فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[سه شنبه 1394-10-08] [ 03:48:00 ب.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 03:28:00 ب.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 03:28:00 ب.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 03:28:00 ب.ظ ]




شعر درمدح امام صادق وپیامبر
علی اکبر لطیفیانلب نگار که باشد رطب حرام بود
زمان واجبمان مستحب حرام بود
فقیه نیستم اما به تجربه دیدم
بدون عشق مناجات شب حرام بود
اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری
به من معالجه ی در مطب حرام بود
برآنکه دشمن اولاد توست نیست عجب
که نطفه اش نسب اندر نسب حرام بود
تو مرد ظرفشناسی و مهِر اولادت
عجم که هست برای عرب حرام بود
تو را در کمال نوشتند یا رسول الله
بزرگ آل نوشتند یا رسول الله
تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند
هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند
تورا به سمت زمین با نسیم آوردند
توآمدی و ملائک خوش آمدت گفتند
نشان دهنده ی معصومیِ قبیله توست
اگر که قّبه خضرا به گنبدت گفتند
تمام آل عبا«کُلنا محمّد» بود
توعین نوری و در رفت و آمدت گفتند
اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری
تورا محمّد و آل محمّدت گفتند
شب ولادتت ای یار می کنم خیرات
نثار مقدم خیر تو چهارده صلوات
برای خُلق تو باید کنند تحسینت
نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت
از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی
نوشته اند از این سو تو را نخستینت
هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است
شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت
شدیم ریزه خور سفره های سیّدی ات
گدای سفره ی هر سال چهارده سینت
توآمدی که علی را فقط ببینی و بس
نداده اند به جز دیده ی خدا بینت
یتیم مکه ای اما بزرگ دنیایی
اگر چه خاک نشینی، همیشه بالایی
مرا اویس شدن در هوای تو کافی است
اگر چه باز ندیدم، دعای تو کافی است
همینکه بوی تو را در مدینه حس کردم
لبم رسید به خاک سرای تو کافی است
چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش
همینکه فاطمه داری برای تو کافی است
همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی
برای روشنی لحظه های تو کافی است
تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت
اگر علی تو باشد به جای تو کافی است
قسم به اشهد ان لااله الا الله
تو آمدی که بگویی علی ولی الله
تو آمدی و ترحّم شدند دخترها
چقدر صاحب دختر شدند مادرها
تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت
بدین طریق چه آقا شدند نوکرها
خدای خوب به جای خدای چوب نشست
و با اذان تو بالا گرفت باورها
بگو: مدینه علمی، علی درآن است
بگو: که واجب عینی است حرمت درها
بریز شیره پیغمبری به کام حسین
که از حسین بیاید علی اکبرها
زمان گذشت زمان ظهور دیگر شد
حسین منی انا من حسین اکبر شد
هزار حضرت مریم کنیز مادر توست
تورا بس است همینکه بتول، دختر توست
به دختران فلان و فلان نیازی نیست
اگر خدیجه والامقام همسر توست
علی و فاطمه دو رحمت خداوندی
برای عالم دنیا و صبح محشر توست
به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد
خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست
به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض
خدا برابر تو یا علی برابر توست
تو با علی جریان ساز شیعه اید ، اما
شناسنامه ی شیعه به نام جعفر توست
همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست
که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ق.ظ ]




بسم الله الرحمن الرحیم
زندگینامه امام جعفرصادق(ع)
نام: جعفر (به معنى نهر جارى پرفايده)
كنيه: ابو عبداللّه
لقب: صادق
نام پدر: حضرت محمد بن على (ع )
نام مادر: معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر
تاريخ ولادت: يكشنبه 17 ربيع الاول ، سال 83 هجرى
مكان ولادت: مدينه
مدت عمر : 65 سال
علت شهادت: مسموميت
قاتل : منصور دوانيقى (خليفه عباسى )
زمان شهادت: يكشنبه 25 شوال ، سال 148 هجرى
مدفن مطهر: قبرستان بقيع ( مدينه )
زندگي امام جعفر صادق (ع)
امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه يا دوشنبه هفدهم ربيع الاول سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدينه ديده به جهان گشود. اما بنا به گفته شيخ مفيد و كلينى، ولادت آن حضرت در سال 83 هجرى اتفاق افتاده است. لكن ابن طلحه روايت نخست را صحيح ‏تر مى‏داند و ابن خشاب نيز در اين باره گويد: چنان كه ذراع براى ما نقل كرده، روايت نخست، سال 80 هجرى، صحيح است. وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روايتى نيمه ماه رجب سال 148 هجرى روى داده است. با اين حساب مى‏توان عمر آن حضرت را 68 يا 65 سال گفت كه از اين مقدار 12 سال و چند روزى و يا 15 سال با جدش امام زين العابدين (ع) معاصر بوده و 19 سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زيسته است كه همين مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار مى‏آيد و نيز بقيه مدتى است كه سلطنت هشام بن عبد الملك، و خلافت وليد بن يزيد بن عبد الملك و يزيد بن وليد عبد الملك، ملقب به ناقص، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد ادامه داشته است.
فضايل امام جعفر صادق (ع)
مناقب آن حضرت بسيار است كه به اقتصار از آنها ياد مى‏كنيم. فضايل امام صادق بيش از آن است كه بتوان ذكر كرد. جمله اي از مالك بن انس امام مشهور اهل سنت است كه: «بهتر از جعفر بن محمد، هيچ چشمي نديده، هيچ گوشي نشنيده و در هيچ قلبي خطور نكرده است.» از ابوحنيفه نيز اين جمله مشهور است كه گفت: «ما رأيت افقه من جعفر بن محمد» يعني: «از جعفر بن محمد، فقيه تر نديدم.» و اگر از زبان خود آن حضرت بشنويم ضريس مي گويد: امام صادق در اين آية شريفة: كل شيء هالك الا وجهه، يعني: «هر چيز فاني است جز وجه خداي متعال،» فرمود: «نحن الوجه الذي يوتي الله منهم» يعني «ماييم آيينه اي كه خداوند از آن آيينه شناخته مي شود.» بنابراين امام صادق (ع) فرموده است او آيينه ذات حق تعالي است.
شيخ مفيد در ارشاد مى‏نويسد: علومى كه از آن حضرت نقل كرده‏ اند به اندازه ‏اى است كه ره توشه كاروانيان شد و نامش در همه جا انتشار يافت. دانشمندان در بين ائمه (ع) بيشترين نقل ها را از امام صادق روايت كرده ‏اند. هيچ يك از اهل آثار و راويان اخبار بدان اندازه كه از آن حضرت بهره برده ‏اند از ديگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راويان موثق آن حضرت را جمع كره ‏اند كه شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقيده و گفتار، به چهار هزار نفر مى‏رسد.
بيشترين حجم روايات، احاديثي است كه از امام صادق (ع) نقل شده است، اهميت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به ميزاني است كه شيعه به ايشان منسوب شده است: “شيعه جعفري". كمتر مسئله ديني (اْعم از اعتقادي، اخلاقي و فقهي) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. كثرت روايات منقول از امام صادق (ع) به دو دليل است:
يكي اينكه از ديگر ائمه عمر بيشتري نصيب ايشان شد و ايشان با شصت و پنج سال عمر شيخ الائمه محسوب مي شود (148 – 83 هجري) ، و ديگري كه به مراتب مهمتر از اولي است، شرائط زماني خاص حيات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امويان، انتقال قدرت از امويان به عباسيان و آغاز خلافت عباسيان است. امام با حسن استفاده از اين فترت و ضعف قدرت سياسي به بسط و اشاعه معارف ديني همت مي گمارد. گسترش زائد الوصف سرزمين اسلامي و مواجهه اسلام و تشيع با افكار، اديان، مذاهب و عقايد گوناگون اقتضاي جهادي فرهنگي داشت و امام صادق (ع) به بهترين وجهي به تبيين، تقويت و تعميق “هويت مذهبي تشيع” پرداخت. از عصر جعفري است كه شيعه در عرصه هاي گوناگون كلام، اخلاق، فقه، تفسير و… صاحب هويت مستقل مي شود. عظمت علمي امام صادق (ع) در حدي است كه ائمه مذاهب ديگر اسلامي از قبيل ابوحنيفه و مالك خود را نيازمند به استفاده از جلسه درس او مي يابند. مناظرات عالمانه او با ارباب ديگر اديان و عقايد نشاني از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهميت اين جهاد فرهنگي امام صادق (ع) كمتر از قيام خونين سيد الشهداء (ع) نيست.
امام وفقه اسلامي:
فقه شيعه اماميه كه به فقه جعفري مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زيرا قسمت عمده احكام فقه اسلامي بر طبق مذهب شيعه اماميه از آن حضرت است و آن اندازه كه از آن حضرت نقل شده است از هيچ يك از (ائمه) اهل بيت عليهم السلام نقل نگرديده است. اصحاب حديث اسامي راويان ثقه كه از او روايت كرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.
در نيمه اول قرن دوم هجري فقهاي طراز اولي مانند ابوحنيفه و امام مالك بن انس و اوزاعي و محدثان بزرگي مانند سفيان شوري و شعبه بن الحجاج و سليمان بن مهران اعمش ظهور كردند. در اين دوره است كه فقه اسلامي به معني امروزي آن تولد يافته و روبه رشد نهاده است. و نيز آن دوره عصر شكوفايي حديث و ظهور مسائل و مباحث كلامي مهم در بصره و كوفه بوده است.
حضرت صادق (ع) در اين دوره در محيط مدينه كه محل ظهور تابعين ومحدثان و راويان و فقهاي بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه «تابعيان» و نه «محدثان» و نه «فقها» ي آن عصر بودند بلكه او تنها از يك طريق كه اعلاء و اوثق طرق بود نقل مي كرد و آن همان از طريق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علي بن الحسين (ع) و او از پدرش حسين بن علي (ع) و او از پدرش علي بن ابيطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و اين ائمه بزرگوار در مواردي كه روايتي از آباء طاهرين خود نداشته باشند خود منبع فياض مستقيم احكام الهي هستند.
آثار امام صادق (ع) :
غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، كتابت مستقيم خود ايشان نيست و غالبا املاي امام (ع) يا بازنوشت بعدي مجالس ايشان است. بعضي از آثار نيز منصوب است و قطعي الصدور نيست.
1- از آثار مكتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشي (غير از نجاشي رجالي) است. نجاشي صاحب رجال معتقد است كه تنها تصنيفي كه امام به دست خود نوشته اند همين اثر است.
2- رساله اي كه شيخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روايت كرده است شامل مباحث فقه و كلام .
3- كتاب معروف به توحيد مفضل، در مباحث خداشناسي و رد دهريه كه املاء امام (ع) و كتاب مفضل بن عمر جعفي است.
4- كتاب الاهليلجه كه آن نيز روايت مفضل بن عمر است و همانند توحيد مفضل در خداشناسي و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.
5- مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه كه منسوب به امام صادق (ع) و بعضي از محققان شيعه از جمله مجلسي،‌ صاحب وسايل (حرعاملي) و صاحب رياض العلما، صدور آن را از ناحيه حضرت رد كرده اند.
6- رساله اي از امام (ع) خطاب به اصحاب كه كليني در اول روضه كافي به سندش از اسماعيل بن جابر ابي عبدالله نقل كرده است.
7- رساله اي در باب غنائم و وجوب خمس كه در تحف العقول مندرج است.
8- بعضي رسائل كه جابربن حيان كوفي از امام (ع) نقل كرده است.
9- كلمات القصار كه بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند كه تماما در تحف العقول آمده است.
10- چندين فقره از وصاياي حضرت خطاب به فرزندش امام موسي كاظم (ع) سفيان شوري،‌ عبدالله بن جندب، ابي جعفر نعمان احول، عنوان بصري،‌ كه در حليه الاولياء و تحف العقول ثبت گرديده اس
ولادت امام و نامگذاري :
امام جعفر صادق، امام ششم شيعيان، در هفدهم ربيع الاول سال 83 هجري قمري در مدينه متولد گرديد. كنيه ايشان ابو عبدالله و لقبشان صادق مي باشد. پدر ارجمندشان امام باقر و مادرش ام فروة است. رسول خدا سالها قبل ولادت آن حضرت را خبر داده و فرموده بود نام او را صادق بگذاريد، زيرا از فرزندان او كسي است كه همنام اوست، اما دروغ مي گويد «جعفر كذّاب».
دوران قبل از امامت :
در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعاليتهاي پدر خويش در نشر معارف ديني و تربيت شاگردان وفا دار و با بصيرت بود. امام باقر در مناسبتهاي مختلف به امامت و ولايت فرزندش جعفر صادق تصريح فرموده و شيعيان را پس از خودش به پيروي از او فرا مي خواند. لذا احاديث، زيادي مبني بر نص امامت حضرت صادق نقل شده است.
امام صادق در سال 114 هجري قمري پس از شهادت پدرش در سن 31 سالگي به امامت رسيد. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حكومت امويان كه در سال 132 به عمر آن پايان داده شد و اوايل حكومت عباسيان.
اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت :
در آغاز امامت حضرت افرادي از شيعيان و حتي بستگان حضرت حاضر به قبول امامت ايشان نبودند، لذا حضرت از راههاي گوناگوني كوشيدند آنها را به قبول راه صحيح وادار سازند و دراين زمينه به اذن خداوند معجزاتي نيز انجام دادند.
دوران امام جعفر صادق در ميان ديگر دورانهاي ائمه اطهار، دوراني منحصر به فرد بود و شرايط اجتماعي و فرهنگي عصر آن حضرت در زمان هيچ يك از امامان وجود نداشته است و اين به دليل ضعف بني اميه و قدرت گرفتن بني عباس بود.
اين دو سلسله مدتها در حال مبارزه با يكديگر بودند كه اين مبارزه در سال 129 هجري وارد مبارزه مسلحانه و عمليات نظامي گرديد.
اين كشمكش ها و مشكلات سبب شد كه توجه بني اميه و بني عباس كمتر به امامان و فعاليتشان باشد، از اين رو اين دوران، دوران آرامش نسبي امام صادق و شيعيان و فرصت بسيار خوبي براي فعاليت علمي و فرهنگي آنان به شمار مي رفت.
جنبش فرهنگي در دوران امامت حضرت :
عصر آن حضرت همچنين عصر جنبش فرهنگي و فكري و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا ديگر چنين فرصتي پيش نيامده بود تا معارف اصيل اسلامي ترويج گردد، بخصوص كه قانون منع حديث و فشار حُكّام اموي باعث تشديد اين وضع شده بود. لذا خلأ بزرگي در جامعه آنروز كه تشنة هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم مي خورد.
امام صادق با توجه به فرصت مناسب سياسي و نياز شديد جامعه، دنباله نهضت علمي و فرهنگي پدرش را گرفت و حوزه وسيع علمي و دانشگاه بزرگي به وجود آورد و در رشته هاي مختلف علمي و نقلي شاگردان بزرگي تربيت كرد. شاگرداني چون: هشام بن حكم، مفضل بن عمر كوفي جعفي، محمد بن مسلم ثقفي، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، جابر بن حيان و . . . . تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند.
ابوحنيفه رئيس يكي از چهار فرقه اهل سنت مدتي شاگرد ايشان بود و خودش به اين موضوع افتخار كرده است.
امام از فرصت هاي گوناگوني براي دفاع از دين و حقانيت تشيع و نشر معارف صحيح اسلام استفاده مي برد. مناظرات زيادي نيز در همين موضوعات ميان ايشان و سران فرقه هاي گوناگون انجام پذيرفت كه طي آنها با استدلال هاي متين و استوار، پوچي عقايد آنها و برتري اسلام ثابت مي شد.
همچنين در حوزه فقه و احكام نيز توسط ايشان فعاليت زيادي صورت گرفت، به صورتي كه شاهراههاي جديدي در اين بستر گشوده شد كه تاكنون نيز به راه خود ادامه داده است.
بدين ترتيب، شرايطي مناسب پيش آمد و معارف اسلامي بيش از هر وقت ديگر از طريق الهي خود منتشر گشت، به صورتي كه بيشترين احاديث شيعه در تمام زمينه ها از امام صادق نقل گرديده و مذهب تشيع به نام مذهب جعفري و فقه تشيع به نام فقه جعفري خوانده مي شود.
حاكمان معاصر :
همانطور كه گفته شد امام بين دو دوره عباسي و اموي و دوران گذار از امويان به عباسيان مي زيست. ايشان ازميان خلفاي اموي با افراد زير معاصر بود:
1- هشام بن عبدالملك (105- 125 ه. ق)
2- وليد بن يزيد بن عبدالملك (125-126)
3- يزيد بن وليد بن عبدالملك (126)
4- ابراهيم بن وليد بن عبدالملك (70 روز از سال 126)
5- مروان بن محمد (126-132)
و از خلفاي عباسي نيز معاصر بود با :
1- عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (132-137)
2- ابوجعفر مشهور به منصور دوانيقي (137-158)
نبايد تصور كرد كه امام به كلي خود را از جريانات و امور سياسي دور نگه داشت، بلكه همواره از وقتهاي مناسب براي ترويج حقانيت خود و بطلان هيأت حاكمه بهره مي برد و بدين منظور نمايندگاني را نيز به مناطق مختلف بلاد اسلامي مي فرستاد.
عباسيان براي كسب قدرت و محبوبيت در دلهاي مردم از وجهه اهل بيت پيامبر استفاده مي كردند و حتي شعارشان الرضا في آل محمّد بود. آنان به دنبال اشخاصي با وجهه مردمي بودند كه هم از بستگان پيامبر باشند و هم درميان مردم محبوبيت داشته باشند. لذا بهترين شخص در نظر عباسيان امام صادق بود.
امام صادق پيشنهاد آنان را رد كردند و فرمودند: نه شما از ياران من هستيد نه زمانه، زمانه من است. حتي برخي از بستگان آن حضرت نزديك بود با اين پيشنهاد ها فريب به خورند، اما امام با روشنگري خاص خود به آنان فهماندند كه به ظاهر توجه نكنند. امام مي دانست كه عباسيان نيز هدفي جز رسيدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداري از اهل بيت را مطرح مي كنند، صرفاً به خاطر جلب حمايت توده هاي شيفته اهل بيت است. امام مي ديد كه سران سياسي و نظامي عباسيان در خط مستقيم اسلام و اهل بيت نيستند و لذا حاضر نبود با آنان همكاري كرده و به اقداماتشان مشروعيت بخشد.
چنانكه در تاريخ مي بينيم كه چه جناياتي كردند و چه خونهايي ريختند تا پايه هاي عباسيان محكم گردد.
از حوادث مهم در زمان امامت حضرت، قيام عمويش زيد بن علي است كه شكست خورد و با شهادت زيد به پايان رسيد.
شهادت حضرت صادق عليه السلام:
پس از به قدرت رسيدن عباسيان، همانطور كه آن حضرت پيش بيني كرده بود فشار بر شيعيان افزايش يافت و با روي كار آمدن منصور اين فشار به اوج خود رسيد. امام نيز از اين فشار ها مستثني نبود. اين دوران، يعني چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اوليه امامتشان،‌ دوره سختي ها و انزواي دوبارة آن حضرت و حركت تشيع بود. منصور شيعيان را به شدت تحت كنترل قرار داده بود.
سرانجام كار به جايي رسيد كه با تمام فشارها، منصور چاره اي نديد كه امام صادق را كه رهبر شيعيان بود از ميان بردارد و بنابراين توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگي در سال 148 هجري به شهادت رسيد و در قبرستان معروف بقيع در كنار مرقد پدر و جدّ خودش مدفون گرديد .
در زمينه فضايل و مكارم اخلاقي حضرت صادق روايات و وقايع بسيار زيادي نقل شده است. آن حضرت با رفتار كريمانه و خلق و خوي الهي خود بسياري از افراد را به راه صحيح هدايت فرمود، به گونه اي كه پيروان ديگر مكاتب و اديان نيز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:41:00 ق.ظ ]




امام صادق عليه السّلام فرمود:

كسى كه چهل تن از برادران خودش را پيش بيندازد و براى آنان دعا كند و سپس براى خود دعا نمايد دعاى او در باره آنان و خودش مستجاب مى‏شود.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:40:00 ق.ظ ]





امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: «هر کس دو ماه پیاپی هر روز چهار صد مرتبه این ذکر استغفار را بخواند، خداوند او را گنجی از دانش یا مالِ فراوان کرامت فرماید:

«اَستَغفرُ اللّه الّذی لاإله الاّ‌هُوَ الحَی القَیومُ الرَّحمنُ‌الرَّحیمُ بَدیعُ‌السّمواتِ والأَرضِ مِن جمیعِ ظُلمی و جرمی و اِسرافی عَلی نفسی و اَتوبُ إِلیهِ».

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ق.ظ ]




چهل حدیث از امام صادق (ع)
مجموعه: احادیث و سخنان بزرگان
حدیث اول :
من أحب لله و أبغض لله و أعطي لله فهو ممن كمل إيمانه .
امام جعفر صادق (ع) : هر كه براي خدا دوست دارد و براي خدا دشمن دارد و براي خدا عطاء كند ، از كساني است كه ايمانش كامل است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 189
حدیث دوم :
ان المسلمين يلتقيان ، فافضلهما أشدهما حبا لصاحبه .
امام جعفر صادق (ع) : از دو مسلمان كه به هم برخورد مي كند آن كه ديگري را بيشتر دوست دارد بهتر است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 193
حدیث سوم :
جعل الخير كله في بيت و جعل مفتاحه الزهد في الدنيا .
امام جعفر صادق (ع) : همه خير در خانه اي نهاده شده و كليدش را زهد و بي رغبتي به دنيا قرار داده اند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 194
حدیث چهارم:
اذا أراد الله بعبد خيرا زهده في الدنيا و فقهه في الدين و بصره عيوبها و من أوتيهن فقد أوتي خير الدنيا و الاخرة .
امام جعفر صادق (ع) : چون خدا خير بنده اي را خواهد او را نسبت به دنيا بي رغبت و نسبت به دين دانشمند كند و به دنيا بينايش سازد و به هر كه اين خصلتها داده شود خير دنيا و آخرت داده شده .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 196
حدیث پنجم:
خف الله كأنك تراه و إن كنت لا تراه فإنه يراك .
امام جعفر صادق (ع) : چنان از خدا بترس كه گويا او را مي بيني و اگر تو او را نمي بيني او تو را مي بيند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 110
حدیث ششم :
كان أميرالمؤمنين صلوات الله عليه يقول : أفضل العبادة العفاف
امام جعفر صادق (ع) : اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمود : بهترين عبادت عفت است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 125
حدیث هفتم :
قال رسول الله : من ترك معصية لله مخافة الله تبارك و تعالي أرضاه الله يوم القيامة .
امام جعفر صادق (ع) : پيامبر خدا فرمود : هر كه گناهي را براي خدا و ترس از او ترك كند خدا او را در روز قيامت خشنود گرداند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 128
حدیث هشتم :
قال الله تبارك و تعالي : ما تحبب إلي عبدي بأحب مما افترضت عليه .
امام جعفر صادق (ع) : خداوند متعال فرموده است : بنده من با چيزي محبوبتر از انجام واجبات به من دوستي نكند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 129
حدیث نهم :
العباد ثلاثة : قوم عبدوا الله عز و جل خوفا فتلك عبادة العبيد و قوم عبدوا الله تبارك و تعالي طلب الثواب ، فتلك عبادة الأجراء و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلك عبادة الأحرار و هي أفضل العبادة .
امام جعفر صادق (ع) : عبادت كنندگان سه دسته اند : گروهي خداي متعال را از ترس عبادت كنند و اين عبادت بردگان است ، گروهي خداي متعال را به طمع ثواب عبادت كنند و اين عبادت مزدوران است . دسته اي خداي متعال را براي دوستيش عبادت كنند و اين عبادت آزادگان و بهترين عبادت است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 131
حدیث دهم :
إنما خلد أهل النار في النار لأن نياتهم كانت في الدنيا أن خلدوا فيها أن يعصوا الله أبدا . و إنما خلد أهل الجنة في الجنة لأن نياتهم كانت في الدنيا أن لو بقوا فيها أن يطيعوا الله أبدا ، فبالنيات خلد هؤلاء و هؤلاء . ثم تلا قوله تعالي : ” قل كل يعمل علي شاكلته ” قال : علي نيته .
امام جعفر صادق (ع) : اهل دوزخ از اينرو در دوزخ جاودان باشند كه نيت داشتند اگر در دنيا جاودان باشند هميشه نافرماني خدا كنند و اهل بهشت از اينرو در بهشت جاودان باشند كه نيت داشتند اگر در دنيا باقي بمانند هميشه اطاعت خدا كنند پس اين دسته و آن دسته به سبب نيت خويش جاوداني شدند ، سپس قول خداي تعالي را تلاوت نمود : بگو هركس طبق طريقه خويش عمل مي كند . فرمود : يعني طبق نيت خويش .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 135 - 136
حدیث یازدهم :
لا تكرهوا إلي أنفسكم العبادة .
امام جعفر صادق (ع) : عبادت را به خود مكروه و ناپسند نداريد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 137
حدیث دوازدهم :
ان الله عز و جل إذا أحب عبدا فعمل قليلا جزاه بالقليل الكثير.
امام جعفر صادق (ع) : چون خداي تعالي بنده اي را دوست دارد و او عمل كوچكي انجام دهد ، خدا او را پاداش بزرگ دهد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 137 – 138
حدیث سیزدهم :
الصبر رأس الايمان .
امام جعفر صادق (ع) : صبر سر ايمان است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 140
حدیث چهاردهم :
ثلاث من علامات المؤمن : علمه بالله و من يحب و من يبغض .
امام جعفر صادق (ع) : سه چيز از علامات مؤمن است : شناختن خدا و شناختن دوستان و دشمنان خدا .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 192
حدیث پانزدهم :
من ابتلي من المؤمنين ببلاء فصبر عليه ، كان له مثل أجر الف شهيد .
امام جعفر صادق (ع) : هر مؤمني به بلائي گرفتار شود و صبر كند ، اجر هزار شهيد براي اوست .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 146
حدیث شانزدهم :
محمد بن سليمان الديلمي عن أبيه قال : قلت لابي عبدالله - عليه السلام - فلان بن عبادته و دينه و فضله ! فقال : كيف عقله ؟ قلت : لا أدري : فقال : ان الثواب علي قدر العقل .
امام جعفر صادق (ع) : سليمان ديلمي مي گويد : به امام صادق - عليه السلام - عرض كردم فلاني در عبادت و ديانت و فضيلت چنين و چنان است . فرمود : عقلش چگونه است ؟ گفتم نمي دانم . فرمود : پاداش به اندازه عقل است .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 12
حدیث هفدهم :
أكمل الناس عقلا أحسنهم خلقا .
امام جعفر صادق (ع) : عاقل ترين مردم خوش خلق ترين آنهاست .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 27
حدیث هیجدهم :
قال رسول الله (ص ) : إنا معاشر الانبياء أمرنا أن نكلم الناس علي قدر عقولهم .
امام جعفر صادق (ع) : پيامبر خدا (ص ) فرموده است:ما گروه پيامبران مأموريم كه با مردم به اندازه عقل خودشان سخن بگوئيم .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 27
حدیث نوزدهم :
قال رجل له - عليه السلام - ما العقل ؟ قال : ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان . قال : قلت : فالذي كان في معاوية ؟ فقال : تلك النكراء ، تلك الشيطنة ، وهي شبيهة بالعقل ، و ليست بالعقل .
امام جعفر صادق (ع) : شخصي از امام صادق - عليه السلام - پرسيد عقل چيست ؟ فرمود : چيزي است كه به وسيله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آيد . آن شخص گويد : گفتم پس آنچه معاويه داشت چه بود ؟ فرمود : آن نيرنگ است ، آن شيطنت است ، آن نمايش عقل را دارد ، ولي عقل نيست .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 11
حدیث بیستم :
عبدالله بن سنان قال : ذكرت لابي عبدالله - عليه السلام - رجلا مبتلي بالوضوء و الصلاة و قلت : هو رجل عاقل ، فقال : أبو عبدالله و أي عقل له و هو يطيع الشيطان ؟ فقلت له : و كيف يطيع الشيطان ؟ فقلت له : سله هذا الذي يأتيه من أي شيء هو ؟ فانه يقول لك من عمل الشيطان .
امام جعفر صادق (ع) : ابن سنان گويد به حضرت صادق - عليه السلام - عرض كردم : مردي هست عاقل كه گرفتار وسواس در وضو و نماز مي باشد : فرمود چه عقلي كه فرمانبري شيطان مي كند ؟ گفتم : چگونه فرمان شيطان مي برد ؟ فرمود از او بپرس وسوسه اي كه به او دست مي دهد از چيست ؟ قطعا به تو خواهد گفت از عمل شيطان است .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 13
حدیث بیست و یک :
قال - عليه السلام - : قال رسول الله : يا علي لا فقر أشد من الجهل ، لا مال أعود من العقل .
امام جعفر صادق (ع) : پيامبر خدا فرموده است : اي علي هيچ تهيدستي سخت تر از ناداني و هيچ مالي سودمندتر از عقل نيست.
اصول كافي ، ج 1 ، ص 30
حدیث بیست و دو :
ليس بين الايمان و الكفر الا قلة العقل قيل : و كيف ذاك يا ابن رسول الله ؟ قال : إن العبد يرفع رغبته الي مخلوق فلو أخلص نيته لله لأتاه الذي يريد في أسرع من ذلك .
امام جعفر صادق (ع) : ميان ايمان و كفر فاصله اي جز كم عقلي نيست . عرض شد : چگونه اي پسر پيغمبر ؟ فرمود : بنده خدا در حاجت خود متوجه مخلوق مي شود ، در صورتي كه اگر با خلوص نيت متوجه خدا شود آنچه خواهد در نزديكتر از آن وقت به او رسد .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 32 – 33
حدیث بیست و سه :
اذا أراد الله بعبد خيرا فقهه في الدين .
امام جعفر صادق (ع) : چون خدا خير بنده اي خواهد ، او را در دين دانشمند كند .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 39
حد یث بیست و چهار :
ليس بين الايمان و الكفر الا قلة العقل قيل : و كيف ذاك يا ابن رسول الله ؟ قال : إن العبد يرفع رغبته الي مخلوق فلو أخلص نيته لله لأتاه الذي يريد في أسرع من ذلك .
امام جعفر صادق (ع) : ميان ايمان و كفر فاصله اي جز كم عقلي نيست . عرض شد : چگونه اي پسر پيغمبر ؟ فرمود : بنده خدا در حاجت خود متوجه مخلوق مي شود ، در صورتي كه اگر با خلوص نيت متوجه خدا شود آنچه خواهد در نزديكتر از آن وقت
اصول كافي ، ج 1 ، ص 32 - 33
حدیث بیست و پنج :
طلب العلم فريضة .
امام جعفر صادق (ع) : كسب دانش واجب است .
اصول كافي ، ج 1 ، ص 35
حدیث بیست و ششم :
من زار أخاه في الله قال الله عز و جل : إياي زرت و ثوابك علي و لست أرضي لك ثوابا دون الجنة .
امام جعفر صادق (ع) : هر كسي كه براي خدا از برادرش ديدن كند ، خداي متعال فرمايد : مرا ديدن كردي و ثوابت بر من است و به ثوابي جز بهشت برايت خرسند نيستم .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 255
حدیث بیست و هفتم :
تصافحوا فإنها تذهب بالسخيمة .
امام جعفر صادق (ع) : با يكديگر مصافحه كنيد ، زيرا مصافحه كينه را مي برد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 264
حدیث بیست و هشتم :
لا يقبل رأس احد و لا يده إلا رسول الله أو من اريد به رسول الله صلي الله عليه و آله .
امام جعفر صادق (ع) : نبايد سر يا دست كسي بوسيده شود مگر دست پيامبر خدا صلي الله عليه و آله يا كسي كه از او پيامبر خدا صلي الله عليه و آله قصد شود .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 267
حدیث بیست و نهم :
شيعتنا الرحماء بينهم ، الذين اذا خلوا ذكروا الله .
امام جعفر صادق (ع) : شيعيان ما با يكديگر مهربانند ، چون تنها باشند خدا را ياد كنند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 268
حدیث سی ام :
من أحب الاعمال الي الله عز و جل إدخال السرور علي المؤمن : اشباع جوعته أو تنفيس كربته أو قضاء دينه .
امام جعفر صادق (ع) : از جمله دوست داشتني ترين اعمال نزد خداي متعال شادي رسانيدن به مؤمن است و سير كردن او از گرسنگي ، يا رفع گرفتاري او يا پرداخت بدهيش .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 276
حدیث سی و یک ام :
قال عن سدير قال : قلت له - عليه السلام - هل يجزي الولد والده ؟ فقال : ليس له جزاء إلا في خصلتين يكون الوالد مملوكا فيشتريه ابنه فيعتقه أو يكون عليه دين فيقضيه عنه .
امام جعفر صادق (ع) : سدير گويد : به امام صادق عليه السلام عرض كردم : آيا فرزند مي تواند پدرش را پاداش دهد ؟ فرمود : پاداشي براي پدر نيست جز در دو صورت : پدر برده باشد و پسر او را بخرد و آزاد كند،پدر بدهي داشته باشد و پسر آن را بپردازد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 237
حدیث سی و دوم :
شرف المؤمن قيام الليل و عزه استغناؤه عن الناس .
امام جعفر صادق (ع) : شرافت مؤمن به شب زنده داري و عزتش به بي نيازي از مردم است .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 218
حدیث سی و سوم :
قيل له - عليه السلام - اي الاعمال أفضل ؟ قال : الصلاة لوقتها و بر الوالدين و الجهاد في سبيل الله عز و جل .
امام جعفر صادق (ع) : به امام صادق عليه السلام عرض شد . كدام اعمال بهتر است ؟ فرمود : نماز در وقت و نيكي با پدر و مادر و جهاد در راه خداي متعال .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 231
حدیث سی و چهارم:
مثل الدنيا كمثل ماء البحر كلما شرب منه العطشان ازداد عطشا حتي يقتله .
امام جعفر صادق (ع) : دنيا مانند آب درياست كه هر چه شخص تشنه از آن بيشتر آشامد ، تشنگيش بيشتر شود تا او را بكشد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 205
حدیث سی و پنجم :
من رضي من الله باليسير من المعاش رضي الله منه باليسير من العمل .
امام جعفر صادق (ع) : هر كه به يك زندگي ساده از خدا راضي باشد خدا هم به عمل اندك او راضي شود .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 207
حدیث سی و ششم :
إن كان ما يكفيك يغنيك فأدني ما فيها يغنيك و إن كان ما يكفيك لا يغنيك فكل ما فيها لا يغنيك .
امام جعفر صادق (ع) : اگر اندازه كفايت ، بي نيازت كند ، كمترين چيز دنيا بي نيازت كند و اگر اندازه كفايت بي نيازت نكند ، هر چه در دنيا هست بي نيازت نكند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 209
حدیث سی و هفتم :
لا تستقل ما يتقرب به إلي الله عز و جل و لو شق تمرة .
امام جعفر صادق (ع) : چيزي كه مايه تقرب به خداي متعال است كوچك مشمار ، اگر چه پاره خرمايي باشد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 212
حدیث سی و هشتم :
اذا هممت بشي ء من الخير فلا تؤخره ، فان الله عز و جل ربما أطلع علي العبد و هو علي شيء من الطاعة فيقول : و عزتي و جلالي لا أعذبك بعدها أبدا و اذا هممت بسيئة فلا تعملها فانه ربما اطلع الله علي العبد و هو علي شيء من المعصية فيقول : و عزتي و جلالي لا أغفر لك بعدها أبدا .
امام جعفر صادق (ع) : وقتي اراده كار خيري نمودي تأخيرش مينداز زيرا خداي متعال گاهي بر بنده مشرف مي شود كه او مشغول طاعتي است ، پس مي فرمايد : به عزت و جلالم سوگند كه تو را پس از اين هرگز عذاب نكنم و چون اراده گناهي كردي انجام مده ، زيرا گاهي خدا بر بنده مشرف مي شود كه او معصيتي انجام دهد ، پس مي فرمايد : به عزت و جلالم كه تو را بعد از اين ديگر نخواهم آمرزيد .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 213
حدیث سی و نهم :
لو يعلم المؤمن ما له من الأجر في المصائب لتمني أنه قرض بالمقاريض .
امام جعفر صادق (ع) : اگر مؤمن پاداشي را كه براي مصيبتها دارد بداند ، آرزو مي كند كه او را با قيچي تكه تكه كنند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 354
حدیث چهلم :
سئل النبي (ص ) : ما كفارة الاغتياب قال : تستغفر الله لمن اغتبته كلما ذكرته .
امام جعفر صادق (ع) : از پيغمبر پرسيدند : كفاره غيبت چيست ؟ فرمود : براي آن كس كه غيبتش كردي هر زمان به يادش افتادي از خدا طلب آمرزش كني

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:36:00 ق.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




پیامبر اکرم (ص) :
مؤمن‌ مایه‌ سود است‌ ، اگر همراهش‌ شوى‌ سودت‌ دهد ، و اگر با وى‌ مشورت‌ کنى‌ سودت‌ دهد ، و اگر شریکش‌ شوى‌ سودت‌ دهد ، و همه‌ کار وى‌ مایه‌ سود است‌ . هر که‌ با مسلمانى‌ تقلب‌ کند ، یا به‌ او ضرر رساند ، یا با وى‌ حیله‌ کند ، از ما نیست‌ . …
ستاره حجاز
سالها بود که زمین در حسرت باران حیاتبخشی می سوخت و درمان تشنگی، سیاهی و تیرگی خود را از آسمان آبی انتظار داشت. سالها بود که زمین به کویر خشک تعصبات و عقاید باطل و مرداب خرافات، تبدیل شده بود که ناگاه در شبی فراموش نشدنی، باران رحمت الهی شروع به باریدن کرد و زمین تشنه را سیراب ساخت و گُلی زیبا، بنام محمد مصطفی(ص) در کویر حجاز، شکوفا شد. تولد او، عطر دل انگیز ایمان را به مشام مشتاقان رساند و چشمه های جوشان معرفت را در سینه ها، جاری ساخت.
آری با تولد او، کویر جهل و تعصب به بوستان مِهر و تفکر تبدیل شد. آن پیام آور الهی، در شهر مقدس مكّه و در خانواده ای مؤمن و خداپرست، در شب 17 ربیع الاول به دنیا آمد و جهانِ هستی را با وجود مبارک خود، منوّر کرد.
اتفاقات شگرف
آن شب آسمان مكّه ستاره باران شده بود و ساکنان عرش ملکوت برای تحویل دادن امانت خود به زمین آمده بودند. در همان زمان کنگره های کاخ کسری فرو ریخت و آتشکده های فارس به خاموشی گرائید و پی آمد این تولد شیاطین و طاغوت ها گریختند و بت های جاهلی یکی پس از دیگری سقوط کردند. نور ایمان به سراسر دنیا تابید و پیام اسلام در قلب ها نفوذ کرد و بشر از چنگال ظلم و جهل، نجات یافت.
شعرهای غیبی
یکی از معجزات رسول خدا(ص) این است که هنگام تولد آن حضرت، اشعار بسیار زیبایی از طرف گویندگان نامعلومی خوانده شده است و سبب هدایت بسیاری از مردم شده است. اکنون به ذکر چند نمونه از این اشعار غیبی و آسمانی می پردازیم:
هنگام ولادت حضرت محمد(ص)، آمنه مادر ایشان اشعاری را شنید که خواننده آن معلوم نبود. آن اشعار این گونه آغاز شده بود: «درود خدا و همه بندگان صالح، بر چراغ فروزان عالم هستی باد. او محمد مصطفی(ص) بهترین مردم است. هاله ای از پاکی احاطه اش کرده و زینت بخش و گزیده بشریت است. تا نسیم مشرق زمین بر چهره گل می زند و کبوتران نغمه عشق به گوش هم می سرایند، بر او رحمت خدا باد.»
شخصی به نام «ورقه» می گوید: در شب تولد رسول خدا(ص) در کنار بت بزرگ قبیله خود نشسته بودم و مشغول دعا کردن بودم که ناگهان صدایی را شنیدم. در کمال تعجب دیدم که بت به سخن آمده و می گوید: «رسول خدا، متولد شد و دیگر پادشاهان به خواری افتادند و گمراهی و بت پرستی و شرک از ساحت بشریت زدوده گشت» پس از خواندن این اشعار، بت بزرگ سقوط کرده و تکه تکه شد.
عزّت
سیره پیامبر اسلام، سیره عزّت در زندگی بود. در طول زندگی سراسر جهاد و مبارزه خود، همیشه عزیز بود و شکست ناپذیر. او عزت را در تقوای الهی می دانست و می فرمود: «هر کس می خواهد با عزت ترین مردم باشد، باید تقوای الهی پیشه کند».
صبر و استقامت
نبی اکرم(ص) سمبل صبر و استقامت است. ایشان در تمام مدت تبلیغ دین اسلام، با دشمنی ها و آزارهای مشرکان روبرو بود ولی هیچگاه ناشکیبا و ناراضی نشدند.
صبر، مادر تمام کمالات معنوی می باشد. به همین دلیل است که وقتی خداوند، می خواهد به پیامبرش هدیه ای بدهد، صبر و تبعات آن را هدیه می دهد. چنانکه در حدیث امام صادق(ع) آمده است که پیامبر فرمود: «جبرئیل به نزد من آمد و گفت: ای رسول خدا، پروردگار مرا با هدیه ای به سوی تو فرستاده که چنین هدیه ای را به کسی قبل از تو نداده است. پیامبر سؤال کردند که آن هدیه چیست؟ گفت: صبر و نیکوتر از آن، پرسیدند و آن چیست؟ گفت: رضا [که خود محصول صبر است] و بهتر از آن. پرسیدند آن چیست؟ گفت: زهد و بهتر از آن. گفتند و آن چیست؟ پاسخ داد: اخلاص و بهتر از آن و…» به راستی که صبر، سرچشمه تمام فضایل معنوی است.
نظم و انضباط
رسول اکرم(ص) الگو و اسوه نظم در زندگی بودند. نظمی دقیق و الهی بر همه شؤون و رفتار ایشان حاکم بود و در تمام مراحل زندگی ایشان، عینیت داشت.
پیامبر اسلام(ص) همیشه یاران خود را به نظم در کارها دعوت می فرمودند و خود برای آنان الگویی تمام بودند. در مسجدالنبی، چند ستون وجود داشت که رسول خدا(ص) کنار هر یک که می نشست، معنایی خاص داشت و مسلمانان می دانستند که هنگام چه کاری است. ستونی، خاص مردم. ستونی برای خلوت و ستونی برای شور و مشورت و تصمیم گیری و بهمین ترتیب سایر ستونها.
عدم تکلف
زندگی نبی اکرم بر عدم تکلف استوار بود و این اصل مهم اسلامی، از افتخارات دین مبین ما است. ظاهر و باطن ایشان یکی بود. خود را، همان گونه که بودند نشان می دادند. به هیچ وجه ظاهرسازی نمی کردند و می فرمودند: «من و امتم از تکلف به دور هستیم. من اهل تکلف را دوست نمی دارم».
امیر المؤمنین(ع) می فرماید: «روزی عده ای از اصحاب به پیامبر(ص) گفتند: یا رسول اللّه اگر به دین اسلام گرویدن را به بعضی از مردم اجبار کنی، مطمئنا آنان به اسلام می گروند و تعداد ما مسلمانان خیلی زیاد خواهد شد. پیامبر در پاسخ فرمود: من آن چنان نیستم که به دیدار خداوند بروم در حالی که دستوری را بدهم که بدعت در دین الهی باشد و من اهل تکلف نیستم.»
آزادگی
سیره پیامبر اکرم، سیره حريّت و آزادگی است. هدف از بعثت ایشان، آزاد کردن انسان از زنجیرهايِ شرک و ظلم است و رسالت ایشان، تربیت انسان های آزاداندیش و جوانمرد است. پیامبر گرامی در انجام این مهمّ، از جان و دل مایه گذاشت و شاگردان مکتب والای ایشان، هر کدام سرمشق و الگوی آزاد مردان جهان هستند.
ویژگیهای حضرت محمد(ص)
رسول خدا هرگز مسلمانی را لعنت نکردند و هرگز کینه کسی را به دل نگرفتند و در مسایل شخصی از کسی انتقام جویی ننمودند. ایشان همه بدی ها و آزارهای مشرکان را تحمل می کردند و خشمگین نمی شدند. عفو و گذشت آن حضرت، تا آنجا بود که در کلیه مسائلی که جزو «حدود الله» نبود و برای آن حدّ معین نشده بود، گذشت می کردند. از ابن عباس نقل شده است که پیامبر(ص) در امور خیر، بخشنده ترین مردم بودند و در ماه مبارک رمضان که جبرئیل را ملاقات می کردند، بخشنده تر می شدند و در امور خیر از نسیم هم بخشنده تر می شدند. ایشان در طول زندگی خود، همواره در راه صدق و راستی بودند و هرگز به مکر و حیله روی نیاوردند و درس آزادمردی و آزاد اندیشی را به بشریت عرضه کردند.
تفکر و تدبّر
زندگی رسول خدا(ص) بر تفکر و تدبّر استوار بود و هیچ کاری را بدون تفکر، انجام نمی داد.
رسول الله به تمام اصحاب خود نیز توصیه می کرد که در رابطه با دین خود تفکر کنند و بدون فکر، حرفی نزنند و کاری انجام ندهند و همیشه به سرانجام کار بیندیشند و این کار را سرلوحه زندگی خود قرار دهند. ایشان در وصیت خود به حضرت علی(ع) می فرمایند: «هیچ عبادتی مانند تفکر، ارزشمند نیست.»
تواضع و فروتنی
یکی از برجسته ترین صفات رسول خدا(ص) تواضع و فروتنی بود. ایشان با این که در اوج مقامات معنوی و الهی بودند اما مانند یک انسان معمولی بدون تشریفات و تجملات زندگی می کردند و در مقابل مردم متواضع بودند و هیچگاه از روی غرور و تکبر صحبت نمی کردند. ایشان کارهای شخصی خود را به تنهایی انجام می دادند و برای کمک به فقراء و محرومین به یاری شان می شتافتند.
شجاعت و رشادت
رسول اکرم(ص) در میدان کارزار و در مقابل دشمنان اسلام، مردانه می جنگیدند و با رشادت و شجاعت از کیان اسلام دفاع می کردند. حضرت علی(ع) می فرمایند: «در روز جنگ بدر، من به پیامبر پناه بردم. در حالی که ایشان نزدیک تر از من به دشمن بودند ولی چنان با اراده و استوار بودند که گویی اصلاً در میدانِ جنگ دشمن نیست». حضرت رسول(ص)، در طول سال های مبارزه خود، همیشه قوت قلب و پناه مسلمانان بودند و دشمنان همیشه از هیبت ایشان در ترس به سر می بردند.
سخاوت و بخشش
رسول خدا(ص) در زمان خود سخی ترین و بخشنده ترین فرد بودند. همگان به این امر اعتراف می کردند که رسول اکرم(ص) هیچگاه به اندوختن مال و ثروت نمی پرداختند و هیچ وقت دینار و درهم پیش ایشان نمی ماند و همه را به مردم نیازمند می دادند و در همه موارد، فقرا را بر خود ترجیح می دادند. هر کس که نیازی داشت، رسول خدا شخصا به سراغ او می رفتند و نیازش را برطرف می ساختند و هیچگاه برای این کار خود بر سر آنها منّت نمی گذاشتند.
خوشرویی و رضایت
رسول اکرم(ص) همیشه گشاده رو و خنده رو بودند و هیچگاه در پیش مردم اخم نمی کردند و عصبانی نمی شدند. ایشان کینه کسی را به دل نمی گرفتند و آزار و اذيّت مشرکان و بت پرستان را تحمل می کردند و خم به ابرو نمی آوردند. همین برخورد ایشان باعث شد که بسیاری از مشرکان و بت پرستان از کردار زشت خود دست برداشته و به دین اسلام بگروند و در حلقه یاران واقعی حضرت در بیایند.
خوشرویی ایشان باعث می شد که همگان حضرت را دوست داشته و به حرفهای ایشان توجه نمایند و مهرشان را به دل گیرند. ایشان در طول عمر خود هیچگاه به کسی دشنام ندادند و حرف درشتی به کسی نزدند.
مسواک کردن
رسول اکرم(ص) به نظافت دهان و دندان خود فوق العاده اهمیت می دادند و هر شب سه مرتبه مسواک می کردند. ایشان قبل از خواب و قبل از شروع به نماز و بعد از شام مسواک می زدند و می فرمودند: «من کراهت دارم که بمیرم، در حالی که مقداری از غذا در لابلای دندانهایم بماند». ایشان همیشه مسواک خود را که از چوب مخصوص بود، به همراه داشتند.
نشستن پیامبر
رسول خدا(ص) همیشه دو زانو و مؤدب می نشستند و دست ها را روی زانو می گذاشتند. مانند هنگامی که رو به قبله برای تشهد می نشینند. در مجالس همیشه مراقب حال خود بودند و هیچگاه در بالای مجلس نمی نشستند و سعی می کردند طوری بنشینند که رو به قبله باشند.
عطر زدن
رسول الله به عطر علاقه زیادی داشتند و همیشه و در همه حال از عطرهای خوشبو استفاده می کردند و به دیگران نیز سفارش می کردند که هنگام نماز لباسهای خود را عطرآگین نمایند. امام صادق(ع) می فرمایند که رسول خدا در طول عمر خود بیش از هر چیز دیگر، عطریات را انفاق و تعارف می کردند و می فرمودند: استعمال عطر برای تقویت قلب بسیار مفید است.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




زندگی نامه حضرت محمد (ص):
نام: محمد بن عبد الله
حضرت محمد (ص) در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پيش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» ناميده بود.
كنيه حضرت محمد (ص): ابوالقاسم و ابوابراهيم.
القاب حضرت محمد (ص): رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه‏ و…
منصب حضرت محمد (ص): آخرين پيامبر الهى، بنيان‏گذار حكومت اسلامى و نخستين معصوم در دين مبين اسلام.
تاريخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى (به روايت شيعه). بيشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول آن سال دانسته ‏اند.
عام الفيل، همان سالى است كه ابرهه، با چندين هزار مرد جنگى از يمن به مكه يورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ويران سازد و همگان را به مذهب مسيحيت وادار سازد؛ اما او و سپاهيانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابيل مواجه شده، به هلاكت رسيدند و به اهداف شوم خويش نايل نيامدند. آنان چون سوار بر فيل بودند، آن سال به سال فيل (عام الفيل) معروف گشت.
محل تولد حضرت محمد (ص): مكه معظمه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى).
نسب پدرى حضرت محمد (ص): عبدالله بن عبدالمطلب (شيبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قريش) بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.
حضرت محمد (ص) روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد، همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتاب‏هاى تاريخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم خليل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد
مادر حضرت محمد (ص): آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.
اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم‏ نظير و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب (مدينه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت.
و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روايتى هفت ماه) پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثويبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شير دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
مدت رسالت و زمامدارى حضرت محمد (ص): از 27 رجب سال چهلم عام الفيل (610 ميلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال يازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. حضرت محمد (ص) علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدينه طيبه بر عهده داشت.
همسران حضرت محمد (ص):
1. خديجه بنت خويلد.
2. سوده بنت زمعه.
3. عايشه بنت ابى بكر.
4. امّ شريك بنت دودان.
5. حفصه بنت عمر.
6. ام حبيبه بنت ابى سفيان.
7. امّ سلمه بنت عاتكه.
8. زينب بنت جحش.
9. زينب بنت خزيمه.
10. ميمونه بنت حارث.
11. جويريه بنت حارث.
12. صفيّه بنت حىّ بن اخطب.
نخستين زنى كه افتخار همسرى حضرت محمد (ص) را يافت، خديجه بنت خويلد بود. حضرت محمّد(ص) پيش از رسيدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با اين بانوى بزرگوار ازدواج نمود.
خديجه كبرى (س) با موقعيت و اموال خويش، خدمات شايانى به پيامبر اكرم(ص) در اظهار رسالتش كرد. اين بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در رديف بانوان قدسى، همانند مريم و آسيه، قرار دارد. حضرت محمد (ص) به احترام خديجه كبرى (س) تا هنگامى كه وى زنده بود، با هيچ زن ديگرى ازدواج نكرد. همو بود كه دردها و رنج‏هاى پيامبر(ص) را، كه سران شرك و كفر متوجه آن حضرت مى‏كردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش يارى می‏داد.
خديجه كبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى كه در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنايت مخصوص پروردگار جهانيان قرار گرفت. به همين جهت روزى جبرئيل امين به محضر پيامبر اكرم(ص) شرفياب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خديجه برسان. پيامبر اكرم(ص) به همسرش فرمود: اى خديجه! جبرئيل امين از جانب خداوند متعال به تو سلام مى‏رساند. خديجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئيل السّلام»
حضرت خديجه (س) در ايام همسرى با حضرت محمد (ص) از احترام ويژه رسول‏ خدا(ص) برخوردار بود و پيامبر(ص) نيز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خديجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نيكى ياد می‏كرد.
از عايشه، سومين حضرت محمد (ص)، روايت شده است:
«كانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لايَكادُ يَخْرُجُ مِنَ الْبَيْتِ حَتّى يَذْكُرَ خَديجَةَ فَيَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَيْها، فَذَكَرها يَوْماً مِنَ الْاَيّامِ فَادْرَكَتْني الْغَيْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ كانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَكَ اللّهُ خَيْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. (1)
حضرت محمد (ص) هيچ‏گاه از خانه بيرون نمی‏رفت مگر اين كه يادى از خديجه مى‏كرد و از او به نيكى نام مى‏برد. يك روز كه حضرت محمد (ص) از خديجه (س) ياد كرده و خوبى‏هاى او را بيان میكرد، غيرت زنانگى بر من غالب شد و به پيامبر(ص) گفتم: آيا او يك پيرزن بيشتر بود و حال آن كه خداوند بهتر از آن (يعنى عايشه) را به تو داده است؟ پيامبر اكرم(ص) از اين گفتار من، خشمگين شد، به طورى كه موهاى جلوى سرش از شدت خشم به
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
فرزندان حضرت محمد (ص):
الف) پسران ان حضرت محمد (ص):
1. قاسم. او پيش از بعثت پيامبر اكرم(ص) تولد يافت. از اين رو پيامبر(ص) را ابوالقاسم ناميدند.
2. عبدالله. اين كودك چون پس از بعثت به دنيا آمده بود، وى را «طيّب» و «طاهر» مى‏گفتند.
3. ابراهيم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات ياف
عبدالله و قاسم از خديجه كبرى (س) و ابراهيم از ماريه قبطيه متولد شدند. وهرسه آنان در سنين كودكى از د
ب) دختران حضرت محمد (ص):
1. زينب (س). 2. رقيه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).
دختران حضرت محمد (ص) همگى از حضرت خديجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پيش از رحلت آن حضرت، از دنيا رفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرين دختر وى بود. اين بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسان‏ها و مورد تقديس و تكريم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطين و امّ الأئمة المعصومين(ع) است.
گرچه پيامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خويش علاقه‏مند بود، اما در ميان همسرانش بيش از همه، به خديجه كبرى (س) و در ميان فرزندانش بيش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
آغاز بعثت حضرت محمد (ص):
محمد امين ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نياز با آفريننده جهان مي پرداخت و در عالم خواب رؤياهايی مي ديد راستين و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذيرش وحی - کم کم - آماده مي شد .
درآن شب بزرگ جبرئيل فرشته وحی مأمور شد آياتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پيامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در اين هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهايی و توجه خاص به خالق يگانه جهان جبرئيل از محمد ( ص ) خواست اين آيات را بخواند : ” اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی علم بالقلم . علم الانسان ما لم يعلم ” . يعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفريد . او انسان را از خون بسته آفريد . بخوان به نام پروردگارت که گرامي تر و بزرگتر است . خدايی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمي دانست .
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
حضرت محمد (ص) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانايی خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که ” لوح ” را بخواند . اما همان جواب را شنيد - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد مي تواند ” لوحی ” را که در دست جبرئيل است بخواند . اين آيات سرآغاز مأموريت بسيار توانفرسا و مشکلش بود .
جبرئيل مأموريت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نيز از کوه حرا پايين آمد و به سوی خانه خديجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خديجه دانست که مأموريت بزرگ ” محمد ” آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : ” بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمي دارد زيرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بينوايان کمک مي کنی و ستمديدگان را ياری مي نمايی ” . سپس محمد ( ص ) گفت : ” مرابپوشان ” خديجه او را پوشاند .
حضرت محمد (ص) اندکی به خواب رفت . خديجه نزد ” ورقة بن نوفل ” عمو زاده اش که از دانايان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنين گفت : آنچه برای محمد ( ص ) پيش آمده است آغاز پيغمبری است و ” ناموس بزرگ ” رسالت بر او فرود مي آيد . خديجه با دلگرمی به خانه برگشت .
معراج حضرت محمد (ص):
پيش از هجرت به مدينه که در ماه ربيع الاول سال سيزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگی حضرت محمد (ص) پيش آمد که به ذکر مختصری از آن مي پردازيم : در سال دهم بعثت “معراج ” پيغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفری بود که به امر خداوند متعال و بهمراه امين وحی (جبرئيل ) و بر مرکب فضا پيمايی به نام “براق ” انجام شد.
حضرت محمد (ص) اين سفر با شکوه را از خانه ام هانی خواهر امير المومنين علی (ع ) آغاز کرد و با همان مرکب به سوی بيت المقدس يا مسجد اقصی روانه شد، و از بيت اللحم که زادگاه حضرت مسيح است و منازل انبيا (ع ) ديدن فرمود.
سپس سفر آسمانی خود را آغاز نمود و از مخلوقات آسمانی و بهشت و دوزخ بازديد به عمل آورد، و در نتيجه از رموز و اسرار هستی و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پايان حق تعالی آگاه شد و به “سدرة المنتهي ” رفت و آنرا سراپا پوشيده از شکوه و جلال و عظمت ديد. سپس از همان راهی که آمده بود به زادگاه خود “مکه ” بازگشت و از مرکب فضا پيمای خود پيش از طلوع فجر در خانه “ام هاني ” پائين آمد.
به عقيده شيعه اين سفر جسمانی بوده است نه روحانی چنانکه بعضی گفته اند. در قرآن کريم در سوره “اسرا” از اين سفر با شکوه بدين صورت ياد شده است : “منزه است خدايی که شبانگاه بنده خويش را از مسجد الحرام تا مسجد اقصی که اطراف آن را برکت داده است سير داد، تا آيتهای خويش را به او نشان دهد و خدا شنوا و بيناست “. در همين سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پيامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمايند، که نماز معراج روحانی مومن است .
اصحاب و ياران حضرت محمد (ص):
پيامبر اسلام(ص) چه در مكّه معظمه و چه در مدينه، داراى اصحاب و ياران باوفايى بود كه برخى از آنان پيش از آن حضرت و برخى ديگر پس از ايشان از دنيا رفتند و تعداد آنان به هزاران نفر مى‏رسد. در اين جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره می‏شود:
1. على بن ابى‏طالب(ع).
2. ابوطالب بن عبد المطلب.
3. حمزة بن عبدالمطلب.
4. جعفربن ابى‏طالب.
5. عباس بن عبدالمطلب.
6. عبداللّه بن عباس.
7. فضل بن عباس.
8. معاذبن جبل.
9. سلمان فارسى.
10. ابوذر غفارى (جندب بن جناده).
11. مقداد بن اسود.
12. بلال حبشى.
13. مصعب بن عمير.
14. زبير بن عوام.
15. سعد بن ابى وقاص.
16. ابو دجانه.
17. سهل بن حنيف.
18. سعد بن معاذ.
19. سعد بن عباده.
20. محمد بن مسلمه.
21. زيد بن ارقم.
22. ابو ايوب انصارى.
23. جابر بن عبدالله انصارى.
24. حذيفة بن يمان عنسى.
25. خالد بن سعيد اموى.
26. خزيمة بن ثابت انصارى.
27. زيد بن حارثه.
28. عبدالله بن مسعود.
29. عمار بن ياسر.
30. قيس بن عاصم.
31. مالك بن نويره.
32. ابوبكر بن ابى قحافه.
33. عثمان بن عفان.
34. عبدالله بن رواحه.
35. عمر بن خطّاب.
36. طلحة بن عبيدالله.
37. عثمان بن مظعون.
38. ابو موسى اشعرى.
39. عاصم بن ثابت.
40. عبدالرحمن بن عوف.
41. ابوعبيده جراح.
42. ابو سلمه.
43. ارقم بن ابى ارقم.
44. قدامة بن مظعون.
45. عبدالله بن مظعون.
46. عبيدة بن حارث.
47. سعيد بن زيد.
48. خَبّاب بن اَرَت.
49. بريده اسلمى.
50. عثمان بن حنيف.
51. ابو هيثم تيهان.
52. ابىّ بن كعب.
تاريخ و سبب رحلت حضرت محمد (ص):
دوشنبه 28 صفر، بنا به روايت بيشتر علماى شيعه و دوازدهم ربيع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال يازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدينه بر اثر زهرى كه زنى يهودى به نام زينب در جريان نبرد خيبر به آن حضرت خورانيده بود. معروف است كه پيامبر اسلام(ص) در بيمارىِ وفاتش مى‏فرمود: اين بيمارى از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن يهودى پس از فتح خيبر براى من آورده بود.
محل دفن حضرت محمد (ص):
مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانه‏اى كه وفات يافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:11:00 ق.ظ ]