امام زمان از دیدگاه امام خامنه‌ای (3)

هشدار

همه عقاید سازنده، مورد تهاجم دشمن قرار گرفته است… ما امروز چقدر باید هوشیار باشیم؟ دشمنان سراغ مجموعه احکام و مقرّرات اسلام رفتند. هر عقیده، هر توصیه ‏ای از شرع مقدّس که در زندگی و سرنوشت آینده فرد و جماعت و امّت اسلامی، تأثیر مثبت بارزی داشته است و به نحوی با آن کلنجار رفتند ، تا اگر بتوانند، آن را از بین ببرند، [و] اگر نتوانند، روی محتوایش کار کنند!

خوب ، ممکن است شما بگویید که مگر دشمن چه کاره است؟ چطور دشمن می ‏تواند عقاید اسلامی را کاری کند که از استفاده مردم خارج بشود ؟ نه، این خطا است. دشمن می‏ تواند؛ منتهی نه در کوتاه مدّت؛ بلکه در طول سال های متمادی. گاهی ده‏ ها سال زحمت می‏ کشند، برای این‏ که بتوانند یک نقطه درخشان را کور یا کم رنگ کنند؛ یا نقطه تاریکی را به وجود بیاورند. سال‏ های متمادی می‏ نشینند و پول خرج می‏ کنند! یکی زحمت می‏ کشد و تلاش می‏ کند؛ ولی توفیق پیدا نمی‏ کند، بعد از او کسان دیگری می‏ آیند . روی عقاید دنیای اسلام، از این گونه کارها خیلی شده است. روی عقیده توحید، عقیده امامت، روی اخلاقیات اسلامی ( معنای صبر ، معنای توکل ، معنای قناعت ) کار کرده ‏اند!

همه اینها نقاط برجسته ‏ای هستند که اگر ما مسلمان‏ ها، درست به حقیقت اینها توجّه بکنیم، تبدیل به یک موتور حرکت دهنده جامعه اسلامی می ‏شود؛ ولی وقتی روی آن کار کردند و آن را خراب و معنای آن را عوض کردند و در ذهن‏ ها به صورت دیگری جا انداختند، همین موتور محرّک، به یک داروی مخدّر و خواب آور تبدیل می‏ شود. این گونه است!

در مورد ماجرای اعتقاد به مهدی موعود (عج)؛ یعنی، این‏که در آخرالزّمان از خاندان پیامبر(ص) ، شخصی ظهور می ‏کند که دنیا را از عدل، از دادگستری و از نیکی پر می‏ کند. تبعیض ‏ها، ظلم ‏ها، سوء استفاده‏ ها و فاصله‏ های طبقاتی را از بین می‏ برد؛ نیز خیلی کار کرده‏ اند.

این عقیده که همه مسلمان‏ ها هم به آن معتقدند… از آن عقاید بسیار کارگشا است که به دلیل همین که کارگشا است، دشمن از یک طرف و البته دوستان نادان هم از یک طرف؛ گاهی دوستان نادان از روی نادانی و بر اثر بی‏ توجّهی، کاری می‏ کنند که هیچ دشمن دانایی به آن خوبی نمی‏ تواند ضربه بزند!

حالا بحث ما در مورد دشمنان دانا است؛ سراغ این عقیده آمدند. من سندی را دیدم که مربوط به ده‏ ها سال قبل؛ یعنی، آن اوایلی است که استعمار وارد شمال آفریقا شده بود، چون کشورهای شمال آفریقا؛ خیلی گرایش به اهل بیت (ع) دارند.

حالا مذهبشان هر مذهبی از مذاهب اسلامی که هست؛ امّا محبّ اهل بیت ‏اند. این کشورهای سودان و مغرب و اینها عقیده به مهدویّت در آن جاها خیلی پر رنگ است. آن زمانی که استعمار وارد آن مناطق شد - که ورود استعمار به آن مناطق در قرن گذشته است - یکی از چیزهایی که مزاحم استعمار بود، عقیده به « مهدویّت » بود!

بنده سندی را دیدم که آن بزرگان استعمار و فرماندهان استعماری، توصیه می‏ کنند که ما باید کاری بکنیم که این عقیده به « مهدویت » به تدریج از بین مردم زایل بشود! آن روز استعمارگرهای فرانسوی واستعمارگرهای انگلیسی، در بعضی جاهای آن مناطق بودند - فرقی نمی‏ کند که استعمار از کجا باشد - استعمارگرهای خارجی قضاوتشان این بود که تا وقتی عقیده به « مهدویت » در بین این مردم رایج است؛ ما نمی‏ توانیم اینها را درست در اختیار بگیریم!

ببینید، عقیده به « مهدویت » چقدر مهم است! چقدر خطا می‏ کنند کسانی که به اسم روشنفکری و به اسم تجدّدطلبی، می‏ آیند و عقاید اسلامی را بدون مطالعه، بدون اطّلاع، بدون این‏که بدانند دارند چه کار می‏ کنند، مورد تردید و تشکیک قرار می‏ دهند! اینها همان کاری را که دشمن می‏ خواهد، راحت انجام می‏ دهند!

… چند خصوصیت در این عقیده مهدویت هست، که این خصوصیات برای هر ملّتی، در حکم خون در کالبد و در حکم روح در جسم است. یکی، « امید » است. گاهی اوقات دست‏ های قلدر و قدرتمند، ملّت‏ های ضعیف را به جایی می ‏رسانند که امیدشان را از دست می ‏دهند. وقتی امید را از دست دادند، دیگر هیچ اقدام نمی‏ کنند؛ می ‏گویند چه فایده ‏ای دارد؟ ما که دیگر کار از کارمان گذشته است، با چه کسی در بیفتیم؟ چه اقدامی بکنیم؟ برای چه تلاشی بکنیم؟ ما که دیگر نمی‏ توانیم!

این روح ناامیدی است؛ استعمار این را می‏ خواهد. امروز استکبار جهانی مایل است که ملت‏ های مسلمان و از جمله ملّت عزیز ایران، دچار این حالت بشوند (روح ناامیدی). ای آقا! دیگر نمی‏ شود کاری کرد! دیگر فایده ‏ای ندارد! می‏ خواهند این را به زور در مردم تزریق کنند. ماها که در جریان خبرهای تبلیغاتی و زهرآگین دشمنان قرار داریم؛ به عیان می ‏بینیم که اغلب این خبرهایی که تنظیم می‏ کنند، برای مأیوس کردن مردم است. مردم را از اقتصاد و از فرهنگ مأیوس کنند؛ متدیّنین را از گسترش دین مأیوس کنند؛ آزادی‏ طلب‏ ها و علاقه‏ مندان به مسائل فرهنگی و مسائل سیاسی را از امکان کار سیاسی یا کار فرهنگی مأیوس کنند. آینده را در نظر افرادی که چشم به آینده دوخته ‏اند، تیره و تار جلوه بدهند!

برای چی ؟ برای این که این مجموعه انسانی که دارد با امید کار می‏ کند، این جوشش و این امید را از او بگیرند. آن را به یک موجود مرده، یا شبیه مرده تبدیل بکنند، تا بتوانند هرکاری که مایلند انجام بدهند! با یک ملت زنده که نمی‏ توانند هرکاری که بخواهند، انجام دهند. یک جسم بیهوش مدهوش بی‏ حسی که آن‏جا افتاده است، هرکس هرچه دلش خواست، می‏ تواند به او تزریق کند. با او هرکاری می ‏تواند بکند؛ اما با یک موجود سرحال زنده باهوش متحرک و فعّال که نمی‏ توانند هرکاری را انجام بدهند!

…امروز هر نَفَسی، هر حنجره ‏ای که برای ناامید کردن مردم بدمد، بدانید که این حنجره در اختیار دشمن است؛ چه خودش بداند، چه خودش نداند! هر قلمی که کلمه‏ ای را در جهت نا امید و مأیوس کردن مردم روی کاغذ بیاورد، این قلم متعلق به دشمن است؛ چه صاحب این قلم بداند، چه نداند ! دشمن از او استفاده می‏ کند.

… البته وقتی نتوانستند این عقیده را از مردم بگیرند؛ سعی می‏ کنند آن‏ را در ذهن‏ های مردم خراب کنند. خراب کردن این عقیده چگونه است؟ به این صورت است که بگویند: خب آقا می‏ آید، همه کارها را درست می‏ کند! این خراب کردن عقیده است. این تبدیل کردن یک داروی مقوّی، به یک داروی مخدر و خواب آور است. خود آقا می‏ آید، انجام می‏ دهد؛ یعنی چه؟ امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی تا آن بزرگوار، بتواند بیاید و در آن زمینه آماده اقدام بکند.

مبنای کار قدرت‏ های طاغوتی بر این است که فروغ امید را در دل‏ها بمیرانند و همه امیدها را به یک نقطه مادی؛ یعنی، پول و زخارف کم ارزش دنیا متمرکز کنند که سر رشته آن نیز در دست خود آنها است.

همه چیز را با حساب های کمّی و پولی محاسبه می‏ کنند و معنویات را از حساب خارج می‏ کنند و به ویژه می‏ کوشند که آن آینده موعود را از چشم ملت‏ ها دور نگه ‏دارند؛ اما ملت‏ ها باید امیدوار باشند تا این اراده تکوینی الهی تحقق پیدا کند.

…اعتقاد به مهدی موعود (عج)، شیعه را تا امروز از آن همه پیچ و خم‏ های عجیب و غریبی که در سر راهش قرار داده بودند، عبور داده است و امروز بحمدالله عزت و پرچم سربلندی اسلام و قرآن، در دست شما ملت مسلمان و شیعه ایران است. هرجا که چنین اعتقادی باشد، همین امید و مبارزه وجود دارد.

به همین خاطر، یکی از اساسی‏ ترین کارهای استعمار واستکبار و ایادی آنها، این بوده است که عقیده امید و مبارزه را در دل مردم از بین ببرند. بارها خواسته ‏اند این چراغ را خاموش کنند؛ ولی نتوانسته ‏اند.

ما می ‏دانیم که استعمار و استکبار، چه تلاشی را در این جهت - نه فقط در ایران بلکه در سطح دنیای اسلام - انجام داده است؛ تا این چراغ را خاموش کند. در یک گزارش بسیار مهمی که مربوط به سال‏ها قبل است و جدید نیست؛ تلاش گروه‏ های تبلیغی مسیحیت را که از اروپا به سمت شمال آفریقا اعزام می‏ شدند تا جاده استعمار را در آن‏جا صاف کنند، نشان داده بود. یکی از غصّه‏ های دین داران دنیا، این است که قدرت‏مندان مسلّط بر کشورهای مسیحی، تبلیغ علی الظاهر دین مسیح در سطح دنیا را، وسیله ‏ای برای پیش بردن ماشین استعمار قرار دادند و اینها جاده صاف کن استعمار شدند. گروه‏ های تبلیغی وبه اصطلاح تبشیری را، به عنوان تبلیغ مسیحیت - که ظاهرش تبلیغ مسیحیت بود؛ اما باطن قضیه این بود که راه را باز کنند تا استعمارگران اروپایی از کشورهای مختلف اروپای آن روز، وارد کشورهای اسلامی بشوند و قدرت سیاسی را قبضه کنند - به اطراف دنیا فرستادند و متأسفانه در بسیاری از جاها هم موفق شدند.

این گزارش، مربوط به گروه ‏های تبلیغی در شمال آفریقا است. گزارشگر می‏ نویسد:

«یکی از مشکلات ما در سر راه تبلیغ مسیحیت وپیشرفت استعمار در شمال آفریقا و منطقه تونس و مغرب ، این است که این مردم اعتقاد دارند که « مهدی موعود » خواهد آمد و اسلام را سربلند خواهد کرد».

گزارشگر، این را در گزارش رسمی خود می ‏نویسد و برای آن هیأتی که مسؤول رسیدگی به این کارهاست، می ‏فرستد.

بنابراین ،نفس اعتقاد به مهدی موعود (عج)، باعث ایجاد مشکل برای استکبار و استعمار شده بود؛ در حالی که اعتقادی که برادران ما در آن مناطق دنیا دارند، به روشنی و وضوح اعتقادی که ما امروز در این‏جا داریم، نیست؛ بلکه بیشتر، ابهامات و کلی گویی وجود دارد تا تعیین مصداق و مورد و نام و خصوصیات. در عین حال، استعماگران از این امید ترسیدند.

در همین کشور خود ما، یکی از بزرگان علما وروحانیون محترمی که امروز بحمدالله در میان ما هستند وبرکات وجود ایشان باز هم شامل حال مردم می‏ شود؛ برای من نقل می‏ کردند که در اوایل روی کار آمدن رژیم منحوس و فاسد و وابسته پهلوی، آن کودتاگر بی سواد فاقد هرگونه معرفت و معنویت، یکی از آخوندهای وابسته به دربار را صدا کرد و از او پرسید: این قضیه امام زمان چیست که این گونه مشکلاتی برای ما درست کرده است؟ این آخوند هم بر طبق دل و میل او، جوابی می‏ گوید و آن قلدر هم مأموریت می ‏دهد که بروید، مسأله را حل و تمام کنید واین اعتقاد را از دل مردم بیرون بیاورید!! او می‏ گوید : این کار آسان نیست و خیلی مشکلات دارد و باید کم کم وبا مقدمات شروع کنیم. البته آن مقدّمات به فضل پروردگار و با هوشیاری علمای ربانی و آگاهان این کشور، در آن دوران ناکام ماند و نتوانستند آن نقشه شوم را عملی کنند. در کشور ما، یک کودتاچی غاصب، از طرف دستگاه ‏های قدرت استعماری، مأموریت داشت که بیاید ایران را قبضه کند و کشور را دو دستی تحویل دشمن بدهد و برای آن که بتواند بر این مردم مسلط بشود، یکی از مقدّمات لازمش این بود که عقیده به مهدی موعود (عج) را از ذهن مردم پاک کند.

دشمنانِ تفکر و اعتقاد به مهدویت - که این اندیشه را به زیان خود می‏ دانند - همواره تلاش کرده‏اند تا آن‏را از اذهان مردم بزدایند ویا مفاهیم اعتقاد به مهدویت را تحریف کنند؛ لذا امروز در نقطه مقابل این تلاش دشمنان، باید در جهت اعتقاد و عمل و تبلیغ و تبیین حقیقت « مهدویت » حرکت کنیم.

استکبار جهانی و صهیونیزم در تلاش هستند تا ملت های تحت سیطره آنان، به وضع تحمیل شده عادت کنند و آن را رنگی ثابت، ابدی و تغییرناپذیر بپندارند. قدرت‏ های استکباری خواهان غفلت، خواب آلوده بودن، نداشتن آرمان ونیز عدم تحرک ملت‏ ها هستند و چنین وضعی را بهشت خود می‏ دانند؛ امّا انتظار فرج موجب می‏شود که انسان به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد به وضعی بهتر وبرتر دست پیدا کند.

اگر فطرت انسانی، تحت فشار قدرت‏ های استکباری، مسخ و لگدمال نشود؛ دل‏ها به طور فطری و طبیعی منتظر چنان آینده‏ ای ( محیطی آکنده از عدل واقعی ) است و بدون تردید آن قدرت متّکی بر عدل مطلق الهی، پرچم خواهد برافراشت.

…قدرت جهنّمی استکبار و صهیونیزم ، امروز با تکیه بر پول وتبلیغات واستفاده از شعارهای ظاهر فریب ( مانند حقوق بشر ، حقوق زن و حقوق اساسی ملت‏ ها ) برای تحمیل ظلم بر ملت‏ ها و ترویج فساد، دورویی، تزویر و ریاکاری و نفاق در جوامع بشری تلاش می‏ کند و در طول تاریخ، چنین شرایطی وجود نداشته است؛ اما برای تحقق ظهور امام زمان (عج)، وجود ظلم و جور، شرط کافی نیست و وجود انسان‏ های صالح، انگیزه‏ های قوی، ایمان‏ های راسخ، گام‏ های استوار و دل‏ های روشن نیز لازم و ضروری‏ است.

دشمن‏ ترین اشخاص با این عقیده وبا شخص آن بزرگوار ،ستمگران عالم‏ اند از روز غیبت آن حضرت - بلکه از روز ولادت آن حضرت - تا امروز؛ آن کسانی که وجودشان با ستم و با زورگویی همراه بوده، به دشمنی با این بزرگوار، با این پدیده الهی، با این نور وبا این شمشیر الهی مشغول شدند. امروز هم مستکبرین وستمگران عالم ، با این فکر و این عقیده، مخالف و دشمن ‏اند. می دانند که این عقیده و این عشق - که در دل‏ های مسلمین، به خصوص در دل های شیعه است - برای هدف‏ های ستمگرانه آنها مزاحم است.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...