فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



فضیلت و خواص سوره زخرف

 

زخرف؛ چهل و سومین سوره قرآن است که مکی و 89 آیه دارد.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده: هر کس سوره زخرف را قرائت نماید در شمار کسانی خواهد بود که روز قیامت به ایشان گفته می شود ای بندگان خدا، هیچ ترس و اندوهی بر شما نیست، بدون حسابرسی به بهشت وارد شوید.(1)
امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس بر قرائت سوره زخرف مداومت ورزد، خداوند او را از فشار قبر و دیگر مشکلات در قبر ایمنی می دهد تا هنگامی که بر پروردگارش وارد شود و آنگاه به امر خداوند در بهشت جای می گیرد(2)
آثار و برکات سوره
1) درمان بیماری صرع
در تفسیر البرهان به نقل رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم آمده: هر کس سوره زخرف را بنویسد و پس از شستن از آب ان بنوشد در بیماریهایی که به آن مبتلا می شود، نیازی به دارو نخواهد داشت و و اگر این آب را بر روی شخصی که بیماری صرع دارد بپاشند به هوش خواهد آمد…(3)
2) محبوبیت بین مردم
روایت است از امام صادق علیه السلام که فرمودند: هر کس سوره زخرف را بنویسد و با خود داشته باشد از شر هر حاکم و پادشاهی در امان خواهدبود و نزد مردم از محبوبیت برخوردار می شود …(4)
3) برای زن ناسازگار
مرحوم کفعمی در کتاب المصباح می نویسد: اگر از آب حاصل از شسته شدن این سوره به زنی که اطاعت از شوهر نمی کند بنوشانند مطیع خواهد شد.(4)
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)مجمع البیان، ج9، ص66
(2)ثواب الاعمال، ص113
(3)تفسیرالبرهان،ج4، ص843
(4) الامان من اخطار فی الاسفار و الازمان، ص89
(4) المصباح کفعمی، ص457
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره زخرف  لینک ثابت
[جمعه 1395-01-20] [ 08:07:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره شوری

 

شوری و نام دیگرش «حمعسق» (1) چهل و دومین سوره قران است که مکی ودارای 53 آیه می باشد.
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده: هر کس سوره شوری را قرائت کند در شمار کسانی است که فرشتگان بر او درود می فرستند و برای او طلب امرزش و رحمت الهی می کنند.(2)
امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: هر کس سوره شوری را قرائت کند خداوند در روز قیامت به گونه ای او را بر می انگیزد که چهره اش مانند برف سپید و مانند خورشید درخشان است تا اینکه نزد پروردگارش می ایستد. خداوند می فرماید: ای بنده ام! بر قرائت سوره شوری مداومت کردی در حالی که از ثوابش آگاه نبودی! اما اگر ثواب ان را می دانستی دائما قرائت می کردی. ولی من جزا و پاداش تو را به شکل کامل به تو عطا می کنم. سپس می فرماید: او را به بهشت درآورید و به او قصری از یاقوت سرخ بدهید که خداوند به آن شرافت داده است و به گونه ای است که از درون بیرون آن و از بیرون، درونش دیده می شود و در آن هزار حوریه بهشتی و هزار خدمتکار زن و هزار خدمتکار مرد برای خدمت به او هستند.(3)
آثار و برکات سوره
1) رفع عطش
امام صادق علیه السلام فرمودند: هرکس این سوره را بنویسد و بشوید و از آب آن در سفر بنوشد بعد از آن نیازمند آب نمی شود و دچار عطش نخواهد شد…(4)
2) رفع شک
از حضرت صادق علیه السلام روایت است که: هر کس سوره شوری را بنویسد و بشوید و…
این آب را با خاک رس مخلوط کنند و از گل بدست آمده کوزه ای بسازند و پس از آن آب در آن بریزند و کسی که شک زیاد دارد از آن بنوشد به حالت عادی بر می گردد.(5)
3) دیدن خواب خوش
اگر این سوره را نوشته و شب هنگام خواب زیر بالشت نهد خوابهای خوشی ببیند.(4)
ــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)درمان با قرآن،ص 92
(2)مجمع البیان، ج9، ص25
(3) ثواب الاعمال، ص113
(4)مستدرک الوسائل، ج4، ص312
(5) همان
(4) درمان با قرآن، ص93
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره شوری  لینک ثابت
 [ 08:02:00 ب.ظ ]




 

فضیلت و خواص سوره فصلت

فصلت و نام های دیگرش «حم السجده، المصابیح» (1) چهل و یکمین سوره قرآن است که مکی و 54 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده: هر کس سوره فصلت را قرائت کند، به تعداد تمامی حروف تشکیل دهنده این سوره ، ده حسنه به او داده می شود(2)
از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده: قرائت سوره فصلت موجب نورانیت و سرور و شادی قاری آن در روز قیامت می شود و در دنیا به گونه ای زندگی می کند که همه او را ستایش کنند و به حال او غبطه بخورند(3)
آثار و برکات سوره
1) بهبود بیماری های قلبی
در تفسیر البرهان به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آمده: اگر سوره فصلت را در ظرفی بنویسد و سپس بشوید و بعد آن آب را با چیزی مخلوط کند و پس از خشک شدن آن را پودر کنند و به بیمار بخورانند به اذن خداوند خوب می شود(4)
2) بهبود بیماری های چشم
از حضرت صادق علیه السلام روایت است: هر کس سوره فصّلت را در ظرفی بنویسد و با آب باران بشوید و با آن سرمه درست کند و کسی که درد چشم یا سفیدی چشم دارد از ان سرمه بکشد، از آن درد رهایی یابد و دیگر مبتلا نمی شود و اگر امکان سرمه کشیدن نباشد، با آن آب چشمانش را بشوید نیز مفید می افتد.(5)
3) بهبود درد شکم
روایت است از امام صادق علیه السلام: که مردی به نزد امام صادق علیه السلام مشرف شد و از درد شکمش در نزد ایشان شکوه کرد. امام به او فرمودند: برو دستت را روی جایی که درد می کند بگذار و سه بار آیات (42-41 سوره فصلت) را بخوان. انشاءالله خوب خواهی شد.(6)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)درمان با قرآن، ص91
(2)مجمع البیان، ج9، ص5
(3) ثواب الاعمال، ص113.
(4) تفسیرالبرهان، ج4، ص775
(5) همان
(6) طب الائمه، ص48
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره فصلت  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ب.ظ ]




 فضیلت و خواص سوره غافر

غافر و نام های دیگرش «مؤمن، الطول» (1)، ص89چهلمین سوره قرآن کریم سوره غافر است که مکی و 85 آیه دارد.نام دیگر این سوره مومن است.
در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره غافر را قرائت کند روح همه پیامبران و صدیقان و مومنان بر او درود فرستاده و نزد خداوند برایش طلب آمرزش می کنند(2)
ایشان در ضمن بیان چگونگی سفر روحانی خود به عوالم دیگر فرمودند: فرشتگان حمل کننده عرش را دیدم که سوره غافر را تلاوت می کنند(3)
در کلامی از امام صادق علیه السلام نیز آمده است: هر کس سوره غافر را هر شب قرائت نماید خداوند گناهان گذشته و آینده او را می آمرزد و اورا همراه تقوا قرار داده و آخرتش را بهتر از دنیایش می کند(4)
در تفسیر البرهان به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آمده: هر که سوره غافر را تلاوت نمایئ در حال در روز قیامت وارد می شود که خداوند امیدش را قطع نکرده است و آنچه را که بیم داران از خود در دنیا عطا کرده است به او عطا می کند…(5)
آثار و برکات سوره
1) زیاد شدن خیرات
هر کس این سوره را بنویسد و بر دیوار باغ خود بیاویزد سرسبز و پر محصول خواهد شد و اگر نوشته اش را در مغازه و محل کسب بیاویزند خیرات و خرید و فروش در آن زیاد می شود.(6)
از امام صادق علیه السلام نیز روایتی نقل شده که می فرماید: هر کس این سوره را در شب بنویسد و در باغی قرار دهد برکات آن زیاد می شود و موجب سرسبزی و زیبایی و خوبی آن می شود و اگر بر دیوار مغازه ای آویخته شود، خرید و فروش زیاد در آن صورت می گیرد و اگر برای بیماری نوشته شود بیماری اش برطرف می شود(7)
2) درمان دمل چرکین
امام صادق علیه السلام فرموده اند: اگر سوره غافر را بنویسند و شخصی که دمل های چرکین در بدن داشته باشد بیماری اش برطرف می شود…(8)
3) دور شدن ناخوشایندی ها
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم: قرائت آیات 3-1 سوره غافر و «آیه الکرسی»، و سوره «حمد» موجب دور شدن ناخوشایندی ها و آفت ها و بلاهاست.(9)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) درمان با قرآن،ص 89
(2)مجمع البیان، ج8، ص422
(3)مناقب آل ابی طالب،ج1، ص155
(4) تفسیرالبرهان، ج4، ص741
(5) ثواب الاعمال، ص113
(6)همان
(7)تفسیرالبرهان، ج4، ص741
(8) همان
(9) کنزالعمال، ح3502
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره غافر  لینک ثابت
 [ 07:54:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره زمر

 

زمر و نام دیگرش «عرف»(1) ، سی و نهمین سوره قرآن است که مکی و 75 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم روایت شده است: هر کس سوره زمر را قرائت نماید در روز قیامت امیدش قطع نشده و خداوند ثواب خائفان از خدا که از او بیم دارند را به قاری این سوره عطا می کند.(2)
از هارون بن خارجه روایت شده است که امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره زمر را بخواند و کلماتش را به آسانی و به آرامی بر زبان جاری سازد خداوند آبرو، و سربلندی دنیا و آخرت به او ارزانی دارد و او را بدون ثروت خویشان و فامیل عزیز گرداند، بدانسان که هر کس او را ببیند بزرگ شمارد و حشمتش وی را بگیرد و جسمش را بر آتش دوزخ حرام سازد و هزار شهر در بهشت برایش بسازند که هر شهری دارای هزار کاخ باشد و در هر کاخی صد حوریه و بعلاوه او را دو چشمه آب است که روانند و هر چشمه زلال که جوشانند و دو چشمه سار که از سرسبزی و خرمی به سیاهی زنند و حورانی پرده نشین که در سراپرده ها مستورند و باغهایی که دارای انواع میوه هاست و از هر میوه دو صنف.(3)
آثار و برکات سوره
1) ایجاد محبت و دوستی
هر کس این سوره را بنویسد و به همراه خود داشته باشد یا آن را در رختخواب خود یا اتاق خواب خود قرار دهد هر گاه کسی بر او وارد شود یا از نزدش خارج شود او را ستوده و او را سپاس می گویدو این بر اثر مهربانی و لطف خداوند است. امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: هر کس سوره زمر را بنویسد و به بازویش ببندد یا در رختخوابش بگذارد هر کس که با او ارتباطی دارد از او به نیکی یاد کرده و سپاسگزار او خواهد بودو هیچ کس با او دیدار نمی کند مگر اینکه او را دوستش دارد و هیچ کسی غیبت او را نخواهد کرد.(4)
2) جهت درد کف پا
صفوان جمال از امام صادق علیه السلام او هم از پدرش امام محمد باقر علیه السلام و او هم از امام سجاد علیه السلام نقل می کند: مردی نزد امام حسین علیه السلام آمد و از درد کف پا شکایت کرد. به طوری که نمی توانست در هنگام نماز روی پایش بایستد امام حسین علیه السلام به او فرمودند: چرا تعویذ نمی خوانی؟ مرد گفت : نمی دانم. امام فرمودند: وقتی احساس درد کردی دستت را بر موضع درد بگذار و بگو: «بسم الله و بالله والسلام علی رسول الله» سپس بخوان بر آن موضع درد، آیه 67 سوره «زمر»را. (5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)درمان با قرآن، ص87
(2)مجمع البیان،ج8، ص381
(3)درمان با قرآن، ص88
(4) تفسیرالبرهان، ج4، ص691
(5)طب الائمه، ص34
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره زمر  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ب.ظ ]





اعمال شب و روز اول ماه رجب

شب اول

اين شب، شب شريفى است و در آن چند عمل وارد شده است .

1- وقتي هلال ماه ديده شد فرد بگويد:

اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَيْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِيمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.

و از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه چون هلال رجب را مى‏ديد مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.

2- غسل.

حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده‌اند: هر كس ماه رجب را درك كند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نمايد، از گناهان خود پاك مي‌شود مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

3- زيارت امام حسين عليه السلام .

4- بعد از نماز مغرب بيست ركعت، يعني 10 نماز دو ركعتي نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.

5- بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز گزارده شود بدين نحو:

در ركعت اول حمد و ألم نشرح يك مرتبه و توحيد سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و ألم نشرح و توحيد و معوذتين خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگويد و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بيامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

روز اول رجب
اين روز، روز شريفى است و براي آن چند عمل ذكر شده است:

1- روزه .

روايت شده كه حضرت نوح عليه السلام در اين روز به كشتى سوار شد و به كسانى كه همراه او بودند امر فرمود روزه بگيرند كه هر كس اين روز را روزه بگيرد، آتش جهنم يك سال از او دور شود .

2- غسل .

3- زيارت امام حسين عليه السلام.

از امام جعفر صادق عليه السلام كه روايت است كه: هر كس امام حسين عليه السلام را در روز اول رجب زيارت كند، خداوند او را بيامرزد. البته قابل ذكر است كه زيارت از راه دور هم مورد قبول است.

موضوعات: اعمال شب و روز اول ماه رجب  لینک ثابت
 [ 07:48:00 ب.ظ ]




 

 

اعمال مشترك ماه مبارك رجب
اينها اعمالي است كه انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معيني ندارد و آن چند مورد است :

1- در تمام ايام ماه رجب دعاي ذيل را كه روايت شده امام زين العابدين عليه السلام در حجر در غره خواندند، خوانده شود:

“يَا مَنْ يَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِينَ وَ يَعْلَمُ ضَمِيرَ الصَّامِتِينَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِيدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِيدُكَ الصَّادِقَةُ وَ أَيَادِيكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِيرٌ .”

2- دعايي را كه از حضرت صادق عليه السلام روايت شده، خوانده شود:

«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ وَ خَيْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِينَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِينَ وَ نَيْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِينَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ وَ سَبِيلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِينَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِينَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِينَ الْمُبْعَدِينَ وَ اغْفِرْ لِى يَوْمَ الدِّينِ .»

3- از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه در ماه رجب اين خوانده شود:

«اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِينَ مِنْكَ وَ يَقِينَ الْعَابِدِينَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِيمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِيرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِيلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى يَا قَوِىُّ يَا عَزِيزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَرْضِيِّينَ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.»

قابل توجه است كه ادعيه ديگري نيز براي اين ماه عزيز ذكر شده است كه مي‌توانيد به مفاتيح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نماييد .

4- از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله روايت شده كه: هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگويد: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ» و آن را به صدقه ختم فرمايد حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگويد بنويسد براى او اجر صد شهيد عطا فرمايد.

5- از نبي مكرم اسلام روايت است: كسى كه در ماه رجب هزار مرتبه “لا إِلَهَ إِلا اللهُ” بگويد خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا كند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرمايد .

6- روايت است كسى كه در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نيز هفتاد مرتبه بگويد “أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ” و پس از اتمام ذكر، دست‌ها را بلند كند و بگويد: “اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ” اگر در ماه رجب بميرد خدا از او راضى باشد و به بركت ماه رجب، آتش او را مس نكند .

7- در كل اين ماه هزار مرتبه ذكر: أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِيعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ ” گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بيامرزد .

8- سيد بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله فضيلت بسياري براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل كرده است كه ده هزار مرتبه يا هزار مرتبه يا صد مرتبه در اين ماه تلاوت شود. و نيز روايت كرده كه هر كس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قيامت نورى شود كه او را به بهشت بكشاند .

9- سيد بن طاووس از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت كرده كه: هر كس در روز جمعه ماه رجب، مابين نماز ظهر و عصر، چهار ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت حمد يك مرتبه و آية الكرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و سپس ده مرتبه بگويد: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى كه اين نماز را گزارده تا روزى كه بميرد هر روزى هزار حسنه به او عطا فرمايد، و او را به هر آيه‌اي كه خوانده شهرى در بهشت از ياقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفيد دهد و تزويج فرمايد او را حورالعين و از او راضى شود .

10- سه روز از اين ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زيرا كه روايت شده هر كس در يكى از ماه‌هاى حرام، اين سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنويسد.

11- از حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله روايت است كه: هر كس در يك شب از شب‌هاى ماه رجب ده ركعت نماز به اين نحو كه در هر ركعت حمد و قل يا ايها الكافرون يك مرتبه و توحيد سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را مي‌آمرزد.

موضوعات:  اعمال مشترك ماه مبارك رجب  لینک ثابت
 [ 07:43:00 ب.ظ ]




بسم الله الرحمن الرحيم

فضيلت و اهميت ماه رجب

گرچه همه زمان ها مخلوق خداست ليكن برخى از آنها از شرافت و ويژگى خاصى برخوردار است. درست است كه همه ماه هاى سال، پرتوى از قدرت جهان آفرين است; امّا سه ماه رجب، شعبان و رمضان، داراى امتياز و برجستگى ويژه اى هستند. در عصر جاهليت، مردم ماه رجب را گرامى مى داشتند.

پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: رجب، «شهرالله الأصمّ» است; و بدان سبب آن را «اصمّ» ناميدند كه هيچ ماهى به پايه عظمت آن نمى رسد; مردم زمان جاهليت به رجب حرمت مى نهادند و آنگاه كه اسلام درخشيدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانيد كه رجب، ماه خدا شعبان، ماه من و رمضان، ماه امت من است پس هركس يك روز از رجب را روزه بدارد، مستحقّ رضوان الهى گردد و روزه اش غضب الهى را خاموش كند و خداوند درى از درهاى جهنّم را بر او ببندد. اگر كسى به اندازه تمام زمين طلا انفاق كند، برتر از روزه يك روز آن نخواهد بود… هرگاه شب شود، دعايش مستجاب خواهد بود: يا در دنيابه او عطا خواهد شد و يا براى آخرت او ذخيره مى شود… حضرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سپس ثواب دو، سه، چهار، پنج، تا سى روز، روزه ماه رجب را تك تك با توضيح كامل بيان فرمود.(1)

در همين زمينه امام كاظم(عليه السلام) مى فرمايد: رجب، نام نهرى در بهشت است كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر است; بنابراين هركس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.(2)

همچنين آن حضرت در روايت ديگرى مى فرمايد: رجب، ماه عظيمى است كه خداوند، اعمال نيك را در آن چند برابر مى فرمايد و گناهان را در آن محو مى كند. پس هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، به اندازه مسير يك سال از جهنّم دور و هركس سه روز از آن ماه را روزه بدارد، بهشت بر او واجب مى شود.(3)

اسوه اهل معرفت و عبادت، مرحوم سيدبن طاوس در مورد افرادى كه قبل از اسلام در دوره جاهليت، مورد ظلم و ستم ديگران قرار گرفتند اما به انتظار ماه رجب نشستند و در آن ماه پربركت، خداى را بخواندند و حضرت حق، دعايشان را مستجاب فرمود و بلا و گرفتارى را از آنها بگرداند، چند داستان نقل كرده است كه ما يكى از آن ها را در اينجا مى آوريم: شخصى، گذارش به مردى افتاد كه نابينا، بيمار و خانه نشين شده بود. او از ديگران پرسيد: چرا اين بيمار گرفتار، از خداى متعال عافيت نمى خواهد؟ به او پاسخ دادند آيا او را نمى شناسى؟ او به نفرين شخصى به نام «عياض» گرفتار شده است.

او گفت: عياض را فراخوانيد تا ماجراى اين مرد نابينا را براى ما بازگويد. وقتى عياض آمد به او گفت: داستان پسران «ضيعا» را كه اين مرد از جمع آنهاست براى ما بگو; عياض گفت: اين داستان از داستان هاى دوره جاهليت است; و من دوست ندارم پس از آمدن اسلام، ديگر آن را بازگويم. آن شخص گفت: شايسته است كه آن را براى ما بازگويى. عياض گفت: پسران ضيعا، ده نفر بودند و خواهرى داشتند كه همسر من بود. آنان با من درگير شدند و همسرم را از من جدا كردند. من هرچه آنان را به خداوند سوگند دادم و احترام خويشى و قرابت را يادآورى كردم، فايده اى نبخشيد. من صبر كردم تا ماه رجب، اين ماه محترم الهى فرا رسيد و آنگاه دست به دعا برداشتم و با حال خستگى و درماندگى خداى را بخواندم و تقاضا كردم كه همه شان نابود و يكى شان نابينا و زمين گير شود. خداى متعال دعايم را مستجاب فرمود و همه شان نابود شدند

جز اين مرد، كه نابينا و خانه نشين شده است.

بارى در كرامت و فضيلت اين ماه، حضرت امام صادق(عليه السلام) نيز مى فرمايد: آن گاه كه قيامت برپا شود، منادى الهى فرياد زند: «أين الرجبيّون؟»; كجايند آنانكه ماه رجب را گرامى داشتند و از آن، بهره ها بردند؟ از آن انبوه جمعيت، گروهى برخيزند كه نور جمالشان محشر را روشن كند. بر سر آنان تاج هاى شاهى كه مرصّع به درّ و ياقوت است، قرار دارد و در طرف راست هرنفر از آنان هزار فرشته، در سمت چپ نيز هزار فرشته به او كرامت و تعظيم الهى را تبريك گويند. از جانب الهى ندا آيد: بندگان و كنيزانم، به عزت و جلالم سوگند، شما را جاى و مقام گرامى و عطاياى فراوان دهم و شما را در جايى جاى دهم كه از زير آن نهرها جارى است و شما در آن جاويد خواهيد بود زيرا شما داوطلبانه براى من در ماهى كه من بزرگش داشتم روزه گرفتيد. سپس، خطاب به فرشتگان فرمايد: فرشتگان من! بندگان و كنيزان را به بهشت داخل كنيد. در اينجا حضرت صادق(عليه السلام) فرمود: اين پاداش، براى كسى است كه گرچه يك روز از اول يا وسط يا آخر ماه رجب را روزه بدارد.(4)

پيامبر گرامى ما در بيان عظمت و اهميت ماه رجب مى فرمايد: خداى متعال، در آسمان هفتم، فرشته اى به نام «داعى» قرار داده است. هرگاه ماه رجب فرا رسد، آن فرشته دعوت كننده، هرشب تا به صبح گويد: خوشا به حال كسانى كه به ذكر الهى مشغولند; خوشا به حال كسانى كه با ميل و رغبت تمام، رو به سوى درگاه خدا آرند. و خداوند مى فرمايد: من همنشين كسى هستم كه با من همنشين باشد، و مطيع كسى هستم كه فرمان مرا ببرد و آمرزنده ام كسى را كه از من طلب آمرزش كند. اين ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من، و رحمت هم از آن من است; هركس مرا در اين ماه بخواند، پاسخ مثبت دهم; و هركس از من چيزى بخواهد، به او عطا كنم; و هركس از من هدايت جويد، هدايتش كنم.(5)

من اين ماه را وسيله ارتباط بين خود و بندگانم قرار داده ام پس هركس به آن چنگ زند، به من مى رسد.(6)

گرچه تمام ماه رجب، نزد خداوند و اولياء گراميش عزيز و ارجمند است ليكن برخى از اوقات آن، فضيلت ويژه اى دارد; مثلا اوّلين شب جمعه ماه رجب، داراى امتيازى بزرگ است. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: از اولين شب جمعه ماه رجب غافل نشويد; فرشتگان آن را «ليلة الرغائب» مى نامند. چرا كه وقتى يك سوم از شب گذشت، هيچ فرشته اى نيست مگر اينكه در كنار كعبه مشرفه آيد; آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان كند و فرمايد: فرشتگانم! هرچه خواهيد از من بخواهيد. فرشتگان گويند: بارالها حاجت و خواسته ما آن است كه روزه داران ماه رجب را بيامرزى; خداوند متعال فرمايد: آمرزيدم.(7)

يكى از كارهاى مهم و شايسته در ماه رجب، كمك به مستمندان است. امام صادق(عليه السلام) از پدران گراميش از امام على(عليه السلام) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:…هركس به خاطر خدا در ماه رجب صدقه بدهد، خداوند وى را آنچنان اكرام فرمايد كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بر قلب انسانى خطور كرده باشد.(8)

در بيان فضيلت ماه رجب، به همين چند حديث شريف بسنده مى كنيم و مى گوييم: اگر هيچ حادثه اى در ماه رجب رخ نمى داد، باز هم رجب ارزش خاص و ويژگى استثنائى خود را داشت; ليكن حوادثى در آن به وقوع پيوسته است كه موجب شرافت و كرامت مضاعف اين ماه شده است. آن حوادث عبارتند از:

الف: ولادت امام هادى(عليه السلام) در دوم يا پنجم رجب (بنابر روايتى); گرچه قول ديگر هم هست.

ب: ولادت حضرت امام جواد(عليه السلام) در دهم اين ماه، گرچه قول ديگر هم هست.

ج: ولادت مبارك امام على(عليه السلام) در خانه كعبه معظمه در سيزدهم ماه رجب، ده سال قبل از بعثت.

د: شهادت حضرت امام كاظم(عليه السلام) در بيست و پنجم اين ماه.

هـ: بيست و هفتم اين ماه، عيد مباركى است; چرا كه آخرين پيامبر برگزيده الهى حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) در اين روز از جانب خداى متعال مأمور هدايت مردم و ابلاغ هدايت و رسالت الهى گرديد.

بندگان صالح و آگاه الهى، ماه رجب و شعبان را به عنوان زمينه و مقدمه اى جهت كسب آمادگى براى درك درست و شايسته ماه مبارك رمضان به حساب مى آورند. خوشبختانه هم اكنون در برخى از شهرهاى كشور عزيزمان ايران، اهل عبادت و معرفت دو برنامه دارند و آن ها را با هم اجرا مى كنند: يكى «اعتكاف» كه دستور اكيد اسلام است با احكام و دستورات ويژه اش و ديگرى برنامه اى به نام عمل ام داود، دستورى كه از حضرت امام صادق(عليه السلام) به ما رسيده است.

براى آگاهى از برنامه ها و عبادات و دعاهاى اين ماه به كتب ادعيه چون «مفاتيح الجنان»، «اقبال الأعمال» و غيره مراجعه كنيد.

كوتاه سخن اينكه رجب، عيد اولياء الهى، بهار راز و نياز و عبادت، موسم خضوع و خشوع به درگاه الهى، موعد حضور و خواستن، و زمان قرار صالحان با معشوقشان حق تعالى است. پيامبر گرامى و جانشينان به حق حضرتش سه ماه رجب، شعبان و رمضان را فراوان پاس مى داشتند و اين سه ماه را به روزه مى گذراندند.

(1) . فضائل الأشهر الثلاثة: 24
(2) . اقبال الأعمال: 635
(3) . اقبال: 634
(4) . اقبال: 630
(5) . فضائل الأشهر: 31
(6) . اقبال: 628
(7) . اقبال: 632
(8) . فضائل الأشهر: 38

موضوعات: فضيلت و اهميت ماه رجب  لینک ثابت
 [ 07:35:00 ب.ظ ]






 

 

شعر در مورد مناسبت های ماه رجب

ماه پـر فیض رجب، ماه نبـی، ماه خداست

ماه توبه، مه رحمت، مه ذکر است و دعاست

ماه از خــویش بریـدن بـه خـدا پیـوستن

خرم آن کس که به حق واصل و از خویش جداست

مـاه میـلاد شـریف دو محمّــد دو علـی

که پر از جلوۀ مـاه رخشان ارض و سماست

جمعــۀ اول ایــن مــاه، جمــال ازلــی

در تمـاشـای رخ حضـرت باقـر پیـداست

دوم مـاه رجـب عیـد بـزرگی دگـر است

عید میـلاد علـی‌ بـن‌ جـواد بن رضاست

سوم ماه رجـب آن دهمیـن حجب حـق

جگرش لختۀ خون از شرر زهـر جفاست

دهم ماه رجب بـا گل رخسار جـواد

موج‌زن رایحۀ عطـر ولایت بـه فضاست

بـارک‌ الله کــه در سیــزده مــاه رجـب

عید میـلاد علـی، مظهر رب الاعـلاست

کعبـه آغـوش گشـوده چـو گریبـان از هم

کــه ز قـلب حـرم‌الله، علـی عقـده‌گشاست

صـاحب‌خانـه نــدا داد کــه ای بنـت اسـد

خانـه از مـاست ولیکـن متعلـق به شماست

قـدر و جــاه تــو بـود فـوق مقــام مـریم

پسـر تـو علـی اسـت و پسـر او عیسـاست

نجل پـاک تـو امـام است بـه نجـل مریم

گرچـه او مریـم و عیسـاش پیـام‌آور ماست

این پسر رکن و مقام است و حطیم و زمزم

این پسر حجر و حجر، مروه و مسعا و صفاست

نیمـۀ مــاه رجـب روز وفــات زینـب

او که دخت علی و مادر صبر است و رضاست

زینب، آن فاتـح میـدان اســارت کـه هنوز

زنـده از خطبـۀ او واقعــۀ کــرب‌و‌بـلاست

شیـردخـت علـی و فاطمـه و اخـت حسن

که حسین دگـر است و نفسش عاشوراست

بیست و پنج رجب از بهـر محبان علی

روز اندوه و غم و ناله و اشک است و عزاست

روز آزادی زندانــی زهــرای بتـول

روز قتل خلف حضـرت صـادق، موساست

گوییـا در دل تـاریـک سیــه‌چـال، هنـوز

بانـگ العفـو بلنـد از دو لب آن مـولاست

آن کـه دربـارۀ وی آمـده سـاق مرضوض

چشم‌ها گر ز غمش خـون بفشانند رواست

روز بیسـت و ششـم مـاه رجـب داغ پـدر

بـر دل و بـر جگـر سوختـۀ شیـر خداست

بـر دل ختـم رســل داغ ابـوطالـب مانـد

آن کـه ایمـانش فـوق همـۀ ایمان‌هاست

بیست و هفت رجب است عید بزرگی دیگر

عید مزمـل و مدثــر و نــور و طاهـاست

عید بعثـت کـه نبـی رخـت رسالت پوشید

به! چه عیدی که به از عید صیام و اضحاست

عید پــرواز بشــر، عیــد نــزول قــرآن

عید نابــودی بـت، عیـد تجلای خداست

بیست و هشت رجب آغاز فراقی‌ست بزرگ

که حسین‌بن‌علی عازم دشت و صحراست

کـاروان پسـر فـاطمــه هنگـام سحــر

سر به کف دارد و عازم به سوی کرب‌و‌بلاست

عــزم حــج دارد و در اول ره مـی‌بینــد

قتلگاه است بر او مروه، صفا تشت طلاست

هم‌قـدم زینـب و عبـاس و علی‌اکبر

پیش رویش علی و پشت سر او زهراست

گاه بـر فـرق علـی‌اکبـر خـود می‌نگــرد

گاه می‌گرید و چشمش به دو دست سقاست

گاه در سینـه کنـد نوک سنان را احساس

گاه بیند که بریـده سـر پـاکش ز قفاست

سر به کف داشتن و تیـر گرفتـن به جگر

سپـر سنگ شـدن حـج امـام شهـداست

«میثم!»آن تربت شش‌گوشه بود در بر تو

وای من! از چه ندیدی حرم یار کجاست؟

موضوعات: شعر در مورد مناسبت های ماه رجب  لینک ثابت
 [ 07:30:00 ب.ظ ]




 

 

رجب ، نام نهری است در بهشت؛
از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر،
هر کس یک روز ماه رجب را روزه بدارد،
به یقین از آن نهر، خواهد آشامید. امام کاظم (ع)

موضوعات: حدیث امام کاظم درمورد ماه رجب  لینک ثابت
 [ 07:19:00 ب.ظ ]




حلول ماه مبارک رجب، ماه مولای متقیان، امیرالمؤمنین (ع)
بر همه شیعیان آن حضرت مبارک باد

موضوعات: حلول ماه مبارک رجب  لینک ثابت
 [ 07:14:00 ب.ظ ]






زندگینامه شهدای انرژی هسته ای جمهوری اسلامی ایران

مجید شهریاری:
وی با کسب رتبه دو در سال ۶۳ در آزمون ورودی دانشگاه صنعتی امیر کبیر در رشته الکترونیک پذیرفته شد.
سپس در سال ۶۷ باکسب رتبه نخست در رشته مهندسی هسته‌ای پذیرفته شد.و در نهایت در سال ۷۷
موفق شدکه دکترای خود را رشته تکنولوژی فناوری هسته‌ای را از دانشگاه امیر کبیر دریافت کند. وی پس از
استعفا از دانشگاه امیرکبیر به خاطر نبود بستر مناسب برای همکاری وی در سال ۱۳۸۰ به
دانشگاه شهید بهشتی پیوست. و در سال ۸۵ با راه‌اندازی دانشکده مهندسی هسته‌ای دانشگاه
شهید بهشتی به عضویت هیئت علمی آن درآمد.
همراه با دکتر مسعود علیمحمدی، دکترای فیزیک ذرات بنیادی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران،
از مشاوران ایران در پروژه مهم سزامی بودند.
برگزاری دوره‌هایی چون «کارگاه آموزشی آشنائی با کدهای محاسباتی راکتورهای هسته ای» از جمله
سوابق دکتر شهریاری بوده‌است. یکی از طرح‌های مهم دکتر شهریاری، طراحی‌های تئوریک مربوط به
ساخت نسل جدید راکتورهای هسته‌ای است که بازتاب زیادی نیز در مراکز علمی جهان داشت. او از جمله
کارشناس ارشد مبارزه با کرم رایانه‌ای استاکس‌نت بود.
ترور استادان فیزیک هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی ایران در تهران در ۸ آذر ۱۳۸۹ باعث کشته‌شدن یک
تن از این استادان شد. این انفجارها که برای ترور مجید شهریاری و فریدون عباسی دو تن از استادان فیزیک
دانشگاه شهید بهشتی انجام شد موجب کشته شدن مجید شهریاری و مجروح شدن ۲ نفر از همراهان
وی شد.
گرچه خانواده وی مایل بودند که فرزندشان در زنجان دفن شود اما نهایت وی در امامزاده صالح تهران دفن‌شد.

شهید علیمحمدی
او مدرک کارشناسی را از دانشگاه شیراز (۱۳۶۴) و کارشناسی ارشد (۱۳۶۷) و دکترای فیزیک با گرایش
ذرات بنیادی را از دانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۷۱ کسب کرد. او از دانشجویان نخستین دوره دکترای
فیزیک در داخل ایران بود و نخستین شخصی است که در ایران دکترای خود را در فیزیک دریافت نموده‌است.
او ده‌ها مقاله ISI منتشر نمود. او همچنین به همراه وحید کریمی پور اولین دانشجویان در پژوهشگاه
دانش‌های بنیادی بودند.

تخصص اصلی او ذرات بنیادی، انرژی‌های بالا و کیهان‌شناسی بوده‌است. با پژوهشگاه دانشهای بنیادی
(مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات) نیز طی سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ همکاری داشته‌اند.

از جمله درسهایی ارایه شده توسط وی می‌توان به مکانیک کوانتومی و الکترومغناطیس، مکانیک آماری،
ذرات بنیادی و نظریه میدان‌های کوانتمی اشاره کرد. علیمحمدی، یکی از برگزیدگان جشنواره بین‌المللی
خوارزمی در سال ۸۶ بود و در پژوهش‌های بنیادی رتبه دوم را کسب کرد.

وی از سال ۱۳۷۴ در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران مشغول به تدریس بود و عضو هیئت علمی
و ممیزه این دانشگاه بود. وی همچنین در مقاطع مختلف تحصیلی شاخه فیزیک در تربیت معلم،
وی همچنین به عنوان استاد راهنما و مشاور در پروژه‌های پایان‌نامه‌های مرتبط با علوم فیزیکی، به
فعالیت مشغول بوده.

روابط عمومی سازمان بسیج مستضعفین در پیام تسلیتی که به جهت ترور مسعود علی‌محمدی
منتشر کرده، مدعی شد که مسعود علی‌محمدی در دانشگاه مالک اشتر و دانشگاه امام حسین نیز تدریس
می‌کرده‌است. محمد سهیمی مدعی شده‌است که او در این دانشگاه تدریس نمی‌کرده‌است.
وبگاه تابناک نیز همکاری وی با نهادهای نظامی را تنها در دوره جنگ ایران و عراق تایید می‌کند.
انفجار بمب در قیطریه تهران در ساعت ۷:۳۰ صبح ۲۲ دی ۱۳۸۸ روی داد. در این حادثه مسعود علی‌محمدی
شهید شد، دو فرد دیگر زخمی شدند و خساراتی به ساختمان مجاور وارد شد. بمب منفجرشده در یک
موتورسیکلت که به فاصله یک متری از در ورودی منزل علی‌محمدی به یک درخت بسته شده بود،
جاسازی شده بود.

شهید رضایی نژاد:

فردی که توسط تروریست‌های کوردل مورد سوء‌ قصد قرار گرفته و به شهادت رسیده ‘داریوش رضایی نژاد’
دانشجوی رشته برق و الکترونیک بوده است.

به گفته فارس رضایی‌نژاد سال ۸۷ به همراه ۲۰ نفر دیگر در دوره کارشناسی ارشد مهندسی برق
(گرایش قدرت) دانشگاه خواجه نصیر با دانشگاه هانور آلمان پذیرفته شده بود.
به گزارش ایرنا بنابر اظهارات منابع موثق وی از نخبگان برجسته و علمی کشور در زمینه برق و الکترونیک
بوده و با دانشگاه‌ها و مراکز علمی کشور همکاری داشته است
این حادثه زمانی رخ داد که داریوش رضایی نژاد به همراه همسرش در زمان بازگشت از محل کار به
مهد کودکی که فرزندشان آنجا نگهداری می شد مراجعه کردند و در مقابل مهدکودک مورد سوء قصد قرار گرفتند.

جزئیات ترور
شاهدان عینی به عصر ایران گفتند که این دانشمند هسته ای به همراه همسر و دختر خردسالش،

مقابل در خانه شان و در درون خودروی سواری خود مورد هدف تروریست ها قرار گرفت.

یکی از همسایه ها گفت: تروریست ها دو موتور سوار بودند که کلاه کاسکت داشتند و صورتشان
دیده نمی شد.یک خانم میانسال نیز درباره ماجرا گفت: بلافاصله بعد از شنیدن صدای چند شلیک ،
به کوچه آمدم و پیکر غرقه به خون او را دیدم که در آغوش همسرش بود و همسرش نیز که در این حادثه
آسیب دیده بود ، جیغ می کشید و فریاد می زد: تو را به خدا کمک کنید!
صحنه رقت انگیز دیگر نیز گریه های دختر خردسال این دانشمند هسته ای بود که شوکه شده بود و مدام گریه
می کرد که فوراً او را بغل کردم و به خانه بردم و به او آب دادم و بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم.

پوکه های باقی مانده در محل نشان می دهد که در این ترور ۵ گلوله شلیک شد که یک گلوله به گردن
این دانشمند و گلوله دیگر به دست وی اصابت کرده است.

همچنین یک گلوله به در خانه اصابت کرده است.ضاربان بعد از ترور از محل متواری شدند. این عده
همچنین گفتند که نیم ساعت طول کشید تا اورژانس به محل حادثه برسد.

گفتنی است این حادثه در خیابان بنی‌هاشم خیابان خادم رضائیان رخ داده است .

آخرین وضعیت همسر شهید رضایی‌نژاد
همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد که در پی حادثه ترور شنبه اول مرداد ماه شاهد شهادت همسرش بود
خود نیز در جریان این حادثه زخمی شده و در یکی از بیمارستانهای تهران به سر می‌برد اما خانواده وی از حال

مساعد وی خبر می دهند. شهره پیرانی همسر شهید داریوش رضایی نژاد که وی نیز در حادثه ترور همسرش،
آسیب دیده است هم اکنون
در یکی از بیمارستانهای تهران بستری است.

تمری – دایی شهره پیرانی درباره آخرین وضعیت همسر شهید رضایی نژاد گفت: وضعیت عمومی
خانم پیرانی خوب است.شهره پیرانی فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی
دانشگاه تهران و اهل آبدانان استان ایلام است.علی عزتی – نماینده مردم آبدانان گفت: همسر شهید
رضایی نژاد زخمی شده و در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده و پیگیری ها نشان داده که
وضعیتش مناسب است.

نماینده مردم آبدانان با بیان اینکه امروز برای عیادت همسر شید رضایی نژاد در بیمارستان حاضر می شود گفت:
شهید رضایی نژاد جزو نخبه های استان ایلام بود و به لحاظ دانشگاهی نیز نخبه بوده است.

شهید احمدی روشن:
مصطفی احمدی روشن (۱۷ شهریور ۱۳۵۸ در تهران – ۲۱ دی ۱۳۹۰ تهران) معاون بازرگانی سایت هسته‌ای
نطنز بود که پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران (میدان کتابی) ترور شد. او دانش‌آموخته مقطع کارشناسی رشته مهندسی
شیمی در سال ۱۳۸۱ از دانشگاه صنعتی شریف بود. این شهید دارای چندین مقاله ISI به زبان‌های انگلیسی و
فارسی بوده است. وی دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار می‌رفته
است. به گفته دوستان وی شهید احمدی شخصی ولایتمدار و از شاگردان آیت الله خوشوقت استاد اخلاق تهران
بوده است. معاون بازرگانی سایت نطنز شخصی شوخ و باصفا و در عین حال در مدیریت جدی و قاطع بوده است.
وی در دوران دانشجویی معاون فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه شریف بوده است. همچنین وی در راهپیمایی
عظیم ۹دی ۸۸ روز تجدید بیعت با ولایت حضور داشته است.
از شهید احمدی روشن یک فرزند به نام «علی» به یادگار مانده است. ترور وی در سالگرد ترور دیگر
استاد فیزیک ایران مسعود علی‌محمدی صورت گرفت. فرد دیگری که همراه وی بود نیز در بیمارستان رسالت جان
باخت.

موضوعات: زندگینامه شهدای انرژی هسته ای جمهوری اسلامی ایران.  لینک ثابت
 [ 04:33:00 ب.ظ ]




موضوعات: حدیث حضرت مهدی در قالب عکس  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ب.ظ ]




موضوعات: ذکر روز جمعه مختص به حضرت مهدی(عج)  لینک ثابت
 [ 04:04:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

موضوعات: ذکر روز جمعه  لینک ثابت
 [ 03:50:00 ب.ظ ]






بیستم فروردین ماه؛ روز ملی فناوری هسته ای ایران

از بیستم فروردین سال 1385 که خبر دستیابى ایران به فناورى غنى سازى اورانیوم و راه اندازى یک زنجیره کامل غنى سازى توسط سانتریفیوژ هاى ساخت ایران اعلام شد، این روز، روز ملی فناوری هسته ای ایران است. چرا که در پی موفقیت دانشمندان و متخصصان ایرانی، در دستیابی به نسل جدیدی از سانتریفیو‌ژها و اعلام آن به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، کشور ایران در زمره کشورهای صاحب تکنولوژی در غنی‌سازی اورانیوم محسوب می‌شود. بنابراین، با تصویب شوراى عالى انقلاب فرهنگى، به پاس قدردانى از تلاش هاى افتخار آفرین دانشمندان جوان ایرانى در دستیابى کشور به فناورى صلح آمیز هسته اى، 20 فروردین در تقویم رسمى ایرانیان «روز ملى فناورى هسته اى» نام گرفت.
با توجه به این مناسبت، تعریف انرژی هسته ای و کاربردهای آن ارائه می شود:
انرژی هسته ای چیست ؟
انرژی هسته ای انرژی گرمایی آزاد شده حاصل از شکافت اتم اورانیوم است که از آن برای تولید بخار آب و گرداندن توربین های تولید برق استفاده می شود . اورانیوم معدنی طی فرایندی در تأسیسات فرآوری باید به گاز هگزافلوراید یا uf6 تبدیل شود و سپس با تزریق به شبکه ای ازسانتر یفیوژها غنی شده وسپس قابل استفاده است . البته فقط اورانیوم نیست که با آن می توان انرژی هسته ای تولید کرد ، مثلا از پولوتونیم یا دیگر رادیو اکتیوها نیز می توان انرژی هسته ای تولید نمود ، این انرژی در دسته انرژی های نیمه پاک و غیر قابل تجدید تقسیم بندی می شود . به این دلیل نیمه پاک که زباله ها و پس مانده های آن هزاران سال در محیط زیست باقی مانده و برای سلامت موجودات زنده بسیار خطرناک هستند ، با وجود این پس از مقایسه آماری بین خطرات همه انواع انرژی ، انرژی هسته ای جزو بهترین گزینه های موجود به شمار می آید .لازم به ذکر است انرژی هسته ای به تمامی انرژی های دیگر قابل تبدیل است ولی هیچ انرژی به انرژی هسته ای تبدیل نمی شود .
* تعریف فنآوری هسته ای :
فن آوری هسته ای عبارت است از توانایی تبدیل اورانیوم طبیعی که در طبیعت وجود دارد ، از طریق شکاف اتم به اورانیوم غنی شده که دارای انرژی بسیار است ، در مقطع کنونی حدود ده کشور در دنیا این دانش را در اختیار دارند .
* چگونگی کشف انرژی هسته ای :
حدود سه قرن قبل از میلاد مسیح ، دانشمندی یونانی به نام (دموکریت) با مطالعه برروی اشیای پیرامونش ، به این نتیجه رسید که اشیا ء به رغم شکل ظاهری متفاوتی که دارند از ذرات بسیار ریزو غیر قابل تجزیه ای تشکیل شده اند ،وی اسم این ذرات را«اتم » نهاد که درزبان یونانی به معنی «نشکن»است. دوهزارسال بعداز دموکریت دانشمندی انگلیسی به نام «جان دالتون»به این نتیجه رسید که اتم هم قابل تجزیه و شکستن است.این نظریه باقی ماند تادرسال 1927 میلادی دانشمند آمریکایی _آلمانی الاصل به نام آلبرت اینشتین فرمول(me-e ) را مطرح کرد و ثابت نمود که «اگراتم شکافته شود انرژی عظیمی ایجاد می شود»
کشف انرژی هسته ای ،یکی از مهمترین و اثرگذارترین کشفیات بشر در طول تاریخ بود .امانکته ای که تقریبا از همان آغاز نگرانی عمیقی را در سطح جهان پدید آورد ،قدرت تخریب فوق العاده انرژی هسته ای بود که خیلی زود توسط «ابن هایمر»شاگرد انیشتین به اجرا درآمدو آمریکایی ها برای نخستین بار به طورکاملا سری در صحرای «نوادا»انفجار هسته ای را آزمایش کردند.
* چگونگی انفجار هسته ای :
بمب های اتمی ،شامل نیروهای قو ی و ضعیفی اند که این نیروها هسته یک اتم به ویژه اتم هایی که هسته های ناپایداری دارند را درجای خود نگه می دارند. اساسا دو شیوه بنیادی برای آزاد سازی انرژی یک اتم وجود دارد:
1-شکاف هسته ای:می توان هسته یک اتم را با یک نوترون به دو جزء کوچک تر تقسیم کرد این همان شیوه ای است که درمورد ایزوتوپ های اورانیوم (اورانیوم 235 و 233)به کار می رود .
2-همجوشی هسته ای:می توان با استفاده از دواتم کوچکتر که معمولا هیدروژهیا هیدروژن (مانند دوتریوم و تریتیوم)هستند یک اتم بزرگ مثل هلیو یا ایزوتوپ های آن را تشکیل داد.این همان شیوه ای است که در خورشید برای تولید انرژی به کار می رود. فرایند هر دو شیوه دست یافتن به میزان عظیمی از انرژِ ی گرمایی و تشعشع است.
* کاربردهای انرژی هسته ای:
انرژی هسته ای دارای کاربردهای فراوان است .در یک تقسیم بندی کلی می توان کاربردهای انرژی هسته ای را در دو بخش نظامی و غیر نظامی قرار داد.با این ملاحظه که پیشرفت در فناوری هسته ای ،پیشرفت دررشته های علمی مرتبط با این فناوری را به دنبال دارد.بنابراین پیشرفت در این رشته به معنای پیشرفت در علوم مرتبط دیگراست. جمهوری اسلامی ایران درطول سالیان اخیر همواره تأکید براستفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای داشته و مسئولین عالی نظام بارها اعلام کرده اند که سلاح های هسته ای و بمب های اتم در دکترین د فاعی کشورجایی ندارد ،آمریکاییها قریب دو دهه است که جمهوری اسلامی ایران را متهم به تلاش جهت دستیابی به سلاح های اتمی می کنند و مقصد نهایی ایران در فعالیت های هسته ای را دسترسی به سلاح اتمی اعلام می دارند. نقش فناوری هسته ای در توسعه کشور بسیار ضرور ی است ، انرژی هسته ای در موارد زیر کاربرد صلح جویانه دارد:
* کاربردهای صلح آمیز انرژی هسته ای :
1-کاربرد انرژی هسته ای در تولید برق:
استفاده ازعلوم و فنون هسته ای در تولید برق از طریق نیروگاه اتمی از اهمیت بالایی برخوردار است ،جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به پایان پذیر بودن منابع فسیلی و روند روبه رشد توسعه اجتماعی و اقتصاد کشور،استفاده از انرژی هسته ای برای تولید برق را امری ضروری و لازم میدانند و ساخت چند نیروگاه اتمی ر ا از جمله سیاست های اصلی خود قرار داده است.
دغدغه اصلی جهان عادت کرده به مصرف انرژی ، دردودهه آینده تولید انرژی است و ساخت نیروگاه برق تنها راه خروج از بحران انرژی در دهه های آینده است .نیروگاه برق اتمی اقتصادی ترین نیروگاهی است که امروز در دنیا احداث می شود . با یک نگاه به روند رو به رشد کشورمان ،ایران در بیست سال آینده به هفت هزار مگاوات برق در سال نیاز دارد که نیروگاه اتمی بوشهر 1000 مگاوات برق را تامین می کند و احداث نیروگاه های دیگر برای رفع این نیاز ضروری است. گفتنی است برای تولید این میزان برق ،حدود 190 میلیون بشکه نفت خام مصرف می شود که در صورت تامین از طریق انرژی هسته ای سالیانه پنج میلیارد دلار صرفه جویی خواهد شد.علاوه بر صرفه اقتصادی دلایل زیر استفاده از انرژی هسته ای را ضروری می نماید:
الف -منابع فسیلی محدود بوده و متعلق به نسل های آینده است.
ب-استفاده از نفت خام در صنایع تبدیلی پتروشیمی ارزش بیشتری دارد.
ج-تولید برق از طریق نیروگاه های اتمی ،آلودگی نیروگاه های کنونی را ندارند .تولید هفت هزار مگاوات با مصرف 190 میلیون بشکه نفت خام ،157 هزار تن دی اکسیدکربن ،150 تن ذرات معلق درهوا،130 تن گوگرد و 50 تن اکسید نیتروژن را در محیط زیست پراکنده می کند ،درحالی که نیروگاه اتمی چنین آلودگی را ندارند. دلایل دیگری هم برای استفاده از نیروگاههای اتمی برای تولید برق وجود دارد که از مهمترین آنها می توان به پاکیزه بودن این روش، فاقد تولیدگاز گلخانه ای و دیگر آلاینده های زیست محیطی اشاره کرد. اهمیت این موضوع زمانی دوچندان می شود که بدانیم سوخت های فسیلی همچون زغال سنگ،مقدار قابل توجهی از آلاینده هامانند ترکیبات کربن و گوگرد را وارد محیط زیست می کنند که برای سلامت انسان زیانبار است . از سوی دیگر با توجه به افزایش مصرف برق و پایان پذیر بودن منابع سوخت فسیلی به نظر می رسد استفاده از انرژی هسته ای بهترین گزینه موجود باشد. به همین دلایل است که کشورهای پیشرفته صنعتی تاسیس نیروگاه های برق اتمی را در اولویت برنامه های خود قرار داده اند . امروزه نیروگاه های برق هسته ای حدود 17 درصد از کل الکتریسته جهان را تولید میکند ، اما برخی از کشورها بیش از این مقداربه نیروی برق تولید شده در نیروگاه هسته ای متکی هستند.برای مثال فرانسه حدود 75 در صداز کل الکتریسته موردنیاز خود را از طریق نیروگاه برق هسته ای تامین می کند.
درحال حاضر 4 درصد نیروگاه برق هسته ای در دنیا فعال است که بیش از 100 مورد آن به آمریکا تعلق دارد .جالب اینکه شرکت های خصوصی این کشور که درچندسال گذشته از نیروگاه های هسته ای برق تولید می کردند بیش از 80 میلیارد دلار سود کرده اند .استفاده از انرژی هسته ای مقدمه ای برای استفاده از دیگر منابع تولید انرژی دردست مطالعه مانند «جوش هسته ای»است.
2-کاربرد انرژی اتمی در پزشکی و اموربهداشتی :
دانش هسته ای با دانش پزشکی پیوستگی ناگسستنی دارد به گونه ای که علم پزشکی بدون دانش هسته ای تعریف نشده است.درکشورهای پیشرفته صنعتی از این فناوری در علوم پزشکی استفاده می شود. درحال حاضر علاوه بر استفاده از انرژی اتمی در اشعه ایکس و کاربرد آن در دستگاههای رادیوگرافی و عکسبرداری در کشورمان درمان بیماریهای سرطان بارادیو داروها انجام می شود . به طور کلی درپزشکی هسته ای ازمواد رادیو ایزوتوپ برای شناسایی و تشخیص و درمان بیماری ها در سطح سلولی و مولکولی استفاده می شود . پزشکی هسته ای با شناسایی ید 131 در غده تیروئید متولد شد و به تدریج مواد رادیو ایزوتوپ جدیدی به این شاخه مهم دانش پزشکی راه یافت .رادیو ایزوتوپ به تنهایی در ترکیب با مولکول های آلی و معدنی دیگر،وارد سلول های بدن می شود که می توان آن را ردیابی کرد.درپزشکی هسته ای از زباله های هسته ای راکتورهای هسته ای مواد رادیو اکتیو ی استخراج می شود که در تشخیص و درمان بیماری های مختلف به کار می رود. سرطان شناسی و درمان سرطان ، فقط یکی از کاربردهای انرژی هسته ای در پرشکی هسته ای است . تشخیص سریع مراکز عفونی در بدن ، تصویر گری بیماری های قلبی ، اشخیص عفونت ها والتهاب مفصلی ، آمبولی و لخته های وریدی ، کاربردهای فراوانی در صنایع خونی ، تشخیص کم خونی یا سندرم اختلال در جذب و یتامین 12-b و جداسازی فلزات سنگین از گیاهان دریایی ازجمله مواردی است که می توان بدان اشاره نمود . بطور خلاصه موارد ذیل از مصادیق تکنیک های هسته ای در علم پرشکی است :
الف ): تهیه و تولید کیت های رادیو دارویی جهت مراکز پزشکی هسته ای .
ب): تهیه و تولید دارو جهت بیماری تیروئید و درمان آنها .
ج): تهیه و تولید کیت های هرمونی .
د): تشخیص و درمان سرطان پروستات .
ه ): تشخیص سرطان های کولون ، روده کوچک و برخی سرطان های سینه .
و): تشخیص محل تومورهای سرطانی و بررسی تومورهای مغزی ، سینه و ناراحتی های وریدی .
ح): موارد دیگری چون تشخیص کم خونی ، کنترل رادیو داروهای خوراکی ، تزریقی و ….
3- کاربرد انرژی هسته ای در بخش دامپزشکی و دامپروری :
تکنیک های هسته ای در حوزه دامپزشکی موارد مصرفی چون تشخیص و درمان بیماری دامی ، تولید مثل دام ، تغذیه دام ، اصلاح نژاد ، بهداشت و ایمن سازی محصولات دامی و خوراک دام را دارد .
4_ کاربرد انرژی هسته ای در دسترسی به منابع آب :
تکنیک های هسته ای برای شناسایی حوزه های آب زیرزمینی ، هدایت آب های سطحی و زیر زمینی ، کشف و کنترل نشت و ایمنی سدها مورد استفاده قرار می گیرد . برای شیرین کردن آبهای شور نیز این انرژی کاربرد دارد .
5_ کاربرد انرژی هسته ای در بخش صنایع غذایی و کشاورزی :
از انرژی هسته ای در حوزه کشاورزی و صنایع غذایی استفاده های بسیارفراوانی صورت می گیرد ، موارد عمده استفاده در این بخش عبارتست از :
الف ): جلو گیری از جوانه زدن محصولات غذایی .
ب ): کنترل و از بین بردن حشرات .
ج): به تأخیر انداختن زمان رسیدن محصولات .
د): افزایش زمان نگهداری محصولات کشاورزی .
ه): کاهش میزان آلودگی میکروبی .
و): از بین بردن ویروس های گیاهی و غذایی .
ز): طرح باردهی و جهش گیاهانی چون گندم ، برنج و پنبه .
6_ کاربرد انرژی هسته ای در بخش صنعت :
برای تولید چشمه های پرتو زایی جهت مصارف صنعتی ، تولید چشمه های ایریدیم برای کاربردهای صنعتی و بررسی جوشگاری در لوله های نفت و گاز از انرژی هسته ای استفاده می گردد ، همچنین برای ساخت انواع سیستم سطح سنجی ، ضخامت سنجی ، دانسیته سنجی و اندازه گیری خاکستر زغال سنگ و بررسی کوره های مذاب شیشه سازی و نشت یابی در لوله های انتقال استفاده می شود .
7_ کاربرد تکنیک هسته ای در شناسایی مین های ضد نفر :
تکنیک های هسته ای برای کشف مین های ضد نفر نیز کاربرد دارد . هرروز بر دامنه استفاده از انرژی هسته ای افزوده می گردد . فناوری هسته ای در بخشهای مختلف به گونه ای است که اگر کشوری فناوری هسته ای را بومی و نهادینه نماید در بسیاری از حوزه های علمی و صنعتی ارتقاء جایگاه پیدا می کند و مسیر توسعه را با سرعت طی می نماید .
* آشنایی با چند اصطلاح :
* اورانیوم : فلز نسبتا نرم و قابل کششی است که در دمای بالابه آسانی در هوا و آب اکسید میشود ، نقطه ذوب آن 1133 درجه سانتی گراد است ، به اورانیوم زمانی که از معدن استخراج می شود اورانیوم طبیعی گفته می شود .
* فناوری هسته ای : توانایی تبدیل اورانیوم طبیعی که در طبیعت وجود دارد از طریق شکافت اتم ها به اورانیوم غنی شده که دارای انرژی بسیار زیاد است .
* پلو تونیوم : فلزی است که درهوای مرطوب بسیار فعال است . پلوتونیوم پرتوزا سمی و ماده اصلی سلاح های هسته ای است . از این رو برای سلامتی بسیار خطر ناک است بویژه اگر به صورت گرد و غبار در هوا وجود داشته باشد که از طریق تنفس وارد ریه ها می شود .
* کیک زرد : کنستانتره ( غلیظ کردن و عصاره ) سنگ اورانیوم .
* گاز هگزا فلوراید اورانیوم 6 uf ، گاز تترافلوراید اورانیوم 4 uf واکسید اورانیوم 2 uo سه نوع گازی است که در غنی سازی اورانیوم مورد استفاده قرار می گیرد .
* سانتر یفیوژ : نام دستگاه های گریز از مرکز که در غنی سازی اورانیوم مورد استفاده قرار ی گیرند و انواع مختلفی دارد ، از جمله در دستگاه های 1p و 2p .
* رآکتور اتمی : یک کوره تولید انرژی است که به جای این که در آن زغال سنگ ، مازوت یا گاز طبیعی به صورت سوخت مصرف گردد از اورانیوم به صورت سوخت اولیه استفاده می شود .
* لزوم ایستادگی در استفاده از انرژی و فناوری هسته ای : شکی نیست که اگر کشور ما امروز از فناوری هسته ای چشم پوشی کند در آینده که فرآیندهای هسته ای حرف اول تأمین انرژی جهان را خواهد زد ، فرسنگ ها از دانش های نوین و تأمین انرژی در عرصه جهانی فاصله خواهد گرفت و از آنجا که در سال های اخیر مصرف سوخت در کشور ما به بیش از سه برابر افزایش یافته است پیش بینی گردیده که در ظرف 30 الی 40 سال آینده اگر وارد کننده نفت نباشیم صادر کننده آن نیز نخواهیم بود . به این ترتیب اگر کشور ما امروز از انرژی هسته ای بهره مند نشود فردا نخواهد توانست انرژی مورد نیاز خود را تأمین نماید و هرکشوری که نتواند انرژی مورد نیاز خود را تأمین کند کشوری شکست خورده خواهد بود گه استقلال و عزت دینی و ملی خود را به پای کشورهای پیشرفته مولد انرژی قربانی خواهد کرد . بر این اساس دستیابی به انرژی هسته ای برای کشور ما امری حیاتی است و همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند ما از انرژی و فناوری هسته ای دست نخواهیم کشید ، چرا که پیشرفت کشور در تمام زمینه های علمی یک حلقه بهم پیوسته است و در آینده دانش هسته ای کانون توسعه علمی و پیشرفت شگرف کشورها را رقم خواهد زد و ما نباید از کاروان حرکت علمی جهان عقب بمانیم .
* برنامه انرژی هسته ای ایران در گذشته و حال : در سال 1353 که مصرف برق کشور حدود 3500 مکاوات و جمعیت کشور حدود 30 میلیون و درآمد نفت حدود 22 میلیارد دلار بود جهت یک برنامه توسعه بیست ساله 2000 مگاوات برق پیش بینی کرده بودند که مورد حمایت کامل آمریکا بود ، اکنون که مصرف برق کشور حدود سی هزار مگاوات و جمعیت کشور بیش از دو برابر و درآمد نفت تنها حدود 24 میلیارد دلار و برنامه توسعه انرژی هسته ای کشور در یک دوره بیست ساله 7000 مگاوات می باشد ، برای راه اندازی نخستین نیروگاه یک هزار مگاواتی با مخالفت جدی آمریکا مواجه هستیم . این مخالفت آمریکا چیزی جز مخالفت با دانش هسته ای ایران ( که به گفته البرادعی در رتبه دهم جهان قرار دارد ) و نیز مخالفت با پیشرفت علمی کشور نیست و اتهام سعی در ساخت سلاح های هسته ای و تبلیغات گسترده جهانی در این زمینه صرفا برای جلو گیری از توسعه علمی و پیشرفت کشور و عقب نگه داشتن ایران اسلامی از دانش روز می باشد ، بنابراین داشتن انرژی هسته ای برای پیشرفت ما امری ضروری است و به فرموده مقام معظم رهبری ( مسئله انرژی هسته ای پیشرفت بزرگی است که جز با استقامت بدست نمی آید 000)

محمد حسن پوررمضانی و محمدرضا غیلیان

موضوعات: بیستم فروردین ماه؛ روز ملی فناوری هسته ای ایران  لینک ثابت
 [ 03:27:00 ب.ظ ]




اشعار وفات حضرت ام کلثوم(س) 

نگاه آسیه ها محو در قداست اوست

حیا، ادب شده ی مکتب نجابت اوست

به شأن و رتبه ی او غبطه میخورد مریم

دلیل این سخنم جایگاه عصمت اوست

غریب تر ز حسن نام ام کلثوم است

که خاک خوردن نامش نشان غربت اوست

نوشته اند فلک غرق ذکرتسبیح است

حسین گفتن با آه هم عبادت اوست

دوباره مرثیه ی قتل صبر میخواند

از آن شلوغی گودال این غنیمت اوست

لهوف مختصری از مصائب بانوست

لهوف گریه کن روضه ی اسارت اوست

فقط مقابل او نام شام را نبرید…

اگرچه شام اسیر شکوه و هیبت اوست

برای پوشیه ها او به شمر رو زده است

حجاب حوریه ها متکی به غیرت اوست

شهیده ی غم گودال باید او را خواند

حسین ذکر مدام دم شهادت اوست

محسن حنیفی

موضوعات: اشعار وفات حضرت ام کلثوم(س)  لینک ثابت
[پنجشنبه 1395-01-19] [ 11:58:00 ب.ظ ]




 

اشعار وفات حضرت ام کلثوم(س)

هر آنکه آمده را رهگذر تصور کن

چهل نفر همه را شعله ور تصور کن

ببند چشم و ببین چکمه ای بلند شده

و بعد فاطمه را پشت در تصور کن

برای اینکه بفهمی چطور شد روضه

فضای حادثه را تنگ تر تصور کن

برای خاطر محسن بیا و حیدر را

برای دفعه پنجم پدر تصور کن

و بعد حادثه را تا به کربلا برسان

کنار عمه ولی همسفر تصور کن

برای این زن تنها که ام کلثوم است

به وقت جنگ عمو را پسر تصور کن

برای آنکه بفهمی کی است این خانم

فرشته را به لباس بشر تصور کن

علی و فاطمه و زینب و حسین و حسن

خلاصه کن همه را یک نفر تصور کن

کنار زینب کبری به هر فراز و فرود

از این به بعد علیِّ دگر تصور کن

از این به بعد هر آنجا که می زنند او را

کنار زینب کبری سپر تصور کن

پس از حسین بمیرم مخدراتش را

به مجلسی همه را در خطر تصور کن

مهدی رحیمی

موضوعات: اشعار وفات حضرت ام کلثوم(س)  لینک ثابت
 [ 11:49:00 ب.ظ ]




 

وفات حضرت ام کلثوم (س)

کلثوم دختر فاطمه زهرا (س) و امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (ع)دختر دوم حضرت زهرا (س) به ام کلثوم شهرت دارد. گفته می شود عمر ایشان را برای خود خواستگاری نمود و عنوان کرد : ای علی اگر بر این ازدواج راضی نباشی ترا می کشم. که فرمان خلیفه را وا گذاشته ای و وی را به زور به زنی گرفت. اما هنگام تولد کودک مادر و فرزند از بین رفتند.اما علامه امینی صاحب الغدیر این موضوع را رد کرده است.
*در هر حال زنی به نام ام کلثوم که دختر امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (ع) می باشد در صحنه کربلا حضور داشته است که از سخنرانی های ایشان و خطاب “رسول ا… (ص)” به ای پدرم; باید فرزند حضرت فاطمه زهرا (س) باشد.
*ام کلثوم در زمین کربلا بعد از قتل امام حسین (ع) شاهد نوحه خوانی فرشته ای از جن بوده است.
*زمانی که لشگریان ابن سعد به غارت اهل حرم دست زدند؛ ام کلثوم با فریاد بر سر عمر سعد انزجار خود را از بین عمل نشان داده و مانع غارت خیمه امام زین العابدین (ع) گشت. هم چنین اعلام کرد؛ سعد حکم کند هر آن چه از چادر و پوشش زنان غارت کرده اند به آن ها بازگردانند . هیبت ایشان به قسمی بود که عمر سعد چنین کرد. اما کسی ابدا چیزی برنگرداند و ام کلثوم با سرودن اشعاری مردم را به خاطر انجام چنین کاری سرزنش نمود.
*زمانی که اهل حرم به کوفه رسیدند، پس از سخنرانی حضرت زینب (س) و فاطمه دختر امام حسین (ع) ام کلثوم سخنرانی نمود و فرمود : ای مردم کوفه رسوایی بر شما . چرا حسین را خوار نمودید و اورا کشتید؟
اموالش را به تاراج بردید و از آن خود دانستید و زنان حرمش را اسیر نموده و آزار و شکنجه اش نمودید؟…
و سپس اشعاری در مذمت کار کوفیان و سرزنش اعمال آنها قرائت نمود. به قسمی که مردم صدا به گریه و نوحه بلند کردند و زن و مرد گریه می کردند. زنان گیسوان پریشان کرده و خاک بر سر می ریختند و مردان ریش خود را می کندند.
*زمانی که کاروان اسرا وارد کوفه شد و مردم حال نزار کودکان را مشاهده کردند، به آن ها نان و خرما می دادند و بعضا کودکان تشنه و گرسنه می خواستند از آن ها تناول کند.اما ام کلثوم نان و خرما را از دست آنها می گرفت و می انداخت و فریاد می زد: ای اهل کوفه صدقه بر ما اهل بیت روا نمی باشد و هم چنین فرمود: ای اهل کوفه مردان شما مردان ما را می کشند و زنان شما بر ما گریه می کنند فردای قیامت خداوند متعال بین ما و شما حکم خواهد فرمود.
*در راه شام در منزل قنسرین که در یک منزلی«حلب» است، مردم آن همه از شیعیان علی (ع) می باشند، دروازه ها را بسته و مانع ورود لشگر به شهر شدند. جماعت بنی امیه را لعن کرده و با سنگ بر لشگریان می زدند. ام کلثوم در رثای این عمل آنها اشعاری سرود و از آن ها تشکر کرد.در راه شام در منزل “سیبور” مردم گرد هم آمدند تا در مورد کاروان اسرا تصمیم بگیرند. پیرمردی گفت فتنه ایجاد نکنید. این سر از همه سرزمین ها گذشته است بگذارید از سرزمین شما نیز بگذرد.اما جوانان شهر بر این اقدام آن ها معترض شده و آماده جنگیدن شدند.در جنگ با لشکری که کاروان اسرا را همراهی می کردند بسیاری از سربازان را به درک واصل کردند.ام کلثوم درباره این شهر دعا کرد و فرمود: خداوندا آب آن ها را گوارا ساز و دست ظلم را از آنها کوتاه ساز.
به برکت این دعا اگر همه جهان از ظلم و جور آکنده شود در سرزمین آنها جز نشانه های نعمت و بخشش و پرچم قسط و عدل برافراشته نمی شود!
*زمانی که کاروان اسرا به “بعلبک” نزدیک شد حاکم “بعلبک” بنا به دستور فرمانده لشگر یزید مجلس بزم و طرب مهیا ساخته و از شراب و نوشیدنی مهیا کرد. نوازندگان بنواختند و از آن کافران استقبال به عمل آوردند.
ام کلثوم در حق آن سرزمین نفرین کرد که خدای تعالی نابود کند وسعت و معیشت شما را و آبتان را خوش گوارا نسازد و دست ظالمان را از سر شما کوتاه نکند.
*زمانی که قرار بود اهل بیت را وارد شهر کند وقتی به نزدیک دروازه ها رسیدند ام کلثوم به شمر فرمود: من خواسته ای دارم؟شمر گفت : خواسته ات چیست؟ام کلثوم فرمود: اینک این شهر دمشق است. ما را از دروازه ای داخل کن که مردمان کمتری جمع باشند و بگو سرهای شهدا را از ما دور کنند تا مردم به نگاه کردن سرها مشغول شده و کمتر به ما نگاه کنند.شمر بر خلاف این نظر عمل کرد و دستور داد سرهای مطهر را بین کاروان پخش کرده و آنها را در شلوغ ترین ساعات روز از شلوغ ترین دروازه که “دروازه ساعات” نام داشت وارد کرده و در همان حال شمر به رجز خوانی و بیان مفاخر خود در کشتن امام حسین (ع) پرداخت.ام کلثوم نیز فریاد برآورد : خاک بر دهانت باد ای ملعون ، لعنت خداوند بر ستمکاران وای بر تو آیا فخر ما کنی بر یزید، که کسی را به قتل رسانیدی که جبرئیل در گهواره برای او لالایی می گفت و نام گرامی اش در سرا پرده عرش پروردگاری مکتوب است.کسی که خداوند متعال؛ پیامبری جدش رسالت را پایان داد.آیا افتخار تو این است که کسی را به قتل رسانیدی که پدرش نابود کننده مشترکین بود؟ کجا جدی و پدری و مادری مثل جد و پدر و مادر من می بینی.
خولی که ناظر این گفت و گو بود گفت تو هرگز از شجاعت دست برنمی داری و تو دختر مرد شجاعی هستی.
*زمانی که کاروانیان به شام بازگشتند، به نزدیک مدینه که رسیدند نوحه و زاری از حد برون شد. دیدار خانه امام حسین (ع)، دیدار رسول خدا (ص)، بدون حسین(ع) و رنج و محنتی که در این سفر متحمل شده بودند همه در قالب مرثیه و شهر بر زبان ام کلثوم جاری شد.
*ام کلثوم بر سر قبر مادرش نیز عقده دل وا کرد و مرثیه خواند مردم نیز در این مرثیه خوانی با وی همراهی کردند.
*ام کلثوم بعد از ورود به مدینه تا چهار ماه بیشتر زنده نماند و آن گونه که در تاریخ ضبط است در بقیع دفن شده است.
منبع :پایگاه اهل بیت (ع)

موضوعات: وفات حضرت ام کلثوم (س)  لینک ثابت
 [ 11:18:00 ب.ظ ]




 

سيّد محمد را بهتر بشناسيم


حضرت امام هادي(عليه السلام) چهار پسر به نام هاي محمد، حسن، جعفر و حسين داشت. و دختري به نام عليّه
سيد محمد، طبق برخي از منابع، حدود سال (228هـ.ق.) متولد شد. بنابر اين قول، سيد محمد فرزند اول امام است. ولي طبق برخي روايات، سيد محمد فرزند دوم و از امام حسن عسکري(عليه السلام) کوچکتر بود. علي بن مهزيار نقل مي کند به امام هادي(عليه السلام) گفتم: « (پناه مي برم به خدا) اگر شما از دنيا برويد، به چه کسي رجوع کنيم؟» امام فرمود: «عَهْدِي إِلَي اْلأکْبَرِ مِنْ وَلَدِي».
سيد محمد، جليل القدر و عظيم الشأن بوده است؛ به طوري که شيعيان خيال مي کردند او امام بعدي است. ياران امام هادي(عليه السلام) نيز درباره امامت وي از امام سؤال مي کردند، علي بن عمرو نوفلي مي گويد: «همراه ابي الحسن(عليهما السلام)، در حياط منزلشان بوديم که پسرش محمد از جلوي ما گذشت. گفتم: فدايت شوم! آيا امام ما بعد از شما اين است؟ امام در جواب من فرمود: نه امام شما بعد از من حسن است.»

علاقه امام به سيد محمد
امام هادي(عليه السلام) و فرزندش امام حسن عسکري(عليه السلام) به محمد بسيار ابراز علاقه مي کردند. به طوري که امام براي او مجلس ختم برگزار کرد. جمعي از بني هاشم؛ از جمله حسن بن حسن افطس نقل کرده اند:
«روز وفات سيد محمد، به خانه امام هادي(عليه السلام) رفتيم، ديديم، در صحن خانه بساط گسترده اند و مردم دور تا دور نشسته اند. جمعيت را تخمين زديم، غير از موالي و ساير مردم 150 نفر از آل ابي طالب، بني هاشم و قريش حضور داشتند. ناگهان امام حسن(عليه السلام) در حالي که گريبان خود را در مرگ برادر چاک کرده بود، وارد شد و در کنار پدرش ايستاد، ما حضرت را نمي شناختيم. پس از ساعتي امام هادي(عليه السلام) رو به او کرده، فرمود: يَا بُنَيَّ أَحْدِثْ لِلَّهِ شُکْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِيکَ أَمْراً. امام حسن(عليه السلام) گريه کرد و گفت: اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، اِيّاهُ نَشْکُرُ نِعَمَهُ عَلَيْنا وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ. پرسيدم او کيست؟ جواب داد: حسن(عليه السلام) فرزند امام علي النقي(عليه السلام)، در آن هنگام 20 ساله به نظر مي رسيد، ما فهميديم که پس از پدر، او امام است.»

وفات
سيد محمد در سال (252هـ.ق.) براي زيارت خانه خدا، قصد سفر کرد، هنگامي که به قريه بلد رسيد، مريض شد و درگذشت. شيعيان او را در همانجا دفن کردند.

کرامات
کرامات زيادي از سيد محمد ديده شده است. ميرزا حسين نوري در «النجم الثاقب» مي نويسد:
«سيد محمد، صاحب کرامات متواتر است. حتّي نزد اهل سنت هم معروف است. مردم عراق و حتي اعراب باديه نشين نيز مي ترسند به نام او سوگند ياد کنند. اگر آنها را به برداشتن مالي متهم کنند، آن را بر مي گردانند، ولي به سيد محمد قسم نمي خورند؛ زيرا عذاب آن را ديده اند.»
تعدادي از علما در باره کرامات سيد محمد کتاب هايي نوشته اند؛ از جمله رساله اي در کرامات سيد محمدبن علي الهادي، تأليف مهدي آل عبدالغفار کشميري. در اينجا به نمونه اي از کرامات وي اشاره مي شود:
علاّمه سيد ميرزا هادي خراساني از سيد حسن آل خوجه از خدام آستانه عسکريين(عليهما السلام) نقل مي کند:
«در صحن شريف ابي جعفر سيد محمد نشسته بودم، متوجه شدم شخصي عرب در حالي که يکي از دستهايش را به گردن بسته بود، وارد آستانه شد. نزديک رفتم و از علت مريضي اش پرسيدم. گفت: سال گذشته، روزي به منزل خواهرم رفتم، ديدم در حياط، گوسفندي بسته است. خواستم ذبح کرده، بخورم. خواهرم اجازه نداد و گفت: اين گوسفند نذر سيد محمد است. من به حرف او توجه نکردم و آن را ذبح کردم، پس از سه روز آثار شلي در دستم نمايان شد و روز به روز بدتر شد. من متوجه علت آن نبودم، تا اين که در اين اواخر متوجه کار خود شدم، حالا هم پشيمانم و براي شفا به آستانه سيد محمد آمده ام. سپس با همراهيان وارد حرم شد و شروع به گريه و زاري کردند. پس از ساعتي ديدم دستش را حرکت مي دهد. سجده شکر به جا آورد و نذر کرد هر سال گوسفندي بياورد و به نيت سيد محمد ذبح کند.»

منبع: ره توشه عتبات عاليات؛ جمعي از نويسندگان

موضوعات: سيّد محمد را بهتر بشناسيم  لینک ثابت
 [ 10:56:00 ب.ظ ]




 

وفات حضرت سید محمد فرزند امام هادی علیه السلام

حضرت سید محمد فرزند امام هادی علیه السلام در سال 252 هجری در سامراء از دنیا رفت2. آن حضرت را ابوجعفر و ابوعلی و سید محمد بعاج نیز میگفتند

جلالت قدر و منزلت او به حدی بود که عده ای از شیعیان گمان میکردند که بعد از امام هادی علیه السلام آن بزرگوار امام خواهد بود, ولی با رحلت ایشان در زمان پدر بزرگوارش بر همه معلوم شد که امام حسن عسگری علیه السلام امام پس از ایشان است

امام عسگری علیه السلام به جناب سید محمد علیه السلام علاقه وافری داشت, به حدی که هنگام رحلت او گریبان چاک کرد. بعد از رحلت, آن حضرت را در آبادی به نام بلد در شش فرسخی سامراء دفن نمودندکه هم اکنون قبر او در آنجا معروف است

کرامات زیادی از آن حضرت مشاهده شده و هم اکنون دارای گنبد و صحن و غرفه های متعدداست, و دوستان اهل بیت علیهم السلام به زیارت آن بزرگوار مشرف میشوند. نسبت سادات آل بعاج در عراق و خوزستان به علی و احمد فرزندان سید محمد بعاج منتهی میشود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.مراقد المعارف: ج2 ص262

2.این تاریخ مشهور بین شیعیان سامرا است و در حرم آن حضرت نیز نوشته شده است

موضوعات: وفات حضرت سید محمد فرزند امام هادی علیه السلام  لینک ثابت
 [ 10:44:00 ب.ظ ]




 

ماه مراقبت

نقل از آیت الله حق شناس:
موسی بن جعفر (ع) و امام صادق (ع) این حدیث را بیان فرمودند که:
وقتی ان شخص گفت ای فرزند پیامبر،توصیه ای به من بفرمایید فرمودند:
مبادا پروردگار،تو را در جایی که مورد نهی است ببیند انسان باید در این ماه
محرم روز و شب در مقام مراقبه باشد.باید پروردگار،شما را در مجالس خیر
ببیند.در مجالسی که برنامه های دینی پیاده میشود.

موضوعات: ماه مراقبت(لبیک یا خامنه ای), ماه مراقب  لینک ثابت
 [ 07:58:00 ب.ظ ]




آقای من…

به نقل از علامه حسن زاده:
آقای من،پیشانی صدق و اخلاص در دیدگاه دولت نه و از صمیم قلب بگو امدم
اگر گفتند:اینجا چرا آمدی؟
بگو به کجا بروم و به کدام در رو کنم؟
این ره است و دگر دوم ره نیست؛
این در است و دگر دوم در نیست،
اگر گفتند:تا به حال کجا بودی؟
بگو راه گم کرده بودم…

موضوعات: آقای من..., آقای من...(لبیک یا خامنه ای )  لینک ثابت
 [ 07:53:00 ب.ظ ]




لبیک یا خامنه ای

نقل از مرحوم آیت الله حاج اقا مجتبی تهرانی:
وقتی در شدت گرفتاری قرار گرفته ای،
خیال میکنی که همه راه ها به سوی تو
مسدود است. این به خاطر آن است که
تو خودت محدود هستی،لذا خیال میکنی
راه ها مسدود است.در حالی که اینطور نیست.
وقتی به بالا رو کنی و سراغ آن موجودی
که محدود نیست و لا یتناهی است بروی،
خواهی دید که هیچ راهی برای او مسدود نیست.

روحشان شاد و یادشان همواره گرامی باد…

موضوعات: لبیک یا خامنه ای  لینک ثابت
 [ 07:49:00 ب.ظ ]




سخنان علما و بزرگان درباره حضرت ولی عصر(عج)

يكي از خصوصياتي كه در حقيقت انتظار گنجانده شده است،اين است كه انسان به وضع موجود،به اندازه ى پيشرفتي كه امروز دارد قانع نباشد بخواهد روز به روز اين پيشرفت را،اين تحقق حقايق و خصال معنوي و الهي را در خود،در جامعه بيشتر كند؛
اينها لوازم انتظار است.
امام خامنه اي(مد ظله العالي)

هر روز به قدري كه وقتتان اجازه مي دهد قرآن بخوانيد،به خود ولي عصر(عج) هديه كنيد؛
اگر اين كار را عمل كنيد،تو دوره سال هر روز بالاترين گوهر را كه كلام الله است قرائت كني،به او هديه كني،شب بيست و سوم رمضان كه شب قدر است دفتر عملت به امضاي او مي رسد،با تو چه معامله خواهد كرد؟
آيت الله العظمي وحيد خراساني

از علامه طباطبائي(ره) پرسيدند:
راه رسيدن به امام زمان(عج) چيست؟
ايشان پاسخ دادند:
امام زمان خود فرموده است:
شما خوب باشيد ما خودمان شما را پيدا مي كنيم

عنايت و توجه معصوم است كه موضوعيت دارد نه صرف ديدار آن بزرگواران
پرواضح است كه ابتدائي ترين نكته اي كه مي تواند به ما كمك كند تا توجه آن بزرگواران را به خودمان جلب كنيم تبعيت و پيروي از دستوراتشان است و اگر بخواهيم دستورات آن بزرگواران را در يك كلمه خلاصه كنيم بايد بگوييم: ترك محرمات

آيت الله وحيد خراساني

كاري نكنيد كه دل امام زمان(عج) به درد آيد،بدانيد كه هركاري مي كنيد،هر چند بسيار ناچيز باشد مد نظر امام زمان(عج) مي باشد و او ناظر بر اعمال است به اذن باري تعالي،و بارها آن بزرگوار دستگير (ما) بوده و خواهد بود.
آيت الله ميرزا جواد تبريزي

امام زمان(عج) گم و غايب نشده است ما گم شديم و محجوب گشته ايم،امام غايب نيست تو نمي بيني آقا را،او حاضر است، چشم تو اسير دنياشده اگر از دنيا دست بردارد،آقا را مي بيند؛
خلاصه نگو آقا غايب است تو نمي بيني

همانگونه كه غيبت شامل غيبت صغري و كبري بود ظهور نيز شامل ظهور صغري و كبري مي باشد و انقلاب ما به مثابه ظهور صغري امام زمان(عج) بود و ما اكنون در بين الطلوعين قرار داريم و هرلحظه به ظهور كبري نزديك ميشويم.
آيت الله مكارم شيرازي

عرضه،متوقف بر تقاضا است،
مي گوييم: يابن الحسن، اما اين نداي ما تنها به زبان است و درون قلب ما وارد نشده است وگرنه اي بيان همراه با اطاعت از امام زمان(عج)بود(نه فقط به زبان)
آيت الله ناصري

منتظر امام زمان(عج) يعني كسي كه آماده است،اصلاح نفس كرده و منتظر فرمان حضرت باشد،صفات رذيله را دور ريخته و صفات حميده را كسب كرده باشد و تسليم فرمان امامش باشد
آيت الله ناصري

براي ملاقات و رويت چهره دلربا و نوراني امام عصر(عج) حجابي وجود ندارد و اين اعمال بد ما است كه حجاب به وجود مي آورد.
آيت الله مكارم شيرازي

شفاف مي گويم براي اينكه در زمان غيبت امام زمان(عج) يكسري شبهات در شما اثر نكند،دستور اين است سند روايت هم خيلي معتبر است پس هر روز بگوييد:
يا الله يا رحمان يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينك
دو سه ثانيه هم بيشتر طول نمي كشد لذا اين را هر روز بخوانيد تا دلتان به امام زمان(عج) قرص شود.
آيت الله حاج آقا مجتبي تهراني

سيدبن طاووس به فرزند خود سفارش ميكرد:
ابتدا به صدقه دادن براي آن حضرت اقدام كن قبل از اينكه براي خود و عزيزانت صدقه بدهي

اگر مسأله امام شناسي بالا رود،خداشناسي هم بالا مي رود،زيرا چه آيتي بالاتر از امام؟!
امام آيينه او است كه حقيقت تمام عالم رانشان مي دهد

آيت الله العظمي بهجت
سبب غيبت امام زمان(عج) خود ما هستيم،دستمان به او نمي رسد وگرنه اگر درميان ما بيايد و ظاهر و حاضر شود چه كسي او را مي كشد؟ آيا جنيان او را مي كشند يا ما انسانها؟!

آيت الله بهجت
شايد از بعضي از روايات استفاده شود كه عمر حضرت حجت(ع) در پس از ظهور زياد نباشد، لذا بعضي از منتظران حضرتش از اين جهت ناراحتند اما فكر نمي كنند كه يك روز(حكومت و زندگي با آن حضرت)به سالها مي ارزد.

موضوعات: سخنان علما و بزرگان درباره حضرت ولی عصر(عج)  لینک ثابت
 [ 07:35:00 ب.ظ ]





وظایف منتظران حضرت ولی‌عصر(عج) در کلام رهبر معظم انقلاب

 

اين، آينده‌ى قطعى شماست

ملت ايران به فضل پروردگار، با هدايت الهى، با كمكهاى معنوى غيبى و با ادعيه‌ى زاكيه و هدايتهاى معنوى ولى‌الله‌الاعظم ارواحنافداه خواهد توانست تمدن اسلامى را بار ديگر در عالم سربلند كند و كاخ با عظمت تمدن اسلامى را برافراشته نمايد. اين، آينده‌ى قطعى شماست. جوانان، خودشان را براى اين حركت عظيم آماده كنند. نيروهاى مؤمن و مخلص، اين را هدف قرار دهند.

ديدار ايثارگران 29/05/1376

* قبل از فرج، آسايش و راحت‌طلبى و عافيت نيست!

قبل از دوران مهدى موعود، آسايش و راحت‌طلبى و عافيت نيست. …قبل از ظهور مهدى موعود، در ميدانهاى مجاهدت، انسانهاى پاك امتحان مى‌شوند؛ در كوره‌هاى آزمايش وارد مى‌شوند و سربلند بيرون مى‌آيند و جهان به دوران آرمانى و هدفىِ مهدى موعود(ارواحنافداه) روزبه‌روز نزديكتر مى‌شود؛ اين، آن اميد بزرگ است؛ لذا روز نيمه‌ى شعبان، روز عيد بزرگ است.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: وظایف منتظران حضرت ولی‌عصر(عج) در کلام رهبر معظم انقلاب  لینک ثابت
 [ 07:30:00 ب.ظ ]





آيا آدم گناهڪار هم مےتواند امام زمانش را ببيند؟

از آقای بهجت پرسيدند:

آيا آدم گناهڪار هم مےتواند امام زمانش را ببيند؟

جواب دادند :

شمر هم امام زمانش را ديد!

اما نشناخٺ…

اللهم عرفني حجتڪ …

موضوعات:  آيا آدم گناهڪار هم مےتواند امام زمانش را ببيند؟  لینک ثابت
 [ 07:26:00 ب.ظ ]




پاسخ آيت الله جوادي آملي به چهار پرسش درباره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

1- چگونه مي‏توان امام زمان‏(عج) را شناخت؟

شناخت بر دو قسم است: «شناخت تاريخي» و «شناخت واقعي» كه از قسم نخست مهم‏تر است. مسئله مهم اين است كه ما آن حضرت را به حقيقت بشناسيم و ايشان نيز ما را ببيند؛ نه اينكه ما حضرت را ببينيم.

در زمان پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم (كه مقامش از همه امامان بالاتر است) عده زيادي آن وجود مبارك را مي‏ديدند، اما خداي سبحان درباره آنها فرمود: ﴿و تراهم ينظُرُون اِليك و هُم لايُبصرون﴾[5]؛ آنها را مي‏بيني كه به تو مي‏نگرند؛ ولي تو را نمي‏بينند. اهل نظر هستند، اما اهل بصيرت نيستند. هنر اين است كه به گونه‏اي باشيم كه وجود مبارك امام زمان(عليه‌السلام) ما را ببينند.

در قرآن كريم آمده است: خدا كه بر همه چيز بصير است، در روز قيامت به عده‏اي نگاه نمي‏كند: ﴿ولايُكلّمهم اللّه و لاينظرُ اِليهم يومَ القيامةِ و لايزكّيهم﴾[6] و نگاه تشريفي خود را نسبت به عده‏اي اعمال نمي‏كند.

اگر ما در مسير صحيح حركت كنيم، آن حضرت ما را مي‏بيند.

2. دليل قرآني وجود حضرت حُجّت (عج) چيست؟

مرحوم كليني (رضوان اللّه عليه) در كتاب شريف كافي[4] طي بابي از ائمه(عليهم‌السلام) نقل كرده است كه به سوره قدر احتجاج كنيد، زيرا در سوره قدر آمده است، هر سال ليلة القدري دارد و فرشتگان در شب قدر، هر سال با همراهي روح (جبرئيل سلام اللّه عليه)، همه احكام و امور را به زمين نازل مي‏كنند.

وقتي فرشتگان احكام و امور را به زمين مي‏آورند، بايد آن را به كسي بسپارند، چون افراد عادي نمي‏توانند ميزبان فرشتگان باشند و احكام صادره را تحويل بگيرند، پس تنها كسي كه در روي زمين مهمان‏دار فرشتگان و تحويل گيرنده اين امور و مقدّرات است، وجود مبارك ولي عصر(عليه‌السلام) است، بنابراين با توجه به رواياتي كه مرحوم كليني نقل كرد، از نظر قرآن، در شب قدر كه همه فرشتگان به همراهي جبرئيل(سلام اللّه عليه) يا روح، مقدّرات امور را نازل مي‏كنند، بايد آن را به كسي بسپارند و به او گزارش بدهند؛ گيرنده اين امور وجود مبارك ولي عصر(ارواحنا فداه) است.

3. حيات حضرت ولي عصر(عليه‌السلام) از نظر علمي چگونه توجيه مي‏شود؟

حيات طولاني امام زمان(عليه‌السلام) بر خلاف عادت است، نه بر خلاف علّيّت؛ يعني به طور عادي كسي نمي‏تواند، هزار يا ده هزار سال زندگي كند؛ اما به صورت غير عادي (خرق عادت) اين كار ممكن است.

دوم. اگر بدانیم انسان چيست و چه كسي بدن او را اداره مي‏كند، اصلاً اين پرسش براي ما مطرح نمي‏شود؛ براي مثال براي عرفا و حكماي بزرگ، اصلاً چنين پرسشهايي مطرح نمي‏شود.

بنده زماني به دندانپزشك محترمي مراجعه كردم. او مي‏گفت دندانهاي بعضي صد سال سالم مي‏ماند و نمي‏پوسد؛ ولي اگر فولاد صد سال شب و روز كار كند، فرسوده مي‏شود. چون اگر فولاد و آهن فرسوده شود، ديگر چيزي جايگزين آن نمي‏شود؛ امّا دندان انسان هر روز عوض مي‏شود و هر روز سلولهاي جديدي جاي سلولهاي مرده و قديمي را مي‏گيرد.

با اين توضيح، همه ذرات بدن در حركت و تعويض است و روح آدمي همه حركات اين ذرات را تحت كنترل دارد. حال اگر روح انسان كاملي، بر خلاف عادت (نظم عادي)، بهترين سلولها را جايگزين كند و دقيق‏ ترين كنترلها را روي قسمتهاي مختلف بدن داشته باشد، يك انسان كامل مي‏تواند، ميليونها سال زنده بماند (اين مطلبي است كه در علم پزشكي امروز به اثبات رسيده است).

مُلاي رومي طي مثالي مي‏گويد: اگر شما روز يا شبي در كنار نهر رواني كه آب آن به آرامي در حركت است، بنشينيد و تصوير خورشيد يا ماه را در آن ببينيد، متوجه مي‏شويد كه صدها عكس مي‏آيد و مي‏رود و شما همچنان خيال مي‏كنيد كه ساعتها با عكس نخست روبه‏رو بوده‏ايد، در حالي كه آينه‏ها و عكسهاي متعدد، هر لحظه مي‏آمدند و مي‏رفتند.

آب مبدَل شد در اين جو چند بار عكس ماه و عكس اختر برقرار[1]

اين بزرگوار در جاي ديگر مي‏گويد:

اي برادر تو همان انديشه‏اي ما بقي تو استخوان و ريشه‏اي[2]

بنابراين، اگر كسي روح و سلطه آن بر بدن خود را بشناسد، و سَيَلان، حركات و تعويض ذرات بدن را تحت كنترل روح بداند و نيز كمي با حكمت و عرفان آشنا شود، اين اشكال كه چگونه يك انسان مي‏تواند يك يا دو ميليون سال يا بيشتر بماند، براي او مطرح نمي‏شود. اگر پيوند روح با خالق جهان هستي به اندازه‏اي بود كه قدرت خاصي ما فوق قدرت افراد عادي يافت، مي‏تواند همان طور كه بدن خود را مي‏گرداند، خارج از بدن خود را هم اداره كند، زيرا خارج از روح او هم حكم بدن او را دارد.

وجود مبارك اميرمؤمنان(سلام اللّه عليه) در خطبه قاصعه نهج‏البلاغه مي‏فرمايد: من در حضور پيامبر اكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم بودم كه مشركان حجاز به پيامبر اكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم گفتند، اگر تو پيامبري معجزه‏اي (حسّي) بياور تا تو را بپذيريم. آنگاه گفتند: دستور بده نيمي از درختي كه روبروي تو است، از نيمه ديگر جدا شود و به حضور تو بيايد. حضرت فرمود: اگر اين كار را انجام بدهم، ايمان مي‏آوريد؟ گفتند: بلي. حضرت علي(عليه‌السلام) در ادامه مي‏فرمايد: من ديدم كه اين درخت دو نيم شد و نيمي از آن در جاي خود ايستاد و نيم ديگر حركت كرد و جلو آمد، به طوري كه شاخه‏هاي آن روي دوش ما قرار گرفت.

مشركان گفتند: دستور بده نيمه ديگر آن هم از جاي خود حركت كند و نزد تو بيايد. پيامبر اكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم اين كار را هم انجام دادند. بعد گفتند: دستور بده دو نيمه درخت به هم متصل شود و در جاي اول قرار گيرد؛ با اين همه، مشركين باز هم ايمان نياوردند.[3]

همه كرامات محال عادي هستند؛ نه محال عقلي كه محال عقلي (مانند 2*2=5) كرامت يا اعجازبردار نيست؛ به هر حال، حيات حضرت ولي‏عصر(عج) محال عادي است؛ نه محال عقلي.

4. مسئله وجود مقدس امام زمان‏(عج) از نظر فلسفي چگونه توجيه مي‏شود؟ آيا دليل فلسفي بر اثبات وجود آن حضرت وجود دارد؟

درباره وجود مبارك حضرت حجّت‏(عج) «برهان عقلي بر امكان» اقامه مي‏شود؛ يعني بر اساس حكم عقل، ممكن است انسان كاملي عمر طولاني داشته باشد.ما به ديدن عمرهاي كوتاه عادت كرديم. اما اگر شخصي، از همه علل و عوامل طبيعي آگاه باشد و آنچه براي او سودمند است، فراهم كند و از آنچه براي او زيانبار است بپرهيزد، مي‏تواند عمر طولاني داشته باشد. اين مسئله خارق عادت است؛ نه خارق عقل. معجزه هم چيزي خارق عادت است، نه خارق عقل. علم نيز به چنين چيزي راه نيافته است، زيرا علم به امور عادي راه دارد؛ نه امور غير عادي. كرامت نيز در امور خلاف عادت جاري است.

[1] ـ مثنوي معنوي، دفتر ششم، بيت 3178.

[2] ـ همان، دفتر دوم، بيت 277.

[3] ـ ر.ك: نهج البلاغه، خطبه 192 (قاصعه).

[4] ـ الكافي، ج 1، ص 242 (باب في شأن «اِنّا اَنزلناه في ليلة القدر» و تفسيرها).

[5] ـ سوره اعراف، آيه 198.

[6] ـ سوره آل‏عمران، آيه 77.

موضوعات: پاسخ آيت الله جوادي آملي به چهار پرسش درباره امام زمان (عج)  لینک ثابت
 [ 07:12:00 ب.ظ ]




 

 

بیش از سیصد و سیزده تا هم بود.

این هایی که می روند جمکران، موج میزنند،

یعنی سیصد و سیزده تا مخلصِ امام زمان نیست؟

حاضرند بسیاری از اینها جانشان را در راه حضرت بدهند.

بفضل الهی به اين نكته رسيدم،

با نگاه دقيق در روایاتِ اهل بیت به اين نتيجه ميرسيم كه

عشق و اخلاص و از جان گذشتگی بس نیست.

امام زمان سیصد و سیزده محور میخواهد که اینها منشأ اثر باشند.

هر کدام در جایی که هستند موجی را اداره کنند.

چرا پیغمبر(ص) برای شهادت حمزه(ع) اینقدر ناراحت شدند؟

حمزه مدبر بود، متعقل بود.

امام زمان(عج) سیصد و سیزده تا حمزه میخواهد.

موضوعات: بیش از سیصد و سیزده تا هم بود.  لینک ثابت
 [ 01:40:00 ب.ظ ]




 

موضوعات: حدیث تصویری از امام حسن عسکری‬‎  لینک ثابت
 [ 01:07:00 ب.ظ ]




موضوعات: روز پنج شنبه مختص به امام حسن عسگری(ع)  لینک ثابت
 [ 12:58:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

ذکر روز پنج شنبه

 

موضوعات: ذکر روز پنج شنبه  لینک ثابت
 [ 12:50:00 ب.ظ ]





اگر دلت برای آقا تنگ شد…

آیت الله بهجت(ره) فرموده اند :

اگر کسی دلش برای حضرت حجت(عج) تنگ شد به قرآن نگاه کند.

نگاه کردن به قرآن، حضرت حجت(عج) و خانه کعبه، یک حکم دارد

موضوعات: اگر دلت برای آقا تنگ شد...  لینک ثابت
 [ 01:07:00 ق.ظ ]





فضیلت وخواص سوره صافات


صافات، سی و هفتمین سوره است که مکی و 182آیه دارد.

درفضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده: هر کس سوره صافات را بخواند خداوند به تعداد همه جنیان و شیطان ها به او ده حسنه عنایت می کند و شیطان ها را از او دور می کند و از شرک مبرّی شده و دو فرشته حافظ او، در روز قیامت به سود او شهادت می دهند که به پیامبران الهی ایمان دارد(1)

از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده: هر که سوره صافات را در هر روز جمعه قرائت نماید، همواره در حفظ و امان الهی بوده و آفت ها و بلاها در زندگی دنیایی، از او دفع می شود. روزی فراوانی از جانب خداوند به او داده می شود و از سوی شیطان و حاکمان ستمگر، آسیبی به مال و فرزندان و بدن او نمی رسد و اگر در همان روز یا شب جمعه بمیرد خداوند او را شهید به شمار آورده و در رمز قیامت در شمار شهدا خواهد بود و در بهشت هم درجه با شهیدان است(2)

آثار و برکات سوره
1) قرائت این سوره بر بالین محتضر، جان دادن را برای او آسان می کند.
سلیمان جعفری می گوید: امام کاظم علیه السلام را دیدم که به فرزندش قاسم فرمود: برخیز و در کنار بستر برادرت سوره صافات را قرائت نما. سلیمان می گوید: قاسم چنین کرد و وقتی به آیه«هم اشدّ خلقا ام من خلقنا» رسید عمر برادر پایان یافت. آنگاه یعقوب بن جعفر به امام رو کرد و گفت: پیش از این برای کسی که در حال مرگ بود، سوره یس را قرائت می کردیم اما امروز شما فرمودید که سوره صافات را بخوانند. امام فرمود: سوره صافات را بخوانند. امام فرمود: سوره صافات را نزد هر مؤمنی که به سختی در حال جان دادن است بخوانند، خداوند مرگش را سریع و آسان می کند(3)

2) راه اجابت دعا
از دیگر برکات قرائت سوره اجابت دعاست. از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: که هر کس سوره «یس» و «صافات» را در روز جمعه قرائت کند و آنگاه دعا کند، خداوند خواسته اش را اجابت می کند.(4)

مرحوم طبرسی نیز در کتاب مکارم الاخلاق آورده است: در روایت است که سوره صافات را برای دستیابی به شرف و جاه در دنیا و آ خرت خوانده می شود(5)

3) جهت حصول آرامش
امام صادق علیه السلام فرموده است: اگر انسانی که دچار اضطراب و ترس است، از آب نوشته این سوره، استحمام کند آرامش می یابد(6)

4) تسکین درد
در کتاب المصباح کفعمی آمده: اگر کسی سوره صافات را بنویسد و پس از شستن آن، بدنش را با این آب بشوید دردهایش برطرف می شود(7)

5) ترس از عقرب گزیدگی
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: هر کس از عقرب گزیدگی می ترسد آیات 81-79 این سوره را بخواند خداوند او را از این ترس ایمن می کند(8)

پی نوشت ها :
(1) مجمع البیان، ج8، ص293
(2) ثواب الاعمال، ص112
(3) الدعوات، ص251
(4) الدر المنثور، ج5، ص270
(5)مکارم الاخلاق، ص 364
(6) تفسیرالبرهان، ج4، ص590
(7)المصباح کفعمی، ص 457
(8) الخصال، ص 619

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ،صص 190-189»

موضوعات: فضیلت وخواص سوره صافات  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-01-18] [ 11:52:00 ب.ظ ]





فضیلت و خواص سوره یس
یس، و نام های دیگرش «عزیزه؛ معمّه(شامل شونده)، مدافعه قاضیه(دفع کننده برآورده) سی و ششمین سوره قرآن است که مکی و دارای 83 آیه است.
از رسول گرامی اسلام روایت شده قرائت کننده این سوره نزد خداوند شریف خوانده می شود و این سوره برای قاری خود شفاعت می کند.
در روایتی دیگر از ایشان آمده: سوره «یس» در تورات «معمّه: شامل شونده» نام دارد چون خیر دنیا و آخرت را شامل حال قرائت کننده خود می کند و بلاهای دنیا و سختی های آخرت را از او دور می کند.
و نیز «قاضیه: دفع کننده برآورنده» نامیده می شود چون از قاری خود، هر بدی را دفع کرده و همه حاجت های او را روا می کند و قرائت آن سوره پاداشی برابر بیست حج دارد. و گوش سپردن به صدای قرائت آن، معادل با ثواب هزار دینار انفاق در راه خداست.(1)
در فضیلت این سوره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس سوره «یس» را قرائت نماید مانند آن است که ده بار قرآن را ختم نماید(2)
ایشان همچنین فرمودند: هر کس سوره «یس» را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و اجری همانند 12 ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در شرف مرگی خوانده شود، به تعداد حروف این سوره 10 فرشته نزد او به صف شده و برای او استغفار کرده و شاهد قبض روحش بوده و جنازه اش را تشییع می کنند و بر او نماز گزارده و شاهد دفنش هستند(3)
از ابی بصیر روایت شده که حضرت صادق علیه السلام فرمودند: براستی برای هر چیزی قلبی است و قلب قرآن سوره یاسین است هر کس آن را قبل از خواب یا در روز، قبل از آنکه شام شود بخواند در آن روز از محفوظین و بهره مندان باشد تا آنکه شام کند و هر کس در شب قبل از خواب آن را تلاوت کند خداوند بر وی 1000 فرشته بگمارد تا او را از شر بدی و هر شیطان رانده شدهو هر آسیب حفظ کنند و هر گاه در همان روز بمیرد خداوند او را وارد بهشت گرداند و 30 هزار فرشته هنگام غسلش گرد آیند و برای او طلب آمرزش کنند و با استغفار او را مشایعت و بدرقه نمایند تا کنار قبر، و چون او را به قبر برند آن فرشتگان جمله در قبر با وی درآیند و خدا را عبادت کنند و ثواب او را به مرده دهند و قبرش تا هر کجا که چشم ببیند فراخ گردد و از فشار قبر ایمن باشد و همیشه از قبرش تا آسمان نوری تابان باشد تا اینکه خداوند او را از قبر بیرون آرد و چون او را برانگیخت فرشتگان خدا با او هستند و بدرقه اش کنند و با وی به گفتگو پردازند و به رویش لبخند زنند و به هر خیر و نیکی مژده اش دهند تا او را از صراط و میزان بگذرانند و در پایگاه قربی او را بدارند که هیچ مخلوقی را جز مقربان و فرستادگان حق آن مقام و منزلت و قرب را باشد، و وی با پیامبران در آن درگاه نزد خدای تعالی باز ایستد و با غمخواران غم نخورد و با اندوهگینان اندوه نکشد و با زاری کنندگان زاری نکند.
آنگاه خداوند تعالی گوید: ای بنده من شفاعت کن هر که را خواهی ،که شفاعت را درباره همه بپذیرم و حاجت بخواه که هر چه خواهی به تو دهم پس وی حاجت را از خدا بخواهد که برآورده شود و شفاعت کند که پذیرفته گردد و حساب او را چون دیگران نکشند و در آنجا چون دیگران بازداشت نشود و چون از زبونان و خوار شدگان زبون و خوار نگردد و به نکبت گناه و عمل زشتی که از او سر زده گرفتار نشود و برات آزادی او را سر گشاده بدو دهند تا اینکه از درگاه الهی به زیر آید و همه مردم از روی تعجب گویند: «سبحان الله» این بنده را حتی یک گناه نبود او از همدمان محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.
از جابر جعفی روایت شده که امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس سوره یاسین را در عمر خود یک بار بخواند خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است به عد هر یک 2000 حسنه در نامه عملش ثبت فرماید و به همین مقدار از گناهان او محو سازد و دچار تنگدستی و زیان و بدهکاری و خانه خرابی نشود و بدبختی و دیوانگی نبیند و مبتلا به جذام و وسواس و دودلی و بیماری های مضر نگردد و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر او آسان کند و خود متصدی و مباشر قبض روح او باشد و از جمله کسانی خواهد بود که خداوند فراخی زندگی او را به عهده گرفته و ضامن خوشحالی او هنگام مرگ گردیده و خشنودیش را آخرت تضمین کرده و همه فرشتگان آسمان و زمین را خطاب فرموده که من از بنده راضی هستم پس برای او آمرزش بطلبید.(4)
آثار و برکات سوره
1) آثار دهگانه قرائت سوره یس:
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به امیرالمؤمنین فرمودند: ای علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر است: هر که آن را قرائت کند:
1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛
2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛
3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛
4) اگر عزب باشد، ازدواج کند؛
5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛
6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛
7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛
8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛
9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد؛
10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند.(5)
2) پیدا شدن گمشده
شخصی به امیرالمؤمنین علی علیه السلام عرض کرد: بفرمایید وقتی چیزی یا کسی گم می شود چه باید بکنم؟
حضرت فرمودند: دو رکعت نماز بخوان و در هر دو رکعت بعد از حمد «یس» بخوان و بعد از آن بگو: یا هادی الضالّهِ رُدَّ عَلَیَّ ضالَّتی» ای هدایت کننده گمشدگان، گمشده ام را به من برگردان.
شخص می گوید: من این کار را کردم و بعد از مدتی خداوند گمشده ام را به من برگرداند(6)
3) جهت امنیت یافتن از چشم زخم و شر جن
در کتاب المصباح امده: هر کس سوره «یس» را با خود همراه داشته باشد از چشم زخم و از شر جنیان در امان بوده و خواب های خوش می بیند.(7)
6) داشتن قلبی نیرومند و ذهن قوی
اگر می خواهید قلبی نیرومند و ذهنی قدرتمند داشته باشید به سخن امام صادق علیه السلام عمل کنید که فرمود: هر کس در نهم شعبان سوره «یس» را با گلاب و زعفران نوشته و بنوشد در حفظ و امان خواهد بود و قلبش نیرومند و ذهنش قوی می گردد.(8)
7) برای دیدن پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم در خواب
در حاشیه زادالمعاد علامه مجلسی آمده جهت دیدن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در خواب، سه شب و هر شب سی مرتبه «آیه 42 یس» را بخواند.(9)
8) رفع فقر
جهت رفع فقر هر بامداد «آیه 68 یس» را قرائت کند.(10)
9) دوای دردها
از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: هر کس سوره یس را نوشته و پس از شستن از آب آن بنوشد در درونش هزار گونه دوا و نیز هزار گونه نور و یقین و برکت و رحمت را وارد کرده است و هر گونه دردی را از او دور می کند. (11)
ختم مجرب
برآورده شدن حاجت مشروع
1) یکی از برزگان و عارفان می گوید:
سوره یاسین را بسیار می خواندم و هر حاجتی که داشتم به تلاوت این سوره به این شکل مداومت می نمودم.
در سوره یس هفت «مبین» وجود دارد؛ به هر مبین که رسیدی این دعا را 3مرتبه بخوان:
«بسم الله الرحمن الرحیم، سبحان المنفّس عن کل مدیون، سبحان المفرج عن کل محزون، سبحان الناصر عن کل مظلوم، سبحان المخلص عن کل مسجون، سبحان من جعل خزائنه بین الکاف و النون، سبحان انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون، سبحان الذی بیده ملکوت کل شی و الیه ترجعون.»(12)
2) از حضرت سلمان فارسی رحمة الله روایت شده اگر کسی ده روز بعد از نماز صبح قبل از سخن گفتن با کسی، سوره یس را بخواند و این دعا را قبل از تلاوت سوره مزبور ده مرتبه بخواند بعد سوره را بخواند هر حاجتی را که بخواهد انجام شود. انشاءالله زیرا که اسم اعظم خداوندی در این دعا است ودعا است:
«بسم الله الرحمن الرحیم، یا قدیم یا دائم یا حی و یا قیوم یا فرد و یا وتر یا واحد یا احد یا صمد یا من لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد و صلی الله علی محمد و اله اجمعین برحمتک یا ارحم الراحمین.»(13)
3) کسی که می خواهد مشکلش حل شود شب جمعه، چهار رکعت نماز بخواند و به این ترتیب که می آید:
در رکعت اول: بعد از سوره «حمد» سوره «یس» را بخواند و سپس به رکوع رود و هنگامی که سر از رکوع بر می دارد صد مرتبه این ذکر را بگوید:
«واذا سلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی لعلهم یرشدون» (بقره، 186).
در رکعت دوم: حمد را دو مرتبه، سوره «یس» را یک مرتبه بخواند و بعد از آن قنوت را بجای آورد و به رکوع رفته و پس از سر برداشتن از رکوع همان ذکر (بقره، آیه 186) را صد مرتبه تکرار کند و به سجده رود و پس از دو سجده تشهد را بخواند اما بدون سلام برخیزد مثل کاری که در نماط طهر انجام می دهد.
در رکعت سوم: «حمد» را سه مرتبه و «یس» را یک بار و رکوع را بجای آورد و پس از سربرداشتن از رکوع این ذکر را صد مرتبه بگوید: «فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم»(بقره، آیه 137).
در رکعت چهارم: حمد را چهار مرتبه بخواند و «یس»را یکبار بخواند و بعد از رکوع بگو: «یا ربِّ إدْفَعْ عَنّی الضُّرَّ وَ انْتَ اَرْحَمُ الراحِمینْ» .
پس از دو سجده و تشهد و سلام به سجده برود و پیشانی را برزمین بگذارد و صد مرتبه این ذکر را بگوید: «استغفرالله» و بعد از آن گونه راست را بر زمین بگذارد و صد مرتبه بگوید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد» و بعد گونه چپ را بر زمین بگذارد و بگوید: «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» (یس، 82) و پس از آن حاجت را بخواهد که انشاءالله برآورده خواهد شد.(14)
4) برای برآورده شدن جمیع حاجات و سایر مهمات مجرب است به هر نیت که باشد سه نوبت سوره «یس» بخواند و هر نوبت که می خواند احتیاط می کند هرگاه به لفظ مبین می رسد یک انگشت خود را را گره می کند بعد از آنکه سوره را تمام کرد سه نوبت این دعا را بخواند:
«سبحان المفرج عن کل مهموم سبحان المنفس عن کل مدیون سبحان من جعل خزائنه بین الکاف و النون انّما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون فسبحان الذی بیده ملکوت کل شی ء و الیه ترجعون یا مفرج الهم فرج یا مفرج الهم فرج یا مفرج.» (15)
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) مجمع البیان،ج8، ص254
(2) الدر المنثور، ج5، ص 256.
(3) مجمع البیان، ج8، ص 254.
(4) درمان با قرآن، صص82-79
(4)الدعوات، ص215
(5)المصباح کفعمی، ص182
(7)المصباح کفعمی، ص313
(8) مستدرک الوسائل، ج4، ص313
(9)زاد العماد، ص511
(10) همان، ص490
(11)مجمع البیان، ج8، ص254
(12) قرآن درمانی روحی و جسمی، ص187
(13)گوهر شب چراغ، ج2، ص18
(14)بحارالانوار، ج89، ص321
(15)کشکول ارومیه ای،ص148
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره یس  لینک ثابت
 [ 11:43:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره فاطر

فاطر و نام دیگرش «ملائکه» (1) سی و پنجمین سوره قرآن است که مکی و 45 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره فاطر را قرائت کند در روز قیامت سه در از درهای بهشتی او را صدا می زند که از هر کدام از این سه در که خواست وارد شود.(2)
از امام صادق علیه السلام نیز در باب قرائت سوره های «حمدین» (فاطر،سبأ) آمده: هر کس که این دو سوره را در شب قرائت کند، همواره در آن شب در حفظ و امان خداوند و وکیلان او خواهد بود و اگر در روز این سوره ها را بخواند هیچ امر ناخوشایند و مکروهی به او نمی رسد و از خیر دنیا وآخرت چیزهایی به او داده می شود که به ذهنش خطور نکرده است(3)
آثار وبرکات سوره
1) اثری عجیب
در تفسیر البرهان به نقل از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم آمده: هر کس سوره فاطر را بنویسد و در ظرف در بسته چوبی قرار دهد و آن را در دامن کسی که متوجه نیست بیفکند آن شخص نمی تواند از جای خود برخیزد تا آنگاه که آن ظرف را از دامن او بردارند(4)
از امام صادق علیه السلام نیز روایتی به همین مضمون آمده: هر کس سوره فاطر را بنویسد و در ظرف یا پوششی نهاده و با شخصی همراه کند، آن شخص نمی تواند از آن مکان خارج شود تا وقتی که ان نوشته را از او بردارند و اگر آن را در دامن شخصی بدون التفات او بیفکنند تا وقتی آن نوشته بر دامن اوست نمی تواند از جای خود برخیزد(5)
2) رشد تجارت و سود فراوان
هر کس دو آیه «30-29» سوره فاطر را در 4 پارچه پنبه ای نو و پاک بنویسد و در مکان تجارت خود قرار دهد، موجب رشد تجاری او و سود فراوان می شود(6)
3) ایمن شدن از زلزله و خراب شدن خانه
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر گاه در شب و هنگام خوابیدن از وقوع زلزله و خراب شدن خانه می ترسی آیه «41 سوره فاطر» را قرائت کن(7)
پیامبر گرامی اسلام نیز فرمودند: امان امتم از فرو ریختن ساختمان این آیه «41 فاطر» است(8)
4) درمان بیماری صرع
معاویه بن وهب می گوید: نزد مولایم امام صادق علیه السلام بودم مردی از اهل مرو خدمت ایشان بود که پسرش به بیماری صرع مبتلا بود و ان مرد از این گرفتاری شکایت کرد. امام صادق علیه السلام فرمود او را به نزد من بیاور و بعد با دستان مبارکش سر کدک مبتلا به صرع را مسح کرد و این آیه را قرائت فرمود: «آیه 41 سوره فاطر»(9)
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)درمان با قرآن، ص77
(2)مجمع البیان، ج8، ص230
(3) ثواب الاعمال، ص110
(4) تفسیرالبرهان، ج4، ص523
(5) همان
(6) المصباح کفعمی، ص456
(7) مکارم الاخلاق، ص290.
(8) همان
(9) الامالی شیخ طوسی، ص672
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره فاطر  لینک ثابت
 [ 11:31:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره سبأ
سبأ و نام دیگرش «داوود» (1) سی و چهارمین سوره قران است که مکی و 54 آیه دارد.
در فضیلت این سوره پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم فرموده اند: هر کس که سوره سبأ را قرائت کند همه پیامبران الهی روز قیامت با او رفیق و همراه بوده و با او مصافحه می کنند(2)
امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: هر کس سوره های سبأ و فاطر را در شب قرائت کند، همواره در آن شب در حفظ و امان خداوند و وکیلان او خواهد بود و اگر در روز این سوره ها را بخواند هیچ امر ناخوشایند و مکروهی به او نمی رسد و از خیر دنیا وآخرت چیزهایی به او داده می شود که به ذهنش خطور نکرده است(3)
آثار و برکات سوره
1) ایمن شدن و فرو ریختن ترس
در برکات این سوره از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس سوره «سبأ» را بنویسد و بر خود بیاویزد هیچ حیوان و جنبنده آزار دهنده ای به او نزدیک نمی شود و اگر نوشته این سوره را بشوید و از آن بنوشد و مقداری از آن را بر خود بپاشد، اگر از چیزی می ترسد، ایمنی یافته و ترسش می ریزد و اگر صورتش را با آن بشوید نیز ترس و هراسش از بین می رود(4)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)درمان با قرآن، ص76
(2) مجمع البیان، ج7، ص 190
(3) ثواب الاعمال، ص110
(4) تفسیرالبرهان، ج4، ص 504
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره سبأ  لینک ثابت
 [ 11:20:00 ب.ظ ]




رهبر معظم انقلاب:

قبل از ظهور مهدی موعود، در میدانهای مجاهدت، انسانهای پاک امتحان میشوند

 در کوره‌های آزمایش وارد میشوند و سربلند بیرون میآیند

۱۳۷۰/۱۱/۳۰

موضوعات: رهبر معظم انقلاب:  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ب.ظ ]





خرج کردن برای امام زمان(عج)

آیا میدانید فرق پاداش مبلغی که انسان در راه امام زمان ارواحنا له الفدا خرج میکند با پاداش مبلغي كه در سائر امور خیر خرج ميكند چيست ؟

امام صادق ع فرمودند:

يك درهم مالي كه براي امامت صرف كني برتر است از دو ميليون درهم كه در ديگر امور خير خرج كني !!

اصول کافی ج 2 ص 156

مکیال المکارم مترجم جلد 2 ص ٣٥٢)

موضوعات: خرج کردن برای امام زمان(عج)  لینک ثابت
 [ 08:39:00 ب.ظ ]





مظلومیت امام زمان(عج)

وقتی امام زمان(عج) از مظلومیت خودمی گويند:

«شیعیان ما به اندازه ی آب خوردنی ما را نمی خواهند؛

اگر ما را بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد.»۱

یکی از علمای وارسته و برجسته ی نجف به کربلای معلّی مشرّف می شود و در حرم مطهّر حضرت سیّدالشّهداء علیه السّلام به محضر حضرت مهدی أرواحنا فداه شرف یاب می گردد.

امام زمان علیه السّلام به او می فرمایند:

«فلانی، ببین این جا که (در کنار ضریح جدّ غریبم و زیرگنبد طلای آن) دعا مستجاب است. مردم به فکر من نیستند و برای فرج من دعا نمی کنند.»

سپس آن حضرت تصرّف ولایی می فرمایند و آن عالِم ربّانی خواسته های مردم را می شنود که هر کدام برای حوایج خصوصی خود دعا می کنند. امام علیه السّلام می فرمایند:

«شنیدی؟! حتّی یک نفر از این زائرین نگفت: خدایا، فرج مهدی را برسان!»۲

منبع:

۱. شیفتگان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ۱۵۵:۱ ، با اندکی تصرّف.

۲. مجله ی موعود ش۱۳، مقاله ی آقای هاشمی نژاد.

موضوعات: مظلومیت امام زمان(عج)  لینک ثابت
 [ 08:33:00 ب.ظ ]






دعای عهد

از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده:

هركه چهل صبحگاه دعای عهد را بخواند،از ياوران قائم‏ ما باشد،و اگر پيش از ظهور آن حضرت از دنيا برود،خدا او را از قبر بيرون آورد،كه در خدمت آن حضرت باشد،و حق تعالى‏ بر هر كلمه هزار حسنه به او كرامت فرمايد،و هزار گناه از او محو سازد

 


11 نکته از دعای عهد

1- علاقه به امام زمان بايد جمعي باشد

در دعاي عهد داريم که: «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا الْإِمَامَ الْمَهْدِيَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات‏»، به امام زمان ابلاغ کن، از طرف چه كسي؟ «عَنْ جَمِيعِ» از طرف همه‌ مؤمنين و مؤمنات «عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات‏» اين خودش يک مطلب مهمي است

2- امام جهاني بايد مريدش هم جهاني فکر کند

وقتي زيارت مي‌رويم بگوييم که اين زيارت به نيابت از همه‌ي مؤمنين و مؤمنات. صدقه مي‌دهيم بگوييم دفع بلا از همه‌ي مؤمنين و مؤمنات بشود نگوييم خدايا، مؤمنيني که در اين مسجد نماز خواندند بيامرز. حالا مؤمنيني که در مسجد ديگر نماز خواندند چه؟ همه را بگو.

چرا مي‌گويي: خدايا کساني که در اين هيأت سينه زده‌اند. چقدر تنگ نظر هستي! چقدر فکر کوچک است. مگر تو منتظر امام بين المللي نيستي؟ امام جهاني بايد مريدش هم جهاني فکر کند. کسي که منتظر اصلاح عمومي است، بايد خودش هم عمومي فکر کند. خودم و بچه‌ام و هيأت‌ام و مسجدم و برايش هيچ فرقي نکند. «عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات»

3- علاقه‌ به امام زمان ارواحنا له الفداء بدون مرز است

اين علاقه بدون مرز، از کجاي دعاي عهد فهميده مي‌شود؟ اين جمله كه مي‌گويد: «فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا» در مشرق‌ها و مغرب‌ها، «وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا» زمين‌هاي هموار و کوهستاني، «وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا» دريا و خشکي، ببينيد اين دعا چقدر سازنده است. چه اصراري داريم که بگوييم من چه هستم و من چه هستم؟ همه، دريا و خشکي. سطحي و کوهستاني، مشرق و مغرب، علاقه بدون مرز. خيلي قشنگ است.

4- شريک کردن والدين در دعا و زيارت براي امام زمان ارواحنا له الفداء

در دعاي عهد مي‌گوييم اي امام زمان سلام مي‌کنم از طرف خودم، و از طرف «والِدَيَّ» پدر و مادرم و «وُلدي» فرزندانم؛ يعني هم نسل گذشته، هم نسل آينده را در نظر مي‌گيريم.

5- چه مقدار به امام زمان ارواحنا له الفداء صلوات بفرستيم؟

اين دعا مي‌گويد که: «وَ زِنَةَ عَرْشِ اللَّه‏ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِه‏» به مقدار وزن عرش خدا و به مقدار کلمات الهي، «وَ مُنْتَهَى رِضَاه‏» به اندازه آخرين درجه‌ي رضايت او، «وَ عَدَدَ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُهُ» ‏به عدد آنچه کتاب شمارش کرده، «وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْمُه» به عدد علمت، يعني مهدي جان! اي امام زمان، سلام بر تو به عدد وزن عرش، به عدد هرچه که نوشته شده، به عدد هرچه خدا بر آن علم دارد… به تو سلام و درود مي‌فرستم.

6- اعلام هر روزه علاقه به امام زمان

يک کسي هرروز زنگ مي‌زند که آقا دوستت دارم. مي‌گويد: «اللَّهُمَّ أُجَدِّدُ لَهُ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي کُلِّ يَوم» مهدي جان، امروز و هر روز، «اُجَدِّدُ» يعني بيعتم را تجديد مي‌کنم.

7- علاقه‌ رو به رشد

علاقه‌ي رو به رشد، يعني چه؟ مي‌گويد: «عَهْداً» بعد از عهداً مي‌گويد «وَ عَقْداً» بعد از عقداً مي‌گويد «وَ بَيْعَةً» الله اکبر! چه خبر است؟ مهندسي‌اش را مي‌بينيد.

عهد يعني تعهد، در دعاي عهد مي‌گوييم: اي امام زمان سلام و صلوات بر تو، اين سلام من عهد است. يعني با تو تعهد مي‌کنم. تعهد مي‌کنم يعني قرار مي‌گذارم بين خودم و خدا، بعد مي‌گويد: «عهد» کم است. پررنگش کن، «عقد». دو نفر ممکن است با هم عهد ببندند، وعده داشته باشند، اما به هم گره نخورند. «عقد» يعني گره. ممکن است عهد باشد، عقد هم باشد، اما تسليم نباشد. مي‌گويد: «وَ بَيْعَةً»، تسليم است. يعني باز هم پررنگش مي‌کند. «عهداً» تعهد با حضرت مهدي ارواحنا له الفداء، «عقداً» عقد با امام زمان ارواحنا له الفداء، «وَ بَيْعَةً» بيعت کنيد با او و تسليم شويد.

8- علاقه‌ افتخارآميز

چقدر خوب است اين تابلو شود. علاقه‌ حتمي، مي‌گويد: «فِي رَقَبَتِي» يعني به گردن من، «رَقَبَ» يعني گردن. ممکن است کسي علاقه داشته باشد ولي افتخار نکند. مي‌گويد: نه، علاقه‌ افتخار آميز.

9-علاقه همراه با همه‌ مراحل

در دعاي عهد مي‌گويد: «وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ اجْعَلْنِي مِنَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ» تمام مراحل حضور را داشته باشم. آخر گاهي وقت‌ها انسان يک کسي را دوست دارد در حدي که مثلاً يک ميليون به او وام بدهد. ولي مي‌گويد: همسفر باشم، مي‌گويد: نه، همسفر نه، بابا اين پول را بگير و خودت برو. عقب ما نيا. گاهي يک کسي مي‌گويد: عقب من بيا، پولت نمي‌دهم اما مي‌خواهي بيايي در ماشين سوار شو تو را ببريم. يعني از يک جهت يک جايي پررنگ است، يک جايي کمرنگ است.

دعا مي‌گويد: خدايا قرار بده مرا «أَنْصَارِهِ»، «وَ أَشْيَاعِهِ»، شيعه يعني دنباله رو يعني من دنبال تو هستم، «انصار» و نصرت در جايي است که نياز به کمک هست. «وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ» از تو دفاع مي‌کنم. اگر کسي بگويد بالاي چشمت ابرو است، برخورد مي‌کنم. «وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ» ما اجازه نمي‌دهيم که کسي جسارت کند. غيرت ديني داريم. تعصب داريم و افتخار هم مي‌کنيم. اينکه مي‌گويند: تعصب بد است.

آدم متعصبي است، تعصب در کار شخصي بد است. تعصب روي لهجه، فارس از فارس، ترک از ترک، لر از لر، عرب از عرب، عجم از عجم، اين تعصب‌ها بد است. يعني به خاطر لهجه کمکش مي‌کنم. به خاطر همشهري گري تعصب مي‌کنم.

در انتخابات مي‌گويم چون اين همشهري من است. فاميل من است. همسايه‌ من است. اين تعصب‌ها بد است. اما اگر فهميدي يک چيزي حق است، ديگر، باقي‌ها باطل است. آنجا که حق است بايد تعصب داشته باشي. انحصار طلبي در حق خوب است. اولين انحصار طلب، خود خداست. چون مي‌گويد: «لا اله» هيچکس را قبول ندارم، «الا الله»! جز خدا، باقي‌ها را دور بريز.

10- علاقه‌ عاشقانه

در دعا مي‌گويي: «طَائِعاً غَيْرَ مُکْرَهٍ» يعني مهدي جان، من که در دعاي عهد با تو سلام مي‌کنم، از روي عشق زيارت مي‌کنم نه روي اکراه!

11-علاقه و عمل در خط رضايت او

«عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِک‏» يعني مهدي جان من را از شيعيان قرار بده، منتها طبق آن چيزي که تو گفتي. هر استقامتي مهم نيست. استقامتي مهم است که «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (فصلت/۳۰) استقامت براساس الله باشد. اين مهم است. «کَما أُمِرْت‏» (هود/۱۱۲) يعني همانطور که مأمور هستي. يعني طبق امر ما استقامت کن نه طبق يکدندگي و لجبازي و سليقه. اگر کسي يک سليقه‌اي داشت و روي سليقه‌اش هم استقامت کرد، اين استقامت نيست، يکدندگي است.

استقامتي ارزش دارد «کَما أُمِرْت‏»، که طبق مأموريت باشد. استقامتي ارزش دارد که در خط خدا و رسول خدا و ولي خدا باشد: «عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِک‏»

منبع:حجت‌الاسلام والمسلمين محسن قرائتي

موضوعات: 11 نکته از دعای عهد  لینک ثابت
 [ 08:24:00 ب.ظ ]




آیا از امام زمان خود غفلت داریم؟

یکی از معانی غفلت این است که انسان

به واسطه کثرت اشتغالات دنیوی و صفات رذیله نفسانی،

از خدا و اوامر و نواهی‌اش،غافل

و فقط به فکر خود و عینیت و شخصیت و عزت و آبرویش است.

وقتی انسان از خدا و ولایت فاصله گرفت، غافل است.

غفلت باعث پیروی از هوای نفس می‌شود.

انسان که غافل شد، دنبال نفس و صفات رذیله می‌دود،

اما امام سجاد علیه‌السلام هشدار می‌دهد

که انسان باید همیشه از خدا بخواهد در خواب غفلت نباشد.

همیشه در فکر حیات ۴ روزه دنیا نباشد

و حداقل بخشی از روزش را هم به فکر آخرت باشد.

ائمه علیهم‌السلام همیشه به مبدأ وصل هستند و لحظه‌ای غافل نیستند.

وصل دائمی و عدم غفلت‌شان هم مثل این است که

ما پادرد، کمردرد یا سردرد داشته باشیم و حسابی هم اذیت‌مان کند،

اما در عین درد داشتن، با مردم هم صحبت ‌کنیم. درد را فراموش نمی‌کنیم.

آیت الله ناصری

موضوعات: آیا از امام زمان خود غفلت داریم؟  لینک ثابت
 [ 08:15:00 ب.ظ ]






 

زندگینامه: سردار سرلشکر قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی در سال ۱۳۳۵ در روستای کوهستانی و دورافتاده قنات ملک در استان کرمان به دنیا آمد.

وی در 12 سالگی، پس از پایان تحصیـلات دوره ابتدایی، زادگاه خود را ترک کرد و مشغول به کار بنایی در کرمان شد.

چندی بعد به عنوان پیمانکار در سازمان آب مشغول به کار شد و در همان سال‌ها نیز فعالیت‌های انقلابی خود را آغاز کرد.

وی پس از پیروزی انقلاب، به عضویت مجموعه «سپاه افتخاری» که به وسیله پدر شهید قاضی تاسیس شده بود، درآمد.

با شروع جنگ تحمیلی، وی راهی جبهه شد و کمی بعد، فرمانده بسیجی‌های هم‌ولایتی‌اش شد و سپس لشکری از همین بسیجی‌ها تشکیل داد و به لشکر ۴۱ ثارالله شهرت یافت.

وی در طول دوران دفاع مقدس، با لشکر تحت‌ امر خود در عملیات‌های زیادی از جمله، والفجر 8، کربلای 4، کربلای 5 و تک شلمچه حضور موثر داشت.

با پایان جنگ، لشکر 41 ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت می‌شدند.

وی در سال ۱۳۷6، از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، فرماندهی کل قوا، به تهران فراخوانده و مسوولیت سپاه قدس به او سپرده شد.

قاسم سلیمانی پس از دوران دفاع مقدس تا زمانی که به سمت فرماندهی سپاه قدس منصوب شد، با باندهای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان جنگید.

منبع سایت همشهری آنلاین

 

موضوعات: زندگینامه: سردار سرلشکر قاسم سلیمانی  لینک ثابت
 [ 08:11:00 ب.ظ ]




سفارش علمای بزرگ به نماز اول وقت 

یکی از نکات مشترک تمام علما و مراجع بزرگوار شیعه اقامه نماز در اول وقت و سفارش به آن است.

1* مرحوم سید مرتضی (متوفای 436) در وصیت نامه خود ذکر می کند:
«من علاقه‎مند به نماز و عاشق راز و نیاز با خدا بودم و از آن لذت فراوان می‎بردم و همیشه قبل از رسیدن وقت نماز برای آن لحظه شماری می‎کردم.»

2* آیت الله العظمی بهاء الدینی (ره) در توصیه ای عرفانی همگان را این گونه پند می دهند:
«اگر می‎خواهید برکاتی نصیبتان شود نماز اول وقت بخوانید.»

3* آیت الله العظمی اراکی در جواب این سۆال که برای اِزدیاد محبت به حضرت حق و ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف چه کنیم؟ مرقوم فرمودند:
«گناه نکنید و نماز اول وقت بخوانید.»

4* آیت الله العظمی سید علی قاضی طباطبایی (ره) می فرمودند:
« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! و یا فرمودند: به صورت من آب دهان بیندازد.»

5* آیت الله العظمی بهجت (ره) می فرمایند:
«اگر کسی مقید باشد نماز را اول وقت بخواند، به جایی که باید برسد خواهد رسید.»

6* یکی از ویژگی های آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره) اهتمام شان به اقامه نماز به ویژه نماز صبح در اول وقت بود. ایشان کسی است که نماز جماعت صبح در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها را بنیان گذاردند. خود ایشان در یادداشتی این گونه می فرمایند:
«هنگامی که در قم سکونت کردم (1343) صبح ها در حرم حضرت معصومه (علیها السلام) اقامه نماز جماعت نمی‎شد و من تنها کسی بودم که این سنت را در آن جا رواج دادم و از شصت سال پیش به این طرف صبح زود و پیش از باز شدن درهای حرم مطهر و زود‎تر از دیگران می‎رفتم و منتظر می ایستادم. در زمستان ها بیلچه‎ای کوچک به دست می‎گرفتم و راه خود را به طرف صحن باز می‎کردم تا خود را به حرم برسانم. در آغاز خود به تنهائی نماز می‎خواندم. تا پس از مدتی یک نفر به من اقتدا کرد و پس از آن افراد دیگر هم آمدند و به این ترتیب نماز جماعت را در حرم آغاز کردم.»

7* حضرت امام خمینی (ره) نماز اول وقت را به هیچ چیزی ترجیح نمی دادند. حجت الاسلام انصاری این خاطره را درباره اهمیت نماز اول وقت در سیره عملی امام خمینی نقل می کنند:
«امام در روزهای آخر عمرشان می‎خواستند بخوابند به من فرمودند: اگر خوابیدم برای اول وقت نماز صدایم بزن گفتم: چشم؛ دیدم اول وقت شد و امام خوابیده‎اند حیفم آمد صدای شان بزنم ـ عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدای شان نزنم بهتر است. چند دقیقه‎ای از اذان گذشت و امام چشم های شان را باز کردند. گفتند:‌ وقت شده؟، گفتم: بله. امام فرمودند: چرا صدایم نزدی؟ گفتم: ده دقیقه بیش تر وقت نگذشته است. گفتند: مگر من به شما نگفتم ـ امام سپس فرزندش را صدا زدند که «احمد بیا » و فرمودند: ناراحتم، از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده‎ام؛ چرا الان که پایم لب‎گور است، ده دقیقه تأخیر افتد.»

8* مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای:
«در زمان ریاست جمهوری بارها جلسات هیأت دولت یا شورای جنگ را برای نماز قطع کردم و به این اصل معتقد بوده و هستم که اگر کار به نماز برمی خورد باید کار را تعطیل کرد و نماز خواند، و استدلالم هم این است که وقتی ندا می آید «حیّ علی الصلاة»، این خیلی تجاهر و وقاحت می خواهد که خدا شما را به نماز بخواند و شما چشم در چشم دیگران بدوزید و توجهی نکنید؛ این لوث کردن ارزش نماز است.»

منبع: پرسمان دانشجو

موضوعات: سفارش علمای بزرگ به نماز اول وقت  لینک ثابت
 [ 08:03:00 ب.ظ ]





مادر شيطانها (صدقه)

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

سيد نعمت الله جزايري در كتابش نقل مي كند : كه در يك سال قحطي شد ، در همان وقت واعظي در مسجد بالاي منبر مي گفت : كسي كه بخواهد صدقه بدهد ، هفتاد شيطان ، به دستش مي چسبند و نمي گذارند كه صدقه بدهد .
مو مني اين سخن را شنيد و با تعجب به دوستانش گفت : صدقه دادن كه اين حرفها را ندارد ، من اكنون مقداري گندم در خانه دارم ، مي روم آنرا به مسجد آورده و بين فقراء تقسيم مي كنم .
با اين نيت از جا حركت كرد و به منزل خود رفت . وقتي همسرش از قصد او آگاه شد شروع كرد به سرزنش او ، كه در اين سال قحطي رعايت زن و بچه خود را نمي كني ؟ شايد قحطي طولاني شد ، آن وقت ما از گرسنگي بميريم و . . . خلاصه بقدري او را ملامت و وسوسه كرد تا سرانجام مرد مو من دست خالي به مسجد برگشت .
از او پرسيدند چه شد ؟ ديدي هفتاد شيطان به دستت چسبيدند و نگذاشتند .

مرد مو من گفت : من شيطانها را نديدم ولي مادرشان را ديدم كه نگذاشت اين عمل خير را انجام بدهم(1)

پيامبر فرمود يا علي آيا مي داني كه صدقه از ميان دستهاي مو من خارج نمي شود مگر اينكه هفتاد شيطان به طريق مختلف او را وسوسه مي كنند، تا صدقه ندهد. وسايل الشيعه 6/257

1- ابليس نامه ص 60- انوار نعمانيه 3/96

موضوعات: مادر شيطانها (صدقه)  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ب.ظ ]





مرحوم انصاری  همدانی

بسم الله الرحمن ارحیم

مرحوم انصارى همدانى قدس سره نقل مي فرمود كه: من در يكى از خيابانهاى همدان عبور ميكردم؛ ديدم جنازه‏اى را به دوش گرفته و بسوى قبرستان مى‏برند، و جمعى او را تشييع مى‏نمودند. ولى از جنبه ملكوتيّه او را به سمت يك تاريكى مبهم و عميقى‏ مى‏بردند، و روح مثالى اين مرد متوفّى در بالاى جنازه او با جنازه ميرفت و پيوسته ميخواست فرياد كند كه اى خدا مرا نجات بده، مرا اينجا نبرند ولى زبانش بنام خدا جارى نمى‏شد؛ آن‏وقت رو ميكرد به مردم و مى‏گفت: اى مردم مرا نجات دهيد، نگذاريد ببرند! ولى صدايش به گوش كسى نمى‏رسيد. آن مرحوم ميفرمود: من صاحب جنازه را مى‏شناختم، اهل همدان بود و حاكم ستمگرى بود

معاد شناسى، ج‏2، ص 189 و 190

موضوعات: مرحوم انصارى همدانى  لینک ثابت
 [ 07:54:00 ب.ظ ]




زندگينامه حضرت سلطانعلي بن امام محمد باقر (ع) 

نويسنده : آيت الله ملاعبدالرسول مدني کاشاني

بسم الله الرحمن الرحيم

والصلوه والسلام علي سيدنا محمد و آله اجمعين و لعنه الله علي اعدائهم و مخالفيهم الي يوم الدين
و بعد عبدالرسول مدني کاشاني ابن محمد-رحمهما الله تعالي_ مختصري از حال حضرت سلطانعلي بن محمدالباقر (ع) مي نويسد؛ پوشيده نيست اين بناي ممهد و قصر مشيد و ايوان هلالي و نمايشگاه عالي و گنبد کاشي کاري که طعنه به گنبد دوار مي زند و آستاني ملائک پاسبان و صحني محن زدا و غرفات عرش آسا اساس قديمي و کرياس ميقاتگاه کليمي که از قديم الايام تا به حال زيارتگاه خاص و عامل و هجوم زن و مرد از اطراف و اکناف و فداکاري شيعيان و ساير اصناف خاصه در ايام زيارتي که هفدهم مهرماه جلالي مقرر داشته اند که از هر طرف هر کس توانايي دارد، تشرف به آن مکان شريف و تقرب به خداوند لطيف را به وسيله ي آن حضرت راجلاً و راکباً «يأتوه من کل فج عميق»مي جويند.
خاصه اين که اين محل شريف از قديم معروف شده به «مشهد»، خاصه اين که مشهد اردهال مي گويند و در اخبار، تمجيد از اردهال بسيار شده حتي حضرت امام رضا(ع) سه بار مي فرمايد:
«نعم الموضع والاردهار» و غالباً از کرامات ظاهره و خوارق عادات باهره متواتره نقل مي کنند و اين مقدمات اقوي دليل است بر اين که مدفون در اين مکان شخص بزرگي عظيم و بزرگوار محترمي کريم و از اولياي لازم التکريم و در زمان ائمه (ع) زيارتگاه و مورد تکريم و تعظيم بوده.
چند سال قبل مرحوم اعتضادالدوله پسر سپهسالار ايران، داماد ناصرالدين شاه قاجار تمناي زيارت سردابه ي مدفن آن حضرت را نمود.
آن مرحوم را به آن محل مبارک مشرف کردند، گفتند اجساد طيبه ي طاهره و جثه هاي معطر پاره پاره مشاهده کرده،حال رقت آوري بر ايشان دست داده، معجلاً بيرون آمدند.
در بعض تواريخ و رجال متعرض آن حضرت و مدفن آن بزرگوار شده: در «روضات الجنات» در ذيل ترجمه حضرت عبدالعظيم- رضي الله عنه- مي فرمايد: «دراطراف و کوه هاي طهران مدفن امامزاده هاي بسيار است، مانند «معصومه قم» که وارد شده: من زارها و حببت له الجنه، و مدفن «علي بن جعفر الصادق(ع)» از اجلاء امامزادگان است و غير اين ها در ايران مدفن امامزادگاني است که ثابت نيست، مگر قبر «احمدشاه چراغ» در شيراز و هم چنين قبر «السيدعلي بن محمدالباقر» که در حوالي شهر کاشان است معروف به امامزاده ي مشهد بارکرسف و قبر ولد آن بزرگوار «امامزاده احمدبن علي» در اصفهان در باغات که سر راه محله ي خواجو است… .»
نام مبارک آن حضرت «علي بن محمدالباقر» در کتب شيعي و سني ثبت و ضبط است، پس در وجود خالص الجود و مدفن آن بزرگوار نمي توان شبهه نمود، لذا هزاران افتخار مر اهالي کاشان و فين راست.
اما تفصيل و شرح تشريف آوردن و شهادت آن حضرت در نسخه اي که صدوسي سال قبل نوشته شده ، به دستم آمد و آثار صدق از آن هويداست. لکن چند خبري را که در آخر نوشته، اگر چه جايي نديده ام تکذيب هم نمي کنم، چه: «عدم الوجدان لا يدل علي عدم الوجود». بالجمله بعد از آن که در وجود و تشريف آوردن و شهادت و مدفن آن حضرت در اين محل شبهه نباشد، استماع شرح سرگذشت آن حضرت موافق اين نسخه ضرري ندارد.

اللهم اجعل عاقبه امورنا خيراً، و آن نسخه اين است :
تذکره جناب سلطانعلي بن امام محمدباقر(ع)

بسم الله الرحمن الرحيم
زنهار به درد و غصه مي باش قرين
در ماتم سلطانعلي آن سرور دين
امروز زديده اشک حسرت مي بار
تا روز جزا دهد تو را ماء معين
راويان اين حکايت جانسوز و ناقلان اين روايت غم اندوز چنين گفته اند که: در زمان قديم جمعي از شيعيان و مواليان چهل حصاران (1) و فين که رايت دوستي اهل بيت (ع) برافروخته و اطاعت اهل بيت شعار خود ساخته، «سيعدبن قوام الدين» و برادرش «علي چهل حصاري» و «محمدطاهربن حسين بهروز» و «يحيي بن ناصر» و «عامرين ناصر» برادرش و «قوام الدين کحال فيني» و غير ايشان که در محبت و جانفشاني اهل بيت (ع) متحد و متفق بودند، انجمني کردند و مصلحت بيني که چون از خدمت امام زمان دور و از حظ خدمشان مهجوريم، خوب است قاصد و عريضه اي خدمت امام(ع) فرستاده تا يک نفر از آقازادگان خود را براي راهنمايي و تربيت ما و تعليم شرايع اسلام و پيشوايي خواص و عوام به جانب ما گسيل دارد، پس عريضه نوشته به اتفاق عامربن ناصر و تحف و هداياي بسيار ارسال داشتند.
چون عامر از چهل حصاران يعني کاشان و فين روانه شد،با فرح و انبساط و خوشحالي و نشاط با خود مي گويد: «اين چه دولت است که روزي تو شده و اين چه نعمت است که روي به تو آورده.» شتران را بار کرد و روانه گشت، چون به قريه ي «بارکرسف» رسيد بر سرچشمه ي آن جا آرميد، خود و خدام استراحت کردند، در خواب حضرت ختمي مآب را ديد که فرمود: «اي عامر از طرف دوستان و شيعيان و امت من به طلب يکي از اولاد من مي روي و نور ديده ي من «محمدباقر» قره العين خود «سلطانعلي» را که به من شباهت دارد، همراه تو خواهد ساخت، اما جمعي از ظالمان بي وفا او را در اين محل شهيد خواهند کرد.» پس با انگشت مبارک به دامن کوهي که محاذي و قريب به سرچشمه ي بارکرسف بود، اشاره نمود که معبد و مدفن مبارکش همين محل خواهد بود.
عامر گويد: مرا گريه زياد دست داد، گفتم يا رسول الله! اگر مرا به اين معامله: «يوم لا ينفع مال و لا بنون الا من اتي الله بقلب سليم» مواخذه باشد، چه کنم فرمود: براي تو حرفي نيست از روز اول شربت شهادت را از جام غم انجام درد و الم براي اولاد من آماده کرده اند که روز قيامت، تشنگان امت را که از سوز معصيت لبها خشک شده، از شربت گواراي شفاعت سيراب توانند نمود و به درجات «جنات تجري من تحتها الانهار» توانند رسانيد.
عامر از هيبت از خواب بيدار شد و وحشت عظيم او را روي داد، متوجه دامن آن کوه شد، چون به آن محل رسيد خود را به آن خاک مي ماليد و مي ناليد و مي گفت:
اين چه خاکست اين چه کوه اين عنبر است
خاک کوي دوست مشک ازفر است
و خواست که به فين و چهل حصاران مراجعت کند، اما چون به او فرموده بودند که باکي بر تو نيست، به خاطر جمع کرده ملازمان را امر کرد تا بار بر شتران بستند و روانه ي راه شدند، اما کارش گريه و زاري بود تا به مدينه ي طيبه رسيد تا به در سراي حضرت باقر(ع) نزول نمود. «عبدالرحمن» غلام آن حضرت بيرون آمد، عامر خود را به دست و پاي عبدالرحمن انداخت، مراسم عبوديت به جاي آورده و عريضه ي خود را به انضمام تحف و هدايا تقديم کرد. عبدالرحمن، عامر را به محلي به سزا جاي داد و شرايط مهمان نوازي به جاي آورد تا صبح که در مسجد خدمت امام محمدباقر(ع) رسيدند؛ به دست و پاي آن حضرت افتاده گريه و زاري مي نمود.
آن حضرت فرمود: «اي عامر! مکتوبي که دوستان ما نوشته اند ملاحظه کردم. يک نفر را براي پيشوايي و هدايت خواسته اند، اما دلم گواهي نمي دهد که يکي را به آن ولايت فرستم و دل از او بردارم،اما به خاطرم مي رسد از خداي تعالي مشورت کنم. چنانچه از خداوند اشارتي باشد، اجازت دهم و به همراهت يکي روانه کنم،والحکم لله العلي الکبير».
پس آن حضرت عامر را نهايت احترام فرمود، به عبدالرحمن سفارش نمود که او را محترم بدارد و خود وارد منزل شد. راوي گويد همان شب آن حضرت جدش پيغمبر(ص) را در خواب ديد، فرمود: «اي فرزند! دوستان ما قاصدي به طلب پيشوايي نزد تو فرستاده اند، بايد مسئول آنها را مقرون به اجابت داري و دست رد به سينه ي آنها نگذاري تا روز قيامت ايراد و مؤاخذه بر تو نباشد، نور ديده ام «سلطانعلي» را همراه او روانه کن که مردم آن سامان را از زيارت و هدايت او فوايد روي دهد و به آرزوهاي خود برسند.»
آن حضرت از خواب بيدار شده؛ اولاد خود را جمع کرده، فرمود: «اي نور ديدگان! جد بزرگوارم در خواب مرا امر فرمود نور ديده ام سلطانعلي را به فين و چهل حصاران و نواحي آن بفرستم تا مردم آن حدود را به طريقه ي جدم راهنمايي کند، اما مي دانم ديگر او را نخواهم ديد و از بوستان وصلش گلي نخواهم چيد، به هر حال توقف جايز نداريد، تهيه ي مسافرت برايش ترتيب دهيد.»
پس امام جعفر صادق(ع) فرمود تا اسباب سفر برادر مهيا کردند و سن مبارک آن حضرت را بعضي مورخين 25 سال گفته و بعضي 30 سال و صحيح تر آن است که 32 سال گذرانيده بود. القصه حضرت سلطانعلي والد بزرگوارش را وداع کرده، از مدينه بيرون آمد و عامر کمر خدمت سخت بر ميان بسته، دقيه اي فروگذار نمي کرد در هر محل که فرود مي آمدند، کرامات غريبه و آيات عجيبه از آن حضرت بروز مي کرد که در اين مختصر نمي توان شرح داد.
بالجمله چون آن حضرت به سه منزلي کاشان رسيد، عامر به دوستان و ياران فين و چهل حصاران نامه نوشت که «الله الحمد حضرت سلطانعلي اين حدود را به نور جمال خود منور ساخته و خيمه در فلان محل افراخته. اما چون «زبير نراقي» و جماعتي از مخالفين که عداوت ائمه ي معصومين(ع) را در دل هاي تيره ذخيره داشتند، شايد در خيال اظهار عداوت باشند، لذا عنان به طرف «جاسب» که اهالي آن از دوستان اهل بيتند معطوف و از آن جا اهل قريه ي «خابه» را مشعوف خواهند فرمود تا هر که رخساره ي اميدش از گرد جهالت تيره شده به خدمتش مبادرت و از گرد نعل سمندش غبار ضلالت مبدل به نور هدايت و از پيروي راه آن بزرگوار به سرمنزل آبادي و چشمه ي خوشگوار نائل گردد.»
نامه را به يکي از ملازمان داده؛ گسيل داشت و چون عاشقان حضرت محبوب و منتظران قاصد مطلوب را در کاشان بوي پيراهن يوسف از طرف عزيز مصر به مشام آمد، يکدفعه فرياد «واشوقاه» برآورده، کوچک و بزرگ و زن و مرد جان ها به کف گرفته تقريباً شش هزار نفر به عزم استقبال، پياده و سواره به آن صوب شتافتند، شب را در خارج بارکرسف منزل نموده، آسوده خوابيدند.
چون صبح طالع شد، پس از اداي فريضه به خيال نور جمال خورشيد مثال، سواره شده به طرف قريه ي «خابه» روان و اطراف خابه که سوادي عظيم بود فرو گرفته، اما براي اهالي آن محل نهايت خوف و خشيت روي داده، جمعيت را راه ندادند و چون «جلال الدين خابه» را چشم بر «سعيدبن قوام الدين» و «محمدطاهر بهروز» افتاد به خدمت آنها مبادرت کرده، لوازم خدمتگزاري به تقديم رسانيده و از حقيقت حال استفسار و استفصال کرده،آنها قصه را کما هو حقه به او گفتند.
باغ را باد صبا خوض خبر رنگين داد
مژده ي آمدن ياسمن و نسرين داد
پس مردمان خابه پس از اطلاع به عجز و انابه و اظهار شوق و اخلاص پرداختند و خواجه جلال گفت: بحمدلله که آخر عمرمان به خير شده، موفق شدم که در آخر کار خدمتگزار اهل بيت اطهار و جان نثار آل محمد مختار گشتم.پس سعيدبن قوام الدين و محمدطاهر بهروز و ساير دوستان شب و روز از لوازم جان گساري و اساس خدمتگزاري خودداري نمي کردند.
راوي گويد: چون عامر با صداقت و راستي اعتقاد آن حضرت را به اطراف جاسب عبور داد و اهالي جاسب مطلع گشته دسته دسته از زن و مرد از جاسب بيرون آمدند و به عنوان استقبال آن بي همال، دشت و هامون را درنورديده در يک فرسخي صف به صف مشغول عيش و نشاط و سرور و انبساط، منتظر مقدم سعادت اثر آن امامزاده ي والاگهر بودند تا اين که به شرف پاي بوس آن حضرت مشرف گشتند، سپس آن حضرت به نور جمال آفتاب مثال خود قراي جاسب را مهبط موکب خدم کوکب ساخته و اهالي نهايت خوشحالي نموده، مي گفتند:
لله الحمد که نوباوه ي باغ باقر
کرد پرنور دگر کلبه ي درويشان را
القصه چند روزي در جاسب به پيروزي به سر برده، پس از آن به خابه توجه فرمودند و قريب سيصد نفر از جاسب در خدمت، هم سفر شدند و مردم فين و کاشان هم جوخه جوخه، سواره و پياده دست به دست يکديگر داده خدمت آقازاده ي آزاده رسيده، زمين ادب بوسيده و غبار صورت را به سم سمندش و زنگ قلوب را به نور جمال دلبندش زدوده،قريه ي خابه و حوالي از گرد سم اسب ها چون شب تار و چشمه ي آفتاب از کثرت مترددين قطعه غبار و زمين آن ديار سرافتخار به آسمان دوار کشيده، تابش آفتاب را طعنه زنان، زنانش رشک حوران و مردانش مورد حسرت غلمان، آن وادي گوييا کوه طور و وادي ايمن را به وادي درر آکنده و بعد از تجلي آن نور ارکان پيکر موجودات مندک و اجزاي جثه ناظرين منصک و پس از صقعه ي متصاعد آن قلوب مرتعشه از طلوع آفتاب فروزان دستگيري اش در نهايت اطمينان گفتند: «تبارک الله احسن الخالقين.»
تبارک الله از اين اختر خجسته که گشت
ز نور طلعت او برج قلب نوراني
اما چون قلب حضرت امامزاده به بساتين آن قريه متمايل و به ذکر محامد آب و هواي آن قريه گويا، تا مدت يک ماه به تفرج آن محل و هدايت مردمان آن صوب اشتغال داشت؛ اهالي فين و کاشان مراجعت کرده برگشتند، اما غالب شيعيان ملازمت را بر مراجعت ترجيح داده، ترک ملازمت نکردند.
و پس از يک ماه شمس رخسارش از طرف مغرب فين و کاشان طالع و دل هاي پريشان ايشان را به يمن مقدم خود برقرار و قانع کرده و مدتي از توقف خود اراضي اين حدود را رشک روضه ي ارم و طعنه زن کعبه و حرم فرموده و دوستان از فيض خدمتش سربلند و از حل مسائل مشکله بهره مند بودند و بيشتر در مسجد جامع کاشان مشغول عبادت خداوند بوده و شيعيان خاصه براي اداي جمعه اقتدا مي کردند و کرامات زياد از آن جوان راد بروز مي کرد.
راوي گويد: پس از مدتي باز به هواي تفرج و تفريح به طرف خابه ميل فرموده و دوستان را به مسافرت آن صوب دعوت نمود و خود متوجه آن حدود شد و در آن جا به عبادت حضرت معبود قيام فرمود و از کاشان و فين در هر جمعه به خدمتش شتافته، پس از اداي فريضه ي جمعه مراجعت مي نمودند.
پس مردم آن قريه از روي ميل و شوق آن جا را تمليک آن حضرت نموده،اجاره بر آن بستند که همه ساله به آن حضرت برسانند،بعضي گفته اند که آن حضرت هم قسمتي از آن قريه را وقف بر جد خود حضرت امام حسين(ع) کرد،اما اين حکايت به صحت نرسيده.
القصه پس از يک سال که به مفارقت پدر بزرگوار و برادران عالي مقدار گرفتار و مکرر به ارسال مکاتيب و عريضجات چگونگي حالات خود را اظهار مي داشت، تا اين که در سنه ي 104 هجري هشام بن عبدالملک ملعون حضرت باقر(ع) را مسموم نمود و آن حضرت رخت از دنياي فاني به سراي جاوداني کشيد.
حضرت امام جعفرصادق(ع) نامه اي به برادر والاگهر خود سلطانعلي نوشت و شهادت پدر را در آن مندرج ساخت و مرقوم فرمود: «شنيده ام خابه را طوعاً و رغبتاً به شما منتقل نموده اند. بايد حاصل آن را به مستحقين و اهل علم و ابناء سبيل برساني و خود مداخله نکني، بلکه به خود آنها واگذاري و با ايشان نيکويي ومهرباني کني چنانچه خداي تعالي با تو کرده، امر به معروف و نهي از منکر را ترک نکني…» و بعضي مطالب ديگر نوشته و به برادر ديگر خود «سلطان محمد» داد که وي به نهايت مشتاق خدمت برادر بود، به صحابت ملازمي روانه کرده که به اندک زماني شرفياب خدمت سلطانعلي شدند. بعد از ملاحظه ي آن نامه اندوه ختامه، چند روزي آن حضرت به گريه و زاري و سوگواري اشتغال داشت.
آورده اند که در اين مدت آن حضرت در کاشان و فين و در فصل تابستان به خانه سکونت داشت و در آن جا مشغول عبادت پروردگار بود و مردمان چهل حصاران و فين و دهات قم هر جمعه براي جماعت در خدمت آن حضرت شدندي و قريب شش هزار کس کمر جانفشاني بر ميان بستندي و پس از اداي جماعت به منازل خود برگشتندي و در آن وقت والي آن ولايت «ازرق ابرح» -عليه اللعنه-بود.
بعضي گويند قم مسند ايالت او بود و بعضي دارالسلطنه ي قزوين گفتندي و «حارث» که ملقب به زرين نعل بود و بارکرسفي بود،از جانب وي حکومت اردهال، قم و بارکرسف را داشت، مکرر به خدمت آن حضرت مي رسيد و اظهار چاکري و فرمانبرداري مي کرد و تحفه و هدايا خدمت آن حضرت تقديم مي کرد،اما در دل بغض و کينه ي آن حضرت را داشت و همين که چشم آن حضرت بر او مي افتاد،آثار تغيّر در جبهه ي مبارکش نمودار مي شد و با بعض دوستان و شيعيان بيان اين راز مي فرمود، تا هنگامي که آمد خدمت آن آقا عرض کرد: بعضي از عجزه و مساکين قريه ي بارکرسف که قادر بر طي مسافت خابه نيستند، مستدعي هستند که شاهزاده به نور قدوم مبارک بارکرسف را منور ساخته تا پيران و زمين گيران از مواعظ شافيه و نصايح وافيه ات جاني تازه و قوتي بي اندازه گيرند و مردم فين و کاشان نيز به ملاحظه ي قرب مسافت زيادتر به جماعت حاضر شوند. مردم نيز با او هم عنان گشته، همين استدعا را کردند و قدر و رأي عامر ناصر از خاطر عاطر برده و همگي سعي و اهتمام کرده آن حضرت را از آن قريه به بارکرسف حرکت دهند و هر چه خواجه جلال الدين و خواجه ملکشاه الحاح کردند که آن شاهزاده رخت به آن محل نکشد، چاره نکرد.
همين که شاهزاده متوجه بارکرسف شد، فرمود در دامن جبلي که نزديک سرچشمه ي بارکرسف بود خيمه ي اجلال برپا کرده، در پناه خيام به عبادت ملک علام اقدام مي فرمود. هر چند ياران و دوستان استغاثه کردند که معبدي در آن محل بنا کنند، آن حضرت راضي نشد و مي فرمود: «اين دو روزي که ما براي بندگي مهلت داده اند،نبايد صرف مرمت دنياي فاني کرده، سراي جاوداني را قطع نظر نماييم.»
اگر دهد به تو جام جهان نما دنيا
به نيم جو مستان صدهزار جام جمش
پس مردم همه روزه به خدمتش مي رسيدند و از فيوضات حضورش بهره مند شده، به منازل خويش مراجعت مي کردند، زرين کفش ملعون با خود انديشيد که مبادا آن که گرويدن مردم به حضرت شاهزاده و اجتماع آنها، گوشزد «ازرق ابرح» شده، دل با من بد کند و رياست اين ولايت از من گرفته و مرا به قتل آورد.
پس نوشت به آن لعين که: «سلطانعلي بن امام محمدباقر(ع) سه سال است به اين حدود آمده و مردم بسياري به او گرويده و مطيع و منقاد او شده و جمعيت ما کم و تاب مقاومت وي نداريم، هر دستوري دهي رفتار کنيم.»
نامه به قاصدي داده، روانه ساخت. چون نامه به آن ملعون رسيد، نهايت در غضب شد. زرين کفش را به انواع مختلفه تهديد و تخويف نمود و در نامه به او نوشت که سه سال است به اين حدود آمده و رعيت اين حدود را به متابعت خود درآورده ام، تو حالا مرا خبر مي دهي، به هر حال نامه اي که نوشته ام به «ارقم شامي» برسان.آن نامه را مهر کرده، به قاصد داد.
در نامه ي ارقم شامي که از جانب او منصوب بود، نوشت: پسر امام محمدباقر(ع) به قراي خوابق و بارکرسف آمده و مردم دور او را گرفته و دست تسلط آنها قوي شده و توجه من به تو به واسطه ي کشتن اولاد بوتراب است. بايد لشگر خود را برداشته به «نراق» بروي و مکتوبي علي حده به «زبير نراقي» نوشته ام، او را به اعانت برداشته نزد زريم کفش رويد تا به تدبير قتل او کوشيده و سرش را براي من بفرستيد و عذر ابداً مسموع نيست.
نامه را به جانب ارقم فرستاد. چون ارقم ملاحظه نمود، فوراً ششصد نفر استعداد کرد، پس مهياي قتل آن حضرت شدند. شبانه به خانه ي زبير در نراق وارد شد و نامه ي ازرق به او سپرد، آن ملعون نهايت شاد شد.

تدارک قتل حضرت سلطانعلي (ع)

در آن شب تدارک قتل آن حضرت را ديده، صلاح در آن ديدند که لشگر نزد «زبير» توقف نموده، «ارقمه» با يک ملازم نزد «زرين کفش» بيايد و لشگر هم اندک اندک در «بارکرسف» به طريق اختفا آيند به طوري که از تبعه ي آن حضرت مطلع نشوند و مقرر شد آن وقت که نوشته ي ارقم به زبير رسد، حرکت کند و راه ها را به راهداران سپردند تا کسي به ياري شاهزاده حرکت نکند و يا خبري به کسان او نرساند.
که کرد در همه عالم کمان ظلم به زه
که تير لعنت جاويد را نشانه نشد
روز ديگر ارقم ملعون سوار شده به بارکرسف آمده، به خانه ي زرين کفش نزول نمود و آن مردود نهايت خدمت به جاي آورد و لشگر فوج فوج مي پيوستند. چون روز شد،تمام لشگر متصل شده بودند. زرين کفش آنها را در خانه هاي معتمدين خود پنهان ساخت و خود را ارقم در قتل آن حضرت هم رأي و مشورت شدند، پس زرينه با جمعي که دشمن خانواده ي اهل بيت(ع) بودند، منتظر بودند تا مردم فين و کاشان بعد از فراغ نماز جمعه که به منازل خود مراجعت مي کنند،يکدفعه بيرون آمده شاهزاده را به قتل رسانند.
اما هنگام نماز خود آن ملعون هم به عادت هميشه به نماز حاضر شد و چون آن حضرت از نماز فارغ شد، به بالاي منبر تشريف برده و در نهايت فضاحت و بلاغت اداي خطبه نمود مشتمل بر حمد الهي و نعت حضرت رسالت پناهي، پس از آن فرمود: اي مردم! شب گذشته جد بزرگوار و پدر عالي مقدار خود را در خواب ديدم، فرمودند: «اي فرزند دلبند! شتاب کن که در آخر اين ماه مبارک در نزد ما خواهي بود.» ودلم چنان گواهي مي دهد که در آخر اين ماه به اجداد خود متصل شوم و نمي دانم که جمعي ظالمان بي وفا و بي رحمان بي حيا از من غريب مهموم مهجور چه مي خواهند که ريختن خون ما را تصميم کرده اند.
چون زرين کفش اين کلمات را اصغا نمود، سخت بر خود بلرزيد و گمان کرد که شايد آن حضرت را از مکنون او خبر داده با نهايت هم و غم هب خانه رفته، ديگر مردم هم متفرق شدند و آن شب «خواجه جلال الدين» و «خواجه ملکشاه» و «باباظهير» غلام خود را که از دوستان جانفشان بود، نگاهداشته و تمام شب را به موعظه و نصيحت به سر برد و مي فرمود: اين عزيران! مي دانم که در اين ماه خون من غريب ريخته مي شود در دشت خوابق و محاسنم را به خون سرم خضاب خواهند کرد. بايستي شما از شريعت مصطفويه و طريقه ي مرتضويه منحرف نشويد و از زيارت قبر من منصرف نگرديد، خيمه گاه مرا مدفن سازيد و «محمدطاهر بن حسين بهروز» را وصيت کرد که چون مرا دفن کنند، گنبدي بر سر مزار من بنا کنند و «عامر بن ناصر» را وصيتي چند نمود. که ذکر آن موجب طول کلام است.
از وصاياي آن حضرت غلغله و آواز گريه و زاري از دوستان و محبان به آسمان مي رسيد و قطرات عبرات از سحاب ديده ي آنها مي باريد. فغان و فرياد آنها به گوش زرين کفش رسيد، نهايت بترسيد و آن شب را منع کرد، نگذاشت ارقم ملعون متوجه کار شود. چون صبح روشن شد و آن حضرت مشغول نماز گشت، پس از فراغ از نماز از مردمي که هميشه خدمت آن حضرت بودند معذرت خواسته، آنها را به منازل خود فرستاد و خواجه ملکشاه و اکثر مردم خابه التماس کرده که خدمت آن حضرت بمانند، قبول نفرمود و ايشان را نيز به منازل خويش روانه ساخت و خود آن حضرت با سي نفر از ملازمان و غلامان بماندند و به زبان حال مي فرمود:
چه من در بحر هجرانم، ز خونريزي چه غم دارم
چه من آبم ز سر بگذشت، از طوفان چه غم دارم
راوي گويد که: شب بيست و ششم، ماه درآمد و صداي مردم فرونشست. زرين کفش-عليه اللعنه- به زبير نامه نوشت که بايد مردم خود را برداشته و از طرف خوابق بيرون آييد و متوجه خيمه گاه سلطانعلي شويد و اگر در راه ملاقات نشود، خود را به اين جا برسانيد. پس به قاصدي داده روانه نمود، جمعي را سر راه ها نصب کرد تا نگذارند کسي بيرون رود و خبري به آنها رساند و همگي به تهيه ي اسباب جنگ پرداخته، منتظر فرصت بودند که «عبدالکريم بارکرسفي» که طباخ و خادم آن حضرت بود و فراشي سراپرده ي آن حضرت به زوجه ي صالحه ي او مفوض بود، از اين حال واقف شد، از خانه بيرون آمد ديد جمعي کثير سلاح ها بر خود راست کرده و عهد خود نقض نموده اند. سروپاي برهنه نزد شاهزاده آمد و کشف مطالب نمود و از آن جا متوجه خوابق شد. شيعيان و دوستان را واقف ساخت، اما چون آن حضرت اين قصه از عبدالکريم شنيد، همان ساعت بفرمود تا مرکب حاضر کردند و سلاح بر تن بياراست، سپر چو قرص قمر بر پس خورشيد جمال خود افکند و جعبه ي تير که قاصد مرگ دليران بوده، مصحوب داشت.
مقدمات جنگ

آن حضرت شمشير آبدار که هنگام کارزار ذوالفقار حيدر کرار را به خاطر کفار آورد بر ميان بسته، بر مرکب تازي استوار گشته و به کندن خيام و ضبط اثاثيه ي خود امر فرمود. خواست تا خود را به قلعه ي خوابق رسانيده، متحصن گردد،«ضرير» غلام زرين کفش خود را به آن ملعون رسانيده، صورت حال باز گرفت. آن ملعون با ارقم -عليه اللعنه- سوار شده با چهارصد نفر متوجه آن حضرت گرديدند که آن حضرت روي به خوابق مي رفت. چون دنيا به سبب قرب برآمدن آفتاب روشن گشت و شاهزاده متوجه عقب گرديد، ديد لشگري انبوده از عقب قصد وي کرده، نظر به طرف راست کرد، شکاف کوهي که ممر قريه ي «رهق» است به نظر درآورد، خواست دربند را منظور، به آن جا رود، مخالفين از هر طرف راه را بر آن حضرت بستند و آن حضرت آهنگ همان شکاف کرده، ياران شاهزاده دربند را فروگرفته، نگذاشتند احدي داخل شود، جنگي عظيم دست داد و از هر طرف تير پراکنده شد؛
ز پيکان عالمي را ژاله بگرفت
ز خون روي زمين را لاله بگرفت
راوي گويد که چون عبدالکريم با ديده ي خونبار به خوابق رسيد، فرياد برکشيد که قره العين پيغمبر خدا را به دست زرين کفش و ارقم داديد و به فراغت در خانه هاي خود نشسته ايد از خدا و رسول شرم نمي کنيد. اهل خوابق چون شنيدند، فرياد واويلا و وامصيبتا از دل برکشيدند و خواجه جلال الدين و خواجه ملکشاه بفرمودند تا در کوچه و محال ندا کردند.
در ساعت، دويست نفر از مردان کاري در خدمت آنها حاضر شده با اسلحه ي کامل و مرکب تازي، پس خواجه جلال پسرخود «خواجه نصير» را که يگانه پسر و 25 سال از عمرش گذشته بود و بي نهايت او را دوست مي داشت سپهسالار نمود، به اتفاق لشگر جرار خدمت آن نور ديده ي رسول مختار رسيد، وقتي آمد که زبير نراقي با لشگر خود از نراق آمده طرف خوابق را گرفته و زرين کفش و ارقم طرف بارکرسف را احاطه نموده و جنگ در پيوست. خواجه نصير نوجوان، چون شير ژيان و ببر دمان نعره کشيده، بدون محابا با آن جوانان جانباز بر لشگر زبير حمله نموده، يکصد نفر آنها را قعر جهنم منزل داد، ديگران چون روباه براي حفظ جان رو به گريز نهادند و يا با گروه بارکرسفي پيوند نمودند.
اما زرين کفش و ارقم از شجاعت و جلادت آن شير بيشه شهامت، بي نهايت بيمناک شدند و دست از کارزار کشيدند. راه خوابقيان باز شد و خدمت حضرت رسيدند. چون نظر خواجه جلال الدين به شاهزاده افتاد، فرياد برآورد: «السلام عليک يابن رسول الله! اجازه فرما تا جلال نيمه جاني در تن خود و فرزندش هست، نثار قدومت نمايند.» و به دست و پاي مرکب شاهزاده افتاد و ساير مردم نيز به رکاب بوسي مرکبش حاضر شده و در آن مقدمه، هفده نفر از مردم خوابق کشته و شهيد شده؛ يکي از ايشان «خواجه عبدالسلام» پسر خواجه ملکشاه، ديگري باباظهير خوابقي و از لشگر زبيرنراقي يکصد نفر کشته شده بودند.
پس خواجه جلال الدين و خواجه ملکشاه عرض کردند: «يابن رسول الله! اين بندگان، در بيشه ي غم و انديشه سرگردان و در درياي اندوه فرو رفته و حيرانيم، اما رأي مبارک به هر چه حکم فرمايد، فرمانبرداريم. شاهزاده تبسمي کرد، فرمود: «هر چند قضا به هر چه حکم کند؛ چاره جز رضا نيست و از تقديرات الهي مناص و پناهي نه، و اما از آن روي که فرموده: «ليس للانسان الا ما سعي» بر بني نوع اسان لازم است در امور به قدر مقدور سعي و کوشش نمايد و خود را مهمل و مأيوس نگذارد، لذا توسن تدبير را در ميدان ضميرخود جولان و يکباره توفيق پيروزي را از خداوند خود خواهان،بالاخره يا به مقامات عاليه ي شهادت فائز و يا مقدمات سعادت غلبه را حائز خواهند بود.
به هر حال از حيطه ي خوشنودي خدا و پيغمبر (ص) پاي بيرون نگذاشته خواهيم بود، عجالتاً نامه اي نوشته به بريدي تندرو دهيد که امين باشد از دربند به سوي چهل حصاران و فين رفته تا شيعيان و دوستان ما مطلع شوند، متوجه اين صوب شده ديداري تازه کنيم.
ديگر آن که زرين کفش را خبر دهيد بيايد صحبتي چند با او ميان گذارم، پس از آن آنچه رضاي الهي باشد از پس پرده ي غيب بيرون آيد.»
فوراً خواجه جلال الدين نامه به دوستان کاشان و فين نوشته به معتمدي داده، روانه نمود و خواجه نصير به زير کوه برآمده، زرين کفش را طلب نمود.
پس آن ملعون مرکب پيش رانده در مقابل شاهزاده آمد و سلام کرده، عرض کرد: «چه حاجت داري تا از عده برآيم.»
عامربن ناصر عرض کرد: «يابن رسول الله! اين همه فتنه و آشوب از اين ملعون است، اجازت فرما تا به يک چوبه ي تير او را دستگير بلکه رهسپار سعير نمايم.»
فرمود: «ما هرگز خانواده ي مکر و خدعه نبوده ايم، براي مشورتي او را خواسته ام، عنقريب ظالم به ظلم و ستم خود گرفتار و به عذاب آفريدگار معذب مي شود.»
فرمود: «ايهاالحارث! مي داني من خود به اين حدود نيامده ام، بلکه اهالي به اصرار مرا آورده اند و از خدمت پدر و برادرانم جدا ساخته اند و حاليه چنين فتنه پيش آمده و چنين آتشي افروخته گشته، البته شنيده اي آن جماعت که در صحراي کربلا رايت ظلم برافراخته و علم طغيان به دوش انداخته و با تيغ ستم، جدم امام حسين(ع) و اصحابش را شهيد ساخته، عاقبت کارشان به کجا رسيد و در آخرت چه با آنها کنند و يقين از شفاعت جدم نااميد شده، به بدترين عذاب الهي خواهند رسيد.
پس از من غريب بي کس آواره از وطن چه مي خواهيد و از ريختن خون من که عزم کرده ايد، چه مي طلبيد. راضي نشويد به واسطه ي ريختن خون من جماعتي در اين صحرا کشته شوند و آشوب کربلا تازه گردد، آخر نه من فرزند پيغمبر شمايم؟ از روح جدم شرم و از جده ام آزرم کنيد و بر من غريب رحم آريد.»
سهل کاري نيست خون چون مني از ريختن
چون مني را در گريبان دست ظلم آميختن
گيسوي عنبر شميم و جعد مشکين مرا
نيست نيکو اين چنين با خاک و خون آميختن
غلغله در صوامع ملکوت افتاد، کوه ها به لرزه درآمدند و از يکديگر فرو ريختند، خروش و ولوله در مردمان افتاد و فرياد وامصيبتاه به گوش کروبيان رسيد. زرينه کفش که اين حديث بشنيد، گفت: «يا سيدي! اين گفتگو را بگذار و حرب را آماده باش که جان به سلامت نخواهي برد. ارقم قسم ياد کرده تا تو را شهيد نکند از اسب فرود نيايد.» پس عنان مرکب به طرف ارقم راند و مکالمات شاهزاده را به گوش او رسانيد و آن سگ بدبخت اسب را از جاي برانگيخت و مقابل شاهزاده آمد و گفت: «يابن الباقر! گمان کرده اي که جان به سلامت خواهي برد؟ من به خود واجب کرده ام در هل محلي که يکي از شماها را بيابم، سر از تن برگيرم.»
حضرت فرمود: «خدا مي داند که مرا از کشته شدن اصلاً بيم نيست، چه شربت شهادت نوشيدن کار آباء و اجداد من است، بلکه مي ترسم سبب ريختن خون دوستان و مواليان خود شوم.»
ارقم ملعون گفت: «خون دوستان و شيعيان تو را نيز بر خاک خواهم ريخت.»
خواجه جلال الدين را غيرت اسلام به جوش و تولاي اهل بيت به خروش آورد، عرق حميت به حرکت آمده، خواست تا خود را به او و او را به دوزخ رساند. حضرت مرکب پيش راند و اين آيت بر او خواند: «والکاظمين الغيظ و العافين عن الناس والله يحب المحسنين» اين برادر! خشم فروبرندگان را در درگاه خداوند کريم اجري عظيم است. آتش غضب را با آب وضو خاموش کن که اينک هنگام نماز ظهر است. فراموش مکن و مردم را بفرماي تا دست از جنگ باز دارند و عبادت الهي را به جاي آرند که در اين وقت واجب است اولاً امور آخرت را مرتب سازيم، پس به کارهاي دنيا بپردازيم.
مروي است که حضرت را تشنگي غلبه کرده و براي وضو نيز آب مي خواست، از آن شکاف دربند قدري بالا رفته سنگي را از جاي برداشت، به حکم الهي از زير آن سنگ آب پيدا شد و اين کرامت نيز از آن حضرت ظاهر شد. تمام مردمان از آن آب وضو ساخته، نماز ظهر را به جماعت ادا کردند.
اما حامل نامه ي خواجه که به چهل حصاران و فين نوشته بود،در دهي که پشت دربند بود مردم را مطلع کرد و روانه شد،مستحفظين راه به تفتيش او آمده، نامه را با قاصد گرفته به نزد حارث فرستادند. آن ملعون نامه را قرائت کرد و قاصد را کشته، سرش را نزد خواجه جلال الدين فرستاد و پيغام کرد که راه چاره براي شما مسدود است و از اين بحر خونخوار به کنار نخواهيد رسيد و از شر لشگر جرار نخواهيد آرميد.
القصه روز به آخر رسيد و مواليان و دوستان درهمه ي شب آواز الوداع و فرياد الفراق به کيوان رسانيدند.
پس حضرت بفرمود تا چراغ ها و مشعل ها افروخته و مدرم بيدار و اطراف دربند را پاييده و برخوردار باشند و خود در دامنه ي کوه پاي سنگي عظيم که طعنه زن بر عرفات است، سجاده پهن کرده به عبادت ايزد متعال اشتغال داشت و خواجه جلال الدين و خواجه ملکشاه براي گرد کردن سپاه متوجه قريه شدند و در کوچه و محلات خابه ندا کردند: «هر که را دوستي آل رسول در دل است و قدرت محاربه و مجادله ي دشمنان اين خانواده دارد، امروزه که فرزند سيدالمرسلين را جماعت منافقين و مخالفين محصور کرده، پروانه سان گرد شمع وجودش به جانبازي آماده شوند.» اهالي از استماع اين کلمات به جوش و خروش افتاده فرياد وامصيبتا از نهادشان برآمد، بي تابانه از خابه به در رفته دور آن حضرت را فروگرفتند، در قدم اسب آن حضرت مي افتادند و به زبان حال اين مقال داشتند:
جان شيرين گر قبول چون تو جاناني بود
کي به جايش باز ماند هر که را جاني بود.
پس آن حضرت همگي را نوازش و دعاي خير کرد و لشگر اسلام را از آمدن آنها دل قوي شد.
راوي گويد:چون صبح صادق بدميد، خواجه نصير و خواجه جلال با بيست نفر از ملازمان و محبان سوار شده به خدمت شاهزاده رفتند براي اجازت حرب، آن حضرت پس از گريه ي بسيار خواجه نصير را اجازت فرمود. خواجه عنان به طرف ارقم بدبنيان معطوف داشت تا او را به جهنم فرستد که زرين کفش به زبير ملعون دشت حلوايي بانگ زد که مگذار خواجه نصير از پيش صف شما بگذرد.
حضرت سلطانعلي چون اين صدا بشنيد،همان لحظه سورا شد پيش صف مردم خوابق آمده، نصرت خواجه را از خداوند تعالي درخواست کرد. پس زبير ملعون به سي سوار نابکار بر خواجه و يارانش حمله آوردند و خواجه چون شير ژيان بر آن منافقان حمله کرده،به هر طرف رو مي کرد مي تاخت، از کشته پشته مي ساخت و به يک لظحه چندين مشرک به خاک هلاک انداخت و زبير،مردم را بر حرب تحريص مي نمود که خواجه نصير به قدرت حتي قدير و برکت دعاي شاهزاده امير خود را به زبير بدپير رسانيده؛ چنان ضربتي بر سرش زد که تا نافش شکافت و روح نحسش به نار سعير شتافت.از شجاعت خواجه نصير دلير فغان از صغير و کبير و فرياد از هر بنا و پير از زمين به چرخ اثير افتاد، غريو از سپاه مخالف و مرحبا از مردم مؤالف برخاست و اسلاميان قوي دل و چيره گشتند و سطوت آنها زياد شد و جملگي به يکدفعه حمله نمودند.
منبع:کتاب شرح زندگاني و شهادت حضرت سلطانعلي بن امام محمدباقر (ع

موضوعات: زندگينامه حضرت سلطانعلي بن امام محمد باقر (ع)  لینک ثابت
 [ 07:49:00 ب.ظ ]




شهادت سلطان علی بن محمد الباقر علیه السلام

در این روز در سال 116 هجری جناب ابوالحسن سلطان علی فرزند امام باقر علیه السلام در اردهال کاشان به شهادت رسید1

عده ای از دوستان اهل بیت علیهم السلام از اهالی چهل حصاران و فین کاشان نامه ای خدمت امام باقر علیه السلام نوشتند که چون ما از محضر شما دور هستیم یکی از آقازادگان خود را برای راهنمایی و تربیت ما و تعلیم احکام به جانب ما بفرستید

آن حضرت فرزند بزرگوار خود جناب علی بن محمد علیه السلام را با رسولان فرستاده, روانه کاشان کردند و اسباب سفر آن حضرت را برادرش امام صادق علیه السلام فراهم نمودند

هنگام ورود آن حضرت, در فین حدود شش هزار نفر برای استقبال آمدند. حضرت مدتی در جاسب و خاوه مشغول هدایت مردم بودند, و بیشتر در مسجد جامع کاشان _ که فعلا در کوی میدان کهنه واقع است _ مشغول عبادت بودند و شیعیان برای ادای نماز جمعه خدمتش مشرف میشدند, و کرامات زیادی مشاهده مینمودند

آن حضرت نامه هایی برای پدر بزرگوارش به مدینه میفرستاد و حالات خود و شیعیان را بیان میفرمود تا در سال 114 هجری خبر شهادت پدر بزرگوارش به آن حضرت رسید و بعد از سه سال از شهادت پدر بزرگوارش در سال 116 هجری مخالفین آن حضرت را با عده ای از دوستان و موالیان و منسوبین به آن حضرت شهید کردند

از آنجا که 27 جمادی الثانی در سال شهادت آن حضرت مصادف با 17 مهر سال شمسی بوده , هر سال به مناسبت سالگرد آن حضرت در جمعه دوم مهرماه مراسم قالی شویان همراه با عزاداری باشکوهی کنار قبر مطهرش برگزار میشود2

هم اکنون در سرداب زیر ضریح مقدس آن حضرت بدن مبارک حدود صد نفر از آن شهای بزرگوار تازه و سالم هست که مرحوم آیه الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی مشاهده فرموده اند3

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.شرح زندگانی حضرت سلطان علی بن محمد باقر علیهما السلام: ص62. مراقدالمعارف: ج2 ص79_72. روضات الجنات: ج4 ص212

2.مراقد المعارف: ج2 ص80

3.به کتاب “نور باهر” تاُلیف مرحوم باقر مرندی _ و اجساد جاویدان به نقل از کسانب که همراه آیه الله مرعشی نجفی اجساد طهر را زیارت کرده اند _ مراجعه شود

موضوعات: شهادت سلطان علی بن محمد الباقر علیه السلام  لینک ثابت
 [ 07:44:00 ب.ظ ]




موضوعات: روز چهار شنبه مختص به امام کاظم*امام رضا *امام جواد*امام هادی (ع)  لینک ثابت
 [ 07:33:00 ب.ظ ]




ذذکر روز چهار شنبه 

 

 

موضوعات: ذکر روز چهار شنبه  لینک ثابت
 [ 07:07:00 ب.ظ ]






سی سال نماز قضا، به خاطر پرستش پست
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

مردى سى سال نماز را در مسجد به جماعت مى ‏خواند. روزى ديد كسى جايش را گرفته است. ابتدا ناراحت شد، بعد فهميد او در اين سى سال اين پست را مى‏ پرستيده نه خدا را، لذا تمام سى سال نماز را قضا كرد

منبع : يادداشت هاى استاد مطهرى جلد2، ص129

موضوعات: سی سال نماز قضا، به خاطر پرستش پست  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-01-17] [ 06:23:00 ب.ظ ]





تاثیر تقوای مادر برفرزند
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

شـیـخ مـفید(ره ) در خواب دید : فاطمه زهرا(س ) در حالی که دست حسن (ع ) و حسین (ع ) را در دست داشت پیش آمد و رو به او فرمود : یاشیخ , به این دو کودک , فقه را تعلیم بده .
شیخ مفید از خواب بیدار شد .
تعجب کرد از این که فاطمه زهرا(س ) به همراه حسنین بیاید و بگوید به آنها تعلیم بده .
روزی شیخ در جلسه درس نشسته بود .
ناگهان زنی را دید که دست دو پسرش را در دست داشت و در بـرابـرش ایـستاده بود .
زن به شیخ مفید گفت : یا شیخ به این دو کودک (سید رضی و سید مرتضی ),فقه را تعلیم بده .
شـیخ مفید که تعبیر خوابش را دریافته بود, آن دو کودک را به بهترین وجه پرورش داد تا جایی که سید رضی و سید مرتضی ازمفاخر جهان تشیع گردیدند .
روزی شـیـخ مفید مقداری سهم امام به این دو کودک داد که به مادرشان بدهند .
مادر آنها پول را قـبـول نـکرد و گفت : سلام مرا به شیخ مفید برسانید و بگویید پدرمان مغازه ای به ارث گذاشته اسـت .
مـادرمـان , مال الاجاره این مغازه را می گیرد و خرج می کند, لذا احتیاج زیادی نداریم و با قناعت زندگی می کنیم

تربیت فرزند در اسلام , ص 90

موضوعات:  تاثیر تقوای مادر برفرزند  لینک ثابت
 [ 06:09:00 ب.ظ ]





کرامتی از شیخ انصاری
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

آیت الله العظمی بهجت: دو کلمه از شیخ انصاری نقل شده است که بر علوّ مقام او دلالت دارد.ک

اول آن که: یکی از اهل علم حاجتی داشته و مدت ها به حرم مشرف می شده و توسل می کرده است، تا این که روزی، عربی را می بیند که وارد حرم شد و عرض حاجت کرد (فرزندش بیمار بوده) و فوراً همان جا حاجتش برآورده شد؛ از این رو، خیلی ناراحت می شود و به اصطلاح، قهر می کند و تصمیم می گیرد از عراق برود. وقتی به محل اقامتش بر می گردد، به او می گویند: «چندین بار، خادم شیخ به سراغ شما آمد و شما نبودید». در همین وقت، دوباره خادم سر می رسد. (او را به نزد شیخ فرا می خواند و او به خدمت شیخ شرفیاب می شود) سرانجام بعد از آن که شیخ، حوائج او (هزینه حج، منزل و عیال) را برآورد، به او می فرماید: «شما نگاه نکنید به این مردم. این ها را این طور عادت داده اند؛ اما شماها اگر خواستید حاجتتان برآورده شود، بر خشوع و خضوع خود در نماز بیفزایید».

کلام بزرگی است. کأنّ [گویی] می فرماید که به این، أحوج [نیازمندتر] هستید.

دوم آن که، ایشان مریض شده بودند و اهل علم و عرب ها به دیدنشان آمده، و طی عیادت گفته بودند: «ان شاءالله خوب می شوید». ایشان در پاسخ فرموده بود:

المَوتُ و الحیاه من عَوارِضِ البدنِ و السّوجُ سَوادُ الْوَجهِ فی الآخره؛

مرگ و زندگانی از عوارض بدن است؛ ولی مصیبت، سیاه رویی در آخرت است.

نکته های ناب، ص 85.

 

موضوعات: کرامتی از شیخ انصاری  لینک ثابت
 [ 06:03:00 ب.ظ ]




آقائی و بزرگواری ائمه علیهم السلام

باز آقای قدس می گوید: روزی آقای بهجت در رابطه با بزرگواری و اغماض ائمه اطهار ـ صلوات الله علیهم ـ فرمودند:
« در نزدیکی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانه فرات و دجله آبادیی است به نام «مصیب»، که مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیر المؤمنین علیه السلام از آنجا عبور می کرد و مردی از اهل سنت که در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون می دانست وی به زیارت حضرت علی علیه السلام می رود او را مسخره می کرد.
حتی یک بار به ساحت مقدس آقا جسارت کرد، و مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خیلی بی تابی کرد و ناله زد که: تو می دانی این مخالف چه می کند.
آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد آقا فرمود: او بر ما حقی دارد که هر چه بکند در دنیا نمی توانیم او را کیفر دهیم. شیعه می گوید عرض کردم: آری، لابد به خاطر آن جسارتهایی که او می کند بر شما حق پیدا کرده است؟! حضرت فرمودند: بله او روزی در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می کرد، ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سید الشهدا علیه السلام به خاطرش افتاد و پیش خود گفت: عمر بن سعد کار خوبی نکرد که اینها را تشنه کشت، خوب بود به آنها آب می داد بعد همه را می کشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت، از این جهت بر ما حقی پیدا کرد که نمی توانیم او را جزا بدهیم.

موضوعات: آقائی و بزرگواری ائمه علیهم السلام  لینک ثابت
 [ 06:01:00 ب.ظ ]





موضوعات: سخنان پندآموز ایت الله بهجت درقالب عکس, سخنان پندآموز بزرگان و علما درقالب عکس  لینک ثابت
 [ 04:57:00 ب.ظ ]




موضوعات: سخنان پندآموز ایت الله بهجت درقالب عکس  لینک ثابت
 [ 04:57:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

موضوعات: سخنان پندآموز از اقای قرائتی درقالب عکس  لینک ثابت
 [ 04:44:00 ب.ظ ]




موضوعات: روز سه شنبه مختص به امام سجاد *امام باقر*امام صادق  لینک ثابت
 [ 04:34:00 ب.ظ ]




 

موضوعات: ذکر روز سه شنبه  لینک ثابت
 [ 04:17:00 ب.ظ ]




 

 

خورشيد بر بيت‌الله الحرام عمود مي‌شود
مسئولان نجوم سعودي از عمود شدن خورشيد بر كعبه مشرفه هنگام ظهر خبر دادند.
به گزارش گروه ترجمه پايگاه اطلاع رساني حج، انجمن نجوم جده تصريح كرد: ظهر امروز خورشيد به نقطه تعامل در آسمان مكه مكرمه مي‌رسد و در خطي عمودي با كعبه قرار مي‌گيرد.

ماجد ابوزاهره رئيس اين انجمن تصريح كرد: پديده عمود شدن در نتيجه گردش زمين به دور خورشيد و همچنين به خاطر موقعيت جغرافيايي مكه مكرمه كه بين مدار سرطان و جدي قرار دارد، اتفاق مي‌افتد اين وضع سبب مي‌شود تا خورشيد هر سال دو بار بر كعبه مشرفه عمود شود.

ابوزاهره گفت: خورشيد امروز در ساعت ۱۲ و ۱۸ د قيقه هنگام اذان ظهر به نقطه تعامل ۹۰ درجه تقريبا مي‌رسد كه در اين زمان، سايه كعبه مشرفه به طور كامل از بين مي‌رود. همچنين در اين ساعت، اجسام هم سايه ندارند.

سال گذشته نيز در چنين روزي پديده تعامد (عمود شدن) خورشيد بر كعبه مشرفه رخ داد كه در لحظه عمود شدن سايه هر جسمي زير آن جسم به صورت مستقيم قرار گرفته و مساوي صفر است.

موضوعات: خورشيد بر بيت‌الله الحرام عمود مي‌شود  لینک ثابت
 [ 12:02:00 ق.ظ ]




ولادت حضرت قاسم مبارک


موضوعات: ولادت حضرت قاسم مبارک  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-01-16] [ 11:54:00 ب.ظ ]




روز دوشنبه مختص به امام حسین امام حسن

موضوعات: روز دوشنبه مختص به امام حسین وامام حسن  لینک ثابت
 [ 09:15:00 ب.ظ ]




 

 ذکر روز دوشنبه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: ذکر روز دوشنبه  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره احزاب

 

احزاب سی و سومین سوره قرآن است که مدنی و 73 یه دارد.
در فضیلت این سوره از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر که سوره احزاب را قرائت کند و به خانواده اش آموزش دهد از عذاب قبر در امان خواهد بود(1)
امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرموده اند: اگر کسی سوره احزاب را زیاد قرائت کند در روز قیامت در همسایگی و جوار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خواهد بود(2)
آثار و برکات سوره
1) خواستگار فراوان می شود
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: اگر سوره احزاب را بر پوست اهویی بنویسند و در ظرف کوچک شیشه ای قرار دهند و در منزل بگذارند، خواستگاران دختر او و خواهران و بستگان او زیاد شوند و میل و رغبت دیگران به دختر زیاد شود هر چند فقیر و درمانده باشد(3)
2) برآورده شدن 100 حاجت
عبدالله بن مغیره گوید که از موسی بن جعفر علیه السلام شنیدم که فرمودند: هر کس در تعقیب نماز صبح و مغرب پیش از آنکه برخیزد یا با کسی سخن بگوید آیه 56 این سوره «ان الله و ملائکة…» را بخواند و بعد بگوید:« اللهم صل علی محمدالنبی و ذریته» خداوند صد حاجتش را برآورده سازد و هفتاد تای آن را در دنیا و سی حاجت در اخرت.
عبدالله گوید پرسیدم معنی صلاة خدا و ملائکه و مومنین چیست؟
فرمودند: صلاة خدا رحمت اوست و صلاة ملائکه ستایش و مدحشان است برای پیامبر و صلاة مومنیت دعاست برای پیامبر و آلش.
از اسرار آل محمد در موضوع صلوات بر پیامبر و آلش چنین آمده:
« اللهم صلی علی محمد و آل محمد فی الاولین، و صلی علی محمد و آل محمد فی الاخرین، وصلی علی محمد و آل محمد فی الملا الاعلی و صلی علی محمد و آل محمد فی المرسلین، اللهماعط محمداً و آل محمد ، الوسیله و الشرف و الفضیله و ادرجة الکبیرة اللهم انی آمنت بمحمد و لم اره فلا تحرمنی یوم القیامه رویته و ارزقنی صحبته و توفنی علی ملته و اسقنی من حوضه مشرباً رویا سائغا هنیئاً لا اظمأ بعده ابداً انک علی کل شیء قدیر، اللهم کما آمنت بمحمد و لم اره فعرفنی فی الجنان وجهه ، اللهم بلّغ روح عنی تحیّة کثیرة و سلاما»
پس کسی که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در هر بامداد سه بار و در هر شامگاه سه بار این چنین صلوات بفرستد تمام گناهان و خطاهایش نابود و محو شود و ایام شادیش تداوم یابد و دعایش مستجاب گردد و به آرزویش برسد و روزیش فراوان شود و بر پیروزی بر دشمن یاری شود و اسباب خیر و نیکی برایش فراهم گردد و در بهشت برین از همنشینان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم باشد.(4)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) مجمع البیان، ج8، ص115
(2) ثواب الاعمال، ص 110
(3) تفسیرالبرهان، ج4، ص407
(4) درمان با قرآن، ص75
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره احزاب  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره سجده

سجده و نام دیگرش «المضاجع» (1) سی ودومین سوره قرآن است که مکی و 30 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: هر کس سوره سجده را قرائت نماید مانند آن است که شب قدر را احیا گرفته است(2)
از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده است: هر کس در شب های جمعه سوره سجده را قرائت کند خداوند نامه اعمالش را در روز قیامت به دست راست او می دهد و از او حسابرسی نمی کند و او را از همراهان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت گرامیش قرار می دهد(3)
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم هر شب پیش از خواب سوره سجده را قرائت می کردند و تا این سوره و سوره ملک را نمی خواندند به رختخواب نمی رفتند(4)
در روایتی دیگر از ایشان آمده که قرائت این سوره در شب موجب امنیت از شیطان و ترفیع درجات در قیامت می شود(5)
آثار و برکات سوره سجده
1) ایمنی از تب و درد مفاصل
از پیامبر گرامی اسلامی نقل شده: هر کس سوره سجده را بنویسد و با خود همراه داشته باشد از مبتلا شدن به تب و سردرد و درد مفاصل در امان است(6)
در روایتی از امام صادق علیه السلام نیز هم به داشتن نوشته این سوره مبارکه و هم نوشیدن آب حاصل از شستن این سوره برای رفع انواع تب ها مفید دانسته است(7)
2) عزل کردن حاکم ستمگر
در کتاب المصباح در باب خواص سوره سجده آمده: اگر سوره سجده را بنویسد و در خانه والی و حاکمی قرار دهند در همان سال معزول می شود.(8)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)درمان با قران، ص 72
(2)مجمع البیان، ج8، ص97
(3) ثواب الاعمال، ص110
(4) سنن الترمذی، ج4، ص239
(5) کنزالعمال، ح2413
(6) تفسیرالبرهان، ج4، ص385
(7)همان
(8) المصباح کفعمی، ص456
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره سجده  لینک ثابت
 [ 08:51:00 ب.ظ ]




 

فضیلت و خواص سوره لقمان
لقمان، سی و یکمین سوره قران است که مکی و 34 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سلم روایت شده: هر که این سوره را قرائت کند در روز قیامت لقمان رفیق و همراه او خواهد بود و ده برابر تعداد کسانی

که امر به معروف و نهی ازمنکر کرده اند به او حسنه داده می شود(1)

امام باقر علیه السلام فرموده اند: هر کس که هر شب سوره لقمان را قرائت نماید خداوند سی فرشته را مأمور حفظ و نگهداری او از ابلیس و سپاهیان او می کند و اگر صبحگاه نیز این سوره را قرائت کند، تا شب در امان و حفظ الهی خواهد بود(2)
آثار و برکات سوره
1) درمان بیماری های داخلی
از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: اگر سوره لقمان را بنویسند و پس از شستن نوشته، از اب ان بنوشد هر گونه بیماری درونی داشته باشند، از بین خواهد رفت و هر مرد و زنی که خونریزی در یکی از اندام خود دارد اگر نوشته سوره لقمان را بر آن موضع قرار دهند خونریزی قطع می شود(3)
از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده: اگر سوره لقمان را بنویسند و سپس شسته و از آب آن به مرد و زنی که در درون درد و ناراحتی دارد بنوشانند. عافیت می یابد و از تب ها و هر گونه آزار دهنده و بیماری از او برطرف می شود(4)
2) عزل کردن حاکم ستمگر
هر کس این سوره را در منزل حاکمی بگذارد در همان سال معزول می شود و هر که آن را بنویسد و با خود دارد از درد شقیقه و تب ایمن شود(5)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) مجمع البیان،ج8، ص74
(2) ثواب الاعمال، ص110
(3) تفسیرالبرهان، ج4، ص359
(4) همان
(5)درمان با قرآن، ص72
منابع: منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره لقمان  لینک ثابت
 [ 08:48:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره روم
روم، سی امین سوره قرآن است که مکی و 60 آیه دارد.
در فضیلت سوره روم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره روم را بخواند ده برابر تمامی فرشتگانی که خداوند را در بین زمین و آسمان تسبیح گفته اند حسنه به او داده می شود و هر آنچه که در روز یا شبش از دست داده دوباره به دست می آورد(1)
به قرائت این سوه در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان بسیار سفارش شده است. در روایتی از امام صادق علیه السلام روایت شده: هر کس سوره های عنکبوت و روم را در شب بیست وو سوم ماه رمضان قرائت نماید به خدا قسم او از اهل بهشت است و پس از گفتن این جمله فرمودند: اینکه قسم یاد کردم هر کس در این شب این سوره ها را بخواند اهل بهشت است هیچ استثنایی نمی کنم و نمی ترسم که خداوند به خاطر سوگند و عدم استثنای در ان برای من گناهی بنویسد. زیرا مطمئن هستم که این دو سوره نزد خداوند جایگاهی بزرگ دارد(2)
در روایتی دیگر از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله آمده است علت اینکه حضرت ابراهیم علیه السلام به نام خلیل الله نامیده شد قرائت آیات 18-17 سوره روم است(3)
آثار و برکات سوره
1) راه دستیابی به خوبی ها
خواندن سه بار آیات 18-17 سوره روم در عصر و صبح مستحب است. امام علی علیه السلام فرموده است: هر کس در عصر سه بار بگوید: «فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون و له الحمد فی السماوات و الارض و عشیا و حین تظهرون» هیچ خیر و خوبی ای در ان شب از او فوت نمی شود و همه بدی ها و شرور،آن شب از او برداشته می شود و هر کس صبحگاه سه بار این آیات را بخواند نیز چنین بهره ای می برد. (4)
این دو ایه شریفه بسیار ارزشمند است که پیامبر صلی الله علیه واله به کسی که این دو آیه را همواره زمزمه می کند وعده بهشت داده است(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) مجمع البیان، ج8، ص42
(2) ثواب الاعمال، ص109
(3) مستدرک الوسائل، ج5، ص394
(4)امالی شیخ صدوق، ص674
(5) مجمع البیان،ج7، ص51
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی ؛ محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره روم  لینک ثابت
 [ 08:42:00 ب.ظ ]




 

فضیلت و خواص سوره روم
روم، سی امین سوره قرآن است که مکی و 60 آیه دارد.
در فضیلت سوره روم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره روم را بخواند ده برابر تمامی فرشتگانی که خداوند را در بین زمین و آسمان تسبیح گفته اند حسنه به او داده می شود و هر آنچه که در روز یا شبش از دست داده دوباره به دست می آورد(1)
به قرائت این سوه در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان بسیار سفارش شده است. در روایتی از امام صادق علیه السلام روایت شده: هر کس سوره های عنکبوت و روم را در شب بیست وو سوم ماه رمضان قرائت نماید به خدا قسم او از اهل بهشت است و پس از گفتن این جمله فرمودند: اینکه قسم یاد کردم هر کس در این شب این سوره ها را بخواند اهل بهشت است هیچ استثنایی نمی کنم و نمی ترسم که خداوند به خاطر سوگند و عدم استثنای در ان برای من گناهی بنویسد. زیرا مطمئن هستم که این دو سوره نزد خداوند جایگاهی بزرگ دارد(2)
در روایتی دیگر از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله آمده است علت اینکه حضرت ابراهیم علیه السلام به نام خلیل الله نامیده شد قرائت آیات 18-17 سوره روم است(3)
آثار و برکات سوره
1) راه دستیابی به خوبی ها
خواندن سه بار آیات 18-17 سوره روم در عصر و صبح مستحب است. امام علی علیه السلام فرموده است: هر کس در عصر سه بار بگوید: «فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون و له الحمد فی السماوات و الارض و عشیا و حین تظهرون» هیچ خیر و خوبی ای در ان شب از او فوت نمی شود و همه بدی ها و شرور،آن شب از او برداشته می شود و هر کس صبحگاه سه بار این آیات را بخواند نیز چنین بهره ای می برد. (4)
این دو ایه شریفه بسیار ارزشمند است که پیامبر صلی الله علیه واله به کسی که این دو آیه را همواره زمزمه می کند وعده بهشت داده است(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) مجمع البیان، ج8، ص42
(2) ثواب الاعمال، ص109
(3) مستدرک الوسائل، ج5، ص394
(4)امالی شیخ صدوق، ص674
(5) مجمع البیان،ج7، ص51
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی ؛ محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره روم  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره قصص
قصص و نام دیگرش «موسی و فرعون» (1) بیست و هشتمین سوره قرآن است که مکی و 88 آیه دارد.
از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله روایت شده است: اگر کسی سوره قصص را قرائت کند ده برابر تعداد کسانی که حضرت موسی علیه السلام را تصدیق یا تکذیب کرده اند به او حسنه داده می شود و تمامی فرشتگان آسمان و زمین در روز قیامت، به سود او شهادت می دهند که او راستگو و درستکار بوده است(2)
آثار و برکات سوره
1) شفای همه دردها
در آثار و خواص سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه واله وسلم روایت شده: اگر سوره قصص را بنویسند و آنگاه با آب آنرا بشویند، همه دردها و ناراحتی ها از آنها برطرف می شود(3)
2) درمان درد شکم و کبد و طحال
از امام صادق علیه السلام نقل شده: اگر نوشته سوره قصص را بر کسی که درد شکم یا بیماری طحال یا درد کبد یا هر گونه درد دیگری در درون بدن دارد بیاویزند، بهبود می یابد(4)
3) برای ترس از حاکم و شخص قدرتمند
از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده: برای ترس از سلطان و حاکم 7 بار بگویید: (آیه 35) « بسم الله و بالله سنشد عضدک باخیک و نجعل لکما سلطانا فلا یصلون الیکما انتما و من اتبعکما الغالبون» و این دستور را در کنار نهر آبی جاری بگو و هر گاه از نماز شب فارغ شدی پیش از آن که نماز صبح را بخوانی 7 بار این دستور را انجام بده.ان شاءالله هیچ چیزی به تو زیان نخواهد رساند(5)
4) رویارویی با ظالم
در رویارویی با ظالمان گفته شده که آیات 70-68 سوره قصص را هنگامی که بر حاکم ستمگری وارد می شود 7 بار بخواند و آنگاه 3 بار بگوید:« اللهُ غالبُ أمْرِهِ» از شر ستمهای او در امان می ماند.(6)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)درمان با قرآن، ص68
(2) مجمع البیان،ج7، ص412
(3)تفسیرالبرهان، ج4،ص199
(4)المصباح کفعمی، ص456
(5) طب الائمه، ص35
(6) خواص القرآن و فوائده، ص72
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

موضوعات: مراتب اخلاص:  لینک ثابت
 [ 08:31:00 ب.ظ ]




اثر تربیت در کودک
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

سـهـل شـوشتری از بزرگان عرفاست که در سن هشتاد سالگی ,به سال 283ه . ق از دنیا رفت .
او مـی گـویـد : مـن سـه سـاله بودم که نیمه های شبی دیدم دایی ام محمدبن سوار از بستر خواب برخاسته و مشغول نماز شب است .
یک بار به من گفت : پسرم , آیا آن خداوندی که تو راآفریده یاد نمی کنی ؟ گفتم : چگونه او را یاد کنم ؟ گفت : شب , هنگامی که برای خواب در بسترت می آرمی , سه بارازصمیم دل بگو : خدا با من است و مـرا می نگرد و من در محضر اوهستم .
چند شب همین گفتار را از ته دل گفتم .
سپس به من گـفـت : ایـن جـمـلـه ها را هر شب هفت بار بگو .
من چنین کردم .
شیرینی این ذکردر دلم جای گرفت .
پس از یک سال به من گفت : آنچه گفتم در تمام عمر تا آن گاه که تو را در گور نهند از جان و دل بگو, که همین ذکر ومعنویتش دست تو را در دو جهان بگیرد و نجات بخشد .
بـه ایـن تـرتـیـب نـور ایـمان به توحید, در دوران کودکی در دلم راه یافت و بر سراسر قلبم چیره شد

موضوعات: اثر تربیت در کودک  لینک ثابت
 [ 08:27:00 ب.ظ ]




  
میثم تمّار
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

گاهی فضیلت های برجسته و ارزشمند، در چهره و زندگی و صفات انسان های والا بروز می کند. از این رو آشنایی با این گونه انسان ه، قرار گرفتن در برابر (آینه های حق نما)ست و درس پاکی و ایمان می دهد. (میثم تمار)، یکی از این انسان های والاست که به اختصار با سیمای دوست داشتنیِ او آشنا می شویم.

ترسیمی از شخصیت میثم تمّار

(میثم)، فرزند یحیی، ابتدا غلام زنی از طایفه بنی اسد بود، حضرت علی(ع) او را خرید و آزاد کرد. 1 وی در زمان پیامبر نیز می زیست; هر چند در حوادث زمان آن حضرت یادی از او نشده، اما او را از اصحاب پیامبر(ص) به شمار آورده اند.

میثم تمّار، مسلمانی فداکار و شیعه ای وفادار و خالص بود. گفته اند که شش پسر داشت که همه همچون پدر، در راه ایمان و مسلمانی استوار بودند و از هواداران اهل بیت به شمار می رفتند. آنها مورد علاقه امامان شیعه بودند. امام حسین، امام باقر و امام صادق بارها از میثم به نیکی یاد کرده اند.2

ارتباط میثم با علی(ع) در زمان خلافت آن حضرت صمیمی تر و بیشتر شد. د ر همان زمان بود که حضرت او را از بردگی رهاند و آزاد کرد.

وی شیفته آن بود که از محضر امیر مؤمنان علی (ع) علم و حکمت بیاموزد. از این رو دل و جان خود را دربست در اختیار معارف علوم علوی گذاشت. حضرت (ع) نیز که او را لایق و با استعداد یافت، دانش و حکمت های فراوانی به وی آموخت، حتی برخی اسرار را که به هر کس نمی توان گفت و آگاهی از حوادث آینده و بلاها و فتنه های زمانه را در اختیار او گذاشت. از این رو میثم تمّار را (صاحب سرّ) امیر المؤمنین می دانند.3

گاهی میثم تمّار، گوشه ای از آموخته ها و رازهایی را که از امام خود فرا گرفته بود، با مردم در میان می گذاشت و مایه شگفتی آنان می شد. این نوع علوم و آگاهی ها را (علم مَنایا و بلایا) می نامند. میثم تمار، رازدار بود و جز به ضرورت و هنگام نیاز، آنچه را از مولایش فرا گرفته بود، فاش نمی ساخت.

وی در کوفه می زیست و میان او و امام علی(ع)، صمیمیتی خاص وجود داشت. حضرت گاهی به مغازه خرما فروشی او می رفت و هم صحبتش می شد و در این دیدارها از قرآن و حکمت های دینی به او می آموخت.4

در صحنه های مختلف، پا به پای یاران خالص علی(ع) حضور داشت و همچون پروانه ای از فروغ ولایتِ علوی، نور می گرفت. همراه افراد زبده ای چون (کمیل) در مواقف نیایش و عبادت مولا حاضر می شد. انیس شب های عرفانی آن حضرت و همدم راز و نیازهای امام بود.

صحنه هایی از عبادت های نیمه شب حضرت در صحراهای بیرون کوفه و رازگویی های مولا با چاه، از زبان میثم تمّار نقل شده است.5

میثم، به واسطه آنچه از زبان مولایش شنیده بود، از شهادت خود آگاه بود. حضرت روزی به او فرمود: ای میثم! چه خواهی کرد آن روز که فرزند ناپاک بنی امیه (ابن زیاد) از تو بخواهد از من بیزاری بجویی؟

میثم گفت: نه، به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهم کرد.

امام (ع) فرمود: در غیر این صورت تو را به دار می آویزند و می کشند.

گفت: صبر و مقاومت می کنم. این در راه خدا برایم قابل تحمل است… .

از این رو میثم، پیوسته دار بر دوشی بود که انتظار شهادت داشت و شهادت بر سر عقیده و ایمان را افتخار می دانست و با همه خطرها و فشاره، هرگز از دفاع و جانبداری خاندان رسالت و خط امامت و ولایت دست برنمی داشت. پس از شهادت امیر المؤمنین(ع)، گاهی از کوفه به مدینه می رفت و با امام حسن و امام حسین^ دیدار می کرد.

مردم کوفه، در آن دوران خفقان که امویان حکومت را در دست داشتند، فضایل اهل بیت و مناقب امیر مؤمنان را از زبان او می شنیدند. او به توصیه مولایش علی(ع) عمل می کرد و فضیلت های آن حضرت و این خاندان پاک را همه جا نشر می داد، با آن که می دانست او را دستگیر خواهند کرد و از شاخه نخلی به دار خواهند آویخت. حتّی آن درخت خاص ّ را هم می دانست کدام است.

گاهی هنگام عبور از کنار آن درخت که علی(ع)به وی نشان داده و فرموده بود که بعداً با این درخت، ماجراها خواهی داشت، می ایستاد و در پای آن نخل نماز می خواند و می گفت: مبارکت باد ای نخل! مرا برای تو آفریده اند و تو برای من روییده ای. همیشه به آن نخل می نگریست. 6

ویژگی های میثم

میثم تمّار، ویژگی های برجسته ای داشت; از جمله:

1 ـ خطابه و سخنوری: میثم، بیانی رسا و نطقی گویا داشت و در بازار کوفه، رئیس صنف میوه فروشان و سخنگوی آنان بود. او هنگام شکایت بازاریان کوفه از ابن زیاد، به عنوان نماینده آنان نزد والی کوفه رفت.7

2 ـ تفسیر قرآن: از آموخته های دیگر میثم تمّار از علی بن ابی طالب(ع)، علم قرآن و معارف کتاب الهی بود. روزی میثم با ابن عباس ـ که او نیز از شاگردان علی(ع) در تفسیر قرآن بود ـ در مدینه دیدار کرد و به او گفت: آنچه از تفسیر قرآن می خواهی بپرس. من تمام قرآن و تأویل آن را نزد علی(ع) فرا گرفته ام. ابن عباس، کاغذ و دواتی طلبید تا سخنان میثم را در تفسیر قرآن بنویسد. میثم در باره جزئیات شهادت خویش، طبق آنچه از امیر مؤمنان شنیده بود، با ابن عباس صحبت کرد و او را شگفت زده نمود.8

3 ـ راوی حدیث: وی احادیث بسیاری از علی(ع) شنیده و آنها را در یک مجموعه گردآوری کرده بود. آنچه در فرصت های مختلف از پیشوای خود روایت می کرد و از حوادث آینده خبر می داد، اهتمام او را به این موضوع نشان می دهد. دو تن از پسرانش به نام صالح و یعقوب نیز مطالبی را از نوشته های او روایت کرده اند. 9

4 ـ علم به اسرار: همچنان که پیشتر اشاره شد، او علم (بلایا و منایا) داشت; یعنی از حوادث آینده و نحوه مرگ و میر افراد و فتنه هایی که بعداً قرار بود اتفاق بیفتد، خبر داشت. هم نامه سربسته می خواند و هم راز نشنیده می گفت و آن همه را از مولایش امام علی(ع)فرا گرفته بود; مثلاً شهادت خود را پیش گویی می کرد، خبر مرگ معاویه را یک هفته قبل از آن به ابو خالد گفته بود، قیام مختار را در کوفه نیز پیش گویی کرده بود10، از حادثه جان گداز کربلا هم خبر داشت، با آن که خودش سال ها پیش از آن واقعه به شهادت رسید.

روزی به زنی به نام (جبله مکّی) گفته بود: این امت، پسر دختر پیامبرشان را در دهم محرم می کشند و دشمنان خدا این روز را مبارک می دانند; این داستانی است که مولایم امیر مؤمنان(ع)به من خبر داده و فرموده است که همه چیز بر حسین بن علی(ع) خواهد گریست. 11

روزی در مجلس بنی اسد با حبیب بن مظاهر (از شهدای کربلا) دیدار کرد و با او گفتاری مفصل داشت. حبیب، در سخنی اشاره آمیز، خبر از شهادت میثم داد و گفت: گویا پیرمردی را می بینم که در راه دوستی با خاندان پیامبر، او را به دار می زنند و بر چوبه دار، شکمش را می درند (اشاره به شهادت میثم در کوفه).

میثم هم در جوابش گفت: من نیز مردی سرخ رو را می بینم و می شناسم که برای یاری فرزند دختر پیامبرش قیام می کند و کشته می شود و سرش در کوفه گردانده می شود (اشاره به شهادت حبیب در کربلا).

مردمی که شاهد این گفت گو بودند، سخنان آن دو بزرگوار را مسخره کردند و دروغ پنداشتند ; اما چند روزی نگذشت که میثم بر دار آویخته شد و چندی بعد نیز حبیب بن مظاهر در کربلا شهید شد و سر او را نیز بر نیزه زده، به کوفه آوردند. 12

فرجام سرخ

وقتی میثم از سفر حج به سوی کوفه برمی گشت، ابن زیاد دستور دستگیری او را داده بود. این در آستانه حوادث پیش از قیام امام حسین (ع)و عاشورا و اوضاع بحرانی کوفه بود. گماشتگان والی، در (حیره) میثم را پیش از آن که به کوفه و خانه خود برسد، دستگیر کردند. وی هنگام دستگیری، سالخورده و نحیف بود و جز پوستی بر استخوان هایش نمانده بود;13 هر چند قلبی شجاع و دلی نیرومند داشت.

او را پیش ابن زیاد بردند. حرف هایی میان او و ابن زیاد ردّ و بدل شد. والی کوفه از او پرسید: پروردگارت در کجاست؟ میثم تمار جواب داد: در کمین ستمگران، که تو نیز یکی از آنانی.

گفت: باید از علی بن ابی طالب(ع) بیزاری بجویی و به او ناسزا بگویی، و گرنه دست ها و پاهایت را بریده، بر دار خواهم آویخت.

میثم گفت: مولایم علی (ع)به من خبر داده که مرا به دار می آویزی و زبانم را می بُری.

ابن زیاد برای ابراز دشمنی خود، گفت: دست و پایت را می برم و رهایت می کنم تا دروغ مولایت آشکار شود.

دستور داد او را به دار آویختند. میثم تمار بر فراز دار هم از فضایل علی بن ابی طالب(ع) می گفت و اعلام می کرد: ای مردم! هر کس دوست دارد حدیثی از سخنان علی(ع) را بشنود، پیش از آن که کشته شوم بیاید. من شما را از حوادث آینده تا پایان جهان خبر می دهم. مردم مشتاقانه برای شنیدن سخنانش گرد آمدند و او از فراز دار بر ایشان سخن گفت و فضایل خاندان پیامبر را به گوش مردم می رساند.

سرانجام، دشمنان این سخنان را تاب نیاوردند، از این رو به دستور ابن زیاد، زبان او را بریدند و وی را با ضربت نیزه ها بر فراز دار به شهادت رساندند.

میثم تمّار، عمری را پاک، با ایمان و در خط اهل بیت زیست و سرانجام جان خود را در راه وفاداری صادقانه به ایمان خویش از دست داد. شهادش میلاد سرخی برای او بود و با آن فرجام نیک، به آرزویش رسید.

مدتی پیکر پاک او بر سر دار بود و ابن زیاد برای زهر چشم گرفتن از مخالفان اجازه نمی داد آن را پایین آورند. هفت نفر از دوستان غیرت مند او با هم هم پیمان شدند و شبی نگهبانان را غافلگیر کردند، جسد را پایین آوردند و آن را به خاک سپردند. مأموران، فردا صبح جنازه را بر دار ندیدند و هر چه گشتند نیافتند. 14

امروز، مرقد مطهر و الهام بخش آن شهید راه عقیده و ایمان، در محلی میان نجف و کوفه است و شیفتگان حق، آن را زیارت می کنند.

درود خدا بر (میثم تمّار)، این فدایی راه حق و الگوی رشادت و پاکی و مبارزه با ستمگران.

پی نوشت ها:

1ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 2، ص 291.

2ـ بحار الانوار، ج 53، ص 113.

3ـ سفینة البحار، ج 2، ص 524.

4ـ همان، ص 525.

5ـ بحار الانوار، ج 40، ص 200; نفس المهموم، ص 60.

6ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، همان، ص 292.

7ـ رجال کشّی، ص 86.

8ـ سفینة البحار، همان، ص 524.

9ـ همان.

10ـ رجال کشّی، ص 80; بحار الانوار، ج 42، ص 125.

11ـ بحار الانوار، ج 45، ص 202; در ادامه همین روایت آمده است که میثم، نشانه ای هم به جبله گفته بود. وی می گوید: یک روز از خانه بیرون آمدم، دیدم خورشید که بر دیوارها می تابد، همچون پارچه ای است که به رنگ سرخ، رنگ آمیزی شده باشد. صیحه ای کشیدم و گفتم: به خدا سوگند، سرورمان حسین بن علی(ع) کشته شد. و همان گونه بود که او از میثم شنیده بود.

12ـ نفس المهموم، ص 60.

13ـ همان، ص 59.

14ـ رجال کشّی، ص 83.

موضوعات: میثم تمّار  لینک ثابت
 [ 08:24:00 ب.ظ ]





تسلیت واقعی
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
«حاتم اصم» می گوید: روزی نماز جماعت از من فوت شد و تنها یک نفر به من تعزیت گفت و آن هم« اسحاق بخاری» بود؛ در حالی که اگر فرزندم از دست می رفت، بیش از ده هزار نفر به تسلیت و تعزیت من می آمدند، زیرا مصیبت دین در نظر مردم، از مصیبت دنیا سبک تر است!

برگرفته از: هزار و یک نکته در باره نماز، ص 160

موضوعات: تسلیت واقعی  لینک ثابت
 [ 08:03:00 ب.ظ ]




بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
دغدغه محدث قمی برای قیامت چه بود؟

همه ما باید خود را برای روز حساب آماده کنیم، هر چه بارمان برای آن روز سبک تر باشد خیالمان راحت تر است، یکی از مسائلی که جواب دادن از آن سخت است، ثروت زیاد است که باید برای چگونه بدست آوردن و چگونه هزینه کردن آن پاسخگو باشیم.

آیه:

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

«الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا»[1] مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست

آینه:

روزی دو شخص محترم که ساکن بمبئی بودند، حضور مرحوم حاج شیخ عباس محدث قمی می رسند و بخاطر علاقه ای که به این استاد بزرگوار داشتند اظهار تمایل می کنند هر ماه مبلغ 75 روپیه به ایشان تقدیم نمایند تا ایشان زندگی راحتی داشته باشند و بهتر به امور علمی و دینی رسیدگی کنند.

اما شیخ عباس قمی از پذیرفتن آن خودداری کرده و آن را نپذیزفت و در مقابل اعتراض یکی از فرزندان خود که از این کار پدر ناراحت بود، می گوید: آرام باش، من همین مقداری را هم که الان در زندگی خرج می کنم، نمی دانم فردای قیامت چگونه جواب خداوند متعال و امام زمان سلام الله علیه را بدهم در جواب این مقدار هم معطل هستم، چگونه توقع داری که بارم را سنگین تر کنم؟ [2]

پی نوشت

[1] کهف/46

[2] با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در دنیای عمل

موضوعات:  دغدغه محدث قمی برای قیامت چه بود؟  لینک ثابت
 [ 08:01:00 ب.ظ ]





امانت و خیانت
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

یکی از تجار نیشابور چون خیال مسافرت داشت کنیز خود را بشیخ ابی عثمان حمیری برسم امانت سپرده بود. روزی غفلتا نظر شیخ بچهره او افتاد و چون زنی زیبا و با ملاحت بود و اندامی دلربا داشت ، شیخ بی اختیار اسیر عشق و پایبند محبت او شد رفته رفته بر عشق و دلباختگی او افزوده گردید و آتش عشق و اشتیاق در دل او هر آن بیشتر شعله ور میگشت ، شیخ این پیش آمد را به استاد خود ابوحفص حداد گوشزد کرد و بموجب پاسخ و دستور او ماءموریت پیدا نمود از نیشابور بطرف ری حرکت کند و چندی افتخار مصاحبت با استاد بزرگ شیخ یوسف را درک کند.
ابوعثمان بجانب ری حرکت کرد هنگامیکه بآنجا رسید در کوچه ها از منزل شیخ یوسف جستجو مینمود. همه مردم با شگفتی تمام در او دقیق میشدند که چرا مثل این شخصی از منزل مرد فاسق و بدکاری سؤ ال مینمایند! او را سرزنش و ملامت میکردند، شیخ از این وضع متحیر و سرگردان شد و از روی ناچار بطرف نیشابور بازگشت استاد خود ابوحفص را از جریان اطلاع داد. استاد دوباره او را امر کرد که بهر طریق ممکن است باید شیخ یوسف را ملاقات کنی و از روحانیت و انفاس قدسیه او استفاده نمائی ، این مرتبه چون اراده حرکت کرد خود را آماده ملامت و سرزنش مردم نموده و بموجب نشانی که گرفته بود منزل شیخ یوسف را در محله باده فروشان پیدا کرد.
همینکه وارد اطاق شد در یکطرف شیخ ، بچه ای زیبا و خوش اندام و در طرف دیگر او شیشه ای که محتوی آن شراب مینمود مشاهده کرد، بر حیرت و تعجب ابوعثمان افزوده شد، سؤ ال کرد علت انتخاب منزل در چنین محلی که همه مشروب فروش و یا باده نوشند چیست ؟ با اینکه هیچ مناسبتی با مقام شما ندارد؟ شیخ گفت این خانه ها متعلق بدوستان و بستگان ما بود یکی از ستمکاران از آنها خرید و باین کارها اختصاص داد، ولی خانه مرا نخریدند، از آن پسرک زیبا و شیشه شراب نما سؤ ال کرد شیخ یوسف گفت این پسر فرزند واقعی منست و داخل شیشه جز سرکه چیزی نیست ابی عثمان گفت در اینصورت پس چرا با مردم طوری رفتار میکنید که نسبت بمقام شما سوءظن پیدا کرده و خود را در معرض تهمت قرار میدهید؟
شیخ یوسف گفت برای اینکه مردم درباره من عقیده مند نشوند و مرا بامانت دارای و وثوق و خوبی نشناسند تا کنیزهای خود را برسم امانت بمن بسپارند و منهم عاشق آنها بشوم و در این دلباختگی بسوزم و داروی خاموش کردن شعله های فروزان عشق را بخواهم . از شنیدن این سخن ابوعثمان بشدت گریه اش گرفت و در خدمت او درد خویش را بدرمان رسانید

بحارالانوار ج 16 ص 148

موضوعات: امانت و خیانت  لینک ثابت
 [ 07:59:00 ب.ظ ]





ملاقات در بستر بیماری
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

ابن قُتیبه یکی از علماء و تاریخ نویسان اهل سنّت در کتاب خود آورده است :
پس از گذشت مدّتی از جریان سقیفه ، روزی عمر به ابوبکر گفت : ما فاطمه ، دختر رسول اللّه را از خودمان خشمناک و ناراحت گردانیده ایم ، بیا با یکدیگر به ملاقات و دیدار او رویم تا از ما راضی و خوشنود شود .
لذا هر دو حرکت کردند و چون به درب منزل رسیدند ، اجازه ورود خواستند؛ ولی به ایشان اجازه داده نشد .
به ناچار حضور امام علیّ علیه السلام آمدند و در این باره با او سخن گفتند؛ بنابر این امام علیّ علیه السلام برای آنها اجازه ورود طلبید و چون وارد شدند ، روبروی حضرت زهراء سلام اللّه علیها نشستند .
و حضرت روی خود را از آن ها برگرداند ، سلام کردند ، امّا حضرت جوابشان را نداد .
ابوبکر گفت : ای حبیبه رسول اللّه ! سوگند به خدا که من تو را بیش از دخترم ، عایشه دوست دارم .
روزی که پدرت از دنیا رفت ، ای کاش من مرده بودم ؛ علّت آن که تو را از حقّ میراث پدرت منع کردم ، چون شنیدم که فرمود : ما ارثیّه ای به جای نمی گذاریم ، آنچه از اموال ما باقی بماند ، صدقه است .
در این هنگام ، فاطمه سلام اللّه علیها فرمود : اگر حدیثی را از پدرم رسول خدا برایتان بگویم ، تأیید می کنید؟ گفتند : آری .
فرمود : خداوند را بر شما گواه می گیرم ، آیا نشنیدید از پدرم ، رسول اللّه صلّلی اللّه علیه و آله که می فرمود : رضایت فاطمه رضایت من است ، خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من می باشد ، هرکه فاطمه را دوست دارد مرا دوست داشته است و هر که او را خشمگین و ناراحت کند ، مرا خشمگین و ناراحت کرده است ؟!
گفتند : بلی ، چنین سخنی را از رسول اللّه شنیده ایم .
حضرت فاطمه فرمود : خدا و ملائکه را شاهد و گواه می گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین و ناراحت کرده اید و من از شما خوشحال و راضی نخواهم شد تا پدرم ، رسول خدا را ملاقات کرده و شکایت شما را به او کنم .
ابوبکر گفت : از خشم خداوند و غضب فاطمه به خداوند پناه می برم ، و سپس در حال گریه از نزد حضرت خارج شدند

أعیان الشّیعة : ج 1 ، ص 318 ، به نقل از الا مامة و السّیاسة

موضوعات: ملاقات در بستر بیماری  لینک ثابت
 [ 07:57:00 ب.ظ ]





شادی با دیدار فاطمه علیها السلام
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

هنگامی که این آیه قرآن بر پیامبر اسلام صلّلی اللّه علیه و آله نازل شد :
(و إ نّ جهنّم لمَوْعِدُهُمْ أجْمَعین ، لَها سَبْعَةُ أبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ )( 1) یعنی ؛ همانا جهنّم وعده گاه تمامی افراد می باشد ، که خداوند برایش هفت درب قرار داده و از هر دری افرادی وارد خواهند شد .
آن حضرت بسیار گریه و اصحاب آن حضرت نیز همه گریان شدند و کسی توان صحبت و سخن گفتن با حضرت را نداشت .
و چون هرگاه پیغمبر اسلام صلّلی اللّه علیه و آله دخترش حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را می دید ، شادمان و خوشحال می گردید ، به همین علّت سلمان به سوی منزل آن مخدّره آمد تا ایشان را نزد پدر بزرگوارش آورد و موجب شادی و آرامش رسول خدا گردد .
وقتی سلمان به منزل حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها وارد شد ، دید حضرت مشغول آسیاب نمودن مقداری جو می باشد و با خود این آیه قرآن را زمزمه می نماید :
(وَ ما عِنْدَاللّهِ خَیْرٌ و أبْقی ) یعنی ؛ آنچه نزد خدای متعال و خواست او است بهتر و با دوام می باشد .
پس سلمان فارسی بر حضرت زهراء سلام کرد و بعد از آن ، جریان ناراحتی و گریه حضرت رسول صلّلی اللّه علیه و آله را برای آن بزرگوار بیان نمود .
فاطمه زهراء سلام اللّه علیها با شنیدن این خبر از جای خود برخاست و چادر خود را که حدود دوازده جای آن پاره شده و درز گرفته بود بر سرافکند .
سلمان فارسی با دیدن چنین زندگی و لباسی به گریه افتاد و گفت : چقدر سخت و غیر قابل تحمّل است که دختران رؤ ساء و پادشاهان لباس های سُندس و ابریشم بپوشند ، و در آن همه تجمّلات و آسایش باشند؛ ولی دختر محمّد ، پیغمبر خدا صلّلی اللّه علیه و آله چادر پشمینِ وصله دار بپوشد و این همه سختی ها و مشقّت ها را تحمّل نماید .
هنگامی که حضرت فاطمه سلام اللّه علیها به حضور پدر خود ، حضرت رسول صلّلی اللّه علیه و آله وارد شد ، اظهار نمود : یا رسول اللّه ! سلمان از زندگی و لباس های من تعجّب کرده و در گریه و اندوه ، فرو رفته است .
حضرت رسول صلوات اللّه علیه به سلمان فرمود : دخترم ، فاطمه محبوب خدا است و از سابقین در ورود به بهشت خواهد بود .
پس از آن ، حضرت زهراء سلام اللّه علیها اظهار داشت : پدر جان ! دخترت فدای تو گردد ، چرا گریان بوده ای ؟
حضرت رسول فرمود : دخترم ! جبرئیل امین دو آیه قرآن پیرامون جهنّم بر من نازل نمود ، که بسیار دردآور و وحشتناک بود و سپس آن دو آیه شریفه را خواند .
حضرت زهراء سلام اللّه علیها با شنیدن آن دو آیه قرآن گریست و به صورت بر زمین افتاد و گفت : وای به حال گناه کارانی که اهل آتش جهنّم گردند .
سلمان چون این صحنه دلخراش را دید ، گفت : ای کاش من گوسفندی می بودم تا مرا می کشتند و قطعه قطعه می کردند و می خوردند و نامی از آتش سوزان جهنّم را نمی شنیدم !!
و ابوذر گفت : ای کاش مادرم عقیم بود و مرا نزائیده بود و این گونه وصف آتش دوزخ را نمی شنیدم !!
و سپس مقداد گفت : و ای کاش من پرنده ای در منقار پرندگان می بودم و نامی از آتش سوزان جهنّم را نمی شنیدم(2)

1-سوره حجر : آیه 44
2-بحارالا نوار : ج 43 ص 87 89 ح 9

موضوعات: شادی با دیدار فاطمه علیها السلام  لینک ثابت
 [ 07:42:00 ب.ظ ]





ملاصدرا و تدبر در قرآن
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

ملاصدرا (قدس سره) در مقدمه سوره واقعه می گوید: بسیار به مطالعه کتاب های حکیمانه پرداختم تا آن جا که گمان کردم کسی هستم ولی همین که بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعی خالی دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبر در قرآن و روایات محمد و آل محمد (ص) بروم. یقین کردم که تا به حال کارم بی اساس بوده است، زیرا در طول عمرم به جای نور در سایه ایستاده بودم.

از غصه، جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم. در خانه وحی را کوبیدم، درها باز شد و پرده ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من می گویند: «سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین؛ درود خدا بر شما! بهشت گوارایتان باد، پس داخل شوید.»

برگرفته از: تفسیر سوره فرقان، محسن قرائتی

موضوعات: ملاصدرا و تدبر در قرآن  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-01-15] [ 05:50:00 ب.ظ ]




سپاس گزاری از زحمات همسر
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

زندگی خانوادگی علامه طباطبائی (قدس سره) بسیار با صفا و صمیمی بود. آن فیلسوف متّقی در فوت همسرش بر خلاف انتظار ما، بسیار اشک می ریخت و محزون و متأثر بود.

روزی به ایشان عرض کردم: ما صبر و بردباری و تحمل مصایب را باید از شما بیاموزیم، چرا این چنین متأثر هستید؟ در جواب فرمود: آقای امینی! مرگ حق است، همه باید بمیریم، من برای مرگ همسرم گریه نمی کنم؛ گریه من از صفا و کدبانوگری و محبت های خانم است. من زندگی پر فراز و نشیبی داشته ام. در نجف اشرف با سختی هایی مواجه می شدیم. من از حوایج زندگی و چگونگی اداره آن بی اطلاع بودم، اداره زندگی به عهده خانم بود. در طول مدت زندگی ما هیچ گاه نشد که خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمی کرد یا کاری را ترک کند که من بگویم کاش این عمل را انجام داده بود. در تمام دوران زندگی هیچ گاه به من نگفت: چرا فلان عمل را انجام دادی یا چرا ترک کردی؟ شما می دانید که کار من در منزل است و همیشه در منزل مشغول نوشتن یا مطالعه هستم. معلوم است که خسته می شوم و احتیاج به استراحت و تجدید نیرو دارم. خانم به این موضوع توجه داشت. سماور ما همیشه روشن و چای آماده بود. در عین حال که به کارهای منزل اشتغال داشت، هر ساعت یک فنجان چای می ریخت و می آورد در اتاق کار من می گذاشت و دوباره دنبال کارش می رفت تا ساعت دیگر… . من این همه محبت و صفا را چگونه می توانم فراموش کنم؟!

به نقل از: شناختنامه علامه طباطبائی، ص 129

ناقل خاطره: آیة الله امینی، از شاگردان علامه طباطبائی

موضوعات: سپاس گزاری از زحمات همسر  لینک ثابت
 [ 05:46:00 ب.ظ ]





آزادمردِ بی نیاز
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

شخصی به یکی از خلفا مراجعه و درخواست کرد تا در بارگاه او به کاری گمارده شود.

خلیفه از او پرسید: قرآن می دانی؟

او گفت: نمی دانم و نیاموخته ام.

خلیفه گفت: از به کار گماردن کسی که قرآن خواندن نیاموخته، معذوریم.

مرد بازگشت و به امید دست یافتن به مقام مورد علاقه خود، به آموختن قرآن پرداخت. مدتی گذشت تا این که از برکت خواندن و فهم قرآن به مقامی رسید که دیگر نه در دل آرزوی مقام و منصب داشت و نه تقاضای ملاقات و دیدار با خلیفه.

پس از چندی، خلیفه او را دید و پرسید: چه شده که دیگر سراغی از ما نمی گیری؟ آن آزاد مرد پاسخ داد: چون قرآن یاد گرفتم، چنان توانگر شدم که از خلق و از عمل بی نیاز گشتم. خلیفه پرسید: کدام آیه تو را این گونه بی نیاز کرد؟ مرد پاسخ داد: (من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب).

هر که از خدا بترسد ، برای او راهی برای بيرون شدن قرار خواهد داد ، و از جايی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد

به نقل از: مجله موعود جوان، سال چهارم، شماره26

 

موضوعات: آزادمردِ بی نیاز  لینک ثابت
 [ 05:44:00 ب.ظ ]





آتش متعرّض خرمن نشد
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

حضرت آیة الله ( شیخ محمد علی اراکی ) نقل فرمود :
پدرم نقل کرد که آخوند کبیر ( ملا محمد ، پدر مرحوم آقا ضیاء عراقی ) ارتزاقش از یک قطعه زمینی در همان اطراف سلطان آباد ( اراک ) بود . زراعت می کرد ونان سال خودش وعیالش از همان قطعه زمین بود .
یک وقت که حاصل زمین را در خرمنگاه جمع کرده بودند در اطرافش هم خرمنهائی بوده است ، کسی عمداً یاسهواً آتش روشن می کند . باد هم بوده وآتش افتاده بوده توی خرمنها . به محض افتادن آتش ، خرمن ها آتش می گیرد ، آتش همه خرمن ها را می گیرد .
کسی به آخوند می گوید : چرا نشسته ای ؟ نزدیک است آتش خرمن شما را بگیرد . آخوند تا این را می شنود عبا وعمامه را بر می دارد وقرآن را به دست می گیرد و به بیابان می رود و رو به آتش می گوید : ای آتش ! این نان خانواده واهل وعیال من است ترا به این قرآن قسم به این خرمن متعرّض نشو !
پدرم می گفت : تمام آن قبّه ها ( کپّه های خرمن ها ) که در اطراف بود خاکستر شد واین یکی ماند . هر کس که می آمد ، انگشت به دهان می گرفت و متحیّر می شد که این چه جور سالم مانده ! ولی من از قضیه خبر داشتم .
پدر مرحوم آقا ضیاء ( عراقی ) اینطور شخصی بوده است رحمة الله علیهم

مصاحبه آیة الله اراکی با مجله حوزه شماره 12

امام على عليه السلام فرمودند:
اَلعالِمُ مَن لا یَشبَعُ مِنَ العِلمِ وَ لا یَتَشَبَّعُ بِهِ؛
دانشمند، کسى است که از دانش، سيرى نپذيرد و به سيرى از آن نيز وانمود نکند.
( غررالحکم و دررالکلم، ح ۱۷۴۰)

 

موضوعات: آتش متعرّض خرمن نشد  لینک ثابت
 [ 05:41:00 ب.ظ ]




 

 

ابتدا سخت نگیرید
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
مرحوم حجة الاسلام محمد محققی (ره ) از طرف آیة ا . . . العظمی بروجردی ؛ (1292 - 1380 ه . ق ) برای امر تبلیغ به اروپا اعزام شد و به دستور آیة الله بروجردی در سال 1357 ه . ق در هامبورگ آلمان در بهترین نقطه شهر ، در کنار دریاچه آلستر ، مسجد بسیار با شکوهی در زمینی که مساحت آن چهار هزار متر مربع است ساخته شد . و هم اکنون مرکز علمی و مذهبی اسلامی در آن دیار می باشد .
حجة الاسلام محققی می گوید : در یکی از سفرها به ایران آمدم و به محضر آیة ا . . . بروجردی رفتم . و بعد از دادن گزارش کار ، با اظهار نگرانی عرض کردم : ما در اروپا مشکل داریم و آن اینکه آقایان نوعاً با خانمهایشان برای برای نماز جماعت و مراسم مذهبی به مسجد می آیند و متاءسفانه وضع حجاب خانمهایشان مناسب نیست . اگر سخت گیری کنیم کار پیش نمی رود ، چه کار باید کرد ؟ آقا در پاسخ فرمودند : ((نه ، سختگیری نکنید ، به حداقل حجاب اسلامی اکتفا کنید ، اینان بعداً که بیشتر آمدند و آشنا شدند درست می شوند ، ابتدا سخت نگیرید))

موضوعات: ابتدا سخت نگیرید  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ب.ظ ]





اندیشه های زلال
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

علاّمه بزرگ سیّد شرف الدین جبل آملی رضوان الله تعالی علیه (1290 - 1377 ه . ق ) گوید : یکی از مسیحیان ثروتمند لبنان نزدم آمد و گفت : می خواهم مسلمان شوم ، وظیفه چیست ؟ گفتم : دو رکعت نماز صبح بخوان و چهار رکعت نماز عصر .
پرسید : مسلمانان هفده رکعت نماز می خوانند ! عرض کردم : مسلمانی آنها یک مقدار قوّی شده است . از این رو پیامبرصلّی اللّه علیه و آله رای تازه مسلمانان - بنابر نقل تواریخ - خواندن دو رکعت نماز صبح و عصر را توصیه می نمودند . اکنون که شما مسلمان شده اید همین اعمال را انجام بدهید کافی است . کم کم این شخص تازه مسلمان قوی شد و به مساجد می رفت و مانند سایر مسلمانان ، نمازهای پنجگانه را به جا می آورد .
تا اینکه ماه رمضان فرا رسید ، ایشان سراسیمه نزد من آمد و گفت : آیا من هم باید روزه بگیرم ؟ عرض کردم : خیر ، روزه مربوط به مسلمانان قوّی است . مسلمانان صدر اسلام ، پس از مدّت طولانی که از بعثت پیامبر گذشت به روزه گرفتن ماءمور شدند . گفت : می خواهم روزه بگیرم . گفتم : هر اندازه که آمادگی داری روزه بگیر .
همین روش باعث گردید که در سال دوّم ، تمام ماه رمضان را روزه گرفت و اکنون ایشان از مسلمانان نیرومند لبنان است ، نماز شبش ترک نمی شود و مهمترین بودجه و کمبودهایی مالی جنوب لبنان را تاءمین می کند

مجله حوزه ، شماره 39، ص 48 و 49

موضوعات: اندیشه های زلال  لینک ثابت
 [ 05:31:00 ب.ظ ]




 

 

شعر حضرت فاطمه (س)

شعر فاطمه, شهادت حضرت فاطمه, شعر حضرت زهرا

من غلامی ز غلامان توام یا زهرا
مستمندی به سر خان توام یا زهرا
*********شعر فاطمه**********
از زمانی که به خود آمده ام فهمیدم
خاطر آشفته و حیران تو ام یازهرا
*********شعر فاطمه**********
من دعا بودم ز روز ازل برلب تو
ذکری از نیمه سوزان توام یازهرا
*********شعر فاطمه**********
متولد شده عشق توام بی بی جان
آه پرورده دامان توام یا زهرا
*********شعر فاطمه**********
بیت الاحزان دلم شاهد اشک سحرت
اشک آن دیده گریان توام یازهرا
*********شعر فاطمه**********
از ازل لطف تو شد شام حالم آری
تا ابد در خور احسان توام یا زهرا
*********شعر فاطمه**********
شد یهودی ز نخ چادرت اسلام شناس
فخرم این بس که مسلمان توام یازهرا
*********شعر فاطمه**********
ای یتیمان مدینه همه از پخت تو سیر
طالب لقمه ای از نان توام یازهرا
محمدتقی میرشفیعی

موضوعات: شعر حضرت فاطمه (س)  لینک ثابت
 [ 05:24:00 ب.ظ ]




به جز از علی نباشد
به جز از علی نباشد به جهان گره‌گشایی / طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی
چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن / به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسی دوایی
ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم / سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی
بشناختم خدا را چو شناختم علی را / به خدا نبرده‌ای پی اگر از علی جدایی
علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق / تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی
نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن / تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی
همه عمر همچو “شهری” طلب مدد از او کن / که به جز علی نباشد به جهان گره‌گشایی
“عباس شهری”

موضوعات: به جز از علی نباشد  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ب.ظ ]




 

 

روز یکشنبه مختص به حضرت علی (ع)و حضرت زهرا(س)

 

 

 

موضوعات: روز یکشنبه مختص به حضرت علی (ع)و حضرت زهرا(س)  لینک ثابت
 [ 05:09:00 ب.ظ ]




 

 

ذکر روز یکشنبه 

 

موضوعات: ذکر روز یکشنبه  لینک ثابت
 [ 05:04:00 ب.ظ ]




زیباترین دعایی که می توان در حق دیگران نمود چیست؟


در روایات اسلامی آثار و برکات فراوانی برای دعاکردن در حق دیگران شده است که به برخی اشاره می شود:
1. دعا المؤمن للمؤمن یدفع عنه البلاء و یدر علیه الرزق؛ دعا کردن مؤمن برای مؤمن، بلا را از او دفع می کند و رزق و روزی او را زیاد می کند.V}(میزان الحکمه، ج3، ص281، انتشارات دفتر تبلیغات، ح5736)
2. در روایت دیگری مضمون روایت بالا آمده است در آخرش می فرماید: فرشته به فرد دعاکننده می گوید: دو برابر آنچه برای برادر مؤمنت خواستی، برای خود تو می باشد.V}(همان، ح5735){
3. در مورد سلام کردن که در واقع نوعی دعاکردن و طلب سلامتی و عافیت است، آمده است: سلام کردن 70 حسنه و ثواب دارد که 69 ثواب آن متعلق به سلام کننده و یکی متعلق به جواب دهنده سلام است.
4. معاویه بن وهب از یاران حضرت صادق(ع) در موقف حج، بسیار دعا می کرد ولی برای خودش دعا نمی کرد. یکی از دوستانش از این رفتار او تعجب می کند و تعجبش را به او اظهار می دارد. معاویه بن وهب در پاسخ می گوید: مولای من حضرت امام صادق(ع) فرمود: « هر کس در غیاب برادرش برای او دعا کند فرشته ای از آسمان دعا به او چنین می گوید: ای بنده خدا! صد هزار برابر آنچه برای برادرت خواستی، برای تو باد، فرشته بعدی می گوید دویست هزار برابر و فرشته بعدی می گوید: سیصد هزار برابر تا این که خود خداوند او را ندا می کند و می گوید: من خداوند واسع و کریم هستم و خزانه های رحمت من به پایان نمی رسد و رحمت من هر چیزی را در برگرفته، یک میلیون برابر آنچه برای برادر خواستی برای تو است.V}(سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ج2، ص186، انتشارات آستان قدس رضوی)
5. در روایات آمده است: هر کس در هر روز، 25 مرتبه بگوید: « اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلین و المسلمات» خداوند به تعداد هر مؤمنی که از دنیا رفته و هر مؤمنی که تا روز قیامت وجود دارد، برای او حسنه و ثواب می نویسد و به همین تعداد گناه از او محو می کند و درجه و رتبه او را بالا می برد.V}(همان)

موضوعات: زیباترین دعایی که می توان در حق دیگران نمود چیست؟(2)  لینک ثابت
[شنبه 1395-01-14] [ 11:18:00 ب.ظ ]




زیباترین دعایی که می توان در حق دیگران نمود چیست؟

در روایات فراوانی سفارش شده که در هنگام دعا، برای همه دعا کنید و تنها برای خود دعا نکنید و در دعا دیگران را مقدم بدارید چون اگر در دعا و درخواست از خداوند دیگران را مقدم داشتید خداوند همان خواسته را در مورد خودتان نیز اجابت می کند.
در روایت آمده است که حضرت زهرا(س) از اول شب تا صبح برای دیگران و همسایگان دعا می کردند و وقتی امام حسن(ع) عرض کرد: مادر شما برای خود هیچ دعا نکردید، حضرت فاطمه(س) فرمود: «یا بنی الجار ثم الدار؛ یعنی اول دعا برای همسایه و بعد برای خود».
در روایتی داریم که در صحرای عرفات، حال یکی از اصحاب به نام «عبدالله بن جندب» بسیار خوب بود و پیوسته مشغول دعا و نیایش و گریه بود. وقتی به او گفتند ما در عرفات هیچ کس را خوشحال تر از تو نمی دیدیم در جواب گفت: به خدا قسم من حتی یک دعا هم برای خودم نکردم. از طرف دیگر خداوند ما را امر به دعا کرده و فرموده همه حاجت های خود را از من بخواهید.
در روایت آمده که خداوند به حضرت موسی(ع) فرمود: ای موسی! همه چیزت حتی بند کفشت را از من بخواه. دعا کردن ما در واقع پاسخ مثبت گفتن به امر الهی: «ادعونی استجب لکم» می باشد و اطاعت امر الهی و بیانگر نهایت فقر و تنگدستی و وابستگی ما به خداوند متعال است. علاوه بر این در دعا بر روی فقرا و تنگدستان و مظلومان نیز گشوده است و آنها نیز مأمور به دعا کردن و درخواست رفع مشکلات خود می باشند و این سفره ای است که برای همه آماده است و هر کس می تواند از برکات آن بهره مند گردد. مضمون و پیام بسیاری از دعاها، درخواست گشایش در کار بیچارگان و درماندگان است و در واقع ما در بسیاری از دعاها از خداوند برای خود چیزی نمی خواهیم بلکه خواستار رفع مشکلات دیگران و گشوده شدن گره از کار دیگران هستیم. نمونه بارز آن دعایی است که در هر روز از ماه مبارک رمضان بعد از هر نماز می خوانیم: «اللهم ادخل علی اهل القبور السرور، اللهم اغن کل فقیر، اللهم اشبع کل جائع، اللهم اکس کل عریان، اللهم فرج عن کل مکروب، اللهم اشف کل مریض، اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین، اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک…»
«خدایا بر مردگان سرور و شادی داخل نما، خدایا! هر تهیدستی را بی نیاز گردان، خدایا هر گرسنه ای را سیر گردان، خدایا هر برهنه ای را بپوشان، خدایا در کار هر گرفتاری گشایش فرما، خدایا به همه بیماران عافیت عنایت فرما، خدایا امور فاسد مسلمانان را اصلاح فرما، خدایا حال بد ما را با حال نیک خود دگرگون ساز».
دعایی نامطلوب است که انسان در آن دعا خیر و رحمت را فقط برای خود بخواهد و از برخوردار شدن دیگران از رحمت و لطف و نعمت الهی ناراحت باشد، چنانچه در روایت آمده است مرد عربی در حضور پیامبر(ص) چنین دعا کرد: خدایا مرا و پیامبر(ص) را بیامرز و رحمت نما و کسی را غیر از ما نیامرز و مورد رحمت خود قرار نده. پیامبر(ص) ناراحت شدند و فرمودند: «استوسع رحمه الله؛ یعنی رحمت الهی را گسترده بدان و آن را برای همه طلب نما».
آری بیشترین تأثیر, ثواب و نورانیت عاید کسی می شود که فاعل کار است و عبادت خاصی را انجام می دهد, زیرا عبادت به طور کلی به قصد قربت انجام می شود و برای دعا کننده و فاعل آن موجب قرب الهی می شود.

موضوعات: زیباترین دعایی که می توان در حق دیگران نمود چیست؟(1)  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ب.ظ ]





فضیلت و خواص سوره نمل
نمل و نام دیگرش «طس» (1) بیست و هفتمین سوره قرآن است که مکی و 93 آیه دارد.
از رسول اکرم نقل شده است: هر کس سوره نمل را قرائت نماید، خداوند ده برابر تعداد کسانی که حضرت سلیمان علیه السلام را تصدیق یا تکذیب کرده اند و نیز تعداد کسانی که پیامبران الهی هود، شعیب، صالح و ابراهیم را تایید و یا تکذیب کرده اند حسنه به او داده می شود، او در حالی از قبرش خارج می شود که ذکر لا اله الا الله به لب دارد(2)
امام صادق علیه السلام فرموده اند: اگر کسی سوره های طواسین(سوره هایی با با طسم و طس آغاز شده) را در شب جمعه قرائت کند از جمله اولیای الهی است که در جوار الهی خواهد بود و در دنیا هیچ ناراحتی به او نخواهد رسید و خداوند در آخرت چندان از نعمت های بهشتی به اوعطا می کند که راضی شود(3)
آثار و برکات سوره
1) مصون ماندن خانه از حیوانات موذی
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده: اگر سوره نمل را بر پوست آهویی بنویسند و آن را در منزل خود قرار دهند، هیچ مار و عقرب و کرم و ملخ و سگ درنده و گرگ ازار دهنده ای به خانه اش نزدیک نمی شود.(4)
2) برآورده شدن حاجات بزرگ
جهت برآورده شدن حاجات 12 هزار مرتبه آیه 62 سوره نمل «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء» را بخواند که در همان هفته اول مقصود حاصل می گردد.(5)
3) تسکین درد دندان
از امام باقر نقل شده: اگر به درد دندان مبتلا شدی دست خود را بر روی آن بگذار و به آن سوره حمد و اخلاص بخواند و بعد از آن آیه « وتری الجبال تحسبها…..) را بخوان که دیگر به آن درد مبتلا نمی شوی.(6)
4) علاقمند کردن شخصی به خود
هر کس بخواهد کسی را به دوستی خویش مایل سازد چنانکه یک ساعت بی او تحمل نداشته باشد این آیات را به طعامی خوانده و به او بخوراند.
«بسم الله الرحمن الرحیم، ان لا تعلوا علیّ و اتونی مسلمین» «لو لا ان ربطنا علی قبلها لتکون من المومنین»(7)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)درمان با قرآن، ص68
(2) مجمع البیان،ج7،ص361
(3) ثواب الاعمال، ص109
(4) تفسیرالبرهان، ج4، ص199
(5)زادالمعاد، ص500
(6) طب الائمه، ص38
(7)درمان با قرآن، ص68
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره نمل  لینک ثابت
 [ 05:50:00 ب.ظ ]






فضیلت و خواص سوره شعراء
شعراء و نام دیگرش «طسم»(1)، بیست و ششمین سوره قرآن است که مکی و 216 آیه دارد.
از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده : هرکه سوره شعراء را قرائت کند خداوند به تعداد تمام کسانیکه حضرت نوح همچنین پیامبران الهی هود، شعیب، صالح و ابراهیم را که تصدیق یا تکذیب کرده اند و نیز به تعداد تکذیب کنندگان عیسی علیهم السلام و تصدیق کنندگان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ده حسنه به او عطا خواهد کرد.(2)
امام صادق علیه السلام فرموده است: اگر کسی سوره های طواسین (سوره هایی که با طسم و طس آغاز شده باشد) را در شب جمعه قرائت کند از جمله اولیاء الهی است که در جوار الهی خواهد بود و در دنیا هیچ ناراحتی به او نخواهد رسید و خداوند در آخرت چندان از نعمت های بهشتی به او عطا می کند که راضی شود و خدا بیش از حد رضایت او به وی عطا خواهد کرد و او را با صدهمسر از حوریان بهشتی تزویج می کند.(3)
همچنین از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: کسی که سوره شعراء را قرائت نماید به تعداد همه مردان و زنان با ایمان به او ده حسنه عنایت می کند و در حالی از قبرش خارج می شود که زبانش به ذکر لا اله الا الله مترنم است و هر کس صبحگاه این سوره را بخواند مانند آن است که همه کتاب های آسمانی را قرائت کرده است.(4)
آثارو برکات سوره
1) شفای بیماری
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم نقل شده: اگر سوره شعرا را نوشته و آنگاه آن را بشویند و از آن آب بنوشند خداوند او را از هر بیماری شفا می دهد…(5)
2) ایمن شدن خانه از آتش سوزی و سرقت
در روایتی دیگر از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله آمده: اگر فردی بر قرائت سوره شعرا مداومت ورزد، سارقی به خانه اش وارد نمی شود و خانه اش دچار آتش سوزی و غرق نمی شود. (6)
3) خوار کردن دشمن
هر کس بعد از قرائت بسم الله الرحمن الرحیم، آیات اول تا چهارم سوره شعراء را بر مشتی خاک که خورشید بر آن نتابیده است بخواند و آن را به صورت دشمن خود بپاشد، خداوند بر او خشم گرفته و آن دشمن را خوار می کند(7)
4) برای درمان کک و مک
روایت است که آیات 72 سوره شعرا را بر محل بنویسد.(8)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) درمان با قران، ص66
(2)مجمع البیان، ج7، ص318
(3)ثواب الاعمال، ص109
(4) تفسیرالبرهان، ج4، ص163
(5) تفسیرالبرهان،ج4، ص163
(6)همان
(7) خواص القرآن و فوائده، ص69.
(8) درمان با قران ص67
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره شعراء  لینک ثابت
 [ 05:43:00 ب.ظ ]






فضیلت و خواص سوره فرقان
فرقان و نام دیگرش «تبارک»(1)، بیست و پنجمین سوره قرآن است که مکی و 77 آیه دارد.
از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر که سوره فرقان را قرائت نماید، در روز قیامت، در حالی مبعوث می شود که به امدن در قیامت ایمان داشته و هیچ شکی ندارد که آنان که در قبرند، مبعوث می شوند و بدون حسابرسی وارد بهشت می شود.(2)
امام کاظم علیه السلام نیز در این باره فرمودند: قرائت سوره فرقان را رها مکن، زیرا هر کس سوره فرقان را در را در شب تلاوت کند، خداوند هیچ وقت او را عذاب نمی کند و از او حسابرسی نمی کند و او را در فردوس اعلی منزل دهد.(3)
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که : هر کس این سوره را شب یا روز بخواند خانواده اش هرگز گرد فجور نگردند و چون بمیرد 70 هزار ملک او را همراهی کنند و اینها همه جهت او را دعا و استغفار کند تا او را در قبر نهند.(4)
آثار و برکات سوره
1) بهم زدن معامله
از پیامبر اکرم صلی اللة علیه و آله وسلم نقل شده: اگر سوره فرقان را نوشته و با خود داشته باشد و وارد جمعی شوند که در حال خرید و فروش و معامله هستند ، معامله شان به هم میخورد.(5)
2) آسان شدن امر ازدواج
اگر فرد مجردی دوست دارد که ازدواج کند سه روز روزه بگیرد و در هر شب آن پیش از رفتن به رختخواب 21 بار آیات 74 -76 سوره فرقان را بخواند و از خداوند بخواهد تا خواسته اش را برآورده سازد خداوند امر ازدواج او را آسان میکند.(6)
3) درمان تنگی نفس
به جهت تنگی نفس (آسم یا آلرژی) آیه 11 سوره فرقان را بخواند.(7)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) درمان با قرآن، ص65
(2) مجمع البیان، ج7، ص278
(3) ثواب الاعمال، ص109
(4) درمان با قرآن، ص66
(5) تفسیرالبرهان،ج4، ص109
(6) مستدرک الوسائل، ج14، ص211
(7) درمان با قران، ص66
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره فرقان  لینک ثابت
 [ 05:37:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره نور
نور،بیست و چهارمین سوره قرآن است که مدنی و 64 آیه دارد.
در فضیلت سوره نور از پیامبر گرامی اسلام روایت شده: هر که سوره نور را قرائت نماید خداوند به تعداد تمام مردان و زنان مؤمن در گذشته و در آینده به او ده حسنه عنایت می کند.(1)
درباره یاد دادن سوره نور به اعضای خانواده از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده: یکی از حقوق دختر بر پدر آن است که سوره نور را به او تعلیم دهد.(2)
امام علی علیه السلام نیز در این باره فرمودند: سوره نور را به زنانتان بیاموزید که در آن موعظه ها و پندهای نیکویی است.(3)
از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده است: مال ها و نیروهای جنسی خود را با تلاوت سوره نور محافظت کنید و زنانتان را با این سوره حفظ کنید، زیرا هر کس بر قرائت این سوره به صورت روزانه یا شبانه مداومت ورزد، هیچ یک از اهل خانه اش مرتکب زنا نخواهد شد و پس از مرگش هفتاد هزار فرشته الهی او را تا قبرش تشییع می کنند و برای او دعا و استغفار می کنند تا او را در قبرش کنند.(4)
آثار و برکات سوره
1) راهی برای جلوگیری از احتلام
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده است: اگر فردی سوره نور را نوشته و در تشک خواب که بر روی آن می خوابد، قرار دهد تا وقتی که این نوشته در آن وجود دارد، دچار احتلام نمی شود و اگر آن را نوشته و با آب زمزم شسته و بنوشد، قدرت جماع از او زایل می شود. (5)
2) درمان حیوان بیمار
مرحوم کفعمی در مصباح خود آورده است: اگر سوره نور را در طشت بنویسند و ان را با آب بشویند و حیوان بیمار از آن بنوشد و کمی از آن آب بر حیوان بپاشند بهبود می یابد.(6)
3) بازگشت فراری
برای بازگشت شخص فراری آیه 40 این سوره را بخواند.(7)
4) درمان ضعف چشم
اگر آیه 35 سوره نور را بنویسند و بشویند و از آن آب در چشم کشند تاریکی و ضعف او از بین برود.(8)ــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) مجمع البیان،ج7،ص 216
(2) تهذیب الاحکام،ج 8، ص 112
(3)الکافی،ج5، ص516
(4)ثواب الاعمال، ص109
(5) تفسیرالبرهان، ج4، ص43
(6)المصباح کفعمی، ص456
(7) الکافی،ج2، ص63
(8) درمان با قرآن، ص65
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره نور  لینک ثابت
 [ 05:32:00 ب.ظ ]




 

فضیلت و خواص سوره مومنون
مومنون، بیست و سومین سوره قرآن است که مکی و 128 آیه دارد.
از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در فضیلت این سوره نقل شده است: هر کس سوره مؤمنون را قرائت نماید فرشتگان الهی او را به راحتی و آسایش در روز قیامت و دستیابی به آنچه مایه چشم روشنی آنها هنگام نزول فرشته مرگ باشد، بشارت می دهند.(1)
امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرموده است: اگر کسی سوره مؤمنون را تلاوت کند خداوند آخر کار او را به سعادت و خوشبختی ختم می کند و اگر همواره در روزهای جمعه بر قرائت سوره «مؤمنون» مداومت داشته باشد جایگاه او در منزل فردوس خواهد بود.(2)
از نبی اکرم صلی الله علیه وآله و سلم منقول است: هر کس سوره مؤمنون را در روز جمعه بخواند و به این امر مداومت نماید منزل او در فردوس اعلاء با پیامبران مرسل باشد و نیز فرمودند: اول و آخر این سوره از گنجهای بهشت است.(3)
آثار و برکات سوره
1) ترک اعتیاد به خوردن مشروبات
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: اگر سوره مؤمنون را نوشته و بر شخصی که شرب خمر می کند آویخته یا همراه کنند، شراب را بد دانسته و به آن نزدیک نمی شود.
همچنین از امام صادق علیه السلام روایت شده: اگر شبانه روز سوره مؤمنون را نوشته و در پارچه سفیدی گذاشته و بر مشروب خوار بیاویزند یا همراه او بگذارند، دیگر مشروب نمی خورد و دشمن آن می شود.(4)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) مجمع البیان، ج7، ص175
(2)ثواب الاعمال، ص108
(3) درمان با قرآن، ص64
(4) تفسیرالبرهان، ج4،ص9
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره مومنون, فضیلت و خواص سوره مومنون  لینک ثابت
 [ 05:28:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره حج

حج،بیست و دومین سوره قرآن است که مدنی و 78 آیه دارد.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده: هر کس سوره حج را قرائت کند مانند آن است که حج و عمره ای به جا آورده و به تعداد کسانی که در گذشته و آینده، حج و عمره گزارده اند، ثواب به او داده خواهد شد.(1)
از جمله آثار و برکات این سوره روزی شدن حج و زیارت حرمین شریفین است.
امام صادق علیه السلام فرموده است: هر کس هر سه روز، یک بار سوره حج را تلاوت نماید، در همان سال به زیارت خانه خدا نایل خواهد شدو اگر در سفر حج از دنیا برود، وارد بهشت خواهد شد. راوی می گوید به امام عرض کردم: اگر فرد، مخالف ما و عقاید ما باشد نیز همین فضیلت را دارد؟ امام فرمود: در بعضی از عذاب ها به او تخفیف داده می شود.(2)
آثار و برکات سوره
1) در برخورد با ستمگران
اگر سوره حج را بنویسند و پس از شستن از ان آب بر جایگاه سلطان و حاکم ستمگری بپاشند، حکومت او به اذن خدا از بین خواهد رفت. مرحوم کفعمی نیز در کتابش آورده است: اگر آب حاصل از شستن نوشته سوره حج را بر جایگاه والی یا قاضی بیدادگری بریزند، قدرتش از او گرفته می شود.(3)
2) اطلاع از نتیجه کار
جهت اطلاع از عواقب کارها 201 بار این آیه را بخواند و بخوابد: «الم تعلم ان الله یعلم…(تا) علی الله یسیر».(4)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)مجمع البیان، ج7، ص123
(2)ثواب الاعمال، ص108
(3) المصباح، ص456
(4)درمان با قرآن ص62
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره حج  لینک ثابت
 [ 05:21:00 ب.ظ ]




  

حدیث درمورد روزی  حلال

1)امام صادق (ع) : تلاش در بدست آوردن روزی حلال

را رها نساز ، زیرا که آن کمک به دین داری توست و

همیشه مرکب خود را ببند و به خدا توکل کن.

( با توکل زانوی اشتر ببند)

بحار الانوار جلد 103 صفحه 5 حدیث 18

 

2)حضرت محمد (ص) : کسی که بعد از تلاش در طلب

مال حلال بیتوته و استراحت کند ، او آمرزیده شب

را به صبح می اورد.

بحارالانوار جلد 103 صفحه 2 حدیث 1

 

3)مولا علی (ع) : آفرین به کسی که پیش خود فروتن و

کسب او پاکیزه ( و حلال ) باشد .

بحارالانوار جلد 103 صفحه 2 حدیث 3

موضوعات: حدیث درمورد روزی حلال  لینک ثابت
 [ 05:17:00 ب.ظ ]




آداب و روش كسب‏ حلا ل

منابع مقاله:
کتاب : تفسير حكيم جلد هشتم
نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان

داستان تجارت دوست امام صادق‏
هنگامى كه يكى از تجار كه خود را از پيروان امام صادق (ع) مى‏دانست قصد سفر تجارتى داشت امام شايد براى اين كه او و تجار ديگر شيعه را به مسايل مربوط به تجارت آگاه‏تر سازد پيشنهاد كرد كه اگر راضى باشد سهم مختصرى نيز از جانب امام به او داده شود كه در اين تجارت مورد استفاده قرار گيرد، آن شخص با خوش‏روئى اين پيشنهاد را پذيرفت و خداحافظى كرد و رفت، پس از چندى كه بازگشت اصل مبلغ را با معادل آن به عنوان سود در برابر حضرت گذاشت، حضرت فرمود در اين سفر كوتاه چه شد كه اين سود زياد و منفعت برابر با سرمايه‏ى عائد شده است؟!
آن مرد گفت وقتى با همكاران خود نزديك‏كشور مورد نظر شديم، فهميديم متاعى كه در اختيار داريم و در آنجا كمياب است و مورد حاجت و نياز مردم نيز هست، به اين خاطر قرار گذاشتيم متاع را به قيمتى گران بفروشيم و كمتر از آن به دست مشترى ندهيم لذا نفع زيادى عايد ما شد، حضرت اصل سرمايه‏اى كه براى تجارت پرداخت كرده بودند برداشت و آن سود را نپذيرفت، و يادآورى كرد كه مسلمان نبايد از اينگونه موقعيت‏ها سوء استفاده كند و جنس مورد نياز را به چند برابر قيمت بفروشد تا مردم را كه ناچار از تهيه‏ى آن جنس هستند در مضيقه اقتصادى قرار دهد، و بخاطر سود خود در ناراحتى عمومى و بالا رفتن سطح قيمت‏ها اثر منفى بگذارد. «2» شايد بتوان گفت: آنچه مردم را در عمل نكردن به آداب كسب و تجارت، و رعايت نكردن حلال و حرام به خدا و سنت پيامبر و امامان وادار مى‏كند صفت ناپسند حرص به اندوختن ثروت است، انسان وقتى به درآمد حلال، و روزى قطعى خداوند قناعت نكند و بر اثر شدت محبت به مال در گردونه‏ى جمع ثروت وارد شود به حالت حرص و زياده خواهى از هر راه و از هر كجا باشد دچار مى‏شود، و براى جمع مال از آداب و قوانين كسب چشم مى‏پوشد، و به حقوق مردم تجاوز مى‏كند، و به هر حرامى در امر تجارت آلوده مى‏گردد.
از اميرمؤمنان درباره‏ى حرص سئوال شد، حضرت پاسخ داد:
«هو طلب القليل باضاعة الكثير:» «3»
حرص طلب چيزى اندك و بى‏مقدار به وسيله‏ى تباه ساختن چيزى بسيار و با ارزش است.
احتمالًا مراد از طلب اندك در برابر تباه ساختن گوهرى با ارزش هزينه كردن همه عمر گران‏بها براى بدست آوردن متاع اندك فانى شونده و از دست رفتنى باشد كه نهايتاً سعادت ابدى و آخرت سرمدى را هم نابود خواهد كرد.
بسيارى از مردم متأسفانه دچار اين زيان غير قابل جبران و اين خوى زشت شيطانى و بيمارى مهلك مى‏باشند.
اينان شبانه روزبا تلاش بى‏وقفه و كوششى فوق طاقت دنبال به دست آوردن ثروت بدون حساب از هر راهى گرچه نامشروع و ضربه زنند به مردم باشد هستند، و حتى استراحت و خواب و خوراك لازم را بر خود ممنوع نموده، و هيچگونه راحت و آسايشى را براى خود نمى‏خواهند، و چه بسا موفق نشوند با زن و فرزند نشستى داشته و از آنان تفقد كرده و همراه آنان بر سر يك سفره بنشينند.
حضرت باقر (ع) مى‏فرمايد:
«مثل الحريص على الدنيا مثل دودة القز كلما ازدادت من القز على نفسها لقاً كان ابعد لها من الخروج حتى تموت غماً:» «4»
داستان شخص حريص و زياده‏خواه نسبت به ماديات و پول و ثروت، داستان كرم ابريشم است كه هر اندازه تنيدن تار ابريشم را زياد مى‏كند و تارى از آن بر اطراف‏ وجود خود مى‏تند به همان اندازه از خارج شدن از پيله و نجاتش از آن زندان خود ساخته دور مى‏شود، و راه خروجش مسدودتر مى‏گردد تا بر اثر غم و اندوه نابود شود.
آرى حريص بر امور مادى و عاشق دل‏باخته ثروت هر چه براى ازدياد مال و افزودن اسكناس بكوشد، براى هلاكت جسمى و فكرى و روحى خود كوشش بيشترى كرده است، زيرا هر چيزى از امور مادى كه همه وجود انسان را تسخير كند و آدمى براى به دست آوردنش و ازديادش فعاليت بيش از طاقت كند سبب هلاكت و از پا در آمدن است.
آتش هنگامى كه شعله بيشتر بكشد، و زبانه‏ى سخت‏ترى از خود نشان دهد، و از كنترل خارج گردد به صورت عاملى مهلك و زيان‏بخش درمى‏آيد، كه ممكن است در اندك زمانى خانواده‏ها و كاسبان و تاجرانى را از اوج زندگى به حضيض سقوط بكشاند، و آنان را به خاك سياه بنشاند.
طغيان آب به صورت سيل‏هاى غير قابل كنترل سبب ويرانى مزارع، جاده‏ها، خانه‏ها و كارخانه‏هاست.
آتش بسيار بسيار مفيد است، در صورتى كه در كنترل و به اندازه‏ى لازم باشد، آب بسيار بسيار سودمند است در صورتى كه به اندازه باشد، و از آن چشمه‏ها به جريان افتد، و رودها پر شود، و مزارع و باغات سيراب گردد، و در حد متعادل به خانه‏ها برسد.
ثروت و مال خوب است به شرطى كه از راه حلال و مشروع و با حفظ حقوق مردم به دست آيد، و تحصيلش موجب تعطيل وظائف و تكاليف الهى و انسانى نگردد، و انسان از مال به دست آورده برابر با شئونش هزينه كند و مازاد آن را در مسير زكات و خمس و انفاق و صدقه و امور خير مانند ساختن مدرسه، مسجد، درمانگاه، بيمارستان، پل، جاده، و حوزه‏ى علميه قرار دهد، تا از طرفى فضاى زندگى دنيائى حيات طيبه شود، و از طرف ديگر آخرت آدمى آباد گردد.
حضرت باقر (ع) در وصيتى به جابر فرمود:
«و اطلب بقاء العز باماتة الطمع، و ادفع ذل الطمع بعزّ اليأس، و استجلب عز اليأس ببعد الهمة:» «5»
عزت جاودان را در سايه‏ى نابود كردن طمع بخواه، و زبونى حرص و طمع را به عزت چشم پوشيدن از مال و منالى كه در دست مردم است از خود بران، و عزت چشم پوشى از مال مردم را به سبب بلند همتى به سوى خود جلب كن.
امام صادق (ع) فرمود:
«من تعلق قلبه بالدنيا، تعلق قلبه بثلاث خصال: هم لا يفنى، و امل لا يدرك، و رجاء لا ينال:» «6»
آن كس كه دلش خارج از حد طبيعى به امور مادى بسته شود، و به اسارت پول خواهى افزون از اندازه در آيد، خود را دچار سه خصلت كرده است: غم و اندوهى كه پايان ندارد، آرزوئى كه قطعاً به آن نخواهد يافت، و اميدى كه به متعلق آن نخواهد رسيد.
لقمان در سفارشى به فرزندش گفت:
«و اقنع بما قسم الله ليصفوا عيشك، فان اردت ان تجمع عز الدنيا فاقطع طمعك مما فى ايدى الناس فانما بلغ الانبياء و الصديقون ما بلغوا بقطع طمعهم:» «7»
فرزندم به آنچه از مال دنيا از طريق مشروع خداوند نصيب تو نموده قانع باش، تا زندگيت با صفا و و گوارا و پاك و پاكيزه شود، و اگر خواستى همه عزت دنيا را به دست آورى ريشه طمعت را نسبت به ثروتى كه در دست مردم است قطع كن، زيرا پيامبران و صديقان به مقامات و درجاتى كه رسيدند به سبب پاك بودن وجودشان از طمع بود.
حضرت صادق در كلامى بسيار بسيار با ارزش و راه‏گشا به صحابى با كرامت خود حماد بن عيسى فرمود:
«يا حماد طالبا للعلم آناء الليل و النهار و ان اردت ان تقر عيناى و تنال خير الدنيا و الآخرة فاقطع الطمع مما فى ايدى الناس:» «8»
اى حماد در همه شب و روز خواهان دانش باش و اگر خواستى دلم را شاد كنى و به خير دنيا و آخرت برسى ريشه طمعت را از ثروت و مالى كه در دست مردم است قطع نما.

خوارى و بى‏آبروئى مرد طمع‏كار
بهلول دانشمند برجسته‏اى كه براى حفظ جانش از جنايت‏كارى مأموران بنى‏عباس خود را به ديوانگى زده بود، آنچه پول از مخارجش زياد مى‏آمد در گوشه‏ى خرابه‏اى زير خاك پنهان مى‏كرد تا پول‏ها به سيصد درهم رسيد.
يك روز ده درهم زياده از مخارجش را برداشته به طرف خرابه رفت تا ضميمه‏ى پولهايش كند، مرد كاسبى در همسايگى آن خرابه از جريان آگاه شد، همين كه بهلول پول را پنهان كرد و از خرابه دور شد، آن مرد وارد خرابه شد و پول‏ها را از زير خاك بيرون آورده و از آنجا دور شد، تا آن را به اموال خود، ضميمه كند.
بهلول پس از چند روز به خرابه آمد تا به پول خود سركشى كند، هنگامى كه خاك را كنار زد اثرى از پول خود نديد، فهميد كه دستبرد به پول كار همان كاسب همسايه است، بهلول نزد مرد كاسب آمد و گفت: من خواهشى دارم و مى‏خواهم به شما زحمتى بدهم و آن اين است كه مى‏خواهم پول‏هائى را كه در مكان‏هاى مختلف پنهان كرده‏ام جمع زده و نتيجه‏ى آن را برايم بگوئى، زيرا نظرم اين است كه تمام آن‏ها را از مكان‏هاى متفرق بردارم و در جائى كه مقدار سيصد درهم پنهان نموده‏ام قرار دهم زيرا محل سيصد درهم از مكان‏هاى ديگر امن‏تر است.
كاسب بسيار خوشحال شد! و حاضر شد پول‏هاى بهلول را جمع بزند، بهلول يك يك پس‏اندازهاى خيالى را با نام محل‏هايش مى‏گفت و كاسب جمع مى‏زد تا مجموع آنها به سه هزار درهم رسيد، در اين هنگام از جاى برخاسته و از كاسب خداحافظى كرد و رفت‏
مرد كاسب پيش خود گفت چه خوب است سيصد درهم را به محلش بازگردانم تا سه هزار درهم تجميع شده را به دست آورم، لذا آن را به همان محل بازگردانيد.
بهلول پس از چند روز ديگر به خرابه آمد و سيصد درهم را يافت، پول‏ها را برداشت و به جاى آن غايط كرد و روى آن خاك ريخت و از خرابه خارج شد، مرد كاسب كه در كمين بهلول بود و چشم به سه هزار درهم داشت پس از خروج بهلول به خرابه رفت و همين كه خاك را كنار زد دستش در كثافات فرو رفت. بسيار دچار حسرت شد و به زيركى و نقشه‏ى بهلول آگاهى يافت.
بهلول پس از چند روز ديگر نزد كاسب آمد و گفت: خواهش مى‏كنم اين چند رقم جديد را براى من حساب كنى و شروع به گفتن كرد، هشتاد درهم به اضافه‏ى پنجاه درهم، به علاوه صد درهم و آنگاه پس از ذكر چند رقم گفت: مجموع اين مبلغ را به بوى بدى كه از كف دستت استشمام مى‏كنى بيفزاى سپس ببين چقدر مى‏شود؟! اين را گفت و پا به فرار گذاشت، كاسب به تعقيب او برخاست ولى به وى نرسيد و جز ذلت و شرمسارى و اندوه تأسف كه محصول تلخ طمع او بود برايش باقى نماند!!
اى كاش حريصان و طمع‏كاران از كسانى كه پيش از آنان بودند و اينان آنان را مى‏شناختند كه عمرى را با حرص و طمع ثروت كلان اندوختند و بدون اين كه كارى براى آخرت خود انجام دهند ثروت را به وارثان بى‏تقوا و كم تقواى خود واگذاشتند و مردند و به زير خاك رفتند عبرت مى‏گرفتند!

پی نوشت ها:

______________________________

(1)- با دستورات اسلام آشنا شويم، ص 246.
(2)- وسائل ج‏
(3)- بحار ج 73 ص 167.
(4)- كافى ج 2 ص 316.
(5)- سفينة البحار ج، ص 93.
(6)- كافى ج 2 ص 320.
(7)- سفينة البحار، باب حرص و طمع ص.
(8)- سفينة البحار ج ص.

موضوعات: آداب و روش كسب‏ حلا ل(2)  لینک ثابت
 [ 03:52:00 ب.ظ ]




 

آداب و روش كسب‏ حلال

منابع مقاله:
کتاب : تفسير حكيم جلد هشتم
نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان

كسى كه مى‏خواهد وارد كسب شود، و دست به خريد و فروش بزند، لازم است اول مسائل مربوط به كسب و دستورات دينى و احكام حق را در اين زمينه بداند كه به حرام مبتلا نشود، در اين زمينه به پاره‏اى از احاديث راجع به آداب كسب عنايت كنيد:
پيامبر اسلام فرموده رعايت چهار مسئله موجب پاكى كسب و تجارت است:
الف: به هنگام خريدن جنس از ديگران، آن را كم ارزش جلوه ندهد و براى كالا عيب نشمارد.
ب- وقتى جنس را مى‏فروشد بيش از اندازه از آن تعريف و تمجيد نكند.
ج- جنس را همان طور كه هست معرفى نمايد و طرف خود را فريب ندهد و او را به خسارت نيندازد.
د- به هنگام معامله و خريد و فروش از سوگند بپرهيزد.
اميرمؤمنان بارها در ميان بازار و در برابر بازاريان فرياد زد:
«الفقه ثم المتجر»
اى اهل كسب اول يادگرفتن مسائل و آداب كسب و كار سپس وارد تجارت شدن، و مكرر در بازارها گردش كرده مى‏فرمود: كسى كه وظايف و آداب خريد و فروش را نمى‏داند در بازارها ننشيند و به تجارت و كسب اقدام نكند و ضمن سفارش به فروشندگان اجناس مى‏فرمود:
1- با مشتريان سهل‏گير باشيد نه سخت‏گير.
2- نسبت به خريداران نرمى كنيد و سبب نزديك شدن و رغبت آنان گرديد نه اين كه در آنان ناراحتى و نفرت ايجاد كنيد.
3- به حوصله و بردبارى خود را زينت دهيد.
4- از سوگند بپرهيزيد.
5- كاملًا مراقب باشيد كه به دروغ آلوده نگرديد.
6- در داد و ستد هيچ گونه تجاوز و ستم روا مداريد.
7- تا مى‏توانيد به كسانى كه مورد ستم و تجاوز ديگران قرار گرفته‏اند مهربانى كنيد و تا مى‏توانيد در معامله با طبقات ضعيف‏تر مدارا نمائيد.
8- مبادا به ربا نزديك شويد.
9- متاع را به اندازه دهيد و حق مردم را به واسطه كم‏فروشى از بين نبريد.
10- با رعايت نكردن شرايط كسب و تجارت صحيح سبب فساد در روى زمين نگرديد و ضمناً مى‏فرمود: تاجر بايد به اندازه حق خود بگيرد و حق ديگران‏ را نيز تمام و كامل بدهد و گرنه فاجر و بدكار مى‏باشد، و بدكار نيز به نتايج زشت كارى‏هاى خود گرفتار و مبتلا خواهد شد.
حضرت صادق (ع) كسى را كه به قصد تجارت عازم سفرى بوده است به اين كلمات نصيحت فرمود:
1- بر تو باد كه زبانت راستگو باشد.
2- عيبى را كه در متاعت هست پنهان مكن.
3- كسى را مغبون مكن «به ويژه آن كه به تو اعتماد كرده است» كه حلال نيست.
4- راضى مشو براى ديگران، مگر همان طور كه ميل دارى ديگران آنگونه با تو معامله و رفتار كنند.
5- حق بگير و حق بده.
6- كمتر از آنچه بايد بدهى تحويل نده و در خريد و فروش تقلب و دوروئى مكن.
7- از سوگند دورى كن و آگاه باش كه تاجر راستگو جزء بندگان صالح و شايسته خداست. «1»

موضوعات: آداب و روش كسب‏ حلال  لینک ثابت
 [ 03:39:00 ب.ظ ]




 

 

 

زندگی نامه حضرت محمد (ص):
نام: محمد بن عبد الله
حضرت محمد (ص) در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پيش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» ناميده بود.

كنيه حضرت محمد (ص): ابوالقاسم و ابوابراهيم.

القاب حضرت محمد (ص): رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه‏ و…

منصب حضرت محمد (ص): آخرين پيامبر الهى، بنيان‏گذار حكومت اسلامى و نخستين معصوم در دين مبين اسلام.

تاريخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى (به روايت شيعه). بيشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول آن سال دانسته ‏اند.

عام الفيل، همان سالى است كه ابرهه، با چندين هزار مرد جنگى از يمن به مكه يورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ويران سازد و همگان را به مذهب مسيحيت وادار سازد؛ اما او و سپاهيانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابيل مواجه شده، به هلاكت رسيدند و به اهداف شوم خويش نايل نيامدند. آنان چون سوار بر فيل بودند، آن سال به سال فيل (عام الفيل) معروف گشت.

محل تولد حضرت محمد (ص): مكه معظمه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى).

نسب پدرى حضرت محمد (ص): عبدالله بن عبدالمطلب (شيبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قريش) بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

حضرت محمد (ص) روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد، همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتاب‏هاى تاريخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم خليل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.

مادر حضرت محمد (ص): آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.

موضوعات: زندگی نامه حضرت محمد (ص):  لینک ثابت
 [ 03:22:00 ب.ظ ]




 

موضوعات: ذکر روز شنبه  لینک ثابت
 [ 03:11:00 ب.ظ ]





قالَ(صلى الله علیه وآله): إذا تَلاقَیْتُمْ فَتَلاقُوا بِالتَّسْلیمِ وَ التَّصافُحِ، وَ إذا تَفَرَّقْتُمْ فَتَفَرَّقُوا بِإلاسْتِغْفارِ.([11] ) فرمود:

هنگام بر خورد و ملاقات با یكدیگر سلام و مصافحه نمائید و موقع جدا شدن براى همدیگر طلب آمرزش كنید.

موضوعات: حدیث از پیامبر اکرم (ص)  لینک ثابت
 [ 02:58:00 ب.ظ ]
1 3 4