آثار ساده زيستي

ساده زيستي، آثار فراواني دارد که مهم ترين آنها عبارت اند از :

1- آسودگي

همه ي اضطراب ها و نگراني ها از دنيا و مظاهر آن است، که با ساده زيستي مي توان آنها را برطرف کرد و به آسودگي دست يافت. امام علي (ع) مي فرمايد :«الرغبه مفتاح النصب و مطيه التعب ؛ (41) شيفتگي دنيا، کليد دشواري و مرکب گرفتاري است. »
امام صادق (ع) نيز مي فرمايد : شيفتگي در دنيا، مايه ي غم و اندوه است و زهد در دنيا، آسايش جسم و جان را در پي دارد. (42)
ممکن است تصور شود که ساده زيستي، ملتزم نوعي رياضت و به زحمت انداختن جسم است، در حالي که چنين نيست. راحتي و آسايش روحي در زندگي آسان و ساده به دست مي آيد. امام علي (ع)گنجي را بي نياز کننده تر از قناعت و مالي را با برکت تر از بسنده کردن به روزي روزانه نمي داند. (43)
زندگي پر هزينه و تجملي است که خاطر انسان را به خود مشغول مي کند، زيرا لازمه ي اين زندگي، درآمد بالاست که تحصل آن، سعي خستگي ناپذير مي خواهد و همين تلاش بي وقفه، استراحت و لذت بردن از زندگي را از انسان سلب مي کند.
از طرفي، خواسته هاي انسان، محدود و تمام ناشدني است. از اين رو در هيچ مرحله اي از زندگي، رضايت کامل حاصل نمي شود. عدم رضايت از زندگي و قيد و بندي که با تجمل و تشريفات پديد آمده، آسودگي را از انسان سلب مي کند. از اين جهت بعضي براي رهايي از تجملات به هيپي گري رو مي آورند.

2- مو فقيت در زندگي

يکي از آثار ساده زيستي، کام يابي و توفيق در زندگي است. اين سخن نياز به استدلال ندارد، تجربه نشان داده است که بيشتر مخترعان و مکتشفان و نخبگان جامعه که به بشر خدمت کرده اند ، از قشر محروم يا متوسط بوده اند. براي آشنايي بيشتر با چنين انسان هايي، يک نمونه را ذکر مي کنيم :
مرحوم علامه شيخ محمد حسن نجفي، معروف به صاحب جواهر از علماي مشهور و بنام نجف است که کتاب گران سنگ «جواهر الکلام» وي، عظيم ترين کتاب فقهي و دايره المعارف فقه شيعه و ثمره ي26 سال کار مداوم او به حساب مي آيد. امام خميني (ره) درباره ي ايشان مي فرمايد :«صاحب جواهر چنان کتابي نوشته است که اگر صد نفر بخواهند بنويسند شايد از عهده [اش] بر نيايند و اين يک کاخ نشين نبوده است. .. يک منزل محقر داشتند. از يک آدمي که علاقه به شکم، شهوات، مال و منال و جاه و امثال اينها دارد، اين کارها برنمي آيد. طبع قضيه اين است که نتواند. » (44)

3ـ سرمايه گذاري

ساده زيستي، يک نوع سرمايه گذاري است. با توجه به زندگي محدود و نيازهاي گوناگون بشر بايد انسان براي نيازهاي ماندگار خود، سرمايه گذاري کند. در سير الي الله که هدف نهايي، خلقت انسان است، بهترين زاد و توشه، سبک بالي است. چون هر چه آدمي خود را وابسته کند از طي طريق باز مي ماند. امام علي (ع) مي فرمايد :«تخففوا تلحقوا ؛ (45) سبک بار شويد تا زودتر برسيد. »
همان طوري که کوه نورد براي رسيدن به قله ي کوه و صعودي آسان و موفق، از حمل بار اضافي پرهيز مي کند و مي داند هر چه بر بار خود بيفزايد، احتمال رسيدن او به قله کاهش مي يابد، شخصي که خود را در اين جهان پهناور چون مسافري مي بيند که سفري طولاني در پيش دارد، سعي مي کند زندگي ساده و بي آلايشي داشته باشد تا از آن هدف باز نماند. او مي داند براي پيمودن راه درازي که در پيش دارد، بايد امکانات و سرمايه ي لازم را فراهم کند و عاقلانه تر آن است که چيزي را برگزيند که کم وزن تر و پرارج تر باشد و اين کاري است که هر انسان عاقل و دورانديشي انجام مي دهد.

4ـ قدرت

امام علي (ع)راز قدرت مندي و تصميم و اراده ي پيامبران را در ساده زيستي و بي پيرايگي آنان مي داند و مي فرمايد :«و لکن الله سبحانه جعل رسله اولي قوه في عزائمهم و ضعفه فيما تري الاعين من حالاتهم مع قناعه تملأ القلوب و العيون غني و خصاصه تملأ الابصار و الاسماع اذي ؛(46) لکن خداي سبحان، فرستادگان خود را در اراده و تصميم هايشان نيرومند و توانا گردانيد و در حالاتشان که به چشم ديگران مي آيد، ضعيف و ناتوان قرارشان داد. با قناعتي که دل ها و چشم ها را از بي نيازي پر مي کرد و با تنگ دستي و فقري که چشم ها و گوش ها را از رنج پر مي نمود. »
استاد مطهري مي گويد :يک کسي با «داشتن»، مي خواهد چشم ها را پر کند و يک کسي با «ندارم ولي بي نيازم و اعتنا ندارم» چشم ها را پر مي کند. پيامبران در نهايت سادگي بودند، ولي همان سادگي، آن جلال و جبروت ها و حشمت ها را خرد مي کرد. (47)
حضرت موسي (ع) در سايه ي همين ساده زيستي به اين قدرت روحي دست يافت که با آن لباس پشمي و عصاي چوبي در مقابل فرعوني مي ايستد که ادعاي خدايي دارد و با صلابت با او سخن مي گويد. امام علي (ع) مي فرمايد : مو سي با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند در حالي که لباس هاي پشمين بر تن داشتند و در دست هر کدام عصايي بود. با او شرط کردند که اگر تسليم فرمان پروردگار شوي، حکومت تو باقي مي ماند و عزت و قدرتت دوام مي يابد. (48)
ساده زيستي به انسان چنان قدرتي مي دهد که در هر عرصه اي مي تواند دست به کارهاي سترگ بزند. امام خميني (ره) در اين باره مي گويد :«اگر بخواهيد بي خوف و هراس در مقابل باطل بايستيد و از حق دفاع کنيد و ابر قدرتان و سلاح هاي پيشرفته ي آنان و شياطين و توطئه هاي آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از ميدان به در نکند، خود را به ساده زيستي عادت دهيد. » (49) امام راحل (ره) با اشاره به زندگي عالمان بزرگي چون صاحب جواهر و شيخ انصاري، زهد را عامل اقتدار آنان معرفي مي کند. (50) و در باره ي مرحوم مدرس مي فرمايد :«يک سيد خشکيده ي لاغر با لباس کرباسي، در مقابل آن قلدري که هر کس آن وقت را ادراک کرده، مي داند که زمان رضاشاه غير [از] زمان محمدرضا شاه بود. در مقابل او همچو ايستاد. ..يک وقت رضاشاه به او گفته بود : سيد چه از جان من مي خواهي ؟گفته بود که مي خواهم تو نباشي. وقتي که رضاشاه ريخت به مجلس، فرياد مي زدند که زنده باد کذا. مدرس رفت ايستاد و گفت که مرده باد کذا، زنده باد خودم. شما نمي دانيد در مقابل او ايستادن يعني چه و او ايستاد. اين براي اين بود که از هواهاي نفساني آزاد بود، وارسته بود و وابسته نبود.» (51)

5ـ آزادگي

شهيد مطهري در مورد ساده زيستي رهبران الهي مي گويد : «افرادي را مي بينيد که در دنيا ساده زندگي مي کنند، بدون اين که لذت هاي خدا را بر خودشان حرام کرده باشند و بدون اين که از کارهاي زندگي دست بکشند. اينها در متن زندگي واقع هستند ولي دلشان مي خواهد ساده زندگي کنند. چرا ؟مي گويد براي اين که من نمي خواهم آزادي ام را به چيزي بفروشم، به هر اندازه خودم را به اشيا مقيد کنم، اسير آنها هستم و وقتي اسير اشيا باشم، مثل کسي هستم که هزار بند به او بسته است. چنين آدمي نمي تواند راه برود و سبک بار و سبک بال باشد و لهذا زندگي پيامبران عظام و رهبران بزرگ اجتماع، همواره زندگي ساده اي بوده، زيرا اگر زندگي پر تجمل مي داشتند ديگر از رهبري مي بايست دست مي کشيدند. زندگي پرتجمل با رهبري که لازمه ي آن سبک باري و سبک بالي و جنبش زياد و آزادي و آزادگي است، نمي سازد.

موضوعات: آثار ساده زيستي  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...