فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



چهل حدیث درباره اخلاص

چهل حدیث درباره اخلاص

1ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:
اَفضل اعمال آن عملي است که تنها براي رضاي خدا باشد. (فهرست غرر، ص 96)

2ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
به وسيلة حقيقت اخلاص است که درجات مؤمنين بر يکديگر برتري و رفعت پيدا مي‌کنند. (ميزان‌الحکمة، ج 3، ص 57)

3ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:
تصفية عمل (تا به حدّ خلوص برسد) از خود عمل سخت‌تر است! (فهرست غرر، ص 280)

4ـ «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:
عمل خالص آن عملي است که دوست نداري دربارة آن، احدي جز خداي سبحان از تو تعريف و تمجيد کند. (اصول کافي، ج 3، ص 26)

5ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:
اولين مرحلة اخلاص، روگرداني از مال و منال ديگران است. (فهرست غرر، ص 430)

6ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
تو نيت را خالص کن، عملِ کم هم تو را کفايت مي‌کند. (بحار، ج 70، ص 175)

7ـ امام جواد(ع):
خشنودي و رضايت مردم (در هر کاري) بايد بعد از خشنودي و رضاي خدا باشد (اول رضاي خدا بعد رضاي مردم). (بحار، ج 78، ص 362)

8ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:.
چيزي را که ياد گرفتيد بدان عمل کنيد و وقتي عمل کرديد عملتان خالصانه (و براي خدا) باشد. (فهرست غرر، ص 92)

9ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
خداوند عملي که يک ذره ريا در آن باشد قبول نمي‌کند. (عدّة‌الدّاعي، ص 214)

10ـ «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:
کسي که در پي حاجت برادر مسلمان خود برود ولي خلوص نيّت نداشته باشد همانند کسي است که خدا و رسولش(صلي‌الله عليه و آله و سلم) را خيانت نموده است! (ثواب‌الاعمال، ص 567)

11ـ «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:
باطن انسان که خوب باشد ظاهرش نيز قوي و نيرومند خواهد بود. (اصول کافي، ج 3، ص 403)

12ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:

کسي که چهل روز اعمال خود را خالصانه و براي خدا انجام دهد چشمه‌هاي حکمت (و کلام حق) از دلش بر زبانش جاري مي‌گردد. (مواعظ عدديّه، ص 8)

13ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:
شما غصة کمبود عمل را نخوريد. همّ و هدفتان تنها قبولي اعمالتان باشد. (جامع‌السعادات، ج 2، ص 400)

14ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
خوشا به حال مخلصان! آنان چراغ هدايتند که از هر گونه فتنه‌ و ظلمت رهايي يافته‌اند. (ميزان‌الحکمة، ج 3، ص 62)

15ـ «امام حسن عسكري(عليه‌السلام)»:
اگر تمام دنيا (برايم) يک لقمه شود و آن را به خوردِ کسي بدهم که خدا را با اخلاص عبادت مي‌کند باز در نظرم در حق او کوتاهي‌ کرده‌ام! (بحار، ج 70، ص 245)

16ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
خداوند نماز بنده‌اي که دلش با ظاهر بدنش (با خضوع و خشوع) همراه نباشد قبول نمي‌کند. (محاسن برقي، ج 1، ص 406)

17ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:
.
ملاک و قِوام هر عملي بستگي به خلوص نيّت آن عمل دارد. (شرح غرر، ج 6، ص 118)

18ـ «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:
بزرگترين پاداش را آن عبادتي داراست که در خفا و نهان انجام گيرد. (قرب‌الاسناد، ص 94)

19ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
عمل در خفا و نهان هفتاد برابر عمل آشکارا پاداش دارد، و عمل آشکارا هم که بدان عادت کرده و رَوِش او شده هفتاد برابر عمل نهاني پاداش خواهد داشت. (المَحجَّةالبيضاء، ج 6، ص 183)

20ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:
در گفتارتان صادق و راستگو و در اعمالتان خالص و باصفا باشيد و خويشتن را با وَرع و پارسائي تزکيه نماييد. (فهرست غرر، ص 20)

21ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:
اخلاص واقعي تو آن زماني است که از گناهان دوري کني. (تحف‌العقول، ص 18)

22ـ حضرت فاطمه‌زهراسلام‌الله عليها:
کسي که عبادت خود را براي خدا خالصانه و بي‌شائبه کند خداوند (نيز) بهترين مصلحتش را نصيب او مي‌نمايد. (بحار، ج 70، ص 249)

23ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:
عبادت ناب و خالصانه آن است که شخص اميدي به جز خداي خود نداشته باشد و جز از گناه خود از أحدي نهراسد. (فهرست غرر، ص 229)

24ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
نماز (تو تنها) قيام و قعودت نيست، نماز در حقيقت آن صفا و خلوص تو است که هدفت در آن (تنها) رضاي خدا باشد. (ميزان‌الحکمة، ج 3، ص 61)

25ـ «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:
بنده به درجة خلوص براي خداي متعال نمي‌رسد مگر زماني که تعريف يا مذمتي که از او مي‌شود هر دو در نزد وي يکسان باشد. (بحار، ج 73، ص 294)

26ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:
همة اعمال انسان بر باد فنا مي‌رود جز آن عمل خالصي که براي خدا باشد. (فهرست غرر، ص 92)

27ـ «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:
مؤمني که برادر مؤمن خود را به خاطر خدا دوست ب‌دارد يکي از بزرگترين شاخه‌هاي ايمان به شمار مي‌آيد. (تحف‌العقول، ص 48)

28ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
هر کس از روي اخلاص کلمة طيبة «لا اله الاالله» را بگويد داخل بهشت مي‌گردد و اخلاص او در اين است که کلمة «لا اله الا الله» او را از ارتکاب آنچه خداي متعال حرام کرده باز بدارد. (ثواب‌الاعمال، ص 19)

29ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:
خوشا به حال کسي که علم و عمل او، حب و بُغض او، اَخذ و تَرک او، کلام و سکوت او و کردار و گفتار او (همه) خالِصاً لِلّه و (تنها) براي خدا باشد. (تحف‌العقول، ص 86)

30ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
کسي که نماز خود را در برابر مردم نيکو به جا مي‌آورد و در خلوت و تنهائي آن را نکوهيده مي‌خواند خدا را (العياذ ‌بالله) خوار و بي‌اهميت شمرده است. (شهاب‌الاخبار، ص 214)

31ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:
خلوص نيت هر کس به اندازة قوّت ديني و نيروي ايماني او است. (فهرست غرر، ص 93)

32ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
هر عملي که خالصانه براي خدا نباشد، ريا و خودنمايي است. (جامع‌السعادات، ج 2، ص 371)

33ـ «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:
برحذر باش و از رياکاري بپرهيز. هر کس که عملش براي «غير» خدا باشد خدا نيز او را به همان «غير» که برايش عمل کرده واگذار خواهد نمود. (جامع‌السعادات، ج 2، ص 373)

34ـ «امام محمدباقر(عليه‌السلام)»:

اگر بنده‌اي براي رضاي خدا و سراي آخرت عملي انجام دهد ولي در دلش خواهان خشنودي يک نفر از خلق‌الله باشد به خدا شرک آورده است! (وسائل، ج 1، ص 49)

35ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:
آدم رياکار، ظاهري زيبا و خوش‌نما ولي باطني معلول و بيمار دارد. (فهرست غرر، ص 131)

36ـ «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
عمل رياکارانه هر چند کوچک و اندک باشد باز همان شرک به خدا است. (المَحَّجة‌البيضاء، ج 6، ص 110)

37ـ «مولي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام)»:
آدم رياکار سه علامت دارد: (در عمل) در برابر مردم شاداب و با نشاط و در تنهايي کِسِل و بي‌حال، و همواره دوست دارد در تمام امور از او تعريف و تمجيد نمايند! (اصول کافي، ج 3، ص 402)

38ـ «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:
کسي که در خفا کار نيکي انجام دهد برايش عملي که در خفا انجام داده (ثواب کامل) نوشته مي‌شود و اگر آن را اظهار کرد برايش عملي علني و آشکار (ثواب کمتر) ثبت مي‌گردد و اگر باز هم براي بار دوم آن را اظهار داشت عملش رياکارانه ثبت خواهد شد. (لئالي‌الاخبار، ج 4، ص 58)

39ـ «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:
قلب سليم و سالم را کسي دارا است که در وقت ملاقات پروردگار خود،‌ احدي به غير از او در آن نباشد. (اصول کافي، ج 3، ص 26)

40ـ «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:
آدم رياکار را در روز قيامت با چهار اسم ندا مي‌کنند: اي کافر! اي تبهکار! اي مکّار! اي زيانکار. عملت تباه شد و اجر و مزدت باطل گرديد. (وسائل، ج 1، ص 51)

 

موضوعات: چهل حدیث درباره اخلاص  لینک ثابت
[جمعه 1394-12-21] [ 08:01:00 ب.ظ ]




مخلَصين و ويژگى‌هاى آنان:
مخلَصين كسانى هستند كه خداوند تعالى، آنان را براى خود خالص كرده است: «اِلاّ عِبادَ اللّهِ المُخلَصين». (صافات/37، 40، 74، 128 و 160; مريم/19، 51; يوسف/12، 24; حجر/15، 40; ص/38، 83) در شمارى از آيات، از انسان‌هايى با عنوان مخلَصين به صيغه مفعول ياد‌شده; يعنى انسان‌هايى كه خداوند آن‌ها را پاك و خالص كرده است: «اِنّا اَخلَصنـهُم بِخالِصَة ذِكرَى الدّار» (ص/38، 46). درباره هدف از برگزيدن مخلَصين بايد گفت: لازم است خداوند همواره در ميان انسان‌ها، افرادى را برانگيزاند كه اخلاص كامل داشته و داراى نفوس پاك، قلوب طاهر و فطرت مستقيم توحيدى باشند تا توحيد در جامعه بشرى را حفظ كنند.[50]
مخلَصين از ديدگاه قرآن داراى ويژگى‌هاى گوناگونى هستند:
1. نجات از نابودى دنيايى و عذاب آخرتى:
خداوند، مشركان و گمراهان امّت‌هاى پيشين را نابود كرده و مخلَصين را رهاينده است: «فَانظُر كَيفَ كانَ عـقِبَةُ المُنذَرين * اِلاّ عِبادَ اللّهِ المُخلَصين» (صافات/37، 73‌ـ‌74) چنان‌كه در آخرت نيز آن‌گاه كه تكذيب‌كنندگان براى حضور در عذاب برانگيخته مى‌شوند، مخلَصين را احضار نمى‌كند[51]:«فَكَذَّبوهُ فَاِنَّهُم لَمُحضَرون * اِلاّ عِبادَ اللّهِ المُخلَصين». (صافات/37، 127‌ـ‌128)
2. عصمت:
از‌جمله شؤون مخلَصين آن است كه نوعى علم و يقين دارند، غير از علوم متعارفى كه نزد انسان‌هاى معمول است، و خداوند به‌وسيله آن علم، هرگونه بدى و زشتى را از آنان دور مى‌كند; ازاين‌رو ايشان مرتكب هيچ معصيتى نشده، حتّى قصد هيچ گناهى نيز نمى‌كنند و اين همان عصمت الهى است; چنان‌كه خداوند، يوسف(عليه السلام) را از آلوده شدن به گناه و قصد آن حفظ‌كرد: «…‌و‌هَمَّ بِها لَولا اَن رَءا بُرهـنَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصرِفَ عَنهُ السّوءَ و الفَحشاءَ اِنَّهُ مِن عِبادِنَا المُخلَصين». (يوسف/12، 24)[52]
3. ايمنى از اغواى ابليس:
ابليس، باطل يا گناهان را براى انسان‌ها زينت مى‌دهد تا آن‌ها را گمراه سازد; ولى از آن‌جا كه قلوب مخلَصين به‌طور كامل براى خدا خالص شده و جز او كسى در آن راه ندارد، ابليس نمى‌تواند آن‌ها را گمراه كند[53]: «قالَ رَبِّ بِما اَغوَيتَنى لاَُزَيِّنَنَّ لَهُم فِى الاَرضِ و لاَُغوِيَنَّهُم اَجمَعين * اِلاّ عِبادَكَ مِنهُمُ المُخلَصين» (حجر/15، 39‌ـ‌40)، «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لاَُغويَنَّهُم اَجمَعين * اِلاّ عِبادَكَ مِنهُمُ المُخلَصين». (ص/38،‌82‌ـ‌83)
4. ستايش شايسته:
خداوند از هر آن‌چه كافران يا مطلق انسان‌ها او را بدان وصف مى‌كنند، منزّه است و فقط بندگان مخلَص الهى مى‌توانند او را آن‌گونه كه شايسته است، وصف كنند: «سُبحـنَ اللّهِ عَمّا يَصِفون * اِلاّ عِبادَ اللّهِ المُخلَصين». (صافات/37، 159‌ـ‌160)[54]
5. برخوردارى از رزق معلوم:
گرچه جزاى انسان‌ها در آخرت، نفس عمل آنان است، مخلَصين از اين قاعده مستثنايند و براى آن‌ها، بالاتر از جزاى عملشان، رزقى معلوم است. مقصود از رزق معلوم، رزقى خاص و جدا از رزق ديگران و بالاتر از آن‌ها است[55]: «و‌ما تُجزَونَ اِلاّ ما كُنتُم تَعمَلون * اِلاّ عِبادَ اللّهِ المُخلَصين * اُولـئِكَ لَهُم رِزقٌ‌مَعلوم». (صافات/37،39‌ـ‌41)
منابع
اخلاق در قرآن، مكارم; تاج‌العروس من جواهر القاموس; التبيان فى تفسير القرآن; تحريرالوسيله; ترتيب كتاب العين; ترجمه و تفسير نهج البلاغة; تفسير التحريروالتنوير; جامع‌البيان من تأويل آى القرآن; جامع‌السعادات; جواهر الكلام فى شرح شرائع الاسلام; رساله سير و سلوك; شرح چهل حديث; شرح منازل السائرين; شرح نهج‌البلاغه، ابن‌ابى‌الحديد; شرح نهج‌البلاغه، ابن‌ميثم; العروة‌الوثقى; الفقه على المذاهب الاربعه; قصه ارباب معرفت; القواعد والفوائد; الكافى; كتاب الطهاره; الكشاف; كشف‌الاسرار و عدة‌الابرار; لسان‌العرب; لغت‌نامه; المبسوط فى فقه الاماميه; مجمع‌البحرين; مجمع‌البيان فى تفسير القرآن; المحجة البيضاء فى تهذيب الاحياء; مدارج السالكين; المعتبر فى شرح المختصر; مفردات الفاظ القرآن; موسوعة نضرة النعيم; الميزان فى تفسير القرآن; النية و الاخلاص; وسائل‌الشيعه; موسوعة مصطلحات التصوف الاسلامى.
مصطفى جعفرپيشه و بخش فلسفه و كلام

 

موضوعات: مخلَصين و ويژگى‌هاى آنان:  لینک ثابت
 [ 08:01:00 ب.ظ ]




آثار اخلاص:
در آياتى كه در آن‌ها با تعبيرهايى چون: «مَن اَسلَمَ وَجهَهُ لِلّهِ» ، «فى سَبيلِ اللّهِ» ، «يُريدونَ وجهَ اللّهِ» ، «رَجُلاً سَلَمـًا» ، به‌گونه‌اى از اخلاص سخن به‌ميان آمده و به برخى از آثار آن نيز اشاره شده است; مانند:
1. نداشتن ترس و اندوه در قيامت:
كسى‌كه روى خود را تسليم خدا كند و نيكوكار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است، نه ترسى بر آن‌ها است و نه غمگين مى‌شوند: «بَلى مَن اَسلَمَ وَجهَهُ لِلّهِ و هُوَ مُحسِنٌ فَلَهُ اَجرُهُ عِندَ رَبِّهِ و لا خَوفٌ عَلَيهِم و لا هُم يَحزَنون». (بقره/2، 112) آيه‌262 بقره نيز همين اثر را براى انفاق در راه خدا يادآور مى‌شود: «اَلَّذينَ يُنفِقونَ اَمولَهُم فى سَبيلِ اللّهِ … لا خَوفٌ عَلَيهِم و لا هُم يَحزَنون».
2. پاداش چند برابر:
كسانى‌كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‌كنند، همانند بذرى است كه هفت خوشه بروياند و در هر خوشه صد دانه باشد و خداوند براى هر كسى كه بخواهد، فزونى مى‌دهد و خداوند، گشايشگرِ دانا است: «مَثَلُ الَّذينَ يُنفِقونَ اَمولَهُم فى سَبيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّة اَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فى كُلِّ سُنـبُلَة مِائَةُ حَبَّة واللّهُ يُضـعِفُ لِمَن يَشاءُ واللّهُ وسِعٌ عَليم». (بقره/2، 261) طبق آيه ياد‌شده، انفاق در راه خدا تا 700 برابر و يا براى برخى به مقتضاى حكمت و رحمت واسعه الهى بيش‌تر خواهد شد. گرچه انفاق در راه خدا در اين آيه، به انفاق در جهاد اشاره دارد، ولى اين اثر براى همه انفاق‌هايى كه در راه خدا انجام‌مى‌گيرد خواهد بود.[48]
آيه‌39 روم/30 نيز به مضاعف شدن زكاتى كه با انگيزه الهى پرداخت شود، اشاره دارد: «و‌ما‌ءاتَيتُم مِن زَكوة تُريدونَ وجهَ اللّهِ فَاُولـئِكَ هُمُ المُضعِفون» .
3. فلاح و رستگارى:
آنان كه طالب رضاى الهى هستند، (حقوق مالى خويش را مى‌پردازند) رستگارانند: «…‌ذلِكَ خَيرٌ لِلَّذينَ يُريدونَ وجهَ اللّهِ و اُولـئِكَ هُمُ المُفلِحون». (روم/30، 38)
4. آرامش خاطر:
در آيه‌29 زمر/39 خداوند مثالى را مطرح، و در آن، دو نفر را با يك‌ديگر مقايسه مى‌كند. مردى را كه مملوك شركايى است و آنان پيوسته درباره او باهم به مشاجره مشغول‌اند و مردى كه فقط تسليم يك نفر است; سپس اين پرسش را طرح مى‌كند كه آيا اين دو يك‌سان‌اند: «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَجُلاً فيهِ شُرَكاءُ مُتَشـكِسونَ و رَجُلاً سَلَمـًا لِرَجُل هَل يَستَويانِ مَثَلاً». گويا عدم تساوى اين‌دو با يك‌ديگر و امتياز شخص دوم به اين جهت است كه همّت او صرفاً متوجّه فرد خاصّى است و به همين دليل، خاطر آسوده‌اى دارد; بنابراين، شخصى كه خود را براى خدا خالص كرده، هميشه داراى آرامش خاطر‌است.[49]

موضوعات: آثار اخلاص:  لینک ثابت
 [ 07:59:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم