فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



ولادت حضرت قاسم مبارک


موضوعات: ولادت حضرت قاسم مبارک  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-01-16] [ 11:54:00 ب.ظ ]




روز دوشنبه مختص به امام حسین امام حسن

موضوعات: روز دوشنبه مختص به امام حسین وامام حسن  لینک ثابت
 [ 09:15:00 ب.ظ ]




 

 ذکر روز دوشنبه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: ذکر روز دوشنبه  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره احزاب

 

احزاب سی و سومین سوره قرآن است که مدنی و 73 یه دارد.
در فضیلت این سوره از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر که سوره احزاب را قرائت کند و به خانواده اش آموزش دهد از عذاب قبر در امان خواهد بود(1)
امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرموده اند: اگر کسی سوره احزاب را زیاد قرائت کند در روز قیامت در همسایگی و جوار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خواهد بود(2)
آثار و برکات سوره
1) خواستگار فراوان می شود
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: اگر سوره احزاب را بر پوست اهویی بنویسند و در ظرف کوچک شیشه ای قرار دهند و در منزل بگذارند، خواستگاران دختر او و خواهران و بستگان او زیاد شوند و میل و رغبت دیگران به دختر زیاد شود هر چند فقیر و درمانده باشد(3)
2) برآورده شدن 100 حاجت
عبدالله بن مغیره گوید که از موسی بن جعفر علیه السلام شنیدم که فرمودند: هر کس در تعقیب نماز صبح و مغرب پیش از آنکه برخیزد یا با کسی سخن بگوید آیه 56 این سوره «ان الله و ملائکة…» را بخواند و بعد بگوید:« اللهم صل علی محمدالنبی و ذریته» خداوند صد حاجتش را برآورده سازد و هفتاد تای آن را در دنیا و سی حاجت در اخرت.
عبدالله گوید پرسیدم معنی صلاة خدا و ملائکه و مومنین چیست؟
فرمودند: صلاة خدا رحمت اوست و صلاة ملائکه ستایش و مدحشان است برای پیامبر و صلاة مومنیت دعاست برای پیامبر و آلش.
از اسرار آل محمد در موضوع صلوات بر پیامبر و آلش چنین آمده:
« اللهم صلی علی محمد و آل محمد فی الاولین، و صلی علی محمد و آل محمد فی الاخرین، وصلی علی محمد و آل محمد فی الملا الاعلی و صلی علی محمد و آل محمد فی المرسلین، اللهماعط محمداً و آل محمد ، الوسیله و الشرف و الفضیله و ادرجة الکبیرة اللهم انی آمنت بمحمد و لم اره فلا تحرمنی یوم القیامه رویته و ارزقنی صحبته و توفنی علی ملته و اسقنی من حوضه مشرباً رویا سائغا هنیئاً لا اظمأ بعده ابداً انک علی کل شیء قدیر، اللهم کما آمنت بمحمد و لم اره فعرفنی فی الجنان وجهه ، اللهم بلّغ روح عنی تحیّة کثیرة و سلاما»
پس کسی که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در هر بامداد سه بار و در هر شامگاه سه بار این چنین صلوات بفرستد تمام گناهان و خطاهایش نابود و محو شود و ایام شادیش تداوم یابد و دعایش مستجاب گردد و به آرزویش برسد و روزیش فراوان شود و بر پیروزی بر دشمن یاری شود و اسباب خیر و نیکی برایش فراهم گردد و در بهشت برین از همنشینان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم باشد.(4)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) مجمع البیان، ج8، ص115
(2) ثواب الاعمال، ص 110
(3) تفسیرالبرهان، ج4، ص407
(4) درمان با قرآن، ص75
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره احزاب  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره سجده

سجده و نام دیگرش «المضاجع» (1) سی ودومین سوره قرآن است که مکی و 30 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: هر کس سوره سجده را قرائت نماید مانند آن است که شب قدر را احیا گرفته است(2)
از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده است: هر کس در شب های جمعه سوره سجده را قرائت کند خداوند نامه اعمالش را در روز قیامت به دست راست او می دهد و از او حسابرسی نمی کند و او را از همراهان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت گرامیش قرار می دهد(3)
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم هر شب پیش از خواب سوره سجده را قرائت می کردند و تا این سوره و سوره ملک را نمی خواندند به رختخواب نمی رفتند(4)
در روایتی دیگر از ایشان آمده که قرائت این سوره در شب موجب امنیت از شیطان و ترفیع درجات در قیامت می شود(5)
آثار و برکات سوره سجده
1) ایمنی از تب و درد مفاصل
از پیامبر گرامی اسلامی نقل شده: هر کس سوره سجده را بنویسد و با خود همراه داشته باشد از مبتلا شدن به تب و سردرد و درد مفاصل در امان است(6)
در روایتی از امام صادق علیه السلام نیز هم به داشتن نوشته این سوره مبارکه و هم نوشیدن آب حاصل از شستن این سوره برای رفع انواع تب ها مفید دانسته است(7)
2) عزل کردن حاکم ستمگر
در کتاب المصباح در باب خواص سوره سجده آمده: اگر سوره سجده را بنویسد و در خانه والی و حاکمی قرار دهند در همان سال معزول می شود.(8)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)درمان با قران، ص 72
(2)مجمع البیان، ج8، ص97
(3) ثواب الاعمال، ص110
(4) سنن الترمذی، ج4، ص239
(5) کنزالعمال، ح2413
(6) تفسیرالبرهان، ج4، ص385
(7)همان
(8) المصباح کفعمی، ص456
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره سجده  لینک ثابت
 [ 08:51:00 ب.ظ ]




 

فضیلت و خواص سوره لقمان
لقمان، سی و یکمین سوره قران است که مکی و 34 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سلم روایت شده: هر که این سوره را قرائت کند در روز قیامت لقمان رفیق و همراه او خواهد بود و ده برابر تعداد کسانی

که امر به معروف و نهی ازمنکر کرده اند به او حسنه داده می شود(1)

امام باقر علیه السلام فرموده اند: هر کس که هر شب سوره لقمان را قرائت نماید خداوند سی فرشته را مأمور حفظ و نگهداری او از ابلیس و سپاهیان او می کند و اگر صبحگاه نیز این سوره را قرائت کند، تا شب در امان و حفظ الهی خواهد بود(2)
آثار و برکات سوره
1) درمان بیماری های داخلی
از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: اگر سوره لقمان را بنویسند و پس از شستن نوشته، از اب ان بنوشد هر گونه بیماری درونی داشته باشند، از بین خواهد رفت و هر مرد و زنی که خونریزی در یکی از اندام خود دارد اگر نوشته سوره لقمان را بر آن موضع قرار دهند خونریزی قطع می شود(3)
از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده: اگر سوره لقمان را بنویسند و سپس شسته و از آب آن به مرد و زنی که در درون درد و ناراحتی دارد بنوشانند. عافیت می یابد و از تب ها و هر گونه آزار دهنده و بیماری از او برطرف می شود(4)
2) عزل کردن حاکم ستمگر
هر کس این سوره را در منزل حاکمی بگذارد در همان سال معزول می شود و هر که آن را بنویسد و با خود دارد از درد شقیقه و تب ایمن شود(5)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) مجمع البیان،ج8، ص74
(2) ثواب الاعمال، ص110
(3) تفسیرالبرهان، ج4، ص359
(4) همان
(5)درمان با قرآن، ص72
منابع: منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره لقمان  لینک ثابت
 [ 08:48:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره روم
روم، سی امین سوره قرآن است که مکی و 60 آیه دارد.
در فضیلت سوره روم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره روم را بخواند ده برابر تمامی فرشتگانی که خداوند را در بین زمین و آسمان تسبیح گفته اند حسنه به او داده می شود و هر آنچه که در روز یا شبش از دست داده دوباره به دست می آورد(1)
به قرائت این سوه در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان بسیار سفارش شده است. در روایتی از امام صادق علیه السلام روایت شده: هر کس سوره های عنکبوت و روم را در شب بیست وو سوم ماه رمضان قرائت نماید به خدا قسم او از اهل بهشت است و پس از گفتن این جمله فرمودند: اینکه قسم یاد کردم هر کس در این شب این سوره ها را بخواند اهل بهشت است هیچ استثنایی نمی کنم و نمی ترسم که خداوند به خاطر سوگند و عدم استثنای در ان برای من گناهی بنویسد. زیرا مطمئن هستم که این دو سوره نزد خداوند جایگاهی بزرگ دارد(2)
در روایتی دیگر از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله آمده است علت اینکه حضرت ابراهیم علیه السلام به نام خلیل الله نامیده شد قرائت آیات 18-17 سوره روم است(3)
آثار و برکات سوره
1) راه دستیابی به خوبی ها
خواندن سه بار آیات 18-17 سوره روم در عصر و صبح مستحب است. امام علی علیه السلام فرموده است: هر کس در عصر سه بار بگوید: «فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون و له الحمد فی السماوات و الارض و عشیا و حین تظهرون» هیچ خیر و خوبی ای در ان شب از او فوت نمی شود و همه بدی ها و شرور،آن شب از او برداشته می شود و هر کس صبحگاه سه بار این آیات را بخواند نیز چنین بهره ای می برد. (4)
این دو ایه شریفه بسیار ارزشمند است که پیامبر صلی الله علیه واله به کسی که این دو آیه را همواره زمزمه می کند وعده بهشت داده است(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) مجمع البیان، ج8، ص42
(2) ثواب الاعمال، ص109
(3) مستدرک الوسائل، ج5، ص394
(4)امالی شیخ صدوق، ص674
(5) مجمع البیان،ج7، ص51
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی ؛ محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره روم  لینک ثابت
 [ 08:42:00 ب.ظ ]




 

فضیلت و خواص سوره روم
روم، سی امین سوره قرآن است که مکی و 60 آیه دارد.
در فضیلت سوره روم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره روم را بخواند ده برابر تمامی فرشتگانی که خداوند را در بین زمین و آسمان تسبیح گفته اند حسنه به او داده می شود و هر آنچه که در روز یا شبش از دست داده دوباره به دست می آورد(1)
به قرائت این سوه در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان بسیار سفارش شده است. در روایتی از امام صادق علیه السلام روایت شده: هر کس سوره های عنکبوت و روم را در شب بیست وو سوم ماه رمضان قرائت نماید به خدا قسم او از اهل بهشت است و پس از گفتن این جمله فرمودند: اینکه قسم یاد کردم هر کس در این شب این سوره ها را بخواند اهل بهشت است هیچ استثنایی نمی کنم و نمی ترسم که خداوند به خاطر سوگند و عدم استثنای در ان برای من گناهی بنویسد. زیرا مطمئن هستم که این دو سوره نزد خداوند جایگاهی بزرگ دارد(2)
در روایتی دیگر از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله آمده است علت اینکه حضرت ابراهیم علیه السلام به نام خلیل الله نامیده شد قرائت آیات 18-17 سوره روم است(3)
آثار و برکات سوره
1) راه دستیابی به خوبی ها
خواندن سه بار آیات 18-17 سوره روم در عصر و صبح مستحب است. امام علی علیه السلام فرموده است: هر کس در عصر سه بار بگوید: «فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون و له الحمد فی السماوات و الارض و عشیا و حین تظهرون» هیچ خیر و خوبی ای در ان شب از او فوت نمی شود و همه بدی ها و شرور،آن شب از او برداشته می شود و هر کس صبحگاه سه بار این آیات را بخواند نیز چنین بهره ای می برد. (4)
این دو ایه شریفه بسیار ارزشمند است که پیامبر صلی الله علیه واله به کسی که این دو آیه را همواره زمزمه می کند وعده بهشت داده است(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) مجمع البیان، ج8، ص42
(2) ثواب الاعمال، ص109
(3) مستدرک الوسائل، ج5، ص394
(4)امالی شیخ صدوق، ص674
(5) مجمع البیان،ج7، ص51
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی ؛ محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره روم  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره قصص
قصص و نام دیگرش «موسی و فرعون» (1) بیست و هشتمین سوره قرآن است که مکی و 88 آیه دارد.
از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله روایت شده است: اگر کسی سوره قصص را قرائت کند ده برابر تعداد کسانی که حضرت موسی علیه السلام را تصدیق یا تکذیب کرده اند به او حسنه داده می شود و تمامی فرشتگان آسمان و زمین در روز قیامت، به سود او شهادت می دهند که او راستگو و درستکار بوده است(2)
آثار و برکات سوره
1) شفای همه دردها
در آثار و خواص سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه واله وسلم روایت شده: اگر سوره قصص را بنویسند و آنگاه با آب آنرا بشویند، همه دردها و ناراحتی ها از آنها برطرف می شود(3)
2) درمان درد شکم و کبد و طحال
از امام صادق علیه السلام نقل شده: اگر نوشته سوره قصص را بر کسی که درد شکم یا بیماری طحال یا درد کبد یا هر گونه درد دیگری در درون بدن دارد بیاویزند، بهبود می یابد(4)
3) برای ترس از حاکم و شخص قدرتمند
از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده: برای ترس از سلطان و حاکم 7 بار بگویید: (آیه 35) « بسم الله و بالله سنشد عضدک باخیک و نجعل لکما سلطانا فلا یصلون الیکما انتما و من اتبعکما الغالبون» و این دستور را در کنار نهر آبی جاری بگو و هر گاه از نماز شب فارغ شدی پیش از آن که نماز صبح را بخوانی 7 بار این دستور را انجام بده.ان شاءالله هیچ چیزی به تو زیان نخواهد رساند(5)
4) رویارویی با ظالم
در رویارویی با ظالمان گفته شده که آیات 70-68 سوره قصص را هنگامی که بر حاکم ستمگری وارد می شود 7 بار بخواند و آنگاه 3 بار بگوید:« اللهُ غالبُ أمْرِهِ» از شر ستمهای او در امان می ماند.(6)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)درمان با قرآن، ص68
(2) مجمع البیان،ج7، ص412
(3)تفسیرالبرهان، ج4،ص199
(4)المصباح کفعمی، ص456
(5) طب الائمه، ص35
(6) خواص القرآن و فوائده، ص72
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

موضوعات: مراتب اخلاص:  لینک ثابت
 [ 08:31:00 ب.ظ ]




اثر تربیت در کودک
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

سـهـل شـوشتری از بزرگان عرفاست که در سن هشتاد سالگی ,به سال 283ه . ق از دنیا رفت .
او مـی گـویـد : مـن سـه سـاله بودم که نیمه های شبی دیدم دایی ام محمدبن سوار از بستر خواب برخاسته و مشغول نماز شب است .
یک بار به من گفت : پسرم , آیا آن خداوندی که تو راآفریده یاد نمی کنی ؟ گفتم : چگونه او را یاد کنم ؟ گفت : شب , هنگامی که برای خواب در بسترت می آرمی , سه بارازصمیم دل بگو : خدا با من است و مـرا می نگرد و من در محضر اوهستم .
چند شب همین گفتار را از ته دل گفتم .
سپس به من گـفـت : ایـن جـمـلـه ها را هر شب هفت بار بگو .
من چنین کردم .
شیرینی این ذکردر دلم جای گرفت .
پس از یک سال به من گفت : آنچه گفتم در تمام عمر تا آن گاه که تو را در گور نهند از جان و دل بگو, که همین ذکر ومعنویتش دست تو را در دو جهان بگیرد و نجات بخشد .
بـه ایـن تـرتـیـب نـور ایـمان به توحید, در دوران کودکی در دلم راه یافت و بر سراسر قلبم چیره شد

موضوعات: اثر تربیت در کودک  لینک ثابت
 [ 08:27:00 ب.ظ ]




  
میثم تمّار
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

گاهی فضیلت های برجسته و ارزشمند، در چهره و زندگی و صفات انسان های والا بروز می کند. از این رو آشنایی با این گونه انسان ه، قرار گرفتن در برابر (آینه های حق نما)ست و درس پاکی و ایمان می دهد. (میثم تمار)، یکی از این انسان های والاست که به اختصار با سیمای دوست داشتنیِ او آشنا می شویم.

ترسیمی از شخصیت میثم تمّار

(میثم)، فرزند یحیی، ابتدا غلام زنی از طایفه بنی اسد بود، حضرت علی(ع) او را خرید و آزاد کرد. 1 وی در زمان پیامبر نیز می زیست; هر چند در حوادث زمان آن حضرت یادی از او نشده، اما او را از اصحاب پیامبر(ص) به شمار آورده اند.

میثم تمّار، مسلمانی فداکار و شیعه ای وفادار و خالص بود. گفته اند که شش پسر داشت که همه همچون پدر، در راه ایمان و مسلمانی استوار بودند و از هواداران اهل بیت به شمار می رفتند. آنها مورد علاقه امامان شیعه بودند. امام حسین، امام باقر و امام صادق بارها از میثم به نیکی یاد کرده اند.2

ارتباط میثم با علی(ع) در زمان خلافت آن حضرت صمیمی تر و بیشتر شد. د ر همان زمان بود که حضرت او را از بردگی رهاند و آزاد کرد.

وی شیفته آن بود که از محضر امیر مؤمنان علی (ع) علم و حکمت بیاموزد. از این رو دل و جان خود را دربست در اختیار معارف علوم علوی گذاشت. حضرت (ع) نیز که او را لایق و با استعداد یافت، دانش و حکمت های فراوانی به وی آموخت، حتی برخی اسرار را که به هر کس نمی توان گفت و آگاهی از حوادث آینده و بلاها و فتنه های زمانه را در اختیار او گذاشت. از این رو میثم تمّار را (صاحب سرّ) امیر المؤمنین می دانند.3

گاهی میثم تمّار، گوشه ای از آموخته ها و رازهایی را که از امام خود فرا گرفته بود، با مردم در میان می گذاشت و مایه شگفتی آنان می شد. این نوع علوم و آگاهی ها را (علم مَنایا و بلایا) می نامند. میثم تمار، رازدار بود و جز به ضرورت و هنگام نیاز، آنچه را از مولایش فرا گرفته بود، فاش نمی ساخت.

وی در کوفه می زیست و میان او و امام علی(ع)، صمیمیتی خاص وجود داشت. حضرت گاهی به مغازه خرما فروشی او می رفت و هم صحبتش می شد و در این دیدارها از قرآن و حکمت های دینی به او می آموخت.4

در صحنه های مختلف، پا به پای یاران خالص علی(ع) حضور داشت و همچون پروانه ای از فروغ ولایتِ علوی، نور می گرفت. همراه افراد زبده ای چون (کمیل) در مواقف نیایش و عبادت مولا حاضر می شد. انیس شب های عرفانی آن حضرت و همدم راز و نیازهای امام بود.

صحنه هایی از عبادت های نیمه شب حضرت در صحراهای بیرون کوفه و رازگویی های مولا با چاه، از زبان میثم تمّار نقل شده است.5

میثم، به واسطه آنچه از زبان مولایش شنیده بود، از شهادت خود آگاه بود. حضرت روزی به او فرمود: ای میثم! چه خواهی کرد آن روز که فرزند ناپاک بنی امیه (ابن زیاد) از تو بخواهد از من بیزاری بجویی؟

میثم گفت: نه، به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهم کرد.

امام (ع) فرمود: در غیر این صورت تو را به دار می آویزند و می کشند.

گفت: صبر و مقاومت می کنم. این در راه خدا برایم قابل تحمل است… .

از این رو میثم، پیوسته دار بر دوشی بود که انتظار شهادت داشت و شهادت بر سر عقیده و ایمان را افتخار می دانست و با همه خطرها و فشاره، هرگز از دفاع و جانبداری خاندان رسالت و خط امامت و ولایت دست برنمی داشت. پس از شهادت امیر المؤمنین(ع)، گاهی از کوفه به مدینه می رفت و با امام حسن و امام حسین^ دیدار می کرد.

مردم کوفه، در آن دوران خفقان که امویان حکومت را در دست داشتند، فضایل اهل بیت و مناقب امیر مؤمنان را از زبان او می شنیدند. او به توصیه مولایش علی(ع) عمل می کرد و فضیلت های آن حضرت و این خاندان پاک را همه جا نشر می داد، با آن که می دانست او را دستگیر خواهند کرد و از شاخه نخلی به دار خواهند آویخت. حتّی آن درخت خاص ّ را هم می دانست کدام است.

گاهی هنگام عبور از کنار آن درخت که علی(ع)به وی نشان داده و فرموده بود که بعداً با این درخت، ماجراها خواهی داشت، می ایستاد و در پای آن نخل نماز می خواند و می گفت: مبارکت باد ای نخل! مرا برای تو آفریده اند و تو برای من روییده ای. همیشه به آن نخل می نگریست. 6

ویژگی های میثم

میثم تمّار، ویژگی های برجسته ای داشت; از جمله:

1 ـ خطابه و سخنوری: میثم، بیانی رسا و نطقی گویا داشت و در بازار کوفه، رئیس صنف میوه فروشان و سخنگوی آنان بود. او هنگام شکایت بازاریان کوفه از ابن زیاد، به عنوان نماینده آنان نزد والی کوفه رفت.7

2 ـ تفسیر قرآن: از آموخته های دیگر میثم تمّار از علی بن ابی طالب(ع)، علم قرآن و معارف کتاب الهی بود. روزی میثم با ابن عباس ـ که او نیز از شاگردان علی(ع) در تفسیر قرآن بود ـ در مدینه دیدار کرد و به او گفت: آنچه از تفسیر قرآن می خواهی بپرس. من تمام قرآن و تأویل آن را نزد علی(ع) فرا گرفته ام. ابن عباس، کاغذ و دواتی طلبید تا سخنان میثم را در تفسیر قرآن بنویسد. میثم در باره جزئیات شهادت خویش، طبق آنچه از امیر مؤمنان شنیده بود، با ابن عباس صحبت کرد و او را شگفت زده نمود.8

3 ـ راوی حدیث: وی احادیث بسیاری از علی(ع) شنیده و آنها را در یک مجموعه گردآوری کرده بود. آنچه در فرصت های مختلف از پیشوای خود روایت می کرد و از حوادث آینده خبر می داد، اهتمام او را به این موضوع نشان می دهد. دو تن از پسرانش به نام صالح و یعقوب نیز مطالبی را از نوشته های او روایت کرده اند. 9

4 ـ علم به اسرار: همچنان که پیشتر اشاره شد، او علم (بلایا و منایا) داشت; یعنی از حوادث آینده و نحوه مرگ و میر افراد و فتنه هایی که بعداً قرار بود اتفاق بیفتد، خبر داشت. هم نامه سربسته می خواند و هم راز نشنیده می گفت و آن همه را از مولایش امام علی(ع)فرا گرفته بود; مثلاً شهادت خود را پیش گویی می کرد، خبر مرگ معاویه را یک هفته قبل از آن به ابو خالد گفته بود، قیام مختار را در کوفه نیز پیش گویی کرده بود10، از حادثه جان گداز کربلا هم خبر داشت، با آن که خودش سال ها پیش از آن واقعه به شهادت رسید.

روزی به زنی به نام (جبله مکّی) گفته بود: این امت، پسر دختر پیامبرشان را در دهم محرم می کشند و دشمنان خدا این روز را مبارک می دانند; این داستانی است که مولایم امیر مؤمنان(ع)به من خبر داده و فرموده است که همه چیز بر حسین بن علی(ع) خواهد گریست. 11

روزی در مجلس بنی اسد با حبیب بن مظاهر (از شهدای کربلا) دیدار کرد و با او گفتاری مفصل داشت. حبیب، در سخنی اشاره آمیز، خبر از شهادت میثم داد و گفت: گویا پیرمردی را می بینم که در راه دوستی با خاندان پیامبر، او را به دار می زنند و بر چوبه دار، شکمش را می درند (اشاره به شهادت میثم در کوفه).

میثم هم در جوابش گفت: من نیز مردی سرخ رو را می بینم و می شناسم که برای یاری فرزند دختر پیامبرش قیام می کند و کشته می شود و سرش در کوفه گردانده می شود (اشاره به شهادت حبیب در کربلا).

مردمی که شاهد این گفت گو بودند، سخنان آن دو بزرگوار را مسخره کردند و دروغ پنداشتند ; اما چند روزی نگذشت که میثم بر دار آویخته شد و چندی بعد نیز حبیب بن مظاهر در کربلا شهید شد و سر او را نیز بر نیزه زده، به کوفه آوردند. 12

فرجام سرخ

وقتی میثم از سفر حج به سوی کوفه برمی گشت، ابن زیاد دستور دستگیری او را داده بود. این در آستانه حوادث پیش از قیام امام حسین (ع)و عاشورا و اوضاع بحرانی کوفه بود. گماشتگان والی، در (حیره) میثم را پیش از آن که به کوفه و خانه خود برسد، دستگیر کردند. وی هنگام دستگیری، سالخورده و نحیف بود و جز پوستی بر استخوان هایش نمانده بود;13 هر چند قلبی شجاع و دلی نیرومند داشت.

او را پیش ابن زیاد بردند. حرف هایی میان او و ابن زیاد ردّ و بدل شد. والی کوفه از او پرسید: پروردگارت در کجاست؟ میثم تمار جواب داد: در کمین ستمگران، که تو نیز یکی از آنانی.

گفت: باید از علی بن ابی طالب(ع) بیزاری بجویی و به او ناسزا بگویی، و گرنه دست ها و پاهایت را بریده، بر دار خواهم آویخت.

میثم گفت: مولایم علی (ع)به من خبر داده که مرا به دار می آویزی و زبانم را می بُری.

ابن زیاد برای ابراز دشمنی خود، گفت: دست و پایت را می برم و رهایت می کنم تا دروغ مولایت آشکار شود.

دستور داد او را به دار آویختند. میثم تمار بر فراز دار هم از فضایل علی بن ابی طالب(ع) می گفت و اعلام می کرد: ای مردم! هر کس دوست دارد حدیثی از سخنان علی(ع) را بشنود، پیش از آن که کشته شوم بیاید. من شما را از حوادث آینده تا پایان جهان خبر می دهم. مردم مشتاقانه برای شنیدن سخنانش گرد آمدند و او از فراز دار بر ایشان سخن گفت و فضایل خاندان پیامبر را به گوش مردم می رساند.

سرانجام، دشمنان این سخنان را تاب نیاوردند، از این رو به دستور ابن زیاد، زبان او را بریدند و وی را با ضربت نیزه ها بر فراز دار به شهادت رساندند.

میثم تمّار، عمری را پاک، با ایمان و در خط اهل بیت زیست و سرانجام جان خود را در راه وفاداری صادقانه به ایمان خویش از دست داد. شهادش میلاد سرخی برای او بود و با آن فرجام نیک، به آرزویش رسید.

مدتی پیکر پاک او بر سر دار بود و ابن زیاد برای زهر چشم گرفتن از مخالفان اجازه نمی داد آن را پایین آورند. هفت نفر از دوستان غیرت مند او با هم هم پیمان شدند و شبی نگهبانان را غافلگیر کردند، جسد را پایین آوردند و آن را به خاک سپردند. مأموران، فردا صبح جنازه را بر دار ندیدند و هر چه گشتند نیافتند. 14

امروز، مرقد مطهر و الهام بخش آن شهید راه عقیده و ایمان، در محلی میان نجف و کوفه است و شیفتگان حق، آن را زیارت می کنند.

درود خدا بر (میثم تمّار)، این فدایی راه حق و الگوی رشادت و پاکی و مبارزه با ستمگران.

پی نوشت ها:

1ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 2، ص 291.

2ـ بحار الانوار، ج 53، ص 113.

3ـ سفینة البحار، ج 2، ص 524.

4ـ همان، ص 525.

5ـ بحار الانوار، ج 40، ص 200; نفس المهموم، ص 60.

6ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، همان، ص 292.

7ـ رجال کشّی، ص 86.

8ـ سفینة البحار، همان، ص 524.

9ـ همان.

10ـ رجال کشّی، ص 80; بحار الانوار، ج 42، ص 125.

11ـ بحار الانوار، ج 45، ص 202; در ادامه همین روایت آمده است که میثم، نشانه ای هم به جبله گفته بود. وی می گوید: یک روز از خانه بیرون آمدم، دیدم خورشید که بر دیوارها می تابد، همچون پارچه ای است که به رنگ سرخ، رنگ آمیزی شده باشد. صیحه ای کشیدم و گفتم: به خدا سوگند، سرورمان حسین بن علی(ع) کشته شد. و همان گونه بود که او از میثم شنیده بود.

12ـ نفس المهموم، ص 60.

13ـ همان، ص 59.

14ـ رجال کشّی، ص 83.

موضوعات: میثم تمّار  لینک ثابت
 [ 08:24:00 ب.ظ ]





تسلیت واقعی
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
«حاتم اصم» می گوید: روزی نماز جماعت از من فوت شد و تنها یک نفر به من تعزیت گفت و آن هم« اسحاق بخاری» بود؛ در حالی که اگر فرزندم از دست می رفت، بیش از ده هزار نفر به تسلیت و تعزیت من می آمدند، زیرا مصیبت دین در نظر مردم، از مصیبت دنیا سبک تر است!

برگرفته از: هزار و یک نکته در باره نماز، ص 160

موضوعات: تسلیت واقعی  لینک ثابت
 [ 08:03:00 ب.ظ ]




بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
دغدغه محدث قمی برای قیامت چه بود؟

همه ما باید خود را برای روز حساب آماده کنیم، هر چه بارمان برای آن روز سبک تر باشد خیالمان راحت تر است، یکی از مسائلی که جواب دادن از آن سخت است، ثروت زیاد است که باید برای چگونه بدست آوردن و چگونه هزینه کردن آن پاسخگو باشیم.

آیه:

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

«الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا»[1] مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست

آینه:

روزی دو شخص محترم که ساکن بمبئی بودند، حضور مرحوم حاج شیخ عباس محدث قمی می رسند و بخاطر علاقه ای که به این استاد بزرگوار داشتند اظهار تمایل می کنند هر ماه مبلغ 75 روپیه به ایشان تقدیم نمایند تا ایشان زندگی راحتی داشته باشند و بهتر به امور علمی و دینی رسیدگی کنند.

اما شیخ عباس قمی از پذیرفتن آن خودداری کرده و آن را نپذیزفت و در مقابل اعتراض یکی از فرزندان خود که از این کار پدر ناراحت بود، می گوید: آرام باش، من همین مقداری را هم که الان در زندگی خرج می کنم، نمی دانم فردای قیامت چگونه جواب خداوند متعال و امام زمان سلام الله علیه را بدهم در جواب این مقدار هم معطل هستم، چگونه توقع داری که بارم را سنگین تر کنم؟ [2]

پی نوشت

[1] کهف/46

[2] با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در دنیای عمل

موضوعات:  دغدغه محدث قمی برای قیامت چه بود؟  لینک ثابت
 [ 08:01:00 ب.ظ ]





امانت و خیانت
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

یکی از تجار نیشابور چون خیال مسافرت داشت کنیز خود را بشیخ ابی عثمان حمیری برسم امانت سپرده بود. روزی غفلتا نظر شیخ بچهره او افتاد و چون زنی زیبا و با ملاحت بود و اندامی دلربا داشت ، شیخ بی اختیار اسیر عشق و پایبند محبت او شد رفته رفته بر عشق و دلباختگی او افزوده گردید و آتش عشق و اشتیاق در دل او هر آن بیشتر شعله ور میگشت ، شیخ این پیش آمد را به استاد خود ابوحفص حداد گوشزد کرد و بموجب پاسخ و دستور او ماءموریت پیدا نمود از نیشابور بطرف ری حرکت کند و چندی افتخار مصاحبت با استاد بزرگ شیخ یوسف را درک کند.
ابوعثمان بجانب ری حرکت کرد هنگامیکه بآنجا رسید در کوچه ها از منزل شیخ یوسف جستجو مینمود. همه مردم با شگفتی تمام در او دقیق میشدند که چرا مثل این شخصی از منزل مرد فاسق و بدکاری سؤ ال مینمایند! او را سرزنش و ملامت میکردند، شیخ از این وضع متحیر و سرگردان شد و از روی ناچار بطرف نیشابور بازگشت استاد خود ابوحفص را از جریان اطلاع داد. استاد دوباره او را امر کرد که بهر طریق ممکن است باید شیخ یوسف را ملاقات کنی و از روحانیت و انفاس قدسیه او استفاده نمائی ، این مرتبه چون اراده حرکت کرد خود را آماده ملامت و سرزنش مردم نموده و بموجب نشانی که گرفته بود منزل شیخ یوسف را در محله باده فروشان پیدا کرد.
همینکه وارد اطاق شد در یکطرف شیخ ، بچه ای زیبا و خوش اندام و در طرف دیگر او شیشه ای که محتوی آن شراب مینمود مشاهده کرد، بر حیرت و تعجب ابوعثمان افزوده شد، سؤ ال کرد علت انتخاب منزل در چنین محلی که همه مشروب فروش و یا باده نوشند چیست ؟ با اینکه هیچ مناسبتی با مقام شما ندارد؟ شیخ گفت این خانه ها متعلق بدوستان و بستگان ما بود یکی از ستمکاران از آنها خرید و باین کارها اختصاص داد، ولی خانه مرا نخریدند، از آن پسرک زیبا و شیشه شراب نما سؤ ال کرد شیخ یوسف گفت این پسر فرزند واقعی منست و داخل شیشه جز سرکه چیزی نیست ابی عثمان گفت در اینصورت پس چرا با مردم طوری رفتار میکنید که نسبت بمقام شما سوءظن پیدا کرده و خود را در معرض تهمت قرار میدهید؟
شیخ یوسف گفت برای اینکه مردم درباره من عقیده مند نشوند و مرا بامانت دارای و وثوق و خوبی نشناسند تا کنیزهای خود را برسم امانت بمن بسپارند و منهم عاشق آنها بشوم و در این دلباختگی بسوزم و داروی خاموش کردن شعله های فروزان عشق را بخواهم . از شنیدن این سخن ابوعثمان بشدت گریه اش گرفت و در خدمت او درد خویش را بدرمان رسانید

بحارالانوار ج 16 ص 148

موضوعات: امانت و خیانت  لینک ثابت
 [ 07:59:00 ب.ظ ]





ملاقات در بستر بیماری
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

ابن قُتیبه یکی از علماء و تاریخ نویسان اهل سنّت در کتاب خود آورده است :
پس از گذشت مدّتی از جریان سقیفه ، روزی عمر به ابوبکر گفت : ما فاطمه ، دختر رسول اللّه را از خودمان خشمناک و ناراحت گردانیده ایم ، بیا با یکدیگر به ملاقات و دیدار او رویم تا از ما راضی و خوشنود شود .
لذا هر دو حرکت کردند و چون به درب منزل رسیدند ، اجازه ورود خواستند؛ ولی به ایشان اجازه داده نشد .
به ناچار حضور امام علیّ علیه السلام آمدند و در این باره با او سخن گفتند؛ بنابر این امام علیّ علیه السلام برای آنها اجازه ورود طلبید و چون وارد شدند ، روبروی حضرت زهراء سلام اللّه علیها نشستند .
و حضرت روی خود را از آن ها برگرداند ، سلام کردند ، امّا حضرت جوابشان را نداد .
ابوبکر گفت : ای حبیبه رسول اللّه ! سوگند به خدا که من تو را بیش از دخترم ، عایشه دوست دارم .
روزی که پدرت از دنیا رفت ، ای کاش من مرده بودم ؛ علّت آن که تو را از حقّ میراث پدرت منع کردم ، چون شنیدم که فرمود : ما ارثیّه ای به جای نمی گذاریم ، آنچه از اموال ما باقی بماند ، صدقه است .
در این هنگام ، فاطمه سلام اللّه علیها فرمود : اگر حدیثی را از پدرم رسول خدا برایتان بگویم ، تأیید می کنید؟ گفتند : آری .
فرمود : خداوند را بر شما گواه می گیرم ، آیا نشنیدید از پدرم ، رسول اللّه صلّلی اللّه علیه و آله که می فرمود : رضایت فاطمه رضایت من است ، خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من می باشد ، هرکه فاطمه را دوست دارد مرا دوست داشته است و هر که او را خشمگین و ناراحت کند ، مرا خشمگین و ناراحت کرده است ؟!
گفتند : بلی ، چنین سخنی را از رسول اللّه شنیده ایم .
حضرت فاطمه فرمود : خدا و ملائکه را شاهد و گواه می گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین و ناراحت کرده اید و من از شما خوشحال و راضی نخواهم شد تا پدرم ، رسول خدا را ملاقات کرده و شکایت شما را به او کنم .
ابوبکر گفت : از خشم خداوند و غضب فاطمه به خداوند پناه می برم ، و سپس در حال گریه از نزد حضرت خارج شدند

أعیان الشّیعة : ج 1 ، ص 318 ، به نقل از الا مامة و السّیاسة

موضوعات: ملاقات در بستر بیماری  لینک ثابت
 [ 07:57:00 ب.ظ ]





شادی با دیدار فاطمه علیها السلام
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

هنگامی که این آیه قرآن بر پیامبر اسلام صلّلی اللّه علیه و آله نازل شد :
(و إ نّ جهنّم لمَوْعِدُهُمْ أجْمَعین ، لَها سَبْعَةُ أبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ )( 1) یعنی ؛ همانا جهنّم وعده گاه تمامی افراد می باشد ، که خداوند برایش هفت درب قرار داده و از هر دری افرادی وارد خواهند شد .
آن حضرت بسیار گریه و اصحاب آن حضرت نیز همه گریان شدند و کسی توان صحبت و سخن گفتن با حضرت را نداشت .
و چون هرگاه پیغمبر اسلام صلّلی اللّه علیه و آله دخترش حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را می دید ، شادمان و خوشحال می گردید ، به همین علّت سلمان به سوی منزل آن مخدّره آمد تا ایشان را نزد پدر بزرگوارش آورد و موجب شادی و آرامش رسول خدا گردد .
وقتی سلمان به منزل حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها وارد شد ، دید حضرت مشغول آسیاب نمودن مقداری جو می باشد و با خود این آیه قرآن را زمزمه می نماید :
(وَ ما عِنْدَاللّهِ خَیْرٌ و أبْقی ) یعنی ؛ آنچه نزد خدای متعال و خواست او است بهتر و با دوام می باشد .
پس سلمان فارسی بر حضرت زهراء سلام کرد و بعد از آن ، جریان ناراحتی و گریه حضرت رسول صلّلی اللّه علیه و آله را برای آن بزرگوار بیان نمود .
فاطمه زهراء سلام اللّه علیها با شنیدن این خبر از جای خود برخاست و چادر خود را که حدود دوازده جای آن پاره شده و درز گرفته بود بر سرافکند .
سلمان فارسی با دیدن چنین زندگی و لباسی به گریه افتاد و گفت : چقدر سخت و غیر قابل تحمّل است که دختران رؤ ساء و پادشاهان لباس های سُندس و ابریشم بپوشند ، و در آن همه تجمّلات و آسایش باشند؛ ولی دختر محمّد ، پیغمبر خدا صلّلی اللّه علیه و آله چادر پشمینِ وصله دار بپوشد و این همه سختی ها و مشقّت ها را تحمّل نماید .
هنگامی که حضرت فاطمه سلام اللّه علیها به حضور پدر خود ، حضرت رسول صلّلی اللّه علیه و آله وارد شد ، اظهار نمود : یا رسول اللّه ! سلمان از زندگی و لباس های من تعجّب کرده و در گریه و اندوه ، فرو رفته است .
حضرت رسول صلوات اللّه علیه به سلمان فرمود : دخترم ، فاطمه محبوب خدا است و از سابقین در ورود به بهشت خواهد بود .
پس از آن ، حضرت زهراء سلام اللّه علیها اظهار داشت : پدر جان ! دخترت فدای تو گردد ، چرا گریان بوده ای ؟
حضرت رسول فرمود : دخترم ! جبرئیل امین دو آیه قرآن پیرامون جهنّم بر من نازل نمود ، که بسیار دردآور و وحشتناک بود و سپس آن دو آیه شریفه را خواند .
حضرت زهراء سلام اللّه علیها با شنیدن آن دو آیه قرآن گریست و به صورت بر زمین افتاد و گفت : وای به حال گناه کارانی که اهل آتش جهنّم گردند .
سلمان چون این صحنه دلخراش را دید ، گفت : ای کاش من گوسفندی می بودم تا مرا می کشتند و قطعه قطعه می کردند و می خوردند و نامی از آتش سوزان جهنّم را نمی شنیدم !!
و ابوذر گفت : ای کاش مادرم عقیم بود و مرا نزائیده بود و این گونه وصف آتش دوزخ را نمی شنیدم !!
و سپس مقداد گفت : و ای کاش من پرنده ای در منقار پرندگان می بودم و نامی از آتش سوزان جهنّم را نمی شنیدم(2)

1-سوره حجر : آیه 44
2-بحارالا نوار : ج 43 ص 87 89 ح 9

موضوعات: شادی با دیدار فاطمه علیها السلام  لینک ثابت
 [ 07:42:00 ب.ظ ]