فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29            



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 




آلودگی هوا چه بر سر کودکان می آورد؟

اثر آلودگی هوا بر کودکان

آلودگی هوا بیشترین تاثیر و تهدید جدی برسلامتی کودکان را دارد

تحقیقات نشان می دهد آلودگی هوا ضمن تشدید عوارض تنفسی و قلبی در مبتلایان به این بیماری ها، یک عامل اصلی در بروز بیماری های تنفسی و قلبی در افراد سالم نیز محسوب می شود.هر فرد روزانه نزدیک به 22 هزار بار تنفس می کند و تقریباً به 15 کیلوگرم هوا در روز نیاز دارد.

سیستم تنفسی اولین بخش از بدن انسان است که در تماس مستقیم با آلودگی هوا قرار می گیرد و ریه، مسئول جذب اکسیژن هوا و دفع دی اکسید کربن خون است، از این رو در صورتی که غلظت آلاینده های هوا فراتر از ظرفیت تصفیه ریه انسان باشد، وارد جریان خون می شوند و عوارضی همچون اختلال در انتقال اکسیژن به بافت های بدن، افزایش ضربان قلب، سکته قلبی، کاهش ظرفیت شش ها، آسم، برونشیت و سرطان ریه ایجاد می شود.آلودگی هوا در قسمت های فوقانی دستگاه تنفسی بیشترین تأثیر را به جا می گذارد و آثار بیماری در بیماران ریوی به صورت حاد و مزمن در درازمدت باقی می ماند.

دکتر’خان بابایی’ انتخاب و مصرف مواد غذایی مناسب را راهکاری برای کاهش عوارض آلودگی هوا بر سلامتی ذکر کرد و از تاثیر مفید مصرف میوه، سبزی تازه و شیر سخن گفت و افزود: میوه ها و سبزی تازه، از مواد غذایی بسیار مهم هستند که هنگام تشدید آلودگی هوا باید به مقدار زیاد در برنامه غذایی روزانه گنجانده شود.خان بابایی توضیح داد: آنتی اکسیدان های موجود در انواع میوه و سبزی نقش حیاتی در سلامت ریه دارند.

به طور خاص مصرف سیب، نارنگی، پرتقال، انار، انواع سبزی از قبیل سیر، پیاز، انواع کلم ها، گوجه فرنگی و کاهو توصیه می شود.به گفته دکتر خان بابایی، مصرف منظم ماهی های روغنی نظیر ماهی آزاد و سالمون هم می تواند در تقویت و بهبود فعالیت دستگاه تنفسی موثر واقع شود.وی اظهار کرد:

شیر و لبنیات در شرایط آلودگی هوا برای کاهش صدمات به دستگاه تنفسی و التهاب دستگاه گوارش بسیار ضروری است و بهتر است روزانه 3 تا 4لیوان شیر و لبنیات در برنامه غذایی گنجانده شود.
اثر آلودگی هوا بر کودکان

هر چه میزان ذرات آلاینده در هوا بیشتر باشد، کار و فعالیت ریه ها دشوارتر می شود

عوارض آلودگی هوا بر سلامتی
ایشان درباره عوارض سوء آلودگی هوا بر سلامت گفت: هر چه میزان ذرات آلاینده در هوا بیشتر باشد، کار و فعالیت ریه ها دشوارتر می شود، زیرا باید اکسیژن بیشتری را جذب و دی اکسید کربن بیشتری را دفع کند.

این فوق تخصص بیماری های ریوی با بیان اینکه آلودگی هوا می تواند تهدید جدی برای سلامتی انسان باشد، اظهار کرد: آلودگی هوا باعث تحریک مجاری هوائی و تشدید آسم در میان افراد به خصوص کودکان می شود تماس درازمدت با هوای حاوی میزان بیش از حد مجاز آلاینده ها باعث بروز برونشیت مزمن، بیماری مزمن ریه، تنگی نفس، سرفه های مکرر و شدید، آب ریزش چشم و سوزش و التهاب می شود.

خان بابایی ادامه داد: افرادی که بیماری زمینه ای دارند مانند قلبی و عروقی، بیماری های ریه، آلرژی، آسم، بیماری متابولیک و بیمارانی که تحت عمل پیوند قرار گرفته اند، بیشتر و زودتر مستعد دریافت عوارض آلودگی هوا هستند.خان بابایی توصیه کرد: این افراد از تردد و فعالیت در محیط های باز هنگام آلودگی هوا به خصوص در ساعات اوج ترافیک پرهیز کنند. ایشان یادآور شد: تحقیقات نشان داده است که آلودگی هوا در بروز انواع بیماری های غیرواگیر و انواع سرطان ها به ویژه سرطان ریه نقش موثری دارد.

تأثیرات آلودگی هوا بر کودکان
خان بابایی با بیان این که آلودگی هوا بیشترین تاثیر و تهدید جدی برسلامتی کودکان را دارد، اظهار کرد: آلودگی هوا ابتلا به آسم را در کودکان افزایش می دهد.کودکان به دلیل تعداد تنفس بیشتری نسبت به بزرگسالان و همچنین قد کوتاه تر، بیشتر در معرض آلودگی سطحی هوای محیطی قرار می گیرند.

فوق تخصص بیماری های ریه و آسم کودکان اضافه کرد: کودکان همچنین به دلیل فعالیت جسمانی و سوخت و ساز بیشتر، مستعد ابتلا به بیماری های ریوی و عفونت های ریوی هستند.

وی توصیه کرد: انجام فعالیت های بدنی و ورزش به علت افزایش تعداد تنفس، آلودگی بیشتری را وارد سیستم تنفسی و ریه می کند و در نتیجه، عوارض آلودگی هوا در کودکان شدیدتر خواهد بود.وی ادامه داد: خانواده ها سعی کنند در روزهایی که آلودگی هوا افزایش می یابد، با مراقبت جدی از کودکان سعی کنند از تردد در محیط های باز، محدوده های مرکزی و پر ترافیک شهر اجتناب کنند و از فعالیت یا بازی کودکان در محیط های باز و پارک ها ممانعت به عمل آورند.

موضوعات: آلودگی هوا چه بر سر کودکان می آورد؟  لینک ثابت
[یکشنبه 1394-12-23] [ 10:40:00 ب.ظ ]





چگونه حرف زدن را به کودکان آموزش دهیم؟

هنگام حرف زدن با کودک به او نگاه کنید

کودکان به طور ذاتی به صدای انسانها علاقه دارند، همچنین به طور طبیعی مایل هستند هنگامی که فرد دیگری صحبت می کند، به حرفهای او گوش داده و توجه کنند. شما هنوز هم می توانید از این تمایل ذاتی کودک خود، مثل همان وقتی که او کوچکتر بود، بهره ببرید.

* چگونه می توانم به کودک خود کمک کنم تا حرف زدن را یاد بگیرد؟
هر چقدر می توانید به صورت مستقیم با کودک خود صحبت کنید. سعی کنید بعضی وقتها، این صحبتها صرفا بین شما و او بوده و شخص ثالثی بین شما نباشد. اگر شما در حال حرف زدن یا کتاب با شعر خواندن برای او به همراه یکی از برادر یا خواهرهای بزرگترش باشید، نمی توانید لغات و اصطلاحات را به میزان مورد نیاز او تکرار کنید، یا برای او توضیح دهید؛ در واقع اگر شما با او تنها بودید، او می توانست خیلی بیشتر از این فرصت استفاده کند. هنگام حرف زدن، به او نگاه کنید؛ اجازه دهید صورت و حرکات صورت شما را ببیند.

با تطبیق دادن حرفهای خود با کارهایی که انجام می دهید، این امکان را برای کودک فراهم کنید که معنای حرفهای شما را بهتر بفهمد. می توانید بگویید: «حالا پیراهنت را در می آورم»، و پیراهنش را دربیاورید؛ سپس بگویید: «حالا نوبت کفشهایت است»، و به سراغ کفشهایش بروید.

همچنین می توانید با تطبیق دادن حرفهای خود با حرکات مختلف صورت، احساسات خود را به صورت نمایشی به او نشان دهید. سن او به اندازه ای نیست که بتوانید او را دست بیندازید (و البته در هیچ سنی نباید این کار را بکنید). اگر او را به گرمی در آغوش بگیرید و بگویید: «عفریته شلخته بدریخت مامان کیه؟» او گیج خواهد شود! صورت شما، و در آغوش گرفتن او، احساس دیگری را به او منتقل می کند با این مضمون که «دختر خوشگل مامان کیه؟».
به حرف درآمدن کودک,زمان حرف زدن کودک

صحبت کردن با کودک ، مهم ترین گام در آموزش زبان به حساب می آید

به کودک کمک کنید تا معنای کلی حرفهای شما را بفهمد؛ و اگر او نمی تواند حرفها و کلمات شما را تک تک و به صورت دقیق متوجه شود، ایرادی ندارد. اگر در حال غذا پختن هستید، بشقابها را روی میز بچینید، با دست به او اشاره بکنید، و بگویید: “الآن وقت ناهار است".

کودک می فهمد که ناهارش آمده شده و به زودی می تواند غذا را جلوی خودش و روی میز ناهارخوری ببیند! البته اگر شما با حرکات دست و نشان دادن بشقاب و غذا، او را راهنمایی نمی کردید، او ممکن بود معنای “الآن وقت ناهار است” را نفهمد. او معنای لغات را با تکرار آنها در موقعیت مناسب و درک لغات و کاربردشان، یاد می گیرد.

او را در احساساتی همچون اشتیاق، هیجان و تاکید، مشارکت دهید. صحبت کردن در مورد جریان عشق یا در مورد گروهی از پرندگان نادر در آسمان، می تواند ابزار مفیدی برای جلب توجه کودک و انگیزه دادن به او باشد تا برای درک مفهوم حرفهای شما تلاش کند.

* چگونه می توانم به کودکم کمک کنم تا با دیگران، صحبت کند؟
به کودک خود کمک کنید تا بفهمد که “حرف زدن” تنها وقتی معنا پیدا می کند که انسان با افراد دیگر حرف بزند. اگر شما با خودتان حرف بزنید و منتظر جواب دادن دیگران نباشید، یا حداقل کودک اینطور احساس کند؛ یا هنگامی که کودک یا یکی دیگر از اعضای خانواده با شما حرف می زند، به او جواب ندهید؛ او احساس خواهد کرد که کلمات و جملات، صداهایی بی معنا و کاملا به درد نخور هستند.

سعی کنید برنامه های رادیو و تلویزیون به عنوان “صدای زمینه” دائمی هنگام مکالمات شما و فرزندتان نباشند. اگر می خواهید رادیو را زمانی که در آشپزخانه هستید و یا در تمام طول روز روشن بگذارید، فقط وقتی این کار را بکنید که رادیو در حال پخش موسیقی باشد. هنگامی که یک برنامه جدی در حال پخش است و یک، دو یا چند نفر در آن در حال صحبت کردن هستند، به دقت به حرفهای آنها گوش دهید. در ضمن، به کودک خود نشان دهید که شما معنای حرفهایی را که از رادیو پخش می شود (و کودک شما قادر به دیدن آنها نیست)، می فهمید.

در این دوره، شما تقریبا به مترجم کودک خود تبدیل شده اید. شما خواهید دید که فهمیدن حرفهای کودک برای شما آسان تر از غریبه ها است؛ کودک شما هم می بیند که شما و دیگر افرادی را که ارتباط ویژه ای با او دارند، بهتر از غریبه ها درک می کند.

* چگونه می توانم “راست” و “دروغ” را به کودک خود یاد بدهم؟
کودک شما ممکن است کلمات جدید را یاد بگیرد و آنها را به درستی مورد استفاده قرار دهد، اما معنای ظریف و دقیقی را که بزرگترها از این کلمات برداشت می کنند، متوجه نشود. به عنوان مثال، او ممکن است معنای کلمه “قول” یا “تعهد” را نفهمد؛ اما با این حال به درستی از آن استفاده کند. اگر شما بگویید: «اجازه داری پنج دقیقه بیشتر بازی کنی، اگر قول بدهی بعد از آن مستقیم به اتاق خوابت بروی»، او ممکن است با شادی بگوید: «قول می دهم». با این حال، این کلمه برای او فقط این معنی را می دهد که می تواند پنج دقیقه دیگر هم بازی کند. پس از پنج دقیقه، او از شما می خواهد که پنج دقیقه دیگر هم بازی کند؛ و البته وقتی با کنایه و سرزنش به او می گویید: «اما تو قول دادی»، نمی تواند بفهمد که چرا مورد سرزنش واقع می شود.
دیر حرف زدن کودک,سن طبیعی حرف زدن کودکان

به کودک خود کمک کنید تا حرف زدن را یاد بگیرد

همچنین، استفاده او از کلمات ممکن است همواره منطبق بر واقعیت نباشد. کودک شما ممکن است بتواند به راحتی صحبت کند، دیگران را متهم کند و یا حرفهای دیگران را رد و انکار کند، در حالی که معنای حرفهای خود را به طور دقیق نفهمد. او آنگونه که احساس می کند، حرف می زند. ممکن است در یک دعوا با خواهرش، زمین بخورد و پایش زخمی شود؛ بعد به سراغ شما بیاید و بگوید که خواهرش او را هُل داده است (در حالی که واقعیت ندارد). هرچند خواهرش زانوی او را زخم نکرده، اما احساسات او را اذیت کرده است؛ و کودک شما بر طبق احساسش حرفی را می زند که ممکن است از نگاه بزرگترها و در مقایسه با واقعیت، صحیح نباشد.

با رشد سن او، شما می توانید ارزش قولهایی را که آگاهانه داده شوند و با دقت نیز رعایت شده و به آنها عمل شوند، به او نشان دهید؛ همچنین اهمیت راست گفتن و پرهیز از دروغ را نیز به او آموزش دهید. اما هنوز برای این کار خیلی زود است. با گفتن چیزها و مفاهیمی که کودک قادر به درک آنها نیست، او را گیج نکنید. او تمام تلاش خودش را می کند تا شما را خوشحال کند؛ اما اگر شما به این مقدار راضی نیستید و تواناییهای طبیعی یک کودک نمی تواند موجب خوشحالی شما شود، باید بدانید که او (شاید هرگز) نخواهد توانست شما را راضی کند!

موضوعات: چگونه حرف زدن را به کودکان آموزش دهیم؟, چگونه حرف زدن را به کودکان آموزش دهیم؟  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ب.ظ ]




چه زمانی اولین کلمات کودک را می‌شنوید؟

دیر به حرف افتادن کودکان

مراحل مهم یادگیری تکلم کودک در سه سال اول زندگی اش اتفاق می‌افتد

در سه ماهگی کودک به صدای شما گوش می‌دهد، چهره شما را درحالیکه صحبت می‌کنید نگاه می‌کند و به سمت صداها، موسیقی و اصوات دیگر که از اطراف شنیده می‌شوند، برمی‌گردد.

کودکان قبل از صحبت کردن کامل مراحلی را طی می کنند که به نظر می رسد در اکثر آن ها مشابه است. در این مقاله با مراحل و روش های کمک برای سریع تر شدن این فرآیند آشنا خواهید شد. پیش از این که کودکان بتوانند واقعاً صحبت کنند، با صداها بازی کرده و غان و غون می‌کنند. این گفتار کودکانه است و به نظر می‌رسد این شیوه صحبت در کودکان در همه جای دنیا شبیه به هم است.

اما چه زمانی اولین کلمات کودک را می‌شنوید؟ مراحل مهم یادگیری تکلم در سه سال اول زندگی که مغز کودک به سرعت در حال رشد است، اتفاق می‌افتد. در این زمان توسعه تکلم کودک بستگی به مهارت‌های شما در گفتار کودکانه و نیز مهارت‌های کودک دارد.

چه زمانی اولین کلمات کودک را می‌شنوید؟
اولین گفتار کودکانه غیرکلامی است و بلافاصله پس از تولد اتفاق می‌افتد. کودک چهره خود را در هم می‌کشد، گریه می‌کند و دست و پا میزند تا انواع احساسات و نیازهای فیزیکی خود از ترس و گرسنگی تا ناکامی و سیری را نشان دهد. والدین خوب یاد می‌گیرند که انواع گریه‌های کودک را گوش‌داده و تفسیر کنند.

این که دقیقاً چه زمانی کودک اولین کلمات مشخص خود را می‌گوید از کودکی تا کودک دیگر بسیار متفاوت است، اما اگر کودک شما در رشد تکلم خود، به هر یک از مراحل مهم زیر دست پیدا نکرد، با پزشک درباره آن صحبت کنید.

نقاط عطف تکلم کودک
• گفتار کودک در سه ماهگی:
در سه ماهگی کودک به صدای شما گوش می‌دهد، چهره شما را درحالی‌که صحبت می‌کنید نگاه می‌کند و به سمت صداها، موسیقی و اصوات دیگر که از اطراف شنیده می‌شوند، برمی‌گردد. بسیاری از نوزادان صدای زن را به مرد ترجیح می‌دهند. بسیاری از نوزادان نیز صداها و موسیقی‌هایی را که در دوران جنینی می‌شنیدند را ترجیح می‌دهند. در پایان سه ماهگی کودکان شروع به درآوردن اصوات تکراری و یکنواخت مصوت از خود می‌کنند.

• گفتار کودک در شش ماهگی:
در شش ماهگی کودک با اصوات مختلف شروع به غان و غون می‌کند. مثلاً ممکن است بگوید “با-با” یا “دا - دا". در پایان شش یا هفت ماهگی کودکان به اسم خود واکنش نشان می‌دهند و زبان مادری خود را تشخیص می‌دهند و از تن صدا برای بیان خوشحالی یا ناراحتی استفاده می‌کنند. برخی از والدین مشتاق، “با – با” گفتن کودک را اولین کلمه کودک تفسیر می‌کنند (آن را به معنی بابا می‌گیرند) اما در این سن این صداها معمولاً هنوز به صورت تصادفی از هجاها ساخته می‌شوند و معنی یا مفهوم واقعی ندارند.

• گفتار کودک در نه ماهگی:
کودک پس از نه ماهگی می‌تواند چند واژه معدود اصلی مانند “نه” و “بای بای” را درک کند. همچنین می‌تواند از طیف گسترده‌ای از صامت‌ها و تن صدا استفاده کند.

• گفتار کودک در دوازده ماهگی:
بیشتر کودکان چند کلمه ساده مانند مامان و بابا را در پایان دوازده ماهگی می‌توانند ادا کنند، در این سن با شنیدن این صداها می‌توانید کلمه واقعی مامان و بابا را از صحبت او برداشت کنید. در این سن کودکان درخواست‌های کوتاهی مانند “آن را زمین بگذار” را درک کرده و اگر بخواهند واکنش نشان می‌دهند.

• گفتار کودک در ۱۸ ماهگی:
کودکان در این سن تا ده کلمه ساده را می‌توانند بگویند و می‌توانند به اشیاء، مردم، و اعضای بدن که از آن‌ها نام می‌برید، اشاره کنند. آن‌ها کلمات یا صداهایی را که از شما می‌شنوند، مانند آخرین واژه در جمله‌ای که بیان کردید، را تکرار می‌کنند اما اغلب ابتدا یا انتهای کلمات را ادا نمی‌کنند. مثلاً ممکن است به جای “مامان” بگویند “ماما” یا به جای “میخوام” بگویند “اِخام".
دیر به حرف افتادن کودکان

کودکان سعی می‌کنند صدای والدینشان را تقلید کنند و همان تن صدا را ایجاد کنند

• گفتار کودک در دو سالگی:
در این سن کودک چند کلمه را در کنار هم می‌گذارد و جملات دو تا چهار کلمه‌ای درست می‌کند مانند “بای بای ماما” یا “شیر میخوام". کودک در این سن یاد می‌گیرد که کلمات فقط به معنی اشیا نیستند و مفاهیم انتزاعی مانند “مال من” را نیز درک می‌کنند.

• گفتار کودک در سه سالگی:
در این سن دایره لغات کودک به سرعت گسترده شده است. بازی‌هایی مانند نقش بازی کردن، درک زبان انتزاعی و نمادینی مانند “اکنون"، احساساتی مانند “ناراحتی"، و مفاهیم سه بعدی مانند “داخل و خارج” را بهبود می‌بخشد.

آیا می‌توانید به کودک صحبت کردن را یاد دهید؟
کودکان مدت‌ها پیش از این که بتوانند به وضوح صحبت کنند، چیزهایی را که میگویید متوجه می‌شوند. بسیاری از کودکان ابتدا تنها یک تا دو کلمه را می‌توانند بیان کنند در صورتی که ۲۵ کلمه (یا بیشتر) را ممکن است درک کنند.

با اقدامات زیر می‌توانید به کودک کمک کنید صحبت کردن را یاد بگیرد:
• توجه کنید: کودک ممکن است با بلند کردن دستان خود به سمت شما، بخواهد شما را متوجه کند که دوست دارد او را بغل کنید، یا اسباب‌بازی در دست شما بگذارد به این منظور که با او بازی کنید یا بشقاب غذا را از خود دور کند تا متوجه شوید که سیر شده است. به این تلاش در برقراری ارتباط غیرکلامی واکنش نشان دهید، لبخند بزنید و توجه کنید تا به تلاش برای صحبت کردن تشویق شود.

• گوش دهید: به غان و غون و اصواتی که کودک ادا می‌کند دقت کنید و با درآوردن اصوات مشابه به او پاسخ دهید. کودکان سعی می‌کنند صدای والدینشان را تقلید کنند و همان تن صدا را ایجاد کنند تا شبیه چیزی که شنیده‌اند باشد. بنابراین صبور باشید و به او فرصت زیادی بدهید.

• تشویق کنید: حتی در مقابل کمترین تلاشی که کودک برای صحبت کردن انجام داده، با لبخند و تحسین و تشویق به او واکنش نشان دهید. کودکان با واکنش بزرگ‌سالان اطراف خود، قدرت تکلم را یاد می‌گیرد.

• تقلید: کودکان عاشق شنیدن صدای والدین هستند. صحبت کردن والدین با کودک به افزایش توانایی در صحبت کردن کودک کمک می‌کند. هرقدر بیشتر با کودک صحبت کنید و از کلمات کوتاه، ساده، اما صحیح استفاده کنید (مثلاً وقتی کودک می‌گوید “گُبه” شما بگویید “گربه") بیشتر کودک تلاش می‌کند صحبت کند.

• جزئیات بیشتر: اگر کودک به ظرف ماکارونی اشاره می‌کند و صداهایی در می‌آورد فقط به او ماکارونی بیشتر ندهید. به جای این کار بگویید: بازم ماکارونی میخوای؟ غذا خوشمزه شده، نه؟ (بیشتر و جزئی تر با او صحبت کنید)

• توضیح دهید: درباره کاری که انجام می‌دهید مثلاً در حین ظرف شستن، غذا خوردن، لباس پوشاندن و … برای او توضیح دهید. مثلاً بگویید “حالا این جوراب آبی رو پات می‌کنم” یا “حالا این گوشت رو برات می‌برم". به این صورت کودک حرف‌های شما را با این اشیاء و تجربه‌ها مرتبط می‌کند.

• بازی: کودک را به بازی و نقش بازی کردن با صدای بلند تشویق کنید تا هنگامی که بزرگ‌تر می‌شود مهارت‌های کلامی او بیشتر شود.

• بلند بخوانید: وقتی والدین با صدای بلند برای کودک کتاب می‌خوانند، به واسطه این احساس آرامش و لذت، او به مطالعه علاقه‌مند می‌شود و در تمام طول زندگی علاقه او به کتاب حفظ می‌شود.

• صبور باشید: حتی اگر متوجه نمی‌شوید کودک چه می‌گوید، تلاشتان را ادامه دهید. به آرامی و شمرده چیزی را که فکر می‌کنید کودک گفته است برای او تکرار کنید و بپرسید درست فهمیده‌اید یا نه. وقتی با این کار به کودک توجه و علاقه نشان می‌دهید کودک احساس می‌کند برای ادامه صحبت کردن تشویق شده است.

• بگذارید کودک گفتگو را هدایت کند: در حین بازی از علایق و توجه کودک پیروی کنید تا نشان دهید که ارتباط برقرار کردن دو طرفه است و شامل صحبت کردن و گوش دادن، و رهبری و پیروی می‌شود.
به حرف افتادن کودک,حرف زدن کودک

به اولین کلماتی که کودک به زبان می‌آورد، واکنش دهید و نشان دهید که به او توجه می‌کنید

اگر نگران تأخیر در تکلم کودک هستید
به دنبال علائم تأخیر قابل‌توجه در تکلم کودک خود باشید و اگر احساس می‌کنید مشکلی وجود دارد با پزشک صحبت کنید. تأخیر در تکلم به دلایل گوناگون ممکن است اتفاق بیفتد اما هرچه زودتر مشکل تکلم کودک تشخیص داده شود، زمان بیشتری برای حل مشکل و کمک به کسب کامل این مهارت پیش از سن مدرسه وجود دارد. پس از مشاوره با متخصص برخی از اقداماتی که می‌توانید برای کمک به کودک در این زمینه انجام دهید در زیر آمده است:

• تست شنوایی انجام دهید: از هر هزار نوزاد سه نفر مشکل کم شنوایی دارند که می‌تواند به تأخیر در توانایی تکلم منجر شود. در برخی بیمارستان‌ها بلافاصله پس از زایمان تست شنوایی کودک انجام می‌شود. در صورتی که تست شنوایی در مورد کودک شما انجام نشده است در سه ماهگی او را برای معاینه کامل شنوایی نزد پزشک ببرید.

• غربالگری رشدی را در نظر داشته باشید: به طور مثال ۱۷% کودکان در آمریکا ناتوانی رفتاری یا رشدی مانند اوتیسم، ناتوانی ذهنی (که عقب‌ماندگی ذهنی نیز خوانده می‌شود) یا اختلال کمبود توجه و بیش فعالی دارند. از پزشک خود درباره غربالگری این مشکلات رشدی که موجب تأخیر در تکلم می‌شوند سؤال کنید.

اولین قدم برای یادگیری تکلم در کودک چیست؟ اولین کلماتی که کودک به زبان می‌آورد را با صحبت کردن، آواز خواندن و ادای اصوات تشویق کنید. واکنش مثبت نشان دهید و نشان دهید که به او توجه می‌کنید. این بهترین کاری است که برای حرف زدن کودک می‌توانید انجام دهید.

• به متخصص گفتار درمانی مراجعه کنید: گفتار درمانگر می‌تواند اختلالات گفتاری، زبان و صدا را تشخیص داده و درمان کند. درمان ممکن است شامل ارائه توصیه‌هایی به والدین و بازی‌هایی برای بهبود مشکلات کودک و بهبود مهارت‌های زبانی کودک باشد.

 

موضوعات: چه زمانی اولین کلمات کودک را می‌شنوید؟ دیر به حرف افتادن کودکان  لینک ثابت
 [ 10:35:00 ب.ظ ]




حرف افتادن کودک، مرحله به مرحله آن

نخستین کلمه‌ای که کودک به زبان می‌آورد چیست؟ گویا این همان کلمه‌ای است که با آن مادر خود را صدا می‌کند. شاید گمان کنیم که یاد گرفتن کلمه «مامان» کاری ساده است؛ ولی در حقیقت فرایند پیچیده‌ای برای این یادگیری وجود دارد. اکنون این فرایند را گام به گام از نظر می‌گذرانیم: وقتی که کودک پا به دنیا می‌گذارد، مغز وی همچون برگی سفید و ننوشته است؛ هیچ چیزی در آن وجود ندارد.

قسمت‌های مختلف مغز که حواس گوناگون را درک می‌کنند، هنوز چیزی دریافت نکرده‌اند. البته جنین در دوران بارداری قادر به شنیدن هست و پیش زمینه های داده های شنیداری از آنجا شکل می گیرد.

درست است که چشمان کودک باز است، ولی رشته اعصابی که چشم او را به مغز ارتباط می‌دهد، هنوز تکامل نیافته است؛ از این‌رو مغز وی نمی‌تواند چیزی را در خود ثبت کند.

پس از یکی دو ماه که این اعصاب رشد یافت، کودک قادر به دیدن مادرش می‌شود. بر اثر دیدن مکرر چیزی،‌ مرکز حافظه برای مرئیات، در مغز کودک رشد می‌یابد. برخوردهای مکرر وی با مادرش، پی در پی ادراک‌هایی برایش پدید می‌آورد؛ ادراک‌هایی که همه در همان مرکز ثبت می‌شوند. تازه در این مرحله است که کودک مادر خود را می‌شناسد. هنگامی که مادر متوجه این مرحله از رشد کودک خویش می‌شود، شروع به معرفی خود می‌کند؛ یعنی گاه و بی‌گاه به خود اشاره می‌کند و می‌گوید: «مادر» یا «مامان».

در آغاز، کودک قادر به شنیدن نیست؛ ولی هم‌چنان که اعصابش به تدریج رشد می‌یابد، به شنیدن هم توانا می‌شود. آن‌گاه بر اثر تکرار، مرکز حافظه برای شنیدنی ها ، در مغزش پیدا می‌شود و کم‌کم معنای کلمه «مادر» را درک می‌کند و مفهوم آن را خوب به ذهن می‌سپارد.

بر اثر کوشش‌های مکرر، هربار که مادر خود را می‌بیند، عضله‌های صورتش را به حرکت درمی‌آورد و سرانجام این توانایی را در خود ایجاد می‌کند که بگوید: «مادر».

در این مرحله، مادر باید به فرزند خود حرف زدن بیاموزد؛ مثلا بر اثر تکرار کلمه «مادر» یک واقعه مهم برای کودک روی می‌دهد؛ یعنی میان تصویر مادر که در مرکز بینایی مغز وی نقش می‌بندد، با ادراک صدایی که از گفتن آن کلمه برخاسته و به مرکز شنوایی مغز وی راه یافته است، رابطه‌ای برقرار می‌شود. چنین رویدادی را تداعی می‌گویند. یعنی اکنون کودک نه تنها چهره مادر را باز می‌شناسد، بلکه وقتی او را می‌بیند به یاد کلمه «مادر» هم می‌افتد.

از این پس کودک شروع به تقلید از مادر خود می‌کند. کلمه «مادر» را بی‌آنکه بر زبان بیاورد، فعلا در ذهن خود جایگزین می‌سازد، و می‌کوشد تا رفته‌رفته آن را ادا نیز بکند. بر اثر کوشش‌های مکرر، هربار که مادر خود را می‌بیند، عضله‌های صورتش را به حرکت درمی‌آورد و سرانجام این توانایی را در خود ایجاد می‌کند که بگوید: «مادر». اما مادر در چنین حالی چون می‌بیند که کودکش قادر به تکلم شده است، از شادی در پوست خود نمی‌گنجد. و همین شادی مادر می تواند مشوق تلاش های ادامه دار کودک شود.

موضوعات: حرف افتادن کودک، مرحله به مرحله آن  لینک ثابت
 [ 10:34:00 ب.ظ ]





خروپف های نگران کننده در کودکان

خروپف شبیه تمام صداهای دیگر توسط ارتعاشاتی ایجاد می‌شود که ذراتی را در هوا جهت ایجاد امواج صوتی ایجاد می‌کنند. به عنوان مثال، هنگامیکه ما صحبت می‌کنیم، تارهای صوتی ما جهت تشکیل صدا ارتعاش پیدا می‌کنند.

گرچه وقتی صحبت از خروپف می شود، همه یاد پیرزن یا پیرمردی می افتند ولی به طور میانگین حدود ۱۲ درصد از کودکان، اغلب شب ها خروپف می کنند؛ در حالی که حدود ۵ درصد با مشکل آپنه رو به رو هستند.

خر و پف به صورت مقطعی در همه کودکان دیده می شود، اما از هر 10 کودک یکی دچار خر و پف دائم می شود. تقریبا از هر 10 مراجعه به پزشک، یکی به خر و پف کودک مربوط است.

خر و پف زمانی اتفاق می افتد که ماهیچه های مجاری تنفسی در حال استراحت باشند و عبور هوا آنها را بلرزاند. همچنین وجود لوزه در کودکان می تواند به ایجاد این حالت کمک کند.

در اکثر مواقع، خر و پف کودکان مسئله مهمی نیست و بر اثر عواملی مانند خوابیدن به صورت طاق باز ، سرماخوردگی یا چاقی به وجود می آید.اما حدود 2 تا 3 درصد از کودکانی که خر و پف می کنند دچار بیماری جدی ای به نام آپنه انسدادی خواب هستند . بر اثر انسداد مجاری هوا در این کودکان، ورود هوا به ریه ها و خرج آن با مشکل روبرو می شود و تنفس کودک برای چند ثانیه قطع می شود.

آپنه در دوران طفولیت یک مشکل جدی است و می تواند بر رشد و سلامت قلبی عروقی کودک تأثیر منفی بگذارد. اما چگونه می توان فهمید که مشکل خروپف کودک نیاز به درمان دارد؟

کودکانی که دچار این بیماری هستند با صدای بلند خر و پف می کنند، به سختی نفس می کشند و سپس به مدت چند ثانیه ساکت می مانند. این وقفه چند ثانیه ای سطح اکسیژن خون را پایین آورده و اعضای حیاتی بدن مانند قلب و مغز را تحت تاثیر قرار می دهد.
خروپف, خروپف در کودکان, علت خروپف کودک, درمان خروپف کودک

حالت قرار گرفتن بدن کودک هنگام خواب نیز می تواند نشانه ابتلا به آپنه باشد، چون بعضی حالت های غیرعادی نفس کشیدن را برای او آسان تر می کنند، مثلا وقتی سر کودک از لبه تخت آویزان باشد.

موارد زیادی از آپنه خواب در کودکانی که شب ادراری دارند، گزارش شده است. اخیرا طی تحقیقی مشخص شد، ۴۲درصد از گروه کودکانی که تحت درمان آپنه خواب قرار داشتند، دچار مشکل شب ادراری بودند و پس از مداوا شدن، ۶درصد آنان بهبود چشمگیری پیدا کردند.

بیش فعالی و بی توجهی در مدرسه:مشکل کودکانی که اغلب دچار آپنه خواب می شوند،گاه با ADHD اشتباه گرفته می شود. معاینه دقیق پزشک، صحبت کردن درباره خروپف با کودکان و … در برخی موارد نیاز کودکان به مصرف داروهای ADHD را برطرف می کند.

آنچه نگران کننده است عدم تشخیص به موقع این بیماری است، به طوری که بسیاری از کودکان مدت ها به آپنه مبتلا هستند ولی بیماریشان تشخیص داده نمی شود. البته پزشکان می گویند در صورت تشخیص به موقع این بیماری کاملا قابل درمان است.

پزشکان با اشاره به اینکه آپنه کودکان بر lQ و یادگیری آنها تاثیر می گذارد، بر لزوم تشخیص به موقع آن تاکید می کنند. به گفته آنها مشکلات رفتاری، هوش کمتر، و حافظه ضعیف جزو پیامدهای آپنه کودکان هستند. در پژوهشی که اخیرا بر 11000 کودک انگلیسی صورت گرفت معلوم شد که مشکلاتی مانند بیش فعالی در کودکان مبتلا به آپنه بیشتر از سایر کودکان دیده می شود. پزشکان دلیل این امر را عدم قدرت تمرکز کافی در کودکان مبتلا به آپنه می دانند.

موضوعات: خروپف های نگران کننده در کودکان  لینک ثابت
 [ 10:33:00 ب.ظ ]





خزيدن يا چهار دست و پا رفتن کودکان

حركت به صورت چهار دست و پا به كودك شما كمك مي كند كه عضلات خود را به اندازه كافي تقويت كند تا براي راه رفتن آماده شوند اين اولين كاري است كه او به تنهايي براي جستجوي محيط اطراف خود انجام مي دهد. به طور معمول، كودك ابتدا ياد مي گيرد تا تعادل خود را بر روي دستها و پاها حفظ كند، سپس ياد مي گيرد كه با حركت دادن زانوهايش به جلو و عقب، حركت كند.

چه زماني اين توانايي را بدست مي آورد؟

اكثر كودكان در سنين بين 6 تا 10 ماه ياد مي گيرند كه چهار دست و پا راه بروند. اما بعضي از كودكان هيچ وقت چهار دست و پا راه نمي روند و در عوض، در حالت نشسته حركت مي كنند (در واقع، خودش را روي زمين مي كشد)، بر روي شكم خود مي ليزند، يا مستقيما تلاش مي كنند كه بلند شوند، بايستند و نهايتا راه بروند. مهم اين است كه كودك شما حركت كند و نحوه حركت كردن او چندان مهم نيست.

اين توانايي چگونه در او ايجاد مي شود؟

معمولا پس از اينكه كودك بتواند به تنهايي و بدون كمك والدين بنشيند (كه اين توانايي در اكثر كودكان بين 6 تا 7 ماهگي ايجاد مي شود)، چهار دست و پا راه رفتن را آغاز مي كند. بعد از اين مرحله، او مي تواند سر خود را بالا نگه دارد تا اطراف خود را نگاه كند، و عضله هاي بازو، پا و پشت او به اندازه كافي قوي هستند كه هنگام حركت، از افتادن او روي زمين جلوگيري كنند.

معمولا طي دوماه، كودك به تدريج ياد خواهد گرفت كه از حالت نشسته به حالت چهار دست و پا تغيير وضعيت دهد، و به زودي مي فهمد كه با كشيده نگه داشتن و حركت دادن عضلات در حالتي كه بدن او به موازات زمين قرار گرفته است، مي تواند به جلو و عقب حركت كند.

بين 9 تا 10 ماهگي، او مي فهمد فشاري كه از طريق زانوها بر بدن وارد مي كند، براي آغاز حركت كافي است. با افزايش مهارت، او ياد مي گيرد كه از حالت چهار دست و پا، مستقيما دوباره به حالت نشسته برگردد. او تكنيكهاي پيشرفته چهار دست و پا راه رفتن را هم ياد خواهد گرفت: براي جلو رفتن، يكي از دستها و پاي طرف ديگر بدن را با هم حركت مي دهد، به جاي آنكه دست و پايي را كه در يك طرف بدن قرار گرفته اند با همديگر حركت دهد. پس از آن، تنها تمرين است كه حركتهاي او را كامل تر مي كند. مراقب او باشيد و به او كمك كنيد تا در يك سالگي بتواند به خوبي روي چهار دست و پا راه برود.

اگر كودك شما به جاي جلو رفتن، چهار دست و پا عقب مي رود، يا در حالت نشسته حركت مي كند (در واقع، خودش را روي زمين مي كشد: يك پا را جلو و يك دست را عقب مي گذارد، و خود را به جلو مي كشد) ، يا اصلا چهار دست و پا راه نرفته بلكه مستقيما تلاش مي كند روي دو پا راه برود، نگران نباشيد. اگر او حركت كند (نوع حركت كردن مهم نيست)، نشانه سالم بودن او است.

مرحله بعد چه خواهد بود؟

پس از اينكه كودك شما ياد گرفت به خوبي روي چهار دست و پا راه برود، تنها يك مرحله ديگر تا حركت كامل او باقي مانده است: راه رفتن روي دو پا. براي كسب اين توانايي، به زودي خواهيد ديد كه او به محض اينكه بتواند دست خود را به چيزي بگيرد، تلاش خواهد كرد تا خود را بالا بكشد، چه اين چيز پايه صندلي باشد يا پاي مادربزرگش! هنگامي كه احساس كند هنگام ايستادن بر روي دو پا تعادل دارد، آماده مي شود كه روي پاي خود (بدون كمك ديگران) بايستد و با گرفتن اشيا اطراف، كمي راه برود. پس از آن، تنها زمان و تمرين است كه موجب خواهد شد توانايي او افزايش پيدا كند: راه رفتن، دويدن، پريدن و جهيدن!

نقش شما چيست؟

همانند نقشي كه در افزايش مهارتهاي ديگر كودك (از قبيل گرفتن اشيا مختلف) داشته ايد، بهترين راه براي تشويق كودك به چهار دست و پا راه رفتن، قرار دادن اسباب بازيها يا ساير اشيا مورد علاقه او (حتي خودتان) در دسترس كودك است. همچنين شما مي توانيد بالش، كوسن يا جعبه هايي را به عنوان مانع در مسير او قرار دهيد، تا او تلاش كند از اين موانع بگذرد. اين كار به افزايش اعتماد به نفس، سرعت و چابكي او منجر مي شود. فقط نبايد او را تنها بگذاريد؛ اگر او زير يك بالش يا در يك جعبه گير بيفتد، حتما خواهد ترسيد و حتي ممكن است در معرض خطر خفگي نيز قرار بگيرد.

كودكي كه چهار دست و پا حركت مي كند، ممكن است شيطنتهاي زيادي انجام دهد و دردسر ساز باشد. پس اطمينان حاصل كنيد كه خانه شما براي كودك ايمن است (اشيا خطرناك در دسترس او قرار ندارند) و خصوصا درباره درهاي خانه كه به راه پله ها منتهي مي شوند مراقبت زيادي به عمل بياوريد. مطمئنا كودك شما مايل خواهد بود تا اين راه پله ها را نيز بكاود، كه البته اين كار براي او همانند فتح قله اورست است! اما اين كار ممكن است براي او بسيار خطرناك باشد، پس تا زماني كه مطمئن نشده ايد كودك شما مهارت كافي براي اين كار دارد (معمولا تا 12 ماهگي)، از رفتن او به سمت پله ها جلوگيري كنيد. حتي پس از آن نيز بايد هنگام حركت كودك بر روي پله ها، از نزديك از او مراقبت كنيد.

هنوز لازم نيست كه براي كودك خود كفش بخريد. معمولا پيش از زماني كه كودك بتواند به خوبي راه برود، نيازي به استفاده از كفش نخواهد داشت.

چه وقت بايد نگران شويد؟

مهارتها و توانايي ها در كودكان مختلف، به طور متفاوت رشد مي كنند و برخي مهارتها در برخي كودكان سريعتر از ساير كودكان ظاهر شده و پيشرفت مي كنند. اما اگر كودك شما بعد از يك سال زندگي، هيچ علاقه اي به حركت كردن از خود نشان نداده است (به صورت خزيدن، چهار دست و پا راه رفتن، غلت خوردن يا خود را به جلو و عقب كشيدن)، تلاش نكرده است كه دستها و پاهاي خود را هماهنگ با يكديگر حركت دهد، يا ياد نگرفته است كه چگونه از هر دو دست و دو پاي خود به طور متعادل استفاده كند، اين موضوع را حتما با پزشك وي در ميان بگذاريد. به خاطر داشته باشيد كه كودكان نارس، اين مهارتها و ساير مهارتها را چند ماه ديرتر از همسالان خود، بدست مي آورند.

موضوعات: خزيدن يا چهار دست و پا رفتن کودکان  لینک ثابت
 [ 10:31:00 ب.ظ ]





رابطه گِل بازی و سلامت کودک

کودکانی که در مزارع بزرگ شده بودند، میزان آسم و آلرژی کمتری دارند

بر اساس مطالعات جدید پژوھشگران، بازی کردن کودکان در گل آنھا را سالم نگه میدارد.

در مطالعه جدید، کودکانی که نخستین سال‌های زندگی‌شان در معرض باکتری‌های خانگی و حتی باکتری‌های جوندگان قرار گرفته بودند، کمتر احتمال داشت به آلرژی، آسم و خس‌خس سینه دچار شوند. محققان معتقدند زمان قرارگرفتن در معرض این باکتری‌ها برای سر و سامان‌گرفتن سیستم ایمنی در سن یک سالگی کلیدی است.

تحقیقات پیشین نشان داده‌ بود کودکانی که در مزارع بزرگ شده بودند، میزان آسم و آلرژی کمتری داشتند. این پدیده به قرارگرفتن مداوم آن‌ها در معرض میکروارگانیسم‌های موجود در خاک مزرعه نسبت داده می‌شود. مطالعه جدید دانشمندان «مرکز کودکان جانز هاپکینز» و دیگر موسسه‌ها نشان می‌دهد کودکانی که در شهرها زندگی می‌کنند، دارای نرخ‌ ابتلا به آلرژی و آسم بالاتری هستند و کودکانی که پیش از نخستین سالگرد تولدشان در معرض چنین موادی قرار می‌گیرند، از این موضوع نفع می‌برند.

همچنین اثرات محافظتی هر دوی قرارگرفتن در معرض آلرژن‌ها و باکتری‌ها زمانی که کودک پس از سن یک سالگی و برای نخستین بار در معرض چنین موادی قرار گرفته بود، دیده نشد. قرارگرفتن در معرض آلرژن‌ها و باکتری‌ها می‌تواند با شکل‌دادن پاسخ‌های ایمنی کودکان دارای اثر محافظتی باشند. یافته‌های جدید می‌تواند به محققان در ارائه استراتژی‌های پیشگیرانه برای آلرژی و خس‌خس سینه مفید باشد. هر دوی این موارد اجداد آسم به شمار می‌آیند.این مطالعه در میان ۴۷۶ نوزاد تازه‌ متولدشده شهرهای بالتیمور، بوستون، نیویورک و سنت‌لوئیز انجام و سلامتی آن‌ها طی سه سال رهگیری شد.
بازی با خاک،فواید خاک بازی برای کودکان

بازی کردن کودکان در گل آنھا را سالم نگه میدارد

محققان منازل را برای اندازه‌گیری سطوح و انواع آلرژن‌های موجود در اطراف نوزادان بررسی کردند و با استفاده از آزمایش‌های خون دوره‌ای و خراش پوست، معاینه‌های جسمانی و پرسش‌نامه‌های والدین، ابتلای آن‌ها به آلرژی‌ها و خس‌خس سینه را بررسی کردند. علاوه بر این، دانشمندان محتوای باکتریایی غبار جمع‌آوری‌شده از منازل ۱۰۴ خانه این ۴۶۵ نوزاد را تحلیل کردند.

نتایج نشان داد نوزادانی که در اولین سال زندگی‌شان در خانه‌های دارای مدفوع‌های موش، گربه و سوسک بزرگ شده بودند، در سن سه سالگی در مقایسه با کودکانی که پس از تولد در معرض این آلرژن‌ها نبودند، دارای نرخ پایین‌تر ابتلا به خس خس سینه بودند. همچنین نوزادنی که در معرض هر سه این آلرژن‌ها قرار گرفته بودند، نسبت به کودکانی که در معرض یک، دو یا هیچ‌کدام از این آلرژن‌ها بودند، در معرض خطر پایین‌تری بودند.

در این میان، خس‌خس سینه سه برابر بیشتر در میان کودکانی که بدون قرارگرفتن در معرض این آلرژن‌ها رشد کرده بودند، گزارش شد. همچنین کودکانی که در معرض انواع مختلف باکتری‌ها قرار گرفته بودند، کمتر احتمال داشت در سن سه سالگی به آلرژی‌های محیطی دچار شوند. افزون بر این، محققان دریافتند کودکانی که عاری از آلرژی‌ها و خس‌خس سینه بودند، با بالاترین سطوح آلرژن‌های خانگی بزرگ شده بودند و بیشترین احتمال داشت در منازلی با غنی‌ترین آرایه گونه‌های باکتریایی زندگی کرده باشند.

موضوعات: رابطه گِل بازی و سلامت کودک  لینک ثابت
 [ 10:30:00 ب.ظ ]





علت دیر حرف زدن کودک

این نگرانی در بین والدین فرزندانی كه در صحبت كردن تاخیر دارند، ‌رایج است. اگر چه ممكن است والدین آهسته بودن رشد را در جنبه ‌های دیگری از فرزند خود نیز مشاهده كنند اما در مشورت با متخصصان تردید داشته و آن را به تاخیر می ‌اندازند. برخی حتی برای خود دلیل‌‌ هایی نیز می ‌آورند مثلا در خصوص دیر زبان باز كردن كودك خود می ‌گویند «او بزرگ ‌تر خواهد شد و مشكلش رفع می ‌شود» یا «او به كارهای فیزیكی بیشتر از صحبت كردن علاقه دارد.» دانستن این كه در صحبت كردن و مهارت‌ های كلامی چه چیز معمول و نرمال است و چه چیز نیست، ‌می‌ تواند به شما كمك كند كه بدانید كودكتان واقعا نیاز به كمك دارد یا خیر.

خصوصیات یك كودك با توانایی گفتار سالم و بدون تاخیر: در یافتن مشكل فرزندتان در توانایی ایجاد ارتباط و اطمینان پیدا كردن از نیاز او به توجهات و درمان ‌های خاص پزشكی، حائز اهمیت و البته كمی سخت است. البته می‌ توان با دانستن قوانین كلی در مورد خصوصیات یك كودک سالم و مقایسه فرزند خود با این خصوصیات تا حدودی به مشكل او پی برد.

صداهای کودکان قبل از 12 ماهگی
كودكان در این سن باید بتوانند نشانه‌ هایی را از خود بروز بدهند كه نشان ‌دهنده استفاده از صداها برای ایجاد ارتباط با محیط اطراف باشد. اولین مراحل پیشرفت گفتاری، ایجاد صداهای نامفهوم توسط كودک است. همین‌ طور كه كودک بزرگ ‌تر می ‌شود (حدود 9 ماهگی)‌ او شروع ردیف كردن صداها می ‌كند و سعی دارد تا آواهای مختلف را به هم پیوند بدهد و كلماتی مثل «ماما» و «بابا» را (بدون این‌كه واقعا معنای دقیق این كلمات را بداند)‌ بیان كند.

قبل از 12 ماهگی،‌ كودك باید به صداها هم توجه نشان دهد. كودكانی كه نسبت به صداها عكس‌العمل نشان نمی‌ دهند ممكن است دچار مشكلات شنوایی باشند.

بیان کلامت در 12 تا 15 ماهگی
كودكان در این سنین باید محدوده وسیعی از اصوات كلامی را به كار ببرند و حداقل یک یا چند كلمه صحیح را بیان كنند (نه فقط «ماما» و «بابا»)‌. كلماتی مثل «توپ» از كلمات ابتدایی‌ است كه كودك قادر به گفتن آن است. فرزند شما باید همچنین قادر به فهم و انجام دستورات باشد (مثلا «لطفا آن اسباب ‌بازی را به من بده.»)‌

18 تا 24 ماهگی گسترش دامنه کلمات
كودک باید تا 18 ماهگی دامنه لغاتی در حد 20 كلمه داشته باشد و تا 2 سالگی قادر باشد حدود 50 كلمه یا بیشتر را بیان كند؛ به كودک باید یاد داده شود كه دو كلمه را با هم تركیب كند مثل «بابا رفت.» یك كودك 2 ساله قادر به انجام دستورات دو قسمتی می‌باشد (مثلا لطفا عروسكت را بردار و لیوانت را به من بده.)‌

2 تا 3 سالگی
در این سن،‌ والدین اغلب شاهد یک تحول اساسی در صحبت كردن كودک خود هستند. دامنه لغات كودک شما به یكباره افزایش می ‌یابد و او می ‌تواند 3 كلمه یا بیشتر را با هم تركیب كرده و جمله بسازد.

درک كودک نیز در این سنین افزایش می ‌یابد. تا سن 3 سالگی كودک شروع به فهم این مطلب می‌ كند كه «آن را روی میز قرار بده» یا «آن را زیر تخت بگذار» چه تفاوتی با هم دارند. در این دوران كودک شما همچنین باید شروع به تشخیص رنگ‌ ها و درک صفت‌ ها كند (مثل «بزرگ» در مقابل «كوچك»)‌.

اختلاف بین گفتار و زبان
اغلب «گفتار» و «زبان» با هم اشتباه می ‌شوند اما یک فرق اساسی بین آن دو وجود دارد: «گفتار» بیان كلامی زبان است و شامل تلفظ شمرده كلمات می ‌شود. اما «زبان» وسیع ‌تر است و به كل سیستم بیان و دریافت اطلاعات به روشی قابل فهم، مربوط می‌ شود. زبان چیزی است كه طی یک ارتباط، فهمیده و فهمانده می ‌شود؛ به صورت كلامی، غیر كلامی یا نوشتاری.

اگر چه مشكلات در گفتار و زبان با هم متفاوت است،‌ اما این دو اغلب با هم همپوشانی دارند. كودكی كه مشكلات زبانی و تكلمی دارد شاید قادر به تلفظ صحیح كلمات باشد اما نتواند بیش از دو تای آنها را در كنار هم بیاورد. در مورد كودک دیگر ممكن است فهم گفتارش سخت باشد اما او قادر به استفاده از لغات و اصطلاحات برای بیان نظراتش باشد و دیگری ممكن است بتواند خوب صحبت كند اما در انجام دستورات و فهم آنها مشكل داشته باشد.

نشانه‌ های وجود مشكل احتمالی در حرف زدن کودک
اگر شما در مورد گفتار و تكلم كودک خود نگران هستید، در اینجا به چند نكته اشاره شده كه با توجه به‌ آنها می ‌توانید در خصوص مشكل داشتن فرزندتان مشكوک شوید:

باید نسبت به كودكی كه به صداها پاسخ نمی ‌دهد یا نمی ‌تواند با در‌ آوردن صدا، منظور خود را برساند، دقیق باشید. بین 12 تا 24 ماهگی اگر در كودكتان موارد زیر را می ‌بینید آن را پشت گوش نینداخته و پیگیر باشید:

استفاده نكردن از اشاره و ادا مثل تكان دادن دست در هنگام خداحافظی تا 12 ماهگی.

* استفاده از ایماء و اشاره در ارتباطات به جای به كارگیری كلمات تا 18 ماهگی.

* داشتن مشكل در تقلید صدا تا 18 ماهگی.

* داشتن مشكل در فهم درخواست ‌های كلامی ساده و انجام آنها.

قبل از 12 ماهگی،‌ كودک باید به صداها هم توجه نشان دهد كودكانی كه نسبت به صداها عكس ‌العمل نشان نمی ‌دهند ممكن است دچار مشكلات شنوایی باشند.
حرف زدن کودک, دیر حرف زدن کودک, علت دیر حرف زدن کودک, زبان باز کردن کودک

اگر كودک بزرگ‌ تر از 2 سال مشكلات زیر را داشت، حتما او را توسط متخصص مورد سنجش و بررسی قرار دهید:

* اگر او فقط می‌ تواند كلمات و عكس ‌العمل ‌ها را تقلید كند و خود قادر به تولید كلمات یا اصطلاحات به طور خود آگاهانه نیست.

* اگر فقط قادر به بیان صداها و كلمات خاصی كه تكرار می ‌شوند می‌ باشد و نمی ‌تواند از گفتار برای ارتباط بیشتر استفاده كند.

* نمی ‌تواند دستورات ساده را بفهمد و اجرا كند.

* اگر تن صدای نا متعارفی دارد (مثلا صدای خشن و گوشخراش یا صدای تو دماغی دارد)‌.

* اگر گفتار كودک نسبت به سنش، قابل فهم نباشد. والدین باید حدود نیمی از گفتار كودک خود را در 2 سالگی متوجه شوند و در 3 سالگی حدود سه چهارم آن را بفهمند. تا 4 سالگی كلام كودک باید تقریبا به طور كامل فهمیده شود حتی به وسیله افرادی كه او را نمی ‌شناسند.

دلایل تاخیر كلامی و زبانی:
عوامل زیادی می‌ تواند باعث تاخیر كلامی و زبانی كودك شود. مثلا یكی از آن عوامل،‌ معیوب بودن سیستم تكلم كودک مثل مشكل در زبان یا سقف دهانش است. تا خوردن زیر زبان می‌ تواند حركت زبان را در تولید كلام، محدود كند.

بیشتر كودكانی كه تاخیر كلامی دارند ممكن است مشكلاتی در مغز داشته باشند به طوری كه ارتباط كافی در مغز برای ایجاد و تولید كلام وجود نداشته باشد. این نوع كودكان با مشكل در استفاده از لب ‌ها، زبان و فک برای تولید آوا مواجه هستند.

مشكلات گفتاری می ‌تواند تنها مشكل حاصله باشد یا شاید با مشكلات دیگری مثل مشكل در بلع هم همراه باشد. تاخیر در گفتار همچنین می ‌تواند نشان دهنده یک تاخیر كلی در همه زمینه ‌های رشد كودک باشد.

مشكلات شنیداری نیز معمولا به تاخیر در سخن گفتن ارتباط دارد. پس اگر كودكی دچار مشكل گفتاری است حتما باید از نظر شنیداری آزمایش شود. چنین كودكانی احتمالا در فهم، تقلید و گفتار مشكل دارند.

عفونت گوش،‌ خصوصا عفونت ‌های مزمن می ‌تواند روی قدرت شنیداری تاثیر بگذارد. باید به عفونت ‌های ساده ‌گوش (كه می ‌تواند یك تهدید باشد)‌ اهمیت داد اگر چه شاید تاثیری روی گفتار نداشته باشد.

گفتار درمانی
اگر خودتان یا پزشک كودكتان در خصوص مشكل ‌دار بودن كودک مشكوک شدید، یک آزمایش و بررسی مقدماتی توسط متخصص گفتار درمانی، بسیار ضروری است.

متخصص گفتار درمانی، ابتدا به مهارت‌ های كلامی و زبانی كودک توجه كرده و آن را با توجه به جنبه ‌های دیگر رشد كودک بررسی می ‌كند. او تست ‌های استانداردی را انجام می‌ دهد و به دنبال نكته بر جسته ‌ای در خصوص پیشرفت گفتاری و زبانی كودک می ‌گردد. او بررسی می‌كند كه كودک چقدر می ‌فهمد، چه می ‌تواند بگوید، آیا كودک سعی در برقراری ارتباط به روش ‌های دیگر مثل اشاره كردن و تكان دادن سر و غیره به جای گفتار دارد، او وضوح كلام كودک را بررسی می‌ كند، وضعیت دهان او (زبان، دهان و سقف آن) و عملكرد بخش‌ های مختلف دهان برای صحبت كردن و حتی غذا خوردن و بلع را مورد بررسی دقیق قرار می ‌دهد.

اگر او تشخیص داد كه كودكتان نیاز به درمان دارد، نقش شما در این زمینه بسیار حیاتی است. او به شما می ‌آموزد كه چگونه در خانه با كودک خود تمرین كنید تا مهارت ‌های گفتاری او را بهبود ببخشید.

اقدامات والدین
مانند بسیاری چیزهای دیگر، پیشرفت در گفتار نیز مخلوطی از طبیعت و ذات كودک و آموخته‌ ها و تربیت او است. ژنتیک می ‌تواند در این میان موثر باشد و هوش و استعداد كودک در یادگیری گفتار به او كمک كند اما به هر حال محیط اطراف هم بسیار تاثیرگذار است و نحوه تربیت كودک در توانمندی‌ های او نقش مهمی ایفا می ‌كند. وقتی در گفتار، زبان، شنوایی یا در رشد كودک مشكلاتی وجود داشته باشد، مداخله سریع والدین كودک می‌ تواند به او كمک كند. وقتی شما فهم بهتری از دلیل حرف نزدن كودک خود داشته باشید، می ‌توانید راه ‌هایی را برای بهبود رشد گفتاری او یاد بگیرید. در اینجا چند نكته كلی كه در این زمینه می‌ توانید در منزل به كار برده و توسط آن به رشد گفتاری فرزندتان كمک كنید، آورده شده است:

زمان زیادی را به برقراری ارتباط با كودكتان اختصاص دهید حتی در دوران نوزادی او. با او حرف بزنید، برایش شعر بخوانید و او را تشویق كنید تا صداها و اشارات را تقلید كند.

برای كودک خود كتاب بخوانید. این كار را از 6 ماهگی یا حتی زودتر آغاز كنید. حتما لازم نیست كه همه كتاب را برای او بخوانید، كتاب‌ هایی كه مناسب سن اوست و دارای تصاویری است كه او را تشویق به تماشای آنها می‌ كند تهیه كنید. كم‌ كم سعی كنید به تصاویر اشاره كنید و نام آنها را بیان كرده و او را به این كار تشویق كنید. سپس می ‌توانید به صورت شعر وار برای او كتاب بخوانید.

از موقعیت ‌های روزانه برای تقویت گفتار كودک استفاده كنید. به عبارت دیگر با او در طی روز صحبت كنید. مثلا اسم میوه ‌ها را در مغازه میوه فروشی به او بگویید، به او توضیح دهید كه در حین درست كردن غذا یا تمیز كردن خانه چه می‌ كنید، به اشیاء منزل اشاره كنید و در حین رانندگی نظر او را به صداهای اطراف خود جلب كنید. از او سوالاتی بپرسید و پاسخ‌ های او را تصدیق كنید (حتی اگر فهم آنها سخت باشد.) منظور خود را به صورت ساده بیان كنید اما هرگز از «كلام بچگانه» استفاده نكنید و سعی نداشته باشید تا با لحن یک كودک صحبت كنید. هر چه زودتر به مشكلات گفتاری كودک خود پی ببرید، بهتر می‌توانید او را درمان كنید. شما در قبال فرزند خود مسوول هستید. با كمک گرفتن بموقع از متخصص و وقت گذاشتن، كودک شما در آینده قادر به برقراری ارتباط مناسب با شما و دنیای اطراف خواهد بود.

موضوعات: علت دیر حرف زدن کودک  لینک ثابت
 [ 10:29:00 ب.ظ ]





هوش کودکان با این غذاها زیاد می شود !

این مواد غذایی برای بهبود عملکرد مغز کودک لازم هستند.یک رژیم غذایی سالم و متعادل نه تنها برای بدن کودکان مفید است بلکه برای مغز هم سودمند است. مصرف مواد غذایی درست می تواند به بهبود عملکرد مغز، حافظه و تمرکز کمک کند. درست مانند بدن، مغز هم مواد مغذی را از غذاهایی که می خوریم جذب می کند. در ادامه با 10 غذای بسیار مفید که می تواند قدرت مغز کودکان را افزایش دهد، آشنا خواهید شد.

1.ماهی سالمون :
هوش کودکان,افزایش هوش کودکان,غذاهای مفید برای هوش کودکان

ماهی سالمون کم کالری بوده و مقدار چربی‌های اشباع شده در آن ناچیز است ولی سرشار از پروتئین و اسیدهای چرب ضروری امگا 3 است. امگا 3ها چربی‌های مفید و سالمی هستند که بدن قادر به تولید آن نیست.

ماهی های چرب مانند ماهی سالمون منبع غنی اسیدهای چرب امگا3 هستند که برای رشد و عملکرد مغز ضروری هستند. مصرف میزان کافی این اسیدهای چرب می تواند به بهبود مهارت های ذهنی کودک کمک کنید.

2.تخم مرغ :
هوش کودکان,افزایش هوش کودکان,غذاهای مفید برای هوش کودکان

تخم مرغ ماده بسیار مفیدی در جهت تقویت حافظه است؛ به ویژه اینکه مادران باردار هنگام بارداری و زمانی که جنینی را در رحم دارند، تخم مرغ مصرف کنند در هوش فرزندشان بسیار موثر است.

تخم مرغ منبع عالی پروتئین است. زرده تخم مرغ حاوی کولین است که یک ماده مغذی مهم برای رشد حافظه است.

3- اسفناج :
هوش کودکان,افزایش هوش کودکان,غذاهای مفید برای هوش کودکان

اسفناج به دلیل برخورداری از بافت‌های گیاهی از بروز بسیاری از بیماری‌ها پیشگیری می‌کند. تحقیقات نشان می‌دهد زنانی که از اسفناج و سبزی‌های سبز دیگر استفاده می‌کنند، پیر شدن سلول‌هایشان را به تأخیر می‌اندازند. اسفناج به دلیل آنزیم‌های موجود در برگ‌هایش، سیناپس بین سلول‌ها را تسهیل می‌بخشد و هوش را تقویت می‌کند. اسفناج از ماده دارویی به نام فولیک اسید برخوردار است که در جهت تقویت حافظه موثر است. اسفناج همچنین برای مبتلایان به عارضه قلبی بسیار مفید است. اسفناج حاوی مواد آنتی اکسیدان نیز است.

4.کره بادام زمینی :
هوش کودکان,افزایش هوش کودکان,غذاهای مفید برای هوش کودکان

کره بادام زمینی از مواد غذایی مورد علاقه کودکان است و چون حاوی ویتامین ای - نوعی آنتی اکسیدان که از غشای سلول های عصبی محافظت می کند - نیز هست، برای مغز بسیار مفید است. علاوه بر این کره بادام زمینی حاوی تیامین است که برای مغز مفید است و گلوکز که انرژی مورد نیاز کودک را تامین می کند.

5. غلات سبوس دار :
هوش کودکان,افزایش هوش کودکان,غذاهای مفید برای هوش کودکان

غلاتی مانند سویا، لوبیا، نخود فرنگی و عدس از روغن بسیار مفیدی برخوردارند که در جهت تقویت حافظه لازم است.

غلات سبوس دار مانند نان تولید گلوکز می کنند که یک منبع انرژی است که مغز به آن نیازمند است. غلات سبوس دار حاوی ویتامین ب هم هستند که برای سیستم عصبی مفید است.

6. انبه :
هوش کودکان,افزایش هوش کودکان,غذاهای مفید برای هوش کودکان

این میوه ماده دیگری است که در تقویت حافظه بسیار مفید است. با این که این میوه چرب است و دارای بافت‌های چربی است اما باعث می‌شود که گردش خون تسریع یابد. هنگامی که گردش خون سریع‌تر شود باعث می‌شود خون بیشتری به مغز برسد و همچنین این میوه در حافظه نیز موثر است.

7.انواع توت ها :
هوش کودکان,افزایش هوش کودکان,غذاهای مفید برای هوش کودکان

توت ها می توانند به بهبود حافظه کمک کنند، توت ها حاوی ویتامین ث و آنتی اکسیدان های دیگر هستند. دانه های درون توت ها حاوی چربی ها امگا3 هستند که به عملکرد مغز کمک می کنند.

8.لوبیا :
هوش کودکان,افزایش هوش کودکان,غذاهای مفید برای هوش کودکان

لوبیا برای مغز کودکان بسیار مفید است چون دارای انرژی ناشی از کربوهیدرات، پروتئین، فیبر و ویتامین و مواد معدنی هستند. لوبیا سطح انرژی را بالا نگه می دارد. لوبیا قرمز و لوبیا چیتی در مقایسه با سایر انواع لوبیا حاوی مقدار بیشتری از اسیدهای چرب امگا3 هستند که برای رشد و عملکرد مغز بسیار مفید و سودمند است.

9.سبزیجات رنگی :
هوش کودکان,افزایش هوش کودکان,غذاهای مفید برای هوش کودکان

سبزیجاتی که رنگی هستند منبع آنتی اکسیدان هستند که سلول های مغزی را سالم نگه می دارند. بعضی از سبزیجات که باید حتما در رژیم غذایی کودک وجود داشته باشند شامل گوجه فرنگی، کدو تنبل، هویج و اسفناج است.

10.روغن زیتون:

هوش کودکان,افزایش هوش کودکان,غذاهای مفید برای هوش کودکان

محققان معتقدند، غذاهای سرشار از آنتی‌اکسیدان‌ها و روغن زیتون حافظه را تقویت می‌کند.

11. ماست و شیر :
هوش کودکان,افزایش هوش کودکان,غذاهای مفید برای هوش کودکان

آیا می‌دانید یک پیاله ماست دارای امگا 3 و دی اچ ای است. امگا 3 و دی اچ ای مواد بسیار مفیدی در جهت تقویت حافظه است. اگر فرزندتان در زمان رشدش هر روز ماست مصرف کند، تأثیر بسیاری بر روی رشد او دارد.

انواع ویتامین ب برای رشد بافت های مغزی، انتقال دهنده های عصبی و آنزیم ها است و محصولات لبنی منبع خوبی برای این مواد غذایی هستند. شیر یا ماست کم چرب منبع غنی پروتئین و کربوهیدرات برای مغز هستند. لبنیات هم چنین منبع سرشار ویتامین د هستند که کودکان و نوجوانان در مقایسه با بزرگسالان به مقدار بیشتر از آن نیاز دارند. پنیرهای کم چرب هم حاوی مقدار زیادی کلسیم هستند.

12- شکلات :
هوش کودکان,افزایش هوش کودکان,غذاهای مفید برای هوش کودکان

شکلات نیز یکی دیگر از موادی است که باعث تقویت حافظه می‌شود. البته بهتر است شکلات‌هایی را مصرف کنید که یا تلخ هستند و یا حاوی شیر باشند.

13.گوشت قرمز :
هوش کودکان,افزایش هوش کودکان,غذاهای مفید برای هوش کودکان

گوشت قرمز منبع غنی آهن است که به حفظ انرژی و تمرکز در مدرسه کمک می کند. علاوه بر این گوشت قرمز منبع خوب زینک است که به نگهداری و حفظ خاطرات کمک می کند. اگر کودک گوشت می خورد، می توانید لوبیا یا سویا را جایگزین کنید. لوبیا حاوی نوعی از آهن است که به آن “نانهم” گفته می شود و برای جذب آن به ویتامین ث نیاز است، بنابراین باید به همراه سبزیجات یا میوه های حاوی ویتامین ث مصرف شود.

موضوعات: هوش کودکان با این غذاها زیاد می شود !  لینک ثابت
 [ 10:27:00 ب.ظ ]





خواص لوبیای سویا

سویا قرنهاست كه غذای مردم آسیا مخصوصا چین بوده است . چینی ها آن را همراه با برنج بعنوان غذای اصلی خود مصرف می كنند . ایالات متحده آمریكا بزرگترین تولید كننده سویا می باشد و تقریبا دو سوم محصول كل دنیا را تولید می كند . سویا در ایران بنام (لوبیا روغنی ) ،‌( لوبیا چینی ) سوژا و دانه سویا معروف است .
سویا گیاهی است یكساله دارای ساقه پرشاخه ، برگهای آن بیضی ، نوك تیز و سبز رنگ می باشد . میوه آن شبیه لوبیا است كه در هر غلاف آن سه تا پنج دانه جدا از یكدیگر وجود دارد . رنگ دانه سویا بر حسب انواع مختلف متفاوت است و برنگهای زرد ، سفید ،‌سیاه ، خاكستری و خالدار دیده می شود .
دانه سویا به بزرگی یك نخود كمی مسطح و گرد است . دانه سیاه سویا بشتر در طب گیاهی مصرف دارد ولی از دانه زرد رنگ آن بیشتر برای روغن گیری استفاده می كنند . سویا بعلت داشتن پروتئین و مواد مغذی در تغذیه انسان بكار می رود .
سویا از چین به نقاط دیگر دنیا راه یافته است و بطور وحشی در آن كشور وجود دارد . سویا در حدود 3500 نوع مختلف دارد كه هر كدام آب و هوای مخصوصی را می خواهد .

تركیبات شیمیایی:
سویا از نظر ویتامین های گروه B بسیار غنی است و دارای مقداری ویتامین های C,D,E,K و كمی كاروتن می باشد . همچنین در سویا كلروفیل و آنتی بیوتیكی بنام كاناوالین یافت می شود.
دانشمندان موفق شده اند كه از لوبیای سویا یك نوع آنتی بیوتیك ارزان قیمت تهیه كنند كه مورومیكس نامیده می شود و باكتریهای مضر روده را از بین می برد .
جدول زیر مواد موجود در صد گرم دانه خشك و رسیده ،‌جوانه سویا ، شیر سویا و سبوس سویا را نشان می دهد .

سویا دانه خشك جوانه سویا شیر سس سویا

آب 10 گرم 86گرم
92/5 گرم 62/8گرم
پروتئین 34 گرم 6 گرم 3/4 گرم 5/6 گرم
چربی 17/7 گرم 1/4 گرم 1/5 گرم 1/3 گرم
مواد نشاسته ای 29 گرم 4/7 گرم 2/2 گرم 9/5 گرم
كلسیم 226 میلی گرم 48 میلی گرم 20 میلی گرم 82 میلی گرم
فسفر 550 میلی گرم 67 میلی گرم 48 میلی گرم 104 میلی گرم
آهن 4 میلی گرم 1 میلی گرم 0/8 میلی گرم 4/8 میلی گرم
ویتامین آ 80 واحد 80واحد 40 واحد 7320 واحد

ویتامین ب 1 1/1 میلی گرم /25 میلی گرم 0/8 میلی گرم 2 میلی گرم
ویتامین ب 2 /3 میلی گرم 2 میلی گرم 0/03میلی گرم 0/25 میلی گرم
ویتامین ب 3 2/2 میلی گرم 0/8 میلی گرم 0/2 میلی گرم 0/4 میلی گرم

همانطور كه گفته شد سویا از نظر مواد پروتئینی بسیار قوی است و در كشورهای فقیر از آن بعنوان جانشین گوشت استفاده می كنند . در جدول زیر سویا با گوشت مقایسه شده است.

سویا گوشت گاو
آب 9/87% 74%
پروتئین 36/67% 23/74%
چربی 17% 2/3%
پتاسیم 3/1% 54%
اسید فسفریك 1/47% 66%

بنابر این همانطور كه در جدول بالا دیده می شود مقدار پروتئین سویا 1/5 برابر گوشت گاو می باشد و منبعی غنی از پروتئین است . برای درست كردن شیر سویا ، دانه سویا را له كرده و بمدت 24 ساعت تحت تاثیر آب قرار می دهند سپس آنرا صاف می كنند و بدین ترتیب نوشابه ای مانند شیر بدست می آید كه منبع غذایی خوبی است كه می توان بجای شیر گاو مصرف كرد .

روغن سویا كه از فشردن دانه های له شده وسیاه بدست می آید رنگ زرد مایل به قرمز دارد و دارای بوی مخصوصی شبیه بوی لوبیا است و در حرارت 15 در جه منجمد می شود ولی درجه حرارت معمولی حالت روان دارد.
خواص داروئی:
1) سویا مقوی و باد شكن است.
2) دانه سویا ، مدر ، تب بر و ضد سم است .
3) در چین دانه سویا را بعنوان ضد سم مصرف می كنند.
4) شیر سویا غذای مفیدی برای كودكان است .
5) نان سویا برای مبتلایان به بیماری قند بسیار مناسب است زیرا اولاً ارزش غذایی زیادی دارد ثانیا مواد نشاسته ای كه تبدیل به قند می شود در آن كم است .
6) دانه های سبز سویا را له كرده و بصورت ضماد در آورید این ضماد برای زخم های آبله و سایر زخم ها مفید است همچنین برای رفع التهاب و قرمزی پای بچه ها كه در اثر ادرار بوجود آمده مفید می باشد .
7) سویا برای مبتلایان به نقرس و رماتیسم و اشخاص ضعیف البنیه بسیار مفید است.
8) سس سویا برای تحریك اشتها بكار می رود.
9) سس سویا را برای از بین بردن بوی گوشت بكار می برند.
10) سس سویا را به غذاهایی كه تردید دارید سالم باشد بزنید سم آنرا خنثی می كند.
11) سس سویا ملین ،‌ خنك كننده و ضد سم است.
12) اگر زن حامله در معرض خطر سقط جنین باشد به او سس سویا بدهید.
13) اگر ادرار كسی بخون آلوده است سس سویا درمان آن است .
14) سس سویا برای سوختگی پوست مفید است.
15) فرآورده های سویا برای پیشگیری از سرطان مفید است .
16) سویا به فعالیت روده ها و دفع منظم سموم كمك می كند.
17) سویا مقدار تری گلیسیرین خون را پائین می آورد.
18) برای تمیز كردن شریانها از فرآورده های سویا استفاده كنید حتی کسانی که مبتلا به شرائین و در معرض خطر قلبی هستند اگر از سویا استفاده كنند و گوشت را از برنامه غذایی خود حذف كنند بزودی شریانهای آنها تمیز و جوان خواهد بود .
19) سویا سنگ كیسه صفرا را شكسته و خارج می سازد و اگر از فرآورده های سویا استفاده كنید در بدن شما سنگ كیسه صفرا تولید نخواهد شد اگر سنگ كیسه صفرا دارید رژیم خود رابه سویا تغییر دهید.
20) سویا برای سلامت روده بزرگ و تنظیم تخلیه و دفع مواد زائد بسیار مفید است.
21) سویا موثر برای درمان سرطان كولون است.
22) سویا از سرطان سینه جلوگیری می كند.
23) سویا منبع غنی هورمون استروژن است بنابراین می توان جانشین هورمونهای مصنوعی در دوران یائسگی باشد . پس خانم ها در دوران یائسگی بهتر است از فرآورده های سویا استفاده كنند .

طرز استفاده:
فرآورده های سویا زیاد است و بسته به نوع سلیقه می توانید از آنها استفاده كنید مانند شیر سویا ، شیر بریده سویا ،‌بلغور سویا ، سویای بو داده ،‌پروتیئن سویا ، سس سویا ، سویای تخمیر شده ،‌جوانه سویا و غیره .

 

موضوعات: خواص لوبیای سویا  لینک ثابت
 [ 09:36:00 ب.ظ ]




خواص درمانی سویا چیست؟ مضرات آن کدام است؟

سویا یکی از انواع حبوبات است و بومی جنوب شرقی آسیا می‌باشد. دانه سویا بدلیل کاربردهای بسیار آن و خاصیت خوراکی‌اش بسیار معروف می‌باشد. مواد غذایی حاصل از سویا شامل شیر سویا، توفو، سس سویا و روغن سویا می‌باشد. دانه های سویا حاوی مقادیر زیادی اسید فیتیک، آلفا لینولیک اسید و ایزوفلاون می‌باشد. تحقیقات مختلف نشان می‌دهد که دانه سویا با کاهش خطر سرطان سینه و پروستات در ازتباط است. در ادامه به بررسی خواص درمانی سویا و مضرات آن می‌پردازیم.
فواید خوردن سویا و خواص درمانی آن

سویا حاوی پروتئین، ایزوفلاون و فیبر بوده که همه این مواد برای سلامتی مفیداند. پروتئین درون سویا می‌تواند فوایدی برای بیماری های قلبی، کاهش اثرات یائسگی، کاهش وزن، ورم مفاصل، عملکرد مغز و بهبود توان در ورزش دارد. سویا ممکن است بتواند خطر سرطان سینه در زنان و سرطان پروستات در مردان را کاهش دهد. بعضی از خواص درمانی و فواید سویا شامل:

•تاثیر بر کلسترول خون- تحقیقات نشان می‌دهد، اضافه کردن سویا به رژیم غذایی می‌تواند تاثیراتی بر سطح کلسترول خون داشته و کمی آنرا کاهش دهد. کاهش سطح کلسترول تا زمانیکه رژیم ادامه دارد، باقی می‌ماند.
•تاثیر بر فشارخون بالا- تحقیقات نشان می‌دهد که سویا می‌تواند فشارخون را کاهش دهد، با اینحال تحقیقات بیشتری برای تعیین میزان سویای لازم برای کاهش فشارخون مورد نیاز است.
•تاثیر بر یائسگی- تحقیقات نشان می‌دهد که سویا گرگرفتگی را در زنان یائسه کاهش می‌دهد. البته تحقیقات بیشتری برای نتیجه گیری در این مورد نیاز است.
•تاثیر سویا بر حساسیت– معمولا شیر سویا برای کودکان حساس به شیر عادی استفاده می‌شود، با این حال تحقیقات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.
•تاثیر سویا بر سرطان- تحقیقات محدود نشان می‌دهد که سویا می‌تواند خطر سرطان سینه، پروستات و روده بزرگ (colon) را کاهش دهد. با اینحال تحقیقات بیشتری برای اثبات تاثیر سویا بر پیشگیری از سرطان مورد نیاز است.

•تاثیر سویا بر دیابت نوع 2- سویا ممکن است بتواند تاثیرات مفیدی بر سطح قندخون در افراد دیابتی داشته باشد. بااینحال تحقیقات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.
سایر مواردیکه ممکن است سویا در بهبود آنها نقشی داشته باشد اما هنوز ثابت نشده‌اند، شامل:

•بهبود کیفیت ورزش
•سنگ صفرا
•بیماری های قلبی
•التهاب
•کم خونی فقر آهن
•بیماری های کلیوی
•سندرم متابولیک
•آرتروز
•عملکرد بهتر بدن در افراد میانسال
•پیر شدن پوست
•صدمه به نخاع
•کاهش وزن
مضرات سویا و موارد منع مصرف

شویا تقریبا خوراکی مطمئن و بی خطری می‌باشد و می‌شود در رژیم غذایی بزرگسالان، کودکان و یا حتی نوزادان استفاده نمود. با اینحال:

•آلرژی و حساسیت به سویا معمول بوده و اگر شما به سویا و یا سایر اعضای خانواده سویا حساسیت دارید، نمی‌بایست آن را مصرف نمایید. نشانه‌های حساسیت به سویا متفاوت بوده و می‌تواند شامل آب ریزش بینی، التهاب دستگاه گوارش و یا افت فشار ناگهانی شود.
•سویا خطر خونریزی را افزایش می‌دهد و در افرادیکه داروهای رقیق کننده خون مصرف می‌کنند، یا اختلالات خونریزی دارند می‌بایست با احتیاط و کم مصرف شود.
•سویا ممکن است سطح قندخون را پایین بیاورد پس افراد دیابتی و یا کسانیکه قندخون پایینی دارند باید با احتیاط آنرا مصرف کنند.
•افرادیکه دچار کم خونی، فیبروز کیستیک یا اختلالات تیروئید، معده، روده، سیستم ایمنی و قلبی دارند، باید با احتیاط مصرف شود.
•افراد مبتلا به نقرس بهتر است مصرف سویا را کم و محدود نمایند.
مصرف سویا در بارداری و شیردهی

سویا به عنوان جزئی از رژیم غذایی در زنان باردار و شیرده معمولا بدون اشکال می‌باشد. با اینحال از مصرف زیاد سویا در دوران بارداری و شیردهی باید خودداری نمود.

موضوعات: خواص درمانی سویا چیست؟ مضرات آن کدام است؟  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ب.ظ ]




فاطمه سلام الله علیها الگوی والای منتظران

امام زمان و برترین الگوی آخرالزمان
انسانها در طول تاریخ از دو دسته خارج نبوده اند: گروهی خود پیشرو و جلودار بوده، و گروه دیگر پیرو و تبعیت کننده. این اتفاق در هر دو جریان حق و باطل رخ داده و همیشه عده ای برای دیگران الگو و نمونه بودند. انسانهای دین مدار سعی کرده اند در حد توان از سیره و روش اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله پیروی نمایند.
حضرت مهدی علیه السلام که راهنما و رهبر مردم عصر ظهور هستند در مقام معرفی الگو برای خود و آنها می فرمایند: «فی ابنه رسول الله لی اسوة حسنة» البته ایشان در مقام عصمت و علم الهی قرار دارند و با این اشارت مردم آخرالزمان را به سمت تقلید و پیروی از این بانوی گرانقدر هدایت کرده اند. بانویی 18ساله که تمام لحظالت عمرش در جلب رضایت پروردگار گذشت. گویا حضرت مهدی علیه السلام از این طریق بشریت را به سمت تحقیق و بررسی پیرامون زندگی این بانوی بزرگوار سوق دادند تا از این طریق الگویی تام به دنیا معرفی کرده باشند.

ایشان همیشه به دنبال انتخاب و انجام برترین اعمال بودند؛ حتی اگر آن عمل سختترین آنها باشد. اگر قرار است جامعه جهانی به یک آمادگی عمومی برسند و زمینه ظهور حضرت را فراهم کنند؛ و اگر جامعه از اجتماع افراد تشکیل می شود؛ و اگر فرد برای حرکت خویش شاخص و معیاری لازم دارد؛ چه شخصیتی بهتر از حضرت فاطمه سلام الله علیها که الگوی حسنه امام منتظران است؟اما آیا به راستی برای انسانِ اسیر هوی و هوسها مقدور است از بانویی این چنین با عظمت تقلید نماید؟
آیا این انسان ظرفیت لازم برای تبعیت از شخصیتی که چون به نماز می ایستد نورش در آسمانها تجلی می کند را دارد؟
آیا برای انسان محدود زمینی پیروی از بانویی که بهشت از لبخند او نورانی می گردد ممکن است؟

آیا می توان مانند مادر گلها بود
کاوش و تحقیق پیرامون زندگی ایشان نشان می دهد سیره و روش حضرت را به سه بخش می توان تقسیم بندی کرد: (1)
بُعد شخصیت دست نیافتنی: بخشی از آن مربوط به مرتبه وجودی و خلقت نوری ایشان بوده و رسیدن به آن مقام از دسترس ما خارج است. در روایتی از امام صادق علیه السلام اینگونه نقل می شود که حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله می فرمایند «خلق نور فاطمه سلام الله علیها قبل ان یخلق الارض و السماء» (2)
استاد اصغر طاهرزاده در تفسیر این روایت می گویند که “این روایت خبر از شدت درجه وجودی آن حضرت می دهد و از آنجا که هر چه درجه وجودی و تجرد موجودی بیشتر باشد شدت حضور او در عالم بیشتر است حضور ایشان از ملائکه بالاتر است؛ حالا در نظر بگیرید وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها در چنین درجه وجودی هستند چه نحوه حضور و احاطه ای بر آسمانها و زمین دارند.» (3)
در این جایگاه یقینا وجود مبارک صدیقه طاهره سلام الله علیها دارای آثار و برکاتی است که تبعیت از آنها برای موجوداتی که فاقد آن مقامند ناممکن است.

حضرت مهدی علیه السلام که راهنما و رهبر مردم عصر ظهور هستند در مقام معرفی الگو برای خود و آنها می فرمایند: «فی ابنه رسول الله لی اسوة حسنة» البته ایشان در مقام عصمت و علم الهی قرار دارند و با این اشارت مردم آخرالزمان را به سمت تقلید و پیروی از این بانوی گرانقدر هدایت کرده اند. بُعد خاص زمانی: بخشی دیگر محدود به زمانه خاص حضرت فاطمه سلام الله علیها بوده و امروز جایگاهی برای تقلید ندارد. به عنوان نمونه امیرالمومنین صلوات الله علیه می فرمایند: «او (فاطمه سلام الله علیها) آنقدر با مشک آب آورد که اثر ریسمان بر سینه او باقی ماند.» (٤) بر هر شنونده عاقلی عیان است که با پیشرفتهای موجود نیازی به تحمل بعضی از سختیهای زمان ایشان نیست.
بُعد شخصیت دست یافتنی: بخش سوم زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها که برای هر انسانی در هر جای کره خاکی امکان الگوگیری و تبعیت دارد. در این ساحت، سرور زنان عالم عبدی به تمام معناست. حضرت فاطمه سلام الله علیها رابطه خود با خداوند، رابطه خود با مردم، و رابطه خود با خویش را به زیبایی مهندسی کرده، الگویی کامل و بی عیب به بشریت ارائه کرده اند؛ معنای تام یک انسان پرهیزگار. «خدا در جانشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند، سخنانشان راست، پوشش آنان میانه روی، راه رفتنشان با تواضع و فروتنی است، درخواستهایشان اندک و نفسشان عفیف و دامنشان پاک است.» (5) برای رسول خدا صلوات الله علیه و آله بهترین دختر؛ برای امیرالمومنین صلوات الله علیه بهترین همسر؛ برای فرزندان، بهترین مادر؛ و در یاری امام زمان خود، بهترین سرباز و یاری کننده.

مکتب منتظرپرور فاطمی
نکته ای که در زندگی فاطمه زهرا سلام الله علیها برجسته می نماید این است که ایشان همیشه به دنبال انتخاب و انجام برترین اعمال بودند؛ حتی اگر آن عمل سختترین آنها باشد. اگر قرار است جامعه جهانی به یک آمادگی عمومی برسند و زمینه ظهور حضرت را فراهم کنند؛ و اگر جامعه از اجتماع افراد تشکیل می شود؛ و اگر فرد برای حرکت خویش شاخص و معیاری لازم دارد؛ چه شخصیتی بهتر از حضرت فاطمه سلام الله علیها که الگوی حسنه امام منتظران است؟
خاصیت مکتب فاطمی تربیت انسانهای حق محور است که می توانند زمینه سازان ظهور منجی موعود باشند. از این منظر مهمترین و جدی ترین وظیفه منتظران شناخت شخصیت و سیره و روش زندگی آن بانوی گرانقدر است. شناختی عالمانه که تبعیت و پیروی نتیجه آن باشد.

پی نوشت:

1- فاطمه سلام الله علیها اسوه بشر، آیة الله جوادی آملی.
2- بحارالانوار ج43 ص4 از کتاب مقام لیلة القدری فاطمه سلام الله علیها ص14
3- همان ص15
4- کوثر جاودان ص13
5- خطبه 193 نهج البلاغه

 

موضوعات: فاطمه سلام الله علیها الگوی والای منتظران  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ب.ظ ]




ضرورت معرفت امام
در این اثر مطالبی درباره معرفت و شناخت امام به نگارش درآمده که در نظام معرفتی، دینی و عملی و نیز نمادهای اجتماعی مسلمانان جایگاه مهمی دارد براین اساس است که دانشمندان شیعه و سنی در اصل مسأله لزوم معرفت امام، تقریباً اتفاق نظر دارند و تنها در ادلّه و حدود آن اندک تفاوت‌هایی وجود دارد؛ چنانچه ما در پی جویی این مسئله، بحث را در دو محور جدا گانه از دیدگاه شیعه وسنی مورد بررسی قرار دادیم و نتیجه گرفتیم که اهل سنت به این مسئله با نگاهی تاریخی و ضرورت های اجتماعی نگریسته است؛ اما امامیه برخلاف اهل سنت، مسئله معرفت و شناخت امام را بسیار مهم تلقی کرده و با استناد به منابع دینی و اعتقادی مورد بررسی قرار داده است. در تبیین این بحث به طور مفصّل به اصل این مسئله و نیز حدود و مراتب معرفت امام، با ادلّه از عقل و نقل، پرداخته شده است.
مقدمه
از آن‌جا که بحث امامت در نظام معرفتی، دینی و عملی و نیز نمادهای اجتماعی مسلمانان جایگاه مهمی دارد، بحث در مورد آن نیز گستره‌ای وسیع و شاخه‌های متنوع و متفاوتی دارد؛ آثار به‌جامانده از دانشمندان اسلامی به وضوح این مدعا را ثابت می‌کند. یکی از شاخه‌های مهم بحث امامت، مسألة ضرورت معرفت امام است. دانشمندان شیعه و سنی در اصل مسألة لزوم معرفت امام، تقریباً اتفاق نظر دارند و تنها در ادلّه و حدود آن اندک تفاوت‌هایی وجود دارد. در این مقاله سعی شده، جایگاه ضرورت معرفت امام و تبیین ادلّة آن و نیز برخی مطالب جانبی و مرتبط با این موضوع مورد بررسی قرار گیرد.
در پیشینه‌شناسی موضوعات معرفتی و اعتقادی، اولین گزینه‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد، قرآن و سنت است. می‌توان آیات و روایات فراوانی را ذکر کرد که در آن‌ها مسأله شناخت و معرفت امام به‌عنوان دستوری دینی مطرح شده است.[1] با توجه به همین آیات و روایات است که در اولین آثار به‌جا مانده از دانشمندان اسلامی نیز مسألة ضرورت معرفت امام مطرح شده است.
برای دست‌یابی به ضرورت این بحث باید به این نکته توجه نمود که مسألة امامت یک تئوری علمی نیست که تنها در مراکز علمی درباره آن بحث شود؛ بلکه امامت در منظومه اعتقادی و عملی مسلمانان ـ به‌ویژه شیعیان ـ یکی از آموزه های آسمانی و مهم است که امت در قبال آن وظیفه دارند. بنابراین، مسألة معرفت و شناخت امام ـ که به ‌نحوی تعیین تکلیف مأمومین است ـ از ضروری‌ترین بحث‌ها در امامت‌پژوهی است که در آن، حدود و مرزهای اعتقاد به امامت تعیین می‌گردد.
با اندک تأملی می‌توان به تاثیرگذاری موضوع معرفت و شناخت امام در زندگی معتقدان به امامت پی برد؛ زیرا اثبات واجب بودن معرفت امام، در انسان انگیزه ایجاد نموده و او را وادار می‌کند تا به ‌عنوان یک وظیفه و تکلیف الهی از امام خود غفلت نورزد و با کسب معرفت واقعی نسبت به نظام امامت، آگاهانه از امام خود پیروی نماید.
طرح مسأله و تبیین جایگاه ضرورت‌ها
در تبیین و طرح موضوع هر مسأله‌ای جامعیت و توجه به تمام جوانب آن، یکی از شرط‌های اساسی در کامل بودن تحقیق است. در بحث امامت به سه نوع ضرورت برمی‌خوریم:
الف) ضرورت وجود امام؛
ب) ضرورت معرفت امام؛
ج) ضرورت جعل امامت.
هر یک از این سه ضرورت، منشاء متفاوتی در باب امامت دارند؛ زیرا هدف از ضرورت معرفت امام یعنی این‌که افراد در برابر امام خود وظایفی دارند که از ضروری‌ترینِ آن وظایف مسألة معرفت و شناخت امام است تا در تعیین مصداق به ضلالت و گمراهی کشیده نشوند.
در بحث ضرورت وجود امام، بحث در این است که آیا وجود امام برای جامعه اسلامی ضرورت دارد یا خیر؟ که این مسئله جایگاه دیگری غیر از موضوع این مقاله می طلبد.
اما در مسألة ضرورت جعل امامت بحث در این است که جعل و نصب امام باید از ناحیه چه کسی انجام پذیرد؟ که این مطلب نیز از موضوع این مقاله خارج است.
بنابراین در مقالة حاضر، بحث به ضرورت معرفت امامت اختصاص دارد. این مبحث در دو بخش جداگانه با عنوان های اندیشه اهل سنت و اندیشه امامیه مطرح شده است.
الف ـ ضرورت معرفت امام در اندیشه اهل سنت
جایگاه معرفت امام در اندیشه اهل سنت براساسی آموزه های دینی و اعتقادی بنا نهاده نشده است، بلکه صرفاً بر اساس ضرورت های اجتماعی و تاریخی استوار است. ایشان معتقدند که پس از انتخاب امام توسط دیگران، لازم است امت به جهت رسمیت یافتن زمامداری‌اش او را بشناسند. چنان‌چه ماوردی می‌نگارد:
فَإِذَا اسْتَقَرَّتْ الْخِلَافَةُ لِمَنْ تَقَلَّدَهَا إمَّا بِعَهْدٍ أَوْ اخْتِيَارٍ لَزِمَ كَافَّةَ الْأُمَّةِ أَنْ يَعْرِفُوا إفْضَاءَ الْخِلَافَةِ إلَى مُسْتَحِقِّهَا بِصِفَاتِهِ[2]
پس زمانی که خلافت به‌ واسطة عهد و یا گزینش برای کسی که آن را به‌ عهده گرفته ثابت شد، بر تمام امت لازم است به جهت گسترش خلافت، او را با صفاتش بشناسند.
بنابراین اصل وجوب معرفت امام در اندیشه اهل سنت، بر مبنای ضرورت اجتماعی و تأیید کردار اهل حل و عقد پایه ریزی شده؛ نه بر مبنای اعتقادی و پیروی از دستور الهی.
ابعاد و مراتب معرفت امام
مسأله مراتب معرفت امام در حقیقت به تعیین حدود و مرز شناخت امام می پردازد. در آنجا این سؤال مطرح است که آیا در معرفت امام (شناخت حداقلی در حد شناسنامه ای) کافی است و یا اینکه این معرفت باید تفصیلی باشد؟ این مسئله در نزد اهل سنت دارای ابهام فراوانی است؛ چنانچه در یکی از منابع قدیمی و معتبر اهل سنت، اقوال و مبانی زیر ذکر شده است:
1ـ تنها بر کسانی که امام را برگزیده‌اند، لازم است او را با اسم و نشان بشناسند و بر دیگران لازم نیست؛
2ـ همه مردم باید امام را با نام و نشان بشناسند؛ آنگونه که خدا و رسول را می شناسند .
3ـ اما نظر مشهور دانشمندان اهل سنت، این است که تمام مردم اگر شناخت اجمالی از امام داشته باشند کافی است و به شناخت تفصیلی نیاز نیست و به نظر این عده بر همه واجب نیست تا به شخص و اسم امام معرفت پیدا کنند؛ مگر در هنگام حادثه هایی که به امام نیاز پیدا می کنند؛ هم چنان که معرفت تفصیلی قاضی و فقیه با آن جایگاه مهم که در تثبیت احکام دارد واجب نیست.[3]
قاضی عبد الجبار معتزلی در این زمینه می نگارد :
معرفت امام امری واجب است اما باید توجه نمود که مراد از این وجوب، معرفت امام مربوط به زمانی است که امام وجود داشته باشد و مردم را به سوی خود دعوت نماید». بعد درباره حد و مرز معرفت امام گوید:« بر تمام امت معرفت امام واجب نیست بلکه این معرفت تنها وظیفه علما و دانشمندان است».[4]
بنابراین، نسبت به ابعاد و مراتب معرفت امام در نزد اهل سنت، اندیشه های متفاوت و ناهمگونی وجود دارد که در حقیقت دست یابی به نظریه اطمینان بخش در این زمینه غیر ممکن است.
ب ـ وجوب معرفت امام در اندیشه شیعی وادله آن
با دقت در منابع کلامی و حدیثی‌ که از متکلمان و محدثان شیعی به‌جا مانده، متوجه می‌شویم همه آنان اصل ضرورت معرفت امامت را به ‌عنوان مسأله‌ای اعتقادی و ضرورتی دینی پذیرفته‌اند و فقط در تبیین ادلّة آن، روش‌های متفاوتی را پیموده‌اند. در این نوشتار به هر یک از این ادله اشاره می‌کنیم و به جهت دوری گزیدن از تکرار مطلب، نظریة هریک از علما را ذیل همان دلیل مطرح خواهیم کرد.
درک فطرت از ضرورت معرفت امامت
در آثار دین‌پژوهان بارها به این سؤال برمی‌خوریم: خاستگاه دین فطری است یا غیرفطری؟ غالباً نظر بر فطری بودن آن دارند؛ فطری بودن معرفت و شناخت خداوند، نمونه‌ای برای این مسأله است. در این بحث نیز با چنین سؤالی مواجه هستیم؛ یعنی آیا معرفت امام از امور فطری است یا غیرفطری؟ درباره این مطلب کمتر به صراحت پرداخته شده است؛ اما بعضی از بزرگان با توجه به روایات عالم ذر و آیه‌ای از قرآن که دین را فطری می‌داند، درک ضرورت معرفت امامت را نیز فطری می‌دانند. چنان‌چه این بحث را علامه طباطبایی رحمه الله با صراحت بیشتر و مفصل طرح نموده است. وی با استناد به آیات و روایات می‌نگارد: با توجه به روایات که در شأن نزول آیه ((فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً )) وآیه :(( فِطْرَتَ اللهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها )) نقل شده، فطرت عبارت است از « لا اله الا الله، محمد رسول الله، على اميرالمؤمنين ولى الله»، و معناى فطری(بودن) اين سه شهادت، اين است كه:
هر انسانى مفطور است بر اعتراف به خدا، و به اينكه شريك ندارد، زيرا با وجدان خود در مى‏يابد كه به اسبابى احتياج دارد كه آن اسباب نيز سبب مى‏خواهند، و اين همان توحيد است و نيز مفطور به اعتراف بر نبوت نيز هست، زيرا به وجدان خود احساس مى‏كند كه ناقص است، و اين نقص او را نيازمند به دينى كرده كه تكميلش كند، و اين همان نبوت است، و نيز مفطور به ولايت و اعتراف به آن نيز هست، براى اينكه به وجدان خود احساس مى‏كند كه اگر بخواهد عمل خود را بر طبق دين تنظيم كند، جز در سايه سرپرستى و ولايت خدا نمى‏تواند، و فاتح اين ولايت در اسلام همان على بن ابىطالب عليه السلام است.[5]
بنابراین، معرفت امام به‌وسیلة فطرت ـ که یکی از منابع معرفت است ـ درک می‌شود. اما باید توجه داشت که این درک، به‌معنای استدلال ناپذیر بودن آن نیست؛ معرفت نسبت به امام توسط دیگر منابع معرفت نیز مورد استدلال واقع می‌شود که به آن ادله اشاره می‌کنیم:
دلیل عقلی
شیخ مفید رحمه الله ضرورت معرفت امام را از مهم‌ترین واجبات می‌داند و برای اثبات آن چهار دلیل ذکر می‌کند که یکی از آن‌ها عقل است. وی در تبیین آن می‌نگارد:
وأما النظر و الاعتبار فإنا وجدنا الخلق منوطين بالأئمة في الشرع إناطة يجب بها عليهم معرفتهم على التحقيق[6]
ما با تأمل می‌یابیم که مردمان در امور شرعی خود وابسته به امامان هستند؛ بنابراین واجب است معرفت آنان.
و همچنین در شهاب ثاقب نراقی آمده است:
امّا دليل عقلى بر اين مطلب آن است كه هرچه دلالت مى‏كند بر اين‌كه نبوّت از اصول دين است و اعتقاد به آن جزء ايمان است، همان دليل به عينه دلالت مى‏كند بر آن‌كه امامت نيز از اصول دين است و اعتقاد به آن جزء ايمان است. پس اگر دليل اهل سنت بر بودن نبوّت از اصول دين، آن است كه دين و شريعت و احكام الهيّه موقوف بر وجود نبي است و چنان‏چه پيغمبر صلی الله علیه وآله وسلم نباشد، احدى مطّلع بر شرايع الهى نخواهد بود، ما مى‏گوييم كه بقاى اين دين و شريعت موقوف بر وجود امام است.[7]
دلیل شرعی (کتاب و سنت)
اقامه دلیل از آیات و روایات برای اثبات ضرورت معرفت امام در بسیاری از منابع کلامی و حدیثی نقل شده است که به چند نمونه اشاره می‌شود.
شیخ مفید رحمه الله در این باره می‌گوید:
اما آیات قر آن بر وجوب معرفت امام آیه ((يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ)) خداوند در این آیه اطاعت از امام را مانند اطاعت خودش و اطاعت پیامبر وا جب نموده است. بدیهی است که اطاعت بدون معرفت امکان ندارد و نیز در آیه مبارکه ((يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا)) در این آیه خداوند خبر داده است که در قیامت تمام مردم با پیشوایان خود فرا خوانده می شود و لازمه این دعوت این است که خداوند علم و معرفت بر آن امام را واجب نموده باشد.
و اما روایات در این زمینه در یک خبر متواتر از رسول خدا نقل شده است که حضرت فرمود: «من مات و هو لا يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية». حال این خبر بدون هیچ ابهامی دلالت دارد بر اینکه هر کسی نسبت به امام معرفت نداشته و جاهل باشد، مسلمان نیست پس معرفت امام واجب است.[8]
شهید ثانی رحمه الله در این زمینه می نگارد:
بدان که یکی از احادیث مشهور در نزد شیعه و سنی حدیثی است که پیامبر فرمود: «من مات و لم يعرف امام زمانه فقد مات ميتة جاهلية» فنحن الحمد لله نعرف امام زماننا في كل وقت، و لم يمت أحد من الامامية ميتة جاهلية، بخلاف غيرنا من أهل الخلاف، فانهم لو سئلوا عن امام زمانهم لسكتوا، و لم يجدوا الى الجواب سبيلا، و تشتت كلمتهم في ذلة.[9]
هرکه بدون معرفت و شناخت امام زمان خود از دنیا برود، او با مرگ جاهلی می میرد پس ما امامیه در هر عصری امام زمان خود را شناختیم و هیچ یک از ما با مرگ جاهلی نمی میرد ولی مخالفین ما، اگر از آنها درباره امام زمان شان سؤال شود، جواب ندارند.
علامه مجلسی رحمه الله نیز بحث ضرورت معرفت امام را از طریق آیات و روایات در بحارالانوار بحث نموده است.[10] وی به آیات و روایات فراوانی مبنی بر لزوم معرفت امام و آثار آن اشاره می‌کند که در این‌جا تنها به یک نمونه اشاره می‌کنیم: « باب وجوب معرفة الإمام و أنه لا يعذر الناس بترك الولآيه و أن من مات لا يعرف إمامه أو شك فيه مات ميتة جاهلية و كفر و نفاق»‏. انتخاب عنوان این باب توسط علامه مجلسی نمایان گر اهمیت معرفت امامت است؛ چون هیچ کسی در ترک این معرفت عذر نداشته است؛ حتی اگر در حال شک در امر امامت به سر برد. از نمونه آن روایات حدیث ذیل می باشد:
«عَنْ بَشِيرٍ الدَّهَّانِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ عليه السلام قَالَ رَسُولُ اللَهِ صلی الله علیه وآله وسلم مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً فَعَلَيْكُمْ بِالطَّاعَةِ قَدْ رَأَيْتُمْ أَصْحَابَ عَلِيٍّ وَ أَنْتُمْ تَأْتَمُّونَ بِمَنْ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بجهالة [بِجَهَالَتِهِ لَنَا كَرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ نَحْنُ أَقْوَامٌ افْتَرَضَ اللهُ طَاعَتَنَا وَ لَنَا الْأَنْفَالُ وَ لَنَا صَفْوُ الْمَالِ».[11]
بنابراین یکی از ادله مهم برای اثبات ضرورت معرفت امام، آیات قرآن و روایات است که به همین مقدار از شواهد اکتفا می شود [12]
اجماع
یکی دیگر از ادله‌ای که برای اثبات ضرورت معرفت امام ذکر شده اجماع است. شیخ مفید رحمه الله در تقریر آن می‌گوید:
وأما الإجماع فإنه لاخلاف بين أهل الإسلام أن معرفة إمام المسلمين واجبة على العموم كوجوب معظم الفرائض في الدين.[13]
بنا به عقیده شیخ تمام پیروان اسلام اتفاق دارند بر اینکه معرفت امام بر همه امت اسلامی واجب است. ولی در تقریر اجماع باید دقت نمود که با وجود دلیل عقلی و نقلی نیاز به اجماع نیست؛ به ‌ویژه آن‌که دانشمندان اهل سنت ـ آن‌گونه که نگارش یافت ـ اهمیت چندانی برای این مسأله قائل نیستند. لذا ادعای اجماع مبنی بر اینکه (لاخلاف بين أهل الإسلام) ادعای دقیق نیست. به همین دلیل برخی دانشمندان شیعه با رویکرد خاص شیعی به مسألة ضرورت معرفت امام پرداخته‌اند و وجوب آن را از بدیهیات مذهب دانسته‌اند؛ کما اینکه در برخی منابع آمده: « و هذا الأصل اعتبره في تحقق الإيمان الطائفة المحقة الإمامية، حتى أنه من ضروريات مذهبهم».[14] این سخن اشاره دارد به اینکه طائفه حقه امامیه دخالت داشتن معرفت امام را در تحقق ایمان به عنوان یک اصل آنگونه معتبر می داند که گویا این از ضروریات مذهب آنان است.
پیوست‌های ضرورت معرفت امام
پس از اثبات ضرورت معرفت و شناخت امامت، اینک مناسب است به سؤالات دیگری که در ارتباط با این مسأله مطرح است اشاره گردد:
الف. ابعاد و مراتب معرفت امام در نزد امامیه
این بحث برخواسته از این سؤال است که حد و مرز معرفت امام چگونه است؟ به‌عبارت دیگر آیا معرفت در حد شناسنامه‌ای کافی است یا این‌که دامنة آن فراتر است؟
شهید ثانی رحمه الله در این زمینه نگاهی جامع نگر داشته و معرفت به بسیاری از اوصاف و ویژگی های امام را نیز واجب می داند؛ چنانچه در این باره می نگارد :
بدون شک در مسئله امامت باید معتقد بود بر اینکه امامان هدایت گران به سوی حق هستند و واجب است از امر و نهی آنان پیروی نماید، زیرا هدف از امامت آنان، همین واجب الاطاعة بودن آنان است و اما اینکه آیا معرفت و تصدیق بر امور مانند معصوم بودن ائمه، منصوص بودن از جانب خداوند، حافظ شریعت و دانا بودن آنان بر تمام مصالح دینی و دنیایی واجب است یا نه، دارای دو وجه می باشد .[15]
بنابراین در مسئله ابعاد معرفت امام، امور ذیل دخالت دارند:
1) شأن هدایت‌گری امام به‌سوی حق؛
2) عصمت امام؛
3) منصوب بودن امام از جانب خداوند؛
4) علم امام به رأی و اجتهاد نیست؛ بلکه از جانب خداوند است و خطا ندارد؛
5) زمین هیچ‌گاه از وجود امام خالی نیست؛
6) عدد امامان از دوازده نفر بیشتر نیست.
یکی از دانشمندان معاصر شیعی در باره ابعاد معرفت امام می نگارد:
واجب على الناس كلّهم معرفة الإمام بعينه و اسمه، كما عليهم معرفة الله و معرفة رسوله.[16]
بر تمام مردمان معرفت شخصیت و نام امام واجب است؛ کما اینکه بر آنان لازم است به خدا و رسول معرفت داشته باشد.
ب. جایگاه معرفت امام در روایات و صاحبان عذر
مسئله معرفت و شناخت امام در روایات امامیه با تأکید فراوان طرح گردیده و با صراحت از روایات به دست می آید که در معرفت امام کسی معذور نیست و هرکس در حد توانش باید در معرفت نسبت به امام بکوشد. به چند روایت در این زمینه به عنوان شاهد اشاره می شود:
حماد بن عثمان از بشیر عطار و ایشان از امام صادق نقل نموده است که حضرت فرمود:
«نحن قوم فرض الله طاعتنا و أنتم تأتمون بمن لا يعذر الناس بجهالته.»[17]
«ما گروهی هستیم که خدا فرمان برداری از ما را واجب نموده و شما به کسانی اقتدا نموده اید که عذر مردم نسبت به جهالت آنان پذیرفته نیست».
و هم چنین از آن حضرت نقل شده است که درباره جایگاه معرفت امامان معصوم فرمود:
« امامان از ما خاندان کسانی هستند که خداوند اطاعت از انها را واجب نموده است و در عین حال که مردم توان معرفت کامل ما را ندارند، در جاهل بودن به ما نیز عذر ندارند. هرکسی ما را شناخت او مؤمن است و هر کسی ما را منکر گردد کافر است و هر کسی نه معرفت به ما داشت و نه منکر ما شد او در حال گمراهی به سر می برد تا آن زمان که به سوی هدایت برگردد و اگر به همان حالت گرفتار مرگ شود خداوند هر گونه بخواهد با او رفتار می کند».[18]
و نیز آن حضرت در حدیث دیگر درباره شخصیت پیامبر و امیرالمؤمنین عليه السلام مطالبی را مطرح نموده سپس می فرماید:
«حقوق ما اهل بیت در قرآن بیان شده است و از جمله ی آن حقوق این است که خداوند فرمان برداری از ما را واجب نموده و عذر کسانی که در این زمینه کوتاهی نمایند پذیرفته نیست».[19]
از این روایات استفاده می‌شود که هیچ عذری در کسب نکردن معرفت امام پذیرفته نیست. البته در بعضی روایات برای این‌که شبهه تکلیف مالایطاق پیش نیاید، بعضی افراد معذور دانسته شده‌اند که به نمونه‌هایی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
عبدالله بن جعفر حميري، می‌گوید به امام صادق عليه السلام عرض کردم:
« أفيسع الناس إذا مات العالم أن لا يعرفوا الذي بعده؟ ! فقال: أما أهل البلدة فلا، ـ يعني المدينة ـ وأما غيرهم من البلدان فقدر مسيرهم.»
«زمانی که عالم (امام قبلی) از دنیا برود آیا مردم در شناخت امام بعدی دارای مجال و فرصت اند؟ حضرت فرمود: اهل همان شهر وسعت ندارد، اما اهل شهرهای دیگر به مقدار مسیر شان فرصت دارند».
و هم‌چنین: يعقوب بن شعيب، از امام صادق عليه السلام نقل نموده است که پس از درگذشت امام قبلی مردم مقداری فرصت دارند که به جستجوی امام بعدی اقدام نمایند و تا هنگامی که در طلب امام اند عذر دارند.[20]
این روایات میان اهل بلد و بادیه‌نشینانی که در دوردست ساکن اند تفاوت قائل شده‌اند؛ هم‌چنان‌که در روایات امامیه، افراد مستضعف ـ یعنی کسانی که حقایق امامت برایشان روشن نشده و در جهل مانده‌اند ـ از معذورین‌اند.[21] این به دلیل این است ‌که کسانی که از روی عناد با امام فاصله نگرفته‌اند، حساب دیگری در پیش خداوند دارند.
ج. اعتقاد به تعداد امامان
با توجه به این‌که تعداد امامان ـ به اعتقاد شیعیان اثنی عشری ـ دوازده نفر است، این سؤال مطرح می‌شود که آیا معرفت به همه آن امامان لازم است یا این‌که اگر به بعضی یا یکی از آنان (مثلاً هرکه به امام عصرخود) معرفت داشته باشد کافی است؟ و یا اینکه علاوه بر امام عصر خود به امامان قبل و بعد نیز باید معرفت داشته باشد. در این زمینه روایات فراوانی وارد شده‌اند مبنی بر این‌که معرفت به همه آنان لازم است. مثلاً در کتاب وافی از امام باقر یا امام صادقعليهما السلام روایت است که فرمود:
«لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ ثُمَّ قَالَ كَيْفَ يَعْرِفُ الاخِرَ وَ هُوَ يَجْهَلُ الْأَوَّلَ‌ ».[22]
« هیچ بنده ای مؤمن نیست مگر اینکه خدا، رسول و تمام امامان و امام زمان خود را شناخته و کارها را به ایشان واگذاشته و تسلیم او گردد. سپس فرمود: چگونه می توان یکی از امامان را شناخت در حالی که نسبت به دیگری جاهل بود».
شهید ثانی رحمه الله در این زمینه می‌نگارد:
آیا برای افراد کافی است که اعتقاد داشته باشد به امامت امامان گذشته تا امام زمان خود و نسبت به امامان بعدی اعتقادی نداشته باشند؟ در برخی روایات چنین اعتقادی کفایت می کند و ادله ای که می گویند باید به امامت دوازده امام عقیده داشت به کسانی تعلق دارند که در زمان بعد از تکمیل عدد دوازده امام واقع شده اند و این در حالیست که امامان ما در هر عصری در حالت مخفیانه و تقیه زندگی می نمودند. روی این جهت احوال آنها برای بسیاری از شیعیان مخفی می ماندند، روی این جهت باید پذیرفت که همان معرفت به امام زمان خود و امامان پیشین کافی است؛ زیرا در غیر این صورت باید گفت بسیاری از شیعیان از اهل ایمان خارج اند. [23]
در حقیقت شهید رحمه الله ادله وجوب معرفت به دوازده امام را می‌پذیرد و در ادامه می‌گوید:
کسانی که در زمان حضور ائمه عليهم السلام زندگی می‌نمودند، گاهی به جهت فشار دشمنان امکان پیدا نمی‌کردند تا امام را بشناسند. در این صورت باید به این نکته توجه نمود که اینگونه افراد دارای عذر هستند و بیشتر از آن مقدار تکلیف ندارند.[24]
د . طریقی بودن و موضوعی بودن معرفت امام
این مسأله مربوط به یکی از شئون امام است و در میان علمای امامیه از قدیم بحث بوده که آیا جایگاه امام طریقیت به‌سوی واقع دارد یا موضوعیت؟ هر دو نظریه قائلینی دارد که در این‌جا مجال طرح تفصیلی مباحث آنان نیست. اما از آن‌جا که این بحث در میان اصولیین نیز مطرح شده، تنها به شاهدی از گفتار برخی اصولیین اشاره می‌کنیم؛ آخوند خراسانی رحمه الله در کفایه با نگرش به طریقی بودن معرفت امام می‌گوید:
نعم يجب تحصيل العلم في بعض الإعتقادات لو أمكن من باب وجوب المعرفة لنفسها كمعرفة الواجب تعالى و صفاته أداء لشكر بعض نعمائه و معرفة أنبيائه فإنهم وسائط نعمه و آلائه. بل و كذا معرفة الإمام عليه السلام على وجه صحيح. فالعقل يستقل بوجوب معرفة النبي و وصيه لذلك و لإحتمال الضرر في تركه.[25]
ایشان از باب شکر منعم، معرفت خدا، رسول صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه عليهم السلام را واجب دانسته و می‌گوید که هرکدام، از مستقلات عقلیه هستند و در این صورت همان طریقیت معرفت ائمه عليهم السلام به ‌سوی واقع ثابت می‌شود.
یکی از شارحان کفایه در توضیح عبارت آخوند رحمه الله می‌گوید:
از امور اعتقادیه ای که عقلاً تحصیل معرفت و ایمان قلبی به آن واجب است، سه مسئله می باشد که عبارت است از: معرفت خدا ، معرفت پیامبر و معرفت امام ، و لا دليل عقلاً على وجوب المعرفة في غيرهم من الاعتقاديات.[26]
اما از سوی دیگر صاحب نهایة الدرایة معرفت امام را از دو جهت به قرار ذیل واجب دانسته است:
الف ـ چون پیامبر و امامان هریک واسطه فیض الهی است، لذا از باب شکر منعم معرفت آنان واجب می باشد.
ب ـ چون کسی نمی تواند به معرفت وقعی خداوند دست یابد؛ مگر از طریق ائمه معصوم عليهم السلام لذا باید معرفت به ائمه پیدا نمود تا از این طریق به شناخت واقعی خداوند رسید؛ کما اینکه در روایات ائمه داریم: « بنا عرف الله و بنا عبد الله و لولانا ما عرف الله و لا عبد الله»[27] با دقت در محتوای ادعای ایشان به دست می آید که طبق نظریه ایشان معرفت امام موضوعیت دارد.
هـ . جایگاه واجب کفایی و عینی در تحصیل معرفت امام
تاکنون اصل وجوب معرفت امام از دیدگاه دانشمندان امامیه با استناد به کتاب و سنت ثابت شد، اینک مناسب است به این مسأله پرداخته شود که آیا برای کسب این معرفت همه باید اقدام کنند (واجب عینی) یا این‌که اگر عدة خاصی آن را کسب کنند و دیگران از او یاد بگیرند کافی است (واجب کفایی)؟ در این زمینه روایات صریحی داریم که کفایی بودن را مطرح نموده‌اند؛ چنانچه به نقل يعقوب بن شعيب، از امام صادق عليه السلام آمده است که از آن حضرت پرسیدم هنگام که امامی از دنیا رفت مردم نسبت به معرفت امام بعدی چه کنند؟ فرمود:
«يخرجون في الطلب، (فانهم لا يزالون في عذر ماداموا في الطلب). قلت: يخرجون كلهم، أو يكفيهم أن يخرج بعضهم؟ (قال) : إن الله عز وجل يقول: (( فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا في الدين، و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم، لعلهم يحذرون )). قال: فهؤلاء المقيمون في سعة، حتى يرجع اليهم أصحابهم.»
«مردم برای معرفت امام خود اقدام نمایند. گفتم آیا همه خارج شوند یا خروج برخی آنان کافیست؟ به این آیه قرآن استناد نمودند مبنی بر اینکه اگر بعضی برای کسب معرفت خارج شدند، کفایت می کند تا آنان برگردند و آن کسانی که باقی مانده اند تا بازگشتن آنانی که برای کسب معرفت رفته اند معذورند.
در روایت دیگری از عبدالاعلی نقل شده که به امام صادق عليه السلام گفت هرگاه خبر رحلت امام را شنیدند چه کنند؟ ایشان فرمود:
«عليكم النفير، قلت: النفير جميعا؟ قال: إن الله يقول: ((فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا في الدين)) قلت: نفرنا، فمات بعضهم في الطريق؟ قال: فقال: إن الله يقول: (( ومن يخرج من بيته مهاجراً إلى الله ورسوله ثم يدركه الموت فقد وقع أجره على الله)).[28]»
« بر شما باد کوچ نمائید. گفتم همه کوچ نمائیم؟ فرمود خداوند فرموده ((از هر فرقه ای یک عده حرکت نماید)) گفتم اگر در این بین عده ای در مسیر هلاک شد چه می شود. حضرت این آیه مبارکه را تلاوت نمود که پاداش آنان با خداوند است.»
بنابراین دو روایت، کوچ نمودن برخی افراد برای شناخت و معرفت امام کافی است و دیگران نیز گرچه از کوچ کردن معاف هستند، اما وظیفه دارند که معرفت به امام را از کسانی که کوچ کرده‌اند تحصیل نمایند.
و . غلوّ و تقصیر در معرفت امام
یکی از سؤالات مهم در مسألة معرفت امام بحث غلو و تقصیر است که از دو جنبة تاریخی و اعتقادی دارای اهمیت است. از جهت تاریخی، اصطلاح غلوّ قدیم‌تر از اصطلاح تقصیر است. طبق بعضی نقل‌ها از زمان امیرالمؤمنین عليه السلام مسئله غلو در معرفت امام درباره عده‌ای مطرح شده؛ زیرا آن عده با دیدن برخی معجزات آن حضرت، حقیقت آن را برنتافته و برای ایشان صفت خدایی قائل شدند. در زمان دیگر ائمه عليهم السلام نیز این عقیدة ناپاک توسط برخی افراد گسترش پیدا کرد. هر یک از ائمه عليهم السلام نیز در برابر این افراد به شدت موضع می‌گرفتند و با آنان به مبارزه می‌پرداختند. اصحاب خاص ائمه عليهم السلام نیز ـ به تبعیت از آن بزرگواران ـ با این عقیده مبارزه می‌کردند. نمونة افراطی این مبارزه در میان علمای قم وجود داشت؛ آنان بسیاری از راویانی را که برخی صفات ائمه عليهم السلام را نقل می‌نمودند، به غلوّ متهم و با او مقابله می‌کردند.[29]در برابر آنان برخی دیگر از علمای شیعه در مقابل این مبارزة افراطی علمای قم موضع می‌گرفتند و آنان را متهم به تقصیر در باب ائمه عليهم السلام می‌کردند که نمونة آن را می‌توان در سخنان شیخ مفید رحمه الله مشاهده کرد.[30]
به ‌هرحال مسألة غلوّ گرچه در ابتدا به ‌عنوان یک عقیدة انحرافی به وجود آمد، اما در ادامه ـ گاهی اوقات ـ به ‌عنوان ابزاری برای اتهام‌زنی در دست دشمنان شیعه قرار گرفت. همچنین بعضی اوقات موجب بروز تضاد‌هایی میان خود شیعیان گردید. این مسأله دارای گستره‌ای وسیع و پیچیدگی‌های تاریخی و اعتقادی خاصی است که در این‌جا مجال بررسی تفصیلی آن نیست. و هم چنین از جانب دیگر برخی افراد نسبت به معرفت ائمه و اوصاف آنان گرفتار تقصیر شده و بسیاری از او صاف آن برگزیدگان الهی را درک نتوانسته و منکر شدند؛ لذا اینگونه افراد در منابع به «مقصره» معروف شده اند. [31]
خاتمه
از آن‌چه درباره ضرورت معرفت امام نگارش یافت، ثابت شد که همه (شیعه و سنی) درباره اصل این مسأله اتفاق دارند؛ با این توضیح که در اندیشة اهل سنت، این معرفت مرتبه‌ای بسیار نازل و نزد شیعه مرتبه‌ای بسیار عالی دارد و یکی از پایه‌های دین است. دلایل آن را (فطرت، عقل، شرع و اجماع) نیز ذکر کردیم. پس از آن برخی سؤلات مطرح دراین‌باره مورد بحث قرار گرفت و هرکدام را به مدد روایات و گفتار دانشمندان تحلیل و بررسی کردیم. در پایان تأکید می‌کنیم که این بحث دقت و فرصت فراتر و حجم بیشتر از یک مقاله را می‌طلبد.

پی نوشت ها :
[1]. شواهد این ادعا در بخشهای بعدی خوهد آمد .*[2]. ماوردی، أحکام السلطانیة، 15.*[3]. ماوردی، همان*4]. شرح الاصول الخمسة، 509 .*[5]. طباطبائی، ترجمه الميزان/‏16، 279 به بعد*6]. مفید، الافصاح، 29.*[7]. نراقی، شهاب ثاقب، 5.*[8]. مفید، الافصاح فی الإمامة، 29.*[9]. شهید ثانی، حقایق الإیمان،152.*[10]. مجلسی، بحارالأنوار، 23/ 76 ـ 95، و 24/ 41 ـ 86، و 27/ 166.*[11]. همان،23/ 76.*[12]. جهت اطلاع بیشتر ر.ک: الشهاب الثاقب،52؛ شفتی، الامامة،56؛ الوافی،60؛ مصباح الهدایة،133؛ میلانی، الامامة، 69؛ مقدمه دلائل الصدق،32.*[13]. مفید، الافصاح،29.*[14]. شهید ثانی، حقایق الإیمان،159.*[15]. شهید ثانی : حقائق الايمان مع رسالتي الاقتصاد و العدالة، 150.*[16]. عسکری، معالم المدرستین،1/ 159.*[17]. فیض کاشانی، الوافی،2/ 96.*[18]. کلینی، اصول کافی،1/ 187.*[19]. همان، 8 / 146.*[20]. ابن بابویه ، الإمامة والتبصرة،84.*[21]. برای اطلاع بیشتر نسبت به این روایات ر.ک: کلینی، اصول کافی،2/ 403.*[22]. فیض کاشانی، وافی،2/ 81؛ کلینی، اصول کافی،1/ 159.*[23]. شهید ثانی، حقائق الإیمان،151.*[24]. همان.*[25]. آخوند خراسانی، کفایة الأصول،2/154.*[26]. مروج، منتهی الدرایة،5 / 105.*[27]. اصفهانی، نهایة الدرایة،2/ 380.*[28]. ابن بابویه ، الإمامة والتبصرة،84 .*[29]. مجلسی، بحار الانوار،52 / 89 ، رجال کشی،512 رجال نجاشی، 185.*[30]. مفید، تصحیح الاعتقادات الإمامیة، 114.*[31]. مجلسی، بحار الانوار، 26/ 14 ـ 15 .
فهرست منابع :
آخوند خراسانی، کفایة الأصول، تهران، اسلامیه، 1368ش.
ابن بابویه، الامامة والتبصرة، دوم، قم، آل‌البیتعليهم السلام .
اصفهانی، محمدحسین، نهایة الدرایة، قم، آل‌البیتعليهم السلام ، 1415ق.
شهید ثانی، حقایق الایمان، قم، کتابخانه آیة الله نجفی رحمه الله، 1409ق.
شیخ مفید، الافصاح، بیروت، دارالمفید، 1414ق.
شيخ مفيد، تصحيح اعتقادات الامامية، کنگره شیخ مفید، قم‏ ، 1413 ق‏.
طوسی ابو جعفر محمدبن حسن، اختیار معرفة الرجال، تلخیص رجال کشی، تصحیح حسن مصطفوی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، مشهد، 1348ش.
طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، بی تا.
علامه عسکری، معالم المدرستین، تهران، البعثت، 1412ق.
علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفا، 1404ق.
فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، اصفهان، مکتبة الإمام امیرالمؤمنین عليه السلام ، 1406ق.
کلینی، الکافی، تحقیق غفاری، تهران، اسلامیه، 1362ش.
مروج، سید محمدجعفر، منتهی الدرایة، قم، مطبعة الخیام، 1405ق .
مظفر، شیخ محمدحسن، دلائل الصدق، تحقیق آیة الله میلانی، قم، آل البیتعليهم السلام
میلانی، سید علی، الامامة، مرکز حقایق اسلامی، 1426ق
نجاشی، ابوالعباس احمد بن علی، رجال نجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، جامعه مدرسین قم، 1416ق.
نراقی، ملا مهدی، شهاب ثاقب در امامت، کنگره بزرگداشت محققان نراقی، 1380ش.

 

موضوعات: ضرورت معرفت امام  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ب.ظ ]




 

راه های شناخت امام زمان علیه السلام

شناخت ؛ یعنی معرفت و آشنایی عمیق و واقعی نسبت به شخصی یا چیزی و شناخت امام زمان به معنای علم و معرفت نسبت به شخصیت و مقام و منزلت آن حضرت و آشنایی با سیره و هدف وبرنامه های ایشان . شناخت، زمینه ساز اعتقاد و ایمان و در نتیجه عمل و تعهّد است. چه زیبا فرموده است امیر بیان حضرت على«ع» كه : «انّ قیمة كلّ امرى‏ء و قدرهُ معرفتُه» (بحارالانوار، ج 2، ص 184) «ارزش و منزلت هر كسى (به اندازه‏) معرفت او است».

شیخ صدوق (ره) درباره ضرورت معرفت امام و آن چه که هر مسلمان باید در مورد امام خود بداند،می نویسد: «بر ما واجب است که پیامبر[اسلام] و امامان پس از او را که درود خدا برآنان باد، با نام ها و ویژگی هایشان بشناسیم. این امر، فریضه واجبی است که برما لازم آمده است و خداوند عذر هیچ کس را در مورد آن نمی پذیرد، خواه جاهل [قاصر] باشد و خواه [جاهل] مقصّر». (الهدایة [فی الاصول و الفروع]، صص 28 و 29)

نویسنده کتاب ارزشمند «مکیال المکارم»، مراد و مقصود از «معرفت امام» را که در روایت ها بر آن ها تأکید شده است، چنین توضیح می دهد: «بدون تردید،مقصود از شناختی که امامان ما - درودها و سلام های خداوند بر ایشان باد - تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امرفرموده اند، این است که ما آن حضرت را چنان که هست بشناسیم، به گونه ای که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه های ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدّعیان دروغین باشد و چنین شناختی جز به دو امر به دست نمی آید:

اول شناختن شخص امام به نام و نسب و دوم، شناخت ویژگی های او. به دست آوردن این دو شناخت از اهمّ واجبات است». (مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم، ج 2، ص107)

باید دانست شناخت ویژگی های امام، در عصر ما از اهمیت بیشتری برخورداراست و در واقع، این نوع شناخت می تواند در زندگی فردی و اجتماعی منتظران منشأ اثر و تحوّل باشد؛ زیرا اگر کسی به حقیقت به صفات و ویژگی های امام عصر (عج) و نقش و جایگاه آن حضرت در هستی و فقر و نیاز خود نسبت به او آگاه شود، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمی شود.

کسانی که در پی امام عصر، معرفت امام عصر (عج) و راه یافتن به ولایت ایشان هستند باید افزون بر مطالعه و تحقیق و تدبّر در ویژگی های امامان معصوم (علیهم السلام)، در پیروی از این بزرگواران و دوری از مخالفت آن ها نیز بکوشند و خود را از همه آلودگی هایی که پیشوایان معصوم نمی پسندند، پیراسته سازند. در این صورت است که می توان امیدوار بود انوار معرفت این حجت های الهی در قلب ما راه یابد

نکته ای که باید در نظر داشت، این است که شناخت امام زمان (عج) از شناخت دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) جدا نیست. اگر کسی به طور کلی به شأن و جایگاه ائمه هدی آگاه شد، صفات و ویژگی های آن ها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آن ها پی برد، به یقین، به شناختی شایسته از امام عصر(عج) نیز دست می یابد.

امام باقر (علیه السلام) نیز در زمینه نقش عمل به دانسته ها در افزایش دانایی می فرماید:«هرکس به آن چه می داند، عمل کند، خداوند آن چه را نمی داند به او می آموزد».

راه های به دست آوردن معرفت

معرفت امام زمان (علیه السلام) نیز چون برخی دیگر از معرفت ها از دو طریق حاصل می شود از راه های پی بردن به مراتب و مقامات بلند امامان معصوم شیعه به طور کلی و امام عصر(عج) به طور خاص، مطالعه و تأمّل در کتاب ها و مقاله هایی است که در این زمینه نگاشته شده است. هم چنین خواندن زیارت جامعه کبیره و تأمّل و تدبّر در اوصافی که در این زیارت برای ائمه معصومین (علیهم السلام) نقل شده، در حصول معرفت نسبت به مقام و جایگاه امام در هستی بسیار مۆثر است. شاید بتوان گفت شناخت نشانه های ظهور نیز یکی از فروع شناخت امام عصر (عج) است؛ زیرا شناخت دقیق نشانه های ظهور سبب می شود انسان، فریب مدعیان دروغین مهدویت را نخورد و در دام شیّادانی که ادّعای «مهدی» بودن دارند، نیفتند.

برای ظهور منجی آخرالزمان، نشانه های حتمی و تردید ناپذیری شمرده شده است که با مشاهده آن ها به حقانیت آن منجی و این که او واقعاً همان امام منتظر؛یعنی امام مهدی (عج) است، می توان پی برد. بنابراین، بر همه منتظران لازم است که پس از شناخت کامل امام عصر (عج)،به مطالعه و شناسایی نشانه های ظهور نیز بپردازند.

در آموزه های اسلامی بر تأثیر پرهیزکاری و انجام اعمال شایسته در حصول معرفت راستین و نهادینه شدن آن در وجود آدمی بسیار تأکید شده است. بر اساس این آموزه ها انسان می تواند با عمل کردن به آموخته های خود، مرزهای دانایی اش را گسترش دهد و به آن چه نمی داند دست یابد. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «یاأیها الّذین آمنوا إن تتّقوا الله یجعل لکم فرقاناً؛ (سوره انفال(8)، آیه 29؛ ر.ک: سوره طلاق(65)، آیه 2 و 3)

ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر از خدا پروا دارید، برای شما [نیروی] تشخیص حق از باطل قرار می دهد».

و در جایی دیگر می فرماید: «إلیه یصعد الکلم الطیّب و العمل الصّالح یرفعه؛ (سوره فاطر (35)، آیه 10) سخنان پاکیزه به سوی او بالا می رود و کارشایسته به آن رفعت می بخشد».

در روایتی که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است، در این زمینه چنین می خوانیم: «ای ابا خالد! به خدا سوگند بنده ای ما را دوست ندارد و از ما پیروی نکند تا این که خدا قلبش را پاکیزه کرده باشد و خدا قلب بنده ای را پاکیزه نمی کند تا این که تسلیم محض ما شده و با ما آشتی کرده باشد. پس چون با ما از درآشتی درآمد، خدا از حساب سخت نگاهش دارد و ازهراس بزرگ روز رستاخیز ایمنش سازد.

شناخت امام زمان (عج) از شناخت دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) جدا نیست. اگر کسی به طور کلی به شأن و جایگاه ائمه هدی آگاه شد، صفات و ویژگی های آن ها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آن ها پی برد، به یقین، به شناختی شایسته از امام عصر(عج) نیز دست می یابد

بنابراین، کسانی که در پی امام عصر، معرفت امام عصر (عج) و راه یافتن به ولایت ایشان هستند باید افزون بر مطالعه و تحقیق و تدبّر در ویژگی های امامان معصوم (علیهم السلام)، در پیروی از این بزرگواران و دوری از مخالفت آن ها نیز بکوشند و خود را از همه آلودگی هایی که پیشوایان معصوم نمی پسندند، پیراسته سازند. در این صورت است که می توان امیدوار بود انوار معرفت این حجت های الهی در قلب ما راه یابد.

و اما نکته مهم:

یکی از مهمترین راه های شناخت امام زمان داشتن انتظار واقعی است. انسان منتظر، انسانی كوشا است، انسانی جهادگر و مبارز است كه در مسیر اقامه ی توحید و استقرار ولایت از نثار هر چه دارد دریغ نمی ورزد.

چنانچه از حضرت علی (علیه السلام) حكایت شده:«كسی كه چشم انتظار حاكمیت ما باشد، مانند مجاهدی است كه در راه خدا به خون خویش غلطیده باشد.»

انسان منتظر نفس اماره را كنترل و شیطان را از خود دور می كند و خود را جهت استقبال از آقا امام زمان(عج) مهیا می كند. جهت استقبال از او لوح دل را از آلودگی ها و گناهان می شوید و خانه دل را به یاد خدا و با صفات حمیده و پسندیده ی انسانی زینت می دهد و الا امام زمان(عج) كه به هر جایی پا نمی گذارند.

منبع: آمنه اسفندیاری

موضوعات: راه های شناخت امام زمان علیه السلام  لینک ثابت
 [ 09:25:00 ب.ظ ]




راهکارهایی در خصوص کسب معرفت امام عصر (عج)

————————————————————
معنای معرفت و راه های کسب معرفت امام علیه السلام

هم چنین از جایگاه و نقشی که در آموزه های اسلامی برای امامان معصوم (علیهم السلام) ترسیم شده است، شناخت داریم،ولی شاید بسیاری از ما نسبت به کم و کیف و لوازم این معرفت چندان آگاه نباشیم و به درستی ندانیم که چه شناخت تفصیلی باید نسبت به امام عصر خو داشته باشیم.

این وضعیت برای کسانی که همه افتخارخود را در پذیرش امامان معصوم و اعتقاد به امام عصر(علیه السلام) می دانند، هرگز زیبنده نیست.از این رو، همه باید در حد توان و درک خود برای رسیدن به سطحی قابل قبول از شناخت و معرفت امام

بکوشیم و معرفت اجمالی خود را به معرفت تفصیلی تبدیل کنیم.

معرفت امام در آموزه های اسلامی:
«معرفت امام» جایگاه و اهمیت ویژه ای در آموزه های اسلامی دارد و در سخنان پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) تأکید فراوانی برآن شده است.

درآموزه های اسلامی بر تأثیر پرهیزکاری و انجام اعمال شایسته در حصول معرفت راستین و نهادینه شدن آن در وجود آدمی بسیارتأکید شده است. بر اساس این آموزه ها انسان می تواند با عمل کردن به آموخته های خود،مرزهای دانایی اش را گسترش دهد و به آن چه نمی داند دست یابد. قرآن کریم دراین زمینه می فرماید:«یاأیها الّذین آمنوا إن تتّقوا الله یجعل لکم فرقاناً؛ای کسانی که ایمان آورده اید، اگرازخدا پروا دارید، برای شما (نیروی) تشخیص حق از باطل قرار می دهد»

برای روشن تر شدن این موضوع به برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده است، اشاره می کنیم:

1- در روایتی که به صورت متواتر و از طریق شیعه و اهل سنت از پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده، نشناختن امام زمان و معرفت نداشتن نسبت به او با مردن در عصر جاهلیت (عصر کفر و شرک) برابر دانسته شده است.

در این روایت می خوانیم: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است»

2- امام باقر (علیه السلام) در این زمینه می فرماید: «هرکس در حالی که امامی نداشته باشد، بمیرد،مردنش، مردن جاهلیت است و هر آن که درحال شناختن امامش بمیرد، پیش افتادن یا تأخیراین امر (دولت آل محمد(علیهم السلام))، او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالی که امامش را شناخته، هم چون کسی که در خیمه قائم [(علیه السلام)] با آن حضرت باشد»

3- ) حارث بن مغیره از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل می کند: «به ابوعبدالله [امام صادق](علیه السلام) عرض کردم: آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:«کسی که بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است»؟ فرمود:«آری». گفتم: جاهلیت کامل یا جاهلیتی که امامش را نشناسند؟ فرمود: «جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی»

مفهوم معرفت امام:
شیخ صدوق (ره) درباره ضرورت معرفت امام و آن چه که هر مسلمان باید در مورد امام خود بداند،می نویسد: «بر ما واجب است که پیامبر[اسلام] و امامان پس از او را که درود خدا برآنان باد، با نام ها و ویژگی هایشان بشناسیم.

این امر، فریضه واجبی است که برما لازم آمده است و خداوند عذر هیچ کس را در مورد آن نمی پذیرد،خواه جاهل [قاصر] باشد و خواه (جاهل) مقصّر».

نویسنده کتاب ارزشمند «مکیال المکارم»، مراد و مقصود از «معرفت امام» را که در روایت ها بر آن ها تأکید شده است،چنین توضیح می دهد: «بدون تردید،مقصود از شناختی که امامان ما-درودها و سلام های خداوند بر ایشان باد- تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امرفرموده اند، این است که ما آن حضرت را چنان که هست بشناسیم، به گونه ای که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه های ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدّعیان دروغین باشد.

چنین شناختی جز به دو امر به دست نمی آید: شناختن شخص امام به نام و نسب و دوم،شناخت ویژگی های او. به دست آوردن این دو شناخت از اهمّ واجبات است»

خواندن زیارت و تأمّل و تدبّر در اوصافی که در این زیارت برای ائمه معصومین(علیهم السلام)نقل شده، در حصول معرفت نسبت به مقام و جایگاه امام درهستی بسیار مۆثر است
باید دانست شناخت ویژگی های امام، در عصر ما از اهمیت بیشتری برخورداراست و در واقع، این نوع شناخت می تواند در زندگی فردی و اجتماعی منتظران منشأ اثر و تحوّل باشد؛ زیرا اگر کسی به حقیقت به صفات و ویژگی های امام عصر(علیه السلام) و نقش و جایگاه آن حضرت در هستی و فقرو نیاز خود نسبت به او آگاه شود،هرگزازیاد و نام آن حضرت غافل نمی شود.

نکته ای که باید در نظر داشت، این است که شناخت امام زمان(علیه السلام) از شناخت دیگر امامان معصوم(علیهم السلام) جدا نیست. اگر کسی به طور کلی به شأن و جایگاه ائمه هدی آگاه شد، صفات و ویژگی های آن ها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آن ها پی برد، به یقین، به شناختی شایسته از امام عصر(علیه السلام) نیز دست می یابد.

راه های به دست آوردن معرفت:
معرفت امام زمان(علیه السلام) نیز چون برخی دیگر از معرفت ها از دو طریق حاصل می شود:

الف)معرفت اکتسابی:

یکی ازراه های پی بردن به مراتب و مقامات بلند امامان معصوم شیعه به طور کلی و امام عصر(علیه السلام) به طور خاص، مطالعه و تأمّل در کتاب ها و مقاله هایی است که دراین زمینه نگاشته شده است.

هم چنین خواندن زیارت و تأمّل و تدبّر در اوصافی که در این زیارت برای ائمه معصومین(علیهم السلام)نقل شده، در حصول معرفت نسبت به مقام و جایگاه امام درهستی بسیار مۆثر است.

شاید بتوان گفت شناخت نشانه های ظهور نیز یکی از فروع شناخت امام عصر(علیه السلام) است؛ زیرا شناخت دقیق نشانه های ظهور سبب می شود انسان، فریب مدعیان دروغین مهدویت را نخورد و در دام شیّادانی که ادّعای «مهدی» بودن دارند، نیفتند.

برای ظهورمنجی آخرالزمان،نشانه های حتمی و تردید ناپذیری شمرده شده است که با مشاهده آن ها به حقانیت آن منجی و این که او واقعاً همان امام منتظر؛یعنی امام مهدی (علیه السلام) است، می توان پی برد. بنابراین، بر همه منتظران لازم است که پس از شناخت کامل امام عصر(علیه السلام)،به مطالعه و شناسایی نشانه های ظهور نیز بپردازند.

ب)معرفت اعطایی:

درآموزه های اسلامی بر تأثیر پرهیزکاری و انجام اعمال شایسته در حصول معرفت راستین و نهادینه شدن آن در وجود آدمی بسیارتأکید شده است.

امام باقر (علیه السلام) در این زمینه می فرماید: هرکس در حالی که امامی نداشته باشد، بمیرد،مردنش، مردن جاهلیت است و هر آن که درحال شناختن امامش بمیرد، پیش افتادن یا تأخیراین امر (دولت آل محمد(علیهم السلام))، او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالی که امامش را شناخته، هم چون کسی که در خیمه قائم [(علیه السلام)] با آن حضرت باشد
بر اساس این آموزه ها انسان می تواند با عمل کردن به آموخته های خود،مرزهای دانایی اش را گسترش دهد و به آن چه نمی داند دست یابد. قرآن کریم دراین زمینه می فرماید:«یاأیها الّذین آمنوا إن تتّقوا الله یجعل لکم فرقاناً؛ای کسانی که ایمان آورده اید، اگرازخدا پروا دارید، برای شما (نیروی) تشخیص حق از باطل قرار می دهد»

و درجایی دیگر می فرماید: «إلیه یصعد الکلم الطیّب و العمل الصّالح یرفعه؛سخنان پاکیزه به سوی او بالا می رود و کارشایسته به آن رفعت می بخشد»

امام باقر (علیه السلام) نیز در زمینه نقش عمل به دانسته ها در افزایش دانایی می فرماید:«هرکس به آن چه می داند، عمل کند، خداوند آن چه را نمی داند به او می آموزد»

بنابراین، کسانی که در پی امام عصر، معرفت امام عصر (علیه السلام) و راه یافتن به ولایت ایشان هستند باید افزون بر مطالعه و تحقیق و تدبّر در ویژگی های امامان معصوم (علیهم السلام)، در پیروی از این بزرگواران و دوری از مخالفت آن ها نیز بکوشند و خود را از همه آلودگی هایی که پیشوایان معصوم نمی پسندند،پیراسته سازند. در این صورت است که می توان امیدوار بود انوار معرفت این حجت های الهی در قلب ما راه یابد.

درروایتی که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است،دراین زمینه چنین می خوانیم: «ای ابا خالد!به خدا سوگند بنده ای ما را دوست ندارد و ازما پیروی نکند تا این که خدا قلبش را پاکیزه کرده باشد و خدا قلب بنده ای را پاکیزه نمی کند تا این که تسلیم محض ما شده و با ما آشتی کرده باشد. پس چون با ما از درآشتی درآمد،خدا از حساب سخت نگاهش دارد و از هراس بزرگ روز رستاخیز ایمنش سازد».

ناگفته نماند که در این راه باید عنایت حضرت حق نیز مدد جوییم و-هم چنان که در دعایی که پیش از این بدان اشاره کردیم،ملاحظه شد-از درگاه الهی نیز توفیق شناخت حجّتش را درخواست کنیم تا بدین وسیله از گمراهی و سرگردانی نجات یابیم.

 

موضوعات: راهکارهایی در خصوص کسب معرفت امام عصر (عج)  لینک ثابت
 [ 09:23:00 ب.ظ ]




مشخصات و تاریخچه مرقد امام حسین

اگر چه قبر حقيقى سيدالشهدا (ع) در دلها و قلبهاست كه بناى آن از دوران كودكى در سرزمين دل شيعيان و عاشقانش گذارده شد؛ اما مرقد شريف آن حضرت همواره از آثار و بركات متعددى برخوردار بوده است .

ضريح مقدس و حرم مطهر امام حسين (ع) يادگارى از جان نثارى و فداكارى او و يارانش در راه خدا مى‏باشد. مرقدى كه جاى عترت آدميان براى ابد و دوام خواهد بود، و سزاوار است كه اين بارگاه شريف و غم‏انگيز و شور آفرين، همواره زيارتگاه مردم جهان شده و انسانها ، فداكارى و عشق و صفا را از خفتگان اين مرقدهاى شريف ، سرمشق گيرند.

حرم حسين كعبه دلهاست . و اين كعبه طوافگاه زائران و قبله اميدواران و دارالشفاى دردمندان و پناهگاه توبه كنندگان و گنهكاران است.

آرى، عاشقان كويش و دلباختگان رويش ، پروانه‏وار خود را در اطراف ضريح مطهرش گردانيده و به آتش عشق و محبت او، پر و بال خويش را مى‏سوزانند و اشك شوق و اشتياق بر چهره و رخسار مى‏افشانند، و بر مظلومى و مصيبتهاى او و خاندانش ناله سر مى‏دهند براستى «اين چه شمعى است كه جانها همه پروانه اوست».

برگرد حريم تو ، كه دست طلب ماست‏

چون دامن شمعى است، كه پروانه بگيرد

فضل و شرافت كربلا و مرقد مطهر سيدالشهدا (ع) چنان است كه امام صادق (ع) فرمود: «قبر ابى عبدالله الحسين (ع) از آن روزى كه در آنجا دفن شد، باغى از باغهاى بهشتى است» (1).

با ذكر اين مختصر ، شايسته است جهت آگاهى و آشنايى با چگونگى حرم و مرقد شريف امام حسين (ع) و تحولات عمارت شريف ، مطالبى به طور اجمال ذكر گردد.

محل دفن آن حضرت كه همان گودال قتلگاه است ، اكنون داراى سقفى است كه روى آن صندوق مبارك نهاده شده و روى صندوق ، ضريح در ميان روضه منوره ، و روضه نيز در بين مسجد (مسجد بالا سر و مسجد پشت سر) و در طرف پايين پا در زاويه روضه قبور شهدا مى‏باشد اين مجموعه هم اكنون حرم امام حسين (ع) را تشكيل مى‏دهد، و حرم نيز ميان رواق و رواق در وسط صحن و صحن محور آبادانى زمين كربلا بوده و مى‏باشد.

ضريح مقدس در وسط واقع است و از نقره خالص ساخته شده كه در پيش روى آن با طلا و به خط نسخ نوشته شده: «ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»، و در بالاى سر، «آيه نور» نوشته شده است .

صحن مطهر حسين (ع) داراى هفت باب است كه عبارتنداز:

1- باب قبله كه ساعتى بر فراز آن نصب است ،

2- باب قاضى الحاجات

3- باب زينبيه كه در حدود تل زينبيه قرار دارد

4- باب سلطانى

5- باب بازار بزازها

6- باب سدره كه در شمال صحن بوده و به بازار و اطراف راه دارد

7- باب صافى كه به درب بين الحرمين نيز معروف است.

تاریخچه :

از اخبار چنين بر مى‏آيد كه بارگاه حسينى هفت مرتبه - به غير از عمارت موجود - بنا نهاده شده است .

عمارت اول: بارگاه سيدالشهدا (ع) پس از ساختن قبر شريف آن حضرت براى اولين بار در دوران بنى اميه بنا گرديد ، اخبار و روايات بسيارى آمده كه در زمان بنى اميه سقفى بر روى مزار امام و مسجدى (ظاهراً توسط بنى اسد) نزديك آن ساخته شد و تا زمان هارون الرشيد (سال 193 ) همچنان باقى بود.

عمارت دوم : بعد از تخريب مرقد شريف ، توسط هارون ، در زمان مأمون خليفه عباسى، عمارت دوم بنا شد، و تا سال 232 باقى بود .

اما از آن سال تا سال 247 متوكل چهار بار امر به خرابى و انهدام قبر كرد، و اوقاف حاير مبارك را برد و ذخاير آن را تاراج كرد.

عمارت سوم : سومين بار مرقد مطهر امام به دست «منتصر» تجديد بنا شد، و تا سال 273 باقى بود.

عمارت چهارم : تجديد بناى مرقد امام براى چهارمين بار به دست محمد بن زيد بن حسن بن محمد بن اسماعيل بن زيد بن على بن الحسين بن على بن ابيطالب ، ملقب به «داعى صغير» پادشاه طبرستان انجام گرفت.

عمارت پنجم : بناى عضد الدوله ديلمى بود، كه در سال 369 بنا شد، و در زمان او بود كه رواقى به دست عمران بن شاهين معروف به «رواق عمران» در حاير حسين ساخته شد.

عمارت ششم : ششمين بار بارگاه حسين به دست حسن بن مفضل بن سهلان ابومحمد رامهرمزى ، وزير سلطان الدوله ديلمى نوسازى شد.

عمارت هفتم : عمارت موجود است كه در سال 767 بعد از سرنگونى دولت آل بويه به سال 310 به دستور سلطان اويس ايلخانى ساخته شد، و در سال 786 فرزندش احمد بن اويس در تكميل آن كوشيد و تاريخ آن در بالاى محراب و نزديك سر شريف آن حضرت نگاشته شده است . (2)

پی نوشتها :

1- سيرهء امامان (ترجمهء اعيان الشيعه ), علامه سيد محسن امين , ص 220ـ و زندگانى چهارده معصوم ,
عمادزاده , ج 2 ص 137

موضوعات: مشخصات و تاریخچه مرقد امام حسین  لینک ثابت
 [ 09:20:00 ب.ظ ]




برکات حرم امام حسین علیه السلام

آثار و بركات مرقد شريف و حرم مطهر سيدالشهدا (ع) عبارتند از:

1- مرقد حسينى ، نيروبخش است
با ذكر اجمالى تحولاتى كه در عمارت مرقد مطهر امام حسين (ع) صورت گرفته است به خوبى معلوم مى‏گردد كه زيارت قبر آن حضرت در مبارزه با حكومت بنى عباس تأثير مهمى داشته است ، و به همين دليل بود كه عباسيان قبر آن امام را دشمن خود مى‏دانستند و به ويرانى آن دست مى‏زدند ، زيرا اين قبر شريف به مركز تجمع مخالفان و مبارزان تبديل شده بود.
مشاهده مزار و مرقد شهيدان كربلا و به نظر در آوردن آن مصائب جانگذار ، حالت بيننده را دگرگون ساخته و استقامت حال او را به هم زده و وارونه مى سازد، كه چگونه عده‏اى قليل در مقابل جمعى كثير و سپاهى مجهز و مهيا تن به مرگ داده و روى عقيده و ايمان خود ثبات قدم داشته و تا آخرين قطره خون خود مبارزه و جانفشانى نمودند.

2- محل نزول فرشتگان الهى
امام صادق (ع) فرمود: «ما بين قبر حسين (ع) تا آسمان، محل رفت و آمد فرشتگان الهى است ». (1)
و نيز فرمود: «قبر حسين بن على (ع) بيست ذراع در بيست ذراع است . آن باغى از باغهاى بهشت ، و محل عروج فرشتگان به آسمان مى‏باشد هيچ فرشته مقرب و پيامبر مرسلى نيست جز آنكه از خدا مى‏خواهد كه او را زيارت كند پس گروهى فرود مى‏آيند و گروهى بالا مى‏روند» (2).

3- نماز قبول مى‏شود
اگر انسان زائر ، حق امام را شناخته و با معرفت و ولايت او در كنار قبر مطهرش نماز گذارد ، مورد قبول حق تعالى قرار مى‏گيرد . چنانكه امام صادق (ع) در شأن و مقام كسى كه به مرقد و بارگاه شريف حضرت مشرف شده و نماز بخواند ، فرمود: «خداوند متعال اجر نمازش را قبولى آن قرار مى‏دهد» (3)

4- تمام خواندن نماز
حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمود: «نماز در چهار مكان تمام خوانده مى‏شود (يعنى اگر چه از حد مسافت شرعى هم بيشتر باشد اما شكسته نمى‏شود) : 1- مسجد الحرام (مكه) ، 2- مسجد الرسول (مدينه)، 3- مسجد كوفه، 4- حرم امام حسين (ع) » (4)
و نيز روايت شده كه «ابن شبل» از امام صادق (ع) پرسيد: آيا قبر امام حسين (ع) را زيارت كنم ؟ فرمود: پاك و خوب زيارت كن و نمازت را در حرمش تمام بخوان . پرسيد نمازم را تمام بخوانم؟ فرمود: تمام. عرض كرد : بعضى از اصحاب و شيعيان شكسته مى‏خوانند؟ فرمود: اينان دو چندان عمل مى‏كنند » (5)
لذا چنانكه در رساله‏هاى عمليه نيز آمده است ، در حرم امام حسين (ع) مى‏توان نماز را، هم شكسته خواند و هم به بركت آن حضرت تمام بجا آورد.

5- اجابت دعا و برآورده شدن حاجت
خداوند سبحان در ازاى ايثار و فداكارى سيدالشهدا (ع) و تحمل هرگونه سختى چون تشنگى و غم و اندوه فراوان براى حفظ اسلام، در مرقد شريفش بركاتى را قرار داده كه از جمله آنها اجابت دعا و برآورده شدن حاجات است . چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «هر كس دو ركعت كنار قبر حسين (ع) نماز بخواند ، از خداوند چيزى رإ؛88ّّ مسئلت نكند جز اينكه به او عطا شود» . (6)
و نيز فرمود: «خداوند در عوض قتل امام حسين (ع) امامت را در ذريه آن حضرت ، شفا را در تربتش ، اجابت دعا را در كنار مرقدش قرار داده ، و ايام زيارت كنندگان او از عمرشان حساب نمى‏شود» . (7)

پى نوشتها:

1- منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 195

2- منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 252

3- وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 10 ص 549

4- كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 248

5- كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 123

6- امالى شيخ طوسى , ص 317

7- امالى شيخ طوسى , ص 319

موضوعات: برکات حرم امام حسین علیه السلام  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ب.ظ ]




ثواب و فضائل زائر کربلا

ثواب زائر قبر حسين عليه السلام:
روايت شده است كه حضرت خاتم الانبياء (ص ) در خانه عايشه بود، حسين عليه السلام آمد، عايشه خواست مانع شود، رسول خدا(ص ) جريان آتيه حسين عليه السلام و مقامات او و زائرش را ذكر مى فرمايد: كه حسين عليه السلام در زمين كربلا كشته و مدفون مى گردد، هركس او را زيارت كند ثواب يك حجّ و يك عمره من به او داده مى شود، عايشه تعجّب كرد و گفت : ثواب حجّ و عمره شما!
فرمود: بلى ثواب دو حجّ و دو عمره من .
باز عايشه تعجّب كرد! و رسول خدا(ص ) فرمود ثواب سه حجّ و سه عمره من .
همينطور زياد فرمود، كه در روايت چنين است ثواب نود حجّ و نود عمره رسول خدا (ص ) براى زائر قبر حسين عليه السلام است .
البته از اين حجّ و عمره تا نود با اعتبار حال و معرفت و محبّت زائر قبر حسين عليه السلام است ، با چه علاقه اى رو به قبر حسين عليه السلام رفته است .
و نيز فرمودند چنين ثوابهاى عظيمى كه براى زيارت كننده قبر حسين عليه السلام است موجب دلشادى من گرديد. (1)

جوار امام حسين عليه السلام بهتر از بهشت
اگر كسى از گناهان مى ترسد و نمى داند كه آيا توبه اش پذيرفته شده است يا خير؟ رسول خدا (ص ) وعده فرموده است كه زوّار قبر حسين عليه السلام و عزادارانش را تنها نگذارد، در وحشتها و ظلمتها از آنان فرياد رسى بفرمايد.
در صحراى محشر كه هر كس سر گرم خودش مى باشد عدّه اى در جوار امام حسين عليه السلام زير سايه عرش رحمتند، به قدرى از مجالست با امام حسين عليه السلام مأ نوسند و لذّت ميبرند كه وقتى حوريان از بهشت برايشان پيغام مى فرستند كه ما منتظر شمائيم ، چرا نمى آئيد پاسخ مى دهند ما لذّت مجلس امام حسين عليه السلام را به مصاحبت با شما ترجيح ميدهيم .
راستى كه جاى اميدوارى است بقول شيخ شوشترى اگر مقام ما به حدّى نرسيده باشد كه در اوّل محشر نزد امام حسين (ع ) زير سايه عرش باشيم اميدواريم كه در چاله و ظلمتكده جهنّم هم نباشيم پيغمبر ما نجات دهد.

زیارت کربلا معادل ثواب احیای هزار شب قدر

امام صادق عليه السلام مى فرمايد: كه هر كس يك روز در خدمت حضرت سيّد الشّهداء عليه السلام به سر برد ( يعنى در تربت كربلا، جايى كه خون ابا عبداللّه الحسين عليه السلام و ياران و فرزندانش ظلما ريخته شد) در نامه اعمال او ثواب احياء هزار شب قدر نوشته مى شود.(2)

مباهات خدا بر زائر كربلا
از ذريح محاربى منقول است كه گفت : به حضرت امام جعفر صادق (ع ) شكايت كردم آنچه به من مى رسد از قوم و فرزندان من هر گاه به ايشان نقل مى كنيم ثواب زيارت قبر حضرت امام حسين (ع ) را تكذيب من مى كنند و مى گويند:
تو دروغ مى بندى بر امام جعفر (ع ) حضرت فرمود: اى ذريح ! بگذار مردم را كه به هر جا كه خواهند بروند.
والله ، كه حق تعالى مباهات مى كند به زايران حضرت امام حسين (ع ) و آنها كه از راه هاى دور به زيارت آن حضرت مى روند، با ملائكه مقرّبين و حاملان عرش خود حتّى آنكه مى فرمايد به ايشان كه : آيا نمى بينيد زيارت كنندگان قبر حسين بن على (ع ) را كه آمده اند با نهايت شوق به سوى آن حضرت و به سوى فاطمه زهرا(س ).
به عزّت و جلال و عظمت خود سوگند مى خورم كه : واجب گردانم براى ايشان كرامت خود را كه ايشان را گرامى دارم و داخل گردانم ايشان را در بهشتى كه مهيّاكرده ام براى دوستان خود پيغمبران و رسولان خود.
اى ملائكه من ! اينها زيارت كنندگان حسين اند كه محبوب محمّد (ص ) است كه او پيغمبر و حبيب من است
و هر كه مرا دوست مى دارد حبيب مرا دوست مى دارد و هر كه حبيب مرادوست مى دارد محبوب او را دوست مى دارد.
و هر كه حبيب مرا يا محبوب او را دشمن مى دارد بر من لازم است كه او را به بدترين عذاب هاى خود عذاب كنم و به آتش خود او را بسوزانم . و جهنّم را جايگاه او گردانم و او را عذاب كنم كه هيچ يك از عالميان را عذاب نكرده باشم .(3)

همراهی زائر امام توسط ملائکه

از حضرت امام جعفر صادق (ع ) منقول است كه : چون شخصى از خانه خود بيرون آيد به عزم زيارت حضرت امام حسين (ع ) به سوى كربلا مشايعت كنند او را از هفتصد ملك از بالاى سر او و زير پاى او از جانب راست و چپ و پيش رو و پشت سر او تا او را به اهلش برسانند. پس چون زيارت كند آن حضرت را ندا كند او را منادى كه : (گناهانت آمرزيده شد پس ‍ از سر گير عمل را).
پس با او برمى گردند آن ملائكه تا داخل خانه خود شود. پس به او مى گويند كه : (تو را به خدا سپرديم ).
پس پيوسته به زيارت او مى آيند تا روز مردن او وبعد از مرگ او، هر روز. و زيارت مى كنند حضرت امام حسين (ع ) را و ثوابش از آن مرد است .(4)

فضيلت زيارت كربلا
عبداللّه ابن حماد نقل مى كند: روزى امام صادق (ع ) به من فرمود:
اى حماد نزد شما فضيلتى هست كه مثل آن به احدى داده نشده است . و گمان ندارم آن چنان كه بايد آن را بشناسيد و بر او محافظت نمائيد! و قيام به حقّ آن كنيد. و از براى آن فضيلت اهلى هست كه ايشان را براى آن كار نام برده اند، و به ايشان توفيق عطاء كرده اند، و اين رحمتى است كه خداوند تعالى به ايشان بخشيده است .
پرسيدم : آن فضيلت كه نام برديد و وصف نموديد كدام است ؟
فرمود: زيارت جدّم حضرت امام حسين (ع ) است . زيرا كه او غريب است و در زمين غريب مدفون شده است .
هر كه به زيارت او مى رود، بر او برمى گريد. و هر كه به زيارت او نمى رود، بر مصيبت او اندوهناك مى باشد و دلش مى سوزد. هر كه او را به ياد مى آورد ترحّم مى كند.
و هر كه نظر كند به سوى قبر پسرش در پائين پاى او، در بيابانى كه خويشى و دوستى نزد او نيست و حق او را غصب كردند، و جمع شدند جمعى از كافران و مرتدّان از دين ، و ياورى يكديگر كردند تا او را كشتند، در بيابانى دفن نكرده انداختند، و منع كردند از او آب فراتى كه سگان مى خوردند، و ضايع كردند حق رسول خدا (ص ) را، و وصيّتى كه در حقّ او و اهل بيتش ‍ كرده بود.
پس او مدفون گرديد، جفا يافته در ميان قبرهاى خويشان و شيعيان خود. هر كه نزد او مى رود، وحشت مى يابد از تنهائى او، و دورى از جدّ بزرگوارش . و در منزلى افتاده است كه نمى رود نزد او مگر كسى كه خدا دلش را به ايمان امتحان كرده است ، و حقّ ما را به او شناسانده باشد.
پس گفتم : فداى تو شوم من مى رفتم به زيارت آن حضرت ، تا آنكه مبتلا شدم به خدمت خليفه و حفظ اموال او و من نزد ايشان مشهور شده ام . لهذا در اين ولا از براى تقيّه ترك كرده ام و من مى دانم كه زيارت آن حضرت ثواب بسيارى دارد.
فرمود كه : (مى دانى كه كسى كه به زيارت آن حضرت ميرود چه فضيلت دارد و او را نزد ما چه نيكى ها است ؟!).
گفتم : نه .
فرمود كه : (امّا فضيلت زيارت كننده او: پس مباهات مى كنند به او ملايكه آسمان ها و امّا آنچه نزد مابراى او هست پس ترحّم مى كنيم براى او هر صبح و شام ).
وبه تحقيق كه خبر داد مرا پدرم كه : روضه آن حضرت از روزى كه مدفون شده است هرگزخالى نبوده است از كسى كه صلوات فرستد بر او از ملائكه يا جنيّان يا آدميان يا وحشيان صحرا. و هيچ چيز نيست مگر آرزوى حال زيارت كننده آن حضرت مى كند و خود را از براى بركت بر او مى مالد و به نظر كردن به سوى او اميد خبر مى دارد براى آنكه بركت يافته است به نظر كردن به سوى قبر آن حضرت .
بعداز آن فرمودكه :
(شنيده ام كه قومى از نواحى كوفه و غير ايشان مى روند نزد قبر آن حضرت و زنان مى روند و ندبه و نوحه مى كنند در نيمه ماه شعبان پس بعضى قرآن مى خوانند و بعضى قصّه هاى جانسوز آن حضرت را ذكر مى كنند و بعضى مرثيه مى خوانند؟).
گفتم : بلى فداى تو شوم ديدم بعضى از اينهايى كه مى فرمائى .
فرمودكه : (حمد و سپاس خداوندى را كه در ميان مردم جمعى را مقّرر فرموده است كه مى آيند به سوى ما و ما را مدح مى كنند و مرثيه از براى مصيبت ما مى گويند و مى خوانند. و دشمن ما گردانيده است كسانى را كه طعن كنند بر آنها از خويشان و غير ايشان و استهزاءكنند بر ايشان و قبيح شمارند كردار ايشان را).(5)

پی نوشتها :

1- سيّد الشهداء ص 227 .

2- بحار الانوار ج 10 ص 86.

3- كامل الزيارت ص 143 بحارالانوار ج 101 ص 75 -76.

4- كامل الزيارات ص 145 ،بحارالانوار ج 101 ص 67 روايت 59.

5- بحارالانوار ج 101 ص 74 - 73 المستدرك ج 2 ص 203 نورالعين ص 108

موضوعات: ثواب و فضائل زائر کربلا  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ب.ظ ]




يک دانه تسبيح از تربت کربلا

شيخ طوسي قدس الله سره نقل فرموده که: حسين بن محمّد عبداللّه از پدرش نقل نمود، که گفت: در مسجد جامع مدينه نماز مي خواندم مردان غريبي را ديدم که به يک طرف نشسته با هم صحبت مي کردند. يکي به ديگري مي گفت: هيچ مي داني که بر من چه واقع شده، گفت: نه! گفت: مرا مرض داخلي بود که هيچ دکتري نتوانست آن مرض را تشخيص ‍ بدهد تا ديگر نا اميد شدم. روزي پيرزني بنام سلمه که همسايه ما بود به خانه من آمد مرا مضطرب و ناراحت ديد گفت اگر من تورا مداوا کنم چه مي گويي؟ گفتم! به غير از اين آرزويي ندارم. به خانه خود رفته و پياله اي از آب پر کرده و آورد و گفت: اين را بخور تا شفا يابي من آن آب را خوردم بعد از چند لحظه خود را صحيح و سالم يافتم، و از آن درد و مرض در من وجود نداشت تا چند ماه از آن قضيّه گذشت و مطلقا اثري از آن مرض در من نبود.

روزي همان عجوزه به خانه من آمد، به او گفتم اي سلمه بگو ببينم آن شربت چه بود که به من دادي و مرا خوب کردي! و از آن روز تا به حال دردي احساس نمي کنم و آن مرض برطرف گرديد.

گفت: يک دانه از تسبيحي که در دست دارم پرسيدم، که اين چه تسبيحي بود، گفت: تسبيح از تربت کربلا بوده است که يک دانه از اين تسبيح در آب کرده به تو دادم.

من به او پرخاش کردم و گفتم: اي رافضه (اي شيعه) مرا به خاک قبر حسين مداوا کرده بودي، ديدم غضبناک شد و از خانه بيرون رفت و هنوز او به خانه خود نرسيده بود که آن مرض بر من برگشت، و الحال به آن مرض ‍ گرفتار و هيچ طبيبي آن را علاج نمي تواند بکند، و من بر خود ايمن نيستم و نمي دانم که حال من چه خواهد شد.

در اين سخن بودند که مؤذّن اذان گفت ما به نماز مشغول شديم و بعد از آن نمي دانم که حال آن مرد به کجاست و چه به حال او رسيده است.[1] .

اي مهد پناه بي کسان درگاهت

اي شهد شفاء محبّت دلخواهت

اي تربت پاک کربلاي تو حسين

درد همه را دواي درمانگاهت

پی نوشتها :

[1] امالي شيخ طوسي ص 258.

منبع: داستانهايي از زمين کربلا ؛ ر- يوسفي

موضوعات: يک دانه تسبيح از تربت کربلا  لینک ثابت
 [ 09:15:00 ب.ظ ]




فيض گريستن به شهداي کربلا

روزي شخصي بخدمت حضرت سيّدالساجدين عليه السلام رفته و استدعاي ضيافت از آن بزرگوار نمود و در بعضي از کتب مراثي نام آن شخص را زهري ذکر کرده اند و معروض داشت که بناي دامادي و عروس آوردن براي فرزند خودم دارم، استدعا از جناب شما دارم که با اهل بيت (ع) به خانه من تشريف آورده و خانه مرا رشک گلستان اِرَم فرماييد آن سرور در جواب فرمود:

که بعد از شهادت پدر بزرگوار خود و جوانان هاشمي اکل و شرب من شربت اشک چشم و مائده من الم و محنت و مصيبت ايشان است آن شخص عرض کرد: اي آقاي من غرض من از ميهماني آنست که مجلسي آراسته کرده ام و جمعي از اعوان را به مجلس دعوت نموده ام که عزاداري پدر مظلومت را نمايند، و منظورم ذکر مصيبت و بيان مرثيه سيّد الشّهداء عليه السلام است، تا شيعيان شما از فيض گريستن به شهداي کربلا بهره مند شوند.

چون آن بزرگوار نام عزاداري سيّد الشّهداء عليه السلام را شنيدند، وعده داده و قبول فرمودند، و آن مرد در خدمت امام زين العابدين عليه السلام بود تا به خانه خود وارد گرديد، و مجلسي از شيعيان و جگر سوخته گان منعقد گردانيد، و روضه خوان مشغول ذکر مصائب شهيد کربلا گرديد تا کلام به اين جا رسانيد که گفت: غريب کربلا.

در آن زمان که لب تشنه بود و حالت زار

رخش چو آينه دل گرفته زنگ غبار

نشسته بر تن او بس که ناوک کاري

نهال قامت او شد خدنگ پرداري

نداد آب کمش غير اشک گلگون رنگ

کسي نرفت به دل جوئيش بغير خدنگ

بغير تيغ کسي سرگذشت او نشنيد

کسي به سوز دل او بجز عطش نرسيد

ز خاک کسي سر او را بر نداشت غير سنان

نکرد حفظ تنش کسي بغير ديده وران

کسي نکرد بجز خاک مرهم داغش

چو ابر وارد گلزار قتلگاه شدند

چو ديد زينب غمديده نعش شاه شهيد

رو نمود به مدينه ز سوز ناله کشيد

چون سخن به اينجا رسيد ناله و فرياد از حضّار مجلس بلند گرديد و حضرت سيّد السّاجدين عليه السلام چنان گريست که بيهوش گرديد، و صداي گريه اهل مجلس غلغله اي به صوامع ملکوت انداخت و چون ذاکر از مرثيه فارغ گرديد، صاحب خانه زهري در صدد خدمت گذاري و خوردن وآشاميدن ميهمانان مجلس مشغول شد، سپس متوجّه مجلس گرديد ديد آن حضرت در جاي خود نيستند مضطرب الحال شد و به تفحّص و جوياي آن بزرگوار در آمد، ديد آن حضرت داخل خدمتکاران مجلس شده و مشغول خدمتگذاري به اهل مجلس ميباشد، حتّي کفش اهل مجلس را جفت ميکرد.[1] .

پی نوشتها :

[1] تحفة الحسينيّه، فاضل بسطامي ص 432.

منبع: داستانهايي از زمين کربلا ؛ ر- يوسفي

موضوعات: فيض گريستن به شهداي کربلا  لینک ثابت
 [ 09:13:00 ب.ظ ]




فوائد بی نظیر زیارت کربلا در دنیا و آخرت

در طول تاريخ انسانهايى بوده و هستند كه پس از مرگشان ، زندگى و حياتشان ادامه پيدا كرده و با مرگ بدنشان ، وجودشان و شخصيت و انديشه‏شان ادامه يافته است . مردان خدا و شخصيتهاى الهى، همانگونه كه در زمان حيات خويش استوانه دين و محور انسانيت و پشتوانه حق و عدالت هستند ، در زمان پس از مرگ نيز آرامگاه و زيارتگاهشان پشتوانه حق و عدالت و فضيلت است . و در اين ميان ، زيارت مشهد حسينى از ويژگيهاى برجسته‏اى برخوردار است . آنانكه توفيق پيدا مى كنند و به زيارت مرقد مطهرش مشرف مى شوند ، روى به آستان امام حسين (ع) آورده و به جانب اين مدرسه عشق و فضيلت و دانشگاه كمال و تربيت مى‏گرايند . اينگونه تربيت اجتماعى و يك چنين موسسه تهذيب اخلاق و ادب ، براى هيچ ملتى از ملل گيتى ميسر و مقدورنيست .

البته ملحدين و معاندين و مخالفين مكتب تشيع به خيال خود شبهات و اشكالهاى مى كنند و مى گويند: «زيارت قبور، بت پرستى است ؟!» در حالى كه هر كس كه به زيارت قبور ائمه (ع) مى رود هرگز به عنوان «بت» آنها را زيارت نمى‏كند . چه كسى است كه حسين بن على (ع) را خدا بداند؟!! شيعه، امام را مقرب درگاه خدا مى‏داند و با توسل به او قربى به خدا پيدا مى كند، همانطور كه خودش در قرآن مجيد فرمود:«به سوى او وسيله بگيريد» (1) امام را وسيله الهى مى‏داند. زيرا توسل و شفاعت، بعدى از ابعاد زيارت است كه زائر از اين طريق خود را به درگاه الهى نزديك مى‏كند، و پيشوايان ما وعده فرموده‏اند كه از زائران خود دستگيرى كنند.

امام رضا (ع) مى فرمايد: «هر امامى بر گردن دوستان و پيروانش عهد و پيمانى دارد و وفاى به اين عهد، بإ؛،،ّّ زيارت قبر آنان ممكن مى‏باشد . و كسى كه به شوق زيارت آنها و با تصديق به فضيلت آنها به سوى قبور آنها برود مورد شفاعت ائمه در قيامت قرار مى‏گيرد.

پس هر زائرى بايد بكوشد تا از اين شفاخانه فيض، استشفاى دردهاى درونى و امراض قلبى و اندرونى خود را خواسته، خواستار آن شود كه صفاى دل و دوستى خاطر و پاكيزگى روح و قداست روان و سلامت تن ، از خدمت آفريدگار جهان به وى عطا گردد ، تا اينكه هم ظاهر او به جمال و كمال آراسته شود و هم باطن وى از آلودگى‏ها پاك و مصفا گردد.

هر زائرى كه با معرفت و شناخت مقام صاحب اين مرقد و اهداف او به زيارت برود، از صاحب قبر الهام مى‏گيرد و اصول و تعاليم مكتب را به ياد مى‏آورد ، و هر زيارت و سلام او سرشار از اين آموزشها و الهام‏ها است.

از طرفى زيارتنامه‏هاى وارده، و خواندن هر كدام از آنها، خواننده و زائر را به دقت و تفكر واداشته ، متذكر تاريخ و احوال انبيا و اولياى معصوم مى‏گرداند. تأمل در زيارت عاشورا و ديگر زيارات ، اين مطلب را به خوبى روشن مى سازد كه امامان به اين وسيله در صدد ساختن انسانهاى مؤمن و متعهد بوده‏اند ، لذا به آنها تعليم داده‏اند كه در زيارت امام حسين (ع) از خداوند بخواهند كه زندگى و مرگشان را «حسين گونه» قرار دهد، و آنها را در دينا و آخرت همراه آن حضرت بدارد: «اللهم اجعل محياى محيا محمد و آل محمد ، و مماتى ممات محمد و آل محمد … و ان يجعلنى معحكم فى الدنيا و الاخرة».

به اميد به اينكه خداوند متعال توفيق زيارت حضرتش را در دنيا و شفاعتش را در روز قيامت نصيب ما گرداند، به آثار و بركاتى كه زيارت سيدالشهدا (ع) به دنبال دارد مى‏پردازيم:

1- آرامش بخشيدن به زائر

قبل از آنكه به آثار و بركاتى كه برگرفته از روايات اسلامى است اشاره كنيم ، اين نكته لازم به ذكر است كه زيارت مرقد شريف امام حسين (ع) مانند ساير ائمه ، به مردمان و زيارت كنندگانش ، نوعى آرامش و اطمينان مى‏بخشد . در اين عصر كه انسان را موجودى مضطرب مى نامند، و پيوسته دست به گريبان با پديده‏هايى چون ترديد، ناكامى، تشويش، ترس و ناسازگارى با محيط و زندگى ماشينى و محروميت و جنگ و حتى كنار نيامدن خود است، و هر روز شاهد كاهشها و فرسايشها است و نمى تواند از اضطراب در امان بماند ، اين زيارت مرقد مردان خدا و پيشوايان دين است كه به انسان آرامش خاطر مى دهد.

در زيارت يك نوع كشش و نياز الزام آورى انسان را وا مى‏دارد كه فشارها و فريادهاى درونى را از راهى خارج كند . زائر آن مرقد شريف در پرتو دعا و گفتگو با پاكان و استمداد از ارواح پاك مقربان درگاه الهى، نيرو گرفته و نابسامانيها را با توسل بدانها برخود هموار مى سازند ، و خستگى‏ها و فشارهاى وارد بر روان ، و نيز اضطرابها و يأسها را از خودمى زدايند و به آرامش و اطمينانى براى ادامه زندگى دست مى‏يابند.

2- در امان خدا بودن

به امام صادق (ع) عرض كردند: كمترين اثرى كه براى زائر قبر امام حسين (ع) چيست؟ فرمود: «كمترين تأثيرش اين است كه خداوند متعال، او و خانواده و مالش را حفظ مى كند تا به سوى اهل خويش برگردد ،و چون روز قيامت فرا رسد، خداوند حافظ او خواهدبود ».(2)

3- زائر خدا محسوب شدن

زيد بن شحام گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم : براى زائر قبر امام حسين (ع) چه مى‏باشد؟ فرمود: «همانند كسى است كه خدا را در عرش ديدار نموده باشد». گفتم: براى كسى كه يكى از شما را زيارت كند چه مى‏باشد؟ فرمود:

«همانند كسى است كه رسول خدا (ص) را زيارت نموده است » . (3)

4- برآورده شدن حاجات و دفع پريشانى

امام صادق (ع) فرمود: «همانا نزد شما قبرى است كه هيچ فرد پريشانى نزد آن نمى‏آيد مگر آنكه خداوند از او دفع پريشانى نمايد و حاجتش را برآورد» . (4)

و نيز به ابوصباح كنانى فرمود: «همانا نزد شما قبرى است كه هيچ فرد پريشانى نزد آن نمى‏رود مگر آنكه خداوند از او پريشانى را دفع نموده و حاجتش را برآورده مى نمايد، و همانا نزد او چهار هزار فرشته هستند كه از هنگام شهادتش آشفته و غم آلود تا روز قيامت بر او مى‏گريند. هر كس او را زيارت كند، وى را تا خانه‏اش بدرقه مى‏كنند، و هر كه مريض شود به عيادتش مى‏روند، و هر كه بميرد جنازه‏اش را تشييع مى‏كنند». (5)

5- زيادتى در عمر و رزق

امام باقر (ع) فرموده است : «شيعيان ما را به زيارت قبر حسين (ع) امر كنيد ، زيرا زيارت او موجب فزونى در رزق و طول عمر و دفع بلايا و ناگواريها مى‏شود » . (6)

6- آمرزش گناهان

امام صادق (ع) فرمود: «هر كس حسين (ع) را زيارت كند در حاليكه عارف به حق او بوده و به امامتش اقرار داشته باشد خداى سبحان ،گناهان گذشته و آينده‏اش را مى‏آمرزد». (7)

و جابر جعفى در ضمن يك حديث طولانى از امام صادق (ع) روايت كرده است كه فرمود: «چون از نزد قبر حسين (ع) بازگشتى ، ندا كننده‏اى تو را ندا مى‏دهد كه اگر آن را مى‏شنيدى ، تمام عمر را نزد قبر شريف حسين (ع) اقامت مى‏گزيدى. آن منادى گويد:خوشا به حال تو اى بنده خدا كه سود فراوان بردى و به سلامت (در دين ) دست يافتى. عمل از سربگير كه گناهان گذشته‏ات آمورزيده شد» . (8)

7- محسوب نشدن ايام زيارت از عمر زائر

امام صادق (ع) فرمود: «همانا ايام زيارت زائران حسين بن على (ع) از عمرشان محسوب نگشته و جزء حياتشان به شمار مى‏آيد» . (9)

8- حفاظت زائر در دنيا و آخرت

عبدالله بن هلال به امام صادق (ع) عرض كرد: فدايت شوم، كمترين نصيبى كه زائر امام حسين (ع) دارد، چيست ؟ فرمود: «اى عبد الله، كمترين چيزى كه براى او مى‏باشد، اين است كه خداوند او و خانواده‏اش را حفظ مى كند تا وى را به سوى خانواده‏اش باز گرداند، و چون روز قيامت فرا رسد، خداوند حافظ او مى‏باشد» . (10)

9- عنايت و توجه سيدالشهدا (ع)

امام صادق (ع) فرمود: «حسين در نزد پروردگارش … به زائرانش نظر مى كند . او نگاه مى كند كه چه كسى براى آن حضرت گريه مى كند، پس براى او طلب آمرزش كرده و پدرانش را مى‏خواند تا براى آن زائر دعا كرده و طلب آمرزش و مغفرت نمايند. سپس امام (حسين) مى فرمايد: اگر زائر من مى‏دانست كه خدا چه چيزى براى او عطا مى فرمايد شادى او بيشتر از جزع و بى‏تابى وى مى‏گرديد» . (11)

و امام حسين (ع) فرمود: «هر كس مرا در زندگانيش زيارت كند، پس از مرگش بازديدش خواهم كرد» . (12)

10- خير و بركت زياد

امام صادق (ع) فرمود: «اگر مردم مى‏دانستند كه چقدر خير و بركت در زيارت امام حسين (ع) وجود دارد ، براى زيارت كردنش با يكديگر مقاتله مى‏كردند، و هر آينه اموالشان را براى رفتن به زيارتش مى‏فروختند» (13)

و امام باقر (ع) فرمود: «اگر مردم مى‏دانستند كه زيارت قبر شريف حسين (ع) چه مقدار فضيلت و بركت دارد، از شوق زيارت جان مى سپردند و نفسهايشان از شدت حسرت بند مى‏آمد» (14).

11- برابرى زيارت قبر حسين (ع) با حج

عبدالله بن عبيد انبارى گويد: به امام صادق (ع) عرضه داشتم : فدايت شوم ، همه ساله وسايل تشرف به حج برايم فراهم نمى‏شود. فرمود: «چون قصد حج نمودى و اسباب برايت فراهم نگشت ، به زيارت قبر حسين (ع) برو، كه يك حج برايت نوشته مى شود و چون قصد عمره نمودى و وسايل مهيا نشد ، عزم زيارت قبر حسين (ع) نما، كه يك عمره برايت منظور مى شود»(15)

12- نام زائر در اعلى عليين ثبت مى‏شود

امام صادق (ع) فرمود: «هر كس به زيارت قبر حسين (ع) برود در حالى كه عارف به حق او باشد، خداوند نام او را در اعلى عليين مى‏نويسد» . (16)

13- غرق شدن در رحمت الهى

از امام صادق (ع) پرسيدند: ثواب كسى كه قبر امام حسين (ع) را زيارت كند، در حالى كه كبر و غرور نداشته باشد چيست ؟ فرمود: «برايش هزار عمره و حج مقبول نوشته مى شود . اگر شقى باشد، سعيد نوشته مى‏گردد، و پيوسته در رحمت الهى غوطه‏ور خواهد بود» . (17)

14- دعاى معصومين براى زائر

معاوية بن وهب از امام صادق (ع) نقل نموده كه فرمود: «اى معاويه، زيارت قبر حسين (ع) را از روى ترس وامگذار ، زيرا هر كه آن را ترك كند ، چنان دچار حسرت مى‏شود كه آرزو نمايد قبرش نزد او باشد . آيا دوست ندارى كه خداوند تو را در زمره كسانى به حساب آورد كه رسول خدا (ص) و على و فاطمه و امامان معصوم (ع) برايش دعا مى‏كنند؟» (18)

و نيز فرمود: «همانا فاطمه (س) دختر محمد (ص) نزد زائران قبر فرزندش حسين (ع) حضور يافته و براى گناهانشان طلب آمرزش مى‏كند». (19)

15- تجلى خدا

امام صادق (ع) فرمود: «به درستى كه خداى تبارك و تعالى، قبل از اهل عرفات ، براى زائران قبر حسين (ع) تجلى مى نمايد، حوايج آنان را بر آورده مى‏كند ، گناهانشان را آمرزيده و درخواستهايشان را به اجابت مقرون مى‏سازد ، و سپس متوجه اهل عرفات شده و در مورد آنان نيز اينگونه عمل مى‏كند». (20)

16- سعادت

امام صادق (ع) به عبدالملك خثعمى فرمود: «زيارت حسين بن على (ع) را ترك مكن و دوستانت را نيز به آن فرمان بده، تا خداوند بر عمرت افزوده و روزيت را زياد گرداند. خداوند سبحان زندگانى تو را در سعادت قرار خواهد داد، و نمى‏ميرى مگر سعادتمند ، و تو را در سلك سعادتمندان خواهند نوشت » . (21)

17- تأثير زيارت در روز عاشورا

امام صادق (ع) فرمود: «هر كس قبر حسين را در روز عاشورا زيارت كند ، همانند كسى است كه در برابر او به خون خود غلطيده باشد» .(22)

18- قرار گرفتن در جوار پيامبر و على و فاطمه (ع)

امام صادق (ع) فرمود: «هر كس مى‏خواهد در جوار پيامبر (ص) و على و فاطمه (ع) باشد، نبايد زيارت حسين بن على (ع) را ترك كند» (23).

19- تأثير زيارت در روز قيامت

امام صادق (ع) فرمود: «هيچ كس در روز قيامت نيست مگر آنكه آرزو مى‏كند كه اى كاش از زائرين امام حسين (ع) مى‏بود زيرا مشاهده مى‏نمايد كه با زائران حسين (ع) به واسطه مقامى كه در نزد پروردگار دارند، چگونه عمل مى‏شود» . (24)

و نيز فرمود: «هر كس دوست دارد در روز قيامت بر سر سفره‏هايى از نور بنشيند پس بايد از زائرين حسين بن على (ع) باشد» .(25)

و زرارة بن اعين گويد: «امام صادق (ع) فرمود: «زائرين حسين يك برترى نسبت به ساير مردم دارند» پرسيدم : برتريشان چيست ؟ فرمود: «چهل سال قبل از مردم وارد بهشت مى‏شوند در حالى كه ديگران هنوز در حال حساب هستند» . (26)

20- رهايى از شدايد قيامت

رسول گرامى اسلام (ص) فرمود: «من تعهد مى‏كنم كه در روز قيامت هنگامه رستاخيز ، ضمن ملاقات با زائر حسين (ع)، دستش را بگيرم و از مراحل هول‏انگيز و سختيهاى قيامت نجاتش بخشيده و او را به بهشت وارد كنم».(27)

21- نجات از آتش جهنم

امام صادق (ع) فرمود: «هر كس قبر حسين (ع) را به خاطر خداوند و در راه خدا زيارت نمايد، خداوند او را از آتش دوزخ آزاد مى‏سازد، و روز ترس بزرگ (قيامت) او را ايمن مى‏دارد . از خداوند نيز هيچ حاجتى از حوائج دنيا و آخرت را طلب نمى‏كند مگر آنكه به او عطا مى‏نمايد» (28).

اين آثار و آثار ديگرى كه به خاطر اجتناب از طولانى شدن مطلب ذكر نكرديم ، همگى به بركت وجود حضرت سيدالشهدا (ع) است كه اميدوارم هر چه زودتر توفيق زيارت مرقد مطهرش نصيب تمام عاشقان گردد.

پى نوشتها:

1. سورهء مائده , آيهء 39

2. ثواب الاعمال شيخ صدوق , ص 116

3. منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 281

4. منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 337

5. همان مأخذ.

6. همان مأخذ , ص 289

7. كافى , مرحوم كلينى , ج 4 ص 582

8. منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 295

9. وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 10 ص 322

10. منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 247

11. امالى شيخ طوسى , ص 55

12. بحارالانوار , علامه مجلسى , ج 101 ص 16

13. منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 87

14. سفينة البحار, محدث قمى , ج 1 ص 565

15. منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 306

16. وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 10 ص 324

17. منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 328

18. منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 199

19. منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 204

20. منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 346

21. منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 292

22. وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 10 ص 331

23. وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 10 ص 230

24. وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 10 ص 330

25. وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 10 ص 331

26. بحارالانوار , علامه مجلسى , ج 44 ص 235

27. منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 278

28. وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 10 ص 324

موضوعات: فوائد بی نظیر زیارت کربلا در دنیا و آخرت  لینک ثابت
 [ 09:12:00 ب.ظ ]




فوائد بی نظیر تربت امام حسین(ع)

فضيلت و آثار و بركاتى كه براى تربت حسينى است ، براى هيچ تربتى و قطعه‏اى از قطعات زمين نيست . خاك كربلا قطعه‏اى از بهشت است كه خداوند قادر متعال به واسطه قدردانى از يك فداكار در راه دين كه تمام هستى خود را فدا كرده ، در آن خاك، بركت و فضيلت و شفا قرار داده است .

كربلايش قطعه‏اى از جنت است‏ باب نور و باب لطف و رحمت است‏

چرا تنها اين خاك داراى چنين ويژگيها و آثار و بركات است؟

بايد گفت : هر چيزى كه در اين عالم ، شرافت ظاهرى و يا معنوى پيدا مى‏كند، يا به خاطر انتساب آن به خداوند سبحان و شرافت ذاتى است، و يا به خاطر وقوع امر خارق العاده و مهمى است كه به آن شرافت و بركت داده است .

در تربت كربلاى سيدالشهدا (ع) هر دو امر محقق شده است ، زيرا خاك كربلا بنا بر رواياتى ، هم شرافت ذاتى و خدا دادى ، و هم امر عظيم و واقعه‏اى مهم در آنجا واقع گرديده كه آن شهادت حسين بن على (ع) و ياران وفادارش مى‏باشد ، لذا داراى فضيلت و آثارى خاص است .

آمده است كه چون بر قبر امام حسين (ع) آب بستند، پس از چهل روز آب فرو نشست و اثر قبر محو گرديد، يكى از اعراب بنى اسد آمد و از خاك قبضه قبضه برداشت و بوييد تا بر قبر حسين رسيد، و چون او را مى‏بوسيد گريه مى‏كرد و مى‏گفت : پدر و مادرم به فدايت ، چه اندازه خوشبويى كه قبر و تربت تو چنين خوشبو است ، سپس شروع كرد به سرودن : خواهند نهان سازند قبرش ز حبيبش‏ خوشبويى خاك قبر گرديده دليلش‏

آرى خاك مزار حسين (ع) سرمه چشم عاشقان و شيفتگانش بوده و ايشان را مجنون وار به سوى خود مى‏كشاند.

آثار و بركاتى كه مى توان براى تربت پاك حسينى برشمرد عبارتنداز:

1- تأثير تماس اعضاى بدن با تربت

يكى از آثار و بركات تربت سيدالشهدا (ع) اين است كه متبرك نمودن بدن و صورت با آن تربت شريف تأثير معنوى زيادى بر انسان خواهد گذاشت ، از اين رو از بعضى بزرگان دين و امامان معصوم نقل شده كه بعد از نماز ، بدن و صورت خويش را با مهر كربلا متبرك مى كنند. و نيز دستور داده‏اند كه قبل از خوردن تربت جهت شفا گرفتن، آن را بوسيده و با اعضاى بدن تماس داده شود.

امام صادق (ع) فرمود: «خداوند متعال تربت جدم حسين (ع) را شفاى هر درد، و ايمنى از هر خوفى قرار داده است؛ پس هرگاه يكى از شما خواست از آن خاك تناول كند، ببوسد و آن را به چشم گذارد و بر ساير اعضاى بدنش تماس دهد…» (1)

2- سجده بر تربت

يكى ديگر از بركات و آثار خاك مزار امام حسين (ع) اين است كه سجده بر آن تربت پاك حجابهاى ظلمانى را كنار زده و در توجه حق تعالى به نمازگزار مؤثر است . امام صادق (ع) در اين باره مى‏فرمايد: «همانا سجود بر تربت حسين (ع) حجابهاى هفتگانه را پاره مى كند»(2)

لازم به ذكر است كه مراد از «حجاب» در كتاب و سنت ، همان حجابهايى است كه بين بنده و خالق حايل شده و او را از شهود خداوند محجوب مى سازد كه در مرحله اول، حجابهاى ظلمانى و در مرحله دوم ، حجابهاى نورانى بر طرف مى‏شود اما مراد از حجابهاى هفتگانه ، ظاهراً حجابهاى ظلمانى است . سجده بر تربت حضرت سيدالشهدا(ع) اين خاصيت را دارد كه در صورت معرفت به حق حضرت و ولايت او، حجابها را دريده و راهگشاى وصول به كمالات انسانى باشد.

سجده بر خاك سركوى تو آرند خلايق‏ جان فداى تو كه هم قبله و هم قبله نمايى‏

و اما در خصوص اينكه در ميان شيعه معمول است از خاك مقدس كربلا يعنى تربت كنار قبر سيدالشهدا (ع) خاك برداشته و با آن مهر درست كرده و غالباً در نماز، به آن سجده مى‏كنند بدين خاطر است كه از خاك زمين بوده و به تمامى خاكها مى‏توان سجده كرد، و از طرفى خاك كربلا به لحاظ شهادت امام حسين (ع) و ياران باوفايش شرافت پيدا كرده است ، به طورى كه اهل بيت (ع) نيز به ما فرموده‏اند در هر نمازى كه سجده بر تربت كربلا باشد خداوند آن نماز را به خاطر آن حضرت قبول مى‏كند. چنانكه حضرت صادق (ع) از خاك كربلا درون كيسه‏اى ريخته و در سجاده همراه داشت، در هنگام نماز آن كيسه را باز مى‏كرد و بر آن سجده مى‏نمود.

3- شفا يافتن

از جمله آثار و بركات قطعى تربت پاك سيدالشهدا (ع) شفا بودن آن براى دردهاو آلام انسان است . رواياتى كه دلالت بر اين امر دارند به سه دسته تقسيم مى‏شوند:

دسته اول : رواياتى است كه شفا بودن را براى تربتى كه از خود قبر شريف برداشته شود مخصوص كرده است ، چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «به درستى كه نزد سر حسين (ع) تربت سرخى است كه شفاى هر دردى غير از مرگ مى باشد» (3)

دسته دوم : رواياتى است كه با تعبيرات مختلف توسعه‏اى از بيست ذراع تا پنج فرسخ و يا ده ميل را براى آن قائل است . چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «حريم مزار حسين (ع) پنج فرسخ از چهار جانب قبر است »(4)

دسته سوم : رواياتى است كه به طور مطلق جنبه شفا بودن تربت را مطرح نموده‏اند . چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «خاك مزار امام حسين (ع) براى هر دردى شفاست». (5)

تا شفا بخشد روان و جسم هر بيمار را در حريم وصل خود خاك شفا دارد حسين‏

و نيز امام رضا (ع) فرمود: «خوردن گل، مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوك، حرام است مگر گل مزار حسين (ع) ، بدرستى كه در آن شفاى هر درد و امنيت از هر ترسى است» (6)

حكايت: عالم زاهد پرهيزگار حجةالاسلام و المسلمين مرحوم آقاى حاج شيخ محمد حسن عالم نجف آبادى قدس سره نقل فرمودند: «من در زمان مرجعيت مرحوم آية الله آخوندى خراسانى (ره) كه در نجف اشرف مشغول تحصيل بودم مريض شدم و اين بيمارى مدتى طول كشيد و پرستارى مرا بعضى از طلاب در همان حجره مدرسه بر عهده داشتند . پس از چندى بيمارى من به قدرى شديد شد كه اطبا از شفا يافتنم مأيوس شدند و ديگر براى معالجه‏ام نيامدند، و من در حال تب شديد گاهى بيهوش مى‏شدم و گاهى به هوش مى آمدم.

يكى از رفقا كه مرا پرستارى مى‏كرد شنيده بود كه عالم زاهد مرحوم آية الله آقاى حاج على محمد نجف آبادى قدس سره مقدارى از تربت اصلى حضرت سيدالشهدا (ع) را دارد. او به منزل معظم له رفته و از وى خواسته بود كه قدرى از آن تربت را بدهد كه به من بخورانند تا شفا يابم. ايشان فرموده بود : من به قدر يك عدس تربت دارم و آن را گذاشته ام كه بعد از مرگم در كفنم بگذارند . آن آقا ناراحت شده و گفته بود : حالا كه ما از همه جا مأيوس شده و به شما پناه آورده‏ايم شما هم از دادن تربت خوددارى مى‏كنيد؟ اين بيمار در حال احتضار است و مى‏ميرد.

مرحوم آية الله آقاى حاج على محمد، دلش به حال بيمار سوخته و قدرى از آن تربت كه از جان خودش عزيزترش مى داشت به آن شخص داده بود . تربت را با آب مخصوصى كه وارد شده در آب حل كرده و به حلق من ريخته بودند . من كه در حال بيهوشى به سر مى‏بردم ، ناگهان چشمان خود را باز كرده و ديدم رفقا اطراف بسترم نشسته‏اند ، خوب دقيق شدم و آنان را شناختم و قصه تربت را كه به حلقم ريخته بودند برايم شرح دادند.

كم كم در خود احساس نيرو و نشاط كردم و حركتى به خود داده نشستم ، ديدم نشاط بيشترى دارم برخاستم و ايستادم ، و چون يقين كردم كه به بركت ترتبت مقدس امام حسين (ع) شفا يافتم حال خوشى پيدا كردم و به رفقا گفتم : از شما خواهش مى كنم كه از حجره بيرون برويد، چون مى‏خواهم زيارت عاشورا را بخوانم رفقا از حجره بيرون رفتند و من درب حجره را بستم و بدون احساس ضعف با آن حال خوشى كه قابل و صف كردن نيست مشغول خواندن زيارت حضرت سيدالشهدا (ع) شدم » (7)

آرى ، شفاى بيماران به وسيله تربت آن حضرت يكى از بركاتى است كه خداوند متعال در عوض شهادت امام حسين (ع) به وى عطا فرموده است .

تربتت راز شفاى همه درد است حسين تن و جان را نبود مثل تو آگاه طبيب‏

4- تأثير كام برداشتن اطفال با تربت

كام برداشتن اطفال با تربت امام حسين (ع) موجب ايمنى كودك مى شود چنانكه امام صادق (ع) فرمود:

«كام فرزندانتان را با تربت حسين (ع) باز كنيد كه آن امان است » (8)

5- تأثير تربت حسين ، همراه جنازه

صاحب كتاب «مدارك الاحكام» مى نويسد: در زمان حضرت صادق (ع) زن زاينه‏اى بود، بچه‏هايى كه از زنا بدنيا مى آورد در تنور مى‏انداخت و مى‏سوزانيد. وقتى كه مرد، پس از غسل و كفن او را به خاك سپردند ، اما زمين جنازه‏اش را بيرون انداخت .جاى ديگر او را دفن كردند باز زمين او را نپذيرفت تا سه مرتبه ، آنگاه مادرش به امام صادق (ع) متمسك شد: اى پسر پيغمبر به فريادم برس.

فرمود: كارش چه بود ؟ عرض كردند زنا و سوزاندن بچه‏هاى حرامزاده . فرمود: هيچ مخلوقى حق ندارد مخلوقى را بسوزاند، سوزاندن به آتش مخصوص خالق است عرض كرد حالا چه كنم؟ فرمود: مقدارى از تربت حسين (ع) با او در قبر بگذاريد . تربت حسين (ع) امان است . همراهش گذاشتند زمين او را پذيرفت.

در توقيع مبارك حضرت حجة بن الحسن (عج) نيز اذن داده شده است . يكى از شيعيان به حضرت (در زمان غيبت صغرى توسط نايب خاص حضرت ) مى‏نويسد: آيا جايز است ما تربت حسين (ع) را با ميت در قبر بگذاريم ، يا با تربت حسين روى كفن بنويسيم؟

حضرت در پاسخ مرقوم مى‏فرمايند: هر دو كار پسنديده است . البته بايد رعايت احترام تربت بشود . مهر يا تربت، مقابل يا زير صورت ميت باشد ، بلكه به بركت خاك قبر حسين (ع) قبر ميت محل امنى از هر بلا و آفت و عذابى گردد (9)

6- تسبيح تربت

از حضرت صاحب الزمان (عج) روايت شده كه فرمود: «هر كس تسبيح تربت امام حسين (ع) را در دست گيرد و ذكر را فراموش كند، ثواب ذكر براى او نوشته مى‏شود». (10)

و امام صادق فرمود: «يك ذكر يا استغفار كه با تسبيح تربت حسين (ع) گفته شود برابر است با هفتاد ذكر كه با چيز ديگر گفته شود»(11)

پى نوشتها:

1- وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 4 ص 1033
2- كافى , مرحوم كلينى , ج 4 ص 588
3- كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 272
4- مكارم الاخلاق , طبرسى , ج 1 ص 360
5- كافى , مرحوم كلينى , ج 1 ص 360
6- تهذيب الاحكام , شيخ طوسى , ج 6 ص 74
7- نقل از كتاب سيد الشهدا آيت الله شهيد دستغيب , ص 166
8- وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 4 ص 1033
9- وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 4 ص 1033
10- بحارالانوار , علامه مجلسى , ج 44 ص 280
11- نقل از كتاب درسى كه حسين (ع ) به ما آموخت شهيد هاشمى نژاد, ص 451

موضوعات: فوائد بی نظیر تربت امام حسین(ع)  لینک ثابت
 [ 09:09:00 ب.ظ ]




فضيلت كربلا بر مكه

امام صادق عليه السلام فرمودند:

مكه سخن گفت به كرامت هاى خداوند تفاخر نمود و گفت : كيست مانند من و حال آنكه خانه خدا روى من بنا شده و مردم از اطراف به جانب من مى آيند، چون مكّه تفاخر نمود وحى شد، كه اى مكّه بجاى خود باش ، نيست فضل خانه كه سبب فضل تو است در جنب فضل كربلا، مگر به مانند سوزنى كه در دريا فرو برند، پس چه اندازه آب از دريا برميدارد،
و اگر خاك كربلا نبود تو را فضيلت نميدادم ، و اگر آن شخص (امام حسين عليه السلام ) كه در آنجا مدفون است نبود نه تو را و نه خانه را خلق مى كردم پس بجاى خود باش و تواضع و خشوع نما، و تكبّر مكن بر كربلا و الّا تو را به جهنّم خواهم انداخت . (1)

متن عربی این حدیث :عن الصّادق عليه السلام انّ ارض الكعبة قال مَن مِثلى و قد بنى بيت اللّه على ظهرى ياتينى النّاس من كل فجّ عميق و جعلت حرم اللّه و امنه ، فاوحى اللّه اليها كفّى و قرّى ما فضل ما فضّلت به فيها اعطيت ارض كربلا الّا بمنزلة الّا برّة غمت فى البحر فحملت من مأ البحر و لولا تربة الحسين عليه السلام ما فضّلتك و لولا ما ضمّنة كربلا لما خلقتك و لا خلقت الذّى افتخرت به فقرىّ و استقرّى و كونى دنيا متواضعا ذليلا مهيمنا غير مستنكف و لا مستكبر لارض كربلا والّا مسخنده و هويت بك فى نار جهنّم .

23.jpg

و قال على بن الحسين عليه السلام اتّخذ اللّه ارض كربلا حرما قبل ان يتّخذ مكّة حرما باربعة عشرين الف عام و انّها تزهر لاهل الجنّة كالكوكب الدّرى (2)

امام سجّاد عليه السلام فرمودند:

خداوند زمين كربلا را حرم قرار داد 24 هزار سال قبل از آنكه مكّه را حرم قرار دهد، و آن زمين ميدرخشد براى مردم بهشت مانند ستاره درخشان .
و عن ابى جعفر عليه السلام قال خلق اللّه كربلا قبل ان يخلق الكعبة باربعة عشرين الف عامٍ و قدّسها و بارك عليها فما زالت قبل ان يخلق اللّه الخلق مقدّسة و مباركة و لاتزال كذلك و جعلها اللّه افضل الارض فى الجنّة .
و امام باقر عليه السلام مى فرمايد: خداوند كربلا را خلق كرد 24 هزار سال قبل از آنكه كعبه را خلق نمايد و آن زمين را مقدس نمود و بركت داد و قبل از آن خلق ننموده بود مقدّسى و مباركى مانند آن زمين و خداوند زمين كربلا را در بهشت افضل زمينها قرار داده است .(3)

پی نوشتها :
1- خصائص الحسينيه ص 327.
2- بحار الانوار ج 10 - تحفة الزّائر
3- كشكول النور ج 1 ص 14

موضوعات: فضيلت كربلا بر مكه  لینک ثابت
 [ 09:08:00 ب.ظ ]




درجات کربلا

زمين کربلا پنج درجه دارد.

درجه اوّل - از آب و خاک است مثل باقي زمين ها و اراضي که درخت و گياه در آن ميرويد و زراعت ميشود. درجه دوّم - مقام فيض و رحمت است، که از اين خاک مقدّس بواسطه قبول نمودن آن خضوع و انکسار را، در عالم تکليف تکويني، بنا به حديث (و لا من ارض و لا مإ الّا عوقب لترک التواضع) که چنان فضيلت و رحمت در آن تربت پاک قرار فرموده اند که همه عوالم امکان از آن تربت اقدس بهره و فيض ميبرند، بلکه فضائل و مناقب آن زمين مقدّس برتري دارد بر تربت مراقد همه ائمّه اطهار عليه السلام به مرقد انور حضرت محمّد (ص) زيرا که چند فضيلت در تربت حضرت سيّد الشّهداء عليه السلام هست که در تربت هيچ پيغمبري و وصّي او نيست و در تربت هاي سائر ائمّه عليه السلام نيز نيست. درجه سوّم - کربلا محل اندوه و محنت است و هر يک از مقرّبين درگاه الهي و انبياء و اؤلياء و اوصيّاء در وقت ورود به آن زمين فيض نزديک مي شود مهموم و اندوهگين مي باشند چنانکه حضرت صادق عليه السلام در خصوص زائرين آن مظلوم مي فرمايد: که زائر بايد تشنه و گرسنه و ژوليده مو و خاک آلوده و گريان و مهموم باشد.

21.jpg

تأسّيا له و للمستشهدين بکربلا و اهل بيته المظلومين المهمومين. درجه چهارم - کربلا نعيم جنّات است، زيرا که همه بهشت را خداوند متعال از نور مقدّس و منوّر مدفون کربلا، خامس آل عبا عليه السلام خلق نموده است، و حضرت امام صادق عليه السلام در خصوص ترک کنندگان زيارت آن سرور فرموده است: مَن تَرَکَ زيارَة الحسين عليه السلام و هو يزعم شيعة فليس هو الشيعة و ان کان من اهل الجنّة هو ضيفان اهل الجنّة.

ترجمه: امام صادق عليه السلام فرمودند: هر کس ترک کند زيارت امام حسين عليه السلام را و در حالي که خيال کند از شيعيان ماست، بلکه او شيعه ما نيست و اگر هم وارد بهشت شود، ميهمان اهل بهشت خواهد بود، (نه صاحب خانه).

رسول خدا (ص) مي فرمايد:

اِنّي اَشِمُ رائِحَة الجَنَّة مِن الحسين عليه السلام،

يعني، همانا از حسين عليه السلام بوي بهشت را استشمام مي کنم.

پس بر طالبين بهشت لازم است که داخل کربلاي ظاهري شوند و او از باب خاصّه آن که عبارت از بکاء و اقامه مجالس عزا بشود تا در يوم النّشور به مقام قرب و مصاحبت آن بزرگوار در جناب النّعيم باشد.

درجه پنجم: رضوان اللّه يعني مکان خوشنودي که فوق همه نعمتها و راحتها و فيضهاست زيرا که تربت پاک بنا بخضوع که در عالم تکوين قبول نمود داراي نور الانوار همه انوار شده و خداوند عالم آن تربت طاهره را که باعث ضياء و روشنائي همه فرموده و مکان و مقام پيامبران اولوالعزم در بهشت عنبر سرشت در تربت کربلا خواهد شد، و همين خاک کربلا است که در مقام فخر و مباهات فرياد مي نمايد:

اِنّاارض اللّه المقدّسة المبارکة.

من همان زمين مقدّس و مبارک خدا هستم. با اعتقاد پاک دفن شده گان آن خاک از بيم و هراس يوم الحساب آسوده و مطمئن شده و بدون حساب داخل بهشت و ساکن حُسن المأب ميشوند.

بلکه بر روايت حضرت صادق عليه السلام حتي هر خر و اشتري که در کربلا بميرد به بهشت مي رود. [1] .

پی نوشتها :

[1] کنز الغرائب - سفينة النّجاة ص 63.

منبع: داستانهايي از زمين کربلا ؛ ر- يوسفي

موضوعات: درجات کربلا  لینک ثابت
 [ 09:07:00 ب.ظ ]