فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 





سوال

آیا سمبل شهادت گل لاله است؟ آیا تفسیری از این سمبل وجود دارد؟

پاسخ

1) لاله سرخ، گل معروف، در ادبیات عرفانی نتیجه معارف را که عرفا مشاهده می کنند می گویند و همچنین کنایه از چهره گلگون محبوب است که عاشق مهجور را داغدار می کند.

2) این گل در ادبیات فارسی مظهر شهید و کشته راه دوست است. گویند که چون سیاوش قهرمان مظلوم و باستانی ایران زمین کشته شد از قطرات خون او لاله دمید. لاله گلی زیبا و لطیف و دلنواز است.شکل آن چونان قلب آدمیان که مایه حیات آنان است می­باشد. برگهای گل لاله بسیار شبیه قطره های خون است و گر چه خود خونین رنگ و سرخ می باشد، ته گل برگهای آن سیاه و داغدیده است، گویی که داغی بر دل دارد.

شعری که در انقلاب اسلامی ایران به شکل یک شعار عمومی درآمد این بود “از خون جوانان وطن لاله دمیده” لذا گل لاله به عنوان سمبل شهید در بسیاری از جاها در ایران نقش بسته است حتی آرم جمهوری اسلامی ایران نیز شباهت به یک گل لاله دارد.

**************************************************************

منبع: پایگاه حوزه

موضوعات: آیا سمبل شهادت گل لاله است؟ آیا تفسیری از این سمبل وجود دارد؟  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-03-05] [ 06:15:00 ب.ظ ]




 

شهید «عبدالحمید انشایی»

 چهاردهم تیر ماه ۱۳۳۶ در شهر فسا به دنیا آمد، خانواده این شهید از نظر مالی در سطح بالایی قرار نداشت اما از لحاظ معنوی دارای کمالات زیادی بود، عبدالحمید با همین روحیه آشنا شد و دوران کودکی خود را در خانه یک روحانی با ایمان، پدربزرگش مرحوم شیخ احمد علی انشایی سپری کرد.

عبدالحمید با شروع جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران عبدالحمید به همراه تعدادی از همکلاسی‌ها و فارغ‌التحصیلان آماده خدمت به اسلام شد. وی در مرکز پیاده استان فارس خدمت خود را آغاز کرد و پس از طی دوره آموزشی به درجه ستوان دومی وظیفه نائل شد و به گردان ۱۹۱ رزمی مرکز پیاده اختصاص یافت.

وی مدت سه ماه را در شرایط بسیار سخت خوزستان حضور داشت و پس از مدتی به کردستان (سقز) اعزام و جهت انجام مأموریت و مبارزه با گروهک‌های مختلف (منافقین) و افراد ضدانقلاب که در کردستان بودند وارد میدان جنگ و مبارزه شد. او پس از ۶ ماه از سقز به زادگاهش بازگشت. بعد از مدتی مجدداً به همراه یگان (گردان ۱۹۱ رزمی) به جبهه گیلان غرب رفت.

دشمن با تسلط بر ارتفاعات اطراف شهر توانسته بود، فشار زیادی را بر رزمندگان اسلام تحمیل کند. هر روز شهر و راه‌های مواصلاتی مورد حمله قرار می‌گیرد. به همین منظور از اوایل مهرماه ۱۳۶۰ نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به دنبال طرح‌ریزی عملیاتی بودند که بتواند ارتفاعات مشرف به شهر و مناطق حساس را از لوث دشمنان پاک‌سازی کنند. یکی از این ارتفاعات «شیاکوه» بود. طرح عملیات توسط تیپ ۵۸ ذوالفقار با عنوان طرح ذوالفقار تهیه شد. برای اولین بار در منطقه غرب، هدف در عمق ۱۰ کیلومتری پشت دشمن انتخاب شد.

زمان حماسه فرا رسیده بود. ۲۰ آذر ماه زمان مناسبی برای اجرای عملیات بود. تمام محاسبات انجام شد. عملیات «مطلع‌الفجر» در روز مقرر در مناطق شیاکوه، چرمیان، تنگه قاسم‌آباد و دشت گیلان غرب با هدایت قرارگاه مقدم نیروی زمینی با رمز یا مهدی ادرکنی (عج) آغاز شد. همین ذکر و آن ایمان بود که همه چیز را آسان می‌کرد. ۲۷ روز از آغاز عملیات می‌گذشت. دشمن تلفات سنگینی را متحمل شده، ۷۰۰ کشته و ۱۴۰ اسیر نمونه‌ای از این تلفات بود.

حالا عبدالحمید دیدبان شیاکوه بود. جایی که برای آزادیش ایثارها شده، تمام حرکات دشمن را زیر نظر داشت. منطقه شیاکوه ارتفاعاتی در منطقه مرزی است که تسلط بر آن برای دو طرف درگیر در جنگ حائز اهمیت بود. عبدالحمید گرای دشمن را به توپخانه ارسال می‌کرد. با بی‌سیم موقعیت دشمن را اطلاع می‌داد و توپخانه نیز انجام وظیفه می‌کرد. در مدتی که در گیلان‌غرب حضور داشت دو نامه به خانواده نوشت، درهر کدام مقداری پول از حقوق سربازی خود گذاشت و سفارش کرد که به فقرای محل بدهند. مجدد حرکت دشمن برای باز پس‌گیری آغاز شده و دشمن زخم خورده با چندین برابر استعداد نیروهای اسلام در حال پیشروی بود؛ درگیری‌ها سخت شده، آتش سنگین دشمن سبب شهادت بسیاری از رزمنده‌ها شد. به رقم تلاش‌های یگان‌های مختلف تیپ ۵۸ ذوالفقار و گردان ۱۹۱ پیاده شیراز به دلیل آتش سنگین دشمن، سقوط نزدیک بود.

حفظ ارتفاعات سخت می‌شد؛ رزمنده‌ها به شهادت رسیده بودند؛ حلقه محاصره دشمن تنگ‌تر می‌شد؛ گرای ستون‌های دشمن در حال ارسال بود؛ دستور رسید که عبدالحمید به عقب بازگردد، اما او ‌ماند. عبدالحمید زخمی شده بود اما هنوز جان داشت؛ او بر روی شیاکوه ایستاد؛ گرای دشمن همچنان ارسال می‌شد، همرزم او می‌گوید: «فهمیدم که گرایی که می‌دهد همان‌جایی است که خودش ایستاده. پرسیدم، این محل دیدبانی خودت است، پاسخ داد دیگر نیست دشمن به آن رسیده، بزنید».

در لحظات آخر ناگهان بی‌سیم به صدا در می‌آمد، بله صدای عبدالحمید بود؛ بیسیم‌چی صدا زد حمید جان به گوشم. صدای غرش توپ و سوت خمپاره‌ها با صدای عبدالحمید در آمیخته بود: «از قول من به امام و مادرم بگوئید شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید».

سروان وظیفه «عبدالحمید انشایی» سرانجام در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۶۰ به شهادت رسید. پیکر پاک شهید انشایی پس از ماه‌ها ماندن در منطقه شیاکوه، به زادگاهش منتقل شد و در جوار یاران آرمید. سال‌ها بعد ناو سروان «مسعود انشایی» برادر عبدالحمید نیز راه انقلاب اسلامی را ادامه داد و در سال ۱۳۶۷ در نبرد ناوچه جوشن با هواپیماهای شیطان بزرگ به شهادت رسید. این دومین هدیه خانواده انشایی به انقلاب اسلامی بود.

گفته بود به امام برسانند که شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید
امام امت پس از دریافت پیام شهید که گفته بود به امام برسانند که شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید در توصیف این شهید بزرگوار چنین فرمودند: «در صدر اسلام هم از این افسرها بوده است. مثل انشایی‌ها».

موضوعات: شهید «عبدالحمید انشایی»  لینک ثابت
 [ 06:12:00 ب.ظ ]




موضوعات: اگر شهید شدم...  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]




فرزند شهيد

ابن هشام مى نويسد: اسماء دختر عميس ، همسر عبدالله بن جعفر گفته است : روزى كه جعفر در جنگ موته به شهادت رسيد، پيامبر صلى الله عليه و آله به خانه ما آمد. من تازه از كار خانه ، شست و شو و نظافت بچه ها فارغ شده بودم ، به من فرمود: فرزندان جعفر را پيش من آور. آنان را پيش آن حضرت بردم ، بچه ها را در آغوش گرفت و شروع به نوازش آنان كرد، در حالى كه اشك از ديدگان آن بزرگوار سرازير بود.
من پرسيدم : اى رسول خدا، پدر و مادرم فدايت باد. چرا گريه مى كنى ؟ مگر درباره جعفر و همراهانش به شما خبرى رسيده است ؟ فرمود: آرى ، آنها امروز به شهادت رسيدند.

موضوعات: فرزند شهيد  لینک ثابت
 [ 05:43:00 ب.ظ ]




صدقه بدون پول

پیامبر (ص) فرمودند: بر هر مسلمانی در هر روز صدقه لازم است .
برخی از اصحاب سوال کردند: یا رسول الله! چه کسی طاقت و توان این کار را دارد .
حضرت برای رفع ابهام فرمودند: بر طرف کردن موانع راه مردم، صدقه است .

راهنمایی جاهل، عیادت بیمار، امر به معروف ونهی از منکر و جواب سوال،

صدقه است و بااین حساب همگان می توانند صدقه بدهند .

اکبری، محمود، برگ های زرین، ص 122

موضوعات: پیامبر (ص) فرمودند:صدقه بدون پول  لینک ثابت
 [ 05:41:00 ب.ظ ]




 

سوال

در قرآن كريم نام چه جنگ هايي از نبردهاي صدر اسلام آمده است، در كدام آيه و سوره؟

پاسخ

مقدمه: بي‎شك جنگهاي صدر اسلام، تأثير به سزايي در پيشبرد دين الهي داشته و به اسلام قدرت و عظمت بخشيده است و رسول گرامي اسلام از آغاز تشكيل حكومت اسلامي تا زمان رحلت، براي حفظ اسلام و مسلمانان از تهاجم عقيدتي و نظامي مشركان و مخالفان، جنگهاي فراواني داشتند تا جايي كه تعداد غزوات پيامبر صلي الله عليه وآله(جنگهايي كه خود پيامبر در آنها حضور داشتند) را بيست و هفت غزوه و شمار، سريه‎هاي آن حضرت (جنگهايي كه خود پيامبر در آنها حضور نداشتند) را از سي و شش تا شصت و شش نقل كرده‎اند.

از اين رو دشمنان اسلام براي ضربه زدن به اسلام، دين مقدس اسلام را دين شمشير مي‎خوانند و مي‎گويند اسلام با شمشير و اكراه و اجبار، مخالفان خود را به اسلام دعوت مي‎كند، امّا اين تهمتي بيش نيست زيرا هدف پيامبر اسلام، كشورگشايي، تسخير سرزمينها و سلطنت و پادشاهي نبوده است بلكه مطابق آيات قرآن، هدف از اين جنگها را مي‎توان به سه دسته تقسيم كرد.

1- گسترش توحيد و خداپرستي.

2- برچيده شدن بساط بت‎پرستي، كفر و شرك.

3- به‎دست آوردن آزادي بيان، تبليغ و نشر اسلام .

با اين مقدمة كوتاه، جنگهاي پيامبرصلي الله عليه وآلهرا در قرآن مي‎توان به دو بخش تقسيم كرد، جنگهايي كه در قرآن نام آنها با صراحت ذكر شده و جنگهايي كه نام آنها نيامده امّا به برخي از حوادث آن اشاره شده است.

الف- جنگهايي كه نام آنها در قرآن آمده است.

1- جنگ بدر

نخستين جنگي كه در صدر اسلام، رخ داد جنگ «بدر» يا «بدر كبري» است كه در هفدة رمضان سال دوم هجري به وقوع پيوست.

بدر نام چاهي است ميان مكه و مدينه كه در جنوب غربي مدينه در فاصلة بيست و هفت فرسنگي مدينه واقع شده است، اين جنگ زماني اتفاق افتاد كه لشكر قريش از پشت تپه ريگي به دشت بدر سرازير شدند، هنگامي كه چشم پيامبرصلي الله عليه وآله به قريش افتاد، رو به آسمان كرد و گفت: خدايا قريش با كبر و اعجاب به جنگ تو و تكذيب رسول تو برخاسته است، پروردگارا ! وعده‎اي را كه به من فرموده‎اي محقق نما و آنان را از امروز هلاك ساز.

اين غزوه از نبردهاي بزرگ و نمايان صدر اسلام است، شركت كنندگان در اين جنگ از امتياز ويژه‎اي برخوردار بودند و كساني كه در اين جنگ شركت كردند آنها را «بدري» مي‎نامند، در دو سوره قرآن به اين جنگ اشارت رفته است يكي سورة آلعمران كه نام «بدر» نيز در اين سوره ذكر شده و ديگري سورة انفال، كه به برخي از آن آيات مي‎پردازيم.

1- و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّه فاتقوا اللّه لعلكم تشكرون، و خداوند شما را در «بدر» ياري كرد و [بر دشمنان خطرناك پيروز ساخت] در حالي كه شما در مقابل آنان ناتوان بوديد، پس از خدا بپرهيزيد [و در مقابل دشمن مخالفت پيامبر نكنيد] تا شكر نعمت او را بجا آورده باشيد (آل‎عمران/123).

2- كما اخرجك ربك من بيتك بالحق و ان فريقاً من المؤمنين لكارهون همانگونه كه خدا تو را به حق از خانه [بسوي بدر] بيرون فرستاد در حالي كه گروهي از مسلمانان ناخشنود بودند [ولي سرانجامش پيروزي بود، ناخشنودي عده‎اي از چگونگي تقسيم غنائم بدر نيز چنين است](انفال/5).

3- اذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم اني ممدكم بألف من الملائكه مردفين، [به خاطر بياوريد] زماني را كه از شدت ناراحتي در ميدان بدر از پروردگارتان كمك خواستيد و او خواسته شما را پذيرفت و گفت: من شما را با يك‎هزار فرشته كه پشت سرهم فرود مي‎آيند ياري مي‎كنم(انفال/9).

4- اذ انتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوي و الركب اسفل منكم و لو تواعدتم لاختلفتم في الميعاد و لكن ليقضي اللّه امرأ كان مفعولاً ليهلك من هلك عن بيّنه و يحيي من حيّ عن بيّنة و انّ اللّه لسميع عليم،درآن هنگام [روز جنگ بدر] كه شما در طرف پائين بوديد و آنها در طرف بالا (و دشمن بر شما برتري داشت) و كاروان قريش پايين‎تر از شما بود [و وضع چنان سخت بود] كه اگر با يكديگر و عده مي‎گذاشتيد كه در ميدان نبرد حاضر شويد در انجام وعدة خود اختلاف مي‎كرديد ولي همة اينها به خاطر آن بود كه خداوند كاري را كه مي‎بايست انجام شود تحقق بخشد تا آنها كه هلاك و گمراه مي‎شوند از روي اتمام حجت باشد و آنها كه زنده مي‎شوند و هدايت مي‎يابند از روي دليل روشن باشد و خداوند شنوا و داناست(انفال/42).

برخي نيز آيات 1 تا 19 و 36 تا 51 و 67 تا 71 از سورة انفال را مربوط به غزوة بدر دانسته‎اند، برخي نيز گفته‎اند: تمام سورة انفال پس از جنگ بدر نازل گرديده است.

در اين نبرد مسلمانان با تعداد 313 نفر و لشكر كفر حدود 900 نفر، با تجهيزات كامل (ششصد نفر زره پوش و صد اسب) روبروي هم قرار گرفتند، سرانجام جنگ با پيروزي مسلمانان خاتمه يافت. تعداد شهداي اسلام در اين پيكار، چهارده نفر، و از قريش هفتاد نفر كشته و هفتاد نفر اسير شدند، در ميان كشته‎هاي قريش از سران آنها «نصر بن حارث»، «عقبه بن ابي معيط»، «عتبه»، «شيبه»، «اميّه»، «ابوجهل» و … به چشم مي‎خورد.

شهداي بدر در گوشة رزمگاه به خاك سپرده شدند كه اكنون نيز مقبره آنها باقي است، سپس پيامبر دستور داد كشته‎هاي قريش را جمع‎آوري كنند و در ميان چاهي بريزند.

2- جنگ احزاب

اين نبرد كه نام ديگر آن «خندق» است در شوال سال پنجم هجري واقع شده، احزاب جمع حزب به معني گروهها مي‎باشد چرا كه اين جنگ برخلاف «بدر» و «احد»، مقابل لشكر اسلام، قبائل مختلف شبه‎جزيرة عرب و قسمت مركزي آن به ضميمة يهوديان خيبر و دو قبيلة بني قينقاع و بني نضير بودند و نام ديگر اين نبرد كه «خندق» است بدين جهت بود كه رسول خداصلي الله عليه وآله براي چگونگي اين جنگ با اصحاب خود مشورت كردند و سرانجام پيشنهاد سلمان فارسي كه كندن خندق در طرف نفوذ پذير مدينه بود به تصويب رسيد.

تعداد سپاهيان اسلام در اين نبرد سه هزار نفر، و در مقابل لشكر كفار حدود ده هزار نفر (سه لشكر به فرماندهي كل ابوسفيان بن حرب) روبه‎روي هم قرار گرفتند.

آيات 26و 27 سورة آل‎عمران، 62 تا 64 سورة نور و 9 تا 27 سورة احزاب دربارة اين غزوه است.

نام «احزاب» در دو آية 20 و 22 سوره احزاب آمده است، خداوند مي‎فرمايد:

يحسبون الأحزاب لم يذهبوا و إن يأت الاحزاب يودوا لو انّهم بادون في الاعراب يسئلون عن انبائكم و لو كانوا فيكم ما قاتلوا الا قليلاً* و لما رء المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الا ايمانا و تسليما،آنها گمان مي‎كنند هنوز لشكر احزاب نرفته‎اند و اگر برگردند [از ترس آنان] دوست مي‎دارند در ميان اعراب بادية نشين پراكنده شوند و از اخبار شما جويا گردند و اگر در ميان شما باشند جز اندكي پيكار نمي‎كنند* امّا مؤمنان وقتي لشكر احزاب را ديدند گفتند: اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده و خدا و رسولش راست گفته‎اند و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود(احزاب/20و22).

اين نبرد با پيروزي مسلمانان خاتمه يافت و پيشرفت بزرگي را براي ارتش اسلام پديد آورد، زيرا شكست تمام قواي كفر بود به ويژه اين كه قهرمان نامي عرب «عمرو بن عبدود» به دست قهرمان بزرگ و جوان آن روز ارتش اسلام، علي بن ابيطالب عليه السلام كشته شد و نيز با وزيدن طوفان و فرود آمدن فرشتگان الهي آخرين ضربت و به اصطلاح تير خلاص را به دشمن نيمه جان وارد كرد و دشمن، منطقه را با دست پاچگي ترك كرد به طوري كه ابوسفيان بر شتر زانو بسته‎اي سوار و به آن تازيانه مي‎زد، و شتر نمي‎توانست از جاي برخيزد.

3- جنگ حنين

اين نبرد پس از فتح مكه، در شوال سال هشتم هجرت ميان مسلمانان و دو قبيلة «هوازن» و «ثقيف» رخ داد، فرماندة اين دو قبيله جواني به‎نام «مالك بن عوف نصري» بود و تعداد لشكر مسلمان دوازده هزار مرد مسلح بود كه ده هزار نفر از مدينه و دو هزار نفر از جوانان قريش بودند، اين تعداد نيرو براي ارتش اسلام در آن روز كم نظير بود و برخي كه تنها عامل پيروزي را افزوني نفرات مي‎دانستند به كثرت افراد مغرور شدند، قرآن كريم ضمن نام بردن از اين نبرد در سورة توبه، اين ديدگاه باطل را محكوم نموده، مي‎فرمايد:

و لقد نصركم اللّه في مواطن كثيرة و يوم حنين اذ اعجبتكم كثرتكم فلن تغن عنكم شيئا وضاقت عليكم الارض بما رحبت ثم وليتم مدبرين،خداوند شما را در جاهاي زيادي كمك كرده است به ويژه در روز جنگ حنين، وقتي كه شمار زيادتان شما را به شگفت آورده بود ولي به هيچ وجه از شما دفع خطر نكرد و زمين با همة فراخي، بر شما تنگ گرديد سپس در حالي كه پشت به دشمن كرده بوديد برگشتيد.

ثم انزل اللّه سكينة علي رسوله و علي المؤمنين و انزل جنوداً لم تروها و عذب الذين كفروا و ذلك جزاء الكافرين،آنگاه خدا آرامش را بر پيامبرش و بر مؤمنان فرود آورد و سپاهياني به ياري آنها فرستاد كه آنها را نمي‎ديدند و كساني را كه كفر ورزيدند عذاب كرد و سزاي كافران همين بود.

ثم يتوب اللّه من بعد ذلك علي من يشاء و اللّه غفور رحيم،سپس خدا بعد از اين [واقعه] توبة هركس را كه بخواهد مي‎پذيرد و خدا آمرزندة مهربان است(توبه/25تا28).

همان طور كه از آيات فوق برمي‎آيد مسلمانان در آغاز اين جنگ با شكست مواجه شدند و عدة زيادي از آنان پا به فرار گذاشتند،تا اين كه پيامبر وسپاهيان فداكار آن حضرت مانند امير مؤمنان عليه السلام، عباس، فضل بن عباس، اسامه و … وارد كارزار شدند و همين امر، سبب شد تا فراريان نيز بازگردند و با روحيه‎اي برتر با دشمن پيكار كنند و به پيروزي برسند.

آمار تلفات مسلمانان هشت نفر بود، در حالي كه دشمن با شش هزار اسير جنگي و بيست و چهار هزار شتر و چهل هزار گوسفند و چهار هزار «وقيه» (هر وقيه تقريباً 213گرم) نقره، پا به فرار گذاشت و مسلمانان به تعقيب آنها پرداختند.

ب- جنگهايي كه در قرآن با صراحت نام آنها نيامده ولكن به برخي وقايع آن اشاراتي نموده است كه در اينجا به مهمترين آنهااشاره مي‎كنيم

1- جنگ احد

اين غزوه از غزوات بزرگ است كه پس از نبرد «بدر» در سال سوم هجرت به وقوع پيوست، قريش پس از شكست در جنگ بدر و از دست دادن عده‎اي از سران خود، تصميم گرفتند از مسلمانان انتقام بگيرند، بدين جهت از قبيله‎هاي مختلف، افراد جنگجو را دور خود گرد آورده كه تعداد مردان آنها به چهار هزار نفر مي‎رسيد، افزون بر آن زناني نيز دوشادوش مردان با خواندن اشعار و سخنان تحريك آميز، با زدن دف و طبل، مردان را همراهي مي‎كردند، نيروهاي قريش، عصر روز پنجشنبه پنجم شوال سال سوم هجري در دامنة كوه احد پياده شدند، پيامبر صلي الله عليه وآله آن روز، و شب بعد در مدينه ماند و روزجمعه، شوراي نظامي تشكيل داد و درمورد شيوة دفاع به مشورت پرداخت، آن حضرت پس از برگزاري نمازجمعه،با لشكري بالغ بر هزار نفر، مدينه را به قصد احد ترك كرد.

در سورة آل‎عمران از آيه 121 و نيز 139 -180 به اين نبرد اشارت رفته است، اگر چه نام احد در قرآن نيامده است امّا در آيات 155 و 166 همين سوره، روز نبرد احد را «يوم التقي الجمعان»: روزي كه دو گروه با هم روبرو شده‎اند نام برده است.

و اذ غدوت من اهلك تبوّئ المؤمنين مقاعد للقتال و اللّه سميع عليم* اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليهما و علي اللّه فليتوكل المؤمنون،و ياد كن زماني را كه [در جنگ احد] بامدادان از خانواده خود براي صف‎آرايي مؤمنان در جايگاههاي خود براي پيكار با دشمن بيرون آمدي و خداوند شنواي داناست* آن هنگام كه دو گروه از شما برآن شدند كه سستي ورزند با آنكه خدا ياورشان بود و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند(آل‎عمران/121و 122).

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين،شما مسلمانان در كار دين سستي نكنيد و [از فوت غنيمت] اندوهناك نشويد زيرا شما برترين [انسانها] هستيد اگر در ايمان ثابت باشيد(آل‎عمران/139).

ان يمسسكم قرح فقد مس القوم قرح مثله و تلك الايام نداولها بين الناس و ليعلم اللّه الذين آمنوا و يتخذ منكم شهداء و اللّه لا يحب الظالمين،اگر به شما [در جنگ احد] آسيبي رسيده به آن قوم نيز آسيبي نظير آن رسيد اين روزگار [شكست و پيروزي] را ميان مردم به نوبت مي‎گردانيم [تا آنان پند گيرند] و خداوند كساني را كه ايمان آورده، معلوم بدارد و از ميان شما گواهاني بگيرد و خداوند ستمكاران را دوست ندارد(آل‎عمران/140).

اين نبرد به شكست مسلمانان انجاميد كه عوامل مختلفي از قبيل سرپيچي از دستورات فرماندهي كل قوا يعني: پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله و طمع به دست آوردن غنايم جنگي و… داشت.

آتش جنگ، خاموش شد مسلمانان بيش از سه برابر قريش كشته داده بودند، صدها زخمي و هفتاد شهيد نتيجه اين شكست بود، پيامبرصلي الله عليه وآله بر اثر جراحتهاي زيادي كه در جنگ به او رسيده بود، نماز را درحال نشسته خواند و سپس به وظيفة دفن و كفن شهداء «احد» پرداخت، در ميان شهداء جسد يكي از فرماندهان بزرگ اسلام و ياور پيامبرصلي الله عليه وآله (حمزه عموي رسول خداصلي الله عليه وآله كه به «سيد الشهدا» معروف شدـ به چشم مي‎خورد، اعمال ننگين لشكر قريش از جمله زنان جنايات بزرگي به يادگار گذاشت از قبيل «مثله كردن» (بريدن اعضاء و گوش و بيني) اجساد شهداي اسلام، و بدتر از همه پاره كردن شكم حمزه سيد الشهدا و بيرون آوردن جگر او به دستور هند، همسر ابوسفيان كه بعدها به هند جگر خوار معروف شد.

2- جنگ بني قريظه

اين نبرد در ذيقعده سال پنجم هجري پس از غزوة احزاب بين مسلمانان و يهود بني قريظه بهخاطر پيمان شكني اين قبيله رخ داد. رسول خدا بيست و پنج روز بني قريظه را در محاصره داشت تا از محاصره به تنگ آمدند و خداوند آنان را مرعوب ساخت و اين خود عامل پيروزي مسلمانان شد.

آيات 56 تا 58 سورة انفال و 26و27 سورة احزاب مربوط به اين غزوه است.

الذين عاهدت منهم ثم ينقضون عهدهم في كل مرة و هم لا يتقون *فاما تثقفنهم في الحرب فشرد بهم من خلفهم لعلهم يذكرون * و امّا تخافنّ من قوم خيانة فانبذ الهم علي سواء ان اللّه لا يحب الخائنين،همان كساني كه با آنها پيمان بستي سپس هربار عهد و پيمان خود را مي‎شكنند و از پيمان شكني و خيانت پرهيز ندارند * اگر آنها را در ميدان جنگ بيابي آنچنان به آنها حمله كن كه جمعيتهايي كه پشت سر آنها هستند پراكنده شوند شايد متذكر گردند و عبرت گيرند *و هرگاه با ظهور نشانه‎هايي از خيانت گروهي بيم داشتي [كه عهد خود را شكسته، حمله غافلگيرانه كنند] بهطور عادلانه به آنها اعلام كن كه پيمانشان لغو شده است، زيرا خداوند خائنان را دوست نمي‎دارد(انفال/56تا58).

اين جنگ با تسليم «بني قريظه» و پيروزي مسلمانان، همراه با گرفتن غنائم جنگي پايان پذيرفت.

3- جنگ بني المصطلق

«بني المصطلق» تيره‎اي از قبيلة «خزاعه» كه در نزديكي قبيله قريش زندگي مي‎كردند، علت جنگ اين بود كه گزارش رسيد «حارث بن ابي ضرار» رئيس قبيله، در صدد جمع آوري سلاح و سرباز است ومي‎خواهد مدينه را محاصره كند، پيامبر اسلامصلي الله عليه وآله با هوشياري و تحقيق كامل با ياران خود به سوي قبيلة «بني المصطلق» حركت كرد و در كنار چاه «مريسيع» نبرد ميان دو دسته صورت گرفت.

آيات 7و8 سورة منافقون و 6 تا8 سورة حجرات دربارة اين غزوه است.

هم الذين يقولون لا تنفقوا علي من عند رسول اللّه حتّي تفيضوا و لله خزائن السموات و الارض و لكن المنافقين لا يفقهون * يقولون لئن رجعنا الي المدينة ليخرجنّ الاعزّ منها الاذل و لله العزة و لرسوله و للمؤمنين و لكن المنافقين لا يعلمون، آنها كساني هستند كه مي‎گويند به افرادي كه نزد رسول خدا هستند انفاق نكنيد تا پراكنده شوند غافل از اينكه خزائن آسمانها و زمين از آن خداست ولي منافقان نمي‎فهمند * آنها مي‎گويند اگر به مدينه باز گرديم عزيزان، ذليلها را بيرون مي‎كنند درحالي كه عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است ولي منافقان نمي‎دانند.

جانبازي مسلمانان و ترس كفار سبب شد كه پس از زد و خورد كوتاهي با كشته شدن ده نفر از دشمن و يك شهيد از مسلمانان، سپاه دشمن متفرق، زنان آنان به اسارت و اموال زيادي نصيب ارتش اسلام گردد.

4- غزوة حديبيه و بيعت رضوان

در ذيقعده، سال ششم هجري، پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله به قصد انجام مراسم عمره با ياران خود، بي آنكه قصد جنگ داشته باشد به سوي مكه حركت كرد، در آن روز قدرت كفار قريش در سرزمين حرم خودنمايي مي‎كرد، و از طرفي چون ماه حرام بود اين اميد در مسلمانان وجود داشت كه به كسي آسيبي نرسد، پيامبر نيز جهت ابراز حسن نيت دستور داد كسي سلاح جنگي حمل ‎نكند‎ ؛ جمعيتي كمتر از دو هزار نفر بدون سلاح، فقط با سلاح مسافر به سوي مكه به حركت درآمدند و گروه اطلاعاتي متشكل از حدود بيست نفر به عنوان طليعه پيش فرستاده شد.

مشركان قريش پس از باخبر شدن از حركت مسلمانان تصميم گرفتند از ورود مسلمانان به مكه جلوگيري كنند و «خالد بن وليد» را با دويست سواره نظام، براي جلوگيري از ورود مسلمانان فرستادند.

پيامبر اسلام راه خود را عوض كرد و از راههاي صعب العبور به حركت خود ادامه داد تا به سرزميني به نام «حديبيه » رسيدند، پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: در اين نقطه به سر مي‎بريم تا خداوند تكليف ما را روشن سازد.

قريش، پيكهايي جهت اطمينان و آگاهي از هدف مسلمانان به سوي حديبيه فرستاد، تمام فرستادگان گفتند: مسلمانان جز زيارت خانة خدا، قصد ديگري ندارند، امّا قريش باز هم نمي‎پذيرفت، از طرف پيامبرصلي الله عليه وآله نيز افرادي براي تبيين نظريه آن حضرت فرستاده شد امّا متأسفانه آنها هم دستگير شدند.

اين عمل قريش باعث شد كه پيامبرصلي الله عليه وآله از يكايك مسلمانان براي دفاع از دين و آيين بيعت بگيرد و اين بيعت در زير درختي انجام گرفت، اين عمل خود، ترسي در دل قريش افكند و نمايندة پيامبر را آزاد و نماينده‎اي نيز از خود به سوي پيامبر صلي الله عليه وآله فرستادند، اين نماينده با نام «سهيل بن عمرو» پيشنهاد صلح كرده و قرار داد صلح را نوشتند.

سورة فتح در همين رابطه نازل شد ؛ اين سوره داراي 29 آيه است كه آغاز آن بشارت فتح است، (انا فتحنا لك فتحاً مبينا)

رسول خدا صلي الله عليه وآله در پرتو اين صلح توانست در كمال آرامش، با سلاطين جهان مكاتبه نموده و آنها را به توحيد دعوت نمايد و اين نقطة عطفي بود براي ارتباط با جهان خارج، افزون بر آن، گروهي از سران عرب نيز پس از صلح به اسلام گرويدند.

ياد آور مي‎شود كه، سورة فتح، كه در جريان صلح حديبيه نازل شد و اشاره به دو پيروزي بزرگ دارد.

1- فتح قريب (پيروزي نزديك) كه منظور فتح قلعه‎هاي خيبر در سال هفتم هجرت است.

2- فتح مبين (پيروزي آشكار) كه منظور، فتح مكه در سال هشتم هجرت است.

5- نبرد ذات السلاسل

اين جنگ در جمادي الآخر، سال هشتم هجرت رخ داد، رسول خداصلي الله عليه وآله خبر يافت كه هزاران نفر در سرزمين «يابس» با يكديگر هم پيمان شده‎اند كه اسلام را در هم بكوبند، آن حضرت در آغاز، لشكري را به فرماندهي ابوبكر و پس از او عمر و سپس عمروعاص فرستاد، هر سه عقب نشيني كردند پس از آن اميرالمؤمنين علي عليه السلامبه فرماندهي برگزيده شد، او شبها حركت مي‎كرد و روزها به يك اصل مهم نظامي يعني «استتار» عمل مي‎نمود، سپيده دمي، نماز صبح را با ياران خود خواند و بعد از نماز با سپاه نيرومند خود بر دشمن خواب آلود حمله كرد و بر آنان پيروزي يافت، هفت تن از دلاوران دشمن را دستگير كرد و بقيه آنها با ترك غناعم پا به فرار گذاشتند.

براي اين جانبازي و سرافرازي مسلمانان به فرماندهي حضرت علي عليه السلام سورة «والعاديات» نازل شد والعاديات ضبحاً* فالموريات قدحاً * فالمغيرات صبحاً * فأثرن به نقعاً…، سوگند به اسبان دوندة [مجاهدان] در حالي كه نفس زنان به پيش مي‎رفتند* و سوگند به افروزندگان جرقة آتش [در برخورد سمهاي اسبان با سنگهاي بيابان] * و سوگند به هجوم آوران سپيده دم * كه گرد و غبار به هر سو پراكندند و… .

6- جنگ تبوك

پس از فتح مكه، ترس عجيبي در دل امپراتور روم پديد آمد كه مبادا مسلمانان قلمرو حكومت او را مورد تعرض قرار دهند بدين جهت دولت روم در ماه رجب سال نهم هجري، سپاه عظيمي را از قبيله‎هاي متعدد فراهم كرد تا مدينه را تسخير كند.

اين خبر به گوش پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله رسيد و آن حضرت فرمان عمومي جهاد را صادر كرد تا مسلمانان با تجهيزات و آمادگي كامل به سوي جبهه‎هاي جنگ روانه گردند. هزينه اين جنگ نيز به عهدة خود مسلمانان بود.

آيات 38 تا 48 و نيز 64 و 66 ، 79 تا 102 از سورة توبه، مهمترين آيات در بارة اين غزوه است كه به برخي از آنها اشاره مي‎شود.

يا ايها الذين آمنوا ما لكم اذا قيل لكم انفروا في سبيل اللّه اثاقلتم الي الارض…، اي كساني كه ايمان آورده‎ايد چرا هنگامي كه به شما گفته مي‎شود به سوي جهاد در راه خدا حركت كنيد بر زمين، سنگيني مي‎كنيد و سستي به خرج مي‎دهيد…(توبه/38).

الذين يلمزون المطوّعين من المؤمنين في الصدقات والذين لا يجدون الا جهدهم فيسخرون منهم سخرالله منهم و لهم عذاب اليم، آنهايي كه از مؤمنان اطاعت كار، در صدقاتشان عيب جويي مي‎كنند و كساني را كه [براي انفاق در راه خدا] جز به مقدار ناچيز توانايي خود، دسترسي ندارند مسخره مي‎نمايند، خدا آنها را مسخره مي‎كند [وكيفر استهزا كنندگان را به آنها مي‎دهد] و براي آنها عذاب دردناكي است(توبه/79).

[اين آيه در بارة انفاق شخصي به نام «ابوعقيل» كه دو من گندم داشت و يك من آن را براي اين جنگ كمك كرد، و در مقابل چهار هزار دينار <عبدالرحمان بن عوف> بسيار ناچيز بود، منافقان به مسخرة او پرداختند امّا چون از اخلاص خاصي برخوردار بود اين آيه در ملامت منافقان نازل شد].

سپاه توحيد در آغاز ماه شعبان، سال نهم هجرت، به سرزمين «تبوك» رسيد امّا اثري از سپاه روم نديد، گويا روميان از عزم استوار، و فراواني سپاه اسلام كه حدود سي هزار نفر بودند آگاهي يافته و خود را از معركه جنگ كنار كشيدند، و چنين وانمود كردند كه، گزارشهايي كه به مسلمانان در رابطه با حمله به مسلمانان رسيده شايعات بوده است.

رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله با مشاهدة چنين اوضاعي، افسران عاليرتبه و شوراي نظامي را گرد آورد و با آنها در بارة پيشروي در خاك دشمن يا بازگشت به مدينه مشورت نمود و نتيجه مشورت اين شد كه بدون جنگ به مدينه بازگردند و پيامبرصلي الله عليه وآله نيز رأي شورا را محترم شمرده و دستور بازگشت به مدينه صادر شد.

/////////////////////////////////////////////////////////

منبع: دفتر پاسخ به پرسشهای قرآنی مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن

موضوعات: در قرآن كريم نام چه جنگ هايي از نبردهاي صدر اسلام آمده است، در كدام آيه و سوره؟  لینک ثابت
 [ 05:38:00 ب.ظ ]





غزوات پیامبر اکرم (ص)

 

به جنگهايي كه پيامبر در آن شركت كرده غزوه گويند كه 27 غزوه به ترتيب ذيل بوده است:

ابواء – بواط – عشيره – بدراولي – بدركبري – بني قينقاع – سويق – بني سليم ( نجران ) – غطفان – احد – حمراءالسد – بني نضير – بدر صغري – بني المصطلق – خندق – بني قريظه – دومه الجندل – ذات الرقاع – بني لحيان – ذي قرد – حديبيه – خيبر – ذات السلاسل – فتح مكه – حنين – فتح طائف – تبوك

دراين جنگها كه بعضي مقدمه جنگ و مانور جنگي بود و در آن جنگ واقع نشد پيامبر شخصا در 9 غزوه با دشمن نبرد و جنگ كرد كه عبارتند از:

بدر كبري – احد – خندق – بني قريظه – بني المصطلق – خيبر – فتح مكه – حنين – طائف

جنگها و مانورهايي را كه پيامبر در آن شركت نكرده، سريه گويند. سريه هاي آن حضرت را بعضي 35، بعضي 48 و بعضي 66 نام برده اند مانند : سريه حمزه ، سريه ابوعبيده ، سريه عبدالله بن جحش ، سريه قرده ، …

دراين جا به طور خلا صه مهم ترين جنگ هاي پيامبر اكرم (ص) درطول 23 رسالت خود با كفار ومشركين را كه داشته اند به همراه نتايج آن و…را اشاره خواهم كرد: - غزوه ي ابواء يا ودان: اين غزوه نخستين غزوه ي پيامبر است كه در ماه صفرسال دوم هجرت اتفاق افتاد كه دراين لشكر كشي درگيري پيش نيامد وكفار قبل ازرويايي با سپاه پيامبرپا به فرار گذشتند. 2 - غزوه ي بوابط : اين غزوه در ربيع الاول سال دوم هجرت اتفاق افتاد كه همچون غزوه ي ابواء هيچگونه درگيري پيش نيامد ومشركين قبل از رويايي با سپاه اسلام پا به فرار گذاشتند. 3- غزوه ي ذات العشير: اين رجمادي الل سال دوم هجرت اتفاق افتاد كه قريش به سركردگي ابوسفيان ازمكه عازم شام شدند كه سپاه اسلام براي مقابله با آن ها برسر راهشان رفت.ولي كاروان قريش قبل از رسيدن سپاه اسلام گريختند،لذادرگيري بوجودنيامد 4- سريه خرار: دراين سريه يكي ازصحابه به پيامبربه نام سعدبن ابي وقاص به فرماندهي سپاه اسلام برگزيده وبه تعقيب كفار برآمد وتا موضعي به نام خرار پيش رفت ولي قبل از درگيري كفارفرار كردند. 5- غزوه ي سفوان: يكي از كفارقريش با مردان خود به گله ي مدينه دستبرد وغارت كرد كه پيامبربا سپاهيان اسلام از مدينه تا منطقه سفوان كه نزديك بدراست،پيش رفتند ولي قبل ازرسيدن سپاه اسلام آنان رفته بودند لذا درگيري به وجود نيامد. اين غزوه ها وسريه ها از اين رو بي نتيجه بود كه جاسوساني در داخل مدينه ازتصميم پيامبرآگاه و پيش از حركت سپاه اسلام خود را به كاروان مورد نظر مي رساند وآنان را ازخطري كه درپيش داشتند،آگاه مي كردند،سپس آنان يامسير خود را تغييرمي دادند ويا درحركت خود شتاب مي كردند. 6- سريه نخله: درماه رجب سال دوم بعثت،پيامبرعبدالله بن حجش اسدي را با8 تن ازمهاجرين روانه كرد ونامه اي به آنان داد كه پس از طي مسافت دو روز آن را باز كنند كه عبدالله چنين كرد.درآن نامه نوشته شده بود: بروتا به نخله اي كه بين مكه وطائف است،برسي.درآنجا منتظركاروان قريش باش وما رااز نتيجه آگاه كن.عبدالله ويارانش دراين محله بودند كه كاروان قريش به سركردگي عمربن الحضربدانجا رسيد. عبدالله به دليل اينكه ماه حرام بود دو دل شده بود ونمي دانست كه حمله كند يا خير؟( لازم به توضيح است كه درنزداعراب4ماه محرم،رجب، ذي الحجه، ذي القعده كه ازماه هاي حرام است جنگ وخون ريزي ممنوع است.) بالاخره سپاه اسلام تصميم به يورش با دشمن گرفتندوكالا واموال آنان با دواسير را به نزد پيامبرآوردند،كه عده اي ازمسلمانان بر آنان خرده گرفته وسرزنش نمودند كه چرا درماه حرام به جنگ پرداخته اند كه با نزول آيه ي 217سوره ي بقره وتوجيه كار آنان مسلمانان دست از سرزنش عبدالله ويارانش برداشتند. 7- غزوه ي بدر: پيغمبرراخبردادند ابوسفيان با كارواني بزرگ ومال بسيار ازشام به مكه برمي گردد وكاروان اوشامل هزارشترودرحدود پنجاه هزارديناراست. پيامبرسپاهي 313 نفره فراهم آورد كه يك چهارم آنان مهاجرين وسه چهارم انصار بودند.اين دسته برسرچاه بدر(كه برسر راه مدينه ومكه است) دركمين كاروان نشستند.ابوسفيان چون دانست كه مسلمانان دركمين كاروان اوهستند،ازيك سو مردم مكه را آگاه ساخت و ازآنان كمك خواست وازسوي ديگرمسيرخود راتغييرداد وكاروان رابه سلامت به مكه رساند.خبرتهديد كاروان به مكه رسيد،ابوجهل درخشم شدوگروهي حدود900 نفربه راه انداخت وبا آن كه شنيد كاروان از خطر گذشته است،بازنگشت وگفت بايد مردم يثرب را درسي بدهد كه ديگر چنين گستاخي ها نكنند.بارسيدن مسلمانان ومردم مكه به بدر،چنان روي درروي شدندكه هردو دسته خود راناچارازدرگيري ديدند مسلمانان خود را به چاه هاي بدررساندند وآن راتصرف كردند.سپاه ابوجهل كه درپس تپه ها مخفي شده بود،چون بي آب ماند مجبورشدازمخفيگاه خود بيرون بيايد.جنگ تن درتن درگرفت وبا آن كه مردم مكه 3برابر مردم يثرب بود،شكست خوردند. ابوجهل وعده اي ديگر (كه حدودا‏ً 70 تن بودند) ازمهتران ومهترزادگان قريش كشته شدوهمين اندازه اسير گرديدند.ازمسلمانان تنها چهارده تن شهيد گشت. دراين جنگ حضرت علي(ع) گذشته ازفداكاري ها وياوري ها كه به پيغمبر(ص) كرد،پشت سپاه اسلام بودوچند تن ازدلاوران مكه كه به شجاعت بودند به دست اوكشته گشتند وشجاعت حضرت علي بودكه پيروزي لشكر رامسلم ساخت.دراخبارآمده است كه بيش ازنصف كشته شدگان كفاربه دست آن حضرت صورت گرفت. اين نخستين پيروزي بزرگ مسلمانان بود.غنيمت جنگي نيزچشمگيربود. اين جنگ در17 رمضان سال دوم هجرت اتفاق افتاد.بدون ترديدعلت اصلي پيروزي مسلمانان دراين جنگ نيروي ايمان وخلوص مسلمانان و مشيت الهي وامدادهاي غيبي بود.جنگ بدرگذشته ازپيروزي نظامي ،از جهت ديني درروحيه ي مردم يثرب واطراف آن اثرفراوان نهاد ودانستند كه تنها با ايمان به خود به اسلام وتكيه برياري خدا بردشمني چنان قوي پيروزشدند.اثراين جنگ ازنظرپيروزي معنوي چنان بود كه سال ها پس از رحلت رسول خدا(ص) خانواده هايي كه پدرانشان دراين جنگ بودند به خود مي باليدند. وقتي قبيله هاي اطراف يثرب ديدند كه سپاه پيامبر علي رغم آنكه يك سوم سپاه دشمن بودآنان راشكست دادگفتند اين حقانيت دين محمد(ص) است وكم كم به اسلام گرايش پيداكردند،از آن سوقريش نيز دانستند كه كارمحمد ويارانش را نبايد آسان گرفت.كساني كه درجنگ بدر از قريش كشته شده بودندمردمي كارآزموده در كاربازرگاني بودند كه رشته ي حيات اقتصادي شهر دردست آنان بود.قريشيان هيچگاه فكر نمي كردند يتيم ابوطالب با همكاري دسته اي كشاورز چنين شكستي به آنان بدهد،ودانستند كه كار محمد(ص)بدان سادگي كه فكر مي كردند نيست،ناچار به تدارك جنگي پرداختند تا شايد بتوانند اورا ازپاي درآورند ياازيثرب برانند وآبروي رفته ي خود را بجاي آورند. 8-درگيري با يهوديان بني قينقاع: چند ماهي از توقف پيامبر در يثرب نگذاشته بود كه يهوديان بهانه گيري ومخالفت خودراآغاز كردندوكار بدانجا كشيد كه قرآن به آنها اعلام كرد كه:اساس دين اسلام دين ابراهيم است وابراهيم نه يهود بوده ونه ترسا،بلكه مسلماني حنيف و اسلام نيزدين حنيف است. باتغيير قبله از بيت المقدس به مكه پيوند مسلمانان بايهود بريده شدوآنان ازاين جهت خشمگين ونگران شدند وآماده ي آزردن مسلمانان شدند. نخستين درگيري با يهوديان،چندهفته پس ازجنگ بدر وپيروزي بزرگ مسلمانان رخ داد. يهوديان بني قينقاع بيرون شهرمدينه درقلعه اي منزل داشتند وبه كار زرگري وآهنگري مي پرداختند.
نوشته اند روزي زني ازعرب به بازار رفت وكالاي خود را در بازار بني قينقاع فروخت وبردردكان زرگري نشست. يكي از يهوديان دامن جامه ي او را به پشت وي گره زد، چون زن از جابرخاست جامه اش به يك سورفت و يهوديان به او خنديدند.زن فرياد برآورد ومسلمانان رابه ياري طلبيد سروصدا بر خاست يكي از مسلمانان به ياري آن زن شتافت ومرد يهودي را كشت.يهوديان برآشفتند وآن مسلمان را كشتندوفتنه بالا گرفت.پيامبر يهوديان را از پايان كار قريش ترساند وبه آنها گفت اگر بخواهنداينجا بمانند بايد تسليم شوند.بني قينقاع گفتند شكست مردم مكه تورا فريفته نگرداند،آنان مردجنك نبودندولي ماباتوجنگ ونشان خواهيم دادكه چه هستيم. آيه ي 12و13سوره ي آل عمران در اين هنگام نازل وبشارت پيروزي بر آنان را براي آن حضرت آورد.پيغمبر آنان را محاصره كرد ومحاصره ي آنان پانزده شبانه روز طول كشيد وچون تسليم شدند،يكي از ياران آن حضرت بنام عبداله ابي اصرار ورزيد وپيامبر از كشتن آنان درگذشت وآنان را به شام تبعيد كرد،محاصره ي اين دسته از يهوديان در ماه شوال سال دوم هجرت اتفاق افتاد. غزوه ي سويق : ابوسفيان پس از باز گشت از جنگ بدر نذر كرده بود كه تامحمد(ص) جنگ واو را شكست ندهد تن از جنابت نكشد،براي وفا به اين سوگند با دويست هزار سوار روانه ي مدينه شد در اين لشكر كشي تنها توانست دو تن را بكشد وچند نخلستان را بسوزاند،پيامبر با گروهي بدنبال اورفت،ابوسفيان بسرعت گريخت وچون دراين گريز مشركان براي سبك شدن بار وسرگرم كردن تعقيب كنندگان كيسه هاي آرد خود رامي افكندند اين غزوه سويق نام گرفت . 10-غزوه ي قرقرةالكدر: اين غزوه درپايان سال دوم هجرت اتفاق افتاد كه در آن مسلمانان كاروان قريش را تعقيب ولي درگيري بوجود نيامد. 11-غزوه ي ذي امر: اين غزوه نيزدرپايان سال دوم هجرت اتفاق افتادكه سپاه اسلام قبل ازرسيدن به كاروان قريش آن ها به حركت خود سرعت داده ومنجر به برخورد يا در گيري نشد. 12- سريه ي قردة : اين سريه كه اوايل سال سوم هجرت رخ داد سپاه اسلام كاروان تجاري مشركان را محاصره كه بدون خون ريزي،مشركان كالاها ي خود را بجا گذاشته وپا به فرار گذاشتند به طوري كه به هريك از مسلمانان هشتصد درهم غنيمت جنگي نصيب گرديد. 13- غزوه ي احد : به دلیل شکست در نبرد بدر قريش به سركردگي ابو سفيان در جنگ بدر موقعيت او در بين مردم مكه كاهش يافته وبازرگانان مكه مسير ارسال كالاهاي خود به سوريه را از دست دادند لذا ابوسفيان تلاش زيادي كد تا قبيله ها رابا هم متحد ولشكري كه شمار آن را تا سه هزار مرد ودويست اسب هزار شتر نوشته اند فراهم آورد ورو به مدينه نهاد.خبر حركت اين لشكر به پيامبر رسيدروز جمعه در مسجد شوراي جنگي تشكيل شد،دراين شورا عبداله ابي نيز شركت داشت،پيامبر از مسلمانان پرسيد چه بايد كرد؟گروهي كه عموماًاز سالمندان كارآزموده بودند گفتند بايد حالت دفاعي بگيريم وجنگ را به حومه ويا به داخل شهر بكشيم ولي دسته ي ديگر-جوانان- كه گرمي بيش تري داشتند مي خواستند بيرون شهربروند و به دشمنان حمله برند- عبدالله جز‏ء دسته ي نخست بود- سرانجام راُي دسته ي دوم كه اكثريت داشتند غالب شد. پيغمبر سلاح پوشيد وبراي بيرون رفتن از يثرب آماده شداماجوانان پشيمان شدند كه چرا پيغمبررابه قبول خودمجبورساختندوگفتندماازراُي خود برگشتيم.پيغمبر(ص) كه مي ديد قطعيت درتصميم از شرايط رهبري وفرماندهي است وهرلحظه نمي توان نظري تازه را پذيرفت گفت:‍ْ‎‏«براي پيغمبر سزاوار نيست وقتي لباس جنگ مي پوشد آن را ازتن درآورد،مگر آن گاه كه جنگ كند» سپاهيان مكه خودرا به ذوالحليفه(جايي در شش مايلي مدينه) رساندند وازآن جا به سوي شمال يثرب رفتند و دركنار كوهي به نام احد توقف كردند.دراين لشكر سپاهيان پيغمبر هزارتن بود.پيش ازشروع جنگ عبدالله ابن ابي به عنوان اعتراض باسيصد تن ازمردم خود برگشت وگفت محمد ازبچه ها پيروي كرد ونظرمرا ناديده گرفت دراين زمان آيه ي 167سوره ي آل عمران در وصف عبدالله نازل شد.با جداشدن عبدالله وپيروان او ازسپاهيان پيامبرتنها هفتصد تن باقي ماندكه اسب وشترنداشتند.هنگام صف آرايي ،پيغمبرعبدالله بن جبيرسردسته ي گروه تيراندازان ،راگفت: مواظب باش دشمن ازپشت سربه ماحمله نكند.جنگ به سودمايابه زيان ماباشدتونبايدازجاي خودبجنبي.درحمله ي نخست پپيروزي بامسلمانان بودودشمنان راعقب راندند،امادسته ي تيراندازان كه ماموريت جلوگيري سوارنظام دشمن راداشتند،به محض عقب نشيني آنان به طمع گردآوري غنيمت موضع خودراترك گفتند.سوارنظام دشمن به سركردگي خالد بن وليدناگهان حمله كردندومسلمانان راشكست دادند.دراين جنگ حمزه عموي پيغمبربه دست غلام وحشي جبيربن مطعم كشته شدوپيغمبرنيززخم برداشت ابوسفيان فريادمي كرد:«اعل هبل»پيغمبركه درهمان حالت درجاي خودايستاده بود گفت بدوپاسخ دهيد«الله اعلي واجل». پيغمبربراثرضربتي كه به دندان وپيشاني اورسيده بوددرگودالي افتادكه مشركان مكه سرراه مسلمانان كنده بودند.مشركان درآن گيرودارآوازدادندمحمدكشته شدومسلمانان منهزم شدند.يكي ازكسان كه بالاي كوه ايستاده بودگفت:اكنون كه محمدكشته شد،كاش فرستاده اي نزدعبدالله بن ابي بفرستيم تاازابوسفيان براي ماامان خواهدمردم قبل ازآنكه كشته شويدبه خانه هاي خودبرگرديد.لكن انس بن نضرفريادكرد:مردم اگرمحمدكشته شده خداي محمدكه زنده است.خدايا!من ازآنچه اينان مي گويندعذرمي خواهم.سپس به دشمنان حمله برد.سرانجام درآن گيرودارعلي بن ابي طالب (ع) دست پيغمبر(ص) راگرفت واورابلندكردتامسلمانان ببينندپيغمبرزنده است.علي(ع)درپيش روي پيامبرايستادواگركسي نزديك مي شداو را مي راند يامي كشت.سرانجام گروهي ازمسلمانان برگشتندوگرد رسول الله راگرفتندولشكرازنوساماني يافت.ابوسفيان باآنكه دراين نبرد پيروزشده بودومي توانست به مدينه حمله برد،بازگشت ووعده دادكه سال آينده دربدرمسلمانان راخواهد ديد.چراابوسفيان ازگرفتن مدينه چشم پوشيد،سبب آن راجزامدادغيبي نمي توان دانست .خدابيمي دردل اوافكندتاازمحاصره مدينه وگرفتن آن شهرچشم پوشد.بعضي ازاسلام شناسان غربي مي گويندابوسفيان بدان جهت ازمحاصره ي مدينه منصرف شدكه مي ترسيدبه اندازه كافي وسيله گرفتن شهررادراختيارنداشته باشد،كه البته اين تحليلي بسيارضعيف مي نمايد،بهترهمان است كه ازقرآن كريم پيروي كنيم وبگوييم خدادردل آنان بيم افكند. جنگ احد درشوال سال سوم هجرت روي داد.يك روزپس از جنگ،پيامبرمردم راماُموركردكه به دنبال دشمن بروند.دراين تعقيب زخمداران وبيماران نيزشركت كردند.مقصودپيامبراين بودكه دشمن گمان نكندسپاه اوبه كلي ازپادرآمده است.به هرحال نتيجه اي راكه مكه ازاين جنگ مي خواست به دست نياورد،چون كه تلفات مسلمانان نسبت به مشركان بادرنظرگرفتن شماركشتگان آنان درجنگ بدرمساوي بود.هردودسته دردوجنگ به اندازه ي هم كشته داده بودندوبرابرسنت قبيله اي ازاين جهت مكه برمدينه برتري نداشت،به علاوه مشركان نتوانستند زياني به شهريثرب برسانندوچنان كه وعده داده بودندبه مردم يثرب درسي بدهندكه ديگرگستاخي نكنند.گويابازگشت دوباره ي فراريان وآماده شدن آنان براي جنگ،ابوسفيان رانگران كردوهزيمت نخستين رانوعي حيله ي جنگي دانست كه ميان عرب معمول بودوپنداشت كه آن عقب نشيني براي غافل گيري دشمن بوده است.به هر حال به ظاهر هيچ گونه انگيزه اي براي بازگشت ابوسفيان در اين جنگ آن هم پس از چنان پيروزي ديده نمي شود،تنها مي توان گفت كه خدا بردل او بيم ويانگراني انداخت وبراي همين بود كه بدون تعرض به مدينه ،به مكه بازگشت. جنگ احد هر چند به ظاهر براي مسلمانان شكست آورد،اما نتيجه ي معنوي بزرگي همراه داشت،نگاهي به آياتي از سوره ي آل عمران كه در اين باره نازل شده است اين نتيجه را روشن مي سازد: شمادر جنگ بدر خوار بوديد ولي خدا شمارا ياري كرد.اما شما صبر كنيد و پرهيزگاري پيش گيريد خدا شمارا مدد خواهد كرد،اگر به شما زياني رسيده دشمن شما نيز زيان ديده است،مگر نه اين است كه شما آرزوي كشته شدن را داشتيد اكنون به آرزوي خود رسيديد. اين سخنان آسماني كه لحني اندرز آميز داشت مسلمانان را مطمئن ساخت كه پيروزي آنان در جنگ بدر به سبب آن بود كه براي خدا جنگيدند وخدا آنان را ياري كرد.اما دراين جنگ چون نافرماني رسول خدارا كردند وبه دنبال غنيمت ومال دنيا رفتند شكست خوردند. جنگ احد گذشته از تلفات جاني مشكلات اجتماعي نيز به دنبال داشت گروهي زنان بي شوهر واطفال بي سرپرست باقي ماندند.درآغاز سوره ي نساء مي بينيم كه به مسلمانان اجازه داده مي شود تا چهار زن عقدي داشته باشند وبه آنان توصيه مي شود از يتيمان بي سرپرست نگاهداري كنند وبه مال آنان دست اندازي نكنند.هر چند نزول آيات قرآن در باره ي شهيدان احد دل خانواده هاي داغدار را تسكين مي بخشيد وايمان مسلمانان به پيامبر به حدي بود كه كشتگان راه خدا ودين را مايه ي مباهات وفخر خانواده ي خود مي دانستند،اما هنوز در مدينه گروهي منافق زندگي مي كردند كه انتظار پايان كاررا مي كشيدندچون مسلمانان با چنين شكستي روبروشدند اين دسته فرصت يافتند تا فتنه انگيزي خود را آشكار كنند.قبيله هايي كه پس از پيروزي بدر با مسلمانان هم پيمانان شده بودند،دو دل ماندند.آن دسته از دشمنان اسلام نيز كه پيرامون يثرب بسر مي بردند به فكر افتادند كه از اين شكست استفاده كنند. 14- سريه ي ابوسلمه : پيامبر(ص) به يكي از فرماندهان خود به نام ابوسلمه گفت كه بني اسد قصد حمله به مدينه را دارد وبيش از آن كه دست به كار بزنند بايد بر آنها بتازيد،سپس اورا با يكصد وپنجاه تن روانه ساخت وبه پرهيز گاري او را سفارش كرد،اين دسته ماُمور بودند شب ها راه بروند و روز ها خود را مخفي نگاه دارند تا بدين طريق دشمن را غافل گير كنند.ابوسلمه طبق دستوري كه داشت رفتار كرد وچون به قطن (كوهي درناحيه ي نجد است) رسيد معلوم شد دشمن از پيش گريخته است.ابوسلمه با غنيمت به يثرب بازگشت اين پيروزي پس از شكست جنگ احد موقعيت مسلمانان را در ديده ي منافقان ويهوديان تغيير داد ودانستند كه پيامبر وياران او آن طوري كه آن ها فكر مي كردهاند ضعيف واز پا در نيامده اند. 15- جنگ با طايفه ي غطفان : در جمادي الاول سال چهارم هجرت پيغمبر ابوذر غفاري را در مدينه گذاشت وخود با سپاهي به سر وقت طايفه ي بني محارب وبني ثعلبه رفت اين دو تيره از طايفه ي غطفان بودند كه در نجد به سر مي بردند مسلمانان با دشمن روبرو ولي بين آنان جنگي رخ نداد ولي چون ازدشمن بيم داشتند نمازخوف خواندند. />16- غزوه هاي دومة الجندل وبني المصطلق: اين دو غزوه درسال پنجم هجرت رخ داد هرچند درگيري ومنجر به جنگ نگرديد ولي اهميت بسياري براي مسلمانان داشت،در غزوه ي دومة الجندل آرايش نظامي بزرگي پس از نا كامي در جنگ احد در سپاه مسلمانان بوجود آمد،اين نقطه واحه اي در حاشيه ي سوريه وفاصله ي آن تا دمشق پنج روز مسافت است،پيمودن آن مسافت آن هم در هواي گرم اثري نه چندان داشت كه از ديده ي قبايل پنهان ماند وبه خوبي پي به قدرت مسلمانان بردندومي دانستند كه قريش توان شكست مسلمانان را ندارد لذا تبعيت وترس قبايل از قريش كم وكم كم رو به اسلام آوردند. 17-جنگ خندق يا احزاب: همان طوري كه اشاره شدابوسفيان در سال چهارم هجرت گروهي را به بدر آورد اما در وسط راه پشيمان وبرگشت اين بازگشت موقعيت اورا در نزد بزرگان قريش ضعيف وناچار شد به تهيه ي سپاه بزرگ ومنظمي بپردازد. در سال پنجم هجرت سپاهي بين هفت تا ده هزار تن فراهم كه ششصد تن سواره داشت،رو به مدينه نهادند وچون از قبيله هاي مختلف عرب تشكيل شده بود اين جنگ را جنگ احزاب ناميده اند.گروهي از يهوديان خيبر كه پيرامون مدينه بودند علي رغم آن كه متعهد بودند قريش را ياري نكنند عهد شكني وبه سپاه قريش پيوستند ،در مقابل اين سپاه بزرگ پيامبر فقط سه هزار سپاهي داشت كه به جز چند تن بقيه پياده بودند، مسلمانان به صلاحديد سلمان فارسي دور شهر راخندق كندندوحالت دفاعي گرفتند،پيش از آن كه سپاه مكه به مدينه برسد كار خندق به پايان رسيد دشمن چون به آنجا رسيد در شگفت ماند چرا كه تا آن روز به چنين مانعي بر نخورده بودند سواران نمي توانستند از خندق بجهند وچون به پيش مي آمدند تير اندازان به آنان مجال نمي دادند.عمروبن عبدود وعكرمة بن ابي جهل كه از شجاعان ونامداران عرب بودند از خندق عبور كردند،ولي بدست حضرت علي (ع) كشته شدند.سپاه دشمن بي شمار وممكن بود كه مسلمانان شكست بخورند لذا پيامبر تصميم گرفت قبيله ي غطفان را از لشكريان جدا كند به آنها پيام داديك سوم محصول مدينه از آن شما به شرطي كه باقريش همكاري نكنيد دو تن ازمسلمانان ازيك سو با بني قريظه واز سوي ديگر با غطفان مذاكره وآن دو را نسبت به هم بد بين كردند وانها دست از ياري قريش برداشتند واز طرفي باد وسرما نيز در گرفت وكار بر سپاه دشمن سخت شد،ابوسفيان دستور به بازگشت داد ومدينه پس از پانزده روز محاصره از خطر رهايي جست.پايان جنگ احزاب براي مسلمانان اميد بخش وبراي قريش مصيبت بار بودبازرگانان مكه بازار يثرب را براي هميشه از دست دادندوقدرت مسلمانان راه بازرگاني مكه به سوريه را به خطر انداخت، موقعيت ابوسفيان متزلزلتر شد وبعضي اعراب بدوي را به اسلام متمايل كرد. 18- جنگ بايهوديان بني قريظه : در جنگ احزاب ديديم كه يهوديان بني قريظه از فرصت استفاده وقصد خيانت به مسلمانان را داشتند لذا پس پايان جنگ خندق پيامبر به سر وقت آنان رفت آن ها در قلعه اي بودند وبيست وپنج شبانه روز مقاومت ودر محاصره ي سپاه اسلام بودند كه بالاخره تسليم شدند وبا موافقت خودشان مقرر شد عبداله بن ابي در مورد آنان داوري كند،كساني كه ايمان نياوردند مردانشان كشته وزنان وفرزندان آنان اسير شدند،هرچند اين تصميم بعيد به نظر مي رسد وشايد تحريف شده باشد ولي آنچه مسلم گرديد خطر آنان كاملاً ازبين رفت. 19- جنگ خيبر: موقعيت يهوديان خيبر از نظر مسلمانان مشكوك بود ومي بايستي خاطرشان از ناحيه ي آخرين دسته ي يهوديان نيز آسوده گردد،چرا كه پس از پايان كار بني قريظه قصد توطئه وحمله به مدينه را داشتند،از اين رو پيامبر در سال هفتم هجرت آنان را محاصره كرد،كه پس از چند روز سرانجام قلعه هاي آنان يكي پس از ديگري سقوط وتسليم شدند ولي پيامبر با آنان پيمان بست كه بر سر زراعت خود باشند ودر سال نصف محصول خود را به مدينه بفرستند. 20- جنگ موته: در سال هشتم هجرت پيامبر كعب بن عمير غفاري را به ذات اطلاح فرستاد فرستادگان با گروهي برخورد وآنان را به اسلام دعوت كردند آن ها نپذيرفته ومسلمانان را تير باران كردند تنها يك تن جان سالم بدر برد ونزد پيامبر آمد.در جمادي الاول سال هشتم هجرت پيغمبر لشگري را به موته فرستاد موته در سرزميني كه از قلمرو روم بود قرار داشت فرماندهي سپاه اسلام زيد ابن حارثه وبعد از او جعفربن ابيطالب وبعدازاو عبداله بن رواحه بودند كه هر سه در اين جنگ شهيد شدند.لشكريان سپس خالد بن وليد را به امرت بر گزيدند واو به هر صورتي بود آنان را به مدينه رسانيد. 20- فتح مكه: پيامبر در ماه رمضان سال هشتم هجرت با ده هزار نفر روانه ي مكه شد قبل از ورود سپاه اسلام به مكه ابوسفيان شبانه به نزد پيامبر آمد ومسلمان شدسپاه مسلمانان با نظم وابهت زيادي وارد مكه شد كه هيچ فردي به ذهنش ياراي مقابله با آنان را تصور نمي كرد مكه بدون هيچ گونه در گيري فتح شد و پيامبر(ص) خانه ي خدا را از وجود بتان پاك وپرچم اسلام را برآن به اهتزاز در آورد نبرد حنين: پس ازتسليم شدن مكه كه بزرگان قريش به رضايت يا از ناچاري مسلمان شدند دوقبيله ي هوازن وبني ثقيف به سرمي بردند باهم متحدو به سپاه اسلام يورش بردند،درآغازجنگ مسلمانان فرارولي پيامبروعده اي ازانصارو مهاجران پايداري ورزيدند وفراريان دوباره بازگشتند وسرانجام قبيله ي هوازن گريخت وچون زن وبچه هاي آن ها درپشت جبهه بودندهمگي اسير ولي پيامبر آنان را آزاد كرد،دراين جنگ عدهاي از تازه مسلمانان براي تصاحب غنائم تلاش زيادي مي كردند كه پيامبر فرمود :اگر به اندازه ي درختان تهامه شتر داشتم همه را به شما مي دادم مقداري از غنائم را نيز به بزرگان قريش دادند تا بلكه مسلمان شوند كه در اصطلاح فقه به آن مؤلفةالقلوب ناميده شدند. 22- جنگ تبوك : از وقايع سال نهم هجرت غزوه ي تبوك است كه درتابستان آن سال به پيامبر خبر دادند كه روميان با سپاه انبوهي در بلقاء مي خواهند به مسلمانان حمله كنند،پيامبر معمولاًدر جنگ ها هدف آن را از پيش اعلام نمي كرد ولي جنگ تبوك را بدليل دشواري هايش اعلام كرد،گروهي مي گفتند در گرما به جنگ نرويد كه در آيه ي 81 سوره ي توبه سرزنش شدند.در اين غزوه سپاهيان سي هزار تن بودند اين بالا ترين رقم گرد آوري سپاه در عربستان تا آن روز بود.پيامبر در اين سفر حضرت علي (ع) را بدليل كارخانه به همراه خود نبرد ودليل كار خود را به آن حضرت چنين فرمود: من تورا خليفه ي خود كردم كه تو براي من مانند هارون براي موسي هستي جز آنكه پس از من پيغمبري نيست،وقتي لشكر با تشنگي زياد به تبوك رسيدند فهميدند كه لشكر كشي روميان درست نبودهاست،اين آخرين در گيري ولشكركشي مسلمانان با نامسلمانان درزندگي پيامبر بود. اگر چه در طول رسالت پيامبر اسلام (ص) در گيري هاي ديگري هم رخ داده است ويا اين كه توطئه هايي از سوي كفار يامنافقين برنامه ريزي شده است با دقت وهوشياري رسول اكرم (ص) ومسلمانان وگاهي حضور به موقع ووحدت مسلمانان خنثي شده است ،آنچه گذشت مهم ترين نبرد ها يي بود كه در طول دوره ي رسالت نبي مكرم اسلام (ص) صورت گرفته است.

موضوعات: غزوات پیامبر اکرم (ص)  لینک ثابت
 [ 05:35:00 ب.ظ ]





گزارشی از غزوه بنی مصطلق

*******************************************************************

«بنی المصطلق» تیره ای از قبیله ی «خزاعه» است که در نزدیکی قبیله ی «قریش» زندگی می کردند.
گزارشهایی به مدینه رسید که «حارث بن ابی ضرار» رئیس قبیله، در صدد جمع آوری سلاح و نیرو است و می خواهد مدینه را محاصره کند، پیامبر گرامی (ص)، بسان مواقع دیگر تصمیم گرفت فتنه را در نطفه خفه کند، از این جهت، یکی از یاران خود را به نام «بریده» برای تحقیق رهسپار سرزمین قبیله ی یاد شده کرد، وی به صورت ناشناس با رئیس قبیله تماس گرفت و از تصمیم رئیس قبیله مبنی بر لشکر کشی به مدینه آگاه شد سپس به مدینه برگشت و گزارش را تأیید کرد در این موقع، پیامبر با یاران خود، به سوی قبیله ی «بنی المصطلق» حرکت کرد و با آنها در کنار چاه «مریسیع» روبرو گردید جنگ میان دو دسته آغاز شد.
جانبازی مسلمانان و رعبی که در دل قبایل عرب از ناحیه ی مسلمانان افتاده بود، سبب شد که پس از زد و خورد کوتاهی با کشته شدن ده نفر از دشمن و یک نفر از مسلمانان (آن هم به طور اشتباهی)، سپاه دشمن متفرق گردند سرانجام، اموال زیادی نصیب ارتش اسلام شد، و زنان آنها به اسارت درآمدند. نکات آموزنده ی این جنگ سیاستهایی است که پیامبر اکرم (ص) در حوادث پس از این جنگ اعمال نمود.
برای نخستین بار، آتش اختلاف میان مهاجران و انصار در این سرزمین روشن گشت و اگر تدابیر پیامبر (ص) نبود، نزدیک بود که اتحاد و اتفاق آنها، دستخوش هوی و هوس چند نفر کوته فکر شود.
خلاصه جریان این بود که پس از خاموش شدن جنگ، دو مسلمان یکی به نام «جهجاه مسعود» از مهاجران، و دیگری به نام «سنان جهنی» از انصار، بر سر آب با یکدیگر اختلاف پیدا کردند هر کدام طایفه ی خود را به کمک خویش طلببید نتیجه ی این کمک طلبی این شد که مسلمانان، در این نقطه دور از مرکز، نزدیک بود به جان یکدیگر بیفتند، و به هستی خوی خاتمه دهند.
پیامبر (ص) از جریان آگاه شد، و فرمود: «این دو نفر را به حال خود واگذارید، و این فریاد کمک، بسیار نفرت انگیز و بدبو است و بسان دعوتهای دوران جاهلیت است و هنوز آثار شوم جاهلیت از دل اینها ریشه کن نشده است. این دو نفر از برنامه ی اسلام آگاهی ندارند، که اسلام همه ی مسلمانان را برادر یکدیگر خوانده و هر ندایی که باعث تفرقه گردد، از نظر آیین یکتاپرستی بی ارزش است.»

***********************************************
منـابـع:

جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 6 صفحه429

موضوعات: گزارشی از غزوه بنی مصطلق  لینک ثابت
 [ 05:34:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره فتح / تفسیر نور

 

‏‏‏آيه ‏1‏
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُّبِيناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما براي تو فتح آشكاري را فراهم ساخته‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَتَحْنَا » : گشوده‌ايم و پيش آورده‌ايم . ذكر فعل به صورت ماضي ، به خاطر تحقق يا قطعيت موضوع است . « فَتْحاً مُّبِيناً » : مراد صلح حديبيه است كه به خاطر خيرات و بركات و فتوحات مترتب بر آن ، فتح آشكار ناميده شده است . يا مراد فتح مكه است كه دو سال بعد از صلح حديبيه بوقوع پيوست و انتشار اسلام و شكوه مسلمانان را بدنبال داشت .‏

‏‏‏آيه ‏2
‏متن آيه : ‏
‏ لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطاً مُّسْتَقِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هدف اين بود كه خداوند گناهان پيشين و پسين تو را ببخشايد ، و نعمت خود را بر تو تمام نمايد ، و به راه راست هدايتت فرمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ مَا . . . » : حرف لام براي تعليل است . فتح ، سبب غفران بحساب آمده است ، چرا كه فتح ، جهاد است ، و جهاد عبادت است ، و عبادت موجب عفو و بخشش . در اصل فتح را خدا كرده است ، و جائزه‌اش را به پيغمبرش داده است . مغفرت ، تكميل نعمت ، هدايت ، نصرت . « ذَنبِكَ » : ( نگا : يوسف‌ / 29 ، غافر / 55 ، محمد / 1‏9 ) .‏

‏‏‏آيه ‏3
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَنصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و پيروزي نادر و نايابي بهره تو گرداند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَزِيزاً » : چيزي كه نادر است و كمتر به دست مي‌آيد . نيرومند . مايه عزت . بدون شكست .‏

‏‏‏آيه ‏4
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا است كه به دلهاي مؤمنان آرامش و اطمينان خاطر داده است تا ايماني بر ايمان خود بيفزايند ( و يقين و باور خويش را تقويت نمايند ) . لشكرهاي آسمان و زمين از آن خدا است ، و خداوند بس آگاه و فرزانه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّكِينَةَ » : آرامش . قوت قلب . طمأنينه . مراد اطمينان خاطري است كه هرگونه شك و ترديد و وحشت را از انسان زائل مي‌كند و او را در طوفان حوادث ثابت قدم مي‌دارد ( نگا : توبه‌ / 26 ) . « جُنُودُ » : جمع جُنْد ، لشكرها . سپاهها . مراد همه چيزهائي است كه وسيله تنفيذ اوامر خدايند ، از قبيل : فرشتگان ، انسانها ، سنگها ، زلزله‌ها ، رعد و برقها ، و . . . ( نگا : احزاب‌ / 9 ، مدثر / 31‏ ) . مراد از لشكرها ، همان سپاههائي است كه در ( توبه‌ / 40 ) از آنان سخن رفته است .‏

‏‏‏آيه ‏5
‏متن آيه : ‏
‏ لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَيُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَكَانَ ذَلِكَ عِندَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( چنين كرد ) تا مردان و زنان مؤمن را ( در برابر فرمانبرداري و جهادشان ) به باغهاي بهشتي درآورد كه در زير ( درختان و قصرهاي ) آن رودبارها روان است ، و جاودانه در آن بسر مي‌برند ، و تا اين كه گناهان و بديهايشان را بزدايد و ببخشايد ، و اين در پيشگاه ايزدي ( و در جهان ابدي ، كاميابي سترگ و ) رستگاري بزرگ بشمار است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنينَ . . . » : وجود لشكرهاي آسمان و زمين بدان خاطر است كه مؤمنين را به بهشت داخل كند ، و . . . بعضي ( لِيُدْخِلَ ) را متعلق وجود لشكرها ، و برخي عطف بر ( لِيَغْفِرَ ) و جماعتي عطف بر ( لِيَزْدَادُوا ) مي‌دانند .‏

‏‏‏آيه ‏6
‏متن آيه : ‏
‏ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و تا اين كه مردان و زنان منافق ، و مردان و زنان مشركي را عذاب كند كه به خدا گمان بد مي‌برند . بديها و بلاها تنها ايشان را در برمي‌گيرد ( و فقط بر آنان چنبره مي‌زند ) و خداوند بر ايشان خشمگين مي‌گردد ، و آنان را نفرين مي‌كند ( و از رحمت خود محروم مي‌سازد ) و دوزخ را براي ايشان آماده ساخته است ، و دوزخ چه جايگاه نهائي بدي است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُعَذِّبَ » : عطف بر ( لِيُدْخِلَ ) است . « الظّآنِّينَ » : گمان‌برندگان ( نگا : آيه 1‏2 ) . « ظَنَّ السَّوْءِ » : گمان بد . اضافه موصوف به صفت خود است . « دَآئِرَةُ » : در اصل به معني چنبر و چنبره است كه بعد به بلاي فراگير گفته شده است . اسم فاعل يا مصدر است . « دَآئِرَةُ السَّوْءِ » . بلاي فراگير و همه‌جانبه . اضافه موصوف به صفت خود است . « مَصِيراً » : سرمنزل . مكان پاياني . جايگاه نهائي ( نگا : نساء / 97 و 1‏1‏5 ) . « عَلَيْهِمْ دَآئِرَةُ السَّوْءِ . . . وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ » : اين عبارت مي‌تواند دعائي هم باشد . يعني : بلاي فراگير و همه‌جانبه بهره ايشان باد ، و خدا بر آنان خشمناك شود و نفرينشان كند ، و دوزخ را برايشان آماده سازد .‏

‏‏‏آيه ‏7
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏لشكرهاي آسمانها و زمين از آن خدا است ، و خدا مقتدري شكست‌ناپذير و حكيمي فرزانه است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ ِللهِ جُنُودُ . . . » : ( نگا : آيه 4 ) .‏

‏‏‏آيه ‏8
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما تو را به عنوان گواه و مژده‌رسان و بيم‌دهنده فرستاده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّآ أَرْسَلْنَاكَ . . . » : ( نگا : احزاب‌ / 45 ) .‏

‏‏‏آيه ‏9
‏متن آيه : ‏
‏ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ما محمد را به سوي شما مردمان فرستاده‌ايم ) تا به خدا و پيغمبرش ايمان بياوريد ، و خدا را ( با ياري دادن دينش ) ياري كنيد ، و او را بزرگ داريد ، و سحرگاهان و شامگاهان به تسبيح و تقديسش بپردازيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُعَزِّرُوهُ » : تا خدا را ياري كنيد . ياري دادن خدا هم با ياري دادن دين او ميسر است . « تُوَقِّرُوهُ » : تا خدا را بزرگ داريد و تعظيمش كنيد . « بُكْرَةً وَ أَصِيلاً » : ( نگا : فرقان‌ / 5 ، احزاب‌ / 42 ) .‏

‏‏‏آيه ‏1‏0
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بي‌گمان كساني كه ( در بيعة‌الرضوانِ حديبيّه ) با تو پيمان ( جان ) مي‌بندند ، در حقيقت با خدا پيمان مي‌بندند ، و در اصل ( دست خود را كه در دست پيشوا و رهبرشان پيغمبر مي‌گذارند ، و دست رسول بالاي دست ايشان قرار مي‌گيرد ، اين دست به منزله دست خدا است و ) دست خدا بالاي دست آنان است ! هر كس پيمان‌شكني كند به زيان خود پيمان‌شكني مي‌كند ، و آن كس كه در برابر پيماني كه با خدا بسته است وفادار بماند و آن را رعايت بدارد ، خدا پاداش بسيار بزرگي به او عطاء مي‌كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ . . . » : اشاره به تجديد بيعت اصحاب كرام - رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ‌ - با پيغمبر ( ص ) است . مسلمانان در حديبيه دست خود را در دست رهبرشان محمد ( گذاشتند و با او پيمان بذل جان و فداكاري و وفاداري بستند . چنين پيماني را خداوند پيمان بستن با خود ناميده است و به « بيعة‌الرضوان‌ » مشهور گشته است . « يَدُ اللهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ » : اين تعبير كنايه از آن است كه بيعت با پيغمبر يك بيعت الهي است . انگار دست خدا بالاي دست آنان قرار گرفته است و در دست ايشان گذارده شده است . يعني نه تنها با پيغمبرش كه با خدا بيعت مي‌كنند . « نَكَثَ » : پيمان‌شكني كرد .‏

‏‏‏آيه ‏1‏1‏
‏متن آيه : ‏
‏ سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ لَكُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرّاً أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏باز پس‌ماندگان عربهاي باديه‌نشين ( كه در سفر حديبيه ، پيغمبر و اصحاب را همراهي نكرده‌اند ) خواهند گفت : اموال و خانواده ، ما را به خود سرگرم و مشغول داشت . براي ما آمرزش بخواه . آنان با زبانهايشان چيزي را مي‌گويند كه در دلهايشان نمي‌باشد . ( در دل نفاق دارند و بر زبان ايمان ) . بگو : چه كسي مي‌تواند كمترين كمكي در برابر خدا به شما بكند ، اگر بخواهد به شما زياني يا سودي برساند ؟ ( آن چنان نيست كه گمان مي‌بريد و مي‌گوئيد ) بلكه خدا آگاه از هر آن چيزي است كه انجام مي‌دهيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْمُخَلَّفُونَ » : بازپس‌ماندگان . واپس‌زدگان . مراد كساني است كه ايشان از همراهي با پيغمبر و اصحاب در سفر حديبيه سرباز زدند و بگمان خود مؤمنان را مغلوب و مقهور و بلكه مقتول دست قريش مي‌ديدند و به بهانه‌هاي مختلف از خانه و كاشانه خود بيرون نيامدند . « الأعْرابِ » : باديه‌نشينان ( نگا : توبه‌ / 90 ) . « شَغَلَتْنَا » : مشغولمان داشت . ما را به خود سرگرم كرد . وقت فراغي براي ما باقي نگذاشت . « فَمَن يَمْلِكُ مِنَ اللهِ شَيْئاً » : ( نگا : مائده‌ / 1‏7 ) .‏

‏‏‏آيه ‏1‏2
‏متن آيه : ‏
‏ بَلْ ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَنقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِيهِمْ أَبَداً وَزُيِّنَ ذَلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَظَنَنتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنتُمْ قَوْماً بُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بلكه شما گمان مي‌برديد كه پيغمبر و مؤمنان هرگز به سوي خانواده خود برنمي‌گردند ( و قطعاً قتل عام خواهند شد ! آري ) اين ( پندار غلط و اين وسوسه‌هاي شيطاني ) در دلهايتان آراسته گشته بود . و گمانهاي بدي مي‌كرديد و مردمان تباه و بيسودي بوديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَن يَنقَلِبَ » : هرگز برنمي‌گردد . « بُوراً » : ( نگا : فرقان‌ / 1‏8 )‏

‏‏‏آيه ‏1‏3
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن لَّمْ يُؤْمِن بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه به خدا و پيغمبرش ايمان نداشته باشند ( كافرند و ) ما براي كافران آتش سوزان و فروزاني را تهيه ديده‌ايم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَنْ » : اين واژه مبتدا است و مي‌تواند شرطيه يا موصوله باشد . اگر شرطيه باشد ، جواب شرط محذوف است كه ( فَإِنَّهُ كَافِرٌ . . . فَهُوَ كَافِرٌ ) است . خبر مبتدا ( فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيراً ) است .‏

‏‏‏آيه ‏1‏4
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏مملكت و شاهي آسمانها و زمين از آن خدا است . هر كه را بخواهد مي‌بخشد و هر كه را كه بخواهد عذاب مي‌دهد . خداوند داراي مغفرت عظيم و صاحب مهر فراخ است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ِللهِ مُلْكُ . . . » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 1‏89 ، مائده‌ / 1‏7 و 1‏8 و 1‏20 ) .‏

‏‏‏آيه ‏1‏5
‏متن آيه : ‏
‏ سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بازپس‌ماندگان ، هنگامي كه براي به دست آوردن غنائمي ( كه خدا به شما داده است ) بيرون رفتيد ، خواهند گفت : بگذاريد ما هم همراه شما شويم ( و در اين جهاد شركت كنيم ) . آنان مي‌خواهند سخن خدا را دگرگون كنند ! ( خدا وعده غنائم خيبر را تنها به شركت‌كنندگان سفر حديبيه اختصاص داده است و بس ) . بگو : شما هرگز همراه ما نخواهيد شد . پروردگارتان پيش از اين ( مراجعت به مدينه ) چنين فرموده است . خواهند گفت : ( اين را خدا نگفته است و ) بلكه شما نسبت به ما حسد مي‌ورزيد ( و نمي‌گذاريد از چنين غنائم نفيس و بي‌دردسري بهره ببريم . چنين نيست كه گمان مي‌برند ) بلكه ( از قانونگذاري خدا ) جز مقدار اندكي را فهم نكرده‌اند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذا » : ظرف ماقبل خود است‌ ؛ نه شرط مابعد ( نگا : روح المعاني ) . « مَغَانِمَ » : مراد غنائم جنگ خيبر است كه قبل از مراجعت به مدينه به مؤمنان وعده داده شده بود . « كَلامَ اللهِ » : مراد وعده مذكور در آيه‌هاي 1‏8 و 1‏9 است . « بَلْ كَانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاّ قَلِيلاً » : درباره امور دين چندان نمي‌فهمند . بلكه معلومات ايشان مربوط به ظواهري از امور دنيوي است ( نگا : روم‌ / 7 ) .‏

‏‏‏آيه ‏1‏6
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَإِن تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُم مِّن قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏به بازپس‌ماندگان عربهاي باديه‌نشين بگو : از شما دعوت خواهد شد كه به سوي قومي جنگجو و پرقدرت بيرون رويد . با آنان پيكار مي‌كنيد يا اين كه مسلمان مي‌شوند . ( يعني دو راه بيشتر در پيش نخواهند داشت : رزم با مسلمانان ، يا پذيرش دين آنان ) . اگر فرمانبرداري كنيد ، خداوند پاداش خوبي به شما خواهد داد ، و اگر سرپيچي كنيد ، همان گونه كه قبلاً نيز سرپيچي كرده‌ايد ، خداوند با عذاب دردناكي عذابتان خواهد داد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَوْمٍ » : مراد بنوحنيفه ، قوم مُسَيْلمه كذّاب ، يعني اهل رِدّه است كه چهار سال بعد از نزول اين آيات در زمان ابوبكر ميان ايشان و مؤمنان جنگ سختي درگرفت . ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ) . « أُوْلِي بَأْسٍ » : ( نگا : اسراء / 5 ، نمل‌ / 33 ) . « تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ » : با آنان مي‌جنگيد يا مسلمان مي‌شوند . يعني بايد با آنان بجنگيد تا اسلام را مي‌پذيرند . راه ديگري از ايشان پذيرفته نمي‌گردد .‏

‏‏‏آيه ‏1‏7
‏متن آيه : ‏
‏ لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَن يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذَاباً أَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بر نابينا و لنگ و بيمار گناهي نيست ( اگر در ميدان جهاد شركت نكنند ) . هر كس از خدا و فرستاده‌اش فرانبرداري كند ، خدا او را به باغهاي بهشتي وارد مي‌سازد كه رودبارها در زير ( كاخها و درختان ) آن روان است ، و هر كس كه سرپيچي كند ، خدا او را به عذاب دردناكي گرفتار مي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَرَجُ » : گناه ( نگا : توبه‌ / 91‏ ، نور / 61‏ ) .‏

‏‏‏آيه ‏1‏8
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند از مؤمنان راضي گرديد همان دم كه در زير درخت با تو بيعت كردند . خدا مي‌دانست آنچه را كه در درون دلهايشان ( از صداقت و ايمان و اخلاص و وفاداري به اسلام ) نهفته بود ، لذا اطمينان خاطري به دلهايشان داد ، و فتح نزديكي را ( گذشته از نعمت سرمدي آخرت ) پاداششان كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِذْ » : آن دم . بدانگاه . « الشَّجَرَةِ » : مراد درخت بزرگ و گشني است كه در حديبيه بود و مؤمنان در زير سايه آن با پيغمبر تجديد بيعت كردند و اين پيمان به سبب خوشنودي خدا از آن مؤمنان « بَيْعَةُالرِّضْوان‌ » نام گرفت . « السَّكِينَةَ » : ( نگا : آيه 4 ) . « أَثَابَهُمْ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 1‏53 ، مائده‌ / 85 ) . « فَتْحاً قَرِيباً » : مراد صلح حديبيه است كه منشأ آزادي دعوت اسلام و فتوحات بيشمار گرديد . برخي هم آن را فتح خيبر ، و گروهي نيز فتح مكه مي‌دانند .‏

‏‏‏آيه ‏1‏9
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏همراه با غنيمتهاي بسياري كه آن را بدست خواهند آورد . خداوند چيره شكست‌ناپذير و فرزانه‌اي است كه كارهايش بر اساس حكمت است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَغَانِمَ كَثِيرةً » : مراد همه غنيمتهائي است كه تا روز آخرت مسلمانان بدست مي‌آورند ( نگا : المصحف الميسر ) .‏

‏‏‏آيه ‏20
‏متن آيه : ‏
‏ وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطاً مُّسْتَقِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند غنيمتهاي فراواني را به شما وعده داده است كه آنها را به چنگ مي‌آوريد ، ولي اين يكي را ( كه غنائم خيبر است ) زودتر برايتان فراهم ساخت ، و دست تعدي مردمان ( كينه‌توز و بدنهاد يهودي پيرامون مدينه ) را از شما بازداشت ، تا نشانه‌اي ( بر وفاي به عهد پروردگار ) براي مؤمنان باشد ، و شما را به راه راست رهنمود كند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَغَانِمَ كَثِيرةً » : ( نگا : آيه 1‏9 ) . « هذِهِ » : غنيمتهاي فتح خيبر مراد است كه در سال هفتم هجري بعد از رجوع از حديبيه دست داد ( نگا : المصحف الميسر ) . « النَّاسِ » : مراد يهوديان اطراف مدينه است كه خداوند در دلهايشان رعب و هراس افكند ، و لذا جرأت نكردند در غيبت مسلمانان به هنگام حركت به سوي مكه و انجام عمره در حديبيه ، آزاري به زنان و كودكان مسلمانان برسانند . « ءَايَةً » : علامت و نشانه صدق وعده خدا به مسلمانان . « وَ لِتَكُونَ ءَايَةً . . . » . حرف واو عاطفه است و مابعد خود را عطف بر مقدر مفهوم از مقام مي‌كند . يعني : عَجَّلَ لَكُمُ الْمَغَانِمَ وَ كَفَّ الْيَهُودَ ، لِتَشْكُرُوهُ سُبْحانَهُ ، وَ لِيَكُونَ ذلِكَ ءَايَةً . أَيْ دَليلاً عَلي صِدْقِِ وَعْدِهِ سُبْحانَهُ .‏

‏‏‏آيه ‏21‏
‏متن آيه : ‏
‏ وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و غنيمتهاي ديگري كه شما قدرت بر آن را نداشته و نداريد ، ولي خداوند قدرتش بر آن احاطه دارد ( و آن را بهره شما مي‌گرداند ) و او بر هر چيزي توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُخْري‌ » : مراد غنائم بيشماري است كه بعد از فتح مكه ، در جنگ حنين از قبائل ثقيف و هوازن گرفته مي‌شود ( نگا : توبه‌ / 25 ) .‏

‏‏‏آيه ‏22
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيّاً وَلَا نَصِيراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر كافران ( قريش ، در سرزمين حديبيه ) با شما بجنگند ، ( از ترس شما ) پشت مي‌كنند و مي‌گريزند ، سپس سرپرستي ( كه كار و بار ايشان را بدست گيرد ) و ياوري ( كه ايشان را كمك كند ) پيدا نخواهند كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَاتَلَكُمْ » : با شما پيكار كنند و بجنگند . « الَّذِينَ كَفَرُوا » : مراد كفار مكه است . « وَلَّوُا الأَدْبَارَ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 1‏1‏1‏ ، انفال‌ / 1‏5 ، احزاب‌ / 1‏5 ) .‏

‏‏‏آيه ‏23
‏متن آيه : ‏
‏ سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين سنت الهي است كه در گذشته نيز بوده است ، و هرگز براي سنت الهي تغيير و تبديلي نخواهي يافت .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سُنَّةَ اللهِ الَّتِي . . . » : عادت خدا است كه ( نگا : احزاب / 38 و 62 ، غافر / 85 ) .‏

‏‏‏آيه ‏24
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَكَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيراً ‏
‏ترجمه : ‏
‏او همان كسي است كه در درون مكه ( و در زير پنجه دشمن ) دست كافران را از شما ، و دست شما را از ايشان كوتاه كرد ، بعد از آنكه ( در جنگهاي قبلي ) شما را بر آنان پيروز گردانيده بود ، و خداوند مي‌بيند هرچيزي را كه بكنيد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« بَطْنِ مَكَّةَ » : وسط مكه . درون مكه . مراد سرزمين حديبيه است كه نزديك مكه است . « أَظْفَرَكُمْ » : شما را پيروز گرداند .‏
‏‏‏آيه ‏25
‏متن آيه : ‏
‏ هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاء مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَؤُوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَاباً أَلِيماً ‏
‏ترجمه : ‏
‏آنان همانهائي هستند كه كفر ورزيده‌اند ، و از ورود شما به مسجدالحرام جلوگيري كرده‌اند ، و نگذاشته‌اند قربانيهائي كه با خود نگاه داشته‌ايد به قربانگاه برسد . اگر مردان و زنان مؤمني را لگدمال نمي‌كرديد كه ( در ميان آنان هستند و ) شما ايشان را نمي‌شناسيد و از اين راه عيب و عار و زيان و ضرري ناآگاهانه به شما نمي‌رسيد ( خداوند هرگز مانع اين جنگ نمي‌شد . دست شما را از ايشان كوتاه كرد ) تا خدا هر كه را بخواهد غرق رحمت خود سازد ( و جامه ايمانِ به اسلام را به تن او كند ) . اگر ( كافران و مؤمنان ضعيفي كه در مكه نهاني ايمان آورده‌اند ) از يكديگر جدا مي‌بودند ، كافران ايشان را ( با غلبه شما بر آنان ) به عذاب دردناكي گرفتار مي‌كرديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْهَدْيَ » : ( نگا : بقره‌ / 1‏96 ، مائده‌ / 2 و 95 و 97 ) . « مَعْكُوفاً » : محبوس و ممنوع . در اينجا مراد نگاه داشته شده و اختصاص يافته به فقراي بيت‌الله است . « مَحِلَّهُ » : قربانگاه . محل ذبح ( نگا : بقره‌ / 1‏96 ، حج‌ / 33 ) . « لَوْ لا . . . » : جواب آن محذوف و تقدير چنين است : لَأَذِنَ لَكُمْ فِي دُخُولِ مَكَّةَ ، وَ لَسَلَّطَكُمْ عَلَي الْمُشْرِكينَ . . . لَأَذِنَ لَكُمْ فِي الْفَتْحِ لَما كَفَّ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ . « رِجَالٌ . . . وَ نِسَآءٌ . . . » : مراد مردان و زنان مؤمن ضعيف و ناتواني است كه در مكه نهاني ايمان آورده بودند و در آنجا مي‌زيستند . يا چه بسا مراد كساني باشد كه از خود قريشيان بعدها ايمان آوردند و در راه اسلام فداكاريها و جان‌نثاريها كردند . « أَن تَطَؤُوهُمْ » : اگر بيم آن نبود اين كه ايشان را لگدمال و نابود كنيد . جمله بدل از رِجَالٌ وَ نِسَآءٌ يا بدل از ضمير ( هُمْ ) در فعل ( لَمْ تَعْلَمُوهُمْ ) است . « مَعَرَّةٌ » : ننگ و عار . زيان و ضرر . در اينجا مراد كار ناپسندي است كه موجب تأسف شود . « لِيُدْخِلَ . . . » : علت براي چيزي است كه جواب محذوف ( لَوْ لا ) دالّ بر آن است . يعني : هدف اين بود كه داخل سازد به . « تَزَيَّلُوا » : جدا شده بودند . يعني اگر مؤمنان و كافران جدا از هم مي‌زيستند و قابل تشخيص از هم بودند .‏
‏‏‏آيه ‏26
‏متن آيه : ‏
‏ إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنگاه كه كافران تعصب و نخوت جاهليت را در دلهايشان جاي دادند ( و تصميم گرفتند كه مؤمنان را به مكه راه ندهند ) ، خدا اطمينان خاطري بهره پيغمبرش و بهره مؤمنان كرد ( و آرامشي خوش به دلهايشان راه داد ، تا در پرتو آن ، طوفان خشم و ناراحتي خويش را فرو نشانند ، و راضي به قضاي خدا ، و گوش به فرمان پيشواي خود باشند ، و سر به شورش برندارند ) . همچنين خدا ايشان را بر روح ايمان ماندگار كرد و ( به حقيقت از هر كس ديگري ) سزاوارتر براي روح ايمان و برازنده آن بودند ، و خدا از هر چيزي آگاه و بر هر كاري توانا است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« الْحَمِيَّةَ » : تعصب و جانبداري . سر باز زدن . غيرت . « حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ » : تعصب ناشي از جهالت و ناداني . جانبداري جاهلانه و بدون دليل و برهان . غيرت غيرمنطقي و تعصب بيجا . بدل از ( الْحَمِيَّةَ ) است . « كَلِمَةَ التَّقْوي‌ » : سخن پرهيزگارانه . سخني كه با گفتن آن ، انسان خويشتن را از عذاب مي‌رهاند كه سخن توحيد يعني : لآ إِلهَ إِلاَّ اللهُ است . روحيه پرهيزگاري ( نگا : تفسير نمونه ) . روح ايمان ( نگا : مجادله‌ / 22 ، نساء / 1‏71‏ ، همچنين : تفسير الميزان ) . « أَحَقَّ » : سزاوارتر و شايسته‌تر . « أَهْلَهَا » : درخور و برازنده آن . مستحق آن .‏

‏‏‏آيه ‏27
‏متن آيه : ‏
‏ لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحاً قَرِيباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند خواب را راست و درست به پيغمبر خود نشان داده است . به خواست خدا همه شما حتماً در امن و امان و سر تراشيده و مو كوتاه كرده و بدون ترس ، داخل مسجدالحرام خواهيد شد ، ولي خداوند چيزهائي را مي‌دانست كه شما نمي‌دانستيد ، و به همين جهت ( قبل از فتح مكه ) فتح نزديكي ( كه صلح حديبيه است ) پيش آورد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« الرُّؤْيَا » : خواب . مراد خوابي است كه پيغمبر در مدينه ديده بود . و آن اين كه پيغمبر قبل از عزيمت به حديبيه ، در خواب ديد كه او و اصحاب داخل مكه شده‌اند و كعبه را طواف مي‌كنند ، سپس سرها را تراشيده و موها را كوتاه نموده‌اند . « ءَامِنِينَ » : جمع ءَامِن ، در امن و امان . « مُحَلِّقِينَ » : سرتراشيدگان . « مُقَصِّرِينَ » : مو كوتاه‌كردگان . حاجيان پس از فراغت از انجام مناسك حج ، با تراشيدن موي سر يا كوتاه كردن موي سر ، از احرام بدر مي‌آيند . « مَا » : مراد مصلحت نهفته در صلح حديبيه كه ورود به مكه است . « مِن دُونِ ذلِكَ » : پيش از آن ، يعني قبل از ورود شما به مكه . « فَتْحاً قَرِيباً » : مراد فتح خيبر ، يا صلح حديبيه ، و يا هردوي آنها است . ( نگا : صفوة البيان ، لمعاني القرآن ) .‏

‏‏‏آيه ‏28
‏متن آيه : ‏
‏ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا است كه پيغمبر خود را همراه با رهنمون و آئين راستين ( اسلام به سوي جملگي مردمان ) روانه كرده است تا آن را بر همه آئينها پيروز گرداند . كافي است كه خدا گواه ( اين چنين سخن و مسأله‌اي ) باشد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ . . . » : ( نگا : توبه‌ / 33 ، صف‌ / 9 ) . « كَفي بِاللهِ شَهِيداً » : ( نگا : نساء / 79 و 1‏66 ، عنكبوت‌ / 52 ) .‏
‏‏‏آيه ‏29
‏متن آيه : ‏
‏ مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏محمد فرستاده خدا است ، و كساني كه با او هستند در برابر كافران تند و سرسخت ، و نسبت به يكديگر مهربان و دلسوزند . ايشان را در حال ركوع و سجود مي‌بيني . آنان همواره فضل خداي را مي‌جويند و رضاي او را مي‌طلبند . نشانه ايشان بر اثر سجده در پيشانيهايشان نمايان است . اين ، توصيف آنان در تورات است ، و اما توصيف ايشان در انجيل چنين است كه همانند كشتزاري هستند كه جوانه‌هاي ( خوشه‌هاي ) خود را بيرون زده ، و آنها را نيرو داده و سخت نموده و بر ساقه‌هاي خويش راست ايستاده باشد ، بگونه‌اي كه برزگران را به شگفت مي‌آورد . ( مؤمنان نيز همين گونه‌اند . آني از حركت بازنمي‌ايستند ، و همواره جوانه مي‌زنند ، و جوانه‌ها پرورش مي‌يابند و بارور مي‌شوند ، و باغبانانِ بشريت را بشگفت مي‌آورند . اين پيشرفت و قوّت و قدرت را خدا نصيب مؤمنان مي‌كند ) تا كافران را به سبب آنان خشمگين كند . خداوند به كساني از ايشان كه ايمان بياورند و كارهاي شايسته بكنند آمرزش و پاداش بزرگي را وعده مي‌دهد .‏
‏توضيحات : ‏
‏« أَشِدَّآءُ » : جمع شَديد ، تند و سرسخت . قوي و نيرومند . « رُحَمَآءُ » : جمع رَحيم ، مهربان و دلسوز . « سِيمَا » : نشانه . علامت . « شَطْأَ » : جوانه . مراد سنبل و خوشه است . « إِسْتَوي‌ » : راست ايستاد و پابرجا گرديد . « سُوقِ » : جمع ساق ، تنه . « ءَازَرَ » : ياري داد . نيرو داد . « إسْتَغْلَظَ » : سخت و سفت گرديد . يعني خوشه‌هاي نازك و ضعيف سخت و سفت شد . « الزُّرَّاعَ » : جمع زارِع ، برزگران .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره فتح / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:25:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره محمّد / تفسیر نور

 

‏‏‏‏آيه 1
‏متن آيه : ‏‏
‏ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كافر مي‌گردند و مردمان را از راه خدا باز مي‌دارند ، خدا همه كارهاي ( نيك ) ايشان را باطل ( قلمداد و بي‌اجر ) مي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَدُّوا » : بازداشتند . ممانعت بعمل آوردند . « أَضَلَّ » : خدا باطل كرد و سود و اجر آن را از ميان برد ( نگا : فرقان‌ / 23 ) .‏

‏‏آيه 2
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اما كساني كه ايمان بياورند و كارهاي نيك و شايسته بكنند ، و چيزي را باور دارند كه بر محمد نازل شده است - و آن هم حق است و از سوي پروردگارشان آمده است‌ - خداوند گناهانشان را مي‌بخشايد و بديهايشان را ناديده مي‌گيرد ، و حال و وضعشان را خوب مي‌سازد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ ءَامَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلي مُحَمَّدٍ » : عطف خاص بر عام است . يعني خصوصاً ايمان بياورند به چيزي كه بر محمد نازل شده است كه قرآن است . « وَ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ » : جمله معترضه و براي حصر است . يعني در حال حاضر آنچه حق است و دست نخورده مانده است و درست همان چيزي است كه از جانب پروردگارشان آمده است . « بَالَ » : حال . وضع ( نگا : يوسف‌ / 50 ، طه‌ / 51 ) .‏

‏‏آيه 3
‏متن آيه : ‏‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين بدان خاطر است كه كافران از باطل پيروي مي‌كنند و مؤمنان از حقي پيروي مي‌كنند كه از سوي پروردگارشان آمده است . اينگونه خدا براي مردم مثالهاي ( حسنات يا سيئات ) ايشان را بيان مي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ » : اشاره به ابطال اعمال كافران ، و عفو سيئات و اصلاح حال مؤمنان است . « أَمْثَالَهُمْ » : ضرب‌المثلهاي احوال و اوصاف دو گروه كافر و مؤمن . چرا كه براي همگان روشن است كه كافر دائماً از حق گريزان و به دنبال باطل روان است . و مؤمن هميشه از حق پيروي مي‌كند و متمسك بدان است . سرانجام آن ، زيان و نقمت ، و سرانجام اين ، سود و نعمت است .‏

‏‏آيه 4
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه با كافران ( در ميدان جنگ ) روبه‌رو مي‌شويد ، گردنهايشان را بزنيد ، و همچنان ادامه دهيد تا به اندازه كافي دشمن را ( با كشتن و زخمي‌كردن ) ضعيف و درهم مي‌كوبيد . در اين هنگام ( اسيران را ) محكم ببنديد ، بعدها يا بر آنان منّت مي‌گذاريد ( و بدون عوض آزادشان مي‌كنيد ) و يا ( در برابر آزادي از آنان ) فديه مي‌گيريد ( خواه با معاوضه اسراء و خواه با دريافت اموال . اين وضع همچنان ادامه خواهد داشت ) تا جنگ بارهاي سنگين خود را بر زمين مي‌نهد و نبرد پايان مي‌گيرد . برنامه اين است ، و اگر خدا مي‌خواست خودش ( از طريقهاي ديگري همچون طوفان و زلزله و سيل و غرق و به زمين فرو بردن ، و ساير بلايا و مصائب ، بدون جنگ شما ) از آنان انتقام مي‌گرفت . اما خدا خواسته است بعضي از شما را با بعضي ديگر بيازمايد ( و مؤمنان راستين را با جهاد با كافران امتحان نمايد ) . كساني كه در راه خدا كشته مي‌شوند ، خداوند هرگز كارهايشان را ناديده نمي‌گيرد و بي‌مزد نمي‌گذارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَضَرْبَ الرِّقَابِ » : مصدر در معني امر است . يعني گردنهايشان را بزنيد و ايشان را بكشيد . مفعول مطلق فعل محذوفي است . « الْوَثَاقَ » : ريسمان و طنابي كه اسيران و بنديان با آن محكم بسته مي‌شوند . « مَنّاً » : منّت نهادن . مراد آزاد كردن اسير بدون عوض و تاوان و غرامت جنگي از دشمن است . مفعول مطلق فعل محذوفي است . « فِدَآءً » : فديه . تاوان و غرامت جنگي . « أَثْخَنتُمُوهُمْ » : ايشان را با كشتن و مجروح كردن ضعيف كرديد و از پاي درآورديد ( نگا : انفال‌ / 67 ) . « أَوْزَار » : جمع وِزْر ، بارهاي سنگين ( نگا : نحل‌ / 25 ، طه‌ / 87 ) . « حَتّي تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا » : تا جنگ به پايان مي‌رسد . « ذلِكَ » : برنامه اين است . به همين منوال است . « إِنتَصَرَ مِنْهُمْ » : بر آنان چيره و از ايشان انتقام گرفت . « فَلَن يُضِلَّ . . . » : ( نگا : محمد / 1 ) .‏

‏‏آيه 5
‏متن آيه : ‏‏
‏ سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به زودي خداوند آنان را ( به سوي مقامات عاليه بهشت و گفتار نيك و كردار پسنديده ) رهنمود مي‌كند و حال و وضعشان را خوب و عالي مي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَيَهْدِيهِمْ » : ( نگا : حج‌ / 23 و 24 ) .‏

‏‏آيه 6
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آنان را به بهشتي داخل خواهد كرد كه آن را بديشان معرفي كرده است ( واوصافش را توسط پيغمبران و كتابهاي آسماني بازگو نموده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَرَّفَهَا لَهُمْ » : توسط پيغمبران و كتابهاي آسماني بهشت را بديشان شناسانده است . منزلها و كاخهاي ويژه هر يك را با الهام بديشان معرفي نموده است ، بگونه‌اي كه هر كس جايگاه زندگي پرنعمت خود را در بهشت مي‌داند ، و به هنگام ورود به بهشت يكسره به سوي مقام و مكان خود مي‌رود . بهشت را براي ايشان خوشبو كرده است .‏

‏‏آيه 7
‏متن آيه : ‏‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! اگر ( دين ) خدا را ياري كنيد ، خدا شما را ياري مي‌كند ( و بر دشمنانتان پيروز مي‌گرداند ) و گامهايتان را استوار مي‌دارد ( و كار و بارتان را استقرار مي‌بخشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُثَبِّتْ » : ( نگا : بقره‌ / 250 ، آل‌عمران‌ / 147 ، انفال‌ / 11 و 12 ) .‏

‏‏آيه 8
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَّهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران ، مرگ بر آنان باد ، و خداوند اعمال ( نيك ) ايشان را باطل و بيسود گرداناد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ » : مبتدا و خبر آن محذوف است . تقدير چنين است : الِّذِينَ كَفَرُوا ، أتْعَسَهُمُ اللهُ . يا مفعول به مقدم است . « تَعْساً » : هلاك و نابودي . مفعول مطلق فعل محذوف ( أَتْعَسَ ) است . « أَضَلَّ » : ( نگا : محمد / 1 ) . عطف بر فعل محذوف ( أَتْعَسَ ) است . جمله دعائي است . يا اين كه ( فَتَعْساً لَّهُمْ ) انشائي ، و ( أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ) اخباري است ، و معني آيه چنين مي‌شود : كافران ، مرگ بر آنان باد ، و خداوند اعمال ( نيك ) ايشان را باطل و بيسود مي‌گرداند .‏

‏‏آيه 9
‏متن آيه : ‏‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين بدان خاطر است كه چيزي را كه خداوند فرو فرستاده است دوست نمي‌دارند ، و لذا خدا كارهاي ( نيك ) ايشان را هم باطل و بيسود مي‌گرداند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ » : اين هلاك كافران و پوچ شدن اعمال ايشان . « مَا » : قرآن و تكاليف آسماني .‏

‏‏آيه 10
‏متن آيه : ‏‏
‏ أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا در زمين به گشت و گذار نپرداخته‌اند تا ببينند عاقبت كساني كه پيش از ايشان بوده‌اند به كجا كشيده و چه شده است‌ ؟ خداوند آنان را نابود ساخته است ( و دمار از روزگارشان را بدر آورده است ) ، و براي كافران امثال اين عواقب و مجازاتها خواهد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَمَّرَ » : هلاك و نابود ساخته است ( نگا : اعراف‌ / 137 ، شعراء / 172 ، نمل‌ / 51 ) . « أَمْثَالُهَا » : امثال چنين عاقبت يا عقوبتي . ضمير ( هَا ) به ( عَاقِبَة ) برمي‌گردد .‏

‏‏آيه 11
‏متن آيه : ‏‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( عاقبت نيك مؤمنان و عاقبت سوء كافران ) بدان خاطر است كه خداوند سرپرست و ياور مؤمنان است ، وليكن كافران هيچ گونه سرپرست و ياوري ندارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَوْلي‌ » : ( نگا : انفال‌ / 40 ، حج‌ / 13 و 78 ، دخان‌ / 41 ) .‏

‏‏آيه 12
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند كساني را كه ايمان بياورند و كارهاي شايسته و بايسته بكنند ، به باغهائي از بهشت داخل مي‌گرداند كه رودبارها و چشمه‌سارها در زير ( كاخها و درختهاي ) آن روان است . در حالي كه كافران ( چند روزي از نعمتهاي زودگذر جهان ) بهره و لذت مي‌برند و همچون چهارپايان ( بي‌خبر و غافل از سرانجام كار ) مي‌چرند و مي‌خورند ، و ( پس از بدرود حيات و گام نهادن به آخرت ) آتش دوزخ جايگاه ايشان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَتَمَتَّعُونَ » : بهره‌مند مي‌شوند . لذت مي‌برند و خوش مي‌گذرانند .‏

‏‏آيه 13
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه شهرهاي زيادي كه ( اهالي ) آنها از ( اهالي ) شهري كه تو را از آن بيرون كرده‌اند ، قدرتمندتر و پرزورتر بوده‌اند ، و ما آنان را هلاك و نابود كرده‌ايم ، و هيچ يار و ياوري نداشته‌اند ( كه بديشان كمك كند و آنان را از دست قهر ما برهاند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ » : ( نگا : حج‌ / 45 و 48 ) . « قَرْيَتِكَ » : شهر تو اي محمد كه مكه است .‏

‏‏آيه 14
‏متن آيه : ‏‏
‏ أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ كَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كساني كه از دلائل روشن و براهين قطعي پروردگارشان برخوردارند ، همسان كسانيند كه اعمال زشتشان در نظرشان آراسته و پيراسته شده است و از هواها و هوسهاي خود پيروي مي‌كنند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلي بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ » : شناخت كامل و صحيحي از پروردگار خود دارد . دلائل و براهين قوي از سوي پروردگار خود دارد كه رهنمودهاي آسماني است .‏

‏‏آيه 15
‏متن آيه : ‏‏
‏ مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاء حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعَاءهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏وصف بهشتي كه به پرهيزگاران وعده داده شده است ( چنين است كه ) در آن رودبارهائي از آبي ( زلال و خالص ) است كه گنديده و بدبو نگشته است ، و رودبارهائي از شيري است كه طعم و مزه آن متغير نشده است ، و رودبارهائي از شرابي است كه سراپا لذت براي نوشندگان است ، و رودبارهائي از عسلي است كه خالص و پالوده است ، و در آنجا آنان هرگونه ميوه‌اي دارند ، و ( از همه بالاتر ) از آمرزش پروردگارشان برخوردارند ( آيا چنين كساني ) همانند كسانيند كه در آتش دوزخ جاويدان مي‌مانند و از آب داغ و جوشان نوشانده مي‌شوند ، ( آبي كه به محض نوشيدن ) اندرونه و روده‌هاي ايشان را پاره پاره مي‌كند و از هم مي‌گسلد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَثَلُ » : وصف . صفت . توصيف ( نگا : رعد / 35 ) . « غَيْرِ ءَاسِنٍ » : غير متغير . فاسد نشده . « لَذَّةٍ » : متلذذ . لذيذ . مصدر است و به معني اسم فاعل است ، و يا اين كه مؤنث ( لَذّ ) به معني لذيذ است . « مُصَفّيً » : خالص . پالوده . عسل بدون موم و لِرد و خاشاك . « أَمْعَآءَ » : جمع مِعيً ، روده . اندرونه .‏

‏‏آيه 16
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِكَ قَالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً أُوْلَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در ميان منافقان كساني هستند كه به سخنانت گوش فرا مي‌دهند ، اما هنگامي كه از نزد تو بيرون مي‌روند ، به كساني ( از علماي صحابه ) كه ( از سوي خدا ) بديشان علم و دانش بخشيده شده است ، مي‌گويند : اين مرد الآن چه گفت‌ ؟ ! ( آنچه مي‌گويد بي‌ارزش و ياوه است ! ) آنان كسانيند كه خداوند بر دلهايشان مهر نهاده است ، و از هواها و هوسهايشان پيروي مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَن يَسْتَمِعُ » : مراد منافقاني است كه در آيه 20 از آنان سخن مي‌رود . « الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ » : مراد علماي صحابه كرام ، از قبيل : ابن‌عباس و ابن مسعود است . « هذَا . . . » : مراد محمد است . « ءَانِفاً » : چند لحظه پيش . اكنون . « طَبَعَ اللهُ عَلي قُلُوبِهِمْ » : ( نگا : توبه‌ / 93 ، نحل‌ / 108 ) .‏

‏‏آيه 17
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه راهياب شده‌اند ، خداوند بر راهيابي ايشان مي‌افزايد و تقواي لازم را بديشان عطاء مي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَقْوَاهُمْ » : تقوائي كه براي نجات ايشان از دوزخ و رسيدن آنان به بهشت لازم است .‏

‏‏آيه 18
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاء أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏انگار ( كافران و منافقان تا قيامت فرا نرسد ايمان نمي‌آورند ، و براي ايمان آوردن خود ) قيامت را چشم مي‌دارند كه ناگهان برپا مي‌شود ؟ ! هم‌اكنون علائم و نشانه‌هاي آن ظاهر شده است ( كه از جمله آنها بعثت خاتم‌الانبياء است ) . اما وقتي كه قيامت فرا رسيد ، ديگر باور داشتن و اندرز گرفتن چه سودي به حالشان دارد ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« هَلْ يَنظُرُونَ ؟ » : آيا چشم مي‌دارند ؟ مگر انتظاري جز اين دارند ؟ « أَشْرَاطُهَا » : اشراط ، جمع شَرَط ، علامتها و نشانه‌ها « فَأَنّي لَهُمْ » : ( نگا : دخان‌ / 13 ) . « ذِكْري‌ » : بيدار شدن و اندرز گرفتن . يادآور گشتن و به خود آمدن ( نگا : زمر / 54 - 59 ) .‏

‏‏آيه 19
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدان كه قطعاً هيچ معبودي جز الله وجود ندارد . براي گناهان خود و مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه . خدا از حركات و سكناتتان كاملاً آگاه است ( و مي‌داند به كجا مي‌رويد و در كجا زندگي مي‌كنيد و چه مي‌كنيد و چه نمي‌كنيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ » : ( نگا : غافر / 55 ) . « مُتَقَلَّبَ » : جايگاه گشت و گذار و مسير حركت . جنبش و حركت . رفت و آمد . سير و سياحت . حال به حال شدن . اين واژه مي‌تواند اسم مكان ، و يا مصدر ميمي باشد . « مَثْوي‌ » : جايگاه . اقامت گزيدن ( نگا : يوسف‌ / 21 و 23 ) . « مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْوَاكُمْ » : جا و مكان ، ظاهر و آشكار ، درون و بيرون ، راز و نجوا ، نيت و انديشه ، رفت و آمد ، سفر و حضر ، كردار و رفتار ، و بالاخره همه حركات و سكنات شما .‏

‏‏آيه 20
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مؤمنان مي‌گويند : كاش ! سوره‌اي فرود مي‌آمد ( و ما را به جنگ با دشمنان مي‌خواند ) . زماني كه سوره محكمي نازل مي‌گردد و جنگ در آن ذكر مي‌شود ( و روشن و آشكار به جنگ دستور مي‌دهد ) منافقان بيماردل را مي‌بيني همچون كسي به تو نگاه مي‌كنند كه ( در آستانه مرگ قرار گرفته است و ) به سبب ( سكرات ) موت بيهوش افتاده است . پس مرگشان باد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَوْلا » : حرفي است كه دالّ بر رغبت حصول بعد از خود است . « مُحْكَمَةٌ » : استوار و تغييرناپذير . مراد روشن و بيانگر مقصود است‌ ؛ بگونه‌اي كه توجيه و تفسيري جز جنگ را ندارد . « الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ » : بيهوش ( نگا : احزاب‌ / 19 ) . « نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ » : مراد خيره نگاه كردن و زل زدن با چشماني است كه حدقه‌ها و پلكها از كار ايستاده و باز و بي‌حركت مانده باشد . « أَوْلي لَهُمْ » : مرگشان باد ! عربها به هنگام تهديد كسي بدو مي‌گويند : أَوْلي لَكَ ! مرگت باد ( نگا : قيامت‌ / 34 و 35 ) . « أَوْلي‌ » : اسم تفضيل از ماده ( ولي ) به معني قرب و نزديكي است ، در مقام دعا ، براي تهديد به مرگ زودرس و نابودي قريب‌الوقوع بكار مي‌رود .‏

‏‏آيه 21
‏متن آيه : ‏‏
‏ طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكَانَ خَيْراً لَّهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اطاعت ( از خدا و پيغمبر ) و بيان سخنان نيك ( و سنجيده‌اي كه شرع‌پسند باشد ، براي آنان بهتر و به حالشان سودمندتر است ) . هنگامي كه كار جدي مي‌شود ( و جهادگران آماده حركت به سوي رزمگاه مي‌گردند ) اگر با خدا راست باشند ( و ايمان صادقانه و فرمانبرداري مخلصانه داشته باشند ، از دوروئي و بزدلي ) براي ايشان بهتر خواهد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« طَاعَةٌ » : مبتدا و خبر آن محذوف كه ( خَيْرٌ لَّهُمْ ) است و ملفوظ آن يعني ( لَكَانَ خَيْراً لَّهُمْ ) در آخر آيه بيانگر اين امر است . « عَزَمَ » : جدّي شد .‏

‏‏آيه 22
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا اگر ( از قرآن و برنامه اسلام ) روي‌گردان شويد ، جز اين انتظار داريد كه در زمين فساد كنيد و پيوند خويشاوندي ميان خويش را بگسليد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَسَيْتُمْ » : كلمه‌اي است كه بيانگر انتظار حصول بعد از خود است . يعني توقع و انتظار جز اين را داريد . « فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ . . . » : ( تَوَلَّيْتُمْ ) فعل شرط ، جواب شرط محذوف و يا ( عَسَيْتُمْ ) مقدم است ، و ( أَن تُفْسِدُوا فِي‌الأرْضِ ) خبر ( عَسَيْتُمْ ) است . بعضي هم مجموع جمله ( فَهَلْ عَسَيْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِي الأرْضِ ) را جزاي شرط مي‌دانند .‏

‏‏آيه 23
‏متن آيه : ‏‏
‏ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كسانيند كه خداوند ايشان را نفرين و از رحمت خويش بدور داشته است ، لذا گوشهايشان را ( از شنيدن حق ) كر ، و چشمانشان را ( از ديدن راه هدايت و سعادت ) كور كرده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَصَمَّهُمْ » : ايشان را كر كرده است . « أَعْمي‌ » : كور كرده است .‏

‏‏آيه 24
‏متن آيه : ‏‏
‏ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا درباره قرآن نمي‌انديشند ( و مطالب و نكات آن را بررسي و وارسي نمي‌كنند ؟ ) يا اين كه بر دلهائي قفلهاي ويژه‌اي زده‌اند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ ؟ » : آيات مختلفي با صراحت فرياد مي‌دارند كه قرآن كتاب انديشه و عمل است و بايد آن را بررسي و وارسي كرد و تنها به تلاوت ظاهري اكتفاء نكرد ( نگا : نساء / 82 ، اسراء / 89 ، فرقان‌ / 30 ، ق / 45 ، قمر / 17 و 22 و 32 ، يوسف‌ / 2 ) « أَمْ » يا اين كه . بلكه . با توجه به معني دوم اين واژه ، مفهوم آيه چنين است : آيا درباره قرآن نمي‌انديشند و به بررسي و وارسي آن نمي‌پردازند ؟ بلكه بر دلهائي قفلهاي ويژه است .‏

‏‏آيه 25
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه بعد از روشن شدن ( راه حقيقت و ) هدايت ، به كفر و ضلال پيشين خود برمي‌گردند ، بدان خاطر است كه اهريمن كارهايشان را در نظرشان مي‌آرايد و ايشان را با آرزوهاي طولاني فريفته مي‌دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِرْتَدُّوا عَلي أَدْبَارِهِمْ » : عقب عقب برمي‌گردند . مراد اين است كه مرتد و كافر مي‌گردند . « سَوَّلَ » : زينت داد . خوش‌آيند نمود ( نگا : يوسف‌ / 18 و 83 ، طه‌ / 96 ) . « أَمْلي لَهُمْ » : زندگي را طولاني و جاويدان در نظرشان جلوه داد . افسار آرزوها را برايشان شل كرد و به آرزوهاي فراواني آنان را سرگرم نمود .‏

‏‏آيه 26
‏متن آيه : ‏‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( چرخ زدن و از دين برگشتن ) بدان خاطر است كه به كساني كه دشمن چيزي هستند كه خدا فرو فرستاده است ، گفته بودند : در برخي از كارها از شما اطاعت و پيروي مي‌كنيم ! خدا آگاه از پنهان‌كاري ايشان مي‌باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ كَرِهُوا . . . » : مراد يهوديان بني‌قريظه و بني‌نضير است ( نگا : احزاب‌ / 26 و 27 ) . « كَرِهُوا » : دشمن داشته‌اند . نپسنديده‌اند . « بَعْضِ الأمْرِ » : ( نگا : حشر / 11 و 12 ) . « إِسرَار » : پنهانكاري . مراد پنهان كردن و مخفي داشتن مكر و كيد است .‏

‏‏آيه 27
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمْ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏حال آنان چگونه خواهد بود بدان هنگام كه فرشتگان مأمور قبض ارواح به سراغشان مي‌آيند و چهره‌ها و پشتها ( و ساير اندامهاي ) ايشان را به زير ضربات خود مي‌گيرند ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَوَفَّتْهُمْ » : ايشان را دريابند و قبض روح كنند . ايشان را از جهان برمي‌گيرند ( نگا : نساء / 97 ، انعام‌ / 61 ، اعراف‌ / 37 ، نحل‌ / 28 و 32 ) . « يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ » : ( نگا : انفال‌ / 50 ) .‏

‏‏آيه 28
‏متن آيه : ‏‏
‏ ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين گونه ( جان برگرفتن ايشان ) بدان خاطر است كه آنان بدنبال چيزي مي‌روند كه خداي را بر سر خشم مي‌آورد ، و از چيزي كه موجب خوشنودي او است بدشان مي‌آيد ، و لذا خداوند كارهاي ( نيك ) ايشان را باطل و بيسود مي‌گرداند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَسْخَطَ » : خشمگين گرداند . « رِضْوانَهُ » : رضايت و خوشنودي او .‏

‏‏آيه 29
‏متن آيه : ‏‏
‏ أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كساني كه در دلهايشان بيماري ( نفاق و كينه‌توزي اسلام ) است ، گمان مي‌برند خدا كينه‌ها و دشمنانگيهاي ايشان را ( كه از اسلام و مسلمين در دل دارند ) ظاهر و برملا نمي‌گرداند ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَضْغان‌ » : جمع ضِعْن ، حقد و كينه‌هاي شديد . « لَن يُخْرِجَ . . . » : ( نگا : توبه‌ / 64 ) .‏

‏‏آيه 30
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَلَوْ نَشَاء لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما مي‌خواستيم آنان را به تو نشان مي‌داديم و تو از روي قيافه و علامتشان ايشان را مي‌شناختي . تو قطعاً آنان را از روي طرز سخن و نحوه گفتار مي‌شناسي . خداوند آگاه از كارهايتان مي‌باشد ( و حقيقت پندار و گفتار و رفتارتان را مي‌داند و همگان را خوب مي‌شناسد و پاداش و پادافره لازم را به هر كسي خواهد داد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِسِيمَاهُمْ » : سيما ، قيافه . علامت . « لَحْنِ الْقَوْلِ » : شيوه سخن . طرز سخن .‏

‏‏آيه 31
‏متن آيه : ‏‏
‏ وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما همه شما را ( با وجود آگاهي از اعمالتان ) قطعاً آزمايش مي‌كنيم ، تا معلوم شود مجاهدان ( واقعي ) و صابران شما كيانند ( و مجاهدنماها و ناشكيبايان سست‌عنصر كيان ) . و اخبار شما را بيازمائيم ( كه آيا در راه اسلام صادقانه سخن گفته‌ايد يا خير . دعوت مستمر و خستگي‌ناپذير داشته‌ايد و از اسلحه گفتار در قلع و قمع كفار سود برده‌ايد ، يا از لوم لائم ترسيده‌ايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَتّي نَعْلَمَ » : ( نگا : بقره‌ / 143 ، آل‌عمران‌ / 140 ، سبأ / 21 ) . « نَبْلُوَ » : الف زائدي در رسم‌الخط قرآني در آخر دارد . « أَخْبَارَكُمْ » : مراد از اخبار ، هنرنمائي در شيوه بيان در كار تبليغ و دعوت مردم به راه حق ، و ضعف و قوت در اين امر ، و دوام و يا عدم دوام و فداكاري و يا عدم فداكاري در راه نشر دين است ( نگا : تفسير قاسمي ) . خبرهاي اطاعت يا عدم اطاعت در جهاد . يا اين كه مراد از اخبار ، اعمال بطور كلي است ، اعم از خوب و بد .‏

‏‏آيه 32
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدَى لَن يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كافر مي‌شوند ، و مردمان را از راه خدا بازمي‌دارند ، و بدنبال آن كه هدايت برايشان شناخته و روشن مي‌گردد با پيغمبر به مخالفت و دشمنانگي مي‌پردازند ، هرگز كمترين زياني به خدا نمي‌رسانند ، و بلكه خدا كارهاي ( نيك ) ايشان را هم باطل و بيسود مي‌گرداند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَآقُّوا » : دشمنانگي كردند . به مخالفت پرداختند . « سَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ » : كارهاي نيكشان را باطل مي‌گرداند و فايده‌اي در آخرت عائدشان نمي‌نمايد . كارهائي را كه در راه جلوگيري از اسلام مي‌كنند ، خدا آنها را بي‌اثر مي‌گرداند ، و موانع ايشان را از سر راه اسلام برمي‌دارد .‏

‏‏آيه 33
‏متن آيه : ‏‏
‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي مؤمنان ! از خدا و پيغمبر اطاعت كنيد ، و كارهاي خود را ( با انجام معاصي ) باطل مگردانيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ » : كارهايتان را با انجام پلشتيها و زشتيها ضايع نگردانيد .‏

‏‏آيه 34
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه كافر گردند و مردمان را از راه خدا بازدارند و سپس بميرند در حالي كه كافر باشند ، هرگز خداوند ايشان را نخواهد بخشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَاتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ » : در حال كفر از جهان بروند و بميرند . « لَن يَغْفِرَ اللهُ لَهُمْ » : خداوند ايشان را به سبب شرك و كفرشان هرگز نخواهد بخشيد ( نگا : نساء / 48 ) .‏

‏‏آيه 35
‏متن آيه : ‏‏
‏ فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سست مشويد ، و ( كافران را ) به صلح مخوانيد ، چرا كه شما برتريد و خدا با شما است ، و هرگز از ( اجر و ثواب ) اعمالتان نمي‌كاهد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّلْمِ » : صلح . « تَدْعُوا إِلَي السَّلْمِ » : از كافران طلب صلح مكنيد و ايشان را به صلح مخوانيد . ( تَدْعُوا ) مجزوم و عطف بر ( لاتَهِنُوا ) مي‌باشد . در اصل چنين است . لا تَهِنُوا وَ لا تَدْعُوا إِلَي السَّلْمِ . « الأعْلَوْنَ » : برتران . چيرگان . « لَن يَتِرَكُمْ » : از شما نمي‌كاهد . از ماده ( وتر ) . اين آيه مخالف با آيه 61 سوره انفال نيست كه مي‌فرمايد : وَ إِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا . چرا كه مراد از آيه ‏، درخواست صلح بي‌هنگام و بيجا از سوي مسلمانان است در زماني كه همه عوامل پيروزي در دست ايشان است ، و مراد از آيه سوره انفال درخواست صلح از طرف دشمنان است و صلحي در ميان است كه منافع مسلمانان را در حال يا در آينده تأمين مي‌كند . « وَ أَنتُمُ الأعْلَوْنَ » : در حالي كه شما برتر و چيره‌ايد ، و خدا با شما است و هرگز از اجر و پاداش كارهايتان نمي‌كاهد . يا اين كه : سستي نكنيد تا مجبور شويد دعوت به مصالحه كنيد . شما برتر هستيد و خدا با شما است و از پاداشهايتان نمي‌كاهد .‏

‏‏آيه 36
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِنَّمَا الحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَلَا يَسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏زندگي دنيا بازي و سرگرمي بيش نيست ، و اگر ايمان بياوريد و پرهيزگاري كنيد ، خداوند پاداش شما را ( به نحو كامل ) مي‌دهد و دارائي شما را هم نمي‌خواهد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَعِبٌ وَ لَهْوٌ » : ( نگا : انعام‌ / 32 و 70 ، عنكبوت‌ / 64 ) . « لا يَسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ » : خداوند بي‌نياز است و اموال شما را از شما درخواست نمي‌كند . اموالي كه به صورت زكات و صدقه مي‌دهيد و يا در راه جهاد خرج مي‌كنيد و به نام حقوق شرعي ديگر مصرف مي‌نمائيد ، براي دفاع از امنيت و استقلال كشور اسلامي و براي كمك به مستمندان همنوع خود و تأمين نيازمنديها و آباداني مملكت خودتان بوده و سود چنين اموالي عائد خودتان مي‌گردد .‏

‏‏آيه 37
‏متن آيه : ‏‏
‏ إِن يَسْأَلْكُمُوهَا فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَيُخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر خدا از شما اموالتان را درخواست كند ، و حتي اصرار هم بورزد ، شما ( به خاطر دلبستگي شديد و مال‌دوستي سرشتي انسان ) بخل نشان خواهيد داد و تنگچشمي‌خواهيد كرد ، و باعث بروز كينه‌هايتان مي‌شود . ( پس خدا كه شما را مي‌شناسد ، چنين كاري را نمي‌كند ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« يُحْفِكُمْ » : از شما اصرار بكند و مصرانه بخواهد . از مصدر ( إحفاء ) به معني إلحاح و إصرار . « يُخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ » : اشاره به دلبستگي شديد بسياري از مردم به مسائل مالي است ، و در حقيقت يك نوع ملامت و سرزنش آنان ، و در عين حال تشويق به ترك اين وابستگي است . همچنين بيانگر اين واقعيت كه دوستي اموال و عشق به دارائي ، خميره ذاتي و يك صفت سرشتي انسان است ، تا آنجا كه اگر خدا نيز از بسياري از انسانها اموالشان را مطالبه كند ، خشم و كينه او را به دل مي‌گيرند !‏
‏‏آيه 38
‏متن آيه : ‏‏
‏ هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ ‏
‏ترجمه : ‏
‏آگاه باشيد كه شما ( از سوي آفريدگارتان ) دعوت به انفاق در راه خدا مي‌شويد . بعضي از شما بخل مي‌ورزند . هر كس هم بخل بورزد ، در حق خود بخل مي‌ورزد ( و زيان آن متوجه خودش مي‌گردد ) . زيرا خدا بي‌نياز است و شما نيازمنديد . اگر شما ( از فرمان خدا سرپيچي كنيد و ) روي برتابيد ، مردمان ديگري را جايگزين شما مي‌گرداند ( و اين مأموريت را به گروه ديگري مي‌سپارد ) كه هرگز همسان شما نخواهند بود ( و از ايثار و فداكاري و بذل جان و مال خودداري نخواهند كرد و از فرمان يزدان روي‌گردان نخواهند شد ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« هَآ أَنتُمْ هؤُلآءِ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 66 و 119 ، نساء / 109 ) . « عَن نَّفْسِهِ » : در حق خود . « أَمْثَالَكُمْ » : همچون شما . همسان شما . ( نگا : معارج‌ / 41 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره محمّد / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:23:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره احقاف / تفسیر نور

 

آيه ‏1
‏متن آيه : ‏
‏ حم ‏

‏ترجمه : ‏
‏حا . ميم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حم‌ » : ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه ‏2
‏متن آيه : ‏
‏ تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين كتاب ( قرآن نام ) از سوي خداوند باعزّت و باحكمت نازل مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَنزِيلُ الْكِتَابِ . . . » : ( نگا : زمر / 1 ، غافر / 2 ، جاثيه‌ / 2 ) .‏

آيه ‏3
‏متن آيه : ‏
‏ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَالَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما آسمانها و زمين و آنچه در ميان اين دو است جز به حق و براي سرآمد معيّني نيافريده‌ايم . ( در مجموعه عالم خلقت ، چيزي ناموزون و ناسنجيده و مخالف حق يافته نمي‌شود ، و اين مجموعه ، همان گونه كه سرآغازي داشته است ، سرانجامي نيز دارد ، و با فرا رسيدن آن دنيا فاني مي‌شود ، و به دنبال آن جهان ديگري شروع مي‌گردد ، و نتائج اعمال در آن بررسي ، و پاداش و پادافره داده مي‌شود ) وليكن كافران ( كه اين حقيقت را نمي‌پذيرند و ) از آنچه از آن بيم داده مي‌شوند ( كه فرا رسيدن دادگاه بزرگ قيامت و شقاوت آخرت است ) روي مي‌گردانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَجَلٍ مُّسَمّيً » : سرآمد معيّن كه قيامت است ( نگا : يونس‌ / 4 ، روم‌ / 8 ) . عطف بر ( الْحَقِّ ) است . « عَمَّآ أُنذِرُوا » : از آنچه بيم داده شده‌اند . مراد رستاخيز و دادگاهي و حسابرسي و مكافات و مجازات آخرت است كه با كتاب مقروء و تدويني قرآن ، و با كتاب منظور و تكويني جهان ، كافران هشدار و بيم داده مي‌شوند ، ولي نه به اين توجّهي مي‌كنند و نه به آن .‏

آيه ‏4
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ اِئْتُونِي بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : آيا دقّت كرده‌ايد درباره چيزهائي كه بجز خدا به فرياد مي‌خوانيد و مي‌پرستيد ؟ به من نشان دهيد چه چيزي از زمين را آفريده‌اند ؟ يا اصلاً در ( آفرينش و گردش و چرخش ) آسمانها مشاركتي داشته‌اند ؟ ( اگر فرضاً مي‌گوئيد بلي آنها شركت داشته‌اند ) كتابي ( از كتابهاي آسماني ) پيش از اين ( قرآن كه گفتار شما را تصديق كند ) يا يك اثر علمي ( و باستاني از علماي گذشته كه گواهي دهد بر راستي چنين ادعائي ) براي من بياوريد ، اگر راست مي‌گوئيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرَأَيْتُمْ » : آيا ديده‌ايد و دقّت كرده‌ايد ؟ بيان كنيد و مرا از پرسشِ : ( چه چيزي را آفريده‌اند ؟ ) آگاه سازيد ( نگا : فاطر / 40 ، زمر / 38 ) . « أَرُونِي‌ » : نشانم دهيد . به من بنمائيد . « شِرْكٌ » : مشاركت . شركت ( نگا : سبأ / 22 ، فاطر / 40 ) « أَثَارَةٍ » : باقيمانده و اثري كه روايت گردد و گفته شود . « إِئْتُونِي بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هذا » : در اين قسمت ، از كفّار دليل نقلي منقول از زبان وحي آسماني خواسته شده است . « أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ » : در اين بخش ، از كفّار دليل عقلي و منطقي منقول از دانشمندان خواسته شده است .‏

آيه ‏5
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه كسي گمراه‌تر از كسي است كه افرادي را به فرياد بخواند و پرستش كند كه ( اگر ) تا روز قيامت ( هم ايشان را به فرياد بخواند و پرستش كند ) پاسخش نمي‌گويند ؟ ( نه تنها پاسخش را نمي‌دهند ، بلكه سخنانش را هم نمي‌شنوند ) و اصلاً آنان از پرستشگران و به فريادخواهندگان غافل و بي‌خبرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَدْعُو » : به فرياد بخواند . عبادت كند . الف زائدي در رسم‌الخطّ قرآني دارد ( نگا : حجّ‌ / 12 ، نحل‌ / 20 ، اسراء / 57 ) . « دُعَآءِ » : به فرياد خواستن . عبادت كردن ( نگا : فاطر / 13 و 14 ) .‏

آيه ‏6
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاء وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و زماني كه مردمان ( در قيامت ) گرد آورده مي‌شوند ، چنين پرستش‌شدگان و به فرياد خواسته‌شدگاني ، دشمنان پرستشگران و به فرياد خواهندگان مي‌گردند ( و از ايشان بيزاري مي‌جويند ) و عبادت ايشان را نفي مي‌كنند و نمي‌پذيرند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عِبَادَةِ » : پرستش ( نگا : مريم‌ / 92 ) . دعا . اگر ( دَعَآءِ ) آيه قبلي در اين آيه ، به صورت ( عِبَادَةِ ) آمده است ، بدين علّت است كه دعا از زمره مهمّترين عبادات است . چرا كه رسول خدا فرموده است : أَلدُّعَآءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ . « دعا مغز عبادت است‌ » . « كَافِرِينَ » : انكاركنندگان . مراد بيزاري جويندگان است ( نگا : قصص‌ / 63 ) . مي‌گويند : ما بديشان اجازه چنين كاري را نداده‌ايم و از پرستش و به فرياد خواستن آنان اطّلاعي نداشته‌ايم ( نگا : مائده‌ / 116 و 117 ) .‏

آيه ‏7
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه آيه‌هاي روشن ما بر آنان خوانده مي‌شود ، كافران به محض اين كه حق و حقيقت بديشان مي‌رسد فوراً درباره آن مي‌گويند : اين جادوي آشكاري است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيِّنَاتٍ » : روشن و آشكار . حال ( آيات ) است . « الْحَقِّ » : مراد آيات قرآن است . « لَمَّا جَآءَهُمْ » : زماني كه بديشان مي‌رسد . اين بخش مي‌رساند كه كافران به محض شنيدن آيات ، بدون هيچ گونه تدبّر و تفكّري ، به آن نسبت سحر و جادو داده‌اند . « لِلْحَقِّ » : حرف لام به معني ( عَنْ ) است .‏

آيه ‏8
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا آنان مي‌گويند كه : ( محمّد ) قرآن را از پيش خود ساخته است ( و به دروغ آن را به خدا نسبت داده است‌ ؟ بديشان ) بگو : اگر من قرآن را از پيش خود ساخته باشم و آن را به دروغ به خدا نسبت داده باشم ، ( قطعاً خدا مرا به مجازات مي‌رساند و ) شما نمي‌توانيد كمترين كاري در برابر خدا برايم بكنيد ( و مرا از عقاب و عذاب او برهانيد . پس چگونه من چنين كاري را مي‌كنم و بدين وسيله خويشتن را براي شما در معرض عذاب الهي قرار مي‌دهم‌ ؟ ! ) . خداوند از هر كس ديگري بهتر مي‌داند كه به چه سخناني ( براي رخنه گرفتن از قرآن ) فرو مي‌رويد ( و گاهي آن را شعر ، و گاهي سحر ، و زماني ساخته و بافته بشر مي‌ناميد ، و بدان نسبتهاي نارواي ديگري مي‌دهيد ) . همين بس كه خداوند ميان من و شما گواه باشد . ( خدا صدق دعوت و تلاش در ابلاغ رسالت مرا مي‌داند ، و كارشكنيها و دروغ‌پردازيهاي شما را نيز مي‌بيند ، و همين براي من و شما كافي است . از اين كارها دست بكشيد و به سوي خدا برگرديد . خدا توبه‌كاران را مي‌بخشد ، و آنان را مشمول رحمت واسعه خود مي‌سازد . چرا كه ) او بسيار بخشاينده و مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ » : بلكه . آيا . « إِفْتَرَاهُ » : ( نگا : يونس‌ / 38 ، هود / 13 و 35 ) . « مَا تُفِيضُونَ فِيهِ » : واژه ( مَا ) ممكن است موصوله بوده و به معني نسبتهاي ناروائي باشد كه به پيغمبر مي‌دادند . در اين صورت ضمير ( ه ) به ( ما ) برمي‌گردد . و ممكن است مصدريّه باشد ، در اين صورت ضمير ( ه ) به قرآن يا حق برمي‌گردد ، و ( تُفِيضُونَ ) به معني ورود در كاري به قصد افساد است . « تُفِيضُونَ » : در آن فرو مي‌رويد ( نگا : يونس‌ / 61 ) . « شَهِيداً » : گواه . مطّلع ( نگا : فصّلت‌ / 53 ) .‏

آيه ‏9
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ مَا كُنتُ بِدْعاً مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : من نوبرِ پيغمبران و نخستين فرد ايشان نيستم ( و چيزي را با خود نياورده‌ام كه كسي پيش از من آن را نياورده باشد . بلكه پيغمبران بيشماري پيش از من آمده‌اند و توحيد و مكارم اخلاق را به انسانها رسانده‌اند و من آخرين فرد آنان و ادامه‌دهنده خطّ سير ايشانم ) و نمي‌دانم ( در دنيا ) خداوند با من چه مي‌كند ، و با شما چه خواهد كرد . ( آيا سرنوشت من و شما در همين دنيا چگونه خواهد بود ؟ زندگي چگونه خواهد گذشت‌ ؟ من پيش از شما و يا شما پيش از من مي‌ميريد ؟ من ايمان آوردن همه شما و يا اكثر شما را مي‌بينم و يا نمي‌بينم‌ ؟ لحظه‌ها و روزها و هفته‌ها و ماهها و سالهاي آينده غيب است و من غيب نمي‌دانم ) . من جز از چيزي كه به من وحي مي‌شود پيروي نمي‌كنم ، و من جز بيم‌دهنده آشكاري نيستم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِدْعاً » : نوبر . نوظهور . نخستين چيزي كه پيش از آن چنين چيزي ديده نشده باشد . « بِدْعاً مِّنَ الرُّسُلِ » : نوبر و نخستين فرد پيغمبران . « مَآ أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ » : اين بخش از آيه بيانگر بشريّت پيغمبر است ، و او بنده‌اي از بندگان است و غيب نمي‌داند ، و مالك نفع و ضرري براي خود و براي ديگران نمي‌باشد جز بدان اندازه كه خدا بخواهد ( نگا : انعام‌ / 50 ، اعراف‌ / 188 ، هود / 31 ، نمل‌ / 65 ) . « نَذيرٌ مُبينٌ » : ( نگا : اعراف‌ / 184 ، حجر / 89 ، حجّ‌ / 49 ) .‏

آيه ‏10
‏متن آيه : ‏
‏ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَكَفَرْتُم بِهِ وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَاسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : به من خبر دهيد اگر اين قرآن از سوي خدا باشد و شما بدان ايمان نياوريد ، و كساني از بني‌اسرائيل بر همچون كتابي گواهي دهند و ايمان بياورند ، و شما تكبّر بورزيد ( و خويشتن را بزرگتر از اين بدانيد كه از آن پيروي كنيد ، آيا شما به خود ظلم نمي‌كنيد ؟ ) . بي‌گمان خداوند ظالمان را ( به سوي خير و به راه سعادت ) رهنمود نمي‌سازد . ( ظالماني كه راستاي راه حق را مي‌بينند و آن را در پيش نمي‌گيرند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَانَ » : ضمير مستتر در ( كَانَ ) و ( ه ) در واژه‌هاي ( بِهِ ) و ( مِثْلِهِ ) به قرآن برمي‌گردد . « شَهِدَ شَاهِدٌ » : برخي گفته‌اند مراد يكي از علماي برجسته يهود به نام عبدالّله بن سلام است كه بعدها در مدينه ايمان آورد و اين آيه مدني است و به فرمان رسول در اينجا قرار داده شده است . ولي اصل اين است كه مراد از ( شاهد ) يك گواه ، يا نفر نبوده بلكه مراد بيش از يكي ، يعني گروهي و جماعتي است ( نگا : شربيني ) . چرا كه مشركان مكّه مي‌گفتند كه اگر كتابي براي ايشان نازل شود ، از اهل كتاب راهياب‌تر خواهند بود ( نگا : انعام‌ / 157 ) . « عَلي مِثْلِهِ » : در پرتو رهنمودهاي كتابي همچون قرآن كه مراد تورات است . همچون قرآن ، يعني خود قرآن . « إِن كَانَ مِنْ عِندِاللهِ وَ كَفَرْتُم بِهِ » : جواب شرط محذوف است ، مثل : أَلَيْسَ قَدْ ظَلَمْتُمْ ؟ أَلَسْتُمْ ظَالِمِينَ ؟‏

آيه ‏11
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كَانَ خَيْراً مَّا سَبَقُونَا إِلَيْهِ وَإِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هَذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كافران ( تمسخركنان ) درباره مؤمنان مي‌گويند : اگر ( قرآن كه برنامه اسلام است ) چيز خوبي بود ، هرگز آنان براي رسيدن به آن از ما پيشي نمي‌گرفتند ( و ما قبل از ايشان به اسلام مي‌گرويديم و به قرآن ايمان مي‌آورديم . چرا كه ما سران قوم بوده و از عقل برتري و خردمندي بيشتري برخورداريم ) . چون خودشان به وسيله آن هدايت و راهياب نشده‌اند ، مي‌گويند : اين همان دروغهاي قديمي است ( و از افسانه‌هاي كهن فراهم آمده است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِلَّذِينَ ءَامَنُوا » : در حق مؤمنين . درباره مؤمنان . حرف لام به معني ( عَنْ ) است ( نگا : آيه 7 ) . « لَوْ كَانَ خَيْراً » : اگر قرآن چيز خوبي بود . « إِذْ » : چرا كه . واژه ( إِذْ ) به معني لام تعليل است ( نگا : كهف‌ / 16 ، زخرف‌ / 39 ) . « إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ » : به خاطر عدم هدايتشان به قرآن . « إِفْكٌ قَدِيمٌ » : دروغ قديمي . مرادشان افسانه‌اي از نوع افسانه‌هاي پيشينيان است .‏

آيه ‏12
‏متن آيه : ‏
‏ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَاناً عَرَبِيّاً لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پيش از قرآن ، كتاب موسي ( تورات ) پيشوا و رحمت بوده ، و ( هم‌اينك ) اين ( قرآن ) كتاب ( دين و شريعت ) است كه تصديق‌كننده ( تورات و ساير كتابهاي آسماني ) و به زبان عربي است تا وسيله بيم دادن ستمگران و مژده دادن نيكوكاران باشد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِن قَبْلِهِ » : پيش از قرآن . « إِمَاماً وَ رَحْمَةً » : پيشوا و رحمت . حال ( كِتَابٌ ) است ( نگا : هود / 17 ) . يعني وسيله اقتدا در دين و شريعت ، و مايه و سبب رحمت براي مردمان بوده است . « هذا كِتَابٌ » : اين قرآن دين و شريعت است . ( هذا ) مبتدا و ( كِتَابٌ ) خبر است . « مُصَدِّقٌ » : تصديق‌كننده تورات و كتابهاي آسماني پيشين . صفت كتاب است ( نگا : انعام‌ / 92 ) . « لِسَاناً عَرَبِيّاً » : به زبان عربي . ( لِسَاناً ) حال ، و ( عَرَبِيِّاً ) صفت است ( نگا : نحل‌ / 103 ، شعراء / 195 ) . واژه ( لِسَاناً ) مي‌تواند منصوب به نزع خافض باشد . « لِيُنذِرَ . . . » : محلاًّ منصوب و مفعول‌له است . « بُشْري‌ » : تقديراً منصوب ، عطف بر محل ( لِيُنذِرَ ) است .‏

آيه ‏13
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه مي‌گويند : پروردگار ما تنها يزدان است ، سپس ( بر اين توحيد و يكتاپرستي ) ماندگار مي‌مانند ، نه ترسي بر آنان است و نه غمگين مي‌گردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّ الَّذِينَ . . . » : ( نگا : فصّلت‌ / 30 ) .‏

آيه ‏14
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان به پاداش كارهائي كه مي‌كنند ، ساكنان بهشت بوده و جاودانه در آن مي‌مانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَزَآءً » : مفعول‌له است ( نگا : اعراب القرآن انباري ) .‏

آيه ‏15
‏متن آيه : ‏
‏ وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به انسان دستور مي‌دهيم كه به پدر و مادر خود نيكي كند . چرا كه مادرش او را با رنج و مشقّت حمل‌ مي‌كند ، و با رنج و مشقّت وضع مي‌كند ، و دوران حمل و از شير بازگرفتن او سي ماه طول مي‌كشد . ( آن گاه دوران سخت مراقبت و پاسخگوئي به نازها و نيازهاي كودكانه و جوانانه و مخارج ازدواج و تهيّه كار و مسكن و غيره فرا مي‌رسد ) تا زماني كه به كمال قدرت و رشد عقلاني مي‌رسد ، و به چهل سالگي پا مي‌گذارد . ( بدين هنگام انسان لايق و باايمان رو به آستانه آفريدگار جهان مي‌كند و ) مي‌گويد : پروردگارا ! به من توفيق عطاء فرما تا شكر نعمتي را به جاي آورم كه به من و پدر و مادرم ارزاني داشته‌اي ، و كارهاي نيكوئي را انجام دهم كه مي‌پسندي و مايه خوشنودي تو است ، و فرزندانم را صالح گردان و صلاح و نيكوئي را در ميان دودمانم تداوم‌بخش . من توبه مي‌كنم و به سوي تو برمي‌گردم ، و من از زمره مسلمانان و تسليم‌شدگان فرمان يزدانم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَصَّيْنَا » : سفارش كرديم . در اينجا مفهوم امري دارد و معني چنين مي‌شود : دستور مؤكّد مي‌دهيم . « إِحْسَاناً » : مفعول مطلق فعل محذوفي و تقدير چنين است : وَ وَصَّيْنَا الإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ أَن يُحْسِنَ اِحْسَاناً . « حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً » : مادرش او را با ناراحتي و مشقّت حمل كرده است . اين كه قرآن در اينجا تنها از ناراحتيهاي مادر سخن به ميان آورده و سخني از پدر در ميان نيست ، بدان خاطر است كه مادر سهم بيشتري در تحمّل مشكلات فرزند دارد . واژه ( كُرْهاً ) حال ( أُمُّ ) است . « وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً » : در حالي كه حمل او و از شير بازگرفتن او روي هم سي ماه است . اين بخش با توجّه به آيه 233 سوره بقره بيانگر اين حكم است كه حدّاقلّ حمل شش ماه است و با موازين علم پزشكي هم سازگار است ( نگا : المنتخب ، نمونه ) . « فِصَال‌ » : از شير بازگرفتن ( نگا : لقمان‌ / 14 ) . « أَوْزِعْني‌ » : توفيقم ده . به من الهام كن . شور و شوق آن را در من به وجود آور ( نگا : نمل‌ / 19 ) . « أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي‌ » : فرزندانم را شايسته و نيكو گردان ، و نيك بودن و خوب بودن را در ميان دودمانم تداوم بخش .‏

آيه ‏16
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجاوَزُ عَن سَيِّئَاتِهِمْ فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كسانيند كه كارهاي خوبشان را مي‌پذيريم و كلّيّه اعمال نيكشان را همسان نيك‌ترين آنها مي‌گيريم ، و همچون ساير بهشتيان از بديها و گناهانشان درمي‌گذريم ، اين وعده راستيني است كه پيوسته بديشان داده شده است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا » : مراد اين است كه خداوند از روي لطف ، خوب و خوبتر و خوبترين اعمالشان را به حساب خوبترين كردارشان مي‌گيرد و پاداش مي‌دهد ( نگا : نور / 38 ، عنكبوت‌ / 7 ، زمر / 35 ) . « فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ » : همراه با ساير بهشتيان . حرف ( فِي ) به معني ( مَعَ ) است . « وَعْدَ » : مفعول مطلق فعل محذوفي است و تقدير چنين است : وَعَدَهُمُ اللهُ وَعْدَ الصِّدْقِ . « الصِّدْقِ » : صادق و راستين .‏

آيه ‏17
‏متن آيه : ‏
‏ وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَّكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كسي كه به پدر و مادرش ( كه او را دعوت به ايمان و باور به آخرت مي‌كنند ) مي‌گويد : واي بر شما ! آيا به من خبر مي‌دهيد كه من ( زنده گردانده مي‌شوم و از گور ) بيرون آورده مي‌شوم ؟ در حالي كه پيش از من اقوام و ملّتهائي از جهان رفته‌اند ( و هرگز زنده نشده‌اند و به زندگي دوباره برنگشته‌اند ) . آنان پيوسته خدا را به ياري مي‌خوانند ( و به سبب گناهان زياد و سخنان كفرآميزش ، خدايا خدايا مي‌كنند ، و فرزندشان را به ايمان دعوت مي‌نمايند و مي‌گويند : ) واي بر تو ! وعده خدا حق است ، ايمان بياور . او مي‌گويد : اين سخنها چيزي جز افسانه‌هاي پيشينيان نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ » : آن كسي كه به پدر و مادر خود گفت . مراد شخص معيّني نيست . بلكه مراد همه كساني است كه چنين صفاتي داشته باشند . يعني ناباور و پرخاشگر و ياوه‌سرا باشند . « خَلَتْ » : گذشته است . رفته است . « الْقُرُون » : قومها و ملّتها و نسلها ( نگا : يونس‌ / 13 ، هود / 116 ، اسراء / 17 ) . « هُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللهَ » : آنان خدا را به كمك و ياري مي‌طلبند . ايشان به سبب سخنان كفرآميز و گناه آلود او ، خدايا خدايا مي‌كنند و از خدا مي‌خواهند او را به پذيرش دين و ايمان رهنمود فرمايد .‏

آيه ‏18
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كسانيند كه فرمان عذاب الهي راجع بديشان و همه ملّتهاي انسان و پري پيش از ايشان صادر شده است . واقعاً آنان زيانمندند . ( چرا كه آخرت را باخته‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ » : ( نگا : فصّلت‌ / 25 ) .‏

آيه ‏19
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همه ( مؤمنان و كافران ) داراي درجاتي ( و دركاتي ) هستند بر طبق اعمالي كه انجام داده‌اند ، تا بدين‌وسيله خداوند جزا و سزاي رفتار و كردارشان را به تمام و كمال و بي كم و كاست بدهد و هيچ گونه ستمي بديشان نشود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِكُلٍّ » : براي هر يك از دو گروه كافر و مؤمن . « دَرَجَاتٌ » : از باب تغليب ، مراد هم درجات بهشتيان و هم دركات دوزخيان است . « لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لايُظْلَمُونَ » : حرف ( ل ) براي تعليل است . ( يُوَفِّيَهُمْ ) منصوب به ( أَنْ ) مقدّر است . جار و مجرور متعلّق به محذوفي است و تقدير چنين است : جَازَاهُمُ اللهُ بِذلِكَ لِيُوَفِّيَهُمْ . حرف ( و ) حاليّه ، و جمله ( هُمْ لا يُظْلَمُونَ ) حال مؤكّده است .‏

آيه ‏20
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنتُمْ تَفْسُقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي ( را خاطرنشان ساز كه در آن ) كافران به آتش دوزخ نزديك گردانده مي‌شوند و به آن عرضه مي‌گردند . ( در اين وقت بديشان گفته مي‌شود : ) شما لذائذ و خوشيهاي خود را در زندگي دنياي خويش برده‌ايد و كام برگرفته‌ايد ( و براي امروز چيزي باقي نگذاشته‌ايد . لذا حالا بهره‌اي از نعمتها و خوشيها نداريد ، و ) امروزه شما به سبب استكباري كه به ناحق در زمين مي‌كرديد ، و به علّت گناهان و تمرّدي كه مي‌ورزيديد ، با عذاب خواركننده و ذلّت‌باري جزا داده مي‌شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُعْرَضُ » : عرضه مي‌گردند . « أَذْهَبْتُمْ » : برده‌ايد . « عَذَابَ الْهُونِ » : ( نگا : انعام‌ / 93 ، فصّلت‌ / 17 ) . « كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ » : تكبّر مي‌ورزيديد . خويشتن را بالاتر از آن مي‌ديديد كه ايمان بياوريد و دين خدا را بپذيريد .‏

آيه ‏21
‏متن آيه : ‏
‏ وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتْ النُّذُرُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي محمّد ! براي مشركان مكّه بيان كن سرگذشت هود ) برادر ( دلسوز و مهربان قوم خود ) عاد را . بدان گاه كه در سرزمين ريگستان احقاف ( واقع در جنوب جزيره عربستان و نزديكي يمن ) قوم خود را ( از عذاب خدا ) بيم داد و گفت : جز خداوند يگانه را نپرستيد ، چرا كه از عذاب روز بزرگ ، بر شما هراسناكم . پيش از او هم در گذشته‌هاي نزديك و دور پيغمبراني آمده بودند ( و مردمان را از عذاب استيصال دنيوي و عقاب اخروي ترسانده بودند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأحْقَافِ » : نام سرزميني است در جنوب شرقي جزيرة‌العرب ، برخي از باستان‌شناسان ، از روي نوشته‌هائي كه به دست آمده است ، احقاف را در شرق عَقَبه مي‌دانند و با إرَم مذكور در قرآن يكي مي‌شمارند ( نگا : المنتخب ) . احقاف ، از لحاظ لغوي ، جمع حِقْف ، ريگزار . داراي شنهاي روان . « مِن بَيْنِ يَدَيْهِ » : مراد گذشته‌هاي نزديك است . يا مراد پيغمبراني است كه هم‌عصر با او بوده و از همان چيزهائي قوم خود را بيم داده‌اند كه او بيم داده است . « مِنْ خَلْفِهِ » : مراد گذشته‌هاي دور است . « عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ » : عذاب ريشه‌كن‌كننده و از ميان برنده دنيوي ، يا عذاب سخت و طاقت‌فرساي اخروي .‏

آيه ‏22
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( قوم عاد بدو پاسخ دادند ) گفتند : آيا تو آمده‌اي كه با دروغهاي خود ، ما را از خدايانمان برگرداني‌ ؟ ! اگر از راستگوياني ، عذابي را كه ما را از وقوع آن مي‌ترساني بر سر ما بياور .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِتَأْفِكَنَا » : تا ما را منصرف كني و برگرداني .‏

آيه ‏23
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هود گفت : اين را تنها خدا مي‌داند و بس . من چيزي را به شما مي‌رسانم كه براي آن فرستاده شده‌ام . ( وظيفه من ابلاغ رسالت و رساندن پيام آسماني است ) وليكن مي‌بينم كه شما مردمان ناداني هستيد ( چرا كه وظيفه پيغمبران را نمي‌دانيد ، و عجيب‌تر اين كه خواستار زود فرا رسيدن عذاب و بلاي كردگاريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْعِلْمُ » : آگاهي . مراد آگاهي از وقوع قيامت ، يا اطّلاع از موعد عذاب استيصال دنيوي است . « تَجْهَلُونَ » : نمي‌دانيد . يعني وظيفه انبياء را نمي‌دانيد ، يا چون نادانيد شتاب داريد كه عذاب خدا هرچه زودتر در رسد .‏

آيه ‏24
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضاً مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُّمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ابري را ديدند كه در افق آسمان گسترده مي‌شود و به سوي سرزمينهاي ايشان رو مي‌آورد ( خوشحال شدند و ) گفتند : اين ابر بر ما باران را مي‌باراند . ( هود بديشان گفت : چنين نيست ) . بلكه اين همان چيزي است كه آن را بشتاب مي‌خواستيد . تندبادي است كه عذاب دردناكي به همراه آورده است !‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَارِضاً » : ابر . ابري كه در عرض آسمان ، يعني در كرانه‌هاي افق پهن مي‌شود و سپس بالا مي‌آيد . چه بسا از نشانه‌هاي ابرهاي باران‌زا باشد . « مُسْتَقْبِلَ » : روآورنده . آينده . « أَوْدِيَة‌ » : جمع وادي ، دره‌ها ( نگا : رعد . 17 ) . مراد سرزمينها است ( نگا : ابراهيم‌ / 37 ، نمل‌ / 18 ، قصص‌ / 30 ، توبه‌ / 121 ) . « مُمْطِر » : بارنده .‏

آيه ‏25
‏متن آيه : ‏
‏ تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لَا يُرَى إِلَّا مَسَاكِنُهُمْ كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( تندبادي است كه ) همه چيز را به فرمان پروردگارش درهم مي‌كوبد و نابود مي‌سازد . پس ( از چندي ، تندباد ايشان را دربر گرفت و هلاك گشتند و ) به گونه‌اي درآمدند كه جز خانه‌هايشان چيزي به چشم نمي‌خورد ! ما اين سان مردمان بزهكار را سزا و كيفر مي‌دهيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تُدَمِّرُ » : درهم مي‌كوبد . ويران و نابود مي‌سازد . « أَصْبَحُوا » : گشتند و شدند .‏

آيه ‏26
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعاً وَأَبْصَاراً وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُم مِّن شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما قوم عاد را از امكاناتي برخوردار كرده بوديم كه چنين امكاناتي را به شما نداده‌ايم . ما بديشان گوشها و چشمها و دلهائي داده بوديم ( كه در درك و ديد و تشخيص واقعيّتها آنان را قويتر از ديگران مي‌كرد ) . امّا گوشها و چشمها و دلهايشان سودي بدانان نبخشيد ، چرا كه آيات خدا را تكذيب مي‌كردند و ( رهنمودهاي پيغمبران را نمي‌پذيرفتند . سرانجام همان ) چيزي ايشان را فرو گرفت كه مسخره‌اش مي‌دانستند ( و آن عذاب خدا بود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَكَّنَّاهُمْ » : مكانت و قدرتشان داديم . از امكاناتي برخوردارشان كرديم . مراد قدرت مادي و معنوي است . از نظر ثروت و دارائي ، و از لحاظ فرهنگ و دانش ، برتر از اهل مكّه و بسياري از مردم بودند ( نگا : فجر 6 - 8 ) . « إِنْ » : حرف نافيه است و به معني ( ما ) . « إِذْ » : چرا كه . زيرا كه . « حَاقَ » : فرو گرفت ( نگا : انعام‌ / 10 ، هود / 8 ، نحل‌ / 34 ) .‏

آيه ‏27
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكُم مِّنَ الْقُرَى وَصَرَّفْنَا الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي اهل مكّه ! ) ما برخي از اقوامي را هلاك كرده‌ايم كه در گرداگرد شما مي‌زيسته‌اند ، و ما آيات خود را به صورتهاي گوناگون ( براي آنان ) بيان مي‌داشته‌ايم تا ( از كفر و فسق و فجور ) برگردند ( و آنان نمي‌پذيرفته و سركشي مي‌كرده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا حَوْلَكُم مِّنَ الْقُري‌ » : از قبيل ، عاد در احقاف در قسمت جنوبي جزيرة‌العرب ، قوم ثمود در حجر واقع در شمال جزيره ، قوم سبأ در يمن ، قوم شعيب در مدين كه بر سر راه شام است ، و قوم لوط در نواحي شام . « صَرَّفْنَا » : به گونه‌هاي مختلف و شيوه‌هاي گوناگون بيان داشته‌ايم .‏

آيه ‏28
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَاناً آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَذَلِكَ إِفْكُهُمْ وَمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس چرا آن معبودهائي كه سواي الله براي نزديكي به الله ، به خدائي گرفته بودند ، ( در اين لحظات سخت و حسّاس ) ياريشان نكردند ؟ ! ( نه تنها آنان را ياري ندادند ) بلكه از ايشان گم و گور شدند ! اين ( چيزي كه بر سرشان آمد نتيجه ) دروغ و افتراي ايشان بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَلَوْ لا » : پس چرا ؟ از چه روي‌ ؟ « قُرْبَاناً » : براي تقرّب و نزديكي به خدا . مفعول‌له ، يا حال است . « ءَالِهَةً » : مفعول دوم ( إِتَّخَذُوا ) است و مفعول اوّل آن محذوف است كه ( ءَالِهَةً ) است . يعني إِتَّخَذُوا ءَالِهَتَهُمْ . . . ءَالِهَةً .‏

آيه ‏29
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَراً مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! خاطرنشان ساز ) زماني را كه گروهي از جنّيان را به سوي تو روانه كرديم تا قرآن را بشنوند . هنگامي كه حاضر آمدند ، به يكديگر گفتند : خاموش باشيد و گوش فرا دهيد . هنگامي كه ( تلاوت قرآن ) به پايان آمد ، به عنوان مبلّغان و دعوت‌كنندگان ( همجنسان خود ، به آئين آسماني ) به سوي قوم خود برگشتند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَرَفْنَا » : متوجّه ساختيم . « نَفَراً » : جماعت . گروه . تعدادي ميان سه تا چهل كس ( نگا : المصحف الميسّر ) . « أَنصِتُوا » : از مصدر ( إنصَات ) يعني خاموش بودن براي گوش فرا دادن ( نگا : اعراف‌ / 204 ) . « حَضَرُوهُ » : در خدمتش حاضر آمدند . ضمير ( ه ) به قرآن و يا پيغمبر برمي‌گردد . « مُنذِرينَ » : بيم‌دهندگان . يعني اين گروه با شنيدن قرآن مسلمان شدند و براي تبليغ اسلام و اشاعه خبر دين جديد به سوي همنوعان خود برگشتند و داعيان الي‌الله شدند .‏

آيه ‏30
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَاباً أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اينان گفتند : اي قوم ما ! ما به كتابي گوش فرا داديم كه بعد از موسي فرستاده شده است و كتابهاي پيش از خود را تصديق مي‌كند ( و هماهنگ با كتابهاي آسماني پيشين است ) ، و به سوي حق رهنمود مي‌كند و به راه راست راه مي‌نمايد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسي‌ » : اين كه مي‌بينيم سخني از كتاب عيسي يعني انجيل در ميان نيست ، بدان خاطر است كه تورات كتاب اصلي و متّفق عليه يهوديان و مسيحيان است و انجيل تابع تورات است و حتّي مسيحيان احكام شرائع خود را از آن گرفته و مي‌گيرند . بعضي هم گفته‌اند ، اين گروه از جنّيان از بعثت عيسي و نزول انجيل آگاه نبوده‌اند .‏

آيه ‏31
‏متن آيه : ‏
‏ يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي قوم ما ! سخنان فراخواننده الهي را بپذيريد ، و به او ايمان بياوريد ، تا خدا گناهانتان را بيامرزد و شما را در پناه خويش ( محفوظ و مصون از عذاب سخت آخرت ) دارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَجِيبُوا » : پاسخ مثبت دهيد . « دَاعِيَ اللهِ » : مراد از داعي الهي ، پيغمبر اسلام است . « يَغْفِرْ » : فاعل اين فعل ، خدا است ( نگا : آل‌عمران . 31 و 135 ) . « مِن ذُنُوبِكُمْ » : حرف ( مِنْ ) زائد است و براي تأكيد مي‌باشد .‏

آيه ‏32
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَن لَّا يُجِبْ دَاعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَلَيْسَ لَهُ مِن دُونِهِ أَولِيَاء أُوْلَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كس هم سخنان فراخواننده الهي را نپذيرد ، نمي‌تواند خداي را از دستيابي به خود در زمين ناتوان كند ( و خويشتن را از چنگال عذاب الهي پناه دهد ، و از دست انتقام او بگريزد ) ، و براي او جز خدا هيچ وليها و ياورهائي نيست . چنين كساني در گمراهي آشكاري هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي‌الأرْضِ » : ( نگا : هود / 20 ، نور / 57 ، عنكبوت‌ / 22 ) .‏

آيه ‏33
‏متن آيه : ‏
‏ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا نمي‌دانند خدائي كه آسمانها و زمين را آفريده است و در آفرينش آنها خسته و درمانده نشده است ، مي‌تواند مردگان را زنده كند ؟ ! آري ، او بر هر كاري توانا است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَمْ يَعْيَ » : درمانده نشده است . از ماده ( عيي ) .‏

آيه ‏34
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي كافران را به كنار دوزخ مي‌برند و ايشان را بر آن عرضه مي‌كنند ( و بديشان گفته مي‌شود : ) آيا اين حقيقت ندارد ؟ ! مي‌گويند : بلي ، سوگند به پروردگارمان . خدا بديشان مي‌گويد : پس به سبب كفر و ناباوريتان عذاب را بچشيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُعْرَضُ » : ( نگا : غافر / 46 ، احقاف‌ / 20 ) .‏

آيه ‏35
‏متن آيه : ‏
‏ فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( در برابر اذيّت و آزار كافران ) شكيبائي كن ، آن گونه كه پيغمبران أُولُواالعزم ( در سختيها ) شكيبائي كرده‌اند ، و براي ( عذاب ) آنان شتاب مكن . روزي كه ايشان چيزي را مشاهده مي‌كنند كه بديشان وعده داده مي‌شد ، انگار كه آنان مدّتي از يك روز در دنيا مانده‌اند ( و زندگي كرده‌اند . اين قران ) ابلاغ است و بسنده است . مگر جز مردمان گناهكار و سركش از اطاعت خدا ، هلاك مي‌گردند ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« اِصْبِرْ » : شكيبائي كن . مراد از صبر مطلوب در اينجا علاوه از تحمّل رنجها و دردها ، مهلت و فرصت دادن به مردمان و انتظار كشيدن است . يعني ايشان را نفرين نكردن و درخواست عذاب استيصال ننمودن و با عجله مرگ و نابوديشان را خواستار نشدن . « اَلْعَزْم‌ » : اراده محكم و استوار . تصميم . ثابت و پايدار . « أُوْلُواْ الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ » : پيغمبراني كه داراي اراده استوار و ثبات و پايداري بوده‌اند . حرف ( مِنْ ) تبعيضيّه است ، و اشاره به گروه خاصّي از پيغمبران بزرگ است كه صاحب شريعت جديد و آئين تازه بوده‌اند و با گرفتاريها و مشكلات بيشتري روبرو شده‌اند . برخي آنان را پنج نفر مي‌دانند كه عبارتند از : نوح ، ابراهيم ، موسي ، عيسي ، محمّد : بعضي تعداد آنان را بيشتر دانسته‌اند . بعضي هم ( مِنْ ) را بيانيّه به حساب آورده و همه پيغمبران را أُولُواالعزم بشمار آورده‌اند . « لَمْ يَلْبَثُوا . . . » : ( نگا : روم‌ / 55 ، يونس‌ / 45 ) . « بَلاغٌ » : ابلاغ . تبليغ . بسنده . خبر مبتداي محذوف است : هذَا الْقُرْءَانُ بَلاغٌ . اين قران تبليغ آسماني و بسنده براي زندگي مردمان است . اين قرآن آخرين ابلاغ و اخطار است ! بپائيد به سوي خدا برگرديد و بيائيد .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره احقاف / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:21:00 ب.ظ ]




موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره جاثية / تفسیر نور

 

آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ حم ‏

‏ترجمه : ‏
‏حا . ميم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حم‌ » : از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين كتاب ( قرآن نام ) از سوي خداوند باعزّت و باحكمت نازل مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَنْزيلُ الْكِتابِ . . . » : ( نگا : زمر / 1 ، غافر / 2 ) .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدون شكّ در آسمانها و زمين دلائل و نشانه‌هاي فراواني ( بر وجود خدا ) است براي مؤمنان .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَاتٍ » : دلائل فراوان بر وجود خدا ، و نشانه‌هاي بزرگ بر يگانگي او .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همچنين در آفرينش شما ( بدين صورت زيبا و آراسته ، و دستگاههاي داخلي پيچيده و اسرارانگيز : رشته‌هاي ارتباطي سلسله اعصاب ، رگها و مويرگها ، مغز ، سلولها ، گردش خون ، خصال و صفات‌ويژه ، و تنوّع خلقت و فطرت ظاهري و باطني هر يك از افراد بشر ) و نيز در آفرينش جنبندگاني كه خداوند در سراسر زمين پراكنده مي‌سازد ( از موجودات ذرّه‌بيني گرفته تا حيوانات غول‌پيكر ، با ويژگيهاي گوناگون و ساختارهاي جوراجور و الوان و اشكال رنگارنگ ) نشانه‌هاي بزرگ و دلائل قوي ( براي پي بردن به خدا و خالق يكتا ) است براي آنان كه اهل يقين هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فِي خَلْقِكُمْ » : در خلقت شما از زمان پيدايش حيات در شكم مادران تا زمان ممات و خداحافظي از اين جهان ( نگا : حجّ‌ / 5 ، روم‌ / 54 ) . « يَبُثُّ » : پراكنده مي‌دارد . « دآبَّةٍ » : جنبنده . « لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ » : براي كساني كه در پي رسيدن به يقين باشند .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همچنين در دگرگوني شب و روز ( از لحاظ تغيير رنگ و كوتاهي و درازي و فعل و انفعالاتي كه در هر يك انجام مي‌پذيرد ) و در چيزهائي كه خدا از آسمان فرو مي‌فرستد و ( سبب ) رزق و روزي هستند ( همچون باران و نور و اشعّه‌هاي گوناگون ) و خدا به وسيله آنها زمين را بعد از مرگش حيات مي‌بخشد ، و نيز در وزش بادها ( و بالطبع دگرگوني هوا ) نشانه‌هاي بزرگي و دلائل سترگي است ( بر وجود خدا و خالق يكتا ) براي آنان كه به تعقّل مي‌پردازند و اهل عقل و درايت هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِخْتِلافِ » : دگرگوني . آمد وشد . « رِزْقٍ » : در اينجا مراد سبب رزق و روزي است . از قبيل : باران و برف و نور و اشعّه‌هاي گوناگون كيهاني . « تَصْريفِ » : وزش بادها و تغيير جهت آنها ، و بالطبع جابه‌جائي هوا .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اينها آيات خدا است كه به حق بر تو مي‌خوانيم . با اين حال ، اگر به خدا و آيات او ( با وجود اين همه دلائل موجود در گستره جهان و پيدا در عبارات قرآن ) ايمان نياورند ، پس به چه سخني ايمان مي‌آورند ؟ !‏

‏توضيحات : ‏
‏« تِلْكَ ءَايَاتُ البلهِ » : مراد آيات قرآن است . « بِالْحَقِّ » : به حق و حقيقت . راست و درست . « بَعْدَ اللهِ وَ ءَايَاتِهِ » : بعد از سخن خدا و آيه‌هاي او . بغير از خدا ، كه همه چيز دالّ بر بودن او است ، بعد از سخن خدا قرآن ، و بعد از نشانه‌هاي موجود در گستره جهان .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏واي بر هر كس كه دروغپرداز و بزهكار باشد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَفَّاكٍ » : بسيار دروغگو . كسي كه دروغهاي شاخدار مي‌سازد . كَذَّاب . « أَثيمٍ » : بسيار بزهكار و گناهكار . « أَفَّاكٍ أَثِيمٍ » : مراد كسي است كه بسي در گفتار دروغگو ، و در كردار بزهكار است ( نگا : شعراء / 222 ) .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّهِ تُتْلَى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن كسي كه پيوسته آيات خدا را مي‌شنود كه بر او خوانده مي‌شود ( و از وعد و وعيد ، بيم دادن و مژده دادن ، امر و نهي ، و پند و اندرز ، صحبت مي‌دارد ، امّا او ) پس از آن از روي تكبّر ( بر كفر و مخالفت با حق و انجام گناه ) اصرار مي‌ورزد ؛ انگار آيه‌هاي خدا را نشنيده است ! ( حال كه چنين است ) پس او را به عذاب بس دردناكي مژده بده .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَسْمَعُ ءَايَاتِ اللهِ . . . » : اين بخش مي‌تواند جمله مستأنفه ، و يا صفت ديگري براي ( كلّ ) باشد . « يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً » : مستكبرانه اصرار مي‌ورزد . از روي تكبّر بر كفر و فسق پافشاري و پايداري مي‌كند .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آيَاتِنَا شَيْئاً اتَّخَذَهَا هُزُواً أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه چيزي از آيات ما را فرا مي‌گيرد ، آن را به تمسخر مي‌گيرد و مايه استهزاء مي‌گرداند ! اين چنين كساني عذاب بزرگ و خواركننده‌اي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِتَّخَذَهَا هُزُواً » : آيات الهي را به تمسخر مي‌گيرد و با بي‌اعتنائي از كنار آنها مي‌گذرد . آيات الهي را مايه استهزاء ديگران و بازيچه قرار دادن ايشان مي‌سازد . « هُزُواً » : ( نگا : بقره‌ / 67 و 231 ، مائده‌ / 57 و 58 ) .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ مِن وَرَائِهِمْ جَهَنَّمُ وَلَا يُغْنِي عَنْهُم مَّا كَسَبُوا شَيْئاً وَلَا مَا اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاء وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روياروي آنان دورخ است ، و آنچه ( از مال و جاه دنيا ) به دست آورده‌اند ، و كساني كه سواي خدا به عنوان اولياء برگزيده‌اند ، اصلاً به حالشان سودي نمي‌رساند ( و از دوزخ نمي‌رهاند ) و عذاب بس بزرگي دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَرَآئِهِمْ » : اين واژه از اضداد است و مي‌تواند به معني : پشت سر ايشان ، يا پيش روي ايشان باشد . در هر حال ، مراد ( بر سر راه آنان ) است ( نگا : انسان . 27 ، ابراهيم‌ / 16 و 17 ، مؤمنون‌ / 100 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا هُدًى وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مَّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين قرآن راهنما است ، و كساني كه آيات پروردگارشان را باور نمي‌دارند ، عذاب بزرگي از ( بدترين و ) دردناكترين نوع عذاب دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هُديً » : هدايت و راهنمائي . هادي و راهنما . « رِجْزٍ » : عذاب . شكنجه . رنج ( نگا : اعراف‌ / 134 و 135 ، انفال‌ / 11 ) . « رِجْزٍ أَلِيمٍ » : سخت‌ترين عذاب . بدترين شكنجه . طاقت‌فرساترين رنج ( نگا : سبأ / 5 ) .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ اللَّهُ الَّذِي سخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند همان كسي است كه دريا را رام شما كرده است ، تا كشتيها برابر فرمان و اجازه او ( كه به ماده كشتيها و خود آبها و ديگر عوامل طبيعي داده است ) در دريا روان شوند و شما انسانها بتوانيد از فضل خدا بهره گيريد ، و شايد سپاسگزار گرديد ( و شكر نعمتهاي بيكران يزدان را به جاي آوريد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اللهُ الَّذِي سَخَّرَ . . . » : ( نگا : ابراهيم‌ / 32 ، حجّ‌ / 65 ، روم‌ / 46 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آنچه كه در آسمانها و آنچه كه در زمين است همه را از ناحيه خود ، مسخّر شما ساخته است . قطعاً در اين ( تسخير موجودات مختلف و به گردش و چرخش درآوردن چرخه حيات به نفع انسانها ) نشانه‌هاي مهمّي ( بر قدرت و مهرباني خدا در حق آدميزادگان ) است ، براي كساني كه مي‌انديشند ( و انديشمندانه به اشياء دور و بر و به خود زندگي مي‌نگرند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَمِيعاً مِنْهُ » : جملگي اين تسخير از سوي خدا حاصل مي‌گردد ( نگا : تفسير كبير ) . همه آنچه ذكر شده است ، از فضل و لطف خدا بر شما است ( نگا : المختصر ) . همه اينها با تمام ويژگيهائي كه دارند ، از سوي خدايند و به فرمان او در خدمت شما ( نگا : نمونه ) .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ قُل لِّلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لا يَرْجُون أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْماً بِما كَانُوا يَكْسِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به كساني كه ايمان آورده‌اند ، بگو : بر كساني ببخشايند كه روزهاي ( مصائب و بلاياي ) الهي را چشم نمي‌دارند ( و روزهائي را فراموش مي‌كنند كه بر سرِ گذشتگان كافر و فاسق و فاجر همچون قوم فرعون و لوط و ثمود چه آمده است ، و با متانت و رزانت از ايشان صرف‌نظر نمايند ) تا خداوند خودش آنان را در برابر كارهائي كه كرده‌اند كيفر دهد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَغْفِرُوا » : ببخشند و صرف نظر كنند و گوش به اذيّت و آزار كافران و مشركان ندهند ( نگا : احزاب‌ / 48 ، حجر / 94 ، زخرف‌ / 89 ) . در اين صورت مراد يك دستور اخلاقي در برخورد با كفّار و مشركان و بي‌دينان است و از مسلمانان براي هميشه خواسته مي‌شود در برابر چنين افرادي ، بي‌اعتناء بوده و براي بيدار ساختن و جلب ايشان به اسلام ، بزرگوارانه و صبورانه عمل كنند ، و اجر خود را از خدا بخواهند . يا اين كه مراد در يك مقطع خاصّ زماني همچون سالهاي نخستين دعوت در مكّه است كه هنوز مسلمانان اجازه مقابله و مقاتله با مشركان را نداشتند . البتّه چنين شرائطي در طول تاريخ براي مسلمانان به صورت فردي يا جمعي تكرار مي‌گردد . فعل مضارع ( يَغْفِرُوا ) به منزله امر يعني ( إِغْفِرُوا ) است . جواب امر مقدّر و اصل آن چنين است : قُلْ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا اغْفِرُوا يَغْفِرُوا ( نگا : اسراء / 53 ، ابراهيم‌ / 31 ) . « أَيَّامَ اللهِ » : ( نگا : ابراهيم‌ / 5 ) . مراد مصائب و وقائعي است كه خدا بر سر ملّتهاي پيشين آورده است ( نگا : يونس‌ / 102 ) . برخي ( أَيَّامَ اللهِ ) را روز قيامت معني كرده‌اند ( نگا : نمونه ، الميزان ) .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر كس كه كار نيك بكند ، به سود خود او است ، و هر كس كار بد بكند به زيان خود او است ، سپس همه شما به سوي پروردگارتان بازمي‌گرديد ( و نتيجه اعمال خويش را مي‌بينيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ثُمَّ » : پس از آزمايش شما در اين جهان ، و اتمام توقّف در برزخ .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به بني‌اسرائيل كتاب آسماني و حكومت و نبوّت بخشيديم ، و از روزيهاي حلال و پاكيزه بديشان عطاء كرديم ، و آنان را بر جهانيان ( عصر خويش ) برتري داديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْكِتَابَ » : جنس كتاب مراد است . از جمله : تورات و انجيل . « الْحُكْمَ » : حكومت و فرماندهي . قضاوت و داوري . حكمت و فرزانگي ( نگا : انعام‌ / 89 ، مائده‌ / 44 ) . « فَضَّلْنَاهُمْ عَلَي الْعَالَمِينَ » : ايشان را به سبب ايمان قوي و يقين صادق بر ديگر مردمان روزگار خود برتري داده بوديم ( نگا : بقره‌ / 47 و 122 ، اعراف‌ / 140 ، دخان‌ / 32 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ وَآتَيْنَاهُم بَيِّنَاتٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمْ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما دلائل واضح و نشانه‌هاي روشني درباره كار ( نبوّت و شريعت دين خود را ) در اختيار بني‌اسرائيل گذارديم ، ولي آنان ( در اين باره با همديگر ) اختلافي نداشتند مگر بعد از آن كه علم و آگاهي ( از حقيقت دين و احكام آن ) پيدا كردند ، در اين هنگام به سبب برتري‌جوئي و عداوت و حسادت ميان خود ، ( درباره دين و احكام آن ) اختلاف ورزيدند . قطعاً پروردگار تو ، روز قيامت در ميان ايشان درباره چيزي كه راجع بدان اختلاف پيدا كرده‌اند ، داوري خواهد كرد ( و به قضاوت خواهد نشست ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيِّنَاتٍ » : معجزاتي دالّ بر حقّانيّت پيغمبران و صداقت دين خدا . دلائل و براهين روشن . « الأمْرِ » : كار و بار دين و احكام آن ، و امر نبوّت و شريعت . « بَيِّنَاتٍ مِّنَ الأمْرِ » : معجزاتي كه حقّانيّت پيغمبران بني‌اسرائيل و صداقت دين آسماني ايشان را نشان مي‌داد و مي‌نماياند . دليلها و حجّتهاي روشني كه كار و بار دين و شريعت خدائي را به اثبات مي‌رساند . دلائل و براهيني كه صفات پيغمبر خاتم و درستي دين اسلام را ثابت مي‌كرد ( نگا : بقره‌ / 89 و 146 ) . « الْعِلْمُ » : آگاهي از دين خدا و احكام و قوانين آن . آگاهي از نبوّت خاتم‌الانبياء و اطّلاع از ظهور اسلام . « بَغْياً بَيْنَهُمْ » : به سبب حبّ رياست و برتري‌جوئي و عداوت و حسادت ميان خود ( نگا : بقره‌ / 213 ، آل‌عمران‌ / 19 ، شوري‌ / 14 ) .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس ما تو را ( مبعوث كرديم و ) بر آئين و راه روشني از دين ( خدا كه برنامه تو و همه انبياء پيشين بوده است و اسلام نام دارد ) قرار داديم . پس ، از اين آئين پيروي كن و بدين راه روشن برو ( چرا كه آئين رستگاري و راه نجات است ) و از هوا و هوسهاي كساني پيروي مكن كه ( از دين خدا بي‌خبرند و از راه حق ) آگاهي ندارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَرِيعَةٍ » : آئين و برنامه . راه و مسير . « الأمْرِ » : كار و بار دين . مراد دين اسلام است كه دين همه پيغمبران الهي بوده است ( نگا : آل‌عمران‌ / 19 و 85 ، شوري‌ / 13 ) .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّهُمْ لَن يُغْنُوا عَنكَ مِنَ اللَّهِ شَيئاً وإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان هرگز تو را از عذاب خدا نمي‌رهانند ( و در آخرت در برابر خدا كمترين كمكي به تو نمي‌توانند بكنند ، و هيچ دردي را از تو دوا نمي‌كنند ) . ستمگران كفرپيشه ، برخي يار و ياور برخي ديگرند ، و خدا هم يار و ياور پرهيزگاران است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَن يُغْنُوا عَنكَ . . . » ( نگا : يوسف‌ / 68 ، مريم‌ / 42 ، جاثيه‌ / 10 ) .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ يُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( قرآن و شريعت ) وسيله بينش مردمان و مايه هدايت و سبب رحمت براي كساني است كه اهل يقين هستند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« هذا بَصَآئِرُ . . . » : ( نگا : انعام‌ / 104 ، اعراف‌ / 203 ، قصص‌ / 43 ) .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ أًمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْيَاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كساني كه مرتكب گناهان و بديها مي‌شوند ، گمان مي‌برند كه ما آنان را همچون كساني بشمار مي‌آوريم كه ايمان مي‌آورند و كارهاي پسنديده و خوب انجام مي‌دهند ، و حيات و ممات و دنيا و آخرتشان يكسان مي‌باشد ؟ ( اگر چنين بينديشند ) چه بد قضاوت و داوري مي‌كنند ! !‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِجْتَرَحُوا » : به دست آورده‌اند . فراچنگ آورده‌اند . اجتراح و اكتساب يكي است . جز اين كه ا جتراح در به دست آوردن گناهان ، و اكتساب در فراچنگ آوردن حسنات و سيّئات هر دو به كار مي‌رود . « سَوَآءً » : يكسان . برابر . حال ( هُمْ ) در فعل ( نَجْعَلَهُمْ ) است . « مَحْيَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ » : زندگي و مرگشان . مراد در زندگي دنيا و حيات بعد از مرگشان ، يعني آخرت است ( نگا : ص‌ / 28 ، قلم‌ / 35 و 36 ، غافر / 51 ) . « سَوَآءً مَّحْيَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ » : دنيا و آخرت كافران همچون دنيا و آخرت مؤمنان باشد ؟ دنيا و آخرت كافران مثل هم باشد ؟‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريده است ، تا هر كسي در برابر كارهائي كه انجام مي‌دهد ، سزا و جزا داده شود ، و به انسانها هيچ گونه ستمي نگردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِالْحَقِّ » : ( نگا : انعام‌ / 73 ، ابراهيم‌ / 19 ، نحل‌ / 3 ) . « لِتُجْزي كُلُّ نَفْسٍ . . . » : ( نگا : طه‌ / 15 ) . « خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضَ بِالْحَقِّ » : خداوند آسمانها و زمين را بر محور قانون حق آفريده است ، و در همه جا حق و عدل و نظم و ترتيب حاكم است .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ ديده‌اي كسي را كه هوا و هوس خود را به خدائي خود گرفته است ، و با وجود آگاهي ( از حق و باطل ، آرزوپرستي كرده است و ) خدا او را گمراه ساخته است ، و بر گوش و دل او مهر گذاشته است و بر چشمش پرده‌اي انداخته است‌ ؟ ! پس چه كسي جز خدا ( و خدا هم از وي رويگردان است ) مي‌تواند او را راهنمائي كند ؟ آيا پند نمي‌گيريد و بيدار نمي‌شويد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ » : كسي كه هوا و هوس خود را معبود و خداي خود نموده است ( نگا : فرقان‌ / 43 ) . « عَلي عِلْمٍ » : با وجود علم به حق و باطل و شناخت راه درست و نادرست ( نگا : جاثيه‌ / 17 ) . خدا با علم به اين كه طرف استحقاق هدايت ندارد و در فسق و فجور غرق است . در صورت اوّل ، حال ضمير ( ه ) در ( أَضَلَّهُ اللهُ ) است . در صورت دوم ، حال ( اللهُ ) است . « خَتَمَ عَلي . . . » : ( نگا : بقره‌ / 7 ) .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏منكران رستاخيز مي‌گويند : حياتي جز همين زندگي دنيائي كه در آن بسر مي‌بريم در كار نيست . گروهي از ما مي‌ميرند و گروهي جاي ايشان را مي‌گيرند ، و جز طبيعت و روزگار ، ما را هلاك نمي‌سازد ! آنان چنين سخني را از روي يقين و آگاهي نمي‌گويند ، و بلكه تنها گمان مي‌برند و تخمين مي‌زنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَمُوتُ وَ نَحْيَا » : مي‌ميريم و زنده مي‌شويم . يعني ما مي‌ميريم و فرزندان ما جايگزين ما مي‌شوند ، و زندگي به همين شكلي پيش مي‌رود ( نگا : مؤمنون‌ / 37 ) . « مَا يُهْلِكُنَا إِلاَّ الدَّهْرُ » : ما را جز مرور روزگار و گذشت عمر از ميان برنمي‌دارد . « مَا لَهُم بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ » : ( نگا : نجم‌ / 28 ) .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ مَّا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَن قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه آيات روشن ما ( كه دالّ بر توانائي ما براي ايجاد رستاخيز و زندگي دوباره‌اند ) بر آنان خوانده مي‌شود ، در برابر آنها دليلي جز اين ندارند كه مي‌گويند : اگر راست مي‌گوئيد ( كه قيامتي و زندگي دومي در كار است ) پدران و نياكان ما را زنده كنيد و بياوريد ( تا نمونه‌اي از زنده شدن مردگان را ببينيم و باور كنيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيِّنَاتٍ » : روشن . مستدلّ . حال ( آيات ) است . « مَا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلاّ أَن قَالُوا . . . » : واژه ( حجّت ) خبر ( كَانَ ) و جمله ( أَن قَالُوا ) اسم آن است . گفتار بي‌اساس ايشان را ( حجّت ) ناميدن ، كنايه از اين است كه آنان دليلي جز بي‌دليلي ندارند .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيبَ فِيهِ وَلَكِنَّ أَكَثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : خداوند شما را ( از نيستي به هستي مي‌آورد و ) زنده مي‌كند ، سپس ( بعد از به پايان آمدن اجلتان ) شما را مي‌ميراند ، سپس ( بعد از دوران برزخ و ماندگاري در گورها ، شما را دوباره زنده مي‌كند و ) در روز قيامت كه در آن ترديدي نيست شما را گرد مي‌آورد ، وليكن بيشتر مردم ( به علّت نينديشيدن و تأمّل نكردن ، قدرت خدا را بر ايجاد رستاخيز ) نمي‌دانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلي يَوْمِ الْقِيَامَةِ » : در روز قيامت . « فِيهِ » : درباره گردآوري . درباره روز قيامت .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرضِ وَيَومَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مالكيّت و حاكميّت آسمانها و زمين از آن خدا است ، و آن روز كه قيامت برپا مي‌شود ، باطلگرايان زيان مي‌بينند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَقُومُ السَّاعَةُ » : قيامت برپا مي‌شود . « الْمُبْطِلُونَ » : مدّعيان باطل . باطلگرايان ( نگا : اعراف‌ / 173 ، عنكبوت‌ / 48 ، روم‌ / 58 ، غافر / 78 ) .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي مخاطب ! در آن روز ) هر ملّتي را مي‌بيني كه ( خاشعانه و خاضعانه ، چشم به انتظار فرمان يزدان‌ ؛ در محضر دادگاه خداوند دادگر مهربان ) بر سر زانوها نشسته است . هر ملّتي به سوي نامه اعمالش فراخوانده مي‌شود ( و بديشان گفته مي‌شود : ) امروز جزا و سزاي كارهائي كه مي‌كرده‌ايد به شما داده مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُمَّةٍ » : جماعت . ملّت . « جَاثِيَةً » : بر سر زانوها نشسته . بر سر زانوها نشستن براي خشوع و خضوع در برابر قاضي القضات دادگاه قيامت ، و به خاطر ترس و هراسي است كه مردمان را فرا مي‌گيرد . « تُدْعي إِلي كِتَابِهَا » : براي دريافت نامه اعمال خود با دست راست و يا دست چپ فراخوانده مي‌شود ، و برابر آن دادگاهي مي‌گردد ، و سعادت و يا شقاوت مي‌بيند .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( نامه اعمال كه دريافت مي‌داريد ) كتاب ما است و اعمال شما را صادقانه بازگو مي‌كند . ما ( از فرشتگان خود ) خواسته بوديم كه تمام كارهائي را يادداشت كنند و بنويسند كه شما در دنيا انجام مي‌داديد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَنطِقُ عَلَيْكُمْ » : براي شما صحبت مي‌كند . مراد از نطق ، نوشته‌هائي است كه با چشم ديده مي‌شود و مطالب را بازگو مي‌نمايد . « كُنَّا نَسْتَنسِخُ » : نگارش را مي‌طلبيديم . كاملاً مي‌نگاشتيم . استنساخ ، طلب نگاشتن ، و يا مبالغه در نگاشتن است . « إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ » : نگارش كارهائي را از فرشتگان مي‌خواستيم كه مي‌كرديد . آنچه را مي‌كرديد كاملاً با دقّت مي‌نگاشتيم و ثبت و ضبط مي‌كرديم ( نگا : يونس‌ / 21 ، زخرف‌ / 80 ) .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه ايمان مي‌آورند و كارهاي شايسته مي‌كنند ، پروردگارشان ايشان را ( به بهشت مي‌برد و ) غرق نعمت خويش مي‌گرداند . رستگاري و پيروزي آشكار همين است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ » : ( نگا : انعام‌ / 16 ) .‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَفَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَكُنتُمْ قَوْماً مُّجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه كافر مي‌گردند ( بديشان گفته مي‌شود : ) مگر آيه‌هاي من بر شما خوانده نمي‌شد و شما بزرگي و عظمت مي‌فروختيد و تكبّر مي‌كرديد ، و مردمان بزهكار و گناهكاري بوديد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْتَكْبَرْتُمْ » : ( نگا : بقره‌ / 87 ) .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُم مَّا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِن نَّظُنُّ إِلَّا ظَنّاً وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏و هنگامي كه گفته مي‌شد : وعده خدا راست است ( و كيفر هر كسي را در سراي ديگر به تمام و كمال مي‌دهد ) و قيامت حتماً فرا مي‌رسد و هيچ گونه شكّي در رخ دادن آن نيست ، مي‌گفتيد : ما نمي‌دانيم قيامت چيست ! ما تنها گماني ( درباره آن ) داريم و به هيچ وجه يقين و باور نداريم ( كه قيامت فرا برسد ) .‏
‏توضيحات : ‏
‏« مَاالسَّاعَةُ » : قيامت چه چيز است‌ ؟ قيامت چيست ! « مُسْتَيْقِنِينَ » : باور دارندگان . يقين حاصل‌كنندگان .‏
آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون ‏
‏ترجمه : ‏
‏سزا و جزاي كارهاي بدي كه كرده‌اند هويدا و گريبانگيرشان مي‌شود ، و آنچه كه مسخره‌اش مي‌دانستند ( كه عذاب دوزخ است ) از هر سو آنان را فرا مي‌گيرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا » : بديهائي كه كرده‌اند ، تجسم مي‌يابند و در برابرشان آشكار مي‌شوند . كيفر و مجازات زشتيها و پلشتيهائي كه كرده‌اند ، گريبانگيرشان مي‌گردد ( نگا : نحل‌ / 34 ، زمر / 48 ) .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( از سوي خدا ) بديشان گفته مي‌شود : ما امروز شما را ( در عذاب رها مي‌سازيم و ) از ياد خود مي‌بريم ، همان گونه كه شما ديدار امروز را به فراموشي سپرديد ( و ما را از ياد برديد ، و مسائل و حوادث قيامت را پشت گوش انداختيد ) و جايگاهتان آتش دوزخ است و هيچ يار و ياوري نداريد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَنسَاكُمْ » : فراموشتان مي‌كنيم . مراد از فراموش كردن ، در عذاب رها كردن ، و بي‌اعتنائي بديشان و ناديده گرفتن آنان است . ( نگا : اعراف‌ / 51 ، توبه‌ / 67 ، سجده‌ / 14 ، طه‌ / 126 ) .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً وَغَرَّتْكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ لَا يُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( گرفتار شدنتان بدين سرنوشت اسفناك ) بدان خاطر است كه شما آيات خدا را به تمسخر گرفته‌ايد و زندگي دنيا ، شما را گول زده است . امروز آنان از آتش دوزخ بيرون آورده نمي‌شوند ، و از ايشان خواسته نمي‌شود كه عذرخواهي كنند و خوشنودي بطلبند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ذلِكُمْ » : گرفتار شدن شما بدين سرنوشت غم‌انگيز و عذاب دردناك . « غَرَّتْكُمْ » : شما را گول زده است ( نگا : انعام‌ / 70 و 130 ، اعراف‌ / 51 ) « يُسْتَعْتَبُونَ » : ( نگا : نحل‌ / 84 ، روم‌ / 57 ، فصّلت‌ / 24 ) .‏
آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ‏
‏ترجمه : ‏
‏ستايش تنها خداوندي را سزا است كه پروردگار آسمانها و پروردگار زمين و پروردگار همه جهانيان است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« رَبِّ » : تكرار اين لفظ براي تأكيد است و هر سه واژه بدل يا صفت ( الله ) مي‌باشند .‏
آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَهُ الْكِبْرِيَاء فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‏
‏ترجمه : ‏
‏بزرگواري و والائي در آسمانها و زمين ، از آن او است ، و او صاحب عزّت و قدرت ، و داراي حكمت و فلسفه ( در همه امور ) است .‏
‏توضيحات : ‏
‏« الْكِبْرِيَآءُ » : عظمت و رفعت . شاهي و والائي ( نگا : يونس‌ / 78 ) .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره جاثية / تفسیر نور  لینک ثابت
 [ 05:20:00 ب.ظ ]