فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

موضوعات: ​السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین​​, سبک زندگی عاشورایی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-08-05] [ 11:43:00 ب.ظ ]




لبیک یا حسین

موضوعات: لبیک یا حسین, سبک زندگی عاشورایی  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ب.ظ ]




یا لثارات الحسین

موضوعات: یا لثارات الحسین, سبک زندگی عاشورایی  لینک ثابت
 [ 11:27:00 ب.ظ ]




دعای نهم

 

پروردگارا

درود فرست بر محمد و آل اطهارش

و ما را به سوی توبه که محبوب و پسندیده توست بازگردان

و اصرار در گناه و پافشاری در عصیان را که ناپسند توست از ما دور ساز…

موضوعات: دعای نهم  لینک ثابت
 [ 11:13:00 ب.ظ ]




فراز سیزده از دعای بیستم

 

پروردگارا آنچه را که شیطان به قلب من القا می کند که تمناها و پندارهای باطل و حسد بر خلق است

، تو بدل گردان به تذکر عظمت و تفکر در قدرت ، و تدبیر در محو دشمنان خویش قرارده
و آنچه که خواهد بر زبانم جاری شود از فحش و لغو و بدگوئی و ریختن آبروی مردم

، و یا شهادت دادن باطل و غیبت از مومنی غایب یا بدگوئی به مومنی حاضر ،

یا مانند اینگونه آفات و معاصی زبانم را بدل گردان به ذکر و حمد و ثنای خود

و استغراق در ستایش حضرتت و اعتراف به احسان و نعمات بی پایانت

موضوعات: فراز سیزده از دعای بیستم  لینک ثابت
 [ 11:10:00 ب.ظ ]




صلوات امام سجاد علیه السلام

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ‏ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ‏ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ‏ حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیم؛‏

پروردگارا! درود فرست بر حضرت علی بن الحسین سید و بزرگ اهل عبادت. آنکس که تو او را برای خود خالص گردانیدی و پیشوایان هدایت را- که آنها خلق را به حق هدایت کنند و به حق باز رجوع کنند- از نسل پاکش قرار دادی. و او را برای خویش اختیار فرمودی و او را از هر پلیدی و ناپاکی، پاک و مطهر ساختی و او را برگزیدی و هادی خلق به سوی خدا و هدایت یافته به حق قرار دادی. پروردگارا! پس درود و رحمتی بر او فرست که بهترین درودهایی باشد که بر ذریه پیغمبرانت فرستادی؛ تا به آن درود در دنیا و آخرت دیده‏اش روشن فرمایی که تو ای خدای مقتدرِ کامل و به حقایقِ امور آگاهی.

موضوعات: صلوات امام سجاد علیه السلام, سبک زندگی عاشورایی  لینک ثابت
 [ 11:01:00 ب.ظ ]




- امام سجاد علیه السلام از کربلا تا شهادت

 

1 - بیماری امام سجاد علیه السلام

2 - نقش آن حضرت در زنده نگهداشتن قیام عاشورا

3 - حضور ایشان در جمع اسرای اهل بیت علیهم السلام

4 - خطبه های حضرت سجاد از کربلا تا مدینه

5 - شهادت آن امام همام
الف - بیماری امام سجاد علیه السلام

برخی از مورخان معتقدند که امام زین العابدین علیه السلام در واقعه جان گداز و خونین کربلا 24 ساله بوده است و بعضی دیگر نوشته اند که از سن مبارکش 22 سال می گذشت. محمد بن سعد در کتابش می نویسد:

«علی بن الحسین علیهما السلام در واقعه کربلا همراه پدرش بود و در آن هنگام از عمر شریفش 23 سال (1) می گذشت. فرزند ایشان، امام محمد باقر علیه السلام که امام سجادعلیه السلام از کربلا تا شهادت

همراه پدر بود، سه یا چهار ساله بود. امام زین العابدین در آن هنگام به سبب بیماری در جهاد شرکت نکرد و خداوند او را برای هدایت مسلمانان نگه داشت و نسل رسول الله صلی الله علیه وآله از فاطمه علیها السلام در ذریه امام حسین علیه السلام به امام سجاد علیه السلام و اولاد او منحصر گردید.» (2)

شیخ مفید در این باره می گوید:

«همین که امام حسین علیه السلام شربت شهادت نوشید، شمر به قصد کشتن امام سجاد علیه السلام نیز حمله برد. امام زین العابدین علیه السلام در بستر بیماری به سر می برد و حمید بن مسلم به دفاع پرداخت و حمله شمر را مانع گردید. عمر بن سعد آن حضرت را در حالی که از بیماری رنج می برد با اهل بیت به کوفه انتقال داد.» (3)

امام سجاد علیه السلام در قیام خونین کربلا مدت کوتاهی - بنا به مشیت الهی - بیمار بود و پس از بهبودی، مدت 35 سال امامت و زعامت جامعه مسلمین را تداوم بخشید. این که برخی این امام همام را دائم المریض معرفی کرده اند تا آنجا که در اذهان عوام این قضیه مانده است، در حقیقت نسبت به امام چهارم علیه السلام و فداکاری های ایشان بی توجهی کرده اند.
ب: نقش امام سجاد در زنده نگهداشتن قیام عاشورا

از آن جا که شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش از منظر عمومی، آثار ویرانگری برای حکومت بنی امیه داشت و مشروعیت آن را زیر سؤال برده بود و نیز برای این که این تراژدی غم بار به دست فراموشی سپرده نشود، امام چهارم با گریه بر شهیدان نینوا و زنده نگهداشتن یاد و خاطره جانبازی آنان اهداف شهیدان کربلا را دنبال می کرد. ظمت حادثه کربلا و قیام جاودانه عاشورا به قدری دلخراش بود که شاهدان آن مصیبت عظیم تا زنده بودند آن را فراموش نکردند.

هر وقت امام می خواست آب بیاشامد، تا چشمش به آب می افتاد، اشک از چشمانش سرازیر می شد. هنگامی که سبب گریه آن حضرت را می پرسیدند می فرمود: «چگونه گریه نکنم، در حالی که یزیدیان آب را برای وحوش و درندگان بیابان آزاد گذاشتند ولی به روی پدرم بستند و او را تشنه به شهادت رساندند.»

بزرگ مبلغ قیام عاشورا، حضرت امام سجاد علیه السلام، با سخنرانی و خطبه های آتشین خود توانست نهضت حق طلبانه سالار شهیدان را از هجوم تحریف نجات بخشد. اینک بعد از گذشت پانزده قرن همچنان این قیام، پرشکوه و جاودانه است.
ج - حضور ایشان در جمع اسرای اهل بیت علیهم السلام

پس از عاشورا حضرت سجاد را همراه دیگر اسرا به سوی کوفه حرکت دادند. آمار دقیقی از اسیران در دست نیست. برخی مورخان تعداد زنان را 64 نفر تا 84 نفر و تعداد مردان و کودکان پسر را 12 تا 14 نفر نوشته اند (4) که با چهل شتر - که هر شتر هودجی بی سر پوش بر آن ها بسته بودند - حمل می شدند. (5) همه آن ها در زنجیر بوده یا با ریسمان بسته بودند. (6) تنها مرد کاروان اسیران، حضرت سجادعلیه السلام بود. دشمن نسبت به ایشان سخت گیرتر عمل می کرد. آن چنان که مورخان نوشته اند: امام زین العابدین علیه السلام را بر شتری برهنه سوار کرده بودند و دست های مبارک آن حضرت را بر گردن وی بسته، بر تن او زنجیر نهاده و (7) هر دو پای او را به شکم شتر بسته بودند. (8)

بعضی از مورخان، ورود قافله اسرا به شهر کوفه را دوازدهم محرم سال 61 ه . ق ذکر کرده اند و بعضی دیگر شانزدهم و هفدهم محرم نوشته اند. (9)
د - خطبه ها و سخنرانی ها
سخنان انقلابی حضرت سجاد علیه السلام با کوفیان

امام زین العابدین علیه السلام در مدت اقامت خویش در کوفه، دو بار سخن گفت; بار نخست هنگامی بود که جارچیان حکومت، مردم را برای تماشای اسیران، فراخوانده بودند. این در حالی بود که برای اسرا در کنار شهر کوفه، خیمه زده بودند. علی بن الحسین علیه السلام از خیمه بیرون آمد و با اشاره از مردم خواست تا آرام شوند. امام علیه السلام سخنش را با ستایش پروردگار آغاز کرد و بر پیامبرصلی الله علیه وآله درود فرستاد و سپس چنین فرمود:

«ایها الناس، من عرفنی فقد عرفنی! و من لم یعرفنی فانا علی بن الحسین المذبوح بشط الفرات من غیر ذحل و لا ترات، انا ابن من انتهک حریمه و سلب نعیمه و انتهب ماله و سبی عیاله، انا ابن من قتل صبرا فکفی بذلک فخرا.

ایها الناس، ناشدتکم بالله هل تعلمون انکم کتبتم الی ابی و خدعتموه، و اعطیتموه من انفسکم العهد و المیثاق و البیعة؟ ثم قاتلتموه و خذلتموه فتبا لکم ما قدمتم لانفسکم و سوء لرایکم، بایة عین تنظرون الی رسول الله صلی الله علیه وآله; (10)

ای مردم! آن که مرا می شناسد که می شناسد; و آن که مرا نمی شناسد، من علی فرزند حسین علیه السلام هستم. همان که در کنار نهر فرات سر مقدسش را از بدن جدا کردند بی آن که جرمی داشته باشد و حقی داشته باشند!

من فرزند آن آقایی هستم که حریم او هتک شد; آرامش او ربوده شد; و مالش به غارت رفت و خاندانش به اسارت رفت.

من فرزند اویم که [ دشمنان انبوه محاصره اش کردند و در تنهایی و بی یاوری بی آن که کسی را داشته باشد تا به یاریش برخیزد و محاصره دشمن را برای او بشکافد] به شهادتش رساندند. البته این گونه شهادت (شهادت در اوج مظلومیت و حقانیت) افتخار ماست.

هان، ای مردم! شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید که نامه هایی را برای پدرم نوشتید و او را خدعه کردید؟ و [در نامه هایتان] با او عهد و پیمان بستید و با او بیعت کردید؟ سپس با او به جنگ برخاستید و دست از یاری او برداشتید. وای بر شما! از آنچه برای آخرت خویش تدارک دیده اید! چه زشت و ناروا اندیشیدید [و توطئه چیدید!] به چه رویی به رسول الله صلی الله علیه وآله خواهید نگریست؟»

سخنان امام چهارم که به این جا رسید، صدای کوفیان به گریه بلند شد و وجدان های خفته برای چندمین بار بیدار شد. آن ها یکدیگر را سرزنش می کردند و به همدیگر می گفتند: تباه شدید و نمی دانید.

امام سجاد علیه السلام در ادامه سخنانش فرمود:

«خدا بیامرزد کسی را که پند مرا بپذیرد و به خاطر خدا و رسول به آن چه می گویم عمل کند، چرا که روش رسول خداصلی الله علیه وآله برای ما الگویی شایسته است.» و به این آیه قرآن استناد کرد: «و لکم فی رسول الله اسوة حسنة »

قبل از این که سخنان حضرت به پایان برسد; کوفیان ابراز هم دردی کردند و یک صدا فریاد برآوردند:

ای فرزند رسول خداصلی الله علیه وآله! ما گوش به فرمان شما و به تو وفاداریم; از این پس مطیع فرامین تو هستیم; با هر که فرمان دهی می جنگیم; با هر که دستور دهی صلح می کنیم و ما حق تو و حق خودمان را از ظالمان می گیریم.

امام زین العابدین علیه السلام در پاسخ سخنان ندامت آمیز و شعارگونه کوفیان فرمود:

«هرگز! (به شما اعتماد نخواهم کرد و گول شعارها و حمایت های سراب گونه شما را نخواهم خورد) ای خیانت کاران دغل باز! ای اسیران شهوت و آز! می خواهید همان پیمان شکنی و ظلمی را که نسبت به پدران من روا داشتید، درباره من نیز روا دارید؟

نه به خدا سوگند! هنوز زخمی را که زده اید، خون فشان است و سینه از داغ مرگ پدر و برادرانم سوزان. طعم تلخ مصیبت ها هنوز در کامم هست و غم ها گلوگیر و اندوه من تسکین ناپذیر است. از شما کوفیان می خواهم که نه با ما باشید و نه علیه ما.»

امام سجاد علیه السلام با این سخنان، مهر بی اعتباری و بی وفایی را بر پیشانی آن ها زد و آتش حسرت را در جان کوفیان شعله ور ساخت و با این سخنان بر ندامت آن ها افزود:

«اگر حسین علیه السلام کشته شد، چندان شگفت نیست، چرا که پدرش با همه آن ارزش ها و کرامت های برتر نیز قبل از او به شهادت رسید. ای کوفیان! با آن چه نسبت به حسین علیه السلام روا داشتند، شادمان نباشید. آن چه گذشت واقعه ای بزرگ بود! جانم فدای او باد که در کنار شط فرات، سر بر بستر شهادت نهاد. آتش دوزخ جزای کسانی است که او را به شهادت رساندند.» (11)
سخنان امام سجادعلیه السلام در مجلس عبیدالله بن زیاد

حضور امام زین العابدین علیه السلام در جمع اسرای کربلا، چشم گیر بود. پس از ورود کاروان اسرا به مجلس عبیدالله، مهم ترین فردی که نظر عبیدالله را جلب کرد، وجود مرد جوانی در میان اسرا بود.

عبیدالله که تصور می کرد در حادثه کربلا مردی باقی نمانده و همه آنان به قتل رسیده اند، از ماموران خود در این باره پرسید. و این بازجویی درباره زنده ماندن امام سجاد، حاکی از کینه وی نسبت به خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله به ویژه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود که نمی توانست شاهد حیات مردی از سلاله امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیهما السلام باشد.

مورخ مشهور; طبری، آورده است:

«با ورود قافله حسینی به مجلس تشریفاتی عبیدالله، عبیدالله به امام سجادعلیه السلام رو کرد و پرسید: نامت چیست؟ امام سجاد علیه السلام فرمود: علی بن الحسین. عبیدالله گفت: مگر خداوند علی ابن الحسین علیهما السلام را در کربلا نکشت؟ علی ابن الحسین علیهما السلام لحظه ای سکوت کرد. عبیدالله خطاب به امام علیه السلام گفت: چرا پاسخ نمی دهی؟

امام سجاد علیه السلام فرمود: «الله یتوفی الانفس حین موتها»; (12) «خداوند جان ها را به هنگام مرگ دریافت می کند.» «و ما کان لنفس ان تموت الا باذن الله »; (13) هیچ انسانی نمی میرد مگر به اذن الهی.»

عبیدالله بن زیاد با مشاهده آن حضور ذهن و حاضر جوابی و پاسخ کوبنده جوانی که در زنجیر اسارت است، خشمگین شد و دستور داد تا علی بن الحسین علیهما السلام را نیز به شهادت رسانند. ولی حضرت زینب کبری علیها السلام فریاد برآورد:

«یا بن زیاد حسبک من دمائنا اسالک بالله ان قتلته الا قتلتنی معه …; ای ابن زیاد! آن همه از خون های ما که ریخته ای، برایت کافی نیست؟ سوگند به خدا! اگر می خواهی او را بکشی، مرا هم با او بکش.»

شرایط مجلس عبیدالله و سخنان افشاگر حضرت زینب علیها السلام سبب شد تا ابن زیاد از کشتن امام زین العابدین علیه السلام منصرف شود. (14)
امام سجاد علیه السلام در مسیر شام

در کاروان اسیران هفتاد و دو سر مقدس از یاران امام حسین علیه السلام بود که از کربلا به کوفه و از کوفه به شام حرکت دادند و این در حالی بود که هنوز آثار بیماری علی بن الحسین علیهم السلام باقی بود. (15) کسانی که ماموریت یافتند تا قافله حسینی را از کوفه به شام ببرند: مخضر بن ثعلبه و شمر بن ذی الجوشن بودند. (16) و تنها چهل نفر از سپاه ابن زیاد، مسؤولیت حمل سرهای شهدا را بر عهده داشتند. (17)

قافله اسیران را از چند منزل از جمله: قادسیه، هیت، ناووسه، آلوسه، حدیثه، اثیم، رقه، حلاوه، سفاخ، علیث و دیرالزور گذراندند تا به دمشق وارد شدند. (18)

هنگامی که کاروان اهل بیت علیهم السلام به منزل «سفاخ » رسیدند، باران شدید شتران را از رفتن باز داشت، ناگزیر چند روزی در آن جا توقف کردند و این توقف سبب شد تا شائق پسر سهل بن ساعدی - از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وآله - از موضوع شهادت فرزند رسول خداصلی الله علیه وآله و اسارت اهل بیت علیهم السلام او آگاه شود و فرمایشات رسول الله صلی الله علیه وآله درباره محبت رسول اکرم صلی الله علیه وآله نسبت به امام حسین علیه السلام را برای مردم بازگو کند و کاروان اسیران مورد حمایت و محبت مردم قرار گیرند. (19)

در برخی از منابع تاریخی آورده اند که: قافله اسیران اهل بیت علیهم السلام از شهر بعلبک نیز گذشت. مردم بعلبک تا شش مایلی از شهر بیرون آمده، به روش خاص خود به جشن و شادی پرداختند! باید گفت: شهرها هر چه به شام، مقر حکومت امویان نزدیک تر می شد، مردمانش از اهل بیت علیهم السلام دورتر بودند و شناخت آن ها از اسلام اموی بیش از اسلام ناب محمدی و علوی بود.

سلطه بنی امیه بر این مناطق، اجازه نمی داد تا راویان و سخن گویان، فضائل اهل بیت علیهم السلام و مناقب علی بن ابی طالب علیهما السلام را برای مردم بازگو کنند، بلکه برعکس راویانی اجازه حدیث گفتن داشتند که در راستای اهداف دستگاه خلافت به جعل حدیث بپردازند.

از این جهت دور از انتظار نمی نمود که ساکنان بعلبک با مشاهده کاروان اهل بیت و اسیران ستمدیده به شادی و سرور بپردازند، به ویژه این که قبل از ورود کاروان اسیران اهل بیت علیهم السلام به آن شهر، تبلیغات وسیعی علیه آن قافله صورت داده بودند.

منظره تاسف آور کودکان شلاق خورده و بچه های پدر از دست داده و زنان داغدیده و دختران یتیم از یک طرف و قهقهه های مردم بی خبر از همه جا و سخنان شماتت آمیز آن ها، نمکی بود بر زخم اسرای کربلا!

در این جا بود که دختر امیرالمؤمنین، ام کلثوم، با مشاهده این وضعیت به آن ها چنین نفرین کرد: «اباد الله کثرتکم، و سلط علیکم من لا یرحمکم; (20) خداوند جمعتان را پراکنده و نابود سازد و کسانی را که به شما رحم نمی کنند بر شما مسلط گرداند.»
سخنان اسوه زهد و تقوا در بعلبک

حضرت امام سجاد علیه السلام در حالی که قطرات اشک بر چهره اش جاری بود، با قلبی سوزان به مردم غفلت زده بعلبک چنین فرمود:

«آری روزگار است و شگفتی های پایان ناپذیر و مصیبت های مداوم آن!

ای کاش می دانستم کشمکش های گردون تا کی و تا کجا ما را به همراه می برد و تا چه وقت روزگار از ما روی برمی تابد!

ما را بر پشت شتران برهنه سیر می دهد. در حالی که سواران بر شترهای نجیب، خویش را از گزند دشواری های راه در امان می دارند!

گویی که ما اسیران رومی هستیم که اکنون در حلقه محاصره ایشان قرار گرفته ایم!

وای بر شما، ای مردمان غفلت زده! شما به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله کفر ورزیدید و زحمات او را ناسپاسی کردید و چون گمراهان راه پیمودید.» (21)
ورود به شام

در بعضی مقاتل آمده است که: امام سجاد علیه السلام پس از تحمل شکنجه های فراوان در بین راه، سرانجام به شهر شام، شهر دسیسه و دشنام، شهر دشمنان اهل بیت علیهم السلام، شهری که مردان و زنانش مدت پنجاه سال جز بدگویی علی بن ابی طالب علیهما السلام چیزی نشنیده بودند و لعن او را فریضه می شمردند، رسید.

کوفیان که پیرو علی علیه السلام بودند و از مولی شناخت داشتند، چه کردند که شامیان بکنند!

دیلم بن عمر می گوید:

«آن روز که کاروان اسیران آل رسول الله صلی الله علیه وآله وارد شام شدند، من در شام بودم و حرکت آنان را در شهر با چشمانم دیدم.

اهل بیت علیهم السلام را به طرف مسجد جامع شهر آوردند، لختی آنان را متوقف ساختند. در این میان پیرمردی از شامیان در برابر علی ابن الحسین علیهما السلام که سالار آن قافله شناخته می شد، ایستاد و گفت:

خدا را سپاس که شما را کشت و مردمان را از شر شما آسوده ساخت و پیشوای مؤمنان - یزید بن معاویه - را بر شما پیروز گردانید!

علی بن الحسین علیهم السلام لب فرو بسته بود تا آن چه پیرمرد در دل دارد بگوید.

وقتی سخنان پیرمرد به پایان رسید، امام علیه السلام فرمود:

همه سخنانت را گوش دادم و تحمل کردم تا حرف هایت تمام شود، اکنون شایسته است تو نیز سخنان مرا بشنوی.

پیرمرد گفت: برای شنیدن آماده ام.

علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: آیا قرآن تلاوت کرده ای؟

پیرمرد گفت: آری.

علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: آیا این آیه را خوانده ای که خداوند می فرماید:

«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی »; (22) «ای پیامبر! به مردمان بگو من در برابر تلاش هایی که برای هدایت شما انجام داده ام، پاداشی نمی خواهم جز این که خویشان مرا دوست بدارید.»

پیرمرد جواب داد: آری خوانده ام (ولی چه ارتباطی با شما دارد؟)

حضرت پاسخ داد: مقصود این آیه از خویشان پیامبرصلی الله علیه وآله ماییم.

سپس امام علیه السلام پرسید: ای پیرمرد آیا این آیه را خوانده ای؟

«و آت ذی القربی حقه »; (23) «حق خویشاوندان و نزدیکانت را پرداخت کن.»

مرد شامی: آیا شمایید «ذی القربی » و خویشاوند پیامبر؟

امام علیه السلام فرمود: بلی، ما هستیم. آیا سخن خدا را در قرآن خوانده ای که فرموده است:

«واعلموا انما غنمتم من شی ء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی »; (24) «آن چه غنیمت به چنگ می آورید یک پنجم آن از خدا و رسول و نزدیکان اوست.»

مرد شامی گفت: آری خوانده ام.

امام فرمود: مقصود از ذی القربی در این آیه نیز ما هستیم.

امام سجاد علیه السلام فرمود: آیا این آیه را تلاوت کرده ای:

«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»; (25) «همانا خداوند اراده کرده است که پلیدی و گناه از شما اهل بیت زدوده شود و شما را به گونه ای بی مانند پاک گرداند.»

ای مرد شامی! آیا در میان مسلمانان کسی جز ما، «اهل بیت رسول خداصلی الله علیه وآله » شناخته می شود؟

مرد شامی دانست آن چه درباره این اسیران شنیده درست نیست. آنان خارجی نیستند. اینان فرزندان رسول الله صلی الله علیه وآله هستند و از آن چه گفته بود پشیمان شده، با شرمساری دست هایش را به سوی آسمان بالا برد و به حالت توبه و استغفار گفت:

«اللهم انی اتوب الیک، اللهم انی اتوب الیک، اللهم انی اتوب الیک، من عداوة آل محمدصلی الله علیه وآله و ابرا الیک ممن قتل اهل بیت محمدصلی الله علیه وآله و لقد قرات القرآن منذ دهر فما شعرت بها قبل الیوم; (26)

خدایا به سوی تو باز می گردم، خدایا به سوی تو باز می گردم، خدایا به سوی تو باز می گردم از دشمنی خاندان پیامبر و بی زاری می جویم و به سوی تو رو می آورم از کشندگان خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله. من روزگاران دراز قرآن تلاوت کرده ام ولی تا امروز مفاهیم و معارف آن را درک نکرده بودم.»

سخنانی که بین امام سجاد علیه السلام و پیرمرد شامی گذشت، ندای بیدارباشی بود بر پندار خفته شامیان.
جواب امام سجاد علیه السلام به شماتت دشمنان

مورخین نوشته اند: ابراهیم پسر طلحه (از بلواگران جنگ جمل) در آن هنگام در شام بود. خود را به کاروان اسرای اهل بیت رساند. چون علی بن الحسین علیهما السلام را دید، از حضرت پرسید:

علی بن الحسین علیهما السلام! حالا چه کسی پیروز است؟ (گویا فرزند طلحه شکست پدرش در جنگ با علی ابن ابی طالب علیهما السلام را در برابر چشمانش مجسم کرد و از روی انتقام جویی چنین گفت.)

امام سجاد علیه السلام فرمود:

«اگر می خواهی بدانی ظفرمند کیست؟ هنگام نماز، اذان و اقامه بگو.» (27)

پاسخ کوتاه، اما کوبنده امام سجاد علیه السلام به پسر طلحة بن عبیدالله، پیامی ژرف به همراه داشت. به او فهماند که جنگ ما در گذشته و حال برای عزت و قدرت دنیایی نبود که اکنون ما شکست خورده باشیم و تو و یزید فاتح باشید. قیام ما برای زنده ماندن پیام وحی و رسالت بود و تا زمانی که از ماذنه ها، ندای اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله به گوش رسد و مسلمانان برای نماز خویش در اذان و اقامه، این شعارها را تکرار کنند، ما پیروزیم.
امام سجاد در مجلس یزید

یزید بن معاویه - لعنة الله علیه - که از پیروزی سرمست و خود را فاتح نهضت کربلا می دانست، دستور برپایی مجلسی را داد تا با تشریفات خاصی اسیران اهل بیت علیهم السلام را وارد کنند و او اهل بیت را تحقیر کند. ماموران دربار موظف شدند که قافله اسرا را با ریسمان به یکدیگر ببندند و علی بن الحسین علیهما السلام را که بزرگ ایشان بود، با زنجیر ببندند و (28) وارد مجلس یزید کنند. مراسم اجرا شد. کاروان اسیران، وارد مجلس یزید شدند. غبار غم و اندوه و درد بر چهره اسرا نشسته، لبخند غرور و شادی بر چهره یزید و اطرافیانش نمایان بود. امام زین العابدین علیه السلام سکوت را جایز ندانست. همین که چشم مبارکش به چهره خبیث یزید افتاد فرمود:

«انشدک الله یا یزید ما ظنک برسول الله لو رانا علی هذه الحالة; (29) ای یزید تو را به خدا سوگند، اگر رسول خدا ما را بر این حال مشاهده کند با تو چه خواهد کرد؟»

امام علیه السلام با کوتاه ترین جمله، بلندترین پیام را به حاضرین در مجلس یزید منتقل می کند.

مردم شام که یزید را خلیفه رسول الله صلی الله علیه وآله می دانستند و برای پیامبرصلی الله علیه وآله احترام قائل بودند، با این فرمایش امام علیه السلام از خود می پرسند: مگر میان اسیران با پیامبر نسبتی هست؟

سخنان امام سجاد علیه السلام چنان ضربه ای بر ارکان حکومت یزید وارد کرد که سبب رسوایی او شد و او دستور داد غل و زنجیر از دست و پا و گردن امام زین العابدین علیه السلام باز کنند.

یزید همچنان مست غرور است. چون ماموران سر سیدالشهداء را پیش یزید گذاردند، به شعر حصین بن حمام مری تمثل جست:

«یغلقن هاما من رجال اعزة

علینا و هم کانوا اعق و اظلما;

[شمشیرها] سر مردانی را می شکافند که نزد ما گرامی هستند [ولی چه می توان کرد که] آنان در دشمنی و کینه توزی پیش دستی کردند!»

امام سجاد علیه السلام در جواب یزید فرمود: «ای یزید! به جای شعری که خواندی، این آیه را از قرآن بشنو که خداوند می فرماید:

«ما اصابکم من مصیبة فی الارض و فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک علی الله یسیر. لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم و الله لایحب کل مختال فخور»; (30) «نرسد هیچ مصیبتی در زمین و نه در جان های شما مگر آن که در لوح محفوظ است پیش از آن که آن را پدید آریم. به درستی که آن بر خدا آسان است، تا بر آنچه از شما فوت شد غمگین نشوید و به آنچه به شما داد شاد نشوید، خدا متکبران را دوست ندارد.»

یزید که منظور امام علیه السلام و پیام آیه را دریافته بود، به شدت خشمگین شد و در حالی که با ریش خود بازی می کرد، گفت: آیه دیگری هم در قرآن هست که سزاوار تو و پدر توست:

«و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر»; (31) «هر مصیبتی که به شما برسد، نتیجه دست آوردهای خود شماست و خدا بسیاری را عفو می کند.»

و سپس خطاب به علی بن الحسین علیهما السلام گفت: علی، پدرت، پیوند خویشاوندی را برید و حق مرا ندیده گرفت و بر سر قدرت با من به ستیز برخاست، خدا با وی آن کرد که دیدی. (32)

امام سجاد علیه السلام مجددا آیه «ما اصابکم من مصیبة …» را تلاوت کرد.

یزید به پسرش (خالد) گفت: پاسخ او را بگو. خالد ندانست چه بگوید و یزید مجددا آیه ای را خواند که قبلا متعرض آن شده بود.

یزید انتظار داشت که امام سجاد علیه السلام در برابر اهانت ها و کردار زشت او سکوت کند، ولی حضرت پیش رفت و در برابر یزید ایستاد و فرمود:

«طمع نداشته باشید که ما را خوار کنید و ما شما را گرامی بداریم. شما ما را اذیت کنید و ما از اذیت شما دست برداریم. خدا می داند ما شما را دوست نداریم و اگر شما ما را دوست ندارید، سرزنشتان نمی کنیم.» (33)

یزید که به بن بست رسیده بود، گفت: راست گفتی لیکن پدر و جد تو خواستند امیر باشند. سپاس خدا را که آنان را کشت و خونشان را ریخت. سپس سخن قبلی خود را تکرار کرد که: علی، پدرت، خویشاوندی را رعایت نکرد و حق مرا نادیده گرفت و در سلطنت من با من به نزاع برخاست و خدا چنان کرد که دیدی.

علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: «ای پسر معاویه و هند و صخرا! پیش از این که به دنیا بیایی پیغمبری و حکومت از آن پدر و نیاکان من بوده است. روز بدر، احد و احزاب، پرچم رسول الله صلی الله علیه وآله در دست پدر من بود و پدر و جد تو پرچم کفار را در دست داشتند. سپس فرمود: ای یزید! اگر می دانستی چه کرده ای و بر سر پدر و برادر و عموزاده ها و خاندان من چه آورده ای به کوه ها می گریختی و بر ریگ ها می خفتی و بانگ و فریاد بر می داشتی.» (34)

یزید از خطیب دربار خواست تا بر منبر رود و از امام حسین علیه السلام و حضرت علی علیه السلام بد بگوید و او طبق دستورش عمل کرد.

امام سجاد علیه السلام از گستاخی خطیب برآشفت و فرمود:

«خداوند جایگاهت را آتش دوزخ قرار دهد.»

هنگامی که سخنان خطیب مزدور به پایان رسید، امام سجاد علیه السلام خطاب به یزید گفت: «سخنگوی شما آن چه را خواست، به ما نسبت داد. به من هم اجازه بده تا با مردم سخن بگویم.»

ابتدا یزید رضایت نداد تا این که بنا به اصرار اطرافیان و حاضران در مجلس و یکی از فرزندان خلیفه، یزید به امام علیه السلام اجازه داد و گفت: منبر برو و از آن چه پدرت کرد، معذرت بخواه.
خطبه معروف امام عارفان

امام سجاد علیه السلام از پله منبر بالا رفت و خطبه ای را با نوای گرم توحیدی بیان کرد که در این جا به فرازی از آن خطبه می پردازیم:

«انا بن مکة و منی، انا بن الزمزم و الصفا; انا بن محمد المصطفی; انا بن علی المرتضی; انا بن فاطمة الزهراء …; (35)

من فرزند مکه و منایم; من فرزند زمزم و صفایم; من فرزند محمد مصطفایم; من فرزند علی مرتضایم; من فرزند فاطمه زهرایم … . »

امام زین العابدین همچنان به معرفی خویش ادامه داد، تا آن جا که صدای مردم به گریه بلند شد و ارکان کاخ یزید به لرزه درآمد و یزید از تحت تاثیر قرار گرفتن مردم سخت بیمناک شد، از این رو برای قطع کردن سخنان امام علیه السلام به مؤذن دستور اذان داد.

مؤذن دربار برخاست و با صدایی که همه می شنیدند، اذان گفت.

وقتی به اشهد ان محمدا رسول الله صلی الله علیه وآله رسید، امام که هنوز بر بالای منبر قرار داشت، خطاب به یزید فرمود: «ای یزید! این محمدصلی الله علیه وآله که هم اکنون نامش را مؤذن بر زبان آورد و به پیامبری او گواهی داد، جد توست یا جد من است؟ اگر بگویی پیامبرصلی الله علیه وآله جد توست، دروغ گفته ای و کفر ورزیده ای و اگر باور داری که پیامبرصلی الله علیه وآله جد من است، پس چرا و به چه جرمی خاندان او را کشتی؟» (36)

آری بزرگ مبلغ نهضت عاشورا رسالت خویش را به نحو شایسته ایفا نمود و چهره مجلس را با تبلیغ رسای خود دگرگون کرد و مجلس یزید با رسوایی خاندان بنی امیه و یزید بن معاویه پایان یافت.
بازتاب خطبه امام سجاد علیه السلام

سخنان بزرگ مبلغان اسلام; حضرت سجادعلیه السلام و زیبب کبری علیها السلام چنان در روحیه مردم شام تاثیر گذاشت که انقلاب به پا کرد. شامیان دریافتند کسانی که با چنین وضع فجیعی در کربلا شهید شدند، شورشی نبودند. آنان خاندان کسی هستند که یزید به نام وی بر مسلمانان حکومت می کند.

مؤذن دربار به یزید اعتراض کرد و با شگفتی پرسید: «تو که می دانستی این ها فرزندان پیامبر هستند، به چه علت آنان را کشتی و دستور دادی اموال آنان را غارت کنند؟» (37)

عالم یهودی که در مجلس یزید بود، پس از شنیدن سخنان امام سجادعلیه السلام از یزید پرسید: «این جوان کیست؟» یزید گفت: «فرزند حسین علیه السلام.» یهودی گفت: «کدام حسین؟…» آن قدر پرسید تا دانست این ها از خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هستند. حسین کسی است که مظلومانه در کربلا به شهادت رسیده و او فرزند دختر رسول الله صلی الله علیه وآله است. یزید را مورد سرزنش قرار داد و گفت: «شما دیروز از پیامبرتان جدا شدید و امروز فرزندش را کشتید!» (38)
عکس العمل یزید

یزید در برابر سرزنش دیگران مجبور شد تا از موضع جابرانه و ظالمانه خود دست بردارد و از آن چه نسبت به خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله انجام داده است، معذرت خواهی کند (39) و مسؤولیت شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش را به گردن فرماندار کوفه یعنی، عبیدالله بن زیاد پسر مرجانه بیندازد. (40) ضمن اظهار ندامت از عملکرد خود و لعنت بر پسر مرجانه، از امام سجادعلیه السلام می خواهد که اگر درخواست یا پیشنهادی دارد، بنویسد تا آن را انجام دهد. (41)

بدیهی می نماید که نخستین تقاضای امام سجادعلیه السلام و دیگر اسرای کربلا، سوگواری برای شهیدان به خاک آرمیده شان در سرزمین گلگون نینوا و بازگشت به شهر پیامبرصلی الله علیه وآله، مدینه، شهر خاطره های زنده شهیدانشان باشد.

مدت توقف امام سجادعلیه السلام واسرای خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله را در شام از ده روز تا یک ماه نوشته اند. (42)
شهادت امام سجاد علیه السلام

اسوه علم و حلم، امام زین العابدین علیه السلام، پس از یک عمر مجاهدت در راه خدا و پس از ابلاغ پیام عاشورا به جوامع بشری، به دست هشام و یا ولیدبن عبدالملک مسموم (43) و در (25 محرم سال 95 ه ق) به شهادت رسید و بدن مطهرش را در کنار تربت پاک امام حسن مجتبی علیه السلام در بقیع به خاک سپردند.

*************************************

پی نوشت ها:

1) طبقات ابن سعد، ج 5، ص 163; زندگانی امام زین العابدین، سید محسن امین، حسین وجدانی، ص 70.

2) ارشاد شیخ مفید، ص 254.

3) طبقات ابن سعد، ج 5، ص 163.

4) ریاض القدس بحدائق الانس، ج 2، ص 227.

5) مقتل الحسین، مقدم، ص 355 و بحار الانوار، ج 45، صص 114 و 196.

6) بحار الانوار، ج 45، ص 132.

7) ارشاد، ج 2، ص 123; انساب الاشراف، ج 3، ص 206 و امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 90.

8) ناسخ، ج 3، ص 30.

9) امام حسین و ایران، ص 480.

10) لهوف، صص 66 و 67.

11) همان.

12) زمر/ 42.

13) آل عمران/ 145.

14) تاریخ طبری، ج 4، ص 350; انساب الاشراف، ج 3، ص 206 و طبقات ابن سعد، ج 5، ص 757.

15) انساب الاشراف، ج 3، ص 206.

16) تاریخ طبری، ج 4، ص 252.

17) بحارالانوار، ج 45، ص 184.

18) امام حسین و ایران، صص 485 - 492.

19) همان.

20) ینابیع المودة، ص 352.

21) همان.

22) شوری/ 22.

23) اسراء/ 26.

24) انفال/ 41.

25) احزاب/ 33.

26) مقتل خوارزمی، صص 61 و 62 و احتجاج طبرسی، ج 2، ص 305.

27) امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 290.

28) سیر اعلام النبلا، ج 3، ص 216.

29) بحارالانوار، ج 45، ص 131.

30) حدید، 22 - 23.

31) شوری/ 30.

32) تاریخ طبری، ج 7، ص 376 و بلاذری، ج 2، ص 220.

33) بحارالانوار، ج 45، ص 175.

34) تاریخ ابن اثیر، ج 2، ص 86.

35) مقاتل الطالبین، ج 2، ص 121; احتجاج طبرسی، ج 2، ص 310 و مقتل خوارزمی، ج 2، ص 69.

36) همان.

37) ترجمه مقتل ابی مخنف، ص 197.

38) بحارالانوار، ج 45، ص 139.

39) طبقات ابن سعد، ج 5، ص 157.

40) ترجمه مقتل ابی مخنف، ص 198.

41) تاریخ طبری، ج 7، ص 378 و احتجاج، ج 2، ص 311.

42) امام سجادعلیه السلام، جمال نیایشگران، احمد ترابی، ص 135.

43) دلائل الامامه، ص 80 و فصول المهمة، ص 208.

موضوعات: امام سجاد علیه السلام از کربلا تا شهادت, سبک زندگی عاشورایی  لینک ثابت
 [ 10:58:00 ب.ظ ]




نماز امام زین العابدین علیه السّلام

حضرت زین العابدین علیه السلام علاقه شدیدی به نماز داشته اند و با اهتمام خاصی این عبادت بزرگ اسلامی را به جای می آوردند.

نماز امام زین العابدین علیه السّلام
چهار رکعت است که در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید صد مرتبه دعاء آن حضرت :
یا مَن اَظهَرَالجَمیلَ ، وَ سَتَرَ القَبیحَ ، یا مَن لَم یُؤاخِذ بِاالجَریرَةِ وَ لَم یَهتِکِ السِّترَ ، یا عَظیمَ العَفوِ ، یا حَسَنَ التَّجاوُزِ ، یا واسِعَ المَغفِرَةِ ، یا باسِطَ الیَدَینِ بِالرَّحمَةِ ، یا صاحِبَ کُلِّ نَجوی ، یا مُنتَهَی کُلِّ شَکوی ، یا کَریمَ الصَّفحِ ، یا عَظیمَ الرَّجآءِ ، یا مُبتَدِءاً بِالنِّعَمِ قَبلَ الستِحقاقِها ، یا رَبَّنَا وَ سَیِدَنَا وَ مَولانا ، یا غایَةَ رَغبَتِنا ، اَسئَلُکَ اللُّهُمَ اَن تُصَلیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمد

نماز دیگر: كه بنا به روایت قطب راوندی دو ركعت است، در هر ركعت بعد از حمد صد مرتبه آیه الكرسی خوانده می شود.

موضوعات: ​نماز امام زین العابدین علیه السّلام, سبک زندگی عاشورایی  لینک ثابت
 [ 10:53:00 ب.ظ ]




 

 ابوحمزه ثمالی می گوید:

 

امام زین العابدین در تاریکی شب، نان و نوای مستمندان را بر دوش می کشید

 

و به طور ناشناس آن را انفاق می کرد و می فرمود: «صدقه ی پنهانی، خشم الهی را فرو می نشاند»

موضوعات: ابوحمزه ثمالی می گوید:, سبک زندگی عاشورایی  لینک ثابت
 [ 10:47:00 ب.ظ ]




ویژگی های اخلاقی امام سجاد علیه السلام

بردباری

از جمله ویژگی های بارز امام سجاد علیه السلام شکیبایی وی در برابر ناگواری ها و گذشت نسبت به کسانی است که به او بی حرمتی یا جفا کرده بودند. در طول تاریخ همیشه کسانی بوده اند که گاه به دلیل ناآگاهی و زمانی برای دنیاپرستی و دنیاداری با اولیای الهی به ستیز برخاسته و آنان را آزار می داده اند.

روزی مردی علی بن الحسین علیه السلام را دید و زبان به اهانت گشود و سخت ناسزا گفت.

همراهان امام می خواستند او را تنبیه کنند، امّا امام مانع شد و فرمود: «متعرّض او نشوید!» سپس به آن مرد رو کرد و فرمود: «کار ما بیش از این ها بر تو پوشیده است، اگر نیازی داری بگو تا برآوریم». مرد از شکیبایی و بزرگواری و نیز لحن ملایم و محبت آمیز امام به شدتمتأثر شد. شرم سراسر وجودش را فرا گرفت تا آن جا که از خجالت دیگر نتوانست به صورت امام نگاه کند.امام بی درنگ دستور داد تا خدمتکارانش هزار درهم در اختیار او قرار دهند. پس از آن روز هرگاه آن مرد، امام را می دید، می گفت: «گواهی می دهم که تو از فرزندان رسول خدا و از خاندان وحی و نبوّت هستی».

 

گذشت و بخشایش

یکی از عموزاده های امام سجاد علیه السلام به نام «حسن بن حسن» با ایشان کدورتی پیدا کرده بود. روزی حسن وارد مسجد شد و امام زین العابدین علیه السلام را در آن جا دید. بی درنگ با پرخاش و تندگویی آن حضرت را آزرده خاطر ساخت. امام در برابر سخنان او کوچک ترین واکنشی از خود نشان نداده تا این که حسن از مسجد خارج شد.

شب هنگام، امام سجّاد علیه السلام به خانه اش رفت و به او فرمود. برادر! آن چه امروز در حضور اهل مسجد درباره ی من گفتی، اگر راست باشد، از خداوند می خواهم که مرا بیامرزد و اگر نسبت های ناروای تو به من دروغ باشد، از خداوند می خواهم که تو را بیامرزد. درود بر تو و رحمت و برکات خدا شامل حال تو باد!»

 

امام این سخنان را گفت و بیرون آمد.

حسن که هرگز چنین برخوردی را از امام انتظار نداشت و خود را برای شنیدن سخنان تند و کوبنده آماده کرده بود، به خود آمد و خود را در برابر کوهی از بزرگواری و شرافت یافت. شرمنده شد و با چشمی گریان در پی حضرت روان گردید و از امام پوزش طلبید. امام بر حالش رقت آورد و اطمینان داد که او را بخشیده است».2

 

فروتنی

امام زین العابدین علیه السلام پیوسته با فقیران هم نشین و هم خوراک می شد به گونه ای که یکی از آنان به حساب می آمد. امام با این رفتار به مردم می فهماند که خودبزرگ بینی در برابر ذات خداوند شایسته نیست؛ زیرا او آفریننده ی آسمان ها و زمین است. حضرت سجاد علیه السلام با آرامش و فروتنی راه می رفت و هرگز از مرز اعتدال خارج نمی شد.3

در مسافرت ها خود را به همراهانش معرّفی نمی کرد و هم پای آنان کار می کرد. در یکی از مسافرت ها که مانند همیشه به کار مشغول بود، یکی از آشنایان او را دید و به آنان گفت: «آیا این آقا را نمی شناسید؟ او علی بن الحسین علیه السلام است». آنان وقتی امام را شناختند، به پای حضرت افتادند و دست و پایش را بوسیدند. سپس از کوتاهی هایی که در حق او کرده بودند، پوزش طلبیدند.

امام روزی بر گروهی از جذامیان گذشت که بر سفره ای نشسته بودند و غذا می خوردند. آنان حضرت را به سفره ی خویش دعوت کردند. امام فرمودند: «اگر روزه دار نبودم، می پذیرفتم». ایشان هنگامی که به خانه رسید، دستور داد غذایی نیکو آماده کردند. سپس آنان را به افطار دعوت کرد و با آنان در غذا خوردن همراه شد.4

 

عفو در هنگام قدرت مندی

هشام بن اسماعیل، والی مدینه بود که در زمان فرمانروایی خویش بر امام سجاد علیه السلام بسیار ستم می کرد. سرانجام ولید او را از حکومت عزل کرد و منادیان ولید در مدینه ندا دادند:

هرکس که در زمان فرمانروایی هشام بر او ستم شده یا از او حقی ضایع گشته است، می تواند حق خود را از او طلب کند. هشام در این میان بیش از همه از جانب امام سجاد علیه السلام بیم داشت؛ زیرا در حق آن حضرت بسیار جفا کرده بود. اما بر خلاف تصوّر او، هنگامی که امام با وی روبه رو شد، بر او سلام کرد و از یاران خود نیز خواست تا متعرض او ـ که اکنون ضعیف و ناتوان است ـ نشوند. هم چنین امام به او اطمینان داد و فرمود: «ای هشام بن اسماعیل! تا می توانی رضایت مظلومان و بی پناهان را جلب کن و از ناحیه ی ما نگران نباش!».5

 

انفاق های پنهانی

ابوحمزه ثمالی متوفی 150 ه .ق می گوید: امام زین العابدین در تاریکی شب، نان و نوای مستمندان را بر دوش می کشید و به طور ناشناس آن را انفاق می کرد و می فرمود: «صدقه ی پنهانی، خشم الهی را فرو می نشاند».6

چنین بود که پس از شهادت ایشان، در هنگام غسل دادن دیدند پینه هایی بر پشت و شانه های حضرت وجود دارد. چون علت را پرسیدند، دریافتند که آن ها آثار کوله بار غذاهایی است که امام برای تهی دستان بر دوش می کشیده است.7یکی از پسرعموهای امام سجاد علیه السلام مستمند و نیازمند بود و امام همیشه در نهان و به طور ناشناس وی را کمک می کرد.

از آن جا که وی فرد امدادگر را نمی شناخت، همواره از آن حضرت گله مند بود که چرا به وی رسیدگی نمی کند؟ امام سجاد علیه السلام با وجود گلایه های او، هرگز خود را معرفی نکرد و نفرمود که آن امدادگر ناشناس من هستم تا این که امام بدرود حیات گفت. آن گاه پسرعموی گلایه گزار از واقعیت آگاه شد و در کنار قبر امام می گریست و عذرخواهی می کرد.8بسیاری از خانواده های محروم و نیازمند مدینه، شبان گاهان از بخشش های مردی ناشناس بهره مند می شدند و هرگز او را نشناختند مگر زمانی که علی بن الحسین علیه السلام در گذشت و دیگر کسی به سراغ آنان نیامد. آن گاه بود که دانستند آن امدادگر ناشناس، زین العابدین بوده است.

 

نفاق در تاریکی شب

سفیان بن عیینة از زهری نقل می کند:در شبی سرد و بارانی، علی بن الحسین را در کوچه های مدینه دیدم که مقداری آرد و هیزم بر پشت گرفته بود و به جایی می رفت. به آن حضرت گفتم: «ای پسر رسول خدا! چه بر دوش دارید؟» امام فرمود: «سفری در پیش دارم که توشه ی آن را آماده کرده ام و می خواهم در جای امنی قرار دهم».

عرض کردم: «آیا اجازه می دهید خدمتکار من شما را در حمل این آذوقه کمک کند؟»امام فرمود: «خیر». گفتم: «اجازه بدهید خودم شما را کمک کنم». امام باز فرمود: «خیر. چرا چیزی که در سفر به کار من می آید، خود، متحمّل نشوم؟ تو را به خدا سوگند! مرا تنها بگذار!»آن شب گذشت. چندی بعد خدمت امام رسیدم و پرسیدم: «سفر آن شب چگونه گذشت».

امام پاسخ داد: «آن سفر از آن سفرها که تو پنداشتی نبود. منظور من سفر آخرت بود و من خود را برای آن جهان آماده می کنم. با دوری از حرام، بخشش و انجام کارهای نیکو».9سفیان بن عیینه نیز می گوید: در یکی از روزها که امام علی بن الحسین علیه السلام عازم سفر حج بود، خواهرش سکینه ـ دختر حسین بن علی علیه السلام ـ هزار درهم به عنوان کمک هزینه ی سفر در اختیار وی نهاد، ولی هنگامی که امام به نزدیکی «حرّه» رسید، همه ی آن مبلغ را میان مستمندان تقسیم کرد.

 

اطعام نیازمندان

امام باقر علیه السلام می فرماید: چه بسیار مواردی که پدرم در کنار یتیمان و بینوایان می نشست و با دست خویش به آنان غذا می داد و برای آنان که عیالمند بودند، غذا می فرستاد.10امام صادق علیه السلام می فرماید: علی بن الحسین علیه السلام در روزهایی که روزه داشت، گاه خود غذا می پخت و هنگام افطار، غذا را به خانه ی نیازمندان می فرستاد. بسیار رخ می داد که برای خود ایشان، غذایی باقی نمی ماند و با نان و خرما افطار می کرد.

برخورد امام با نیازمندان، برخورد فردی توان مند و برتر با فردی زیردست و منّت پذیر نبود، بلکه می کوشید تا هنگام رفع نیاز مستمندان، آنان دچار حقارت نشوند. از این رو، پیش از اظهار نیاز، به آنان کمک می کرد و می فرمود:آفرین بر کسی که توشه ی مرا به سوی آخرتم بر دوش کشد و مرا یاری دهد.

 

عبادت های امام سجّاد علیه السلام از زبان امام صادق علیه السلام

امام صادق علیه السلام در توصیف عبادت های امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمود: «در امّت اسلامی هیچ کس نتوانست همانند رسول خدا به عبادت اهتمام ورزد جز علی بن ابی طالب علیه السلام. او چنان عبادت می کرد که گویی بهشت و دوزخ را می بیند». آن گاه فرمود: «در میان اهل بیت امیرالمؤمنین، شبیه ترین فرد به او زین العابدین علیه السلام می باشد؛ زیرا چنان در عبادت پیش تاز بود که فرزندش امام باقر علیه السلام در او خیره شد و اثر عبادت را در چهره اش آشکار یافت و از مشاهده ی حال پدر گریست. امام سجاد علیه السلام که علت گریستن فرزند را دریافته بود، فرمود: آن نامه و صحیفه ای را که عبادت های علی علیه السلام در آن ثبت شده است، بیاور!

امام باقر علیه السلام نامه را به پدر داد و آن حضرت مشغول مطالعه شد. پس از لختی مطالعه، درنگ کرد و آهی عمیق از سینه برآورد و گفت: کیست که بتواند مانند امیرالمؤمنین علیه السلام آن همه عبادت خدا کند».12درباره ی آن حضرت نقل کرده اند که در هر شبانه روز، هزار رکعت نماز می گزارد. وقتی به امام سجاد علیه السلام گفتند که شما بیش از جدّتان علی علیه السلام عبادت می کنید، امام اظهار داشت: «من در عمل یک روز علی علیه السلام نگریستم و تأمل کردم، دریافتم که نمی توانم در طول یک سال اعمالی انجام دهم که با عمل یک روز علی علیه السلام برابری کند».البته ممکن است منظور حضرت، عبادت از منظر کمّی نبوده بلکه به جنبه ی کیفی و ارزشی آن اشاره داشته باشد. چنان که این معنا از برخی روایات دیگر نیز استفاده می شود و به ویژه روایاتی که از برتری ضربت علی علیه السلام در روز جنگ خندق بر عبادت جن و انس خبر می دهند.13

 

نماز امام سجاد علیه السلام

امام سجّاد علیه السلام چون وضو می گرفت و خود را برای نماز آماده می کرد، رنگ رخسارش دگرگون می شد و چون از علت آن می پرسیدند، پاسخ می داد: آیا می دانی که می خواهم به آستان چه بزرگی راه یابم و در برابر چه مقامی قرار بگیرم»14. بارها می دیدند که امام زین العابدین علیه السلام وضو گرفته و برای رسیدن وقت نماز به انتظار نشسته است.در این حال از شدّت خضوع در برابر حق و احساس بندگی به درگاه او، آثار نگرانی در صورتش ظاهر بود.

 

طاووس بن کیسان یمانی از تابعین مشهور و از اصحاب امام زین العابدین علیه السلام می گوید:

«در حجر اسماعیل، امام را دیدم که سرگرم عبادت و مناجات با پروردگار بود. وقتی به نماز می ایستاد، رنگ چهره اش گاه زرد و گاه گلگون می گشت. بیم از خدا در اندامش متجلی بود و چنان نماز می گزارد که گویی آخرین نماز اوست. چون به سجده می رفت، تا دیر زمان در سجده می ماند و چون سر بر می داشت، قطرات عرق بر بدنش جاری بود. هماره تربت سیدالشهداء علیه السلام همراه داشت و جز بر آن پیشانی نمی نهاد».15

 

سجده های سیدالساجدین

زیادی سجده ها و تداوم هر سجده ی امام علی بن الحسین علیه السلام سبب گردید که آن حضرت را «سیدالساجدین» لقب دهند. بر اثر این سجده های طولانی و فراوان، پوست پیشانی ایشان زبر شده بود.امام باقر علیه السلام می فرماید: پدرم هیچ نعمتی را به یاد نمی آورد مگر این که با یاد کردن آن به درگاه خداوند سجده می گذارد.

هنگام قرائت قرآن چون به آیه های سجده می رسید، نیز به وقت خطر و احتمال رخداد حادثه ای ناگوار و هم چنین پس از پایان نمازهای فریضه یا هر گاه که موفق می شد خدمتی انجام دهد و میان دو مؤمن را اصلاح کند، سر به سجده می گذاشت و خداوند را سپاس می گزارد».16یکی از خدمتکاران آن حضرت می گوید:«روزی مولایم به سوی صحرا رفت و من همراه او بودم. در گوشه ای از صحرا به عبادت پرداخت.

به هنگام سجده، سر را بر سنگ های ریز و درشت می نهاد و با گریه و تضرّع خدا را یاد می کرد. کوشیدم تا صدای حضرت را بشنوم. آن روز شمردم که امام در سجده ی خویش هزار مرتبه گفت: «لااله الااللّه حقا حقا، لااله الاّاللّه تعبّدا و رقّا، لااله الااللّه ایمانا و تصدیقا».چون امام از سجده سر برداشت، صورت و محاسن او به اشک هایش آغشته بود

 

جلوه های معنوی امام سجّاد در مراسم حجّ

تاریخ نگاران برای امام سجاد علیه السلام بیست سفر حج ثبت کرده اند، آن هم سفرهایی که در آن، حضرت فاصله ی میان مکّه و مدینه را پیاده پیموده است. امام در این سفرها، مرکب به همراه داشت، ولی مصمّم بود تا طریق خانه ی خدا را با پای خویش بپیماید و در مسیر محبوب، از وجود خود مایه بگذارد.

عرفان و عشق حضرت سجاد علیه السلام به پروردگار بر تمامی اعمال عبادی او پرتوافکن بود و به همه ی زندگی وی صبغه ی الهی و جلوه ای معنوی می بخشید.

وقتی آن حضرت لباس احرام می پوشید، از یاد خدا و جلال او، رنگ چهره اش تغییر می کرد و چنان در جذبه ی معنویت حق قرار می گرفت که از گفتن «لبیک» نیز ناتوان می شد. همراهان ایشان با دیدن این حالت به شدت تحت تأثیر قرار می گرفتند و می پرسیدند: «چرا لبیک نمی گویید؟» امام پاسخ می داد: «بیم آن دارم که لبیک بگویم، ولی خداوند در جوابم ندا دهد: لالبّیک».

**********************************************************

پی نوشت ها:

1ـ امام سجاد علیه السلام، جمال نیایشگران، ص 2.

2ـ مناقب، ج 4، ص 158. ر.ک: امام سجّاد، جمال نیایش گران.

3ـ مشکاه الانوار، ص 205.

4ـ الکافى، در حاشیه ى مرآة العقول، ج 2، ص 130، باب التواضع.

5ـ ارشاد، ج 2، ص 146.

6ـ بحارالانوار، ج 46، ص 88.

7ـ خصال صدوق، ص 517.

8ـ کشف الغمة، ج 2، ص 303.

9ـ علل الشرایع، ص 231.

10ـ علل الشرایع، ص 231.

11ـ تذکره الخواص، ص 184.

12ـ اعلام الورى، ص 255.

13ـ امام سجاد، جمال نیایشگران، ص 62.

14ـ ارشاد، ج 2، ص 163.

15ـ سیراعلام النبلاء، ج 4، ص 393 ـ 394.

16ـ اعلام الورى، ص 256.

17ـ احقاق الحق، ج 12، ص 26.

18ـ ارشاد، ج 2، ص 146.

19ـ تهذیب التهذیب، ج 7، ص 305.

موضوعات: ویژگی های اخلاقی امام سجاد علیه السلام, سبک زندگی عاشورایی  لینک ثابت
 [ 10:41:00 ب.ظ ]




نتایج دعا

 

«أَلْمُؤْمِنُ مِنْ دُعائِهِ عَلى ثَلاث: إِمّا أَنْ یُدَّخَرَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُعَجَّلَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُدْفِعَ عَنْهُ بَلاءً یُریدُ أَنْ یُصیبَهُ.»:

مؤمن از دعایش سه نتیجه مى گیرد:

۱ـ یا برایش ذخیره گردد،

۲ـ یا در دنیا برآورده شود،

۳ـ یا بلایى را که خواست به او برسد، از او بگرداند.

موضوعات: ​​نتایج دعا  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ب.ظ ]




 

ای کاش پر شود عوض اشک چشم ما

از خون ساق پای تو یا زین العابدین

در حیرتم که از چه به زنجیر بسته شد

دست گره گشای تو یا زین العابدین

شهادت امام سجاد(ع) تسلیت باد

موضوعات: شهادت امام سجاد(ع) تسلیت باد, سبک زندگی عاشورایی  لینک ثابت
 [ 10:26:00 ب.ظ ]




بسم رب الشهدا
موضوعات: مهدی جان, بسم رب الشهدا  لینک ثابت
 [ 10:17:00 ب.ظ ]