اعتقاد اسماعیلیه درباره مهدویت |
... |
اعتقاد اسماعیلیه درباره مهدویت
ایمان اوشنی
«اسماعیلیه» به امامت شش امام اول شیعیان اثنی عشری معتقد بودند؛ امّا پس از امام صادق(علیه السلام) بزرگترین فرزند او اسماعیل، یا فرزند او محمد را به امامت پذیرفتند. اسماعیل بزرگترین فرزند امام صادق(علیه السلام) و مورد علاقة آن حضرت بود.
اگر چه از بعضی روایات، خلاف این به دست میآید؛ ولی دانشمندان شیعه او را بزرگ داشته و از وی به نیكی یاد كرده اند. به نظر شیخ طوسی(ره) او جزو رجال امام صادق(علیه السلام) و اصحاب ایشان است. با توجه به علاقة امام صادق(علیه السلام) به اسماعیل، او مردی جلیل القدر بوده است.
ریشة پیدایش اسماعیلیه، شاید در این نكته نهفته باشد كه اسماعیل فرزند ارشد امام صادق(علیه السلام) ، مورد احترام آن حضرت بود؛ به همین دلیل برخی میپنداشتند پس از امام صادق(علیه السلام) او به امامت خواهد رسید. امّا اسماعیل در زمان حیات امام ششم، از دنیا رفت و آن حضرت شیعیان را بر مرگ پسر گواه گرفت و جنازة او را به صورت آشكار تشییع و دفن كرد.
پس از شهادت امام صادق(علیه السلام) گروهی از اسماعیلیه، مرگ اسماعیل را در زمان آن حضرت انكار كرده و او را امام قائم دانستند كه روزی رجعت خواهد كرد و جهان را از عدل و داد پر خواهد ساخت. اینان مراسم تشییع جنازة اسماعیل از طرف پدر را برای حفظ جان او تفسیر كردند. نوبختی این گروه را «اسماعیلیه خالصه» مینامد.
شیخ مفید دربارهِ او می¬گوید: اسماعیل بزرگترین پسر امام صادق(علیه السلام) بود و امام او را بسیار دوست داشت و نسبت به او بیش از دیگران نیكی و محبت میكرد؛ ولی اسماعیل در زمان حیات پدر در «عُریض» (درهای در نزدیكی مدینه) از دنیا رفت. مردم جنازهاش را به مدینه نزد امام صادق(علیه السلام) آوردند و در قبرستان بقیع دفن كردند. روایت شده است: حضرت در مرگ او بسیار بیتابی میكرد؛ به گونهای كه با پای برهنه و بی ردا، به دنبال تابوت او میرفت. همچنین دستور فرمود: تابوت او را پیش از دفن، چندینبار به زمین نهادند و هر بار حضرت میآمد و پارچه از روی صورتش بر میداشت و در روی او نگاه میكرد. مقصود امام(علیه السلام) از این كار این بود كه مرگ او را پیش چشم آنان ـ كه گمان امامت و جانشینی او را داشتند- قطعی كند و شبهه آنان را دربارة زنده بودنش، برطرف سازد و به آنها بفهماند كه اسماعیل از دنیا رفته است.
افرادی از اصحاب كه او را پس از حضرت صادق(علیه السلام) امام میپنداشتند، از این عقیده بازگشتند؛ گروهی اندك از مردمان بی خبر ـ كه نه در زمرة نزدیكان امام بودند و نه از راویان حدیث آن بزرگوار ـ گفتند: اسماعیل زنده و امام پس از پدرش است و بر این عقیده باقی ماندند! گروهی از شاخه اسماعیلیه (فرقه مباركیه) هم محمّدبن اسماعیل را مهدی و امام زنده غایب میدانند.
قرامطه (از گروه اسماعیلیه) ، محمّدبن اسماعیل را مهدی موعود میدانستند و عقیده داشتند كه وی زنده است و در بلاد روم زندگی میكند. آنان در طول تاریخ بدنامیهای بسیاری را برای شیعه به ارمغان آوردهاند و هنوز هم رسوبات آن، در ذهن بسیاری از مخالفان شیعه مانده است؛ به گونهای كه عقاید قرمطیان را به شیعه نسبت میدهند!!
آنان در بحرین قدرت یافته و تشكیل دولت دادند و به شدت با عباسیان مخالفت كردند. قرامطه، قائم را كسی میدانند كه با رسالت و شریعت جدیدی مبعوث میشود و شریعت محمّد(صلی الله علیه و آله وسلم) را منسوخ میكند! البته این فرقه سیاسی بودند، نه مذهبی و به دنبال اهداف خاص و منافع خود بودند.
طرفداران ابوالخطاب (متوفی 138 هـ) قائل به الوهیت امام صادق(علیه السلام) بودند و ابوالخطاب را فرستادة امام صادق(علیه السلام) میدانستند! حتی برخی از آنان ابوالخطاب را قائم دانسته، گفتند: وی نمرده است! گروهی از پیروان وی، پس از مرگ اسماعیل، فرزندش محمّد را امام دانستند و در هواداری او و فرزندانش، استوار ماندند.
تمام این گروه¬ها از طرف امام صادق(علیه السلام) مورد طرد و انكار قرار گرفتند. حتی روشن نیست خود محمّدبن اسماعیل، ادعای امامت و مهدویّت داشته باشد.
از آنجایی که طرح مسأله مهدویّت، نوید برپایی حكومت عدل و داد و جایگزینی آن با حاكمیت فاسد و ستمگر عباسیان و حكومتهای خشن و بیدادگر تابع آنان بود؛ قشرهای محروم در شهرها و روستاها را متوجه داعیان اسماعیلی میساخت. آنان مردم را به سوی امامان مستور، كه در نهان میزیستند، فرا میخواندند.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1395-03-01] [ 07:34:00 ب.ظ ]
|