فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



استانداری تهران اعلام کرد
تجمع اعتراضی به شهادت آیت‌الله نمر در میدان فلسطین/ تجمع مقابل سفارت عربستان غیرقانونی است
استانداری تهران اعلام کرد، به درخواست تشکل‌ها و گروه‌های سیاسی، تجمع اعتراض‌آمیز در محکومیت اقدام رژیم آل سعود به اعدام آیت الله شیخ نمر، رهبر شیعیان عربستان، امروز ساعت ۱۵ در میدان فلسطین برپا خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری فارس، متن اطلاعیه استانداری تهران در خصوص برپایی تجمع اعتراض آمیز در پی شهادت آیت الله شهید نمرباقرالنمر بشرح زیر است:

و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً (اسراء31)

شهادت مظلومانه روحانی مجاهد و عالم مبارز، مرحوم آیت الله شهید نمر باقرالنمر ثلمه ای بزرگ و داغی جانکاه بر پیکره جهان اسلام و فراتر از آن مصیبتی سوزناک بر آزادی خواهان عالم بود.

هرچند اقدامات ددمنشانه و سبعانه ی حکومت آل سعود هر روز به شکلی امنیت و آرامش را در منطقه و جهان با چالشی جدی مواجه می نماید، امّا پر واضح است که اینگونه اقدامات، روح آزادی خواهی و بیداری اسلامی را گسترش داده و نهایتاً به اضمحلال تفکر سرکوبگرانه مرتجعین منطقه خواهد انجامید.

در پی شهادت این عالم فرزانه و شجاع ، گروهی از جوانان معترض که احساساتشان با این اقدام ننگین جریحه دار شده بود، شب گذشته در مقابل سفارت عربستان تجمعی غیرقانونی نمودند که منجر به ایجاد خسارت و آسیب به ساختمان سفارت و همچنین مجروحیت تعدادی از نیروهای انتظامی و در پی آن دستگیری تعدادی از معترضین شد.

استانداری تهران ضمن محکوم کردن این اقدام، هرگونه تعرض به اماکن دیپلماتیک را تقبیح می نماید و اعلام می دارد هرگونه تجمع در مقابل سفارت عربستان غیرقانونی می باشد.

بنا به درخواست تعدادی از تشکلها و گروههای سیاسی، تجمعی اعتراض آمیز امروز یکشنبه 13/10/94 رأس ساعت 15 در میدان فلسطین برپا خواهد شد که معترضین می توانند برای اعلام اعتراض خود در آن حضور به هم رسانند.

بدیهی است اقداماتی فراتر از قانون و برخلاف روال های قانونی پذیرفته نخواهد بود.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[یکشنبه 1394-10-13] [ 07:56:00 ب.ظ ]




به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان ؛ در حالی که تنها 1 روز از آغاز سال 2016 میلادی می‌گذشت و رسانه‌ها با نوعی «آرامش خبری» مواجه بودند، کمتر کسی تصور می‌کرد دومین روز از سال جدید با خبری متأثر‌کننده و تا حدودی غیر‌منتظره همراه باشد. خبری که از اعدام آیت الله نمر باقر النمر و 46 مخالف دیگر در عربستان حکایت داشت.

خبر اعدام آیت الله نمر باقر النمر در حالی در رسانه‌ها منتشر شد که سازمان‌های حقوق بشری و بسیاری از کشور‌ها پیشتر به عربستان در این خصوص هشدار داده‌بودند. البته سعودی‌ها برای شنیدن و عمل به این درخواست‌ها هیچگاه گوشی شنوا نداشته‌اند. به نوشته «گاردین،» شمار گردن زنی‌ها در عربستان به بالاترین سطح در دو دهه گذشته رسیده‌است. دست‌کم 157 نفر در عربستان در سال 2015 میلادی گردن زده‌شدند.

در این میان، هنوز هیچکس از چگونگی اعدام آیت الله نمر اطلاعات دقیقی در دست ندارد. گردن زدن افراد در عربستان امری رایج است و این کشور به ندرت از «طناب» و «دار» برای مجازات محکومان استفاده می‌کند. بنا بر اعلام وزارت کشور عربستان، «احکام برخی از 47 نفری که به ادعای دست داشتن در اقدامات تروریستی اعدام شدند با شمشیر و احکام برخی با گلوله اجرا شده است.» هنوز معلوم نیست آیت اللهِ شهید نمر در کدام گروه قرار می‌گیرد.

وزارت دادگستری عربستان سعودی نیز مدعی شد: “احکام اعدامی که صبح امروز اجرا شد، در دادگاهی تخصصی صادر شده بود. حکم اعدام آسان نیست و ماهم تمایلی به آن نداریم، ولی اعمال جنایتکارانه این حکم را اقتضا می‌کنند. “

شیخ نمر باقر النمر سال 1959 در “عوامیه” واقع در استان القطیف عربستان، دیده به جهان گشود؛ دارای یک فرزند پسر و سه دختر بود و زمانیکه در با داشتگاه ریاض بود، همسر خود را به دلیل بیماری سرطان از دست داد. تحصیلات آکادمیک را در عوامیه پشت سر گذاشت و پس از آن در سال 1981، برای کسب معارف دینی، عازم شهر مقدس قم در ایران شد. چند سال مسئولیت اداره حوزه امام زمان (عج) در تهران و سوریه را برعهده داشت.

در طول زندگی خود، چندین بار از جانب مقامات سعودی بازداشت شد تا اینکه برای آخرین بار در سال 2012 به برای همیشه بازداشت شد.
در زمان بازداشت و حضور در زندان، چندین بار به ضرب گلوله مقامات سعودی زخمی و بدون معالجه به حال خود رها شد. اولین جلسه محاکمه شیخ در تاریخ 25 مارس 2003 برگزار و 33 اتهام متوجه وی گردید.

سپتامبر 2014 در زندان سیاسی “الحائر” به زندان انفرادی منتقل شد و در 15 اکتبر همین سال حکم ابتدائی اعدام علیه او صادر شد. روز 25 اکتبر، حکم اعدام از جانب دادگاه عالی تصویب شد و به منظور صدور نهائی حکم، پرونده شیخ به “ملک سلمان” –پادشاه سعودی- ارجاع داده شد تا اینکه امروز، آل سعود تیشه به ریش خود زد و در جنایتی آشکار، این روحانی برجسته و آزادی خواه شیعی را به شهادت رساند.

از جمله ویژگی های بارز آیت الله شهید، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

صاحب خلقی خوش و بسیار پرتلاش و پایبند به اصول دین و ارزش های دینی
طرفدار گفتگو و مسامحه دینی
حامی زندانیان ستمدیده
خواهان اجرای عدالت و آزادی برای تمام شهروندان
مقابله با فساد اجتماعی
از داعیان اصلاح سیاسی و مخالف ظلم و دیکتاتوری
انتخاب شیوه مسالمت آمیز در اعتراضات و مخالفت ها

از جمله فعالیت های ایشان:

احیاء نقش مساجد، نماز جماعت و نماز جمعه
اهتمام به موضوع قبرستان بقیع
تحکیم حقوق شیعیان
تشکیل گروه مخالفان رشد یافته

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 07:55:00 ب.ظ ]




نيروهاي امنيتي رژيم آل‌سعود، در پي سخنراني آتشين آيت‌الله شيخ “نمر النمر” در نماز جمعه “العواميه” عربستان، وي را ترور کرده و با مجروح‌کردن او، پيکر نيمه‌جانش را به مکان نامعلومي منتقل کردند؛ اقدامی که به شعله‌ور شدن آتش قیام مردم انقلابی “الشرقية” و شهادت و جراحت بسیاري از آنان انجامید و به بحرين نيز کشيده شد. دادگاه عربستان، امروز برای او که مدت‌هاست دربند است، حکم اعدام صادر کرد.
گروه بين الملل مشرق- شيخ “نمر باقر النمر” ‌روحاني شيعي برجسته عربستاني، در سال 1379 هجري قمري مصادف با 1968 ميلادي، در شهر “العواميه” در استان القطيف در شرق عربستان در خانواده‌‌اي اهل علم و دين، به دنيا آمد که از آن علمايي چون “آيت‌الله شيخ محمد بن ناصر آل نمر” (قدس سره) و خطباي حسيني چون جدش حاج “علي بن ناصر آل نمر” سر بر آورده بودند.

تحصيلات مقدماتي و هجرت براي تحصيل علوم ديني
تحصيلات مقدماتي خود را در همان شهر العواميه به پايان رساند و در سال 1400 هجري قمری مصادف با 1989 ميلادي، براي آشنايي نزديک‌تر با انقلاب اسلامي ايران و تحصيلات حوزوي ابتدا به ايران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علميه حضرت قائم(عج) حضور پيدا کند که در همان سال توسط آيت‌الله سيد محمدتقي مدرسي در تهران تأسيس شده بود.

شيخ نمر پس از 10 سال تحصيل در حوزه علميه حضرت قائم(عج)، عازم سوريه شد و در حوزه علميه حضرت زينب(ع) براي ادامه تحصيلات حوزوي و علوم ديني نام نوشت و در حضور اساتيد اين حوزه به تحصيل پرداخت.

وي دوره کتاب‌هاي اصولي از جمله “اصول” المظفر، “رسائل” شيخ انصاري و “كفاية” آخوند خراساني را گذراند و در علم فقه نيز “اللمعة الدمشقية” نوشته شهيد اول، “جامع المدارك” خوانساري، “مكاسب” شيخ انصاري و “مستمسك العروة الوثقى” سيد حكيم و ديگر کتاب‌هاي فقهي را مطالعه کرد.

وي در طول مدت تحصيل علوم حوزوي خود در تهران و سوريه در محضر اساتيدي حضور يافت، از جمله:
- بحث خارج نزد آيت الله سيد محمدتقي مدرسي در تهران
- بحث خارج نزد آيت الله سيد عباس مدرسي در سوريه
- بحث خارج نزد آيت الله خاقاني در سوريه
- دروس عالية نزد علامة شيخ صاحب الصادق در تهران
- درس “لمعة” نزد علامة شيخ وحيد افغاني

همچنين اخلاق را نزد آيت‌الله شيرازي در شهر مقدس قم فراگرفت و به اين ترتيب به درجات بسيار بالايي در اجتهاد است دست يافت و اجازه تدريس در مراکز علوم ديني و مذهبي را پيدا کرد.

وي اکنون از جمله معروف‌ترين و شايسته‌ترين مدرسان علوم مذهبي و ديني در حوزه‌هاي علميه به شمار مي‌آيد که حتي در حوزه‌هاي علميه ايران و سوريه به تدريس کتاب‌هايي همچون كتاب “اللمعة الدمشقية” و كتاب “جامع المدارك” و “مستمسك عروة الوثقى” و “الحلقات” شهيد سيد محمدباقر صدر پرداخته است.

شيخ نمر سال‌ها اداره حوزه علميه حضرت قائم(عج) در تهران و سوريه را برعهده داشت و تلاش بسياري براي توسعه و پيشرفت اين مراکز انجام داد.

پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبي “الإمام القائم(عج)” را نيز در العواميه تأسيس کرد که در واقع سنگ‌بناي “مرکز اسلامي” در سال 1422 هجري قمري مصادف با 2011 میلادی بود.

خصوصيات اخلاقي آيت‌الله
از جمله خصوصيات اخلاقي وي را بايد بلندمنشي و وسواس او در مراعات و حفظ اصول و مبادي و ارزش‌هاي ديني ملاحظه کرد که بازتاب آن به‌خوبي در خط مشي فکري و جهادي‌اش آشکار است.

آيت‌الله نمر النمر، تسلط شگرفي بر روند تحولات جاري منطقه‌اي دارد

همچنين شيخ، از ديدي باز و آگاه نسبت به حوادث جاري پيرامون خود چه در عربستان و چه در منطقه برخوردار است و همين موجب شده تا داراي ديد تحليلي دقيقي از جريان امور در عرصه‌هاي اجتماعي و سياسي باشد که يکي از دلايل آن بنا به گفته وي ارتباط عميق وي با قرآن و اهل بيت عليهم‌السلام است که همواره روشنگر راه وي در زندگي بوده‌اند.

فعاليت‌هاي سياسي و بازداشت‌ها توسط رژيم سعودي
رژيم عربستان سعودي در حالي شيخ نمر باقر النمر را در سال 2012 بازداشت کرد که پيش از اين نيز دو بار و طي سال‌هاي 2006 و 2008 ميلادي، شيخ را بازداشت کرده بود.

نخستين بازداشت شيخ نمر به مي 2006 ميلادي بازمي‌گردد، هنگامي که شيخ به محض بازگشت از سفر کوتاه‌مدتش به بحرين و بازگشت به عربستان، به دليل مشارکت در همايشي بين‌المللي قرآن کريم از سوي نيروهاي امنيتي رژيم سعودي بازداشت شد.

اتهام شيخ اين بود که در اين همايش، در عريضه‌‌اي، از رژيم سعودي خواسته بود به “قبرستان بقيع” رسيدگي کرده، مذهب “تشيع” را به رسميت شناخته و شيوه‌‌هاي آموزشي و درسي کنوني حاکم بر عربستان را تغيير داده يا لغو کند؛ همين.

اما بازداشت مجدد شيخ نمر، به 23 آگوست 2008 ميلادي بازمي‌‌گردد که در شهر “القطيف” به دست نيروهاي امنيتي رژيم سعودي بازداشت شد. اين بار اتهام شيخ براي بازداشت بنابر ادعاي رژيم سعودي درخواست از شيعيان مناطق شرقي عربستان براي آماده‌شدن به منظور دفاع از خود و جامعه خويش بود که رژيم ادعا مي‌‌کرد، اين سخنان نمر به معني تحريک شيعيان عربستاني براي جدايي از حکومت مرکزي بود.

رژيم سعودي از بيم قيام مردمي و خشم و غضب شيعيان مناطق شرقي عربستان شيخ نمر را 24 ساعت پس از بازداشت آزاد کرد.

اقامه نماز جمعه در العواميه از برنامه‌هاي هر هفته آيت‌الله نمر النمر است

اين روحاني برجسته عربستاني يک بار ديگر در مارس 2009 ميلادي در معرض بازداشت قرار گرفت.

ديدگاه هاي نمر در قبال آل‌سعود

شيخ نمر همواره در خطابه‌‌هايش رژيم سعودي را به اعمال “سياست‌‌هاي تبعيض‌آميز طايفه‌اي سازمان‌يافته و منظم به‌ويژه در مناطق شرقي عربستان و به‌خصوص در دو منطقه “الاحساء” و “القطيف” متهم مي‌کرد که حدود يک قرن است، بر اين مناطق حاکميت دارد.

وي همواره و بارها تأکيد داشته که از گفتن کلام حق، بيم و واهمه‌اي ندارد حتي اگر در اين راه بازداشت شده، وارد زندان شود و تحت شديدترين شکنجه‌ها و آزارها و اذيت ها تا سرحد شهادت قرار گيرد.

شيخ نمر توهين به کرامت شهروندان عربستاني به‌ويژه شهروندان شيعي عربستان که از ديد رژيم سعودي شهروندان درجه دو اين کشور به شمار مي‌آيند و فاقد هرگونه حق و حقوق شهروندي هستند، رد و تأکيد مي‌کند که از کرامت و حقوق شهروندان شيعي عربستاني حمايت خواهد کرد.

وي بارها در اين ارتباط تأکيد کرده است که در خط اول رويارويي با ظلم و جور رژيم سعودي قرار مي‌گيرد چون اعتقاد دارد بدون مبارزه و تلاش نمي‌‌توان به حقوق مورد نظر خود دست يافت و عدالتي در کشور برقرار نخواهد شد و شهروندان نمي‌توانند آزاد زندگي کنند.

شيخ نمر در اين‌باره در سخنان خود با استناد به خطبه “جهاد” اميرالمؤمنين علي(ع) تأکيد دارد که به عدالت جز از طريق جهاد دست نخواهيم يافت و حق جز با از خود گذشتگي و جهاد و شجاعت به دست نخواهد آمد.

وي در خطبه‌هاي نماز جمعه خود نيز بارها گفته است که شيعيان عربستان، ديگر در برابر توهين‌ها و تعدي‌ها و تجاوزات آل‌سعود سکوت نخواهند کرد و در اين باره خطاب به آل‌سعود گفت که “ما ساکت نمي‌مانيم که هر آنچه بخواهيد بر سر ما بياوريد؛ هر آنچه بخواهيد انجام دهيد و کرامت و شخصيت ما را که با ارزش ترين چيز در زندگي ماست، زير پا بگذاريد".

شيخ نمر همچنين از مطبوعات و رسانه‌هاي سعودي به دليل وابستگي و تبعيت آنها از رژيم سعودي و تبديل‌شدن آنها به بوق تبليغاتي آل‌سعود به‌شدت انتقاد مي‌کند.

وي تصريح مي‌کند که مفتي‌هاي وهابي، ساخته و پرداخته آل‌سعود هستند. به گفته شيخ نمر، آل سعود به مفتي‌هاي وهابي پول مي‌دهند تا با دامن‌زدن به اختلافات طايفه‌اي و مذهبي و ايجاد اختلاف بين شيعيان و اهل سنت، آنها را به خود مشغول کنند و با ايجاد تفرقه مذهبي و طايفه‌اي و قبيله‌اي به حاکميت خود بر عربستان و غارت و چپاول ثروت‌هاي آن ادامه دهند.

شيخ نمر النمر در يکي از خطبه‌هايش به خاطر مواضع و ديدگاه‌هاي تندش در قبال رژيم سعودي گفت که “مي‌دانم فردا براي بازداشت من به سراغ خواهيد آمد. خوش مي‌آييد! اين منطق و راه و روش شماست: “بازداشت” و “شکنجه” و “کشتار"؛ ما از قتل و کشتار نمي‌هراسيم. ما از هيچ چيز نمي‌ترسيم.”

وي در قبال سرکوبگري هاي رژيم سعودي و مخالفت اين رژيم با برگزاري تظاهرات‌ مسالمت‌آميز و تجمع‌هاي اعتراض‌آميز تأکيد مي‌کرد که “همواره به دنبال راه‌هاي ديگري براي ادامه اعتراضات خود و احقاق حقوق‌مان خواهيم بود و تظاهرات، يکي از اين راهکارهاست".

اين روحاني عربستاني را بايد از جمله دشمنان سرسخت “نايف بن عبدالعزيز” ولي‌عهد سابق رژيم سعودي برشمرد. شيخ نمر، همواره انتقادات شديدي را به وي وارد مي‌کرد.

وي در يکي از خطابه‌هايش شاهزاده نايف بن عبدالعزيز را به علت شدت خشونت و قساوت و ظلمش عليه مردم عربستان به طور اعم و شيعيان به طور اخص، طاغوت و ستمگري خواند که در قبرش شکنجه خواهد شد و آتش او را خواهد سوزاند و کرم‌ها او را خواهند خورد. او در همين خطبه تأکيد کرد که از مرگ نايف خوشحال خواهد شد.

وي همواره در خطبه‌هاي نمازجمعه و خطابه هايش نه تنها از آل سعود انتقاد مي‌کند بلکه از منتقدان سرسخت برخي از رژيم‌هاي عربي حوزه خليج فارس از جمله آل خليفه بوده است.

گلوله های برجامانده از عمليات تروريستي عليه آيت الله نمر النمر

خون ريخته شده شيخ انقلابي بر زمين پس از ترور

اکنون سؤال همه ناظران بين‌المللي و تحليلگران منطقه‌اي اين است که آيا صدور حکم اعدام آيت‌الله نمر النمر، مي‌تواند جرقه‌اي بر بشکه باروت خشم ملت عربستان از استبداد و ستمگري روزافزون رژيم خونخوار سعودي و پاياني بر تاريخ سياه حاکميت وهابيت بر حجاز و خاستگاه اسلام باشد؟

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ب.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[سه شنبه 1394-10-08] [ 03:48:00 ب.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 03:28:00 ب.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 03:28:00 ب.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 03:28:00 ب.ظ ]




شعر درمدح امام صادق وپیامبر
علی اکبر لطیفیانلب نگار که باشد رطب حرام بود
زمان واجبمان مستحب حرام بود
فقیه نیستم اما به تجربه دیدم
بدون عشق مناجات شب حرام بود
اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری
به من معالجه ی در مطب حرام بود
برآنکه دشمن اولاد توست نیست عجب
که نطفه اش نسب اندر نسب حرام بود
تو مرد ظرفشناسی و مهِر اولادت
عجم که هست برای عرب حرام بود
تو را در کمال نوشتند یا رسول الله
بزرگ آل نوشتند یا رسول الله
تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند
هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند
تورا به سمت زمین با نسیم آوردند
توآمدی و ملائک خوش آمدت گفتند
نشان دهنده ی معصومیِ قبیله توست
اگر که قّبه خضرا به گنبدت گفتند
تمام آل عبا«کُلنا محمّد» بود
توعین نوری و در رفت و آمدت گفتند
اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری
تورا محمّد و آل محمّدت گفتند
شب ولادتت ای یار می کنم خیرات
نثار مقدم خیر تو چهارده صلوات
برای خُلق تو باید کنند تحسینت
نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت
از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی
نوشته اند از این سو تو را نخستینت
هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است
شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت
شدیم ریزه خور سفره های سیّدی ات
گدای سفره ی هر سال چهارده سینت
توآمدی که علی را فقط ببینی و بس
نداده اند به جز دیده ی خدا بینت
یتیم مکه ای اما بزرگ دنیایی
اگر چه خاک نشینی، همیشه بالایی
مرا اویس شدن در هوای تو کافی است
اگر چه باز ندیدم، دعای تو کافی است
همینکه بوی تو را در مدینه حس کردم
لبم رسید به خاک سرای تو کافی است
چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش
همینکه فاطمه داری برای تو کافی است
همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی
برای روشنی لحظه های تو کافی است
تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت
اگر علی تو باشد به جای تو کافی است
قسم به اشهد ان لااله الا الله
تو آمدی که بگویی علی ولی الله
تو آمدی و ترحّم شدند دخترها
چقدر صاحب دختر شدند مادرها
تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت
بدین طریق چه آقا شدند نوکرها
خدای خوب به جای خدای چوب نشست
و با اذان تو بالا گرفت باورها
بگو: مدینه علمی، علی درآن است
بگو: که واجب عینی است حرمت درها
بریز شیره پیغمبری به کام حسین
که از حسین بیاید علی اکبرها
زمان گذشت زمان ظهور دیگر شد
حسین منی انا من حسین اکبر شد
هزار حضرت مریم کنیز مادر توست
تورا بس است همینکه بتول، دختر توست
به دختران فلان و فلان نیازی نیست
اگر خدیجه والامقام همسر توست
علی و فاطمه دو رحمت خداوندی
برای عالم دنیا و صبح محشر توست
به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد
خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست
به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض
خدا برابر تو یا علی برابر توست
تو با علی جریان ساز شیعه اید ، اما
شناسنامه ی شیعه به نام جعفر توست
همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست
که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ق.ظ ]




بسم الله الرحمن الرحیم
زندگینامه امام جعفرصادق(ع)
نام: جعفر (به معنى نهر جارى پرفايده)
كنيه: ابو عبداللّه
لقب: صادق
نام پدر: حضرت محمد بن على (ع )
نام مادر: معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر
تاريخ ولادت: يكشنبه 17 ربيع الاول ، سال 83 هجرى
مكان ولادت: مدينه
مدت عمر : 65 سال
علت شهادت: مسموميت
قاتل : منصور دوانيقى (خليفه عباسى )
زمان شهادت: يكشنبه 25 شوال ، سال 148 هجرى
مدفن مطهر: قبرستان بقيع ( مدينه )
زندگي امام جعفر صادق (ع)
امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه يا دوشنبه هفدهم ربيع الاول سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدينه ديده به جهان گشود. اما بنا به گفته شيخ مفيد و كلينى، ولادت آن حضرت در سال 83 هجرى اتفاق افتاده است. لكن ابن طلحه روايت نخست را صحيح ‏تر مى‏داند و ابن خشاب نيز در اين باره گويد: چنان كه ذراع براى ما نقل كرده، روايت نخست، سال 80 هجرى، صحيح است. وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روايتى نيمه ماه رجب سال 148 هجرى روى داده است. با اين حساب مى‏توان عمر آن حضرت را 68 يا 65 سال گفت كه از اين مقدار 12 سال و چند روزى و يا 15 سال با جدش امام زين العابدين (ع) معاصر بوده و 19 سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زيسته است كه همين مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار مى‏آيد و نيز بقيه مدتى است كه سلطنت هشام بن عبد الملك، و خلافت وليد بن يزيد بن عبد الملك و يزيد بن وليد عبد الملك، ملقب به ناقص، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد ادامه داشته است.
فضايل امام جعفر صادق (ع)
مناقب آن حضرت بسيار است كه به اقتصار از آنها ياد مى‏كنيم. فضايل امام صادق بيش از آن است كه بتوان ذكر كرد. جمله اي از مالك بن انس امام مشهور اهل سنت است كه: «بهتر از جعفر بن محمد، هيچ چشمي نديده، هيچ گوشي نشنيده و در هيچ قلبي خطور نكرده است.» از ابوحنيفه نيز اين جمله مشهور است كه گفت: «ما رأيت افقه من جعفر بن محمد» يعني: «از جعفر بن محمد، فقيه تر نديدم.» و اگر از زبان خود آن حضرت بشنويم ضريس مي گويد: امام صادق در اين آية شريفة: كل شيء هالك الا وجهه، يعني: «هر چيز فاني است جز وجه خداي متعال،» فرمود: «نحن الوجه الذي يوتي الله منهم» يعني «ماييم آيينه اي كه خداوند از آن آيينه شناخته مي شود.» بنابراين امام صادق (ع) فرموده است او آيينه ذات حق تعالي است.
شيخ مفيد در ارشاد مى‏نويسد: علومى كه از آن حضرت نقل كرده‏ اند به اندازه ‏اى است كه ره توشه كاروانيان شد و نامش در همه جا انتشار يافت. دانشمندان در بين ائمه (ع) بيشترين نقل ها را از امام صادق روايت كرده ‏اند. هيچ يك از اهل آثار و راويان اخبار بدان اندازه كه از آن حضرت بهره برده ‏اند از ديگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راويان موثق آن حضرت را جمع كره ‏اند كه شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقيده و گفتار، به چهار هزار نفر مى‏رسد.
بيشترين حجم روايات، احاديثي است كه از امام صادق (ع) نقل شده است، اهميت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به ميزاني است كه شيعه به ايشان منسوب شده است: “شيعه جعفري". كمتر مسئله ديني (اْعم از اعتقادي، اخلاقي و فقهي) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. كثرت روايات منقول از امام صادق (ع) به دو دليل است:
يكي اينكه از ديگر ائمه عمر بيشتري نصيب ايشان شد و ايشان با شصت و پنج سال عمر شيخ الائمه محسوب مي شود (148 – 83 هجري) ، و ديگري كه به مراتب مهمتر از اولي است، شرائط زماني خاص حيات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امويان، انتقال قدرت از امويان به عباسيان و آغاز خلافت عباسيان است. امام با حسن استفاده از اين فترت و ضعف قدرت سياسي به بسط و اشاعه معارف ديني همت مي گمارد. گسترش زائد الوصف سرزمين اسلامي و مواجهه اسلام و تشيع با افكار، اديان، مذاهب و عقايد گوناگون اقتضاي جهادي فرهنگي داشت و امام صادق (ع) به بهترين وجهي به تبيين، تقويت و تعميق “هويت مذهبي تشيع” پرداخت. از عصر جعفري است كه شيعه در عرصه هاي گوناگون كلام، اخلاق، فقه، تفسير و… صاحب هويت مستقل مي شود. عظمت علمي امام صادق (ع) در حدي است كه ائمه مذاهب ديگر اسلامي از قبيل ابوحنيفه و مالك خود را نيازمند به استفاده از جلسه درس او مي يابند. مناظرات عالمانه او با ارباب ديگر اديان و عقايد نشاني از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهميت اين جهاد فرهنگي امام صادق (ع) كمتر از قيام خونين سيد الشهداء (ع) نيست.
امام وفقه اسلامي:
فقه شيعه اماميه كه به فقه جعفري مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زيرا قسمت عمده احكام فقه اسلامي بر طبق مذهب شيعه اماميه از آن حضرت است و آن اندازه كه از آن حضرت نقل شده است از هيچ يك از (ائمه) اهل بيت عليهم السلام نقل نگرديده است. اصحاب حديث اسامي راويان ثقه كه از او روايت كرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.
در نيمه اول قرن دوم هجري فقهاي طراز اولي مانند ابوحنيفه و امام مالك بن انس و اوزاعي و محدثان بزرگي مانند سفيان شوري و شعبه بن الحجاج و سليمان بن مهران اعمش ظهور كردند. در اين دوره است كه فقه اسلامي به معني امروزي آن تولد يافته و روبه رشد نهاده است. و نيز آن دوره عصر شكوفايي حديث و ظهور مسائل و مباحث كلامي مهم در بصره و كوفه بوده است.
حضرت صادق (ع) در اين دوره در محيط مدينه كه محل ظهور تابعين ومحدثان و راويان و فقهاي بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه «تابعيان» و نه «محدثان» و نه «فقها» ي آن عصر بودند بلكه او تنها از يك طريق كه اعلاء و اوثق طرق بود نقل مي كرد و آن همان از طريق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علي بن الحسين (ع) و او از پدرش حسين بن علي (ع) و او از پدرش علي بن ابيطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و اين ائمه بزرگوار در مواردي كه روايتي از آباء طاهرين خود نداشته باشند خود منبع فياض مستقيم احكام الهي هستند.
آثار امام صادق (ع) :
غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، كتابت مستقيم خود ايشان نيست و غالبا املاي امام (ع) يا بازنوشت بعدي مجالس ايشان است. بعضي از آثار نيز منصوب است و قطعي الصدور نيست.
1- از آثار مكتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشي (غير از نجاشي رجالي) است. نجاشي صاحب رجال معتقد است كه تنها تصنيفي كه امام به دست خود نوشته اند همين اثر است.
2- رساله اي كه شيخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روايت كرده است شامل مباحث فقه و كلام .
3- كتاب معروف به توحيد مفضل، در مباحث خداشناسي و رد دهريه كه املاء امام (ع) و كتاب مفضل بن عمر جعفي است.
4- كتاب الاهليلجه كه آن نيز روايت مفضل بن عمر است و همانند توحيد مفضل در خداشناسي و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.
5- مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه كه منسوب به امام صادق (ع) و بعضي از محققان شيعه از جمله مجلسي،‌ صاحب وسايل (حرعاملي) و صاحب رياض العلما، صدور آن را از ناحيه حضرت رد كرده اند.
6- رساله اي از امام (ع) خطاب به اصحاب كه كليني در اول روضه كافي به سندش از اسماعيل بن جابر ابي عبدالله نقل كرده است.
7- رساله اي در باب غنائم و وجوب خمس كه در تحف العقول مندرج است.
8- بعضي رسائل كه جابربن حيان كوفي از امام (ع) نقل كرده است.
9- كلمات القصار كه بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند كه تماما در تحف العقول آمده است.
10- چندين فقره از وصاياي حضرت خطاب به فرزندش امام موسي كاظم (ع) سفيان شوري،‌ عبدالله بن جندب، ابي جعفر نعمان احول، عنوان بصري،‌ كه در حليه الاولياء و تحف العقول ثبت گرديده اس
ولادت امام و نامگذاري :
امام جعفر صادق، امام ششم شيعيان، در هفدهم ربيع الاول سال 83 هجري قمري در مدينه متولد گرديد. كنيه ايشان ابو عبدالله و لقبشان صادق مي باشد. پدر ارجمندشان امام باقر و مادرش ام فروة است. رسول خدا سالها قبل ولادت آن حضرت را خبر داده و فرموده بود نام او را صادق بگذاريد، زيرا از فرزندان او كسي است كه همنام اوست، اما دروغ مي گويد «جعفر كذّاب».
دوران قبل از امامت :
در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعاليتهاي پدر خويش در نشر معارف ديني و تربيت شاگردان وفا دار و با بصيرت بود. امام باقر در مناسبتهاي مختلف به امامت و ولايت فرزندش جعفر صادق تصريح فرموده و شيعيان را پس از خودش به پيروي از او فرا مي خواند. لذا احاديث، زيادي مبني بر نص امامت حضرت صادق نقل شده است.
امام صادق در سال 114 هجري قمري پس از شهادت پدرش در سن 31 سالگي به امامت رسيد. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حكومت امويان كه در سال 132 به عمر آن پايان داده شد و اوايل حكومت عباسيان.
اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت :
در آغاز امامت حضرت افرادي از شيعيان و حتي بستگان حضرت حاضر به قبول امامت ايشان نبودند، لذا حضرت از راههاي گوناگوني كوشيدند آنها را به قبول راه صحيح وادار سازند و دراين زمينه به اذن خداوند معجزاتي نيز انجام دادند.
دوران امام جعفر صادق در ميان ديگر دورانهاي ائمه اطهار، دوراني منحصر به فرد بود و شرايط اجتماعي و فرهنگي عصر آن حضرت در زمان هيچ يك از امامان وجود نداشته است و اين به دليل ضعف بني اميه و قدرت گرفتن بني عباس بود.
اين دو سلسله مدتها در حال مبارزه با يكديگر بودند كه اين مبارزه در سال 129 هجري وارد مبارزه مسلحانه و عمليات نظامي گرديد.
اين كشمكش ها و مشكلات سبب شد كه توجه بني اميه و بني عباس كمتر به امامان و فعاليتشان باشد، از اين رو اين دوران، دوران آرامش نسبي امام صادق و شيعيان و فرصت بسيار خوبي براي فعاليت علمي و فرهنگي آنان به شمار مي رفت.
جنبش فرهنگي در دوران امامت حضرت :
عصر آن حضرت همچنين عصر جنبش فرهنگي و فكري و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا ديگر چنين فرصتي پيش نيامده بود تا معارف اصيل اسلامي ترويج گردد، بخصوص كه قانون منع حديث و فشار حُكّام اموي باعث تشديد اين وضع شده بود. لذا خلأ بزرگي در جامعه آنروز كه تشنة هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم مي خورد.
امام صادق با توجه به فرصت مناسب سياسي و نياز شديد جامعه، دنباله نهضت علمي و فرهنگي پدرش را گرفت و حوزه وسيع علمي و دانشگاه بزرگي به وجود آورد و در رشته هاي مختلف علمي و نقلي شاگردان بزرگي تربيت كرد. شاگرداني چون: هشام بن حكم، مفضل بن عمر كوفي جعفي، محمد بن مسلم ثقفي، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، جابر بن حيان و . . . . تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند.
ابوحنيفه رئيس يكي از چهار فرقه اهل سنت مدتي شاگرد ايشان بود و خودش به اين موضوع افتخار كرده است.
امام از فرصت هاي گوناگوني براي دفاع از دين و حقانيت تشيع و نشر معارف صحيح اسلام استفاده مي برد. مناظرات زيادي نيز در همين موضوعات ميان ايشان و سران فرقه هاي گوناگون انجام پذيرفت كه طي آنها با استدلال هاي متين و استوار، پوچي عقايد آنها و برتري اسلام ثابت مي شد.
همچنين در حوزه فقه و احكام نيز توسط ايشان فعاليت زيادي صورت گرفت، به صورتي كه شاهراههاي جديدي در اين بستر گشوده شد كه تاكنون نيز به راه خود ادامه داده است.
بدين ترتيب، شرايطي مناسب پيش آمد و معارف اسلامي بيش از هر وقت ديگر از طريق الهي خود منتشر گشت، به صورتي كه بيشترين احاديث شيعه در تمام زمينه ها از امام صادق نقل گرديده و مذهب تشيع به نام مذهب جعفري و فقه تشيع به نام فقه جعفري خوانده مي شود.
حاكمان معاصر :
همانطور كه گفته شد امام بين دو دوره عباسي و اموي و دوران گذار از امويان به عباسيان مي زيست. ايشان ازميان خلفاي اموي با افراد زير معاصر بود:
1- هشام بن عبدالملك (105- 125 ه. ق)
2- وليد بن يزيد بن عبدالملك (125-126)
3- يزيد بن وليد بن عبدالملك (126)
4- ابراهيم بن وليد بن عبدالملك (70 روز از سال 126)
5- مروان بن محمد (126-132)
و از خلفاي عباسي نيز معاصر بود با :
1- عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (132-137)
2- ابوجعفر مشهور به منصور دوانيقي (137-158)
نبايد تصور كرد كه امام به كلي خود را از جريانات و امور سياسي دور نگه داشت، بلكه همواره از وقتهاي مناسب براي ترويج حقانيت خود و بطلان هيأت حاكمه بهره مي برد و بدين منظور نمايندگاني را نيز به مناطق مختلف بلاد اسلامي مي فرستاد.
عباسيان براي كسب قدرت و محبوبيت در دلهاي مردم از وجهه اهل بيت پيامبر استفاده مي كردند و حتي شعارشان الرضا في آل محمّد بود. آنان به دنبال اشخاصي با وجهه مردمي بودند كه هم از بستگان پيامبر باشند و هم درميان مردم محبوبيت داشته باشند. لذا بهترين شخص در نظر عباسيان امام صادق بود.
امام صادق پيشنهاد آنان را رد كردند و فرمودند: نه شما از ياران من هستيد نه زمانه، زمانه من است. حتي برخي از بستگان آن حضرت نزديك بود با اين پيشنهاد ها فريب به خورند، اما امام با روشنگري خاص خود به آنان فهماندند كه به ظاهر توجه نكنند. امام مي دانست كه عباسيان نيز هدفي جز رسيدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداري از اهل بيت را مطرح مي كنند، صرفاً به خاطر جلب حمايت توده هاي شيفته اهل بيت است. امام مي ديد كه سران سياسي و نظامي عباسيان در خط مستقيم اسلام و اهل بيت نيستند و لذا حاضر نبود با آنان همكاري كرده و به اقداماتشان مشروعيت بخشد.
چنانكه در تاريخ مي بينيم كه چه جناياتي كردند و چه خونهايي ريختند تا پايه هاي عباسيان محكم گردد.
از حوادث مهم در زمان امامت حضرت، قيام عمويش زيد بن علي است كه شكست خورد و با شهادت زيد به پايان رسيد.
شهادت حضرت صادق عليه السلام:
پس از به قدرت رسيدن عباسيان، همانطور كه آن حضرت پيش بيني كرده بود فشار بر شيعيان افزايش يافت و با روي كار آمدن منصور اين فشار به اوج خود رسيد. امام نيز از اين فشار ها مستثني نبود. اين دوران، يعني چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اوليه امامتشان،‌ دوره سختي ها و انزواي دوبارة آن حضرت و حركت تشيع بود. منصور شيعيان را به شدت تحت كنترل قرار داده بود.
سرانجام كار به جايي رسيد كه با تمام فشارها، منصور چاره اي نديد كه امام صادق را كه رهبر شيعيان بود از ميان بردارد و بنابراين توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگي در سال 148 هجري به شهادت رسيد و در قبرستان معروف بقيع در كنار مرقد پدر و جدّ خودش مدفون گرديد .
در زمينه فضايل و مكارم اخلاقي حضرت صادق روايات و وقايع بسيار زيادي نقل شده است. آن حضرت با رفتار كريمانه و خلق و خوي الهي خود بسياري از افراد را به راه صحيح هدايت فرمود، به گونه اي كه پيروان ديگر مكاتب و اديان نيز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:41:00 ق.ظ ]




امام صادق عليه السّلام فرمود:

كسى كه چهل تن از برادران خودش را پيش بيندازد و براى آنان دعا كند و سپس براى خود دعا نمايد دعاى او در باره آنان و خودش مستجاب مى‏شود.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ق.ظ ]





امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: «هر کس دو ماه پیاپی هر روز چهار صد مرتبه این ذکر استغفار را بخواند، خداوند او را گنجی از دانش یا مالِ فراوان کرامت فرماید:

«اَستَغفرُ اللّه الّذی لاإله الاّ‌هُوَ الحَی القَیومُ الرَّحمنُ‌الرَّحیمُ بَدیعُ‌السّمواتِ والأَرضِ مِن جمیعِ ظُلمی و جرمی و اِسرافی عَلی نفسی و اَتوبُ إِلیهِ».

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ق.ظ ]




چهل حدیث از امام صادق (ع)
مجموعه: احادیث و سخنان بزرگان
حدیث اول :
من أحب لله و أبغض لله و أعطي لله فهو ممن كمل إيمانه .
امام جعفر صادق (ع) : هر كه براي خدا دوست دارد و براي خدا دشمن دارد و براي خدا عطاء كند ، از كساني است كه ايمانش كامل است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 189
حدیث دوم :
ان المسلمين يلتقيان ، فافضلهما أشدهما حبا لصاحبه .
امام جعفر صادق (ع) : از دو مسلمان كه به هم برخورد مي كند آن كه ديگري را بيشتر دوست دارد بهتر است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 193
حدیث سوم :
جعل الخير كله في بيت و جعل مفتاحه الزهد في الدنيا .
امام جعفر صادق (ع) : همه خير در خانه اي نهاده شده و كليدش را زهد و بي رغبتي به دنيا قرار داده اند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 194
حدیث چهارم:
اذا أراد الله بعبد خيرا زهده في الدنيا و فقهه في الدين و بصره عيوبها و من أوتيهن فقد أوتي خير الدنيا و الاخرة .
امام جعفر صادق (ع) : چون خدا خير بنده اي را خواهد او را نسبت به دنيا بي رغبت و نسبت به دين دانشمند كند و به دنيا بينايش سازد و به هر كه اين خصلتها داده شود خير دنيا و آخرت داده شده .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 196
حدیث پنجم:
خف الله كأنك تراه و إن كنت لا تراه فإنه يراك .
امام جعفر صادق (ع) : چنان از خدا بترس كه گويا او را مي بيني و اگر تو او را نمي بيني او تو را مي بيند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 110
حدیث ششم :
كان أميرالمؤمنين صلوات الله عليه يقول : أفضل العبادة العفاف
امام جعفر صادق (ع) : اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمود : بهترين عبادت عفت است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 125
حدیث هفتم :
قال رسول الله : من ترك معصية لله مخافة الله تبارك و تعالي أرضاه الله يوم القيامة .
امام جعفر صادق (ع) : پيامبر خدا فرمود : هر كه گناهي را براي خدا و ترس از او ترك كند خدا او را در روز قيامت خشنود گرداند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 128
حدیث هشتم :
قال الله تبارك و تعالي : ما تحبب إلي عبدي بأحب مما افترضت عليه .
امام جعفر صادق (ع) : خداوند متعال فرموده است : بنده من با چيزي محبوبتر از انجام واجبات به من دوستي نكند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 129
حدیث نهم :
العباد ثلاثة : قوم عبدوا الله عز و جل خوفا فتلك عبادة العبيد و قوم عبدوا الله تبارك و تعالي طلب الثواب ، فتلك عبادة الأجراء و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلك عبادة الأحرار و هي أفضل العبادة .
امام جعفر صادق (ع) : عبادت كنندگان سه دسته اند : گروهي خداي متعال را از ترس عبادت كنند و اين عبادت بردگان است ، گروهي خداي متعال را به طمع ثواب عبادت كنند و اين عبادت مزدوران است . دسته اي خداي متعال را براي دوستيش عبادت كنند و اين عبادت آزادگان و بهترين عبادت است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 131
حدیث دهم :
إنما خلد أهل النار في النار لأن نياتهم كانت في الدنيا أن خلدوا فيها أن يعصوا الله أبدا . و إنما خلد أهل الجنة في الجنة لأن نياتهم كانت في الدنيا أن لو بقوا فيها أن يطيعوا الله أبدا ، فبالنيات خلد هؤلاء و هؤلاء . ثم تلا قوله تعالي : ” قل كل يعمل علي شاكلته ” قال : علي نيته .
امام جعفر صادق (ع) : اهل دوزخ از اينرو در دوزخ جاودان باشند كه نيت داشتند اگر در دنيا جاودان باشند هميشه نافرماني خدا كنند و اهل بهشت از اينرو در بهشت جاودان باشند كه نيت داشتند اگر در دنيا باقي بمانند هميشه اطاعت خدا كنند پس اين دسته و آن دسته به سبب نيت خويش جاوداني شدند ، سپس قول خداي تعالي را تلاوت نمود : بگو هركس طبق طريقه خويش عمل مي كند . فرمود : يعني طبق نيت خويش .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 135 - 136
حدیث یازدهم :
لا تكرهوا إلي أنفسكم العبادة .
امام جعفر صادق (ع) : عبادت را به خود مكروه و ناپسند نداريد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 137
حدیث دوازدهم :
ان الله عز و جل إذا أحب عبدا فعمل قليلا جزاه بالقليل الكثير.
امام جعفر صادق (ع) : چون خداي تعالي بنده اي را دوست دارد و او عمل كوچكي انجام دهد ، خدا او را پاداش بزرگ دهد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 137 – 138
حدیث سیزدهم :
الصبر رأس الايمان .
امام جعفر صادق (ع) : صبر سر ايمان است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 140
حدیث چهاردهم :
ثلاث من علامات المؤمن : علمه بالله و من يحب و من يبغض .
امام جعفر صادق (ع) : سه چيز از علامات مؤمن است : شناختن خدا و شناختن دوستان و دشمنان خدا .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 192
حدیث پانزدهم :
من ابتلي من المؤمنين ببلاء فصبر عليه ، كان له مثل أجر الف شهيد .
امام جعفر صادق (ع) : هر مؤمني به بلائي گرفتار شود و صبر كند ، اجر هزار شهيد براي اوست .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 146
حدیث شانزدهم :
محمد بن سليمان الديلمي عن أبيه قال : قلت لابي عبدالله - عليه السلام - فلان بن عبادته و دينه و فضله ! فقال : كيف عقله ؟ قلت : لا أدري : فقال : ان الثواب علي قدر العقل .
امام جعفر صادق (ع) : سليمان ديلمي مي گويد : به امام صادق - عليه السلام - عرض كردم فلاني در عبادت و ديانت و فضيلت چنين و چنان است . فرمود : عقلش چگونه است ؟ گفتم نمي دانم . فرمود : پاداش به اندازه عقل است .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 12
حدیث هفدهم :
أكمل الناس عقلا أحسنهم خلقا .
امام جعفر صادق (ع) : عاقل ترين مردم خوش خلق ترين آنهاست .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 27
حدیث هیجدهم :
قال رسول الله (ص ) : إنا معاشر الانبياء أمرنا أن نكلم الناس علي قدر عقولهم .
امام جعفر صادق (ع) : پيامبر خدا (ص ) فرموده است:ما گروه پيامبران مأموريم كه با مردم به اندازه عقل خودشان سخن بگوئيم .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 27
حدیث نوزدهم :
قال رجل له - عليه السلام - ما العقل ؟ قال : ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان . قال : قلت : فالذي كان في معاوية ؟ فقال : تلك النكراء ، تلك الشيطنة ، وهي شبيهة بالعقل ، و ليست بالعقل .
امام جعفر صادق (ع) : شخصي از امام صادق - عليه السلام - پرسيد عقل چيست ؟ فرمود : چيزي است كه به وسيله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آيد . آن شخص گويد : گفتم پس آنچه معاويه داشت چه بود ؟ فرمود : آن نيرنگ است ، آن شيطنت است ، آن نمايش عقل را دارد ، ولي عقل نيست .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 11
حدیث بیستم :
عبدالله بن سنان قال : ذكرت لابي عبدالله - عليه السلام - رجلا مبتلي بالوضوء و الصلاة و قلت : هو رجل عاقل ، فقال : أبو عبدالله و أي عقل له و هو يطيع الشيطان ؟ فقلت له : و كيف يطيع الشيطان ؟ فقلت له : سله هذا الذي يأتيه من أي شيء هو ؟ فانه يقول لك من عمل الشيطان .
امام جعفر صادق (ع) : ابن سنان گويد به حضرت صادق - عليه السلام - عرض كردم : مردي هست عاقل كه گرفتار وسواس در وضو و نماز مي باشد : فرمود چه عقلي كه فرمانبري شيطان مي كند ؟ گفتم : چگونه فرمان شيطان مي برد ؟ فرمود از او بپرس وسوسه اي كه به او دست مي دهد از چيست ؟ قطعا به تو خواهد گفت از عمل شيطان است .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 13
حدیث بیست و یک :
قال - عليه السلام - : قال رسول الله : يا علي لا فقر أشد من الجهل ، لا مال أعود من العقل .
امام جعفر صادق (ع) : پيامبر خدا فرموده است : اي علي هيچ تهيدستي سخت تر از ناداني و هيچ مالي سودمندتر از عقل نيست.
اصول كافي ، ج 1 ، ص 30
حدیث بیست و دو :
ليس بين الايمان و الكفر الا قلة العقل قيل : و كيف ذاك يا ابن رسول الله ؟ قال : إن العبد يرفع رغبته الي مخلوق فلو أخلص نيته لله لأتاه الذي يريد في أسرع من ذلك .
امام جعفر صادق (ع) : ميان ايمان و كفر فاصله اي جز كم عقلي نيست . عرض شد : چگونه اي پسر پيغمبر ؟ فرمود : بنده خدا در حاجت خود متوجه مخلوق مي شود ، در صورتي كه اگر با خلوص نيت متوجه خدا شود آنچه خواهد در نزديكتر از آن وقت به او رسد .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 32 – 33
حدیث بیست و سه :
اذا أراد الله بعبد خيرا فقهه في الدين .
امام جعفر صادق (ع) : چون خدا خير بنده اي خواهد ، او را در دين دانشمند كند .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 39
حد یث بیست و چهار :
ليس بين الايمان و الكفر الا قلة العقل قيل : و كيف ذاك يا ابن رسول الله ؟ قال : إن العبد يرفع رغبته الي مخلوق فلو أخلص نيته لله لأتاه الذي يريد في أسرع من ذلك .
امام جعفر صادق (ع) : ميان ايمان و كفر فاصله اي جز كم عقلي نيست . عرض شد : چگونه اي پسر پيغمبر ؟ فرمود : بنده خدا در حاجت خود متوجه مخلوق مي شود ، در صورتي كه اگر با خلوص نيت متوجه خدا شود آنچه خواهد در نزديكتر از آن وقت
اصول كافي ، ج 1 ، ص 32 - 33
حدیث بیست و پنج :
طلب العلم فريضة .
امام جعفر صادق (ع) : كسب دانش واجب است .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 35
حدیث بیست و ششم :
من زار أخاه في الله قال الله عز و جل : إياي زرت و ثوابك علي و لست أرضي لك ثوابا دون الجنة .
امام جعفر صادق (ع) : هر كسي كه براي خدا از برادرش ديدن كند ، خداي متعال فرمايد : مرا ديدن كردي و ثوابت بر من است و به ثوابي جز بهشت برايت خرسند نيستم .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 255
حدیث بیست و هفتم :
تصافحوا فإنها تذهب بالسخيمة .
امام جعفر صادق (ع) : با يكديگر مصافحه كنيد ، زيرا مصافحه كينه را مي برد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 264
حدیث بیست و هشتم :
لا يقبل رأس احد و لا يده إلا رسول الله أو من اريد به رسول الله صلي الله عليه و آله .
امام جعفر صادق (ع) : نبايد سر يا دست كسي بوسيده شود مگر دست پيامبر خدا صلي الله عليه و آله يا كسي كه از او پيامبر خدا صلي الله عليه و آله قصد شود .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 267
حدیث بیست و نهم :
شيعتنا الرحماء بينهم ، الذين اذا خلوا ذكروا الله .
امام جعفر صادق (ع) : شيعيان ما با يكديگر مهربانند ، چون تنها باشند خدا را ياد كنند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 268
حدیث سی ام :
من أحب الاعمال الي الله عز و جل إدخال السرور علي المؤمن : اشباع جوعته أو تنفيس كربته أو قضاء دينه .
امام جعفر صادق (ع) : از جمله دوست داشتني ترين اعمال نزد خداي متعال شادي رسانيدن به مؤمن است و سير كردن او از گرسنگي ، يا رفع گرفتاري او يا پرداخت بدهيش .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 276
حدیث سی و یک ام :
قال عن سدير قال : قلت له - عليه السلام - هل يجزي الولد والده ؟ فقال : ليس له جزاء إلا في خصلتين يكون الوالد مملوكا فيشتريه ابنه فيعتقه أو يكون عليه دين فيقضيه عنه .
امام جعفر صادق (ع) : سدير گويد : به امام صادق عليه السلام عرض كردم : آيا فرزند مي تواند پدرش را پاداش دهد ؟ فرمود : پاداشي براي پدر نيست جز در دو صورت : پدر برده باشد و پسر او را بخرد و آزاد كند،پدر بدهي داشته باشد و پسر آن را بپردازد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 237
حدیث سی و دوم :
شرف المؤمن قيام الليل و عزه استغناؤه عن الناس .
امام جعفر صادق (ع) : شرافت مؤمن به شب زنده داري و عزتش به بي نيازي از مردم است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 218
حدیث سی و سوم :
قيل له - عليه السلام - اي الاعمال أفضل ؟ قال : الصلاة لوقتها و بر الوالدين و الجهاد في سبيل الله عز و جل .
امام جعفر صادق (ع) : به امام صادق عليه السلام عرض شد . كدام اعمال بهتر است ؟ فرمود : نماز در وقت و نيكي با پدر و مادر و جهاد در راه خداي متعال .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 231
حدیث سی و چهارم:
مثل الدنيا كمثل ماء البحر كلما شرب منه العطشان ازداد عطشا حتي يقتله .
امام جعفر صادق (ع) : دنيا مانند آب درياست كه هر چه شخص تشنه از آن بيشتر آشامد ، تشنگيش بيشتر شود تا او را بكشد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 205
حدیث سی و پنجم :
من رضي من الله باليسير من المعاش رضي الله منه باليسير من العمل .
امام جعفر صادق (ع) : هر كه به يك زندگي ساده از خدا راضي باشد خدا هم به عمل اندك او راضي شود .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 207
حدیث سی و ششم :
إن كان ما يكفيك يغنيك فأدني ما فيها يغنيك و إن كان ما يكفيك لا يغنيك فكل ما فيها لا يغنيك .
امام جعفر صادق (ع) : اگر اندازه كفايت ، بي نيازت كند ، كمترين چيز دنيا بي نيازت كند و اگر اندازه كفايت بي نيازت نكند ، هر چه در دنيا هست بي نيازت نكند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 209
حدیث سی و هفتم :
لا تستقل ما يتقرب به إلي الله عز و جل و لو شق تمرة .
امام جعفر صادق (ع) : چيزي كه مايه تقرب به خداي متعال است كوچك مشمار ، اگر چه پاره خرمايي باشد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 212
حدیث سی و هشتم :
اذا هممت بشي ء من الخير فلا تؤخره ، فان الله عز و جل ربما أطلع علي العبد و هو علي شيء من الطاعة فيقول : و عزتي و جلالي لا أعذبك بعدها أبدا و اذا هممت بسيئة فلا تعملها فانه ربما اطلع الله علي العبد و هو علي شيء من المعصية فيقول : و عزتي و جلالي لا أغفر لك بعدها أبدا .
امام جعفر صادق (ع) : وقتي اراده كار خيري نمودي تأخيرش مينداز زيرا خداي متعال گاهي بر بنده مشرف مي شود كه او مشغول طاعتي است ، پس مي فرمايد : به عزت و جلالم سوگند كه تو را پس از اين هرگز عذاب نكنم و چون اراده گناهي كردي انجام مده ، زيرا گاهي خدا بر بنده مشرف مي شود كه او معصيتي انجام دهد ، پس مي فرمايد : به عزت و جلالم كه تو را بعد از اين ديگر نخواهم آمرزيد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 213
حدیث سی و نهم :
لو يعلم المؤمن ما له من الأجر في المصائب لتمني أنه قرض بالمقاريض .
امام جعفر صادق (ع) : اگر مؤمن پاداشي را كه براي مصيبتها دارد بداند ، آرزو مي كند كه او را با قيچي تكه تكه كنند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 354
حدیث چهلم :
سئل النبي (ص ) : ما كفارة الاغتياب قال : تستغفر الله لمن اغتبته كلما ذكرته .
امام جعفر صادق (ع) : از پيغمبر پرسيدند : كفاره غيبت چيست ؟ فرمود : براي آن كس كه غيبتش كردي هر زمان به يادش افتادي از خدا طلب آمرزش كني

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:36:00 ق.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




پیامبر اکرم (ص) :
مؤمن‌ مایه‌ سود است‌ ، اگر همراهش‌ شوى‌ سودت‌ دهد ، و اگر با وى‌ مشورت‌ کنى‌ سودت‌ دهد ، و اگر شریکش‌ شوى‌ سودت‌ دهد ، و همه‌ کار وى‌ مایه‌ سود است‌ . هر که‌ با مسلمانى‌ تقلب‌ کند ، یا به‌ او ضرر رساند ، یا با وى‌ حیله‌ کند ، از ما نیست‌ . …
ستاره حجاز
سالها بود که زمین در حسرت باران حیاتبخشی می سوخت و درمان تشنگی، سیاهی و تیرگی خود را از آسمان آبی انتظار داشت. سالها بود که زمین به کویر خشک تعصبات و عقاید باطل و مرداب خرافات، تبدیل شده بود که ناگاه در شبی فراموش نشدنی، باران رحمت الهی شروع به باریدن کرد و زمین تشنه را سیراب ساخت و گُلی زیبا، بنام محمد مصطفی(ص) در کویر حجاز، شکوفا شد. تولد او، عطر دل انگیز ایمان را به مشام مشتاقان رساند و چشمه های جوشان معرفت را در سینه ها، جاری ساخت.
آری با تولد او، کویر جهل و تعصب به بوستان مِهر و تفکر تبدیل شد. آن پیام آور الهی، در شهر مقدس مكّه و در خانواده ای مؤمن و خداپرست، در شب 17 ربیع الاول به دنیا آمد و جهانِ هستی را با وجود مبارک خود، منوّر کرد.
اتفاقات شگرف
آن شب آسمان مكّه ستاره باران شده بود و ساکنان عرش ملکوت برای تحویل دادن امانت خود به زمین آمده بودند. در همان زمان کنگره های کاخ کسری فرو ریخت و آتشکده های فارس به خاموشی گرائید و پی آمد این تولد شیاطین و طاغوت ها گریختند و بت های جاهلی یکی پس از دیگری سقوط کردند. نور ایمان به سراسر دنیا تابید و پیام اسلام در قلب ها نفوذ کرد و بشر از چنگال ظلم و جهل، نجات یافت.
شعرهای غیبی
یکی از معجزات رسول خدا(ص) این است که هنگام تولد آن حضرت، اشعار بسیار زیبایی از طرف گویندگان نامعلومی خوانده شده است و سبب هدایت بسیاری از مردم شده است. اکنون به ذکر چند نمونه از این اشعار غیبی و آسمانی می پردازیم:
هنگام ولادت حضرت محمد(ص)، آمنه مادر ایشان اشعاری را شنید که خواننده آن معلوم نبود. آن اشعار این گونه آغاز شده بود: «درود خدا و همه بندگان صالح، بر چراغ فروزان عالم هستی باد. او محمد مصطفی(ص) بهترین مردم است. هاله ای از پاکی احاطه اش کرده و زینت بخش و گزیده بشریت است. تا نسیم مشرق زمین بر چهره گل می زند و کبوتران نغمه عشق به گوش هم می سرایند، بر او رحمت خدا باد.»
شخصی به نام «ورقه» می گوید: در شب تولد رسول خدا(ص) در کنار بت بزرگ قبیله خود نشسته بودم و مشغول دعا کردن بودم که ناگهان صدایی را شنیدم. در کمال تعجب دیدم که بت به سخن آمده و می گوید: «رسول خدا، متولد شد و دیگر پادشاهان به خواری افتادند و گمراهی و بت پرستی و شرک از ساحت بشریت زدوده گشت» پس از خواندن این اشعار، بت بزرگ سقوط کرده و تکه تکه شد.
عزّت
سیره پیامبر اسلام، سیره عزّت در زندگی بود. در طول زندگی سراسر جهاد و مبارزه خود، همیشه عزیز بود و شکست ناپذیر. او عزت را در تقوای الهی می دانست و می فرمود: «هر کس می خواهد با عزت ترین مردم باشد، باید تقوای الهی پیشه کند».
صبر و استقامت
نبی اکرم(ص) سمبل صبر و استقامت است. ایشان در تمام مدت تبلیغ دین اسلام، با دشمنی ها و آزارهای مشرکان روبرو بود ولی هیچگاه ناشکیبا و ناراضی نشدند.
صبر، مادر تمام کمالات معنوی می باشد. به همین دلیل است که وقتی خداوند، می خواهد به پیامبرش هدیه ای بدهد، صبر و تبعات آن را هدیه می دهد. چنانکه در حدیث امام صادق(ع) آمده است که پیامبر فرمود: «جبرئیل به نزد من آمد و گفت: ای رسول خدا، پروردگار مرا با هدیه ای به سوی تو فرستاده که چنین هدیه ای را به کسی قبل از تو نداده است. پیامبر سؤال کردند که آن هدیه چیست؟ گفت: صبر و نیکوتر از آن، پرسیدند و آن چیست؟ گفت: رضا [که خود محصول صبر است] و بهتر از آن. پرسیدند آن چیست؟ گفت: زهد و بهتر از آن. گفتند و آن چیست؟ پاسخ داد: اخلاص و بهتر از آن و…» به راستی که صبر، سرچشمه تمام فضایل معنوی است.
نظم و انضباط
رسول اکرم(ص) الگو و اسوه نظم در زندگی بودند. نظمی دقیق و الهی بر همه شؤون و رفتار ایشان حاکم بود و در تمام مراحل زندگی ایشان، عینیت داشت.
پیامبر اسلام(ص) همیشه یاران خود را به نظم در کارها دعوت می فرمودند و خود برای آنان الگویی تمام بودند. در مسجدالنبی، چند ستون وجود داشت که رسول خدا(ص) کنار هر یک که می نشست، معنایی خاص داشت و مسلمانان می دانستند که هنگام چه کاری است. ستونی، خاص مردم. ستونی برای خلوت و ستونی برای شور و مشورت و تصمیم گیری و بهمین ترتیب سایر ستونها.
عدم تکلف
زندگی نبی اکرم بر عدم تکلف استوار بود و این اصل مهم اسلامی، از افتخارات دین مبین ما است. ظاهر و باطن ایشان یکی بود. خود را، همان گونه که بودند نشان می دادند. به هیچ وجه ظاهرسازی نمی کردند و می فرمودند: «من و امتم از تکلف به دور هستیم. من اهل تکلف را دوست نمی دارم».
امیر المؤمنین(ع) می فرماید: «روزی عده ای از اصحاب به پیامبر(ص) گفتند: یا رسول اللّه اگر به دین اسلام گرویدن را به بعضی از مردم اجبار کنی، مطمئنا آنان به اسلام می گروند و تعداد ما مسلمانان خیلی زیاد خواهد شد. پیامبر در پاسخ فرمود: من آن چنان نیستم که به دیدار خداوند بروم در حالی که دستوری را بدهم که بدعت در دین الهی باشد و من اهل تکلف نیستم.»
آزادگی
سیره پیامبر اکرم، سیره حريّت و آزادگی است. هدف از بعثت ایشان، آزاد کردن انسان از زنجیرهايِ شرک و ظلم است و رسالت ایشان، تربیت انسان های آزاداندیش و جوانمرد است. پیامبر گرامی در انجام این مهمّ، از جان و دل مایه گذاشت و شاگردان مکتب والای ایشان، هر کدام سرمشق و الگوی آزاد مردان جهان هستند.
ویژگیهای حضرت محمد(ص)
رسول خدا هرگز مسلمانی را لعنت نکردند و هرگز کینه کسی را به دل نگرفتند و در مسایل شخصی از کسی انتقام جویی ننمودند. ایشان همه بدی ها و آزارهای مشرکان را تحمل می کردند و خشمگین نمی شدند. عفو و گذشت آن حضرت، تا آنجا بود که در کلیه مسائلی که جزو «حدود الله» نبود و برای آن حدّ معین نشده بود، گذشت می کردند. از ابن عباس نقل شده است که پیامبر(ص) در امور خیر، بخشنده ترین مردم بودند و در ماه مبارک رمضان که جبرئیل را ملاقات می کردند، بخشنده تر می شدند و در امور خیر از نسیم هم بخشنده تر می شدند. ایشان در طول زندگی خود، همواره در راه صدق و راستی بودند و هرگز به مکر و حیله روی نیاوردند و درس آزادمردی و آزاد اندیشی را به بشریت عرضه کردند.
تفکر و تدبّر
زندگی رسول خدا(ص) بر تفکر و تدبّر استوار بود و هیچ کاری را بدون تفکر، انجام نمی داد.
رسول الله به تمام اصحاب خود نیز توصیه می کرد که در رابطه با دین خود تفکر کنند و بدون فکر، حرفی نزنند و کاری انجام ندهند و همیشه به سرانجام کار بیندیشند و این کار را سرلوحه زندگی خود قرار دهند. ایشان در وصیت خود به حضرت علی(ع) می فرمایند: «هیچ عبادتی مانند تفکر، ارزشمند نیست.»
تواضع و فروتنی
یکی از برجسته ترین صفات رسول خدا(ص) تواضع و فروتنی بود. ایشان با این که در اوج مقامات معنوی و الهی بودند اما مانند یک انسان معمولی بدون تشریفات و تجملات زندگی می کردند و در مقابل مردم متواضع بودند و هیچگاه از روی غرور و تکبر صحبت نمی کردند. ایشان کارهای شخصی خود را به تنهایی انجام می دادند و برای کمک به فقراء و محرومین به یاری شان می شتافتند.
شجاعت و رشادت
رسول اکرم(ص) در میدان کارزار و در مقابل دشمنان اسلام، مردانه می جنگیدند و با رشادت و شجاعت از کیان اسلام دفاع می کردند. حضرت علی(ع) می فرمایند: «در روز جنگ بدر، من به پیامبر پناه بردم. در حالی که ایشان نزدیک تر از من به دشمن بودند ولی چنان با اراده و استوار بودند که گویی اصلاً در میدانِ جنگ دشمن نیست». حضرت رسول(ص)، در طول سال های مبارزه خود، همیشه قوت قلب و پناه مسلمانان بودند و دشمنان همیشه از هیبت ایشان در ترس به سر می بردند.
سخاوت و بخشش
رسول خدا(ص) در زمان خود سخی ترین و بخشنده ترین فرد بودند. همگان به این امر اعتراف می کردند که رسول اکرم(ص) هیچگاه به اندوختن مال و ثروت نمی پرداختند و هیچ وقت دینار و درهم پیش ایشان نمی ماند و همه را به مردم نیازمند می دادند و در همه موارد، فقرا را بر خود ترجیح می دادند. هر کس که نیازی داشت، رسول خدا شخصا به سراغ او می رفتند و نیازش را برطرف می ساختند و هیچگاه برای این کار خود بر سر آنها منّت نمی گذاشتند.
خوشرویی و رضایت
رسول اکرم(ص) همیشه گشاده رو و خنده رو بودند و هیچگاه در پیش مردم اخم نمی کردند و عصبانی نمی شدند. ایشان کینه کسی را به دل نمی گرفتند و آزار و اذيّت مشرکان و بت پرستان را تحمل می کردند و خم به ابرو نمی آوردند. همین برخورد ایشان باعث شد که بسیاری از مشرکان و بت پرستان از کردار زشت خود دست برداشته و به دین اسلام بگروند و در حلقه یاران واقعی حضرت در بیایند.
خوشرویی ایشان باعث می شد که همگان حضرت را دوست داشته و به حرفهای ایشان توجه نمایند و مهرشان را به دل گیرند. ایشان در طول عمر خود هیچگاه به کسی دشنام ندادند و حرف درشتی به کسی نزدند.
مسواک کردن
رسول اکرم(ص) به نظافت دهان و دندان خود فوق العاده اهمیت می دادند و هر شب سه مرتبه مسواک می کردند. ایشان قبل از خواب و قبل از شروع به نماز و بعد از شام مسواک می زدند و می فرمودند: «من کراهت دارم که بمیرم، در حالی که مقداری از غذا در لابلای دندانهایم بماند». ایشان همیشه مسواک خود را که از چوب مخصوص بود، به همراه داشتند.
نشستن پیامبر
رسول خدا(ص) همیشه دو زانو و مؤدب می نشستند و دست ها را روی زانو می گذاشتند. مانند هنگامی که رو به قبله برای تشهد می نشینند. در مجالس همیشه مراقب حال خود بودند و هیچگاه در بالای مجلس نمی نشستند و سعی می کردند طوری بنشینند که رو به قبله باشند.
عطر زدن
رسول الله به عطر علاقه زیادی داشتند و همیشه و در همه حال از عطرهای خوشبو استفاده می کردند و به دیگران نیز سفارش می کردند که هنگام نماز لباسهای خود را عطرآگین نمایند. امام صادق(ع) می فرمایند که رسول خدا در طول عمر خود بیش از هر چیز دیگر، عطریات را انفاق و تعارف می کردند و می فرمودند: استعمال عطر برای تقویت قلب بسیار مفید است.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




زندگی نامه حضرت محمد (ص):
نام: محمد بن عبد الله
حضرت محمد (ص) در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پيش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» ناميده بود.
كنيه حضرت محمد (ص): ابوالقاسم و ابوابراهيم.
القاب حضرت محمد (ص): رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه‏ و…
منصب حضرت محمد (ص): آخرين پيامبر الهى، بنيان‏گذار حكومت اسلامى و نخستين معصوم در دين مبين اسلام.
تاريخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى (به روايت شيعه). بيشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول آن سال دانسته ‏اند.
عام الفيل، همان سالى است كه ابرهه، با چندين هزار مرد جنگى از يمن به مكه يورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ويران سازد و همگان را به مذهب مسيحيت وادار سازد؛ اما او و سپاهيانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابيل مواجه شده، به هلاكت رسيدند و به اهداف شوم خويش نايل نيامدند. آنان چون سوار بر فيل بودند، آن سال به سال فيل (عام الفيل) معروف گشت.
محل تولد حضرت محمد (ص): مكه معظمه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى).
نسب پدرى حضرت محمد (ص): عبدالله بن عبدالمطلب (شيبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قريش) بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.
حضرت محمد (ص) روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد، همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتاب‏هاى تاريخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم خليل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد
مادر حضرت محمد (ص): آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.
اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم‏ نظير و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب (مدينه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت.
و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روايتى هفت ماه) پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثويبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شير دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
مدت رسالت و زمامدارى حضرت محمد (ص): از 27 رجب سال چهلم عام الفيل (610 ميلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال يازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. حضرت محمد (ص) علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدينه طيبه بر عهده داشت.
همسران حضرت محمد (ص):
1. خديجه بنت خويلد.
2. سوده بنت زمعه.
3. عايشه بنت ابى بكر.
4. امّ شريك بنت دودان.
5. حفصه بنت عمر.
6. ام حبيبه بنت ابى سفيان.
7. امّ سلمه بنت عاتكه.
8. زينب بنت جحش.
9. زينب بنت خزيمه.
10. ميمونه بنت حارث.
11. جويريه بنت حارث.
12. صفيّه بنت حىّ بن اخطب.
نخستين زنى كه افتخار همسرى حضرت محمد (ص) را يافت، خديجه بنت خويلد بود. حضرت محمّد(ص) پيش از رسيدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با اين بانوى بزرگوار ازدواج نمود.
خديجه كبرى (س) با موقعيت و اموال خويش، خدمات شايانى به پيامبر اكرم(ص) در اظهار رسالتش كرد. اين بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در رديف بانوان قدسى، همانند مريم و آسيه، قرار دارد. حضرت محمد (ص) به احترام خديجه كبرى (س) تا هنگامى كه وى زنده بود، با هيچ زن ديگرى ازدواج نكرد. همو بود كه دردها و رنج‏هاى پيامبر(ص) را، كه سران شرك و كفر متوجه آن حضرت مى‏كردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش يارى می‏داد.
خديجه كبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى كه در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنايت مخصوص پروردگار جهانيان قرار گرفت. به همين جهت روزى جبرئيل امين به محضر پيامبر اكرم(ص) شرفياب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خديجه برسان. پيامبر اكرم(ص) به همسرش فرمود: اى خديجه! جبرئيل امين از جانب خداوند متعال به تو سلام مى‏رساند. خديجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئيل السّلام»
حضرت خديجه (س) در ايام همسرى با حضرت محمد (ص) از احترام ويژه رسول‏ خدا(ص) برخوردار بود و پيامبر(ص) نيز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خديجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نيكى ياد می‏كرد.
از عايشه، سومين حضرت محمد (ص)، روايت شده است:
«كانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لايَكادُ يَخْرُجُ مِنَ الْبَيْتِ حَتّى يَذْكُرَ خَديجَةَ فَيَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَيْها، فَذَكَرها يَوْماً مِنَ الْاَيّامِ فَادْرَكَتْني الْغَيْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ كانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَكَ اللّهُ خَيْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. (1)
حضرت محمد (ص) هيچ‏گاه از خانه بيرون نمی‏رفت مگر اين كه يادى از خديجه مى‏كرد و از او به نيكى نام مى‏برد. يك روز كه حضرت محمد (ص) از خديجه (س) ياد كرده و خوبى‏هاى او را بيان میكرد، غيرت زنانگى بر من غالب شد و به پيامبر(ص) گفتم: آيا او يك پيرزن بيشتر بود و حال آن كه خداوند بهتر از آن (يعنى عايشه) را به تو داده است؟ پيامبر اكرم(ص) از اين گفتار من، خشمگين شد، به طورى كه موهاى جلوى سرش از شدت خشم به
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
فرزندان حضرت محمد (ص):
الف) پسران ان حضرت محمد (ص):
1. قاسم. او پيش از بعثت پيامبر اكرم(ص) تولد يافت. از اين رو پيامبر(ص) را ابوالقاسم ناميدند.
2. عبدالله. اين كودك چون پس از بعثت به دنيا آمده بود، وى را «طيّب» و «طاهر» مى‏گفتند.
3. ابراهيم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات ياف
عبدالله و قاسم از خديجه كبرى (س) و ابراهيم از ماريه قبطيه متولد شدند. وهرسه آنان در سنين كودكى از د
ب) دختران حضرت محمد (ص):
1. زينب (س). 2. رقيه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).
دختران حضرت محمد (ص) همگى از حضرت خديجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پيش از رحلت آن حضرت، از دنيا رفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرين دختر وى بود. اين بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسان‏ها و مورد تقديس و تكريم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطين و امّ الأئمة المعصومين(ع) است.
گرچه پيامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خويش علاقه‏مند بود، اما در ميان همسرانش بيش از همه، به خديجه كبرى (س) و در ميان فرزندانش بيش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
آغاز بعثت حضرت محمد (ص):
محمد امين ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نياز با آفريننده جهان مي پرداخت و در عالم خواب رؤياهايی مي ديد راستين و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذيرش وحی - کم کم - آماده مي شد .
درآن شب بزرگ جبرئيل فرشته وحی مأمور شد آياتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پيامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در اين هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهايی و توجه خاص به خالق يگانه جهان جبرئيل از محمد ( ص ) خواست اين آيات را بخواند : ” اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی علم بالقلم . علم الانسان ما لم يعلم ” . يعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفريد . او انسان را از خون بسته آفريد . بخوان به نام پروردگارت که گرامي تر و بزرگتر است . خدايی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمي دانست .
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
حضرت محمد (ص) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانايی خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که ” لوح ” را بخواند . اما همان جواب را شنيد - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد مي تواند ” لوحی ” را که در دست جبرئيل است بخواند . اين آيات سرآغاز مأموريت بسيار توانفرسا و مشکلش بود .
جبرئيل مأموريت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نيز از کوه حرا پايين آمد و به سوی خانه خديجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خديجه دانست که مأموريت بزرگ ” محمد ” آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : ” بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمي دارد زيرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بينوايان کمک مي کنی و ستمديدگان را ياری مي نمايی ” . سپس محمد ( ص ) گفت : ” مرابپوشان ” خديجه او را پوشاند .
حضرت محمد (ص) اندکی به خواب رفت . خديجه نزد ” ورقة بن نوفل ” عمو زاده اش که از دانايان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنين گفت : آنچه برای محمد ( ص ) پيش آمده است آغاز پيغمبری است و ” ناموس بزرگ ” رسالت بر او فرود مي آيد . خديجه با دلگرمی به خانه برگشت .
معراج حضرت محمد (ص):
پيش از هجرت به مدينه که در ماه ربيع الاول سال سيزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگی حضرت محمد (ص) پيش آمد که به ذکر مختصری از آن مي پردازيم : در سال دهم بعثت “معراج ” پيغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفری بود که به امر خداوند متعال و بهمراه امين وحی (جبرئيل ) و بر مرکب فضا پيمايی به نام “براق ” انجام شد.
حضرت محمد (ص) اين سفر با شکوه را از خانه ام هانی خواهر امير المومنين علی (ع ) آغاز کرد و با همان مرکب به سوی بيت المقدس يا مسجد اقصی روانه شد، و از بيت اللحم که زادگاه حضرت مسيح است و منازل انبيا (ع ) ديدن فرمود.
سپس سفر آسمانی خود را آغاز نمود و از مخلوقات آسمانی و بهشت و دوزخ بازديد به عمل آورد، و در نتيجه از رموز و اسرار هستی و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پايان حق تعالی آگاه شد و به “سدرة المنتهي ” رفت و آنرا سراپا پوشيده از شکوه و جلال و عظمت ديد. سپس از همان راهی که آمده بود به زادگاه خود “مکه ” بازگشت و از مرکب فضا پيمای خود پيش از طلوع فجر در خانه “ام هاني ” پائين آمد.
به عقيده شيعه اين سفر جسمانی بوده است نه روحانی چنانکه بعضی گفته اند. در قرآن کريم در سوره “اسرا” از اين سفر با شکوه بدين صورت ياد شده است : “منزه است خدايی که شبانگاه بنده خويش را از مسجد الحرام تا مسجد اقصی که اطراف آن را برکت داده است سير داد، تا آيتهای خويش را به او نشان دهد و خدا شنوا و بيناست “. در همين سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پيامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمايند، که نماز معراج روحانی مومن است .
اصحاب و ياران حضرت محمد (ص):
پيامبر اسلام(ص) چه در مكّه معظمه و چه در مدينه، داراى اصحاب و ياران باوفايى بود كه برخى از آنان پيش از آن حضرت و برخى ديگر پس از ايشان از دنيا رفتند و تعداد آنان به هزاران نفر مى‏رسد. در اين جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره می‏شود:
1. على بن ابى‏طالب(ع).
2. ابوطالب بن عبد المطلب.
3. حمزة بن عبدالمطلب.
4. جعفربن ابى‏طالب.
5. عباس بن عبدالمطلب.
6. عبداللّه بن عباس.
7. فضل بن عباس.
8. معاذبن جبل.
9. سلمان فارسى.
10. ابوذر غفارى (جندب بن جناده).
11. مقداد بن اسود.
12. بلال حبشى.
13. مصعب بن عمير.
14. زبير بن عوام.
15. سعد بن ابى وقاص.
16. ابو دجانه.
17. سهل بن حنيف.
18. سعد بن معاذ.
19. سعد بن عباده.
20. محمد بن مسلمه.
21. زيد بن ارقم.
22. ابو ايوب انصارى.
23. جابر بن عبدالله انصارى.
24. حذيفة بن يمان عنسى.
25. خالد بن سعيد اموى.
26. خزيمة بن ثابت انصارى.
27. زيد بن حارثه.
28. عبدالله بن مسعود.
29. عمار بن ياسر.
30. قيس بن عاصم.
31. مالك بن نويره.
32. ابوبكر بن ابى قحافه.
33. عثمان بن عفان.
34. عبدالله بن رواحه.
35. عمر بن خطّاب.
36. طلحة بن عبيدالله.
37. عثمان بن مظعون.
38. ابو موسى اشعرى.
39. عاصم بن ثابت.
40. عبدالرحمن بن عوف.
41. ابوعبيده جراح.
42. ابو سلمه.
43. ارقم بن ابى ارقم.
44. قدامة بن مظعون.
45. عبدالله بن مظعون.
46. عبيدة بن حارث.
47. سعيد بن زيد.
48. خَبّاب بن اَرَت.
49. بريده اسلمى.
50. عثمان بن حنيف.
51. ابو هيثم تيهان.
52. ابىّ بن كعب.
تاريخ و سبب رحلت حضرت محمد (ص):
دوشنبه 28 صفر، بنا به روايت بيشتر علماى شيعه و دوازدهم ربيع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال يازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدينه بر اثر زهرى كه زنى يهودى به نام زينب در جريان نبرد خيبر به آن حضرت خورانيده بود. معروف است كه پيامبر اسلام(ص) در بيمارىِ وفاتش مى‏فرمود: اين بيمارى از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن يهودى پس از فتح خيبر براى من آورده بود.
محل دفن حضرت محمد (ص):
مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانه‏اى كه وفات يافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:11:00 ق.ظ ]




احادیث حضرت محمد (ص)
1. رسول خدا (ص) : هرکس دوستی دنیا و لذائذ آن را بر طلب علم الهی ترجیح دهد مستوجب خشم الهی میشود و در پائین ترین درجات آتش دوزخ با جهودان محشور خواهد بود و درباره چنین افرادی آیه زیر نازل گشته است . سوره بقره آیه 89 : و چون عرضه شد برایشان راه راست و شناختند صحیح بودن آنرا پس کفران این نعمت نمودند و از آن روی برتافتند پس لعنت خدا بر کافران باد. مکارم الاخلاق صفحه 528
2.رسول خدا (ص) : ای بندگان خدا شما همانند بیمارانید و خداوند مانند طبیب مصلحت مریض در ایناست که به دستورات طبیب عمل نماید نه آنکه به چیزی که خود می پسندد اظهار تمایل کند پس تسلیم اوامر و دستورات الهی شوید تا به گروه نجات یافتگان بپیوندید و به خیر و سعادت دست بیابید. مجموعه ورام جلد 2 صفحه 117
3.رسول خدا (ص) : در تفسیر قول خدای عزوجل سوره واقعه آیه 10 و 11 (( السابقون السابقون اولئک المقربون )) (( سبقت گیرندگان در انجام اوامر الهی همان مقربان درگاه الهی هستند )) فرمودند : جبرئیل به من خبر داده سابقون علی (ع) و شیعیانش میباشند آنها هستند که به بهشت سبقت گیرند و به جهت کرامتی که خداوند به آنها نموده مقربان درگاه الهی می باشند. امالی شیخ مفید صفحه 339
4.پیغمبر(ص) : دوستی من و خاندانم در هفت جای پروحشت سودمند است وقت مرگ در قبر هنگام زنده شدن موقع تحویل دادن نامه اعمال در وقت حساب و سنجش اعمال و عبور از پل صراط کتاب نصایح صفحه 263 حدیث 13
5.رسول خدا (ص) : خداوند متعال به هیچ عالم و دانشمندی سرمایه علمی عطا نفرمود جز آنکه از او پیمان گرفت نوع همان پیمانی که از پیغمبران گرفت که احکام و دستوراتش را به مردم ابلاغ نمایند و هرگز از بیان حقیقت دریغ نورزند. ترجمه منیة المرید صفحه 59
6.پیامبر اکرم (ص) : هرکس که خداوند به او علم دین عطا کرده باشد و او آن را به مردم تعلیم ندهد پس از مرگ داوند را در حالی ملاقات میکند که بر دهانش لجام آهنین زده باشند. بحارالانوار جلد 2 صفحه 68
7. رسول خدا (ص) : هرکس قرآن را قرائت کند و آن را سبب و وسیله روزی خویش قرار دهد روز قیامت بیاید در حالی که صورتش استخوانی باشد که در آن گوشت نیست یعنی بی آبرو به محشر وارد شود. ثواب الاعمال صفحه 638
8.رسول خدا (ص) : هرکه امامت علی (ع) را پس از من منکر شود چون کسی باشد که در زندگیم پیغمبری مرا انکار نموده و هرکه پیغمبری مرا منکر باشد چون منکر ربوبیت پروردگار است. امالی صدوق صفحه 656
9.پیامبر اکرم (ص) : هرگاه خداوند خیر بنده ای را بخواهد او را در امر دین و احکام و دستوراتش دانا و فهمیده می نماید. امالی مفید صفحه 174
10.رسول خدا (ص) : هر مومنی بمیرد و یک ورق کاغذ از او بماند که دانشی بر آن باشد آن ورقه روز قیامت میان او و دوزخ حائل و مانع شود و خدای تبارک و تعالی به هرحرفی که در آن کاغذ نوشته شهری در بهشت به او دهد که هفت برابر دنیا باشد. امالی صدوق صفحه 37
11.رسول خدا (ص) : مومنی نیست که یک ساعت نزد عالمی نشیند جز آنکه خدای عزوجل به سوی او ندا کند نزد حبیب من نشستی به عزت و جلالم سوگند تو را با او ساکن بهشت نمایم و باکی از این کار ندارم. امالی صدوق صفحه 37
12.رسول خدا (ص) : قرض داری که حقوق مردم را نپرداخته پس از مرگ در قبرش در غل و زنجیری از آتش است و جز پرداخت قرضش توسط وارثین چیزی غل و زنجیر را باز نمیکند. نهج الفصاحه صفحه 391
13.رسول خدا (ص) : کسی که برای رفع نیاز برادر مومن خود کوشش نماید مانند این است که نه هزار سال خداوند متعال را عبادت نموده در حالی که روزها را روزه گرفته و شب ها را هم شب زنده داری نموده. بحارالانوار جلد 74 صفحه 315
14.رسول خدا (ص) : شب معراج که به سوی آسمانها عروج کردم در مسیر خویش بر گروهی برخورد کردم که لبهای ایشان را با قیچی های آتشین می بریدند و در آتش می افکندند از جبرئیل پرسیدم اینها چه افرادی هستند ؟ در پاسخ گفت سخن سرآیان و خطیبان امت شما هستند که مردم را به کارهای پسندیده می خواندند و خود غافل اند از آن و حال آنکه ایشان قرآن را تلاوت میکردند ولی از گفتارش غافل بودند. وسائل الشیعه جلد 17 صفحه 318
15.رسول خدا (ص) : هرکس مومنی را بیازارد پس بی گمان مرا اذیت کرده و هرکس مرا برنجاند گویا خدا را آزار رسانده است و هرکس خدا را اذیت کند چنانکه در تورات انجیل زبور و قرآن آمده از رحمت خداوند به دور است. جامع السعادت جلد 2 صفحه 215
16.رسول خدا (ص) : کسی که مومنی را بی جهت اذیت نماید پس مانند آن است که ده مرتبه مکه معظمه و بیت المعور را خراب کرده و هزار فرشته مقرب درگاه الهی را کشته است. مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 103
17.رسول خدا (ص) : خداوند متعال فرموده : هرکس به یکی از دوستان من اهانت کند به جنگ با من کمین کرده است و من از هر چیزی بیشتر به کمک دوستانم می شتابم. اصول کافی جلد 4 صفحه 53
18.رسول خدا (ص) : آنکس که ساعتی ذلت و سختی فرا گرفتن علم الهی را تحمل نکند و با حقارت موقت آن کنار نیاید برای همیشه در نادانی ذلت می ماند و یک عمر با خواری جهل به سر می برد. بحارالانوار جلد 1 صفحه 57
19. رسول گرامی (ص) : وقتی خداوند درباره کسی اراده خیر فرماید وی را در امر دین فقیه و دانا میکند و به دنیا و علائق مادی کم اعتنایش میکند و او را به عیوبات اخلاقیش بینا و آگاه می سازد. نهج الفصاحه صفحه 26
20.رسول خدا (ص) : بدترین مردم کسی است که آخرت خود را به دنیای خویش بفروشد و بدتر از او کسی است که آخرت خود را به خاطر دنیای دیگران از دست بدهد و تباه کند. سخنان 14 معصوم جلد 4 صفحه 108
21.رسول خدا (ص) : هرکه داستانی از برادر دینی خود بگوید که قصدش خراب کردن دوست خود باشد تا او را از چشم مردم بیندازد خدا او را از ولایت خود بیرون کند و در ولایت شیطان گذارد و شیطان هم از او دوری گزیند. امالی صدوق صفحه 486
22.پیامبر اکرم (ص) : هرکس یک مساله شرعی از احادیث ما پیرامون حلال و حرام و مسائل دینی اش را بیاموزد خدای تعالی هزار گناه او را بیامرزد و شهری از طلا به وسعت دنیا برایش در بهشت بنا کند و به عدد هر موئی که در بدنش قرار دارد برایش حج مقبول می نویسند. بحارالانوار جلد 1 صفحه 214
23.رسول خدا (ص) : کسی که به دنبال یادگیری علوم الهی و مسائل دینی اش اقدام کند مانند کسی است که روزها را روزه و شب ها را به شب زنده داری تا صبح پراخته و آموختن یک مساله شرعی برای شخص بهتر از این است که به اندازه کوه ابوقبیس در راه خدا طلا انفاق نماید. بحارالانوار جلد 1 صفحه 184
24.رسول خدا (ص) : کسی که از خانه خود برای یادگیری علم دینی بیرون آید هفتاد هزار ملک او را مشایعت میکنند و اگر در این راه از دنیا برود شهید از دنیا رفته است. عین الحیوة صفحه 169
25.رسول خدا (ص) : به اصحاب خود می فرمودند : مقید کنید خود را به نوشتن احادیث زیرا خدای تعالی به خاطر کسانی که احادیث را ثبت میکنند و سپس نشر می دهند هربلا و بدی را از مردم دور میکند و آنان در میان شیعیان ما مانند ستارگان اند چه در حال زنده بودن و چه پس از مرگشان و خدا به خاطر ایشان هر بدعتی که در دین گزارده شود را از بین میبرد. ترجمه منیةالمرید صفحه 531
26.رسول اکرم (ص) : یاد کنید در مجالس و صحبت های خود فضایل علی ابن ابی طالب (ع) را زیرا یاد کردن از علی بن ابی طالب (ع) یاد از من است و یاد کردن من یاد کردن از خداست. عین الحیوة صفحه 548
27.رسول خدا (ص) : روزی شیطان در جلوی موسی (ع) ممثل شد پس موسی (ع) به شیطان گفت کدام گناهست که چون فرزند آدم مرتکب آن میشود تو بر او مسلط میشوی شیطان گفت وقتی که از خود راضی باشد و عملهای خیر خود را بسیار شمارد و گناهانش در چشم او اندک نماید. عین الحیوة صفحه 182
28.رسول خدا (ص) : خداوند چهارچیز را در چهار چیز قرار داده است : 1.برکت علم را ر احترام به استاد 2.بقای ایمان را در تعظیم خدا به وسیله انجام بی چون چرای دستوراتش 3.لذت و برکت زندگی را در نیکی به پدر و مادر 4.و آزادی از جهنم را در آزار ندادن مردم نصایح صفحه 230
29.رسول گرامی (ص) : در آیام زندگی اوقاتی فرا میرسد که در معرض نسیم حیات بخش الهی قرار میگیرید و فرصت مناسبی بدست می آورید که برای آخرت خود بهره ای شآیان ببرید پس بکوشید از آن فرصتها استفاده کنید و خویشتن را در مسیر فیض الهی قرار دهید. محجة البیضاء جلد 5 صفحه 15
30.رسول اکرم (ص) : آنکس که بر رویش در خیری گشوده شد غنیمت بشمارد و از فرصت استفاده کند زیرا نمیداند چه وقت آن در برویش بسته میشود. مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 9
31.رسول خدا (ص) : آنگاه که از بوستانهای بهشتی عبور می کنید خود را از نعمتهای آن اشباع و بهره مند سازید عرض شد : بوستانهای بهشت کجاست ؟ فرمودند حلقه ها و جلساتی که در آن فضائل و احادیث ما خاندان مطرح میشود.
32. رسول اکرم (ص) : یکی از انصار نزد پیامبر (ص) آمد و گفت اگر بنا باشد جنازه ای را تشییع کنم یا در مجلس مرد دانشمندی حاضر شوم حضور مرا در کدامیک از این دو دوست تر می دارید. حضرت فرمودند : اگر کسانی باشند که در پی جنازه روان شوند و آن را به خاک سپارند حاضر شدن در مجلس عالمی که علوم و احادیث و آیات الهی را بیان مینماید از حضور در تشییع هزار جنازه و عیادت نمودن از هزار بیمار و برپا ایستادن برای عبادت خدا در هزار شب و روزه داشتن در هزار روز و صدقه دادن هزار دینار به فقیر و گزاراندن هزار حج و حضور در هزار جنگ در راه خدا فضیلت بیشتری دارد و اینها کجا به پای حضور در مجلس علم الهی میرسد آیا ندانسته ای که حیات و زنده بودن قلب به آموختن علم الهی است و مرگ و نابودی قلب آدمی به جهل و نادانی است. روضة الواعظین صفحه 12
33.رسول اکرم (ص) : احترام گذاشتن به مسلمان مو سفید و سالخورده از جمله تجلیل خداست و از ما نیست کسی که بزرگسال ما را احترام نکند و به خردسال ما مهربانی نکند. اصول کافی جلد 3 صفحه 240
34.رسول خدا (ص) : پیر سالخورده در میان قوم و کسان خود مانند پیغمبر الهی در امت خود میباشد. سخنان 14 معصوم جلد 2 صفحه 25
35.رسول اکرم (ص) : روزی رسول خدا (ص) در حین عبور از کوچه ای بعضی از کودکان را در حال بازی دید و فرمود : وای بر فرزندان آخرالزمان از پدرانشان عرض شد یا رسول الله (ص) از پدران مشرک آنها فرمود : نه بلکه از پدران مسلمان ایشان که هیچ چیز از فرائض و احکام مذهبی را به آنان نمی آموزند و اگر خود فرزندان به دنبال فراگیری پاره ای از مسائل دینی بروند آنها را از اداء این وظیفه مقدس باز می دارند و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان به دنبال کسب و تجارت روند و متاع ناچیزی از دنیا بدست آورند بدانید من از این قبیل پدران بیزار هستم و آنها نیز از بستگی به من بری اند. مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 625
36.رسول اکرم (ص) : شما را درباره نوجوانان و جوانان به نیکی سفارش میکنم که آنها دلی رقیق تر و قلبی فضیلت پذیر تر دارند خداوند مرا به پیامبری برانگیخت تا مردم را به رحمت الهی بشارت دهم و ازعذابش بترسانم جوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبت بستند ولی پیران از قبول دعوتم سرباز زدند و به مخالفتم برخاستند. سخنان 14 معصوم جلد 2 صفحه 133
37.رسول اکرم (ص) : وجود پیران سالخورده بین شما باعث افزایش رحمت و لطف پروردگار و گسترش نعمتهای الهی بر شماست. نهج الفصاحه صفحه 222
38. رسول اکرم (ص) : با جمعی از اصحاب خود از جائی عبور میکردند که مردی از کنار ایشان عبور نمود بعضی که او را میشناختند گفتند دیوانه است. رسول اکرم (ص) فرمودند : این مرد دیوانه نیست بلکه مبتلا به مرضی است دیوانه حقیقی آن زن و مردی است که جوانی خود را در غیر طاعت الهی صرف کرده باشد. مشکوة الانوار صفحه 153
39. رسول اکرم (ص) : حضور رسول خدا (ص) عرض شد : شخصی در دوران جاهلیت مرتکب اعمال زشتی شده که به آن ها آگاهی نداشته اکنون که فهمیده و به شرف هدایت اسلام نائل گشته آیا خداوند گناهان گذشته او را مواخذه میکند؟ حضرت فرمودند : اگر در باقیمانده عمرش که دانا شده دارای حسن رفتار باشد و به پاکی و نیکی اقدام نماید خداوند او را به گناهان گذشته اش مواخذه نمی کند ولی اگر در باقیمانده عمرش نادرست و بدکار باشد و به رویه گذشته اش ادامه دهد به تمام اعمال دوران عمرش مواخذه خواهد شد. سفینة البحار جلد 3 صفحه 258
40.رسول خدا (ص) : موقعی که برای خانواده ات میوه خریداری میکنی مقداری از آن را به همسایه ات اهداء کن و اگر نمی توانی هدیه بدهی میوه را سری و مخفیانه یا پوشیده به منزل ببر مراقب باش فرزندت میوه را به خارج از منزل نبرد تا کودک همسایه از دیدن آن ناراحت و آزرده خاطر نشود. بحار الانوار جلد 18 صفحه 222
41.رسول گرامی (ص) : آدمی تحت تاثیر رفیق خویش است و از روش او پیروی میکند البته هرکدام از شما باید در انتخاب دوست قت کند و ببیند با چه کسی دارد طرح رفاقت و دوستی می ریزد. الحدیث جلد 2 صفحه 48
42.رسول خدا (ص) : زیاد وضو بگیرید و همواره طاهر باشید که خداوند به این سبب عمرتان را طولانی میکند و اگر توانائی دارید شب و روز با وضو باشید چه آنکه اگر در حال طهارت از دنیا بروید در صف شهداء خواهید بود. اسماء الحسنی صفحه 250
43.رسول خدا (ص) : کسی که در دنیا چشم هایش را از نگاه به نا محرم پر کند خداوند در روز قیامت چشم هایش را با میخ های آتشین پر از آتش کند تا وقتی که به حساب مردم رسیدگی شود سپس او را به جهنم برند. ثواب الاعمال صفحه 338
44.رسول خدا (ص) : شما نمی توانید با بذل مال و ثروت محبت همه مردم را به سوی خود جلب نمائید ولی با روی بشاش و چهره گشاده و اخلاق خوب با آنان برخورد کنید تا همه مردم شما را دوست بدارند. الحدیث جلد 2 صفحه 29
45.رسول خدا (ص) : جابر بن عبدالله انصاری گوید روزی ما نزد رسول خدا (ص) بودیم آن حضرت خطی را ر پیش روی خود کشید و فرمود این راه خداست سپس دو خط دیگر نیز در طرف چپ و راست آن کشیده و فرمودند اینها راه شیطان هستند سپس دست خود را روی خط وسط گذاشتند و فرموند این همان راه مستقیم که صراط علی بن ابیطالب (ع) میباشد است و چپ و راست که سوای راه اوست صراط شیطان است. تفسیر المیزان جلد 7 صفحه 587
46.رسول خدا (ص) : آنکس که معلومات علمی خویش را افزایش دهد ولی به موازات آن بر پاکی و وظیفه شناسی خود نیافزاید با این کارش جز بر دوری خود از خداوند نیفزوه است. سخنان 14 معصوم جلد 2 صفحه 73
47.رسول خدا (ص) : اگر فرزند آدم به اندازه ظرفیت دو رودخانه بزرگ سیل طلا در اختیار داشته باشد باز هم طمع مال بیشتر را دارد و دست بردار نمیشود و دنبال رودخانه سوم میگردد. مجموعه ورام جلد 1 صفحه 163
48.رسول خدا (ص) : روزگاری بر مردم می آید که سنت های سعادت بخش در جامعه بدعت تلقی میشود و نوآوریهای حرام سنت . در آن زمان مومنان صبور که در مقابل محرمات و گناهان و بدعتهای نوآورده شده می ایستند فریبکار و حیله گر معرفی میشوند و افراد بدعت ساز حیله گر برای مردم سعادتمند معرفی میشوند. سفینة البحار جلد 1 صفحه 557
49.رسول خدا (ص) : زن را صرفا برای زیبایی ظاهرش به همسری انتخاب نکن چه ممکن است زیبائی زن سبب پستی و سقوط اخلاقیش شود و همچنین به انگیزه مالش با وی پیوند زناشوئی برقرار مکن زیرا مال او میتواند وسیله سرکشی و طغیانش بر تو گردد بلکه به سرمایه دینش و ایمانش متوجه باش و با زن با ایمان ازدواج نما. محجة البیضاء جلد 3 صفحه 86
50.رسول اکرم (ص) : مردی از رسول خدا (ص) در خواست نصیحتی کرد حضرت فرمودند زیانت را از گناه و خلاف نگاه دار مرد دوباره در خواست نمود حضرت باز فرمودند زیانت را از گناه و آزار مردم نگاه دار وقتی مرا برای مرتبه سوم درخواستش را تکرار کرد حضرت در پاسخ او به تندی فرموند : وای بر تو آیا مردم را جز حاصل زبان خود چیز دیگری به صورت در آتش می افکند. تحف العقول صفحه 56
51.رسول خدا (ص) : هرکه مومنی را اطعام نماید و غذائی بخوراند تا او را سیر کند هیچ یک از خلق خدا نمیتواند ثواب او را بشمارند نه ملک مقرب و نه پیغمبر مرسل مگر خداوند عالمیان. عین الحیوة صفحه 444
52.پیغمبر اکرم (ص) : خانه های خود را با خواندن قرآن روشن کنید و آنها را همچون گورستان نسازید چنانکه یهودیان و ترسآیان ان چنین کردند و در همان کلیساها و معبدهای خود عبادت نموده و خانه هایشان را رها نمودند و بی عبادت گذراندند زیرا چون در خانه بسیار قرآن خوانده شود خیرش فراوان شود و اهل آن توسعه یابند و برای اهل آسمان بدرخشد چنانکه ستارگان آسمان برای اهل زمین می درخشد. اصول کافی جلد 4 صفحه 421
53.رسول اکرم (ص) : اگر عبادت کننده ای عبادت کند خدای عزوجل را به اندازه عمر نوح و برای او هم وزن کوه احد طلا باشد و در راه خدا انفاق نماید و یک هزار سال پیاده به مکه برود و عمل حج انجام دهد و بعد در بین صفا و مروه در راه خدا مظلومانه شهید شود ولی ولایت علی بن ابی طالب (ع) را نداشته باشد بوی بهشت را نشود و داخل در آن نمیشود. ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 43
54.رسول اکرم (ص) : شخص زناکار اگر بمیرد و توبه نکند خداوند سیصد در از درهای دوزخ بر روی او باز کند و از هر دری مار و عقرب های فراوانی به او حمله کنند و تا قیامت در آتش بسوزد و وقتی وارد محشر میشود اهل محشر از بوی تعفن و گند وی متعذی و در عذاب باشند. تفسیر جامع جلد 4 صفحه 460
55.رسول خدا (ص) : روز قیامت در میان اعضای بدن زبان عذابی شود که هیچ کدام اعضاء نشوند پس زبان گوید پروردگارا مرا چنان عذابی نمودی که چیزی را چنان عذاب نکردی در پاسخ او گفته شود از تو یک سخن درآمد در مشارق و مغارب زمین رسید و به وسیله آن خونهای محترم ریخته شد و مال محترم غارت شد و آبروی مومن برباد رفت پس به عزت و جلالم سوگند که چنان عذابی را بر تو مقرر کنم که به هیچ عضوی مقرر نکرده باشم. اصول کافی جلد3 صفحه 180
56.رسول خدا (ص) : هرکس با تکبر و خودخواهی بر روی زمین راه برود زمین و آنچه در زیر آنست و آنچه بر روی آنست او را لعن و نفرین نمایند. ثواب الاعمال صفحه 627
57. پیامبر اکرم (ص) : خواب بر هفت قسم است : 1. خواب غفلت که آن خواب در مجالس پند و اخلاق است.2. خواب لعنت خواب به هنگام نماز صبح است. 3. خواب رخصت خواب بعد از نماز عشاء 4. خواب بدبختی خواب در وقت هر نماز است 5. خواب عذاب خواب بعد از نماز صبح و زدن سپیده 6. خواب راحت خواب هنگام ظهر است 7. خواب حسرت خوابیدن در شب جمعه دارالسلام نوری
58.رسول اکرم (ص) : از مردم اهل جهنم آنکس که عذابش از همه آسانتر است دو کفش آتشین به پا دارد که مغز سرش از شدت گرمای آن کفشها به جوش می آید. نهج الفصاحه صفحه 22
59.رسول اکرم (ص) : توبه دری دارد که پهنای آن مانند وسعت مشرق تا مغرب است و تا خورشید از مغرب طلوع نکند این در بسته نمیشود. نهج الفصاحه صفحه 177

60.رسول خدا (ص) : خطاب به مردان متاهل فرمودند : لباسهای خود را تمیز کنید و موهای خود را کم و مرتب و زیبا کنید و دهانهای خود را مسواک بزنید و همیشه آراسته و پاکیزه باشید زیرا یهودیان چنان نکردند و زنانشان زناکار شدند. نهج الفصاحه صفحه 72
61.رسول اکرم (ص) : در شب معراج از جانب حق تعالی به من خطاب رسید ای محمد (ص) : علی (ع) در نزد من محبوبترین خلق است علی چراغ هدایت اولیای من است علی (ع) پرچمدار افراد مومن و صالح است علی نور است از برای کسی که اطاعت اوامر او نماید و علی کلمه تقوی و باقیه است برای افراد پرهیزکار که پس از مرگ ملازم آنها باشد ای محمد هرکس علی را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکه با علی دشمنی ورزد مرا دشمنی نموده. تفسیر جامع جلد 6 صفحه 45
61.پیامبر اکرم (ص) : شخصی شارب خمر و خورنده شراب صبح میکند در حالتی که شب را عروس شیطان بوده است. تفسیر جامع جلد 1 صفحه 142
63.رسول خدا (ص) : هرکه قبل از طلب حاجت خود از خدا نخست چهل مومن را دعا کند سپس حاجتش را به خدا عنوان کند دعایش اجابت شود. اصول کافی جلد 4 صفحه 288
64.رسول اکرم (ص) : هرکه در میان سخن برادر مسلمانش که در حال صحبت کردن است بدود و سخن او را قطع کند مانند این است که گوشت صورت او را کنده است. اصول کافی جلد 4 صفحه 481
65.رسول اکرم (ص) : اگر مردم میدانستند علی (ع) از چه زمانی به امیرالمومنین لقب یافت حقیقتا منکر فضیلت او نمی شدند و او وقتی امیرالمومنین نامیده شد که هنوز روح در بدن آدم دمیده نشده بود زیرا خداوند در عالم ذر مردم را بر نفس خودشان گواه گرفت فرمود : آیا من پروردگار شما نیستم و محمد (ص) پیغمبر شما و علی (ع) امیرالمومنین بر شما نیست پس همه خلایق از روی میل و رغبت یا به اکراه و اجبار گفتند آری. تفسیر جامع جلد 2 صفحه 482
66.پیامبر اکرم (ص) : شخصی در روز قیامت می آید در حالی که مانند کوههای سر به فلک کشیده یا ابرهای متراکم برای او حسنات در نظر گرفته شده است عرض میکند خدآیا من که این همه عمل خوب نداشتم خطاب به او شود این همان علومی است که به دیگران آموختی و آنان هم عمل کردند و تو در پاداش تمامی آنها شریک بودی. بحارالانوار جلد 2 صفحه 19
67.رسول اکرم (ص) : حضور رسول خدا (ص) نام دو نفر به میان آمد که یکی پس از نماز می نشست و احکام دین به مردم می آموخت و دیگری روزها را روزه و شب ها را به نماز مشغول بود حضرت فرمودند مزیت و برتری کسی که احکام و علم به دیگران می آموزد بر دیگری که فقط عبادت میکند مانند فضیلت من پیغمبر بر سایر مردم است. نصایح صفحه 126
68.رسول خدا (ص) : علامت اهل یقین شش چیز است : 1-یقین به داشتن پروردگار و یکتائی او پس تلاش برای جلب محبت او 2-یقین به مرگ پس دور اندیشی و آماده شدن برای آن 3-یقین به زنده شدن پس از مرگ پس ترس از رسوائی 4-یقین به بهشت شوق برای دیدار آن 5-یقین به آتش جهنم پس تلاش برای نجات از آن 6-یقین به حساب و کتاب و سنجش اعمال پس محاسبه نمودن اعمال خویش پیش از رسیدن مرگ. کلام نور جلد 1 صفحه 249
69.رسول خدا (ص) : آیا شما را به سخاوتمندترین فرد آگاه نکنم ؟ عرض شد بفرمائید : فرمود خدای متعال بخشنده ترین سخاوتمندان است و من در میان فرزندان آدم سخاوتمندترین هستم و بعد از من مردی که علوم دینی و الهی را می آموزد و آن را میان مردم پخش میکند سخاوتمند ترین مردم است و او به تنهایی یک امت محسوب میشود. میزان الحکمه جلد 6 صفحه 474
70.رسول خدا (ص) : هرکه کار زشتی را فاش کند چون کسی است که آن را انجام داده و هرکه مومنی را به کار زشتی سرزنش کند نمیرد تا به آن عمل گرفتار شود. اصول کافی جلد 4 صفحه 59
71.رسول خدا (ص) : بیشترین چیزی که بر امتم می ترسم افرادی هستند که قرآن را به نظر و رای خود تفسیر و تاویل میکنند و در غیر جای آن از آن بهره می گیرند. الحیاة جلد 3 صفحه 30
72.رسول اکرم (ص) : هرکه برای رضای خدا به دنبال علم الهی رفت بابی از علم به رویش گشوده نشود جز آنکه به سبب آن تواضعش نسبت به مردم بیشتر میگردد پس او خود را در چشم خویش خوار و ذلیل می شمارد و از معصیت و نافرمانی خدا ترسش بیشتر میشود و تلاشش در یاری دین افزوده گردد و با علم خویش به مردم نفع میرساند. میزان الحکمه جلد 6 صفحه 479
73.رسول خدا (ص) : من هفت دسته را لعن کرده ام که خداوند و هر پیغمبر مستجاب الدعوه ای لعنتشان کرده : 1.کسی که به کتاب خدا چیزی اضافه کند و آنرا تغییر دهد.2.آن کس که با روش و سنت من مخالفت کند.3.آنکس که با خاندان و اهل بیت من دشمنی نماید و احترامشان ننماید.4.آنکه حرامهای خدا را حلال شمارد و حلال های الهی را حرام شمارد.5.آنکه از عبادت و پرستش خدا سرباز زند .6.آنکه استفاده از بیت المال مسلمین را بر خود حلال شمارد.7.آنکس که به ناحق و زور ریاست و حکومت را در دست خود گیرد تا عزیزان خدا را خوار و ذلیلان حق را عزیز کند. خصال الصدوق جلد 2 صفحه 103
74. پیامبر اکرم (ص) : روزگاری برامت من خواهد آمد که از قرآن جز رسمی واز اسلام جز اسمی باقی نمی ماند . مردمی در آن زمان مسلمان خوانده می شوند با آنکه دور ترین مردم از اسلامند ، مساجدشان آباد ولی از هدایت تهی است ، فقیهان آن زمان بدترین فقیهانند ودر زیر آسمان فتنه از ایشان برمی خیزد و به ایشان باز می گردد. بحارالانوارجلد 2 صفحه 109
75. رسول خدا (ص) : بیماران خود را به وسیله صدقه و احسان به فقرا علاج کنید ، زیرا صدقه دادن و احسان نمودن بیماری ها و گرفتاریهای شما را دفع می کند. نهج الفصاحه صفحه 325
76. رسول خدا (ص) : خاک بر سرش ، خاک بر سرش ، خاک بر سرش . کسی که پدر و مادرش یا یکی از آن دو پیش او به سن پیری برسند و او به واسطه خدمت به آنها بهشتی نشود . نهج الفصاحه صفحه 349
77. رسول خدا (ص) : مومن خود به تنهائی یک امت است ( مومن خود به تنهائی حجت است ) مومن خود به تنهائی جماعت است . بحارالانوارجلد 73 صفحه 303
78. رسول خدا (ص) : سه صفت است که در هر که باشد به خودش باز می گردد . 1- مکر وحیله کردن با مردم 2- ظلم و ستم به مردم 3- پیمان شکنی . نهج الفصاحه صفحه 268

79. رسول خدا (ص) : حلقه در بهشت از یاقوت سرخ بوده که روی صفحه طلائی درب نصب گردیده و وقتی حلقه روی درب کوبیده می شود صدای (( یاعلی )) از آن بلند میشود. علل الشرایع جلد 1 صفحه 543
80. رسول اکرم (ص) : لعنت خدا بر کسی باد هر بار که بر سر سفره ای بنشیند که در آن سفره شراب وجود دارد . بحارالانوار جلد 2 صفحه 115
81. رسول خدا (ص) : هر زنی که خود را برای غیر شوهرش خوشبو نماید و به خود عطر بزند هیچ نمازی از او پذیرفته نمی شود تا همانگونه که به خاطر جنابت غسل می نماید به خاطر این بوی خوش نیز غسل کند و از آن عمل توبه نماید . من لا یحضره الفقیه جلد 3 صفحه 440
82. رسول خدا (ص) : هنگامی که زنی در جائی نشست بعد از آنکه از آنجا برخاست در جای او منشینید تا آنکه گرمی آنجا از بین برود و جایش خنک شود. من لا یحضره الفقیه جلد 3 صفحه 467
83. رسول خدا (ص) : به پدر و مادر خود نیکی کنید تا فرزندان شما به شما نیکی نمایند چشم از زنان و ناموس مردم بپوشانید و خیانت به آنها نکنید تا از زنانتان چشم بپوشند و به آنها خیانت نکنند . نهج الفصاحه صفحه 219
84. رسول خدا (ص) : منفورترین بندگان نزد خداوند کسی است که لباس وی از خودش و کارش بهتر باشد یعنی جامه ( لباسش ) وی جامه پیغمبران باشد و کارش کار ستمگران . نهج الفصاحه صفحه 4
85. رسول خدا (ص) : وقتی کسی در نماز امام جماعت شد نمازش را کوتاه و سبک بخواند زیرا در میان مردم کودک و سالمند و بیمار و ناتوان هست و هر وقت خواست برای خود نماز گذارد به تنهائی هر چه می خواهد طول دهد . نهج الفصاحه صفحه 36
86. رسول خدا (ص) : دو کس در قیامت از همه مردم بیشتر حسرت می خورند : 1- مردی که در دنیا برای طلب علم دین فرصت داشته ولی به خاطر تنبلی به جستجوی آن نرفته ، دیگری مردی است که دانش دین را به دیگران آموخته و آنها به آن عمل نموده و به بهشت رفته اند ، ولی خود عمل به آن دانش نکرده و باید به جهنم برود .نهج الفصاحه صفحه 60
87. رسول خدا (ص) : خطاب به مردانی که ازدواج می کنند فرمود : لباسهای خود را تمیز کنید و موهای خود را مرتب نمائید مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید زیرا یهودیان چنان نکردند و زنانشان زناکار شدند . نهج الفصاحه صفحه 72
88. رسول خدا (ص) : بدانید هیچ مردی با زن نا محرم خلوت نمی کند جز آنکه سومی آنها شیطان است و آنقدر آنها را وسوسه میکند تا در حرام بیفتند . نهج الفصاحه صفحه 92
89. رسول خدا (ص) : به حضرت عرض شد کدام رفیق و هم نشین از همه بهتر است ؟ فرمود : 1- کسی که دیدارش شما را به یاد خدا می اندازد 2- و گفتارش در علم و دانش شما بیفزاید 3- و عمل و کردارش شما را به یاد آخرت بیندازد . کلام نور جلد 2 صفحه 530
90. رسول خدا (ص) : هرگز رستگار نمی شوند مردمی که امور مملکت خود را به دست زنان بسپارند و نیز فرمود : هر گاه کارهای مملکتی شما به دست زنان افتاد زیر خاک از روی زمین برای شما بهتر است . روضه بحار جلد 1 صفحه 160
91. رسول خدا (ص) : گاهی می شود که شخص دزد زده که دزد اموالش را برده گناهاش از دزد بیشتر می گردد ، بخاطر اینکه او مردم را بدون علت متهم به دزدی میکند و به بی گناهان تهمت دزدی می زند. روضه بحار جلد 1 صفحه 160
92. رسول خدا (ص) : خدا متعال مرا به هفت چیز سفارش فرمود : 1- خالص نمودن عبادات و اعمال برای خدا در پنهان و آشکارا 2- دادگری و عدالت در حال خشم و غضب 3- میانه روی و اقتصاد در خرج کردن به هنگام فقر و ثروتمندی 4- بخشیدن و عفو از کسی که ستم نموده 5- عطا نمایم به آنکس که مرا محروم کرده 6- پیوند با رفیق و خویشاوندی که از من بریده 7- اینکه سکوتم اندیشه باشد و سخنم یاد خدا باشد و نگاهم عبرت باشد. روضه بحار جلد 1 صفحه 160
93. رسول خدا (ص) : کسی که مومنی را درباره موضوعی یا کاری سرزنش کند ، نمی میرد تا خودش به آن مساله گرفتار شود و امتحان گردد . روضه بحار جلد 1 صفحه 171

94. رسول خدا (ص) : فقیر واقعی کسی است که از مالش چیزی برای آخرتش پیش نفرستاده و اگر چه ثروت و دارایش در دنیا از همه مردم بیشتر باشد و نیرومند واقعی کسی است که شیطان در دلش نشین زند و او را سخت خشمناک کند و خونش را بجوش آورد ولی او خدا را یاد کند و غضبش را فرو نشاند . روضه بحار جلد 1 صفحه 170
95. رسول خدا (ص): افسرده خاطر نسازد یکی از شما را اگر خواب و رویاء از او برداشته شود ، زیرا دلی که دانش در آن رسوخ نموده باشد خواب و رویاء از آن برداشته می گردد . روضه بحار جلد 1 صفحه 174
96. رسول خدا (ص) : نشست وبرخاست با چند طایفه دل را می میراند 1- خسیسان 2- با ثروتمندان 3- گفتگو با زنان 4- نشست با مردگان ، عرض شد چگونه می شود با مردگان نشست و صحبت کرد فرمود : منظورم از مرده کسی است که دلش از یاد آخرت مرده و فقط به فکر آباد نمودن دنیاست . روضه بحار جلد 1 صفحه 174
97. رسول خدا (ص) : شش چیز را برای من تعهد کنید تا من هم بهشت را برای شما تضمین نمایم 1- چون خواستید سخنی بگوئید دروغ نگوئید 2- هر گاه امانتی به شما سپرده شد یا به عنوان امین در جائی انتخاب شدید خیانت نکنید 3- هرگاه وعده ای دادید به آن عمل کنید 4- چشمهایتان را از نگاه های حرام و نگاه به نا محرم بپوشانید 5- دستهایتان را از خلاف کردن نگه دارید 6- آلت تناسلی خود را از حرام حفظ نمائید . روضه بحار جلد 1 صفحه 185
98. رسول خدا (ص) : بدترین سخن کلام دروغ است 2- بدترین امور کارهای بدعت آمیز است ( یعنی اموری که مخالف فرمان خدا و رسول الله (ص) و ائمه اطهار (ع) است ) 3- بدترین پشیمانی ها پشیمانی پس از ورود به عالم آخرت در شب اول قبر است 4 - بدترین کاسبی ها کسب ربا و نزول است و بدترین خوردنی ها خوردن مال یتیم است به ستم و ظلم . روضه بحار جلد 1 صفحه 192
99. رسول اکرم (ص): بنده خدا باید از دنیایش برای آخرتش توشه برگیرد و از جوانیش برای پیری و از دوران سلامتی برای بیماریش و از زندگی اش برای مرگش ، سوگند به آن خدائی که جانم در دست اوست پس از دنیا خانه ای نیست مگر بهشت یا جهنم روضه بحار جلد 1 صفحه 195
100. رسول اکرم (ص) : هرکس لقمه ای غذا به مومنی بخوراند خداوند از میوه های بهشت به او بخوراند و هر کسی مومنی را آب دهد ، خداوند از شراب سربه مهر بهشتی به او نوشاند و هر کس مومنی را لباس پوشاند ، خداوند از ابریشم و استبرق بهشتی او را پوشاند روضه بحار جلد 1 صفحه 143

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[شنبه 1394-10-05] [ 01:26:00 ب.ظ ]




مریم مادری پاک
اضطرابی عجیب درونش را فرا گرفته بود؛ امّا گامهایش را محکم و استوار برمی داشت، کودکی را که در آغوش داشت به نزد قومش آورد. گفتند: ای مریم، کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی! ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بدکاره ای! «مریم» که روزه سکوت داشت به کودکش اشاره کرد؛ یعنی از او بپرسید.
گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟! ناگهان کودک زبان به سخن گشود و گفت: «من بنده خدایم، او کتاب (آسمانی) به من عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا هرجا که باشم موجودی پر برکت خواسته و تا زمانی که زنده ام، مرا به نماز و زکات امر فرموده است. سلام خدا بر من، در آن روز که متولد شدم و در آن روز که می میرم و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد».
مسیح
کلمه «مسیح» که به معنای نجات دهنده است، به زبان یونانی به «کریستوس» ترجمه شده. پیروان عیسی را مسیحی و به زبان های اروپایی «کریستیان» گویند. عیسی(ع) که از پیامبران الوالعزم و صاحب کتاب انجیل است، در «بیت اللحم» در جنوب اورشلیم، از مادری پاک به نام مریم زاده شد.
مسیح پیامبری الوالعزم
رسالت همه پیامران جهانی و عمومی نبوده است. بسیاری از پیامبران تنها برای گروه یا قوم خاصی برانگیخته شده اند. در میان انبیا تنها پنج پیامبر صاحب شریعت، کتاب آسمانی و احکام اجتماعی بوده اند. این پنج تن عبارتند از نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع) و پیامبر عظیم الشأن اسلام. اینان همان کسانی هستند که در قرآن به نام «الوالعزم» نامیده شده و رسالتی جهانی داشته اند. دعوت آنان به گروه خاصی محدود نمی شده است و دعوتی عام و رسالتی فراگیر و جهانی داشته اند.
مسیح انسان است.
همه پیامبر الهی از جنس بشر بوده، درمیان مردمان می زیسته اند. همانند آنان غذا می خوردند، می آشامیدند و همانند دیگران می خفتند. این سنت پایدار الهی است که پیوسته از میان انسان ها، کسی به رسالت برانگیخته شود. مسیح نیز پیامبری والا با معجزات و کراماتی بی نظیر، امّا انسانی همانند همه انسان هاست.
ولادتی چون آدم
گروهی از مسیحیان به شهر مدینه آمدند و به حضور پیامبر رسیدند. آنان در گفتگو با پیامبر(ص) ولادت بدون پدر حضرت عیسی(ع) را نشانه الوهیت او عنوان می کردند. در این هنگام آیه نازل شد و جواب آنان را این چنین بیان نمود: «ولادت و خلقت حضرت عیسی ابن مریم(ع) همانند خلقت حضرت آدم(ع) [و بلکه خلقت آدم مهم تر و والاتر] است»؛ یعنی اگر دلیل الوهیت ولادت بدون پدر باشد، پس درباره حضرت آدم که خلقت وی بدون پدر و مادر بوده نیز باید قائل به الوهیت شویم و حال آنکه کسی چنین نگفته است.
نام حضرت مسیح در قرآن
در قرآن نام 25 نفر از پیامبران آمده است. از میان اینان، پیامبر اسلام(ص) با بیشترین اشاره و با قرینه های بسیار مورد خطاب واقع شده است؛ اگر چه نام حضرت موسی بیش از همه انبیا برده شده است.
در قرآن، نام حضرت مسیح بیست و سه مرتبه با اسم «عیسی»، یازده بار با نام «مسیح» و دو مرتبه با وصف «ابن مریم» آمده است.
کثرت استعمال نام این انبیا به سبب وقایع مهمی است که در زمان آنان رخ داده و می باید مورد عبرت مسلمانان قرار گیرد.
ایمان به همه پیامبران
در قرآن کریم آمده است که خداوند متعال از همه انبیا میثاق گرفت که انبیای دیگر را تایید کنند و به پیامبر قبلی ایمان داشته باشند. مؤمنان نیز باید به انبیای گذشته و اوامری که بر آنان وحی شده ایمان داشته باشند. اعتقاد به نبوت حضرت مسیح(ع) و ارتباط او با منشأ وحی از اعتقادات راسخ ما مسلمانان است.
پیام همه پیامبران
همه پیامبران معبود را خدای یگانه، غیر محسوس، نامتناهی و برتر از اندیشه های بشری معرفی می کرده اند و آدمی را به انتخاب کمال مطلوبی که درواقع همان خدا و مبدأ کمال، فضیلت و سرچشمه همه اصول و ارزش های عالی است، فرا می خواندند.
تثلیث در قرآن
اسلام عقیده «تثلیث» (پدر، پسر و روح القدس) را نمی پذیرد و آن را مخالف روح توحید می داند. در قرآن و انجیل، حضرت عیسی پیامبر خدا معرفی شده، نه خدا یا فرزند خدا.
همچنین آفرینش غیر طبیعی عیسی نشانه خداست. در قرآن مجید به این عقیده مسیحیان اعتراض شده و آمده است: «عیسی خود را بنده خدا می داند؛ چرا شما او را فرزند خدا می شناسید؟».
انجیل
«انجیل» کلمه ای یونانی به معنای بشارت و جمع آن به زبان عربی «اناجیل» است. زندگی نامه عیسی مسیح و بیانات اخلاقی ایشان در اناجیل آمده است که مجموعه آنها را «عهد جدید» می گویند. از این انجیل ها، چهار انجیل «متی»، «مرقس»، «لوقا» و «یوحنا» در پیش همه مسیحیان جهان معتبر است و انجیل های دیگری را که شمار آنها از 114 انجیل فراتر می رود، کلیسا خارج از کتب آسمانی دانسته است.
انجیل «برنابا»
یکی از ناجیل غیر رسمی کلیسا، انجیل مربوط به قدیس «یوسف برنابا» است. وی از رسولان و حواریون بزرگ مسیح بودو انجیل وی حلقه گمشده مسیحیت و اسلام است. اخبار قرآن مجید درباره حضرت مسیح و داستان های آن، موافقت زیادی با این انجیل دارد.
در انجیل برنابا چنین آمده: «آدم همین که آفریده شد، جمله «لا اله الّا اللّه، محمد رسول اللّه» را دید که در فضا نوشته شده و روشنایی آن از آفتاب بیشتر است. از خدا خواست آنها را بر انگشتان او نقش کند و پروردگار نیز «توحید» را بر شست راست او و «نبوت» را بر شست چپ او نگاشت».
بشارت مسیح به نبوت حضرت محمّد(ص)
پیامبران الهی اهدافی مشترک دارند و پیام الهی را به مردمان زمانه خود ابلاغ می کنند و بعد از خویش، نویدبخش پیامبری هستند که بعد از آنان راه توحید را پرچمداری می کند. این داستان از حضرت آدم آغاز و به پیامبر خاتم(ص) ختم شد. در سوره «صف» آیه شش آمده است: «به یاد آورید هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شما هستم؛ و کتاب تورات را که قبل از من فرستاده شده تصدیق می کنم و به رسولی که بعد از من می آید و نام او احمد است، بشارت دهنده هستم».
بشارت به حضرت محمّد(ص) در انجیل
در قرآن مجید در سوره «اعراف» آیه 157 آمده است: نام پیامبر امّی را یهودیان و مسیحیان در تورات و انجیل نوشته می یابند. از این آیه روشن می شود که در عصر پیامبر، نام آن حضرت در تورات و انجیل بوده والاّ یهودیان و مسیحیانِ بسیاری که در اطراف مدینه و مکّه بودند، کتاب خود را آورده و می گفتند: اسم خود را به ما نشان بده و اگر پیامبر از چنین کاری عاجز می ماند، موضوع را آن افراد نشر می دادند. همچنین بسیاری از آنان بر وجود نام حضرت در کتب خویش اعتراف داشتند. در تورات و انجیل کنونی نیز هنوز اشارات روشنی بر ظهور آن گرامی می یابیم.
عقیده به موعود آخرالزمان در مسیحیت
عقیده به مهدی و مصلح بزرگ جهانی از حوزه اعتقادات مسلمین فراتر رفته، در ادیان دیگر چون دین زرتشت، ادیان هندی، یهود و مسیحیت، به عنوان اصل مسلم و قطعی مطرح است. مسیح نیز چون انبیای گذشته به پیروانش، آمدن مصلح غیبی و تشکیل دهنده حکومت واحد جهانی را بشارت داده و به مظلومان و ستمدیدگان از سپری شدن فصل چپاولگران و ستم پیشگان و فرا رسیدن فصل شکوفایی عدالت و برپایی قانون مقدس الهی در سراسر گیتی نوید داده است. شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان در تاریخ پرفراز و نشیب مسیحیت موج می زند.
فرقه های مسیحیت
مسیحیت به سه فرقه بزرگ «کاتولیک»، «اُرتدکس» و «پروتستان» تقسیم شده است. مهم ترین فرقه مسیحی فرقه کاتولیک است که امروزه مهم ترین و بزرگ ترین مذهب مسیحی جهان و «پاپ» پیشوای مذهبی آنان است. کاتولیک ها خود را نماینده حقیقی کلیسای مسیح می دانند. مراسم مذهبی آنان عبارت از تعمید، قربانی، توبه، اعتراف، تناول، ازدواج و مسح بیماران در حال مرگ است، کاتولیک ها خطبه، ادعیه و نماز را به زبان لاتینی می خوانند.
تواضع مسیح
عیسی(ع) به حواریون گفت: «من خواهش و حاجتی دارم؛ اگر قول می دهید آن را برآورید، بگویم». حواریون گفتند: «هرچه امر کنی اطاعت می کنیم.». عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آنها را شست. حواریون در خود احساس ناراحتی می کردند، ولی چون قول داده بودند خواهش عیسی را بپذیرند، تسلیم شدند و عیسی پای همه را شست. همین که کار به انجام رسید. حواریون گفتند: «تو معلم ما هستی؛ شایسته این بود که ما پای تو را می شستیم، نه تو پای ما را».
عیسی فرمود: «این کار را کردم برای اینکه به شما بفهمانم که از همه مردم سزاوارتر به اینکه خدمت مردم را بر عهده بگیرد، عالم است. این کار را کردم تا تواضع کرده باشم».
حق الناس
حضرت عیسی(ع) از قبرستانی می گذشت، صاحب قبری را صدا زد و به امر خدا او را زنده کرد. حضرت عیسی(ع) از او پرسید: تو کیستی؟ گفت: من بارکش بودم. روزی پشته هیزمی حمل می کردم. از آن هیزم خلال چوبی جدا کرده، با آن، دندانم را پاک کردم. یا عیسی، از هنگامی که مرده ام به سبب آن خلال چوب مرا مؤاخذه می نمایند که چرا به مال مردم بی اجازه دست درازی کردی.
عروج عیسی
«مسیح نه کشته و نه بر دار آویخته شد؛ بلکه خداوند او را به سوی خود بالا برد، امّا امر به آنان مشتبه گشت.»
معاد از دیدگاه مسیح
عیسی مسیح(ع) نه تنها در تعالیم الهی خود به مسئله معاد و رستاخیز اشاره کرده است، بلکه در عمل با احیای مردگان سیمایی روشن از رستاخیز را برای پیروان خود به تصویر کشیده است.
در اناجیل نیز سخن از قیامت و چگونگی آن بسیار است. در انجیل متی باب 125 بنا بر روایت انصار آمده است: «وقتی که ستم و فساد و کفر بر روی زمین گسترش یافت، آنگاه عیسی بن مریم باز خواهد گشت تا با فساد و تباهی نبرد نهایی کند و پس از آن قیامت فرا خواهد رسید که پایان جهان است. آنگاه نیکوکاران پس از عبور از پل صراط به بهشت در ملکوت اعلی خواهند

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[جمعه 1394-10-04] [ 01:59:00 ب.ظ ]




سالروز تولد عیسی مسیح (ع)
بیست و پنجم دسامبر سالروز تولد پیامبر صلح و دوستی، مهربانی و مودّت عیسی مسیح(ع) است. پیامبری که به تصریح قرآن، بی پدر و از مادری باکره چون مریم که تمام عمر خویش را به عبادت و بندگی خداوند صرف کرد و سرانجام با زادن فرزندی پاک و مبشّر روح القدس اجر و مزد عبادات خویش را در دنیا و آخرت گرفت.
اسلام در مواجهه با این دو، مادر و پسر با نهایت احترام و ارج و قرب از آنها یاد می کند به طوری که کمتر کسی در قرآن از آن مقام و منزلت برخوردار شده است.
«مسيح، عيسى بن مريم پيامبر خدا و كلمه او است كه آن را به سوى مريم افكند» (1)؛
«به عيسى بن مريم دلائل روشن داديم و او را از مددهاى روح القدس برخوردار ساختيم» (2)؛
«مَثَل عيسى نزد خدا مانند مَثَل آدم است كه او را از خاك آفريد، سپس به او گفت باش پس او بود شد» (3)؛
«آنگاه كه خدا گفت اى عيسى من تو را مى‏ميرانم [يا به طور كامل مى‏گيرم] و تو را به سوى خودم بالا مى‏بردم و تو را از [پليدىِ] كفار پاك مى‏سازم» (4)؛
«نام او مسيح، عيسى بن مريم است؛ آبرومند در دنيا و آخرت، و از مقربان است» (5) «اى مريم اين [خوراك] از كجا به تو رسيده است؟ گفت آن از جانب خداست» (6)؛
«و آنگاه كه فرشتگان گفتند اى مريم خدا تو را برگزيد و تو را پاك ساخت و تو را بر زنان جهانيان برترى داد» (7)؛
«اى مريم در برابر پروردگارت خضوع كن و سجده نما و با ركوع كنندگان ركوع به جا آور» (8)؛
«و خداوند براى مؤمنان مَثَلى را زد… و مريم دختر عمران را كه دامانش را پاك نگاه داشت» (9)؛
«و پسر مريم و مادر او را نشانه‏اى قرار داديم» (10)
«و در او [مريم] از روح خود دميديم و او را و پسرش را نشانه‏اى براى جهانيان قرار داديم» (11).
عیسی مسیح(ع) به رسالت رسید تا حقیقت دین خدا را با نور وجودش که عاریت گرفته از خدایش بود به یهودیان عصر خویش بشناساند. اساس بعثت انبیا از آدم ابوالبشر تا خاتم المرسلین به تصحیح و تکمیل ادیان پیامبران قبل از خودشان بوده است.
همان طوری که هیچ پیامبری به کلی دین و کتاب پیامبر قبل از خود را نفی و رد نکرده است. حضرت عیسی(ع) نیز منکر کتاب و دین حضرت موسی(ع) نشد و با نهایت احترام در صدد تکمیل و تصحیح آن برآمد. زخارفی که بزرگان دین یهود پس از حضرت موسی(ع) بدان افزودند و بدین کار نور حقیقت دین الهی را به خاموشی کشانیده بودند. عیسی(ع) خود در این باره می فرماید:« گمان مبرید که آمده ام تا تورات موسی و نوشته های سایر انبیاء را منسوخ کنم من آمده ام تا انها را تکمیل نمایم و به انجام برسانم.»(12)
در جای دیگر می فرماید:« به راستی به شما می گویم که از میان احکام تورات، هر آنچه باید عملی شود یقیناً همه یک به یک عملی خواهند شد، پس اگر کسی ازکوچک ترین حکم آن سرپیچی کند و به دیگران نیز تعلیم دهد که چنین کنند او در ملکوت آسمان از همه کوچکتر خواهد بود.»(13)
حضرت محمد(ص) نیز در رسالت خویش با همین رویکرد به مسیحیت و ادیان گذشتگان و پیامبران آسمانی نگریسته است. و پس از تصدیق کلیت دین و کتاب مقدسشان به بیان تحریفها و اصلاح آنها پرداخته است.
مسیح فرزند خدا
از مهمترین اشتباهات مسیحیان در رویارویی با حضرت مسیح(ع) اینکه او را پسر خدا خواندند و از این رو به خداوند شرک ورزیدند و این در حالی است که این مهم در انجیل برنابا که نزدیک ترین انجیل در میان اناجیل مسیحیان به قرآن است نیز بیان شده و خواندن حضرت عیسی(ع) به عنوان پسر خدا را کفر می دانند:« ای عزیز به درستی که خدای بزرگ عجیب تفقد نموده است ما را در این روزهای پسین به پیغمبر خود یسوع مسیح برحمت بزرگ از برای تعلیم و آیاتی که گرفته است آنها را شیطان وسیله گمراه نمودن بسیاری را بدعوی پرهیزگاری که بشارت دهندگانند. به تعلیمی که سخت کفر است.»(14)
در اسلام نیز این نکته به عنوان شعار تغییر ناپذیر مسلمانان روزانه ده بار از عبادی ترین اعمال مسلمانان در نماز تکرارمی شود که خداوند لم یلد و لم یولد است.در قرآن این انحراف و تحریف حقیقت این چنین ذکر شده است: اتخذوا احبارهم و رهبنهم اربابا من دون الله و المسیح ابن مریم و ما امروا الا لیعبدوا الها وحدا… اینان دانشمندان و راهبان خود مسیح پسر مریم را به جای خدا به الوهیت گرفتند با آنکه مامور نبودند جز اینکه خدایی یگانه را بپرستند که هیچ معبودی جز او نیست. منزه است او از آنچه[ با وی] شریک می گردانند.(15)
در آیه ای دیگر خداوند به تصریح این شرک بزرگ را با حضرت مسیح(ع) مطرح می کند: واذ قال الله یعیسی ابن مریم ءانت قلت للناس اتخذونی و امی الهین من دون الله … « و[ یاد کن] هنگامی که خدا فرمود: ای عیسی پسر مریم، آیا تو به مردم گفتی: من و مادرم را همچون دو خدا به جای خداوند بپرستید؟ گفت: منزهی تو مرا نزیبد که[ درباره خویشتن] چیزی را که حق من نیست بگویم. اگر آن را گفته بودم قطعاً آن را می دانستی. آنچه در نفس من است تو می دانی و آنچه در ذات توست من نمی دانم، چرا که تو خود، دانای رازهای نهانی.»(16)
قرآن وقتی وارد در احتجاج علیه تثلیث مسیحیت می شود، آن را از دو طریف رد می کند. اول از طریق بیان عمومی، یعنی بیان این معنا که بطور کلی فرزند داشتن برخدای تعالی محال است و فی نفیه امری است ناممکن، چع اینکه فرزند فرضی عیسی باشد یا عزیر یا هرکس دیگر. دوم از طریق بیان خصوصی و مربوط به شخص عیسی بن مریم و اینکه آن جناب نه پسر خدا بود و نه اله معبود، بلکه بنده ای بود برای خدا و مخلوقی بود ار آفریده های او.(17)
سرانجام مسیح(ع)
از جمله نقاط اختلاف برانگیز اسلام و مسیحیت در سرانجام حضرت مسیح(ع) است و آن در هنگامی است که در شام آخر که مصادف است با شب 23ماه مبارک رمضان سربازان رومی به قصد دستگیری مسیح به مکان مورد نظر حمله می کنند و شخص دیگری را که بسیار به حضرت شباهت داشت دستگیر و او را به صلیب می کشند.
اما مسیحیان معتقدند حضرت مسیح (ع) به شهادت رسید و پس از شهادت به آسمان صعود کرد و در آسمان چهارم به انتظار نشسته است تا روزی بیاید و جهان را به سامان برساند. او عذابهای قبل از به صلیب کشیده شدنش را تحمل کرد تا کفاره گناهان مسیحیان و یا تمامی عالمیان باشد.
این نکته از دیدگاه اسلام و قرآن مردود است چرا که هیچ کسی وزر و وبال دیگری را به گردن نمی گیرد و مسئول اعمال افراد خودشان هستند. در عین حال این حقیقتی انکارناپذیر است که عیسی مسیح (ع) در روز جزا از شفیعان و مقربان درگاه حضرت احدیت است و با شفاعت ایشان بسیاری از غذاب روز جزا در امان خواهند ماند.
در مورد به صلیب کشیده شدن حضرت نیز در قرآن آمده است: وقولهم انا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و ما قتلواه و ما صلبواه و لکن شبه لهم .گفته ایشان که ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم و حال آنکه او نه به صلیب کشیده شد و نه کشته شد بلکهامر برآنها مشتبه شد.(18)
به هر رو قرآن و اسلام شرط ایمان و تقوا برای مسلمانان را اعتقاد به پیامران و کتابهای مقدس آنها می داند و خود نیز مکمل آنهاست همانطور که مسیحیت مکمل یهود و ادیان گذشته خویش بوده است. با نگاه آیات سوره هایی چون بقره: 4، 136، 285؛ آل‏عمران: 85؛ شورى: 13 و… می توان این مهم را اثبات کرد.
منابع
1- نساء: 171
2- بقره: 253
3- آل عمران: 59
4- آل‏عمران: 55
5- آل عمران: 45
6- آل عمران: 37
7- آل عمران: 42
8- آل عمران: 43
9- تحريم: 11 و 12
10- مؤمنون: 50
11- انبياء: 91
12- انجیل متی، آیه 17
13- همان، 18/5
14- انجیل برنابا، ترجمه سردار کابلی، ص59
15- توبه/31
16- مائده/116
17- تفسیر المیزان، ج3،ص452
18- نساء/157

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:55:00 ب.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:45:00 ب.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:45:00 ب.ظ ]




s="image_block">
موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[پنجشنبه 1394-10-03] [ 12:12:00 ق.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 12:12:00 ق.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 12:12:00 ق.ظ ]




 
موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 12:12:00 ق.ظ ]




عنوان : هفته وحدت
اسلام به عنوان آخرين و كاملترين دين الهي براي نجات بشريت از گمراهي و جهل، توسط پيامبراكرم(ص) به بشريت عرضه شد. اما از آنجا كه روشنگري و آگاهي بخشي آن موجب مي‌شد تا مردمان از بردگي خلاصي يابند، همواره دشمنان دين براي نابود كردن آن تلاش كرده و با انواع ترفندها، از آغاز نبوت پيامبر تا امروز قصد داشتند با ايجاد تفرقه بين مسلمين از اشاعه و رشد اسلام جلوگيري نمايند. در اين ميان مهم‌ترين و بزرگترين دست آويز مخالفان حقيقت، بحث شيعه و سني و اختلاف ميان اين دو مذهب از مسلمانان است. بنابراين لزوم حفظ وحدت ميان مسلمين از جمله اموري است كه همواره از سوي بزرگان و رهبران مذهبي مسلمان مورد توجه قرار گرفته است.
حقيقت مفهوم «وحدت» و به عبارت صحيح‌تر «اتحاد» آن است كه با حفظ عقايد قطعي و مسلم خود، در مقابل دشمن مشترك موضع واحدي داشته و از او غافل نباشيم.[1] شهيد مطهري(ره) قائل است وحدت اسلامي متوقف بر اين نيست كه فرق و مذاهب از ميان برود.[2]
با وقوع انقلاب اسلامي در سال 1357، حساسيت دشمنان اسلام براي ايجاد اختلاف و پراكندگي در ميان مسلمانان بيشتر شد. بنابراين حضرت امام خميني(ره) با درك اين موضوع كه دو مذهب تشيع و تسنن كه از پيروان زيادي در سراسر جهان برخوردار هستند، هر اندازه بتوانند ديدگاه‌هاي خود را به يكديگر نزديك كنند، تأثير بسيار مهم و ارزشمندي در اعتلا و عزت و سربلندي مسلمان در جهاني كنوني خواهند داشت و توطئه‌هاي هر روزه آن‌ها را نقش بر آب خواهند كرد، روزهاي دوازدهم تا هفدهم ربيع الاول را تحت عنوان «هفته وحدت» نام گذاري كردند. و يكي از مهم‌ترين راه‌هاي ايجاد وحدت ميان جامعه مسلمين را عرضه نمودند. در اين خصوص دكتر كريم راستگو مي‌گويد:
«اين هفته از دو منظر قابل توجه است. اول اينكه نامگذاري آن در ايام تولد حضرت ختمي مرتبت كه ابتداي آن به نقل پيروان سني و پايان آن به عقيده شيعيان است، و چون ايام شاد و مباركي است، از نظر روان شناسي نيز بهترين زمان براي بحث در مقوله وحدت مسلمين است. و دوم هم توجه به بافت مذهبي كشور ايران است همانطور كه مي‌دانيم با اينكه مذهب رسمي كشور ما شيعه است و تعداد شيعيان در اينجا بيشتر است، اما اقوام و مردم بسياري نيز مذهب سني را انتخاب كرده و به آن معتقدند، بنابراين وجود اختلاف ميان آن‌ها موجب مي‌شود كه در ايران نيز اختلاف ايجاد شده و حتي امنيت كشور به خطر افتد و لذا حفظ وحدت و قرار دادن ايامي از سوي امام (ره) علاوه بر جنبه مذهبي و شرعي از نظر اجتماعي و امنيتي نيز اقدامي به جا و قابل تأمل است».[3]
مقام معظم رهبري در خصوص هفته وحدت و لزوم اتحاد مسلمانان مي‌فرمايد:
«اين هفته وحدت، اين هفته مشترك الاحترام بين مسلمين را قدر بدانيد، همه سعي كنند وحدت و اتحاد نيروها و در يك جبهه قرار گرفتن نيروهاي مسلمين را كه رمز سعادت و مايه سربلندي مسلمين و بزرگترين حربه ملت‌ها در مقابل استكبار جهاني است مغتنم بشمارند و قدر بدانند».[4]
لزوم حفظ اتحاد همواره مورد توجه مسئولان نظام اسلامي در ايران بوده است. امسال نيز از سوي حضرت آيت الله خامنه‌اي به عنوان سال «اتحاد ملي و انسجام اسلامي» نام گذاري شده است. شهيد مطهري (ره) در خصوص اهميت وحدت مسلمانان مي‌نويسد:
«چه خوب گفته است علامه فقيه كاشف الغطاء «بني الاسلام علي كلمتين: كلمه التوحيد و توحيد الكلمه» يعني اسلام بر روي دو اصل و دو فكر بنا شده است. يكي اصل پرستش خداي يگانه است، ديگر اصل اتفاق و اتحاد جامعه اسلامي است».[5]
مسلمانان از نظر اختلافات مذهبي طوري نيستند كه نتوانند وحدت داشته باشند، نتوانند با يكديگر برادر و مصداق «انما المؤمنون اخوه» بوده باشند، زيرا خدايي كه همه پرستش مي‌كنند يكي است. همه مي‌گويند: «لا الله الا الله» همه به رسالت محمد(ص) ايمان دارند و نبوت را به او پايان يافته مي‌دانند و دين او را خاتم اديان مي‌شناسند. همه قرآن را كتاب مقدس آسماني خود مي‌دانند و آن را تلاوت مي‌كنند و قانون اساسي همه مسلمين مي‌شناسند، همه به سوي يك قبله نماز مي‌خوانند و يك بانگ به نام اذان بر مي‌آورند، همه در يك ماه معين از سال كه ماه رمضان است روزه مي‌گيرند، همه روز فطر و اضحی را عيد خود مي‌شمارند، همه مراسم حج را مانند هم انجام مي‌دهند و با هم در حرم خدا جمع مي‌شوند. و حتي همه خاندان نبوت را دوست مي‌دارند و به آن‌ها احترام مي‌گذارند. اين‌ها كافي است كه دل‌هاي آن‌ها را به يكديگر پيوند دهد. و احساسات برادري و اخوت اسلامي را در آن‌ها برانگيزد[6]
بدون شك هفته وحدت و طرح اين مسئله و ضرورت آن مي‌تواند گام مهمي در راستاي وحدت مسلمانان باشد. تمامي مسلمانان بايد با توجه به موارد اتفاق خويش اتحاد و انسجام خويش را حفظ كنند و با اتحاد خويش توطئه‌هاي دشمنان را نقش بر آب كنند خصوصاً ما شيعيان بايد با الگو قرار دادن ائمه اطهار(ع) بايد ثابت كنيم كه پيرو واقعي آن بزرگواران هستيم. موسي بن جعفر(ع) مي‌فرمايد:
«چنان رفتار كنيد كه هر كس شما را ببيند بگويد: خدا رحمت كند جعفر بن محمد را كه چه خوب يارانش را تربيت كرده است»[7]
در جاي ديگري مي‌فرمايد:
«شما شيعيان موجب آبرومندي ما باشيد، نه مايه آبرو ريزي

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 12:04:00 ق.ظ ]




وحدت در کلام نبوی
اطاعت از رهبری، مایه وحدت امت اسلام است.[1]
شما اهل بیت، اهل خدا هستید که به برکت شما نعمت کامل گشت، پراکندگی برطرف شد و اتحاد کلمه پدید آمد.[2]
هر کس از گروه مسلمان جدا شود، بر مرگ جاهلیت بمیرد.[3]
اختلاف نکنید؛ آنان که پیش از شما بودند، اختلاف کردند و هلاک شدند.[4]
تفرقه، موجب عذاب است.[5]
مسلمانان با هم برادرند و هیچ کس بر دیگری برتری ندارد، جز با تقوا.[6]
جماعت و وحدت، مایه رحمت، و تفرقه، موجب عذاب است.[7]
دست خد بر سر جماعت است.[8]
جوان و وحدت گرایی
بنابر نظر اهل سنت، دوازدهم ربیع الاول و براساس روایت شیعه، هفدهم ربیع الاول، سالروز میلاد فرخنده پیامبر اعظم، حضرت محمد(ص) است که فاصله میان این دو تاریخ، به عنوان «هفته وحدت» نامیده شده است.
در این هفته، رسالت مدار بزرگی دیده به جهان گشود تا نعمت خداوند بر بندگان تکمیل شود. او پا به عرصه گیتی نهاد تا جاهلیت را از صحنه جهان بگریزاند، راه را از چاه نشان دهد و مردم در سایه نبوتش از ضلالت به هدایت، از ظلمت به نور و از تفرقه به وحدت برسند.
از آن هنگام که خورشید درخشان اسلام بر سرزمین های سرد و تاریکِ جاهلیت دمید و صبحِ امید، زندگی جاهلی را گرمی و روشنایی بخشید، امید رهایی در دل مظلومان، تابیدن گرفت.
جوانان به منزله بازوان نیرومند پیامبر، دست اتحاد در دستان گرم او نهادند و پیر و جوان، و خرد و کلان، دعوت او را لبیک گفتند. آوای توحید، کران تا کران را در نوردید و اقوام و قبیله های پراکنده را با دعوت به اعتصام حبل متین، متحد و منسجم ساخت.
قرآن کریم دراین باره می فرماید:
وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَیَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا. (آل عمران: 103)
همگی به رشته دین خدا چنگ زده، به راه های متفرق نروید و به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید و خدا در دل های شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف خداوند همه، برادر دینی یکدیگر شدید، و در صورتی که در پرتگاه آتش بودید، خدا شما را نجات داد.
وحدت؛ تشبیهات و تعاریف
همان گونه که با اتحاد قطرات آب، جوی های آب، و با به هم پیوستن جوی های کوچک به همدیگر، رودخانه ای عظیم ایجاد می شود، با اتحاد انسان ها نیز صف های بزرگی به وجود می آید که پشت هر دشمنی را می لرزاند و او را به وحشت می اندازد.
اتحاد را می توان، نخ تسبیحی دانست که مهره ها را در کنار هم نگه می دارد و ارتباط منظمی بین آنها برقرار می سازد و آنها را از پراکندگی، دورافتادگی و گم شدن حفظ می کند و اگر این نخ پاره شود، انسجام مهره ها گسسته می شود و هر کدام به جانبی خواهد رفت.
«وحدت به معنای یگانه شدن، یکتایی و یگانگی است»[9] و «وحدت مسلمین، به معنای یگانگی و هماهنگی مسلمانان در سایه توحید و نبوت و قرآن و تکیه ننمودن آنها بر ممیّزات مذهبی و قومی است. همان امری که مجد و عظمت و شوکت آنان در گرو آن است و همان چیزی که قرآنِ مسلمانان با لحنی بلیغ و بیانی رسا، پیروانِ خود را بدان دعوت می کند».[10]
مفهوم وحدت به بیان دیگر آن است که: با حفظ عقاید قطعی و مسلّم خود در برابر دشمنان مشترک، موضع واحدی داشته باشیم و از آنان غافل نباشیم. البته این بدان معنا نیست که از بحث و گفت وگوی علمی محض و خالی از تعصبّات برای نیل به حقیقت بپرهیزیم. در واقع، ایجاد نوعی یگانگی و همگونی میان منافع و اهداف کسانی است که دارای خدای واحد، پیامبری به نام حضرت محمد(ص) و کتابی به نام قرآن کریم هستند و هدف آنها سعادت بشری و رسیدن به قرب الهی است.
متفکر شهید، استاد مرتضی مطهری در کتاب امامت و رهبری در این خصوص می فرماید:
مفهوم اتحاد اسلامی که در صد سال اخیر میان علما و فضلای مؤمن و روشن فکر اسلامی مطرح است، این نیست که فرقه های اسلامی به خاطر اتحاد اسلامی، از اصول اعتقادی و یا غیر اعتقادی خود صرف نظر کنند و به اصطلاح، مشترکات همه فِرَق را بگیرند و مختصّات همه را کنار بگذارند؛ چه، این کار نه منطقی است و نه عملی. آنچه آن بزرگان در نظر داشتند، این بود که فرقه های اسلامی در عین اختلافاتی که در کلام و فقه و غیره با هم دارند، به واسطه مشترکات بیشتری که در میان آنها هست، می توانند در مقابل دشمنان خطرناک اسلام، دست برادری بدهند و جبهه واحدی تشکیل دهند. این بزرگان هرگز درصدد طرح وحدت مذهبی تحت عنوان وحدت اسلامی ـ که هیچ گاه عملی نیست ـ نبودند.[11]
جوان و وحدت
وحدت اسلامی به ویژه در بین قشر جوان، فراهم کننده قدرتی حقیقی است که می تواند پس از خداوند متعال، تکیه گاه استواری برای مسلمانان در رویارویی های گوناگون باشد. این وحدت همچنین قادر است زمینه های گسترده ای برای پژوهش و بررسی و اجتهاد و استنباط از منابع اسلامی، و نیز رشد و پیشرفت را در تمامی جنبه های مادی و معنوی فراهم آورد.
امروز نسل جوان و انقلابی ما با حضور در میدان کار و تلاش، به تجربیات و دستاوردهای بسیار مهمی رسیده است که جهان در مقابل آن انگشت شگفتی به دهان گرفته، و استمرار این حرکت، نیازمند حفظ و تقویت وحدت در ابعاد گوناگون است.
گسترش و رواج فعالیت های علمی، تحقیقاتی و آموزشی در بین علاقه مندان و به ویژه جوانان، به عنوان آینده سازان جهان اسلام و گردانندگان آینده کشورها، رشد صحیح علمی، فکری و معنوی آنها را دربردارد و بر سرنوشت آینده کشور ما و جهان اسلام بسیار تأثیرگذار است.
به نظر می رسد تعمیق شناخت و آگاهی جوانان از شعار اتحاد ملی و انسجام اسلامی، تقویت وحدت و اتحاد ملی در بین نسل جوان کشور، انسجام و همدلی در بین این گروه سنّی با دیگر مسلمانان جهان، و نیز آگاه ساختن نسل جوان از ترفندهای تفرقه افکنانه استکبار جهانی و شیوه های مقابله با آن، از مسائل بسیار مهمی است که باید در برنامه ریزی های کلان به آن توجه خاص شود.
جوانان غیور ما در طول هشت سال دفاع مقدس، به اثبات رساندند که با ایمان و اتحاد می توان در برابر تمامی جهان کفر که تا بُنِ دندان مسلح است، ایستادگی کرد. ایستادگی جوانان در طول سالیان حماسه و خون، ما را به این مطلب رهنمون می سازد که اگر برای این قشر، دشمن شناسی به نحو صحیح انجام گیرد، جوان، نماد غیرتی است که به دور از هرگونه تعصب، حاضر است حتی جان خود را در راه خدا و اهداف متعالی خود نثار کند.
جمهوری اسلامی ایران، منادی وحدت
نام گذاری هفته وحدت، تشکیل کنفرانس ها و سمینارهای بین المللی وحدت اسلامی، و تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به فرمان مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای مدّ ظلّه العالی، بهترین شاهد گویا بر این مدعاست که جمهوری اسلامی ایران، همواره منادی راستین وحدت و اتحاد در جهان می باشد.
کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، یکی از بزرگ ترین تجلی گاه های وحدت مسلمانان و ارزنده ترین همایشِ جهانیِ دانشمندان و اندیشمندانِ مذاهب اسلامی است که همه ساله به همت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در تهران برگزار می شود.
در راستای استواری هر چه بیشتر بنای وحدت، سال 1386 به تدبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، به نام اتحاد ملی و انسجام اسلامی نام گرفت تا زمینه ای برای برقراری الفت میان قلب های پراکنده در سراسر جهان فراهم شود.
این تدبیر اندیشمندانه، آن هم در شرایطی که سیلاب های بنیان برافکن، هم بستگی و اتحاد جهانیان را نشانه گرفته بود، توانست ندای برادری و اتحاد را در دنیای اسلام طنین انداز کند.
راهکارهای ایجاد وحدت
آگاه سازی جوانان از راه کارهای ایجاد وحدت، از جمله مسائلی است که باید به طور مفصل به آن پرداخت؛ چراکه غفلت از برخی مسائل، گاه به وجود آورنده بحران هایی است که عواقب آن ممکن است باعث ایجاد شکاف و رخنه در بین گروه های مختلف، و در سطح وسیع تر، سبب ایجاد تفرقه در بین ملت ها و امت ها شود.
در اینجا به برخی از این راهکارها اشاره می کنیم:
1. توجه به نقاط مشترک: اینکه همه انسان ها از خاک هستند، از یک پدر و مادرند، کرامت انسانی به رنگ و نژاد و لباس بستگی ندارد و… .
2. چنگ زدن به ریسمان الهی: طبق نظر مفسران، منظور از ریسمان الهی، قرآن، کتاب و سنت، دین الهی، اطاعت از خداوند، توحید خالص، ولایت اهل بیت و… است که دراین میان، تأکید بر قرآن بیشتر است.
3. مراجعه به سنت پیامبر و سیره اهل بیت.
4. امر به معروف و نهی از منکر و مراعات حقوق برادری.
5. برگزاری برنامه های عبادی گروهی، مثل دعا، نماز، نماز جماعت، نماز جمعه، مناسک حج… .
6. ارائه پژوهش های علمی درباره نقاط اشتراک مسلمانان.
7. مراعات حقوق اقلیت ها.
8. زمینه سازی رهبران مذهبی از راه پدید آ وردن شعارها و نمادهای وحدت آفرین.
9. بیان آثار و پی آمدهای بنیان افکن و خانمان سوز اختلاف های مذهبی.
10. افزایش شناخت و درک متقابل از هم.
11. تأکید و تمرکز بر گوهر مشترک ادیان، یعنی عرفان و معنویت.
12. تحریک نکردن هم مذهبان متعصب و طرح نقاط تاریخی مشترک.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[چهارشنبه 1394-10-02] [ 09:28:00 ب.ظ ]




میلاد حضرت محمد مصطفی (ص) به روایت اهل سنت
ولادت حضرت محمد(ص) به اتّفاق نظر شيعيان در 17 ربيع الاول در سال عام الفيل مي‏باشد، ولي برخي از مسلمانان، اين واقعه را در روز دوازدهم اين ماه دانسته‏ اند.
كنيه ‏ي آن حضرت، ابوالقاسم و القاب ايشان، رسول اللَّه، نبي اللَّه، خاتم الانبيا، سَيِّدُالبَشَر و… مي‏باشد. پدر ايشان عبداللَّه بن عبدالمطلب و نيز مادر آن حضرت آمنه بنت وَهَب است. رقيه، ام كلثوم، زينب، قاسم، عبداللَّه، ابراهيم و حضرت فاطمه‏ي زهرا(س) فرزندان پيامبر اسلام مي‏باشند كه به جز فاطمه(س) همگي در دوران حيات پيامبر، از دنيا رفتند. دوران زندگي پيامبر اكرم(ص) در دو شهر مكه و مدينه سپري شد. ايشان پس از آن كه در چهل سالگي براي پيامبري برگزيده شدند، در ابتدا دين الهي را به طور مخفيانه تبليغ مي‏كردند و پس از سه سال، به دعوت آشكار دست زدند. رنج‏ها و سختي‏هاي فراواني كه پس از درگذشت ابوطالب، عمو و حضرت خديجه(س) همسر آن حضرت بر ايشان گذشت و همچنين اعلام آمادگي مردم يثرب براي پذيرفتن آن پيامبر عظيم‏الشأن، زمينه ساز هجرت بزرگ ايشان به مدينه گرديد. ده سال آخر عمر و رسالت حضرت محمد(ص) در مدينه، همراه با جنگ‏ها، فتوحات و انتشار آيين آسماني اسلام همراه بود.
2-وحدت و يكپارچگى مسلمانان و لزوم اتحاد و اتفاق كلمه ميان ايشان بلكه ضرورت توحيد كلمه بر محور كلمه توحيد براى همه موحدان و خداپرستان روى زمين، از تعاليم و آموزشهاى اساسى آيين اسلام و از اصول فرهنگ قرآنى است. و بر همين اساس، قرآن كريم يكى از عمده ‏ترين و سازنده ‏ترين اهداف رسالت رسول اكرم صلى الله عليه و آله را تاليف قلوب و ايجاد انس و تفاهم به جاى خصومت و دشمنى بيان مى‏دارد و اگر كسى در تاريخ، به ديده عبرت بنگرد اين معنى را از شاهكارهاى رسالت محمدى‏ صلى الله عليه و آله مى‏يابد. «واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا»همگى به حبل و رشته خداوندى چنگ بزنيد و پراكنده نگرديد

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 09:04:00 ب.ظ ]
1 3