فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29            



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



موضوعات: شهادت حضرت زهرا تسلیت باد, شهادت حضرت زهرا تسلیت باد  لینک ثابت
[دوشنبه 1394-12-03] [ 08:02:00 ب.ظ ]




احادیث حیا

حدیث (1) امام على عليه السلام :

اَلحَياءُ مِفتاحُ كُلِّ الخَيرِ؛

حيا كليد همه خوبى هاست.
شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم ج‏1، ص 93، ح340
حدیث (2) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

اَلحَياءُ زينَةُ الاسلامِ؛

حيا زينت اسلام است.
مستدرك الوسايل و مستنبط المسایل ج1، ص488، ح1244
حدیث (3) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

إنَّ اللّه يُحِبُّ الحَيِىَّ الحَليمَ العَفيفَ المُتَعفِّفَ؛

خداوند انسان با حياىِ بردبارِ پاك دامنى را كه پاكدامنى مى ورزد، دوست دارد.
كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص112، ح8
حدیث (4) امام كاظم عليه السلام :

اَلحَياءُ مِنَ الايمانِ وَ الايمانُ فِى الجَنَّةِ و َالبَذاءُ مِنَ الجَفاءِ وَ الجَفاءُ فِى النّارِ؛

حيا از ايمان و ايمان در بهشت است و بد زبانى از بى مهرى و بد رفتارى است و بد رفتارى در جهنم است.
تحف العقول ص 394 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج75، ص309
حدیث (5) امام صادق عليه السلام :

اَلحَياءُ عَلى وَجهَينِ فِمِنهُ ضَعفٌ وَ مِنهُ قُوَّةٌ و َإسلامٌ و َإيمانٌ؛

حيا بر دو گونه است: يكى حياى ضعف و ناتوانى و ديگرى حياى قدرت و اسلام و ايمان.
تحف العقول ص360 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج75، ص242
حدیث (6) امام صادق علیه السلام :

اَلحَياءُ عَشَرَةُ أَجزاءٍ تِسعَةٌ فِى النِّساءِ و َواحِدٌ فِى الرِّجالِ؛

حيا ده جز دارد، نه جزء آن در زنان است و يك جزء در مردان.
من لایحضر الفقیه ج3 ، ص468 ، ح4630
حدیث (7) امام على عليه السلام :

غايَةُ الحَياءِ أن يَستَحيِىَ المَرءُ مِن نَفسِهِ؛

اوج حيا اين است كه آدمى از خودش حيا كند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص236 ، ح4758
حدیث (8) امام على عليه السلام :

ثَلاثٌ لا يُستَحيى مِنهُنَّ: خِدمَةُ الرَّجُلِ ضَيفَهُ و َقيامُهُ عَن مَجلِسِهِ لأَبيهِ و َمُعَلِّمِهِ و َطَلَبُ الحَقِّ و َإن قَلّ؛

از سه كار حيا نبايد كرد: خدمت به ميهمان، از جا برخاستن در برابر پدر و آموزگار خويش و طلب حق گرچه اندك باشد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص69 ، ح 978
حدیث (9) امام على عليه السلام :

اَلحَياءُ مِنَ اللّه يَمحو كَثيرا مِنَ الخَطايا؛

حيا از خدا بسيارى از گناهان را پاك مى كند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص257 ، ح 5455
حدیث (10) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

أمَّا الحَياءُ فَيَتَشَعَّبُ مِنهُ اللِّينُ، و الرّأفَةُ، و المُراقَبَةُ للّه فِى السِّرِّ و العَلانيَةِ، و السَّلامَةُ، و اجتِنابُ الشَّرِّ، و البَشاشَةُ، و السَّماحَةُ، و الظَّفَرُ، و حُسنُ الثَّناءِ عَلَى المَرءِ فِى النّاسِ، فَهذا ما أصابَ العاقِلَ بِالحَياءِ، فَطُوبى لِمَن قَبِلَ نَصيحَةَ اللّه و خافَ فَضيحَتَهُ؛

اما شاخه هاى حيا عبارتند از: نرمش، مهربانى، در نظر داشتن خدا در آشكار و نهان، سلامت، دورى از بدى، خوشرويى، گذشت، بخشندگى ، پيروزى و خوشنامى در ميان مردم، اينها فوايدى است كه خردمند از حيا مى برد. خوشا بحال كسى كه نصيحت خدا را بپذيرد و از رسوايى خودش بترسد.
تحف العقول ص 17
حدیث (11) امام باقر عليه السلام :

فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً قَالَ قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ يُقَالَ لَكُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ اللَّعَّانَ السَّبَّابَ الطَّعَّانَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ الْفَاحِشَ الْمُتَفَحِّشَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ وَ يُحِبُّ الْحَيَّ الْحَلِيمَ الْعَفِيفَ الْمُتَعَفِّف‏

درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهند، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بدزبان و گداى سمج را دشمن مى دارد و با حيا و بردبار و عفيفِ پارسا را دوست دارد.
امالى (صدوق) ص 254 ، ح4
حدیث (12) امام على عليه السلام :

اَصلُ المُروءَةِ الحَياءُ وَ ثَمَرَتُهَا العِفَّةُ؛

ريشه مردانگى حيا و ميوه اش پاكدامنى است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص258 ، ح 5503
حدیث (13) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :

إذا رأيت من أخيك ثلاث خصال فارجه: الحياء و الأمانة و الصّدق و إذا لم ترها فلا ترجه‏

وقتى در برادر(دینی) خود سه صفت ديدى به او اميدوار باش، حيا و امانت داری و راستگویی و اگر آن ها را ندیدی به او اميد نداشته باش‏
نهج الفصاحه ص193، ح 205
حدیث (14) امام على عليه ‏السلام :

الْمُؤْمِنُ حَيِيٌّ غَنِيٌّ مُوقِنٌ تَقِي‏

مؤمن، با حيا، بى ‏نياز، با وقار و پرهيزگار است.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص90 ، ح 1530
حدیث (15) پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله :

اَلْعَدْلُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاُمَراءِ اَحْسَنُ، وَ السَّخاءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الاَغْنياءِ اَحْسَنُ، اَلْوَرَعُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْعُلَماءِ اَحْسَنُ، اَلصَّبْرُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الْفُقَراءِ اَحْسَنُ، اَلتَّوبَةُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى الشَّبابِ اَحْسَنُ، اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ؛

عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛ تقوا نيكو است اما از علما نيكوتر؛ صبر نيكو است اما از فقرا نيكوتر، توبه نيكو است اما از جوانان نيكوتر و حيا نيكو است اما از زنان نيكوتر.

نهج الفصاحه ص578 ، ح 2006

حدیث (16) ابى سعيد الخدرى :

كانَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله اَشَدَّ حَياءً مِنَ العَذراءِ فى خِدْرِها. و كانَ اِذا كَرِهَ شَيئا عَرَفْناهُ فى وَجْهِهِ؛

رسول اكرم صلى الله ‏عليه‏ و ‏آله از دختران پشت پرده با حياتر بودند، و اگر چيزى را دوست نمى‏ داشتند، از چهره ‏شان مى‏ فهميديم.

مكارم الأخلاق ص 17

حدیث (17) پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله :

خَمْسٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلينَ: اَلْحَياءُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحِجامَةُ وَ السِّواكُ وَ التَّعَطُّرُ؛

پنج چيز از سنت پيغمبران است: حيا، بردبارى، حجامت كردن، و مسواك و عطر زدن.

نهج الفصاحه ص462 ، ح 1463

حدیث (18)امام صادق علیه السلام :

لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا حَيَاءَ لَه‏

ایمان ندارد کسی که حیا ندارد

كافي (ط - الإسلامية) ج‏2، ص106 ، ح5

حدیث (19)حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

الحياء هو الدّين كلّه‏

حيا تمام دين است‏

نهج الفصاحة ص 453 ، ح1428

حدیث (20)حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

الحياء و الإيمان قرنا جميعا فإذا رفع أحدهما رفع الآخر

حيا و ايمان قرين يك ديگرند اگر يكى از ميان برخاست ديگرى هم برود

نهج الفصاحة ص 453 ، ح1429

حدیث (21)حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

الحياء لا يأتي إلّا بخير

از حيا جز نيكى نمى ‏آيد

نهج الفصاحة ص 453 ، ح1427

حدیث (22)ابى سعيد الخدرى :

كَانَ رَسُولُ اللَّهِ حَيِيّاً لَا يُسْأَلُ شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاه‏

رسول الله با حیا بود چیزی نمیخواست مگر اینکه به او عطا می کردند

مكارم الأخلاق ص 17

حدیث (23)حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

الْحَيَاءُ حَيَاءَانِ حَيَاءُ عَقْلٍ وَ حَيَاءُ حُمْقٍ فَحَيَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حَيَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْل‏

حيا دو گونه است: حياء عقل و حياء حماقت، حياء عقل، علم است و حياء حماقت، نادانى است

کافی(ط-الاسلامیه) ج2 ، ص106 ، ح6

موضوعات: احادیث حیا  لینک ثابت
 [ 07:51:00 ب.ظ ]




 

دید گاه حضرت زهرا علیهاالسلام نسبت به حیا،عفت وحجاب
برای دست یافتن به دیدگاه حضرت زهرا علیها السلام می توان ازسیره ی عملی،سخنان،ومطالبی که ازرسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل شده بهره گرفت.
ازآن حضرت روایت شده که فرمودند:
((آنچه برای زنان نیکوست این است که مردان نامحرم را نبینند ونامحرمان نیزاورا نگاه نکنند.))
حجاب حتی ازنابینا
روزی مردی نابینا پس ازاجازه گرفتن وارد خانه ی حضرت زهرا علیها السلام شد.پیامبرمشاهده کرد حضرت زهرا علیها السلام برخواست.حضرت فرمود:دخترم!این مرد نابیناست؟حضرت علیها السلام پاسخ داد:
((اگراو مرا نمی بیند ولی من اورا می نگرم واوبوی مرا استشمام می کند.))
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:شهادت می دهم که توپاره ی تن من هستی.
نزدیک ترین حالت زن نزد خدا
ازحضرت زهرا علیها السلام نقل شده که می فرمایند:
((نزدیک ترین حالتی که زن نزد پروردگارش دارد این است که داخل خانه اش سکنی گزیند(وبه امورعبادی وتربیت فرزندبپردازد.))
خوشحالی برای دورشدن ازنامحرم
هنگامی که پیامبرکارهای بیرون خانه را به عهده ی حضرت علی علیه السلام وامور داخلی منزل را به حضرت فاطمه علیها السلام واگذارکرد،آن حضرت چنین فرمود:
((کسی به جزخدا نمی داند که چه قدرازاین که رسول خدا مرا ازبرخورد با مردان نامحرم معاف کرد خوشحال شدم.))
حجاب حتی بعد ازشهادت
حجاب برای حضرت فاطمه علیها السلام آنقدراهمیت داشت که حتی راضی نشد بعد ازشهادت هم حجم بدن اونمایان باشد.
روزی فاطمه ی زهرا علیهاالسلام به اسماء فرمود:چه بد است این تخته هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می گذارند!زیرا وقتی زنی را روی آن قرارمی دهند وپارچه ای بربدنش می کشند،حجم بدن اومعلوم است.
اسماءگفت:من که درحبشه بودم،می دیدم مردم آنجا تابوتی ازچوب درست می کنند ومرده را داخل آن می گذاشتند.
سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه داردرست کرد وبه فاطمه علیها السلام نشان داد.حضرت فاطمه بسیارخوشحال شد وفرمود:این خیلی خوب است.وقتی مرده را داخل آن قرارمی دهند وپارچه ای روی آن می کشند،دیگرمعلوم نمی شود مرده مرد است یا زن.آنگاه فرمود:پس ازمرگم،مرا درهمین تابوت بگذارید.
زن بد حجاب
ازحضرت زهرا علیهاالسلام نقل شده که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود:
((یا بنتی امّا المعلّقه بشعرها فاّنها کانت لاتغطّی شعرها من الرجال…))
((ای دخترم!اما زنی که-درجهنم-به مویش آویزان شده بود اوزنی بود که مویش را ازمردان(نامحرم) نمی پوشانید…)) (مشاهدات پیامبردرشب معراج)
زینت زن برای نامحرم
((…واما التی کانت تأکل لحم جسدها فإنّها کانت تزیّن بدنها للنّاس))
((…واما زنی که گوشت بدنش را می خورد پس اوزنی بود که بدنش را برای مردان(نامحرم)زینت می کرد.)) (مشاهدات پیامبردرشب معراج)
منابع احادیث
بحارالانوارج 101،ص 36
بحارالانوارج 43،ص 91
بحارالانوارج 43،ص 92
بحارالانوارج 43،ص 81
بحارالانوارج 8،ص 309
بحارالانوار 67/2

موضوعات: دید گاه حضرت زهرا علیهاالسلام نسبت به حیا،عفت وحجاب  لینک ثابت
 [ 07:47:00 ب.ظ ]




موارد جایز نبودن حیا

حیا، شرم از انجام اعمال زشت در محضر ناظر محترم است. بنابراین اولا، در متون اخلاق اسلامی خداوند و ناظران و نمایندگان او، حقیقت الهی و انسانی فرد و دیگران، به عنوان ناظرانی که باید از آنها شرم و حیا ورزید مطرح شده‌اند.
ثانیا، قلمرو حیا امور زشت و ناپسند است و شرمساری در انجام نیکی‌ها هیچ گاه پسندیده نیست. ولی این حد و مرز در بسیاری از موارد از سوی مردم رعایت نمی‌گردد. منشا این امر آگاهی جهالت و گاهی بی‌مبالاتی است. در بسیاری از روایات حیاورزی در برخی موارد ممنوع شده است. به نظر می‌رسد که با وجود ضابطه پیش گفته در مفهوم حیا، این تاکید به دلیل آن است که انسان نسبت به این موارد نوعی شبهه علمی دارد و تا حدودی توجیهاتی، برای تایید حیاورزی در آن موارد برای خود دست و پا می‌کند، در حالی که تصورات او باطل است. برخی از موارد و مواقعی که جای حیا ورزیدن نیست، بدین قرارند:
1-حیا ورزیدن از گفتار، کردار و درخواست حق، پیامبر(ص) فرمود: «هیچ عملی را از روی ریا و خودنمایی انجام مده و از سر حیا و شرم آن را رها نکن».2
2-حیا ورزیدن از تحصیل علم، امام علی(ع) فرمود: «کسی شرم نکند از آموختن آنچه نمی‌داند.»3
3-حیا ورزیدن از تحصیل درآمد حلال،امام صادق(ع) فرمود: «کسی که از طلب مال حلال حیا نکند، هزینه‌هایش سبک شده و خداوند خانواده‌اش را از نعمت خویش بهره‌مند گرداند.»4
4-حیاورزیدن از خدمت به مهمان، امام علی(ع) فرمود: «سه چیز است که نباید از آن شرم کرد: از جمله خدمت کردن به مهمان.»5
5-حیاورزیدن از احترام گذاشتن به دیگران، امام علی(ع) فرمود: «سه چیز است که نباید از آنها شرم کرد: از جمله برخاستن از جای خود برای پدر و معلم.»6
6-شرم از اعتراف به ندانستن، امام علی(ع) فرمود: «اگر از کسی سوالی کردند و نمی‌داند، شرم نکند از این که بگوید: نمی‌دانم». 7
7-شرم از درخواست از خداوند، امام صادق(ع) فرمود: «هیچ چیز در نزد خداوند محبوب‌تر از آن نیست که از او چیزی درخواست شود، پس هیچ یک از شما نباید شرم کند از این که از رحمت خداوند درخواست کند، اگرچه (خواسته او) یک بند کفش باشد». 8
8-شرم از بخشش اندک، امام علی(ع) فرمود: «از بخشش اندک شرم مدار که محروم کردن از آن کمتر است.»9
9-شرم از خدمت به خانواده، امام صادق(ع) مردی از اهل مدینه را دید که چیزی برای خانواده‌اش خریده و با خود می‌برد، آن مرد چون امام را دید خجالت کشید.امام(ع)فرمود: «این را خودت خریده و برای خانواده‌ات می‌بری؟ به خدا سوگند، اگر اهل مدینه نبودند (که سرزنش و خرده‌گیری کنند) من هم دوست داشتم، برای خانواده‌ام چیزی بخرم و خودم ببرم.» 10
به امید آن که خداوند راه تشخیص را بر ما هموار کند و قدرتی پیدا کنیم که در کجا شرم و حیا را رعایت کرده و در کجا این خصلت و ویژگی‌ را کنار بگذاریم.
پی‌نوشت‌ها:
1- صدوق: عیون الاخبار الرضا، ج2، ص 45، ح 162، تفسیر قمی، ج1، ص 304، کراجکی:کنزالفوائد، ج2، ص182، طوسی: امالی، ص 210. 2-حرانی: تحف‌العقول، ص 47، صدوق: امالی، ص 399، ح 12، کلینی: کافی، ج2، ص 111، ح2و ج5، ص 568، ح 53. 3-نهج‌البلاغه، حکمت 82، حرانی: تحف‌العقول، ص 313. 4-حرانی: تحف‌العقول، ص 59 و صدوق: فقیه، ج4، ص 410، ح 5890. 5 و 6. آمدی: غررالحکم، ح 4666. 7-احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی- اخلاق اسلامی، ص 80. 8-کلینی، کافی، ج4، ص20، ح4. 9-نهج‌البلاغه، حکمت 67. 10-کلینی: کافی، ج2، ص 123، ح10

موضوعات: موارد جایز نبودن حیا  لینک ثابت
 [ 07:10:00 ب.ظ ]




تفاوت دو نوع حیا
بر اساس یک تقسیم‌بندی، حیا به دو نوع نفسانی و ایمانی تقسیم شده است، که اساس این تحقیق بررسی تفاوت این دو نوع حیا می‌باشد. برخی از علما وجود این دو نوع حیا را رد کرده و حیای نفسانی را مراتب پایین همان حیای ایمانی عنوان کرده‌اند. اما اگر روایات را به عنوان یک مجموعه در نظر بگیریم، تفاوت این دو نوع حیا با یکدیگر آشکار می‌شود. همان‌طور که در تعاریف عنوان شد، برخی روایات حیا را منحصر به ایمان و باور انسان کرده و برخی دیگر منحصر به بحث عفت دانسته‌اند. از آن‌جا که در برخی روایات حیا را یک امر مرتبط با جنسیت و زنان عنوان می‌کند نمی‌توان آن را با ایمان به یک معنا دانست.
حیای(نفسانی) بیشتر در زنان
تعالیم دینی و علوم روان‌شناسی بر این امر تأکید دارند که برخی تفاوت‌های روانی میان زنان و مردان وجود دارد. چنان‌چه در روایات برخی خصوصیات را در زنان و برخی دیگر را در مردان پسندیده‌تر می‌دانند. از جمله پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «…و حیا نیکوست اما از زنان نیکوتر» (سلیمی،ح2006) برخی خصوصیات به طور طبیعی در یکی از دو جنس بیشتر می‌باشد. پیامبراکرم(ص) می‌فرماید: «حیا ده جزء است، نه جزء آن در زنان و یک جزء در مردان است.» (میرباقری،393) «برای حفظ حریم عفت جامعه، نه قسمت مسئولیت آن بر عهده زنان، و یک قسمت آن بر عهده مردان است، از این رو بانوان باید در حفظ حجاب، نحوه سخن گفتن، راه رفتن و رفتار خود بیش از مردان دقت کنند.» به همین دلیل حیای نفسانی با مباحث زنان، عفت و خانواده ارتباط تنگاتنگی دارد و می‌توان گفت در سلامتی روابط اجتماعی، هیچ عاملی مانند حیاء مؤثر نیست.
«از مسائل دیگری که در روایات به آن اشاره شده این است که جنسیت در قدرت شهوانی تأثیر دارد و شهوت در زن و مرد یکسان نیست. بر اساس روایات خداوند متعال، شهوت زنان را بیش از مردان قرار داده است. اما شهوت بیشتر در زنان به یک عامل قدرتمند و مهار کننده نیازمند است تا احتمال افتادن در گناه در زن کاهش یابد. خداوند متعال به موازات افزایش شهوت زن، نیروهای کنترلی وی را نیز افزایش داده است. حیا و صبر از نیروهای مهار کننده‌ای هستند که در زنان بیش از مردان وجود دارد.» (پسندیده: 99)
طبیعی بودن صفت حیا در زنان به این معنا نمی‌باشد که برای پایداری و حفظ آن نیاز به آموزش نیست. بلکه در متون اسلامی سفارش زیادی به تربیت انسان‌ها به ویژه دختران و زنان بر محور حیا شده است… در دعاهایی که از ائمه وارد شده می‌بینیم که یکی از درخواست‌ها، حیای بیشتر برای زنان است. (علاسوند،77) حیای نفسانی با مباحث عفت ارتباط تنگاتنگی دارد زمانی که حیای نفسانی کم‌رنگ می‌شود سلامت و عفت عمومی جامعه به خطر می‌افتد. این حیا به جنسیت وابسته است زمانی که کم رنگ می‌شود زنان را بیش از مردان درگیر مشکلات کرده و خودآرایی و تبرج و جلوه‌گری زنان به جامعه کشیده می‌شود.
حیای ایمانی
نوع دوم حیا به ایمان و اعتقادات افراد بستگی دارد چنانچه بر اساس روایات ائمه اطهار(ع) «بی حیا، ایمان ندارد.» (کلینی،10) در روایت دیگر پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «حیا، همه دین است.» (کنزالعمال، ح 5761)
حیای ایمانی مفهومی بالاتر از حیای نفسانی است. هر چه ایمان فرد قوی‌تر شود این حیا نیز در او بیشتر می‌شود این حیا را به طور خلاصه می‌توان این گونه تعریف کرد که عبارت است از درک و احساس حضور ناظر یا ناظرانی که در مرتبه‌ای بالاتر از انسان قرار دارند و فرد برای آن‌ها کرامت و احترام قائل است.
حیای ایمانی همان حس حضور است که شیعه و فلسفه شیعی را از سایر فرق اسلامی متمایز می‌کند. درک حضور و نظارت در شیعه بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر از سایر فرق اسلامی مطرح می‌شود. توجه به نظارت پیامبر(ص)، ائمه(ع)، فرشتگان، شهدا، و بسیاری از ناظران دیگر از تفاوت‌های اساسی شیعه با سایر فرق اسلامی است. اعتقاد به حضور فیزیکی امام زمان(ع) و نظارت و آگاهی او از رفتار انسان باعث تقویت این نوع حیا شده و هر چه این باور و اعتقاد در فرد بیشتر شود به همان اندازه در او حالت بازدارندگی ایجاد می‌کند. علاوه بر این زیارات و ادعیه دارای مضامین بلند عرفانی است که اگر به مفهوم این عبادات بیشتر توجه شود می‌تواند باعث تقویت حیای ایمانی و حس حضور در محضر پروردگار متعال و سایر ناظران شود. با کم شدن این نوع حیا علاوه بر این که عفت عمومی جامعه به خطر می‌افتد سایر گناهان نیز در جامعه شایع می‌شود. تنها درک حضور نیرویی ورای نیروهای طبیعی است که می‌تواند تک تک افراد جامعه را بدون نظارت کنترل کند. این نوع حیا را میتوان روح ایمان و محتوای دین دانست. ازهمین‌رو در جوامع اسلامی با وجود مسلمان بودن و عمل به بسیاری از تعالیم دینی در برخی مواقع، حقیقت ایمان که همان احساس نظارت و درک حضور پروردگار در تمام شرایط زندگی است، مغفول مانده است.
نتیجه‌گیری حیا از جمله فضائل اخلاقی و از جمله بازدارنده‌هایی است که در کنترل رفتار انسان نقش دارد از همین رو باید راهکارهایی برای حفظ حیا در جامعه و گسترش فرهنگ حیا اندیشیده شود. بر اساس تحقیق، رفتار زنان بیش از مردان تحت تأثیر حیای نفسانی قرار دارد از همین رو تقویت حیای نفسانی یکی از عواملی است که جامعه به خصوص زنان را از برخی آسیب‌ها حفظ می‌کند. اگر تقویت حیای نفسانی در آموزش دختران جدی گرفته شود بخش زیادی از مشکلات فرهنگی مرتبط با حوزه عفاف برطرف می‌شود. بر مبنای تعاریف، حیای ایمانی به درک و احساس حضور و نظارت خداوند و باور انسان به حضور ناظرانی که انسان آن‌ها را نمی‌بیند وابسته است. از طرف دیگر این حیا به جنسیت وابسته نیست به همین دلیل هر چه ایمان و اعتقاد افراد(اعم از زن و مرد) به خداوند و عالم غیب بیشتر شود به همان نسبت حیای ایمانی در آن‌ها تقویت می‌شود.
منابع قرآن کریم، ترجمه: مکارم شیرازی باقری،خسرو. (1382). هویت علم دینی. بانکی‌پور.(1388). حیا. پسندیده،عباس. (1383). حرانی،ابومحمد. (1382). تحف العقول. دستغیب،عبدالحسین. (1388). قلب سلیم.
راغب اصفهانی،حسین‌بن‌محمد(1387). رهبر، محمدتقی. (1390). ماجرای حجاب و عفاف. زرشناس،شهریار. (1387). روان شناسی مدرن و حقیقت فراموش شده انسان. زیبایی نژاد،محمدرضا. (1388). هویت و نقش های جنسیتی(مجموعه مقالات) سعیدیان (1387). قلب و خصوصیات معنوی آن سلیمی،علی. (1386). نهج الفصاحه. دایره‌المعارف تشیع طاهرزاده،اصغر. (1389). تمدن زایی شیعه. عضیمه،صالح. (1380). معناشناسی واژگان قرآن کریم، ترجمه حسین سیدی. علاسوند،فریبا. (1390). زن در اسلام کلینی،محمد. (1375). اصول کافی. محمدی اشتهاردی،محمد. (1375). میرباقری،ابراهیم. (1381). مکارم‌الاخلاق. نراقی،احمد. (1377). معراج السعاده.

موضوعات: تفاوت دو نوع حیا  لینک ثابت
 [ 07:09:00 ب.ظ ]




انواع حیا
حیا از جنبه‌های مختلف دارای تقسیمات متفاوتی است. حیا از این جهت که در چه مواردی به کار رفته و از چه چیزهایی حیا شده است، به دو قسم تقسیم می‌شود: حیای مثبت و حیای منفی. حیا به عنوان یک قابلیت، وقتی در جای خود به کار رود، «حیای مثبت» نامیده می‌شود؛ اما اگر در جایی به کار رود که موضع حیا نیست، «حیای منفی» نامیده می‌شود. از حیای مثبت به شرم و حیا تعبیر می‌شود و از حیای منفی، به «کم‌رویی». در این تقسیم‌بندی حیای نوع اول پسندیده و بر آن تأکید شده است و حیای نوع دوم مذموم و ناپسند بوده و از آن نهی شده است.
در تقسیم‌بندی دیگر حیا را به دو نوع حیای عقل و حیای حمق تقسیم کرده است. نوعی از روی خرد و نوع دیگر از روی نابخردی است. حیای عقل همان دانشی است که انسان بر اساس آگاهی، حیا می‌کند و حیای نابخردانه همان جهل است که فرد از روی جهالت حیا می‌کند.
برخی علما حیا در عرفان را به دو نوع خاص و عام تقسیم کرده و حیای عام را صفت اهل مراقبه و در نتیجه درک هیبت خداوند عنوان کرده و حیای خاص را صفت اهل مشاهده و در مراتبی بالاتر از حیای عام عنوان می‌کنند. بر این اساس حیای خاص درک بالاتری از خداوند متعال است. بر اساس تقسیم‌بندی دیگر برخی از بزرگان حیا را بر دو نوع دانسته‌اند. نفسانی، که خداوند آن را بر همه جان‌ها آفریده است؛ و ایمانی، که مؤمن را از گناه کردن به خاطر ترس از خداوند، باز می‌دارد. بر مبنای این تقسیم‌بندی یک نوع حیا بیشتر به حوزه عفاف ارتباط دارد و دیگری بیشتر به حوزه ایمان و اعتقادات مرتبط است. برداشتی که اغلب ما از حیا داریم همان عفت و بیشتر حیای نوع اول یا حیای نفسانی است.

موضوعات: انواع حیا  لینک ثابت
 [ 07:07:00 ب.ظ ]





حیا در روایات
در برخی روایات حیا به عنوان یکی از شاخصه‌های اصلی انسان مسلمان عنوان شده است و این ارزش دینی را لازمه ایمان عنوان کرده‌اند. اما در بخشی دیگر از روایات، حیا به عنوان یکی از ارزش‌های اخلاقی وابسته به جنسیت یاد شده است. بعضی روایات این خصوصیت را مختص انسان دانسته و همراهی عقل و حیا را در انسان یادآور شده است.
حضرت علی(ع) می‌فرماید: جبرئیل بر آدم(ع) فرود شد و گفت: ای آدم من مأمورم تو را میان سه چیز مخیر سازم تا یکی را بگزینی و دو تا را وانهی، آدم گفت: ای جبرئیل آن سه چیز کدامند؟ گفت: عقل و حیاء و دین. آدم گفت: عقل را برگزیدم، جبرئیل به حیا و دین گفت: شما برگردید و او را وانهید، گفتند: ای جبرئیل، ما دستور داریم که همراه عقل باشیم هر جا که باشد، گفت اختیار با شماست و بالا رفت. در احادیث عقل را با حیا همراه دانسته و آن را به عنوان یکی از ضرورت‌های انسان عاقل بیان می‌کند، قدرت تعقل خاص انسان بوده و در سایر موجودات وجود ندارد؛ از همین رو حیا یکی از خصوصیاتی است که مختص انسان بوده و در سایر موجودات وجود ندارد و یا حداقل به این شکل وجود ندارد.
در برخی روایات حیا با بحث عفت و زنان مرتبط است. این روایات حیا را بیشتر مختص زنان عنوان می‌کند.
به عنوان مثال: پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «…حیا نیکوست اما از زنان نیکوتر»( نقل از ارشادالقلوب 194)
اما بخش دیگری از روایات حیا را با ایمان و اعتقاد انسان به خداوند مرتبط دانسته و لازمه ایمان را وجود حیا در انسان عنوان کرده‌اند. از جمله در روایتی پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: شرم و حیا شاخه‌ای از ایمان است، و کسی که حیا ندارد ایمان ندارد. (نقل از مجموعه ورام:33)
امام صادق(ع) فرمودند: بی حیا، ایمان ندارد. (کلینی،10:1375) در این احادیث به ضرورت وجود حیا در شخص باایمان اشاره شده و آن را لازمه ایمان عنوان می‌کند. این‌گونه روایات ارتباط تنگاتنگ حیا با باور و اعتقاد انسان را عنوان می‌کند و از آن‌جا که این بحث بیشتر به مباحث غیر تجربی و متافیزیکی مرتبط می‌باشد، در تحقیقات مورد غفلت قرار گرفته و کمتر به آن پرداخته می‌شود.
در روایات به عامل درک نظارت خداوند به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده در ایجاد حیا اشاره شده است. امام سجاد(ع) می‌فرماید: از خدای بزرگ به جهت توانایی و قدرتش بر تو بترس و به خاطر نزدیک بودن با تو از او شرم کن (بحارالانوار، ج336:68)
امام صادق(ع) نیز در این باره می‌فرماید: دانستم که خداوند بر من مطلع است، پس شرم کردم. (بحارالانوار:228)
پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: شرم کنید از آنان که شما را می‌بینند و شما آن‌ها را نمی‌بینید. (صدر و دوستان،420) در این احادیث به توجه در نظارت ناظرانی که انسان را می‌بینند اشاره شده است. و مفهوم حیا احساس شرمی است که در شخص مسلمان در برابر ناظر ایجاد می‌شود و این حیا را به دلیل ترس از پروردگار بیان می‌کند.
با توجه به روایات یکی از مهم‌ترین عوامل در ایجاد حیا درک حضور ناظر است؛ یعنی آن‌چه حیا را برمی‌انگیزد، حضور و نظارت ناظر است. از همین رو معمولاً رفتار ما در جمع، با رفتار ما در خلوت، تفاوت می‌کند. تفاوت رفتار در خلوت و جلوت، به جهت تفاوت در حضور و عدم حضور است. بخشی از روایات انسان را متوجه ناظر یا ناظرهایی می‌کند که بر رفتار انسان نظارت دارند. از جمله سایر انسان‌ها، فرشتگان، معصومین و مهم‌تر از همه این نظارت‌ها نظارت خداوند متعال است.
در اخلاق اسلامی توجه به طهارت باطن و قلب مورد تأکید قرار گرفته، زیرا درک وجود و شهود خداوند را تنها از این طریق میسر می‌دانند. این درک همان حیاست که در روایات به عنوان لازمه ایمان از آن نام برده شده است. مفهوم قلب و صفات وابسته به آن یک گزاره متافیزیکی و غیر حسی است و از آن‌جا که چنین مفهومی با این عمق در فرهنگ غیر دینی وجود ندارد، گزاره‌هایی مانند حیا که به قلب نسبت داده می‌شود نامفهوم شده و اعتبار خود را از دست می‌دهند.


موضوعات: حیا در روایات  لینک ثابت
 [ 07:06:00 ب.ظ ]




حیا در آیات قرآن
در آیات فراوانی به مفهوم حیا اشاره شده است. آیه 25 سوره قصص در این آیه به حیای دختران شعیب که حیا و عفت ممدوح می‌باشد اشاره شده. کلمه استحیاء در این آیه عیناً آورده شده؛ این حیا بیشتر به بحث عفت در رفتار زنان مرتبط می‌باشد. در آیه 24 سوره یوسف در بیان علت امتناع حضرت یوسف(ع) می‌فرماید: «و در حقیقت، [آن زن] آهنگ وی کرد، و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او می‌کرد.
در این آیه شریف، از «برهان پروردگار» به عنوان عامل بازدارندگی از گناه اشاره شده. امام زین‌العابدین(ع) در تفسیر «برهان پروردگار» می‌فرماید: زن عزیز مصر به سوی بت رفت و پارچه‌ای بر روی آن انداخت. یوسف از او پرسید: «برای چه این کار را کردی؟» پاسخ داد شرم دارم از این که این بت، ما را ببیند! در این هنگام، یوسف به وی گفت: «آیا تو شرم می‌کنی از چیزی که نه می‌شنود و نه می‌بیند و نه می‌فهمد و نه می‌خورد و نه می‌نوشد؛ ولی من شرم نکنم از کسی که بشر را آفریده و او را دانش آموخته است؟!». این، معنای سخن خداوند است که می‌فرماید: «اگر برهان پروردگارش را ندیده بود». آن‌چه باعث حیای زلیخا شد، ناظر بودن بت بود، هر چند نظارت او بر اعمال بشر، خیال باطل است و آنچه مایه شرم حضرت یوسف(ع) شد، این بود که خداوند، آگاه و ناظر بر اعمال بشر است.
یکی از اساسی‌ترین مباحثی که در تعریف حیا به آن توجه داده شده، وجود ناظر و نظارت است. آیه 14 علق «آیا نمی‌داند که خداوند او را می‌بیند؟» در این آیات بدون این که به واژه حیا و یا عفت آمده باشد در محتوا به حیا اشاره دارد. توجه به نظارت و دیدن خداوند و درک حضور او، حیا را برمی‌انگیزد. در حقیقت، خداوند پیش از آن‌که مردم را به ترس فرا بخواند، به حیا فرا خوانده و این، جایگاه و اهمیت حیا را در نظام تربیتی اسلامی می‌رساند.

موضوعات: حیا در آیات قرآن  لینک ثابت
 [ 07:04:00 ب.ظ ]





شرم و حیا در آموزه های وحیانی

یکی از عوامل مهم بازدارنده که باعث حفظ جامعه از آلودگی‌ها و انحرافات می‌شود حیا نام دارد. گرچه برخی تحقیقات راجع به این موضوع توانسته است خلأ موجود در این زمینه را تا حدودی برطرف کند؛ اما با توجه به تفاوت در تعاریف و مضمون روایات، می‌بایست تفکیک درستی میان انواع حیا صورت بگیرد. مفهوم حیا و شناسایی انواع حیا . آیا حیا در حوزه‌های متفاوت، تعاریف متفاوتی دارد؟ و میان حیا و بحث ایمان ، عفت و زنان چه ارتباطی وجود دارد؟
مفهوم حیا : حیا در لغت به معنی شرم‌ساری و خجلت است و از جمله موضوع‌های اخلاقی است که در قرآن (قصص25) از آن یاد شده. حیا به معنی «شرم داشتن، باز ایستادن، زنده گذاشتن» است. حیا به معنی شرم و آزرم باشد و آن انحصار نفس است در وقت ارتکاب فعل قبیح جهت احتراز و دوری از مذمت (دهخدا) حیا در لغت با حالت روانی شرم در انسان به یک معنی است. این شرم در نتیجه درک نظارت شخص ناظر در انسان ایجاد می‌شود؛ چنان‌چه در تعاریف به این نظارت اشاره شده است. در برخی از این تعاریف حیا را به دلیل ترس از مذمت مردم، برخی به دلیل حرمت شخص ناظر، برخی حالت درونی به جهت زشت بودن فعل، برخی به دلیل درک محبت شخص ناظر و برخی به خاطر کرامت نفس بیان کرده‌اند.
بنابر تعاریف موجود، حیا یک حالت درونی است که در مواجهه با کار نادرست در فرد ایجاد می‌شود و حالت بازدارندگی در او به وجود می‌آورد. در برخی تعاریف به حیا به عنوان عامل ایجاد انگیزه برای انجام عمل نیک، اشاره شده است. بنابراین حیا یک عامل درونی بازدارنده در انجام فعل نادرست و وادارنده در انجام عمل درست می‌باشد.
حیا عامل درونی است که مانع انجام عملی می‌شود که در عرف جامعه ناپسند شمرده می‌‌شود.
حیا عامل درونی است که باعث ترک گناه و عمل در جهت خواست پروردگار می‌شود و به این درک توجه خاص شده است. و این امر در عرفان شیعه به وضوح دیده می‌شود. در معارف شیعه به نقش ناظران پررنگ‌تر از سایر فرق اسلامی اشاره شده است. به طوری که ادعیه، زیارات، و بحث مهدویت و عاشورا نقش برجسته‌ای در ایجاد حیا و درک حضور و نظارت دارند. با توجه به تعاریف، حیا یک امر غیر تجربی و غیر کمی است. حیا زمانی ایجاد می‌شود که فرد حضور شخص یا اشخاص دیگری را حس کند. ممکن است این حضور یک حضور و نظارت فیزیکی نباشد اما این درک و احساس به عنوان عامل بازدارنده‌ای در فرد عمل کند. چنین حسی به تنهایی نمی‌تواند حیا را برانگیزد بلکه این درک باید توأم با احترام و کرامت برای شخص ناظر باشد.

موضوعات: شرم و حیا در آموزه های وحیانی  لینک ثابت
 [ 07:02:00 ب.ظ ]




حیا یعنی چه؟ آیا حیا به این است که انسان سرش را به زیر بیندازد؟
‏در تعریف حیا گفته شده است: حیا یعنى شرم، آزرم، گرفتگى نفس از چیزى و ترک آن به خاطر ترس از سرزنش.(1) عفت به معنى پدید آمدن حالتى در نفس است که آدمى را از غلبه شهوت باز مى‏دارد.(2)
انسان از سه چیز حیا مى‏کند: از بشر، خود و خدا. نیروى شرم و حیا، فرد را از آلوده شدن باز مى‏دارد. هر چه حیا بیش‏تر باشد، نیروى بازدارنده قوى‏تر خواهد بود. بین حیا و عفت رابطه مستقیمى وجود دارد. امام على(ع) مى‏فرماید: “على قدر الحیاء تکون العفة؛ عفت و پاکدامنى به اندازه شرم و حیاى انسان است". (3) از این روایت استفاده مى‏شود که عفت بدون حیا ممکن نیست.
رسول اکرم(ص) حیاء را دو قسم کرده و فرموده اند: “حیاء بر دو قسم است حیاء عاقلانه و حیاء احمقانه. حیاء عقلانى ناشى از علم و حیاء احمقانه ناشى از جهل است".(4)
حیاء مذموم، همان کم رویى است که ناشى از ضعف نفس و نشانة حقارت درونى است. امام علی(ع) یکى از آن موارد را حیا و شرم از فراگیرى علم مى داند و مى فرماید: “هیچ کس حیا نکند از این که اگر چیزى را نمى داند یاد بگیرد".(5) در این صورت حیاء و شرم موجب انحطاط فکرى و عامل رکود و عقب افتادگى انسان مى شود. امام علی(ع) مى فرماید: “ترس همراه زیان و حیاء به نومیدى پیوسته است".(6)
اما حیاء ممدوح با عفت و بزرگوارى نفس آمیخته شده است تا جایى که امام صادق(ع) آن را رأس مکارم اخلاق مى داند.(7)
این حیا عامل بازدارنده از گناه است. امام علی(ع) مى فرماید: “حیاء انسان را از انجام کار زشت باز مى دارد".(8)
قرآن مجید دختر شعیب (ع) را براى داشتن چنین صفتى مى ستاید و مى فرماید: “یکى از آن ها (در برابر موسی) با شرم و حیا قدم بر مى داشت".(9)
حیاء دختر شعیب، همان شرم از مواجهه با نامحرم بوده است. این حیا قطعاً به پاکدامنى کمک خواهد کرد. امام علی(ع) مى فرماید: “عفت به اندازة شرم و حیاى انسان است".(10)
البته باید حد و مرز این حیا را شناخت تا به صورت افراطى در نیاید که زیاده روى در این بخش نیز مذموم است چون در زندگى انسان با اجتماع سر و کار دارد و قطعاً با نامحرم مواجه مى شود. اگر حیا و شرم بیش از اندازه شد چه بسا به ترس از مردم منتهى مى شود و زمینة گوشه گیرى را فراهم مى کند.پس حیا به این نیست که انسان سرش را به زیر بیندازد اگر در بین مردم چنین گفته شده منظور آن است که به نامحرم نگاه آلوده نشود.
——————————————————————————————————————
پى‏نوشت‏ها:
1 - اقرب الموارد، ج‏1، ص 251.
2 - همان، ج‏2، ص 803.
3 - غرر الحکم، ج‏2، فصل 51، حدیث 10.
4 - کافی، ج 3، ص 166.
5- نهج البلاغه، فیض الاسلام، قصار 79.
6 - بحارالانوار، ج 68، ص 337.
7 - میزان الحکمه، ج 1، ص 717.
8 - همان.
9 - قصص آیه 25.
10 - غررالحکم، ج 4، ص 312.

موضوعات: حیا یعنی چه؟ آیا حیا به این است که انسان سرش را به زیر بیندازد؟  لینک ثابت
 [ 07:01:00 ب.ظ ]




چهل حدیث گهربار از حضرت فاطمه زهرا(س)
1 قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء سلام اللّه علیها: نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ اءنْبیائِهِ.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 16، ص 211.)

ما اهل بیت پیامبر وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم ، ما برگزیدگان پاك و مقدّس پروردگار مى باشیم ، ما حجّت و راهنما خواهیم بود؛ و ما وارثان پیامبران الهى هستیم .

2 قالَتْ علیها السلام : وَ هُوَ الا مامُ الرَبّانى ، وَ الْهَیْكَلُ النُّورانى ، قُطْبُ الا قْطابِ، وَسُلالَةُ الاْ طْیابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَةُ دائِرَةِ الا مامَةِ.(ریاحین الشّریعة : ج 1، ص 93.)

در تعریف امام علىّ علیه السلام فرمود : او پیشوائى الهى و ربّانى است ، تجسّم نور و روشنائى است ، مركز توجّه تمامى موجودات و عارفان است ، فرزندى پاك از خانواده پاكان مى باشد، گوینده‌اى حقّگو و هدایتگر است ، او مركز و محور امامت و رهبریّت است.

3 قالَتْ علیها السلام : ابَوا هِذِهِ الاْ مَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلىُّ، یُقْیمانِ اءَودَّهُمْ، وَ یُنْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إ نْ اطاعُوهُما، وَ یُبیحانِهِمُ النَّعیمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما.(بحارالا نوار: ج 23، ص 259، ح 8.)

حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و علىّ علیه السلام ، والِدَین این امّت هستند، چنانچه از آن دو پیروى كنند آن ها را از انحرافات دنیوى و عذاب همیشگى آخرت نجات مى دهند؛ و از نعمت هاى متنوّع و وافر بهشتى بهره مندشان مى سازند.

4 قالَتْ علیها السلام : مَنْ اصْعَدَ إ لىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.(بحار: ج 67، ص 249، ح 25)

هر كس عبادات و كارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و بركات خود را براى او تقدیر مى نماید.

5 قالَتْ علیها السلام : إنَّ السَّعیدَ كُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ احَبَّ عَلیّا فى حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 2، ص 449 )

همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود.

6 قالَتْ علیها السلام : إلهى وَ سَیِّدى ، اءسْئَلُكَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُكاءِ وَلَدَیَّ فى مُفارِقَتى اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتى ، وَشیعَةِ ذُرّیتَى .(كوكب الدّرىّ: ج 1، ص 254.)

خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانى كه آنها را برگزیده‌اى ، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ایشان ، از تو مى خواهم گناه خطاكاران شیعیان و پیروان ما را ببخشى .

7 قالَتْ علیها السلام : شیعَتُنا مِنْ خِیارِ اءهْلِ الْجَنَّةِ وَكُلُّ مُحِبّینا وَ مَوالى اَوْلیائِنا وَ مُعادى اعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا.(بحارالا نوار: ج 68، ص 155، س 20، ضمن ح 11.)

شیعیان و پیروان ما، و همچنین دوستداران اولیاء ما و آنان كه دشمن دشمنان ما باشند، نیز آنهایى كه با قلب و زبان تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود.

8 قالَتْ علیها السلام : وَاللّهِ یَابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا إ نّى اكْرَهُ انْ یُصیبَ الْبَلاءُ مَنْ لاذَنْبَ لَهُ، لَعَلِمْتَ انّى سَاءُقْسِمُ عَلَى اللّهِ ثُمَّ اجِدُهُ سَریعَ الاْ جابَةِ. 1

حضرت به عمر بن خطّاب فرمود: سوگند به خداوند، اگر نمى ترسیدم كه عذاب الهى بر بى گناهى ، نازل گردد؛ متوجّه مى شدى كه خدا را قسم مى دادم و نفرین مى كردم . و مى دیدى چگونه دعایم سریع مستجاب مى گردید.

9 قالَتْ علیها السلام : وَاللّهِ، لاكَلَّمْتُكَ ابَدا، وَاللّهِ لاَ دْعُوَنَّ اللّهَ عَلَیْكَ فى كُلِّ صَلوةٍ. 2

پس از ماجراى هجوم به خانه حضرت ، خطاب به ابوبكر كرد و فرمود: به خدا سوگند، دیگر با تو سخن نخواهم گفت ، سوگند به خدا، در هر نمازى تو را نفرین خواهم كرد.

10 قالَتْ علیها السلام : إنّى اُشْهِدُاللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ، انَّكُما اَسْخَطْتُمانى ، وَ ما رَضیتُمانى ، وَ لَئِنْ لَقیتُ النَبِیَّ لا شْكُوَنَّكُما إلَیْهِ. 3

هنگامى كه ابوبكر و عمر به ملاقات حضرت آمدند فرمود: خدا و ملائكه را گواه مى گیرم كه شما مرا خشمناك كرده و آزرده‌اید، و مرا راضى نكردید، و چنانچه رسول خدا را ملاقات كنم شكایت شما دو نفر را خواهم كرد.

11 قالَتْ علیها السلام : لاتُصَلّى عَلَیَّ اُمَّةٌ نَقَضَتْ عَهْدَاللّهِ وَ عَهْدَ ابى رَسُولِ اللّهِ فى امیرالْمُؤ منینَ عَلیّ، وَ ظَلَمُوا لى حَقىّ، وَاءخَذُوا إ رْثى ، وَخَرقُوا صَحیفَتى اللّتى كَتَبها لى ابى بِمُلْكِ فَدَك .4

افرادى كه عهد خدا و پیامبر خدا را درباره امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام شكستند، و در حقّ من ظلم كرده و ارثیّه‌ام را گرفتند و نامه پدرم را نسبت به فدك پاره كردند، نباید بر جنازه من نماز بگذارند.

12 قالَتْ علیها السلام : إلَیْكُمْ عَنّى ، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَدیرِكُمْ، وَالاَْمْرُ بعد تقْصیركُمْ، هَلْ تَرَكَ ابى یَوْمَ غَدیرِ خُمّ لاِ حَدٍ عُذْوٌ. 5

خطاب به مهاجرین و انصار كرد و فرمود: از من دور شوید و مرا به حال خود رها كنید، با آن همه بى تفاوتى و سهل انگارى هایتان ، عذرى براى شما باقى نمانده است . آیا پدرم در روز غدیر خم براى كسى جاى عذرى باقى گذاشت ؟

13 قالَتْ علیها السلام : جَعَلَ اللّهُ الاْیمانَ تَطْهیرا لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیها لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ، وَالزَّكاةَ تَزْكِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِى الرِّزقِ، وَالصِّیامَ تَثْبیتا لِلاْ خْلاصِ، وَالْحَّجَ تَشْییدا لِلدّینِ 6

خداوند سبحان ، ایمان و اعتقاد را براى طهارت از شرك و نجات از گمراهى ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را براى خضوع و فروتنى و پاكى از هر نوع تكّبر، مقرّر نمود. و زكات (و خمس ) را براى تزكیه نفس و توسعه روزى تعیین نمود. و روزه را براى استقامت و اخلاص در اراده ، لازم دانست . و حجّ را براى استحكام اءساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود.

14 قالَتْ علیها السلام : یا ابَاالْحَسَنِ، إنَّ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَهِدَ إلَىَّ وَ حَدَّثَنى أنّى اَوَّلُ اهْلِهِ لُحُوقا بِهِ وَلا بُدَّ مِنْهُ، فَاصْبِرْ لاِ مْرِاللّهِ تَعالى وَارْضَ بِقَض ائِهِ. 7

اى ابا الحسن! همسرم ، همانا رسول خدا با من عهد بست واظهار نمود: من اوّل كسى هستم از اهل بیتش كه به او ملحق مى شوم و چاره‌اى از آن نیست ، پس تو صبر نما و به قضا و مقدّرات الهى خوشنود باش .

15 قالَتْ علیها السلام : مَنْ سَلَّمَ عَلَیْهِ اَوْ عَلَیَّ ثَلاثَةَ اءیّامٍ اءوْجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّةَ، قُلْتُ لَها: فى حَیاتِهِ وَ حَیاتِكِ؟

قالَتْ: نعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنا. 8

هر كه بر پدرم رسول خدا و بر من به مدّت سه روز سلام كند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند، چه در زمان حیات و یا پس از مرگ ما باشد.

16 قالَتْ علیها السلام : ما صَنَعَ ابُوالْحَسَنِ إلاّ ما كانَ یَنْبَغى لَهُ، وَلَقَدْ صَنَعُوا ما اللّهُ حَسیبُهُمْ وَ طالِبُهُمْ. 9

آنچه را امام علىّ علیه السلام نسبت به دفن رسول خدا و جریان بیعت انجام داد، وظیفه الهى او بوده است ، و آنچه را دیگران انجام دادند خداوند آنها را محاسبه و مجازات مى نماید.

17 قالَتْ علیه السلام : خَیْرٌ لِلِنّساءِ انْ لایَرَیْنَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ. 10

بهترین چیز براى حفظ شخصیت زن آن است كه مردى را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد.

18 قالَتْ علیها السلام : اوُصیكَ یا ابَاالْحَسنِ انْ لاتَنْسانى ، وَ تَزُورَنى بَعْدَ مَماتى .11

ضمن وصیّتى به همسرش اظهار داشت : مرا پس از مرگم فراموش نكنى . و به زیارت و دیدار من بر سر قبرم بیایى .

19 قالَتْ علیها السلام : إنّى قَدِ اسْتَقْبَحْتُ ما یُصْنَعُ بِالنِّساءِ، إنّهُ یُطْرَحُ عَلىَ الْمَرْئَةِ الثَّوبَ فَیَصِفُها لِمَنْ رَاءى ، فَلا تَحْمِلینى عَلى سَریرٍ ظاهِرٍ، اُسْتُرینى، سَتَرَكِ اللّهُ مِنَ النّارِ. 12

در آخرین روزهاى عمر پر بركتش ضمن وصیّتى به اسماء فرمود: من بسیار زشت و زننده مى‌دانم كه جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه‌اى روى بدنش تشییع مى‌كنند. و افرادى اندام و حجم بدن او را مشاهده كرده و براى دیگران تعریف مى نمایند. مرا بر تخت كه اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده بلكه مرا با پوشش كامل تشییع كن ، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نماید.

20 قالَتْ علیها السلام : …. إنْ لَمْ یَكُنْ یَرانى فَإنّى اراهُ، وَ هُوَ یَشُمُّ الریح . 13

مرد نابینائى وارد منزل شد و حضرت زهراء علیها السلام پنهان گشت ، وقتى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله علّت آن را جویا شد؟ در پاسخ پدر اظهار داشت : اگر آن نابینا مرا نمى بیند، من او را مى بینم ، دیگر آن كه مرد، حسّاس است و بوى زن را استشمام مى كند.

21 قالَتْ علیها السلام : أصْبَحْتُ وَ اللّهِ! عاتِقَةً لِدُنْیاكُمْ، قالِیَةً لِرِجالِكُمْ. 14

بعد از جریان غصب فدك و احتجاج حضرت ، بعضى از زنان مهاجر و انصار به منزل حضرت آمدند و احوال وى را جویا شدند، حضرت در پاسخ فرمود: به خداوند سوگند، دنیا را آزاد كردم و هیچ علاقه اى به آن ندارم ، همچنین دشمن و مخالف مردان شما خواهم بود.

22 قالَتْ علیها السلام : إنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِما اءمَرْناكَ وَ تَنْتَهى عَمّا زَجَرْناكَ عَنْهُ، قَانْتَ مِنْ شیعَتِنا، وَ إلاّ فَلا. 15

اگر آنچه را كه ما اهل بیت دستور داده ایم عمل كنى و از آنچه نهى كرده ایم خوددارى نمائى ، تو از شیعیان ما هستى وگرنه ، خیر.

23 قالَتْ علیها السلام : حُبِّبَ إ لَیَّ مِنْ دُنْیاكُمْ ثَلاثٌ: تِلاوَةُ كِتابِ اللّهِ، وَالنَّظَرُ فى وَجْهِ رَسُولِ اللّهِ، وَالاْنْفاقُ فى سَبیلِ اللّهِ.

سه چیز از دنیا براى من دوست داشتنى است : تلاوت قرآن ، نگاه به صورت رسول خدا، انفاق و كمك به نیازمندان در راه خدا.

24 قالَتْ علیها السلام : اُوصیكَ اَوّلاً انْ تَتَزَوَّجَ بَعْدى بِإبْنَةِ اُخْتى اءمامَةَ، فَإ نَّها تَكُونُ لِوُلْدى مِثْلى ، فَإنَّ الرِّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ.16

در آخرین لحظات عمرش به همسر خود چنین سفارش نمود: پس از من با دختر خواهرم اءمامه ازدواج نما، چون كه او نسبت به فرزندانم مانند خودم دلسوز و متدیّن است . همانا مردان در هر حال ، نیازمند به زن مى باشند.

25 قالَتْ علیها السلام : الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّةَ. 17

همیشه در خدمت مادر و پاى بند او باش ، چون بهشت زیر پاى مادران است ؛ و نتیجه آن نعمت هاى بهشتى خواهد بود.

26 قالَتْ علیها السلام : ما یَصَنَعُ الصّائِمُ بِصِیامِهِ إذا لَمْ یَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ. 18

روزه دارى كه زبان و گوش و چشم و دیگر اعضاء و جوارح خود را كنترل ننماید هیچ سودى از روزه خود نمى برد.

27 قالَتْ علیها السلام : اَلْبُشْرى فى وَجْهِ الْمُؤْمِنِ یُوجِبُ لِصاحِبهِ الْجَنَّةَ، وَ بُشْرى فى وَجْهِ الْمُعانِدِ یَقى صاحِبَهُ عَذابَ النّارِ. 19

تبسّم و شادمانى در برابر مؤ من موجب دخول در بهشت خواهد گشت، و نتیجه تبسّم در مقابل دشمنان و مخالفان سبب ایمنى ازعذاب خواهد بود.

28 قالَتْ علیها السلام : لایَلُومَنَّ امْرُءٌ إلاّ نَفْسَهُ، یَبیتُ وَ فى یَدِهِ ریحُ غَمَرٍ. 20

كسى كه بعد از خوردن غذا، دست هاى خود را نشوید دستهایش آلوده باشد، چنانچه ناراحتى برایش بوجود آید كسى جز خودش را سرزنش نكند.

29 قالَتْ علیها السلام : اصْعَدْ عَلَى السَّطْحِ، فَإ نْ رَأیْتَ نِصْفَ عَیْنِ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلّى لِلْغُرُوبِ فَأ عْلِمْنى حَتّى أدْعُو. 21

روز جمعه نزدیك غروب آفتاب به غلام خود مى فرمود: بالاى پشت بام برو، هر موقع نصف خورشید غروب كرد مرا خبر كن تا براى خود و دیگران دعا كنم .

30 قالَتْ علیها السلام : إنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعا وَلایُبالى . 22

همانا خداوند متعال تمامى گناهان بندگانش را مى آمرزد و از كسى باكى نخواهد داشت .

31 قالَتْ علیها السلام : الْجارُ ثُمَّ الدّارُ. 23

اوّل باید در فكر مشكلات و آسایش همسایه و نزدیكان و سپس در فكر خویشتن بود.

32 قالَتْ علیها السلام : الرَّجُلُ اُحَقُّ بِصَدْرِ دابَّتِهِ، وَ صَدْرِ فِراشِهِ، وَالصَّلاةِ فى مَنْزِلِهِ إلا الاْمامَ یَجْتَمِعُ النّاسُ عَلَیْهِ. 24

هر شخصى نسبت به مركب سوارى ، و فرش منزل خود و برگزارى نماز در آن از دیگرى در اولویّت است مگر آن كه دیگرى امام جماعت باشد و بخواهد نماز جماعت را اقامه نماید، نباشد.

33 قالَتْ علیها السلام : یا ابَة ، ذَكَرْتُ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النّاسِ عُراةً یَوْمَ الْقیامَةِ، واسَوْاء تاهُ یَوْمَئِذٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ. 25

اى پدر، من به یاد روز قیامت افتادم كه مردم چگونه در پیشگاه خداوند با حالت برهنه خواهند ایستاد و فریاد رسى ندارد، جز اعمال و علاقه نسبت به اهل بیت علیهم السلام .

34 قالَتْ علیها السلام : إذا حُشِرْتُ یَوْمَ الْقِیامَةِ، اشْفَعُ عُصاةَ اءُمَّةِ النَّبىَّ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ. 26

هنگامى كه در روز قیامت برانگیخته و محشور شوم ، خطاكاران امّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ، را شفاعت مى نمایم .

35 قالَتْ علیها السلام : فَاكْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرآنِ، وَالدُّعاءِ، فَإنَّها ساعَةٌ یَحْتاجُ الْمَیِّتُ فیها إلى اُنْسِ الاْحْیاءِ.27

ضمن وصیّتى به امام علىّ علیه السلام اظهار نمود: پس از آن كه مرا دفن كردى ، برایم قرآن را بسیار تلاوت نما، و برایم دعا كن ، چون كه میّت در چنان موقعیّتى بیش از هر چیز نیازمند به اُنس با زندگان مى باشد.

36 قالَتْ علیها السلام : یا ابَا الحَسَن ، إنّى لا سْتَحى مِنْ إلهى انْ اكَلِّفَ نَفْسَكَ مالاتَقْدِرُ عَلَیْهِ. 28

خطاب به همسرش امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام كرد: من از خداى خود شرم دارم كه از تو چیزى را در خواست نمایم و تو توان تهیه آن را نداشته باشى .

37 قالَتْ علیها السلام : خابَتْ اُمَّةٌ قَتَلَتْ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّها.(مدینة المعاجز: ج 3، ص 430.)

رستگار و سعادتمند نخواهند شد آن گروهى كه فرزند پیامبر خود را به قتل رسانند.

38 قالَتْ علیها السلام : … وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیها عَنِ الرِّجْسِ، وَاجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجابا عَنِ اللَّعْنَةِ، وَ تَرْكَ السِّرْقَةِ ایجابا لِلْعِّفَةِ.(ریاحین الشّریعة : ج 1، ص 312، فاطمة الزهراء علیها السلام : ص 360، قطعه اى از خطبه طولانى و معروف آن مظلومه .)

خداوند متعال منع و نهى از شرابخوارى را جهت پاكى جامعه از زشتى‌ها و جنایت ها؛ و دورى از تهمت ها و نسبت هاى ناروا را مانع از غضب و نفرین قرار داد؛ و دزدى نكردن ، موجب پاكى جامعه و پاكدامنى افراد مى گردد.

39 قالَتْ علیها السلام : حرم [الله] الشِّرْكَ إخْلاصا لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ، فَاتَّقُوا اللّه حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُّنَ إ لاّ وَ اءنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ اءطیعُوا اللّه فیما اءمَرَكُمْ بِهِ، وَ نَهاكُمْ عَنْهُ، فَاِنّهُ، إ نَّما یَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءِ.(ریاحین الشّریعة : ج 1، ص 312، فاطمة الزهراء علیها السلام : ص 360، قطعه اى از خطبه طولانى و معروف آن مظلومه .)

و خداوند سبحان شرك را (در امور مختلف ) حرام گرداند تا آن كه همگان تن به ربوبیّت او در دهند و به سعادت نائل آیند؛ پس آن طورى كه شایسته است باید تقواى الهى داشته باشید و كارى كنید تا با اعتقاد به دین اسلام از دنیا بروید.

بنابر این باید اطاعت و پیروى كنید از خداوند متعال در آنچه شما را به آن دستور داده یا از آن نهى كرده است ، زیرا كه تنها علماء و دانشمندان (اهل معرفت ) از خداى سبحان خوف و وحشت خواهند داشت .

40 قالَتْ علیها السلام : امّا وَاللّهِ، لَوْتَرَكُوا الْحَقَّ عَلى اهْلِهِ وَاتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبیّه ، لَمّا اخْتَلَفَ فِى اللّهِ اثْنانِ، وَلَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ، وَخَلْفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتّى یَقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِالسَّلام .(الا مامة والتبصرة : ص 1، بحارالا نوار: ج 36، ص 352، ح 224.)

به خدا سوگند، اگر حقّ یعنى خلافت و امامت را به اهلش سپرده بودند؛ و از عترت و اهل بیت پیامبر صلوات اللّه علیهم پیروى ومتابعت كرده بودند حتّى دو نفر هم با یكدیگر درباره خدا و دین اختلاف نمى كردند.

و مقام خلافت و امامت توسط افراد شایسته یكى پس از دیگرى منتقل مى گردید و در نهایت تحویل قائم آل محمّد عجّل اللّه فرجه الشّریف ، و صلوات اللّه علیهم اجمعین مى گردید كه او نهمین فرزند از حسین علیه السلام مى باشد.

——————————————————————————–

1-اصول كافى : ج 1، ص 460، بیت الا حزان : ص 104، بحارالا نوار: ج 28، ص 250، ح 30.

2-صحیح مسلم : ج 2، ص 72، صحیح بخارى : ج 6، ص 176.

3-بحارالا نوار: ج 28، ص 303، صحیح مسلم : ج 2، ص 72، بخارى : ج 5، ص 5.

4-بیت الا حزان : ص 113، كشف الغمّة : ج 2، ص 494.

5-خصال : ج 1، ص 173، احتجاج : ج 1، ص 146.

6-ریاحین الشّریعة : ج 1، ص 312، فاطمة الزّهراء علیها السلام : ص 360، قطعه اى از خطبه طولانى و معروف آن مظلومه در جمع مهاجرین و انصار.

7-بحارالا نوار: ج 43، ص 200، ح 30.

8-بحارالا نوار: ج 43، ص 185، ح 17.

9-الا مامة والسّیاسة : ص 30، بحارالا نوار: ج 28، ص 355، ح 69.

10-بحارالا نوار: ج 43، ص 54، ح 48.

11-زهرة الرّیاض كوكب الدّرى : ج 1، ص 253.

12-تهذیب الا حكام : ج 1، ص 429، كشف الغمّه : ج 2، ص 67، بحار:ج 43، ص 189،ح 19.

13-بحارالا نوار: ج 43، ص 91، ح 16، إ حقاق الحقّ: ج 10، ص 258.

14-دلائل الا مامة : ص 128، ح 38، معانى الا خبار: ص 355، ح 2.

15-تفسیر الا مام العسكرى علیه السلام : ص 320، ح 191.

16-بحارالا نوار: ج 43، ص 192، ح 20، اءعیان الشّیعة : ج 1، ص 321.

17-كنزل العمّال : ج 16، ص 462، ح 45443.

18-مستدرك الوسائل : ج 7، ص 336، ح 2، بحارالا نوار: ج 93، ص 294، ح 25.

19-تفسیر الا مام العسكرى علیه السلام : ص 354، ح 243، مستدرك الوسائل : ج 12، ص 262، بحارالا نوار: ج 72، ص 401، ح 43.

20-كنزل العمّال : ج 15، ص 242، ح 40759.

21-دلائل الا مامة : ص 71، س 16، معانى الا خبار: ص 399، ضمن ح 9.

22-تفسیر التّبیان : ج 9، ص 37، س 16.

23-علل الشّرایع : ج 1، ص 183، بحارالا نوار: ج 43، ص 82، ح 4.

24-مجمع الزّوائد: ج 8 ، ص 108 ، مسند فاطمه : ص 33 و 52.

25-كشف الغمّة : ج 2، ص 57، بحار الا نوار: ج 8 ، ص 53، ح 62.

26-إ حقاق الحقّ: ج 19، ص 129.

27- بحارالا نوار: ج 79، ص 27، ضمن ح 13.

28-اءمالى شیخ طوسى : ج 2، ص 228.

موضوعات: چهل حدیث گهربار از حضرت فاطمه زهرا(س)  لینک ثابت
 [ 06:58:00 ب.ظ ]




یازهرا
فاطمه مادر حسین است.
دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم که:
فاطمه مادر زینب است.
باز دیدم که فاطمه نیست.
نه این ها همه هست و این همه فاطمه نیست.
فاطمه فاطمه است.
* دکتر علی شریعتی*

موضوعات: یازهرا  لینک ثابت
 [ 06:57:00 ب.ظ ]




یازهرا
عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست
صاحب عزای فاطمه، آن بی نشان کجاست
قربان اشک روز و شب چشم خسته ات
مولا فدای مادر پهلو شکســــته ات
التماس دعا

موضوعات: یازهرا  لینک ثابت
 [ 06:56:00 ب.ظ ]




یا زهرا
زنی شهید می‌شود، زنی به نام فاطمه
مدینه زهر می‌شود برای کام فاطمه
دری شکسته می شود، دو دست بسته می‌شود
یلی سکوت می کند، به احترام فاطمه
ایام فاطمیه تسلیت باد

موضوعات: یا زهرا  لینک ثابت
 [ 06:54:00 ب.ظ ]




امام زمان عليه السلام در لوح حضرت فاطمه عليها السلام

از جابربن عبدالله انصاری نقل شده كه می گوید: خدمت حضرت فاطمه زهرا(س) شرفیاب شدم. در برابر آن حضرت لوحی بود كه اسامی اوصیاء از نسل او در آن ثبت شده بود. شمردم تعدادشان دوازده تن بود كه آخر آنها قائم(عج) بود. سه تن از آنها به نام محمد، چهار تن به نام علی و … .

اصول کافی، ج1، بحارالانوار، ج 36، کمال الدین صدوق، ص 311

قسمتی از متن لوح:

به نام خداوند بخشنده مهربان.

این نوشتاری است از جانب خدای عزیز و فرزانه به سوی پیامبر نور، سفیر و راهنمایش محمد(ص) كه آنرا روح الامین از نزد پروردگار جهانیان فرو آورده است. ای محمد! نام های مرا گرامی دار، نعمت های مرا سپاس گوی و آنها را انكار نكن … من تو را بر همه پیامبران برتری دادم و جانشینت را بر همه اوصیاء برتری بخشیدم و تو را با دو فرزند دلبندت حسن و حسین گرامی داشتم. حسن را- پس از سپری شدن مدت پدرش- معدن علم خود قرار دادم و حسین را مخزن وحی خود قرار داده مدال شهادت را به او عطا كردم و مدت او را با سعادت پایان دادم كه او سالار شهیدان است … معیار پاداش و كیفر من، اهل بیت اوست كه نخستین آنها سرور عبادت كنندگان و زینت دوستان گذشته من علی بن الحسین است و آنگاه پسرش- شبیه جد بزرگوارش- محمد است كه شكافنده علوم من و معدن حكمت من می باشد… این سخن از من به حقیقت پیوسته كه جایگاه جعفر را بس بلند گردانم و او را بوسیله دوستان و شیعیانش مسرور نمایم، پس از او فرزندش موسی را برگزیدم كه در عهد او فتنه ای به پا گردد. پس از سپری شدن مدت بنده، دوست و برگزیده ام موسی، در مورد یار و یاورم علی به انكار گرایند… او را اهریمنی گردن‌كش می كشد و در شهری كه بنده شایسته‌ام ذوالقرنین بنا كرده، در كنار بدترین مخلوقاتم به خاك سپرده می شود. این سخن به حقیقت پیوسته كه دیدگاه او را با فرزندش محمد روشن گردانم كه جانشین و وارث علوم اوست. او معدن علوم و محل اسرار من است… نیكبختی او را با فرزندش علی كامل گردانم كه یار و یاور من است و گواه من در میان بندگانم و امین بر وحی من است. از او حسن را پدید آوردم كه دعوت كننده به سوی من و مخزن علوم من است. آنگاه سعادت او را به اوج رساندم با فرزندش «م ح م د» كه رحمت است برای جهانیان. كمال موسی، شوكت عیسی و شكیبایی ایوب با اوست… .

حدیث شریف لوح که در غالب کتابهای حدیثی نقل شده است، از جمله: اصول کافی، ج 1، بحارالانوار، ج 36، غیبت نعمانی، ص

موضوعات: امام زمان عليه السلام در لوح حضرت فاطمه عليها السلام  لینک ثابت
 [ 06:53:00 ب.ظ ]




از دنیای شما سه چیز محبوب فاطمه است
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:

« حبب الی من دنیاکم ثلاث: تلاوة کتاب الله و انظر فی وجه رسول و الانفاق فی سبیل الله »

از دنیای شما سه چیز محبوب من است:

1-تلاوت قرآن

2-نگاه به چهره رسول خدا

3-انفاق در راه خدا

(وقایع الایام خیابانی، جلد صیام، ص295)

موضوعات: حضرت زهرا فرمودند  لینک ثابت
 [ 06:51:00 ب.ظ ]




نوشته ها و جملات زیبای تسلیت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
امام صادق عليه السلام فرمود:
[ إنَّ فاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ صَلَّي الله عَلَيهِ و آله تَحْضُرُ زُوّارَ قَبْرِ ابْنِهَا الْحُسَيْنِ عَليه السلام فَتَسْتَغْفِرُ لَهُمْ ذُنُوبَهُمْ. ]
فاطمه دختر محمد نزد زائران قبر فرزندش حسين عليه السلام حضور می يابد و برای گناهانشان طلب آمرزش می كند. یازهرامدد

رسول اكرم(ص) فرمود: اي سلمان،دوستي فاطمه در يكصدجا سود ميدهد كه آسانترين آنها بهنگام مردن و قبر و ميزان و محشر و صراط و حساب است.شهادت مظلومانه سيده زنان عالم برمحبينش تسلیت باد.

پیامبـر اكـرم (ص) همـراه بـا مرد نابینایى به خانه فاطمه(س) آمد، بلافاصله فاطمه(س) خود را كاملاً پوشاند. رسول خدا(ص) فرمود: چرا خود را پوشاندى با ایـن كه او تـو را نمى بیند؟ فاطمه (س) فرمـود: اى پیامبر خدا اگر او مرا نمـى بیند، مـن كه او را مى بینـم و او بوى مرا حس مى كند پیامبر اكرم
فرمود: گواهى مى دهـم كه تو پاره دل منى .
( همان، ج 1، ص 274.)

نتیجه صلوات بر زهراء(س)
رسـول خدا(ص) به مـن گفت: اى فاطمه هر كه بر تـو صلـوات فرستـد، خداوند او را بیـامـرزد و به مـن، در هـر جـاى بهشت بـاشـم ملحق گـردانـد.

ﻗﺎﻟَﺖْ ﻓﺎﻃِﻤَﺔُ ﺍﻟﺰَّﻫْﺮﺍﺀ - ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ -: ﺇﻧّﻲ ﺃُﺷْﻬِﺪُ ﺍﻟﻠّﻪَ ﻭَ ﻣَﻼ‌ﺋِﻜَﺘَﻪُ، ﺃﻧَّﻜُﻤﺎ ﺍَﺳْﺨَﻄْﺘُﻤﺎﻧﻲ، ﻭَ ﻣﺎ ﺭَﺿﻴﺘُﻤﺎﻧﻲ، ﻭَ ﻟَﺌِﻦْ ﻟَﻘﻴﺖُ ﺍﻟﻨَﺒِﻲَّ ﻷ‌ﺷْﻜُﻮَﻧَّﻜُﻤﺎ ﺇﻟَﻴْﻪِ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﮐﻪ ﺍﺑﻮﺑﮑﺮ ﻭ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﻣﻼ‌ﻗﺎﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﻼ‌ﺋﮑﻪ ﺭﺍ ﮔﻮﺍﻩ ﻣﻰ ﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﺧﺸﻤﻨﺎﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﺍﯾﺪ، ﻭ ﻣﺮﺍ ﺭﺍﺿﻰ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ، ﻭ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻼ‌ﻗﺎﺕ ﮐﻨﻢ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ.

ﺑﺤﺎﺭﺍﻷ‌ﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 28، ﺹ 303، ﺻﺤﯿﺢ ﻣﺴﻠﻢ: ﺝ 2، ﺹ 72، ﺑﺨﺎﺭﻯ: ﺝ 5، ﺹ 5.

موضوعات: نوشته ها و جملات زیبای تسلیت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)  لینک ثابت
 [ 06:50:00 ب.ظ ]