فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



 

هفتم صفر بر اساس قول مشهور سالروز شهادت امام مجتبی(ع)

در تقویم رسمی کشور ، هفتم صفر به عنوان روز میلاد امام هفتم امام موسی کاظم(ع) اعلام شده، در حالی که بر اساس قول صحیح این روز مصادف با سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) است که اصلاح تقویم ضروری است.

به گزارش پایگاه تحلیلی ظهور آنلاین به نقل از مهر، شیعیان از گذشته های دور هفتمین روز از ماه صفر را برای شهادت امام مجتبی (ع) عزادار بودند و در حوزه علمیه هزار ساله نجف نیز به احترام این روز؛ دروس تعطیل می‌شد و شیعیان برای شهادت امام دوم خود به عزاداری می‌پرداختند.

در وقوع شهادت سبط اکبر پیامبر(ص) در ماه صفر، بین علمای شیعه اختلافی وجود ندارد و برای روز شهادت امام مجتبی(ع) علمای شیعه سه نقل را ذکر کرده‌اند.

سه قول علمای شیعه در خصوص روز شهادت امام مجتبی(ع)

یکی از این اقوال روز آخر ماه صفر که قائل آن مرحوم شیخ کلینی است؛ که این قول را تنها ایشان ذکر کرده و قول منفردی است که با تمام وجاهت و بزرگی وی، هیچ یک از علمای شیعه تا این زمان از او تبعیت نکرده اند.

قول دوم روز ۲۸ صفر است که اولین قائل آن شیخ مفید در کتاب (مسارّ الشیعه) است و این در حالی است که خود شیخ مفید در کتاب دیگرش بنام (الارشاد) از ذکراین روز به عنوان روز شهادت امام مجتبی (ع) خودداری و تنهابه ذکر ماه صفر اکتفا کرده است.

دومین قائل به این قول شیخ طوسی در کتاب (تهذیب الاحکام) است که البته قول بیست و هشتم صفر از سوی برخی مثل شیخ طبرسی و ابن شهرآشوب مازندرانی نیز مورد تأیید قرار گرفته است.

اما قول سوم که هفتم صفر را سالروز شهادت امام مجتبی (ع) ذکر کرده‌اند مشهور تر است که یکی از کسانی که قائل بود شهادت سبط اکبر پیامبر(ص) در هفتم ماه صفر واقع شده، شهید اول است و مرحوم کفعمی نیز یکی دیگر از کسانی که قائل به شهادت امام حسن مجتبی (ع) در هفتم ماه صفر شده، که این محدث کبیر در کتاب شریف (مصباح) خود بدان اشاره کرده است.

یکی دیگر از بزرگانی که قائل به شهادت امام حسن مجتبی (ع) در هفتم صفر است مرحوم علامه شیخ حسین والد مکرم شیخ بهایی در کتاب (وصول الاخبار الی اصول الاخبار) و همچنین شیخ بهایی و مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء و برخی دیگر از اعاظم فقها هستند.

سنت علمای شیعه در خصوص سالروز شهادت امام حسن(ع)

سیره علمی علمای شیعه و سنت عملی آنها نیز این گونه بوده است که حضرات در روز هفتم ماه صفر، در کلیه بلاد شیعه اقامه عزا برای امام حسن (ع) می کردند؛ خصوصا این سنت در نجف اشرف و حوزه علمیه قم پس از ورود آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری به قم و تاسیس حوزه علیمه، دستور به تعطیلی بازار، حوزه علمیه و اقامه عزا کردند؛ و پس از ایشان این سنت سیره بزرگانی همچون آیات عظام بروجردی و گلپایگانی که هر کدام در زمان خود مسئولیت حوزه را به عهده داشته اند بوده است.

حجت الاسلام حبیب الله فرحزاد در گفتگو با خبرنگار مهر، با بیان اینکه در تقویم ها هفت صفر هم ولادت امام هفتم (ع) و هم شهادت امام حسن مجتبی(ع) عنوان شده اظهار داشت: در مورد ولادت پیامبراکرم (ص) که مهمترین شخصیت عالم است نیز بین علما اختلاف نظر وجود دارد.

وی بیان داشت: مرحوم کلینی ولادت پیامبر(ص) را روز دوازدهم ربیع الاول می داند و اینکه در مورد شهادت ها و تولد ها اختلاف نظر وجود داشته باشد یک امر طبیعی است.

استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه روایت معتبر داریم که ولادت امام هفتم(ع) در اواخر ذیحجه است، افزود: البته به یک قول نیز تولد ایشان هفتم صفر است.

وی ادامه داد: طبق نظر فقها و مراجع چون ما در ماه صفر قرار داریم و این ماه؛ زمان حزن و اندوه اهل بیت (ع) و اسارت آنها است، زیبنده جشن وشادی نیست.

مسئولان فرهنگی تقویم را بر اساس نظر علما اصلاح کنند

مسئول ستاد احیاگران شهادت امام مجتبی(ع)، از کسانی که مسئولیت کارهای فرهنگی و تبلیغی دارند درخواست کرد با استفاده از نظر مراجع تقویم را اصلاح کنند و ولادت امام موسی کاظم(ع) را به قول صحیح آن که اواخر ذیحجه است انتقال دهند.

کارشناس برنامه به سمت خدا در رسانه ملی، با بیان اینکه در این ماه صفر نمی توان حق تولد امام موسی کاظم (ع) را به خوبی ادا کرد افزود: در دوازده منبع از کتاب‌های معتبر ما، شهادت امام حسن مجتبی(ع) در هفتم صفر است.

وی ادامه داد: طبق تحقیق مراجع و بزرگان قول معتبر تر از شهادت امام مجتبی (ع) مربوط به هفتم ماه صفر است.

حجت الاسلام فرحزاد، در ادامه با اشاره به سیره بزرگان در خصوص اینکه هفت صفر شهادت امام حسن مجتبی(ع) است افزود: از حدود هفتاد سال قبل، مرحوم حاج شیخ کریم حائری موسس حوزه علمیه ی قم بطور رسمی اعلام کردند که شهادت امام حسن مجتبی (ع) در روز هفتم صفر است.

وی با بیان اینکه هم اکنون نیز روز هفتم صفر در قم بازار و دروس مراع عظام تعطیل می شود گفت: در این روز در منازل و دفاتر مراجع برای شهادت امام مجتبی (ع) مجلس عزاداری گرفته می شود و در کشورهای حوزه خلیج فارس همانند عراق، کویت و عربستان نیز این روز را برای شهادت امام مجتبی (ع) عزاداری می کنند.

دهه اول ماه صفر به نام امام حسن مجتبی (ع) ثبت شود

وی عنوان کرد: با توجه به اینکه وفات پیامبراکرم (ص) نیز در روز بیست و هشت صفر است، شهادت امام حسن(ع) تحت الشعاع ایشان قرار می گیرد و چه خوب است که دهه ی اول ماه صفر به نام امام حسن مجتبی (ع) ثبت شود چرا که مظلومیت امام حسن (ع) در میان پنج تن بی نظیر باشد.

حجت الاسلام فرحزاد، با اشاره به عظمت شخصیت امام حسن مجتبی (ع) گفت: همه ی عالم برای شهادت امام حسین (ع) اشک می ریزند؛ اما امام حسین (ع) برای غربت برادر خود گریه می کردند.

مسئول ستاد احیاگران شهادت امام مجتبی(ع)، افزود: روزی فردی نزد امام حسین(ع) آمد و خواست درخصوص امام حسن(ع) چیزی به ایشان بگوید که امام حسین (ع) فرمود؛ مراقب باش ایشان امام من است.

استاد حوزه علمیه قم، اضافه کرد: هیچگاه امام حسین(ع) در مقابل امام حسن مجتبی (ع) قدم برنداشت، خطبه نخواند و صحبت نکرد و امام حسن(ع) ده سال پیشوای امام حسین(ع) بودند.

حجت الاسلام فرحزاد، بیان داشت: امام حسین(ع) در زمانی که امام حسن (ع) در قید حیات بودند فرمودند؛ واخی خیرر منی یعنی برادرمن بهتر از من است.

غربت و مظلومیت امام مجتبی (ع) فوق العاده است

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به غربت و مظلومیت امام مجتبی (ع) گفت: مظلومیت امام حسین(ع)، حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) تا حدی برای همگان مشخص است و امیرالمومنین(ع) اولین مظلوم عالم هستند اما همسری مانند حضرت فاطمه (س) داشتند، اما امام حسن(ع) آنقدر مظلوم هستند که با قاتل خود زیر یک سقف زندگی کردند و این مسئله را به هیچکس نگفتند.

حجت الاسلام فرحزاد، با بیان اینکه امام حسین(ع) یاران بسیار باوفایی داشتند که درشب عاشورا فرمودند؛ من اصحاب و یارانی بهتراز شما سراغ ندارم افزود: اما یاران امام حسن(ع) سجاده را از زیر پای ایشان کشیدند و قصد داشتند ایشان را به شهادت برسانند و آنها به معاویه نامه نوشتند و گفتند که هروقت بگویید؛ ما امام حسن(ع) را دست بسته تحویل شما می دهیم و به همین دلایل حضرت مجبور شدند صلح کنند.

صلح امام حسن(ع) اگر بالاتر از قیام امام حسین (ع) نباشد کمتر از آن نیست

وی با بیان اینکه صلح امام حسن(ع) اگر بالاتر از قیام امام حسین (ع) نباشد کمتر از آن نیست بیان داشت: پیامبر فرمود؛ کسی که برای امام حسن (ع) اشک بریزد، کور وارد صحرای محشر نمی شود و کسی که دل او برای امام حسن (ع) غمگین شود روز قیامت شاد و مسرور خواهد بودو در روایت دیگر از پیامبر (ص) آمده است کسی که به زیارت قبر امام حسن (ع) برود پاهایش بر روی پل صراط نمی لرزد و به راحتی عبور کرده و به بهشت می رود.

وی با بیان اینکه خوب است که مراسم شهادت امام حسن(ع) را در روز هفتم صفر برگزار کرده و دل حضرت زهرا(س) و اهل بیت (ع) را شاد کنیم افزود: رسانه ها در این زمینه مسئولیت خطیری بر عهده دارند و تبلیغ این امر می تواند اثر گذار باشد.

حجت الاسلام فرحزاد، عنون کرد: در اوایل انقلاب اسلامی اعتکاف در مسجد جامع قم با حضور کمتر از ۲۵ نفر برگزار می‌شد اما به برکت انقلاب و تبلیغ این سنت حسنه شاهدیم که مراسمات اعتکاف نه تنها در قم بلکه در همه کشور و با حضور صدها نفر از جوانان و نوجوانان برگزار می شود.

برای زدودن غبار مظلومیت امام مجتبی (ع) دهه حسنیه را در ابتدای ماه صفر احیا کنیم

استاد حوزه علمیه قم، با بیان اینکه برای زدودن غبار مظلومیت و غربت امام مجتبی (ع) باید دهه حسنیه را در ابتدای ماه صفر احیا کنیم افزود: آیت الله سبحانی که از مورخین، محققین و متفکرین دنیای اسلام و تشییع هستند و در زمین تاریخ اسلام صاحب نظرند تاکید دارند که هفت صفر روز شهادت امام حسن (ع) است.

وی با گلایه از رسانه ها در خصوص کوتاهی در این زمینه ابراز داشت:مردم ما دوستدار اهل بیت (ع) هستند و باید غربت و مظلومیت امام حسن (ع) را در بین مردم جا بیندازیم که در این صورت مردم نیز استقبال خواهند کرد.

حجت الاسلام فرحزاد، تصریح کرد: غربت امام مجتبی (ع) فوق العاده است و امروز شاهدیم که میلیون ها نفر خود را برای رساندن به کربلا در روز اربعین آماده می کنند در حالی که مزار امام حسن (ع) در قبرستان بقیع بی زائر است.

نامه آیت الله سبحانی به رئیس وقت رسانه ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی

آیت الله العظمی سبحانی از مراجع عظام تقلید که خود در زمینه مباحث تاریخی تبحر داشته و صاحب نظر است در نامه ای به رئیس وقت سازمان صدا وسیما و همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص چگونگی عملکرد رسانه ملی در این روز آورده است که روز هفتم ماه صفر طبق برخی روایات میلاد امام کاظم (ع) و طبق برخی روایات شهادت امام مجتبی (ع) است و انسان در این روز از یک نظر می خندد و از یک نظر می گرید؛ ولی باید حزن و اندوه را بر سرور و شادی مقدم داشت به جهات زیر؛

۱-ماه محرم و صفر ماه حزن و اندوه است و این ایجاب می کند که در طی این مدت آثار شادی در رسانه ها نباشد.

-۲مردم عراق و مراجع آنجا روز هفتم صفر را روز شهادت امام مجتبی (ع) تلقی می کنند و ارتباط بین این دو کشور از نظر فرهنگی و دینی ایجاب می کند که رسانه ها هماهنگ باشند.

-۳از زمان مرحوم آیت آلله حاج شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم، روز هفتم صفر به عنوان روز شهادت امام مجتبی (ع) تلقی شده است، بازار قم تعطیل و در خانه آقایان مراجع، مجلس روضه برقرار است.

این جهات ایجاب می کند که شما هم روش را بر همین اساس قرار دهید ولی در عین حال از گفتن مناقب امام کاظم(ع) نیز خودداری نشود تا به گونه ای جمع بین الحقین گردد.

استفتاء از برخی مراجع معظم تقلید در خصوص هفتم صفر

نظر تعدادی از مراجع عظام تقلید در خصوص تکلیف شیعیان و خصوصا صدا و سیما در بر پایی عزاداری و یا جشن و سرور در روز هفت صفر که به نقلی ولادت امام کاظم (ع) و به نقل مشهورتر شهادت امام مجتبی (ع) است آمده است.

آیت الله العظمی فاضل لنکرانی

بسمه تعالی و له الحمد، در این که باید یک روز اختصاص به حضرت امام مجتبی (ع) داشته باشد تردیدی نیست و با توجه به اینکه روز ۲۸ صفر روز رحلت خاتم الانبیا (ص) هم هست و بدین لحاظ شهادت سبط اکبر (ع) تحت الشعاع قرار می گیرد، لذا خوب است که روز هفتم صفر را به این عنوان اختصاص دهند که مشهور هم همین است.

آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی

محرم و صفر ماه های حزن بر سیدالشهداء و خاندان اهل بیت (ع) است و باید به مجالس عزاداری روضه خوانی بگذرد.

آیت الله العظمی بهجت

بسمه تعالی، مناسب است در جمع بین دو قول (مشهور) در روز هفتم صفر به شهادت سبط اکبر امام مجتبی (علیه الاف التحیطه والثناء) و تولد امام موسی کاظم (علیه السلام) ترتیب مجالس برای هر دو امام بزرگوار به اینکه مصائب امام دوم (ع) و مناقب امام هفتم (ع) را متذکر و یاداور باشند و همین احتیاط حاصل می شود.

آیت الله العظمی وحید خراسانی

بسم الله الرحمن الرحیم، به آنچه فقیه محقق، موسس حوزه علمیه قدس سره فرموده اند، باید عمل شود.

آیت الله العظمی سیستانی

بسمه تعالی، بزرگداشت شهادت سبط اکبر امام حسن مجتبی (علیه السلام) و ترتیب مجالسی برای آن حضرت و ذکر مصائب و یادآوری مناقب آن امام از مصادیق تعظیم شعائر است.

آیت الله العظمی صافی گلپایگانی

برپائی مجلس میلاد ائمه (علیهم السلام) بسیار خوب و مناسب است اما چون هفتم صفر بنا بر بعضی اقوال مصادف با سالروز شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) می باشد و از طرفی تمام ماه محرم و صفر ماههای حزن آل الله و کاروان داغدار و مصیبت زده حضرت سیدالشهداء (ع) است سزاوار است در این دوماه مجلس روضه وعزا برپا نموده و از مجالس جشن وسرور جدا اجتناب نمود. ان شاءالله مجمع مقدس شما عزیزان مورد توجه و عنایت خاصه حضرت بقیهالله ارواحنا فداه قرار بگیرد و همه از منتظران امر فرج آن حضرت بوده باشید.

آیت الله العظمی مکارم شیرازی

البته مشهور است طبق آنچه مرحوم کلینی (رحمه الله علیه) در کافی آورده است که شهادت آن حضرت در آخر ماه صفر است ولی با توجه به روایت دیگری که مربوط به هفتم ماه صفر است سزاوار است نسبت به آن روز نیز احترام رعایت شود. همیشه موفق باشید.

آیت‌الله العظمی سید صادق روحانی

باسمه جلت اسمائه، جماعتی از محققین و علما مانند شیخ مفید، شهید و کاشف‌الغطاء بعد از تحقیق، روز هفتم صفر را روز شهادت آن حضرت نوشته‌اند من هم موقعی‌که در این مورد تحقیق می‌کردم، تقریبا اطمینان به این پیدا کردم بنابراین مقتضای تعظیم شعائر، اقامه مجلس عزا، تعطیلی بازار، خروج دسته‌جات و عزاداری در این روز است، و وظیفه صدا و سیما بر پایی عزاداری است و تولد امام کاظم‌(علیه السلام) در این روز مانع نباید بشود.

آیت الله العظمی شبیری زنجانی

بسمه تعالی، عزاداری روز هفتم ماه صفر به عنوان سوگواری سبط (ع) و تعطیل بازار که سنت شیعیان بوده از شعائر دینی است که باید محفوظ بماند و با ذکر مناقب امام هفتم (ع) منافات ندارد .

مهدی بخشی سورکی

موضوعات: سبک زندگی عاشورایی  لینک ثابت
[دوشنبه 1395-08-17] [ 10:42:00 ق.ظ ]




موضوعات: سبک زندگی عاشورایی  لینک ثابت
 [ 10:28:00 ق.ظ ]




اشعار شهادت حضرت رقیه(س)

 

بالای ناقه موی مرا باد میکشید

 

پائین ناقه چکمه سرم داد میکشید

 

بالای ناقه غصه ی روبنده داشتم

 

پائین ناقه عمه ی شرمنده داشتم

 

بالای ناقه زلف گره خورده داشتم

 

پائین ناقه چادر آزرده داشتم

 

بالای ناقه اشک علمدار دیده ام

 

پائین ناقه دشت پر از خار دیده ام

 

بالای ناقه غربت گودال دیده ام

 

پائین ناقه گریه ی خلخال دیده ام

 

بالای ناقه مقنعه ی پاره داشتم

 

پائین ناقه تاول آواره داشتم

 

بالای ناقه کار به تحقیر میکشید

 

پائین ناقه پهلوی من تیر میکشید

 

بالای ناقه گرد سرت شاپرک شدم

 

پائین ناقه نقشه ی راه فدک شدم

 

بالای ناقه بخت بد آورده داشتم

 

پائین ناقه چشم ورم کرده داشتم

 

بالای ناقه خون جگری بود و کعب نی

 

پائین ناقه در به دری بود و کعب نی

 

بالای ناقه بال و پری بسته داشتم

 

پائین ناقه سلسله ی خسته داشتم

 

بالای ناقه خم شدم از بار غم پدر

 

پائین ناقه نیمه شبی گم شدم پدر

 

بالای ناقه سنگ سرم را شکست و رفت

 

پائین ناقه زجر پرم را شکست و رفت

 

بالای ناقه کوچه و بازار دیده ام

 

پائین ناقه غارت اغیار دیده ام

 

بالای ناقه شام بلا بود و عمه ام

 

پائین ناقه طشت طلا بود و عمه ام

 

بالای ناقه حرمله با سنگ زد مرا

 

پائین ناقه دختر او چنگ زد مرا

 

بالای ناقه بی هدفم پرت کرده اند

 

پائین ناقه نان طرفم پرت کرده اند

 

بالای ناقه نیزه تو بد بیار بود

 

پائین نیزه صحبت شرط و غمار بود

 

بالای ناقه خارجی ام تا صدا زدند

 

پائین ناقه پیر زنان عمه را زدند

 

وحید قاسمی

موضوعات: سبک زندگی عاشورایی  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ق.ظ ]






نحوه شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام

 

شهادت حضرت رقیه,نحوه شهادت حضرت رقیه(س),زندگي نامه حضرت رقیه (س)

شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام
عمه، بابایم کجاست؟
اسارت دشوار و یتیمی دردی عمیق است. یک سه ساله، چگونه می تواند تمام رنجِ تشنگی و زخم تازیانه اسارت و از آن بدتر، درد یتیمی را به جان بخرد، آن هم قلب کوچکِ سه ساله ای که تپیدن را از ضربانِ قلب پدر آموخته و شبی را بی نوازش او به صبح نرسانده است. امّا… امّا او رقیه حسین است و بزرگی را هم از او به ارث برده است. رقیه پس از عاشورا، پدر را از عمه سراغ می گیرد و لحظه ای آرام ندارد، با نگاه های کنجکاوش از هر سو ـ تمام عشقش ـ پدرش را می جوید و سکوتِ عمه، سؤال او را بی جواب می گذارد و او باز هم می پرسد: «عمه، بابایم کجاست؟…»

لحظه های بی قرار
این جا خرابه های شام، منزل گاه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است. رقیه با اسیران دیگر وارد خرابه می شوند، اما دیگر تاب دوری ندارد. پریشان در جست و جوی پدر است. امشب رقیه، فقط پدر و نوازش های پدر را می خواهد. امشب رقیه علیهاالسلام است و عمه، امشب رقیه علیه السلام است و سر بابا، امشب ملائک آسمان از غم دختر حسین علیه السلام در جوش و خروشند، امشب شب وداع رقیه علیهاالسلام و زینب علیهاالسلام است. او در آغوش عمه، بوی پدر را به یاد می آورد و دستان پر مهر او را احساس می کرد.

گل نازدانه پدر
رقیه …رقیه نجیب! ای مهتاب شب های الفت حسین! ای مظلوم ترین فریاد خسته! گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه!
رقیه… رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند.
رقیه… رقیه صبور! بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد.

غربتِ خرابه
یا رب امشب چه شبی است. در و دیوار فرو ریخته این خرابه غزل کدامین خداحافظی را می سرایند؟ زینب، این بانوی نور و نافله های نیمه شب، دستی به آسمان دارد و دستی بر سر رقیه؛ بخواب عزیز برادرم!
باز هم رقیه علیهاالسلام و گریه های شبانه، باز هم بهانه بابا و بی قراری هایش، و این بار شامیان چه خوب پاسخ بی قراریِ رقیه علیهاالسلام را می دهند و سر حسین علیه السلام را نزد او می آورند.
آن شب، هیچ کس توان جدا کردن رقیه علیهاالسلام را از سرِ بابا نداشت. تو با سرِ بابا چه گفتی؟ چشم های پدر، کدامین سرود رفتن را برایت خواند که مانند فرشته ای کوچک، از گوشه خرابه تا عرش اعلا پر کشیدی و غربتِ خرابه را برای عمه به جای نهادی.

متاب ای ماه، متاب!
امشب، غم گین ترین ماه، آسمان دنیا را تماشا می کند. آسمان! چه دل گیری امشب، گویی غم مصیبتی به گستردگی زمین، قلبت را می فشرد. امشب فرشته های سیاه پوش، بال در بال هم، فوج فوج به زمین می آیند و ترانه غم می سرایند. در و دیوار خرابه، از اندوه زینب علیهاالسلام ، بر سر و سفیر می کوبند. امشب چشمه های آسمان، از گریه خونین زینب علیهاالسلام ، خون می بارد و چهره زمین از وسعت اندوه، تاریک است. متاب امشب ای ماه، متاب! هیچ می دانی، امشب گیسوان پریشانِ رقیه، به خواب کدامین نوازش رفته است؟ متاب که دردهای آشکار بسیار است. متاب که زخم های بی شمار بسیار است. متاب که دل پر شرار زینب علیهاالسلام به شراره جدایی نازنینی دیگر، در سوز و گداز است. متاب که امشب خرابه شام، از داغ سه ساله گل حسین، تیره ترین خرابه دنیاست. متاب ای ماه، متاب!

آرام نازنین عمه
آرام نازنین عمه! آرام، مبادا شامیان صدای گریه و بی تابی دختر حسین را بشنوند. این خرابه کجا و آغوش گرم و نوازش های مهربان بابا کجا؟ این سر بریده بابا و این دختر کوچک حسین. هر چه می خواهد دل تنگت، بگو. بابا، امشب به مهمانی دلِ بی قرارت آمده، بگو از سیلی خوردن ها و تازیانه ها و آتش خیمه های عصر عاشورا. بگو از درد غربت و محنت غریبی، بگو از صورت های نیلی و اسیری و بیابان های بی رحمی. بگو از بی شرمی یزیدیان و کوفیان سست پیمان و استقبال شامیان، آرام، نازنین عمه! آرام. اکنون تو، به مهمانی بابا می روی. سفر به سلامت!

اندوه هجرت
امشب به وعده گاه نخستین باز می گردی. آن جا پدر و ملائک، به اشتیاق، در انتظار تو هستند. امشب آسمان گرفته و تاریک است و باد خزان غبار مرگ می پاشد. گریه امان اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را بریده است و عشق از غم این هجران، و اندوه هجرت تو گل تازه شکفته و معطری که در قلب بهار می پژمرد، زار می نالد، آرام و قرار زینب علیهاالسلام ، رفته است. سرانجام آن لحظه فرا رسید و رقیه علیهاالسلام کوچک زینب، از خاک تا افلاک پر کشید.

تو را چه بنامم
تو را چه بنامم، که ناب تر از شبنم های صبح گاه بر گلبرگ تاریخ نشسته ای. تو را چه بسرایم که آوازه برکت و کرامتت، موج وار، همه دل ها را به تلاطم در آورده است. تو را چه بنامم که بیش از سر بهار در آغوش بابا، طعم زندگی را نچشیدی و مانند او، غریبانه از غربت این غریبستان خاکی بار سفر بستی. پس سلام بر تو، روزی که به عالم خاکی گام نهادی و روزی که به افلاک پر کشیدی.

میلاد نوگل امام حسین علیه السلام
امام حسن مجتبی علیه السلام ، به برادرش امام حسین علیه السلام وصیت نمود که با ام اسحاق که همسرش بود وصلت کند. امام حسین علیه السلام به سفارش برادر عمل کرد و ثمره آن ازدواج، دختر نازدانه ای به نام رقیه شد. با تولد حضرت رقیه علیهاالسلام در سال 57 قمری، مدینه نور دیگری گرفت و خانه کوچک امام، گرمای تازه ای یافت. دیری نپایید که ام اسحاق جان به جان آفرین تسلیم کرد و رقیه کوچک از نعمت مادر محروم شد. امام حسین علیه السلام او را در آغوش پر مهر خویش، بزرگ کرد و پیوسته به خواهرش زینب علیهاالسلام سفارش می فرمود که برای رقیه علیهاالسلام مادر باشد و به او محبّت کند.
بی مادری حضرت رقیه علیهاالسلام ، پرستاری های حضرت زینب علیهاالسلام و سفارش های حضرت امام حسین علیه السلام باعث شده بود، پیوندی عمیق، بین حضرت زینب علیهاالسلام و حضرت رقیه علیهاالسلام پدید آید.

رقیه در کربلا
از لحظه ورود کاروان به کربلا، رقیه لحظه ای از پدر جدا نمی شد، شریکِ غم ها و مصیبت های او بود و با دیگر یاران امام از درد تشنگی می سوخت. یکی از افراد سپاه یزید می گوید:
من در میان دو صف لشکر ایستاده بودم، دیدم کودکی از حرم امام حسین علیه السلام بیرون آمد، دوان دوان خود را به امام رسانید، دامن آن حضرت را گرفت و گفت: ای پدر، به من نگاه کن! من تشنه ام. این تقاضای جان سوز آن دختر تشنه کام و شیرین زبان، چون نمکی بر زخم های دل امام بود و او را منقلب کرد، بی اختیار اشک از چشمان اباعبداللّه علیه السلام جاری گردید و با چشمی اشک بار فرمود: «دخترم، رقیه! خداوند تو را سیراب کند؛ زیرا او وکیل و پناه گاه من است.» پس دست کودک را گرفت و او را به خیمه آورد و او را به خواهرانش سپرد و به میدان برگشت.

رقیه و سجاده پدر
گاه سجاده امام حسین علیه السلام ، با دست های کوچک حضرت رقیه علیهاالسلام باز می شد و او به انتظار پدر می نشست تا می آمد و در آن سجاده به نماز می ایستاد و رقیه علیهاالسلام از آن رکوع و سجود امام لذت می برد. در کربلا نیز رقیه علیهاالسلام ، هر بار هنگام نماز، سجاده امام را می گشود. ظهر عاشورا به عادت همیشگی منتظر بابا بود، ولی پس از مدتی، شمر وارد خیمه شد و رقیه علیهاالسلام را کنار سجاده پدر دید که سراغ او را می گرفت، آن ملعون نیز جواب این سؤال را با سیلی محکمی که به صورت کوچک او نواخت، پاسخ گفت.

رقیه در راه شام
کاروان کربلا، از کوفه راهی شام شد، همان کاروانی که اهل بیت پیامبر بودند و به اسیری از کربلا آورده شده بودند، در بین راه که سختی و مشکلات بر رقیه کوچک فشار آورده بود، شروع به گریه و ناله کرد. یکی از دشمنان چون آن فریاد و ضجه را شنید، به رقیه علیهاالسلام گفت: ای کنیز، ساکت باش؛ زیرا این با گریه تو ناراحت می شوم. آن حضرت بیشتر اشک ریخت، بار دیگر آن نامرد گفت: ای دختر خارجی، ساکت باش. حرف های زجر دهنده آن مرد، قلب رقیه علیهاالسلام را شکست، رو به سر پدر فرمود: ای پدر! تو را از روی ستم و دشمنی کشتند و نام خارجی را هم بر تو گذاردند، پس از این جمله ها، آن دشمن خدا، غضب کرد و با عصبانیت رقیه را از روی شتر بر زمین انداخت.

رقیه در خرابه شام
بعد از ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام به شام، آنان را در خرابه ای نزدیک کاخ سبز یزید جای دادند. روزها آفتاب و شب ها، سرما به شدت آنان را اذیت می کرد. علاوه بر آن، نگاه مردم شام که به تماشای خرابه نشینان می آمدند، داغی جان سوز بود. روزی حضرت رقیه علیهاالسلام ، به جمع شامیان که در حال برگشتن به خانه های خود بودند، اشاره کرد و ناله ای دردناک از دل برآورد و به عمه اش گفت: ای عمه، اینان کجا می روند؟ آن حضرت فرمود: ای نور چشمم اینان ره سپار خانه و کاشانه خود هستند. رقیه گفت: عمه جان مگر ما خانه نداریم، و زینب علیهاالسلام فرمود: نه، ما در این جا غریبه هستیم و خانه ای نداریم، خانه ما در مدینه است. با شنیدن این سخن، صدای ناله و گریه رقیه بلند شد.

رقیه و خواب پدر
سختی های اسارت، رقیه علیهاالسلام را به شدت می رنجاند و او یک سره بهانه بابا را می گرفت، شبی در خرابه شام و در خواب، پدر را دید، چون از خواب برخاست و چشم گشود، خود را در خرابه یافت و از پدر نشانی ندید. از عمه سراغ پدر را گرفت و زینب علیهاالسلام بسیار گریه کرد و رقیه علیهاالسلام نیز با عمه گریست. آن شب باز صدای عزاداری زنان اهل بیت بلند شد؛ مجلسی که نوحه سرایش رقیه علیهاالسلام بود. از سر و صدای اهل بیت، یزید از خواب بیدار شد و پرسید چه خبر است؟ به او خبر دادند که کودکی سراغ پدرش را گرفته است. یزید دستوری داد، سر پدرش را برای او ببرند.
این دستور یزید نشان از رذالت و شقاوت طینت او بود و برگی دیگر از دفتر مظلومیت های بی شمار اهل بیت را گشود.

پرواز به سوی پدر
وقتی به دستور یزید، سر پدر را برای رقیه علیهاالسلام آوردند، رقیه سر را در بغل گرفت و عقده های دل را باز کرد و هر چه می خواست با سر بابا گفت. آن شب رقیه علیهاالسلام ، گم شده خود را یافته بود، اما بی نوازش و آغوش گرم. پس لب هایش را بر لب های بابا گذاشت و آن قدر گریست تا جان به جان آفرین تسلیم کرد. پشت خمیده زینب علیهاالسلام شکست، رو به سر برادر فرمود: آغوش بگشا که امانتت را باز گرداندم. دیگر کسی ناله های شبانه رقیه علیهاالسلام را در فراق پدر نشنید.

وداع زینب علیهاالسلام با رقیه علیهاالسلام
وقتی کاروان اسیران کربلا، به مدینه بر می گشت، غمی جان کاه وجود زینب علیهاالسلام را می آزرد؛ چگونه از خرابه و شام دل بکند؟ نو گلی از بوستان حسین علیه السلام در این خرابه آرمیده، شام بوی رقیه علیهاالسلام را می دهد، رقیه ای که یادگار برادر بود و نازدانه پدر و در دست زینب علیهاالسلام امانت. زینب علیهاالسلام بی رقیه چگونه به کربلا و مدینه وارد شود؟ غم سراسر شام را گرفته و گریه ها، باز هم سکوت شهر را در هم شکسته است.

راز دل با پدر
هنگامی که در خرابه شام، سر پدر را نزد رقیه علیهاالسلام آوردند، آن دختر کوچک بسیار گریست و سخنانی بر زبان آورد که شیون اهل بیت علیه السلام را بلند کرد و آتش بر دل زینب علیهاالسلام نشاند:
پدر جان! کدام سنگ دلی سرت را برید و محاسن تو را به خون پاکت خضاب کرد؟
پدر جان! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پس از مادر از غم فراق او به دامان تو پناه می آوردم و محبت او را در چشم های تو سراغ می گرفتم، اکنون پس از تو به دامان که پناه برم؟
پدر جان! پس از تو چه کسی نگهبان دختر کوچکت خواهد بود، تا این نهال نو پا به بار بنشیند؟
پدر جان! پس از تو چه کسی غم خوار چشم های گریان من خواهد بود؟
پدر جان! در کربلا، مرا تازیانه زدند، خیمه ها را سوزاندند، طناب بر گردن ما انداختند و بر شتر بی حجاز سوار کردند و ما را اسیران از کوفه به شام آوردند.

شام، حرم یادگار حسین علیه السلام
رقیه کوچک و یادگار حسین علیه السلام ، پس از رحلت در خرابه شام، همان جا مدفون گردید، کم کم مقبره ای به روی قبر بی چراغ او ساخته شد و بارگاهی برای عاشقان شد. حرمش، میعادگاه عاشقان دل سوخته اباعبداللّه است. بوی حسین، از هر گوشه اش روح و جان را می نوازد. نیازمندان، دست حاجت به سویش دراز می کنند و خسته دلان بار سنگین دل را در کنار او می گشایند. زیارت حرم و بارگاهش آرزوی هر دل داده ای است.

*********************************

منبع: زندگینامه بزرگان دینی

موضوعات: سبک زندگی عاشورایی  لینک ثابت
 [ 09:02:00 ق.ظ ]