موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره هود / تفسیر نور


آيه 1
‏متن آيه : ‏
‏ الَر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏الف . لام . را . ( اين قرآن ) كتاب بزرگواري است كه آيه‌هاي آن ( توسّط خدا ) منظّم و محكم گرديده است ( و لذا تناقض و خلل و نسخي بدان راه ندارد ) و نيز آيات آن از سوي خداوند ( جهان ) شرح و بيان شده است كه هم حكيم است و هم آگاه ( و كارهايش از روي كارداني و فرزانگي انجام مي‌پذيرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الر » : الف . لام . را ( نگا : بقره / 1 ) . « أُحْكِمَتْ » : محكم و استوار و متقن و منظّم گرديده است . « ثُمَّ » : علاوه از آن . سپس . با توجّه به معني اوّل بيانگر ترتيب اخباري ، و با توجّه به معني دوم ، بيانگر ترتيب زماني است . « فُصِّلَت » : شرح و بيان شده است . تدريجاً سوره سوره و آيه آيه برحسب وقائع و مصالح نازل شده است ( نگا : إسراء / 106 ، فرقان / 32 ) . همچون گردنبند ، درّ و گوهرهاي دلائل توحيد ، احكام ، مواعظ ، قصص ، صفات حق تعالي ، و وعد و وعيدها در آن به رشته كشيده شده است و با الفاظ زيبا و معاني والا آراسته و پيراسته گشته است . « مِن لَّدُنْ » : از جانب . از سوي .‏

آيه 2
‏متن آيه : ‏
‏ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنَّنِي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! بديشان بگو : ) اين كه جز خدا را نپرستيد . بيگمان من از سوي خدا بيم دهنده ( كافران به عذاب دوزخ ) و مژده‌دهنده ( مؤمنان به نعمت بهشت ) هستم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلاّ » : اين كه نه . تا اين كه نه . « أَلاّ تَعْبُدُوا » : مفعول به فعل مقدّر ( قُلْ ) در اوّل آن است . معني بالا با توجّه بدين نكته است . امّا اين جمله مي‌تواند علّت دو فعل ( اُحْكِمَتْ . . . فصّلت ) در آيه قبلي باشد كه معني چنين مي‌شود : تحكيم و تفصيل آيات ، به زبان حال . يعني به زبان برهان و استدلال ، شما را فرياد مي‌دارند كه جز خدا را نپرستيد .‏

آيه 3
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَاعاً حَسَناً إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اين كه از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد و به سوي او برگرديد كه خداوند ( به سبب استغفار صادقانه و توبه مخلصانه ) شما را تا دم مرگ به طرز نيكوئي ( از مواهب زندگي اين جهان ) بهره‌مند مي‌سازد ، و ( در آخرت برابر عدل و داد خود ) به هر صاحب فضيلت و احساني ( پاداش ) فضيلت و احسانش را مي‌دهد . اگر هم پشت بكنيد ( و از ايمان به يزدان و طاعت و عبادت خداوند رحمن روي بگردانيد ، بر رسولان پيام باشد و بس ) من بر شما از عذاب روز بزرگي ( كه روز قيامت است ) بيمناكم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَتاعاً » : بهره‌مند ساختن . مفعول مطلق از غير لفظ فعل است ، از قبيل ( أَنبَتَكُم مِّنَ الأرْضِ نَبَاتاً ) يا به معني كالا و مفعولٌ‌به است ( نگا : نوح / 10 ، 11 ، 12 ) . « أَجَلٍ مُّسَمّيً » : پايان عمر با فرا رسيدن مرگ . پايان عمر جهان . « ذِي فَضْلٍ » : محسن . نيكوكار . « فَضْلَهُ » : پاداش احسان و نيكوكاريش . مرجع ضمير ( هُ ) مي‌تواند خدا باشد ، يعني خداوند از فضل خود بدو مي‌دهد . « تَوَلَّوْا » : پشت بكنيد و روي بگردانيد . اصل آن ( تَتَوَلَّوْا ) است .‏

آيه 4
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَى اللّهِ مَرْجِعُكُمْ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏برگشت شما به سوي خدا است ، و خدا بر هر چيزي توانا است . ( او است كه به شما زندگي مي‌بخشد و شما را مي‌ميراند و دوباره جان به پيكرتان ميدواند و براي حساب و كتاب در قيامت جمعتان مي‌گرداند و به دوزخ يا بهشتتان مي‌رساند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَرْجِع‌ » : مصدر ميمي و به معني رجوع است .‏

آيه 5
‏متن آيه : ‏
‏ أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُواْ مِنْهُ أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هان ! ( برخي از ) آنان ، كينه و دشمني ( پيغمبر و مؤمنان ) را به دل مي‌گيرند و سعي مي‌كنند تا آن را از خدا پنهان دارند ! هان ! آنان هنگامي كه با جامه‌ها خويشتن را مي‌پوشانند ( و رازها به همديگر مي‌گويند و نيرنگها مي‌جويند تا با آشكار شدن كارشان رسوا نشوند ) خداوند از آنچه نهان مي‌دارند و از آنچه آشكار مي‌سازند ( به طور يكسان ) باخبر و آگاه است . چرا كه او آگاه از رازهاي سينه‌ها است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَثْنُونَ » : خم مي‌كنند و پيچ مي‌دهند . در هم مي‌پيچند و پنهان مي‌دارند . از ماده ( ثني ) . « يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ » : سينه‌هايشان را مي‌پيچانند و خميده و دولايش مي‌گردانند . مراد پنهان داشتن كارها و مخفي كردن رازها است . « يَسْتَغْشُونَ » : حجاب و پرده مي‌گردانند . « يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ » : با جامه‌هايشان خويشتن را مي‌پوشانند ( نگا : نوح / 7 ) . « ذَاتِ الصُّدُورِ » : ( نگا : مائده / 7 ) .‏

آيه 6
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هيچ جنبنده‌اي در زمين نيست مگر اين كه روزيِ آن ، بر عهده خدا است ( و خدا روزي مناسب هر يك را در بحر و برّ مي‌رساند ) و محلّ زيست ( دوران حيات ) و محلّ دفن ( پس از ممات ) او را مي‌داند . همه اينها در كتاب روشني ( به نام لوح محفوظ ، موجود و مضبوط ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« دَآبَّةٍ » : جانور . جنبنده . شامل‌انسان هم مي‌گردد ( نگا : بقره‌ / 164 ) . « مُسْتَقَرّ » : قرارگاه . محلّ زيست . « مُسْتَوْدَع‌ » : آرامگاه . محلّ دفن . « كِتَابٍ مُّبِينٍ » : نوشته آشكار . كتاب روشن . مراد لوح محفوظ است ( نگا : انعام / 59 ) .‏

آيه 7
‏متن آيه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا آن كسي است كه آسمانها و زمين را در شش دوره بيافريد و ( پيش از آن ، جهان هستي جز موادّ مذاب گازي شكل گسترده در گستره گيتي نبود ، و اين جهان هستي و پاي ) تخت قدرت خدا بر ( اين ماده عظيم به ظاهر ) آب ، قرار داشت . ( اين آفرينش سترگ و شگفت را بدين خاطر ساخت ) تا شما را بيازمايد ( و معلوم شود ) كه چه كساني از شما كارهاي نيكو مي‌كنند ( و چه افرادي از شما كارهاي بد مي‌كنند ) . اگر به آنان بگوئي شما بعد از مرگ برانگيخته مي‌شويد ( و زندگي دوباره پيدا مي‌كنيد ) كافران ( از روي شگفت ) مي‌گويند ( چيزي را مي‌گوئي باوركردني نيست و واقعيّت ندارد ؛ بلكه ) اين يك جادوگري آشكاري است ( كه خردها را به بازيچه مي‌گيرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سِتَّةِ أيَّامٍ » : شش دوره ( نگا : اعراف / 54 ، يونس / 3 ) . « عَرْش‌ » : قوام كار . تخت سلطنت كه مراد تصرّف و قدرت است . موجود ناشناخته‌اي كه فراتر از درك و علم انسانها است ( نگا : اعراف / 54 ، توبه / 129 ، يونس‌ / 3 ) . مجموعه جهان هستي ، چرا كه تخت قدرت يزدان محيط بر همه جهان است . « الْمَآءِ » : آب . شايد مراد موادّ مذاب و آبگونه‌اي باشد كه در آغاز جهان ، به صورت گازهاي فوق العاده فشرده در پهنه كائنات پراكنده بوده است ( نگا : انبياء / 30 ، فصّلت / 11 ) . « مَبْعُوثُونَ » : برانگيختگان . زنده‌شدگان . « سِحْر » : جادو . در اينجا مراد سخن عاري از حقيقت و گفتار بي‌اساس ، و به تعبير ديگر ، حُقّه و كلك است .‏

آيه 8
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلاَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر عذاب را تا مدّت زمان محدودي ( كه پايان عمر جهان و آغاز قيامت است ) به تأخير اندازيم ، ( از روي استهزاء ) مي‌گويند : چه چيز مانع آن ( از رسيدن به ما الآن ) شده است‌ ؟ ( اگر وعده خدا راست است ، عذاب را همين الآن بر سر ما بياورد و ما را مهلت ندهد ) . هان ! روزي عذاب به سراغ آنان مي‌آيد و ديگر از ايشان دور نمي‌گردد ( و دست از سرشان برنمي‌دارد ) وچيزي را كه در ( دنيا ) مسخره مي‌كردند ، از هر سو دربرشان مي‌گيرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُمَّةٍ » : مدّتي از زمان ( نگا : يوسف / 45 ) . « مَعْدُودَةٍ » : اندك . كم ( نگا : يوسف / 20 ) . « يَحْبِسُهُ » : آن را باز مي‌دارد و به تأخير مي‌اندازد . « يَوْمَ » : روزي . مراد قيامت است . « مَصْرُوف‌ » : برگردانده . دفع شده . « حَاقَ بِهِمْ » : آنان را فرو گرفت . ايشان را احاطه كرد .‏

آيه 9
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُوسٌ كَفُورٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر از سوي خود به انسان نعمتي بچشانيم ( و مثلاً روزي فراوان و صحّت و امنيّت برسانيم و بنا به حكمتي ) سپس آن را از او بگيريم و بستانيم ، بسيار نااميد ( از برگشت دوباره اين نعمت به خود ) و ناسپاس ( در برابر ساير نعمتهاي ديگر ) مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَذَقْنَا » : چشانديم . « رَحْمَةً » : احسان . نعمت كه از رحمت سرچشمه مي‌گيرد . « نَزَعْنَا » : سلب كرديم . به در آورديم . بازپس گرفتيم . « يَؤُوسٌ » : بسيار نااميد و مأيوس . « كَفُورٌ » : بسيار ناشكر و ناسپاس .‏

آيه 10
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاء بَعْدَ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر بعد از ناخوشي و زيان و ضرري كه به انسان رسيده است ، خوشي و نعمت و منفعتي بدو برسانيم ، مي‌گويد : بديها و سختيها از من به دور شده‌اند ( و مشكلات و ناراحتيها ديگر هرگز برنمي‌گردند . دوباره دچار سُرور و غرور بيجا مي‌گردد و ) بسي شادان ( از متاع دنيا ) و نازان ( بر ديگران ) مي‌شود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَعْمَآءَ » : نعمت . « ضَرَّآءَ » : شدّت . ناخوشي . « مَسَّتْهُ » : بدو رسيده است . دامنگيرش شده است . « السَّيِّئَات » : بديها . مصائب و بلايا . « فَرِحٌ » : شادمان . « فَخُورٌ » : بسيار فخرفروش ( نگا : نساء / 36 ) .‏

آيه 11
‏متن آيه : ‏
‏ إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر كساني كه ( به هنگام شدائد ) شكيبائي كنند ، و ( در وقت خوشي و ناخوشي و ثروتمندي و مستمندي ) كارهاي شايسته و بايسته انجام دهند ، بيگمان آنان بخشايش ( يزدان شامل گناهانشان مي‌گردد ) و پاداش بزرگي ( در برابر اعمال صالحه ) دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إلاَّ الَّذِينَ . . . » : عيبهاي مذكور را تنها كساني ندارند كه . . .‏

آيه 12
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَن يَقُولُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنزٌ أَوْ جَاء مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِيرٌ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! براي خوشنودي مشركان تلاش مكن . آنان نمي‌خواهند ايمان بياورند . اگر براي ارضاء آنان بكوشي ) چه بسا تو برخي از چيزهائي را كه به تو وحي مي‌شود ( از قبيل آياتي كه درباره نكوهش معبودهاي دروغين ايشان است ) فروگذاري و از ( تبليغ ) آن ( به مشركان ) دلتنگ و ناراحت شوي‌ ؟ زيرا كه نكند ( آن را تكذيب كنند و مانند هميشه ) بگويند : چرا گنجي رايگان بدو ارمغان نمي‌گردد ، يا اين كه او با فرشته‌اي نمي‌آيد ( تا صحّت نبوّت وي را به ما اعلام نمايد . اي پيغمبر ! ) تو تنها بيم‌دهنده ( كافران و مژده‌رسان مؤمنان ) هستي ( و وظيفه تو تبليغ كلام آسماني است وبس ) و خداوند مطّلع و مراقب هرچيزي است ( و از احوال تو و احوال ايشان آگاه است و اعمال همگان را مي‌پايد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَعَلَّ » : در اينجا براي استفهام انكاري است و معني نهي دارد ( نگا : كهف / 6 ، شعراء / 3 ) . « ضَآئِقٌ » : دلتنگ . غمگين . « أَن يَقُولُوا » : از ترس اين كه نگويند كه . تا نگويند كه . « كَنزٌ » : گنج . مراد مشركان ، گنج بادآورده و رايگاني است كه دالّ بر صدق نبوّت پيغمبر باشد ( نگا : فرقان / 8 ) . « نَذِيرٌ » : بيم‌دهنده ( نگا : رعد / 7 ، نازعات / 45 ) . « وَكِيلٌ » : مطّلع . مراقب . پيغمبر از آنجا كه انسان بوده است ، تبليغ مطالبي براي او مشكل و ناراحت‌كننده بوده است ، ولي كوچكترين تعلّلي در كار تبليغ نداشته است . البتّه اگر ياري و مددالهي نبود ، دچار چنين لغزشي مي‌شد ( نگا : اسراء / 74 ) .‏

آيه 13
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بلكه ( مشركان پا از درخواست گنج رايگان و نزول فرشتگان بالاتر مي‌گذارند و ) مي‌گويند : ( محمّد خودش قرآن را تأليف كرده است و ) آن را به دروغ به خدا نسبت مي‌دهد ! بگو : ( اگر اين قرآن را انساني چون من نوشته است ) شما ( هم ) ده سوره دروغين همانند آن را ( بنويسيد و براي ما ) بياوريد و غير از خدا هركس را كه مي‌توانيد دعوت كنيد ( و به ياري خود بطلبيد ) اگر ( در ادّعاي خويش ) راستگوئيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« اَمْ » : يا . بلكه . « مِثْلِهِ » : مانند آن . مِثْل صفت اوّل ( سُوَرٍ ) است و با موصوف خود مي‌تواند مطابقت بكند يا نكند ( نگا : مؤمنون / 47 ، اعراف / 194 ) . « مُفْتَرَيَاتٍ » : به هم بافته‌ها . ساخته‌هاي دروغين . صفت دوم ( سُوَرٍ ) است . « مِن دُونِ اللهِ » : سواي خدا . جار و مجرور متعلّق به فعل ( أُدْعُوا ) است .‏

آيه 14
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أُنزِلِ بِعِلْمِ اللّهِ وَأَن لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( اي مشركان ! ) اگر ( كساني را كه براي ياري در اين كار دعوت مي‌كنيد ) پاسخ شما را ندادند ( و استدعاي شما را نپذيرفتند ، چرا كه از انجام آن ناتوانند ) بدانيد كه اين قرآن با آگاهي الله و وحي خدا نازل شده است ( و از علم الهي سرچشمه گرفته است ) و معبودي جز خدا نيست ( و نزول اين آياتِ معجز ، دليلي و نشاني بر اين حقيقت است ) . پس آيا اسلام را مي‌پذيريد و فرمانبردار خدا مي‌گرديد ؟ ( بايد كه تسليم شويد اگر طالب حقّ مي‌باشيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ . . . » : مرجع ضمير ( و ) در اين فعل به ( مَنْ ) در آيه قبلي ، يعني مدعوّين مشركان جهت ياري ايشان برمي‌گردد ، و ضمير ( كُمْ ) به خود مشركان مخاطب ، امّا اگر مرجع ( و ) ، مشركان مخاطب ، و مرجع ( كُمْ ) ، پيغمبر و مؤمنان باشد ، معني چنين مي‌شود : اگر مشركان دعوت شما مسلمانان را اجابت نكردند و حاضر نشدند لااقل ده سوره همانند اين سوره‌ها را بياورند ، شما مؤمنان بدانيد كه اين ضعف و ناتواني نشانه آن است كه اين آيات از علم الهي سرچشمه گرفته است ، و . . . ( نگا : قصص / 50 ) . « أُنزِلَ بِعِلْمِ اللهِ » : نازل شده است با دانش خدا نه با دانش محمّد يا ديگران ( نگا : نساء / 166 ، هود / 49 ) .‏

آيه 15
‏متن آيه : ‏
‏ مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏كساني كه ( تنها ) خواستار زندگي دنيا و زينت آن باشند ( و جز خوردن و نوشيدن و اموال و اولاد را طالب نبوده و چشم‌داشتي به آخرت نداشته باشند ، برابر سنّت موجود در پيكره هستي ، پاداش دسترنج و ) اعمالشان را در اين جهان بدون هيچ گونه كم و كاستي به تمام و كمال مي‌دهيم ( چرا كه مدار اين جهان بر اعمال استوار است‌ ؛ نه بر نيّات و مقاصد ، و بر اين خوان يغما چه دشمن چه دوست ) وحقي از آنان در آن ضايع نمي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَن كَانَ يُرِيدُ . . . » : ( نگا : اسراء / 18 ، شوري / 20 ) . « زينَتَها » : ( نگا : آل‌عمران / 14 ) . « لا يُبْخَسُونَ » : حقّي از آنان ضايع نمي‌گردد و نتيجه اعمالشان نقصان نمي‌بيند .‏

آيه 16
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كسانيند كه در آخرت جز آتش دوزخ بهره و سهمي ندارند ، و آنچه در دنيا انجام مي‌دهند ، ضايع و هدر مي‌رود ( و بي‌اجر و پاداش مي‌شود ) و كارهايشان پوچ و بيسود مي‌گردد ( هرچند كه اعمالشان به ظاهر انساني و مردمي و عبادي باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَبِطَ » : هدر رفت . پوچ و بي‌ثمر شد ( نگا : بقره / 217 ، آل‌عمران / 22 ) .‏

آيه 17
‏متن آيه : ‏
‏ أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إَمَاماً وَرَحْمَةً أُوْلَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا كسي كه دليل و برهان روشني ( به نام فطرت و عقل سليم ) از سوي پروردگار خود دارد ( و با نور آن به آفاق و انفس مي‌نگرد و به وجود آفريدگار جهان پي مي‌برد ) و گواهي از جانب خدا ( به نام قرآن ) به دنْبال آن مي‌آيد ( و بر صدق دريافت عقل او از جهان ، شهادت مي‌دهد و برداشت وي را تصديق مي‌نمايد ) و قبل از قرآن ( هم جملگي كتابهاي آسماني ، اين راه را تأييد كرده‌اند و در اين مسير رفته‌اند ، از آن جمله تورات ، يعني ) كتاب موسي كه رهبر و رحمت بوده است ، ( آيا چنين كساني با افرادي برابرند كه با چشم خرد به ملكوت جهان نمي‌نگرند ، و به كتابهاي آسماني و پيغمبران الهي گوش دل فرا نمي‌دهند ، و جز به فكر دنيا نبوده و گمراه بسر مي‌برند و گمراه مي‌ميرند ؟ ) . آنان ( كه درباره كائنات مي‌انديشند و با چراغ عقل پروردگار خود را مي‌يابند و تاريخ انبياء و گذشتگان را پيش چشم مي‌دارند ) بيگمان به قرآن ايمان مي‌آورند ( چرا كه آن را با ديد جهان‌بين و بينش حقّگراي خويش همگام و همنوا مي‌بينند ) . هركس از گروهها ( و طوائف گمراه كه دشمن حق و حقيقت و اديان و انبياء خدايند ) به قرآن ايمان نياورد ، ميعادگاه او آتش است ( و جملگي گمراهان گريزان از نور قرآن ، در آتش سوزان دوزخ گرد مي‌آيند و چه بد جايگاهي است ! اي پيغمبر ! ) درباره قرآن شكّ و گماني به خود راه مده . قرآن حق است و از سوي پروردگارت آمده است ، ولي بيشتر مردم ( حق را نمي‌پذيرند و به چيزي كه بايد ايمان داشت ) ايمان نمي‌آورند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيِّنَةٍ » : دليل و برهان روشن . بيانگر حق و باطل و جداسازنده آن دو از يكديگر . در اينجا مراد فطرت خداجو و عقل سليم است . « يَتْلُوهُ » : به دنبال آن مي‌آيد . « شَاهِدٌ » : گواه . مراد قرآن است . « مِنْهُ » : مرجع ضمير ( هُ ) واژه ( رَبّ ) است . « مِن قَبْلِهِ » : پيش از قرآن . مرجع ( هِ ) واژه ( شاهِدٌ ) است . « إِمَاماً » : مقتدي . راهنما . حال ( كِتابُ ) است . « اُوْلئِكَ » : آنان . مراد افراد برحق و با ايمان است . مفرد آمدن ( مَنْ ) در آغاز آيه ، و جمع آمدن ( أولئِكَ ) در وسط آن ، با توجّه به لفظ و معني موصول است . « بِهِ » : به قرآن . « الأحْزَابِ » : جمع حِزْب ، گروه‌ها و دسته‌ها . در اينجا مراد همه طوائف و قبائل و كساني است كه كفر و ضلال آنان را به هم مربوط مي‌سازد و در يك صف قرار مي‌دهد . « مَوْعِد » : وعده‌گاه . مراد جايگاه و قرارگاه است . « مِرْيَةٍ » : شكّ و ترديد .‏

آيه 18
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِباً أُوْلَئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الأَشْهَادُ هَؤُلاء الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَى رَبِّهِمْ أَلاَ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه كسي ستمگرتر از كسي است كه به خدا دروغ بندد ؟ ! ( كساني كه به خدا دروغ مي‌بندند و چيزهائي را بدو نسبت مي‌دهند كه از او نيست ، در قيامت به گونه خاصّي ) آنان به پروردگارشان عرضه مي‌گردند ( و در دادگاه عدل الهي به‌سان مي‌شوند ) و گواهان ( حاضر در آنجا ، اعم از پيغمبران و فرشتگان و غيره بر آنان گواهي مي‌دهند و ) مي‌گويند : اينان بر پروردگار خود دروغ بسته‌اند ( و لذا زشت‌ترين گناه و رسواكننده‌ترين ستم را مرتكب شده‌اند ) . هان ! نفرين خدا بر ستمگران باد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأشْهَادُ » : جمع شَهيد يا شاهِد ، مثل أشْراف و شَريف ، و أَصْحاب و صاحِب ، گواهان . مراد پيغمبران ( نگا : نساء / 41 ) و مؤمنان ( نگا : بقره / 143 ) و فرشتگان ( نبأ / 38 ) و اعضاء بدن ( نگا : نور / 24 ) است . « أَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَي الظَّالِمِينَ » : هان ! نفرين خدا بر ستمكاران باد . بدانيد كه نفرين خدا ستمكاران را دربر مي‌گيرد .‏

آيه 19
‏متن آيه : ‏
‏ الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجاً وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن ستمكاراني كه ( مردمان را ) از راه خدا باز مي‌داشتند ، و ( بر راستاي خداشناسي سدها و مانعها ايجاد مي‌كردند ، و در دلهاي مردمان شكّها و گمانها مي‌انداختند تا آنان را منحرف سازند و بديشان ) راه خدا را كج و نادرست نشان دهند ، و آناني كه به آخرت كفر مي‌ورزيدند ( و به جهان ديگر ايمان نداشتند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الَّذِينَ » : صفت واژه ( الظَّالِمِينَ ) در آيه قبلي است . « يَبْغُونَهَا عِوَجاً » : آن را كج مي‌خواهند . يعني هميشه در صدد آن هستند كه جاده مستقيم الهي را كج نشان دهند و نادرست جلوه بنمايند .‏

آيه 20
‏متن آيه : ‏
‏ أُولَئِكَ لَمْ يَكُونُواْ مُعْجِزِينَ فِي الأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا كَانُواْ يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُواْ يُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اين كافران ) چنان نيستند كه آنان بتوانند ( خدا را از عذاب رساندن به خود ) در دنيا ناتوان و درمانده سازند ( و از قلمرو قدرت او خارج شوند . اگر خدا بخواهد ايشان را گرفتار عذاب و بلائي كند ) آنان بجز خدا ياور و فريادرسي ندارند ( كه ايشان را از عذاب و بلاي آسماني برهاند . در آخرت هم به سبب عصيان و طغيانشان ) عذابشان چندين برابر مي‌گردد ( و پيوسته افزونتر و افزونتر مي‌شود . چرا كه در دنيا ) آنان نمي‌توانستند ( نشانه‌هاي خداشناسيِ پخش در آفاق و انفس را ) ببينند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الأرْض‌ » : زمين . مراد دنيا است . « أَوْلِيَآءَ » : ياران و مددكاران . آلهه و معبودان . « مَا كَانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ . . . » : تاب شنيدن حق و چشم ديدن نشانه‌هاي دالّ بر وجود آفريدگار ، و توان پيروي از قرآن را نداشته‌اند ، و در حقيقت از گوش و چشم خود سود نبرده‌اند .‏

آيه 21
‏متن آيه : ‏
‏ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان كسانيند كه خويشتن را زيانبار مي‌كنند و هستي خود را مي‌بازند ، و معبودهائي را كه به دروغ به هم‌ مي‌بافند و مي‌سازند ، گم و ناپديد مي‌گردند ( و دروغگوئيها و ياوه‌سرائيهايشان از بين مي‌رود و بيفائده و بيسود مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ » : خود را زيانبار كرده و وجود خويش را باخته‌اند . به خويشتن زيان رسانده‌اند . « مَا » : مراد معبودهاي دروغين و اكاذيب و دعاوي باطل است كه در قيامت كاري از دست معبودها ساخته نيست ، و در جهانِ حقائق ، اباطيل بي‌ثمر است .‏

آيه 22
‏متن آيه : ‏
‏ لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الآخِرَةِ هُمُ الأَخْسَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مسلّماً آنان زيانبارترين ( مردمان ) هستند ( چرا كه سعادت خود را باخته‌اند ، و باقي را به فاني ، و نعمت را به نقمت ، و جنّان را به نيران داده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا جَرَمَ » : حَقّاً . مسلّماً .‏

آيه 23
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُواْ إِلَى رَبِّهِمْ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بيگمان كساني كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته كرده‌اند و به خداي خويش آرميده‌اند ( و كرنشش برده‌اند و تسليم فرمانش شده‌اند ) آنان بهشتيانند و در آنجا جاودانه مي‌مانند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَخْبَتُوا إِلَيا رَبِّهِمْ » : در برابر خداي خود فروتني و كرنش مي‌كنند . به عدالت و قضاوت خداي خود اطمينان دارند ( نگا : حجّ / 34 و 54 ) .‏

آيه 24
‏متن آيه : ‏
‏ مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالأَعْمَى وَالأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏حال اين دو گروه ( يعني مؤمنان و كافران ) همانند حال كور و كر ، يا بينا و شنوا است . آيا حال و مآل اين دو گروه يكي است‌ ؟ آيا يادآور و پندپذير نمي‌گرديد ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْفَرِيقَيْنِ » : دو گروه . دو دسته . مراد اين است كه همان گونه كه شخص كور و كر با شخص بينا و شنوا در پيداكردن راه و تشخيص آن از چاه ، يكي نيست ، پويندگان راه يزدان ، و روندگان راه شيطان هم برابر و يكسان نيستند . « مَثَلاً » : حال و وضع . تمييز يا حال فاعل است و يا اين كه صفت مصدر محذوف ( إِسْتِواءً ) است .‏

آيه 25
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( همان گونه كه تو را به پيش قومت فرستاديم و گروهي به دشمنانگي و سركشي پرداختند ) نوح را ( هم ) به پيش قومش فرستاديم ( و او بديشان گفت : ) من بيم‌دهنده ( شما از عذاب خدا و ) بيانگر ( راه نجات ) براي شما مي‌باشم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُبِينٌ » : آشكار . بيان‌كننده .‏

آيه 26
‏متن آيه : ‏
‏ أَن لاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( همچنين بديشان گفت : ) جز الله ( ، يعني خداي واحد يكتا ) را نپرستيد . بيگمان من از عذاب روز پر رنج ( قيامت ) بر شما مي‌ترسم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَلاّ تَعْبُدُوا . . . » : مقول قول نوح است . « أَلِيمٍ » : داراي درد و رنج .‏

آيه 27
‏متن آيه : ‏
‏ فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قِوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلاَّ بَشَراً مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اشراف كافر قوم او ( بدو پاسخ دادند و ) گفتند : تو را جز انساني همچون خود نمي‌بينيم ( و لذا به پيغمبري تو باور نداريم ) . ما مي‌بينيم كه كسي جز افراد فرومايه و كوتاه‌فكر و ساده‌لوح ما ( به تو نگرويده و ) از تو پيروي نكرده است . ( شما اي پيروان نوح ! نه نوح و نه ) شما را برتر از خود نمي‌بينيم و بلكه دروغگويانتان مي‌دانيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرَاذِل‌ » : جمع أَرْذَل ، اشخاص بسيار كوچك و فرومايه و « بَادِيَ الرَّأْيِ » : سطحي نگر و كوتاه‌فكر . ساده لوح و ظاهربين . با توجّه بدين معاني ، واژه ( بادِيَ ) از ماده ( بَدْو ) است . امّا به معني : در نگاه اوّل . سهل و ساده . بدون تفكّر و انديشه زياد . از ماده ( بَدْء ) است .‏

آيه 28
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّيَ وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي قوم من ! به من بگوئيد ، اگر من دليل روشني از پروردگارم داشته باشم ( كه علم ضروري من برگرفته از دانش و بينش پيغمبري است ) و خداوند از سوي خود رحمتي به من عطاء فرموده باشد ( كه نبوّت است ) و اين رحمت الهي ( به سبب توجّه شما به ماديات و غفلت از معنويات ) بر شما پنهان مانده باشد ، آيا ما مي‌توانيم شما را به پذيرش آن واداريم ، درحالي كه شما دوستش نمي‌داريد و منكر آن مي‌باشيد ؟ ( دين را با اجبار كه نمي‌شود به ديگران تحميل و تزريق كرد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرَأَيْتُمْ » : مرا خبر دهيد ( نگا : انعام / 40 ، يونس / 50 ) . « بيّنه » : نور بصيرت . حجّت و برهان ( نگا : هود 17 ) . « رَحْمَةً » : مراد نبوّت است . « عُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ » : بر شما مخفي و پنهان شده باشد . « أَنُلْزِمُكُمُوهَا » : آيا به پذيرش آن ، شما را مجبور كنيم ، و با اكراه آن را به شما بقبولانيم‌ ؟ . ضمائر ( كُمْ ) و ( ها ) مفعول اوّل و دوم ( نُلْزِمُ ) است . حرف ( و ) ميان اين ضمائر ، برگشت به اصل و تكمله ( كُمْ ) است .‏

آيه 29
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ وَمَا أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَلَكِنِّيَ أَرَاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي قوم من ! من در برابر آن ، ( يعني تبليغ رسالت پروردگارم ) از شما ( پول و مزد و ثروت و ) مالي نمي‌خواهم ، چرا كه مزد من جز بر عهده خدا نيست ( و پاداش خود را تنها از او مي‌خواهم و بس ) . و من كساني را كه ايمان آورده‌اند ( از مجلس و همدمي خود به خاطر شما ) نمي‌رانم . آنان ( در روز قيامت ) خداي خود را ملاقات مي‌كنند ( و اگر آنان را برانم در آن وقت از من شكايت مي‌كنند ) . و امّا من شما را گروه ناداني مي‌دانم ( چرا كه معيار ارزش انسانها را در مال و جاه مي‌دانيد ؛ نه در پيروي از حق و انجام كار نيك ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَليْهِ » : بر آن . در برابر آن . مرجع ضمير ( ه ) تبليغ مفهوم از آيات قبلي است ( نگا : هود / 51 ) . « طَارِد » : طردكننده . دوركننده .‏

آيه 30
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَا قَوْمِ مَن يَنصُرُنِي مِنَ اللّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي قوم من ! اگر من مؤمنان ( فقير و به گمان شما حقير ) را از پيش خود برانم ، چه كسي مرا ( از دست انتقام خدا مي‌رهاند و ) در برابر ( مجازات شديد ) الله ياري مي‌دهد ؟ ( هيچ كسي ) . آيا يادآور نمي‌شويد ( و نمي‌انديشيد كه آنان خدائي دارند و انتقام ايشان را مي‌گيرد ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَن يَنصُرُنِي مِنَ اللهِ ؟ » : چه كسي مرا از عقاب خدا مصون و محفوظ مي‌كند ؟‏

آيه 31
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللّهُ خَيْراً اللّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذاً لَّمِنَ الظَّالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏من به شما نمي‌گويم كه گنجينه‌هاي ( رزق و روزي ) خدا در دست من است ( و هرگونه كه بخواهم در آن تصرّف مي‌كنم و كساني را كه از من پيروي كنند ، ثروتمند مي‌سازم ) و به شما نمي‌گويم كه من غيب مي‌دانم ( و آگاه از علم خدا مي‌باشم و از چيزهائي باخبرم كه ديگران از آنها بي‌خبرند ) و من نمي‌گويم كه من فرشته‌ام . و من ( هرگز براي خوشايند شما ) نمي‌گويم آنان كه در نظر شما خوار مي‌آيند ، خداوند هيچ گونه خوبي و نيكي بهره ايشان نمي‌سازد ( و اجر و پاداش فراوان و قابل توجّهي بدانان عطاء نمي‌كند . من جز ايمان و صداقت از آنان نمي‌بينم و من مأمور به ظاهرم ) و خدا از چيزهائي كه در اندرون دارند آگاه‌تر ( از هر كسي ) است . ( اگر آنچه شما دوست داريد بگويم و بكنم ، ) در اين صورت من از زمره ستمكاران ( به خود و به ديگران ) خواهم بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ لآ أَعْلَمُ الْغَيْبَ » : عطف بر ( عِندِي خَزآئِنُ اللهِ ) است و تكرار ( لا ) براي تأكيد نفي است . « تَزْدَرِي‌ » : حقير مي‌بينند . خوار و پست مي‌بينند . از باب افتعال و از ماده ( زري ) است . « خَيْراً » : خوبي . نيكي . مراد خوشبختي دنيا و آخرت است كه در برابر داشتن ايمان به مؤمنان وعده داده شده است ( نگا : يونس / 63 و 64 ، زمر / 10 ، نور / 55 ) .‏

آيه 32
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُواْ يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتَنِا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : اي نوح ! با ما جرو بحث كردي ( تا به تو ايمان بياوريم ) و جرو بحث را به درازا كشاندي ( تا آنجا كه ما را خسته كردي . جانمان از اين همه گفتار به لب رسيده است و ديگر تاب تحمّل شنيدن سخنانت را نداريم ) . اگر راست مي‌گوئي ( كه تو پيغمبري و اگر به تو ايمان نياوريم ، عذاب خدا گريبانگيرمان مي‌گردد ) آنچه را كه ما را از آن‌ مي‌ترساني ، به ما برسان ( و هيچ درنگ مكن . حرف بس است ، عذاب كو ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« قَدْ جَادَلْتَنَا » : با ما بسي مجادله و جرّ و بحث كردي . با ما ستيزه و پرخاش نمودي .‏

آيه 33
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُم بِهِ اللّهُ إِن شَاء وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفت : ( رساندن عذاب در دست خدا است‌ ؛ نه در دست من ) اين خدا است كه آن را به شما مي‌رساند اگر بخواهد ( و حكمتش اقتضاء كند ) ، و شما نمي‌توانيد ( خدا را ) درمانده كنيد ( و از نزول عذاب او جلوگيري نمائيد و يا از آن بگريزيد و خويشتن را برهانيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَأْتِيكُم بِهِ » : آن را به شما مي‌رساند .‏

آيه 34
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ يَنفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللّهُ يُرِيدُ أَن يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرگاه خدا بخواهد شما را ( به خاطر فساد درون و گناهان فراوان ) گمراه و هلاك كند ، هرچند كه بخواهم شما را اندرز دهم ، اندرز من سودي به شما نمي‌رساند ( و پندهايم در شما نمي‌گيرد ) . خدا پروردگار شما است و به سوي او برگردانده مي‌شويد ( و به مجازات خود مي‌رسيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نُصْحِي‌ » : پند من . اندرز من . خلوص و خيرخواهي من . « يُغْوِيَكُمْ » : شما را گمراه كند . در اينجا مراد از گمراهي ، نتيجه و اثر گمراهي است كه عذاب و هلاك است .‏

آيه 35
‏متن آيه : ‏
‏ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَاْ بَرِيءٌ مِّمَّا تُجْرَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آيا مشركان مي‌گويند كه ( محمّد ) اين ( قرآن ) را از پيش خود ساخته است و آن را به دروغ به خدا نسبت داده است‌ ؟ بگو : اگر آن را از پيش خود ساخته باشم و به دروغ به خدا نسبت داده باشم ، ( جرم بزرگي مرتكب شده‌ام و سزاي ) بزهكاري من بر گردن من است ( و مجازات آن را خواهم ديد . ولي اگر من راستگو باشم ، شما گناهكاريد ) و من از ( آثار ) بزهكاري شما ( بر كنار و ) سالم مي‌باشم ( و به گناه شما نمي‌سوزم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْ » : يا اين كه . آيا . « إِفْتَرَاهُ » : آن را از پيش خود ساخته است و به دروغ به خدا نسبت داده است . فاعل ( إِفْتَري ) مي‌تواند پيغمبر اسلام باشد ، و اين آيه به عنوان يك جمله معترضه ذكر شده باشد ، و مي‌تواند نوح باشد و قوم او گفته باشند كه وي اين قصص و اخبار را از پيش خود مي‌گويد . « إِجْرام‌ » : گناه‌كردن . مجرم به معني گناهكار ، از اين واژه است . « بَرِي‌ءٌ » : بركنار . به دور ( نگا : يونس / 41 ) . متنفّر و بيزار ( نگا : انعام / 19 )‏

آيه 36
‏متن آيه : ‏
‏ وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به نوح وحي شد كه جز آنان كه ( تا كنون ) ايمان آورده‌اند ، هيچ كس ديگري از قوم تو ايمان نخواهد آورد . بنابراين از كارهائي كه مي‌كنند غمگين مباش . ( ما هرچه زودتر سزاي اذيّت و آزار و تهمت و تكذيب ايشان را در كف دستشان خواهيم گذاشت ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَبْتَئِسْ » : محزون مشو . غمگين مباش .‏

آيه 37
‏متن آيه : ‏
‏ وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به نوح وحي شد كه ) كشتي را تحت نظارت ما و برابر تعليم وحي ما بساز ( و بدان كه تو و مؤمنان همراه تو از مراقبت و محافظت ما برخورداريد و محفوظ از ظالمان ، و مصون از اشتباه در كار ساختن كشتي مي‌باشيد . از اين پس به مشركان رحم مكن ) و با من درباره ( گذشت از ) ستمگران گفتگو منما ( كه آنان محكوم به عذابند و ) مسلّماً ايشان غرق خواهند شد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِأَعْيُنِنَا » : تحت رعايت و نظارت ما ( نگا : طه / 39 ، طور / 48 ) . « بِوَحْيِنَا » : با راهنمائيها و تعليمات وحي ما . « مُغْرَقُونَ » : غرق‌شدگان . در آب خفه‌شدگان .‏

آيه 38
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نوح دست‌اندر كار ساختن كشتي شد . هر زمان كه گروهي از اشراف قوم او از كنار وي مي‌گذشتند ، او را مسخره مي‌كردند ( و مي‌خنديدند و مي‌گفتند : ديوانه شده است . به سرش زده است . پيغمبري را ترك گفته است و نجّاري را پيشه كرده است ! نوح هم بديشان پاسخ مي‌داد و ) مي‌گفت : اگر شما ما را مسخره مي‌كنيد ، ما هم همان گونه شما را مسخره مي‌كنيم . ( امروز از بي‌خبري شما از پيام آسماني مي‌خنديم و فردا به سبب شكنجه و عذابي كه گريبانگيرتان مي‌گردد به تمسخرتان مي‌نشينيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُلَّمَا » : هر زمان كه . هر وقت كه . « سَخِرُوا مِنْهُ » : مسخره‌اش مي‌كردند .‏

آيه 39
‏متن آيه : ‏
‏ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرچه زودتر خواهيد دانست كه عذاب خواركننده و رسواكننده ( در دنيا ) بهره چه كسي ، و شكنجه جاودان ( در آخرت ) گريبانگير كدام يك از مردمان مي‌گردد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُخْزيهِ » : رسوايش مي‌سازد . خوارش مي‌كند . « مُقِيم‌ » : جاودان . هميشگي و ناگسستني .‏

آيه 40
‏متن آيه : ‏
‏ حَتَّى إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( نوح به كار خود مشغول بود و كافران هم به تمسخر خود ادامه دادند ) تا آن گاه كه فرمان ما ( مبني بر هلاك كافران ) در رسيد و آب از زمين جوشيدن گرفت ( و خشم ما به غايت رسيد . به نوح ) گفتيم : سوار كشتي كن از هر صنفي نر و ماده‌اي را ، و خاندان خود را ، مگر كساني را كه فرمان هلاك آنان قبلاً صادر شده است ( كه همسر و يكي از پسران تو است ) ، و كساني را ( در آن بنشان ) كه ايمان آورده‌اند . و جز افراد اندكي بدو ايمان نياورده بودند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« حَتَّيا » : غايت است براي ( يَصْنَعُ ) و كلام ميان اين دو واژه ، حال ضمير مستتر ( هُوَ ) در فعل مذكور است . « فَارَ » : فوران كرد . جوشيدن گرفت . « التَّنُّورُ » : سطح زمين ( نگا : قمر / 12 ) . چشمه‌ساران . تنور پخت و پز نان . كه جوشيدن آب از آن بيانگر دگرگوني و پيدايش حادثه‌اي نوظهور بود . « فَارَ التَّنُّورُ » : كنايه از آب زياد و همچنين شدّت خشم خدا است . همان گونه كه مي‌گويند : ( حَميَ الْوَطيسُ ) : تنور گرم شد ، كه مراد گرمي معركه و كارزار است . « اثْنَيْنِ » : دوتا . مراد نر و ماده است . مفعول ( إِحْمِلْ ) است . « سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ » : درباره او قبلاً سخن رفت كه ( إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ) است ( نگا : هود / 37 ) . اين فرمان شامل كافران به طور عام و شامل همسر نوح ( واعِلَة ) و پسرش ( كَنْعان ) به طور خاصّ است .‏

آيه 41
‏متن آيه : ‏
‏ وَقَالَ ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( نوح خطاب به خاندان و بستگان باايمان خود و سائر مؤمنان ) گفت : سوار كشتي شويد ( و نترسيد ) كه حركت و توقّف آن با ياري خدا و حفظ و عنايت الله است ( و به هنگام ورود به كشتي و حركت آن ، و در وقت لنگر انداختن و خروج از آن ، نام خدا را بر زبان رانيد و از حضرت باري ياري بطلبيد ، و از او آمرزش گناهان خود را بخواهيد و بدانيد كه ) بيگمان پروردگار من بسيار آمرزنده و بس مهربان است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِسْمِ اللهِ » : به نام خدا . با ياري و نگهداري و قوّت و قدرت خدا . « مَجْري‌ » : حركت . زمان حركت . مسير حركت . مصدر ميمي و اسم زمان و مكان است . « مُرْسي‌ » : لنگر انداختن . زمان ايستادن . لنگرگاه . مصدر ميمي و اسم زمان و مكان است و از ماده ( رسو ) مي‌باشد . « بِسْمِ اللهِ مَجْريها وَ مُرْساها » : اين جمله مي‌تواند متّصل به ( إِرْكَبُوا ) و حال از ضمير ( و ) بوده و تقدير چنين باشد : مُسَمّينَ اللهَ . يا اين كه : قائِلينَ بِسْمِ الله وَقْتَ إِجْرائِها وَ وَقْتَ إرْسائِها . و همچنين مي‌تواند كلام جداگانه‌اي باشد و مژده‌اي از سوي پروردگار به حفظ و حراست كشتي در همه احوال بشمار آيد .‏

آيه 42
‏متن آيه : ‏
‏ وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلاَ تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مؤمنان سوار كشتي شدند و ) كشتي با سرنشينانش ( سينه ) امواج كوه پيكر را مي‌شكافت و ( همچنان ) به پيش مي‌رفت . ( مهر پدري در ميان اين امواجي كه از سر و دوش هم بالا مي‌رفتند و روي هم مي‌غلطيدند ، موج گرفت ) و نوح پسرش را كه در كناري ( جدا از پدر ) قرار گرفته بود فرياد زد كه فرزند دلبندم با ما سوار شو و با كافران مباش ، ( اگر به سوي خدا برگردي نجات مي‌يابي ، والّا با جملگي بي‌دينان هلاك مي‌گردي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَجْرِي بِهِمْ » : كشتي سرنشينانش را در ميان امواجي چون كوه ، حركت مي‌داد . « فِي مَعْزِلٍ » . در كناري . در گوشه‌اي . « مَعْزِلٍ » . جاي جداگانه . مكاني دور افتاده . اسم مكان از عزلت است .‏

آيه 43
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاء قَالَ لاَ عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پسر لجوج و مغرور نوح ) گفت : به كوه بزرگي مي‌روم و مأوي مي‌گزينم كه مرا از سيلاب محفوظ مي‌دارد ( و از غرقاب مصون . ) نوح گفت : امروز هيچ قدرتي در برابر فرمان خدا ( مبني بر غرق و هلاك‌شدن كافران ) پناه نخواهد داد مگر كسي را كه مشمول رحمت خدا گردد و بس . ( در همين هنگام موجي برخاست و او را در كام خود فرو برد ) و موج ميان پدر و پسر جدائي انداخت و پسر در ميان غرق‌شدگان جاي گرفت ( و خيال خام ، او را از راه آب دنيا ، به آتش آخرت انداخت ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سَئَاوَيا » : پناه خواهم برد . منزل و مأوي خواهم ساخت . « عاصِمَ » : بازدارنده و حفظ‌كننده . اين واژه مي‌تواند به معني ذي‌عصمت ، يعني محفوظ و مصون باشد ، و معني چنين شود : امروز هيچ كسي از مرگ نجات پيدا نمي‌كند مگر آن كسي كه مشمول رحمت خدا گردد . « حَالَ بَيْنَهُمَا » : ميان آن دو حائل شد و ميان آن دو جدائي انداخت ( نگا : انفال / 24 ، سبأ / 54 ) .‏

آيه 44
‏متن آيه : ‏
‏ وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءكِ وَيَا سَمَاء أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاء وَقُضِيَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْداً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بعد از هلاك كافران ) گفته شد كه : اي زمين ! آب خود را فرو خور ، و اي آسمان ! از باريدن بايست ، و ( آن گاه به دستور خدا ) آبها از ميان برده شده و فرمان اجرا گرديد و كار به انجام رسيد ، و كشتي بر كوه جودي پهلو گرفت ( و در اين وقت بود كه ) گفته شد : نابود باد گروه ستمكاران !‏

‏توضيحات : ‏
‏« إبْلَعِي » : فرو خور . قورت بده . « أَقْلِعِي » : از بارش و ريزش بايست . بند بيا . أَقْلَعَ عَنْ كَذا : كَفَّ عَنْهُ وَ تَرَكَهُ . « غِيضَ » : از ميان برده شد . فعل ( غاضَ ) به صورت لازم و متعدّي استعمال مي‌شود . در اينجا متعدّي و مجهول است . « قُضِيَ الأمْرُ » : فرمان اجرا گرديد . كار پايان گرفت . « إِسْتَوَتْ » : استقرار يافت . « الْجُودِيِّ » : نام كوهي است كه آن را كوه كارد و يا اكراد نزديك موصل در شمال عراق ، كوه ماسيس از سلسله جبال آرارات در ارمنستان ، و كوهي در قلمرو قبيله طي در عربستان دانسته‌اند . « بُعْداً » : هلاك ( نگا : هود / 60 و 68 و 95 ) مفعول مطلق فعل محذوفي است و اصل آن چنين است : بَعُدُوا بُعْداً . دورشدن از رحمت خدا .‏

آيه 45
‏متن آيه : ‏
‏ وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نوح پروردگار خود را به فرياد خواند و گفت : پروردگارا ! پسرم ( كنعان كه امواج او را فرو بلعيده است ) از خاندان من است و ( تو هنگامي كه به من دستور فرمودي ، خاندان خود را سوار كشتي كنم ، در اصل وعده حفظ خاندان مرا داده‌اي ) و وعده تو راست است ( و خلافي در آن نيست ) و تو داورترين داوران و دادگرترين دادگراني ( و درددل مرا مي‌داني . پروردگارا ! لطفي و مرحمتي ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَ نَادَيا نُوحٌ » : برخي حرف واو را براي ترتيب زماني نمي‌دانند و اين دعا و تضرّع را پيش از غرق‌شدن پسر نوح و به دنبال گفتگوي نوح با كنعان مي‌دانند . برخي بعد از غرق شدن پسر نوح مي‌دانند كه نوح به سبب مهر پدري مردن فرزند را از ياد برده است . يا اين كه چون به قدرت مطلقه خدا ايمان داشته فرزند خود را از آستان او خواسته است . « أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ » : آگاه‌ترين و دادگرترين و استوارترين كساني كه داوري و دادگري و فرمانروائي از ايشان انتظار مي‌رود ( نگا : مائده / 50 ، اعراف / 87 ) .‏

آيه 46
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرمود : اي نوح ! پسرت از خاندان تو نيست ، چرا كه او ( به سبب رفتار زشت و كردار پلشتي كه پيش گرفته است با تو فرسنگها فاصله دارد ، و ذات او عين ) عمل ناشايست است . بنابراين آنچه را از آن آگاه نيستي ( كه درست است يا نادرست ) از من مخواه . من تو را نصيحت مي‌كنم كه از نادانان نباشي ( و نداني كه در مكتب آسماني ، پيوند بر اساس عقيده است‌ ؛ نه گوشت و خون ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ » : او ، كار ناشايست است . يعني او تا آنجا در كفر و الحاد و فسق و فجور فرو رفته است كه انگار وجودش مجسّمه شرّ و فساد است .‏

آيه 47
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نوح گفت : پروردگارا ! از اين كه چيزي را ( از اين به بعد ) از تو بخواهم كه بدان آگاه نباشم ، خويشتن را در پناه تو مي‌دارم ( و عاجزانه از آستانت مي‌خواهم كه مرا از چنين لغزشهائي به دور داري ) . اگر بر من نبخشائي و به من رحم ننمائي از زيانكاران خواهم بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَعُوذُ بِكَ » : به تو پناه مي‌آورم و خويشتن را در پناه تو مي‌دارم . « إِلاّ » : مركب از ( إِنْ ) و ( لا ) است .‏

آيه 48
‏متن آيه : ‏
‏ قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَركَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پس از آن كه طوفان همه جا را ويران كرد ، به زبان وحي به نوح ) گفته شد : اي نوح ! از كشتي پياده شو ( و بدان كه تو و همراهانت ) از امنيّت ما برخورداريد و ( از قحطيها و بيماريها و ساير بلاها ) سالم و بركناريد و ( درهاي ) بركات خدا به روي تو و گروههاي همراهت ( گشوده ) است ( و نگران نباشيد كه محيط سالم و پربركتي خواهيد داشت و بعدها ) ملّتها و گروههاي ديگري ( از نسل شما پديد مي‌آيند كه آنان ) را از نعمتها و خوشيها برخوردار مي‌كنيم ( ولي ايشان در غرور و غفلت فرو مي‌روند و ) آن گاه عذاب دردناكي از سوي ما بدانان مي‌رسد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِهْبِطْ » : فرود آي . بيا پائين . « بِسَلامٍ » : به سلامت . در امن و امان از بلاهاي زمين و زمان . به دور از شُرورِ كافران و دشمنانگيهاي ايشان . با درود و سلام ما بر تو . « بَرَكاتٍ » : خيرات . فزوني روزي و فراواني نيازمنديهاي زندگي . « أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ » : مراد كساني است كه با نوح در كشتي بوده‌اند يا همه اشخاص و جانداراني است كه در كشتي بسر برده‌اند ( نگا : انعام / 38 ) . « أُمَمٌ » : مبتدا است و خبر آن محذوف است و تقدير چنين مي‌شود : مِنْهُمْ أُمَمٌ . مراد از ( أُمَمٍ ) قبلي كساني است كه حاضرند و يا از نسل آنان پديد مي‌آيند و مشمول سلام خداوندي مي‌گردند ، و مراد از ( أُمَمٌ ) بعدي ، كساني است كه در آينده از نسل آنان به وجود مي‌آيند و سلام خداوندي شامل ايشان نمي‌شود .‏

آيه 49
‏متن آيه : ‏
‏ تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين ( قصّه و داستانهاي ملّتهاي پيشيني كه تو آنان را نديده‌اي ) جزو اخبار غيب است كه آن را به تو ( اي پيغمبر اسلام ! ) وحي مي‌كنيم . نه تو و نه قوم تو پيش از اين ، آن را نمي‌دانستيد . پس ( در برابر اذيّت و آزار قوم خود ) شكيبائي كن ( همان گونه كه پيغمبران پيشين در برابر اذيّت و آزار اقوام خود شكيبائي كردند ، و بدان ) كه سرانجام ( كار ، برد با شكيبايان و ) از آنِ پرهيزگاران است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَنبَآءِ » : جمع نَبَأ ، اخبار .‏

آيه 50
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ما به عنوان پيغمبر ) هود را به سوي قوم عاد فرستاديم كه از خودشان بود . ( هود بديشان ) گفت : اي قوم من ! خدا را بپرستيد كه جز او معبودي نداريد . شما ( كه به خدايان متعدّدي معتقديد ، در ادّعاي خود ) دروغگوياني بيش نيستيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلَيا عَادٍ » : جار و مجرور متعلّق به محذوفي است كه معطوف بر ( وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا ) در آيه 25 است . « أَخَاهُمْ هُوداً » : برادرشان هود را . مراد اين است كه هود فردي از افراد خودشان بود . واژه ( أخ ) مفعول فعل محذوف ( أَرْسَلْنا ) و واژه ( هُوداً ) عطف بيان است . « مُفْتَرُونَ » : افتراءكنندگان . كساني كه به دروغ انبازهائي به خدا نسبت مي‌دهند .‏

آيه 51
‏متن آيه : ‏
‏ يَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي قوم من ! در برابر ( تبليغ رسالت و بيان ) آن ، من از شما پاداشي درخواست نمي‌كنم . پاداش من تنها بر آن كسي است كه مرا آفريده است . آيا نمي‌فهميد ؟ ( و نمي‌دانيد كه چه كسي خيرخواه و چه كسي بدخواه شما است ، و چه چيز براي شما سودمند و چه چيز زيانمند است‌ ؟ ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلَيْهِ » : بر آن . در برابر آن . مرجعِ ضمير ( ه ) تبليغ مفهوم از آيه قبلي است ( نگا : هود / 29 ) . « فَطَرَنِي‌ » : مرا آفريده است . مرا بر فطرت سليم آفريده است ( نگا : روم / 30 ) .‏

آيه 52
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَاراً وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي قوم من ! از پروردگارتان آمرزش ( گناهان و لغزشهايتان ) را بطلبيد و به سوي او برگرديد تا آسمان را بر شما ريزنده و بارنده كند ( و باران و بركات آن را بر شما پياپي و فراوان گرداند ) و نيروئي بر نيرويتان ( و عزّت و شكوهي بر عزّت و شكوهتان ) بيفزايد . ( اي قوم من ! از حق و حقيقتْ ) بزهكارانه روي برنتابيد ( و بر گناه مصمّم و مصرّ نشويد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« السَّمَآءَ » : هرچه بالاي سر انسان باشد . آسمان . در اينجا مراد باران است . « مِدْراراً » : ريزنده . بارنده . حال سَماء است و صيغه مبالغه از ماده ( دَرّ ) . « مُجْرِمينَ » : گناهكاران . مراد از جرم ، كفر و عناد است . اين واژه حال ضمير ( و ) در فعل ( لا تَتَوَلَّوْا ) است .‏

آيه 53
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُواْ يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَن قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : اي هود ! تو دليلي براي ما نياورده‌اي ( كه بر صحّت چيزي دلالت كند كه ما را بدان مي‌خواني ) و ما به خاطر سخن تو خدايان خود را رها نمي‌كنيم ( و به ترك عبادت معبودهاي خويش نمي‌گوئيم ) و به تو ايمان نمي‌آوريم ( و به پيغمبريت باور نمي‌داريم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَيِّنَة‌ » : دليل روشن و برهان آشكار .‏

آيه 54
‏متن آيه : ‏
‏ إِن نَّقُولُ إِلاَّ اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوَءٍ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللّهِ وَاشْهَدُواْ أَنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چيزي جز اين نمي‌گوئيم كه يكي از خدايان ما بلائي به تو رسانده است ( و ديوانه‌ات كرده است ، بدان گاه كه به بدگوئي آنها زبان گشوده‌اي و ما را از عبادتشان برحذر داشته‌اي . اين است كه هذيان مي‌گوئي و ياوه‌سرائي مي‌كني . هود در پاسخش ) گفت : من خدا را گواه مي‌گيرم و شما هم گواهي دهيد ( بر گفتارم ) كه من از چيزهائي كه ( بجز خدا ) مي‌پرستيد بيزار ( و از بيماري شرك شما سالم ) و بركنارم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِعْتَرَاكَ . . . بِسُوءٍ » : بلائي بر سر تو آورده است . ديوانه‌ات نموده است . « بَرِي‌ءٌ » : بيزار . سالم . « مِمَّا تُشْرِكُونَ » : از چيزهائي كه شريك خدايشان مي‌دانيد و برخي از پرستش را بدانها اختصاص مي‌دهيد . از شرك شما و انباز ورزيدنتان .‏

آيه 55
‏متن آيه : ‏
‏ مِن دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لاَ تُنظِرُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بجز خدا ( از هرچه مي‌پرستيد گريزان و بيزارم . حال كه چنين است هرچه از دستتان ساخته است كوتاهي مكنيد و ) همگي به نيرنگ و چاره جوئيم بپردازيد و مهلتم مدهيد . ( من نه از شما و نه از معبودهائي مي‌ترسم كه گمان مي‌بريد بلائي بر سرم آورده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كِيدُونِي‌ » : چاره مرا بسازيد و هر بلا و زياني كه مي‌خواهيد به من برسانيد ، برسانيد . « لا تُنظِرُونِ » : مرا مهلت مدهيد .‏

آيه 56
‏متن آيه : ‏
‏ إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ رَبِّي وَرَبِّكُم مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏من بر خدا تكيه كرده‌ام كه پروردگار من و پروردگار شما است . هيچ جنبنده‌اي ( اعم از انسان و غيرانسان ) نيست مگر اين كه خدا بر او تسلّط دارد ( و زمام اختيارش را در دست دارد . پس چرا بايد از شما ترسيد ؟ ! بدانيد كه قدرت خداي من در طريق حق و عدل جاري مي‌گردد ، زيرا ) بيگمان خداي من بر صراط مستقيم ( كه جاده عدل و داد است ) قرار دارد ( و كاري برخلاف حكمت و صواب انجام نمي‌دهد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا » : موي پيشاني او را در دست دارد . مراد اين است كه بر آن تسلّط كامل دارد و به هر سو كه بخواهد مي‌برد و از هرچه بخواهد باز مي‌دارد . « إِنَّ رَبِّي . . . » : مراد اين است كه كارهاي خدا بر طريق عدل ساري و در راه حق جاري مي‌شود .‏

آيه 57
‏متن آيه : ‏
‏ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ( از دعوت من ) روي بگردانيد ( باكي نيست . زيرا بر رسولان پيام باشد و بس ) و من رسالتي را كه مأمور بدان بودم به شما رساندم . پروردگارم ( شما را مي‌ميراند و ) كسان ديگري را به جاي شما مي‌نشاند و شما كمترين زياني ( با روگرداني از پرستش و دوري از عبادتش ) بدو نمي‌رسانيد . بيگمان پروردگار من مراقب و مواظب هر چيزي است ( و كردار و رفتار شما از او پنهان نمي‌ماند و بي‌سزا و جزا نمي‌گردد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تَوَلَّوْا » : پشت بكنيد . اعراض نمائيد . « يَسْتَخْلِف » : جاينشين و جايگزين مي‌سازد . « حَفِيظٌ » : مطّلع و آگاه . مراقب و مواظب ( نگا : انعام‌ / 104 ) .‏
آيه 58
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُوداً وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَنَجَّيْنَاهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه فرمان ما ( مبني بر نابودي قوم عاد ) در رسيد ، هود و مؤمنان همراه او را در پرتو مرحمت خود نجات داديم و ايشان را از عذاب سخت و شديد رهانيديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَمْرُنَا » : فرمان ما مبني بر عذاب . كار ما ، كه مراد عذاب است . « غَلِيظٍ » : بسيار سخت و شديد ( نگا : حاقّه / 6 - 8 ) .‏

آيه 59
‏متن آيه : ‏
‏ وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُواْ بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْاْ رُسُلَهُ وَاتَّبَعُواْ أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين هم قوم عاد بودند كه آيه‌هاي ( آفاق و انفُس ) و دلائل پروردگارشان را انكار و تكفير كردند و از فرمان ( پيغمبر خدا هود و در اصل از فرمان همه ) پيغمبران خدا سركشي نمودند و از دستور هر سركش عناد پيشه‌اي پيروي كردند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« تِلْكَ » : اشاره به قبيله است و مؤنّث ذكر شده است ، و اعاده ضمير مذكّر به عاد ، در افعال ( جَحَدُوا ، عَصَوْا ، إِتَّبَعُوا ) با توجّه به لفظ قوم است . يا اين كه ( تِلْكَ ) اشاره به آثار باقيمانده عاد است . يعني اين آثار بر جايِ قوم عاد است و بنگريد كه چه بر سرشان آمده است . « جَحَدُوا » : انكار كردند . تكفير نمودند . « عَصَوْا رُسُلَهُ » : از فرمان پيغمبران خدا سرپيچي و سركشي كردند . ذكر ( رُسُل ) به صورت جمع ، بيانگر اين واقعيّت است كه سركشي از فرمان پيغمبري از جمله هود ، در اصل سركشي از فرمان جملگي پيغمبران پيشين و پسين خدا است . زيرا كه همه انبياء مردمان را به توحيد خوانده‌اند و هماهنگ و همگام ، در مسيري حركت كرده‌اند . « جَبَّارٍ » : سركش و متمرّد . زورمند و قلدري كه ديگران را با زور به كاري كه نمي‌خواهند وادارد . « عَنِيدٍ » : طاغي و ياغي . دشمن حق و حقيقت .‏

آيه 60
‏متن آيه : ‏
‏ وَأُتْبِعُواْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلا إِنَّ عَاداً كَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْداً لِّعَادٍ قَوْمِ هُودٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در اين دنيا دچار نفرين ( مردمان ) و طرد ( از رحمت يزدان ) شدند ( و از پس ايشان بدنامي و رسوائي ماند ) و در روز قيامت نيز ( همين طور به لعنت و طرد از رحمت گرفتار مي‌شوند و منفور خدا و فرشتگان و مردمان مي‌گردند ) . هان ! ( اي جهانيان ! بدانيد كه قوم ) عاد به خداي خود ( ايمان نياوردند و نسبت بدو ) كافر شدند . هان ! ( اي مردمان ! بدانيد كه ) عاد ، قوم هود ( شايسته طرد از رحمت خدا و درخور هلاك شدند ، پس ) نيست و نابود باد !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُتْبِعُوا » : بديشان رسيد . گريبانگيرشان گرديد . با لعن و نفرين دنبال گرديدند . « بُعْداً لِعَادٍ » : نابود باد عاد ( نگا : هود / 44 ) . « قَوْمِ هُودٍ » : ( نگا : نجم / 50 ) .‏

آيه 61
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به سوي قوم ثمود يكي از خودشان را ( به عنوان پيغمبر ) فرستاديم كه صالح نام داشت . ( به آنان ) گفت : اي قوم من ! خدا را بپرستيد كه معبودي جز او براي شما وجود ندارد ( و كسي غير او مستحقّ پرستيدن نمي‌باشد ) . او است كه شما را از زمين آفريده است و آباداني آن را به شما واگذار نموده است ( و نيروي بهره‌وري و بهره‌برداري از آن را به شما عطاء و در شما پديد آورده است ) . پس ، از او طلب آمرزش ( گناهان خويش ) را بنمائيد و به سوي او برگرديد ( و با انجام عبادات و دوري از منكرات ، مغفرت و مرحمت او را بخواهيد و بدانيد كه اگر در اين كار صادق باشيد ، خداوند شما را در مي‌يابد و دعاي شما را مي‌پذيرد ) . بيگمان خداوند من ( به بندگانش ) نزديك ( است و استغفار و انگيزه استغفارشان را مي‌داند ) و پذيرنده ( دعاي كساني ) است ( كه او را مخلصانه به زاري مي‌خوانند و به ياريش مي‌طلبند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلَيا ثَمُودَ » : عطف بر ( إِلي عاد . . . ) در آيه 50 است . « أخاهُمْ » : ( نگا : اعراف / 65 ، هود / 50 ) . « أَنْشَأَكُم مِّنَ الأرْضِ » : شما را از زمين آفريده است . مراد اين است كه آدم و حوّاء را از خاك آفريده است كه پدر و مادر نخستين شما هستند و شما هم از نسل آنان مي‌باشيد ( نگا : طه / 55 ) . « إِسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا » : توان آباد نمودن زمين را به شما داده است . از شما آبادكردن زمين را خواسته است . در زمين عمري به شما داده است و مدّت روزگاري بر جايتان داشته است . « ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ » : سپس هر وقت دچار لغزش و گناه شديد ، توبه كنيد و با انجام اعمال نيك به سوي خدا برگرديد . « إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ » : پروردگار من قريب الرحمه است ( نگا : اعراف / 56 ) . پروردگار من نزديك است و از همه‌چيز آگاه است ( نگا : بقره / 186 ) . « مُجِيبٌ » : پاسخ‌دهنده . پذيرنده .‏

آيه 62
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوّاً قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : اي صالح ! پيش از اين مايه اميد ما بودي . آيا ما را از پرستش چيزهائي كه پدرانمان مي‌پرستيدند نهي مي‌كني‌ ؟ ( و از عبادت بتاني باز مي‌داري كه نياكان و همچنين خودمان به عبادت آنها عادت كرده و الفت گرفته‌ايم‌ ؟ ! ) ما راجع بدانچه ما را بدان دعوت مي‌كني به شكّ و ترديد عجيبي گرفتار آمده‌ايم ! ( مگر مي‌شود كه خدا را به يگانگي پرستيد و بدون ميانجيگري بتان و شفيعان به خدا تقرّب جست‌ ؟ ! اين غيرممكن است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَرْجُوّاً » : محلّ اميد . مايه اميدواري . « مُرِيبٍ » : به شكّ اندازنده . دلهره‌انگيز .‏

آيه 63
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةً مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفت : اي قوم من ! به من بگوئيد ، اگر من ( در دعوت شما به پرستش خداي يگانه ) ، از سوي خدا دليل روشني داشته باشم و او از جانب خود به من رحمت ( نبوّت و رسالت ) داده باشد ، حال اگر از فرمان او سركشي كنم ، چه كسي مرا در برابر ( خشم ) خدا ياري مي‌دهد و از عذاب او رستگار مي‌سازد ؟ ! شما كه جز بر زيان و هلاك من نمي‌افزائيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَرَأَيْتُمْ » : مرا خبر دهيد . « إِن كُنتُ عَلَيا بَيِّنَةٍ » : اگر مؤيّد به حجّت واضح و برهان روشن باشم . « رَحْمَةً » : مراد نبوّت و رسالت است . « يَنصُرُنِي مِنَ اللهِ » : ( نگا : هود / 30 ) . « تَخْسِيرٍ » : هلاك كردن . زيان رسانيدن . « فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ » : اگر از شما پيروي كنم جز مايه زيان من نمي‌گرديد . هرگاه شما را به هدايت خوانم ، بر تكذيب خود مي‌افزائيد و مايه افزايش خسارت و زيانتان مي‌گردد و بس . اگر از شما پيروي كنم جز مايه هلاك من نمي‌گرديد .‏

آيه 64
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( صالح گفت : ) اي قوم من ! اين شتر خدا است و براي شما معجزه‌اي است ( بر صدق نبوّت من . چرا كه همچون شتران ديگر نيست و ويژگيهاي خارق‌العاده‌اي دارد ) . پس آن را رها كنيد تا در زمين ( از مراتع و علفزارها ) بخورد و اذيّت و آزاري بدان مرسانيد كه ( اگر چنين كنيد ) هرچه زودتر به عذاب سختي گرفتار مي‌آئيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَاقَةُ اللهِ » : شتر خدا . اضافه شتر به ( الله ) اضافه تشريفي است و بيانگر اكرام و احترام است . از قبيل : أَرْضُ اللهِ . بَيْتُ اللهِ . شَهْرُ اللهِ . « ءَايَةً » : معجزه . حجّت و برهان ( نگا : اعراف / 73 ، شعراء / 155 ، قمر / 23 - 31 ) .‏

آيه 65
‏متن آيه : ‏
‏ فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمْ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امّا آنان شتر را سر بريدند . صالح بديشان گفت : در خانه و كاشانه خود سه روز زندگي كنيد ( و بدانيد كه مهلت زندگاني شما به پايان رسيده است . پس از اين سه روزه حيات ، عذاب خدا به سراغ شما متكبّران و سركشان مي‌آيد و طومار عمرتان را در هم مي نوردد ) . اين وعده‌اي است كه دروغ نخواهد بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَقَرُوهَا » : آن را نحر كردند . آن را سر بريدند ( نگا : اعراف‌ / 77 ) .‏

آيه 66
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحاً وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه فرمان ما ( مبني بر عذاب قوم ثمود ) در رسيد ، صالح و مؤمنان همراه او را در پرتو لطف و مرحمت خود نجات داديم ( و از هلاك مصون و از عذاب محفوظ داشتيم ) و از خواري و رسوائي آن روز ( بد و هولناك ) رهانيديم . ( اي پيغمبر ! ) پروردگار تو نيرومند و چيره است ( و به قوّت و عزّت و نصرت او اطمينان داشته باش ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بِرَحْمَةٍ مِّنَّا » : با لطف و مرحمت مخصوص خود . « خِزْيِ » : خواري . رسوائي .‏

آيه 67
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏صداي شديد ( و وحشتناك صاعقه و امواج هراسناك زلزله ) ، افراد ستمكار ( قوم ثمود ) را در برگرفت و در خانه و كاشانه خود خشكيدند و بر روي افتادند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الصَّيْحَةُ » : صوت شديد . صداي مهيب ( يس / 49 و 53 ) . در جاهاي ديگر قرآن ، ( صاعِقَة ) و ( رَجْفَة ) به كار رفته است كه همه لازم و ملزوم يكديگرند ( نگا : اعراف / 78 ، فصّلت / 13 ) . « فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ » : ( نگا : اعراف / 78 و 91 ) .‏

آيه 68
‏متن آيه : ‏
‏ كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا أَلاَ إِنَّ ثَمُودَ كَفرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْداً لِّثَمُودَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن چنان كه گوئي هرگز ساكن آن ديار نبوده‌اند ( و در آباداني آنجا نكوشيده‌اند . ويران و خالي و بي‌صاحب ! ) . هان ! قوم ثمود آفريدگار خود را انكار كردند . هان ! ( اي مردمان ! ) نابود باد قوم ثمود ( و از رحمت خدا مطرود . . ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا » : انگار در آنجا بسر نبرده‌اند و هرگز ساكن آن ديار نبوده‌اند ( نگا : اعراف / 92 ، يونس / 24 ) . « أَلا بُعْداً لِّثَمُودَ » : ( نگا : هود / 44 ) .‏

آيه 69
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلاَماً قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاء بِعِجْلٍ حَنِيذٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرستادگانِ ( فرشته ) ما همراه با مژدگاني ، به پيش ابراهيم آمدند و بدو سلام كردند . ابراهيم جواب سلام ايشان را داد . آن گاه هرچه زودتر گوساله برياني را براي ايشان آورد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْبُشْرَيا » : بشارت . مژده . مراد مژده تولّد فرزنداني است كه پرچم نبوّت را بر دوش مي‌كشند . « عِجْلٍ » : گوساله . « حَنيذٍ » : بريان .‏

آيه 70
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه ديد آنان دست به سوي آن دراز نمي‌كنند ( و لب به غذا نمي‌زنند ، پيش خود فكر كرد كه دوست نيستند و سر جنگ دارند ، اين است كه نمي‌خواهند غذا بخورند ) لذا از ايشان رميد و بدشان ديد و هراسي از آنان به دل راه داد . گفتند : مترس . ما ( فرشتگان خدائيم و ) به سوي قوم لوط روانه شده‌ايم ( تا آنان را هلاك كنيم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَأيا أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ » : ديد كه دستشان بدان نمي‌رسد . مراد اين است كه دست به طعام نمي‌زنند و از آن نمي‌خورند . حال چون فرشته بودند غذا نمي‌خوردند . يا اين كه به رسم عرب ، قاصداني كه براي پيام بدي همچون اعلان جنگ آمده باشند ، در منزلِ طرف غذا نمي‌خورند ، اين بود كه غذا نمي‌خوردند . « أَوْجَسَ » : احساس كرد . به دل راه داد . « خِيفَةً » : خوف و هراس .‏

آيه 71
‏متن آيه : ‏
‏ وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همسر ابراهيم ( ساره كه در آنجا ) ايستاده بود ( از اين خبر كه آنان فرشتگان خدايند و براي نجات برادرزاده شوهرش لوط و ساير مؤمنان از دست كفّار آمده‌اند شادمان شد و ) خنديد ، ما ( توسّط همان فرشتگان ) بدو مژده ( تولّد ) اسحاق ( از او ) ، و به دنبال وي ( تولّد ) يعقوب ( از فرزندش اسحاق ) را داديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ضَحِكَتْ » : خنديد و مسرور گرديد . شادماني او از شنيدن ( لا تَخَفْ إِنّا أُرْسِلْنا إِلي قَوْمِ لُوطٍ ) بود .‏

آيه 72
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفت : اي واي ! آيا من كه پيرزني هستم و اين هم ( ابراهيم ) شوهرم كه پيرمردي مي‌باشد ، فرزندي مي‌زايم ! اين چيز شگفتي ( و محالي ) است ( مگر ممكن است از ما دو نفر انسان فرتوت و فرسوده ، بچّه‌اي پديد آيد ؟ ! ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَا وَيْلَتي‌ » : اي واي من ! « عَجُوزٌ » : پيرزن . « بَعْل‌ » : شوهر . « شَيْخاً » : پيرمرد . حال بَعْل است .‏

آيه 73
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : آيا از كار خدا شگفت مي‌كني‌ ؟ اي اهل بيت ( نبوّت ) ! رحمت و بركات خدا شامل شما است ( پس جاي تعجّب نيست اگر به شما چيزي عطاء كند كه به ديگران عطاء نفرموده باشد ) . بيگمان خداوند ستوده ( در همه افعال و ) بزرگوار ( در همه احوال ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَهْلَ الْبَيْتِ » : أَهْلَ منصوب به اختصاص است . « حَمِيدٌ » : ستوده . شايسته حمد و ثنا . « مَجِيدٌ » : بزرگوار . داراي فضل و احسان فراوان .‏

آيه 74
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه خوف و هراس از ابراهيم دور شد و مژده ( تولّد فرزند ) بدو رسيد ، ( دلش به حال قوم لوط سوخت و با فرشتگان ) ما ( شروع ) به مجادله ( و گفتگو ) درباره ( هلاك ) قوم لوط كرد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الرَّوْعُ » : خوف و هراس . وحشت . « يُجَادِلُنا » : با فرستادگان ما به مجادله پرداخت .‏

آيه 75
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏واقعاً ابراهيم بسي بردبار و آه‌كشنده و توبه‌كار بود .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَحَلِيمُ » : بردبار و شكيبا . « أَوَّاهٌ » : آه‌كشنده . آه او به خاطر مصائبي بود كه دامن مردم را گرفته بود . دلسوزانه به حال آنان تأسّف مي‌خورد . « مُنِيبٌ » : رجوع‌كننده . برگردنده به خدا . توبه‌كار .‏

آيه 76
‏متن آيه : ‏
‏ يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاء أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( فرشتگان به او گفتند : ) اي ابراهيم از اين ( جدال و درخواست رحمت براي قوم لوط ) دست بكش . فرمان پروردگارت ( درباره هلاك ايشان ) شرف صدور يافته است و به طور قطع عذاب بديشان مي‌رسد و ( با جدال و التماس تو ) برگشت ندارد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَعْرِضْ » : صرف نظر كن . دست بكش . « غَيْرُ مَرْدُودٍ » : بدون ردخور . بدون بازگشت .‏

آيه 77
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمَّا جَاءتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه فرستادگان ما ( به صورت جواناني ) به پيش لوط درآمدند ، لوط بسيار از آمدن آنان ناراحت گرديد و دانست كه قدرت دفاع از ايشان ( در برابر قوم تباهكار خود ) را ندارد ، و گفت : امروز روز بسيار سخت و دردناكي است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« سِي‌ءَ بِهِمْ » : حضور ايشان لوط را بدحال و ناراحت كرد ، چرا كه ايشان را انسان گمان برد . « ضَاقَ بِهِم ذَرْعاً » : سخت به تنگنا افتاد و كاري براي ايشان از دستش بر نمي‌آمد . دلش به حال آنان سوخت و بسيار نگران ايشان گرديد . « ذَرْعاً » : تاب و توان . ضيقِ ذِراع يا ذَرْع ، كنايه از فقدان طاقت و عدم توانائي است ، و رَحْبِ ذِراع يا ذَرع ، كنايه از تاب و توان انجام كار است . ذرع را كنايه از صدر و قلب هم گرفته‌اند . ( ذِراعاً ) تمييز است و محوَّل از فاعل ، يعني : عَجَزَتْ قُوَّتُهُ عَنْ حِمَايَتِهِمْ مِنْ أَذي قَوْمِهِ . « عَصِيبٌ » : پيچيده و دشوار . سخت و شديد .‏

آيه 78
‏متن آيه : ‏
‏ وَجَاءهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُواْ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلاء بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قوم لوط ( از ورود اين جوانان زيبا آگاه شدند و ) شتابان به سوي لوط آمدند . قومي كه ( آلوده به گناه بودند و ) پيش از آن ( هم ) اعمال زشت و پلشتي ( چون لِواط ) انجام مي‌دادند . لوط بديشان گفت : اي قوم من ! ( شرمتان باد ! بر مهمانان من ببخشائيد و ) اينها دختران منند و براي شما ( از آميزش با ذكور ) پاكيزه‌ترند ( من حاضرم آنان را به عقد شما درآورم ) پس از خدا بترسيد و در مورد مهمانانم مرا خوار و رسوا مكنيد ( و بديشان تعدّي و تجاوز منمائيد ) . آيا در ميان شما مرد راهياب و راهنمائي ، يافته نمي‌شود ؟‏

‏توضيحات : ‏
‏« يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ » : به سوي او شتابان آمدند . عشق گناه ايشان را شتابان به سوي او راند . « هؤُلآءِ بَنَاتِي » : اينها دختران من هستند . مراد اين است كه دختران خود را با عقد ازدواج در اختيار سران شما مي‌گذارم . يا اين كه من چون پيغمبرم در حكم پدر امت خود مي‌باشم و زنان آنان انگار دختران من هستند ( نگا : شعراء / 166 ) . از خدا بترسيد و برويد با زنان ازدواج كنيد و بياميزيد . « فِي ضَيْفِي » : درباره مهمانانم . واژه ضيف ، در اصل مصدر است و براي مفرد و تثنيه و جمع به كار مي‌رود . « رَشِيدٌ » : عاقل . راهياب . راهنما .‏

آيه 79
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : تو كه مي‌داني ما را به دختران تو نيازي نيست ، و مي‌داني كه چه چيز مي‌خواهيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ » : ما به دختران صلبي تو يا زنان خودمان كه آنان را دختران خود مي‌داني چندان نيازي نداريم . يا اين كه : ما بر زنان خود حق داريم و مالك آنان هستيم ، امّا . . . « حَقٌّ » : مالكيّت . نياز . احتياج .‏

آيه 80
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏لوط گفت : كاش ! بر شما توانائي مي‌داشتم ( تا با قدرت و قوّت هرچه بيشتر با شما مي‌جنگيدم و از مهمانان خود دفاع مي‌نمودم ) يا اين كه تكيه‌گاه محكمي ( چون قوم و عشيره و پيروان فراوان و هم‌پيمانان نيرومند ) مي‌داشتم و بدان ( از دست شما ) پناه مي‌بردم ( و به دفع اذيّت و آزارتان از مهمانانم مي‌پرداختم و شما افراد خيره‌سر و بي‌شرم را سركوب مي‌كردم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَاوِي » : پناه مي‌برم . « رُكْنٍ » : تكيه‌گاه . مراد اين است كه كاش غريب نمي‌بود و او و عمويش ابراهيم قبيله و خويشاوندان زيادي مي‌داشتند ( نگا : انبياء / 71 ، عنكبوت / 26 ) .‏

آيه 81
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُواْ يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( فرشتگان بعد از اطّلاع از پريشاني لوط و اصرار بزهكاران ، به لوط ) گفتند : اي لوط ! ما فرستادگان پروردگارت هستيم ، ( اين زشتكاران ) دستشان به تو نمي‌رسد ( و نمي‌توانند كوچكترين بلا و كمترين زياني به تو برسانند ) . اهل و عيال خود را در پاسي از شب بكوچان ، و كسي از شما پشت سر خود را ننگرد ( تا هول و هراس عذاب را نبيند و دچار شر و مصيبتي نشود ) مگر همسر تو كه او مي‌ماند و به همان بلائي كه آنان بدان گرفتار مي‌گردند گرفتار مي‌شود . موعد ( هلاك ) ايشان صبح است . آيا صبح نزديك نيست‌ ؟ ( بلي موعد نزديكي است و مترس هرچه زودتر فرا مي‌رسد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَن يَصِلُوا إِلَيْكَ » : دستشان به تو نمي‌رسد . دسترسي به تو پيدا نمي‌كنند . يعني در حق ما يا شما نمي‌توانند كاري بكنند . « أَسْرِ بِأَهْلِكَ » : اهل و عيال خود را در شب بكوچان . از مصدر ( إِسْراء ) به معني : شب روي . « بِقِطْعٍ مِّنَ الَّيْلِ » : در بخشي از شب . ذكر ( لَيْل ) بعد از ( أَسْرِ ) براي تأكيد بيشتر است . « إِمْرَأَتَكَ » : مستثني از ( فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ ) است . « إِنَّهُ » : واژه ( ه ) ضمير شأن است .‏

آيه 82
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه فرمان ما ( مبني بر هلاك قوم لوط ) فرا رسيد ، آن ( شهر و ديار ) را زير و رو نموديم و آنجا را با گِلهاي متحجّر و پياپي سنگباران كرديم . ( بدين ترتيب شهر و ديار كساني كه همه‌چيز را وارونه كرده بودند ، واژگونه شد و در زير سنگها مدفون گرديد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَالِيَهَا » : فوقاني آن . سطح آن . « سَافِلَهَا » : تحتاني آن . پائين آن . « أَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً » : آنجا را سنگباران كرديم . بر آنجا سنگهاي فراواني فرود آورديم . « سِجِّيلٍ » : سنگ گِل . گِلي كه به سنگ تبديل شده باشد ( نگا : ذاريات / 33 ) . « مَنضُودٍ » : متتابع و منتظم . پياپي . مراد رگبار سنگها و پي‌درپي آمدن آنها است .‏

آيه 83
‏متن آيه : ‏
‏ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سنگهائي كه از سوي پروردگار تو نشاندار ( به نشان عذاب و بدون بازدارنده قرار داده شده ) بودند . اين چنين سنگهائي از ستمكاران ( ديگر هم ) به دور نيست ( و هر گروه منحرف و ملّت ستم‌پيشه‌اي چنين سرنوشتي در انتظارش مي‌باشد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مُسَوَّمَةً » : نشاندار . نشاندار به نشان عذاب و نشانه‌گيري شده به سوي نقطه معلوم و فرد معيّن . مسخّر و مسلّط . غيرقابل جلوگيري و پيشگيري . « مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ » : سنگها به فرمان خدا مشخّص و معلوم شده بود كه به كجا و به چه كسي اصابت كنند . سنگها از سوي خدا بر آنجا و ساكنان آن مسخّر و مسلّط شده بود و چيزي و كسي نمي‌توانست از آنها جلوگيري كند و مانع اجراي فرمان خدا شود ( نگا : المنار ، جلد12 ، صفحه 137 ) . « مَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ » : چنين عذابي از ساير ستمكاران هم به دور نيست و مردمان ستم‌پيشه در هر عصر و زماني بايد انتظار اين گونه مجازات را داشته باشند . سرزمين قوم لوط از ستمكاران مكّه چندان دور نيست و سر راه آنان در كوچهاي زمستان و تابستان قرار دارد ( نگا : حجر / 76 ، صافّات / 137 و 138 ) .‏

آيه 84
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّيَ أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُّحِيطٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شعيب را ( نيز ) به سوي قوم مدين فرستاديم كه از خود آنان بود . ( شعيب بديشان ) گفت : اي قوم من ! خدا را بپرستيد ( و بدانيد كه ) جز او معبودي نداريد . و از پيمانه و ترازو مكاهيد . من شما را خوب و بي‌نياز ( از كاستن از مقادير و اوزان ) مي‌بينم ( و شايسته نيست با وجود ثروتمندي از چيزهاي مردم بدزديد و كم‌فروشي بكنيد . اگر ايمان نياوريد و شكر نعمت را نگزاريد ) من بر شما از عذاب روز فراگير مي‌ترسم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَدْيَنَ » : اسم قوم شعيب است ( نگا : اعراف / 85 ) . « الْمِكْيَالَ » : كيل و پيمانه . « الْمِيزَانَ » : ترازو . « إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْرٍ » : من شما را خوب و محلّ اميد مي‌بينم . من شما را ثروتمند و نيكوحال و بي‌نياز مي‌بينم . « مُحِيطٍ » : فراگير . مراد از فراگيري روز قيامت ، فراگير بودن عذاب آن است . « خَيْرٍ » : در اينجا مراد از اين واژه مال و دارائي است كه مايه كسب خير و صلاح و نفع و سود است ( نگا : بقره / 215 و 272 و 273 ) . يا اين كه مراد تشويق و ترغيب ايشان به نيكي و نيكوكاري است و ( خَيْر ) به معني خوب و نيك است .‏

آيه 85
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي قوم من ! پيمانه و ترازو از روي عدل و داد ، به تمام و كمال بسنجيد و بپردازيد و از چيزهاي مردم نكاهيد و در زمين تباهكارانه تباهي نكنيد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَوْفُوا » : به تمام و كمال بپردازيد و به تمام و كمال دريافت كنيد . « لا تَبْخَسُوا » : نكاهيد . كم ندهيد . « لا تَعْثَوْا » : فساد راه نيندازيد . تباهي مكنيد . « لا تَعْثَوْا فِي . . . » : ( نگا : بقره / 60 ، اعراف / 74 ) . « لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَآءَهُمْ » : تعميم بعد از تخصيص است و گذشته از مقادير و اوزان ، شامل كشيده ، شمرده ، مِتْر شده ، و غيره خواهد شد .‏

آيه 86
‏متن آيه : ‏
‏ بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي قوم من ! ) چيزي را كه خداوند ( از مال حلال ) برايتان باقي مي‌گذارد ( از چيزي كه از مال حرام گرد مي‌آوريد و روي هم مي‌اندوزيد ) بهتر است ، اگر مؤمن باشيد ( و حرف مرا و وعده خدا را باور مي‌داريد ) . من ( تنها مبلّغ اوامر خدايم و ) محافظ ( اقوال و افعال ) شما نمي‌باشم ( و توانائي جزا و سزاي رفتار و كردار و گفتارتان را ندارم ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« بَقِيَّةِ اللهِ » : مراد سودي است كه پس از به تمام و كمال پرداختن پيمانه و ترازو براي مؤمن مي‌ماند . اعمال صالحه و ثواب معنوي ( نگا : كهف / 46 ، مريم / 76 ) . طاعت و عبادت خدا و انتظار پاداش آن . « حَفِيظٍ » : مراقب احوال و افعال . نگهدارنده از بزهكاريها و زشتكاريها .‏

آيه 87
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُواْ يَا شُعَيْبُ أَصَلاَتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : اي شعيب ! آيا نمازهايت به تو دستور مي‌دهد كه ما چيزهائي را ترك كنيم كه پدرانمان ( از قديم و نديم ) آنها را پرستيده‌اند ؟ ! ( مگر مي‌شود عبادت بتهائي را رها سازيم كه از ديرباز نياكانمان را بر آن ديده‌ايم و خود نيز بر آن رفته‌ايم‌ ؟ ! يا نمازهايت به تو دستور مي‌دهد كه ما آزادي خود را از دست بدهيم ) و ما نتوانيم به دلخواه خود در اموال خويش تصرّف كنيم‌ ؟ ! تو كه مرد شكيبا و خردمندي هستي ( چرا بايد چنين سخنان ياوه و پريشاني بگوئي‌ ؟ ! )‏

‏توضيحات : ‏
‏« صَلَوَات‌ » : جمع صَلاة ، نمازها . به صورت مفرد هم ذكر شده است . نماز مهمترين و آشكارترين سمبل دين است . « أَصَلَواتُكَ تَأْمُرُكَ » : اين جمله به صورت استفهام انكاري و براي استهزاء است . « الْحَلِيمُ » : شكيبا . خردمند . « الرَّشِيدُ » : عاقل و بالغ . راهياب و راسترو ( نگا : جنّ / 21 ) . « إِنَّكَ لاَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ » : اين جمله نيز جنبه استهزاء و ريشخند را دارد .‏

آيه 88
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىَ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفت : اي قوم من ! اگر من ( بر اثر نبوّت ) دليل آشكاري از پروردگارم داشته باشم ( و به يقين كامل رسيده باشم ) و روزي خوبي ( علاوه از نبوّت ) به من عطاء فرموده باشد ، به من بگوئيد ( آيا مي‌توانم برخلاف فرمان خدا ، يعني خالق و هادي و رازق خود رفتار كنم ، و شما را از بت‌پرستي و بزهكاري نهي ننمايم‌ ؟ ) . من نمي‌خواهم شما را از چيزي باز دارم و خودم مرتكب آن شوم ( و بلكه شما را به انجام كاري مي‌خوانم كه خود نيز بدان عمل مي‌كنم ) . من تا آنجا كه مي‌توانم جز اصلاح ( خويشتن و شما را ) نمي‌خواهم ، و توفيق من هم ( در رسيدن به حق و نيكي و زدودن ناحق و بدي ) جز با ( ياري و پشتيباني ) خدا ( انجام پذيرفتني ) نيست . تنها بر او توكّل مي‌كنم و ( كار و بارم را بدو واگذار مي‌سازم و با توبه و انابت ) فقط به سوي او برمي‌گردم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِن كُنتُ عَلَيا بَيِّنَةٍ . . . » : جواب شرط محذوف است كه عبارت است از : أَيَصِحُّ لِي أَن لاّ ءَامُركُمْ بِتَرْكِ عِبادَةِ الأوْثانِ ، وَالْكَفِّ عَنِ الْمَعاصي‌ ؟ « رِزْقاً حَسَناً » : روزي پاك . مراد ثروت و دارائي فراوان و حلال است كه شعيب از آن برخوردار بوده است . « أَنْهَاكُمْ عَنْهُ » : شما را از آن نهي مي‌كنم و بازمي‌دارم . ( أَنْهي ) فعل مضارع و متكلّم وحده است .‏

آيه 89
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَا قَوْمِ لاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَن يُصِيبَكُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي قوم من ! مخالفت ( موجود ميان شما و ) من ، شما را بر آن ندارد كه بر عناد با حق و اصرار بر كفر خود بيفزائيد و سبب شود كه همان بلائي به شما برسد كه به قوم نوح يا قوم هود و يا قوم صالح رسيد ، و ( مكان و زمان وقوع هلاك ) قوم لوط از شما چندان دور نيست ( و دست‌كم از ايشان عبرت بگيريد و خويشتن را بپائيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا يَجْرِمَنَّكُمْ » : شما را وادار نكند . شما را بر آن ندارد ( نگا : مائده / 2 ) . فعل مضارع از ماده ( جرم ) و مؤكّد به نون تأكيد . « شِقاق » : مخالفت . دشمنانگي . « وَ مَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعيدٍ » : سرزمين قوم لوط از سرزمين شما و تاريخ نابودي ايشان از روزگار شما خيلي دور نيست .‏

آيه 90
‏متن آيه : ‏
‏ وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از پروردگارتان آمرزش ( گناهان خود را ) بخواهيد و بعد ( از هر گناه و لغزشي كه در زندگي مرتكب مي‌شويد پشيمان شويد و ) به سوي او برگرديد . بيگمان پروردگار من بسيار مهربان ( در حق بندگان پشيمان و ) دوستدار ( مؤمنان توبه‌كار ) است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« وَدُودٌ » : بسيار بامحبّت . بسيار دوستدار .‏

آيه 91
‏متن آيه : ‏
‏ قَالُواْ يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيراً مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفاً وَلَوْلاَ رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : اي شعيب ! بسياري از چيزهائي را كه مي‌گوئي نمي‌فهميم ( و گوشمان به سخنانت بدهكار نيست ) و ما شما را در ميان خود ضعيف مي‌بينيم ( و قادر به دفاع از خويشتن و اقناع ديگران نمي‌دانيم ) . اگر ( به خاطر احترام ) قبيله اندك تو نبود ( كه بر آئين ما مي‌باشند ) ما تو را سنگباران مي‌كرديم و تو در پيش ما قدر و ارزشي نداري ( تا تو را بزرگ و محترم داريم و از كشتن تو صرف نظر كنيم ، و در برابر ما قوّت و قدرت آن را نداري كه از خويشتن دفاع كني ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا نَفْقَهُ » : نمي‌فهميم . متوجّه نمي‌شويم . « رَهْطُ » : عشيره و قبيله . جماعتي از ده نفر كمتر . مراد فاميل و خويشاوندان اندك شعيب است . « مَآ أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيز » : تو در پيش ما داراي قدرت و عزّت نيستي . تو در برابر ما قوّت و قدرتي نداري .‏

آيه 92
‏متن آيه : ‏
‏ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءكُمْ ظِهْرِيّاً إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شعيب گفت : اي قوم من ! آيا قبيله و عشيره من در نزد شما گرامي‌تر و مهمتر از خدا است ( و به خاطر آنان با من مدارا و سازش مي‌كنيد ) و خدا را فراموش مي‌سازيد و او را پشت سر مي‌اندازيد ( و به قدرت و عزّت وي اعتنائي نمي‌كنيد ؟ ! ) . بيگمان پروردگار من آگاه از هر آن چيزي است كه مي‌كنيد ( و اعمال و افعال شما از ديد او مخفي نمي‌ماند و پاداش آنها را در كف دستتان مي‌گذارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَعَزُّ » : گرامي‌تر . قدرتمندتر . « ظِهْرِيّاً » : پشت سر انداخته شده . فراموش شده و اسم منسوب به ( ظَهْر ) به معني پشت است و كسره ظاء به سبب تغييراتي است كه گاهي در اسم منسوب مي‌دهند ، همان گونه كه در نسبت به ( أَمْسِ ) و ( دَهْر ) مي‌گويند : إِمْسِيّ و دُهْرِيّ . مفعول دوم فعل ( إِتَّخَذْتُمُوهُ ) است .‏

آيه 93
‏متن آيه : ‏
‏ وَيَا قَوْمِ اعْمَلُواْ عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ وَارْتَقِبُواْ إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اي قوم من ! هرچه در قدرت داريد انجام دهيد و كوتاهي نكنيد ( و بدانيد كه پشتيبان من خدا است و از شما باكي نيست ) . من به كار خود مشغولم ( و همان گونه كه شما به راه خود ادامه مي‌دهيد ، من هم به راه خود ادامه مي‌دهم ) . بالاخره خواهيد دانست كه چه كسي دچار عذابي مي‌شود كه او را خوار و رسوا مي‌كند ، و چه كسي دروغگو است ( و از من و شما كدام راسترو و خوشبخت ، و كدام كجرو و بدبخت مي‌باشيم ) . چشم به راه باشيد و من هم چشم به راهم ( كه عاقبت چه مي‌شود ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِعْمَلُوا عَلَيا مَكَانَتِكُمْ » : با تمام نيرو و تلاش به كار خود بپردازيد . هرچه از دستتان برمي‌آيد ، دريغ نورزيد ( نگا : انعام / 135 ) . « إِرْتَقِبُوا » : چشم به راه باشيد . منتظر باشيد . « رَقِيبٌ » : چشم به راه . منتظر .‏

آيه 94
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْباً وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مَّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامي كه فرمان ما ( مبني بر هلاك قوم مدين ) در رسيد ، شعيب و مؤمنانِ همراهِ او را در پرتو مهر خود ( از عذاب و هلاك ) نجات داديم و صداي ( وحشتناك صاعقه و زلزله ) ، ستمكاران را دريافت و ( بر اثر آن قالب تهي كردند و نقش زمين شدند و ) در خانه و كاشانه خود كالبدهاي بي‌جاني گشتند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« جَاثِمِينَ » : در جاي خود خشكيده و بر رخساره فرو افتاده ( نگا : اعراف / 78 و 91 ، هود / 67 ) .‏

آيه 95
‏متن آيه : ‏
‏ كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا أَلاَ بُعْداً لِّمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدان گونه كه انگار هرگز از ساكنان آن ديار نبوده‌اند ( و در آنجا نزيسته‌اند و روزگاري در آن بسر نبرده‌اند . نه خود ماندند و نه اثري از ايشان ماند ) . هان ! نابود ( و دور از رحمت خدا ) باد قوم مدين ! همان گونه كه قوم ثمود نابود ( و دور از رحمت خدا ) شدند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا » : ( نگا : اعراف / 92 ، هود / 68 ) . « بُعْداً » : ( نگا : هود / 44 و 60 و 68 ) .‏

آيه 96
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما موسي را همراه با معجزات ( دالّ بر صدق او ) و همراه با برهان آشكار ( و مؤثّر در نفوس ) فرستاديم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَات‌ » : معجزات مذكور در ( اعراف / 107 و 108 و 133 ) . « سُلْطَانٍ مُّبِينٍ » : حجّت و برهان قوي و آشكار . مراد همان معجزات سابق است . عطف صفت بر موصوف مي‌باشد ( نگا : بقره / 53 ، انبياء / 48 ، ذاريات / 38 ) .‏

آيه 97
‏متن آيه : ‏
‏ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏موسي را به سوي فرعون و اشراف و اعيان او فرستاديم ( و فرعون رسالت موسي را نپذيرفت و ) اطرافيان و زعماء فرعون از فرمان او پيروي كردند ( و دستور موسي را گردن نهادند ) ، در حالي كه فرمان فرعون مترقّيانه و مايه هدايت نبود ( و ارزش پيروي را نداشت ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« رَشِيدٍ » : راهبر . راهياب . مترقّيانه ( نگا : هود / 78 ) .‏

آيه 98
‏متن آيه : ‏
‏ يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرعون در روز قيامت در پيشاپيش قوم خود بوده ( و ايشان را به سوي آتش دوزخ رهبري خواهد كرد ، همان گونه كه در دنيا آنان را به سوي كفر و ضلال رهبري مي‌كرد ) و ايشان را به آتش دوزخ مي‌اندازد . چه بد جايگاهي كه بدان وارد مي‌شوند !‏

‏توضيحات : ‏
‏« يَقْدُمُ » : پيش مي‌افتد . پيشاپيش حركت مي‌كند . « أَوْرَدَهُمْ » : آنان را وارد كرد . فعل ماضي در اينجا به معني فعل مضارع است . يعني : ايشان را داخل مي‌سازد . « الْوِرْدُ » : آبشخور . ورود . مكان ورود . مصدر به معني داخل‌شوندگان ( نگا : مريم / 86 ) . « الْمَوْرُودُ » : جائي كه بدان وارد مي‌شوند . آبي كه بدان وارد مي‌شوند . « بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ » : چه بد آبشخوري كه آنان را بدان وارد مي‌كنند . چه كسان بدبيار و بدبختي كه به آتش دوزخشان داخل مي‌كنند . واژه ( المورود ) را صفت واژه ( الوِرد ) دانسته و مخصوص به ذمّ ( النار ) محذوف است . يا اين كه ( المورود ) مخصوص به ذمّ است و حذفي در ميان نيست .‏

آيه 99
‏متن آيه : ‏
‏ وَأُتْبِعُواْ فِي هَذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در اين دنيا دچار نفرين ( مردمان ) و طرد ( از رحمت يزدان ) شدند ( و از پس ايشان بدنامي و رسوائي ماند ) و در روز قيامت نيز ( همين طور به لعنت و طرد از رحمت گرفتار مي‌شوند و منفور خدا و فرشتگان و مردمان مي‌گردند ) . چه بد عطائي كه ( به آنان ) داده مي‌شود !‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُتْبِعُوا » : ( نگا : هود / 60 ) « الرِّفْدُ » : عطاء و ارمغان . « الْمَرْفُودُ » : عطاء شده . بخشش . « الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ » : مراد لعنت و نفرين است كه از راه ريشخند عطاء و ارمغان ناميده شده است ( نگا : صافّات / 62 ) .‏

آيه 100
‏متن آيه : ‏
‏ ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَآئِمٌ وَحَصِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين از خبرهاي شهرها و آباديهائي است كه ما براي تو ( اي پيغمبر ! ) بازگو مي‌كنيم ( تا قوم خود را بدانها پند دهي ، و به ياري خدا اطمينان حاصل كني ) . برخي از اين شهرها و آباديها هنوز برپا و برجايند ( و آثاري از آنها مانده و درس عبرت همگانند ، ) و برخي درويده ( و از ميان رفته‌اند همانند كشتزار درو شده ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْقُرَيا‌ » : جمع قرية ، مراد شهرها و آباديهاي بزرگ است . « قَآئِمٌ » : برجا . ماندگار . « حَصِيدٌ » : درو شده . مراد تباه و ويران شده است .‏

آيه 101
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِن ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ مِن شَيْءٍ لِّمَّا جَاء أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما بدانان ستم نكرديم ( و بيهوده نابودشان ننموديم ) و بلكه خودشان ( با كفر و فساد و پرستش بتها و غيره ) بر خويشتن ستم روا داشتند ، و معبودهائي را كه بغير از خدا مي‌پرستيدند و به فرياد مي‌خواندند ، كمترين سودي بدانان نرساندند و هيچ گونه كمكي نتوانستند بديشان بنمايند ( و مثلاً آنان را از هلاك و نابودي برهانند ) بدان گاه كه فرمان ( هلاك ايشان از سوي ) پروردگارت صادر گرديد ، و جز بر هلاك و زيانشان نيفزودند ( و تنها مايه بدبختي و نابودي ايشان شدند و بس ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَآ أَغْنَتْ عَنْهُمْ » : عذاب خدا را از ايشان دور نكرد . بديشان سودي نبخشيد . « مِن شَيْءٍ » : هيچ چيزي . حرف ( مِنْ ) در اينجا براي عموميّت نفي بعد از خود مي‌باشد . « تَتْبِيب‌ » : هلاك ساختن . زيانمند كردن .‏

آيه 102
‏متن آيه : ‏
‏ وَكَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِيَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏عقاب پروردگار تو اين چنين است ( كه درباره قوم نوح و عاد و ثمود و مدين و غيره گذشت ) هرگاه كه ( بر اثر كفر و فساد ، اهالي ) شهرها و آباديهائي را عقاب كند كه ستمكار باشند . به راستي عقاب خدا دردناك و سخت است .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَخْذُ » : عقاب . عذاب . هلاك كردن . « الْقُرَيا » : واژه ( الْقُرَيا ) متنازع مصدر ( اَخْذُ ) و فعل ( أَخَذَ ) است .‏

آيه 103
‏متن آيه : ‏
‏ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّمَنْ خَافَ عَذَابَ الآخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَذَلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به حقيقت در اين ( مجازات و نابودي ملّتهاي ستمگر ، و در اين روايات و اخبار گذشتگان ) عبرت بزرگي است براي كسي كه از عذاب آخرت بهراسد . آن روزي كه مردمان را در آن ( براي حساب و كتاب ) گرد مي‌آورند ، و روزي است كه ( از سوي مردمان و فرشتگان و پريان ) مشاهده مي‌گردد ( و همگان آن را خواهند ديد و ناظر صحنه‌هايش خواهند شد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« ءَايَةً » : نشانه قدرت و مشيّت خدا . حجّت و برهان آشكار بر اجراء قوانين و سنن خدا درباره آفريدگانش . عبرت و پند . « يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ » : روز گردهمآئي ( نگا : تغابن / 9 ) . « يَوْمٌ مَّشْهُودٌ » : روز ديدني ( نگا : آل‌عمران / 30 ) .‏

آيه 104
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَّعْدُودٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما چنين روزي را فقط تا زمان اندكي به تأخير مي‌اندازيم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أَجَلٍ » : مدّت . سر رسيد زماني . « مَعْدُودٍ » : كم . اندك . « أَجَلٍ مَّعْدُودٍ » : انتهاء مدّت قليل ، كه عمر دنيا است ( نگا : شوري / 17 ) .‏

آيه 105
‏متن آيه : ‏
‏ يَوْمَ يَأْتِ لاَ تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزي كه اين روز فرا مي‌رسد كسي ياراي سخن گفتن و دم بر آوردن ندارد ، مگر با اجازه خدا . ( در چنين روزي ، مردمان دو گروه بيش نيستند : ) دسته‌اي از آنان ( به سبب كفر و ضلال ، به انواع عذاب گرفتارند و ) بدبختند ، و دسته‌اي ( به سبب طاعت و عبادت ، غرق در نعمتهاي گوناگونند و ) خوشبختند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« نَفْسٌ » : فردي . كسي . « شَقِيٌّ » : بدبخت . « سَعِيدٌ » : خوشبخت .‏

آيه 106
‏متن آيه : ‏
‏ فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا آنان كه بدحال و بدبيارند در آتش دوزخ جاي دارند و در آنجا ( در دم و بازدم خود ) ناله و فرياد سر مي‌دهند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« شَقُوا » : بدبخت و بدبيار شده‌اند . « زَفِيرٌ » : صداي ناشي از بازدم و نفَس بازپس دادنِ شديد و طولاني . « شَهِيقٌ » : صداي دم و نفَس بازپس بردن شديد و طولاني .‏

آيه 107
‏متن آيه : ‏
‏ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان در دوزخ جاودانه مي‌مانند تا آن گاه كه آسمانها و زمين ( آنجا ) برپا است . ( يعني تا دوزخ ، دوزخ است در آن بسر مي‌برند ) مگر اين كه خداي تو بخواهد ( و اوضاع را دگرگون كند ، و عذابي را جايگزين عذاب ديگري گرداند ) . بيگمان پروردگار تو هر كاري را كه بخواهد انجام مي‌دهد ( و چيزي نمي‌تواند جلو او را بگيرد و از انجام آن كار باز دارد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الأرْضُ » : مادام كه آسمانها و زمين‌برپا است . يعني تا دوزخْ دوزخ است . چرا كه مراد از آسمانها و زمين ، آسمانها و زمين دوزخ است و آن هر آن چيزي است كه بالاي سر و زير پاي دوزخيان قرار دارد ( نگا : ابراهيم / 48 ) . يا اين كه مراد جاودانگي و نفي انقطاع است همان گونه كه عرب مي‌گويد : لا أَفْعَلُ كَذا ما لاحَ كَوْكَبٌ . . . مَا اخْتَلَفَ الَّيْلُ وَ النَّهارُ . « إِلاّ مَا شَآءَ رَبُّكَ » : مراد تقييد سرمدي و ابدي بودن است ، نه افاده عدم عموم ( نگا : انعام / 128 ، اعراف / 188 ، يونس / 49 ، اعلي / 7 ) . يا اين كه استثناء متوجّه اهل توحيد گناهكار است . يعني : افراد بدبخت در دوزخ جاودانه مي‌مانند مگر مؤمنان بزهكار .‏

آيه 108
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّكَ عَطَاء غَيْرَ مَجْذُوذٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا كساني كه ( به سبب انجام كارهاي نيكو ) خوشبخت شده‌اند ( وارد بهشت گشته و ) در بهشت جاودانه‌ مي‌مانند ، مادام كه آسمانها و زمين برپا است ، مگر اين كه خدا بخواهد ( و اهل توحيد بزهكار را وارد بهشت نسازد و به دوزخشان دراندازد و بعدها بيرونشان آورد و به بهشتشان برد . خداوند به افراد خوشبخت ) عطيّه عظيمي مي‌دهد كه گسيختني ( و كاستي پذيرفتني ) نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِلاّ مَا شَآءَ رَبُّكَ » : مراد سرمديّت و ابديّت است . يا اين كه ( ما ) به معني ( مَنْ ) است و استثناء موحّدين بزهكار از ضمير ( سَعِدُوا ) است كه سالها بعد از چنين افراد خوشبختي از دوزخ خارج و به بهشت مي‌آيند . « عَطَآءً » : عطيّه . بخشش . مفعول مطلق است و تقدير چنين است : يُعْطِيهِمْ عَطَآءً . عَطاء مصدر يا اسم مصدر و به معني ( إعطاء ) است . حال مفعول مقدّر و تمييز از نسبت هم بشمار آورده‌اند . « غَيْرَ مَجْذُوذٍ » : غير مقطوع . ناگسستني . هميشگي و پياپي .‏

آيه 109
‏متن آيه : ‏
‏ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّمَّا يَعْبُدُ هَؤُلاء مَا يَعْبُدُونَ إِلاَّ كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُم مِّن قَبْلُ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنقُوصٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبر ! درباره قوم بت‌پرست خود ) شكّ و ترديدي به خويشتن راه مده كه اينان همان چيزهائي را مي‌پرستند و همان عبادتي را مي‌كنند كه پدران ايشان در گذشته آنها را مي‌پرستيدند و بدان گونه پرستش‌ مي‌نمودند . ( سرنوشت دنيا و آخرت بت‌پرستان و منحرفان پيشين را هم برايت روايت كرديم و دانستي كه بر سرشان چه آمد و چه مي‌آيد ) و ما بهره ( استحقاقي جزا و سزاي ) اينان را نيز بي‌كم و كاست خواهيم داد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« مِرْيَة » : شكّ و ترديد . « مِمَّا » : از چيزهائي كه . درباره پرستشي كه . ( ما ) مي‌تواند مصدريّه بوده ، و يا موصوله باشد و مضاف حذف شده باشد ؛ يعني درباره پرستشگران بتان . « غَيْرَ مَنقُوصٍ » : بي كم و كاست . به تمام و كمال . ( غَيْرَ ) حال مؤكّده ( نصيب ) است .‏

آيه 110
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلاَ كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما كتاب ( آسماني تورات ) را به موسي داديم و سپس درباره آن ( از سوي پيروان در تفسير و معني آن بر حسب اهواء و شهوات ايشان ) اختلاف شد ( و بسياري از حق به دور گشتند و دسته دسته و پراكنده شدند ) و اگر سخن پروردگارت از پيش بر اين نرفته بود ( كه عذاب كافران و مجازات شديد مبطلان تا روز رستاخيز به تأخير انداخته شود ) درباره چيزي كه در آن اختلاف پيدا كرده بودند ( با تمييز حق از باطل ، و برجاي داشتن محِقّ و نابودكردن مبطِل ) داوري مي‌شد ( و مسأله كفر و نفاق خاتمه مي‌يافت ، چرا كه از ترس نابودي آني ، اختيار كه رمز تكامل و پيشرفت است از ميان برمي‌خاست و جبر مطلق بر جامعه حاكم مي‌شد . امّا چون مجازات آني مخالف سرشت انساني است ، خدا چنين نكرد ) . آنان ( كه تورات را از پدران خود به ارث برده‌اند ) درباره كتاب ( آسماني خود ) به شكّ و ترديد شگفتي گرفتار آمده‌اند ( و از حقيقت فرسنگها به دور افتاده‌اند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ . . . » : ( نگا : يونس / 19 ) . « لَفِي شَكٍّ . . . » : ( نگا : هود / 62 ) .‏

آيه 111
‏متن آيه : ‏
‏ وَإِنَّ كُلاًّ لَّمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمَالَهُمْ إِنَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارت حتماً ( پاداش و پادافره ) اعمال همگان را بي‌كم و كاست مي‌دهد و او آگاه از هر آن چيزي است كه مي‌كنند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُلاًّ » : همه مؤمنان و كافران . همه كفّارِ ملّت اسلام . « لَمَّا » : حرف جازمه است و فعل آن محذوف است و تقدير چنين مي‌شود : لَمَّا يَتْرُكُوا . لَمَّا يُهْمِلُوا . لَمَّا يَنالُوا . همان گونه كه مي‌گويند : خَرَجْتُ وَ لَمَّا . سافَرْتُ وَ لَمّا . قارَبْتُ الْمَدينَة وَ لَمّا . برخي هم ( لَمّا ) را زائد دانسته‌اند . بسياري هم آن را در اصل ( مِنْ ما ) دانسته و ( ما ) را به معني ( مَنْ ) محسوب كرده‌اند . در اين صورت جار و مجرور را خبر ( إِنَّ ) بشمار آورده‌اند . يعني : إِنَّ كلّاً لَمِنَ الَّذِينَ ؛ يا . لَمِنْ خَلْقٍ . « اعْمَالَهُمْ » : مضاف محذوف است ، يعني جزاي اعمال ايشان .‏

آيه 112
‏متن آيه : ‏
‏ فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلاَ تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بنابراين ، همان گونه كه فرمان يافته‌اي ( در راه تبليغ و ارشاد و مبارزه و پيكار و پياده‌كردن تعليمات قرآن ) استقامت كن همراه كساني كه ( از كفر و شرك دست كشيده‌اند و ) با تو ( به سوي خدا ) برگشته‌اند و ( ايمان آورده‌اند ، و از حدود قوانين خدا ) تجاوز نكنيد ( و از جاده اعتدال به كنار نرويد و راه افراط و تفريط مپوئيد ) چرا كه خدا مي‌بيند چيزي را كه مي‌كنيد ( پس مواظب پندار و گفتار و كردار خود باشيد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِسْتَقِمْ » : راستاي راه حق و حقيقت و خير و صلاح را در پيش گير . استقامت و پايداري كن . « كَمَآ أُمِرْتَ » : همچنان كه دستور داده شده‌اي . به گونه‌اي كه فرمان يافته‌ايد . « لا تَطْغَوْا » : از حد اعتدال در مگذريد . در وظائف و تكاليف مقرّره افراط و تفريط مكنيد و زياده و نقصان روا مداريد .‏

آيه 113
‏متن آيه : ‏
‏ وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و به كافران و مشركان تكيه مكنيد ( كه اگر چنين كنيد ) آتش دوزخ شما را فرو مي‌گيرد ، و ( بدانيد كه ) جز خدا دوستان و سرپرستاني نداريد ( تا بتوانند شما را در پناه خود دارند و شر و بلا و زيان و ضرر را از شما به دور نمايند ) و پس از ( تكيه به كافران و مشركان ، ديگر از سوي خدا ) ياري نمي‌گرديد و ( بر دشمنان ) پيروز گردانده نمي‌شويد .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لا تَرْكَنُوا » : تكيه مكنيد . معتمد و مستند خود مسازيد و مدانيد . « الَّذِينَ ظَلَمُوا » : كافران و مشركان حربي . « ثُمَّ » : پس از تكيه به كافران و مشركان كه دشمنان خدا و مؤمنانند . « لا تُنصَرُونَ » : ياري نمي‌گرديد . پيروز گردانده نمي‌شويد .‏

آيه 114
‏متن آيه : ‏
‏ وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفاً مِّنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در دو طرف روز ( كه وقت نماز صبح و عصر است ) و در اوائل شب ( كه وقت نماز مغرب و عشاء است ) چنان كه بايد نماز را به جاي آوريد . بيگمان نيكيها ( و از جمله نمازهاي پنجگانه ) بديها را از ميان مي‌برد . بيگمان در اين ( سفارشها و قانونهاي آسماني ) اندرز و ارشاد كساني است كه پند مي‌پذيرند و خداي را ياد مي‌كنند و به ياد مي‌دارند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« طَرَفَيِ النَّهارِ » : دو طرف روز . مراد اوّل و آخر روز است كه هنگام گزاردن نماز صبح و عصر است . « زُلَفاً » : جمع زُلْفَة ، و در لفظ و معني مانند ( قُرَب ) جمع قُرْبَة است . يعني : نزديكيها و اوائل شب كه وقت نماز مغرب و عشاء است . « الْحَسَنَاتِ » : همه اعمال صالحه و از جمله ترك زشتيها و پلشتيها ( نگا : نساء / 31 ، انفال / 29 ) . « ذلِكَ » : اين سفارشها و توصيه‌ها ، از امر به استقامت تا اقامه نماز . « ذِكْرَيا » : يادآوري . تذكّر . يا اين كه به معني مذكّر است ، يعني يادآورنده و تذكّر دهنده . « الذَّاكِرِينَ » : يادآورندگان . پندپذيران . به ياد دارندگان . براي پي‌بردن به اوقات پنجگانه نماز مراجعه شود به ( طه / 130 و روم / 17 و اسراء / 78 ) .‏

آيه 115
‏متن آيه : ‏
‏ وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( در برابر سختيهاي چيزهائي كه به تو دستور داده شده است ) شكيبائي كن كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضائع نخواهد كرد ( و رنج آنان را در دنيا و آخرت هدر نخواهد داد ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« فَإِنَّ اللهَ . . . » : اين جمله تعليل ( إِصْبِرْ ) است .‏

آيه 116
‏متن آيه : ‏
‏ فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چرا نمي‌بايست كه در ميان ملّتهاي ( گذشته ) پيش از شما فرزانگاني باشند كه از فساد در زمين نهي كنند ( تا ديگران را از گرفتار آمدن به عذاب و نابود شدن رهائي بخشند ؟ ) مگر مردمان كمي كه ( به وظيفه امر به معروف و نهي از منكر عمل كردند و ) ما نجاتشان داديم ، و ( امّا در همان حال ) كافراني مي‌زيستند كه از خوشگذراني و تنعّم و تلذّذي پيروي مي‌كردند كه آنان را مغرور و فاسد كرده بود ، و دائماً گناه مي‌ورزيدند ( و هيچ وقت به دعوت پيغمبران و خيرخواهان گوش نمي‌دادند و از فساد و تباهي دست نمي‌كشيدند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْقُرُونِ » : جمع قَرْن ، مردمان يك عصر و زمان . مراد ملّتهاي پيشين است . « أُولُوا بَقِيَّةٍ » : صاحبان فضل . خيرخواهان . خردمندان خويشتندار . « بَقِيَّة‌ » : عقل و فضل . خير و نيكي . « إِلاّ قَلِيلاً . . . » : ليكن گروه اندكي . مستثني منقطع است . « مَآ أُتْرِفُوا فِيهِ » : خوشگذراني و مال‌اندوزي و شهرت‌طلبي گذرائي كه درآن غوطه‌ور گشتند و مايه غرور و سركشي ايشان شد . مي‌گويند : أَتْرَفَتْهُ النِّعْمَةُ : يعني نعمت او را به سركشي و خوشگذراني كشاند . مُتْرِف به معني غرق در شهوات ، از اين ريشه است .‏

آيه 117
‏متن آيه : ‏
‏ وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سنّت و عادت ) پروردگارت چنين نبوده است كه شهرها و آباديها را ستمگرانه ويران كند ، در حالي كه ساكنان آنجاها ( متمسّك به حق و ملتزِم به فضائل بوده و ) درصدد اصلاح ( حال خود و ديگران ) برآمده باشند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« الْقُرَيا » : شهرها و آباديها . مراد ساكنان آنجاها است . « بِظُلْمٍ » : ستمگرانه و ناعادلانه . حال فاعل است . يا اين كه ظلم به معني كفر است و معني چنين مي‌شود : خداوند كافران را بر اثر كفر از ميان نمي‌برد و بلكه به سبب بيدادگري و بي‌انصافي نابودشان مي‌سازد . در اين صورت ( بِظُلْمٍ ) حال مفعول است . « مُصْلِحُونَ » : خوبان و نيكوكاران . اصلاحگران .‏

آيه 118
‏متن آيه : ‏
‏ وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( اي پيغمبري كه آزمند بر ايمان آوردن قوم خود و متأسّف بر روي گرداني ايشان از دعوت آسماني هستي ! بدان كه ) اگر پروردگارت مي‌خواست مردمان را ( همچون فرشتگان در يك مسير و بر يك برنامه قرار مي‌داد و ) ملّت واحدي مي‌كرد ( و پيرو آئين يگانه‌اي مي‌نمود ، و آنان در ماديات و در معنويات و در انتخاب راه حق يا راه باطل اختيار و اختلافي نمي‌داشتند . آن وقت جهان به گونه ديگري در مي‌آمد ) ولي ( خدا مردمان را مختار و با اراده آفريده و ) آنان هميشه ( در همه چيز ، حتّي در گزينش دين و اصول عقائد آن ) متفاوت خواهند ماند .‏

‏توضيحات : ‏
‏« أُمَّةً وَاحِدَةً » : ملّت واحدي . مردمان يكسان و همگوني . « لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً . . . » : مردمان را ملّت واحدي و يكساني مي‌كرد كه مثلاً زندگي اجتماعي آنان همسان زندگي زنبوران عسل و مورچگان ، و زندگي روحاني ايشان همگون زندگي فرشتگان مي‌شد و كارشان مبني بر اجبار نه اختيار مي‌گشت و ثواب و عقابي به اعمالشان تعلّق نمي‌گرفت ( نگا : بقره / 213 ، يونس / 19 ) . « وَلا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ » : هميشه متفاوت و جداگانه مي‌مانند . دسته‌اي ايمان مي‌آورند و از حق جانبداري مي‌نمايند و گروهي ايمان نمي‌آورند و حق را نمي‌پذيرند .‏

آيه 119
‏متن آيه : ‏
‏ إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مردمان بنا به اختلاف استعداد ، در همه‌چيز حتي در ديني كه خدا براي آنان فرستاده است متفاوت مي‌مانند ) مگر كساني كه خدا بديشان رحم كرده باشد ( و در پرتو لطف او بر احكام قطعي الدلاله كتاب خدا متّفق بوده ، هرچند در فهم معني ظنّي الدلاله آن كه منوط به اجتهاد است ، اختلاف داشته باشند ) و خداوند براي همين ( اختلاف و تحقّق اراده و رحمت ) ايشان را آفريده است ، و سخن پروردگار تو بر اين رفته است كه : دوزخ را از جملگي جنّيها و انسانهاي ( پيرو نفْسِ امّاره و اهريمن مكّاره ) پُر مي‌كنم .‏

‏توضيحات : ‏
‏« لِذالِك خَلَقَهُمْ » : خدا آنان را بر تفاوت و تنوّع آفريده است و حق انتخاب راه درست و راه نادرست را بديشان داده است و جوابگوي اين انتخابشان كرده است . براي اين رحمت ، آنان را آفريده است . براي تحقّق اين اراده ايشان را آفريده است . « تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ . . . » : فرمان پروردگارت بر اين رفته است و تحقّق يافته و تنفيذ گرديده است ( نگا : اعراف / 137 ) . « لَأَمْلَأَنَّ . . . » : ( نگا : اعراف / 18 ، سجده / 13 ) .‏

آيه 120
‏متن آيه : ‏
‏ وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اين همه از اخبار پيغمبران بر تو فرو مي‌خوانيم ، كلّاً براي اين است كه بدان دلت را برجاي و استوار بداريم ( و در برابر مشكلات تبليغ رسالت ، آن را تقويت نمائيم ) . براي تو در ضمن اين ( سوره و اخبار مذكور در آن ، بيان ) حق آمده است ( همان حقي كه پيغمبران ديگران را بدان مي‌خواندند ) و براي مؤمنان پند و يادآوري مهمّي ذكر شده است ( كه مي‌توانند همچون ايمانداران پيشين از آن سود جويند و راه سعادت پويند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« كُلاًّ » : همه . جملگي . مفعول‌به مقدّم براي فعل ( نَقُصُّ ) است . « ما » : چيزي كه . بدل از ( كُلاًّ ) است . « فِي هذِهِ » : در اخبار پيغمبران . در اين سوره . « ذِكْرَيا » : تذكار و يادآوري آنچه بر سرِ گذشتگان آمده است .‏

آيه 121
‏متن آيه : ‏
‏ وَقُل لِّلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ اعْمَلُواْ عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنَّا عَامِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو به كساني كه ايمان نمي‌آورند : هرچه در قدرت داريد بكنيد ( و در راه خود برويد ) كه ما نيز آنچه مي‌توانيم مي‌كنيم ( و در راه خود مي‌رويم ، ولي بدانيد سرانجامِ شما شكست و بدبختي ، و عاقبتِ ما پيروزي و خوشبختي است ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« عَلَيا مَكَانَتِكُمْ » : به اندازه قدرت و استطاعتي كه داريد ( نگا : انعام / 135 ) . به شيوه و برنامه خود .‏

آيه 122
‏متن آيه : ‏
‏ وَانتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و چشم به راه باشيد ( كه به ما چه چيز مي‌رسد از آنچه فكر مي‌كنيد كه مي‌رسد ) و ما هم چشم به راه هستيم ( كه برابر وعده خدا ، دعوت آسماني پيروز و اسلام بر شما و بر همه دشمنان دين غلبه كند ) .‏

‏توضيحات : ‏
‏« إِنتَظِرُوا » : منتظر عواقب باشيد . تهديد ديگري است كه به دنبال تهديدات قبلي آمده است .‏

آيه 123
‏متن آيه : ‏
‏ وَلِلّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آگاهي از ) غيب آسمانها و زمين ويژه خدا است ، و كارها يكسره بدو برمي‌گردد ( و امور جهان به فرمان او مي‌چرخد ) ، پس او را بپرست و بر او تكيه كن و ( بدان كه ) پروردگارت از چيزهائي كه مي‌كنيد بي‌خبر نيست .‏

‏توضيحات : ‏
‏« غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضِ » : آگاهي از راز آسمانها و زمين . يعني اطّلاع از غيب كائنات خاصّ خدا است و بس . « إِلَيْهِ يُرْجَعُ الأمْرُ » : كار و بار بدو حوالت مي‌گردد . كار بندگان براي حساب و كتاب در آخرت بدو برگشت داده مي‌شود . متصرّف در شؤون و گرداننده امور جهان او است .‏

 

موضوعات: موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره هود / تفسیر نور  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...