فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 




تاکید 12تن از مراجع تقلید و بزرگان بر احیای شب نیمه شعبان

تاریخ مخابره : ۱۳۹۳/۳/۲۰ - ۱۶:۰۹
خبرگزاری حوزه منتشر کرد

 

 

اختصاصی/ شب نیمه شعبان، افضل شب ها بعد از شب قدر و یادآور تولّد آخرین امید پیامبران الهی و منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر(عج)، دارای آن چنان فضلیتی بس عظیم است که در روایات معصومین(ع) بر احیای آن تاکید فراوان شده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، شب نیمه شعبان، یادآور تولّد اولین و آخرین امید پیامبران و فرشتادگان الهی و منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر(عج) و دارای فضلیتی بس عظیم است و در روایات معصومین(ع) بر احیای آن تاکید شده تا آن جا که نبی مکرم اسلام(ص) در فضیلت این شب نورانی فرموده است “مَنْ أَحْيَا لَيْلَةَ النِّصْفِ‏ مِنْ شَعْبَانَ‏ لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ/ هرکس شب نیمه شعبان را به شب زنده داری سپری کند، در روزی که دلها مرده است، دل او زنده است(ثواب الاعمال: ص77)".

امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) نیز در روایتی از پیامبر اعظم(ص) در رابطه با فضیلت احیای شب نیمه شعبان نقل کرده است که “عن رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:‏ إِذَا كَانَ لَيْلَةُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ‏ فَقُومُوا لَيْلَهَا وَ صُومُوا نَهَارَهَا فَإِنَّ اللَّهَ …يَقُولُ أَ لَا مُسْتَغْفِرٍ فَاغْفِرْ لَهُ أَ لَا مسترزق فأرزقه حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْر/ شب نیمه شعبان را احیاء بدارید و روز نیمه شعبان روزه بگیرید که خداوند در این شبانه روز می فرماید آیا توبه کننده ای هست تا توبه او را بپذیرم آیا فردی طلب روزی دارد تا او را بی نیازکنم (اقبال الاعمال: ج3 ص 323)".

بزرگان دین و علما به عنوان وارثان و ادامه دهندگان رسالت انبیاء الهی و مروجان حقیقی آموزه های غنی اهل بیت(ع) نیز علاوه بر آن که خود اهتمام ویژه ای به احیای شب نیمه شعبان داشته و دارند، عموم مومنین و منتظران و عاشقان امام عصر حضرت بقیة الله الاعظم(عج) را به احیای این شب عزیز و دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور ولی عصر(عج) دعوت کرده اند.

اینک در آستانه فرا رسیدن 15 شعبان المعظم، توصیه ها و پیام های مراجع عظام تقلید، علما و بزرگان حوزه به عاشقان و دلدادگان حضرت حجت(عج) در پاسداشت ایام ولادت موفور السرور منتهی الامال جمیع اولیاء و آخرین نجات دهنده بشریت و زنده نگاه داشتن فرهنگ احیای شب نیمه شعبان، تقدیم منتظران امام عصر(عج) می شود.

*آیت الله العظمی صافی گلپایگانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

منتظران حضرت بقیة الله العظم ارواح العالمین له الفداء در شب مبارک نیمه شعبان با جشن و چراغانی و تشکیل مجالس سخنرانی، مدح و منقبت آن امام عزیز را برای خود افتخار بزرگی دانسته و در احیای این شب بسیار با عظمت که در سحر آن، وجود مقدس دوازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت، دنیا را با ولادت خود مزین و منور نمودند، کوشا بوده و برای تعجیل ظهور موفور السرور آن حضرت دعا می کنند که فرج مبارک ایشان، فرج همه شیعیان و مظلومان عالم است.

*آیت الله العظمی وحید خراسانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا را شکر کنید بر این نعمت عظمی و موهبت کبری که در زمان غیبت آن حضرت از قائلین به امامت او و از منتظرین ظهور او هستید که سید الساجدین و زین العابدین علیه السلام به ابی خالد کابلی فرمود : یا ابا خالد! اهل زمانِ غیبت او که قائلند به امامت او و منتظر ظهور اویند، افضل اهل هر زمانی هستند ، چون خدا به آنها عقل و فهم و معرفتی داده که غیبت نزد آنها بمنزله ی مشاهده است ، و آنها را در آن زمان به منزله ی کسی قرار داده که با شمشیر بین دو دست رسول خدا- صلی الله علیه وآله وسلم - جهاد کنند ، و آنها هستند که به حق مخلص اند، و به صدق شیعه ی ما هستند، و در سرّ و علن داعیان به دین خدایند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به نقل جابر بن عبدالله انصاری در وصف آنان فرموده که آنها را خدا در کتاب خود وصف نموده: الذین یؤمنون بالغیب، و فرموده: أولئک حزب الله ألا إن حزب الله هم المفلحون.

اکنون که شما موفق به درک شب نیمه شعبان شدید که سحرگاه آن، شمشیر قدرت خداوند متعال و نور علم و حکمت او متولد می شود و وجودش تفسیر “وتمت کلمة ربک صدقا وعدلا” است و ولادتش مصداق “وقل جاء الحق وزهق الباطل ” است. در ساعت 11 شب همگی دست به دعا بردارید و از خدا بخواهید که ظهور موعود جمیع انبیاء را که المنتهی إلیه مواریث الأنبیاء ولدیه موجود آثار الأصفیاء است، میسر کند ، و قلب خاتم انبیاء را به ظهور او مسرور کند ، که امام هشتم علیه السلام دعایش این است : اللهم وسُرّ نبیَّک محمدا صلی الله علیه و آله برؤیته.

إلهی عظم البلاء وبرح الخفاء وانکشف الغطاء وانقطع الرجاء وضاقت الأرض ومنعت السماء وأنت المستعان وإلیک المشتکی.

در خاتمه اگر می خواهید با او باشید که با آن حضرت بودن منتهی الامال جمیع اولیاء خدا است ، هر روز آنچه میسر است برای آن حضرت قرآن بخوانید ، و آنهایی که نمی توانند، سوره ی قل هو الله احد را در هر حال بخوانند ، و جمع بین این دو، نور علی نور است ، و به مقتضای روایت معتبره هر کس که این کارش باشد، با اوست و با او بودن، با خدا و جمیع انبیاء و اوصیاء بودن است.

اگر کسی هر روز عزیزترین گوهر که کلام خداست، به آن حضرت هدیه کند، هر جمعه که صحیفه ی اعمال به نظر آن حضرت می رسد، کرم او که مظهر جود خداست، با او چه می کند؟!

اللهم بحق فاطمة وأبیها وبعلها وبنیها لا تفرق بیننا وبینه أبدا

*آیت الله العظمی سبحانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

ولادت با سعادت دوازدهمین اختر آسمان ولایت بر همگان مبارک باد.

مهدی موعود هدیه الهی برای همه جهانیان است که با ظهور خود عدل و داد را در جامعه گسترش داده و به ظلم و ستم خاتمه خواهد داد. مهدی موعود عطیه الهی است که در کتابهای آسمانی درباره آن گزارش شده است. ظهور چنین امامی در شرایط مناسب مورد اتفاق کلیه مذاهب آسمانی است و هم اکنون در زبور داود می خوانیم:«زمین از آن صالحان است» ما ولادت چنین امام دادگری را که سریر عدالت در انتظار اوست به کلیه شیعیان جهان بلکه تمام افرادی که در انتظار چنین روزی هستند تبریک می گوییم.

*حضرت آیت الله علوی گرگانی:

بسمه تعالی

قال رسول الله(ص) :«من احیا لیلۀ العید و لیلۀ النصف من شعبان لم یمت قلبه یوم تموت القلوب»

انسانهایی که قدر زمان و فرصت های زندگی را میدانند هیچگاه فرصتی را به واسطه کاهلی و یا بی توجهی از دست نمی دهند و برای کسب خیرات و معنویت دراین شبها تلاش می کنند.

شبهای خاصی همانند نیمه شعبان اوج پر کشیدن در فضای نیایش و مناجات با معبود است و زمینه ای برای احیای دل می باشد.

شب نیمه شعبان بالاترین شب بعد از لیلۀ القدر می باشد چنانچه امام باقر علیه السلام به آن تصریح کردند و فرمودند:«آن شب افضل شب ها است بعد از لیلۀ القدر و در آن شب خداوند عطا می فرماید به بندگان، فضل خود را و می آمرزد ایشان را به من و کرم خویش، پس سعی و کوشش کنید در تقرب جستن به سوی خدای تعالی در آن شب. پس به درستی که آن شبی است که خدا قسم یاد فرموده به ذات مقدس خود که سائلی را از درگاه خود دست خالی برنگرداند، مادامی که سوال نکند معصیت را و آن شب آن شبی است که قرارداده حق تعالی آن را از برای ما به مقابل آن که قرارداده شب قدر را برای پیغمبر(ص) پس کوشش کنید در دعا و ثنا بر خدای تعالی».

شکی نیست که آمادگی برای ورود به ماه خدا یعنی ماه رمضان باید از ماه رجب و شعبان و مخصوصا شب نیمه شعبان کسب شود و لذا احیای این شب سیره و رویه علمای بزرگ و راغبین الی الله بوده است.

اینجانب توصیه می کنم قدر این شب و شبهایی همانند آن را دانسته و آن را با غفلت سپری نکنید و مهم ترین دعا و حاجت شما فرج واقعی شیعیان مظلوم جهان با فرج صاحب ما امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد.

در این شبها با دلی پاک و نیتی صادق از خداوند معرفت و ولایت بالا را طلب کنید تا در دنیا و آخرت سعادتمند باشید.

*حضرت آیت الله سید محمد شاهرودی:

بسم الله الرحمن الرحیم

ونریدأن نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمۀ و نجعلهم الوارثین

نیمه شعبان، مناسبت ولادت حضرت بقیۀ الله الاعظم ارواحنا فداه، از جمله شعائری است که اختصاص به شیعه اثناعشریه دارد و احیاء این مناسبت شریفه جزو آداب خواص می باشد.

اهتمام به تعظیم و تکریم این روز مبارک بنابر ادله و احادیث مورد تأیید و تأکید ائمه اطهار علیهم السلام قرار گرفته است، بی شک تجمع مؤمنین و ابتهال و دعا به درگاه حضرت باری تعالی و توسل به روات نورانی ائمه اطهار علیهم السلام در جهت تعجیل در ظهور فرج آن حضرت موجبات استجابت ادعیه مؤمنان و تقریب در ظهور می گردد.

اللهم اکشف هذه الغمۀ عن هذبه الأمۀ

حضرت آیت الله سید عباس مدرسی:

ببسم الله الرحمن الرحیم

حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف حاضر و ناظر در همه جاست

عن الحجۀ صاحب الزمان علیه السلام فانا یحیط علمنا بانبائکم و لایعزب عنا من اخبارکم (بحار الانوار ج53 ص175)

(همانا ما به اخبار و احوال شما علم و آگاهی داریم و هیچ خبری از ما پوشیده نمی ماند)

و اگر امر چنین باشد و از طرف خداوند مانند خداوند بحالات ما بندگان مطلع می باشند با چه روئی خود را از منتظران ظهورش(ع) می-شماریم هر کس از حال خود بهتر می داند از جهت اعمال و افعالمان که بهترین آنها نماز است در حال نماز توجهمان بکارمان، بزن و بچه مان و العیاذ بالله بکلاه بردارمان به اقساط بانک مان و به دهها مشکلات است.

از دروغ ابا نداریم و از غیبت بی پروا نیستیم، همیشه به فکر دنیا هستیم و آخرت را فراموش نمودیم. حب الدنیا و ریاست و پست و مقام ما را کور و کر کرده است خدا کند چنین نباشد وامیدوارم که خداوند ما را در شب نیمه شعبان مورد لطف خود و پیامبران علیهم السلام که نازل می شوند در آن شب و حضرات معصومین علیهم السلام مخصوصاً امام حسین علیه السلام قراردهد که معرفتمان را بامام عجل الله فرجه الشریف بیشتر فرماید و به ظهور مبارکش تعجیل نماید و در شب جمعه پانزدهم شعبان سنه 255 قمری ولادت با سعادت حضرت صاحب الزمان عج می باشد و اخبار به ولادتش متواتر است. حدود 37 حدیث روایت است(بحار ج51ص2تا28)

*آیت الله سید محسن خرازی:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

شب نیمه شعبان شب احیاء و دعا و نماز است و آثار و برکات آن فراگیر و عمومیت دارد.

امامان معصوم علیهم السلام به احیای آن می پرداختند و دیگران را به احیای آن به عبادت و دعا و نماز توصیه می کردند. از امام باقر علیه السلام نقل شده شب نیمه شعبان را خداوند برای ما اهل بیت قرار داده به جای شب قدر که برای پیامبر(ص) قرار داده است.

خوشا به حال آنان که ازاین فیض بزرگ استفاده می کنند و قرب به خدا را در این شب عزیز بر همه چیز ترجیح می دهند. پیامبر عزیز اسلام(ص) فرمودند “هرکس شب نیمه شعبان را به شب زنده داری سپری کند دل او در روزی که دلها می میرد، نمی میرد".

خدایا دلهای ما را به نور تقرب به خودت منور گردان و ضعف های ما را به فضل و رحمتت جبران بفرما.

*آیت الله عباس محفوظی:

بسمه تعالی

شب پانزدهم شعبان احتمال شب قدر می رود، پاسداشت این شب فضیلت بسیار دارد.

*آیت الله محمد علی اسماعیل پور(قمشه ای):

بسم الله الرحمن الرحیم

«یا ایها المزمل قم الیل الا قلیلاً»

با سلام به محضر حضرت امام مهدی، صاحب الزمان(علیه السلام و عجل الله تعالی له الفرج) و با سلام به شما شب زنده داران و احیاگران سنت والای«احیاء» شب نیمه شعبان.

و بعد، این حقیر به عرض می رساند: اولاً: کسیانی¬که چه به طور جمعی و چه به طور فردی موفق به احیای این شب می شوند باید شکر اینکه خداوند متعال موانع را برطرف کرده و سلامتی و امنیت را که از نعمتهای بسیار بزرگ است، به آنها عنایت فرموده و آنان را بر سر سفره معنویت راه داده، به جا آورند.

و ثانیاً: بدانند که ذکر خداوند عزوجل به هر نحو که باشد، غذای روح است ودر عالم دیگر نیز وسیله پرواز و اوج گرفتن است. و «یا الله» و «سبحان الله» و مانند آن خوراک ملائکۀ الله است و رکوع و سجود نیز از این قبیل است.

و ثالثاً: توجه داشته باشند که به قدر امکان در همه عمر و در هر جا که باشند از احیای شب محروم نشوند که این چیزی است که خداوند متعال در قرآن مجید به پیغمبر عظیم الشأن حضرت محمد امر کرده که بیشتر شب را در حال قیام باشد و قرآن بخواند. این «نشو و نمای» شب، راه بسیار محکمی است برای طالبان کمال و عروج به مقامات عالیه انسانی:« ان ناشئۀ اللیل هی أشد وطئاً و أقوم قیلا» به خصوص برای کسانی همچون طلاب و روحانیون که می¬خواهند در آینده پیشوای دینی مردم در همه امور یا برخی از آنها باشند. این برای آن است که بتوانند با نجات خود، دیگران را نیز از مهالک و مکائد شیطان نجات دهند:«إنا سنلقی علیک قولاً ثقیلاً»

اگر پایه گذاری این معنا با تهذیب نفس و توجهات الهی در شب همراه نباشد و اگر انسان در لغزش¬گاه¬ها به دنبال اصلاح امر نفس خود و تحصیل صفای فهم نباشد، در ورطه هالکت می افتد و از جمله کسانی خواهد شد که گمان می کنند کارشان خوب است ولی جزو گمراهان هستند:«الذین ضل سعیهم فی الحیاۀ الدنیا و هم یحسبون أنهم یحسنون صنعاً» خداوند ما و شما را ازاین مصیبت بزرگ حفظ کند.

و رابعاً: در این زمان که دشمنان دین به هر وسیله ای تمسک می کنند تا جمع کثیری از مردم، بخصوص پسران و دختران را نسبت به واجبات دینی و محرمات آن بی اعتنا کنند و خون آمران به معروف و ناهیان از منکر را بدون هیچ جرم و گناهی می ریزند، باید توجه داشت که تنها انجام مستحبات مؤکده راه نجات نیست بلکه باید این مجالس مقدس زمنیه ساز عزم و ارائه برای ترک محرمات و انجام واجبات باشد و دعا و ذکر وشب زنده داری تنها یک بعد قضیه است. باید خداوند متعال را همیشه و در هر مکان از مسجد گرفته تا خانه و بازار و اداره و محکمه قضات حاضر و ناظر براعمال خود بدانند و آگاه

باشند که ترک واجبات و انجام محرمات سبب هلاک روح است و به جا آوردن مستحبات سبب علو درجات روحی.

*آیت الله حسینی بوشهری:

بسم الله الرحمن الرحیم

شب نیمه شعبان، شب انس با پروردگار و آمرزش گناهان

نیمه شعبان به برکت میلاد مبارک و خجسته حضرت بقیۀ الله الاعظم امام عصر عجل الله تعالی فرجه، فرصت معنوی مناسب و بسیار ارزشمندی برای راز و نیاز با خالق هستی و تقرب جستن به معبود و کسب برکات الهی است.

شب نیمه شعبان از نظر اهمیت و فضیلت هم ردیف وهمپای شب های قدر قرار دارد و ازاین موقعیت می توان چون شب های قدر، برای کسب خیرات و برکات معنوی تلاش کرد و به فیض رسید.

شب نیمه شعبان، شبی است که تمام درهای آسمان به سوی بندگان خدا باز می شود.

شب نیمه شعبان، شب دعا، احیا، عبادت، مناجات و تقرب به ساحت لایزال الهی و شب انس با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

باید تلاش کنیم جشن های نیمه شعبان آمیخته با فضایی شود که در روایات آمده است و آن سوق دادن بویژه نسل جوان به استفاده از بعد معنوی و عبادی این شب است.

شب نیمه شعبان، شب توبه و انابه است نباید جشن های نیمه شعبان آلوده به اعمال غیراسلامی شود. باید فضای جامعه را به سمتی گرایش دهیم که مردم بدانند شب نیمه شعبان علاوه بر این که شب شادی است، شب عبادت، مناجات و توبه هم هست وشبی است که خداوند قسم یاد کرده کسی با دست خالی از درب خانه اش باز نگردد.

*آیت الله محسن اراکی:

بسم الله الرحمن الرحیم

فرشتگان حامل عرش و پیرامونیان عرش در اندیشه ما خاکیان خاک تبارند و برای دل به خدا سپردگان و مؤمنان این عرصه خاکی، دمادم دعا می کنند و از خدای رحیم حکیم برای آنان طلب مغفرت می کنند.

اکنون که در ماه شعبان که ماه توبه و بازگشت به سوی خداست، هستیم و به ویژه در شب نیمه آن که همدوش لیلۀ القدر است، قرار داریم، بهترین فرصت است تا خود را شایسته دعای ملکوتیان کنیم، و طلب مغفرت و بخشش آنان را از خدا شامل خویشتن سازیم و در پیشگاهش این دعای سید الساجدین علیه السلام، را زمزمه کنیم: «وَ هذا مَقامُ مَنِ‏اسْتَحْيا‏ لِنَفْسِهِ مِنْكَ، وَ سَخِطَ عَلَيْها وَ رَضِىَ عَنْكَ، فَتَلَقَّاكَ بِنَفْسٍ خاشِعَةٍ، وَ رَقَبَةٍ خاضِعَةٍ، وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطايا، واقِفاً بَيْنَ الرَّغْبَةِ اِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ»

«وَ اَنْتَ اَوْلى‏ مَنْ رَجاهُ، وَاَحَقُّ مَنْ‏خَشِيَهُ وَاتَّقاهُ. فَاَعْطِنى يارَبِّ مارَجَوْتُ،وَامِنّى ما حَذِرْتُ، وَعُدْ عَلَىَّ بِعآئِدَةِ رَحْمَتِكَ، اِنَّكَ اَكْرَمُ الْمَسْئُولين»

و سرانجام با این مقطع از مناجات شعبانیه خود را با اولیای خدا به ویژه حضرت ولی عصر(ارواحنا فداه) همنوا کنیم: «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّي تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَي مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ»

و صل اللهم علی محمد و آله الطاهرین

*استاد فاضل لنکرانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ الْمُوَلَّى لِأَمْرِهِ وَ الْمُؤْتَمَنَ عَلَى سِرِّه‏

سلام خدا و ملائکه الهي بر آخرين ذخيره آسماني در روي زمين، سلام بر حضرت حجت، صاحب العصر و الزمان که خداي متعال همه امتها را به او و ظهور او نويد داد. موجودي که با ظهورش اسلام به صورت کامل بر همه جهانيان عرضه خواهد شد و عقول بشري با سرعت در آن زمان راه علم و تکامل را طي خواهند نمود.

نيمه شعبان که روز ولادت موفور السرور خاتم اوصياء است، از ايام الله است.

شب نيمه شعبان نيز از ليالي بسيار مهم است که بر حسب روايات، بعد از شب قدر شبي به اهميت آن نمي‌رسد. شبي است که خداوند فضل خويش را بر بندگان سرازير مي‌سازد، شبي که بهترين وقت براي تقرّب به خدا است، شبي است که خداوند به وجود خود سوگند ياد نموده که درخواست هر درخواست کننده‌اي را اجابت نمايد، شبي است که رزق و روزي در آن تقسيم و آجال در آن تعيين مي‌گردد.

إحياء اين شب از مستحبات بسيار مؤکّد است.

در خطابي جبرئيل امين به پيامبر اکرم(ص) عرض نمود: «يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَحْيَاهَا بِتَكْبِيرٍ وَ تَهْلِيلٍ وَ تَسْبِيحٍ وَ دُعَاءٍ وَ صَلَاةٍ وَ قِرَاءَةٍ وَ تَطَوُّعٍ وَ اسْتِغْفَارٍ كَانَتِ الْجَنَّةُ لَهُ مَنْزِلًا وَ مَقِيلًا وَ غَفَرَ اللهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر»؛ کساني که مشغول به تکبير و تسبيح و دعاء و استغفار باشند بهشت جايگاه و منزل آنان است.

مردم متدين و سالکان کوي حق و پويندگان مسير تعالي و سعادت، از احياء اين شب غافل نباشند. با احياء اين شب مقدمات ظهور هر چه بيشتر فراهم و اسباب آن آماده‌تر مي‌گردد.

از مسئولين ستاد إحياء شب نيمه شعبان که چندين سال در قم مقدسه و برخي از بلاد به اين امر اشتغال دارند و فرهنگ احياء شب نيمه شعبان را زنده مي‌‌دارند و ترويج مي‌دهند تشکر مي‌کنم. مسلّما ترويج اين سنّت مهم، تأثير فراواني در ارتقاء ديني مردم عزيز و انقلابي خواهد داشت. إن شاء الله.

موضوعات: تاکید 12تن از مراجع تقلید و بزرگان بر احیای شب نیمه شعبان  لینک ثابت
[شنبه 1395-03-01] [ 08:00:00 ب.ظ ]




- مهدویت و انتظار در اندیشة شهید مطهری

مسئله قیام حضرت مهدی و انتظار موعود جهانی با چالش های متعددی روبه روست نظیر این که: اگر قرار است عدالت کامل در آخرت تحقق یابد، چه ضرورتی دارد که حکومت عدل جهانی در دنیا تشکیل شود؟ چرا انتظار فرج، افضل اعمال خوانده شده با این که سنخ «انتظار» از سنخ «عمل کردن» نیست، چه رسد به افضل اعمال بودن؟ با توجه به دیدگاه ما در خصوص حکومت جهانی واحد حضرت مهدی(ع) آیا می توان به دیدگاهی در خصوص مسئله امروزی «جهانی شدن» دست یافت؟

اگر شرط ظهور، پر شدن جهان از ظلم است، آیا تلاش های اصلاحی ما ظهور را به تعویق نمی اندازد، و اگر این تلاش های اصلاحی ما سیر تکاملی انسان را شکل می دهد دیگر چه نیازی به مهدی موعود(ع) است؟ و … در واقع از ما خواسته اند که «منتظر قیام موعود جهانی باشیم» و همة سؤالات ما به این بر می گردد که اولاً چرا؟ و ثانیاً چگونه؟ در این مقاله کوشیده ایم این گونه سؤالات را با نگاهی به اندیشه استاد مطهری پاسخ دهیم.

بحث انتظار و ظهور مهدی موعود(ع) از ابعاد گوناگونی مورد چالش قرار گرفته است؛ از جمله:

1. مهم ترین فلسفه ای که برای تحقق قیام مهدی برشمرده اند، تحقق عدالت فراگیر و گسترده است. با توجه به این که یکی از علل ضرورت معاد نیز همین ضرورت تحقق کامل است و با توجه به این که دنیا فقط دار گذر، و اصل و مقصد نهایی، آخرت است، دیگر تحقق عدالت فراگیر در دنیا چه ضرورتی دارد و چرا باید در این دنیا انتظار عدالت داشته باشیم؟

2. در آیات و احادیث برای برخی اعمال جایگاه خاصی قائل شده اند: نماز ستون دین دانسته شده، و امر به معروف و نهی از منکر، مایه قوام بقیه احکام، و … در این میان انتظار فرج، افضل اعمال شمرده شده است. چرا انتظار، چنین جایگاهی دارد؟ به ویژه اگر توجه کنیم که در بقیه موارد، فعل ایجابی و اقدام صورت می گیرد؛ اما ظاهراً انتظار، فعل سلبی و اقدام نکردن و منتظر ماندن است. چگونه «کاری نکردن» «مهم ترین و برترین کار» دانسته شده است؟

3. یکی از مباحثی که امروزه جدی مطرح می شود، بحث «جهانی شدن» است و می دانیم حکومت مهدی(ع) نیز حکومت جهانی است. قیام او فلسفه ای جهانی دارد و الگوی اسلامی جهانی شدن را می توان همان حکومت حضرت مهدی(ع) دانست. اگر از این زاویه نگریسته شود، آیا جهانی شدن رنگ و بوی دیگری نخواهد گرفت و در آن صورت، وظیفه ما در قبال آن چه امروزه به صورت جهانی شدن مطرح شده، چیست؟

گذشته از این گونه پرسش ها که در خصوص اصل مهدویت و انتظار مطرح است، خود مفهوم انتظار، در درون خود نیز با چالش هایی جدی مواجه است که شاید مهم ترین آن ها این باشد که با توجه به این که در احادیث آمده ظهور، زمانی رخ می دهد که جهان پر از ظلم شده باشد. آیا هرگونه تلاش اصلاحی عملاً ظهور را به تأخیر نمی اندازد؟ اگر باید منتظر ظهور بود، پس باید از اقدامات اصلاحی دست برداشت و این به معنای نفی وظایف اجتماعی است که در دین بر دوش انسان گذاشته شده است ( نظیر امر به معروف و نهی از منکر) و اگر قرار است به آن وظایف عمل کنیم، دیگر چگونه می توان منتظر بود؟ به بیان دیگر، اگر قرار است سیر بشر با این اصلاحات ما، سیر تکاملی باشد، این سیر به همین ترتیب به آخر می رسد و دیگر چه نیازی به ظهور مهدی(ع) است؟

این ها و سؤالاتی از این دست، نگاهی دوباره و عمیق به مسئله مهدویت در اسلام را می طلبد که می توان کل مسئله را در این جمله خلاصه کرد: از ما خواسته شده «انتظار ظهور و قیام مهدی را داشته باشیم» و مسئله ما این است که چرا و چگونه؟

در این مقاله قصد داریم با استفاده از اندیشه های شهید مرتضی مطهری پاسخ این سؤال را به دست آوریم.

سؤال از چرایی، دو گونه پاسخ می تواند داشته باشد: یک بار، سؤال چرایی، سؤال از علل شیء است و این جا باید به تبیین فلسفه مهدویت پرداخت؛ یعنی سؤال از این که «چرا باید منتظر بود؟»، به این بر می گردد که چرا قیام مهدی ضرورت دارد که انتظار آن ضرورت داشته باشد؟ پاسخ دیگر، پاسخ از طریق نتایج (معلولات شیء) است؛ یعنی باید منتظر بود؛ زیرا منتظر بودن، این آثار را برای ما به همراه دارد؛ اما بحث از چگونگی، بین این دو نحوه چرایی قرار می گیرد. این بحث از طرفی متفرع بر فلسفه مهدویت است؛ زیرا برای معلوم شدن چگونگی انتظار ابتدا باید متعلق آن معلوم شود. روشن است که انتظار حمله دشمن را داشتن چگونگی ای غیر از انتظار ورود میهمان داشتن را اقتضا می کند. این جا پس از شناخت ضرورت و فلسفه قیام موعود جهانی است که می توان به این پرداخت که این قیام چگونه تحولی در تاریخ و جامعه بشری است و چگونه انتظاری را از ما می طلبد. از طرف دیگر، زمانی می توان سخن از آثار و نتایج این انتظار به میان آورد که چگونگی این انتظار معلوم شده باشد تا بگوییم چنین انتظاری چنان ثمره ای خواهد داشت.

بدین ترتیب بحث را در سه بخش ادامه می دهیم: در بخش اول (فلسفه مهدویت و ضرورت انتظار) و سوم (ثمرات انتظار) دربارة چرایی انتظار سخن خواهیم گفت و در بخش دوم ( نحوه انتظار و وظیفه ما) در خصوص چگونگی آن.
بخش اول: فلسفة مهدویت و ضرورت انتظار

در فلسفة اسلامی، قاعده ای به نام قاعدة «تلازم حد و برهان» وجود دارد. به اقتضای این قاعده، هرگونه برهانی که بر مسئله ای اقامه شود، به شناخت (حد) بهتر آن خواهد انجامید و بالعکس.1 این بحث ما نیز بر همین روش مبتنی است؛ یعنی اگر بخواهیم شناخت مناسبی از مهدویت به دست آوریم، یک راه این است عللی که ضرورت مهدویت را ایجاب کرده، بررسی کنیم. به نظر می رسد مهم ترین دلیل ضرورت موعود جهانی، همان فلسفة بعثت انبیا است که فلسفة خلقت نیز هست.2 فلسفه خلقت، عبادت و عبودیت است که حقیقت عبودیت، تقرب به خدا است و فلسفة بعثت نیز طبق آیات متعددی از قرآن کریم، توحید و عدالت اجتماعی معرفی شده که مطابق شرح دقیق شهید مطهری، عدالت نیز برای توحید است.3 و مهم ترین ضرورت قیام موعود جهانی نیز پر کردن زمین از عدل و قسط است؛ اما چنان که گفته شد، اگر قرار است عدالت کامل در آخرت محقق شود، دیگر چه اصراری هست که در دنیا هم محقق شود؟ پاسخ به این سؤال، به نوع نگاه ما به انسان، عدالت و آخرت بر می گردد که در چند بند توضیح می دهیم:

1. جایگاه انسان در نظام آفرینش: «از منظر قرآن کریم، انسان به زمین نیامده که در زمین بماند؛ بلکه آمده تا مسیر حرکت به سوی خدا را طی کند و به مقام شایسته خویش که همان مقام خلیفة اللهی است برسد؛ یعنی مظهر صفات خدا گردد. انسان، آن گونه که ملائکه پنداشتند، فقط موجودی نیست که در زمین فساد و خونریزی کند، بلکه سکه وجودش، روی دیگری دارد که همان فلسفة آفرینش او است و در واقع آن چه در انسان اصالت دارد، همان ارزش های متعالی وجود او است».4

2. اصل فطرت: با توجه به مطلب پیشین، انسان موجودی خنثی نیست که صرفاً تحت تأثیر عوامل خارجی واقع شود، بلکه در ذات خود، شخصیت واقعی و جهت گیری حقیقی به سمت کمال دارد که این جهت گیری، همان فلسفه اصلی وجود او است و امری است که می توان روی آن سرمایه گذاری کرد.5 این سرمایه اولیه به قدری اهمیت دارد که وجود هرگونه باطلی کاملاً تبعی و طفیلی این سرمایة حق است و در عالم، باطل محض وجود ندارد؛ بلکه همه باطل ها در اثر افراط و تفریط در حق پدید می آیند و هویت مستقلی ندارند.6 به بیان دیگر، انسان یک ظرف خالی محض نیست که از بیرون و تحت تاثیر عوامل خارجی پر شود؛ بلکه بذر یک سلسله بینش ها و گرایش ها در نهاد او نهفته است و بدین سبب انسان باید «پرورش» داده شود، نه این که مانند یک مادة صنعتی، «ساخته» شود.

3. رابطه فرد و جامعه: در اسلام، هم فرد اصالت دارد و هم جامعه. دیدگاه اسلام نه اصالت فردی محض است که جامعه را فقط اعتباری و قراردادی بداند، نه اصالت جمعی صرف است که هیچ گونه اصالت و هویتی برای فرد قائل نباشد، بلکه باید گفت:

«افراد انسان که هر کدام با سرمایه ای فطری و سرمایه ای اکتسابی از طبیعت، وارد زندگی اجتماعی می شوند، روحاً در یکدیگر ادغام می شوند و هویت روحی جدیدی که از آن به روح جمعی تعبیر می شود، می یابند. این ترکیب یک نوع ترکیب طبیعی مخصوص به خود است که برای آن شبیه و نظیری نمی توان یافت. این ترکیب از آن جهت که اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر عینی دارند و موجب تغییر عینی یکدیگر می گردند و اجزا، هویت جدیدی می یابند، ترکیب طبیعی و عینی است؛ اما از آن جهت که «کل» و مرکب به عنوان یک «واحد واقعی» وجود ندارد، با سایر مرکبات طبیعی فرق دارد؛ یعنی در سایر مرکبات طبیعی، ترکیب، ترکیب حقیقی است؛ زیرا اجزا در یکدیگر تاثیر و تاثر واقعی دارند و هویت افراد هویتی دیگر می گردد و مرکب هم یک «واحد» واقعی است؛ یعنی صرفاً هویتی یگانه وجود دارد و کثرت اجزا تبدیل به وحدت کل شده است؛ اما در ترکیب جامعه و فرد، ترکیب، ترکیب واقعی است؛ زیرا تأثیر و تأثر و فعل و انفعال واقعی رخ می دهد و اجزای مرکب که همان افراد اجتماعند، هویت و صورت جدید می یابند، اما به هیچ وجه، کثرت تبدیل به وحدت نمی شود و «انسان اکمل» به عنوان یک واحد واقعی که کثرت ها در او حل شده باشد، وجود ندارد. انسان اکمل، همان مجموع افراد است و وجود اعتباری و انتزاعی دارد»8

بنابراین، تحقق سعادت فرد بماهو فرد، لزوماً به معنای تحقق سعادت جامعه بماهو جامعه نیست؛ چرا که هر دو اصالت دارند و زمانی می توان واقعاً سعادت انسانی را محقق شده دانست که افزون بر سعادت فرد، سعادت جامعه نیز محقق شود.9

4. رابطه دنیا و آخرت: آخرت، باطن دنیا است بدین معنا که عالم آخرت عالمی کاملاً مستقل نیست که بعد از پایان زمانی دنیا، تازه آغاز شود، بلکه با نظر عمیق به آیات و روایات می توان دریافت که آخرت در باطن دنیا قرار دارد؛ پس جزای آخرتی، نه جزای قراردادی است و نه حتی رابطه علی و معلولی با اعمال دنیایی دارد؛ بلکه جزای آخرتی به ظهور رسیدن باطن همین اعمالی است که در دنیا انجام می داده ایم.10

پس می توان گفت: سعادت آخرتی، تجلی باطنی و واقعی سعادت دنیایی است؛ بدین لحاظ که در تعبیر قرآن کریم، انسانی که از یاد خدا غافل باشد، گرچه انواع امکانات رفاهی در اختیارش باشد، باز زندگی اش سخت و ناخوشایند است.11 و در مقابل، اولیای خدا هر قدر هم که به لحاظ ظاهری در رنج و سختی باشند، در خوشی و آرامش کاملند.12

بدین ترتیب، برای تحقق عدالت واقعی در قیامت باید هم به لحاظ فردی و هم به لحاظ اجتماعی، انسان کمال یافته در دنیا وجود داشته باشد.

5. انواع کمال انسانی: اعمال انسان در زندگی اش را می توان از حیث چهار رابطه بررسی کرد: رابطة او با خود، با خدا، با دیگر انسان ها، و با طبیعت؛ اما می توانیم با نظری دقیق تر بگوییم که بازگشت این چهار رابطه به دو رابطه است: رابطه با خدا و رابطه با دیگران.

همان گونه که کمال انسانی از حیث رابطه اش با خدا مطرح است، از حیث رابطه انسان ها با همدیگر نیز بحث رسیدن به کمال انسان، قابل بررسی است. بدین ترتیب می توان گفت: به رغم این که پیامبر خاتم(ص) کسی است که به لحاظ فردی تمام مراتب کمال انسانی را پیموده است (الخاتم من ختم المراتب بأسرها) اما هنوز لزوماً انسان تمام مراتب کمال خویش را سپری نکرده؛ زیرا این مراتب کمال را به لحاظ اجتماعی نیز باید بپیماید و البته این نقصی بر مقام پیامبر خاتم(ص) نیست؛ بلکه نقصی بر مجموعة انسان هاست که هنوز آماده تحقق آن کمال جمعی نشده اند.13 به بیان دیگر، با توجه به این که جدا از فرد، جامعه هم اصالت دارد، به کمال رسیدن جامعه هم موضوعیت دارد و این به کمال رسیدن باید در عالم انسانی تحقق یابد که شاید فلسفه رجعت نیز همین باشد.14

بدین ترتیب، همان گونه که به لحاظ فردی برای تحقق مقام خلیفة اللهی که خدا برای انسان در نظر گرفته، باید انسانی وجود داشته باشد که در آن مقام در او تحقق یابد، به لحاظ اجتماعی نیز برای تحقق مقام خلیفةاللهی باید جامعه کاملی در جهان پیدا شود. جالب اینجا است همان طور که انسان به لحاظ فردی «جسمانیة الحدوث و روحانیه البقا» است،15 به لحاظ اجتماعی هم سیر حرکتی او از نهادهای اقتصادی آغاز می شود و به نهادهای فرهنگی می انجامد.

انسان در اثر همه جانبه بودن تکاملش، تدریجاً از وابستگی اش به محیط طبیعی و اجتماعی، کاسته، و به نوعی وارستگی که مساوی است با وابستگی به عقیده و ایمان، افزوده است و در آینده به آزادی کامل معنوی دست خواهد یافت.16

سیر تکاملی بشریت به سوی آزادی از اسارت طبیعی مادی و شرایط اقتصادی و منافع فردی و گروهی و به سوی هدفی بودن و مسلکی بودن و حکومت و اصالت بیش تر ایمان و ایدئولوژی بوده و هست. ارادة بشر ابتدایی بیش تر تحت تأثیر محیط طبیعی و محیط اجتماعی و طبیعت حیوانی خودش شکل گرفته و متأثر شده است؛ ولی ارادة بشر مترقی در اثر تکامل فرهنگ و توسعة بینش و گرایش به ایدئولوژی مترقی، تدریجا از اسارت محیط طبیعی و اجتماعی و غرایز حیوانی آزادتر شده و آن ها را تحت تأثیر قرار داده است.17

6. واقعی بودن آرمان های اسلام: نکتة مهمی در آموزه های اسلام هست و آن این که تمام آرمان هایی که در اسلام مطرح شده، واقعی و عینی و دست یافتنی است. مکاتب جدیدی که چند قرن اخیر در جهان غرب پیدا شده و آرمان هایی را مطرح کرده اند، به طور عمده معترف بوده اند که آرمان آن ها از نوع ایده آل است و توصیة آن ها برای رسیدن به آن آرمان، صرفاً توصیة روشی است؛ یعنی بکوشید حتی الامکان به آن سمت و سو بروید؛ هر چند معلوم است که آن آرمان، سرانجام، دست نیافتنی است. در واقع مدینه های فاضله آن ها، اتوپیایی نبوده که واژه «ایده آل» ترجمه دقیقی از «آرمان» آن ها است؛ اما آرمان های اسلامی، صرفا ایده آل و غیرعینی نیست. اسلام، انسان را تا حد خلیفة اللهی می خواهد و قبل از هر چیز نمونه آن را (پیامبر اکرم(ص) و امیر مؤمنان(ع)) به جامعة بشری عرضه می کند تا بدانند این آرمان، به وسیله انسان ها دست یافتنی است.18 به همین ترتیب، اگر از ما می خواهد جامعه ای با عدالت کامل در دنیا برقرار کنیم، تحقق آن را هم امری واقعی می داند، نه صرفاً همچون آرمانی دست نیافتنی.

7. تقابل حق و باطل و غلبه نهایی حق: «هرچند در مجموع، حرکت تاریخ، تکاملی است، ولی سیر تکاملی آن جبری و لایتخلف نیست و چنین نیست که هر جامعه ای در هر مرحله تاریخی لزوماً نسبت به مرحله قبل از خود کامل تر بوده باشد. نظر به این که عامل اصلی این حرکت، انسان است که موجودی مختار و آزاد و انتخاب گر می باشد، تاریخ در حرکت خود نوسانات دارد، ولی در مجموع خود، یک خط سیر تکاملی را طی کرده و می کند».19

به بیان دیگر، از ویژ گی های انسان، تضاد درونی میان غرایز متمایل به پایین است که هدفی جز امر فردی و محدود و موقت ندارد و گرایش های متمایل به بالا که می خواهد از حدود فردیت خارج شود و همه افراد بشر را در برگیرد. نبرد درونی انسان که قدما آن را نبرد میان عقل و نفس می خواندند، خواه ناخواه به نبرد میان گروه های انسان ها هم کشیده می شود؛ یعنی نبرد میان انسان های کمال یافته و آزادی معنوی به دست آورده با انسان های منحط و حیوان صفت، که قرآن کریم آغاز این نبرد را در داستان دو فرزند آدم، هابیل و قابیل منعکس کرده است.20

«در طول تاریخ گذشته و آینده، نبردهای انسان تدریجاً بیش تر جنبه عقیدتی و مسلکی پیدا کرده و می کند و انسان تدریجاً از لحاظ ارزش های انسانی به مراحل کمال خود، یعنی به مرحله انسان آرمانی و جامعة آرمانی نزدیک تر می شود تا آن جا که در نهایت امر، حکومت و عدالت، یعنی حکومت ارزش های انسانی که در تعبیرات اسلامی از آن به حکومت مهدی تعبیر شده است، مستقر خواه شد و از حکومت نیروهای باطل و حیوان مآبانه و خودخواهانه و خودگرایانه اثری نخواهد ماند».21

نکتة جالب توجه این که بر اساس پاره ای از احادیث، قیام مهدی(عج) زمانی رخ خواهد داد که سعید و شقی به نهایت کار خود رسیده باشند؛ یعنی هرچه این حرکت تاریخ به جلو می رود، هم شقی شقی تر و هم سعید سعیدتر می شود و چنین جامعه ای است که می تواند زمینه ساز قیام نهایی حق و باطل شود.22

8. ایمان به غیبت و امدادهای غیبی: نکته بسیار مهمی که در این جنگ حق و باطل نباید مورد غفلت واقع شود، این است که نظام جهان، نظام اخلاقی است. در منظر دینی، جهان چنین نیست که در برابر عمل خوب و بد واکنش یکسانی داشته باشد و این همان چیزی است که از آن تحت عنوان امدادهای غیبی یاد می شود. قرآن کریم می فرماید:

«إن تنصروا الله ینصرکم»،23 «و من یتّق الله یجعل له مخرجا»24، «إن یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مأتین»25 و … که همگی حکایت دارد معادلات حاکم بر جهان، بسیار بیش تر از معادلات مادی و عادی است که با چشم سر مشاهده می شود که یکی از این معادلات مهم، آمدن حضرت مهدی(ع) برای نبرد نهایی حق و باطل است و به تعبیر دقیق شهید مطهری: «از مجموع آیات و روایات استنباط می شود که قیام مهدی موعود(ع) آخرین حلقه از مجموعه حلقه های مبارزات حق و باطل است که از آغاز جهان برپا بوده است.»26 و این همان امداد غیبی است که شامل جبهة اهل حق می شود. باید توجه کرد که در منطق قرآن کریم، شمول امدادهای غیبی نه تنها منافاتی با تلاش و حرکت ما ندارد، بلکه اساسا، اگر ما بکوشیم، این امدادها از راه می رسند. اگر خدا را یاری کنید، خدا یاریتان می کند. در آیه:

و ما رمیت إذ رمیت و لکنّ الله رمی.27

نمی فرمایند تو کناری نشسته بودی و تیری از غیب آمد و به دشمن خورد؛ بلکه می فرماید آن تیری را که تو پرتاب می کنی ما به هدف می زنیم که اگر تو باشی و خودت، معلوم نیست که آن تیر به هدف بخورد.

9. بعد از قیام مهدی(ع): واپسین نکته ای که در شناخت مهدویت ضرورت دارد، این است که حکومت مهدی(ع) آغاز حرکت اصلی انسان است، نه پایان کار.28

و این حسن مهم آرمان های اسلامی است. به تعبیر شهید مطهری، در هر مکتبی وقتی آرمانش محقق شود، دیگر کار آن مکتب تمام می شود و می میرد؛ اما انسانی که نبردهای با باطل را به اتمام رسانده، هنوز اصل «فاستبقوا الخیرات» جلوی چشمش خودنمایی می کند. او که نقص ها را برطرف کرده، تازه در ابتدای سیر صعودی خود است که باید بالا رود و این سیره منتها و نهایت ندارد و هر چه بالاتر رود، در دستگاه هستی برای او امکان بالاتر رفتن هست.29 و شاید فلسفة رشد فوق العاده علمی و معنوی مردم در عصر ظهور همین نکته باشد.
بخش دوم: چگونگی انتظار و وظیفة ما

گفتیم انقلاب مهدی(ع) تحولی عظیم در تاریخ بشر است. در خصوص تحولات تاریخی، دو نوع بینش وجود دارد که بر اساس هر یک، انتظار، معنای خاصی می یابد. یک دیدگاه این است که تحولات تاریخی ضابطه مند نیست یا اگر ضابطه مند است، اراده انسانی در آن نقشی ندارد و بر روند تاریخ، جبری حاکم است. کسی که معتقد باشد تحولات تاریخی ضابطه مند نیست، باید قائل شود به این که این تحولات قابل شناختن نیستند؛ پس قیام مهدی(ع) را هم نمی توان تحلیل کرد؛ آن گاه انتظار، یعنی منتظر یک حادثه عجیب و غریب ماندن و کاری نکردن تا بلکه دستی از غیب برون آید و کاری بکند. این جاست که باب تأویلات نادرست در خصوص احادیث ظهور، باز می شود و حتی برخی خواهند گفت: چون جهان باید پر از ستم شود تا مهدی بیاید، پس ما هم به رواج ظلم کمک کنیم. کسی هم که قائل باشد تحولات، ضابطه مندند، اما ارادة انسانی در آن ها نقشی ندارد نیز چاره ای ندارد جز این که بگوید: کاری نمی توان کرد و یگانه کار، حرکت در همین سیر جبری است و بازهم در این منطق، اصلاحات مردود است. بر اساس هر دو رویکرد این دیدگاه، قیام مهدی صرفاً ماهیت انفجاری دارد و فقط و فقط از گسترش و اشاعه ستم ها و تبعیض ها ناشی می شود؛ آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد و باطل یکه تاز میدان شود، این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد) از آستین بیرون می آید.30

دیدگاه دوم، آن است که تحولات تاریخی ضابطه مندند و ارادة انسانی در آن ها نقش دارد که در بخش اول در واقع مبانی این دیدگاه را تبیین کردیم. در این دیدگاه نیز دوگونه تصویر وجود دارد که شاید بتوان تفاوت دکتر شریعتی و استاد مطهری را در مسئله انتظار در این موضع دید. یک تصویر اگزیستانسیالیستی است که در این تصویر، ارادة انسان نقش بسیار مهمی دارد؛ اما هدفی ورای انسان قائل نیست و معتقد است که خود انسان باید هدف برای خود بیافریند.31 در واقع از دید آن ها، پذیرش هر هدفی ورای انسان و حرکت انسان به سمت آن هدف مستلزم از خود بیگانگی است؛ پس، از پیش نباید هیچ هدفی را برای انسان قائل شد؛ بلکه هر کسی هر هدفی دلش می خواهد برای خودش برگزیند و به سمت آن حرکت کند؛ اما اشکالات این تصویر اگر بیش از دیدگاه قبل نباشد، کمتر نیست. مهم ترین اشکالش این است که اصلاً آفریدن ارزش به معنای دقیق کلمه سخنی بی معناست. آیا به واقع معقول است که انسان فرض کند در مقابلش هدفی هست؛ آن گاه به سمت آن هدف فرضی و برای رسیدن به آن حرکت کند. این مثل کار بت پرست ها است که بت را می آفریدند و بعد می پرستیدند و انسان داستان آن مرد ساده لوح را به یاد می آورد که برای رهایی از آزار بچه ها به آن ها گفت: در کوچه بالاتر آش نذری می دهند و وقتی بچه ها به آن سمت دویدند، با خود گفت شاید واقعاً آش می دهند و خودش هم به آن سمت حرکت کرد. هدف فرضی معنا ندارد، هدف باید واقعی باشد، اما در عین حال برگرفته از عمق وجود خود آدمی باشد به نحوی که حرکت به سمت آن، حرکت کمالی برای خود تلقی شود. نه حرکت به سمت از خود بیگانگی. در هر حال، در این تصویر انتظار به معنای اعتراض همیشگی به هر وضعی است و مستلزم اصالت انقلاب است؛ یعنی اگر هیچ هدف خاص و معینی قبول نشود، آن گاه به هر حالتی انسان باید معترض باشد و هیچ هدفی را که عده ای پذیرفته اند نپذیرد؛ زیرا دیگر انتظار به پایان خواهد رسید و به نظر می رسد دیدگاه دکتر شریعتی در کتاب انتظار، مکتب اعتراض چنین مبنایی داشته باشد.
پی نوشت ها:

برگرفته از نشریه قبسات، سال نهم، پاییز، 1383.

1. غلامحسین ابراهیمی دینانی، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج3، صص 249 ـ 240.

2. مرتضی مطهری، انسان کامل، صص 73ـ69.

3. همو، همان، صص 85 ـ74.

4. همو، همان، صص 54 ـ 52.

5. همو، همان، امدادهای غیبی در زندگی بشر.

6. همو، حق و باطل، صص 37 ـ 35.

7. همو، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص35.

8. همو، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، ج5، جامعه و تاریخ، صص 27-26.

9. برای بحثی قرآنی در این زمینه که هم فرد اصالت دارد هم جامعه به تفسیر المیزان، ذیل آیه 200 سوره آل عمران مراجعه کنید (سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القران، ج4، ص 94 به بعد).

10. مرتضی مطهری، عدل الهی، ص201 و نیز مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، ج6، زندگی جاوید یا حیات اخروی، صص 32 - 30.

11. سوره طه (20)، آیه 125.

12. سوره یونس (10)، آیه 62.

13. باید توجه کرد که پیامبر به لحاظ فردی، مرتبة آخرت را هم پشت سر گذاشته و فوق مرتبة آخرت قرار گرفته است. بهترین شاهد، حدیث معراج است که در آن، پیامبر احوال مردمی را که در آخرت در حال عذاب یا متنعم شدن بوده اند حکایت کرده است (طباطبایی، المیزان، ج 13، صص 11ـ10). از این گذشته آن گونه که علامه طباطبایی به خوبی با استفاده از آیات و روایات نشان داده، پیامبر اکرم(ص) و برخی دیگر از انسان ها (مخلصین) با نفخ صور دچار صعقه نمی شوند فَصَعفقَ مَن فی السَّمَاواتف وَ مَن فّفی ألارْض إلّا مَن شاء اللهف(سورة زمر(39)، آیة 68) و آنها را مثل بقیه در قیامت حاضر نمی کنند فَإنَّهفم لَمفحْضَروفنَ إلّا عفبادَاللفه المفخْلَصین (سورة صافات(27)، آیات: 127 و 128)؛ زیرا قیامت در حضور و محضر آنها حاضر می شود نه این که آنها در محضر قیامت حاضر شوند و برای همین است که آنها خود میزان اعمالند و اعمال خود آنها دیگر سنجیده نمی شود.

14. علامه طباطبایی ذیل آیات 208 تا 210 سورة بقره توضیح داده است که حکومت حضرت مهدی(ع)، رجعت، و قیامت، سه مرتبه از ظهور حقیقت هستند که به ترتیب بعداز هم و فوق همدیگر آشکار می شوند (طباطبایی، المیزان، ج2، صص 111ـ110). و با توجّه به مطلبی که گفتیم، شاید بتوان گفت فلسفة رجعت همة امامان(ع) این است که آنها به لحاظ فردی، به مقام کمال انسانی رسیده اند؛ امّا جامعه ای که به کمال رسیده باشد وجود نداشته تا آنها به لحاظ اجتماعی هم، کمال انسانی را در خود بروز دهند؛ بدین سبب رجعت می کنند تا کمال اجتماعی را که فرد در جامعه عادل واقعی بدان دست می یابد نیز برایشان حاصل شود.

15. محمد بن ابراهیم قوام صدرالمتألهین شیرازی، الحکمةالمتعالیه فی الأسفار العقلیة الأربعه، ج 8، ص 347.

16. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص 37.

17. همو، صص 49ـ48.

18. استاد مطهری این بحث را به نحو مستوفایی در کتاب انسان کامل، هنگام مقایسه انسان کامل اسلام با سایر مکاتب انجام داده است.

19. همو، ص 48ـ47.

20. همو، صص 39ـ38.

21. همو، ص 44.

22. استاد مطهری در جایی توجّه داده است که: «اتفاقاً در جامعه هایی که فساد هست و احیاناً فساد بیش تر است، زمینه برای تکامل روحی و اخلاقی بیش تر است؛ زیرا تکامل روحی و اخلاقی و معنوی نتیجة مقاومت کردن در برابر جریان های مخالف است (مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان…، صص 34ـ33). و لذا در جامعه ای که اشقیا، شقی تر می شوند، خوبان نیز می توانند خوب تر شوند.

23. سورة محمد (47)، آیة 7.

24. سورة طلاق (65)، آیة 12.

25. سورة انفال(8)، آیة 65.

26. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص 68.

27. سورة انفال(8)، آیة 17.

28. که این هم می تواند یکی دیگر از فلسفه های رجعت باشد.

29. مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان به ضمیمه هدف زندگی و…، صص 58ـ57.

30. همو، قیام و انقلاب مهدی(ع)، صص 64ـ56.

31. همو، تکامل اجتماعی انسان، صص 51ـ46.

32. این مطلب را شهید مطهری در همین کتاب تکامل اجتماعی انسان، صفحة 48 تا 50 به اختصار و در کتاب سیری در نهج البلاغه، مفصل نقد کرده.

33. همو، قیام و انقلاب مهدی(ع)، ص 47.

34. بسیاری از اوقات مردم چون نمی توانند حق را از باطل تشخیص دهند، با حق و عدل می جنگند و به خیال خود دنبال حق هستند. به تعبیر امیرمؤمنان(ع): «فلو أن الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو أن الحق خلص من لبس الباطل، انقطعت عنه السن المعاندین، ولکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان، فهنالک یستولی الشیطان علی اولیائه، و ینجو الذین سبقت لهم من الله الحسنی»(نهج البلاغه، خطبه 50). اگر باطل از آمیختگی با حق جدا می شد، بر شک کنندگان هم بطلانش مخفی نمی ماند و اگر حق از لباس باطلی که بر او می پوشانند بیرون می آمد.

35. البته ما این جا دیدگاه اسلامی را در خصوص جهانی شدن مطرح کردیم که کاملاً در پارادایمی غیر از مسئله جهانی شدنی است که امروزه مطرح است. در واقع در پارادیمی که فعلاً جهانی شدن مطرح است، بحث اصلی ما بحث در نحوة برقراری روابط بین المللی با سایر کشورها است.

36. از منظر اسلامی بین مظلوم بودن و منظلم بودن فرق است. هر دوی آنها کسانی هستند که به ناحق مورد تجاوز واقع شده اند؛ امّا فرد مظلوم کسی است که خودش نمی خواسته زیر بار ظلم برود؛ ولی توان مقاومت نداشته است. منظلم کسی است که با این که می تواند در مقابل ظلم بایستد، زیر بار ظلم می رود.

37. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی(ع)، ص 66.

38. همو، همان، ص 67.

39. همو، همان، صص 60 ـ 59، و نیز همو، تکامل اجتماعی انسان، ص 58.

40. سورة انبیاء (21)، آیة 105.

شرح مراتب طهارت -3

*******************************

منبع:حوزه نت

موضوعات: - مهدویت و انتظار در اندیشة شهید مطهری  لینک ثابت
 [ 07:55:00 ب.ظ ]




جایگاه مصر در احادیث آخرالزمان

 

از علی(ع): زمانی که پرچم های سپاه (در شام) با یکدیگر اختلاف نمایند قریه ای از قراء، ارم، در زمین فرو رفته (بواسطهء زلزله) و قسمت غربی مسجد آن خراب شده و سقوط می کند. سپس سه پرچم (وحزب) اعلام موجودیت کرده، اصهب، ابقع و سفیانی و سفیانی از شام و ابقع، از مصر خروج کرده اما سفیانی بر آنها پیروز می گردد.(1)

خروج ابقع از مصر و شکست او از سفیانی
إذا اختلفت الرایات السود خسف بقریة من قری إرم، و سقط جانب مسجدها الغربی، ثم تخرج بالشام ثلاث رایات: الأصهب، والأبقع، والسفیانی، فیخرج السفیانی من الشام، والأبقع من مصر، فیظهر السفیانی علیهم”
از علی(ع): زمانی که پرچم های سپاه (در شام) با یکدیگر اختلاف نمایند قریه ای از قراء، ارم، در زمین فرو رفته (بواسطهء زلزله) و قسمت غربی مسجد آن خراب شده و سقوط می کند. سپس سه پرچم (وحزب) اعلام موجودیت کرده، اصهب، ابقع و سفیانی و سفیانی از شام و ابقع، از مصر خروج کرده اما سفیانی بر آنها پیروز می گردد.(1)

تحریم اقتصادی مصر
“منعت العراق قفیزها و درهمها، و منعت الشام مدها و دینارها، و منعت مصر إردبها، و دینارها وعدتم من حیث بدأتم، وعدتم من حیث بدأتم، وعدتم من حیث بدأتم”
سهیل از پدرش، از ابوهریره از رسول خدا(ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود: عراق از پیمانه و درهمش و شام از پیمانه و دینارش و مصر از پیمانه و دینارش محروم می شود،( تحریم اقتصادی می شوند) و برمی گردید از همان جایی که شروع کردید و برمی گردید از همانجایی که شروع کردید و برمی گردید از همانجایی که شروع کردید(2)

شکست مصری هاازشامی هاوبه اسارت رفتن آنان
“إذا ملک رجل الشام، وآخر مصر، فاقتتل الشامی و المصری، وسبا أهل الشام قبائل من مصر، وأقبل رجل من المشرق برایات سود صغار قبل صاحب الشام، فهو الذی یؤدی الطاعة إلی المهدی. قال أبوقبیل: یکون بإفریقیة أمیر اثنا عشر سنة ثم تکون بعده فتنة، ثم یملک رجل أسمر یملأها عدلا، ثم یسیر إلی المهدی فیؤدی إلیه الطاعة ویقاتل عنه”
تبیع، از کعب، روایت کرده و آنرا به پیامبر(ص) نسبت نداده است، در این روایت آمده است: زمانی که مردی در شام و دیگری در مصر به حکومت برسند با یکدیگر نبرد کرده تا آنکه اهل شام قبیله هائی از مصر را به اسارت می گیرند، آنگاه مردی از مشرق با پرچم های سیاه و کوچک به طرف شام خروج می نماید و او همان کسی است که با حضرت مهدی(ع) بیعت کرده و از آن حضرت اطاعت می نماید و جنگ می کند از طرف آن حضرت(3)

تسلط قبطیان بر مصر
…وغلبة القبط علی أطراف مصر…
وقبطیان برمصرغلبه وتسلط پیدا خواهندکرد(4)

فرار حاکم مصر به غرب و آغازگر جنگ ها
سیکون رجل من بنی أمیة مصر یلی سلطانا ثم یغلب علی سلطانه أو ینزع(منه) ثم یفر إلی الروم فیأتی بالروم إلی أهل الاسلام، فذلک أول الملاحم”
از ابوالنجم نقل است که می گوید: از اباذر شنیدم که می گفت از رسول خدا(ص) شنیده که آن حضرت فرمود: به زودی مردی از بنی امیه والی مصر می شود، آنگاه شکست می خورد یا اینکه حکومت از او گرفته می شود، سپس به سوی روم می گریزد و از آنجا بر ضد مسلمانان لشکرکشی می کند و آن نخستین جنگ و درگیری است.(5)

حرکت پرچم های قیس در مصر
ترید الاکثار أم أجمل لک؟ فقال: بل تجمل لی، قال: إذا رکزت رایات قیس بمصر، و رایات کندة بخراسان
حسن بن جهم می گوید: از ابوالحسن(ع) درباره مسأله(فرج) سؤال کردم حضرت فرمود: آن را به گونه ای مفصل برایت بیان کنم یا به طور خلاصه، عرض کردم می خواهم آن را برایم خلاصه بیان فرمایی، حضرت فرمود: (فرج) آن زمان است که درفش های قیس در مصر و درفش های کنده در خراسان به حرکت درآید(6)
البته توجه داشته باشیدکه قیس هم می تواند غربی ها باشد و هم می تواند فلسطینی ها باشند که از غزه می آیند.

خروج پرچم های سبز رنگ از مصر به سوی شام
کأنی برایات من مصر مقبلات خضر مصبغات حتی تأتی الشامات فتهدی إلی ابن صاحب الوصیات
معمربن خالد از ابی الحسن(ع) روایت کرده که فرمود: گویی درفش های سبز رنگ آمیزی شده ای را می بینم که از مصر می آیند تا به شامات می رسند و از [آنجا] به سمت فرزند صاحب الوصیات هدایت می شوند(7)

قیام فرمانده نظامی در مصر
لایطهر الله الأرض من الظالمین حتی یسفک الدم الحرام. - ثم ذکر أمر بنی أمیة وبنی العباس فی حدیث طویل- ثم قال: إذا قام القائم بخراسان، وغلب علی أرض کوفان وملتان، وجاز جزیرة بنی کاوان، وقام منا قائم بجیلان وأجابته الآبر والدیلم‍(- ان)، وظهرت لولدی رایات الترک متفرقات فی الأقطار والجنبات، وکانوا بین هنات وهنات. إذا خربت البصرة، وقام أمیرالامرة بمصر فحکی علیه السلام حکایة طویلة - ثم قال: إذا جهزت الألوف، وصفت الصفوف و قتل الکبش الخروف هناک یقوم الآخر، ویثور الثائر، ویهلک الکافر، ثم یقوم القائم المأمول، والامام المجهول، له الشرف والفضل، وهو من ولدک یا حسین، لاابن مثله یظهر بین الرکنین، فی دریسین بالیین یظهر علی الثقلین، ولا یترک فی الأرض دمین، طوبی لمن أدرک زمانه، ولحق أوانه، وشهد أیامه”
ابراهیم بن عبیدالله بن علاء، از پدرش از امام صادق(ع) و آن حضرت از علی(ع) نقل کرده که فرمود: خداوند زمین را از ستمگران پاک نخواهد کرد تا آنکه خون حرامی ریخته شود، سپس حضرت برنامه بنی امیه و بنی عباس را در حدیثی طولانی ذکر کرده، سپس فرمود: زمانی که شخصی از ما در خراسان قیام کرده و بر سرزمین، کوفان وملتان غلبه نمود و از جزیرهء بنی کاوان گذشت و نیز شخصی دیگر از ما در جیلان قیام کرده و قبائل، آبر و دیلمان به او بپیوندند، و برای یاری فرزند من (مهدی) پرچم های ترک به طور پراکنده در گوشه وکنار جهان در میان کم وبیش مشکلات به اهتزاز درآمد و زمانی که بصره خراب شده و رئیس امارت و حکومت در مصر قیام کند، سپس حضرت حکایتی طولانی را ذکر کرد و فرمود: زمانی که هزاران نفر تجهیز شده و صف ها کشیده شد و شخص بزرگتر، شخص کوچک تر را بکشد آنگاه شخص دیگری قیام کند و انقلاب نماید و کافر هلاک شود، سپس قائم منتظر و امام نهان و ناشناخته که صاحب فضل و شرف بوده قیام می نماید و او از فرزندان توست ای حسین، درحالی که هیچ فرزندی مانند او نخواهد بود، در بین رکنین(بین رکن و مقام در مکه) با دو لباس کهنه قیام کرده و بر جن و انس غلبه می کند و [انتقام از] دو خون را در زمین ترک نخواهد کرد خوشا به حال کسی که زمان او را درک کرده و شاهد دوران آن حضرت باشد.(8)

خروج بافنده بلند قامت در سرزمین مصر
…ویخرج الحائک الطویل بأرض مصر والنیل، قال سلمان فقلت: وما الحائک الطویل؟ قال: رجل صعلوک لیس من أبناء الملوک، تظهر له معادن الذهب، ویساعده العجم والعرب، ویأتی له منکل شئ حتی یلی الحسن ویکون فی زمانه العظائم ….
مردی بلند قد و بافندهای در سرزمین مصر و نیل خروج می کند. سلمان پرسید این مرد کیست؟ فرمود مردی بدبخت و از پادشاهان نیست و معادن برایش کشف می شود و ایرانیان و اعراب او را کمک می کنند تا اینکه به مقام و منزلتی خواهدرسید(9)

پی‌نوشت‌ها:
1-ابن حماد: ص 77 - حدثنا الولید ورشدین، عن ابن لهیعة، عن أبی قبیل، عن أبی رومان، عن علی قال: - وفیها: قال ابن لهیعة، عن أبی قبیل، عن أبی رومان، عن علی قال: (تخرج بالشام ثلاث رایات: الأصهب، والأبقع من مصر، فیظهر السفیانی علیهم).
کنزالعمال: ج 11 ص 284 ح 31536 - عن روایة ابن حماد الأولی بتفاوت یسیر.
2- إسحاق بن راهویه: علی ما فی سنن البیهقی.
تفسیر القرطبی: ج 8 ص 4 - أوله ، کما فی أحمد، و قال” ومما یصحح هذا المذهب ما رواه الصحیح عن أبی هریرة".
جمع الجوامع: ج 1 ص 848 - کما فی مسلم، عن أحمد، ومسلم، وأبی داود.
کنزالعمال: ج 11 ص 131 ح 30913 - کما فی مسلم، عن أحمد، و مسلم، و أبی داود.
3-ملاحم ابن طاووس: ص 54 ب 99 - عن ابن حماد، ما عدا قوله” یکون بأفریقیة أمیراثنا عشر سنة، ثم تکون بعده فتنة ” و فی سنده” . . رشدی. . شقر” .بن حماد: ص 85 - حدثنا رشدین، عن ابن لهیع، عن أبی قبیل، عن شفی، عن تبیع، عن کعب قال: - ولم یسنده إلی النبی(ص).: عرف السیوطی، الحاوی: ج 2 ص 68 - عن ابن حماد، وفیه". . قتل صاحب الشام. . اثنتا عشر سنة ویکون بعده فتنة".: برهان المتقی: ص 149 ب 7 ح 8 و 9 - عن عرف السیوطی، الحاوی، و لیس فیه” قتل صاحب الشام".
فرائد فوائد الفکر: ص 17 ب 5- عن ابن حماد.
4- مناقب ابن شهرآشوب: ج 2 ص 274 - مرسلا عن علی(ع): - البحار: ج 41 ص 319 ب 114 ح 42 - عن مناقب ابن شهرآشوب،
5-برهان المتقی: ص 200 ح 6 - کما فی عرف السیوطی، عنه، ورواه أیضا بسند آخر عن أبی ذر - فیض القدیر: ج 4 ص 131 ح 4777 - عن الجامع الصغیر- ملاحم ابن المنادی: ص 33
6-الارشاد: ص 360 - علی بن أسباط، عن (أبی) الحسن بن الجهم قال: سأل رجل أباالحسن(ع) عن الفرج فقال: -
غیبة الطوسی: ص 272 - کما فی الارشاد بتفاوت، عن الفضل: - وفیه “إذا تحرکت رایات . . بخراسان، أو ذکر غیر کندة” .البحار: ج 52 ص 214 ب 25 ح 68 - عن الارشاد، و غیبة الطوسی.
7- الارشاد: ص 360 - الفضل بن شاذان، عن معمر بن خالد، عن أبی الحسن(ع) قال: -کشف الغمة: ج 3 ص 251 - عن الارشاد، وفیه” . . میمون بن خلاد” .الصراط المستقیم: ج 2 ص 250 ب 11 ف 8 - عن الارشاد
8-النعمانی: ص 274 - 276 ب 14 ح 55 - أخبرنا علی بن أحمد قال: حدثنا عبیدالله بن موسی العلوی قال: حدثنا عبدالله بن حماد الأنصاری قال: حدثنا إبراهیم بن عبیدالله بن العلاء قال: حدثنی أبی، عن أبی عبدالله جعفربن محمد علیهماالسلام” أن أمیرالمؤمنین(ع)حدث عن أشیاء تکون بعده إلی قیام القائم، فقال الحسین: یاأمیرالمؤمنین متی یطهر الله الأرض من الظالمین؟ فقال أمیرالمؤمنین(ع)-البحار: ج 52 ص 235- 237 ب 25 ح 104- عن النعمانی
9-البحار: ج 52 ص 275 ب 25 ح 168 - عن العدد القویة. نفس الرحمن فی فضائل سلمان: ص 103 ب 11 - عن العدد القویة. منتخب الأثر: ص 248 ف 2 ب 25 ح 6 - عن دلائل الإمامة.

موضوعات: جایگاه مصر در احادیث آخرالزمان  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ب.ظ ]




جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت(3)

 

حضرت امام(ره) با يادآوري دشواريهاي مبارزات انبيايي، تلاش براي مهيا شدن زمينه ظهور را موجب علني شدن هرچه بيشتر دشمني ها و توطئه هاي استكبار جهاني و وابستگان داخلي آنان دانسته و مقاومت و مخالفت آنان را مانع انجام وظيفه نمي دانند.

حضرت امام (ره) در آخرين نيمه شعبان عمر مبارك خويش14/1/1367- 15شعبان 1408- با اشاره به اوضاع كنوني دنيا اشتياق و تعهد خود را در تحقق همه آرمانهاي والاي مولا و مقتدايش حضرت ولي عصر- ارواحنا فداه- اينگونه ترسيم مي كنند.
«… الان عالم پر از ظلم است. شما يك نقطه هستيد در عالم، عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم، بايد بگيريم، تكليفمان است، ضرورت اسلام و قرآن است، تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم، اما نمي توانيم بكنيم، چون نمي توانيم بكنيم، بايد او بيايد تا بكند، اما ما بايد فراهم كنيم كار را. فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براي حضرت-سلام الله عليه…» (1)
و درباره وظيفه منتظران متعهد در عصر غيبت مقرون به ظهور مي فرمايند:
«… ما تكليف داريم آقا! اين طور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان- سلام الله عليه- هستيم پس ديگر بنشينيم تو خانه هايمان، تسبيح را دست بگيريم و بگوييم «عجل علي فرجه» عجل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او و فراهم كردن اينكه مسلمين را با هم مجتمع كنيد. همه با هم بشويد. ان شاءالله ظهور مي كند ايشان…» (2)
حضرت امام(ره) با يادآوري دشواريهاي مبارزات انبيايي، تلاش براي مهيا شدن زمينه ظهور را موجب علني شدن هرچه بيشتر دشمني ها و توطئه هاي استكبار جهاني و وابستگان داخلي آنان دانسته و مقاومت و مخالفت آنان را مانع انجام وظيفه نمي دانند:
«… اين چيزي كه ما در اين وقت، و در اين عصر وظيفه داريم، اين مهم است. همه انتظار داريم وجود مبارك ايشان را، لكن با انتظار تنها نمي شود، بلكه با وضعي كه بسياري دارند، انتظار نيست. ما بايد ملاحظه وظيفه فعلي شرعي- الهي خودمان را بكنيم و باكي از هيچ امري از امور نداشته باشيم. كسي كه براي رضاي خدا ان شاءالله مشغول انجام وظيفه است، توقع اين را نداشته باشد كه مورد قبول همه است، هيچ امري مورد قبول همه نيست. كار انبيا هم مورد قبول همه نبوده است. لكن انبيا به وظايفشان عمل كردند و قصور در آن كاري كه به آنها محول شده بود نكردند، گرچه مردم اكثرا گوش ندادند به حرف انبيا. ما هم آن چيزي كه وظيفه مان هست عمل مي كنيم و بايد بكنيم، گرچه بسياري از اين عمل ناراضي باشند، يا بسياري هم كارشكني بكنند…» (3)
معمار انتظارآفرين انقلاب اسلامي با يادآوري توطئه هاي گسترده دشمنان داخلي و خارجي انقلاب رمز خنثي شدن تمامي آن توطئه ها را اينگونه بيان مي فرمايند:
«… كدام قدرت و كدام ابزار جنگي مي توانست جمهوري اسلامي و كشور عزيز شما را از اين درياي متلاطم، كه شرق و غرب و وابستگان به آنان دست به دست هم و بازو به بازوي يكديگر داده و در پي غرق آن كوشيدند و مي كوشند نجات دهد. اين كوردلان از خدا بي خبر و عاري از معنويات نمي دانستند كه اين كشتي نوح است كه خدايش كشتيبان و پشتيبان است. اينان با ابزار و ساز و برگ مادي به جنگ ايمان و معنويت و كشور صاحب الزمان- ارواحنا لمقدمه الفداء- آمده اند. ولي چه باك از موج بحر آن را كه باشد نوح كشتيبان…» (4)
بنابراين پيروزي نهايي در نظر تمامي كساني كه در دفاع از انقلاب اسلامي ناظر همراهي دست تواناي بقيه الله هستند حتمي است:
«… بايد هرچه بيشتر به نصرت حق تعالي اعتماد كنيد، كه قدرتهاي امكاني در مقابل نصر الهي ناچيز است. عزيزان من، شما پيروز و منصوريد چه در راه حق تعالي به نصرت ظاهري برسيد و چه شهيد و معلول و اسير شويد. حق تعالي با شماست و دست تواناي بقيه الله كه يدالله است دستگير شما…» (5)
امام همواره به ما مژده داده است كه دشمنان انقلاب اسلامي ما هرگز از رمز و رازها بين منتظران ظهور و جان جانان مولاي غايب از نظر را نخواهند فهميد و به همين دليل به رمز عمليات هميشه پيروز در عصر مقارن ظهور دست نخواهند يافت:
«… آن روزي كه انقلاب شروع شد ما هيچ نداشتيم، پيروزي ما با دست خالي به دست آمد و بحمدالله تا بدين جا رسيده ايم كه امروز مورد توجه تمام قدرتهاي بزرگ هستيم. و تمام قدرت ها در اين فكرند كه با اين انقلاب چگونه برخورد كنند. مطمئن باشيد از قدرت ها كاري ساخته نيست، هيچ نگراني به خودتان راه ندهيد. شما جنود خدا هستيد و پيروزيد. آنهايي كه در ابتدا، حركت خودشان را شروع كردند، با طمأنينه قلبي شروع كردند و از هيچ نترسيدند. قدرتهاي بزرگ از آن جهتي كه در شما هست كه آن ايمان به خداست خبر ندارند، لذا دائم مي گويند «ما داراي موشك هستيم» آنها داراي موشك هستند ولي ايمان ندارند. شما ايمان داريد. قلب هايتان با مبدأ نور و قدرت پيوند خورده است، پيوند ناگسستني، اما آنها اين را نمي فهمند. شما مورد نظر امام زمان هستيد و از آنجا كه ايمان و قدرت امام زمان را داريد همه چيز داريد. پشتوانه شما الهي است. بايد اين پشتوانه را حفظ كنيد، وقتي ما چنين تكيه گاهي داريم، از هيچ چيز نمي ترسيم…» (6)
و در پناه اين پشتوانه عظيم الهي است كه امام امت(ره) رسالت جهاني منتظران در عصر مقارن ظهور را يادآور مي گردند:
«… و دلهاي همه ما را به نور هدايت خويش منور فرمايي و ملت عزيز ايران را در پيشبرد جمهوري اسلامي و سركوب منحرفان و مخالفان با اسلام و پيروان آن مصمم تر فرمايي، تا اين انقلاب را به انقلاب جهاني مهدي موعود- ارواحنا فداه- ادامه دهند…» (7)
«… ان شاءالله با عنايت خاصه ولي عصر- ارواحنا له الفداه اين كشتي متلاطم انسانيت به ساحل نجات برسد و مستضعفان جهان بر مستكبرين ظالم پيروز شوند و اميد است كه حكومت بزرگ همگاني حضرت سلام الله عليه بزودي برقرار شود و چشم همه ما را و همه مسلمين جهان را به نور مباركش روشن فرمايد…» آمين(8)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) صحيفه امام ج12 ص71 2) صحيفه امام ج18ص962
3) صحيفه امام ج91 ص642 4) صحيفه امام ج91 ص441
5) صحيفه امام ج91 ص051 6) صحيفه امام ج91 ص371
7) صحيفه امام ج71 ص484 8) صحيفه امام ج71 ص654

نويسنده:ابراهيم حاجي محمدزاده

موضوعات: جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت(3)  لینک ثابت
 [ 07:49:00 ب.ظ ]




جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت(2)

 

 

حضرت امام خميني(ره) طلوع و تثبيت انقلاب اسلامي را نشانه آغاز عصر مقارن ظهور يا عصر علائم ظهور دانسته و درباره ويژگي هاي آن بطور مبسوط توضيح داده اند كه به گوشه مختصري از آن اشاره مي كنيم.

خطاب به نمايندگان در آغاز دوره دوم مجلس؛
«… مسلمانان جهان و مستضعفان جهان بپاخيزند و داد خود را از مستكبران بگيرند و مقدمات فرج آل محمد - صلي الله عليه و آله- را فراهم نمايند… خداوند همه ما را از قيدهاي شيطاني رها فرمايد تا بتوانيم اين امانت الهي را به سرمنزل مقصود برسانيم و به صاحب امانت حضرت مهدي موعود- ارواحنا لمقدمه الفدا رد كنيم…» (1)
آخرين پيام نوروزي امام خطاب به مسلمانها، ملت ايران و مستضعفين جهان: 1/1/1367
«… عدل آمريكايي، عدل آمريكايي يعني چه؟ يعني هركسي خاضع به من شد، آن يك چيزي است كه ما او را قبولش داريم. هركس منافع مملكتش را به ما داد ما او را قبول داريم آن ور شوروي هم همين است. همه ابرقدرتهاي بزرگ اينطوري هستند و ما بايد در مقابل تمام اينها بايستيم… بايد تا آخر اين مطلب باشد، بايد هيچ درش سستي نشود تا وقتي كه انشاءالله علم را به دست صاحب علم بدهند…» (2)
خطاب به نيروهاي مسلح و مردم در آخرين روزهاي وداع
28/1/1368
«… آنچه كه در اين سالهاي طولاني انقلاب پيش آمد از پيروزيهاي معجزه آسا در مقابل همه قدرتها و ابرقدرتها و صاحبان رسانه هاي گروهي جهان كه كمر همت به محو جمهوري اسلامي و در حقيقت اسلام بزرگ بسته اند و بحمدالله ناكام ماندند، از بركات و عنايات خداوند تعالي و ايمان همه قشرهاي متعهد به مبادي اسلام بود، و بي شك از ادعيه مبارك حضرت بقيه الله - صلوات الله و سلامه عليه و روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء برخوردار بود، و هست و همه ماها لازم است با تشكر از اين نعمت بزرگ در حفظ اين عنايت كوشا باشيم…» (3)
در ديدار با هياتي از مسلمانان دبي در اولين ماههاي پيروزي انقلاب:
«… با سپاس از خداي تبارك و تعالي، كه توفيق به ملت داد و ملت را برانگيخت براي احقاق حق، و اين نبود جز هدايت خداي تبارك و تعالي و اعانت ولي امر- صلوات الله و سلامه عليه- و با اعانت ولي امر و هدايت ذات مقدس حق تعالي، براي ملت ما يك تحولي بزرگ حاصل شد، تحولي كه نمي توانم من براي او اسمي بگذارم، الا اينكه تحول معجزه آسا بود…» (4)
و در وصيت عرفاني و اخلاقي خطاب به فرزند برومندشان مرحوم سيداحمد خميني(ره) (28/8/1366)
«… پسر عزيزم! حالا مي خواهم با تو با زبان و قلم ناقصي كه دارم صحبت كنم: تو و همه مي دانيد كه در نظامي واقع هستيد كه به يمن قدرت الهي و توفيق او - جل و علا- و دعا و تاييد حضرت بقيه الله- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- و ملت انقلابي ايران- كه جانم فداي يك يك آنها- دست رد به سينه همه قدرتهاي شيطاني زده است…» (5)
در پيام سرنوشت ساز فرياد برائت خطاب به مسلمين جهان
(6/5/1366)
«… و ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاي اسلامي مي شكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احكام محمدي- صلي الله و عليه و آله- است به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مي دهيم و به ياري خدا راه را براي ظهور منجي مصلح و كل و امامت مطلق حق امام زمان- ارواحنا فداه- هموار مي كنيم… خداوندا… همه ما را در مسير بندگي خود عاشق و درد آشنا فرما و شهيدان ما را از كوثر زلال ولايت خود و رسول اكرم- صلي الله عليه و آله و سلم- و ائمه هدي- عليهم صلوات الله- سيراب نما و انقلاب ما را به انقلاب مصلح كل متصل فرما «انك ولي النعم»(6)
و در سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي (32/11/1364) با جمع بندي شكست توطئه هاي گوناگون استكبار جهاني عليه انقلاب، آينده نويني را به بشريت مژده مي دهند.
«… مي توان گفت خورشيد درخشان 22 بهمن به نصف النهار آمال و آرمان هاي بزرگ اسلامي نزديك مي شود و آمال ستمگران و جهانخواران روبه افول و دست ظلم پيشگان جهنمي كه در طول تاريخ بويژه در سده هاي اخير از هيچ جنايت و ستمي بر مظلومان جهان فروگذار نكرده در آستان قطع است و به رغم بوقهاي تبليغاتي مشحون بر دروغ و رجز خوانيها و قدرت نماييها پايه هاي كاخ هاي سفيد و سرخ هر روز لرزانتر است و با خواست خداوند متعال موج عظيم پرخاشگران مستضعف برابر ستمكاران، مي رود تا بنيان تجاوز بر حقوق بشر را از جاي بركند و حكومت عدل اسلامي را كه همان حكومت مستضعفان است جايگزين آن كند. گويي وعده خداوند قادر نزديك است و اميد است اين بارقه برق آسا كه در سراسر جهان پرتوافكنده و نويد فتح مبين مي دهد به حكومت مطلقه منجي آخر الزمان و پناه مستضعفان متصل شود…» (7)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) صحيفه امام ج 81 ص 472 (2) صحيفه امام ج 12 ص 4
(3) صحيفه امام ج 12 ص 359 (4) صحيفه امام ج 01 ص 440
(5) صحيفه امام ج 7 ص 153 (6) صحيفه امام ج 02 ص 347
(7) صحيفه امام ج 91 ص 477

موضوعات: جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت(2)  لینک ثابت
 [ 07:47:00 ب.ظ ]




جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت(1)

 

 

جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت از ديدگاه حضرت امام(ره) كجاست؟ به نظر مي رسد امر عظيم غيبت آغاز تجربه اي دشوار و پيچيده اما ضروري براي وارثان راه انبيا و اولياست. گويا اين تجربه گرانسنگ و دشوار را منتظران حقيقي در چهار مرحله طي نموده و آبديده شوند و به لياقت حضور در ظهور قيام قائم آل محمد(ص) نائل آيند.

جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت از ديدگاه حضرت امام(ره) كجاست؟ به نظر مي رسد امر عظيم غيبت آغاز تجربه اي دشوار و پيچيده اما ضروري براي وارثان راه انبيا و اولياست. گويا اين تجربه گرانسنگ و دشوار را منتظران حقيقي در چهار مرحله طي نموده و آبديده شوند و به لياقت حضور در ظهور قيام قائم آل محمد(ص) نائل آيند:
1- عصر ظهور مقارن غيبت: شيعيان مخلص در اين مرحله به علت دشواري دسترسي به امامين عسگريين سرآغاز هجران و دوري ظاهري از قطب عالم امكان را تجربه كردند.
2- عصر غيبت صغرا: عصر آشنايي با رنج حرمان از غيبت امام و باز بودن تنها راه تماس با امام زمان از طريق نواب اربعه.
3- عصر ديجور غيبت كبري و اذن رجوع مردم به فقيهان عالم و متقي و متعهد و آگاه به زمان و مطيع امر مولا حجت ابن الحسن العسكري روحي فدا. حضرت امام(ره) بارها با تشريح سختي هاي دوران غيبت، روحانيت متعهد را پاسداران حريم اسلام ناب محمدي (ص) و ولايت علوي برشمرده و آنان را به نام سربازان امام زمان در عصر غيبت معرفي نموده اند.
«… علماي متعهد در طول تاريخ اسلام و تشيع مهمترين پايگاه محكم اسلام در برابر حملات و انحرافات و كج روي ها بوده اند. علماي بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده اند تا مسائل حلال و حرام الهي را بدون دخل و تصرف ترويج نمايند. اگر فقهاي عزيز نبودند معلوم نبود امروز چه علومي به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بيت -عليهم السلام- به خورد توده ها داده بودند…»(1)
و مهم ترين ملاك آشكار تعهد رهبران ديني را همراهي با محرومان و پابرهنگان و دشمني با دشمنان مردم معرفي مي كنند:
«… روحانيت متعهد به خون سرمايه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتي نداشته نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و رياضت درس خوانده اند و پس از كسب مقامات علمي و معنوي نيز به همان شيوه زاهدانه با فقر و تهيدستي و عدم تعلق به تجملات دنيا زندگي كرده اند و هرگز زير بار منت و ذلت نرفته اند…»(2)
نقش بي بديل و منحصر بفرد روحانيت متعهد در هدايت نسل ها در عصر غيبت از ديدگاه امام تنها راه مصون گرديدن مردم از لغزش و افتادن به راه هاي انحرافي است:
«… و نكته ديگري كه از باب نهايت ارادت و علاقه ام به جوانان عرض مي كنم اين است كه در مسير ارزش ها و معنويات از وجود روحانيت و علماي متعهد اسلام استفاده كنيد و هيچ گاه و تحت هيچ شرايطي خود را بي نياز از هدايت و همكاري آنان ندانيد. روحانيون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاريخ و در سخت ترين شرايط همواره با دلي پر از اميد و قلبي سرشار از عشق و محبت به تعليم و تربيت و هدايت نسلها همت گماشته اند و هميشه پيشتاز و سپر بلاي مردم بوده اند…»(3)
اگر بخواهيم جايگاه اين سربازان امام زمان(عج) را در عصر غيبت كبري بطور خلاصه بازگو كنيم. جمله آخر حكم تاريخي تحريم تنباكوي مرحوم ميرزاي شيرازي(ره) بدرستي جايگاه ولي فقيه در عصر غيبت را بازگو مي نمايد: «امروز استعمال تنباكو بمنزله جنگ با امام زمان است» حضرت امام در تأييد و تجليل امر فوق كه حكم جنگ با امام زمان را اعلام مي كند مي فرمايند:
«… حكم نيم سطري يك مرجع مذهبي مورد علاقه مردم داراي چنان قدرتي است كه دولت انگلستان و دربار قدرتمند قاجار را به زانو درآورد.»(4)
و در راستاي ديدگاه الهي و ولايتي فوق در اولين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي (30/1/1358) اينگونه رهنمود مي دهند:
«… اين من نبودم كه بواسطه من پيروزي را بدست آورديد، خداي تبارك و تعالي در سايه امام زمان- سلام الله عليه- ما را پيروز كرد…»(5)

نويسنده:ابراهيم حاجي محمدزاده

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) و (2) صحيفه امام ج 21 ص 274 و 276 (3) صحيفه امام ج 21 ص 17
(4) صحيفه امام ج 16 ص 193 (5) صحيفه امام ج 7 ص

موضوعات: جايگاه انقلاب اسلامي در عصر غيبت(1)  لینک ثابت
 [ 07:41:00 ب.ظ ]





موعود در آیین هندو
ایمان اوشنی

آیین هندو در قدیم دین برهمایی خوانده می‌شد كه به برهما (Brahman)، خدای هندوان ا شاره م ی‌كرد. این آیین، گونه‌ای فرهنگ، آداب و سنن اجتماعی است كه با تهذیب نفس و ریاضت همراه شده و در تمدن و حیات فردی و جمعی مردم هندوستان نقش بزرگی داشته است.

اصول دین هندو عبارت است از: 1- اعتقاد و احترام به كتاب‌های باستانی و سنت‌های دینی بِرَهمَنان، 2- پرستش خدایانی كه به ظهور آن‌ها در دوره‌های قدیم عقیده داشته‌اند، 3- اعتقاد به تناسخ و رعایت مقررات طبقات اجتماعی در معاشرت و ازدواج، 4- احترام به موجودات زنده، مخصوصاً گاو، 5- تقدس لفظ «اُم» (om) به معنای آمین که اسم اعظم الهی به شمار می‌رود.

ادعیه و آیین‌های هندوان در مجموعه‌ای به نام «وداها» (Vedas) به معنای دانش، به زبان سانسكریت گرد آمده است و به آن شروتی (Sruti) یعنی وحی و الهام و علوم مقدّس موروثی لقب می‌دهند. در كتاب مشهور اوپانشاد یا وِدانتا (به معنای پایان وداها)، خدایان سه‌گانه‌ی هندوان این گونه معرفی شده‌اند:[1]

1- برهما (Brahma)، خدای ایجاد كننده،

2- شیوا (Siva)، خدای فانی كننده،

3- ویشنو (Vishnu)، خدای حفظ كننده. جلوه‌های ده‌گانه‌ی این خدا برای مردم در طول تاریخ عبارت است از: ماهی، لاك‌پشت، گراز، موجود نیمه آدم و نیمه شیر، كوتوله، راما (Rama)، رامای تبر به دست، كریشنا (Krishna)، بودا (Buddha) و كالكی (Kalki).

بنابر تفكر هندویی، جهان از چهار دوره‌ی رو به انحطاط تشكیل شده است كه عبارتند از:

1- كریتایوگه (Krita Yuga)،

2- ترتایوگه (Treta)،

3- دواپارایوگه (Dvapara) و

4- كالی‌یوگه (kali).

در آیین هندو، موعود نجات‌بخش موسوم به «كالكی» در پایان آخرین دوره‌ی زمانی از ادوار چهارگانه‌ی جهانی، یعنی «كالی یوگه» ظهور خواهد كرد.

در این دوره كه بنابر باورهای هندویی از نیمه شب بین 17 و 18 ماه فوریه سال 3103 قبل از میلاد مسیح شروع گردیده، و ما اكنون در آن به سر می‌بریم، فساد و تباهی سراسر جهان را فرا می‌گیرد. زندگانی اجتماعی و معنوی به نازل‌ترین حدّ خود نزول میكند و موجبات زوال نهایی را فراهم می‌سازد.[2]

«مردمان این دوره گناهكار، ستیزه‌جو و چون گدایان، بد اقبال بوده و سزاوار اقبالی نمی‌باشند. چیزهای بی‌ارزش را ارج می‌نهند، آزمندانه می‌خورند و در شهرهایی زندگی می‌كنند كه پر از دزدان است.»[3] در پایان چنین دوران سیاهی، آخرین و دهمین تجلی ویشنو، موسوم به كالكی، سوار بر اسبی سفید و به هیأت انسان ظهور خواهد كرد. وی سراسر جهان را سواره و با شمشیری آخته و رخشان در می‌نوردد تا بدی و فساد را نابود كند. با نابود كردن جهان، شرایط برای آفرینشی نو مهیا می‌شود تا در مهایوگای آتی، دیگر بار عدالت و فضیلت ارزش یابد.

[1] . حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 39 .

[2] . فصل‌نامه‌ی انتظار، ش 15، ص 156، به نقل از ادیان و مكتب‌های فلسفی هند، ج 1، ص 282 .

[3] . اساطیر هند، صص 41 - 125، به نقل از فصل‌نامه‌ی انتظار، ش 15، ص 157 .

موضوعات: موعود در آیین هندو  لینک ثابت
 [ 07:36:00 ب.ظ ]





موعود در آیین یهود
ایمان اوشنی

پیامبر دین یهود ـ یا بنی اسراییل ـ حضرت موسی (علیه السلام) می‌باشد. یهود یكی از سه دین بزرگ توحیدی جهان است و اسم خاص خداوند در این دین «یَهوَه» می‌باشد.

عهد عتیق نامی است كه مسیحیان در مقابل عهد جدید خود به كتاب یهودیان داده‌اند كه البته به هر دو عقیده دارند. عهد عتیق 39 كتاب دارد و از نظر موضوع به سه بخش تقسیم می‌شود:

1- تورات و بخش تاریخی عهد عتیق؛

2- حكمت، مناجات و شعر مانند كتاب ایوب و كتاب مزامیر؛

3- پیش‌گویی‌های انبیا مانند كتاب یونس، كتاب زكریا و كتاب حَبَـقوق؛

كتاب مقدّس یهودیان یعنی تورات در آغاز عهد عتیق قرار دارد و هر بخش آن به نام «سفر» و هر سفر به چند باب و آیاتی چند تقسیم شده است، و تفسیری كه علمای یهود بر آن نوشته‌اند «تلمود» نام دارد.

یهودیان پس از نخستین ویرانی شهر قدس، همواره در انتظار یك رهبر الهی فاتح بوده‌اند كه اقتدار و شكوه قوم خدا را به عصر درخشان داوود و سلیمان برگرداند.

آنان معتقدند نجات دهنده‌ی آخرالزمان، مسیح (ماشِیَح) به معنای مسح شده‌ی خداوند است كه جهان مطلوب و درخشان آینده را می‌سازد.

به اعتقاد همه‌ی یهودیان، نجات‌دهنده (مسیح) انسانی است همانند دیگران؛ اما برخوردار از جلوه و جبروت خدایی. او جهان را با نور خویش كه جلوه‌ای از نور خداست روشن خواهد كرد.

در زبور داوود كه تحت عنوان مزامیر در عهد عتیق آمده، تقریباً در هر بخش از آن، اشاره به ظهور منجی آخرالزمان و نوید پیروزی صالحان بر شریران، و بالأخره تشكیل حكومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب گوناگون به دینی واحد و جهان شمول دیده می‌شود:

«زیرا كه شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندك زمانی شریر نخواهد بود، در مكانش تأمل خواهی كرد و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد … زیرا كه بازوان شریر شكسته خواهد شد. و اما صالحان را خداوند تأیید می‌كند. خداوند روزهای كاملان را می‌داند و میراث آن‌ها خواهد بود، تا ابدالاباد.»[2]

دورنمایی از جهان نوین و ظهور مسیحا كه در آثار نویسندگان یهودی آمده‌ است، بیان كننده‌ی این معناست كه خداوند متعال در آخرالزمان جهان را دگرگون خواهد فرمود و صالحان و ابرار از ظالمان و اشرار جدا خواهند شد و این روزگار پر از ظلم و جور به پایان خواهد رسید. هر چند این پیروزی در آثار یهود به رهبری مسیح با القابی مانند «فرشته‌ی منتخب داوود» حاصل می‌گردد.[3]

در كتاب حبقوق نبی نیز از دیگر بخش‌های مجموعه‌ی عهد عتیق آمده است:

«اگر چه تأخیر نماید، برایش منتظر باش، زیرا كه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد كرد … بلكه جمیع امت‌ها را نزد خود جمع می‌كند و تمامی قوم‌ها را برای خویشتن فراهم می‌آورد.»[4]

شور و التهاب انتظار موعود در تاریخ پر نشیب و فراز یهودیت موج می‌زند. یهودیان در طول تاریخ، هر گونه خواری و شكنجه را به این امید بر خود هموار كرده‌اند كه روزی مسیحا بیاید و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج برهاند و فرمانروای جهان گرداند. در عصر ما هم که یهودیان صهیونیست به پا خاسته و با اشغال فلسطین، در صدد برآمده‌اند حقارت همیشگی قوم یهود را برافكنند، چیزی از تب و تاب انتظار موعود كاسته نشده است. درست است كه اقلیتی ناچیز از یهودیان بر اثر دلبستگی شدید به امیدهای قدیم، تشكیل دولتی صهیونیستی را مخالف آرمان مسیحایی شمرده و پیوسته با آن مخالفت كرده‌اند، ولی اكثر یهودیان آن را با جان و دل پذیرفته و آن را ره‌گشای عصر مسیحا دانسته‌اند. هم اكنون صهیونیست‌های اشغال‌گر فلسطین، علاوه بر دعاهای مسیحایی روزانه، در پایان مراسم سالگرد بنیانگذاری رژیم اسراییل غاصی، پس از دمیدن در شیپور عبادت، این گونه دعا می‌كنند:

«اراده‌ی خداوند، خدای ما چنین باد كه به لطف او شاهد سپیده‌دم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوش ما را نوازش دهد.»[5]

[1] . ادیان زنده‌ی جهان، ص 245 .

[2] . مزامیر، مزمور 37، آیه‌های 9-18، به نقل از محمد خادمی شیرازی، یاد مهدی (علیه السلام)، ص46 .

[3] . تاریخ ادیان، ترجمه‌ی علی اصغر حكمت، ص365 .

[4] . حبقوق نبی، فصل 2، آیه‌های 3-5، به نقل از علی اکبر مهدی‌پور، او خواهد آمد، ص122 .

[5] . حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 102 .

 

موضوعات:  موعود در آیین یهود  لینک ثابت
 [ 07:35:00 ب.ظ ]





اعتقاد اسماعیلیه درباره مهدویت
ایمان اوشنی

«اسماعیلیه» به امامت شش امام اول شیعیان اثنی عشری معتقد بودند؛ امّا پس از امام صادق(علیه السلام) بزرگترین فرزند او اسماعیل، یا فرزند او محمد را به امامت پذیرفتند. اسماعیل بزرگ‌ترین فرزند امام صادق(علیه السلام) و مورد علاقة آن حضرت بود.

اگر چه از بعضی روایات، خلاف این به دست می‌آید؛ ولی دانشمندان شیعه او را بزرگ داشته و از وی به نیكی یاد كرده اند. به نظر شیخ طوسی(ره) او جزو رجال امام صادق(علیه السلام) و اصحاب ایشان است. با توجه به علاقة امام صادق(علیه السلام) به اسماعیل، او مردی جلیل القدر بوده است.
ریشة پیدایش اسماعیلیه، شاید در این نكته نهفته باشد كه اسماعیل فرزند ارشد امام صادق(علیه السلام) ، مورد احترام آن حضرت بود؛ به همین دلیل برخی می‌پنداشتند پس از امام صادق(علیه السلام) او به امامت خواهد رسید. امّا اسماعیل در زمان حیات امام ششم، از دنیا رفت و آن حضرت شیعیان را بر مرگ پسر گواه گرفت و جنازة او را به صورت آشكار تشییع و دفن كرد.
پس از شهادت امام صادق(علیه السلام) گروهی‌ از اسماعیلیه،‌ مرگ اسماعیل را در زمان آن حضرت انكار كرده و او را امام قائم دانستند كه روزی رجعت‌ خواهد كرد و جهان‌ را از عدل‌ و داد پر خواهد ساخت. اینان مراسم تشییع جنازة اسماعیل از طرف پدر را برای حفظ جان او تفسیر كردند. نوبختی این گروه را «اسماعیلیه خالصه» می‌نامد.
شیخ‌ مفید دربارهِ‌ او می¬گوید: اسماعیل‌ بزرگ‌ترین پسر امام‌ صادق(علیه السلام) بود و امام‌ او را بسیار دوست‌ داشت‌ و نسبت‌ به‌ او بیش‌ از دیگران‌ نیكی‌ و محبت‌ می‌كرد؛ ولی‌ اسماعیل‌ در زمان‌ حیات‌ پدر در «عُریض‌» (دره‌ای‌ در نزدیكی‌ مدینه) از دنیا رفت.‌ مردم‌ جنازه‌اش‌ را به‌ مدینه‌ نزد امام‌ صادق(علیه السلام) آوردند و در قبرستان‌ بقیع‌ دفن‌ كردند. روایت‌ شده‌ است‌:‌ حضرت‌ در مرگ‌ او بسیار بی‌تابی‌ می‌كرد؛ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ با پای‌ برهنه‌ و بی‌ ردا، به‌ دنبال‌ تابوت‌ او می‌رفت. همچنین دستور فرمود: تابوت‌ او را پیش‌ از دفن، چندین‌بار به‌ زمین‌ نهادند و هر بار حضرت‌ می‌آمد و پارچه‌ از روی‌ صورتش‌ بر می‌داشت‌ و در روی‌ او نگاه‌ می‌كرد. مقصود امام(علیه السلام) از این‌ كار این‌ بود كه‌ مرگ‌ او را پیش‌ چشم‌ آنان‌ ـ كه‌ گمان‌ امامت‌ و جانشینی‌ او را داشتند- قطعی‌ كند و شبهه‌ آنان‌ را دربارة‌ زنده‌ بودنش، برطرف‌ سازد و به‌ آنها ‌بفهماند كه‌ اسماعیل‌ از دنیا رفته‌ است.
افرادی‌ از اصحاب‌ كه‌ او را پس‌ از حضرت صادق(علیه السلام) امام‌ می‌پنداشتند، از این‌ عقیده‌ بازگشتند؛ گروهی‌ اندك از مردمان بی خبر ـ كه‌ نه‌ در زمرة‌ نزدیكان‌ امام‌ بودند و نه‌ از راویان‌ حدیث‌ آن‌ بزرگوار ـ گفتند: اسماعیل‌ زنده‌ و امام‌ پس‌ از پدرش‌ است و بر این‌ عقیده‌ باقی‌ ماندند! گروهی‌ از شاخه‌ اسماعیلیه (فرقه‌ مباركیه)‌ هم‌ محمّدبن‌ اسماعیل‌ را مهدی‌ و امام‌ زنده‌ غایب‌ می‌دانند.
قرامطه (از گروه‌ اسماعیلیه)‌ ،‌ محمّدبن‌ اسماعیل‌ را مهدی‌ موعود می‌دانستند و عقیده‌ داشتند كه‌ وی‌ زنده‌ است‌ و در بلاد روم‌ زندگی‌ می‌كند. آنان در طول‌ تاریخ‌ بدنامی‌های‌ بسیاری‌ را برای‌ شیعه‌ به‌ ارمغان‌ آورده‌اند و هنوز هم‌ رسوبات‌ آن،‌ در ذهن‌ بسیاری‌ از مخالفان‌ شیعه‌ مانده‌ است؛ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ عقاید قرمطیان ‌ را به‌ شیعه‌ نسبت‌ می‌دهند!!
آنان ‌در بحرین‌ قدرت‌ یافته‌ و‌ تشكیل‌ دولت‌ دادند و به‌ شدت‌ با عباسیان‌ مخالفت‌ ‌كردند. قرامطه،‌ قائم‌ را كسی‌ می‌دانند كه‌ با رسالت‌ و شریعت‌ جدیدی‌ مبعوث‌ می‌شود و شریعت‌ محمّد(صلی الله علیه و آله وسلم) را منسوخ‌ می‌كند! البته‌ این‌ فرقه‌ سیاسی‌ بودند، نه‌ مذهبی‌ و به‌ دنبال‌ اهداف‌ خاص‌ و منافع‌ خود بودند.
طرفداران‌ ابوالخطاب‌ (متوفی 138 هـ) قائل‌ به‌ الوهیت‌ امام‌ صادق(علیه السلام) بودند و ابوالخطاب‌ را فرستادة‌ امام‌ صادق(علیه السلام) می‌دانستند! حتی‌ برخی‌ از آنان ابوالخطاب‌ را قائم‌ دانسته، گفتند: وی‌ نمرده‌ است! گروهی‌ از پیروان‌ وی، پس‌ از مرگ‌ اسماعیل، فرزندش‌ محمّد را امام‌ دانستند و در هواداری‌ او و فرزندانش‌، استوار ماندند.
تمام‌ این‌ گروه¬ها از طرف‌ امام‌ صادق(علیه السلام) مورد طرد و انكار قرار گرفتند. حتی روشن نیست خود محمّدبن‌ اسماعیل،‌ ادعای‌ امامت‌ و مهدویّت داشته‌ باشد.
از آنجایی که طرح‌ مسأ‌له‌ مهدویّت، نوید برپایی‌ حكومت‌ عدل‌ و داد و جایگزینی‌ آن‌ با حاكمیت‌ فاسد و ستمگر عباسیان‌ و حكومت‌های‌ خشن‌ و بیدادگر تابع‌ آنان‌ بود؛ قشرهای‌ محروم‌ در شهرها و روستاها را متوجه‌ داعیان‌ اسماعیلی‌ می‌ساخت. آنان‌ مردم‌ را به‌ سوی‌ امامان‌ مستور، كه‌ در نهان‌ می‌زیستند، فرا می‌خواندند.

موضوعات: اعتقاد اسماعیلیه درباره مهدویت  لینک ثابت
 [ 07:34:00 ب.ظ ]




مهدویت و “روز جهانی مستضعفین”

 

 

پاو از سلاله‌ی مستضعفین و پیشوای مستضعفین است که وارثان زمین را به ارث‌شان خواهد رسانید.
گروه پژوهش جبهه جهانی مستضعفین - استضعاف اصطلاحی است که صرفنظر از بار لغویش دارای بار معنایی دینی و قرآنی است؛ زیرا قرآن و احادیث توجه ویژه‌ای به این مقوله مبذول داشته و در فرازهای مختلف از آن سخن گفته اند.

استضعاف و استکبار در قرآن
این واژه بیانگر روند مبارزه‌ای تاریخی است و مقابل لفظ “استکبار” قرار داده می‌شود. این دو واژه مصادیق فراوانی دارند تا آنجا که تمام زمان‌ها، مکان‌ها، ملل، اقوام و ایدئولوژی‌های مختلف را در بر می گیرد؛ گستردگی این واژگان به گونه‌ایست که شیطان و حضرت آدم و حوا را نیز در بر می گیرد.

قرآن در این باره می فرماید: “إلا إبلیس أبی و استکبر و کان من الکافرین” که در این آیه، شیطان را مصداق مستکبرین و استکبار می داند که با حیله و نیرنگ، آدم وحوا را به استضعاف کشید و از سوی دیگر با تخطی از فرمان الهی در سجده کردن مقابل آدم و حوا به زمره مستکبرین پیوست.

بنابراین اصطلاح مستضعف و مستکبر (استضعاف و استکبار)، بار معنایی خاصی دارد که تمام تاریخ را شامل شده و نوع حرکت آن را در فراز و فرود مختلفش حکایت می‌کند. استضعاف و استکبار پس از آنکه در آسمان و بهشت برین دامن شیطان و انسان را گرفت در آغازین مرحله خود آتشی شد به دامن دو برادر هابیل و قابیل.

نگاه قرآن به این مقوله نگاهی جهان شمول است و آن را در تمام زمینه های اعتقادی، اقتصادی، سیاسی اجتماعی، فرهنگی و… تسری می دهد؛ به عبارت دیگر از نظرگاه قرآن، هر جا ظلمی واقع شود و شخصی به ناحق به زیر کشیده شود؛ استضعاف و استکبار رخ نمایی می کند.

ما در این مقوله به مناسبت ۱۵ شعبان سالروز تولد منجی مستضعفان امام مهدی(عج) به بحث پیرامون آینده مستضعفان و نقش آنان در حکومت عدل مهدوی می پردازیم.

معنای لغوی استضعاف و استکبار
پیش از ورود به اصل موضوع به معنای لغوی این دو واژه می پردازیم. استضعاف از ماده “ضعف” گرفته شده و ۴۵ بار با اشتقاقات مختلف در قرآن به کار رفته است. از لحاظ لغوی این لفظ به معنای “به ضعف کشانیدن” و “طلب ضعف دیگری کردن” است که در این صورت ارتباط مستقیمی با استکبار که “طلب کبر و نخوت کردن” است، دارد.

“ابن منظور” در معنای لغوی این لفظ می‌گوید: “اسْتَضْعَفَه‏ و تَضَعَّفَه‏: وجده ضعيفاً فركبه بسُوء” (لسان العرب، ج‏۹، ص: ۲۰۴) و در باب استکبار می گوید: “اسْتَكْبَرَه‏: رآه كبيرا و الاستكبار: الامتناع عن قبول الحق مُعاندة و تَكَبُّراً"( لسان العرب، ج‏۵، ص: ۱۲۷) استکبار نیز در قرآن کاربرد بسیاری دارد و ۲۵ بار به صورت‌های مختلف به کار رفته است.

استضعاف به معنای ضعیف کردن دیگری است به هر شکل که می خواهد باشد. علامه طباطبایی مستضعف را چنین تعریف می کند: “کسی که نتواند محذوری را که مبتلای بدان است، دفع کند. این معنا، همان طور که شامل مستضعفین مورد بحث می شود که در سرزمینی قرار گرفته اند که اکثریت و قدرت در آنجا به دست کفار است و چون عالمی دینی نیست که معارف دین را از او بیاموزند، یا محیط کفر و ترس از شکنجه های طاقت فرسای کفار اجازه نمی دهد به آن معارف عمل کنند و از سوی دیگر ، قدرت بیرون آمدن از آن جا و رفتن به محیط اسلام را هم ندارند، یا به سبب این که فکرشان کوتاه است یا گرفتار بیماری و یا نقص بدنی و یا فقر مالی و یا موانع دیگرند و… .”

استضعاف و استکبار در روایات
امام صادق(ع) می فرماید: همانا پیامبر اسلام نگاهی به علی، حسن و حسین انداخت و گریست و فرمود: همانا شما پس از من مستضعفین هستید. مفضل از امام پرسید: مراد رسول الله چیست؟ ایشان فرمودند: یعنی شما امامان پس از من هستید که قرآن از حاکمیت آنها خبر داده است: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»؛ پس این آیه تا قیامت در حق ما جاری است.

از امام علی(ع) نقل است که مستضعفانی که در سوره قصص ائمه معرفی شده اند آل محمد هستند؛ خداوند مهدی(عج) را از ایشان بر خواهد انگیخت و آن ها را عزت بخشیده و دشمنانشان را خوار خواهد کرد.

از نظر گاه اجتماعی استضعاف و استکبار بیانگر رابطه دوجانبه‌ی قدرت است که سلطه گر و سلطه پذیر را شامل می شود و از سوی دیگر بیانگر جدال همیشگی حق و باطل بوده که در نهایت بنابر سنت الهی که “إن الباطل کان زهوقا"ست؛ مکانیسم قدرت به دست مستضعفان که همان ائمه هستند خواهد افتاد و “لن تجد لسنة الله تبدیلا” و در این سنت الهی تغییر و تحولی راه نخواهد یافت.

نیمه شعبان، روز جهانی مستضعفین
از همین جاست که شیعیان ۱۵ شعبان سالروز تولد منجی عالم بشریت را “روز جهانی مستضعفین” نام نهاده‌اند زیرا این امام بزرگوار پیشوای مستضعفان است که خداوند به واسطه‌ی وی، مستضعفان را به مقام امامت و حاکمیت جهان می رساند.

از سوی دیگر وی از سلاله‌ی مستضعفانی است که با آنکه حق بودند اما حقشان به دلیل خیانت یاران و مکر و قدرت دشمنان غصب گردید و در کنج تنهایی و مظلومیت به قتل رسیدند.

البته این به معنای حصر استضعاف در اهل بیت نیست بلکه در گذر روزگار ملل بسیار و اندیشمندان و اصلاح‌طلبان بسیاری در مقابل استکبار مبارزه کرده اند و قربانی مطامع آنان شده‌اند؛ در عصر معاصر نیز می‌توان به ملت مظلوم فلسطین و مسلمانان میانمار اشاره کرد که در زیر یوغ مستکبرین قربانی می شوند.

باید متذکر شد که استضعاف فقط اختصاص به مسلمانان ندارد بلکه ملل مختلفی در طول تاریخ به ویژه پس از توسعه طلبی ملل غرب و در جریان جنگ های جهانی و استعمارگری آنها به استضعاف کشیده شده و قربانی روح استکباری این ملل شدند.

امام خمینی(ره) و روز جهانی متستضعفین
امام خمینی(ره) در رابطه با روز میلاد حضرت حجت(عج) و حکومت مستضعفان می فرماید: “چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی که برپا کننده عدالتی است که بعثت انبیا برای آن بود و چه مبارک است زادروز ابرمردی که جهان را از شرّ ستمگران و دغل بازان تطهیر می نماید و زمین را پس از آن که ظلم و جور آن را فرا گرفته، پر از عدل و داد می نماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض می نماید و چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغل بازی ها و فتنه انگیزی ها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیله گران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمتِ… حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخ های ستم و کنگره های بیداد فرو ریزد".( ۲۸ خرداد ۱۳۶۰، پیام به مناسبت نیمه شعبان)

امام خامنه ای و روز جهانی مستضعفین
مقام معظم رهبری می فرمایند: «ما منتظریم؛ یعنی این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پی گیری، این دنیایی که به وسیله دشمنان خدا و شیاطین از ظلمات و جور و طغیان و ضعیف کشی و نکبت حاکمیت ستمگران و قلدران و زورگویان پر شده است، در سایه تلاش و فعالیت بی وقفه ما یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن انسانیت و ارزش های انسانی محترم است و ستمگر، زورگو، ظالم، قلدر و متجاوز به حقوقِ انسان‌ها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوا و هوس خود پیدا نخواهد کرد. این روشنایی در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد… مسئله امام زمان(عج) یکی از زنده ترین مسائل اسلامی است که هم در دوران مبارزه با طاغوت به مبارزین امید می داد، و هم امروز که حکومت مستضعفین زمین است، ما را تشویق می کند که حرکت خود را تسریع کنیم.»(۱۵ / ۱ / ۶۷)

“شیعه و انتظار” از نگاه اندیشمندان معاصر جهان
این اعتقاد اصیل اسلامی به ویژه شیعی توجه بسیاری از اندیشمندان معاصر را به خود جلب کرده است که ما در زیر به برخی از آنان و آرائشان اشاره می کنیم:

ماربین، مستشرق آلمانی، در كتاب خود «سیاست اسلامی»، در پایان فصل هفتم، در مورد فلسفه مذهبِ شیعه می‏گوید:

“از جمله مسائل بسیار مهم اجتماعی كه همواره می‏تواند موجب امیدواری و رستگاری گردد، همانا اعتقاد به وجود یك حجّت در هر عصر و انتظار ظهور اوست.

شیعه عقیده دارد كه انسان چون به هنگام شب در بستر می‏ رود، باید به این امید بخوابد كه صبح هنگام، چون از خواب برخیزد و ببیند كه حجت عصر ظهور كرده است، در تأیید او آماده باشد؛ و عقیده دارند كه همه مردم و دولت‏ های روی زمین تابع او و تحت حكومت آنها خواهند بود.

گویا فرد فرد شیعه، به امید ترقی و عالم‏گیری و اقتدار مذهب خود، هر صبح از خواب بر می‏خیزد. شیعه، مجتهدین را نوّاب عام حجّت عصر می‏دانند و البته بر دانشمندان علوم اجتماعی روشن است كه اگر همچو عقیده ‏ای در میان فرد فرد ملّتی گسترش یافته و رسوخ كند، ناچار روزی اسباب طبیعی آن، برای آنان فراهم خواهد آمد.

یأس و حرمان، عامل همه گونه نكبت و ذلّت است و ضدّ آن، پشت‏گرمی. امیدواری و قوّت قلب از روی اعتقاد، مایه فلاح و نجات می‏گردد.”

دیگر مستشرقِ بزرگ آلمانی، “فان فلوتن"، در كتاب خود، تحت عنوان «تاریخ شیعه و علل سقوط بنی‏امیّه» در این باره می‏گوید:

“مسیح ناجی، در میان شیعیان معروف و مشهور است؛ او ملقّب به مهدیّ است؛ البته این لقب، در آغاز یكی از القاب شَرف بود؛ ولی دیری نپایید كه مخصوصِ آن ناجی از اهل بیت گردید؛ چنانكه اعتقاد به ظهور مهدی و انتظار او، در بدو امر مختص به آل بیت نبود و فكر مهدیِ منتظر چنان در میان اهل سنّت شیوع یافت كه فكر مهدی ‏های دیگر را به كلّی از ذهن آنان خارج ساخت؛ و بدون شك، پیشگویی راجع به این امر و انتظار ظهور ایشان از نفوس مسلمانان بیرون نرفته است.”

پروفسور “هانری كربن"، در كتاب خود تحت عنوان “تاریخ فلسفه اسلامی” درباره فلسفه غیبت امام زمان(عج) چنین می‏نویسد:

“جلوه ظهور او بر مردم، همان مفهوم تهذیب و تجدید عالم روحانی آنان است و در نتیجه همان مفهوم عمیق اندیشه ‏ای است كه شیعه از غیبت و ظهور امام دارد.

مردم شایستگی خود را برای دیدن امام از دست می‏دهند؛ آنگاه خود بین امام و خویشتن حجاب می‏گردند؛ زیرا وسیله تجلّی و مشاهده را؛ یعنی معرفتی كه از راه قلب حاصل می‏شود، از دست می‏دهند، یا آن را فلج ساخته و از كار می‏اندازند. پس تا وقتی كه مردم مستعدّ شناسایی و معرفت امام نگردند، سخن گفتن از ظهور امام غایب، هیچ معنی نخواهد داشت.”

این فیلسوف فرانسوی، اعتقاد شیعه به مهدویت و تفاوت آن از دیگر موعودگرایی‌ها در مكاتب دیگر را چنین بیان می‏دارد:
“به عقیده من، مذهب تشیع تنها مذهبی است كه رابطه هدایت الهی را میان خدا و خلق همیشه زنده نگه داشته و به طور مستمر و پیوسته ولایت را زنده و پا بر جا می‏‌گذارد. مذهب یهود، نبوت را، كه رابطه‌‏ای است واقعی میان خدا و عالم انسانی، در حضرت كلیم ختم كرده و پس از آن به نبوت حضرت مسیح و حضرت محمّد(ص) اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع می‏كند و نیز مسیحیان در حضرت عیسی متوقف شدند و اهل سنّت از مسلمانان نیز در حضرت محمّد(ص) توقف نموده و با ختم نبوت در ایشان، دیگر رابطه‏‌ای میان خالق و خلق، موجود نمی‏دانند.

تنها مذهب تشیع است كه نبوت را با حضرت محمد (ص) ختم شده می‏داند؛ ولی ولایت را، كه همان رابطه هدایت و تكمیل است، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می‌‏داند؛ رابطه‌‏ای كه از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی حكایت می‌‏كند؛ به واسطه دعوت‏‌های دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمّد (ص)؛ و بعد از حضرت محمّد(ص) به واسطه همین رابطه ولایت، جانشین وی (به عقیده شیعه) زنده بوده و هست و خواهد بود و این حقیقتی است زنده؛ كه هرگز نظر علمی نمی‏تواند آن را از خرافات شمرده و از لیست حقایق حذف نماید.

به عقیده من، همه ادیان بر حق بوده و یك حقیقت زنده را دنبال می‌‏كنند و همه ادیان در اثبات وجود این حقیقت زنده مشتركند. آری! تنها مذهب تشیع است كه به زندگی این حقیقت، لباس دوام و استمرار
پوشانده است.”

در همه قرون و اعصار، آرزوي موعود جهاني، در دل‌هاي خداپرستان وجود داشته است و اين آرزو، تنها در ميان پيروان مذهب‌هاي بزرگ مانند زرتشتي، يهودي، مسيحي و مسلمان سابقه ندارد، بلكه آثار آن را در افسانه ‏هاي يوناني، افسانه‏ هاي ميترا در ايران، كتب قديم چينيان، عقايد هنديان و در بين اهالي اسكانديناوي و حتي در ميان مصريان قديم و بوميان مكزيك و نظاير آنها نيز مي‌توان يافت.

مستضعفین عالم از هر دین و آیینی و نژادی، چشم امید خود را به کسی دوخته اند که سرتاسر عدل و احسان است. انسانی کامل که جهان را به تکامل خواهد رسانید.

امید دل مستضعفان جهان، کسی است که با ظهور خود، عدل را در جهان خواهد گسترانید و برای همیشه دنیا را از شر مستکبریین و زورگویان رها خواهد کرد. به امید آن روز…

موضوعات: مهدویت و "روز جهانی مستضعفین"  لینک ثابت
 [ 05:21:00 ب.ظ ]




- روز جهانی مستضعفان


یکی از بارزترین خصوصیات حضرت مهدی موعود(عج) این است که حکومت عدل جهانی به رهبری آن حضرت و با حضور و همّت و نقش آفرینی «مستضعفان» تشکیل می شود. این خصوصیت، همان است که در کلام و پیام امام خمینی رحمه الله ، بسیار مورد توجّه بود وا یشان به صورت مکرّر با تعبیراتی از قبیل مستضعفان، محرومان، پابرهنه ها و گودنشین ها از این قشر مهم، ولی فراموش شده، یاد می کردند و بر ضرورت خدمت به آنها تاکید می نمودند. از همین روست که روز نیمه شعبان «روز جهانی مستضعفان» نام گرفته است.
مستضعف، واژه قرآنی

یکی از ویژگی های حضرت امام خمینی رحمه الله آن بود که ادبیات قرآن را وارد انقلاب اسلامی می کرد. بنابراین ادبیات انقلابی امام، ادبیات قرآنی بود. یکی از این واژه ها، واژه مستضعفان بود که امام همواره بر آن تأکید داشت. صف آرایی مستکبران در مقابل مستضعفان، تقابل عدل و ظلم و رویارویی محرومان و چپاولگران، همواره درکلام و پیام امام موج می زد. از این مهم تر، عملکرد امام خمینی بود که علاوه بر زبان، با قلم و قدم و با تمام توان، در خدمت مستضعفان و محرومان بود و مبارزه با ظلم و ظالم و مستکبران را خط مشی اصولی خود قرار داده بود.
امام خمینی رحمه الله و حمایت از مستضعفان

یکی از ویژگی های امام خمینی رحمه الله روحیه استکبارستیزی و حمایت از مستضعفان جهان بود. آن فرزانه دوران، حکومت را وسیله ای برای تحقق عدالت می دانست و معتقد بود تحقق عدالت بدون سرکوب کردن مستکبران و چپاولگران میسّر نخواهد بود. به همین دلیل، فضای کشور، فضای حمایت از مستضعفان و مبارزه علیه مستکبران بود.
انقلاب اسلامی و جریان توفنده حمایت از مستضعفان

بی تردید امام خمینی رحمه الله یکی از نوادر روزگار بود. آن بزرگ مرد با الهام از آیات قرآن و سنت پیامبراسلام صلی الله علیه و آله وسلم واژه مستضعف را وارد ادبیات انقلاب کرد و همواره بر حمایت از این قشر محروم پای فشرد. با همت امام و پی گیری های مستمر ایشان این معنا به ادبیات و تفکر عمومی راه یافته، به یک فرهنگ تبدیل شد. در مقابل این جریان توفنده که با حمایت از مستضعفان جهان، ارکان حاکمیت مستکبران را به لرزه درآورد، بسیار طبیعی بود که سران جبهه استکبار دست روی دست نگذارند و فعالانه به میدان بیایند و چاره اندیشی کنند. شدیدترین اقدام علیه انقلاب اسلامی و شخص امام خمینی رحمه الله ، تحمیل جنگ هشت ساله، تحریم اقتصادی و فشارهای سیاسی بود.
حاکمیت مستضعفان در دوره ظهور حضرت مهدی(عج)

نیمه شعبان، این روز فرخنده، را روز جهانی مستضعفان نام گذاری نموده اند؛ زیرا در حکومتی که خورشید دوازدهم، حضرت ولی عصر(عج)، آن را بنیان گذاری می کند، زمام امور در دست طبقات محروم و مستضعف جامعه می باشد. در این نظام مقدس و الهی، طبقه اشراف و مستکبران که همیشه بر اثر خصلت برتری جویی و سلطه طلبی در برابر قیام های الهی پیامبران و اولیای دین ایستاده و از پذیریش عدل در جامعه خودداری کرده اند، هیچ گونه جایگاهی نخواهند داشت. خداوند در قرآن می فرماید: «ما اراده کرده ایم که بر مستضعفان منّت نهاده، آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم». این آیه شریفه به صراحت از امامت و حکمرانی مستضعفان و پابرهنگان در عصر ظهور امام آخرین و پیشوای مستضعفان سخن می گوید و پایان دوره ستم و سلطه استکبار را به همگان نوید می دهد.
مستضعفان جهان، وارثان زمین (با تکیه بر دیدگاه امام خمینی)

حضرت امام خمینی رحمه الله نیمه شعبان را که روز جهانی مستضعفان نام گرفته است، روزی مبارک دانسته، چنین می فرمایند: «چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی که برپا کننده عدالتی است که بعثت انبیا برای آن بود و چه مبارک است زادروز ابرمردی که جهان را از شرّ ستمگران و دغل بازان تطهیر می نماید و زمین را پس از آن که ظلم و جور آن را فرا گرفته، پر از عدل و داد می نماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض می نماید و چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغل بازی ها و فتنه انگیزی ها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیله گران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمتِ… حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخ های ستم و کنگره های بیداد فرو ریزد».
مستضعف در کلام مقام معظم رهبری

«ما منتظریم؛ یعنی این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پی گیری، این دنیایی که به وسیله دشمنان خدا و شیاطین از ظلمات وجور و طغیان و ضعیف کشی و نکبت حاکمیت ستمگران و قلدران و زورگویان پر شده است، در سایه تلاش و فعالیت بی وقفه ما یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن انسانیت و ارزش های انسانی محترم است و ستمگر، زورگو، ظالم، قلدر و متجاوز به حقوقِ انسان ها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوا و هوس خود پیدا نخواهد کرد. این روشنایی در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد… مسئله امام زمان(عج) یکی از زنده ترین مسائل اسلامی است که هم در دوران مبارزه با طاغوت به مبارزین امید می داد، و هم امروز که حکومت مستضعفین زمین است، ما را تشویق می کند که حرکت خود را تسریع کنیم.»
جمهوری اسلامی و حمایت از مستضعفان

یکی از شعارهای اصلی و اولیه انقلاب اسلامی حمایت از مستضعفان است و جمهوری اسلامی به سبب دفاع از همین شعار قرآنی، فشارهای سیاسی فراوانی را از سوی استکبار در طول سالیان متمادی تحمل نموده است.

اقدامات دشمنان هنگامی مؤثر خواهد بود که انقلاب اسلامی از درون دچار تردید شود و جریان توفنده ای که امام خمینی رحمه الله در همه زمینه ها برای تقویت مستضعفان در برابر مستکبران به راه انداخت، پشتوانه خود را از دست بدهد.
برخورد امام رضا علیه السلام با قشرمستضعف

یکی از ویژگی های خورشید هشتم شیعیان، حضرت امام رضا علیه السلام ، حمایت از مستضعفان و کمک به قشر محروم جامعه بود. آن حضرت همواره از بی نوایان و مستضعفان دستگیری می فرمود و به آنان کمک می کرد. آن بزرگوار هرگاه به قشر ضعیف و محروم جامعه چیزی می بخشید یا به آنان کمک می کرد، تلاش می نمود عزّت و آبروی مستضعفان نیازمند را حفظ نماید. در جواب سلیمان که پرسیده بود چرا هنگام کمک به افراد مستضعف صورتش را پنهان می کند، فرمود: «نمی خواهم ذلّت خواهش را در چهره آنان ببینم».
خدمت به مستضعف در نگاه امام جواد علیه السلام

نقل شده است که روزی شخصی با خوش حالی فراوان به محضر امام جواد علیه السلام شرف یاب شد. امام علیه السلام سبب خوش حالی او را سؤال کرد. آن مرد گفت: ای فرزند رسول اللّه ، از پدرم شنیدم که می گفت: روزی که خداوند توفیق خدمت به انسان محروم و مستضعفی را نصیبت کند، روز خوش حالی و نشاط است. و من امروز موفق شدم که به برادران دینی ام خدمت کنم. امام جواد علیه السلام در پاسخ، به جا ن شریف خود قسم یاد کرد و فرمود: «چنین کاری جای شادمانی دارد، به شرط آن که آن را با منّت از بین نبری».
امام علی علیه السلام و خدمت به مستضعفان

امام علی علیه السلام پیشوای بزرگ مستضعفان و محرومان بود. آن حضرت هیچ گاه این قشر را از یاد نمی بردند و همواره کارگزاران خویش را برای خدمت به محرومان و مستضعفان سفارش و ترغیب می کردند. مقام معظم رهبری حضرت آیت اللّه خامنه ای، مدّظلّه العالی، دراین باره می فرمایند: «امیرالمؤمنین علیه السلام برای خدا و در راه او کار می کرد. به درد مردم می رسید. مردم را دوست می داشت و خدمت به آنها را وظیفه خود می دانست. با این که حکومت او در جهت خدمت به مستضعفان بود، به این اکتفا نمی کرد؛ شب ها هم، تنها و به صورت فردی، به کمک یکایک مستضعفان می رفت».
پیشوای مستضعفان

سلام بر نیمه شعبان، روز جهانی مستضعفان و روز طلوع خورشید یگانه دوران، حجت حق و صاحب العصروالزمان. سلام بر پیشوای مستضعفان و محرومان جهان حضرت قائم علیه السلام . مهدی جان! ای موعود مستضعفان! اینک بشر مستضعف و سیه روز در آتش ظلم استکبار می سوزد. ستم و بیداد و تباهی، دنیا را فرا گرفته است و ما همه چشم انتظار توایم. مولای ما، می دانیم گرفتاری و ناراحتی دوستان و شیعیانت، بلکه گرفتاری و ناراحتی تمامی انسان های دربند و محروم و مستضعف، قلب مقدس و نازنینت را می فشارد و تو را در اندوه فرو می برد؟ ای ذخیره الهی، اینک مستضعفان جهان، تشنه و خواهان تویند. پس بیا و محرومان جهان را از چنگ نااهلان و ستمگران رهایی ده.
امام حسن علیه السلام و کمک به مستضعفان دردمند

فریادرسی بیچارگان و کمک به مستضعفانِ دردمند، در وجود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و امامان ما به خوبی متجلّی است. امام حسن مجتبی علیه السلام در رسیدگی به درماندگان و مستضعفان و بذل و بخشش های فراوان و بی سابقه، نمونه بود. آن حضرت نقطه امید درماندگان، آرام بخش دل های دردمندان و پناهگاه مستضعفان و مستمندان بود. هیچ گاه نشد که فقیری آزرده دل یا حاجتمندی درمانده و ضعیف، به حضور آن بزرگ برود و دست خالی برگردد، امام مجتبی علیه السلام تا بدان جا در رفع گرفتاری ها می کوشید که گاه پیش از اظهار مستمندان و پیش از آن که عرق شرم بر گونه های آنان بنشیند، نیازشان را بر می آورد و نمی گذاشت که سختی درخواست را تحمّل کنند.
مسئولیت ثروتمندان در قبال مستضعفان

ثروت چیزی است که اگر به دست افرادی ضعیف النفس و ناباب بیفتد، آنها را به گم راهی می کشاند؛ اما همین ثروت اگر در اختیار کسانی باشد که احساس مسئولیت در وجودشان زنده و پویاست، از آن چون عاملی برای خدمت به خلق مستضعف، و در راه اعتلای جامعه و ریشه کن کردن محرومیت و نابه سامانی ها بهره می گیرند. در اسلام، ثروتمندان در قبال تهی دستان و قشرمستضعف جامعه مسئولند، و به انگیزه پیوند برادری و برابری که مسلمانان را به همدیگر ارتباط می دهد، می بایستی همواره در راه تأمین نیازهای مستضعفان و توده محروم اجتماع، کوشنده باشند. این ویژگی خدمت به مستضعفان، در وجود امام حسن علیه السلام به خوبی جلوه گر بود. آن حضرت در طول عمر خویش، دوبار ثروت خود را به تمامی در راه خدا و خدمت به خلق محروم خدا خرج کرد و سه بار نیز دارایی خویش را به دو قسمت تقسیم کرد و نصف آن را برای خود برداشت و نصف دیگر را در راه خدا و خدمت به مستضعفان و محرومان صرف کرد.
آمریکا، دشمن مستضعفان

فرزانه ترین فریاد تاریخ و ماندگارترین یادِ زمانه، حضرت امام خمینی رحمه الله ، آمریکا را دشمن مستضعفان جهان دانسته، خطاب به مسلمانان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران چنین می فرمایند: «هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران! بپاخیزید و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدّرات خود دفاع کنید و از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است. جهان باید بداند که ایران راه خدا را پیدا کرده است و تا قطع منافع آمریکای جهان خوار، این دشمنِ کینه توزِ مستضعفین جهان، با آن مبارزه ای آشتی ناپذیر دارد».
وظیفه مسلمانان در قبال مستضعفان فلسطین

امروزه ملّت مظلوم فلسطین مصداق بارز «مستضعف»اند. بنابراین بر همه مسلمانان جهان است که به یاری جوانان مظلوم، اما غیور، فلسطین بشتابند و آنان را در مسیر رسیدن به آرمان بلندشان یاری رسانند. امام خمینی، این پیشوای مظلومان و مستضعفان جهان، در این باره چنین می فرمایند: «اکنون که مسلمانان انقلابی و شجاع فلسطین با همتی عالی و با آوای الهی از معراجگاه رسول ختمی مرتبت، صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، خروش برآورده و مسلمانان را به قیام و وحدت دعوت نموده اند و در مقابل کفرجهانی نهضت نموده اند، با کدام عذر در مقابل خداوند قادر و وجدان بیدار انسانی می توان در این امر اسلامی بی تفاوت بود؟ اکنون که خون جوانان عزیز فلسطین دیوارهای مسجدقدس را رنگین کرده است و در مقابل مطالبه حق مشروعشان از مشتی دغل باز با مسلسل جواب شنیده اند، برای مسلمانان غیرتمند عار نیست که به ندای مظلومانه آنان جواب ندهند و هم دردی خود را با آنان اظهار نکنند؟

*****************************************

 

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت

****************************************

 

 

موضوعات: - روز جهانی مستضعفان  لینک ثابت
 [ 05:19:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره سبأ / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در همين جهان ) سپاس خداوندي را سزا است كه تمام آنچه در آسمانها و زمين است از آن او است ، و هم در آن جهان سپاس او را سزا است ، ( چرا كه حاكميّت و مالكيّت هر دو جهان از آن او است ) و او كار بجا و بس آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَهُ الْحَمْدُ فِي الآخِرَةِ » : اشاره به اين است كه بندگانش در برابر تفضّل و الطافي كه در آخرت بديشان خواهد فرمود ، او را خواهند ستود ( نگا : يونس‌ / 10 ، فاطر / 34 ، زمر / 74 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مي‌داند آنچه را كه به زمين وارد مي‌شود ، و آنچه را كه از آن خارج مي‌شود ، و آنچه را كه از آسمان پائين مي‌آيد ، و آنچه را كه به سوي آن بالا مي‌رود ، و او مهربان و بخشاينده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَلِجُ » : از مصدر ولوج به معني ورود ( نگا : اعراف‌ / 40 ) . « يَعْرُجُ » : صعود مي‌كند . « فِيهَا » : به سوي آن . واژه ( في ) به معني ( إِلي ) است .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران مي‌گويند : قيامت هرگز براي ( حساب و كتاب و سزا و جزاي ) ما برپا نمي‌شود . بگو : چرا ، به پروردگارم سوگند ! آن كسي كه داناي راز ( نهان در گستره جهان ) است ، قيامت به سراغ شما مي‌آيد ( و خدا به اعمال شما رسيدگي مي‌نمايد ) . به اندازه سنگيني ذرّه‌اي ، در تمام آسمانها و در زمين از او پنهان و نهان نمي‌گردد ، و نه كمتر از اندازه ذرّه و نه بزرگتر از آن ، چيزي نيست مگر اين كه در كتاب آشكاري ثبت و ضبط و نگهداري مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَلي‌ » : آري . اين حرف براي ابطال نفي ماقبل است . « وَ رَبّي‌ » : به پروردگارم سوگند . « عَالِمِ » : بدل يا صفت ( رَبّ ) است . « لا يَعْزُبُ » : ( نگا : يونس‌ / 61 ) . « أَصْغَرُ » : مبتدا و ( أَكْبَرُ ) عطف بر آن است ، ( فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ) خبر . « كِتَابٍ مُّبِينٍ » : لوح محفوظ . علم خدا . جهان پهناور هستي . ( نگا : انعام‌ / 59 ، يونس‌ / 61 ، هود / 6 ، نمل‌ / 75 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( برپائي قيامت و ضبط اعمال براي اين است ) تا خداوند پاداش كساني را بدهد كه ايمان آورده‌اند و كارهاي بايسته و شايسته كرده‌اند . آنان آمرزش ( خدا ) و روزي ارزشمند و فراخي دارند . ( خداوند آمرزش خود را شامل لغزشهايشان مي‌گرداند ، و نعمت فراوان و خوب بهشت را بهره آنان مي‌سازد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَجْزِيَ » : ( نگا : ابراهيم‌ / 51 ، روم‌ / 45 ، احزاب‌ / 24 ) . « رِزْقٍ كَرِيمٌ » : ( نگا : انفال‌ / 74 ، حجّ‌ / 50 ، نور / 26 ) .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه ( در دنيا پيوسته ) تلاش مي‌كردند آيات ما را تكذيب و انكار كنند ، و تصوّر مي‌كردند كه ( پيغمبر را شكست مي‌دهند و او را ) درمانده مي‌سازند ( و جلو پخش قرآن و فرمان يزدان را مي‌گيرند ) ، آنان عذابي از بدترين و دردناكترين عذابها را خواهند داشت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَالَّذينَ سَعَوْا فِي ءَايَاتِنَا مُعَاجِزِينَ » ( نگا : حجّ‌ / 51 ) . « رِجْزٍ » : ( نگا : اعراف‌ / 134 و 135 ، انفال‌ / 11 ) . در اينجا مراد بدترين و سخت‌ترين عذاب است .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه فرزانه و آگاهند ، چيزي را كه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده است ، حق مي‌بينند ، و راهنماي راه خداي چيره و ستوده مي‌دانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِي‌ » : آنچه . مراد قرآن است . « هُوَ الْحَقَّ » : مراد اين است كه قرآن عين حقيقت است و هماهنگ با قوانين آفرينش و واقعيّتهاي عالم هستي و جهان انسانيّت است . « الْحَقَّ » : مفعول دوم فعل ( يَري ) است و مفعول اوّل آن ( الَّذي ) است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران ( برخي به برخي ديگر ، تمسخركنان ) مي‌گويند : آيا مردي را به شما بنمائيم كه شما را خبر مي‌دهد از اين كه هنگامي كه پيكرهايتان كاملاً متلاشي شد ( و ذرّات وجودتان در جهان پخش و پراكنده گرديد ، دوباره زنده مي‌شويد و ) آفرينش تازه‌اي پيدا مي‌كنيد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَلْ نَدُلُّكُمْ ؟ » : آيا شما را رهنمود كنيم‌ ؟ ! مرادشان تمسخر پيغمبر بود و اين است كه واژه ( رَجُلٍ ) هم به كار برده‌اند . انگار او را نمي‌شناسند . « مُزِّقْتُمْ » : متلاشي شديد . يعني مرديد و پوسيديد و خاك شديد و ذرّات خاكِ پيكرهايتان در گوشه‌ها و كنارهاي جهان ، و چه بسا در بدن جانوران و گياهان پراكنده گرديد . « كُلَّ مُمَزَّقٍ » : كاملاً پراكنده . واژه ( كلّ ) مفعول مطلق است ، و ( مُمَزَّقٍ ) مصدر ميمي و بر وزن اسم مفعول و به معني تمزيق ، يعني قطعه قطعه و تكّه تكّه كردن است .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا او بر خدا دروغ مي‌بندد ؟ يا نوعي ديوانگي دارد ؟ ( وگرنه انسان صادق و عاقل چگونه لب به چنين سخني‌مي‌گشايد ؟ چنين نيست كه ايشان تصوّر مي‌كنند . نخير ! ) بلكه كساني كه به آخرت ايمان ندارند ، گرفتار عذاب ( يك نوع نگراني جانكاه ) و گمراهي عجيب ( زندگي نامفهوم و بي‌محتوا ) هستند ( و با وجود ظاهر آراسته ، آرام و قرار ندارند ، و در حقيقت ايشان ديوانه و سرگردانند . غافل‌وار به مسير نادرست و گناه‌آلودشان ادامه مي‌دهند تا طومار زندگي ننگينشان درهم پيچيده مي‌شود و به دوزخ درمي‌آيند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفْتَري‌ » : در اصل چنين است : أَإِفْتَري‌ ؟ همزه وصل حذف شده و همزه استفهام به حال خود مانده است . « جِنَّةٌ » : جنون . ديوانگي ( نگا : اعراف‌ / 184 ، مؤمنون‌ / 25 و 70 ) . « بَلْ » : حرفي است كه بر ابطال ماقبل ، و اثبات مابعد دلالت مي‌كند . « فِي الْعَذَابِ . . . » : مراد عذاب و سرگشتگي دنيوي است كه هم اينك در آنند ، و يا اين كه مراد شكنجه و ويلاني اخروي است كه چون محقّقاً گريبانگير كفّار مي‌گردد ، انگار هم اكنون در آنند . « الضَّلالِ الْبَعيدِ » : ( نگا : نساء / 60 و 116 و 136 و 167 ، ابراهيم‌ / 3 و 18 ) .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِن نَّشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِّنَ السَّمَاءِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّكُلِّ عَبْدٍ مُّنِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا به چيزهائي كه پيش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمين قرار دارد نگاه نمي‌كنند ( تا ببينند زير پايشان كره مذاب و سوزان و در حال فوَراني است ، و بالاي سرشان اشعّه كيهاني و سنگهاي سرگرداني است ، و انسانها در ميان دو منبع خطر زندگي مي‌كنند ؟ ) . اگر بخواهيم ايشان را به دل زمين فرو مي‌بريم ، يا اين كه قطعه‌هائي از آسمان بر سرشان فرو مي‌افكنيم . قطعاً در اين ( چيزهائي كه مي‌بينند ) نشانه‌اي ( از عظمت و قدرت خدا ) است براي هر بنده‌اي كه بخواهد خالصانه به سوي خدا برگردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ » : مراد همه چيزهائي است كه پيش روي انسان است و رو بدانها دارد . يا مراد زمين است كه در زير پاي انسان است . « مَا خَلْفَهُمْ » : مراد همه چيزهائي است كه پشت سر انسان است و رو بدانها ندارد . يا مراد آسمان است كه بالاي سر او قرار دارد . « نَخْسِفْ » : ( نگا : قصص‌ / 81 و 82 ، عنكبوت‌ / 40 ، نحل‌ / 45 ) . « كِسَفاً » : جمع كِسْفَة ، بر وزن و معني قِطْعَة ( نگا : اسراء / 92 ) . « مُنِيبٍ » : كسي كه با توبه خالصانه به درگاه خدا برمي‌گردد . بازگردنده .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلاً يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به داود از جانب خود فضيلت بزرگي بخشيديم . ( از جمله به كوهها و پرنده‌ها دستور داديم كه ) اي كوهها و اي پرندگان ! با او ( در تسبيح و تقديس خدا ) هم آواز شويد . همچنين آهن را ( همچون موم ) براي او نرم كرديم ( تا در زره‌سازي نيازي به تافتن آن نداشته باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَاوُدَ » : يكي از پيغمبران بني‌اسرائيل است كه در فاصله سالهاي 970 - 1033 قبل از ميلاد مي‌زيسته است . « فَضْلاً » : فضيلت و نعمت بزرگ . مراد مواهبي همچون نبوّت ، زَبور ، تسخير كوهها و پرنده‌ها ، نرم كردن آهن ، و تعليم زره‌سازي است . برتري ( نگا : نمل‌ / 15 و 16 ) . « أَوِّبي‌ » : هم‌آواز شويد . تكرار كنيد ( نگا : انبياء / 79 ) . « الطَّيْرَ » : علّت نصب آن سه چيز مي‌تواند باشد : عطف بر محلّ ( جِبالُ ) . مفعول معه . مفعول به فعل مقدّر ( سَخَّرْنا ) ( نگا : ص‌ / 18 و 19 ) . « أَلَنَّا » : نرم كرديم . بعضي مي‌گويند : آهن در دست او همچون موم و خمير نرم بود . برخي مي‌گويند : مراد تعليم ذوب آهن بدو است .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحاً إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ما به داود دستور داديم ) كه زره‌هاي كامل و فراخ بساز ، و بافته‌هاي ( حلقه‌هاي آنها ) را به اندازه و متناسب كن ، و كار شايسته‌اي انجام دهيد ( و دقّت كافي در كيفيّت و كميّت محصول و مصنوع خود داشته باشيد ) چرا كه من مي‌بينم آنچه را كه انجام مي‌دهيد ( و ساخته و پرداخته كسي ، بي‌حساب و كتاب نمي‌ماند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنِ اعْمَلْ . . . » : حرف أَنْ مفسِّره است و به معني : اين كه و يعني . يا مصدريّه است و حرف جرّي محذوف است . تقدير آن چنين است : لاَنِ اعْمَلْ . يعني : أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ لِهذاَ الأمْرِ . « سَابِغَاتٍ » : جمع سابِغ ، به معني تامّ و كامل ، و مراد زره است . « قَدِّرْ » : اندازه و تناسب را رعايت كن . « السَّرْدِ » : بافت . حلقه زره . زره‌ساز را ( سَرّاد ) و ( زَرّاد ) مي‌گويند . « إِعْمَلُوا صَالِحاً » : كار شايسته و بايسته انجام دهيد . مخاطب داود و خاندان و قوم او است ، و در اصل درسي است براي انسانهاي مؤمن كه بايد در ساخته‌ها و بافته‌هاي خود دقّت كافي داشته باشند و محصول كامل و مفيدي ارائه دهند و از خيانت و دغلكاري بپرهيزند .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَن يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَن يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏باد را مسخّر سليمان كرديم كه صبحگاهان مسير يك ماه را مي‌پيمود ، و شامگاهان مسير يك ماه را . و چشمه مس مذاب را براي او روان ساختيم ، و پروردگارش گروهي از جنّيان را رام او كرده و در پيش او كار مي‌كردند و اگر يكي از آنها از فرمان ما سرپيچي مي‌كرد ( و به سخن سليمان گوش نمي‌داد ، كيفرش مي‌داديم و ) از آتش سوزان بدو مي‌چشانديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الرّيحَ » : باد . مفعول فعل محذوف ( سَخَّرْنا ) است ( نگا : ص‌ / 36 ) . « غُدُوُّها » : بامدادان آن . مراد حركت باد از صبح تا ظهر است . « رَوَاحُهَا » : شامگاهان آن . مراد حركت باد به هنگام برگشت از ظهر تا شب است . باد چگونه دستگاه سليمان - اعم از تخت يا فرش او - را به حركت درمي‌آورده است ، بر ما روشن نيست . « أَسَلْنَا » : جاري ساختيم . از ماده ( سَيَلان ) . « عَيْنَ » : چشمه . مراد معدن است . « الْقِطْرِ » : مس مذاب ( نگا : كهف‌ / 96 ) . « بِإِذْنِ رَبِّهِ » : به فرمان پروردگارش . مراد اين است كه خدا ايشان را مسخر و مطيع سليمان كرد . « يَزِغْ » : منحرف و كج شود . يعني بر سليمان عصيان و طغيان كند .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْراً وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان هر چه سليمان مي‌خواست برايش درست مي‌كردند ، از قبيل : پرستشگاههاي عظيم ، مجسّمه‌ها ، ظرفهاي بزرگ غذاخوريِ همانند حوضها ، و ديگهاي ثابت ( كه از بزرگي قابل جابه جائي نبود . به دودمان داود گفتيم : ) اي دودمان داود ! سپاسگزاري ( اين همه نعمت را ) بكنيد ، و ( بدانيد كه ) اندكي از بندگانم سپاسگزارند ( و خداي را به هنگام خوشي و نعمت ياد مي‌آرند . پس كاري كنيد كه از زمره اين گروه گزيده شكرگزار باشيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَحَارِيبَ » : جمع مِحراب ، معبدها و پرستشگاهها . قصرها و كاخها . « تَمَاثِيلَ » : جمع تِمثال ، مجسّمه‌ها و تنديسها . « جِفَانٍ » : جمع جَفْنَة ، ظرفهاي غذاخوري . « الْجَوابِ » : اصل آن ( الْجَوابي ) است و جمع جَابِيَة ، حوضها . « جِفَانٍ كَالْجَوَابِ » : مراد ظرفهاي غذاخوري همچون حوض است . از قبيل : مجمعه‌ها و سينيهاي بزرگ . « قُدُورٍ » : جمع قِدْر ، ديكها . « رَاسِيَاتٍ » : جمع راسِيَة ، ثابت و پابرجا . مراد از ( قُدُورٍ راسِياتٍ ) ديكهائي است كه به سبب بزرگي و سنگيني آنها را از جا تكان ندهند و بالا و پائين نبرند . « الشَّكُورُ » : بسيار سپاسگزار .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زماني كه بر سليمان ( كه سمبل قدرت و عظمت بود ) مرگ مقرّر داشتيم ، جنّيان را از مرگ او نياگاهانيد مگر موريانه‌هائي كه ( مدّتها بود به عصاي سليمان رخنه كرده بودند و ) عصاي وي را مي‌خوردند . هنگامي كه سليمان ( كه در ميان جنّيان بر عصاي خود تكيه زده بود و كارهاي ايشان را مي‌پائيد ) فرو افتاد ، فهميدند كه اگر آنان از غيب مطّلع مي‌بودند ، در عذاب خوار كننده ( بيگاري و اسارت ) باقي نمي‌ماندند ( و راه خود را در پيش مي‌گرفتند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَضَيْنَا » : مقرّر داشتيم . واجب گردانديم . فرمان صادر كرديم . « دَآبَّةُ الأرْضِ » : موريانه . چوبخواره . چوبخوارك . واژه ( أَرْض ) به معني ( أَكْل ) يعني خوردن است . يا اين كه جمع ( أَرَضَة ) به معني موريانه بوده و در نتيجه ( دَآبَّةُ الأرْضِ ) معني موريانه‌ها و چوبخواره‌ها و چوبخواركها دارد . « مِنسَأَة‌ » : عصا . « تَبَيَّنَتْ » : فهميدند و دانستند . اين فعل از افعال ذو وجهين است و در اينجا به صورت متعدّي به كار رفته است . فاعل آن ( الْجِنُّ ) و مفعول آن جمله ( أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ . . . ) مي‌باشد . « لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ » : اشاره به اين است كه جنّيان كه مردمان اين همه خوارق و اوهام بديشان نسبت مي‌دهند ، و گويا فالگيران و كاهنان و ديگر شيادان ، سحر و جادو را با استمداد از ايشان مي‌كنند ، و بالاخره از غيب آگاهشان مي‌دانند ، قرآن آنان را در كار غيب همچون انسانها ناتوان و درمانده معرّفي مي‌فرمايد . « الْعَذَابِ الْمُهِينِ » : چه بسا اشاره به كارهاي سنگين و سختي باشد كه سليمان گاهي به عنوان جريمه و مجازات بر عهده گروهي از جنّيان مي‌گذاشت . يا اين كه عدم آزادي ، خودش عذاب خوار كننده و كمرشكني است .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏براي اهالي سبا در محلّ سكونتشان نشانه‌اي ( از قدرت خدا ) بود . دو باغ ( عظيم و گسترده ) در سمت راست و چپ ( شهر يمن ، با ميوه‌هاي فراوان . بديشان گفته شد : ) از روزي پروردگارتان بخوريد و شكر او را به جاي آوريد . شهري است پاك و پاكيزه ، و ( پربركت و نعمت ، و آفريدگارتان ) پروردگاري است بس آمرزنده .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَبَإٍ » : قبيله مشهور سَبَأ . شهر سبأ . ساكنان شهر سبأ . « مَسْكَنِهِمْ » : محلّ سكونت ايشان كه مأرب است و در 100 كيلومتري صنعاء قرار دارد . « ءَايَةٌ » : نشانه قدرت خداوند تعالي . « جَنَّتَانِ » : دو باغ . مراد باغهاي فراوان و متّصل به هم است . بدل از ( ءَايَة ) يا خبر مبتداي محذوف و تقدير چنين است : هِيَ جَنَّتَانِ ، و يا اين كه مبتدا است و خبر آن محذوف بوده و در اصل چنين است : هُنَاكَ جَنَّتَانِ . « بَلْدَةٌ » : شهر . خبر مبتداي محذوف است و تقدير چنين است . هذِهِ بَلْدَةٌ .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَى أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا آنان ( از شكر نعمت ) روي گردان شدند ( و مغرور رفاه و لذائذ گشتند ) . بدين سبب ما سيل ويرانگري را به سويشان روان كرديم و باغهاي ( پربركت و پرميوه ) ايشان را به باغهاي ( بي‌ارزش ) با ميوه‌هاي تلخ ، و درختهاي شوره گز و اندكي درخت سدر ، مبدّل ساختيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعَرِمِ » : ويرانگر . در اين صورت ( سَيْلَ الْعَرِمِ ) اضافه موصوف به صفت است . يا اين كه جمع عَرِمَة ، به معني سدّ است . برخي هم آن را نام درّه‌اي دانسته‌اند . « أُكُلٍ » : ثمره ( نگا : رعد / 4 ) . « خَمْطٍ » : تلخ . بدمزه . « أَثْلٍ » : گز . شوره گز . « سِدْرٍ » : نام درختي است مشهور به كُنار .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( تعويض و تبديل ، ) چيزي بود كه به خاطر كفران نعمت ، ايشان را بدان كيفر داديم . مگر ما جز ناسپاس را مجازات مي‌كنيم‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَلْ نُجَازِي‌ ؟ » : آيا مجازات مي‌كنيم و كيفر مي‌دهيم‌ ؟‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّاماً آمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ميان آنان و شهرهاي ديگري كه پربركت و نعمت كرده بوديم ، شهركها و روستاهائي ساخته و پرداخته بوديم كه ( از يكي ، ديگري ) نمايان بود ، و در ميان آنها فاصله‌هاي مناسب و نزديك به هم ترتيب داده بوديم ( به گونه‌اي كه امنيّت برقرار بود و نيازي هم به حمل آب و توشه سفر ديده نمي‌شد . توسّط انبياء بديشان پيام داديم كه ) شبها و روزها در امن و امان در آنجاها سير و سفر كنند ( و از حق منحرف نشوند و به ياد الطاف خدا باشند و پرستش او را فراموش ننمايند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قُريً ظَاهِرَةً » : شهرها و روستاهائي كه به هم نزديك و از يكديگر نمايان باشند . « قَدَّرْنا » : مقدور كرديم . نظم و نظام بخشيديم و سر و سامان داديم . مراد تنظيم فواصل و ترتيب محلّهاي غذاخوري و استراحت شبانه و روزانه است .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا ايشان ( مست و مغرور نعمت و قدرت گشتند و همچون بني‌اسرائيل از خوشيها سير شدند و ) گفتند : پروردگارا ! فاصله‌هاي ( منازل ) سفرهاي ما را زياد بفرما ( تا فقراي بي‌سروپا نتوانند همچون ما اغنياء سفر كنند . ) و بدين وسيله به خود ستم كردند و ( ما چنان زندگاني ايشان را پريشان كرديم و در هم پيچيديم كه ) آنان را سخناني ( بر سر زبانها ) نموديم ، و سخت متلاشيشان ساختيم ( و هر كدام را به گوشه‌اي از جهان پرت كرديم ) . قطعاً در اين سرگذشت ، نشانه‌هاي عبرت براي همه شكيبايان سپاسگزار است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَاعِدْ » : دور كن . فاصله بينداز . « بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا » : اين درخواست به درخواست بيجاي بني‌اسرائيل مي‌ماند كه مي‌گفتند : كو سير و پياز ؟ ! . ( نگا : بقره‌ / 61 ) . چه بسا مراد از اين خواست ، توسعه طلبي و گسترش منطقه نفوذ و قدرت ، يعني چيزي نزديك به مفهوم امپرياليسم امروزي باشد . « أَحَادِيثَ » : مراد سخناني است كه بر سر زبانها و نقل مجالس بوده و به عنوان افسانه عبرت و ضرب‌المثل نابودي قدرت روايت مي‌شده است . « مَزَّقْنَاهُمْ . . . » : ( نگا : سبأ / 7 ) .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏واقعاً ابليس پندار خود را درباره آنان راست گرداند ( و به كرسي نشاند ) . چرا كه همگي از او پيروي كردند مگر گروه اندكي از مؤمنان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ » : ابليس گمان و آرزوي خود را درباره ايشان واقعيّت بخشيد . شيطان پنداري كه درباره آنان داشت ، محقّق يافت . « عَلَيْهِمْ » : واژه ( عَلي ) به معني ( في ) است . « ظَنَّهُ » : اشاره به آرزو و قصد ابليس در حق انسانها ، به هنگام طرد شيطان از آستانه يزدان است ( نگا : اعراف‌ / 11 - 18 ، حجر / 38 - 44 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شيطان هيچ گونه قدرتي بر آنان نداشت ( تا با آن بتواند ايشان را به پيروي از خود وادارد . تنها كاري كه از دست او ساخته است ، وسوسه است . اين هم بدو داده نشده است ) مگر بدان خاطر تا بدانيم كه چه كسي به آخرت ايمان مي‌آورد ، و چه كسي درباره آن متردّد مي‌ماند . پروردگار تو مراقب ( احوال ) و نگهدار ( حساب افعال بندگان ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُلْطَانٍ » : سلطه و قدرت و استيلاء . « لِنَعْلَمَ » : ( نگا : بقره‌ / 143 ، آل‌عمران‌ / 140 و 142 و 167 ، مائده‌ / 94 ، كهف‌ / 12 ) . « حَفِيظٌ » : ( نگا : هود / 57 ) .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِن شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُم مِّن ظَهِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! به مشركان ) بگو : كساني را به فرياد بخوانيد كه بجز خدا ( معبود خود ) مي‌پنداريد . ( امّا بدانيد آنها هرگز گرهي از كارتان نمي‌گشايند و سودي و زياني به شما نمي‌رسانند . چرا كه ) آنها در آسمانها و زمين به اندازه ذرّه‌اي مالك چيزي نيستند و در آسمانها و زمين كمترين حق مشاركت ( در خلقت و مالكيّت و اداره جهان ) نداشته ( و انباز خدا نمي‌باشند ) ، و خداوند در ميانشان ياور و پشتيباني ندارد ( تا در اداره مملكت كائنات بدو نيازمند باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زَعَمْتُمْ » : گمان برده‌ايد . بعد از آن ، جمله ( أَنَّهُمْ ءَالِهَةٌ ) مقدّر است . « مِن دُونِ اللهِ » : بجز خدا . بعد از آن جمله ( لا يَسْتَجِيبُونَ دُعَآءَكُمْ ) مقدّر است . لذا مجموعاً چنين مي‌شود : قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ ءَالِهَةٌ مِّن دُونِ اللهِ لا يَسْتَجِيبُونَ لَكُمْ . « شِرْكٍ » : مشاركت . نصيب و بهره . « ظَهِيرٍ » : ياور و پشتيبان .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ گونه شفاعتي در پيشگاه خدا سودمند واقع نمي‌گردد ، مگر شفاعت كسي كه خدا بدو اجازه ( ميانجيگري ) دهد ( و آن هم جز خوب و پسنديده نگويد . در آن روز اضطراب و وحشتي بر دلهاي شفاعت كنندگان و شفاعت شوندگان چيره مي‌شود ، و در انتظار اين هستند كه ببينند خداوند به چه كساني اجازه شفاعت مي‌دهد و براي چه كساني بايد شفاعت بشود . اين حالت اضطراب و نگراني همچنان ادامه مي‌يابد ) تا زماني كه ( فرمان از ناحيه خدا صادر مي‌شود و ) فزع و اضطراب از دلهاي آنان زايل مي‌گردد . ( گروهي رو به گروه ديگر كرده شادان و خندان مي‌پرسند : ) آيا پروردگارتان چه ( دستوري صادر ) فرمود ؟ مي‌گويند : حق را ( صادر ) فرمود ( كه اجازه شفاعت است ) و او والا و بزرگوار است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ » : ( نگا : بقره‌ / 254 و 255 ، طه‌ / 109 ، انبياء / 28 ، نجم‌ / 26 ) . « فُزِّعَ » : هراس برطرف شد . باب تفعيل فَزَعَ ، براي سلب است . « قَالُوا : مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ » : اين جمله جنبه مژده به يكديگر را دارد و بيانگر اوج شادي شفاعت كنندگان و شفاعت شوندگان است . « الْحَقَّ » : درست . مراد اجازه شفاعت برابر شرائط مذكور آيات ديگر قرآن است .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! به مشركان ) بگو : چه كسي شما را از آسمانها و زمين روزي مي‌رساند ( و بركات و نعمات آنها را در اختيارتان مي‌گذارد ؟ اگر از روي عناد پاسخت ندادند ، خودت ) بگو : خدا . قطعاً يا ما ( مؤمنان ) و يا شما ( مشركان ) بر هدايت يا ضلالت آشكاري هستيم . ( چرا كه عقيده ما و شما با هم تضادّ روشني دارد . پس حتماً گروهي از ما و شما اهل هدايت و دسته‌اي گرفتار ضلالت است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنَ السَّمَاوَاتِ » : روزيهاي پروردگار كه از ناحيه آسمان ، يعني از سوي بالا به ما مي‌رسد ، همچون : نور و حرارت آفتاب و هوا و برف و باران . « وَ الأرْضِ » : بركات زمين همچون : منابع آبهاي زيرزميني و معادن گوناگون .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لَّا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : از شما درباره گناهاني كه ما كرده‌ايم ، و از ما درباره گناهاني كه شما كرده‌ايد ، پرسيده نمي‌شود ( و پافشاري ما براي راهنمائي شما تنها جنبه دلسوزي به حال شما دارد و بس ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَجْرَمْنَا » : مرتكب گناه شده‌ايم .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : پروردگارمان ما را ( در روز رستاخيز ) گرد مي‌آورد و سپس در ميان ما به حق داوري مي‌كند . تنها او داور آگاه ( از كارهاي ما و شما ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَفْتَحُ » : قضاوت و داوري مي‌كند ( نگا : شعراء / 118 ) . « الْفَتَّاحُ » : قاضي و داور ( نگا : اعراف‌ / 89 ) .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَرُونِي الَّذِينَ أَلْحَقْتُم بِهِ شُرَكَاء كَلَّا بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : كساني را كه به عنوان شريك خدا به خدا ملحق ساخته‌ايد ، به من نشان دهيد ( تا ببينم برابر كدام ويژگي ، در الوهيّت با خداوندي انبازند كه چيزي همسان او نيست‌ ؟ ! ) نه ، هرگز ! ( چنين چيزي ممكن نيست . آخر اين يك مشت سنگ و چوب خاموش و بي‌جان ، كه آنها را سمبل و نماد ارواح و فرشتگان مي‌دانيد ، ساخته و پرداخته دست خودتان بوده و مرتبه خدائي را نشايند ) بلكه تنها الله ( كه آفريدگار آسمانها و زمين ) و چيره و كار بجا است ، خدا است و بس .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرُونِي‌َ » : به من بنمائيد . نشانم دهيد . « بِهِ » : به خدا . « شُرَكَآءَ » : حال ( الَّذِينَ ) است . « هُوَ اللهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ » : ( هُوَ ) مبتدا و ( اللهُ ) خبر آن بوده و تفسيرش مي‌كند و ( الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ) صفت اوّل و دوم ( اللهُ ) است . يا اين كه ( هُوَ ) ضمير شأن و ( اللهُ ) مبتدا و ( الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ) خبر اوّل و دوم است .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما تو را براي جملگي مردمان فرستاده‌ايم تا مژده‌رسان ( مؤمنان به سعادت ابدي ) و بيم دهنده ( كافران به شقاوت سرمدي ) باشي ، وليكن اكثر مردم ( از اين معني ) بي‌خبرند ( و همگاني بودن نبوّت تو را باور نمي‌دارند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَآفَّةً » : همه . جملگي ( نگا : بقره‌ / 208 ، توبه‌ / 36 و 122 ) . حال ضمير ( كَ ) است . اسم فاعل و ( ه ) براي مبالغه است همچون رَاوِيَة ، و يا اين كه مصدر است همچون عَاقِبَة . يا اين كه حال مقدّم ( ناس ) است . « بَشِيراً وَ نَذِيراً » : حال ( كَ ) هستند . اين آيه جهاني بودن دعوت پيغمبر را مي‌رساند ( نگا : اعراف‌ / 158 ، انعام‌ / 19 ، فرقان‌ / 1 ) .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( كافران ) مي‌گويند : اگر راست مي‌گوئيد ( كه رستاخيزي در ميان است ، به ما بگوئيد ) اين وعده كي به وقوع مي‌پيوندد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَتي هذَا الْوَعْدُ ؟ » : مراد وعده وقوع قيامت و داخل شدن نيكان به بهشت و ورود بدان به دوزخ است . البتّه پرسش كافران جنبه استهزاء داشت .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لَّكُم مِّيعَادُ يَوْمٍ لَّا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ سَاعَةً وَلَا تَسْتَقْدِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : وعده شما روز مشخّصي است كه نه ساعتي از آن پسي مي‌گيريد ، و نه ساعتي از آن پيشي مي‌گيريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِيعَادُ يَوْمٍ » : مراد از ميعاد ، زمان شي‌ء موعود است . اضافه به چيزي شده است كه بيانگر آن است . يعني : ميعادٌ هُوَ يَوْمٌ . « لا تَسْتَأْخِرُونَ . . . » : ( نگا : اعراف‌ / 34 ، يونس‌ / 49 ) .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن نُّؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران مي‌گويند : ما هرگز به اين قرآن و ديگر كتابهاي پيش از آن ايمان نخواهيم آورد . اگر برايت ممكن بود كه ببيني ( حال چنين ستمگراني را ) در آن زمان كه ستمگران در پيشگاه پروردگارشان ( براي حساب و كتاب ) نگاه داشته شده‌اند ( از كارشان در شگفت مي‌ماندي . چرا كه ) همه با يكديگر در گفتگويند و هر يكي گناه را به گردن ديگري مي‌اندازند . مستضعفان و زيردستان ، به مستكبران و بالادستان مي‌گويند : اگر شما نبوديد ( و ما را گمراه نمي‌كرديد ) ما ايمان مي‌آورديم ( و اكنون رستگار مي‌شديم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَوْ تَري . . . » : ( نگا : انعام‌ / 27 و 30 و 93 ، انفال‌ / 50 ، سجده‌ / 12 ) . « يَرْجِعُ » : ردّ مي‌كنند . بازگشت مي‌دهند . مراد لومه و سرزنش و گناه را به گردن يكديگر انداختن است . اين فعل از افعال ذو وجهين است و در اينجا متعدّي است .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءكُم بَلْ كُنتُم مُّجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مستكبران هم به مستضعفان مي‌گويند : آيا ما شما را از هدايتي باز داشته‌ايم كه برايتان آمده بوده است‌ ؟ ! ( هرگز ما چنين كاري را نكرده‌ايم و ) بلكه خود شما گناهكار بوده‌ايد ( و به كفر و الحاد گرائيده‌ايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَدَدْنَاكُمْ » : شما را بازداشته‌ايم . مانع شما بوده‌ايم .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَن نَّكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَندَاداً وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مستضعفان به مستكبران ( بار ديگر ) مي‌گويند : بلكه توطئه‌ها و تبليغات مكّارانه شما در شب و روز سبب شد كه ما از هدايت بازمانيم ، در آن هنگامي كه شما به ما دستور مي‌داديد كه خدا را به يگانگي نشناسيم و انبازها و همتاهائي براي او قرار دهيم . ( سرانجام هر دو گروه از شدّت وحشت ، نفَسهايشان در سينه‌ها حبس مي‌شود ) و پشيماني خود را پنهان مي‌دارند ، بدان گاه كه عذاب را مشاهده مي‌كنند و ما غل و زنجيرها را به گردن كافران مي‌اندازيم ( و ايشان را روانه دوزخ مي‌سازيم ) . آيا به آنان جزائي جز ( جزاي ) كارهائي كه مي‌كرده‌اند داده مي‌شود ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَكْرُ الَّيْلِ وَ النَّهَارِ » : نيرنگ شب و روز ، يعني حيله‌گريها و توطئه‌هاي مستمرّ شما درباره ما ما را از هدايت بازداشت . « أَندَاداً » : همگونها و همتاها . مراد انبازها و شركاء است . « أَسَرُّوا » : پنهان داشتند . مراد بند آمدن زبان از گفتار به خاطر شدّت وحشتي است كه از مشاهده عذاب بديشان دست مي‌دهد . يا اين كه ( أَسَرُّوا ) از اضداد است و به معني : اظهار پشيماني كردند « هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاّ مَا . . . » : مراد تجسم اعمال است . يعني اين اعمال و كردار كفّار و مجرمين است كه به صورت زنجيرهاي اسارت بر گردن و دست و پاي آنان گذارده مي‌شود . يا اين كه انسان جزاي همان چيزهائي را مي‌بيند كه كرده است و لاغير .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به هر شهر و دياري كه پيغمبري را فرستاده‌ايم ، سران و متنعّمان آنجا گفته‌اند : ما بدانچه آورده‌ايد باور نداريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَرْيَةٍ » : شهر و ديار . « نَذِيرٍ » : بيم دهنده . مراد پيغمبر الهي است . « مُتْرَفُوهَا » : مراد رؤساء و اغنياء و زورمداران و متنعّمان و بالاخره مستان ناز و نعمت و قدرت است ( نگا : اسراء / 16 ، مؤمنون‌ / 64 ) . « أُرْسِلْتُم بِهِ » : ( نگا : ابراهيم‌ / 9 ) .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالاً وَأَوْلَاداً وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و گفته‌اند : ما كه ( در دنيا ) اموال و اولاد بيشتري داريم و ( اين نشانه علاقه و محبّت خدا به ما است ، و در آخرت هم ) ما هرگز عذاب نمي‌بينيم و شكنجه نمي‌شويم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْوَالاً وَ أَوْلاداً » : تمييزند .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : پروردگارم روزي را براي هر كس كه خود بخواهد فراخ يا تنگ مي‌گرداند ( اعم از عاصي و مطيع . داشتن و نداشتن ، نشانه محبّت و خوشنودي ، و يا نفرت و ناخوشنودي خدا از بنده نيست ) و ليكن بيشتر مردم ( چنين چيزي را ) نمي‌دانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَبْسُطُ وَ يَقْدِرُ » : ( نگا : رعد / 26 ، اسراء / 30 ، قصص‌ / 82 ) .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُم بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِندَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ جَزَاء الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اموال و اولاد شما چيزهائي نيستند كه شما را به ما نزديك و مقرّب سازند ، بلكه كساني كه ايمان بياورند و كارهاي شايسته و بايسته بكنند آنان ( مقرّب درگاه الهي بوده و ) در برابر اعمالي كه انجام داده‌اند پاداش مضاعف دارند ، و ايشان در طبقات بالا ( يعني در برترين منازل بهشت ) در امن و امان بسر مي‌برند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« زُلْفي‌ » : قرب و منزلت . پايه و مقام . مفعول مطلق است و هم معني با مصدر فعل . « الضِّعْفِ » : مضاعف . چندين برابر . مراد دست كم يك به ده است ( نگا : انعام‌ / 160 ) . « إِلاّ » : ليكن . امّا . « مَنْ » : مستثني از ضمير ( كُمْ ) در فعل ( تُقَرِّبُكُمْ ) است و يا مبتدا و مابعد آن خبر است . « الْغُرُفَاتِ » : ( نگا : زمر / 20 ، عنكبوت‌ / 58 ) . « جَزَآءُ الضِّعْفِ » : اضافه موصوف به صفت ، و يا اضافه مصدر به مفعول خود است .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُوْلَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه ( در دنيا پيوسته ) تلاش مي‌كنند آيات ما را تكذيب و انكار كنند ، و تصوّر مي‌كنند كه ( پيغمبر را شكست مي‌دهند و او را ) درمانده مي‌سازند ( و جلو پخش قرآن و فرمان يزدان را مي‌گيرند ) آنان به عذاب احضارشدگانند ( و جاودانه در آن ماندگار مي‌مانند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ يَسْعَوْنَ . . . » : ( نگا : حجّ‌ / 51 ، سبأ / 5 ) . « مُحْضَرُونَ » : احضار شدگان . يعني فرشتگان به زور آنان را در دوزخ حاضر مي‌آورند ( نگا : قصص‌ / 61 ) .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : پروردگارم روزي را براي هر كس از بندگانش كه بخواهد فراخ و يا تنگ مي‌گرداند ، و هر چه را ( در راه خدا ) ببخشيد و صرف كنيد ، خدا جاي آن را پر مي‌كند ، و او بهترين روزي دهندگان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُخْلِفُهُ » : جاي آن را پر مي‌كند . عوض آن را مي‌دهد .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَؤُلَاء إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يادآور شو ) روزي را كه خداوند جملگي آنان را گرد مي‌آورد و سپس به فرشتگان ( رو در روي فرشته پرستان ) مي‌گويد : آيا اينان شما را ( به جاي من ) پرستش مي‌كرده‌اند ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ » : مراد اين است كه اي فرشتگان شما به اين جماعت گفته‌ايد كه آنان شما را پرستش كنند ؟ اين سؤال براي تنبيه و شرمندگي هر چه بيشتر كافران و مشركان است .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مي‌گويند : تو منزّهي ( از اين نسبتهاي ناروائي كه به ساحت مقدّست داده‌اند ، ما به هيچ وجه با اين گروه ارتباط نداشته‌ايم ) و تنها تو يار و ياور ما بوده‌اي نه آنان . بلكه ايشان جنّيان را مي‌پرستيده‌اند ، و اكثر آنان بديشان ايمان داشته‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنتَ وَلِيُّنَا مِنْ . . . » : ( نگا : فرقان‌ / 18 ) . « الْجِنَّ » : مراد شياطين است ( نگا : نساء / 117 ) .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ فَالْيَوْمَ لَا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَّفْعاً وَلَا ضَرّاً وَنَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن روز هيچ يك از شما نمي‌تواند براي ديگري سودي و زياني داشته باشد ، و به ستمگران مي‌گوئيم : عذاب آتشي را بچشيد كه آن را دروغ مي‌دانستيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْيَوْمَ » : آن روز كه قيامت است . امروز كه قيامت است .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَن يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلَّا إِفْكٌ مُّفْتَرًى وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هنگامي كه آيه‌هاي روشن ما بر آنان خوانده مي‌شود ، مي‌گويند : او مردي است كه مي‌خواهد شما را باز دارد از چيزهائي كه پدرانتان پرستش مي‌كرده‌اند . و مي‌گويند : اين ( قرآن ) جز دروغ بزرگي نيست كه ( به خدا ) نسبت داده شده است . همچنين كافران هنگامي كه قرآن برايشان مي‌آيد درباره آن مي‌گويند : اين جادوي آشكاري بيش نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيِّنَاتٍ » : واضح و آشكار . حال است « مَا هذَا . . . » : مرادشان پيغمبر اسلام است . « إِفْكٌ » : سخني كه حقيقت نداشته باشد . دروغ ( نگا : نور / 11 و 12 ، فرقان‌ / 4 ) . « مُفْتريً » : از پيش خود ساخته شده و به هم بافته شده . ( نگا : قصص‌ / 36 ) . « الْحَقِّ » : مراد قرآن است .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا آتَيْنَاهُم مِّن كُتُبٍ يَدْرُسُونَهَا وَمَا أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِن نَّذِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما ( قبلاً ) هيچ كتابي براي ايشان نفرستاده‌ايم تا آن را بخوانند ( و به اتّكاي آن ، سخنان تو را تكذيب كنند ) ، و پيش از تو هيچ پيغمبري نيز به سويشان روانه نكرده‌ايم ( تا در پرتو كلام او ، دعوت تازه اسلام را نادرست و ناروا ببينند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَدْرُسُونَهَا » : آن را مي‌خوانند . « وَ مَآ أَرْسَلْنَا . . . » : ( نگا : قصص‌ / 46 ، سجده‌ / 3 ) .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه پيش از اينان بوده‌اند . ( آيات كتابهاي آسماني را ) تكذيب كرده‌اند ، و حال اين كه اينان ( حتّي از لحاظ قوّت و قدرت ) به يكدهم ايشان هم نمي‌رسند ، از آنجا كه پيغمبران مرا تكذيب كرده‌اند ، بنگريد كه چگونه كيفرشان داده‌ام ( و شهر و ديارشان را آئينه عبرت ديگران ساخته‌ام . پس شما ستمگرانِ مكّه ، و شما ستمگرانِ تاريخ ، سرنوشت خود را از ايشان قياس كنيد و بدانيد نه سنّت الهي تغييرپذير است و نه شما از آنان برتر و مقتدرتريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِعْشَارَ » : ده يك . يكدهم . « نَكِيرِ » : ناخوشنودي و بد آمدنم از ايشان . مراد اثر ناخوشنودي است كه كيفر و مجازات است ( نگا : حجّ‌ / 44 ) .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : من شما را تنها يك نصيحت مي‌كنم ، و آن اين است كه : خالصانه براي خدا ، دو نفر دو نفر ، و يا يك نفر يك نفر ، برخيزيد ( و انديشه‌هاي خفته را زنده كنيد ) . سپس ( درباره محمّد كه سالها با او بسر برده‌ايد فكر خود را به كار گيريد و ) بينديشيد ( تا پاكي و امانتداري و سلامت جسماني و روحاني او ، در خاطره‌ها مجسّم شود . . . اين ) همدم و همنشين ( ديرينه ) شما ، جنّ زده و ديوانه نيست . بلكه او بيم دهنده شما از عذاب سختي است كه در پيش است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِوَاحِدَةٍ » : به خصلت و نصيحت يگانه‌اي . « أَن تَقُومُوا لِلّهِ » : و آن اين كه براي خدا برخيزيد و دست به كار شويد . « مَثْني‌ » : دوتا دوتا . حال است . « فُرَادي‌ » : يك يك . مفرد آن فرد است ( نگا : انعام‌ / 94 ) . « جِنَّةٍ » : ديوانگي ( نگا : اعراف‌ / 184 ، مؤمنون‌ / 25 و 70 ، سبأ / 8 ) . « بَيْنَ يَدَيْ » : پيشاپيش ( نگا : اعراف‌ / 57 ، نمل‌ / 63 ، فرقان‌ / 48 ) . جلو . پيش رو . « بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ » : قبل از وقوع عذاب سخت . روياروئي عذاب سخت . يعني انگار عذاب خدا روياروي انسان قرار گرفته است . يا اين كه آن اندازه نزديك است كه هر آن به انسان برسد .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : هر مزدي كه ( در قبال تبليغ دعوت آسماني ) از شما خواسته باشم ، براي خودتان . ( من پاداش مادي چشم نمي‌دارم ، و بلكه ) اجر و مزد من بر خدا است و بس . او آگاه از هر چيزي و حاضر و ناظر بر هر امري است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَهِيدٌ » : گواه . مطلع ( نگا : آل‌عمران‌ / 98 ، مائده‌ / 117 ) .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : پروردگار من ، حق را آشكارا بيان مي‌دارد ( و با آن باطل را از ميان بر مي‌دارد . . . او ) داناي نهانيها و كاملاً آگاه از پنهانيها است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَقْذِفُ بِالْحَقِّ » : حق را به جان باطل مي‌اندازد . ( نگا : انبياء / 18 ) . مراد بيان ادلّه حق به صورت قاطع و واضح است . يا اين كه منظور از افكندن حق ، ارسال كتب آسماني براي انبياء ، و القاء وحي الهي به قلوب پيغمبران : است .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ جَاء الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : حق به ميان آمد و باطل ( در پرتو نور حق ، اثري از آن نماند و مُرد ، و لذا ) نه كار تازه‌اي را مي‌تواند انجام دهد ، و نه كار گذشته‌اي را مي‌تواند از سر گيرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحَقُّ » : مراد اسلام است . « الْبَاطِلُ » : مراد كفر است . « مَا يُبْدِئ‌ُ » : شروع نمي‌كند . نقش جديدي ايفاء نمي‌كند . « مَا يُعِيدُ » : از سر نمي‌گيرد . دوباره انجام نمي‌دهد . نقش قديم بازي نمي‌كند . « مَا يُبْدِئُ البَاطِلُ وَ مَا يُعِيدُ » : مراد نقش بر آب بودن همه نقشهاي باطل است . انگار باطل به شخص مُرده مي‌ماند كه نه كارهاي گذشته را مي‌تواند بكند و نه كارهاي تازه‌اي از او ساخته است . ذكر اين نكته ضروري است كه نور اسلام فاعليت زدودن كفر و شرك و نفاق را دارد ، همان گونه كه نور ، ظلمت را مي‌زدايد . امّا انسانها هم بايد از نور آن استفاده كنند و قابليّت را بهم برسانند ، تا در پرتو فاعليتِ فاعلْ و قابليّت قابل ، پيروزي ظاهر و حاصل شود .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ إِن ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به مشركان بت‌پرست ) بگو : اگر من ( با ترك بتها و دوري از آئين شما ) گمراه شده باشم ، به زيان خود گمراه شده‌ام ( و كيفر آن را مي‌بينم ) و اگر راهياب بوده باشم ، در پرتو چيزهائي است كه پروردگارم به من وحي مي‌فرمايد . او شنوا و نزديك است ( و اقوال و افعال ما بر او پنهان نمي‌ماند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَضِلُّ عَلي نَفْسِي‌ » : به زيان خود گمراه مي‌شوم و كيفر آن را مي‌بينم .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر برايت ممكن بود ببيني ( حال ستمگران را ) در آن دم كه به وحشت مي‌افتند و راه گريزي ندارند و اصلاً مهلتي بديشان داده نمي‌شود ، و از مكان نزديكي گرفتار ( و روانه آتش ) مي‌گردند ، ( صحنه هراس‌انگيزي را خواهي ديد كه انسان از آن برخود مي‌لرزد و بيتاب مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَوْ تَري‌ » : ( نگا : سبأ / 31 ) . « فَزِعُوا » : به هراس افتادند . سراسيمه شدند . « لا فَوْتَ » : هيچ رهائي نيست . مراد از ( فَوْتَ ) گريز و مهلت است . يعني اصلاً خدا بديشان مهلت نمي‌دهد و راه گريزي هم ندارند . « مَكَانٍ قَرِيبٍ » : مراد اين است كه در اسرع وقت از نزديكترين محلّ گرفتارشان مي‌سازند . اين آيه بيانگر حال آشفته كافران در آغاز هنگامه رستاخيز است ( نگا : / 41 - 44 ) . يا اين كه وضع نابسامان آنان به هنگام بلاياي نابود كننده و عذاب استيصال در دنيا است ( نگا : غافر / 83 - 85 ) .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به هنگام گرفتار شدن در چنگال مجازات الهي ) خواهند گفت : به « حق‌ » ايمان داريم . آنان چگونه مي‌توانند از فاصله دور ( از جهان كه جاي پذيرش ايمان و مزرعه آخرت بود ) سهل و ساده حقّ را فرا چنگ آورند ( و از مزاياي ايمان بدان برخوردار شوند ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِهِ » : مرجع ضمير ( ه ) حق در آيه 49 است كه مراد اسلام و قرآن است . « أَنّي‌ » : چگونه‌ ؟ « التَّنَاوُشُ » : دسترسي پيدا كردن . فراچنگ آوردن . « مَكَانٍ بَعيدٍ » : مراد آخرت است كه با جهان ما فاصله دوري دارد . يعني بعد از خروج از دنيا ، تازه كسي نمي‌تواند ايماني به دست آورد كه در پرتو آن رستگاري ميسّر گردد ( نگا : انعام‌ / 158 ، غافر / 84 و 85 ) .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِن قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و حال اين كه قبلاً ( در زمان حيات كه از عقل و اختيار و اراده برخوردار بوده‌اند ) حقّ را نپذيرفته‌اند ، و بلكه دورادور به جهان غيب نسبتهاي ناروائي زده‌اند ( و نبوّت و قيامت و بهشت و دوزخ و بالاخره جهان ماوراء طبيعت را به تمسخر گرفته‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِهِ » : ( نگا : سبأ / 52 ) . « يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ » : نسبتهاي ناروائي به جهان غيب مي‌دادند و سخنان نادرستي درباره آن اظهار مي‌كردند . گمانهاي نادرستي درباره ماوراء طبيعت داشتند . « مَكَانٍ بَعيدٍ » : دورادور . نقطه دور دست . مراد دور از حقيقت است .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ميان ايشان و آنچه آرزو دارند ( كه پذيرش ايمان ايشان و نجات از عذاب است ) جدائي افكنده مي‌شود ، همان گونه كه با گروههاي همسان و همكيش آنان قبلاً چنين عمل شده است . آخر ايشان ( در جهان ) سراپا در شكّ بوده‌اند ( و زندگي را پيوسته با ظنّ و گمان به سر برده‌اند و اينك چنين سرنوشتي بايد داشته باشند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حِيلَ » : حائل و مانع انداخته شده است . فاصله و جدائي افكنده شده است . « مَا » : آنچه . مراد پذيرش ايمان اخروي و رهائي از دوزخ است يا بازگشت به جهان و انجام كارهاي شايسته در آن است ( نگا : سجده‌ / 12 ) . يا رهائي از بلاهاي بزرگ آسماني و عذاب استيصال جهاني است ( نگا : غافر / 83 - 85 ) . « أَشْيَاع‌ » : جمع شيعَة ، مراد اَمثال و اَقران است ( نگا : انعام‌ / 65 ) . « مُرِيبٍ » : شكّ‌انداز . به دودلي افكنده . اين واژه صفت و براي مبالغه و تأكيد است . مثل : شِعْرٌ شاعِرٌ .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره سبأ / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:15:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره احزاب / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! بترس از ( عذاب و خشم ) خدا ، و از كافران و منافقان اطاعت مكن . بي‌گمان خداوند آگاه ( از هر چيزي ، و ) داراي حكمت ( در افعال و اقوال خود ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِتَّقِ اللهَ » : مراد مداومت بر تقوا و ترس از خدا است . « لا تُطِعْ » : مراد پذيرش سخنان كافران و منافقان ، و قبول پيشنهادهاي سازشكارانه‌اي است كه از طرف ايشان مطرح مي‌گردد .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏از چيزي پيروي كن كه از سوي پروردگارت به تو وحي مي‌شود . بي‌گمان خداوند از كارهائي كه انجام مي‌دهيد بس آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِتَّبِعْ » : پيروي كن .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بر خدا توكّل كن ( و كارهاي خود را بدو بسپار ) . همين بس كه خداحافظ ( و مدافع انسان ) باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَكيلاً » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 173 ، نساء / 81 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءكُمْ أَبْنَاءكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند دو دل را در درون كسي قرار نداده است ( همان گونه كه كسي دو پدر و يا مادر ندارد ) . خداوند هرگز همسرانتان را با اظهار « ظِهار » مادران شما نمي‌سازد ، و فرزندخواندگانتان را فرزندان حقيقي شما نمي‌نمايد . اين سخني است كه شما به زبان مي‌گوئيد ( چرا كه رابطه پدري و فرزندي يك رابطه طبيعي است و با الفاظ و قراردادها و شعارها هرگز حاصل نمي‌شود ) . خداوند حق مي‌گويد و به راه راست راهنمائي مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَلْبَيْنِ » : دو دل . « مَا جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ . . . » : مراد اين است كه همان گونه كه خداوند براي كسي دو پدر ، و يا دو مادر قرار نداده است ، به كسي هم دو دل نداده است . « جَوْف‌ » : درون . داخل . « تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ » : بدانان مي‌گوئيد كه پشت شما همچون پشت مادرم است . اين كار را « ظِهار » مي‌گويند . در جاهليّت با گفتن ( أَنتِ عَلَيَّ كَظَهْرِ أُمّي ) ، همسر براي ابد براي مرد حرام ، و با اين گفته همسر به منزله مادر او پنداشته مي‌شد و آن را طلاق بدون رجعت بشمار مي‌آوردند . حكم ظِهار در اسلام در سوره مجادله ، آيات 2 - 4 خواهد آمد . « أَدْعِيَآءَ » : جمع دَعِيّ ، فرزندخوانده‌ها .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَكِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان را به نام پدرانشان بخوانيد كه اين كار در پيش خدا عادلانه‌تر بشمار است . اگر هم پدران ايشان را نشناختيد ، آنان برادران ديني و ياران شما هستند . هر گاه در اين مورد اشتباه كرديد ( و مثلاً بر اثر عادت گذشته ، يا سبق لسان ، به لغزش افتاديد و به خطا رفتيد ) گناهي بر شما نيست . ولي آنچه را كه دلتان مي‌خواهد ( يعني از روي عمد و اختيار مي‌گوئيد ، گناه است و كيفر دارد ) . به هر حال ، پيوسته خدا آمرزگار و مهربان بوده و هست ( و قلم عفو بر اشتباهات و لغزشها مي‌كشد و شما را مي‌بخشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُدْعُوهُمْ » : صدايشان بزنيد . ايشان را بخوانيد و بناميد . « أَقْسَطُ » : دادگرانه‌تر . استعمال اسم تفضيل عادلانه‌تر بدان معني نيست كه اگر آنان را به نام پدرخوانده‌ها صدا بزنند عادلانه است و به نام پدران واقعي عادلانه‌تر ، بلكه مقايسه عادلانه و ناعادلانه ، يا به عبارت ديگر خوب و بد است . وقتي كه مي‌گوئيم : انسان اگر خود را به كام اژدها نيندازد بهتر است . مفهوم سخن اين نيست كه اگر خود را به كام اژدها بيندازد بِهْ و خوب است . « مَوَالي‌ » : جمع مَوْلي ، ياران . « جُنَاحٌ » : گناه و مجازات . « تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ » : مراد چيزي است كه قصد آن كرده باشيد و عمداً آن را گفته باشيد .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفاً كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيغمبر از خود مؤمنان نسبت بدانان اولويّت بيشتري دارد ( و اراده و خواست او در مسائل فردي و اجتماعي مؤمنان ، مقدم بر اراده و خواست ايشان است ) و همسران پيغمبر ، مادران مؤمنان محسوبند ( و بايد احترام مادري آنان را از نظر به دور نداشت ، و يكايك ايشان را بزرگ و ارجمند شمرد ) ، و خويشاوندان نسبت به همديگر ( از نظر ارث بردن بعضي از بعضي ) از مؤمنان و مهاجران ، در كتاب يزدان ( قرآن ) از اولويّت بيشتري برخوردارند ، ( و پيمان مؤاخات و برادري موجب ارث نمي‌باشد ) ، مگر اين كه بخواهيد در حق دوستان خود كار نيكي انجام دهيد ( و از طريق وصيّت ، مقداري براي آنان به ارث بگذاريد و بديشان خوبي كنيد ، كه اين عمل مانعي ندارد ) . اين ( حكم توارث خويشاوندان ) در كتاب ( قرآن ) مكتوب و مقرّر است ( و تغيير و تبديلي نمي‌شناسد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلنَّبِيُّ أَوْلي . . . » : مراد اين است كه پيغمبر اسلام در جان و مال امّت محمّدي ، حق تصرّف بيشتري از خود تصرّف مؤمنان در جان و مال خود دارد ، و پيغمبر هميشه بايد عزيزتر از جان و مال مؤمن در نزد مؤمن باشد ، و فرمان و فرموده او مقدم بر اراده و خواست خود انسان ( نگا : نساء / 65 ) . « أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ » : همسران پيغمبر مادران امت محمّدي هستند ، و لذا مؤمنان بايد برابر فرمان آسماني حرمت مقام مادري ايشان را رعايت كنند و يكايك مادران آسماني را گرامي‌دارند ( نگا : احزاب‌ / 53 ) . « أُولُوا الأرْحَامِ ، بَعْضُهُمْ أَوْلي بِبَعضٍ . . . » : اين قسمت از آيه ، بيانگر اين واقعيّت است كه مؤاخات و برادري موجود ميان مهاجرين و انصار مدينه در صدر اسلام ، و مؤاخات و برادري منعقد در هر زماني ، موجب ارث بردن نمي‌باشد . « كِتَابِ اللهِ » : مراد لوح محفوظ يا قضا و قدر الهي است و يا مراد قرآن كلام آفريدگار است كه قوانين ارث در آن مقرّر است ( نگا : بقره‌ / 233 ، نساء / 11 و 12 و 19 و 176 ) . « إِلاّ أَن تَفْعَلُوا . . . » : اشاره بدين نكته است كه اگر انسان در حق دوستان نيكي كرد و از 13 دارائي به جاي مانده ، قسمتي را برابر وصيّت ، به آنان دهد ، بلامانع است . « الْكِتَابِ » : مثل بالا . « مَسْطُوراً » : مكتوب . نوشته شده .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنكَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقاً غَلِيظاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يادآور شو ) هنگامي را كه از پيغمبران پيمان گرفتيم و همچنين از تو و از نوح و ابراهيم و موسي و عيسي پسر مريم . ( آري ) ! از آنان پيمان محكم و استواري گرفتيم ( كه در اداي مسؤوليّت تبليغ رسالت ، و دعوت مردم به خداشناسي و يكتاپرستي كوتاهي نكنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِيثَاقاً غَلِيظاً » : پيمان سخت و عهد استوار ( نگا : نساء / 21 ) .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَن صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَاباً أَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هدف اين است كه خداوند از راستكاري و راستگوئي افراد راستكار و راستگو پرسش كند ( و پاداش نيك آنان را بدهد ) ، و خداوند عذاب دردناكي براي كافران آماده ساخته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَسْأَلَ » : تا سؤال كند . مراد اين است كه پيغمبران بايد پيام خدا را به مردم ابلاغ كنند ، و علماء نيز تا آنجا كه در توان دارند بايد در تبيين آئين الهي بكوشند و از كتمان بپرهيزند تا با در دست داشتن حجّت ، خدا از مردم بازخواست فرمايد . « الصَّادِقِينَ » : راستكاران و راستگويان . مراد انبياء خدا است ( نگا : مائده‌ / 109 ) يا مراد مؤمنين است كه در مقابل كافرين قرار گرفته‌اند ( نگا : احزاب‌ / 23 ، حجرات‌ / 15 ، حشر / 8 ) .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَجُنُوداً لَّمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! به ياد آوريد نعمت خداي را در حق خودتان ، بدان گاه كه لشكرها به سراغ شما آمدند ( تا كار اسلام را براي هميشه يكسره كنند . يعني پيغمبر را بكشند و مسلمانان را در هم بكوبند و مدينه را غارت كنند ، و بالاخره چراغ اسلام را خاموش سازند ) . ولي ما تندباد ( سخت سردي ) را بر آنان گماشتيم و لشكرهائي ( از فرشتگان ) را به سويشان روانه كرديم كه شما آنان را نمي‌ديديد . ( فرشتگان رعب و هراس را به دلهايشان انداختند و طوفان باد خيمه و خرگاه ايشان را بازيچه قرار داد و بدين وسيله آنان را در هم كوبيديم ) . خداوند مي‌ديد كارهائي را كه مي‌كرديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذْ جَآءَتْكُمْ جُنُودٌ . . . » : اشاره به جنگ احزاب است . جنگ احزاب ، نام مبارزه همه جانبه‌اي است كه از ناحيه عموم دشمنان اسلام و گروههاي مختلفي همچون يهوديان بني نضير و طايفه قريش ، و قبائل غطفان و بني‌اسد و بني سليم در سال پنجم هجري به راه انداخته شده بود . « رِيحاً » : مراد طوفان باد سخت و سردي است كه خيمه و خرگاه لشكريان كفر را به بازيچه گرفت . « جُنُودٌ لَّمْ تَرَوْنَهَا » : مراد فرشتگاني است كه خوف و هراس را به دل سپاهيان دشمن انداختند . چه بسا مراد چيزهاي ديگري هم باشد كه جز خدا كسي از آنها آگاه نيست .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ جَاؤُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَإِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به خاطر بياوريد ) زماني را كه دشمنان از طرف بالا و پائين ( شهر ) شما ، به سوي شما آمدند ( و مدينه را محاصره كردند ) ، و زماني را كه چشمها ( از شدّت وحشت ) خيره شده بود ، و جانها به لب رسيده بود ، و گمانهاي گوناگوني درباره ( وعده ) خدا داشتيد ( قوي‌الايمان به وعده الهي مطمئن ، و ضعيف‌الايمان نامطمئن بود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ » : كنايه از محاصره از هر سو است . « زَاغَتِ الأبْصَارُ » : مراد اختلال پيدا كردن چشمها از شدّت خوف و هراس است . « بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ » : دلها به گلوگاهها رسيده بود . در فارسي معادل اين مفهوم چنين است : جانها به لبها رسيده بود . مراد اضطراب دلها است . « تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَ » : درباره وعده خدا گمانها مي‌برديد . مراد اين است كه برخيها كه قوي‌الايمان بودند به وعده خدا اطمينان كامل داشتند ، و برخيها كه ضعيف‌الايمان بودند ، چندان اميدي به وعده پيروزي الهي نداشتند . در رسم‌الخطّ قرآني الف زائدي در آخر ( الظُّنُونَ ) قرار دارد .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالاً شَدِيداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در اين وقت مؤمنان ( در كوره داغ حوادث جنگ و مبارزه و هلاك و هراس ) آزمايش شدند و سخت به اضطراب افتادند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هُنالِكَ » : آنجا . در اينجا مراد « آن وقت‌ » است . « ابْتُلِيَ » : آزمايش شدند . كلام از باب تمثيل است و مراد اين است كه خداوند ايشان را بيازمود تا مخلص از منافق ، و ثابت قدم از متزلزل ، در اين محاصره همه جانبه و تهديد به نابودي جدا و ممتاز شود . « زُلْزِلُوا . . . » : مضطرب و پريشان شدند و سخت تكان خوردند .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به ياد آوريد ) زماني را كه منافقان و آنان كه در دلهايشان بيماري ( نفاق ) بود مي‌گفتند : خدا و پيغمبرش جز وعده‌هاي دروغين به ما نداده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ » : مراد همان منافقان است ، و عطف صفت بر موصوف است . « غُرُوراً » : گول زدن ، در اينجا مراد باطل و دروغ است .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِّنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَاراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به ياد آوريد ) زماني را كه گروهي از آنان ( كه منافق و ضعيف‌الايمان بودند ) گفتند : اي اهل يثرب ! اينجا ( كنار خندق ) جاي ماندگاري شما نيست ( و ايستادگي در كارزار ، همگان را زيانبار مي‌سازد ) ، لذا ( به منازل خود ) برگرديد . دسته‌اي از ايشان هم از پيغمبر اجازه ( بازگشت به خانه‌هاي خود ) خواستند و گفتند : واقعاً خانه‌هاي ما بدون حفاظ و نااستوار است ( و بايد براي نگهباني از آنها برگرديم . ) در حالي كه بدون حفاظ و نااستوار نبود و مرادشان جز فرار ( از جنگ ) نبود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَثْرِبَ » : نام شهر « مدينه‌ » در دوره جاهليّت بود . « مُقَامَ » : جاي اقامت . اقامت . مراد ماندن در دور و بر خندق براي دفاع از خود است . « عَوْرَةٍ » : شكاف و درز ديوار و جز آن . در اينجا مراد « ذَاتُ عَوْرَةٍ » : يعني صاحب شكاف و محلّ رخنه است كه دزدان و امثال ايشان مي‌توانند از آنجا وارد منزل گردند . « إِنْ » : حرف نفي است .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِم مِّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يَسِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آنان آن اندازه سست اراده و ايمانند كه نه آماده پيكار با دشمن و نه پذيراي شهادتند ) و اگر احزاب از جوانب مدينه وارد آن شوند ( و شهر را اشغال كنند ) و بديشان پيشنهاد نمايند كه از دين برگرديد ( و بت‌پرستي و شرك را بپذيريد ) به سرعت مي‌پذيرند و جز مدّت كمي براي انتخاب اين پيشنهاد درنگ نخواهند كرد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ » : مراد اين است كه اگر سپاهيان احزاب وارد شهر و منازل ايشان شوند . « أَقْطَارِهَا » : نواحي و جوانب شهر . « سُئِلُوا » : از ايشان درخواست گردد . كفّار بدانان پيشنهاد كنند . « الْفِتْنَةَ » : برگشت از دين ( نگا : بقره‌ / 193 ) . برخي گفته‌اند مراد جنگ عليه مسلمين است . يعني منافقان و افراد ضعيف‌الايمان نه تنها دين اسلام را ترك مي‌گويند ، بلكه حاضرند با اسلام و مسلمين وارد كارزار شوند . « مَا تَلَبَّثُوا » : درنگ نمي‌كنند . « بِهَا » : در پذيرش ردّه و برگشت از دين . يا در منازل و شهر . يعني هر چه زودتر به كفر و شرك برمي‌گردند ، يا هر چه زودتر از خانه و كاشانه خود به در مي‌آيند و همراه كفّار بي‌درنگ با مسلمانان مي‌جنگند .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان قبلاً با خدا عهد و پيمان بسته بودند كه پشت به دشمن نكنند و نگريزند ( و در دفاع از اسلام و مسلمين بايستند ) . عهد و پيمان خدا پرسش دارد ( و از وفاي بدان بازخواست مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يُوَلُّونَ الأدْبَارَ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 111 ، انفال‌ / 15 ) . « مَسْؤُولاً » : پرسيده . مورد پرسش و باز خواست قرار گيرنده .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لَّن يَنفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذاً لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : اگر از مرگ يا كشته شدن فرار كنيد ، اين فرار سودي به حال شما نخواهد داشت ، و اگر ( هم به فرض ) سودي داشته باشد ، خدا بيش از چند روزي ( از زندگي دنيا ) بهره‌مندتان نمي‌گرداند ، ( و روزگار زندگي هر چند طولاني هم باشد كم و ناچيز است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُمَتَّعُونَ » : به شما داده نخواهد شد و برخوردارتان نمي‌گردانند .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ مَن ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيّاً وَلَا نَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : چه كسي مي‌تواند شما را در برابر اراده خدا حفظ كند ، اگر او مصيبت يا رحمتي را براي شما بخواهد ؟ آنان غير از خدا هيچ سرپرست و ياوري براي خود نخواهند يافت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَعْصِمُكُمْ » : شما را حفظ مي‌كند . در امانتان مي‌دارد . « مِن دُونِ اللهِ » : بجز خدا .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند كساني را به خوبي مي‌شناسد كه مردم را از جنگ باز مي‌داشتند ، و كساني را كه به برادران خود مي‌گفتند : به سوي ما بيائيد و ( به ما بپيونديد و خود را از معركه بيرون بكشيد ) ، و جز مقدار كمي ( آن هم از روي اكراه يا ريا ) دست به جنگ نمي‌يازيدند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَدْ يَعْلَمُ » : خدا قطعاً مي‌داند . « الْمُعَوِّقِينَ » : منصرف كنندگان . بازدارندگان . « هَلُمَّ » : بيائيد ! اين واژه براي مفرد و مثنّي و جمع به كار مي‌رود ( نگا : انعام‌ / 150 ) . « الْبَأْسَ » : جنگ . شدّت جنگ ( نگا : بقره‌ / 177 ) . « لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ » : دست به جنگ نمي‌يازند .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاء الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُوْلَئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان نسبت به شما بخيلند ( و براي تهيّه ادوات و ابزار جنگي كمترين كمكي نمي‌كنند ) و هنگامي كه لحظات بيم و هراس فرا مي‌رسد ( و جنگجويان به سوي يكديگر مي‌روند و چكاچاك اسلحه همديگر را مي‌شنوند ، آن چنان ترسو هستند كه ) مي‌بيني به تو نگاه مي‌كنند در حالي كه چشمانشان بي‌اختيار در حدقه به گردش درآمده است همسان كسي كه دچار سكرات موت بوده و مي‌خواهد قالب تهي كند . امّا هنگامي كه خوف و هراس نماند ( و جنگ به پايان رسيد و زمان امن و امان فرا رسيد ) زبانهاي تند و تيز خود را بي‌ادبانه بر شما مي‌گشايند ( و مقامات شجاعت و ياري خويشتن را مي‌ستايند ، و پررويانه سهم هر چه بيشتر غنائم را ادّعاء مي‌نمايند ! ) و براي گرفتن غنائم سخت حريص و آزمندند . آنان هرگز ايمان نياورده‌اند ، و لذا خدا اعمال ايشان را باطل و بي‌مزد مي‌كند و اين كار براي خدا آسان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَشِحَّةً » : جمع شَحيح ، بخلاء . آزمندان . « أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ » : مراد اين است كه اهل ايثار و فداكاري از نظر جان و مال نبوده و براي تهيّه توشه و ادوات جنگي حاضر به همكاري نيستند . برخي از مفسّران فرموده‌اند : مراد اين است كه قبل از جنگ خويشتن را دوستان و دوستداران گرم شما نشان مي‌دهند . « يُغْشي عَلَيْهِ » : بيهوش مي‌گردد . « سَلَقُوكُمْ » : شما را با سخنان درشت و ناهمگون مي‌آزارند . شما را زخم زبان مي‌زنند و مي‌رنجانند . « حِدَادٍ » : جمع حَديد ، تيز و تند . مراد تيز و بُرّان براي اذيّت و آزار ديگران است . « أَشِحَّةً عَلَي‌الْخَيْرِ » : آزمندان بر غنائم . بخل ورزندگان بر خير و نعمت .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِن يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنبَائِكُمْ وَلَوْ كَانُوا فِيكُم مَّا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان ( از شدّت خوف و هراس هنوز ) گمان مي‌كنند لشكريان احزاب نرفته‌اند ، و اگر احزاب بار ديگر برگردند ، ايشان دوست مي‌دارند در ميان اعراب باديه‌نشين ، صحرانشين شوند ( تا اذيّت و آزاري بديشان نرسد ، و بدين اكتفاء مي‌كنند كه از شما خبر بگيرند ) و اخبار شما را جويا شوند . اگر آنان ( قبلاً فرار نمي‌كردند و به مدينه برنمي‌گشتند و ) در ميان شما مي‌ماندند ، جز مقدار كم و ناچيزي نمي‌جنگيدند ( و آن هم براي ريا و خودنمائي ) و . . .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَادُونَ » : جمع بادي ، باديه‌نشينان ، صحرانشينان ( نگا : حجّ‌ / 2 ) . « الأعْرَابِ » : ساكنان باديه ( نگا : توبه‌ / 90 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏سرمشق و الگوي زيبائي در ( شيوه پندار و گفتار و كردار ) پيغمبر خدا براي شما است . براي كساني كه ( داراي سه ويژگي باشند : ) اميد به خدا داشته ، و جوياي قيامت باشند ، و خداي را بسيار ياد كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُسْوَةٌ » : قدوه و پيشوا . الگو و سرمشق . « يَرْجُو » : اميدوار باشد . بخواهد . الف زائدي در رسم‌الخطّ قرآني در آخر دارد .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَاناً وَتَسْلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه مؤمنان احزاب را ديدند ، گفتند : اين همان چيزي است كه خدا و پيغمبرش به ما وعده فرموده بودند . ( خدا و رسول او به ما وعده داده بودند كه نخست سختيها و رنجها ، و به دنبال آن خوشيها و گنجها است ) و خدا و پيغمبرش راست فرموده‌اند . اين سختيها جز بر ايمان ( به خدا ) و تسليم ( قضا و قدر شدن ) ايشان نمي‌افزايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذا » : اين محنت و گرفتاري ، و پيروزي و رهائي .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان مؤمنان مرداني هستند كه با خدا راست بوده‌اند در پيماني كه با او بسته‌اند . برخي پيمان خود را بسر برده‌اند ( و شربت شهادت سركشيده‌اند ) و برخي نيز در انتظارند ( تا كي توفيق رفيق مي‌گردد و جان را به جان آفرين تسليم خواهند كرد ) . آنان هيچ گونه تغيير و تبديلي در عهد و پيمان خود نداده‌اند ( و كمترين انحراف و تزلزلي در كار خود پيدا نكرده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَضي نَحْبَهُ » : به نذر خود وفا كرد . مراد از نذر ، موت است . يعني جان خود را فدا كرده است و شربت شهادت را نوشيده است .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِن شَاء أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هدف اين است كه خداوند صادقان را به خاطر صدقشان پاداش بدهد ، و منافقان را هر گاه بخواهد عذاب كند ، و يا ( اگر توبه كنند ) ببخشد و توبه ايشان را بپذيرد . چرا كه خداوند آمرزگار و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِصِدْقِهِمْ » : به سبب صدق و راستيشان .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْراً وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيّاً عَزِيزاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند كافران را با دلي لبريز از خشم و غم بازگرداند ، در حالي كه به هيچ يك از نتائجي كه در نظر داشتند نرسيده بودند . خداوند ( در اين ميدان ) مؤمنان را ( با طوفان باد و ارسال فرشتگان ) از جنگ بي‌نياز ساخت ، و خداوند نيرومند و چيره است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَدَّ » : برگرداند . « بِغَيْظِهِمْ » : همراه با خشم و غم . يعني غمگين و خشمگين برگشتند . « خَيْراً » : مراد پيروزي و غنيمت و هدفهاي ديگري كه داشتند مي‌باشد .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند كساني از اهل كتاب ( بني‌قريظه ) را كه احزاب را پشتيباني كرده بودند از دژهايشان پائين كشيد ، و به دلهايشان ترس و هراس انداخت ( و كارشان به جائي رسيد كه ) گروهي را كشتيد و گروهي را اسير كرديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ظَاهَرُوهُمْ » : ايشان را پشتيباني كرده بودند . « صَيَاصِي‌ » : جمع صيصَة ، آنچه بدان پناهنده شوند . در اينجا مراد قلعه‌ها و دژهاي محكم است . « تَأْسِرُونَ » : اسير مي‌كرديد .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضاً لَّمْ تَطَؤُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و زمينها و خانه‌هايشان و دارائي آنان ، و همچنين زميني را كه هرگز بدان گام ننهاده بوديد ، به چنگ شما انداخت . بي‌گمان خداوند بر هر چيزي توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرْضاً لَّمْ تَطَؤُوهَا » : زميني كه بدان پاي ننهاده بوديد . مراد باغها و اراضي بني‌قُرَيظه ، يا سرزمين خيبر است كه به فاصله نه چندان زيادي در اختيار مسلمانان قرار گرفت .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحاً جَمِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! به همسران خود بگو : اگر شما زندگي دنيا و زرق و برق آن را مي‌خواهيد ، بيائيد تا به شما هديّه‌اي مناسب بدهم و شما را به طرز نيكوئي رها سازم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُمَتِّعْكُنَّ » : تا به شما مُتعه طلاق بدهم . مراد از مُتعه ، هديّه‌اي است كه با شأن زن متناسب باشد ( نگا : بقره‌ / 236 و 241 ) . « أُسَرِّحْكُنَّ » : شما را رها سازم . مراد طلاق است ( نگا : بقره‌ / 229 ) . « سَرَاحاً جَمِيلاً » : رها و آزاد كردنِ نيكوئي . مراد طلاقي است كه زيان و ضرري و جنگ و دعوائي به همراه نداشته باشد .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْراً عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا اگر شما خدا و پيغمبرش و سراي آخرت را مي‌خواهيد ( و به زندگي ساده از نظر مادي ، و احياناً محروميّتها قانع هستيد ) خداوند براي نيكوكاران شما پاداش بزرگي را آماده ساخته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن كُنتُنَّ . . . » : مخاطب زنان پيغمبر ، ولي محتواي آيات همگان را شامل مي‌شود .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي همسران پيغمبر ! هر كدام از شما مرتكب گناه آشكاري شود ( از آنجا كه مفاسد گناهان شما در محيط تأثير سوئي دارد و به شخص پيغمبر هم لطمه مي‌زند ) كيفر او دو برابر ( ديگران ) خواهد بود ، و اين براي خدا آسان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ » : گناه آشكارا . « ضِعْفَيْنِ » : دو برابر . دو چندان .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً كَرِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هر كس از شما در برابر خدا و پيغمبرش خضوع و اطاعت كند و كار شايسته انجام دهد ، پاداش او را دو چندان خواهيم داد ، و براي او ( در قيامت ) رزق و نعمت ارزشمندي فراهم ساخته‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَقْنُتْ » : خشوع و خضوع كند . از ماده ( قنوت ) كه به معني اطاعت توأم با خضوع و ادب است . « رِزْقاً كَرِيماً » : روزي گرانقدر و ارزشمند . مراد بهشت است كه كانون همه موهبتها و نعمتها است .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَّعْرُوفاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي همسران پيغمبر ! شما ( در فضل و شرف ) مثل هيچ يك از زنان ( عادي مردم ) نيستيد . اگر مي‌خواهيد پرهيزگار باشيد ( به گونه هوس‌انگيز ) صدا را نرم و نازك نكنيد ( و با اداء و اطواري بيان ننمائيد ) كه بيمار دلان چشم طمع به شما بدوزند . و بلكه به صورت شايسته و برازنده سخن بگوئيد . ( بدان گونه كه مورد رضاي خدا و پيغمبر او است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنِ اتَّقَيْتُنَّ » : برخي اين شرط را قيد جمله ماقبل دانسته و گفته‌اند : شما مثل هيچ يك از زنان عادي مردم نيستيد اگر پرهيزگار باشيد . بعضي هم به ما بعد مربوط دانسته‌اند كه معني آن در بالا گذشت . « لا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ » : سخن را نازك نكنيد و به گونه هوس‌انگيز و با ادا و اطوار صحبت منمائيد و بلكه به طور معمولي و شايسته حرف بزنيد .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در خانه‌هاي خود بمانيد ( و جز براي كارهائي كه خدا بيرون رفتن براي انجام آنها را اجازه داده است ، از خانه‌ها بيرون نرويد ) و همچون جاهليّت پيشين در ميان مردم ظاهر نشويد و خودنمائي نكنيد ( و اندام و وسائل زينت خود را در معرض تماشاي ديگران قرار ندهيد ) و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خدا و پيغمبرش اطاعت نمائيد . خداوند قطعاً مي‌خواهد پليدي را از شما اهل بيت ( پيغمبر ) دور كند و شما را كاملاً پاك سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَرْنَ » : قرار بگيريد . بمانيد . اصل آن ( إقْرَرْنَ ) است و براي تخفيف راء اوّل را حذف و فتحه آن را به قاف منتقل كرده‌اند . مراد نهي از خروج زياد بي‌هدف است . « لا تَبَرَّجْنَ » : ( نگا : نور / 60 ) . « الرِّجْسَ » : ( نگا : مائده‌ / 90 ، انعام‌ / 125 ) . « أَهْلَ الْبَيْتِ » : زنان خانواده پيغمبر . واژه ( أَهْلَ ) منصوب به اختصاص ، و يا اين كه منادا است . « عَنكُمْ . . . يُطَهِّرَكُمْ » : تبديل ضميرهاي جمع مؤنّث به جمع مذكّر به خاطر لفظ ( أَهْلَ ) است ( نگا : هود / 73 ، طه‌ / 10 ، قصص‌ / 29 ) .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفاً خَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آيات خدا و سخنان حكمت‌انگيز ( پيغمبر ) را كه در منازل شما خوانده مي‌شود ( بياموزيد و براي ديگران ) ياد كنيد . بي‌گمان خداوند دقيق و آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُذْكُرْنَ » : ياد كنيد و بيان داريد . « الْحِكْمَةِ » : مراد سنّت نبوي است . « لَطِيفاً » : آگاه از دقائق امور . صاحب لطف .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏مردان مسلمان و زنان مسلمان ، مردان باايمان و زنان باايمان ، مردان فرمانبردار فرمان خدا و زنان فرمانبردار فرمان خدا ، مردان راستگو و زنان راستگو ، مردان شكيبا و زنان شكيبا ، مردان فروتن و زنان فروتن ، مردان بخشايشگر و زنان بخشايشگر ، مردان روزه‌دار و زنان روزه‌دار ، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن ، و مرداني كه بسيار خدا را ياد مي‌كنند و زناني كه بسيار خدا را ياد مي‌كنند ، خداوند براي همه آنان آمرزش و پاداش بزرگي را فراهم ساخته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ » : مردان و زنان مسلمان و منقاد فرمان خدا . « الْقَانِتِينَ وَ الْقَانِتَاتِ » : مردان و زنان مطيع اراده و معترف به الوهيّت خدا ( نگا : بقره‌ / 238 ، نساء / 34 ) . « الذَّاكِرِينَ . . . » : هميشه ياد كنندگان خدا با طاعت و دعا . اين آيه بيانگر اين واقعيّت است كه اسلام از نظر جنبه‌هاي انساني دنيوي و مقامات معنوي اخروي زن و مرد را در كنار هم قرار مي‌دهد و براي هر دو پاداشي يكسان قائل است ( نگا : نحل‌ / 97 ) .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُّبِيناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ مرد و زن مؤمني ، در كاري كه خدا و پيغمبرش داوري كرده باشند ( و آن را مقرّر نموده باشند ) اختياري از خود در آن ندارند ( و اراده ايشان بايد تابع اراده خدا و رسول باشد ) . هر كس هم از دستور خدا و پيغمبرش سرپيچي كند ، گرفتار گمراهي كاملاً آشكاري مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَضي‌ » : داوري كرد . حكم صادر كرد . سخن را به پايان برد . « الْخِيَرَةُ » : اختيار . حق انتخاب ( نگا : قصص‌ / 68 ) .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يادآور شو ) زماني را كه به كسي ( زيدبن‌حارثه نام ) كه خداوند ( با هدايت دادن وي به اسلام ) بدو نعمت داده بود ، و تو نيز ( با تربيت كردن و آزاد نمودن وي ) بدو لطف كرده بودي ، مي‌گفتي : همسرت ( زينب بنت جحش ) را نگاهدار و از خدا بترس . ( اي پيغمبر ! ) تو چيزي را در دل پنهان مي‌داشتي كه خداوند آن را آشكار مي‌سازد ، و از مردم مي‌ترسيدي ، در حالي كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسي . هنگامي كه زيد نياز خود را بدو به پايان برد ( و بر اثر سنگدلي و ناسازگاري زينب ، مجبور به طلاق شد و وي را رها كرد ) ما او را به همسري تو درآورديم . تا مشكلي براي مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخواندگان خود نباشد ، بدان گاه كه نياز خود را بدانان به پايان ببرند ( و طلاقشان دهند ) . فرمان خدا بايد انجام بشود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِي . . . » : كسي كه . مراد زيد پسر حارثه است كه پسرخوانده پيغمبر بود . « أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِ » : مراد نعمت هدايت و توفيق شرفيابي به دين اسلام است . « أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ » : مراد نعمت آزاد كردن زيد از بردگي و حسن تربيت او است . « مَا » : چيزي كه . مراد پيام وحي است . يعني خدا به پيغمبر خبر داده بود كه زيد پسر حارثه ، برده آزاد شده تو ، زينب دختر جحش ، عمّه‌زاده تو را طلاق خواهد داد ، و تو بايد - بر خلاف ميل خود و عليرغم سنّت جامعه جاهليّت‌ - او را به همسري بپذيري . تا دو سنّت غلط جاهلي شكسته شود : يكم حرام بودن ازدواج با همسر مطلّقه پسرخوانده برابر عرف محيط ، دوم كسر شأن بودن ازدواج با همسر مطلّقه يك غلام و برده آزاد شده . « وَطَراً » : نياز و حاجت . « قَضي زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَراً » : زيد از زينب كام دل گرفت و نياز خود را برآورده كرد . كنايه از پايان گرفتن زندگي با زينب و طلاق دادن او است .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَّقْدُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ گونه گناه و تقصيري بر پيغمبر نيست در انجام چيزي كه خدا براي او واجب و لازم كرده باشد . اين سنّت الهي ، در مورد پيغمبران ( ملّتهاي ) پيشين نيز جاري بوده است ، و فرمان خدا همواره روي حساب و برنامه دقيقي است و بايد به مرحله اجرا درآيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَرَجٍ » : گناه . تقصير . « فِيمَا فَرَضَ اللهُ لَهُ » : در چيزي و كاري كه خدا آن را براي او معيّن و واجب كرده است ( نگا : تحريم / 2 ) . « سُنَّةَ اللهِ » : طريقه و شيوه‌كار خدا . واژه ( سُنَّة ) مفعول مطلق و در اصل چنين بوده است : سَنَّ اللهُ ذلِكَ سُنَّةً . « الَّذِينَ » : مراد انبياء خدا است ( نگا : اسراء / 77 ) . « قَدَراً مَّقْدُوراً » : اين بخش اشاره به حتمي‌بودن فرمان الهي ، و چه بسا ناظر به رعايت حكمت و مصلحت در آن است . يعني فرمان خدا هم از روي حساب است و هم بي‌چون و چرا بايد اجرا شود . واژه ( قَدَر ) يا به معني همان قضا و قدر است . يعني كار خدا از قضا و قدر سرچشمه مي‌گيرد . يا به معني ذُوقَدَر و يا اين كه اندازه و مقدار معيّن است . توصيف ( قَدَراً ) به ( مَقْدُوراً ) براي تأكيد است . مثل : ظِلٌّ ظَلِيلٌ . لَيْلٌ أَلْيَلُ .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پيغمبران پيشين ، يعني آن ) كساني كه ( برنامه‌ها و ) رسالتهاي خدا را ( به مردم ) مي‌رساندند ، و از او مي‌ترسيدند و از كسي جز خدا نمي‌ترسيدند ، و همين بس كه خدا حسابگر ( زحمات و پاداش دهنده اعمال آنان ) باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ » : مراد همان انبياء خدا در آيه قبلي است . « حَسِيباً » : حسابگر . حسابرس . مراد محاسبه‌كننده اعمال و ناظر بر افعال است .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏محمّد پدر ( نسبي ) هيچ يك از مردان شما ( نه زيد و نه ديگري ) نبوده ( تا ازدواج با زينب براي او حرام باشد ) و بلكه فرستاده خدا و آخرين پيغمبران است ( و رابطه او با شما رابطه نبوّت و رهبري است ) . و خدا از همه چيز آگاه بوده و هست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ . . . » : اين بخش ، بيانگر نتيجه ( مَا جَعَلَ أَدْعِيَآءَكُمْ أَبْنَآءَكُمْ . . . ) در آيه چهارم همين سوره است . « خَاتَمَ النَّبِييّنَ » : آخرين پيغمبران . واژه ( خاتَم ) اسم آلت است . يعني ابزاري كه بدان ختم و مهر مي‌گردد . در اينجا مراد آخرين فرد پيغمبران است و اين كه آئين او آئين مردمان در طول زمان و سراسر جهان است ( نگا : اعراف‌ / 158 ، سبأ / 28 ، فرقان‌ / 1 ) .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! بسيار خداي را ياد كنيد ( و هرگز او را فراموش ننمائيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُذْكُرُوا اللهَ . . . » : مراد اين است كه بنده در همه حال به ياد خدا باشد ، و پرستش و ستايش يزدان صحنه‌هاي زندگي او را نورباران كند .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بامدادان و شامگاهان ( و در همه وقت و آن ) به تسبيح و تقديس او بپردازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بُكْرَةً » : بامدادان . اوّل روز . « أَصِيلاً » : شامگاهان . آخر روز .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏او كسي است كه به شما عنايت و مرحمت مي‌كند ، و فرشتگانش براي شما تقاضاي بخشش و آمرزش مي‌نمايند ، تا يزدان ( جهان در پرتو الطاف خود و دعاي فرشتگان ) شما را از تاريكيهاي ( كفر و ضلالت ) بيرون آورد و به نور ( ايمان و هدايت ) برساند . چرا كه او پيوسته نسبت به مؤمنان مهربان بوده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُصَلِّي‌ » : اين فعل از ماده ( صَلاة ) است كه به معني توجّه و عنايت و مهرباني و عطوفت است . در اينجا مراد از ( صَلاة ) خدا رحمت ، و از ( صَلاة ) فرشتگان طلب مغفرت و مرحمت است ( نگا : غافر / 7 - 9 ) .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَرِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏درودشان ( از جانب خدا ) در روزي كه او را ملاقات و ديدار مي‌كنند ، امن و امانتان باد است ، و خدا براي آنان پاداش گرانبها و ارزشمندي را فراهم ساخته است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَحِيَّتُهُمْ » : درود ايشان . مي‌تواند مراد درود مؤمنان به يكديگر ( نگا : يونس‌ / 10 ، ابراهيم‌ / 23 ) يا درود خدا بديشان ( نگا : يس / 58 ) و يا درود فرشتگان به آنان باشد ( نگا : رعد / 23 و 24 ) . « يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ » : روزي كه خدا را ديدار مي‌كنند . مراد روز قيامت است ( نگا : كهف‌ / 110 ، توبه‌ / 77 ) . « كَرِيماً » : گرانبها . ارزشمند .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! ما تو را به عنوان گواه و مژده‌رسان و بيم‌دهنده فرستاديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَاهِداً » : گواهي دهنده به حق . يعني وجود مبارك پيغمبر ، با اوصاف و اخلاق زيبايش ، و ارائه برنامه‌هاي سازنده مكتوب در قرآن و منظور در افعال و اقوالش ، گواه بر حقّانيّت مكتب آسماني اسلام است . گواه بر احوال و اعمال امت اسلامي است ، همان گونه كه هر پيغمبري شاهد و گواه بر امت خويش است ، و جملگي پيغمبران چنين گواهي و شهادتي را در روز قيامت اداء خواهند فرمود ( نگا : نساء / 41 ) . « مُبَشِّراً » : مژده دهنده مؤمنان به بهشت و سعادت سرمدي . « نَذِيراً » : بيم دهنده كافران به دوزخ و عذاب ابدي .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ وَدَاعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و به عنوان دعوت كننده به سوي خدا طبق فرمان الله ، و به عنوان چراغ تابان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَاعِياً » : دعوت كننده . « بِإِذْنِهِ » : برابر فرمان خدا و طبق برنامه الله . با توفيق خدا و در پرتو راهگشائي او . « سِرَاجاً » : چراغ . « مُنِيراً » : نوراني . نوربخش . « سِرَاجاً مُنِيراً » : مراد از چراغ روشن ، خورشيد تابان است ( نگا : نوح‌ / 16 ) . يعني وجود خورشيد گونه پيغمبر ، تاريكيهاي جهل و شرك و كفر را از افق آسمان روح انسانها مي‌زدايد ، و راه منتهي به سعادت را براي همگان روشن مي‌نمايد .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللَّهِ فَضْلاً كَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) به مؤمنان مژده بده كه ايشان از سوي خدا نعمت فراواني ( و برتري عظيمي ، در دنيا و آخرت ) دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَضْلاً كَبِيراً » : خير و نعمت فراوان . يعني خداوند آن قدر از فضل خود به مؤمنان مي‌بخشد كه موازنه ميان عمل و پاداش را به كلّي به هم مي‌زند ( نگا : بقره‌ / 261 ، انعام‌ / 160 ، سجده‌ / 17 ) . برتري بزرگ بر سائر ملّتها .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از كافران و منافقان فرمانبرداري مكن ، و اعتنائي به اذيّت و آزارشان نداشته باش ، و بر خدا تكيه كن ، و همين بس كه خدا حامي و مدافع باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُطِعْ . . . » : مخاطب پيغمبر و مراد پيروان او است . « دَعْ » : رها كن . مراد از رهائي در اينجا بي‌اعتنائي و ناچيز شمردن است . « وَكِيلاً » : ( نگا : نساء / 81 ) .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحاً جَمِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! هنگامي كه با زنان مؤمنه ازدواج كرديد و پيش از همبستري با ايشان ، آنان را طلاق داديد ، براي شما عدّه‌اي بر آنان نيست تا حساب آن را نگاه داريد . ايشان را از هديّه مناسبي بهره‌مند سازيد و به گونه محترمانه و زيبائي آنان را آزاد و رها سازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَكَحْتُمْ » : به ازدواج درآورديد . مراد از نكاح در اينجا ، عقد ازدواج است . « الْمُؤْمِنَاتِ » : زنان مؤمنه . اين تعبير زنان كتابيه را خارج نمي‌سازد و تنها بيانگر اغلبيّت است . « أَن تَمَسُّوهُنَّ » : مراد از مسّ ، جماع يعني نزديكي زناشوئي است . « تَعْتَدُّونَهَا » : از مصدر اعتداد ، به معني حساب نگاه داشتن ، مراد اين است كه اگر طلاق قبل از دخول واقع شود ، نگاه داشتن عدّه لازم نيست . از اين حكم ، زنِ شوهرمرده مستثني است و بايد چهار ماه و ده روز عدّه نگاه دارد ( نگا : تفسير قاسمي ) . « فَمَتِّعُوهُنَّ » : مراد اين است كه اگر مهريّه‌اي تعيين شده ، نصف آن پرداخت مي‌شود ( نگا : بقره‌ / 237 ) و اگر مهريّه‌اي معيّن نشده است ، حق متاع و هديّه مناسب داده مي‌شود ( نگا : بقره‌ / 236 ) . « سَرَاحاً جَمِيلاً » : ( نگا : احزاب‌ / 28 ) .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! ما براي تو ( جهت توفيق در كار تبليغ دعوت و چيزهاي ديگر ) حلال كرده‌ايم همسرانت را كه مهرشان را پرداخته‌اي ، و همچنين كنيزاني را كه خدا در جنگ بهره تو ساخته است ، و عموزادگان ، و عمّه‌زادگان ، و دائي‌زادگان و خاله‌زادگاني كه با تو مهاجرت كرده‌اند ، و زن باايماني كه خويشتن را به پيغمبر ببخشد و پيغمبر بخواهد او را به ازدواج خود درآورد ، كه ( اين يكي ) خاصّ تو است و براي سائر مؤمنان جايز نيست ( بدون مهريّه و از راه هبه ، زني را به ازدواج خود درآورند ) . ما خودمان مي‌دانيم براي مؤمنان در مورد همسرانشان و كنيزانشان چه احكامي ( همچون نفقه و مهريّه و شاهدان عقد و عدم تجاوز از چهار زن ) مقرّر مي‌داريم . ( اشاره‌اي به علم خود ، يعني سرچشمه احكام گذشته به خاطر آن است ) تا اين كه ( از احكامي كه خاصّ تو است دلتنگ نبوده و ) رنجي گريبانگير تو نشود . خداوند آمرزنده و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَحْلَلْنَا » : حلال كرده‌ايم . جائز نموده‌ايم . « أُجُورَهُنَّ » : مهريّه‌هاي ايشان ( نگا : نساء / 24 و 25 ، مائده‌ / 5 ، ممتحنه‌ / 10 ) . « أَفَآءَ اللهُ عَلَيْكَ » : غنيمت تو كرده و بهره جنگي تو ساخته است . « إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ » : اگر خود را هبه‌ي پيغمبر كرد و مهريّه‌اي را نخواست . « خَالِصَةً لَكَ » : ويژه تو است . واژه ( خَالِصَةً ) حال ( إِمْرَأَةً ) است ، و صفت مصدر محذوف است و تقدير چنين است : هِبَةً خَالِصَةً . « لِكَيْلا » : تا اين كه . مقصود اين است ، احكامي كه اختصاص به تو دارد ، و احكامي كه به ساير مؤمنان مربوط است ، از علم و حكمت صادر مي‌شود و هيچ يك از اين احكام و مقرّرات بي‌حساب نيست .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ تُرْجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به خاطر شرائط خاصّ زندگي ) مي‌تواني موعد همخوابگي هر يك از زنان را به تأخير اندازي ( و به وقت ديگري موكول كني ) و هر كدام را بخواهي مي‌تواني در كنار خود جاي دهي ، و هرگاه يكي ازآنان را كه كنار گذاشته‌اي خواستي او را نزد خود جاي دهي ، گناهي بر تو نيست . اين ( حكم تفويض اختيار ) بهترين وسيله‌اي است كه باعث مي‌گردد ايشان مسرور شوند و غمگين نشوند ، و جملگي آنان بدانچه بديشان مي‌دهي خوشنود گردند . ( چرا كه مي‌دانند اين فرمان خدا است و تو در پرتو آن مي‌تواني بهتر فكر خود را متوجّه مسؤوليّتهاي بزرگ و سنگين رسالت و مصالح مهمّ امت اسلامي كني ) ، و خدا مي‌داند چه چيزهائي ( از عشق و نفرت ) در دلهاي شما است ، و خدا بس آگاه ( از ظاهر و باطن شما بوده ، و در كيفر دادن شتاب ندارد ) و شكيبا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُرْجِي‌ » : به تأخير مي‌اندازي ، از مصدر ( إرجَاء ) و از ماده ( رجأ ) يا ( رجو ) ( نگا : اعراف‌ / 111 ، شعراء / 36 ) . « تُئْوِي‌ » : جا مي‌دهي . از مصدر إيواء ، به معني كسي را نزديك خود جا و مأوي دادن . « إِبْتَغَيْتَ » : خواستي . « عَزَلْتَ » : به دور داشته‌اي . « أَدْني‌ » : نزديكتر ( نگا : بقره‌ / 282 ، مائده‌ / 108 ، روم‌ / 3 ) . « ذلِكَ » : اين تفويض اختيار ، و تخيير ابتدائي و استمراري . « كُلُّهُنَّ » : همه آنان . تأكيد ضمير ( ن ) در ( يَرْضَيْنَ ) است .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بعد از اين ، ديگر زني بر تو حلال نيست ، و نمي‌تواني همسرانت را به همسران ديگري تبديل كني ( و مثلاً برخي از اينان را طلاق دهي و به جاي وي همسران تازه‌اي را خواستگاري نمائي ) هر چند جمال آنان تو را به شگفت درآورد ، مگر كنيزان . خداوند ناظر و مراقب بر هر چيزي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لا أَن تَبَدَّلَ . . . » : مراد طلاق دادن همسري و ازدواج با زن ديگري است . يعني نبايد نه بر همسران حاضر بيفزائي ، و نه به جاي يكي از اينان با كس ديگري ازدواج نمائي . « رَقِيباً » : مراقب و مطّلع . حافظ و ناظر .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! به خانه‌هاي پيغمبر بدون اين كه به شما اجازه داده شود داخل نشويد ( و سر زده به منازل مردم وارد نگرديد ) ، وقتي داخل شويد كه براي صرف غذا به شما اجازه داده شود ، آن هم مشروط به اين كه به موقع وارد شويد ؛ نه اين كه از مدّتي قبل بيائيد و در انتظار پخت غذا بنشينيد . ولي هنگامي كه دعوت شديد وارد شويد و زماني كه غذارا خورديد پراكنده گرديد ، و ( پس از صرف غذا هم ) به گفتگو ننشينيد ( و در خانه مردم مجلس انس تشكيل ندهيد ) . اين كار شما ، پيغمبر را آزار مي‌داد ، امّا او شرم مي‌كرد ( چون ميزبان بود آن را به شما تذكّر دهد ) ، ولي خدا از بيان حق شرم نمي‌كند ( و اباء ندارد ) . هنگامي كه از زنان پيغمبر چيزي از وسائل منزل به امانت خواستيد ، از پس پرده از ايشان بخواهيد ، اين كار براي پاكي دلهاي شما و آنان بهتر است . شما حق نداريد پيغمبر خدا را آزار دهيد ، و هرگز حق نداريد كه بعد از مرگ او همسرانش را به همسري خويش درآوريد . اين كار در نزد خدا ( گناهي نابخشودني و ) بزرگ است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُؤْذَنَ » : در اينجا اذن علاوه از معني اجازه ، متضمّن معني دعوت نيز هست . « إِلي طَعَامٍ » : ( إِلي ) متعلّق به ( يُؤْذَنَ ) است ، و بيانگر اين واقعيّت است كه اگر اجازه هم باشد ، بدون دعوت نبايد به منازل مردم رفت و طفيليگري حرام است ( نگا : تفسير قاسمي ) . « إِنيا‌ » : پخت و پز غذا . زمان آماده شدن غذا براي تناول نمودن . « غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ » : مراد اين است كه نبايد زودتر از وقت خود به خانه مردم رفت و منتظر پختن غذا و چيدن سفره نشست و مزاحم ميزبان شد . واژه ( غَيْرَ ) حال ضمير ( و ) در ( تَدْخُلُوا ) است . واژه ( نَاظِرِين ) هم به معني ( مُنتَظِرِينَ ) است . « لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ » : مراد اين است كه بعد از صرف غذا جا خوش نكنيد و منزل ميزبان را محلّ انس و نقّالي نسازيد و مجلس را طول ندهيد . « مَتَاعاً » : كالا و وسائل امانتي منزل ، از قبيل ظروف و بيل و كلنگ و جارو و غيره . « حِجَاب » : پرده . حائل و مانع ( نگا : اسراء 45 ، ص‌ / 32 ، شوري‌ / 51 ) . « مَا كَانَ لَكُمْ » : شما را نرسد . شما حق نداريد . اين آيه هر چند درباره خانه پيغمبر است ، ولي روي سخن به مؤمنان است و آموزنده برخي از آداب معاشرت و مهماني است .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ إِن تُبْدُوا شَيْئاً أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر چيزي را آشكار كنيد ، و يا آن را پنهان داريد ، خداوند از همه چيز آگاه است ( و با هر كسي متناسب با نيّت و عملكردش رفتار مي‌كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن تُبْدُوا . . . » : ( نگا : بقره‌ / 284 ) .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ لَّا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاء إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاء أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ وَاتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بر آنان ( يعني همسران پيغمبر ) گناهي نيست كه با پدران ، فرزندان ، برادران ، فرزندان برادران ، فرزندان خواهران خود ، و زنان مسلمان ، و بردگان خود ( بدون حجاب تماس بگيرند ) . از خدا بترسيد ، قطعاً خدا بر هر چيزي حاضر و ناظر است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ . . . » : گناهي بر زنان پيغمبر نيست كه بدون حجاب با اشخاص مذكور صحبت كنند . « ءَابَآئِهِنَّ » : پدران نسبي يا رضاعي . « أَبْنَآئِهِنَّ » : فرزندان نسبي يا رضاعي . « أَبْنَآءِ إِخْوَانِهِنَّ » : فرزندان برادر . عموها را نيز شامل مي‌شود . « أَبْنَآءِ أَخَوَاتِهِنَّ » : فرزندان خواهران . دائيها را هم شامل مي‌گردد . « نِسَآئِهِنَّ وَ لا مَا مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ » : ( نگا : نور / 31 ) . « إِتَّقِينَ » : تقوا پيشه كنيد . بترسيد . بپرهيزيد . « شَهِيداً » : عالم و مطّلع ( نگا : نساء / 33 و 79 و 166 ، يونس‌ / 29 ، رعد / 43 ، اسراء / 96 ، عنكبوت‌ / 52 ) . حاضر و ناظر ( نگا : نساء / 72 ) .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند و فرشتگانش بر پيغمبر درود مي‌فرستند ، اي مؤمنان ! شما هم بر او درود بفرستيد و چنان كه بايد سلام بگوئيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُصَلُّونَ » : درود خدا بر محمّد عبارت است از نزول رحمت . درود فرشتگان دعا و طلب آمرزش براي او است . « صَلُّوا عَلَيْهِ » : درود مؤمنان بر او ، صلوات فرستادن است . ( سَلِّمُوا تَسْلِيماً ) : سلام بگوئيد سلام كردن ( نگا : نور / 27 و 61 ) علّت تأكيد ( سَلِّمُوا ) با ( تَسْلِيماً ) اين است كه در بخش صلوات ، خدا و فرشتگان شركت دارند و به منزله تأكيد است و لذا تنها اين قسمت به تأكيد نياز داشت . معني ديگر ( سَلِّمُوا تَسْلِيماً ) تسليم فرمان و منقاد اوامر پيغمبر گشتن است ( نگا : نساء / 65 ، احزاب‌ / 22 ) .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُّهِيناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه خدا و پيغمبرش را ( با كفر و الحاد و سخنان ناروا ) آزار مي‌رسانند ، خداوند آنان را در دنيا و آخرت نفرين مي‌كند ( و از رحمت خود بي‌نصيب مي‌گرداند ) و عذاب خواركننده‌اي براي ايشان تهيّه مي‌بيند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُؤْذُونَ اللهَ » : مراد از آزار رساندن به خدا ، بر سر خشم آوردن خدا به سبب كفر و الحاد است . يا اين كه اذيّت و آزار رساندن به پيغمبر و مؤمنان مراد است و ذكر خدا براي نشان دادن اهمّيّت و تأكيد مطلب است . « لَعَنَهُمْ . . . » : ( نگا : بقره‌ / 88 و 159 ، نساء / 46 و 52 ) .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِيناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه مردان و زنان مؤمن را - بدون اين كه كاري كرده باشند و گناهي داشته باشند - آزار مي‌رسانند ، مرتكب دروغ زشتي و گناه آشكاري شده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا » : بدون اين كه كاري كرده باشند و يا اين كه گناهي مرتكب شده باشند . « بُهْتَان » : دروغ زشت و كردار و گفتار ناروا ( نگا : نساء / 112 و 156 ، نور / 16 ، ممتحنه‌ / 12 ) . « إِثْماً مُّبِيناً » : گناه آشكار و روشن .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پيغمبر ! به همسران و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو كه رداهاي خود را جمع‌وجور بر خويش فرو افكنند . تا اين كه ( از زنان بي‌بندوبار و آلوده ) دست كم باز شناخته شوند و در نتيجه مورد اذيّت و آزار ( اوباش ) قرار نگيرند . خداوند ( پيوسته ) آمرزنده و مهربان بوده و هست ( و اگر تا كنون در رعايت كامل حجاب سست بوده‌ايد و كوتاهي كرده‌ايد ، توبه كنيد و از اين كار دوري كنيد ، تا خدا با مهر خود شما را ببخشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُدْنِينَ » : نزديك كنند . مراد جمع و جور كردن لباس و بر خود افكندن است . « جَلابِيب‌ » : جمع جِلْباب ، رداء ، مِقنعه و روسري بلند ، روپوش . مراد جامه‌اي است كه حجاب اسلامي با آن رعايت گردد . حجاب اسلامي هم با لباسي مراعات مي‌گردد كه : 1 - عورت را بپوشاند 2 - به گونه‌اي چسب بدن نباشد كه برجستگيهاي بدن را نشان دهد 3 - زنان لباس مردان ، و مردان لباس زنان را نپوشند .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ لَئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر منافقان و بيمار دلان و كساني كه در مدينه ( شايعات بي‌اساس و اخبار دروغين پخش مي‌كنند و ) باعث اضطراب ( مؤمنان و تزلزل دين ايشان ) مي‌گردند ، از كار خود دست نكشند ، تو را بر ضدّ ايشان مي‌شورانيم و بر آنان مسلّط مي‌گردانيم ، آن گاه جز مدّت اندكي در جوار تو در شهر مدينه ، نمي‌مانند ( و بلكه در پرتو شوكت اسلام از آنجا رانده مي‌شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَرَضٌ » : مراد هوسبازي و شهوتراني و فسق و فجور ( نگا : احزاب‌ / 32 ) يا نفاق ( نگا : بقره‌ / 10 ) و يا اين كه ضعف ايمان ( نگا : تفسيرهاي : المراغي و قاسمي ) است . « الْمُرْجِفُونَ » : كساني كه خبرهاي ناگوار و نادرست در ميان مردم مي‌پراكنند تا ايشان را دچار اضطراب و تزلزل افكار گردانند . پراكندگان خبرهاي ناروا و وحشت‌انگيز . مراد يهوديان مدينه است . « لَنُغْرِيَنَّكَ » : تو را برمي‌شورانيم و تشويق و تحريك مي‌نمائيم . مراد وعده سلطه و غلبه بر آنان است .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آن وقت ايشان ) نفرين شدگان و ( از رحمت خدا محروم و ) رانده شدگانند . هر كجا يافته شوند ، گرفته خواهند شد و پياپي به قتل خواهند رسيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَلْعُونِينَ » : نفرين شدگان . رانده شدگان از رحمت خدا . حال ضمير ( و ) در فعل ( لايُجَاوِرُونَكَ ) يا مفعول فعل محذوف ( أَذمّ ) است . « ثُقِفُوا » : يافته شوند ( نگا : آل‌عمران‌ / 112 ) . بر آنان دست يافته شود ( نگا : انفال‌ / 57 ، ممتحنه‌ / 2 ) . « قُتِّلُوا تَقْتِيلاً » : بدون هيچ گونه رحم و شفقتي زار زار كشته شوند . پياپي كشته شوند . ذكر قتل در باب تفعيل ، براي مبالغه يا تكرار است .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين سنّت الهي ، در مورد پيشينيان ( و گذشتگاني هم كه با انبياء خود چنين رفتار ناهنجاري داشته‌اند ) جاري بوده است و در سنّت خدا دگرگوني نخواهي ديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُنَّةِ اللهِ » : ( نگا : اسراء / 77 ، كهف‌ / 55 ، احزاب‌ / 38 ) .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! ) مردم از تو درباره فرا رسيدن قيامت مي‌پرسند ، بگو : آگاهيِ از آن ، اختصاص به خدا دارد و بس . ( و كسي جز او از اين موضوع مطّلع نيست ) . تو چه مي‌داني ، شايد هم فرا رسيدن قيامت نزديك باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّاعَةَ » : قيامت ( نگا : انعام‌ / 31 و 40 ، اعراف‌ / 187 ، يوسف‌ / 107 ) . « مَا يُدْرِيكَ » : تو چه مي‌داني‌ ؟ در اصل معني آن چنين است : چه چيز و چه كسي تو را آگاهانيده است‌ ؟ ( يُدْري ) از مصدر ( إدْراء ) به معني اعلام و باخبر كردن است . « يَسْأَلُونَكَ » : پرسش از طرف كفّار بوده است ( نگا : شوري‌ / 17 و 18 ) .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند قطعاً كافران را نفرين و از رحمت خود محروم ساخته است و براي ايشان آتش سوزاني فراهم كرده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَعِيراً » : ( نگا : نساء / 10 و 55 ، فرقان‌ / 11 ) .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً لَّا يَجِدُونَ وَلِيّاً وَلَا نَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان جاودانه در آن خواهند ماند و سرپرست و ياوري نخواهند يافت ( تا از ايشان حمايت و دفاع كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَلِيّاً » : ( نگا : بقره‌ / 107 ) .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي ( را خاطر نشان ساز كه در آن ) چهره‌هاي ايشان در آتش زير و رو و دگرگون مي‌گردد ( و فريادهاي حسرت بارشان بلند مي‌شود و ) مي‌گويند : اي كاش ! ما از خدا و پيغمبر فرمان مي‌برديم ( تا چنين سرنوشت دردناكي نمي‌داشتيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُقَلَّبُ » : زير و رو مي‌شود . يعني گاه اين سمت صورت و گاه آن سمت بر آتش نهاده مي‌شود و همچون سيخ كباب غلط داده مي‌شود . دگرگون و حال به حال مي‌گردد . يعني رنگهاي مختلفي به خود مي‌گيرد . گاه زرد و گاه سرخ و گاه كبود و گاه سياه مي‌گردد . ( پناه بر خدا ! ) . « الرَّسُولَ » : در رسم‌الخطّ قرآني الف زائدي در آخر دارد كه الف اطلاق ناميده مي‌شود .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏و مي‌گويند : پروردگارا ! ما از سران و بزرگان خود پيروي كرده‌ايم و آنان ما را از راه به در برده‌اند و گمراه كرده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَادَة » : جمع سيّد ، سران . رؤسا . مراد ملوك و امراء است . « كُبَرَآءَ » : جمع كَبير ، بزرگان . مراد راهنمايان مكتبي و مذهبي است . « السَّبِيلَ » : راه . در رسم‌الخطّ قرآني الف اطلاق در آخردارد .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْناً كَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارا ! آنان را دو چندان عذاب كن ، و ايشان را كاملاً از رحمت خود به دور دار ( و كمترين ترحّمي بديشان منما ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضِعْفَيْنِ » : دو چندان . چرا كه گمراه بوده‌اند و گمراه كرده‌اند .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! همانند كساني نباشيد كه ( با گفتن سخنان ناروا ) موسي را آزار رساندند ( و رنجيده و آزرده كردند ) و خدا او را از آنچه مي‌گفتند تبرئه كرد ، و او در پيشگاه خدا گرانقدر و صاحب منزلت بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاذَوْا » : آزار رساندند و رنجاندند ، با سخناني همچون ديوانه ( نگا : شعراء / 27 ) و دروغگو ( نگا : غافر / 24 ) و حقير و ناچيز ( نگا : زخرف‌ / 52 ) . « وَجِيهاً » : صاحب جاه و منزلت ( نگا : آل‌عمران‌ / 45 ) .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! از خدا بترسيد ( و خويشتن را با انجام خوبيها و دوري از بديها از عذاب او در امان داريد ) و سخن حق و درست بگوئيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَدِيداً » : راست و درست ( نگا : نساء / 9 ) .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در نتيجه خدا ( توفيق خيرتان مي‌دهد و ) اعمالتان را بايسته مي‌كند و گناهانتان را مي‌بخشايد . اصلاً هر كه از خدا و پيغمبرش فرمانبرداري كند ، قطعاً به پيروزي و كاميابي بزرگي دست مي‌يابد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَوْزاً » : پيروزي و كاميابي . نجات و رستگاري . براي مصداقهاي عظيم فوز ( نگا : نساء / 13 ، مائده‌ / 119 ، انعام‌ / 16 ، توبه‌ / 72 ، غافر / 9 ، دخان‌ / 57 ، جاثيه‌ / 30 ) .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما امانت ( اختيار و اراده ) را بر آسمانها و زمين و كوهها ( و همه جهان خلقت ) عرضه داشتيم ( و انجام وظيفه اختياري همراه با مسؤوليّت ، و انجام وظيفه اجباري بدون مسؤوليّت را بديشان پيشنهاد كرديم . جملگي آنها اجبار را بر اختيار برتري دادند ) و از پذيرش امانت خودداري كردند و از آن ترسيدند ، و حال اين كه انسان ( اين اعجوبه جهان ) زير بار آن رفت ( و داراي موقعيّت بسيار ممتازي شد . امّا برخي از ) آنان ( پي به ارزش وجودي خود نمي‌برند و قدر اين مقام رفيع را نمي‌دانند و ) واقعاً ستمگر و نادانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأَمَانَةَ » : مراد از امانت ، اختيار و اراده است كه مدار تكاليف شرعيّه و در نتيجه تعهّد و مسؤوليّت است . پذيرش اين امانت ، بزرگترين افتخار و امتياز انسان است ، و با رعايت آن خوشبخت و با ترك آن بدبخت خواهد بود . بيان اين نكته ضروري است كه همه موجودات عالم در برابر فرمان خدا خاضع و ساجدند و به صورت اجبار ، نه اختيار به انجام وظيفه مشغولند و مسير واحدي را برابر قوانين طبيعي و تكويني مي‌پيمايند ، بجز انسان كه با اراده و اختيار به انجام وظيفه مي‌پردازد و اگر تكاليف شرعيّه را به جاي آورد ، سير صعودي و سرانجام سعادت سرمدي دارد ، و اگر غفلت نمود و طاعات و عبادات را رها كرد ، سير نزولي و سرانجام شقاوت ابدي دارد . البتّه جنّيان نيز در حمل امانت برابر آيات قرآن همچون انسانند ( نگا : انعام‌ / 130 ، اعراف‌ / 179 ، ذاريات‌ / 56 ) . لذا در اينجا مراد از « انسان‌ » دو گروه انس و جنّ است . امّا چون آيه مورد نظر ، موضوع آن انسان است ، تنها از انسان سخن رفته است ( نگا : المصحف الميسّر ) . « أَبَيْنَ » : خودداري كردند . سر باز زدند . مراد اِباءِ عجز و قصور است‌ ؛ نه عصيان و فجور . يعني خويشتن را مستعدّ اين كار عظيم نديدند و اظهار ناتواني كردند ؛ نه اين كه سركشي كنند و مخالفت ورزند . « ظَلُوماً » : ( نگا : ابراهيم‌ / 34 ) . « جَهُول‌ » : بسيار نادان . صيغه مبالغه جاهل است . « إِنَّهُ كَانَ ظَلُوماً جَهُولاً » : اين قيد متوجّه ( حَمَلَهَا الإِنسَانُ ) نيست ، بلكه مربوط به جمله محذوفي است و تقدير چنين است : ( حَمَلَهَا الإِنسَانُ فَلَمْ يُحْسِنْ حَمْلَها ، وَ لَمْ يُؤَدِّهَا عَلي وَجْهِها ) . به عبارت ديگر ، اين وصف درباره جنس انسان نيست و بلكه متوجّه برخي از انسانها بوده و مراد كساني است كه مقام بزرگ و ارزشهاي والاي انساني را فراموش كنند و خود را اسير و بنده اين خاكدان نمايند . روي هم رفته اين آيه بيانگر عظمت و سعادت و برتري انسانهاي انسان ، بر ساير موجودات جهان ، و حقارت و شقاوت و فروتري انسانهاي ناانسان ، از همه مخلوقات يزدان است .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خداوند اين امانت را به انسانها داد ، تا ايشان را در بوته آزمايش قرار دهد ) و سرانجام خداوند مردان و زنان منافق ، و مردان و زنان مشرك را كيفر دهد ، و بر مردان و زنان مؤمن ببخشايد و ( بديشان رحمت نمايد ) . خداوند همواره بس بخشاينده و مهربان بوده و هست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيُعَذِّبَ . . . » : واژه ( لِ ) براي عاقبت و نتيجه ماقبل است . اگر لام عاقبت باشد ، معني چنين است : سرانجام حمل اين امانت اين باشد كه . اگر هم لام غايت باشد ، معني چنين است : هدف از عرض امانت اين بوده كه .

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره احزاب / تفسیر نو  لینک ثابت
 [ 05:14:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره سجده / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ الم ‏

‏ترجمه : ‏
‏الف . لام . ميم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الم‌ » : ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ تَنزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين ) كتاب از سوي پروردگار جهانيان نازل شده است و ترديدي در آن نيست ( كه از سوي خدا فرو فرستاده شده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَنزِيلُ الْكِتَابِ » : فرو فرستادن كتاب قرآن . كتاب فرستاده شده . واژه ( تنزيل ) به معني مصدري خود ، و يا اين كه به معني اسم مفعول است و اضافه صفت به موصوف است يا به معني ( مِنْ ) است ( نگا : شعراء / 192 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْماً مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا ( مشركان ) مي‌گويند : ( محمّد ) خودش آن را از پيش خود ساخته است ( و به دروغ به خدا نسبت داده است ) . بلكه قرآن ( سخن ) حقّي است كه از سوي پروردگارت ( بر تو ) نازل شده است تا گروهي را ( از خشم خدا ) بترساني كه پيش از تو پيغمبري براي آنان نيامده است ، شايد هدايت يابند ( و به سوي حق رهنمود شوند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ » : اين واژه براي انتقال از كلام پيشين به كلام پسين تازه‌اي است . « مَآ أَتَاهُمْ . . . مِن قَبْلِكَ » : مراد از ( هُمْ ) مخاطبان مشرك عصر نزول قرآن و پيشينيان اقرب ايشان است كه از زمان ابراهيم و اسماعيل به بعد ، پيغمبري براي آنان نيامده بود و كتابي هم در ميانشان نبود كه بيانگر قوانين آسماني باشد . اين است كه در عصر نزول قرآن 360 بت در كعبه پرستش مي‌شد ( نگا : قصص‌ / 46 ، سبأ / 44 ) .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا كسي است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه در ميان آن دو است در شش دوره بيافريد و سپس بر تخت فرماندهي جهان قرار گرفت . بجز خدا براي شما هيچ ياوري ( كه شما را از عذاب خدا برهاند ) و هيچ شفيعي ( كه در پيش خدا - جز با اجازه خدا - برايتان شفاعت كند ) وجود ندارد . آيا يادآور مي‌شويد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« سِتَّةِ أَيَّامٍ » : مراد شش دوره است ( نگا : اعراف‌ / 54 ، يونس‌ / 3 ، هود / 7 ، فرقان‌ / 59 ) . « إِسْتَوي عَلَي الْعَرْشِ » : ( نگا : اعراف‌ / 54 ، يونس‌ / 3 ، رعد / 2 ، فرقان‌ / 59 ) . « وَلِيٍّ » : ياور . كمك كننده . « شَفِيعٍ » : ميانجي .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند ( تمام عالم هستي را ) از آسمان گرفته تا زمين ، زير پوشش تدبير خود قرار داده است ، ( و جز او مدبِّري در اين جهان وجود ندارد ) . سپس تدبير امور در روزي كه اندازه آن هزار سال از سالهائي است كه شما مي‌شماريد ، به سوي او باز مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُدَبِّرُ الأمْرَ » : كار را مي‌گرداند . تدبير كار را مي‌كند . « مِنَ السَّمَآءِ إِليَ الأرْضِ » : از آسمان تا زمين ، يعني كلّ عالم هستي . از مركز فرماندهي آسمان ، براي زمين فرمان را صادر مي‌كند و امور زمين را زير نظر مي‌دارد . « يَعْرُجُ إِلَيْهِ » : گزارش كار براي او برده مي‌شود . امر جهان پايان مي‌گيرد و به سويش برگشت داده مي‌شود . « أَلْفَ سَنَةٍ » : هزار سال . مراد از هزار و فروع آن كثرت است ( نگا : حجّ‌ / 47 ) . مفهوم آيه اين است كه خداوند اين جهان را آفريده و آسمان و زمين را با تدبير خاصّي نظم بخشيده است ، و پيوسته به رتق و فتق امور آن مشغول است ، و پس از ساليان سال ، اين جهان را در هم مي‌پيچد ، و تمام امور سرانجام به خدا باز مي‌گردد ، و خدا جهان ديگري را با طرح نويني ابداع مي‌فرمايد .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏او خداوندي است كه از پنهان و آشكار باخبر است ، و چيره و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْغَيْبِ » : آنچه از مردم نهان است . « الشَّهَادَةِ » : آنچه بر مردم عيان است .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كسي است كه هر چه را آفريد ، نيكو آفريد ، و آفرينش انسان ( اوّل ) را از گل آغازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَحْسَنَ » : زيبا و آراسته و پيراسته كرد . يعني كاخ عظيم خلقت را بر « نظام احسن‌ » آفريده است و كاملتر و زيباتر از آن تصوّر نمي‌شود . به گونه‌اي كه ميان همه موجودات پيوند و هماهنگي است و به هر كدام آنچه را به زبان حال خواسته است عطاء فرموده است ( نگا : طه‌ / 50 ) . « طِينٍ » : گِل . يعني مخلوق برجسته انسان نام را از موجود ساده و كم ارزش گِل آفريده است و او را گُل سرسبد جهان خلقت كرده است و شاعر در اين باره چه نيكو سروده است : دهنده‌اي كه به گُل نَكهت و به گِل جان داد‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاء مَّهِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس خداوند ذرّيّه او را از عُصاره آب ( به ظاهر ) ضعيف و ناچيزي ( به نام مني ) آفريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُلالَةٍ » : عُصاره و فشرده خالص هر چيز . مراد نطفه آدمي است ( نگا : مؤمنون‌ / 12 ) . « مَهِينٍ » : حقير و ناچيز . ضعيف و خوار . مراد نطفه و مني است كه به ظاهر ناچيز ولي در حقيقت از اسرارآميزترين موجودات است .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن گاه اندامهاي او را تكميل و آراسته كرد و از روح متعلّق به خود ( كه سرّي از اسرار است ) در او دميد ، و براي شما گوشها و چشمها و دلها آفريد ( تا بشنويد و بنگريد و بفهميد ، امّا ) شما كمتر شكر ( نعمتهاي او ) را به جاي مي‌آوريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَوَّاهُ » : انسان را تكميل و آراسته كرد . خلقت او را اتمام بخشيد . « مِن رُّوحِهِ » : ( نگا : حجر / 29 ) . « قَلِيلاً مَّا » : كمتر . اندك .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا أَئِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَئِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ كَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( كافران ) مي‌گويند : آيا هنگامي كه ما مرديم و در زمين گم گشتيم ( و ذرّات وجود ما آميزه خاك گرديد و اثري از آن نماند ) آفرينش تازه‌اي خواهيم يافت ( و دوباره زندگي را از سر مي‌گيريم‌ ؟ ) بلكه آنان منكر ملاقات با پروردگارشان ( براي حساب و كتاب ) هم هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضَلَلْنَا فِي‌الأرْضِ » : در زمين گم شديم . مراد از گم شدن ، جزو خاك شدن و در پهنه زمين پراكندن و پرتاب شدن است . « خَلْقٍ » : آفرينش . « بِلِقَآءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ » : ( نگا : يونس‌ / 7 و 8 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : فرشته مرگ كه بر شما گماشته شده است ، به سراغتان مي‌آيد و جان شما را مي‌گيرد ، سپس به سوي پروردگارتان بازگردانده مي‌شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَوَفَّاكُمْ » : جان شما را مي‌گيرد ( نگا : نحل‌ / 28 و 32 ، انفال‌ / 50 ) . « وُكِّلَ » : مأمور گشته است . گماشته شده است .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُؤُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ( مي‌شد ) ببيني گناهكاران را در آن هنگامي كه در پيشگاه پروردگارشان ( براي حساب و كتاب گرد آورده شده‌اند ، و ايشان از خجالت ) سر به زير افكنده‌اند و مي‌گويند : پروردگارا ! ديديم ( آنچه خود را از آن به كوري زده بوديم ) و شنيديم ( آنچه خود را از آن به كري زده بوديم . هم اينك پشيمانيم ) پس ما را ( به جهان ) بازگردان تا عمل صالح انجام دهيم ( و سرافراز به خدمت برگرديم ) . ما ( به قيامت و فرموده پيغمبرانت ) يقين كامل داريم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَاكِسُو رُؤُوسِهِمْ » : جمع ناكس ، سر به زير . « أَبْصَرْنَا » : ديديم .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما مي‌خواستيم به هر انساني هدايت لازمه‌اش را مي‌داديم ، وليكن ( انسان را صاحب اراده و مكلّف به تكاليف و مسؤول در برابر اعمال خود ، و قابل هدايت به وسيله پيغمبران آفريديم و ) من مقرّر كردم كه دوزخ را از جملگي افراد ( بي‌ايمان و گناهكار ) جنّ و انس پر كنم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَوْ شِئْنَا » : ( نگا : انعام‌ / 39 ، هود / 118 ) . « حَقَّ الْقَوْلُ » : ( نگا : نمل‌ / 82 ) . « لأَمَلاَنَّ جَهَنَّمَ . . . » : ( نگا : اعراف‌ / 18 ) .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بچشيد ( عذاب جهنّم را ) به خاطر اين كه ملاقات امروز خود را ( با پروردگارتان براي حساب و كتاب ) فراموش كرده‌ايد ، و ما نيز شما را ( در ميان عذاب رها و ) به دست فراموشي مي‌سپاريم ، و بچشيد عذاب هميشگي را به سبب اعمالي كه ( در دنيا ) انجام مي‌داده‌ايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَسِيتُمْ » : فراموش كرده‌ايد . مراد از فراموشي ، ترك اعمالي است كه سبب نجات مي‌گردند . « نَسِينَاكُمْ » : شما را فراموش كرده‌ايم . مراد رها ساختن در عذاب است . « الْخُلْدِ » : جاودانگي . هميشگي .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّداً وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تنها كساني به آيات ما ايمان دارند كه هر وقت بدانها پند داده شوند ، ( براي خدا ) به سجده مي‌افتند ، و ستايشگرانه به تسبيح پروردگارشان مي‌پردازند و تكبّر نمي‌ورزند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذُكِّرُوا بِهَا » : بدان پند داده شدند . « سُجَّداً » : جمع ساجِد ، سجده كنندگان . « بِحَمْدِ رَبِّهِمْ » : متلبّس به حمد و ستايش پروردگارشان هستند . حرف ( ب ) براي ملابسه و جار و مجرور در موضع حال است .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پهلوهايش از بسترها به دور مي‌شود ( و خواب شيرين را ترك گفته و به عبادت پروردگارشان مي‌پردازند و ) پروردگار خود را با بيم و اميد به فرياد مي‌خوانند ، و از چيزهائي كه بديشان داده‌ايم مي‌بخشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَتَجَافي‌ » : رها و به دور مي‌شوند . مراد برخاستن از خواب خوش و ترك بستر نرم و گرم است . « الْمَضَاجِعِ » : جمع مَضْجَع ، بسترها ، رختخوابها . « خَوْفاً وَ طَمَعاً » : با بيم و اميد . در حال خوف و رجا . مفعول مطلق فعل محذوف بوده و تقدير چنين است : يَخَافُونَ خَوْفاً وَ يَطْمَعُونَ طَمَعاً . يا اين كه حال ضمير ( و ) است و به معني خَآئِفِينَ وَ طَامِعِينَ مي‌باشند .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ كس نمي‌داند ، در برابر كارهائي كه ( مؤمنان ) انجام مي‌دهند ، چه چيزهاي شادي‌آفرين و مسرّت‌بخشي براي ايشان پنهان شده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَآ أُخْفِيَ لَهُمْ » : چيزهائي كه براي آنان پنهان شده است . مراد مواهب عظيم و نعمتهاي فراواني است كه براي مؤمنان تهيّه ديده شده است . « قُرَّةِ أَعْيُنٍ » : مايه روشنايي چشم . مراد چيزهائي شادي‌آفرين و مسرّت‌بخش است ( نگا : طه‌ / 40 ) . « جَزَآءً » : مفعول له است .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَمَن كَانَ مُؤْمِناً كَمَن كَانَ فَاسِقاً لَّا يَسْتَوُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كسي كه مؤمن بوده است ، همچون كسي است كه فاسق بوده است‌ ؟ ! ( نه ، هرگز ! اين دو ) برابر نيستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَاسِقاً » : خارج از دين خدا . كافر . « لا يَسْتَوُونَ » : برابر و يكسان نيستند . چون مراد از ( مَنْ ) دسته و گروه است ، اين فعل به صورت صيغه جمع آورده شده است .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلاً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته انجام داده‌اند ، باغهاي بهشت كه جاي زندگي است ، از آن ايشان خواهد بود ، به عنوان محلّ پذيرائي ( خدا از ايشان ) در برابر كارهائي كه ( در دنيا ) انجام مي‌داده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَنَّاتُ الْمَأْوي‌ » : باغهاي محلّ زندگي . يعني دنيا جايگاه سفر است ، ولي بهشت جايگاه ماندن و زندگي كردن . « نُزُلاً » : مكاني كه مهمان محترم را در آنجا مي‌نشانند . محلّ پذيرائي . چيزي كه براي پذيرائي از مهمان آماده مي‌كنند . مراد اين است كه بهشت محلّ پذيرائي از مؤمنان است و دائماً همچون مهمان از ايشان پذيرائي مي‌شود . حال ( جَنَّات ) است ، و يا جمع ( نَازِل ) و حال ضمير ( الَّذِينَ ءَامَنُوا ) است .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه ( از فرمان خدا و اطاعت از او ) به در رفته ( و راه كفر در پيش گرفته‌اند ) جايگاه ايشان آتش دوزخ است . هر زمان كه بخواهند از آن بدر آيند ، ايشان بدانجا بازگردانده مي‌شوند و بديشان گفته مي‌شود : بچشيد عذاب آتشي را كه آن را دروغ مي‌پنداشتيد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُعِيدُوا » : برگردانده شدند ( نگا : حجّ‌ / 22 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قطعاً عذاب نزديك‌تر ( دنيا ) را پيش از عذاب بزرگ‌تر ( آخرت ) بديشان مي‌چشانيم ، شايد ( از كفر و معاصي دست بكشند ، و به سوي خدا ) برگردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعَذَابِ الأدْني‌ » : عذاب نزديكتر . عذاب كمتر . مراد مصائب و بلايا و آفات دنيوي است ، همچون : زيانها و ضررها ، بيماريها و ناخوشيها ، خشكساليها ، دردها و رنجها ، كه بيدارباشها و هشدارهاي خدائي بشمارند . « دُونَ » : قبل از . پيش از . « الْعَذَابِ الأكْبَرِ » : عذاب بزرگتر . مراد عذاب اخروي جهنّم است ( نگا : رعد / 34 ، زمر / 26 ) .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه كسي ستمكارتر از آن كسي است كه به آيات پروردگارش پند داده شود ، و او از آنها روي بگرداند ؟ مسلّماً ما همگيِ بزهكاران را كيفر خواهيم داد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذُكِّرَ » : پند داده شد . يادآور گرديد . « أَعْرَضَ » : روي گرداند . پشت كرد . « مُنتَقِمُونَ » : انتقام گيرندگان . مراد از انتقام خدا در قرآن ، مجازات كردن و كيفر دادن است ( نگا : اعراف‌ / 136 ، حجر / 79 ، مائده‌ / 95 ) .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُن فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما براي موسي كتاب ( تورات ) را فرو فرستاديم ، و شكّ نداشته باش كه موسي تورات را دريافت داشت ، و . ما آن را رهنمون و راهنماي بني‌اسرائيل گردانديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْكِتَابَ » : مراد تورات است . « مِرْيَةٍ » : شكّ و ترديد . « لِقَآئِهِ » : دريافت كردن موسي تورات را . ضمير ( ه ) به ( الكتاب ) باز مي‌گردد . « لا تَكُن فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَآئِهِ » : مخاطب پيغمبر اسلام است و مراد ديگران ( نگا : المصحف الميسّر ) . « هُديً » : هدايت . هادي . راهنماي به حق و حقيقت .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از ميان بني‌اسرائيل پيشواياني را پديدار كرديم كه به فرمان ما ( و برابر قوانين ما ، مردمان را ) راهنمائي‌ مي‌نمودند ، بدان گاه كه بني‌اسرائيل ( در راه خدا بر تحمّل سختيها ) شكيبائي ورزيدند و به آيات ما ايمان كامل پيدا كردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَئِمَّةً » : امامان و پيشوايان . مراد انبياء خدا ، يا پيشوايان ديني است كه پس از پيغمبران كار امر به معروف و نهي از منكر را به عهده مي‌گيرند . « بِأَمْرِنَا » : به فرمان ما و برابر دستور ما . طبق موازين و قوانين ما . « لَمَّا صَبَرُوا وَ . . . » : وقتي كه بني‌اسرائيل مشقّات تكاليف و دشواريهاي راه خدا را تحمّل و بر آن استقامت و شكيبائي كردند . دو چيز انسانها را به پيشوائي مي‌رساند : نخست ايمان و يقين به آيات الهي ، ديگر شكيبائي و پايداري .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگار تو ، روز قيامت ، ميان آنان درباره چيزهاي مورد اختلاف ايشان ( از قبيل : مسائل دين ، رستاخيز ، ثواب ، و عقاب ) داوري مي‌كند ( و هر يك را به جزا و سزاي خود مي‌رساند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَفْصِلُ » : قضاوت مي‌نمايد . داوري مي‌كند . « بَيْنَهُمْ » : ميان بني‌اسرائيل . ميان انبياء و بني‌اسرائيل . ميان كفّار و مؤمنين .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ أَفَلَا يَسْمَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا براي ايشان روشن نشده است كه پيش از آنان ما مردمان نسلهاي فراواني را هلاك كرده‌ايم و ( ايشان هم اينك ) در مسكن و ( مأوي و جا و ) مكان آنان راه مي‌روند ( و در سفرهاي خود ويرانه‌هاي منازلشان را مي‌بينند ؟ ) . واقعاً در اين ( ديدار ديار متروك و خالي از سكنه جبّاران و تبهكاران تاريخ ) نشانه‌هائي ( از قدرت خدا ، و درسهاي عبرتي از گذشتگان ) است . آيا ( اين اندرزهاي الهي ، و پندهاي عبرت را از زبان حال كاخهاي ويران و كنگره‌هاي سر به فلك سايان ) نمي‌شنوند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمْ يَهْدِ لَهُمْ ؟ » : براي آنان روشن و آشكار نشده است‌ ؟ ( نگا : اعراف‌ / 100 ) . فاعل ( لَمْ يَهْدِ ) مضمون جمله ( كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْقُرُونِ ) است . « الْقُرُونِ » : مردمان نسلهاي گوناگون ( نگا : انعام‌ / 6 ) . « أَفَلا يَسْمَعُونَ » : آيا نمي‌شنوند ؟ مراد از شنيدن ، تدبّر و تفكّر و عبرت گرفتن است .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاء إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا نمي‌بينند كه ما آب را ( در لابلاي ابرها و بر پشت بادها ) به سوي سرزمينهاي خشك و برهوت مي‌رانيم و به وسيله آن كشتزارها مي‌رويانيم كه از آن هم چارپايانشان مي‌خورند ، و هم خودشان تغذيه مي‌نمايند ؟ آيا نمي‌بينند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَسُوقُ » : مي‌رانيم . « الْجُزُرِ » : زمين لخت و برهوت و بدون گياه ( نگا : كهف‌ / 8 ) . « زَرْعاً » : كشتزار ( نگا : انعام‌ / 141 ، كهف‌ / 32 ) . زرع ، در اينجا مي‌تواند شامل هر گونه گياه و درختي باشد .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْفَتْحُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران مي‌گويند : اگر راستگوئيد ، اين روز فيصله ( كار ) و قضاوت ( پروردگار در ميان كافران و مؤمنان ) كي خواهد بود ؟ ! ( چرا عذاب استيصال دنيوي ، يا عذاب سرمدي اخروي ، هر چه زودتر فرا نمي‌رسد و دامنگير ما نمي‌شود ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْفَتْحِ » : داوري ميان مردم . مراد دو چيز است : نخست روز عذاب استيصال دنيوي ، يعني عذابي كه كفّار را ريشه‌كن مي‌سازد و مجال و فرصت ايمان آوردن از آنان سلب مي‌شود . مثل عذاب فرعون و فرعونيان ، قوم هود ، قوم نوح ( نگا : انعام‌ / 8 و 40 - 44 ، فرقان‌ / 36 - 38 ) . دوم روز عذاب سرمدي اخروي كه روز داوري اصلي است و به كسي مهلت گريز از عذاب داده نمي‌شود ( نگا : بقره‌ / 162 ، نحل‌ / 85 ، انبياء / 40 سبأ / 26 ، صافّات‌ / 21 ، دخان‌ / 40 ) . و امّا فتح را جنگ بدر يا روز فتح مكّه دانستن ، اشتباه است . چرا كه ايمان آوردن كفّار پذيرفته و مقبول بوده است . از جمله در فتح مكّه در حدود دو هزار نفر طلقاء ايمان آورده‌اند ( نگا : تفسير قاسمي ) .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : در روز فيصله ( كار ) و قضاوت ( پروردگار ، كار از كار مي‌گذرد و ) ايمان آوردن كفّار سودي به حالشان ندارد و ( لحظه‌اي از دست عذاب ) بديشان مهلت داده نمي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَوْمَ الْفَتْحِ » : ( نگا : سجده‌ / 28 ) .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانتَظِرْ إِنَّهُم مُّنتَظِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! اكنون كه چنين است و استهزاء و تمسخر ، كار هميشگي كافرين است ) به ايشان اهمّيّت مده ( و به تبليغ خود ادامه بده ) و منتظر ( ياري خدا و شكست مشركان ) باش ، چرا كه ايشان هم منتظر ( شكست و هلاك تو و مؤمنان ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَعْرِضْ عَنْهُمْ » : از آنان روي بگردان . بديشان اهمّيّت مده .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره سجده / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:13:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره لقمان / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ الم ‏

‏ترجمه : ‏
‏الف . لام . ميم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الم‌ » : ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ، آيات كتاب پرمحتوا و استوار ( قرآن ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تِلْكَ ءَايَاتُ . . . » : ( نگا : يونس‌ / 1 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ هُدًى وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هدايت و رحمت براي نيكوكاران است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هُديً وَ رَحْمَةً » : حال آيات مي‌باشند .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كساني كه نماز را چنان كه بايد مي‌خوانند ، و زكات را مي‌پردازند ، و به آخرت كاملاً ايمان دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ » : صفت محسنين است .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان هدايت پروردگارشان را فرا چنگ آورده‌اند و ايشان قطعاً رستگارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُولئِكَ عَلي هُديً . . . » : ( نگا : بقره‌ / 5 ) .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُواً أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان مردم كساني هستند كه خريدار سخنان پوچ و ياوه‌اند تا با چنين سخناني ( بندگان خدا را ) جاهلانه از راه خدا منحرف و سرگشته سازند و آن را مسخره كنند . آنان عذاب خوار و رسوا كننده‌اي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَهْوَ الْحَديثِ » : سخناني كه انسان را غافل از چيزهاي سودمند دنيوي و اخروي كند . مانند : خرافات ، افسانه‌هاي بيفايده ، حرفهاي مضحك ، و آوازهاي جلف .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه آيات ما بر ايشان خوانده مي‌شود ، مستكبرانه روي برمي‌گردانند و مي‌روند . انگار آنها را نشنيده‌اند . گوئي در گوشهايشان سنگيني است . ايشان را به عذاب دردناكي مژده بده .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُسْتَكْبِراً » : متكبّرانه . خود بزرگ‌بينانه . « وَقْراً » : سنگيني .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته و بايسته بكنند ، باغهاي پرنعمت بهشت از آن ايشان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَنَّاتُ النَّعِيمِ » : ( مائده‌ / 65 ، حجّ‌ / 56 ) .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ خَالِدِينَ فِيهَا وَعْدَ اللَّهِ حَقّاً وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏جاودانه در آن خواهند ماند . اين وعده مسلّم الهي است ، وعده‌اي تخلّف‌ناپذير . ( خداوند نه وعده دروغين مي‌دهد ، و نه از وفاي به وعده‌هاي خود عاجز است ، چرا كه ) او عزيز و قدرتمند ، و حكيم و آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَعْدَاللهِ حَقّاً » : ( وَعْدَ ) و ( حَقّاً ) مفعول مطلق بوده و تقدير چنين است : وَعَدَاللهُ ذلِكَ وَعْداً ، وَ أَحَقَّ ذلِكَ حَقّاً .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند آسمانها را بدون ستوني كه قابل رؤيت ( براي شما ) باشد آفريده است ، و در زمين كوههاي استواري را پراكنده است ، تا زمين شما را نلرزاند و سراسيمه نگرداند ، و در زمين انواع جنبندگان را پخش و پراكنده كرده است . و از آسمان آب فرو فرستاده‌ايم و با آن اقسام گوناگوني از گياهان پرارزش را رويانده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا » : ( نگا : رعد / 2 ) . « رَوَاسِيَ » : ( نگا : رعد / 3 ، نحل‌ / 15 ) . « أَن تَمِيدَ بِكُمْ » : ( نگا : نحل‌ / 15 ، انبياء / 31 ) . « بَثَّ » : زياد و فراوان و پخش و پراكنده كرد ( نگا : نساء / 1 ) . « زَوْجٍ » : صنف . نوع ( نگا : انعام‌ / 143 ) . « كَرِيمٍ » : زيبا و سودمند ( نگا : انفال‌ / 4 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اينها ( كه مي‌نگريد و مي‌بينيد ) آفريده‌هاي خدايند ، شما به من نشان دهيد آناني كه جز خدايند چه چيز را آفريده‌اند ؟ ( تا شايسته پرستش و شراكت در الوهيّت را داشته باشند ) . بلكه ستمگران ( كفرپيشه ) در گمراهي آشكاري هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذا » : اين مخلوقات و موجودات جهان هستي ، اعم از انسان و نبات و حيوان و زمين و ساير كرات . « مِن دُونِهِ » : بجز خدا . سواي خدا .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به لقمان فرزانگي بخشيديم ( و بدو دستور داديم ) كه خدا را سپاسگزاري كن و ( بدان كه ) هر كس سپاسگزاري كند ، به سود خويش سپاسگزاري مي‌كند ، و هر كس ناسپاسي كند ( به خود زيان مي‌رساند نه به خدا ) چرا كه خدا بي‌نياز و ستوده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لُقْمَانَ » : نام شخصي صالح و فهميده و فاضل و آگاهي است كه تاريخ زندگاني او روشن نيست . برخي او را پبغمبر پروردگار ، و گروهي وي را فرزانه‌اي پرهيزگار مي‌دانند . « الْحِكْمَةَ » : نبوّت . فرزانگي . حكمت اصابه در قول و عمل ، و اتقان در امور است . به عبارت ديگر ، حكمت مجموعه فضائلي است كه دارنده آن در پرتو آن هر كاري را در جاي خود انجام مي‌دهد و هر سخني را در موقع مناسب اداء مي‌كند . « أَنْ » : حرف تفسيريّه است . چرا كه شكرگزاري عين حكمت ، و حكمت عين شكرگزاري است . « كَفَرَ » : كافر شد . كفران نعمت كرد . « حَمِيدٌ » : ستوده توسّط فرشتگان و همه ذرّات موجودات ( نگا : ابراهيم‌ / 8 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( يادآور شو ) زماني را كه لقمان به پسرش گفت - در حالي كه او را پند مي‌داد - پسر عزيزم ! ( چيزي و كسي را ) انباز خدا مكن ، واقعاً شرك ستم بزرگي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بُنَيَّ » : مصغّر ابن است و به ( ي ) متكلّم اضافه شده است .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرده‌ايم ( كه در حق ايشان نيك باشد و نيكي كند ، به ويژه مادر ، چرا كه ) مادرش بدو حامله شده است و هر دم به ضعف و سستي تازه‌اي دچار آمده است . پايان دوران شيرخوارگي او دو سال است ( و در اين دو سال نيز ، كودك شير ، يعني شيره جان مادر را مي‌نوشد . مادر در اين مدّت 33 ماهه حمل و شيرخوارگي ، مهمترين خدمات و بزرگترين فداكاري را مبذول مي‌دارد . لذا به انسان توصيه ما اين است ) كه هم سپاسگزار من و هم سپاسگزار پدر و مادرت باش ، و ( بدان كه سرانجام ) بازگشت به سوي من است ( و نيكان را جزا و بدان را سزا مي‌دهم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَمَلَتْهُ » : بدو حامله شده است و باردار گشته است . « وَهْناً » : ضعف و سستي . حال ( أُمّ ) است ، يعني ذاتَ وَهْنٍ . يا مفعول مطلق فعل محذوف است و جمله حال است ، و تقدير چنين است : تَهِنُ وَهْناً . « وَهْناً عَلي وَهْنٍ » : ضعفها و سستيهاي پياپي و پشت سرهم . « فِصَالُ » : از شير بريدن . پايان دوران شيرخوارگي ( نگا : احقاف‌ / 15 ) . « عَامَيْنِ » : دو سال ( نگا : بقره‌ / 233 ) .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن جَاهَدَاكَ عَلى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفاً وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر گاه آن دو ، تلاش و كوشش كنند كه چيزي را شريك من قرار دهي كه كمترين آگاهي از بودن آن و ( كوچكترين دليل بر اثبات آن ) سراغ نداري ، از ايشان فرمانبرداري مكن . ( چرا كه در مسأله عقائد و كفر و ايمان همگامي و همراهي جائز نيست ، و رابطه با خدا ، مقدّم بر رابطه انسان با پدر و مادر است ، و اعتقاد مكتبي برتر از عواطف خويشاوندي است . ولي در عين حال ) با ايشان در دنيا به طرز شايسته و به گونه بايسته‌اي رفتار كن و راه كساني را در پيش گير كه به جانب من ( با يكتاپرستي و طاعت و عبادت ) رو كرده‌اند . بعد هم همه به سوي من برمي‌گرديد و من شما را از آنچه ( در دنيا ) مي‌كرده‌ايد آگاه مي‌سازم ( و بر طبق اعمالتان پاداش و كيفرتان مي‌دهم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَاهَدَاكَ » : اگر درباره تو به تلاش ايستادند و كوشش نمودند . « مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ » : آنچه تو از آن بي‌خبري و دليلي بر وجودش نداري . يعني چيزي كه اصلاً وجود ندارد و در واقع محال و ناشدني است . « مَعْرُوفاً » : نيك و پسنديده . صفت مصدر محذوفي است و تقدير چنين است : صَاحِبْهُمَا فِي‌الدُّنْيَا صِحَاباً مَّعْرُوفاً . « أَنَابَ » : برگشت . مراد از رجوع كردن ، رو نمودن است . دو آيه ، از ( وَصَّيْنَا الإِنسَانَ ) تا ( تَعْمَلُونَ ) معترضه و تأكيد بر نهي از شرك است .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پسر عزيزم ! اگر به اندازه سنگيني دانه خردلي ( عمل نيك يا بد انجام گرفته ) باشد و در دل سنگي ، يا در آسمانها ، و يا اين كه در ميان زمين باشد ، خدا آن را حاضر مي‌آورد ( و به حساب و كتاب آن رسيدگي مي‌كند ) . چرا كه خداوند بس دقيق و آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّهَا » : مرجع ( هَا ) خَصْلَة است اعم از نيك يا بد ، يا حسنات و سيّئات . « مِثْقَالَ حَبَّةٍ » : اندازه دانه‌اي . مراد سنگيني آن است . ( نگا : نساء / 40 ، يونس‌ / 61 ، انبياء / 47 ) . « خَرْدَلٍ » : دانه خردل . سپندان . در كوچكي و حقارت ضرب‌المثل است . « صَخْرَةٍ » : سنگ بزرگ و سخت ( نگا : كهف‌ / 63 ) . مثال سختي است . « السَّمَاوَاتِ » : مثال دوري است . « الأرْضِ » : مثال نهاني است . « لَطِيفٌ » : ( نگا : انعام‌ / 103 ، يوسف‌ / 100 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي پسر عزيزم ! نماز را چنان كه شايد بخوان ، و به كار نيك دستور بده و از كار بد نهي كن ، و در برابر مصائبي كه به تو مي‌رسد شكيبا باش . اينها از كارهاي ( اساسي و مهمّي ) است كه بايد بر آن عزم را جزم كرد و ثبات ورزيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ » : اشاره به ( صبر ) و سائر امور ديگر ، يعني نهي از منكر و امر به معروف و اقامه نماز ، بر سبيل بَدَليّت است . « عَزْمِ الأمُورِ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 186 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏با تكبّر و بي‌اعتنائي از مردم روي مگردان ، و مغرورانه بر زمين راه مرو ، چرا كه خداوند هيچ متكبّر مغروري را دوست نمي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُصَعِّرْ » : از مردم ، با تكبّر و بي‌اعتنائي روي مگردان . از ماده ( صَعَر ) به معني بيماري گردن كجي و يا چهره يا گونه كژي است . مراد روي گرداني با بي‌اعتنائي و تكبّر است . « مَرَحاً » : شادماني فراوان توأم با غرور و سرمستي است ( نگا : اسراء / 37 ) . « مُخْتَالٍ فَخُورٍ » : ( نگا : نساء / 36 ) .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در راه رفتنت اعتدال را رعايت كن ، و ( در سخن گفتنت ) از صداي خود بكاه ( و فرياد مزن ) چرا كه زشت‌ترين صداها ، صداي خران است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِقْصِدْ » : ميانه‌روي كن . اعتدال داشته باش . مراد انتخاب ميان تند و كند رفتن است . « أغْضُضْ » : بكاه . پائين بياور . « الْحَمِيرِ » : جمع حِمار ، الاغها . خران . « إِنَّ أَنكَرَ الأصْوَاتِ . . . » : صداي خر در زشتي ضرب‌المثل است . چرا كه اين حيوان گاهي بي‌جهت و بدون هيچ گونه نيازي ، وقت و بي‌وقت عرعر مي‌كند ، و زشتي آن بيشتر از نظر بلندي است ، و عربها هم به بلندي صدا افتخار مي‌كردند .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا نديده‌ايد كه خداوند آنچه را كه در آسمانها و زمين است مسخّر شما كرده است ( و در مسير منافع شما به حركت انداخته است ) ، و نعمتهاي خود را - چه نعمتهاي ظاهر و چه نعمتهاي باطن‌ - بر شما گسترده و افزون ساخته است‌ ؟ برخي از مردم بدون هيچ گونه دانش و هدايت و كتاب روشن و روشنگري ، درباره ( شناخت و يكتائي ) خدا راه ستيز و جدال را پيش مي‌گيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَخَّرَ لَكُمْ . . . » : ( نگا : رعد / 2 ، حجّ‌ / 65 ) . « أَسْبَغَ » : فراوان و فراخ كرده است . اتمام بخشيده است و فراگير نموده است . . « ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً » : آشكار و پنهان . نعمتهاي ظاهر ، همچون : صحّت ، دارائي ، فرزندان خوب . نعمتهاي باطن ، همچون عقل ، حسن تدبير ، اطمينان قلب ، ايمان . حال هستند . « يُجَادِلُ فِي . . . » : ( نگا : حجّ‌ / 8 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه بدانان گفته مي‌شود : از آنچه خدا نازل كرده است پيروي كنيد ، مي‌گويند : بلكه ما از چيزي پيروي مي‌كنيم كه پدران خود را بر آن يافته‌ايم . آيا ( از نياكان خود پيروي مي‌كنند ) ولو اين كه اهريمن ايشان را به عذاب آتش فروزان ( دوزخ ) فرا خواند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَآ أَنزَلَ اللهُ » : مراد كتاب آسماني و حق و هدايت است . « نَتَّبِعُ مَا . . . » : ( نگا : بقره‌ / 170 ) . « السَّعِيرِ » : آتش زبانه‌كش و فروزان ( نگا : نساء / 10 و 55 ، حجّ‌ / 4 ) .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كسي كه ( دل به خدا دهد و ) مطيعانه رو به خدا كند ، در حالي كه نيكوكار باشد ، به دستاويز بسيار محكمي چنگ زده است . سرانجام همه كارها به خدا بازگشت داده مي‌شود ( و حسنات را پاداش ، و سيّئات را پادافره مي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُسْلِمْ وَجْهَهُ » : مراد خلوص در عبادت است ( نگا : بقره‌ / 112 ، نساء / 125 ) . « إِسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقي‌ » : ( نگا : بقره‌ / 256 ) .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن كَفَرَ فَلَا يَحْزُنكَ كُفْرُهُ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كسي كه كافر شود ( و اين حقائق روشن را انكار كند ) كفر او تو را غمگين نسازد . بازگشت آنان به سوي ما است و ما ايشان را از كارهائي كه كرده‌اند آگاه مي‌سازيم ( و نتائج تلخ و شوم اعمالشان را بديشان خواهيم چشاند ) . خدا مسلّماً از آنچه در درون سينه‌ها ( از نيّات و رازها ) است ، كاملاً آگاه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذَاتِ الصُّدُورِ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 119 و 154 ) .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَى عَذَابٍ غَلِيظٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما ايشان را اندكي ( در دنيا از زندگي ) بهره‌مند مي‌سازيم ، سپس آنان را وادار ( به دخول ) به عذاب سخت و شديدي مي‌گردانيم ( و به آتش دوزخشان مي‌كشانيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً » : ( نگا : نساء / 77 ) . « نَضْطَرُّهُمْ » : وادارشان مي‌كنيم . مجبورشان مي‌گردانيم . « غَلِيظٍ » : سخت و شديد .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر گاه از آنان ( كه معتقد به انبازها و شركاء هستند ) بپرسي : چه كسي آسمانها و زمين را آفريده است‌ ؟ حتماً مي‌گويند : خدا . ( چرا كه بتها و ساير انبازها سازنده چيزي نبوده و بلكه خودشان ساخته و مخلوقند ) . بگو : ستايش خدا را ( كه مسأله آن اندازه روشن است كه خودتان بدان اعتراف مي‌كنيد ) . ولي اكثر آنان ( چندان چيزي ) نمي‌دانند ( و اين است كه به مقتضي اعتراف خود عمل نمي‌نمايند و عبادت را تنها منحصر به خدا نمي‌كنند ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَئِن سَأَلَتَهُمْ . . . » : ( نگا : عنكبوت‌ / 61 و 63 ) .‏
آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ‏
‏ترجمه : ‏
‏از آن خدا است آنچه در آسمانها و زمين است . لذا خدا بي‌نياز ( از عبادت انسانها ) و ستوده ( از طرف همه آفريده‌هاي جهان ) است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ » : ( نگا : بقره‌ / 267 ، حجّ‌ / 64 ) .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر همه درختاني كه روي زمين هستند قلم شوند ، و دريا ( براي آن مركّب گردد ) و هفت دريا كمك اين دريا شود ( و با آن مخلوقات خدا يادداشت گردد ، قلمها مي‌شكنند و مركّبها مي‌خشكند ، ولي ) مخلوقات خدا پايان نمي‌گيرند . خداوند عزيز و حكيم است ( مي‌داند چه چيزها را بايد بيافريند و چگونه بيافريند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَمُدُّهُ » : كمكش كند . يعني مركب گردد و بر آن بيفزايد ( نگا : كهف‌ / 109 ) . « مِن بَعْدِهِ » : مراد بعد از تمام شدن مركّب دريا . « سَبْعَةُ أَبْحُرٍ » : هفت دريا . مراد كثرت است نه تحديد . يعني درياها و درياها . « مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللهِ » : سخنان خدا كه بيانگر علم خدا است پايان نمي‌گيرد . آفريده‌هاي خدا به پايان نمي‌رسند ( نگا : كهف‌ / 109 ) . آيه درباره ترسيمي از علم نامتناهي خدا يا مخلوقات بي‌حدّ و حصر خدا است .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ مَّا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آفرينش شما ( در آغاز ) و زنده گرداندن شما ( در انجام ) جز همسان ( آفرينش و زنده گرداندن ) فردي نيست . خداوند شنوا و بينا است ( و اقوال و اعمال بندگان از او نهان نمي‌باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلْقُكُمْ » : آفريدن شما در ابتداء جهان . « بَعْثُكُمْ » : زنده گرداندن شما پس از مرگ در انتهاي جهان . « كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ » : آفرينش يك انسان و زنده گرداندن او ، با آفرينش همه انسانها و زنده گرداندن ايشان هيچ تفاوتي ندارد ، و اصلاً مفاهيمي همچون « سخت‌ » و « آسان‌ » و « كوچك‌ » و « بزرگ‌ » در برابر قدرت بي‌انتهاء خدا معني ندارد .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا نديده‌اي كه خداوند شب را در روز ، و روز را در شب داخل مي‌گرداند ، و خورشيد و ماه را مسخّر كرده ( و در مسير منافع انسانها به جريان انداخته است ) ؟ و اين كه هر كدام تا سرآمد معيّني به حركت خود ادامه مي‌دهند ( و اين نظم و نظام با پايان گرفتن دنيا ، پايان مي‌يابد ) و خداوند از آنچه انجام مي‌دهيد آگاه است‌ ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُولِجُ الَّيْلَ فِي . . . » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 27 ) . « أَجَلٍ مُّسَمّيً » : مدّت محدود و معيّن كه پايان اين جهان و فرارسيدن آن جهان است .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( آفريده‌هاي عجيب و غريبي را كه مي‌بينيد ) دليل بر آن است كه خداوند حق است ، و آنچه را كه بجز او به فرياد مي‌خوانيد و عبادت مي‌نمائيد باطل است ، و خداوند والا مقام و بزرگوار ( و بالاتر و برتر از آن ) است ( كه به توصيف درآيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِأَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ » : اين بدان سبب است كه خدا حق است . اينها بيانگر آن است كه خدا حق است . يعني چون خدا حق است چنين عجائب و غرائبي را آفريده است . يا اين كه آفرينش اينها دليل بر حقّانيّت خدا است .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُم مِّنْ آيَاتِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا نديده‌اي كشتيها بر صفحه درياها به فرمان الله ، و در پرتو نعمت خدا حركت مي‌كنند ، تا او گوشه‌اي از نشانه‌هاي ( قدرت ) خود را به شما بنماياند . قطعاً در اين ( گشت و گذار كشتيها در گستره درياها ) نشانه‌هاي بزرگي ( بر قدرت خدا ) است براي كساني كه بس شكيبا و بسيار سپاسگزار باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِنِعْمَةِ اللهِ » : در پرتو احسان خدا . چرا كه آبها را با وزن مخصوص و كشتيها را با مشخّصات محدود بيافريده است و شرائط حركت آنها را فراهم فرموده است .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا غَشِيَهُم مَّوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( منكران خدا ) هنگامي كه ( سوار كشتي مي‌شوند و ) موجهائي همچون كوه آنان را فرا مي‌گيرد ، خالصانه خدا را به فرياد مي‌خوانند و عبادت را خاصّ او مي‌دانند . ولي هنگامي كه آنان را نجات داده و سالم به خشكي رسانديم ، برخي از ايشان ميانه‌روي را در پيش مي‌گيرند ( و بر ايمان خود وفادار و پايدار مي‌مانند ، و تعداد زيادي دوباره خدا را فراموش كرده و راه كفر در پيش مي‌گيرند ) . آيه‌هاي ما را هيچ كسي جز خيانت پيشگان ناسپاس ، انكار نمي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الظُّلَلِ » : جمع ظُلَّة ، سايه‌بانها . مراد كوهها ( نگا : اعراف‌ / 171 ، هود / 42 ) ، يا ابرها است . « دَعَوُا اللهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ » : ( نگا : اعراف‌ / 29 ، يونس‌ / 22 ، عنكبوت‌ / 65 ) . « مُقْتَصِدٌ » : معتدل . ميانه‌رو . مراد كسي است كه بين خوف و رجا بسر مي‌برد و راه افراط و تفريط در پيش نمي‌گيرد ( نگا : مائده‌ / 66 ) . « خَتَّارٍ » : غدّار . مراد عهدشكن ستم‌پيشه‌اي است كه عهود خدا با خود را مراعات نمي‌دارد . « كَفُورٍ » : بسيار ناسپاس . كسي كه نسبت به نعمتهاي خدا سخت كفران مي‌ورزد .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْماً لَّا يَجْزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَيْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مردمان ! ( از خشم و عذاب ) خدا بپرهيزيد ، و از روزي بترسيد كه نه پدري مسؤوليّت اعمال فرزندش را مي‌پذيرد و كاري براي او برآورده مي‌كند ، و نه فرزندي اصلاً مسؤوليّت اعمال پدرش را مي‌پذيرد و كاري براي او برآورده مي‌سازد . وعده خدا ( به فرا رسيدن قيامت ) حق است . پس زندگاني دنيا شما را گول نزند و ( مال و مقام و نفس امّاره و اهريمن ) فريبكار شما را درباره خدا نفريبد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لايَجْزي‌ » : برآورده نمي‌كند . سزا و جزاي او را به عهده نمي‌گيرد ( نگا : بقره‌ / 48 و 123 ) . « جازٍ » : برآورده كننده و به عهده گيرنده . « الْغَرُورُ » : هر چيز كه انسان را گول زند ، از قبيل : اهريمن ، نفس امّاره . دارائي . مقام . شهوات و لذّات .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَداً وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آگاهي از فرا رسيدن قيامت ويژه خدا است ، و او است كه باران را مي‌باراند ، و مطّلع است از آنچه در رحمهاي ( مادران ) است ، و هيچ كسي نمي‌داند فردا چه چيز فراچنگ مي‌آورد ، و هيچ كسي نمي‌داند كه در كدام سرزميني مي‌ميرد . قطعاً خدا آگاه و باخبر ( از موارد مذكور ) است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« عِلْمُ السَّاعَةِ » : آگاهي از وقوع قيامت . « يُنَزِّلُ الْغَيْثَ » : مراد اين است كه تنها خدا مي‌داند در چه موقع باران مي‌بارد و كدام منطقه را زير پوشش قرار مي‌دهد و دقيقاً چه مقدار در دشت و بيابان و كوه و درّه مي‌بارد . « يَعْلَمُ مَا فِي الأرْحَامِ » : مراد آگاهي از تمام خصوصيّات و جزئيّات كودك است . از قبيل پسر و دختر بودن ، و استعدادهاي دروني و ويژگيهاي بيروني جنين و به طور كلّي كيفيّات روحي و صفات جسماني و اوضاع حال و آينده او است‌ ؛ نه گوشه‌اي از احوال فعلي وي . « مَاذَا تَكْسِبُ غَداً » : مراد از كسب ، همه چيزهائي است كه براي انسان حاصل مي‌شود ، اعم از اين كه به سود او باشد يا به زيان او . همچون : خير ، شرّ ، صحّت ، مرض ، و . . . مراد از ( غَداً ) زمان آينده است ولو اين كه لحظه‌اي بعد باشد ( نگا : كهف‌ / 23 ) . خلاصه مراد از عدم آگاهي مردم از امور پنجگانه مذكور در آيه ، خصوصيّات و جزئيّات هر يك از موارد است .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره لقمان / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:12:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره روم / تفسیر نور

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ الم ‏

‏ترجمه : ‏
‏الف . لام . ميم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الم‌ » : ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ غُلِبَتِ الرُّومُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روميان ( از ايرانيان ) شكست خورده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الرُّومُ » : ملّت روم كه مسيحي بودند و شاه ايشان در عصر نبوّت هرقل نام داشت .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين شكست ) در نزديكترين سرزمين ( به سرزمين عرب كه نواحي شام است ، رخ داده است ) و ايشان پس از شكستشان پيروز خواهند شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَدْنيَ الأرْضِ » : در نزديكترين سرزمين نسبت به مكّه . « غَلَبِهِمْ » : غلب به معني مغلوبيّت و شكست است . مصدر به مفعول خود ، يعني ( هم ) اضافه شده است .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در مدّت چند سالي . همه چيز در دست خدا و به فرمان او است ، چه قبل ( كه روميان شكست خورده‌اند ) و چه بعد ( كه آنان پيروز مي‌گردند . ضعف و قدرت و شكست و پيروزي و غيره آزمون خداوندي است ) . در آن روز ( كه روميان پيروز مي‌گردند ) مؤمنان شادمان مي‌شوند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِضْعِ » : چند . اند . مدّتي ميان 3 و 9 . « الأمْرُ » : فرمان . كار . « مِن قَبْلُ وَ مِن بَعْدُ » : پيش و پس . مراد همه وقت و همه آن است . چرا كه زمانها عبارتند از : ماضي و حال و مستقبل . به عبارت ديگر : پيش و اكنون و آينده . « يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ » : مراد اين است كه اگر امروز شكست روميان مسيحي باعث خوشحالي مشركان مكّه شده است ، در آن روز كه روميان بر زرتشتيان پيروز مي‌شوند ، موجب شادماني مؤمنان مي‌گردد . چرا كه مسيحيان و مسلمانان هر دو پيرو مكتب آسمانيند .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آري ! خوشحال مي‌شوند ) از ياري خدا . خدا هر كسي را كه بخواهد ياري مي‌دهد ، و او بس چيره ( بر دشمنان خود ) و بسيار مهربان ( در حق دوستان خويش ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِنَصْرِاللهِ » : متعلّق به ( يَفْرَحُ ) است .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين وعدّه‌اي است كه خدا داده است ، و خداوند هرگز در وعده‌اش خلاف نخواهد كرد ، وليكن بيشتر مردم ( كه كافران و مشركان و منافقانند ، اين را ) نمي‌دانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَعْدَاللهِ » : واژه ( وَعْدَ ) مفعول مطلق تأكيدي فعل محذوفي است و تقدير چنين است : وَعَداللهُ ذلِكَ وَعْداً . مصدر به فاعل خود اضافه شده است . « أَكْثَرَ النَّاسِ » : مراد كافران و مشركان و منافقانند كه چون خدا را به درستي نشناخته‌اند ، به وعده‌هاي الهي باور ندارند .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ يَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين اكثريّت كوتاه‌بين ) تنها ظاهر و نمادي از زندگي دنيا را مي‌دانند ، و ايشان از آخرت كاملاً بي‌خبرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ظَاهِراً مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا » : مراد اين است كه شناخت آنان درباره جهان سطحي و اندك است و برداشت ايشان از زندگي ، مجموعه‌اي از خور و خواب و سرگرميها و لذّات زودگذر است ، و نمي‌دانند كه دنيا پل آخرت ، و مرحله مقدّماتي براي زندگي جاويدان و گسترده و نامحدود آن جهاني است .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّ كَثِيراً مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا با خود نمي‌انديشند كه خداوند آسمانها و زمين و چيزهائي را كه در ميان آن دو است ، جز به حق و براي مدّت زمان معيّني نيافريده است‌ ؟ ( بلي ! آفرينش كائنات براي حكمت عاليّه است و پايان مشخّصي دارد ، و هر كس آن درود عاقبت كار كه كشت ) . بسياري از مردم به ملاقات با خدا ( در روز قيامت ، براي حساب و كتاب و سزا و جزا ) باور ندارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنفُسِهِمْ ؟ » : آيا با خود نمي‌انديشند ؟ آيا درباره خود نمي‌انديشند تا ببينند چه كرده‌اند و چه مي‌كنند و سرنوشت ايشان به كجا مي‌انجامد ؟ « فِي أَنفُسِهِمْ » : برخي گفته‌اند : مراد از اين قيد ، انديشيدن درباره اسرار وجود انسان ، يا عالم صغير است ( نگا : روح‌المعاني ، الكبير ) . بسياري هم معتقدند كه منظور اين است انسانها در درون جان و از طريق عقل و وجدان ، درباره آسمانها و زمين و اشياء ميان آنها بينديشند . « بِالْحَقِّ » : به حق نه باطل . براي حكمت عاليّه نه بازي و شوخي ( نگا : انبياء / 16 ) . « أَجَلٍ مُّسَمّيً » : مدّت محدود و معيّن . واژه ( أَجَلٍ ) عطف بر ( الْحَقِّ ) است .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا در زمين به گشت و گذار نپرداخته‌اند تا بنگرند كه سرانجام كار مردمان پيش از ايشان به كجا كشيده است‌ ؟ آن كساني كه از ايشان نيروي بيشتري داشته‌اند ، و زمين را بهتر كاويده و زير و رو كرده‌اند ( تا آب و مواد معدني را استخراج ، و درختان و گياهان را در آن كشت و زرع كنند ، ) و زمين را بيش از ايشان آباد كرده‌اند و در عمران آن كوشيده‌اند ، و پيغمبرانشان معجزه‌ها بديشان نموده‌اند ( و دلائل روشني را بر صحّت رسالت خود ارائه داده‌اند ، امّا به جاي تسليم فرمان خدا شدن ، علم طغيان و كفران برافراشته‌اند و راه كشتن پيغمبران در پيش گرفته‌اند و عاقبت به مجازات دردناك خود گرفتار آمده‌اند ) و خدا بديشان ستم نكرده است ، وليكن خودشان ( با انجام كفر و معاصي ) به خويشتن ستم نموده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً » : از كفّار مكّه نيروي بيشتري داشته‌اند ( نگا : غافر / 82 ) . « أَثَارُوا » : كاويده‌اند . شخم زده‌اند . زير و رو كرده‌اند . مفهوم آن شامل كشت و زرع ، و كندن چاه و قنات و نهر ، و استخراج معادن و فلزات مي‌گردد . « عَمَرُوهَا » : آن را عمران و آبادان كرده‌اند ، با كشت و زرع و ساختمان . « الْبَيِّنَاتِ » : معجزات . دلائل روشن و براهين واضح . « فَمَا كَانَ اللهُ لِيَظْلِمَ » : اين بخش بيانگر آن است كه آنان مرتكب ظلم و ستم شده‌اند ( نگا : غافر / 21 ، فصّلت‌ / 15 و 16 ) .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُون ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس عاقبت كار كساني كه مرتكب كارهاي بسيار زشت مي‌شدند ، بدانجا كشيد كه آيات خدا را هم تكذيب مي‌كردند و آنها را به باد تمسخر مي‌گرفتند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السُّوأي » : مونث ( أَسْوَأ ) است كه اسم تفضيل است . يعني كارهاي بسيار زشت و پلشت . اين واژه مفعول به ( أَسَآءُوا ) است . اگر ( السُّوأي ) را اسم ( كانَ ) بدانيم ، معني آيه چنين مي‌شود : عاقبت كار كساني كه اعمال بد انجام مي‌دادند ، بدترين سرنوشت شد ، و اين هم بدان علّت بود كه آيات خدا را تكذيب و آنها را تمسخر مي‌كردند .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند آفرينش ( انسان ) را مي‌آغازد ، سپس او را ( مي‌ميراند و وي را به حيات ) دوباره برمي‌گرداند . آن گاه به سوي خدا بازگردانده مي‌شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَبْدَءُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ » : ( نگا : عنكبوت‌ / 19 ) .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن روز كه قيامت برپا مي‌شود ، بزهكاران بهت زده و نااميد و سرگردان مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُبْلِسُ » : غمزده و نااميد از نجات و مأيوس از هر چيز و بهت زده مي‌شوند ( نگا : انعام‌ / 44 ، مؤمنون‌ / 77 ، زخرف‌ / 75 ، روم‌ / 49 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمْ يَكُن لَّهُم مِّن شُرَكَائِهِمْ شُفَعَاء وَكَانُوا بِشُرَكَائِهِمْ كَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از انبازهائي كه براي خداي خود گمان مي‌بردند ، ميانجيگراني نخواهند داشت . انبازهائي كه ( در دنيا ) به سبب اعتقاد بدانها كافر شده بودند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَانُوا بِشُرَكَآئِهِمْ كَافِرِينَ » : آنان در دنيا به سبب اعتقاد به انبازهائي براي خداي خود كافر شده بودند . آنان در آخرت از انبازهائي كه براي خداي خود گمان مي‌بردند بيزاري مي‌جويند و منكر ( الوهيّت و شركت ) آنها خواهند شد .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي كه قيامت برپا مي‌شود ، مردم از همديگر جدا مي‌گردند ( و هر گروهي سرنوشت جداگانه‌اي براي خود در جهان ابدي خواهد داشت و حال و وضع كافران ، جداي از حال و وضع مؤمنان خواهد بود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَفَرَّقُونَ » : مراد از تفرق ، جدا شدن صف مؤمنان از صف كافران است كه دسته‌اي به بهشت و گروهي به دوزخ مي‌روند و هر يك سرنوشت ابدي خود را مي‌آغازد .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گروهي كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته كرده‌اند ، آنان در باغ بهشت مالامال از شادي و سرور مي‌گردند ( و آثار شادماني در سراپاي ايشان هويدا و پيدا است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَوْضَةٍ » : باغ پر آب و درخت و خرم و سرسبز . مراد بهشت است . « يُحْبَرُونَ » : مسرور مي‌گردند . از مصدر ( حُبور ) به معني سُرور ، يعني خدا سراپاي وجودشان را از سرور و شادي مالامال مي‌فرمايد ، به گونه‌اي كه آثار خوشحالي و شادماني در چهره و سيمايشان هويدا و نمايان مي‌گردد ( نگا : زخرف‌ / 70 ) .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الْآخِرَةِ فَأُوْلَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه كافر بوده‌اند و آيات ما را تكذيب كرده‌اند و به فرا رسيدن قيامت ايمان نداشته‌اند ، آنان به عذاب دوزخ گرفتار مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُحْضَرُونَ » : احضار شدگان . آمادگان و حاضران ( نگا : قصص‌ / 61 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس به تنزيه خدا ( از هر عيب و نقصي و چيزهائي كه لايق جلال و كمال او نيست ) سحرگاهان و شامگاهان ( و همه اوقات و اَوان ) بپردازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُبْحانَ اللهِ . . . » : مصدر است و معني امر دارد . خداوند بندگان خود را رهنمود مي‌فرمايد به اين كه او را منزّه و بري بدانند از همه صفات نقصي كه سزاوار خدا نيست ، و وي را در همه اوقات به ويژه در دو وقت سحرگاهان و شامگاهان به پاكي بستايند . اگر ( سُبْحانَ ) معني امري از آن گرفته نشود ، معني آيه چنين است : در بامدادان و شامگاهانتان تسبيح و تقديس ، زيبنده خدا است و بس .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيّاً وَحِينَ تُظْهِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آسمانها و زمين ( و در همه اوقات ، به ويژه ) عصرگاهان و زماني كه به دم ظهر رسيده‌ايد ، خداي را حمد و ستايش كنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْحَمْدُ » : معني امر دارد . يعني : إِحْمَدُوا . . . ( سُبْحانَ ) و ( الْحَمْدُ ) در اين دو آيه مي‌توانند امري هم به حساب نيايند . « فِي السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضِ » : مراد از سوي ساكنان عالم افلاكي و بندگان كره خاكي است . اين آيات اوقات پنجگانه نماز را در خود جمع كرده‌اند . بدين ترتيب : « حِينَ تُمْسُونَ » : شامل مغرب و عشاء است كه خيلي به هم نزديك هستند . « حِينَ تُصْبِحُونَ » : نماز صبح را شامل است . « عَشِيّاً » : بيانگر نماز عصر است . « حِينَ تُظْهِرُونَ » : نماز ظهر . اگر معني امري از ( الْحَمْد ) منظور نظر نباشد ، مفهوم آيه چنين است : حمد و ستايش ( ساكنان عالم افلاكي و بندگان كره خاكي ) در آسمانها و زمين ( در همه وقت و حين ، به ويژه ) عصرگاهان و زماني كه به وقت ظهر مي‌رسيد ، سزاوار و زيبنده خدا است .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَيُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند همواره زنده را از مرده ، و مرده را از زنده مي‌آفريند ، و زمين موات را حيات مي‌بخشد ، و همين گونه ( سهل و ساده ، به سادگي آفرينش مكرّر و هميشگي حيات از ممات ، شما آفرينش دوباره مي‌يابيد و از گورها ) بيرون آورده مي‌شويد ( و رستاخيز برپا مي‌گردد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُخْرِجُ » : بيرون مي‌آورد . مراد از بيرون آوردن ، آفريدن است . « يُخْرِجُ الْحَيَّ مِن . . . » : موجودات مرده دائماً جزو اندام موجودات زنده مي‌شوند ، و چرخه حيات و ممات و تبديل بي‌جان به جاندار و برعكس ادامه دارد ( نگا : آل‌عمران‌ / 27 ، انعام‌ / 95 ) .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏يكي از نشانه‌هاي ( دالّ بر عظمت و قدرت ) خدا اين است كه ( نياي ) شما را از خاك آفريد و سپس شما انسانها ( به مرور زمان زياد شديد و در روي زمين براي تلاش در پي معاش ) پراكنده گشتيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ » : ( نگا : حجّ‌ / 5 ، كهف‌ / 37 ) . آفرينش انسان از خاك ، ممكن است اشاره به آفرينش نخستين انسان ، يعني آدم باشد ، يا آفرينش همه انسانها از خاك . چرا كه موادّ غذائي تشكيل دهنده وجود انسان در اصل از خاك است . « إِذَا » : اين واژه معمولاً براي زمان ناگهاني به كار مي‌رود ، ولي گاهي همچون اينجا براي تراخي و تدريج است ( نگا : روح‌المعاني ) . « تَنتَشِرُونَ » : پخش مي‌گرديد . اشاره به فراوان شدن و براي كسب و كار و بقا و ادامه حيات در زمين پراكندن است .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و يكي از نشانه‌هاي ( دالّ بر قدرت و عظمت ) خدا اين است كه از جنس خودتان همسراني را براي شما آفريد تا در كنار آنان ( در پرتو جاذبه و كشش قلبي ) بياراميد ، و در ميان شما و ايشان مهر و محبّت انداخت ( و هر يك را شيفته و دلباخته ديگري ساخت ، تا با آرامش و آسايش ، مايه شكوفائي و پرورش شخصيّت همديگر شويد ، و پيوند زندگي انسانها و تعادل جسماني و روحاني آنها برقرار و محفوظ باشد ) . مسلّماً در اين ( امور ) نشانه‌ها و دلائلي ( بر عظمت و قدرت خدا ) است براي افرادي كه ( درباره پديده‌هاي جهان و آفريده‌هاي يزدان ) مي‌انديشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ » : از جنس خودتان برايتان همسراني بيافريد . يعني آدميزادگان را در دو نوع زن و مرد خلق و هر يك را مكمّل ديگري كرد ( نگا : نحل‌ / 72 ) .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از زمره نشانه‌هاي ( دالّ بر قدرت و عظمت ) خدا آفرينش آسمانها و زمين و مختلف بودن زبانها و رنگهاي شما است . بي‌گمان در اين ( آفرينش كواكب فراوان جهان كه با نظم و نظام شگفت‌آور گردانند ، و در اين تنوّع خلقت ) دلائلي است براي فرزانگان و دانشوران .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلْقُ » : آفرينش . آفريده‌ها . « إِخْتِلافُ » : تفاوت . فرق . « إِخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ » : اختلاف زبانها و دگرگونيهاي صداهايتان كه به وسيله گوش تشخيص داده مي‌شود « إِخْتِلافُ . . . أَلْوَانِكُمْ » : اختلاف رنگها و دگرگوني شكل و سيما و قيافه مراد است كه به وسيله چشم تشخيص داده مي‌شود .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُكُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از نشانه‌هاي ( قدرت و عظمت ) خدا ، خواب شما در شب و روز است ، و تلاش و كوششتان براي ( كسب و كار و ) بهره‌مندي از فضل خدا . قطعاً در اين ( امور ، يعني مسأله خواب ، و تلاش در پي معاش ) دلائلي است براي كساني كه گوش شنوا داشته باشند ( و حقيقت را بپذيرند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَنَامُكُمْ » : خوابيدن و خفتن شما . پديده ( خواب ) نموداري از نظام حكيمانه خدا است و دنياي خواب هنوز براي انسانها ناشناخته و راز سر به مُهري است . « إِبْتَغَآءُ » : طلبيدن . جستجو كردن . « يَسْمَعُونَ » : مي‌شنوند و مي‌پذيرند . گوش شنوا و حق‌پذيري دارند .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَطَمَعاً وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از زمره نشانه‌هاي ( دالّ بر قدرت و عظمت ) خدا ، يكي اين است كه خدا برق را كه هم باعث ترس است و هم مايه اميد ، به شما مي‌نماياند ، و از آسمان آب مهمّي را مي‌باراند ، و زمين را بعد از مرگش ، ( يعني خشك و سوزان بودن ) به وسيله آن آب زنده ( و سرسبز ) مي‌گرداند . بي‌گمان در اين ( درخشش آذرخش آسمان و نزول باران و آبياري زمين و سرسبز شدن آن ) دلائلي است براي فهميدگان و خردمندان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُرِيكُمُ الْبَرْقَ » : ( نگا : رعد / 12 ) .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْ آيَاتِهِ أَن تَقُومَ السَّمَاء وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذَا دَعَاكُمْ دَعْوَةً مِّنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنتُمْ تَخْرُجُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از جمله دلائل و نشانه‌هاي ( كمال قدرت و نهايت عظمت ) خدا يكي هم اين است كه آسمان و زمين ( بدين ساختار استوار و صورت زيبا ) ساخته و پرداخته او و به فرمان وي برپا است . بعدها وقتي ( كه بخواهد مردمان را مي‌ميراند ، و اين نظم و نظام را خراب مي‌گرداند ، و براي زنده شدن ) شما را از زمين با ندائي فرا مي‌خواند و شما فوراً ( مطيعانه و شتابان از زمين ) بيرون مي‌آئيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَقُومَ » : پابرجا و استوار مي‌گردد . « بِأَمْرِهِ » : به فرمان او ( نگا : حجّ‌ / 65 ) . با ساخت و كاركرد او . « دَعَاكُمْ » : شما را فرا خواند . مراد فرا خواندن با نفخ صور به هنگام رستاخيز است ( نگا : زمر / 68 ) . « مِنَ الأرْضِ » : از زمين . مراد اين است كه بعد از نهايت جهان و گذشت ازمنه‌اي بر آن ، شما را كه در دل زمين جاي داريد فرا مي‌خواند و حاضرتان مي‌گرداند . يا اين كه از بالاي زمين ، شما را ندا در مي‌دهد و . . .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كه و هر چه در آسمانها و زمين است ، از آن خدا است ، و جملگي فرمانبردار او هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَانِتُونَ » : جمع قانِت ، خاضع و منقاد . مطيع و فرمانبردار . مراد انقياد و اطاعت تكويني است كه همه موجودات جهان در آن يكسانند . چرا كه از نظر قوانين آفرينش ، زمام امر همه در دست خدا است .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏او است كه آفرينش را آغاز كرده است و سپس آن را باز مي‌گرداند ، و اين براي او آسانتر است . ( زيرا كسي كه بتواند كاري را در آغاز انجام دهد ، قدرت بر اعاده آن را نيز دارد ) . بالاترين وصف ، در آسمانها و زمين متعلّق به خدا است ، و او بسيار باعزّت و اقتدار ، و سنجيده و كار بجا است . ( لذا در عين قدرت نامحدود ، كاري بي‌حساب انجام نمي‌دهد ، و بلكه همه كارهايش از روي حكمت است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَبْدَأُ الْخَلْقَ . . . ثُمَّ . . . » : ( نگا : يونس‌ / 4 و 34 ، نمل‌ / 64 ، روم‌ / 11 ) . « أَهْوَنُ » : آسان‌تر . تعبير آسان و آسانتر ، يا سخت و سخت‌تر ، الفبائي است كه خدا با آن با ما انسانها صحبت مي‌فرمايد ، والا اين واژه‌ها و مطلبها در برابر قدرت نامحدود خدا بي‌مصداق و بي‌معني‌است . « الْمَثَلُ الأعْلي‌ » : وصف اتم و اكمل . اعلي درجه صفات حميده ، همچون قدرت شامله ، و حكمت تامّه ، و مالكيّت بي‌حدّ و نهايت ، و علم فراگير و جهانگير . مراد اين است كه اوصاف بديعه خدا بكمال است ، و همه محدودش را دارند و او نامحدودش .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ ضَرَبَ لَكُم مَّثَلاً مِنْ أَنفُسِكُمْ هَل لَّكُم مِّن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن شُرَكَاء فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنتُمْ فِيهِ سَوَاء تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند براي شما ( انسانهاي مشرك ) مثلي مي‌آورد كه از ( اوضاع و احوال ) خود شما برگرفته شده است . ( و آن مثل اين است كه اگر بردگاني داشته باشيد ) آيا بردگانتان در چيزهائي كه بهره شما ساخته‌ايم شريك شما مي‌باشند ، بدان گونه كه شما و ايشان هر دو در آن يكسان و برابر باشيد ، و همچنان كه شما آزادگان از يكديگر مي‌ترسيد ، از بردگان هم بيمناك باشيد ( و بدون اجازه ايشان دست به كاري نبريد و نزنيد و دخل و تصرّفي در اموال خود نكنيد ؟ نه ! ابداً چنين چيزي تصوّر نمي‌رود . پس چطور جائز مي‌دانيد كه بعضي از آفريدگان خدا ، همچون فرشتگان و پريان و پيغمبراني چون عيسي و عُزَير ، و بتها و صنمها ، شريك خدا در ملك و مملكت و سلطه و قدرت او باشند ؟ ! ) . ما اين سان ( روشن و گويا ) آيات را براي مردماني بيان مي‌داريم كه مي‌فهمند ( و معاني ضرب‌المثلها را درك مي‌كنند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِنْ أَنفُسِكُمْ » : منتزع و برگرفته از اوضاع و احوال خودتان . « هَلْ لَكُمْ ؟ » : حرف ( هَلْ ) براي استفهام است و در اينجا مراد توبيخ و نفي است . « سَوَآءٌ » : مساوي در تصرّف در دارائي و اموال . « كَخِيفَتِكُمْ أَنفُسَكُمْ » : همان گونه كه از خودتان ، يعني از آزادگان همچون خود ترس داريد .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْوَاءهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَن يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مشركان ستمگر براي شرك‌ورزي خود دليلي ندارند و ) بلكه ستمگران از هوي و هوس خود بدون علم و آگهي ( از عاقبت بد شرك ) پيروي مي‌كنند . چه كسي مي‌تواند كساني را كه خدا آنان را گمراه كرده باشد هدايت كند ؟ اصلاً براي ايشان هيچ يار و ياوري نخواهد بود ( تا براي آنان ميانجيگري كند و ايشان را از عذاب برهاند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَلْ » : حرف اِضراب است و بيانگر انتقال از سخني و پرداختن به سخن ديگري است . « فَمَن يَهْدِي‌ ؟ » : مراد اين است كه كسي نمي‌تواند هدايت دهد جز خدا .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روي خود را خالصانه متوجّه آئين ( حقيقي خدا ، اسلام ) كن . اين سرشتي است كه خداوند مردمان را بر آن سرشته است . نبايد سرشت خدا را تغيير داد ( و آن را از خداگرائي به كفرگرائي ، و از دينداري به بي‌ديني ، و از راستروي به كجروي كشاند ) . اين است دين و آئين محكم و استوار ، و ليكن اكثر مردم ( چنين چيزي را ) نمي‌دانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَقِمْ وَجْهَكَ » : روي خود را متوجّه ساز . با خلوص و اهتمام هر چه بيشتر رو كن به عبادت و پرستش خدا . « حَنِيفاً » : حق‌گرايانه و مخلصانه ( نگا : بقره‌ / 135 ) . حال ضمير فاعلي مستتر در ( أَقِمْ ) يا حال ( الدِّينِ ) است . يعني خالصانه و مخلصانه رو كن ، يا رو به دين خالص و حقيقي كن . « فِطْرَةَ » : سرشت . آفرينش . خداباوري و خداشناسي ( نگا : زادالمسير ) . مفعول فعل محذوف ( إِتَّبِع ) يا ( أَعْني ) است و يا بدل از ( حَنِيفاً ) مي‌باشد . در رسم‌الخطّ قرآني با ( ت ) نوشته شده است . « لا تَبْدِيلَ » : نبايد تبديل و تغيير داده شود . لفظ آن نفي است ، ولي معني نهي دارد . « لِخَلْقِ اللهِ » : مراد از ( خَلْق ) فطرت و خلقت است . يعني بايد سلامت فطرت حفظ و از راه حقيقي خود منحرف نگردد و باز داشته نشود . « ذلِكَ » : اين چيز كه فطرت خداشناسي است و در اعماق دلهاي انسانها نهفته است و به هنگام بلاهاي سخت ، بيشتر از هر وقت ديگري بروز مي‌كند . « الْقَيِّمُ » : استوار و پابرجا . راست و درست .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مردم ! رو به خدا كنيد و با توبه و اخلاص در عمل ) به سوي خدا برگشته ، و از ( خشم و عذاب ) او بپرهيزيد ، و نماز را چنان كه بايد بگزاريد ، و از زمره مشركان نگرديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُنِيبِينَ » : برگردندگان . توبه كنندگان . مراد اين است كه اگر مردمان را به حال خود رها كنند ، جز يكتاپرستي و آئين آسماني را بر نمي‌گزينند . يا اين كه : بايد توبه كرد و به سوي خدا يا دين او برگشت . حال ( النَّاسِ ) يا حال ضمير مستتر در ( أَقِمْ ) است و جمع آمدن آن به خاطر معني است . چرا كه مخاطب پيغمبر و منظور امت او است ( نگا : طلاق / 1 ) . انگار در اصل چنين است : أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ مُنِيبِينَ . يا اين كه خبر فعل ناقص محذوفي است و در اصل چنين است : كُونُوا مُنِيبِينَ .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از آن كساني كه آئين خود را پراكنده و بخش بخش كرده‌اند و به دسته‌ها و گروههاي گوناگوني تقسيم شده‌اند . هر گروهي هم از روش و آئيني كه دارد خرسند و خوشحال است ( و مكتب و مذهب ساخته هوي و هوس خود را حق مي‌پندارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَرَّقُوا دِينَهُمْ » : آئين خود را به هنگام تكدر فطرت ، به تبع هوي و هوس پراكنده و جدا ساخته‌اند و آن را بخش بخش كرده‌اند و به جاي خداپرستي ، هواپرستي نموده‌اند . « شِيَعاً » : جمع شيعَة ، گروهها و دسته‌ها . فرقه‌ها و حزبها . « بِمَا لَدَيْهِمْ » : بدانچه دارند .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُم مُّنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُم مِّنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر زمان كه مصائب و بلاياي بزرگي ( همچون طوفانها و زلزله‌ها و شدايد ديگر ) به انسانها برسد ، پروردگارشان را به فرياد مي‌خوانند ( و جز او را كاشف مصائب و دافع بلايا نمي‌دانند ) و بدو پناهنده مي‌گردند . سپس به مجرّد اين كه ( حوادث زيانبار و مصائب برطرف شد و ) خداوند مرحمتي از جانب خود در حق ايشان روا ديد ( و نعمتي بديشان داد ) ناگهان گروهي از آنان براي پروردگارشان شريك و انباز قرار مي‌دهند ( و به خداگونه‌ها و بتها معتقد مي‌شوند و از راستاي راه به در مي‌روند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَسَّ » : لمس كرد . دست داد . « ضُرٌّ » : ضرر و زيان عظيم . مراد حوادث زيانبار و وقائع گرانبار است . « إِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ . . . » : مراد اين است كه به هنگام مصائب سخت و بلاياي شديد ، مردم به يادخدا مي‌افتند و اين يكي از نشانه‌هاي فطرت توحيدي است ( نگا : عنكبوت‌ / 65 ) . « أَذَاقَهُمْ » : بديشان چشاند . مراد از چشاندن ، رساندن و دادن است .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بگذار اين افراد كم ظرفيّت مشرك ) نعمتهائي را كه ما بدانان داده‌ايم كفران كنند و ناسپاس گذارند . ( اي منكران ! از نعمتهاي زودگذر چند روزه دنيا ) بهره‌مند شويد و لذّت ببريد ، امّا ( به زودي نتيجه شوم و سرانجام وخيم اعمال خويش را ) خواهيد دانست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَكْفُرُوا » : كفران نعمت كنند . بي‌باور شوند . « بِمَا » : به چيزي كه . به سبب آنچه . « لِيَكْفُرُوا بِمَا ءَاتَيْناهُمْ » : بگذار نعمتهائي را كه بديشان داده‌ايم بي‌سپاس گذارند و آنها را كفران كنند . بگذار نعمتهاي ما ايشان را به كفر سوق دهد و موجب بي‌ديني و بي‌بندوباري و سرمستي ايشان شود . « فَتَمَتَّعُوا » : خوش بگذرانيد و از لذّات و نعمات بهره ببريد . واژه‌هاي ( لِيَكْفُرُوا ) و ( تَمَتَّعُوا ) هر دو امرند و براي تهديد به كار رفته‌اند . اوّلي به صورت امر غائب و دومي به صورت امر حاضر است . گوئي خداوند در آغاز آنان را غائب فرض فرموده است ، و سپس براي شدّت بخشيدن به تهديد ، ايشان را روياروي و مخاطب قرار داده است .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ أَنزَلْنَا عَلَيْهِمْ سُلْطَاناً فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا ما دليل گويا و روشني براي آنان نازل كرده‌ايم كه شرك ايشان را موجّه و پسنديده مي‌شمارد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ ؟ » : آيا . استفهام انكاري است . « سُلْطَاناً » : دليل بسيار بسيار محكم و قانع كننده مكتوب در كتاب آسماني . « يَتَكَلَّمُ » : گويا است . دلالت مي‌كند . گفتن ، در اينجا مجاز از گويا و رسا و روشن و آشكار بودن حجّت و برهان است ( نگا : مؤمنون‌ / 62 ، جاثيه‌ / 29 ) .‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرگاه به مردمان مرحمتي بكنيم و نعمتي برسانيم ، از آن سرمست و مغرور مي‌گردند ، و اگر رنج و بلائي به خاطر كارهائي كه كرده‌اند گريبانگيرشان شود ، فوراً ( از رحمت خدا ) مأيوس و نااميد مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَرِحُوا » : مغرور و سرمست مي‌گردند . « بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ » : به سبب كارهائي كه كرده‌اند . مراد مكافات عمل و بازتابهاي معاصي انسان است . « يَقْنَطُونَ » : نااميد و مأيوس از رحمت خدا مي‌گردند و يأس سراسر وجودشان را دربر مي‌گيرد . اين آيه بيان مي‌دارد كه هم عُجب و غرور مذموم است و هم يأس و نااميدي از رحمت خدا .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا آنان نمي‌دانند كه خداوند روزي را براي هر كس كه بخواهد گسترده و فراخ و براي هر كس كه بخواهد تنگ و كم مي‌گرداند ؟ ( پس نبايد نعمت دنيا انسان را مغرور ، يا فقر وفاقه انسان را مأيوس سازد ) . قطعاً در اين ( افزايش و كاهش نعمتي كه حكمت خدا مقتضي مي‌داند ) نشانه‌هاي آشكاري ( و دلائل بارزي است بر اين كه كارها به دست ديگري ) است ، براي كساني كه ( حق و حقيقت را ) باور مي‌دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَبْسُطُ الرِّزْقَ . . . وَ يَقْدِرُ » : ( نگا : عنكبوت‌ / 62 ) .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( چون چنين است ) پس حق نزديكان ( كه نيكوئي و صله رحم است ) و حق مستمندان و واماندگان در راه ( كه صدقه و زكات است ) بده . اين براي كساني كه ذات خدا را مي‌جويند ( و راه رضا و جزاي الله را مي‌پويند ) بهتر ( از هر چيز ديگري است ) و آنان ( كه چنين كنند ) قطعاً رستگارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذَالْقُرْبي‌ » : نزديكان و خويشاوندان . « الْمِسْكِينَ » : مستمند . « إِبْنَ السَّبِيلِ » : مسافر و وامانده . گداي راه‌نشين ( نگا : بقره‌ / 177 ) . « وَجْهَ اللهِ » : ( نگا : بقره‌ / 115 و 272 ، رعد / 22 ) . « يُريدُونَ وَجْهَ اللهِ » : مراد كساني است كه تنها محض رضاي خدا و دريافت پاداش از الله ، دست به بذل و بخشش و پرداخت زكات مي‌يازند ، و كارشان را خالي از هر گونه ريا و خودنمائي و منّت و تحقير و انتظار پاداش از ديگران مي‌سازند ( نگا : بقره‌ / 264 و 265 ، ليل‌ / 18 - 20 ) . تمام كارهائي را كه انسان انجام مي‌دهد و به نوعي با خدا ارتباط پيدا مي‌كند ، خواه براي رضاي او ، يا رسيدن به پاداش او ، و يا نجات از كيفر او باشد ، همه مصداق « وجه‌الله » : است ، هر چند مرحله عالي و كامل ، آن است كه جز عبوديّت و اطاعت او را در نظر نگيرد .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا آتَيْتُم مِّن رِّباً لِّيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِندَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُم مِّن زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنچه را كه به عنوان ربا مي‌دهيد تا از اموال مردم فزوني يابد ، نزد خدا فزوني نخواهد يافت ( و بلكه خدا از آن مي‌كاهد و نابودش مي‌نمايد ) ، و آنچه را كه به عنوان زكات مي‌پردازيد و تنها ذات خدا را منظور نظر مي‌داريد ، اين گونه كساني داراي پاداش مضاعف خواهند بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن رِّباً » : هر گونه ربائي . مراد انواع معامله ربوي است . « لِيَرْبُوَ » : تا افزايش يابد و بر دارائيتان بيفزايد . الف زائدي در رسم‌الخطّ قرآني به دنبال دارد . « فِي أَمْوَالِ النَّاسِ » : از مال مردم . به حساب دارائي مردم كه براي شما حلال نيست . « لا يَرْبُو » : افزايش نمي‌يابد . فزوني نمي‌گيرد ، و بلكه خدا آن را از ميان هم بر مي‌دارد ( نگا : بقره‌ / 276 ) . الف زائدي در رسم‌الخطّ قرآني به دنبال دارد . « الْمُضْعِفُونَ » : كساني كه داراي اجر مضاعف و پاداش چندين برابرند ( نگا : بقره‌ / 245 ) .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَفْعَلُ مِن ذَلِكُم مِّن شَيْءٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا كسي است كه شما را آفريده است ، سپس ( با عطاء كردن وسائل مادي و معنوي كسب و تهيّه زمينه معاش و آماده‌سازي محيط زيست ) به شما روزي رسانده است . بعد شما را مي‌ميراند ، سپس دوباره زنده‌تان مي‌گرداند . آيا در ميان انبازهايتان ( كه براي خدا گمان مي‌بريد ) كسي هست كه چيزي از اين ( كارهاي آفرينش و روزي‌رساني و ميراندن و زنده‌گرداندن ) را انجام دهد ؟ خدا دورتر و برتر از اين است كه براي او به انباز معتقد شوند ( و او را در كنار بتهاي سنگي و معبودهاي ساختگي قرار دهند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَلْ مِنْ . . . » : استفهام انكاري است . چرا كه هيچ يك از مشركان معتقد نبودند كه بتها و انبازها مي‌توانند بيافرينند ، يا روزي برسانند ، يا بميرانند ، و يا اين كه زنده گردانند .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هميشه چنين بوده است كه ) تباهي و خرابي در دريا و خشكي به خاطر كارهائي پديدار گشته است كه مردمان انجام مي‌داده‌اند . بدين وسيله خدا سزاي برخي از كارهائي را كه انسانها انجام مي‌دهند بديشان مي‌چشاند تا اين كه آنان ( بيدار شوند و از دست يازيدن به معاصي ) برگردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ظَهَرَ » : پديدار گشته است . فراوان شده است . « الْفَسَادُ » : تباهي . مراد بلاها و مصيبتهائي چون خشكسالي و امراض و از ميان رفتن خيرات و بركات است . « بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ » : مراد گناهان و بزهكاريهاي مردمان است . « لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ . . . » : ( نگا : اعراف‌ / 94 و 96 ) .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلُ كَانَ أَكْثَرُهُم مُّشْرِكِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! به مشركان ) بگو : در زمين بگرديد و بنگريد سرانجام كار پيشينيان به كجا كشيده است . ( خواهيد ديد كه خدا آنان را هلاك ، و خانه و كاشانه ايشان را ويران كرده است ، زيرا كه ) بيشتر آنان مشرك بوده‌اند ( و شرك مايه تباهي است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُنظُرُوا » : بنگريد . دقّت كنيد ( نگا : آل‌عمران‌ / 137 ، انعام‌ / 11 ، اعراف‌ / 86 ) .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روي خود را به سوي آئين استوار و ماندگار ( اسلام كه سازگار با فطرت انساني و مبني بر يكتاپرستي است ) متوجّه گردان ، پيش از آن كه روز عظيمي ( قيامت نام ) فرا رسد كه هيچ كسي نمي‌تواند آن را از خدا ( به هم زند و از وقوع آن ) جلوگيري كند . در آن روز ( مردمان به دسته‌ها و گروههاي مختلف ) تقسيم مي‌گردند ( بهشتيان و دوزخيان ، و هر يك با درجات و دركاتي خاصّ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الدِّينِ الْقَيِّمِ » : ( نگا : روم‌ / 30 ) . « يَوْمٌ » : مراد قيامت است . « مَرَدَّ » : برگرداندن . مصدر ميمي و به معني رَدّ ، يا اين كه به معني اسم فاعل ، يعني رادّ است . « لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللهِ » : خدا ، ديگر آن را باز نمي‌گرداند و برنامه وقوع آن را بهم نمي‌زند . كسي نمي‌تواند از وقوع قيامت جلوگيري كند و بر خلاف فرمان صادره الهي مبني بر فرا رسيدن قيامت ، از آن ممانعت به عمل آورد . « يَصَّدَّعُونَ » : متفرّق مي‌گردند . مراد اين است كه مردمان در آخرت به بهشتي و دوزخي تقسيم مي‌شوند ، و هر دسته از اينها به تناسب اعمال خود داراي درجات بهشتي يا دركات دوزخي ويژه است ( نگا : روم‌ / 14 )‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ مَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِأَنفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كافر شوند ، كفرشان به زيان خودشان است ( و وبال آن عاقبت دامنگيرشان مي‌گردد ) و كساني كه ( ايمان داشته و ) كارهاي نيكو انجام دهند ، ( راه بهشت سرمدي و نعيم ابدي را ) براي خود مهيّا مي‌سازند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلَيْهِ كُفْرُهُ » : كفر او به زيان خودش است . « يَمْهَدُونَ » : آماده مي‌سازند . مهيّا مي‌كنند . مراد آماده‌سازي محلّ آرامش و آسايش سرمدي و سعادت ابدي آخرت است كه بهشت است .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مردمان از هم جدا مي‌گردند ) تا خداوند از فضل و لطف خود پاداش كساني را بدهد كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته و بايسته كرده‌اند ، ( چرا كه ايشان محبوبان خدايند ) ولي خدا كافران را دوست نمي‌دارد ( تا ايشان را به حساب آورد و از آنان سخن بگويد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَجْزِيَ » : تا خداوند پاداش بدهد . اين واژه مي‌تواند متعلّق به ( يَصَّدَّعُونَ ) يا ( يَمْهَدُونَ ) باشد .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از جمله نشانه‌هاي ( دالّ بر قدرت ) خدا اين است كه خداوند بادها را به عنوان مژده‌رسان ( به نعمتهاي گوناگون ، همچون نزول باران و تلقيح گياهان و تكان دادن آبهاي فراوان و تغيير هوا و غيره ) مي‌فرستد و تا شما را از رحمت خود بچشاند . كشتيها هم با اراده و اجازه او به حركت درآيند ، و شما نيز از لطف و فضل الهي برخوردار گرديد و ( خدا را ) سپاسگزار باشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُبَشِّرَاتٍ » : مژده‌رسانها . مژده‌رسان به اين كه ابرها را به حركت درآورده و آنها را متراكم و تلقيح مي‌نمايند و از آنها بارانها مي‌بارانند و گَرده گياهان را جابه‌جا و آنها را بارور مي‌كنند و باعث حركت كشتيهاي بادباني و تكان آبها در سطح درياها و اقيانوسهاي فراخ ، و نعمتها و بركتهاي ديگري مي‌گردند . آري ! بادها هم وسيله نعمتهاي فراوان در زمينه كشاورزي و دامداري هستند ، و هم وسيله انتقال ابرها و پخش گرده‌ها و هم باعث سرعت و رونق كار تجارت .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ رُسُلاً إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاؤُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقّاً عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قبل از تو پيغمبراني را به سوي اقوامشان فرستاده‌ايم و آنان دلائل واضح و آشكاري ( از معجزات ربّاني و منطق عقلاني ) براي اين اقوام آورده‌اند ( و مردمان گروهي ايمان آورده و گروهي به مخالفت برخاسته‌اند ) . پس ما از بزهكاران انتقام گرفته‌ايم ( و مؤمنان را ياري كرده‌ايم ) و همواره ياري مؤمنان بر ما واجب بوده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا . . . » : اين آيه ميان آيات ماقبل و مابعد ، جمله معترضه است .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاء كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفاً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا كسي است كه بادها را وزان مي‌سازد و بادها ابرها را برمي‌انگيزند . سپس خدا آن گونه كه بخواهد ابرها را در ( پهنه ) آسمان مي‌گستراند و آنها را به صورت توده‌هائي بالاي يكديگر انباشته و متراكم مي‌دارد و ( پس از تلقيح ، اي انسان ) تو مي‌بيني كه از لابلاي آنها بارانها فرو مي‌بارد ، و هنگامي كه آن ( باران حيات‌بخش ) را بر كساني از بندگانش مي‌باراند ، آنان خوشحال و مسرور مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُثِيرُ » : به حركت در مي‌آورد و برمي‌انگيزد . « سَحَاباً » : ابرها . اسم جنس جمعي است . « كِسَفاً » : جمع كِسْفَة ، بر وزن و معني قِطْعَة . تكّه‌ها و توده‌هاي ابر بالاي يكديگر . توده‌هاي متراكم و انباشته ( نگا : اعراف‌ / 57 ، نور / 43 ) . « يَسْتَبْشِرُونَ » : شاد مي‌گردند . خوشحال مي‌شوند .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلِ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْهِم مِّن قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان قطعاً ( لحظاتي ) پيش از نزول باران ، نااميد و سرگردان بوده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمُبْلِسِينَ » : نااميدان و سرگردانان ( نگا : انعام‌ / 44 ، مؤمنون‌ / 77 ، زخرف‌ / 75 ) .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به آثار ( باران يعني ) رحمت الهي بنگر كه چگونه زمين را پس از مردنش زنده مي‌كند . آن كس ( كه زمين مرده را اين چنين با نزول باران زنده مي‌كند ) زنده كننده مردگان ( در رستاخيز ) است و او بر همه چيز توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاثَارِ » : مراد باران و زراعت است . « رَحْمَةِ » : رحمت الهي . باران ( نگا : فرقان‌ / 48 ، نمل‌ / 63 ، شوري‌ / 28 ) . « مُحْيِ‌ » : زنده كننده .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَئِنْ أَرْسَلْنَا رِيحاً فَرَأَوْهُ مُصْفَرّاً لَّظَلُّوا مِن بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما بادي ( داغ و سوزان ) را وزان سازيم و بر اثر آن ( افراد ضعيف‌الايمان ) زراعت و باغ خود را زرد و پژمرده ببينند ، راه ناشكري و كفران پيش مي‌گيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَأَوْهُ » : آن را ببينند . مرجع ضمير ( ه ) ، نبات مفهوم از سياق است . نبات در اصل مصدر است شامل قليل و كثير مي‌گردد ، و در اينجا مراد باغها و كشتها و علفزارها است . « مُصْفَرّاً » : زردرنگ . مراد پژمرده است . « لَظَلُّوا . . . يَكْفُرُونَ » : كفران نعمت مي‌كنند . كفر مي‌ورزند .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تو ( اي پيغمبر ! ) نمي‌تواني صداي خود را به گوش مردگان برساني ( و كافران را مؤمن گرداني ) و نمي‌تواني صدا را به گوش كران برساني ، هنگامي كه روي برمي‌گردانند و مي‌روند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُسْمِعُ » : نمي‌شنواني . مراد از شنواندن ، قبولاندن است . « الْمَوْتَي‌ » : مردگان . مراد كافران دلمرده‌اي است كه همچون مردگان شده‌اند . « الصُّمَّ » : كران . مراد كافران سنگين دلي است كه گوش شنوا ندارند و نداي حق را نمي‌شنوند . « وَلَّوْا مُدْبِرينَ » : ( نگا : نمل‌ / 80 ) .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همچنين تو نمي‌تواني نابينايان ( كوردلي را كه صندوق دل خود را بر روي حق بسته‌اند ) از گمراهيشان ( نجات و به راستاي جاده حق ) راهنمائي كني . تو تنها مي‌تواني ( سخنان حق خود را ) به گوش كساني برساني كه آيات ما را باور مي‌دارند ، چرا كه آنان تسليم ( حق و حقيقت ) هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعُمْيِ » : كوران . مراد كوردلاني است كه آماده پذيرش حق نبوده و كفر را بر ايمان ترجيح مي‌دهند . « إِنْ » : حرف نفي است و به معني ( لا ) است . « مُسْلِمُونَ » : مطيعان و خاضعان فرمان يزدان .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند همان كسي است كه شما را از ( چيزي سراپا ) ضعف آفريده است و سپس بعد از اين ضعف و ناتواني قوّت و قدرت بخشيده است ، و آن گاه ضعف و پيري را جايگزين اين قوّت و قدرت ساخته است . آخر خداوند هر چه را بخواهد مي‌آفريند ( و از هيچ ، چيز مي‌سازد ) و او بس آگاه و توانا است ( و مي‌داند چگونه شما را بيافريند و چرخه وجود شما را چگونه بگرداند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَلَقَكُم مِّن ضَعْفٍ » : شما را از سراپا ضعف و ناتواني آفريده است . شما را از چيز ضعيفي به نام مني آفريده است . اين جمله شبيه به : « خُلِقَ الإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ » : است ( نگا : انبياء / 37 ) . خود آيه روي هم بيانگر ضعف انسان ( نگا : نساء / 28 ) بوده و اشاره بدين نكته دارد كه ناچيزي آغازين انسانها و شكوفائي دوران جواني آنان و سستي زمان پيري مردمان ، همه اين دگرگونيها و فراز و نشيبها از ناحيه خداوند بزرگوار است و چرخ حيات با دست حكمت عاليّه آفريدگار در گردش است .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيْرَ سَاعَةٍ كَذَلِكَ كَانُوا يُؤْفَكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي كه قيامت برپا مي‌شود ، گناهكاران سوگند ياد مي‌كنند كه جز ساعتي در ( دنيا و جهان برزخ ) ماندگار نبوده‌اند ! اين چنين آنان ( در دنيا توسّط شياطين و شياطين صفتان از درك حقيقت و راه درست ) بازداشته شده‌اند ! ( و هم‌اينك گرفتار عذاب ابدي گشته‌اند . بدا به حالشان ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّاعَةُ » : قيامت . « يُقْسِمُ » : سوگند مي‌خورند . « مَا لَبِثُوا » : نمانده‌اند . درنگ ننموده‌اند . « غَيْرَ سَاعَةٍ » : جز مدّت اندكي . جز لحظه‌اي . مراد از ( ساعَة ) جزئي از زمان شبانه‌روز است ( نگا : يونس‌ / 45 ، اسراء / 52 ، مؤمنون‌ / 113 ، احقاف‌ / 35 ) . « كَذلِكَ » : اين چنين كه در اينجا از درك حق محرومند و گذشت زمان براي ايشان روشن نيست . « كَانُوا يُؤْفَكُونَ » : در دنيا از درك حقيقت و تشخيص راه درست بازداشته شده‌اند ( نگا : مائده‌ / 75 ) . « أُفِكَ الرَّجُلُ : إِذا عُدِلَ بِهِ عَنِ الصِّدْقِ » : ( نگا : زادالّمسير ، جلد 6 ، صفحه 311 ) .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِلَى يَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا يَوْمُ الْبَعْثِ وَلَكِنَّكُمْ كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه بديشان علم و ايمان عطاء شده است ، مي‌گويند : شما بدان اندازه كه خدا مقدّر فرموده بود ( در دنيا و جهان برزخ ) تا روز رستاخيز ماندگار بوده‌ايد ، اين روز رستاخيز است ولي شما نمي‌دانسته‌ايد ( كه چنين روزي حق است و فرا مي‌رسد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذينَ أُوتُوا . . . » : مراد پيغمبران و فرشتگان و مؤمنان است . يا تنها مراد فرشتگان است ( نگا : مؤمنون‌ / 112 - 114 ) . « فِي كِتَابِ اللهِ » : در علم خدا . برابر قضا و قدر خدا . « كُنتُمْ لا تَعْلَمُونَ » : شما نمي‌دانستيد كه رستاخيز حق است و آن را به تمسخر مي‌گرفتيد .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ فَيَوْمَئِذٍ لَّا يَنفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن روز عذرخواهي ستمگران سودي به حالشان ندارد ، و برايشان جلب رضايت نمي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ » : براي ايشان خوشنودي خدا خواسته نمي‌شود و جلب رضايت نمي‌گردد ( نگا : نحل‌ / 84 ) .‏

آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَلَئِن جِئْتَهُم بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما در اين قرآن براي مردمان هر گونه مثالي را كه ( بيدار كننده بوده و به زندگي ايشان مربوط باشد ) بيان كرده‌ايم . وقتي كه آيه‌اي براي آنان مي‌آوري ، كافران مي‌گويند : شما بر باطل هستيد ( و اين چيزهائي را كه مي‌گوئيد بي‌اساس است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنتُمْ » : شما . مراد پيغمبر و پيروان او است . « مُبْطِلُونَ » : افراد ناحق . اهل باطل .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين چنين ( كه از اينان مي‌بيني ) خداوند بر دلهاي كساني كه آگاهي و شعور ندارند مهر مي‌نهد ( تا صداي حق و نداي هدايت بدانها نفوذ نكند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَذلِكَ » : بدين شيوه . « يَطْبَعُ » : مهر مي‌نهد ( نگا : نساء / 155 ، توبه‌ / 87 و 93 ) .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس شكيبائي داشته باش . وعده خدا به طور مسلم حق است . هرگز نبايد كساني كه ايمان ندارند ، مايه خشم و ناراحتي تو گردند ( و عدم ايمان ايشان ، تاب و توان و صبر و شكيبائي را از تو سلب كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَسْتَخِفَّنَّكَ » : تو را سبك از جاي برندارد و مايه فزع و جزع و پريشاني و خشم تو نشود .‏

‏‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره روم / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:08:00 ب.ظ ]




 

پیامبر اکرم(ص):

در دولت او مردم آنچنان در رفاه و آسایشی به سر می برند

که هرگز نظیر آن دیده نشده است . . .

موضوعات: پیامبر اکرم(ص):  لینک ثابت
 [ 02:14:00 ب.ظ ]




حضرت امام خمینی (ره)


در غم هجر رخ ماه تو در سوز و گدازیم
تا به کی زین غم جانکاه بسوزیم و بسازیم

شب هجران تو اخر نشود رخ ننمایی
در همه دهر تو در نازی و ما گرد نیازیم

آید آن روز که در بازکنی پرده گشایی
تا به خاک قدمت جان و سر خوش بیازیم

به اشارت اگرم وعده دیدار دهد یار
تا پس از مرگبه وجد آمده در ساز و نواییم

گر به اندیشه بیاید که پناهی سا به کویت
نه سوی بتکده رو کرده و نه راهی حجازیم

ساقی از آن خم پنهان که ز بیگانه نهان است
باده در ساغر ما ریز که ما محرم رازیم

موضوعات: حضرت امام خمینی (ره)  لینک ثابت
 [ 02:00:00 ب.ظ ]




موضوعات: امام زمان عج فرمودند  لینک ثابت
 [ 01:52:00 ب.ظ ]




موضوعات: عیدتون مبارک  لینک ثابت
 [ 01:44:00 ب.ظ ]




 

امام علی(ع)

شب نیمه شعبان را احیا بدارید و روز نیمه ی شعبان را روزه بگیرید که خداوند

در این شبانه روز می فرماید ایا توبه کننده ای هست تا توبه ی او را

بپذیرم ایا فردی طلب روزی دارد تا اورا بی نیاز کنم

(الاقبال الاعمال.ج3.ص323)

فرستنده : منتظرة القائم(الهه)

موضوعات: امام علی(ع)  لینک ثابت
 [ 01:42:00 ب.ظ ]




 

 

گفتم فراغ تاکی؟


گفتم که روی خوبت،از من چرا نهان است؟ / گفتا تو خود حجابی ، ورنه رخم عیان است


گفتم که از که پرسم ، جانا نشان کویت ؟ / گفتا نشان چه پرسی،آن کوی بی نشان است


گفتم مرا غم تو ، خوشتر ز شادمانی / گفتا که در ره ما ، غم نیز شادمان است


گفتم که سوخت جانم، از آتش نهانم / گفتا آن که سوخت او را، کی ناله یا فغان است


گفتم فراغ تا کی؟گفتا که تا تو هستی / گفتم نفس همین است ، گفتاسخن همان است


گفتم که حاجتی هست ، گفتا بخواه از ما / گفتم غمم بیفزا، گفتا که رایگان است


گفتم ازم بپذیر،این نیم جان که دارم / گفتا نگاه دارش،غمخانه ی تو جان است

موضوعات: گفتم فراغ تاکی؟  لینک ثابت
 [ 01:38:00 ب.ظ ]




میلاد با سعادت منجی عالم بشریت، برپاکننده قسط و عدل

منتقم خون حسین(ع)، حضرت ولیعصر، امام زمان،

مهدی موعود (عج) بر عموم شیعیان جهان مبارک باد . . .

موضوعات: میلاد امام زمان، مهدی موعود (عج) بر عموم شیعیان جهان مبارک باد  لینک ثابت
 [ 01:26:00 ب.ظ ]