فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 




چهل حدیث از حضرت امام جواد (ع)

 

1.تو را به پنج چیز سفارش می کنم :

اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن
اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن
اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو
اگر مدحت کنند شاد مشو
و اگر نکوهشت کنند، بیتابی مکن.

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (167)

2.سخن نیک را از هر کسی ، هر چند به آن عمل نکند ، فرا گیرید .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (170)

3.چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص(172)

4.نهایت کمال ، فهم در دین و صبر بر مصیبت ، و اندازه گیری در خرج زندگانی است .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص(172)

5.سه چیز از خصلتهای نیک دنیا و آخرت است :

از کسی که به تو ستم کرده است گذشت کنی
به کسی که از تو بریده است بپیوندی
و هنگامی که با تو به نادانی رفتار شود ، بردباری کنی .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)

6.خداوند دوست ندارد که مردم در خواهش از یکدیگر اصرار ورزند ، ولی اصرار در خواهش از خودش را دوست دارد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)

7.دانشمندی که از علمش سود برند ، از هفتاد هزار عابد بهتر است .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)

8.هیچ بنده ای عالم نیست ، مگر اینکه نسبت به بالا دست خود ، حسادت نورزد ، و زیردست خود را خوار نشمارد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (173)

9.هر که خوش نیت باشد ، روزی اش افزایش می یابد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (175)

10.هر کس با خانواده اش خوشرفتار باشد ، بر عمرش افزوده می گردد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (175)

11.از سستی و بی قراری بپرهیز ، که این دو ، کلید هر بدی می باشند ، کسی که سستی کند ، حقی را ادا نکند ، و کسی که بی قرار شود ، بر حق صبر نکند .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (175)

12.پیوند با خویشان(صله رحم) ، عملها را پاکیزه می نماید ، اموال را افزایش می دهد ، بلا را دور می کند ، حساب آخرت را آسان می نماید ، و مرگ را به تاخیر می اندازد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 71، ص (111)

13.بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 65، ص (152)

14.بر شما باد به پرهیزکاری و کوشش و راستگویی ، و پرداخت امانت به کسی که شما را بر آن امین دانسته است ، چه آن شخص ، نیک باشد یا بد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (179)

15.غیبت آن است که درباره برادرت چیزی را بگویی که خداوند بر او پوشیده و مستور داشته است . و بهتان آن است که عیبی را که در برادرت نیست ، به او ببندی .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (178)

16.خداوند ، دشنام گوی بی آبرو را دشمن دارد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)

17.تواضع ، راضی بودن به نشستن در جایی است که کمتر از شانش باشد ، و اینکه به هر کس رسیدی سلام کنی ، و جدال را هر چند حق با تو باشد ، ترک کنی .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)

18.برترین عبادت ، پاکی شکم و پاکدامنی است .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)

19.خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش ، به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است ، دقت و باریک بینی می کند .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 7 ، ص (267)

20.هر که علم و دانش را بجوید برای آنکه به علما فخر فروشی کند ، یا با سفها بستیزد ، و یا مردم را متوجه خود نماید ، باید آتش را جای نشستن خود گیرد.

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، 2 ، ص (38)

21.خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند ، دوست دارد .

کافی ، ج 2 ، ص (663)

22.سه خصلت است که دارنده اش نمی میرد تا عاقبت شوم آن را ببیند :

ستمکاری
ازخویشان بریدن
و قسم دروغ که نبرد با خداست .

کافی ، ج 75، ص (174)

23.به خدا سوگند هیچ بنده ای در دعا ، پافشاری و اصرار به درگاه خدای عزوجل نمی کند ، جز این که حاجتش را بر آورد .

کافی ، ج 2 ، ص (475)

24.خداوند عزوجل از میان بندگان مومنش آن بنده ای را دوست دارد که بسیار دعا کند ، پس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتاب ، زیرا آن ، ساعتی است که درهای آسمان در آن هنگام باز گردد و روزی ها در آن تقسیم گردد و حاجت های بزرگ بر آورده شود .

کافی ، ج 2 ، ص (478)

25.دعای انسان پشت سر برادر دینی اش ، نزدیکترین و سریعترین دعا به اجابت است .

کافی ، ج 2 ، ص (507)

26.هر چشمی روز قیامت گریان است ، جز سه چشم :

چشمی که در راه خدا شب را بیدار باشد
چشمی که از ترس خدا گریان شود
و چشمی که از محرمات الهی و گناهان بسته شود.

کافی ، ج 2 ، ص (80)

27.شخص حریص به دنیا مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر ابریشم به دور خود می تند ، راه بیرون شدنش را دورتر و مشکل تر می کند ، تا اینکه از غم و اندوه بمیرد .

کافی ، ج 2 ، ص (316)

28.چه بسیار خوب است نیکی ها پس از بدی ها ، و چه بسیار بد است بدی ها پس از نیکی ها .

کافی ، ج 2 ، ص (458)

29.چون مومن با مومنی دست دهد ، پاک و بی گناه از یکدیگر جدا می شوند .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 73، ص (20)

30.هیچ قطره ای نزد خداوند ، محبوبتر از قطره اشکی که در تاریکی شب از ترس خدا و برای او ریخته شود ، نیست .

کافی ، ج 2 ، ص (482)

31.هر که بر خدا توکل کند ، مغلوب نمی شود ، و هر که از گناه به خدا پناه برد ، شکست نمی خورد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 68، ص (151)

32.افزایش نعمت از جانب خداوند قطع نمی شود ، مگر اینکه شکر از جانب بندگان قطع گردد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 68، ص (54)

33.خداوند دنیا را به دوست و دشمن خود می دهد ، اما دینش را فقط به دوست خود می بخشد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 2 ، ص (215)

34.مومن برادر مومن است ، او را دشنام نمی دهد ، از او دریغ نمی کند ، و به او گمان بد نمی برد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (176)

35.هیچ کس از گناهان سالم نمی ماند ، مگر اینکه زبانش را نگه دارد .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (178)

36.سه چیز پشت انسان را می شکند :

مردی که عمل خویش را زیاد شمارد
گناهانش را فراموش کند
و به رای خویش ، خوشنود باشد.

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 69، ص (314)

37.هر کس ظاهرش از باطنش بهتر باشد ، ترازوی اعمالش سبک می شود .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 4 ، ص (404)

38.امروز ، غنیمت است ، در حالی که نمی دانی فردا ، از آن کیست .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (179)

39.هر کس خشم خود را ، با آنکه بر اظهار آن تواناست ، فرو برد ، خداوند در روز قیامت قلبش را از امنیت و آرامش پر می کند .

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 7 ، ص (303)

40.دوستی قلبی برادرت را از اندازه دوستی قلبی خودت نسبت به او بفهم .

تحف العقول ، ص (304)

موضوعات: چهل حدیث از حضرت امام جواد (ع)  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-01-29] [ 09:12:00 ب.ظ ]




برای ازدواج دختران و پسران

به مدت 9 شب شبی 9 بار دعای توسل به نیت امام جواد علیه السلام خوانده شود سپس نذر کرده،

که اگر از میلاد امام معصوم(یکی از امامان(ع)) تا میلاد امام بعدی ازدواج کردم

یک نذری را انجام میدهم مثلا چند روز روزه و….

موضوعات: برای ازدواج دختران و پسران  لینک ثابت
 [ 09:05:00 ب.ظ ]




توسل به امام جواد

مرحوم محدّث قمی در منتهی الآمال می نویسد: علما روزها را دوازده ساعت بخش کرده اند و هر ساعتى را به امامى نسبت داده اند و ساعت نهم روزها متعلق به حضرت جواد علیه السلام است ..

. و تـوسـل بـه آن حـضرت در این ساعت براى وسعت رزق نافع است ، و شایسته است که در توسل به آن حضرت این دعا را بخواند:

اَللّهـُمَّ اِنـّى اَسـْئَلُکَ بـِحـَقِّ وَلِیِّکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی علیه السلام اِلاّ جُدْتَ بِهِ عَلَىَّ مِنْ فـَضـْلِکَ ، وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَىَّ مِنْ وُسْعِکَ ، وَ وَسَّعْتَ بِهِ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِکَ، وَ اَغْنَیْتَنى عَمَّنْ سـِواکَ ، وَ جـَعـَلْتَ حـاجـَتـى اِلَیـْکَ وَ قَضاها عَلَیْکَ ، اِنَّک لِما تَشاَّءُ قَدیرٌ.

بعضى گفته اند این دعا بعد از هر نماز به جهت اداء دین مجرب است.

نماز توسل به امام جواد علیه السلام

دو رکعت نماز حاجت و توسل به امام جواد (علیه السلام ) می خوانیم در رکعت اول سوره حمد و سوره قدر و در رکعت دوم سوره حمد و سوره کوثر بعد در قنوت سه مرتبه آیه امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء را می خوانیم بعد از اینکه سلام نماز را خواندیم به سجده می رویم و با تضرع 9 مرتبه می گوییم (یا جواد الائمه ادرکنی)

توسل به حضرت جوادالائمه (علیه‌السلام)

بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور مادی، مانند خرید خانه و ماشین و رزق و ازدواج، از آیة الله سید عبدالکریم کشمیری راهنمایی می‏خواستند. آن بزرگوار می‏فرمود:

«سوره یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد (علیه‌السلام) تقدیم کنید، حاجت ‏شما را خواهند داد. گاه امر می‏کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسل به این امام کریم مجرب می‏دانست.»

موضوعات: توسل به امام جواد  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ب.ظ ]




طی الارض و عبور از موانع با توسل به امام جواد (علیه السلام )

این قصه را مرحوم علامه ی مجلسی (رض) نقل کرده اند که : مردی به نام علی بن خالد که زیدی مذهب بود و پس از امامت امام سجاد (علیه السلام ) به امامت زید بن علی ، فرزند آن حضرت معتقد شد و به امامت امام باقر (علیه السلام ) و امامان پس از آن حضرت اعتقاد نداشت گفته است : روزی شنیدم مردی را از شام دستگیر کرده و بر گردنش زنجیر نهاده ، به عراق آورده و زندانش کرده اند ( به اتهام اینکه ادعای نبوت کرده است ) من تعجب کردم و خواستم او را از نزدیک ببینم که چگونه آدمی است . رفتم با زندان بان ها رابطه ای برقرار کردم تا ترتیب ملاقاتم را با او دادند.وقتی رفتم و او را دیدم و صحبت کردم ، او را آدم عاقل و فهمیده ای یافتم و دیدم معقول نیست او ادعای نبوت کرده باشد. پرسیدم : مطلب چه بوده که شما را متهم کرده اند ؟ گفت : اصل جریان این است که من در شام ، در جایی معروف به رأس الحسین ، مدت ها مشغول عبادت بودم تا یک روز دیدم مرد بزرگواری نزد من آمد و گفت : برخیز و همراه من بیا ، من نیز مانند کسی که مجذوب شده باشد از جا برخاستم و همراهش شدم .چند قدمی که رفتیم با کمال تعجب دیدم در مسجد کوفه هستم ! از من پرسید : اینجا را می شناسی ؟ گفتم : بله ؛ اینجا مسجد کوفه است. او مشغول نماز شد و من هم نماز خواندم.بعد حرکت کرد و من هم دنبالش رفتم ، چند قدم که رفتیم ؛ دیدم در مسجد مدینه هستم ، فرمود : اینجا را می شناسی ؟ گفتم : بله ، اینجا مسجد مدینه است.آنجا هم مشغول نماز و زیارت شد ، من هم نماز خواندم و زیارت کردم.بعد از چند قدمی که رفتیم ، دیدم در مکه و مسجد الحرام هستم ، طواف بیت کردیم و نماز خواندیم.بعد از چند لحظه دیدم در جای اول خودم ؛ یعنی در شام و رأس الحسین (علیه السلام ) هستم .خیلی تعجب کردم که این چه سِیری بود ! ناگهان او هم از چشم من غایب شد.تا یک سال از این جریان گذشت و سال دیگر باز در همان مکان ، همان شخص نزد من آمد و به من گفت : برخیز و با من باید ؛ باز همان برنامه ی سال قبل تکرار شد .وقتی که به موضع خود در شام برگشتم. و او خواست از من جدا شود ، قسمش دادم که تو را به حق آن کسی که این قدرت را به تو داده است ، خود را معرفی کن.تأملی کرد و فرمود : من محمد بن علی بن موسی الرضا هستم.فهمیدم که حضرت امام جواد (علیه السلام ) است.

این مطلب گذشت و مردم با خبر شدند و در مجالس نقل شد تا به گوش وزیر رسید .محمد بن عبدالملک زیات ، وزیر خلیفه ی عباسی ، آدم جباری بود و با آل علی (علیه السلام ) هم دشمنی داشت.او دستور داد مرا بردند و بدون مقدمه زنجیر بر گردنم نهادند و متهمم کردند که ادعای نبوت کرده ام ؛ تا اینکه مرا اینجا آورده و زندانم کرده اند. علی بن خالد گوید : من خیلی دلم به حال او سوخت که چنین مرد بزرگوار و محترمی را اینگونه گرفتارش کرده اند.گفتم : مایل هستید گزارش حال شما را به وزیر بدهم؟ شاید برای او اشتباه شده باشد. گفت : مانعی نیست. من برای وزیر نامه ای نوشتم که حال او چنین است و ادعای نبوت نکرده و متهمش کرده اند ؛ و امیدوار بودم که آزادش کنند ولی پس از مدتی جواب آمد ، دیدم زیر آن نامه نوشته است : به او بگو همان کسی که تو را در یک روز از شام به کوفه و مدینه و مکه برده و برگردانده است ، هم او بیاید و تو را از زندان بیرون بیاورد !

دیدم مطلب را به مسخره گرفته و کینه توزانه بر خورد کرده است.خیلی متأسف شدم و تصمیم گرفتم بروم و دوباره او را ببینم و دلداریش بدهم و بگویم فعلاً چاره ای نیست ، صبر کن تا شاید فرجی حاصل شود.وقتی که به زندان رفتم دیدم غوغا و ازدحام عجیبی در اطراف زندان برپاست. پاسبان ها و زندان بان ها شدیداً مضطربند و این سمت و آن سمت می روند و سخت ناراحتند. پرسیدم : چه شده است ؟ گفتند : آن مرد شامی که ادعای نبوت کرده و محبوس بود مفقود شده است.با اینکه درهای زندان بسته بوده هیچ معلوم نیست چه شده ؟ آیا به زمین فرو رفته یا به آسمان صعود کرده ؟! نفهمیدیم !!

من با خود گفتم : بله ، همان کسی که او را در یک روز از شام به کوفه و مدینه و مکه برده و برگردانده است ، هم او را نجاتش داده است.همین علی بن خالد ، راوی جریان ؛ گفته است : من اول زیدی مذهب بودم ؛ آن روز مستبصر { آگاه به حقیقت شدن } شدم و حقیقت را فهمیدم و به امامت امام جواد (علیه السلام ) و دیگر امامان (علیهم السلام) معتقد شدم.

منبع:بحارالانوار جلد 50 صفحه 38 ، امام جواد (ع) دردانه هدایت صفحه 17 (مولف : آیت الله ضیاء آبادی )

موضوعات: طی الارض و عبور از موانع با توسل به امام جواد (علیه السلام )  لینک ثابت
 [ 08:49:00 ب.ظ ]






امام جواد(ع) و راه گرفتن حاجت از ایشان

کانون وبلاگ نویسان قم به نقل از وبلاگ “دین پژوهان"،

گرفتن حاجت از خداوند عالم و ائمه اطهار(عليهم‌السلام) آداب و رسومی دارد كه انسان با رعايت آن‌ها زودتر به مقصود خود می‌رسد. گر چه آدمی در هر زمان و در هر مكانی خالق خویش را بخواند، می‌شنود، ولی خود خداوند متعال، برای رسيدن بندگان به خواسته خویش، راه‌ها و وسائلی را قرار داده است كه از كانال همين وسائل زودتر به مقصود خواهد رسید. برای گرفتن حاجت از ائمه اطهار(علیهم‌السلام) راه‌هایی وجود دارد كه از طريق خود آن بزرگواران بیان شده است؛ ما در این نوشتار نحوه توسل به امام جواد(عليه‌السلام) را به اختصار بیان می‌كنيم:

طریقه اول: ختم صلوات
یکی از ختم‌های مجرب برای گرفتن هر حاجتی، مادی یا معنوی، فرستادن صلوات و هدیه این صلوات به محضر نورانی معصومین(علیهم‌السلام) است؛ چنان‌چه پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «هر کس بر من صلوات فرستد، حق تعالی درِ عافیت را بر وی می‌گشاید و حاجت معنوی یا مادی او به حرمت صلوات بر محمد و آل محمد بر آورده می‌شود».[1]

یکی از ختم های بسیار مجرب و مفید برای گرفتن حاجات، ختم صلوات بر امام جواد(علیه السلام) است؛ چرا که لقب این بزرگوار جواد می‌باشد، ایشان، در طول زندگی با برکت‌شان بسیار بخشنده بودند.
در امور دنیوی توسل به حضرت جواد(علیه‌السلام) بسیار مجرب است و زود حاجب انسان برآورده می‌شود. مرحوم آیت الله كشميری(رحمه‌الله‌عليه) می‌فرمودند، برای برآمدن حوائج توسل به امام جواد(عليه‌السلام) بسیار مفید است به اين طريق كه صلوات ختم کنید و ثواب آن را به حضرت هديه کنید. راه ديگر اين است كه سوره يس خوانده شود و به روح اين امام عزيز هديه شود. كه برای برآمدن حوائج دنيوی، بسيار مفيد است.[2]

طریقه دوم: نماز امام جواد(علیه‌السلام)
این نماز دو رکعت است و در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید هفتاد مرتبه است.[3] که برای این هم آثار فراوانی ذکر شده است. برای برآمدن حوائج و رفع بلا و گرفتاری، بسیار موثر است.

حرز امام جواد(علیه‌السلام)
حرز یعنی سپر دفاعی و عامل محافظت کننده. حرز در لغت به معنای پناهگاه و چیزی است که باعث حفاظت می‌شود. و در اصطلاح به دعایی گفته می‌شود که برای حفاظت از شر شیاطین، جن، ظلم ستمگران، گزندگان و… است. برخی از حرزها قبل از وقوع ناگواری‌های خاصی که ممکن است واقع شوند، خوانده می‌شود و برخی دیگر برای در امان بودن از تمام ناگواری‌ها نوشته شده و به گردن آویخته یا در جیب گذارده می‌شود.
چون انسان همیشه در معرض خطرها و بلاهاست، این حرزها که از طرف معصومین(علیهم‌السلام) دستور آن صادر شده، عامل محافظت کننده از خطرها و بلاها می‌باشند که مردم یا آن را می‌خوانند و یا به صورت نوشته همراه خود دارند.

از اکثر پیشوایان معصوم شیعه حرزهایی روایت شده که «سید بن طاووس» در کتاب «مهج الدعوات» تعداد قابل توجهی از آن‌ها را نقل نموده است و در باب پنجم از حاشیه‌ی کتاب ارزشمند «مفاتیح الجنان» نیز تعدادی از آن‌ها به نقل از همان کتاب آورده شده است.

حرزي كه از امام جواد(علیه‌السلام) وارد شده است، اينگونه است: «یا نُورُ یا بُرْهانُ یا مُبینُ یا مُنیرُ یا رَبِّ اِکْفِنی الْشُّرُورَ وَ افاتِ الدُّهُورِ اَسْئَلُکَ النَّجاةَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ»[4]

خاصیت حرز امام جواد(علیه‌السلام)
حرز امام جواد(علیه‌السلام) یا انگشتری که حاوی این حرز باشد برای حفظ از بلاها و بدی‌ها و هر چه که انسان از آن می‌ترسد مفید است.[5]

خاطره‌ای جالب از اثرات این حرز مبارک
یکی از دوستان نگارنده، که طلبه‌ی فاضل و یکی از اساتید دانشگاه‌ است، نقل می‌كند، در سفری که به سوریه رفته بودم، فرزند یکی از فرماندهان ارتش سوریه با من آشنا شد، روزی با ناراحتی تمام پیش من آمد و از من التماس دعا داشت، گفتم اتفاقی افتاده که چنان ناراحت هستی؟
گفت: پدرم که فرمانده جنگی است در جنگ با تکفیری‌ها و داعش محاصره شده و کار وی بسیار سخت شده است، و پیام داده است که دعا کنید تا خطر رفع شود و نجات يابيم.
من به او گفتم که حرز امام جواد(علیه‌السلام) را می‌دهم، به پدرت بگو كه این را بنویسد و به بازوی خود ببندد به خاطر این‌که ائمه(علیهم‌السلام) از فرزندان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هستند و پیش خدا، از مقام و منزلت بالایی برخوردارند. این فرمانده نظامی با این‌که از اهل سنت بود، این کار را انجام داده بود و به برکت مقام بلند امام جواد(علیه‌السلام) خطر از آن‌ها دفع شد و از محاصره جان سالم به در برده بودند.
این طلبه می‌گفت: این فرمانده و فرزند او و نیروهای تحت امرش با این‌که از اهل سنت بودند، علاقه بسیار وافری به امام جواد(علیه‌السلام) پیدا کرده و ارادت آن‌ها به اهل بيت(عليهم‌السلام) دو چندان شده بود.

…………………………………………………………………
پی‌نوشت
[1]. جامع الاخبار، ص 67؛ و مستدرک الوسایل ج 5،ص 100
[2]. روح و ريحان، ص 101و 102
[3]. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ترجمه الهی قمشه ای، قم دفتر نشر مصطفی، 1381، ص 90.
[4]. همان، ص 862.
[5]. بحارالانوار، ج ۵۰ ، ص ۹۸.

موضوعات: امام جواد(ع) و راه گرفتن حاجت از ایشان  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ب.ظ ]




يا جوادالائمه(ع)

اي روي تو شبيه جمال ابالحسن

وي خوي تو مثال كمال ابالحسن

آوردن قيافه شناسان روا نبود

سيماي توست وجه جمال ابالحسن

آيينه ي تمام نماي رضا تويي

اي سرو قامت تو مثال ابالحسن

اي حاصل دعاي چهل ساله ي رضا

رخسار توست كوثر آل ابالحسن

با نرگس نگاه پدر ميشوي شكار

اي قد و قامت تو غزال ابالحسن

اي ديدن رخ تو حرام حراميان

در كعبه شد طواف تو اعمال حاجيان

نامت اگر نبود رضا زينتي نداشت

كوثر بدون نام جواد آيتي نداشت

دنيا بدون نور تو ظلمت سراي محض

عُقبا به جز بهشتِ رُخَت جنتي نداشت

دشمن تورا به فصل جواني شهيد كرد

جز مرگ فاطمي دل تو حاجتي نداشت

با تشنگي ز كرب و بلا ياد ميكني

جز يا حسين بر جگرت لذتي نداشت

( مهدي ميري)

موضوعات: يا جوادالائمه(ع)  لینک ثابت
 [ 08:32:00 ب.ظ ]






مدح و ولادت امام جواد(ع)

يا جوادالائمه(ع)

اي باب حاجت همه اي قبله ي مراد
نور الهُدي، وليِّ خدا ،سيد العِباد
خيرالامم، محيط کرم، آسمان جود
ابن الرضا، امام نهم، حضرت جواد

باب عطا و مظهر جود خدا تويي
مولا تويي، امام تويي، مقتدا تويي

قرآن بُوَد ز مدح و ثناي تو شمّه اي
جز مهر تو به گردن ما نيست ضمّه اي
بحر سه گوهري گهر عرش بحر نور
کل ائمه را تو جواد الائمه اي

روح رضا ،روان رضا ،در وجود توست
تا روز حشر جود اگر هست جود توست

دشمن خجل ز لطف و عطا و کرامتت
از کودکي به عالم خلقت امامتت
از ماه عارضت شده شرمنده آفتاب
دل برده از امام رضا سرو قامتت

آيينه ي جلال و جمال محمدي
مجموعه ي تمام کمال محمدي

نامت ز کار خلق گره باز مي کند
علمت به سن کودکي اعجاز مي کند
مأمون چو پي به قدر و جلال تو مي برد
روحش ز تن برون شده پرواز مي کند

برگرد شمع روي تو پروانه مي شود
در حيرت کمال تو ديوانه مي شود

علم تو را احاطه به ملک دو عالم است
ظرف وجود پيش عنايات تو کم است
با آن همه جواب مسائل که مي دهي
لال از جواب مسئله ات ابن اکثم است

در کودکي به سينه علوم پيمبرت
زانو زدند کل فقيهان به محضرت

وقتي که دست جود تو بخشندگي کند
بايد کرم به خاک درت بندگي کند
مظلوم چون تو کيست کز آغاز زندگي
با دخت قاتل پدرش زندگي کند

يک عمر بود تلخ ترين زندگانيت
تا آنکه کشت يار به فصل جوانيت

هر گه تو را به چهره ي مأمون نظاره شد
بر غربت پدر جگرت پاره پاره شد
روزي که عقد بست به تو دخت خويش را
سرتا به پات شعله ز داغ دوباره شد

پيوسته حبس بود به دل سوز و آه تو
دردا که گشت خانه ي تو قتلگاه تو

پيوسته بود سوز درون شمع محفلت
با تو چه مي گذشت خدا داند و دلت
دندان نهاده روي جگر سالها بسي
تا دخت قاتل پدرت گشت قاتلت

هر تير غم که داشت قضا بر دل تو دوخت
از بس که سوختي جگر زهر بر تو سوخت

يار تو مار گشت و به جانت امان نداد
يک لحظه روي خوش به تو مولا نشان نداد
بعد از حسين هيچ امامي به وقت مرگ
مثل تو اي ولي خدا تشنه جان نداد

از شعله هاي سوز درون سوخت حاصلت
بگريست بر غريبي تو چشم قاتلت

عمر تو در بهار جواني تمام شد
تشييع پيکر تو به بالاي بام شد
افتاد بين کوچه تنت از فراز بام
اين گونه از جنازه ي تو احترام شد

تا هست آسمان و زمين داغدار تو
پيوسته اشک ديده ي “ميثم” نثار تو

(غلامرضا سازگار"ميثم")

موضوعات: شعر درمورد ولادت جوادالائمه(ع)  لینک ثابت
 [ 08:23:00 ب.ظ ]





مدح و ولادت امام جواد(ع)

يا جواد الائمه ادركني

هر كه دل بُرد،دلبر ما نيست

هر كه نازي فروخت،ليلا نيست

هر كه هويي كِشَد مسيحا نيست

هر كسي با تو نيست با ما نيست

دلبر محض، غير مولا نيست

كيست مولا و فيه نور ِاله

قد تجلي بنورهي الله

گه خدا آينه ست و مولا گاه

وسط و ابتدا و آخر راه

ذره اي فرق بين آنها نيست

عاشقان دف به كف ز حيراني

صف كشيدند بر غزل خواني

تا فِتد بر كه فال قرباني

رحمت حق به قوم نصراني

نزد آن شيعه كز تو شيدا نيست

مستم از عشق و خُم به دوش تويي

نُهمين بحر باده جوش تويي

پسر سلسله فروش تويي

حق تعالاي هر سروش تويي

ورنه جبريل مرد اينها نيست

اي پدر خوانده ي پياله و خُم

هو تويي اي عزيز يازدهم

اي امير عمارت مردم

تو به “نحنُ “بناز و من “انتم”

كه كتابت به شرح آتاني است

اربعيني به شيشه مِي بوده

كس نداند كه تاك كِي بوده

مِهر يا اين كه تير و دِي بوده

چون عروس علي ز ري بوده

نيمي از اين شراب ايراني است

شه به بزم جلوس مي آيد

منكر او عبوس مي آيد

جان سلطان طوس مي آيد

يا انيس النفوس مي آيد

جان دهيدش ، گهِ تماشا نيست

جلوات تو مشرق سحر است

خلوات تو فيض خونجگر است

سكنات تو مو به مو پدر است

حركات تو حيدري دگر است

لمعات تو كم ز زهرا نيست

اي غروب بهانه را مرعات

گريه كم كن بخور ز آب فرات

يافتي چون ز تشنگي تو نجات

به علي اصغر و لبش صلوات

بهتر از اين به آب معنا نيست

جگرش را به روي دست گرفت

پسرش را چنان كه هست گرفت

گردن نازكش شكست گرفت

بوسه ي تير تا نشست گرفت

معني، اين غير داغ مولا نيست

(محمد سهرابي)

موضوعات: مدح و ولادت امام جواد(ع)  لینک ثابت
 [ 08:10:00 ب.ظ ]




 زندگينامه امام جواد (ع)

امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجري در مدينه ولادت يافت .
نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقي است .
القاب ديگري مانند : رضي و متقي نيز داشته ، ولي تقي از همه معروفتر مي باشد . مادر گرامي اش سبيکه يا خيزران است که اين دو نام در تاريخ زندگي آن حضرت ثبت است .
امام محمد تقي (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت .
مأمون خليفه عباسي که همچون ساير خلفاي بني عباس از پيشرفت معنوي و نفوذ باطني امامان معصوم و گسترش فضايل آنها در بين مردم هراس داشت ، سعي کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد .
” از اينجا بود که مأمون نخستين کاري که کرد ، دختر خويش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبي دايمي و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهاي دايمي که امام جواد (ع ) از ناحيه اين مأمور خانگي برده است ، در تاريخ معروف است ” .
از روشهايي که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار مي بست ، تشکيل مجالس بحث و مناظره بود .
مأمون و بعد معتصم عباسي مي خواستند از اين راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند .
در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نيز چنين روشي را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سني از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمي دانست که مقام ولايت و امامت که موهبتي است الهي ، بستگي به کمي و زيادي سالهاي عمر ندارد .
باري ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره اي که فرقه هاي مختلف اسلامي و غير اسلامي در ميدان رشد و نمو يافته بودند و دانشمندان بزرگي در اين دوران ، زندگي مي کردند و علوم و فنون ساير ملتها پيشرفت نموده و کتابهاي زيادي به زبان عربي ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمي سن وارد بحثهاي علمي گرديد و با سرمايه خدايي امامت که از سرچشمه ولايت مطلقه و الهام رباني مايه گرفته بود ، احکام اسلامي را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعليم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسياري پاسخ گفت .
براي نمونه ، يکي از مناظره هاي ( = احتجاجات ) حضرت امام محمد تقي (ع ) را در زير نقل مي کنيم : ” عياشي در تفسير خود از ذرقان که همنشين و دوست احمد بن ابي دؤاد بود ، نقل مي کند که ذرقان گفت : روزي دوستش ( ابن ابي دؤاد ) از دربار معتصم عباسي برگشت و بسيار گرفته و پريشان حال به نظر رسيد .
گفتم : چه شده است که امروز اين چنين ناراحتي ؟
گفت : در حضور خليفه و ابوجعفر فرزند علي بن موسي الرضا جرياني پيش آمد که مايه شرمساري و خواري ما گرديد .
گفتم : چگونه ؟ گفت : سارقي را به حضور خليفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدي کرده بود .
خليفه طريقه اجراي حد و قصاص را پرسيد . عده اي از فقها حاضر بودند ، خليفه دستور داد بقيه فقيهان را نيز حاضر کردند ، و محمد بن علي الرضا را هم خواست . خليفه از ما پرسيد : حد اسلامي چگونه بايد جاري شود ؟
من گفتم : از مچ دست بايد قطع گردد . خليفه گفت : به چه دليل ؟ گفتم : به دليل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کريم در آيه تيمم آمده است : فامسحوا بوجوهکم و ايديکم . بسياري از فقيهان حاضر در جلسه گفته مرا تصديق کردند .
يک دسته از علماء گفتند : بايد دست را از مرفق بريد . خليفه پرسيد : به چه دليل ؟ گفتند : به دليل آيه وضو که در قرآن کريم آمده است : … و ايديکم الي المرافق . و اين آيه نشان مي دهد که دست دزد را بايد از مرفق بريد .
دسته ديگر گفتند : دست را از شانه بايد بريد چون دست شامل تمام اين اجزاء مي شود . و چون بحث و اختلاف پيش آمد ، خليفه روي به حضرت ابوجعفر محمد بن علي کرد و گفت : يا اباجعفر ، شما در اين مسأله چه مي گوييد ؟
آن حضرت فرمود : علماي شما در اين باره سخن گفتند . من را از بيان مطلب معذور بدار . خليفه گفت : به خدا سوگند که شما هم بايد نظر خود را بيان کنيد .
حضرت جواد فرمود : اکنون که من را سوگند مي دهي پاسخ آن را مي گويم .
اين مطالبي که علماي اهل سنت درباره حد دزدي بيان کردند خطاست . حد صحيح اسلامي آن است که بايد انگشتان دست را غير از انگشت ابهام قطع کرد .
خليفه پرسيد : چرا ؟ امام (ع ) فرمود : زيرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود بايد بر هفت عضو از بدن انجام شود : پيشاني ، دو کف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه يا مرفق يا مچ قطع کنند براي سجده حق تعالي محلي باقي نمي ماند ، و در قرآن کريم آمده است ” و ان المساجد لله … ” سجده گاه ها از آن خداست ، پس کسي نبايد آنها را ببرد .
معتصم از اين حکم الهي و منطقي بسيار مسرور شد ، و آن را تصديق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد (ع ) قطع کردند .
ذرقان مي گويد : ابن ابي دؤاد سخت پريشان شده بود ، که چرا نظر او در محضر خليفه رد شده است
. سه روز پس از اين جريان نزد معتصم رفت و گفت : يا اميرالمؤمنين ، آمده ام تو را نصيحتي کنم و اين نصحيت را به شکرانه محبتي که نسبت به ما داري مي گويم .
معتصم گفت : بگو . ابن ابي دؤاد گفت : وقتي مجلسي از فقها و علما تشکيل مي دهي تا يک مسأله يا مسائلي را در آنجا مطرح کني ، همه بزرگان کشوري و لشکري حاضر هستند ، حتي خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهايي که در حضور تو مي شود هستند ، و چون مي بينند که رأي علماي بزرگ تو در برابر رأي محمد بن علي الجواد ارزشي ندارد ، کم کم مردم به آن حضرت توجه مي کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علي منتقل مي گردد ، و پايه هاي قدرت و شوکت تو متزلزل مي گردد .
اين بدگويي و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد اين مشعل نوراني و اين سرچشمه دانش و فضيلت را خاموش سازد . اين روش را - قبل از معتصم - مأمون نيز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع ) به کار مي برد ، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشکيل مجالس مناظره زد و از جمله از يحيي بن اکثم که قاضي بزرگ دربار وي بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشهايي کند ، شايد بتواند از اين راه به موقعيت امام (ع ) ضربتي وارد کند . اما نشد ، و اما از همه اين مناظرات سربلند درآمد .
روزي از آنجا که ” يحيي بن اکثم ” به اشاره مأمون مي خواست پرسشهاي خود را مطرح سازد مأمون نيز موافقت کرد ، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقي (ع ) احترام بسيار کرد و آنگاه از يحيي خواست آنچه مي خواهد بپرسد . يحيي که پيرمردي سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه مي فرمايي مسأله اي از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت مي خواهد بپرس .
يحيي بن اکثم پرسيد : اگر کسي در حال احرام قتل صيد کرد چه بايد بکند ؟ حضرت جواد (ع ) فرمود : آيا قاتل صيد محل بوده يا محرم ؟ عالم بوده يا جاهل ؟ به عمد صيد کرده يا خطا ؟ محرم آزاد بوده يا بنده ؟ صغير بوده يا کبير ؟ اول قتل او بوده يا صياد بوده و کارش صيد بوده ؟ آيا حيواني را که کشته است صيد تمام بوده يا بچه صيد ؟ آيا در اين قتل پشيمان شده يا نه ؟ آيا اين عمل در شب بوده يا روز ؟ احرام محرم براي عمره بوده يا احرام حج ؟ يحيي دچار حيرت عجيبي شد . نمي دانست چگونه جواب گويد .
سر به زير انداخت و عرق خجالت بر سر و رويش نشست . درباريان به يکديگر نگاه مي کردند .
مأمون نيز که سخت آشفته حال شده بود در ميان سکوتي که بر مجلس حکمفرما بود ، روي به بني عباس و اطرافيان کرد و گفت : - ديديد و ابوجعفر محمد بن علي الرضا را شناختيد ؟ سپس بحث را تغيير داد تا از حيرت حاضران بکاهد . باري ، موقعيت امام جواد (ع ) پس از اين مناظرات بيشتر استوار شد .
امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعليم حقايق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته اي داشت که : هر يک خود قله اي بودند از قله هاي فرهنگ و معارف اسلامي مانند :
ابن ابي عمير بغدادي ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهري ، احمد بن ابي نصر بزنطي کوفي ، ابوتمام حبيب اوس طائي - شاعر شيعي مشهور - ابوالحسن علي بن مهزيار اهوازي و فضل بن شاذان نيشابوري که در قرن سوم هجري مي زيسته اند .
اينان نيز ( همچنانکه امام بزرگوارشان هميشه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه اي مورد تعقيب و گرفتاري بودند .
فضل بن شاذان را از نيشابور بيرون کردند .
عبدالله بن طاهر چنين کرد و سپس کتب او را تفتيش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحيد و … - به او گفتند قانع نشد و گفت مي خواهم عقيده سياسي او را نيز بدانم .
ابوتمام شاعر نيز از اين امر بي بهره نبود ، اميراني که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهترين شاعر آن روزگار بود ، چنانکه در تاريخ ادبيات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند .
اگر کسي شعر او را براي آنان ، بدون اطلاع قبلي ، مي نوشت و آنان از شعر لذت مي بردند و آن را مي پسنديدند ، همين که آگاه مي شدند که از ابوتمام است يعني شاعر شيعي معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور مي دادند که آن نوشته را پاره کنند .
ابن ابي عمير - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نيز در زمان هارون و مأمون ، محنتهاي بسيار ديد ، او را سالها زنداني کردند ، تازيانه ها زدند . کتابهاي او را که مأخذ عمده علم دين بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و … بدين سان دستگاه جبار عباسي با هواخواهان علم و فضيلت رفتار مي کرد و چه ظالمانه !

موضوعات: زندگينامه امام جواد (ع)  لینک ثابت
 [ 08:02:00 ب.ظ ]




ولادت امام جواد(ع)

 

 

حضرت جواد الأئمه(ع) بنابر مشهور در دهم رجب سال 195هـ به دنيا آمده اند.

اقوال ديگر در ولادت آن حضرت چنين است: 17 ماه رمضان، 15 ماه رمضان و آخر ذي القعده. به قولي هم در 13 رجب ولادت آن حضرت واقع شده است.

پدر بزرگوار آن حضرت امام رضا(ع) و مادر آن حضرت جناب سبيکه يا دره است که حضرت رضا(ع) نام ايشان را “خيزران” نهادند.

نام آن حضرت محمد و کنيه ايشان ابوجعفر و مشهورترين القاب آن حضرت تقي و جواد است. حضرت رضا(ع) آن حضرت را با کنيه ياد مي کردند و مي فرمودند: “أبوجعفر به من نامه نوشته است” و نامه هايي که از آن حضرت مي رسيد در نهايت جلالت و زيبايي بود و هنگامي که امام(ع) مي خواستند نامه براي امام جواد(ع) بنويسند آن حضرت را به بزرگي و احترام مورد خطاب قرار مي دادند.

يک روز در ايام کودکي حضرت جواد(ع) آن حضرت را نزد پدر بزرگوارش امام رضا(ع) آوردند. آن حضرت فرمودند: “اين مولودي است که براي شيعه مبارکتر از او بدنيا نيامده است"، چرا که چهل سال و چند ماه از سن مبارک امام رضا(ع) گذشته بود و آن حضرت هنوز اولادي نداشتند و برخي از شيعيان در امر امامت نگران بودند، هنگاميکه خداوند جواد الأئمه(ع) را به مولايمان حضرت رضا(ع) داد نگراني و شک و ترديد مردم بر طرف شد.

آن حضرت شش فرزند داشت: أبوالحسن حضرت هادي(ع)، أبوطالب جناب زيد، أبوجعفر جناب موسي مبرقع، حکيمه خاتون، خديجه خاتون، أم کلثوم.

ولادت حضرت علي اصغر(ع)

گفتني است ولادت با سعادت حضرت باب الحوائج علي اصغر(ع) نيز در اين روز واقع شده است.

بعضي روايات نيز ولادت اين حضرت را در روز هشتم يا نهم رجب ثبت کرده اند.

منبع: تقويم شيعه

موضوعات: ولادت امام جواد(ع)  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ب.ظ ]






بیانات در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش(۱۳۹۱/۰۲/۰۳)

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
روز شیرین و مطلوبی برای بنده است که در جمع شما عزیزان، برادران، جوانان و نوردیدگان نیروهای مسلح در اینجا حضور پیدا کنم و شما را از نزدیک ببینم و جملاتی با شما سخن بگویم و از مظاهر انگیزه و تحرک و دلهای پاک و نورانی شما بهره‌مند شوم. روز ارتش بر شماها مبارک باد. امیدوارم که هر کدام از شماها -که شاید بشود گفت عموماً جوان هستید و دورانهای خوب زندگی را میگذرانید- ان‌شاءاللّه برای آینده‌ی کشور، عزت کشور، سربلندی و اقتدار این ملت، یک مظهری، یک سنگری، یک نمونه‌ی عالیای باشید و خدای متعال اینگونه مقدر کند.

خب، بحمداللّه نیروی زمینی ارتش رشد و بالندگی پیدا کرده؛ انسان این را احساس میکند. این حرکت، این روند مبارک، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی شروع شد. نه اینکه کسی تصور کند که در دوران رژیم طاغوت، در بین ارتش، نیروهای مؤمن نبودند یا کم بودند؛ نه، اینجور نیست. بنده همان موقع هم با بعضی از ارتشیها مرتبط بودم - با بعضی ارتباط دوستی داشتیم، با بعضی ارتباطهای انقلابی و مبارزاتی داشتیم - آن روز هم در بدنه‌ی ارتش، انسانهای مؤمن، علاقه‌مند و صادق کم نبودند؛ انسان اینها را در مناسبتهای مختلف، در جاهای مختلف میدید؛ که بنده دیده بودم. رفقای دیگری هم بودند که آنها هم با بدنه‌هائی، با گوشه‌هائی آشنا بودند. منتها جهتگیریهای افراد یک معنا دارد، جهتگیری سازمان و کلیت، یک معنای دیگری دارد. وقتی جهتگیری کلیت یک جامعه، یک سازمان، یک مجموعه غلط بود، تلاشهای فردی هرچه هم در آن جامعه انبوه باشد، نتیجه‌ی خودش را نخواهد بخشید. آن روز اینجوری بود.

از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده است - علیالظاهر از امام صادق (علیه‌السّلام) است که ایشان حدیث قدسی را روایت میکنند - که فرمودند: «لأعذّبنّ کلّ رعیّة فی الاسلام اطاعت اماما جائرا لیس من اللّه عزّ و جلّ و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة» .(۱) مضمون حدیث این است: اگر سررشته‌ی نظام یک جامعه به دست انسانهای فاسد و ناباب و ستمگر و منحرف باشد، حرکات مؤمنانه‌ی افرادی که در این جامعه هستند، به جائی نمیرسد؛ و اگر در آنچنان جامعه‌ای کسانی تسلیم باشند و از آن ستمگران اطاعت کنند، خدا آنها را هم عذاب میکند. البته در همین حدیث، عکسش هم هست: «و لأعفونّ عن کلّ رعیّة فی الاسلام اطاعت اماما هادیا من اللّه عزّ و جلّ و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئة»؛ که حالا اینها شرح دارد، نمیشود با همین ظاهر اکتفاء کرد.

خلاصه‌ی مطلب و جان مطلب این است که اگر چنانچه در یک نظامی، در یک مجموعه‌ای، در یک کشوری، در یک جامعه‌ای، حاکمیت و نظام، نظام الهی است، نظام عادلانه است، آن کسانی که اطاعت از این نظام میکنند، مورد عفو الهی هستند؛ ولو خطاهائی هم داشته باشند. شما میتوانید این را در مقیاس یک کشور، در مقیاس یک امت، در مقیاس یک جامعه محاسبه کنید؛ در مقیاس یک سازمان، مثل سازمان ارتش هم میتوانید این را ملاحظه و محاسبه کنید.

آن روز ارتش در تصرف نااهلان بود؛ اما وقتی حرکت مردم آغاز شد، این بدنه‌ی مؤمن و معدودی از عناصر سطح بالای مؤمن، راه خودشان را شناختند و جای خودشان را پیدا کردند. از همان روزهای اول پیروزی انقلاب، افرادی آمدند به عناصر انقلابی کمک کردند، برای اینکه بتوانند با ارتش زبان مشترکی پیدا کنند و با هم حرف بزنند. خب، همدیگر را نمیشناختند؛ نه مسئولین، نه انقلابیون، نه مبارزین، نه روحانیون، نه قشرهای دانشگاهی با ارتش سر و کاری نداشتند؛ زبان مشترکی نداشتند. به برکت انقلاب، این زبان مشترک ایجاد شد.

امروز ارتش یکی از مردمیترین نهادهای کشور ماست. بین نهادهای گوناگونی که ساختار کشور و نظام را تشکیل داده‌اند، وقتی ارتش را نگاه میکنیم، میبینیم یکی از نزدیکترین به آحاد مردم، به تمایلات مردم، به احساسات مردم، و یکی از نزدیکترین به کمک به حرکت عمومی مردم است؛ این خیلی چیز قیمت‌دار و باارزشی است. درست است که ارتشها در دنیا با شعار حفظ منافع ملی به وجود میآیند و به کار گرفته میشوند، اما واقعاً همین جور است؟ ارتش آمریکا در عراق، ارتش آمریکا در افغانستان، منافع ملی آمریکا را حفظ کرد؟ ملت آمریکا از اشغال افغانستان سود برد؟ از کشتار مردم افغانستان خرسند و راضی شد؟ از این که سربازان مزدورش بیایند مردم را به گلوله ببندند، بعد جنازه‌هاشان را مثله کنند، بعد با اجزای بدن آنها عکس یادگاری بگیرند، منافع آمریکا تأمین شد؟ اگر کسی از سران رژیم ایالات متحده بپرسد آقا شما این ارتش وسیع را، این تجهیزات مدرن و فوق مدرن را برای چه میخواهید، جوابشان این است: برای منافع ملی. اما آیا راست میگویند؟ همه جای دنیا تقریباً همین جور است. البته من ادعا نمیکنم تحقیقاً اینطور است - چون اطلاع کاملی نداریم؛ ممکن است در گوشه و کنار، این حرف مورد نقض هم داشته باشد - اما آنچه که ما دیدیدم و شناختیم، غالباً در دنیا همین جور است؛ ارتشها به اسم منافع ملی تشکیل میشوند، اما در خدمت منافع ملی نیستند؛ در خدمت جاه‌طلبیهای سیاسیاند. در طول تاریخ هم همین جور بوده. از اینجا بلند شوند، بیش از یک میلیون سرباز را بردارند ببرند طرف یونان - اینها افتخارات تاریخىِ طاغوت ماست؛ خشایار شاه - برای اینکه بتوانند یونان را بگیرند؛ بعد هم شکست‌خورده و کشتیشکسته و نابودشده برگردند به کشور. اینها برای منافع ملی نبوده. در طول تاریخ، ارتشهای دنیا - تا آنجائی که ما اطلاع داریم و تاریخ به ما نشان میدهد و من و شما میتوانیم دسترسی پیدا کنیم و امروز هم در دنیا مشاهده میکنیم - غالباً همین جور بوده‌اند؛ یا در خدمت قدرت‌طلبیهای شخصی بوده‌اند، یا در خدمت حفظ قدرتهای طاغوتی.

اوائل انقلاب، در یکی از این کاخهای سلطنتی که یک بخشی از نیروی ارتش را آنجا برای پاسداری متمرکز کرده بودند، یک تابلوئی آن بالا زده بودند که مضمونش این بود: ما - یعنی ارتش - اصلاً برای حفظ جان این طاغوت تشکیل شده‌ایم! خب، این خیلی فاصله دارد با منافع ملی. اگر ما در دنیا ارتشی را پیدا کنیم که اعتقاداتش مثل اعتقادات مردم، احساساتش مثل احساسات مردم، خودش نه در خدمت اشخاص و افراد، بلکه در خدمت مردم و در خدمت منافع ملی به معنای حقیقی باشد، این ارتش خیلی ارزش دارد؛ این ارتش شمائید. من مورد دیگری را واقعاً سراغ ندارم. حالا در این کشورهائی که تازه انقلاب کرده‌اند، ببینیم چه به ثمر خواهد نشست و چه کار خواهند کرد؛ ولی تا الان من واقعاً چنین ارتشی سراغ ندارم؛ ارتشی که نه در خدمت قدرت‌طلبیهای شخصی است، نه برای شخص میمیرد. این را من باید تأکید کنم؛ نه خدا راضی است، نه احکام اسلام اجازه میدهد که ما بگوئیم ارتش ما، یا نیروهای مسلح ما، یا عناصر ما، برای خاطر فلان آدم بمیرند؛ نه. بله، برای خاطر اسلام، همه بمیرند؛ فلان آدم هم برای خاطر اسلام بمیرد. برای برافراشته نگهداشتن پرچم استقلال کشور - که کشور اسلامی است - همه آماده باشند برای مردن در این راه؛ که این مردن، اسمش شهادت است. در این صورت، این ارتش میشود ارتش الهی و معنوی؛ این ارتش میشود ارتش اسلامی؛ این همان شجره‌ی طیبه‌ای است که بنده گفتم. از اول انقلاب تا امروز، هدف این بوده. و خوشبختانه ما به این هدف، هی نزدیک و نزدیکتر شده‌ایم؛ این را من به شما عرض بکنم.

من از نزدیک ناظر این حرکت طولانىِ سی و چند ساله‌ی ارتش هستم. در اولین مراسم ۲۹ فروردین، بنده حضور داشتم. آن وقتی که امام در سال ۵۸ در بیمارستان بستری بودند، همان جا جلوی بیمارستان جایگاه درست کردند و دسته‌هائی از ارتش آمدند آنجا رژه رفتند و روز ارتش به وسیله‌ی امام اعلام شد. من اوضاع ارتش را میبینم. در بین شما جمعی که اینجا حاضرید - آنهائی که از سی سال پیش به این طرف در ارتش بوده‌اند - شاید کسی نباشد که من در مراسم فارغ‌التحصیلی او شرکت نکرده باشم. علیالظاهر بنده در همه‌ی مراسم فارغ‌التحصیلىِ یکایک شماها و گرفتن درجه، حضور داشتم؛ شماها که دانشکده رفتید و افسر شدید و روی دوشتان درجه نصب شده. من نگاه میکنم، میبینم که امروز ارتش ما از بیست سال پیش، از پانزده سال پیش جلوتر رفته؛ از اول انقلاب که خیلی جلوتر رفته. این یک حرکتِ خوب است؛ این حرکت را بایستی استمرار بدهید. این حرکت، حرکتی است که سعادت دنیا و آخرت در آن است.

امروز یک جریانی در دنیا به وجود آمده است که همه دانسته‌اند و شناخته‌اند که این جریان با نظام سلطه مخالف است. ما با اشخاص مسئله‌ای نداریم - اشخاص مال این طرف دنیا، مال آن طرف دنیا؛ بالا، پائین - مسئله، مسئله‌ی نظام سلطه است. نظام سلطه یعنی چه؟ یعنی آن سازوکاری در دنیا که کشورها و ملتهای دنیا تقسیم میشوند به دو قسم: سلطه‌گر و سلطه‌پذیر. حالا بعضیها از همین سلطه‌گران خبیث، این معنا و این مضمون را کتمان و انکار میکنند، به زبان نمی‌آورند؛ اما بعضی هم روی بلاهت ذاتیای که دارند، این را به زبان می‌آورند؛ مثل آن رئیس جمهور قبلی آمریکا که صریح گفت: در قضیه‌ی افغانستان و قضیه‌ی برجهای دوقلو و این چیزها، هر کس با آمریکا نیست، علیه ماست! خب، این حماقت است. سلطه‌گران دنیا رابطه‌شان را با جهان اینجوری تنظیم میکنند؛ سلطه‌پذیر باید بود.

مشکل دستگاه‌های قدرتمندِ سلطه‌گر دنیا این است که امروز یک جریانی در عالم به وجود آمده که با این سازوکار مخالف است. در مرکز این جریان، ایران اسلامی است؛ شماهائید. ایران اسلامی صبرش هم زیاد بود. روز اوّلی که ما این حرکت را شروع کردیم، از هیچ جای دنیا تجاوبی نشد. ما خیال میکردیم که برخی از ملتها خیلی زود به این حرکت خواهند پیوست، اما اینجور نشد. بعد از گذشت سالها، بتدریج و آرام آرام، خوب این فکر به جسم ذهن ملتها فرو رفت؛ آرام آرام ساخته شدند، ساخته شدند، تا یک وقت یک امکانی به وجود آمد. همه‌ی حرکتهای تاریخی اینجوری است. حرکتهای تاریخی اگرچه به نظر دفعی می‌آید، اما هیچکدام دفعی نیست، تدریجی است؛ منتها منتظر یک نقطه‌ی نشتر خوردن است؛ یک حادثه‌ای پیش بیاید، یک قضیه‌ای اتفاق بیفتد، ناگهان آن استعداد، آن نیروی متراکم شده‌ی فنرِ جمع شده، خودش را نشان میدهد و آزاد میکند؛ میشود مثل مصر، مثل بقیه‌ی جاها. سی سال طول کشیده تا ما به اینجا رسیدیم. بنابراین، این حرکت، یک حرکت مهمی است. استعمارگران و قدرتگران، به معنای واقعی کلمه، از این حرکت میترسند. این شاخ و شانه کشیدن‌ها، شلتاق کردن‌ها و تحریمها و دعواها و تهدیدها و اینها همه‌اش از روی ترس است.

من ادعا نمیکنم اینها از جمهوری اسلامی بالخصوص به عنوان یک دولت یا به عنوان یک ارتش میترسند؛ مسئله این نیست؛ از این حرکت میترسند؛ از این پدیده‌ی بیسابقه و برای آنها بکلی ناشناخته، میترسند. و این حرکت در اینجاست که هی دارد تپشش افزایش پیدا میکند، هی دمیده میشود، روزبه‌روز تجدید میشود. آنها از جوانهای مؤمن ما، از جوانهای عازم ما، از احساسات ملىِ در اوج ما، که همراه با معرفتِ خوب است - نمیگوئیم عالی - میترسند. امروز سطح معرفت و سطح بصیرت در کشور ما انصافاً خوب است.

شما بخشی از این مجموعه‌ی حساس و مهم هستید -نیروهای مسلح حساسند- این را باید حفظ کنید، این را باید ادامه دهید. من الان در جمع فرماندهان محترم یک جمله‌ای را از قول یک فرمانده نظامی نقل کردم. او اوائل انقلاب آمد پیش من، یک جمله‌ای گفت، من خیلی از این جمله خوشم آمد - و درست است - که تا حالا هم یادم مانده است. گفت: در فرماندهی، عنصری یا جزئی از رهبری وجود دارد. شماها فرماندهان آینده‌ی نیرو و ارتش هستید؛ باید قدرت رهبری را در خودتان تقویت کنید. فرماندهی، یعنی بکن و نکن، امر و نهی؛ رهبری، یعنی حرکت، رفتار و نشان دادن شاخصهائی که جای آن بکن و نکن را بگیرد؛ بدون بکن و نکن، حرکت ایجاد کند؛ حرکتی از روی دل. به جای ارتباط گرفتن با جسمها، باید با دلها ارتباط وجود داشته باشد؛ این را باید در خودتان به وجود بیاورید و در خودتان تقویت کنید. اگر این شد، آن وقت پیروزی برای کشور ما و برای ملت ما حتمی است. یعنی در لحظات دشوار و لحظات سخت، این احساس و این حالت به کمک انسان می‌آید. و من در این خصوص، نمونه‌هائی را دیدم. حالا بعضی از چهره‌ها که خب، خیلی معروفند و اینها را همه میشناسند؛ شهید صیاد شیرازی، شهید بابائی؛ اینهائی که از اول جنگ تا آخر جنگ بودند و به شهادت رسیدند؛ اما در بدنه هم من افراد زیادی را از این قبیل دیدم؛ در نیروهای مسلح، در دوران جنگ؛ هم در خود جبهه، هم در جلسات تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی در پشت جبهه؛ این هم خیلی مهم است. غالباً حرکاتی که در صفوف مقدم انجام میگیرد، ناشی است از عزمها و اراده‌هائی که خیلی از آن اراده‌ها در پشت جبهه منعقد میشود و شکل میگیرد. اگر این اراده‌ها صادقانه باشد و بتواند خودش را به لایه‌های جلو برساند، آن وقت آن شجاعتها اتفاق میافتد؛ که انسان گاهی اوقات این شجاعتها را به طور بارز و برجسته مشاهده میکرد. اینها را بایستی در نظر داشته باشید.

به هر حال نیروی زمینی مهم است. در مجموعه‌ی ارتش، نیروی زمینی، یک بخش بسیار مهمی است. همیشه گفته میشد که ستون فقرات ارتش، نیروی زمینی است. ممکن است در جنگهای متعارفِ امروز دنیا توقع درگیریهای زمینی کمتر باشد - کمااینکه واقعاً هم همین جور است؛ الان بخش دریائی و بخش پدافند و اینها، درگیریهای احتمالیشان بیشتر است - لیکن نیروی زمینی بایستی همیشه آمادگیهای حقیقی خودش را حفظ کند و ارتقاء ببخشد. آمادگی حقیقی، یعنی ایمان، انگیزه، آموزش، سواد رزمی، تخصصهای لازم، آماده‌به‌کاری و استحکام شخصیت. شخصیت اخلاقی و شخصیت رفتاری باید دارای آنچنان استحکامی باشد که جاذبه‌های گوناگون و فریبنده نتواند آن را تحت تأثیر قرار بدهد و آن را ذلیلِ خودش کند. گاهی اوقات بعضی از جاذبه‌های زندگی، انسانها را ذلیل میکند. انسان بعضیها را میبیند که برای خاطر پول ذلیل میشوند، برای خاطر مقام ذلیل میشوند، برای خاطر انگیزه‌های جنسی ذلیل میشوند؛ این ذلت انسان است. عزیزترین و مقتدرترین انسانها آن کسانی هستند که این جاذبه‌ها آنها را ذلیل نکند. البته این معنایش پشت کردن به جاذبه‌های زندگی نیست؛ این معنایش مقهور جاذبه‌ها نشدن است؛ والّا اسلام نه میگوید شما حتماً پول نداشته باشید، نه میگوید شما مقامی نداشته باشید، نه میگوید شما از این جاذبه‌های گوناگون بهره‌مند نشوید؛ اما اسیر اینها نباید بشوید، مقهور اینها نباید بشوید، ذلیل اینها نباید بشوید؛ باید قدرت مقاومت و ایستادگی داشته باشید، باید قدرت امتناع داشته باشید. این، شما را آماده میکند.

خب، با شما دوستان و برادران و جوانان و فرزندان عزیز من حرف که زیاد است؛ ولی وقت هم خیلی نیست. امیدواریم ان‌شاءاللّه خداوند متعال شماها را موفق و مؤید بدارد.

پروردگارا! برکات خودت را بر این جمع نازل کن. پروردگارا! برکات خودت را بر ملت ایران نازل کن؛ برکات و فضل خودت را بر نیروهای مسلح ما، بر ارتش جمهوری اسلامی نازل بفرما. پروردگارا! مهربانی و پیوند و اخوت و دوستی و صمیمیت را بین سازمانهای نیروهای مسلح، از ارتش و سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و دیگران، مستحکمتر از همیشه بگردان. پروردگارا! به محمد و آل محمد، ما را از جمله‌ی آن بندگانی قرار بده که فرمودی: «رضی اللَّه عنهم و رضوا عنه» .(۲) پروردگارا! ما را از جمله‌ی آن بندگانی قرار بده که وعده‌ی دفاع و حمایت از آنها را دادی. پروردگارا! دعای ولیعصر (ارواحنا فداه) را شامل حال ما و مستجاب درباره‌ی ما بفرما.

والسّلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته‌

۱) بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۱۱۰
۲) مائده:

موضوعات: بیانات در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش(۱۳۹۱/۰۲/۰۳)  لینک ثابت
 [ 07:25:00 ب.ظ ]





روز ارتش جمهوری اسلامی و نیروی زمینی 29 فرودین

اصل 143 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می گوید:
“ارتش جمهوری اسلامی ایران، پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی کشور را بر عهده دارد.”
اصل 144 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز تصریح دارد که:

“ارتش جمهوری اسلامی ایران، باید ارتشی مکتبی و مردمی باشد و از افراد شایسته استفاده کند تا به اهداف انقلاب اسلامی مؤمن و در راه تحقق آن فداکاری کنند.”
بیست و نه فروردین، مصادف با روز ارتش جمهوری اسلامی ایران و بزرگداشت حماسه آفرینی های دلاور مردان نیروی زمینی ارتش است. همزمان با به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی، ارتش رژیم شاهنشاهی که پیکره اصلی آن را جوانان برومند خانواده های مسلمان و اغلب مستضعف ایرانی تشکیل می داد، به ندای آسمانی رهبر انقلاب لبیک گفت و در نتیجه همصدا و همراه با امت در براندازی رژیم ستمشاهی وستیز بی امان با دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برخاست و به عنوان نخستین بازوی توانمند نظامی انقلاب در جهت تحقق اهداف جمهوری اسلامی ایران تلاشهای خستگی ناپذیر و مستمری را با فداکاری و ایثار و در ابعاد مختلف آغاز کرد.
به همین مناسبت امام امت روز بیست و نه فروردین را به نام روز ارتش نامگذاری کرد. امام خمینی (ره) روز پیوستن ارتش به مردم را با عبارت حکیمانه “لحظه شادی بندگان خدا و یاس ستمگران” نقطه عطف درخشان و افتخار آمیز قلمداد فرمود.
با نگاهی گذرا به تاریخ خونبار انقلاب اسلامی در می یابیم که از لحظه نخست پیروزی انقلاب، ارتش و ارتشیان، عشق و علاقه و میل باطنی خود را به حرکت ستم سوز و توفنده انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام راحل ابزار داشتند و در اثبات این معنا فداکاریها، تلاشها و ایثارگریهای بسیاری به خرج دادند.
گسستن از رژیم فاسد و منفور پهلوی و پیوستن به اقیانوس ملت، بیعت با امام امت، درهم شکستن توطئه های گوناگون دشمن بویژه مقابله با ضد انقلاب، حضور گسترده، مستمر و چشمگیر چندین ساله در عرصه های حماسه و شرف، حراست و دفاع از مرزهای زمینی، هوایی، دریایی و کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خود شاهدی صادق بر این مدعاست.

در ماههای خون و شهادت رهنمودهای مدبرانه و حکیمانه رهبر فقید انقلاب، بر آگاهی دلاور مردان ارتشی در برابر ماهیت ضداسلامی و غیر مردمی رژیم فاسد پهلوی افزود. در این رهگذر فرمایشهای “حضرت امام” وجدانهای بیدار و فطرتهای آلوده نشده ارتشیان را در سطوح مختلف به بیداری می خواند و زمینه را برای پیوستن آنان به انقلاب اسلامی و ملت بپا خاسته ایران مهیا می کرد.
این سخنان گهربار که از اعماق وجود رهبری هوشمند و مشفق بر می آمد لاجرم بر دلها می نشست و محبت خود را در بین ارتشیان خداجوی می گذاشت و بذ ر آگاهی و بیداری را در دلهای مستعد و حنیف آنها می افشاند.
فرار روز افزون نظامیان از پادگانها، استنکاف و خود داری از مقابله با مردم، رژه رفتن پرسنل نیروی هوایی در روز 19 بهمن در محضر امام خمینی (ره)، سرپیچی از دستورات فرماندهان طاغوت، شرکت در خثنی کردن کودتای 21 بهمن 1357، بیعت با امام امت (ره) و پیوستن کامل به صفوف ملت در 22 بهمن و فرو ریختن دژهای ستمشاهی و … از نتایج درخشان و ارزنده همان برخورد حکیمانه و خردمندانه حضرت امام (ره) در سال 1357 با ارتش بود.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و تحول و دگرگونی در بنیادها و معیارهای ارزشی جامعه، از مسائل مطرح در مجامع مختلف بخصوص نیروهای مسلح این بود که انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب چه دید گاهی نسبت به ارتش دارند و اصولاً در نظام اسلامی تکلیف نیروهای مسلح کنونی چیست؟
در چنین جو تاریک و مبهمی که در فضای جامعه و بخصوص اذهان نظامیان به وجود آمده بود و دشمنان کمین کرده انقلاب و به تبعیت از آنان دوستان نا آگاه، نغمه شوم و خطرناک انحلال ارتش را سرداده بودند و ارتش در حساسترین شرایط حیات خود قرار گرفته بود، امام امت (ره) به عنوان بزرگترین حامی ارتش پای در میدان نهاد و نقشه شوم دشمنان انقلاب را نقش بر آب نمود و طی پیامی، با قاطعیت هرچه تمامتر، ضرورت حفظ ارتش را اعلام و در جهت انسجام، یکپارچگی و وحدت ارتش، فرمان تاریخی و مهمی را صادر فرمودند:

بسم الله الرحمن الرحیم
ملت شریف و مبارز ایران و فقهم الهه تعالی؛ با اهدا سلام و سپاس از مجاهدت خستگی ناپذیر شما ملت شجاع که اهداف مقدس اسلام را تا آستانه پیروزی رساندید و دست خیانتگران داخلی و خارجی را به خواست خدای بزرگ قطع کردید؛ لازم است به تذکرات زیر توجه نمایید:

1ـ روز چهارشنبه 29 فروردین روز ارتش اعلام می شود. ارتش محترم در این روز در شهرستانهای بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و حضور خود را برای فداکاری در راه استقلال و حفظ مرزهای کشور اعلام نمایند.

2ـ ملت ایران موظفند از ارتش اسلامی استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان بنمایند. اکنون ارتش در خدمت اسلام است و ارتش اسلامی است و ملت شریف لازم است آن را به این سمت رسماً بشناسند و پشتیبانی خود را از آنان اعلام نمایند. اکنون مخالفت با ارتش اسلامی که حافظ استقلال و نگهبان آن است جایز نیست. ما و شما و ارتش برادرانه باید برای حفظ و امنیت کشورمان کوشش کنیم و به شرارت اشرار و اخلال مفسدین خاتمه دهیم.

3ـ افراد ارتش موظفند در داخل ارتش حفظ نظم و سلسله مراتب و ضوابط را بکنند. توجه ننمودن به این مسائل موجب ضعف ارتش اسلامی می شود و نظام را از هم می پاشد. سربازان و درجه داران و افسران موظفند با ارتش به طور محبت و برادری رفتار نمایند و از دیکتاتوری که در رژیم طاغوت بود اجتناب نمایند. ارتش اسلامی باید با حفظ سلسله مراتب و نظام صحیح اسلامی و اطاعت کامل زیردست از مافوق و رعایت کامل مافوق از زیردست، اداره شود تخلف از این امر ضد انقلاب است و مورد مؤاخذه خواهد بود…
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی
28 فروردین 1358

موضوعات:  روز ارتش جمهوری اسلامی و نیروی زمینی 29 فرودین  لینک ثابت
 [ 07:21:00 ب.ظ ]





کلمات قصار امام خمینی (مبارزه با ظلم و ظلم‏ پذيرى)

برنامه‏ما اين است كه نه ظلم بكنيم و نه ظلم بشنويم . نه به كسى ظلم مى‏كنيم و نه زير بار ظلم مى‏رويم

. نه ظلم به ديگران مى‏كنيم و نه زير بار ظلم ديگران مى‏رويم .

ملت اسلام پيرو مكتبى است كه برنامه آن مكتب خلاصه مى‏شود در دو كلمه،لا تظلمون و لا تظلمون .

ما تحت رهبرى پيغمبراسلام اين دو كلمه را مى‏خواهيم اجرا كنيم، نه ظالم باشيم و نه مظلوم.

آن قدر كه ظالم ضرر مى‏برد از ظلمش، مظلوم از ظلم ظالم آن قدر ضررنمى‏برد.

ملت ما در مقابل حق و عدالك تسليم است، چنانچه در مقابل ظلم و جورايستاده است.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی (مبارزه با ظلم و ظلم‏ پذيرى)  لینک ثابت
 [ 03:58:00 ب.ظ ]




کلمات قصار امام خمینی (مستضعفين بپاخيزيد !)

اى مستضعفان جهان ! برخيزيد و همپيمان شويد ، و ستمگران را از صحنه برانيد ، كه زمين از خداست و وارث آن مستضعفانند. هان اى مسلمانان جهان! و مستضعفان تحت‏سلطه ستمگران! بپاخيزيد و دست‏اتحاد به هم دهيد، و از اسلام و مقدرات خود دفاع كنيد ، و از هياهوى‏قدرتمندان نهراسيد . هان اى مسلمانان جهان و مستضعفان گيتى! بپاخيزيد و مقدرات خود را به دست‏گيريد .

تا كى نشسته‏ايد كه مقدرات شما را واشنگتن يا مسكو تعيين كنند ! مستضعفين عالم اگر بخواهند يك زندگى شرافتمندانه انسانى داشته باشند ، بايدهمه مستضعفين جهان به هم دست بدهند و قدرت اين قدرتمندانى كه حق وتو داردند ،اينها را بايد محدود كنند . شما اى مستضعفان جهان! و اى كشورهاى اسلامى و مسلمانان جهان! بپاخيزيد و حق‏را با چنگ و دندان بگيريد . هان اى مستضعفان جهان! بر مستكبران آدمخوار بشوريد ، و حق خود را از آنان‏بگيريد؛ كه خداوند با شماست، و وعده او تخلف ناپذير است . بيدار شويد و خفتگان را بيدار كنيد ؛ زنده شويد و مردگان را حيات بخشيد ؛ و در تحت پرچم توحيد ،براى درهم پيچيدن دفتر استعمار سرخ و سياه ، و خودفروختگان بى‏ارزش فداكارى كنيد .

مستضعفين همه بلاد ، همه ممالك ، بايد حق خودشان را با مشت محكم بگيرند ، منتظر نباشند كه آنها حق آنان را بدهند ، مستكبرين حق كسى را نخواهند داد . اى مستضعفين جهان! برخيزيد و در مقابل ابرقدرتها بايستيد ، كه اگرايستاديد ، اينها هيچ كارى نمى‏توانند بكنند. محرومان و ستمديدگان تاريخ بايد خود برخيزند ، و انتظار نكشند كه ستمكاران‏آنان را از بند نجات دهند . پيروزى نهايى اين است كه همه بلاد ، همه مستضعفين ، بر همه مستكبرين پيروزبشوند . عيد ملت مستضعف روزى است كه مستكبرين دفن شوند .

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی (مستضعفين بپاخيزيد !)  لینک ثابت
 [ 03:55:00 ب.ظ ]





کلمات قصا امام خمینی (دعوت به قيام)

وصيت من به ملتهاى كشورهاى اسلامى اين است كه انتظار نداشته باشيد كه‏از خارج ، كسى به شما در رسيدن به هدف - كه آن اسلام و پياده كردن احكام اسلام‏است - كمك كند . خود بايد به اين امر حياتى كه آزادى و استقلال را تحقق‏مى‏بخشد قيام كنيد .

ملتها بايد قيام كنند و خودشان را از دست‏حكومتهاى خودشان ، و قدرتهاى‏بزرگ نجات بدهند . اميدوارم كه مسلمانان ساير كشورها از تجربيات مسلمانان ايران پند گرفته‏و توى دهن غرب بزنند، و روى پاى خود بايستند ، و با تمسك به اسلام به‏افتخارات گذشته خود دست‏يابند .

اى مسلمانان غيرتمند اقطار عالم ! از خواب غفلت برخيزيد و اسلام و كشورهاى‏اسلامى را از دست استعمارگران و وابستگان به آنان رهايى بخشيد . آيا براى مسلمانان جهان ننگ نيست كه با اين همه سرمايه‏هاى انسانى و مادى ومعنوى ، با داشتن چنين مكتب مترقى و پشتوانه الهى ، تن به سلطه قدرتمندان‏مستكبر و دزدان دريايى و زمينى قرن بدهند . اين ملتها هستند كه بايد نهضت كنند ، قيام كنند و خودشان را از دست اشرارنجات بدهند .

ملتها بايد از جا برخيزند، اگر بنشينند و منتظر اين باشند كه براى آنها ،ديگران بيايند و كارى چه براى جهات مادى‏شان و چه براى جهات معنوى‏شان ،بكنند ، اين اشتباه است . وظيفه مسلمانان است كه قيام در راه اسلام كنند، و دست قدرتهايى را كه براى‏نابودى اسلام و برخوردارى از منابع مسلمين، مشغول توطئه هستند را قطع كنند.

دردآشنايان جوامع اسلامى، همانان كه با محرومان و پابرهنگان ميثاق خون‏بسته‏اند، بايد توجه كنند كه در آغاز راه مبارزه‏اند . همه ملتهاى اسلام با بيدارى و با توجه بپاخيزند ، و اين دستهاى فاسدى كه‏مى‏خواهد همه ملتهاى اسلام را در تحت‏سلطه ابرقدرتها قرار بدهد ، آنها را سرجاى خودشان بنشانند . سكوت در مقابل دستگاه فاسد جبار ، براى ملت اسلام ننگ است .

ملتهاى مسلمان ، از فداكارى مجاهدين ما در راه استقلال و آزادى و اهداف توسعه‏اسلام بزرگ ، الگو بگيرند و با پيوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشكنندو به پيش ، به سوى آزادگى و زندگى انسانى بروند . پيروزى ملت مسلمان ايران بدون شك سرمشق خوبى براى ساير ملل ستمديده جهان ،خصوصا ملتهاى خاورميانه خواهد بود ، كه چگونه يك ملتى با اتكا به ايدئولوژى‏انقلابى اسلام بر قدرتهاى عظيم فايق مى‏آيد .

موضوعات: کلمات قصا امام خمینی (دعوت به قيام)  لینک ثابت
 [ 03:54:00 ب.ظ ]




 

کلمات قصار امامخمینی (قیام الله)

همه چيز در قيام لله است، قيام لله معرفت الله مى‏آورد. وقتى دين خدا را انسان در خطر ديد، براى خدا بايد قيام كند.

از مرگ نترسيد كه حيات و ممات به دست خداست. همه قيام كنيد، و براى خدا قيام كنيد، قيام فرادى در مقابل شيطانى ب

اطن خودتان، و قيام همگانى در مقابل قدرتهاى شيطانى.

«ان تقوموا لله مثنى و فرادى» اجتماعى و انفرادى قيام لله بكنيد، انفرادى براى وصول به معرفت الله، اجتماعى براى وصول به مقاصد الله.

قيام لله شكست ندارد. اگر ما يك روز اتكاى خودمان را از خدا برداشتيم، و روى نفت گذاشتيم، يا روى سلاح گذاشتيم،

بدانيد كه آن روز، روزى است كه ما رو به شكست خواهيم رفت. كوشش كنيد كه قيام شما، اين نهضتى كه داريد، نهضت الهى باشد، لله باشد.

تمام قوا در مقابل خداى تبارك و تعالى هيچ است. ما نمى‏ترسيم، براى اينكه ما براى خدا قيام كرديم. قيام لله هيچ خسران ندارد،

هيچ ضرر توى آن نيست. قيامى كه براى خداست، و نهضتى كه بر اساس معنويت و عقيده است عقب نشينى نخواهد كرد

. وابسته كنيد خودتان را به آن مبدأ قدرت. قطره‏ها! خودتان را به دريا برسانيد.

موضوعات: کلمات قصار امامخمینی (قیام الله)  لینک ثابت
 [ 03:51:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره جن

هفتاد و دومین سوره قرآن کریم است که مکی و 28 آیه دارد.

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در فضیلت این سوره فرمودند: هر کس سوره جن را قرائت کند خداوند

به تعداد همه جنیان و شیطان هایی که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را تصدیق یا تکذیب کردند ثواب آزادی بنده به او خواهد داد.(1)

امام صادق علیه السلام در روایتی آورده اند: هر کس سوره جن را زیاد قرائت کند در دنیا آزاری از جنیان به ائ نمی رسد

و نه چشم زخمی و نه سحر و نه مکری و نیز، همراه حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد بود و می گوید :

پروردگارا چیزی در عوض آن نمی خواهم و آن را با هیچ چیز عوض نمی کنم و نمی خواهم تغییری در آن ایجاد شود.(2)

آثار و برکات سوره

1) ملاقات کردن پیامبر اکرم صلی اله علیه و آله وسلم در خواب

از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر کس بر تلاوت سوره جن مداومت ورزد

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم را در خواب می بیند و هر چه بخواهد به او داده می شود. (3)

2) افزایش فهم و درک

هر که این سوره را بخواند و بشوید و بنوشد هر چه بشنود یاد بگیرد و با هر کس مناظره کند غالب گردد…(4)

3) ادای قرض

…اگر صاحب حزن و اندوه این سوره را بخواند اندوهش به شادی مبدل می گردد و اگر قرض دار این

سوره را به نیت ادای قرض بخواند ادا می گردد…(5)

4) آزاد شدن محبوس

…اگر این سوره برای اسیری خوانده شود آزاد می شود…(6)

5) برای دور شدن جن و…

امام صادق علیه السلام فرمودند: قرائت سوره جن موجب فرار شییطان از آن جایگاه می شود

و کسی که می خواهد به سراغ سلطان و حاکم ستمگری برود با خواندن این سوره امنیت می یابد

. و نیز کسی که سرگردان است با قرائت این سوره خداوند راه برون شدنش را آیان می کند همچنین

هر کس بر قرائت این سوره مداومت ورزد در حالی که در تنگی و سختی باشد خداوند در گشایش را بر روی او باز می کند. (7)

___________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج1، ص140

(2) ثواب الاعمال، ص120

(3) بحارالانوار،ج53، ص33

(4) المصباح کفعمی، ص459

(5) همان

(6) همان

(7) تفسیرالبرهان، ج5، ص505

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره جن  لینک ثابت
 [ 03:45:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره نوح

هفتاد و یکمین سوره قرآن است که 28 آیه دارد و در مکه نازل شده است.

رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم در فضیلت این سوره فرموده اند: هر کس سوره نوح را قرائت کند از مؤمنانی است که دعای حضرت نوح علیه السلام شامل حال او می شود.(1) و دعا چنین است: «پروردگارا! بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنی که در سرایم درآید و بر مردان و زنان باایمان ببخشای و بر هلاکت ستمگران بیفزای» (2)

از امام جعفر صادق علیه السلام نیز نقل شده است: هر کس که به خدا ایمان دارد و کتابش را قرائت می کند قرائت سوره نوح را رها نکند. هر بنده ای که با امید به پاداش الهی و شکیبایی در راه خدا سوره نوح را در نمازهای واجب و مستحب خود بخواند خداوند او را در خانه های نیکوکاران مسکن دهد و سه بهشت از بهشت هایش را به کرامت خود به او عطا می کند و با تعدادی زیادی از حوریان بهشتی تزویج نماید. (3)

آثار و برکات سوره

1) رهایی از اسارت

در خواص و آثار این سوره مبارکه از امام صادق علیه السلام روایت است: هر کس سوره نوح را قرائت نماید اگر در بند و اسارت یا زندان باشد راه برون شدنش آسان می شود و اگر برای سفر باشد در گشایش و بهره وری برای او باز می شود تا اینکه به خانه اش بازگردد.(4)

2) بهبود وضعیت مالی

امام جواد علیه السلام نیز به یکی از یارانشان فرمودند تا برای رفع بدی حال و سختی وضعیت مالی بر قرائت این سوره مداومت نماید. (5)

3) برآورده شدن حاجات

از مرحوم کفعمی در مصباح نقل شده است هر کس که بر قرائت سوره نوح مداومت ورزد و شب و روز آن را بخواند و انگاه در پی حاجتی روان شود حاجتش برآورده می شود.(6)

امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: هر کس بر قرائت سوره نوح مداومت کند پیش از مردن جایگاه خود را در بهشت خواهد دید و اگر هنگام طلب حاجتی خوانده شود به اذن خداوند حاجتش برآورده می شود.(7)

4) جهت فرزند دار شدن

از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است:که مردی از کمی فرزند به امام شکوه نمود. امام به ایشان فرمود: سه روز بعد از نماز عشا و صبح این کارها را انجام دهد:

70 مرتبه سبحان الله،

70 مرتبه استغفرالله،

و این اذکاررا ختم کند به آیات 12-10 سوره نوح. و در شب سوم با همسرت تماس برقرار کن خداوند به تو فرزندی عنایت خواهد کرد. (8)

ختم سوره نوح و مزمل برای رفع هم و غم

برای رفع همّ و غم؛ سوره نوح در هر روز ، آثار لطیفی در روح انسان می گذرد.

در روایت دارد: «همّ الساعة هرم سنه» یک ساعت غم خوردن مساوی است با یک سال پیر شدن.

مداومت به تلاوت این سوره هم و غم های انسان را از بین می برد چه نسبت به گذشته و چه آینده و باعث می شود روح لطیف تر و تفکرات انسان زلال تر گردد.

همچنین هر روز سوره مزمل را خواندن برای انسان باعث ثروت و دولت می شود و گرفتاری ها و فقر و سختی های دنیوی و اخروی را از انسان برمی دارد و هم و غمّش را از بین می برد. (9)

_____________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص130

(2) نوح، آیه 28

(3) ثواب الاعمال، ص120

4) مستدرک الوسائل، ج8، ص246

(5) الکافی، ج5، ص316

(6) المصباح کفعمی، ص459

(7) تفسیرالبرهان، ج5، ص495

(8) طب الائمه، ص130

(9) ثواب الاعمال شیخ صدوق

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره نوح  لینک ثابت
 [ 03:40:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره معارج

هفتادمین سوره قرآن کریم است که مکی و دارای 44 آیه است. این سوره به «سأل سائل» نیز شهرت دارد. (1)

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله وسلم در فضیلت این سوره فرموده اند: هر کس سوره معارج را قرائت کند خداوند ثواب کسانی که رعایت امانت و عهدهای خود را می کنند و کسانی که بر نمازهای خود مواظبت می کنند را به او عطا می کند.(2)

در سخنی از امام صادق علیه السلام نیز آمده است: هر کس سوره معارج را زیاد بخواند خداوند از گناهان او پرسش نخواهد کرد و در روز قیامت او را نزد پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام ساکن خواهد کرد.(3)

آثار و برکات سوره

1) گره گشایی برای اسیران و زندانیان

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: کسی که در اسارت است یا در زندان و در بند است اگر سوره معارج را بخواند برای او گره گشایی می شودو این سوره او را حفظ می کند تا نزد خانواده اش بازگردد.(4)

2) برای محتلم نشدن

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که در شب سوره معارج را قرائت نماید از احتلام و جنب شدن در خواب در امان می ماند و تمام شب را در امنیت الهی خواهد بود تا صبح.(5)

3) روا شدن حاجات

روایت است که هر کس بر خواندن این سوره در شب و روز مداومت کند هر حاجتی که دارد روا می گردد.(6)

_________________

پی نوشت:

(1) درمان با قرآن، ص126

(2) مجمع البیان، ج10، ص116

(3) ثواب الاعمال، ص119

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص481

(5) همان

(6) درمان با قرآن، ص127

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»؛ درمان با قرآن،محمدرضا کریمی

موضوعات: فضیلت و خواص سوره معارج  لینک ثابت
 [ 03:35:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره حاقه

شصت و نهمین سوره قرآن کریم است که مکی و 52 آیه دارد.

حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرموده اند: هر کس سوره حاقه را قرائت نماید خداوند در حسابرسی او آسانگیری می کند.(1)

امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: سوره حاقه را زیاد بخوانید زیرا قرائت آن در نمازهای واجب و مستحب از نشانه های ایمان به خدا و رسول اوست، این سوره درباره امیرالمومنین علی علیه السلام و معاویه نازل شده است دین قاری سوره، از او سلب نخواهد شد تا اینکه خداوند را دیدار کند.(2)

در روایتی دیگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آمده ست: هر که یازده آیه از سوره حاقه را بخواند خدای تعالی او را از فتنه دجّال نگاه می دارد و اگر همه سوره را بخواند موجب نورانی شدن او از سر تا پا می شود.(3)

آثار وبرکات سوره

1) محافظت جنین و بالا بردن ضریب هوشی طفل

از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: …اگر سوره حاقه را بنویسند و زن باردار آن را به همراه خود داشته باشد فرزندی که در شکم دارد به اذن خداوند حفظ می شود و اگر آن را بنویسند پس از شستن آب آن را به طفل شیرخوار بدهند تا بنوشد آن طفل دارای حافظه و هوش بسیار می شود…(4)

امام صادق علیه السلام نیز در روایتی فرمودند: اگر کودکی از آب نوشته شده سوره حاقه بنوشد بسیار باهوش می شود و خداوند او را به سلامت می دارد و به بهترین شکل رشد و نمو می کند. (5)

اگر آب شسته شده سوره حاقه را زن بارداری بنوشد طفلش بسیار باهوش و ذکاوت می شود و از آزار دهنده ها و شیاطین حفظ می شود و اگر نوشته آن را زن باردار همراه خود داشته باشد جنین در شکم از هر آفت و سویی حفظ می شود. (6)

__________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص102

(2) ثواب الاعمال، ص119

(3) روض الجنان و روح الجنان، ج19، ص373

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص467

(5) همان

(6) المصباح کفعمی، ص458

منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره حاقه  لینک ثابت
 [ 03:31:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره قلم

شصت و هشتمین سوره قران کریم است که 52 ایه دارد و در مکه نازل شده است. این سوره به «ن والقلم» نیز شهرت دارد.(1)

رسول خدا صلی الله علیه وله وسلم در فضیلت این سوره فرمودند: هر کس سوره قلم را قرائت نماید خداوند ثواب افراد خوش اخلاق را به او عطا می کند. (2)

از امام صادق علیه السلام نیز در این باره روایت شده است: هر کس سوره قلم را در نمازهای واجب یا مستحبی قرائت کند هیچگاه به فقر مبتلا نمی شود و پس از مردن از تاریکی قبر در امان خواهد بود.(3)

آثار و برکات سوره

1) درد دندان

از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده استک اگر این سوره را بنویسند و کسی که درددندان دارد آن را به همراه داشته باشد دردش همان ساعت آرام می گیرد.(4)

2) جهت چشم زخم

جهت چشم زخم آیه «و ان یکاد الذین…» را بنویسد وهمراه خود داشته باشد و در خانه آویزان نماید. اثری عجیب دارد.(5)

___________________

پی نوشت:

(1) درمان با قرآن، ص124

(2) مجمع البیان، ج10، ص82

(3) ثواب الاعمال، ص119

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص451

(5) درمان با قران، ص125

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»؛ درمان با قرآن،محمدرضا کریمی

موضوعات: فضیلت و خواص سوره قلم  لینک ثابت
 [ 03:26:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره ملک

شصت و هفتمین سوره قرآن کریم است که مکی است و 30 آیه دارد. نام دیگر این سوره «المنجیه» و «الواقعیة» می باشد (1).

از رسول خدا صلی الله علیه آله وسلم روایت شده است: هر کس در شب سوره ملک را قرائت کند اجری مانند احیای شب قدر را خواهد داشت. (2) و ایشان خود هر شب پیش از خواب این سوره را قرائت می کردند. (3)

ایشان در روایتی دیگر فرموده اند: دوست دارم که سوره ملک در قلب هر مؤمنی باشد(4)

همچنین فرمودند: بدانید سوره ملک از طرف قاری و صاحب این سوره در روز قیامت مجادله می کند و برای او طلب آمرزش و مغفرت می کند.(5)

یکی از ارزش ها وبرتری های این سوره نجات دهندگی ان است . ابن عباس می گوید: مردی بر روی قبری نشست در حال که نمی دانست آنجا قبری است.و سوره ملک را قرائت نمود ناگاه صدایی بلند شنید که می گوید: این سوره نجات دهنده است. این مطلب را به عرض پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم رساندند ایشان فرمود: این سوره نجات دهنده از عذاب قبر است. (6)

امام باقر علیه السلام نیز در فضیلت این سوره فرمودند: سوره ملک، سوره مانعه است و مانع از عذاب قبر می شود و در تورات نیز سوره ملک نوشته شده است .هر کس در شب ها این سوره را قرائت نماید عملی زیاد و پاک و نیکو به جا آورده است. و از گروه غفلان نوشته نمی شود. من پس از نماز عشای خود به حالت نشسته آن را قرائت می کنم و پدرم امام سجاد علیه السلام در شب و روز این سورهرا قرائت می کرد. هر کس ان را قرائت کند هنگامی که نکیر و منکر از جانب پاهایش وارد قبرش می شوند پاهایش به این دو فرشته می گویند: شمارا به بالاتر از من راهی نیست زیرا این بنده خدا به روی ما ایستاد و سوره ملک را در رشب و روز قرائت می کرد و اگر از جانب شکم و سینه اش بیایند به آنها گفته می شود که شما را به این بنده راهی نیست؛ زیرا او، سینه اش را جایگاه سوره ملک قرار داده است و اگر نکیر و منکر از جانب سرش بیایند زبانش به آن دو می گو.ید: شما را به پایین تر از من راهی نیست زیرا این بنده خدا به وسیله من سوره ملک را هر شب و روز قرائت می کرد.(7)

آثار و برکات سوره

1) امنیت

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است: در کتاب خدا سوره ای است که سی آیه دارد و هر کس پیش از خوابیدن آن را قرائت کن خداوند برای او سی حسنه می نویسد و سی گناه از او را پاک می کند وسی درجه بر دجات او می افزایدو فرشته ای از فرشتکان خدا مأمور میشود تا بال هایش را بر روی او بگسترد و او را از هر بدی و آفتی نگه دارد تا از خواب بیدار شود و این سوره از جانب صاحبش در روز قیامت مجادله می کندوان سوره ملک است.(8)

امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرمودند: هر کس سوره ملک را در نماز واجب خود یا پیش از آنکه بخواند قرائت نماید تا صبح در امان الهی خواهد بود تا وارد بهشت شود. (9)

2) شفاعت و بخشش

رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم فرموده است: سوره در قرآن است که سی آیه دارد و فرد قرائت کننده خود را آنقدر شفاعت می کند تا او را ببخشند و آن سوره ملک است. (10)

همچنین فرموده اند: هر کس سوره ملک را قرائت کند نجات دهنده او از عذاب قبر است و به اجری همانند کسی که شب قدر را احیا داشته است اعطا می شودو هر کس این سوره را حفظ کند. انیس و مونس او در قبر خواهد شد و او را از هر حادثه و عذاب در قبر نگه می دارد او را به خدا نزدیک می کند تا اینکه وارد بهشت شود در حالی که از وحشت قبر در امان است.(11)

3) غفران برای اموات

قرائت قرآن و هدیه کردن ثواب آن به گذشتگان، موجب رفع گرفتاری های آخرتی آنها و مغفرت و بخشش برای ایشان خواهد بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در این باره فرموده است: هر کس سوره ملک را قرائت کن وبه برداران خود که در گذشته اند هدیه کند ثواب آن با سرعت برق به آنها خواهد رسید و در عذاب گناهان ایشان تخفیف داده می شود و مایه انس ایشان در قبر می شود.(12)

از حضرت صادق علیه السلام نیز روایت شده : هر کس سوره ملک را برای میّتی بخواند از عذابی که در آن است تخفیف داده می شود و اگر قرائت کننده به اموات هدیه کند ثواب آن با سرعت برق به انها می رسد.(13)

4) دندان درد

رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم فرموده است: هر کس که دندانش درد می کند انگشتش را بر دندانی که درد می کند بگذارد و آیه «23 سوره ملک» را هفت مرتبه بخواند. (14)

____________________

پی نوشت:

(1) درمان با قرآن، ص122

(2) مجمع البیان، ج10، ص66

(3) مستدرک الوسائل، ج4، ص306

(4) کنزالعمال، ص2648.

(5) مستدرک الوسائل، ج4، ص366

(6) الدعوات، ص279

(7) الکافی، ج2، ص633

(8) کنزالعمال، ح 2708

(9) ثواب الاعمال، ص119

(10) الدر المنثور، ج6، ص246

(11) تفسیرالبرهان، ج5، ص433

(12) همان

(13)همان

(14) مکارم الاخلاق، ص405

منبع:«قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره ملک  لینک ثابت
 [ 03:20:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره تحریم

شصت و ششمین سوره قران کریم است که مدنی و 12 آیه دارد.

از رسول خدا صلی الله علیه و آله سلم روایت شده است: هر کس سوره تحریم را قرائت نماید موفق به توبه نصوح و بدون بازگشت به گناه می شود.(1)

در روایتی از امام صادق علیه السلام نیز آمده است: هر کس سوره های طلاق و تحریم را در نماز واجب خود بخواند، خداوند در روز قیامت او را از ترس و خوف و حزن و اندوه در امن می دارد و در آفتادن آتش معاف می دارد و او را به خاطر تلاوت این دو سوره وارد بهشت می کند و این دو سوره او را حفظ می کند زیرا متعلق به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می باشد.(2)

آثار و برکات سوره

1) تخفیف در سختی جان دادن و عذاب

در خواص و آثار این سوره از امام صادق علیه السلام روایت شده است: اگر سوره تحریم را برای شخص محتضری بنویسند و از سختی جان دادن او کاسته می شود و اگر آن را بخوانند و ثوابش را برای اموات هدیه بفرستند همچون برق به انها می رسد و در عذاب آنها تخفیف داده می شود. (3)

2) درمان فرد مارگزیده و بیمار صرعی

… و اگر این سوره را بر فرد گزیده شده از مار قرائت کنند شفا می یابد و سم در بدن او حرکت نمی کند و بی اثر می شود . و اگر این سوره را برای بیماری که مبتلا به صرع است بنویسند و پس از شستن آب آن را بر رویش بپاشند بیماری از او دور می شود. (4)

3) ایجاد آرامش و درمان بی خوابی

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده: … و اگر کسی که اضطراب شدید دارد این سوره را قرائت نماید آرامش پیدا می کند و اگر بر بیمار صرعی بخوانند به هوش آید و اگر برای کسی که بی خوابی و شب بیداری به سراغش آمده بخوانند موجب خوایدن او می شود…(5)

4) ادای دین و بدهکاری

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده: … اگر شخص بدهکاری و دین زیادی دارد بر قرائت سوره تحریم مداومت کند همه بدهی اش ادا می شود. (6)

________________

پی نوشت:

(1) مجمع البیان، ج10، ص52

(2) ثواب الاعمال، ص118

(3) مستدرک الوسائل، ج2، ص241

(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص417

(5) تفسیرالبرهان، ج5، ص417

(6) همان

منبع:«قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره تحریم  لینک ثابت
 [ 03:16:00 ب.ظ ]




نخستین اهل بهشت

از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است: رسول الله (ص) فرمود:

سه شخص قبل از همه به بهشت داخل خواهند شد و از آن برایم معلومات داده شده

: نخستین آن شهید، دوم آن پاک دامن و اجتناب کننده از دست دراز کردن به سوال

و سوم آن بنده خدا که عبادت خدا را به صورت اساسی ادا می نمایند و بر خدمت گذاران،

نوکرها و زیردستان خود خیراندیش بوده باشد.( ترمذی)

منبع: جهاد در راه اسلام /مؤلف:خلیل احمد حامدی

موضوعات: نخستین اهل بهشت  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




آرزوی شهادت مکرر

از انس بن مالک (رض) روایت است: رسول الله (ص) فرموده اند: به روز قیامت یک تن از اهل بهشت به پیشگاه خداوند حاضر خواهد شد که خداوند تعالی از وی سؤال کند: از فرزند آدم رهایش گاهت را چگونه می یابی! او عرض خواهد کرد: ای پروردگار رهایش گاه خوبی را نصیب شده ام، خداوند خواهد فرمود: طلب و آرزوی دیگری داری؟ او عرض خواهد کرد ای پروردگار! من طلب و آرزوی دیگری جز این ندارم که تو مرا ده مرتبه به دنیا بفرستی و من هر مرتبه جانم را در راه تو قربان کنم، این آرزوی وی بنابر مشاهده درجه عظیم شهادت اوج میگیرد. (نسائی- احمد)

از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت است: رسول الله (ص) فرمود: قسم به آن ذات که روح محمد در اختیارش است آرزوی من این است که من در راه خدا برزمم و کشته شوم، بعد برزمم و کشته شوم، بعد برزمم و کشته شوم. (یعنی بعد از هر شهادت مجدداً زنده شود تا باز هم به شهادت نایل آید.) (ترمذی)

منبع: جهاد در راه اسلام /مؤلف:خلیل احمد حامدی

موضوعات: آرزوی شهادت مکرر  لینک ثابت
 [ 12:28:00 ق.ظ ]




حیات جاودانی شهید

ارشاد خداوند است:

(‏ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ ‏)

«‏ و به کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده مگوئید ، بلکه آنان زنده‌اند ، ولیکن شما ( چگونگی زندگی ایشان را ) نمی‌فهمید.»

(‏ وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ‏‏ فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ ‏ یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَهٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ ‏‏) آل عمران: ۱۶۹- ۱۷۱

«‏ و کسانی را که در راه خدا کشته می‌شوند ، مرده مشمار ، بلکه آنان زنده‌اند و بدیشان نزد پروردگارشان روزی داده می‌شود ( و چگونگی زندگی و نوع خوراک ایشان را خدا می‌داند و بس ) . ‏‏ آنان شادمانند از آنچه خداوند به فضل و کرم خود بدیشان داده است ، و خوشحالند به خاطر کسانی که بعد از آنان مانده‌اند ( و هنوز در راه خدا می‌رزمند و به فوز شهادت نائل نشده‌اند و ) بدیشان نپیوسته‌اند . ( شادی و سرور آنان از این بابت است که پیروزی یا شهادت در انتظار هم‌کیشان ایشان است و مقامات برجسته آنان را در آن جهان می‌بینند ، و می‌دانند ) این که ترس و هراسی بر ایشان نیست و آنان اندوهگین نخواهند شد . ( چه نه مکروهی بر سر راه آنان در سرای باقی است ، و نه بر کاری که در سرای فانی کرده‌اند و دارائی و عزیزانی را که ترک گفته‌اند ، پشیمانند ) . ‏‏ شاد و خوشحالند به خاطر نعمتی که خدا بدانان داده است و فضل و کرمی که او بدیشان روا دیده است ، و خوشوقت و مسرورند از این که ( می‌بینند ) خداوند اجر و پاداش مؤمنان را ضائع نکرده و هدر نمی‌دهد . ‏»

نویسنده:خلیل احمد حامدی

موضوعات: حیات جاودانی شهید  لینک ثابت
 [ 12:21:00 ق.ظ ]