فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



 

 

 
 
 

خداوندا…

گفتیم از امسال میخواهیم خوب بشیم…

اما نشدیم!
گفتیم حالا بذار ازماه رجب شروع میکنیم!
ماه رجب نصف بیشترش تموم شد!
یا من ارجوه گفتنها از نیمه هم گذشت!فقط میتونیم بگیم…
اعوذ بالله من شر الوسواس الخناس!
و هنوز نمیدانیم…
موی ما به آتش حرام شده است یا خیر!
گناه از ما…
شما بسیار دیدی!
خداوندا..
.
موضوعات: خداوندا.  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-01-25] [ 11:21:00 ب.ظ ]





شب لیلة الرغائب امشب


در مناجات و خلوت عاشقانه تان با معبود مرا از یاد نبرید

زیباترین نامی که بر روی زبان است

نام قشنگ مهدی صاحب زمان است

اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات: شب لیلة الرغائب امشب  لینک ثابت
 [ 09:48:00 ب.ظ ]




 

شب آرزوها


برای چراغ های همسایه هم نور آرزو کن ،

بی شک حوالی ات روشن تر خواهد شد …

ماه رجب است و شب آرزوها

التماس دعا

موضوعات: شب آرزوها  لینک ثابت
 [ 09:36:00 ب.ظ ]





جملات زیبا شب آرزوها

جملات زیبا شب آرزوها، جملات زیبا لیله الرغائب، جملات زیبا لیله الرغایب

خدایا مرا ببخش ،

که همواره در گرفتاری هایم ؛ دنیا را از تو خواسته ام ؛

الهی … دستانی عطا کن که تو را برایم از تو بخواهد …

با آرزوی استجابت دعای همه در این شب عزیز ؛ لیله الرغائب …

موضوعات: جملات زیبا شب آرزوها  لینک ثابت
 [ 09:29:00 ب.ظ ]




اعمال لیلة الرغائب

بدان که شب جمعه اول ماه رجب را لیله الرغائب مى‏گویند و از براى آن عملى از حضرت رسول صلى الله علیه و آله وارد شده با فضیلت بسیار که سید در اقبال و علامه در اجازه بنى زهره نقل کرده‏اند…[1]
**************
میرزا جوادآقا ملکی تبریزی (قدس سره) در المراقبات می فرمایند:
اگر نخستین شب از ماه عزیز رجب با شب جمعه مصادف شد خوب است بنده ی مراقب عمل لیلة الرغائب را نیز به جای آورد. اعمال آن به این صورت است که:
از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است که فرمود: از نخستین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید زیرا ملائکه و فرشتگان خداوند به آن شب، لیله الرغائب می گویند و علت نامگذاری این است که چون یک سوم از شب می گذرد تمامی فرشتگانی که در آسمان ها و زمین هستند، در کعبه و اطراف آن جمع می شوند در این هنگام خداوند آنان را مورد خطاب خویش قرارر میدهد و می فرماید: «ای فرشتگان من! هر چه می خواهید از من بخواهید»
فرشتگان عرض می کنند: « خداوندا! خواسته ما از تو این است که گناهان کسانی را که در ماه رجب روزه می گیرند، ببخشایی و انان را مورد آمرزش خویش قرار دهی.»
خداوند تبارک و تعالی می فرماید: « این کار را انجام دادم.»
شایسته است کسی که این حدیث را می شنود، در لیلة الرغائب، بر فرشتگان زیاد سلام و درود بفرستد تا تکلیفی را که آیه تحیت بر عهده ما گذاشته که (و إذا حییتم بتحیّة فحیّوا بأحسن منها او ردوها)[2] ؛ «هرگاه به شما تحیّت گویند، پاسـخ آن را بهتر از آن بدهید، یا (لااقل) به همانگونه پاسـخ گویید.» ادا کرده باشد.
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: ما من أحد صام يوم الخميس أوّل خميس من رجب ثم يصلّى بين العشاء و العتمة اثنتي عشرة ركعة، يفصل بين كلّ ركعتين بتسليمة، يقرء في كلّ ركعة فاتحة الكتاب مرّة و «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» ثلاث مرّات، و «قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ» اثنتي عشرة مرّة، فإذا فرغ من صلاته صلّى عليّ سبعين مرّة، يقول: اللّهُمَّ صَلِّ‌ عَلى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ وَ عَلى آلِهِ.[3]
هرکس اولین پنج شنبه ماه رجب را روزه بگیرد، سپس بعد از نماز مغرب و عشا، دوازده رکعت نماز بخواند، در هر رکعت «حمد» یک مرتبه و «إنا أنزلناه» سه مرتبه و «قل هو الله أحد» دوازده مرتبه بخواند، وبعد از خواندن نماز، هفتاد مرتبه بر من صلوات بفرستد و بگوید:
‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَى آلِهِ ؛ سپس به سجده رود و هفتاد مرتبه بگوید: ‏سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلاَئِکَهِ وَ الرُّوحِ؛ سپس سر از سجده بر داشته و بگوید: ‏رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَمُ؛ باز به سجده رود و هفتاد مرتبه بگوید: ‏سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلاَئِکَهِ وَ الرُّوحِ‏؛ پس حاجت خود را از خداوند بخواهد که إن شاء الله برآورده خواهد شد0
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم بعد از این فرمایشات فرمودند: «سوگند به خدایی که جان من در دست اوست، هر مرد و زنی که این نماز را به جا آورد، خداوند گناهانش را می بخشد هر چند به اندازه کف دریا و شمار ریگ ها و هم وزن کوهها و به تعداد برگ درختان باشد و در قیامت هفتصد نفر از خویشانش را که سزاوار آتش دوزخند شفاعت کند و در شب اول قبر خداوند پاداش این نماز را به بهترین شکل و با صورتی خندان و زبانی شیوا نزدش می فرستد و او می گوید: «دوست من! محبوبم! بشارت باد بر تو که از تمام رنج ها و سختی ها رهایی یافتی.»
او سـؤال می کند: «تو کیستی؟ که تاکنون شخصی به زیبایی تو ندیده ام و بویی به خوش بویی تو به مشامم نرسیده است!»
او پاسـخ می دهد: «من ثواب و پاداش همان نمازی هستم که تو در فلان شب و فلان ماه خواندی. من در شب اول قبرت کنارت آمدم تا حق تو را به جای آورم و در تنهایی مونست باشم و ترس و وحشتت را از بین ببرم و آنگاه که در صور دمیده می شود و قیامت بر پا می گردد، بر سرت سایه می افکنم و تو به تمامی خیرهایی که از جانب مولایت هست، می رسی.
[1] مفاتیح الجنان.
[2] سوره نساء آیه 86.
[3] الإقبال الأعمال ج 3 ص 185.

موضوعات: اعمال لیلة الرغائب  لینک ثابت
 [ 09:22:00 ب.ظ ]





شعری زیبا درباره ماهواره
علیرضا شجعان،  شعری زیبا درباره ماهواره سروده است:

شده ابزار جنگ نرم دشمن
شده سرباز شیطان؛ ماهواره

نموده پایه های دین و مذهب
همه از بنیه ویران؛ ماهواره

دریده پرده حجب و حیا را
ز کید و مکر پنهان؛ ماهواره

دریغا در میان خانواده
نشسته جای قرآن؛ ماهواره

هجوم آورده چون باد خزانی
به باغ سبز ایمان؛ ماهواره

موضوعات: شعری زیبا درباره ماهواره  لینک ثابت
 [ 08:56:00 ب.ظ ]




کلمات قصار حضرت امام خمینی (معاد و قيامت)

 

بايد توجه به اين معنا بكنيد كه ما يك روز ديگر داريم ، اين را شك نكنيد !ما يك روز محاسبه داريم و از همه چيزها محاسبه مى‏شود .

آن روز خود انسان‏محاسبه خودش را مى‏كند، آن روز قلمها مى‏آيند شهادت مى‏دهند ، دستها شهادت‏مى‏دهند ، چشمها شهادت مى‏دهند ؛ انسان خودش آن روز محاسبه خودش را مى‏كند ، وما يك همچنين روزى را داريم . هر عملى كه ما در اينجا انجام مى‏دهيم يك صورت برزخى دارد و يك صورت‏ملكوتى دارد ، و ما به او مى‏رسيم . هر كلمه‏اى و هر حرفى از ما صادر بشود ، آن ، منعكس در آن عالم و در ميزان‏اعمال ما هست .

ميزان اعمال ما پيش خداست و ثبت است ، و ثبت مى‏شود . جلوه شفاعت‏شافعان در اين عالم ، هدايت آنهاست ؛ و در آن عالم ، اطن‏هدايت‏شفاعت است . تو از هدايت اگر بى‏بهره شدى از شفاعت بى‏بهره‏اى ، و به‏هر قدر هدايت‏شدى شفاعت‏شوى . نفوس خودتان را تربيت كنيد ، تهذيب كنيد . اين دنيا پايان دارد ، براى‏همه ما ؛ من زودتر و شما بعد .

موضوعات: کلمات قصار حضرت امام خمینی (معاد و قيامت)  لینک ثابت
 [ 08:15:00 ب.ظ ]




 

کلمات قصار حضرت امام خمینی (معصومين )

اين حضرت امير ع مظهر همه عدالتها و اعجوبه عالم است هستند ،و از صدر عالم تا ابد ، به جز رسول اكرم كسى به فضيلت او نيست . اساسا سربازان اگر چه نامدار باشند ، در اين جهان گمنامند . نامدارترين‏سرباز فداكار در اسلام اميرالمومنين است ، و او گمنامترين سرباز است .

اين خانه كوچك فاطمه -سلام الله عليها - و اين افرادى كه در آن خانه تربيت‏شدند ، كه به حسب عدد چهار - پنج نفر بودند و به حسب واقع تمام قدرت حق‏تعالى را تجلى دادند ،خدمتهايى كردند كه ما را و شما را و همه بشر را به‏اعجاب درآورده است . در حفظ همه حيثياتى كه حيثيت بزرگ زن است ، آن طورى كه زن آفريد ، حضرت‏زهرا - سلام‏الله عليها - بود ، همه بايد به او اقتدا كنيد . معنويات ، جلوه‏هاى ملكوتى، جلوه‏هاى الهى ، جلوه‏هاى جبروتى ، جلوه‏هاى ملك‏و ناسوتى ، همه در اين موجود حضرت فاطمه زهرا ع مجتمع است . انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام ، به پرچمدارى حضرت‏حجت - ارواحنا فداه - است .

امام زمان - سلام الله عليها- مراقب ما هستند ، مراقب روحانيت هستند كه‏اينها ، امروز كه اسلام به دست آنها سپرده است و تمام عذرها منقطع شده‏چه مى‏كنند . ما منتظران مقدم مباركش ،مكلف هستيم تا با تمام توان كوشش كنيم تا قانون‏عدل الهى را ، در اين كشور ولى عصر عج‏حاكم كنيم . شهادت اميرالمومنين- عليه‏السلام - و نيز حسين - عليه‏السلام - ، و حبس وشكنجه و تعبيد و مسموميتهاى ائمه - عليهم‏السلام - ، همه در جهت مبارزات‏سياسى شيعيان ، عليه ستمگريها بوده است ؛ و در يك كلمه ، مبارزه و فعاليتهاى‏سياسى ، بخش مهمى از مسووليتهاى مذهبى است .

آن چيزى كه موجب تاسف است ، اين است كه نگذاشتند حضرت امير - سلام الله‏عليه - آنطور كه بايد ، و دلخواه اسلام است ، جلوه پيدا كند . مصيبت وارده بر اميرالمومنين و بر اسلام ، بالاتر است از آن مصيبتى كه برسيدالشهدا - سلام الله عليه - وارد شد . انبيا موفق نشده‏اند اجرا كنند مقاصد خودشان را ، و خداوند در آخر زمان كسى‏را مى‏آورد كه اجرا كند مسائل انبيا را .

موضوعات: کلمات قصار حضرت امام خمینی (معصومين )  لینک ثابت
 [ 08:13:00 ب.ظ ]




معصومين 

 

اين حضرت امير ع مظهر همه عدالتها و اعجوبه عالم است هستند ،و از صدر عالم تا ابد ، به جز رسول اكرم كسى به فضيلت او نيست . اساسا سربازان اگر چه نامدار باشند ، در اين جهان گمنامند . نامدارترين‏سرباز فداكار در اسلام اميرالمومنين است ، و او گمنامترين سرباز است .

اين خانه كوچك فاطمه -سلام الله عليها - و اين افرادى كه در آن خانه تربيت‏شدند ، كه به حسب عدد چهار - پنج نفر بودند و به حسب واقع تمام قدرت حق‏تعالى را تجلى دادند ،خدمتهايى كردند كه ما را و شما را و همه بشر را به‏اعجاب درآورده است . در حفظ همه حيثياتى كه حيثيت بزرگ زن است ، آن طورى كه زن آفريد ، حضرت‏زهرا - سلام‏الله عليها - بود ، همه بايد به او اقتدا كنيد . معنويات ، جلوه‏هاى ملكوتى، جلوه‏هاى الهى ، جلوه‏هاى جبروتى ، جلوه‏هاى ملك‏و ناسوتى ، همه در اين موجود حضرت فاطمه زهرا ع مجتمع است . انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام ، به پرچمدارى حضرت‏حجت - ارواحنا فداه - است .

امام زمان - سلام الله عليها- مراقب ما هستند ، مراقب روحانيت هستند كه‏اينها ، امروز كه اسلام به دست آنها سپرده است و تمام عذرها منقطع شده‏چه مى‏كنند . ما منتظران مقدم مباركش ،مكلف هستيم تا با تمام توان كوشش كنيم تا قانون‏عدل الهى را ، در اين كشور ولى عصر عج‏حاكم كنيم . شهادت اميرالمومنين- عليه‏السلام - و نيز حسين - عليه‏السلام - ، و حبس وشكنجه و تعبيد و مسموميتهاى ائمه - عليهم‏السلام - ، همه در جهت مبارزات‏سياسى شيعيان ، عليه ستمگريها بوده است ؛ و در يك كلمه ، مبارزه و فعاليتهاى‏سياسى ، بخش مهمى از مسووليتهاى مذهبى است .

آن چيزى كه موجب تاسف است ، اين است كه نگذاشتند حضرت امير - سلام الله‏عليه - آنطور كه بايد ، و دلخواه اسلام است ، جلوه پيدا كند . مصيبت وارده بر اميرالمومنين و بر اسلام ، بالاتر است از آن مصيبتى كه برسيدالشهدا - سلام الله عليه - وارد شد . انبيا موفق نشده‏اند اجرا كنند مقاصد خودشان را ، و خداوند در آخر زمان كسى‏را مى‏آورد كه اجرا كند مسائل انبيا را .

موضوعات: روز جمهوری اسلامی ایران  لینک ثابت
 [ 08:10:00 ب.ظ ]




معصومين 

 

اين حضرت امير ع مظهر همه عدالتها و اعجوبه عالم است هستند ،و از صدر عالم تا ابد ، به جز رسول اكرم كسى به فضيلت او نيست . اساسا سربازان اگر چه نامدار باشند ، در اين جهان گمنامند . نامدارترين‏سرباز فداكار در اسلام اميرالمومنين است ، و او گمنامترين سرباز است .

اين خانه كوچك فاطمه -سلام الله عليها - و اين افرادى كه در آن خانه تربيت‏شدند ، كه به حسب عدد چهار - پنج نفر بودند و به حسب واقع تمام قدرت حق‏تعالى را تجلى دادند ،خدمتهايى كردند كه ما را و شما را و همه بشر را به‏اعجاب درآورده است . در حفظ همه حيثياتى كه حيثيت بزرگ زن است ، آن طورى كه زن آفريد ، حضرت‏زهرا - سلام‏الله عليها - بود ، همه بايد به او اقتدا كنيد . معنويات ، جلوه‏هاى ملكوتى، جلوه‏هاى الهى ، جلوه‏هاى جبروتى ، جلوه‏هاى ملك‏و ناسوتى ، همه در اين موجود حضرت فاطمه زهرا ع مجتمع است . انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام ، به پرچمدارى حضرت‏حجت - ارواحنا فداه - است .

امام زمان - سلام الله عليها- مراقب ما هستند ، مراقب روحانيت هستند كه‏اينها ، امروز كه اسلام به دست آنها سپرده است و تمام عذرها منقطع شده‏چه مى‏كنند . ما منتظران مقدم مباركش ،مكلف هستيم تا با تمام توان كوشش كنيم تا قانون‏عدل الهى را ، در اين كشور ولى عصر عج‏حاكم كنيم . شهادت اميرالمومنين- عليه‏السلام - و نيز حسين - عليه‏السلام - ، و حبس وشكنجه و تعبيد و مسموميتهاى ائمه - عليهم‏السلام - ، همه در جهت مبارزات‏سياسى شيعيان ، عليه ستمگريها بوده است ؛ و در يك كلمه ، مبارزه و فعاليتهاى‏سياسى ، بخش مهمى از مسووليتهاى مذهبى است .

آن چيزى كه موجب تاسف است ، اين است كه نگذاشتند حضرت امير - سلام الله‏عليه - آنطور كه بايد ، و دلخواه اسلام است ، جلوه پيدا كند . مصيبت وارده بر اميرالمومنين و بر اسلام ، بالاتر است از آن مصيبتى كه برسيدالشهدا - سلام الله عليه - وارد شد . انبيا موفق نشده‏اند اجرا كنند مقاصد خودشان را ، و خداوند در آخر زمان كسى‏را مى‏آورد كه اجرا كند مسائل انبيا را .

موضوعات: روز جمهوری اسلامی ایران  لینک ثابت
 [ 08:10:00 ب.ظ ]




معصومين 

 

اين حضرت امير ع مظهر همه عدالتها و اعجوبه عالم است هستند ،و از صدر عالم تا ابد ، به جز رسول اكرم كسى به فضيلت او نيست . اساسا سربازان اگر چه نامدار باشند ، در اين جهان گمنامند . نامدارترين‏سرباز فداكار در اسلام اميرالمومنين است ، و او گمنامترين سرباز است .

اين خانه كوچك فاطمه -سلام الله عليها - و اين افرادى كه در آن خانه تربيت‏شدند ، كه به حسب عدد چهار - پنج نفر بودند و به حسب واقع تمام قدرت حق‏تعالى را تجلى دادند ،خدمتهايى كردند كه ما را و شما را و همه بشر را به‏اعجاب درآورده است . در حفظ همه حيثياتى كه حيثيت بزرگ زن است ، آن طورى كه زن آفريد ، حضرت‏زهرا - سلام‏الله عليها - بود ، همه بايد به او اقتدا كنيد . معنويات ، جلوه‏هاى ملكوتى، جلوه‏هاى الهى ، جلوه‏هاى جبروتى ، جلوه‏هاى ملك‏و ناسوتى ، همه در اين موجود حضرت فاطمه زهرا ع مجتمع است . انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام ، به پرچمدارى حضرت‏حجت - ارواحنا فداه - است .

امام زمان - سلام الله عليها- مراقب ما هستند ، مراقب روحانيت هستند كه‏اينها ، امروز كه اسلام به دست آنها سپرده است و تمام عذرها منقطع شده‏چه مى‏كنند . ما منتظران مقدم مباركش ،مكلف هستيم تا با تمام توان كوشش كنيم تا قانون‏عدل الهى را ، در اين كشور ولى عصر عج‏حاكم كنيم . شهادت اميرالمومنين- عليه‏السلام - و نيز حسين - عليه‏السلام - ، و حبس وشكنجه و تعبيد و مسموميتهاى ائمه - عليهم‏السلام - ، همه در جهت مبارزات‏سياسى شيعيان ، عليه ستمگريها بوده است ؛ و در يك كلمه ، مبارزه و فعاليتهاى‏سياسى ، بخش مهمى از مسووليتهاى مذهبى است .

آن چيزى كه موجب تاسف است ، اين است كه نگذاشتند حضرت امير - سلام الله‏عليه - آنطور كه بايد ، و دلخواه اسلام است ، جلوه پيدا كند . مصيبت وارده بر اميرالمومنين و بر اسلام ، بالاتر است از آن مصيبتى كه برسيدالشهدا - سلام الله عليه - وارد شد . انبيا موفق نشده‏اند اجرا كنند مقاصد خودشان را ، و خداوند در آخر زمان كسى‏را مى‏آورد كه اجرا كند مسائل انبيا را .

موضوعات: روز جمهوری اسلامی ایران  لینک ثابت
 [ 08:10:00 ب.ظ ]




کلمات قصار حضرت امام خمینی( تشیع )

 

ما مفتخريم كه مذهب ما جعفرى است، كه فقه ما كه درياى بى‏پايان است، يكى‏از آثار اوست.

اسلام به واسطه طايفه شيعه زنده است. اسلام با حماسه شيعه، هميشه مقارن بوده است. امام به معنى پيشوا و كسى است كه جمعى را در جهتى هدايت و رهبرى‏مى‏كند. امام بيان‏كننده خط مشى شيعه و حزب الله، و رهبرى‏كننده اين تشكيلات‏بزرگ است؛ كه تمامى وظايف آنان را از قرآن و سنت پيامبر اسلام، درزمانهاى مختلف و شرايط مختلف، اجتهاد و استنباط مى‏كند و به آنان ابلاغ‏مى‏نمايد. كسانى كه مدعى هستند كه ما شيعه اميرالمومنين هستيم، تبع او هستيم، بايددر قول و فعل، و نوشتن و گفتن و همه چيز، تبعيت از او داشته باشند. مذهب تشيع مذهب فداكارى بوده است.

غدير آمده است كه بفهماند سياست به همه مربوط است. ما مفتخريم كه كتاب نهج‏البلاغه كه بعد از قرآن بزرگترين دستور زندگى مادى ومعنوى، و بالاترين كتاب رهايى‏بخش بشر است، و دستورات معنوى و حكومتى آن‏بالاترين راه نجات است، از امام معصوم ما است. يكى از خصلتهاى ذاتى تشيع، از آغاز تا كنون، مقاومت و قيام در برابرديكتاتورى و ظلم است، كه در تمامى تاريخ شيعه به چشم مى‏خورد؛ هر چند كه اوج اين مبارزات در بعضى از مقطعهاى زمانى بوده است. تشيع كه مكتبى است انقلابى، و ادامه اسلام راستين پيامبر است همچون خودشيعيان، هميشه مورد حملات ناجوانمردانه مستبدين و استعمارگران بوده است.

اساسا اسلام -كه تشيع چيزى جز اسلام اصيل نيست- نه تنها جلو رشد علمى وفكرى بشر را نمى‏گيرد، بلكه خود زمينه‏هاى اين حركت را آماده‏تر مى‏كند؛ و به‏اين حركت جهت انسانى و الهى مى‏دهد. و تكامل علمى و فرهنگى بشر بعد از ظهوراسلام، محققين تاريخ را خيره ساخته است. آن روزى كه -ان شاء الله تعالى - مصلح كل ظهور نمايد، گمان نكنيد كه يك‏معجزه شود، و يكروزه عالم اصلاح شود؛ بلكه با كوششها و فداكاريها، ستمكاران‏سركوب و منزوى مى‏شوند.

موضوعات: کلمات قصار حضرت امام خمینی( تشیع )  لینک ثابت
 [ 08:09:00 ب.ظ ]




کلمات قصار حضرت امام خمینی (قرآن)

 

اگر قرآن نبود، باب معرفت الله بسته بود الى الابد. قرآن كتاب انسان‏سازى است، مكتب اسلام مكتب انسان‏سازى است، انسان به‏همه ابعاد. اين قرآن است كه هدايت مى‏كند ما را به مقاصد عاليه‏اى كه در باطن ذاتمان‏توجه به او هست، و خودمان نمى‏دانيم.

از انس با قرآن كريم، اين صحيفه الهى و كتاب هدايت، غفلت نورزند؛ كه‏مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده، ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است. تدريس قرآن -در هر رشته‏اى از آن- را مد نظر و مقصد اعلاى خود قراردهيد. هر مقدارى كه شما عمل كرديد به قرآن، زير پرچمش رفتيد. پرچم قرآن اين‏نيست كه پرچمهاى ديگران هستند، پرچم قرآن عمل به قرآن است. مبادا قرآن مقدس و آيين نجاتبخش اسلام را، با مكتبهاى غلط و منحرف‏كننده‏اى‏كه از فكر بشر تراوش كرده است، خلط نماييد.

هيچ مكتبى بالاتر از قرآن نيست. آنچه مهم است اين است كه مسلمين به اسلام و قرآن عمل كنند. اسلام همه‏مسائلى را كه مربوط به زندگى بشر در دنيا و آخرت است، و آنچه را مربوط به‏رشد و تربيت انسان و ارزش انسان است، داراست. قرآن بايد در تمام شئون زندگى ما حاضر باشد. اين كتاب و اين سفره گسترده در شرق و غرب، و از زمان وحى تا قيامت‏كتابى است كه تمام بشر، عامى، عالم، فيلسوف، عارف، فقيه، همه از اواستفاده مى‏كنند. قرآن كتاب انسان‏سازى است، كتاب انسان متحرك است، كتاب آدم است،و كتابى است كه آدمى كه بايد از اين جا تا آخر دنيا و تا آخر مراتب حرمت‏بكند راه مى‏برد.

جوانان عزيزم كه چشم‏اميد من به شماست، با يك دست قرآن را و با دست ديگرسلاح را برگيريد، و چنان از حيثيت و شرافت‏خود دفاع كنيد، كه قدرت تفكرتوطئه عليه خود را، از آنان سلب نماييد. قرآن كريم كه به همه ما و به همه بشر حق دارد، سزاوار است كه ما در راه اوفداكارى كنيم. مشكل بزرگ مسلمين اين است كه قرآن كريم را كنار گذاشته‏اند، و تحت لواى‏ديگران درآمده‏اند. هر چه در راه خدا بدهيم، و هر چه در راه قرآن بدهيم فخر ماست، افتخارماست، راه حق است. قرآن كريم پناه همه ماست.

موضوعات: کلمات قصار حضرت امام خمینی (قرآن)  لینک ثابت
 [ 08:06:00 ب.ظ ]




 

کلمات قصار حضرت امام خمینی (اسلام و عمل ما)

امروز اسلام بسته به اعمال شماست. اسلام را معيار حركتهاى خود قرار دهيد. از ما نمى‏پذيرند كه ما اسلامى هستيم، مگر خودمان به اسلام عمل بكنيم. الآن اسلام در دست ماست و ما پاسدار او هستيم، و اگر آسيب ببيند همه مامسئول هستيم، در بارگاه خدا همه مسئول هستيم. من اميدوارم كه مسلمين، و خصوصا سران مسلمين، از شعار به اسلام - كه يك‏پوششى است براى عدم عمل بر احكام اسلام - دست بردارند و به اسلام به حسب آنچه‏كه هست، فكر كنند و عمل كنند. شما فكر اين را بكنيد كه حافظ اسلاميد نه حافظ خود. بيرون برويم از اين پوشش شيطانى به پوشش رحمانى؛ آن به اين است كه مامطابق نظام اسلام عمل كنيم. شما مسلمانان متعهد، دين خود را به اسلام بزرگ و خداوند متعال ادا كرديد،و راه وفادارى و فداكارى را به ما آموختيد.

از اولياى خدا تعليم بگيريد كه هميشه دنبال مكتب بوده‏اند، نه دنبال‏خودشان. آن چيزى كه سهل مى‏كند مشكلات را، اين است كه ما براى اسلام تحمل زحمت‏مى‏كنيم. شما با اسلام اين پيروزى را پيدا كرديد و با اسلام بايد اين پيروزى را تعقيب‏كنيد. اين قدرت اسلام و قدرت ايمان بود كه مردم را به وحدت كشاند، و اين وحدت‏و قدرت ايمان بود كه مردم را به پيروزى كشاند. اگر انسان بخواهد براى اسلام خدمت كند، نبايد توقع اين را داشته باشد كه‏همه او را بپذيرند. ميزان در هر كس حال فعلى اوست. اسلام نه ظالم بود و نه زير بار ظلم مى‏رفت، و ما هم مى‏خواهيم اين طورباشيم، كه نه ظلم كنيم و نه زير بار ظلم برويم. با اتكا به تعاليم عاليه اسلام، و ايمان ما به مبادى بود كه با دست‏خالى برهمه قواى شيطانى غلبه كرديم. اگر اين مملكت مسلمان بشود، تربيت، تربيت اسلامى باشد، هيچ قدرتى‏نمى‏تواند مقابلش بايستد. اگر اسلام در اين مملكت، احكام اسلام در اين مملكت پياده بشود، همه جهات‏مادى و معنوى تامين خواهد شد.

امروز وظيفه ماست كه در برابر خطراتى كه متوجه اسلام و مسلمين مى‏باشد، براى‏تحمل هرگونه ناملايمات آماده باشيم، تا بتوانيم دست‏خائنين به اسلام را قطع‏نماييم، و جلو اغراض و مطامع آنها را بگيريم. ما خودمان را بايد فدا كنيم براى اسلام، آمال و آرزوهايمان را بايد فدا كنيم‏براى اسلام. امروز غريبترين چيزها در دنيا همين اسلام است، و نجات آن قربانى مى‏خواهد،و دعا كنيد من نيز يكى از قربانيهاى آن گردم. ملت اسلام عزيزان من، از فدايى‏دادن و نثار جان و مال در راه خدا و اسلام‏نهراسيد؛ كه اين شيوه پيغمبر عظيم‏الشان و اوصيا و اولياى آنان بوده. و خون‏ما رنگينتر از خون شهداى كربلا نيست كه با مخالفت با سلطان جائر، كه متمسك‏به اسلام بود و خود را خليفه اسلام معرفى مى‏كرد، ريخته شد. شما كه براى اسلام‏بپاخاسته‏ايد و جان و مال نثار مى‏كنيد، در صف شهداى كربلا هستيد، چرا كه پيرومكتب آنانيد. اگر چنانچه اسلام به آنطورى كه هست، و به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى‏اسلام را تاسيس كرده، اگر به آن طور اسلام پياده بشود، فاتح مستعمرين خوانده‏مى‏شود. پيغمبر بزرگ اسلام همه چيزش را فداى اسلام كرد تا پرچم توحيد را به اهتزازدرآورد، و ما به حكم پيروى از آن بزرگوار، بايد همه چيزمان را فدا كنيم تاپرچم توحيد برقرار بماند. همه بايد تحت بيرق اسلام و تحت پرچم اسلام برويم، لكن نه به طور شعار، به‏طور واقع و به طور حقيقت.

اگر چنانچه احكام الهى در يك ملت پياده بشود، باطل از آن ملت كوچ‏مى‏كند. وقتى مى‏توانيم با قدرتهاى بزرگ مقابله كنيم و آسيب‏پذير نباشيم، كه متعهدبه اسلام، متعهد به احكام اسلام باشيم. كوشش كنيد كه احكام اسلام را هم عمل كنيد و هم وادار كنيد كه ديگران عمل‏كنند. اگر امروز اسلام - خداى نخواسته - لطمه ببيند، اين گناهش به گردن همه‏ماست.

هى نگوييد من، بگوييد مكتب من. مبادا از حرفهاى خارجيها بترسيم و در پياده كردن احكام خدا سستى كنيم. براى پيشبرد مقصود، ولو اسلامى باشد، ارتكاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرودو از انگيزه‏هاى غيراسلامى است. نگرانى من از اين است كه نكند سستى كنيم و در پياده كردن اسلام، دقت لازم‏را ننماييم. امروز اسلام در دنيا وضعى پيدا كرده است كه اگر چنانچه -خداى نخواسته‏شكست بخورد، تا سالهاى طولانى، ديگر نمى‏تواند سرش را بلند كند؛ براى اين كه‏قدرتهاى بزرگ قدرت اسلام را فهميده‏اند. اگر -خداى نخواسته- در منبر شما چيزى بگوييد كه خودتان عاملش نيستيد، ودر مسجد چيزى بگوييد كه خودتان بر خلاف او عمل مى‏كنيد، مردم دلهايشان از شمامنصرف مى‏شود. بايد چشم و گوشمان را باز كنيم كه با دست‏خودمان اسلام را از بين نبريم. كوشش كنيد كه مصالح اسلام و كشور اسلامى را فداى منافع شخصى يا گروهى‏نكنيد. الآن يك وضعى داريم كه اگر -خداى نخواسته- يك قدم كجى برداريم، اين رابه اسم اسلام تمام مى‏كنند.

اسلام در دست ما امانت است، و ما موظفيم تا اين امانت را حفظ كنيم. كارى بكنيد كه آن اسلام عزيز، كه امروز دست‏شماست، با يك صورت خوبى‏تحويل بدهيد به اعقابتان، يك صورت مشوّه درست نكنيد كه بگويند همين بود. اسلام نورانى است. اسلام عزيز امروز به ما سپرده شده است، و شما بايد اين اسلام را نگه داريد وبه نسلهاى آتيه بسپاريد. كسى كه براى رضاى خدا -ان شاء الله- مشغول انجام وظيفه است، توقع اين رانداشته باشد كه مورد قبول همه قرار گيرد، هيچ امرى مورد قبول همه نيست. كسى كه دنبال حق مى‏رود و براى رضاى خدا كار مى‏كند، نبايد به فكر اين باشدكه به او چه گفته‏اند يا چه مى‏گويند. كسى كه براى خدا كار مى‏كند، قيام براى خدا مى‏كند، اين از هيچ چيز نبايدبترسد.

موضوعات: کلمات قصار حضرت امام خمینی (اسلام و عمل ما)  لینک ثابت
 [ 08:04:00 ب.ظ ]




 

کلمات قصار حضرت امام خمینی (اسلام خواهى)

امروز اسلام به صورت يك مكتب مترقى كه قادر است تمامى نيازهاى بشر راتامين كند و مشكلات او را حل نمايد، مورد توجه همه مسلمين جهان، بخصوص ملت‏مسلمان ايران، قرار گرفته است. شما براى اسلام قيام كرديد و پشتيبان شما اسلام است. و كسى كه پشتيبان اوقرآن است، و اسلام است، پيروز است. ملت ايران با جان و خون خود اسلام را زنده كرد.

مقصود ما اين است كه هر جاى اين مملكت برويم اسلام را ببينيم. تمام مقصد ما اسلام است. ملت ايران و ما مقصدمان اين نيست و نبود كه فقط محمدرضا برود، رژيم‏سلطنتى از بين برود، دست اجانب كوتاه بشود، اينها همه مقدمه بود، مقصداسلام است. در سايه اسلام، ما مى‏توانيم مملكت‏خودمان را حفظ كنيم. همه با هم قيام كرديم كه اسلام را در اينجا زنده كنيم و - ان شاء الله - به‏ساير جاها هم صادر كنيم.

مملكت وقتى مملكت اسلامى است كه تعاليم اسلام در آن باشد. ما مسلمان هستيم، و مسلمان نمى‏تواند از اسلام بگذرد. كشور اسلامى است و بايد به موازين اسلامى عمل شود. طاغوت را كه از بين برديد بايد به جاى آن يك مملكت اسلامى و يك مملكت‏الهى درست بشود؛ مقابل طاغوت، الله است، با رفتن طاغوت بايد مملكت‏الله پيدا بشود. امروز روزى است كه اسلام بايد تحقق پيدا كند. ما براى آن نهضت كرديم كه اسلام، و قوانين اسلام و قرآن، و قوانين قرآن دركشور ما حكومت كند. اگر بخواهيد از زير قيد گرفتاريهاى اجانب بيرون بياييد بايد متشبث به اسلام‏شويد. عمده مساله اين است كه ما فهميده باشيم در قلبمان، كه ما مى‏خواهيم‏جمهورى‏مان اسلامى باشد. بايد همان طورى كه با زبان مى‏گوييم، قلب ما معتقد شده باشد به اين كه مامى‏خواهيم اسلام باشد.

ما چيزى نيستيم خودمان، هر چه هست اسلام است. ما مى‏خواهيم كه اسلام حكومت كند در اين مملكت، احكام اسلام در اين مملكت‏جريان پيدا بكند. ما مى‏خواهيم يك مملكت اسلامى درست كنيم، ما نمى‏خواهيم يك مملكت غربى‏درست كنيم. ما همه زنده‏ايم براى احياى سنت پيغمبر اسلام و احياى قرآن كريم، و بايد دين‏خودمان را به اسلام ادا كنيم. تا همه احكام اسلام جريان پيدا نكند، ما در راهيم. ما عدالت اسلامى را مى‏خواهيم در اين مملكت برقرار كنيم. ما براى اسلام قيام كرديم، همان‏طورى كه در صدر اسلام پيغمبر اكرم ص‏براى اسلام قيام كرد، و آن قدرى كه او در زحمت و رنج واقع شد ما نشديم.

پشتوانه همه شما اسلام است، قرآن كريم است. اين نهضتها براى اين است كه احكام خدا جارى شود. ما جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم كه احكام اسلام در آن جمهورى تحقق پيدا بكند. جمهورى اسلامى معنايش اين است كه يك جمهورى باشد و قوانينش همان قوانين‏اسلام. جمهورى اسلامى است، و بايد همه چيزى ما اسلامى بشود. امروز مملكت، مملكت اسلامى است و محتوا بايد محتواى اسلامى باشد. نهضت اسلامى است، و نهضت اسلامى محتوايش بايد اسلامى باشد. ما دنبال اين هستيم كه اسلام تحقق پيدا بكند، دنبال اسم نيستيم، كه حالا كه‏ما اسم جمهورى اسلامى پيدا كرديم كافى باشد است براى ما. اميدوارم كه خمينى از راه مستقيم اسلام، كه مبارزه با قدرتهاى ستمگر است‏هيچ‏گاه منحرف نشود، و براى ثمر رساندن اهداف اسلام از پاى ننشيند.

ملت ما براى خدا شهادت مى‏خواهند. خداوند حافظ ملتهاى اسلامخواه، در برابر تعدى قدرتهاى بزرگ است. ملت ما كه به خيابانها ريختند، به پشت بامها رفتند و شب و روز زحمت‏كشيدند، جوانهايشان را دادند، خونشان را دادند، براى اسلام بود؛ اگر اسلام‏نبود همچو كارى نمى‏كردند. ملت رزمنده و شريف ايران خود را حاضر كرده است براى خدا همه چيز خودش رافدا كند. ملتى كه خود و همه چيز خود را براى اسلام مى‏خواهد پيروزمند است. مقصد اين است كه كشور ما يك كشور اسلامى باشد ؛ كشور ما در تحت رهبرى‏قرآن، تحت رهبرى پيغمبر اكرم و ساير اولياى عظام باشد بشود. حق هر جا كه هست بايد دنبالش رفت و او را با آغوش باز پذيرفت.

موضوعات: کلمات قصار حضرت امام خمینی (اسلام خواهى)  لینک ثابت
 [ 08:02:00 ب.ظ ]




کلمات قصار حضرت امام خمینی (تبليغ اسلام)

چهره نورانى اسلام را براى جهانيان روشن نمايند، كه اگر اين چهره، با آن‏جمال جميل كه قرآن و سنت در همه ابعاد به آن دعوت كرده‏اند، از زير نقاب‏مخالفان اسلام و كج‏فهميهاى دوستان خودنمايى نمايد، اسلام جهانگير خواهد شد.

معارف اسلامى را در بين مردم تقويت كنيد، كه راس امور، اين معارف اسلامى‏است؛ و اگر او درست بشود همه كارها درست مى‏شود. اگر اسلام را آن طورى كه هست به دنيا معرفى كنند، و آن طورى كه هست عمل‏ بكنند، سيادت با شماست، بزرگى با شماست. مكلفيم كه مردم را دعوت كنيم به راه مستقيم، به همان صراط الله، راه الله‏ كه راه مستقيم است.

مسلمانان، مخصوصا علماى اسلام موظفند اسلام و احكام آن را گسترش بدهند و به‏مردم دنيا معرفى نمايند. ما موظفيم كه اسلام را در همه جاى دنيا معرفى كنيم. اگر چنانچه از يكى از ماها، بر خلاف مقررات اسلامى، بر خلاف احكام اسلام،يك مطلبى از او صادر بشود، اسلام رو به شكست مى‏رود. چه مصيبت‏بار و غم‏انگيز است كه مسلمانان متاعى دارند كه از صدر عالم تانهايت آن نظير ندارد، نتوانسته‏اند اين گوهر گرانبها را، كه هر انسانى به‏فطرت آزاد خود طالب آن است، عرضه كنند؛ بلكه خود نيز از آن غافل و به آن‏جاهلند ؛ و گاهى از آن فراريند.

موضوعات: کلمات قصار حضرت امام خمینی (تبليغ اسلام)  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ب.ظ ]




 

کلمات قصار حضرت امام خمینی (حفظ اسلام)

دفاع از حق و اسلام از بزرگترين عبادات است. حفظ اسلام از حفظ احكام اسلام بالاتر است ؛ اساس اسلام اول است، دنبال او اساس احكام اسلام است. حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است.

تكليف ما اين است كه از اسلام صيانت كنيم و حفظ كنيم اسلام را. اگر ما اسلام را در خطر ديديم، همه‏مان بايد از بين برويم تا حفظش كنيم. اگر اسلامى‏بودن نهضت محفوظ باشد، ديگر آسيب نمى‏بيند. حفظ اسلام زحمت دارد. دفاع از اسلام و كشور اسلامى امرى است كه در مواقع خطر، تكليف شرعى، الهى و ملى است، و بر تمام قشرها و گروهها واجب است. اگر اسلام را مى‏خواهيم بايد اين جمهورى را حفظش كنيم. حفظ مصلحت عمومى و اسلام، مقدم است بر حفظ مصلحت‏شخصى. اسلام با فقه و احكام فقه باقى مانده است. همه بايد مراقب اين باشيم كه اين مكتب محفوظ باشد.

ما براى حفظ اسلام مكلف و مسئوليم، و امروز حفظ اسلام در تفاهم است. بزرگان اسلام ما،در راه حفظ اسلام و احكام قرآن كريم كشته شدند، زندان رفتند، فداكاريها كردند، تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ كنند و به دست ما برسانند. آنان كه كمر براى حفظ اسلام بسته‏اند، بايد اگر همه هم رفتند آنها بمانند. هيچ فريضه‏اى در اسلام بالاتر از حفظ خود اسلام نيست. مردم انقلابى ما بايد بدانند كه براى حفظ اسلام و انقلاب، و نگهبانى از ثمرات آن، و پاس خون شهيدان، لازم است از خود بردبارى انقلابى نشان دهند. شكر نعمت اين است كه به اسلام وفادار باشيد.

من به شما اخطار مى‏كنم كه به اسلام وفادار باشيد! كوه مصيبتها در مقابل حيثيت اسلامى - ايرانى ما چون كاهى است. اسلام چيزى است كه همه ما بايد فداى او بشويم، تا اين كه تحقق پيدا بكند. تقيه براى حفظ دين است؛جايى كه دين در خطر بود جاى تقيه نيست، جاى سكوت نيست. گاهى وقتها تقيه حرام است. آن وقتى كه انسان ديد كه دين خدا در خطر است نمى‏تواند تقيه بكند. بايد همه ملت پاسدار اسلام باشند. تكليف ما حفظ وجاهت اسلام است. آن روزى كه احتمال ما بدهيم كه اسلام در خطر است، بايد همه‏مان فداكارى بكنيم. مقدرات اسلام مقدرات همه مسلمين است.

وظيفه هر كسى كه در هر جا مشغول خدمتى است، در راس همه خدمتها، اين است كه موازين اسلامى را جفظ بكند. در اين برهه از زمان كه هستيم، اسلام مقابل با تمام كفر است، نه من و شمامقابليم، من و شما مطرح نيستيم. وقتى دين خدا را انسان در خطر ديد، براى خدا بايد قيام كند. وقتى احكام اسلام را در خطر ديد براى خدا بايد قيام كند ؛ اگر توانست، عمل كرده به وظيفه و پيش هم برده، اگر نتوانست، عمل به وظيفه كرده. اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دين ما بايستند، ما در مقابل همه دنياى آنان خواهيم ايستاد.

موضوعات: کلمات قصار حضرت امام خمینی (حفظ اسلام)  لینک ثابت
 [ 07:58:00 ب.ظ ]




 

کلمات قصار حضرت امام خمینی (دين اسلام)

 

اسلام بالاترين مكتب است. اسلام از همه مكتبهاى عالم منزه‏تر است. اسلام براى بشر آمده است،نه براى مسلمين و نه براى ايران. انبيا مبعوثندبر انسانها، و پيغمبر اسلام مبعوث بود بر انسانها. اسلام براى تهذيب انسان آمده است.

اسلام مكتب انسان‏ساز است. اسلام براى تربيت انسان آمده است. مطلب در برنامه اسلام، انسان است وتربيت انسانى. اسلام با هر چيز كه انسان را به پوچى و از خود بيگانه شدن مى‏كشاند، مبارزه‏مى‏كند. اسلام يك مكتبى است كه براى انسان‏سازى آمده است. مكتب اسلام مكتب انسان‏سازى است. اسلام براى اين انسانى كه همه چيز است، يعنى از طبيعت تا ماوراء الطبيعه،تا عالم الوهيت مراتب دارد؛ اسلام تز دارد، برنامه دارد اسلام. ملت ايران با داشتن مكتب مترقى چون اسلام، دليلى ندارد كه براى پيشرفت وتعالى خود، از الگوهاى غربى و يا كشورهاى كمونيست تقليد كند.

اگر همه چيز اسلامى بشود، يك جامعه‏اى پيدا مى‏شود غير قابل فساد. اسلام براى اصلاح جامعه است. حقوق اسلام يك حقوق مترقى و متكامل و جامع است. اسلامى كه بيشترين تاكيد خود را بر انديشه و فكر قرار داده است، و انسان رادعوت مى‏كند، به بازدارى از همه خرافات و اسارت قدرتهاى ارتجاعى و ضد انسانى چگونه ممكن است با تمدن و پيشرفت و نوآوريهاى مفيد بشر - كه حاصل تجربه‏هاى‏اوست - سازگار نباشداسلام در اعلى مرتبه تمدن است ؛ مراجع عاليقدر اسلام در اعلى مرتبه تمدن‏هستند. در اسلام تمام آثار تجدد و تمدن مجاز است، مگر آنهايى كه فساد اخلاق‏بياورند، فساد عفت بياورند. اسلام آن چيزهايى كه مخالف با مصالح ملت بوده‏است، آنها را نفى كرده، آنهايى را كه موافق با مصالح ملت است، آنها رااثبات كرده است. آن چيزهايى كه اسلام جلويش را گرفته است، همينهايى است كه جوانهاى ما رابه تباهى مى‏كشد. دراسلام يك قانون است، و آن قانون الهى است كه حكمفرماست.

ما معتقديم تنها مكتبى كه مى‏تواند جامعه را هدايت كند و پيش ببرد، اسلام‏است. و دنيا اگر بخواهد از زير بار هزاران مشكلى كه امروز با آن دست به‏گريبان است، نجات پيدا كند و انسانى زندگى كند، انسان‏گونه، بايد به اسلام‏روى بياورد. اسلام براى نجات بشر آمده است. اسلام براى سازندگى آمده است، و نظر اسلام به ساختن انسان است. جامعيت و همه جانبه بودن قوانين اسلام، آنچنان است كه اگر كسى آن رابشناسد، معترف خواهد شد كه از حد و مرز فكر بشر بيرون است، و ممكن نيست‏زاييده قدرت علمى و تفكر انسان باشد. اسلام براى مليت‏خاصى نيست و ترك و فارس و عرب و عجم ندارد. اسلام متعلق‏به همه است و نژاد و رنگ و قبيله و زبان، در اين نظام ارزش ندارد. در اسلام اساسا نژاد مطرح نيست، عربى و عجمى و ساير گروهها، ابدا مطرح‏نيست. اسلام براى تربيت انسان آمده است. مطلب در برنامه اسلام، انسان‏است و تربيت انسانى. اسلام آمده است تا تمام ملل دنيا را، عرب را، عجم را، ترك را، فارس‏را، همه را به هم متحد كند؛ و يك امت بزرگ به نام امت اسلام در دنيابرقرار كند؛ تا كسانى كه مى‏خواهند سلطه بر اين دولتهاى اسلامى و مراكز اسلام‏پيدا بكنند نتوانند، به واسطه اجتماع بزرگى كه مسلمين از هر طايفه تشكيل‏مى‏دهند.

اين قدرت اسلام است كه طوايف مختلفه را در زير يك سقف جمع كرده است. من مكرر اعلام كرده‏ام كه در اسلام، نژاد، زبان، قوميت و ناحيه مطرح‏نيست. در قانون اسلام فرقى ما بين اشخاص نيست. اسلام دين افراد مجاهدى است كه دنبال حق و عدالتند، دين كسانى است كه‏آزادى و استقلال مى‏خواهند، مكتب مبارزان و مردم ضداستعمارى است. بايد سعى كنيم تا حصارهاى جهل و خرافه را شكسته، تا به سرچشمه زلال اسلام‏ناب محمدى - صلى الله عليه و آله - برسيم. شياطين دنبال اين هستند كه اين اسلام را بشكنند. امروز اسلام در مقابل تمامى كفر است. هيچ قدرتى در مقابل اسلام نيست. اسلام را مقتداى خودتان قرار بدهيد، و در مقابل اسلام خاضع باشيد. اسلام عزيزتر از آن است كه ما تصور مى‏كنيم. مكتب اسلام، مكتب تهذيب است. اسلام ماديات را چنان همچو تعديل مى‏كند كه به الهيات منجر مى‏شود. اسلام همه چيز را گفته است، لكن اشكال از مسلمين بر سر مسلمين است.

مشكل عمده مسلمين، همان دورى از اسلام و قرآن است. چنانچه ملتها از اسلام اطلاع پيدا كنند، خواهند فهميد كه هر چه مى‏خواهند دراسلام وجود دارد. اين كشور هر چه صدمه خورده است، از كسانى بوده كه اسلام را نمى‏شناخته‏اند. آنهايى كه نظر سوء نسبت به اسلام دارند، از باب اين است كه اسلام را درك‏نكرده‏اند. من نصيحت مى‏كنم كه مسير خودتان را از اسلام جدا نكنيد، مسير خود را ازروحانيت جدا نكنيد، اين قدرت الهى را، اين قدرت روحانيت را كه يك قدرت‏الهى است از دست ندهيد. اين دژ بزرگ اسلام، و اين دژ بزرگ روحانيت، هر دوى آن مورد نفرت اجانب‏است. اسلام حكومتها را موظف به خدمت كرده است. اسلام در خدمت مستضعفين است. اسلام خيرخواه شماهاست، اسلام در دنيا و آخرت شما را سعادتمندمى‏كند. اسلام براى همه چيز آورده است.

اسلام براى نجات مستضعفين آمده است. اسلام دين آزادى و استقلال است. اسلام ماديات را به تبع معنويات، قبول دارد. اسلام هم تربيت باطنى مى‏كند و هم حفظ مصالح دنيوى. قوانين اسلام به نيازهاى انسان پاسخ مى‏گويد. اين قوانين بسيار صريح و روشن‏هستند. اسلام در ابعاد سياسى و اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى، نيازهاى مردم را براى‏ترقى واقعى برمى‏آورد. مكتب اسلام يك مكتب مادى نيست، يك مكتب معنوى است؛ ماديت را درپناه معنويت اسلام قبول دارد، معنويات، اخلاق، تهذيب نفس. اسلام نه دعوتش به خصوص معنويات است، و نه دعوتش به خصوص ماديات‏است ؛ هر دو را دارد.

يعنى اسلام و قرآن كريم آمده‏اند كه انسان را، به همه‏ابعادى كه انسان دارد، بسازند او را، تربيت كنند او را. اسلام يك حكومتى است كه يك جنبه‏اش حكومت‏سياسى است و يك جنبه‏اش‏حكومت معنوى. اسلام يك دين عبادى- سياسى است كه در امور سياسى‏اش عبادت منضم است، ودر امور عبادى‏اش سياست. رسول الله پايه سياست را در ديانت گذاشته است. رسول الله - صلى الله‏عليه و آله و سلم - تشكيل حكومت داده است. اسلام دين سياست است، حكومت دارد.

احكام سياسى اسلام بيشتر از حكام عبادى آن است. فعاليت‏سياسى يكى از وظايف مذهبى مسلمانان است. والله اسلام تمامش سياست است. سياست مدن از اسلام سرچشمه مى‏گيرد. دين اسلام يك دين سياسى است كه همه چيزش سياست است، حتى عبادتش. اسلام براى همه چيز، براى همه زندگيها برنامه دارد. اسلام براى تمام زندگى انسان، از روزى كه متولد مى‏شود تا موقعى كه وارد قبرمى‏شود، دستور و حكم دارد.

در احكام مقدس اسلام، بيش از امور عبادى، در امور سياسى و اجتماعى بحث‏شده است. اسلام برنامه زندگى دارد ؛ اسلام برنامه حكومت دارد. احكام اسلام احكامى است كه بسيار مترقى است، و متضمن آزاديها و استقلال وترقيات. هر كشورى كه به قوانين اسلام عمل نمايد، بدون شك از پيشرفته‏ترين كشورهاخواهد شد.

اسلام خود از پايه‏گذاردن تمدن بزرگ در جهان بوده است. اسلام بود و اين صداهاى الله‏اكبر، كه شما را به پيروزى رساند. اسلام بود كه شما را راه انداخت، و به شما چنان همچو قدرتى داد كه درمقابل اين قدرتهاى شيطانى بزرگ ايستاديد و نترسيديد. بازگذاشتن دست كسانى كه قصد توطئه نسبت به اسلام و ملت را دارند خيانت‏است.

موضوعات: کلمات قصار حضرت امام خمینی (دين اسلام)  لینک ثابت
 [ 07:56:00 ب.ظ ]




کلمات قصار حضرت امام خمینی

خداشناسى و عبوديت

غير حق تعالى نور نيست ، همه ظلمتند . ما از خدا هستيم همه. همه عالم از خداست ، جلوه خداست ، و همه عالم به‏سوى او برخواهد گشت . تمام مقاصد انبيا برگشتش به يك كلمه است و آن ، معرفت الله .

آرمان اصلى وحى اين بوده است كه براى بشر معرفت ايجاد كند . بيشتر ناله اوليا ، از درد فراق و جدايى از محبوب است و كرامت او . تمام كمالاتى كه براى اولياى خدا و انبياى خدا حاصل شده است از اين دل كندن‏از غير ، و بستن به اوست . آن چيزى كه انسان را به ضيافتگاه خدا راه مى‏دهد اين است كه غير خدا را كناربگذارد ، و اين براى هر كس ميسور نيست . خودتان را متصل كنيد به اين دريا ، درياى الوهيت ، درياى نبوت ، درياى‏قرآن كريم .

بدان كه شكر نعمتهاى ظاهره و باطنه حق تعالى ، يكى از وظايف لازمه عبوديت وبندگى است كه هر كسى به قدر مقدور بايد قيام به آن نمايد ، گرچه از عهده شكرحق تعالى ، احدى از مخلوقات برنمى‏آيد . پر واضح است كه تسبيح و تقديس و ثناى حق تعالى ، مستلزم علم و معرفت به‏مقام مقدس حق ، و صفات جلال و جمال است ، و بدون هيچ گونه معرفتى و علمى‏متحقق نشود . از آداب عبوديت اين است كه جز قدرت حق ، قدرتى را نپذيرند ، و جز ثناى‏حق، و آن كه از اولياى حق است ، ثناى كسى را نگويند . اصل تمجيد ، براى غير خدا واقع نمى‏شود ، حتى شما كه از يك گل تعريف مى‏كنيد ،از يك سيب تمجيد مى‏كنيد ، اين تمجيد خداست . مطمئن باشيد كه اگر كارهايتان از الوهيت‏سرچشمه نگيرد ، و از وحدت اسلامى‏بيرون برويد ، مخذول مى‏شويد . اگر اغراض الهى داشتيد ، مادى هم دنبالش هست ، اما اين مادى ، ديگرالهى شده است . تشخيص معيار الهى از شيطانى آن است كه پس از مراجعه به خود ، بيابد كه‏آنچه كه او مى‏خواهد، نفس عمل است ، گرچه اين كار را ديگرى انجام دهد . توجه به خدا و هجرت از خود به خدا - كه بزرگترين هجرتهاست - ، هجرت ازنفس به حق ، و از دنيا به عالم غيب شما را تقويت كرد .

پس از اتكال به خداوند، به قدرت خود كه از اوست اعتماد و اتكال داشته‏باشيد . به شما مى‏گويم كه از هيچ كس نترسيد الاّ خدا ؛ و به هيچكس اميد نبنديد الاخداى تبارك و تعالى . توجه به غير خدا ، انسان را به حجابهاى ظلمانى و نورانى محجوب مى‏نمايد . غفلت از حق كدورت قلب را زياد كند ، و نفس و شيطان را بر انسان چيره‏كند ، و مفاسد را روزافزون كند . و تذكر و يادآورى از حق دل را صفا دهد ، وقلب را صيقلى نمايد و جلوه‏گاه محبوب كند ، و روح را تصفيه نمايد و خالص‏كند ، و از قيد اسارت نفس ، انسان را براند . و بدان كه هيچ آتشى از آتش غضب الهى دردناكتر نيست .

همان‏طور كه مكلفيم كه خودمان را حفظ كنيم و خارج كنيم از ظلمات به نور ، مكلف هستيم ديگران را همين طور دعوت كنيم . ما بايد دعوت بكنيم و دعوت ما به خود نباشد ، دعوت به دنيا نباشد ، دعوت‏به خدا باشد . درس را براى خدا بخوانيد . اگر انسان براى شهوات نفسانيه قيام بكند ، و براى خدا نباشد ، اين كارش ،، به‏جايى نمى‏رسد اين كارش، بالاخره فشل مى‏شود .چيزى كه براى خدا نيست ، دوام نمى‏تواند داشته باشد . خدا هست ؛ غفلت نكنيد از او ! خدا حاضر است ، همه ما تحت مراقبت‏هستيم . مقصد را مقصد الهى كنيد ، براى خدا قدم برداريد . همه عالم محضر خداست ؛ هر چه واقع مى‏شود در حضور خداست . هميشه توجه داشته باشيد كه كارهايتان در محضر خداست ، همه كارها ! چشمهايى‏كه بهم‏مى‏خورد ، در محضر خداست؛ زبانهايى كه گفتگو مى‏كند ، در محضر خداست ؛و دستهايى كه عمل مى‏كند، در محضر خداست ؛ و فردا ما جواب بايد بدهيم . همه ما در محضر خدا هستيم ، و همه ما خواهيم مرد . بايد به قلبتان برسانيد كه هر كارى انجام مى‏دهيد در محضر خدا هستيد . به قلوب محجوت و منكوس خود برسانيد كه عالم ، از اعلى عليين تااسفل السافلين ، جلوه حق - جل و علا - و در قبضه قدرت اوست . نعمتهاى خدا امتحان است براى بندگان خدا . آنى كه انسان را از تزلزل بيرون مى‏آورد ، آن ، ذكر خداست . به خدا متوجه شو ، تا دلها به تو متوجه شود .

صورت عمل ميزان نيست ، آن چيزى كه ميزان است انگيزه عمل است . مكلفى نيست در عالم ، كه تحت آزمايش خدا و امتحان او نباشد . هر كس در هر مقامى كه هست و هر مسئوليتى كه دارد ، همان مقام و مسئوليت ، امتحان اوست . در اسلام معيار ، رضايت‏خداست ، و نه شخصيتها . ما شخصيتها را با حق‏مى‏سنجيم ، و نه حق را با شخصيتها . معيار ، حق و حقيقت است . ما معيارها را بايد معيارهاى الهى قرار بدهيم . بيدار بشويد ملت ! بيداربشويد دولت ! همه بيدار باشيد ! همه‏تان در محضرخدا هستيد . فردا همه بايد حساب پس بدهيد .

از روى خون شهداى ما نگذريد بدون‏نظر . و براى مقام دعوا نكنيد با هم . عالم محضر خداست ؛ در محضر خدا معصيت‏خدا نكنيد . در محضر خدا ، با هم دعوا نكنيد سر امور باطل و فانى. براى خدا كار بكنيد و براى خدا به پيش برويد . الآن ما همه در حيطه امتحان گذاشته شديم . انسان ممكن است چيزى را از چشم همه مخفى كند ، ولى همه چيز ما در نزد خداحفظ مى‏شود ، و اعمال ما را به خود ما برمى‏گرداند . استناد به خدا بكنيد .و اين استناد به خدا ، تمام مشكلات را - ان شاء الله حل خواهد كرد . تمام تكاليف الهيه الطافى است الهى ، و ما خيال مى‏كنيم تكليف است . ما بايد بنده باشيم و همه چيز را از خدا بدانيم .

خداى تبارك و تعالى همه نعمتها را به ما عطا فرموده است ، و آن چيزهايى كه‏عطا كرده در راه او بايد صرف بكنيم . ما همه از خداييم و بايد در راه خدمت به او باشيم . آن چيزى كه آسان مى‏كند مصيبتها را ، اين است كه همه انسانها رفتنى هستند وهمه ماها رفتنى هستيم ، و چه بهتر كه در راه خدا فدا بشويم . ما و شما و همه ، هر چه داريم از خداست ، و هر چه توان داريم براى خدا بايدخرج كنيم .

موضوعات: کلمات قصار حضرت امام خمینی(خداشناسى و عبوديت)  لینک ثابت
 [ 07:53:00 ب.ظ ]




گلچین زیباترین غزلیات عطار نیشابوری

ای آنکه هیچ جایی آرام جان ندیدی

رنج جهان کشیدی گنج جهان ندیدی

هرچند جهد کردی کاری به سر نبردی

چندان که پیش رفتی ره را کران ندیدی

زان گوهری که گردون از عشق اوست گردان

قانع شدی به نامی اما نشان ندیدی

مرد شنو چه باشی مردانه رو سخن دان

چه حاصل از شنیدن چون در عیان ندیدی

می‌دان که روز معنی بیرون پرده مانی

گر در درون پرده خود را نهان ندیدی

آن نافه‌ای که جستی هم با تو در گلیم است

تو از سیه گلیمی بویی از آن ندیدی

گر جان بر او فشانی صد جان عوض ستانی

بر جان مگرد چندین انگار جان ندیدی

عمری بپروریدی این نفس سگ صفت را

چه سود چون ز مکرش یک‌دم امان ندیدی

نا آزموده گفتی هستم چنان که باید

لیکن چو آزمودی هرگز چنان ندیدی

افسوس می‌خورم من کافسوس خواره‌ای را

جز هم‌نفس نگفتی جز مهربان ندیدی

تو مرغ بام عرشی در قعر چاه مانده

هم در زمین بمردی هم آسمان ندیدی

آخر چو شیر مردان بر پر ز چاه و رفتی

انگار نفس سگ را در خاکدان ندیدی

دل را به باد دادی وانگه به کام این سگ

یک‌پاره نان نخوردی یک استخوان ندیدی

عطار در غم خود عمرت به آخر آمد

چه سود کز غم خود غیر از زیان ندیدی

ز عشقت سوختم ای جان کجایی

بماندم بی سر و سامان کجایی

نه جانی و نه غیر از جان چه چیزی

نه در جان نه برون از جان کجایی

ز پیدایی خود پنهان بماندی

چنین پیدا چنین پنهان کجایی

هزاران درد دارم لیک بی تو

ندارد درد من درمان کجایی

چو تو حیران خود را دست گیری

ز پا افتاده‌ام حیران کجایی

ز بس کز عشق تو در خون بگشتم

نه کفرم ماند و نه ایمان کجایی

بیا تا در غم خویشم ببینی

چو گویی در خم چوگان کجایی

ز شوق آفتاب طلعت تو

شدم چون ذره سرگردان کجایی

شد از طوفان چشمم غرقه کشتی

ندانم تا درین طوفان کجایی

چنان دلتنگ شد عطار بی تو

که شد بر وی جهان زندان کجایی

ای جان جان جانم تو جان جان جانی

بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی

پی می‌برد به چیزی جانم ولی نه چیزی

تو آنی و نه آنی یا جانی و نه جانی

بس کز همه جهانت جستم به قدر طاقت

اکنون نگاه کردم تو خود همه جهانی

گنج نهانی اما چندین طلسم داری

هرگز کسی ندانست گنجی بدین نهانی

نی نی که عقل و جانم حیران شدند و واله

تا چون نهفته ماند چیزی بدین عیانی

چیزی که از رگ من خون می‌چکید کردم

فانی شدم کنون من باقی دگر تو دانی

کردم محاسن خود دستار خوان راهت

تا بو که از ره خود گردی برو فشانی

در چار میخ دنیا مضطر بمانده‌ام من

گر وارهانی از خود دانم که می‌توانی

عطار بی نشان شد از خویشتن بکلی

بویی فرست او را از کنه بی نشانی

گر تو خلوتخانهٔ توحید را محرم شوی

تاج عالم گردی و فخر بنی آدم شوی

سایه‌ای شو تا اگر خورشید گردد آشکار

تو چو سایه محو خورشید آیی و محرم شوی

جانت در توحید دایم معتکف بنشسته است

تو چرا در تفرقه هر دم به صد عالم شوی

بوده‌ای همرنگ او از پیش و خواهی بد ز پس

این زمان همرنگ او شو نیز تا همدم شوی

چون نداری ز اول و آخر خبر جز بیخودی

گر بکوشی در میانه بیخود اکنون هم شوی

رنگ دریا گیر چون شبنم ز خود بیخود شده

تا شوی همرنگ دریا گرچه یک شبنم شوی

چیست شبنم یک نم از دریاست ناآمیخته

گر بیامیزی تو هم در بحر کل بی غم شوی

ور در آمیزی ز غفلت با هزاران تفرقه

چون نتابد بحر صحبت بو که تو محرم شوی

دل پراکنده روی از جام جم در آینه

جز پراکنده نبینی از پی ماتم شوی

هیچ نبودی هیچ خواهی شد کنون هم هیچ باش

زانکه گر تو هیچ گردی تو ز هیچی کم شوی

گر تو ای عطار هیچ آیی همه گردی مدام

ور همه خواهی چو مردان هیچ در یک دم شو

موضوعات: گلچین زیباترین غزلیات عطار نیشابوری  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ب.ظ ]





از غزلیات عطار نیشابوری

 

برقع از ماه برانداز امشب

ابرش حسن برون تاز امشب

دیده بر راه نهادم همه روز

تا درآیی تو به اعزاز امشب

من و تو هر دو تمامیم بهم

هیچکس را مده آواز امشب

کارم انجام نگیرد که چو دوش

سرکشی می‌کنی آغاز امشب

گرچه کار تو همه پرده‌دری است

پرده زین کار مکن باز امشب

تو چو شمعی و جهان از تو چو روز

من چو پروانهٔ جانباز امشب

همچو پروانه به پای افتادم

سر ازین بیش میفراز امشب

عمر من بیش شبی نیست چو شمع

عمر شد، چند کنی ناز امشب

بوده‌ام بی تو به‌صد سوز امروز

چکنی کشتن من ساز امشب

مرغ دل در قفس سینه ز شوق

می‌کند قصد به پرواز امشب

دانه از مرغ دلم باز مگیر

که شد از بانگ تو دمساز امشب

دل عطار نگر شیشه صفت

سنگ بر شیشه مینداز امشب

عطار نیشابوری

موضوعات: از غزلیات عطار نیشابوری  لینک ثابت
 [ 07:41:00 ب.ظ ]




معرفي آثار عطار :

آثار شيخ به دو دسته منظوم و منثور تقسيم مي شود. آثار منظوم او عبارت است از: 1- ديوان اشعار كه شامل غزليات و قصايد و رباعيات است. 2- مثنويات او عبارت است از: الهي نامه، اسرار نامه، مصيبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بي سر نامه، منطق الطير، جواهر الذات، حيدر نامه، مختار نامه، خسرو نامه، اشتر نامه و مظهر العجايب. از ميان اين مثنويهاي عرفاني بهترين و شيواترين آنها كه به نام تاج مثنويهاي او به شمار مي آيد منطق الطير است كه موضوع آن بحث پرندگان از يك پرنده داستاني به نام سيمرغ است كه منظور از پرندگان سالكان راه حق و مراد از سيمرغ وجود حق است كه عطار در اين منظومه با نيروي تخيل خود و به كار بردن رمزهاي عرفاني به زيباترين وجه سخن مي گويد كه اين منظومه يكي از شاهكارهاي زبان فارسي است و منظومه مظهر العجايب و لسان الغيب است كه برخي از ادبا آنها را به عطار نسبت داده اند و برخي ديگر معتقدند كه اين دو كتاب منسوب به عطار نيست.

زندگینامه عطار نیشابوری

آثار منثور عطار:

يكي از معروفترين اثر منثور عطار تذكرة الاولياست كه در اين كتاب عطار به معرفي 96 تن از اوليا و مشايخ و عرفاي صوفيه پرداخته است.

موضوعات: معرفي آثار عطار :  لینک ثابت
 [ 07:32:00 ب.ظ ]





ويژگي سخن عطار :

عطار، يكي از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام آور تاريخ ادبيات ايران است. سخن او ساده و گيراست. او براي بيان مقاصد عرفاني خود بهترين راه را كه همان آوردن كلام ساده و بي پيرايه و خالي از هرگونه آرايش است انتخاب كرده است. او اگر چه در ظاهر كلام و سخن خود آن وسعت اطلاع و استحكام سخن استاداني همچون سنايي را ندارد ولي آن گفتار ساده كه از سوختگي دلي هم چون او باعث شده كه خواننده را مجذوب نمايد و همچنين كمك گرفتن او از تمثيلات و بيان داستانها و حكايات مختلف يكي ديگر از جاذبه هاي آثار او مي باشد و او سرمشق عرفاي نامي بعد از خود همچون مولوي و جامي قرار گرفته و آن دو نيز به مدح و ثناي اين مرشد بزرگ پرداخته اند چنانكه مولوي گفته است:

عطار روح بود و سنايي دو چشم او ما از پي سنايي و عطار آمديم

موضوعات: ويژگي سخن عطار :  لینک ثابت
 [ 07:26:00 ب.ظ ]






زندگینامه عطار نیشابوری

فريدالدين ابو حامد محمد بن ابوبكر ابراهيم بن اسحاق عطار نيشابوري، يكي از شعرا و عارفان نام آور ايران در اواخر قرن ششم و اويل قرن هفتم هجري قمري است. بنا بر آنچه كه تاريخ نويسان گفته اند بعضي از آنها سال ولادت او را 513 و بعضي سال ولادتش را 537 هجري.ق، مي دانند. او در قريه كدكن يا شادياخ كه در آن زمان از توابع شهر نيشابور بوده به دنيا آمد. از دوران كودكي او اطلاعي در دست نيست جز اينكه پدرش در شهر شادياخ به شغل عطاري كه همان دارو فروشي بود مشغول بوده كه بسيار هم در اين كار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فريدالدين كار پدر را ادامه مي دهد و به شغل عطاري مشغول مي شود. او در اين هنگام نيز طبابت مي كرده و اطلاعي در دست نمي باشد كه نزد چه كسي طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاري و طبابت مشغول بوده تا زماني كه آن انقلاب روحي در وي به وجود آمد و در اين مورد داستانهاي مختلفي بيان شده كه معروفترين آن اين است كه:

“روزي عطار در دكان خود مشغول به معامله بود كه درويشي به آنجا رسيد و چند بار با گفتن جمله چيزي براي خدا بدهيد از عطار كمك خواست ولي او به درويش چيزي نداد. درويش به او گفت: اي خواجه تو چگونه مي خواهي از دنيا بروي؟ عطار گفت: همانگونه كه تو از دنيا مي روي. درويش گفت: تو مانند من مي تواني بميري؟ عطار گفت: بله، درويش كاسه چوبي خود را زير سر نهاد و با گفتن كلمه الله از دنيا برفت. عطار چون اين را ديد شديداً متغير شد و از دكان خارج شد و راه زندگي خود را براي هميشه تغيير داد.”

او بعد از مشاهده حال درويش دست از كسب و كار كشيد و به خدمت شيخ الشيوخ عارف ركن الدين اكاف رفت كه در آن زمان عارف معروفي بود و به دست او توبه كرد و به رياضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت اين عارف بود. عطار سپس قسمتي از عمر خود را به رسم سالكان طريقت در سفر گذراند و از مكه تا ماوراءالنهر به مسافرت پرداخت و در اين سفرها بسياري از مشايخ و بزرگان زمان خود را زيارت كرد و در همين سفرها بود كه به خدمت مجدالدين بغدادي رسيد. گفته شده در هنگامي كه شيخ به سن پيري رسيده بود بهاءالدين محمد پدر جلال الدين بلخي با پسر خود به عراق سفر مي كرد كه در مسير خود به نيشابور رسيد و توانست به زيارت شيخ عطار برود، شيخ نسخه اي از اسرار نامه خود را به جلال الدين كه در آن زمان كودكي خردسال بود داد. عطار مردي پر كار و فعال بوده چه در آن زمان كه به شغل عطاري و طبابت اشتغال داشته و چه در دوران پيري خود كه به گوشه گيري از خلق زمانه پرداخته و به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است. در مورد وفات او نيز گفته هاي مختلفي بيان شده و برخي از تاريخ نويسان سال وفات او را 627 هجري .ق، دانسته اند و برخي ديگر سال وفات او را 632 و 616 دانسته اند ولي بنا بر تحقيقاتي كه انجام گرفته بيشتر محققان سال وفات او را 627 هجري .ق دانسته اند و در مورد چگونگي مرگ او نيز گفته شده كه او در هنگام يورش مغولان به شهر نيشابور توسط يك سرباز مغول به شهادت رسيده كه شيخ بهاءالدين در كتاب معروف خود كشكول اين واقعه را چنين تعريف مي كند كه وقتي لشكر تاتار به نيشابور رسيد اهالي نيشابور را قتل عام كردند و ضربت شمشيري توسط يكي از مغولان بر دوش شيخ خورد كه شيخ با همان ضربت از دنيا رفت و نقل كرده اند كه چون خون از زخمش جاري شد شيخ بزرگ دانست كه مرگش نزديك است. با خون خود بر ديوار اين رباعي را نوشت:

در كوي تو رسم سرفرازي اين است مستان تو را كمينه بازي اين است

با اين همه رتبه هيچ نتوانم گفت شايد كه تو را بنده نوازي اين است

مقبره شيخ عطار در نزديكي شهر نيشابور قرار دارد و چون در عهد تيموريان مقبره او خراب شده بود به فرمان امير عليشير نوايي وزير سلطان حسين بايقرا مرمت و تعمير شد.

موضوعات: زندگینامه عطار نیشابوری  لینک ثابت
 [ 07:20:00 ب.ظ ]




شعری در وصف ماه رجب

ماه پـر فیض رجب، ماه نبـی، ماه خداست
ماه توبه، مه رحمت، مه ذکر است و دعاست

ماه از خــویش بریـدن بـه خـدا پیـوستن
خرم آن کس که به حق واصل و از خویش جداست

مـاه میـلاد شـریف دو محمّــد دو علـی
که پر از جلوۀ مـاه رخشان ارض و سماست

جمعــۀ اول ایــن مــاه، جمــال ازلــی
در تمـاشـای رخ حضـرت باقـر پیـداست

دوم مـاه رجـب عیـد بـزرگی دگـر است
عید میـلاد علـی‌ بـن‌ جـواد بن رضاست

سوم ماه رجـب آن دهمیـن حجب حـق
جگرش لختۀ خون از شرر زهـر جفاست

دهم ماه رجب بـا گل رخسار جـواد
موج‌زن رایحۀ عطـر ولایت بـه فضاست

بـارک‌ الله کــه در سیــزده مــاه رجـب
عید میـلاد علـی، مظهر رب الاعـلاست

کعبـه آغـوش گشـوده چـو گریبـان از هم
کــه ز قـلب حـرم‌الله، علـی عقـده‌گشاست

صـاحب‌خانـه نــدا داد کــه ای بنـت اسـد
خانـه از مـاست ولیکـن متعلـق به شماست

قـدر و جــاه تــو بـود فـوق مقــام مـریم
پسـر تـو علـی اسـت و پسـر او عیسـاست

نجل پـاک تـو امـام است بـه نجـل مریم
گرچـه او مریـم و عیسـاش پیـام‌آور ماست

این پسر رکن و مقام است و حطیم و زمزم
این پسر حجر و حجر، مروه و مسعا و صفاست

نیمـۀ مــاه رجـب روز وفــات زینـب
او که دخت علی و مادر صبر است و رضاست

زینب، آن فاتـح میـدان اســارت کـه هنوز
زنـده از خطبـۀ او واقعــۀ کــرب‌و‌بـلاست

شیـردخـت علـی و فاطمـه و اخـت حسن
که حسین دگـر است و نفسش عاشوراست

بیست و پنج رجب از بهـر محبان علی
روز اندوه و غم و ناله و اشک است و عزاست

روز آزادی زندانــی زهــرای بتـول
روز قتل خلف حضـرت صـادق، موساست

گوییـا در دل تـاریـک سیــه‌چـال، هنـوز
بانـگ العفـو بلنـد از دو لب آن مـولاست

آن کـه دربـارۀ وی آمـده سـاق مرضوض
چشم‌ها گر ز غمش خـون بفشانند رواست

روز بیسـت و ششـم مـاه رجـب داغ پـدر
بـر دل و بـر جگـر سوختـۀ شیـر خداست

بـر دل ختـم رســل داغ ابـوطالـب مانـد
آن کـه ایمـانش فـوق همـۀ ایمان‌هاست

بیست و هفت رجب است عید بزرگی دیگر
عید مزمـل و مدثــر و نــور و طاهـاست

عید بعثـت کـه نبـی رخـت رسالت پوشید
به! چه عیدی که به از عید صیام و اضحاست

عید پــرواز بشــر، عیــد نــزول قــرآن
عید نابــودی بـت، عیـد تجلای خداست

بیست و هشت رجب آغاز فراقی‌ست بزرگ
که حسین‌بن‌علی عازم دشت و صحراست

کـاروان پسـر فـاطمــه هنگـام سحــر
سر به کف دارد و عازم به سوی کرب‌و‌بلاست

عــزم حــج دارد و در اول ره مـی‌بینــد
قتلگاه است بر او مروه، صفا تشت طلاست

هم‌قـدم زینـب و عبـاس و علی‌اکبر
پیش رویش علی و پشت سر او زهراست

گاه بـر فـرق علـی‌اکبـر خـود می‌نگــرد
گاه می‌گرید و چشمش به دو دست سقاست

گاه در سینـه کنـد نوک سنان را احساس
گاه بیند که بریـده سـر پـاکش ز قفاست

سر به کف داشتن و تیـر گرفتـن به جگر
سپـر سنگ شـدن حـج امـام شهـداست

«میثم!»آن تربت شش‌گوشه بود در بر تو
وای من! از چه ندیدی حرم یار کجاست؟
استاد سازگار

موضوعات: شعری در وصف ماه رجب  لینک ثابت
 [ 12:04:00 ق.ظ ]





شعری در مورد شفاعت امام حسین(ع) در شب اول قبر

 

خواب ديدم خواب اينکه مرده ام

خواب ديدم خسته و افسرده ام

روی من خروارها از خاک بود

وای قبر من چه وحشتناک بودی

تا ميان گور رفتم دل گرفت

قبر کن سنگ لحد را گل گرفت

بالش زير سرم از سنگ بود

غرق وحشت سوت وکور وتنگ بود

ناله ای کردم ليکن بی جواب

تشنه بودم تشنه یک جرعه آب

خسته بودم و هیچکس یارم نبود

زان میان یک تن خریدارم نبود

هر که آمد پیش حرفی خواندو رفت

سوره حمدی برایم خواند و رفت

نه شفیعی نه رفیقی نه کسی

ترس بود و وحشت دلواپسی

آمدند از راه نزدم دو ملک

تیره شد در پیش چشمانم فلک

یک ملک گفتا بگو نام تو چیست؟

آن یکی فریاد زد رب تو کیست؟

ای گنه کار سیه دل بسته پر

نام اربابان خود یک یک ببر

در میان عمر خودکن جستجو

کارهای نیک و زشتت رابگو

گفت عمر خود کرده ای تباه

نامه اعمال تو گشته سیاه

ما که ماموران حق داوریم

اینک تو را سوی جهنم می بریم

نا امید از هر کجا و دلفکار

می کشیدندم به منت سوی نار

ناگهان الفات حق آغاز شد

از جنان درهای رحمت باز شد

مردی آمد از تبار آسمان

نور پیشانی او فوق جهان

چشمهایش زندگانی می سرود

درد را از قلب آدم می زدود

صورتش خورشید بود و غرق نور

جام چشمانش پر از شرب و طهور

بر سرش دستمال سبزی بسته بود

دل به مهرش عجب بنشسته بود

در قدوم آن نگار مه جبین

از جلال حضرت عشق آفرین

دو ملک سر را به زیر انداختند

بال خود را فرش راهش ساختند

غرق حیرت داشتند این زمزمه

آمده اینجا حسین فاطمه؟

صاحب روز قیامت آمده

گویا او بهر شفاعت آمده

سوی من آمد مرا شرمنده کرد

مهربانانه به رویم خنده کرد

گفت آزادش کنید این بنده را

خانه آبادش کنید این بنده را

این که اینجا اینچنین تنها شده

کام او با تربت من وا شده

مادرش او را به عشقم زاده است

گریه کرده بعد شیرش داده است

بارها بر من محبت کرده است

سینه اش را وقف هیئت کرده است

این که می بینید در شور است شین

ذکر لالایی او بوده حسین

دیگران غرق خوشی و هلهله

دیده ام او را میان هروله

با ادب در مجلس ما می نشست

او به عشق ما سر خود را شکست

سینه چاک آل زهرا بوده است

چای ریز مجلس ما بوده است

اسم من راز و نیازش بوده است

خاک من مهر نمازش بوده است

پرچم من را به دوشش می کشید

پا برهنه در عذایم می دوید

اقتدا بر خواهرم زینب نمود

گاه می شد صورتش بهرم کبود

بارها لعن امیه کرده است

خویش را نذر رقیه کرده است

تا که دنیا بوده از من دم زده

او غذای روضه ام را هم زده

اینکه در پیش شما گردیده بد

چشم و جانش بوی روضه می دهد

حرمت من را به دنیا پاس داشت

ارتباطی تنگ با عباس داشت

نذر عباسم به تن کرده کفن

روز تاسوعا شده سقای من

گریه کرده چون برای اکبرم

با خود او را نزد زهرا می برم

هر چه باشد او برایم بنده است

او بسوزد صاحبش شرمنده است

در قیامت عطر و بویش می دهم

پیش مردم آبرویش می دهم

باز بالاتر بروز سر نوشت

می شود همسایه من در بهشت

آری آری هر که باشد پابست من

نامه اعمال او در دست من است

 نویسنده : حسين حسن زاده 

موضوعات: شعری در مورد شفاعت امام حسین(ع) در شب اول قبر  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-01-24] [ 08:34:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره مجادله

پنجاه و هشتمین سوره قرآن کریم مجادله و نام های دیگرش «الظهار» «قدسمع» (1) است که مکی و دارای 22 آیه می باشد.در تمامی این سوره نام مبارک الله تکرار شده است.
از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره مجادله را قرائت نماید در روز قیامت از حزب خدا(حزب الله) نوشته می شود. (2)
امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: هر کس سوره حدید و مجادله را در نماز واجبی قرائت کند و بر انجام آن مداومت ورزد خداوند او را تا زمان مرگش هرگز عذاب نمی کند و نه در خودش و نه در خانواده اش هیچ بدی نمی بیند. و هیچ فقر و نیاز شدیدی به او نمی رسد.(3)
همچنین در روایتی از ایشان آمده است: هر کس در شب جمعه سوره مجادله را قرائت کند تا صبح از بلاها در امان می ماند. (4)
آثار و برکات سوره
1)برای حفظ اموال
از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: اگر سوره مجادله را بنویسند و به همراه مریضی قرار دهند و یا بر مریضی بخوانند درد او آرام می شود و اگر ان را بر مالی که دفن شده یا انبار شده بخوانند حفظ می شود. (5)
2)آرامش دهنده مریض
در سخنی از امام صادق علیه السلام نیز آمده است: هر کس سوره مجادله را نزد مریضی بخواند موجب آرامش و خواب او می شود و اگر در قرائت این سوره مداومت شود و همیشه در شب و روز آن را بخوانند موجب حفظ و امان از هر خطری می شود و اگر برای چیز انبار شده و دفن شده بخوانند مایه حفظ ان می شود و اگر نوشته شده سوره مجادله را در مزرعه حبوبات یا انبار آن بگذارند از آفات و چیزهایی که موجب خرابی و تلف آن می شود در امان می ماند.(6)
3) اعتبار نزد مردم
هر کس این سوره را بخواند کسی بر او فائق نشود و با او نتوانند که مجادله نمایند و در چشم همه مردم موقر و معتبر باشد. (7)
4) جهت غلبه بر دشمن
برای غلبه بر دشمن سه بار بر مشت خاک بخواند و به طرف دشمن اندازد بر دشمن مغلوب گردد. (8)
_____________
پی نوشت:
(1)درمان با قرآن، ص113
(2) مجمع البیان، ج9، ص407
(3)ثواب الاعمال، ص117
(4)مستدرک الوسائل، ج6، ص105
(5)تفسیرالبرهان, ج6، ص309
(6)تفسیرالبرهان، ج5، ص309
(7)درمان با قرآن، ص113
(8) همان
منابع:«قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره مجادله  لینک ثابت
 [ 07:04:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره حدید

 

سوره حدید در مدینه نازل شده و پنجاه و هفتمین سوره قرآن است و دارای 29 آیه می باشد.
در فضیلت این سوره از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم آمده است: هر کس سوره حدید را قرائت کند از کسانی است که به خدا و رسولش ایمان آورده است.(1)
سوره حدید از سوره هایی است که احتمال وجود اسم اعظم درآن وجود دارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به براد بن عازب فرمود: اگر می خواهی خداوند را به اسم اعظمش بخوانی، ده آیه اول سوره حدید و آیات آخر سوره حشر را بخوان. (2)
در سخنی از امام صادق علیه السلام آمده است: هر کس سوره حدید و مجادله را در نمازهای واجب خود بخواند و بر انجام آن مداومت کند، خداوند او را تا زمان مرگش هرگز عذاب نمی کند و نه خودش و نه خانواده اش هیچ گونه بدی، نمی بیند و هیچ فقر و نیاز شدیدی به او نمی رسد. (3)
آثار و برکات سوره
1) ایمن شدن از عذاب الهی و آزاد شدن از زندان
در تفسیر البرهان درباره خواص و آثار سوره حدید از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آمده است: هر کس سوره حدید را قرائت نماید بر خدا لازم است که او را از عذاب خدا ایمنی بخشد و در بهشت به او نعمت بخشد و هر کس بر قرائت این سوره مداوت کند و زندانی و در غل و زنجیر باشد خداوند راه نجات او را آسان می کند. (4)
2) ایجاد قوت و شجاعت در جنگ
هر کس سوره حدید را بنویسد و با خود همراه داشته باشد اگر در جنگی شرکت کند هیچگونه تیر و چیز فلزی به بدن او وارد نمی شود و در جنگ دارای قوت قلب و پردلی می شود و اگر بر جایی از بدن که آهنی (یا فلزی دیگر) بر آن وارد شده است، خوانده شود در همان ساعت و بدون درد خارج می شود. (5)
ختم مجرب
وضوی کامل بگیرد و در روز جمعه 7 بار سوره حدید را بخواند و در آخر بگوید:
«اللهم انی اسألک بعزتک یا عزیز و بقدرتک یا قدیر و بحمتک یا حکیم و برحمتک یا رحمن و بمنّک یا منّان أن تحفظنا بالایمان قائماً قائداً راکعاً و ساجداً و نادماً و یقظةً و حیاً و میّتاً و علی کل حالِ اعوذ بالله من شرّ نفسی و من کلّ ذی شرّ شیاطین الجنّ و الانس و من شرّ کلّ دابة انت آخذُ بَنا میتها انّ ربی علی صراطٍ مستقیم و صلی الله علی محمد و آله اجمعین.»(6)
_______________
پی نوشت:
(1)مجمع البیان، ج9، ص381
(2) کنزالعمال، ج5، ص394
(3) ثواب الاعمال، ص117
(4)تفسیرالبرهان، ج5، ص277
(5) همان
(6)درمان با قرآن،ص 112
منبع:«قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی »

موضوعات: فضیلت و خواص سوره حدید  لینک ثابت
 [ 07:01:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره واقعه

 

پنجاه و ششمین سوره قرآن واقعه نام دارد که مکی و 96 آیه دارد.
از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده: هر کس این سوره را قرائت نماید نوشته می شود که او از گروه غافلان نیست.(1)
این سوره از سوره هایی است که اخبار قیامت و احوال آن در آن آمده است و از اسباب پیر شدن رسول الله صلی الله علیه و آّله است. ابن عباس می گوید: مردی از رسول خدا پرسید: چرا اینقدر زود پیر شدید؟ در جواب فرمود: سوره های هود، واقعه، مرسلات، نبا مرا پیر کرده است.(2)
از امام باقر علیه السلام روایت شده: هر کس هر شب پیش از خواب سوره واقعه را قرائت کند در حالی خداوند را دیدار می کند که چهره اش مانند ماه شب چهاردهم می درخشد.(3)
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس به بهشت و ویژگی های آن مشتاق است سوره واقعه را قرائت کند.(4)
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند خداوند وی را دوست بدارد و نیز دوستی او را در دل همه مردم اندازد و در طول عمرش در این دنیا بدبختی و تنگ دستی نبیند و آسیبی از آسیبهای دنیا به او نرسد و از همدمان امیرالمؤمنین علیه السلام باشد و این سوره خصوصیتی نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام دارد که دیگران با وی در آن شریک نیستند.
آثار و برکات سوره
1)رفع فقر و تنگدستی
هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند هیچ تنگدستی و گرفتاری به او نمی رسد.رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: سوره واقعه را به زنانتان یاد دهید زیرا آن سوره بی نیاز کننده است.(5)
در داستان جالبی درباره عبدالله بن مسعود آمده است: عبدالله بن مسعود صحابی بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بیمار شد. خلیفه وقت ، عثمان بن عفان، به دیدار او رفت و ناراحت و نگرانی در چهره او دید از او پرسید: چرا ناراحتی و آه و ناله می کنی؟
گفت: گناهکارم. پرسید: چه می خواهی؟ گفت: رحمت خداوند را،
پرسید: آیا نیاز به پزشک داری؟ گفت: طبیب حقیقی مرا بیمار کرده است.
پرسید: آیا می خواهی کمک مالی به تو بکنم؟ گفت: آن زمان که نیاز داشتم ندادی و اکنون نیازی ندارم.
عثمان گفت: پول می دهم برای دخترانت باشد. ابن مسعود گفت: آنها نیازی ندارند. چون به ایشان گفته ام که همواره سوره وقعه را قرائت نمایند که هیچ گاه نیازمند نخواهند شد. (6)
2)ایجاد برکت
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اگر سوره واقعه را بنویسند و در خانه بگذارند موجب افزایش خیر و برکت می شود و هر کس به قرائت آن مداومت ورزد، فقر از او برطرف می شود و در آن افزایش حفظ و توفیقات و وسعت در مال وجود دارد. (7)
3) محبوبیت
امام صادق علیه السلام فرموده است: هر کس در هر شب جمعه سوره واقعه را قرائت کند، خداوند او را دوست دارد و او را محبوب همه مردم می گرداند و هرگز در دنیا ناراحتی، فقر و تنگدستی و آفتی از آفات دنیا به او نخواهد رسیدو از همراهان و رفیقان امیرالمؤمنین علیه السلام خواهد بود.و این سوره ویژه امیرالمومنین علی علیه السلام است و هیچ کس در آن شرکت ندارد.(8)
4)آسانی مرگ و بخشش اموات
از امام صادق علیه السلام نقل شده است: سوره واقعه دارای منافع و بهره های زیادی است که قابل شمارش نیست. از جمله فواید این سوره آن است که اگر برای مرده ای خوانده شود، خداوند او را می امرزد و اگر برای کسی که در حال احتضار و مرگ است بخواند، مرگ و خروج روحش به اذن خدا آسان می شود.(9)
5)آسانی زایمان
به همراه داشتن نوشته سوره واقعه موجب آسانی زایمان می شود. (10)
ختومات مجرب
1)جهت برآورده شدن حاجات شرعی و ادای دین
40 شب، هر شب یک بار سوره «واقعه، مزمل، لیل، انشراح» را بخواند و بعد از تلاوت این سوره ها دعای زیر را بخواند. که بسیار مجرب است:
«یا رازق السائلین، یا راحم المساکین، یا ولی المؤمنین، یا غیاث المستغیثین، یا ارحم الراحمین، صل علی محمد و آل محمد واکفنی حلالک عن حرامک و بطاعتک عن معصیتک و بفضلک عمّن سواک، یا اله العالمین و صلی الله محمد و آله اجمعین»(11)
2)جهت زیاد شدن رزق و روزی و وسعت معیشت
از شب شنبه شروع کند و هر شب 3 بار بخواند و استثنائاً در شب جمعه 8 بار بخواند و این عمل را 5 هفته اجرا کند و قبل از تلاوت هر بار این سوره این دعا را بخواند:
«اللهم ارزقنا رزقاً حلالاً طیّباً من غیرک استجب دعوتنا من غیر رد و اعوذ من الفضیحتین الفقر و الدّین و ادفع عنّی هذین بحق الامامین الحسن و الحسین علیهما السلام برحمتک یا ارحم الراحمین» (12)
_____________________
پی نوشت:
(1) مجمع البیان، ج9، ص355
(2)الأمالی شیخ صدوق، ص304
(3) ثواب الاعمال، ص117
(4)همان
(5)کنزالعمال، ج1، ص264
(6)مجمع البیان، ج9، ص355
(7) تفسیرالبرهان، ج5، ص249
(8)ثواب الاعمال، ص117
(9)تفسیرالبرهان، ج5، ص250
(10)المصباح کفعمی، ص458
(11)درمان با قرآن، ص111
(12)همان
منابع:«قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره واقعه  لینک ثابت
 [ 06:56:00 ب.ظ ]




 فضیلت و خواص سوره الرحمن

الرحمن و نام دیگرش «آلاء» (1) پنجاه و پنجمین سوره قرآن است که مکی و 78 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده که فرمودند هر چیزی عروسی دارد و عروس قرآن سوره الرحمن است (2)
و در رویات دیگری آمده : هرکسی سوره الرحمن را قرائت کند خداوند به ضعف و ناتوانی او رحم می اورد و او توانایی ادای شکر نعمت های خدادادی را پیدا می کند(3)
امام صادق علیه السلام فرمودند: از قرائت سوره الرحمن و عمل به آن غافل نباشید زیرا این سوره در دل منافقان استقرار نمی یابد. در روز قیامت خداوند این سوره را به شکل انسانی در بهترین شکل و خوشترین بو وارد می کند تا اینکه در جایگاهی که نزدیکتر از آن وجود ندارد نزد خداوند می ایستد آنگاه خداوند می فرماید چه کسی در دنیا همواره تو را قرائت می کرد؟ سوره الرحمن در جواب می گوید ای پروردگارم فلان و فلان پس از آن چهره ایشان سفید و نورانی می شود خداوند به این گروه می فرماید هر کس را که دوست دارید شفاعت کنید آن گاه خداوند می فرماید به بهشت وارد شوید و هرجایی که دوست دارید سکونت گزینید(4)
از امام صادق علیه السلام نقل شده: هر کس سوره الرحمن را قرائت کند و همه جا پس از آیه «فبای الاء ربکما تکذبان» بگوید: «لابشیء من الائک رب اکذب» اگر در آن روز یا شب از دنیا برود شهید محسوب می شود(5)
از حضرت زهرا سلام الله علیها روایت شده است: قرائت کننده سوره الرحمن در ملکوت آسمانها و زمینها ساکن در بهشت فردوس خوانده می شود. (6)
آثار و برکات سوره
1)آسان شدن امور
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس این سوره را بنویسد و به خود همراه داشته باشد خداوند هر کار سختی را برای او آسان می کند. (7)
2) درمان درد چشم
امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر سوره الرحمن را بنویسند و همراه کسی که درد چشم دارد باشد، بهبود می یابد.(8)
3) بهبود بیماری طحال، قلب و…
مرحوم کفعمی در کتاب المصباح آورده است : اگر سوره الرحمن را بنویسند و بشویند و از آب آن بیاشامند برای بیماری طحال و دردها و بیماری های قلب مفید است و اگر نوشته آن را برای درد چشم و بیماری صرع به همراه داشته باشند بهبود میبخشد. (9)
4)آسان شدن وضع حمل
برای تسهیل وضع حمل آیه «سنفرغ لکم ایها الثقلان فبای الاء ربکما تکذبان» را بنویسند و بر پشت حامله ببندند بعد که فارغ شد آن را باز کنند. (10)
_______________
پی نوشت:
(1)درمان با قرآن، ص106
(2) مستدرک الوسائل، ج4، ص351
(3) مجمع البیان، ج9،ص326
(4)ثواب الاعمال، ص116
(5) همان
(6)کنزالعمال، ج2، ص264
(7)تفسیرالبرهان، ج5، ص238
(8) همان
(9)المصباح کفعمی، ص458
(10)درمان با قرآن، ص108
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره الرحمن  لینک ثابت
 [ 06:53:00 ب.ظ ]





دعاى یا مَنْ أَرْجُوهُ لِکلِّ خَیرٍ

 

سید بن طاوس روایت کرده از محمد بن ذکوان که معروف به سجّاد است. براى آنکه آنقدر سجده کرد

و گریست در سجود که نابینا شد گفت عرض کردم به حضرت صادق علیه السلام فداى تو شوم این

ماه رجب است تعلیم بنما مرا دعائى در آن که حقّ تعالى مرابه آن نفع بخشد حضرت فرمود بنویس

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بگو در هر روز از رجب در صبح و شام و در عقب نمازهاى روز و شب :

یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکلِّ خَیرٍ وَآمَنُ سَخَطَهُ
اى که براى هر خیرى به او امید دارم و از خشمش

عِنْدَ کلِّ شَرٍّ یا مَنْ یعْطِى الْکثیرَ بِالْقَلیلِ یا مَنْ یعْطى مَنْ سَئَلَهُ یا
در هر شرى ایمنى جویم اى که مى دهد (عطاى ) بسیار در برابر (طاعت ) اندک اى که عطا کنى به هرکه از تو خواهد اى

مَنْ یعْطى مَنْ لَمْ یسْئَلْهُ وَمَنْ لَمْ یعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً اَعْطِنى
که عطا کنى به کسى که از تو نخواهد و نه تو را بشناسد از روى نعمت بخشى و مهرورزى عطا کن به من

بِمَسْئَلَتى اِیاک جَمیعَ خَیرِ الدُّنْیا وَجَمیعَ خَیرِ الاْخِرَةِ وَاصْرِفْ عَنّى
به خاطر درخواستى که از تو کردم همه خوبى دنیا و همه خوبى و خیر آخرت را و بگردان از من

بِمَسْئَلَتى اِیاک جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَةِ فَاِنَّهُ غَیرُ مَنْقُوصٍ ما
به خاطر همان درخواستى که از تو کردم همه شر دنیا و شر آخرت را زیرا آنچه تو دهى چیزى کم ندارد (یا کم نیاید) و

اَعْطَیتَ وَزِدْنى مِنْ فَضْلِک یا کریمُ
بیفزا بر من از فضلت اى بزرگوار

راوى گفت پس گرفت حضرت محاسن شریف خود را در پنجه چپ خود و خواند این دعا را به حال التجا و تضرّع به حرکت دادن انگشت سبّابه دست راست پس گفت بعد از این :
یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکرامِ یا ذَاالنَّعْماَّءِ
اى صاحب جلالت و بزرگوارى اى صاحب نعمت

وَالْجُودِ یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیبَتى عَلَى النّارِ
و جود اى صاحب بخشش و عطا حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ

موضوعات: دعاى یا مَنْ أَرْجُوهُ لِکلِّ خَیرٍ  لینک ثابت
 [ 06:49:00 ب.ظ ]





زیارت رجبیه

 

نیز شیخ روایت کرده از جناب ابوالقاسم حسین بن روح (رض ) که نایب خاص حضرت صاحب الا مر علیه السلام است

که فرمود زیارت کن در هر مشهدى که باشى از مشاهد مشرّفه در ماه رجب به این زیارت مى گوئى چون داخل شدى :

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَشْهَدَنا
ستایش خدایى را سزاست که ما را

مَشْهَدَ اَوْلِیاَّئِهِ فى رَجَبٍ وَاَوْجَبَ عَلَینا مِنْ حَقِّهِمْ ما قَدْ وَجَبَ
در ماه رجب به زیارتگاه اولیائش رسانید و واجب کرد بر ما از حق ایشان آنچه را که واجب بود

وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَعَلى اَوْصِیاَّئِهِ الْحُجُبِ اَللّهُمَّ
و درود خدا بر محمد برگزیده و بر اوصیاء در پس پرده اش خدایا

فَکما اَشْهَدْتَنا مَشْهَدَهُمْ فَاَنْجِزْ لَنا مَوْعِدَهُمْ وَاَوْرِدْنا مَوْرِدَهُمْ غَیرَ
چنانچه ما را موفق به زیارت مرقدشان کردى پس وعده آنها را نیز درباره ما وفا کن و ما را در جاى ورود آنها

مُحَلَّئینَ عَنْ وِرْدٍ فى دارِ الْمُقامَةِ وَالْخُلْدِ وَالسَّلامُ عَلَیکمْ اِنّى [قَدْ]
وارد کن نه اینکه ما را از ورود در خانه اقامت و خلود دور سازند سلام بر شما که براستى

قَصَدْتُکمْ وَاعْتَمَدْتُکمْ بِمَسْئَلَتى وَحاجَتى وَهِىَ فَکاک رَقَبَتى مِنَ
من شما را مقصود خویش قرار داده و در خواسته و حاجتم به شما تکیه کردم و آن حاجت و خواسته ام آزادیم از

النّارِ وَالْمَقَرُّ مَعَکمْ فى دارِ الْقَرارِ مَعَ شیعَتِکمُ الاْبْرارِ وَالسَّلامُ
آتش دوزخ و جایگیر شدنم با شما است در خانه همیشگى با شیعیان نیکوکارتان و سلام

عَلَیکمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ اَنَا سائِلُکمْ وَآمِلُکمْ فیما
بر شما به خاطر آن شکیبایى که کردید و چه نیکو است سرانجام آن خانه بهشت ، من از شما خواهم و آرزومند

اِلَیکمُ التَّفْویضُ وَعَلَیکمُ التَّعْویضُ فَبِکمْ یجْبَرُ الْمَهیضُ وَیشْفَى
شمایم درآن چیزهایى که دراختیار شما است وتعویض آن برعهده شمااست پس بوساطت شماجوش خورد استخوان شکسته

الْمَریضُ وَما تَزْدادُ الاْرْحامُ وَما تَغیضُ اِنّى بِسِرِّکمْ مُؤْمِنٌ
و درمان شود شخص بیمار و آنچه در رحم ها زیاد گردد یا کم شود همانا من به راز شما معتقدم

وَلِقَوْلِکمْ مُسَلِّمٌ وَعَلَى اللّهِ بِکمْ مُقْسِمٌ فى رَجْعى بِحَوائِجى
و به گفتار شما تسلیمم و خدا را به شما قسم مى دهم که از اینجا که بازگردم حوائجم را گرفته

وَقَضائِها وَاِمْضائِها وَاِنْجاحِها وَاِبْراحِها وَبِشُؤُنى لَدَیکمْ
وبرآورده شده و به امضاء رسیده باشد و بدانها کامیاب گشته و سختیش رفع شده باشد و نیز درباره کارهایم نزد شما

وَصَلاحِها وَالسَّلامُ عَلَیکمْ سَلامَ مُوَدِّعٍ وَلَکمْ حَوائِجَهُ مُودِعٌ
و اصلاحش را از او خواهم و سلام بر شما سلام خداحافظى کننده اى که حاجتهاى خود را نزد شما سپرده

یسْئَلُ اللّهَ اِلَیکمُ الْمَرْجِعَ وَسَعْیهُ اِلَیکمْ غَیرُ مُنْقَطِعٍ وَاَنْ یرْجِعَنى مِنْ
و از خدا خواهد که دوباره نزد شما آید و راهش بسوى شما بریده نشود و نیز خواهم که خدا مرا از

حَضْرَتِکمْ خَیرَ مَرْجِعٍ اِلى جَنابٍ مُمْرِعٍ وَخَفْضٍ مُوَسَّعٍ وَدَعَةٍ
محضر شما به بهترین وجهى برگرداند، برگرداند بسوى جایى سرسبز و خرم و زندگانى وسیع و گوارا

وَمَهَلٍ اِلى حینِ الاْجَلِ وَخَیرِ مَصیرٍ وَمَحَلٍّ فى النَّعیمِ الاْزَلِ
و در خوشى و آسایش تا هنگام رسیدن مرگ و بهترین سرانجام و جایگاه در بهشت پرنعمت ازلى

وَالْعَیشِ الْمُقْتَبَلِ وَدَوامِ الاُْکلِ وَشُرْبِ الرَّحیقِ وَالسَّلْسَلِ وَعَلٍّ
و زندگى آینده و خوراکیهاى همیشگى و نوشیدن شراب و آب پاکیزه و گوارا در چند بار

وَنَهَلٍ لا سَاَمَ مِنْهُ وَلا مَلَلَ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ وَتَحِیاتُهُ عَلَیکمْ
و یکبار که نوشیدنش خستگى و ملال نیاورد و رحمت خدا و برکات و تحیتهاى او بر شما باد

حَتّىَ الْعَوْدِ اِلى حَضْرَتِکمْ والْفَوزِ فى کرَّتِکمْ وَالْحَشْرِ فى زُمْرَتِکمْ
تا هنگام بازگشت من به نزد شما و رستگار شدن در زمان رجعت شما و محشور شدن در زمره شما

وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیکمْ وَصَلَواتُهُ وَتَحِیاتُهُ وَهُوَ حَسْبُنا وَنِعْمَ الْوَکیلُ
و رحمت خدا و برکاتش و درودها و تحیاتش بر شما باد و او ما را بس است و نیکو وکیلى است

موضوعات: زیارت رجبیه  لینک ثابت
 [ 06:47:00 ب.ظ ]





دعا از ناحیه مقدسه بدست شیخ ابوالقاسم در ایام رجب

 

 نیز شیخ روایت کرده که بیرون آمد از ناحیه مقدسه بر دست شیخ ابو القاسم (رض ) این دعاء در ایام رجب :

اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُک بِالْمَوْلُودَینِ فى رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلی الثانى وَابْنِهِ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ
خدایا من از تو خواهم به حق دو مولود در ماه رجب یعنى محمد بن على دوم (حضرت جواد) و فرزندش على بن محمد آن امام

الْمُنْتَجَبِ وَاَتَقَرَّبُ بِهِما اِلَیک خَیرَ الْقُرَبِ یا مَنْ اِلَیهِ الْمَعْرُوفُ
برگزیده و تقرب جویم بوسیله آن دو بسویت به بهترین تقرب اى که از او احسان و نیکى

طُلِبَ وَ فیما لَدَیهِ رُغِبَ اَسئَلُک سُؤالَ مُقْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ اَوْبَقَتْهُ
جویند و همه آنچه را نزد او است راغبند از تو خواهم خواستن خطاکار و گنهکارى که

ذُنُوبُهُ وَاَوْثَقَتْهُ عُیوبُهُ فَطالَ عَلَى الْخَطایا دُؤُبُهُ وَمِنَ الرَّزایا
گناهانش او را به نابودى کشانده و عیبهایش او را در بند افکنده و شیوه اش بر خطاکارى طولانى شده وکارهایش با رنج وبلا

خُطُوبُهُ یسْئَلُک التَّوْبَةَ وَحُسْنَ الاْوْبَةِ وَالنُّزُوعَ عَنِ الْحَوْبَةِ وَمِنَ
آمیخته از تو پذیرش توبه و نیکویى هنگام بازگشت و جدایى از گناه و رهایى از

النّارِ فَکاک رَقَبَتِهِ وَالْعَفْوَ عَمّا فى رِبْقَتِهِ فَاَنْتَ مَوْلاىَ اَعْظَمُ اَمَلِهِ
آتش و گذشتن تو را از آنچه در گردن دارد خواهان است پس تویى اى مولاى من بزرگترین آرزو

وَثِقَتُِهُِ اَللّهُمَّ واَسئَلُک بِمَساَّئِلِک الشَّریفَةِ وَ وَساَّئِلِک الْمُنیفَةِ اَنْ
وتکیه گاهش خدایا از تو خواهم به حق مساءله هاى شریفت و وسیله هاى والایت که مرا

تَتَغَمَّدَنى فى هذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَةٍ مِنْک واسِعَةٍ وَنِعْمَةٍ وازِعَةٍ وَنَفْسٍ
در این ماه فراگیرى به رحمت وسیعت و نعمت بخش شده ات و نفس قانعى به من بدهى که قانع باشد بدانچه

بِما رَزَقْتَها قانِعَةٍ اِلى نُزُولِ الحافِرَةِ وَمَحَلِّ الاْخِرَةِ وَما هِىَ اِلَیهِ صاَّئِرَةٌ
روزیش کرده اى تا آن هنگام که به گور درآید و به جایگاه آخرت و آنچه سرانجام او است برود

موضوعات: دعا از ناحیه مقدسه بدست شیخ ابوالقاسم در ایام رجب  لینک ثابت
 [ 06:44:00 ب.ظ ]




ده حق همسایه در کلام امام سجاد (ع)

 امام سجاد عليه السلام فرمودند: حق همسايه ات اين است كه درغياب او آبرويش را حفظ كنى و در حضورش او را احترام نهى

اگر به او ظلمى شد ياريش رسانى، دنبال عيبهايش نباشى، اگر بدى از او ديدى بپوشانى، اگر بدانى نصيحت تو را مى پذيرد

او را در خفا نصيحت كنى، در سختى ها رهايش نكنى، از لغزشش درگذرى، گناهش را ببخشى و با او به خوبى و بزرگوارى معاشرت كنى.

منبع :«خصال ج2 ، ص 569»

موضوعات: ده حق همسایه در کلام امام سجاد (ع)  لینک ثابت
 [ 06:31:00 ب.ظ ]




فرمایشات حضرت علی (ع) پیرامون قبـــــر

قــال امیرالمومنین (ع) :

« ای بندگان خدا ! بعد از مرگ ٬ قبر برای کسی که آمرزیده نشود از مرگ بدتر است! بترسید از تنگی قبر و فشار و تاریکی و غربت آن ! قبر هر روز می گوید : من خانه وحشت و ترس و اضطراب و دلهره ام و من خانه کرمها هستم. قبر ٬ یا باغی از باغهای بهشت است و یا گودالی از گودالهای دوزخ. و این که خداوند در قرآن دشمنانش را ترسانده و فرموده : آنان زندگانی سختی خواهند داشت ٬ آن عذاب قبر است . همانا خداوند بر کافر در قبرش نود و نه مار مسلط می کند تا گوشتش را نیش بزنند و استخوانهایشرا بشکنند و تا روز قیامت او را عذاب دهند و پیش او رفت و آمد کنند . اگر یکی از مارها و افعی ها در روی زمین نفس بکشد هیچ زراعت و کشتی از شدت حرارت نفس او سالم نمی ماند و خشک می شود . ای بندگان خدا ! چگونه نفس ضعیف و بدنهای ظریف و ناتوان شما توانایی مقابله با آن عذابها و شدائد را دارد ؟!
وقتی آدم کافر در قبر دفن می شود ٬ قبر می گوید : تو مبغوض ترین کسی بودی در روی من راه می رفتی حالا که آمدی داخل من و من بر تو ولایت پیدا کردم می دانم با تو چکار کنم . آن گاه چنان فشار بر او وارد می کند که دنده هایش داخل هم فرو می روند.
بنابراین ٬ ای بندگان خدا ! شما که می توانید به کم قناعت و کفایت کنید به یاد نفس و جسمتان باشید و کارهایی را که خداوند دوست دارد انجام دهید و کارهایی را که خداوند بدش می آید ترک کنید.۱»
۱) بحار ٬ ج ۶ ٬ ص ۲۱۸

موضوعات: فرمایشات حضرت علی (ع) پیرامون قبـــــر  لینک ثابت
 [ 06:15:00 ب.ظ ]




عواملی که سوال و جواب و یا هول و هراس آن را در قبر برمی دارد

۱- از حضرت صادق (ع) منقول است که : « چون مومن را داخل قبر کنند نماز در طرف راست او ٬ زکات در طرف چپ او و برّ و نیکویی و احسان مشرف بر او شود و صبر او در ناحیه ای قرار گیرد ٬ پس وقتی که دو ملک سوال بیایند ٬ صبر به نماز و زکات و برّ گوید : شما صاحب خود را دریابید یعنی میت را نگاهداری کنید . پس هرگاه از آن عاجز شدید من نزد او هستم . »۱

۲- علامه مجلسی فرموده : در « محاسن » به سند صحیح از حضرت صادق (ع) یا حضرت باقر (ع) روایت کرده است که : « چون مومن می میرد با او شش صورت داخل در قبرش می شود که یکی از آنها خوش رو و خوش بو تر و پاکیزه تر از باقی صورتها است . پس یکی در جانب راست می ایستد و یکی در جانب چپ و یکی در پیش رو و یکی در پشت سر و یکی در پایین پا و آنکه خوش صورت تر است در بالای سر ٬ پس سوال یا عذاب از هر جهت که می آید آنکه در آن جهت استاده است مانع می شود . پس آنکه از همه خوش صورت تر است به سایر صورتها می گوید : شما کیستید خدا شما را از جانب من جزای خیر دهد ؟
صاحب جانب راست گوید : من نمازم . صاحب جانب چپ گوید : من زکاتم . آنکه در پیش روی است گوید : من روزه ام . آنکه در عقب سر است گوید : من حج و عمره ام . و آنکه در پایین پا است گوید : من برّ و احسان به برادران مومنم . پس آنها به او گویند : تو کیستی که از همه ی ما بهتر و خوشبو تری ؟ گوید : من ولایت آل محمّد صلوات الله علیهم اجمعین هستم . »۲

۳- شیخ صدوق در فضیلت روزه ی شعبان روایت کرده که : هر که نه روز از آن روزه بگیرد منکر و نکیر در وقت سوال بر او مهربان شوند.

۴- از حضرت باقر (ع) روایت شده : فضیلت بسیار وارد شده برای کسی که شب بیست و سوم ماه رمضان را احیا دارد و صد رکعت نماز در آن بگزارد . از جمله آنکه حق تعالی از هول نکیر و منکر را دفع کند و از قبرش نوری بیرون بیاید که برای اهل جمع روشنی دهد.۳

۵- از حضرت رسول (ص) روایت شده که : « در خضاب کردن چهارده خصلت است ٬ یکی از آنها این است که منکر و نکیر از او حیا می کنند .»۴ همچنین از خواص تربت پاک نجف آن است کسی که در آن مدفون است حساب « منکر » و « نکیر » از او ساقط می شود.

۶- دفن کردن میت در نجف اشرف : ابن طاووس در کتاب « فرحة الغّرا » نقل کرده که : مرد صالحی از اهل کوفه گفت : من در شب بارانی در مسجد کوفه بودم . ناگاه دری را که جانب قبر مسلم (ع) است کوبیدند . چون در را گشودند جنازه ای را داخل کردند و در صفّه ای که در جانب قبر مسلم است گذاشتند . یکی از ایشان را خواب ربود. در خواب دید که دو شخص نزد جنازه حاضر شدند ٬ و یکی به دیگری گفت که : ببین ما را با او حسابی هست از او بگیریم پیش از آنکه از رصافه بگذرد که بعد از آن ما نمی توانیم به نزدیک او برویم پس بیدار شد و خواب را برای رفیقان خود نقل کرد و در همان ساعت آن جنازه را برداشتند و داخل نجف کردند که از حساب و عذاب نجات یابد.۵

۱) بحار الانوار - ج۶ - ص ۲۳۴.
۲) بحارالانوار - ج۶ - ص ۲۳۴.
۳) « اقبال اللعمال » ابن طاووس - ص ۵۰۶ - چاپ بیروت .
۴) «الخصال» شیخ صدوق - ج۲- ص ۴۹۷ - ابواب الاربعة عشر - حدیث اول
۵) « فرحة الغری » عبدالکریم بن طاووس - ص ۱۵۹

موضوعات: عواملی که سوال و جواب و یا هول و هراس آن را در قبر برمی دارد  لینک ثابت
 [ 06:12:00 ب.ظ ]





عواملی که موجب کاهش فشار قبر می شوند

۱ - نماز شب : امام رضا (ع) فرمودند : « کسی که نماز شب بخواند ٬ و در قنوت نماز « وِتْر » هفتاد بار استغفار کند « اُجِیرَ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ » : « از عذاب قبر ٬ پناه داده می شود »۱

۲ - به طور کامل و صحیح انجام دادن رکوع : امام باقر (ع) فرمودند : « کسی که رکوع نمازش را کامل انجام دهد ٬ وحشت قبر به او نمی رسد . »۲

۳ - صدقه دادن : رسول اکرم (ص) فرمودند : « بر میت ساعتی سخت تر از شب اول قبر نیست ٬ پس رحم نمایید به مردگان خود با صدقه دادن . »

۴ - نماز وحشت خواندن برای مرده : ( به طور مفصل به این موضوع می پردازیم )

۵ - حج : امام صادق (ع) فرمودند : « کسی که چهار بار ٬حج انجام دهد ٬ هرگز فشار قبر به او نرسد . »۳

۶ - مردن در جمعه : مردن بین ظهر پنجشنبه تا ظهر جمعه ٬ موجب رفع فشار قبر می گردد ٬ و طبق بعضی روایات ٬ امام صادق (ع) فرمودن : « کسی که در روز جمعه بمیرد برای او برات آزادی از فشار قبر مقرّر می شود . »۴

۷ - نهادن دو چوب تر همراه میت : مستحب موکد است ٬ دو چوب تر و تازه ( دو شاخه درخت را بگیرند و برگهایش را از آن جدا نمایند ٬ هر یک از آن به اندازه یک ذراع یعنی از آرنج تا سر انگشتان باشد و اگر کوتاهتر باشد هم مانعی ندارد .) یکی از آن دو چوب را در جانب راست از گلوگاه تا هر جا که رسید چسبیده به بدن بگذارند ٬ و دیگری را در جانب چپ ٬ روی پیراهن زیر روپوش به همان ترتیب بگذارند ٬ و ظاهر این است که هر گونه بگذارند ایرادی ندارد. و مستحب است ٬ این دو چوب تازه از درخت خرما باشد ٬ اگر نبود از درخت سدر ٬ و اگر نبود از درخت بید ٬ و اگر نبود از درخت انار ٬ و اگر نبود ٬ هرگونه چوب تر و تازه ٬ کافی است . و مستحب است ٬ نام میت و اینکه او به یکتایی خدا و رسالت محمد (ص) و امامت امامان (ع) گاهی می دهد ٬ در آن دو چوب نوشته شود.۵
زراره می گوید : به امام باقر (ع) عرض کردم : « چرا چوب تازه همراه میت قرار داده می شود ؟ » فرمودند : « زیرا همین دو چوب تازه ٬ عذاب و حساب قبر را تا مدتی که خشک نشده اند ٬ دور می کند .» سپس در پایان فرمودند : « به خواست خدا ٬ پس از آنکه آن دو چوب خشک شدند ٬ غذاب و حساب قبر به سراغ میت نمی رود .»۶
نظیر این سوال ٬ از امام صادق (ع) شد ٬ و آن حضرت همان جواب فوق را داد.۷
روایت شده که : « رسول خدا (ص) از کنار قبری عبور کرد و دریافت که صاحبش را غذاب می کنند ٬ چوب تازه ای خواست و آن را دو نصف کرد ٬ یکی از آنها را در ناحیه ی بالای سر قبر ٬ و دیگری را در ناحیه ی پا بر قبر او فرو کرد و فرمودند : تا هنگامی که این دو چوب تازه اند ٬ عذاب او کاهش می یابد . »۸
در روایت دیگر آمده : « حضرت آدم (ع) وصیت کرد که دو چوب تازه ٬ در میان کفنش بگذارند تا اُنس داشته باشد این سنت بین پیامبران ٬ معمول بود و در زمان جاهلیت ٬ ترک شد ٬ پیامبر اسلام (ص) دوباره آن را زنده کرد . »۹

۸ - ریختن آب ٬ روی قبر : مستحب است ٬ پس از آنکه میت به خاک سپرده شد ٬ شخصی رو به قبله بایستد و از ناحیه ی بالای سر میت تا روبروی پای او آب بپاشد و سپس از آنجا تا بالای سر او بپاشد و اگر آب زیاد آمد ٬ به وسط قبربپاشد ٬ چنان که این مطلب از امام کاظم (ع) نقل شده است .۱۰ بعید نیست که پاشیدن آب ٬ بر روی قبر تا ۴۰ روز یا ۴۰ ماه ٬ مستحب است .۱۱
پیامبر (ص) دستور می داد ٬ روی قبر ٬ آب بپاشیدند. و این سنت در زمان رسول خدا ٬ عمل می شد .۱۲
محدّث قمی (رحمة الله ) می گوید : « پاشیدن آب ٬ روی قبر در هر وقت ٬ نیکو است . »۱۳
امام صادق (ع) درباره پاشیدن آب بر روی قبر فرمودند : « تا وقتی که رطوبت آب روی خاک قبر است ٬ عذاب قبر از میت دور می گردد. »۱۴
لازم به ذکر است که : مردم به این کار استحابی ٬ خوب عمل می کنند ٬ چون هر عصر پنجشنبه که به زیارت اهل قبور می روند سنگ قبر و حتی تمام روی قبر را با آب یا گلاب می شویند.

۹ - خواندن بعضی از سوره های قرآن : امام علی (ع) فرمودند : « کسی که هر جمعه ٬ سوره ی نساء را بخواند ٬ از فشار قبر در امان باشد . »۱۵
امام صادق (ع) فرمودند : « سوره ی یاسین ٬ قلب قرآن است ٬ هرکس آن را قبل از غروب بخواند از فشار قبر ٬ ایمن باشد . » ۱۶
همچنین کسی که به خواندن سوره ی « زُخْرف » مداومت کند ٬ خداوند او را در قبرش ٬ از فشار قبر و جانوران زمین ٬ ایمن گرداند .۱۷
پیامبر (ص) فرمودند : « کسی که هنگام خواب ٬ سوره ی تکاثر را بخواند ٬ از سختی قبر ایمن گردد . »۱۸
امام صادق (ع) فرمودند : « کسی که سوره ی ((ن وَ الْقَلَم)) را در نماز واجب یا نافله بخواند ٬ او را از فشار قبر ٬ پناه دهد . »۱۹
و خواندن بعضی از دعاها نیز دارای این اثر خواهد بود که در کتابهای دعا ذکر شده است.۲۰

۱۰ - آن که در هر روزی ده مرتبه « اَعْدَدْتُ لِکُلِّ هَوْلٍ لا اِلهَ الّا الله » تا آخر بخواند که در سفینة البحار ٬ ماده فبر موجود است . هرکس این دعا را بخواند حق تعالی چهار هزار گناه کبیره او را بیامرزد و از سنکرات مرگ و فشار قبر و صد هزار هول قیامت نجات دهد و از شر شیطان و لشکرهای او محفوظ گردد و غم و اندوهش زایل شود.

۱۱ - آنکه دفن شود در نجف الاشرف و کربلا ٬ زیرا که از خواصّ آن تربت شریف آن است که ساقط می شود عذاب قبر و حساب منکر و نکیر از کسی که در آن مدفون شود .۲۱

۱۲ - آنکه روز اول رجب ده رکعت نماز بخواند و در هر رکعت یک مرتبه حمد و سه مرتبه توحید ٬ تا محفوظ بماند از فتنه ی قبر و عذاب روز قیامت . و در شب اول رجب بعد از نماز مغرب بیست رکعت به حمد و توحید خواندن برای رفع عذاب قبر نافع است .۲۲

۱۳ - آنکه چهار روز از ماه رجب روزه بگیرد۲۳ و همچنین روزه گرفتن دوازده روز از شعبان .۲۴

۱۴- از چیزهایی که باعث نجات از عذاب قبر است خواندن سوره ی « تَبارَکَ الْمُلک » بالای قبر میت است ٬ چنان که قطب راوندی از ابن عباس نقل کرده که : مردی رو به روی قبری خیمه ای زد و ندانست که آن قبر است و سوره ی « تَبارَکَ الْمُلک »را خواند ٬ پس شنید صیحه زننده ای را که گفت : این سوره نجات دهنده است. این مطلب را به حضرت رسول (ص) کرد . آن حضرت فرمودند : آن سوره نجات دهنده است از عذاب قبر .۲۵
شیخ کلینی از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت کرده که فرمودند : « سوره ی ملک ٬ مانعه است ٬ یعنی منع می کند از عذاب قبر .۲۶

۱۵ - از « دعوات رواندی » نقل شده که حضرت روسل (ص) فرمودند : وقتی جنازه ای دفن شد هر که نزد قبر او سه مرتبه بگوید : « اَللّهُمَّ اِنّی اَسْاَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَنْ لا تُعَذِّبَ هذا الْمَیِّتَ » حق تعالی غذاب را از او بردارد تا روزی که در صور دمیده شود .۲۷

۱۶ - شیخ طوسی در « مصباح المتهجّد » از حضرت رسول (ص) روایت کرده که هر که در شب جمعه دو رکعت نماز بخواند ٬ در هر رکعت حمد و پانرده مرتبه « اذّا زلزلت » ٬ حق تعالی او را از عذاب قبر و از هول های روز قیامت ایمن گرداند.۲۸

۱۷ - و نیز از برای عذاب قبر نافع است ٬ سی رکعت نماز خواندن در شب نیمه ی رجب که در هر رکعت یک مرتبه حمد و ده مرتبه توحید.۲۹ و همچنین در شب شانزدهم و شب هفدهم رجب .۳۰ و نیز در شب اول شعبان صد رکعت نماز بخواند به حمد و توحید چون از نماز فارغ شود پنجاه مرتبه « توحید » بخواند . و در شب بیستو چهارم شعبان دو رکعت نماز بخواند در هر رکعت حمد یک مرتبه و « اذا جاءَ نَصْرُ اللهِ » ده مرتبه. و در روز نیمه ی رجب نیز پنجاه رکعت نماز به حمد و توحید و فلق و ناس وارد است که برای رفع عذاب قبر نافع است. همچنین در شب عاشورا .

۱۸ - شهادت در راه خدا : امام صادق (ع) می فرمایند : «شهیدان همان ضربه ای را که در راه خدا خورده اند برای ایشان کافی است .»۳۱

۱) بحار - ج۸۷ - ص۱۶۱ ۲) همان- ج۸۵ -ص۱۰۷ ۳) خصال صدوق - ج۱ - ص۱۴۶ ٬ بحار ج ۹۹ - ص۲۰
۴) المحاسن البرقی - ص۶۰ ٬ بحار - ج۶ - ص۱۳۰ ۵) عروة الوثقی - ص۱۳۳ ٬ فروع کافی - ج۳ - ص ۱۵۱ تا ۱۵۳
۶) فروع کافی - ج۳ - ص۱۵۲ ۷) همان ٬ ص۱۵۳ ۸) عروة الوثقی - ص۱۳۳ ۹ ) همان مدرک
۱۰) فروع کافی - ج۳ - ص۱۹۹ ۱۱) عروة الوثقی - ص۱۴۴ ۱۲)فروع کافی- ج۳ - ص۲۰۰ ٬ علل الشرایع- ص۳۰۷
۱۳)سفینة البحار -ج۲ -ص۳۹۷ ۱۴)فروع کافی -ج۳ -ص۲۰۰ ۱۵) ثواب الاعمال- ص ۲۳۵ ۱۶) همان - ص۲۵۰
۱۷) ثواب الاعمال - ص۲۴۳ ۱۸) سفینة البحار - ماده قبر ۱۹) همان ۲۰) برزخ در چند قدمی ما - ص ۱۲۵
۲۱) ارشاد القلوب - ج۲ -ص۳۴۷ ۲۲)اقبال الاعمال - ص ۱۲۰ ۲۳) اقبال الاعمال - ص۱۲۹
۲۴) امالی شیخ صدوق - ص ۷۶ - مجلس هفتم - حدیث ۴۳
۲۵)مستدرک الوسائل - ج۱ -ص ۳۰۱ ٬ بحارالانوار - ج ۸۲ - ص ۶۴ ۲۶) کافی - ج۲ - ص ۶۳۳
۲۷)سفینة البحار - ج۴ -ذیل کلمه «قبر» ۲۸) مصباح المتهجّد -ص ۲۶۰ - چاپ بیروت
۲۹) اقبال الاعمال - ص۱۵۷ - چاپ بیروت ۳۰) همان ماخذ - ص ۱۷۰ و ۱۷۱
۳۱) سفینة البحار - ماده قبر ٬ منازل الاخره - ص۳۸ ٬ مستدرک - ج۱ -ص۳۴۰ ٬ بحار- ج۶ -باب قبر

موضوعات: عواملی که موجب کاهش فشار قبر می شوند  لینک ثابت
 [ 06:07:00 ب.ظ ]




رکوع و کاهش فشار قبر


امام باقر (ع) می فرماید : کسی که رکوع خود را کامل انجام دهد از وحشت قبر در امان است .
هر چه در برابر خداوند بیشتر خم شویم قدرت برخورد با شیطان و شیطان صفتان را بیشتر خواهیم داشت .

 

امام صادق (ع) فرمودند : رکوع و سجود طولانی ٬ ابلیس را عصبانی کرده و می گوید : وای بر من این مردم با اینگونه بزرگی حق ٬ دیگر مرا اطاعت نمی کنند .
خداوند به فرشتگان می فرماید : ببینید بندگان من چگونه مرا تعظیم می کنند و در مقابل من رکوع می کنند ٬ من نیز آنان را بزرگ خواهم کرد و عزت و عظمت می بخشم .۱
۱) وسائل الشیعه ٬ ج۲ ٬ ص ۹۲۸ و ج۴ ٬ ص ۹۲۸ - جامع الاحادیث ٬ ج۵ ٬ ص ۲۰۳ - تفسیر نماز محسن قرائتی ٬ ص۱۳۶ - قصص الصلاه ٬ ص ۱۵۲

موضوعات: رکوع و کاهش فشار قبر  لینک ثابت
 [ 06:01:00 ب.ظ ]




رابطه ارواح برزخی با این جهان

ز نظر علم و دین ثابت شده است که انسانها وقتی که از دنیا می روند ٬ ارواح آنها گهگاه با این جهان ٬ ارتباط برقرار می کنند ٬ و دانشمندانی نیز در این دنیا هستند که از طرق علمی و تجربی با ارواح گذشتگان ارتباط می گیرند.
از نظر روایات نیز این قضیه مسلم است ٬که ما در اینجا چند روایت نقل می کنیم :
۱) عبد الرحیم قصیر می گوید : « از امام سوال کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟ فرمود : بله از خداوند اجازه می گیرد ٬ خداوند نیز به او اجازه می دهد و دو تا فرشته به همراه او می فرستد به صورت بعضی از پرندگانی که روی دیوار می نشینند به دیار آنان می آید و به ایشان نگاه می کنند و کلامشان را می شنوند.۱

۲) اسحاق بن عمار می گوید : « به امام موسی کاظم (ع) عرض کردم : آیا روح مومن به دیدار خانواده اش می آید ؟ فرمودند : بله. عرض کردم : هر چند وقت یک بار به ملاقات ایشان می آید ؟ فرمودند : به اندازه فضیلت و قدر و منزلتی که هر کدام دارند . بعضی هر روز ٬ بعضی هر دو روز یک بار و بعضی هر سه روز یک بار و هرکدام که منزلتشان کم است هر جمعه. عرض کردم : در چه ساعتی می آیند ؟ فرمودند : هنگام ظهر و مانند آن. عرض کردم : در چه صورت و قیافه ای می آیند ؟ فرمودند : در شکل گنجشک یا کوچکتر از آن . خداوند فرشته ای را هم با او می فرستد تا آنچه مایه خوشحالی اوست به او نشان می دهد و آنچه مایه ناراحتی اوست از او می پوشاند . »۲

۳) امام صادق (ع) فرموده اند : « همانا مومنی که از دنیا رفته به دیدار خانواده ی خود می آید ٬ و خوبیها و خوشی های خانواده اش را می بیند ( و خوشحال می شود ) ٬ ولی کافر ٬ تنها بدی ها و ناخوشنودیها را می نگرد و خوشی ها را نمی بیند .( او غمگین می شود) »۳

۴) نیز آن حضرت فرمود : « هیچ مومن و کافری (که از دنیا رفته) نیست مگر اینکه هنگام ظهر به دیدار خانواده ی خود می آید ٬ و اگر مومن ببیند که خانواده اش به انجام کارهای نیک ٬ اشتغال دارند ٬ سپاس و حمد خدای را بر این نعمت ٬ بجا می آورد٬ و وقتی کافر ببیند که افراد خانواده اش به انجام کارهای نیک اشتغال دارند ٬ برای او موجب حسرت و ندامت خواهد شد.»۴

۵) یکی از اصحاب امام هفتم (ع) می گوید : « از امام کاظم (ع) پرسیدم : آیا میت از افراد خانواده اش دیدار می کند ؟ امام کاظم (ع) فرمود : آری . پرسیدم : در چه مقدار از زمان دیدار می کنند؟ امام فرمود : « در هر جمعه ٬ و در هر ماه و در هر سال یک بار ٬ به اندازه مقامی که آن مومن در پیشگاه خدا دارد. پرسیدم : آنها به چه شکلی به دیدار خانواده ی خود می آیند ؟ فرمودند: به شکل پرنده ی لطیفی که خود را به دیوارها می زند ٬ بر آنها اشراف پیدا می کند ٬ پس اگر آنها را در خیر و خوبی بنگرد ٬ خوشحال می شود ٬ و اگر آنها را در بدی و نیاز و اندوه ببیند ٬ غمگین می شود . »۵

۱) بحار ٬ ج۶٬ ص۲۵۷ ۲) همان
۳)فروع کافی ٬ ج۳ ٬ ص۲۳۰ - بحار٬ ج۶ ٬ص۲۵۶. ۴)همان مدرک
۵) همان مدرک -منظور این است که همان گونه که مرغها روی دیوارهای خانه شما می آیند و به آسانی رفت و آمد می کنند ٬ روح مومن نیز چنین است ٬ نه اینکه روح او در هیکل پرنده ای متجسد می شود

موضوعات: رابطه ارواح برزخی با این جهان  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]




خصوصیات و ویژگی های نکیر و منکر

از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود « وقتی که جنازه ی انسان را دفن می کنند ٬ دو فرشته به نام نکیر و منکر ٬ نزد او می آیند ٬ که صدایشان مانند رعد غرنده ٬ و چشمهایشان مانند برق خیره کننده است ٬ که زمین را با نیش های خود می شکافند ٬ و پاهای خود را با موهای خود به شدت بر زمین می کوبند و به سوی مرده می آیند.۱
و در روایت دیگر آمده که :
« نکیر و منکر با غیظ و غضب وارد قبر می شوند و با صدایشان چنان بلند و ترسناک است که همچون صدای غرش رعد است . و چشمهایشان همچون نور رعد و برق می درخشد . و چنان صیحه ای بر میت می زنند که موهای بدنش سیخ سیخ می شود . او را بلند می کنند و می نشانند بعد شروع می کنند به سوال کردن ٬ که مرده وقتی این افراد و این حالت ها را می بیند لال می شود .۲
البته چگونگی برخورد آنها با میت ٬ بر اساس ایمان و انحراف او است ٬ و چهره ی آنها در برخورد با مومن خالص ٬ با چهره ی آنها در برخورد با کافر خالص ٬ تفاوت دارد ٬ چنان که ابوبصیر از امام صادق (ع) پرسید : « آیا این دو فرشته بر مومن و کافر ٬ به یک صورت ٬ وارد می شوند ؟»
امام صادق (ع) فرمود : « نه »

۱) فروع کافی ٬ ج۳ ٬ ص ۲۳۸ و ۲۳۶.
۲) بحار ٬ ج۶ ٬ باب احوال القبر و البرزخ.
۳) فروع کافی ٬ ج۳ ٬ ص ۲۳۸.

موضوعات: خصوصیات و ویژگی های نکیر و منکر  لینک ثابت
 [ 05:57:00 ب.ظ ]





واقعه عجیب در عالم برزخ

علامه سید محمد حسین طباطبایی صاحب تفسیر المیزان نقل کرده که : استاد ما عارف برجسته « حاج میرزا علی آقا قاضی » می گفت :
در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما ٬ مادر یکی از دخترهای افَنْدِی ها ( سنّی های دولت عثمانی ) فوت کرد.
این دختر در مرگ مادر ٬ بسیار ضجّه و گریه می کرد ٬ و جداً ناراحت بود ٬ و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادرش آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه ی حاضران به گریه افتادند .
هنگامی که جنازه ی مادر را در میان قبر گذاشتند ٬ دختر فریاد می زد : من از مادرم جدا نمی شوم ٬ هر چه می خواستند او را آرام کنند ٬ مفید واقع نشد ٬ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند ٬ ممکن است جانش به خطر بیفتد ٬ سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند ٬ و دختر هم پهلوی مادر در قبر بماند ٬ ولی روی قبر را از خاک انباشته نکنند ٬ و فقط روی قبر را با تخته ای بپوشانند ٬ و دریچه ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. دختر در شب اول قبر ٬ کنار مادر خوابید ٬ فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند به سر دختر چه آمده است ٬ دیدند تمام موهای سرش سفید شده است.
پرسیدند : چرا اینطور شده ای ؟
در پاسخ گفت : شب کنار جنازه ی مادرم در قبر خوابیدم ٬ ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و یک شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد ٬ آن دو فرشته مشغول سوال از عقاید مادرم شدند و او جواب می داد ٬ سوال از توحید نمودند ٬ جواب درست داد ٬ سوال از نبوت نمودند ٬ جواب درست داد که پیامبر من محمد بن عبدالله (ص) است .
تا اینکه پرسیدند : امام تو کیست ؟
آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود گفت :« من امام او نیستم » ( آن مرد محترم ٬ امام علی (ع) بود . )
در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می کشید.
من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می بینید که همه موهای سرم سفید شده در آمدم.
مرحوم قاضی می فرمود : چون تمام طایفه ی آن دختر ٬ در مذهب اهل تسنّن بودند ٬ تحت تاثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند ( زیرا این واقعه با مذهب تشیَع ٬ تطبیق می کرد ) و خود آن دختر ٬ جلوتر از آنها به مذهب تشیّع ٬ اعتقاد پیدا کرد. ۱

۱) معادشناسی علامه محمد حسین تهرانی ٬ ج۳ ٬ ص۱۱۰ - داستان دوستان ٬ ج۵ ٬ ص ۲۱۷

موضوعات: واقعه عجیب در عالم برزخ  لینک ثابت
 [ 05:54:00 ب.ظ ]




سخن امام سجاد (ع) پیرامون سوال قبر
لا حول و لا قوة الا بالله هو العلی العظیم و صلی علی محمد و اله الطاهرین
امام سجاد (ع) هر جمعه در مسجد پیامبر (ص) مردم را با این کلمات موعظه می کرد :
ای مردم ! خدا ترس باشید ! بازگشت شما به سوی اوست ٬ هرکس اینجا کار نیکی کرده است ٬ آنجا پیش روی خود خواهد یافت و هرکس عمل بد انجام داده ٬ دوست دارد میان او و اعمال بدش فاصله ی زیادی بیفتد ٬ خداوند شما را می ترساند.
افسوس تو ٬ ای فرزند آدم که غافلی ! اما از تو غافل نیستند ٬ مرگ سریعتر از هر چیز به سویت می آید و تو را می جوید و به زودی تو را در خواهد یافت ٬ و آن هنگام اجلت فرارسیده و تنها به قبرت در آیی و فرشتگان سوال ٬ برای پرسش و امتحانی سخت نزد تو می آیند.
نخستین سوال از آفریدگاری است که او را پرستش می کردی . و از پیامبری که برای هدایت تو آمده بود و از دینی که بدان پایبند بودی و از کتابی که می خواندی و از امامی که پیرویش بودی و از دستوراتش اطاعت می نمودی.
آنگاه از عمرت می پرسند که در چه راه مصرف کردی و از مال و ثروتت می پرسند که از کجا آوردی و در چه راه خرج کردی … پس در خود بنگر و پیش از پرسش آماده ی پاسخ باش!
اگر ایمان داری ٬ خداترس و دین شناسی ٬ و از پیشوایان راستگو پیروی می کنی و دوستار دوستان خدایی ٬ نگران مباش خداوند زبانت را به حق گویا خواهد کرد و تو را به بهشت و رضای خویش بشارت خواهد داد و فرشتگان با نعمتهای فراوان به استقبال تو خواهند آمد ٬ و گرنه زبانت بند آمده و از عهده ی پاسخ بر نخواهی آمد و تو را به آتش وعده خواهد داد و فرشتگان با آب جوشان و آتش سوزان از تو پذیرایی خواهند کرد.۱

منبع:بحار ٬ ج۶ ٬ ص ۲۲۳

موضوعات: سخن امام سجاد (ع) پیرامون سوال قبر  لینک ثابت
 [ 05:51:00 ب.ظ ]




حجاب
به نظر شما چه چیزهایی سبب می شود که بعضی از بانوان در جامعه به مسئله حجاب بی توجه باشند ؟

1) پیروی از هوی و هوس های نفسانی
بی شک در وجود انسان، غرائض و امیال گوناگونی است که همه ی آنها برای ادامه ی حیات او ضرورت دارد. هواپرستی سرچشمه غفلت و بی خبری است برخی زنان به خاطر هوی و هوس خویش به فکر تنوع لباس، آرایش و خودنمایی در جامعه می پردازند، تا اینکه خود را به هر مردی ارائه کنند. آنها بجز شیک پوشی، خودنمایی، لذت جویی، خوشگذرانی، به چیز دیگری نمی اندیشند و بهترین اوقات زندگی خود را به قدم زدن در کوچه و خیابان ها و پارک ها و میهمانی های مفسده انگیز می گذرانند، خلاصه آنجا که هواپرستی و بی حجابی است نه پای دین در میان است و نه پای عقل، در آنجا چیزی جز بدبختی و بلا نیست، در آنجا چیزی جز بیچارگی و شقاوت و فساد نخواهد بود.

2) جلب توجه و کسب جایگاه
انسان موقعیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم از جایگاهی خاص و در خور توجه برخوردار باشد. بعضی از افراد با تحصیل علم و دانش و کسب فصائل اخلاقی و معنوی و یا اجتماعی، جایگاهی بدست می آورند و برخی از افراد فاقد این ارزش ها هستند با نمایش زیبایی ها و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود و بی حجابی سعی در جلب توجه دیگران می کنند تا به کمبودهای عاطفی و یا اجتماعی خود پاسخ دهند، اما این خودنمایی ها دلیل بر شخصیت و ارزش آنها نمی باشد.

 

3) خودنمایی
با توجه به آفرینش زن توأم با زیبایی و لطف ظاهری و با احساسات و عواطف باطنی و تمایل به خودنمایی که در وجود زن به طور محسوس و قوی به چشم می خورد زمینه تحریک پذیری و ایجاد هیجان و تحریک در دیگران توسط او امری طبیعی است و اگر ویژگی های یاد شده را با آرایش و لباس های دلپذیر و حرکات مهیج بیامیزد و در معرض دید نامحرمان قرار دهد چه مفاسد و انحرافاتی را بوجود می آورد که زمینه ساز اضطراب و نگرانی و پریشانی در روح و روان افراد می شود. برخی زنان با بی حجابی به بیماری صیادی دلها گرفتارند. علاقه همسرانش برای ارضای روحیه آنها کافی نیست. محبوبیت عمومی می طلبند. حضرت امام صادق(ع) در مورد آثار گناه می فرماید: شمار کسانیکه که در اثر گناهان و انحرافات جان خود را از دست می دهند بیش از تعداد افرادی است که در اثر مرگ طبیعی می میرند.

 

4) بی حیایی
یکی از خلقیات پسندیده و صفات عالیه انسانی عفت است. ملکه عفت آدمی را در اعمال و تمایلات جنسی تعدیل می کند و انسان را از پلیدی های شهوت مصون نگاه می دارد. بی عفتی و بی حجابی بعضی از دختران و زنان جوان غالبا از دوستان ناباب سرچشمه می گیرد. در نتیجه خانواده ها و دختران باید در انتخاب دوست دقت کنند.

 

5) تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی عبارت است از تلاش مستمر و حیله گرانه استکبار برای سلب کردن فرهنگ‌های اصیل و الهی از ملت ها و جایگزین کردن فرهنگ مبتذل و مبتنی بر فساد و عیاشی و بی‌بهره ساختن ملت ها از هویت مستقل ملی و دینی خودشان و سلب اتکا به اراده خود. یکی از مهمترین عوامل درونی که باعث انحطاط فرهنگ یک جامعه می شود رواج فساد اخلاقی و بی حجابی است. وقتی فساد بر روی جامعه تاثیر گذاشت، غالبا آن جامعه قادر به ادامه حیات نیست.

 

منبع :مریم کاظمی بوعلی

موضوعات: حجاب  لینک ثابت
 [ 05:41:00 ب.ظ ]




 

ماه رجب در کلام آیت الله العظمی قاضی طباطبایی:

مرحوم آیت الله العظمی قاضی طباطبایی به شاگردان خود در ماههای رجب، شعبان و رمضان این توصیه ها را می کردند:

 

اول: بر شما باد به اینکه نمازهای فریضۀ خود را با نوافل آن که مجموعاً پنجاه و یک رکعت5 است، در بهترین اوقاتشان انجام دهید؛ و اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت6 آنرا بجا بیاورید. چنانچه باز هم شواغل دنیا شما را بازداشت، حتماً نافلۀ ظهر را که به او «صلوة أوّابین» می گویند، انجام بدهید. و نماز ظهر را هم در وقت فضیلت انجام دهید که در قرآن بدان تأکید شده و مراد از صلوة وُسطی» همان نماز ظهر است.

 

دوم: امّا در مورد نافلۀ شب بخصوص باید بدانید که: انجام دادن آن در نظر مؤمنین و سالکان حضرت معبود از واجبات است و هیچ چاره ای جز أتیان آن نیست! و تعجّب است از کسانی که قصد رسیدن به مرتبه‌ای از مراتب کمال را داشته ولی به قیام شب و انجام نوافل آن بی‌توجّه هستند! و ما هیچگاه ندیده و نشنیده‌ایم که احدی به یک مرحله و مرتبه ای از کمال راه یافته باشد مگر بواسطۀ برپاداری نماز شب.

 

سوم: بر شما باد به قرائت قرآن کریم در نافله‌های شب که انسان را حرکت داده، سیر او را سریع می‌نماید و برای او بسیار مفید است. تغنّی به قرآن، انسان را بخدا نزدیک می‌کند! بخلاف غنای محرم که آدمی را به لهو می‌کشاند. پس تا می توانید در شبها قرائت قرآن کنید، چرا که قرائت قرآن شراب مؤمنین است.

 

چهارم: بر شما باد اینکه: به انجام دادن اوراد و أذکاری که هر یک از شما بعنوان دستور در دست دارید، ملتزم و متعهد باشید! و بر شما باد به مداومت سجدۀ یونسیّه و گفتن ذکر یونسیّه: «لا إلهَ إلا أنتَ سُبحانکَ إنی کُنْتُ مِن الظالمین7» در سجده از پانصد تا هزار مرتبه.

 

پنجم: بر شما باد به زیارت مشهد اعظم، که مراد همان حرم مطهر امیرالمؤمنین و قبر نورانی آن بزرگوار است، و نیز سایر مشاهد مشرفۀ اهل البیت (ع) و مساجد معظمه مانند: مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه، مسجد سهله و بطور کلی هر مسجدی از مساجد! زیرا مؤمن در مسجد، همانند ماهی است در آب دریا!

 

ششم: و هیچگاه پس از نمازهای واجب خود، تسبیحات حضرت صدیقه صلَوات الله علیها را ترک ننمائید، زیرا این تسبیحات، یکی از انواع «ذکر کبیر» شمرده شده است.

 

هفتم: یکی از وظائف مهم و لازم برای سالک إلی الله، دعا برای فرج حضرت حجّت صلوات الله علیه در قنوت «وَتْر» است. بلکه باید در هر روز و در همۀ اوقات و همۀ دعاها، برای فرج آن بزرگوار دعا نمود.

 

هشتم: یکی دیگر از وظائف لازم و مهم، قرائت زیارت جامعه، معروف به «جامعۀ کبیره» در روز جمعه است.

 

نهم: لازم است که قرائت قرآن حتماً کمتر از یک جزء نباشد.

 

دهم: تا می توانید بسیار به دیدار و زیارت برادران نیکوکار خود بشتابید، چرا که براستی آنها برادرانی هستند واقعی که در تمام مسیر، همراه انسانند و با رفاقت خویش، آدمی را از کریوه های نفس و تنگناها و عقبات آن عبور می دهند.

یازدهم: به زیارت اهل قبور ملتزم باشید ولی نه بصورت مداوم و همه روزه (مثلاً در هفته، یک روز انجام بگیرد) و نباید زیارت قبور در شب واقع گردد.

موضوعات: ماه رجب در کلام آیت الله العظمی قاضی طباطبایی:  لینک ثابت
 [ 05:38:00 ب.ظ ]




ماه رجب در کلام استاد شهید مرتضی مطهری

 

استاد مرتضی مطهری، درباره خاطراتش از ماه رجب می‌‏نویسد: «ما که بچه بودیم در منزل خود، انتظار آمدن ماه رجب را می‌‏کشیدیم

و چند روز مانده به آمدن ماه، همه جا صحبت از این ماه شریف بود. شب اول آن برای مشاهده هلال رجب، در مسجد جمع می‌‏شدیم».
ایشان هم‏چنین درباره انتقال فرهنگ اهتمام به سنت‏‌های اسلامی چون احترام به ماه رجب، و استفاده از فرصت‏‌های آن، در پیامی انتقادی می‏‌فرمایند:

«این ماه، ماه استغفار و ماه عبادت و روزه است و این سنت‏‌ها در میان ما، در حال فراموشی است. بچه‌‏های ما کم کم حتی نام ماه‌‏های قمری را

هم از یاد می‏‌برند و نمی‏‌توانند آن‏ها را ذکر کنند، ولی به هر حال تکلیف (بیان سنت‏‌های اسلامی) از ما ساقط نمی‌‏شود.

موضوعات: ماه رجب در کلام استاد شهید مرتضی مطهری  لینک ثابت
 [ 05:35:00 ب.ظ ]




ماه رجب در کلام آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی و آیت الله العظمی وحید خراسانی

 

آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

آیت الله العظمی جوادی آملی اظهار می دارند: ماه پربرکت رجب در پیش است، تا می‌توانید در ماه رجب روزه بگیرد، مخصوصا کسانی که قدرت جوانی دارند، از روزه‌های این ایام و مبعث و ایام اعتکاف فراموش نشود، درس و بحث گوشه‌ای از کار است، اساس کار جای دیگر است، اگر این اساس کار را رعایت بکنیم، آن وقت لذت علم و طهارت را می‌چشیم، اگر لذت طهارت را بچشیم هیچ چیزی جای آن را نمی‌گیرد، اگر عالم را به وی بدهیم، برایش گزنده است.
همچنین حضرت آیت الله جوادی آملی در ماه رجب سفارش می کند: درست است که بعضی از کارهای بدی که کردیم از ما ظرفیت را گرفته است ولی ظرفیت‌ده همچنان بخشنده است از او ظرفیت طلب کنید, استحقاق طلب کنید, لیاقت طلب کنید و بعد از خداوند مسئلت کنید که به این ظرفیت, پاسخ مثبت بدهد و مظروف را عطا کند.

 

آیت الله العظمی وحید خراسانی

این مرجع تقلید شیعیان درباره فضیلت ماه رجب اظهار می دارند: روزه هفت روز اول ماه رجب، باعث بسته شدن هفت در جهنم خواهد شد و سفارشات زیادی در روایات شیعه بر اهمیت این ماه شده است.
همچنین وی با تاکید بر لزوم برپایی عزاداری در سوم رجب شهادت امام هادی علیه السلام و اهمیت سوگواری در این روز معتقد است: اراده امام هادی علیه السلام متصل به اراده خدای متعال است؛ به طوری که عنایت امام دهم به شیعیان ویژه می‌باشد و باعث نجات خیلی‌ها از هلاکت گشته است.

 

موضوعات: ماه رجب در کلام آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی و آیت الله العظمی وحید خراسانی  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ب.ظ ]




ماه رجب در کلام امام خمینی وامام خامنه ای

امام خمینی(ره)

 

بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی روح الله الموسوی الخمینی در باب فضیلت ماه رجب و دعاهای این ماه معتقد است: این دعاهایی که در ماهها هست، در روزها هست، خصوصاً، در ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، اینها انسان را همچو تقویت روحی می کند- اگر کسی اهلش باشد… همچو راه را برای انسان باز می کند و نور افکن است برای اینکه، این بشر را از این ظلمتها بیرون بیاورد و وارد نور بکند که معجزه آساست.!»
همچنین امام خمینی(ره) در جای دیگری اشاره می کند: این سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، برکات بسیار نصیب انسان، انسانهایی که می توانند استفاده کنند از این برکات، شده است.البته مبدأ همه مبعث است و دنبال او تمام جهاتی که هست. در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه- و بعض ائمه دیگر، و در ماه شعبان ولادت حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- و ولادت حضرت صاحب- ارواحنا له الفداء- و در ماه مبارک، نزول قرآن بر قلب مبارک پیغمبر اکرم بوده است. و شرافت این سه ماه در زبانها و در بیانها و در عقلها و در فکرها نمی گنجد. و از برکات این ماهها ادعیه ای است که وارد شده است در این ماهها.»

 

مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری در فضیلت ماه رجب می فرمایند: ماه رجب فرصت خوبى است؛ ماه دعاست، ماه توسل است، ماه توجه است، ماه استغفار است. دائم هم باید استغفار کنیم. هیچ کس هم خیال نکند که من از استغفار مستغنى‌ام. پیغمبر خدا می فرماید که: «انّه لیغان على قلبى و انّى لأستغفر اللَّه فى کلّ یوم سبعین مرّة». بلاشک پیغمبر هم حداقل روزى هفتاد مرتبه استغفار میکرد. استغفار براى همه است؛ بخصوص ماها که در این تحرکات مادى، در این دنیاى مادى غرقیم و آلوده‌ایم. استغفار بخشى از این آلودگى را پاکیزه میکند و از بین میبرد. ماه استغفار است؛ ان‌شاءاللَّه فرصت را مغتنم بشماریم. حلول این ماه را به شما تبریک عرض می کنیم. ان‌شاءاللَّه که بر ما و شما این ماه مبارک باشد و از این ماه وقتى وارد ماه شعبان می شویم، بخشى از کار را به توفیق الهى انجام داده باشیم.
همچنین معظم له جای دیگر اظهار می دارند: رجب، بیشتر ماه نماز است. شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است…در این سه ماه، آن‌چه مى‌توانید، براى ذخیره‌گیرى معنوى استفاده کنید؛ چون این متکى به روح جوانى است و براى شما ماندگار خواهد شد. همه‌ى چیزهاى جامعه این‌گونه است. هر چیزى که به جوانان متکى باشد، این در جامعه اولاً ماندگار است، ثانیاً همیشه باطراوت و تر و تازه است.

موضوعات: سه دعا برای امام زمان علیه السلام, ماه رجب در کلام امام خمینی وامام خامنه ای  لینک ثابت
 [ 05:26:00 ب.ظ ]





امام خمینی(ره)
بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی روح الله الموسوی الخمینی در باب فضیلت ماه رجب و دعاهای این ماه معتقد است: این دعاهایی که در ماهها هست، در روزها هست، خصوصاً، در ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، اینها انسان را همچو تقویت روحی می کند- اگر کسی اهلش باشد… همچو راه را برای انسان باز می کند و نور افکن است برای اینکه، این بشر را از این ظلمتها بیرون بیاورد و وارد نور بکند که معجزه آساست.!»
همچنین امام خمینی(ره) در جای دیگری اشاره می کند: این سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، برکات بسیار نصیب انسان، انسانهایی که می توانند استفاده کنند از این برکات، شده است.البته مبدأ همه مبعث است و دنبال او تمام جهاتی که هست. در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه- و بعض ائمه دیگر، و در ماه شعبان ولادت حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- و ولادت حضرت صاحب- ارواحنا له الفداء- و در ماه مبارک، نزول قرآن بر قلب مبارک پیغمبر اکرم بوده است. و شرافت این سه ماه در زبانها و در بیانها و در عقلها و در فکرها نمی گنجد. و از برکات این ماهها ادعیه ای است که وارد شده است در این ماهها.»

مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری در فضیلت ماه رجب می فرمایند: ماه رجب فرصت خوبى است؛ ماه دعاست، ماه توسل است، ماه توجه است، ماه استغفار است. دائم هم باید استغفار کنیم. هیچ کس هم خیال نکند که من از استغفار مستغنى‌ام. پیغمبر خدا می فرماید که: «انّه لیغان على قلبى و انّى لأستغفر اللَّه فى کلّ یوم سبعین مرّة». بلاشک پیغمبر هم حداقل روزى هفتاد مرتبه استغفار میکرد. استغفار براى همه است؛ بخصوص ماها که در این تحرکات مادى، در این دنیاى مادى غرقیم و آلوده‌ایم. استغفار بخشى از این آلودگى را پاکیزه میکند و از بین میبرد. ماه استغفار است؛ ان‌شاءاللَّه فرصت را مغتنم بشماریم. حلول این ماه را به شما تبریک عرض می کنیم. ان‌شاءاللَّه که بر ما و شما این ماه مبارک باشد و از این ماه وقتى وارد ماه شعبان می شویم، بخشى از کار را به توفیق الهى انجام داده باشیم.
همچنین معظم له جای دیگر اظهار می دارند: رجب، بیشتر ماه نماز است. شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است…در این سه ماه، آن‌چه مى‌توانید، براى ذخیره‌گیرى معنوى استفاده کنید؛ چون این متکى به روح جوانى است و براى شما ماندگار خواهد شد. همه‌ى چیزهاى جامعه این‌گونه است. هر چیزى که به جوانان متکى باشد، این در جامعه اولاً ماندگار است، ثانیاً همیشه باطراوت و تر و تازه است.

موضوعات: سه دعا برای امام زمان علیه السلام  لینک ثابت
 [ 05:26:00 ب.ظ ]





آیت الله العظمی میرزا جواد ملکی تبریزی
مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، استاد بزرگ اخلاق و عرفان، در کتاب شریف و

ارجمند المراقبات درباره دلایل شرافت ماه رجب، می‌‏نویسد: «ماه رجب، یکی از

ماه‏های حرام می‏‌باشد و از اوقات دعاست.[این ماه] حتی در زمان جاهلیت

نیز به این مطلب مشهور بوده و مردم آن زمان منتظر این ماه بودند تا در آن

دعا کنند. هم‏چنین این ماه، ماهِ امیرالمؤمنین علیه السلام است، چنان‏چه طبق روایات شعبان ماهِ رسول خدا و رمضان ماه خدای متعال می‏‌باشد».

 

 

 

موضوعات: آیت الله العظمی میرزا جواد ملکی تبریزی  لینک ثابت
 [ 05:26:00 ب.ظ ]




امام مهدی(عج) از دیدگاه امامان معصوم

 

1. امام علی علیه السلام :
اصبغ نباته که از شاگردان و یاران آن حضرت است می گوید :
روزی نزد امیر المونان علیه السلام رفتم ، دیدم در فکر فرو رفته است و با انگشت بر زمین خط می کشد . گفتم : ای امیرمومنان ! چه شده است که در فکر فرو رفتید ؟… امام فرمود : در مواردی می اندیشم که از نسل من است و او «مهدی» است که زمین را از عدل و داد پرمی کند پس از آن که از ستم و بیداد پرو لبریز شده باشد .1

 

2. امام حسن علیه السلام :
… (امام ) قائم که ( هنگام ظهورش )، حضرت عیسی از آسمان فرود می آید و پشت سر او نماز می گذارد … تولدش از مردمان پنهان است و از چشم ها غایب می شود او نهمین فرزند برادرم حسین است و فرزند بهترین زنان ، عمری طولانی دارد ، و خداوند او را ( در زمین ) آشکار می سازد در سیمای انسانی چهل ساله ، تا همگان بدانند که خداوند بر همه کاری قادر است . 2

 

3. امام حسین علیه السلام :
اگر از دنیا روز ( بیش ) باقی نمانده باشد ، خداوند آن روز را دراز گرداند ، تا مردی از فرزندان من قیام کند ، و زمین را از عدل و داد لبریز کند ، پس از آن که از ستم و ظلم پر شده باشد . این چنین از پیامبر شنیدم .

 

4. امام سجاد علیه السلام :
… بی تردید ، مردم زمان غیبت مهدی ، که امامت او را باور دارند ، و منتظر ظهور اویند ، از مردمان دیگر زمان ها برترند ؛ چون خدای بزرگ ، به آنان عقل و درک و فهمی داده است که غیبت برایشان چون ظهور است . خداوند آنان را ، در آن زمان ، همپایه ی مجاهدان شمشیر زن زمان پیامبر (ص) قرار داده است و اینانند اخلاص گزاران واقعی ، و شیعیان راستین ما ، و دعوت کنندگان مردم به خدا ( و به دین خدا ) آشکارو پنهان .

 

5. امام باقر علیه السلام : 
محمدبن مسلم که از شاگردان امام محمد باقر و امام صادق علیه السلام است می گوید : از امام باقر علیه السلام پرسیدم درباره ی قائم که هر گاه قیام کند چه روشی در پیش می گیرد ؟ امام فرمود : روش پیامبر را تا اسلام را حاکم سازد . گفتم :
روش پیامبر چه بود ؟ امام فرمود : آنچه در( نظام ها و آیین )جاهلیت بود باطل کرد ، و عدالت میان مردمان حاکم ساخت ، و چنین است (امام ) قائم علیه السلام آنگاه که قیام کند آنچه را ( ا راه و روش ها میان مردم ) در زمان پیش از ظهور رایج بوده است ، زیرپا می نهد ، و آیین داری را بر پا می دارد .

 

6. امام صادق علیه السلام :
کسانی که در حالت انتظار دولت قائم ، از جهان درگذرند ، مانند کسانی اند که در خدمت ( امام ) قائم باشند . امام ، پس از این سخن مکثی کرد ،سپس فرمود:بلکه مانند کسانی اند که دررکاب امام مهدی(عج) شمشیرزده باشند.سپس فرمود:به خداسوگند،اینان مانند آن کسانند که درخدمت پیامبربه شهادت رسیده باشند . 3
چشم به راه امر( قیام و انقلاب ) امام خود باش، درهر شب و هر روز ، زیرا که خدا در هر روز کاری کند ، او را از کاری دیگر باز ندارد…4

 

7. امام کاظم علیه السلام :
… خداوند برای دوازدهمین (امام ) از خاندان ما هر دشواری را آسان می گرداند، و به دست او هر جبار و زورگویی سر سختی نابود می شود ، و هر شیطان سرکشی نابود می گردد. 5

 

8. امام رضا علیه السلام :
دعبل خزاعی ( شاعر نامدار شیعی ) می گوید : قصیده ی خود را حضور امام رضا علیه السلام خواندم ، چون به این شعرها رسیدم : امامی از آل محمد (ص) به یقین خروج خواهد کرد ، او به تأیید اسم اعظم الهی ووبرکت نصر آسمانی به پا می خیزد و حق و باطل را از هم جدا می کند ؛ و همه را خواری ها وکین توزی ها ، کیفر می دهد . (در این هنگام ) امام رضا علیه السلام به شدت گریست ، آنگاه فرمود : « ای دعیل ! روح القدس به زبان تو سخن گفته است . آیا می دانی این امام چه کسی خواهد بود ؟ » گفتم : نه ( شخص او را نمی شناسم ) ، لیکن شنیده ام که امامی از شما خاندان پیامبر خروج می کند و زمین را از عدل و داد لبریز می سازد .
امام رضا علیه السلام فرمود : « پس از من فرزندم محمد (جواد ) امام است . پس از محمد فرزندش علی ، امام است . پس از علی (هادی ) فرزندش حسن امام است وپس از حسن ( عسگری ) فرزندش حجت قائم خواهد بود .
اوست که در زمان غیبت ( مردمان ) چشم به راه اویند ، و در زمان ظهور همه مطیع او گردند . او زمین را پر از عدل و داد می کند ، پس از آن که پر از ظلم و ستم شده باشد … 6

 

9. امام جواد علیه السلام :
عبدالعظیم حسنی ( که از یاران آن امام است می گوید : به امام جواد علیه السلام گفتم : امیدوارم که شما قائم خاندان پیامبر باشی که زمین را از عدل و داد آکنده می کند …
امام فرمود همه ی ما قائم به امر خدای بزرگیم … لیکن آن قائم که خداوند ، به دست او زمین را از کافران و منکران پاک می گرداند ، و سراسر گیتی را از عدالت سرشار می سازد او کسی است که تولدش از مردم پنهان خواهد بود، و خود او از چشم ها غایب می شود…

 

10. امام هادی علیه السلام :
امام پس از من ، فرزندم حسن است و پس از رحلت ، فرزندش (امام ) قائم است که زمین را از عدل و داد پر می کند ، پس از آن که ظلم و بیداد لبریز شده باشد .

 

11. امام حسن عسگری علیه السلام :
سپاس خدایی را پیش از مرگم جانشینم را به من نمایاند . جانشینی که شبیه ترین انسان ها به پیامبر است در خلقت و اخلاق ، خداوند او را در دوران غیبت ( از بلاها ) حفظ می کند ، سپس او را آشکار می سازد . او سراسر زمین را از عدالت پر می کند ، پس از این که ظلم و ستم لبریز شده باشد .
پیامبر اکرم (ص) :
خداوند از فرزندان حسین امامانی قرار داده است که راه و روش و آیین مرا بر پا می دارند . نهمین آنان قائم
خاندان من «مهدی » امتم می باشد . او شبیه ترین مردمان به من است در سیما و گفتار و کردار . پس از غیبتی طولانی و سردرگمی مردم ظاهر می شود ، آنگاه آیین خود را اشکار می سازد …
پس زمین را از عدل و داد پر می کند پس از آن که از ستم و بیداد لبریز شده باشد .
جابر می گوید : خدمت حضرت فاطمه رفتم ، لوحی نزد آن بانو نهاده بود که در آن نام های امامان نوشته شده بود از آن جمله درباره ی دوازدهمین امام چنین آمده بود . پس از امام یازدهم ( اما حسن عسگری علیه السلام راه امامت را کامل می کنم با فرزندش که رحمت برای همه ی جهانیان است . او ( امام دوازدهم ) ، دارای کمال موسی و شکوه عیسی و شکیبایی ایوب است …
در زمان (غیبت) این امام ، دوستان من ( دینداران راستین )به مشکلات گرفتار شوند …
آنان به حق دوستان منند ( چون در دینداری پایداری می کنند ) . درود و رحمت خداوند بر آنان باد . آنان ( مردمان در دوران غیبت ) به گمان هدایت شدگان و راه یافتگانند .

1و2 . امام مهدی (ع) و اینده ی زندگی ، مهدی حکیم ، ص 51
3 . بحار النوار ، 52/ 126
4 . مکیال المکارم 2/ 57
5 . کمال الدین 2/369
6 . کمال الدین 2/372

موضوعات: امام مهدی(عج) از دیدگاه امامان معصوم  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-01-23] [ 11:42:00 ب.ظ ]





آیت الله بهجت(ره) در کلام آیت الله مصباح یزدی
دوری از شهرت
ایشان [آیت الله بهجت] احتراز داشتند از اینکه بعنوان غیر از فقاهت اصلاً شناخته بشوند و از مسائل علمی عرفانی و بحث های نظری و اینها که هیچ اصلاً اظهاری نمی کردند. مطلبی هم که دلالت داشته باشد بر اینکه خود ایشان یک کمال معنوی دارند چیزی می دانند کشف می کنند از گذشته از حال از آینده، جدّاً خودداری می کردند و کتمان می کردند. آن سال هایی که آن وقت ها ما خدمتشان می رسیدیم کاملاً محسوس بود که ایشان سعی دارند هیچ امر غیرعادی که از همه علما انتظار می رود از ایشان انتظار نرود و ایشان بعنوان دیگری شناخته نشوند.
هیچ امری که دلالت داشته باشد بر یک جهت غیرعادی برای ایشان، ابراز نمی کردند، خیلی اشارات بعیدی از کلام هایشان می شد استفاده کنند یک چیزهایی ما خودمان حدث می زدیم اما هیچ ابرازی از طرف خود ایشان نمی شد.
مطالبی هم اگر احیاناً بعنوان مطالب اخلاقی می فرمودند خیلی مطالبی بود که ظاهرش مثلاً یک آیه ای می خواندند روایتی یا حدیثی یا داستانی نقل می کردند در همین حدّها، بعد طوری برخورد می کردند با ما که اصلاً ما جرأت نمی کردیم، حالا شاید هم از بی لیاقتی بنده بود مثلاً یک سؤال به قول شما عرفانی از ایشان بکنیم و اگر هم اتفاقاً یک وقتی فرصتی می شد یک چیزی عرض می کردیم ایشان یک جوری جواب می دادند که کأنّه یک کلیاتی بیان می کردند معلوم نشود که با خود ایشان ارتباط دارد، ولی ما قلباً مخصوصاً با چیزهایی که شنیده بودیم از دوستانی که در نجف داشتند و بزرگان دیگر قلباً می دانستیم که ایشان مقاماتی دارند اما از خود ایشان هیچ چیزی شاهدی نداشتیم و این جریان بود تا این سال های اخیر یک چیزهایی از ایشان ظاهر شد گویا مأموریتی داشتند که اظهار کنند والا در آن سال های قبلی اینکه بنده عرض می کنم بیش از پنجاه سال قبل است هیچ اظهاری نمی کردند و اباء داشتند از اینکه عنوان دیگری غیر از فقیه به ایشان اطلاق بشود.
فعالیت های اجتماعی و سیاسی
موقعی که نهضت حضرت امام رضوان الله علیه و نهضت روحانیت شروع شد و داستان مدرسه فیضیه و حمله کماندوها به مدرسه فیضیه در حضور مرحوم آیةالله العظمی گلپایگانی رضوان الله علیه طلبه ها مورد هجمه واقع شدند بعضی ها را از بالای پشت بام مدرسه فیضیه پرت کردند در رودخانه در مدرسه، اینها مرحوم آقای بهجت ضمن اظهار حساسیت و تأسف نسبت به این مسائل اصرار می کردند که سعی کنید این حوادث را ضبط کنید بنویسید و ممکن است اینها چندی بگذرد فراموش بشود یا تحریف بشود و مؤکداً اصرار می کردند که نگذارید اینها فراموش بشود و خود ایشان هم در مقام محکوم کردن اینجور کارها و زشتی و عظمت گناه و فجایعی که انجام می گرفت به صورت های مختلف یک نوع مسئولیتی برای خودشان می دانستند که اینها را زنده نگه دارند.
و همین که ایشان اصرار می کردند به هر حال ما هم روی علاقه ای که داشتیم و می دانستیم ایشان بی جهت به یک چیزی تأکید نمی کنند از همان وقت ها به فکر این افتادیم که این مسائل را دنبال کنیم چون بالاخره وقتی آدم بخواهد قضایایی را ثبت بکند و یادداشت بکند و اینها باید اطلاعات دقیق داشته باشد، ناچار باید حضور داشته باشد بپرسد تحقیق کند تا دقیقاً ثابت بشود یعنی واقعیت آن طور که هست ثبت بشود و جلوگیری بشود از تحریف ها و اینها.
به این مناسبت کم کم و روز به روز جریانات مبارزات داغتر می شد و مزاحمتی که برای روحانیون و منبری ها و زندان و تبعید و اینها پیش می آمد به این مناسبت ها ایشان هم اشاراتی می فرمودند یا اشاره ای که مثلاً چه باید کرد و اینها، گاهی حرف های خیلی ساده ایشان می توانست فتح بابی باشد برای یک نوع فعالیت و بعضی از دوستانی که در درس ایشان شرکت می کردند بخاطر همین تأکیدات ایشان رفتند سراغ فعالیت های اجتماعی و سیاسی، بخصوص در بخش کارهای تبلیغاتی و فرهنگی، یعنی من بخواهم بطور زبان ادبیات روز عرض بکنم مبارزاتی که از آن زمان شروع شد به رهبری حضرت امام رضوان الله علیه و سایر مراجع یک بُعدش ضعیف بود و آن بُعد تبلیغاتی و فرهنگی اش بود. و اتفاقاً ایشان روی این بُعد از مبارزات تکیه می کردند، ما را هل می دادند به اینکه این جهتش را جبران کنید تقویت کنید و همین باعث این شد که ما در این فعالیت ها در حدّ توان و بضاعت خودمان شرکت کنیم و بخصوص به بُعد تبلیغاتی و فرهنگی اش اهمیت بدهیم.
اینکه من عرض کردم محرّک من در شروع این فعالیت ها این بوده همین جهت بود که ایشان تأکید می کردند برای بخصوص تقویت بُعد فرهنگی و تبلیغاتی مبارزه، ما هم روی حسن ظنّی که به فرمایشات ایشان داشتیم این را یک وظیفه مؤکدی برای خودمان می دانستیم و در حدّی که ازمان برمی آمد دنبال می کردیم.
درس اخلاق
مرحوم آیةالله مشکینی رضوان الله علیه که رئیس مجلس خبرگان بودند ایشان نقل می فرمودند که ما خدمت حضرت امام شاید هم گفتند بارها برای مسائل اخلاقی و اینها مطرح کردیم و گفتیم به کی مراجعه کنیم در اینگونه مسائل و ایشان می فرمودند به آقای بهجت مراجعه کنید، عرض می کردیم ایشان نمی پذیرند اباء دارند از اینکه مثلاً به این عنوان شناخته بشوند و مطرح بشوند و اینها، امام می فرمودند که باز می فرمودند به ایشان مراجعه کنید اصرار کنید.
کس دیگری را ایشان به این عنوان معرفی نکردند مرحوم امام رضوان الله علیه، بنده هم از مرحوم آقا مصطفی رضوان الله علیه شنیدم که ایشان می گفتند که آقا حضرت امام رضوان الله علیه ایشان نظر خاصی به آقای بهجت دارند و گاهی برای بعضی حاجاتشان و مشکلاتشان و اینها به ایشان ارجاع می دادند.
مقامات عالیه معنوی
مرحوم آقامصطفی راجع به مقامات معنوی ایشان، ایشان نقل می کردند ناقلش ایشان هستند بنده هم بلاواسطه از خود آقامصطفی شنیدم که ایشان می فرمودند که امام معتقدند آقای بهجت خیلی مقامات عالیه معنوی دارند و حتی در ذهنم هست که این تعبیر را کردند که ایشان موت اختیاری دارد، این را مرحوم آقامصطفی از امام نقل می کرد درباره آقای بهجت و این را مطمئن هستم این داستان را افراد موثقی نقل کردند حالا یادم نیست آقامصطفی نقل کردند یا کس دیگری که یک وقتی امام متوجه شده بودند که ایشان از لحاظ مسائل مادّی و اینها در تنگنا هستند، آن وقت ایشان مرحوم امام با مرحوم آقای بروجردی رابطه خیلی نزدیکی داشتند اوائلی بود که مرحوم آقای بروجردی تشریف آورده بودند قم و حضرت امام یکی از عناصر اصلی در تثبیت مرجعیت ایشان و اقامت ایشان در قم داشتند.
ایشان از آقای بروجردی یک هدیه ای را برای آقای بهجت گرفته بودند وقتی آورده بودند آقای بهجت قبول نکردند و بعد ایشان هم خیلی نگران شده بودند که حالا من از آقای بروجردی بعنوان اجبار کمک گرفتم بروم پس بدهم زشت است سوء تفاهم می شود چه کارش بکنم.
بالاخره یک راهی به نظرشان رسیده بود که ایشان از مال خودشان به آقای بهجت تقدیم کنند و آن را خودشان بردارند آن را که از آقای بروجردی گرفته بودند، حالا من نمی دانم به چه صورتی این راه را انتخاب کرده بودند، بالاخره آقای بهجت هدیه از شخص امام را از مال شخصی شان قبول کرده بودند اما اینکه از وجوهات بود و از مرحوم آقای بروجردی گرفته بودند ایشان این را نپذیرفتند، این نقلی است از آن وقت. منظورم این است که قرائن زیادی هست بخصوص از نقل های بی واسطه ای که مرحوم آقامصطفی می کردند که حضرت امام یک نظر خاصی نسبت به آقای بهجت دارند و مؤیدش هم همان فرمایش مرحوم آقای مشکینی بود که ما هرچه خواستیم که شما یک استاد اخلاقی معرفی بفرمایید غیر از آقای بهجت کسی را امام معرفی نفرمودند.
انجام واجبات، ترک محرمات
چیزی که در زندگی ایشان [آیت الله بهجت] کاملاً بیّن بود و هر کس اندکی با ایشان معاشرت پیدا می کرد یا از فرمایشات ایشان استفاده می کرد متوجه می شد ایشان تمام سخنانشان و رفتارشان روی یک محور متمرکز بود و اینکه تقرب به خدای متعال یا کمال حقیقی برای انسان جز در سایه اطاعت خدا و عمل به دستورات شریعت حاصل نمی شود، هیچ راه دیگری وجود ندارد.
تکیه کلام ایشان انجام واجبات ترک محرمات، هرکه از ایشان می پرسید چه باید بکنیم چه دستور اخلاقی شما توصیه می کنید محورش همین بود انجام واجبات ترک محرمات، تکیه کلام ایشان در تمام مدتی که ما خدمت ایشان می رسیدیم و گاهی صحبت از مسائل اخلاقی و معنوی می شود مسلّمات شریعت بود، این مطلب را بارها تکیه می کردند که اگر ما آنچه از شریعت می دانیم عمل کنیم خدا آنچه لازم باشد به ما خواهد فهماند، لزومی ندارد که بگردیم دنبال یک چیزهایی که خیلی مجهول هست و یک اسراری هست کسانی می دانند هیچ کس نمی داند، می فرمودند هرچه در شریعت بیشتر روی آن تأکید شده آیات قرآن و روایات بیشتر به آن تأکید کرده این دلیل این است که آن راه راه تقرب به خدا مهمتر و مؤثرتر است.
عرفان های کاذب
مرحوم آقای بهجت برای خودشان کأنّه یک رسالتی قائل بودند که در مقابل خرافات و دکان داری هایی که در این زمینه وجود دارد و کسانی به نام عرفان و مسائل اخلاقی و قطبی و مرشدی و این حرف ها دکان داری می کنند و مردم را سرگرم می کنند برای خودشان یک رسالتی قائل بودند که با اینها مبارزه بکنند منتها مبارزه مثبت، یعنی به جای اینکه بگویند فلان کس دارد خطا می کند یا فلان فرقه ای چنین و چنانند ایشان این جهت را بیان می کردند که راه صحیح پیروی از اهل بیت و عمل به دستورات شریعت است راه دیگری نیست.
بطور کلی سایر فرقه ها و راه ها و بدعت ها و همه اینها را نفی می کردند بصورت مبارزه مثبت یعنی با تثبیت اینکه راه فقط پیروی از اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین هست، سایر چیزها را نفی می کردند و شاید می دیدند این روز را، آن وقت ها هنوز این قدر این خوب البته فرقه تصوف و اینها بود ولی این عرفان های کاذب به این وسعت نبود اینها تازه رواج پیدا کرده هرگوشه ای یک کسی یک مغازه ای باز کرده و شاید بخاطر همین ها بود که ایشان این مسأله را خیلی روی آن تأکید می کردند که تنها عمل به دستورات شرع، انجام واجبات و ترک محرمات است که انسان را می تواند به سعادت برساند و از ویژگی های ایشان این بود که همیشه در فعالیت ها و اینها جنبه مثبت را تقویت می کردند یعنی به جای اینکه یکی یکی با این مکاتب انحرافی و خرافی مبارزه بکنند و اسم ببرند آن مکتب غلط است و فلان است در مقابلش آن جهت مثبت را ارائه می دادند که اینها صحیح است و ما باید این جوری رفتار بکنیم.
شخصیت جامع الاطراف
« آیت الله بهجت جامع دقت های مرحوم آقا میرزا محمد تقی شیرازی از طریق شاگردان بر جسته شان آقا شیخ محمد کاظم، و همین طور نوآوری های مرحوم آقای نائینی و مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی، و تربیتهای معنوی مرحوم آقای قاضی می باشند.
این استادان یک شخصیت جامع الاطرافی به وجود آورده اند که نعمت بسیار بزرگی در عصر ما به حساب می آید، و جا دارد که از لحظه لحظه عمر ایشان استفاده برده شود. البته کسانی که لیاقتش را داشته و قدر شناس باشند.
همینطور خدای متعال به ایشان ویژگیهای شخصی و استعدادهای ذاتی عطا فرموده که جنبه کسبی ندارد و خدادادی است، با این وصف ایشان مقامات معنوی خود را کتمان می کنند و کسانی که اطلاعی داشته باشند اجازه گفتن ندارند. »
و نیز آقای مصباح می فرماید:
« آیت الله بهجت هم در مسائل علمی فوق العاده دقیق هستند و بدان اهتمام دارند و واقعاً درس را یک وظیفه واجب جدّی می دانند و تحقیق در مسائل فقهی را بسیار اهمیت می دهند، و هم در مسائل عبادتی و معنوی اهتمام کافی دارند و آنها را یک بال دیگری برای پرواز انسان تلقی می کنند که هیچ کدام بدون دیگری کارساز نیست. »

 

موضوعات:  آیت الله بهجت(ره) در کلام آیت الله مصباح یزدی  لینک ثابت
 [ 11:37:00 ب.ظ ]





آیت الله بهجت(ره) در کلام علما (2)
آیت الله مشکینی:
« ایشان (آیت الله العظمی بهجت) از جهت علمی هم در فقه و هم در اصول، در یک مرتبه خیلی بالایی در میان فقهای شیعه قرار دارند، و از جهت تقوا و کمالات و عظمت روحی در مرحله ای بالاتر از آن می باشند، و استادانی که ایشان از آنها استفاده کرده اند نیز در مقام خیلی بالایی قرار دارند که ما باید مانند ستاره ها به آنها بنگریم؛ لذا سزاوار است که در اطراف وجود ایشان کتابها نوشته شود. »

آیت الله علامه محمد تقی جعفری(ره):
« اینکه در روایات آمده است که « هر کس عالمی را در چهل روز زیارت نکند، مات قلبه (قلبش می میرد) و همچنین « زیارة العلماء أحبّ إلی الله تعالی من سبعین طوافاً حول البیت: زیارت علماء در نزد خدا محبوبتر از هفتاد بار طواف نمودن در گرد خانه {خدا} می باشد. » مصداق بارز «علما» آیت الله بهجت هستند. صرف دیدن و ملاقات کردن ایشان خود سر تا پا موعظه است. من هر وقت ایشان را می بینم تا چند روز اثر این ملاقات در من باقی است، و در واقع هشدار دهنده برای ما می باشد. »

آیت الله بُدلا:
« وضع مقامات آقای بهجت از همان زمانی که درس آیت الله بروجردی می رفتیم روشن بود، و معلوم بود که ایشان لیاقت چنین مقاماتی را دارند. »

آیت الله طاهری شمس:
« آیت الله العظمی بهجت به یک افقی رسیده که وقتی به احکام و دستورات اسلام نگاه می کنند، فتوایی را می دهند که مورد رضا و توجه خدا هست و خلاف در آن نیست. »

آیت الله شیخ جواد کربلایی:
« در این چند سال که در تهران و قم هستم از بعضی اشخاص درباره آیت الله العظمی بهجت مطالبی شنیدم که حاکی از این است که ایشان واجد الطاف خاصه الهی هستند، « هنیئاً له ثم هنیئاً له: گوارایش باد، و گوارایش باد! » بنده زبان حالم به ایشان این است:
هر چند بردی آبم، رو از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر، کز مدعی رعایت
ای آفتاب خوبان! می سوزد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
و نیز عرضه می دارم:
اگر شراب خوری، جرعه ای فشان بر خاک
به مذهب همه، کفرطریقت است امساک »

آیت الله آذری قمی:
« حضرت آیت الله العظمی بهجت شاگرد آیت الله العظمی نائینی و آیت الله العظمی محقق اصفهانی هستند، سوابق درخشانش در تحصیل و تدریس غیر قابل انکار است، به طوری که بعضی از فضلای با سابقه حوزه علمیه قم 15 سال از محضر درس ایشان استفاده شایانی کرده اند. و اکنون خود آنان از مجتهدین به نام هستند.
علاوه بر علم، در عمل و تقوا و ورع نیز ایشان در شهر قم زبانزد خاص و عام است، و به قول بعضی از دوستان ایشان را نمی شود گفت آدم با تقوایی است، بلکه عین تقوا و مجسمه تقواست، و تقوا و عدالت یکی از بهترین صفات مرجع تقلید است که در ایشان یافت می شود. »

آیت الله مسعودی خمینی:
« امثال آقای بهجت همیشه در هر دوران کم بوده اند، باید از ایشان استفاده کرد. و بخصوص از نظر اخلاقی و معنوی سطح بالایی دارد، همه و بویژه جوانان و کسانی که دنبال اخلاقیات می باشند خدمت ایشان بروند و درس اخلاق بگیرند، حتی چهره اخلاقی و معنوی آقا خیلی کارساز است. »

آیت الله محمد حسین احمدی فقیه یزدی:
« روز قیامت که روز احتجاج است برای ما یقینی است که آیت الله العظمی بهجت جزء حجتهای الهی هستند، و اگر ما واقعاً نتوانیم از محضرشان درست استفاده کنیم و درست تربیت بشویم محکوم می شویم و نمی توانیم جواب صحیح الهی را بدهیم. »

موضوعات: آیت الله بهجت(ره) در کلام علما (2)  لینک ثابت
 [ 11:31:00 ب.ظ ]





آیت الله بهجت(ره) در کلام علما
1)علامه طباطبایی (ره):
« ایشان (آیت الله بهجت) عبد صالح است. »

2)آیت الله بهاء الدینی (ره):
« الآن ثروتمند ترین مرد جهان (از جهت معنوی) آقای بهجت است. »

3)آیت الله فکور (ره):
آیت الله محمد حسن احمدی می گوید: آیت الله فکور خیلی نسبت به آقای بهجت عنایت داشتند و می فرمودند:
« آقای بهجت از جمله افرادی هستند که مخصوصاً در صراط معنویت فوق العاده هستند. »

4)آیت الله حاج سید عبدالکریم کشمیری(ره)
از محضر ایشان سؤال شد: اکنون چه کسی را به عنوان استاد کامل معرفی می کنید؟
فرمودند:« آقای بهجت، آقای بهجت. »

5)آیت الله سید احمد فهری
از ایشان نیز پرسیده شد: اکنون چه کسی را به عنوان استاد کامل معرفی می کنید؟
فرمودند:« آقای بهجت، آقای بهجت. »

6)آیت الله شیخ عباس قوچانی (ره)
آقای مصباح می گوید:
« از جمله کسانی که درباره حضرت آقای بهجت اعتقاد به کمالات فوق العاده داشت آقا شیخ عباس قوچانی، جانشین مرحوم آقای قاضی در مسائل اخلاقی و عرفانی بودند که در نجف متوطن بود (و فرزندش نماینده ولی فقیه در ستاد مشترک است.)
ایشان می فرمود: وقتی که آقای بهجت خیلی جوان بودند و هنوز سنشان به بیست نرسیده بود (تعبیرشان این بود که هنوز محاسنشان درست در نیامده بود) به مقاماتی رسیده بودند که ما به واسطه ارتباط نزدیک و رفاقت صمیمانه ای که داشتیم اطلاع پیدا کردیم، و ایشان از من عهد شرعی گرفتند تا زنده هستم آنها را جایی نقل نکنم. و به نظرم همین موت اختیاری را مطرح می کردند. »
کسی که در آن سن به این مقامات رسیده باشد باید حدس زد که در سن هشتاد سالگی و بعد از یک عمر طولانی سیروسلوک و استقامت در راه بندگی خدا و انجام وظایف، به چه پایه ای از قرب خدا رسیده باشد. وهمین باعث می شود که هر مؤمن پاک سرشتی که ایشان را می بیند مجذوب شود، مخصوصاً آن حالات عبادی ایشان را، و اگر کسی مؤفق بشود در نمازهای ایشان شرکت کند، مایه برکات بسیار زیادی است.

موضوعات: آیت الله بهجت(ره) در کلام علما, آیت الله بهجت(ره) در کلام علما(1)  لینک ثابت
 [ 11:29:00 ب.ظ ]





آیت الله بهجت(ره) در کلامآیت الله خامنه ای (دامت برکاته):

 

« آن بزرگوار (آیت الله العظمی بهجت) که از برجستگان مراجع تقلید معاصر به شمار می رفتند،

معلم بزرگ اخلاق و عرفان و سرچشمه فیوضات معنوی بی پایان نیز بودند.

دل نورانی و مصفای آن پارسای پرهیزگار، آیینه ی روشن و صیقل یافته ی الهام الهی،

و کلام معطر او راهنمای اندیشه و عمل رهجویان و سالکان بود. »

موضوعات: آیت الله بهجت(ره) در کلامآیت الله خامنه ای (دامت برکاته):  لینک ثابت
 [ 11:26:00 ب.ظ ]





آیت الله بهجت(ره) در کلام آیت الله مصباح نیز در این باره می گوید:
« مرحوم آقا مصطفی(ره) از پدرشان مرحوم امام (ره) نقل می کرد:
آقا معتقدند جناب آقای بهجت دارای مقامات معنوی بسیار ممتازی هستند.

از جمله مطالبی که از پدرشان درباره آقای بهجت نقل می کردند این بود که: ایشان دارای موت اختیاری هستند، یعنی قدرت این را دارند که هر وقت بخواهند روح خویش را از بدن به اصطلاح خلع کنند و بعد مراجعت کنند. این یکی از مقامات بلندی است که بزرگان در مسیر سیروسلوک عرفانی ممکن است به آن برسند، و همینطور مقامات معنوی دیگری در معارف توحیدی که زبان بنده یارای بحث درباره این زمینه ها را ندارد. »
هم او در جای دیگر می گوید:
« مرحوم حاج آقا مصطفی از قول امام نقل می کردند: وقتی امام (که ارتباط نزدیکی با مرحوم آقای بروجردی داشتند) دیده بودند که زندگی آقای بهجت خیلی ساده است، برای کمک به زندگی ایشان یک وجهی از مرحوم آقای بروجردی گرفته بودند، وقتی آورده بودند برای آقای بهجت ایشان قبول نکرده بودند و امام هم مصلحت نمی دیدند آن وجه را برگردانند، به هر حال با یک چاره اندیشی حضرت امام فرموده بودند (این طور که نقل کردند): من از مال خودم به شما می بخشم، و شما اجازه بدهید من این را دیگر بر نگردانم. تا اینکه به این صورت ایشان به عنوان هبه از ملک شخصی حضرت امام قبول کردند. »
باز آیت الله یزدی در مورد عنایت ویژه حضرت امام به ایشان می گویند:
« در یکی از شرفیابی های خبرگان رهبری به خدمت حضرت امام راحل رحمه الله، از ایشان رهنمودی برای مسائل اخلاقی خواسته شد، حضرت امام، خبرگان را به حضرت آیت الله العظمی بهجت حواله دادند. و در جواب اظهار خبرگان که ایشان کسی را نمی پذیرد، فرمودند: آنقدر اصرار کنید تا بپذیرد. »

موضوعات: آیت الله بهجت(ره) در کلام آیت الله مصباح نیز در این باره می گوید:  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ب.ظ ]






آیت الله بهجت(ره) در کلام امام خمینی (ره)
امام (ره) عنایت خاصی به آیت الله بهجت داشتند، نقل چند جریان در این ارتباط، مدعای ما را اثبات می کند:
آیت الله مسعودی می گوید:
« من در ضمن چهار پنج سالی که خدمت امام بودم یادم هست که دو سه مرتبه امام فرمود: فلانی، فردا صبح می خواهیم برویم منزل آقای بهجت. و فردای آن روز بلند می شدیم و می آمدیم منزل ایشان، همین منزلی که اکنون در آن ساکن هستند، و در اولین اتاق ورودی با همین فرشهایی که الان موجود است یکی دو دقیقه می نشستیم، سپس امام اشاره می کردند و من بیرون می رفتم و ایشان حدود نیم ساعت با آقای بهجت به گفتگو می پرداختند بعد امام بیرون می آمدند و می رفتیم. اما اینکه درباره چه مسائلی گفتگو می کردند، نمی دانم خودشان می دانستند و خدا.
همچنین دو سه مرتبه در همان بحبوحه نهضت 41 یا 42 آقای بهجت به من فرمودند که شما به آقای خمینی بگویید فردا صبح ساعت فلان دو رأس گوسفند قربانی کند و من می آمدم به امام اطلاع می دادم، ایشان هم بلا فاصله به من می گفت شما به قصاب (آقای فرجی که اکنون نیز در قید حیات هست) بگویید دو رأس گوسفند از طرف ما قربانی کند بعد پولشان را می دهیم.
بار دیگر نیز آقای بهجت به من پیغام داد که به امام بگویم: سه رأس گوسفند قربانی کند، آقا هم بلافاصله دستور داد سه رأس قربانی کنند.
اینها همه مسائلی بود که بین امام و آیت الله بهجت بود و ما فقط ظواهرش را می دیدیم و از باطنش اطلاع نداشتیم.
نیز هنگامی که امام در جماران ساکن بودند آقای بهجت به من فرمودند: یک نامه کوچکی دارم شما این را به آقا برسانید، من نامه را گرفتم توی پاکت گذاشتم و بردم در جماران خدمت امام دادم.
در هر صورت رابطه این دو بزرگوار خیلی تنگاتنگ بود، چندین بار نیز حضرت امام با آقای شیخ حسن صانعی منزل آقای بهجت رفتند؛ زیرا هنگامی که امام قم بودند من و آقای شیخ حسن صانعی همیشه در خدمت امام بودیم.
آیت الله بهجت هم به امام عنایت خاصی داشتند.
یکی از شاگردان امام قدس سره در خاطره ای می گوید: « پس از آزادی حضرت امام از زندان و ورودشان به قم در سال 1341 ه.ش. مردم در تمام محله های قم جشن گرفتند و منزل هر روز آکنده از جمعیت بود، در آن زمان حضرت آیت الله العظمی بهجت نیز از کسانی بود که هر روز به منزل امام تشریف می آوردند و مدتی بر در یکی از حجرات بیت ایشان می ایستادند وقتی به ایشان پیشنهاد شد که شایسته نیست بیرون اتاق بایستید، لااقل در داخل اطاق بنشینید. ایشان در جواب فرمود: من بر خود واجب می دانم که جهت تعظیم این شخصیت ارزنده به اینجا آمده و دقایقی بایستم و سپس باز گردم. »

موضوعات: آیت الله بهجت(ره) در کلام امام خمینی (ره)  لینک ثابت
 [ 11:20:00 ب.ظ ]




 

 

فضیلت و خواص سوره قمر
قمرو نام دیگرش «اقتربت الساعة» (1) پنجاه و چهارمین سوره قران است که مکی و 55 آیه دارد.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر کس سوره قمر را یک روز در میان قرائت کند در حالی وارد قیامت می شود که صورتش مانند شب چهارده می درخشد و هر کس آن را هر شب قرائت کند بهتر است و در روز قیامت در حالی می آید که چهره اش از سفیدی می درخشد(2)
هم چنین ابن عباس از ایشان نقل می کند: قاری سوره قمر در کتاب آسمانی تورات سپیدرو نامیده شده استو در روزی که چهره ها سپید یا سیاه می شود چهره قاری آن سپید و نورانی است(3)
از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده است: هر کس سوره قمر را قرائت کند، خداوند او را در حالی از قبرش خارج می کند که بر شتری از شتران بهشتی سوار شده است(4).
آثار و برکات سوره
1) جهت یافتن محبوبیت نزد مردم
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر کس در روز جمعه هنگام ظهر سوره قمر را بنویسد و آن را زیر عمامه خود قرار دهد یا آن را همراه خود قرار دهد در نزد مردم آبرومند و محبوب خواهد بود.(5)
2) آسان شدن کارهای سخت
امام صادق علیه السلام فرموده اند: اگر در ظهر روز جمعه سوره قمر را بنویسد و با خود همراه داشته باشد به اذن خداوند کارهای سخت بر آنان آسان می شود.(6)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) درمان با قرآن، ص105
(2) مجمع البیان،ج9، ص307
(3) الجامع الصغیر، ج2، ص234.
(4) ثواب الاعمال، ص116.
(5) تفسیرالبرهان، ج5، ص213
(6) همان
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره قمر  لینک ثابت
 [ 11:15:00 ب.ظ ]




 

فضیلت و خواص سوره نجم
نجم؛ پنجاه و سومین سوره قرآن است که مکی و62 آیه دارد. واز سوره های سجده دار است.
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در فضیلت این سوره شریفه فرموده است: هر کس سوره نجم را قرائت کند ده برابر تعداد تصدیق کنندگان و تکذیب کنندگان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به او پاداش داده می شود(1)
از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده: هر که بر قرائت سوره نجم مداومت داشته باشد در بین مردم زندگی خواهد کرد در حال که او را می ستایند و خداوند گناهان او را می بخشد و مردم او را دوست دارند(2)
آثارو برکات سوره
1) زیاد شدن قوت و قدرت قلبی
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: اگر سوره نجم رابر پوست حیوانی بنویسند و با خود داشته باشند در مقابله با هر حاکمی که با او روبرو می شود، قوت و قدرت قلبی پیدا می کند و آن حاکم و سلطان به او احترام می گذارد.(3)
2) رفع گریه کودکان
مرحوم کفعمی در کتاب المصباح آورده: اگر آیات 61-59 سوره «نجم» را بنویسد برای جلوگیری یا رفع گریه زیاد کودکان بر آنان بیاویزد یا به همراه آنان قرار دهند آرام می شوند.(4)
ختم مجرب
جهت برآورده شدن هر حاجتی «21» بار این سوره را در یک جلسه بخواند انشاءالله نتیجه می گیرد.(5 )
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
(1)مجمع البیان، ج9، ص270
(2) ثواب الاعمال، ص116
(3) تفسیرالبرهان، ج5،ص185
(4)المصباح کفعمی، ص 458
(5 ) درمان با قرآن،ص 105
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره نجم  لینک ثابت
 [ 11:03:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره طور
پنجاه و دومین سوره قرآن کریم است که مکی و 49 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده: کسی که سوره طور را قرائت نماید خداوند او را از عذاب ایمن داشته و به بهشت وارد می کند(1)
در سخنی از امام صادق و امام باقر علیهما السلام نقل شده: هر کس سوره طور را قرائت کند خیر دنیا و آخرت را برای او جمع خواهد کرد(2)
آثار و برکات سوره
1) از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: هر کس سوره طور را قرائت نماید و بر قرائت آن مداومت ورزد، اگر در زندان و در غل و بند باشد خداوند راه خروج و آزادی او را آسان می کند هر چند جرم های بزرگ داشته باشد(3)
2) امام جعفر صادق علیه السلام در برکات این سوره فرموده اندک هر کس بر قرائت سوره طور مداومت ورزد اگر زندانی باشد خداوند راه خروجش را آسان می کند هر چند بر گردنش حدّ واجب شده باشد و اگر مسافر باشد در طول مسافرتش از امور ناخوشایند و خطرات در امان می ماند و اگر بر موضع عقرب گزیدگی بپاشند به اذن خدا بهبود می یابد.(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) مجمع البیان، ج9،ص270
(2) ثواب الاعمال، ص116
(3) تفسیرالبرهان، ج5، ص175
(4) همان
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره طور  لینک ثابت
 [ 10:55:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره ذاریات
ذاریات؛ پنجاه و یکمین سوره قرآن است که مکی و 60 آیه دارد.
از رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم نقل شده است: هر کس سوره ذاریات را قرائت نماید ده برابر بادهایی که در دنیا می وزد به او ده حسنه داده می شود(1)
از امام صادق علیه السلام روایت شده: هر کس سوره ذاریات را قرائت نماید مانند چراغی درخشان موجب نورانیت او در قبر می شود(2)
در روایت دیگری از ایشان آمده است: کسی که سوره ذاریات را قرائت می کند خداوند امور معیشت او را اصلاح می کند و او روزی فراوان عطا می شود…(3)
آثار و برکات سوره
1) آسان شدن زایمان
از پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: اگر سوره ذاریات را در ظرفی چینی یا بلوری بنویسند و پس از شستن از آبش بنوشند خوف و ترس از او برداشته می شود و اگر بر زن بارداری که سخت زایمان می کند بیاویزند به زودی زایمان می کند(4)
2) بهبود بیماری
در سخنی از امام صادق علیه السلام در این باره نقل شده است: اگر این سوره را نزد بیماری که بستری است بنویسند خداوند به صورت جدی بر او آسان می گیرد.(5)
3) جهت گشودن بخت دختران
هر کس آیه «49 سوره ذاریات» را بنویسد و برگردن دختری ببندد که شوهر نکرده به لطف خداوند به زودی ازدواج می کند.(6)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)مجمع البیان،ج9، ص252
(2)الدعوات، ص243
(3) ثواب الاعمال، ص115
(4)تفسیرالبرهان، ج5، ص155
(5) همان
(6) قرآن درمانی روحی وجسمی، ص226
منبع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره ذاریات  لینک ثابت
 [ 10:53:00 ب.ظ ]




فروتني واقعی در مقابل پدر و مادر چیست؟

نگاهت را جز از سر مهر و دلسوزى به آنان خيره مكن و صدايت را از صداى آنها بلندتر مگردان.

مشرق- امام جعفر صادق عليه ‏السلام - درباره آيه « و از روى مهربانى، در برابر آنان(پدرومادر) خوار و فروتن باش»

 نگاهت را جز از سر مهر و دلسوزى به آنان خيره مكن و صدايت را از صداى آنها بلندتر مگردان و رو دست آنها نيز بلند نشو و خود را از آنها جلو مينداز.
متن حدیث:

قال الصادق عليه‌‏السلام:
في قولِهِ تعالى: «و اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَةِ»: لا تَملَأْ عَينَيكَ من النَّظَرِ إلَيهِما إلاّ بِرَحمَةٍ ورِقَّةٍ،

ولا تَرفَعْ صَوتَكَ فَوقَ أصواتِهِما، و لا يَدَكَ فَوقَ أيديهِما، و لا تَقَدَّمْ قُدّامَهُما.

«اصول كافي، جلد2، صفحه 158»

موضوعات: فروتني واقعی در مقابل پدر و مادر چیست؟  لینک ثابت
 [ 10:39:00 ب.ظ ]





سخن امام علی(ع)درباره فایده نگاه به سبزه زار

امام علی علیه السلام فرموده اند نگاه به سبزه زار درمان کننده و نشاط آور است.

مشرق- امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام فرمودند: چشم زخم حقیقت دارد، استفاده از نیروهای مرموز طبیعت حقیقت دارد،

سحر و جادو وجود دارد، فال نیک راست است؛ و رویداد بد را بد شگون دانستن(فال بد زدن)، درست نیست.
بوی خوش درمان و نشاط آور است، عسل درمان کننده و نشاط آور است، سواری بهبودی آورد، و نگاه به سبزه زار درمان کننده و نشاط آور است.

متن حدیث:

وقال(ع) : العين حق ، و الرقی حق ، و السحر حق ، و الفال حق ، و الطيره ليست بحق ، و العدوی ليست بحق ،

و الطيب نشره ، والعسل نشره ، و الرکوب نشره ، و النظر الی الخضره نشره.

«نهج البلاغه،حکمت 400»

موضوعات: سخن امام علی(ع)درباره فایده نگاه به سبزه زار  لینک ثابت
 [ 10:28:00 ب.ظ ]




شناخت قرآن بدون شناخت امام علی(ع) ممکن نیست

آیت‌الله وحیدخراسانی با اشاره به حدیث «القرآن مع علی(ع) و علی(ع) مع القرآن» تاکید کرد: این معیت ثابت می‌کند که محیط قرآن و امام یکی است و شناخت قرآن بدون شناخت امام(ع) و شناخت امام(ع) بدون شناخت قرآن امکان ندارد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه قم، این مرجع تقلید در درس خارج خود در مسجد اعظم با اشاره به حدیث القرآن مع علی(ع) و علی(ع) مع القرآن، گفت: این حدیث از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است و ناقل این حدیث نیز ائمه علمای حدیث اهل سنت هستند.

وی افزود: از جمله کسانی که این حدیث را نقل و صحت آن را نیز تایید کرده‎اند حاکم نیشابوری و ذهبی هستند که هر دو از کبار ائمه حدیث اهل سنت به شمار می‎روند.

این مرجع تقلید بیان کرد: این حدیث را می‎توان فصل‌الخطاب دانست زیرا تکلیف عامه و خاصه را مشخص می‏‌کند و دیگر حرفی باقی نمی‏‌ماند؛ از دیگر مباحثی که در این حدیث به چشم می‌خورد آن است که این حدیث از نظر دلالت نیز کاملا منحصر به فرد است و کسی نمی‎تواند در دلالت آن شک کند.

وی گفت: در رجال ذهبی بیان شده است که پیامبر اکرم(ص) این حدیث را با همین الفاظ دقیق بیان کرده‎اند؛ به همین جهت است که متاسفانه وقتی فقه حدیث به درستی فهمیده نشود، این احادیث نقل می‎شود ولی اثری در بسیاری از ناقلان آن ندارد.

آیت‎الله‎ وحید خراسانی بیان کرد: ذهبی و سایر ائمه عامه و حدیث که این حدیث را این چنین نقل کرده‎اند برای فهم آن بهتر است که به فهم خود قرآن بپردازند زیرا تا قرآن شناخته نشود، این حدیث نیز ناشناخته باقی می‎ماند.

وی گفت: از نظر فنی باید گفت که معیت از مفاهیم اضافی است و مفاهیم اضافیه، مقوم به طرفین است، نکته بعد آنکه این امر موجود به وجود طرفین است و از نظر برهان، در معیت، ذکر دو طرف برای معیت، کافی است.

این مرجع تقلید بیان کرد: نکته محیرالعقول در این حدیث، تعبیر پیامبر اکرم است که در اینجا قرآن و امام علی(ع) را در کنار و با هم و در یک محیط ذکر کرده است یعنی اگر می‎خواهیم امام را بشناسیم باید قرآن را بشناسیم و اگر می‏‌خواهیم قرآن را بشناسیم باید امام را به خوبی درک کنیم.

وی گفت: اگر بخواهیم اعجاز قرآن را بیان کنیم، تا حد فهم باید بگوییم که نمی‎توانیم به اسرار باطنی قرآن برسیم زیرا قرآن، هم دارای سادگی است و هم اینکه لایدرک و غیر قابل توصیف است؛ چونان نور خورشید که آن را حس می‎کنیم ولی از بیان اجزا و شعاع و کیفیت آن عاجزیم.

حروف مقطعه؛ گوشه‌ای از گنجینه قرآن

آیت‎الله وحید خراسانی بیان کرد: اسرار حروف مقطعه که عالم را زیر و رو می‎کند و تمام مفسران از درک آن عاجز هستند تنها گوشه‎ای از گنجینه قرآن است.

وی گفت: مشکل این دسته از اهل حدیث آن است که به فهم عمیق از قرآن نرسیده‎اند که بخواهند امام علی(ع) را در این آیینه درک کنند زیرا امام علی(ع) در محیط قرآن است و این دو در یک محیط قرار دارند و هر کس که می‎خواهد به این حقایق برسد باید به این محیط وارد شود.

این استاد برجسته حوزه علمیه بیان کرد: قرآن در کتاب مکنون است ولی کسی نمی‎تواند اسرار آن را بازشناسی کند؛ البته خود قرآن بیان کرده است که کسی غیر “مطهرون” که همان اولیاء الله و معصومین(ع) هستند نمی‎توانند به آن دست یابند.

عظمت امام علی(ع)

این مرجع تقلید گفت: قرآن به حدی عظمت دارد که حضرت موسی و حضرت عیسی(ع) با آن معجزات و بزرگی و حضرت ابراهیم با خلوص یگانه در حدی نبودند که این کتاب بر آنها نازل شود. این گنج هستی تنها باید به پیامبر خاتم نازل می‎شد که این پیامبر خاتم، این عظمت را در وجود امام علی(ع) بیان کرده است.

وی با ذکر این مطلب که امام علی(ع) نیز اعجاز قرآن را تمام نشدنی و غیر قابل شمارش بیان کرده‎اند، تصریح کرد: این سؤال از علمای عامه و اهل حدیث مطرح است که چگونه شما به تبیان بودن قرآن بر کل شیء قائل هستید و از دیگر سوی این حدیث را نیز نقل می‎کنید و کسی که این چنین تبیان کل شی است را در مرتبه‎ای پایین‌تر از دیگرانی می‎پندارید که خودتان نقل کرده‏‎اید در زمان خلافت حتی احکام تیمم را نیز بلد نبود.

موضوعات: شناخت قرآن بدون شناخت امام علی(ع) ممکن نیست  لینک ثابت
 [ 10:08:00 ب.ظ ]





چهل حديث منتخب از امام هادی (ع)
مجموعه: احادیث و سخنان بزرگان

 

قالَ الا مامُ اءبو الحسن ، علىّ الهادى صلوات اللّه و سلامه عليه :

1- مَنِ اتَّقىَ اللّهَ يُتَّقى ، وَمَنْ اءطاعَ اللّهَ يُطاعُ، وَ مَنْ اءطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقينَ، وَمَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ يَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقينَ.
ترجمه :
فرمود: كسى كه تقوى الهى را رعايت نمايد و مطيع احكام و مقرّرات الهى باشد، ديگران مطيع او مى شوند.
و هر شخصى كه اطاعت از خالق نمايد، باكى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت ؛ و چنانچه خداى متعال را با معصيت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است كه مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گيرد.

—————————–
2- قالَ عليه السلام : مَنْ اءنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ، وَعَلامَةُ الاُْنْسِ بِاللّهِ الْوَحْشَةُ مِنَ النّاسِ.
ترجمه :
فرمود: كسى كه با خداوند متعال مونس باشد و او را اءنيس خود بداند، از مردم احساس وحشت مى كند.
و علامت و نشانه اءنس با خداوند وحشت از مردم است يعنى از غير خدا نهراسيدن و از مردم احتياط و دورى كردن .

—————————–
3- قالَ عليه السلام :السَّهَرَ اءُلَذُّ الْمَنامِ، وَالْجُوعُ يَزيدُ فى طيبِ الطَّعامِ.
ترجمه :
فرمود: شب زنده دارى ، خواب بعد از آن را لذيذ مى گرداند؛ و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزايد يعنى هر چه انسان كمتر بخوابد بيشتر از خواب لذت مى برد و هر چه كم خوراك باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود .

—————————–
4- قالَ عليه السلام : لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ كَدِرْتَ عَلَيْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ إ لَيْهِ، فَإ نَّما قَلْبُ غَيْرِكَ كَقَلْبِكَ لَهُ.
ترجمه :
فرمود: از كسى كه نسبت به او كدورت و كينه دارى ، صميّميت و محبّت مجوى .
همچنين از كسى كه نسبت به او بدگمان هستى ، نصيحت و موعظه طلب نكن ، چون كه ديدگاه و افكار ديگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد.

—————————–
5- قالَ عليه السلام : الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داعٍ إ لَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ اءذَمُّ الاْ خْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجيَّةٌ سَيِّئَةٌ.
ترجمه :
فرمود: حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد.
تكبّر و خودخواهى جذب كننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد.
عُجب و خودبينى مانع تحصيل علم خواهد بود و در نتيجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد. بخيل بودن بدترين اخلاق است ؛ و نيز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.

—————————–
6- قالَ عليه السلام : الْهَزْلُ فكاهَةُ السُّفَهاءِ، وَ صَناعَةُ الْجُهّالِ.
ترجمه :
فرمود: مسخره كردن و شوخى هاى - بى مورد - از بى خردى است و كار انسان هاى نادان مى باشد.

—————————–
7- قالَ عليه السلام : الدُّنْيا سُوقٌ رَبِحَ فيها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ.
ترجمه :
فرمود: دنيا همانند بازارى است كه عدّه اى در آن براى آخرت سود مى برند و عدّه اى ديگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.

—————————–
8- قالَ عليه السلام : النّاسُ فِى الدُّنْيا بِالاْ مْوالِ وَ فِى الاَّْخِرَةِ بِالاْ عْمالِ.
ترجمه :
فرمود: مردم در دنيا به وسيله ثروت و تجمّلات شهرت مى يابند ولى در آخرت به وسيله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.

—————————–
9- قالَ عليه السلام : مُخالَطَةُ الاْ شْرارِ تَدُلُّ عَلى شِرارِ مَنْ يُخالِطُهُمْ.
ترجمه :
فرمود: همنشين شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستى و شرارت تو خواهد بود.

—————————–
10- قالَ عليه السلام : أ هْلُ قُمْ وَ أ هْلُ آبَةِ مَغْفُورٌلَهُمْ ، لِزيارَتِهِمْ لِجَدّى عَلىّ ابْنِ مُوسَى الرِّضا عَلَيْهِ السَّلامُ بِطُوس ، اءلا وَ مَنْ زارَهُ فَأ صابَهُ فى طَريقِهِ قَطْرَةٌ مِنَ السَّماءِ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.
ترجمه :
فرمود: اءهالى قم و اءهالى آبه يكى از روستاهاى حوالى ساوه آمرزيده هستند به جهت آن كه جدّم امام رضا عليه السلام را در شهر طوس زيارت مى كنند.
و سپس حضرت افزود: هر كه جدّم امام رضا عليه السلام را زيارت كند و در مسير راه صدمه و سختى تحمّل كند خداوند آتش را بر بدن او حرام مى گرداند.

—————————–
11- عَنْ يَعْقُوبِ بْنِ السِّكيتْ، قالَ: سَاءلْتُ أ بَاالْحَسَنِ الْهادى عليه السلام : ما بالُ الْقُرْآنِ لا يَزْدادُ عَلَى النَّشْرِ وَالدَّرْسِ إ لاّ غَضاضَة ؟
قالَ عليه السلام : إ نَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمانٍ دُونَ زَمانٍ، وَلالِناسٍ دُونَ ناسٍ، فَهُوَ فى كُلِّ زَمانٍ جَديدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضُّ إ لى يَوْمِ الْقِيامَةِ.

ترجمه :
يكى از اصحاب حضرت به نام ابن سِكيّت گويد: از امام هادى عليه السلام سؤ ال كردم : چرا قرآن با مرور زمان و زياد خواندن و تكرار، كهنه و مندرس نمى شود؛ بلكه هميشه حالتى تازه و جديد در آن وجود دارد؟
مام عليه السلام فرمود: چون كه خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و يا طايفه اى مخصوص قرار نداده است ؛ بلكه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است ، به همين جهت هميشه حالت جديد و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قيامت قابل عمل و اجراء مى باشد.

—————————–
12- قالَ عليه السلام :الْغَضَبُ عَلى مَنْ لا تَمْلِكُ عَجْزٌ، وَ عَلى مَنْ تَمْلِكُ لُؤْمٌ.
ترجمه :
فرمود: غضب و تندى در مقابل آن كسى كه توان مقابله با او را ندارى ، علامت عجز و ناتوانى است ، ولى در مقابل كسى كه توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستى و رذالت است .

—————————–
13- قالَ عليه السلام : يَاْتى عَلماءُ شيعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّينا وَ اءهْلِ وِلايَتِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَالاْ نْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تيجانِهِمْ.
ترجمه :
فرمود: علماء و دانشمندانى كه به فرياد دوستان و پيروان ما برسند و از آن ها رفع مشكل نمايند، روز قيامت در حالى محشور مى شوند كه تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.
—————————–
14- قالَ عليه السلام : لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ: اسْتَكْثِرُوا لَنا مِنَ الْباذِنْجانِ، فَإ نَّهُ حارُّ فى وَقْتِ الْحَرارَةِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْبُرُودَةِ، مُعْتَدِلٌ فِى الاْ وقاتِ كُلِّها، جَيِّدٌ عَلى كلِّ حالٍ.
ترجمه :
به بعضى از غلامان خود فرمود: بيشتر براى ما بادمجان پخت نمائيد كه در فصل گرما، گرم و در فصل سرما، سرد است .
و در تمام دوران سال معتدل مى باشد و در هر حال مفيد است.

—————————–
15- قالَ عليه السلام : التَّسْريحُ بِمِشْطِ الْعاجِ يُنْبُتُ الشَّعْرَ فِى الرَّأ سِ، وَ يَطْرُدُ الدُّودَ مِنَ الدِّماغِ، وَ يُطْفِى ءُ الْمِرارَ، وَ يَتَّقِى اللِّثةَ وَ الْعَمُورَ.
ترجمه :
فرمود: شانه كردن موها به وسيله شانه عاج ، سبب روئيدن و افزايش مو مى باشد، همچنين سبب نابودى كرم هاى درون سر و مُخ خواهد شد و موجب سلامتى فكّ و لثه ها مى گردد.

—————————–
16- قالَ عليه السلام : اُذكُرْ مَصْرَعَكَ بَيْنَ يَدَىْ اءهْلِكَ لا طَبيبٌ يَمْنَعُكَ، وَ لا حَبيبٌ يَنْفَعُكَ.
ترجمه :
فرمود: بياد آور و فراموش نكن آن حالت و موقعى را كه در ميان جمع اعضاء خانواده و آشنايان قرار مى گيرى و لحظات آخر عمرت سپرى مى شود و هيچ پزشكى و دوستى و ثروتى نمى تواند تو را از آن حالت نجات دهد.

—————————–
17- قالَ عليه السلام : إ نَّ الْحَرامَ لايَنْمى ، وَإ نْ نَمى لا يُبارَكُ فيهِ، وَما اءَنْفَقَهُ لَمْ يُؤْجَرْ عَلَيْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ كانَ زادَهُ إ لَى النّارِ.
ترجمه :
فرمود: همانا اموال حرام ، رشد و نموّ ندارد و اگر هم احياناً رشد كند و زياد شود بركتى نخواهد داشت و با خوشى مصرف نمى گردد.
و آنچه را از اموال حرام انفاق و كمك كرده باشد اءجر و پاداشى برايش نيست و هر مقدارى كه براى بعد از خود به هر عنوان باقى گذارد معاقب مى گردد.

—————————–
18- قالَ عليه السلام : اَلْحِكْمَةُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَةِ.
ترجمه :
فرمود: حكمت اثرى در دل ها و قلب هاى فاسد نمى گذارد.

—————————–
19- قالَ عليه السلام : مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَيْهِ.
ترجمه :
فرمود: هر كه از خود راضى باشد بدگويان او زياد خواهند شد.

—————————–
20- قالَ عليه السلام : اَلْمُصيبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتان .
ترجمه :
فرمود: مصيبتى كه بر كسى وارد شود و صبر و تحمّل نمايد، تنها يك ناراحتى است ؛ ولى چنانچه فرياد بزند و جزع كند دو ناراحتى خواهد داشت.

—————————–
21- قالَ عليه السلام : اِنّ لِلّهِ بِقاعاً يُحِبُّ اءنْ يُدْعى فيها فَيَسْتَجيبُ لِمَنْ دَعاهُ، وَالْحيرُ مِنْها.
ترجمه :
فرمود: براى خداوند بقعه ها و مكان هائى است كه دوست دارد در آن ها خدا خوانده شود تا آن كه دعاها را مستجاب گرداند كه يكى از بُقْعه ها حائر و حرم امام حسين عليه السلام خواهد بود.

—————————–
22- قالَ عليه السلام : اِنّ اللّهَ هُوَ الْمُثيبُ وَالْمُعاقِبُ وَالْمُجازى بِالاَْعْمالِ عاجِلاً وَآجِلاً.
ترجمه :
فرمود: همانا تنها كسى كه ثواب مى دهد و عِقاب مى كند و كارها را در همان لحظه يا در آينده پاداش مى دهد، خداوند خواهد بود.

—————————–
23- قالَ عليه السلام : مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلا تَاءمَنْ شَرَّهُ.
ترجمه :
فرمود: هركس به خويشتن إ هانت كند و كنترل نفس نداشته باشد خود را از شرّ او در اءمان ندان .

—————————–
24- قالَ عليه السلام : اَلتَّواضُعُ اءنْ تُعْطَيَ النّاسَ ما تُحِبُّ اءنْ تُعْطاهُ.
ترجمه :
فرمود: تواضع و فروتنى چنان است كه با مردم چنان كنى كه دوست دارى با تو آن كنند.

—————————–
25- قالَ عليه السلام : اِنّ الْجِسْمَ مُحْدَثٌ وَاللّهُ مُحْدِثُهُ وَ مُجَسِّمُهُ.
ترجمه :
فرمود: همانا اجسام ، جديد و پديده هستند و خداوند متعال به وجود آورنده و تجسّم بخش آن ها است.

—————————–
26- قالَ عليه السلام : لَمْ يَزَلِ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَيْئىٌ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْياءَ بَديعاً، وَاخْتارَ لِنَفْسِهِ اءحْسَنَ الاْ سْماء.
ترجمه :
فرمود: خداوند از اءزَل ، تنها بود و چيزى با او نبود، تمام موجودات را با قدرت خود آفريده ، و بهترين نام ها را براى خود برگزيد.

—————————–
27- قالَ عليه السلام : اِذا قامَ الْقائِمُ يَقْضى بَيْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ كَقَضاءِ داوُد عليه السلام وَ لا يَسْئَلُ الْبَيِّنَةَ.
ترجمه :
فرمود: زمانى كه حضرت حجّت (عجّ) قيام نمايد در بين مردم به علم خويش قضاوت مى نمايد؛ همانند حضرت داود عليه السلام كه از دليل و شاهد سؤ ال نمى فرمايد.

—————————–
28- قالَ عليه السلام : مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقينَ وَ مَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ يَحِلَّ بِهِ الْمَخْلُوقينَ.
ترجمه :
فرمود: هركس مطيع و پيرو خدا باشد از قهر و كارشكنى ديگران باكى نخواهد داشت .

—————————–
29- قالَ عليه السلام : اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ كَريمَةٌ وَالاْ دَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِكْرَةُ مِرْآتٌ صافَيةٌ.
ترجمه :
فرمود: علم و دانش بهترين يادبود براى انتقال به ديگران است ، ادب زيباترين نيكى ها است و فكر و انديشه آئينه صاف و تزيين كننده اعمال و برنامه ها است .

—————————–
30- قالَ عليه السلام : الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، داعٍ إ لىَ الْغَمْطِ وَ الْجَهْلِ.
ترجمه :
فرمود: خودبينى و غرور، انسان را از تحصيل علوم باز مى دارد و به سمت حقارت و نادانى مى كشاند.

—————————–
31- قالَ عليه السلام : لا تُخَيِّبْ راجيكَ فَيَمْقُتَكَ اللّهُ وَ يُعاديكَ.
ترجمه :
فرمود: كسى كه به تو اميد بسته است نااميدش مگردان ، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهى گرفت .

—————————–
32- قالَ عليه السلام : مَا اسْتَراحَ ذُو الْحِرْصِ.
ترجمه :
فرمود: شخص طمّاع و حريص نسبت به اموال و تجمّلات دنيا هيچگاه آسايش و استراحت نخواهد داشت.

—————————–
33- قالَ عليه السلام : الْعِتابُ مِفْتاحُ التَّقالى ، وَالعِتابُ خَيْرٌ مِنَ الْحِقْدِ.
ترجمه :
فرمود: (مواظب باش كه ) عتاب و پرخاش گرى ، مقدّمه و كليد غضب است ، ولى در هر حال پرخاش گرى نسبت به كينه و دشمنى درونى بهتر است (چون كينه ، ضررهاى خظرناك ترى را در بردارد).

—————————–
34- قالَ عليه السلام : الْغِنى قِلَّةُ تَمَنّيكَ، وَالرّضا بِما يَكْفيكَ، وَ الْفَقْرُ شَرَهُ النّفْسِ وَ شِدَّةُ القُنُوطِ، وَالدِّقَّةُ إ تّباعُ الْيَسيرِ وَالنَّظَرُ فِى الْحَقيرِ.
ترجمه :
متر آرزو و توقّع باشد و به آنچه موجود و حاضر است راضى و قانع گردى ، وليكن فقر و تهى دستى در آن موقعى است كه آرزوهاى نفسانى اهميّت داده شود، امّا دقّت و توجّه به مسائل ، اهميّت دادن به امكانات موجود و مصرف و استفاده صحيح از آن ها است ، اگر چه ناچيز و كم باشد.

—————————–
35- قالَ عليه السلام : الاِْمامُ بَعْدى الْحَسَنِ، وَ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْقائِمُ الَّذى يَمْلاَُ الاَْرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.
ترجمه :
فرمود: امام و خليفه بعد از من (فرزندم ) حسن ؛ و بعد از او فرزندش مهدى موعود عليهما السلام مى باشد كه زمين را پر از عدل و داد مى نمايد، همان طورى كه پر از ظلم و ستم گشته باشد.

—————————–
36- قالَ عليه السلام : إ ذا كانَ زَمانُ الْعَدْلِ فيهِ أ غْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أ نْ يُظُنَّ بِأ حَدٍ سُوءاً حَتّى يُعْلَمَ ذلِكَ مِنْهُ.
ترجمه :
فرمود: در آن زمانى كه عدالت اجتماعى ، حاكم و غالب بر تباهى باشد، نبايد به شخصى بدگمان بود مگر آن كه يقين و معلوم باشد.

—————————–
37- قالَ عليه السلام : إ نَّ لِشيعَتِنا بِوِلايَتِنا لَعِصْمَةٌ، لَوْ سَلَكُوا بِها فى لُجَّةِ الْبِحارِ الْغامِرَةِ.
ترجمه :
فرمود: همانا ولايت ما اهل بيت براى شيعيان و دوستانمان پناهگاه اءمنى مى باشد كه چنانچه در همه امور به آن تمسّك جويند، بر تمام مشكلات (مادّى و معنوى ) فايق آيند.

—————————–
38- قالَ عليه السلام : يا داوُدُ لَوْ قُلْتَ: إ نَّ تارِكَ التَّقيَّةَ كَتارِكِ الصَّلاةِ لَكُنتَ صادِقاً.
ترجمه :
فرمود: به يكى از اصحابش - به نام داود صرّمى - فرمود: اگر قائل شوى كه ترك تقيّه همانند ترك نماز است ، صادق خواهى بود.

—————————–
39- قالَ: سَاءلْتُهُ عَنِ الْحِلْمِ؟ فَقالَ عليه السلام : هُوَ اءنْ تَمْلِكَ نَفْسَكَ وَ تَكْظِمَ غَيْظَكَ، وَ لا يَكُونَ ذلَكَ إ لاّ مَعَ الْقُدْرَةِ.
ترجمه :
يكى از اصحاب از آن حضرت پيرامون معناى حِلم و بردبارى سؤ ال نمود؟
حضرت در پاسخ فرمود: اين كه در هر حال مالك نَفْس خود باشى و خشم خود را فرو برى و آن را خاموش نمائى و اين تحمّل و بردبارى در حالى باشد كه توان مقابله با شخصى را داشته باشى .

—————————–
40- قالَ عليه السلام : اِنّ اللّهَ جَعَلَ الدّنيا دارَ بَلْوى وَالاْ خِرَةَ دارَ عُقْبى ، وَ جَعَلَ بَلْوى الدّنيا لِثوابِ الاْ خِرَةِ سَبَباً وَ ثَوابَ الاْ خِرَةِ مِنْ بَلْوَى الدّنيا عِوَضاً.
ترجمه :
فرمود: همانا خداوند، دنيا را جايگاه بلاها و امتحانات و مشكلات قرار داد؛ و آخرت را جايگاه نتيجه گيرى زحمات ، پس بلاها و زحمات و سختى هاى دنيا را وسيله رسيدن به مقامات آخرت قرار داد و اجر و پاداش زحمات دنيا را در آخرت عطا مى فرمايد.

موضوعات: چهل حديث منتخب از امام هادی (ع)  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-01-22] [ 11:59:00 ب.ظ ]




 

 

متن روضه شهادت امام هادی (ع) - ای کعبه دل کوی تو یا حضرت هادی - حاج محمود کریمی

ای کعبه ی دل کوی تو یا حضرت هادی
وی قبله ی جان روی تو یا حضرت هادی
ای چشم همه سوی تو یا حضرت هادی
ای خلق ثناگوی تو یا حضرت هادی
آیینه جلال نبی کیست تویی تو
چارم علی از آل نبی کیست تویی تو
تو اختر برج نبوی شمس هدایی
ماه علوی آیینه ی حُسن خدایی
فرمانده ی ملک قدر و جیش قضایی
آری تو علی ابن جواد ابن رضایی
خوبان جهان نور هدایت ز تو دارند
ارواح رسل روح ولایت ز تو دارند
تو جانی و در کالبد کل وجودی
تو وجه خدا آینه ی غیب و شهودی
تو نیت و تکبیر و قیامی و قعودی
تو رابطه ی خلق و خداوند ودودی
از فیض تو منت به سر خلق نهادند
با مهر تو دادند به ما آنچه که دادند
متوکل ملعون اومد لشکریانش نشون امام هادی داد، گفت: سپاه منو می بینی، آقا فرمود: میخوای سپاه منم ببینی؟ گفت: سپاه شما، امام فرمود: آری، دست از مقابل صورت رد کرد فرمود نگاه کن، دید زمین و آسمان، شرق و غرب، ملائکه، سر و پا مسلح، فرمود: سپاه من اینها هستند ولی ماه به دنیا تو کاری نداریم.
از سامره خیزد به فلک نور حقایق
دل ها به طواف حرم قدس تو شایق
مرهون تو روز و شب و ساعات و دقایق
روزی خور خان کرمت جمله خلایق
مدح تو ندای حق و جبریل منادی
نام تو علی کنیه زیبای تو هادی
آقا به خیرال فرمود: چه خبر از بغداد؟ از واثق چه خبر؟ عرض کرد: آقا حالش خوب بود، ده روز ازش جدا شدم، فرمود: برخی مردم مدینه میگن مرده، (یعنی خودش) از متوکل چه خبر؟ گفت: بیچاره است، گوشه ی زندان، فرمود: به سلطنت رسیده، از ابن زَیاد چه خبر؟ عرض کرد: مردم دورشن خیلی هوادار داره، فرمود: بیچاره شده؛ چند روز بعد قاصد اومد همه ی این اخبار داد، حقایق در دست امام هادیِ،
من آبرو از خاک در سامره دارم
من خاطره ها از سفر سامره دارم
من جلوه طور از شجر سامره دارم
من عشق دو قرص قمر سامره دارم
هر جا که روم مرغ دلم در حرم توست
چشمم به تو و لطف و عطا و کرم توست
تو حجت حق خلق به تایید تو بنده
توحید و نبوت به تَولای تو زنده
جبرئیل به بام تو یکی مرغ پرنده
در بین قفس رام تو شیران درنده
کردند چو بر ماه جمال تو نظاره
پروانه صفت گرد تو گشتند هماره
ای جود تو همچون یم و افلاک حبابت
آن وقت که رسید از ستم خصم عذابت
گریم به تو و غصه بیحد و حسابت
افسوس که بردند بسوی بزم شرابت
بر خیرگی خصم و بی شرمی او اُف
خاکم به دهن جام میت کرد تعارف
ای از غم تو بر جگر سنگ شراره
وی در همه ی عمر ستم دیده هماره
تو آیه تطهیری، دشمن به چه جرأت
با جام می خود به سویت کرده اشاره
از هجر تو باید کمر کوه شود خم
جایی که گریبان ولایت شده پاره
سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده
همرای عدو رفتی او بود سواره
دنبال مرکب میدوندش، مردمم جمع شدن نگاه کردن،
از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود
کز زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره
فوجی پی آزار دلت دست گشودن
قومی ز دعا تو گرفتن کناره
خدا لعنت کنه یحیی بن هرثمه، رفت دنبال آقا از مدینه بیاردش، مأمور بودن آقا رو آزار بدن، اینقده تو راه کرامات دیدن، سپاهیان آرام شدن احترام نگه داشتن، وقتی رسیدن به سامرا، متوکل گذاشت از شهر رفت که پیداش نشه، چکار کنیم، عین عمه جانه سه ساله اش توی خرابه نگه اش داشتن…

موضوعات: متن روضه شهادت امام هادی (ع) -- حاج محمود کریمی  لینک ثابت
 [ 11:57:00 ب.ظ ]





شعر شهادت امام هادی النقی(ع)

 

دست های کریم

رحمت محض در نگاه او
بر زبانش فقط بیان خدا
راه گم کرده ایم و می جوییم
از رد پای او نشان خدا
**
دست هایش کریم تر از پیش
روزی کیسه ی فقیرم شد
من اسیرش شدم نمی دانم
یا که او بود که اسیرم شد
**
آخرین نقطه ی کمال است و
صاحب جامع زیارات است
اینکه افتاده روی خاک اینجا
اصل قبله ست ، باب حاجات است
**
این که در پلک روی هم زدنی
می رود تا به عالم بالا
که بیارد دلیل بر حرفش
طایر جنتی به زیر عبا
**
اینکه تنهاست گوشه ی زندان
آیه ی نور و مرد توحید است
دل او در مدینه جا مانده
بیست سالی اگر چه تبعید است
**
روی پاهاش جای زنجیر و
اشک با دیده هاش مانوس است
و تپش های قلب او مثل
سوسوی شعله های فانوس است
**
پا برهنه امام ما را بر
خار صحرا دوان دوان بردند
دل زهرا شکسته شد در عرش
خبرش را تا به آسمان بردند
**
بال و پرهای او پر از زخم و
باز ذکر خدا به لب دارد
روزها روزه است این آقا
و مناجات نیمه شب دارد
**
پدر افتاده و پسر اینجا
سینه چاک آمده به بالینش
سر بابا به دامنش بنهد
بوسد این کام زهر آگینش
**
کربلا بر زمین پسر افتاد
پدر آمد کنار نعش پسر !
خون لخته کشید از لب آن
لاله ی قطعه قطعه و پرپر
**
سر او را گذاشت بر دامن
دلش آرام تر نشد بابا
سر اکبر به سینه چسباند و
گفت بعد از تو اُف بر این دنیا

رضا رسول زاده

موضوعات: شعر شهادت امام هادی النقی(ع)  لینک ثابت
 [ 09:57:00 ب.ظ ]




شعر درمورد شهادت امام هادی 

اى هادى هدایت دین

اى ماه، مستنیر ز نور لقاى توشعر 
خورشید كسب فیض كند از ضیاى تو

اى خاص و عام از كرمت برده صبح و شام
پیوسته فیض از سر خوان عطاى تو

اى جبرییل میر ملك پیك انبیاء
خدمتگذار بر در دولت‌سراى تو

اى عاشر الائمه على النقى كه هست
چشم امید خلق به مهر و وفاى تو

اى پور پاك معنى جود و كرم جواد
حاتم هزار بار خجل از ثناى تو

اى مظهر جلال و جمال خداى فرد
شد طوطیاى چشم ملك خاك پاى تو

در هر دو كون خرم و شاد است و رستگار
در دل هر آن كه داشت فروغ ولاى تو

خوفش ز آفتاب جز این است بى سخن
در دهر هر كه زیست به تحت لواى تو

تا مدفن شریف تو شد سرّ من رأى
جان بخش و غم زداى شد از صفاى تو

زد طعنه بر بهشت برین هر كسى كه دید
آن گنبد منور و صحن و سراى تو

اى هادى هدایت دین مبین حق
اى آن كه مدح خوان تو باشد خداى تو

“علامه” با بضاعت فكرش كجا سزد
انشا كند چكامه مدح و ثناى تو

“علامه”

موضوعات: شعر درمورد شهادت امام هادی  لینک ثابت
 [ 09:49:00 ب.ظ ]




 

 

شهادت امام هادی (ع )

امام هادی در سال 254هجری به وسيله زهر به شهادت رسيد .

در سامرا در خانه ای که تنها فقط فرزندش امام حسن عسکری بر بالين او بود.

    معتمد عباسی امام دهم را مسموم کرد . از اين سال امام حسن عسکر                       

پيشوای حق شد و بار تعهد امامت را بر دوش گرفت . و در همان خانه ای که

در آن بيست سال زندانی و تحت نظر بود ، سرانجام به خاک سپرده شد .

موضوعات: شهادت امام هادی (ع )  لینک ثابت
 [ 09:41:00 ب.ظ ]




سخن آیت الله بهجت در مورد نجات از دوزخ

 

 

انسان در صورتی می تواند محبت اهل بیت(ع) را همراه خود به عالم برزخ و قیامت ببرد که آفت گناه، موجب سلب این نعمت از او نگردد.

به گزارش روضه نیوز به نقل از افکار؛ آیت الله بهجت(ره) می فرمودند:

 

مرگ، ترسی ندارد. از نظر ظاهر، همان خواب است و در خصوص مشکلات پس از مرگ هم، به اندازه یک مو، محبت اهل بیت(ع) برای نجات کافی است و آن مقدار محبت را هم که ما داریم. باید توجه داشت که انسان در صورتی می تواند محبت اهل بیت(ع) را همراه خود به عالم برزخ و قیامت ببرد که آفت گناه، موجب سلب این نعمت از او نگردد.

روزی عقربی یکی از دوستان امیرالمومنین علیه السلام را نیش زد، او سریعا نزد امیرالمومنین علیه السلام آمد… حضرت به او فرمود:
بر اثر این نیش نمی میری برو.
او رفت و پس از مدتی آمد و گفت: یاامیرالمومنین بر اثر آن نیش عقرب دوماه زجر کشیدم.
حضرت به او فرمود:
میدانی آن عقرب چرا تو را نیش زد؟
گفت: نه ،
حضرت فرمود: چون یکبار در حضور تو سلمان را به خاطر دوستی ما مسخره کردند و تو هیچ نگفتی و از سلمان دفاع نکردی این بخاطر آن است.1

نیش و کنایه زدن به محبین و موالیان حضرات معصومین(ع) اینقدر مهم و حساس است.
دفاع نکردن از سلمان این عقوبت را داشت دفاع نکردن از امیرالمومنین(ع) چه عقوبتی برای ما در پی خواهدداشت؟!

پی نوشت:مستدرک الوسایل جلد ۱۲ صفحه ۳۳۶ .

موضوعات: سخن آیت الله بهجت در مورد نجات از دوزخ  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ب.ظ ]




 هوالجمیل

 در عصر نبی گر بشکستند همه عهد علی را

گر خانه نشین کرد عدو از ستم خویش ولی را

ما درس گرفتیم در این نهضت اسلامی ایران

تنها نگذاریم دمی رهبر خود سیدعلی را

(اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه)

موضوعات: جانم فدای رهبرم سید علی  لینک ثابت
 [ 07:08:00 ب.ظ ]




سخن امام هادی(ع) درباره نقش علما در زمان غیبت
دهمین پیشوای شیعیان جهان، امام هادى عليه ‏السلام فرمودند: اگر بعد از غيبت قائم ما عليه ‏السلام نبود وجود علمايى كه به سوى او مى‏‌خوانند و به وجود او رهنمون مى‏‌شوند و با حجت‌هاى الهى از دين او دفاع مى‏‌كنند و بندگان ناتوان خدا را از دام‌هاى ابليس و پيروان او مى‏‌رهانند و از دام هاي ناصبي‌ها نجات بخشند کسي در دين خدا پا برجا نمي ماند و همه مرتد مي‌شدند، ولي آنان رهبري دل‌هاي شيعيان ضعيف را با قدرت در دست مي‌گيرند و حفظ مي‌کنند، چنان که ناخداي کشتي، سکان و فرمان کشتي را نگاه مي‌دارد؛ آنان نزد خدا والاترين انسان ها هستند.
متن حدیث:
الإمامُ الهاديُّ عليه ‏السلام : لَولا مَن يَبقى بَعدَ غَيبَةِ قائمِنا عليه ‏السلام مِنَ العُلَماءِ الدّاعينَ إلَيهِ ، و الدالّينَ عَلَيهِ ، و الذابّينَ عَن دينِهِ بِحُجَجِ اللّه‏ِ ، و المُنقِذينَ لِضُعَفاءِ عِبادِ اللّه‏ِ مِن شِباكِ إبليسَ و مَرَدَتِهِ ، و مِن فِخاخِ النَّواصِبِ ، لَما بَقِيَ أحَدٌ إلاّ ارتَدَّ عَن دينِ اللّه‏ِ و لکنهم الذين يمسکون ازمة قلوب ضعفآء الشيعة کما يمسک صاحب السفينة سکانها ، اولئک هم الأفضلون عند الله عزو جل .
«احتجاج، 502/2؛ بحارالانوار، 6/52»

موضوعات: سخن امام هادی(ع) درباره نقش علما در زمان غیبت  لینک ثابت
 [ 06:46:00 ب.ظ ]




 

استفاده از ماهواره در ایران و خارج
کاربرد ماهواره در خارج :
متخصصین و دانشمندان خارج از کشور در جهت رشد و پیشرفت علم و تکنولوژی و دست یافتن

به اطلاعات و کمک به ملت ها و مردم در بسیاری از زمینه ها اقدام به پرتاب ماهواره به فضا می نمایند.
نتیجه استفاده از ماهواره در خارج از کشور:
رشد و شکوفایی دانش
کسب اطلاعات جدید
تبادل سریع اطلاعات
آگاهی از تهدیدات طبیعی
و …

 

 

کاربرد ماهواره در ایران و خارج
کاربرد ماهواره در ایران :
مردمی که ادعای روشنفکری و به قول خودشان به روز بودن می کنند برای بالا بردن سطح دانش

و آگاهی خودشان اقدام به نصب ماهواره می نمایند تا از شبکه های بسیار جذاب آن کمال استفاده را ببرند.
نتیجه استفاده از ماهواره در ایران:
از بین رفتن بنیان خانواده ها
رفتار های پر خطر
فقر فرهنگی
فساد اخلاقی

و…..

موضوعات: استفاده از ماهواره در ایران و خارج  لینک ثابت
 [ 06:41:00 ب.ظ ]




موضوعات: بی بصریت ها همیشهع یک قدم عقبند  لینک ثابت
 [ 06:32:00 ب.ظ ]




عملی که پاداش هزار رکعت نماز دارد

مرحوم کفعمى روایت کرده است:
روزى پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله به حضرت علىّ علیه السلام فرمود: دیشب چه عملى انجام داده اى ؟
آن حضرت اظهار داشت : پیش از آن که بخوابم ، هزار رکعت نماز به جا آوردم ، حضرت رسول فرمود: چگونه ؟
پاسخ داد: از شما شنیدم که فرمودى : هرکس هنگام خوابیدن سه مرتبه بگوید:

(یَفْعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْکُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ)

(خداوند آن چه را بخواهد با قدرتش انجام می دهد و آنچه را که بخواهد به عزتش حکم می کند.)

او همانند کسى باشد که هزار رکعت نماز خوانده است.
حضرت رسول فرمود: راست گفتى ، چنین است.

مسلما وقتی این دعا را با اعتقاد بخوانیم و در زندگی همواره آن را به خود یادآوری کنیم، مشمول چنین اجر و پاداشی خواهیم بود.

منبع :

مستدرک الوسائل، ج 5، ص 49، ح 21.

موضوعات: عملی که پاداش هزار رکعت نماز دارد  لینک ثابت
 [ 06:19:00 ب.ظ ]




جلای قلب

حضرت استاد مجتهد (ره) می فرمودند:
چند سال پیش شخصی در مشهد به من گفت: اگر لباسی چرب شود یا آهنی زنگ بزند، با موادی آن لباس را می‌شویند

یا زنگ آهن را برطرف می‌کنند، حال سئوال من این است که اگرقلبمان زنگ بزند، با چه چیز آن را اصلاح کنیم؟

من به او گفتم: سحرها برخیز و قرآن بخوان و نیز غیر از هفتاد استغفاری که در نماز وتر می‌کنی، مرتب استغفار کن

که اگر این دو کار را بکنی، زنگ قلبت از بین می‌رود، زیرا در روایت آمده است که قلب‌های خودتان را با طول استغفار و قرائت قرآن جلا بدهید.

البته روایت دیگری هم دیده‌ام که در آن آمده: قلب‌های خود را با دست نوازش بر سر یتیم کشیدن جلا دهید،

منظور از دست بر سر یتیم کشیدن این است که اگر وضع مالی خوبی دارید، به کودکان یتیم کمک کنید.

موضوعات: جلای قلب  لینک ثابت
 [ 06:16:00 ب.ظ ]




ذکر برای قرض

این ذکر برای آنهایی که قرض دارند فوق العاده است:
114 بار ذکر ‘یا دلیل المتحیرین’
114 بار ذکر ‘ استغفرالله’
باور کنید که معجزه می کند و بسیاری از دوستان با گفتن این ذکر مشکلاتشان برطرف شده است .

یا دلیل المتحیرین ذکر خیلی خاصی است و کسی که این ذکر رو می گوید

که از گناه پاک باشد و ذکر استغفار باعث افزایش رزق است. امتحان کنید و خودتان نتیجه گیری کنید

موضوعات: ذکر برای قرض  لینک ثابت
 [ 06:11:00 ب.ظ ]




چیزهایی که باعث فشار قبرند
۱ - بد اخلاقی در خانه و جامعه ٬ در حالات سعد بن معاذ آمده که : « او با خانواده و اهل بیتش بد اخلاقی و کنج خلقی می کرده . »۱
۲ - کفر و فسق و ظلم و نفاق .
۳ - سخن چینی.
۴ - پرهیز نکردن از ترشح ادرار.
۵ - غیبت کردن .
۶ - مردی زن و بچه اش را رها کند و برود به جایی که از او اطلاع نداشته باشند یا دسترسی به او دشوار باشد.
۷ - از بین بردن نعمتهای خدا و عدم استفاده صحیح از آنها که در روایت فرموده : « ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُؤمِنِ کَفّارةٌ لِما کانَ مِنْهُ مِنْ تَضْییعِ النِّعَمِ »۲
۸ - نماز خواندن بدون وضو .
۹ - یاری نکردن و کمک ننمودن مظلوم .
در ثواب الاعمال می گوید : « یکی از روحانیون بنی اسرائیل از دنیا رفت در قبر یک تازیانه به او زدند ٬ قبرش پر از آتش شد ٬ زیرا او یک بار نماز بدون وضو خوانده بود و از کنار مظلوم ضعیفی هم عبور کرده و او را کمک ننموده بود. »

منبع :۱) بحار - ج۶ - ص ۲۲۰

۲) بحار - ج ۶ - ص ۲۲۱

موضوعات: چیزهایی که باعث فشار قبرند  لینک ثابت
[شنبه 1395-01-21] [ 10:25:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره ق

 

 

ق و نام دیگرش «باسقات» پنجاهمین سوره قرآن است که مکی و 45 آیه دارد.
گفته اند که در هیچ خانه ای هر روز تلاوت سوره «ق» نمی شود مگر آن که صاحب آن خانه همیشه با دولت و عزت و سعاددت و کرامت بوده باشد و از ذلت محفوظ می ماند.(1)
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره «ق» را قرائت کند خداوند سختی ها و سکرات مرگ را بر وی آسان می کند(2)
از امام باقر علیه السلام نیز روایت شده است: هر کس در نمازهای واجب و یا مستحب خود سوره «ق» را قرائت نماید خداوند در روزی او، وسعت ایجاد کرده و در روز قیامت کتاب اعمال او را به دست راستش داده و از او به آسانی حسابرسی می کند(3)
آثار و برکات سوره
1) بهبود بیماری صرع
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: اگر این سوره را بنویسند و بر کسی که دچار حمله صرع شده بیاویزند به هوش آید…(4)
2) زیاد شدن شیر در زن شیرده
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده: …اگر نوشته این سوره را به همراه زنی که شیرش کم است قرار دهند شیر او زیاد می شود.
هم چنین آمده که برای زیاد شدن شیر این سوره را در ظرفی بنویسند و پس از شستن آن، زن کم شیر از آن آب بنوشد.(5)
3) زیاد شدن روزی
جهت وسعت رزق و روزی سه بار رو به قبله بخواند اثری عجیب دارد(6)
4) رفع ترس و اضطراب
جهت برطرف شدن ترس و دلهره بنویسند و با آب باران بشویند و از آن آب بنوشند(7)
ختومات مجرب
1) برای دولت و گشایش کارها باید این آیه را 350 مرتبه بخواند که از مجربات است(8)
«قل ان الفضل بیدالله یؤتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم»
2) برای زیاد شدن روزی و عزیز شدن روزی 15 مرتبه این آیه را بخواند.
«یا الله المحمود فی کل فعاله»(9)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) درمان با قرآن، ص 102
(2)مجمع البیان، ج9، ص233
(3)ثواب الاعمال، ص115
(4)تفسیرالبرهان، ج5، ص125
(5) همان
(6) درمان با قرآن، ص 102
(7) همان
(8)همان
(9) همان
منابع:«قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره ق  لینک ثابت
 [ 10:12:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره حجرات

 

حجرات؛ چهل و نهمین سوره قرآن است که مدنی و 18 آیه دارد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در فضیلت این سوره فرموده اند: هر کس سوره حجرات را قرائت نماید ده برابر کسانی که ده برابر کسانی که خدا را اطاعت کرده و او را معصیت کرده اند. حسنه به او داده می شود(1)
امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: هر کس سوره حجرات را هر شب یا هر روز قرائت نماید، از زیارت کنندگان حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد بود(2)
آثار و برکات سوره
1) درامان یافتن از ترس و باز شدن درهای خیرات
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: هر کس سوره حجرات را بنویسد و با خود همراه داشته باشد و در جنگ و نزاعی شرکت کند از آنچه می ترسد در امان خواهد ماند و خداوند با دستان او درهای خیرات و خوبی ها را می گشاید(3)
2) درامان ماندن از صرع
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره حجرات را بنویسد و با خود همراه داشته باشد اگر بیماری صرع داشته باشد بهبود یافته و از شر شیطان در امان می ماند و دوباره به سوی او باز نمی گردد و از هر عامل خوف و ترسی در امان می ماند…(4)
3) جهت زیاد شدن شیر زن شیرده و مصون ماندن طفل از خطرات
امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر زنی که شیرش کم است از آب نوشته آن (سوره حجرات) بنوشد شیرش زیاد می شود و اگر زن باردار از آن بنوشد فرزند در شکم او حفظ می شود و خود زن از هر امر خوف آور و ترساننده ای به اذن خداوند محفوظ می ماند(5)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)مجمع البیان، ج9، ص214
(2)ثواب الاعمال، ص115
(3)تفسیرالبرهان، ج5، ص99
(4)همان
(5) همان
منبع:«قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره حجرات  لینک ثابت
 [ 10:09:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره فتح

 

فتح؛چهل و هشتمین سوره قران است که مدنی و 29 آیه دارد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرموده اند: هر کس سوره فتح را قرائت کند، مانند کسی است که همراه پیامبر در فتح حضور داشته است و در روایت دیگری آمده است: فضیلت قاری سوره مانند آن است که با پیامبر در فتح مکه حضور داشته است و در روایت دیگری آمده است: فضیلت قاری سوره مانند آن است که با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در بیعت شجره بیعت کرده باشد(1)
ایشان هنگام نزول این سوره به یازانشان فرمودند: سوره ای بر من نازل شد که نزد من محبوب تر و دوست داشتنی تر از همه آن چیزهایی است که خورشید بر آن تابیده است(2)
امام صادق علیه السلام فرموده است: مال ها وزنان و فرزندانتان را با قرائت سوره فتح از تلف و گزند و آسیب حفظ کنید زیرا هر کس بر قرائت آن مداومت ورزد روز قیامت منادی ندا می ده د تا همه آفریدگانی بشنوند که تو از بندگان خالص من هستی و می فرماید: او را به بندگان شایسته و صالح من ملحق کنید و او را به بهشت نعمت های من وارد سازید و از شراب سر به مهر به او بنوشانید که با طعم کافور است(3)
از ایشان همچنین آمده است: هر کس در شب اول ماه رمضان سوره فتح را قرائت نماید تا سال آینده همین روز در حفظ و حراست الهی خواهد بود(4)
آثار وبرکات سوره
1) مصون ماندن از خطرات و یافتن عزت بین مردم
از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس سوره فتح را را بنویسد و هنگام خواب زیر سرش قرار دهد از شر دزدان در امان می ماند و اگر این سوره را در کاغذی بنویسد و با آب زمزم بشویند سپس بنوشند در نزد مردم جایگاهی پیدا می کند که به سخنانش گوش می دهند و هر چیزی را که می بیند و می شنود ضبط و حفظ می کند(5)
2) جهت برطرف شدن خوف
از حضرت صادق علیه السلام روایت شده استک نوشتن سوره فتح و همراه داشتن آن هنگام خصومت و نزاع موجب ایمنی شده و درهای خیر و خوبی بر او گشوده می شود و اگر این سوره را نوشته و بشویند و از آب آن بنوشند و کسی که خوف و ترس دارد ان را بنوشد از آن خلاصی یابد…(6)
3) در امان ماندن از شر حاکم
مرحوم کفعمی در کتاب المصباح آورده است: اگر سوره فتح را بنویسند و با خود همراه دارند یا به گردن آویزند از شر حاکم و سلطان در امان می مانند و اگر بر دیوار خانه یا حیاطی بیاویزند شیطان به آن نزدیک نمی شود. هم چنین اگر این سوره را بنویسند و پس از شستن زنی که شیرش کم است از آن بنوشد شیرش زیاد می شود…(7)
4) جهت درد پا
از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است که : جهت درد پا آیات 7-1 سوره فتح خوانده شود.(8)
5) یافتن همسری مناسب
آیات 7-1 سوره فتح را با زعفران بر لباس دختر بنویسند او را همسری مناسب پیدا شود(9)
ختومات مجرب
1) ازشنبه شروع کندو هر روز «5» بار سوره فتح را بخواند و در روز جمعه همین سوره را «11» بار بخواند و بعد از هر نوبت خواندن سوره «نصر» را یک بار بخواند چون آخرین بار را خواندی، دعای ذیل را «11» بار بخوان و از درگاه خداوند حاجت را بخواه:[بسیار مجرب است]
«یا مفتُّحْ فَتّحْ، یا مفَرِّجْ فَرّجْ، یا میسّر یَسّر، یا مُسَهّلْ سَهِّْل، یا مُتَمّمْ تَمّمْ، برحمتک یا ارحم الراحمین».
2) شخص غسل کند و «41» روز هر روز «41» بار بخواند و روز «اول و دوم و سوم و سی ام و چهلم و چهل ویکم» روزه بگیرد و روز «چهل و یکم» را به شیرینی افطار کند و صدقه دهد.(10)
ـــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) مجمع البیان، ج9، ص181
(2) کنزالعمال، ح2635
(3) ثواب الاعمال، ص115
(4) النوادر، راوندی، ص257
(5) تفسیرالبرهان، ج5، ص177
(6)تفسیرالبرهان،ج5، ص177
(7)المصباح کفعمی، ص457
(8)طب الائمه، ص33
(9) درمان با قرآن، ص100
(10)همان، ص101
منابع:«قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره فتح  لینک ثابت
 [ 10:03:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره محمد

 

محمد و نام های دیگرش «القتال، الذین کفروا» (1) چهل و هفتمین سوره قرآن است که مدنی و 38 آیه دارد.
در فضیلت این سوره از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس سوره محمد را قرائت نماید هنگام خروج از قبر به هر سو رو می کند چهره پیامبر خدا را می بیند و بر خداست که از نهرهای بهشتی به او بنوشاند(2)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده اند: در سوره محمد نشانه ای درباره ما و نشانه ای درباره بنی امیه وجود دارد(3)
امام حسن علیه السلام نیز برای ارزیابی و مقایسه اهل بیت علیهم السلام و بنی امیه، پیروان خود را به قرائت سوره محمد تشویق فرمودند(4)
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره محمد را قرائت کند تا ابد دچار شک و تردید نخواهد شد و در دینش شک نمی کند و خداوند او را به فقر مبتلا نمی کند و از هیچ حاکم و سلطانی نمی ترسد و هموراه از شک و کفر محفوظ و در امان خواهد بود تا زمان مرگ، هنگامی که قاری سوره محمد، از دنیا رفت خداوند هزار فرشته را مأمور می کند تا در قبرش نماز بگذارند و ثواب نماز ایشان برای اوست و او را تا رسیدن به جایگاه امن نزد خداوند همراهی می کنند و همواره در امان خداوند و امان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خواهد بود.(5)
آثار و برکات سوره
1) در امان بودن از شر جن
امام صادق علیه السلام فرموده اند: هر کس سوره محمد را بنویسد و بر گردن آویزد شرّ جنیان از او دفع می شود و در خواب و بیداری در امنیت است و اگر هنگام خواب این نوشته را بالای سر خود بگذارند از هر خطر ناگهانی به اذن خدا حفظ می شود(6)
2) در امان بودن از ترس و خطرات
سید بن طاووس از قول امام صادق علیه السلام نقل کرده است: اگر سوره محمد را بنویسند و هنگام جنگ و نزاع به همراه او دارند از خوف و خطر ناشی از ان در امن می مانند و درهای خوبی ها برایشان گشوده می شود و اگر نوشته سوره محمد را بشویند و از آب حاصل از آن بنوشند برای آرام شدن ترس و اضطراب مفید است…(7)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)درمان با قرآن، ص 97
(2) مجمع البیان، ج9، ص159
(3) بحارالانوار، ج23، ص384
(4)شرح الاخبار، ج2، ص484
(5) ثواب الاعمال، ص114
(6) تفسیرالبرهان،ج5، ص53
(7) الامان من أخطار الاسفار و الازمان، ص89
منابع:«قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره محمد  لینک ثابت
 [ 09:55:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره احقاف

 

احقاف؛ چهل و ششمین سوره قرآن است که مکی و 53 آیه دارد.
در فضیلت و خواص سوره از حضرت محمد صلی الله علیخ و آله وسلم روایت شده:هر کس سوره احقاف را قرائت نماید به تعداد تمامی ریگ های موجود در دنیا به او ده حسنه داده می شود و ده گناه از او پاک می شودو ده درجه بر درجات و می افزاید(1)
امام صادق علیه السلام می فرماید: هر کس هر شب یا هر شب جمعه سوره احقاف را قرائت نماید خداوند در زندگی دنیایی اش او را به ترسی مبتلا نمی کندو نیز از عوامل خوف و ترس در روز قیامت ایمن می دارد(2)
آثار و برکات سوره
1) جهت عزت و محبوبیت در بین مردم و بالا رفتن قدرت حافظه
از امام صادق علیه السلام روایت شده: اگر سوره احقاف را بنویسند و با آب زمزم بشویند و آن را بنوشند سبب خوشنامی، آبرومندی، محبوبیت و قدرت حافظه می شود(3)
2) جهت رفع خطرات از کودکان
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: هر کس این سوره را بنویسد و بر خود یا کودک یا شیرخواره ای بیاویزد و یا اینکه این سوره را نوشته و پس از شستن از آب آنها بیاشامد دارای جسمس نیرومند و سالم خواهد بود و کودکان از آفات و خطراتی که به انها می رسد در امان می مانند و شیرخواره در گهواره اش مایه چشم روشنی می شود.(4)
3) جهت خلاصی از مشکلات
خواندن 3 مرتبه این سوره توصیه شده است.(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) مجمع البیان، ج9، ص 136
(2) ثواب الاعمال، ص114
(3) مستدرک الوسائل، ج4، ص313
(4) تفسیرالبرهان،ج5، ص35
(5) درمان با قران، ص97
منابع:«قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره احقاف  لینک ثابت
 [ 08:49:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره جاثیه
جاثیه و نام دیگرش «الشرایعة» (1) چهل و پنجمین سوره قرآن است که مکی و 37 آیه دارد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در فضیلت این سوره فرموده است: هر کس سوره جاثیه را قرائت کند، خداوند عیب های او را می پوشاند و حالت ترس و نگرانی او را هنگام حسابرسی آرام می کند(2)
از امام صادق علیه السلام روایت شده است: هر کس سوره جاثیه را قرائت نماید پاداشش این است که هرگز آتش به او نمی رسد و صدای زوزه آتش جهنم را نمی شنود و با حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم همراه خواهد بود(3)
آثار و برکات سوره
1) در امان ماندن ازشر حاکم قدرتمند
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: هر کس سوره جاثیه را بنویسد و برگردن آویزد از حمله هر حاکم و سلطان ستمگری در امان خواهد ماند و نزد مردم با هیبت و شکوه و محبوب و آبرومند خواهد بود و این عنایتی است که از جانب خداوند است(4)
2) در امان بودن از شر سخن چین
ازامام صادق علیه السلام نقل شده است: اگر سوره جاثیه را بنویسند به همراه داشته باشند از شر هر سخن چینی در امان خواهند ماند و غیبت او را نمی کنند و اگر هنگام ولادت نوزاد بر او آویزند همواره در حفظ و حراست الهی خواهد بود(5)
3) در امان ماندن از شر جن
همچنین در روایت دیگری از ایشان آمده: اگر سوره جاثیه را بنویسند و به همراه داشته باشند در خواب و بیداری از هر گونه عامل ترساننده و خطر آفرین در امن خواهند ماند و اگر هنگام خواب این سوره را زیر سر نهند از شر جن در امانند.(6)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) درمان با قرآن، ص96
(2) مجمع البیان،ج9، ص118
(3)ثواب الاعمال، ص114
(4) تفسیرالبرهان، ج5، ص23
(5)همان،ص231
(6)الامان من اخطار الاسفار و الازمان، ص89
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

 

موضوعات: فضیلت و خواص سوره جاثیه  لینک ثابت
 [ 08:46:00 ب.ظ ]




شفای سرطان پسربچه سنی در مسجد جمکران

من «سعید چندانی»، 12 ساله هستم که حدود یک سال و هشت ماه به سرطان مبتلا بودم و دکترها جوابم نموده بودند.
15روز قبل، شب چهارشنبه که به «مسجد جمکران» آمدم، در خواب دیدم نوری از پشت دیوار به طرف من می آید که اول ترسیدم، بعد خود را کنترل نموده و این نور آمد به بدن من تماسی پیدا کرد و رفت و نور آنقدر زیاد بود که من نتوانستم آن را کامل ببینم.

بیدار شدم و باز خوابیدم تا صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم بدون عصا می توانم راه بروم و حالم خیلی خوب است تا شب جمعه در مسجد جمکران ماندیم و در شب جمعه، مادرم بالای سرم نشسته بود و به تلاوت قرآن مشغول بود، احساس کردم کسی بالای سر من آمد و جملاتی را فرمود که من باید یک کاری را انجام دهم، سه مرتبه هم جملات را بیان کرد.
من به مادر گفتم: « مادر! شما به من چیزی گفتی؟ »
گفت: « نه! من آهسته مشغول قرائت قرآنم. »
گفتم: « پس چه کسی با من حرف زد؟ »
گفت: « نمی دانم. »
هر چند، سعی کردم آن جملات را به یاد بیاورم متأسفانه نشد و تا الان هم یادم نیامده است.
سؤال: سعید جان! شما اهل کجا هستی؟
جواب: زاهدان.
سوال: کدام شهر زاهدان؟
جواب: خود زاهدان.
سوال: کلاس چندمی؟
جواب: پنجم.
سوال: کدام مدرسه می روی؟
جواب: محمد علی فائق.
سوال: شما قبل از شفا پیدا کردن، چه ناراحتی داشتی؟
جواب: غده سرطانی.
سوال: در کجای بدنت بود؟
جواب: لگن و مثانه و شکم.
سوال: از چه جهت ناراحت بودی؟
جواب: راه رفتن و درد و ناراحتی که حتی با عصا هم نمی توانستم درست راه بروم، مرا بغل می گرفتند.
سوال: دکترها چه گفتند؟
جواب: گفتند: ما نمی توانیم عمل کنیم و جوابم کردند و بعضی به مادرم می گفتند باید پایش را قطع کنیم.
سوال: شما در این مدت، بیرون از منزل نمی رفتی؟
جواب: از وقتی که مرا عمل کرده برای نمونه برداری که سه ماه قبل بود، دیگر نتوانستم از خانه بیرون بروم.
سوال: در این سه ماه چه می کردی؟
جواب: خوابیده بودم و نمی توانستم راه بروم.
سوال: می شود آدرس منزلتان را بگویید.
جواب: بلی! زاهدان، کوی امام خمینی، انتهای شرقی، کوچه نعمت، پلاک 6، منزل آقای چندانی.
سوال: شما چطور شد جمکران آمدید؟
جواب: مادرم مرا آورد.
سوال: چه احساسی داری الان که به مسجد جمکران آمده ای؟
جواب: خیلی احساس خوبی دارم و ناراحتیهایم همه برطرف شده.
سوال: بعد از اینکه شفا یافتی، دکتر رفتی؟
جواب: آری!
سوال: چه گفتند؟
جواب: تعجب کردند و مادرم به آنها گفت: ما دکتر دیگری داریم و او علاج کرده گفتند: کجاست؟ گفت: جمکران و آنها هم آدرس گرفتند و گفتند ما هم می رویم.
سوال: شما قبل از اینکه شفا بگیری و قبل از خوابیدن، چه راز و نیازی کردی و با خود چی می گفتی؟
جواب: گریه کردم و از خدا و امام زمان (علیه السلام) خواستم که این درد از من برود و مرا شفا بدهد و بالأخره به نتیجه رسیدم و موفق شدم و خیلی راضیم.
سوال: شما برای معالجه کجا رفتید؟
جواب: چند ماه قبل به بیمارستان «الوند» رفتیم. بعد دکتر گفت تکه برداری می کنم، رفتم، بستری شدم و تکه برداری کردند. پس از چهار روز که بستری بودم، از حال رفتم، و سه چهار ماه نتوانستم اصلاً راه بروم و تمام خانواده ام، مأیوس بودند.
سوال: خیلی درد داشتی؟
جواب: آری!
سوال: الان هیچ درد نداری؟
جواب: خیر!
سوال: با چه چیزی شما را به اینجا آوردند؟
جواب: ماشین.
سوال: به چه نحو وارد مسجد شدی؟
جواب: تا نصف راه با عصا آمدم، نتوانستم، مرا بغل کردند و به مسجد آوردند.

سوال و جواب با مادر نوجوان سرطانی شفا یافته:
بسم الله الرحمن الرحیم
بر محمد و آل محمد صلوات!
برای خشنودی امام زمان (علیه السلام) صلوات! من از یک جهت ناراحت و از یک جهت خوشحال هستم و لذا نمی توانم درست صحبت کنم، ببخشید.
اما ناراحتی من این است که می خواهم از اینجا بروم و جهت خوشحالیم آن است که فرزندم شفا پیدا کرده است.
بچه من یک سال و 8 ماه مریض بوده و به من چیزی نگفت. یعنی فرزندم یک سال با درد ساخت و چیزی نگفت تا ناراحتی خیلی شدید شد و به من اظهار کرد. من او را نزد دکترهای زاهدان بردم، به من گفتند باید این بچه را به تهران ببرید. او را به تهران آوردم و نمونه برداری کردند و گفتند: « غده سرطانی است. »
من بی اختیار شده و به سر و صورتم زدم و از آن روز به بعد که مرض او را فهمیدم خواب راحت نداشتم و شبهای طولانی را نمی دانم چه طور گذرانده و خواب به چشمان من نمی آمد.
آنچه بلد بودم این بود که: اول به نام خدا درود می فرستادم و « الله اکبر» و « لااله الاالله» می گفتم. چندین دوره تسبیح « لا اله الاالله» می گفتم که این نام خداست. بعداً به نام محمد صلی الله علیه و آله و بعد به نام حضرت مهدی (علیه السلام) و بقیه انبیاء صلوات فرستادم؛ چون خواب که به چشمم نمی آمد، نمی خواستم بیکار باشم.
سوال: دکترها چه گفتند؟
جواب: گفتند: مادر سعید! الان که بچه را از بین برده ای، برای ما آورده ای! و به من گفتند که سرطان است و علاج ندارد. گفتم تقصیر من نیست، به من نگفت. به او گفتند: چرا نگفتی؟ گفت: من نمی دانستم که سرطان است. به هر حال دکترها عصبانی شدند و به من گفتند ببرش.
چهار دکتر ما را جواب کردند. به بعضی از دکترها التماس کردم، گفتند: شیمی درمانی می کنیم تا چه پیش آید. چند جلسه شیمی درمانی کردند و هنوز زیر برق نگذاشته بودند که من سعید را به اینجا ( مسجد جمکران) آوردم.
وقتی به اینجا آمدیم، روز سه شنبه بود و سعید شب چهارشنبه، ساعت سه بعد از نصف شب، که تنها بود و من خودم مسجد بودم، خواب می بیند؛ من آمدم دیدم بدون عصا دارد راه می رود.
گفتم: سعید جان! زود برو، چوب را بردار، چرا بدون عصا می روی؟
گفت: من دیگر با پای خودم می توانم راه بروم و احتیاجی به عصا ندارم. مگر من نیامدم اینجا که بدون چوب بروم؟
من و برادرش گفتیم لابد شوخی می کند، و او گفت: من شفا گرفتم و خوابش را گفت.
برادرش گفت: « اگر راست می گویی، بنشین. » نشست. « بلند شو»، بلند شد. « سینه خیز برو »، رفت. دیدم کاملاً خوب شده است. « الحمدالله رب العالمین.»
من به خاطر اینکه بچه ام را چشم نکنند و اسباب ناراحتی او را فراهم نکنند، گفتم به کسی نگویم تا بعداً برای متصدی مسجد نقل می کنم.
شکر، «الحمدلله» بچه ام را آوردم اینجا، سالم شده و امید است حضرت اجازه بدهد تا از خدمتش مرخص شویم.
در نوار ویدئویی از این مادر سوال شده: چرا شما به « مسجد جمکران» آمدی؟
در جواب می گوید: به خاطر خوابی که وقتی در بیمارستان تهران بودم، دیدم که مرا به اینجا راهنمایی کرده و گفتند: شفای فرزند تو آنجاست.
سوال: ایشان چند ماه مریض احوال و بستری بود؟
جواب: از شهریورماه، که از شهریور تا آبان، دیگر هیچ نتوانست راه برود. در زاهدان پدرش او را بغل می گرفت و از این طرف به آن طرف و پیش دکتر می برد و در مسافرت برادرش که همراه ما هست. چون بعد از نمونه برداری، به کلی از پا افتاد و عکسها و مدارک موجود است.
سوال: بعد از شفا هم او را پیش دکترها بردی؟
جواب: آری! و تعجب کردند و گفتند: چه کار کردی که این بچه خوب شده؟
گفتم: ما یک دکتر داریم که پیش او بردم. گفت: کجاست؟ گفتم: «قم» « جمکران» و از سکه های امام زمان (علیه السلام) که شما داده بودید، به آنها دادم. بخدا دکتر تعجب کرد، دکترش آدرس جمکران را نیز گرفت.
سوال: کدام دکتر بود؟
جواب: بیمارستان هزار تختخوابی (امام خمینی) و نام دکتر هم «دکتر رفعت» و یک دکتر پاکستانی.
سوال: دقیقاً چه مدت است که اینجا هستی؟
جواب: نزدیک یک برج است اینجا هستم و باید حضرت امضا کند و اجازه دهد تا از اینجا بروم.
سوال: پدرش می داند؟
جواب: آری! خودم تلفن زدم و همه تعجب کرده و باور نمی کنند که بچه خوب شده باشد.
سوال: محل شما اکثراً اهل تسنن هستند؟
جواب: بلی!
سوال: خودتان چطور؟
جواب: ما خودمان اهل تسنن و حنفی هستیم، پیرو دین، قرآن و اسلام هستیم.
سوال: حالا که امام زمان (علیه السلام) بچه شما را شفا داده، شما شیعه نمی شوید؟
جواب: امام زمان (ع) مال ما هم هست و تنها برای شما نیست.

آقای زاهدی نقل می کنند:
در سفری که اخیراً با حجت الاسلام سید جواد گلپایگانی جهت افتتاح مسجد سراوان به زاهدان داشتم و جویای حال این خانواده شدم به دو نکته آگاهی یافتم:

1. دیدار این نوجوان با مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی و سفارش ایشان به او که باید جزو شاگردان مکتب امام صادق (علیه السلام) و از سربازان امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ شوی. 2. مژده دادند که افراد خانواده این نوجوان همه شیعه اثنی عشری شده اند و این قصه در نزد مردم آنجا مشهور است. »

موضوعات: شفای سرطان پسربچه سنی در مسجد جمکران  لینک ثابت
 [ 08:43:00 ب.ظ ]




تشرف جناب شیخ انصاری(ره)

عالم ربانی میرزا حسن آشتیانی، که از جمله شاگردان فاضل شیخ انصاری(ره) بود فرمود:
« روزی با عده ای از طلاب در خدمت شیخ انصاری(ره) به حرم حضرت امیرالمومنین علیه السلام مشرف شدیم.
بعد از دخول به حرم مطهر، شخصی به ما برخورد و به شیخ انصاری سلام کرد و برای مصافحه و بوسیدن دست ایشان جلو آمد. بعضی از همراهان برای معرفی آن شخص به شیخ عرض کردند: ایشان نامش فلان است و در جفر یا رمل مهارت دارد و ضمیر اشخاص را هم می گوید.

شیخ چون این مطلب را شنید، تبسم شد و برای امتحان، به آن شخص فرمود: من چیزی در ضمیرم گذراندم اگر می توانی بگو چیست؟
آن شخص بعد از کمی تأمل، عرض کرد: تو در ذهن خود گذرانده ای که آیا حضرت صاحب الامر علیه السلام را زیارت کرده ای یا نه؟
شیخ انصاری(ره) وقتی این را شنید حالت تعجب در ایشان ظاهر گشت؛ اگرچه صریحاً او را تصدیق نفرمود. آن شخص عرض کرد: آیا ضمیر شما همین است که گفتم؟
شیخ ساکت شد و جوابی نفرمود.
آن شخص عرض کرد که درست گفتم یا نه؟
شیخ اقرار کرد و فرمود: خوب، بگو ببینم که دیده ام یا نه؟
آن شخص عرض کرد: آری، دو مرتبه به خدمت آن حضرت شرفیاب شده ای: یک مرتبه در سرداب مطهر و بار دوم در جای دیگر.
شیخ چون این سخن را از او شنید، مثل کسی که نخواهد مطلب، بیشتر از این ظاهر شود، به راه افتاد. »

موضوعات: تشرف جناب شیخ انصاری(ره)  لینک ثابت
 [ 08:40:00 ب.ظ ]




ذکری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به جوان در حال مرگ آموختند

روزی به رسول خدا صلّی الله علیه و آله خبر دادند که جوانی از مسلمانان در بستر مرگ افتاده است. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به بالین او آمد، دید در حال جان دادن است، به او فرمودند: بگو «لا اِله اِلاّ الله»، زبان آن جوان لال شد و نتوانست این ذکر را بگوید.

پیامبر صلّی الله علیه و آله به بانویی که بالای سر آن جوان نشسته بود، فرمود: «آیا این جوان مادر دارد؟»

بانو عرض کرد: «من مادرش هستم.»

پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند: «آیا تو از این پسرت خشمناک و ناراضی هستی؟»

بانو گفت: «آری و اکنون شش سال است که با او سخن نگفته‌ام.»

پیامبر صلّی الله علیه و آله شفاعت کرده و به آن بانو فرمودند: «از پسرت راضی شو!»،

آن بانو گفت: «رَضِیَ اللهُ عَنهُ بِرِضَاکَ یَا رَسُول اللهِ؛ [به خاطر رضایت تو ای رسول خدا، خداوند از او راضی شود.»] وقتی که بانو این سخن را که از رضایت خودش حکایت می‌کرد، گفت، زبان آن جوان باز شد، آنگاه پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به او فرمودند: «اکنون چه می‌بینی؟»

جوان گفت: «مرد سیاه چهره و زشت قیافه‌ای را که لباس چرکین در تن دارد و بوی متعفّن و بسیار بد می‌دهد نزدم آمده و گلو و راه نفس مرا گرفته است.»

پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرموند: «این ذکر را بگو:

یَا مَنْ‏ یَقْبَلُ‏ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَ اعْفُ عَنِّی الْکَثِیرَ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَفُوُّ الْغَفُور

ای کسی که اطاعت کم را می‌پذیری، و از گناه زیاد می‌گذری، اطاعت کم مرا بپذیر، و از گناه بسیار من بگذر، چرا که تو آمرزنده مهربان هستی.»

جوان، این کلمات را گفت، آن گاه پیامبر صلّی الله علیه و آله به او فرموند: «اکنون چه می‌بینی؟»

او گفت: «مردی سفید روی با لباس تمیز و خوشبو نزد من آمده است، آن سیاه چهره زشت روی، پشت کرده و می‌خواهد از نزد من برود.»

رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «این کلمات را تکرار کن.»

او آن کلمات را تکرار کرد.

پیامبر صلّی الله علیه و آله مجدداً فرمودند: «ای جوان، اکنون چه می‌بینی؟»

جوان گفت: «آن شخص سیاهِ زشت چهره رفت و دیگر او را نمی‌بینم، اکنون این شخص سفید و نورانی در نزد من است»؛ آن گاه در همین حال آن جوان در لحظات آخر گفت: «آن دو مرد سیاه رفتند، اکنون دو شخص سفید روی آمده‌اند تا جانم را بگیرند». این را گفت و از دنیا رفت…

منبع مطلب شیعه 24 است

منبع: امالی شیخ مفید، ص287

موضوعات: ذکری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به جوان در حال مرگ آموختند  لینک ثابت
 [ 05:41:00 ب.ظ ]




رهنمودهای مقام معظم رهبری برای‌ ماه‌های رجب،( اعتکاف) شعبان و رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم
فاطر نیوز: رجب، بیشتر ماه نماز است. شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است. این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتى از امام رضوان‌الله ‌علیه پرسیدم در این دعاهاى مأثورى که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان مى‌آید و دوست دارید؟ فرمودند دعاى کمیل و مناجات شعبانیه.

دل ِغافل در معرض هجوم شیطان قرار مى‌گیرد و وقتى شیطان بر دل و جان آدمى تسلّط پیدا کرد، شرّ و فساد در دنیا به‌وجود مى‌آید. راه علاج عمیق و حقیقى در برخورد با هرگونه شرّ و فسادى در عالم، ارتباط با خدا و مصونیت بخشیدن به دل و جان خود از نفوذ و چیرگى شیطان است. اگر شیطان بر دل‌هاى انسان‌هایى که منشأ آثار بزرگى در جوامع جهانى هستند، مسلّط نمى‌شد، دنیا روى آرامش به خود مى‌دید و انسان‌ها از امنیت و سلامت برخوردار بودند. همه‌ى بدبختی‌هاى بشر ناشى از دورى از خداست. لذا در اسلام فرصت‌هایى براى ارتباط ویژه با خداوند متعال معین شده است. یکى از این فرصت‌ها ماه رجب است. ماه رجب را قدر بدانید. همه‌ى دعاهایى که در این ماه وارد شده، درس است؛ صِرف لقلقه‌ى زبان نیست. این دعاها را با حضور قلب و با آگاهى از عمق معناى آن‌ها، بر دل و زبانتان جارى کنید. اگر انسان مسلمان- جوان و پیر، زن و مرد- در ماه رجب و سپس ماه شعبان، رابطه‌ى خود را با خداى متعال روان و نزدیک‌تر کند، با آمادگى به ماه رمضان مى‌رسد. آن‌گاه ماه رمضان ضیافت الهى مى‌شود. انسان باید آماده شود و سپس وارد ضیافت گردد. «شست‌وشویى کن و آنگه به خرابات خرام»
انسان باید این شست‌وشو را در ماه رجب و شعبان بکند تا بتواند در ماه رمضان بر سرِ سفره‌ى الهى وارد شود و از آن سفره متنعّم گردد و فیض ببرد. اگر از ماه رمضان فیض بردیم، آن‌گاه اعمال و اخلاق و نگرش و افکار خود ما نشان خواهد داد که پیش‌رفت کرده‌ایم؛ خودمان محک‌زنِ خویش مى‌شویم و پیش‌رفت را تشخیص مى‌دهیم. ما این امتحان‌ها را نمى‌کنیم، آن‌گاه بدبختی‌ها و گرفتاری‌هایش را در وجود خودمان و در فضاى جامعه لمس مى‌کنیم.(بیانات در ۱۳۸۰/۷/۴)

سر سفره‌ خدا
انواع و اقسام ضیافت‌هاى الهى؛ رحمت الهى، عزت الهى، توفیق الهى، قرب الهى، استغناى ناشى از تفضل الهى، رزق مادى، رزق معنوى، همه در ماه رمضان هست. این‌ها را سر سفره‌ى ماه رمضان گذاشته‌اند. بعضى‌ها مى‌آیند و به این سفره نگاه نمى‌کنند و از وسط این سفره و اشیاء آن عبور مى‌کنند و مى‌روند و هیچى هم گیرشان نمى‌آید. بعضى‌ها یک چیز مختصرى برمى‌دارند؛ یک روزه‌اى مى‌گیریم ما، یک مختصرکى، یک چیزى. اما بعضى‌ها نه؛ حسابى مى‌نشینند سر این سفره و از رحمت الهى کیسه‌ى خودشان را پر مى‌کنند. عزت مى‌خواهند. دنیا مى‌خواهند. آخرت مى‌خواهند. رفع گرفتارى مى‌خواهند. گشایش در زندگى مى‌خواهند. استغناى طبع مى‌خواهند. صفات و خلق حسنه مى‌خواهند. هرچه مى‌خواهند، براى خودشان و براى دیگران برمى‌دارند.
براى این ‌که انسان بتواند وقتى وارد این تالار شد، چشمش باز باشد، غافل نشود، دچار گیجى و گولى نشود که سرش را بیندازد پایین و از این در وارد شود و از آن در بیرون برود، نگاهى به دور و بر کند و استفاده‌اى ببرد و براى این ‌که این آمادگى در من و شما پیدا شود، این ماه رجب و شعبان را قرار داده‌اند. رجب یک‌جور، شعبان یک‌جور دیگر.
رجب، بیشتر ماه نماز است. شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است. این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتى از امام رضوان‌الله ‌علیه پرسیدم در این دعاهاى مأثورى که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان مى‌آید و دوست دارید؟ فرمودند دعاى کمیل و مناجات شعبانیه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است. دعاى کمیل که مى‌دانید اصلاً ورود اصلبش مال شب نیمه‌ى شعبان است، مناجات شعبانیه هم که از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است؛ هر دو عاشقانه است. در مناجات شعبانیه «وَ إنْ أدْخَلْتَنى النّارَ أعْلَنْتُ أهْلَها أنّى أحِبُّکَ. جهنم هم که من را ببرى، فریاد مى‌کشم تو را دوست دارم.» و در دعاى کمیل «لإنْ تَرَکْتَنى ناطِقاً لأضِجّنَّ إلیکَ بَیْنَ أهْلِها ضَجیجَ الامِلینَ وَ لأصْرُخَنّ إلَیْکَ صُراخَ المُسْتَصرِخینَ وَ لأبْکِیَنّ بُکاءَ الفاقِدینَ»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهى و نطق را از من نگیرى، فریاد مى‌کشم فریاد امیدواران، فریاد دل‌دادگان و فریاد دل‌باختگان را.
… در این سه ماه، آن‌چه مى‌توانید، براى ذخیره‌گیرى معنوى استفاده کنید؛ چون این متکى به روح جوانى است و براى شما ماندگار خواهد شد. همه‌ى چیزهاى جامعه این‌گونه است. هر چیزى که به جوانان متکى باشد، این در جامعه اولاً ماندگار است، ثانیاً همیشه باطراوت و تر و تازه است.
شاید در ماه شعبان، بتوانیم با ذخیره‌اى که از این ماه گرفته‌ایم، آن مناجات پرسوز و گداز و پرمضمون را با نفس حقیقى بخوانیم- نه‌فقط الفاظ آن را مرور کنیم- و حقیقتاً از دل، با زبان آن مناجات با خدا حرف بزنیم. و اگر إن‌شاءالله این همه فراهم شد، در ماه رمضان آماده‌ى ورود بر سر سفره‌ى ضیافت الهى شویم و در اوج قله‌ى آن ماه، شایسته‌ى ورود به لیلةالقدر گردیم.(بیانات در ۸۳/۰۷/۱۳)

زدودن سیاهى‌ها و تلخى‌ها از جان

رجب، ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشیدن به جان است؛ ماه توسل، خشوع، ذکر، توبه، خودسازى و پرداختن به زنگارهاى دل و زدودن سیاهى‌ها و تلخى‌ها از جان است. دعاى ماه رجب، اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه وسیله‌اى است براى این ‌که ما بتوانیم دل و جان خود را صفا و طراوتى ببخشیم؛ سیاهى‌ها، تاریکى‌ها و گرفتارى‌ها را از خود دور کنیم و خودمان را روشن سازیم. این فرصت بزرگى است براى ما؛ به‌خصوص براى کسانى که توفیق پیدا مى‌کنند در این ایام اعتکاف کنند.

خوشا به حالتان معتکفین عزیز. پدیده‌ى اعتکاف یکى از رویش‌هاى انقلابى است. ما اول انقلاب این چیزها را نداشتیم. اعتکاف همیشه بود. زمان جوانى ما وقتى ایام ماه رجب فرا مى‌رسید، در مسجد امام قم -آن‌هم فقط قم؛ در مشهد من اصلا اعتکاف ندیده بودم-، شاید پنجاه نفر، صد نفر فقط طلبه اعتکاف مى‌کردند. این پدیده‌ى عمومى؛ این ‌که ده‌ها هزار نفر در مراسم اعتکاف شرکت کنند، آن هم اغلب جوان، جزو رویش‌هاى انقلاب است. من یک وقت عرض کردم که انقلاب ما ریزش دارد، اما رویش هم دارد؛ رویش‌ها بر ریزش‌ها غلبه دارند. پس خوشا به حالتان معتکفین عزیز.

توصیه‌ى من این است که در این سه روزى که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید. حرف که مى‌زنید، غذا که مى‌خورید، معاشرت که مى‌کنید، کتاب که مى‌خوانید، فکر که مى‌کنید، نقشه که براى آینده مى‌کشید، در همه‌ى این چیزها مراقب باشید رضاى الهى و خواست الهى را بر هواى نفستان مقدم بدارید؛ تسلیم هواى نفس نشوید. تمرین این چیزها در این سه روز مى‌تواند درسى باشد براى خود آن عزیزان و براى ماها که این‌جا نشسته‌ایم و با غبطه نگاه مى‌کنیم به حال جوانان عزیزمان که در حال اعتکاف هستند. با عملِ خودتان به ما هم یاد بدهید.(بیانات در ۸۴/۵/۲۸)

موضوعات: رهنمودهای مقام معظم رهبری برای‌ ماه‌های رجب،( اعتکاف) شعبان و رمضان  لینک ثابت
 [ 05:30:00 ب.ظ ]




 
نماز در کلام رهبری

انسان همیشه به نماز محتاج است و در عرصه‏هاى خطر، محتاجتر.

حقیقتاً این نمازهایى كه ما مى‏خوانیم، در واقع اداى بندگان خدا را درمى‏آوریم. بنده به خودم كه مراجعه مى‏كنم، این‏طورى مى‏بینم، چون بندگان برجسته‏ى خدا طور دیگرى نماز مى‏خوانند؛ تسبیح كه مى‏كنند، تسبیح از دل و جانشان برمى‏خیزد؛ سجده كه مى‏كنند، در واقع دلشان سجده مى‏كند.

مدیران دستگاههاى ادارى و دولتى، خود متصدى اقامه‏ى نماز در آن دستگاهها شوند.

نماز برترین چیزى است كه مى‏تواند همه‏ى افراد جامعه‏ى مسلمان را به تهذیب اخلاقى و تعالى روحى و معنوى برساند.

نماز تسلّابخش و آرامشگر دلهاى مضطرب و خسته و به ستوه آمده، و مایه‏ى صفاى باطن و روشنى روان است.

نماز جمعه یكى از پایه‏هاى اساسى حفظ نظام اجتماعى و مهمترین عامل حفظ روحیه و ایمان مردم است.

همگان نماز را كه داروى شفابخش روح و مایه‏ى صفا و آرامش و نورانیت است، بر همه‏ى كارهاى دیگر مقدم دارند و در هیچ شرایطى خود را از آن محروم نسازند و هرگز به بهانه‏ى مشغله و گرفتارى، این حضور رهایى‏بخش در محضر آفریدگار رحیم و كریم و عزیز را از دست ندهند.

موضوعات:  نماز در کلام رهبری  لینک ثابت
 [ 05:24:00 ب.ظ ]




توصیه های آيت الله قاضي‌‌ برای ماه‌ هاي رجب‌ و شعبان

همان‌گونه كه در زمين‌هاي حرم بايد از محرّمات اجتناب نمود و ارتكاب يك سلسله اعمالي كه در جايي جرم نيست، امّا در حرم جرم محسوب مي‌شود، در اين ماه‌ها هم كه قرقگاه زماني محسوب مي‌شوند بايد به دستوراتي ويژه جامه عمل بپوشانيم.
توصیه های آيت الله قاضي‌‌ برای ماه‌ هاي رجب‌ و شعبان
به گزارش جهان به نقل از حج، آيت الحق مرحوم حاج ميرزا علي قاضي طباطبائي درباره ماه‌هاي رجب، شعبان و رمضان فرمود:

هان!‌اي برادران عزيز و گراميم؛ آگاه باشيد! متوجّه و هشيار باشيد كه ما در قرقگاه زماني (ماه‌هاي رجب، شعبان و رمضان) داخل شده‌ايم!

و همان‌گونه كه در زمين‌هاي حرم بايد از محرّمات اجتناب نمود و ارتكاب يك سلسله اعمالي كه در جايي جرم نيست، امّا در حرم جرم محسوب مي‌شود، در اين ماه‌ها هم كه قرقگاه زماني محسوب مي‌شوند، چنين است و بايد با هشياري و مواظبت در آن وارد شد و به‌‌ همان نحو كه در قرقگاه مكاني كه حرم است، انسان به كعبه نزديك مي‌شود، در اين ماه‌ها هم كه قرقگاه زماني است، انسان به مقام قرب خداوند مي‌رسد. پس چقدر نعمت‌هاي پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟! و او هرگونه نعمتي را بر ما تمام نموده است.

پس حال كه چنين است، قبل از هر چيز، آنچه كه بر ما واجب و لازم مي‌باشد، توبه ايست كه داراي شرايط لازم و نمازهاي معلومه است۱ و پس از توبه، واجب‌ترين چيز بر ما، پرهيز از گناهان صغيره و كبيره است تا جايي كه توان و قدرت و استطاعت داريم!.

پس به راستي، هر كسي كه در صدد متذكّر شدن به ذكر حقّ و در مقام خشيّت از ذات اقدس حضرت حقّ متعال بوده باشد، مي‌تواند از راه مراقبه و محاسبه و معاتبه و معاقبه متذكّر گردد!.

پس از اين مرحله، با دل‌هاي خود، به خداوند رو آورده، بيماري‌هاي گناهانتان را معالجه و مداوا نمائيد و به وسيلۀ استغفار، بزرگي و سنگيني عيوب خود را كاهش دهيد و بپرهيزيد از اينكه حريم الهي را بشكنيد و پرده‌هاي حجاب را بالا زده، حرمت حرم را هتك نمائيد!

زيرا به راستي چنين شخصي در نظام تكوين بي‌آبرو و مهتوك است؛ گرچه خداوند كريم از روي كرمش، به حسب ظاهر، آبروي او را حفظ نمايد و همين جزاي اوست و نيازي به مجازات پروردگار ندارد!.

و امّا دستورالعمل اين سه ماه:
۱. بر شما باد به اينكه نمازهاي فريضۀ خود را با نوافل آنكه مجموعاً پنجاه و يك ركعت است، در بهترين اوقاتشان انجام دهيد و اگر نتوانستيد چهل و چهار ركعت آن را به جا بياوريد.

۲. و امّا در مورد نافلۀ شب، به خصوص بايد بدانيد كه: انجام دادن آن در نظر مؤمنان و سالكان حضرت معبود، از واجبات است و هيچ چاره‌اي جز به جا آوردن آن نيست.

۳. بر شما باد به قرائت قرآن كريم در نافله‌هاي شب! كه انسان را حركت داده، سير او را سريع مي‌نمايد و براي او بسيار مفيد است. پس تا مي‌توانيد در شب‌ها قرائت قرآن كنيد، زيرا قرائت قرآن شراب مؤمنان است.

۴. بر شما باد به انجام دادن اوراد و أذكاري كه هر يك از شما به عنوان دستور در دست داريد و بر شما باد به مداومت سجدۀ يونسيّه و گفتن ذكر يونسيّه: «لا إلهَ إلا أنتَ سُبحانكَ إني كُنْتُ مِن الظالمين۷» در سجده از پانصد تا هزار مرتبه.

۵. بر شما باد به زيارت مشهد اعظم، كه مراد‌‌ همان حرم مطهّر اميرمؤمنان (ع) و قبر نوراني آن بزرگوار است و نيز ساير مشاهد مشرّفۀ اهل‌بيت (ع) و مساجد معظّمه، مانند: «مسجد الحرام»، «مسجدالنّبي»، «مسجد كوفه»، «مسجد سهله» و به طور كلّي هر مسجدي از مساجد؛ زيرا مؤمن در مسجد، همانند ماهي است در آب دريا!

۶. هيچ‌گاه پس از نمازهاي واجب خود، تسبيحات حضرت صدّيقه (س) را ترك ننماييد؛ زيرا اين تسبيحات، يكي از انواع «ذكر كبير» شمرده شده است.

۷. يكي از وظايف مهم و لازم براي سالك إلي‌الله، دعا براي فرج حضرت حجّت (عج) در قنوت «وَتْر» است. بلكه بايد در هر روز و در همۀ اوقات و همۀ دعا‌ها، براي فرج آن بزرگوار دعا نمود.

۸. يكي ديگر از وظايف لازم و مهم، قرائت زيارت جامعه، معروف به «جامعۀ كبيره» در روز جمعه است.

۹. لازم است كه قرائت قرآن حتماً كمتر از يك جزء نباشد.

۱۰. تا مي‌توانيد بسيار به ديدار و زيارت برادران نيكوكار خود بشتابيد؛ زيرا به راستي آن‌ها برادراني هستند واقعي كه در تمام مسير، همراه انسانند و با رفاقت خويش، آدمي را از تنگنا‌ها و عقبات نفس عبور مي‌دهند!.

۱۱. به زيارت اهل قبور ملتزم باشيد؛ ولي نه به صورت مداوم و همه روزه (مثلاً در هفته، يك روز انجام بگيرد) و نبايد زيارت قبور در شب واقع گردد.

پي‌نوشت‌:
۱. مقصود‌‌ همان دستور توبه‌اي است كه رسول خدا (ص) در ماه ذي‌قعده داده‌اند و در كتب ادعيه، مثل «مفاتيح الجنان» آمده و چهار ركعت نماز دارد.

ماهنامه موعود شماره ۱۶۱

موضوعات: توصیه های آيت الله قاضي‌‌ برای ماه‌ هاي رجب‌ و شعبان  لینک ثابت
 [ 05:14:00 ب.ظ ]




 

سخنان آیت‌الله قرهی درباره گناه در رجب‌المرجب؛ رجب بهانه­‌ای برای بازگشت


آیت‌الله قرهی درباره ماه رجب گفت: در ماه رجب‌المرجّب که ماه حرام است گناه را دو برابر حساب می‌ کنند. دلیل چیست؟ خدا می­‌گوید: من این ماه را ماه غفران قرار دادم، آن وقت تو گناه می‌کنی؟
به گزارش مهر، آیت‌الله قرهی در درس اخلاق خود مطالبی درباره ماه رجب بیان کرده که در ادامه آمده است:

خدا باز هم برای برگشتن، بهانه قرار می‌دهد. شب جمعه یک شب بود امّا بعد ایّامی را قرار می‌دهد، شب و روز ماه رجب‌المرجّب، ماهی که اگر انسان یک عمر گناه کرده باشد با گفتن «اَستَغفِرُاللّه رَبّی وَ اَتوبُ اِلَیه» ذوالجلال والاکرام می­‌فرماید: به عزّت و جلالم گناهانش را می­‌آمرزم. ماهی که پروردگار عالم به عنوان أصب؛ یعنی ریختن رحمت ذوالجلال والاکرام بر بندگانش قرار داد. ذوالجلال والاکرام بندگانش را دوست دارد و به آن­ها عشق می‌ورزد. لذا ماه رجب ماه خدا می­‌شود، که هر کس در این ماه رجب‌المرجّب بیشتر از همه­ ایّام استغفار کند، ذوالجلال والاکرام به او علاقه دارد. استغفار یعنی برگشت به سوی خدا، آشتی‌کنان بین انسان و خدا.

لذا ماه رجب، ماه شستشوی گناهان است و ماه شعبان، ماه پوشیدن لباس تقواست، برای اینکه می­‌خواهیم در ماه مبارک رمضان، به ضیافت الله، به مهمانی خدا برویم. اگر شما را در مهمانی خصوصی و مهم دعوت کردند، رسمش این است انسان بهترین لباسش را بر تن می­‌کند، طبیعی است قبلش آن لباس‌­های کثیف را می­‌کَنَد و استحمام می­‌کند، لباس نو می­‌پوشد، بهترین لباس­‌هایش را در بهترین مجالس می­‌پوشد و وارد آن مجلس می­‌شود.

ماه ضیافت‌الله در پیش است، ماه مهمانی خدا. ماهی که یک عدّه­ از اولیاء مثل مقدّس اردبیلی که بالحقّ مقدّس بود، دعوت­نامه کتبی را به دست می‌گرفت. «کُتِبَ عَلَیٛکُمُ الٛصّیام کَما کُتِبَ عَلَی الَذینَ مِنٛ قَبٛلِکُم» [۱] منتها قبلش در ماه رجب باید شستشو کنیم. ماه رجب باید روح‌مان را پاک کنیم. چرک­‌های روح و این گناهان را با استغفار، روزه و مراقبه بشوییم.

می­‌دانید در ماه رجب‌المرجّب که ماه حرام است گناه را دو برابر حساب می­‌کنند. دلیل چیست؟ خدا می­‌گوید: من این ماه را ماه غفران قرار دادم، آن وقت تو گناه می­‌کنی؟ می‌دانید اگر قتلی انجام شود، اگر ضرب و جرحی باشد، دیه­‌اش دو برابر است. همین طور رحمت هم دو برابر است. اگر کار ثوابی انجام دهی ذوالجلال و الاکرام لطف می‌کند و آن را دو برابر می­‌کند، گرچه همیشه رحمت ذوالجلال و الاکرام شامل حال بندگان است امّا خدا دوست دارد بندگانش در این ماه جلو بیایند.

حضرت حق یک شبی مثل شب لیلة‌الرغائب را قرار داد. چه شبی است که یک عدّه از اولیاء در این شب به جایی رسیده‌اند، به آرزوهای‌شان رسیده‌اند. چه شبی است که خدا همین طور نقل و نبات بر سر بندگانش می‌ریزد و رحمتش را نازل می‌کند، چه شبی است که انسان از این همه لطف خدا، خجل می­‌شود. شب عجیبی است.

ذوالجلال و الاکرام چون دید خود بندگان نمی‌آیند؛ بهانه درست کرد، ماه رجب را درست کرد و این ماه را، ماه غفران و ماه بازگشت بندگان به طهارت روح قرار داد. ما باید به سمت آشتی کردن با خدا بیاییم. طوری که پاک شویم، ماه شعبان لباس تقوا بپوشیم و بعد خدا بگوید: عزیز دلم! بنده‌ام! حالا به مهمانی خصوصی بیا. اوّل پاکمان می‌کند؛ بعد لباس تقوا به تن‌مان می‌کند، بعد ما را در مهمانی خصوصی می‌برد.

برای همین است دعای اولیاء فقط این بود: «خدایا! ماه مبارک رمضان را دوباره دریابیم.» طول عمر می‌خواستند برای درک آن ضیافت‌الله که عجب ضیافتی برای اولیاء است. عزیزان بوی ماه مبارک رمضان به مشام می‌رسد. فقط مع‌الاسف این بو هنوز به مشام ما گناهکاران نمی‌رسد. خدا این ماه رجب را قرار داد که خودمان را پاک کنیم.

موضوعات: سخنان آیت‌الله قرهی درباره گناه در رجب‌المرجب  لینک ثابت
 [ 05:08:00 ب.ظ ]





مروری بر زندگی میرزا ابوالحسن مشکینی(ره)

میرزا ابوالحسن مشکینی در سال ۱۳۰۵ هجری قمری در یکی از روستاهای اطراف مشکین شهر به نام «احمدآباد» از استان اردبیل به دنیا آمد.

تحصیلات

 

وی در ۱۵ سالگی به شهر اردبیل سفر کرد و به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. او در آن شهر دورۀ مقدمات و سطح را به پایان رساند و پس از هشت سال، در سال ۱۳۲۸ هجری قمری، برای خوشه چینی از خرمن علم و دانش علمای بزرگ اسلام در حوزه علمیه نجف اشرف عازم آن شهر شد. حدود یک سال از درس مرحوم «آخوند خراسانی» را درک کرد و پس از وفات ایشان به درس یکی از برجسته ترین شاگردان ایشان یعنی محقق بزرگ «شیخ علی قوچانی» رفت. او هشت سال از محضر آن عالم اندیشمند بهره برد و در سال ۱۳۳۷ هجری قمری به کربلا رفت تا از مجلس درس «میرزا محمدتقی شیرازی» نیز بهره ببرد. یک سال از محضر آن دانشمند بزرگ استفاده کرده، سپس به حوزۀ علمیۀ نجف بازگشت و خود یکی از علمای برجستۀ آن حوزه گردید و به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت و شخصیتهای بزرگی را تحویل جهان اسلام داد که هر یک از چهره های سرشناس حوزه های علمیه به شمار می آیند.[۱] بزرگانی مانند حضرت آیت الله نجفی مرعشی یکی از شاگردان ایشان است.

سخنان علما

 

علمای بزرگی به ستایش ایشان پرداخته اند که اینک به سخنی چند از آنان اشاره می کنیم:
← آقا بزرگ تهرانی
علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی دربارۀ ایشان می فرماید: «انه عالم فاضل و فقیه نحریر و مدرس کبیر حسن التقریر». یعنی «ایشان دانشمندی فاضل و فقیهی توانا و مدرسی بزرگ است. وی از بیانی رسا نیز برخوردار است».
← علامه امین
علامه سید محسن امین در کتاب ارزشمند خود «اعیان الشیعة» دربارۀ ایشان می فرماید: «انه عالم فاضل مدرس مؤلف». یعنی «ایشان دانشمندی فاضل و مدرس و نویسنده است».
← علامه امینی
علامه امینی در کتاب «معجم رجال الفکر و الادب» دربارۀ ایشان می فرماید: «انه عالم فقیه اصولی من اساتذة الفقه و الاصول». یعنی «ایشان دانشمندی فقیه و اصولی و از اساتید فقه و اصول است».[۲]
اساتید

میرزا ابو الحسن مشکینی از محضر علمای بزرگی بهره برده است مانند: ۱- محقق بزرگ شیخ محمد کاظم آخوند خراسانی ۲- آیت الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی ۳- شیخ الشریعه اصفهانی ۴- محقق شیخ علی قوچانی ۵- امام مجاهد آیت الله العظمی میرزا محمد تقی شیرازی
شاگردان

علمای فراوانی در محضر ایشان تربیت شده اند مانند: ۱- آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی، وی دروس سطح اصول مانند «کفایة الاصول» را نزد ایشان خوانده است.[۳] ۲- شیخ محمد طاهر بن شیخ عبدالله بن شیخ راضی ۳- سید مرتضی فرزند سید جواد خلخالی ۴- سید احمد بن سید علی اصغر بن امیر محمد تقی مرعشی حائری، معروف به شهرستانی ۵- سید محمدصادق بحرالعلوم ۶- سید علی نقی حیدری مؤلف کتاب «اصول الاستنباط» ۷- سید نعمت الله جزائری بن سید محمد جعفر ۸- سید هادی حسینی تبریزی ۹- سید مرتضی بن سید محمد حسینی فیروزآبادی صاحب کتاب «عنایة الاصول»
تالیفات

وی دارای تالیفات ارزشمندی است از جمله: ۱- حاشیه بر کفایه ۲- حاشیه بر عروة الوثقی ۳- حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری ۴- حاشیه بر کتاب الطهارة شیخ انصاری ۵- حاشیه بر رسالۀ عملیه ۶- رسالة فی الترتب ۷- رسالة فی الرضاع ۸- کتاب الصلاة الکبیر ۹- کتاب الزکاة ۱۰- رسالة فی المعنی الحرفی ۱۱- رسالة فی الکر ۱۲- کتاب المناسک ۱۳- الفوائد الرجالیة
وفات

این عالم اندیشمند سرانجام پس از عمری خدمت به اسلام و تالیف آثاری ارزشمند و تربیت شاگردانی بزرگ، در روز دوشنبه ۲۷ جمادی الثانی سال ۱۳۵۸ هجری قمری در شهر کاظمین دیده از جهان فرو بست. بدن مطهرش را به نجف اشرف بردند و در حرم امیرمؤمنان حضرت علی علیه السّلام در حجره ای در سمت راست مقبرۀ استادش حضرت آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی به خاک سپردند.[۴]

منبع: نرم افزار جامع فقه اهل بیت، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
—————————
پی نوشت:
[۱] نقباء البشر، ج۱، ص۳۸.
[۲] معجم رجال الفکر و الادب، ص۴۱۴.
[۳] قبسات من حیاة السید المرعشی، ص۳۱-۴۲.
[۴] اعیان الشیعة، ج۲، ص۳۳۶.

موضوعات: مروری بر زندگی میرزا ابوالحسن مشکینی(ره)  لینک ثابت
 [ 01:33:00 ب.ظ ]




مناظره امام رضا علیه السلام با علمای ادیان مختلف

دعوت مامون از امام به مجلس مباحثه بزرگان ادیان
مأمون به وزیر خود، فضل بن سهل، دستور داد صابی - بزرگ صائبین - و هربذ اکبر - بزرگ آتش پرستان - و علمای زرتشت و نسطاس رومی و علمای ادیان دیگر را جمع کند تا با آنها سخنی را در میان بگذارد.
فضل بن سهل همه‌ی آنها را جمع کرد. مأمون به آنها گفت:« من پسر عمویی دارم که می‌خواهم با او مناظره کنید. فردا صبح همه شما نزد من حاضر شوید.»
فضل نوفلی روایت می‌کند که:
ما نزد حضرت رضا علیه السلام نشسته بودیم که یاسر، خادمش، وارد شد و عرض کرد:« آقای من! مأمون خدمت شما سلام می‌رساند و می‌گوید فردا علمای ادیان مختلف نزد ما جلسه‌ای تشکیل می‌دهند؛ شما هم تشریف بیاورید.»

واکنش امام علیه السلام
امام فرمود:« به مأمون سلام برسان و بگو من منظور تو را می‌دانم و انشاء الله فردا صبح در مجلس تو خواهم بود. »
وقتی یاسر رفت، امام به من فرمود:« آیا می‌ترسی آنها دلایل مرا رد کنند و مرا محکوم نمایند؟»
من گفتم:« فدایتان گردم! بله؛ چون آنها اهل مجادله و انکار هستند و هر چه را شما بگویید قبول ندارند. اگر بگویید خدا یکی است، می‌گویند چرا؟ اگر بگویید محمد صلی الله علیه و اله و سلم رسول خداست، می‌گویند رسالتش را ثابت کن. و بالاخره هر دلیلی بیاورید با مغلطه و سفسطه رد می‌کنند. از آنها بپرهیزید!»

امام فرمود: « مأمون از کار خود پشیمان خواهد شد. من با علمای تورات با تورات خودشان، با علمای انجیل با انجیل خودشان، با علمای زبور با زبور خودشان، با صائبین به زبان عبرانی، با هرابذه به فارسی، و با علمای رومی به زبان رومی استدلال خواهم کرد و همه‌ی آنها را مجاب خواهم نمود. و لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.»
فردا صبح حضرت رضا علیه السلام وضو گرفت و از منزل خارج شد. وقتی وارد مجلس شد، دید علمای ادیان و عده‌ای از بنی‌هاشم و بزرگان و کارگزاران حکومتی نزد مأمون نشسته‌اند. با ورود امام، مأمون و همه حاضرین به پا خاستند.

استدلال امام درباره نبوت عیسی علیه السلام
مأمون امام را کنار خود نشاند، مدّتی با او گرم صحبت شد و سپس به جاثلیق گفت: « ای جاثلیق! ایشان پسر عموی من، علی بن موسی الرضا، از فرزندان فاطمه، دختر پیامبراسلام، و علی بن ابیطالب است. دوست دارم با او بحث کنی اما انصاف را هم رعایت نمایی.»
جاثلیق گفت:« ای امیرمؤمنان! چگونه بحث کنم با مردی که می‌خواهد با من از کتابی سخن گوید که من آنرا قبول ندارم و از سخنان پیامبری برای من دلیل بیاورد که به او ایمان ندارم؟!»

حضرت رضا علیه السلام در کمال آرامش فرمود:« ای نصرانی! اگر من با انجیلی که تو قبول داری، با تو بحث کنم، آیا می‌پذیری؟»
جاثلیق گفت: « مگر من می‌توانم آنچه را انجیل بگوید، رد کنم؟ بله؛ به خدا قسم، حتی اگر خوشایندم نباشد و به ضررم تمام شود، هر چه انجیل بگوید قبول دارم.»
امام فرمود:« اینک هر چه می‌خواهی بپرس!»
جاثلیق گفت:« درباره‌ی نبوّت حضرت عیسی چه می گویی؟»

امام فرمود:« به نبوت حضرت عیسی و کتابش اعتقاد دارم ولی به عیسایی که نبوّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را انکار کند، ایمان ندارم.»
جاثلیق پرسید:« آیا شاهدی وجود دارد که حضرت عیسی به آمدن محمد مژده داده است؟»
امام فرمود:« آیا یوحنای دیلمی را قبول داری؟»
جاثلیق گفت: « به به! نزدیکترین دوست مسیح!»
امام فرمود:« آیا یوحنا نگفت عیسی مرا به دین محمد صلی الله علیه و آله وسلم مژده داد و خبر داد که بعد از او ظهور خواهد کرد؟ و آیا یوحنا این مژده را به یاران خود نگفت؟ و آیا آنها به محمد ایمان نیاوردند؟!»
جاثلیق گفت:« بله، ولی ما پیامبر عرب نمی شناسیم.»

استدلال امام از انجیل
امام شروع کرد به خواندن سفر سوم انجیل تا رسید به نام مبارک محمد صلی الله علیه و اله و سلم. بعد فرمود:« ای نصرانی! به حق مسیح و مادرش سوگند، آیا من عالم به انجیل هستم؟»
گفت: « آری »

امام مطالب مربوط به حضرت رسول اکرم و اهل بیت و امتش را از انجیل قرائت کرد و سپس پرسید:« ای نصرانی، در برابر این گفته‌های انجیل چه می‌گویی؟! اگر انجیل را قبول نکنی و حضرت عیسی و حضرت موسی را تکذیب کنی که قتلت واجب است!»
جاثلیق گفت: « من به مطالب انجیل ایمان دارم.»
سپس از حضرت رضا علیه السلام اسامی حواریون (یاران نزدیک حضرت عیسی) را پرسید.

امام نام آنها را یک به یک بیان کرد و سپس فرمود:« اما ما به عیسای شما به جهت ضعفی که در عبادت و روزه و نماز داشت، اعتراض داریم!»
جاثلیق عصبانی شد و گفت: « من گمان می کردم امروز در میان ملت اسلام ، از شما داناتر کسی نیست! عیسی همه‌ی شب‌ها بیدار بود و روزها روزه می‌گرفت و در عبادت هرگز کوتاهی نمی‌نمود!»
امام فوراً فرمود:« اگر چنین است، حضرت عیسی برای چه کسی نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت؟! شما که می‌گویید عیسی خداست!»
جاثلیق چیزی نگفت.

امام فرمود:« ای جاثلیق! من زنده کردن مردگان را به دست حضرت عیسی علیه السلام را انکار نمی‌کنم، ولی او به اذن خداوند مردگان را زنده می‌کرد.»
جاثلیق گفت:« زنده کردن مرده از افعال خداوند است و هر کس چنین کند یا کر و کور را شفا دهد، شایسته عبادت است.»
امام فرمود:« الیسع (یکی از پیامبران) نیز مانند حضرت عیسی، مردگان را زنده می‌کرد و کورها را شفا می‌داد و روی آب راه می‌رفت، ولی امت او هرگز او را خدای خود ندانستند. حضرت حزقیل( یکی دیگر از پیامبران) سی و پنج هزار مرده را در یک روز زنده کرد؛ در حالی‌که شصت سال بود از دنیا رفته بودند و این مطلب در تورات هست. ای راس الجالوت! آیا این مطلب در تورات نیست؟»
گفت:« چرا.»

امام فرمود: « قریش نزد رسول خدا آمدند و گفتند:« مردگان را زنده کن!» رسول اکرم امیرالمؤمنین علی علیه السلام را خواست و فرمود: « به گورستان برو و افرادی را که اینها نام می‌برند، صدا بزن و بگو محمد می‌گوید به اذن خداوند از جای خود حرکت کنید!» آنان زنده شدند و به رسالت پیامبر اسلام اقرار کردند.

آری، پیامبر اسلام بیماران و دیوانگان را شفا می‌داد و با حیوانات سخن می‌گفت ولی ما مسلمان‌ها او را خدای خود نگرفتیم. همچنین یکی از انبیاء بنی اسرائیل به امر خداوند به یک مشت استخوان پوسیده خطاب کرد که « به اذن خداوند از جای خود حرکت کنید.» آنها همه زنده شدند. ابراهیم خلیل پرندگانی را قطعه قطعه کرد و آنها را کوبید و هر قسمت را سر کوهی قرار داد؛ وقتی آنها را خواند، همه زنده شدند.

حضرت موسی با هفتاد نفر از برگزیدگان امّت خود به کوه طور رفت و آنها در اثر درخواست نابجای خود که گفتند می‌خواهیم خدا را ببینیم، به وسیله‌ی صاعقه‌ای هلاک شدند. آن‌گاه حضرت موسی دعا کرد و آنها زنده شدند. زنده کردن مردگان به دست پیامبران الهی نمونه‌های بسیار دارد.
من این داستان ها را نقل کردم تا نتوانی آنها را رد کنی. آیا هر کس مردگان را زنده کند باید پرستش شود؟ اگر چنین است پس همه‌ی این پیامبران باید پرستش شوند. چه می گویی؟!»
جاثلیق گفت:« حق به جانب تو است و خدایی جز خدای یگانه نیست.»

دلیل اختلاف اناجیل چهارگانه
سپس امام رضا علیه السلام به راس الجالوت رو کرد و فرمود:« تو را به حق آن ده آیه‌ای که بر حضرت موسی علیه السلام نازل شد، آیا خبر محمد صلی الله علیه و آله وسلم را در تورات ندیده‌ای؟»
رأس الجالوت گفت: « چرا.»

امام پرسید:« آیا در انجیل گفتار عیسی علیه السلام را دیده ای که فرمود « من به‌زودی نزد خدای خود می‌روم و بعد از من ” فارقلیطا” خواهد آمد و به حقانیّت من گواهی خواهد داد، همان‌گونه که من به حقانیّت او گواهی می‌دهم؟»
جاثلیق گفت:« آری؛ این سخنان در انجیل هست.»
امام فرمود:« به شما بگویم انجیلی را که گم کردید، در کجا یافتید؟»
جاثلیق گفت:« ما فقط یک روز آن را گم کردیم و دوباره بدون هیچ کم‌و‌کاستی پیدایش نمودیم.»

امام فرمود:« اطلاع تو نسبت به انجیل بسیار کم است. اگر آن را فقط یک روز گم کرده‌اید، چرا در آن این همه اختلاف است؟ بدان هنگامی که انجیل از میان شما گم شد، نصاری دور هم جمع شدند تا ببینند چه باید بکنند.
«لوقا» و «مرقابوس» گفتند انجیل در سینه‌ی ما محفوظ است، آن را خواهیم نوشت.
سپس با «یوحنا» و «متی» دور هم جمع شدند و این چهار انجیل را نوشتند. لذا اناجیل چهارگانه با هم اختلاف دارد.»
جاثلیق گفت:« من امروز فهمیدم که مطلب از چه قرار بوده؛ و بر فهم و علم من افزوده شد.»

سپس امام رضا علیه السلام نمونه‌هایی از اختلاف میان انجیل‌ها را بیان فرمود؛ به طوری که جاثلیق گفت:« لوقا و مرقابوس و متی در مورد حضرت مسیح، شهادت دروغ داده‌اند.»
سپس گفت: « ای دانشمند مسلمانان! مرا معاف بدار و بگذار دیگران سؤالات خود را مطرح کنند که به مسیح سوگند، در میان علمای مسلمانان، کسی مانند شما نیست.»

اثبات نبوت پیامبر اسلام با کتب آسمانی
مناظره حضرت با رأس الجالوت:
امام رضا علیه السلام رو به رأس الجالوت، بزرگ یهودیان، کرد و فرمود: «تو می‌پرسی یا من بپرسم؟»
گفت:« من می‌پرسم؛ ولی باید از تورات و انجیل یا زبور داود و صحف ابراهیم و موسی با من صحبت کنید. شما نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را چگونه اثبات می کنید؟»
فرمود: « موسی بن عمران و عیسی بن مریم و داود به نبوت او شهادت داده اند.»

راس الجالوت گفت: « کجا؟»
امام فرمود:« مگر حضرت موسی به بنی اسرائیل وصیّت نکرد که به زودی پیغمبری از برادران شما خواهد آمد؛ او را تصدیق کنید؟»
گفت:« بله؛ این سخن موسی است.»
امام فرمود: « آیا از برادران بنی اسرائیل پیغمبری جز محمد آمده است؟»
گفت: « نه »
امام فرمود:« مگر در تورات نیامده که نور از کوه طور و کوه ساعیر و کوه فاران ظهور کرد؟»
گفت:« بله؛ اما تفسیرش چیست؟»

امام فرمود:« ظهور نور در طور سینا همان وحی خداوند است بر موسی علیه السلام و روشنی کوه ساعیر همان وحی است به حضرت عیسی علیه السلام؛ و مقصود از نوری که از کوه فاران آمده، رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم است. زیرا فاران نام یکی از کوه های اطراف مکه است که رسول خدا از آنجا مبعوث شده است.»

سپس حضرت رضا علیه السلام نمونه‌هایی از مژده‌های پیامبران را که در تورات آمده ذکر کرد و از قول « شعیای پیغمبر » و « حیقوق پیغمبر » نشانه‌های حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را بیان فرمود و از کتاب زبور داود، قسمتی را برای راس الجالوت خواند که تنها درباره‌ی حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم صدق می‌کرد.

پرسش امام از راس الجالوت
سپس فرمود:« ای رأس الجالوت! من از تو می‌پرسم دلیل نبوت حضرت موسی علیه السلام چیست؟ »
راس الجالوت گفت:« شکافتن دریا، تبدیل عصا به اژدها، جاری‌کردن آب از سنگ، انتشار نور از انگشت‌ها و معجزات دیگرش. »
امام فرمود: « راست گفتی. اگر کارهای خارق العاده دلیل بر نبوت حضرت موسی است، پس چرا شما به نبوت حضرت عیسی اقرار نمی‌کنید؛ در صورتی که او مرده‌ها را زنده می کرد، بیماران صعب العلاج را شفا می داد و از گل پرنده می‌ساخت و به آنها جان می‌بخشید؟»
راس الجالوت گفت:« ما این معجزات را از عیسی ندیده‌ایم. »
امام فرمود:« شما معجزات موسی را هم ندیده‌اید، فقط از اصحابش شنیده اید.»
رأس الجالوت از جواب عاجز شد و چیزی نگفت.

امام رضا علیه السلام فرمود:« جریان حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم هم چنین است. او کتابی نخواند و سر کلاس معلّمی حاضر نشد، ولی کتابی آورد که از گذشتگان و آیندگان تا روز قیامت خبر می‌دهد. او از اسرار مردم خبر می‌داد و معجزاتی فراوان و غیر قابل شمارش داشت.»

مناظره با عمران صائبی
امام با هربذ اکبر که عالم زرتشتیان بود سخنی کوتاه گفت و او نیز از جواب عاجز شد.
سپس فرمود:« هر کس سؤالی دارد، بپرسد.»
عمران صائبی که از علمای زبردست بود، گفت: «من با افراد زیادی در کوفه و بصره بحث کرده‌ام ولی کسی نتوانسته به من ثابت کند که این جهان خدای واحدی دارد. شما برای من ثابت کنید.»

امام با او به مباحثه پرداخت و آن‌قدر درباره وجود خداوند و صفاتش صحبت کردند که سرانجام عمران گفت:« شهادت می دهم که “الله” همان گونه است که شما وصف کردید و او را یگانه شمردید؛ و شهادت می دهم که محمد بنده اوست که به دین حق و هدایت از جانب او مبعوث شد.»
سپس خود را به خاک انداخت و سجده کرد و مسلمان شد.
سایر حضار که دیدند عمران، با اینکه در مباحثه بسیار قوی بود، مسلمان شده، جرأت نکردند چیزی بگویند و همگی از مجلس خارج شدند.

عمران پس از مسلمان شدن
حسن بن محمد نوفلی در ادامه‌ی روایت می‌گوید:
آن شب امام علیه السلام عمران را برای شام دعوت کرد. سپس یک دست لباس و یک مرکب با ده هزار درهم به عمران هدیه کرد و او را سرپرست صدقات بلخ قرار داد. مأمون هم ده هزار درهم و فضل بن سهل نیز پول زیادی به او بخشیدند.
از آن پس عمران در دفاع از اسلام با علمای ادیان دیگر بحث می‌کرد و آنها را شکست می‌داد.

منابع:
بحار الانوار، ج 49، ص 173. ح 12.
از عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 154-178.
اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام ص 600 تا 614.

موضوعات: مناظره امام رضا علیه السلام با علمای ادیان مختلف  لینک ثابت
 [ 01:23:00 ب.ظ ]




 

امام باقر علیه‏السلام می فرمایند

واللّه لا یُلِحُّ عبدٌ مُؤمِن علَى اللّه عز و جل فی حاجتِهِ إلاّ قضاها لَهُ

بـه خـدا سوگند هیچ بـنده مؤمنى در حاجت خود به درگاه خداوند عز و جل اصرار نورزد ، مگر آن که خداوند حاجتش را بر آورد .

(الکافی : 2 / 475 / 3 منتخب میزان الحکمة : 200)

موضوعات: امام باقر علیه‏السلام می فرمایند  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ب.ظ ]




نما

نما یى از زندگانى امام محمد باقر علیه السلام

 

ابو جعفر، امام محمد باقر (ع) پنجمین آفتابى است كه بر افق امامت، جاودانه درخشید.زندگیش سراسر دانش و ارزش بود، از این رو باقر العلوم نامیده شد، یعنى شكافنده دشواریهاى دانش و گشاینده پیچیدگیهاى معرفت.

خصلت آفتاب است كه هماره گام بر فرق ظلمت مى‏نهد و در لحظه‏هاى تاریك، بر افق زمان مى‏روید تا ارزشهاى مهجور و نهان شده در سیاهى جهل و جور را، دوباره جان بخشد و آشكار سازد.

او نیز در عصر حاكمیت جور و تشتت اندیشه‏هاى دینى امت اسلام، تولد یافت تا پیام آور معرفت و احیاگر اسلام ناب محمدى (ص) باشد.

ولادت امام محمد باقر
حضرت ابو جعفر، باقر العلوم، در شهر مدینه تولد یافت.و بر اساس نظریه بیشتر مورخان و كتابهاى روایى، تولد آن گرامى در سال 57 هجرى بوده است. (1) این نقل، با روایاتى كه نشان مى‏دهد امام باقر (ع) به هنگام شهادت جد خویش ـ حسین بن على (ع) ـ در سرزمین طف حضور داشته و سه سال از عمرش مى‏گذشته است هماهنگى دارد. (2)

در روز و ماه ولادت آن حضرت نیز نقلهاى مختلفى یاد شده است:

الف ـ سوم صفر 57 هجرى. (3)
ب ـ پنجم صفر 57 هجرى. (4)
ج ـ جمعه اول رجب 57 هجرى. (5)
د ـ دوشنبه یا سه شنبه اول رجب 57 هجرى. (6)

بیشتر محققان با ترجیح نظریه نخست، یعنى سوم صفر آن را پذیرفته‏اند.

تبار والاى امام باقر (ع)
امام محمد باقر (ع) از جانب پدر و نیز مادر، به شجره پاكیزه نبوت منتهى مى‏گردد.

او نخستین مولودى است كه در خاندان علویان از التقاى دو بحر امامت (نسل حسن بن على و حسین بن على علیهما السلام) تولد یافت: (7)

پدر: على بن الحسین، زین العابدین (ع) .مادر: ام عبد الله، فاطمه، دختر امام حسن مجتبى (ع) (8)

مادر گرامى امام باقر (ع) نخستین علویه‏اى است كه افتخار یافت فرزندى علوى به دنیا آورد . (9) براى وى كنیه‏هایى چون ام الحسن و ام عبده آورده‏اند، اما مشهورترین آنها، همان ام عبد الله است.

در پاكى و صداقت، چنان نمونه بود كه صدیقه‏اش لقب دادند. (10)

امام باقر (ع) مادر بزرگوار خویش را چنین توصیف كرده است:
«روزى مادرم كنار دیوارى نشسته بود، ناگهان دیوار ریزش كرد و در معرض ویرانى قرار گرفت، مادرم دست بر سینه دیوار نهاد و گفت، به حق مصطفى (ص) سوگند، اجازه فرو ریختن ندارى.دیوار بر جاى ماند تا مادرم از آن جا دور شد.سپس دیوار فرو ریخت. (11)

نام و كنیه امام محمد باقر
نام آن حضرت محمد است.این نامى است كه رسول خدا (ص) از دیر زمان براى وى برگزیده بود .

جابر بن عبد الله انصارى یار دیرین پیامبر (ص) افتخار دارد كه سلام رسول خدا را به امام باقر (ع) ابلاغ كرده است.از بیان او ـ كه به تفصیل خواهد آمد ـ استفاده مى‏شود كه نامگذارى امام باقر (ع) به وسیله پیامبر اكرم (ص) صورت گرفته است.كنیه آن گرامى ابو جعفر (12) است و جز این كنیه‏اى براى وى نقل نكرده‏اند. (13)

القاب امام محمد باقر
براى امام باقر (ع) این القاب یاد شده است:

1 ـ باقر.
این لقب مشهورترین القاب آن حضرت بشمار مى‏آید و بیشتر منابع بدان تصریح كرده‏اند. (14)
در بیان فلسفه تعیین این لقب براى وى، آمده است:

ـ شكافنده معضلات علم و گشاینده پیچیدگیهاى دانش بود. (15)

ـ به دلیل گستردگى معارف و اطلاعاتى كه در اختیار داشت، باقر نامیده شد. (16)

ـ بدان جهت كه در نتیجه سجده‏هاى بسیار، پیشانیش فراخ گشته بود. (17)

ـ احكام را از متن قوانین كلى، استنباط و استخراج مى‏كرد. (18)

2 ـ شاكر

3 ـ هادى

4 ـ امین ـ شبیه، به جهت شباهت آن حضرت به رسول خدا (ص) (19) .

همسران امام محمد باقر
در منابع تاریخى، براى امام باقر (ع) دو همسر و دو «ام ولد» (20) نام برده‏اند.
همسران عبارتند از:

1 ـ ام فروة دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر.
او هر چند از نسل ابو بكر بود، اما همانند پدرش قاسم بن محمد حق امامان را مى شناخت و اهل ولایت معصومین (ع) بود، چنان كه در روایتى از امام رضا (ع) آمده است كه روزى نام قاسم بن محمد نزد آن حضرت برده شد، امام فرمود: او به ولایت و امامت اعتقاد داشت. (21)

2 ـ ام حكیم دختر اسید بن مغیره ثقفى.

فرزندان امام محمد باقر
براى امام باقر (ع) هفت فرزند یاد كرده‏اند، پنج پسر و دو دختر.

1 ـ جعفر بن محمد الصادق (ع) .
وى مشهورترین، ارجمندترین و با فضیلت ترین فرزند امام باقر (ع) مى‏باشد كه از ام فروة زاده شد و نسل امامت از طریق او استمرار یافت.

2 ـ عبد الله بن محمد.او یگانه برادر امام صادق (ع) بشمار مى‏آید كه هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر با آن حضرت متحد است.مورخان وى را صاحب فضل و صلاح دانسته‏اند و متذكر شده‏اند كه فردى از بنى امیه به او سم خورانید و او را به شهادت رساند. (22)

3 ـ ابراهیم بن محمد، از ام حكیم.

4 ـ عبید الله بن محمد، از ام حكیم.

5 ـ على بن محمد.

6 ـ زینب بنت محمد، این دو (یعنى زینب و على) از یك مادرند كه ام ولد بوده است.

7 ـ ام سلمه، مادر وى را نیز ام ولد دانسته‏اند. (23)

برخى از منابع، تنها شش فرزند براى امام باقر (ع) نام برده‏اند و بر این باورند كه امام باقر فرزندى به نام عبید الله نداشته است. (24)

گروهى دیگر گفته اند: امام باقر (ع) دو دختر نداشته است، بلكه زینب و ام سلمه در حقیقت دو نام براى یك دختر است. (25)


منبع:
احمد ترابى، زندگى سیاسى امام باقر (ع)، ص 15

موضوعات: نمایى از زندگانى امام محمد باقر علیه السلام  لینک ثابت
 [ 12:57:00 ب.ظ ]





کمال اخلاص پیدا نمی شود مگر با محبت

عالم ربّانی حضرت آیت الله حاج سید حسین یعقوبی قائنی (حفظه الله) در کتاب شریف سفینه الصّادقین می فرمایند :

“کرامات و کارهای خارق العاده هیچ کدام نمی تواند برای انسان اسباب دلخوشی باشد ؛ زیرا اینها به خودی خود دلیل قرب انسان به خداوند متعال نیست. بلعم باعورا با اینکه اسم اعظم داشت و دعایش مستجاب بود ، ولی عاقبتش به گمراهی انجامید و مورد غضب الهی قرار گرفت . پس به این چیزها نمی توان اعتماد کرد . استاد ما آقای ا

استاد ما آقای انصاری قدس سره می فرمودند : تنها دو چیز است که اگر سالک آن را در خود یافت می تواند به آن دلخوش و امیدوار شود : یکی محبت و دیگری اخلاص. اگر انسان در کارهایش اخلاص دید و در قلبش نسبت به خدای متعال محبت یافت ، جای دلخوشی است .

میزان قُرب انسان به خدای متعال به محبت او است . اگر خداوند ذره ای محبت عطا کند همه ی کارها آسان می شود . و در واقع اخلاص هم به معنای حقیقی آن از غیر محب ساخته نیست ؛ زیرا تا انسان حبّ نفس را دارد نمی تواند برای خدا کار کند . اگر خدا را هم بخواهد برای خودش می خواهد ، اما اگر محبت خداوند نصیب کسی شود اول قدم او این است که پا روی خودش میگذارد و دیگر خودش را نمی بیند و طالب چیزی جز او نیست . آن وقت تمام اعمال او خالص و برای خدا می شود . پس کمال اخلاص هم پیدا نمی شود مگر با محبت .

کتاب سفینه الصّادقین ، صفحات 470 و 471

موضوعات: کمال اخلاص پیدا نمی شود مگر با محبت  لینک ثابت
[جمعه 1395-01-20] [ 10:54:00 ب.ظ ]




6 روایت از دستورالعمل مرحوم نخودکی به امام خمینی

 

سالک الی الله آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در حرم امام رضا (ع) خطاب به امام خمینی: چه اصراری دارید چیزی را که ممکن است موجب خسران شود، یاد بگیرید؟ اما من چیزی را به شما یاد می‌دهم که برایتان خسارتی ندارد و محتاج دیگران هم نمی‌شوید

روایت اول:

(به نقل از فرزندآیت الله موسی شبیری زنجانی)

خبرنگار البرز می‌گوید : مطلبی را درباره منزلت و جایگاه آیه سوم سوره طلاق ” ویرزقه من حیث لایحتسب ومن یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بلغ امره قد جعل الله لک شی قدرا” با یکی از روحانیون سرشناس تهران بحث می‌کردیم و چون در تاکید بر قرائت این آیه به همراه بخشی از آیه دوم همین سوره تردید وجود داشت از ایشان خواستیم در سفر امسال حج از علمای حاضر در این خصوص سوال نمایند.

ایشان پس از بازگشت از سفر در همین خصوص می‌گوید: با فرزندآیت الله موسی شبیری زنجانی این مطلب را در میان گذاشتیم و مطلبی که در خصوص دیدار ایشان و شیخ حسنعلی نخودکی مطرح بود را مورد سوال قرار دادیم .ایشان در تماس تلفنی با این مرجع تقلید اصل ماجرا را جویا شده و به شرح ذیل بیان می‌کنند.

مطلب مذکور در نشریه زائر منتشر و در اختیار حجاج بیت الله الحرام قرار می‌گیرد و از آنجا که دارای اهمیت خاصی از جهات نمایش اوج عرفان این شیخ فاضل ،صداقت امام خمینی (ره)در کلام و …می‌باشد بر آن دیدیم تا با انتشار آن در ترویج آن قدمی برداشته باشیم .

شرح ماجرا به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان این‌گونه نقل می‌شود که

در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم.حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟

امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه‌السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟

حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟

امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم.

حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که:

بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی.

و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گویی.

و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی.

و بعد سه بار صلوات می‌گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد

و بعد سه بار آیه مبارکه: وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا ؛

(سوره طلاق آیه 2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.)

را می‌خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.

روایت دوم:

آیت‌الله سید جعفر شبیری زنجانی:

امام و مرحوم ابوی بالا سر حضرت امام رضا علیه‌السلام، آشیخ حسنعلی را می‌بینند. می‌آیند که با ایشان صحبت کنند، ایشان زیارت می‌خواندند و اشاره می‌کنند بروید جلوی مدرسه حاج ملا جعفر، زیارت را که خواندم، به آنجا می‌آیم.

به آنجا می‌آیند و ظاهراً امام به ایشان می‌گویند: «شما را به این حضرت رضا علیه‌السلام قسم می‌دهیم که علم کیمیا را به ما یاد بدهید».

ایشان می‌گویند: «اگر همه کوه‌های عالم را طلا کنید، آیا اطمینان دارید که از آنها سوء استفاده‌ای نشود؟»

امام می‌گویند: «نه، اطمینان نداریم.»

می‌گویند: «پس چه اصراری دارید چیزی را که ممکن است موجب خسران شود، یاد بگیرید؟ اما من چیزی را به شما یاد می‌دهم که برایتان خسارتی ندارد و محتاج دیگران هم نمی‌شوید».

این را نشنیده بودم، بعداً از اخوی بزرگ حاج آقا موسی شنیدم و کاملش را برایم بیان کردند.

ایشان می‌گویند آشیخ می‌گفتند اول آیة‌الکرسی می‌خوانید، بعد تسبیحات حضرت زهرا«سلام الله علیها»، بعد سه تا قل هو الله و سه صلوات و سه مرتبه « وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا » ( سوره طلاق، آیات 2 و 3).

پدرم می‌فرمودند بعد از آن دیگر هیچ وقت محتاج نشدم.

روایت سوم:

(به نقل از آیت الله بهجت ره)

آیت الله محمدی ری شهری: در تاریخ 19/3/1383 (۲۵ شوال ۱۴۲۵ ) خدمت مرحوم آیت الله بهجت رسیدم. حال ایشان بهتر از ملاقات قبلی بود. فرزند ایشان گفت که ماه رمضان را روزه گرفته‌اند.

در مورد دیدار امام خمینی با شیخ حسنعلی نخودکی در جوانی و دستور العمل ایشان به امام – که بعد از هر نماز، سه بار سوره توحید و سه بار صلوات و سه بار آیه «و من یتق الله …» را قرائت کند – پرسیدم.

پاسخ دادند : «ایشان با سید احمد زنجانی، پیش آقای شیخ حسنعلی نخودکی می‌روند و از او علم کیمیا می‌خواهند. ایشان جواب می‌دهد که : آیا متعهد می‌شوید که آن را در غیر آنچه مرضی خداوند متعال است، مصرف نکنید؟

هیچ یک، متعهد نمی‌شوند. بعد می‌گوید : چیزی می‌دهم که بهتر از کیمیا باشد. و آن دستور العمل را می‌دهد».

آیت الله بهجت، ترتیب اذکار را دقیق به یاد نداشتند؛ ولی فرمودند : «در بحار هست؛ اما مرحوم نخودکی، بخشی از آن را اخذ کرده است».

آیت الله بهجت اضافه کردند :

«شاید اگر آقای خمینی به آقای نخودکی می‌گفتند که کیمیا را با استخاره مصرف کنیم، به آنان می‌داد».

شیخ حسنعلی به امام فرموده بود که این دستورالعمل برای انجام شدن هر خواسته‌ای، مناسب است.

روایت چهارم:

(به نقل از آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی ره)

این جانب (آیت الله محمدی ری شهری) قبلاً از برادر بزرگوارم حجت الاسلام و المسلمین آقای علی اکبر الهی خراسانی شنیده بودم که با یک واسطه از آیة الله حاج آقا مصطفی خمینی نقل کردند که :

امام خمینی در جوانی همراه با یکی از رفقایش در مشهد با شیخ حسنعلی نخودکی، ملاقاتی داشته و از ایشان تقاضایی نموده است. آقای نخودکی هم به ایشان گفته : پس از هر نماز واجب، سه مرتبه سوره توحید را بخوان و سه بار صلوات بفرست و سه بار آیه «و من یتق الله یجعل له مخرجا» و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بلغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا «را قرائت کن.».

امام فرموده بوده که : رفیق ما به صورت منقطع به این توصیه عمل کرد؛ ولی من از آن موقع تاکنون، آن‌را ادامه داده‌ام و هر چه دارم، از آن دارم.

البته در نقل از حاج آقا مصطفی، رفیق همراه امام، سید محمد صادق لواسانی گزارش شده؛ اما نقل صحیح، همان است که آیت الله بهجت فرموده‌اند.

روایت پنجم:

(به نقل از آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی)

آیت الله محمدی ری شهری: همچنین در تاریخ ۱۳۸۳/۱۲/۸، تلفنی از حضرت آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی جریان درخواست امام و مرحوم شیخ حسنعلی در حرم حضرت رضا «علیه‌السلام» را پرسیدم. ایشان فرمود :

«خودم این جریان را از پدرم (آیت الله سید احمد زنجانی) نشنیده‌ام؛ ولی طلبه‌ای به نام سید صادق … نقل کرد که : خوابی دیدم و به نماز پدرتان رفتم. دیدم که بر سر قبر قطب راوندی، برای ایشان فاتحه می‌خواند. به ایشان گفتم : شنیده‌ام کیمیا دارید؟ فرمود : بیا برویم صبحانه منزل! با هم رفتیم. بعد برایم تعریف کردند که یک سال با آقای خمینی، در مشهد بودیم. حرم، مشرف شدیم. شیخ حسنعلی هم مشغول بود و از روی مفاتیح _ که گویا تازه چاپ شده بود _ زیارت می خوند. ایشان (آیت الله خمینی) به او گفت : تو را به این حضرت، حاجتی دارم. شیخ گفت : سید بگذار زیارت کنم. بعد… قرار شد سر قبر شیخ حر عاملی با هم صحبت کنیم. شیخ وقتی زیارتش تمام شد، آمد.».

خواسته آیت الله خمینی گویا کیمیا بوده است. شیخ پرسید : اگر علم کیمیا داشتید و قدرت این را داشتید که کوه‌های دنیا را طلا کنید، مطمئن هستید که از این علم، سوء استفاده نمی‌شود؟ ایشان جواب دادند : نه.

ایشان فرمود:

اگر مطمئن نیستید، من چیزی را می‌گویم که {دیگر } مشکل مالی نداشته باشید و خطر هم نداشته باشد:

بعد از هر نماز، سه بار «قل هو الله احد» را بخوانید. بعد، سه بار صلوات و سه بار آیه «و من یتق الله» تا «قد جعل الله لکل شیء قدرا» را تلاوت کنید.

حاج آقا موسی اضافه کردند که :

پس از این جریان، یک وقت پدرم این جریان را برای کسی نقل می‌کرد که من، آخرهای آن را از ایشان شنیدم.

روایت ششم:

(به نقل از آقای مقدادی (ره) فرزند مرحوم نخودکی)

آیت الله محمدی ری شهری: یک نکته هم اضافه می‌کنم که از پسر شیخ نخودکی، آقای مقدادی (حاج شیخ علی مقدادی اصفهانی- متوفای ۱۳۸۸/۱۲/۲۷) با واسطه شنیدم که قبل از سوره توحید، آیة الکرسی را اضافه کنند و گفتند که این مطالب در روایتی آمده است.

اگر چه برخی، این اضافه را از فرزند مرحوم نخودکی نقل کرده‌اند، ولی آقا (آیت الله بهجت)، فرمود : «به گمانم او در شرحی که برای پدرش نوشته، این اضافات را نیاورده است» و مقصودشان کتاب نشان از بی نشان‌ها بود.

تایپ مطالب نقل شده از کتاب زمزم عرفان توسط عباس- پایگاه صالحات

منابع :

روایت اول: سایت خبری تحلیلی البرز

روایت دوم: سایت رجانیوز به نقل از مجله پاسدار اسلام - مصاحبه حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن رحیمیان با آیت‌الله سید جعفر شبیری زنجانی

روایت سوم، چهارم، پنجم و ششم: کتاب زمزم عرفان، نوشته آیت الله محمدی ری شهری

موضوعات: 6 روایت از دستورالعمل مرحوم نخودکی به امام خمینی  لینک ثابت
 [ 10:45:00 ب.ظ ]




حکایتی زیبا از گلستان سعدی

پیاده ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه بدر آمد و همراه ما شد و معلومی نداشت و خرامان همی‌رفت و می‌گفت

نه به استر بر سوارم نه چه اشتر زیر بارم نه خداوند رعیت نه غلام شهریارم

غم موجود و پریشانی معدوم ندارم نفسی می‌زنم آسوده و عمری می‌گذارم

اشتر سواری گفتش ای درویش کجا می‌روی برگرد که به سختی بمیری نشنید و قدم در بیابان نهاد و برفت چون به نخله محمود در رسیدیم توانگر را اجل فرا رسید درویش به بالینش فراز آمد و گفت ما به سختی بنمردیم و تو بر بختی بمردی

شخصی همه شب بر سر بیمار گریست چون روز آمد بمرد و بیمار بزیست

ای بسا اسب تیز رو که بماند که خر لنگ جان بمنزل برد

بس که در خاک تندرستان را دفن کردیم و زخم خورده نمرد

موضوعات:  حکایتی زیبا از گلستان سعدی  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]





امام و حجّت اهل یقینی
فروغ آسمان، مهر زمینی
گشادی بال دانش بر سر م
گشودی راه دین در باور ما
از آن موجی که از علم تو برخاست
شریعت زنده و اسلام برجاست
ز دریای تو خیزد موج دانش
درخشد نام تو بر اوج دانش

ولادت امام محمدباقر (ع) مبارك باد

موضوعات: ولادت امام محمدباقر (ع) مبارك باد  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ب.ظ ]




بسم الله الرّحمن الرّحیم وَ یَسئَلُونَکَ عَن ذِی القَرنِین.

.. در سوره ی «کهف»، آیه ی 83 بیان می شود که از پیامبر اسلام (ص) درباره ی شخصی به نام «ذوالقرنین» پرسیده شد."و از تو (ای پیامبر) سوال از ذوالقرنین می کنند، پاسخ ده که من به زودی حکایتی از او بر شما خواهم خواند."و این آیه مقدمه ای بود بر این که خداوند پاسخ را بدین گونه بدهد:"ما او را در زمین تمکن و قدرت بخشیدیم و از هر چیزی رشته ای به دست او دادیم.

او هم رشته ای را پی گرفت. تا هنگامی که در حرکت و سیر خود به مغرب رسید، خورشید را که در دریای محیط، غروب می کرد چنین یافت که در چشمه ی آب تیره ای پنهان می شود؛ و آنجا قومی را یافت که چون کافر بودند به ذوالقرنین دستور دادیم که درباره ی این قوم یا قهر و عذاب (در صورتی که ایمان نیاورند) و یا لطف و رحمت (اگر ایمان آوردند) به جای آور. ذوالقرنین (خطاب به) آن قوم گفت: «ما هر کس از شما را که ظلم و ستم کرده به کیفر خواهیم رساند و سپس که (پس از مرگ) به سوی خداوند بازگردد، خدا او را به عذابی سخت کیفر خواهد داد. و اما هر کس به خداوند ایمان آورد و نیکوکردار باشد، نیکوترین اجر را خواهد یافت و ما هم امر را بر او آسان می گیریم.»

و باز وسیله و رشته ای را پی گرفت (سفرش را ادمه داد). هنگامی که به مشرق زمین رسید، آنجا دید که خورشید بر قومی می تابد که میان آنها و آفتاب مانعی قرار نداده ایم. همچنین بود، و البته ما از احوال او کاملاً باخبر بودیم. باز وسیله و رشته ای را پی گرفت (و به سمت شمال سفر را ادامه داد). تا چون رسید میان دو سد (دو کوه)؛ آنجا قومی را یافت که سخنی فهم نمی کردند (و سخت وحشی و زبان نفهم بودند). آنان گفتند: «ای ذوالقرنین، قومی به نام یأجوج و مأجوج در این سرزمین و پشت این کوه فساد (و خونریزی و وحشیگری) بسیار می کنند؛ آیا چنانچه ما خرج آن را بر عهده گیریم، سدی میان ما و آنها می بندی؟»

ذوالقرنین گفت: «تمکن و ثروتی که خداوند به من عطا فرموده (از هزینه کردن شما) بهتر است؛ شما (فقط) با قدرت بازویتان به من کمک کنید (هزینه را خودم بر عهده خواهم گرفت) تا سدی محکم برای شما بسازم (که مانع دستبرد آنها شود). برایم قطعات آهن بیاورید.» (آنگاه دستور داد که زمین را هنگام رسیدن به آب بکنند و از عمق زمین تا مساوی دو کوه از سنگ و آهن دیواری بسازند). زمانی که میان آن دو کوه را برابر ساخت، گفت: «در آتش بدمید» تا هنگامی که آهن را به سان آتش گداخت، گفت: «برایم مس گداخته آورید تا بر آن فرو ریزم».

از آن پس آن قوم نه هرگز توانستند به بالای آن سد برسند و نه هرگز بر شکستن آن سد و رخنه در آن توانایی یافتند.

ذوالقرنین گفت که این لطف و رحمتی از خدای من است و آنگاه که وعده ی خدای من فرا رسد (که روز قیامت و یا روز ظهور منجی بشریت است) آن سد را متلاشی و هموار با زمین گرداند و البته وعده ی خدای من محقق و راست است.” اول از همه این که خیلی از منابع تفسیرهای بسیار زیادی در این باره نوشتند، و شاید خواندن آنها برای شما خسته کننده باشد. چون می دانستم اکثر خواننده های این وبلاگ جوانند، پس من از تفسیرای خسته کننده استفاده نمی کنم… پیش ازگفتن هر چیزی لازم به ذکر است که بقایای این سد هنوز در خاک گرجستان باقی است و معنای نام محلی که این سد در آن قرار گرفته، به زبان پارسی برابر با “کوروش” است.

در ضمن معنای کلمه ی “ذوالقرنین” در پارسی “شخص صاحب دو شاخ” است.اما با توجه به این که در این آیات…ذوالقرنین فردی است که توانسته جهان را تحت حکومت خود در بیاورد. پس ذوالقرنین می تواند یکی از این افراد باشد:١- کوروش بزرگ؛٢-داریوش بزرگ؛٣-اسکندر مقدونی.البته عده ای می گویند که یکی از پادشاهان یمن هم باید جزو لیست احتمالات اشاره به ذوالقرنین باشد، چون اول نامش “ذو” دارد! اما هیچ جای تاریخ به جهانگشایی پادشاهان عرب در پیش از اسلام اشاره ای نشده!برگردیم به لیست…!با توجه به این که داریوش بزرگ هنگامی به پادشاهی رسیده که خیلی از نواحی جهان را از پادشاهان قبل از خود به ارث برده و فقط مصر و چند کشور را خود او تحت سلطه درآورده، پس او را از لیست خارج می کنیم. پس فقط کوروش و اسکندر ماندند.

در آیات داریم که ذوالقرنین به نیکی با مردم رفتار می کرد و نیکوکردار بود. با توجه به منابع تاریخی خودمان که می دانیم اسکندر آنچنان هم نیکوکردار نبود! از آتش زدن تخت جمشید گرفته تا ویرانی ها و قتل و غارت های گسترده اش در سراسر جهان.اما درباره ی کوروش بزرگ؛ بهتر است نگاهی به استوانه ی نگاشته شده توسط او، معروف به کتیبه یا منشور حقوق بشر کوروش نگاه کنید که در آن شرح فتح بی خونریزی سرزمین های بابل (Babylon)، سومر (Sumer) و اکد (Akkad) آمده است.به علاوه سدی که در گرجستان واقع شده، و بسیاری دیگر دلالت بر اشاره ی این آیات به کوروش بزرگ دارد.همان طور که اول مطلب گفتم، ذوالقرنین یعنی صاحب دوشاخ. پس بهتر است خودتان را خسته نکرده و تصاویر زیر را که تندیس در تصاویر چند سال پیش در پارسه پیدا شد و مربوط به کوروش است را ببینید. اگر خوب به این تصاویر نگاه کنید، بر روی سر کوروش بزرگ، چیزی شبیه به دو شاخ می بینید.

اگر به خاطر داشته باشید قبلا هم گفته ام که کوروش بزرگ نخستین پادشاهی بود که توانسته بود دو سرزمین پادشاهی پارس ها و ماد ها را با صلح پایدار متحد کند. خود کوروش هم از این موضوع باخبر بود، و برای این افتخارش دستور داده بود که از دو طرف تاجی که برای او می سازند، دو شاخ به نشانه ی افتخار متحد ساختن این دو سرزمین وجود داشته باشد. پس ذوالقرنین مورد اشاره در قرآن، همان کوروش بزرگ است. اما حالا از چه افتخاراتی دیگر درباره ی کوروش بزرگ باخبر شدیم؟!کوروش…نخستین کسی که سدی بزرگ ساخت، نخستین کسی که آلیاژ ساخت، و نخستین های دیگر. دوباره آیات را بخوانید!

بخش جدید که به این نوشتار اضافه شدند( جهت ابهام زدایی و حملاتی که به شخصیت کورش بزرگ شد منابع تکمیلی در بخش زیرین اضافه شد.)

تفسیر آیه های قرآن درباره ذوالقرنین

ذوالقرنین در آیات83 تا 98سوره کهف آمده است. از این آیات چنین بر می آید که:
1_ این لقب را گروهی می شناسند و از پیامبر پرسش می کنند. همانطور که می دانیم یهودیان در مدینه بودند و در تورات از کوروش نوشته شده است و احتمالا یهودیان از پیامبر اکرم (ص) درباره عقاب شرق یا کوروش سوال کرده بودند.

2_ خداوند کشوری را به کف با کفایت او سپرده و وسایل فرمانروایی را برای او فراهم ساخته است.

3_ کارهای عمده او عبارت است از سه جنگ بزرگ، نخست در غرب تا آنجا که به حد مغرب رسیده است و آنجا را که خورشید غروب می کند به چشم دیده است (کوروش در ابتدا سرزمینهای ماد و لیدی و بابل را تصرف کرد)، دوم در جنگ مشرق تا آنجا رسیده است که دیگر جز صحرایی خشک و بدون آبادی ندیده است و ساکنین آن نیز بدوی بوده اند (با لشکر کشی کوروش به مکران و سیستان و حدود و حوالی بلخ و باکتربا انطباق دارد و ظن قوی این است که کوروش در این سفر ، بلاد سند را هم فتح کرده است و ایرانیان سند را هند می نامیده اند و از این جهت در کتیبه داریوش، نام هند نیز در میان نامهای ممالک بیست و هشت گانه مفتوحه ذکر شده است). کار سوم که شاهکار اوست ساختن سد بر تنگه و دره ای سخت گذر بوده که از ورای آن تنگه، عده ای مرتبا به ساکنین این منطقه هجوم می آورده اند و آنان را غارت می کرده اند. ساکنین این منطقه قوم مزبور را یاجوج و ماجوج نامیده بودند که قومی وحشی و بدون تربیت و فرهنگ بوده اند.

از آیات قرآنی چنین بر می آید که یاجوج و ماجوج دو قبیله وحشی و خونخوار جنگجو و غارتگر بوده اند و در دوردست ترین نقاط شمال آسیا زندگی می کردند. بر پایه دگرگونی واژگان و دگرگیسی زبان می توان گمان برد كه یاجوج و ماجوج همان مغولیان بوده‏اند، چون این دو كلمه به زبان چینى منگوك و یا منچوك است، و معلوم مى‏شود كه دو كلمه مذكور به زبان عبرانى نقل شده و یاجوج و ماجوج خوانده شده است، و در ترجمه‏هائى كه به زبان یونانى براى این دو كلمه كرده‏اند گوك و ماگوك مى‏شود، و شباهت تامى كه میان ماگوك و منگوك هست حكم مى‏كند بر اینكه كلمه مزبور همان منگوك چینى است همچنان كه منگول و مغول نیز از آن مشتق و نظائر این تطورات در الفاظ آنقدر هست كه نمى‏توان شمرد. پس یاجوج و ماجوج مغول هستند و مغول امتى است كه در شمال شرقى آسیا زندگى مى‏كنند، و در اعصار قدیم امت بزرگى بودند كه مدتى به طرف چین حمله‏ور مى‏شدند و مدتى از طریق داریال قفقاز به سرزمین ارمنستان و شمال ایران و دیگر نواحى یورش می بردند، ولی پس از آنکه سد ساخته شد به سمت شمال اروپا حمله مى‏بردند. اروپائیان آنها را سیت مى‏گفتند.

——————————————————–

می دانیم که کوروش نخستین کسی است که سد ساخته است و از آهن به نحو انبوه استفاده کرده است و این سد در تنگه داریال در گرجستان امروزی قرار دارد. در آثار باستانی ارامنه این دیوار « بهاگ کورایی » به معنی « تنگه کوروش » نامیده می شود.

سد یاد شده نه تنها از سنگ و آجر بوده بلکه از آهن و پولاد نیز در آن به کار رفته است و چنان عظیم و سدید بود که از هجوم غارت کنندگان جلوگیری کامل می نمود.

در قرآن آمده است که ذوالقرنین سپس چنین دستور داد: قطعات بزرگ آهن براى من بیاورید. هنگامى كه قطعات آهن آماده شد، دستور چیدن آنها را به روى یكدیگر صادر كرد تا كاملا میان دو كوه را پوشاند. صدف در اینجا به معنى كناره كوه است و از این تعبیر روشن مى‏شود كه میان دو كناره كوه، شكافى بوده كه یاجوج و ماجوج از آن وارد مى‏شدند، ذو القرنین تصمیم داشت آن را پر كند. از این رو به آنها گفت مواد آتشزا(هیزم و مانند آن) بیاورید و آنرا در دو طرف این سد قرار دهید، و با وسائلى كه در اختیار دارید در آن آتش بدمید تا قطعات آهن را، سرخ و گداخته كرد. در حقیقت او مى‏خواست از این راه قطعات آهن را به یكدیگر پیوند دهد و سدی یكپارچه‏اى بسازد، و با این طرح عجیب، همان كارى را كه امروز بوسیله جوشكارى انجام مى‏دهند انجام داد، یعنى به قدرى حرارت به آهنها داده شد كه كمى نرم شدند و به هم جوش خوردند. سرانجام آخرین دستور را چنین صادر كردگفت: مس ذوب شده براى من بیاورید تا بروى این سد بریزم و به این ترتیب مجموعه آن سد آهنین را با لایه‏اى از مس پوشانید و آن را از نفوذ هوا و پوسیدن حفظ كرد.

4_ پادشاهی عادل و رعیت نواز بوده و از خونریزی جلوگیری کرده و قوم مغلوب را آزار و کشتار نمی نموده است. وقتی که به قوم مغرب استیلا پیدا کرد مغلوبان گمان کردند که مثل سایر فاتحان مورد شکنجه و بیداد قرار خواهند گرفت. اما پادشاه چنین نکرد و گفت که نیکوکاران و رجال قوم از آسیب محفوظ خواهند بود و او کوشش خواهد کرد.

که به داد و دهش قلوب آنان را تسخیر کند. می دانیم که کوروش پس از استیلا بر ماد و لیدی و بابل و دیگر جاها نه تنها به مردمان مختلف کاری نداشت بلکه حتا به دین و آیین آنها هم احترام می گذاشت و با اینکه یکتاپرست و زرتشتی بود خدایان دیگر جاها از جمله مردوک خدای بابل را گرامی میداشت.
5_ ذوالقرنین به مال و اندوخته ی دنیایی نیاز نداشت و حریص نبود و حتی زمانی که ستم دیدگان خواستند برای ساخت سد پولی فراهم و جمع کنند، از گرفتن آن ابا کرد و گفت خداوند مرا از مال و اندوخته شما بی نیاز ساخته است، فقط به نیروی بازوی خویش مرا همراهی کنید تا سدی آهنین در برابر دشمن بنا کنیم. کوروش در همه جا از خود سخاوت نشان داد. به طور مثال از خزانه ی ایران هزینه ی دستور ساختن معبد اورشلیم برای یهودیان را داد و معبدهایی که نبوکدنصر خراب کرده بود دوباره آباد ساخت.

دلیل دیگری که می شود به آن استناد کرد عقیده ی قوم یهود است. کتابهای دینی یهود تصریح می کند که کوروش فرستاده خداوند و مسیح اوست که برای دادگستری و فراهم آوردن خشنودی خود، او را برگزیده است. همه می دانیم که یهودیان در تاریخ خود به ندرت از فردی غیر یهود تعریف کرده اند پس اگر کوروش یکتاپرست و دادگستر نبود هیچوقت از ایشان تعریف نمی کردند.

برخی با غرض یا به اشتباه اسکندر گجستک (ملعون) را ذوالقرنین می دانند لیكن‌ این‌ معنی‌ با لسان‌ قرآن‌ سازش‌ ندارد. چون‌ نخست قرآن‌ میگوید ذوالقرنین‌ مؤمن‌ به‌ خدا و روز قیامت‌ بوده‌ است‌ و دین‌ او دین‌ توحید بوده‌ است‌؛ ولی‌ ما می دانیم‌ كه‌ اسكندر مشرك‌ بوده‌ همچنان که قربانی کردنش برای سیاره مشتری خود شاهد آن است و یونانیان و مقدونیان ایزدان بسیاری داشتند که در تاریخ ثبت است. و دوم قرآن‌ ذوالقرنین‌ را مرد صالح‌ از عباد خدا و صاحب‌ عدل‌ و داد‌ می ‌شمارد که تاریخ‌ برای‌ اسكندر خلاف‌ آن را بیان‌ میكند. اسکندر سفاک و عیاش بوده است ( چنانچه در ماجرای آتش زدن تخت جمشید معروف است .( و سوم اینکه در هیچیك‌ از تواریخ‌ نیامده‌ است‌ كه‌ اسكندر مقدونی‌ سد یأجوج‌ و مأجوج‌ را بنا كرده‌ باشد. چهارم مسیر لشکرکشی اسکندر از غرب به شرق بوده است و حال آنکه به تصریح قرآن شروع لشکر کشی ذوالقرنین به سمت غرب بوده است. ضمنا یادی از اسکندر مقدونی در عهد عتیق نیست. گروهی از پژوهشگران دلیل این را که مفسران نخستین اسکندر را ذوالقرنین نامیده اند ناشی از ناآگاهی آنان از تاریخ باستان ایران و وجود شخصیتی اشکانی به نام اسکندر در برابر الکساندر مقدونی می دانند که خوش رفتاری های فرد اخیر به حساب جهانگیر مقدونی نهاده شده است. این موضوع می تواند مورد پژوهشی دقیق قرار گیرد. در پایان، سخنی که می توان بیان کرد دوتا از فروع دین ما یعنی تولی و تبری است که یعنی دوست داشتن دوستان خدا و دشمن داشتن دشمنان خدا. چون کوروش بزرگ دوست خدا و فردی بود که احکام الهی را در زمین جاری می کرد باید مورد احترام همگی ما باشد و مقامش را گرامی داریم. کوروش بزرگ نماد ملیت و هویتمان و هم نماد فردی نیک اندیش از نظر کتابهای آسمانی مانند تورات و قرآن است و هم نماد انسانی یکتاپرست و دادگستر در سراسر گیتی. مهرش افزون باد و ایرانش همیشه جاوید.

ذوالقرنین2

مورخین سده‌های اسلامی:(موافق بر ذوالقرنین بودن کورش بزرگ)

ابوالفرج بن عبری در مختصر الدول: کورُش، ابوریحان در آثار الباقیه بنا بر مدارک غربی نیز او را کورُش می‌نامد. مسعودی در مروج الذهب وی را کورُش، ابو جعفر محمد بن جریر طبری در تاریخ الرسل و الملوک او را کیرُش می‌نامد و لقب سپهبد بابل را به وی می‌دهد.ابن اثیر در تاریخ کامل خود وی را کیرُش و حمزهٔ اصفهانی در تاریخ سنن ملوک الارض و الانبیاء وی را کوروش می‌نامد و در ادامه بیان می‌دارد که: کی اردشیر را همان می دانند که یهودیان گویند بهمن است و در اخبار آنان به کوروش تعبیر شده و ما می دانیم که حروف «واو» در برخی از گویش‌های مناطق ایران نیز (همچو لهجه‌های جنوبی) گاهی به یاء دگرگون می‌شود، چنانکه خون را خین و دور را دیر گویند، و به همین دلیل کوروش نیز در نوشته‌های کهن (کی رش، کی ارش) نگاشته شده که گونه‌های درست آن است…
———————————
پس از فتح بابل توسط ایشان(بیت المقدس) خانه خدائی را که توسط ابراهیم و پسرش بنیان گذاشته و سپس توسط سلیمان پسر داود ساخته شده بود توسط بخت النصر تخریب
کردیده بود بدستور کوروش دستور بازسازی آن شروع و در زمان داریوش به پیان رسید.
عزرا باب ۶ آیات ۱۴ و ۱۵
۱۴- و مشایخ یهود به بنانمودن مشغول شدند و برحسب نبوت حجی نبی و زکریا با این عدو کار را پیش بردند برحسب حکم خدای اسرائیل و فرمان کوروش و داریوش و ارتحشیستا پادشاهان فارس آن را بنا نموده به انجام رسانیدند.
۱۵- و این خانه در روز سوم ماه آذار در سال ششم داریوش پادشاه تمام شد.
———————————-
منابع برای عوامی که دسترسی به منابع بالا ندارند
تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، تفسیر سوره کهف، آیه های ۸۳ تا ۹۷، جلد ۱۳
تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، رویه (صفحه) های ۳۳۸ و ۵۳۲ و ۵۵۱ و ۵۵۲، جلد ۱۲
کوروش بزرگ(ذوالقرنین)، ابوالکلام آزاد، ترجمه ی محمد ابراهیم باستانی پاریزی

————————————————-

ابوالکلام آزاد، دانشمند شهیر هندی و وزیر فرهنگ دولت نهروهم این نگاره را ذوالقرنین خوانده و بر پایه آن، کوروش را همان ذوالقرنین یاد شده در قرآن دانسته است.

در تورات در «سفر دانیال» (8-1) از بیچارگی و رهایی و پیشگویی در نجات یافتن یهودیان به وسیله قوچ (تشبیه به کلاه کوروش)، به ذوالقرنین اشاره شده است. این موضوع در «سفر یشعاه و سفر یرمیاه» هم آمده است. او در رویای دانیال پیغمبر به صورت قوچی که دارای دو شاخ است، درمی آید. شخصیت کوروش در عقاید یهود دارای مکان و منزلت مهمی است.

قرن (هم در عربی و هم در عبری) معنای شاخ و هم گیسو را می دهد که در واقع کوروش کلاهی بر سرش بوده مانند سرو، همانطور که در نگاره می بینیم. نگاره مزبور درباره لقب کوروش کمک شایانی به ما می کند که همانا ذوالقرنین است. دو بال نگاره هم گویای همان تصویری است که در سفر یشعاه (عقاب شرق) بیان شده بود. با توجه به اینكه نام كوروش در كتیبه مفقود شده بالای آن ذكر گردیده گرایش بیشتر وجود داشته كه همان «ذوالقرنین» یعنی دارنده دو شاخ موجود در قرآن است. در کتاب عزرا (3-1 و 1) گفته شده که تمام اسیرانی که بوسیله نبوکد نصر گرفتار شده بودند به سرزمین خود اورشلیم بازگشته و معبد خود را از نو بنا کردند و در جای دیگر کوروش را به عقاب شرق تشبیه کرده است: «من عقاب شرق را فراخواندم. من این مرد را که از سرزمین دور می آید و خشنودی مرا فراهم می کند فراخوانده ام» (11:46). خلاصه از نص اسفار یهود چنین بر می آید که تصویر کوروش، همان ذوالقرنین است.

——————————-

با سپاس از آقای محسن قاسمی شاد

موضوعات: بسم الله الرّحمن الرّحیم وَ یَسئَلُونَکَ عَن ذِی القَرنِین.  لینک ثابت
 [ 08:23:00 ب.ظ ]




 

فضیلت و خواص سوره دخان

دخان؛ چهل و چهارمین سوره قران است که مکی و 95 آیه دارد.
در فضیلت سوره دخان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره دخان را در شب ها قرائت کند، خداوند گناهان گذشته اش را می آمرزد(1)
در روایت دیگری آمده است: هر کس در شب جمعه سوره دخان را قرائت کند بخشیده خواهد شد.(2)
همچنین از ایشان روایت شده که فرمودند: هر کس در شب یا روز جمعه سوره دخان را قرائت کند خداوند خانه ای در بهشت برای او بنا می کند. و کسی که در شب جمعه سوره دخان را قرائت می کند در حال صبح می کند که خداوند او را آمرزیده است و او را با حورالعین تزویج خواهد کرد(3)
امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس سوره دخان را در نمازهای واجب و نافله های خود بخواند خداوند وی را در روز قیامت در زمره ایمنان برانگیزاند و در سایه عرش خود جای دهد و حسابش را آسان کند و نامه عملش را به دست راستش دهد.(4)
آثار و برکات سوره
1) امان یافتن از شر جن
چون سوره دخان را بنویسی و بر طفل ببندی از شر جن و گزنده ها ایمن شود.(5)
2) جهت شکوه و هیبت نزد مردم
هر کس این سوره را بنویسد و با خود همراه داشته باشد در چشم مردم با هیبت باشد و هر کس آن را بشوید و از آن آب بنوشد از شر سخن چین در امان خواهد بود(6)
3) برآورده شدن حاجت
از امام صادق علیه السلام نقل شده: هر که 70 بار جهت مهمات این سوره را بخواند حاجتش روا گردد و نیز هر که این سوره را بنویسد و با خود دارد خلایق او را دوست دارند(7)
4) خلاصی از وسوسه های شیطانی
از پیامبر اکرم نقل شده است: اگر سوره دخان را بنویسد و به همراه داشته باشد از مکر و حیله های شیطان در امن است و اگر این نوشته را شب هنگام زیر سر خود بگذارد در خواب رویاهای شیرین و خوش می بیند و از اضطراب شبانه خلاص می شود…(8)
5) برطرف شدن درد سر
اگر این سوره را بنویسند و آب آن را بر کسی که درد سر دارد بنوشانند خوب می شود…(9)
6) جهت زیاد شدن سود و مال
اگر تاجر ها و کاسب ها نوشته این سوره را در محل کسب خود قرار دهند سود فراوان خواهند کرد و صاحب مال زیاد خواهند شد(10)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)الجامع الصغیر، ج2، ص634
(2) مجمع البیان، ج9، ص101
(3)کنزالعمال، ح2697
(4)درمان با قرآن، ص95
(5)همان
(6)همان
(7) همان
(8) تفسیرالبرهان،ج5، ص7
(9) همان
(10)همان
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

موضوعات: فضیلت و خواص سوره دخان  لینک ثابت
 [ 08:11:00 ب.ظ ]
1 2 4