فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



(بسم الله الرحمن الرحیم)

چند توصیه از آیت الله العظمی بهجت در خصوص قیام به عزاداری حضرت سید الشهدا (ع) و توجه به رسالت خطیر منبر را تقدیم می کند.

* یک مستحب و هزار واجب!

معلوم مى شود نماز شب مستحبى است نظير روضه خوانى، كه وقتى در زمان رضاخان منع كردند، يكى از اصحاب و اطرافيان حاج شيخ عبدالكريم حايرى (رحمةالله) به ايشان عرض كرد: چيزى نيست ، روضه خوانى يك عمل مستحب است كه پهلوى آن را منع كرده است. حاج شيخ (رحمةالله) فرمود: بله مستحبى كه هزار واجب در آن است.

خدا مى داند كه چه قدر احكام واجب و چه چيزهايى از حالات ، سيره و كلمات سيدالشهدا و ساير معصومين (عليهم السلام) كه در مقدمه روضه نقل مى شود، سبب تقويت دين و موجب افزايش ايمان مردم است !

* افضل مستحبات

حجت الاسلام سيد محمد باقر شفتى (رحمةالله) به نماز شب بسيار معتقد بود و بيش از ساير مستحبات به آن اهميت مى داد، به خلاف مرحوم سيد بحرالعلوم كه صبر مى كرد تا هوا مقدارى روشن شود و آن گاه نماز صبح را مى خواند. حجت الاسلام سيد محمد باقر شفتى (رحمةالله) در اصفهان درست اول فجر نماز صبح را به جماعت اقامه مى نمود با اين كه اگر نماز جماعت را به تأخير مى انداخت، افراد بيشترى حاضر مى شدند؛ ولى ايشان دستور مى داد دو عادل بالاى مناره بروند و پس از مشاهده طلوع فجر، بلافاصله اذان صبح بگويند. به ايشان گفتند: چرا مقدارى صبر نمى كنيد تا جمعيت زيادى براى درك فيض جماعت حاضر شوند؟ در جواب فرمودند: در ميان مستحبات افضل از نماز شب سراغ ندارم . لذا ايشان براى اين كه مردم نماز شب را به جا آورند، اين چنين چاره انديشى نموده بود كه به دو نفر شخص عادل دستور داده بود تا به طور دقيق وقت فجر تعيين شود و كسانى كه در نماز جماعت حاضر مى شوند، پيش از فجر بيدار شوند و نماز شب بخوانند بدين ترتيب، قطعا كسانى كه در نماز جماعت ايشان شركت مى كردند، نماز شب را هم مى خواندند و با اين كار مردم را به نماز شب وادار مى كرد.

بنده خيال مى كنم فضيلت بكا بر سيدالشهدا بالاتر از نماز شب باشد؛ زيرا نماز شب عمل قلبى صرف نيست بلكه كالقلبى است، ولى حزن و اندوه و بكا عمل قلبى است به حدى كه بكا و دمعه از علايم قبولى نماز وتر است.

* عملکرد علماى سابق

وسايل زندگى علماى سابق از ما كمتر بود، ولى حركتشان براى تبليغ و دعوت و هدايت مردم بيشتر و سريع تر و نتيجه كارشان از ما زيادتر بود. ما در اين زمان با هواپيما، اتوبوس و… به تبليغ و دعوت و منبر مى رويم ولى چه قدر در مردم اثر مى گذاريم و چه قدر اصلاح مى كنيم؟

آن ها وقت زيادتر در مسير راه صرف مى كردند، اما مردم زمانشان چه قدر رو به راه تر از زمان ما بودند! علماى سابق از مال و ثروت و لوازم خانگى به مختصر و كم قانع بودند، ولى پركارتر و پر بركت تر بودند، اما مصرف زندگى ما زياد، ولى كار و نتيجه كارمان كم است!

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[سه شنبه 1394-10-22] [ 07:47:00 ب.ظ ]




سفارش مکرر آیت الله بهجت به طلاب
آيت الله بهجت

علم و تقوا دو بال پرواز برای هر طلبه ای می باشد که اگر به هر کدام از این دو کم توجهی شود زیان های فراوانی متوجه طلبه خواهد شد . یکی از دغدغه های به جای علما کم توجهی به جنبه اخلاقی در حوزه های علمیه و بی توجهی طلاب به جلسات و درس های اخلاق است .

یکی از ویژگی ها و افتخارات حوزه های علمیه پرداختن ویژه به مسائل اخلاقی و تربیتی است و از قدیم الایام یکی از درس های مهم حوزه علمیه درس اخلاق بوده است .

بزرگان حوزه و علمای وارسته به خوبی می دانستند که اگر طلبه در کنار پیشرفت علمی نتواند به خودسازی و تهذیب نفس بپردازد بدون تردید نخواهد توانست به درستی به تبلیغ دین بپردازد و خدای ناکرده امکان این که به دین ضربه بزند کم نخواهد بود از این رو شرکت در درس های اخلاق و داشتن استاد اخلاق همیشه از سفارش های علما به طلاب جوان بوده است و طلاب باید این سفارش به جای علما را آویزه گوش خود نمایند و شرکت در درس های اخلاق علمای پارسا و پرهیزکار را بر خود واجب بدانند .

حجت الاسلام‌ حبیب‌الله فرحزاد در گفت‌و‌گو با خبرنگار خبرگزاری رسا، درباره اهمیت و ضرورت توجه به مسائل اخلاقی و حاضر شدن در جلسات اخلاقی با اشاره به آیات قرآن و کلمات معصومین علیهم الاسلام گفت:

یکی از موضوعاتی که باید توجه زیادی به آن شود مسأله تهذیب و تزکیه است، اساس بعثت پیغمبر (صلی الله علیه و آله )گرامی ما هم مسأله اخلاق بوده است.

وی در ادامه افزود: پیامبر صلی الله علیه و آله در حدیثی معروف می‌فرماید«انَّما بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخلاق» از این فرمایش که به صورت انحصاری علت بعثت شان را به اتمام رساندن کرامت های اخلاقی نام می برند معلوم می‌شود، همه پیغمبران هدفشان اخلاق و تزکیه بوده و پیغمبر ما آمده اند، آن را به اتمام برسانند و کامل بکنند.

حجت‌الاسلام فرحزاد اظهار داشت: باز در اهمیت این موضوع همین بس که خداوند متعال هر چند که سوگند خوردن کار ناپسندی است اما برای این‌که اهمیت مسأله برای مخاطب بازگو شود، در سوره شمس یازده بار سوگند خورده، و پس از آن می فرماید« قَد اَفلَحَ مَن زَکّیَها وَ قَد خَابَ مَن دَسَیّها» یعنی به رستگاری رسید کسی که نفسش را تزکیه کرد و ضرر کرد آنکس که نفس را رها کرد.

وی خاطر نشان کرد: همین‌طور در آیات متعدد دیگری که در خلال رسالت نبی اکرمصلی الله علیه و آله نازل شده می فرماید«یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُم الکتابَ و الحکمةَ» و مسأله تزکیه را بر مسأله تعلیم مقدم می دارد.

پس می شود نتیجه گرفت پیغمبرصلی الله علیه و آله آمده اند تا اول مردم را ساخته و پرداخته کند و بعد از آن علوم را به آنها یاد بدهد و در یک مورد هم که تعلیم بر تزکیه مقدم شده است به نظر مرحوم آیت الله طباطبایی به دلیل اینکه علم هم مقدمه تزکیه است والا مقصد تزکیه و خود سازی است.

این استاد اخلاق با گلایه از کمبود جلسات و کلاس های اخلاقی در سطح حوزه ابراز داشت: به نظر من گلایه های بسیاری در این زمینه موجود است چرا که هر چند مسائل آموزشی تا حدی مورد توجه قرار گرفته و در این مورد با برنامه ریزی و درسهای مختلف کار شده اما متاسفانه بحث اخلاقی که باید بیشتر و یا حداقل پابه پای مسائل دیگر پیش رود، بسیار کمرنگ و کم ارزش شده است.

چه در حوزه و چه در بیرون از حوزه مثل دانشگاه، این‌گونه دروس حالت جنبی به خود گرفته و به حاشیه رفته در صورتی که مقصد از تعلیم و تعلم اخلاق و تزکیه است و نیز اساس و بنیان کار باید تزکیه و اخلاق باشد.

کارشناس مسائل اخلاقی در ادامه با اشاره به ضربه ای که عالمان بی عمل به جامعه می زنند ابراز داشت: مسۆولین و متصدیان در این مسأله باید وقتی بیشتری گذاشته و در کنار هر درسی مقداری بحث اخلاقی داشته باشند.

چرا که هر ضربه ای به ما وارد می شود علت آن عالمان بی عمل و غیر مهذبی اند که تزکیه نشده اند و به علم خود عمل نمی کنند و در نقطه مقابل اگر عالمی به علم خود عمل نماید سرچشمه اثرات مثبت زیادی خواهد بود و به همین خاطر در روایات آمده«اِذا فَسَدَ العالِمُ فَسَدَ العالَمُ» و این یعنی اگر عالِم صالح بشود همه عالَم را به صلاح خواهد کشید.

حجت الاسلام فرحزاد همچنین با معرفی برخی از استادان اخلاق بر الگوپذیری به وسیله طلاب تاکید کرد و ضمن بیان سفارشی از آیت الله بهجت(ره) اظهار داشت:

شخصیت های مثل آیت‌الله بهاءالدینی و یا مرحوم آیت‌الله بهجت و بزرگانی که در مسائل اخلاقی و عرفانی زحمت کشیده اند، شرح حال و کلمات و سفارشات آنها برای همه، خصوصا حوزویان بسیار کارگشا و ضروری است و باید راه و روش آنها را مد نظر و الگویی برای کارکردهای خودمان قرار دهیم. اگر واقعا آنها الگو شوند حوزه مسیر صحیح را پیدا خواهد کرد.

سفارشی که مرحوم آیت الله بهجت کرارا به طلاب می کردند این بود که معراج السعاده مرحوم نراقی را روزی یک صفحه بخوانند و تا حد توان به آن عمل کنند .

وی در پایان بر پیگیری مسائل اخلاقی از سوی طلاب تاکید کرد و به عنوان توصیه گفت: طلاب باید این را جدی بگیرند و همانطور که آب، هوا و غذا برای بدن ضروری است و اگر غذای سالم و یا هوای سالم به بدن نرسد بدن ضعیف خواهد شد، اخلاق را نیز برای روح ضروری به شمار آورند و بدانند جان ما نیاز به مسائل اخلاقی دارد و تقویت روح و جان رفتن به همین جلسات کلاس اخلاق و یا وادار کردن اساتید اخلاق به مطرح کردن این گونه مسائل است.

حجت‌الاسلام فرحزاد گفت: در صورت نبود امکان مطالعه شرح حال بزرگان و یا گوش دادن به نوار کلاس‌های آن بزرگان و به هر ترتیب از هر طریقی که می توانند باید پیگیری کنند و اگر دیگران هم به فکر نبودند ما باید خود به فکر باشیم و به دنبال این مسأله برویم.

خواندن نهج البلاغه و کلمات اهل بیت علیهم السلام نورانیت خاصی می آورد که اگر به یک یا دو سفارش از آنها نیز عمل بشود برای این که ما را به مقصد رهنمون شود کافی است.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 07:45:00 ب.ظ ]





ذکری که آیت الله بهجت زیاد می‌گفت
آیت‌الله‌ بهجت مرجعی بود که فقاهت و عرفان اسلامی همراه با سیر و سلوک را با هم تجیمع کرد و الگویی کامل برای جوانان حال حاضر کشورمان است.
صراط: آیت‌ الله ضیاءالدین نجفی تولیت مدرسه نبی‌اکرم (ص) از شاگردان آیت‌الله بهجت (ره) با اشاره به زندگی نامه حضرت بهجت (ره) اظهار داشت: حضرت آیت‌ الله العظمی بهجت که استاد بسیاری از فضلای حوزه علمیه قم بودند و همگی از محضر پرفیض اخلاقی، علمی سلوکی و عرفانی ایشان بهره‌های کافی را برده در سال 1295 در شهر فومن در خانواده‌ای متدین و مذهبی چشم به جهان گشودند و ایشان تحصیلات اولیه و مقدماتی را در فومن گذرانده و بعد از 5 سال به کربلا مشرف شده و تا 14 سالگی در این شهر مقدس سکنی گزیدند.

وی با بیان اینکه ایشان جشن تکلیف خود را در کربلا گرفتند گفت: سپس به مدت 5 سال به نجف اشرف تشریف برده و در آنجا سطوح عالیه را از محضر آیات عظام میلانی، شاهرودی، خویی و در زمینه فلسفه از اساتیدی چون سید حسین بادکوبه‌ای ،شیخ مرتضی طالقانی که از رجال فلسفه زمان خود بوده آموختند. همچنین دروس خارج فقه را از سید ابوالحسن اصفهانی، نائینی، رضا عراقی، محمدحسین کمپانی بیشترین بهره‌ها را برده‌اند.

تولیت حوزه نبی‌اکرم (ص) افزود: آیت‌الله سیدعلی قاضی (ره) استاد علم عرفان و اخلاق ایشان برادر علامه طباطبایی بوده که خود از بزرگان سیر و سلوک است،آیت‌الله‌العظمی بهجت را به آیت الله قاضی آشنا کرده که با همت و تلاش زیاد، ایشان از شاگردان برجسته علم اخلاق و عرفان و سلوک شدند.

وی ادامه داد: آیت‌الله‌العظمی بهجت در سن 30 سالگی به ایران برگشته و در شهر فومن ازدواج می‌کند و سپس برای زیارت حضرت معصومه (س) رهسپار قم شده و در آنجا با حضرت آیات بروجردی و کوه کمره‌ای که مرجع آن زمان بودند استفاده‌های بسیاری کرده که در این زمان اساتید ایشان همچون آقای قاضی، کمپانی و … بدرود حیات گفته و آقای بهجت (ره) با زمینه علمی قوی که از نجف اشرف داشته در شهر مقدس قم ماندنی و از دروس آیت‌الله بروجردی و کوه‌کمره‌ای استفاده کرده و 60 سال آخر عمر با برکتشان را در همین شهر سکونت داشتند.

آیت‌الله نجفی ابراز داشت: ایشان به حضرت امام خمینی بسیار علاقه‌مند بوده و از همان آغاز انقلاب امام را راهنمایی می‌کرده و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران نیز توجه و محبت خاصی نسبت به ایشان داشته و بعد از فوت حضرت امام نسبت به رهبری ارادت خاص و ارتباطات نزدیکی با رهبر معظم رهبری داشته به طوریکه گهگاهی حضرت آقا در نیمه‌های شب به ملاقات استاد بزرگوارمان رفته و مسائلی را با یکدیگر مطرح می‌کردند.

تولیت مدرسه نبی‌اکرم (ص) تأکید کرد: آیت‌الله العظمی بهجت مرجعی عالیقدر بودند که هم در فقاهت، مبانی علمی اصولی، و هم از نظر اخلاق و عرفان، فقیهی عارف بوده که عرفان اسلامی و فقاهت را با همدیگر تجمیع کرده که این در نوع خودش کم‌نظیر بوده که ارتحال ایشان کلمه ای برای حوزه‌های علمیه قم بود.

وی تأکید کرد: جوانان و طلاب که با ایشان در ارتباط بودند از زندگی این مرجع بزرگ درس‌های فراوانی گرفته، زیرا که سیر‌ و سلوک ایشان الی‌اللهی بوده و حضرت استاد ذوب در توحید بودند و جوانان برای آینده اندیشی و زندگی خوب باید راه این معلم اخلاق بزرگ را در پیش گرفته و از راه اسلام، توحید، قرآن و عترت جدا نشده و راه این پیر طریقت را برای سازندگی زندگی فردی و اجتماعی‌شان طی کنند.

وی ادامه داد: آیت‌الله بهجت آنقدر در مسائل اخلاقی، سلوکی، عرفان و همچنین خودسازی بالا بود که هیچ چیز را به غیر از خدا دردنیا نمی‌دید که همین درس بزرگ تربیتی برای آحاد مردم است.

تولیت مدرسه دینی ابراز داشت: رفتار ایشان با کودکان و طلاب به قدری خوب بود که هرگاه فرزندی برای عرض ادب به خدمت ایشان می‌رسیدند اظهار محبت و لطف نموده و همچنین اگر کسی برای پرسش به پیش ایشان می‌آمد به صورت کامل و با طمأنیه خاصی پاسخ می‌فرمودند.

آیت‌الله نجفی ادامه داد:‌ طلاب و عزیزانی که علاقه‌مند به ارتباط مستمر با امام زمان (عج) داشته به خدمت ایشان رسیده و دستورالعمل‌های لازم را از حضرت استاد فرا گرفته، زیرا که ایشان با تهذیب نفس خودش همین متوسل به امام زمان (عج) می‌شدند.

شاگرد حضرت آیت‌الله العظمی بهجت اشاره کرد: استاد بزرگوارمان ذکر یا ستار را زیاد می‌گفتند که بعضی از علما علت این امر راداشتن چشم برزخی دانستند که با این کار می‌خواستند خداوند متعال باطن مردم را به او نشان دهد و این موضوع به قدری واضح بود که شاگردان آن حضرت قبل از دیدار با ایشان توبه و استغفرالله را گفته و سپس خدمت این استاد بزرگوار می‌رفتند.

وی عنوان کرد: ایشان ذکر لاحول‌ولاقوة‌الابا‌الله العلی‌العظیم را به جوانان به جهت دوری از گناه توصیه می‌فرمودند و با توجه به اخلاقیات و ایمان بالای ایشان، هر جوان و طلبه‌ای که با این استاد معظم در ارتباط بود از منظر تقوی و اخلاق ساخته می‌شد.

آیت‌الله نجفی افزود: یکسری از خاطرات از قول ایشان ذکر می‌گردد که توسط پسر محترمشان کاملاٌ تأیید نشده که علت این امر را همراهی نکردند پسرشان با پدر محترم در سفرهایشان بوده است و به طورکلی هر خاطره‌ای که با مذهب منافات نداشته باشد درست بوده و هیچ شکی در این مورد درست نیست.

حضرت آیت‌الله نجفی با ذکر خاطره‌ای از ایشان بیان کرد: طلبه‌ای که تازه عروسی کرده بود همسرش را گم کرده و دل نگران به خدمت حضرت آیت‌العظمی رسیده و ایشان با نگاهی محبت‌آمیز به صورت شاگردشان مکان همسر آن فرد را گفته و طلبه به یک آرامش خاصی رسیده و خانم خود را در حرم مطهر حضرت معصومه پیدا کرد.

آیت‌الله نجفی در پایان خاطرنشان ساخت: استاد بزرگوارم همیشه در حال ذکر خداوند متعال بوده و نفس اماره خود را کنترل و در جهت تدریس و کمک به طلاب و مردم از هیچ کوششی دریغ نکرد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 07:43:00 ب.ظ ]




آیت الله بهجت رحمه الله و چشم برزخی

روزى با خود فکر مى کردم که آقاى بهجت چرا این قدر ناراحت و محزون به نظر مى رسند چرا مثل دیگران با خنده و شادى سلام و احوال پرسى نمى کند، چند وقتى بود که در این فکر بودم شبى آقا را در خواب دیدم صورت آقا یک نورانیت خاصى داشت مى خندید و شاد بود آنچنان که هر فردى را به خود جلب مى کرد آن قدر نورانى و بشاش بود که در خواب داشتم ذوق مى کردم و از خوشحالى و محبت و شوق به ایشان در پوست خود نمى گنجیدم . بعد از خواب فهمیدم که این مردان خدا حدیث : المومن بشره فى وجهه … را بهتر از ما درک مى کنند اما وقتى انسان هاى دیو سیرت که هر کدام در باطن حیوانى است را مى بیند جایى براى شادى نیست .

گناه نکن

یکى از افراد که براى خود دبدبه و کبکبه اى داشت روزى نزد آقاى بهجت آمد و درخواست موعظه کرد آقا فرمودند: گناه نکن .
آن فرد جواب داد ما که گناه نمى کنیم یک نصیحت دیگر بفرمایید.
آقاى بهجت در گوش وى چیزى گفتند که کسى متوجه نشد اما آقا را دیدند که سر بزیر انداخت و با شرمسارى راه خود گرفت و رفت .
حضرت امام رحمه الله فرمودند : آقاى بهجت سال هاست که اختیار موت دارند.

از فردی نقل شده که می گوید: خانم من باردار بود و من نزدیک ماه رمضان قصد رفتن به مسافرت داشتم. برای خداحافظی خدمت آقای بهجت رفتم. ایشان مرا دعا کرد و فرمود: در این ماه خداوند به شما پسری عنایت می کند، نامش را محمد حسن بگذارید، در حالی که اصلا آقا از بارداری همسرم خبر نداشت. اتفاقا در شب نیمه رمضان بچه ما متولد شد و اسمش را محمد حسن گذاشتیم.
اهتمام و عنایت به رعایت شرعیات: مهمترین ویژگی در روش تربیتی ایشان، عنایت به رعایت آداب شرعی و شیوه و سیره اهل بیت است. ریزه کاری ها و ظرافت های بسیاری در گفتار و رفتار و نشست و برخاست اولیای خدا وجود دارد که فهمیدن آنها خود یک علمی می خواهد چه رسد به این که آدم بتواند دقیقا آنها را رعایت کند و همین ها است که بنده را در راه بندگی به پیش می برد و در نزد خداوند عزیز می کند و به مقامات بلند می رساند.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 07:39:00 ب.ظ ]





ماجرای طی الارض های آیت الله بهجت

انعکاس : طی الارض یعنی:« در لحظه ای به هر جای زمین رفتن». طی الارض، امری است غیر عادی و مافوق قدرت طبیعی انسان و انجام آن، برای کسی میسر است که سلسله علل طبیعی را تحت تصرف قدرت خود درآورد. مهمترین مسئله دراین باره کسب معرفت نفس است که انسان بداند می تواند با سیر و سلوک صحیح و مشروع، مظهر تجلی اسما و صفات الهی گردد. برای رسیدن به این معرفت، پاک سازی خود از آلودگی های نفسانی و آراسته شدن به صفات الهی، طبق شریعت الهی، مهمترین کار می باشد.

بر طبق حدیث «قرب نوافل»، انسان می تواند تا جایی پیشرفت کند که خداوند، چشم و گوش و زبان و… او گردد؛ یعنی همه­ی کارهای او الهی شود. البته سلوک در این مسیر حتماً باید با مددگیری از اهل بیت(ع) و تحت اشراف استادی اهل سیر و سلوک انجام شود و به قول شاعر:

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی

آیا طی الارض که بزرگان دینی ما انجام می‌دادند با کاری که بعضی از مرتاض‌ها(رد شدن از دیوار چین) انجام می‌دهند تفاوتی دارد؟ اما طی الارض از این جهت که کاری است که هر انسانی توان انجام آن‌را ندارد با کار مرتاض‌ها فرقی نمی‌کند به طور واضح‌تر اینکه وجه اشتراک طی الارض و کارهای مرتاض‌ها در این است که از دست هر کسی بر نمی‌آید و فقط کسانی که یکسری سختی‌هایی را تحمل کرده‌اند چه انسان خوبی باشند و چه انسان بد به آن دست می‌یابند زیرا ریاضت و نتایج آن، تحت نظام علّی و معلولی قرار دارد؛ یعنی، اگر علت (به مشقّت انداختن جسم) ایجاد شد، معلول (تقویت روح در بعدی از ابعاد) نیز حاصل می‌شود.

حال این علّت و معلول، ممکن است در قالب یک نظام ارزشی و الهی شکل بگیرد و یا ممکن است خارج از این نظام باشد. درست مثل یک چاقوی تیز که می‌توانیم در راه صحیح و یا غلط از آن بهره‌برداری کنیم و ممکن است این چاقو از طریق صحیح تیز شده باشد و یا از راه غصبی. بنابراین تقویت روح چیزی شبیه تیز کردن چاقو است. لکن در سایه ریاضت‌های دینی، علاوه بر اینکه نفس انسان قدرتمند می‌شود و او به کمالاتی می‌رسد؛ به سعادت واقعی و جاودان نیز دست می‌یابد. این امری است که با ریاضت‌های غیر دینی حاصل نمی‌شود .

اختلافات بسیاری بین طی الارضی که توسط سلوک عرفانی مذهبی بدست می‌آید با طی الارضی که با ریاضت‌های مرتاض‌های هندی حاصل می‌شود،می‌باشد .

آیت الله بهجت با طی الارض عوالم مختلف را می پیمود

آیت الله حسن منفرد می گوید: به طور کلی کسانی که حرکت به سوی ذات مقدس احدیت می کنند، دارای کمالات معنوی و واقعیاتی می شوند که از همان ابتدا یک مکاشفاتی مربوط به عالم طبع و ماده دارند -مکاشفات مادیه و طبیعیه- بعد از این مرحله که شرطش این است که باید موحد و مؤمن باشد، مکاشفاتی است که برای سالک بعد از عبور از عالم طبع و ماده رخ می دهد.

وی می افزاید: باید سالک الی الله قدرت داشته باشد، به همین خاطر از عالم طبع و ماده بیرون می اید و ورود به عالم مثال پیدا می کند، وقتی که در عالم مثال ورودش حاصل شد، آن وقت مکاشفاتی دارد که آن مکاشفات را علمای اخلاق، علمای حکمت فلاسفه نامش را مشاهدات قلبیه گذاشتند.

آیت الله منفرد با اشاره به اینکه بعد از ورود به عالم مثال و خروج از عالم طبع و ماده در آنجا سالک بعضی از معانی جزئیه را بصورت تجسم می بیند، ابراز داشت: مانند خواب، چطور در خواب انسان صور افراد صور اشیاء را می بیند و درک می کند مسافرت هایش حرکت هایش پروازهایش، آن وقت همین معانی جزئیه را و درک صور جزئیه را سالک در بیداری می بیند، لذا بعد از این سومین مکاشفاتی است که برای سالک دست می دهد و عالم طبع و ماده، عالم مثال را پشت سر گذاشت، به مرحله بالاتری وارد می شود به نام عالم روح و عقل.

وی ادامه می دهد: در عالم روح و عقل آنچه را که مشاهده می کند که بزرگان نامش را گذاشتند، مشاهدات روحیه که به وسیله قدرت روح و سیطره او در عالم برایش حاصل می شود، روح قوی و تسلط پیدا می کند و بسیاری از حقائق را مانند احاطه بر خواطر، افکار، طی الارض و طی در هوا و عبور از آتش، اطلاع از آینده، تصرف در نفوس به مرض یا صحت، تصرف در افکار عامه تمام اینها برایش حاصل می شود.

این هم دوره ای آیت الله بهجت با بیان اینکه طی این مراحل برای عارف کامل و انسان کامل اصلاً ارزشی ندارد و اصلاً برای انسان کامل هدف نیست، اذعان داشت: حالا در همین زمینه بنده خودم با مشاهداتی که داشتم با چشم خودم دیدم، چه حرکت هایی که حضرت آیت الله العظمی بهجت تصرف می کردند در نفوس و کارهای بسیار عجیبی را انجام می دادند، نمونه هایی از آنها را هم خودم دیدم، اما آیة الله العظمی بهجت مافوق اینها بود.

وی با اشاره به نقل خاطره ای از دوران جوانی خود، ادامه داد: درس آیت الله العظمی بروجردی بود، بعد از درس من تصمیم گرفتم، هرجوری شده خودم را به آقای بهجت برسانم، بعد از درس دنبال ایشان حرکت کردم آمدم گذرخان، از گذرخان هم یک مقداری آمدیم پایین تر، منزل ایشان به اصطلاح یک منزلی بود استیجاری بود مال یک سید بزرگواری بود یک منزل محقّر و حتی خیلی محقّر بود، من دنبال ایشان حرکت کردم با فاصله صد متر تقریباً، همین طور که حرکت کردم یک مرتبه دیدم آقا ایستادند، وقتی که ایستادند از دور به من اشاره فرمودند بیا، همان جا من دیدم ایشان نیازی نیست که سرش را برگرداند پشت سرش را ببیند دیدم برای ایشان دیوار حاجب نیست، خدمتشان رفتم سلام کردم و بعد رفتیم منزل. بعد فرمودند که همین مقدار که حرکت کردی نصف راه را آمدی، نصف راه را هم باید با عمل بیایی و دستوراتی در این زمینه دادند که نصف راه را باید با عمل بیایی.

آیت الله منفرد با بیان اینکه آیت الله بهجت، این عارف عامل کامل مانند اساتیدشان بزرگوارهای دیگر مصداق کلام امیرالمؤمنین هستند، اظهار داشت: امیرالمؤمنین علیه السلام درباره «رجال لاتنهی تجارة ولا بیع عن ذکرالله» یک خطبه ای دارد که در آن خطبه می فرماید «ناجاهم فی فکرهم وکلمهم فی ذات عقولهم»، اینها در همان عالمی که ما بین مردم هستند، فکرشان مناجات با حق است، «وکلّمهم فی ذات عقولهم»، اینها در عالم لاهوت و اخلاص آنجا با ذات ربوبی حرف می زنند، در عین حال اینکه ما بین مردمند.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 07:39:00 ب.ظ ]




آیت‌الله‌العظمی محمد بهجت فومنی در اواخر سال 1334 ه.ق. در خانواده‌ای دیندار و تقوا پیشه، در شهر مذهبی فومن واقع در استان گیلان، چشم به جهان گشود. هنوز 16 ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از اوان کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید.

درباره نام آیت‌الله بهجت خاطره‌ای شیرین از یکی از نزدیکانشان نقل شده است که ذکر آن در اینجا جالب می‌نماید، و آن اینکه: «پدر آیت‌الله بهجت در سن 16-17 سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری می‌افتد و حالش بد می‌شود به گونه‌ای که امید زنده ماندن او از بین می‌رود وی می‌گفت: “درآن حال ناگهان صدایی شنیدم که گفت با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا ایشان پدر محمد تقی است"».

کربلایی محمود بهجت، پدر آیت‌الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و درضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم می پرداخت و اسناد مهم و قباله ها به گواهی ایشان می‌رسید. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی اهل بیت علیهم السلام به ویژه حضرت ابا عبدالله‌الحسین علیه السلام شعر می‌سرود، مرثیه‌های جانگدازی که اکنون پس از نیم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است.

آیت‌الله بهجت در کودکی تحت تربیت پدری چنین که دلسوخته اهل بیت علیهم‌السلام به ویژه سید‌الشهداء علیه السلام بود، و نیز با شرکت درمجالس حسینی و بهره مندی از انوار آن بارآمد. ازهمان کودکی از بازیهای کودکانه پرهیز می‌کرد و آثار نبوغ و انوار ایمان در چهره‌اش نمایان بود، و عشق فوق‌العاده به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه‌گر.

تحصیلات:

تحصیلات ابتدایی را در مکتب خانه فومن به پایان برد و پس از آن درهمان شهر به تحصیل علوم دینی ‌پرداخت. به هرحال، روح کمال جو و جان تشنه او تاب نیاورد و پس از طی دوران مقدماتی تحصیلات دینی در شهر فومن، به سال 1348 ه.ق. هنگامی که تقریباً 14 سال از عمر شریفش می‌گذشت به عراق مشرّف شد و در کربلای معلّی اقامت‌ گزید.

بدین سان، آیت‌الله بهجت حدود چهار سال در کربلای معلّی می‌ماند و از فیوضات سید الشهداء علیه‌السلام استفاده نموده و به تهذیب نفس می‌پردازد و در طی این مدت بخش معظمی از کتابهای فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن دیار مطهّر می‌خواند.

در سال 1352ه.ق. برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرّف می‌گردد و قسمتهای پایانی سطح را در محضر آیات عظام از آن جمله مرحوم آیت‌الله آقا شیخ مرتضی طالقانی به پایان می‌رساند. با این همه، همّت او تنها مصروف علوم دینی نبوده، بلکه عشق به کمالات والای انسانی هماره جان ناآرام او را به جستجوی مردان الهی و اولیاء برجسته وا می‌داشته ‌است.

یکی از شاگردان آیت‌الله بهجت می‌گوید: «در سالهای متمادی که در درس ایشان شرکت می‌جویم هرگز نشنیده‌ام که جز در موارد نادر درباره خود مطلبی فرموده باشد. از جمله سخنانی که از زبان مبارکش درباره خود فرمود، این است که در ضمن سخنی به مناسبت تجلیل از مقام معنوی استاد خود حضرت آیت‌الله نائینی(ره) فرمود: “من در ایام نوجوانی در نماز جماعت ایشان شرکت می‌نمودم، و از حالات ایشان چیزهایی را درک می‌کردم"».

استادان بر جسته فقه و اصول

آیت‌الله بهجت پس از اتمام دوره سطح، و درک محضر استادان بزرگی چون آیات عظام: «آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره)، آقا ضیاء عراقی(ره)، و میرزای نائینی(ره)، به حوزه گرانقدر و پر محتوای آیتِ حقّ حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (ره)، معروف به کمپانی وارد شد و در محضر آن علامه کبیر به تکمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت، و به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه کمپانی، که دارای فکری سریع و جوّال و متحرک و همراه با تیز بینی بوده، بهره‌ها برد».

آیت‌الله محمد تقی مصباح درباره استفاده آیت‌الله بهجت از استادان خود می گوید: «در فقه بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد کاظم شیرازی- که شاگردان مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی و از استادان بسیار برجسته نجف اشرف بود- استفاده کرده، و در اصول از مرحوم آقای نائینی، و سپس بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد حسین کمپانی اصفهانی فایده برده بودند، هم مدّت استفاده شان از مرحوم اصفهانی بیشتر بود و هم استفاده‌های جنبی دیگر».

سیر و سلوک وعرفان

آیت‌الله بهجت، در ضمن تحصیل و پیش از دوران بلوغ، به تهذیب نفس و استکمال معنوی همّت گمارده، و در کربلا در تفحّص استاد و مربی اخلاقی بر آمده و به وجود آقای قاضی که در نجف بوده پی می‌برد. و پس از مشرف شدن به نجف اشرف از استاد برجسته خویش آیت‌الله شیخ محمد حسین اصفهانی کمپانی استفاده‌های اخلاقی می‌نماید.

آیت‌الله مصباح در این باره می‌گوید: «پیدا بود که از نظر رفتار هم خیلی تحت تأثیر مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی بودند، چون گاهی مطالبی را از ایشان با اعجابی خاص نقل می‌کردند، و بعد نمونه‌هایش را ما در رفتار خود ایشان می‌دیدیم. پیدا بود که این استاد در شکل گرفتن شخصیت معنوی ایشان تأثیر بسزایی داشته است».

همچنین در درسهای اخلاقی آقا سید عبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده می‌نموده، تا اینکه در سلک شاگردان حضرت آیت‌الله سید علی قاضی(ره) در آمده و در صدد کسب معرفت از ایشان بر می‌آید، و در سن 18 سالگی به محضر پر فیض عارف کامل حضرت آیت‌الله سید علی آقای قاضی بار می‌یابد، و مورد ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظّم قرار می‌گیرد و در عنفوان جوانی چندان مراحل عرفان را سپری می‌کند که غبطه دیگران را بر می‌انگیزد.

به هر حال، بزرگانی که تقید به جهات عبادی و معنوی داشتند در آن عصرها زیاد بودند. متأسفانه در عصر ما کمتر این نمونه‌ها را مشاهده می‌کنیم. البته علم غیب نداریم، شاید آن کسانی که پیشتر در حرمها این عبادتها را انجام می‌دادند حالا در خانه‌هایشان انجام می‌دهند، ولی می‌شود اطمینان پیدا کرد که تقید به اعمال عبادی و معنوی سیر نزولی داشته و این بسیار جای تأسف است.

فلسفه

آیت‌الله بهجت، اشارات ابن سینا و اسفار ملا صدرا را نزد مرحوم آیت‌الله سید حسن بادکوبه‌ای فرا گرفته است.

مرجعیت

با اینکه ایشان فقیهی شناخته شده‌اند و بیش از سی‌سال است که اشتغال به تدریس خارج فقه واصول دارند، ولی هماره از پذیرش مرجعیت سرباز زده‌اند.

آقای مصباح درباره علت پذیرش مرجعیت از سوی ایشان و نیز پیرامون عدم تغییر وضعیت آیت‌الله بهجت بعد از مرجعیت می‌گوید:« بعد از مرجعیت منزل آیت‌الله بهجت هیچ تغییری نکرده است، ملاقات و پذیرایی از بازدید کنندگان در منزل امکان ندارد لذا در اعیاد و ایام سوگواری، در مسجد فاطمیه از ملاقات کنندگان پذیرایی می‌شود. اصولاً قبول مرجعیت ایشان به نظر من یکی از کرامات ایشان است، یعنی شرایط زندگی ایشان آن هم در سن هشتاد سالگی به هیچ وجه ایجاب نمی‌کرد که زیر بار چنین مسؤلیتی برود، و کسانی که با ایشان آشنایی داشتند هیچ وقت حدس نمی‌زدند که امکان داشته باشد آقا یک وقتی حاضر بشوند پرچم مرجعیت را به دوش بکشند و مسولیتش را قبول بکنند. و بدون شک جز احساس یک وظیفه متعین چیزی باعث نشد که ایشان این مسؤلیت را بپذیرند. و باید گفت که رفتار ایشان در این زمان با این وارستگی و پارسایی، حجت را بر دیگران تمام می‌کند که می‌شود در عین مرجعیت با سادگی زندگی کرد، بدون اینکه تغییری در لباس، خوراک، مسکن، خانه و شرایط زندگی پیش بیاید».

تا اینکه بعد از فوت مرحوم آقای سید احمد خوانساری(ره) جلد اول و دوم کتاب «ذخیره العباد» (جامع المسائل کنونی) را به قلم خود تصحیح و در اختیار خواص گذاشتند، و پیش از فوت مرجع عالیقدر حضرت آیه‌الله العظمی اراکی(ره) اجازه نشر رساله عملیه خویش را دادند، سرانجام وقتی جامعه مدرسین با انتشار اطلاعیه ای هفت نفر از آن جمله حضرت آیه‌الله العظمی بهجت را به عنوان مرجع تقلید معرفی کرد و عده‌ای از علمای دیگر از جمله آیت‌الله مشکینی و آیت‌الله جوادی آملی و … مرجعیت ایشان را اعلام کردند، به دنبال در خواستهای مصرانه و مکرر راضی شدند تا رساله عملیه ایشان در تیراژ وسیع به چاپ برسد، با این حال از نوشتن نام خویش بر روی جلد کتاب دریغ ورزیدند.

هجرت

ایشان بعد از تکمیل دروس، در سال 1363 ه.ق. موافق با 1324 ه.ش. به ایران مراجعت کرده و چند ماهی در موطن خود فومن اقامت گزید و بعداً در حالی که آماده بازگشت به حوزه علمیه نجف اشرف بود، قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام و اطّلاع یافتن از وضعیت حوزه قم را کرد، ولی در طول چند ماهی که در قم توقف کرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف، یکی پس از دیگری شنیده می‌شد، لذا ایشان تصمیم گرفت که در شهر مقدس قم اقامت ‌کند.

تألیفات

حضرت آیت‌الله بهجت دارای تألیفات متعددی در فقه و اصول هستند که خود برای چاپ اکثر آنها اقدام نکرده‌اند، و گاه به کسانی که می‌خواهند آنها را حتی با غیر وجوه شرعیه چاپ کنند، اجازه نمی‌دهند و می‌فرمایند: «هنوز بسیاری از کتابهای علمای بزرگ سالهاست که به گونه خطی مانده است، آنها را چاپ کنید نوبت اینها دیر نشده است».

فهرست عمده تألیفات ایشان که برخی نیز با اصرار و پشتکاری برخی از شاگردانشان به چاپ رسیده، عبارتند از:

الف) کتابهای چاپ شده:

1. رساله توضیح المسائل ( فارسی و عربی )

2. مناسک حجّ

دو کتاب فوق توسط برخی از فضلا بر اساس فتاوی ایشان تألیف و پس از تأیید آقا به چاپ رسیده است.

3. وسیله النجاة

این کتاب در بردارنده نظرات فقهی ایشان در اکثر ابواب فقه است که در متن وسیله النجاه آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره) گنجانده شده و نهایتاً جلد نخست آن با تأیید ایشان به چاپ رسیده است.

4. جامع المسائل

این کتاب مجموعه حواشی ایشان بر کتاب « ذخیره العباد» استادش آیت‌الله العظمی محمد حسین غروی اصفهانی، و نیز تکمیل آن تا آخر فقه می‌باشد، که قسمتهایی از آن ابتدا با نام « ذخیره العباد» با حروفچینی نه چندان زیبا و در تعداد نسخه اندک در اختیار برخی از شاگردان و خواصّ ایشان قرار گرفت، و بعداً جلد اول از این مجموعه که قرار است در پنج مجلد به چاپ برسد، به خاطر کثرت فروع فقهی که توسط حضرت آیت‌الله بهجت بر اصل کتاب افزوده شده و جامعیت آن «جامعُ المسائل» نام گرفته و به همت برخی از شاگردان ایشان به چاپ رسید.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 07:36:00 ب.ظ ]




ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» نود و نه درد را شفا می دهد که ساده ترین آنها اندوه است…

ذکر لاحول و لا قوه الا بالله و تأثیرات گرانبهایش

اذکاری هستند که بسیار توصیه شده‌اند، و اینها علاوه بر آن که باعث غفلت‌زدایى از انسان مى‌شوند، معارف الهى را نیز به ما آموزش مى‌دهند و ره‌ توشه معرفتى مسافران به سوى خدا را فراهم مى‌کنند، و ذکر شریف «لاحول ولا قوة الا بالله العلى العظیم» از گنجینه‌هاى آسمانی می‌باشد که تاکید بسیار برآن شده است.

پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) این ذکر لاحول و لا قوه الا بالله ( هیچ نیرو وحرکتی نیست مگر به جزء خدا) را ذکر فرشتگان حامل عرش معرفى کرده است.

امام صادق (ع) فرموده است: «هرگاه از قدرتمند، یا چیز دیگری ناراحت و اندوهناک شدید، ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله» را زیاد تکرار کنید، زیرا این ذکر کلید گشایش هرگونه گرفتاری و ناراحتی است، و گنجی است از گنجهای بهشت.»و نیز فرمود: «هرگاه غم و اندوه فراوان و پی در پی به شما روی آورد، باید جمله «لا حول و لا قوه الا بالله» را تکرار کنید.»

رسول اکرم (ص) فرمود: «ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» نود و نه درد را شفا می دهد که ساده ترین آنها اندوه است.»

و نیز فرمود: «در شب معراج ابراهیم خلیل بر من گذر کرد و گفت: به امتت امر کن در بهشت، بسیار درخت نمایید که زمینش وسیع و خاکش پاک است.» گفتم «نشاء بهشت» چیست؟

پاسخ داد: «لا حول و لا قوه الا بالله»

امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: آن کس که هزار بار بگوید «لاحول ولا قوة الا بالله» خداى تعالى زیارت کعبه را روزى‌اش خواهد نمود و اگر مرگش نزدیک باشد، خدا آن را به تاخیر خواهد انداخت تا حج را روزى‌اش سازد.

از امام صادق(علیه‌السلام) روایت شده که فرمود: هر گاه نماز صبح و مغرب را خواندى، هفت بار بگو: “بسم الله الرحمن الرحیم، لاحول ولا قوة الا بالله العلى العظیم” زیرا هر کس آن را بگوید، به او جنون و جذام و برص و هفتاد نوع از انواع بلایا نرسد.

امام رضا(علیه‌السلام) فرمود: هر کس پس از نماز صبح صد بار بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم، لاحول و لا قوة الا بالله العلى العظیم»؛ به اسم اعظم خدا از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیک‌تر شده و به راستى که در مدار اسم اعظم قرار گرفته است.

پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) در روایتى درباره آداب و اذکار بیرون آمدن از خانه چنین فرمودند: کسى که هنگام خروج از منزل بگوید بسم الله الرحمن الرحیم دو فرشته مى‌گویند: هدایت شدى و اگر بگوید لا حول و لا قوة الا بالله مى گویند: حفظ شدى و اگر بگوید توکلت على الله مى گویند: بى‌نیاز شدى.

از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمود: شیطان بر دو قسم است: شیطان جنى، که با گفتن «لاحول و لا قوة الا بالله العلى العظیم» از شما دور مى‌شود و شیطان انسى، که با فرستادن صلوات بر محمد و آلش «اللهم صل على محمد و آل محمد» از شما دور مى‌شود.

از حضرت رسول (ع) روایت است که هر که هر روز ۱۰ مرتبه بگوید بِسمِ الله الرَحْمنِ الرَحیمِ، لاحَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ از گناهان بیرون آید مانند روزی که از مادر تولد شده و خدا دفع کند از او هفتاد بلا را

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 07:32:00 ب.ظ ]




هفتاد و پنج فایده و فضیلت با نماز شب

1. نماز شب، باعث نابودی گناهان در روز است.

2. نماز شب، سبب نور در قیامت است.

3. نماز شب، افتخار مؤمن در دنیا و آخرت است.

4. ثواب همه چیز در قرآن بیان شده به جز نماز شب، به خاطر زیادی ثواب آن.

5. نماز شب، خلوت با خداوند است.

6. نماز شب خوان در بهشت با اسبهای بالدار پرواز می کند.

7. بهشتیان به نماز شب خوان غبطه می خورند.

8. شریف ترین افراد امت پیامبر صلی الله علیه و آله نماز شب خوانان هستند.

9. شرافت هر فردی به قیام شبانه و شب زنده داری اوست.

10. خداوند به خاطر نماز شب خوانان، عذاب نازل نمی کند.

11. نُه صف از فرشتگان در پشت سر نماز شب خوان می ایستند
[58]

که به تعداد آنان خداوند به نماز شب خوان، مقام و درجه می دهد.

12. خداوند به نماز شب خوان، افتخار و مباهات می کند.

13. نماز شب موجب زوال وحشت قبر می شود.

14. نماز شب، نور در قبر است.

15. نماز شب، انیس و مونس در قبر است.

16. انسان با خواندن نماز شب جزو بهترین مردم می شود.

17. نماز شب موجب شادمانی مؤمن در دنیاست.

18. نماز شب، زینت آخرت است.

19. نماز شب، نسیم و رایحه ای است از خداوند به سوی مؤمن.

20. نماز شب، موجب صحت و سلامتی بدن است.

21. نماز شب، باعث رضایت پروردگار است.

22. نماز شب، سبب نزول رحمت خداوند است.

23. نماز شب، تمسک به اخلاق پیامبران و امامان است.

24. حضرت ابراهیم علیه السلام به خاطر نماز شب خواندن، خلیل خدا شد.

25. نماز شب، انسان را از انجام گناهان باز می دارد.

26. مغبون کسی است که نماز شب نخواند.

27. نماز شب، سبب نورانیت صورت می شود.

28. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله : دو رکعت نماز خواندن در دل شب برای من از دنیا و مافیها بهتر و دوست داشتنی تر است.
[59]

29. نماز شب، سیره مستمره پیامبران و امامان و صالحان است.

30. نماز شب، بوی خوشی در نماز شب خوان به وجود می آورد که همه از معاشرت با او خوششان می آید.

31. شبهای بلند، بهار مؤمن است برای نماز شب خواندن و تهجد.

32. نماز شب، باعث وفور نعمت و برکت است.

33. نماز شب، سبب رفع فقر و ناداری است.

34. نماز شب، اخلاق نماز شب خوان را نیکو می کند.

35. نماز شب، دین و قرض نماز شب خوان را ادا می کند.

36. نماز شب، غم و اندوه را برطرف می کند.

37. نماز شب، نور چشم را زیاد می کند.

38. از خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده می شود، نوری به اهل آسمان متصاعد می شود، همانند نوری که از ستارگان آسمان برای اهل زمین می تابد.

39. دروغ می گوید کسی که ادعا دارد نماز شب می خواند اما فقیر و گرسنه و نادار است.

40. نماز شب، ضامن روزی نماز شب خوان در روز است.

41. طولانی بودن وقوف در حال نماز وتر، موجب کوتاهی توقف در قیامت است.

42. نماز شب، قبر نماز شب خوان را تبدیل به باغی از باغ ها و نخلستان های بهشت می کند.
[60]

43. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام را مکررا سفارش به نماز شب می کردند.

44. کسی که برای نماز شب بلند شود و خانواده و بچه هایش را هم بلند کند و با هم نماز شب بخوانند، همه آنان جزو ذاکران خداوند نوشته می شوند.

45. نماز شب، باعث داخل شدن به بهشت می شود.

46. خداوند از نور خودش به نماز شب خوان می پوشاند.

47. نماز شب، سبب دوستی ملائکه و انبیا است.

48. نماز شب، سبب ناراحتی شیطان است.

49. نماز شب، باعث ازدیاد ایمان است.

50. نماز شب، موجب قبولی اعمال است.

51. نماز شب، سبب برکت رزق و روزی است.

52. نماز شب، باعث معرفت و شناخت خداوند است.

53. نماز شب، اسلحه مؤمن است بر ضد دشمنان (رزمندگان با نماز شب، بر دشمنانِ تا بن دندان مسلح، غالب و پیروز شدند).

54. نماز شب، شفیع نزد ملک الموت است.

55. نماز شب، سبب اجابت دعاست.

56. نماز شب، سبب راحتی جان کندن است.

57. نماز شب، چراغ و فرشِ قبر است.

58. نماز شب، جواب نکیر و منکر در قبر است.
[61]

59. نماز شب، سایه بالای سر انسان در قیامت است.

60. نماز شب، تاجی است بر سر انسان در قیامت.

61. نماز شب، لباسی است بر بدن انسان در قیامت.

62. نماز شب، نوری است در جلو پای نماز شب خوان در قیامت.

63. نماز شب، ساتری است بین نماز شب خوان و سایر مردم در قیامت.

64. نماز شب، دلیل و حجت مؤمن است در پیشگاه پروردگارش.

65. نماز شب، باعث سنگینی میزان اعمال انسان است در قیامت.

66. نماز شب، سبب عبور از پل صراط است.

67. نماز شب، کلید درب های بهشت است.

68. نماز شب، باعث رهایی از آتش جهنّم است.

69. نماز شب، موجب طولانی شدن عمر است.

70. نماز شب، سبب گشایش و وسعت زندگی است.

71. به فرموده امام صادق علیه السلام : نماز شب خوان، جزو شیعیان ماست.

72. نماز شب، به انسان عزّت و آبرو می دهد (و قرب و منزلت او را نزد مردم بالا می برد).

73. بهترین قیام ها، قیام برای نماز شب است.

74. بهترین بیتوته ها و شب زنده داری ها، مشغول شدن به نماز
[62]

در دل شب است.

75. خداوند در بهشت بر نماز شب خوانان تجلّی می کند و پاداش آنها را خودش می دهد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:39:00 ب.ظ ]




آثار نماز شب در دنیا

نماز شب که یکی از عبادات خالص اولیای خدا و از برنامه های سازنده اسلامی به شمار می رود انسان را به وادی معنویات نزدیکتر می کند. نماز شب درس خودسازی و خلوت کردن با خالق خود را که از نیازهای طبیعی انسان است به انسان می آموزد ،نماز شب تاثیر بسزایی در سه عالم دارد هم در دنیا و هم در برزخ و هم در قیامت.

تاثیر نماز شب در دنیا، ابعاد گسترده ای دارد هم تاثیر در زندگی شخصی و اجتماعی و سیاسی، و هم تاثیر در باطن و ظاهر انسان دارد.نماز شب رفع مشکلات و گرفتاری و رفع بیماری های روحی و جسمی را نیز در برمی گیرد.

در اینجا چند نمونه از احادیثی که از معصومین علیهم السلام در مورد آثار نماز شب رسیده است را بیان می کنیم:

1- بازداشتن از گناه

یکی از آثار نماز شب بازداشتن انسان از گناه است.بهترین وسیله ای که مانع گناه انسان می شود و قرآن کریم و روایات ائمه معصومین علیهم السلام آن را امضا کرده است نماز است.

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: « فإنّ صلاة الیل مِنهاةٌ عنِ الاثم؛ نماز شب انسان را از گناه باز می دارد.»

بعضی ها به نماز یومیه اکتفا می کنند و می گویند همین نماز ما را بیمه می کند لازم نیبست کمه نماز شب بخوانیم و یا اهمیت نمی دهند. می بینیم که اولیای خدا که پاک هستند و گرفتار گناه نشدند به وسیله همین نماز یومیه و نماز شب است. هر کدام از این ها خواص خود را دارد. بزرگان و مردان شب، انتظار شب را می کشند. اگر گناه و خطایی در طول روز انجام دهند نماز شب آن را پاک می کند. مکمل نماز یویمیه ، نماز شب است.

امام باقر علیه السلام فرمودند: «إنما جُعِلَت النّافلةُ لِیُتَمِّ بها ما أفسَدَهُ من الفریضة؛ همانان (نماز) نافله را به خاطر این جهت قرار دادند که جبران فساد نمازهای واجب را کند.» (1)

2- ریزش گناهان

یکی دیگر از آثار نماز شب ریزش گناهان است.نماز حسنه ای است که در دل های مومنین وارد شده و آثار معصیت و تیرگی هایی که دلهایشان از ناحیه سیئات کسب کرده از بین می برد.

در قرآن کریم آمده است: «و اقم الصلوة طرفی النهار و زلفا من الیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکری للذکرین؛ نماز بگزار در آغاز و انجام روز و ساعاتی از شب، زیرا نیکی ها بدیها را از میان می برند این تذکری است برای انها که اهل تذکرند.» (2)

این نشان دهنده اهمیت و تاثیر و قدرت نماز است و این یک فضل و لطف الهی است در حق بندگان. خداوند دوست ندارد بندگانش آلوده به گناه شوند و اگر هم گناه کردند برای محو آن گناه به ما دستور داده نماز بخوانید . این به این معنا نیست که ما گناه کنیم بعد نماز بخوانیم تا آن گناه از بین برود بلکه این یک فرصت و امتیاز و فضلی است برای بندگان که اگر سهوا گناه نمودند و اصرار بر گناه نداشتند از آن استفاده نمایند.

امام صادق علیه السلام می فرماید: « صلاة المومن بالیل تذهب بما عمل من ذنب بالنهار؛ نماز شب گناهانی را که مومن در روز مرتکب شده است را از بین می برد.»(3)

3- رفع مشکلات و گرفتاریها

یکی دیگر از آثار نماز شب رفع مشکلات و گرفتاریها است،در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آمده است: «ای مردم هیچ کس از شما نیست مگر اینکه مشکلات و گرفتاریها همچون کمربندی او را محاصره کرده است. پس زمانی که دو سوم شب گذشت و یک سوم آن باقی ماند ملکی بر او وارد می شود و به او می گوید: ذکر خدا بگو که صبح نزدیک است. پس چنانچه او حرکت کرد و ذکر خدا را گفت یک گره از گرفتاریهایش گشوده می شود و اگر او بلند شد و وضو گرفت و داخل نماز شد همه گرفتاریها از او گشوده می شود پس صبح می کند در حالی که همچون مردمک چشم (روشن و پاکیزه) گردیده است.»(4)

4- کسب نور دائم از بیداری شب

حضرت عیسی می فرماید: « طوبی للذین یتهجدون من الیل . اولئک الذین یرثون النور الدائم من اجل انهم قاموا فی ظلمه الیل؛ خوشا به حال کسانی که شب را بیدار می مانند . اینانند که نور دائم را از آن رو که در تاریکی شب به پا خاسته اند به ارث می برند.»(5)

نماز شب

5- نورانیت و زیبایی صورت

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: « من کثرت صلاته بالیل حسن وجهه بالنهار؛ هر که بیشتر نماز شب بخواند هنگام روز زیبا و نورانی است.»(6)

6- به اجابت رسیدن دعا

از دیگر آثار نماز شب استجابت دعا است،امام صادق علیه السلام می فرماید: « کسی که در قنوت نمازوتر, چهل مومن و سپس برای خود دعا کند خداوند دعاهای وی را مستجاب می گرداند.»(7)

7- گشایش درهای آسمان

از دیگر آثار نماز شب گشایش درهای آسمان است.حضرت هادی علیه السلام می فرمود: «گاه هست که بنده برای نماز شب برخیزد و خواب بر وی غلبه کند چندان که او را به راست و چپ کشاند و گاهی چانه اش به سینه اش رسد، حق تعالی امر فرماید که درهای آسمان را بگشایند و فرشتگان را ندا دهند که نظر کنید که این بنده من در راه نزدیکی به من چه سختی ها می کشد در چیزی که بر وی واجب نساخته ام به امید سه چیز: یا گناهش را بیامرزم یا توبه روزیش گردانم و یا رزق و روزی او را زیاد کنم. ای فرشتگان شما را گواه می گیرم که من همه را بدو عطا کردم» (8)

8- درمان بیماریها

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «بر شما باد به اقامه نماز شب، زیرا نماز شب سنتی است از پیامبرتان رسول خدا . نماز شب عادت و رسم صالحان و پاکان است که قبل از شما بودند و نماز شب موجب دفع بلا و بیماریها و دردها از بدن می شود.»(9)

9- زیاد شدن روزی

امام صادق علیه السلام فرمودند: «نماز شب روزی را جلب می کند.» (10)

10- خوشبویی بدن

امام صادق علیه السلام می فرماید: «صلوه الیل تطیب الریح؛ نماز شب انسان را خوشبو می کند»(11)

كیفیت نماز شب

نماز شب مجموعاً یازده ركعت است:

1. هشت ركعت آن، كه دو ركعت، دو ركعت، مانند نماز صبح خوانده می شود یعنی چهار دو ركعتی به نیت نماز شب می باشد.

2. دو ركعت نماز شفع: بهتر است در ركعت اول آن بعد از حمد، سوره «ناس» و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره «فلق» خوانده شود.

3. یك ركعت نماز وتر: بعد از حمد سه بار سوره «توحید» و یك بار سوره «فلق» و یك بار سوره «ناس» بخوانیم و می‌توان یك سوره تنها خواند، سپس دستها را برای قنوت به سوی آسمان بالا می بریم و حاجات خود را از خدا می خواهیم.

-و برای چهل مؤمن دعا می كنیم(چهل بار بگویید ( اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنینَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمینَ وَ اَلْمُسلِماتْ )

-و طلب مغفرت می كنیم و هفتاد مرتبه می گوییم: «استغفرالله ربّی و اتوبُ الیه».

از پروردگار خود طلب آمزرش و مغفرت می كنیم و به سوی او بازگشت می نمایم.

-آن گاه 7 بار می گوییم «هذا مقامُ العائذٍٍِ بكَ منَ النّارِ»؛ (این است مقام كسی كه از آتش قیامت به تو پناه می برد)

-و بعد از آن 300 مرتبه می گوییم: «العفو» و سپس می گوییم: «ربّ اغفرلی و ارحمنی وتُب عَلیَّ انّكَ انتَ التّوابُ الغفُورُ الرّحیم».[4]و سپس ركوع + سجده + تشهد + سلام .در پایان نماز شب تسبیحات فاطمة زهرا (س) را میگوئیم

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:37:00 ب.ظ ]




آثار و بركات نماز اول وقت در آیات و روایات

1- برآورده شدن خواسته ها:

حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسكری(ع) روایت می كند كه فرمودند: “خداوند متعال با حضرت موسی تكلم كرد، حضرت موسی فرمود:خدای من. كسی كه نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود:حاجت و درخواستش را به او عطا می كنم و بهشتم را برایش مباح می گردانم."1 حضرت حجةالاسلام والمسلمین هاشمی نژاد فرمودند: پیرمردی مسن، ماه مبارك رمضان به مسجد لاله زار می آمد. خیلی آدم موفقی بود، همیشه قبل از اذان داخل مسجد بود. به او گفتم: حاج آقا. شما خیلی موفقید، من هر روز كه به مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید، او گفت: نه آقا، من هرچه دارم از نماز اول وقت دارم و بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم.

مرحوم حاج شیخ حسن علی نخودكی را پیدا كردم و گفتم: من سه حاجت مهم دارم، دلم می خواهد هر سه تا را خدا در جوانی به من بدهد، یك چیزی یادم بدهید؟ ایشان فرمودند: چی می خواهی؟ گفتم: یكی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم، چون حج در جوانی لذت دیگری دارد. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. گفتم: دومین حاجتم این است كه دلم می خواهد یك همسر خوب خدا به من عنایت كند. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. و حاجت سومم این است كه خدا یك كسب آبرومندی به من عنایت فرماید.

فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. این عملی را كه ایشان فرمودند من شروع كردم و در فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم، هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم كسب با آبرو به من عنایت كرد.2

2- برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی:

پیامبر اكرم(ص) فرمودند:"بنده ای نیست كه به وقت های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این كه من سه چیز را برای او ضمانت می كنم: برطرف شدن گرفتاری ها و ناراحتی ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش."3

3 - ورود به بهشت و دوری از جهنم:

امام محمد باقر(ع) می فرمایند:"هر كس نماز واجب را در حالی كه عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح ندهد، خداوند برای وی برائت از جهنم می نویسد كه او را عذاب نكند، و كسی كه درغیر وقتش به جا آورد در حالی كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می تواند او را ببخشد یا عذابش كند.4

4- در امان بودن از بلاهای آسمانی:

قطب راوندی گوید: پیامبر خدا(ص) فرمود:هنگامی كه خداوند از آسمان آفتی بفرستد، سه گروه از آن، در امان می مانند: حاملان قرآن، رعایت كنندگان خورشید یعنی كسانی كه وقت های نماز را محافظت می كنند و كسانی كه مساجد را آباد می نمایند."5
هر كس نماز واجب را در حالی كه عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح ندهد، خداوند برای وی برائت از جهنم می نویسد كه او را عذاب نكند، و كسی كه درغیر وقتش به جا آورد در حالی كه چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می تواند او را ببخشد یا عذابش كند.

5- خشنودی خداوند:

امام صادق(ع) می فرمایند: اول وقت، خشنودی خداست و آخر آن، عفو خداست، و عفو نمی باشد مگر از جهت گناه."6 و در مقابل، تأخیر نماز موجب خشم خداست چرا كه پیامبر اكرم(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند: “نماز را با وضوی كامل و شاداب در وقتش به جای آور كه تأخیر انداختن نماز بدون جهت، باعث غضب پروردگار است."7

6- استجابت دعا و بالا رفتن اعمال:
نماز

در حدیث است كه به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده می شود و درهای بهشت باز می گردد و دعا مستجاب می شود ؛پس خوشا به حال كسی كه در آن هنگام برای او عمل صالحی بالا رود.8 در حدیثی دیگر از حضرت صادق(ع) آمده است كه فرمودند:"… بهترین ساعت های شب و روز، وقت های نماز است.” سپس فرمودند:"چون ظهر می شود درهای آسمان گشوده شده و بادها می وزند و خداوند به خلق خود نگاه می كند. هر آینه من بسیار دوست دارم كه در آن هنگام، عمل صالحی برای من بالا رود.” آنگاه فرمودند:” برشما باد به دعا كردن بعد از نمازها، چرا كه آن مستجاب می شود."9

7- دوری شیطان و تلقین شهادتین:

پیامبر اكرم(ص) فرمودند:"شیطان تازمانی كه مؤمن بر نمازهای پنج گانه در وقت آن محافظت كند، پیوسته از او در هراس است؛ پس چون آنها را ضایع نمود بر وی جرأت پیدا كرده و را در گناهان بزرگ می اندازد."10 امام صادق(ع) می فرمایند:"ملك الموت در هنگام مردن، شیطان را از محافظ بر نماز دور می كند و شهادت به یگانگی خدا و نبوت پیامبرش را در آن هنگامه بزرگ به او تلقین می نماید."11 زیاد شدن عمر، مال و اولاد صالح در دنیا،در امان بودن از ترس و هول مرگ در موقع مردن،آسان شدن سؤال نكیر و منكر در قبر، توسعه یافتن قبر، نورانی شدن چهره، دادن نامه عمل به دست راست و آسان گرفتن حساب در محشر، رضایت خداوند، سلام دادن خدا به او و نگاه كردن از روی رحمت به او در هنگام عبور از صراط 12 و… از دیگر آثار و بركات نماز اول وقت است كه در روایات به آن اشاره شده است.

حجةالاسلام انصاری می گوید: امام(ره) در روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند؛ به من فرمودند اگر خوابیدم، اول وقت نماز صدایم بزن، گفتم چشم. دیدم اول وقت شد و امام(ره) خوابیده اند، حیفم آمد صدایشان بزنم؛ عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است.

چنددقیقه ای از اذان گذشت و امام(ره) چشم هایشان را باز كردند، گفتند:وقت شده؟ گفتم:بله فرمودند:چرا صدایم نزدی؟ گفتم:ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است. گفتند:مگر به شما نگفتم. سپس امام(ره) فرزند خود را صدا زدند و فرمودند: ناراحتم. از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الان باید ده دقیقه تأخیر بیفتد؟".

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:35:00 ب.ظ ]




درباره کلمه أستغفر الله و آثار بی نظیر گفتن این کلمه
آیت‌الله بهجت می‌فرمود: زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آن‌ها هم بگویید، برای اینکه امثال آن‌ها پیش نیاید.
به گزارش فارس، بخشش گناه و از میان بردن اثرات سوء آن از ناحیه پرودگار عالم همواره برای مؤمنان موجب ایجاد گشایش‌های معنوی و مادی بوده است.
اکثر گرفتاری‌هایی که انسان به آن مبتلا می‌شود، به واسطه گناه است، زیرا به کار نگرفتن نعمت‌هاى خداوند در مسیرى که او مى‌پسندد و صرف کردن آن‌ها در معصیت خداوند نشانه کفران نعمت‌ها است.
خداوند راه توبه و استغفار را برای همه باز گذاشته است و می‌فرماید: «وَ تُوبُوا اِلَى اللهِ جَمیعاً اَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»، اى مؤمنان! همگى با هم به سوى خدا توبه کنید و باز گردید شاید رستگار شوید.(1)
همچنین راه بازگشت به سوى خویش را به بندگانش آموخته است و ابتدا دستور عذرخواهى و استغفار، سپس فرمان به توبه مى‌دهد: «وَاسْتَغْفِرُوا اللهَ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ»؛ از الله، پروردگارتان طلب آمرزش کنید، پس از آن توبه کرده و به سوى او باز گردید.(2)
با این وجود در آیاتی دیگر به اثرات استغفار در دنیا اشاره شده است مانند: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً/یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً/وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»؛ از پروردگار خویش آمرزش طلبید که او بسیار آمرزنده است (اگر چنین کنید) او (باران) آسمان را پى‌درپى بر شما فرو مى‌فرستد و شما را با اموال و فرزندان بسیار کمک مى‌کند و باغ‌هاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار مى‌دهد.(3)
بنابراین دستور به استفغار از خود قرآن گرفته شده و در روایات نیز تأکید شده است.
اثرات ذکر استغفار در روایات :
ذکر استغفار در کلمات نورانى اهل بیت(ع) با تعابیر گوناگون آمده است و روایات در این زمینه متعدد و موثق هستند.
رسول خدا(ص):
-«مَنْ أَکْثَرَ الإِسْتِغْفارَ جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمّ فَرَجاً وَ مِنْ کُلِّ ضیق مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ»؛ کسى که زیاد استغفار گوید و از خدا عذرخواهى کند، خداوند از هر غصه‌اى برایش گشایشى قرار دهد و از هر تنگنایى راه فرارى پیش پایش گذارد و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى‌دهد.(4)
- «أَکْثَرُوا مِنَ الإِسْتِغْفارِ، فى بُیوتِکُمْ وَ فى مَجالِسِکُمْ وَ عَلى مَوائِدِکُمْ وَ فى أَسْواقِکُمْ وَ فى طُرُقِکُمْ وَ أَیْنَما کُنْتُمْ فَاِنَّکُمْ لاتَدْرُونَ مَتى تَنْزِلُ الْمَغْفِرَةُ»؛ زیاد استغفار کنید، در خانه‌ها و مجالستان، سر سفره‌ها و در بازارهایتان، و در مسیر رفت‌و‌آمدهایتان و هر جا که بودید(استغفار کنید)، چرا که شما نمى‌دانید آمرزش خداوند چه زمانى نازل مى‌شود.(5)
امیرالمؤمنین(ع):
-«تَعَطَّروا بِالإِسْتِغْفارِ، فَلا تَفْضَحَنَّکُم رَوائِحُ الذُّنُوبِ»؛ با استغفار و آمرزش‌خواهى از خداوند خود را معطّر کنید تا بوى بد گناهان شما را رسوا نکند.(6)
امام باقر(ع):
-از پدرانش نقل مى‌کنند که پیامبر(ص) فرمود: «خوشا به حال آنکه روز قیامت در نامه عملش زیر هر گناهى استغفر الله باشد».(7)
شرایط تحقق استغفار حقیقی :
البته واضح است که صرف لقلقه زبان موجب گشایش درهای بخشش خداوند نمی‌شود و عزم بر ترک گناه و نداشتن اصرار بر تکرار گناه از عوامل مهم در تأثیرگزاری ذکر استغفار است.
در نهج البلاغه آمده است: کسى در حضور على(ع) مى‏‌گفت: استغفرالله، حضرت فرمود: مادرت بر تو بگرید، آیا مى‏دانى «استغفار» چیست؟ استغفار درجه «علیین» و نامى است که بر شش معنا اطلاق مى‏‌شود:
1-پشیمانى از گذشته،
2- عزم بر ترک و بازگشت از آن براى همیشه،
3- اداى حقوق دیگران، تا خدا را پاک ملاقات کنى و بر (ذمه) تو بدهکارى نباشد. (حق الناس، خمس، زکات و…)،
4-هر فریضه که ضایع کرده‌‏اى، ادا کنى (مثل نماز، روزه و نذر واجب و…)،
5-گوشتى که از حرام بر بدن تو رویده، با حزن و اندوه آب کنى تا پوستت به استخوان بچسبد و گوشت تازه میان آن‌ها بروید. ممکن است کسى از راه درآمد، حرام به عیش و نوش و تن‏پرورى بپردازد و یا بر اثر هر لذت حرامى، چاق و فربه شود، در این صورت حزن و اندوه گناهان گذشته باید به گونه‌‏اى بر وجود او آتش زند که خواب و قرار را از وى بستاند، البته این حال براى هر توبه کننده‏اى حاصل نمى‏‌شود و این در واقع مرتبه‌‏اى از مراتب کمال توبه و استغفار است.
6- سختى طاعت را بر بدنت بچشانى، چنان که شیرینى گناه را به آن چشاندى، طاعت حق و طوق بندگى مولا، سختى‏‌ها و محدویت‌‏هایى دارد، زیرا یک سلسله اوامر و نواهى هست که بر نفس اماره ناخوشایند است، در مقابل انجام گناه بر وفق مراد نفس اماره همسو با راحتى جسم است، پس همان گونه که نفس بر وفق مراد خود و بدن بر حسب طبعش، در راحتى و آسایش به سر مى‏‌برد و لذت گناه را مى‏‌چشید، باید سختى طاعت و مشقت پذیرش قید و بندهاى الهى و دینى را نیز بچشد.
وقتى تمام این شرایط تحقق یافت آنگاه بگو: استغفرالله. (8)
*بهترین زمان برای استغفار/راه‌حلی برای گشایش در زندگی+پاسخ آیت‌الله بهجت
توصیه شده است که بهترین وقت استغفار، سحرگاهان به ‌ویژه سحر شب جمعه است تا جایی که استغفار کنندگان در سحرگاهان مورد مدح خداوند عالمیان قرار می‌گیرند.
همچنین طبق روایات ذکر استغفار از جمله تعقیبات نماز صبح و نماز عصر است که مرحوم حاج شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان به آن اشاره کرده است.
آیت‌الله محمدتقی بهجت آن عارف بالله در پاسخ به سؤال فردی که در امور مختلف از جمله اشتغال و ازدواج دچار گرفتاری شده بود، این چنین بیان کردند: زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آن‌ها هم بگویید، برای اینکه امثال آن‌ها پیش نیاید و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه نداده‌اید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفته‌اید.(9)

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:33:00 ب.ظ ]




معجزه ی دعای بسیار پرفضیلت یستشیر +متن دعا

هر کس سه نوبت اين دعا را بخواند خداوند هر حاجت خيري که داشته باشد در دنيا و آخرت برآورده گرداند.

آثار و برکات دعای بسیار پرفضیلت یستشیر

از اميرالمومنين علي (ع) روايت شده است که دعا ي يستشير را پيامبر (ص) به من آموخت و امر کرد که آن را در همه حال در سختي و راحتي حفظ کنم و به خلفاء بعد از خودم تعليم نمايم .

سپس فرمود شما را به برخي از ثواب هاي اين دعا آگاه مي‌کنم:

اول: کسي که اين دعا را بخواند خير و برکت از فرق سرش تا زمين از آسمان بر او مي بارد و او را انوار آرامش و رحمت مي پوشاند و براي اين دعا انتهايي جز عرش خدا نيست.

دوم: هر کس سه نوبت اين دعا را بخواند خداوند هر حاجت خيري که داشته باشد در دنيا و آخرت برآورده گرداند.

سوم: خداي تبارک و تعالي او را از عذاب قبر برهاند.

چهارم: تنگي سينه او را برطرف نموده و به او شرح صدر عطا فرمايد.

پنجم: چون روز قيامت فرا رسد، خواننده اين دعا سوار بر شتري تندرو و سفيد مزين و آراسته به مرواريد نزد حق برخيزد، و خداوند مي فرمايد همه کرامتها را به او بدهيد، و گويد: بنده ام در هر جاي بهشت که خواهي ساکن شو.

ششم: اگر اين دعا بر مجنون خوانده شود همان ساعت از آن باز آيد.

هفتم: اگر زني زايمان بر او مشکل شده باشد و اين دعا بر او خوانده شود خداوند زايمان او را آسان و فرزند را در طرفه العيني متولد گرداند.

هشتم: اگر بر شخصي که عاق والدين شده بخواند همانا خداوند امور آن را اصلاح کند.

نهم: هر بنده اي که چهل شب جمعه اين دعا را بخواند همانا خداوند آن را اصلاح کند.

دهم: هر کس در هنگام خواب بخواند و بخوابد حتي اگر خوب نخوانده باشد. ولي به اميد ثواب باشد، خداوند به هر حرفي از اين دعا هزار فرشته کروبي که روي‌شان نوراني تر باشد از آفتاب و ماه شب چهاره بر او بفرسند.

يازدهم: هر گنه کاري که مرتکب کبائر شده باشد و قبل از مردن اين دعا را بخواند شب بميرد يا روز همچون شهيد از دنيا رفته و اگر موفق به توبه نشده باشد خدا به کرم و عفوش او را بيامرزد.

متن دعا اين است:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ الْمُدَبِّرُ بِلا وَزِيرٍ وَ لا خَلْقٍ مِنْ عِبَادِهِ يَسْتَشِيرُ الْأَوَّلُ غَيْرُ مَوْصُوفٍ [مَصْرُوفٍ‏] وَ الْبَاقِي بَعْدَ فَنَاءِ الْخَلْقِ الْعَظِيمُ الرُّبُوبِيَّةِ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ [الْأَرْضِ‏] وَ فَاطِرُهُمَا وَ مُبْتَدِعُهُمَا بِغَيْرِ عَمَدٍ خَلَقَهُمَا وَ فَتَقَهُمَا فَتْقا فَقَامَتِ السَّمَاوَاتُ طَائِعَاتٍ بِأَمْرِهِ وَ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِأَوْتَادِهَا فَوْقَ الْمَاءِ ثُمَّ عَلا رَبُّنَا فِي السَّمَاوَاتِ الْعُلَى الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ مَا تَحْتَ الثَّرَى،

فَأَنَا أَشْهَدُ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا رَافِعَ لِمَا وَضَعْتَ وَ لا وَاضِعَ لِمَا رَفَعْتَ وَ لا مُعِزَّ لِمَنْ أَذْلَلْتَ وَ لا مُذِلَّ لِمَنْ أَعْزَزْتَ وَ لا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ وَ لا مُعْطِيَ لِمَا مَنَعْتَ وَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ كُنْتَ إِذْ لَمْ تَكُنْ سَمَاءٌ مَبْنِيَّةٌ وَ لا أَرْضٌ مَدْحِيَّةٌ وَ لا شَمْسٌ مُضِيئَةٌ وَ لا لَيْلٌ مُظْلِمٌ وَ لا نَهَارٌ مُضِي‏ءٌ وَ لا بَحْرٌ لُجِّيٌّ وَ لا جَبَلٌ رَاسٍ وَ لا نَجْمٌ سَارٍ وَ لا قَمَرٌ مُنِيرٌ وَ لا رِيحٌ تَهُبُّ وَ لا سَحَابٌ يَسْكُبُ وَ لا بَرْقٌ يَلْمَعُ وَ لا رَعْدٌ يُسَبِّحُ وَ لا رُوحٌ تَنَفَّسُ وَ لا طَائِرٌ يَطِيرُ وَ لا نَارٌ تَتَوَقَّدُ وَ لا مَاءٌ يَطَّرِدُ كُنْتَ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ كَوَّنْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ قَدَرْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ ابْتَدَعْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ أَغْنَيْتَ وَ أَفْقَرْتَ وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ وَ أَضْحَكْتَ وَ أَبْكَيْتَ ،

وَ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ فَتَبَارَكْتَ يَا اللَّهُ وَ تَعَالَيْتَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْخَلاقُ الْمُعِينُ [الْعَلِيمُ‏] أَمْرُكَ غَالِبٌ وَ عِلْمُكَ نَافِذٌ وَ كَيْدُكَ غَرِيبٌ وَ وَعْدُكَ صَادِقٌ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ حُكْمُكَ عَدْلٌ وَ كَلامُكَ هُدًى وَ وَحْيُكَ نُورٌ وَ رَحْمَتُكَ وَاسِعَةٌ وَ عَفْوُكَ عَظِيمٌ وَ فَضْلُكَ كَثِيرٌ وَ عَطَاؤُكَ جَزِيلٌ وَ حَبْلُكَ مَتِينٌ وَ إِمْكَانُكَ عَتِيدٌ وَ جَارُكَ عَزِيزٌ وَ بَأْسُكَ شَدِيدٌ وَ مَكْرُكَ مَكِيدٌ أَنْتَ يَا رَبِّ مَوْضِعُ كُلِّ شَكْوَى

[وَ] حَاضِرُ كُلِّ مَلَإٍ وَ شَاهِدُ كُلِّ نَجْوَى مُنْتَهَى كُلِّ حَاجَةٍ مُفَرِّجُ كُلِّ حُزْنٍ [حَزِينٍ‏] غِنَى كُلِّ مِسْكِينٍ حِصْنُ كُلِّ هَارِبٍ أَمَانُ كُلِّ خَائِفٍ حِرْزُ الضُّعَفَاءِ كَنْزُ الْفُقَرَاءِ مُفَرِّجُ الْغَمَّاءِ مُعِينُ الصَّالِحِينَ ذَلِكَ اللَّهُ رَبُّنَا لا إِلَهَ إِلا هُوَ تَكْفِي مِنْ عِبَادِكَ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ وَ أَنْتَ جَارُ مَنْ لاذَ بِكَ وَ تَضَرَّعَ إِلَيْكَ عِصْمَةُ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ نَاصِرُ مَنِ انْتَصَرَ بِكَ تَغْفِرُ الذُّنُوبَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَكَ جَبَّارُ الْجَبَابِرَةِ عَظِيمُ الْعُظَمَاءِ،

كَبِيرُ الْكُبَرَاءِ سَيِّدُ السَّادَاتِ مَوْلَى الْمَوَالِي صَرِيخُ الْمُسْتَصْرِخِينَ مُنَفِّسٌ عَنِ الْمَكْرُوبِينَ مُجِيبُ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ أَسْمَعُ السَّامِعِينَ أَبْصَرُ النَّاظِرِينَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ قَاضِي حَوَائِجِ الْمُؤْمِنِينَ مُغِيثُ الصَّالِحِينَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِينَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ أَنْتَ الْمَالِكُ وَ أَنَا الْمَمْلُوكُ وَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ ،

وَ أَنْتَ الْمُعْطِي وَ أَنَا السَّائِلُ وَ أَنْتَ الْجَوَادُ وَ أَنَا الْبَخِيلُ وَ أَنْتَ الْقَوِيُّ وَ أَنَا الضَّعِيفُ وَ أَنْتَ الْعَزِيزُ وَ أَنَا الذَّلِيلُ وَ أَنْتَ الْغَنِيُّ وَ أَنَا الْفَقِيرُ وَ أَنْتَ السَّيِّدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ أَنْتَ الْغَافِرُ وَ أَنَا الْمُسِي‏ءُ وَ أَنْتَ الْعَالِمُ وَ أَنَا الْجَاهِلُ وَ أَنْتَ الْحَلِيمُ وَ أَنَا الْعَجُولُ وَ أَنْتَ الرَّحْمَنُ وَ أَنَا الْمَرْحُومُ وَ أَنْتَ الْمُعَافِي وَ أَنَا الْمُبْتَلَى وَ أَنْتَ الْمُجِيبُ وَ أَنَا الْمُضْطَرُّ وَ أَنَا أَشْهَدُ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْمُعْطِي عِبَادَكَ بِلا سُؤَالٍ،

وَ أَشْهَدُ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الْمُتَفَرِّدُ الصَّمَدُ الْفَرْدُ وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ اسْتُرْ عَلَيَّ عُيُوبِي وَ افْتَحْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ رِزْقا وَاسِعا يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:29:00 ب.ظ ]




ذکر یونسیه چیست؟

حضرت یونس علیه السلام مدت ها در میان قومش به ارشاد مردم پرداخت ولی در مدت سی و سه سال فقط دو نفر به او ایمان آوردند او هم قوم خود را نفرین کرد و خداوند به او وعده داد که در فلان تاریخ عذاب خود را بر آنان خواهد فرستاد یونس از شهر خارج شد اما یکی از دوستانش در شهر ماند و مردم را از عذاب خدا ترساند و از آنها خواست توبه کنند و آنها که نشانه های عذاب وعده داده شده را دیدند از ترس عذاب توبه و ناله کردند تا خدا عذابش را از آنان بر گرداند یونس به امید اینکه مردم نابود شده اند به شهر بازگشت و وقتی دید همه چیز عادی است و مردم به کارشان مشغول عصبانی شد و شهر را بدون اجازه خداوند ترک کرد و با یک کشتی راهی دریا شد.

در بین راه ماهی غول پیکری به کشتی حمله کرد و به خواست خداوند متعال حضرت یونس را بدون اینکه به او آسیب برساند بلعید حضرت یونس وقتی به هوش آمد متوجه اشتباه خود شد و با ناله و تضرع به درگاه خداوند توبه کرد که توبه او در قرآن آمده است و بخشی از آیه به عنوان ذکر یونسیه مشهور شده است که علما و عرفا خواص بیشماری را برای آن نقل میکنند .

قرآن میفرماید : «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»1 ؛ ذوالنون 2 را ، آنگاه که خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد : هیچ خدایی جز تو نیست ، تو منزه هستی ومن از ستمکاران هستم.

ذکر یونسیه یعنی گفتن: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»

آثار و برکات ذکر یونسیه

1- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .

2-. رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش ‍ حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»

3- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم .

4- مرحوم کلینى نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق علیه السلام برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا کنون فرزند دار، نشده ام ، چه کنم ؟حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ( 78 سوره انبیا) را بخوان انشاء الله فرزند دار خواهی شد .
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است وبرای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.

ختم های ذکر یونسیه

ختم های این ذکر شریف 400 /700/7000/4000/3000/1001/ بار گفته اند که بستگی به دستور استاد و قابلیت طالب دارد . اما عدد 400 برای همه آن هم شب ها بعد از نماز عشاء تا هر وقت شب در سجده نافع است .

چون این ذکر به معنی استغفار است در آن هیچ عوارضی نیست . برای دیدن حالات برزخی مؤثر است،

برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است وبرای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
ذكر یونسیه

تجرد، با مداومت این ذکر حاصل میشود ، چنانکه برای مرحوم سید هاشم حداد سه روز حالت تجرد برزخی اتفاق افتاد که البته مکاشفه این طول زمانی را ندارد.

مرحوم آخوند ملا حسنقلی همدانی: هر قدر در هر وقت بتوانید این ذکر را بگوئید.

مرحوم سید هاشم حداد نقل کردند که ذکر یونسیه برای معرفت نفس و معرفت رب مؤثر است و خودش به ذکر یونسیه مشغول بود .

از وی سئوال شد در ایام فراغت همانند راه رفتن و نشستن چه ذکری برای نورانیت قلب و رفع حجب خوب است ؟ فرمود : ذکر یونسیه

می فرمود : عدد 3000 به بعد برای کاملین ” سالکینی که از مراحلی و منازلی عبور کرده اند ” می باشد .جناب استاد مدت زیادی در نجف 3000 مرتبه این ذکر را در سجده می گفتند.

از بسیاری از بزرگان این ختم با عدد 400 مرتبه در سجده خصوصا” در میان نماز مغرب و عشاء و یا قبل از اذان صبح و یا بین الطلوعین جهت افاضات روحانی نقل شده است و این یکی از ختوماتی است که معمولا” اساتید در ابتدای سلوک به شاگردانشان توصیه می کنند . ناگفته نماند که این ختم به منزله توبه ای حقیقی است اگر خالصانه برای خدا بجای آورده شود اثر شگرفی در پیشبرد انسان دارد .

وقتی از مرحوم آیت الله کشمیری پرسیدند بهترین کار برای سالک در کدام یک از اعمال عبادی است؟ فرمودند : بهترین آن سجده است که ذکر یونسیه در آن گفته شود . و فرمودند : امان ذکر یونسیه موجب اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی می گردد. 3

این ذکر شریف اثر بسیار عجیبی در رفع غم و اندوه دارد

امام صادق علیه السلام فرمودند : تعجب می کنم از چهار کس که چهار نوع گرفتاری دارند چگونه به این چهار چیز پناه نمی برند.

از جمله اینها فرمودند : تعجب می کنم از کسی که دچار غم و اندوه شده است اما به این سخن پناه نمی برد، زیرا که حق تعالی در دنباله آن فرموده: ” و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین ” یعنی ما او را ” حضرت یونس را به سبب این سخن ” از غم و اندوه نجات دادیم و اینگونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:27:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره واقعه

پنجاه و ششمین سوره قرآن واقعه نام دارد كه مكی و 96 آیه دارد.

از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده: هر كس این سوره را قرائت نماید نوشته می شود كه او از گروه غافلان نیست.1

این سوره از سوره هایی است كه اخبار قیامت و احوال آن در آن آمده است و از اسباب پیر شدن رسول الله صلی الله علیه و آّله است. ابن عباس می گوید: مردی از رسول خدا پرسید: چرا اینقدر زود پیر شدید؟ در جواب فرمود: سوره های هود، واقعه، مرسلات، نبا مرا پیر كرده است.2

از امام باقر علیه السلام روایت شده: هر كس هر شب پیش از خواب سوره واقعه را قرائت كند در حالی خداوند را دیدار می كند كه چهره اش مانند ماه شب چهاردهم می درخشد.3

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر كس به بهشت و ویژگی های آن مشتاق است سوره واقعه را قرائت كند.4

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر كس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند خداوند وی را دوست بدارد و نیز دوستی او را در دل همه مردم اندازد و در طول عمرش در این دنیا بدبختی و تنگ دستی نبیند و آسیبی از آسیبهای دنیا به او نرسد و از همدمان امیرالمؤمنین علیه السلام باشد و این سوره خصوصیتی نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام دارد كه دیگران با وی در آن شریك نیستند.

آثار و بركات سوره

1)رفع فقر و تنگدستی

هر كس سوره واقعه را هر شب بخواند هیچ تنگدستی و گرفتاری به او نمی رسد.رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: سوره واقعه را به زنانتان یاد دهید زیرا آن سوره بی نیاز كننده است.5

در داستان جالبی درباره عبدالله بن مسعود آمده است: عبدالله بن مسعود صحابی بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بیمار شد. خلیفه وقت ، عثمان بن عفان، به دیدار او رفت و ناراحت و نگرانی در چهره او دید از او پرسید: چرا ناراحتی و آه و ناله می کنی؟

گفت: گناهکارم. پرسید: چه می خواهی؟ گفت: رحمت خداوند را،

پرسید: آیا نیاز به پزشک داری؟ گفت: طبیب حقیقی مرا بیمار کرده است.

پرسید: آیا می خواهی کمک مالی به تو بکنم؟ گفت: آن زمان که نیاز داشتم ندادی و اکنون نیازی ندارم.

عثمان گفت: پول می دهم برای دخترانت باشد. ابن مسعود گفت: آنها نیازی ندارند. چون به ایشان گفته ام که همواره سوره وقعه را قرائت نمایند که هیچ گاه نیازمند نخواهند شد. 6
هر كس سوره واقعه را هر شب بخواند هیچ تنگدستی و گرفتاری به او نمی رسد.رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: سوره واقعه را به زنانتان یاد دهید زیرا آن سوره بی نیاز كننده است

2)ایجاد بركت

پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اگر سوره واقعه را بنویسند و در خانه بگذارند موجب افزایش خیر و بركت می شود و هر كس به قرائت آن مداومت ورزد، فقر از او برطرف می شود و در آن افزایش حفظ و توفیقات و وسعت در مال وجود دارد. 7
سوره واقعه

3) محبوبیت

امام صادق علیه السلام فرموده است: هر كس در هر شب جمعه سوره واقعه را قرائت كند، خداوند او را دوست دارد و او را محبوب همه مردم می گرداند و هرگز در دنیا ناراحتی، فقر و تنگدستی و آفتی از آفات دنیا به او نخواهد رسیدو از همراهان و رفیقان امیرالمؤمنین علیه السلام خواهد بود.و این سوره ویژه امیرالمومنین علی علیه السلام است و هیچ کس در آن شرکت ندارد. 8

4)آسانی مرگ و بخشش اموات

از امام صادق علیه السلام نقل شده است: سوره واقعه دارای منافع و بهره های زیادی است كه قابل شمارش نیست. از جمله فواید این سوره آن است كه اگر برای مرده ای خوانده شود، خداوند او را می امرزد و اگر برای كسی كه در حال احتضار و مرگ است بخواند، مرگ و خروج روحش به اذن خدا آسان می شود. 9

5)آسانی زایمان

به همراه داشتن نوشته سوره واقعه موجب آسانی زایمان می شود. 10
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اگر سوره واقعه را بنویسند و در خانه بگذارند موجب افزایش خیر و بركت می شود و هر كس به قرائت آن مداومت ورزد، فقر از او برطرف می شود و در آن افزایش حفظ و توفیقات و وسعت در مال وجود دارد

ختومات مجرب

1)جهت برآورده شدن حاجات شرعی و ادای دین

40 شب، هر شب یك بار سوره «واقعه، مزمل، لیل، انشراح» را بخواند و بعد از تلاوت این سوره ها دعای زیر را بخواند. كه بسیار مجرب است:

«یا رازق السائلین، یا راحم المساكین، یا ولی المؤمنین، یا غیاث المستغیثین، یا ارحم الراحمین، صل علی محمد و آل محمد واكفنی حلالك عن حرامك و بطاعتك عن معصیتك و بفضلك عمّن سواك، یا اله العالمین و صلی الله محمد و آله اجمعین»11

2)جهت زیاد شدن رزق و روزی و وسعت معیشت

از شب شنبه شروع كند و هر شب 3 بار بخواند و استثنائاً در شب جمعه 8 بار بخواند و این عمل را 5 هفته اجرا كند و قبل از تلاوت هر بار این سوره این دعا را بخواند:

«اللهم ارزقنا رزقاً حلالاً طیّباً من غیرك استجب دعوتنا من غیر رد و اعوذ من الفضیحتین الفقر و الدّین و ادفع عنّی هذین بحق الامامین الحسن و الحسین علیهما السلام برحمتك یا ارحم الراحمین» 1

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:26:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره حشر

پنجاه و نهمین سوره قرآن كریم است كه در مدینه منوره نازل شده و 24 آیه دارد.

از نبی مكرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر كس سوره حشر را قرائت كند بهشت و جهنم و عرش و كرسی و حجاب های آن و آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه و هوا و بادها و پرندگان و درختان و كوه ها و خورشید و ماه و فرشتگان، همگی بر او درود و صلوات می فرستند و برای او طلب مغفرت و آمرزش می كنند و اگر همان روز یا شب قرائت سوره حشر، از دنیا برود شهید محسوب می شود. 1

در سخنی از امام صادق علیه السلام آمده است:

هر كس در عصرها سوره الرحمن و حشر را قرائت نماید خداون فرشته ای را با شمشیر برهنه مأمور می كند تا صبح از او مراقبت نماید. 2

در روایت دیگری از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده: هر كس سوره حشر را قرائت نماید عضو حزب الله است كه رستگارانند. 3

انس بن مالک از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت كرده است كه به مردی فرمود: هر گاه می خواهی به رختخواب بروی سوره حشر را قرائت كن و اگر مردی شهید محسوب می شوی. 4

اسم اعظم خداوند اسمی است که با دستیابی به آن بسیاری از مشکلات مادی و معنوی را حل کرده و به بسیاری از مقامات می توان دست یافت. نبی مكرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اسم اعظم خدا در شش آیه آخر سوره حشر است.5

و نیز فرمودند هر كس آیات آخر سوره حشر را در شب و روز بخواند و در آن روز یا همان شب بمیرد بهشت بر اوواجب می شود. 6
هر كس در عصرها سوره الرحمن و حشر را قرائت نماید خداون فرشته ای را با شمشیر برهنه مأمور می كند تا صبح از او مراقبت نماید

آثار و بركات سوره

1)شفای بیمار
قرآن

هرگاه این سوره را با خلوص بر بیمار بخوانند انشاءالله شفابخش است. در روایتی از نبی مكرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم آمده است: هنگام قرائت سه ایه آخر سوره حشر دست را بر سر بگذارید و آیات را قرائت نمایید كه این دستور جبرییل است از جانب خداوند . و این عمل شفای همه بیماری هاست به جز مرگ.(7)

2) حفظ و امان

امنیت یابی و آسایش از خواص قرائت و كتابت این سوره عظیم الشأن است . پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم در این باره فرمودند: هر كس سوره حشر را در شب جمعه قرائت نماید تا صبح از انواع بلاها در امان خواهد بود.8

3)تقویت حافظه و هوش

امام صادق علیه السلام در روایتی فرمودند: هر كس سوره حشر را بنویسد و با آب پاک بشوید و بیاشامد حافظه ای قوی و هوشی سرشار نصیب او خواهد شد. 9

4)بخشش گناهان

از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر كس سه آیه پایانی سوره حشر را قرائت كند گناهان گذشته و آینده اش بخشیده خواهد شد. 10

5)جهت ورم پا

امام محمد باقر علیه السلام خطاب به جابر فرمودند: وقتی جایی از پایت ورم كرد برای آن آیه آخر سوره حشر را سه مرتبه بخوان كه به اذن الله آن درد و ورم خوب خواهد شد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:24:00 ب.ظ ]




فضیلت و خواص سوره یس

یس، و نام های دیگرش «عزیزه؛ معمّه(شامل شونده)، مدافعه قاضیه(دفع كننده برآورده) سی و ششمین سوره قرآن است كه مكی و دارای 83 آیه است.

از رسول گرامی اسلام روایت شده قرائت كننده این سوره نزد خداوند شریف خوانده می شود و این سوره برای قاری خود شفاعت می كند.

در روایتی دیگر از ایشان آمده: سوره «یس» در تورات «معمّه: شامل شونده» نام دارد چون خیر دنیا و آخرت را شامل حال قرائت كننده خود می كند و بلاهای دنیا و سختی های آخرت را از او دور می كند.

و نیز «قاضیه: دفع كننده برآورنده» نامیده می شود چون از قاری خود، هر بدی را دفع كرده و همه حاجت های او را روا می كند و قرائت آن سوره پاداشی برابر بیست حج دارد. و گوش سپردن به صدای قرائت آن، معادل با ثواب هزار دینار انفاق در راه خداست.1

در فضیلت این سوره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر كس سوره «یس» را قرائت نماید مانند آن است كه ده بار قرآن را ختم نماید. 2

ایشان همچنین فرمودند: هر كس سوره «یس» را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و اجری همانند 12 ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در شرف مرگی خوانده شود، به تعداد حروف این سوره 10 فرشته نزد او به صف شده و برای او استغفار كرده و شاهد قبض روحش بوده و جنازه اش را تشییع می كنند و بر او نماز گزارده و شاهد دفنش هستند. 3

از ابی بصیر روایت شده كه حضرت صادق علیه السلام فرمودند: براستی برای هر چیزی قلبی است و قلب قرآن سوره یاسین است هر كس آن را قبل از خواب یا در روز، قبل از آنكه شام شود بخواند در آن روز از محفوظین و بهره مندان باشد تا آنكه شام كند و هر كس در شب قبل از خواب آن را تلاوت كند خداوند بر وی 1000 فرشته بگمارد تا او را از شر بدی و هر شیطان رانده شده و هر آسیب حفظ كنند و هر گاه در همان روز بمیرد خداوند او را وارد بهشت گرداند و 30 هزار فرشته هنگام غسلش گرد آیند و برای او طلب آمرزش كنند و با استغفار او را مشایعت و بدرقه نمایند تا كنار قبر، و چون او را به قبر برند آن فرشتگان جمله در قبر با وی درآیند و خدا را عبادت كنند و ثواب او را به مرده دهند و قبرش تا هر كجا كه چشم ببیند فراخ گردد و از فشار قبر ایمن باشد و همیشه از قبرش تا آسمان نوری تابان باشد تا اینكه خداوند او را از قبر بیرون آرد و چون او را برانگیخت فرشتگان خدا با او هستند و بدرقه اش كنند و با وی به گفتگو پردازند و به رویش لبخند زنند و به هر خیر و نیكی مژده اش دهند تا او را از صراط و میزان بگذرانند و در پایگاه قربی او را بدارند كه هیچ مخلوقی را جز مقربان و فرستادگان حق آن مقام و منزلت و قرب را باشد، و وی با پیامبران در آن درگاه نزد خدای تعالی باز ایستد و با غمخواران غم نخورد و با اندوهگینان اندوه نكشد و با زاری كنندگان زاری نكند.

آنگاه خداوند تعالی گوید: ای بنده من شفاعت كن هر كه را خواهی ،كه شفاعت را درباره همه بپذیرم و حاجت بخواه كه هر چه خواهی به تو دهم پس وی حاجت را از خدا بخواهد كه برآورده شود و شفاعت كند كه پذیرفته گردد و حساب او را چون دیگران نكشند و در آنجا چون دیگران بازداشت نشود و چون از زبونان و خوار شدگان زبون و خوار نگردد و به نكبت گناه و عمل زشتی كه از او سر زده گرفتار نشود و برات آزادی او را سر گشاده بدو دهند تا اینكه از درگاه الهی به زیر آید و همه مردم از روی تعجب گویند: «سبحان الله» این بنده را حتی یك گناه نبود او از همدمان محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.

از جابر جعفی روایت شده كه امام باقر علیه السلام فرمودند: هر كس سوره یاسین را در عمر خود یك بار بخواند خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است به عدد هر یك 2000 حسنه در نامه عملش ثبت فرماید و به همین مقدار از گناهان او محو سازد و دچار تنگدستی و زیان و بدهكاری و خانه خرابی نشود و بدبختی و دیوانگی نبیند و مبتلا به جذام و وسواس و دودلی و بیماری های مضر نگردد و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر او آسان كند و خود متصدی و مباشر قبض روح او باشد و از جمله كسانی خواهد بود كه خداوند فراخی زندگی او را به عهده گرفته و ضامن خوشحالی او هنگام مرگ گردیده و خشنودیش را آخرت تضمین كرده و همه فرشتگان آسمان و زمین را خطاب فرموده كه من از بنده راضی هستم پس برای او آمرزش بطلبید.4
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هر كس سوره «یس» را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و اجری همانند 12 ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در شرف مرگی خوانده شود، به تعداد حروف این سوره 10 فرشته نزد او به صف شده و برای او استغفار كرده و شاهد قبض روحش بوده و جنازه اش را تشییع می كنند و بر او نماز گزارده و شاهد دفنش هستند

آثار و بركات سوره

1) آثار دهگانه قرائت سوره یس:
قرآن

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به امیرالمؤمنین فرمودند: ای علی! «یس» را بخوان كه در آن ده اثر است: هر كه آن را قرائت كند:

1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛

2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛

3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛

4) اگر عزب باشد، ازدواج كند؛

5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛

6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛

7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛

8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛

9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینكه خدا بر او آسان گیرد؛

10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا كند.5

2) پیدا شدن گمشده

شخصی به امیرالمؤمنین علی علیه السلام عرض كرد: بفرمایید وقتی چیزی یا كسی گم می شود چه باید بكنم؟

حضرت فرمودند: دو ركعت نماز بخوان و در هر دو ركعت بعد از حمد «یس» بخوان و بعد از آن بگو: یا هادی الضالّهِ رُدَّ عَلَی ضالَّتی» ای هدایت كننده گمشدگان، گمشده ام را به من برگردان.

شخص می گوید: من این كار را كردم و بعد از مدتی خداوند گمشده ام را به من برگرداند.

3) جهت امنیت یافتن از چشم زخم و شر جن

در كتاب المصباح آمده: هر كس سوره «یس» را با خود همراه داشته باشد از چشم زخم و از شر جنیان در امان بوده و خواب های خوش می بیند.6

4) داشتن قلبی نیرومند و ذهن قوی

اگر می خواهید قلبی نیرومند و ذهنی قدرتمند داشته باشید به سخن امام صادق علیه السلام عمل كنید كه فرمود: هر كس در نهم شعبان سوره «یس» را با گلاب و زعفران نوشته و بنوشد در حفظ و امان خواهد بود و قلبش نیرومند و ذهنش قوی می گردد7

5) برای دیدن پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله وسلم در خواب

در حاشیه زادالمعاد علامه مجلسی آمده جهت دیدن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در خواب، سه شب و هر شب سی مرتبه «آیه 42 یس» را بخواند.8

6) رفع فقر

جهت رفع فقر هر بامداد «آیه 68 یس» را قرائت كند.9

7) دوای دردها

از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: هر كس سوره یس را نوشته و پس از شستن از آب آن بنوشد در درونش هزار گونه دوا و نیز هزار گونه نور و یقین و بركت و رحمت را وارد كرده است و هر گونه دردی را از او دور می كند. 10
در فضیلت این سوره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر كس سوره «یس» را قرائت نماید مانند آن است كه ده بار قرآن را ختم نماید

ختم مجرب

برآورده شدن حاجت مشروع
قرآن

1) یكی از بزرگان و عارفان می گوید:

سوره یاسین را بسیار می خواندم و هر حاجتی كه داشتم به تلاوت این سوره به این شكل مداومت می نمودم.

در سوره یس هفت «مبین» وجود دارد؛ به هر مبین كه رسیدی این دعا را 3مرتبه بخوان:

«بسم الله الرحمن الرحیم، سبحان المنفّس عن كل مدیون، سبحان المفرج عن كل محزون، سبحان الناصر عن كل مظلوم، سبحان المخلص عن كل مسجون، سبحان من جعل خزائنه بین الكاف و النون، سبحان انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له كن فیكون، سبحان الذی بیده ملكوت كل شی و الیه ترجعون.»11

2) از حضرت سلمان فارسی رحمة الله روایت شده اگر كسی ده روز بعد از نماز صبح قبل از سخن گفتن با كسی، سوره یس را بخواند و این دعا را قبل از تلاوت سوره مزبور ده مرتبه بخواند بعد سوره را بخواند هر حاجتی را كه بخواهد انجام شود. انشاءالله زیرا كه اسم اعظم خداوندی در این دعا است:

«بسم الله الرحمن الرحیم، یا قدیم یا دائم یا حی و یا قیوم یا فرد و یا وتر یا واحد یا احد یا صمد یا من لم یلد و لم یولد و لم یكن له كفواً احد و صلی الله علی محمد و اله اجمعین برحمتك یا ارحم الراحمین.»12

3) كسی كه می خواهد مشكلش حل شود شب جمعه، چهار ركعت نماز بخواند و به این ترتیب كه می آید:

در ركعت اول: بعد از سوره «حمد» سوره «یس» را بخواند و سپس به ركوع رود و هنگامی كه سر از ركوع بر می دارد صد مرتبه این ذكر را بگوید:

«واذا سلك عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی لعلهم یرشدون» (بقره، 186).

در ركعت دوم: حمد را دو مرتبه، سوره «یس» را یك مرتبه بخواند و بعد از آن قنوت را بجای آورد و به ركوع رفته و پس از سر برداشتن از ركوع همان ذكر (بقره، آیه 186) را صد مرتبه تكرار كند و به سجده رود و پس از دو سجده تشهد را بخواند اما بدون سلام برخیزد مثل كاری كه در نماز ظهر انجام می دهد.

در ركعت سوم: «حمد» را سه مرتبه و «یس» را یك بار و ركوع را بجای آورد و پس از سربرداشتن از ركوع این ذكر را صد مرتبه بگوید: «فسیكفیكهم الله و هو السمیع العلیم»(بقره، آیه 137).

در ركعت چهارم: حمد را چهار مرتبه بخواند و «یس»را یكبار بخواند و بعد از ركوع بگو: «یا ربِّ إدْفَعْ عَنّی الضُّرَّ وَ انْتَ اَرْحَمُ الراحِمینْ» .

پس از دو سجده و تشهد و سلام به سجده برود و پیشانی را برزمین بگذارد و صد مرتبه این ذكر را بگوید: «استغفرالله» و بعد از آن گونه راست را بر زمین بگذارد و صد مرتبه بگوید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد» و بعد گونه چپ را بر زمین بگذارد و بگوید: «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له كن فیكون» (یس، 82) و پس از آن حاجت را بخواهد كه انشاءالله برآورده خواهد شد.13

4) برای برآورده شدن جمیع حاجات و سایر مهمات مجرب است به هر نیت كه باشد سه نوبت سوره «یس» بخواند و هر نوبت كه می خواند احتیاط می كند هرگاه به لفظ مبین می رسد یك انگشت خود را گره می كند بعد از آنكه سوره را تمام كرد سه نوبت این دعا را بخواند:

«سبحان المفرج عن كل مهموم سبحان المنفس عن كل مدیون سبحان من جعل خزائنه بین الكاف و النون انّما امره اذا اراد شیئا ان یقول له كن فیكون فسبحان الذی بیده ملكوت كل شی ء و الیه ترجعون یا مفرج الهم فرج یا مفرج الهم فرج یا مفرج.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:22:00 ب.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:51:00 ب.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:51:00 ب.ظ ]




چرایی و چگونگی تشکیل شورای انقلاب در ۲۲دی ماه به فرمان امام خمینی

چرایی و چگونگی تشکیل شورای انقلاب در ۲۲دی ماه به فرمان امام خمینی« به موجب حق شرعی و براساس رای اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت ، شورایی به نام «شورای انقلاب اسلامی» مرکب از افراد باصلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتا تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد.»
● پیشینه بحث
هرچند تشکیل شورای انقلاب در پیروزی انقلاب اسلامی نقشی بسیار برجسته ایفا نمود اما این نقش هرگز آنگونه که باید در مباحث مربوط به انقلاب اسلامی انعکاس نیافته است . بررسی ، مقالات و گفتگوهای ارائه شده در این زمینه نشانگر ضعف کمی مفرط در مورد شورای انقلاب می باشد.
از لحاظ کیفی آثار ارائه شده فوق الذکر به خوبی عملکرد شورای انقلاب را بررسی و تحلیل نموده اند. اما خلائی که در این زمینه احساس می شود این است که به علت جذابیت و اهمیت بالای موضوع فوق کمتر به این سوال که شورای انقلاب چرا به وجود آمد پرداخته شده است . در بیشترآثار ارائه شده یا به این مسئله پرداخته نشده و یا به یک یا چند جمله اکتفا شده است.
این مطلب آنجا اهمیت می یابد که تنها با بررسی چگونگی و چرایی این تصمیم تاریخی امام ، عظمت و دوراندیشی ایشان در تشکیل این نهاد میسور است.
در این نوشتار برآنیم تا هرچند بصورت ناتمام زمینه ها ، اهداف ، کارویژه ها چگونگی تشکیل شورای انقلاب را محور بحث قرار دهیم.
● زمینه های تشکیل شورای انقلاب
حوادثی که پس از فاجعه ۱۷ شهریور ۵۷ روی داد نشان داد که تصمیم به کشتار مردم بی دفاع در این روز یک انتحار نابودکننده برای رژیم پهلوی بود . از فردای آنروز سیر تحولاتی که به سقوط رژیم انجامید شتابی صدچندان گرفت .در ماه های باقیمانده تا بهمن اختلافات در باریان اوج گرفته بود . اختلاف و تمرد به امری عادی در بین ارتش تبدیل شده بود و شاه کم کم امید خود را از دست رفته می دید .
سفر امام به پاریس یک ماه پس از ۱۷ شهریور تحقق یافت و برخلاف پیش بینی ها این سفر دست امام را برای هدایت انقلاب باز نمود.
فضای پیش آمده در فرانسه باعث شد تا موانع از سر راه ارتباط ایشان با یارانشان برداشته شود . بر خلاف فضای بسته ای که صدام برای امام خمینی (ره) ایجاد نموده بود ، بعد از گذشت مدتی از ورود امام ، مسئولان فرانسوی که در ابتدا امام را از فعالیت سیاسی منع کرده بودند ، بر اساس سیاست منفعت محور خود مصلحت را در عدم مقابله با نهضت اسلامی مردم ایران دیدند. با تقلیل یافتن محدودیت ها رفت و آمد یاران امام برای تبادل نظر با ایشان و هدایت موثر انقلاب فرانسه آغاز شد. ایده تاسیس نهادی به نام شورای انقلاب از دل همین رفت و آمد ها و تبادل نظرها متولد شد.
از سوی دیگر بازگشت به وطن ، یکی از مهمترین برنامه هایی امام بود. رژیم پهلوی که از خطرات بازگشت امام خمینی (ره) به وطن آگاه بود تا آنجایی که توانست از بازگشت ایشان جلوگیری کرد.در ایام مورد بحث خلاء رهبری اجرایی نهضت اسلامی در کشور براحتی احساس می شد. از همین رو گسترش نابسامانی نیروهای انقلاب را تهدید می نمود. به ویژه آنکه نبود رابطه میان مردم و امام خمینی (ره) که نقطه وحدت نیروهای انقلاب بودند زمینه را برای بروز اختلافات فکری برخی جریانات فعال تازه کار در نهضت با پیروان مکتب فکری امام فراهم سازد.
جدای از مطالب فوق اصل مشورت اصلی مهم در اسلام و بالتبع اندیشه امام بود.این اصل در فضای انقلابی آن زمان و در نهضتی که بر ضد دیکتاتوری شاه شکل گرفته بود نمودی خاص داشت. رهبران و مبارزان با توجه به تصوری که از استبداد و حکومت فردی داشتند، مایل به تکرار آن تجربه ها نبودند. به همین دلیل به طور طبیعی باید شورای انقلاب تشکیل می شد.
یکی دیگر از مواردی که در بحث زمینه های تشکیل شورای انقلاب قابل طرح می باشد ، مسئله مشروعیت و مقبولیت این تصمیم می باشد.
مردم ایران از سالها پیش از پیروزی انقلاب امام خمینی (ره) را به عنوان منادی آرمانهای ناب اسلام به رهبری نهضت خود برگزیده بودند.جبهه ای که اعضای آن را اکثریت مردم تشکیل می دادند در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی گسترده تر و منسجم تر گشت. افراد و گروه هایی که با تکیه بر آرمان ها متفرقه ای چون سوسیالیسم ، لیبرالیسم و… در مبارزات خود طرفی نبسته بودند اینک به نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) پیوسته بودند.
از سوی دیگر بیدار گری ها و همچنین نفس اوج گیری نهضت اسلامی زمینه را برای گسترس بیش از پیش نهضت فراهم ساخت. در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب مقبولیت امام خمینی (ره) و اعتماد مردم به ایشان نیازی به اثبات نداشت و این امر با اندک نگاهی به شعارها ، خواسته ها و حتی ریشه و تاریخ قیام ها و حماسه های پانزده سال گذشته امر واضح و غیرقابل انکاری بود.
این اعتماد در اندیشه امام خمینی (ره) جایگاه بالایی داشت . امام در پیام تاسیس شورای انقلاب در کنار حق شرعی خود، همین مطلب را اشاره می کند .
« به موجب حق شرعی و براساس رای اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت ، شورایی به نام «شورای انقلاب اسلامی» مرکب از افراد باصلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتا تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد.»۱
در ابتدای متن اساسنامه شورای انقلاب نیز می خوانیم؛
« به حول و قوه الهی بر اساس ابراز اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران نسبت به رهبری مرجع عالیقدر امام خمینی (ره) و به موجب حقوق ناشی از مقام رهبری دین ، شورایی به نام شورای انقلاب از طرف ایشان برطبق این اساسنامه تعیین و عهده دار وظایف مندرج در آن می گردد…»۲
● تشکیل شورای انقلاب
بنیاد این شورا در آذر ماه همان سال در پاریس و با مشورت امام خمینی (ره) با یاران خود ریخته شد. شهید آیت الله بهشتی که در پاییز ۵۷ به دیدار امام خمینی (ره) رفت در زمینه تصمیم امام مبنی بر تشکیل شورای انقلاب می گوید
«در پاییز ۵۷ ، امکان ملاقات با امام در فرانسه فراهم آمده بود . دوستان مختلف به دیدار ایشان در پاریس می رفتند. یکی از مسائلی که ایشان با دوستان مطرح می کردند این بود که چه کسانی هستند که می توانند در ساماندهی به نیروهای عظیم بسیج شده ی مردم ایران سهیم بوده و نقشی داشته باشند و چه کسانی هستند که می توانند پس از موفقیت در اداره ی جامعه مسئولیتی بر عهده بگیرند. بنابر این برای ایشان دو مطلب مطرح بود :
۱) کسانی که بتوانند در ایران با حضورشان به همگانی تر و گسترده تر شدن حرکت اجتماعی شتاب بدهند
۲) کسانی که پس از پیروزی بتوانند در اداره ی جامعه نقشی بر عهده بگیرند».۳
امام خمینی چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فرمان تشکیل شورای انقلاب را صادر کردند که نامه ایشان به شهید بهشتی در همین رابطه است. به دلیل شرایط اختناق و سرکوب در ایران ، تشکیل این شورا و اعضا و جلسات آن به صورت مخفی بود ، اشارات و رموز نامه نیز حاکی از آن است. نامه مذکور در تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۵۷مرقوم گشته است .متن نامه بدین شرح است:
«موضوع: ضرورت تسریع در معرفی اعضای پیشنهادی شورای انقلاب با هماهنگی آقای مطهری
بسمه تعالی
ذی‌الحجه ۱۳۹۸
پس از اهدای سلام و تحیت ،
وقت دارد سپری می‌شود و من خوف آن دارم که با عدم معرفی اشخاص ، مفسده پیش آید. بنا بود به مجرد آمدن ایشان «م. ط» [شهید مطهری] با اشخاص مورد نظر یکی یکی و جمعی ملاقات کنید و نتیجه را فوراً به این جانب اعلام کنید. و نیز مرقومی که معرف باشد با خط و امضای عدد معلوم بفرستید. من در انتظار هستم و باید عجله شود ، و نیز استفسار از بعضی آنها برای مسافرت به خارج. در هر صورت همه موضوعات که به شما و ایشان تذکر داده شد، لازم است با عجله انجام گیرد و اگر اشخاص دیگری نیز پیدا شد ملحق شود. و السلام».۴
نگرانی های موجود در لحن امام خمینی (ره) در این نامه به خوبی گویای اهمیت بسیار بالای شورای انقلاب در نزد ایشان است. به دنبال نامه فوق شهید مطهری در آبان ۱۳۵۷ به پاریس رفت و با امام دیدار کرد. با ورود آیت الله مطهری به فرانسه تشکیل شورای انقلاب به صورت جدی در دستور کار قرار گرفت. امام خمینی (ره) علاوه بر شهید مطهری، از دیگر افراد مذهبی نیز کمک و مشورت می گرفت. از جمله این افراد مهندس مهدی بازرگان بود که نهضت آزادی ایران را در سال ۱۳۴۰ تاسیس کرده و در آن تشکل به مبارزات سیاسی خود ادامه داد.۵ امام خمینی (ره) علیرغم علم به اختلافات اندیشه ای و تاکتیکی ملی مذهبی ها با آرمان ها و باورهای خود در انقلاب اسلامی و همچنین پیوستن دیر هنگام تشکل آنان به نهضت اسلامی به رهبری ایشان، به آنان فرصت حضور در سطوح بالا را اعطا نمود. در جریانات مربوط به شورای انقلاب چه در امر تصمیمات ابتدایی و چه بعد ز آن ، ملی مذهبی ها و در راس آنان بازرگان حضور داشتند.
دکتر ابراهیم یزدی از دیگر اعضای نهضت آزادی ایران در زمینه ی دستور امام خمینی (ره) به مهندس بازرگان برای عزیمت به پاریس می گوید :
« مرحوم مطهری با دستورات و برنامه های معین از پاریس به ایران بر گشتند. سپس پیرو صحبت و درخواست [امام] خمینی، من به ایران زنگ زدم و با مرحوم مهندس بازرگان صحبت و دعوت کردم که بیایند پاریس»۶ .
بدین ترتیب مهندس بازرگان نیز به پاریس رفت و در طی همین سفر رهبری امام خمینی (ره) را رسماً پذیرفت.
امام خمینی (ره) در ۱۸ دی ۵۷ پاسخ به نماینده زیس جمهور فرانسه که حامل پیامی از جانب کارتر برای امام بودند ، اظهار داشتند:
« تاکید می کنم اگر بخواهید آرامش در ایران حاصل شود، راهی جز این نیست که نظام شاهنشاهی که قانونی نیست کنار برود و ملت را به حال خود باقی بگذارند تا من یک شورای انقلابی تاسیس کنم از اشخاص پاکدامن برای نقل قدرت ، تا امکان مناسب جهت حکومت مبعوث ملت انجام گیرد.»۷
در نهایت موجودیت شورای انقلاب به عنوان اولین و بنیادی ترین ارکان قدرت سیاسی و عالی ترین نهاد تصمیم گیری در کشور بعد از امام خمینی (ره)، در تاریخ۲۲ دی ماه ۱۳۵۷ و به فاصله یک ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی با پیام امام رسما اعلام شد:
«بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و تحیت بر ملت قهرمان و شریف ایران! سلام بر شهدای راه حق
اکنون که روز پیروزی ملت شجاع نزدیک می‌شود ، اکنون که خون‌های پاک عزیزان بی‌گناهی که برای دفاع از حق و حقیقت به دست جلادان خون‌آشام شاه بر زمین ریخته شده است بارور می‌گردد، لازم می‌دانم مراتب ذیل را به اطلاع ملت ایران و مردم جهان برسانم:
به موجب حق شرعی و براساس رای اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام «شورای انقلاب اسلامی» مرکب از افراد باصلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد. اعضای این شورا در اولین فرصت مناسب معرفی خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است؛ از آن جمله ماموریت دارد تا شرایط تاسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد. دولت موقت در اولین فرصت که مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفی و شروع به کار خواهد نمود… ».۸
صدور این پیام، ۲۲دی ماه را به نقطه عطفی از برای نهضت اسلامی تبدیل نمود. تا پیش از آن تاریخ نیرو های انقلاب نمی دانستند انتقال قدرت چگونه صورت می گیرد. همچنین بعضی فرصت طلبان تصور می کردند از حیث تشکیل حکومت و سازماندهی و اداره امور نارساییهایی وجود دارد و در صدد بر آمده بودند که طرح و نقشه ارائه نموده و خود عهده دار این مرحله باشند. حتی دسته هایی تنها به همین منظور اعلام موجودیت نمودند.۹ این نخستین بار بود که رسماً از سوی رهبر‌کبیر انقلاب، تشکیلات و برنامه‌های آینده حکومت اسلامی اعلام می‌شد.
اعلام رسمی موجودیت شورای انقلاب از سوی امام خمینی (ره)، رژیم و رسانه های جمعی را به تکاپو انداخت تا از هویت اعضای آن اطلاع پیدا کنند .ولی پنهانکاری درست اعضای شورای انقلاب باعث شد تا نه عوامل رژیم موفق به شناسایی آنان شوند و نه رسانه های جمعی اطلاعی از آن به دست بیاورند. ۱۰ روزنامه اطلاعات در مطلبی با عنوان «خبر نگاران تلاش گسترده ای برای اطلاع یافتن از اعضای شورا آغاز کرده اند» در زمینه اعضای شورای انقلاب می نویسد ؛
«صبح امروز روزنامه های پاریس کم و بیش نام های مشابهی را از اعضای شورا انتشار داده اند که قطب زاده، یزدی، بنی صدر، بازرگان، و مدنی از آن جمله هستند، ولی این نام ها بیشتر در حد یک شایعه است».۱۱
حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی می گوید؛
«قبل از پیروزی انقلاب به خاطر مسائل امنیتی، شورای انقلاب کاملاً سری بود و رژیم تا پایان عمرش نتوانست چیزی از آن شناسایی کند و به همین جهت صورت جلسه تهیه نمی شد و هیچ گونه اثر قابل استناد به جای نمی گذاشتیم.».۱۲
مخفی نگاه داشته شدن اسامی اعضای شورای انقلاب نه تنها موجب مصون ماندن آنان از گزند عوامل رژیم پهلوی گشت ، بلکه باعث شد که سران رژیم در تحلیل اوضاع دچار اشتباهی فاحش گردند. چه، اینکه با توجه به حضور امام خمینی (ره) در فرانسه ، تصور همگان این بود که شورا در خارج تشکیل شده و به فعالیت خواهد پرداخت. این امر دست اعضای شورای انقلاب را در کشور برای تسریع و توسعه اقدامات خود بازتر گذاشت.
● اهداف تشکیل شورای انقلاب
مروری بر اهداف تشکیل شورای انقلاب ،نشانگر آن است که هم اصل تاسیس شورای انقلاب و هم وظایفی که بر عهده آن گذاشته شده بود از دور اندیشی و دقتی موشکافانه رهبر انقلاب و یارانشان سرچشمه گرفته است.
پر واضح است که رسیدن به تمام آنچه امام خمینی (ره) و یارانشان در زمان تاسیس شورای انقلاب در ذهن داشتند به راحتی میسور نمی شد. چه ،اینکه ممکن است آنان اهدافی را در این خصوص در ذهن داشته اند که در تاریخ ثبت نگردیده و از سوی دیگر ممکن است تاسیس شورای انقلاب برای نهضت اسلامی برکاتی به همراه داشته که جزء اهداف اولیه امام و نزدیکان ایشان از تاسیس شورا نبوده است. به هر روی مواردی که بدان اشاره خواهد شد را می توان جزء اهداف تاسیس شورای انقلاب و یا کارویژه های آن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دانست ؛
سه هدف ساماندهی انقلاب ، وارد آوردن آخرین ضربات به پیکر نیمه جان رژیم سفاک پهلوی و کمک به اداره کشور پس از پیروزی را می توان از اصلی ترین و کلی ترین اهداف تاسیس شورای انقلاب دانست. در حالی که شاه آخرین تلاشها را برای استمرار رژیم سلطنت انجام می داد و قدرتهای حاکم بر منطقه هم کوشش داشتند راه حل مناسبی که با منافعشان تطبیق داشته باشد بیابند همه نیروهای مخالف انقلاب به تشکیل حکومت بختیار رضایت دادند و به توافق رسیدند. به خصوص آمریکا مستقیما مسئولیت نگهداری بختیار را بر عهده گرفته و تمام کوشش های باطن و ظاهر را به کار می گرفت تا به نحوی شعله های انقلاب ولو به صورت موقت خاموش سازند. در این میان رهبری انقلاب به موقع ضربات مهلکی را بر رژیم در حال احتضار وارد می ساخت که تشکیل شورای انقلاب یکی از همین تصمیمات کوبنده بود.۱۳
تاسیس شورای انقلاب از جهات متعدد به تسریع در سرنگون ی رژیم پهلوی و ساماندهی و تقویت انقلاب کمک نمود که این جهات را می توان بخشی از اهداف جزئی تر تاسیس شورا دانست ؛
۱) ارایه تصویری فرهنگی و انسانی از انقلاب در داخل و خارج
جدای از تلاش هایی که شورای انقلاب در راستای معرفی چهره انقلاب اسلامی انجام داد ، نفس تصمیم امام به تاسیس شورای انقلاب کمک شایانی به ابهام زدایی از اذهان ملت ها و دولتها و همچنین معدود هموطنانی داشت که هنوز واقعیات انقلاب و اندیشه های برگرفته از اسلام امام خمینی (ره) را درک نکرده و باور نداشتند که ایران پس از ۲۵۰۰سال از حکومتی مردمی برخوردار گشته است .
تکیه بر شورا و مشورت ، ایجاد فضایی برای هم اندیشی اندیشه های متفاوت و استقبال از عضویت کسانی که تا دیروز راهی جدای از نهضت داشتند در این شورا، توانست به ارائه تصویری فرهنگی و انسانی از انقلاب در داخل و خارج کمک نماید.
۲و۳) کاهش روحیه شاه ، ارتش و حامیان خارجی رژیم و تقویت روحیه نیروهای انقلاب
امام خمینی (ره) با روح الهی خود چنان به نصرت الهی و سرنگون ی رژیم سلطنت یقین داشتند که در فاصله چند ماه مانده به پیروزی انقلابی که در آن زمان بسیاری پیروزی آن را امری عجیب و دور می پنداشتند ، به برنامه ریزی ریز و دقیق در خصوص انتخابات مسئولان بعدی کشور پرداختند. این یقین و اطمینان در ۲۲ دی ماه ۵۷ جهانی شد. نفس اعلام رسمی تاسیس شورایی که وظیفه آن انتقال قدرت از رژیم پهلوی به دولت انقلابی می باشد به معنای مهر انقضا و پایان یافته تلقی نمودن کار رژیم شاه بود. این امر اثر تخریبی بسیاری در روحیه رژیم و حامیانش به جای گذارد. اینک آنان کم کم انتقال رسمی قدرت را به نیروهای انقلاب می دیدند. امری که پیشتر هرگز آن را باور نداشتند. برای سران رژیم پهلوی چاره ای جز فرار باقی نمانده بود. آنان یک به یک مخفیانه و با تنها گذاردن همدستانشان از کشور می گریختند. اوضاع در میان نظامیان نیز بهتر از این نبود. آنان یا از کشور فرار نموده و یا به صف نیروهای انقلاب پیوستند.
اما در دیگر سو مردم انقلابی قرار داشتند.آنان شاهد به خاک و خون کشیده شدن هزاران هم سنگر خود بودند و از سویی بختیار را می دیدند که با اطمینان از بقای خود و گذرا بودن «طوفان» سخن می گفت. اعلام تاسیس شورای انقلاب و در حقیقت اعلام مرگ رژیم پهلوی به طرز شگرفی بر روحیه آنان تاثیر گذاشت و قدم های آنان را در مبارزه با طاغوت راسخ تر ساخت. این امر به مردم که پیروزی را نزدیک می‌دیدند دلگرمی بیشتری بخشید و در کنار مبارزات حیات بخش انقلاب، نشانه‌های یک حرکت سازنده را برای آینده انقلاب آشکار کرد.
۴) گفتگو با برخی مسئولان رژیم بویژه نظامیان با هدف کاهش هزینه های انقلاب و تسریع در تحقق آن با کمترین خشونت
نحوه برخورد با ارتش به عنوان مرکز ثقل قدرت حکومت توسط امام، در تاریخ انقلابهای جهان منحصر به فرد و بی نظیر می باشد. جلوتر از همه و حتی فرماندهان نظامی و نخبگان حاکم، امام دریافته بود که ارتش از دو قشر بالا و پایین تشکیل شده است. از این رو سعی وافری به عمل آورد که مردم با ارتش با احترام برخورد کرده و از اهانت به آنها و مقابله های احتمالی مسلحانه اجتناب ورزند. نیز به تبعیت از ایشان، ارتش را برادر خطاب کرده و در مناسبت های مختلف به دادن گل و شعار برادر ارتشی: چرا برادرکشی، اکتفا می کردند. تحمل این روش برای مردم بویژه جوانان مبارز سخت بود، اما تحمل و شکیبایی، پیامدهای مثبت این روش را ظاهر ساخت و مردم در شرایط حساس و تاریخی مبارزه، پیوستن ارتش به مردم که به منزله تیر خلاص به رژیم بود مشاهده کردند۱۴ .
رویکرد فوق در کنار مسائلی چون وضعیت آشفته دستگاه های حکومتی، فرار شاه، افزایش احتمال پیروزی انقلاب اسلامی ،اختلافات درونی بسیار در میان قوای نظامی ،فرار نظامیان در سطوح مختلف و گرایش نسبی برخی مقامات نظامی به انقلاب زمینه های گفتگو میان شورای انقلاب و سران نظامی را جهت جذب آنان به سوی نهضت اسلامی و یا حداقل پیشگیری از برخورد آنان با نیروهای انقلاب فراهم آورد.این گفتگو ها مثمر ثمر واقع گشت تشتت قوای نظامی شاه را گسترش داد. نفس وجود این گفتگو ها امری مخفی نبود . امام خمینی (ره) در پاسخ به خبرنگاری که پرسید« آیا تا به حال تماسی با رهبران ارتش داشته اید؟ اگر نداشتته اید ، در آینده تماس می گیرید؟» ، فرمودند: «تماس فی الجمله بوده است .اگر مقتضی بدانیم باز هم تماس حاصل می کنیم. آنها را دعوت به صلاح خود و ملت می کینم. امیدواریم آنها هدایت شوند. ملت از آنها و آنها از ملت هستند. آنها نباید در مقابل ملت مسلسل به کار ببرند . عظمت ملت، عظمت کشور است و عظمت کشور عظمت ارتش.»۱۵
یکی از این دیدارها ، قرار دیدار ژنرال قره باغی رئیس ستاد ارتش وقت با اعضای شورای انقلاب بود. شهید بهشتی در این با ره می گوید:
«روزی قره باغی و چند نفر از کارگردانان ارتش گفتند که می خواهیم با اعضای شورای انقلاب مذاکره کنیم. این موضوع در شورا بحث شد و اعضا ضمن توافق، مرا به عنوان طرف مذاکره کننده مامور کردند. موضوع را با امام مطرح کردیم ایشان نیز تایید کردند. قرار بود دیدار در منزل من باشد ولی یک روز مانده به قرار، امرای ارتش آن را لغو کردند، با این بهانه که ما در منزل شما امنیت نداریم ولی دو سه روز بعد ، ژنرال مقدم به منزل من آمد . مهندس بازرگان هم بود و مذاکره حول و حوش ارتش و انقلاب صورت گرفت.»۱۶
آقای هاشمی با تاکید بر این هدف شورای می گوید:
« سیاست کلی این بود که عوامل رژیم را به هر ترتیب با مذاکره سرگرم کنیم و تا آنجا که ممکن است نگذاریم کار به خشونت بکشد تا مردم آماده تر بشوند » ۱۷
این مذاکرات در مواردی چون بحث استعفای بختیار به بن بست رسید و البته در مواردی چون بازگشت امام خمینی (ره) به میهن به ثمر نشست.
۵) ایفای نقش رهبر انقلاب در داخل در ایام حضور امام در پاریس
شهید مطهری درباره ی شرایط و فلسفه پیدایش شورای انقلاب ، به مهندس عزت الله سحابی توضیح می دهد که در پاریس در حضور حضرت امام مطرح شد که در حال حاضر نهضت در ایران به صورت انقلاب در آمده و حرکت این انقلاب بدون رهبری درست امکان پذیر نیست. رهبر اصلی امام است ولی اولا امام در ایران نیست و ثانیا به تنهایی نمی توانند به همه کاره رسیدگی کنند، در نتیجه در پاریس تصمیم گرفته شد که شورای انقلاب تشکیل شود.یک شاخه ی آن در ایران و شاخه ی دیگرش در اروپا به دست اطرافیان امام باشد.۱۸
با اوج گیری نهضت اسلامی عوامل رژیم بسان غریقی به هر راهی برای نجات رژیم پهلوی متوسل می شدند و در کنار کشتار ها تلاش می نمودند با فریب مردم از راه های مختلفی چون وعده محدود نمودن اختیارات شاه و یا به قدرت رساندن به اصطلاح میانه روها نهضت را کمرنگ سازند. طبیعی است که در این شرایط نهضت بیش از هر زمانی به حضور رهبر نیاز داشت و خلا رهبری اجرایی در داخل براحتی احساس می شد. شورای انقلاب بهترین وسیله برای مبارزه با نابسامانی های نیروها ی انقلاب بود . تصمیم گیری به موقع امام خمینی (ره) در مورد تاسیس شورا توانست خلاء فوق را جبران سازد. طبیعی است که هدایت نهضت در بسیاری موارد نیاز به تصمیم گیری فوری داشت و یا برخی مسائل جزئی تراز آن بود که نیاز به نظر مستقیم امام خمینی (ره) داشته باشد.در این میان شورای انقلاب نقش رهبر انقلاب در داخل را برعهده گرفته و بخوبی آن را به انجام رساند.
جدای از این مطلب شورای انقلاب نقش مجری دستورات امام را در داخل برعهده داشت و همچنین تصمیمات اصلی همه به اطلاع امام خمینی (ره) می رسید و پس از کسب تکلیف به مرحله اجرا در می آمد.۱۹
ذکر این نکته نیز ضروری است که شورای انقلاب علاوه بر اینکه به فرمان امام خمینی (ره) نقش هدایت انقلاب را در داخل کشور بر عهده داشتند ، خود بخشی از میلیونها مبارزی بودند که مستقیما در بطن مبارزات قرار داشته و وظیفه نظام بخشی به آن را به دوش می کشیدند. سازماندهی تظاهرات میلیونی مردم تهران در روز های تاسوعا و عاشورا مصداقی از این تلاشهاست.
۶) ایفای نقش رابط میان مردم و امام خمینی (ره)
علیرغم مخفی بودن اسامی اعضای شورای انقلاب در بدو امر ، آنان با تکیه بر اعتبار خود مردم را با اندیشه ها و خواسته های امام خمینی (ره) آشنا می ساختند و همچنین به مردم بر اساس افکار و تصمیمات امام ،جهت می دادند و از سویی خواسته های مردم را به اطلاع امام خمینی (ره) می رساندند و در مواردی به دستور و یا اذن ایشان ،خود مسئول رسیدگی به این خواسته ها می شدند. تامین سوخت مصرفی مردم از جمله این موارد می باشد.
۷) ایفای نقش رهبری در شرایط اضطراری (پس از پیروزی انقلاب اسلامی )
یکی از اهداف پیش بینی شده در تاسیس شورای انقلاب انتقال موقت قدرت از امام خمینی (ره) به شورای انقلاب در زمانی محتمل الوقوع است که ایشان به هر دلیلی قادر به راهبری کشور نباشند.
این هدف در اساسنامه شورای انقلاب ذکر شده است. در ماده هفت این اساسنامه تصریح شده است:« در صورت عدم امکان دسترسی به امام خمینی (ره) ،به علتی از قبیل مسافرت بیماری فوت و … ،شورای انقلاب دارای همان اختیاراتی خواهد بود که امام خمینی (ره) دارا می باشد.»۲۰
۸) تبیین راه انقلاب و جلوگیری از نفوذ و سوء استفاده گروه های انحرافی
همانگونه که اشاره شد، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی گروه هایی که از نظر فکری سنخیتی با تفکر اسلام ناب امام خمینی (ره) نداشتند نیز برای سهم خواهی به تکاپو افتادند. آنها به طور گسترده ای تلاش نمودند تا مردم را به سوی خود جذب نموده و با گنجاندن شعارهای خود در بین شعارهای اصیل مردم زمینه را برای ادعاهای بعدی در زمینه مطالبه «سهم» خود از انقلاب اسلامی فراهم سازند. پیروان اندیشه های مارکس از جمله این افراد بودند و البته برخی گروه های سکولار نیز چنین وضعیتی داشتند.
امام خمینی (ره) با تاسیس شورای انقلاب به اصطلاح آب پاکی را بر دستان آنان ریخته و شورای انقلاب که نخستین نهاد رسمی حکومت آینده و نمادی از تفکر حاکم بر این حکومت بود را مجمع افرادی معرفی نمودند که منحرفین و فرصت خواهان جایگاهی در آن ندارند؛
ایشان با احراز شرایطی چون صلاحیت فردی ، اسلام ، تعهد ، و مورد وثوق بودن خطوط قرمز مسئولان نظام اسلامی را مشخص نموده و افراد و گروهک هایی که خود را از این شرایط محروم ساخته بودند و نام خود را در این شورا نیافته بودند ، نومید کردند.ایشان همچنین مردم مسلمان را در این خصوص آگاه ساخته و زمینه های گرایش آنان را به تفکرات فوق الذکر ، بیش از پیش محدود ساختند.
۹) معرفی مسئول دولت و زمینه سازی جهت انتقال قدرت به آن
یکی از مهمترین اهداف تاسیس شورای انقلاب معرفی افراد شایسته برای پذیرش مسئولیت در حکومت اسلامی و فراهم آوردن زمینه های قانونی به قدرت رسیدن دولت موقت بود.
این هدف رسمی ترین هدف تاسیس شورای انقلاب بود . امام خمینی (ره) در تمام اشارات خود به تاسیس شورا ، زمینه سازی برای تشکیل دولت موقت را به عنوان هدف مطرح می ساختند. بدیهی است که بجز این مورد ، سایر اهداف ذکر شده سری بوده و یا دلیل و مصلحتی برای بازگویی آن وجود نداشته است و تنها از رفتارهای بعدی شورای انقلاب می توان به این اهداف پی برد.
حضرت امام خمینی (ره) در ۲۵ دی ۱۳۵۷ و در مصاحبه‌ خبرنگار کانال یک تلویزیون فرانسه با ایشان می فرمایند:
«هدف این است که «شورای انقلاب» یک حکومت موقتی ایجاد کند که آن حکومت موقت، مجلس موسسان را تاسیس کند برای تصویب قانون اساسی و بعد بقیه کارها».۲۱
شورای انقلاب مجدانه به بررسی نحوه تعیین ساختار سیاسی بعد از انقلاب پرداخت و مباحثی همچون نحوه تعیین ساختار سیاسی بعد از انقلاب پرداخت و مباحثی همچون تشکیل دولت و تشکیل مجلس و ایجاد مجلس موسسان قانون اساسی از جمله بحث های مهم شورای انقلاب در راستای جایگزینی دولت و حکومتی اسلامی بود.
اعضای شورای انقلاب در زمینه معرفی مسئول دولت موقت ، بر مهندس بازرگان به توافق رسیده و آن را به امام خمینی (ره) پیشنهاد دادند. این پیشنهاد را می توان یکی از مهمترین عللی دانست که امام را به انتصاب مهندس بازرگان به نخست وزیری راغب نمود.
۱۰) رکنی برای قانون گذاری
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا ۷ خرداد ۱۳۵۹ که مجلس شورای اسلامی رسما افتتاح گردید شورای انقلاب رکن قانون گذاری کشور بود . یکی از وظایف شورا در این مقطع انجام وظایف مجلس بود.امام خمینی در مرقومه ای خطاب به بازرگان و در زمان ریاست وی در دولت موقت به این وظیفه اشاره دارد؛
«من از شما می‌خواهم که تا انعقاد مجلس شورای اسلامی که شورای انقلاب به منزله آن است ، از شورای انقلاب اسلامی و از افراد آن شورا که خدمتگزار به اسلام و به ملت و مورد تایید این جانب هستند پشتیبانی نمایید».۲۲
شورای انقلاب در طی دوسال ، نزدیک به دو هزار لایحه راتصویب نمود.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:51:00 ب.ظ ]




شورای انقلاب چگونه تشکیل شد

روز ۲۲ دی‌ ۱۳۵۷، شورای انقلاب به فرمان امام خمینی تشکیل شد. این شورا که ایده شکل‌گیری آن آذرماه ۱۳۵۷ در جریان سفر شهید مطهری به پاریس با امام مطرح شد، اساسی‌ترین رکن قدرت سیاسی و اجرایی انقلابیون محسوب می‌شد. با دستور امام، این شورا تشکیل گردید و اعضای آن انتخاب شدند. پس از آن امام خمینی(س) طی اطلاعیه‏ای، اعضای شورای انقلاب اسلامی را تعیین و وظایف آن را برای مردم تشریح نمودند. امام خمینی در ۲۲ دی‌ماه ۱۳۵۷ پیامی بدین شرح صادر کرد: «به موجب حق شرعى و بر اساس رأى اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامى ملت، شورایى به نام «شوراى انقلاب اسلامى» مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد. اعضاى این شورا در اولین فرصت مناسب معرفى خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصى شده است؛ از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالى را مورد بررسى و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد. دولت موقت در اولین فرصت که مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفى و شروع به کار خواهد نمود.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 426)

امام خمینی چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فرمان تشکیل شورای انقلاب را صادر کردند که نامه ایشان به شهید بهشتی در همین رابطه است. به دلیل شرایط اختناق و سرکوب در ایران ، تشکیل این شورا و اعضا و جلسات آن به صورت مخفی بود ، اشارات و رموز نامه نیز حاکی از آن است. نامه مذکور در تاریخ 14 آبان 1357مرقوم گشته است. متن نامه بدین شرح است:

«موضوع: ضرورت تسریع در معرفى اعضاى پیشنهادى شوراى انقلاب با هماهنگى آقاى مطهرى‏ خطاب به آقای بهشتی: پس از اهداى سلام و تحیت، وقت دارد سپرى مى‏ شود و من خوف آن دارم که با عدم معرفى اشخاص، مفسده پیش آید. بنا بود به مجرد آمدن ایشان [مرتضی مطهری] با اشخاص مورد نظر یکى یکى و جمعى ملاقات کنید و نتیجه را فوراً به این جانب اعلام کنید. و نیز مرقومى که معرف باشد با خط و امضاى عدد معلوم بفرستید. من در انتظار هستم و باید عجله شود، و نیز استفسار از بعضى آنها براى مسافرت به خارج. در هر صورت همه موضوعات که به شما و ایشان تذکر داده شد، لازم است با عجله انجام گیرد و اگر اشخاص دیگرى نیز پیدا شد ملحق شود. و السلام.» (صحیفه امام، ج‏4، ص: 307)

نگرانی های موجود در لحن امام خمینی(س) در این نامه به خوبی گویای اهمیت بسیار بالای شورای انقلاب در نزد ایشان است.

امام خمینی(س) علیرغم علم به اختلافات اندیشه ای و تاکتیکی ملی مذهبی ها با آرمان ها و باورهای خود در انقلاب اسلامی و همچنین پیوستن دیر هنگام تشکل آنان به نهضت اسلامی به رهبری ایشان، به آنان فرصت حضور در سطوح بالا را اعطا نمود. در جریانات مربوط به شورای انقلاب چه در امر تصمیمات ابتدایی و چه بعد از آن، ملی مذهبی ها و در راس آنان بازرگان حضور داشتند.

بدین ترتیب مهندس بازرگان نیز به پاریس رفت و در طی همین سفر رهبری امام خمینی (س) را رسماً پذیرفت. امام خمینی (س) در 18 دی 57 پاسخ به نماینده رئیس جمهور فرانسه که حامل پیامی از جانب کارتر برای امام بودند ، اظهار داشتند: «تأکید مى‏کنم که اگر بخواهید آرامش در ایران حاصل شود راهى جز این نیست که نظام شاهنشاهى- که قانونى نیست- کنار برود، و ملت را به حال خود باقى بگذارند، تا من یک شوراى انقلاب تأسیس کنم از اشخاص پاکدامن، براى نقل قدرت؛ تا امکانات مناسب جهت حکومت مبعوث ملت انجام گیرد.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 377)

در نهایت موجودیت شورای انقلاب به عنوان اولین و بنیادی ترین ارکان قدرت سیاسی و عالی ترین نهاد تصمیم گیری در کشور بعد از امام خمینی (س)، در تاریخ22 دی ماه 1357 و به فاصله یک ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی با پیام امام رسما اعلام شد: «سلام و تحیت بر ملت قهرمان و شریف ایران! سلام بر شهداى راه حق!

اکنون که روز پیروزى ملت شجاع نزدیک مى‏ شود، اکنون که خون هاى پاک عزیزان بیگناهى که براى دفاع از حق و حقیقت به دست جلادان خون‏ آشام شاه بر زمین ریخته شده است بارور مى‏ گردد، لازم مى ‏دانم مراتب ذیل را به اطلاع ملت ایران و مردم جهان برسانم: 1- به موجب حق شرعى و بر اساس رأى اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامى ملت، شورایى به نام «شوراى انقلاب اسلامى» مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد. اعضاى این شورا در اولین فرصت مناسب معرفى خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصى شده است؛ از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالى را مورد بررسى و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد. دولت موقت در اولین فرصت که مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفى و شروع به کار خواهد نمود.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 426)

صدور این پیام، 22دی ماه را به نقطه عطفی از برای نهضت اسلامی تبدیل نمود. تا پیش از آن تاریخ نیرو های انقلاب نمی دانستند انتقال قدرت چگونه صورت می گیرد. همچنین بعضی فرصت طلبان تصور می کردند از حیث تشکیل حکومت و سازماندهی و اداره امور نارساییهایی وجود دارد و در صدد بر آمده بودند که طرح و نقشه ارائه نموده و خود عهده دار این مرحله باشند. حتی دسته هایی تنها به همین منظور اعلام موجودیت نمودند. این نخستین بار بود که رسماً از سوی رهبر‌کبیر انقلاب، تشکیلات و برنامه‌های آینده حکومت اسلامی اعلام می‌شد. اعلام رسمی موجودیت شورای انقلاب از سوی امام خمینی (س)، رژیم و رسانه های جمعی را به تکاپو انداخت تا از هویت اعضای آن اطلاع پیدا کنند. ولی پنهانکاری درست اعضای شورای انقلاب باعث شد تا نه عوامل رژیم موفق به شناسایی آنان شوند و نه رسانه های جمعی اطلاعی از آن به دست بیاورند.

بدیهی است که مسؤولیت های شورای انقلاب، عمده ترین مسؤولیت های رهبری انقلاب در داخل کشور محسوب می شد. شورا در آغاز، هفته ای یک بار و سپس دو بار، به طور مخفی در منازل افراد تشکیل جلسه
می داد. تصمیمات اتخاذ شده در این جلسات بلافاصله با امام در میان گذاشته می شد و پس از کسب تکلیف، به مرحله ی اجرا در می آمد. از اقدامات مهم شورای انقلاب، مذاکره با مقامات نظامی نیروهای مسلح، دیدارهای دیپلماتیک، ترتیب دادن مسافرت بختیار به پاریس برای ملاقات با امام، مأموریت راه اندازی نفت و انتخاب رییس دولت موقت بود.

آن روزها گرایش به شورا شدید بود. رهبران و مبارزان با توجه به تصوری که از استبداد و حکومت فردی داشتند، مایل به تکرار آن تجربه ها نبودند. به همین دلیل به طور طبیعی باید شورای انقلاب تشکیل می شد. از این رو شورای انقلاب به عنوان طبیعی ترین شکل مدیریت در بدو انقلاب به طور خود جوش مطرح و پذیرفته شد و همه ی تصمیم ها از آن جا هدایت می شد و برای بعضی کارها کمیته هایی فعالیت داشت که مهم ترین آن ها، کمیته ی سوخت و کمیته ی اعتصابات بود.

ریاست این شورا در ابتدا برعهده آیت‌الله مرتضی مطهری بود اما با شهادت وی ریاست شورای انقلاب به آیت‌الله طالقانی منتقل شد. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، شورای انقلاب مهندس مهدی بازرگان را به عنوان نخست‌وزیر دولت موقت پیشنهاد و امام خمینی نیز وی را به عنوان رییس دولت موقت انقلاب منصوب کرد. پس از پیروزی انقلاب و تشکیل دولت موقت، دکتر حسن حبیبی، دکتر عباس شیبانی، ابوالحسن بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده، مهندس میرحسین موسوی، احمد جلالی و دکتر حبیب‌الله پیمان نیز به جمع اعضای شورای انقلاب اضافه شدند.

تشکیل این شورا اولین اقدام عملی در جهت اداره‌ی کشور به شمار می‌رود. چنان‌که در همان زمان پیش از پیروزی انقلاب بسیاری از مشکلات مردم را حل نمود. به علاوه زمینه‌ی انتقال حکومت از سلطنت به جمهوری اسلامی را فراهم نمود. سه هدف ساماندهی انقلاب ، وارد آوردن آخرین ضربات به پیکر نیمه جان رژیم سفاک پهلوی و کمک به اداره کشور پس از پیروزی را می توان از اصلی ترین و کلی ترین اهداف تاسیس شورای انقلاب دانست. در حالی که شاه آخرین تلاشها را برای استمرار رژیم سلطنت انجام می داد و قدرتهای حاکم بر منطقه هم کوشش داشتند راه حل مناسبی که با منافعشان تطبیق داشته باشد بیابند همه نیروهای مخالف انقلاب به تشکیل حکومت بختیار رضایت دادند و به توافق رسیدند. به خصوص آمریکا مستقیما مسئولیت نگهداری بختیار را بر عهده گرفته و تمام کوشش های باطن و ظاهر را به کار می گرفت تا به نحوی شعله های انقلاب ولو به صورت موقت خاموش سازند. در این میان رهبری انقلاب به موقع ضربات مهلکی را بر رژیم در حال احتضار وارد می ساخت که تشکیل شورای انقلاب یکی از همین تصمیمات کوبنده بود. به هر حال شورای انقلاب به عنوان اولین نهاد انقلابی در ایران توانست کارویژه‌های خود را به شکل مطلوبی انجام دهد و حتی پس از انقلاب هم نقش مهمی را در عرصه‌ی سیاسی کشور ایفا نماید. از جمله اقدامات شورای انقلاب، می‏توان به تصویب اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ملی شدن بانک‏ها، سامان بخشیدن به دادگاه‏های انقلاب، برگزاری همه‏پرسی در رابطه با نظام جمهوری اسلامی، بررسی پیش‏نویس قانون اساسی، تصویب آیین نامه‏های مجلس خبرگان و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی و… اشاره کرد.

به دنبال بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و استعفای دولت موقت، شورای انقلاب بیانیه مهمی خطاب به ملت صادر کرد و یادآور شد که مصمم است در فرصت محدودی، برگزاری همه‌پرسی درباره قانون اساسی، انتخابات مجلس شورای ملی و ریاست جمهوری و… را به انجام برساند. متعاقب این بیانیه اعلام شد که شورا ترکیب تازه‌ای خواهد داشت و با ادغام دولت در شورا اعضای جدید شورا انتخاب شدند و در اداره مملکت، اینگونه بین اعضای شورا تقسیم کار شد: آیت‌الله خامنه‌ای ـ دفاع و پاسداران، حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی - وزارت کشور، شهید باهنر ـ آموزش و پرورش، مهدوی کنی ـ کمیته انقلاب و دادگستری، شهید بهشتی ـ جهاد سازندگی، بنی‌صدر ـ وزارت خارجه، معین‌فرـ نفت، حبیبی ـ آموزش عالی، عزت‌الله سحابی ـ برنامه و بودجه، میناچی ـ ارشاد ملی، شهید قدوسی ـ دادگاه انقلاب. این افراد فعالیت‌های خود را آغاز کرده و در مدت کوتاهی نسبتا موفق شدند بر خلأ سیاسی موجود فایق آیند. همه‌پرسی قانون اساسی در ۱۲ آذر ۱۳۵۸ و متعاقب آن انتخابات ریاست‌جمهوری در بهمن ۱۳۵۸ برگزار شد و مجلس شورای اسلامی در ۷ خرداد ۱۳۵۹ افتتاح گردید.

با شروع کار مجلس و شورای نگهبان و دیگر نهاد‌ها، مسوولیت و ضرورت وجودی شورای انقلاب به پایان رسید.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:47:00 ب.ظ ]





22 دي | شورای انقلاب تشکیل شد

تاریخ ایرانی: روز ۲۲ دی‌ ۱۳۵۷، شورای انقلاب به فرمان امام خمینی تشکیل شد. این شورا که ایده شکل‌گیری آن آذرماه ۱۳۵۷ در جریان سفر شهید مطهری به پاریس با امام مطرح شد، اساسی‌ترین رکن قدرت سیاسی و اجرایی انقلابیون محسوب می‌شد.

امام خمینی در ۲۲ دی‌ماه ۱۳۵۷ پیامی بدین شرح صادر کرد: «به موجب حق شرعی و بر اساس رأی اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به اینجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی، مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد… این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است، از آن جمله ماموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد.» (صحیفه نور، ج ۴، صص ۲۰۷ و ۲۰۸)

پس از صدور فرمان امام، شورای انقلاب بر محور یک هسته اولیه شکل گرفت و به تدریج اعضای دیگری به جمع اضافه شدند. هاشمی رفسنجانی در این‌باره می‌گوید: «… آقای مطهری در مراجعت از سفر پاریس، دستور رهبر عظیم‌الشأن انقلاب را مبنی بر تشکیل شورای انقلاب آوردند. حضرت امام آقایان شهید مطهری، شهید بهشتی و موسوی اردبیلی و شهید باهنر و اینجانب هاشمی رفسنجانی را به عنوان هسته‌ اول شورای انقلاب تعیین و اجازه داده بودند که افراد دیگر با اتفاق نظر این پنج نفر اضافه شوند و در جلسات ابتدایی تصمیم بر این شد که حتی‌الامکان ترکیب شورا از اعضای روحانی و غیرروحانی به نسبت مساوی و نزدیک به هم باشد.»

هاشمی درباره روند تکمیل اعضای شورای انقلاب می‌گوید: «ترتیب انتخاب اعضای دیگر و تکمیل شورا تا آنجا که حافظه یاری می‌کند و با استمداد از حافظه دیگران چنین بود: پیش از پیروزی انقلاب آقایان سیدمحمود طالقانی، سیدعلی خامنه‌ای، محمدرضا مهدوی کنی، احمد صدر حاج سیدجوادی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، مهندس مصطفی کتیرایی، سرلشگر ولی‌الله قرنی، سرتیپ علی‌اصغر مسعودی به اتفاق آرا به عضویت انتخاب شدند.»

عزت‌الله سحابی هم درباره تشکیل شورای انقلاب، به نقش آیت‌الله مطهری اشاره می‌کند: «شورای‌ انقلاب‌ پیشنهادی‌ بود که‌ خود آقای‌ مطهری‌ برای‌ من‌ تعریف‌ کرد. امام‌ خمینی‌ هم‌ با این‌ قضیه‌ موافقت‌ کردند و اینگونه مقرر شد که‌ شش نفر از علما، اصل‌ و محور شورای‌ انقلاب‌ باشند و غیر از آن‌ها نیز چند نفر از غیرروحانیون‌ هم‌ باشند. منتها کسانی‌ که‌ مورد اعتماد هستند؛ یعنی‌ در چند سال‌ گذشته،‌ مذهبی‌ بودن‌ و اعتقاد مذهبی آنان اثبات‌ شده‌ است‌، با آن‌ شش نفر روحانی‌ مجموعا شورای‌ انقلاب‌ را تشکیل‌ بدهند. روحانیونی که‌ بعد‌ها برای‌ ما روشن‌ شد، عبارت‌ بودند از حضرات‌ آیات‌ آقای‌ مطهری‌، آقای‌ بهشتی‌، آقای‌ موسوی‌ اردبیلی‌، آقای هاشمی رفسنجانی‌، آقای‌ باهنر و ششم‌ آقای‌ مهدوی‌ کنی‌ و آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌ هم‌ که بعدا اضافه‌ شدند. آقای‌ مهندس‌ بازرگان‌، آقای‌ صدر حاج‌ سیدجوادی‌، پدر من‌، آقای‌ مهندس‌ کتیرایی‌، دکتر شیبانی‌، آقای‌ دکتر سنجابی‌ و بنده‌. ما را به‌ عنوان‌ اعضای‌ غیرروحانی‌ انتخاب‌ کردند که‌ با آن‌ شش‌ نفر روحانیون، ‌ مجموعا شورای‌ انقلاب‌ را تشکیل‌ دهیم‌. این‌ اسامی‌ را آقا تصویب‌ کرده‌ بود. آقای‌ مطهری‌ به‌ من‌ گفت‌، چهار نفر دیگر را هم‌ که‌ در خارج‌ از کشور بودند؛ یعنی‌ دکتر یزدی‌، بنی‌صدر، قطب‌زاده‌ و حبیبی‌، بخش‌ خارجی‌ شورای‌ انقلاب‌ باشند و شما هم‌ بخش‌ داخلی‌.»

در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، شورای انقلاب مهندس مهدی بازرگان را به عنوان نخست‌وزیر دولت موقت پیشنهاد و امام خمینی نیز وی را به عنوان رییس دولت موقت انقلاب منصوب کرد. پس از پیروزی انقلاب و تشکیل دولت موقت، دکتر حسن حبیبی، دکتر عباس شیبانی، ابوالحسن بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده، مهندس میرحسین موسوی، احمد جلالی و دکتر حبیب‌الله پیمان نیز به جمع اعضای شورای انقلاب اضافه شدند.

ریاست این شورا در ابتدا برعهده آیت‌الله مرتضی مطهری بود اما با شهادت وی ریاست شورای انقلاب به آیت‌الله طالقانی منتقل شد. حسن حبیبی نام روسای شورای انقلاب و مدت تصدی این سمت توسط آنان را چنین بیان می‌کند: «اولین رییس شورای انقلاب، استاد شهید آیت‌الله مطهری بود که در تاریخ یازدهم اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ به وسیله گروه فرقان به شهادت رسید. سپس شادروان آیت‌الله سیدمحمود طالقانی به ریاست شورای انقلاب انتخاب شد که وی نیز در نوزدهم شهریور ماه ۱۳۵۸ به دنبال یک حمله قلبی دارفانی را وداع گفت. تا این تاریخ اسامی اعضای شورای انقلاب همچنان مخفیانه باقی ماند؛ ولی پس از فوت آیت‌الله طالقانی، اعضای این شورا رسما معرفی شدند. آیت‌الله دکتر محمد بهشتی، پس از آیت‌الله طالقانی عهده‌دار سمت دبیری شورای انقلاب شد. پس از انجام انتخابات ریاست جمهوری، دکتر بنی‌صدر ریاست شورای انقلاب را نیز به عهده گرفت.»

مهندس سحابی هم درباره ریاست شورای انقلاب می‌گوید: «ریاست شورای انقلاب اول با مرحوم طالقانی بود. بعد مرحوم بهشتی و وقتی هم که بنی‌صدر رییس‌جمهور شد، شورای انقلاب به ملاحظه اینکه او رییس‌جمهور شده است او را به ریاست شورای انقلاب انتخاب کرد، ولی حرف او خیلی نفوذ نداشت. برتری داخل شورای انقلاب همچنان دست رهبران حزب جمهوری بود.»

از مهم‌ترین فعالیت‌های شورای انقلاب در طول حیات آن علاوه بر پیشنهاد مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت، می‌توان به تصویب اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ملی شدن بانک‌ها، سامان بخشیدن به دادگاه‌های انقلاب، برگزاری همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی، بررسی پیش‌نویس قانون اساسی، تصویب قانون شوراهای محلی، ملی شدن صنایع بزرگ، تصویب آیین‌نامه مجلس خبرگان و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس اشاره کرد.

به دنبال بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و استعفای دولت موقت، شورای انقلاب بیانیه مهمی خطاب به ملت صادر کرد و یادآور شد که مصمم است در فرصت محدودی، برگزاری همه‌پرسی درباره قانون اساسی، انتخابات مجلس شورای ملی و ریاست جمهوری و… را به انجام برساند. متعاقب این بیانیه اعلام شد که شورا ترکیب تازه‌ای خواهد داشت و با ادغام دولت در شورا اعضای جدید شورا انتخاب شدند و در اداره مملکت، اینگونه بین اعضای شورا تقسیم کار شد: آیت‌الله خامنه‌ای ـ دفاع و پاسداران، حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی - وزارت کشور، شهید باهنر ـ آموزش و پرورش، مهدوی کنی ـ کمیته انقلاب و دادگستری، شهید بهشتی ـ جهاد سازندگی، بنی‌صدر ـ وزارت خارجه، معین‌فرـ نفت، حبیبی ـ آموزش عالی، عزت‌الله سحابی ـ برنامه و بودجه، میناچی ـ ارشاد ملی، شهید قدوسی ـ دادگاه انقلاب. این افراد فعالیت‌های خود را آغاز کرده و در مدت کوتاهی نسبتا موفق شدند بر خلأ سیاسی موجود فایق آیند. همه‌پرسی قانون اساسی در ۱۲ آذر ۱۳۵۸ و متعاقب آن انتخابات ریاست‌جمهوری در بهمن ۱۳۵۸ برگزار شد و مجلس شورای اسلامی در ۷ خرداد ۱۳۵۹ افتتاح گردید.

با شروع کار مجلس و شورای نگهبان و دیگر نهاد‌ها، مسوولیت و ضرورت وجودی شورای انقلاب به پایان رسید. لذا در ۱۲ تیر ۱۳۵۹ آیت الله بهشتی اعلام کرد: «مسوولیت شورای انقلاب دو هفته دیگر پایان می‌یابد.» آخرین جلسه شورای انقلاب در ۲۶ تیر ۱۳۵۹ برگزار شد و حسن ابراهیم حبیبی سخنگوی شورای انقلاب، در آخرین مصاحبه خود پس از این جلسه اعلام کرد: «امروز با رسمیت یافتن مجلس شورای اسلامی و کامل شدن اعضای شورای نگهبان قانون اساسی، کار شورای انقلاب که تاکنون وظیفه قانونگذاری را برعهده داشت نیز به پایان رسید.»

آخرین اعضای شورای انقلاب عبارت بودند از: آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله موسوی اردبیلی، دکتر محمدجواد باهنر، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، دکتر حسن حبیبی، دکتر عباس شیبانی، مهندس مهدی بازرگان، مهندس عزت‌الله سحابی، صادق قطب‌زاده، مهندس علی‌اکبر معین‌فر و ابوالحسن بنی‌صدر.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:45:00 ب.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:30:00 ب.ظ ]




فضيلت و اعمال ماه ربيع الثاني

بسم الله الرّحمن الرّحيم
اهمّيت و فضيلت :
ولادت با سعادت امام حسن عسکري عليه السّلام پدر بزرگوار حضرت بقيه الله عجّل الله تعالي فرجه الشّريف در اين ماه مي باشد.
1- دو خصوصيت در روز ولادت امام : هر چند براي روز ولادت امام يازدهم عليه السّلام حقّ مخصوصي به خود آن حضرت عليه السّلام مي باشد، اين روز را خصوصيت ديگري است از اين جهت که آن بزرگوار، پدر بلا واسطه ي امام ما ارواحنا و ارواح العالمين فداه مي باشد…
2- خصوصيت امام حسن عسکري عليه السّلام در بر آمدن حوائج : براي صاحب ولادت يعني امام حسن عسکري عليه السّلام خصوصيتي در بر آمدن حوائج اخروي مي باشد. چه ائمّه ي معصومين عليهم السّلام هر چند که هر يک از آنها در تمامي حوائج بندگان خدا وسيله اند ولي هر يک از آنها را خصوصيتي براي پاره اي از حوائج بالأخص مي باشد؛ چنان که دعاي توسّل(دیگر) گواه اين مدّعا است. خصوصيت اين امام همام توسل جهت رفع حوايج اخروي مي باشد. (المراقبات . ص 89 و90 ) .
…………………………………………….
خصوصيت هر يک از معصومين عليهم السّلام در بر آمدن حوائج :
1-چنان که رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم و دختر گرامي او عليها السّلام و دو سبط ارجمند او عليهما السّلام را خصوصيتي در حوائج متعلّقه به تحصيل طاعت و رضوان خداي جلّ جلاله
2- و براي اميرالمؤمنين عليه السّلام اختصاص در انتقام از دشمنان و کفايت شرّ ستمکاران
3- و براي امام سجّاد عليه السّلام در جور پادشاهان و وسوسه ي شياطين
4- و براي امام باقر و{ امام} صادق عليهما السّلام در فرياد رسي بر امر آخرت
5- و براي امام کاظم عليه السّلام در ترس از ناخوشي ها و بيماري ها و دردها
6- و براي امام رضا عليه السّلام در نجات از هول و بيم سفرهاي درياها و صحراها و بيابان ها
7- و براي امام جواد عليه السّلام در وسعت زندگي و بي نيازي از مردم
8- و براي امام هادي عليه السّلام در قضاء مستحبّات و نيکي به برادران و کامل شدن طاعات 9- و براي امام عسکري عليه السّلام در اعانت بر امر آخرت
10- و براي امام عصر ما و پناه ما و دادرس ما، و اَمَد و عصمت ما و روشني چشم ما و باعث زندگي ما امام مهدي عليه السّلام در تمامي حاجات و نيازمندي ها و غير آنها هر آنچه نام حاجت بر آن اطلاق شود، اختصاص و خصوصيتي مي باشد (المراقبات . ص90) .
……………………………………………..

آداب و اعمال :
روز هشتم : روز ولادت امام حسن عسکري عليه السّلام مي باشد و روز شريف و بسيار مبارکي است .
روزه : مستحب است به شکرانه ي اين نعمت عظمي روزه بدارد. (مفاتيح الجنان . فصل دهم . در اعمال ماه ربيع الثّاني ).
………………………………………………..
کتاب شريف (( مفاتيح الجنان )) تأليف محدّث بزرگ حاج شيخ عبّاس قمي رحمه الله مي باشد.
کتاب شريف (( المراقبات )) تأليف عارف کامل ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي رحمه الله مي باشد.

وقايع :
8 ربيع الثّاني سال 232 ه.ق ؛ ولادت با سعادت و با برکت حضرت امام حسن عسکري عليه السّلام .
10 ربيع الثّاني سال 201 ه.ق ؛ وفات حضرت فاطمه معصومه عليها السّلام در سنّ 28 سالگي .

دعای توسّل ديگر

مؤلّف گويد كه شيخ كفعمى در بلدالامين دعاى مبسوطى نقل كرده موسوم به دعاى فرج و اين دعاى توسّل در ضمن آن مذكور است و گمانم آن است كه دوازده امام خواجه نصيرالدّين همين دعاى توسّل است كه مركّب كرده ‏اند با صلوات بر حجج طاهره كه در يك خطبه بليغه است كه كفعمى در اواخر مصباح آن را ذكر فرموده : و سيّد على خان در كلم طيّب از قبس المصباح شيخ صَهرَشتى دعای توسّلى نقل كرده به شرحى كه مقام را گنجايش ذكر آن نيست و آن دعا اين است :‏

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى ابْنَتِهِ وَ عَلَى ابْنَيْهَا وَ أَسْأَلُكَ بِهِمْ أَنْ تُعِينَنِي عَلَى طَاعَتِكَ وَ رِضْوَانِكَ وَ أَنْ تُبَلِّغَنِي بِهِمْ أَفْضَلَ مَا بَلَّغْتَ أَحَداً مِنْ أَوْلِيَائِكَ إِنَّكَ جَوَادٌ كَرِيمٌ

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِلَّا انْتَقَمْتَ بِهِ مِمَّنْ ظَلَمَنِي وَ غَشَمَنِي وَ آذَانِي وَ انْطَوَى عَلَى ذَلِكَ وَ كَفَيْتَنِي بِهِ مَئُونَةَ كُلِّ أَحَدٍ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِلَّا كَفَيْتَنِي بِهِ مَئُونَةَ كُلِّ شَيْطَانٍ‏ مَرِيدٍ وَ سُلْطَانٍ عَنِيدٍ يَتَقَوَّى عَلَيَّ بِبَطْشِهِ وَ يَنْتَصِرُ عَلَيَّ بِجُنْدِهِ إِنَّكَ جَوَادٌ كَرِيمٌ يَا وَهَّابُ

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِيَّيْكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ إِلَّا أَعَنْتَنِي بِهِمَا عَلَى أَمْرِ آخِرَتِي بِطَاعَتِكَ وَ رِضْوَانِكَ وَ بَلَّغْتَنِي بِهِمَا مَا يُرْضِيكَ إِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِيدُ

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِلَّا عَافَيْتَنِي بِهِ فِي جَمِيعِ جَوَارِحِي مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ يَا جَوَادُ يَا كَرِيمُ

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ الرِّضَا عَلِيِّ بْنِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ إِلَّا سَلَّمْتَنِي بِهِ فِي جَمِيعِ أَسْفَارِي فِي الْبَرَارِي وَ الْبِحَارِ وَ الْجِبَالِ وَ الْقِفَارِ وَ الْأَوْدِيَةِ وَ الْغِيَاضِ مِنْ جَمِيعِ مَا أَخَافُهُ وَ أَحْذَرُهُ إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِلَّا جُدْتَ بِهِ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَيَّ مِنْ وُسْعِكَ وَ وَسَّعْتَ عَلَيَّ رِزْقَكَ وَ أَغْنَيْتَنِي عَمَّنْ سِوَاكَ وَ جَعَلْتَ حَاجَتِي إِلَيْكَ وَ قَضَاهَا عَلَيْكَ إِنَّكَ لِمَا تَشَاءُ قَدِيرٌ

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ إِلَّا أَعَنْتَنِي بِهِ عَلَى تَأْدِيَةِ فُرُوضِكَ وَ بِرِّ إِخْوَانِيَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَهِّلْ ذَلِكَ لِي وَ اقْرُنْهُ بِالْخَيْرِ وَ أَعِنِّي عَلَى طَاعَتِكَ بِفَضْلِكَ يَا رَحِيمُ

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ إِلَّا أَعَنْتَنِي بِهِ عَلَى أَمْرِ آخِرَتِي بِطَاعَتِكَ وَ رِضْوَانِكَ وَ سَرَرْتَنِي فِي مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ وَ حُجَّتِكَ صَاحِبِ الزَّمَانِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِلَّا أَعَنْتَنِي بِهِ عَلَى جَمِيعِ أُمُورِي وَ كَفَيْتَنِي بِهِ مَئُونَةَ كُلِّ مُوذٍ وَ طَاغٍ وَ بَاغٍ وَ أَعَنْتَنِي بِهِ فَقَدْ بَلَغَ مَجْهُودِي وَ كَفَيْتَنِي بِهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ دَيْنٍ وَ عَنِّي وَ عَنْ وَلَدِي وَ جَمِيعَ أَهْلِي وَ إِخْوَانِي وَ مَنْ يَعْنِينِي أَمْرُهُ وَ خَاصَّتِي آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِين.‏

«مفاتیح الجنان حاج شیخ عبّاس قمی رحمه الله»

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:30:00 ب.ظ ]


...


موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:28:00 ب.ظ ]




وقایع کامل ماه ربیع‌الثانی
فرهنگ نیوز : ربیع الثانی که به ربیع الآخر نیز معروف است چهارمین ماه از ماههای قمری است .حوادث بسیاری در این ماه اتفاق افتاده است که می توان به قیام توابین در نخستین روز این ماه و ولادت با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام در هشتمین روز آن اشاره کرد.

اول ربيع الثانى

*قيام توابين

در اين روز در سال 65 ه‍ سليمان بن صرد با گروهى از توابين كه نام شانزده هزار نفر آن در دفتر سليمان ثبت شده بود - براى خونخواهى امام حسين (عليه السلام ) قيام كردند.

در روز دوم ربيع الثانى ، از (نخيله) كوفه براى جنگ با ابن زياد ملعون حركت كردند. در شب جمعه 5 ربيع الثانى از كوفه خارج شدند و روز بعد كنار قبر حضرت اباعبدالله (عليه السلام ) رفتند. يك يا سه شبانه روز در كربلا ماندند و گريستند و استغفار نمودند و ضجه و ناله كردند؛ به طورى كه مثل آن روز و به آن اندازه صداى ضجه در آن وادى شنيده نشده بود.

هنگام وداع كنار قبر حضرت مانند ازدحام كنار كعبه شلوغ بود. هر كس با حالتى شعر مى خواند و ناله مى كرد و با آن حضرت وداع مى كرد و خود را براى جنگ با ابن زياد آماده مى نمود.

سليمان از شيعيان على بن ابى طالب و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام ) بود و در جميع جنگها در ركاب امير المؤ منين (عليه السلام ) حضور داشت . آخر الامر بالشکر ابن زياد رو به رو شدند؛ و بعد از كشتن عده زيادى از آنان و مبارزات و جانفشانى هاى فراوان ، سليمان در سن 93 سالگى در عين الورد به شهادت رسيد. از اصحاب سليمان هم فقط 27 نفر كه مجروح و خسته و تشنه بودند جان سالم به در بردند، و بقيه همه به شهادت رسيدند.

حصين بن نمير ملعون - كه در كربلا دلهاى اهل بيت (عليهم السلام ) را سوزاند، در عين الورد به دست ابراهيم پسر مالك اشتر كشته شد و به جهنم واصل گرديد.

سوم ربيع الثانى

*سفر امام عسكرى (عليه السلام ) به جرجان

در اين روز امام حسن عسكرى (عليه السلام ) براى وفا به وعده اى كه فرموده بودند و آشكار شدند معجزاتى از آن بزرگوار بى طى الارض از سامراء به جرجان تشريف فرما شدند.بحار الانوار: ج 50 ص 263.

.جعفر بن شريف مى گويد: سالى قصد حج كردم ، و قبل از حج به زيارت امام حسن عسكرى (عليه السلام ) در سامراء رفتم . اموالى از شيعيان همراهم بود كه بايد به آن حضرت مى رساندم . خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه كسى بدهم ، ولى پيش از آنكه من صحبت كنم حضرت فرمودند: ((به مبارك خادم بده )). عرض كردم : همين كار را كرده ام )، و سپس بيرون آمدم و گفتم : ((شيعيان شما در جرجان به شما سلام مى رسانند)). امام (عليه السلام ) فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمى گردى ؟ عرض كردم : بر مى گردم .

فرمودند: 170روز ديگر اول روز جمعه سورم ربيع الثانى به جرجان وارد مى شوى . آن وقت به مردم اعلام كن كه من در آخر همان روز به جرجان مى آيم . برو به سلامت .

خداوند متعال تو را و آنچه باتوست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانيد. پسرى بقراى پسرت متولد شده است . نام او را (صلت ) بگذار، كه خداوند به زودى او را به حد كمال مى رساند و او از اولياء ما خواهد بود.

من گفتم يابن رسول الله ، ابراهيم بن اسماعيل جرجانى از شيعيان شماست و به دوستان شما هر سال بيش از صد هزار درهم احسان مى كند، و در جرجان از اشخاصى است كه متنعم به نعمت هاى الهى است . امام (عليه السلام ) فرمودند: ((خداوند به ابو اسحاق ابراهيم بن اسماعيل در مقابل احسانى كه به شيعيان ما مى كند جزاى خير بدهد و گناهان او را بيامرزد و او را پسرى صحيح الاعضاء روزى فرمايد كه قائل به حق باشد. به ابراهيم بگو: حسن بن على مى گويد: نام پسر خود را احمد بگذار)).

راوى مى گويد: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم ، و در روزى كه حضرت معين فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم . هنگام كه اصحاب ما براى تهنيت آمدند، به ايشان گفتم : امام (عليه السلام ) مرا وعد داده كه در آخر امروز به اينجا تشريف مى آورند. پس مهيا شويد و مسائل و حوائج خود را آماده كنيد.

شيعيان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسكرى (عليه السلام ) در همان ساعتى كه فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام كردند و ما به استقبال شتافتيم و دست آن حضرت را بوسيديم . آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شريف وعده كرده بودم كه در آخر اين روز نزد شما بيايم . من نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجديد عهد نمايم . اكنون شما حوائج و مسائل خود را بياوريد.

اول كسى كه ابتدا به سؤ ال كرد نضر بن جابر بود. او گفت : يابن رسول الله ، پسر من از هر دو چشم نابيناست ، دعا فرماييد تا خداوند ديده هايش را به او برگرداند. حضرت فرمودند او را حاضر كن . او را حاضر كرد و حضرت دست مبارك بر چشمان او كشيد و چشمانش روشن شد.

پس از او يك يك آمدند و حاجت خود را بيان كردند و حضرت حاجتهاى آنان را بر آورده مى نمودند، تا اينكه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامراء مراجعت نمودند.

ششم ربيع الثانى

*مرگ هشام بن عبد الملك

روز چهارشنبه ششم ربيع الثانى سال 125 ه‍ در رصافه هشام بن عبد الملك از دنيا رفت و به جهنم واصل شد.

او مردى احول، غليظ ، بدخو ، بخيل، و بر جمع مال حريص بود ، دستور كشتن زيد بن على بن الحسين (عليهم السلام ) را صادر كرد و امام باقر و حضرت صادق (عليهم السلام ) را به شام احضار كرد و جسارتهاى فراوانى به آن حضرات نمود و آخر الامر امام باقر (عليه السلام ) را به شهادت رساند. 19 سال و 9 ماه و ده روز خلافت كرد و در 53 سالگى به جهنم شتافت .

در زمان سفاح كه قتل بنى اميه آغاز شده بود و قبرهاى آنها را هم نبش ‍ مى كردند و آنچه مى يافتند مى سوزاندند، وقتى نوبت به قبر وليد رسيد اثرى در آن باقى نمانده بود و از عبد الملك قسمتى از جمجمه اش مانده بود. هنگامى كه قبر هشام را شكافتند بدن او هنوز متلاشى نشده بود، او را سوزانيدند و خاكسترش را به باد دادند.

هشتم ربيع الثانى

*ولادت امام حسن عسكرى (عليه السلام )

در اين روز حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام ) در سال 232 ه‍ جهان را به قدوم خود منور فرمودند(253). و به روايت مصباح ، تقويم المحسنين ، اختيارات و دروس شهيد ولادت حضرت در چهارم اين ماه بوده است (254). اقوال ديگرى نيز در ولادت آن حضرت وجود دارد كه عبارتند از 27 ذى الحجه (255)، 10 ربيع الثانى (256).

پدر آن حضرت امام هادى (عليه السلام ) و مادر محترمه اش بانويى است كه نامش حديث يا حديثه يا سوسن يا سليل است (257). محل ولادت حضرت مدينه و مشهورترين القاب ايشان زكى ، نقى ، و كنيه حضرتش ‍ ابومحمد است .

آن حضرت را براى زير نظر داشتن و كنترل رفت و آمدها، در محل سكونت سپاهيان ترك تبار درباره عباسى مسكن داده بودند؛ و از همين جاست كه به آن حضرت ((عسكرى )) مى گويند(258).

دهم ربيع الثانى

*وفات حضرت معصومه (عليها السلام )

اين روز در سال 201 ه‍ بنابر مشهور سالروز رحلت شهادت گونه عابده زاهده كامله مستوره حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام ) دختر امام موسى كاظم (عليه السلام ) است.

آن حضرت 17 روز پس از ورود به شهر قم ، با دلى شكسته و غصه دار از داغ پدر و فراق برادر، رحلت فرمودند. در عزاى آن حضرت شهر قم را يكپارچه غم و ماتم فرا گرفت . بدن مطهر آن حضرت را غسل داده كفن كردند، و به طرف باغ موسى بن خزرج - مكان فعلى حرم مطهر - آوردند. دو سوار نقابدار از بيرون شهر آمدند و بر بدن آن حضرت نماز خواندند. آنگاه داخل سرداب شده بدن مطهر را دفن كردند و رفتند، و كسى آنان را نشناخت .

موسى بن خزرج آن باغ را وقف حضرت معصومه (عليها السلام ) نمود، و از بوريا و حصير سقفى بر روى قبر مطهر آن حضرت قرار داد. اين بنا باقی بود تا آنكه زينب دختر امام جواد (عليه السلام ) بر روى قبر شريف ،قبه اى بنا نهاد. سپس جماعتى از دختران ائمه (عليهم السلام ) در آن مكان دفن شدند. هنگامى كه ام محمد دختر موسى بن محمد بن على الرضا (عليه السلام ) فوت كرد، در كنار آن حضرت دفن شد. بعد از آن ميمونه خواهر ام محمد از دنيا رفت ، و آن بزرگوار هم در جنب ام محمد دفن شد. روى اين دو قبر يك گنبد ديگر بنا كردند، به گونه اى كه دو گنبد چسبيده به هم بر روى قبر حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام ) و ام محمد و ميمونه بوده است .

به جز دختران حضرات معصومين (عليها السلام )، دو كنيز هم دفن شده اند كه در هنگام مرمت كف حرم مطهر در زمان ناصر الدين شاه ، روزنه اى به سردابى پيدا مى شود و چند زن صالحه ، وارد سرداب مى شوند. پيكر پاك ميمونه و دو تن از كنيزان را پس از هزار سال تر و تازه مشاهده مى كنند. اين سرداب جنب سرداب حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام ) قرار دارد.

امام صادق (عليه السلام ) در حدیثی مى فرمايد: و بهشت داراى هشت در است كه سه در آن از قم است . در آن شهر زنى از اولاد من رحلت مى كند كه اسمش فاطمه است ، و او دختر موسى بن جعفر (عليه السلام ) است كه به شفاعت او تمامى شيعيانم داخل بهشت مى شوند.

دوازدهم ربيع الثانى

انقراض بنى اميه

در اين روز با سفاح اولين خليفه عباسى بيعت شد، و با انقراض دولت بنى مروان ، دولت بنى اميه به كلى منقرض شد. البته مروان در 27 ذى الحجه كشته شد، ولى در اين روز با تاءسيس دولت بنى عباس رسما نام بنى اميه از صفحه خلافت برچيده شد.

چهاردهم ربيع الثانى

*قيام مختار

در اين روز مختار، شاد كننده دلهاى شكسته اهل بيت (عليهم السلام ) با نداى ((يا لثارات الحسين )) در كوفه قيام كرد. مختار در سال اول هجرت در طائف به دنيا آمد و در سال 67 ه‍ در كوفه به دست مصعب بن زبير به شهادت رسيد. كنيه او ابواسحاق است . پدرابوعبيده ، از صحابه بزرگ بود .

مختار در هيجده ماه حكومتش ، هيجده هزار نفر از قاتلين سيد الشهداء (عليه السلام ) را به جهنم فرستاد. اين به غير از كسانى است كه به دست اصحاب و ياران او و ابراهيم بن مالك اشتر در بيرون كوفه و در كنار نهر خازر كشته شدند.

سعد عموى مختار از طرف امير المؤ منين و امام حسن (عليهم السلام ) والى مداين بود، و هر گاه جايى مى رفت مختار را به جاى خود مى گذاشت .

امير المؤ منين (عليه السلام ) به او خبر از فتح و ظفر دادند، و ميثم تمار در زندان كوفه او را بشارت داد.

در روز عيد قربان ابو محمد حكم بن مختار، خدمت امام باقر (عليه السلام ) آمد. بعد از اينكه خود را معرفى كرد، امام باقر (عليه السلام ) او را نزد خود خواند و عرض كرد: آقاى من ، مردم درباره پدر من بسيار سخن مى گويند. به خدا قسم سخن درست كلام شماست و هر چه شما بفرماييد آن را قبول دارم . امام (عليه السلام ) فرمود: سبحان الله . پدرم خبر داد كه مهريه مادر من از پولى بود كه مختار آن را براى پدرم فرستاد. مختار خانه هاى خراب ما را آباد كرد، و دشمنان ما را به قتل رسانيد، و هر خونى كه از ما ريخته شد طلب نمود. آنگاه سه مرتبه فرمود: رحم الله اباك .در كودكى ، امير المؤ منين (عليه السلام ) او را روى زانوى خويش مى نشاند و به او لطف و مرحمت مى فرمود. امام باقر (عليه السلام ) مى فرمايد: بخدا قسم پدرم مرا خبر داد كه مختار نزد فاطمه بنت امير المؤ منين (عليه السلام ) مى آمد، و آن مخدره براى او فرش پهن نموده پشتى برايش مى گذاشت . سپس فرمود: ((هر حقى كه ما نزد كسى داشتيم او مطالبه نمود)).

در روايت ديگر مى فرمايد: ((هنگامى كه مختار سر نحس عبيد الله را براى امام زين العابدين (عليه السلام ) فرستاد، آن حضرت سر سفره بود و خوشحال شد و دعا فرمود.

*بیست و دوم ربيع الثانى

*وفات موسى مبرقع

جناب موسى مبرقع (عليه السلام ) پسر حضر جواد (عليه السلام ) در سال 296 ه‍ در شهر قم وفات يافت . بنابر قولى ديگر در 14 ربيع الثانى وفات موسى مبرقع واقع شده است . قبر آن بزرگوار در چهل اختران قم خيابان آذر مشهور است.

نام ایشان موسى ، كنيه او ابوجعفرو لقب آن بزرگوار مبرقع بود .ایشان از فرط زيبايى بر جمال مبارك نقاب مى زد.

ايشان از اولين سادات رضوى بود كه در سال 256 ه‍ وارد قم گرديد. او دائما بر صورت خود برقعى داشت ، ولى مردم عرب ساكن قم که او را به درستی نمی شناختند او را از قم بيرون كردند، و او به كاشان رفت و در آنجا مورد احترام قرار گرفت .

بعد از آمدن ابوالصديم حسين بن على بن آدم و مرد ديگرى از رؤ ساى قم ، عربهاى قم متوجه شدند موسى چه كسى بوده است ، و آن بزرگوار را به قم بازگرداندند و خانه اى براى او آماده كردند. همچنين در روستاهاى متعدد زمين و باغ براى او خريدند و خواهرانش زينب و ام محمد و ميمونه ، دختران حضرت جواد (عليه السلام ) به قم آمدند، و بر او وارد شدند.

هنگامى كه جناب موسى مبرقع در قم از دنيا رفت ، امير قم عباس بن عمرو غنوى بر او نماز خواند، و در محل كنونى كه در قم معروف است و قبلا خانه محمد بن حسن بن ابى خالد اشعرى ، دفن شد.

كلينى (رحمه الله ) در كافى به سند معتبر نقل كرده كه جناب موسى مبرقع توليت اوقاف را از جانب امام (عليه السلام ) داشته اند.

*بیست و پنجم ربيع الثانى

*کناره گیری معاوية بن يزيد خود از خلافت

هنگامى كه يزيد بن معاويه در 14 ربيع الاول سال 64 ه‍ به دركات جحيم شتافت ، فرزندش معاويه به جاى وى نشست . او پس از چهل روز در 25 ربيع الثانى بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و اعمال پدران خود را ياد كرد، و بر جد و پدر خود لعنت كرد و از افعال ايشان تبرى جست و گريه شديدى نمود، و آنگاه خود را زا خلافت خلع نمود.

مروان بن حكم لعنت الله عليه از پاى منبر برخاست و گفت : الحال كه طالب خلافت نيستى پس امر خلافت را به سويى بيفكن . معاويه بن يزيد گفت : من حلاوت خلافت را نچشيدم ، چگونه راضى شوم كه سختی های آن را بچشم . به هر صورت در خانه نشست و مشغول گريه شد و 25 يا 40 روز بعد از اين واقعه فوت كرد و به قولى او را مسموم كردند. پس از او خلافت اولاد ابوسفيان تمام شد و به مروان و آل او منتقل شد.

آخرین روز ربيع الثانى

مرگ خالد بن وليد

در روز آخر ربيع الثانى خالد بن وليد بن مغيره مخزومى به اسفل السافلين جهنم شتافت. او 20 سال بعد از بعثت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) در اواخر زندگانى آن حضرت ، به همراه عمرو عاص به ظاهر اسلام را قبول كرد. ابوبكر او را حاكم شام كرد، و عمر او را عزل كرد. پس از مدتى در شهر حمص مردو در همانجا مدفون شد.

در مواردى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از كارهاى خالد بيزارى جستند. او بدون اجازه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بنى جذيمه را به قتل رساند و عده اى را اسير كرد و گفت : ((هر كس اسيرى در دست دارد او را بكشد)). مهاجر و انصار اسرار را نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرستادند و آن حضرت دستان مبارك را بلند كرد و دوبار فرمود: ((خدايا من بيزارى مى جويم به سوى تو از كارى كه خالد كرده است.

روزی خالد به عمار ناسزا گفت . پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: ((هر كس عمار را سب كند خداوند او را سب مى كند.

او به دستور یکی از مخالفین، خواست اميرالمؤمنين (عليه السلام ) را به شهادت برساند، ولى قبل از هر اقدامى آن حضرت متوجه شدند، و با دو انگشت گلوى خالد را آن چنان فشار دادند كه خالد نعره كشيد و مردم فرار كردند و خالد لباسش را نجس كرد. آنگاه گفت : دیگران مرا به اين كار امر كرده اند.

همچنين خالد بن وليد، مالك بن نويره (رحمه الله ) را با عده زيادى از قبيله او به جرم بيعت نكردن با ابوبكر كشت و در همان شب با همسر مالك مرتكب خلاف شد. وقتى عمر اين قضيه را شنيد، گفت : ((تو را سنگسار مى كنم )) ولى اين كار را انجام نداد؟!

در مورد ديگرى هنگامى كه ابوبكر او را به سوى قبيله بنى سليم فرستاد، عده ای از مردان قبيله را در محلى جمع كرد و آنان را با آتش سوزانيد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 01:27:00 ب.ظ ]