيزهائي كه مرا به سوي آنها فرا مي‌خوانيد ، نه در دنيا دعوتي دارند و نه در آخرت . ( در دنيا ديده يا شنيده نشده است كه بتها پيغمبراني را به سوي مردم فرستاده باشند تا ايشان را توسّط انبياء به پرستش خود دعوت كنند و بدين وسيله حق الوهيّت داشته باشند ، و در آخرت هم كسي را براي دادگاهي و حسابرسي خويش به سوي خود نمي‌خوانند ) و بازگشت ما در آخرت تنها به سوي خدا است و بس . و ( بايد بدانيد كه ) اسرافكاران ، دوزخي و همدم آتشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لاجَرَمَ » : به ناچار . قطعاً ( نگا : هود / 22 ، نحل‌ / 23 و 62 و 109 ) . « دَعْوَةٌ » : فرا خواندن . مراد فرا خواندن مردمان براي پرستش در دنيا و دادگاهي در آخرت است . به عبارت ديگر ، بتها نه فرستادگاني به سوي مردمان براي اطاعت از خود روانه كرده‌اند ، و نه در آخرت مي‌توانند مردمان را به دادگاهي خوانند ( نگا : كهف‌ / 52 ، قصص‌ / 64 ، فاطر / 14 ) . لذا اله و معبودِ كسي نمي‌توانند باشند . امّا الله ، هم در دنيا پيغمبراني به سوي مردمان روانه فرموده است و ايشان را به پرستش خويش فرا خوانده است ، و هم در آخرت مردمان را به دادگاه قيامت فرا مي‌خواند و دادرسي مي‌فرمايد ( نگا : اسراء / 52 ، روم‌ / 25 ) . دعاء . در اين صورت مضاف محذوف است و تقدير چنين است : لَيْسَ لَهُ إِسْتِجابَةُ دَعْوَة . ( نگا : نمل‌ / 62 ، فاطر / 14 ) . « مَرَدَّ » : ( نگا : رعد / 11 ، روم‌ / 43 ، شوري‌ / 44 و 47 ، مريم‌ / 76 ) .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به زودي آنچه من به شما مي‌گويم به خاطر خواهيد آورد ( و به صدق گفتار من پي خواهيد برد ) . من كار و بار خود را به خدا وا مي‌گذارم و حوالت مي‌دارم . خداوند بندگان را مي‌بيند ( و پندار و گفتار و كردارشان را مي‌پايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُفَوِّضُ » : واگذار مي‌كنم . مي‌سپارم .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند ( چنين بنده مؤمني را تنها نگذاشت و ) او را از سوء توطئه‌ها و نيرنگهاي ايشان محفوظ و مصون داشت ، ولي عذاب بدي خاندان فرعون را در بر گرفت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَيِّئَاتِ » : بديها . مراد شكنجه‌ها و كيفرها و بلاها است . « حَاقَ » : در بر گرفت . گريبانگير گرديد ( نگا : انعام‌ / 10 ، هود / 8 ، نحل‌ / 34 ) .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوّاً وَعَشِيّاً وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آن آتش دوزخ است كه بامدادان و شامگاهان آنان بدان عرضه مي‌شوند . ( اين عذاب برزخ ايشان است ) و امّا روزي كه قيامت برپا مي‌شود ( خدا به فرشتگان دستور مي‌دهد ) خاندان فرعون ( و پيروان او ) را به شديدترين عذاب دچار سازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« النَّارُ » : بدل از ( سُوءُ الْعَذَابِ ) است . « يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا » : به آتش نموده مي‌شوند . مراد اين است كه بامدادان و شامگاهان منزل و مأواي آينده آنان در دوزخ را بدانان نشان مي‌دهند . همان گونه كه رسول اكرم خبر داده است : إِنَّ أَحَدَكُمْ إِذا مَاتَ عُرِضَ عَلَيْهِ مَقْعَدُهُ بِالْغَداه وَالْعَشِيِّ ، إِنْ كانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَمِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ ، وَ إِنْ كانَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَمِنْ أَهْلِ النَّارِ ، فَيُقالُ هذا مَقْعَدُكَ حَتّي يَبْعَثَكَ اللهُ يَوْمَ الْقَيَامَةِ . « أَشَدَّ الْعَذَابِ » : اضافه صفت به موصوف خود است .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاء لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِّنَ النَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خاطر نشان ساز ) زماني را كه در آتش دوزخ ( دوزخيان ) با همديگر به كشمكش و پرخاشگري مي‌پردازند . ضعفاء ( يعني پيروان دنيوي ) به مستكبران ( يعني رؤساي دنيوي ) مي‌گويند : ما پيروان شما بوديم ، آيا ( هم اينك اي سردمداران ) بخشي از عذاب را به جاي ما پذيرا مي‌گرديد و به گردن مي‌گيريد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَحَآجُّونَ » : كشمكش مي‌كنند . سخنان پرخاشگرانه مي‌گويند . بگو مگو مي‌كنند . « الضُّعَفَآءُ » : مراد پيروان و مقلّدان دنيوي است . « ألَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا » : مراد رؤساء و سردمداران دنيوي است . « مُغْنُونَ عَنَّا » : ( نگا : ابراهيم‌ / 21 ) .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مستكبران ( پاسخ مي‌دهند و ) مي‌گويند : ما و شما همگي در اين آتش دوزخ هستيم ( و سرنوشت مشتركي داريم ) . خداوند در ميان بندگان ( خود عادلانه ) داوري كرده است ( و سهم هر يكي را از عذاب چنان كه بايد داده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَكَمَ » : داوري كرده است و دادگاهي و دادرسي نموده است .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِّنَ الْعَذَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏دوزخيان به نگهبانان دوزخ مي‌گويند : شما از پروردگارتان درخواست كنيد كه يك روز ( بلي فقط يك روز ) عذاب را از ما بردارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُدْعُوا » : درخواست كنيد ( نگا : اعراف‌ / 55 ، غافر / 50 ) . « يُخَفِّفْ » : تخفيف بدهد و كم كند . بردارد .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا أَوَلَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا بَلَى قَالُوا فَادْعُوا وَمَا دُعَاء الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( نگهبانان دوزخ به آنان ) مي‌گويند : آيا پيغمبران شما آيه‌هاي روشن و دلائل آشكاري را براي شما نمي‌آوردند ؟ مي‌گويند : آري . مي‌گويند : پس خودتان درخواست كنيد ، ولي درخواست كافران ( به جائي نمي‌رسد و بيفايده است و ) جز سردرگمي نتيجه‌اي ندارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دُعَآءُ » : درخواست ( نگا : فصّلت‌ / 51 ) . « ضَلالٍ » : سردرگمي . ضائع شدن و هدر رفتن . « وَ مَا دُعَآءُ الْكَافِرِينَ إِلاّ فِي ضَلالٍ » : اين جمله مي‌تواند مقول قول نگهبانان دوزخ و يا اين كه خدا باشد .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قطعاً پيغمبران خود را و مؤمنان را در زندگي دنيا و در آن روزي كه گواهان بپا مي‌خيزند ياري مي‌دهيم و دستگيري مي‌كنيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأشْهادُ » : جمع شَهيد ، گواهان . از جمله گواهان ، فرشتگان و انبياء و شهداء هستند ( نگا : هود / 18 ، زمر / 69 ) .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ لَا يَنفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن روزي كه عذرخواهي ستمگران بديشان سودي نمي‌رساند ، و نفرين ( و طرد از رحمت خدا ) بهره آنان خواهد بود و سراي بد ( دوزخ ) از آن ايشان خواهد شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُوءُ الدَّارِ » : سراي بد . اضافه صفت به موصوف است . « اللَّعْنَةُ » : دوري از رحمت خدا و طرد از لطف‌الله .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به موسي هدايتهائي ( در مسير انجام رسالتش ) عطاء كرديم و بني‌اسرائيل را وارثان كتاب ( تورات ) نموديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْهُدي‌ » : مصدر است و به معني : هدايت و رهنمود ، يا هدايتها و رهنمودها . مراد از آن ، نبوّت و معجزات و دستورالعملهاي زندگي خداپسندانه ، و بالاخره هر چيزي است كه با آن ، مي‌توان مردمان را به راه يزدان هدايت و راهنمائي كرد و مهمّترين آنها تورات است . « الْكِتَابَ » : مراد تورات ، و يا همه كتابهائي است كه بر پيغمبران بني‌اسرائيل نازل شده است . از قبيل : زبور و صحف و تورات و انجيل .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ هُدًى وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( كتابي كه ) راهنما و اندرزگوي خردمندان بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هُديً وَ ذِكْري‌ » : مصدر و مفعول له بشمارند ، يعني : كتاب تورات يا كتابهاي آسماني ديگر را براي راهنمائي و اندرزگوئي در اختيار بني‌اسرائيل قرار داديم . يا اين كه مصدر و به عنوان اسم فاعل ، يعني هادي و مذكِّر به كار رفته و حال بشمارند كه معني آن در بالا گذشت .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( اي محمّد ! بر اذيّت و آزار كفّار و ناملايمات روزگار ) شكيبائي كن ، چرا كه وعده خدا ( در امر كمك به پيغمبران خود و مؤمنان بديشان ، تخلّف‌ناپذير و ) حق است . و آمرزش گناهانت را بخواه ، و بامدادان و شامگاهان به سپاس و ستايش پروردگارت بپرداز .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ . . . » : اين گونه تعبيرات قرآني در مورد پيغمبر اسلام و ساير پيغمبران ، اشاره به : ( حَسَنَاتُ الأبْرَارِ ، سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ ) است . يك لحظه غفلت و يك ترك اولي در مورد انبياء جائز نيست و بايد از آن استغفار كنند ( نگا : محمّد / 19 ، فتح‌ / 2 ، نصر / 3 ) . پيغمبر اسلام نيز به مقتضي بشريّت تصرّفات و اعمالي داشته است كه براي افراد عادي خوب و يا چيز ساده‌اي بوده و براي وجود مبارك او گناه و چيز مهمّي محسوب شده است و مورد عتاب پروردگار قرار گرفته است ( نگا : انعام‌ / 33 - 35 ، انفال‌ / 67 و 68 ، توبه‌ / 43 ، 113 ، احزاب‌ / 37 ، تحريم‌ / 1 ، عبس‌ / 1 - 10 ) .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِن فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه بدون دليلي كه ( از سوي خدا ) در دست داشته باشند ، درباره آيات الهي به ستيزه‌گري و كشمكش مي‌پردازند ، در سينه‌هايشان جز برتري جوئي نيست و هرگز هم به برتري نمي‌رسند . پس ( از شرّ اين گونه افراد خودخواه و برتري طلب ) خود را در پناه خدا دار كه او ( سخنان بي‌اساس ايشان را ) مي‌شنود و ( توطئه‌هاي ناجوانمردانه آنان را ) مي‌بيند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَاتِ » : آيه‌هاي كتاب آسماني . دلائل و براهين الهي . « إِن فِي صُدُورِهِمْ . . . » : حرف ( إِنْ ) نافيه‌است . « كِبْرٌ » : تكبّر . برتري و رياست مراد است .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قطعاً آفرينش آسمانها و زمين ( از عدم در آغاز خلقت ) بسي دشوارتر است از آفرينش مردمان ( در پايان اين جهان براي شروع زندگي در آن جهان ) و ليكن بيشتر مردمان ( كه كفّار و مشركانند چنين چيزي را درست ) نمي‌دانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ » : اين قسمت آيه ، اشاره به سرآغاز آفرينش جهان توسّط يزدان است . « خَلْقِ النَّاسِ » : اشاره به پايان اين جهان و آفرينش دوباره مردمان است .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِيءُ قَلِيلاً مَّا تَتَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كه چشمانشان ( از ديدن حق ) كور است ، با آنان كه ( حق را ) مي‌بينند ، و كساني كه ايمان آورده‌اند و كارهاي نيكو كرده‌اند ، با كساني كه بدكار و بزهكارند يكسان نيستند . امّا شما ( بر اثر خودخواهي و زشتكاري ) كمتر پند مي‌گيريد ( و متوجّه حقيقت مي‌شويد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَلِيلاً مَا تَتَذَكَّرُونَ » : ( نگا : اعراف‌ / 3 ، نمل‌ / 62 ) .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روز قيامت قطعاً فرا مي‌رسد و شكّي در آن نيست ، ولي بيشتر مردم تصديق نمي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا رَيْبَ فِيهَا » : تأكيد سوم است . يعني فرا رسيدن قيامت با سه تأكيد در جمله همراه است : إِنَّ ، لام لآتِيَةٌ ، و شبه جمله لا رَيْبَ فِيهَا .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگار شما مي‌گويد : مرا به فرياد خوانيد تا بپذيرم . كساني كه خود را بزرگتر از آن مي‌دانند كه مرا به فرياد خوانند ، خوار و پست داخل دوزخ خواهند گشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُدْعُونِي‌ » : مرا به فرياد خوانيد . مرا به كمك بطلبيد . رفع نيازمنديها و حلّ مشكلات خود را از من بخواهيد . « عِبَادَتي‌ » : عبادت من . عبادت در اينجا به معني دعاء است ، چرا كه دعاء مغز عبادت است همان گونه كه رسول اكرم فرموده است : الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبادَةِ . « دَاخِرِينَ » : ( نگا : نحل‌ / 48 ، صافّات‌ / 18 ، نمل‌ / 87 ) .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند كسي است كه شب را براي شما آفريد تا در آن بياسائيد و بياراميد ، و روز را روشن گردانيد ( تا در آن به فعّاليّت و كار و كوشش بپردازيد ) . خداوند نسبت به مردم فضل و كرم دارد ، وليكن بيشتر مردم شكرگزاري نمي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِتَسْكُنُوا فِيهِ » : ( نگا : يونس‌ / 67 ، قصص‌ / 73 ) . « مُبْصِراً » : روشن . تابان ( نگا : يونس‌ / 67 نمل‌ / 86 ) .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لَّا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن ( كه دهنده نعمتها است ) الله ، پروردگار شما ، و آفريدگار همه اشياء است و جز او معبودي نيست . پس چگونه ( از عبادت او ) برگردانده مي‌شويد و ( از حق ) به كدام سو منحرف گردانده مي‌شويد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَأنَّي تُؤْفَكُونَ » : ( نگا : انعام‌ / 95 ، يونس‌ / 34 ، فاطر / 3 ) .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ كَذَلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كَانُوا بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه ( در ميان ملّتهاي گذشته ) آيات خدا را نمي‌پذيرفته‌اند ، به همين شكل ( زشت و بي‌دليل ، از حق ) منحرف و رويگردان مي‌شده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُؤْفَكُ » : استعمال فعل مضارع به جاي ماضي ، براي به تصوير كشيدن شكل زشت و ناپسندي است كه منحرفان بر آن بوده‌اند ( نگا : المصحف الميسّر ) .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَاراً وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا آن كسي است كه زمين را جايگاه و قرارگاه شما كرد ، و آسمان را به شكل خيمه و خرگاه ساخت ، و شما را شكل بخشيد و شكلهايتان را زيبا بيافريد ، و خوراكيهاي پاكيزه نصيبتان نمود . آن كه چنين ( الطافي ) در حق شما كرده است الله است . پس بالا و والا خداوند تعالي است كه پروردگار جهانيان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَرَاراً » : قرارگاه . محلّ زندگي . « بِنَآءً » : ساختمان برافراشته . خيمه و خرگاه . با توجّه به معني اخير ، كرويّت فضا نيز در مدّ نظر است . « فَتَبَارَكَ اللهُ » : ( نگا : اعراف‌ / 54 ، مؤمنون‌ / 14 ، فرقان‌ / 1 و 10 و 61 ) .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زنده جاويد او است . جز او خدائي وجود ندارد ، پس او را به فرياد خوانيد و عبادت را خاصّ او بدانيد . سپاس و ستايش الله را سزا است كه پروردگار جهانيان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحَيُّ » : ( نگا : بقره‌ / 255 ، آل‌عمران‌ / 2 ، طه‌ / 111 ، فرقان‌ / 58 ) . « فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ » : ( نگا : اعراف‌ / 29 ، يونس‌ / 22 ، عنكبوت‌ / 65 ، لقمان‌ / 32 ، زمر / 2 و 11 ، غافر / 14 ) .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِن رَّبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : من بازداشته شده‌ام از اين كه معبودهائي را بجز خدا بپرستم كه شما آنها را به فرياد مي‌خوانيد ، از آن زماني كه آيات روشن و دلائل آشكاري از جانب پروردگار برايم آمده است ، و به من فرمان داده شده است كه خاشعانه و خاضعانه تسليم پروردگار جهانيان گردم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَدْعُونَ » : ( نگا : انعام‌ / 56 ، اعراف‌ / 37 و 194 و 197 ) . « أُسْلِمَ » : تسليم شوم . فرمانبردار گردم ( نگا : بقره‌ / 112 ، آل‌عمران / 83 ، نساء / 125 ) .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُّسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا كسي است كه شما را از خاك مي‌آفريند ، سپس ( خاك را ) به مني تبديل مي‌گرداند ، و بعد ( مني را ) به زالو گونه‌اي تبديل مي‌نمايد ، و آن گاه به شكل نوزادي ( از شكم مادرانتان ) بيرونتان مي‌آورد . بعد ( شما را زنده نگاه مي‌دارد ) تا مي‌رسيد به كمال قوّت خود ، آن گاه پير مي‌شويد - برخي از شما پيش از آن مرحله مي‌ميرند و ( باز هم شما را زنده نگاه مي‌دارد ) تا به وقت معيّن ( اجل تامّ ) مي‌رسيد . اميد است شما ( درسهاي عبرت و نشانه‌هاي قدرتي را كه در اين احوال و اطوار است ) بفهميد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ » : مراد آفرينش ابوالبشر آدم است ، و يا مراد آفرينش يكايك مردمان از خاك از راه تغذيه اشيائي است كه در اصل از خاك هستند . « عَلَقَةٍ » : ( نگا : حجّ‌ / 5 ، المؤمنون‌ / 14 ) . « أَجَلاً مُّسَمّيً » : مرگ طبيعي هر شخصي . قيامت . « وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُّسَمّيً وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ » : اگر مراد از ( أَجَلاً مُّسَمّيً ) قيامت باشد ، معني اين جمله عبارت است از : تا به مدّت معيّن قيامت مي‌رسيد و حق و حقيقت را چنان كه هست فهم مي‌كنيد ( نگا : الميزان ) .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏او كسي است كه زندگي مي‌بخشد و مي‌ميراند ، و هنگامي كه خواست كاري انجام پذيرد ، تنها بدو مي‌گويد : باش . پس مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَضَي أَمْراً . . . » : ( نگا : بقره‌ / 117 ، آل‌عمران‌ / 47 ، مريم‌ / 35 ) .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر نمي‌بيني كساني كه درباره آيات خدا به كشمكش و ستيز مي‌پردازند ، چگونه ( از تفكّر و تعقّل حق ) بازگردانده مي‌شوند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنَّي يُصْرَفُونَ » : ( نگا : يونس‌ / 32 ، زمر / 6 ) .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتَابِ وَبِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كتابهاي آسماني و چيزهائي را كه به همراه پيغمبران فرو فرستاده‌ايم تكذيب مي‌دارند ، به زودي ( نتيجه شوم كار خود را ) خواهند فهميد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْكِتَابِ » : قرآن . كتابهاي آسماني به طور كلّي . « مَآ أَرْسَلْنَا » : مراد سائر كتب آسماني است با توجّه به اين كه ( الْكِتَابِ ) قرآن باشد . يا منظور وحي و شرائع است با توجّه به معني دوم ( الْكِتَابِ ) .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ إِذِ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ يُسْحَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن زمان كه غلّها و زنجيرها در گردن دارند و روي زمين كشيده مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأغْلالُ » : ( نگا : اعراف‌ / 157 ، رعد / 5 ، سبأ / 33 ) . « السَّلاسِلُ » : جمع سِلْسِلَة ، زنجيرها . « يُسْحَبُونَ » : روي زمين كشيده مي‌شوند ( نگا : قمر / 48 ) .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آب بسيار داغ برافروخته و سپس در آتش تافته مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُسْجَرُونَ » : تمام وجودشان پر از آتش مي‌گردد . برافروخته و تافته مي‌شوند .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ تُشْرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن گاه بديشان مي‌گويند : آن چيزهائي را كه انباز خدا مي‌كرديد ( و مي‌پرستيديد ) كجايند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُنتُمْ تُشْرِكُونَ » : انباز خدا مي‌دانستيد . مراد از انباز قرار دادن ، پرستيدن است .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ مِن دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَل لَّمْ نَكُن نَّدْعُو مِن قَبْلُ شَيْئاً كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( همان انبازهائي كه ) غير از خدا ( مي‌پرستيديد ) . مي‌گويند : از ما نهان شده‌اند و هدر رفته‌اند ، بلكه اصلاً ما قبلاً ( در دنيا ) چيزي را كه ارزش و مقامي داشته باشد ( نپرستيده‌ايم . چيزهائي را كه پرستش مي‌كرده‌ايم اوهام و خيالاتي بيش نبوده‌اند ) . خدا اين چنين كافران را سرگشته مي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضَلُّوا » : گم شده‌اند . نهان و پنهان گشته‌اند . « لَمْ نَكُن نَّدْعُو مِن قَبْلُ شَيْئاً » : قبلاً چيزي را نمي‌پرستيده‌ايم . مراد كفّار از اين گفتار ، اين است كه جز خدا هر چه را پرستيده‌اند حقيقت و اصلي نداشته و پنداري بيش نبوده است . الف زائدي در رسم‌الخطّ قرآني در آخر ( نَدْعُو ) است .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكُم بِمَا كُنتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنتُمْ تَمْرَحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( عذابي كه در آن هستيد ) به سبب شادمانيهاي ناپسند و بيجائي است كه ( در برابر اموال دنيا ) در زمين مي‌كرديد ( تا بدانجا كه اموال دنيا ، اهوال آخرت را از يادتان برده بود ، و به انجام معاصي و گناهانتان كشانده بود ) و نيز به سبب نازشها و بالشهائي است كه ( در برابر انجام بزهكاريها و زشتكاريها ) مي‌نموديد ( و ارتكاب معاصي و اقدام به اذيّت و آزار ديگران را نشانه قوت و قدرت و عظمت خود مي‌ديديد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِمَا كُنتُمْ تَفْرَحُونَ . . . » : مراد فرح و شادي مذموم است ، مثل شادماني مغرورانه‌اي كه در برابر به دست آوردن اموال و امتعه دنيا براي بعضيها حاصل مي‌شود تا بدانجا كه آخرت را از يادشان مي‌برد و كارشان را به انجام گناهان مي‌كشاند ( نگا : آل‌عمران‌ / 188 ، انعام‌ / 44 ، هود / 10 ، قصص‌ / 76 ) يا شادي حاصل از مصيبت و رنج ديگران ( نگا : آل‌عمران‌ / 120 ، توبه‌ / 50 و 81 ) . « بِمَا كُنتُمْ تَمْرَحُونَ » : مراد خُيَلاء و تفاخر و افاده بر مردم است ( نگا : اسراء / 37 ، لقمان‌ / 18 ) .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏
‏ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به كافران دستور داده مي‌شود ) از درهاي دوزخ داخل شويد و جاودانه در آنجا بمانيد . جايگاه متكبّران چه بد جايگاهي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَثْوَي » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 151 ، نحل‌ / 29 ، عنكبوت‌ / 68 ) .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏
‏ فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي محمّد ! ) شكيبا باش . وعده خدا حق است ( و عذاب را گريبانگير كفّار مي‌سازد ) . اين عذابي را كه ايشان را بدان وعده داده‌ايم ، يا قسمتي از آن را به تو مي‌نمايانيم ( و در روزگار حيات تو انجام مي‌پذيرد ) يا اين كه تو را مي‌ميرانيم و ( تو آن را نخواهي ديد . چه آن را ببيني و چه آن را نبيني مهمّ نيست . چرا كه ) به سوي ما برگردانده مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَتَوَفَّيَنَّكَ » : تو را مي‌ميرانم .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ مِنْهُم مَّن قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُم مَّن لَّمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاء أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيش از تو پيغمبراني را ( براي رهنمود مردمان ) فرستاده‌ايم . سرگذشت بعضيها را براي تو بازگو كرده و سرگذشت برخيها را براي تو بازگو نكرده‌ايم . هيچ پيغمبري حق نداشته است معجزه‌اي را ( كه قوم او پيشنهاد كرده‌اند ) نشان دهد مگر به فرمان خدا . زماني هم فرمان خدا ( مبني بر ارائه آن معجزه صادر شده است و پيشنهاد كنندگان ايمان نياورده‌اند ) دادگرانه داوري شده است . ( بدين معني كه خدا پيغمبران و مؤمنان را نجات داده است ) و آن وقت باطلگرايان ( هلاك و ) زيانمند گشته‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَصَصْنَا » : بازگو كرده‌ايم . « مَا كَانَ لِرَسُولٍ » : هيچ پيغمبري حق نداشته است . هيچ پيغمبري را نسزيده است . « ءَايَةٍ » : مراد معجزه پيشنهادي ديگران است . « قُضِيَ بِالْحَقِّ » : دادگرانه داوري شده است . يعني خدا پيغمبران و ايمانداران را از مهلكه نجات داده است و كفّار و معاندان را نابود نموده است ( نگا : هود / 43 و 76 و 101 ) . « هُنَالِكَ » : آنجا . آن وقت . اين واژه به عنوان ظرف مكان و ظرف زمان به كار مي‌رود ( نگا : آل‌عمران‌ / 38 ، اعراف‌ / 119 ، يونس‌ / 30 ، فرقان‌ / 13 ، احزاب‌ / 11 ) . « فَإِذَا جَآءَ أَمْرُ اللهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ » : معني ديگر اين بخش از آيه چنين است : هنگامي كه فرمان خدا صادر شد و قيامت بپا شد ، دادگرانه داوري مي‌گردد ، و آنجا باطلگرايان زيانمند مي‌گردند .‏

آيه 79
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعَامَ لِتَرْكَبُوا مِنْهَا وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا كسي است كه چهارپايان را براي شما آفريده است تا سوار برخي از آنها شويد و برخي از آنها را بخوريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَعَلَ » : آفريده است ( نگا : نحل‌ / 5 ) .‏

آيه 80
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَلِتَبْلُغُوا عَلَيْهَا حَاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و براي شما در آنها منافع زياد و قابل توجّه ديگري است ( همچون : شير ، پشم ، پوست ، و غيره ) و منظور ديگر ( از آفرينش آنها ) اين بوده است كه بر آنها سوار شويد و به مقاصدي كه در دل داريد برسيد ( مانند حمل بار و تفريح و سياحت و غيره ) . و بر چهارپايان ( كه وسيله مسافرت در خشكي هستند ) و روي كشتيها ( كه وسيله مسافرت در دريا هستند ، كالاي شما و خود ) شما حمل مي‌شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَنَافِعُ » : نكره بودن اين واژه ، براي بيان اهمّيّت و كثرت است . « حَاجَةً فِي صُدُورِكُمْ » : نيازي كه در دل داريد . مراد حمل بارها و رسيدن به مكانهاي دور ، و شايد مقاصد و استفاده‌هاي تفريحي همچون گردش و مسابقات باشد .‏

آيه 81
‏متن آيه : ‏
‏ وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَأَيَّ آيَاتِ اللَّهِ تُنكِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند نشانه‌هاي ( قدرت و عظمت ) خود را ( در آفاق و انفس ) به شما نشان مي‌دهد ( حال بگوييد ) كدام يك از نشانه‌هاي ( قوّت و شوكت ) خدا را مي‌توانيد انكار كنيد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَاتِهِ » : نشانه‌هاي قدرت و دلائل عظمت او . از قبيل : آفرينش انسان از خاك ، مسأله حيات و ممات ، خلقت آسمانها و زمين ، آفرينش شب و روز ، و چهارپايان و كشتيها .‏

آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَاراً فِي الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا در زمين به سير و سياحت نپرداخته‌اند تا ببينند سرنوشت كساني كه پيش از ايشان بوده‌اند به كجا كشيده است ( و كارشان به كجا انجاميده است‌ ؟ ) آنان كه از اينان نيرومندتر و داراي آثار بيشتري در زمين بوده‌اند ، ولي چيزهائي كه فرا چنگ آورده بودند ايشان را ( از عذاب خدا ) رهائي نداد و بديشان سودي نبخشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ ءَاثَاراً فِي الأرْضِ » : ( نگا : غافر / 21 ) . « فَمَآ أَغْنَي عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ » : ( نگا : حجر / 84 ، زمر / 50 ) .‏

آيه 83
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه پيغمبرانشان آيه‌هاي روشن و دلائل آشكاري براي ايشان مي‌آوردند ، به دانش و معلوماتي كه خودشان ( درباره مظاهر دنيا ) داشتند خوشحال و شادان مي‌شدند و ( بدان اكتفاء مي‌نمودند و علوم و معارف وحي آسماني را به بازيچه و تمسخر مي‌گرفتند ، و سرانجام ) عذابي كه توسّط انبياء از آن بيم داده مي‌شدند و ايشان مسخره‌اش مي‌دانستند ، آنان را در بر مي‌گرفت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَاقَ بِهِمْ » : ايشان را در بر گرفت . ايشان را فرا گرفت ( نگا : انعام 10 ، هود / 8 ، نحل‌ / 34 ) .‏

آيه 84
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه عذاب شديد ما را مي‌ديدند ، مي‌گفتند : به خداي يگانه ايمان داريم و انبازهائي را كه به سبب آنها مشرك بشمار مي‌آمده‌ايم نمي‌پذيريم و مردود مي‌شماريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَأْسَنَا » : عذاب شديد و ريشه‌كن كننده ما ( نگا : انعام‌ / 43 و 148 ، اعراف‌ / 4 و 5 و 97 و 98 ) . « بِهِ » : به سبب آن . به علّت پرستش آنها .‏

آيه 85
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمْ يَكُ يَنفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا ايمانشان به هنگام مشاهده عذاب شديد ما ، بديشان سودي نرسانيده است و نفعي به حالشان نداشته است . اين سنّت و شيوه هميشگي خدا در مورد بندگانش بوده است و كافران بدان هنگام زيانبار شده‌اند . ( چرا كه سرمايه وجود خود را در بيراهه‌ها هدر داده‌اند و حاصلي جز گناه و رسوائي و عذاب دردناك خدائي فراهم نساخته‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُنَّةَ اللهِ » : شيوه و كاركرد خدا . مراد عدم نفع ايمان به هنگام رؤيت عذاب استيصال است . مفعول مطلق براي عامل محذوف است . يا اين كه تحذير است و مفعول به بشمار است يعني : إِحْذَرُوا سُنَّةَ اللهِ فِي أَعْدآءِ الرُّسُلِ . در رسم‌الخطّ قرآني با تاء كشيده نوشته شده است . « هُنَالِكَ » : ( نگا : غافر / 78 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره غافر / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:42:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره زمر / تفسیر نور


آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نزول كتاب ( قرآن ) از سوي خداوند باعزّت و باحكمت انجام پذيرفته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَنزِيلُ » : ( نگا : شعراء / 192 ، سجده‌ / 2 ، يس‌ / 5 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) ما اين كتاب را كه در برگيرنده حق و حقيقت است ، بر تو فرو فرستاده‌ايم . خدا را پرستش كن و پرستش خود را سره و خاصّ او گردان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِالْحَقِّ » : در برگيرنده حق . فرمان دهنده به حق ( نگا : آل‌عمران‌ / 3 ، نساء / 105 ، مائده‌ / 48 ) . « الدِّينَ » : طاعت و عبادت ( نگا : اعراف‌ / 29 ، يونس‌ / 22 ، عنكبوت‌ / 65 ، لقمان‌ / 32 ، بيّنه‌ / 5 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هان ! تنها طاعت و عبادت خالصانه براي خدا است و بس . كساني كه جز خدا سرپرستان و ياوران ديگري را برمي‌گيرند ( و بدانان تقرّب و توسّل مي‌جويند ، مي‌گويند : ) ما آنان را پرستش نمي‌كنيم مگر بدان خاطر كه ما را به خداوند نزديك گردانند . خداوند روز قيامت ميان ايشان ( و مؤمنان ) درباره چيزي كه در آن اختلاف دارند داوري خواهد كرد . خداوند دروغگوي كفرپيشه را ( به سوي حق ) هدايت و رهنمود نمي‌كند ( و او را با وجود كذب و كفر به درك و فهم حقيقت نائل نمي‌گرداند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِلّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ » : تنها عبادت بي‌شائبه از كفر و شرك ، خداپسند و مقبول خدا است . تنها خدا ، طاعت و عبادت خالصانه مي‌گردد و بس . « مِن دُونِهِ » : غير از خدا . جداي از خدا . « أَوْلِيَآءَ » : سرپرستان . ياوران . مراد معبودها است . از قبيل : فرشتگان و عُزَير و عيسي و اصنام . ( نگا : اعراف‌ / 27 و 30 ، هود / 20 و 113 ، رعد / 16 ، كهف‌ / 50 و 102 ، فرقان‌ / 18 ، عنكبوت‌ / 41 ) . « زُلْفي‌ » : ( نگا : سبأ / 37 ، ص‌ / 25 و 40 ) . « كُفَّار » : كفرپيشه . كفران كننده نعمت .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لَّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر خداوند مي‌خواست فرزندي داشته باشد ، مي‌بايست از ميان چيزهائي كه خود مي‌آفريند كسي يا چيزي را برگزيند . ( در صورتي كه فرزند بايد از جنس پدر بوده و همچون او قديم باشد . اين هم ناممكن است ) . خداوند پاك و منزّه ( از همه عيبها به ويژه از نياز به فرزند ) است . او خداوند يگانه پيروزمند است ( و فرزند داشتن مخالف با يگانگي ، و نياز به فرزند بيانگر عدم پيروزمندي و چيرگي است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِصْطَفي‌ » : برگزيد .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريده است ( نه به بازيچه ) . شب را بر روز ، و روز را بر شب مي‌پيچد ، و خورشيد و ماه را فرمانبردار ( دستور خود ) كرده است ( و براي مصلحت بندگان به گردش و چرخش انداخته است ) . هر يك از آنها تا مدّت معيّن و مشخّصي ( كه خدا مي‌داند ) در حركت خواهد بود . هان ! خدا بسيار مقتدر و بخشنده است ( و هر چه را بخواهد مي‌كند و هر كه را بخواهد مي‌بخشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِالْحَقِّ » : به حق نه به شوخي و عبث . يعني آفرينش داراي نظم و نظام شگرف و مقصد و هدف بزرگي است ، و زندگي بازيچه نيست . « يُكَوِّرُ » : مي‌پيچد . يعني خداوند زمين را كروي آفريده است و به دور خود به گردش انداخته است ، و بر اثر اين گردش ، قسمتي از كره زمين روز و قسمتي شب است ، و گوئي از يك سو نوار سفيد بر سياه ، و از سوي ديگر نوار سياه بر سفيد پيچيده مي‌شود . چرا كه مصدر آن ( تكوير ) است كه به معني پيچيدن عمامه و دستار به دور سر است . « أَجَلٍ مُّسَمّيً » : ( نگا : رعد / 2 ، لقمان‌ / 29 ، فاطر / 13 ) .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقاً مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدواند شما را از يك تن ( به نام آدم ) بيافريد ، سپس از جنس او همسرش را ( به نام حوّاء ) خلق كرد ، و براي شما هشت جفت چهارپا گسيل داشت . او شما را در شكمهاي مادرانتان ، در ميان تاريكيهاي سه‌گانه ، آفرينشهاي جوراجور و پياپي مي‌بخشد ( و جنين را هر دم به گونه‌اي درآورده و به پلّه‌اي از خلقت مي‌رساند ) كسي كه چنين ( نعمتهائي را مي‌بخشد و اين گونه نقش آفريني ) مي‌كند ، الله است كه پروردگار شما است و حكومت و مملكت ( سراسر عالم هستي ) از آن او است . جز او معبودي وجود ندارد . پس چگونه ( با وجود اين همه موجبات و دواعي عبادت از حق منحرف مي‌گرديد ، و از پرستش خدا به پرستش چيزهاي ديگر ) برگردانده مي‌شويد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَفْسٍ وَاحِدَةٍ » : شخص واحدي . يك تن . مراد ابوالبشر ، آدم 7 است ( نگا : نساء / 1 ، انعام‌ / 98 ، اعراف‌ / 189 ) . « ثُمَّ » : براي تأخير زماني نيست بلكه براي تأخير بيان است . « جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا » : همسر او را از جنس او آفريد . ( نگا : نساء / 1 ، اعراف‌ / 189 ) . « أَنزَلَ » : خلقت بخشيد . بيافريد . ( نگا : اعراف‌ / 26 ، حديد / 25 ) . « ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ » : ( نگا : انعام‌ / 143 ) . « خَلْقاً مِّن بَعْدِ خَلْقٍ » : مراد تطوّرات جنين و تحوّلات عجيب آن در مراحل مختلف است . « ظُلُمَاتٍ ثَلاثٍ » : چه بسا مراد ظلمت شكم مادر ، و ظلمت رحم ، و ظلمت مشيمه يا بچّه‌دان باشد . يا مراد لايه‌هاي جنيني إِكْتُودِرْم و مِزُودِرْم و اِنْدُودِرْم باشد . و يا اين كه مراد تخمدان و لوله فالوپ و رحم باشد . هدف اصلي را به علم « جنين‌شناسي‌ » كه در اصل درس خداشناسي است واگذار مي‌كنيم . « أَنَّي‌ » : چگونه‌ ؟ كجا ؟ « فَأَنَّي تُصْرَفُونَ » : ( نگا : يونس‌ / 32 ) .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر كافر گرديد ، خدا بي‌نياز از ( ايمان و عبادت ) شما است ، و ليكن كفر را از بندگان خود نمي‌پسندد ، و اگر ( با انجام عبادت و طاعت خدا را ) سپاسگزاري كنيد ، از اين كارتان خوشنود مي‌گردد . هيچ كس بار گناهان ديگري را بر دوش نمي‌كشد ( و گناهان ديگري را به گردن نمي‌گيرد ) . بعدها بازگشت همه شماها به سوي پروردگارتان خواهد بود و از چيزهائي كه مي‌كرده‌ايد آگاهتان خواهد ساخت . چرا كه او آگاه از اسرار و افكار نهفته در سينه‌ها است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن تَكْفُرُوا » : اگر كافر شويد . اگر ناشكري و كفران نعمت كنيد « الْكُفْرَ » : الحاد و بي‌ديني . ناشكري و كفران نعمت . « إِن تَشْكُرُوا » : اگر شكر نعمت به جاي آوريد و سپاسگزار الطاف خداوندي باشيد . شكر ، علاوه از شكر نعمت اصطلاحي ، كنايه از ايمان و فرمانبرداري از دستورات خدا هم مي‌باشد . « لا تَزِرُ . . . » : ( نگا : انعام‌ / 164 ، اسراء / 15 ، فاطر / 18 ) . « ذَاتِ الصُّدُورِ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 119 و 154 ، مائده‌ / 7 ، انفال‌ / 43 ) .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَاداً لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه گزندي متوجّه انسان مي‌گردد ، پروردگار خود را به فرياد مي‌خواند و تضرّع كنان رو به درگاه او مي‌آورد . سپس هنگامي كه نعمت بزرگي از جانب خود بدو داد ( و شقاوت او را به سعادت و ناخوشي وي را به خوشي تبديل كرد ) خدا را كه قبلاً به فرياد مي‌خواند فراموش مي‌كند ( و گزند را از ياد مي‌برد و به ترك دعا مي‌گويد ) و خداگونه‌هائي را براي خدا مي‌سازد تا ( هم خود را و هم مردمان را بدان ) از راه او به در برد و گمراه كند . ( اي پيغمبر ! به چنين فردي ) بگو : اندك روزگاري از كفر خود بهره‌مند شو ( و با آن خوش بگذران ، امّا بدان كه ) تو از دوزخياني .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الإِنسَانَ » : مراد از ذكر جنس ، بعضي از افراد است . مانند : إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ ( ابراهيم‌ / 34 ) . « ضُرٌّ » : گزند . زيان و ضرر مالي و بدني . ( نگا : يونس‌ / 12 ، نحل‌ / 53 و 54 ، مؤمنون‌ / 75 ، روم‌ / 33 ) . « مُنِيباً » : توبه‌كنان . برگردنده با تضرّع و زاري . حال است . « خَوَّلَهُ » : ( نگا : انعام‌ / 94 ) . « نَسِيَ مَا » : خدا را فراموش مي‌كند . در اين صورت ( مَا ) به معني ( مَنْ ) و براي تفخيم و تعظيم است . گزند و بلا را فراموش مي‌كند . دعا كردن و به فرياد خواستن را از ياد مي‌برد . در اين صورت ( مَا ) مصدريّه است ( نگا : تفسير آلوسي ) . « يَدْعُو » : الف زائدي در رسم‌الخطّ قرآني دارد . « أَندَاداً » : امثال و نظائر . خداگونه‌ها .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِداً وَقَائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آيا چنين شخص مشركي كه بيان كرديم ، بهتر است ) يا كسي كه در اوقات شب سجده‌كنان و ايستاده به طاعت و عبادت مشغول مي‌شود و ( خويشتن را ) از ( عذاب ) آخرت به دور مي‌دارد ، و رحمت پروردگار خود را خواستار مي‌گردد ؟ بگو : آيا كساني كه ( وظيفه خود را در قبال خدا ) مي‌دانند ، با كساني كه ( چنين چيزي را ) نمي‌دانند ، برابر و يكسانند ؟ ! ( هرگز ) . تنها خردمندان ( فرق اينان را با آنان تشخيص مي‌دهند ، و از آن ) پند و اندرز مي‌گيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَانِتٌ » : پرستشگر فرمانبردار . شخص مطيعي كه با خشوع و خضوع نماز و دعاي خود را طول مي‌دهد ( نگا : بقره‌ / 116 و238 ، آل‌عمران‌ / 17 ، نساء / 34 ، نحل‌ / 120 ) . « آناءَ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 113 ، طه‌ / 130 ) .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! از سوي من به مردمان ) بگو : اي بندگان مؤمن من ! از ( عذاب ) پروردگارتان ( خويشتن را ) بپرهيزيد . كساني كه نيكي كنند ، در همين جهان بديشان نيكي مي‌شود . ( در مراكز كفر و شرك و ظلم و غرق در گناه زندگي نكنيد و پستي و خواري را نپذيريد و هجرت را پيشه سازيد ) . زمين خداوند وسيع و فراخ است ( و در ديار غربت شكيبائي كنيد ) . قطعاً به شكيبايان اجر و پاداششان به تمام و كمال و بدون حساب داده مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ » : كساني كه نيكي كنند ، علاوه از آخرت در همين جهان نيكي عظيمي مي‌بينند ( نگا : نحل‌ / 30 و 122 ، غافر / 51 ) . براي كساني كه در اين جهان نيكي كنند ، در آخرت نيكي عظيمي است . تفسير اوّل درست‌تر به نظر مي‌رسد . چرا كه نقطه مقابل نيكوكاران ، بدكارانند كه در هر دو جهان بدي مي‌بينند ( نگا : بقره‌ / 85 و 114 ، آل‌عمران‌ / 56 ، رعد / 34 ) . پس بايد كه نيكوكاران نيز در هر دو جهان نيكي ببينند . « بِغَيْرِ حِسَابٍ » : ( نگا : بقره‌ / 212 ، آل‌عمران‌ / 27 و 37 ، نور / 38 ، ص‌ / 39 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : به من فرمان داده شده است به اين كه خدا را بپرستم و پرستش را ( از هر گونه شائبه كفر و شرك و ريا ، پالوده و زدوده سازم و ) خاصّ او كنم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُخْلِصاً لَّهُ الدِّينَ » : ( نگا : اعراف‌ / 29 ، يونس‌ / 22 ، عنكبوت‌ / 65 ، لقمان‌ / 32 ، زمر / 2 ) .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و به من دستور داده شده است كه نخستين فرد از افراد منقاد ( اوامر خدا ) باشم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ » : داراي دو معني عمده است : الف‌ - نخستينِ مسلمانان و پيروان دين اسلام باشم . يعني در آنچه مردم را بدان مي‌خوانم ، خودم قدوه و الگو بوده و در طاعت و عبادت و تلاش در راه پيشبرد مقاصد آئين اسلام ، سرآمد ديگران باشم . ب - من نخستين فرد از تسليم شوندگان اوامر يزدان در حركت با كاروان ايمان به قافله سالاري پيغمبران باشم ( نگا : انعام‌ / 163 ، نمل‌ / 91 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : اگر من از ( اوامر ) پروردگارم سركشي كنم ، از عذاب روز بزرگ ( قيامت ) مي‌ترسم . ( چرا كه من بايد اوّلين مؤمن به آئين خويش و پيشگام‌ترين مسلمانان در انجام وظائف مكتب آسماني باشم ، و هر كس در هر مقامي كه باشد اگر در برابر مقام الوهيّت ، عبوديّت خود را نشان ندهد ، بايد به عذاب الهي بسوزد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُلْ إِنّي . . . » : ( نگا : انعام‌ / 15 ، يونس‌ / 15 ) .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَّهُ دِينِي ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : تنها خدا را مي‌پرستم و بس ، و عبادت و طاعتم را خاصّ او مي‌كنم و ( پرستش او را از هر گونه كفر و شركي مي‌زدايم و ) مي‌پالايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اللهَ » : مفعول به براي ( أَعْبُدُ ) مي‌باشد و بيانگر حصر است .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا شما هر چه و هر كه را جز او مي‌خواهيد بپرستيد . ( راه من اين بود و راه شما هر چه مي‌خواهد باشد ، هر كسي آن درود عاقبت كار كه كشت ) . بگو : زيانكاران واقعي كساني هستند كه ( عمر و جان ) خود را ( به سبب گمراهي ، و حتّي عمر و جان اهل و عيال ) و وابستگان خود را ( با گمراهسازي ) ، در روز قيامت ( هدر دهند و ) زيانبار كنند . هان ! زيان آشكار واقعاً همين است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ » : ( نگا : انعام‌ / 12 و 20 ، اعراف‌ / 9 و 53 ) . « أَهْلِيهِمْ » : أَهْلُونَ و أَهْلِينَ ، جمع أَهْل است . اهل و عيال و خويشان و وابستگان ( نگا : مائده‌ / 89 ) .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بالاي سرشان سايبانهائي از آتش و در زير پاهايشان سايبانهائي از آتش دارند ( و بلكه از هر سو آتش بر آنان خيمه زده است و طبقات آتش ايشان را فرا گرفته است ) . اين چيزي است كه خداوند بندگان خود را از آن مي‌ترساند ( و بر حذر مي‌دارد ) . پس اي بندگانم ! خويشتن را از ( عذاب ) من بپرهيزيد ( و با انجام طاعت و عبادت خود را از آتش دوزخ در امان داريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ظُلَلٌ » : جمع ظُلَّة ، سايبانها . مراد طبقات و چينها و لايه‌هاي متراكم آتش است ( نگا : بقره‌ / 210 ، لقمان‌ / 32 ، اعراف‌ / 171 ، شعراء / 189 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه از عبادت طاغوت دوري مي‌گزينند ، و ( با توبه و استغفار ) به سوي خدا باز مي‌گردند ، ايشان را بشارت باد ( به اجر و پاداش عظيم خداوندي ) . مژده بده به بندگانم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الطَّاغُوتَ » : بتان و شياطين و هر معبودي جز خدا ( نگا : بقره‌ / 256 و 257 ، نساء / 51 و 60 و 76 ، مائده‌ / 60 ، نحل 36 ) . « أَنَابُوا » : با توبه و استغفار به سوي خدا برگشتند . « الْبُشْري‌ » : مژده . بشارت ( نگا : بقره‌ / 97 ، آل‌عمران‌ / 126 ، يونس‌ / 64 ) . « عِبَادِ » : بندگان من در اصل ( عِبادي ) بوده و ياء حذف شده و كسره به جاي آن است .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كساني كه به همه سخنان گوش فرا مي‌دهند و از نيكوترين و زيباترين آنها پيروي مي‌كنند . آنان كسانيند كه خدا هدايتشان بخشيده است ، و ايشان واقعاً خردمندند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْقَوْلَ » : مراد هر گونه سخن و گفتاري است . چرا كه اين آيه بيانگر آزادانديشي مسلمانان و انتخابگري ايشان در مسائل مختلف است . به مؤمنان اجازه مي‌دهد سخنان ديگران را مطالعه و بررسي كنند و اهل تحقيق باشند .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِي النَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كسي كه ( به خاطر ارتكاب معاصي و اصرار بر ظلم و فساد ، روح ايمان و تشخيص براي هميشه در او مرده است و وجودش يكپارچه وجود جهنّمي شده است ، و لذا ) فرمان عذاب درباره او قطعي و محقّق گشته است ( تو مي‌تواني وي را از عذاب برهاني‌ ؟ ) آيا تو مي‌تواني كسي را نجات دهي كه در آتش دوزخ قرار گرفته است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَقَّ » : ثابت و واجب شده است . ( نگا : اعراف‌ / 30 ، حجّ‌ / 18 ، ص‌ / 14 ) . « كَلِمَةُ الْعَذَابِ » : فرمان عذاب ( نگا : يونس‌ / 33 و 96 ، نحل‌ / 36 ) . « أَفَمَنْ . . . أَفَأَنتَ . . . » : تكرار استفهام براي تأكيد انكار و نفي است . يعني اصلاً نمي‌تواني . « تُنقِذُ » : نجات مي‌دهي و مي‌رهاني .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه از ( عذاب ) پروردگارشان ( خويشتن را ) بپرهيزند ، آنان ( در بهشت برين جاي دارند و ) داراي قصرها و كاخهائي هستند كه بالاي يكديگر ساخته شده‌اند و در زير آنها رودبارها جاري است . اين وعده را خدا مي‌دهد و خدا خلاف وعده نمي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غُرَفٌ » : منازل برافراشته و خانه‌هاي سر به فلك كشيده . بالاخانه‌ها و كاخها ( نگا : فرقان‌ / 75 ) . « مَبْنِيَّةٌ » : ساخته شده . ذكر اين واژه پس از ( غُرَف ) مراد حقيقت آن است . يعني جنبه مجازي ندارد و بلكه واقعاً وجود دارد . « وَعْدَ » : مفعول مطلق فعل محذوف است و براي تأكيد مضمون جمله پيشين است . يعني : وَعَدَهُمُ اللهُ بِذلِكَ وَعْداً . « الْمِيعَادَ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 9 ، انفال‌ / 42 ، رعد / 31 ، سبأ / 30 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مخاطب ! ) مگر نمي‌بيني كه خداوند از آسمان آب را مي‌باراند و آن را به آب انبارهاي زيرزميني زمين وارد و مستقرّ مي‌گرداند ، و سپس به وسيله آن انواع سبزه‌زارها و كشتزارها را با رنگهاي گوناگون مي‌روياند ، و آن‌گاه سبزه‌زارها و كشتزارها مي‌بالند و لبريز از جوش و خروش مي‌شوند و بعداً آنها را پژمرده و زردرنگ مي‌بيني ، و آن وقت خدا آنها را خشك و پرپر مي‌سازد ؟ واقعاً در اين ( چرخه آب و گياه ، درس ) عبرتي براي خردمندان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَلَكَهُ » : آن را داخل و مستقرّ مي‌گرداند ( نگا : مدّثّر / 42 ، شعراء / 200 ، مؤمنون‌ / 27 ) . « يَنَابِيعَ » : جمع يَنبُوع ، چشمه‌ها . مراد منبعها و آب انبارهاي زيرزميني است . منصوب به نزع خافض است و در اصل چنين است : فِي يَنَابِيعَ . يا اين كه حال است و به معني آبهاي جَهنده و جوشنده از زمين است ( نگا : روح‌المعاني ) . « مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ » : در رنگهاي گوناگون . داراي انواع جوراجور . « يَهِيجُ » : از اضداد است و به دو معني آمده است : خشك مي‌گردد . مي‌بالد و جوش و خروش برمي‌دارد ( نگا : نمونه . صفوة البيان . التفسير القرآني للقرآن ) . « مُصْفَرّاً » : زرد رنگ ( نگا : روم‌ / 51 ) . « حُطامّا » : گياه خشكيده و خُرد و پرپر شده . « ذِكْري‌ » : تذكّر و بيدار باش . درس عبرت ( نگا : انعام‌ / 68 و 69 و 90 ، اعراف‌ / 2 ، هود / 114 و 120 ) .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كسي كه خداوند سينه‌اش را براي پذيرش اسلام گشاده و فراخ ساخته است و داراي ( بينشي روشن از ) نور پروردگارش مي‌باشد ( و در پرتو آن ، راه را از چاه تشخيص مي‌دهد ، همچون كسي است كه هدايت الهي در سايه اسلام پرتوي به دل او نيفكنده است و درونش با ايمان تابان نشده است‌ ؟ ! ) . واي بر كساني كه دلهاي سنگيني دارند و ياد خدا بدانها راه نمي‌يابد ( و قرآن يزدان در آنها اثر نمي‌گذارد ! ) . آنان واقعاً به گمراهي و سرگشتگي آشكاري دچارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَرَحَ صَدْرَهُ » : ( نگا : انعام‌ / 125 ، طه‌ / 25 ) . « عَلي نُورٍ » : داراي نور هدايت است ( نگا : مائده‌ / 44 و 46 ، نور / 40 ، حديد / 28 ) . بينش روشن خدادادي . « أَفَمَن شَرَحَ . . . » : جواب ( مَنْ ) محذوف است كه مفهوم از سياق سخن است و تقدير چنين است : أَفَمَن شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ فَهُوَ عَلي نُورٍ كَمَنْ هُوَ قَاسِي الْقَلْبِ لا يَهْتَدِي بِنُورٍ . ( نگا : محمّد / 14 ) . « ذِكْرِ اللهِ » : ياد خدا . قرآن خدا ( نگا : آل‌عمران‌ / 58 ، اعراف‌ / 63 و 69 ، حجر / 6 و 9 ، نحل‌ / 44 ) . « الْقَاسِيَةِ » : سخت و سنگين ( نگا : مائده‌ / 13 ، حجّ‌ / 53 ) .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَاباً مُّتَشَابِهاً مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند بهترين سخن را ( به نام قرآن ) فرو فرستاده است . كتابي را كه ( از لحاظ كاربرد و گيرائي الفاظ ، و والائي و هم‌آوايي معاني ، در اعجاز ) همگون و ( مطالبي چون مواعظ و براهين و قصص ، و مسائل مقابل و مختلفي همانند : ايمان و كفر ، حق و باطل ، هدايت و ضلالت ، خير و شر ، حسنات و سيّئات ، بهشت و دوزخ ، البتّه هر بار به شكلي تازه و به شيوه‌اي نو ، در آن ) مكرّر است . از ( شنيدن آيات ) آن لرزه بر اندام كساني مي‌افتد كه از پروردگار خود مي‌ترسند ، و از آن پس پوستهايشان و دلهايشان ( و همه وجودشان ) نرم و آماده پذيرش قرآن خدا مي‌گردد ( و آن را تصديق و بدان عمل مي‌كنند ) . اين ( كتاب مشتمل بر ) رهنمود الهي است و خدا هر كه را بخواهد در پرتو آن راهياب مي‌سازد ، و خدا هر كه را گمراه سازد ، اصلاً راهنما و راهبري نخواهد داشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَحْسَنَ الْحَدِيثِ » : زيباترين كلام و بهترين سخن . مراد قرآن است . « كِتَاباً » : بدل از ( أَحْسَنَ ) است . « مُتَشَابِهاً » : همگون و همسان . مراد اين است كه جملگي قرآن از لحاظ لفظي و معنوي همگون در اعجاز است . در سراسر قرآن ، الفاظ به گونه زيبا و بجا به كار رفته‌اند ، و معاني بدون كمترين تناقض و تضاد استعمال شده‌اند . « مَثَانِيَ » : جمع مثنّي ، مكرّر . مراد اين است كه احكام و مواعظ و قصص و غيره در موارد متعدّد به شكلهاي متفاوت و صورتهاي مختلف تكرار شده‌اند تا خوب فهم و در مغزها جايگزين شوند . يا اين كه مثنّي به معني دو تا و جفت يكديگر است . يعني مسائل و مطالب مقابل يكديگر در قرآن آمده است كه در هر دو بخش اعجاز قرآن پيدا و هويدا است . از قبيل : ايمان و كفر . حق و باطل ، هدايت و ضلالت ، خير و شرّ ، حسنات و سيّئات ، بيم و اميد . « تَقْشَعِرُّ » : بر خود مي‌لرزد . « تَلِينُ » : نرم مي‌گردد . مي‌گرايد . مراد رام و پذيراي قوانين و احكام قرآن شدن و تسليم حقائق و معاني آن گشتن است . « ذِكْرِ اللهِ » : قرآن خدا ( نگا : زمر / 22 ) .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَمَن يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كسي كه عذاب بد ( و سوزناك دوزخ ) را در روز قيامت با چهره و صورت از خود دور مي‌سازد ( زيرا دست و پاي وي در غل و زنجير است ، همانند كسي است كه در آن روز در نهايت امنيّت و خوشي بسر مي‌برد ؟ در آن روز ) به ظالمان گفته مي‌شود : بچشيد ( كيفر ) كارهائي را كه كرده‌ايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَمَن يَتَّقِي . . . » : هنگامي كه خطري متوجّه صورت مي‌شود ، انسان دست و بازو و ساير اعضاي پيكر خود را سپر آن قرار مي‌دهد تا چهره را از خطر مصون كند . امّا در دوزخ ، حال دوزخيان به گونه‌اي است كه بايد با صورت از خود دفاع كنند . چرا كه دست و پاي دوزخيان در غل و زنجير است ( نگا : يس‌ / 8 ، انسان‌ / 4 ) . جواب ( مَنْ ) محذوف است و تقدير چنين است : أَفَمَن يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَمَنْ هُوَ ءَامِنٌ مِّن كُلِّ مَكْرُوهٍ ، وَ مُتَنَعِّمٌ فِي الْجِنَانِ . « ذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ » : ( نگا : عنكبوت‌ / 55 ) .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمْ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ستمگران تصوّر نكنند فقط در آخرت دچار عذاب مي‌گردند و در اين جهان در امان مي‌مانند ) كساني كه قبل از ايشان بوده‌اند ( و پيغمبران ما را ) تكذيب كرده‌اند ، عذاب ( الهي به گونه‌اي و ) از جائي دامانشان را گرفته است كه ( انتظارش را نداشته و ) بدان پي نبرده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن قَبْلِهِمْ . . . » : پيش از اين كافران و مشركانِ فعلي . « مِنْ حَيْثُ » : از جائي كه .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند خواري و رسوائي را در زندگي دنيا بديشان چشانده است ، و قطعاً عذاب آخرت ( آنان از عذاب ذلّت و پستي همين جهان ايشان ، بسيار سخت‌تر و ) بزرگتر است اگر بدانند ( و اهل سنجش و بينش باشند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْخِزْيَ » : خواري و پستي . رسوائي و بدنامي ( نگا : بقره‌ / 85 و 114 ، مائده‌ / 33 و 41 ) . « أَكْبَرُ » : بزرگتر . مراد سخت‌تر و شديدتر و دردناكتر است .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما در اين قرآن براي مردمان هر نوع مثلي را ( كه براي رهنمود و بيداري ايشان مفيد باشد ) بيان داشته‌ايم ، تا اين كه آنان پند گيرند و هوشيار گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن كُلِّ مَثَلٍ » : هر نوع مثلي كه مفيد بوده و براي عبرت و هدايت لازم باشد .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ قُرآناً عَرَبِيّاً غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قرآن فصيحي كه به زبان عربي ( نازل شده ) است و خالي از هر گونه كژي ( ظاهري ) و نادرستي ( معنوي ) است‌ ؛ شايد كه ايشان پرهيزگاري پيشه كنند ( و در پرتو فهم قرآن ، خويشتن را از خواري دنيا و عذاب سخت آخرت برهانند و به دور دارند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُرْءَاناً عَرَبِيّاً » : قرآني كه به زبان عربي است . قرآني كه فصيح و رسا است . ( قُرْءَاناً ) حال مؤكّده ( الْقُرْءَانِ ) است . واژه ( عَرَبِيّاً ) به معني عربي يا فصيح است . « عِوَجٍ » : كژي و نادرستي . مراد اين است كه قرآن هم از لحاظ قوانين دستوري ، و هم از نظر محتوا و معاني ، نقص و عيبي ندارد ( نگا : كهف‌ / 1 ) .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِيهِ شُرَكَاء مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلاً سَلَماً لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند مثالي زده است : مردي را كه برده شريكاني است كه پيوسته درباره او به مشاجره و منازعه مشغولند ( و هر كدام او را به كاري دستور مي‌دهد و او در ميان دستورهاي ضدّ و نقيض ايشان سرگردان و ويلان است ) ، و مردي را كه تنها تسليم يك نفر است ( و تحت سرپرستي او خطّ و برنامه‌اش مشخّص است و لذا سرگردان و حيران در ميان اين و آن نيست ) . آيا اين دو ( برده كه نمونه مشرك و موحّدند ) برابر و يكسانند ؟ ( هرگز ) . حمد و سپاس تنها خدا را سزا است ( نه بتها و انبازها و معبودهاي دروغين را ) و ليكن بيشتر آنان نمي‌دانند ( و اين حقيقت را فراموش كرده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَجُلاً » : بدل از ( مَثَلاً ) است . « مُتَشَاكِسُونَ » : افراد درگير جنگ و نزاع . كشمكش كنندگان . « سَلَماً » : خالص . دربست . مراد اين است كه چنين برده‌اي بر كنار از دعوا و گير و دار اربابان متفرّق است و دربست متعلّق به كسي است . « مَثَلاً رَّجُلاً » : كنايه از مشرك است . يعني شخص مشرك با پرستش معبودهاي متعدّد ، سرگردان و ويلان و بي‌پناه و بي‌نوا است . « رَجُلاً سَلَماً » : كنايه از موحّد و يكتاپرست است . يعني مؤمن يكتاپرست داراي پناهگاه معيّن و راه و مقصد روشن است . « أَكْثَرُهُمْ » : بيشتر آنان . مراد همه آنان ، يعني مشركان است .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي محمّد ! مرگ از مسائلي است كه همه انسانها در آن يكسانند ، و شتري است كه بر در خانه همه كس‌ مي‌خوابد . لذا ) تو هم مي‌ميري ، و همه آنان مي‌ميرند ( و سرانجامِ نيك و خوش و جاويدان از آنِ پرهيزگاران است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّكَ مَيِّتٌ » : تو خواهي مرد . ضمير ( ك ) به پيغمبر خدا ، محمّد مصطفي ، برمي‌گردد ، و عموميّت قانون مرگ را نسبت به همه انسانها روشن مي‌سازد .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِندَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس شما روز قيامت نزد پروردگارتان به نزاع و كشمكش مي‌پردازيد ( و خدا در ميانتان داوري مي‌كند و حق هر كسي را به كف دستش مي‌نهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَخْتَصِمُونَ » : منازعه و مجادله مي‌كنيد . مراد دادگاهي همه انسانها در قيامت است . انبياء بيان مي‌فرمايند كه رسالت خود را به جاي آورده و تبليغ خود را كرده‌اند . برخي از مردم اين كار را انكار مي‌كنند . مظلوم ظالم را ، و زيردست بالادست را به داوري مي‌كشاند ( نگا : بقره‌ / 166 و 167 ، احزاب‌ / 967 و 68 ، صافّات‌ / 27 - 33 و 50 - 61 ) .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه كسي ستمكارتر از كسي است كه بر خدا دروغ مي‌بندد ، و حقيقت و صداقت را كه ( توسّط پيغمبران ) بدو رسيده است ( بدون كمترين پژوهش و انديشه‌اي ) تكذيب مي‌كند ؟ آيا منزل و مأواي كافران در دوزخ نخواهد بود ؟ ( پس بگذار هر چه مي‌خواهند بگويند و بكنند ، تا بدانجا مي‌رسند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الصِّدْقِ » : حقيقت و صداقت . « مَثْويً » : جايگاه . اقامتگاه ( نگا : آل‌عمران‌ / 151 ، نحل‌ / 29 ، عنكبوت‌ / 68 ) .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِي جَاء بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه حقيقت و صداقت را با خود آورده‌اند ( و از سوي خدا به مردمان ابلاغ كرده‌اند كه پيغمبرانند ) و كساني كه حقيقت و صداقت را باور داشته‌اند ( و برابر آن رفته‌اند كه مؤمنانند ) آنان پرهيزگاران واقعي هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِي جَآءَ بِالصِّدْقِ » : مراد پيغمبران به طور عامّ ، و پيغمبر اسلام به طور خاصّ است . « صَدَّقَ بِهِ » : مراد مؤمنان و پيروان جملگي پيغمبران به طور عامّ ، و مؤمنان و پيروان پيغمبر اسلام به طور خاصّ است .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ لَهُم مَّا يَشَاءُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ جَزَاء الْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر چه بخواهند برايشان در پيشگاه پروردگارشان آماده است . اين ، پاداش نيكوكاران است . ( آنان كه عقيده نيك و كردار نيك دارند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا يَشَآؤُونَ » : هر چه بخواهند و آنچه طلب كنند ( نگا : فرقان‌ / 16 ) .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَيَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند ( چنين تفضّلي در حق ايشان مي‌فرمايد ) تا بدترين كارهاي ايشان را ( چه برسد به لغزشهاي ناچيزشان بزدايد و ) ببخشايد ، و آنان را برابر نيكوترين كارهايشان پاداش عطاء نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيُكَفِّرَ » : تا محو كند و بزدايد . تا صرف نظر كند و ببخشايد . متعلّق به ( لَهُم مَّا يَشَآؤُونَ ) است . « أَسْوَأَ الَّذِي . . . » : مراد اين است كه خداوند بدترين گناهان بندگان متّقي را از قبيل كفر قبل از ايمان مي‌بخشد . معلوم است وقتي كه بدترين چيز بخشوده شود ، بد و ناچيز پيش از آن بخشوده مي‌گردد . به عبارت ديگر ، وقتي كه كبائر بخشيده شود ، صغائر قطعاً مورد عفو قرار مي‌گيرد . يا اين كه ( أَسْوَأَ ) در اينجا معني تفضيل ندارد و در معني ( سُوء ) يعني بد به كار رفته است . يعني خداوند بديها را مي‌بخشايد . « أَحْسَنَ الَّذِي . . . » : برابر نيكوترين چيزي كه كرده‌اند . يعني خداوند خوبها و خوبترهاي اعمال متّقيان را خوبترين به شمار مي‌آورد و پاداش نامحدود عطاء مي‌فرمايد . يا اين كه ( أَحْسَنَ ) معني تفضيلي ندارد و در معني ( حَسَن ) است . يعني كارهاي نيكو .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا خداوند براي ( حفاظت و حمايت از ) بنده‌اش كافي نيست‌ ؟ آنان تو را از كساني جز خدا مي‌ترسانند . ( مگر بتها و معبودهاي دروغين و عداوت كافران و دشمنان و طوفان حوادث زمان ، مي‌توانند كمترين زياني به كسي برسانند كه خدا پشتيبان او است‌ ؟ ) . هر كس را خدا گمراه كند ، راهنما و رهبري نخواهد داشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَافٍ » : كافي و بسنده .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انتِقَامٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هر كس را خدا رهنمود كند ، هيچ گمراه كننده‌اي نخواهد داشت . مگر خدا چيره انتقام گيرنده نيست‌ ؟ ( پس اي مؤمنان ! تكيه بر لطف خدا كنيد و از انبوه دشمنان نهراسيد و از كمي همراهان باك مداريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَيْسَ اللهُ » : ( أَ ) همزه استفهام انكاري و براي نفي است . ( لَيْسَ ) هم براي نفي است . نفيِ نفي مثبت مي‌گردد . يعني : قطعاً خدا چنين است .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر از مشركان بپرسي چه كسي آسمانها و زمين را آفريده است‌ ؟ خواهند گفت : خدا . بگو : آيا چيزهائي را كه بجز خدا به فرياد مي‌خوانيد چنين مي‌بينيد كه اگر خدا بخواهد زيان و گزندي به من برساند ، آنها بتوانند آن زيان و گزند خداوندي را برطرف سازند ؟ و يا اگر خدا بخواهد لطف و مرحمتي در حق من روا دارد ، آنها بتوانند جلو لطف و مرحمتش را بگيرند و آن را باز دارند ؟ بگو : خدا مرا بس است . توكّل كنندگان تنها بر او تكيه و توكّل مي‌كنند و بس .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَئِن سَأَلْتَهُمْ . . . » : قرآن مردمان را به داوري عقل و حكمِ وجدان و نداي فطرت مي‌برد ، تا ايشان را متوجّه كند كه « خالقيّت‌ » و « قدرت بر سود و زيان‌ » متعلّق به ذات پاك يزدان است و بس . ديگران نه خالقند و نه مالك سود و زيان . « كَاشِفَاتُ » : برطرف كنندگان و از ميان بردارندگان .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : اي قوم من ! شما بر موضع خود باشيد و هر چه در توان داريد انجام دهيد ، من نيز در راه خود ثابت قدم هستم و به وظيفه خود عمل مي‌كنم ، امّا خواهيد دانست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلي مَكَانَتِكُمْ » : ( نگا : انعام‌ / 135 ، هود / 93 و 121 ، يس‌ / 67 ) .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خواهيد دانست كه ) چه كسي عذاب خوار كننده ( دنيا ) به سراغ او خواهد آمد و خوار و رسوايش خواهد كرد ، و ( به دنبال آن ) عذاب جاويدان ( آخرت ) گريبانگيرش مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُخْزِيهِ » : خوار و رسوايش مي‌كند . حقير و درمانده‌اش مي‌سازد . « يَحِلُّ » : در مي‌رسد . وارد مي‌گردد . « مُقِيمٌ » : ماندگار . جاويدان .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما كتاب ( قرآن ) را كه مشتمل بر حق و حقيقت است بر تو نازل كرده‌ايم تا آن را به مردمان برساني . هر كس ( از آن درس برگيرد و ) هدايت پذيرد ، به نفع خود او است ، و هر كس ( از آن دوري گزيند و ) گمراه گردد ، به زيان خود سرگردان و ويلان شود ( وظيفه تو تنها ابلاغ و انذار است ) و تو مواظب و مراقب ايشان نمي‌باشي ( تا اعمالشان را بپائي و افعالشان را زير نظر بداري ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِلنَّاسِ » : براي مردم . براي ابلاغ به مردم . « بِالْحَقِّ » : مشتمل بر حق و حقيقت است و باطل بدان راه ندارد . « يَضِلُّ عَلَيْهَا » : به زيان خود گمراه مي‌گردد . « وَكِيلٍ » : ( نگا : انعام‌ / 66 و 102 و 107 ، يونس‌ / 108 ، هود / 12 ، يوسف‌ / 66 ، قصص‌ / 28 ) .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند ارواح را به هنگام مرگ انسانها و در وقت خواب انسانها برمي‌گيرد . ارواح كساني را كه فرمان مرگ آنان را صادر كرده است نگاه مي‌دارد ، و ارواح ديگري را ( كه هنوز صاحبانشان اجلشان فرا نرسيده به تن ) باز مي‌گرداند تا سرآمد معيّني ( و وقت مشخّصي كه پايان عمر است ) . در اين مسأله ( خواب و بيداري كه همسان مردن و زنده شدن است ) نشانه‌هاي روشني ( از مبدأ و معاد و قدرت خدا و ضعف انسانها ) براي انديشمندان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَوَفّي‌ » : كاملاً دريافت مي‌دارد . به تمام و كمال قبض مي‌كند و برمي‌گيرد . « الأنفُسَ » : ارواح . « مَوْتِها » : مراد مرگ اجسام است . « يُمْسِكُ الَّتي . . . » : اشاره به حالت مرگ است كه موت كبري است و در آن روحها با بدنها به طور كامل قطع رابطه مي‌كنند و براي هميشه به عالم ارواح مي‌روند . « يُرْسِلُ الأُخْري‌ » : اشاره به حالت خواب يا موت صغري است كه چهره ضعيفي از مرگ است و روحها با بدنها به طور ناقص قطع ارتباط مي‌كنند . يا مي‌توان گفت : ارواح ميان عالم روحاني و دنياي جسماني در جولان و نوسانند . « أَجَلٍ مُّسَمّيً » : مراد پايان عمر انسانها است . يادآوري : از اين آيه استفاده مي‌شود كه : 1 - انسان تركيبي از روح و جسم است 2 - روح موجودي جدا از جسم است و هنگامي كه با آن رابطه پيدا كند نشانه حيات پديدار مي‌گردد 3 - انسان به هنگام خواب در آستانه مرگ قرار مي‌گيرد ( نگا : انعام‌ / 60 ) . عبدالكريم خطيب معتقد است كه ( نفس ) در قرآن ، نه روح است و نه جسم . بلكه انسانيّت انسان ، يا انسان معنوي است ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ) .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاء قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئاً وَلَا يَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بلكه آنان بدون رضايت و اجازه خداوند ميانجيهائي را برگزيده‌اند ( تا به گمان ايشان ميان آنان و خداوند سبحان ، در برآوردن نيازمنديهاي اين جهان و دفع عذاب آن جهان ، واسطه گردند . ) بگو : آيا ( چنين چيزهائي را ميانجي و متصرّف در امور مي‌دانيد ) هر چند كه كاري اصلاً از دست ايشان ساخته نبوده و فهم و شعوري نداشته باشند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن دُونِ اللهِ » : بدون رضايت خدا . بدون اجازه خدا ( نگا : روح‌المعاني ) .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعاً لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : هر گونه ميانجيگري از آن خدا است ( و كسي نمي‌تواند كمترين ميانجيگري بكند ، مگر اين كه : كسي كه براي او ميانجيگري مي‌شود مورد رضايت خدا بوده ، و به شخص ميانجي هم اجازه اين كار داده شود ، و شفاعت هم حَسَنه باشد ) . مالكيّت و حاكميّت آسمانها و زمين از آن خدا است . ( پس در اين جهان كاري از دست كسي بر نمي‌آيد ) . بعد ( هم در آخرت كه روز جزا و سزا است ) به سوي خدا برگردانده مي‌شويد ( و كسي داراي كوچكترين اختيار و تواني نيست تا براي شما كاري بكند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِلّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعاً » : هر چه شفاعت است از آن خدا است . شفاعت وقتي ميسّر است كه خدا به شفاعت كننده اجازه دهد ( نگا : بقره‌ / 255 ، يونس‌ / 3 ، طه‌ / 109 ) و از شفاعت شده خوشنود گردد ( نگا : انبياء / 28 ) و خود شفاعت ، پسنديده و درست باشد ( نگا : نساء / 85 ، زخرف‌ / 86 ) .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه خداوند به يگانگي ياد مي‌شود ، كساني كه به آخرت ايمان ندارند ، دلهايشان مي‌گيرد و بيزار ( از يكتاپرستي ) مي‌گردد ، امّا هنگامي كه از معبودهائي جز خدا سخن به ميان مي‌آيد ، به ناگاه شاد و خوشحال مي‌شوند !‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذا ذُكِرَ اللهُ وَحْدَهُ . . . » : ( نگا : اسراء / 46 ) . « إِشْمَأَزَّتْ » : گرفته و بيزار گرديد . به هم آمد . « يَسْتَبْشِرُونَ » : شاد و مسرور مي‌گردند . يادآوري : هم‌اكنون انسانهائي هستند كه از شنيدن نام خدا ، شور و شوقي از ايشان ديده نمي‌شود ، ولي به محض به ميان آمدن نام بنده‌اي از بندگان خدا هياهو و نعره‌ها سر مي‌دهند و غرق سرور مي‌شوند و چه بسا به حالت جذبه مي‌افتند و سرودگويان به دست افشاني و پايكوبي مي‌پردازند . و گاهي در مقابل قطعه سنگي و چوبي و يا انساني بيسواد و بي‌خبر از قرآن و فقه و شريعت زانو مي‌زنند !‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : خداوندا ! اي هستي بخش آسمانها و زمين ! اي آگاه از نهان و آشكار ! اين توئي كه در ميان بندگانت راجع بدانچه در آن اختلاف دارند داوري مي‌كني . ( من آئين توحيدي را به اين كج‌انديشان رساندم . در قيامت تو خود داني و گمراهان ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَللَّهُمَّ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 26 ، مائده‌ / 114 ، انفال‌ / 32 ، يونس‌ / 10 ) . « فَاطِرَ » : ( نگا : انعام‌ / 14 ، يوسف‌ / 101 ، ابراهيم‌ / 10 ، فاطر / 1 ) منادا يا صفت ( أَللَّهُمَّ ) است .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِن سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ستمكاران ( مشرك ) تمام چيزهائي كه در زمين است و همچندان آن مالِ ايشان باشد ، حاضر خواهند بود همه آنها را در برابر رهائي خود از عذاب شديد روز قيامت بپردازند . . . و از جانب خدا چيزي ( از شكنجه و عذاب ) براي ايشان جلوه‌گر و پديدار مي‌شود كه گمانش نمي‌بردند ( و به فكرشان هم نمي‌رسيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا . . . » : ( نگا : رعد / 18 ، آل‌عمران‌ / 91 ، يونس‌ / 54 ) . « بَدَا » : ظاهر گرديد . نمايان شد . « لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ » : گمان نمي‌بردند .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در آن روز ) اعمال زشتي را كه ( در دنيا ) انجام مي‌داده‌اند براي ايشان نمايان و آشكار مي‌گردد ( و كيفر بديها را مي‌بينند ) و آنچه را كه ( در دنيا ) به باد تمسخر مي‌گرفته‌اند آنان را در بر مي‌گيرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَاقَ بِهِمْ » : ايشان را احاطه مي‌كند . آنان را در بر مي‌گيرد « مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ » : ( نگا : انعام‌ / 10 ، هود / 8 ، نحل‌ / 34 ، انبياء / 41 ) .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه به انسان گزند و آزار و زيان و ضرري برسد ، ما را به فرياد مي‌خواند ، و هنگامي كه از سوي خود نعمتي بدو عطاء مي‌كنيم ، خواهد گفت : اين نعمت در پرتو آگاهي و كاردانيم به من داده شده است . چنين نيست‌ ؛ بلكه اين نعمت وسيله آزمايش است ، وليكن بيشتر مردم ( اين مسأله را ) نمي‌دانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَوَّلْنَاهُ » : ( نگا : انعام‌ / 94 ، زمر / 8 ) . « إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلي عِلْمٍ » : اين نعمت را بر اثر فرزانگي و در پرتو دانش و كارداني به دست آورده‌ام . « فِتْنَةٌ » : امتحان . آزمايش .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ قَدْ قَالَهَا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين سخن را كساني هم گفته‌اند كه پيش از ايشان مي‌زيسته‌اند . امّا چيزهائي را كه به دست آوردند بديشان سودي نبخشيد ( و آنان را از عذاب ما رها نساخت و ديدند آنچه را كه مي‌بايست ببينند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَدْ قَالَهَا . . . » : ضمير ( ها ) به ( مَقالَة ) باز مي‌گردد كه از جمله سابق استفاده مي‌شود . « الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ » : ( نگا : قصص‌ / 78 ) . « مَآ أَغْني عَنْهُمْ » : ( نگا : حجر / 84 ، شعراء / 207 ) .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَالَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلَاء سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس بديهاي اعمال خود را ديدند ( و كيفر كارهاي زشتشان را چشيدند ) و از اينان هم كساني كه ستم مي‌كنند ( و كفر و شرك مي‌ورزند ) بديهاي اعمالشان ( و كيفر كردار ناپاكشان ) گريبانگيرشان خواهد گرديد و هرگز نمي‌توانند ( از چنگال عذاب الهي بگريزند و خداي را ) ناتوان كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُعْجِزِينَ » : ( نگا : توبه‌ / 2 و 3 ، انعام‌ / 134 ، يونس‌ / 53 ) .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر ندانسته‌اند كه خداوند روزي را براي هر كس كه خود بخواهد گسترده و فراخ يا تنگ و كم مي‌گرداند ؟ واقعاً در اين ( افزايش و كاهش نعمت ) نشانه‌هاي مهمّي براي مؤمنان است ( اين كه مواظب باشند مسبّب‌الاسباب را فراموش نكنند و تنها به اسباب چشم ندوزند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ اللهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ وَ يَقْدِرُ . . . » : ( نگا : رعد / 26 ، اسراء / 30 ، قصص‌ / 82 ، عنكبوت‌ / 62 ) .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( از قول خدا به مردمان ) بگو : اي بندگانم ! اي آنان كه در معاصي زياده‌روي هم كرده‌ايد ! از لطف و مرحمت خدا مأيوس و نااميد نگرديد . قطعاً خداوند همه گناهان را مي‌آمرزد . چرا كه او بسيار آمرزگار و بس مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً » : مراد اين است كه درهاي غفران به روي همه بندگان بدون استثناء گشوده است مشروط به اين كه مفاهيم دو آيه بعدي در نظر گرفته شود : الف - دست كشيدن از گناه و برگشتن به سوي درگاه خدا . ( أنيبُوا إِلي . . . ) . ب - تسليم فرمان خدا شدن . ( أَسْلِمُوا لَهُ . . . ) . ج - پيروي در گفتار و كردار از احكام و قوانين الهي . ( إِتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا . . . ) . كساني كه وعده غفران را در آيه فوق مشروط به شرائطي نمي‌دانند ، و كساني كه آن را مقيّد به اموري مي‌دانند ، فقط گرفتار نزاع لفظي هستند . چرا كه توبه و برگشت به سوي خدا تنها با كلمات نيست و بلكه نشانه توبه ، يعني تغيير مسير ، ترك سيّئات و انجام حسنات است . اين هم مقبول همگان است .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و به سوي پروردگار خود برگرديد ( و با ترك سيّئات و انجام حسنات به سوي آفريدگارتان تغيير مسير دهيد ) و تسليم او شويد ( و خاضعانه و خاشعانه از اوامرش فرمانبرداري كنيد ) پيش از اين كه عذاب ( خانه برانداز و ريشه‌كن كننده دنيوي و سخت و دردناك و سرمدي اخروي ) ناگهان به سوي شما تاخت آرد و ديگر كمك و ياري نشويد ( و كسي نتواند شما را از عذاب خدا برهاند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنِيبُوا » : برگرديد و توبه كنيد . « أَسْلِمُوا » : خالصانه و خاشعانه تسليم فرمان خدا شويد ( نگا : بقره‌ / 131 ، حجّ‌ / 34 ) .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از زيباترين و بهترين چيزي كه از سوي پروردگارتان براي شما فرو فرستاده شده است ( كه قرآن است ) پيروي كنيد پيش از اين كه عذاب ( دنيوي يا اخروي ) ناگهان به سوي شما تاخت آرد ، در حالي كه شما بي‌خبر باشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِتَّبِعُوا » : پيروي كنيد . « أَحْسَنَ مَآ أُنزِلَ إلَيْكُمْ » : زيباترين و بهترين چيزي كه براي شما انسانها نازل شده است . مراد قرآن است ( نگا : زمر / 23 ) .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به درگاه خدا برگرديد و تسليم فرمان او شويد و از تعاليم وي پيروي كنيد تا روز قيامت ) كسي نگويد : دردا و حسرتا ! چه كوتاهيها كه در حق ( طاعت و عبادت ) خدا كرده‌ام . دريغا و فسوسا ! من از زمره مسخره‌كنندگان ( آئين يزداني ) بوده‌ام . ( واي بر من ! سرمايه وجودم را باخته‌ام و گرفتار خشم خدا شده‌ام ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَن تَقُولَ » : تا نگويد . مبادا كه بگويد . مفعول له است براي ( أَنِيبُوا وَ أَسْلِمُوا و إِتَّبِعُوا ) يا براي مضاف مقدّري همچون : كَرَاهَة ، مَخَافَة . « يَا حَسْرَتَا » : دردا و حسرتا ! دريغا و فسوسا « فَرَّطْتُ » : كوتاهي كردم . سهل‌انگاري نمودم . « جَنبِ اللهِ » : سوي خدا . ناحيه خدا . مراد ( در حق خدا ) است و منظور از آن ، تمام كارهائي است كه فرمان انجام يا ترك آنها از ناحيه خدا صادر مي‌شود . « وَ إِن كُنتُ . . . » : حرف ( إِنْ ) مخفّف از مثقّله است ، و جمله حال است . در معني چنين است : فَرَّطْتُ وَ أَنَا سَاخِرٌ . ( نگا : كشّاف ) .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه نگويد : اگر خداوند راهنمائيم مي‌كرد از زمره پرهيزگاران مي‌شدم ( و هم‌اكنون همچون ايشان در بهشت بسر مي‌بردم . امّا ديگر گذشت ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَوْ أَنَّ اللهَ هَدَانِي‌ » : بيان چنين عباراتي به خاطر تحيّر و تحسّر است و اظهار ندامت بر گذشته است ( نگا : ابراهيم‌ / 21 ) . يا اين كه چنان كه قرطبي مي‌گويد : سخن حقي است و مراد باطل است ( نگا : انعام‌ / 148 ) .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه - بدان گاه كه عذاب را مشاهده مي‌كند - نگويد : كاشكي بازگشتي به دنيا برايم ميسّر مي‌بود تا از زمره نيكوكاران گردم !‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَرَّةً » : رجعت و بازگشت به دنيا ( نگا : شعراء / 102 ) .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ بَلَى قَدْ جَاءتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آري ! ( اي پشيمان ! ) آيه‌هاي من ( كه در بر گيرنده تعاليم من بود ، توسّط پيام‌آورانم ) به تو رسيد ، ولي آنها را تكذيب كردي و تكبّر نمودي و از زمره كافران گشتي . ( مقصّر اصلي خودت هستي و خود كرده را چاره نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَلي‌ » : ( نگا : بقره‌ / 81 و 112 و 260 ، آل‌عمران‌ / 76 ) . « إِسْتَكْبَرْتَ وَ كُنتَ » : واژه ( نفْس ) به صورت مذكّر و مؤنّث به كار مي‌رود . در افعال ( تَقُولَ ) و ( تَري ) جنبه مؤنّث و در افعال بعدي جنبه مذكّر مورد نظر بوده است .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْمُتَكَبِّرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه بر خدا دروغ مي‌بندند ، روز قيامت آنان را خواهي ديد كه ( بر اثر غم و اندوه و ذلّت و خواري ) روهايشان سياه است . مگر جايگاه متكبّران دوزخ نيست‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 106 ، نحل‌ / 58 ، زخرف‌ / 17 ) . « مَثْويً » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 151 ، نحل‌ / 29 ، عنكبوت‌ / 68 ) .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند كساني را كه تقوا پيشه كرده‌اند رهائي مي‌بخشد و به مقصودشان مي‌رساند . هيچ گونه بدي و بلائي بديشان نمي‌رسد و غمگين و اندوهگين نمي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِمَفَازَتِهِمْ » : مفازه ، مصدر ميمي و به معني رستگاري و كامياب شدن و به آرزو رسيدن است ( نگا : آل‌عمران‌ / 188 ، نبأ / 31 ) . حرف ( ب ) براي ملابسه است .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا آفريدگار همه چيز است و همه چيز را مي‌پايد و مراقبت مي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَكِيلٌ » : عهده‌دار و نگاهدار . ناظر و مراقب ( نگا : آل‌عمران‌ / 173 ، انعام‌ / 66 و 102 و 107 ) .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كليدهاي آسمانها و زمين از آن او است . كساني كه آيات خدا را باور نمي‌دارند ايشان زيانكارند . ( چرا كه قوانين و رهنمودهاي كسي را نمي‌پذيرند كه مالك و صاحب سراسر جهان و فرمانده و گرداننده آن است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَقَالِيدُ » : جمع مِقْلاد ، كليدها . « لَهُ مَقَالِيدُ . . . » : كنايه از مالكيّت و حاكميّت است .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : اي نادانان ! آيا به من دستور مي‌دهيد كه غير خدا را پرستش كنم‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَغَيْرَ اللهِ . . . » : مشركان با لحني آمرانه و بدون ذكر دليل و منطق از پيغمبر مي‌خواستند بتهاي ايشان را پرستش نمايد تا بدو ايمان بياورند و از او پيروي كنند .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به تو و به يكايك پيغمبران پيش از تو وحي شده است كه اگر شرك‌ورزي كردارت ( باطل و بي‌پاداش مي‌گردد و ) هيچ و نابود مي‌شود ، و از زيانكاران خواهي بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لإِنْ أَشْرَكْتَ . . . » : پيغمبران معصومند و شرك نمي‌ورزند . چنين خطابي گوشه زدن به ديگران است . « لَيَحْبَطَنَّ » : قطعاً هيچ و نابود و بي‌پاداش و بيسود مي‌شود ( نگا : بقره‌ / 217 ، آل‌عمران‌ / 22 ، مائده‌ / 53 ) .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُن مِّنْ الشَّاكِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس در اين صورت تنها خدا را بپرست و از زمره سپاسگزاران باش .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اللهَ » : مفعول مقدّم ( أُعْبُدْ ) و تقديم آن براي حصر است . « بَلْ . . . » : پس در اين صورت . با توجّه به اين .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّماوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان آن گونه كه شايسته است خدا را نشناخته‌اند ( اين است كه تو را به شرك مي‌خوانند . خدا آن كسي است كه ) در روز قيامت سراسر كره زمين يكباره در مشت او قرار دارد و آسمانها با دست راست او در هم پيچيده مي‌شود . خدا پاك و منزّه از شرك آنان ( و دورِ دور از انبازهاي ايشان و فراتر از انديشه انسان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ » : ( نگا : انعام‌ / 91 ، حجّ‌ / 74 ) . « قَبْضَتُهُ » : قبض به معني در مشت گرفتن است و اينجا به معني ( مَقبوض ) يعني ( در مشت ) است . مراد اين است كه همه زمين در قبضه قدرت و تحت تصرّف او است . « مَطْوِيَّاتٌ » : در پيچيده‌ها . در هم نورديده‌ها . ( نگا : انبياء / 104 ) . « بِيَمِينِهِ » : با دست راست او . انتخاب دست راست بدان خاطر است كه اغلب مردم كارهاي مهمّ را با دست راست انجام مي‌دهند و قوّت و قدرت بيشتري در آن احساس مي‌كنند . همه اين تشبيهات و تعبيرات ، كنايه از سلطه مطلق پروردگار بر عالم هستي است و اين سلطه در جهان ديگر براي انسانها محسوستر و آشكارتر است .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِيَامٌ يَنظُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در صور دميده خواهد شد و تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند مي‌ميرند مگر كساني كه خدا بخواهد ( آنان را تا زمان ديگري زنده بدارد ) . سپس بار ديگر در آن دميده مي‌شود ، به ناگاه همگي ( جان مي‌گيرند و ) بپا مي‌خيزند و مي‌نگرند ( تا در حق ايشان چه شود و حساب و كتابشان كي انجام پذيرد و سرنوشتشان به كجا بينجامد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الصُّورِ » : ( نگا : انعام‌ / 73 ، كهف‌ / 99 ، طه‌ / 102 ) . « صَعِقَ » : مُرد ( نگا : طور / 45 ) . « مَن شَآءَ اللهُ » : قرآن و خبر صحيح مشخّص نفرموده‌اند مراد از چنين افرادي كه مستثني هستند چه كساني مي‌باشند ( نگا : المراغي ) . « قِيَامٌ » : جمع قائِم ، ايستادگان . « يَنظُرُونَ » : چشم به راه حساب و كتاب و سزا و جزا و شقاوت و سعادت ابدي خويش هستند .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاء وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و زمين ( محشر و عرصات قيامت ) با نور ( تجلّي ) خداوندگارش روشن مي‌شود ، و كتاب ( و نامه اعمال به دست صاحبانش ) گذاشته مي‌شود و پيغمبران و گواهان آورده مي‌شوند ، و راست و درست ميان مردم داوري مي‌گردد ، و اصلاً بديشان ستم نمي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَشْرَقَتْ » : روشن شد . تابان گرديد . « الأرْضُ » : مراد زمين محشر و گستره قيامت است . « بِنُورِ رَبِّهَا » : با نور خداوندگارش . مراد از نور خدا ، پرتو تجلّي است ( نگا : اعراف‌ / 143 ) . بعضيها نور را كنايه از عدل و داد الهي گرفته‌اند كه محشر را نوراني مي‌كند . « وُضِعَ الْكِتَابُ » : نامه اعمال به دست صاحبان آن داده مي‌شود ( نگا : اسراء / 13 و 14 ، كهف‌ / 49 ) . « الشُّهَدَآءِ » : جمع شهيد ، گواهان . مراد انبياء ( نگا : نساء / 41 ، قصص‌ / 75 ) و علماء و راهنمايان امت محمّدي ( نگا : بقره‌ / 143 ) و فرشتگان است ( نگا : نساء / 166 ، ق / 21 ، انفطار / 10 - 12 ) . در صورت اوّل ، عطف ( الشُّهَدَآءِ ) بر ( النَّبِيِّينَ ) از قبيل عطف عامّ بر خاصّ است .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و به تمام و كمال سزا و جزاي هر كاري را كه انسان كرده است بدو داده مي‌شود ، و خدا ( از هر كس ديگري ) بهتر مي‌داند كه آنان چه كارهائي را مي‌كرده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 25 ) . « هُوَ أَعْلَمُ . . . » : مراد اين است ، احضار گواهان نه بدان خاطر است كه اعمال مردم را براي خدا معلوم سازند . بلكه بدان خاطر است تا خود مردم كردارشان را به ياد آورند و با چشم خويش كِشته خويشتن را ببينند و گواهان بر آن گواهي دهند .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كافران به سوي دوزخ گروه گروه رانده مي‌شوند و هنگامي كه بدانجا رسيدند درهاي آن به رويشان گشوده مي‌گردد و نگهبانان دوزخ بديشان مي‌گويند : آيا پيغمبراني از جنس خودتان به ميانتان نيامده‌اند تا آيه‌هاي پروردگارتان را براي شما بخوانند و شما را از روياروئي چنين روزي بترسانند ؟ مي‌گويند : آري ! ( پيغمبران برانگيخته شدند و اوامر و نواهي خدا را به ما رساندند و از عذاب آخرت بيممان دادند ) وليكن فرمان عذاب بر كافران ثابت و قطعي است ( و ما راه كفر در پيش گرفتيم و بايد هم تاوان آن را بپردازيم و چنين سرنوشت شومي داشته باشيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سِيقَ » : سوق داده شد . رانده شد . « زُمَراً » : جمع زُمْرَة ، گروه گروه . فوج فوج . دسته دسته . « خَزَنَتُهَا » : خَزَنَة جمع خازِن ، محافظان ، نگهبانان . « رُسُلٌ مِّنكُمْ » : پيغمبراني از جنس و نوع خودتان . مراد اين است كه پيغمبران به زبان خودتان شريعت را به شما تفهيم كرده‌اند . « أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ » : اين پرسش جنبه توبيخ و تهديد دارد « حَقَّتْ كَلِمَةُ . . . » : ( نگا : يونس‌ / 33 و 96 ، نحل‌ / 36 ) .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بديشان گفته مي‌شود : از درهاي دوزخ داخل شويد . جاويدانه در آن مي‌مانيد . جايگاه متكبّران چه بد جايگاهي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَثْوَي الْمُتَكَبِّرِينَ » : ( نگا : نحل‌ / 29 ، زمر / 60 ) .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و كساني كه از ( عذاب و خشم ) پروردگارشان مي‌پرهيزند ، گروه گروه به سوي بهشت رهنمود مي‌شوند تا بدان گاه كه به بهشت مي‌رسند ، بهشتي كه درهاي آن ( براي احترامشان به رويشان ) باز است . بدين هنگام نگاهبانان بهشت بديشان مي‌گويند : درودتان باد ! خوب بوده‌ايد و به نيكي زيسته‌ايد ، پس خوش باشيد و داخل بهشت شويد و جاودانه در آن بمانيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ فُتِحَتْ أَبْوابُهَا » : در حالي كه درهاي آن به رويشان باز است . حرف واو ، حاليّه است ( نگا : ص‌ / 50 ) . همين عبارت در آيه 71 بدون واو است ، چرا كه جهنّم به منزله زندان است و درِ زندان هنگامي گشوده مي‌شود كه زنداني يا زندانياني را بدانجا برسانند . ولي در اين آيه حرف واو بيانگر جاي خوب و باصفائي است كه چون بزرگاني را بدانجا مي‌برند كه در پيش خدا ارجمندند ، به احترام ايشان درها قبلاً باز شده و آماده تشريف فرمائي و ورود ايشان است . « سَلامٌ عَلَيْكُمْ » : درودتان باد ! در امن و امان هستيد . « طِبْتُمْ » : در دنيا خوب بوده‌ايد و به نيكي زيسته‌ايد . خوش باشيد و به خوشي زندگي كنيد ! تلاشتان نيكو بوده است و پاداشتان نيكو خواهد بود ( نگا : المراغي ) . جاه و مكان خوب و خوشي داريد .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاء فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و مي‌گويند : سپاس و ستايش خداوندي را سزا است كه با ما به وعده خويش ( كه توسّط پيغمبران به آدميزادگان داده بود ) وفا كرد و سرزمين ( بهشت ) را از آن ما نموده است تا در هر جائي از بهشت كه بخواهيم منزل گزينيم و بسر بريم . پاداش عمل كنندگان ( به دستورات پروردگار ) چه خوب و جالب است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَدَقَنَا وَعْدَهُ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 152 ، انبياء / 9 ) . « أَوْرَثَنَا » : به ما داده است . از آن ما كرده است ( نگا : اعراف‌ / 128 و 137 ، شعراء / 59 ) . « نَتَبَوَّأُ » : جايگاه خود مي‌كنيم . جايگزين مي‌شويم و بسر مي‌بريم ( نگا : يوسف‌ / 56 ، يونس‌ / 87 و 93 ) . « حَيْثُ » : هر كجا . ( نگا : بقره‌ / 35 و 58 و 144 ) .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در آن روز ، اي مخاطب ! ) فرشتگان را خواهي ديد كه گرداگرد عرش خدا حلقه زده‌اند و به سپاس و ستايش پروردگار خود مشغولند . در ميان ( بندگان خدا داوري مي‌شود ) و دادگرانه و واقعي در ميانشان داوري مي‌گردد ، ( و از سوي همه هستي فرياد برآورده مي‌شود ) و گفته مي‌شود : حمد و سپاس خداوند جهانيان را سزا است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَآفِّينَ » : طواف كنندگان و گردندگان . حلقه زنندگان . فراگيرندگان . « قُضِيَ بَيْنَهُمْ » : ( نگا : يونس‌ / 19 و 47 و 54 ، هود / 110 ، زمر / 69 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره زمر / تفسیر نور  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-03-03] [ 07:02:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره ص / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏صاد . . . سوگند به قرآن پرآوازه و والا و يادآور و بيانگر ( ارزشهاي حقيقي و قوانين سعادت‌بخش خدا ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ص‌ » : از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره‌ / 1 ) . « ذِي الذِّكْرِ » : پرآوازه . بزرگوار . يادآورنده . بيانگر . قرآن داراي صيت همه‌جا گير و عظمت فراگير بوده ، و انسان را به ياد خدا و معاد مي‌اندازد ، و او را به ارزشهاي وجودي خدا آشنا مي‌گرداند ، و با بيان آسماني ، ظلمات غفلت و پرده‌هاي فراموشكاري انساني را كنار مي‌زند . « وَالْقُرْءَانِ ذِي الذِّكْرِ » : جمله قسميّه است و جواب آن محذوف است و تقدير چنين است : وَالْقُرْءَانِ ذِي الذِّكْرِ ، إِنَّكَ صَادِقٌ وَ إِنَّ هذَا الْكلامَ مُعْجِزٌ .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اگر مي‌بينيد كافران در برابر اين آيات روشنگر و قرآن بيدارگر تسليم نمي‌شوند ، نه به خاطر اين است كه پرده‌اي بر اين كلام حق افتاده است ) بلكه كافران گرفتار تكبّر و غروري هستند ( كه آنان را از قبول حق بازداشته ) و عداوت و عصياني ( كه ايشان را از پذيرش دعوت تو باز مي‌دارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عِزَّةٍ » : تكبّر . خود بزرگ بيني ( نگا : بقره‌ / 206 ) . مراد عزّت كاذب است . « شِقَاقٍ » : مخالفت با حق و حقيقت . روياروئي ( نگا : حجّ‌ / 53 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيش از ايشان اقوام زيادي بوده‌اند كه ما آنان را ( به خاطر كفر و شرك و ستم و گناه ) هلاك كرده‌ايم و ( به هنگام نزول عذاب ) فرياد برآورده‌اند و شيون سر داده‌اند ، ولي ( چه سود دير شده است و ) زمان نجات و خلاص باقي نمانده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَرْنٍ » : ( نگا : انعام‌ / 6 ، مريم‌ / 74 و 98 ) . « مَنَاصٍ » : فرار . نجات . سلامت . « لاتَ » : لاء نفي جنس است همراه با ( تَ ) زائد . « لاتَ حِينَ مَنَاصٍ » : اينك وقت گريز نيست . اكنون زمان نجات نمي‌باشد .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در شگفتند از اين كه بيم دهنده‌اي از خودشان به سويشان آمده است ، و كافران مي‌گويند : اين ، جادوگر بسيار دروغگوئي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَن جَآءَهُمْ . . . » : جمله ، منصوب به نزع خافض است . يعني : مِنْ أَن جَآءَهُمْ . « هذا » : مراد محمّد است .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهاً وَاحِداً إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا او به جاي اين همه خدايان ، به خداي واحدي معتقد است‌ ؟ واقعاً اين ( حرفي كه مي‌زند ) چيز شگفتي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عُجَابٍ » : واقعاً عجيب است . بسيار شگفت است . عَجِيب و عُجَاب و عُجَّاب براي مبالغه و به يك معني است ( نگا : هود / 72 ، ق / 2 ) .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سركردگان ايشان راه افتادند ( و به يكديگر گفتند ) كه برويد و ( محكم به بتان خويش بچسبيد و ) بر ( عبادت ) خدايان خود ثابت و استوار باشيد . اين همان چيزي است كه خواسته مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنْ » : حرف مفسّره و به معني ( أَيْ ) است ، در معنيِ يعني . « إِنطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا » : سران راه افتادند و به يكديگر گفتند برويد . سران راه افتادند و چيزي كه زبانشان زمزمه مي‌كرد « برويد » بود . « إِنطَلَقَ » : روان شد . شروع كرد . « إِمْشُوا » : برويد و پراكنده شويد . بر مذهب و مكتب خويش برويد و ماندگار باشيد . « إِنَّ هذا لَشَيْءٌ يُرَادُ » : استقامت بر عبادت بتان و ماندگاري بر آئين آباء و اجداد ، چيزي است كه مورد درخواست ما سران قوم است . اين دعوت جديد چيزي است از روي قصد ، يعني توطئه‌اي است كه طرّاحي شده است و هدف آن بركناري ما و رياست محمّد بر عرب است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما در آئين ديگري ، اين ( يكتاپرستي ) را نشنيده‌ايم . اين جز دروغ ساختگي نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمِلَّةِ الآخِرَةِ » : آئين ديگري . مراد آئين اهل كتاب ، به ويژه مسيحيّت است كه معتقد به تثليت بوده و هستند . يا مراد آئين پدران بت‌پرست قريشيان است كه ايشان را ديده و زمان ايشان نسبت به زمان نياكانشان ، واپسين بشمار است . « إِخْتِلاقٌ » : كذب محض . دروغ از پيش خود ساخته و پرداخته .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ أَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا از ميان همه ما ، قرآن بر او نازل شده است‌ ؟ اصلاً آنان درباره قرآن من بدگمان و متردّدند . اصلاً آنان عذاب مرا نچشيده‌اند ( اين است كه چنين گستاخانه سخن مي‌گويند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الذِّكْرُ » : قرآن . اين سخن را از راه تمسخر مي‌گفتند ( نگا : حجر / 6 ) . « لَمَّا يَذُوقُوا » : هنوز نچشيده‌اند . « بَلْ » : براي انتقال از سببي به سبب ديگري از اسباب كفر آنان است .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏راستي مگر گنجهاي رحمت پروردگار بسيار با عزّت و بس بخشاينده تو در دست ايشان است‌ ؟ ( تا هر كه را كه بخواهند نبوّت بدهند و هر كس را كه بخواهند محروم سازند ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَزَآئِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ . . . » : ( نگا : اسراء / 100 ) .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا مالكيّت و حاكميّت آسمانها و زمين و چيزهائي كه در ميان آن دو است ، از آن ايشان است‌ ؟ اگر چنين است با وسائل و اسباب ( لازمه صعودي كه در دست دارند به سوي آسمانها ) بالا روند ( و هر گونه كه خود مي‌خواهند حكومت كنند ، و به هر كس كه مي‌خواهند وحي بفرستند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَلْيَرْتَقُوا » : پس بالا بروند و صعود كنند . « الأسْبَابِ » : جمع سَبَب ، ريسمان . وسيله . مراد ابزار و ابواب و طرق صعود است ( نگا : حجّ‌ / 15 ، انعام‌ / 35 ، اسراء / 42 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ جُندٌ مَّا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اينان كه اينجا ( در شهر مكّه ) هستند ، سپاه ناچيز شكست خورده‌اي از دسته‌ها و گروههايند ( كه قبلاً در برابر پيغمبران عَلَم طغيان برافراشته‌اند و سرانجام مغلوب گشته‌اند و تار و مار شده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جُندٌ » : سپاه ناچيز . گروهك . تنوين آن براي تحقير است . « مَا » : چيزهائي كه . در اينجا مراد ( كساني كه و افرادي كه ) است . « هُنَالِكَ » : آنجا . مراد مكّه است . « مَهْزُومٌ » : شكست خورده . « الأحْزابِ » : دسته‌ها و گروهها ( نگا : آيه 12 ) . واژه ( مَا ) مبتدا و ( جُندٌ ) خبر مقدّم ، و ( مَهْزُومٌ ) خبر دوم يا صفت ( جُندٌ ) مي‌باشد . يا اين كه ( جُندٌ ) مبتدا و ( مَا ) زائد و ( مَهْزُومٌ ) خبر است . معني آيه چه بسا اين باشد : اينان در آنجا سپاهك شكست خورده‌اي از ميان احزاب خواهند بود . اشاره به شكست بي‌دينان در جنگ احزاب است .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قبل از اينان نيز قوم نوح و عاد و فرعون كه داراي بناهائي بلند و استوار همچون كوه بوده‌اند ( پيغمبران ما را ) تكذيب كرده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَبْلَهُمْ » : پيش از قوم قريش . « ذُوالأوْتَادِ » : داراي ميخها . مراد از اوتاد ، بناهاي بلند و كوه مانندي است كه همچون ميخ بر دل زمين نشسته است ( نگا : نباء / 7 ) . نمونه اين گونه بناها اهرام ثلاثه مصر است . لذا ذوالاوتاد توصيف ويژه فراعنه است ( نگا : فجر / 10 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الأَيْكَةِ أُوْلَئِكَ الْأَحْزَابُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و قوم ثمود و لوط و صاحبان باغهاي فراوان سر در هم كشيده ( به تكذيب پيغمبران پرداخته‌اند و كيفر خويش را ديده‌اند ) . اينان همان گروهها و دسته‌هايند . ( گروهها و دسته‌هاي ششگانه‌اي كه نمونه‌اي از مردمان كفرپيشه و ستمگر تاريخند و بر پيغمبران شوريده‌اند و به عذاب الهي گرفتار آمده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَصْحَابُ الأيْكَةِ » : صاحبان باغهاي فراوان و پردرخت . مراد قوم شعيب است ( نگا : حجر / 78 ) . « الأحْزَابُ » : اشاره به همان احزابي است كه در دو آيه قبل آمده و مشركان مكّه را گروه اندكي از آنان شمرد .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ إِن كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر يك از اين گروهها ، پيغمبران را تكذيب كرده و عذاب من گريبانگيرشان گشته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن كُلٌّ . . . » : ( إِنْ ) حرف نفي و به معني ( مَا ) است . « فَحَقَّ عِقَابِ » : ( نگا : حجّ‌ / 18 ) .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا يَنظُرُ هَؤُلَاء إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اينان ( نيز با اين اعمال و افعال كه دارند ) انتظاري جز اين نمي‌كشند كه يك صداي آسماني فرا رسد ، صدائي كه نيازي به تكرار ندارد ( و در آن بازگشتي نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَيْحَةً » : ( نگا : هود / 67 و 94 ، حجر / 73 و 83 ، مؤمنون‌ / 41 ، يس‌ / 29 و 49 و 53 ) . « فَوَاقٍ » : تكرار . رجوع و بازگشت . مهلت . « مَا لَهَا مِن فَوَاقٍ » : نيازي به تكرار ندارد . هيچ گونه رهائي و بارگشتي از آن نيست . يعني اين صيحه يكباره همه‌جا و همگان را فرا مي‌گيرد و درها به روي انسانها بسته مي‌شود . نه رهائي از آن ممكن است و نه پشيماني سودي دارد و نه فريادها به جائي مي‌رسد .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( كافران مسخره‌كنان ) مي‌گويند : پروردگارا ! سهم ( عذاب ) ما را پيش از روز رستاخيز و حساب و كتاب ( قيامت ) به ما برسان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَجِّلْ » : پيش بينداز . زودتر برسان ( نگا : كهف‌ / 58 ، يونس‌ / 11 ) . « قِطَّنَا » : بهره و نصيب ما را . سهميّه و قسمت ما را . نامه نوشته ما را با توجّه به اين كه معني « قِطَّ » صحيفه مكتوبه ، يعني كاغذي كه چيزي بر آن نگارند ، مفهوم آيه چنين مي‌شود : پروردگارا نامه اعمال ما را پيش از روز جزا به دست ما برسان ، تا آن را بخوانيم و ببينيم كه ما چه كاره‌ايم ( نگا : تفسير نمونه ، المختصر في تفسير القرآن ، روح‌المعاني ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در برابر چيزهائي كه مي‌گويند شكيبا باش ، و به خاطر بياور ( پيغمبران شكيبا ، از جمله ) بنده ما داود قدرتمند و توانا را . واقعاً او ( در همه كار و همه حال به سوي خدا باز مي‌گشت و ) بسي توبه‌كار بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأيْدِ » : قدرت و قوّت . « ذَالأَيْدِ » : داراي سلطه و قدرت . مراد قدرت جسماني ، و توانائي انجام طاعت و عبادت ، و سلطه كامل در سياستمداري و مملكت‌داري است . « أَوَّابٌ » : كسي كه بسيار به خدا پناه ببرد و برگردد . كسي كه از آنچه خدا از آن خوشش نمي‌آيد دست بكشد و به سوي آنچه خدا از آن خوشش مي‌آيد برگردد ( نگا : اسراء / 25 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما كوهها را با او هم‌آوا كرديم . ( كوهها هم‌صدا با او ) شامگاهان و بامدادان به تسبيح و تقديس ( آفريدگار جهان ) مي‌پرداختند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ » : كوهها را با او هم‌آوا و هم‌صدا كرديم ( نگا : سبأ / 10 ) . كوهها را فرمانبردارش ساختيم و از منافع آنها برخوردارش كرديم . « الإِشْرَاقِ » : برآمدن خورشيد . تابيدن خورشيد به هنگام چاشتگاه . « الْعَشِيِّ » : شب هنگام . شبانگاهان ( نگا : آل‌عمران‌ / 41 ، انعام‌ / 52 ، كهف‌ / 28 ) .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و پرندگان را نيز ( با او در تسبيح و تقديس ) هم‌آوا كرديم و در پيش او گرد آورديم . جملگي آنها فرمانبردار داود بودند ( و به دستور او عمل مي‌كردند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَحْشُورَةً » : گرد آمده و جمع‌آوري شده . « كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ » : همگي فرمانبردار داود بودند و به سوي او برمي‌گشتند . جملگي فرمانبردار خدا و خاضع در برابر مشيّت الله بودند و هستند ( نگا : انبياء / 79 ) .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و حكومت او را ( با در اختيار قرار دادن وسائل مادي و معنوي ) استحكام بخشيديم ، و بدو فرزانگي و شناخت ( امور ) داديم ، و قدرت داوري قاطعانه و عادلانه‌اش ارزاني داشتيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَدَدْنَا » : تقويت كرديم و استحكام بخشيديم . پا برجاي و استوار نموديم . « مُلْكَهُ » : شاهي و حكومت او را . مملكت و كشور او را . « الْحِكْمَةَ » : شناخت اسرار اشياء و اصابت در گفتار و كردار ( نگا : آل‌عمران‌ / 48 ) . « فَصْلَ الْخِطَابِ » : سخن فيصله دهنده . گفتار نيرومندي كه نمايانگر قضاوت عادلانه و بيانگر داوري قاطعانه باشد . مصدر و به معني اسم فاعل ، يعني فاصل است و اضافه مصدر به مفعول خود يا اضافه صفت به موصوف خود مي‌باشد . يعني الْخِطَابَ الْفَاصِلَ . همان گونه كه جَوَامِعُ الْكَلِمِ ، به معني أَلْكَلام الْجَامِعُ است .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي محمّد ! ) آيا داستان شاكياني به تو رسيده است كه وقتي ( از اوقات ) از ديوار عبادتگاه ( نه از درگاه خانه ، به سوي داود ) بالا رفتند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْخَصْمِ » : دشمن . مفرد و مثنّي و جمع و مذكّر و مؤنّث در آن مساوي است و در اينجا مراد طرفين دعاوي است . « تَسَوَّرُواْ » : از ديوار بلند بالا رفتند . از دژ بالا پريدند . از ماده ( سُور ) به معني ديوار بلند اطراف خانه يا شهر است . نحوه صعود و علّت اصلي آن بر ما مجهول است . آنچه روشن است ، ورود از طريق غيرعادي به كاخ شاهي و يا معبد است . « الِْمحْرَابَ » : عبادتگاه . در اينجا مراد محلّ مخصوص ، و يا پرستشگاه است .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ناگهان بر داود وارد شدند ( و ناگهاني در برابرش ظاهر گشتند ) و او از ايشان ترسيد ( و گمان برد كه قصد كشتن وي را دارند . بدو ) گفتند : مترس ! ما دو نفر شاكي هستيم و يكي از ما بر ديگري ستم كرده است . تو در ميان ما به حق و عدل داوري كن و ستم روا مدار ، و ما را به راستاي راه رهنمود فرما .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَزِعَ » : ترسيد . وحشت كرد . « لا تُشْطِطْ » : از حق دور مشو . دور از حقيقت مگو . در داوري ستم مكن . إشطاط و شَطَط ، هر دو به معني انحراف و تجاوز از حدّ معيّن و اصل حقيقت است ( نگا : كهف‌ / 14 ) . « سَوَآءِ الصِّرَاطِ » : ( نگا : بقره‌ / 108 ، مائده‌ / 12 و 60 و 77 ) .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يكي از دو نفر گفت : ) اين برادر من است و او نود و نه ميش دارد ، و من تنها يك ميش دارم ، و ( وي به من ) مي‌گويد : آن را به من واگذار ( چرا كه اين يكي هم از من باشد بهتر است ، و هيچي از يكي خوبتر است ! ) و او بر من در سخن چيره شده است ( چون از لحاظ فصاحت و بلاغت از من گوياتر و رساتر است و مرا مغلوب و منكوب قدرت منطق خود كرده است ، و نيز با اصرار زيادي كه در اين باره مي‌ورزد خسته و درمانده‌ام نموده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَعْجَةً » : گوسفند . ميش . « أَكْفِلْنِيهَا » : سرپرستي آن را به من واگذار . آن را بهره من گردان . مراد به تملّك او درآوردن آن گوسفند و دادن آن بدو است و از ماده ( كفل ) به معني سرپرستي ، يا نصيب ( نگا : نساء / 85 ، حديد / 28 ) . « عَزَّنِي‌ » : مرا مغلوب كرده است و بر من چيره شده است .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيراً مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعاً وَأَنَابَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( داود ) گفت : مسلّماً او با درخواست يگانه ميش تو براي افزودن آن به ميشهاي خود ، به تو ستم روا مي‌دارد . اصلاً بسياري از آميزگاران و كساني كه با يكديگر سر و كار دارند ، نسبت به همديگر ستم روا مي‌دارند ، مگر آنان كه واقعاً مؤمنند و كارهاي شايسته مي‌كنند ، ولي چنين كساني هم بسيار كم و اندك هستند . داود گمان برد كه ما او را آزموده‌ايم ( و اندازه هراس او از ديگران ، و نيز نحوه قضاوت وي را به محكّ آزمايش زده‌ايم ) . پس از پروردگار خويش آمرزش خواست و به سجده افتاد و توبه كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْخُلَطَآءِ » : جمع خَليط . آميزشكاران . آميزگاران . شركاء . مراد آشنايان و شريكاني است كه با هم سر و كار دارند و اغلب اموال يا احشام خود را با هم مي‌آميزند . « قَلِيلٌ مَّا هُمْ » : آنان بسيار اندكند . ( هُمْ ) مبتداي مؤخّر و ( قَلِيلٌ ) خبر مقدّم ، و ( مَا ) زائد و براي مبالغه در كمي و تأكيد قلّت آمده است و معني همچون ( جِدّاً ) دارد . « فَتَنَّاهُ » : او را امتحان كرده‌ايم . امتحان در اين كه آيا با وجود آن كه خدا را در كنار خود مي‌بيند از بندگان مي‌ترسد يا خير ، و نيز سنجش كار قضاوت او . « إِسْتَغْفَرَ » : طلب آمرزش كرد . مراد طلب آمرزش مطلق است . يعني درخواست بخشش بدون در ميان بودن خطا و گناه . چنين استغفاري برمي‌گردد به مبدأ : « حَسَنَاتُ الأبْرَارِ ، سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ » : ( نگا : غافر / 55 ، محمّد / 19 ، فتح‌ / 2 ، نصر / 3 ) . « خَرَّ » : فرو افتاد ( نگا : اعراف‌ / 143 ، نحل‌ / 26 ، حجّ‌ / 31 ، سبأ / 14 ) . « رَاكِعاً » : كرنش كنان . سجده‌كنان . خاشعانه ( نگا : بقره‌ / 43 ، آل‌عمران‌ / 43 ، مائده‌ / 55 ) . تعبير « رَاكِعاً » : يا به خاطر آن است كه ركوع مقدّمه سجده بوده و يا اين كه به معني خود سجده است ، چرا كه ركوع و سجود هر دو به معني انحناء و خميدن است ، و گاهي هم به معني مطلق خشوع و خضوع مي‌باشد . « أَنَابَ » : از كرده خويش پشيمان شد و برگشت . توبه كرد . كرده داود ، شتاب در صدور حكم قضاء بر اثر وضوح موضوع ، و يا گمان بردن كشتن خود توسّط طرفين دعاوي ، و خوف بيجا از بندگان با وجود حضور يزدان بود .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به هر حال ، ما اين ( تَركِ أولي وَ سيّئه‌ي مقَرَّبين ) را بر او بخشيديم ( و وي را مشمول لطف و محبّت خود قرار داديم ) و او در پيشگاه ما داراي مقام والا و برگشتگاه زيبا است ( كه بهشت برين و نعمت‌هاي فردوس اعلي است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ » : آن لغزش كه در طرز قضاوت رخ داد و يا گمان قتل . آن گناه مراد گناهي همچون گناه مذكور در ( غافر / 55 و محمّد / 19 ) است . « زُلْفي‌ » : ( نگا : سبأ / 37 ) . « حُسْنَ مَئَابٍ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 14 ، رعد / 29 ) . آنچه از آيات 21 تا 25 استفاده مي‌شود بيش از اين نيست كه افرادي به عنوان دادخواهي از عبادتگاه داود بالا رفتند و نزد او حاضر شدند . او نخست وحشت كرد . سپس به شكايت شاكي گوش فرا داد كه يكي از آنان 99 گوسفند و ديگري فقط يك گوسفند داشت . صاحب 99 گوسفند از صاحب يك گوسفند خواسته است كه اين يكي را هم بدو بدهد . داود پيش از آن كه از طرف مقابل توضيحي بخواهد حق را به شاكي داد . او به زودي متوجّه لغزش خود شد و از عجله و دستپاچگي خويش توبه كرد و خدا توبه او را پذيرفت . بدون اين كه حق كسي ضايع شده باشد . امّا برخي از مفسّران محترم با توجّه به اسرائيليّات موجود در كتابهاي محرَّف يهوديان و مسيحيان ، داستانهاي گوناگوني را در تفاسير خود ذكر نموده‌اند كه مفسّران بيشماري در كتابهاي خود آن افسانه‌ها و روايات را نقد نموده‌اند و بر آنها قلم بطلان كشيده‌اند ( نگا : تفسير كبير ، روح‌المعاني ، التفسير الني للقرآن ، أضواء البيان ، تفسير ابن‌كثير ، تفسير قاسمي ، نمونه ، في ظلال القرآن ، الواضح ، ) براي نمونه چند جمله‌اي را عيناً از تفسير أضواء البيان ذكر مي‌نمايم : إِعْلَمْ أَنَّ مَا يَذْكُرُهُ كَثيرٌ مِنَ المُفَسِّرِينَ فِي تَفْسيرِ هذِهِ الآيَةِ الْكَريمَةِ ( ص‌ / 24 ) مِمَّا لا يَلِيقُ بِمَنصَبِ دَاوُدَ - عَلَيْهِ وَ عَلي نَبِيِّنَا الصَّلاةُ والسَّلامُ - كُلُّهُ رَاجِعٌ إِليَ الإِسْرَائِيليَّات ، فَلاثِقَةَ بِهِ ، وَ لا مُعَوَّلَ عَلَيْهِ ، وَ مَا جَاءَ مِنْهُ مَرْفُوعاً إِليَ النَّبِيِّ - ( - لا يَصِحُّ مِنْهُ شَيْءٌ .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي داود ! ما تو را در زمين نماينده ( خود ) ساخته‌ايم ( و بر جاي پيغمبران پيشين نشانده‌ايم ) پس در ميان مردم به حق داوري كن و از هواي نفس پيروي مكن كه تو را از راه خدا منحرف مي‌سازد . بي‌گمان كساني كه از راه خدا منحرف مي‌گردند عذاب سختي به خاطر فراموش كردن روز حساب و كتاب ( قيامت ) دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَليفَةً » : مراد نماينده خدا است ( نگا : بقره‌ / 30 ) ، يا جانشين پيغمبران و جايگزين مردمان پيشين است ( نگا : اعراف‌ / 74 ) . « بِمَا » : حرف ( ب ) سببيّه ، و واژه ( مَا ) مصدريّه است .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلاً ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما آسمانها و زمين و چيزهائي را كه در بين آن دو تا است بيهوده نيافريده‌ايم . اين ، گمان كافران است ( و انگاره انديشه بيمار ايشان ) . واي بر كافران ! به آتش دوزخ دچار مي‌آيند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَآءَ وَ . . . » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 191 ، انبياء / 16 ) . « وَيْلٌ . . . » : ( نگا : ابراهيم‌ / 2 ، مريم‌ / 37 ) .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا ( با حكمت و عدالت ما سازگار است ) كساني را كه ايمان مي‌آورند و كارهاي شايسته انجام مي‌دهند ، همچون تباهكاران ( و فساد پيشگان در زمين ) بشمار آوريم‌ ؟ و يا اين كه پرهيزگاران با بزهكاران برابر داريم‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْفُجَّارِ » : جمع فاجِر ، كساني كه از حدود و ثغور قوانين شرعي تجاوز مي‌كنند و آشكارا به فسق و فجور مي‌پردازند . « أَمْ » : اين واژه متضمّن معني دو حرف است : ( بَلْ ) كه براي انتقال از سخني به سخن ديگر ، و ( أ ) همزه استفهام انكاري است . يعني مگر ممكن است اَشرار و بدان ، با اخيار و خوبان يكسان بشمار آيند ؟ هرگز .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي محمّد ! اين قرآن ) كتاب پرخير و بركتي است و آن را براي تو فرو فرستاده‌ايم تا درباره آيه‌هايش بينديشند ، و خردمندان پند گيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كِتَابٌ » : مراد قرآن است . خبر مبتداي محذوف ( هُوَ ) يا ( هذا ) است . « مُبَارَكٌ » : صفت كتاب ، يا خبر دوم بشمار است .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما سليمان را به داود عطاء كرديم . او بنده بسيار خوبي بود ، چرا كه او توبه‌كار بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوَّابٌ » : ( نگا : اسراء / 25 ، ص‌ / 17 ) . كسي كه از غفلتها و لغزشها بسي دوري مي‌گزيند ، و با توبه و انابه فراوان پيوسته به درگاه يزدان برمي‌گردد .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خاطر نشان ساز ) زماني را كه شامگاهان اسبهاي نژاده تندرو و زيباي تيزرو ، بدو نموده و عرضه شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عُرِضَ عَلَيْهِ . . . » : مراد سان ديدن اسبها و رژه رفتن سپاه است كه بيانگر ارتشي نيرومند و بازگو كننده قدرت مادي حكومت سليمان براي اجرا قوانين يزدان در ميان مردمان است . « الْعَشِيِّ » : شامگاهان . مراد بعدازظهر تا غروب آفتاب است . « الصَّافِنَاتُ » : جمع صافِن ، اسباني كه بر روي دو پا و يك دست ايستاده ، و يك دست را كمي بلند كرده و تنها نوك سم آن را بر زمين مي‌گذارند . اسبهائي كه روي دو پا بلند مي‌گردند و مي‌ايستند . هر يك از اين صفات نشانه اسبهاي اصيل و چابك است « الْجِيَادُ » : جمع جَواد ، اسبهاي تيزرو و تندرو . يا جمع ( جَيِّد ) اسبان خوب و زيبا .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سليمان گفت : من اين اسبان را سخت دوست مي‌دارم ، چون ساز و برگ من براي عبادت پروردگارم مي‌باشند ( كه جهاد است . او همچنان به آنها نگاه مي‌كرد ) تا از ديدگانش در پرده ( گرد و غبار ) پنهان شدند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حُبَّ » : مفعول به يا مفعول مطلق است . « الْخَيْر » : اموال و دارائي فراوان ( نگا : بقره‌ / 180 ، عاديات‌ / 8 ) . در اينجا مراد اسبهاي رهوار است كه انگار نفْسِ خير مي‌باشند . « عَن ذِكْرِ رَبّي‌ » : محبّتي كه ناشي از ياد پروردگارم است . به خاطر ذكر و پرستش پروردگارم . چرا كه اسبها ساز و برگ جهاد بودند . « تَوارَتْ » : پنهان و نهان شدند ( نگا : نحل‌ / 59 ) . « الْحِجَاب » : پرده . سِتر . مراد گرد و غبار حاصل از دويدن اسبها و فاصله پيدا كردن آنها است .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اسبها آن قدر جالب بودند كه سليمان به چاكران دستور داد ) آنها را به سوي من بازگردانيد . ( او شخصاً سواران را مورد تفقّد ، و اسبان را مورد نوازش قرار داد ) و بر ساقها و گردنهاي اسبها دست كشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رُدُّوهَا » : اسبها را برگردانيد . « طَفِقَ مَسْحاً » : شروع به دست كشيدن و مالش دادن كرد . « السُّوقِ » : جمع ساق . ساقهاي پا . « الأعْنَاقِ » : جمع عُنُق ، گردنها .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنَابَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما سليمان را دچار بيماري ساختيم و وي را همچون كالبدي ( بي‌جان ) بر تخت سلطنت انداختيم ( تا به ابّهت خود ننازد و به نيروي خويش تكيه نكند و بداند كه عظمت و قدرت انسان با كمترين ناخوشي و كوچكترين بيماري متزلزل و چه بسا نابود مي‌گردد ) . سليمان آن گاه ( كه بلاي خدا را ديد ، توبه و استغفار سر داد و به درگاه الله ) بازگشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَتَنَّا » : مبتلا و گرفتار ساختيم . دچار بيماري نموديم . « أَلْقَيْنَا » : در اينجا ضمير ( ه ) محذوف است و در اصل چنين است : أَلْقَيْنَاهُ . « جَسَداً » : پيكر . تن . حال مفعول محذوف است و براي تشبيه آمده است . يعني همچون جسم بي‌روح . « أَنَابَ » : توبه و انابه سر داد . استغفار نمود . عبدالكريم خطيب در تفسير « التفسير القرآني للقرآن‌ » با استفاده از تقريرات استاد محمّد شاهين حمزه ، سخني بدين مفهوم دارد كه : چه بسا روح سليمان در حال بيداري از پيكر او جدا شده و دورادور ناظر لاشه بي‌روان خود بوده است . اين عمل را امروزه « أَلطَّرْحُ الرُّوحِيُّ » : يعني تجريد روح يا فرافكني روح مي‌نامند ( نگا : جزء 24 ، صفحه 1086 ) .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكاً لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سليمان گفت : پروردگارا ! مرا ببخشاي و حكومتي به من عطاء فرماي كه بعد از من كسي را نسزد ( كه چنين سلطنت و عظمتي داشته باشد ) . بي‌گمان تو بسيار بخشايشگري .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُلْكاً » : حكومت . سلطنت . « لا يَنبَغِي‌ » : نسزد . سزاوار و درخور نباشد .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاء حَيْثُ أَصَابَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ما ( دعاي سليمان را برآورده كرديم و ) باد را به زير فرمان او درآورديم . باد برابر فرمانش به هر كجا كه مي‌خواست ، آرام حركت مي‌كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رُخَآءً » : نرم و آرام . حال ضمير مستتر در ( تَجْرِي ) است . « أَصَابَ » : قصد كرد . اراده كرد .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و به زير فرمان او درآورديم همه بنّاها و غوّاصان ديو را .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الشَّيَاطِينَ » : ديوها ( نگا : انبياء / 82 ) . عطف بر « الرِّيحَ » است . « كُلَّ » : بدل از ( الشَّيَاطِينَ ) است . « بَنَّآءٍ » : معمار . استاد . « غَوَّاصٍ » : ملوان . كسي كه به دريا فرو رود .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و گروه ديگري از ديوها را در غل و زنجير به زير فرمان او كشيديم ( تا از فساد و اذيّت و آزارشان به مردم جلوگيري نمايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاخَرِينَ » : ديگران . عطف بر ( كُلَّ ) است . « مُقَرَّنِينَ » : بسته شده به همديگر ( نگا : ابراهيم‌ / 49 ، فرقان‌ / 13 ) . « الأصْفَادِ » : جمع صَفَد ، غُل و زنجير ( نگا : ابراهيم‌ / 49 ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ما بدو وحي كرديم كه ) اين ( چيزهائي كه به تو داده‌ايم ) عطاء ما است ، پس ( به هر كس كه مي‌خواهي ) ببخش يا ( آن را از هر كس كه مي‌خواهي ) بازدار ، بدون هيچ گونه حساب و كتابي ( كه در برابر دادن يا ندادن ، از تو كشيده شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذَا » : اين نعمتهاي الهي . « أُمْنُنْ » : عطاء كن . ببخش . « أَمْسِكْ » : بازدار . مبخش . « بِغَيْرِ حِسَابٍ » : بدون اين كه در بخشش يا عدم بخشش محاسبه و بازخواستي باشد . عطاياي الهي و داده‌هاي خدائي آن اندازه زياد است كه هر چه از آن ببخشي به حساب نمي‌آيد .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قطعاً سليمان در پيشگاه ما ، مقامي ارجمند و سرانجامي نيكو دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زُلْفي‌ » : قُربت . مقام و منزلت . پايه و درجه ( نگا : سبأ / 37 ، ص‌ / 25 ) . « حُسْنَ مَئَابٍ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 14 ، رعد / 29 ، ص‌ / 25 ) .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي محمّد ! ) خاطر نشان ساز ( سرگذشت ) بنده ما ايّوب را ، بدان گاه كه پروردگار خود را به فرياد خواند و گفت : اهريمن مرا دچار رنج و درد كرده است ( و سخت زار و نزار و بيمارم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَيُّوبَ » : عطف بيان است . « مَسَّنِيَ‌ » : به من رسانده است . دچار و گرفتارم كرده است . « مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ . . . » : مراد بيمار شدن است . از جمله ادب پيغمبران اين است كه شرّ و بلا را به اهريمن نسبت مي‌دهند ( نگا : قصص‌ / 15 ) و خير و خوشي را به خدا ( نگا : نمل‌ / 40 ) . « نُصْبٍ » : رنج و مشقّت . با فتح نون و صاد هم به همين معني است . « عَذَابٍ » : درد و الم ( نگا : انبياء / 83 ) .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به فريادش رسيديم و او را ندا در داديم كه ) پاي خود را به زمين بكوب . ( هنگامي كه چنين كرد چشمه آبي برجوشيد . بدو پيام داديم : ) اين ، آبي است كه هم براي شستشوي ( تنت مفيد ) است و هم براي نوشيدن ( گوارا و سودمند ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُرْكُضْ » : بكوب . « أُرْكُضْ بِرِجْلِكَ‌ » : پاي خود را به زمين بكوب . راه برو كه شفا يافته‌اي ( نگا : تفسير قاسمي ) . « مُغْتَسَلٌ » : آبي كه در آن خود را بشويند . چه بسا مراد آب معدني داراي گوگرد باشد . « شَرَابٌ » : نوشيدني . « بَارِدٌ » : سرد . خنك .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بيماري و ناراحتي ايّوب را برطرف ساختيم و به جاي ) اولاد ( و اموالي كه از دست داده بود ) دو چندان بدو عطاء كرديم ، محض مرحمتمان ( در حق ايّوب ) و تذكاري ( از صبر و شكيبائي ) براي خردمندان ( تا همچون ايّوب شكيبا و اميدوار به لطف و فضل خدا باشند و در حوادث و مشكلات ، رشته صبر جميل را از دست ندهند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَهَبْنَا . . . ذِكْري . . . » : ( نگا : انبياء / 84 ) . « وَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ » : خانواده پراكنده ايّوب را دَورِ او گرد آورديم و بر تعدادشان افزوديم . يعني كانون خانوادگي وي را گرم‌تر از گذشته ساختيم و فرزندان بيشتري بدو مرحمت كرديم . يا اين كه : به جاي اولاد و اموالي كه از دست داده بود ، دو چندان بدو عطاء نموديم .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ايّوب سوگند خورده بود كه يكي از افراد خانواده‌اش را تنبيه كند و چندين ضربه چوب بزند . ما براي رفع اين مشكل نيز بدو دستور داديم ) بسته‌اي ( از چوبهاي نازك ، يا رشته خرما ، و يا ساقه‌هاي گندم و همانند آن ) را برگير و ( او را ) با آن بزن ، و سوگند خود را مشكن . ( و با كم‌ترين اذيّت و آزاري قسم خويش را به مرحله اجرا درآور ) . ما ايّوب را شكيبا يافتيم . چه بنده خوبي بود ! او بسيار توبه و استغفار سر مي‌داد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضِغْثاً » : دسته‌اي از ساقه‌هاي گندم و جو يا چوبهاي نازك . بسته‌اي از رشته‌هاي خرما يا گياهان . « لا تَحْنَثْ » : سوگند خود را مشكن . قسم خود را نقض نكن . « خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِب بِّهِ . . . » : قرآن مجيد علّت سوگند خوردن ايّوب ، و نام كسي را كه مرتكب جرم شده است ، و گناهش چه بوده است ، ذكر نفرموده است . در مورد اجرا حدود اسلامي به گونه‌اي كه در آيه است ، يا بايد آن را خاصّ شريعت ايّوب و مرحمتي در حق او دانست ، و يا اين كه چنين حكمي را در مورد فرسودگان و بيماران خطاكار قلمداد كرد ، و يا اين كه راجع به كساني انگاشت كه مرتكب جرمي نشده‌اند ، وليكن سرپرست يا ولي ايشان سوگند خورده است كه آنان را كيفر دهد و چوب بزند و ظاهر قانون حدود را رعايت كند . وگرنه اجراء حدّ زنا و تهمت و سوگند و غيره با بسته‌اي از ساقه‌ها و رشته‌ها و دسته‌اي از چوبهاي نازك ، يعني تعطيل حدود الهي ، و چنين كاري مجاز نيست ( نگا : تفسير قاسمي ) .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُوْلِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) از بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب سخن بگو ، آنان كه داراي قدرت و بينش ( كافي و قوي درباره امور زندگاني و رموز آئين يزداني ) بودند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُوْلِي الأيْدِي‌ » : دارندگان قدرت و قوّت در طاعت و عبادت . دارندگان دستهاي تلاشگر در همه زمينه‌هاي خوبي و نيكي . « الأبْصَارِ » : جمع بَصَر به معني بصيرت‌ ؛ يعني بينش روشن و آگاهي قابل ملاحظه از قوانين و اسرار دين و شريعت ، و آشنايي با امور زندگي و شناخت راه و روش دنيوي .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما آنان را با صفت خاصّي ويژگي بخشيديم كه ياد ( هميشگي ايشان از ) سراي آخرت بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَخْلَصْنَاهُمْ » : ايشان را برگزيديم . آنان را اختصاص داديم . بديشان ويژگي بخشيديم . « خَالِصَةٍ » : صفت اختصاصي . ويژگي خاصّ . « ذِكْري‌ » : ياد كردن . در انديشه چيزي بودن . خبر مبتداي محذوف و يا بدل از ( خَالِصَةٍ ) است . « الدَّارِ » : سرا . به طور مطلق مراد سراي آخرت است . گوئي غير از آن ، سرائي وجود ندارد و دنيا جز گذرگاهي به سوي آن نيست .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ايشان در پيشگاه ما از زمره برگزيدگان بس نيك و نيكوكارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُصْطَفَيْنَ » : جمع مُصْطَفي ، نخبگان . برگزيدگان . « الأخْيَارِ » : جمع خَيِّر ، خوبان و نيكان . محسنان و نيكوكاران .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِّنْ الْأَخْيَارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) از اسماعيل و اليسع و ذالكفل ياد كن . آنان جملگي از خوبان و نيكانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْيَسَعَ » : نام يكي از انبياء بني‌اسرائيل است و بعضي معتقدند كه او همان يوشع‌بن‌نون است . برخي هم او را همان إلياسين كه إلياس باشد مي‌دانند . « ذَالْكِفْلِ » : نام يكي از انبياء بني‌اسرائيل است كه سرپرستي مريم را به عهده گرفت و زكريّا نام دارد .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( فرازهائي را كه از خصال و مقامات انبياء گذشته برشمرديم ، تنها ) يادي ( از ايشان ) است ، و مسلّماً پرهيزگاران داراي مرجع و مأواي آراسته و زيبائي هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذِكْرٌ » : خاطره . ياد . عظمت و آوازه . وسيله پند و مايه عبرت ديگران . با توجّه به معني اخير ، مفهوم آيه اين مي‌شود ، اين فرازها ، مايه پند و اندرز كساني است كه پندپذير و عبرتگير باشند و بدين وسيله بخواهند از زمره متّقيان گردند . « حُسْنَ مَئَابٍ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 14 ، رعد / 29 ) .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( منزل و مأوائي كه ) باغهاي جاويدان بهشت و محلّ ماندگاري هميشگي است و درها ( ي آنجا ) به روي ايشان باز است ( و پيوسته در انتظارشان است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَنَّاتِ عَدْنٍ » : ( نگا : توبه‌ / 72 ، رعد / 23 ، نحل‌ / 31 ) . جنّاتِ ، بدل يا عطف بيان ( مَئَابٍ ) است . « مُفَتَّحَةً لَّهُمُ الأبْوَابُ » : واژه ( مُفَتَّحَةً ) حال ، و كلمه ( الأبْوَابُ ) نائب فاعل است .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آنجا ( راحت و آسوده بر تختها ) تكيه مي‌زنند و ميوه‌هاي فراوان و نوشيدنيهاي زيادي را مي‌طلبند ( و خدمتكاران بهشتي فوراً خواستهايشان را برآورده مي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُتَّكِئِينَ » : تكيه زنندگان . حال ضمير ( هُمْ ) است . « يَدْعُونَ » : مي‌طلبند . « كَثِيرَةٍ » : فراوان . مراد انواع ميوه‌هاي فراوان و نوشيدنيهاي گوناگون است .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در كنار ايشان همسراني هستند كه ( با زيبائي و ملاحتي كه دارند چشم شوهران خود را تنها متوجّه خود مي‌كنند و از ديگران باز مي‌دارند ، و به سبب زيبائي شوهرانشان ) تنها به شوهرانشان چشم مي دوزند ، و جملگي هم‌سنّ و سال مي‌باشند ( و در ميانشان پير وجود ندارد و گوئي همه در يك زمان متولّد گرديده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ » : ( نگا : صافّات‌ / 48 ) . همسراني كه به خاطر جمال شوهران خود و عشق بدانان تنها بديشان چشم دوخته‌اند . همسراني كه با جمال و زيبائي خود چشم شوهرانشان را به خود جلب و ايشان را دلباخته خويش نموده‌اند . « أَتْرَابٌ » : جمع تِرْب ، افراد همسن و سال ( نگا : واقعه‌ / 37 ، نبأ / 33 ) . يعني همه همسران هم‌سنّ و سال بوده گوئي جملگي در يك زمان آفريده شده‌اند . همگي همسران و جملگي شوهران ، جوان و هم‌سنّ و سالند ( نگا : تفسير نمونه ) .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ، چيزهائي است كه براي روز حساب و كتاب ( قيامت ، به شما پرهيزگاران ) وعده داده مي‌شود ( و تخلّف‌ناپذير است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَوْمِ الْحِسَابِ » : مراد براي زمان بعد از حساب و كتاب است ، چرا كه نعمتهاي مذكور در آيات 50 و 51 و 52 پس از وارسي و بررسي و دخول به بهشت در اختيار خداپرستان راستين قرار مي‌گيرد .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( نعمتهاي فراوان ) عطاء و داده‌هاي ما است و هرگز نابودي و پايان ندارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَفَادٍ » : فنا و نابودي . از ميان رفتن و پايان پذيرفتن .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( نعمتها و بهره‌هاي پرهيزگاران بود كه ذكر گوشه‌اي از آن گذشت ) و امّا سركشان ( از خطّ فرمان يزدان ، و شورندگان بر انبياء و پيغمبران ) داراي بدترين مرجع و مأوايند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذَا » : خبر مبتداي محذوفي است و تقدير آن چنين است : أَلأمْرُ هذَا : يا مبتدا است و خبر آن محذوف است و تقدير چنين است : هذَا لِلْمُتَّقِينَ .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آن دوزخ است كه بدانجا در مي‌آيند و بدان مي‌سوزند ، و چه بد جايگاه و قرارگاهي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَهَنَّمَ » : عطف بيان ، يا بدل از « شَرَّ » است . « بِئْسَ الْمِهَادُ » : ( نگا : بقره‌ / 206 ، آل‌عمران‌ / 12 و 197 ) .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين آب داغ و خونابه ( اندام دوزخيان است كه نوشيدني ايشان ) است ، بايد كه از آن پيوسته بچشند و بخورند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذَا » : مبتدا است . « حَمِيمٌ » : آب داغ . خبر ( هذا ) است . « فَلْيَذُوقُوهُ » : حرف ( ف ) براي تكرار است . يعني چاره‌اي نيست پيوسته بايد از آن بچشند و بخورند . جمله معترضه است . « غَسَّاقٌ » : اسم خونابه روان از پيكر دوزخيان است ( نگا : نبأ / 25 ) . در اصل به معني گنداب و آب بدبو است .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ وَآخَرُ مِن شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و جز اين ، انواع كيفرهاي ديگري از اين قبيل دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاخَرُ » : ديگري . مبتدا است . « مِن شَكْلِهِ » : همسان و همگون آن . صفت ( ءَاخَرُ ) است . « أَزْوَاجٌ » : اصناف و انواع . خبر ( ءَاخَرُ ) است .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لَا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هنگامي كه رؤساي كفر و ضلال وارد دوزخ مي‌شوند و با چشم خود مي‌بينند كه پيروان ايشان را نيز به سمت دوزخ مي‌آورند ، خطاب به يكديگر مي‌گويند : بنگريد ) اين گروه انبوه ، بر اثر فشار و زور ( فرشتگان ) خود را به ميان شما مي‌اندازند ( و جا را بر شما تنگ مي‌كنند ) - خوش نيامدند و خوشي نبينند - آنان با آتش دوزخ سوخته مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذَا فَوْجٌ . . . » : اين سخن مي‌تواند گفته فرشتگان عذاب ، خطاب به گروه ديگري از خودشان باشد . « مُقْتَحِمٌ » : كسي كه با فشار و زور و هول دادن ، وادار به دخول به جائي شود ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ، و معالم التنزيل بغوي ) . كسي كه با زور خود را به جائي بيندازد . « لا مَرْحَباً بِهِمْ » : خوش نيامدند . خير و خوشي نبينند . گفته سردستگان كفر و ضلال ، خطاب به پيروان سرگشته است . مفعول مطلق است . « صَالُوا النَّارِ » : وارد شوندگان به آتش و سوختگان در آن . واژه ( صَالُو ) كه در اصل ( صَالُونَ ) است و نون آن در حالت اضافه افتاده است ، جمع ( صَالِي ) به معني وارد شونده به آتش و سوزنده بدان است ( نگا : صافّات‌ / 163 ، مطفّفين‌ / 16 ) . در رسم‌الخطّ قرآني الف زائدي در آخر دارد .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَباً بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پيروان ، خطاب به سروران خود ) مي‌گويند : بلكه شما خوش نيامديد و خوشي نبينيد . چرا كه اين شما بوديد كه چنين جائي را بهره ما كرديد ، وه كه چه مقر و جايگاه بدي است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا مَرْحَباً بِكُمْ » : خوش نيامديد خير و خوشي نبينيد ! « قَدَّمْتُمُوهُ » : آن را پيشكشش كرده‌ايد و عرضه داشته‌ايد . آن را عطاء نموده‌ايد . واو آن نتيجه اشباع ضمّه‌اي است كه بر اثر اتّصال ضمير منصوب پيدا گشته است ( نگا : گنجينه صرف ، صفحه 184 ) . ضمير ( هُ ) به كفر يا دوزخ و يا عذاب مفهوم برمي‌گردد . « الْقَرَارُ » : مَقَرّ و جايگاه . منزل و مأوي ( نگا : ابراهيم‌ / 29 ، مؤمنون‌ / 13 و 50 ، نمل‌ / 61 ) .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و مي‌گويند : پروردگارا ! هر كس چنين جايگاه و عذابي را نصيب ما نموده است ، عذاب او را در آتش دوزخ چندين برابر گردان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَذَاباً ضِعْفاً » : عذاب دو چندان . عذابي چند برابر ( نگا : اعراف‌ / 38 ) .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالاً كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سرانجام ، دوزخيان به همديگر ) مي‌گويند : ما چرا كساني را نمي‌بينيم كه ( در دنيا ) ايشان را از زمره بدان و بدكاران به حساب مي‌آورديم‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَعُدُّهُمْ » : بشمارشان مي‌آورديم . محسوبشان مي‌داشتيم . « الأشْرَارِ » : جمع شَرّ ، اشخاص بد . افراد بيسود و بيفايده . مرادشان مردمان مؤمن به طور عام و فقراء مسلمين به طور خاصّ است ( نگا : شعراء / 111 ، هود / 27 ، مطفّفين‌ / 29 - 36 ) . يا مراد همان اشرار و افراد سركش است . چرا كه كفّار به مؤمنان برچسب رياست طلب و آشوبگر زده و مي‌زنند ( نگا : اعراف‌ / 110 ، شعراء / 35 ) .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيّاً أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا ما ( اشتباهاً در دنيا ) ايشان را حقير و ناچيز گرفته بوديم و بديشان گپ مي‌زديم ( و هم اينك در بهشت بسر مي‌برند و از مقرّبان درگاه يزدانند ؟ ) و يا اين كه ( همان گونه‌اند كه ما گمان مي‌برديم و الآن در دوزخند و در ميان اين دودها و شعله‌هاي آتش ) ، چشمان ( نزديك بين ما ) ايشان را نمي‌توانند ببينند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيّاً » : آيا ما ايشان را به مسخره گرفته‌ايم و ناچيزشان دانسته‌ايم‌ ؟ فعل ( أَتَّخَذْنَاهُمْ ) در اصل ( أَإِتَّخَذْنَاهُمْ ) است و همزه وصل به خاطر همزه استفهام حذف شده است . واژه ( سِخْرِيّاً ) به معني مسخره و حقير ، براي مفرد و مثنّي و جمع يكسان به كار مي‌رود ، و با ضمّ سين هم به همين معني است ( نگا : مؤمنون‌ / 110 ، زخرف‌ / 32 ) . « زَاغَتْ » : انحراف پيدا كرده است . از حق منحرف شده است . از ماده زَيْغ به معني انحراف از حق و حقيقت است . نسبت آن به چشم نه به صاحبان چشم ، براي مبالغه در مطلب است . معني ديگر آيه اين است كه : آيا ما در دنيا اين مردمان محترم بهشتي و مقرّبان الهي را مسخره كرده باشيم‌ ؟ و يا بدتر از اين ، آنان را آن اندازه حقير و ناچيز دانسته باشيم كه اصلاً به چشم نمي‌آمدند ؟ !‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( گفتگوهائي را كه از زبان دوزخيان بيان داشتيم ) يك واقعيّت است ( و قطعاً در وقت خود به وقوع مي‌پيوندد ) و نزاع و سخنان خصمانه دوزخيان با يكديگر خواهد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَحَقٌّ » : مراد از حقيقت داشتن ، وقوع و تحقّق است . « تَخَاصُمُ » : ستيزه و پرخاش . خبر مبتداي محذوف و تقدير چنين است : هُوَ تَخَاصُمُ . و جمله ( تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ) بيان ( ذلِكَ ) است .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : من تنها بيم دهنده ( مردمان از عذاب يزدان ) مي‌باشم و بس . و هيچ معبودي جز خداوند يگانه غالب ( بر هر چيز و هر كس ) وجود ندارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُنذِرٌ » : بيم دهنده . « الْقَهَّارُ » : غالب بر هر كس ، و چيره بر هر چيز .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگار آسمانها و زمين و همه چيزهائي است كه در ميان آن دو است و بسيار با عزّت و آمرزگار است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ . . . » : ( نگا : شعراء / 24 ) . « الْغَفَّارُ » : ( نگا : طه‌ / 82 ، نوح‌ / 10 ) .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : ( آنچه من شما را به وسيله ) آن ( بيم مي‌دهم كه قرآن بزرگوار است ) خبر سترگي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَبَؤٌاْ » : خبر مهمّ و سرگذشت قابل توجّه ( نگا : انعام‌ / 34 و 67 ، اعراف‌ / 175 ) . در اينجا مراد قرآن است كه خبر بزرگي است درباره سرنوشت مؤمنان و كافران و سعادت و شقاوت دنيوي و اخروي ايشان .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شما ( بر اثر غفلت ) از آن رو گردانيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُعْرِضُونَ » : ( نگا : بقره‌ / 83 ، آل‌عمران‌ / 23 ) .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ مَا كَانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏من از ملأ اعلي ( و فرشتگان عالم بالا ) هنگامي كه ( درباره آفرينش آدم ) گفتگو مي‌كردند ، خبر ندارم . ( تنها چيزي كه در اين زمينه مي‌دانم آن مقداري است كه از طريق وحي به من رسيده است و بس ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمَلإِ الأَعْلي‌ » : در اينجا مراد فرشتگان و آناني است كه بديشان دستور داده شد كه براي آدم سجده برند ( نگا : بقره‌ / 30 ) همان گونه كه آيه 71 همين سوره بيانگر آن است . « إِذْ » : زماني كه . بدان گاه كه . « يَخْتَصِمُونَ » : جدال و نزاع مي‌كردند . مراد از مجادله و منازعه ، بحث و گفتگو درباره آفرينش انسان است .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ إِن يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به من هم وحي نمي‌شود مگر بدان خاطر كه ( پيغمبر خدايم و ) بيم دهنده ( مردمان از عذاب يزدان و ) بيانگر ( اوامر و نواهي الهي ) مي‌باشم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن يُوحي‌ » : وحي نمي‌شود . حرف ( إِنْ ) نافيه است . نائب فاعل ( يُوحي ) ضمير مستتر است . يعني : مَا يُوحي إِلَيَّ حالُ الْمَلإِ الأعْلي . يا اين كه : مَا يُوحي إِلَيَّ الَّذِي يُوحي مِنَ الأمُورِ الْغَيْبِيَّةِ . . . إِلاّ لأنِّي نَذِيرٌ مُبِينٌ مِنْ جِهَتِهِ تَعَالي . « إِلاّ أَنَّمَا أَنَا . . . » : مگر بدان خاطر كه من . معني حصر بدان مي‌ماند كه به كسي گفته شود : لَمْ تُسْتَقْضَ يَا فُلانُ إِلاّ لِأَنَّكَ عالِمٌ عامِلٌ مُرْشِدٌ . اي فلاني ! از تو داوري خواسته نمي‌شود مگر بدان خاطر كه تو دانا هستي و به دانش خود عمل مي‌كني و راهنماي ديگراني .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَراً مِن طِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏وقتي ( اين گفتگو در ملأ اَعلي و عالَم بالا درگرفت ) كه پروردگارت به فرشتگان گفت : من انساني را از گِل مي‌آفرينم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذْ قَالَ رَبُّكَ . . . » : بيان گفتگوئي است كه در ملأ اعلي و عالم بالا در گرفته است . « بَشَراً » : مراد آدم است . « طِينٍ » : گِل .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه آن را سر و سامان دادم و آراسته و پيراسته كردم ، و از جان متعلّق به خود در او دميدم ، در برابرش سجده ( بزرگداشت و درود ) ببريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَإِذَا سَوَّيْتُهُ . . . » : ( نگا : حجر / 29 ) .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس همه فرشتگان جملگي سجده بردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَسَجَدَ الْمَلآئِكَةُ . . . » : ( نگا : حجر / 30 ) .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏جز ابليس كه تكبّر ورزيد ، و از كافران گرديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ إِبْلِيسَ . . . » : ( نگا : بقره‌ / 34 ) .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرمود : اي ابليس ! چه چيز تو را بازداشت از اين كه سجده ببري براي چيزي كه من آن را مستقيماً با قدرت خود آفريده‌ام‌ ؟ آيا تكبّر ورزيده‌اي يا اصلاً از متكبّران بوده‌اي‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلَقْتُ بِيَدَيَّ » : مستقيماً و بدون واسطه چيز ديگري ، از قبيل پدر و مادر ، آن را با قدرت خود آفريده‌ام . ( يَد ) كنايه از قدرت است . « أَسْتَكْبَرْتَ » : مراد اين است كه هم اينك خود را به بزرگي مي‌زني و تكبّر مي‌ورزي . « أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ » : يا اين كه همواره از متكبّران و خود بزرگ بينان بوده‌اي . « الْعَالِينَ » : ( نگا : يونس‌ / 83 ، دخان‌ / 31 ، مؤمنون‌ / 46 ) .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفت : من بهتر از او هستم . تو مرا از آتش آفريده‌اي و وي را از گِل .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَالَ أَنَا خَيْرٌ . . . » : ( نگا : اعراف‌ / 12 ) .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفت : از ميان آن ( جماعتِ ملأ اعلي و فرشتگان عالَم بالا ) بيرون شو ، چرا كه تو مطرود ( از رحمت ما ) و رانده شده ( از ميان فرشتگان ) هستي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنْهَا » : از جنت . از آسمان . از جماعت فرشتگان . « رَجِيمٌ » : مطرود از درگاه رحمت و كرامت خدا . رانده شده از ميان صفوف فرشتگان ( نگا : آل‌عمران‌ / 36 ، حجر / 17 و 34 ، نحل‌ / 98 ) .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قطعاً نفرين من تا روز جزا بر تو خواهد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمِ الدِِّينِ » : ( نگا : فاتحه‌ / 4 ، حجر / 35 ، شعراء / 82 ، صافّات‌ / 20 ) . « إِلي يَوْمِ الدِّينِ » : هميشه تا روز قيامت .‏

آيه 79
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفت : پروردگارا ! ( حال كه چنين است ) پس تا روزي مرا مهلت بده و مميران كه مردمان دوباره زنده مي‌گردند ( و رستاخيز شروع مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَأَنظِرْنِي . . . » : ( نگا : اعراف‌ / 14 ، حجر / 36 ) .‏

آيه 80
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرمود : تو از مهلت داده‌شدگاني ( و تا پايان جهان زنده مي‌ماني ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُنظَرِينَ » : ( نگا : اعراف‌ / 15 ، حجر / 8 و 37 ) .‏

آيه 81
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا روز زمان معيّن ( كه پايان عمر جهان و سرآغاز قيامت است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ » : ( نگا : حجر / 38 ) . يَوْمِ الدِّينِ ، يَوْمِ يُبْعَثُونَ ، و يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ، همه به يك معني است .‏

آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفت : به عزّت و عظمتت سوگند كه ( در پرتو عمر جاويدان و تلاش بي‌امان ) همه آنان را گمراه خواهم كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لأُغْوِيَنَّهُمْ . . . » : ( نگا : حجر / 39 ) .‏

آيه 83
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر بندگان مخلص تو از ايشان را ( كه بر آنان سلطه و قدرتي نداشته و وسوسه‌ام در ايشان نمي‌گيرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُخْلَصِينَ » : ( نگا : يوسف‌ / 24 ، حجر / 40 ، صافّات‌ / 74 ) .‏

آيه 84
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرمود : به حق سوگند ، و حق مي‌گويم ( و جز حق نمي‌گويم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحَقُّ » : مبتدا و خبر آن محذوف است ، يعني أَلْحَقُّ قَسَمي . « الْحَقَّ » : مفعول به مقدّم ( أَقُولُ ) است . جمله ( الْحَقَّ أَقُولُ ) معترضه است ميان ماقبل و مابعد خود .‏

آيه 85
‏متن آيه : ‏
‏ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر آينه دوزخ را هم از تو و هم از كساني كه از تو پيروي كنند پر و لبريز مي‌سازم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَبِعَكَ » : از تو پيروي كرد . به دنبال تو راه افتاد . « أَجْمَعِينَ » : تأكيد ضمير ( كَ ) و ( هُمْ ) است .‏

آيه 86
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) بگو : من از شما در مقابل تبليغ قرآن و رساندن دين خدا هيچ پاداشي نمي‌طلبم ، و از زمره مدّعيان ( دروغين نبوّت هم ) نيستم ( و آنچه مي‌گويم ساختگي نبوده و از پيش خود به هم نمي‌بافم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلَيْهِ » : در مقابل تبليغ آنچه بدان مأمورم كه قرآن است ( نگا : ص‌ / 87 ) . « الْمُتَكَلِّفِينَ » : مدّعيان دروغين . كساني كه به طريق ساختگي و به ناروا چيزي را به خود نسبت مي‌دهند و وانمود مي‌كنند . دغلبازان .‏

آيه 87
‏متن آيه : ‏
‏ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين قرآن ، چيزي جز پند و اندرز جهانيان ( و مايه بيداري جملگي ايشان ) نمي‌باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنْ هُوَ . . . » : ( نگا : يوسف‌ / 104 ، يس‌ / 69 ، قلم‌ / 52 ) .‏

آيه 88
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و خبر آن را بعد از مدّت زماني خواهيد دانست ( و به زودي صدق وعد و وعيد و راستي اخبار و گفتار قرآن را هم در اين جهان و هم در آن جهان خواهيد ديد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَلَتَعْلَمُنَّ . . . » : مراد اين است راستي و درستي مطالب قرآن ، هم در اين جهان و هم در آن جهان براي مردمان آشكار خواهد گشت ( نگا : فصّلت‌ / 53 ، نمل‌ / 93 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره ص / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ب.ظ ]




 

موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره صافات / تفسیر نور / آیات 81 - 182 صافات


آيه 81
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چرا كه او از بندگان با ايمان ما بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس ديگران را غرق كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ثُمَّ » : بعد از نجات نوح و همراهان . « الآخَرِينَ » : ديگران . مراد قوم كافر نوح است .‏

آيه 83
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از زمره دنباله‌روان نوح ( در اصول دين ، و پيمودن راه او در دعوت به توحيد و خداشناسي ) ابراهيم بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شِيعَةِ » : پيرو . دنباله‌رو . مراد از پيروي و دنباله‌روي ، تداوم خطّ فكري و مكتبي است . به عبارت ديگر : انبياء ، همه مبلّغان يك مكتب و استادان يك دانشگاه هستند ، و توحيد و عدل و تقوا و اخلاص و بسياري ديگر از كردارهاي پسنديده و خصال حميده ، تغييرناپذير و شيوه متّبع همه فرستادگان خدا بوده است .‏

آيه 84
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ جَاء رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏وقتي كه با قلب سالم ( زدوده از شرك ) رو به پروردگارش آورد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَلِيمٍ » : سالم . پاك از شرك . « قَلْبٍ سَلِيمٍ » : ( نگا : شعراء / 89 ) .‏

آيه 85
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زماني به پدر و قوم خود گفت : اينها چه چيزند كه مي‌پرستيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَاذَا » : اينها چه چيزند ؟ سؤال ، جنبه تحقير بتها و ناپسند شمردن كار پدر را دارد .‏

آيه 86
‏متن آيه : ‏
‏ أَئِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا غير از خدا ، خواستار معبودهاي سراپا دروغ هستيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِفْكاً » : دروغ محض . كثيف‌ترين دروغ ( نگا : نور / 11 و 12 ، فرقان‌ / 4 ، سبأ / 43 ، احقاف‌ / 11 ، عنكبوت‌ / 17 ) . « أَإِفْكاً ءَالِهَةً » : همزه براي استفهام توبيخي است . واژه ( إِفْكاً ) مي‌تواند مفعول به و واژه ( ءَالِهَةً ) بدل ، و يا اين كه ( إِفْكاً ) مفعول له و ( ءَالِهَةً ) مفعول به باشد . در صورت اخير ، معني آيه چنين مي‌شود : آيا محض دروغ ، معبودهائي جز خدا را خواستاريد ؟‏

آيه 87
‏متن آيه : ‏
‏ فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آخر ، شما درباره پروردگار جهانيان چگونه مي‌انديشيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَمَا ظَنُّكُمْ . . . » : آيا گمان مي‌بريد خداي جهانيان نياز به انبازهائي براي اداره جهان هستي دارد ؟ آيا اگر افرادي يا بتهائي را همچون خدا منشأ اثر بدانيد ، فرداي قيامت ، خدا به شما چه خواهد گفت و چه خواهد كرد و شما چه پاسخي داريد كه بدو بدهيد ؟‏

آيه 88
‏متن آيه : ‏
‏ فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس نگاهي به ستارگان انداخت . ( انگار مي‌خواهد از اوضاع كواكب ، حوادث آينده را پيش‌بيني كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَظَرَ نَظْرَةً . . . » : نگاه ابراهيم به ستارگان آسماني ، جنبه مطالعه در اسرار آفرينش بود ، هر چند ايشان آن را نگاه منجّمانه مي‌پنداشتند .‏

آيه 89
‏متن آيه : ‏
‏ فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفت : من ناخوش هستم . ( روحم از اين كفر و شرك و ظلم بيمار است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَقِيمٌ » : بيمار . « إِنِّي سَقِيمٌ » : مرادِ ابراهيم ، بيماري روح و آزار دل از پندارگرائي و اوهام‌پرستي مردم ، و برداشت ايشان از سخن او بيماري ظاهري بود . به اين ترتيب عذر خود را از عدم شركت در جشن ساليانه ايشان خواست . گويا سحرگاهان غذاهائي در كنار بتها مي‌نهادند تا متبرّك شود ، و خودشان از شهر بيرون مي‌رفتند . شامگاهان از مراسم صحرا برمي‌گشتند و از آن خوراكيها مي‌خوردند .‏

آيه 90
‏متن آيه : ‏
‏ فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان بدو پشت كردند و ( به دنبال مراسم خود ) رفتند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ » : ( نگا : توبه‌ / 25 ، انبياء / 57 ، نمل‌ / 80 ، روم‌ / 52 ) .‏

آيه 91
‏متن آيه : ‏
‏ فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شتابان و نهان ، به سراغ معبودهاي ايشان رفت ( و تمسخركنان فرياد زد ) و گفت : آيا ( از غذاهاي رنگارنگ ) نمي‌خوريد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَاغَ » : مخفيانه و شتابان رفت . به نهاني رو كرد به .‏

آيه 92
‏متن آيه : ‏
‏ مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شما را چه شده است كه حرف نمي‌زنيد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا لَكُمْ » : شما را چه شده است‌ ؟‏

آيه 93
‏متن آيه : ‏
‏ فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمِينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏با قدرت هر چه بيشتر ضربه‌هاي سخت و پياپي بر آنها فرو كوفت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَاغَ عَلَيْهِمْ » : از بالا بر آنها فرو كوفت . « بِالْيَمِينِ » : با دست راست . با قدرت و قوّت ( نگا : زمر / 67 ) . « رَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً » : واژه ( ضَرْباً ) مي‌تواند مفعول مطلق ( رَاغَ ) به اعتبار معني باشد . چرا كه معني چنين است : ضَرَبَهُمْ ضَرْباً . يا اين كه مصدر است و در معني اسم فاعل است : رَاغَ عَلَيْهِمْ ضَارِباً . و يا اين كه مفعول له و معني آن چنين است : براي زدن به سراغشان رفت .‏

آيه 94
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به طرف ابراهيم دوان دوان آمدند ( و همچون شترمرغ بال گرفتند ، و او را فرو كوفتند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَزِفُّونَ » : مي‌شتافتند . به تك ايستادند . حال ضمير ( و ) در فعل ( أَقْبَلُوا ) است . زَفّ و زَفيف ، دويدن شترمرغ را مي‌گويند ، بدان گاه كه رفتن و پرواز را آميزه يكديگر مي‌سازد .‏

آيه 95
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ابراهيم بديشان ) گفت : آيا چيزهائي را مي‌پرستيد كه خودتان مي‌تراشيد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَنْحِتُونَ » : مي‌تراشيد ( نگا : اعراف‌ / 74 ، شعراء / 149 ) .‏

آيه 96
‏متن آيه : ‏
‏ وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند هم شما را آفريده است ، و هم بتهائي را كه مي‌سازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مََا تَعْمَلُونَ » : اگر واژه ( ما ) موصوله به شمار آيد ، معني چنين است : خدا هم شما را آفريده است ، و هم ساخته‌هايتان را كه بتها است . و اگر ( مَا ) مصدريّه به حساب آيد ، مفهوم اين مي‌شود كه خداوند هم شما را آفريده است و هم اعمال شما را . از آنجا كه بحث از بتها است‌ ؛ نه از اعمال آدمي ، آيه مورد نظر ، ناظر به اين معني نيست . تازه اگر چنين هم باشد ، بيانگر اين واقعيّت است كه اعمال انسانها هر چند به اراده آنان انجام مي‌گيرد ، امّا اراده و قدرت بر تصميم‌گيري و نيروهاي ديگري كه افعال خود را با آن انجام مي‌دهند ، همه از ناحيه خدا است . اگر هم بر بتها « ساخته‌هاي انسان‌ » اطلاق مي‌شود ، به خاطر شكلي است كه انسان بدانها مي‌دهد ، وگرنه ماده آنها را خدا آفريده است . اين سخن درست به آن مي‌ماند كه مي‌گويند : اين فرش ، آن خانه ، و آن اتومبيل ، ساخته انسان است . مسلّماً منظور اين نيست كه انسان موادّ آنها را ساخته است . بلكه مراد اين است كه صورت آنها با دست انسان شكل مي‌پذيرد و تغيير ظاهر مي‌دهد .‏

آيه 97
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَاناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مشركان فرياد زدند و به يكديگر ) گفتند : براي او چهارديواري بزرگي بسازيد ( و در ميان آن آتش بيفروزيد ) و او را به ميان آتش سوزان و پر اخگر بيفكنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بُنْيَاناً » : ساختمان ( نگا : توبه‌ / 109 و 110 ، نحل‌ / 26 ، كهف‌ / 21 ) . در اينجا مراد چهار ديواري است . « الْجَحِيمِ » : آتش عظيم و سوزان و پر اخگر . نامي از نامهاي دوزخ .‏

آيه 98
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَرَادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خلاصه ، آنان ) براي نابودي ابراهيم نقشه‌اي پي افكندند و نيرنگي انديشيدند ، ولي ما ( او را نجات داديم و والايش كرديم ، و ) آنان را پست و حقير و مغلوب و ذليل نموديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَيْداً » : نيرنگ . چاره‌انديشي . در اينجا طرح نابودي ابراهيم و نقشه برچيدن اثرات تبليغ قولي و عملي او مراد است . « الأسْفَلِينَ » : و خواران . به زير افتادگان و شكست خوردگان .‏

آيه 99
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ابراهيم گفت : من به سوي پروردگارم مي‌روم ، او مرا رهنمود مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنِّي ذَاهِبٌ إِلي رَبِّي‌ » : بديهي است خداوند مكاني ندارد . پس مراد مهاجرت از محيط آلوده به محيط پاك است . ابراهيم به دستور خدا به سرزمين انبياء و كانون وحي الهي ، يعني شام مهاجرت فرمود ، و راهنمايش در همه جا خدا بود . لذا سفر إِليَ الله داشت .‏

آيه 100
‏متن آيه : ‏
‏ رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارا ! فرزندان شايسته‌اي به من عطاء كن . ( فرزنداني كه بتوانند كار دعوت را به دست گيرند و برنامه مرا تداوم بخشند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الصَّالِحِينَ » : شايستگان ( نگا : انبياء / 72 و 86 ) .‏

آيه 101
‏متن آيه : ‏
‏ فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما او را به پسري بردبار و خردمند مژده داديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غُلامٍ » : پسر نوجوان ( نگا : آل‌عمران‌ / 40 ، كهف‌ / 74 و 80 و 82 ) . « حَليمٍ » : شكيبا . خردمند .‏

آيه 102
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏وقتي كه ( او متولّد شد و بزرگ گرديد و ) به سنّي رسيد كه بتواند با او به تلاش ( در پي معاش ) ايستد ، ابراهيم بدو گفت : فرزندم ! من در خواب چنان مي‌بينم كه بايد تو را سر ببرم ( و قربانيّت كنم ) . بنگر نظرت چيست‌ ؟ گفت : اي پدر ! كاري كه به تو دستور داده مي‌شود بكن . به خواست خدا مرا از زمره شكيبايان خواهي يافت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَري فِي الْمَنَامِ » : در خواب مي‌بينم . مراد اين است كه در خواب به من فرمان داده شده است . چرا كه خواب انبياء وحي بشمار است ( نگا : صفوه التفاسير ) .‏

آيه 103
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ( پدر و پسر ) هر دو تسليم ( فرمان خدا ) شدند ( و ابراهيم پسر را روي شنها دراز كشاند ) و رخساره او را بر خاك انداخت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَسْلَمَا » : تن در دادند . تسليم قضا و قدر الهي شدند . منقاد فرمان يزدان شدند . « تَلَّهُ » : او را بر خاك انداخت . « لِلْجَبِينِ » : بر رخساره . واژه ( لِ ) به معني ( عَلي ) ، و ( جَبِين ) به معني رخساره است .‏

آيه 104
‏متن آيه : ‏
‏ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فريادش زديم كه : اي ابراهيم !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنْ » : حرف تفسيريّه است . چرا كه ما بعد آن ، تفسير و توضيح ماقبل آن است ( نگا : يونس‌ / 2 ) .‏

آيه 105
‏متن آيه : ‏
‏ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تو خواب را راست ديدي و دانستي ( و برابر فرمان آن عمل كردي و مأموريّت خود را به جاي آوردي . دست نگهدار كه در اين آزمايش بزرگ موفّق شدي . بيش از اين رنج تو و فرزندت را نمي‌خواهيم ) ، ما اين گونه به نيكوكاران سزا و جزا مي‌دهيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَدَّقْتَ » : باور كردي و راست انگاشتي . يعني آنچه در خواب ديده بودي ، بدان عمل كردي .‏

آيه 106
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاء الْمُبِينُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( آزمايش بزرگ كه ذبح فرزند با دست پدر است ) مسلّماً آزمايشي است كه بيانگر ( ايمان كامل و يقين صادق به خداوند هستي ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْبَلآءُ » : امتحان . آزمون . « الْمُبِينُ » : روشن و آشكار . روشنگر و بيانگر .‏

آيه 107
‏متن آيه : ‏
‏ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قرباني بزرگ و ارزشمندي را فدا و بلاگردان او كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَدَيْنَاهُ » : فداي جان او و بلاگردان عمر وي كرديم . « ذِبْحٍ » : حيواني كه سر بريده مي‌شود . مصدر است و به معني اسم مفعول ، يعني مذبوح است . مراد قوچ بزرگ و ارزشمندي است كه خداوند فرو فرستاد تا به جاي فرزند قرباني شود . « عَظِيمٍ » : عظمت اين قرباني بيشتر در دو چيز است : يكي اين كه به فرمان خدا و بلاگردان يكي از انبياء بود . ديگر اين كه سنّت و شيوه‌اي شد كه تا پايان جهان به صورت برنامه هر ساله مؤمنان بر جاي است .‏

آيه 108
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و نام نيك او را در ميان ملّتهاي بعدي باقي گذارديم ( و اسوه آيندگان با ايمان و قدوه پاكبازان جهانش كرديم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَرَكْنَا عَلَيْهِ . . . » : ( نگا : صافّات‌ / 78 و 119 و 129 ) .‏

آيه 109
‏متن آيه : ‏
‏ سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏درود بر ابراهيم !‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَلامٌ . . . » : ( نگا : صافّات‌ / 79 ) .‏

آيه 110
‏متن آيه : ‏
‏ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما اين گونه نيكوكاران را پاداش خير خواهيم داد .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 111
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چرا كه او از بندگان با ايمان ما بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 112
‏متن آيه : ‏
‏ وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيّاً مِّنَ الصَّالِحِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما او را به ( تولّد ) اسحاق كه پيغمبر و از زمره صالحان بود ، مژده داديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَبِيّاً . . . » : مراد اين است كه مقدّر بود پيغمبر گردد و از زمره شايستگان شود .‏

آيه 113
‏متن آيه : ‏
‏ وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به ابراهيم و ( فرزندش ) اسحاق خير و بركت داديم ( در عمر و زندگي ، در نسلهاي آينده ، در مكتب و ايمان ، و . . . ) از دودمان اين دو ، افرادي نيكوكار به وجود آمدند ، و هم افرادي كه ( به خاطر عدم ايمان ) آشكارا به خود ستم كردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُحْسِنٌ » : نيكوكار . مراد مؤمن و مطيع فرمان خدا است . « ظَالِمٌ » : ستمگر . مراد كافر و منافق و گنهكار است .‏

آيه 114
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به موسي و هارون واقعاً نعمتهاي گرانبهائي بخشيديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَقَدْ مَنَنَّا . . . » : واقعاً نعمتهاي گرانبها و ارزشمندي داديم ، منّت ، اگر جنبه عملي داشته باشد ، زيبا و پسنديده است و مراد نعمتهاي بزرگ و سنگين است . و اگر با لفظ و سخن باشد ، زشت و بدنما است .‏

آيه 115
‏متن آيه : ‏
‏ وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان و قوم ايشان را از غم و اندوه بزرگ ( اذيّت و آزار فرعون و فرعونيان ) نجات داديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْكَرْبِ الْعَظِيمِ » : ( نگا : انبياء / 76 ، صافّات‌ / 76 ) .‏

آيه 116
‏متن آيه : ‏
‏ وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آنان را ياري كرديم تا ( بر دشمنانشان ) پيروز شدند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَصَرْنَاهُمْ » : ايشان را ياري داديم . يعني موسي و هارون و قوم بني‌اسرائيل را .‏

آيه 117
‏متن آيه : ‏
‏ وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و به آن دو ، كتاب روشنگر ( احكام دين ، و بيانگر رهنمودهاي امور زندگي آن روزي ) عطاء كرديم ( كه تورات است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُسْتَبِينَ » : واضح و روشن . روشنگر و بيانگر ( نگا : انعام‌ / 55 ) .‏

آيه 118
‏متن آيه : ‏
‏ وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آن دو را به راه راست رهنمود كرديم ( كه راه انبياء و اولياء است ، و خطر انحراف و گمراهي و سقوط در آن وجود ندارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ » : ( نگا : فاتحه‌ / 6 ) .‏

آيه 119
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و نام نيك آنان را در اقوام بعد باقي گذارديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ تَرَكْنا عَلَيْها . . . » : ( نگا : صافّات‌ / 78 و 108 ) .‏

آيه 120
‏متن آيه : ‏
‏ سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏درود بر موسي و هارون !‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَلامٌ عَلي . . . » : ( نگا : صافّات‌ / 78 و 108 ) .‏

آيه 121
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مي‌دهيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنّا كَذلِكَ . . . » : ( نگا : انعام‌ / 84 ، يوسف‌ / 22 ، قصص‌ / 14 ) .‏

آيه 122
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن دو نفر ، از زمره بندگان مؤمن ما بودند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا » : آنچه . مراد بت است .‏

آيه 123
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنْ الْمُرْسَلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏الياس از پيغمبران بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلْيَاسَ » : يكي از پيغمبران بني‌اسرائيل و از نسل هارون 7 بود .‏

آيه 124
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زماني به قوم خود گفت : آيا پرهيزگاري پيشه خود نمي‌كنيد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 125
‏متن آيه : ‏
‏ أَتَدْعُونَ بَعْلاً وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا بت بعل را به فرياد مي‌خوانيد ( و نيازمنديهاي خود را از او مي‌خواهيد ) و آيا بهترين آفرينندگان را رها مي‌سازيد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَدْعُونَ » : به فرياد مي‌خوانيد ( نگا : انعام‌ / 40 و 41 ) . « بَعْلاً » : نام بت معيّني در بعلبك . هر نوع معبودي كه به وسيله آن به خدا تقرّب جويند . جمع آن بُعول است . « أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ » : ( نگا : مؤمنون‌ / 14 ) . خالق به معني مقدّر و اندازه گيرنده ، و يا به معني آفريدگار است . بت‌پرستان معتقد بودند كه بتهايشان آفريننده بوده و در كار آفرينش دست دارند ( نگا : مجمع‌البيان الحديث ) . « تَذَرُونَ » : ( نگا : بقره‌ / 234 ، شعراء / 166 ) .‏

آيه 126
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا ، كه معبود شما و معبود نياكان پيشين شما است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أللهَ » : بدل ( أَحْسَنَ ) است . « رَبَّكُمْ » : عطف بيان يا بدل ( اللهَ ) يا صفت آن است . يا اين كه ( اللهَ ) بدل اوّل و ( رَبَّكُمْ ) بدل دوم ( أَحْسَنَ ) است .‏

آيه 127
‏متن آيه : ‏
‏ فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان الياس را تكذيب كردند ، پس ايشان ( توسّط فرشتگان در دوزخ ) گرد آورده مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمُحْضَرُونَ » : ( نگا : قصص‌ / 61 ، روم‌ / 16 ، سبأ / 38 ) .‏

آيه 128
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر بندگان مخلص خدا ( كه ايشان رستگار و كامگارند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ عِبَادَ . . . » : ( نگا : صافّات‌ / 40 و 74 ) .‏

آيه 129
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و نام نيك او را در ميان ملّتهاي بعدي باقي گذارديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَرَكْنَا عَلَيْهِ . . . » : ( نگا : صافّات‌ / 78 و 108 و 119 ) .‏

آيه 130
‏متن آيه : ‏
‏ سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏درود بر الياس !‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلْ يَاسِينَ » : تلفّظ ديگر إلياس است . همچون سَيْناء و سِينِينَ كه هر دو نام سرزمين معيّني است . يا إبراهيم و أبراهام ، ميكال و ميكائيل و . . . ديگر اين كه در آيه 132 كه مي‌فرمايد : إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنينَ . ضمير مفرد به كار رفته است كه مرجع آن إِلْ ياسينَ است . از سوي ديگر ، در همين سوره ، در آيات : سَلامٌ عَلي نُوحٍ ( 79 ) سَلامٌ عَلي إِبْرَاهِيمَ ( 109 ) سَلامٌ عَلي مُوسي وَ هَارُونَ ( 120 ) سلام صدر سخن آيه‌ها به همان پيغمبري برمي‌گردد كه مذكور است . بنابراين در اينجا هم سلام بر الياس است و بس نه پيروان الياس ، يعني الياسيها . به عبارت ديگر ال ياسين ، جمع الياسي نبوده تا بعد از تخفيف « الياسين‌ » شده باشد ، همان گونه كه برخي معتقدند .‏

آيه 131
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما اين چنين پاداش نيكوكاران را خواهيم داد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنّا كَذلِكَ . . . » : ( نگا : صافّات‌ / 80 و 105 و 110 و 121 ) .‏

آيه 132
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏إلياس از زمره بندگانِ با ايمان ما بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 133
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّ لُوطاً لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قطعاً لوط از زمره پيغمبران بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 134
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زماني ، او و جملگي خاندان و پيروان او را نجات داديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَهْلَهُ » : خاندان او و پيروان او ( نگا : نمل‌ / 56 ، قمر / 34 ) .‏

آيه 135
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغَابِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نمگر پيرزني ( كه همسر لوط بود و با كافران در اذيّت و آزار مؤمنان همكاري مي‌كرد ، و بدين سبب ) از زمره هلاك شدگان گرديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْغَابِرِينَ » : هالكين . نابود شوندگان ( نگا : اعراف‌ / 83 ، حجر / 60 ) .‏

آيه 136
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن گاه ( كه لوط و مؤمنان را نجات داديم ) ديگران را درهم كوبيديم و نابود كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَمَّرْنَا » : هلاك و نابود كرديم . در هم كوبيديم ( نگا : اعراف‌ / 137 ، شعراء / 172 ) .‏

آيه 137
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و شما ( اي اهل مكّه ! در سَفَر تجارتي خود به سرزمين شام ) بامدادان از سرزمين ايشان عبور مي‌كنيد ( و پيوسته آثار ويران آنان را ديد مي‌زنيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُصْبِحِينَ » : به روز رسندگان . وارد صبح شدگان . حال است ( نگا : حجر / 66 و 83 ) .‏

آيه 138
‏متن آيه : ‏
‏ وَبِاللَّيْلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و شامگاهان هم ( مخروبه‌هاي شهر ايشان سدوم را مي‌بينيد ) . آيا نمي‌انديشيد و متوجّه نيستيد ( كه بدكرداري و تباهكاري ايشان ، موجب ويراني سرزمينشان و بدفرجامي خودشان شده است‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِالَّيْلِ » : حرف ( ب ) به معني ( في ) است . مراد از مُصْبِحِينَ و بِالَّيْلِ ، رويهم ، يعني پيوسته و دائم .‏

آيه 139
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مسلّماً يونس هم از زمره پيغمبران بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 140
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زماني ، او به سوي كشتي پر ( از مسافر و كالا ، بدون اجازه پروردگارش ، از ميان قوم خود ) گريخت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَبَقَ » : گريخت . اين واژه بيشتر براي گريختن بندگان از پيش صاحبانشان به كار مي‌رود . اينجا مراد ترك كردن قوم و قبيله بدون اجازه پروردگار است .‏

آيه 141
‏متن آيه : ‏
‏ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنْ الْمُدْحَضِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( كشتي دچار سانحه شد و مي‌بايست بر طبق قرعه ، افرادي از سرنشينان به دريا انداخته شوند ) . يونس در قرعه‌كشي شركت كرد و از جمله كساني شد كه قرعه به نام ايشان درآمد . ( پس برابر عرف آن روز به دريا انداخته شد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَاهَمَ » : در قرعه‌كشي شركت كرد . « الْمُدْحَضِينَ » : مغلوبان . قرعه به نام ايشان درآمدگان . فرو انداختگان .‏

آيه 142
‏متن آيه : ‏
‏ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ماهي او را بلعيد ، در حالي كه مستحقّ ملامت بود ( و مي‌بايست در برابر كاري كه كرده بود ، زنداني شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحُوتُ » : نوعي ماهي بزرگ . « مُلِيمٌ » : گناهكار . مستحقّ سرزنش . كسي كه كاري كند يا حرفي بزند كه سزاوار سرزنش و درخور لومه شود .‏

آيه 143
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر او قبلاً از زمره پرستشگران نمي‌بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُسَبِّحِينَ » : عبادت كنندگان ( نگا : صافّات‌ / 166 ) . دعا كنندگان ( نگا : انبياء / 79 ، نور / 41 ، سجده‌ / 15 ) .‏

آيه 144
‏متن آيه : ‏
‏ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏او در شكم ماهي تا روز رستاخيز مي‌ماند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَبِثَ » : ماند . « إِلي يَوْمِ يُبْعَثُونَ » : تا روزي كه برانگيخته شوند . مراد مدفون شدن براي هميشه است . چرا كه او در دل ماهي و ماهي در دل زمين تا روز رستاخيز دفن مي‌شوند .‏

آيه 145
‏متن آيه : ‏
‏ فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاء وَهُوَ سَقِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما او را در يك سرزمين برهوت خالي ( ازدرخت و گياه ) افكنديم ، در حالي كه بيمار و نزار بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَبَذْنَاهُ » : او را انداختيم . او را افكنديم . مراد اين است كه كاري كرديم كه ماهي او را از دهان خود پرت كند . « الْعَرَآءِ » : سرزمين برهوت و خالي از درخت و گياه و ساختمان . « سَقِيمٌ » : بيمار . ناخوش .‏

آيه 146
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما كدوبُني بر بالاي او رويانيديم ( تا در سايه برگهاي پهن و مرطوب آن بيارامد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَجَرَةً » : گياه . بوته . « يَقْطِينٍ » : كدو . كدوبُن بدان خاطر انتخاب شده تا برگهايش روي يونس بيفتد و او را از گزند حوادث در امان دارد .‏

آيه 147
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِئَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يونس كم‌كم بهبودي يافت ) و او را به سوي جمعيّت يك صد هزار نفري يا بيشتر فرستاديم ( تا ايشان را به ايمان آوردن و توبه كردن از بديها و انجام نيكيها دعوت كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِائَةِ أَلْفٍ » : صد هزار ، مراد قوم خودش است ( نگا : يونس‌ / 98 ) . « أَوْ » : بلكه . يا . عربها چنين حرفي را براي تأكيد مطلب پيشين به كار مي‌برند .‏

آيه 148
‏متن آيه : ‏
‏ فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان همه ايمان آوردند و ما ايشان را از مواهب فراوان و نعمتهاي فراخ زندگي تا مدّت مشخّصي بهره‌مند ساختيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلي حِينٍ » : ( نگا : يونس‌ / 98 ) . مدّت معيّن . يعني فرا رسيدن اجل آنان و زمان مقدّر ايشان در حيات دنيوي .‏

آيه 149
‏متن آيه : ‏
‏ فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از آنان ( كه ساكن مكّه بوده و به دنبال خرافات راه افتاده و معتقدند كه فرشتگان دختران خدايند ) بپرس كه آيا دختران از آنِ پروردگار تو باشند و پسران از آنِ خودشان‌ ؟ ( آيا اين عادلانه است‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْبَنَاتُ » : مراد فرشتگان است كه بنا به عقيده تباه خود مي‌گفتند : فرشتگان دختران خدايند ( نگا : بقره‌ / 116 ، نحل‌ / 57 ، نجم‌ / 27 ) . البتّه پسر و دختر در پيشگاه خدا ارزش يكسان دارند و معيار شخصيّت هر دو پاكي و تقوا است . ولي استدلال قرآن در اينجا به اصطلاح از باب « ذكر مسلّماتِ خصم‌ » است كه مطالب طرف را بگيرند و به خود او باز گردانند . نظير اين معني ( نگا : نجم‌ / 22 ) .‏

آيه 150
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثاً وَهُمْ شَاهِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه ( وقتي كه ) ما فرشتگان را به صورت ماده مي‌آفريديم ، ايشان ناظر ( بر خلقت فرشتگان ) بوده‌اند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَاهِدُونَ » : جمع شاهد ، حاضر و ناظر ( نگا : كهف‌ / 51 ، زخرف‌ / 19 ) .‏

آيه 151
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هان ! آنان تنها از روي دروغها و تهمتهاي به هم بافته خود مي‌گويند :‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنْ إِفْكِهِمْ » : بنا به دروغهاي زشت خود . تنها از روي به هم بافته‌ها و خيال‌پردازيهاي خود . « لَيَقُولُونَ » : مقول قول در آيه بعدي است كه ( وَلَدَ اللهُ ) است .‏

آيه 152
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند فرزند زاده است ! قطعاً ايشان دروغگويند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَلَدَ » : زاد . فرزند به دنياآورد . صاحب فرزند شد .‏

آيه 153
‏متن آيه : ‏
‏ أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا خدا دختران را بر پسران ترجيح داده است ( در صورتي كه به گمان شما پسران از دختران بهترند ؟ تازه اگر برابر انديشه تباه شما هم بود ، مي‌بايست خدا پسران را نصيب خود كند ؛ نه دختران را ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَصْطَفي‌ » : آيا برگزيده است‌ ؟ در اصل ( أَإِصْطَفي ) است . همزه فعل براي تخفيف حذف شده است .‏

آيه 154
‏متن آيه : ‏
‏ مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه چيزتان شده است ، چگونه داوري مي‌كنيد ؟ ( هيچ مي‌فهميد چه مي‌گوئيد ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا لَكُمْ . . . » : ( نگا : يونس‌ / 35 ) .‏

آيه 155
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا يادآور نمي‌گرديد ( و از اين بي‌خبريها به خود نمي‌آئيد ، و از اين بيهوده‌گوئيها دست بر نمي‌داريد ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَلا تَذَكَّرُونَ » : ( نگا : انعام‌ / 80 ، سجده‌ / 4 ، يونس‌ / 3 ) .‏

آيه 156
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا اين كه شما دليل روشن و روشنگري ( در اين زمينه ) داريد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُلْطَانٌ » : دليل و برهان ( نگا : آل‌عمران‌ / 151 ، نساء / 91 و 144 و 153 ، انعام‌ / 81 ) . مراد وحي آسماني است .‏

آيه 157
‏متن آيه : ‏
‏ فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر راست مي‌گوئيد ( كه دليل و برهاني داريد ) كتاب خود را بياوريد و بنمائيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِكِتَابِكُمْ » : مراد از كتاب ، كتاب آسماني است . ( نگا : زخرف‌ / 21 ، فاطر / 40 ) .‏

آيه 158
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان معتقد به خويشاوندي و نزديكي ميان خدا و جنّيان هستند . در صورتي كه جنّيان مي‌دانند كه مشركان ( و هم خودشان ، اگر شرك بورزند ، در ميان دوزخ ) حاضر آورده مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَعَلُوا » : مراد از ضمير ( و ) مشركان عرب است . « الْجِنَّةِ » : جنّيان . مراد شياطين است . « إِنَّهُمْ » : كه ايشان . مراد مشركان عرب ، يا جنّيان است . « لَمُحْضَرُونَ » : ( نگا : روم‌ / 16 ، سبأ / 38 ، يس‌ / 32 و 53 ، صافّات‌ / 127 ) . « نَسَباً » : خويشي و خويشاوندي . قرابت و نسبت . مثلاً مي‌گفتند : اهريمن و يزدان دو برادر يكديگرند . اهريمن شَرور و لئيم ، و يزدان بزرگوار و كريم است . اهريمن و يزدان شريك همديگرند . اهريمن خالق شرّ و يزدان خالق خير است .‏

آيه 159
‏متن آيه : ‏
‏ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند ، پاك و منزّه است از توصيفهائي كه ( اين گروه مشرك و خرافه‌پرست ) مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُبْحَانَ . . . » : ( نگا : انبياء / 22 ، مؤمنون‌ / 91 ) .‏

آيه 160
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر بندگان مخلص خدا ( كه در دوزخ گرد آورده نمي‌شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ عِبَادَ . . . » : برخي آنان را مستثني از حضور در آتش مي‌دانند و معني آن در بالا گذشت . بعضي هم آنان را مستثني مي‌دانند از آنچه مشركان توصيف مي‌كنند . يعني : جز توصيف بندگان مخلص خدا ، هيچ توصيفي شايسته ذات مقدّس خدا نمي‌باشد . « الْمُخْلَصِينَ » : ( نگا : صافّات‌ / 40 و 74 و 128 ) .‏

آيه 161
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شما و چيزهائي كه پرستش مي‌كنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَإِنَّكُمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ » : اگر واژه ( ما ) موصوله بشمار آيد ، معني چنين خواهد بود : شما و چيزهائي كه مي‌پرستيد . شما با معبودهايتان بمانيد . اگر هم واژه ( ما ) مصدريّه به حساب آيد ، معني چنين مي‌شود : شما و عبادتي كه مي‌كنيد . شما در گرو عبادتي هستيد كه مي‌كنيد .‏

آيه 162
‏متن آيه : ‏
‏ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرگز نمي‌توانيد كسي را با فتنه و فساد از خداپرستي منحرف سازيد ( و به بت‌پرستي بكشانيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَآ أَنتُمْ » : واژه ( ما ) نافيه است . « عَلَيْهِ » : ضمير ( ه ) به خداوند بر مي‌گردد و جار و مجرور متعلّق به ( فَاتِنِينَ ) است . « فَاتِنِينَ » : گول زنندگان . منحرف كنندگان . مفسدين . حرف ( ب ) زائد و براي تأكيد نفي نسبت ما بعد خود از ما قبل خود به كار مي‌رود . « مَآ أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَآتِنِينَ » : اي كفّار مكّه ! شما و بتهائي كه مي‌پرستيد يا شما و عبادتي كه مي‌كنيد ، هرگز نمي‌توانيد بندگان شايسته خدا را تباه و منحرف سازيد ، و گول زنيد و فريب دهيد .‏

آيه 163
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر كسي را كه مايل باشد به آتش دوزخ بسوزد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَالِ » : مخفّف صالي ، كسي كه با آتش بسوزد . از ماده ( صلي ) كه سوختن با آتش است ( نگا : مريم‌ / 70 ، انشقاق / 12 ) .‏

آيه 164
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر يك از ما مقام مشخّص و جايگاه جداگانه‌اي داريم ( و در آنجا و در آن پُست به انجام وظيفه مشغول و گوش به فرمان يزدانيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا مِنَّا إِلاّ . . . » : گويندگان كلام فرشتگانند كه بت‌پرستان ايشان را دختران خدا مي‌پنداشتند .‏

آيه 165
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ما جملگي ( براي اطاعت يزدان و اجرا فرمان خداوند سبحان ) به صف ايستاده‌ايم ( و كسي از ما جرأت حركت از جاي خود ، و گام بيرون نهادن از دائره حوزه كارش را ندارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الصَّآفُّونَ » : به صف ايستادگان ( نگا : صافّات‌ / 1 ) .‏

آيه 166
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ما جملگي ، به تسبيح و تقديس خدا مشغوليم ( و ستايشگران ايزد بيچونيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُسَبِّحُونَ » : تسبيح گويان ( نگا : انبياء / 20 و 26 و 27 ) .‏

آيه 167
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنْ كَانُوا لَيَقُولُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر چند مشركان ( پيش از بعثت ) مي‌گفتند :‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنْ » : مخفّف از مثقّله است . اصل آن « إِنَّ » است .‏

آيه 168
‏متن آيه : ‏
‏ لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْراً مِّنْ الْأَوَّلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر كتابي همچون كتابهاي ( آسماني ) پيشينيان مي‌داشتيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذِكْراً » : مراد كتابي ، همچون كتابهاي آسماني انبياء است ( نگا : اعراف‌ / 63 و 69 ، حجر / 6 و 9 ، انبياء / 2 و 24 و 50 ) . « الأوَّلِينَ » : ( نگا : حجر / 10 و 13 ، فاطر / 43 ، شعراء / 26 و 137 و 184 و 196 ) .‏

آيه 169
‏متن آيه : ‏
‏ لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قطعاً بندگان مخلص خدا مي‌شديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُخْلَصِينَ » : ( نگا : صافّات‌ / 40 و 74 و 128 ) .‏

آيه 170
‏متن آيه : ‏
‏ فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آرزوي آنان جامه عمل به خود پوشيد و بزرگترين كتاب آسماني قرآن براي ايشان فرو فرستاده شد ) و ايشان بدان كفر ورزيدند ، و فرجام كار خود را خواهند دانست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِهِ » : به آن كتاب آسماني كه قرآن است .‏

آيه 171
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏وعده ما راجع به بندگان فرستاده ما قبلاً ( در لوح محفوظ ) ثبت و ضبط گشته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا . . . » : ( نگا : يونس / 19 ، انبياء / 101 ) .‏

آيه 172
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آن اين كه ايشان قطعاً ياري مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمَنصُورُونَ » : ياري شوندگان ( نگا : روم‌ / 47 ، حجّ‌ / 40 ، غافر / 51 ) .‏

آيه 173
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و لشكر ما حتماً پيروز مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْغَالِبُونَ » : چيره شوندگان . پيروزمندان . ( نگا : مجادله‌ / 21 ) . يادآوري : وعده خداوند مبني بر پيروزي لشكر اسلام و غلبه مؤمنان ، يك وعده مشروط است‌ ؛ نه مطلق . مشروط به بندگان حقيقي و لشكريان راستين خدا بودن و تلاش در مسير الهي با افكار و برنامه‌هاي آسماني .‏

آيه 174
‏متن آيه : ‏
‏ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از آنان دست بدار و ايشان را تا مدّت زماني معيّن به حال خود واگذار .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَتَوَلَّ عَنْهُمْ » : ايشان را به حال خود بگذار . از آنان روي بگردان و صبر داشته باش ( نگا : نساء / 81 ، انعام‌ / 91 ) . « حَتّي حِينٍ » : تا زماني . مراد تا زماني كه به تو اجازه جنگ مي‌دهيم و تو را بر آنان چيره و پيروز مي‌گردانيم و ننگ شكست و رسوائي بديشان مي‌چشانيم .‏

آيه 175
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آن وقت ) نگاهشان كن ( كه چه بلائي بر سرشان مي‌آيد ) و آنان خود بالاخره خواهند ديد ( هزيمت خويش را و نصرت شما را ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَبْصِرْ بِهِمْ » : نگاهشان كن . بنگرشان .‏

آيه 176
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا عذاب ما را بشتاب مي‌خواهند ؟ ! ( مگر خِرد ندارند ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَسْتَعْجِلُونَ » : بشتاب مي‌خواهند . زود فرا رسيدن را مي‌خواهند مراد از عذاب مذكور در آيه ، عذاب دنيوي ( نگا : سجده‌ / 28 ) و عذاب اخروي است ( نگا : يونس‌ / 48 ، انبياء / 38 ، نمل‌ / 71 ، سبأ / 29 ، يس‌ / 48 ) .‏

آيه 177
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاء صَبَاحُ الْمُنذَرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه عذاب ما در حياط منازلشان ( و در ميدان زندگيشان ) فرود آمد ، بيم‌شدگان چه بامداد بدي خواهند داشت !‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِسَاحَتِهِمْ » : در حياط ايشان . در ميدان زندگي آنان . « سَاحَة‌ » : حياط ، ميدان . « صَبَاحُ » : بامداد . صبح . مراد بامداد بيداري از خواب غفلت ، يا صبح معمولي است كه عذاب در چنين وقتي به سراغ ايشان مي‌آيد .‏

آيه 178
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏دست از آنان بدار و ايشان را تا مدّت زماني معيّن به حال خود واگذار .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَوَلَّ . . . » : ( نگا : صافّات‌ / 174 ) . تكرار آيه ، براي تأكيد بيشتر است .‏

آيه 179
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏( آن وقت ، كار آشفته و وضع پريشان ايشان را ) تو ببين ، و آنان خودشان هم ( فرجام بد و حال تباه خويش را ) خواهند ديد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« أَبْصِرْ . . . » : ( نگا : صافّات‌ / 175 ) . تكرار به خاطر تأكيد است . يا اين كه آيه‌هاي 174 و 175 اشاره به شكست و رسوائي حتمي دنيوي كافران ، و پيروزي و والائي قطعي دنيوي مؤمنان دارد ، و آيه‌هاي 178 و 179 بيانگر مجازات و كيفر سخت الهي و ناكامي و بدبختي قطعي اخروي افراد بي‌دين و ايمان است .‏
آيه 180
‏متن آيه : ‏
‏ سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏پاك و منزّه است خداوندگار تو از توصيفهائي كه ( مشركان درباره خدا به هم مي‌بافند و سر هم ) مي‌كنند ، خداوندگار عزّت و قدرت .‏
‏توضيحات : ‏
‏« رَبُّ الْعِزَّةِ » : خداوند عزّت . صاحب قدرت و قوّت . « الْعِزَّةِ » : غلبه . قوّه .‏
آيه 181
‏متن آيه : ‏
‏ وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏درود بر پيغمبران !‏
‏توضيحات : ‏
‏« سَلامٌ . . . » : در اين سوره بر بسياري از پيغمبران ، جداگانه درود فرستاده شده است ( نگا : 109 و 130 ) . خدا در اينجا به گونه جمع‌بندي بر همه پيغمبران درود فرستاده و جملگي ايشان را مورد لطف و مرحمت قرار داده است .‏
آيه 182
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ستايش ، يزدان را سزا است كه خداوندگار جهانيان است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« الْحَمْدُ لِلّهِ . . . » : ( نگا : فاتحه‌ / 2 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره صافات / تفسیر نور / آیات 81 - 182 صافات  لینک ثابت
 [ 06:52:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره صافات / تفسیر نور / آیات 1 - 80 صـافـات


آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ وَالصَّافَّاتِ صَفّاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏قسم به آنان كه ( در مقام عبوديّت و انقياد ) محكم صف كشيده‌اند !‏

‏توضيحات : ‏
‏« الصَّآفَّاتِ » : جمع صَآفَّة ، دسته و گروهي كه به صف ايستاده‌اند . واژه ( صافّات ) از نظر معني ، جمع الجمع است . مراد فرشتگان است كه براي اجرا اوامر و بندگي خدا صف كشيده‌اند ( نگا : صافّات‌ / 165 و 166 ) . چه بسا مراد صفوف رزمندگان اسلام ، و يا صفوف نماز جماعت ، و يا اين كه صفهاي داعيان و عالمان ، در برابر كافران و منافقان و بزهكاران باشد .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ فَالزَّاجِرَاتِ زَجْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و قسم به آنان كه سخت باز مي‌دارند !‏

‏توضيحات : ‏
‏« الزَّاجِرَاتِ » : بازدارندگان . منع كنندگان . مراد فرشتگان است كه شياطين را از استراق سمع باز مي‌دارند و ابرها را بدينجا و آنجا مي‌رانند . و يا اين كه مراد رزمندگاني است كه دشمنان را از تجاوز به حريم اسلام باز مي‌دارند ، و يا اين كه مراد داعيان و عالماني است كه بي‌دينان را از تجاوز به قرآن و قوانين اسلام به دور مي‌دارند و مردمان را از منكرات نهي مي‌كنند .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ فَالتَّالِيَاتِ ذِكْراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و قسم به آنان كه پياپي ( آيات خدا را ) تلاوت مي‌كنند !‏

‏توضيحات : ‏
‏« التَّالِيَاتِ » : تلاوت كنندگان . مراد فرشتگاني است كه كتابهاي آسماني را بر پيغمبران خدا تلاوت مي‌نموده‌اند . يا رزمندگان جهادگري است كه قلب و جان خويش را به نور تلاوت آيات خدا روشن مي‌سازند . و يا اين كه داعيان و عالماني مراد است كه آيات آسماني را بر مردم تلاوت و ايشان را به سوي خدا مي‌خوانند . « ذِكْراً » : مراد كتابهاي آسماني و از جمله قرآن است ( نگا : نحل‌ / 43 و 44 ، انبياء / 48 و 105 ) . يادآوري : سه آيه پيشين ، مي‌تواند درباره يك گروه ، و يا اين كه گروههاي مختلف باشد .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ إِلَهَكُمْ لَوَاحِدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قطعاً معبود شما يكي است ( نه بيشتر ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ إِلهَكُمْ » : سوگندهاي سه آيه پيشين ، براي همين امر مهم بود كه « الوهيّت‌ » تنها متعلّق به يكي است كه صاحب آسمانها و زمين و همه گستره هستي است .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كسي كه خداوند آسمانها و زمين و همه چيزهائي است كه در ميان آن دو قرار دارد ، و خداوند مشرقها است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَبُّ » : خبر دوم ( إِنَّ ) و يا خبر مبتداي محذوف است . « الْمَشَارِِِق » : جمع مشرِق ، مكان طلوع . مراد خاستگاههاي خورشيد در ايّام سال است كه به خاطر كروي بودن زمين هر نقطه‌اي از آن نسبت به نقطه ديگر مشرِق يا مغرب محسوب مي‌شود ، و يا مراد مشرقهاي همه ستارگان جهان بوده و ذكر خاصّ بعد از عامّ است و به خاطر اهمّيّت ويژه ، بدانها اشاره شده است . از آنجا كه ذكر مشارِق و مغارب پيوسته با هم بوده ، در اينجا مغارب به قرينه مشارِق حذف شده است ( نگا : معارج‌ / 40 ) .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما نزديكترين آسمان ( به شما ) را با زينت ستارگان آراسته‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الدُّنْيَا » : از لحاظ صرفي ، اسم تفضيل و مؤنّث ( أَدْني ) و به معني نزديكتر و نزديكترين است . از لحاظ نحوي صفت ( السَّمَآءُ ) است . مراد نزديكترين آسمان به ما ساكنان كره زمين است . ذكر اين نكته خالي از فايده نيست كه همه ستارگاني كه فضاي بالاي سر ما را آراسته‌اند و با چشم خود آنها را مي‌بينيم ، از نظر قرآن آسمان اوّل ما است . « الْكَواكِبِ » : بدل ( زِينَةٍ ) است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَحِفْظاً مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما آن را از هر شيطان متمرّدي ، كاملاً حفظ كرده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حِفْظاً » : مفعول مطلق فعل محذوفي است و در اصل چنين است : وَ حَفِظْنَاهَا حِفْظاً . « مَارِدٍ » : متمرّد . سركش . بي‌خير و بي‌همه‌چيز . « حِفْظاً مِّنْ . . . » : مراد پاسداري آسمان از نفوذ شياطين است كه هر گاه بخواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند و اخبار حوادث اين جهان را بدانند كه پيش از وقوع در زمين ، در آسمانهاي نزديك و دوردست منعكس است ، مورد اصابت شهابها قرار مي‌گيرند ( نگا : حجر / 17 و 18 ، ملك‌ / 5 ) .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان نمي‌توانند به گروه والامقام ( و صدرنشينان عالم ملكوت ، كه فرشتگان كبارند ) دزدكي گوش فرا دهند ( و اسرار غيب را بشنوند ) چرا كه از هر سو به سويشان ( تيرهاي شهاب ) نشانه مي‌رود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَسَّمَّعُونَ » : در اصل ( لا يَتَسَمَّعُونَ ) است . نمي‌توانند دزدكي گوش فرا دهند . يعني آنان مي‌خواهند اخبار ملأ اعلي را بشنوند ، امّا به آنها اجازه داده نمي‌شود . « الْمَلإِ الأعْلي‌ » : گروه برتر . مراد ملائكه كرام و فرشتگان والا مقام عالم بالا است . « يُقْذَفُونَ » : به سويشان تيراندازي مي‌شود . رجم مي‌گردند .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ دُحُوراً وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان سخت ( به عقب رانده مي‌شوند و از صحنه آسمان ) طرد مي‌گردند ، و عذاب به تمام و كمالي ( در دنيا ) و دائمي و سرمدي ( در آخرت ) دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دُحُوراً » : طرد . راندن . مفعول مطلق فعل محذوفي است : « يُدْحَرُونَ دُحُوراً » . « وَاصِبٌ » : تامّ و خالص . هميشگي و دائمي . ( نگا : نحل‌ / 52 ) .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا از آنان هر كه با سرعت استراق سمعي كند ، فوراً آذرخشي سوراخ كننده ( جو آسمان و بدن آن شيطان ) به دنبال او روان مي‌گردد ( و وي را مي‌سوزاند و نابودش مي‌گرداند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ مَنْ . . . » : استثناء از ضمير ( و ) در ( لا يَسَّمَّعُونَ ) و ( مَنْ ) بدل از آن و يا منصوب و مستثني است . « خَطِفَ » : ربود . با سرعت برگرفت . معني مجازي خَطِفَ ، استماع خبر و استراق سمع است . « أَتْبَعَ » : به معني ( تَبِعَ ) ، يعني دنبال كرد . تعقيب كرد . « شِهَابٌ » : آذرخش آسمان . « ثَاقِبٌ » : سوراخ كننده . مراد سوزاننده است . يعني شهابي كه دل فضاي ظلماني و بدن شيطان متمرّد را سوراخ سوراخ مي‌كند . يا اين كه جوّ را مي‌سوزاند و شيطان متمرّد را آتش مي‌زند . يادآوري : آيات پيشين بر اعتقاد جمعي از مشركان قلم بطلان مي‌كشد كه شياطين و اجنّه را مطّلع از غيب مي‌دانستند و معبود خويش قرار مي‌دادند ( نگا : جنّ‌ / 6 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به منكران بعث و قيامت بگو و ) از ايشان پرس و جو كن كه آيا آفرينش ( دوباره ) ايشان سخت‌تر و دشوارتر است يا آفرينش ( آسمانها و زمين و فرشتگان و ساير ) چيزهائي كه آفريده‌ايم‌ ؟ ما كه ايشان را از گِل چسبنده ناچيزي ( در آغاز خلقت انسان ) آفريده‌ايم ( و بر آفرينش آنان توانا بوده‌ايم . لذا سهل و ساده ايشان را بازآفريني مي‌كنيم و مشكلي در اين امر نمي‌بينيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَاسْتَفْتِهِمْ » : از ايشان نظر بخواه . مراد از استفتاء در اينجا تنها اطّلاع از ديدگاه ايشان است و بس . والاّ رأي آنان فاقد ارزش است . « أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقاً » : ( نگا : شوري‌ / 29 ، احقاف‌ / 33 ) . « مَنْ » : كساني كه . چيزهائي كه . استعمال ( مَنْ ) بدان خاطر است كه با اجرام سماوي ذوي‌العقول همچون فرشتگان و پريان وجود دارد و تغليب است . « أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ . . . » : مراد از ( مَنْ ) شايد گذشتگان باشد كه بسي از اينها قوي‌تر بوده‌اند ( نگا : توبه‌ / 69 ، قصص‌ / 78 ، روم‌ / 9 ، فاطر / 44 ، غافر / 21 و 82 ، محمّد / 13 ، ِ / 36 ) . « لازِبٍ » : چسبنده .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا تو ( آن قدر مسأله معاد را مسلّم و واضح مي‌بيني كه از ناباوري ايشان ) تعجّب مي‌كني ، و ايشان ( آن قدر مسأله معاد را محال و ناممكن مي‌دانند كه هم تو و هم معاد را ) مسخره مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ » : تو در پرتو دلائل بيشمار ، بر قدرت خداي متعال براي ايجاد معاد ، در شگفتي ، و ايشان معاد را مسخره مي‌دانند و صحبت تو درباره معاد و شگفت تو از كارشان را به تمسخر مي‌گيرند .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هنگامي كه بدانان ( قدرت خدا و ادلّه قيامت ) تذكّر داده شود ، متذكّر و پندپذير نمي‌گردند . ( و به كفر و شرك و زشتكاريهاي خود ادامه مي‌دهند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذُكِّرُوا » : پند داده شدند ( كهف‌ / 57 ، مائده‌ / 13 ، فرقان‌ / 73 ) . « لا يَذْكُرُونَ » : يادآور نمي‌گردند . متذكّر و منتفع نمي‌شوند .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هر گاه معجزه‌اي ( از معجزات ) يا دليلي ( از دلائل دالّ بر قدرت خدا ) را ببينند ، ( نه تنها خود به تمسخر مي‌پردازند ، بلكه ) ديگران را به مسخره كردن فرا مي‌خوانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَةً » : دليل و برهان . معجزه . « يَسْتَسْخِرُونَ » : ديگران را به مسخره كردن دعوت مي‌كنند . در سخريّه مبالغه و زياده‌روي مي‌كنند .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و خواهند گفت : اين ( چيزي كه ما مي‌بينيم ) جز جادوي آشكار و روشني نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنْ هذا . . . » : ( نگا : مائده‌ / 110 ، انعام‌ / 7 ، يونس‌ / 76 ، هود / 7 ، نمل‌ / 13 ، سبأ / 43 ) .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا هنگامي كه مرديم و خاك و استخوان گشتيم ، ما زنده گردانده مي‌شويم‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَإِذَا مِتْنَا . . . » : ( نگا : مؤمنون‌ / 35 و 82 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا پدران و نياكان گذشته ما نيز ( زنده مي‌گردند كه ساليان سال است مرده‌اند و ذرّات وجودشان در پهنه زمين پراكنده و نابود شده است‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَابَاؤُنَا الأوَّلُونَ » : ( نگا : مؤمنون‌ / 24 و 68 ، شعراء / 26 ، قصص‌ / 36 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ نَعَمْ وَأَنتُمْ دَاخِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : بلي ! ( همه شما زنده مي‌شويد ) در حالي كه خوار و پست خواهيد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَاخِرُونَ » : جمع داخر ، خوار و پست . ذليل و فرمانبردار ( نگا : نحل‌ / 48 ، نمل‌ / 87 ، غافر / 60 ) .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تنها يك صدا خواهد بود و به ناگاه آنان ( سر از گورها به در آورده و به چيزي كه بديشان وعده داده شده خيره مي‌شوند و ) مي‌نگرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زَجْرَةٌ » : فرياد و صدا . مراد نفخه دوم است ( نگا : نازعات‌ / 13 ) . « يَنظُرُونَ » : مي‌نگرند . انتظار مي‌كشند .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و خواهند گفت : اي واي بر ما ! اين ، روز جزا است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَا وَيْلَنَا » : ( نگا : انبياء / 14 و 46 و 97 ، يس‌ / 52 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( و بديشان پاسخ داده مي‌شود : ) اين ، روز داوري و حسابرسي است ، همان روزي كه در دنيا دروغش مي‌ناميديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْفَصْلِ » : قضاوت و داوري . سخن قاطعانه و نهائي در حل و فصل كشمكش و دشمنانگي . جدائي ميان حق و باطل . « يَوْمُ الْفَصْلِ » : مراد روز قيامت است .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي فرشتگان من ! ) كساني را كه ( با كفر و زندقه ) به خود ستم كرده‌اند ، همراه با همسران ( كفر پيشه ) آنان ، به همراه آنچه مي‌پرستيده‌اند ، جمع‌آوري كنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا » : آنچه . مراد بتها است .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏غير از خدا ( هر چه را پرستش مي‌كرده‌اند ، همه را يكجا گرد آوريد و ) آن گاه آنان را به راه دوزخ راهنمائي كنيد ( تا بدان در آيند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن دُونِ اللهِ » : غير از خدا .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان را نگاه داريد كه بايد بازپرسي شوند ( و از عقائد و اعمالشان پرسيده شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قِفُوهُمْ » : نگاهشان داريد . « مَسْؤُولُونَ » : پرسيدگان . بازخواست شوندگان .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مشركان ! ) شما چرا همديگر را ياري نمي‌دهيد ( و در نجات هم نمي‌كوشيد ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَنَاصَرُونَ » : همديگر را ياري نمي‌دهيد . اصل آن ( لا تَتَنَاصَرُونَ ) است .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بلكه آنان امروز كاملاً مطيع و تسليمند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُسْتَسْلِمُونَ » : افراد منقاد و مطيع .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در اين حال ) بعضي رو به بعضي مي‌نمايند و همديگر را بازخواست مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَسَآءَلُونَ » : از همديگر بازخواست مي‌كنند . به گونه كشمكش و سرزنش از يكديگر سؤالاتي مي‌كنند و همديگر را مقصّر وضع موجود قلمداد مي‌نمايند .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مستضعفان به مستكبران ) مي‌گويند : شما از راه خيرخواهي به سوي ما مي‌آمديد ( تا به ما ضربه بزنيد و گمراهمان سازيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَنِ الْيَمِينِ » : از طريق خيرخواهي و دلسوزي . از راه دين . از راه قدرت . مراد اين است كه شما گفتيد : ما خيرخواه شما هستيم ، و آئيني كه داريد حق است ، و با زور وادار به گمراهيمان كرديد .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا بَل لَّمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مستكبران به مستضعفان در پاسخ ) مي‌گويند : بلكه خودتان بي‌ايمان و بي‌باور بوديد ( گناه ما چيست . برويد و خويشتن را سرزنش و نفرين كنيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ بَلْ كُنتُمْ قَوْماً طَاغِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما كه هيچ گونه سلطه و قدرتي بر شما نداشتيم ( تا از شما سلب اختيار كنيم ) بلكه خودتان مردمان سركش و نافرماني بوديد ( و بر حق و حقيقت شوريديد و به چنين روزي افتاديد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُلْطَانٍ » : سلطه و قدرت . مراد زور و اجبار است .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس عذاب پروردگارمان گريبانگيرمان شد ، و ما بايد آن را بچشيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَحَقَّ عَلَيْنَا . . . » : فرمان خدا درباره ما محقّق گشت كه ما گمراهان بايد روز قيامت عذاب را بچشيم .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما خودمان گمراه بوديم و شما را هم گمراه كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَاوِينَ » : گمراهان ( نگا : اعراف‌ / 175 ، حجر / 42 ، شعراء / 91 و 94 ) .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در نتيجه آنان ( همگي ، اعم از راهبران و پيروان ) در عذاب ، با يكديگر و مشتركند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُشْتَرِكُونَ » : با يكديگر اشتراك دارند . با همديگرند .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما اين گونه با بزهكاران رفتار مي‌كنيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ » : با همه بزهكاران تاريخ چنين مي‌كنيم .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( چرا كه ) وقتي كه بدانان گفته مي‌شد : جز خدا معبودي نيست ، بزرگي مي‌نمودند ( و خويشتن را بالاتر از آن مي‌ديدند كه يكتاپرستي را بپذيرند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَسْتَكْبِرُونَ » : ( نگا : بقره‌ / 34 و 87 ، نساء / 173 ) .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و مي‌گفتند : آيا ما براي ( سخن ) چكامه‌سراي ديوانه‌اي ، معبودهاي خويش را رها سازيم‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَاعِرٍ » : مرادشان - زَادَهُمُ اللهُ عَذاباً - پيغمبر گرامي اسلام بود . « شَاعِرٍ مَّجْنُونٍ » : اين سخن ، ضدّ و نقيض است . چرا كه شاعر برعكس ديوانه از روي انديشه كه زاده خرد است سخن مي‌گويد .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ بَلْ جَاء بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( امّا او شاعر و مجنّون نيست و ) بلكه حق را آورده و پيغمبران را تصديق كرده است . ( محتواي دعوت محمّد و هماهنگي آن با دعوت انبياء ، دليل صدق گفتار او است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحَقِّ » : مراد آئين اسلام است كه عين حقيقت است .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّكُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شما ( اي مشركان كوردل ! ) قطعاً عذاب دردناك ( الهي ) را خواهيد چشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و جز در برابر كارهائي كه مي‌كرده‌ايد كيفر داده نمي‌شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا تُجْزَوْنَ . . . » : ( نگا : يس‌ / 54 ) .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر بندگان مخلص خدا ( كه پروردگارشان از كيفر لغزشهايشان مي‌گذرد ، و پاداش مضاعف ده تا هفت صد برابر كردار نيكشان و گاهي افزون بر آن ، بديشان عطاء مي‌فرمايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُخْلَصِينَ » : افراد پاك و بي‌آلايش . كساني كه خداوند ايشان را از نقائص پاكيزه و پالوده كرده است و تمام همّ و غمّ خود را صرف طاعت خدا نموده‌اند ( نگا : يوسف‌ / 24 ، ص‌ / 46 ) .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ايشان را روزيِ ويژه و معيّني است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَعْلُومٌ » : مشخّص . ويژه . يعني داراي صفات مخصوص به خود . مراد مواهب توصيف ناشدني و غيرقابل درك بهشت است .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ فَوَاكِهُ وَهُم مُّكْرَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يعني ميوه‌هاي رنگارنگ . و آنان مكرّم و معزّزند ( و با نهايت احترام از ايشان پذيرائي مي‌گردد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَوَاكِهُ » : بدل از ( رزق ) است . تنكير آن دالّ بر وفور و مرغوبيّت است . « مُكْرَمُونَ » : اشاره به اين است كه همچون حيوانات ، آذوقه در مقابل آنان ريخته نمي‌شود ، بلكه همچون مهمانان عزيزي ، از ايشان پذيرائي مي‌گردد .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان باغها و بوستانهاي پر نعمت بهشت بسر مي‌برند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَنَّاتِ النَّعِيمِ » : ( نگا : مائده‌ / 65 ، يونس‌ / 9 ، حجّ‌ / 56 ، لقمان‌ / 8 ) .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بالاي تختهاي آراسته و مزيّن ، روبه‌روي يكديگر مي‌نشينند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُرُرٍ » : جمع سَرير ، تختها . « مُتَقَابِلِينَ » : روبه‌روي همديگر . حال ( هُمْ ) است .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ يُطَافُ عَلَيْهِم بِكَأْسٍ مِن مَّعِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قدحهاي مي برگرفته از رودبار جاري شراب ، گرداگرد آنان در گردش است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَأْسٍ » : قدح شراب . مراد از واژه كأس در قرآن ، خود شراب است . « مَعِين » : جاري . رودبار روان . مراد چشمه‌سار جاري شراب است كه بيانگر فراواني و بي‌دردسري نگاهداري در خُمره‌ها و بي‌زحمتِ تهيّه و خريد و فروش ، و مصون از كهنگي و تباهي است ( نگا : واقعه‌ / 18 ) .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ بَيْضَاء لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مي سفيدرنگ و خوشگواري براي نوشندگان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيْضَآءُ » : سفيد رنگ . صفت ( كَأْسٍ ) است . « لَذَّةٍ » : لذيذ . خوشگوار . اين واژه مؤنّث ( لَذّ ) به معني ( لذيذ ) و يا اين كه مصدر است و براي مبالغه به عنوان وصف به كار رفته است . صفتِ دوم ( كَأْسٍ ) است .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نه در آن تباهيها و گرفتاريهائي ( همچون بيهوشي و سردرد و ساير مضرّات و مفاسد ) است ، و نه ميخواران از آن به حالت تهوّع ( و استفراغ و عرق و كثرت بول ) در مي‌آيند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَوْلٌ » : گرفتاريها و تباهيهائي همچون بيهوشي و خمار و زوال عقل . « عَنْهَا » : به سبب آن . واژه ( عَنْ ) مفيد سببيّت است ( نگا : توبه‌ / 114 ، هود / 53 ) . « يُنزَفُونَ » : نَزْف ، به معني بيرون كشيدن آب از چاه و مانند اين است . در اينجا مراد تخليه بدن از راه استفراغ و عرق كردن و بول زياد است كه ميخواره دچار آن مي‌شود ( نگا : واقعه‌ / 19 ) .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همسراني دارند با چشماني درشت و خمارآلود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ » : داراي چشماني نيم نگاه . داراي چشماني كه تنها با آنها به شوهران زيباي خود نگاه مي‌كنند و نه به ديگران ، كه كنايه از اين است كه آنان تنها به شوهران صاحب جمال خود عشق مي‌ورزند و جز مهر ايشان را در دل ندارند . داراي چشماني خمارآلود . « عِينٌ » : جمع عَيْناء ، زنان درشت چشم .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏انگار آنان تخمهاي ( شترمرغ ) هستند كه ( در زير بال و پر شترمرغ ) پنهان ( از ديد مردمان و گرد و غبار ) باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيْضٌ » : جمع بَيْضَة ، تخم‌مرغ ( البتّه هر گونه تخم‌مرغي ) . ولي در اينجا شايد مراد تخم شترمرغ است كه عربها زنان زيباي سفيدپوست را از لحاظ صفا و شفّافيّت بدان تشبيه مي‌كنند . « مَكْنُونٌ » : مستور و پنهان . مراد دور از دسترس بيگانگان و پوشيده در زير بال و پر و زدوده از گرد و غبار . كه اشاره به سفيدي و درخشندگي است .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بعضي ( از اين افراد مخلص ) رو به بعضي ديگرمي‌كنند و از يگديگر مي‌پرسند ( كه حال چه احوالي دارند ، و در دنيا چه مي‌كردند و چه مي‌ديدند ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ . . . » : بعضي از بهشتيان رو به بعضي ديگر كنند و . . .‏
آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يكي از آنان مي‌گويد : من همنشيني ( در دنيا ) داشتم ( كه با من درباره دين و قوانين آسماني مجادله مي‌كرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَرِينٌ » : همنشين . دوست .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ يَقُولُ أَئِنَّكَ لَمِنْ الْمُصَدِّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مي‌گفت : آيا تو از زمره كساني هستي كه باور مي‌كنند ( به اين كه بعد از مرگ ، زندگي و رستاخيزي ، و حساب و كتابي ، و سزا و جزائي در ميان است‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُصَدِّقِينَ » : تصديق كنندگان . مؤمنان .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً أَئِنَّا لَمَدِينُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا زماني كه مُرديم و خاك و استخوان شديم ، آيا ما مورد بازخواست ( از اعمال و اقوال خود ) قرار مي‌گيريم و سزا و جزا مي‌بينيم‌ ؟ ! .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمَدِينُونَ » : جمع مَدِين ، بازخواست و بازجوئي شدگان . پاداش و پادافره داده شدگان ( نگا : واقعه‌ / 86 ) .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سپس آن بهشتي ، رو به دوستان بهشتي خود كرده ) مي‌گويد : آيا شما مي‌توانيد نگاهي ( به دوزخ ) بيندازيد و او را بنگريد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُطَّلِعُونَ » : كساني كه از بالا به پائين بنگرند و ديده‌ور شوند . افراد مشرِف بر چيزي .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاء الْجَحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس آن گاه خودش ديده‌ور مي‌شود ( و به دوزخ مي‌نگرد ) و او را در وسط دوزخ مي‌بيند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَوَآءِ » : وسط . ( نگا : دخان‌ / 47 ) . اين آيه و آيات ديگري در قرآن بيانگر اين واقعيّت است كه در قيامت قدرت ديد فوق‌العاده‌اي به بهشتيان عطاء مي‌شود كه فاصله مكاني براي ايشان چندان مطرح نيست ( نگا : اعراف‌ / 44 ) و مطالب و مقاصد هم بدون ثغور و حدود است ( نگا : انبياء / 102 ، فصّلت‌ / 31 ، زخرف‌ / 71 ، واقعه‌ / 21 ، مرسلات‌ / 42 ) .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدتَّ لَتُرْدِينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مي‌گويد : به خدا سوگند ! نزديك بود ( با نيرنگ خود ) مرا پرت كني و هلاكم سازي .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن كِدْتَ » : نزديك بود كه تو . « لَتُرْدينِ » : اصل آن لَتُرْديني ، از مصدر إرْداء و ماده ( ردي ) ( نگا : طه‌ / 16 ، فصّلت‌ / 23 ) ، مرا پرت كني . مرا هلاك سازي .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر نعمت ( هدايت و توفيق ) پروردگارم ( دستگيرم ) نبود ، من هم ( هم اينك ) از احضار شدگان ( در دوزخ ) بودم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُحْضَرِينَ » : كساني كه فرشتگان ايشان را در ميان دوزخ گرد آورده‌اند ( نگا : روم‌ / 16 ، سبأ / 38 ، يس‌ / 32 و 53 و 75 ، قصص‌ / 61 ) .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا ما ديگر نمي‌ميريم‌ ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَمَا نَحْنُ . . . » : وقتي كه آن بهشتي ، عذاب دوزخ را مي‌بيند ، و اين همه نعمت و خوشي وصف‌ناشدني بهشت را هم مي‌نگرد ، به گونه تجاهل العارف و انگار كه خواب مي‌بيند ، سؤال مي‌كند : آيا واقعاً ما ديگر نمي‌ميريم و جاودانه هستيم‌ ؟ يا اين كه تحدّث به نعمت مي‌كند .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر مرگ نخستيني كه داشتيم ( و بعد از آن برانگيخته شديم ) و ما هرگز عذاب داده نمي‌شويم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَوْتَتَنَا الأُولي‌ » : مرگ پيشين ما . گاهي عربها - مثل اينجا - واژه اوّل را به كار مي‌برند و دومي به دنبال ندارد . لذا مراد همان مرگ بعد از پايان عمر و فرا رسيدن اجل است ( نگا : دخان‌ / 35 و 56 ) .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( نعمت و كرامتي كه خدا به ما روا ديده است ) واقعاً پيروزي بزرگي است ( كه به دست آورده‌ايم ، و رستگاري سترگي است از عقاب و عذاب اخرويي كه در دنيا از آن مي‌ترسيديم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْفَوْزُ الْعَظِيمُ » : پيروزي بزرگ . رستگاري سترگ .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلْ الْعَامِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏براي رسيدن به چنين چيزي ، كاركنان بايد كار كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذا » : اين سعادت عُظمي و نعمت كُبري .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ أَذَلِكَ خَيْرٌ نُّزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا آن ( همه نعمتهاي بيكران و جاويداني ) كه بهشتيان را با آن پذيرائي مي‌كنند بهتر است ، يا درخت زقّوم ( نفرت‌انگيز كه از آن به دوزخيان مي‌دهند ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نُزُلاً » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 198 ، كهف‌ / 102 و 107 ، سجده‌ / 19 ) . « الزَّقُّومِ » : نام درختچه بدبو و تلخ مزه‌اي است كه در سرزمين تهامه مي‌رويد و شيره‌اي دارد كه اگر به بدن انسان بخورد ، ورم مي‌كند .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما آن را مايه رنج و محنت ستمگران كرده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِتْنَةً » : زحمت و محنت . رنج و عذاب . مراد اين است كه دوزخيان وادار به خوردن چنين درخت بدبو و تلخي مي‌شوند كه به جاي اين كه وسيله راحت باشد ، باعث عذاب و رنج بيشتر مي‌گردد . ممكن است ( فِتْنَةً ) را به معني آزمايش دانست . در اين صورت اشاره به اين است كه زقّوم در دنيا وسيله آزمايش ستمگران كفرپيشه است . چرا كه كافران گفته و مي‌گويند : مگر درخت در آتش مي‌رويد ؟ !‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زقّوم درختي است كه در ته دوزخ مي‌رويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَخْرُجُ » : بيرون مي‌دمد . مي‌رويد . « أَصْل‌ » : قعر . ته .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُؤُوسُ الشَّيَاطِينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شكوفه و ميوه آن انگار كلّه‌هاي شياطين است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« طَلْعُهَا » : طلع ، شكوفه . نخستين ميوه‌اي كه بر درخت ظاهر مي‌شود ( نگا : انعام‌ / 99 ، شعراء / 148 ) . « رُؤُوسُ الشَّيَاطِينِ » : نماد نهايت زشتي قيافه است كه بر اساس انعكاسات ذهني انسانها ترسيم مي‌گردد .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏دوزخيان از آن مي‌خورند و شكمها را از آن پر و آكنده مي‌سازند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَالِئُونَ » : پُر كُنندگان .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْباً مِّنْ حَمِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس آب داغ كثيف و آلوده‌اي را بر آن مي‌نوشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَشَوباً » : شَوب ، آلوده . آميخته . مراد آلوده به زردابه و خونابه است ( نگا : ص‌ / 57 ، نبأ / 25 ، حاقّه‌ / 36 ) . « حَمِيمٍ » : آب داغ و جوشان . ( نگا : انعام‌ / 70 ، يونس‌ / 4 ، حجّ‌ / 19 ) .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن گاه ( كه از زقّوم خوردند و از آب داغِ آلوده نوشيدند ) به دوزخ برمي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَرْجِعُهُمْ » : رجوع و برگشت ايشان . مراد اين است كه دوزخيان براي خوردن زقّوم به قعر دوزخ برده مي‌شوند ( نگا : صافّات‌ / 64 ) و براي نوشاندن آب داغ و سوزان به مكان ديگري كه قرآن روشن نفرموده است ( نگا : رحمن‌ / 44 ) ، سپس هر كسي را به جايگاه عذابش برمي‌گردانند .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءهُمْ ضَالِّينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آنان شايسته چنين عذابي هستند . چرا كه ) پدران خود را در گمراهي يافته‌اند ( و به دنبال ايشان كوركورانه روان گشته‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلْفَوْا » : ( نگا : بقره‌ / 170 ، يوسف‌ / 25 ) .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( چنان دل و دين به تقليد نياكان داده‌اند كه انگار ) آنان را به دنبال نياكانشان به شتاب مي‌رانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلي ءَاثَارِهِمْ » : در راه ايشان . به دنبال آنان ( نگا : مائده‌ / 46 ، كهف‌ / 6 ) . « يُهْرَعُونَ » : به شتاب رانده مي‌شوند . به سرعت روانه مي‌گردند . ( نگا : هود / 78 ) .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قبل از اينان هم ، اكثر پيشينيان گمراه بوده‌اند ( چون مثل همين مشركان از نياكانشان تقليد كرده‌اند و كوركورانه مسير ايشان را پيموده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأوَّلِينَ » : پيشينيان . گذشتگان .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِم مُّنذِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ما در ميانشان بيم‌دهندگاني ( برانگيختيم و به سويشان ) روانه كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُنذِرِينَ » : بيم دهندگان . مراد پيغمبراني است كه آنان را به مسؤوليّتهايشان آشنا مي‌كردند و ايشان را از فرجام شرك و كفر و بدكرداري و بيدادگري و تقليد كوركورانه از ديگران بيم مي‌دادند .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بنگر كه فرجام كار بيم داده شدگان چه شده است‌ ؟ ! ( همه نابود شده‌اند و عبرت تاريخ گشته‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُنذَرِينَ » : بيم داده شدگان . يعني آن كساني كه پيغمبران الهي ، ايشان را از تباهي و گمراهي مي‌ترساندند .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر بندگان پاكيزه و برگزيده خدا ، ( كه از اين مهلكه جان به در برده‌اند و به بهشت نعيم و فوز عظيم رسيده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ عِبَادَ اللهِ الْمُخْلَصِينَ » : ( نگا : صافّات‌ / 40 ) .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نوح ما را به فرياد خواند و ما بهترين پاسخ دهندگان ( براي او ) بوديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَقَدْ نَادَانَا . . . » : ( نگا : قمر / 10 ، مؤمنون‌ / 29 ، نوح‌ / 26 و 27 ) .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏
‏ وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما او را و خانواده و پيروان او را از اندوه بزرگ ( تمسخر و آزار قومش ، و طوفان و غرق شدن در امواج كوه پيكر آب ) نجات داديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَجَّيْنَاهُ . . . » : ( نگا : يونس‌ / 73 ، اعراف‌ / 64 ، شعراء / 119 ، انبياء / 76 و 77 ) . « الْكَرْبِ » : غم و اندوه ( نگا : انعام‌ / 64 ، انبياء / 76 ) .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمْ الْبَاقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و نژاد او را بازماندگان ( روي زمين ) كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذُرِّيَّتَهُ . . . » : برخي ، از اين آيه چنين برداشت كرده‌اند كه تمام نسل بشر بعد از نوح ، از دودمان او به وجود آمده و تمام نژادهاي روي زمين به فرزندان وي منتهي مي‌شوند . امّا مؤمنان ديگري در خدمت نوح بودند ، و قاعدةً از ايشان هم فرزنداني باقي مانده است ( نگا : هود / 40 ) . همچنين چه بسا طوفان نوح بخش بزرگي از معموره زمين را فرا گرفته باشد ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ) مگر در بخشهاي ديگر مردماني نبوده‌اند و زاد و ولد نداشته‌اند ؟ به هر حال ، چه اين باشد و چه آن ، مسأله مهمّي نيست .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و نام نيك او را در ميان ملّتهاي بعدي باقي گذارديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَرَكْنَا عَلَيْهِ . . . » : مفعول ( تَرَكْنا ) ثَناءً محذوف است . يا اين كه سَلامٌ عَلي نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ است . ( نگا : صافّات‌ / 108 و 119 و 129 ) . « الآخِرِينَ » : آيندگان . مراد ذكر جميل و نام نيك و دعاي خير براي او است كه بر زبان همه پيروان اديان آسماني جاري مي‌گردد ( نگا : مريم‌ / 50 ، شعراء / 84 ) .‏

آيه 79
‏متن آيه : ‏
‏ سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آن درود بر نوح ، در ميان جهانيان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَلامٌ عَلي نُوحٍ . . . » : اگر واژه ( سَلامٌ ) خبر مبتداي محذوف ( هُوَ ) باشد ، جمله اخباري است و معني آن در بالا گذشت . و اگر ( سَلامٌ ) مبتدا بشمار آيد ، جمله انشائي و براي دعا است و معني چنين است : درود خدا تا قيامت بر نوح باد . « فِي الْعَالَمِينَ » : در ميان همه جهانيان . مراد تا پايان عمر انسانها و نهايت دنيا است .‏

آيه 80
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما اين گونه نيكوكاران را پاداش خواهيم داد .‏

 

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره صافات / تفسیر نور / آیات 1 - 80 صـافـات  لینک ثابت
 [ 06:51:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره يس / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ يس ‏

‏ترجمه : ‏
‏يا ، سين .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يس‌ » : از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سوگند به قرآن حكيم !‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحَكِيمِ » : داراي حكمت و دانش سودمند .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قطعاً تو از زمره فرستادگان ( يزدان ) هستي .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . . .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بر راه راست ( خداشناسي ) قرار داري ( كه دين اسلام است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ » : ( نگا : فاتحه‌ / 6 ) . « عَلي صِراطٍ مُّسْتَقِيمٍ » : خبر دوم ( إِنَّ ) است .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين قرآن را ) فرو فرستاده است خداوند چيره و مهربان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَنزِيلَ » : فرو فرستادن . در اينجا به معني فرو فرستاده بوده و مفعول مطلق است . براي مبالغه ، قرآن وصف به مصدر شده است ( نگا : سجده‌ / 2 ) .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ لِتُنذِرَ قَوْماً مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آن را براي تو فرو فرستاده است ) تا قومي را بيم دهي كه پدران و نياكان ( نزديك ) ايشان ( توسّط پيغمبران ) بيم داده نشده‌اند ، و به همين علّت است كه غافل و بي‌خبر ( از قانون آسماني ، نسبت به خدا و خود و مردمان ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَوْماً » : مراد كفّار مكّه در آغاز نبوّت پيغمبر اسلام است . « مَآ أُنذِرَ » : بيم داده نشده است ( نگا : سجده‌ / 3 ) . « ءَابَآؤُهُمْ » : مراد پدران و نياكان قريب قريش همعصر پيغمبر است ، والاّ پدران و نياكان بعيد ايشان توسّط انبياء ، از جمله ابراهيم و اسماعيل بيم داده شده است ( نگا : فاطر / 24 و 25 ) .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ايشان مستحقّ عذاب گشته‌اند و ) سخن ( خدا مبني بر پر كردن جهنّم از چنين افرادي ) درباره بيشتر آنان به حقيقت پيوسته است ، و آنان ديگر ايمان نمي‌آورند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ . . . » : ( نگا : اسراء / 16 ، قصص‌ / 63 ، سجده‌ / 13 ) . « الْقَوْلُ » : مراد فرموده خدا : لأَمْلأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَ مِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ ، در ( ص‌ / 85 ، و نظير آن در حجر / 43 ، اعراف‌ / 18 ، هود / 119 ، سجده‌ / 13 ) مي‌باشد .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِيَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به گردنهايشان غلّهائي مي‌اندازيم كه تا چانه‌هايشان مي‌رسد و سرهاي ايشان ( بر اثر آن ) رو به بالا نگاه داشته مي‌شود ( و نه مي‌توانند به زير پاهاي خود بنگرند ، و نه مي‌توانند سرهايشان را بدين سو و آن سو حركت دهند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَغْلالاً » : ( نگا : اعراف‌ / 157 ، رعد / 5 ، سبأ / 33 ) . « الأذْقَانِ » : جمع ذَقَن ، چانه‌ها . زنخها ( نگا : اسراء / 107 و 109 ) . « مُقْمَحُونَ » : سر در هوا ماندگان . كساني كه سرهايشان رو به بالا شق و رق مانده باشد .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما در پيش روي آنان سدّي ، و در پشت سر ايشان سدّي قرار داده‌ايم ( و لذا به كساني مي‌مانند كه در ميان دو سدّ ، گير كرده باشند ، و پيش رو و پشت سر خود را مشاهده نكنند ) و بدين وسيله جلو چشمان ايشان را گرفته‌ايم و ديگر نمي‌بينند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيْنَ أَيْدِيهِمْ » : جلو ايشان . « مَا خَلْفَهُمْ » : پشت سر آنان . « سَدّاً . . . » : خداوند كساني را كه به آينده ننگرند و مستقبل را فراموش سازند ، و به گذشته ننگرند و احوال ملّتهاي پيشين را پيش چشم ندارند ، به افرادي تشبيه فرموده است كه ميان دو سدّ عظيم گير كرده باشند و روبرو و پشت سر خود را نبينند ، و همگون و همسان كوران ، راه پيشروي و راه پَسروي خود را پيدا نكنند . « فَأَغْشَيْنَاهُمْ » : بر چشمانشان پرده‌اي كشيده‌ايم ( نگا : بقره‌ / 7 ) .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَسَوَاء عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه آنان را بترساني و چه ايشان را نترساني ، برايشان يكسان است ايمان نمي‌آورند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَوَآءٌ عَلَيْهِمْ . . . » : ( نگا : بقره‌ / 6 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تو تنها كسي را مي‌ترساني ( و با بيم دادنت بدو سود مي‌رساني ) كه از قرآن پيروي كند ، و پنهاني از ( خداوند ) مهربان هراس داشته باشد . چنين كسي را به گذشت و پاداش ارزشمندي مژده بده .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّمَا تُنذِرُ مَنْ . . . » : تو تنها كسي را بيم خواهي داد . مراد اين است كه تنها كسي از بيم دادن تو سود مي‌برد و از آن استفاده مي‌كند كه . « بِالْغَيْبِ » : در نهان . در خلوت ( نگا : فاطر / 18 ) .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما خودمان مردگان را زنده مي‌گردانيم ، و چيزهائي را كه ( در دنيا ) پيشاپيش فرستاده‌اند و ( كارهائي را كه كرده‌اند ، و همچنين ) چيزهائي را كه ( در آن ) برجاي نهاده‌اند ( و كارهائي را كه نكرده‌اند ، ثبت و ضبط مي‌كنيم و ) مي‌نويسيم . و ما همه چيز را در كتاب آشكار ( لوح محفوظ ) سرشماري مي‌نمائيم و مي‌نگاريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا قَدَّمُوا » : اعمال خوب و بدي كه در دنيا انجام داده‌اند و پيشاپيش به آخرت فرستاده‌اند . « ءَاثَارَهُمْ » : چيزهائي را كه باقي گذارده‌اند و بر جاي نهاده‌اند ، اعم از آثار خيري همچون مسجد و مدرسه و بيمارستان و ديگر موقوفات ، و آثار بدي همچون غصب املاك و بناي ميخانه‌ها و كتابهاي گمراه كننده و طرحهاي استعمارگرانه و پروژه‌هاي خانمانسوز و ستمگرانه . يا عبادات و كارهاي نيكي كه مي‌بايست بكنند ، ولي نكرده‌اند ، و معاصي و كارهاي بدي كه مي‌بايست نكنند ، ولي كرده‌اند . « أَحْصَيْنَاهُ » : سرشماري كرده‌ايم . ضبط و ثبت نموده‌ايم . « إِمَامٍ مُّبِينٍ » : كتاب آشكار . كتاب روشنگر . مراد لوح محفوظ است كه كتاب جامع و عمومي است و همه اعمال و همه حوادث و همه موجودات اين جهان در آن ثبت و ضبط مي‌گردد ، و به منزله كتاب اصلي يا دفتر كلّ براي نامه اعمال شخصي بندگان ( نگا : اسراء / 14 ، كهف‌ / 49 ، حاقّه‌ / 19 و 25 ) و نامه اعمال عمومي ملّتها ( نگا : جاثيه‌ / 28 ) است .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! از آنجا كه داستان قريشيان همچون داستان ساكنان انطاكيه در روزگاران گذشته است ) براي ايشان سرگذشت ساكنان شهر ( انطاكيه ) را مثال بزن ، بدان گاه كه فرستادگان ( خدا ) به سوي آنان آمدند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْقَرْيَةِ » : شهر ( نگا : بقره‌ / 58 و 259 ، نساء / 75 ، انعام‌ / 123 ) . مراد از آن ، انطاكيه يكي از شهرهاي تركيه فعلي است كه سابقاً از شهرهاي معروف روم بوده است . « أَصْحَابَ » : بدل از ( مَثَلاً ) است .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏وقتي ( از اوقات ) دو نفر ( از فرستادگان خود ) را به سوي ايشان روانه كرديم و آنان آن دو را تكذيب كردند . سپس آنان را ( با ارسال فرد ) سومي تقويت نموديم . آنان ( سه نفري بديشان ) گفتند : ما فرستادگاني هستيم كه به سوي شما روانه شده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَعَزَّزْنَا » : تقويت كرديم . تأييد كرديم .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در پاسخ ايشان ، بدانان ) گفتند : شما انسانهائي همچون ما بيش نيستيد ، و خداوند مهربان چيزي را ( از وحي آسماني براي كسي ) فرو نفرستاده است ، و شما جز دروغ نمي‌گوئيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنْ أَنتُمْ إِلاّ . . . » : ( نگا : ابراهيم‌ / 10 ) .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : به خدا ! پروردگارتان مي‌داند كه ما به سوي شما فرستاده شده‌ايم . ( مهمّ نيست شما بپذيريد يا نپذيريد . ما كه به وظيفه خود عمل كرده‌ايم . چرا كه . . . ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا . . . » : عربها گاهي جمله ( رَبُّنا يَعْلَمُ ) را به عنوان قَسَم به كار مي‌برند ، اين است كه بعد از ماده « علم‌ » همزه « إِنّا » كه بايد مفتوح باشد ، در اينجا چون مراد قَسَم است ، مكسور خوانده شده است ( نگا : تفسير روح‌المعاني ، و المصحف الميسّر ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بر ما جز تبليغ روشن و روشنگر نمي‌باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْبَلاغُ الْمُبِينُ » : ( نگا : مائده‌ / 92 و 110 ، نحل‌ / 35 و 82 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : ما شما را به فال بد گرفته‌ايم . ( وجود شما شوم است و مايه بدبختي شهر و ديار ما است . سوگند مي‌خوريم كه از اين سخنان ) اگر دست برنداريد ، قطعاً شما را سنگسار خواهيم كرد و شكنجه دردناكي از ما خواهيد ديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَطَيَّرْنَا بِكُمْ » : شما را به فال بد گرفته‌ايم . وجود شما را شوم مي‌دانيم ( نگا : نمل‌ / 47 ، اعراف‌ / 131 ) . « لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا » : اگر پايان ندهيد . اگر دست نكشيد ( نگا : بقره‌ / 192 و 193 و 275 ، مريم‌ / 46 ) .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : شومي خودتان ( كه ناشي از كفرتان است ) با خودتان همراه است ( و اگر درست بينديشيد ، به اين حقيقت واقف خواهيد شد كه تيره‌روزي شما ناشي از افكار منحطّ و اعمال زشت و عقيده پلشتي است كه داريد ، نه اين كه به سبب دعوت ما به خداپرستي و انجام نيكيها و ترك بديها باشد ) آيا اگر يادآور گرديد ( به خدا و اوامر و نواهي او و چيزهائي كه سعادت شما در آنها است ، بايد ما دعوت‌كنندگان را شكنجه دهيد و بكشيد ؟ ! ) اصلاً شما گروهي هستيد كه ( در سركشي و كفر از حدّ درمي‌گذريد ، و در معاصي و زشتكاريها ) اسرافكار و متجاوزيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« طَآئِرُكُمْ » : شوم و نحوست شما . بدبختي و تيره‌روزيتان ( نگا : نمل‌ / 47 ، اعراف‌ / 131 ) . « أَئِن ذُكِّرْتُمْ » : آيا اگر پند داده شديد و خدا و نيكيها و بديها را به شما گوشزد كردند ؟ جواب شرط محذوف است و تقدير چنين است : أَئِن ذُكِّرْتُمْ ، تَلَقَّيْتُمُ التَّذْكِيرَ وَ الإِنذَارَ بِالْكُفْرِ وَ الإِنكَارِ ؟ « مُسْرِفُونَ » : اسراف پيشگان ، متجاوزين از حدّ در طغيان و كفر و معاصي .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مردي از دورترين نقطه شهر با شتاب بيامد ، گفت : اي قوم من ! از فرستادگان ( خدا ) پيروي كنيد ( كه سعادت هر دو جهان شما در آن است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَقْصي‌ » : دورترين نقطه . « الْمَدِينَةِ » : شهر . مراد همان ( الْقَرْيَةِ ) در آيه سيزده است كه انطاكيه است . « رَجُلٌ » : مردي كه مؤمن بود و ايمان خود را پنهان مي‌كرد ، و در اين لحظه حسّاس به ياري پيغمبران شتافت . گويا نام او ( حبيب نجّار ) بوده است . « يَسْعي‌ » : جمله وصفيه و صفت ( رَجُلٌ ) است .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْراً وَهُم مُّهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيروي كنيد از كساني كه پاداشي ( در برابر تبليغ خود ) از شما نمي‌خواهند و آنان ( از كردار و گفتارشان پيدا است كه ) افرادي راهياب و هدايت يافته‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَسْأَلُُكُمْ . . . هُمْ . . . . » : مفرد آمدن فعل ( لا يَسْأَلُ ) و ذكر ضمير جمع ( هُمْ ) در آيه ، با توجّه به لفظ و معني موصول ( مَنْ ) است .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏من چرا كسي را پرستش نكنم كه مرا آفريده است و به سوي او برگردانده مي‌شويد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا لِيَ . . . » : چرا من نبايد ؟ مرا نسزد و نرسد كه . اين آيه تا آخر آيه 25 سخن مرد مؤمن است و مخاطب او فرستادگان خدا ( نگا : المختصر في تفسير القرآن ) و يا اين كه ساكنان شهر است و آنچه را براي خود مي‌پسندد ، براي ايشان هم مي‌پسندد . « فَطَرَنِي‌ » : مرا آفريده است ( نگا : هود / 51 ، انعام‌ / 79 ) .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئاً وَلاَ يُنقِذُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا غير از خدا ، معبودهائي را برگزينم ( و پرستش نمايم ) كه اگر خداوند مهربان بخواهد زياني به من برساند ، ميانجيگري ايشان كمترين سودي براي من ندارد و مرا ( از زيان وارده ) نجات نمي‌دهند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَأَتَّخِذُ . . . » : ( نگا : انعام‌ / 14 ، فرقان‌ / 28 ) . « إِن يُرِدْنِ بِضُرٍّ » : اگر بخواهد به من زياني برساند . « لا تُغْني عَنّي . . . » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 10 ، توبه‌ / 25 ) . « لا يُنقِذُونِي‌ » : مرا نجات نمي‌دهند و رها نمي‌سازند .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ إِنِّي إِذاً لَّفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هر گاه چنين كاري را بكنم و انبازهائي را پرستش نمايم ) در اين صورت من در گمراهي آشكاري خواهم بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏من به پروردگار شما ايمان آورده‌ام ، پس بشنويد ، ( و بدانيد كه من دعوت اين فرستادگان خدا را پذيرفته‌ام . شما نيز دعوت ايشان را پذيرا شويد كه سعادتتان در پذيرش فرموده‌ها و رهنمودهاي آنان است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَاسْمَعُونِ‌ » : پس از من بشنويد . اگر مخاطب فرستادگان خدا باشد ، مراد اين است كه فرداي قيامت شاهد ايمان آوردن وي باشند . و اگر مخاطب سائر مردم باشد ، مراد اين است كه بشنوند و گواه جرأت او باشند ، و يا اين كه سخن وي را بپذيرند و همچون او از پيغمبران پيروي كنند كه به سود ايشان است .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مردمان بر او شوريدند و شهيدش كردند . از سوي خدا ) بدو گفته شد : وارد بهشت شو . ( وقتي كه آن همه نعمت و كرامت ديد ) گفت : اي كاش ! قوم من مي‌دانستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قِيلَ » : اين سخن ، از طرف فرشتگان يا مستقيماً از سوي خداي جهان است . « أُدْخُلِ الْجَنَّةً » : بيشتر آيات قرآن بيانگر اين واقعيّت است ، شهادت و مرگ مؤمن همان است و داخل شدن به بهشت همان . انگار فاصله‌اي ميان بدرود زندگي دنيوي و دخول به بهشت اخروي نيست ( نگا : آل‌عمران‌ / 169 ، واقعه‌ / 89 ) .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي كاش ! مي‌دانستند ) كه پروردگارم مرا آمرزيده است و از زمره گراميانم قلمداد فرموده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِمَا غَفَرَ لِي‌ » : به چه سبب و در برابر چه كاري مرا بخشيده است‌ ؟ مراد تحقير عمل خود و تعظيم مغفرت خدا است . چه غفراني نصيبم كرده است . مراد اظهار تعجّب از الطاف بي‌حدّ پروردگاري است . بدانچه خدا مرا بخشيده است . خلاصه « مَا » مي‌تواند موصوله و استفهاميّه و مصدريّه باشد .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما بعد از ( قتل ) او ، اصلاً لشكري از آسمان فرو نفرستاديم ، و حكمت ما اقتضاء نمي‌كرد كه ( براي نابودي ايشان ) سپاهي از فرشتگان روانه سازيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا كُنَّا مُنزِلِينَ » : ما فرو نفرستاديم . مراد اين است كه حكمت ما اقتضاء نمي‌كرد ، يا ايشان در خور اين نبودند كه فرشتگاني براي نابوديشان نازل كنيم .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تنها يك صدا بود و بس كه ( موج انفجارش كار ايشان را بساخت و ) ناگهان جملگي خاموش شدند ( و بر جاي سرد گشتند و مردند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَيْحَةً » : صداي شديد . فرياد توفنده . خبر ( كَانَتْ ) است و اسم آن محذوف ( نگا : هود / 67 ) . « فَإِذَا . . . » : واژه ( إِذا ) بر سرعت حصول مابعد خود به دنبال حصول ماقبل خود دلالت دارد . « خَامِدُونَ » : خاموش شدگان . مراد مردگان است .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون ‏

‏ترجمه : ‏
‏فسوسا و اسفا بندگان را ! هيچ پيغمبري به سوي ايشان نمي‌آيد مگر اين كه او را مسخره مي‌كنند و به باد استهزاء مي‌گيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَا حَسْرَةً » : دردا و فسوسا ! اين عبارت بيانگر تعجّب از كار بندگان است . آن بندگان تيره‌روزي كه نه تنها گوش هوش به نداي پيغمبران و رهبران آسماني نمي‌دهند ، بلكه ايشان را به تمسخر مي‌گيرند .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر نمي‌دانند كه در روزگاران پيش از ايشان چه ملّتهاي فراواني را ( به گناهانشان گرفته‌ايم و ) نابودشان نموده‌ايم ، كه هرگز به سويشان باز نمي‌گردند ( و ديگر به دنيا گام نمي‌گذارند ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَمْ يَرَوْا » : آيا نديده‌اند ؟ مراد از ديدن در اينجا دانستن است ( نگا : انعام‌ / 6 ، اعراف‌ / 148 ) . « الْقُرُونِ » : ملّتها و نژادها ( نگا : انعام‌ / 6 ، يونس‌ / 13 ، اسراء / 17 ) .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همه آنان ( بدون استثناء در روز قيامت ) نزد ما گرد مي‌آيند و حاضر مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنْ » : حرف نفي است . « لَمَّا » : به معني إِلاّ است . « جَمِيعٌ » : فعيل به معني مفعول يعني مجموع است . « جَمِيعٌ . . . . مُحْضَرُونَ » : خبر اوّل و دوّم ( كُلٌّ ) است . يا اين كه ( مُحْضَرُونَ ) صفت ( جَميْعٌ ) است .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبّاً فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نشانه‌اي ( از قدرت خدا بر رستاخيز ) براي آنان ، زمين مرده است كه آن را حيات بخشيده‌ايم و از آن دانه‌هائي را بيرون آورده‌ايم كه ايشان از آن تغذيه مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلأرْضُ الْمَيْتَةُ » : مراد زمين خشك كره زمين ، پيش از پيدايش حيات ، و اشاره به معمّاي فوق‌العاده مرموز و پيچيده و شگفت‌انگيز شروع حيات است كه كسي به درستي نمي‌داند تحت تأثير چه عواملي در روز نخست موجودات بيجان تبديل به سلولهاي زنده شده است . يا اين كه اشاره به زمينهاي خشك كنوني و مسأله حيات در جهان گياهان و حيوانات و زنده شدن زمينهاي مرده است كه از يك سو دليل روشني است بر اين كه علم و دانش عظيمي در آفرينش اين جهان به كار رفته است ، و از سوي ديگر نشانه آشكاري از رستاخيز است .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنْ الْعُيُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در زمين باغهاي خرما و انگور ( و ساير درختان و گياهان ديگر ) پديدار كرديم ، و چشمه‌ساراني از آن بيرون آورديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعُيُونِ » : چشمه‌ها .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا از ميوه‌هاي آن درختان كه ( به صورتِ غذاي آماده و بسته‌بندي شده بر شاخسارها ظاهر مي‌شوند و ) دست انسانها در ساختن آنها كمترين دخالتي نداشته است ، تناول كنند . آيا انسانها ( در برابر اين همه خوراكيهاي لذيذ و بي‌نياز از پخت و پز ) سپاسگزاري نخواهند كرد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« ثَمَرِهِ » : مرجع ضمير ( ه ) مي‌تواند ( الله ) باشد . يعني تا از ساختار خداوندي بخورند . يا مرجع آن شي‌ء مجهول يا مذكور بوده كه باغها است . برخي هم مرجع ضمير را ( نخيل ) دانسته‌اند كه مذكّر است ، و بدان اكتفا شده است چون بر اثر عطف ( اعناب ) را نيز شامل مي‌شود . « وَ مَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ » : اين جمله مي‌تواند حاليّه و ( ما ) نافيه باشد كه معني چنين خواهد بود : در حالي كه دست آنان در آن كمترين دخالتي نداشته است . و يا اين كه واو حرف عطف و ( ما ) موصوله باشد كه معني چنين خواهد شد : و چيزي كه خود مي‌سازند . يعني در آيه ، هم اشاره به ميوه‌هائي است كه بدون تغيير مورد استفاده انسانها قرار مي‌گيرد ، و هم اشاره به ميوه‌هائي است كه با انجام عملي روي آنها چون پخت و پز و كنسرو به غذاهاي مختلف تبديل مي‌گردند .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تسبيح و تقديس خداوندي را سزا است كه همه نرها و ماده‌ها را آفريده است ، اعم از آنچه از زمين مي‌رويد ، و از خود آنان ، و از چيزهائي كه ايشان نمي‌دانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُبْحَانَ الَّذِي‌ » : ( نگا : اسراء / 1 ) . « الأزْوَاجَ » : زوجها . يعني جنس نر و ماده . اين آيه بيانگر زوجيّت در گياهان و انسانها و همه موجودات ديگر است ( نگا : رعد / 3 ، ذاريات‌ / 49 ، طه‌ / 53 ) .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَآيَةٌ لَّهُمْ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و نشانه‌اي ( دالّ بر قدرت ما ) شب است . ما روز را از آن برمي‌گيريم ، ناگهان تاريكي آنان را فرا مي‌گيرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَسْلَخُ » : بيرون مي‌كشيم . برمي‌گيريم . سلخ در اصل به معني كندن پوست حيوان است . در اينجا انگار روشنائي روز را از پيكر سياه شب مي‌كنند ، و ظلمت موجود در جو زمين ، هويدا مي‌گردد . « مُظْلِمُونَ » : به تاريكي افتادگان . ظلمت زدگان .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( نشانه ديگري بر قدرت خدا ، اين است كه ) خورشيد به سوي قرارگاه خود در حركت است . اين ، محاسبه و اندازه‌گيري و تعيين خداي بس چيره و توانا و آگاه و دانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الشَّمْسُ تَجْرِي‌ » : خورشيد در حركت است . مراد حركت خورشيد با مجموعه منظومه شمسي در وسط كهكشان ما به سوي يك سمت معيّن و ستاره دوردستي به نام « وِگا » است با سرعت 700 كيلومتر در ثانيه . البتّه خورشيد حركت وضعي به دور خود نيز دارد ( نگا : تفسير نمونه و تفسير المنتخب ، ذيل آيه ، كتاب نجوم به زبان ساده ، جلد دوم ، صفحه 174 ، تأليف مايردگاني ، ترجمه محمّد رضا خواجه‌پور ) . « لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا » : به سوي قرارگاه خود . تا زمان استقرار نهائي خود كه قيامت است . اگر مراد از جريان خورشيد ، گردش آن برگرد محور خود باشد ، حرف ( لام ) به معني ( في ) بوده و معني چنين مي‌شود : در محلّ و مدار خود . « تَقْدِيرُ » : معيّن كردن . مقدّر نمودن . محاسبه و اندازه‌گيري ( نگا : انعام‌ / 96 ، فرقان‌ / 2 ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏براي ماه نيز منزلگاههائي تعيين كرده‌ايم كه ( پس از طي كردن آنها ) به صورت ته مانده كهنه ( خوشه خرما بر درخت ) در مي‌آيد ( قوسي شكل و زرد رنگ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَنَازِلَ » : ماه در فاصله گردش به دور زمين ، و گردش زمين به دور خورشيد ، از كنار مجموعه‌هائي از ستارگان مي‌گذرد كه منزلگاههاي ماه ناميده مي‌شود . « عَادَ » : درمي‌آيد . اين فعل به معني ( صَارَ ) است ، برمي‌گردد . « الْعُرْجُونِ » : پايه خوشه خرما كه پس از چيدن خوشه بر درخت مي‌ماند و زرد رنگ و قوسي شكل است . « عَادَ كَالْعُرْجُونِ . . . » : به شكل عرجون در مي‌آيد . دوباره همچون عرجون برمي‌گردد . مراد هلال آخر ماه است كه در جانب مشرِق نزديك صبحگاهان ظاهر مي‌شود ، خميده و پژمرده و زردرنگ و نوكهاي آن رو به پائين . هلال در ربع اوّل و ربع آخر ماه به همين شكل است .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نه خورشيد را سزد ( در مدار خود سريعتر شود و ) به ( مدار ) ماه رسد ، و نه شب را سزد كه بر روز پيشي گيرد ( و مانع پيدايش آن شود ) . هر يك در مداري شناورند ( و مسير خود را بدون كمترين تغيير ادامه مي‌دهند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَنبَغِي لَهَا » : آن را سزد . سزاوار آن است . « أَن تُدْرِكَ » : برسد . ملحق شود . « يَسْبَحُونَ » : شناورند . مراد حركت آرام خورشيد و ماه بر حسب ظاهر و مطابق حسّ بينائي ما ، و يا حركت هر يك در فلك مربوط است كه متوازي يكديگرند .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( نشانه ديگري بر قدرت ما ، اين كه برابر وزن مخصوص اجسام و خواصّ ويژه آب ) ما آدميزادگان را در كشتي مملوّ ( از ايشان و كالاهايشان ) حمل مي‌كنيم . ( كشتيهائي كه حركت آنها در دل اقيانوسها ، بي‌شباهت به حركت كواكب در گستره آسمانها نيست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْفُلْكِ » : ( نگا : ابراهيم‌ / 32 ، نحل‌ / 14 ، اسراء / 66 ) . « الْمَشْحُونِ » : ( نگا : شعراء / 119 ) .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و براي ايشان همسان كشتي چيزهائي را آفريده‌ايم كه بر آنها سوار مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلَقْنَا » : تعبير از انواع مركبها بدين واژه ، بدان خاطر است كه خالق موادّ خام و وسائل اوّليّه آنها خدا است . « مَا » : اين واژه مفهوم وسيعي را ترسيم مي‌كند كه شامل هر نوع وسيله سواري زميني و هوائي و دريائي است .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنقَذُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر بخواهيم آنان را غرق خواهيم كرد ، به گونه‌اي كه هيچ فريادرسي نداشته باشند ، و اصلاً نجات داده نشوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَرِيخَ » : فريادرس . فرياد خواه . در اين صورت مصدر به معني اسم فاعل يعني صارِخ است . صدا و فرياد . در اين صورت معني « فَلا صَرِيخَ لَهُمْ » : چنين است : اصلاً صدا و فريادي نخواهند داشت تا كمك و ياري طلب كنند . يعني فوراً غرق و در حال مي‌ميرند .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعاً إِلَى حِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر اين كه رحمت ما باشد ( و نسيم لطف ما وزيدن گيرد ) و تازماني ( كه اجل ايشان در مي‌رسد ، آنان را از زندگي ) بهره‌مند سازيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ رَحْمَةً . . . » : لكن رحمت ما ايشان را درمي‌يابد و تا وقت اجل مقدّر آنان را از زندگي بهره‌مند مي‌سازيم ( نگا : تفسير المنتخب ) . واژه ( رَحْمَة ) مفعول له ، يا منصوب به نزع خافض است و تقدير چنين است : بِرَحْمَةٍ .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه بدانان گفته شود : بپرهيزيد از عذاب و مجازات دنيوي كه پيش رو داريد ، و از عذاب و مجازات اخروي كه در پشت سر داريد ، تا به شما رحم شود ، ( اعتناء نمي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ » : آنچه در پيش رو داريد . مراد كيفر و مجازات دنيوي است . « مَا خَلْفَكُمْ » : آنچه در پشت سر داريد . مراد عذاب و عقاب اخروي است . « إِذَا قِيلَ لَهُمْ . . . » : جمله شرطيّه است و جزاء آن محذوف است كه از آيه بعد استفاده مي‌شود ، و تقدير چنين است : إِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا . . . أَعْرَضُوا . . .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ آيه‌اي از آيات پروردگارشان براي آنان نمي‌آيد ، مگر اين كه از آن روي گردان مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَاتِ » : آيه‌هاي كتابهاي آسماني و تعليمات پيغمبران . دلائل و براهين توحيد خدا و صدق پيامبران . « مُعْرِضِينَ » : روي‌گردانان .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هنگامي كه به آنان گفته شود : از چيزهائي كه خدا به شما داده است ، انفاق و احسان كنيد ، كافران به مؤمنان مي‌گويند : آيا به كسي خوراك بدهيم كه اگر خدا مي‌خواست خوراك بدو مي‌داد ( و فقيرش نمي‌كرد ؟ مگر مشيّت الهي چنين نخواسته است‌ ؟ ما با مشيّت الهي مخالفت نمي‌ورزيم ) شما در گمراهي آشكار و روشني هستيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَآءُ اللهُ أَطْعَمَهُ » : كافران از راه تمسخر به مؤمنان مي‌گفتند : اگر رازق خداوند است ، پس چرا از ما مي‌خواهيد كه به فقيران خوراك دهيم‌ ؟ و اگر خدا خواسته است كه آنان محروم بمانند ، پس چرا ما كساني را از دارائي خود بهره‌مند سازيم كه خداوند ايشان را محروم ساخته است‌ ؟ اين منطق جاهلانه ، علاوه از تمسخر مؤمنان ، به آن مي‌ماند كه افرادي بگويند : چه ضرورتي دارد كه ما درس بخوانيم ، و يا به ديگري درس بدهيم‌ ؟ اگر خدا مي‌خواست همه را عالم و باسواد مي‌كرد .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و خواهند گفت : اگر راست مي‌گوئيد ( كه رستاخيز و قيامتي در ميان است ) اين وعده كي تحقّق مي‌يابد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَتي هذَا لْوَعْدُ ؟ » : اين وعده كي خواهد بود ؟ ! تاريخي براي رستاخيز تعيين نمي‌كنند ؟ چرا هم اينك فرا نمي‌رسد ؟‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پاسخ استهزاء ايشان ، اين است كه آنان ، چندان ) انتظار نمي‌كشند مگر صدائي را كه ( ناگهان طنين‌انداز مي‌گردد و موج آن ) ايشان را در بر مي‌گيرد ( و نابودشان مي‌گرداند ) در حالي كه با يكديگر ( به معامله و كار و بار روزمرّه زندگي ، سرگرم و ) درگيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا يَنظُرُونَ » : انتظار ندارند . توقّع ندارند . ماده « نظر » بدون « إِلي‌ » بيشتر به معني انتظار و توجّه و توقّع و تدبّر است ( نگا : بقره‌ / 210 ، انعام‌ / 158 ، اعراف‌ / 53 ، نحل‌ / 33 ، فاطر / 43 ) . « يَخِصِّمُونَ » : به نزاع و جدال مشغول ، و سرگرم گير و دارند . اصل آن يختصمون و از باب افتعال است .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين حادثه به قدري سريع و برق‌آسا و غافلگيرانه است كه ) حتّي توانائي وصيّت نمودن و سفارش كردن نخواهند داشت ، و حتّي فرصت مراجعت به سوي خانواده و فرزندانشان را پيدا نخواهند كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَوْصِيَةً » : سفارش . نكره آمدن آن ، بيانگر اين واقعيّت است كه حتّي فرصت يك سفارش يا كمترين وصيّتي در ميان نخواهد بود .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( براي بار دوم ) در صور دميده مي‌شود و به ناگاه همه آنان از گورها بيرون آمده و به سوي ( دادگاه حساب و كتاب ) پروردگارشان شتابان رهسپار مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نُفِخَ » : دميده شد . مراد نفخه ثاني است كه ديگر باره صور براي زنده‌شدن مردگان زده مي‌شود . « الأجْدَاثِ » : جمع جَدَث ، قبر . گور . ( نگا : قمر / 7 ، معارج‌ / 43 ) . « يَنسِلُونَ » : مي‌شتابند ( نگا : انبياء / 96 ) .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خواهند گفت : اي واي بر ما ! چه كسي ما را از خوابمان ( بيدار كرد و ) برانگيخت‌ ؟ ! اين همان چيزي است كه خداوند مهربان وعده داده بود ، و فرستادگان ( خدا در سخنها و پيامهاي خود ) راست گفته بودند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَا وَيْلَنَا » : اي واي بر ما ! واويلا به حال ما ! ( نگا : انبياء / 14 و 46 و 97 ) . « بَعَثَنَا » : ما را دوباره زنده كرد . ما را برانگيخت . « مَرْقَدِ » : مصدر ميمي و به معني خواب است ، و يا اين كه اسم مكان و به معني خوابگاه است . عقاب و عذاب قبر ، در برابر كيفر و مجازات قيامت ، خوابه گونه‌اي بيش نمي‌باشد . « مَن بَعَثَنَا » : اين سؤال بدان خاطر است كه كافران با ديدن آن همه هول و هراس و دهشت و وحشت ، اختلاط عقول و اختلال حواسّ پيدا مي‌كنند و ناخودآگاه چنين سؤالي بر زبانشان جاري مي‌گردد . همان گونه كه در دنيا معمول است كه انسان به هنگام انجام كار بدي و يا روياروي شدن با كيفر آن مي‌گويد : واي چه كار كردم‌ ؟ ! چنين كاري را من كردم‌ ؟ آيا اين بلا را من بر سر خود آوردم‌ ؟ « هذَا مَا . . . » : اين بخش ، پاسخ كافران به سؤال خودشان است . برخي هم آن را پاسخ آفريدگار ، يا فرشتگان ، و يا مؤمنان به كافران مي‌دانند .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏صداي واحدي بيش نخواهد بود ( كه ايشان را دعوت به خروج از گورها مي‌كند ) و ناگهان ايشان در پيشگاهمان ( براي دادگاهي ) گرد آورده مي‌شوند و حاضر مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن كَانَتْ إِلاّ صَيْحَةً . . . » : ( نگا : يس‌ / 29 ) . مراد نفخه ثاني است . « جَمِيعٌ » : جمع آمده . گرد آورده شده . فعيل به معني مفعول ، يعني مجموع است . خبر اوّل ( هُمْ ) و واژه ( مُحْضَرُونَ ) خبر دوم يا صفت بشمار است ( نگا : يس‌ / 32 ) .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در چنين روزي به هيچ كس كمترين ستمي نمي‌گردد ، و به شما جز پاداش و پادافره كارهائي كه در دنيا مي‌كرده‌ايد داده نمي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَيْئاً » : چيزي از ظلم . مفعول مطلق است . چيزي از چيزها . مفعول به است ( نگا : يونس‌ / 44 ، مريم‌ / 60 ) .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بهشتيان در چنين روزي ، سخت سرگرم خوشي ، و شادانند ( و بي‌خبر از غم و اندوه ديگران ، و خندان از نعمتهاي يزدانند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شُغُلٍ » : سرگرمي عظيم . هر چيز كه انسان را به خود مشغول سازد و بي‌خبر از ديگران كند و موجب فراموشي غم و اندوه شود . تنكير آن براي تعظيم است . « فِي شُغُلٍ » : سرگرم سُرور و شادماني ، و بهره‌مند از نعمتهاي الهي هستند . « فَاكِهُونَ » ، جمع فَاكِهٌ ، خوشحال و خندان . بهره‌مند از نعمت و سرگرم لذّت . سرگرم شوخي و مزاح .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِؤُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان و همسرانشان در زير سايه‌هاي پر و فراخ ، بر تختها تكيه زده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ظِلال‌ » : جمع ظِلّ ، سايه . تنكير آن براي تعظيم است . « الأرَآئِكِ » : جمع اَريكة ، تخت . اورنگ ( نگا : كهف‌ / 31 ، انسان‌ / 13 ، مطفّفين‌ / 23 و 35 ) . « مُتَّكِئُونَ » : تكيه‌كنندگان . لم‌دهندگان ( نگا : كهف‌ / 31 ، زخرف‌ / 34 ) .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏براي آنان در بهشت ، ميوه‌هاي لذّت‌بخش و فراواني است . و هر چه بخواهند در اختيار ايشان خواهد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَاكِهَةٌ » : ميوه . مراد انواع ميوه‌ها است . تنكير آن براي تفخيم است كه بيانگر مرغوبيّت و كثرت ميوه‌ها است . « يَدَّعُونَ » : طلب مي‌كنند . درخواست مي‌نمايند . دلشان بخواهد .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ سَلَامٌ قَوْلاً مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از سوي پروردگاري مهربان ، بديشان درود و تهنيّت گفته مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَلامٌ » : درود ( نگا : اعراف‌ / 46 ، يونس‌ / 10 ، رعد / 24 ، ابراهيم‌ / 23 ) . بدل ( ما ) يا مبتدا و خبر آن محذوف است : سَلامٌ عَلَيْكُمْ . « قَوْلاً » : مفعول مطلق فعل محذوف است .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين سرگذشت شوق‌انگيز و پرافتخار بهشتيان بود ، و امّا با خطابي تحقيرآميز به گناهكاران گفته مي‌شود : ) اي بزهكاران ! امروز ( از مؤمنان ) جدا و به دور شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِمْتَازُوا » : جدا گرديد . به كنار رويد .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي آدميزادگان ! مگر من به شما سفارش ننمودم و امر نكردم كه اهريمن را پرستش نكنيد ، چرا كه او دشمن آشكار شما است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ ؟ » : آيا با شما پيمان نبستم‌ ؟ آيا به شما توصيه نكردم‌ ؟ مراد فرمان دادن است ( نگا : طه‌ / 115 ) . چنين عهد و پيمان و توصيه و دستوري ، از طرق مختلف با انسان بسته شده و بدو فرمان داده شده است . يكم : توسّط پيغمبران ( نگا : بقره‌ / 168 ، اعراف‌ / 27 ، يونس‌ / 2 ، زخرف‌ / 62 ) . دوم : توسّط عقل . چرا كه دلائل و براهين عقلي با زبان گويائي به انسانها مي‌فهمانند كه نبايد جز خدا را پرستيد و اطاعت كرد . سوم : از راه فطرت . چرا كه انسان ذاتاً يكتاپرست بوده و فطرت سالم ، طاعت و عبادت را منحصر به ذات پاك پروردگار مي‌داند . « لا تَعبُدُوا » : مراد از عبادت در اينجا ، اطاعت است . چرا كه يكي از صورتهاي عبادت اطاعت مي‌باشد ( نگا : توبه‌ / 31 ، مؤمنون‌ / 47 ) .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( آيا به شما دستور ندادم ) اين كه مرا بپرستيد و بس كه راه راست همين است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ أَنِ اعْبُدُونِي . . . » : عطف بر ( لا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ ) است و واژه ( أَنْ ) تفسيريّه است .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلّاً كَثِيراً أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اهريمن گروههاي فراواني از شما انسانها را گمراه كرده است . آيا ( تاريخ جبّاران گمراه پيشين را خوانديد ، و آثار سرنوشت گول خوردگان ابليس را ديديد و ) نينديشيديد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« جِبِلاًّ » : گروه . ملّت . ( نگا : شعراء / 184 ) .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( كه در پيش رو داريد و بدان مي‌نگريد ) همان دوزخي است كه به شما وعده داده مي‌شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذِهِ جَهَنَّمُ . . . » : وقتي بدانان چنين خطابي مي‌گردد كه دادگاهي به پايان آمده و در كنار دوزخ گرد آورده شده‌اند .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به سبب كفري كه مي‌ورزيديد ، امروز به دوزخ وارد شويد و بدان بسوزيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِصْلَوْهَا » : با دوزخ بسوزيد و سوزش آن را بچشيد . بدان وارد شويد ( نگا : المختصر في تفسير القرآن ، تفسير نمونه ، تفسير صفوة البيان ) .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امروزه بر دهانهايشان مهر مي‌نهيم ، و دستهايشان با ما سخن مي‌گويند ، و پاهايشان بر ( كارهائي كه انجام‌ مي‌داده‌اند و ) چيزهائي كه فرا چنگ مي‌آورده‌اند ، گواهي مي‌دهند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَخْتِمُ . . . » : ( نگا : بقره‌ / 7 ، انعام‌ / 46 ) . « أَفْوَاهِهِمْ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 118 و 167 ) . « تَشْهَدُ » : گواهي اعضاء در قيامت مسلّم است ( نگا : فصّلت‌ / 20 و 21 ، نور / 24 ) .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما بخواهيم ايشان را ( در دنيا مجازات كنيم ، مي‌توانيم . از جمله ) كورشان مي‌نمائيم ، به گونه‌اي كه اگر آنان بخواهند در راه بر يكديگر پيشي گيرند ، به هيچ وجه نتوانند راه را ببينند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَطَمَسْنَا » : محو مي‌كرديم . از بين مي‌برديم ( نگا : نساء / 47 ، يونس‌ / 88 ، مرسلات‌ / 8 ) . در اينجا مراد كور كردن و از ميان بردن بينائي ديدگان است . « فَاسْتَبِقُوا » : ( نگا : بقره‌ / 148 ، يوسف‌ / 17 و 25 ) . « فَأَنّي‌ » : چگونه‌ ؟ « فَأَنّي يُبْصِرُونَ ؟ » : چگونه مي‌توانند ببينند ؟ يعني به هيچ وجه نمي‌توانند مسير خود را ببينند . « الصِّرَاطَ » : مفعول به ، يا منصوب به نزع خافض است .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيّاً وَلَا يَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر ما بخواهيم ، ايشان را با وجود مكانت و منزلتشان ، در جاي خود مسخ مي‌نمائيم و ( آنان را به شكل انسان افليج يا زمينگير در مي‌آوريم . ) به گونه‌اي كه نه بتوانند به جلو حركت كنند و نه به عقب برگردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمَسَخْنَاهُمْ » : ايشان را مسخ مي‌كرديم . مراد از مسخ ، دگرگون كردن و حال به حال نمودن است ، يعني به صورتهاي بسيار زشت و پست و ناتوان و ناجور درآوردن . در اينجا بيشتر مراد تغيير و تبديل انسان زيبا و توانا ، به انسان نازيبا و درمانده و زار و نزار است . امّا مراد از مسخ مي‌تواند تبديل به حيوانات و مجسّمه‌هاي بي‌روح نيز باشد . « عَلي مَكَانَتِهِمْ » : بر جاي خود . در محلّ توقّف خود . با وجود قوّت و قدرت و عظمت و منزلتي كه ايشان دارند . ( نگا : اضواء البيان ، المنتخب ) . « مُضِيّاً » : رفتن . مصدر ثلاثي مجرّد ( مَضي ، يَمْضي ) است ( نگا : معجم الفاظ القرآن الكريم ) . با ضم و كسر ميم آمده است ، همچون ( عُتِيّ و عِتِيّ ) ( نگا : روح‌المعاني ) .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به هر كس كه طول عمر بدهيم ، او را از لحاظ خلقت و آفرينش وارونه و واژگونه مي‌كنيم . آيا متوجّه نيستند ( كه سير صعودي ، سير نزولي به دنبال دارد ، و اين جهان سراي فنا است نه سراي بقا ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نُنَكِّسْهُ » : او را واژگونه و وارونه مي‌كنيم . مراد عقبگرد قواي جسماني و روحاني انسان است ، تا بدانجا كه بازگشت كامل انسان به حالات طفوليّت انجام مي‌پذيرد ، و حركات و روحيّات كودكان در پيران پديدار مي‌گردد . به عبارت ديگر : پيران ، كودكان مي‌شوند ( نگا : حجّ‌ / 5 ، روم‌ / 54 ) . « الْخَلْقِ » : خلقت . آفرينش . مراد وضع جسمي و روحي است .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به پيغمبر ( اسلام سرودن ) چكامه نياموخته‌ايم و چامه‌سرائي او را نسزد . اين ( كتاب هم كه بر او نازل كرده‌ايم ) جز يادآوري ( عاقلان به قانون و فرمان يزدان جهان ) و كتاب خواندني روشنگر ( حقائق براي مؤمنان ) نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الشِّعْرَ » : چكامه . چامه . « مَا يَنبَغِي‌ » : نسزد . در خور نيست . لازم نيست . « إِنْ » : نيست . « هُوَ » : كتاب منزل قرآن . « ذِكْرٌ » : پند و اندرز . ياد و يادآوري . « قُرْءَانٌ » : قرآن . كتاب خواندني . « مُبِينٌ » : روشن و واضح . روشنگر و بيانگر .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ لِيُنذِرَ مَن كَانَ حَيّاً وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هدف از فرو فرستادن آن ، اين است كه ) تا افراد زنده ( بيدار دل ) را با آن بيم دهد ، و بر كافران ( اتمام حجّت شود و ) فرمان عذاب مسلّم گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَيّاً » : مراد زنده معنوي است كه شخص عاقل و انديشمند و بيدار دل است ( نگا : انعام‌ / 122 ، فاطر / 22 ) . « يَحِقَّ » : واجب شود . مسلّم گردد . « الْقَوْلُ » : فرمان عذاب . عذاب . « يَحِقَّ الْقَوْلُ » : ( نگا : اسراء / 16 ، قصص‌ / 63 ، يس‌ / 7 ) .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَاماً فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر نمي‌بينند كه برخي از آن چيزهائي كه قدرت ما آفريده است ، چهارپاياني است كه براي انسانها خلق كرده‌ايم و ايشان صاحب آنهايند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوَلَمْ يَرَوْا » : ( نگا : انعام‌ / 6 ، رعد / 41 ، نحل‌ / 48 و 79 ) .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و چهارپايان را رام ايشان ساخته‌ايم . برخي از آنها را مركب خود مي‌سازند ، و از برخي ديگر تغذيه مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذَلَّلْنَاهَا » : آنها را منقاد و رام كرده‌ايم . « رَكُوبُهُمْ » : ركوب به معني مركب ، يعني وسيله سواري است . فَعول به معني مفعول ، يعني : رَكوب به معني مَركوب است و مانند : حَلوب به معني محلوب .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از برخي از آنها استفاده‌هائي مي‌كنند و ( از پشم و كرك و مو و پوست و استخوانشان فايده‌ها مي‌برند ، و از شير برخي ) از آنها نوشيدنيها و فرآورده‌هاي شيري به دست مي‌آورند . آيا نبايد شكرگزار ( اين همه نعمت خدا ) باشند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَشَارِبُ » : جمع مَشْرَب به معني مشروب‌ ؛ مانند مَأْكل به معني مَأْكُول‌ ؛ نوشيدنيها . مراد شيرها است .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنصَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان گذشته از خدا ، معبودهائي براي خود برگزيده‌اند ، بدين اميد كه ( از سوي ايشان ) ياري شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن دُونِ » : غير از . بجز .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏معبودها ( ي دروغين ) نمي‌توانند پرستندگان خود را كمك كنند و ياري دهند ، و بلكه پرستندگان ، سپاههاي آماده معبودها ( ي عاجز خود ) هستند ( و از آنها مواظبت مي‌نمايند و از بلاها و گزندها به دور مي‌دارند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَسْتَطِيعُونَ » : معبودها نمي‌توانند ( نگا : اعراف‌ / 192 ، يونس‌ / 18 ) . « جُندٌ » : سپاه . لشكر . « مُحْضَرُونَ » : آماده .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَا يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( حالا كه چنين است ) سخنان آنان تو را غمگين نكند ، ما مي‌دانيم آنچه را كه مخفي مي‌دارند و آنچه را كه آشكار مي‌سازند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَوْلُهُمْ » : مراد سخنان مبني بر الحاد و انكار خدا ، و تكذيب و تقبيح پيغمبر است .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا انسان ( با چشم عقل و ديده بينش ننگريسته است و ) نديده است كه ما او را از نطفه ناچيزي آفريده‌ايم و هم اينك او پرخاشگري است كه آشكارا به پرخاش برمي‌خيزد ؟ ! ( زهي بي‌خبري و خيره‌سري ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوَلَمْ يَرَ ؟ » : ( نگا : انعام‌ / 6 ، رعد / 41 ، نحل‌ / 48 و 79 ) . « خَصِيمٌ مُبِينٌ » : ( نگا : نحل‌ / 4 ) .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏
‏ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏براي ما مثالي مي‌زند و آفرينش خود را ( از خاك ) فراموش مي‌كند و مي‌گويد : چه كسي مي‌تواند اين استخوانهائي را كه پوسيده و فرسوده‌اند زنده گرداند ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعِظَامَ » : جمع عَظْم ، استخوانها . « رَمِيمٌ » : پوسيده و فرسوده . « نَسِيَ خَلْقَهُ » : جمله كوتاهي است كه پاسخ كاملي براي پرسش هر فرد بي‌خبري است كه قدرت خدا را با قدرت مردم همسان بداند و درباره آفرينش خود از خاك نينديشد .‏

آيه 79
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : كسي آنها را زنده مي‌گرداند كه آنها را نخستين بار ( از نيستي به هستي آورده است و آنها را بدون الگو و مدل ) آفريده است ، و او بس آگاه از ( احوال و اوضاع و چگونگي و ويژگي ) همه آفريدگان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنشَأَهَا » : آنها را آفريد و پديدار كرد ( نگا : انعام‌ / 98 ، عنكبوت‌ / 20 ) . « هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ » : خدا بسيار آگاه از اعمال و اقوال هر مخلوقي است . خدا هر نوع آفرينشي را بسيار خوب مي‌داند ، و در بازآفريني كسي در نمي‌ماند .‏

آيه 80
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كسي كه از درخت سبز ، براي شما آتش بيافريده است ، و شما با آن ، آتش روشن مي‌كنيد . ( او كه قادر بر رستاخيز انرژيها است ، قادر بر برانگيختن مردگان و بازگرداندن به زندگي دوباره ايشان است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الشَّجَرِ الأخْضَرِ » : درخت سبز . اين تعبير بيانگر اين واقعيّت است كه تنها درختان سبز و زنده مي‌توانند عمل كربن‌گيري و ذخيره‌كردن نور آفتاب را انجام دهند . « نَاراً » : مراد انرژي ذخيره شده آفتاب بر اثر فتوسنتز در چوبهاي درختان است كه بر اثر اصطكاك و مالش ، به صورت جرقّه الكتريسيته ظاهر مي‌شود و باعث روشن شدن آتش مي‌گردد ، يا با سوزاندن چوبها ، انرژي نهان در آنها آزاد مي‌شود ، و نور و حرارت اندوخته و پنهان در ذرّات پيكره درختان ، ديگر بار به صورت روشنائي و گرما جلوه‌گر مي‌آيد ( نگا : تفسير نمونه . تفسير المنتخب ) . « تُوقِدُونَ » : آتش را برمي‌افروزيد . از مصدر ايقاد ، به معني افروختن آتش .‏

آيه 81
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كسي كه آسمانها و زمين را آفريده است ، قدرت ندارد ( انسانهاي خاك شده را دوباره ) به گونه خودشان بيافريند ؟ آري ! ( مي‌تواند چنين كند ) چرا كه او آفريدگار بس آگاه و دانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ » : اين كه به گونه سابق و به شكل پيشين بسازد و بيافريند . « الْخَلاّق » : صيغه مبالغه خالق است . آفريدگار .‏

آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر گاه خدا چيزي را بخواهد كه بشود ، كار او تنها اين است كه خطاب بدان بگويد : بشو ! و آن هم مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْرُهُ » : كارش . ( نگا : بقره‌ / 109 ، يوسف‌ / 21 ) . فرمانش ( نگا : نحل‌ / 40 ، انبياء / 27 ، حجّ‌ / 65 ) .‏

آيه 83
‏متن آيه : ‏
‏ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پاكا خداوندي كه مالكيّت و حاكميّت همه چيز در دست او است . و شما به سوي او برگردانده مي‌شويد ( و به حساب و كتابتان رسيدگي مي‌گردد ) .‏

‏توضيحات : ‏‏« مَلَكُوتُ » : مالكيّت و حاكميّت . كشور عظيم . قدرت تصرّف فراوان .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره يس / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 06:49:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره فاطر / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلاً أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ستايش خداوندي را سزا است كه آفريننده آسمانها و زمين است ، و فرشتگان را با بالهاي دوتا دوتا ، و سه‌تا سه‌تا ، و چهارتا چهارتائي كه دارند ، مأموران ( قدرتمند اجراي فرمان خود در زمينه‌هاي مختلف تكويني و تشريعي ) كرد . او هر چه بخواهد بر آفرينش ( فرشتگان و مردمان و ساير موجودات جهان ) مي‌افزايد . چرا كه خدا بر هر چيزي توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَاطِرِ » : مُخترع . مُبدِع . آفريننده بدون مُدل و اُلگو ( نگا : انعام‌ / 14 ، يوسف‌ / 101 ، ابراهيم‌ / 10 ) . « جَاعِلِ » : سازنده . قراردهنده . ( نگا : بقره‌ / 30 و 124 ، آل‌عمران‌ / 55 ، قصص‌ / 7 ) . « أُوْلِي‌ » : دارندگان . صاحبان . « أَجْنِحَةٍ » : جمع جناح ، بالها . بال و پر نماد سرعت و قدرت است و مي‌تواند معني كنائي داشته باشد . « مَثْني وَ ثُلاثَ وَ رُبَاعَ » : ( نگا : نساء / 3 ) . « يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ » : بر آفرينش مي‌افزايد . مراد افزايش اندامهايي همچون بال و پر فرشتگان يا حسن و زيبائي مردمان و غيره . يا اين كه : خدا هر چه بخواهد مي‌آفريند و بر مخلوقات و موجودات فعلي عالَم مي‌افزايد . در صورتي كه جز او كسي نمي‌تواند حتي ذرّه‌اي را از عدم بيافريند و بر ذرّات هستي بيفزايد . « رُسُلاً » : فرستادگان . مراد گمارده شدن فرشتگان براي اجراي مأموريّتهاي مختلف است ( نگا : يونس‌ / 21 ، انعام‌ / 61 ، عنكبوت‌ / 31 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند ( درِ خزائن ) هر رحمتي را براي مردم بگشايد ، كسي نمي‌تواند ( آن را ببندد و ) از آن جلوگيري نمايد ، و خداوند هر چيزي را كه باز دارد و از آن جلوگيري كند ، كسي جز او نمي‌تواند آن را رها و روان سازد ، و او توانا و كار بجا است . ( لذا نه در كاري در مي‌ماند ، و نه كاري را بدون فلسفه انجام مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُرْسِلَ » : فرستنده . روانه كننده . « مِن بَعْدِهِ » : بجز خدا . پس از جلوگيري از آن . هم معنيِ آيه ( نگا : يونس‌ / 107 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مردم ! نعمتي را كه خدا به شما عطا فرموده است ( با به جاي آوردن شكر و اداي حق آن ) يادآوري كنيد ( و سفله و ناسپاس نباشيد ، و از كنار اين همه مواهب و بركات و امكانات حيات ، سهل و ساده نگذريد . بلكه از خود بپرسيد ) . آيا جز الله ، آفريننده‌اي وجود دارد كه شما را از آسمان و زمين روزي برساند ؟ ( نه ! اصلاً ) . جز او خدائي وجود ندارد . پس با اين حال چگونه منحرف مي‌گرديد ( و از راه راست به راه كج مي‌گرائيد ، و به جاي يزدان براي بتان كرنش مي‌بريد و سجده مي‌كنيد ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَآءِ وَ الأرْضِ » : اين جمله ، اگر صفت ( خالق ) باشد ، معني آن در بالا گذشت . و اگر حال ( الله ) باشد ، معني چنين است : آيا آفريننده‌اي جز خدا ، كه شما را از آسمان و زمين روزي مي‌رساند ، وجود دارد ؟ . « فَأَنّي تُؤْفَكُونَ » : ( نگا : انعام‌ / 95 ، يونس‌ / 34 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر تو را تكذيب كنند ، ( غم مخور ، چيز تازه‌اي نيست ، و ) پيغمبران پيش از تو نيز مورد تكذيب قرار گرفته‌اند . ( خدا حاضر و ناظر است و سرانجام ) همه كارها به سوي خدا برگردانده مي‌شود ( و از آنها پرس و جو مي‌گردد و بدانها پاداش و پادافره داده مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ إِن يُكَذِّبُوكَ . . . » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 184 ) .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مردمان ! وعده خدا حق است ، پس زندگي دنيوي شما را گول نزند و اهريمن شما را درباره خدا نفريبد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَعْدَ اللهِ » : وعده‌هائي همچون : قيامت ، حساب و كتاب ، بهشت و دوزخ . « الْغَرُوُر » : بسيار گول زننده . مراد اهريمن ، مال و دارائي ، شهوات و لذّات ، و بالاخره هر چيزي است كه انسان را از راه به در برد ( نگا : لقمان‌ / 33 ) .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان اهريمن دشمن شما است ، پس شما هم او را دشمن بدانيد ( و از مكر و كيد او يك لحظه غافل نمانيد و از وسوسه‌هاي او پيروي نكنيد ) . او پيروان خود را فرا مي‌خواند تا از ساكنان آتش سوزان جهنّم شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَدْعُو » : فرا مي‌خواند . به دور خود مي‌خواند . الف زائدي در رسم‌الخطّ قرآني دارد . « السَّعِيرِ » : آتش سوزان ( نگا : حجّ‌ / 4 ، لقمان‌ / 21 ) . « حِزْب‌ » : هر كس از برنامه و هدف شيطان پيروي كند .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كافر بشوند ، عذاب سختي دارند ، و كساني كه ايمان بياورند و كارهاي شايسته بكنند ، آمرزش ( خدا شامل گناهانشان مي‌گردد ) و پاداش بزرگي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏. . .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كسي كه عملهاي بدش ( توسّط شيطان و شيطان صفتان ) در نظرش زينت و آراسته شده است و آن را زيبا و آراسته مي‌بيند ( همانند كسي است كه واقع را آن چنان كه هست مي‌بيند و از قوانين آسماني پيروي مي‌كند ؟ ) خداوند هر كس را بخواهد گمراه مي‌سازد ، و هر كس را بخواهد راهياب مي‌نمايد . پس خود را با غم و غصّه آنان هلاك مكن . خدا بس آگاه از كارهائي است كه مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَمَن زُيِّنَ . . . » : مقابل اين گروه ، مقدّر است ، براي آن ( نگا : اعراف‌ / 30 ، كهف‌ / 103 و 104 ) . « فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ . . . » : ( نگا : كهف‌ / 6 ، شعراء / 3 ) . « حَسَرَاتٍ » : جمع حَسْرَة ، غمها و اندوهها . مفعول له است .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا كسي است كه بادها را روان مي‌دارد ، و بادها ابرها را برمي‌انگيزند ، و ما ابرها را به سوي سرزمينهاي موات مي‌رانيم و آن سرزمينهاي موات را داراي حيات مي‌گردانيم . زنده گرداندن ( مردگان در گورها براي حساب و كتاب ) نيز به همين منوال است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُثِيرُ » : برمي‌انگيزد . به حركت در مي‌آورد ( نگا : روم‌ / 48 ) . « سُقْنَا » : سوق داديم . رانديم . « بَلَدٍ مَّيِّتٍ » : سرزمين خشك و بي‌گياه ( نگا : اعراف‌ / 57 ) . « النُّشُورُ » : ( نگا : فرقان‌ / 3 و 40 و 47 ) . برانگيختن از گورها .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كس عزّت و قدرت مي‌خواهد ، ( آن را از خدا بخواهد چرا كه ) هر چه عزّت و قدرت است در دست خدا است . ( راه وصول به عزّت و قدرت هم گفتار و كردار نيك است ) . گفتار پاكيزه به سوي خدا اوج مي‌گيرد ( و گوينده خود را پرواز مي‌دهد ) ، و خدا كردار پسنديده را بالا مي‌برد ( و انجام دهنده‌اش را والا مي‌گرداند ) . كساني كه نقشه‌هاي سوء مي‌كشند و نيرنگها به راه مي‌اندازند ، عذاب سختي دارند ، و نقشه‌ها و نيرنگهايشان نقش بر آب و تباه مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَصْعَدُ » : بالا مي‌رود و پذيرفته مي‌شود . « يَبُورُ » : تباه مي‌گردد و نابود مي‌شود ( نگا : فرقان‌ / 18 ، ابراهيم‌ / 28 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ وَاللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجاً وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند ( اصل ) شما ( آدم ) را از خاك بيافريد ، سپس شما ( ذرّيّه آدم ) را از نطفه خلق كرد ، و آن گاه شما را به صورت زوجهاي ( نر و ماده ) درآورد . هيچ زني باردار نمي‌شود و وضع حمل نمي‌كند مگر كه خدا مي‌داند ( جنين او پسر يا دختر است و در شكم مادر چه احوالي دارد و كي به دنيا مي‌آيد ) . هيچ شخص پيري عمر درازي بدو داده نمي‌شود ( و زنده نمي‌ماند و عمر زيادي نمي‌كند ) ، و هيچ شخصي از عمرش كاسته نمي‌شود ( و مرگ زودرس گريبانگيرش نمي‌گردد ) مگر اين كه در كتاب ( لوح محفوظ ) ثبت و ضبط است . اين براي خدا ساده و آسان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ اللهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ . . . » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 59 ، كهف‌ / 37 ، حجّ‌ / 5 ، روم‌ / 20 ) . « أَزْوَاجاً » : جمع زَوْج ، جنس نر و ماده ، يعني زن و مرد ( نگا : انعام‌ / 143 ) . « جَعَلَكُمْ أَزْوَاجاً » : شما را همسران يكديگر كرد و به صورت نر و ماده در آورد . دسته‌اي از شما را به صورت زن ، و گروهي از شما را به صورت مرد خلق كرد . برابري تقريبي زن و مرد در مسير زندگي ، يكي از مسائل مهمّ و قابل توجّه است و بيانگر اين واقعيّت است كه جهان به خود رها نشده ، و بلكه ناظم و ناظري دارد . « مَا يُعَمَّرُ » : ( نگا : بقره‌ / 96 ) . « مُعَمَّرٍ » : سالخورده . پير . « كِتَابٍ » : لوح محفوظ ( نگا : انعام‌ / 59 ) . « مَا يُعَمَّرُ . . . وَ لا يُنقَصُ . . . » : دو معني دارد : يكي اين كه : خداوند مقدّر فرموده است كه برخيها در پيري بميرند و گروهي در كودكي و جواني . دوم اين كه : روزي يا شبي از عمر شخص سالخورده نمي‌گذرد ، مگر اين كه در لوح محفوظ ثبت و ضبط است . به عبارت ديگر : مدّت عمر شخص در لوح محفوظ تعيين شده است ، و پيوسته شبها و روزها از آن كاسته مي‌شود ، تا همه دقائق پايان مي‌پذيرد . « يَسِيرٌ » : ساده و آسان ( نگا : نساء / 30 و 169 ، حجّ‌ / 70 ) .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيّاً وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏دو دريا يكسان نيستند . اين يكي گوارا و شيرين و براي نوشيدن خوشگوار است ، و آن ديگر شور و تلخ . ( با وجود اين تفاوت ) از هر دوي آنها گوشت تازه ( ماهيها و جانوران ديگر دريا را ) مي‌خوريد ، و از هر دوي آنها وسائل زينت ( مرواريد و صدف و درّ و مرجان و غيره ) براي پيرايش بيرون مي‌آوريد . ( به علاوه از هر دو مي‌توانيد براي نقل و انتقالات استفاده كنيد . لذا ، شما انسانها ) مي‌بينيد كشتيها ( در پرتو قانون وزن مخصوص اشياء ، از هر طرف دل ) درياها را مي‌شكافند و پيش مي‌روند ، تا از فضل خدا بهره گيريد و شكرگزار ( اين همه نعمت و لطف خداوندگار ) باشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْبَحْرَانِ » : مراد درياهاي شيرين و درياهاي شور است . « عَذْبٌ فُرَاتٌ » و « مِلْحٌ أُجَاجٌ » : ( نگا : فرقان‌ / 53 ) . « سَآئِغٌ » : ( نگا : نحل‌ / 66 ) . « لَحْماً طَرِيّاً » : ( نگا : نحل‌ / 14 ) . « حِلْيَةً » : ( نگا : رعد / 17 ، نحل‌ / 14 ) . « تَري الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ . . . » : ( نگا : نحل‌ / 14 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا شب را داخل در روز ، و روز را داخل در شب مي‌كند . او خورشيد و ماه را مسخر كرده است ( و براي سود انسانها به گردش و چرخش انداخته است ) . هر يك از آن دو تا مدّت معيّن و سرآمد روشني به حركت خود ادامه مي‌دهند . آن كسي كه ( درازي و كوتاهي شبها و روزها و نظام نور و ظلمت و حركات دقيق ماه و خورشيد را سر و سامان داده است ) الله است كه خداوندگار شما است ، و مالكيّت و حاكميّت ( جهان هستي ) از آن او است . و بجز او كساني كه به فرياد مي‌خوانيد ( و پرستش مي‌نمائيد ) حتي مالكيّت و حاكميّت پوسته نازك خرمائي را ندارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُولِجُ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 27 ، حجّ‌ / 61 ، لقمان‌ / 29 ) / « أَجَلٍ مُّسَمّيً » : ( نگا : رعد / 2 ، روم‌ / 8 ، لقمان‌ / 29 ) . « تَدْعُونَ » : ( نگا : انعام‌ / 40 و 41 و 56 ، اعراف‌ / 37 و 194 و 197 ، اسراء / 67 ، مريم‌ / 48 ، حجّ‌ / 73 ) . « قِطْمِيرٍ » : پوسته نازك و سفيدرنگ پيرامون هسته خرما ، كه نشان و نماد ناچيزي و كمي است .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر آنها را ( براي حل مشكلات و رفع گرفتاريهاي خود ) به فرياد بخوانيد ، صداي شما را نمي‌شنوند ، و ( به فرض ) اگر هم بشنوند ، توانائي پاسخگوئي به شما را ندارند ، و ( گذشته از اين ) در روز قيامت انبازگري و شرك‌ورزي شما را رد مي‌كنند ( و مي‌گويند : شما ما را پرستش نكرده‌ايد و بيخود مي‌گوئيد ) . و هيچ كسي همچون ( خداوند ) آگاه ( از احوال آخرت ، به گونه قطع و يقين ، از چنين مطالبي ) تو را باخبر نمي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ » : ( نگا : يونس‌ / 28 ، قصص‌ / 63 ) . « خَبِيرٍ » : مراد ذات پاك الله است كه از تمام عالم هستي و ذرّه ذرّه آن آگاه است و دنيا و آخرت و گذشته و حال و آينده در پيشگاه علم او روشن و آشكار و يكسان است .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مردم ! شما ( در هر چيزي ، محتاج و ) نيازمند خدائيد ، و خدا بي‌نياز ( از عبادت شما است ) و ستوده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحَمِيدُ » : شايسته سپاس و ستايش در همه حال . ذاتاً ستوده .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر بخواهد شما را از ميان برمي‌دارد ، و مردمان ديگري را جايگزين شما مي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُذْهِبْكُمْ . . . » : ( نگا : انعام‌ / 133 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اين كار براي خدا مشكل و سنگين نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَزِيزٍ » : صعب و سخت . مشكل و پرمشقّت ( نگا : توبه‌ / 128 ، هود / 91 ، ابراهيم‌ / 20 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَإِن تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لَا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَمَن تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ گناهكاري بار گناه ديگري را به دوش نمي‌كشد ، و اگر انسان سنگين‌باري كسي را براي حمل گناهانش به فرياد خواند ، ( او چنين كمكي را نمي‌تواند بكند و ) چيزي از بار گناهانشان برداشته نمي‌شود ، هر چند از نزديكان و بستگان باشد . ( اي پيغمبر ! از عناد قوم خود ناراحت مباش ) تو كساني را ( با اين قرآن ) مي‌ترساني كه نهاني از پروردگارشان مي‌هراسند و نماز را چنان كه بايد مي‌خوانند . هر كس پاكي پيشه كند ( و خويشتن را از كثافات معاصي پاكيزه دارد ) پاكي او براي خودش است و ( خود از آن سود مي‌برد . به هر حال ) بازگشت ( همگان ، اعم از كافران و مؤمنان ) به سوي خدا است ( و سرانجام به حساب عاصي و مطيع خواهد رسيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَزِرُ . . . » : ( نگا : انعام‌ / 164 ، اسراء / 15 ) . اين بخش از آيه ، پاسخ سخن كساني است كه در ( عنكبوت‌ / 12 ) مذكور است . « مُثْقَلَةٌ » : نفْس سنگين بار . يعني كسي كه بار گناهانش سنگين باشد . « حِمْل‌ » : بار . « إِنَّمَا تُنذِرُ . . . » : يعني چنين افرادي از برحذر داشتن تو سود مي‌برند . « تَزَكَّي‌ » : پاك از چرك كفر و گناه شد .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نابينا و بينا يكسان نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأعْمي وَ الْبَصِيرُ » : مراد جاهل و عالم ، و گمراه و راهياب است .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و تاريكيها و نور هم همسان نمي‌باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الظُّلُمَاتُ » : تاريكيهاي كفر مراد است . « النُّورُ » : نور ايمان مراد است .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و سايه و گرماي سوزان هم يكي نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الِظّلُّ » : مراد بهشت است . « الْحَرُورُ » : باد داغ و سوزان . گرماي سوزان . مراد دوزخ است .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاء وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و مردگان و زندگان هم مساوي نمي‌باشند . خداوند هر كس را بخواهد شنوا ( و پذيراي حق و حقيقت ) مي‌گرداند ، و تو نمي‌تواني ( پند و اندرز آسماني را به دل دلمردگان فرو بري ، همان گونه كه نمي‌تواني ) مردگان آرميده در گورها را شنوا گرداني .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأَحْيَآءُ وَ الأَمْوَاتُ » : مراد مؤمنان و كافران است ( نگا : انعام‌ / 122 ) . « وَ مَآ أَنتَ بِمُسْمِعٍ . . . » : ( نگا : نمل‌ / 80 و 81 ، روم‌ / 52 ) .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ إِنْ أَنتَ إِلَّا نَذِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تو تنها بيم‌دهنده‌اي و بس .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنْ » : حرف نفي است . « نَذِيرٌ » : ترساننده ديگران از نافرماني خدا . برحذر دارنده ديگران از خشم و عذاب الله .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَنَذِيراً وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلَا فِيهَا نَذِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما تو را همراه ( دين ) حقّ ، به عنوان مژده دهنده ( مؤمنان به بهشت ) و بيم دهنده ( كافران به دوزخ ، به ميان مردمان ) فرستاده‌ايم . هيچ ملّتي ( از ملّتهاي پيشين ) هم نبوده است كه بيم دهنده‌اي به ميانشان فرستاده نشده باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن مِّنْ أُمَّةٍ . . . » : ( نگا : يونس‌ / 19 ، نحل‌ / 36 ) . « خَلا » : رفته است ( نگا : بقره‌ / 134 و 141 ) . آمده است ( نگا : احقاف‌ / 21 ) . « نَذِيرٌ » : مراد رسول يا نبي ، و يا عالِم و دانشمند است ( نگا : المصحف الميسّر ، نمونه ، روح‌المعاني ) . يعني يا پيغمبري در ميان هر ملّتي برانگيخته شده است ، و يا دعوت پيغمبران و سخنان ايشان به گوش آنان رسيده است .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْكِتَابِ الْمُنِيرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر تو را تكذيب كنند ، ( عجيب نيست ) . زيرا كساني هم كه پيش از آنان بوده‌اند ، پيغمبران خود را كه براي ايشان دلائل روشن ( بيان كرده‌اند ) و رساله‌ها و كتابهاي آسماني روشنگر ( راه هدايت ) را آورده‌اند تكذيب نموده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ إِن يُكَذِّبُوكَ . . . » : ( نگا : حجّ‌ / 42 - 44 ) . « بِالْبَيِّنَاتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ الْكِتابِ الْمُنِيرِ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 184 ، نحل‌ / 44 ) .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس كافران را ( به گناهانشان ) گرفته‌ام ( و سخت تنبيهشان كردم ) . بنگريد كه چگونه كيفرشان داده‌ام ( و شهر و ديارشان را آئينه عبرت ديگران ساخته‌ايم‌ ؟ ! )‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَكِيرِ » : ( نگا : حجّ‌ / 44 ، سبأ / 45 ) .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي عاقل ! ) مگر نمي‌بيني كه خداوند از آسمان آب سودمندي را مي‌باراند و با آن محصولات گوناگون و ميوه‌هاي رنگارنگ را به وجود مي‌آورد ؟ ( و مگر نمي‌بيني كه ) كوه‌ها خطوط و جاده‌هائي است ( كه بر سطح زمين كشيده شده است . خطوط و جاده‌هائي ) كه برخيها سفيد و برخيها سرخ و بعضيها سياه پر رنگ است ، و هر يك از آنها به رنگهاي مختلفي و در طرحهاي متفاوتي ( با دست تقدير پروردگار ، بر چهره زمين ترسيم گشته ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جُدَدٌ » : جمع جُدَّة ، خطها و راهها . مراد خود كوهها مي‌تواند باشد كه انگار جاده‌هائي هستند كه به صحرا كشيده‌اند ، و خطهائي هستند كه با قلم قضا بر صفحه زمين نوشته‌اند . يا اين كه چينها و لايه‌هاي كوه‌ها و همچنين خود خطوط و نقشهاي روي صخره‌ها و سنگها است . « بِيضٌ » : جمع أَبْيَض و بَيْضاء ، سفيد رنگ . « حُمْرٌ » : جمع أَحْمَر و حَمْراء ، سرخ رنگ . « مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهَا » : ( مُخْتَلِفٌ ) صفت ( بِيضٌ و حُمْرٌ ) است ، و ( أَلْوَانُ ) فاعل ( مُخْتَلِفٌ ) است . « غَرَابِيبُ » : جمع غِرْبيب ، سياه پر رنگ . اين واژه عطف بر ( بِيضٌ و حُمْرٌ ) است . « سُودٌ » : جمع أَسْوَد و سَوْداء ، سياه . اين واژه بدل يا عطف بيان ( غَرَابِيبُ ) است ، و جنبه تأكيد و تفسير معني آن را دارد . برخي هم گفته‌اند : در كلام تقديم و تأخير است و در اصل چنين است : سُودٌ غَرَابِيبُ .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَلِكَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏انسانها و جنبندگان و چهارپايان نيز كاملاً داراي رنگهاي مختلفي بوده و متفاوتند . ( اين نشانه‌هاي بزرگ آفرينش ، بيش از همه توجّه خردمندان و فرزانگان را به خود جلب مي‌كند ، و اين است كه ) تنها بندگان دانا و دانشمند ، از خدا ، ترس آميخته با تعظيم دارند . قطعاً خداوند توانا و چيره ( در كار جهان آرائي است ) و بس آمرزگار ( براي بندگان توبه‌كار و اميدوار به الطاف كردگاري ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُخْتَلِفٌ » : مبتداي مؤخّر و جمله پيشين خبر آن است . « كَذلِكَ » : برخي اين واژه را به جمله قبل از خود مربوط دانسته و آن را محلاًّ منصوب و صفت مصدر محذوف ( إِخْتِلافاً ) دانسته و تقدير چنين است : مُخْتَلِفٌ إِخْتِلافاً كَائِناً كَذلِكَ . بعضي هم آن را جمله مستقلّي به حساب آورده و خبر مبتداي محذوف به شمار آورده‌اند و تقدير چنين است : أَلأمْرُ كَذلِكَ . يعني : آري مطلب چنين است كه گذشت . يادآوري : آيه‌هاي 27 و 28 صفحه تازه‌اي از كتاب بزرگ آفرينش را در برابر ديدگان انسانها مي‌گشايد ، و بيانگر اين واقعيّت است كه ماده همه اين آفريدگان يعني قلم و مركب آن يكي است و امّا نقّاش چيره‌دست ، اين همه نقش و نگار بر در و ديوار وجود پديدار كرده است . از آب بي‌رنگ صد هزاران رنگ ، و از عناصر بسيطه محدود ، اين همه موجودات كاملاً متنوّع و مختلف خلق فرموده است . « يَخْشَي‌ » : خشيت ، ترس آميخته با تعظيم است ، و مولود سير در آفاق و انفس ، و درك گوشه‌هائي از عجائب و غرائب كائنات و راز و رمز موجودات ، و آگاهي از مسؤوليّتهائي است كه انسان در برابر خالق جهان دارد .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كتاب خدا ( قرآن را ) مي‌خوانند ، و نماز را پا برجاي مي‌دارند ، و از چيرهائي كه بديشان داده‌ايم ، پنهان و آشكار ، بذل و بخشش مي‌نمايند ، آنان چشم اميد به تجارتي دوخته‌اند كه هرگز بي‌رونق نمي‌گردد و از ميان نمي‌رود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَرْجُونَ » : مي‌خواهند . اميد مي‌دارند . جمله ( يَرْجُونَ تِجَارَةًَ . . . ) خبر ( إِنَّ ) است . « لَن تَبُورَ » : هرگز تباه و نابود نمي‌گردد . يعني بي‌رونقي و زيانمندي و از ميان رفتن ندارد . چرا كه معامله با خدا پيوسته سودمند است و زيان و ضرر نمي‌بيند ( نگا : صف‌ / 10 - 13 ) .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آنان قرآن را تلاوت مي‌كنند ، و نماز را مي‌خوانند ، و بذل و بخشش مي‌كنند ) تا خداوند اجرشان را به تمام و كمال بدهد ، و از فضل خود بر پاداششان بيفزايد . چرا كه خدا آمرزگار و سپاسگزار است ( و بديهايشان را مي‌بخشايد ، و از خوبيهايشان سپاسگزاري مي‌فرمايد ، و مواهبي بديشان عطاء مي‌نمايد كه به انديشه و تصوّر در نمي‌آيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيُوَفِّيَهُمْ » : متعلّق به ( يَتْلُونَ كِتابَ . . . ) ، يا به ( لَن تَبُورَ ) است . در صورت اوّل معني آن گذشت . در صورت دوم معني چنين است : تجارت آنان هرگز زيان نمي‌بيند و نابود نمي‌گردد ، چرا كه پاداش دهنده ايشان خدا است .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنچه از كتاب ( قرآن ) به تو پيام داده‌ايم ، حقّ است ، و تصديق كننده كتابهاي آسماني پيش از خود است . قطعاً خداوند از ( اوضاع ) بندگان خود كاملاً آگاه ( و به احوالشان ) بينا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُصَدِّقاً . . . » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 3 و 50 ، مائده‌ / 48 ) .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ما كتابهاي پيشين را براي ملّتهاي گذشته فرستاديم و ) سپس كتاب ( قرآن ) را به بندگان برگزيده خود ( يعني امت محمّدي ) عطاء كرديم . برخي از آنان به خويشتن ستم مي‌كنند ، و گروهي از ايشان ميانه‌روند ، و دسته‌اي از ايشان در پرتو توفيقات الهي در انجام نيكيها پيشتازند . اين ( سبقت در خيرات ) واقعاً فضيلت بزرگي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ثُمَّ » : بعد از فرستادن كتابهاي آسماني پيشين . « أَوْرَثْنَا . . . » : ( نگا : اعراف‌ / 137 ) . « مُقْتَصِدٌ » : ميانه‌رو ( نگا : لقمان‌ / 32 ) . « سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ » : سبقت گيرنده بر ديگران در انجام نيكيها . سبقت گيرنده بر ديگران به سبب كارهاي نيك . « إِذْن‌ » : توفيق ( نگا : بقره‌ / 251 ، انفال‌ / 66 ) . « ذلِكَ » : به ارث رساندن قرآن به بندگان برگزيده . انتخاب امت محمّدي . سبقت در خيرات .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤاً وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پاداش پيشگامان در نيكيها ) باغهاي اقامتي است كه بدانها داخل مي‌شوند ، و در آنجاها با دستبندهاي طلا و مرواريد آراسته و پيراسته مي‌گردند ، و جامه‌هايشان در آنجاها ابريشمين است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَنَّاتُ » : بدل از ( الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ) يا خبر مبتداي محذوف است : جَزَآئُهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ . يا اين كه مبتداي مؤخّر و خبر مقدم آن محذوف است : لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ . « عَدْنٍ » : اقامت گزيدن و ماندن ( نگا : توبه‌ / 72 ، رعد / 23 ) . « يُحَلَّوْنَ . . . » : ( نگا : كهف‌ / 31 ، حجّ‌ / 23 ) .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و خواهند گفت : سپاس خداوندي را سزا است كه غم و اندوه را از ما زدود . بي‌گمان پروردگار ما آمرزنده ( گناهان بندگان و ) سپاسگزار ( كارهاي نيك ايشان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَذْهَبَ » : از ميان برد . برطرف ساخت . « الْحَزَنَ » : غم و اندوه ( نگا : توبه‌ / 92 ، قصص‌ / 8 ) .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوندي كه در پرتو فضل و لطف خويش ، ما را در سراي اقامت و ماندگاري جاي داد . در آن هيچ گونه رنج و مشقّت جسماني و هيچ گونه ناتواني و واماندگي روحاني به ما دست نمي‌دهد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَصَبٌ » : رنج و مشقّت . خستگي . « لُغُوبٌ » : درماندگي ناشي از خستگي ، و ناتواني حاصل از رنج و مشقّت . برخي ( نَصَبٌ ) را خستگي جسمي ، و ( لُغُوب ) را خستگي روحي دانسته‌اند . « الْمُقامَةِ » : مصدر ميمي و به معني اقامت است .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا كَذَلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كفر پيشه‌اند ، آتش دوزخ براي آنان است . هرگز فرمان مرگ ايشان صادر نمي‌شود تا بميرند ( و راحت شوند ) . و هرگز عذاب دوزخ براي ايشان تخفيف داده نمي‌شود ( تا مدّتي بيارامند ) . ما هر كافر لجوج در كفر را اين چنين كيفر و سزا مي‌دهيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يُقْضي عَلَيْهِمْ » : درباره ايشان حكم مرگ دوباره صادر نمي‌شود . « كَفُورٍ » : صيغه مبالغه كافر است . يعني مبالغه كننده در كفر . بسيار ناسپاس و كفران كننده نعمت .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَاءكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان در دوزخ فرياد برمي‌آورند : پروردگارا ! بيرونمان بياور تا كارهاي شايسته‌اي انجام دهيم كه جداي از كارهائي باشد كه قبلاً مي‌كرديم . ( بديشان خواهيم گفت : ) آيا بدان اندازه به شما عمر نداديم كه در آن هر كس بخواهد بيدار و هوشيار شود ، كافي و بسنده باشد ؟ و آيا بيم دهنده ( الهي ، اعم از پيغمبران و علماء اديان ، براي ابلاغ آئين آسماني ) به پيش شما نيامد ؟ ( ما كه همه وسائل نجات را در اختيارتان گذاشتيم و راه رستگاري را به شما نموديم ، ولي خودتان از آن بهره نگرفتيد و فرصت را از دست داديد ) پس بچشيد . اصلاً براي ستمگران يار و ياوري نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَصْطَرِخُونَ » : نعره‌زنان كمك مي‌طلبند . فرياد برمي‌آورند . « مَا » : مدّت زماني كه . « مَنْ » : فاعل ( يَتَذَكَّرُ ) است .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند داننده غيب آسمانها و زمين است و مسلّماً از چيرهائي كه در درون دلها است كاملاً آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّهُ عَلِيمُ . . . » : مراد اين است كه خدا كه آگاه از همه چيز است مي‌داند كه اگر دوزخيان به دنيا برگردند ، دوباره همان اعمال گذشته را ادامه مي‌دهند ( نگا : انعام‌ / 28 ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتاً وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَاراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا كسي است كه شما را جانشين ( گذشتگان ) روي زمين كرده است . هر كس ( از شما ) كافر گردد ، به زيان خود كافر مي‌گردد ، و كفر كافران در پيشگاه خدا جز بر خشم نمي‌افزايد ، و جز زيان چيزي نصيب كافران نمي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلآئِفَ » : جانشينان . مراد جانشين و جايگزين پيشينيان است ( نگا : انعام‌ / 165 ، يونس‌ / 14 و 73 ) . « مَقْتاً » : خشم و غضب ( نگا : نساء / 22 ) .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَرَأَيْتُمْ شُرَكَاءكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَاباً فَهُمْ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّنْهُ بَلْ إِن يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُم بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : آيا درباره انبازهاي خود كه علاوه از خدا آنها را هم به فرياد مي‌خوانيد ، خوب دقّت كرده‌ايد ؟ نشانم دهيد آنها كدام چيز زمين را آفريده‌اند ؟ و يا در آفرينش ( كدام چيز ) آسمانها مشاركت داشته‌اند ؟ يا شايد كتاب ( آسماني ) در اختيار مشركان گذارده‌ايم و ايشان حجّت روشني از آن ( بر كار شرك و بت‌پرستي خود ) دارند ؟ ! ( اصلاً ايشان دليل عقلي و دليل نقلي ندارند ) و بلكه ستمگران جز وعده‌هاي دروغ به يكديگر نمي‌دهند ( و فقط همديگر را گول مي‌زنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرَأَيْتُمْ ؟ » : آيا ديده‌ايد ؟ به من بگوئيد . مراد دقّت كافي درباره معبودهاي دروغين است . خدا در اين بخش از ايشان دليل عقلي مي‌طلبد . « أَرُونِي‌ » : به من نشان دهيد . بدل اشتمال ( أَرَأَيْتُمْ ) است . « شِرْكٌ » : مشاركت ( نگا : سبأ / 22 ) . « ءَاتَيْنَاهُمْ » : ضمير ( هُمْ ) بهتر است به صورت التفات ، به مشركان برگردد . « أَمْ ءَاتَيْنَاهُمْ كِتَاباً » : مراد دليل نقلي‌است . « غُرُوراً » : ( نگا : نساء / 120 ، اسراء / 64 ، احزاب‌ / 12 ) . « قُلْ أَرَأَيْتُمْ . . . مَاذَا خَلَقُوا » : اين بخش آيه ، دو معني دارد . يكي در بالا گذشت ، و ديگري چنين است : به من بگوئيد : انبازهائي را كه علاوه از خدا آنها را هم به فرياد مي‌خوانيد و پرستش مي‌نمائيد ، آنها چه چيز را در زمين يا در آسمانها آفريده‌اند ؟‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيماً غَفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند آسمانها و زمين را نگاهداري مي‌كند و نمي‌گذارد ( از مسير خود ) خارج و نابود شوند . هر گاه ( هم بخواهند از مسير خود ) خارج و نابود شوند ، جز خدا هيچ كس نمي‌تواند آنها را ( در مسير خود ) نگاه و محفوظ دارد . خداوند شكيبا است ( و در مجازات تعجيل روا نمي‌دارد ) و آمرزنده است ( و توبه بزهكاران را مي‌بخشايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُمْسِكُ » : حفظ مي‌كند . نگاه مي‌دارد . « أَن تَزُولا » : نابود بشوند ، و يا كنار بروند . از مصدر زوال ، به معني نابود شدن ، يا از مدار خود منحرف شدن . « إِنْ أَمْسَكَهُمَا » : حرف ( إِنْ ) نافيه است . « مِن بَعْدِهِ » : غير او . بجز او .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءهُمْ نَذِيرٌ لَّيَكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءهُمْ نَذِيرٌ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان ( يعني كفّار مكّه ) مؤكّدانه به خدا قسم مي‌خوردند كه اگر پيغمبري به ميان ايشان بيايد ، راهياب‌ترين ملّتها خواهند بود ( و در پذيرش دين او ، بر همگان پيشي خواهند گرفت ) . امّا هنگامي كه پيغمبري ( از خودشان برانگيخته شد و ) به ميانشان آمد ، ( بعثت او ) جز گريز و بيزاري ( از حق ) چيزي بر آنان نيفزود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِم‌ » : ( نگا : مائده‌ / 53 ، انعام‌ / 109 ، نحل‌ / 38 ، نور / 53 ) . « إِحْدَي الأُمَمِ » : ملّت يگانه‌اي در ميان همه ملّتها . واژه ( إحْدَي ) به معني ( جَميع ) و ( هر ) است . جنبه عموم و تعظيم را دارد . مراد يگانه و پيشگام است . « نُفُوراً » : گريز . بيداري ( نگا : اسراء / 41 و 46 ) .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ اسْتِكْبَاراً فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( گريزشان از حق ) به خاطر استكبار در زمين و حيله‌گريهاي زشت است ، و حيله‌گريهاي زشت جز دامنگير حيله‌گران نمي‌گردد . آيا آنان انتظار دارند سرنوشتي جز سرنوشت پيشينيان را داشته باشند ؟ ! هرگز دگرگوني و تبديلي در شيوه رفتار خدا ( در معامله با ملّتها ) نخواهي يافت ، و هرگز نخواهي ديد كه روش خدا تغيير مسير و جهت دهد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْتِكْبَاراً » : عظمت فروشي . خود بزرگ بيني . خود را بزرگتر از آن ديدن كه حق را پذيرفتن ( نگا : بقره‌ / 34 ، نساء / 172 ، اعراف‌ / 48 و 206 ) . مفعول له است . « مَكْرَ » : عطف بر ( إِسْتِكْبَاراً ) است . « لا يَحِيقُ » : گريبانگير نمي‌گردد . نمي‌رسد ( نگا : انعام‌ / 10 ، هود / 8 ، نحل‌ / 34 ) . « فَهَلْ يَنظُرُونَ » : آيا انتظار دارند ؟ ( نگا : بقره‌ / 210 ، انعام‌ / 158 ، اعراف‌ / 53 ، نحل‌ / 33 ) . « سُنَّةَ » : طريقه . شيوه . خطّ سير ( نگا : انفال‌ / 38 ، اسراء / 77 ) . « تَحْوِيلاً » : تغيير جهت . دگرگوني ( نگا : اسراء / 56 و 77 ) .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِن شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيماً قَدِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا در زمين به گشت و گذار نمي‌پردازند تا ببينند فرجام كار پيشينيان به كجا كشيده است ، در حالي كه آنان از اينان قدرت و قوت بيشتري داشته‌اند ؟ هيچ چيزي چه در آسمانها و چه در زمين خدا را درمانده و ناتوان نخواهد كرد . چرا كه او بسيار فرزانه و خيلي قدرتمند است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوَلَمْ يَسِيرُوا . . . » : ( نگا : يوسف‌ / 109 ، روم‌ / 9 ) . « مِن شَيْءٍ » : هيچ چيزي . حرف ( مِنْ ) زائد و براي استغراق است ، و ( شَيْءٍ ) فاعل است .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر گاه خداوند مردمان را در برابر كارهائي كه مي‌كنند ( فوراً و بدون كمترين مهلتي براي اصلاح و تجديد نظر و خودسازي ) به كيفر برساند ، انساني را بر روي زمين باقي نخواهد گذاشت . وليكن خداوند ( به لطف و كرم خود ، كيفر ) ايشان را تا سررسيد زمان معيّني ( كه قيامت است ) به تأخير مي‌اندازد . وقتي كه مدّت مشخّصه ايشان فرا رسيد ، خداوند بندگان خود را ديده است ( و از گفتار و كردار و پندار ايشان باخبر بوده است ، لذا چنان كه بايد پاداش و پادافره آنان را مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَوْ يُؤَاخِذُ اللهُ النَّاسَ . . . » : ( نگا : نحل‌ / 61 ) . « دَآبَّةٍ » : جنبنده . مراد انسان است ( نگا : انفال‌ / 22 و 55 ) . « أَجَلٍ مُّسَمّيً » : مدّت معيّن . مراد روز قيامت است . « فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ » : وقتي كه قيامت ايشان فرا رسيد . برخي گفته‌اند : مراد از ( أَجَلٍ مُّسَمّيً ) و ( أَجَلُهُمْ ) زمان محدود عمر و سررسيد معلوم مدّت زندگاني هر كسي است كه با مرگ او فرا مي‌رسد ( نگا : انعام‌ / 93 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره فاطر / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 06:46:00 ب.ظ ]




 

 

سالروز فتح خرمشهر، روز ملی مقاومت ایثار و پیروزی مبارک

 

موضوعات: سالروز فتح خرمشهر، روز ملی مقاومت ایثار و پیروزی مبارک  لینک ثابت
 [ 06:31:00 ب.ظ ]




 


پیام حجت الاسلام شهیدی به مناسبت فتح خرمشهر، روز مقاومت، ایثار و پیروزی

زمان مخابره : ۱۳۹۵/۳/۳ ساعت ۸ : ۲۴

 

رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران در پیامی به مناسبت روز مقاومت، ایثار و پیروزی و سالروز فتح خرمشهر تأکید کرد: سوم خرداد یادآور روزی است که ایثار، شهامت، جانبازی و شهادت در هم آمیخت و حماسه‌ای فاخر و ماندگار را به بهای نثار خون شهدا و جانفشانی ایثارگران رقم زد.

رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران در پیامی به مناسبت روز مقاومت، ایثار و پیروزی و سالروز فتح خرمشهر تأکید کرد: سوم خرداد یادآور روزی است که ایثار، شهامت، جانبازی و شهادت در هم آمیخت و حماسه‌ای فاخر و ماندگار را به بهای نثار خون شهدا و جانفشانی ایثارگران رقم زد. به گزارش « پایگاه اطلاع رسانی دولت به نقل از روابط عمومی بنیاد شهید و امور ایثارگران » متن پیام حجت الاسلام والمسلمین شهیدی به شرح زیر است:

بسمه تعالی
سوم خرداد یادآور روزی است که در آن استکبار جهانی و هیمنه آن در هم شکست و تجلی عینی پیروزی خون بر شمشیر در برابر دیدگان جهانیان به منصه ظهور رسید. سوم خرداد یادآور روزی است که ایثار، شهامت، جانبازی و شهادت در هم آمیخت و حماسه‌ای فاخر و ماندگار را به بهای نثار خون شهدا و جانفشانی ایثارگران رقم زد، آنان که متواضعانه جان باختند یا با زخمی بر پیکر ماندند و دم از شکوه ایثار خود نزدند.
به پاس قدردانی از این فداکاری بی بدیل که عظمت امروز این سرزمین وامدار آنان است این پیروزی بزرگ را به تمامی دلیرمردان و شیرزنانِ حماسه آزادسازی خرمشهر که بحق روز مقاومت، ایثار و پیروزی نام گرفته است تبریک عرض می‌نمایم.
به یقین تمام انسان‌های نیکو خصالی که این روز را رقم زده‌اند، سهمی بسزا در سرافرازی و صلابت امروز ایران اسلامی دارند و آرامش و اقتدار جامعه ما رهین فداکاری و ایثار بی مانند آنان است. با گرامیداشت یاد و خاطره تمامی شهدا، جانبازان و ایثارگران معظم هشت سال دفاع مقدس از پروردگار متعال سرافرازی نظام مقدس جمهوری اسلامی و تداوم راه شهدا را مسألت دارم.

سید محمدعلی شهیدی

موضوعات: پیام حجت الاسلام شهیدی به مناسبت فتح خرمشهر، روز مقاومت، ایثار و پیروزی  لینک ثابت
 [ 03:56:00 ب.ظ ]




 

عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر



 

وضعیت سیاسی- نظامی کشور در مقطع عملیات بیت‌المقدس
- از نیمه دوم سال 60 ایران توانست پس از سر و سامان دادن به نیروها سلسله عملیات‌های آزادسازی را آغاز نمایند: عملیات ثامن‌الائمه (مهر 1360) که منجر به شکست حضر آبادان شد، عملیات طریق‌المقدس (آذر60) که نتیجه آن آزادسازی شهر بستان و حدود 600 کیلومتر مربع از خاک ایران بود. و عملیات فتح‌المبین (فروردین 61) که آزادسازی 2200 کیلومترمربع از خاک کشور را در پی داشت. ضعیف داخلی کشور با انهدام بقایای ضدانقلاب به تدریج رو به بهبودی و ثبات می‌رفت. اما اوضاع منطقه به دلیل نگرانی آمریکا از نتایج ناشی از پیروزی ایران بر عراق به گونه‌ای آشکار ملتهب بود.

- در این مقطع زمانی، مناسبات اعراب و اسرائیل با آمادگی اسرائیل برای تهاجم به جنوب لبنان در وضعیت حساسی قرار داشت.

انتخاب منطقه عملیاتی
- عملیاتی‌ها آفندی سابق نتایج مهمی به بار آورد. این نتایج که عملاً زمینه انتخاب منطقه عملیاتی غرب کارون را برای عملیات بیت‌المقدس فراهم آورد عبارتست از: 1- انهدام بخش قابل توجهی از نیروهای دشمن. 2- آزاد‌سازی بخش مهمی از مناطق اشغالی در جنوب کشور. 3- آزادسازی نیروهای پدافندی خودی در مناطق اشغالی. 4- افزایش توان طرح‌ ریزی و عملیات رزمندگان اسلام.

- انتخاب منطقه عمومی غرب کارون برای آزادسازی خرمشهر و مراکز مهم و حیاتی آن طی یک روند تکاملی صورت پذیرفت که در این مرحله دشمن تدریجا منهدم شده و بویژه از نظر روحی در وضعیت به شدت بحرانی قرار داشت.

- آزادسازی خرمشهر در آن مقطع زمانی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود و لذا این منطقه در شرایط زمانی مذکور، بهترین و مهمترین منطقه جهت ادامه سلسله عملیات‌های آفندی بود.

خرمشهر به‌عنوان استراتژیک‌ترین نقطه در مناطق درگیری محسوب می‌گشت که اشغال آن از یک طرف برای عراق به عنوان برگ برنده و نقطه اتکای استراتژیک محسوب می‌شد و از طرف دیگر برای ایران آزادسازی آن به منزله بستن راه نفوذ عراق به خوزستان و در ادعای بی‌اساس و واهی عراق درباره آن بود.

- منطقه عملیاتی عملیات بیت‌المقدس، شامل منطقه عمومی جنوب غربی اهواز و غرب رودخانه کارون است که در میان چهار مانع طبیعی محصور است؛ از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق رودخانه کارون و از غرب به هورالهویزه و شط العرب منتهی می‌شود.

- اهمیت استراتژیکی منطقه موجب شده بود تا آن منطقه عمیقا موردتوجه فرماندهان نظامی عراق قرار بگیرد. استعداد و آرایش نیروهای عراقی نشان می‌داد که عراق مصمم است با تمام قوا در این منطقه مقاومت کند؛ ضمن اینکه عمق و عرض زمین منطقه و نبودن ناهمواری امتیاز برای نیروهای عراق به شمار می‌رفت تا با اتکا به یگان‌های زرهی و مکانیزه بتوانند در این منطقه به خوبی مانور کنند.

- مهمترین محدودیتی که عراق در این منطقه با آن روبرو بود دفاع از سرزمین نسبتاً وسیع و عریض بود در حالی که از نظر نیروی انسانی دچار کمبود بود. لذا قوای خود را به تناسب نقاط استراتژیک، حیاتی و مهم جفیر و خرمشهر متمرکز کرده و در تدبیر پدافندی خویش بیش از همه به حفظ خرمشهر و بصره اهمیت داده بود.

اهداف و ماموریت:
- از دیدگاه نظامی اهداف عملیات بیت‌المقدس شامل: 1- انهدام نیروهای دشمن و تهدید بصره به منظور وادار ساختن عراق به پرداخت خسارت جنگ. 2- آزادسازی خرمشهر با نظر به اهمیت استراتژیک و سیاسی آن. 3- خارج کردن شهرهای اهواز، سوسنگرد و حمیدیه و جاده اهواز- آبادان از برد توپخانه دوربرد دشممن. 4- ترمیم مرز بین‌المللی و آزاد کردن جاده مواصلاتی اهواز- خرمشهر. اموریت ابلاغ شده از قرارگاه مرکزی کربلا به‌عنوان قرارگاه فرماندهی عملیات به این شرح بود:

- نیروهای مسلح جمهوری‌اسلامی ایران متشکل از سپاه پاسداران و نیروی‌زمینی ارتش ماموریت دارند که در ساعت «س» روز «ر» در منطقه عمومی جنوب رودخانه کرخه و غرب رودخانه کارون تک نموده و ضمن انهدام نیروهای موجود دشمن و آزادسازی شهرهای خرمشهر و هویزه خط مرز بین‌المللی را تامین نموده و از حمله مجدد احتمالی به کشور اسلامی جلوگیری نمایند. (از خرمشهر تا خونین‌شهر/ محمد درودیان / مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه)

شرح عملیات
- پس از جلسه‌های مختلف و بحث و بررسی و تبادل نظر بین فرماندهان سپاه و ارتش، عبور از رودخانه‌ کارون بهترین شیوه غافلگیری انتخاب شد. چرا که دشمن گمان نمیبرد که نیروهای ایرانی توان و قدرت عبور از رودخانه را داشته باشند. پس از کامل شدن طراحی عملیات سه قرارگاه قدس، فتح، و نصر تشکیل شدند و قرارگاه مرکزی کربلا فرماندهی کل عملیات را بر عهده گرفت. قرارگاه قدس ماموریت یافت در شمال منطقه عملیاتی (رودخانه کرخه) به دشمن حمله کند و با مشغول نگاه داشتن عراقی‌ها در شمال منطقه عملیاتی، دو قرارگاه دیگر برای عبور از رودکارون با مشکلات کمتری روبرو شوند. در این جبهه قرارگاه قدس باید با لشکر 5 مکانیزه و لشکر 6 زرهی عراق می‌جنگید. نفوذ در جبهه دشمن بدلیل موانع زیاد ایجاد شده توسط عراق در این منطقه کار ساده‌ای نبود.

- قرارگاه فتح در بخش میانی ماموریت داشت تا از رودخانه کارون عبور کند و نیروهای خود را به جاده‌ اهواز- خرمشهر که 15 تا 20 کیلومتر از رودخانه فاصله دارد برساند. زمین هموار از کارون تا جاده اهواز- خرمشهر باعث می‌گردید اگر دشمن اقدام به پاتک کند نیروهای ایران به شدت آسیب‌پذیر باشند. لذا قرارگاه فتح باید در همان شب اول فاصله 15 تا 20 کیلومتری کارون تا جاده را طی می‌کرد و پشت جاده مستقر می‌شد.

- پایین‌تر از منطقه عملیاتی قرارگاه فتح، نیروهای قرارگاه نصر وارد عمل می‌شدند؛ آنها باید از کارون عبور می‌کردند و سپس برای آزادسازی خرمشهر و رسیدن به مرزهای بین‌المللی با دشمن درگیر می‌شدند.

عبور از رودخانه کارون و ایجاد جبهه گسترده و حمله به‌عنوان طرح عملیات به یگا‌ن‌های مختلف اعلام گردید. رمز موفقیت این طرح در غافل گیری دشمن و نیز آگاهی طراحان نظامی این طرح از نقاط قوت و ضعف ارتش عراق بود.

- در همین ایام مردم فلسطین مورد یورش رژیم صهیونیستی قرار گرفته بودند. به‌همین خاطر، فرماندهی قرارگاه کربلا، نام «الی‌بیت المقدس» را برای عملیات برگزید و نیز به سبب همزمانی عملیات با میلاد حضرت امیرالمومنین(ع) رمز عملیات «یا علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام» در نظر گرفته شد.

مرحله اول عملیات در ساعت 30دقیقه بامداد 10 اردیبهشت 1361 در غرب کارون آغاز شد. 25 دقیقه بعد از آغاز عملیات تیپ 25 کربلا، اولین یگانی بود که با دشمن درگیر شد و تا ساعت 3بامداد تمامی یگان‌ها در نقاطی که در نظر گرفته شده بود، درگیر شدند.

- نیروهای قرارگاه قدس (محور شمالی عملیات) در پنج نقطه با دشمن درگیر شدند. نیروهای قرارگاه فتح بلافاصله پس از عبور از رود، در غرب کارون به انهدام دشمن پرداختند و به سرعت خود را به جاده اهواز- خرمشهر رساندند.

- نیروهای قرارگاه نصر از همان لحظات اول عملیات درگیر شدند. تاخیر در پیشروی، باتلاقی بودن کناره‌های جاده اهواز- خرمشهر و تمرکز نیروهای تیپ 8 مکانیزه و تیپ 6 زرهی عراق در این منطقه، سبب شد تا قرارگاه نصربه هدف خود نرسد و جنگ به روز بکشد. در بخشی از این جبهه، نیروها تا ساعت 3 بعد از ظهر مقاومت کردند و به ناچار تا حدودی عقب‌نشینی نمودند.

- حسن باقری (افشردی) فرمانده قرارگاه نصر بعدها در مصاحبه‌ای درباره مرحله اول عملیات گفت: «… برادران رزمنده ما توانستند آن شب (شب‌اول) در دل تاریکی با شناسایی‌های دقیق که قبلاً انجام داده بودند، حتی از جاده آسفالت اهواز- خرمشهر هم رد می‌شوند و در آنجا با لشگر 3عراق که نیروی احتیاط بود، درگیر شده و بیش از پنجاه درصد واحدهای آنان را منهدم کنند. این از نظر نظامی حایز اهمیت است و شاید مستشاران نظامی خارجی هم نتوانند توان و جرات چنین عملیاتی را تحلیل کنند. (همپای صاعقه/ گلعلی بابایی، حسن بهزاد/ لشگر 27 محمد رسول‌الله(ص))

- سرهنگ عراقی «رضا البصری» هم در خاطرات خود درباره روزهای آغازین عملیات می‌نویسد: توپخانه ما به شدت آنجا (کناره‌های رودخانه کارون) را زیر آتش داشت. آنها تجهیزات خود را به سرعت، از رودخانه کارون عبور دادند و همین مساله ترس شدیدی در دل سربازان ما به جای گذاشت،» (همان).

- ساعت 30: 23 شب 16اردیبهشت، مرحله دوم عملیات آغاز شد. در این مرحله پیشروی نیروهای رزمنده ایرانی به سوی نوار مرزی، از جاده اهواز- خرمشهر در ناحیه غرب کارون آغاز گردید.

- همزمان با مرحله دوم، لشگر 6 عراق به محاصره و انهدام تهدید می‌شد. در این مرحله نیروهای ایرانی توانستند در هفده کیلومتر از نوار مرزی استقرار یابند و نیروهای عراقی از جفیر، کرخه کور، هویزه و پادگان حمید عقب‌نشینی کردند و در محور شلمچه- خرمشهر متمرکز گردیدند، مرحله سوم عملیات در روز 19اردیبهشت 61 توسط نیروهای قرارگاه فتح و نصر آغاز شد. حضور پرشمار نیروهای عراقی در منطقه شلمچه و همچنین خستگی روزافزون نیروهای خودی مانع پیشروی اساسی در این مرحله شد. لذا نیروهای ایرانی پس از مقداری پیشروی، در سه کیلومتری خرمشهر استقرار یافتند.

در مرحله سوم اگر چه اهداف مورد نظر به‌طور کامل تأمین نشد، ولی شمار بسیاری از نیروهای عراقی منهدم شدند و اطلاعاتی نیز از چگونگی آرایش دشمن به دست آمد که مقدمه طرح مرحله چهارم عملیات بود. ؟؟؟ یکشنبه اول خرداد 1361، مرحله چهارم عملیات آغاز شد. یگان‌های قرارگاه فتح پس از درگیری با دشمن و پیشروی موفق شدند خود را به پلیس راه خرمشهر برسانند. نیروهای قرارگاه فجر نیز پل نو را تصرف و به سوی اروند پیشروی کردند.نیروهای قرارگاه نصر نیز در امتداد مرز، ضمن پیشروی و پاکسازی منطقه، به سوی جنوب به حرکت در آمدند. مقاومت عراقی‌ها به ویژه در پل نو، به منظور نگه داشتن عقبه نیروهای خود، نتیجه‌ای در بر نداشت. محاصره شهر لحظه به لحظه تنگ‌تر می‌شد و تعداد نیروهای عراقی که دست‌هایشان را بر سر گذارده و آماده اسارت بودند هر لحظه بیشتر می‌شد؛ به گونه‌ای که خلبان‌ هلی‌کوپتر هوا نیروز از فراز شهر این‌گونه گزارش می‌کرد: «تا چشم کار می‌کند توی خیابان‌ها و کوچه‌های خرمشهر، عراقی‌ها صف بسته‌اند و دست‌ها بر سر منتظر اسارتند.» در سوم خرداد 61، برخلاف تصور دشمن، رزمندگان ایران اسلامی در ساعت 13 از دروازه‌های غربی و شمالی و از همان محوری که دشمن وارد خرمشهر شده بود وارد شده و شهر خرمشهر پس از 575 روز آزاد شد.

- در عملیات بیت‌المقدس 5400 کیلومتر مربع از سرزمین‌های اشغالی ایران آزاد شد و دشمن برای اجتناب از تلفات بیشتر و حفظ ارتش خود و همچنین حفظ بصره با سرافکندگی از خاک ایران عقب نشست و به این ترتیب پس از 9ماه از آغاز عملیات‌های آزادسازی، عمده مناطق اشغالی آزاد گردید.

- عراق پیش از این به دلیل وضعیت سیاسی داخلی ایران و نتایج سلسله عملیات‌های ناموفقی که در پاییز و زمستان سال 1359به فرماندهی بنی صدر انجام گرفته بود، از نظر استراتژیکی در غفلت کامل بسر می‌برد، تا آن جا که بسیاری از مقام‌های عالی رتبه عراق در طول تابستان 1981میلادی (1360ش) کاملاً متقاعد شده بودند که دولت ایران تا پاییر همان سال سقوط خواهد کرد.

- پیدایش وضعیت جدید به منزله شکست استراتژی عراق مبنی بر تحمیل صلح با حفظ قلمرو اشغالی بود. به همین دلیل بدیهی بود که دولت عراق با اعلام عقب‌نشینی از سایر مواضع اشغالی، امکان افزایش حمایت جهانیان از خود و در مقابل فشار بر ایران برای تغییر موازنه سیاسی نظامی به نفع خود را فراهم آورد.

بازتاب عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر
- رادیو بی بی سی: گفته می‌شود ارتش عراق بوسیله مین‌گذاری و ایجاد شبکه‌های زیرزمینی و بلندی‌هایی به منظور استقرار توپخانه در خرمشهر مستقرند و کاملاً واضح است که صدام حسین قصد دارد به هر نحو ممکن از تصرف خرمشهر توسط نیروهای ایرانی، جلوگیری کند.

- با آغاز عملیات بیت‌المقدس تایمزمالی نوشت: «خرمشهر کلید پیروزی جنگ است. این شهر نشانه‌ پیروزی عراق و مظهر مقاومت سرسختانه ایران است.»

- اهمیت این شهر چنان بود که صدام برای حفظ آن بسیاری از نیروهایش را از محورهای دیگر عقب می‌کشید تا خرمشهر را با چنگ و دندان حفظ کند.

- با آغاز مرحله اول و آزاد شدن قسمتی از خاک میهن اسلامی، آژانس‌های خبر پراکنی به تکاپو می‌افتند تا با وارونه جلوه دادن حقیقت، پیروزی‌های ایران را خنثی و کم اثر جلوه دهند.

- در حالی که همه چیز حاکی از آن بود که ارتش عراق قسمت زیادی از اراضی ایران را از دست داده و راه فرار در پی گرفته، ولی رسانه‌های غربی با تبلیغات گسترده اعلامیه‌های شورای فرماندهی عراق را پخش کرده و کمترین اشاره‌ای به پیروزی‌های ایران نمی‌کنند. حتی مدعی می‌شوند که ادعاهای پیروزی ایران واقعیت نداشته و شواهد چنین چیزی را نشان نمی‌دهد.

- در آستانه ورود قوای ایران به خرمشهر بخش فارسی رادیو بغداد مکرر اعلام می‌کند: «دفاع از خرمشهر دفاع از بصره است و آبروی امت عربی در گرو دفاع از خرمشهر است. این رادیو تلاش می‌کند سربازان وحشت زده عراقی را به مقاومت وادار کند.»

- رادیو بی بی سی: «حوادث چند روز اخیر دیگر نمی‌گذارد ادعاهای عراق دایر بر عقب‌نشینی طبق برنامه، سرپوشی بر دامنه شکست این کشور به شمار می‌آید. ظرف دو ماه گذشته تقریباً تمام قوایی که در خوزستان موضع گرفته بودند، مجبور به عقب‌نشینی شدند. سقوط سریع خرمشهر به خصوص باعث سرافکندگی عراق گشته است. طبق تخصیص، 30 الی 40 هزار سربازان از این شهر دفاع می‌کردند و فاصله آن تا مرز چند کیلومتری بیشتر نبوده است.»

- عکس‌العمل کشورها در برابر پیروزی رزمندگان اسلام، علاوه براینکه نشان دهنده غافل‌گیری آنها و هم‌چنین عدم درک روشن آنها از ناتوانی آنها بود، بر این مهم نیز دلالت داشت، که طی مراحل مختلف جنگ و عملیات، قابلیت‌ها و توانایی‌های غیر منتظره‌ای از رزمندگان اسلام بروز کرده است.

- تحلیل محافل کارشناسی، ناظران، شخصیت‌ها و مقام‌های رسمی کشورها در مورد روند جدید در جنگ، نمایانگر نوعی غافل‌گیری و اظهار شگفتی همراه با نگرانی بود.

- همه نظرها و تحلیل‌های ارایه شده بر این نکته تاکید داشت که پیروزی ایران درعملیات بیت‌المقدس به عنوان نقطه عطف، می‌تواند سرنوشت جنگ را تعیین کند چنانکه روزنامه‌ گاردین چاپ انگلیس این پیروزی را نقطه عطفی در جنگ میان کشور دانست. و روزنامه لوموند چاپ فرانسه نیز بر این مسئله تاکید کرد که نبرد خرمشهر سرنوشت جنگ را تعیین خواهد کرد.

- خبرگزاری آسوشیتدپرس سقوط خرمشهر را شکستی توهین‌آمیز و واقعی برای دولت صدام در جنگ 20ماهه ارزیابی کرد. رادیو لندن نیز به نقل از کارشناسان، پیروزی در خرمشهر را به عنوان یکی از بزرگترین پیروزی‌های ایران بر شمرد. روزنامه نیویورک تایمز نیز عقب‌نشینی عراق را به عنوان بزرگترین شکست برای عراق در طول جنگ ذکر کرده است.

- در سایر تحلیل‌هایی که در مورد آثار ناشی از شکست عراق در عملیات بیت‌المقدس مطرح می‌شد، به موضوعاتی همچون تحقیر ارتش عراق، از دست دادن مهم‌ترین و بزرگترین انگیزه عراق‌ها، در تیر رس قرار گرفتن مناطق نفت‌خیز عراق و توانایی ایران برای پیشروی به مرز داخل خاک عراق اشاره شده است.

- درباره ریشه‌یابی علل برتری نظامی ایران بر عراق و دستیابی نیروهای ایران به پیروزی‌های درخشان، روزنامه لوس آنجلس تایمز نوشت: «استراتژی نظامی ایران بر عراق برتری داشته و ایرانیان حملات خود را با نیروی زیاد برصف عراق‌ها در خوزستان وارد آورده‌اند. علاوه بر این ایرانیان دارای روحیه ایثار و از خودگذشتگی و میل به شهادت بوده و با شوقی انقلابی برای آزادی سرزمین‌هایشان می‌جنگند و در مقابل، سربازان عراقی اعتماد به نفسشان را از دست داده‌اند.»

- روزنامه واشنگتن پست عامل پیروزی ایرانیان را شیوه حملات زمینی ایران و تکمیل آن در مراحل مختلف دانست و تاکید کرد، عراق‌ها هنوز یارای فراگیری آن را ندارند. مجله آلمانی اشپیگل نیز روحیه شهادت‌طلبی و تعصب را عامل پیروزی‌های اخیر ایران دانست و مجله پاکستانی مسلم بر نقش ایمان و قدرت روحی تاکید کرد.

- در نخستین بررسی‌های ریشه‌یابی علل دست‌یابی ایران بهپیروزی سریع، آنچه بیش از هر عاملی دیگر مورد توجه قرار گرفت، موقعیت جدید نظامی ایران و برتری آن بر عراق بود. نتایج ناشی از این شکست می‌توانست تأثیرات کاملاً آشکار و تعیین کننده‌ای را در داخل عراق و در سطح منطقه داشته باشد.

- روزنامه الاهرام چاپ مصر به نقل از کارشناسان نظامی، در مورد موقعیت عراق در جهان عرب و تأثیر رخدادهای جنگ بر منطقه نوشت: «عراق در دروازه شرقی جهان عرب قرار دارد و نتایج آنچه که در آن منطقه روی می‌دهد با سرعتی سرسام آور در سراسر منطقه عربی منعکس می‌شود. در جای دیگر همین روزنامه آمده است: «شکست عراق نه تنها موجب سقوط دولت و اشغال خاک این کشور خواهد شد، بلکه این به نوبه خود فاجعه بزرگی است و به سقوط پی در پی دولت‌های خلیج‌فارس می‌انجامد.»

- خبرگزاری آسوشیتدپرس در منامه نیز با بررسی تأثیرات آزادی خرمشهر بر وضعیت سیاسی عراق و منطقه گزارش داد: «سقوط این شهر (خرمشهر) به دست ایرانی‌ها سبب بهم ریختن رژیم صدام حسین و بروز مشکلاتی در سایر نقاط خلیج فارس خواهد شد.» توانایی نظامی ایران موجب تحول در صحنه نبرد شده و تاثیرات احتمالی آن در حوزه سیاسی در داخل عراق و در سطح منطقه مورد بررسی و توجه ناظران قرار گرفت. به این معنا، پیدایش نتایج ناشی از این وضعیت بیان‌گر منطق حاکم بر تغییر ماهیت جنگ بود.

- در حالیکه تصور می‌شد تجاوز نظامی عراق پایان بخش حیات سیاسی نظام انقلابی ایران خواهد بود، روند تحولات جنگ، اوضاع را به گونه‌ای تغییر داد که سرنوشت سیاسی صدام و تداوم بقای دولت حاکم بر بغداد، در معرض ابهام و تردید قرار گرفت.

- پیدایش وضعیت جدید منجر به تغییر مواضع عراق، افزایش نگرانی آمریکا و اتخاذ مواضع و سیاست‌های جدید در منطقه و برخورد با ایران و همچنین افزایش حمایت و گسترش تحرکات دیپلماتیک کشورهای عرب پشتیبان عراق شد. در این حال دولت عراق بر اثر درماندگی در برابر وضعیت جدید، به طور تلویحی نقش و موقعیت خود برای آمریکا و نیز جنگ نیابتی علیه ایران را یادآوری می‌کرد.

- خبرگزاری آسوشیندپرس در گزارشی اعلام کرد که عراقی‌ها ادعا می‌کنند برای جلوگیری از گسترش انقلاب اسلامی (بنیادگرایی) ایران به عراق و کشورهای طرفدار غرب و کشورهای نفت‌خیز حوزه خلیج‌فارس از جمله عربستان و کویت، با این کشور می‌جنگند. این اعترافات عراقی‌ها به نقش خود در تامین منافع غرب و کشورهای منطقه در حالی بیان می‌شد که دولت عراق برای خروج از وضع بحرانی پیش آمده به پشتیبانی و حمایت دوستان غربی و منطقه‌ای خود نیاز داشت.

- عراقی‌ها برخلاف مواضع قبلی خود- قبل از جنگ و قبل از شکست در تلاش برای تجزیه ایران و لغو قرارداد 1975الجزایر- در وضعیت جدید اعلام کردند که هیچ‌گونه نظر توسعه طلبانه‌ای به خاک ایران ندارند. در واقع این موضع گیری‌ها در اثر وضعیت نامطلوبی بود که بعد از فتح خرمشهر گرفتار آن بود. و بی‌گمان تاکید عراق بر پایان دادن به جنگ و اتخاذ مواضع صلح‌جویانه می‌توانست موقعیت سیاسی این کشور را بهبود بخشد.

راین مقطع در حالیکه عراق ادعای صلح‌طلبی می‌کرد جزیره خارک توسط هواپیمای عراقی بمباران شد و لذا این اقدام عراق را باید در چارچوب سیاست‌های جدید آمریکا و به عنوان تهدید علیه ایران ارزیابی کرد.

نگرانی آمریکا و استراتژی جدید
- تغییر توازن در منطقه مهم‌ترین نتیجه‌ای بود که در صورت پیروزی ایران بر عراق، ایجاد می‌شد. پیدایش این وضعیت، اساساً با منافع حیاتی آمریکا در منطقه مغایرت داشت و به همین دلیل وزیر دفاع وقت آمریکا (کاسپارواینبرگر) به‌طور رسمی اعلام کرد. «پیروزی ایران در جنگ عراق به نفع امریکا نخواهد بود.»

- مهار نتایج و تأثیرات پیروزی‌های نظامی ایران و جلوگیری از سقوط احتمالی حکومت بعث عراق، هسته مرکزی و محور ثقل تلاش‌های آمریکا در آستانه فتح خرمشهر و پس از آن بود. در چنین اوضاعی آمریکایی‌ها تحولات ناشی از پیروزی‌های اخیر ایران را حتی از درگیری حل نشده اعراب و اسرائیل، بالقوه خطرناکتر و مهم‌تر ارزیابی می‌کردند.

- تمایل آمریکا به برقراری آتش‌بس به معنی پایان عادلانه جنگ نبود. بلکه اساساً ادامه جنگ و پیروزی ایران بر عراق برضد منافع آمریکا بود و تنها راه تامین منافع آمریکا، پایان جنگ بودن برتری ایران بود.

- در این مرحله، تلاش‌های دیپلماتیک آمریکا با هدف کنترل پیروزی‌های ایران و حمایت از عراق طی تماس با برخی کشورهای عربی آغاز شد. آمریکایی‌ها همچنین در تماس با کشورهای اسلامی ضرورت مهار فعالیت‌های نظامی ایران را یادگیری‌آور شدند.

- کمک‌های آمریکا به عراق در این مرحله علاوه بر حذف نام عراق از فهرست کشورهای به اصطلاح تروریست، شامل لغو تحریم فروش تجهیزات به عراق، توافق برای برقراری روابط دیپلماتیک، ترغیب مصر برای کمک نظامی به عراق، ترغیب کشورهای عرب به افزایش کمک مالی و حمایت سیاسی از عراق و کمک اطلاعاتی آمریکا به عراق بود.

- حمایت‌های آمریکا از عراق با هدف افزایش اعتماد به نفس عراق برای حفظ و مهار اوضاع در برابر ایران، انجام گرفت که نتایج مهمی برای این کشور در پی داشت.

موضوعات: عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر  لینک ثابت
 [ 03:55:00 ب.ظ ]




وصيت نامه خواهر شهيد نسرين افضل

( يا ايتها النفس المطمئنه ” ارجعي الي ربك راضيه مرضيه ، فادخلي في عبادي وادخلي جنتي ) .
اي نفس قدسي مطمئن و دل آرام (بياد خدا ) . امروز به حضور پروردگارت بازآي كه تو خشنود (به نعمتهاي ابدي او ) و او راضي از تو است. بازآي و درصف بندگان خاص من درآي . و دربهشت من داخل شو .
سوره فجر آيه 26 الي 30

( ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله …. )
شهادت بالاترين درجه اي است كه يک انسان ميتواند به آن برسد و با خونش پيامي ميدهد به بازماندگان راهش.
پروردگارا! سپاس که ما را در مبارزه با طاغوت و براندازی رژیم کفر پیشه و وابسته به شیطان بزرگ، آمریکای جهانخوار یاری فرمودی و به ما رهبری آگاه و پرتوان ارمغان نمودی تا ما را از تاریکها و ظلم رهانید و با ایجاد وحدت درمیان مردم مسلمان و شهید پرور نظام جمهوری اسلامی را در این سرزمین مقدس بنا نهاد.

خداوندا، به ما توفیق عبادت و اطاعت عنایت فرموده و ما را از شر هوای نفس محفوظ بدار.
بار خدایا، به ما یاری کن تا با اسلام راستین آشنایی پیدا کرده و در عمل به تعالیم آن بکوشیم.
ایزدا، ما را در کسب علم و ترویج فرهنگ قرآن و اسلام در مدارسمان یاری و موفق دار.
الها! بما قدرتی عنایت کن که پرچم لا اله الا الله را بر سراسر جهان به اهتزاز درآوریم.

خداوندا، کشور اسلامی ما را از کشورهای تجاورزگر و سلطه طلب بی نیاز دار.
بار الها، اخلاق اسلامی، آداب و عادات قرآنی را بر کشور عزیزمان ایران و مدارسمان حاکم بگردان.
بار ایزدا، به رهبر کبیرمان امام خمینی عمر و توفیق بیشتر عنایت دار تا با رهنمودهایش مسلمین و مستضعفین جهان به استقلال و آزادی واقعی دست یابند.

خداوندا، ایران و اسلام را از شر کفار و منافقین و حیله‌های زورمداران شرق و غرب و نوکرانشان به دور داشته، رزمندگانمان را در جبهه‌های حق علیه باطل پرتوان و پیروز بدار.
کریما، ما را در صدور انقلاب خونبارمان به جهان، توان ده و آن را تا انقلاب مهدی (عج) استوار بدار.
همسرم بدان که من نسرین کسی که تو را دوست دارد، شهادت را هم بسیار دوست می‌دارم، چون خدای خود را در آن زمان پیدا می‌کنم.
از تو می‌خواهم اگر می‌خواهی فردی خداگونه باشی و درس دهنده، از امروز و از این ساعت سعی کنی تماس خود را با خدای خویش بیشتر کنی و همین طور معلّمی باشی جدّی.

قسمتي از نامه خواهر شهيد نسرين افضل به همسرش
محبت را در چشمانت مي بينم، عاشقي هستي كه با تمام وجود خدا را صدا مي زني و او را دوست داري كه به پيشش بشتابي و دوست داري كه مسلماني خالص باشي و خدا گونه عمل كني و به حد اعلا بپيوندي و به آخرين حد كه مرز شهادت است برسي .
اميدوارم كه اگر اين لياقت و سعادت را در پيشگاه خدا داري هيچ مشكلي و سدي در جلوي تو قرار نگيرد گرچه تو خود بارها اقرار كردي كه سعادت نداري كه آنچنان باشي، بدان كساني بودند كه حتي به خود اميدوار نبودند ولي آخر به هدف خود رسيدند و تو هم هميشه از خدا بخواه كه تو را به آن حد برساند و از تمام هواهاي نفساني دورت بدارد.
عبدالله، از زماني كه من با تو آشنا شدم و شروع كرديم به حرف زدن در مورد ازدواج، من مي دانستم كه اگر زماني با پاسدار ازدواج كنم، زماني بايد او را ترک كنم به همين دليل به تو اطمينان ميدهم كه من هيچوقت سدّي براي راه تو نخواهم شد.
والسلام

شادي ارواح پاک و طیبه و مطهر تمامی شهدا صلوات

 

موضوعات: وصيت نامه خواهر شهيد نسرين افضل  لینک ثابت
 [ 03:42:00 ب.ظ ]




دو خاطره از شهيده نسرين افضل

خاطره نخست: مسجد اباذر

او در اتاق تنها نشسته بود و خواهرش به آشپزخانه رفت و مشغول شد، طوری به در و دیوار اتاق نگاه می‌کرد که انگار برای خداحافظی از آنها آمده است. چشمش روی دیوار اتاقها خیره ماند. از پیشانی عکس استاد مطهری که در قاب روی دیوار، نگاهش می‌کرد. قطره‌های خون می‌چکید.
خوابی که چند شب پیش دیده بود، یادش آمد. از یک راه مه گرفته که کوه هایش از آسمان هم گذشته بود، رد می‌شد. ابرها جلوی چشم بودند. خورشید کمی دورتر در حرکت بود. آسمان پایین آمده بود. از راهی رد می‌شد و کتابی در دستش بود، حالا می‌بیند که عکس روی دیوار هم کتاب دارد. در خواب، گرگ زوزه می‌کشید، صدا نزدیکتر شد. گرگ حمله کرد. او فرار کرد، پایش به سنگی خورد، اما روی زمین نیفتاد. روی کوهی بلند که از آسمان هم گذشته بود، افتاد، سرش درد گرفت. از سرش خون آمد.
مادر گفته بود: خون خواب را باطل می‌کند. خیر است انشاءالله. به عکس روی دیوار خیره شد. یادش نمی‌آمد. سرش درد گرفته بود، به سنگی خورده بود، یا پنجه گرگی آزرده اش کرده بود؟
خواهر با سینی چای وارد می‌شود. او همچنان به عکس خیره شده و با اشاره گفت: « من هم همین جای سرم تیر می‌خورد، انشاءالله ». خواهر به چشم های او نگاه می‌کند، حتی نمی‌گوید: « این حرف ها چیه؟ خدا نکند، انشاءالله باشی و مثل صاحب عکس خدمت کنی. انشاءالله بمونی و بچه‌هایی مثل او تربیت کنی… » خواهر فقط می‌گوید: « نسرین جان دیگه چند وقت گذشته. ظاهراً از خر شیطون پایین اومدی و دست به کار شدی ها ». نفهمید خواهر چه می‌گوید. او دست به کار بود. یک عالم کار در مهاباد داشت که روی زمین مانده بود و خودش در شیراز، چرا معطل مانده بود؟! با چه سختی میان آن خانه‌ها بین کوره راه ها و در اطراف شهر گشته بود و توانسته بود هفت نفر را برای شرکت در کلاس‌های نهضت سواد آموزی جمع کند. شش یا هفت نفر، نام هایشان را به یاد آورد، « کشور منیره شو، زیبا خانسفیدی، بیگم فتوره بان، رعنا نازجابرفکور، صفربانو مغفرت، گلنار ساره سر». خواهر گفت: می‌خواهی اسمش را چه بگذاری؟
نسرین دوباره شمرد، شش نفر بودند یا هفت نفر، « کشور منیره شو، زیبا خانسفیدی، بیگم فتوره بان، رعنا نازجابرفکور، صفربانو مغفرت، گلنار ساره سر، ماه منظر خیری » آهان، « ماه منظر خیری » را یادم رفته بود. خواهر گفت: نسرین جان کجایی تو؟ دو سال نیست که رفتی مهاباد، از وقتی هم که آمدی اینجا شیراز، خانه خواهرت، آمدی خداحافظی که دلش را خون کنی و بری، الآن دو سال از انقلاب می‌گذره، هنوز یک دل سیر ندیدمت، تا بود که دهات اطراف شیراز، پی جهاد و نهضت و بسیج و آموزش اسلحه و کمک های اولیه و… بودی. حالا هم که رفتی اونجا حسابی دستمان ازت کوتاه شده، باز اگر همین جا بودی هفته ای، ده روزی شاید می‌شد نیم ساعت دیدت.
نسرین گفت: حالا چی؟ الآن که در خدمتت هستم. خواهر نرمتر شد و گفت: عزیز دلم، اسم بچه را انتخاب کن، با آقا عبدالله هم صحبت کن، اسم داشته باشه خیلی بهتره! حواست را جمع زندگی ات بکن. تو همه چیز را فدای مهاباد می‌کنی ها!
نسرین گفت: حالا چی شده مگه؟ خواهر گفت: نسرین جان، حالتت فرق کرده، سر و چشمت یک جوری شده، عین زنهای حامله شدی، مواظب خودت هستی؟ نسرین گفت: چی شدم، یعنی… ؟
خواهر دستی به موهایش کشید و گفت: نسرین جان یک هاله مادری، معصومیت، یک چیز خوب توی صورتت پیدا شده؛ اینها نشانه‌های لطف خداست. نشانه مادر شدن و لایق لطف خدا شدن است. نشونه‌های مادر شدن و لایق لطف شدنه. خدا این لیاقت را به همه کس نمی‌ده. اگر هنوز مطمئن نیستی، همین جا برو دکتر، دیگه هم نرو مهاباد. بمون و استراحت کن به خدا مادر خیلی خوشحال می‌شه. دیگه برای ضریح « سید علاءالدین حسین (علیه السلام) » جای خالی نگذاشته. همه را دخیل بسته. برای همه امام ها، تک تک، روضه و سفره یا شمع نذر کرده، خب حالا بگو چند وقته؟
نسرین با تعجب گفت: چی چند وقته؟
خواهر گفت: که، کی قراره من خاله بشم؟ چند وقته دیگه؟
نسرین گفت: من برای خداحافظی اومدم، این حرفها چیه؟
خواهر گفت: نه آمدنت معلومه نه رفتنت!
نسرین دیر کرده بود از صبح زود رفته بود جهاد و حالا دیر وقت بود. پدر در اتاق راه می‌رفت، مادر دلشوره داشت. همه نگران بودند، پدر با تندی گفت: نه آمدنش معلومه و نه رفتنش، این که نشد وضع. 24 ساعت سر خدمت باشه، سر کار باشه. بالاخره استراحت می‌خواد یا نه؟

مادر گفت نمی‌دونم والله تلفن زد، گفت: احمد، قدری خوراک و پول براش ببره، من هم نفهمیدم آدرس را به احمد گفت، یقین نزدیکای شیراز بوده توی راه یه خونواده جنگ زده را می‌بینه که بچشون مریضه، می‌خواست اونو به بیمارستان برسونه.

پدر گفت: خب به بیمارستان تلفن زدی؟ مادر گفت: مریض که نیست بگم صداش کنند مریض برده، اونجا که اسم همراه بیمار را یادداشت نمی‌کنند، بیمارستان فقیهی به اون بزرگی کی به کی است کی به کیه!

پدر گفت: این دختره چکاره است؟ همه جا سر می‌زنه، به داد همه باید، بچه من برسه؟ توی مسجد هیچ کس غیر از نسرین من نیست؟ توی جهاد هیچ کس مسئول نیست؟ تازه‌ این خوابگاه عشایر رفتنش هم برنامه تازه اش شده، چند شب پیش هم رفته بود پیش بچه‌های عشایر یا اونها را می‌یاره خونه و مثل پروانه دورشون می‌چرخه و غذاهای رنگین جلوشون می‌گذاره، یا خودش میره اونجا. مگه نباید خودش هم زندگی کنه، صبح نسرین کجاست؟ مسجد، ظهر نسرین کجاست؟ مسجد، شب نصف شب نسرین کجاست؟ مسجد.

مادر گفت: اینها را که می‌آورد خانه، ثواب دارد غریبند، از خانه شان دورند، آمده‌اند اینجا درس بخوانند، فردا کاره‌ای شوند. از من غذا پختن و آماده کردن خانه و شستن برای آنها، اما اصلاً آرام و قرار ندارد. هر جا کار باشد، نسرین همان جاست، دنبال کار می‌دود.

کریم گفت: کار یک جا بند شدن هم بهم دادن. توی جهاد هیچ کس بهتر، تمیزتر، دقیق تر از نسرین، کتاب خلاصه نمی‌کنه. همه کتاب‌های استاد مطهری را به خاطر پشتکاری که داره، نسرین خلاصه نویسی می‌کنه. خواهر جون از همه بهتر این کار را انجام می‌ده چون استاد مطهری را خیلی دوست داره و هم اینکه خیلی خوب کار می‌کنه. اما از بس دل رحم و مهربونه یکجا بند نمی‌شه، انگار که کار را بو می‌کشه. رفته توی دهات «دشمن زیادی» زن‌ها را برده توی حمامی که جهاد براشون درست کرده، کلاس آموزش احکام و بهداشت گذاشته! اصلاً یک کارهای عجیب و غریبی می‌کنه. عروسی هم که کردیم هیچ فرقی نکرده یک هفته بعد از ازدواجش برگشت مهاباد.
همین طور که بیرون مثل فرفره کار می‌کنیم، از وقتی هم که می‌رسه خونه می‌شوره، می‌پزه، و تمیز می‌کنه.

خاطره دوم:
همه دور هم نشسته‌اند و از خانواده هایشان تعریف می‌کنند. دلتنگی‌ها را نمی‌شود، پنهان کرد، هرکاری کنی بالاخره معلوم می‌شود. از لابلای حرفها، درد دلها معلوم می‌شود از چه چیزی دلتنگ هستی. دور هم جمع شدنشان برای دعای توسل بهانه بود. می‌خواستند همدیگر را ببینند و از خانه هایشان، خانواده یشان حرف بزنند، تا خستگی کارهای طاقت فرسایی که در مهاباد، سنندج، سقز، بانه انجام می‌دادند از تنشان بدر شود. برای کار فرهنگی آمده بودند، ولی خدا می‌داند که از هیچ کاری دریغ نداشتند.
نسرین از خانه و از مادر گفت: « من همیشه براش گل می‌خرم. هر شهری هم که برم، حتماً سوغاتی اون شهر را باید براش بخرم، جون و نفس من مادرمه. فقط خدا شاهده که چه جوری تونستم موقع شهادت داداشم، آرومش کنم. هر دعایی بلد بودم، خوندم، دو ماه طول کشید تا قضیه را قبول کرد. اونهایی که رفته بودند دهلاویه و سوسنگرد دنبال جنازه داداش، وقتی برگشتن باورشون نمی‌شد که مامان از هر جهت آماده باشه. خونواده من خیلی دوست داشتنی و خوب هستن. همشون رو دوست دارم».

نسرین ساکت شد. همه به او خیره شدند از ابتدای جلسه فقط همین چند کلام را گفته بود و دوباره در خودش فرو رفته بود. حالت‌های نسرین خیلی عجیب بود. حتی صبر نکرد نماز را به جماعت بخواند، گفت: شاید شهید شدم. معلوم نیست تا یک ساعت دیگه چی بشه؟

فاطمه پرسید: نسرین امشب چت شده؟
نسرین گفت: چیزی نیست تبم قطع شده، فقط شاید بخوام بهتون حلوا بدم!
فاطمه گفت: پاشید بریم اینجا هوا خیلی سرده اگر بمونیم حلوای همه مون رو باید خیر کنند. یخ زدیم پاشید بریم.

ساعت ده شب بود. مراسم دعای توسل تمام شده بود. موقعی که می‌خواستند سوار ماشین شوند، صدای تک تیرهایی به گوش می‌رسید، نزدیک ماشین نسرین گفت: بچه‌ها شهادتینتون را بگید. دلم شور می‌زنه. فاطمه سوار ماشین شد و گفت: توی تب می‌سوزی، انگار توی کوره هستی. دلشوره ات هم به خاطر همینه. ما که تب نداریم شهادتین را نمی‌گیم، فقط تو بگو نسرین جان.

خنده روی لبها یخ زد، همگی سوار ماشین شده بودند. نسرین کنار در نشسته بود و شهادتین را می‌گفت: که تیری شلیک شد. تیر درست به سرش اصابت کرد. همان جا که آرزو داشت و همان طور که استادش «مطهری» به شهادت رسیده بودند، شهید شد.
و در همان مسجد اباذر که مجلس ساده عروسی اش را برگزار کرده بودند، مجلس ختم برگزار شد. نسرین شهید شده بود.

موضوعات: دو خاطره از شهيده نسرين افضل  لینک ثابت
 [ 03:40:00 ب.ظ ]





زندگینامه شهیده نسرین افضل (ره)

آواز نسترن زار فضيلت آمده بود و عطر باغ و بهار صداقت با خود داشت. از چشمه ي خورشيد ، زلال نيايش و ستايش مي نوشيد و پروازش به گلگوني شقايق و شقايق زاران بود. وقتي از باران نور و نيايش، سرشار از طراوت شده بود ، لاله زاران به داغ جان سوزش عاشقانه سوختند.
پرهيزكاران و پارسايان در بوستان سحر و سپيده ، به نكهت ندبه و انابه ، بوي بهار اخلاص مي گرفتند و زايران ضريح احمدي به زمزم زيارت ، دلي مهتابي داشتند و درشيراز و درخانه اي كه آفتاب آيين محمّدي (صلوات الله علیه) بر آن مي تابيد و چلچراغ دوستي خاندان عصمت و طهارت در آن روشن بود و بوي خوش صفا و صداقت مي داد، نوزادي سپيد سيرت ، چشم آيينه گونش را به جهان آفرينش مي گشايد ودر كانوني گرم و پرمحبّت ، گام مي گذارد و به يمن ميلادي مسرّت بخش ، نام نسرين را بر او مي نهند.
نامش نسرين كه وجودش عطر نسترن انقلاب اسلامي را ميپراكند و فاضله اي بود كه در رديف افضل ترين زنان شهيد انقلاب اسلامي مان قرارگرفت .
وي روزها و سال هاي شيرين و شهد انگيز كودكي را به عطر رأفت و عطوفت مادري نيک روش و به همّت و اهتمام پدري مخلص و متديّن مي گذراند؛ سپس در مدارس شيراز ، تحصيلات دوره هاي ابتدايي و راهنمايي را به پايان مي رساند و به بركت و بهره ي معارف و تعاليم عاليه ي اسلامي ، زندگي عزّتمندانه و شرافتمندانه ي خود را ادامه مي دهد و حجب و نجابت ،زيور و زينت جانش مي شود وبا گزاردن فريضه هايي چون نماز و روزه ، روح و روانش را شادي و نشاط مي بخشد .
نسرين با ورود به دبيرستان ، به عنوان يكي از دانش آموزان پر شور و باشعور ،بر بسياري از نابساماني هادر رژيم شاه ، خردمندانه اعتراض مي كند و برنامشروع بودن حكومت خروش بر مي دارد تا آنجا كه يک بار نيروهاي امنيّتي اورا مورد تعقيب قرار مي دهند و به جستجويش مي پردازند. ايمان و استعداد شكوفاي او باعث شد كه با معدل 18موفق به اخذ ديپلم گردد.
وي با روحي سرشار از پيوستگي به درگاه احديّت كمر به خدمت خلق خدا بست و قدرت خويش را صرف خدمت در كميته امداد و كميته امام و سپاه و جهاد سازندگي نمود وي مطلوب خود را در جهاد سازندگي يافته و با خدمت به محرومترين قشر جامعه بيشترين قرب به پروردگار را براي خود كسب مينمود .
وي در نخستين تلاش هاي خداپسندانه اش ، به عنوان جهادگري آراسته به گوهر انديشه و خرد در يكي از روستاهاي مجاور شيراز « روستاي دودج » براي زنان و دختران جوان آن ديار به برگزاري كلاس هاي فرهنگي همّت مي گمارد وآنان رابا اصول ومعارف انسان سازاسلام مأنوس و مألوف مي كند؛ سپس فعّاليّت پر بارش را در روستاي ديگر « دشمن زياري » ادامه مي دهد و در منطقه ي « فراشبند » از توابع استان فارس به برگزاري نمايشگاه عكس و كتاب مبادرت مي ورزد.
درآغاز سال 1360 نسرين از فقر فرهنگي شديد كردستان آگاه شد و با برادر بزرگوارش احمد افضل (مفقود الاثر) درمورد رفتن به آنجا به مشورت پرداخت و درهمين زمان بود كه جهاد اعلام كرد كه جهت رشد هر چه بيشتر فرهنگي خواهران در كردستان احتياج است كه تعدادي ازخواهران متعهّد به آن خطّه عزيمت نمايند و مجدّانه به كار بپردازند .
دگر بار شهيده افضل فضيلت الهي خويش را هويدا كرد و با كوشش فراوان خواهران ديگري را جمع كرده وبا مشورت با علماي شهر راهي كردستان شد.
با ايمان و اخلاصي كه داشت و خداوند به مشابه آيه :

اِن الذينَ آمنوا و عَملواالصالِحات سَيَجعَلَ لهُم والرحمَنُ ودا…

سوره مريم (آیه 96)

همانا آنانكه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادندخداي رحمان آنها را محبوب ميگرداند .
به وعده هميشگي خود با او عمل كرد ودرهمان روزهاي اول مستقر شدن درمهاباد ودر اولين برخورد اين خواهر شهيد با زنان مهابادي محبت او را دردل آنان جاي داد وكلامش را پرنفوذ ساخت تا دعوت به حق و تقوي نمايد چيزي نگذشت كه گوهر وجود وقف الهي شده نسرين عزيز بر همه نمايان شد و همه ارگانها سعي در به خدمت گرفتن او داشتند و او كه هدفش به جز قرب الهي نبود تا آنجا كه توان داشت ارگانها ضعبف و مردم محروم آنجا را توان الهي مي بخشيد حتي وقت استراحت شبانه خويش را در فرمانداري و براي تقسيم كوپن هاي مردم مهاباد صرف مينمود گاهاً تا نيمه هاي شب با وجود خطرهاي فراوان آن شهر كه چون شهر به تاراج رفته در اختيار ضدانقلاب بود براي آموزگاران متعهد آن ديار جلسه مي گذاشت .
درشهريور ماه سال 1360 خبر پيوستن برادر بزرگوارش به تبار پيروان امام حسين (علیه السلام) راشنيد و راهي شيراز شد و مطلع شد برادر ارجمندش كه چون شمعي چراغ راه حزب الهيان شيراز بود به تنها به درجه رفيع شهادت نائل آمده كه وجود گهربار او به شهيدان مفقود الاثر انقلاب پيوسته و برادر جسم خاكي خود را بخاطر اثبات عشق به امام حسين(علیه السلام) به خانه بازنگرانيده است .
نسرين دل مادر را مملو ازغمي زهرا گونه يافت وبراي تسلي دل او چند صباحي دركنارمادر ماند، اما او اكنون ديگرنسرين تنها نبودكه با زينب كبري(علیه السلام) دست بيعت داده بود و پيام برادر را بردوش مي كشيد .
با مسئوليتِ سنگينِ ابلاغ انديشه شهدا انديشه برادر شوق آرميدن در جوار زينب و ملاقات برادر ارشد ، ديدار زهرا و بوسيدن دستان حسين او را آرام نگذاشت و دگر بار به مهاباد بازگشت و با شوق پيوستن به او به اميد آنكه خداوند او را برگزيند به كار بيشتر پرداخت از صبح تا شام از شام تا صبح از سپاه گرفته تا جهاد سازندگي ، بنياد امور جنگ زدگان ، فرمانداري ، آموزش و پرورش ، سپاه پاسدارن به مجاهدت پرداخت .
وي اكنون تنها كسي است كه لايق براي پست تبليغات و انتشارات سپاه در مهاباد است زيرا مقاوم ، پركار با تقواست ، مدتي اين مسئوليت را مي پذيرد و درعين حال به ديگر ارگانها نيز رسيدگي ميكند و بعد بخاطر نياز شديد آموزش و پرورش با سِمَت معلم تربيتي شروع بكار ميكند و با اين مسئوليت معلمين را نيز آموزش ميدهد و يک دوره از معليمن نهضت سواد آموزي نيز از جمله افرادي بودند كه از فضل او بهره مند شدند.
درنخستين روزهاي بهار سال 1361 كه عطر گل هاي محمّدي ، بوي خوش شهيدان را همراه داشت ، با يكي از جوانان مجاهد مؤمن كه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به خدمتي خالصانه مشغول بود، پيمان ازدواج مي بندد و زندگي شيرين و مشترک خود را آغاز مي كند .
در نخستين سال هاي انقلاب كه مهاباد در آرامش مطلوبي به سر نمي برد ، نسرين در نهضت سواد آموزي آن شهر ، فروغ خواندن و نوشتن را بردل و ديده ي سواد آموزان مي افشاند ؛ زمان انتخابات به عنوان ناظر بر سر صندوق هاي رأي حاضر مي شد ؛ در كميته ي امداد و بنياد جنگ زدگان آن زمان به فعّاليّت مي پرداخت ؛ به عنوان مربّي امور تربيتي در مدارس ، آگاهي و توان دانش آموزان را در زمينه هاي فرهنگي و مذهبي مي افزود و آن گاه كه به كاشانه اش باز مي گشت ، با ذوق و ظرافتي ستودني، خانه ي ساده و بي پيرايه را به بهشتي روح بخش تبديل مي كرد .
نسرين فاضله بانويي كه پيوسته جمله اي از دعاي امير مؤمنان حضرت علي (علیه السلام) « الهي قلبي محجوب و نفسي معيوب» بر ذهن و زبانش جاري بود و با توسل جستن به نيايش وستايش ، گلشن جانش را عطر آگين مي كرد و با شيدايي و مشتاقي محافل و مجالس ذكر و ثناء خداوندي را برگزار و ديگران را نيز براي شركت در آن تشويق و ترغيب مي كرد .
و در آخرين شب فروزندگي اش در آن لحظاتي كه در تب ميسوخت از همسر عزيزش خواست كه او را به مجلس دعاي توسل برساند و همسر بخاطر مريضي سعي دارد كه او را وا دارد كه استراحت كند اما او وجودي است كه خستگي نمي پذيرد و مريضي نميداند و چگونه آنجا كه ذكر حق است او نباشد .
چگونه آنجا كه دست بدامان ائمه معصومين (علیهم السلام) پيوند ميخورد و مدد مي يابد او حاضر نباشد آنجا كه آرزوها جامه عمل ميپوشد و پيوند غيب و شهود ، تحقق مي يابد وپرده ها مي درد و رازهاي ناديدني با چشم دنياديده ميشود ، او غائب باشد همسر را راضي و در مجلس انس به خدا شركت ميكند به گواه دوستانش آن شب مثل هميشه او بشدت منقلب ميشود كسي چه مي داند شايد درهمان حال ملائک تهنيت و سلام به او را گفتند و پيام وصال و لقا را آوردند .
دعا پايان مي يابد همه جهت مراجعت به اتومبيل سوار ميشوند و نسرينِ انقلاب پيش مي آيد . يكي از خواهران را از جاي بلند ميكند و ميگويد اينجا جاي من است و خود مي نشيند .
اتومبيل حركت ميكند و نسرين آغاز حركت خويش را در عالم ملكوت مي بيند دست پليد آمريكا از آستين عوامل گروهكها بيرون آمده و ديگر بار گلي از باغ انقلاب اسلامي را پرپر ميكند و عطر نسترن انقلاب دوباره تمام فضاي مهاباد را كه نه ، ايران را و نه همه جهان را ميگيرد و افضل ما ، نه ، افضلِ زينب به آرزوي ديرين خود ميرسد .
ميداند آرزوي او چه بود شهادت همچون شهيد مطهري و درست به همان صورت به وصال حق رسيد .

 

 

موضوعات: زندگینامه شهیده نسرین افضل (ره)  لینک ثابت
 [ 03:39:00 ب.ظ ]





وصیت نامه سیده شهیده طاهره هاشمی
شهیده طاهره هاشمی(شهید شاخص سال۹۲)

گروه دفاع مقدس«تیتریک»؛ شهیده «سیده طاهره هاشمی» در نخستین روز از خرداد ماه سال ۱۳۴۶ در روستای شهیدآباد شهرستان آمل به دنیا آمد؛ او در خانواده‌ای طرفدار انقلاب و تحت تربیت پدر و مادری که هر دو از سادات منطقه هزار جریب ساری بودند، رشد و پرورش یافت.

از کودکی با قرآن، نهج‌البلاغه و سایر کتب روایی شیعی انس و الفت پیدا کرد و به دلیل جو فرهنگی و مذهبی خانواده روح تشنه‌اش با عمیق‌ترین مفاهیم دینی و معنوی سیراب شد.

او دختری مهربان، دلسوز و دانش‌آموزی نمونه و موفق و درس‌خوان بود؛ هرگز در ادای تکالیف واجب دینی، کوتاهی نمی‌کرد و مستحبات را تا جایی که می‌توانست، به جا می‌آورد.

طاهره در کارهای هنری چون خطاطی، طراحی، گلدوزی، نگارش مقاله، تهیه‌ روزنامه دیواری و نیز اداره برنامه‌های فرهنگی مدرسه بسیار موفق بود و بسیاری از برنامه‌های فرهنگی، اجتماعی و حرکت‌های سیاسی مدرسه بر عهده‌ او بود؛ در برخورد با دانش‌آموزانی که تحت تأثیر تبلیغات گروهک‌های منحرف قرار گرفته بودند، بسیار مهربان، باحوصله و دلسوز بود و از فرط مهر و دوستی، آن‌ها را به خود جذب می‌کرد.

و سرانجام در غروب روز ششم بهمن‌ سال ۱۳۶۰ در حالی که ۱۴ بهار بیشتر از عمر کوتاهش نمی‌گذشت، در حالی به کمک نیروهای مدافع شهر رفته بود، در درگیری خونین گروهک‌های معاند انقلاب با نیروهای بسیجی و مردمی، با اصابت دو گلوله به فیض شهادت نایل آمد.

این سیده بزرگوار با اینکه موقع شهادت ۱۴ سال بیشتر نداشت اما با توجه به نبوغ و ذوق سرشار خود آثاری قلمی و تجسمی به یادگار گذاشته است. در زیر، انشایی را از این بانوی شهیده می‌خوانیم که به پیشنهاد معلم باید خطاب به یک دوست نوشته می‌شد. انشای شهیده سیده طاهره هاشمی در طرحی ابتکاری در قالب نامه‌ای به یک دوست امدادگر و رزمنده فرضی نگاشته شده است. او در این نامه پیامی را نیز خطاب به رئیس جمهور وقت ایالات متحده گوشزد کرده است:

به نام خدا

نامه‌ای می‌نویسم برای تو دوست در جنگم، ای دوست جان بر کفم، ای دوست شریفم.

نامه‌ای که شاید از آن کوه مشکلات که بر سرت فرود آمده است، بکاهد. هر چند که این نامه برایت سودی ندارد، برای تویی که در سنگر به مداوای مجروحان جنگ اعم از ایرانی و یا غیر ایرانی می‌پردازی.

من این نامه را در حقیقت برای دوستانم می‌بایست می‌نوشتم اما روزگار را چه دیدی باید نوشت برای تو که حتی یک لحظه شاید نتوانی به این نامه نظری بیفکنی، چون مجروحان در جلویت صف کشیده و رگبار مسلسل و توپ و نارنجک بر بالای سرت در پروازند.

ای کاش می‌توانستم با تو به جبهه آیم و مسلسل‌ها را در آغوش گیرم، اما می‌دانم که چه خواهی گفت، بله من سنگر دیگری دارم و سنگرم را همچون تو حفظ خواهم کرد، همچون تو که با وسایل اولیه بسیار کم و غذای اندک در خط مقدم جبهه‌ای. شاید بر من عیب بگیری که چرا به آگاهی دوستان و همشهریانم نمی‌پردازم. می‌دانم اما آگاهی دادن به کدامین مردم؟ به مردم جان بر کف شهرم! نه می‌دانم که نمی‌گویی! زیرا باید به اشخاصی آگاهی داد که چشم‌ها را بسته و گوش‌ها را پنبه نموده و به شعار دادن در سر چهار راه‌ها مشغولند.

شعار مرگ بر آمریکایی که معنی آن سازش با آمریکاست! می‌گویند که باید در این جنگ، حق با باطل سازش کند؛ باید میانجی‌گری را پذیرفت و ملتی را که بیست سال زیر ستم بعثیان بود تنها گذاشت.

آنها با شایعه‌سازی می‌خواهند مردم را گول بزنند، اما قرآن دستور داد برای شایعه‌سازان قتل و اسیری و لعنت است. می‌دانم که تو تنها برای ملت ایران نمی‌جنگی بلکه برای ملت عراق هم می‌جنگی و ملت جان بر کف و شهید داده ما و عراق پشتیبان تو هستند. اگر تو شهید بشوی صدها نفر بعد از تو می‌آیند و سنگرت را حفظ خواهند کرد.

ملتی که برای هر قطعه از این میهن خون‌ها فدا کرد، دیگر سازش با نوکران آمریکا و شوروی این دشمنان اسلام را جایز نمی‌داند. می‌دانم که تو تا آخرین قطره خون خواهی جنگید، زیرا تو فرزند خلف کسانی هستی که در جهان همیشه بر ضد ستم می‌شوریدند و تو هم مانند آنها پیروز خواهی شد زیرا اماممان، این بت شکن عصر گفت: «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» و در جای دیگر گفت: «ما مرد جنگیم».

آقای کارتر نباید ما را از جنگ بترساند. البته به یاری خداوند؛ زیرا این خداوند بود که آمریکا را در حمله نظامی به ایران در طبس نابود کرد؛ شن‌های بیابان این مأموران الهی چون ابابیل بر سرش ریخت و تمام آن تجهیزات را نابود کرد و این بار هم کید شیطان بر هم ریخت چون خداوند در قرآن فرمود «ان کید الشیطان کان ضعیفا» بلی حیله شیطان ضعیف است زیرا در این زمان هم به یاری خدا و هوشیاری ملت و بیداری ارتش و جان بر کفان سپاه و بسیج مانع رسیدن آمریکا به هدف شومش گردید.

من به تو خواهرم و برادرم که در سنگرید، پیام می‌دهم که خواهم آمد و انتقام خون‌های نا به حق ریخته را خواهم گرفت. نگرانی من و تو ای خواهرم این است که مبادا سازشی صورت گیرد و خون‌های شهیدان به هدر رود و نتوانیم ندای امام را به گوش جهانیان برسانیم که ندای امام همان ندای اسلام است.

اما می‌دانم که هرگز سازشی صورت نخواهد گرفت، زیرا تمام ارگان‌های مملکتی در دست ملت و نمایندگان ملت است و من و تو ای دوستم با هم به جنگ اسرائیل که فلسطین را اشغال کرده است، می‌رویم و از آن جا به سادات‌ها و شاه حسن‌ها و حسین‌ها و ملک خالدها خواهیم گفت که به سراغتان خواهیم آمد و دوباره فلسفه شهادت را زنده خواهیم کرد و صف‌های طولانی برای شهادت تشکیل خواهیم داد و روزه خون خواهیم گرفت.

والسلام

سیده طاهره هاشمی

موضوعات: وصیت نامه سیده شهیده طاهره هاشمی  لینک ثابت
 [ 03:28:00 ب.ظ ]




 


زندگينامه شهيد طاهره هاشمي

 

شهيد طاهره هاشمي درسال 1346 درخانواده‌اي كه هميشه با ذكر خدا ودعا وصوت قرآن است درشهيد محله آمل چشم به جهان گشود شهيد دردوران تحصيل خود دانش آموزي ممتاز بود وتوجه همه معلمين را نسبت به خود جلب مي‌نمود.شهيد فردي صبور واز خودگذشته بود ولي درعين حال همواره نظر انتقادي خودرا با صراحت با معلمانش درميان مي‌گذاشت وترسي ازبيان حقايق نداشت درجريان پيروزي انقلاب طاهره با اينكه بيش ازده سال نداشت همواره با خانواده خود چون ساير اقشار مردم دراكثر تظاهرات شركت مينمود.پس ازپيروزي انقلاب با پيوستن به انجمن اسلامي مدرسه وانجمن اسلامي شهيد محله درتداوم انقلاب اسلامي مي‌كوشيد شهيد سعي داشت كه دوستان وآشنايان خود را با اسلام عزيز آشنا سازد وخود نيز آنچه مي‌گفت عمل مي‌نمود دروقت نماز اول خود وضو مي‌ساخت ومنتظرمي‌ماند تا دوستانش وضو بگيرند آنگاه باهم نماز اقامه ميخواند به پيامهاي امام اهميت زيادي مي‌داد وروزهاي دوشنبه وپنج شنبه هرهفته روزه مي‌گرفت شهيد يك شب قبل از شهادتش شهيد مظلوم بهشتي ويارانش را با دوتن ازاعضاي انجمن اسلامي محل( شهيد امان‌ا…قديروشهيدفضلي )درخواب مي‌بيند ومژدة شهادتش را اززبان آنها براي خانواده‌اش تعريف مي‌كند آري خوابش به وقوع پيوست ودرروز 6بهمن ماه 1360 درحالي كه براي رزمندگان اسلام كه براي مقابله با جنگهاي محارب درشهر مستقر بودند مشغول جمع‌آوري داروـ غذا بود مورد رگبارملحدين سربدار قرارگرفت وبسوي معبودش شتافت شهيد كاملاً آگاه بود كه به شهادت خواهد رسيدزيرا وقتي از او سوال مي‌شود چه تصميمي درآينده داريد مي‌نويسد:«… اگر تحصيل مي‌كنم براي اين نيست كه تو شه‌اي از علم بردارم بلكه براي عبرت گرفتن وپي بردن به راز جهان واين راه كه راه شتاخت پرودگار است … ديگر نمي‌توانم چيزي بنويسم بخاطراينكه به من الهام شد كه من آينده‌اي ندارم كه درمورد آن برايتان انشايي بنويسم بخاطر اين همة اين موضوعي را كه نوشتم پس مي‌گيرم زيرا به من الهام شده كه من مي‌ميرم .

والسلام طاهره هاشمي

«روحش شاد ويادش گرامي باد»

«داغت اي گل همچون داغ لاله شد»

موضوعات: زندگينامه شهيد طاهره هاشمي  لینک ثابت
 [ 03:25:00 ب.ظ ]





وصیت نامه ی شهید سید علی حسینی برادر سیده زهرا حسینی راوی كتاب “دا “

بسم رب الشهدا

در این روزهای آخر عمرم كه امیدوارم با شهادت به پایان برسد چند خطی از خویش به جا می گذارم تا شاید در آینده مفید كسی واقع شود . مدتی است عراق به ایران حمله كرده است و برادران مرا یكی بعد از دیگری به خون می غلطاند . من نیز می روم تا به جد بزرگوارم بگویم كه راهی را كه شما اهل بیت رفتید الگوی ما در تمام دورانهاست . راه جدم علی ، راه حسین مظلوم و مابقی اهل بیت.
اما دوست دارم آن هنگام كه در خون خویش دست و پا می زنم ذكر لبم یا حسین باشد و سرم بر دامان مادرم فاطمه باشد . راهی را كه من و دوستانم می رویم راه حسین بن علی ( علیه السلام ) است راه خمینی كبیر است . اگر خواهان شفاعت علی ( علیه السلام ) و فاطمه ( سلام الله علیها ) هستید به ولی امر و نایب امام زمان متوسل شوید زیرا حیات و ممات ما اعتقاد به ولایت است . آن موقع كه درك كردم ولی فقیه كیست و ولایت چیست فهمیدم كه نداشتن ایمان به ولی فقیه سقوط در قعر جهنم است .

خدایا مرا ببخش و بیامرز و مرا با شهادت به دیدار خویش بپذیر

آمین یارب العالمین
سید علی حسینی
59/7/8

موضوعات: وصیت نامه ی شهید سید علی حسینی برادر سیده زهرا حسینی راوی كتاب "دا "  لینک ثابت
 [ 03:20:00 ب.ظ ]




 


زهرا حسینی راوی کتاب دا

 

با آغاز جنگ، زهرا حسینی که در آن هنگام دختری 17 ساله بود،‌ خود را در وسط ماجرا یافت. همین که اعلام کردند پیکرهای شهدا در گورستان روی زمین مانده است، به یاری غسالان شتافت و با شهامت و مقاومت روحی کم‌نظیری در کار غسل و کفن و دفن شرکت کرد. به کارکنان گورستان غذا رساند، مردم را برای این کار بسیج کرد، امدادگری آموخت و در هر کاری که پیش می‌آمد، از امدادگری، زخم‌بندی، حمل مجروحان، تعمیر و آماده‌سازی اسلحه، پخت و پز و توزیع امکانات فعالیت داشت. تنها هدفش این بود که مفید باشد و به مردم خدمتی بکند. پدر و برادرش در جنگ خرمشهر شهید شدند و او با دست خود آنان را در گور نهاد. خواهر کوچک‌ترش را در کارها شرکت داد. در جریان دفاع از خرمشهر مجروح شد و ترکشی در نخاع او جای گرفت که پس از آن همیشه با اوست و ناگزیر از تحمل عوارض آن است. با این حال، او از پای ننشست و پیوسته کوشید تا در خدمت جبهه و جنگ یا مردم جنگ‌زده باشد.

گزارش حسینی از جنگ بی‌نظیر است، و به هیچ یک از کتاب‌های متعددی که ایرانیان و خارجیان درباره جنگ نوشته‌اند، شباهتی ندارد. خواننده ممکن است با اعتقادات حسینی مخالف باشد و حتی او را دختری عامی بداند که طوطی‌وار چیزهایی را باور کرده است و تکرار می‌کند. ولی باید ابله یا مغرض باشد که درباره گزارش او از وقایع تردید کند. این گزارش حقیقی و دست اول از سبعیت از یک طرف و مظلومیت و بی‌پناهی از طرف دیگر است. در آن، چنان صحنه‌هایی از ایثار و شور ایمان به چشم می‌خورد که قلب را می‌لرزاند.

موضوعات: زهرا حسینی راوی کتاب دا  لینک ثابت
 [ 03:17:00 ب.ظ ]




 


زندگینامه و خاطره ای از شهید مريم فرهانيان

نام : مریم فرهانیان
وصیتنامه شهیده مریم فرهانیان - به ولايت فقيه ارج بنهيم و بدانيم كه الان امام خميني بر ما ولايت دارد
دفاع مقدس,مریم فرهانیان,شهید مریم فرهانیان,شهیده,آبادان,حضرت زهرا,امدادگر,پرستار,بیمارستان,جنگ تولد : ۲۴ دی ماه سال ۱۳۴۲
محل تولد : آبادان در خانواده‌ای متوسط و مذهبی
تاریخ شهادت : ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۳
محل شهادت : گلستان شهداء آبادان در اثر اصابت خمپاره دشمن
محل دفن : گلزار شهدای آبادان

در ۱۴ سالگی با کمک برادر رشید خود «شهید مهدی فرهانیان» خود را مجهز به سلاح معرفت و بصیرت الهی کرد و با درک صحیح از وضعیت حاکم بر کشور و نیز ماهیت استکبار جهانی امپریالیسم،مبارزات خود را علیه ظلم های رژیم پهلوی آغاز کرد .

این شهیده بزرگوار با اوج‌گیری مبارزات مردم در جریان انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیمایی‌های مردمی علیه حکومت شاهنشاهی شرکت کرد و با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به جمع این خیل عاشق پیوست و دوره‌های آموزشی را با موفقیت به پایان رساند.و با آغاز جنگ تحمیلی درشهر آبادان را ترک نکرد و دوشادوش برادران رزمنده به دفاع ازخاک کشورش پرداخت .

شهیده مریم فرهانیان درسن ۱۷ سالگی در بیمارستان امام خمینی (ره) آبادان مشغول امداد‌گری شد و به مدت سه سال به کار امدادگری و پرستاری از مجروحین جنگ در بیمارستان های مختلف آبادان ادامه داد که در این مدت یک بار به شدت زخمی شد و به اجبار در بیمارستان بستری شد .

وی کسی بود که زینب وار از برادران رزمنده مجروح پرستاری می کرد.مریم فرهانیان یکی از ۱۸ نفر خواهران، امدادگران داوطلب بود که در زمان جنگ در بیمارستان طالقانی آبادان در قسمتهای مختلف، خالصانه خدمت کرد وی در تمام مدت عمر گرانبهایش با بیداری و هوشیاری سیاسی، دینی زندگی کرد رفتار و منش این شهیده الگوی زن مسلمان ایرانیست .

اين شهيده بزرگوار از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي تا روز شهادت با بيداري كامل و حس زيباي عشق و ايثار در شهر مقاوم آبادان مشغول خدمت و ترويج اخلاق، رفتار و منش يك زن مسلمان بود. به هنگام شكست محاصره آبادان و آزادي خرمشهر و بسياري از عمليات‌هاي ديگر فعاليت چشمگيري داشت تا بالاخره بر اثر متوقف شدن عمليات پس از آزادي خرمشهر به‌منظور رسيدگي به خانواده شهدا در واحد فرهنگي بنياد شهيد آبادان مشغول فعاليت شد .

شهيده مريم فرهانيان از نگاه خانواده و دوستان
بسيار تقيد داشت كه پدر و مادرش از او راضي باشند همچنين خيلي به خواندن نماز اول وقت تقيد داشت. بسيار اهل مطالعه بود، كم مي‌خوابيد و بيشتر به خودسازي مي‌پرداخت. مريم استثنايي نبود اما خيلي خودساخته بود، نفرت از غيبت، محبت خالصانه‌اش به ديگران، هيچ چيز را براي خود نخواستن از شاخصه‌هاي اخلاقي او بود. شهيده مريم فرهانيان همواره مي‌گفت برخي سكوت‌ها و حرف‌هاي نابه‌جا، گناهان كوچكي هستند كه تكرار مي‌كنيم و برايمان عادت مي‌شود، گناهان بزرگ را اگر انسان خيلي آلوده نشده باشد متوجه مي‌شود، اين گناهان كوچك هستند كه متوجه نمي‌شويم.
شهيده مريم فرهانيان در بسياري از عمليات دوران دفاع مقدس از جمله شكست حصر آبادان و آزادسازي خرمشهر حضوري فعال و چشمگير داشت.

زهرا سامري همرزم شهيده مريم فرهانيان:
رمز موفقيت مريم اين بود كه هيچ‌گاه دلبسته دنيا نشد و دنيا و زرق و‌ برقش را نمي‌ديد. وي با بيان اينكه من تنها چهار سال با مريم همرزم بودم، اذعان داشت: براي انتخاب دوست بايد بيشترين دقت را انجام دهيم اما مريم پيش از آنكه دوست من باشد الگوي خوب و مطمئني بود.
مريم نخست به عنوان امدادگر در بيمارستان مشغول فعاليت بود و سپس وارد بنياد شهيد شد، مريم روحي پويا داشت و سكون و يك‌جا ماندن را نمي‌توانست تحمل كند و اگر مي‌ديد در جاي ديگري مي‌تواند خدمت كند خود را به آنجا مي‌رساند.
او پس از مدتي فعاليت در بيمارستان، به عنوان مددكار اجتماعي در بنياد شهيد مشغول شد و به مددكاري و مواظبت از مادران شهيدان مي‌پرداخت و او اعتقاد داشت كه مراقبت از مادران شهدا چيزي كمتر از جنگيدن در جبهه‌ها نيست .
خاطره ای از سامری :
روزي وارد خانه شدم و مريم را رو به قبله ديدم وقتي جلوتر رفتم، ديدم مريم روي دستانش مي‌زند و از او سؤال كردم كه مشكلي پيش آمده، چيزي نگفت اما بعدها براي من تعريف كرد كه من هر روز اعضاي بدنم را مواخذه مي‌كنم و از آنها مي‌پرسم كه امروز براي خدا چه كاري انجام داد‌ه‌ايد .
خانم سامری در خصوص عزاداري‌هاي بي‌نظير همرزمش می گوید :
در ايام فاطميه روزي سرزده وارد خانه شدم و ديدم مريم به پهناي صورت اشك مي‌ريزد و نام حضرت زهرا(س) را صدا مي‌زند .
به او گفتم كه چرا اينقدر اشك مي‌ريزي؟
گفت : شما اگر مادرتان فوت كند چه كار مي‌كنيد، شادي مي‌كنيد يا گريه؟
مریم علي‌رغم فعاليت زيادي كه داشت روزه مي‌گرفت و تنها با نان و آب افطار مي‌كرد .
هيچ چيز او را راضي نمي‌كرد و همين موجب شده بود كه يك لحظه آرامش نداشته باشد تا اينكه در بهار عمر خود با رسيدن به مقام شهادت به آرامش هميشگي رسيد .

فاطمه فرهانيان خواهر شهيده مریم :
شهيده مريم فرهانيان يك انسان معمولي با انديشه‌هاي بلند بود، چراكه با شناخت راه و مسير درست به درجه رفيع شهادت نائل آمد .او در هنگام دفاع از ميهن در سن نوجواني و جواني قرار داشت، اما آنقدر به خودسازي و تهذيب نفس پرداخته بود كه در سن 21 سالگي به درجه شهادت نائل آمد .اين شهيده بزرگوار با تأسي از حضرت زهرا(س) در جواني به شهادت رسيد و همواره در رفتار و كردار خويش ايشان را الگو قرار داده بود .
شهيده مريم همواره در زندگي به دنبال شناخت تكليف و وظيفه ديني و شرعي خود بود و با جديت به وظايف خود عمل مي‌كرد .
شهيده مريم فرهانيان يك انسان معمولي با انديشه‌هاي بلند بود، چرا كه با شناخت راه و مسير درست و با تلاش و مجاهدت براي رسيدن به قله‌هاي متعالي انساني به درجه شهادت نائل شد .
مريم توجه ويژه‌اي به مبدأ و مقصد خلقت انسان داشت و از عادات پسنديده ايشان اين بود كه در جمع‌هاي دوستانه با گريز به مسئله معاد اين موضوع را براي ديگران هم يادآور مي‌شد .
در جريان فتنه‌هاي اخير همان اندازه كه اهميت اطاعت از ولايت فقيه براي همگان مشخص شد، در جريان جنگ تحميلي نيز شناخت حق از باطل مشكل بود و در اين زمان مريم توجه خاصي به فرمان و سخنان امام خميني(ره) داشت .
مريم هنگام نماز خواندن به گونه‌اي بود كه اطرافيان به خوبي متوجه خشوع و خضوع ايشان بودند .
گذشت و فداكاري، مهرباني و ايثار و گذشتن از حق خود در زماني كه حق با اوست از جمله ديگر ويژگي‌هاي شخصيتي شهيده مريم فرهانيان بود .
مريم همواره گناهان كوچك را زمينه‌اي براي انجام گناهان بزرگ مي‌دانست ابراز داشت: بايد از گناهان كوچك ترسيد چرا كه كوچك شمردن گناهان صغيره باعث بروز بسياري از مشكلات و گناهان كبيره مي‌شود .
وي در خصوص شجاعت اين شهيده دفاع مقدس می گوید : در روزهاي نخستين جنگ و در حالي كه تنها 20 روز از شهادت برادرمان مهدي گذشته بود و مادرم شرايط روحي نامساعدي داشت مريم قضيه بازگشت به آبادان را مطرح كرد .
هيچ كس جرأت مطرح كردن بازگشت به جبهه‌هاي جنگ را به مادر نداشت، اما مريم بهترين تصميم را گرفت و مجوز بازگشت هشت نفر از اعضاي خانواده را نيز به همراه خود به جبهه از مادرمان گرفت .

هنگام شهادت :
این شهیده بزرگوار در غروب سیزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۳ در حالی که همراه با دو تن از خواهران همکار خود بر مزار شهیدی که بنا به وصیت مادر شهید که از آنان قول گرفته بود هر سال به جای او بر سر مزار پسر شهیدش حاضر شوند، در حالی که راهی گلستان شهداي آبادان شده بودند مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی قرار گرفتند و دو خواهر همراه او زخمی شدند و مريم فرهانيان نماد رشادت و مجاهدت زن‌ ايراني به فیض شهادت نایل شد .

دفاع مقدس,مریم فرهانیان,شهید مریم فرهانیان,شهیده,آبادان,حضرت زهرا,امدادگر,پرستار,بیمارستان,جنگ

وصيت نامه شهيده مريم فرهانيان

بسم الله الرّحمن الرّحيم و به نستعين انّه خير ناصر و معين
وصيتم را با نام خدا، اين بزرگترين بزرگترها، آن يگانه مطلق، اين فريادرس مستضعفان، اين در هم كوبنده كاخ ستمگران و يزيديان، اين منجي حق و عدالت، اين فرستاده ي قرآن، اين شنونده غم ها، اين مشكل گشاي دردها و … شروع مي كنم.
اول از هر چيز از انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني به اندازه فهم خودم و وظايفم كه بر دوش دارم بگويم، انقلابي كه با دادن خون هزاران شهيد و هزاران معلول به اولين مرحله پيروزي خود رسيد. انقلابي كه در آن مردم، اسلام را، اين كامل ترين دين را مبناي كار خود قرار دادند و از آن الهام گرفتند و وحدتي را كه به دست آورده بودند، با توجه به دين اسلام و رهبري قاطع امام آن را حفظ كردند.
قدر اين رهبر را بدانيد و همواره پشت سر او باشيد. از امام پيروي كنيد. به پيام ها و فرمان ها و دستوارت اسلامي امام توجه كنيد و سعي كنيد از هر كلمه امام درس بگيريد.
امام را تنها نگذاريد. اين هواي نفسي را كه امام از آن صحبت و سعي مي كند آن را از وجود ما بزدايد، شما هم سعي كنيد كه در اين راه موفق شويد. سعي كنيد خود را بشناسيد كه اگر خود را بشناسيد خدا را شناخته ايد. در هيچ كاري خدا را از ياد نبريد. و همواره به ياد خدا باشيد و با هم به مهرباني رفتار كنيد.
امام زمان را از ياد نبريد. همواره به فكر امام زمان باشيد. همواره در راه اسلام باشيد و براي تحقق بخشيدن به آرمان اسلام بكوشيد و به قدرت الهي توجه داشته باشيد كه بالاتر و با عظمت تر از تمام قدرت هاست. هيچ وقت قدرت خدا را از ياد نبريد و سعي كنيد كه هر چه بهتر تزكيه نفس كنيد. چيزي را كه امام اينقدر درباره اش تكيه مي كنندكه تزكيه نفس كنيد. و در بين خطراتي كه ما را تهديد مي كنند هيچ خطري بالاتر از اين نفس نيست كه گاه انسان را به انحراف مي كشاند و خود انسان متوجه نمي شود.
قرآن بخوانيد زيرا قرآن تمام دستورات زندگي را به شما مي گويد. نهج البلاغه و صحيفه سجاديه هم همينطور.
مادر! اگر من سعادت شهادت را داشتم و شهيد شدم، اصلاناراحت نباش. ما همه امانت هستيم و همه ما از دنيا مي رويم، زيرا اين دنيا آزمايشگاهي است كه خداوند بندگان خود را در آن، مورد آزمايش قرار مي دهد. اين ما هستيم كه بايد سعي كنيم و از اين امتحان كه بالاترين امتحان هاست سربلند بيرون بياييم و در قيامت پيش خدا سرافكنده نباشيم.
يادم هست كه در آخرين جلسه گفتگويي كه با برادر شهيدم داشتم، درباره معاد برايم صحبت مي كرد و مي گفت در فكر آخرت باشيد و بعد از اين جلسه بود كه مقام شهادت را به دست آورد. از صميم قلب به او تبريك مي گويم و از خدا مي خواهم صداقتي همانند شهيدان به من عطا كند و سعادت اين را بدهد كه تنها و تنها در راه او قدم برداريم و براي رضاي او كار كنيم.
شهيد كسي است كه به آخرين مرحله كمال خود رسيده است و راهش را با آگاهي، ايمان و خلوص مي پيمايد و هميشه پيروز و جاويد است.
به ولايت فقيه ارج بنهيم و بدانيم كه الان امام خميني بر ما ولايت دارد و بدانيم تنها در اين صورت در دنيا و آخرت موفق مي شويم كه با همديگر صميمي باشيم و با دشمن مقابله كنيم. چه دشمناني كه در درون ما هستند و چه دشمنان بيروني. من هم مانند برادر شهيدم (مهدي) هر چه يادم آمد نوشتم و اگر در گفتارم اشتباهي هست، به بزرگي خودتان ببخشيد .

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
مریم فرهانیان

منبع : صالحات

موضوعات: زندگینامه و خاطره ای از شهید مريم فرهانيان  لینک ثابت
 [ 03:07:00 ب.ظ ]





تاکید 12تن از مراجع تقلید و بزرگان بر احیای شب نیمه شعبان

تاریخ مخابره : ۱۳۹۳/۳/۲۰ - ۱۶:۰۹
خبرگزاری حوزه منتشر کرد

 

 

اختصاصی/ شب نیمه شعبان، افضل شب ها بعد از شب قدر و یادآور تولّد آخرین امید پیامبران الهی و منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر(عج)، دارای آن چنان فضلیتی بس عظیم است که در روایات معصومین(ع) بر احیای آن تاکید فراوان شده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، شب نیمه شعبان، یادآور تولّد اولین و آخرین امید پیامبران و فرشتادگان الهی و منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر(عج) و دارای فضلیتی بس عظیم است و در روایات معصومین(ع) بر احیای آن تاکید شده تا آن جا که نبی مکرم اسلام(ص) در فضیلت این شب نورانی فرموده است “مَنْ أَحْيَا لَيْلَةَ النِّصْفِ‏ مِنْ شَعْبَانَ‏ لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ/ هرکس شب نیمه شعبان را به شب زنده داری سپری کند، در روزی که دلها مرده است، دل او زنده است(ثواب الاعمال: ص77)".

امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) نیز در روایتی از پیامبر اعظم(ص) در رابطه با فضیلت احیای شب نیمه شعبان نقل کرده است که “عن رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:‏ إِذَا كَانَ لَيْلَةُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ‏ فَقُومُوا لَيْلَهَا وَ صُومُوا نَهَارَهَا فَإِنَّ اللَّهَ …يَقُولُ أَ لَا مُسْتَغْفِرٍ فَاغْفِرْ لَهُ أَ لَا مسترزق فأرزقه حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْر/ شب نیمه شعبان را احیاء بدارید و روز نیمه شعبان روزه بگیرید که خداوند در این شبانه روز می فرماید آیا توبه کننده ای هست تا توبه او را بپذیرم آیا فردی طلب روزی دارد تا او را بی نیازکنم (اقبال الاعمال: ج3 ص 323)".

بزرگان دین و علما به عنوان وارثان و ادامه دهندگان رسالت انبیاء الهی و مروجان حقیقی آموزه های غنی اهل بیت(ع) نیز علاوه بر آن که خود اهتمام ویژه ای به احیای شب نیمه شعبان داشته و دارند، عموم مومنین و منتظران و عاشقان امام عصر حضرت بقیة الله الاعظم(عج) را به احیای این شب عزیز و دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور ولی عصر(عج) دعوت کرده اند.

اینک در آستانه فرا رسیدن 15 شعبان المعظم، توصیه ها و پیام های مراجع عظام تقلید، علما و بزرگان حوزه به عاشقان و دلدادگان حضرت حجت(عج) در پاسداشت ایام ولادت موفور السرور منتهی الامال جمیع اولیاء و آخرین نجات دهنده بشریت و زنده نگاه داشتن فرهنگ احیای شب نیمه شعبان، تقدیم منتظران امام عصر(عج) می شود.

*آیت الله العظمی صافی گلپایگانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

منتظران حضرت بقیة الله العظم ارواح العالمین له الفداء در شب مبارک نیمه شعبان با جشن و چراغانی و تشکیل مجالس سخنرانی، مدح و منقبت آن امام عزیز را برای خود افتخار بزرگی دانسته و در احیای این شب بسیار با عظمت که در سحر آن، وجود مقدس دوازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت، دنیا را با ولادت خود مزین و منور نمودند، کوشا بوده و برای تعجیل ظهور موفور السرور آن حضرت دعا می کنند که فرج مبارک ایشان، فرج همه شیعیان و مظلومان عالم است.

*آیت الله العظمی وحید خراسانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا را شکر کنید بر این نعمت عظمی و موهبت کبری که در زمان غیبت آن حضرت از قائلین به امامت او و از منتظرین ظهور او هستید که سید الساجدین و زین العابدین علیه السلام به ابی خالد کابلی فرمود : یا ابا خالد! اهل زمانِ غیبت او که قائلند به امامت او و منتظر ظهور اویند، افضل اهل هر زمانی هستند ، چون خدا به آنها عقل و فهم و معرفتی داده که غیبت نزد آنها بمنزله ی مشاهده است ، و آنها را در آن زمان به منزله ی کسی قرار داده که با شمشیر بین دو دست رسول خدا- صلی الله علیه وآله وسلم - جهاد کنند ، و آنها هستند که به حق مخلص اند، و به صدق شیعه ی ما هستند، و در سرّ و علن داعیان به دین خدایند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به نقل جابر بن عبدالله انصاری در وصف آنان فرموده که آنها را خدا در کتاب خود وصف نموده: الذین یؤمنون بالغیب، و فرموده: أولئک حزب الله ألا إن حزب الله هم المفلحون.

اکنون که شما موفق به درک شب نیمه شعبان شدید که سحرگاه آن، شمشیر قدرت خداوند متعال و نور علم و حکمت او متولد می شود و وجودش تفسیر “وتمت کلمة ربک صدقا وعدلا” است و ولادتش مصداق “وقل جاء الحق وزهق الباطل ” است. در ساعت 11 شب همگی دست به دعا بردارید و از خدا بخواهید که ظهور موعود جمیع انبیاء را که المنتهی إلیه مواریث الأنبیاء ولدیه موجود آثار الأصفیاء است، میسر کند ، و قلب خاتم انبیاء را به ظهور او مسرور کند ، که امام هشتم علیه السلام دعایش این است : اللهم وسُرّ نبیَّک محمدا صلی الله علیه و آله برؤیته.

إلهی عظم البلاء وبرح الخفاء وانکشف الغطاء وانقطع الرجاء وضاقت الأرض ومنعت السماء وأنت المستعان وإلیک المشتکی.

در خاتمه اگر می خواهید با او باشید که با آن حضرت بودن منتهی الامال جمیع اولیاء خدا است ، هر روز آنچه میسر است برای آن حضرت قرآن بخوانید ، و آنهایی که نمی توانند، سوره ی قل هو الله احد را در هر حال بخوانند ، و جمع بین این دو، نور علی نور است ، و به مقتضای روایت معتبره هر کس که این کارش باشد، با اوست و با او بودن، با خدا و جمیع انبیاء و اوصیاء بودن است.

اگر کسی هر روز عزیزترین گوهر که کلام خداست، به آن حضرت هدیه کند، هر جمعه که صحیفه ی اعمال به نظر آن حضرت می رسد، کرم او که مظهر جود خداست، با او چه می کند؟!

اللهم بحق فاطمة وأبیها وبعلها وبنیها لا تفرق بیننا وبینه أبدا

*آیت الله العظمی سبحانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

ولادت با سعادت دوازدهمین اختر آسمان ولایت بر همگان مبارک باد.

مهدی موعود هدیه الهی برای همه جهانیان است که با ظهور خود عدل و داد را در جامعه گسترش داده و به ظلم و ستم خاتمه خواهد داد. مهدی موعود عطیه الهی است که در کتابهای آسمانی درباره آن گزارش شده است. ظهور چنین امامی در شرایط مناسب مورد اتفاق کلیه مذاهب آسمانی است و هم اکنون در زبور داود می خوانیم:«زمین از آن صالحان است» ما ولادت چنین امام دادگری را که سریر عدالت در انتظار اوست به کلیه شیعیان جهان بلکه تمام افرادی که در انتظار چنین روزی هستند تبریک می گوییم.

*حضرت آیت الله علوی گرگانی:

بسمه تعالی

قال رسول الله(ص) :«من احیا لیلۀ العید و لیلۀ النصف من شعبان لم یمت قلبه یوم تموت القلوب»

انسانهایی که قدر زمان و فرصت های زندگی را میدانند هیچگاه فرصتی را به واسطه کاهلی و یا بی توجهی از دست نمی دهند و برای کسب خیرات و معنویت دراین شبها تلاش می کنند.

شبهای خاصی همانند نیمه شعبان اوج پر کشیدن در فضای نیایش و مناجات با معبود است و زمینه ای برای احیای دل می باشد.

شب نیمه شعبان بالاترین شب بعد از لیلۀ القدر می باشد چنانچه امام باقر علیه السلام به آن تصریح کردند و فرمودند:«آن شب افضل شب ها است بعد از لیلۀ القدر و در آن شب خداوند عطا می فرماید به بندگان، فضل خود را و می آمرزد ایشان را به من و کرم خویش، پس سعی و کوشش کنید در تقرب جستن به سوی خدای تعالی در آن شب. پس به درستی که آن شبی است که خدا قسم یاد فرموده به ذات مقدس خود که سائلی را از درگاه خود دست خالی برنگرداند، مادامی که سوال نکند معصیت را و آن شب آن شبی است که قرارداده حق تعالی آن را از برای ما به مقابل آن که قرارداده شب قدر را برای پیغمبر(ص) پس کوشش کنید در دعا و ثنا بر خدای تعالی».

شکی نیست که آمادگی برای ورود به ماه خدا یعنی ماه رمضان باید از ماه رجب و شعبان و مخصوصا شب نیمه شعبان کسب شود و لذا احیای این شب سیره و رویه علمای بزرگ و راغبین الی الله بوده است.

اینجانب توصیه می کنم قدر این شب و شبهایی همانند آن را دانسته و آن را با غفلت سپری نکنید و مهم ترین دعا و حاجت شما فرج واقعی شیعیان مظلوم جهان با فرج صاحب ما امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد.

در این شبها با دلی پاک و نیتی صادق از خداوند معرفت و ولایت بالا را طلب کنید تا در دنیا و آخرت سعادتمند باشید.

*حضرت آیت الله سید محمد شاهرودی:

بسم الله الرحمن الرحیم

ونریدأن نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمۀ و نجعلهم الوارثین

نیمه شعبان، مناسبت ولادت حضرت بقیۀ الله الاعظم ارواحنا فداه، از جمله شعائری است که اختصاص به شیعه اثناعشریه دارد و احیاء این مناسبت شریفه جزو آداب خواص می باشد.

اهتمام به تعظیم و تکریم این روز مبارک بنابر ادله و احادیث مورد تأیید و تأکید ائمه اطهار علیهم السلام قرار گرفته است، بی شک تجمع مؤمنین و ابتهال و دعا به درگاه حضرت باری تعالی و توسل به روات نورانی ائمه اطهار علیهم السلام در جهت تعجیل در ظهور فرج آن حضرت موجبات استجابت ادعیه مؤمنان و تقریب در ظهور می گردد.

اللهم اکشف هذه الغمۀ عن هذبه الأمۀ

حضرت آیت الله سید عباس مدرسی:

ببسم الله الرحمن الرحیم

حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف حاضر و ناظر در همه جاست

عن الحجۀ صاحب الزمان علیه السلام فانا یحیط علمنا بانبائکم و لایعزب عنا من اخبارکم (بحار الانوار ج53 ص175)

(همانا ما به اخبار و احوال شما علم و آگاهی داریم و هیچ خبری از ما پوشیده نمی ماند)

و اگر امر چنین باشد و از طرف خداوند مانند خداوند بحالات ما بندگان مطلع می باشند با چه روئی خود را از منتظران ظهورش(ع) می-شماریم هر کس از حال خود بهتر می داند از جهت اعمال و افعالمان که بهترین آنها نماز است در حال نماز توجهمان بکارمان، بزن و بچه مان و العیاذ بالله بکلاه بردارمان به اقساط بانک مان و به دهها مشکلات است.

از دروغ ابا نداریم و از غیبت بی پروا نیستیم، همیشه به فکر دنیا هستیم و آخرت را فراموش نمودیم. حب الدنیا و ریاست و پست و مقام ما را کور و کر کرده است خدا کند چنین نباشد وامیدوارم که خداوند ما را در شب نیمه شعبان مورد لطف خود و پیامبران علیهم السلام که نازل می شوند در آن شب و حضرات معصومین علیهم السلام مخصوصاً امام حسین علیه السلام قراردهد که معرفتمان را بامام عجل الله فرجه الشریف بیشتر فرماید و به ظهور مبارکش تعجیل نماید و در شب جمعه پانزدهم شعبان سنه 255 قمری ولادت با سعادت حضرت صاحب الزمان عج می باشد و اخبار به ولادتش متواتر است. حدود 37 حدیث روایت است(بحار ج51ص2تا28)

*آیت الله سید محسن خرازی:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

شب نیمه شعبان شب احیاء و دعا و نماز است و آثار و برکات آن فراگیر و عمومیت دارد.

امامان معصوم علیهم السلام به احیای آن می پرداختند و دیگران را به احیای آن به عبادت و دعا و نماز توصیه می کردند. از امام باقر علیه السلام نقل شده شب نیمه شعبان را خداوند برای ما اهل بیت قرار داده به جای شب قدر که برای پیامبر(ص) قرار داده است.

خوشا به حال آنان که ازاین فیض بزرگ استفاده می کنند و قرب به خدا را در این شب عزیز بر همه چیز ترجیح می دهند. پیامبر عزیز اسلام(ص) فرمودند “هرکس شب نیمه شعبان را به شب زنده داری سپری کند دل او در روزی که دلها می میرد، نمی میرد".

خدایا دلهای ما را به نور تقرب به خودت منور گردان و ضعف های ما را به فضل و رحمتت جبران بفرما.

*آیت الله عباس محفوظی:

بسمه تعالی

شب پانزدهم شعبان احتمال شب قدر می رود، پاسداشت این شب فضیلت بسیار دارد.

*آیت الله محمد علی اسماعیل پور(قمشه ای):

بسم الله الرحمن الرحیم

«یا ایها المزمل قم الیل الا قلیلاً»

با سلام به محضر حضرت امام مهدی، صاحب الزمان(علیه السلام و عجل الله تعالی له الفرج) و با سلام به شما شب زنده داران و احیاگران سنت والای«احیاء» شب نیمه شعبان.

و بعد، این حقیر به عرض می رساند: اولاً: کسیانی¬که چه به طور جمعی و چه به طور فردی موفق به احیای این شب می شوند باید شکر اینکه خداوند متعال موانع را برطرف کرده و سلامتی و امنیت را که از نعمتهای بسیار بزرگ است، به آنها عنایت فرموده و آنان را بر سر سفره معنویت راه داده، به جا آورند.

و ثانیاً: بدانند که ذکر خداوند عزوجل به هر نحو که باشد، غذای روح است ودر عالم دیگر نیز وسیله پرواز و اوج گرفتن است. و «یا الله» و «سبحان الله» و مانند آن خوراک ملائکۀ الله است و رکوع و سجود نیز از این قبیل است.

و ثالثاً: توجه داشته باشند که به قدر امکان در همه عمر و در هر جا که باشند از احیای شب محروم نشوند که این چیزی است که خداوند متعال در قرآن مجید به پیغمبر عظیم الشأن حضرت محمد امر کرده که بیشتر شب را در حال قیام باشد و قرآن بخواند. این «نشو و نمای» شب، راه بسیار محکمی است برای طالبان کمال و عروج به مقامات عالیه انسانی:« ان ناشئۀ اللیل هی أشد وطئاً و أقوم قیلا» به خصوص برای کسانی همچون طلاب و روحانیون که می¬خواهند در آینده پیشوای دینی مردم در همه امور یا برخی از آنها باشند. این برای آن است که بتوانند با نجات خود، دیگران را نیز از مهالک و مکائد شیطان نجات دهند:«إنا سنلقی علیک قولاً ثقیلاً»

اگر پایه گذاری این معنا با تهذیب نفس و توجهات الهی در شب همراه نباشد و اگر انسان در لغزش¬گاه¬ها به دنبال اصلاح امر نفس خود و تحصیل صفای فهم نباشد، در ورطه هالکت می افتد و از جمله کسانی خواهد شد که گمان می کنند کارشان خوب است ولی جزو گمراهان هستند:«الذین ضل سعیهم فی الحیاۀ الدنیا و هم یحسبون أنهم یحسنون صنعاً» خداوند ما و شما را ازاین مصیبت بزرگ حفظ کند.

و رابعاً: در این زمان که دشمنان دین به هر وسیله ای تمسک می کنند تا جمع کثیری از مردم، بخصوص پسران و دختران را نسبت به واجبات دینی و محرمات آن بی اعتنا کنند و خون آمران به معروف و ناهیان از منکر را بدون هیچ جرم و گناهی می ریزند، باید توجه داشت که تنها انجام مستحبات مؤکده راه نجات نیست بلکه باید این مجالس مقدس زمنیه ساز عزم و ارائه برای ترک محرمات و انجام واجبات باشد و دعا و ذکر وشب زنده داری تنها یک بعد قضیه است. باید خداوند متعال را همیشه و در هر مکان از مسجد گرفته تا خانه و بازار و اداره و محکمه قضات حاضر و ناظر براعمال خود بدانند و آگاه

باشند که ترک واجبات و انجام محرمات سبب هلاک روح است و به جا آوردن مستحبات سبب علو درجات روحی.

*آیت الله حسینی بوشهری:

بسم الله الرحمن الرحیم

شب نیمه شعبان، شب انس با پروردگار و آمرزش گناهان

نیمه شعبان به برکت میلاد مبارک و خجسته حضرت بقیۀ الله الاعظم امام عصر عجل الله تعالی فرجه، فرصت معنوی مناسب و بسیار ارزشمندی برای راز و نیاز با خالق هستی و تقرب جستن به معبود و کسب برکات الهی است.

شب نیمه شعبان از نظر اهمیت و فضیلت هم ردیف وهمپای شب های قدر قرار دارد و ازاین موقعیت می توان چون شب های قدر، برای کسب خیرات و برکات معنوی تلاش کرد و به فیض رسید.

شب نیمه شعبان، شبی است که تمام درهای آسمان به سوی بندگان خدا باز می شود.

شب نیمه شعبان، شب دعا، احیا، عبادت، مناجات و تقرب به ساحت لایزال الهی و شب انس با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

باید تلاش کنیم جشن های نیمه شعبان آمیخته با فضایی شود که در روایات آمده است و آن سوق دادن بویژه نسل جوان به استفاده از بعد معنوی و عبادی این شب است.

شب نیمه شعبان، شب توبه و انابه است نباید جشن های نیمه شعبان آلوده به اعمال غیراسلامی شود. باید فضای جامعه را به سمتی گرایش دهیم که مردم بدانند شب نیمه شعبان علاوه بر این که شب شادی است، شب عبادت، مناجات و توبه هم هست وشبی است که خداوند قسم یاد کرده کسی با دست خالی از درب خانه اش باز نگردد.

*آیت الله محسن اراکی:

بسم الله الرحمن الرحیم

فرشتگان حامل عرش و پیرامونیان عرش در اندیشه ما خاکیان خاک تبارند و برای دل به خدا سپردگان و مؤمنان این عرصه خاکی، دمادم دعا می کنند و از خدای رحیم حکیم برای آنان طلب مغفرت می کنند.

اکنون که در ماه شعبان که ماه توبه و بازگشت به سوی خداست، هستیم و به ویژه در شب نیمه آن که همدوش لیلۀ القدر است، قرار داریم، بهترین فرصت است تا خود را شایسته دعای ملکوتیان کنیم، و طلب مغفرت و بخشش آنان را از خدا شامل خویشتن سازیم و در پیشگاهش این دعای سید الساجدین علیه السلام، را زمزمه کنیم: «وَ هذا مَقامُ مَنِ‏اسْتَحْيا‏ لِنَفْسِهِ مِنْكَ، وَ سَخِطَ عَلَيْها وَ رَضِىَ عَنْكَ، فَتَلَقَّاكَ بِنَفْسٍ خاشِعَةٍ، وَ رَقَبَةٍ خاضِعَةٍ، وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطايا، واقِفاً بَيْنَ الرَّغْبَةِ اِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ»

«وَ اَنْتَ اَوْلى‏ مَنْ رَجاهُ، وَاَحَقُّ مَنْ‏خَشِيَهُ وَاتَّقاهُ. فَاَعْطِنى يارَبِّ مارَجَوْتُ،وَامِنّى ما حَذِرْتُ، وَعُدْ عَلَىَّ بِعآئِدَةِ رَحْمَتِكَ، اِنَّكَ اَكْرَمُ الْمَسْئُولين»

و سرانجام با این مقطع از مناجات شعبانیه خود را با اولیای خدا به ویژه حضرت ولی عصر(ارواحنا فداه) همنوا کنیم: «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّي تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَي مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ»

و صل اللهم علی محمد و آله الطاهرین

*استاد فاضل لنکرانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ الْمُوَلَّى لِأَمْرِهِ وَ الْمُؤْتَمَنَ عَلَى سِرِّه‏

سلام خدا و ملائکه الهي بر آخرين ذخيره آسماني در روي زمين، سلام بر حضرت حجت، صاحب العصر و الزمان که خداي متعال همه امتها را به او و ظهور او نويد داد. موجودي که با ظهورش اسلام به صورت کامل بر همه جهانيان عرضه خواهد شد و عقول بشري با سرعت در آن زمان راه علم و تکامل را طي خواهند نمود.

نيمه شعبان که روز ولادت موفور السرور خاتم اوصياء است، از ايام الله است.

شب نيمه شعبان نيز از ليالي بسيار مهم است که بر حسب روايات، بعد از شب قدر شبي به اهميت آن نمي‌رسد. شبي است که خداوند فضل خويش را بر بندگان سرازير مي‌سازد، شبي که بهترين وقت براي تقرّب به خدا است، شبي است که خداوند به وجود خود سوگند ياد نموده که درخواست هر درخواست کننده‌اي را اجابت نمايد، شبي است که رزق و روزي در آن تقسيم و آجال در آن تعيين مي‌گردد.

إحياء اين شب از مستحبات بسيار مؤکّد است.

در خطابي جبرئيل امين به پيامبر اکرم(ص) عرض نمود: «يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَحْيَاهَا بِتَكْبِيرٍ وَ تَهْلِيلٍ وَ تَسْبِيحٍ وَ دُعَاءٍ وَ صَلَاةٍ وَ قِرَاءَةٍ وَ تَطَوُّعٍ وَ اسْتِغْفَارٍ كَانَتِ الْجَنَّةُ لَهُ مَنْزِلًا وَ مَقِيلًا وَ غَفَرَ اللهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر»؛ کساني که مشغول به تکبير و تسبيح و دعاء و استغفار باشند بهشت جايگاه و منزل آنان است.

مردم متدين و سالکان کوي حق و پويندگان مسير تعالي و سعادت، از احياء اين شب غافل نباشند. با احياء اين شب مقدمات ظهور هر چه بيشتر فراهم و اسباب آن آماده‌تر مي‌گردد.

از مسئولين ستاد إحياء شب نيمه شعبان که چندين سال در قم مقدسه و برخي از بلاد به اين امر اشتغال دارند و فرهنگ احياء شب نيمه شعبان را زنده مي‌‌دارند و ترويج مي‌دهند تشکر مي‌کنم. مسلّما ترويج اين سنّت مهم، تأثير فراواني در ارتقاء ديني مردم عزيز و انقلابي خواهد داشت. إن شاء الله.

موضوعات: تاکید 12تن از مراجع تقلید و بزرگان بر احیای شب نیمه شعبان  لینک ثابت
[شنبه 1395-03-01] [ 08:00:00 ب.ظ ]




- مهدویت و انتظار در اندیشة شهید مطهری

مسئله قیام حضرت مهدی و انتظار موعود جهانی با چالش های متعددی روبه روست نظیر این که: اگر قرار است عدالت کامل در آخرت تحقق یابد، چه ضرورتی دارد که حکومت عدل جهانی در دنیا تشکیل شود؟ چرا انتظار فرج، افضل اعمال خوانده شده با این که سنخ «انتظار» از سنخ «عمل کردن» نیست، چه رسد به افضل اعمال بودن؟ با توجه به دیدگاه ما در خصوص حکومت جهانی واحد حضرت مهدی(ع) آیا می توان به دیدگاهی در خصوص مسئله امروزی «جهانی شدن» دست یافت؟

اگر شرط ظهور، پر شدن جهان از ظلم است، آیا تلاش های اصلاحی ما ظهور را به تعویق نمی اندازد، و اگر این تلاش های اصلاحی ما سیر تکاملی انسان را شکل می دهد دیگر چه نیازی به مهدی موعود(ع) است؟ و … در واقع از ما خواسته اند که «منتظر قیام موعود جهانی باشیم» و همة سؤالات ما به این بر می گردد که اولاً چرا؟ و ثانیاً چگونه؟ در این مقاله کوشیده ایم این گونه سؤالات را با نگاهی به اندیشه استاد مطهری پاسخ دهیم.

بحث انتظار و ظهور مهدی موعود(ع) از ابعاد گوناگونی مورد چالش قرار گرفته است؛ از جمله:

1. مهم ترین فلسفه ای که برای تحقق قیام مهدی برشمرده اند، تحقق عدالت فراگیر و گسترده است. با توجه به این که یکی از علل ضرورت معاد نیز همین ضرورت تحقق کامل است و با توجه به این که دنیا فقط دار گذر، و اصل و مقصد نهایی، آخرت است، دیگر تحقق عدالت فراگیر در دنیا چه ضرورتی دارد و چرا باید در این دنیا انتظار عدالت داشته باشیم؟

2. در آیات و احادیث برای برخی اعمال جایگاه خاصی قائل شده اند: نماز ستون دین دانسته شده، و امر به معروف و نهی از منکر، مایه قوام بقیه احکام، و … در این میان انتظار فرج، افضل اعمال شمرده شده است. چرا انتظار، چنین جایگاهی دارد؟ به ویژه اگر توجه کنیم که در بقیه موارد، فعل ایجابی و اقدام صورت می گیرد؛ اما ظاهراً انتظار، فعل سلبی و اقدام نکردن و منتظر ماندن است. چگونه «کاری نکردن» «مهم ترین و برترین کار» دانسته شده است؟

3. یکی از مباحثی که امروزه جدی مطرح می شود، بحث «جهانی شدن» است و می دانیم حکومت مهدی(ع) نیز حکومت جهانی است. قیام او فلسفه ای جهانی دارد و الگوی اسلامی جهانی شدن را می توان همان حکومت حضرت مهدی(ع) دانست. اگر از این زاویه نگریسته شود، آیا جهانی شدن رنگ و بوی دیگری نخواهد گرفت و در آن صورت، وظیفه ما در قبال آن چه امروزه به صورت جهانی شدن مطرح شده، چیست؟

گذشته از این گونه پرسش ها که در خصوص اصل مهدویت و انتظار مطرح است، خود مفهوم انتظار، در درون خود نیز با چالش هایی جدی مواجه است که شاید مهم ترین آن ها این باشد که با توجه به این که در احادیث آمده ظهور، زمانی رخ می دهد که جهان پر از ظلم شده باشد. آیا هرگونه تلاش اصلاحی عملاً ظهور را به تأخیر نمی اندازد؟ اگر باید منتظر ظهور بود، پس باید از اقدامات اصلاحی دست برداشت و این به معنای نفی وظایف اجتماعی است که در دین بر دوش انسان گذاشته شده است ( نظیر امر به معروف و نهی از منکر) و اگر قرار است به آن وظایف عمل کنیم، دیگر چگونه می توان منتظر بود؟ به بیان دیگر، اگر قرار است سیر بشر با این اصلاحات ما، سیر تکاملی باشد، این سیر به همین ترتیب به آخر می رسد و دیگر چه نیازی به ظهور مهدی(ع) است؟

این ها و سؤالاتی از این دست، نگاهی دوباره و عمیق به مسئله مهدویت در اسلام را می طلبد که می توان کل مسئله را در این جمله خلاصه کرد: از ما خواسته شده «انتظار ظهور و قیام مهدی را داشته باشیم» و مسئله ما این است که چرا و چگونه؟

در این مقاله قصد داریم با استفاده از اندیشه های شهید مرتضی مطهری پاسخ این سؤال را به دست آوریم.

سؤال از چرایی، دو گونه پاسخ می تواند داشته باشد: یک بار، سؤال چرایی، سؤال از علل شیء است و این جا باید به تبیین فلسفه مهدویت پرداخت؛ یعنی سؤال از این که «چرا باید منتظر بود؟»، به این بر می گردد که چرا قیام مهدی ضرورت دارد که انتظار آن ضرورت داشته باشد؟ پاسخ دیگر، پاسخ از طریق نتایج (معلولات شیء) است؛ یعنی باید منتظر بود؛ زیرا منتظر بودن، این آثار را برای ما به همراه دارد؛ اما بحث از چگونگی، بین این دو نحوه چرایی قرار می گیرد. این بحث از طرفی متفرع بر فلسفه مهدویت است؛ زیرا برای معلوم شدن چگونگی انتظار ابتدا باید متعلق آن معلوم شود. روشن است که انتظار حمله دشمن را داشتن چگونگی ای غیر از انتظار ورود میهمان داشتن را اقتضا می کند. این جا پس از شناخت ضرورت و فلسفه قیام موعود جهانی است که می توان به این پرداخت که این قیام چگونه تحولی در تاریخ و جامعه بشری است و چگونه انتظاری را از ما می طلبد. از طرف دیگر، زمانی می توان سخن از آثار و نتایج این انتظار به میان آورد که چگونگی این انتظار معلوم شده باشد تا بگوییم چنین انتظاری چنان ثمره ای خواهد داشت.

بدین ترتیب بحث را در سه بخش ادامه می دهیم: در بخش اول (فلسفه مهدویت و ضرورت انتظار) و سوم (ثمرات انتظار) دربارة چرایی انتظار سخن خواهیم گفت و در بخش دوم ( نحوه انتظار و وظیفه ما) در خصوص چگونگی آن.
بخش اول: فلسفة مهدویت و ضرورت انتظار

در فلسفة اسلامی، قاعده ای به نام قاعدة «تلازم حد و برهان» وجود دارد. به اقتضای این قاعده، هرگونه برهانی که بر مسئله ای اقامه شود، به شناخت (حد) بهتر آن خواهد انجامید و بالعکس.1 این بحث ما نیز بر همین روش مبتنی است؛ یعنی اگر بخواهیم شناخت مناسبی از مهدویت به دست آوریم، یک راه این است عللی که ضرورت مهدویت را ایجاب کرده، بررسی کنیم. به نظر می رسد مهم ترین دلیل ضرورت موعود جهانی، همان فلسفة بعثت انبیا است که فلسفة خلقت نیز هست.2 فلسفه خلقت، عبادت و عبودیت است که حقیقت عبودیت، تقرب به خدا است و فلسفة بعثت نیز طبق آیات متعددی از قرآن کریم، توحید و عدالت اجتماعی معرفی شده که مطابق شرح دقیق شهید مطهری، عدالت نیز برای توحید است.3 و مهم ترین ضرورت قیام موعود جهانی نیز پر کردن زمین از عدل و قسط است؛ اما چنان که گفته شد، اگر قرار است عدالت کامل در آخرت محقق شود، دیگر چه اصراری هست که در دنیا هم محقق شود؟ پاسخ به این سؤال، به نوع نگاه ما به انسان، عدالت و آخرت بر می گردد که در چند بند توضیح می دهیم:

1. جایگاه انسان در نظام آفرینش: «از منظر قرآن کریم، انسان به زمین نیامده که در زمین بماند؛ بلکه آمده تا مسیر حرکت به سوی خدا را طی کند و به مقام شایسته خویش که همان مقام خلیفة اللهی است برسد؛ یعنی مظهر صفات خدا گردد. انسان، آن گونه که ملائکه پنداشتند، فقط موجودی نیست که در زمین فساد و خونریزی کند، بلکه سکه وجودش، روی دیگری دارد که همان فلسفة آفرینش او است و در واقع آن چه در انسان اصالت دارد، همان ارزش های متعالی وجود او است».4

2. اصل فطرت: با توجه به مطلب پیشین، انسان موجودی خنثی نیست که صرفاً تحت تأثیر عوامل خارجی واقع شود، بلکه در ذات خود، شخصیت واقعی و جهت گیری حقیقی به سمت کمال دارد که این جهت گیری، همان فلسفه اصلی وجود او است و امری است که می توان روی آن سرمایه گذاری کرد.5 این سرمایه اولیه به قدری اهمیت دارد که وجود هرگونه باطلی کاملاً تبعی و طفیلی این سرمایة حق است و در عالم، باطل محض وجود ندارد؛ بلکه همه باطل ها در اثر افراط و تفریط در حق پدید می آیند و هویت مستقلی ندارند.6 به بیان دیگر، انسان یک ظرف خالی محض نیست که از بیرون و تحت تاثیر عوامل خارجی پر شود؛ بلکه بذر یک سلسله بینش ها و گرایش ها در نهاد او نهفته است و بدین سبب انسان باید «پرورش» داده شود، نه این که مانند یک مادة صنعتی، «ساخته» شود.

3. رابطه فرد و جامعه: در اسلام، هم فرد اصالت دارد و هم جامعه. دیدگاه اسلام نه اصالت فردی محض است که جامعه را فقط اعتباری و قراردادی بداند، نه اصالت جمعی صرف است که هیچ گونه اصالت و هویتی برای فرد قائل نباشد، بلکه باید گفت:

«افراد انسان که هر کدام با سرمایه ای فطری و سرمایه ای اکتسابی از طبیعت، وارد زندگی اجتماعی می شوند، روحاً در یکدیگر ادغام می شوند و هویت روحی جدیدی که از آن به روح جمعی تعبیر می شود، می یابند. این ترکیب یک نوع ترکیب طبیعی مخصوص به خود است که برای آن شبیه و نظیری نمی توان یافت. این ترکیب از آن جهت که اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر عینی دارند و موجب تغییر عینی یکدیگر می گردند و اجزا، هویت جدیدی می یابند، ترکیب طبیعی و عینی است؛ اما از آن جهت که «کل» و مرکب به عنوان یک «واحد واقعی» وجود ندارد، با سایر مرکبات طبیعی فرق دارد؛ یعنی در سایر مرکبات طبیعی، ترکیب، ترکیب حقیقی است؛ زیرا اجزا در یکدیگر تاثیر و تاثر واقعی دارند و هویت افراد هویتی دیگر می گردد و مرکب هم یک «واحد» واقعی است؛ یعنی صرفاً هویتی یگانه وجود دارد و کثرت اجزا تبدیل به وحدت کل شده است؛ اما در ترکیب جامعه و فرد، ترکیب، ترکیب واقعی است؛ زیرا تأثیر و تأثر و فعل و انفعال واقعی رخ می دهد و اجزای مرکب که همان افراد اجتماعند، هویت و صورت جدید می یابند، اما به هیچ وجه، کثرت تبدیل به وحدت نمی شود و «انسان اکمل» به عنوان یک واحد واقعی که کثرت ها در او حل شده باشد، وجود ندارد. انسان اکمل، همان مجموع افراد است و وجود اعتباری و انتزاعی دارد»8

بنابراین، تحقق سعادت فرد بماهو فرد، لزوماً به معنای تحقق سعادت جامعه بماهو جامعه نیست؛ چرا که هر دو اصالت دارند و زمانی می توان واقعاً سعادت انسانی را محقق شده دانست که افزون بر سعادت فرد، سعادت جامعه نیز محقق شود.9

4. رابطه دنیا و آخرت: آخرت، باطن دنیا است بدین معنا که عالم آخرت عالمی کاملاً مستقل نیست که بعد از پایان زمانی دنیا، تازه آغاز شود، بلکه با نظر عمیق به آیات و روایات می توان دریافت که آخرت در باطن دنیا قرار دارد؛ پس جزای آخرتی، نه جزای قراردادی است و نه حتی رابطه علی و معلولی با اعمال دنیایی دارد؛ بلکه جزای آخرتی به ظهور رسیدن باطن همین اعمالی است که در دنیا انجام می داده ایم.10

پس می توان گفت: سعادت آخرتی، تجلی باطنی و واقعی سعادت دنیایی است؛ بدین لحاظ که در تعبیر قرآن کریم، انسانی که از یاد خدا غافل باشد، گرچه انواع امکانات رفاهی در اختیارش باشد، باز زندگی اش سخت و ناخوشایند است.11 و در مقابل، اولیای خدا هر قدر هم که به لحاظ ظاهری در رنج و سختی باشند، در خوشی و آرامش کاملند.12

بدین ترتیب، برای تحقق عدالت واقعی در قیامت باید هم به لحاظ فردی و هم به لحاظ اجتماعی، انسان کمال یافته در دنیا وجود داشته باشد.

5. انواع کمال انسانی: اعمال انسان در زندگی اش را می توان از حیث چهار رابطه بررسی کرد: رابطة او با خود، با خدا، با دیگر انسان ها، و با طبیعت؛ اما می توانیم با نظری دقیق تر بگوییم که بازگشت این چهار رابطه به دو رابطه است: رابطه با خدا و رابطه با دیگران.

همان گونه که کمال انسانی از حیث رابطه اش با خدا مطرح است، از حیث رابطه انسان ها با همدیگر نیز بحث رسیدن به کمال انسان، قابل بررسی است. بدین ترتیب می توان گفت: به رغم این که پیامبر خاتم(ص) کسی است که به لحاظ فردی تمام مراتب کمال انسانی را پیموده است (الخاتم من ختم المراتب بأسرها) اما هنوز لزوماً انسان تمام مراتب کمال خویش را سپری نکرده؛ زیرا این مراتب کمال را به لحاظ اجتماعی نیز باید بپیماید و البته این نقصی بر مقام پیامبر خاتم(ص) نیست؛ بلکه نقصی بر مجموعة انسان هاست که هنوز آماده تحقق آن کمال جمعی نشده اند.13 به بیان دیگر، با توجه به این که جدا از فرد، جامعه هم اصالت دارد، به کمال رسیدن جامعه هم موضوعیت دارد و این به کمال رسیدن باید در عالم انسانی تحقق یابد که شاید فلسفه رجعت نیز همین باشد.14

بدین ترتیب، همان گونه که به لحاظ فردی برای تحقق مقام خلیفة اللهی که خدا برای انسان در نظر گرفته، باید انسانی وجود داشته باشد که در آن مقام در او تحقق یابد، به لحاظ اجتماعی نیز برای تحقق مقام خلیفةاللهی باید جامعه کاملی در جهان پیدا شود. جالب اینجا است همان طور که انسان به لحاظ فردی «جسمانیة الحدوث و روحانیه البقا» است،15 به لحاظ اجتماعی هم سیر حرکتی او از نهادهای اقتصادی آغاز می شود و به نهادهای فرهنگی می انجامد.

انسان در اثر همه جانبه بودن تکاملش، تدریجاً از وابستگی اش به محیط طبیعی و اجتماعی، کاسته، و به نوعی وارستگی که مساوی است با وابستگی به عقیده و ایمان، افزوده است و در آینده به آزادی کامل معنوی دست خواهد یافت.16

سیر تکاملی بشریت به سوی آزادی از اسارت طبیعی مادی و شرایط اقتصادی و منافع فردی و گروهی و به سوی هدفی بودن و مسلکی بودن و حکومت و اصالت بیش تر ایمان و ایدئولوژی بوده و هست. ارادة بشر ابتدایی بیش تر تحت تأثیر محیط طبیعی و محیط اجتماعی و طبیعت حیوانی خودش شکل گرفته و متأثر شده است؛ ولی ارادة بشر مترقی در اثر تکامل فرهنگ و توسعة بینش و گرایش به ایدئولوژی مترقی، تدریجا از اسارت محیط طبیعی و اجتماعی و غرایز حیوانی آزادتر شده و آن ها را تحت تأثیر قرار داده است.17

6. واقعی بودن آرمان های اسلام: نکتة مهمی در آموزه های اسلام هست و آن این که تمام آرمان هایی که در اسلام مطرح شده، واقعی و عینی و دست یافتنی است. مکاتب جدیدی که چند قرن اخیر در جهان غرب پیدا شده و آرمان هایی را مطرح کرده اند، به طور عمده معترف بوده اند که آرمان آن ها از نوع ایده آل است و توصیة آن ها برای رسیدن به آن آرمان، صرفاً توصیة روشی است؛ یعنی بکوشید حتی الامکان به آن سمت و سو بروید؛ هر چند معلوم است که آن آرمان، سرانجام، دست نیافتنی است. در واقع مدینه های فاضله آن ها، اتوپیایی نبوده که واژه «ایده آل» ترجمه دقیقی از «آرمان» آن ها است؛ اما آرمان های اسلامی، صرفا ایده آل و غیرعینی نیست. اسلام، انسان را تا حد خلیفة اللهی می خواهد و قبل از هر چیز نمونه آن را (پیامبر اکرم(ص) و امیر مؤمنان(ع)) به جامعة بشری عرضه می کند تا بدانند این آرمان، به وسیله انسان ها دست یافتنی است.18 به همین ترتیب، اگر از ما می خواهد جامعه ای با عدالت کامل در دنیا برقرار کنیم، تحقق آن را هم امری واقعی می داند، نه صرفاً همچون آرمانی دست نیافتنی.

7. تقابل حق و باطل و غلبه نهایی حق: «هرچند در مجموع، حرکت تاریخ، تکاملی است، ولی سیر تکاملی آن جبری و لایتخلف نیست و چنین نیست که هر جامعه ای در هر مرحله تاریخی لزوماً نسبت به مرحله قبل از خود کامل تر بوده باشد. نظر به این که عامل اصلی این حرکت، انسان است که موجودی مختار و آزاد و انتخاب گر می باشد، تاریخ در حرکت خود نوسانات دارد، ولی در مجموع خود، یک خط سیر تکاملی را طی کرده و می کند».19

به بیان دیگر، از ویژ گی های انسان، تضاد درونی میان غرایز متمایل به پایین است که هدفی جز امر فردی و محدود و موقت ندارد و گرایش های متمایل به بالا که می خواهد از حدود فردیت خارج شود و همه افراد بشر را در برگیرد. نبرد درونی انسان که قدما آن را نبرد میان عقل و نفس می خواندند، خواه ناخواه به نبرد میان گروه های انسان ها هم کشیده می شود؛ یعنی نبرد میان انسان های کمال یافته و آزادی معنوی به دست آورده با انسان های منحط و حیوان صفت، که قرآن کریم آغاز این نبرد را در داستان دو فرزند آدم، هابیل و قابیل منعکس کرده است.20

«در طول تاریخ گذشته و آینده، نبردهای انسان تدریجاً بیش تر جنبه عقیدتی و مسلکی پیدا کرده و می کند و انسان تدریجاً از لحاظ ارزش های انسانی به مراحل کمال خود، یعنی به مرحله انسان آرمانی و جامعة آرمانی نزدیک تر می شود تا آن جا که در نهایت امر، حکومت و عدالت، یعنی حکومت ارزش های انسانی که در تعبیرات اسلامی از آن به حکومت مهدی تعبیر شده است، مستقر خواه شد و از حکومت نیروهای باطل و حیوان مآبانه و خودخواهانه و خودگرایانه اثری نخواهد ماند».21

نکتة جالب توجه این که بر اساس پاره ای از احادیث، قیام مهدی(عج) زمانی رخ خواهد داد که سعید و شقی به نهایت کار خود رسیده باشند؛ یعنی هرچه این حرکت تاریخ به جلو می رود، هم شقی شقی تر و هم سعید سعیدتر می شود و چنین جامعه ای است که می تواند زمینه ساز قیام نهایی حق و باطل شود.22

8. ایمان به غیبت و امدادهای غیبی: نکته بسیار مهمی که در این جنگ حق و باطل نباید مورد غفلت واقع شود، این است که نظام جهان، نظام اخلاقی است. در منظر دینی، جهان چنین نیست که در برابر عمل خوب و بد واکنش یکسانی داشته باشد و این همان چیزی است که از آن تحت عنوان امدادهای غیبی یاد می شود. قرآن کریم می فرماید:

«إن تنصروا الله ینصرکم»،23 «و من یتّق الله یجعل له مخرجا»24، «إن یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مأتین»25 و … که همگی حکایت دارد معادلات حاکم بر جهان، بسیار بیش تر از معادلات مادی و عادی است که با چشم سر مشاهده می شود که یکی از این معادلات مهم، آمدن حضرت مهدی(ع) برای نبرد نهایی حق و باطل است و به تعبیر دقیق شهید مطهری: «از مجموع آیات و روایات استنباط می شود که قیام مهدی موعود(ع) آخرین حلقه از مجموعه حلقه های مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان برپا بوده است.»26 و این همان امداد غیبی است که شامل جبهة اهل حق می شود. باید توجه کرد که در منطق قرآن کریم، شمول امدادهای غیبی نه تنها منافاتی با تلاش و حرکت ما ندارد، بلکه اساسا، اگر ما بکوشیم، این امدادها از راه می رسند. اگر خدا را یاری کنید، خدا یاریتان می کند. در آیه:

و ما رمیت إذ رمیت و لکنّ الله رمی.27

نمی فرمایند تو کناری نشسته بودی و تیری از غیب آمد و به دشمن خورد؛ بلکه می فرماید آن تیری را که تو پرتاب می کنی ما به هدف می زنیم که اگر تو باشی و خودت، معلوم نیست که آن تیر به هدف بخورد.

9. بعد از قیام مهدی(ع): واپسین نکته ای که در شناخت مهدویت ضرورت دارد، این است که حکومت مهدی(ع) آغاز حرکت اصلی انسان است، نه پایان کار.28

و این حسن مهم آرمان های اسلامی است. به تعبیر شهید مطهری، در هر مکتبی وقتی آرمانش محقق شود، دیگر کار آن مکتب تمام می شود و می میرد؛ اما انسانی که نبردهای با باطل را به اتمام رسانده، هنوز اصل «فاستبقوا الخیرات» جلوی چشمش خودنمایی می کند. او که نقص ها را برطرف کرده، تازه در ابتدای سیر صعودی خود است که باید بالا رود و این سیره منتها و نهایت ندارد و هر چه بالاتر رود، در دستگاه هستی برای او امکان بالاتر رفتن هست.29 و شاید فلسفة رشد فوق العاده علمی و معنوی مردم در عصر ظهور همین نکته باشد.
بخش دوم: چگونگی انتظار و وظیفة ما

گفتیم انقلاب مهدی(ع) تحولی عظیم در تاریخ بشر است. در خصوص تحولات تاریخی، دو نوع بینش وجود دارد که بر اساس هر یک، انتظار، معنای خاصی می یابد. یک دیدگاه این است که تحولات تاریخی ضابطه مند نیست یا اگر ضابطه مند است، اراده انسانی در آن نقشی ندارد و بر روند تاریخ، جبری حاکم است. کسی که معتقد باشد تحولات تاریخی ضابطه مند نیست، باید قائل شود به این که این تحولات قابل شناختن نیستند؛ پس قیام مهدی(ع) را هم نمی توان تحلیل کرد؛ آن گاه انتظار، یعنی منتظر یک حادثه عجیب و غریب ماندن و کاری نکردن تا بلکه دستی از غیب برون آید و کاری بکند. این جاست که باب تأویلات نادرست در خصوص احادیث ظهور، باز می شود و حتی برخی خواهند گفت: چون جهان باید پر از ستم شود تا مهدی بیاید، پس ما هم به رواج ظلم کمک کنیم. کسی هم که قائل باشد تحولات، ضابطه مندند، اما ارادة انسانی در آن ها نقشی ندارد نیز چاره ای ندارد جز این که بگوید: کاری نمی توان کرد و یگانه کار، حرکت در همین سیر جبری است و بازهم در این منطق، اصلاحات مردود است. بر اساس هر دو رویکرد این دیدگاه، قیام مهدی صرفاً ماهیت انفجاری دارد و فقط و فقط از گسترش و اشاعه ستم ها و تبعیض ها ناشی می شود؛ آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد و باطل یکه تاز میدان شود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد) از آستین بیرون می آید.30

دیدگاه دوم، آن است که تحولات تاریخی ضابطه مندند و ارادة انسانی در آن ها نقش دارد که در بخش اول در واقع مبانی این دیدگاه را تبیین کردیم. در این دیدگاه نیز دوگونه تصویر وجود دارد که شاید بتوان تفاوت دکتر شریعتی و استاد مطهری را در مسئله انتظار در این موضع دید. یک تصویر اگزیستانسیالیستی است که در این تصویر، ارادة انسان نقش بسیار مهمی دارد؛ اما هدفی ورای انسان قائل نیست و معتقد است که خود انسان باید هدف برای خود بیافریند.31 در واقع از دید آن ها، پذیرش هر هدفی ورای انسان و حرکت انسان به سمت آن هدف مستلزم از خود بیگانگی است؛ پس، از پیش نباید هیچ هدفی را برای انسان قائل شد؛ بلکه هر کسی هر هدفی دلش می خواهد برای خودش برگزیند و به سمت آن حرکت کند؛ اما اشکالات این تصویر اگر بیش از دیدگاه قبل نباشد، کمتر نیست. مهم ترین اشکالش این است که اصلاً آفریدن ارزش به معنای دقیق کلمه سخنی بی معناست. آیا به واقع معقول است که انسان فرض کند در مقابلش هدفی هست؛ آن گاه به سمت آن هدف فرضی و برای رسیدن به آن حرکت کند. این مثل کار بت پرست ها است که بت را می آفریدند و بعد می پرستیدند و انسان داستان آن مرد ساده لوح را به یاد می آورد که برای رهایی از آزار بچه ها به آن ها گفت: در کوچه بالاتر آش نذری می دهند و وقتی بچه ها به آن سمت دویدند، با خود گفت شاید واقعاً آش می دهند و خودش هم به آن سمت حرکت کرد. هدف فرضی معنا ندارد، هدف باید واقعی باشد، اما در عین حال برگرفته از عمق وجود خود آدمی باشد به نحوی که حرکت به سمت آن، حرکت کمالی برای خود تلقی شود. نه حرکت به سمت از خود بیگانگی. در هر حال، در این تصویر انتظار به معنای اعتراض همیشگی به هر وضعی است و مستلزم اصالت انقلاب است؛ یعنی اگر هیچ هدف خاص و معینی قبول نشود، آن گاه به هر حالتی انسان باید معترض باشد و هیچ هدفی را که عده ای پذیرفته اند نپذیرد؛ زیرا دیگر انتظار به پایان خواهد رسید و به نظر می رسد دیدگاه دکتر شریعتی در کتاب انتظار، مکتب اعتراض چنین مبنایی داشته باشد.
پی نوشت ها:

برگرفته از نشریه قبسات، سال نهم، پاییز، 1383.

1. غلامحسین ابراهیمی دینانی، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج3، صص 249 ـ 240.

2. مرتضی مطهری، انسان کامل، صص 73ـ69.

3. همو، همان، صص 85 ـ74.

4. همو، همان، صص 54 ـ 52.

5. همو، همان، امدادهای غیبی در زندگی بشر.

6. همو، حق و باطل، صص 37 ـ 35.

7. همو، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص35.

8. همو، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، ج5، جامعه و تاریخ، صص 27-26.

9. برای بحثی قرآنی در این زمینه که هم فرد اصالت دارد هم جامعه به تفسیر المیزان، ذیل آیه 200 سوره آل عمران مراجعه کنید (سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القران، ج4، ص 94 به بعد).

10. مرتضی مطهری، عدل الهی، ص201 و نیز مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، ج6، زندگی جاوید یا حیات اخروی، صص 32 - 30.

11. سوره طه (20)، آیه 125.

12. سوره یونس (10)، آیه 62.

13. باید توجه کرد که پیامبر به لحاظ فردی، مرتبة آخرت را هم پشت سر گذاشته و فوق مرتبة آخرت قرار گرفته است. بهترین شاهد، حدیث معراج است که در آن، پیامبر احوال مردمی را که در آخرت در حال عذاب یا متنعم شدن بوده اند حکایت کرده است (طباطبایی، المیزان، ج 13، صص 11ـ10). از این گذشته آن گونه که علامه طباطبایی به خوبی با استفاده از آیات و روایات نشان داده، پیامبر اکرم(ص) و برخی دیگر از انسان ها (مخلصین) با نفخ صور دچار صعقه نمی شوند فَصَعفقَ مَن فی السَّمَاواتف وَ مَن فّفی ألارْض إلّا مَن شاء اللهف(سورة زمر(39)، آیة 68) و آنها را مثل بقیه در قیامت حاضر نمی کنند فَإنَّهفم لَمفحْضَروفنَ إلّا عفبادَاللفه المفخْلَصین (سورة صافات(27)، آیات: 127 و 128)؛ زیرا قیامت در حضور و محضر آنها حاضر می شود نه این که آنها در محضر قیامت حاضر شوند و برای همین است که آنها خود میزان اعمالند و اعمال خود آنها دیگر سنجیده نمی شود.

14. علامه طباطبایی ذیل آیات 208 تا 210 سورة بقره توضیح داده است که حکومت حضرت مهدی(ع)، رجعت، و قیامت، سه مرتبه از ظهور حقیقت هستند که به ترتیب بعداز هم و فوق همدیگر آشکار می شوند (طباطبایی، المیزان، ج2، صص 111ـ110). و با توجّه به مطلبی که گفتیم، شاید بتوان گفت فلسفة رجعت همة امامان(ع) این است که آنها به لحاظ فردی، به مقام کمال انسانی رسیده اند؛ امّا جامعه ای که به کمال رسیده باشد وجود نداشته تا آنها به لحاظ اجتماعی هم، کمال انسانی را در خود بروز دهند؛ بدین سبب رجعت می کنند تا کمال اجتماعی را که فرد در جامعه عادل واقعی بدان دست می یابد نیز برایشان حاصل شود.

15. محمد بن ابراهیم قوام صدرالمتألهین شیرازی، الحکمةالمتعالیه فی الأسفار العقلیة الأربعه، ج 8، ص 347.

16. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص 37.

17. همو، صص 49ـ48.

18. استاد مطهری این بحث را به نحو مستوفایی در کتاب انسان کامل، هنگام مقایسه انسان کامل اسلام با سایر مکاتب انجام داده است.

19. همو، ص 48ـ47.

20. همو، صص 39ـ38.

21. همو، ص 44.

22. استاد مطهری در جایی توجّه داده است که: «اتفاقاً در جامعه هایی که فساد هست و احیاناً فساد بیش تر است، زمینه برای تکامل روحی و اخلاقی بیش تر است؛ زیرا تکامل روحی و اخلاقی و معنوی نتیجة مقاومت کردن در برابر جریان های مخالف است (مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان…، صص 34ـ33). و لذا در جامعه ای که اشقیا، شقی تر می شوند، خوبان نیز می توانند خوب تر شوند.

23. سورة محمد (47)، آیة 7.

24. سورة طلاق (65)، آیة 12.

25. سورة انفال(8)، آیة 65.

26. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص 68.

27. سورة انفال(8)، آیة 17.

28. که این هم می تواند یکی دیگر از فلسفه های رجعت باشد.

29. مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان به ضمیمه هدف زندگی و…، صص 58ـ57.

30. همو، قیام و انقلاب مهدی(ع)، صص 64ـ56.

31. همو، تکامل اجتماعی انسان، صص 51ـ46.

32. این مطلب را شهید مطهری در همین کتاب تکامل اجتماعی انسان، صفحة 48 تا 50 به اختصار و در کتاب سیری در نهج البلاغه، مفصل نقد کرده.

33. همو، قیام و انقلاب مهدی(ع)، ص 47.

34. بسیاری از اوقات مردم چون نمی توانند حق را از باطل تشخیص دهند، با حق و عدل می جنگند و به خیال خود دنبال حق هستند. به تعبیر امیرمؤمنان(ع): «فلو أن الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو أن الحق خلص من لبس الباطل، انقطعت عنه السن المعاندین، ولکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان، فهنالک یستولی الشیطان علی اولیائه، و ینجو الذین سبقت لهم من الله الحسنی»(نهج البلاغه، خطبه 50). اگر باطل از آمیختگی با حق جدا می شد، بر شک کنندگان هم بطلانش مخفی نمی ماند و اگر حق از لباس باطلی که بر او می پوشانند بیرون می آمد.

35. البته ما این جا دیدگاه اسلامی را در خصوص جهانی شدن مطرح کردیم که کاملاً در پارادایمی غیر از مسئله جهانی شدنی است که امروزه مطرح است. در واقع در پارادیمی که فعلاً جهانی شدن مطرح است، بحث اصلی ما بحث در نحوة برقراری روابط بین المللی با سایر کشورها است.

36. از منظر اسلامی بین مظلوم بودن و منظلم بودن فرق است. هر دوی آنها کسانی هستند که به ناحق مورد تجاوز واقع شده اند؛ امّا فرد مظلوم کسی است که خودش نمی خواسته زیر بار ظلم برود؛ ولی توان مقاومت نداشته است. منظلم کسی است که با این که می تواند در مقابل ظلم بایستد، زیر بار ظلم می رود.

37. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی(ع)، ص 66.

38. همو، همان، ص 67.

39. همو، همان، صص 60 ـ 59، و نیز همو، تکامل اجتماعی انسان، ص 58.

40. سورة انبیاء (21)، آیة 105.

شرح مراتب طهارت -3

*******************************

منبع:حوزه نت

موضوعات: - مهدویت و انتظار در اندیشة شهید مطهری  لینک ثابت
 [ 07:55:00 ب.ظ ]




جایگاه مصر در احادیث آخرالزمان

 

از علی(ع): زمانی که پرچم های سپاه (در شام) با یکدیگر اختلاف نمایند قریه ای از قراء، ارم، در زمین فرو رفته (بواسطهء زلزله) و قسمت غربی مسجد آن خراب شده و سقوط می کند. سپس سه پرچم (وحزب) اعلام موجودیت کرده، اصهب، ابقع و سفیانی و سفیانی از شام و ابقع، از مصر خروج کرده اما سفیانی بر آنها پیروز می گردد.(1)

خروج ابقع از مصر و شکست او از سفیانی
إذا اختلفت الرایات السود خسف بقریة من قری إرم، و سقط جانب مسجدها الغربی، ثم تخرج بالشام ثلاث رایات: الأصهب، والأبقع، والسفیانی، فیخرج السفیانی من الشام، والأبقع من مصر، فیظهر السفیانی علیهم”
از علی(ع): زمانی که پرچم های سپاه (در شام) با یکدیگر اختلاف نمایند قریه ای از قراء، ارم، در زمین فرو رفته (بواسطهء زلزله) و قسمت غربی مسجد آن خراب شده و سقوط می کند. سپس سه پرچم (وحزب) اعلام موجودیت کرده، اصهب، ابقع و سفیانی و سفیانی از شام و ابقع، از مصر خروج کرده اما سفیانی بر آنها پیروز می گردد.(1)

تحریم اقتصادی مصر
“منعت العراق قفیزها و درهمها، و منعت الشام مدها و دینارها، و منعت مصر إردبها، و دینارها وعدتم من حیث بدأتم، وعدتم من حیث بدأتم، وعدتم من حیث بدأتم”
سهیل از پدرش، از ابوهریره از رسول خدا(ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود: عراق از پیمانه و درهمش و شام از پیمانه و دینارش و مصر از پیمانه و دینارش محروم می شود،( تحریم اقتصادی می شوند) و برمی گردید از همان جایی که شروع کردید و برمی گردید از همانجایی که شروع کردید و برمی گردید از همانجایی که شروع کردید(2)

شکست مصری هاازشامی هاوبه اسارت رفتن آنان
“إذا ملک رجل الشام، وآخر مصر، فاقتتل الشامی و المصری، وسبا أهل الشام قبائل من مصر، وأقبل رجل من المشرق برایات سود صغار قبل صاحب الشام، فهو الذی یؤدی الطاعة إلی المهدی. قال أبوقبیل: یکون بإفریقیة أمیر اثنا عشر سنة ثم تکون بعده فتنة، ثم یملک رجل أسمر یملأها عدلا، ثم یسیر إلی المهدی فیؤدی إلیه الطاعة ویقاتل عنه”
تبیع، از کعب، روایت کرده و آنرا به پیامبر(ص) نسبت نداده است، در این روایت آمده است: زمانی که مردی در شام و دیگری در مصر به حکومت برسند با یکدیگر نبرد کرده تا آنکه اهل شام قبیله هائی از مصر را به اسارت می گیرند، آنگاه مردی از مشرق با پرچم های سیاه و کوچک به طرف شام خروج می نماید و او همان کسی است که با حضرت مهدی(ع) بیعت کرده و از آن حضرت اطاعت می نماید و جنگ می کند از طرف آن حضرت(3)

تسلط قبطیان بر مصر
…وغلبة القبط علی أطراف مصر…
وقبطیان برمصرغلبه وتسلط پیدا خواهندکرد(4)

فرار حاکم مصر به غرب و آغازگر جنگ ها
سیکون رجل من بنی أمیة مصر یلی سلطانا ثم یغلب علی سلطانه أو ینزع(منه) ثم یفر إلی الروم فیأتی بالروم إلی أهل الاسلام، فذلک أول الملاحم”
از ابوالنجم نقل است که می گوید: از اباذر شنیدم که می گفت از رسول خدا(ص) شنیده که آن حضرت فرمود: به زودی مردی از بنی امیه والی مصر می شود، آنگاه شکست می خورد یا اینکه حکومت از او گرفته می شود، سپس به سوی روم می گریزد و از آنجا بر ضد مسلمانان لشکرکشی می کند و آن نخستین جنگ و درگیری است.(5)

حرکت پرچم های قیس در مصر
ترید الاکثار أم أجمل لک؟ فقال: بل تجمل لی، قال: إذا رکزت رایات قیس بمصر، و رایات کندة بخراسان
حسن بن جهم می گوید: از ابوالحسن(ع) درباره مسأله(فرج) سؤال کردم حضرت فرمود: آن را به گونه ای مفصل برایت بیان کنم یا به طور خلاصه، عرض کردم می خواهم آن را برایم خلاصه بیان فرمایی، حضرت فرمود: (فرج) آن زمان است که درفش های قیس در مصر و درفش های کنده در خراسان به حرکت درآید(6)
البته توجه داشته باشیدکه قیس هم می تواند غربی ها باشد و هم می تواند فلسطینی ها باشند که از غزه می آیند.

خروج پرچم های سبز رنگ از مصر به سوی شام
کأنی برایات من مصر مقبلات خضر مصبغات حتی تأتی الشامات فتهدی إلی ابن صاحب الوصیات
معمربن خالد از ابی الحسن(ع) روایت کرده که فرمود: گویی درفش های سبز رنگ آمیزی شده ای را می بینم که از مصر می آیند تا به شامات می رسند و از [آنجا] به سمت فرزند صاحب الوصیات هدایت می شوند(7)

قیام فرمانده نظامی در مصر
لایطهر الله الأرض من الظالمین حتی یسفک الدم الحرام. - ثم ذکر أمر بنی أمیة وبنی العباس فی حدیث طویل- ثم قال: إذا قام القائم بخراسان، وغلب علی أرض کوفان وملتان، وجاز جزیرة بنی کاوان، وقام منا قائم بجیلان وأجابته الآبر والدیلم‍(- ان)، وظهرت لولدی رایات الترک متفرقات فی الأقطار والجنبات، وکانوا بین هنات وهنات. إذا خربت البصرة، وقام أمیرالامرة بمصر فحکی علیه السلام حکایة طویلة - ثم قال: إذا جهزت الألوف، وصفت الصفوف و قتل الکبش الخروف هناک یقوم الآخر، ویثور الثائر، ویهلک الکافر، ثم یقوم القائم المأمول، والامام المجهول، له الشرف والفضل، وهو من ولدک یا حسین، لاابن مثله یظهر بین الرکنین، فی دریسین بالیین یظهر علی الثقلین، ولا یترک فی الأرض دمین، طوبی لمن أدرک زمانه، ولحق أوانه، وشهد أیامه”
ابراهیم بن عبیدالله بن علاء، از پدرش از امام صادق(ع) و آن حضرت از علی(ع) نقل کرده که فرمود: خداوند زمین را از ستمگران پاک نخواهد کرد تا آنکه خون حرامی ریخته شود، سپس حضرت برنامه بنی امیه و بنی عباس را در حدیثی طولانی ذکر کرده، سپس فرمود: زمانی که شخصی از ما در خراسان قیام کرده و بر سرزمین، کوفان وملتان غلبه نمود و از جزیرهء بنی کاوان گذشت و نیز شخصی دیگر از ما در جیلان قیام کرده و قبائل، آبر و دیلمان به او بپیوندند، و برای یاری فرزند من (مهدی) پرچم های ترک به طور پراکنده در گوشه وکنار جهان در میان کم وبیش مشکلات به اهتزاز درآمد و زمانی که بصره خراب شده و رئیس امارت و حکومت در مصر قیام کند، سپس حضرت حکایتی طولانی را ذکر کرد و فرمود: زمانی که هزاران نفر تجهیز شده و صف ها کشیده شد و شخص بزرگتر، شخص کوچک تر را بکشد آنگاه شخص دیگری قیام کند و انقلاب نماید و کافر هلاک شود، سپس قائم منتظر و امام نهان و ناشناخته که صاحب فضل و شرف بوده قیام می نماید و او از فرزندان توست ای حسین، درحالی که هیچ فرزندی مانند او نخواهد بود، در بین رکنین(بین رکن و مقام در مکه) با دو لباس کهنه قیام کرده و بر جن و انس غلبه می کند و [انتقام از] دو خون را در زمین ترک نخواهد کرد خوشا به حال کسی که زمان او را درک کرده و شاهد دوران آن حضرت باشد.(8)

خروج بافنده بلند قامت در سرزمین مصر
…ویخرج الحائک الطویل بأرض مصر والنیل، قال سلمان فقلت: وما الحائک الطویل؟ قال: رجل صعلوک لیس من أبناء الملوک، تظهر له معادن الذهب، ویساعده العجم والعرب، ویأتی له منکل شئ حتی یلی الحسن ویکون فی زمانه العظائم ….
مردی بلند قد و بافندهای در سرزمین مصر و نیل خروج می کند. سلمان پرسید این مرد کیست؟ فرمود مردی بدبخت و از پادشاهان نیست و معادن برایش کشف می شود و ایرانیان و اعراب او را کمک می کنند تا اینکه به مقام و منزلتی خواهدرسید(9)

پی‌نوشت‌ها:
1-ابن حماد: ص 77 - حدثنا الولید ورشدین، عن ابن لهیعة، عن أبی قبیل، عن أبی رومان، عن علی قال: - وفیها: قال ابن لهیعة، عن أبی قبیل، عن أبی رومان، عن علی قال: (تخرج بالشام ثلاث رایات: الأصهب، والأبقع من مصر، فیظهر السفیانی علیهم).
کنزالعمال: ج 11 ص 284 ح 31536 - عن روایة ابن حماد الأولی بتفاوت یسیر.
2- إسحاق بن راهویه: علی ما فی سنن البیهقی.
تفسیر القرطبی: ج 8 ص 4 - أوله ، کما فی أحمد، و قال” ومما یصحح هذا المذهب ما رواه الصحیح عن أبی هریرة".
جمع الجوامع: ج 1 ص 848 - کما فی مسلم، عن أحمد، ومسلم، وأبی داود.
کنزالعمال: ج 11 ص 131 ح 30913 - کما فی مسلم، عن أحمد، و مسلم، و أبی داود.
3-ملاحم ابن طاووس: ص 54 ب 99 - عن ابن حماد، ما عدا قوله” یکون بأفریقیة أمیراثنا عشر سنة، ثم تکون بعده فتنة ” و فی سنده” . . رشدی. . شقر” .بن حماد: ص 85 - حدثنا رشدین، عن ابن لهیع، عن أبی قبیل، عن شفی، عن تبیع، عن کعب قال: - ولم یسنده إلی النبی(ص).: عرف السیوطی، الحاوی: ج 2 ص 68 - عن ابن حماد، وفیه". . قتل صاحب الشام. . اثنتا عشر سنة ویکون بعده فتنة".: برهان المتقی: ص 149 ب 7 ح 8 و 9 - عن عرف السیوطی، الحاوی، و لیس فیه” قتل صاحب الشام".
فرائد فوائد الفکر: ص 17 ب 5- عن ابن حماد.
4- مناقب ابن شهرآشوب: ج 2 ص 274 - مرسلا عن علی(ع): - البحار: ج 41 ص 319 ب 114 ح 42 - عن مناقب ابن شهرآشوب،
5-برهان المتقی: ص 200 ح 6 - کما فی عرف السیوطی، عنه، ورواه أیضا بسند آخر عن أبی ذر - فیض القدیر: ج 4 ص 131 ح 4777 - عن الجامع الصغیر- ملاحم ابن المنادی: ص 33
6-الارشاد: ص 360 - علی بن أسباط، عن (أبی) الحسن بن الجهم قال: سأل رجل أباالحسن(ع) عن الفرج فقال: -
غیبة الطوسی: ص 272 - کما فی الارشاد بتفاوت، عن الفضل: - وفیه “إذا تحرکت رایات . . بخراسان، أو ذکر غیر کندة” .البحار: ج 52 ص 214 ب 25 ح 68 - عن الارشاد، و غیبة الطوسی.
7- الارشاد: ص 360 - الفضل بن شاذان، عن معمر بن خالد، عن أبی الحسن(ع) قال: -کشف الغمة: ج 3 ص 251 - عن الارشاد، وفیه” . . میمون بن خلاد” .الصراط المستقیم: ج 2 ص 250 ب 11 ف 8 - عن الارشاد
8-النعمانی: ص 274 - 276 ب 14 ح 55 - أخبرنا علی بن أحمد قال: حدثنا عبیدالله بن موسی العلوی قال: حدثنا عبدالله بن حماد الأنصاری قال: حدثنا إبراهیم بن عبیدالله بن العلاء قال: حدثنی أبی، عن أبی عبدالله جعفربن محمد علیهماالسلام” أن أمیرالمؤمنین(ع)حدث عن أشیاء تکون بعده إلی قیام القائم، فقال الحسین: یاأمیرالمؤمنین متی یطهر الله الأرض من الظالمین؟ فقال أمیرالمؤمنین(ع)-البحار: ج 52 ص 235- 237 ب 25 ح 104- عن النعمانی
9-البحار: ج 52 ص 275 ب 25 ح 168 - عن العدد القویة. نفس الرحمن فی فضائل سلمان: ص 103 ب 11 - عن العدد القویة. منتخب الأثر: ص 248 ف 2 ب 25 ح 6 - عن دلائل الإمامة.

موضوعات: جایگاه مصر در احادیث آخرالزمان  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ب.ظ ]




جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت(3)

 

حضرت امام(ره) با يادآوري دشواريهاي مبارزات انبيايي، تلاش براي مهيا شدن زمينه ظهور را موجب علني شدن هرچه بيشتر دشمني ها و توطئه هاي استكبار جهاني و وابستگان داخلي آنان دانسته و مقاومت و مخالفت آنان را مانع انجام وظيفه نمي دانند.

حضرت امام (ره) در آخرين نيمه شعبان عمر مبارك خويش14/1/1367- 15شعبان 1408- با اشاره به اوضاع كنوني دنيا اشتياق و تعهد خود را در تحقق همه آرمانهاي والاي مولا و مقتدايش حضرت ولي عصر- ارواحنا فداه- اينگونه ترسيم مي كنند.
«… الان عالم پر از ظلم است. شما يك نقطه هستيد در عالم، عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم، بايد بگيريم، تكليفمان است، ضرورت اسلام و قرآن است، تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم، اما نمي توانيم بكنيم، چون نمي توانيم بكنيم، بايد او بيايد تا بكند، اما ما بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براي حضرت-سلام الله عليه…» (1)
و درباره وظيفه منتظران متعهد در عصر غيبت مقرون به ظهور مي فرمايند:
«… ما تكليف داريم آقا! اين طور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان- سلام الله عليه- هستيم پس ديگر بنشينيم تو خانه هايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم «عجل علي فرجه» عجل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او و فراهم كردن اينكه مسلمين را با هم مجتمع كنيد. همه با هم بشويد. ان شاءالله ظهور مي كند ايشان…» (2)
حضرت امام(ره) با يادآوري دشواريهاي مبارزات انبيايي، تلاش براي مهيا شدن زمينه ظهور را موجب علني شدن هرچه بيشتر دشمني ها و توطئه هاي استكبار جهاني و وابستگان داخلي آنان دانسته و مقاومت و مخالفت آنان را مانع انجام وظيفه نمي دانند:
«… اين چيزي كه ما در اين وقت، و در اين عصر وظيفه داريم، اين مهم است. همه انتظار داريم وجود مبارك ايشان را، لكن با انتظار تنها نمي شود، بلكه با وضعي كه بسياري دارند، انتظار نيست. ما بايد ملاحظه وظيفه فعلي شرعي- الهي خودمان را بكنيم و باكي از هيچ امري از امور نداشته باشيم. كسي كه براي رضاي خدا ان شاءالله مشغول انجام وظيفه است، توقع اين را نداشته باشد كه مورد قبول همه است، هيچ امري مورد قبول همه نيست. كار انبيا هم مورد قبول همه نبوده است. لكن انبيا به وظايفشان عمل كردند و قصور در آن كاري كه به آنها محول شده بود نكردند، گرچه مردم اكثرا گوش ندادند به حرف انبيا. ما هم آن چيزي كه وظيفه مان هست عمل مي كنيم و بايد بكنيم، گرچه بسياري از اين عمل ناراضي باشند، يا بسياري هم كارشكني بكنند…» (3)
معمار انتظارآفرين انقلاب اسلامي با يادآوري توطئه هاي گسترده دشمنان داخلي و خارجي انقلاب رمز خنثي شدن تمامي آن توطئه ها را اينگونه بيان مي فرمايند:
«… كدام قدرت و كدام ابزار جنگي مي توانست جمهوري اسلامي و كشور عزيز شما را از اين درياي متلاطم، كه شرق و غرب و وابستگان به آنان دست به دست هم و بازو به بازوي يكديگر داده و در پي غرق آن كوشيدند و مي كوشند نجات دهد. اين كوردلان از خدا بي خبر و عاري از معنويات نمي دانستند كه اين كشتي نوح است كه خدايش كشتيبان و پشتيبان است. اينان با ابزار و ساز و برگ مادي به جنگ ايمان و معنويت و كشور صاحب الزمان- ارواحنا لمقدمه الفداء- آمده اند. ولي چه باك از موج بحر آن را كه باشد نوح كشتيبان…» (4)
بنابراين پيروزي نهايي در نظر تمامي كساني كه در دفاع از انقلاب اسلامي ناظر همراهي دست تواناي بقيه الله هستند حتمي است:
«… بايد هرچه بيشتر به نصرت حق تعالي اعتماد كنيد، كه قدرتهاي امكاني در مقابل نصر الهي ناچيز است. عزيزان من، شما پيروز و منصوريد چه در راه حق تعالي به نصرت ظاهري برسيد و چه شهيد و معلول و اسير شويد. حق تعالي با شماست و دست تواناي بقيه الله كه يدالله است دستگير شما…» (5)
امام همواره به ما مژده داده است كه دشمنان انقلاب اسلامي ما هرگز از رمز و رازها بين منتظران ظهور و جان جانان مولاي غايب از نظر را نخواهند فهميد و به همين دليل به رمز عمليات هميشه پيروز در عصر مقارن ظهور دست نخواهند يافت:
«… آن روزي كه انقلاب شروع شد ما هيچ نداشتيم، پيروزي ما با دست خالي به دست آمد و بحمدالله تا بدين جا رسيده ايم كه امروز مورد توجه تمام قدرتهاي بزرگ هستيم. و تمام قدرت ها در اين فكرند كه با اين انقلاب چگونه برخورد كنند. مطمئن باشيد از قدرت ها كاري ساخته نيست، هيچ نگراني به خودتان راه ندهيد. شما جنود خدا هستيد و پيروزيد. آنهايي كه در ابتدا، حركت خودشان را شروع كردند، با طمأنينه قلبي شروع كردند و از هيچ نترسيدند. قدرتهاي بزرگ از آن جهتي كه در شما هست كه آن ايمان به خداست خبر ندارند، لذا دائم مي گويند «ما داراي موشك هستيم» آنها داراي موشك هستند ولي ايمان ندارند. شما ايمان داريد. قلب هايتان با مبدأ نور و قدرت پيوند خورده است، پيوند ناگسستني، اما آنها اين را نمي فهمند. شما مورد نظر امام زمان هستيد و از آنجا كه ايمان و قدرت امام زمان را داريد همه چيز داريد. پشتوانه شما الهي است. بايد اين پشتوانه را حفظ كنيد، وقتي ما چنين تكيه گاهي داريم، از هيچ چيز نمي ترسيم…» (6)
و در پناه اين پشتوانه عظيم الهي است كه امام امت(ره) رسالت جهاني منتظران در عصر مقارن ظهور را يادآور مي گردند:
«… و دلهاي همه ما را به نور هدايت خويش منور فرمايي و ملت عزيز ايران را در پيشبرد جمهوري اسلامي و سركوب منحرفان و مخالفان با اسلام و پيروان آن مصمم تر فرمايي، تا اين انقلاب را به انقلاب جهاني مهدي موعود- ارواحنا فداه- ادامه دهند…» (7)
«… ان شاءالله با عنايت خاصه ولي عصر- ارواحنا له الفداه اين كشتي متلاطم انسانيت به ساحل نجات برسد و مستضعفان جهان بر مستكبرين ظالم پيروز شوند و اميد است كه حكومت بزرگ همگاني حضرت سلام الله عليه بزودي برقرار شود و چشم همه ما را و همه مسلمين جهان را به نور مباركش روشن فرمايد…» آمين(8)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) صحيفه امام ج12 ص71 2) صحيفه امام ج18ص962
3) صحيفه امام ج91 ص642 4) صحيفه امام ج91 ص441
5) صحيفه امام ج91 ص051 6) صحيفه امام ج91 ص371
7) صحيفه امام ج71 ص484 8) صحيفه امام ج71 ص654

نويسنده:ابراهيم حاجي محمدزاده

موضوعات: جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت(3)  لینک ثابت
 [ 07:49:00 ب.ظ ]




جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت(2)

 

 

حضرت امام خميني(ره) طلوع و تثبيت انقلاب اسلامي را نشانه آغاز عصر مقارن ظهور يا عصر علائم ظهور دانسته و درباره ويژگي هاي آن بطور مبسوط توضيح داده اند كه به گوشه مختصري از آن اشاره مي كنيم.

خطاب به نمايندگان در آغاز دوره دوم مجلس؛
«… مسلمانان جهان و مستضعفان جهان بپاخيزند و داد خود را از مستكبران بگيرند و مقدمات فرج آل محمد - صلي الله عليه و آله- را فراهم نمايند… خداوند همه ما را از قيدهاي شيطاني رها فرمايد تا بتوانيم اين امانت الهي را به سرمنزل مقصود برسانيم و به صاحب امانت حضرت مهدي موعود- ارواحنا لمقدمه الفدا رد كنيم…» (1)
آخرين پيام نوروزي امام خطاب به مسلمانها، ملت ايران و مستضعفين جهان: 1/1/1367
«… عدل آمريكايي، عدل آمريكايي يعني چه؟ يعني هركسي خاضع به من شد، آن يك چيزي است كه ما او را قبولش داريم. هركس منافع مملكتش را به ما داد ما او را قبول داريم آن ور شوروي هم همين است. همه ابرقدرتهاي بزرگ اينطوري هستند و ما بايد در مقابل تمام اينها بايستيم… بايد تا آخر اين مطلب باشد، بايد هيچ درش سستي نشود تا وقتي كه انشاءالله علم را به دست صاحب علم بدهند…» (2)
خطاب به نيروهاي مسلح و مردم در آخرين روزهاي وداع
28/1/1368
«… آنچه كه در اين سالهاي طولاني انقلاب پيش آمد از پيروزيهاي معجزه آسا در مقابل همه قدرتها و ابرقدرتها و صاحبان رسانه هاي گروهي جهان كه كمر همت به محو جمهوري اسلامي و در حقيقت اسلام بزرگ بسته اند و بحمدالله ناكام ماندند، از بركات و عنايات خداوند تعالي و ايمان همه قشرهاي متعهد به مبادي اسلام بود، و بي شك از ادعيه مبارك حضرت بقيه الله - صلوات الله و سلامه عليه و روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء برخوردار بود، و هست و همه ماها لازم است با تشكر از اين نعمت بزرگ در حفظ اين عنايت كوشا باشيم…» (3)
در ديدار با هياتي از مسلمانان دبي در اولين ماههاي پيروزي انقلاب:
«… با سپاس از خداي تبارك و تعالي، كه توفيق به ملت داد و ملت را برانگيخت براي احقاق حق، و اين نبود جز هدايت خداي تبارك و تعالي و اعانت ولي امر- صلوات الله و سلامه عليه- و با اعانت ولي امر و هدايت ذات مقدس حق تعالي، براي ملت ما يك تحولي بزرگ حاصل شد، تحولي كه نمي توانم من براي او اسمي بگذارم، الا اينكه تحول معجزه آسا بود…» (4)
و در وصيت عرفاني و اخلاقي خطاب به فرزند برومندشان مرحوم سيداحمد خميني(ره) (28/8/1366)
«… پسر عزيزم! حالا مي خواهم با تو با زبان و قلم ناقصي كه دارم صحبت كنم: تو و همه مي دانيد كه در نظامي واقع هستيد كه به يمن قدرت الهي و توفيق او - جل و علا- و دعا و تاييد حضرت بقيه الله- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- و ملت انقلابي ايران- كه جانم فداي يك يك آنها- دست رد به سينه همه قدرتهاي شيطاني زده است…» (5)
در پيام سرنوشت ساز فرياد برائت خطاب به مسلمين جهان
(6/5/1366)
«… و ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاي اسلامي مي شكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احكام محمدي- صلي الله و عليه و آله- است به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مي دهيم و به ياري خدا راه را براي ظهور منجي مصلح و كل و امامت مطلق حق امام زمان- ارواحنا فداه- هموار مي كنيم… خداوندا… همه ما را در مسير بندگي خود عاشق و درد آشنا فرما و شهيدان ما را از كوثر زلال ولايت خود و رسول اكرم- صلي الله عليه و آله و سلم- و ائمه هدي- عليهم صلوات الله- سيراب نما و انقلاب ما را به انقلاب مصلح كل متصل فرما «انك ولي النعم»(6)
و در سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي (32/11/1364) با جمع بندي شكست توطئه هاي گوناگون استكبار جهاني عليه انقلاب، آينده نويني را به بشريت مژده مي دهند.
«… مي توان گفت خورشيد درخشان 22 بهمن به نصف النهار آمال و آرمان هاي بزرگ اسلامي نزديك مي شود و آمال ستمگران و جهانخواران روبه افول و دست ظلم پيشگان جهنمي كه در طول تاريخ بويژه در سده هاي اخير از هيچ جنايت و ستمي بر مظلومان جهان فروگذار نكرده در آستان قطع است و به رغم بوقهاي تبليغاتي مشحون بر دروغ و رجز خوانيها و قدرت نماييها پايه هاي كاخ هاي سفيد و سرخ هر روز لرزانتر است و با خواست خداوند متعال موج عظيم پرخاشگران مستضعف برابر ستمكاران، مي رود تا بنيان تجاوز بر حقوق بشر را از جاي بركند و حكومت عدل اسلامي را كه همان حكومت مستضعفان است جايگزين آن كند. گويي وعده خداوند قادر نزديك است و اميد است اين بارقه برق آسا كه در سراسر جهان پرتوافكنده و نويد فتح مبين مي دهد به حكومت مطلقه منجي آخر الزمان و پناه مستضعفان متصل شود…» (7)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) صحيفه امام ج 81 ص 472 (2) صحيفه امام ج 12 ص 4
(3) صحيفه امام ج 12 ص 359 (4) صحيفه امام ج 01 ص 440
(5) صحيفه امام ج 7 ص 153 (6) صحيفه امام ج 02 ص 347
(7) صحيفه امام ج 91 ص 477

موضوعات: جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت(2)  لینک ثابت
 [ 07:47:00 ب.ظ ]




جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت(1)

 

 

جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت از ديدگاه حضرت امام(ره) كجاست؟ به نظر مي رسد امر عظيم غيبت آغاز تجربه اي دشوار و پيچيده اما ضروري براي وارثان راه انبيا و اولياست. گويا اين تجربه گرانسنگ و دشوار را منتظران حقيقي در چهار مرحله طي نموده و آبديده شوند و به لياقت حضور در ظهور قيام قائم آل محمد(ص) نائل آيند.

جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت از ديدگاه حضرت امام(ره) كجاست؟ به نظر مي رسد امر عظيم غيبت آغاز تجربه اي دشوار و پيچيده اما ضروري براي وارثان راه انبيا و اولياست. گويا اين تجربه گرانسنگ و دشوار را منتظران حقيقي در چهار مرحله طي نموده و آبديده شوند و به لياقت حضور در ظهور قيام قائم آل محمد(ص) نائل آيند:
1- عصر ظهور مقارن غيبت: شيعيان مخلص در اين مرحله به علت دشواري دسترسي به امامين عسگريين سرآغاز هجران و دوري ظاهري از قطب عالم امكان را تجربه كردند.
2- عصر غيبت صغرا: عصر آشنايي با رنج حرمان از غيبت امام و باز بودن تنها راه تماس با امام زمان از طريق نواب اربعه.
3- عصر ديجور غيبت كبري و اذن رجوع مردم به فقيهان عالم و متقي و متعهد و آگاه به زمان و مطيع امر مولا حجت ابن الحسن العسكري روحي فدا. حضرت امام(ره) بارها با تشريح سختي هاي دوران غيبت، روحانيت متعهد را پاسداران حريم اسلام ناب محمدي (ص) و ولايت علوي برشمرده و آنان را به نام سربازان امام زمان در عصر غيبت معرفي نموده اند.
«… علماي متعهد در طول تاريخ اسلام و تشيع مهمترين پايگاه محكم اسلام در برابر حملات و انحرافات و كج روي ها بوده اند. علماي بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده اند تا مسائل حلال و حرام الهي را بدون دخل و تصرف ترويج نمايند. اگر فقهاي عزيز نبودند معلوم نبود امروز چه علومي به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بيت -عليهم السلام- به خورد توده ها داده بودند…»(1)
و مهم ترين ملاك آشكار تعهد رهبران ديني را همراهي با محرومان و پابرهنگان و دشمني با دشمنان مردم معرفي مي كنند:
«… روحانيت متعهد به خون سرمايه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتي نداشته نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و رياضت درس خوانده اند و پس از كسب مقامات علمي و معنوي نيز به همان شيوه زاهدانه با فقر و تهيدستي و عدم تعلق به تجملات دنيا زندگي كرده اند و هرگز زير بار منت و ذلت نرفته اند…»(2)
نقش بي بديل و منحصر بفرد روحانيت متعهد در هدايت نسل ها در عصر غيبت از ديدگاه امام تنها راه مصون گرديدن مردم از لغزش و افتادن به راه هاي انحرافي است:
«… و نكته ديگري كه از باب نهايت ارادت و علاقه ام به جوانان عرض مي كنم اين است كه در مسير ارزش ها و معنويات از وجود روحانيت و علماي متعهد اسلام استفاده كنيد و هيچ گاه و تحت هيچ شرايطي خود را بي نياز از هدايت و همكاري آنان ندانيد. روحانيون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاريخ و در سخت ترين شرايط همواره با دلي پر از اميد و قلبي سرشار از عشق و محبت به تعليم و تربيت و هدايت نسلها همت گماشته اند و هميشه پيشتاز و سپر بلاي مردم بوده اند…»(3)
اگر بخواهيم جايگاه اين سربازان امام زمان(عج) را در عصر غيبت كبري بطور خلاصه بازگو كنيم. جمله آخر حكم تاريخي تحريم تنباكوي مرحوم ميرزاي شيرازي(ره) بدرستي جايگاه ولي فقيه در عصر غيبت را بازگو مي نمايد: «امروز استعمال تنباكو بمنزله جنگ با امام زمان است» حضرت امام در تأييد و تجليل امر فوق كه حكم جنگ با امام زمان را اعلام مي كند مي فرمايند:
«… حكم نيم سطري يك مرجع مذهبي مورد علاقه مردم داراي چنان قدرتي است كه دولت انگلستان و دربار قدرتمند قاجار را به زانو درآورد.»(4)
و در راستاي ديدگاه الهي و ولايتي فوق در اولين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي (30/1/1358) اينگونه رهنمود مي دهند:
«… اين من نبودم كه بواسطه من پيروزي را بدست آورديد، خداي تبارك و تعالي در سايه امام زمان- سلام الله عليه- ما را پيروز كرد…»(5)

نويسنده:ابراهيم حاجي محمدزاده

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) و (2) صحيفه امام ج 21 ص 274 و 276 (3) صحيفه امام ج 21 ص 17
(4) صحيفه امام ج 16 ص 193 (5) صحيفه امام ج 7 ص

موضوعات: جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت(1)  لینک ثابت
 [ 07:41:00 ب.ظ ]





موعود در آیین هندو
ایمان اوشنی

آیین هندو در قدیم دین برهمایی خوانده می‌شد كه به برهما (Brahman)، خدای هندوان ا شاره م ی‌كرد. این آیین، گونه‌ای فرهنگ، آداب و سنن اجتماعی است كه با تهذیب نفس و ریاضت همراه شده و در تمدن و حیات فردی و جمعی مردم هندوستان نقش بزرگی داشته است.

اصول دین هندو عبارت است از: 1- اعتقاد و احترام به كتاب‌های باستانی و سنت‌های دینی بِرَهمَنان، 2- پرستش خدایانی كه به ظهور آن‌ها در دوره‌های قدیم عقیده داشته‌اند، 3- اعتقاد به تناسخ و رعایت مقررات طبقات اجتماعی در معاشرت و ازدواج، 4- احترام به موجودات زنده، مخصوصاً گاو، 5- تقدس لفظ «اُم» (om) به معنای آمین که اسم اعظم الهی به شمار می‌رود.

ادعیه و آیین‌های هندوان در مجموعه‌ای به نام «وداها» (Vedas) به معنای دانش، به زبان سانسكریت گرد آمده است و به آن شروتی (Sruti) یعنی وحی و الهام و علوم مقدّس موروثی لقب می‌دهند. در كتاب مشهور اوپانشاد یا وِدانتا (به معنای پایان وداها)، خدایان سه‌گانه‌ی هندوان این گونه معرفی شده‌اند:[1]

1- برهما (Brahma)، خدای ایجاد كننده،

2- شیوا (Siva)، خدای فانی كننده،

3- ویشنو (Vishnu)، خدای حفظ كننده. جلوه‌های ده‌گانه‌ی این خدا برای مردم در طول تاریخ عبارت است از: ماهی، لاك‌پشت، گراز، موجود نیمه آدم و نیمه شیر، كوتوله، راما (Rama)، رامای تبر به دست، كریشنا (Krishna)، بودا (Buddha) و كالكی (Kalki).

بنابر تفكر هندویی، جهان از چهار دوره‌ی رو به انحطاط تشكیل شده است كه عبارتند از:

1- كریتایوگه (Krita Yuga)،

2- ترتایوگه (Treta)،

3- دواپارایوگه (Dvapara) و

4- كالی‌یوگه (kali).

در آیین هندو، موعود نجات‌بخش موسوم به «كالكی» در پایان آخرین دوره‌ی زمانی از ادوار چهارگانه‌ی جهانی، یعنی «كالی یوگه» ظهور خواهد كرد.

در این دوره كه بنابر باورهای هندویی از نیمه شب بین 17 و 18 ماه فوریه سال 3103 قبل از میلاد مسیح شروع گردیده، و ما اكنون در آن به سر می‌بریم، فساد و تباهی سراسر جهان را فرا می‌گیرد. زندگانی اجتماعی و معنوی به نازل‌ترین حدّ خود نزول میكند و موجبات زوال نهایی را فراهم می‌سازد.[2]

«مردمان این دوره گناهكار، ستیزه‌جو و چون گدایان، بد اقبال بوده و سزاوار اقبالی نمی‌باشند. چیزهای بی‌ارزش را ارج می‌نهند، آزمندانه می‌خورند و در شهرهایی زندگی می‌كنند كه پر از دزدان است.»[3] در پایان چنین دوران سیاهی، آخرین و دهمین تجلی ویشنو، موسوم به كالكی، سوار بر اسبی سفید و به هیأت انسان ظهور خواهد كرد. وی سراسر جهان را سواره و با شمشیری آخته و رخشان در می‌نوردد تا بدی و فساد را نابود كند. با نابود كردن جهان، شرایط برای آفرینشی نو مهیا می‌شود تا در مهایوگای آتی، دیگر بار عدالت و فضیلت ارزش یابد.

[1] . حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 39 .

[2] . فصل‌نامه‌ی انتظار، ش 15، ص 156، به نقل از ادیان و مكتب‌های فلسفی هند، ج 1، ص 282 .

[3] . اساطیر هند، صص 41 - 125، به نقل از فصل‌نامه‌ی انتظار، ش 15، ص 157 .

موضوعات: موعود در آیین هندو  لینک ثابت
 [ 07:36:00 ب.ظ ]





موعود در آیین یهود
ایمان اوشنی

پیامبر دین یهود ـ یا بنی اسراییل ـ حضرت موسی (علیه السلام) می‌باشد. یهود یكی از سه دین بزرگ توحیدی جهان است و اسم خاص خداوند در این دین «یَهوَه» می‌باشد.

عهد عتیق نامی است كه مسیحیان در مقابل عهد جدید خود به كتاب یهودیان داده‌اند كه البته به هر دو عقیده دارند. عهد عتیق 39 كتاب دارد و از نظر موضوع به سه بخش تقسیم می‌شود:

1- تورات و بخش تاریخی عهد عتیق؛

2- حكمت، مناجات و شعر مانند كتاب ایوب و كتاب مزامیر؛

3- پیش‌گویی‌های انبیا مانند كتاب یونس، كتاب زكریا و كتاب حَبَـقوق؛

كتاب مقدّس یهودیان یعنی تورات در آغاز عهد عتیق قرار دارد و هر بخش آن به نام «سفر» و هر سفر به چند باب و آیاتی چند تقسیم شده است، و تفسیری كه علمای یهود بر آن نوشته‌اند «تلمود» نام دارد.

یهودیان پس از نخستین ویرانی شهر قدس، همواره در انتظار یك رهبر الهی فاتح بوده‌اند كه اقتدار و شكوه قوم خدا را به عصر درخشان داوود و سلیمان برگرداند.

آنان معتقدند نجات دهنده‌ی آخرالزمان، مسیح (ماشِیَح) به معنای مسح شده‌ی خداوند است كه جهان مطلوب و درخشان آینده را می‌سازد.

به اعتقاد همه‌ی یهودیان، نجات‌دهنده (مسیح) انسانی است همانند دیگران؛ اما برخوردار از جلوه و جبروت خدایی. او جهان را با نور خویش كه جلوه‌ای از نور خداست روشن خواهد كرد.

در زبور داوود كه تحت عنوان مزامیر در عهد عتیق آمده، تقریباً در هر بخش از آن، اشاره به ظهور منجی آخرالزمان و نوید پیروزی صالحان بر شریران، و بالأخره تشكیل حكومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب گوناگون به دینی واحد و جهان شمول دیده می‌شود:

«زیرا كه شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندك زمانی شریر نخواهد بود، در مكانش تأمل خواهی كرد و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد … زیرا كه بازوان شریر شكسته خواهد شد. و اما صالحان را خداوند تأیید می‌كند. خداوند روزهای كاملان را می‌داند و میراث آن‌ها خواهد بود، تا ابدالاباد.»[2]

دورنمایی از جهان نوین و ظهور مسیحا كه در آثار نویسندگان یهودی آمده‌ است، بیان كننده‌ی این معناست كه خداوند متعال در آخرالزمان جهان را دگرگون خواهد فرمود و صالحان و ابرار از ظالمان و اشرار جدا خواهند شد و این روزگار پر از ظلم و جور به پایان خواهد رسید. هر چند این پیروزی در آثار یهود به رهبری مسیح با القابی مانند «فرشته‌ی منتخب داوود» حاصل می‌گردد.[3]

در كتاب حبقوق نبی نیز از دیگر بخش‌های مجموعه‌ی عهد عتیق آمده است:

«اگر چه تأخیر نماید، برایش منتظر باش، زیرا كه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد كرد … بلكه جمیع امت‌ها را نزد خود جمع می‌كند و تمامی قوم‌ها را برای خویشتن فراهم می‌آورد.»[4]

شور و التهاب انتظار موعود در تاریخ پر نشیب و فراز یهودیت موج می‌زند. یهودیان در طول تاریخ، هر گونه خواری و شكنجه را به این امید بر خود هموار كرده‌اند كه روزی مسیحا بیاید و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج برهاند و فرمانروای جهان گرداند. در عصر ما هم که یهودیان صهیونیست به پا خاسته و با اشغال فلسطین، در صدد برآمده‌اند حقارت همیشگی قوم یهود را برافكنند، چیزی از تب و تاب انتظار موعود كاسته نشده است. درست است كه اقلیتی ناچیز از یهودیان بر اثر دلبستگی شدید به امیدهای قدیم، تشكیل دولتی صهیونیستی را مخالف آرمان مسیحایی شمرده و پیوسته با آن مخالفت كرده‌اند، ولی اكثر یهودیان آن را با جان و دل پذیرفته و آن را ره‌گشای عصر مسیحا دانسته‌اند. هم اكنون صهیونیست‌های اشغال‌گر فلسطین، علاوه بر دعاهای مسیحایی روزانه، در پایان مراسم سالگرد بنیانگذاری رژیم اسراییل غاصی، پس از دمیدن در شیپور عبادت، این گونه دعا می‌كنند:

«اراده‌ی خداوند، خدای ما چنین باد كه به لطف او شاهد سپیده‌دم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوش ما را نوازش دهد.»[5]

[1] . ادیان زنده‌ی جهان، ص 245 .

[2] . مزامیر، مزمور 37، آیه‌های 9-18، به نقل از محمد خادمی شیرازی، یاد مهدی (علیه السلام)، ص46 .

[3] . تاریخ ادیان، ترجمه‌ی علی اصغر حكمت، ص365 .

[4] . حبقوق نبی، فصل 2، آیه‌های 3-5، به نقل از علی اکبر مهدی‌پور، او خواهد آمد، ص122 .

[5] . حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 102 .

 

موضوعات:  موعود در آیین یهود  لینک ثابت
 [ 07:35:00 ب.ظ ]





اعتقاد اسماعیلیه درباره مهدویت
ایمان اوشنی

«اسماعیلیه» به امامت شش امام اول شیعیان اثنی عشری معتقد بودند؛ امّا پس از امام صادق(علیه السلام) بزرگترین فرزند او اسماعیل، یا فرزند او محمد را به امامت پذیرفتند. اسماعیل بزرگ‌ترین فرزند امام صادق(علیه السلام) و مورد علاقة آن حضرت بود.

اگر چه از بعضی روایات، خلاف این به دست می‌آید؛ ولی دانشمندان شیعه او را بزرگ داشته و از وی به نیكی یاد كرده اند. به نظر شیخ طوسی(ره) او جزو رجال امام صادق(علیه السلام) و اصحاب ایشان است. با توجه به علاقة امام صادق(علیه السلام) به اسماعیل، او مردی جلیل القدر بوده است.
ریشة پیدایش اسماعیلیه، شاید در این نكته نهفته باشد كه اسماعیل فرزند ارشد امام صادق(علیه السلام) ، مورد احترام آن حضرت بود؛ به همین دلیل برخی می‌پنداشتند پس از امام صادق(علیه السلام) او به امامت خواهد رسید. امّا اسماعیل در زمان حیات امام ششم، از دنیا رفت و آن حضرت شیعیان را بر مرگ پسر گواه گرفت و جنازة او را به صورت آشكار تشییع و دفن كرد.
پس از شهادت امام صادق(علیه السلام) گروهی‌ از اسماعیلیه،‌ مرگ اسماعیل را در زمان آن حضرت انكار كرده و او را امام قائم دانستند كه روزی رجعت‌ خواهد كرد و جهان‌ را از عدل‌ و داد پر خواهد ساخت. اینان مراسم تشییع جنازة اسماعیل از طرف پدر را برای حفظ جان او تفسیر كردند. نوبختی این گروه را «اسماعیلیه خالصه» می‌نامد.
شیخ‌ مفید دربارهِ‌ او می¬گوید: اسماعیل‌ بزرگ‌ترین پسر امام‌ صادق(علیه السلام) بود و امام‌ او را بسیار دوست‌ داشت‌ و نسبت‌ به‌ او بیش‌ از دیگران‌ نیكی‌ و محبت‌ می‌كرد؛ ولی‌ اسماعیل‌ در زمان‌ حیات‌ پدر در «عُریض‌» (دره‌ای‌ در نزدیكی‌ مدینه) از دنیا رفت.‌ مردم‌ جنازه‌اش‌ را به‌ مدینه‌ نزد امام‌ صادق(علیه السلام) آوردند و در قبرستان‌ بقیع‌ دفن‌ كردند. روایت‌ شده‌ است‌:‌ حضرت‌ در مرگ‌ او بسیار بی‌تابی‌ می‌كرد؛ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ با پای‌ برهنه‌ و بی‌ ردا، به‌ دنبال‌ تابوت‌ او می‌رفت. همچنین دستور فرمود: تابوت‌ او را پیش‌ از دفن، چندین‌بار به‌ زمین‌ نهادند و هر بار حضرت‌ می‌آمد و پارچه‌ از روی‌ صورتش‌ بر می‌داشت‌ و در روی‌ او نگاه‌ می‌كرد. مقصود امام(علیه السلام) از این‌ كار این‌ بود كه‌ مرگ‌ او را پیش‌ چشم‌ آنان‌ ـ كه‌ گمان‌ امامت‌ و جانشینی‌ او را داشتند- قطعی‌ كند و شبهه‌ آنان‌ را دربارة‌ زنده‌ بودنش، برطرف‌ سازد و به‌ آنها ‌بفهماند كه‌ اسماعیل‌ از دنیا رفته‌ است.
افرادی‌ از اصحاب‌ كه‌ او را پس‌ از حضرت صادق(علیه السلام) امام‌ می‌پنداشتند، از این‌ عقیده‌ بازگشتند؛ گروهی‌ اندك از مردمان بی خبر ـ كه‌ نه‌ در زمرة‌ نزدیكان‌ امام‌ بودند و نه‌ از راویان‌ حدیث‌ آن‌ بزرگوار ـ گفتند: اسماعیل‌ زنده‌ و امام‌ پس‌ از پدرش‌ است و بر این‌ عقیده‌ باقی‌ ماندند! گروهی‌ از شاخه‌ اسماعیلیه (فرقه‌ مباركیه)‌ هم‌ محمّدبن‌ اسماعیل‌ را مهدی‌ و امام‌ زنده‌ غایب‌ می‌دانند.
قرامطه (از گروه‌ اسماعیلیه)‌ ،‌ محمّدبن‌ اسماعیل‌ را مهدی‌ موعود می‌دانستند و عقیده‌ داشتند كه‌ وی‌ زنده‌ است‌ و در بلاد روم‌ زندگی‌ می‌كند. آنان در طول‌ تاریخ‌ بدنامی‌های‌ بسیاری‌ را برای‌ شیعه‌ به‌ ارمغان‌ آورده‌اند و هنوز هم‌ رسوبات‌ آن،‌ در ذهن‌ بسیاری‌ از مخالفان‌ شیعه‌ مانده‌ است؛ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ عقاید قرمطیان ‌ را به‌ شیعه‌ نسبت‌ می‌دهند!!
آنان ‌در بحرین‌ قدرت‌ یافته‌ و‌ تشكیل‌ دولت‌ دادند و به‌ شدت‌ با عباسیان‌ مخالفت‌ ‌كردند. قرامطه،‌ قائم‌ را كسی‌ می‌دانند كه‌ با رسالت‌ و شریعت‌ جدیدی‌ مبعوث‌ می‌شود و شریعت‌ محمّد(صلی الله علیه و آله وسلم) را منسوخ‌ می‌كند! البته‌ این‌ فرقه‌ سیاسی‌ بودند، نه‌ مذهبی‌ و به‌ دنبال‌ اهداف‌ خاص‌ و منافع‌ خود بودند.
طرفداران‌ ابوالخطاب‌ (متوفی 138 هـ) قائل‌ به‌ الوهیت‌ امام‌ صادق(علیه السلام) بودند و ابوالخطاب‌ را فرستادة‌ امام‌ صادق(علیه السلام) می‌دانستند! حتی‌ برخی‌ از آنان ابوالخطاب‌ را قائم‌ دانسته، گفتند: وی‌ نمرده‌ است! گروهی‌ از پیروان‌ وی، پس‌ از مرگ‌ اسماعیل، فرزندش‌ محمّد را امام‌ دانستند و در هواداری‌ او و فرزندانش‌، استوار ماندند.
تمام‌ این‌ گروه¬ها از طرف‌ امام‌ صادق(علیه السلام) مورد طرد و انكار قرار گرفتند. حتی روشن نیست خود محمّدبن‌ اسماعیل،‌ ادعای‌ امامت‌ و مهدویّت داشته‌ باشد.
از آنجایی که طرح‌ مسأ‌له‌ مهدویّت، نوید برپایی‌ حكومت‌ عدل‌ و داد و جایگزینی‌ آن‌ با حاكمیت‌ فاسد و ستمگر عباسیان‌ و حكومت‌های‌ خشن‌ و بیدادگر تابع‌ آنان‌ بود؛ قشرهای‌ محروم‌ در شهرها و روستاها را متوجه‌ داعیان‌ اسماعیلی‌ می‌ساخت. آنان‌ مردم‌ را به‌ سوی‌ امامان‌ مستور، كه‌ در نهان‌ می‌زیستند، فرا می‌خواندند.

موضوعات: اعتقاد اسماعیلیه درباره مهدویت  لینک ثابت
 [ 07:34:00 ب.ظ ]




مهدویت و “روز جهانی مستضعفین”

 

 

پاو از سلاله‌ی مستضعفین و پیشوای مستضعفین است که وارثان زمین را به ارث‌شان خواهد رسانید.
گروه پژوهش جبهه جهانی مستضعفین - استضعاف اصطلاحی است که صرفنظر از بار لغویش دارای بار معنایی دینی و قرآنی است؛ زیرا قرآن و احادیث توجه ویژه‌ای به این مقوله مبذول داشته و در فرازهای مختلف از آن سخن گفته اند.

استضعاف و استکبار در قرآن
این واژه بیانگر روند مبارزه‌ای تاریخی است و مقابل لفظ “استکبار” قرار داده می‌شود. این دو واژه مصادیق فراوانی دارند تا آنجا که تمام زمان‌ها، مکان‌ها، ملل، اقوام و ایدئولوژی‌های مختلف را در بر می گیرد؛ گستردگی این واژگان به گونه‌ایست که شیطان و حضرت آدم و حوا را نیز در بر می گیرد.

قرآن در این باره می فرماید: “إلا إبلیس أبی و استکبر و کان من الکافرین” که در این آیه، شیطان را مصداق مستکبرین و استکبار می داند که با حیله و نیرنگ، آدم وحوا را به استضعاف کشید و از سوی دیگر با تخطی از فرمان الهی در سجده کردن مقابل آدم و حوا به زمره مستکبرین پیوست.

بنابراین اصطلاح مستضعف و مستکبر (استضعاف و استکبار)، بار معنایی خاصی دارد که تمام تاریخ را شامل شده و نوع حرکت آن را در فراز و فرود مختلفش حکایت می‌کند. استضعاف و استکبار پس از آنکه در آسمان و بهشت برین دامن شیطان و انسان را گرفت در آغازین مرحله خود آتشی شد به دامن دو برادر هابیل و قابیل.

نگاه قرآن به این مقوله نگاهی جهان شمول است و آن را در تمام زمینه های اعتقادی، اقتصادی، سیاسی اجتماعی، فرهنگی و… تسری می دهد؛ به عبارت دیگر از نظرگاه قرآن، هر جا ظلمی واقع شود و شخصی به ناحق به زیر کشیده شود؛ استضعاف و استکبار رخ نمایی می کند.

ما در این مقوله به مناسبت ۱۵ شعبان سالروز تولد منجی مستضعفان امام مهدی(عج) به بحث پیرامون آینده مستضعفان و نقش آنان در حکومت عدل مهدوی می پردازیم.

معنای لغوی استضعاف و استکبار
پیش از ورود به اصل موضوع به معنای لغوی این دو واژه می پردازیم. استضعاف از ماده “ضعف” گرفته شده و ۴۵ بار با اشتقاقات مختلف در قرآن به کار رفته است. از لحاظ لغوی این لفظ به معنای “به ضعف کشانیدن” و “طلب ضعف دیگری کردن” است که در این صورت ارتباط مستقیمی با استکبار که “طلب کبر و نخوت کردن” است، دارد.

“ابن منظور” در معنای لغوی این لفظ می‌گوید: “اسْتَضْعَفَه‏ و تَضَعَّفَه‏: وجده ضعيفاً فركبه بسُوء” (لسان العرب، ج‏۹، ص: ۲۰۴) و در باب استکبار می گوید: “اسْتَكْبَرَه‏: رآه كبيرا و الاستكبار: الامتناع عن قبول الحق مُعاندة و تَكَبُّراً"( لسان العرب، ج‏۵، ص: ۱۲۷) استکبار نیز در قرآن کاربرد بسیاری دارد و ۲۵ بار به صورت‌های مختلف به کار رفته است.

استضعاف به معنای ضعیف کردن دیگری است به هر شکل که می خواهد باشد. علامه طباطبایی مستضعف را چنین تعریف می کند: “کسی که نتواند محذوری را که مبتلای بدان است، دفع کند. این معنا، همان طور که شامل مستضعفین مورد بحث می شود که در سرزمینی قرار گرفته اند که اکثریت و قدرت در آنجا به دست کفار است و چون عالمی دینی نیست که معارف دین را از او بیاموزند، یا محیط کفر و ترس از شکنجه های طاقت فرسای کفار اجازه نمی دهد به آن معارف عمل کنند و از سوی دیگر ، قدرت بیرون آمدن از آن جا و رفتن به محیط اسلام را هم ندارند، یا به سبب این که فکرشان کوتاه است یا گرفتار بیماری و یا نقص بدنی و یا فقر مالی و یا موانع دیگرند و… .”

استضعاف و استکبار در روایات
امام صادق(ع) می فرماید: همانا پیامبر اسلام نگاهی به علی، حسن و حسین انداخت و گریست و فرمود: همانا شما پس از من مستضعفین هستید. مفضل از امام پرسید: مراد رسول الله چیست؟ ایشان فرمودند: یعنی شما امامان پس از من هستید که قرآن از حاکمیت آنها خبر داده است: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»؛ پس این آیه تا قیامت در حق ما جاری است.

از امام علی(ع) نقل است که مستضعفانی که در سوره قصص ائمه معرفی شده اند آل محمد هستند؛ خداوند مهدی(عج) را از ایشان بر خواهد انگیخت و آن ها را عزت بخشیده و دشمنانشان را خوار خواهد کرد.

از نظر گاه اجتماعی استضعاف و استکبار بیانگر رابطه دوجانبه‌ی قدرت است که سلطه گر و سلطه پذیر را شامل می شود و از سوی دیگر بیانگر جدال همیشگی حق و باطل بوده که در نهایت بنابر سنت الهی که “إن الباطل کان زهوقا"ست؛ مکانیسم قدرت به دست مستضعفان که همان ائمه هستند خواهد افتاد و “لن تجد لسنة الله تبدیلا” و در این سنت الهی تغییر و تحولی راه نخواهد یافت.

نیمه شعبان، روز جهانی مستضعفین
از همین جاست که شیعیان ۱۵ شعبان سالروز تولد منجی عالم بشریت را “روز جهانی مستضعفین” نام نهاده‌اند زیرا این امام بزرگوار پیشوای مستضعفان است که خداوند به واسطه‌ی وی، مستضعفان را به مقام امامت و حاکمیت جهان می رساند.

از سوی دیگر وی از سلاله‌ی مستضعفانی است که با آنکه حق بودند اما حقشان به دلیل خیانت یاران و مکر و قدرت دشمنان غصب گردید و در کنج تنهایی و مظلومیت به قتل رسیدند.

البته این به معنای حصر استضعاف در اهل بیت نیست بلکه در گذر روزگار ملل بسیار و اندیشمندان و اصلاح‌طلبان بسیاری در مقابل استکبار مبارزه کرده اند و قربانی مطامع آنان شده‌اند؛ در عصر معاصر نیز می‌توان به ملت مظلوم فلسطین و مسلمانان میانمار اشاره کرد که در زیر یوغ مستکبرین قربانی می شوند.

باید متذکر شد که استضعاف فقط اختصاص به مسلمانان ندارد بلکه ملل مختلفی در طول تاریخ به ویژه پس از توسعه طلبی ملل غرب و در جریان جنگ های جهانی و استعمارگری آنها به استضعاف کشیده شده و قربانی روح استکباری این ملل شدند.

امام خمینی(ره) و روز جهانی متستضعفین
امام خمینی(ره) در رابطه با روز میلاد حضرت حجت(عج) و حکومت مستضعفان می فرماید: “چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی که برپا کننده عدالتی است که بعثت انبیا برای آن بود و چه مبارک است زادروز ابرمردی که جهان را از شرّ ستمگران و دغل بازان تطهیر می نماید و زمین را پس از آن که ظلم و جور آن را فرا گرفته، پر از عدل و داد می نماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض می نماید و چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغل بازی ها و فتنه انگیزی ها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیله گران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمتِ… حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخ های ستم و کنگره های بیداد فرو ریزد".( ۲۸ خرداد ۱۳۶۰، پیام به مناسبت نیمه شعبان)

امام خامنه ای و روز جهانی مستضعفین
مقام معظم رهبری می فرمایند: «ما منتظریم؛ یعنی این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پی گیری، این دنیایی که به وسیله دشمنان خدا و شیاطین از ظلمات و جور و طغیان و ضعیف کشی و نکبت حاکمیت ستمگران و قلدران و زورگویان پر شده است، در سایه تلاش و فعالیت بی وقفه ما یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن انسانیت و ارزش های انسانی محترم است و ستمگر، زورگو، ظالم، قلدر و متجاوز به حقوقِ انسان‌ها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوا و هوس خود پیدا نخواهد کرد. این روشنایی در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد… مسئله امام زمان(عج) یکی از زنده ترین مسائل اسلامی است که هم در دوران مبارزه با طاغوت به مبارزین امید می داد، و هم امروز که حکومت مستضعفین زمین است، ما را تشویق می کند که حرکت خود را تسریع کنیم.»(۱۵ / ۱ / ۶۷)

“شیعه و انتظار” از نگاه اندیشمندان معاصر جهان
این اعتقاد اصیل اسلامی به ویژه شیعی توجه بسیاری از اندیشمندان معاصر را به خود جلب کرده است که ما در زیر به برخی از آنان و آرائشان اشاره می کنیم:

ماربین، مستشرق آلمانی، در كتاب خود «سیاست اسلامی»، در پایان فصل هفتم، در مورد فلسفه مذهبِ شیعه می‏گوید:

“از جمله مسائل بسیار مهم اجتماعی كه همواره می‏تواند موجب امیدواری و رستگاری گردد، همانا اعتقاد به وجود یك حجّت در هر عصر و انتظار ظهور اوست.

شیعه عقیده دارد كه انسان چون به هنگام شب در بستر می‏ رود، باید به این امید بخوابد كه صبح هنگام، چون از خواب برخیزد و ببیند كه حجت عصر ظهور كرده است، در تأیید او آماده باشد؛ و عقیده دارند كه همه مردم و دولت‏ های روی زمین تابع او و تحت حكومت آنها خواهند بود.

گویا فرد فرد شیعه، به امید ترقی و عالم‏گیری و اقتدار مذهب خود، هر صبح از خواب بر می‏خیزد. شیعه، مجتهدین را نوّاب عام حجّت عصر می‏دانند و البته بر دانشمندان علوم اجتماعی روشن است كه اگر همچو عقیده ‏ای در میان فرد فرد ملّتی گسترش یافته و رسوخ كند، ناچار روزی اسباب طبیعی آن، برای آنان فراهم خواهد آمد.

یأس و حرمان، عامل همه گونه نكبت و ذلّت است و ضدّ آن، پشت‏گرمی. امیدواری و قوّت قلب از روی اعتقاد، مایه فلاح و نجات می‏گردد.”

دیگر مستشرقِ بزرگ آلمانی، “فان فلوتن"، در كتاب خود، تحت عنوان «تاریخ شیعه و علل سقوط بنی‏امیّه» در این باره می‏گوید:

“مسیح ناجی، در میان شیعیان معروف و مشهور است؛ او ملقّب به مهدیّ است؛ البته این لقب، در آغاز یكی از القاب شَرف بود؛ ولی دیری نپایید كه مخصوصِ آن ناجی از اهل بیت گردید؛ چنانكه اعتقاد به ظهور مهدی و انتظار او، در بدو امر مختص به آل بیت نبود و فكر مهدیِ منتظر چنان در میان اهل سنّت شیوع یافت كه فكر مهدی ‏های دیگر را به كلّی از ذهن آنان خارج ساخت؛ و بدون شك، پیشگویی راجع به این امر و انتظار ظهور ایشان از نفوس مسلمانان بیرون نرفته است.”

پروفسور “هانری كربن"، در كتاب خود تحت عنوان “تاریخ فلسفه اسلامی” درباره فلسفه غیبت امام زمان(عج) چنین می‏نویسد:

“جلوه ظهور او بر مردم، همان مفهوم تهذیب و تجدید عالم روحانی آنان است و در نتیجه همان مفهوم عمیق اندیشه ‏ای است كه شیعه از غیبت و ظهور امام دارد.

مردم شایستگی خود را برای دیدن امام از دست می‏دهند؛ آنگاه خود بین امام و خویشتن حجاب می‏گردند؛ زیرا وسیله تجلّی و مشاهده را؛ یعنی معرفتی كه از راه قلب حاصل می‏شود، از دست می‏دهند، یا آن را فلج ساخته و از كار می‏اندازند. پس تا وقتی كه مردم مستعدّ شناسایی و معرفت امام نگردند، سخن گفتن از ظهور امام غایب، هیچ معنی نخواهد داشت.”

این فیلسوف فرانسوی، اعتقاد شیعه به مهدویت و تفاوت آن از دیگر موعودگرایی‌ها در مكاتب دیگر را چنین بیان می‏دارد:
“به عقیده من، مذهب تشیع تنها مذهبی است كه رابطه هدایت الهی را میان خدا و خلق همیشه زنده نگه داشته و به طور مستمر و پیوسته ولایت را زنده و پا بر جا می‏‌گذارد. مذهب یهود، نبوت را، كه رابطه‌‏ای است واقعی میان خدا و عالم انسانی، در حضرت كلیم ختم كرده و پس از آن به نبوت حضرت مسیح و حضرت محمّد(ص) اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع می‏كند و نیز مسیحیان در حضرت عیسی متوقف شدند و اهل سنّت از مسلمانان نیز در حضرت محمّد(ص) توقف نموده و با ختم نبوت در ایشان، دیگر رابطه‏‌ای میان خالق و خلق، موجود نمی‏دانند.

تنها مذهب تشیع است كه نبوت را با حضرت محمد (ص) ختم شده می‏داند؛ ولی ولایت را، كه همان رابطه هدایت و تكمیل است، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می‌‏داند؛ رابطه‌‏ای كه از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی حكایت می‌‏كند؛ به واسطه دعوت‏‌های دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمّد (ص)؛ و بعد از حضرت محمّد(ص) به واسطه همین رابطه ولایت، جانشین وی (به عقیده شیعه) زنده بوده و هست و خواهد بود و این حقیقتی است زنده؛ كه هرگز نظر علمی نمی‏تواند آن را از خرافات شمرده و از لیست حقایق حذف نماید.

به عقیده من، همه ادیان بر حق بوده و یك حقیقت زنده را دنبال می‌‏كنند و همه ادیان در اثبات وجود این حقیقت زنده مشتركند. آری! تنها مذهب تشیع است كه به زندگی این حقیقت، لباس دوام و استمرار
پوشانده است.”

در همه قرون و اعصار، آرزوي موعود جهاني، در دل‌هاي خداپرستان وجود داشته است و اين آرزو، تنها در ميان پيروان مذهب‌هاي بزرگ مانند زرتشتي، يهودي، مسيحي و مسلمان سابقه ندارد، بلكه آثار آن را در افسانه ‏هاي يوناني، افسانه‏ هاي ميترا در ايران، كتب قديم چينيان، عقايد هنديان و در بين اهالي اسكانديناوي و حتي در ميان مصريان قديم و بوميان مكزيك و نظاير آنها نيز مي‌توان يافت.

مستضعفین عالم از هر دین و آیینی و نژادی، چشم امید خود را به کسی دوخته اند که سرتاسر عدل و احسان است. انسانی کامل که جهان را به تکامل خواهد رسانید.

امید دل مستضعفان جهان، کسی است که با ظهور خود، عدل را در جهان خواهد گسترانید و برای همیشه دنیا را از شر مستکبریین و زورگویان رها خواهد کرد. به امید آن روز…

موضوعات: مهدویت و "روز جهانی مستضعفین"  لینک ثابت
 [ 05:21:00 ب.ظ ]




- روز جهانی مستضعفان


یکی از بارزترین خصوصیات حضرت مهدی موعود(عج) این است که حکومت عدل جهانی به رهبری آن حضرت و با حضور و همّت و نقش آفرینی «مستضعفان» تشکیل می شود. این خصوصیت، همان است که در کلام و پیام امام خمینی رحمه الله ، بسیار مورد توجّه بود وا یشان به صورت مکرّر با تعبیراتی از قبیل مستضعفان، محرومان، پابرهنه ها و گودنشین ها از این قشر مهم، ولی فراموش شده، یاد می کردند و بر ضرورت خدمت به آنها تاکید می نمودند. از همین روست که روز نیمه شعبان «روز جهانی مستضعفان» نام گرفته است.
مستضعف، واژه قرآنی

یکی از ویژگی های حضرت امام خمینی رحمه الله آن بود که ادبیات قرآن را وارد انقلاب اسلامی می کرد. بنابراین ادبیات انقلابی امام، ادبیات قرآنی بود. یکی از این واژه ها، واژه مستضعفان بود که امام همواره بر آن تأکید داشت. صف آرایی مستکبران در مقابل مستضعفان، تقابل عدل و ظلم و رویارویی محرومان و چپاولگران، همواره درکلام و پیام امام موج می زد. از این مهم تر، عملکرد امام خمینی بود که علاوه بر زبان، با قلم و قدم و با تمام توان، در خدمت مستضعفان و محرومان بود و مبارزه با ظلم و ظالم و مستکبران را خط مشی اصولی خود قرار داده بود.
امام خمینی رحمه الله و حمایت از مستضعفان

یکی از ویژگی های امام خمینی رحمه الله روحیه استکبارستیزی و حمایت از مستضعفان جهان بود. آن فرزانه دوران، حکومت را وسیله ای برای تحقق عدالت می دانست و معتقد بود تحقق عدالت بدون سرکوب کردن مستکبران و چپاولگران میسّر نخواهد بود. به همین دلیل، فضای کشور، فضای حمایت از مستضعفان و مبارزه علیه مستکبران بود.
انقلاب اسلامی و جریان توفنده حمایت از مستضعفان

بی تردید امام خمینی رحمه الله یکی از نوادر روزگار بود. آن بزرگ مرد با الهام از آیات قرآن و سنت پیامبراسلام صلی الله علیه و آله وسلم واژه مستضعف را وارد ادبیات انقلاب کرد و همواره بر حمایت از این قشر محروم پای فشرد. با همت امام و پی گیری های مستمر ایشان این معنا به ادبیات و تفکر عمومی راه یافته، به یک فرهنگ تبدیل شد. در مقابل این جریان توفنده که با حمایت از مستضعفان جهان، ارکان حاکمیت مستکبران را به لرزه درآورد، بسیار طبیعی بود که سران جبهه استکبار دست روی دست نگذارند و فعالانه به میدان بیایند و چاره اندیشی کنند. شدیدترین اقدام علیه انقلاب اسلامی و شخص امام خمینی رحمه الله ، تحمیل جنگ هشت ساله، تحریم اقتصادی و فشارهای سیاسی بود.
حاکمیت مستضعفان در دوره ظهور حضرت مهدی(عج)

نیمه شعبان، این روز فرخنده، را روز جهانی مستضعفان نام گذاری نموده اند؛ زیرا در حکومتی که خورشید دوازدهم، حضرت ولی عصر(عج)، آن را بنیان گذاری می کند، زمام امور در دست طبقات محروم و مستضعف جامعه می باشد. در این نظام مقدس و الهی، طبقه اشراف و مستکبران که همیشه بر اثر خصلت برتری جویی و سلطه طلبی در برابر قیام های الهی پیامبران و اولیای دین ایستاده و از پذیریش عدل در جامعه خودداری کرده اند، هیچ گونه جایگاهی نخواهند داشت. خداوند در قرآن می فرماید: «ما اراده کرده ایم که بر مستضعفان منّت نهاده، آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم». این آیه شریفه به صراحت از امامت و حکمرانی مستضعفان و پابرهنگان در عصر ظهور امام آخرین و پیشوای مستضعفان سخن می گوید و پایان دوره ستم و سلطه استکبار را به همگان نوید می دهد.
مستضعفان جهان، وارثان زمین (با تکیه بر دیدگاه امام خمینی)

حضرت امام خمینی رحمه الله نیمه شعبان را که روز جهانی مستضعفان نام گرفته است، روزی مبارک دانسته، چنین می فرمایند: «چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی که برپا کننده عدالتی است که بعثت انبیا برای آن بود و چه مبارک است زادروز ابرمردی که جهان را از شرّ ستمگران و دغل بازان تطهیر می نماید و زمین را پس از آن که ظلم و جور آن را فرا گرفته، پر از عدل و داد می نماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض می نماید و چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغل بازی ها و فتنه انگیزی ها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیله گران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمتِ… حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخ های ستم و کنگره های بیداد فرو ریزد».
مستضعف در کلام مقام معظم رهبری

«ما منتظریم؛ یعنی این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پی گیری، این دنیایی که به وسیله دشمنان خدا و شیاطین از ظلمات وجور و طغیان و ضعیف کشی و نکبت حاکمیت ستمگران و قلدران و زورگویان پر شده است، در سایه تلاش و فعالیت بی وقفه ما یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن انسانیت و ارزش های انسانی محترم است و ستمگر، زورگو، ظالم، قلدر و متجاوز به حقوقِ انسان ها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوا و هوس خود پیدا نخواهد کرد. این روشنایی در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد… مسئله امام زمان(عج) یکی از زنده ترین مسائل اسلامی است که هم در دوران مبارزه با طاغوت به مبارزین امید می داد، و هم امروز که حکومت مستضعفین زمین است، ما را تشویق می کند که حرکت خود را تسریع کنیم.»
جمهوری اسلامی و حمایت از مستضعفان

یکی از شعارهای اصلی و اولیه انقلاب اسلامی حمایت از مستضعفان است و جمهوری اسلامی به سبب دفاع از همین شعار قرآنی، فشارهای سیاسی فراوانی را از سوی استکبار در طول سالیان متمادی تحمل نموده است.

اقدامات دشمنان هنگامی مؤثر خواهد بود که انقلاب اسلامی از درون دچار تردید شود و جریان توفنده ای که امام خمینی رحمه الله در همه زمینه ها برای تقویت مستضعفان در برابر مستکبران به راه انداخت، پشتوانه خود را از دست بدهد.
برخورد امام رضا علیه السلام با قشرمستضعف

یکی از ویژگی های خورشید هشتم شیعیان، حضرت امام رضا علیه السلام ، حمایت از مستضعفان و کمک به قشر محروم جامعه بود. آن حضرت همواره از بی نوایان و مستضعفان دستگیری می فرمود و به آنان کمک می کرد. آن بزرگوار هرگاه به قشر ضعیف و محروم جامعه چیزی می بخشید یا به آنان کمک می کرد، تلاش می نمود عزّت و آبروی مستضعفان نیازمند را حفظ نماید. در جواب سلیمان که پرسیده بود چرا هنگام کمک به افراد مستضعف صورتش را پنهان می کند، فرمود: «نمی خواهم ذلّت خواهش را در چهره آنان ببینم».
خدمت به مستضعف در نگاه امام جواد علیه السلام

نقل شده است که روزی شخصی با خوش حالی فراوان به محضر امام جواد علیه السلام شرف یاب شد. امام علیه السلام سبب خوش حالی او را سؤال کرد. آن مرد گفت: ای فرزند رسول اللّه ، از پدرم شنیدم که می گفت: روزی که خداوند توفیق خدمت به انسان محروم و مستضعفی را نصیبت کند، روز خوش حالی و نشاط است. و من امروز موفق شدم که به برادران دینی ام خدمت کنم. امام جواد علیه السلام در پاسخ، به جا ن شریف خود قسم یاد کرد و فرمود: «چنین کاری جای شادمانی دارد، به شرط آن که آن را با منّت از بین نبری».
امام علی علیه السلام و خدمت به مستضعفان

امام علی علیه السلام پیشوای بزرگ مستضعفان و محرومان بود. آن حضرت هیچ گاه این قشر را از یاد نمی بردند و همواره کارگزاران خویش را برای خدمت به محرومان و مستضعفان سفارش و ترغیب می کردند. مقام معظم رهبری حضرت آیت اللّه خامنه ای، مدّظلّه العالی، دراین باره می فرمایند: «امیرالمؤمنین علیه السلام برای خدا و در راه او کار می کرد. به درد مردم می رسید. مردم را دوست می داشت و خدمت به آنها را وظیفه خود می دانست. با این که حکومت او در جهت خدمت به مستضعفان بود، به این اکتفا نمی کرد؛ شب ها هم، تنها و به صورت فردی، به کمک یکایک مستضعفان می رفت».
پیشوای مستضعفان

سلام بر نیمه شعبان، روز جهانی مستضعفان و روز طلوع خورشید یگانه دوران، حجت حق و صاحب العصروالزمان. سلام بر پیشوای مستضعفان و محرومان جهان حضرت قائم علیه السلام . مهدی جان! ای موعود مستضعفان! اینک بشر مستضعف و سیه روز در آتش ظلم استکبار می سوزد. ستم و بیداد و تباهی، دنیا را فرا گرفته است و ما همه چشم انتظار توایم. مولای ما، می دانیم گرفتاری و ناراحتی دوستان و شیعیانت، بلکه گرفتاری و ناراحتی تمامی انسان های دربند و محروم و مستضعف، قلب مقدس و نازنینت را می فشارد و تو را در اندوه فرو می برد؟ ای ذخیره الهی، اینک مستضعفان جهان، تشنه و خواهان تویند. پس بیا و محرومان جهان را از چنگ نااهلان و ستمگران رهایی ده.
امام حسن علیه السلام و کمک به مستضعفان دردمند

فریادرسی بیچارگان و کمک به مستضعفانِ دردمند، در وجود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و امامان ما به خوبی متجلّی است. امام حسن مجتبی علیه السلام در رسیدگی به درماندگان و مستضعفان و بذل و بخشش های فراوان و بی سابقه، نمونه بود. آن حضرت نقطه امید درماندگان، آرام بخش دل های دردمندان و پناهگاه مستضعفان و مستمندان بود. هیچ گاه نشد که فقیری آزرده دل یا حاجتمندی درمانده و ضعیف، به حضور آن بزرگ برود و دست خالی برگردد، امام مجتبی علیه السلام تا بدان جا در رفع گرفتاری ها می کوشید که گاه پیش از اظهار مستمندان و پیش از آن که عرق شرم بر گونه های آنان بنشیند، نیازشان را بر می آورد و نمی گذاشت که سختی درخواست را تحمّل کنند.
مسئولیت ثروتمندان در قبال مستضعفان

ثروت چیزی است که اگر به دست افرادی ضعیف النفس و ناباب بیفتد، آنها را به گم راهی می کشاند؛ اما همین ثروت اگر در اختیار کسانی باشد که احساس مسئولیت در وجودشان زنده و پویاست، از آن چون عاملی برای خدمت به خلق مستضعف، و در راه اعتلای جامعه و ریشه کن کردن محرومیت و نابه سامانی ها بهره می گیرند. در اسلام، ثروتمندان در قبال تهی دستان و قشرمستضعف جامعه مسئولند، و به انگیزه پیوند برادری و برابری که مسلمانان را به همدیگر ارتباط می دهد، می بایستی همواره در راه تأمین نیازهای مستضعفان و توده محروم اجتماع، کوشنده باشند. این ویژگی خدمت به مستضعفان، در وجود امام حسن علیه السلام به خوبی جلوه گر بود. آن حضرت در طول عمر خویش، دوبار ثروت خود را به تمامی در راه خدا و خدمت به خلق محروم خدا خرج کرد و سه بار نیز دارایی خویش را به دو قسمت تقسیم کرد و نصف آن را برای خود برداشت و نصف دیگر را در راه خدا و خدمت به مستضعفان و محرومان صرف کرد.
آمریکا، دشمن مستضعفان

فرزانه ترین فریاد تاریخ و ماندگارترین یادِ زمانه، حضرت امام خمینی رحمه الله ، آمریکا را دشمن مستضعفان جهان دانسته، خطاب به مسلمانان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران چنین می فرمایند: «هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران! بپاخیزید و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدّرات خود دفاع کنید و از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است. جهان باید بداند که ایران راه خدا را پیدا کرده است و تا قطع منافع آمریکای جهان خوار، این دشمنِ کینه توزِ مستضعفین جهان، با آن مبارزه ای آشتی ناپذیر دارد».
وظیفه مسلمانان در قبال مستضعفان فلسطین

امروزه ملّت مظلوم فلسطین مصداق بارز «مستضعف»اند. بنابراین بر همه مسلمانان جهان است که به یاری جوانان مظلوم، اما غیور، فلسطین بشتابند و آنان را در مسیر رسیدن به آرمان بلندشان یاری رسانند. امام خمینی، این پیشوای مظلومان و مستضعفان جهان، در این باره چنین می فرمایند: «اکنون که مسلمانان انقلابی و شجاع فلسطین با همتی عالی و با آوای الهی از معراجگاه رسول ختمی مرتبت، صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، خروش برآورده و مسلمانان را به قیام و وحدت دعوت نموده اند و در مقابل کفرجهانی نهضت نموده اند، با کدام عذر در مقابل خداوند قادر و وجدان بیدار انسانی می توان در این امر اسلامی بی تفاوت بود؟ اکنون که خون جوانان عزیز فلسطین دیوارهای مسجدقدس را رنگین کرده است و در مقابل مطالبه حق مشروعشان از مشتی دغل باز با مسلسل جواب شنیده اند، برای مسلمانان غیرتمند عار نیست که به ندای مظلومانه آنان جواب ندهند و هم دردی خود را با آنان اظهار نکنند؟

*****************************************

 

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت

****************************************

 

 

موضوعات: - روز جهانی مستضعفان  لینک ثابت
 [ 05:19:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره سبأ / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در همين جهان ) سپاس خداوندي را سزا است كه تمام آنچه در آسمانها و زمين است از آن او است ، و هم در آن جهان سپاس او را سزا است ، ( چرا كه حاكميّت و مالكيّت هر دو جهان از آن او است ) و او كار بجا و بس آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَهُ الْحَمْدُ فِي الآخِرَةِ » : اشاره به اين است كه بندگانش در برابر تفضّل و الطافي كه در آخرت بديشان خواهد فرمود ، او را خواهند ستود ( نگا : يونس‌ / 10 ، فاطر / 34 ، زمر / 74 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مي‌داند آنچه را كه به زمين وارد مي‌شود ، و آنچه را كه از آن خارج مي‌شود ، و آنچه را كه از آسمان پائين مي‌آيد ، و آنچه را كه به سوي آن بالا مي‌رود ، و او مهربان و بخشاينده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَلِجُ » : از مصدر ولوج به معني ورود ( نگا : اعراف‌ / 40 ) . « يَعْرُجُ » : صعود مي‌كند . « فِيهَا » : به سوي آن . واژه ( في ) به معني ( إِلي ) است .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران مي‌گويند : قيامت هرگز براي ( حساب و كتاب و سزا و جزاي ) ما برپا نمي‌شود . بگو : چرا ، به پروردگارم سوگند ! آن كسي كه داناي راز ( نهان در گستره جهان ) است ، قيامت به سراغ شما مي‌آيد ( و خدا به اعمال شما رسيدگي مي‌نمايد ) . به اندازه سنگيني ذرّه‌اي ، در تمام آسمانها و در زمين از او پنهان و نهان نمي‌گردد ، و نه كمتر از اندازه ذرّه و نه بزرگتر از آن ، چيزي نيست مگر اين كه در كتاب آشكاري ثبت و ضبط و نگهداري مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَلي‌ » : آري . اين حرف براي ابطال نفي ماقبل است . « وَ رَبّي‌ » : به پروردگارم سوگند . « عَالِمِ » : بدل يا صفت ( رَبّ ) است . « لا يَعْزُبُ » : ( نگا : يونس‌ / 61 ) . « أَصْغَرُ » : مبتدا و ( أَكْبَرُ ) عطف بر آن است ، ( فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ) خبر . « كِتَابٍ مُّبِينٍ » : لوح محفوظ . علم خدا . جهان پهناور هستي . ( نگا : انعام‌ / 59 ، يونس‌ / 61 ، هود / 6 ، نمل‌ / 75 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( برپائي قيامت و ضبط اعمال براي اين است ) تا خداوند پاداش كساني را بدهد كه ايمان آورده‌اند و كارهاي بايسته و شايسته كرده‌اند . آنان آمرزش ( خدا ) و روزي ارزشمند و فراخي دارند . ( خداوند آمرزش خود را شامل لغزشهايشان مي‌گرداند ، و نعمت فراوان و خوب بهشت را بهره آنان مي‌سازد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَجْزِيَ » : ( نگا : ابراهيم‌ / 51 ، روم‌ / 45 ، احزاب‌ / 24 ) . « رِزْقٍ كَرِيمٌ » : ( نگا : انفال‌ / 74 ، حجّ‌ / 50 ، نور / 26 ) .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه ( در دنيا پيوسته ) تلاش مي‌كردند آيات ما را تكذيب و انكار كنند ، و تصوّر مي‌كردند كه ( پيغمبر را شكست مي‌دهند و او را ) درمانده مي‌سازند ( و جلو پخش قرآن و فرمان يزدان را مي‌گيرند ) ، آنان عذابي از بدترين و دردناكترين عذابها را خواهند داشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَالَّذينَ سَعَوْا فِي ءَايَاتِنَا مُعَاجِزِينَ » ( نگا : حجّ‌ / 51 ) . « رِجْزٍ » : ( نگا : اعراف‌ / 134 و 135 ، انفال‌ / 11 ) . در اينجا مراد بدترين و سخت‌ترين عذاب است .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه فرزانه و آگاهند ، چيزي را كه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده است ، حق مي‌بينند ، و راهنماي راه خداي چيره و ستوده مي‌دانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِي‌ » : آنچه . مراد قرآن است . « هُوَ الْحَقَّ » : مراد اين است كه قرآن عين حقيقت است و هماهنگ با قوانين آفرينش و واقعيّتهاي عالم هستي و جهان انسانيّت است . « الْحَقَّ » : مفعول دوم فعل ( يَري ) است و مفعول اوّل آن ( الَّذي ) است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران ( برخي به برخي ديگر ، تمسخركنان ) مي‌گويند : آيا مردي را به شما بنمائيم كه شما را خبر مي‌دهد از اين كه هنگامي كه پيكرهايتان كاملاً متلاشي شد ( و ذرّات وجودتان در جهان پخش و پراكنده گرديد ، دوباره زنده مي‌شويد و ) آفرينش تازه‌اي پيدا مي‌كنيد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَلْ نَدُلُّكُمْ ؟ » : آيا شما را رهنمود كنيم‌ ؟ ! مرادشان تمسخر پيغمبر بود و اين است كه واژه ( رَجُلٍ ) هم به كار برده‌اند . انگار او را نمي‌شناسند . « مُزِّقْتُمْ » : متلاشي شديد . يعني مرديد و پوسيديد و خاك شديد و ذرّات خاكِ پيكرهايتان در گوشه‌ها و كنارهاي جهان ، و چه بسا در بدن جانوران و گياهان پراكنده گرديد . « كُلَّ مُمَزَّقٍ » : كاملاً پراكنده . واژه ( كلّ ) مفعول مطلق است ، و ( مُمَزَّقٍ ) مصدر ميمي و بر وزن اسم مفعول و به معني تمزيق ، يعني قطعه قطعه و تكّه تكّه كردن است .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا او بر خدا دروغ مي‌بندد ؟ يا نوعي ديوانگي دارد ؟ ( وگرنه انسان صادق و عاقل چگونه لب به چنين سخني‌مي‌گشايد ؟ چنين نيست كه ايشان تصوّر مي‌كنند . نخير ! ) بلكه كساني كه به آخرت ايمان ندارند ، گرفتار عذاب ( يك نوع نگراني جانكاه ) و گمراهي عجيب ( زندگي نامفهوم و بي‌محتوا ) هستند ( و با وجود ظاهر آراسته ، آرام و قرار ندارند ، و در حقيقت ايشان ديوانه و سرگردانند . غافل‌وار به مسير نادرست و گناه‌آلودشان ادامه مي‌دهند تا طومار زندگي ننگينشان درهم پيچيده مي‌شود و به دوزخ درمي‌آيند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفْتَري‌ » : در اصل چنين است : أَإِفْتَري‌ ؟ همزه وصل حذف شده و همزه استفهام به حال خود مانده است . « جِنَّةٌ » : جنون . ديوانگي ( نگا : اعراف‌ / 184 ، مؤمنون‌ / 25 و 70 ) . « بَلْ » : حرفي است كه بر ابطال ماقبل ، و اثبات مابعد دلالت مي‌كند . « فِي الْعَذَابِ . . . » : مراد عذاب و سرگشتگي دنيوي است كه هم اينك در آنند ، و يا اين كه مراد شكنجه و ويلاني اخروي است كه چون محقّقاً گريبانگير كفّار مي‌گردد ، انگار هم اكنون در آنند . « الضَّلالِ الْبَعيدِ » : ( نگا : نساء / 60 و 116 و 136 و 167 ، ابراهيم‌ / 3 و 18 ) .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِن نَّشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِّنَ السَّمَاءِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّكُلِّ عَبْدٍ مُّنِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا به چيزهائي كه پيش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمين قرار دارد نگاه نمي‌كنند ( تا ببينند زير پايشان كره مذاب و سوزان و در حال فوَراني است ، و بالاي سرشان اشعّه كيهاني و سنگهاي سرگرداني است ، و انسانها در ميان دو منبع خطر زندگي مي‌كنند ؟ ) . اگر بخواهيم ايشان را به دل زمين فرو مي‌بريم ، يا اين كه قطعه‌هائي از آسمان بر سرشان فرو مي‌افكنيم . قطعاً در اين ( چيزهائي كه مي‌بينند ) نشانه‌اي ( از عظمت و قدرت خدا ) است براي هر بنده‌اي كه بخواهد خالصانه به سوي خدا برگردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ » : مراد همه چيزهائي است كه پيش روي انسان است و رو بدانها دارد . يا مراد زمين است كه در زير پاي انسان است . « مَا خَلْفَهُمْ » : مراد همه چيزهائي است كه پشت سر انسان است و رو بدانها ندارد . يا مراد آسمان است كه بالاي سر او قرار دارد . « نَخْسِفْ » : ( نگا : قصص‌ / 81 و 82 ، عنكبوت‌ / 40 ، نحل‌ / 45 ) . « كِسَفاً » : جمع كِسْفَة ، بر وزن و معني قِطْعَة ( نگا : اسراء / 92 ) . « مُنِيبٍ » : كسي كه با توبه خالصانه به درگاه خدا برمي‌گردد . بازگردنده .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلاً يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به داود از جانب خود فضيلت بزرگي بخشيديم . ( از جمله به كوهها و پرنده‌ها دستور داديم كه ) اي كوهها و اي پرندگان ! با او ( در تسبيح و تقديس خدا ) هم آواز شويد . همچنين آهن را ( همچون موم ) براي او نرم كرديم ( تا در زره‌سازي نيازي به تافتن آن نداشته باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَاوُدَ » : يكي از پيغمبران بني‌اسرائيل است كه در فاصله سالهاي 970 - 1033 قبل از ميلاد مي‌زيسته است . « فَضْلاً » : فضيلت و نعمت بزرگ . مراد مواهبي همچون نبوّت ، زَبور ، تسخير كوهها و پرنده‌ها ، نرم كردن آهن ، و تعليم زره‌سازي است . برتري ( نگا : نمل‌ / 15 و 16 ) . « أَوِّبي‌ » : هم‌آواز شويد . تكرار كنيد ( نگا : انبياء / 79 ) . « الطَّيْرَ » : علّت نصب آن سه چيز مي‌تواند باشد : عطف بر محلّ ( جِبالُ ) . مفعول معه . مفعول به فعل مقدّر ( سَخَّرْنا ) ( نگا : ص‌ / 18 و 19 ) . « أَلَنَّا » : نرم كرديم . بعضي مي‌گويند : آهن در دست او همچون موم و خمير نرم بود . برخي مي‌گويند : مراد تعليم ذوب آهن بدو است .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحاً إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ما به داود دستور داديم ) كه زره‌هاي كامل و فراخ بساز ، و بافته‌هاي ( حلقه‌هاي آنها ) را به اندازه و متناسب كن ، و كار شايسته‌اي انجام دهيد ( و دقّت كافي در كيفيّت و كميّت محصول و مصنوع خود داشته باشيد ) چرا كه من مي‌بينم آنچه را كه انجام مي‌دهيد ( و ساخته و پرداخته كسي ، بي‌حساب و كتاب نمي‌ماند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنِ اعْمَلْ . . . » : حرف أَنْ مفسِّره است و به معني : اين كه و يعني . يا مصدريّه است و حرف جرّي محذوف است . تقدير آن چنين است : لاَنِ اعْمَلْ . يعني : أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ لِهذاَ الأمْرِ . « سَابِغَاتٍ » : جمع سابِغ ، به معني تامّ و كامل ، و مراد زره است . « قَدِّرْ » : اندازه و تناسب را رعايت كن . « السَّرْدِ » : بافت . حلقه زره . زره‌ساز را ( سَرّاد ) و ( زَرّاد ) مي‌گويند . « إِعْمَلُوا صَالِحاً » : كار شايسته و بايسته انجام دهيد . مخاطب داود و خاندان و قوم او است ، و در اصل درسي است براي انسانهاي مؤمن كه بايد در ساخته‌ها و بافته‌هاي خود دقّت كافي داشته باشند و محصول كامل و مفيدي ارائه دهند و از خيانت و دغلكاري بپرهيزند .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَن يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَن يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏باد را مسخّر سليمان كرديم كه صبحگاهان مسير يك ماه را مي‌پيمود ، و شامگاهان مسير يك ماه را . و چشمه مس مذاب را براي او روان ساختيم ، و پروردگارش گروهي از جنّيان را رام او كرده و در پيش او كار مي‌كردند و اگر يكي از آنها از فرمان ما سرپيچي مي‌كرد ( و به سخن سليمان گوش نمي‌داد ، كيفرش مي‌داديم و ) از آتش سوزان بدو مي‌چشانديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الرّيحَ » : باد . مفعول فعل محذوف ( سَخَّرْنا ) است ( نگا : ص‌ / 36 ) . « غُدُوُّها » : بامدادان آن . مراد حركت باد از صبح تا ظهر است . « رَوَاحُهَا » : شامگاهان آن . مراد حركت باد به هنگام برگشت از ظهر تا شب است . باد چگونه دستگاه سليمان - اعم از تخت يا فرش او - را به حركت درمي‌آورده است ، بر ما روشن نيست . « أَسَلْنَا » : جاري ساختيم . از ماده ( سَيَلان ) . « عَيْنَ » : چشمه . مراد معدن است . « الْقِطْرِ » : مس مذاب ( نگا : كهف‌ / 96 ) . « بِإِذْنِ رَبِّهِ » : به فرمان پروردگارش . مراد اين است كه خدا ايشان را مسخر و مطيع سليمان كرد . « يَزِغْ » : منحرف و كج شود . يعني بر سليمان عصيان و طغيان كند .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْراً وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان هر چه سليمان مي‌خواست برايش درست مي‌كردند ، از قبيل : پرستشگاههاي عظيم ، مجسّمه‌ها ، ظرفهاي بزرگ غذاخوريِ همانند حوضها ، و ديگهاي ثابت ( كه از بزرگي قابل جابه جائي نبود . به دودمان داود گفتيم : ) اي دودمان داود ! سپاسگزاري ( اين همه نعمت را ) بكنيد ، و ( بدانيد كه ) اندكي از بندگانم سپاسگزارند ( و خداي را به هنگام خوشي و نعمت ياد مي‌آرند . پس كاري كنيد كه از زمره اين گروه گزيده شكرگزار باشيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَحَارِيبَ » : جمع مِحراب ، معبدها و پرستشگاهها . قصرها و كاخها . « تَمَاثِيلَ » : جمع تِمثال ، مجسّمه‌ها و تنديسها . « جِفَانٍ » : جمع جَفْنَة ، ظرفهاي غذاخوري . « الْجَوابِ » : اصل آن ( الْجَوابي ) است و جمع جَابِيَة ، حوضها . « جِفَانٍ كَالْجَوَابِ » : مراد ظرفهاي غذاخوري همچون حوض است . از قبيل : مجمعه‌ها و سينيهاي بزرگ . « قُدُورٍ » : جمع قِدْر ، ديكها . « رَاسِيَاتٍ » : جمع راسِيَة ، ثابت و پابرجا . مراد از ( قُدُورٍ راسِياتٍ ) ديكهائي است كه به سبب بزرگي و سنگيني آنها را از جا تكان ندهند و بالا و پائين نبرند . « الشَّكُورُ » : بسيار سپاسگزار .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زماني كه بر سليمان ( كه سمبل قدرت و عظمت بود ) مرگ مقرّر داشتيم ، جنّيان را از مرگ او نياگاهانيد مگر موريانه‌هائي كه ( مدّتها بود به عصاي سليمان رخنه كرده بودند و ) عصاي وي را مي‌خوردند . هنگامي كه سليمان ( كه در ميان جنّيان بر عصاي خود تكيه زده بود و كارهاي ايشان را مي‌پائيد ) فرو افتاد ، فهميدند كه اگر آنان از غيب مطّلع مي‌بودند ، در عذاب خوار كننده ( بيگاري و اسارت ) باقي نمي‌ماندند ( و راه خود را در پيش مي‌گرفتند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَضَيْنَا » : مقرّر داشتيم . واجب گردانديم . فرمان صادر كرديم . « دَآبَّةُ الأرْضِ » : موريانه . چوبخواره . چوبخوارك . واژه ( أَرْض ) به معني ( أَكْل ) يعني خوردن است . يا اين كه جمع ( أَرَضَة ) به معني موريانه بوده و در نتيجه ( دَآبَّةُ الأرْضِ ) معني موريانه‌ها و چوبخواره‌ها و چوبخواركها دارد . « مِنسَأَة‌ » : عصا . « تَبَيَّنَتْ » : فهميدند و دانستند . اين فعل از افعال ذو وجهين است و در اينجا به صورت متعدّي به كار رفته است . فاعل آن ( الْجِنُّ ) و مفعول آن جمله ( أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ . . . ) مي‌باشد . « لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ » : اشاره به اين است كه جنّيان كه مردمان اين همه خوارق و اوهام بديشان نسبت مي‌دهند ، و گويا فالگيران و كاهنان و ديگر شيادان ، سحر و جادو را با استمداد از ايشان مي‌كنند ، و بالاخره از غيب آگاهشان مي‌دانند ، قرآن آنان را در كار غيب همچون انسانها ناتوان و درمانده معرّفي مي‌فرمايد . « الْعَذَابِ الْمُهِينِ » : چه بسا اشاره به كارهاي سنگين و سختي باشد كه سليمان گاهي به عنوان جريمه و مجازات بر عهده گروهي از جنّيان مي‌گذاشت . يا اين كه عدم آزادي ، خودش عذاب خوار كننده و كمرشكني است .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏براي اهالي سبا در محلّ سكونتشان نشانه‌اي ( از قدرت خدا ) بود . دو باغ ( عظيم و گسترده ) در سمت راست و چپ ( شهر يمن ، با ميوه‌هاي فراوان . بديشان گفته شد : ) از روزي پروردگارتان بخوريد و شكر او را به جاي آوريد . شهري است پاك و پاكيزه ، و ( پربركت و نعمت ، و آفريدگارتان ) پروردگاري است بس آمرزنده .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَبَإٍ » : قبيله مشهور سَبَأ . شهر سبأ . ساكنان شهر سبأ . « مَسْكَنِهِمْ » : محلّ سكونت ايشان كه مأرب است و در 100 كيلومتري صنعاء قرار دارد . « ءَايَةٌ » : نشانه قدرت خداوند تعالي . « جَنَّتَانِ » : دو باغ . مراد باغهاي فراوان و متّصل به هم است . بدل از ( ءَايَة ) يا خبر مبتداي محذوف و تقدير چنين است : هِيَ جَنَّتَانِ ، و يا اين كه مبتدا است و خبر آن محذوف بوده و در اصل چنين است : هُنَاكَ جَنَّتَانِ . « بَلْدَةٌ » : شهر . خبر مبتداي محذوف است و تقدير چنين است . هذِهِ بَلْدَةٌ .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَى أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا آنان ( از شكر نعمت ) روي گردان شدند ( و مغرور رفاه و لذائذ گشتند ) . بدين سبب ما سيل ويرانگري را به سويشان روان كرديم و باغهاي ( پربركت و پرميوه ) ايشان را به باغهاي ( بي‌ارزش ) با ميوه‌هاي تلخ ، و درختهاي شوره گز و اندكي درخت سدر ، مبدّل ساختيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعَرِمِ » : ويرانگر . در اين صورت ( سَيْلَ الْعَرِمِ ) اضافه موصوف به صفت است . يا اين كه جمع عَرِمَة ، به معني سدّ است . برخي هم آن را نام درّه‌اي دانسته‌اند . « أُكُلٍ » : ثمره ( نگا : رعد / 4 ) . « خَمْطٍ » : تلخ . بدمزه . « أَثْلٍ » : گز . شوره گز . « سِدْرٍ » : نام درختي است مشهور به كُنار .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( تعويض و تبديل ، ) چيزي بود كه به خاطر كفران نعمت ، ايشان را بدان كيفر داديم . مگر ما جز ناسپاس را مجازات مي‌كنيم‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَلْ نُجَازِي‌ ؟ » : آيا مجازات مي‌كنيم و كيفر مي‌دهيم‌ ؟‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّاماً آمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ميان آنان و شهرهاي ديگري كه پربركت و نعمت كرده بوديم ، شهركها و روستاهائي ساخته و پرداخته بوديم كه ( از يكي ، ديگري ) نمايان بود ، و در ميان آنها فاصله‌هاي مناسب و نزديك به هم ترتيب داده بوديم ( به گونه‌اي كه امنيّت برقرار بود و نيازي هم به حمل آب و توشه سفر ديده نمي‌شد . توسّط انبياء بديشان پيام داديم كه ) شبها و روزها در امن و امان در آنجاها سير و سفر كنند ( و از حق منحرف نشوند و به ياد الطاف خدا باشند و پرستش او را فراموش ننمايند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُريً ظَاهِرَةً » : شهرها و روستاهائي كه به هم نزديك و از يكديگر نمايان باشند . « قَدَّرْنا » : مقدور كرديم . نظم و نظام بخشيديم و سر و سامان داديم . مراد تنظيم فواصل و ترتيب محلّهاي غذاخوري و استراحت شبانه و روزانه است .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا ايشان ( مست و مغرور نعمت و قدرت گشتند و همچون بني‌اسرائيل از خوشيها سير شدند و ) گفتند : پروردگارا ! فاصله‌هاي ( منازل ) سفرهاي ما را زياد بفرما ( تا فقراي بي‌سروپا نتوانند همچون ما اغنياء سفر كنند . ) و بدين وسيله به خود ستم كردند و ( ما چنان زندگاني ايشان را پريشان كرديم و در هم پيچيديم كه ) آنان را سخناني ( بر سر زبانها ) نموديم ، و سخت متلاشيشان ساختيم ( و هر كدام را به گوشه‌اي از جهان پرت كرديم ) . قطعاً در اين سرگذشت ، نشانه‌هاي عبرت براي همه شكيبايان سپاسگزار است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَاعِدْ » : دور كن . فاصله بينداز . « بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا » : اين درخواست به درخواست بيجاي بني‌اسرائيل مي‌ماند كه مي‌گفتند : كو سير و پياز ؟ ! . ( نگا : بقره‌ / 61 ) . چه بسا مراد از اين خواست ، توسعه طلبي و گسترش منطقه نفوذ و قدرت ، يعني چيزي نزديك به مفهوم امپرياليسم امروزي باشد . « أَحَادِيثَ » : مراد سخناني است كه بر سر زبانها و نقل مجالس بوده و به عنوان افسانه عبرت و ضرب‌المثل نابودي قدرت روايت مي‌شده است . « مَزَّقْنَاهُمْ . . . » : ( نگا : سبأ / 7 ) .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏واقعاً ابليس پندار خود را درباره آنان راست گرداند ( و به كرسي نشاند ) . چرا كه همگي از او پيروي كردند مگر گروه اندكي از مؤمنان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ » : ابليس گمان و آرزوي خود را درباره ايشان واقعيّت بخشيد . شيطان پنداري كه درباره آنان داشت ، محقّق يافت . « عَلَيْهِمْ » : واژه ( عَلي ) به معني ( في ) است . « ظَنَّهُ » : اشاره به آرزو و قصد ابليس در حق انسانها ، به هنگام طرد شيطان از آستانه يزدان است ( نگا : اعراف‌ / 11 - 18 ، حجر / 38 - 44 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شيطان هيچ گونه قدرتي بر آنان نداشت ( تا با آن بتواند ايشان را به پيروي از خود وادارد . تنها كاري كه از دست او ساخته است ، وسوسه است . اين هم بدو داده نشده است ) مگر بدان خاطر تا بدانيم كه چه كسي به آخرت ايمان مي‌آورد ، و چه كسي درباره آن متردّد مي‌ماند . پروردگار تو مراقب ( احوال ) و نگهدار ( حساب افعال بندگان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُلْطَانٍ » : سلطه و قدرت و استيلاء . « لِنَعْلَمَ » : ( نگا : بقره‌ / 143 ، آل‌عمران‌ / 140 و 142 و 167 ، مائده‌ / 94 ، كهف‌ / 12 ) . « حَفِيظٌ » : ( نگا : هود / 57 ) .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِن شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُم مِّن ظَهِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! به مشركان ) بگو : كساني را به فرياد بخوانيد كه بجز خدا ( معبود خود ) مي‌پنداريد . ( امّا بدانيد آنها هرگز گرهي از كارتان نمي‌گشايند و سودي و زياني به شما نمي‌رسانند . چرا كه ) آنها در آسمانها و زمين به اندازه ذرّه‌اي مالك چيزي نيستند و در آسمانها و زمين كمترين حق مشاركت ( در خلقت و مالكيّت و اداره جهان ) نداشته ( و انباز خدا نمي‌باشند ) ، و خداوند در ميانشان ياور و پشتيباني ندارد ( تا در اداره مملكت كائنات بدو نيازمند باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زَعَمْتُمْ » : گمان برده‌ايد . بعد از آن ، جمله ( أَنَّهُمْ ءَالِهَةٌ ) مقدّر است . « مِن دُونِ اللهِ » : بجز خدا . بعد از آن جمله ( لا يَسْتَجِيبُونَ دُعَآءَكُمْ ) مقدّر است . لذا مجموعاً چنين مي‌شود : قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ ءَالِهَةٌ مِّن دُونِ اللهِ لا يَسْتَجِيبُونَ لَكُمْ . « شِرْكٍ » : مشاركت . نصيب و بهره . « ظَهِيرٍ » : ياور و پشتيبان .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ گونه شفاعتي در پيشگاه خدا سودمند واقع نمي‌گردد ، مگر شفاعت كسي كه خدا بدو اجازه ( ميانجيگري ) دهد ( و آن هم جز خوب و پسنديده نگويد . در آن روز اضطراب و وحشتي بر دلهاي شفاعت كنندگان و شفاعت شوندگان چيره مي‌شود ، و در انتظار اين هستند كه ببينند خداوند به چه كساني اجازه شفاعت مي‌دهد و براي چه كساني بايد شفاعت بشود . اين حالت اضطراب و نگراني همچنان ادامه مي‌يابد ) تا زماني كه ( فرمان از ناحيه خدا صادر مي‌شود و ) فزع و اضطراب از دلهاي آنان زايل مي‌گردد . ( گروهي رو به گروه ديگر كرده شادان و خندان مي‌پرسند : ) آيا پروردگارتان چه ( دستوري صادر ) فرمود ؟ مي‌گويند : حق را ( صادر ) فرمود ( كه اجازه شفاعت است ) و او والا و بزرگوار است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ » : ( نگا : بقره‌ / 254 و 255 ، طه‌ / 109 ، انبياء / 28 ، نجم‌ / 26 ) . « فُزِّعَ » : هراس برطرف شد . باب تفعيل فَزَعَ ، براي سلب است . « قَالُوا : مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ » : اين جمله جنبه مژده به يكديگر را دارد و بيانگر اوج شادي شفاعت كنندگان و شفاعت شوندگان است . « الْحَقَّ » : درست . مراد اجازه شفاعت برابر شرائط مذكور آيات ديگر قرآن است .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! به مشركان ) بگو : چه كسي شما را از آسمانها و زمين روزي مي‌رساند ( و بركات و نعمات آنها را در اختيارتان مي‌گذارد ؟ اگر از روي عناد پاسخت ندادند ، خودت ) بگو : خدا . قطعاً يا ما ( مؤمنان ) و يا شما ( مشركان ) بر هدايت يا ضلالت آشكاري هستيم . ( چرا كه عقيده ما و شما با هم تضادّ روشني دارد . پس حتماً گروهي از ما و شما اهل هدايت و دسته‌اي گرفتار ضلالت است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنَ السَّمَاوَاتِ » : روزيهاي پروردگار كه از ناحيه آسمان ، يعني از سوي بالا به ما مي‌رسد ، همچون : نور و حرارت آفتاب و هوا و برف و باران . « وَ الأرْضِ » : بركات زمين همچون : منابع آبهاي زيرزميني و معادن گوناگون .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لَّا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : از شما درباره گناهاني كه ما كرده‌ايم ، و از ما درباره گناهاني كه شما كرده‌ايد ، پرسيده نمي‌شود ( و پافشاري ما براي راهنمائي شما تنها جنبه دلسوزي به حال شما دارد و بس ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَجْرَمْنَا » : مرتكب گناه شده‌ايم .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : پروردگارمان ما را ( در روز رستاخيز ) گرد مي‌آورد و سپس در ميان ما به حق داوري مي‌كند . تنها او داور آگاه ( از كارهاي ما و شما ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَفْتَحُ » : قضاوت و داوري مي‌كند ( نگا : شعراء / 118 ) . « الْفَتَّاحُ » : قاضي و داور ( نگا : اعراف‌ / 89 ) .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَرُونِي الَّذِينَ أَلْحَقْتُم بِهِ شُرَكَاء كَلَّا بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : كساني را كه به عنوان شريك خدا به خدا ملحق ساخته‌ايد ، به من نشان دهيد ( تا ببينم برابر كدام ويژگي ، در الوهيّت با خداوندي انبازند كه چيزي همسان او نيست‌ ؟ ! ) نه ، هرگز ! ( چنين چيزي ممكن نيست . آخر اين يك مشت سنگ و چوب خاموش و بي‌جان ، كه آنها را سمبل و نماد ارواح و فرشتگان مي‌دانيد ، ساخته و پرداخته دست خودتان بوده و مرتبه خدائي را نشايند ) بلكه تنها الله ( كه آفريدگار آسمانها و زمين ) و چيره و كار بجا است ، خدا است و بس .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرُونِي‌َ » : به من بنمائيد . نشانم دهيد . « بِهِ » : به خدا . « شُرَكَآءَ » : حال ( الَّذِينَ ) است . « هُوَ اللهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ » : ( هُوَ ) مبتدا و ( اللهُ ) خبر آن بوده و تفسيرش مي‌كند و ( الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ) صفت اوّل و دوم ( اللهُ ) است . يا اين كه ( هُوَ ) ضمير شأن و ( اللهُ ) مبتدا و ( الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ) خبر اوّل و دوم است .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما تو را براي جملگي مردمان فرستاده‌ايم تا مژده‌رسان ( مؤمنان به سعادت ابدي ) و بيم دهنده ( كافران به شقاوت سرمدي ) باشي ، وليكن اكثر مردم ( از اين معني ) بي‌خبرند ( و همگاني بودن نبوّت تو را باور نمي‌دارند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَآفَّةً » : همه . جملگي ( نگا : بقره‌ / 208 ، توبه‌ / 36 و 122 ) . حال ضمير ( كَ ) است . اسم فاعل و ( ه ) براي مبالغه است همچون رَاوِيَة ، و يا اين كه مصدر است همچون عَاقِبَة . يا اين كه حال مقدّم ( ناس ) است . « بَشِيراً وَ نَذِيراً » : حال ( كَ ) هستند . اين آيه جهاني بودن دعوت پيغمبر را مي‌رساند ( نگا : اعراف‌ / 158 ، انعام‌ / 19 ، فرقان‌ / 1 ) .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( كافران ) مي‌گويند : اگر راست مي‌گوئيد ( كه رستاخيزي در ميان است ، به ما بگوئيد ) اين وعده كي به وقوع مي‌پيوندد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَتي هذَا الْوَعْدُ ؟ » : مراد وعده وقوع قيامت و داخل شدن نيكان به بهشت و ورود بدان به دوزخ است . البتّه پرسش كافران جنبه استهزاء داشت .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لَّكُم مِّيعَادُ يَوْمٍ لَّا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ سَاعَةً وَلَا تَسْتَقْدِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : وعده شما روز مشخّصي است كه نه ساعتي از آن پسي مي‌گيريد ، و نه ساعتي از آن پيشي مي‌گيريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِيعَادُ يَوْمٍ » : مراد از ميعاد ، زمان شي‌ء موعود است . اضافه به چيزي شده است كه بيانگر آن است . يعني : ميعادٌ هُوَ يَوْمٌ . « لا تَسْتَأْخِرُونَ . . . » : ( نگا : اعراف‌ / 34 ، يونس‌ / 49 ) .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن نُّؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران مي‌گويند : ما هرگز به اين قرآن و ديگر كتابهاي پيش از آن ايمان نخواهيم آورد . اگر برايت ممكن بود كه ببيني ( حال چنين ستمگراني را ) در آن زمان كه ستمگران در پيشگاه پروردگارشان ( براي حساب و كتاب ) نگاه داشته شده‌اند ( از كارشان در شگفت مي‌ماندي . چرا كه ) همه با يكديگر در گفتگويند و هر يكي گناه را به گردن ديگري مي‌اندازند . مستضعفان و زيردستان ، به مستكبران و بالادستان مي‌گويند : اگر شما نبوديد ( و ما را گمراه نمي‌كرديد ) ما ايمان مي‌آورديم ( و اكنون رستگار مي‌شديم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَوْ تَري . . . » : ( نگا : انعام‌ / 27 و 30 و 93 ، انفال‌ / 50 ، سجده‌ / 12 ) . « يَرْجِعُ » : ردّ مي‌كنند . بازگشت مي‌دهند . مراد لومه و سرزنش و گناه را به گردن يكديگر انداختن است . اين فعل از افعال ذو وجهين است و در اينجا متعدّي است .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءكُم بَلْ كُنتُم مُّجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مستكبران هم به مستضعفان مي‌گويند : آيا ما شما را از هدايتي باز داشته‌ايم كه برايتان آمده بوده است‌ ؟ ! ( هرگز ما چنين كاري را نكرده‌ايم و ) بلكه خود شما گناهكار بوده‌ايد ( و به كفر و الحاد گرائيده‌ايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَدَدْنَاكُمْ » : شما را بازداشته‌ايم . مانع شما بوده‌ايم .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَن نَّكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَندَاداً وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مستضعفان به مستكبران ( بار ديگر ) مي‌گويند : بلكه توطئه‌ها و تبليغات مكّارانه شما در شب و روز سبب شد كه ما از هدايت بازمانيم ، در آن هنگامي كه شما به ما دستور مي‌داديد كه خدا را به يگانگي نشناسيم و انبازها و همتاهائي براي او قرار دهيم . ( سرانجام هر دو گروه از شدّت وحشت ، نفَسهايشان در سينه‌ها حبس مي‌شود ) و پشيماني خود را پنهان مي‌دارند ، بدان گاه كه عذاب را مشاهده مي‌كنند و ما غل و زنجيرها را به گردن كافران مي‌اندازيم ( و ايشان را روانه دوزخ مي‌سازيم ) . آيا به آنان جزائي جز ( جزاي ) كارهائي كه مي‌كرده‌اند داده مي‌شود ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَكْرُ الَّيْلِ وَ النَّهَارِ » : نيرنگ شب و روز ، يعني حيله‌گريها و توطئه‌هاي مستمرّ شما درباره ما ما را از هدايت بازداشت . « أَندَاداً » : همگونها و همتاها . مراد انبازها و شركاء است . « أَسَرُّوا » : پنهان داشتند . مراد بند آمدن زبان از گفتار به خاطر شدّت وحشتي است كه از مشاهده عذاب بديشان دست مي‌دهد . يا اين كه ( أَسَرُّوا ) از اضداد است و به معني : اظهار پشيماني كردند « هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاّ مَا . . . » : مراد تجسم اعمال است . يعني اين اعمال و كردار كفّار و مجرمين است كه به صورت زنجيرهاي اسارت بر گردن و دست و پاي آنان گذارده مي‌شود . يا اين كه انسان جزاي همان چيزهائي را مي‌بيند كه كرده است و لاغير .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به هر شهر و دياري كه پيغمبري را فرستاده‌ايم ، سران و متنعّمان آنجا گفته‌اند : ما بدانچه آورده‌ايد باور نداريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَرْيَةٍ » : شهر و ديار . « نَذِيرٍ » : بيم دهنده . مراد پيغمبر الهي است . « مُتْرَفُوهَا » : مراد رؤساء و اغنياء و زورمداران و متنعّمان و بالاخره مستان ناز و نعمت و قدرت است ( نگا : اسراء / 16 ، مؤمنون‌ / 64 ) . « أُرْسِلْتُم بِهِ » : ( نگا : ابراهيم‌ / 9 ) .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالاً وَأَوْلَاداً وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و گفته‌اند : ما كه ( در دنيا ) اموال و اولاد بيشتري داريم و ( اين نشانه علاقه و محبّت خدا به ما است ، و در آخرت هم ) ما هرگز عذاب نمي‌بينيم و شكنجه نمي‌شويم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْوَالاً وَ أَوْلاداً » : تمييزند .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : پروردگارم روزي را براي هر كس كه خود بخواهد فراخ يا تنگ مي‌گرداند ( اعم از عاصي و مطيع . داشتن و نداشتن ، نشانه محبّت و خوشنودي ، و يا نفرت و ناخوشنودي خدا از بنده نيست ) و ليكن بيشتر مردم ( چنين چيزي را ) نمي‌دانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَبْسُطُ وَ يَقْدِرُ » : ( نگا : رعد / 26 ، اسراء / 30 ، قصص‌ / 82 ) .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُم بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِندَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ جَزَاء الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اموال و اولاد شما چيزهائي نيستند كه شما را به ما نزديك و مقرّب سازند ، بلكه كساني كه ايمان بياورند و كارهاي شايسته و بايسته بكنند آنان ( مقرّب درگاه الهي بوده و ) در برابر اعمالي كه انجام داده‌اند پاداش مضاعف دارند ، و ايشان در طبقات بالا ( يعني در برترين منازل بهشت ) در امن و امان بسر مي‌برند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زُلْفي‌ » : قرب و منزلت . پايه و مقام . مفعول مطلق است و هم معني با مصدر فعل . « الضِّعْفِ » : مضاعف . چندين برابر . مراد دست كم يك به ده است ( نگا : انعام‌ / 160 ) . « إِلاّ » : ليكن . امّا . « مَنْ » : مستثني از ضمير ( كُمْ ) در فعل ( تُقَرِّبُكُمْ ) است و يا مبتدا و مابعد آن خبر است . « الْغُرُفَاتِ » : ( نگا : زمر / 20 ، عنكبوت‌ / 58 ) . « جَزَآءُ الضِّعْفِ » : اضافه موصوف به صفت ، و يا اضافه مصدر به مفعول خود است .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُوْلَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه ( در دنيا پيوسته ) تلاش مي‌كنند آيات ما را تكذيب و انكار كنند ، و تصوّر مي‌كنند كه ( پيغمبر را شكست مي‌دهند و او را ) درمانده مي‌سازند ( و جلو پخش قرآن و فرمان يزدان را مي‌گيرند ) آنان به عذاب احضارشدگانند ( و جاودانه در آن ماندگار مي‌مانند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ يَسْعَوْنَ . . . » : ( نگا : حجّ‌ / 51 ، سبأ / 5 ) . « مُحْضَرُونَ » : احضار شدگان . يعني فرشتگان به زور آنان را در دوزخ حاضر مي‌آورند ( نگا : قصص‌ / 61 ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : پروردگارم روزي را براي هر كس از بندگانش كه بخواهد فراخ و يا تنگ مي‌گرداند ، و هر چه را ( در راه خدا ) ببخشيد و صرف كنيد ، خدا جاي آن را پر مي‌كند ، و او بهترين روزي دهندگان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُخْلِفُهُ » : جاي آن را پر مي‌كند . عوض آن را مي‌دهد .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَؤُلَاء إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يادآور شو ) روزي را كه خداوند جملگي آنان را گرد مي‌آورد و سپس به فرشتگان ( رو در روي فرشته پرستان ) مي‌گويد : آيا اينان شما را ( به جاي من ) پرستش مي‌كرده‌اند ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ » : مراد اين است كه اي فرشتگان شما به اين جماعت گفته‌ايد كه آنان شما را پرستش كنند ؟ اين سؤال براي تنبيه و شرمندگي هر چه بيشتر كافران و مشركان است .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مي‌گويند : تو منزّهي ( از اين نسبتهاي ناروائي كه به ساحت مقدّست داده‌اند ، ما به هيچ وجه با اين گروه ارتباط نداشته‌ايم ) و تنها تو يار و ياور ما بوده‌اي نه آنان . بلكه ايشان جنّيان را مي‌پرستيده‌اند ، و اكثر آنان بديشان ايمان داشته‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنتَ وَلِيُّنَا مِنْ . . . » : ( نگا : فرقان‌ / 18 ) . « الْجِنَّ » : مراد شياطين است ( نگا : نساء / 117 ) .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ فَالْيَوْمَ لَا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَّفْعاً وَلَا ضَرّاً وَنَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن روز هيچ يك از شما نمي‌تواند براي ديگري سودي و زياني داشته باشد ، و به ستمگران مي‌گوئيم : عذاب آتشي را بچشيد كه آن را دروغ مي‌دانستيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْيَوْمَ » : آن روز كه قيامت است . امروز كه قيامت است .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَن يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلَّا إِفْكٌ مُّفْتَرًى وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هنگامي كه آيه‌هاي روشن ما بر آنان خوانده مي‌شود ، مي‌گويند : او مردي است كه مي‌خواهد شما را باز دارد از چيزهائي كه پدرانتان پرستش مي‌كرده‌اند . و مي‌گويند : اين ( قرآن ) جز دروغ بزرگي نيست كه ( به خدا ) نسبت داده شده است . همچنين كافران هنگامي كه قرآن برايشان مي‌آيد درباره آن مي‌گويند : اين جادوي آشكاري بيش نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيِّنَاتٍ » : واضح و آشكار . حال است « مَا هذَا . . . » : مرادشان پيغمبر اسلام است . « إِفْكٌ » : سخني كه حقيقت نداشته باشد . دروغ ( نگا : نور / 11 و 12 ، فرقان‌ / 4 ) . « مُفْتريً » : از پيش خود ساخته شده و به هم بافته شده . ( نگا : قصص‌ / 36 ) . « الْحَقِّ » : مراد قرآن است .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا آتَيْنَاهُم مِّن كُتُبٍ يَدْرُسُونَهَا وَمَا أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِن نَّذِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما ( قبلاً ) هيچ كتابي براي ايشان نفرستاده‌ايم تا آن را بخوانند ( و به اتّكاي آن ، سخنان تو را تكذيب كنند ) ، و پيش از تو هيچ پيغمبري نيز به سويشان روانه نكرده‌ايم ( تا در پرتو كلام او ، دعوت تازه اسلام را نادرست و ناروا ببينند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَدْرُسُونَهَا » : آن را مي‌خوانند . « وَ مَآ أَرْسَلْنَا . . . » : ( نگا : قصص‌ / 46 ، سجده‌ / 3 ) .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه پيش از اينان بوده‌اند . ( آيات كتابهاي آسماني را ) تكذيب كرده‌اند ، و حال اين كه اينان ( حتّي از لحاظ قوّت و قدرت ) به يكدهم ايشان هم نمي‌رسند ، از آنجا كه پيغمبران مرا تكذيب كرده‌اند ، بنگريد كه چگونه كيفرشان داده‌ام ( و شهر و ديارشان را آئينه عبرت ديگران ساخته‌ام . پس شما ستمگرانِ مكّه ، و شما ستمگرانِ تاريخ ، سرنوشت خود را از ايشان قياس كنيد و بدانيد نه سنّت الهي تغييرپذير است و نه شما از آنان برتر و مقتدرتريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِعْشَارَ » : ده يك . يكدهم . « نَكِيرِ » : ناخوشنودي و بد آمدنم از ايشان . مراد اثر ناخوشنودي است كه كيفر و مجازات است ( نگا : حجّ‌ / 44 ) .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : من شما را تنها يك نصيحت مي‌كنم ، و آن اين است كه : خالصانه براي خدا ، دو نفر دو نفر ، و يا يك نفر يك نفر ، برخيزيد ( و انديشه‌هاي خفته را زنده كنيد ) . سپس ( درباره محمّد كه سالها با او بسر برده‌ايد فكر خود را به كار گيريد و ) بينديشيد ( تا پاكي و امانتداري و سلامت جسماني و روحاني او ، در خاطره‌ها مجسّم شود . . . اين ) همدم و همنشين ( ديرينه ) شما ، جنّ زده و ديوانه نيست . بلكه او بيم دهنده شما از عذاب سختي است كه در پيش است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِوَاحِدَةٍ » : به خصلت و نصيحت يگانه‌اي . « أَن تَقُومُوا لِلّهِ » : و آن اين كه براي خدا برخيزيد و دست به كار شويد . « مَثْني‌ » : دوتا دوتا . حال است . « فُرَادي‌ » : يك يك . مفرد آن فرد است ( نگا : انعام‌ / 94 ) . « جِنَّةٍ » : ديوانگي ( نگا : اعراف‌ / 184 ، مؤمنون‌ / 25 و 70 ، سبأ / 8 ) . « بَيْنَ يَدَيْ » : پيشاپيش ( نگا : اعراف‌ / 57 ، نمل‌ / 63 ، فرقان‌ / 48 ) . جلو . پيش رو . « بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ » : قبل از وقوع عذاب سخت . روياروئي عذاب سخت . يعني انگار عذاب خدا روياروي انسان قرار گرفته است . يا اين كه آن اندازه نزديك است كه هر آن به انسان برسد .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : هر مزدي كه ( در قبال تبليغ دعوت آسماني ) از شما خواسته باشم ، براي خودتان . ( من پاداش مادي چشم نمي‌دارم ، و بلكه ) اجر و مزد من بر خدا است و بس . او آگاه از هر چيزي و حاضر و ناظر بر هر امري است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَهِيدٌ » : گواه . مطلع ( نگا : آل‌عمران‌ / 98 ، مائده‌ / 117 ) .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : پروردگار من ، حق را آشكارا بيان مي‌دارد ( و با آن باطل را از ميان بر مي‌دارد . . . او ) داناي نهانيها و كاملاً آگاه از پنهانيها است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَقْذِفُ بِالْحَقِّ » : حق را به جان باطل مي‌اندازد . ( نگا : انبياء / 18 ) . مراد بيان ادلّه حق به صورت قاطع و واضح است . يا اين كه منظور از افكندن حق ، ارسال كتب آسماني براي انبياء ، و القاء وحي الهي به قلوب پيغمبران : است .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ جَاء الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : حق به ميان آمد و باطل ( در پرتو نور حق ، اثري از آن نماند و مُرد ، و لذا ) نه كار تازه‌اي را مي‌تواند انجام دهد ، و نه كار گذشته‌اي را مي‌تواند از سر گيرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحَقُّ » : مراد اسلام است . « الْبَاطِلُ » : مراد كفر است . « مَا يُبْدِئ‌ُ » : شروع نمي‌كند . نقش جديدي ايفاء نمي‌كند . « مَا يُعِيدُ » : از سر نمي‌گيرد . دوباره انجام نمي‌دهد . نقش قديم بازي نمي‌كند . « مَا يُبْدِئُ البَاطِلُ وَ مَا يُعِيدُ » : مراد نقش بر آب بودن همه نقشهاي باطل است . انگار باطل به شخص مُرده مي‌ماند كه نه كارهاي گذشته را مي‌تواند بكند و نه كارهاي تازه‌اي از او ساخته است . ذكر اين نكته ضروري است كه نور اسلام فاعليت زدودن كفر و شرك و نفاق را دارد ، همان گونه كه نور ، ظلمت را مي‌زدايد . امّا انسانها هم بايد از نور آن استفاده كنند و قابليّت را بهم برسانند ، تا در پرتو فاعليتِ فاعلْ و قابليّت قابل ، پيروزي ظاهر و حاصل شود .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِن ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به مشركان بت‌پرست ) بگو : اگر من ( با ترك بتها و دوري از آئين شما ) گمراه شده باشم ، به زيان خود گمراه شده‌ام ( و كيفر آن را مي‌بينم ) و اگر راهياب بوده باشم ، در پرتو چيزهائي است كه پروردگارم به من وحي مي‌فرمايد . او شنوا و نزديك است ( و اقوال و افعال ما بر او پنهان نمي‌ماند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَضِلُّ عَلي نَفْسِي‌ » : به زيان خود گمراه مي‌شوم و كيفر آن را مي‌بينم .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر برايت ممكن بود ببيني ( حال ستمگران را ) در آن دم كه به وحشت مي‌افتند و راه گريزي ندارند و اصلاً مهلتي بديشان داده نمي‌شود ، و از مكان نزديكي گرفتار ( و روانه آتش ) مي‌گردند ، ( صحنه هراس‌انگيزي را خواهي ديد كه انسان از آن برخود مي‌لرزد و بيتاب مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَوْ تَري‌ » : ( نگا : سبأ / 31 ) . « فَزِعُوا » : به هراس افتادند . سراسيمه شدند . « لا فَوْتَ » : هيچ رهائي نيست . مراد از ( فَوْتَ ) گريز و مهلت است . يعني اصلاً خدا بديشان مهلت نمي‌دهد و راه گريزي هم ندارند . « مَكَانٍ قَرِيبٍ » : مراد اين است كه در اسرع وقت از نزديكترين محلّ گرفتارشان مي‌سازند . اين آيه بيانگر حال آشفته كافران در آغاز هنگامه رستاخيز است ( نگا : / 41 - 44 ) . يا اين كه وضع نابسامان آنان به هنگام بلاياي نابود كننده و عذاب استيصال در دنيا است ( نگا : غافر / 83 - 85 ) .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به هنگام گرفتار شدن در چنگال مجازات الهي ) خواهند گفت : به « حق‌ » ايمان داريم . آنان چگونه مي‌توانند از فاصله دور ( از جهان كه جاي پذيرش ايمان و مزرعه آخرت بود ) سهل و ساده حقّ را فرا چنگ آورند ( و از مزاياي ايمان بدان برخوردار شوند ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِهِ » : مرجع ضمير ( ه ) حق در آيه 49 است كه مراد اسلام و قرآن است . « أَنّي‌ » : چگونه‌ ؟ « التَّنَاوُشُ » : دسترسي پيدا كردن . فراچنگ آوردن . « مَكَانٍ بَعيدٍ » : مراد آخرت است كه با جهان ما فاصله دوري دارد . يعني بعد از خروج از دنيا ، تازه كسي نمي‌تواند ايماني به دست آورد كه در پرتو آن رستگاري ميسّر گردد ( نگا : انعام‌ / 158 ، غافر / 84 و 85 ) .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِن قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و حال اين كه قبلاً ( در زمان حيات كه از عقل و اختيار و اراده برخوردار بوده‌اند ) حقّ را نپذيرفته‌اند ، و بلكه دورادور به جهان غيب نسبتهاي ناروائي زده‌اند ( و نبوّت و قيامت و بهشت و دوزخ و بالاخره جهان ماوراء طبيعت را به تمسخر گرفته‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِهِ » : ( نگا : سبأ / 52 ) . « يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ » : نسبتهاي ناروائي به جهان غيب مي‌دادند و سخنان نادرستي درباره آن اظهار مي‌كردند . گمانهاي نادرستي درباره ماوراء طبيعت داشتند . « مَكَانٍ بَعيدٍ » : دورادور . نقطه دور دست . مراد دور از حقيقت است .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ميان ايشان و آنچه آرزو دارند ( كه پذيرش ايمان ايشان و نجات از عذاب است ) جدائي افكنده مي‌شود ، همان گونه كه با گروههاي همسان و همكيش آنان قبلاً چنين عمل شده است . آخر ايشان ( در جهان ) سراپا در شكّ بوده‌اند ( و زندگي را پيوسته با ظنّ و گمان به سر برده‌اند و اينك چنين سرنوشتي بايد داشته باشند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حِيلَ » : حائل و مانع انداخته شده است . فاصله و جدائي افكنده شده است . « مَا » : آنچه . مراد پذيرش ايمان اخروي و رهائي از دوزخ است يا بازگشت به جهان و انجام كارهاي شايسته در آن است ( نگا : سجده‌ / 12 ) . يا رهائي از بلاهاي بزرگ آسماني و عذاب استيصال جهاني است ( نگا : غافر / 83 - 85 ) . « أَشْيَاع‌ » : جمع شيعَة ، مراد اَمثال و اَقران است ( نگا : انعام‌ / 65 ) . « مُرِيبٍ » : شكّ‌انداز . به دودلي افكنده . اين واژه صفت و براي مبالغه و تأكيد است . مثل : شِعْرٌ شاعِرٌ .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره سبأ / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:15:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره احزاب / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! بترس از ( عذاب و خشم ) خدا ، و از كافران و منافقان اطاعت مكن . بي‌گمان خداوند آگاه ( از هر چيزي ، و ) داراي حكمت ( در افعال و اقوال خود ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِتَّقِ اللهَ » : مراد مداومت بر تقوا و ترس از خدا است . « لا تُطِعْ » : مراد پذيرش سخنان كافران و منافقان ، و قبول پيشنهادهاي سازشكارانه‌اي است كه از طرف ايشان مطرح مي‌گردد .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏از چيزي پيروي كن كه از سوي پروردگارت به تو وحي مي‌شود . بي‌گمان خداوند از كارهائي كه انجام مي‌دهيد بس آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِتَّبِعْ » : پيروي كن .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بر خدا توكّل كن ( و كارهاي خود را بدو بسپار ) . همين بس كه خداحافظ ( و مدافع انسان ) باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَكيلاً » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 173 ، نساء / 81 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءكُمْ أَبْنَاءكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند دو دل را در درون كسي قرار نداده است ( همان گونه كه كسي دو پدر و يا مادر ندارد ) . خداوند هرگز همسرانتان را با اظهار « ظِهار » مادران شما نمي‌سازد ، و فرزندخواندگانتان را فرزندان حقيقي شما نمي‌نمايد . اين سخني است كه شما به زبان مي‌گوئيد ( چرا كه رابطه پدري و فرزندي يك رابطه طبيعي است و با الفاظ و قراردادها و شعارها هرگز حاصل نمي‌شود ) . خداوند حق مي‌گويد و به راه راست راهنمائي مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَلْبَيْنِ » : دو دل . « مَا جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ . . . » : مراد اين است كه همان گونه كه خداوند براي كسي دو پدر ، و يا دو مادر قرار نداده است ، به كسي هم دو دل نداده است . « جَوْف‌ » : درون . داخل . « تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ » : بدانان مي‌گوئيد كه پشت شما همچون پشت مادرم است . اين كار را « ظِهار » مي‌گويند . در جاهليّت با گفتن ( أَنتِ عَلَيَّ كَظَهْرِ أُمّي ) ، همسر براي ابد براي مرد حرام ، و با اين گفته همسر به منزله مادر او پنداشته مي‌شد و آن را طلاق بدون رجعت بشمار مي‌آوردند . حكم ظِهار در اسلام در سوره مجادله ، آيات 2 - 4 خواهد آمد . « أَدْعِيَآءَ » : جمع دَعِيّ ، فرزندخوانده‌ها .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَكِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان را به نام پدرانشان بخوانيد كه اين كار در پيش خدا عادلانه‌تر بشمار است . اگر هم پدران ايشان را نشناختيد ، آنان برادران ديني و ياران شما هستند . هر گاه در اين مورد اشتباه كرديد ( و مثلاً بر اثر عادت گذشته ، يا سبق لسان ، به لغزش افتاديد و به خطا رفتيد ) گناهي بر شما نيست . ولي آنچه را كه دلتان مي‌خواهد ( يعني از روي عمد و اختيار مي‌گوئيد ، گناه است و كيفر دارد ) . به هر حال ، پيوسته خدا آمرزگار و مهربان بوده و هست ( و قلم عفو بر اشتباهات و لغزشها مي‌كشد و شما را مي‌بخشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُدْعُوهُمْ » : صدايشان بزنيد . ايشان را بخوانيد و بناميد . « أَقْسَطُ » : دادگرانه‌تر . استعمال اسم تفضيل عادلانه‌تر بدان معني نيست كه اگر آنان را به نام پدرخوانده‌ها صدا بزنند عادلانه است و به نام پدران واقعي عادلانه‌تر ، بلكه مقايسه عادلانه و ناعادلانه ، يا به عبارت ديگر خوب و بد است . وقتي كه مي‌گوئيم : انسان اگر خود را به كام اژدها نيندازد بهتر است . مفهوم سخن اين نيست كه اگر خود را به كام اژدها بيندازد بِهْ و خوب است . « مَوَالي‌ » : جمع مَوْلي ، ياران . « جُنَاحٌ » : گناه و مجازات . « تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ » : مراد چيزي است كه قصد آن كرده باشيد و عمداً آن را گفته باشيد .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفاً كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيغمبر از خود مؤمنان نسبت بدانان اولويّت بيشتري دارد ( و اراده و خواست او در مسائل فردي و اجتماعي مؤمنان ، مقدم بر اراده و خواست ايشان است ) و همسران پيغمبر ، مادران مؤمنان محسوبند ( و بايد احترام مادري آنان را از نظر به دور نداشت ، و يكايك ايشان را بزرگ و ارجمند شمرد ) ، و خويشاوندان نسبت به همديگر ( از نظر ارث بردن بعضي از بعضي ) از مؤمنان و مهاجران ، در كتاب يزدان ( قرآن ) از اولويّت بيشتري برخوردارند ، ( و پيمان مؤاخات و برادري موجب ارث نمي‌باشد ) ، مگر اين كه بخواهيد در حق دوستان خود كار نيكي انجام دهيد ( و از طريق وصيّت ، مقداري براي آنان به ارث بگذاريد و بديشان خوبي كنيد ، كه اين عمل مانعي ندارد ) . اين ( حكم توارث خويشاوندان ) در كتاب ( قرآن ) مكتوب و مقرّر است ( و تغيير و تبديلي نمي‌شناسد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلنَّبِيُّ أَوْلي . . . » : مراد اين است كه پيغمبر اسلام در جان و مال امّت محمّدي ، حق تصرّف بيشتري از خود تصرّف مؤمنان در جان و مال خود دارد ، و پيغمبر هميشه بايد عزيزتر از جان و مال مؤمن در نزد مؤمن باشد ، و فرمان و فرموده او مقدم بر اراده و خواست خود انسان ( نگا : نساء / 65 ) . « أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ » : همسران پيغمبر مادران امت محمّدي هستند ، و لذا مؤمنان بايد برابر فرمان آسماني حرمت مقام مادري ايشان را رعايت كنند و يكايك مادران آسماني را گرامي‌دارند ( نگا : احزاب‌ / 53 ) . « أُولُوا الأرْحَامِ ، بَعْضُهُمْ أَوْلي بِبَعضٍ . . . » : اين قسمت از آيه ، بيانگر اين واقعيّت است كه مؤاخات و برادري موجود ميان مهاجرين و انصار مدينه در صدر اسلام ، و مؤاخات و برادري منعقد در هر زماني ، موجب ارث بردن نمي‌باشد . « كِتَابِ اللهِ » : مراد لوح محفوظ يا قضا و قدر الهي است و يا مراد قرآن كلام آفريدگار است كه قوانين ارث در آن مقرّر است ( نگا : بقره‌ / 233 ، نساء / 11 و 12 و 19 و 176 ) . « إِلاّ أَن تَفْعَلُوا . . . » : اشاره بدين نكته است كه اگر انسان در حق دوستان نيكي كرد و از 13 دارائي به جاي مانده ، قسمتي را برابر وصيّت ، به آنان دهد ، بلامانع است . « الْكِتَابِ » : مثل بالا . « مَسْطُوراً » : مكتوب . نوشته شده .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنكَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقاً غَلِيظاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يادآور شو ) هنگامي را كه از پيغمبران پيمان گرفتيم و همچنين از تو و از نوح و ابراهيم و موسي و عيسي پسر مريم . ( آري ) ! از آنان پيمان محكم و استواري گرفتيم ( كه در اداي مسؤوليّت تبليغ رسالت ، و دعوت مردم به خداشناسي و يكتاپرستي كوتاهي نكنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِيثَاقاً غَلِيظاً » : پيمان سخت و عهد استوار ( نگا : نساء / 21 ) .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَن صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَاباً أَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هدف اين است كه خداوند از راستكاري و راستگوئي افراد راستكار و راستگو پرسش كند ( و پاداش نيك آنان را بدهد ) ، و خداوند عذاب دردناكي براي كافران آماده ساخته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَسْأَلَ » : تا سؤال كند . مراد اين است كه پيغمبران بايد پيام خدا را به مردم ابلاغ كنند ، و علماء نيز تا آنجا كه در توان دارند بايد در تبيين آئين الهي بكوشند و از كتمان بپرهيزند تا با در دست داشتن حجّت ، خدا از مردم بازخواست فرمايد . « الصَّادِقِينَ » : راستكاران و راستگويان . مراد انبياء خدا است ( نگا : مائده‌ / 109 ) يا مراد مؤمنين است كه در مقابل كافرين قرار گرفته‌اند ( نگا : احزاب‌ / 23 ، حجرات‌ / 15 ، حشر / 8 ) .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَجُنُوداً لَّمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! به ياد آوريد نعمت خداي را در حق خودتان ، بدان گاه كه لشكرها به سراغ شما آمدند ( تا كار اسلام را براي هميشه يكسره كنند . يعني پيغمبر را بكشند و مسلمانان را در هم بكوبند و مدينه را غارت كنند ، و بالاخره چراغ اسلام را خاموش سازند ) . ولي ما تندباد ( سخت سردي ) را بر آنان گماشتيم و لشكرهائي ( از فرشتگان ) را به سويشان روانه كرديم كه شما آنان را نمي‌ديديد . ( فرشتگان رعب و هراس را به دلهايشان انداختند و طوفان باد خيمه و خرگاه ايشان را بازيچه قرار داد و بدين وسيله آنان را در هم كوبيديم ) . خداوند مي‌ديد كارهائي را كه مي‌كرديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذْ جَآءَتْكُمْ جُنُودٌ . . . » : اشاره به جنگ احزاب است . جنگ احزاب ، نام مبارزه همه جانبه‌اي است كه از ناحيه عموم دشمنان اسلام و گروههاي مختلفي همچون يهوديان بني نضير و طايفه قريش ، و قبائل غطفان و بني‌اسد و بني سليم در سال پنجم هجري به راه انداخته شده بود . « رِيحاً » : مراد طوفان باد سخت و سردي است كه خيمه و خرگاه لشكريان كفر را به بازيچه گرفت . « جُنُودٌ لَّمْ تَرَوْنَهَا » : مراد فرشتگاني است كه خوف و هراس را به دل سپاهيان دشمن انداختند . چه بسا مراد چيزهاي ديگري هم باشد كه جز خدا كسي از آنها آگاه نيست .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ جَاؤُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَإِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به خاطر بياوريد ) زماني را كه دشمنان از طرف بالا و پائين ( شهر ) شما ، به سوي شما آمدند ( و مدينه را محاصره كردند ) ، و زماني را كه چشمها ( از شدّت وحشت ) خيره شده بود ، و جانها به لب رسيده بود ، و گمانهاي گوناگوني درباره ( وعده ) خدا داشتيد ( قوي‌الايمان به وعده الهي مطمئن ، و ضعيف‌الايمان نامطمئن بود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ » : كنايه از محاصره از هر سو است . « زَاغَتِ الأبْصَارُ » : مراد اختلال پيدا كردن چشمها از شدّت خوف و هراس است . « بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ » : دلها به گلوگاهها رسيده بود . در فارسي معادل اين مفهوم چنين است : جانها به لبها رسيده بود . مراد اضطراب دلها است . « تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَ » : درباره وعده خدا گمانها مي‌برديد . مراد اين است كه برخيها كه قوي‌الايمان بودند به وعده خدا اطمينان كامل داشتند ، و برخيها كه ضعيف‌الايمان بودند ، چندان اميدي به وعده پيروزي الهي نداشتند . در رسم‌الخطّ قرآني الف زائدي در آخر ( الظُّنُونَ ) قرار دارد .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالاً شَدِيداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در اين وقت مؤمنان ( در كوره داغ حوادث جنگ و مبارزه و هلاك و هراس ) آزمايش شدند و سخت به اضطراب افتادند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هُنالِكَ » : آنجا . در اينجا مراد « آن وقت‌ » است . « ابْتُلِيَ » : آزمايش شدند . كلام از باب تمثيل است و مراد اين است كه خداوند ايشان را بيازمود تا مخلص از منافق ، و ثابت قدم از متزلزل ، در اين محاصره همه جانبه و تهديد به نابودي جدا و ممتاز شود . « زُلْزِلُوا . . . » : مضطرب و پريشان شدند و سخت تكان خوردند .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به ياد آوريد ) زماني را كه منافقان و آنان كه در دلهايشان بيماري ( نفاق ) بود مي‌گفتند : خدا و پيغمبرش جز وعده‌هاي دروغين به ما نداده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ » : مراد همان منافقان است ، و عطف صفت بر موصوف است . « غُرُوراً » : گول زدن ، در اينجا مراد باطل و دروغ است .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِّنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَاراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به ياد آوريد ) زماني را كه گروهي از آنان ( كه منافق و ضعيف‌الايمان بودند ) گفتند : اي اهل يثرب ! اينجا ( كنار خندق ) جاي ماندگاري شما نيست ( و ايستادگي در كارزار ، همگان را زيانبار مي‌سازد ) ، لذا ( به منازل خود ) برگرديد . دسته‌اي از ايشان هم از پيغمبر اجازه ( بازگشت به خانه‌هاي خود ) خواستند و گفتند : واقعاً خانه‌هاي ما بدون حفاظ و نااستوار است ( و بايد براي نگهباني از آنها برگرديم . ) در حالي كه بدون حفاظ و نااستوار نبود و مرادشان جز فرار ( از جنگ ) نبود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَثْرِبَ » : نام شهر « مدينه‌ » در دوره جاهليّت بود . « مُقَامَ » : جاي اقامت . اقامت . مراد ماندن در دور و بر خندق براي دفاع از خود است . « عَوْرَةٍ » : شكاف و درز ديوار و جز آن . در اينجا مراد « ذَاتُ عَوْرَةٍ » : يعني صاحب شكاف و محلّ رخنه است كه دزدان و امثال ايشان مي‌توانند از آنجا وارد منزل گردند . « إِنْ » : حرف نفي است .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِم مِّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يَسِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آنان آن اندازه سست اراده و ايمانند كه نه آماده پيكار با دشمن و نه پذيراي شهادتند ) و اگر احزاب از جوانب مدينه وارد آن شوند ( و شهر را اشغال كنند ) و بديشان پيشنهاد نمايند كه از دين برگرديد ( و بت‌پرستي و شرك را بپذيريد ) به سرعت مي‌پذيرند و جز مدّت كمي براي انتخاب اين پيشنهاد درنگ نخواهند كرد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ » : مراد اين است كه اگر سپاهيان احزاب وارد شهر و منازل ايشان شوند . « أَقْطَارِهَا » : نواحي و جوانب شهر . « سُئِلُوا » : از ايشان درخواست گردد . كفّار بدانان پيشنهاد كنند . « الْفِتْنَةَ » : برگشت از دين ( نگا : بقره‌ / 193 ) . برخي گفته‌اند مراد جنگ عليه مسلمين است . يعني منافقان و افراد ضعيف‌الايمان نه تنها دين اسلام را ترك مي‌گويند ، بلكه حاضرند با اسلام و مسلمين وارد كارزار شوند . « مَا تَلَبَّثُوا » : درنگ نمي‌كنند . « بِهَا » : در پذيرش ردّه و برگشت از دين . يا در منازل و شهر . يعني هر چه زودتر به كفر و شرك برمي‌گردند ، يا هر چه زودتر از خانه و كاشانه خود به در مي‌آيند و همراه كفّار بي‌درنگ با مسلمانان مي‌جنگند .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان قبلاً با خدا عهد و پيمان بسته بودند كه پشت به دشمن نكنند و نگريزند ( و در دفاع از اسلام و مسلمين بايستند ) . عهد و پيمان خدا پرسش دارد ( و از وفاي بدان بازخواست مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يُوَلُّونَ الأدْبَارَ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 111 ، انفال‌ / 15 ) . « مَسْؤُولاً » : پرسيده . مورد پرسش و باز خواست قرار گيرنده .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لَّن يَنفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذاً لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : اگر از مرگ يا كشته شدن فرار كنيد ، اين فرار سودي به حال شما نخواهد داشت ، و اگر ( هم به فرض ) سودي داشته باشد ، خدا بيش از چند روزي ( از زندگي دنيا ) بهره‌مندتان نمي‌گرداند ، ( و روزگار زندگي هر چند طولاني هم باشد كم و ناچيز است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُمَتَّعُونَ » : به شما داده نخواهد شد و برخوردارتان نمي‌گردانند .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ مَن ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيّاً وَلَا نَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : چه كسي مي‌تواند شما را در برابر اراده خدا حفظ كند ، اگر او مصيبت يا رحمتي را براي شما بخواهد ؟ آنان غير از خدا هيچ سرپرست و ياوري براي خود نخواهند يافت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَعْصِمُكُمْ » : شما را حفظ مي‌كند . در امانتان مي‌دارد . « مِن دُونِ اللهِ » : بجز خدا .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند كساني را به خوبي مي‌شناسد كه مردم را از جنگ باز مي‌داشتند ، و كساني را كه به برادران خود مي‌گفتند : به سوي ما بيائيد و ( به ما بپيونديد و خود را از معركه بيرون بكشيد ) ، و جز مقدار كمي ( آن هم از روي اكراه يا ريا ) دست به جنگ نمي‌يازيدند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَدْ يَعْلَمُ » : خدا قطعاً مي‌داند . « الْمُعَوِّقِينَ » : منصرف كنندگان . بازدارندگان . « هَلُمَّ » : بيائيد ! اين واژه براي مفرد و مثنّي و جمع به كار مي‌رود ( نگا : انعام‌ / 150 ) . « الْبَأْسَ » : جنگ . شدّت جنگ ( نگا : بقره‌ / 177 ) . « لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ » : دست به جنگ نمي‌يازند .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاء الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُوْلَئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان نسبت به شما بخيلند ( و براي تهيّه ادوات و ابزار جنگي كمترين كمكي نمي‌كنند ) و هنگامي كه لحظات بيم و هراس فرا مي‌رسد ( و جنگجويان به سوي يكديگر مي‌روند و چكاچاك اسلحه همديگر را مي‌شنوند ، آن چنان ترسو هستند كه ) مي‌بيني به تو نگاه مي‌كنند در حالي كه چشمانشان بي‌اختيار در حدقه به گردش درآمده است همسان كسي كه دچار سكرات موت بوده و مي‌خواهد قالب تهي كند . امّا هنگامي كه خوف و هراس نماند ( و جنگ به پايان رسيد و زمان امن و امان فرا رسيد ) زبانهاي تند و تيز خود را بي‌ادبانه بر شما مي‌گشايند ( و مقامات شجاعت و ياري خويشتن را مي‌ستايند ، و پررويانه سهم هر چه بيشتر غنائم را ادّعاء مي‌نمايند ! ) و براي گرفتن غنائم سخت حريص و آزمندند . آنان هرگز ايمان نياورده‌اند ، و لذا خدا اعمال ايشان را باطل و بي‌مزد مي‌كند و اين كار براي خدا آسان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَشِحَّةً » : جمع شَحيح ، بخلاء . آزمندان . « أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ » : مراد اين است كه اهل ايثار و فداكاري از نظر جان و مال نبوده و براي تهيّه توشه و ادوات جنگي حاضر به همكاري نيستند . برخي از مفسّران فرموده‌اند : مراد اين است كه قبل از جنگ خويشتن را دوستان و دوستداران گرم شما نشان مي‌دهند . « يُغْشي عَلَيْهِ » : بيهوش مي‌گردد . « سَلَقُوكُمْ » : شما را با سخنان درشت و ناهمگون مي‌آزارند . شما را زخم زبان مي‌زنند و مي‌رنجانند . « حِدَادٍ » : جمع حَديد ، تيز و تند . مراد تيز و بُرّان براي اذيّت و آزار ديگران است . « أَشِحَّةً عَلَي‌الْخَيْرِ » : آزمندان بر غنائم . بخل ورزندگان بر خير و نعمت .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِن يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنبَائِكُمْ وَلَوْ كَانُوا فِيكُم مَّا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان ( از شدّت خوف و هراس هنوز ) گمان مي‌كنند لشكريان احزاب نرفته‌اند ، و اگر احزاب بار ديگر برگردند ، ايشان دوست مي‌دارند در ميان اعراب باديه‌نشين ، صحرانشين شوند ( تا اذيّت و آزاري بديشان نرسد ، و بدين اكتفاء مي‌كنند كه از شما خبر بگيرند ) و اخبار شما را جويا شوند . اگر آنان ( قبلاً فرار نمي‌كردند و به مدينه برنمي‌گشتند و ) در ميان شما مي‌ماندند ، جز مقدار كم و ناچيزي نمي‌جنگيدند ( و آن هم براي ريا و خودنمائي ) و . . .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَادُونَ » : جمع بادي ، باديه‌نشينان ، صحرانشينان ( نگا : حجّ‌ / 2 ) . « الأعْرَابِ » : ساكنان باديه ( نگا : توبه‌ / 90 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏سرمشق و الگوي زيبائي در ( شيوه پندار و گفتار و كردار ) پيغمبر خدا براي شما است . براي كساني كه ( داراي سه ويژگي باشند : ) اميد به خدا داشته ، و جوياي قيامت باشند ، و خداي را بسيار ياد كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُسْوَةٌ » : قدوه و پيشوا . الگو و سرمشق . « يَرْجُو » : اميدوار باشد . بخواهد . الف زائدي در رسم‌الخطّ قرآني در آخر دارد .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَاناً وَتَسْلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه مؤمنان احزاب را ديدند ، گفتند : اين همان چيزي است كه خدا و پيغمبرش به ما وعده فرموده بودند . ( خدا و رسول او به ما وعده داده بودند كه نخست سختيها و رنجها ، و به دنبال آن خوشيها و گنجها است ) و خدا و پيغمبرش راست فرموده‌اند . اين سختيها جز بر ايمان ( به خدا ) و تسليم ( قضا و قدر شدن ) ايشان نمي‌افزايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذا » : اين محنت و گرفتاري ، و پيروزي و رهائي .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان مؤمنان مرداني هستند كه با خدا راست بوده‌اند در پيماني كه با او بسته‌اند . برخي پيمان خود را بسر برده‌اند ( و شربت شهادت سركشيده‌اند ) و برخي نيز در انتظارند ( تا كي توفيق رفيق مي‌گردد و جان را به جان آفرين تسليم خواهند كرد ) . آنان هيچ گونه تغيير و تبديلي در عهد و پيمان خود نداده‌اند ( و كمترين انحراف و تزلزلي در كار خود پيدا نكرده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَضي نَحْبَهُ » : به نذر خود وفا كرد . مراد از نذر ، موت است . يعني جان خود را فدا كرده است و شربت شهادت را نوشيده است .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِن شَاء أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هدف اين است كه خداوند صادقان را به خاطر صدقشان پاداش بدهد ، و منافقان را هر گاه بخواهد عذاب كند ، و يا ( اگر توبه كنند ) ببخشد و توبه ايشان را بپذيرد . چرا كه خداوند آمرزگار و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِصِدْقِهِمْ » : به سبب صدق و راستيشان .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْراً وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيّاً عَزِيزاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند كافران را با دلي لبريز از خشم و غم بازگرداند ، در حالي كه به هيچ يك از نتائجي كه در نظر داشتند نرسيده بودند . خداوند ( در اين ميدان ) مؤمنان را ( با طوفان باد و ارسال فرشتگان ) از جنگ بي‌نياز ساخت ، و خداوند نيرومند و چيره است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَدَّ » : برگرداند . « بِغَيْظِهِمْ » : همراه با خشم و غم . يعني غمگين و خشمگين برگشتند . « خَيْراً » : مراد پيروزي و غنيمت و هدفهاي ديگري كه داشتند مي‌باشد .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند كساني از اهل كتاب ( بني‌قريظه ) را كه احزاب را پشتيباني كرده بودند از دژهايشان پائين كشيد ، و به دلهايشان ترس و هراس انداخت ( و كارشان به جائي رسيد كه ) گروهي را كشتيد و گروهي را اسير كرديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ظَاهَرُوهُمْ » : ايشان را پشتيباني كرده بودند . « صَيَاصِي‌ » : جمع صيصَة ، آنچه بدان پناهنده شوند . در اينجا مراد قلعه‌ها و دژهاي محكم است . « تَأْسِرُونَ » : اسير مي‌كرديد .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضاً لَّمْ تَطَؤُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و زمينها و خانه‌هايشان و دارائي آنان ، و همچنين زميني را كه هرگز بدان گام ننهاده بوديد ، به چنگ شما انداخت . بي‌گمان خداوند بر هر چيزي توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرْضاً لَّمْ تَطَؤُوهَا » : زميني كه بدان پاي ننهاده بوديد . مراد باغها و اراضي بني‌قُرَيظه ، يا سرزمين خيبر است كه به فاصله نه چندان زيادي در اختيار مسلمانان قرار گرفت .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحاً جَمِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! به همسران خود بگو : اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را مي‌خواهيد ، بيائيد تا به شما هديّه‌اي مناسب بدهم و شما را به طرز نيكوئي رها سازم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُمَتِّعْكُنَّ » : تا به شما مُتعه طلاق بدهم . مراد از مُتعه ، هديّه‌اي است كه با شأن زن متناسب باشد ( نگا : بقره‌ / 236 و 241 ) . « أُسَرِّحْكُنَّ » : شما را رها سازم . مراد طلاق است ( نگا : بقره‌ / 229 ) . « سَرَاحاً جَمِيلاً » : رها و آزاد كردنِ نيكوئي . مراد طلاقي است كه زيان و ضرري و جنگ و دعوائي به همراه نداشته باشد .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْراً عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا اگر شما خدا و پيغمبرش و سراي آخرت را مي‌خواهيد ( و به زندگي ساده از نظر مادي ، و احياناً محروميّتها قانع هستيد ) خداوند براي نيكوكاران شما پاداش بزرگي را آماده ساخته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن كُنتُنَّ . . . » : مخاطب زنان پيغمبر ، ولي محتواي آيات همگان را شامل مي‌شود .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي همسران پيغمبر ! هر كدام از شما مرتكب گناه آشكاري شود ( از آنجا كه مفاسد گناهان شما در محيط تأثير سوئي دارد و به شخص پيغمبر هم لطمه مي‌زند ) كيفر او دو برابر ( ديگران ) خواهد بود ، و اين براي خدا آسان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ » : گناه آشكارا . « ضِعْفَيْنِ » : دو برابر . دو چندان .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً كَرِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هر كس از شما در برابر خدا و پيغمبرش خضوع و اطاعت كند و كار شايسته انجام دهد ، پاداش او را دو چندان خواهيم داد ، و براي او ( در قيامت ) رزق و نعمت ارزشمندي فراهم ساخته‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَقْنُتْ » : خشوع و خضوع كند . از ماده ( قنوت ) كه به معني اطاعت توأم با خضوع و ادب است . « رِزْقاً كَرِيماً » : روزي گرانقدر و ارزشمند . مراد بهشت است كه كانون همه موهبتها و نعمتها است .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَّعْرُوفاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي همسران پيغمبر ! شما ( در فضل و شرف ) مثل هيچ يك از زنان ( عادي مردم ) نيستيد . اگر مي‌خواهيد پرهيزگار باشيد ( به گونه هوس‌انگيز ) صدا را نرم و نازك نكنيد ( و با اداء و اطواري بيان ننمائيد ) كه بيمار دلان چشم طمع به شما بدوزند . و بلكه به صورت شايسته و برازنده سخن بگوئيد . ( بدان گونه كه مورد رضاي خدا و پيغمبر او است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنِ اتَّقَيْتُنَّ » : برخي اين شرط را قيد جمله ماقبل دانسته و گفته‌اند : شما مثل هيچ يك از زنان عادي مردم نيستيد اگر پرهيزگار باشيد . بعضي هم به ما بعد مربوط دانسته‌اند كه معني آن در بالا گذشت . « لا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ » : سخن را نازك نكنيد و به گونه هوس‌انگيز و با ادا و اطوار صحبت منمائيد و بلكه به طور معمولي و شايسته حرف بزنيد .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در خانه‌هاي خود بمانيد ( و جز براي كارهائي كه خدا بيرون رفتن براي انجام آنها را اجازه داده است ، از خانه‌ها بيرون نرويد ) و همچون جاهليّت پيشين در ميان مردم ظاهر نشويد و خودنمائي نكنيد ( و اندام و وسائل زينت خود را در معرض تماشاي ديگران قرار ندهيد ) و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خدا و پيغمبرش اطاعت نمائيد . خداوند قطعاً مي‌خواهد پليدي را از شما اهل بيت ( پيغمبر ) دور كند و شما را كاملاً پاك سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَرْنَ » : قرار بگيريد . بمانيد . اصل آن ( إقْرَرْنَ ) است و براي تخفيف راء اوّل را حذف و فتحه آن را به قاف منتقل كرده‌اند . مراد نهي از خروج زياد بي‌هدف است . « لا تَبَرَّجْنَ » : ( نگا : نور / 60 ) . « الرِّجْسَ » : ( نگا : مائده‌ / 90 ، انعام‌ / 125 ) . « أَهْلَ الْبَيْتِ » : زنان خانواده پيغمبر . واژه ( أَهْلَ ) منصوب به اختصاص ، و يا اين كه منادا است . « عَنكُمْ . . . يُطَهِّرَكُمْ » : تبديل ضميرهاي جمع مؤنّث به جمع مذكّر به خاطر لفظ ( أَهْلَ ) است ( نگا : هود / 73 ، طه‌ / 10 ، قصص‌ / 29 ) .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفاً خَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آيات خدا و سخنان حكمت‌انگيز ( پيغمبر ) را كه در منازل شما خوانده مي‌شود ( بياموزيد و براي ديگران ) ياد كنيد . بي‌گمان خداوند دقيق و آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُذْكُرْنَ » : ياد كنيد و بيان داريد . « الْحِكْمَةِ » : مراد سنّت نبوي است . « لَطِيفاً » : آگاه از دقائق امور . صاحب لطف .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏مردان مسلمان و زنان مسلمان ، مردان باايمان و زنان باايمان ، مردان فرمانبردار فرمان خدا و زنان فرمانبردار فرمان خدا ، مردان راستگو و زنان راستگو ، مردان شكيبا و زنان شكيبا ، مردان فروتن و زنان فروتن ، مردان بخشايشگر و زنان بخشايشگر ، مردان روزه‌دار و زنان روزه‌دار ، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن ، و مرداني كه بسيار خدا را ياد مي‌كنند و زناني كه بسيار خدا را ياد مي‌كنند ، خداوند براي همه آنان آمرزش و پاداش بزرگي را فراهم ساخته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ » : مردان و زنان مسلمان و منقاد فرمان خدا . « الْقَانِتِينَ وَ الْقَانِتَاتِ » : مردان و زنان مطيع اراده و معترف به الوهيّت خدا ( نگا : بقره‌ / 238 ، نساء / 34 ) . « الذَّاكِرِينَ . . . » : هميشه ياد كنندگان خدا با طاعت و دعا . اين آيه بيانگر اين واقعيّت است كه اسلام از نظر جنبه‌هاي انساني دنيوي و مقامات معنوي اخروي زن و مرد را در كنار هم قرار مي‌دهد و براي هر دو پاداشي يكسان قائل است ( نگا : نحل‌ / 97 ) .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُّبِيناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ مرد و زن مؤمني ، در كاري كه خدا و پيغمبرش داوري كرده باشند ( و آن را مقرّر نموده باشند ) اختياري از خود در آن ندارند ( و اراده ايشان بايد تابع اراده خدا و رسول باشد ) . هر كس هم از دستور خدا و پيغمبرش سرپيچي كند ، گرفتار گمراهي كاملاً آشكاري مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَضي‌ » : داوري كرد . حكم صادر كرد . سخن را به پايان برد . « الْخِيَرَةُ » : اختيار . حق انتخاب ( نگا : قصص‌ / 68 ) .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يادآور شو ) زماني را كه به كسي ( زيدبن‌حارثه نام ) كه خداوند ( با هدايت دادن وي به اسلام ) بدو نعمت داده بود ، و تو نيز ( با تربيت كردن و آزاد نمودن وي ) بدو لطف كرده بودي ، مي‌گفتي : همسرت ( زينب بنت جحش ) را نگاهدار و از خدا بترس . ( اي پيغمبر ! ) تو چيزي را در دل پنهان مي‌داشتي كه خداوند آن را آشكار مي‌سازد ، و از مردم مي‌ترسيدي ، در حالي كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسي . هنگامي كه زيد نياز خود را بدو به پايان برد ( و بر اثر سنگدلي و ناسازگاري زينب ، مجبور به طلاق شد و وي را رها كرد ) ما او را به همسري تو درآورديم . تا مشكلي براي مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخواندگان خود نباشد ، بدان گاه كه نياز خود را بدانان به پايان ببرند ( و طلاقشان دهند ) . فرمان خدا بايد انجام بشود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِي . . . » : كسي كه . مراد زيد پسر حارثه است كه پسرخوانده پيغمبر بود . « أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِ » : مراد نعمت هدايت و توفيق شرفيابي به دين اسلام است . « أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ » : مراد نعمت آزاد كردن زيد از بردگي و حسن تربيت او است . « مَا » : چيزي كه . مراد پيام وحي است . يعني خدا به پيغمبر خبر داده بود كه زيد پسر حارثه ، برده آزاد شده تو ، زينب دختر جحش ، عمّه‌زاده تو را طلاق خواهد داد ، و تو بايد - بر خلاف ميل خود و عليرغم سنّت جامعه جاهليّت‌ - او را به همسري بپذيري . تا دو سنّت غلط جاهلي شكسته شود : يكم حرام بودن ازدواج با همسر مطلّقه پسرخوانده برابر عرف محيط ، دوم كسر شأن بودن ازدواج با همسر مطلّقه يك غلام و برده آزاد شده . « وَطَراً » : نياز و حاجت . « قَضي زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَراً » : زيد از زينب كام دل گرفت و نياز خود را برآورده كرد . كنايه از پايان گرفتن زندگي با زينب و طلاق دادن او است .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَّقْدُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ گونه گناه و تقصيري بر پيغمبر نيست در انجام چيزي كه خدا براي او واجب و لازم كرده باشد . اين سنّت الهي ، در مورد پيغمبران ( ملّتهاي ) پيشين نيز جاري بوده است ، و فرمان خدا همواره روي حساب و برنامه دقيقي است و بايد به مرحله اجرا درآيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَرَجٍ » : گناه . تقصير . « فِيمَا فَرَضَ اللهُ لَهُ » : در چيزي و كاري كه خدا آن را براي او معيّن و واجب كرده است ( نگا : تحريم / 2 ) . « سُنَّةَ اللهِ » : طريقه و شيوه‌كار خدا . واژه ( سُنَّة ) مفعول مطلق و در اصل چنين بوده است : سَنَّ اللهُ ذلِكَ سُنَّةً . « الَّذِينَ » : مراد انبياء خدا است ( نگا : اسراء / 77 ) . « قَدَراً مَّقْدُوراً » : اين بخش اشاره به حتمي‌بودن فرمان الهي ، و چه بسا ناظر به رعايت حكمت و مصلحت در آن است . يعني فرمان خدا هم از روي حساب است و هم بي‌چون و چرا بايد اجرا شود . واژه ( قَدَر ) يا به معني همان قضا و قدر است . يعني كار خدا از قضا و قدر سرچشمه مي‌گيرد . يا به معني ذُوقَدَر و يا اين كه اندازه و مقدار معيّن است . توصيف ( قَدَراً ) به ( مَقْدُوراً ) براي تأكيد است . مثل : ظِلٌّ ظَلِيلٌ . لَيْلٌ أَلْيَلُ .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پيغمبران پيشين ، يعني آن ) كساني كه ( برنامه‌ها و ) رسالتهاي خدا را ( به مردم ) مي‌رساندند ، و از او مي‌ترسيدند و از كسي جز خدا نمي‌ترسيدند ، و همين بس كه خدا حسابگر ( زحمات و پاداش دهنده اعمال آنان ) باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ » : مراد همان انبياء خدا در آيه قبلي است . « حَسِيباً » : حسابگر . حسابرس . مراد محاسبه‌كننده اعمال و ناظر بر افعال است .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏محمّد پدر ( نسبي ) هيچ يك از مردان شما ( نه زيد و نه ديگري ) نبوده ( تا ازدواج با زينب براي او حرام باشد ) و بلكه فرستاده خدا و آخرين پيغمبران است ( و رابطه او با شما رابطه نبوّت و رهبري است ) . و خدا از همه چيز آگاه بوده و هست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ . . . » : اين بخش ، بيانگر نتيجه ( مَا جَعَلَ أَدْعِيَآءَكُمْ أَبْنَآءَكُمْ . . . ) در آيه چهارم همين سوره است . « خَاتَمَ النَّبِييّنَ » : آخرين پيغمبران . واژه ( خاتَم ) اسم آلت است . يعني ابزاري كه بدان ختم و مهر مي‌گردد . در اينجا مراد آخرين فرد پيغمبران است و اين كه آئين او آئين مردمان در طول زمان و سراسر جهان است ( نگا : اعراف‌ / 158 ، سبأ / 28 ، فرقان‌ / 1 ) .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! بسيار خداي را ياد كنيد ( و هرگز او را فراموش ننمائيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُذْكُرُوا اللهَ . . . » : مراد اين است كه بنده در همه حال به ياد خدا باشد ، و پرستش و ستايش يزدان صحنه‌هاي زندگي او را نورباران كند .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بامدادان و شامگاهان ( و در همه وقت و آن ) به تسبيح و تقديس او بپردازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بُكْرَةً » : بامدادان . اوّل روز . « أَصِيلاً » : شامگاهان . آخر روز .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏او كسي است كه به شما عنايت و مرحمت مي‌كند ، و فرشتگانش براي شما تقاضاي بخشش و آمرزش مي‌نمايند ، تا يزدان ( جهان در پرتو الطاف خود و دعاي فرشتگان ) شما را از تاريكيهاي ( كفر و ضلالت ) بيرون آورد و به نور ( ايمان و هدايت ) برساند . چرا كه او پيوسته نسبت به مؤمنان مهربان بوده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُصَلِّي‌ » : اين فعل از ماده ( صَلاة ) است كه به معني توجّه و عنايت و مهرباني و عطوفت است . در اينجا مراد از ( صَلاة ) خدا رحمت ، و از ( صَلاة ) فرشتگان طلب مغفرت و مرحمت است ( نگا : غافر / 7 - 9 ) .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَرِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏درودشان ( از جانب خدا ) در روزي كه او را ملاقات و ديدار مي‌كنند ، امن و امانتان باد است ، و خدا براي آنان پاداش گرانبها و ارزشمندي را فراهم ساخته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَحِيَّتُهُمْ » : درود ايشان . مي‌تواند مراد درود مؤمنان به يكديگر ( نگا : يونس‌ / 10 ، ابراهيم‌ / 23 ) يا درود خدا بديشان ( نگا : يس / 58 ) و يا درود فرشتگان به آنان باشد ( نگا : رعد / 23 و 24 ) . « يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ » : روزي كه خدا را ديدار مي‌كنند . مراد روز قيامت است ( نگا : كهف‌ / 110 ، توبه‌ / 77 ) . « كَرِيماً » : گرانبها . ارزشمند .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! ما تو را به عنوان گواه و مژده‌رسان و بيم‌دهنده فرستاديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَاهِداً » : گواهي دهنده به حق . يعني وجود مبارك پيغمبر ، با اوصاف و اخلاق زيبايش ، و ارائه برنامه‌هاي سازنده مكتوب در قرآن و منظور در افعال و اقوالش ، گواه بر حقّانيّت مكتب آسماني اسلام است . گواه بر احوال و اعمال امت اسلامي است ، همان گونه كه هر پيغمبري شاهد و گواه بر امت خويش است ، و جملگي پيغمبران چنين گواهي و شهادتي را در روز قيامت اداء خواهند فرمود ( نگا : نساء / 41 ) . « مُبَشِّراً » : مژده دهنده مؤمنان به بهشت و سعادت سرمدي . « نَذِيراً » : بيم دهنده كافران به دوزخ و عذاب ابدي .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ وَدَاعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و به عنوان دعوت كننده به سوي خدا طبق فرمان الله ، و به عنوان چراغ تابان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَاعِياً » : دعوت كننده . « بِإِذْنِهِ » : برابر فرمان خدا و طبق برنامه الله . با توفيق خدا و در پرتو راهگشائي او . « سِرَاجاً » : چراغ . « مُنِيراً » : نوراني . نوربخش . « سِرَاجاً مُنِيراً » : مراد از چراغ روشن ، خورشيد تابان است ( نگا : نوح‌ / 16 ) . يعني وجود خورشيد گونه پيغمبر ، تاريكيهاي جهل و شرك و كفر را از افق آسمان روح انسانها مي‌زدايد ، و راه منتهي به سعادت را براي همگان روشن مي‌نمايد .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللَّهِ فَضْلاً كَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) به مؤمنان مژده بده كه ايشان از سوي خدا نعمت فراواني ( و برتري عظيمي ، در دنيا و آخرت ) دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَضْلاً كَبِيراً » : خير و نعمت فراوان . يعني خداوند آن قدر از فضل خود به مؤمنان مي‌بخشد كه موازنه ميان عمل و پاداش را به كلّي به هم مي‌زند ( نگا : بقره‌ / 261 ، انعام‌ / 160 ، سجده‌ / 17 ) . برتري بزرگ بر سائر ملّتها .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از كافران و منافقان فرمانبرداري مكن ، و اعتنائي به اذيّت و آزارشان نداشته باش ، و بر خدا تكيه كن ، و همين بس كه خدا حامي و مدافع باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُطِعْ . . . » : مخاطب پيغمبر و مراد پيروان او است . « دَعْ » : رها كن . مراد از رهائي در اينجا بي‌اعتنائي و ناچيز شمردن است . « وَكِيلاً » : ( نگا : نساء / 81 ) .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحاً جَمِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! هنگامي كه با زنان مؤمنه ازدواج كرديد و پيش از همبستري با ايشان ، آنان را طلاق داديد ، براي شما عدّه‌اي بر آنان نيست تا حساب آن را نگاه داريد . ايشان را از هديّه مناسبي بهره‌مند سازيد و به گونه محترمانه و زيبائي آنان را آزاد و رها سازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَكَحْتُمْ » : به ازدواج درآورديد . مراد از نكاح در اينجا ، عقد ازدواج است . « الْمُؤْمِنَاتِ » : زنان مؤمنه . اين تعبير زنان كتابيه را خارج نمي‌سازد و تنها بيانگر اغلبيّت است . « أَن تَمَسُّوهُنَّ » : مراد از مسّ ، جماع يعني نزديكي زناشوئي است . « تَعْتَدُّونَهَا » : از مصدر اعتداد ، به معني حساب نگاه داشتن ، مراد اين است كه اگر طلاق قبل از دخول واقع شود ، نگاه داشتن عدّه لازم نيست . از اين حكم ، زنِ شوهرمرده مستثني است و بايد چهار ماه و ده روز عدّه نگاه دارد ( نگا : تفسير قاسمي ) . « فَمَتِّعُوهُنَّ » : مراد اين است كه اگر مهريّه‌اي تعيين شده ، نصف آن پرداخت مي‌شود ( نگا : بقره‌ / 237 ) و اگر مهريّه‌اي معيّن نشده است ، حق متاع و هديّه مناسب داده مي‌شود ( نگا : بقره‌ / 236 ) . « سَرَاحاً جَمِيلاً » : ( نگا : احزاب‌ / 28 ) .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! ما براي تو ( جهت توفيق در كار تبليغ دعوت و چيزهاي ديگر ) حلال كرده‌ايم همسرانت را كه مهرشان را پرداخته‌اي ، و همچنين كنيزاني را كه خدا در جنگ بهره تو ساخته است ، و عموزادگان ، و عمّه‌زادگان ، و دائي‌زادگان و خاله‌زادگاني كه با تو مهاجرت كرده‌اند ، و زن باايماني كه خويشتن را به پيغمبر ببخشد و پيغمبر بخواهد او را به ازدواج خود درآورد ، كه ( اين يكي ) خاصّ تو است و براي سائر مؤمنان جايز نيست ( بدون مهريّه و از راه هبه ، زني را به ازدواج خود درآورند ) . ما خودمان مي‌دانيم براي مؤمنان در مورد همسرانشان و كنيزانشان چه احكامي ( همچون نفقه و مهريّه و شاهدان عقد و عدم تجاوز از چهار زن ) مقرّر مي‌داريم . ( اشاره‌اي به علم خود ، يعني سرچشمه احكام گذشته به خاطر آن است ) تا اين كه ( از احكامي كه خاصّ تو است دلتنگ نبوده و ) رنجي گريبانگير تو نشود . خداوند آمرزنده و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَحْلَلْنَا » : حلال كرده‌ايم . جائز نموده‌ايم . « أُجُورَهُنَّ » : مهريّه‌هاي ايشان ( نگا : نساء / 24 و 25 ، مائده‌ / 5 ، ممتحنه‌ / 10 ) . « أَفَآءَ اللهُ عَلَيْكَ » : غنيمت تو كرده و بهره جنگي تو ساخته است . « إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ » : اگر خود را هبه‌ي پيغمبر كرد و مهريّه‌اي را نخواست . « خَالِصَةً لَكَ » : ويژه تو است . واژه ( خَالِصَةً ) حال ( إِمْرَأَةً ) است ، و صفت مصدر محذوف است و تقدير چنين است : هِبَةً خَالِصَةً . « لِكَيْلا » : تا اين كه . مقصود اين است ، احكامي كه اختصاص به تو دارد ، و احكامي كه به ساير مؤمنان مربوط است ، از علم و حكمت صادر مي‌شود و هيچ يك از اين احكام و مقرّرات بي‌حساب نيست .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ تُرْجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به خاطر شرائط خاصّ زندگي ) مي‌تواني موعد همخوابگي هر يك از زنان را به تأخير اندازي ( و به وقت ديگري موكول كني ) و هر كدام را بخواهي مي‌تواني در كنار خود جاي دهي ، و هرگاه يكي ازآنان را كه كنار گذاشته‌اي خواستي او را نزد خود جاي دهي ، گناهي بر تو نيست . اين ( حكم تفويض اختيار ) بهترين وسيله‌اي است كه باعث مي‌گردد ايشان مسرور شوند و غمگين نشوند ، و جملگي آنان بدانچه بديشان مي‌دهي خوشنود گردند . ( چرا كه مي‌دانند اين فرمان خدا است و تو در پرتو آن مي‌تواني بهتر فكر خود را متوجّه مسؤوليّتهاي بزرگ و سنگين رسالت و مصالح مهمّ امت اسلامي كني ) ، و خدا مي‌داند چه چيزهائي ( از عشق و نفرت ) در دلهاي شما است ، و خدا بس آگاه ( از ظاهر و باطن شما بوده ، و در كيفر دادن شتاب ندارد ) و شكيبا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُرْجِي‌ » : به تأخير مي‌اندازي ، از مصدر ( إرجَاء ) و از ماده ( رجأ ) يا ( رجو ) ( نگا : اعراف‌ / 111 ، شعراء / 36 ) . « تُئْوِي‌ » : جا مي‌دهي . از مصدر إيواء ، به معني كسي را نزديك خود جا و مأوي دادن . « إِبْتَغَيْتَ » : خواستي . « عَزَلْتَ » : به دور داشته‌اي . « أَدْني‌ » : نزديكتر ( نگا : بقره‌ / 282 ، مائده‌ / 108 ، روم‌ / 3 ) . « ذلِكَ » : اين تفويض اختيار ، و تخيير ابتدائي و استمراري . « كُلُّهُنَّ » : همه آنان . تأكيد ضمير ( ن ) در ( يَرْضَيْنَ ) است .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بعد از اين ، ديگر زني بر تو حلال نيست ، و نمي‌تواني همسرانت را به همسران ديگري تبديل كني ( و مثلاً برخي از اينان را طلاق دهي و به جاي وي همسران تازه‌اي را خواستگاري نمائي ) هر چند جمال آنان تو را به شگفت درآورد ، مگر كنيزان . خداوند ناظر و مراقب بر هر چيزي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لا أَن تَبَدَّلَ . . . » : مراد طلاق دادن همسري و ازدواج با زن ديگري است . يعني نبايد نه بر همسران حاضر بيفزائي ، و نه به جاي يكي از اينان با كس ديگري ازدواج نمائي . « رَقِيباً » : مراقب و مطّلع . حافظ و ناظر .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! به خانه‌هاي پيغمبر بدون اين كه به شما اجازه داده شود داخل نشويد ( و سر زده به منازل مردم وارد نگرديد ) ، وقتي داخل شويد كه براي صرف غذا به شما اجازه داده شود ، آن هم مشروط به اين كه به موقع وارد شويد ؛ نه اين كه از مدّتي قبل بيائيد و در انتظار پخت غذا بنشينيد . ولي هنگامي كه دعوت شديد وارد شويد و زماني كه غذارا خورديد پراكنده گرديد ، و ( پس از صرف غذا هم ) به گفتگو ننشينيد ( و در خانه مردم مجلس انس تشكيل ندهيد ) . اين كار شما ، پيغمبر را آزار مي‌داد ، امّا او شرم مي‌كرد ( چون ميزبان بود آن را به شما تذكّر دهد ) ، ولي خدا از بيان حق شرم نمي‌كند ( و اباء ندارد ) . هنگامي كه از زنان پيغمبر چيزي از وسائل منزل به امانت خواستيد ، از پس پرده از ايشان بخواهيد ، اين كار براي پاكي دلهاي شما و آنان بهتر است . شما حق نداريد پيغمبر خدا را آزار دهيد ، و هرگز حق نداريد كه بعد از مرگ او همسرانش را به همسري خويش درآوريد . اين كار در نزد خدا ( گناهي نابخشودني و ) بزرگ است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُؤْذَنَ » : در اينجا اذن علاوه از معني اجازه ، متضمّن معني دعوت نيز هست . « إِلي طَعَامٍ » : ( إِلي ) متعلّق به ( يُؤْذَنَ ) است ، و بيانگر اين واقعيّت است كه اگر اجازه هم باشد ، بدون دعوت نبايد به منازل مردم رفت و طفيليگري حرام است ( نگا : تفسير قاسمي ) . « إِنيا‌ » : پخت و پز غذا . زمان آماده شدن غذا براي تناول نمودن . « غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ » : مراد اين است كه نبايد زودتر از وقت خود به خانه مردم رفت و منتظر پختن غذا و چيدن سفره نشست و مزاحم ميزبان شد . واژه ( غَيْرَ ) حال ضمير ( و ) در ( تَدْخُلُوا ) است . واژه ( نَاظِرِين ) هم به معني ( مُنتَظِرِينَ ) است . « لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ » : مراد اين است كه بعد از صرف غذا جا خوش نكنيد و منزل ميزبان را محلّ انس و نقّالي نسازيد و مجلس را طول ندهيد . « مَتَاعاً » : كالا و وسائل امانتي منزل ، از قبيل ظروف و بيل و كلنگ و جارو و غيره . « حِجَاب » : پرده . حائل و مانع ( نگا : اسراء 45 ، ص‌ / 32 ، شوري‌ / 51 ) . « مَا كَانَ لَكُمْ » : شما را نرسد . شما حق نداريد . اين آيه هر چند درباره خانه پيغمبر است ، ولي روي سخن به مؤمنان است و آموزنده برخي از آداب معاشرت و مهماني است .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ إِن تُبْدُوا شَيْئاً أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر چيزي را آشكار كنيد ، و يا آن را پنهان داريد ، خداوند از همه چيز آگاه است ( و با هر كسي متناسب با نيّت و عملكردش رفتار مي‌كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن تُبْدُوا . . . » : ( نگا : بقره‌ / 284 ) .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ لَّا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاء إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاء أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ وَاتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بر آنان ( يعني همسران پيغمبر ) گناهي نيست كه با پدران ، فرزندان ، برادران ، فرزندان برادران ، فرزندان خواهران خود ، و زنان مسلمان ، و بردگان خود ( بدون حجاب تماس بگيرند ) . از خدا بترسيد ، قطعاً خدا بر هر چيزي حاضر و ناظر است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ . . . » : گناهي بر زنان پيغمبر نيست كه بدون حجاب با اشخاص مذكور صحبت كنند . « ءَابَآئِهِنَّ » : پدران نسبي يا رضاعي . « أَبْنَآئِهِنَّ » : فرزندان نسبي يا رضاعي . « أَبْنَآءِ إِخْوَانِهِنَّ » : فرزندان برادر . عموها را نيز شامل مي‌شود . « أَبْنَآءِ أَخَوَاتِهِنَّ » : فرزندان خواهران . دائيها را هم شامل مي‌گردد . « نِسَآئِهِنَّ وَ لا مَا مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ » : ( نگا : نور / 31 ) . « إِتَّقِينَ » : تقوا پيشه كنيد . بترسيد . بپرهيزيد . « شَهِيداً » : عالم و مطّلع ( نگا : نساء / 33 و 79 و 166 ، يونس‌ / 29 ، رعد / 43 ، اسراء / 96 ، عنكبوت‌ / 52 ) . حاضر و ناظر ( نگا : نساء / 72 ) .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند و فرشتگانش بر پيغمبر درود مي‌فرستند ، اي مؤمنان ! شما هم بر او درود بفرستيد و چنان كه بايد سلام بگوئيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُصَلُّونَ » : درود خدا بر محمّد عبارت است از نزول رحمت . درود فرشتگان دعا و طلب آمرزش براي او است . « صَلُّوا عَلَيْهِ » : درود مؤمنان بر او ، صلوات فرستادن است . ( سَلِّمُوا تَسْلِيماً ) : سلام بگوئيد سلام كردن ( نگا : نور / 27 و 61 ) علّت تأكيد ( سَلِّمُوا ) با ( تَسْلِيماً ) اين است كه در بخش صلوات ، خدا و فرشتگان شركت دارند و به منزله تأكيد است و لذا تنها اين قسمت به تأكيد نياز داشت . معني ديگر ( سَلِّمُوا تَسْلِيماً ) تسليم فرمان و منقاد اوامر پيغمبر گشتن است ( نگا : نساء / 65 ، احزاب‌ / 22 ) .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُّهِيناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه خدا و پيغمبرش را ( با كفر و الحاد و سخنان ناروا ) آزار مي‌رسانند ، خداوند آنان را در دنيا و آخرت نفرين مي‌كند ( و از رحمت خود بي‌نصيب مي‌گرداند ) و عذاب خواركننده‌اي براي ايشان تهيّه مي‌بيند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُؤْذُونَ اللهَ » : مراد از آزار رساندن به خدا ، بر سر خشم آوردن خدا به سبب كفر و الحاد است . يا اين كه اذيّت و آزار رساندن به پيغمبر و مؤمنان مراد است و ذكر خدا براي نشان دادن اهمّيّت و تأكيد مطلب است . « لَعَنَهُمْ . . . » : ( نگا : بقره‌ / 88 و 159 ، نساء / 46 و 52 ) .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِيناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه مردان و زنان مؤمن را - بدون اين كه كاري كرده باشند و گناهي داشته باشند - آزار مي‌رسانند ، مرتكب دروغ زشتي و گناه آشكاري شده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا » : بدون اين كه كاري كرده باشند و يا اين كه گناهي مرتكب شده باشند . « بُهْتَان » : دروغ زشت و كردار و گفتار ناروا ( نگا : نساء / 112 و 156 ، نور / 16 ، ممتحنه‌ / 12 ) . « إِثْماً مُّبِيناً » : گناه آشكار و روشن .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! به همسران و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو كه رداهاي خود را جمع‌وجور بر خويش فرو افكنند . تا اين كه ( از زنان بي‌بندوبار و آلوده ) دست كم باز شناخته شوند و در نتيجه مورد اذيّت و آزار ( اوباش ) قرار نگيرند . خداوند ( پيوسته ) آمرزنده و مهربان بوده و هست ( و اگر تا كنون در رعايت كامل حجاب سست بوده‌ايد و كوتاهي كرده‌ايد ، توبه كنيد و از اين كار دوري كنيد ، تا خدا با مهر خود شما را ببخشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُدْنِينَ » : نزديك كنند . مراد جمع و جور كردن لباس و بر خود افكندن است . « جَلابِيب‌ » : جمع جِلْباب ، رداء ، مِقنعه و روسري بلند ، روپوش . مراد جامه‌اي است كه حجاب اسلامي با آن رعايت گردد . حجاب اسلامي هم با لباسي مراعات مي‌گردد كه : 1 - عورت را بپوشاند 2 - به گونه‌اي چسب بدن نباشد كه برجستگيهاي بدن را نشان دهد 3 - زنان لباس مردان ، و مردان لباس زنان را نپوشند .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ لَئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر منافقان و بيمار دلان و كساني كه در مدينه ( شايعات بي‌اساس و اخبار دروغين پخش مي‌كنند و ) باعث اضطراب ( مؤمنان و تزلزل دين ايشان ) مي‌گردند ، از كار خود دست نكشند ، تو را بر ضدّ ايشان مي‌شورانيم و بر آنان مسلّط مي‌گردانيم ، آن گاه جز مدّت اندكي در جوار تو در شهر مدينه ، نمي‌مانند ( و بلكه در پرتو شوكت اسلام از آنجا رانده مي‌شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَرَضٌ » : مراد هوسبازي و شهوتراني و فسق و فجور ( نگا : احزاب‌ / 32 ) يا نفاق ( نگا : بقره‌ / 10 ) و يا اين كه ضعف ايمان ( نگا : تفسيرهاي : المراغي و قاسمي ) است . « الْمُرْجِفُونَ » : كساني كه خبرهاي ناگوار و نادرست در ميان مردم مي‌پراكنند تا ايشان را دچار اضطراب و تزلزل افكار گردانند . پراكندگان خبرهاي ناروا و وحشت‌انگيز . مراد يهوديان مدينه است . « لَنُغْرِيَنَّكَ » : تو را برمي‌شورانيم و تشويق و تحريك مي‌نمائيم . مراد وعده سلطه و غلبه بر آنان است .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آن وقت ايشان ) نفرين شدگان و ( از رحمت خدا محروم و ) رانده شدگانند . هر كجا يافته شوند ، گرفته خواهند شد و پياپي به قتل خواهند رسيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَلْعُونِينَ » : نفرين شدگان . رانده شدگان از رحمت خدا . حال ضمير ( و ) در فعل ( لايُجَاوِرُونَكَ ) يا مفعول فعل محذوف ( أَذمّ ) است . « ثُقِفُوا » : يافته شوند ( نگا : آل‌عمران‌ / 112 ) . بر آنان دست يافته شود ( نگا : انفال‌ / 57 ، ممتحنه‌ / 2 ) . « قُتِّلُوا تَقْتِيلاً » : بدون هيچ گونه رحم و شفقتي زار زار كشته شوند . پياپي كشته شوند . ذكر قتل در باب تفعيل ، براي مبالغه يا تكرار است .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين سنّت الهي ، در مورد پيشينيان ( و گذشتگاني هم كه با انبياء خود چنين رفتار ناهنجاري داشته‌اند ) جاري بوده است و در سنّت خدا دگرگوني نخواهي ديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُنَّةِ اللهِ » : ( نگا : اسراء / 77 ، كهف‌ / 55 ، احزاب‌ / 38 ) .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) مردم از تو درباره فرا رسيدن قيامت مي‌پرسند ، بگو : آگاهيِ از آن ، اختصاص به خدا دارد و بس . ( و كسي جز او از اين موضوع مطّلع نيست ) . تو چه مي‌داني ، شايد هم فرا رسيدن قيامت نزديك باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّاعَةَ » : قيامت ( نگا : انعام‌ / 31 و 40 ، اعراف‌ / 187 ، يوسف‌ / 107 ) . « مَا يُدْرِيكَ » : تو چه مي‌داني‌ ؟ در اصل معني آن چنين است : چه چيز و چه كسي تو را آگاهانيده است‌ ؟ ( يُدْري ) از مصدر ( إدْراء ) به معني اعلام و باخبر كردن است . « يَسْأَلُونَكَ » : پرسش از طرف كفّار بوده است ( نگا : شوري‌ / 17 و 18 ) .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند قطعاً كافران را نفرين و از رحمت خود محروم ساخته است و براي ايشان آتش سوزاني فراهم كرده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَعِيراً » : ( نگا : نساء / 10 و 55 ، فرقان‌ / 11 ) .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً لَّا يَجِدُونَ وَلِيّاً وَلَا نَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان جاودانه در آن خواهند ماند و سرپرست و ياوري نخواهند يافت ( تا از ايشان حمايت و دفاع كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَلِيّاً » : ( نگا : بقره‌ / 107 ) .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي ( را خاطر نشان ساز كه در آن ) چهره‌هاي ايشان در آتش زير و رو و دگرگون مي‌گردد ( و فريادهاي حسرت بارشان بلند مي‌شود و ) مي‌گويند : اي كاش ! ما از خدا و پيغمبر فرمان مي‌برديم ( تا چنين سرنوشت دردناكي نمي‌داشتيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُقَلَّبُ » : زير و رو مي‌شود . يعني گاه اين سمت صورت و گاه آن سمت بر آتش نهاده مي‌شود و همچون سيخ كباب غلط داده مي‌شود . دگرگون و حال به حال مي‌گردد . يعني رنگهاي مختلفي به خود مي‌گيرد . گاه زرد و گاه سرخ و گاه كبود و گاه سياه مي‌گردد . ( پناه بر خدا ! ) . « الرَّسُولَ » : در رسم‌الخطّ قرآني الف زائدي در آخر دارد كه الف اطلاق ناميده مي‌شود .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏و مي‌گويند : پروردگارا ! ما از سران و بزرگان خود پيروي كرده‌ايم و آنان ما را از راه به در برده‌اند و گمراه كرده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَادَة » : جمع سيّد ، سران . رؤسا . مراد ملوك و امراء است . « كُبَرَآءَ » : جمع كَبير ، بزرگان . مراد راهنمايان مكتبي و مذهبي است . « السَّبِيلَ » : راه . در رسم‌الخطّ قرآني الف اطلاق در آخردارد .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْناً كَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارا ! آنان را دو چندان عذاب كن ، و ايشان را كاملاً از رحمت خود به دور دار ( و كمترين ترحّمي بديشان منما ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضِعْفَيْنِ » : دو چندان . چرا كه گمراه بوده‌اند و گمراه كرده‌اند .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! همانند كساني نباشيد كه ( با گفتن سخنان ناروا ) موسي را آزار رساندند ( و رنجيده و آزرده كردند ) و خدا او را از آنچه مي‌گفتند تبرئه كرد ، و او در پيشگاه خدا گرانقدر و صاحب منزلت بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاذَوْا » : آزار رساندند و رنجاندند ، با سخناني همچون ديوانه ( نگا : شعراء / 27 ) و دروغگو ( نگا : غافر / 24 ) و حقير و ناچيز ( نگا : زخرف‌ / 52 ) . « وَجِيهاً » : صاحب جاه و منزلت ( نگا : آل‌عمران‌ / 45 ) .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! از خدا بترسيد ( و خويشتن را با انجام خوبيها و دوري از بديها از عذاب او در امان داريد ) و سخن حق و درست بگوئيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَدِيداً » : راست و درست ( نگا : نساء / 9 ) .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در نتيجه خدا ( توفيق خيرتان مي‌دهد و ) اعمالتان را بايسته مي‌كند و گناهانتان را مي‌بخشايد . اصلاً هر كه از خدا و پيغمبرش فرمانبرداري كند ، قطعاً به پيروزي و كاميابي بزرگي دست مي‌يابد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَوْزاً » : پيروزي و كاميابي . نجات و رستگاري . براي مصداقهاي عظيم فوز ( نگا : نساء / 13 ، مائده‌ / 119 ، انعام‌ / 16 ، توبه‌ / 72 ، غافر / 9 ، دخان‌ / 57 ، جاثيه‌ / 30 ) .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما امانت ( اختيار و اراده ) را بر آسمانها و زمين و كوهها ( و همه جهان خلقت ) عرضه داشتيم ( و انجام وظيفه اختياري همراه با مسؤوليّت ، و انجام وظيفه اجباري بدون مسؤوليّت را بديشان پيشنهاد كرديم . جملگي آنها اجبار را بر اختيار برتري دادند ) و از پذيرش امانت خودداري كردند و از آن ترسيدند ، و حال اين كه انسان ( اين اعجوبه جهان ) زير بار آن رفت ( و داراي موقعيّت بسيار ممتازي شد . امّا برخي از ) آنان ( پي به ارزش وجودي خود نمي‌برند و قدر اين مقام رفيع را نمي‌دانند و ) واقعاً ستمگر و نادانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأَمَانَةَ » : مراد از امانت ، اختيار و اراده است كه مدار تكاليف شرعيّه و در نتيجه تعهّد و مسؤوليّت است . پذيرش اين امانت ، بزرگترين افتخار و امتياز انسان است ، و با رعايت آن خوشبخت و با ترك آن بدبخت خواهد بود . بيان اين نكته ضروري است كه همه موجودات عالم در برابر فرمان خدا خاضع و ساجدند و به صورت اجبار ، نه اختيار به انجام وظيفه مشغولند و مسير واحدي را برابر قوانين طبيعي و تكويني مي‌پيمايند ، بجز انسان كه با اراده و اختيار به انجام وظيفه مي‌پردازد و اگر تكاليف شرعيّه را به جاي آورد ، سير صعودي و سرانجام سعادت سرمدي دارد ، و اگر غفلت نمود و طاعات و عبادات را رها كرد ، سير نزولي و سرانجام شقاوت ابدي دارد . البتّه جنّيان نيز در حمل امانت برابر آيات قرآن همچون انسانند ( نگا : انعام‌ / 130 ، اعراف‌ / 179 ، ذاريات‌ / 56 ) . لذا در اينجا مراد از « انسان‌ » دو گروه انس و جنّ است . امّا چون آيه مورد نظر ، موضوع آن انسان است ، تنها از انسان سخن رفته است ( نگا : المصحف الميسّر ) . « أَبَيْنَ » : خودداري كردند . سر باز زدند . مراد اِباءِ عجز و قصور است‌ ؛ نه عصيان و فجور . يعني خويشتن را مستعدّ اين كار عظيم نديدند و اظهار ناتواني كردند ؛ نه اين كه سركشي كنند و مخالفت ورزند . « ظَلُوماً » : ( نگا : ابراهيم‌ / 34 ) . « جَهُول‌ » : بسيار نادان . صيغه مبالغه جاهل است . « إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولاً » : اين قيد متوجّه ( حَمَلَهَا الإِنسَانُ ) نيست ، بلكه مربوط به جمله محذوفي است و تقدير چنين است : ( حَمَلَهَا الإِنسَانُ فَلَمْ يُحْسِنْ حَمْلَها ، وَ لَمْ يُؤَدِّهَا عَلي وَجْهِها ) . به عبارت ديگر ، اين وصف درباره جنس انسان نيست و بلكه متوجّه برخي از انسانها بوده و مراد كساني است كه مقام بزرگ و ارزشهاي والاي انساني را فراموش كنند و خود را اسير و بنده اين خاكدان نمايند . روي هم رفته اين آيه بيانگر عظمت و سعادت و برتري انسانهاي انسان ، بر ساير موجودات جهان ، و حقارت و شقاوت و فروتري انسانهاي ناانسان ، از همه مخلوقات يزدان است .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خداوند اين امانت را به انسانها داد ، تا ايشان را در بوته آزمايش قرار دهد ) و سرانجام خداوند مردان و زنان منافق ، و مردان و زنان مشرك را كيفر دهد ، و بر مردان و زنان مؤمن ببخشايد و ( بديشان رحمت نمايد ) . خداوند همواره بس بخشاينده و مهربان بوده و هست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيُعَذِّبَ . . . » : واژه ( لِ ) براي عاقبت و نتيجه ماقبل است . اگر لام عاقبت باشد ، معني چنين است : سرانجام حمل اين امانت اين باشد كه . اگر هم لام غايت باشد ، معني چنين است : هدف از عرض امانت اين بوده كه .

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره احزاب / تفسیر نو  لینک ثابت
 [ 05:14:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره سجده / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ الم ‏

‏ترجمه : ‏
‏الف . لام . ميم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الم‌ » : ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ تَنزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين ) كتاب از سوي پروردگار جهانيان نازل شده است و ترديدي در آن نيست ( كه از سوي خدا فرو فرستاده شده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَنزِيلُ الْكِتَابِ » : فرو فرستادن كتاب قرآن . كتاب فرستاده شده . واژه ( تنزيل ) به معني مصدري خود ، و يا اين كه به معني اسم مفعول است و اضافه صفت به موصوف است يا به معني ( مِنْ ) است ( نگا : شعراء / 192 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْماً مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا ( مشركان ) مي‌گويند : ( محمّد ) خودش آن را از پيش خود ساخته است ( و به دروغ به خدا نسبت داده است ) . بلكه قرآن ( سخن ) حقّي است كه از سوي پروردگارت ( بر تو ) نازل شده است تا گروهي را ( از خشم خدا ) بترساني كه پيش از تو پيغمبري براي آنان نيامده است ، شايد هدايت يابند ( و به سوي حق رهنمود شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ » : اين واژه براي انتقال از كلام پيشين به كلام پسين تازه‌اي است . « مَآ أَتَاهُمْ . . . مِن قَبْلِكَ » : مراد از ( هُمْ ) مخاطبان مشرك عصر نزول قرآن و پيشينيان اقرب ايشان است كه از زمان ابراهيم و اسماعيل به بعد ، پيغمبري براي آنان نيامده بود و كتابي هم در ميانشان نبود كه بيانگر قوانين آسماني باشد . اين است كه در عصر نزول قرآن 360 بت در كعبه پرستش مي‌شد ( نگا : قصص‌ / 46 ، سبأ / 44 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا كسي است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه در ميان آن دو است در شش دوره بيافريد و سپس بر تخت فرماندهي جهان قرار گرفت . بجز خدا براي شما هيچ ياوري ( كه شما را از عذاب خدا برهاند ) و هيچ شفيعي ( كه در پيش خدا - جز با اجازه خدا - برايتان شفاعت كند ) وجود ندارد . آيا يادآور مي‌شويد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« سِتَّةِ أَيَّامٍ » : مراد شش دوره است ( نگا : اعراف‌ / 54 ، يونس‌ / 3 ، هود / 7 ، فرقان‌ / 59 ) . « إِسْتَوي عَلَي الْعَرْشِ » : ( نگا : اعراف‌ / 54 ، يونس‌ / 3 ، رعد / 2 ، فرقان‌ / 59 ) . « وَلِيٍّ » : ياور . كمك كننده . « شَفِيعٍ » : ميانجي .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند ( تمام عالم هستي را ) از آسمان گرفته تا زمين ، زير پوشش تدبير خود قرار داده است ، ( و جز او مدبِّري در اين جهان وجود ندارد ) . سپس تدبير امور در روزي كه اندازه آن هزار سال از سالهائي است كه شما مي‌شماريد ، به سوي او باز مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُدَبِّرُ الأمْرَ » : كار را مي‌گرداند . تدبير كار را مي‌كند . « مِنَ السَّمَآءِ إِليَ الأرْضِ » : از آسمان تا زمين ، يعني كلّ عالم هستي . از مركز فرماندهي آسمان ، براي زمين فرمان را صادر مي‌كند و امور زمين را زير نظر مي‌دارد . « يَعْرُجُ إِلَيْهِ » : گزارش كار براي او برده مي‌شود . امر جهان پايان مي‌گيرد و به سويش برگشت داده مي‌شود . « أَلْفَ سَنَةٍ » : هزار سال . مراد از هزار و فروع آن كثرت است ( نگا : حجّ‌ / 47 ) . مفهوم آيه اين است كه خداوند اين جهان را آفريده و آسمان و زمين را با تدبير خاصّي نظم بخشيده است ، و پيوسته به رتق و فتق امور آن مشغول است ، و پس از ساليان سال ، اين جهان را در هم مي‌پيچد ، و تمام امور سرانجام به خدا باز مي‌گردد ، و خدا جهان ديگري را با طرح نويني ابداع مي‌فرمايد .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏او خداوندي است كه از پنهان و آشكار باخبر است ، و چيره و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْغَيْبِ » : آنچه از مردم نهان است . « الشَّهَادَةِ » : آنچه بر مردم عيان است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كسي است كه هر چه را آفريد ، نيكو آفريد ، و آفرينش انسان ( اوّل ) را از گل آغازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَحْسَنَ » : زيبا و آراسته و پيراسته كرد . يعني كاخ عظيم خلقت را بر « نظام احسن‌ » آفريده است و كاملتر و زيباتر از آن تصوّر نمي‌شود . به گونه‌اي كه ميان همه موجودات پيوند و هماهنگي است و به هر كدام آنچه را به زبان حال خواسته است عطاء فرموده است ( نگا : طه‌ / 50 ) . « طِينٍ » : گِل . يعني مخلوق برجسته انسان نام را از موجود ساده و كم ارزش گِل آفريده است و او را گُل سرسبد جهان خلقت كرده است و شاعر در اين باره چه نيكو سروده است : دهنده‌اي كه به گُل نَكهت و به گِل جان داد‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس خداوند ذرّيّه او را از عُصاره آب ( به ظاهر ) ضعيف و ناچيزي ( به نام مني ) آفريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُلالَةٍ » : عُصاره و فشرده خالص هر چيز . مراد نطفه آدمي است ( نگا : مؤمنون‌ / 12 ) . « مَهِينٍ » : حقير و ناچيز . ضعيف و خوار . مراد نطفه و مني است كه به ظاهر ناچيز ولي در حقيقت از اسرارآميزترين موجودات است .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن گاه اندامهاي او را تكميل و آراسته كرد و از روح متعلّق به خود ( كه سرّي از اسرار است ) در او دميد ، و براي شما گوشها و چشمها و دلها آفريد ( تا بشنويد و بنگريد و بفهميد ، امّا ) شما كمتر شكر ( نعمتهاي او ) را به جاي مي‌آوريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَوَّاهُ » : انسان را تكميل و آراسته كرد . خلقت او را اتمام بخشيد . « مِن رُّوحِهِ » : ( نگا : حجر / 29 ) . « قَلِيلاً مَّا » : كمتر . اندك .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا أَئِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَئِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ كَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( كافران ) مي‌گويند : آيا هنگامي كه ما مرديم و در زمين گم گشتيم ( و ذرّات وجود ما آميزه خاك گرديد و اثري از آن نماند ) آفرينش تازه‌اي خواهيم يافت ( و دوباره زندگي را از سر مي‌گيريم‌ ؟ ) بلكه آنان منكر ملاقات با پروردگارشان ( براي حساب و كتاب ) هم هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضَلَلْنَا فِي‌الأرْضِ » : در زمين گم شديم . مراد از گم شدن ، جزو خاك شدن و در پهنه زمين پراكندن و پرتاب شدن است . « خَلْقٍ » : آفرينش . « بِلِقَآءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ » : ( نگا : يونس‌ / 7 و 8 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : فرشته مرگ كه بر شما گماشته شده است ، به سراغتان مي‌آيد و جان شما را مي‌گيرد ، سپس به سوي پروردگارتان بازگردانده مي‌شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَوَفَّاكُمْ » : جان شما را مي‌گيرد ( نگا : نحل‌ / 28 و 32 ، انفال‌ / 50 ) . « وُكِّلَ » : مأمور گشته است . گماشته شده است .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُؤُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ( مي‌شد ) ببيني گناهكاران را در آن هنگامي كه در پيشگاه پروردگارشان ( براي حساب و كتاب گرد آورده شده‌اند ، و ايشان از خجالت ) سر به زير افكنده‌اند و مي‌گويند : پروردگارا ! ديديم ( آنچه خود را از آن به كوري زده بوديم ) و شنيديم ( آنچه خود را از آن به كري زده بوديم . هم اينك پشيمانيم ) پس ما را ( به جهان ) بازگردان تا عمل صالح انجام دهيم ( و سرافراز به خدمت برگرديم ) . ما ( به قيامت و فرموده پيغمبرانت ) يقين كامل داريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَاكِسُو رُؤُوسِهِمْ » : جمع ناكس ، سر به زير . « أَبْصَرْنَا » : ديديم .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما مي‌خواستيم به هر انساني هدايت لازمه‌اش را مي‌داديم ، وليكن ( انسان را صاحب اراده و مكلّف به تكاليف و مسؤول در برابر اعمال خود ، و قابل هدايت به وسيله پيغمبران آفريديم و ) من مقرّر كردم كه دوزخ را از جملگي افراد ( بي‌ايمان و گناهكار ) جنّ و انس پر كنم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَوْ شِئْنَا » : ( نگا : انعام‌ / 39 ، هود / 118 ) . « حَقَّ الْقَوْلُ » : ( نگا : نمل‌ / 82 ) . « لأَمَلاَنَّ جَهَنَّمَ . . . » : ( نگا : اعراف‌ / 18 ) .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بچشيد ( عذاب جهنّم را ) به خاطر اين كه ملاقات امروز خود را ( با پروردگارتان براي حساب و كتاب ) فراموش كرده‌ايد ، و ما نيز شما را ( در ميان عذاب رها و ) به دست فراموشي مي‌سپاريم ، و بچشيد عذاب هميشگي را به سبب اعمالي كه ( در دنيا ) انجام مي‌داده‌ايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَسِيتُمْ » : فراموش كرده‌ايد . مراد از فراموشي ، ترك اعمالي است كه سبب نجات مي‌گردند . « نَسِينَاكُمْ » : شما را فراموش كرده‌ايم . مراد رها ساختن در عذاب است . « الْخُلْدِ » : جاودانگي . هميشگي .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّداً وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تنها كساني به آيات ما ايمان دارند كه هر وقت بدانها پند داده شوند ، ( براي خدا ) به سجده مي‌افتند ، و ستايشگرانه به تسبيح پروردگارشان مي‌پردازند و تكبّر نمي‌ورزند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذُكِّرُوا بِهَا » : بدان پند داده شدند . « سُجَّداً » : جمع ساجِد ، سجده كنندگان . « بِحَمْدِ رَبِّهِمْ » : متلبّس به حمد و ستايش پروردگارشان هستند . حرف ( ب ) براي ملابسه و جار و مجرور در موضع حال است .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پهلوهايش از بسترها به دور مي‌شود ( و خواب شيرين را ترك گفته و به عبادت پروردگارشان مي‌پردازند و ) پروردگار خود را با بيم و اميد به فرياد مي‌خوانند ، و از چيزهائي كه بديشان داده‌ايم مي‌بخشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَتَجَافي‌ » : رها و به دور مي‌شوند . مراد برخاستن از خواب خوش و ترك بستر نرم و گرم است . « الْمَضَاجِعِ » : جمع مَضْجَع ، بسترها ، رختخوابها . « خَوْفاً وَ طَمَعاً » : با بيم و اميد . در حال خوف و رجا . مفعول مطلق فعل محذوف بوده و تقدير چنين است : يَخَافُونَ خَوْفاً وَ يَطْمَعُونَ طَمَعاً . يا اين كه حال ضمير ( و ) است و به معني خَآئِفِينَ وَ طَامِعِينَ مي‌باشند .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ كس نمي‌داند ، در برابر كارهائي كه ( مؤمنان ) انجام مي‌دهند ، چه چيزهاي شادي‌آفرين و مسرّت‌بخشي براي ايشان پنهان شده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَآ أُخْفِيَ لَهُمْ » : چيزهائي كه براي آنان پنهان شده است . مراد مواهب عظيم و نعمتهاي فراواني است كه براي مؤمنان تهيّه ديده شده است . « قُرَّةِ أَعْيُنٍ » : مايه روشنايي چشم . مراد چيزهائي شادي‌آفرين و مسرّت‌بخش است ( نگا : طه‌ / 40 ) . « جَزَآءً » : مفعول له است .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَمَن كَانَ مُؤْمِناً كَمَن كَانَ فَاسِقاً لَّا يَسْتَوُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كسي كه مؤمن بوده است ، همچون كسي است كه فاسق بوده است‌ ؟ ! ( نه ، هرگز ! اين دو ) برابر نيستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَاسِقاً » : خارج از دين خدا . كافر . « لا يَسْتَوُونَ » : برابر و يكسان نيستند . چون مراد از ( مَنْ ) دسته و گروه است ، اين فعل به صورت صيغه جمع آورده شده است .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلاً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته انجام داده‌اند ، باغهاي بهشت كه جاي زندگي است ، از آن ايشان خواهد بود ، به عنوان محلّ پذيرائي ( خدا از ايشان ) در برابر كارهائي كه ( در دنيا ) انجام مي‌داده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَنَّاتُ الْمَأْوي‌ » : باغهاي محلّ زندگي . يعني دنيا جايگاه سفر است ، ولي بهشت جايگاه ماندن و زندگي كردن . « نُزُلاً » : مكاني كه مهمان محترم را در آنجا مي‌نشانند . محلّ پذيرائي . چيزي كه براي پذيرائي از مهمان آماده مي‌كنند . مراد اين است كه بهشت محلّ پذيرائي از مؤمنان است و دائماً همچون مهمان از ايشان پذيرائي مي‌شود . حال ( جَنَّات ) است ، و يا جمع ( نَازِل ) و حال ضمير ( الَّذِينَ ءَامَنُوا ) است .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه ( از فرمان خدا و اطاعت از او ) به در رفته ( و راه كفر در پيش گرفته‌اند ) جايگاه ايشان آتش دوزخ است . هر زمان كه بخواهند از آن بدر آيند ، ايشان بدانجا بازگردانده مي‌شوند و بديشان گفته مي‌شود : بچشيد عذاب آتشي را كه آن را دروغ مي‌پنداشتيد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُعِيدُوا » : برگردانده شدند ( نگا : حجّ‌ / 22 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قطعاً عذاب نزديك‌تر ( دنيا ) را پيش از عذاب بزرگ‌تر ( آخرت ) بديشان مي‌چشانيم ، شايد ( از كفر و معاصي دست بكشند ، و به سوي خدا ) برگردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعَذَابِ الأدْني‌ » : عذاب نزديكتر . عذاب كمتر . مراد مصائب و بلايا و آفات دنيوي است ، همچون : زيانها و ضررها ، بيماريها و ناخوشيها ، خشكساليها ، دردها و رنجها ، كه بيدارباشها و هشدارهاي خدائي بشمارند . « دُونَ » : قبل از . پيش از . « الْعَذَابِ الأكْبَرِ » : عذاب بزرگتر . مراد عذاب اخروي جهنّم است ( نگا : رعد / 34 ، زمر / 26 ) .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه كسي ستمكارتر از آن كسي است كه به آيات پروردگارش پند داده شود ، و او از آنها روي بگرداند ؟ مسلّماً ما همگيِ بزهكاران را كيفر خواهيم داد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذُكِّرَ » : پند داده شد . يادآور گرديد . « أَعْرَضَ » : روي گرداند . پشت كرد . « مُنتَقِمُونَ » : انتقام گيرندگان . مراد از انتقام خدا در قرآن ، مجازات كردن و كيفر دادن است ( نگا : اعراف‌ / 136 ، حجر / 79 ، مائده‌ / 95 ) .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُن فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما براي موسي كتاب ( تورات ) را فرو فرستاديم ، و شكّ نداشته باش كه موسي تورات را دريافت داشت ، و . ما آن را رهنمون و راهنماي بني‌اسرائيل گردانديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْكِتَابَ » : مراد تورات است . « مِرْيَةٍ » : شكّ و ترديد . « لِقَآئِهِ » : دريافت كردن موسي تورات را . ضمير ( ه ) به ( الكتاب ) باز مي‌گردد . « لا تَكُن فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَآئِهِ » : مخاطب پيغمبر اسلام است و مراد ديگران ( نگا : المصحف الميسّر ) . « هُديً » : هدايت . هادي . راهنماي به حق و حقيقت .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از ميان بني‌اسرائيل پيشواياني را پديدار كرديم كه به فرمان ما ( و برابر قوانين ما ، مردمان را ) راهنمائي‌ مي‌نمودند ، بدان گاه كه بني‌اسرائيل ( در راه خدا بر تحمّل سختيها ) شكيبائي ورزيدند و به آيات ما ايمان كامل پيدا كردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَئِمَّةً » : امامان و پيشوايان . مراد انبياء خدا ، يا پيشوايان ديني است كه پس از پيغمبران كار امر به معروف و نهي از منكر را به عهده مي‌گيرند . « بِأَمْرِنَا » : به فرمان ما و برابر دستور ما . طبق موازين و قوانين ما . « لَمَّا صَبَرُوا وَ . . . » : وقتي كه بني‌اسرائيل مشقّات تكاليف و دشواريهاي راه خدا را تحمّل و بر آن استقامت و شكيبائي كردند . دو چيز انسانها را به پيشوائي مي‌رساند : نخست ايمان و يقين به آيات الهي ، ديگر شكيبائي و پايداري .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگار تو ، روز قيامت ، ميان آنان درباره چيزهاي مورد اختلاف ايشان ( از قبيل : مسائل دين ، رستاخيز ، ثواب ، و عقاب ) داوري مي‌كند ( و هر يك را به جزا و سزاي خود مي‌رساند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَفْصِلُ » : قضاوت مي‌نمايد . داوري مي‌كند . « بَيْنَهُمْ » : ميان بني‌اسرائيل . ميان انبياء و بني‌اسرائيل . ميان كفّار و مؤمنين .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ أَفَلَا يَسْمَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا براي ايشان روشن نشده است كه پيش از آنان ما مردمان نسلهاي فراواني را هلاك كرده‌ايم و ( ايشان هم اينك ) در مسكن و ( مأوي و جا و ) مكان آنان راه مي‌روند ( و در سفرهاي خود ويرانه‌هاي منازلشان را مي‌بينند ؟ ) . واقعاً در اين ( ديدار ديار متروك و خالي از سكنه جبّاران و تبهكاران تاريخ ) نشانه‌هائي ( از قدرت خدا ، و درسهاي عبرتي از گذشتگان ) است . آيا ( اين اندرزهاي الهي ، و پندهاي عبرت را از زبان حال كاخهاي ويران و كنگره‌هاي سر به فلك سايان ) نمي‌شنوند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمْ يَهْدِ لَهُمْ ؟ » : براي آنان روشن و آشكار نشده است‌ ؟ ( نگا : اعراف‌ / 100 ) . فاعل ( لَمْ يَهْدِ ) مضمون جمله ( كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْقُرُونِ ) است . « الْقُرُونِ » : مردمان نسلهاي گوناگون ( نگا : انعام‌ / 6 ) . « أَفَلا يَسْمَعُونَ » : آيا نمي‌شنوند ؟ مراد از شنيدن ، تدبّر و تفكّر و عبرت گرفتن است .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاء إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا نمي‌بينند كه ما آب را ( در لابلاي ابرها و بر پشت بادها ) به سوي سرزمينهاي خشك و برهوت مي‌رانيم و به وسيله آن كشتزارها مي‌رويانيم كه از آن هم چارپايانشان مي‌خورند ، و هم خودشان تغذيه مي‌نمايند ؟ آيا نمي‌بينند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَسُوقُ » : مي‌رانيم . « الْجُزُرِ » : زمين لخت و برهوت و بدون گياه ( نگا : كهف‌ / 8 ) . « زَرْعاً » : كشتزار ( نگا : انعام‌ / 141 ، كهف‌ / 32 ) . زرع ، در اينجا مي‌تواند شامل هر گونه گياه و درختي باشد .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْفَتْحُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران مي‌گويند : اگر راستگوئيد ، اين روز فيصله ( كار ) و قضاوت ( پروردگار در ميان كافران و مؤمنان ) كي خواهد بود ؟ ! ( چرا عذاب استيصال دنيوي ، يا عذاب سرمدي اخروي ، هر چه زودتر فرا نمي‌رسد و دامنگير ما نمي‌شود ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْفَتْحِ » : داوري ميان مردم . مراد دو چيز است : نخست روز عذاب استيصال دنيوي ، يعني عذابي كه كفّار را ريشه‌كن مي‌سازد و مجال و فرصت ايمان آوردن از آنان سلب مي‌شود . مثل عذاب فرعون و فرعونيان ، قوم هود ، قوم نوح ( نگا : انعام‌ / 8 و 40 - 44 ، فرقان‌ / 36 - 38 ) . دوم روز عذاب سرمدي اخروي كه روز داوري اصلي است و به كسي مهلت گريز از عذاب داده نمي‌شود ( نگا : بقره‌ / 162 ، نحل‌ / 85 ، انبياء / 40 سبأ / 26 ، صافّات‌ / 21 ، دخان‌ / 40 ) . و امّا فتح را جنگ بدر يا روز فتح مكّه دانستن ، اشتباه است . چرا كه ايمان آوردن كفّار پذيرفته و مقبول بوده است . از جمله در فتح مكّه در حدود دو هزار نفر طلقاء ايمان آورده‌اند ( نگا : تفسير قاسمي ) .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : در روز فيصله ( كار ) و قضاوت ( پروردگار ، كار از كار مي‌گذرد و ) ايمان آوردن كفّار سودي به حالشان ندارد و ( لحظه‌اي از دست عذاب ) بديشان مهلت داده نمي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمَ الْفَتْحِ » : ( نگا : سجده‌ / 28 ) .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانتَظِرْ إِنَّهُم مُّنتَظِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! اكنون كه چنين است و استهزاء و تمسخر ، كار هميشگي كافرين است ) به ايشان اهمّيّت مده ( و به تبليغ خود ادامه بده ) و منتظر ( ياري خدا و شكست مشركان ) باش ، چرا كه ايشان هم منتظر ( شكست و هلاك تو و مؤمنان ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَعْرِضْ عَنْهُمْ » : از آنان روي بگردان . بديشان اهمّيّت مده .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره سجده / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:13:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره لقمان / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ الم ‏

‏ترجمه : ‏
‏الف . لام . ميم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الم‌ » : ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ، آيات كتاب پرمحتوا و استوار ( قرآن ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تِلْكَ ءَايَاتُ . . . » : ( نگا : يونس‌ / 1 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ هُدًى وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هدايت و رحمت براي نيكوكاران است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هُديً وَ رَحْمَةً » : حال آيات مي‌باشند .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كساني كه نماز را چنان كه بايد مي‌خوانند ، و زكات را مي‌پردازند ، و به آخرت كاملاً ايمان دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ » : صفت محسنين است .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان هدايت پروردگارشان را فرا چنگ آورده‌اند و ايشان قطعاً رستگارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُولئِكَ عَلي هُديً . . . » : ( نگا : بقره‌ / 5 ) .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُواً أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان مردم كساني هستند كه خريدار سخنان پوچ و ياوه‌اند تا با چنين سخناني ( بندگان خدا را ) جاهلانه از راه خدا منحرف و سرگشته سازند و آن را مسخره كنند . آنان عذاب خوار و رسوا كننده‌اي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَهْوَ الْحَديثِ » : سخناني كه انسان را غافل از چيزهاي سودمند دنيوي و اخروي كند . مانند : خرافات ، افسانه‌هاي بيفايده ، حرفهاي مضحك ، و آوازهاي جلف .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه آيات ما بر ايشان خوانده مي‌شود ، مستكبرانه روي برمي‌گردانند و مي‌روند . انگار آنها را نشنيده‌اند . گوئي در گوشهايشان سنگيني است . ايشان را به عذاب دردناكي مژده بده .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُسْتَكْبِراً » : متكبّرانه . خود بزرگ‌بينانه . « وَقْراً » : سنگيني .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته و بايسته بكنند ، باغهاي پرنعمت بهشت از آن ايشان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَنَّاتُ النَّعِيمِ » : ( مائده‌ / 65 ، حجّ‌ / 56 ) .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ خَالِدِينَ فِيهَا وَعْدَ اللَّهِ حَقّاً وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏جاودانه در آن خواهند ماند . اين وعده مسلّم الهي است ، وعده‌اي تخلّف‌ناپذير . ( خداوند نه وعده دروغين مي‌دهد ، و نه از وفاي به وعده‌هاي خود عاجز است ، چرا كه ) او عزيز و قدرتمند ، و حكيم و آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَعْدَاللهِ حَقّاً » : ( وَعْدَ ) و ( حَقّاً ) مفعول مطلق بوده و تقدير چنين است : وَعَدَاللهُ ذلِكَ وَعْداً ، وَ أَحَقَّ ذلِكَ حَقّاً .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند آسمانها را بدون ستوني كه قابل رؤيت ( براي شما ) باشد آفريده است ، و در زمين كوههاي استواري را پراكنده است ، تا زمين شما را نلرزاند و سراسيمه نگرداند ، و در زمين انواع جنبندگان را پخش و پراكنده كرده است . و از آسمان آب فرو فرستاده‌ايم و با آن اقسام گوناگوني از گياهان پرارزش را رويانده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا » : ( نگا : رعد / 2 ) . « رَوَاسِيَ » : ( نگا : رعد / 3 ، نحل‌ / 15 ) . « أَن تَمِيدَ بِكُمْ » : ( نگا : نحل‌ / 15 ، انبياء / 31 ) . « بَثَّ » : زياد و فراوان و پخش و پراكنده كرد ( نگا : نساء / 1 ) . « زَوْجٍ » : صنف . نوع ( نگا : انعام‌ / 143 ) . « كَرِيمٍ » : زيبا و سودمند ( نگا : انفال‌ / 4 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اينها ( كه مي‌نگريد و مي‌بينيد ) آفريده‌هاي خدايند ، شما به من نشان دهيد آناني كه جز خدايند چه چيز را آفريده‌اند ؟ ( تا شايسته پرستش و شراكت در الوهيّت را داشته باشند ) . بلكه ستمگران ( كفرپيشه ) در گمراهي آشكاري هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذا » : اين مخلوقات و موجودات جهان هستي ، اعم از انسان و نبات و حيوان و زمين و ساير كرات . « مِن دُونِهِ » : بجز خدا . سواي خدا .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به لقمان فرزانگي بخشيديم ( و بدو دستور داديم ) كه خدا را سپاسگزاري كن و ( بدان كه ) هر كس سپاسگزاري كند ، به سود خويش سپاسگزاري مي‌كند ، و هر كس ناسپاسي كند ( به خود زيان مي‌رساند نه به خدا ) چرا كه خدا بي‌نياز و ستوده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لُقْمَانَ » : نام شخصي صالح و فهميده و فاضل و آگاهي است كه تاريخ زندگاني او روشن نيست . برخي او را پبغمبر پروردگار ، و گروهي وي را فرزانه‌اي پرهيزگار مي‌دانند . « الْحِكْمَةَ » : نبوّت . فرزانگي . حكمت اصابه در قول و عمل ، و اتقان در امور است . به عبارت ديگر ، حكمت مجموعه فضائلي است كه دارنده آن در پرتو آن هر كاري را در جاي خود انجام مي‌دهد و هر سخني را در موقع مناسب اداء مي‌كند . « أَنْ » : حرف تفسيريّه است . چرا كه شكرگزاري عين حكمت ، و حكمت عين شكرگزاري است . « كَفَرَ » : كافر شد . كفران نعمت كرد . « حَمِيدٌ » : ستوده توسّط فرشتگان و همه ذرّات موجودات ( نگا : ابراهيم‌ / 8 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يادآور شو ) زماني را كه لقمان به پسرش گفت - در حالي كه او را پند مي‌داد - پسر عزيزم ! ( چيزي و كسي را ) انباز خدا مكن ، واقعاً شرك ستم بزرگي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بُنَيَّ » : مصغّر ابن است و به ( ي ) متكلّم اضافه شده است .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرده‌ايم ( كه در حق ايشان نيك باشد و نيكي كند ، به ويژه مادر ، چرا كه ) مادرش بدو حامله شده است و هر دم به ضعف و سستي تازه‌اي دچار آمده است . پايان دوران شيرخوارگي او دو سال است ( و در اين دو سال نيز ، كودك شير ، يعني شيره جان مادر را مي‌نوشد . مادر در اين مدّت 33 ماهه حمل و شيرخوارگي ، مهمترين خدمات و بزرگترين فداكاري را مبذول مي‌دارد . لذا به انسان توصيه ما اين است ) كه هم سپاسگزار من و هم سپاسگزار پدر و مادرت باش ، و ( بدان كه سرانجام ) بازگشت به سوي من است ( و نيكان را جزا و بدان را سزا مي‌دهم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَمَلَتْهُ » : بدو حامله شده است و باردار گشته است . « وَهْناً » : ضعف و سستي . حال ( أُمّ ) است ، يعني ذاتَ وَهْنٍ . يا مفعول مطلق فعل محذوف است و جمله حال است ، و تقدير چنين است : تَهِنُ وَهْناً . « وَهْناً عَلي وَهْنٍ » : ضعفها و سستيهاي پياپي و پشت سرهم . « فِصَالُ » : از شير بريدن . پايان دوران شيرخوارگي ( نگا : احقاف‌ / 15 ) . « عَامَيْنِ » : دو سال ( نگا : بقره‌ / 233 ) .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن جَاهَدَاكَ عَلى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفاً وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر گاه آن دو ، تلاش و كوشش كنند كه چيزي را شريك من قرار دهي كه كمترين آگاهي از بودن آن و ( كوچكترين دليل بر اثبات آن ) سراغ نداري ، از ايشان فرمانبرداري مكن . ( چرا كه در مسأله عقائد و كفر و ايمان همگامي و همراهي جائز نيست ، و رابطه با خدا ، مقدّم بر رابطه انسان با پدر و مادر است ، و اعتقاد مكتبي برتر از عواطف خويشاوندي است . ولي در عين حال ) با ايشان در دنيا به طرز شايسته و به گونه بايسته‌اي رفتار كن و راه كساني را در پيش گير كه به جانب من ( با يكتاپرستي و طاعت و عبادت ) رو كرده‌اند . بعد هم همه به سوي من برمي‌گرديد و من شما را از آنچه ( در دنيا ) مي‌كرده‌ايد آگاه مي‌سازم ( و بر طبق اعمالتان پاداش و كيفرتان مي‌دهم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَاهَدَاكَ » : اگر درباره تو به تلاش ايستادند و كوشش نمودند . « مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ » : آنچه تو از آن بي‌خبري و دليلي بر وجودش نداري . يعني چيزي كه اصلاً وجود ندارد و در واقع محال و ناشدني است . « مَعْرُوفاً » : نيك و پسنديده . صفت مصدر محذوفي است و تقدير چنين است : صَاحِبْهُمَا فِي‌الدُّنْيَا صِحَاباً مَّعْرُوفاً . « أَنَابَ » : برگشت . مراد از رجوع كردن ، رو نمودن است . دو آيه ، از ( وَصَّيْنَا الإِنسَانَ ) تا ( تَعْمَلُونَ ) معترضه و تأكيد بر نهي از شرك است .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پسر عزيزم ! اگر به اندازه سنگيني دانه خردلي ( عمل نيك يا بد انجام گرفته ) باشد و در دل سنگي ، يا در آسمانها ، و يا اين كه در ميان زمين باشد ، خدا آن را حاضر مي‌آورد ( و به حساب و كتاب آن رسيدگي مي‌كند ) . چرا كه خداوند بس دقيق و آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّهَا » : مرجع ( هَا ) خَصْلَة است اعم از نيك يا بد ، يا حسنات و سيّئات . « مِثْقَالَ حَبَّةٍ » : اندازه دانه‌اي . مراد سنگيني آن است . ( نگا : نساء / 40 ، يونس‌ / 61 ، انبياء / 47 ) . « خَرْدَلٍ » : دانه خردل . سپندان . در كوچكي و حقارت ضرب‌المثل است . « صَخْرَةٍ » : سنگ بزرگ و سخت ( نگا : كهف‌ / 63 ) . مثال سختي است . « السَّمَاوَاتِ » : مثال دوري است . « الأرْضِ » : مثال نهاني است . « لَطِيفٌ » : ( نگا : انعام‌ / 103 ، يوسف‌ / 100 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پسر عزيزم ! نماز را چنان كه شايد بخوان ، و به كار نيك دستور بده و از كار بد نهي كن ، و در برابر مصائبي كه به تو مي‌رسد شكيبا باش . اينها از كارهاي ( اساسي و مهمّي ) است كه بايد بر آن عزم را جزم كرد و ثبات ورزيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ » : اشاره به ( صبر ) و سائر امور ديگر ، يعني نهي از منكر و امر به معروف و اقامه نماز ، بر سبيل بَدَليّت است . « عَزْمِ الأمُورِ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 186 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏با تكبّر و بي‌اعتنائي از مردم روي مگردان ، و مغرورانه بر زمين راه مرو ، چرا كه خداوند هيچ متكبّر مغروري را دوست نمي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُصَعِّرْ » : از مردم ، با تكبّر و بي‌اعتنائي روي مگردان . از ماده ( صَعَر ) به معني بيماري گردن كجي و يا چهره يا گونه كژي است . مراد روي گرداني با بي‌اعتنائي و تكبّر است . « مَرَحاً » : شادماني فراوان توأم با غرور و سرمستي است ( نگا : اسراء / 37 ) . « مُخْتَالٍ فَخُورٍ » : ( نگا : نساء / 36 ) .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در راه رفتنت اعتدال را رعايت كن ، و ( در سخن گفتنت ) از صداي خود بكاه ( و فرياد مزن ) چرا كه زشت‌ترين صداها ، صداي خران است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِقْصِدْ » : ميانه‌روي كن . اعتدال داشته باش . مراد انتخاب ميان تند و كند رفتن است . « أغْضُضْ » : بكاه . پائين بياور . « الْحَمِيرِ » : جمع حِمار ، الاغها . خران . « إِنَّ أَنكَرَ الأصْوَاتِ . . . » : صداي خر در زشتي ضرب‌المثل است . چرا كه اين حيوان گاهي بي‌جهت و بدون هيچ گونه نيازي ، وقت و بي‌وقت عرعر مي‌كند ، و زشتي آن بيشتر از نظر بلندي است ، و عربها هم به بلندي صدا افتخار مي‌كردند .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا نديده‌ايد كه خداوند آنچه را كه در آسمانها و زمين است مسخّر شما كرده است ( و در مسير منافع شما به حركت انداخته است ) ، و نعمتهاي خود را - چه نعمتهاي ظاهر و چه نعمتهاي باطن‌ - بر شما گسترده و افزون ساخته است‌ ؟ برخي از مردم بدون هيچ گونه دانش و هدايت و كتاب روشن و روشنگري ، درباره ( شناخت و يكتائي ) خدا راه ستيز و جدال را پيش مي‌گيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَخَّرَ لَكُمْ . . . » : ( نگا : رعد / 2 ، حجّ‌ / 65 ) . « أَسْبَغَ » : فراوان و فراخ كرده است . اتمام بخشيده است و فراگير نموده است . . « ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً » : آشكار و پنهان . نعمتهاي ظاهر ، همچون : صحّت ، دارائي ، فرزندان خوب . نعمتهاي باطن ، همچون عقل ، حسن تدبير ، اطمينان قلب ، ايمان . حال هستند . « يُجَادِلُ فِي . . . » : ( نگا : حجّ‌ / 8 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه بدانان گفته مي‌شود : از آنچه خدا نازل كرده است پيروي كنيد ، مي‌گويند : بلكه ما از چيزي پيروي مي‌كنيم كه پدران خود را بر آن يافته‌ايم . آيا ( از نياكان خود پيروي مي‌كنند ) ولو اين كه اهريمن ايشان را به عذاب آتش فروزان ( دوزخ ) فرا خواند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَآ أَنزَلَ اللهُ » : مراد كتاب آسماني و حق و هدايت است . « نَتَّبِعُ مَا . . . » : ( نگا : بقره‌ / 170 ) . « السَّعِيرِ » : آتش زبانه‌كش و فروزان ( نگا : نساء / 10 و 55 ، حجّ‌ / 4 ) .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كسي كه ( دل به خدا دهد و ) مطيعانه رو به خدا كند ، در حالي كه نيكوكار باشد ، به دستاويز بسيار محكمي چنگ زده است . سرانجام همه كارها به خدا بازگشت داده مي‌شود ( و حسنات را پاداش ، و سيّئات را پادافره مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُسْلِمْ وَجْهَهُ » : مراد خلوص در عبادت است ( نگا : بقره‌ / 112 ، نساء / 125 ) . « إِسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقي‌ » : ( نگا : بقره‌ / 256 ) .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن كَفَرَ فَلَا يَحْزُنكَ كُفْرُهُ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كسي كه كافر شود ( و اين حقائق روشن را انكار كند ) كفر او تو را غمگين نسازد . بازگشت آنان به سوي ما است و ما ايشان را از كارهائي كه كرده‌اند آگاه مي‌سازيم ( و نتائج تلخ و شوم اعمالشان را بديشان خواهيم چشاند ) . خدا مسلّماً از آنچه در درون سينه‌ها ( از نيّات و رازها ) است ، كاملاً آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذَاتِ الصُّدُورِ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 119 و 154 ) .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَى عَذَابٍ غَلِيظٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما ايشان را اندكي ( در دنيا از زندگي ) بهره‌مند مي‌سازيم ، سپس آنان را وادار ( به دخول ) به عذاب سخت و شديدي مي‌گردانيم ( و به آتش دوزخشان مي‌كشانيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً » : ( نگا : نساء / 77 ) . « نَضْطَرُّهُمْ » : وادارشان مي‌كنيم . مجبورشان مي‌گردانيم . « غَلِيظٍ » : سخت و شديد .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر گاه از آنان ( كه معتقد به انبازها و شركاء هستند ) بپرسي : چه كسي آسمانها و زمين را آفريده است‌ ؟ حتماً مي‌گويند : خدا . ( چرا كه بتها و ساير انبازها سازنده چيزي نبوده و بلكه خودشان ساخته و مخلوقند ) . بگو : ستايش خدا را ( كه مسأله آن اندازه روشن است كه خودتان بدان اعتراف مي‌كنيد ) . ولي اكثر آنان ( چندان چيزي ) نمي‌دانند ( و اين است كه به مقتضي اعتراف خود عمل نمي‌نمايند و عبادت را تنها منحصر به خدا نمي‌كنند ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَئِن سَأَلَتَهُمْ . . . » : ( نگا : عنكبوت‌ / 61 و 63 ) .‏
آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ‏
‏ترجمه : ‏
‏از آن خدا است آنچه در آسمانها و زمين است . لذا خدا بي‌نياز ( از عبادت انسانها ) و ستوده ( از طرف همه آفريده‌هاي جهان ) است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ » : ( نگا : بقره‌ / 267 ، حجّ‌ / 64 ) .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر همه درختاني كه روي زمين هستند قلم شوند ، و دريا ( براي آن مركّب گردد ) و هفت دريا كمك اين دريا شود ( و با آن مخلوقات خدا يادداشت گردد ، قلمها مي‌شكنند و مركّبها مي‌خشكند ، ولي ) مخلوقات خدا پايان نمي‌گيرند . خداوند عزيز و حكيم است ( مي‌داند چه چيزها را بايد بيافريند و چگونه بيافريند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَمُدُّهُ » : كمكش كند . يعني مركب گردد و بر آن بيفزايد ( نگا : كهف‌ / 109 ) . « مِن بَعْدِهِ » : مراد بعد از تمام شدن مركّب دريا . « سَبْعَةُ أَبْحُرٍ » : هفت دريا . مراد كثرت است نه تحديد . يعني درياها و درياها . « مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللهِ » : سخنان خدا كه بيانگر علم خدا است پايان نمي‌گيرد . آفريده‌هاي خدا به پايان نمي‌رسند ( نگا : كهف‌ / 109 ) . آيه درباره ترسيمي از علم نامتناهي خدا يا مخلوقات بي‌حدّ و حصر خدا است .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ مَّا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آفرينش شما ( در آغاز ) و زنده گرداندن شما ( در انجام ) جز همسان ( آفرينش و زنده گرداندن ) فردي نيست . خداوند شنوا و بينا است ( و اقوال و اعمال بندگان از او نهان نمي‌باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلْقُكُمْ » : آفريدن شما در ابتداء جهان . « بَعْثُكُمْ » : زنده گرداندن شما پس از مرگ در انتهاي جهان . « كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ » : آفرينش يك انسان و زنده گرداندن او ، با آفرينش همه انسانها و زنده گرداندن ايشان هيچ تفاوتي ندارد ، و اصلاً مفاهيمي همچون « سخت‌ » و « آسان‌ » و « كوچك‌ » و « بزرگ‌ » در برابر قدرت بي‌انتهاء خدا معني ندارد .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا نديده‌اي كه خداوند شب را در روز ، و روز را در شب داخل مي‌گرداند ، و خورشيد و ماه را مسخّر كرده ( و در مسير منافع انسانها به جريان انداخته است ) ؟ و اين كه هر كدام تا سرآمد معيّني به حركت خود ادامه مي‌دهند ( و اين نظم و نظام با پايان گرفتن دنيا ، پايان مي‌يابد ) و خداوند از آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُولِجُ الَّيْلَ فِي . . . » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 27 ) . « أَجَلٍ مُّسَمّيً » : مدّت محدود و معيّن كه پايان اين جهان و فرارسيدن آن جهان است .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( آفريده‌هاي عجيب و غريبي را كه مي‌بينيد ) دليل بر آن است كه خداوند حق است ، و آنچه را كه بجز او به فرياد مي‌خوانيد و عبادت مي‌نمائيد باطل است ، و خداوند والا مقام و بزرگوار ( و بالاتر و برتر از آن ) است ( كه به توصيف درآيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِأَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ » : اين بدان سبب است كه خدا حق است . اينها بيانگر آن است كه خدا حق است . يعني چون خدا حق است چنين عجائب و غرائبي را آفريده است . يا اين كه آفرينش اينها دليل بر حقّانيّت خدا است .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُم مِّنْ آيَاتِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا نديده‌اي كشتيها بر صفحه درياها به فرمان الله ، و در پرتو نعمت خدا حركت مي‌كنند ، تا او گوشه‌اي از نشانه‌هاي ( قدرت ) خود را به شما بنماياند . قطعاً در اين ( گشت و گذار كشتيها در گستره درياها ) نشانه‌هاي بزرگي ( بر قدرت خدا ) است براي كساني كه بس شكيبا و بسيار سپاسگزار باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِنِعْمَةِ اللهِ » : در پرتو احسان خدا . چرا كه آبها را با وزن مخصوص و كشتيها را با مشخّصات محدود بيافريده است و شرائط حركت آنها را فراهم فرموده است .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا غَشِيَهُم مَّوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( منكران خدا ) هنگامي كه ( سوار كشتي مي‌شوند و ) موجهائي همچون كوه آنان را فرا مي‌گيرد ، خالصانه خدا را به فرياد مي‌خوانند و عبادت را خاصّ او مي‌دانند . ولي هنگامي كه آنان را نجات داده و سالم به خشكي رسانديم ، برخي از ايشان ميانه‌روي را در پيش مي‌گيرند ( و بر ايمان خود وفادار و پايدار مي‌مانند ، و تعداد زيادي دوباره خدا را فراموش كرده و راه كفر در پيش مي‌گيرند ) . آيه‌هاي ما را هيچ كسي جز خيانت پيشگان ناسپاس ، انكار نمي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الظُّلَلِ » : جمع ظُلَّة ، سايه‌بانها . مراد كوهها ( نگا : اعراف‌ / 171 ، هود / 42 ) ، يا ابرها است . « دَعَوُا اللهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ » : ( نگا : اعراف‌ / 29 ، يونس‌ / 22 ، عنكبوت‌ / 65 ) . « مُقْتَصِدٌ » : معتدل . ميانه‌رو . مراد كسي است كه بين خوف و رجا بسر مي‌برد و راه افراط و تفريط در پيش نمي‌گيرد ( نگا : مائده‌ / 66 ) . « خَتَّارٍ » : غدّار . مراد عهدشكن ستم‌پيشه‌اي است كه عهود خدا با خود را مراعات نمي‌دارد . « كَفُورٍ » : بسيار ناسپاس . كسي كه نسبت به نعمتهاي خدا سخت كفران مي‌ورزد .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْماً لَّا يَجْزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَيْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مردمان ! ( از خشم و عذاب ) خدا بپرهيزيد ، و از روزي بترسيد كه نه پدري مسؤوليّت اعمال فرزندش را مي‌پذيرد و كاري براي او برآورده مي‌كند ، و نه فرزندي اصلاً مسؤوليّت اعمال پدرش را مي‌پذيرد و كاري براي او برآورده مي‌سازد . وعده خدا ( به فرا رسيدن قيامت ) حق است . پس زندگاني دنيا شما را گول نزند و ( مال و مقام و نفس امّاره و اهريمن ) فريبكار شما را درباره خدا نفريبد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لايَجْزي‌ » : برآورده نمي‌كند . سزا و جزاي او را به عهده نمي‌گيرد ( نگا : بقره‌ / 48 و 123 ) . « جازٍ » : برآورده كننده و به عهده گيرنده . « الْغَرُورُ » : هر چيز كه انسان را گول زند ، از قبيل : اهريمن ، نفس امّاره . دارائي . مقام . شهوات و لذّات .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَداً وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آگاهي از فرا رسيدن قيامت ويژه خدا است ، و او است كه باران را مي‌باراند ، و مطّلع است از آنچه در رحمهاي ( مادران ) است ، و هيچ كسي نمي‌داند فردا چه چيز فراچنگ مي‌آورد ، و هيچ كسي نمي‌داند كه در كدام سرزميني مي‌ميرد . قطعاً خدا آگاه و باخبر ( از موارد مذكور ) است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« عِلْمُ السَّاعَةِ » : آگاهي از وقوع قيامت . « يُنَزِّلُ الْغَيْثَ » : مراد اين است كه تنها خدا مي‌داند در چه موقع باران مي‌بارد و كدام منطقه را زير پوشش قرار مي‌دهد و دقيقاً چه مقدار در دشت و بيابان و كوه و درّه مي‌بارد . « يَعْلَمُ مَا فِي الأرْحَامِ » : مراد آگاهي از تمام خصوصيّات و جزئيّات كودك است . از قبيل پسر و دختر بودن ، و استعدادهاي دروني و ويژگيهاي بيروني جنين و به طور كلّي كيفيّات روحي و صفات جسماني و اوضاع حال و آينده او است‌ ؛ نه گوشه‌اي از احوال فعلي وي . « مَاذَا تَكْسِبُ غَداً » : مراد از كسب ، همه چيزهائي است كه براي انسان حاصل مي‌شود ، اعم از اين كه به سود او باشد يا به زيان او . همچون : خير ، شرّ ، صحّت ، مرض ، و . . . مراد از ( غَداً ) زمان آينده است ولو اين كه لحظه‌اي بعد باشد ( نگا : كهف‌ / 23 ) . خلاصه مراد از عدم آگاهي مردم از امور پنجگانه مذكور در آيه ، خصوصيّات و جزئيّات هر يك از موارد است .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره لقمان / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:12:00 ب.ظ ]
1 2