فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



اهمیت و انواع نماز در قرآن از زبان حجت‌الاسلام قرائتی

رییس ستاد اقامه نماز درباره راه خاشع شدن انسان مقابل نماز، ابراز داشت: با تفكر و اندیشه در خلقت خود می‌توانید پی به نعمت‌های خداوند ببرید و در برابر دستورات او متواضع شوید.
حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی رییس ستاد اقامه نماز كشور در جمع دانش‌پژوهان مركز تخصصی نماز به موضوع «اهمیت نماز» پرداخت كه مشروح سخنان وی منعكس می‌شود:
اهمیت نماز
اهمیت نماز از آدم تا خاتم از زمین تا آسمان، زمین زلزله می‌شود، نماز واجب می‌شود، آسمان باران ندارد، نماز باران می‌خوانند، نوزاد در زایشگاه به دنیا می‌آید، در گوش او اذان و اقامه می‌گویند و در قبر قرار می‌گیرد، نماز می خوانند، چه واجبی داریم كه از آدم تا خاتم است، چه واجبی داریم كه از زایشگاه تا قبرستان باشد.
این مطالب است كه حساب نماز را از همه چیز جدا می‌كند.
88 بار فقط لفظ صلاة آمده، غیر از لفظ عبادات، سجده، قنوت، تسبیح، ذكر، چه واجبی را این‌قدر خداوند به آن بها داده است.
چه واجبی است كه از همه كمالات این كمال را می‌گوید؛ در زیارت وارث اول می‌گوییم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَآتَیْتَ الزَّكَاةَ وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَر»[1] بعد از این مطلب خطاب به امام حسین(ع) می‌گوییم جاهدت فى اللّه.
این چه واجبی است كه می‌ارزد هر كلمه‌اش یك گلوله بخورد، چون نماز ظهر عاشورا امام حسین(ع) دو ركعت نماز سی و پنج كلمه است، سی و پنج تیر رها كردند.
تمام مردمی كه حج می‌روند یا برای حج می‌روند یا برای عمره ولی بنیان‌گذار مكه وقتی كه به مكه رفت، گفت: خدایا آمده‌ام مكه نه برای حج است نه برای عمره، گفت: «رَبَّنا إِنِّی أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلاةَ» [2]، نماز چه قدر اهمیت دارد كه پیامبرخدا زن و فرزندش را در وادی بی‌آب علف رها می‌كند تا نماز اقامه شود.
نكته‌هایی درباره جایگاه نماز
- هیچ عبادتی 350 رقمی نداریم، حج دو الی سه رقم است، روزه هم این گونه است، ولی 350 نماز مستحبی داریم.
- بررسی مهندسی نماز (چرا نماز آیات پنج تا ركوع دارد)، ما روی مهندسی نماز كار نكرده‌ایم.
- ریتم نماز كار نشده (بحث قرائت و آهنگ نماز)
- در مورد كلمات نماز كار نشده، مثلاً چرا ایاك نعبد بر ایاك نستعین مقدم شده است.
-چهار نوع نماز در قرآن داریم:
1- نماز شكر؛ خداوند در سوره بقره می‌فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذی خَلَقَكُمْ وَالَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[3]، اى مردم! پروردگار خود را پرستش كنید آن كس كه شما و كسانى را كه پیش از شما بودند آفرید تا پرهیزكار شوید.
خداوند در آخر قرآن در سوره قریش می‌فرماید: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ»، چرا عبادت خداوند كنم، «الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» [4]، پس (به شكرانه این نعمت بزرگ) باید پروردگار این خانه را عبادت كنند، همان كس كه آن‌ها را از گرسنگى نجات داد و از ترس و نا امنى ایمن ساخت.
2- نماز رشد؛ این نماز كلاسش از نماز شكر بالاتر است: قرآن كریم می‌فرماید: «وَأَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[5]، و نماز را برپا دار كه نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه باز مى‏دارد، این نوع نماز كارخانه انسان را می‌سازد.
3- نماز دیگر، نماز انس است؛ خداوند به حضرت موسی(ع): «وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِی»[6]، و نماز را براى یاد من بپادار، چون نماز یاد من خداست، پس با یاد خدا انس می‌گیرد، ذكر و یاد خدا چه فایده‌ای دارد، «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[7]، آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش مى‏یابد.
و فایده اطمینان و آرامش چیست؟ قرآن كریم می‌فرماید: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً»[8]، تو اى روح آرام‏یافته، به سوى پروردگارت بازگرد، در حالى‌كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است.
4- نماز تقرب كه در سوره علق آیه كه سجده واجب دارد، ذكر شده: «…وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»[9]، خداوند به پیامبر می فرماید اگر می‌خواهی به من نزدیك شوی، راهش سجده كردن است .
چه كنیم بچه‌ها را به نماز دعوت كنیم؟
خیلی‌ها نسبت به نماز سنگین هستند، چه كنیم كه این سنگین نماز را از این افراد بگیریم، قرآن كریم می‌فرماید: «وَاسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ وَإِنَّها لَكَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»[10]؛ از صبر و نماز یارى جویید (و با استقامت و مهار هوس‌هاى درونى و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این كار، جز براى خاشعان، گران است.
چرا نماز برای بعض افراد سنگین است، چون خشوع ندارند.
چه كنیم كه این افراد خشوع داشته باشند و دوای خشوع چیست؟
مقدمه: نماز سنگین است مگر برای خاشعین اگر نسل جوان را بخواهیم به نماز دعوت كنیم باید خشوع را اضافه كنیم.
برای خشوع مثالی ذكر می‌كنم كه ملموس شود، یك جوانی با پدر پیرش در پارك نشسته بود، چند قدم آن طرف‌تر پرنده‌ای روی زمین نشسته بود، پیرمرد رو كرد به فرزندش كه این پرنده چیست؟ جوان گفت: گنجشك است چند دقیقه دیگر مجدد پدر پیر از فرزندش پرسید، این پرنده چیست؟ كمی ناراحت شد و گفت: گنجشك بعد از گذشت لحظه‌ای مجدداً پیرمرد از جوانش پرسید: این پرنده چیست، جوان ناراحت شد و با عصبانیت فریاد زد: گنجشك است، پیرمرد ناراحت شد و رفت دفترچه یاداشتی را آورد و ورق زد و به جوانش گفت: یك بار كوچك بودی، بیست الی سی بار همین سؤال را از من پرسیدی و من هر وقت با قربانت و عزیزم جواب تو را دادم، اما من الان سه بار پرسیدم، تو بر سر من فریاد زدی، جوان خجالت كشید و پدر را در آغوش گرفت و معذرت خواهی كرد.
این خشوع و تواضع است، ما باید مردم خصوصاً نسل جوان را نسبت به نماز متواضع كنیم .
راه خاشع شدن و متواضع كردن مردم خصوصاً نسل جوان نسبت به دستورات خداوند چیست؟
1- شمردن نعمت‌های خداوند: «أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ وَلِساناً وَشَفَتَیْنِ»[11]، «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً وَالْجِبالَ أَوْتاداً»[12]، نعمت خداوند را باید آن‌قدر برای اشخاص تارك الصلاة و كاهل الصلاة بشماریم تا خجالت بكشند و متواضع شوند.
و یكی از راه‌های نعمت شماری نعمت‌ها برعكس كردن نعمت‌ها است، «تعرف الاشیاء باضدادها»، مثلاً اگر خداوند آب را تلخ قرار می‌داد، چه می‌كردید، «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ»[13]، هر گاه بخواهیم، این آب گوارا را تلخ و شور قرار مى‏دهیم، پس چرا شكر نمى‏كنید.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[پنجشنبه 1394-11-08] [ 05:00:00 ب.ظ ]




راههاي جذب ديگران به نماز <1>

الف) ( تبيين نياز دروني انسان ها به نيايش و پاسخ اين نياز توسط نماز )

براي هر قشري به زباني بايد سخن گفت : مخصوصا با جوان ها ، دانش آموزان دبيرستاني و دانشگاهيان، بايد با زبان خاصي صحبت كرد اگر در برخورد با آنان فقط به ترجمه ي اين آيه اكتفا كنيم كه : « ان الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر» (1) شايد كافي نباشد ، چون معلوم نيست كه او چندان از فحشا و منكر كه بدان آلوده شده ناراحت باشد ، هنوز به گرفتاري هاي آن دچار نشده ، بايد ما اين آيه را توضيح بدهيم و بگوييم چرا نماز ، انسان را از فحشا و منكر باز مي دارد . نماز به تو چه مي دهد كه تو به سراغ فحشا و منكر نمي روي . سعي كنيم جوانان را با طعم شيرين نماز آشنا كنيم .

مسئله ي نماز ، مسئله نيايش است و بايد از نيازي كه انسان به نيايش دارد سخن به ميان آوريم ما بايد جوان ها را متقاعد كنيم كه به نيايش در برابر خداوند احتياج دارند. بايد نماز را در ارتباط با انسان و نيازهاي حقيقي انسان براي آنها تعريف كنيم كه انسان موجودي است كه با اين دنياي مادي و ظاهري و ظواهر و مظاهر آن سيراب و اقناع نمي شود ، انسان در اين جهان خود را غريب و تنها احساس مي كند ، لذا به هر چيزي رو مي كند . تا وقتي به خواسته ي خود نرسيده گمان مي كند كه آرزوهايش را برآورده مي كند ؛ ولي وقتي به آن مي رسد دچار پوچي مي شود . اين تصوير سراب گونه ي جهان را ما بايد ترسيم كنيم . اين بيان قرآني را ما بايد ترسيم كنيم كه در اين دنيا تا زماني كه دل شما متوجه خدا نشود به هر چيزي كه روي آوريد ناكام مي مانيد . اين نياز انسان به ثبات ، اين نيازي كه انسان به جاودانگي دارد ، به حيات مطلق دارد ، به زيبايي مطلق دارد . و اين نياز حقيقي وقتي محقق مي شود كه اين انسان با خداوند در ارتباط باشد . به نيايش به درگاه خداوند بپردازد و بر آستان او سر فرود آورد .

و اين انسان در جست و جوي نامتناهي است و به تعبير « دكارت » يكي از فلاسفه ي اروپا « در وجود انسان هيچ نشانه اي از جانب خداوند گوياتر از نامتناهي حقيقي خداست . وقتي انسان سجاده اي مي افكند و به نماز مي ايستد در حقيقت در مقابل آن نامتناهي حقيقي سجده مي كند ، در برابر حيات نامتناهي ، زيبايي نامتناهي ، علم نامتناهي و قدرت نامتناهي كه در اين دنيا پيدا نمي كند و سرگشتگي همه در دنيا به علت آن است كه نيازهاي نامتناهي را سراغ امر متناهي برده اند و آن معشيت ضنك كه قرآن مي فرمايد: « و من أعرض عن ذكري فان له معيشه ضنكا » ؛ (2) هر كس از ياد من اعراض كند ، پس به تحقيق براي او زندگي سختي قرار داده مي شود. تجلي با ارزش در همين سرگشتگي است و اين همان سرگشتگي است كه انسان غربي با همه ي ترقي ها و كشف ستاره و ماه و فضا باز به آن مبتلا است و اين همه بيماري و گرفتاري براي اين است كه از اين امر نامتناهي حقيقي غافل اند و آن ميل نامتناهي را متوجه امر محدود كرده اند. (3)

3. ر.ك : نماز نشانه حكومت صالحان ، مجموعه ي مقالات ارائه شده در سمينار نماز مشهد ، ص 95 - 104 سخنراني جناب آقاي دكتر غلامعلي حداد عادل .

راههاي جذب ديگران به نماز(2)

تقويت محبت خداوند متعال در دل افراد

مفضل مي گويد كه از مولايم حضرت صادق عليه السلام شنيدم كه فرمودند: خداوند به حضرت موسي عليه السلام فرمود: يا ابن عمران ، كذب من زعم أنه يحبني فاذا جنه الليل نام عني ، أليس كل محب يحب خلوه حبيبه ؟ ها أنا ذا يابن عمران ، مطلع علي أحبائي اذا جهنم الليل حولت أبصارهم في قلوبهم ، و مثلت عقوبتي بين أعينهم ، يخاطبوني عن المشاهده ، و يكلموني عن الحضور . يا ابن عمران ، هب لي من قلبك الخشوع ، و من بدنك الخضوع ، و من عينيك الدموع في ظلم الليل ، و ادعني فانك تجدني قريبا مجيبا ؛ (1)

اي پسر عمران ! دروغ مي گويد آن كس كه گمان مي كند مرا دوست دارد ، در حالي كه چون شب فرا رسيد از من چشم مي پوشد و به خواب مي رود ، آيا نه اين است كه هر عاشقي خلوت با معشوق را دوست دارد ؟ هان اي پسر عمران ! اين منم كه بر دوستانم مطلع هستم . چون شب شود چشم دلشان باز شده و عذاب من در مقابل ديدگانشان مجسم مي شود و مانند كساني كه مرا با چشم مي بينند با من صحبت مي كنند و رخ به رخ به گفت و گو مي نشينند . اي پسر عمران ! در دل شب هاي تار از دلت خشوع و از تنت خضوع و از چشمانت قطرات اشك نثار من كن و مرا بخوان كه مرا به خود نزديك و اجابت كننده ي دعوتت خواهي يافت .

راه هاي ايجاد محبت خداوند در دل و تقويت آن

(1) معرفت و شناخت خداوند

اوحي الله الي نجيه موسي : يا موسي أحبني و حببني الي خلقي ، و حبب خلقي الي ، قال: هذا أحبك ، فكيف أحببك الي خلقك [و أحبب خلقك اليك] ؟ قال : اذكر لهم آلائي و نعمائي عليهم ، و بلائي عندهم ليحبوني فانهم لا ينكرون اذ لا يعرفون مني الا كل خير ؛ (2)

خداوند به حضرت موسي عليه السلام وحي فرمود: اي موسي ! مرا دوست بدار و كاري بكن كه مردم نيز مرا دوست بدارند و خلق را در نزد من محبوب ساز .

حضرت موسي عليه السلام عرض كرد: اين كه خودم تو را دوست بدارم موجود و معلوم است اما چگونه محبت تو را در دل بندگانت ايجاد نموده و تقويت نمايم و هم چنين بندگانت را نزدت محبوب سازم؟ خداوند فرمود: براي آنان نعمت ها و الطافم را به نمايش درآور و [ علت و حكمت هاي سازنده ي ] گرفتار نمودشان را برايشان بازگو كن تا مرا دوست بدارند ؛ زيرا آنان [ پس از معرفت خواهند فهميد كه] از من جز خير و خوبي سراغ ندارند .

علماي اخلاق مي گويند : هر انساني علاقه اش به اشخاص و اشياء ، برگشت به يكي از پنج چيز زير دارد:

1. هر انساني خودش را دوست دارد و به كمال و جاودانگي علاقه مند است و از نابودي و نقص تنفر دارد و لذا به علم ، قدرت ، مال و … به خاطر كمال و به فرزند به خاطر جاودانگي خودش ، عقلش مي ورزد .

2. هر انساني احسان كننده ي به خودش را دوست دارد و بدين جهت يكي از درخواست هاي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از خداوند اين بود كه : اللهم لا تجعل لفاجر علي يدا فيحبه قلبي ؛ (3) خدايا در زندگيم اين مسئله پيش نيايد كه انسان گناه كاري به من احسان نمايد و اين سبب شود كه من به او علاقه مند بشوم .

3. هر انساني احسان كننده را دوست دارد و وقتي در غيابش از خدماتش تعريف مي كنند به او علاقه مند مي شود اگر چه خود او هم احسان نكرده باشد .

4. هر انساني جمال و زيبايي را دوست دارد چه زيبايي ظاهر و چه زيبايي باطن ، مانند ، علم ، شجاعت و … كه در هر كس به او علاقه مند مي شود.

5. هر كس افرادي كه با او تناسب دارند دوست دارد و از قديم گفته اند:

كبوتر با كبوتر ، باز با باز

كند همجنس با همجنس پرواز

و بدين جهت در يك جمع ، بچه ها فورا جذب هم شده و … .

حال اگر تمامي اين پنج چيز در يك فرد جمع شود قطعا محبت و علاقه به او بيشتر خواهد شد و اگر تمامي اينها به صورت كامل در يك فرد باشد كه فوق آن تصور نداشته باشد قطعا بايد به او بيشترين علاقه و محبت باشد.

با توجه به مطالب فوق چون تمام اين صفات در وجود مقدس حضرت حق به صورت اكمل جمع است بايد انسان بيشترين محبت را به خداوند داشته باشد ، زيرا همه ي صفات كماليه و جماليه در ذات اقدس او جمع است و اما توضيح مطلب :

1. انساني كه خود ، كمال و جاودانگي اش را دوست دارد اگر به اين باور برسد كه همه چيزش از خداوند است و حتي نيازش به خداوند از نياز تصورات ذهني به تصور كننده ي آنها بيشتر است ، زيرا هم در اصل وجود و هم در بقاي لحظه به لحظه با توجه به نيازهاي فراوان انسان به عنايات الهي خود را وابسته به خدا مي بيند و در نتيجه بالاترين محبت را به خداوند قرار مي دهد.

2. اگر انسان ، احسان كننده ي به خود را دوست دارد ، در اين عالم چه كسي جز خداوند احسانش به انسان بيش از ديگران است. كه خود در قرآن كريم فرموده است : « ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها » ؛ (4) اگر بخواهيد نعمت هاي خداوند را احصاء و شمارش كنيد، توان آن را نداريد . [ پس بايد بيشترين محبت به او باشد].

3. انساني كه احسان كننده را دوست دارد اگر چه به او احسان نكرده باشد ، چه كسي برتر از خداوند متعال كه احسانش همه ي هستي را شامل است ؛ پس بايد بالاترين محبت به خداوند باشد .

4. انساني كه جمال و زيبايي ظاهري و باطني را دوست دارد چه كسي جميل تر از خداوند متعال مي باشد . اگر انسان عالم را دوست دارد او عملش بي نهايت است و اگر انسان شخص قدرتمند را دوست دارد او قدرتش بي نهايت و علي كل شيء قدير است و … ، پس بايد بيشتر محبت به خداوند متعال باشد .

5. اگر محبت به خاطر تناسب باشد كه كبوتر با كبوتر … بايد گفت : چه تناسبي بالاتر بين بنده و خداوند موجود است كه علي عليه السلام بخشي از اين تناسب ها را در مناجاتش بيان نموده است :

مولاي يا مولاي أنت المولي و أنا العبد و هل يرحم العبد الا المولي ؟ مولاي يا مولاي أنت المالك و أنا المملوك و هل يرحم المملوك الا المالك ؟ مولاي يا مولاي أنت الخالق و أنا المخلوق و هل يرحم المخلوق الا الخالق …؟ مولاي يا مولاي أنت القوي و أنا الضعيف و هل يرحم الضعيف الا القوي ؟ مولاي يا مولاي أنت الغني و أنا الفقير و هل يرحم الفقير الا الغني ؟ مولاي يا مولاي أنت المعطي و أنا السائل و هل يرحم السائل الا المعطي …؟ مولاي يا مولاي أنت الرازق و أنا المرزوق و هل يرحم المرزوق الا الرازق …؟ مولاي يا مولاي أنت الرب و أنا المربوب و هل يرحم المربوب الا الرب… ؟(5)

و چون خداوند بيشترين تناسب را با بنده دارد پس بنده بايد بيشترين محبت را به او داشته باشد و از طرفي چون در خداوند متعال همه آن پنج سبب جمع است و كامل ترين آنهاست پس بايد بيشترين محبت به خداوند باشد بدين جهت خداوند متعال مي فرمايد: « و الذين أشد حبا لله »؛(6) و آنها كه ايمان [ واقعي ] دارند بيشترين محبت را به خداوند دارند .

(2) استمداد از خداوند متعال

1. « اللهم اجعل حبك أحب الأشياء الي … ؛ (7) خداوندا ! محبت خودت را محبوب ترين چيزها در نزد من قرار ده » .

2. حضرت زين العابدين عليه السلام در دعاهايش عرض مي كرد: « اللهم اني أسالك أن تملأ قلبي حبا لك ؛(8) خداوندا از تو مي خواهم كه دل مرا از محبت خودت پر سازي » .

3. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در دعاهايش عرض مي كرد: « اللهم اني اسألك حبك و حب من يحبك ، و العمل الذي يبلغني حبك ، اللهم اجعل حبك أحب الي من نفسي و أهلي و من الماء البارد ؛(9) خداوندا! از تو مي خواهم محبت خودت و محبت كسي كه تو را دوست دارد و توفيق انجام كاري كه مرا به محبت تو برساند به من روزي كني ، خداوندا ! محبت خودت را در دل من محبوب تر قرار بده از دوست داشتن خودم و اهل و عيالم و از آب سرد و خوشگوار [ به هنگام تشنگي زياد] ».

راههاي جذب ديگران به نماز (3)

تقويت روحيه ي قدرشناسي در افراد

يكي از صفات والاي انساني كه دين مقدس اسلام روي آن تأكيد فراوان دارد ، داشتن روحيه ي قدرشناسي است كه اگر كسي به انسان خدمتي كرد تا مي تواند سعي كند بيش از آن جبران نمايد قرآن كريم مي فرمايد :

« و اذا حييتم بتحيه فحيوا بأحسن منها أو ردوها » ؛ (1) هرگاه كسي به شما تحيت و احترامي نمود ، سعي كنيد به بهتر از آن پاسخ گوييد و يا [ اگر نمي توانيد ] به مانند آن جبران نماييد .

حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: حق علي من أنعم عليه أن يحسن مكافاه المنعم ، فان قصر عن ذلك و سعه فعليه أن يحسن الثناء . (2)

شايسته است كسي كه به او احسان شده است به خوبي جبران نمايد و اگر توان ندارد حداقل با زبانش از احسان كننده قدرشناسي كند .

حضرت علي عليه السلام مي فرمايد : لو لم يتوعد الله علي معصيته لكان يجب أن لا يعصي شكرا لنعمه . (3)

اگر خداوند بر مخالفتش وعده ي مجازات و عذاب هم نداده بود ، واجب بود كه معصيت خدا انجام نگيرد به خاطر سپاس گزاري از نعمت هايي كه كرامت كرده است .

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 04:58:00 ب.ظ ]





راهكارهای جذب خانواده بسوی نماز

راهكارهای جذب خانواده به سوی نماز: معنویت اصلی ترین ضلع حیات انسان است

اگرچه در فضای زیستن، بیشتر انسان ها به ظواهر و مادیات توجه دارند، ولی با كمی تأمل و درنگ ، به روشنی مشخص خواهد شد، آن چه در رتبه ای از اهمیت خاص، برای هر انسان آگاه و یا حتی كم توجه قرار دارد، مسأله معنویت و بعدروحانی زندگانی می باشدو صدالبته این انعطاف به سوی ضلع معنوی و بعد روحانی ، یك تأثیرگیری از سوی فطرت انسانی است. بنابراین باید گفت: «معنویت اصلی ترین ضلع حیات انسان است». به طور مثال، محبت آدمی به همنوع خود، بغض انسان از دشمن خویش، میل به زیبایی و … همه این ها گزینه های برتر هر شخص ، با هر عقیده و سلیقه فكری و ملی است.

به همین علت امور معنوی و روحانی ، در فضای حیات آدمی نه محو می شودو نه كم رنگ خواهد شد؛ بلكه مورد انحطاط و یا اشباع كاذب قرار خواهد گرفت. به بیان دیگر، آن چه سبب گریز از راه صحیح پرداختن به امور معنوی و روحانی می شود، ناتوانی انسان از درك و دریافت لطایف راهبردی و راهكارهای درست ارضای معنوی؛ احساس عدم شناخت از امور روحانی و حتی سستی در اندیشه در آن امور است. زیرا ارتباط محسوس و نزدیك با صنعت و وسایل تكنیكی و… به تدریج و آرام، انسان را به تن آسایی و سستی می كشاند و او را به امور ماشینی عادت می دهد و از پرداختن به مسائل مهم حیات دور می كند.

این رفاه طلبی كاذب و تن آسایی مخرب ، حركت در راه صحیح امور معنوی را كند و اعتبار و ارزش اجرای آن را دستخوش تحریف خواهدكرد و چه بسا به پذیرش جایگزین مخرب آن بینجامد، كه در این صورت انسان متفكر و فعال به موجودی شبیه زنده كه فقط تماشاگر فعل وانفعال و نقل و انتقال طبیعت و محیط است ، تبدیل می شود و آن گاه كه در مسائل مادی چنین می شود، در امور معنوی جای هیچ پرسش و تعجبی نمی ماند.

یكی از نمونه های این حالت نگران كننده، عملكرد بسیاری از دانش آموزان و فرزندان ما است كه به جای نشستن و فعال ساختن قوه تعقل و تفكر، برای حل مسائل ریاضی ، به سرعت این خواسته فكری، یعنی برای مثال رسیدن به پاسخ مسأله ؟= ???*??? را با ماشین حساب حل می كنند و نمی دانند در فضای زندگی فقط رسیدن به جواب مهم نیست؛ بلكه چگونگی رسیدن هم اهمیت دارد، زیرا جوابی كه قوه تفكر و تلاش را می خشكاند، جواب نیست، زهر كشنده است. نمونه دیگر این كه برای مثال فرزند ما برای دریافت مضامین متون علمی و ادبی از كتاب به اصطلاح كمك درسی بهره گرفته و زحمت تفكر و پرسش و دریافت ازمعلم را به خود نمی دهد و اگر در این مسیر كوششی داشته باشد، فقط حفظ طوطی وار آن مطالب است و این در حالی است كه ذهن با معنای آن بیگانه است.

این مشكل، امروز آن قدر وسعت یافته است كه شاید بتوان گفت اصلی ترین دغدغه والدین و مربیان شده است.

گریز از راهكارهای اصلی ادراك و ارضای معنویات در درون خود هم به ? بخش مهم و با اهمیت تر تقسیم می شود. برای مثال می توان این گونه گفت : ارضا و ادراك غلط مسأله علمی اگرچه خطری بزرگ است اما به اندازه ارضای مسأله محبت و دوست داشتن از راه غلط؛ خطرناك و حزن آور نیست. اگر كودك و نوجوان ما مسأله ای علمی را از راه تقلب حل كند، زشت است اما نه به اندازه یافتن دوست ناباب.

به همین ترتیب است امور معنوی كه به ترسیم ماهیت و كیفیت زندگی فرزند در دوره های متفاوت و در مسئولیت های مختلف زندگی مربوط می شود؛ نظیر دوران جوانی ، میانسالی و كهنسالی، مسئولیت همسرداری، تربیت فرزند، مشاغل اجتماعی و …

مسأله معنویت دینی هم از همین مقولات پراهمیت است. زیرا دین كه «ارائه برنامه جامع برای سعادت مادی و معنوی است »، در صورت حضور جامع و كامل در زندگی ، موجب آرامش و عزت فردی و اجتماعی و بهترین ضامن انجام وظایف و تكالیف و سبب حفظ جان و آبروی انسان و عامل اراده و كنترل امیال و آرزوها و موجب تحكیم و تشدید روابط صحیح و تمیز آن از ارتباط غلط و موجب قوت قانون و حقوق فرد و اجتماع و رشد جامعه و حفظ فرهنگ می گردد.

ظهور و حضور دین و جریان آن در متن زندگی ، نمادها و قالب هایی دارد كه به موجب آن دین زنده و تعالی دهنده، از دین نمادین و فقط تسكین دهنده، تشخیص داده می شود. دینی كه در شبانه روز پیروانش را به ارتباط با خالق هستی دعوت می كند و آداب و دستورات لطیف و حكیمانه ای برای این ارتباط تبیین می كند ، با دینی كه پیرو خود را در طول روز و هفته رها می كند، تفاوتی بس عمیق دارد. در مكتب اسلام پیرو در همه ابعاد زندگی مورد حمایت و هدایت است. اسلام مكتبی نیست كه مرید خود را سرگردان رها كند. این آئین در همه موارد بهترین ها را به انسان پیشنهاد می دهد. برای مثال در اسلام آب خوردن، لباس پوشیدن ، حرف زدن، نگاه كردن، خوابیدن ، كفش به پا كردن، حكومت، اقتصاد و … هركدام بیش از صدها حكم هدایت گر دارد.

پس این مكتب دغدغه تعالی پیرو را دارد كه چنین فضایی را طراحی می كند. یكی از محورهای رشد و تعالی ارضای معنوی در اسلام ، مسأله اقامه نماز است. نماز یعنی حضور در برابر خالق و یافتن اهداف حضور انسان در دایره هستی و دریافت محورهای حقیقی چگونه زندگی كردن، كه همه این ظرایف با دقت دركلمات و حركات نماز روشن می شود.

این كه در آغاز نماز می گوییم «الله اكبر» یعنی ای انسان جز خالق، چیز دیگری برتر نیست، پس مراقب باش سرمایه بی همتای انسانیت خود را با غفلت از این حقیقت، به امور پست و حقیر واگذار نكنی.

متن نماز توكل و تحرك را تعلیم ویأس و سكون را تقبیح می كند و راه درست را تبیین و بی راهه های مجازی را مسدود می سازد. ركوع آن فروتنی در برابر حقیقت ها و قیام آن ایستادگی در مقابل باطل را آموزش می دهد و …

نگارنده بر پایه چنین تصوری مقاله حاضر را كه محورهای آن متوجه نحوه راهكارهای مناسب به منظور جذب بیشتر خانواده به اقامه نماز است ، تنظیم كرده و امید دارد كه بتواند قدم به قدم، حقیقت خواهان را یاری كند تا توانایی رسیدن به لطایف نماز و اقامه آن را به كمك اندیشه دریابند و علاوه بر بهره مندی از لذت نجوای خالق از كارآمدی های نماز برای از بین بردن ناهنجاری های اخلاقی و رفتاری و … لذت ببرند و یقین دارد لذتی كه در پرتو دریافت حقیقت فكری حاصل شود، خود انگیزه برای ادامه كار است.

* راهكارهای مناسب برای جذب

اندیشمندی؟

انسان با تركیب خاصی كه از آن برخوردار است ، به پاره ای از ادراكات بدیهی و اولیه دست می یابد. اما حقایق دیگری هم در عالم هست كه برای فهم آن نیاز به تكاپوی فكری است و این در مسائل معنوی نمود بیشتری دارد. برای همین است كه قرآن كریم به

پیامبر اكرم (ص) سفارش می كند: اول آموزش بعد تزكیه (عمل) كتاب و حكمت را به آنان آموزش ده و آن گاه پاكشان ساز.

برای جذب بیشتر خانواده ها و افراد به نماز باید آنان را تشویق به تفكر در باره علت وجوب، كیفیت، آداب و نتیجه اقامه یا ترك نماز، كرد. اگر بتوانیم خانواده ها و افراد را به تفكر در چرایی وضع و وجوب نماز تشویق كنیم، آن گاه پاسخ به این پرسش كه چرا نماز باید باشد، آنان را برای اقامه نماز عاقلانه، علاقه مند و حتی پایبند می كند. اگرتك تك افراد خانواده به این موضوع فكر كنند كه چرا اسلام دعوت به اقامه نمازكرده است، برای یافتن پاسخ این پرسش، به مراحل عقلانی رجوع می كنند و به خوبی می دانیم انسان نسبت به ره آورد عقل كرنش خاصی دارد و به سختی و به ندرت پیش می آید كه به دستور ثابت شده عقل پشت كند. یكی ازمهم ترین اثرات این روش این است كه افراد خانواده برای به دست آوردن پاسخ، به مشورت علمی با یكدیگر می پردازند و این امر ضمن این كه جمع را به واقعیت نماز، همزمان نزدیك می كند، به طور غیرمستقیم یك نوع تبلیغ نیكی هم می باشد. بنابراین نخستین راهكار جذب، جریان بسترسازی اندیشمندی درباره چرایی لزوم نماز از سوی اسلام است.

خودآگاهی؟

انسان یگانه موجودی است كه بر خویشتن خویش آگاه است، می تواند از خود جداشده، آن را بررسی و ارزیابی كند و بشناسد. انسانی كه اسیر تحمیل های محیط نیست، می تواند آنها را بررسی و اشراف و آگاهی پیداكند. این توان به سزایی در خودیابی (ضد از خود بیگانگی كه ریشه همه بیماری های روانی است) دارد.

اساساً منطق اسلام این است كه چنین شناختی، توان این را دارد كه بلافاصله ما را به شناخت حقیقی برساند و این یك دستورالعمل اساسی است كه هرگاه انسان بخواهد پرورش دهنده راستین خود را بیابد، باید خویشتن را به خوبی بشناسد.

گم كردن مربی راستین، نشانه گم كردن خویشتن است و گم كردن خویشتن، علامت گم كردن مربی است. اگر والدین در این بعد وارد نشوند، فرزندان زیر تربیت و مدیریت آنها افرادی اسیر بافته های غیرعقلانی، عقب مانده و… می شوند. پس بر والدین واجب است تا با روش هایی مثل تبیین توانایی های انسان، پیشینه علمی و فرهنگی ملت ها، خطر دنباله روی از اغیار و غیره، خودآگاهی ملی را تقویت و تثبیت كنند.

اگر والدین برای فرزندان این واقعیت را محقق سازند كه به وسیله نماز می توان بهترین بررسی و ارزیابی را از خویشتن خویش داشت و خود را با آن ارزیابی كرد و به خودآگاهی، كه خواسته همه آدمیان است، رسید. آن گاه همه اعضای خانواده به نماز، با دید خودآگاهی و خودشناسی می نگرند. به همین علت در آیات و روایات اسلامی، نماز معراج مؤمن و عامل بازدارنده از زشتی و محرك كارهای پسندیده معرفی شده است.

والدین اگر به فرزندان این شناخت را بدهند كه اگر انسان خود را نشناسد، شخصی اسیر بافته های دیگران، عقب مانده و بلاتكلیف و سرگردان خواهدشد و آدمی باید به این مهم دست یابد و رسیدن به این مسأله باید از راه های صحیح صورت گیرد و یكی از صحیح ترین راه های خودشناسی و خودآگاهی، نماز است، كودك كنجكاو كه كشف خودی خودش، برای او از همه چیز مهمتر است. به سوی نماز جذب می شود.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 04:53:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم