خطبه 60تا119 |
... |
كلام : 60
و قال ع فِى الخوارج :
و آن حضرت فرمود در باب خوارج :
كلام : 61
و من كلام له ع لَما خَوف مِن الغَیلَة :
سخنى از آن حضرت (ع ) هنگامى كه او را از ناگهان كشته شدن هشدار دادند:
خطبه : 62
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 63
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 64
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
كلام : 65
و من كلام له ع كانَ یقُوُله لِاءَصحابه فِى بِعْضِ اءَیام صفِّینَ:
سخنى از آن حضرت (ع ) در یكى از روزهاى جنگ صفین به اصحاب خود چنین فرمود:
كلام : 66
اءَنصارِ، قَالُوا: لَمَّا انْتَهَتْ إِلَى اءَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع اءَنْبَاءُ السَّقِیفَةِ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه قَالَ: مَا قَالَتِ الْاءَنْصَارُ؟ قَالُوا: قَالَتْ: مِنَّا اءَمِیرٌ وَ مِنْكُمْ اءَمِیرٌ قَالَ ع
سخنى از آن حضرت (ع ) درباره انصار: پس از وفات رسول الله (صلى اللّه علیه و آله ) چون اخبار سقیفه به امیرالمؤ منین (ع ) رسید، پرسید انصار چه گفتند گفتند انصار گفته اند، كه امیرى از ما و امیرى از شما.على (ع ) فرمود:
كلام : 67
و من كلام له ع لَما قُلّد مُحَمّد بْنَ اءبی بَكْرِ مصر فملكت عَلیه وَقتل :
سخنى از آن حضرت (ع ) هنگامى كه ، محمد بن ابى بكر را فرمانرواى مصر نمود و بر اوشوریدند و مصر را از كفش به درآوردند و خودش را كشتند،
فرمود:
كلام : 68
و من كلام له ع فِى ذَمّ اءصحابه :
سخنى از آن حضرت (ع ) در نكوهش اصحابش :
كلام : 69
و قال ع فِی سِحرة الیوم الْذی ضُرِبَ فِیه :
آن حضرت در سحرگاه روزى كه ضربتش زدند فرمود :
خطبه : 70
و من خطبة له ع فِی ذَم اءَهْل الْعَراق :
سخنى از آن حضرت (ع ) در نكوهش مردم عراق :
خطبه : 71
و من خطبة له ع عِلْمُ فِیها الناس الصَلاة عَلى النَبی ص :
خطبه اى از آن حضرت (ع ) در آن به مردم آموخته است كه چگونه بر پیامبر (ص ) درودفرستند:
كلام : 72
ة ، قَالُوا: اءُخِذَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَكَمِ اءَسِیرا یوْمَ الْجَمَلِ فَاسْتَشْفَعَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ ع إ لَى اءَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَكَلَّمَاهُ فِیهِ، فَخَلَّى سَبِیلَهُ، فَقالا لَهُ: یبَایعُكَ یا اءَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ فَقالَ ع :
سخنى از آن حضرت (ع ) درباره مروان بن حكم در بصره ، مروان بن حكم در جنگجمل اسیر شد. امام حسن و امام حسین (ع )، نزد امیرالمؤ منین شفاعتش كردند و على (ع ) از بنداسارت آزادش نمود. پدر را گفتند یا امیرالمؤ منین ، مروان با تو بیعت نمى كند على (ع ) درپاسخ آن دو چنین فرمود:
خطبه : 73
و من خطبة له ع لِما عَزَموا عَلى بَیعَة عُثْمان :
سخنى از آن حضرت (ع ) چون دیگران آهنگ بیعت با عثمان نمودند:
كلام : 74
و من كلام له ع لَما بَلَغَه اتهام بَنی اءمیة له بِالْمُشاركة فِی دَمِّ عُثْمان :
سخنى از آن حضرت (ع ) وقتى كه شنید بنى امیه او را به شركت درقتل عثمان متهم مى كنند:
خطبه : 75
و من خطبة له ع فی الحث على العمل الصالح
خطبه اى از آن حضرت (ع ) كه در آن مردم را بهعمل صالح ترغیب مى كند
كلام : 76
و من كلام له ع
سخنى از آن حضرت (ع )
كلام : 77
من كلمات كان ع یدْعُو بها:
از سخنان آن حضرت (ع ) در دعا:
كلام : 78
و من كلام له ع قالَهُ لِبَعْضِ اءَصْحابه لِما عِزْمِ عَلَى الْمَسیر إ لى الخَوارج ، وَ قَدْ قالَ له : یااءمیرالمؤ منین إ ن سَرت فِی هَذا الْوَقت ، خَشیت اءَن لا تَظْفر بِمُرادك ، مِنْ طریق عِلم النُجوم .فَقَالَ ع :
سخنى از آن حضرت (ع ) آنگاه ، كه آهنگ خوارج كرد، یكى از اصحابش او را گفت اى امیرالمؤ منینبه شهادت علم نجوم ، اگر در این ساعت حركت كنى مى ترسم كه به مراد خویش نرسى . على(ع ) در پاسخ او فرمود:
خطبه : 79
و من خطبة له ع بَعْدَ فَراغَه مِن حَرْب الجَمل
سخنى از آن حضرت (ع ) پس از فراغت از جنگ جمل
كلام : 80
و من كلام له ع فی الزهد
سخنى از آن حضرت (ع ) در زهد
كلام : 81
و من كلام له ع فِی صِفة الدُنیا:
سخنى از آن حضرت (ع ) در نكوهش دنیا
خطبه : 82
و من خطبة له ع وَ تَسْمى الغراء وَ هِی الخُطْبَة العَجیبَة
خطبه اى از آن حضرت (ع ) آن را خطبه غرّاء نامیده اند كه از خطبه هاى شگفت انگیز آن حضرت(ع ) است
خطبه : 83
و من خطبة له ع فِی ذِكر عمرو بْن العاص
سخنى از آن حضرت (ع ) درباره عمرو بن عاص
خطبه : 84
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 85
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 86
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 87
وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَیهِ السَّلامُ
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 88
و من خطبة له علیه السلام
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 89
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 90
و من خطبة له ع تَعْرِف بِخطبة الا شباح وَ هِی مِن جَلائِل خُطْبَه وَ كانَسائِل سَاءَلَهُ اءَنْ یصِفْ الله لَهُ حَتى كَانَّه یراه عَیانا فَغَضَبُ لذلِك .
خطبه اى از آن حضرت (ع )، این خطبه به خطبه اشباح معروف است . و از خطبه هاىجلیل و گرانقدر اوست . كسى از اوخواست كه خدا را برایش توصیف كند، آنسان كه گویى اورا به چشم مى بیند. امیرالمؤ منین از این سخن خشمگین شد.
كلام : 91
و من كلام له ع لَمَا اُرِیدَ عَلَى الْبَیعَةِ بَعْدِ قَتِل عُثْمانَ
خطبه اى از آن حضرت (ع ) پس از كشته شدن عثمان كه خواستند با او بیعت كنند:
خطبه : 92
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 93
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 94
و من خطبة له ع
از خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 95
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 96
و من خطبة له ع
سخنى از آن حضرت (ع )
كلام : 97
و من كلام له ع
سخنى از آن حضرت (ع )
خطبه : 98
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 99
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 100
و من خطبة له ع تَشْتَمِلُ عَلى ذِكُرِ الْمَلاحِمِ
خطبه اى از آن حضرت (ع ) مشتمل بر پیشگوییهایى
خطبه : 101
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع ) در همین باب :
خطبه : 102
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 103
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع ) ،گزیده اى از آن را كه با این روایت متفاوت است پیش از این آوردیم .
خطبه : 104
و من خطبة له ع
از خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 105
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
كلام :106
و من كلام له ع فِی بَعضِ اءَیامِ صِفَینَ
سخنى از آن حضرت (ع ) در یكى از روزهاى صفین :
خطبه : 107
و من خطبة له ع وَ هِىٍَّ مِنْ خُطَبِ الْمَلاحِمِ
خطبه اى از آن حضرت (ع ) در این خطبه از وقوع پیشامدهاى بزرگ یاد مى كند
خطبه : 108
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 109
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 110
و من خطبة له ع
خطبه اى از آن حضرت (ع )
خطبه : 111
و من خطبة له ع ذَكَرَ فِیها مَلَكَ الْمَوْتِ ع وَ تَوَفِّیةُ اءلاءنفُسَ:
از خطبه اى از آن حضرت (ع ) در آن از ملك الموت یاد كرده و گرفتن او جانها را:
خطبه : 112
و من خطبة له ع فی ذم الدنیا
خطبه اى از آن حضرت (ع ) در نكوهش دنیا
خطبه : 113
و من خطبة له ع و فیها مواعظ للناس
خطبه اى از آن حضرت (ع ) كه در آن پندهائى براى مردم است
خطبه : 114
و من خطبة له ع فِی الاْستِسقاءِ:
خطبه اى از آن حضرت (ع ) در طلب باران
خطبه : 115
و من خطبة له ع و فیها ینصح اءصحابه
خطبه اى از آن حضرت (ع ) كه در آن یارانش را نصیحت مى كند
خطبه : 116
و من كلام له ع
سخنى از آن حضرت (ع )
كلام : 117
و من كلام له ع فى الصالحین من اءصحابه
سخنى از آن حضرت (ع ) در باره یاران خوبش
كلام : 118
و من كلام له ع وَ قَدْ جَمَعَ النَاسَ وَ حَضَّهُمْ عَلَى الْجِهادِ فَسَكَتُوا مَلِیا، فَقَالَ ع :
سخنى از آن حضرت (ع ) در حالیكه مردم را گرد آورده بود و به جهاد تحریض مى كرد. و آنان، همچنان ، مهر سكوت بر لب ، پاسخى نمى دادند. به آنها فرمود:
كلام : 119
و من كلام له ع
سخنى از آن حضرت (ع )
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1394-11-04] [ 11:49:00 ب.ظ ]
|