هنر ارتباط والدین با نوجوانان |
... |
هنر ارتباط والدین با نوجوانان
هنر ارتباط والدین با نوجواناننوجوانان برای بیان مشکلات ونیازهای خود و همچنین برای کسب اطلاعات نیاز دارند که با دیگران گفتگو و مشورت کنند. مشاور باتوجه به نقشها، مسئولیتها و فشارهایی که نوجوان با آنها درگیر است به او میآموزد دانشی را که از طریق خانواده، مدرسه و دیگر منابع به دست آورده است به بهترین نحو به کار گیرد اما چنین کاری ساده نیست و این امر بنیادی مهارتهای ویژهای میطلبد .مطالعات کورتز و همکاران ( ۱۹۹۵) و بررسی مولف (۱۳۷۵) در مورد نوجوانان دختر نشان میدهد که آنها مایلند با والدین خود گفتگو کنند و منبع اطلاعاتی آنها پدر و مادرشان بخصوص مادرشان باشد لذا کوشیدهایم در این مقاله توصیههایی در مورد برخورد والدین با فرزندانشان ارائه کنیم تا با استفاده از این راهکارهای عملی، نوجوان و خانواده او با کمترین تنش و درگیری، دوران بلوغ و مشکلات آن را پشت سر بگذارد. با اطلاع از تغییرات دوره بلوغ از نظر جسمی و روانی، همچنین تشخیص مسائل طبیعی خاص این دوره از موارد غیرطبیعی، قادر به درک نوجوانان و حمایت و راهنمایی آنان در برابر مشکلات بوده، همزیستی مسالمتآمیزی بین والدین و نوجوانان را همراه با آرامش و حس احترام متقابل مشاهده خواهیم کرد.
سالهای بلوغ اغلب دوران سرکشی وتمرد است. نباید با این سرکشی که نمودی از اعلام استقلال است، غیرمنطقی و شدید برخورد شود بلکه باید جنبههای مثبت آن را تقویت و جنبههای منفی آن را گوشزد کرد.
همه نوجوانان در جستجوی هویتاند و از خو میپرسند. “من کیستم؟” نوجوان از هیچکس بودن، به جایی نرسیدن و بیارزش بودن در هراس است، نافرمانی و تمرد میکند اما قصدش آزار پدر و مادر نیست. میخواهد هویتش وجود خارجی داشتن و ا ختیارش را تجربه کند و در این مسیر گاه ضدیت طلبیاش به اوج میرسد. پدر و مادر باید در تحمل ناشکیبایی فرزند نوجوانشان به او کمک کنند، تنهایی او را تائید کنند و به او احترام بگذارند. اگر نوجوان نتواند با این بحران کنار بیاید، دچار سردرگمی و بحران هویت میشود. این امر میتواند به اختلالات رفتاری نظیر فرار از منزل، یا اختلالات روانی منجر شود. نوجوانان گاهی برای مقابله با این سردرگمی هویت،خود را با گروهها و فرقههای خاصی پیوند میدهند یا با قهرمانان مردمی همانندسازی میکنند.
والدین نباید وانمود کنند که سطح دانش و فهم آنان بسیار بالاتراز فرزندان است بلکه باید مانند یک دوست در کنار فرزندشان باشند زیرا نوجوانان با کسانی که مدعیاند همه چیز رامیدانند و به اصطلاح عقل کلاند رابطه خوبی ندارند. به طور تقریبی همه نوجوانها در برخورد با گرفتاریها احساس مشابهی دارند. در نظر آنها احساساتشان بدیع، شخصی و منحصر بهفرد است. آن طور که گویی احساسشان به قدری خصوصی است که قبلا کسی آن راتجربه نکرده است .وقتی به آنها میگویید: احساست را کاملا درک میکنم، من هم به سن تو بودم همین احساس را داشتم مثل این است که توهینی به او کردهاید.
اغلب نوجوانان نسبت به اصلاح گفتههایشان واکنش نشان میدهند و عکسالعمل سریع والدین امکان آموزش و جلب دوستی آنان را کاهش میدهد . مواردی را که با گذشت زمان به نوجوان اثبات و تفهیم میشود باید به گذشت زمان واگذار کرد و در سایر موارد نیز موضعگیری مستقیم نباید کرد.
به خلوت نوجوانان احترام بگذارید. احترام به این خلوت نشانه ارجی است که برای آنها قائل میشویم تا مستقل از ما رشد کنند. باید توجه داشت که این استقلال، آنان را برای زندگی مستقل آینده آماده میکند و در صورتی که از این مرحله باموفقیت خارج نشوند شخصیتی وابسته پیدا میکنند یا دچار سایر اختلالات شخصیتی میشوند.
در صحبت با نوجوانان از ضد و نقیضگویی پرهیز کنید و وقتی با شما مشاوره میکند، نظریات خود را با صراحت به او بگویید. صراحت لهجه شما باعث قوت قلب و اطمینان نوجوان در پیمودن راهی میشود که در پیش دارد.
در مورد آینده نوجوان پیشگویی و پیشبینی نکنید. به جای این کار بهتر است او را برای برخورد با مشکلات آماده کنید زیرا نوجوان در سالهای آینده با انواع مشکلات روبرو میشود. لذا باید با واقعیت زندگی آشنا شود البته نه به گونهای که فقط مشکلات و سختیها را برایش بیان کرده، نسبت به آینده او را بدبین کنید، بلکه همه جنبههای زندگی را به زبانی ساده برای او تشریح کنید.
هر نوجوان برای برخورد با بحرانهای زندگی راهی ویژه خود مییابد. در مواردی که نیاز به دخالت مستقیم شما ندارد با حضور خود و سکوت محبتآمیز او را حمایت و پشتیبانی کنید.
هنگامی که نوجوان کاری را شروع میکند، احساسات او را جریحهدار نکنید. دیدگاهها و برداشتهایش را به تمسخر نگیرید و بدون علت با او مخالفت نکنید، به سلیقها ش احترام بگذارید و او را در امور خانوادگی شرکت دهید.
بعضی از والدین به گمان اینکه دفاع از نوجوان او را در برابر مشکلات زندگی سست و ناتوان میکند معتقدند که فرزندشان در مواجهه بدون پشتوانه با مشکلات آبدیده شده، برای زندگی آینده آماده میشود. در صورتی که این گمان خطاست و فرزند با این تفکر که والدینش او را به حال خود رها کرده، برای او هیچ اهمیتی قائل نیستند، نسبت به آنها بدبین شده، از آنها فاصله میگیرد.
با انتقاد از شخصیت و خصوصیات رفتاری نوجوان، احساس بدی را به او منتقل میکنید انتقادها در درجه اول باید سازنده باشند و در درجه دوم انتقاد باید عمل نوجوان را زیر سوال ببرد نه شخصیت او را، یعنی به او تفهیم کنیم که شخصیت او نزد ما محترم است ولی این عملی که انجام داده اشتباه بوده، با اصلاح اشتباه خود همچنان جایگاه قدیمی را در نزد ما دارد، لذا از نسبت دادن صفات ناپسندی به شخصیت فرد مانند “تو هیچی نمیفهمی، خیلی نادانی و …” باید پرهیز کرد. نوجوان معمولا بعد از رفتار اشتباه، احساس گناه میکند و خود را مستحق تنبیه میداند و در صورتی که عمل او و نه شخصیت وی زیر سوال رود اشتباه خود را قبول میکند. ولی اگر با بیان صفات ناشایستی به او توهین شود عمل زشتش را توجیه شده میپندارد و در مقابل شما موضعگیری میکند. سرزنش بیجا از طرف دیگر باعث انزوای نوجوان و عدم به کارگیری هوش و استعدادش میشود. برای مثال وقتی رقابت مفهوم شکست پیدا میکند نوجوان در رقابتها شرکت نمیکند، زیرا بعد از آن مورد سرزنش قرار میگیرد و نتیجه آن فرار او از امتحان مدرسه به صورت بیماری قبل از امتحان و … در اجتماع به صورت گوشهگیری وانزوا بروز میکند. انتقاد از شخصیت شبیه عمل جراحی است که اولا همیشه باید آخرین راه علاج باشد. ثانیا همیشه با ناراحتی همراه است و به دنبال آن عوارضی ظاهر میشود که حتی میتواند کشنده باشد.
تولستوی میگوید: یکی از متداولترین خرافات این است که خیال کنیم هر انسان خصوصیات مشخص و منحصر به فردی دارد و به همین علت است که اشخاص را به مهربان، ظالم، عاقل، احمق، فعال، بیتحرک و … طبقهبندی میکنیم. اما این طور نیست، انسان چون رودخانهای است که یک جا باریک و یک جا پهن، جایی تند و توفنده و جایی نرم و آرام، گاه سرد و گلآلود و گاه گرم و شفاف است. انسان نیز مجموعهای از صفات مختلف است که در هر لحظهای تحت تاثیر یکی از آنها قرار میگیرد تا در نظر دیگران با آن صفت مشخص شود ، حال آنکه او همان است که هست.
در لحظات تشویش و اضطراب باید نکات زیر را مدنظر داشته باشیم:
۱) باتوجه به طبیعت نوجوانی و تغییرات رفتاری نوجوان، نگرانی وعصبانیت والدین طبیعی است.
۲) حق طبیعی والدین است که بدون احساس تقصیر و شرمندگی عصبانیت خود را بروز دهند و در این راه تنها برای خود یک محدودیت قائل شوند و آن تحقیر شخصیت فرزندشان است. ابراز عصبانیت و در عین حال توهین نکردن آسان نیست و والدین باید این هنر برخورد با فرزند خود را داشته باشند و با خویشتن داری و در عین حال ابراز احساسات در تربیت فرزندشان بکوشند.
تعریف و تمجید اگر حساب شده باشد، اعتماد به نفس و احساس امنیت را تقویت میکند، قوه ابتکار و انگیزه فرد را بالا میبرد و به بهبود مناسبات اجتماعی منجر میشود تعریف و تمجید حساب نشده گاهی توهم ارزیابی کردن را برای نوجوان ایجاد میکند و او هنگامی که حس کند ارزیابی میشود دچار نگرانی و اضطراب خواهد شد. لذا باید از توصیف که تصویری دقیقتر و واقعبینانهاست به جای تحسین ارزیابی کننده استفاده شود.
در واقع تحسین برداشتی است که نوجوان از صحبت ما دارد و دو قسمت دارد که عبارتنداز: ۱- حرفهای ما ۲- برداشت نوجوان. ما حالت و احساسات خود را از آن حادثه توصیف میکنیم و او درباره آن نتیجهگیری میکند. کلماتی که انتخاب میکنیم باید دقیقا رضایت ما از کار، موفقیت، توجه و خلاقیت او را منتقل کند و عبارات ما واقعبینانه و از روی دلسوزی باشد.
برای مثال:
تحسین مفید: مقاله خوبی نوشتی، به نظرم جالب است. ایدههای زیادی به من داد. برداشت احتمالی نوجوان: میتوانم نویسنده شوم.
تحسین غیرمفید: نویسنده خوبی هستی، اما در املای کلمات باید بیشتر دقت کنی.
تحسین مفید: اتاقت را خوب مرتب کردهای، همه چیز سرجای خودش است. برداشت احتمالی نوجوان: خوش سلیقه هستم.
تحسین غیرمفید: خدای من چه جالب، راستی که یک هنرمند تمام عیاری.
والدین وظیفه دارند معیارها و ارزشها را برای نوجوان مشخص کنند تا نوجوان از آنچه مورد توقع و احترام آنهاست باخبر باشد. گاهی نوجوان این معیارها را نمیپسندد و در برابر آنها مقاومت میکند و محدودیتها را به بوته آزمایش میگذارد که این خصوصیت طبیعی این دوران است. هیچ نوجوانی با اطاعت کورکورانه از والدین به بلوغ کامل نمیرسد محدودیتهایی که برای نوجوانان وضع میشود باید به گونهای باشد که به عزتنفس آنها خدشهای وارد نسازد. این محدودیتها نه مطلقاند و نه دلخواه، بلکه مبتنی بر ارزش و شخصیتسازی است. رنجش نوجوان از مقرراتی که برایش وضع شده قابل پیشبینی است و باید با شکیبایی با آن برخورد کرد.
در مورد نوجوانان دختر، نگرش و طرز تلقی دختر نسبت به قاعدگی، در ایفای نقش مادری و سازگاری اجتماعی و زناشویی آینده وی تاثیر بسزایی دارد . آموزش و توصیههای تربیتی مفیدی که از جانب والدین و افراد آگاه در این زمینه در دسترس نوجوانان قرار میگیرد، در پدپد آیی نگرش و واکنش مطلوب نسبت به اولین قاعدگی بسیار موثر است. دخترانی که قبل از وقوع قاعدگی اطلاعات لازم را دریافت کرده، آمادگی دارند، به راحتی با مسائل و مشکلات آن مقابله میکنند. از سوی دیگر، دخترانی که آمادگی و اطلاعات کافی ندارند، به هنگام وقوع قاعدگی نسبت به آن احساس تنفر و شرم و خطر میکنند. نوجوان نگرش به قاعدگی را تا حد زیادی از خانواده و اطرافیان میآموزد. اگر مادر یا اطرافیان، قاعدگی را واقعهای دردناک و ترسناک تلقی کنند، دختر آنها نیز چنین نگرشی خواهد داشت. نگرش منفی در مورد قاعدگی میتواند از ناراحتیها و بیماریهای جسمانی نیز ناشی شود. بنابراین اطلاعات مفید و ایجاد آمادگی توسط والدین میتواند باعث تسکین و آرامش خاطر نوجوان گردد.
آموزشهای جنسی که از مسائل حساس این دوره است، از دو بخش زیر تشکیل میشود:
۱) اطلاعات
۲) ارزشها
ارزشها را نوجوان در فضای خانواده و مدرسه فرا میگیرد. وظیفه انتقال اطلاعات هم برعهده متخصصین است. والدین مجبور نیستند که به سوالات بحث برانگیز و تحریک کننده جواب دهند، بلکه باید تاجایی که اطلاعات دارند پاسخگو باشند و سایر موارد را به متخصصین ارجاع دهند. واکنش و نگرش نوجوان در قبال تمایلات و مسائل جنسی در تعادل عاطفی و روانی او نقش دارد. نوجوان باید رفتار جنسی مقبول و مناسبی را بیاموزد. آموزش مناسب و پرورش اعتقادات مذهبی در ایجاد رفتار مقبول و مطلوب در نوجوانان تاثیر فراوان دارد. به همین علت والدین باید اطلاعات جامع و مانعی در زمینه تغییرات دوران بلوغ و نحوه برخورد با آنها، بهداشت دوران بلوغ و همچنین نحوه ارتباط با اطرافیان و جنس مخالف را به نوجوانان منتقل کنند. باید با آموزش صحیح، رفتار جنسی را مطابق با دستورهای دینی و عرفی جامعه درجهت تحکیم بنیان خانواده ایجاد کرد. اگر نوجوانان، خدای ناخواسته از ابتدا به بیراهه روند، در آینده اصلاح آنان بسیار مشکل خواهد شد. نحوه ارتباط وعملکرد والدین با نوجوانان در تعیین نوع نگرش او نسبت به نقشهای نوجوانی بسیار مهم است. برای مثال: اگر رفتارهای زنانه دختر در خانواده مورد ستایش و پذیرش والدین قرار گیرداین رفتارها بدون ناراحتی و نگرانی از طرف دختر تکرار خواهد شد اما عکسالعمل منفی نسبت به رفتار نوجوان مانع تکرار آن میشود. لذا والدین با تائید و تشویق رفتارهای مطلوب و همچنین جنبههای مطلوب یک رفتار میتوانند رفتار صحیح را پایهریزی نمایند.
در زمینه رشد اجتماعی و سازگاری اجتماعی نوجوان، والدین مسئولیتهایی دارند از جمله؛
۱) باید از فعالیتهای اجتماعی و مراکز تفریحی و فعالیتهای آنها اطلاعات کافی داشته باشند و باتوجه به معیارهای ارزشی خانواده، نوجوان را به سمت آنها هدایت کنند.
۲) باید به اهمیت رشداجتماعی نوجوان آگاه باشند، تاثیر فعالیتها و میزان توجه نوجوان به آنها معنای موفقیتها، شکستها و موفقیتها نزد او و اثر آنها بر رفتار وی باید مورد توجه قرار گیرد.
۳) والدین باید بدانند رشد و تکامل اجتماعی سالم برای نوجوان در چه شرایطی امکانپذیر است. در تعیین این شرایط و شناخت آنها باید بیشتر احتیاط کنند، تا درداوریها وتصمیمگیریهای خود درباره رفتار نوجوانان، از خطا و لغزش مصون باشند.
۴) والدین باید به نوجوان کمک کنند که فعالیتهای مطلوب اجتماعی داشته باشند و شرایطی ایجاد نشود که نوجوان بگوید: برای ما کاری جز رفتن به سینما و تئاتر یا گردش در خیابان وجود ندارد. والدین نباید از این واقعیت غافل باشند که زندگی سالم به زندگی عاطفی و اجتماعی سالم فرزندانشان بستگی دارد.
۵) در صورتی که نوجوان در برقراری سازگاری اجتماعی مشکلاتی داشته باشد، والدین باید به آن توجه کرده و او رامورد حمایت قرار دهند. متاسفانه بیشتر والدین به حداقل سازگاری راضیاند. ولی این واقعیت راباید در نظر داشت که نوجوان ناسازگار از لحاظ اجتماعی یک شخص ناموفق است که در صورت ادامه این وضع برای خروج از کودکی و ورود به بزرگسالی بامشکل مواجه میشود و مسئول این امر، والدین و مربیان نوجوان میباشند.
رفتار و ارتباط ما با فرزندانمان زمینه شکست یا پیروزی اوست و تردیدی نیست هرچه این رفتارها سنجیده و صمیمیتر باشند، فرزندانمان آن طور که باید شکوفا میشوند. روانشناسان معتقدند بازبینی مجدد رفتارها، ارتباطات از سوی والدین و فرزندان، شیوه صحیحی جهت رفع نواقص رفتاری و برقراری ارتباط صمیمانهتر و نزدیکتر است که این نه تنها به صمیمیت روابط منتهی میشود، بلکه ادامه راه را هموارتر میکند. فراموش نکنیم که فرزندان تکیهگاهی جز والدین خود نمیشناسند و برای گذر از مشکلات وغلبه بر آن نیازمند والدین خویشاند. صمیمیت و مهربانی نه تنها از اقتدار والدین نمیکاهد، بلکه زمینهساز برقراری ارتباط بیشتر و بهتر میان والدین و فرزندان شده و در سایه این ارتباط صمیمانه اطاعتها شکل دیگری مییابد و فرزندان بیآنکه اجباری در میان باشد، سخنان والدین را پذیرا میشوند اما برای این هدف چه باید کرد؟
- برای فرزندانتان وقت بگذارید.
- شنونده خوبی باشید، اطمینان از این نکته که شما کاملا به سخنان او گوش میدهید بسیار مهم است.
- او را برای رفتار مثبتش تشویق کنید.
- رفتارهای نابهنجار و نامناسب فرزندانتان را بزرگ نکنید.
- برای تنبیه فرزندانتان جمع را انتخاب نکنید.
- برای تشکر از رفتار خوب و شایسته فرزندتان از عبارتها و کلمات دقیق استفاده کنید.
- دقیقا به او شرح بدهید که چه رفتاری را از او انتظار دارید.
- با شروع هر حرکت، بروز هرگونه رفتار و برقراری هر رابطهای نظر خود را واضح و دقیق بیان کنید تا پیش از بروز مشکل، مسائل حل شود.
- در مقابل کار مثبت یا رفتار شایسته، تشویقی در نظر بگیرید.
- اگر فرزندتان اشتباه شما را تذکر داد، عصبانی نشوید.
- رفتار شما بهترین آموزگار برای آنها است.
- اگر از شما سوالی میپرسد، حتما به او پاسخ دهید.
- به رفتارهای او اعتماد کنید. اعتماد و اطمینان سرمنشا ارتباط صمیمانه است.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1394-11-01] [ 01:44:00 ب.ظ ]
|