عاشورا ومهدویت |
... |
پیوندهای سیاسی عاشورا و انتظار
«مسئله كربلا، كه خودش در رأس مسائل سياسي هست، بايد زنده بماند به همان فرمي كه بود، منتها الفاظ تغيير بكند. مصيبت ها همان است ، مصيبت ها تغييري ندارد، بايد آن بعد سياسي كربلا را براي مردم بيان كرد …اين حركت اسلامي-سياسي بود كه بني اميه را از بين برد، و اگر اين حركت نبود،اسلام پايمال شده بود.» امام خمینی(ره)، صحیفه نور، جلد هجدهم - صفحه 177
«عاشورا یك حادثه صِرف تاریخی نبود؛ عاشورا یك جریان مستمر و یك سرمشق دائمی برای امت اسلام بود. حضرت ابی عبدا..(ع) با این حركت یك سرمشق را برای امت اسلامی نوشت و گذاشت. این سرمشق فقط شهید شدن هم نیست؛ یك چیز مركب و پیچیده و بسیار عمیق است. سه عنصر در حركت حضرت وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت، عنصر عاطفه» از بیانات مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در 5/11/84
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز نهضتت مایه الهام جهان است هنوز
بهر ویرانی و نابودی بنیان ســــــــتم خون جوشان تو چون سیل زمان است هنوز
همه ماه است محرم، همه جا كرب و بلاست در جهان موج جهاد تو عیان است هن
مقدمه: برقراری عدالت و معنویت و رسیدن به سعادت و مقابله با ظلم و جور خواسته ای همگانی و برخاسته از فطرت بیدار انسانهاست. در طول تاریخ افراد و گروهها و مكاتب مختلفی مدعی تحقق آن بوده اند ولی نتوانسته اند در عمل آن را نشان دهند. امّا شیعه بعنوان مكتبی الهی و انسان ساز خود را داعیه دار این امر می داند. با نگاهی اجمالی به تاریخ شیعه می توان این مطلب را یافت، چرا كه امامان شیعه برای نیل بشریّت به قلّه های رفیع سعادت نه تنها از هیچ تلاشی فروگذار نبودند، بلكه تا پای جان پیش رفته اند، كه اوج این تلاش را میتوان در مكتب عاشورا به وضوح مشاهده كرد.
نقطه قوت شیعه در این است كه برخلاف ادعای سایر گروهها و مكاتب، عاشورا حركتی مقطعی و گذرا نبوده است، بلكه شیعه در لوای مكتب سرخ حسینی، معتقد به آمدن مصلح جهانی است كه قوام بخش و در نهایت سرانجام بخش این هدف والا خواهد بود.
بنابراین بررسی پیوندهای این دو نهضت برای بشریت و انسانهای آزاده و حق طلب راهگشا خواهد بود، كه ما در این مجال برای جلوگیری از بسط این موضوع، فقط به برخی از پیوندهای شاخص سیاسی و اجتماعی آن می پردازیم.
- تبیین اهداف و آرمان نهضت حسینی و مهدوی (علیهماالسلام)
- شباهت در زمانه و یاران و شرائط
- سختی حفظ دین در عصر غیبت و ضرورت معرفت امام ودشمن شناسی
1-1 مبارزه با ظلم و ستمگری: امام حسين (ع) حكومت یزید را سبب نابودی دین می داند و می فرماید:« عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ»[1] آنگاه كه امت گرفتار فرمانروایی چون يزيد گردند بايد فاتحه اسلام را خواند. به همین جهت امام با قاطعيت ميگويد: «مثلي لايبايع مثله»[2] حضرت مهدي (ع) نيز با هيچكس سر سازش ندارد، چنانكه در بیان علل غیبت حضرت، یكی از علل را هم مقابله با طاغوت و نداشتن بعیتی از آنها را ذكر كرده اند. «ما منّا احدٌ الاَّ و يقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه الاّ القائم… لئلا يكون لاحد في عنقه بيعة اذا خرج»[3] امام حسن(ع) فرمود: هر كدام ازما (اهل بيت(ع)) در زمان خود بيعت حاكمان و طاغوتهاي زمان را (از روي تقيه) به عهده داريم، مگر قائم… تا هنگامي كه قيام ميكند بر گردنش بيعت حاكمي نباشد.
حسين (ع)،باشهادت خود،باعث رسوايي و درنتيجه نابودي دولت بني اميه شد. مهدي (ع) نيز با ظهور خود، باعث رسوايي و تزلزل تمامي دولتهاي مستكبر، خواهد شد؛ «اذا قام القائم ذهب دولة الباطل»[4]هنگامي كه قائم قيام كند، هردولت باطلي از بين ميرود
دردعای ندبه می خوانیم : « أینَ قاسم شوكه المعتدین أینَ هادم ابنیه الشّرك و النّفاق أینَ مبید اهل الفسوق و العصیان و الطّغیان …أینَ مبید العتاه و المرده» «كجاست درهم شكننده شوكت؟ ستمگران كجاست ویران كننده بناهای شرك و نفاق؟ كجاست هلاك كننده اهل فسق و گناه و طغیان؟… كجاست هلاك كننده مستكبران و سركشان؟»[5]
درروايات نيز آمده است: «يبلغ سلطانه المشرق و المغرب»[6] دولت مهدي (عج) شرق وغرب جهان را فرا گيرد. «اذا قام القائم لايبقي ارض الاّ نودي فيها شهادة انلا اله الا الله و ان محمداً رسول الله»[7] هنگامي كه مهدي (عج) قيام كند زميني باقي نميماند مگر آن كه گلبانگ توحيد و رسالت پيامبر در آن بلند گردد.
امام حسین (ع) میفرماید: خدا قائم ما آل محمد (ص) را آشكار می كند تا از ستمگران انتقام بگیرد… او همان كسی است كه زمانی طولانی غائب می شود، سپس ظهور می كند و زمین را پر از عدل و داد می سازد همانسان كه از ظلم و جور پر شده باشد.[8]
2-1 اصلاحگري: امام حسين(ع) و مهدي(ع) دو اصلاحگرانی سترگاند. امام حسين(ع) ميفرماید: انِّي لَمْاَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً ولا مُفْسِداً وَ لاظالِماً، وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الِاصلاحِ فِي اُمةِ جَدِّي محمد ˆاُريدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ و اَنْهي عَنِ المُنْكَرِ و اَسيرَ بِسيرةِ جَدِّي محمدˆو اَبي عَليِّ بنِ اَبِي طالِبٍ»[9] من نه از روي سرمستي و گستاخي و نه براي فساد و ستمگري حركت كردم بلكه تنها براي طلب اصلاح در امّت جدم حركت كردم ميخواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيرة جدم و پدرم علي بنابيطالب عمل كنم. در مورد حضرت مهدي نيز آمده است: «ليصلح الامة بعد فسادها»[10] خداوند به وسيله حضرت مهدي(ع) اين امت را پس از آنكه تباه شدهاند، اصلاح ميكند.
3-1 بیداری امّت: هدف مهدي(ع)، نجات انسانها از بردگي فكري و برداشتن زنجيرهاي اسارت از آنان است. امام باقر (ع) ميفرمايد: «اذا قام القائم ذهب دولةالباطل»[11] هنگامي كه قائم قيام كند، هر آينه باطل از بين ميرود. هدف امامحسين (ع) نيز در «زیارت اربعين» چنين بيان شده است: «و بذل مهجة فيكليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضالة» خون خود را تقديم تو كرد، تا انسانها را از ناداني و گمراهي رهايي بخشد. پس هدف هر دو، احياي دين و جلوگيري از انحطاط ارزشها است.
4-1 برگرداندن عزّت دین:عزّت اساس حركت حسيني و مهدوي است و ميتواند اساس سياست راهبردي حكومت ديني در سطح روابط بين المللي باشد. حكومت ديني - به عنوان زمينه ساز دولت كريمه مهدوي - از هرگونه رابطه و مذاكرهاي كه شائبه ذلّت داشته باشد، پرهيزميكند. منتظر «دولت عزيز»، خود بايد عزيز باشد، چرا كه حكومت جهانی حضرت مهدی را عزّت بخش حقیقی دین معرفی كرده اند. در فرازهای پایانی دعای افتتاح آمده است: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّبِهَاالْإِسْلَامَوَأَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ فِي سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»[12]
امام در روز عاشورا فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ يَأْبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَامِ»[13] فرمود: اين زنازاده پسر زنازاده مرا در بين دو امر ثابت نگاه داشته است: 1- شمشير كشيدن، 2- ذلّت و خوارى (يعنى انتظار دارد كه ما با آنان جنگ كنيم يا تسليم و دليل آنها شويم) ولى چقدر بعيد است كه ما ذلّت و خوارى را قبول نمائيم؟! خدا و رسول و مؤمنين و عقلهاى پاك و پاكيزه پذيرفتن اين امر را براى من قبول نخواهند كرد، ما قتلگاهها را بر فرمانبردارى ناكسان مقدّم ميداريم.[14]
بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است كه مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
نه ظلم كن به كسی، نی به زیر ظلم رو كه این مرام حسین است و منطق دین است
امام حسين(ع) ميفرمايد: «والله لااعطيكم بيدي اعطاءَالذليلِ و لا اَفِرُّ فِرارَ العبيد»[15] به خدا قسم دستم را (به نشانة بيعت) از روي خواري و ذلّت به شما نمی دهم و مانند بردگان فرار نميكنم. باز فرمود: «موتٌ في عِزٍّ خيرٌ من حياةٍ في ذُلٍّ»[16] مرگ در عزت، بهتر از زندگي در ذلّت است.
5-1 احیاء حقیقی سنت: عصرامام حسين(ع)، عصر غربت دين بود و عصر انتظار نيز چنين است. قيام حسين و فرزندش مهدي(ع) براي احياي دين است. منتظر مهدي، بايد از دين و ضرورت، قلمرو، و زبان آن و… تحليلي عميق داشته باشد؛ تا در اين عصر - كه عصر شبهات و فتنهها است – بتواند زمينه ساز حركت مهدي (عج) باشد.
حسين بنعلي در نامهاي كه ضمن آن از بزرگان بصره دعوت به همياري و همراهي با وي كرده است، علّت و هدف از نهضت خويش را چنين بيان ميكند: «اَنَا اَدْعُوكُمْاِلي كِتابِ الله ِوَ سُنَّةِ نَبِيِّهˆفَاِنَّ الْسُنَّةَ قَدْ اُميتَتْ وَ اِنَّالْبِدْعَةَ قَدْ اُحْيِيَتْ»[17] من شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبرش ميخوانم. همانا سنّت پيامبر(ص) به كلی از بين رفته است و بدعتها زنده شده است، اگر سخـن مرا بـشنويد، شما را بـه راه راسـت هدايت خـواهم كرد
در مورد حضرت مهدی(عج) هم آمده است: «يحيي ميّت الكتاب والسنة» چون مهدي قيام كند، آنچه را كه از كتاب و سنت متروك مانده، زنده خواهدساخت.[18] او دین را نه تنها احیاء می نماید، بلكه آنرا جهانی و فراگیر می سازد؛ «اذا قام القائم لايبقي ارض الاّ نودي فيها شهادة انلا اله الا الله و ان محمداً رسول الله»[19] هنگامي كه مهدي (عج) قيام كند زميني باقي نميماند مگر آن كه گلبانگ توحيد و رسالت پيامبر در آن بلند گردد.
از مجموع اين سخنان، اين اهداف را ميتوان استفاده كرد:
الف ـ احیاء حقیقی دین و ترويج حقّ و عمل به آن
ب ـ بیدار سازی و اصلاح امّت
ج ـ عدم پذيرش زندگي ذلّتبار و ننگين دنيا و انتخاب زندگي باسعادت آخرت.
2) مقایسه شرائط زمانی و یاراندو قیام
یكسانی اهداف و آرمانها وقتی جلوه بیشتری می یابد كه می بینیم شرائط زمانی و اوضاع زمان هر دو قیام و یاران اصلی هر دو قیام شباهت فراوانی به یكدیگر دارند.
1-2 مشابهت در اوضاع و زمانه: امام حسين (ع) اوضاع زمان قیام را چنين توصيف ميكند: «الا ترونانّ الحق لايعمل به و انّ الهوي لايترك عنه» آيا نميبينيد كه به حق عمل نميشود و از باطل خودداري نميگردد.[20]«فان السنة قد اميتت و انّ البدعة قد احييت» همانا در شرايطي هستيم كه سنت پيامبر، از بين رفته و بدعتها زنده شده است، « وعلي الاسلام السلام اذا قد بليت الامة براعٍ مثل يزيد» اگر حاكم امت، فردي همچون يزيد باشد، پس بايد فاتحه اسلام را خواند.
زمانه حضرت مهدي (ع) نيز چنين است: «يعطف الهوي علي الهدي، اذا عطفوا الهدي علي الهوي و يعطف الرأي علي القرآن، اذاعطفوا القرآن علي الرأي… و يحيي ميّت الكتاب والسنة» چون مهدي قيام كند، خواهشهاي نفساني را به هدايت آسماني، باز گرداند؛ پس از آنكه رستگاري را به هواينفس بازگردانده باشند. آرا و افكار را پيرو قرآن كند، پس از آنكه قرآن را تابع رأي خود گردانده باشند… پس مهدي به شما نشان خواهد داد كه روش عادلانه در حكومت، چگونه است و آنچه را كه از كتاب و سنت متروك مانده، زنده خواهدساخت.[21]
زمانه حضرت مهدي(ع) و امام حسين(ع)، در انحراف فكري، فساد اجتماعي، رواج بيديني و بدعت در سطح جهاني، مشابه يكديگر است. مشابهت در زمانه، ابعاد متعددي دارد؛ از تبليغات جبهه باطل گرفته تا حاكميت خلفاي جور و غربت دين در عرصه زندگي وجامعه. تبليغات بنياميه و معاويه[22] عليه اهل بيت(ع) و امام حسين (ع) ، شباهت زيادي به تبليغات كشورهاي استكباري و صهيونيستها، عليه ايران اسلامي دارد.
براساس روایات متواتر حضرت زمای ظهور می كنند كه دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، یعنی در عصر ظهور ظلم و جور فراگیر و سخت خواهد بود، چنانكه در زمان حضرت سیدالشهداء(ع) ظلم و جور و بی دینی به جایی رسید كه یزید به عنوان خلیفه مسلمین بصورت آشكارا مسلّمات دین را زیر سؤال میبرد و بی هیچ واهمه ای به میگساری و شهوت رانی و تمسخر واجبات دین می پردازد، تا بجائیكه امام حسین(ع) قیام خونین كربلارا تنها راه نجات دین و امّت می بیند.
2-2 مشابهت در یاران: در مورد یاران شیدای قیام نیز به اعتراف تاریخ باید گفت: ياران امام حسين (ع) بهترين ياران و فدايي او بودند. آنان از معرفت، محبت، اطاعت و تسليم نسبت به امام خود و سبقت در اجراي خواستهها و فرامين او برخوردارند و در عبادت، صداقت، اخلاص و شجاعت يگانه دوران بودند. گفتگوی امام و یارانشان در شب و روز عاشورا، گوشه ای از این شیدایی را به تصویر كشیده است. البته این كلمات خود گویای عُمق ایمان و معرفت آنها نسبت به هدف قیام و شخص امام و ایمانی است كه به خالق هستی و سعادت اخروی دارند.
امام حسین(ع) در خطبه شب عاشورا خطاب به یارانشان فرمودند: «فإنّي لا أعلم أصحابا [ اوفى و لا ][23] خيرا منكم، و لا أهل بيت، أفضل و أبرّ من أهل بيتي، فجزاكم اللَّه عنّي جميعا خيرا، و هذا الليل قد غشيكم فاتّخذوه جملا، و ليأخذ كل رجل منكم بيد رجل من أهل بيتي و تفرّقوا في سواد هذا الليل و ذروني و هؤلاء القوم، فإنّهم لا يريدون غيري»[24]
حقّا كه من اصحابى باوفا و بهتر از شما، و نه اهل بيتى برتر و نيكوكارتر از اهل بيتم نمىشناسم، خداوند از من به شما پاداش نيكو دهد، اين شب است كه سياهى و تاريكى آن شما را فرا گرفته، پس آن را چون شتر رهوارى گرفته، و هر يك از شما دست يكى از اهل بيتم را گرفته و در اين تاريكى شب پراكنده شده از صحنه بيرون شتابيد، و مرا با دشمن واگذاريد چه آنان جز مرا نخواهند».
در اين زمان بود كه برادران و تمام اهل بيت امام حسين عليه السّلام به سخن در آمده گفتند: جانهاى ما پاسبان جان شريفت بوده تا در پيش رويت در خون خود غلتيده، آنچه بر تو وارد آيد بر ما نيز وارد گردد، وه چه زشت است زندگى بعد از تو.[25]
سپس سعيد بن عبد اللَّه حنفىّ برخاست و به عرض رسانيد: نه، به خدا اى فرزند رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله، هرگز تنهايت نگذارم، تا خدا بداند كه ما وصيّت پيامبرش محمّد را در باره تو حفظ و رعايت نموديم، و اگر مىدانستم كه در راه تو كشته مىشدم و بعد زنده به آتش كشيده مىشدم و خاكسترم به باد داده مىشد و هفتاد بار اين وضع تكرار مىشد، هرگز از حضرتت جدا نشده تا در پيش رويت شاهد مرگ و شهادت را در آغوش كشم، چرا نه، حال كه اين يك كشته شدن بيش نيست و بعد هم به كرامت ابدى و جاويدان خدا مىرسم.[26]
آن گاه زهير بن قين بجلى برخاست و به عرض رسانيد: به خدا اى فرزند رسولخدا چقدر دوست داشتم كه هزار بار كشته شده، زنده گردم تا خدا با اين كار تو و برادران و فرزندان و اهل بيت جوانت را از كشته شدن حفظ مىفرمود.[27]
اوج این وفاداری و دیانت یاران زمانی است كه شمر براى فرزندان ام البنين(س) امان نامه می آورد. حضرت ابوالفضل(ع) بعنوان كسی كه آنقدر توانایی داشت كه در صورت پذیرش امان نامه در سپاه یزید جزو فرماندهان ارشد قرار گیرد و دنیایش بعد از این تضمین شود، اما با این وجود در جواب شمر می فرماید: دستهايت بريده و امان نامهات ملعون بادا، اى دشمن خدا، ما را مىخوانى كه برادر و سرورمان حسين بن فاطمه عليهما السّلام را رها كرده در خط فرمان مطرودان و ملعونان فرزندان ملائمين خدا درآييم. كه شمر خشمگین به لشكرش برگشت.[28]
قَالَ الرَّاوِي وَ بَاتَ الْحُسَيْنُ (ع) وَ أَصْحَابُهُ تِلْكَ اللَّيْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِيٌّ كَدَوِيِّ النَّحْلِ مَا بَيْنَ رَاكِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ»[29] راوى گويد: در شب عاشورا امام حسين(عليه السّلام) و همراهان در حالت ركوع و سجود و قيام و قعود به عبادت حقّ پرداختند زمزمه رقيق مناجات و دعاهايشان چون زمزمه برخاسته از زنبور عسل بود.[30] كوتاه اینكه ياران امام حسين(ع) آنچنان شیفته شهادت و لقاء معبود خویش بودند كه قبل از شهيد شدن جا و مكان خود را در بهشت ديدند.[31]
ياران حضرت مهدي(ع) نيز چنيناند؛ چنان كه امام باقرعلیه السلام می فرماید: بدانید كه آنها مؤ منان حقیقی اند «اَلا هُمُ المُؤمِنُونَ حَقّاً…». حضرت علی (علیه السلام) در توصیف آنان می فرمایند: مردانی كه خدا را به حقّ شناخته اند، آنها یاوران حضرت مهدی علیه السلام در آخرالزمان هستند «…رِجالٌ عرَفوا اللّهَ حقَّ معرِفتهِ،وَهمْ اَنْصارُ المَهْدِی فی آخِرِ الزَّمانِ»
امام جواد علیه السلام از پدران بزرگوارش عبودیت و بندگی آنان را این گونه توصیف می كند: آنان سلحشورانی هستند كه در اطاعت خدا بسیار سخت كوش اند (هم كَرّارُونَ مُجِدُّونَ فی طاعَةِ اللّه…)[32] «آنان در طریق عبودیت اهل جدیت و تلاشند.»
از بارزترین نشانه های این گروه تعادل در شخصیت، تعادل میان دنیا وآخرت و تعادل میان قدرت و بصیرت است و همین راز نیرومندی و نفوذ آنان می باشد. خدای تعالی این موازنه وتعادل را دوست می دارد وافراط و تفریط را ناپسند می دارد .روایت با جملهی«رهبانٌِِِِ بالیل، لیوث بالنهار» به چنین موازنه ای اشاره كرده است. در ساختار شخصیت انسان، شب وروز نقش های گوناگونی را ایفا می كنند. گردش شب و روز، یك گردش تكاملی است، هر كدام دیگری را كامل می كند و با مشاركت یكدیگر در بنای شخصیت انسان مؤمن دعوت گر و مجاهد نقش دارند. اگر تهجد وعبادت شب نباشد،انسان در رویارویی با گردنه های دشوار روز، استواری لازم را نمی یابد.
امام صادق علیه السلام شب زنده داری وتضرّع آنان به درگاه خداوند را این گونه توصیف می كند: آنان مردانی هستند كه شبها نمی خوابند و زمزمه نمازشان چون نغمه زنبوران از كندو به گوش می رسد. شب ها را با شب زنده داری سپری می كنند و برفراز اسب ها، خدا را تسبیح می گویند، (رِجالٌ لا ینامُونَ اللَّیلَ، لَهُمْ دَوِی فی صلَواتهِمْ كَدَوِی النَّحْلِ، یبیتُونَ قِیاما عَلی اَطْرافِهِمْ و یسبّحون علی خیولهم»؛[33] ازاین گونه روایات استفاده می شود كه یاران مهدی علیه السلام در انقلاب جهانی اش، عاشوراییانی هستند كه عرفان و معنویت را با حماسه در هم آمیخته اند: امام علی (علیه السلام، عبادت و راز و نیاز یاوران امام مهدی (علیهالسلام) را این گونه ترسیم میكنند: آنان در دل شب، ناله هایی از خشیت خدا دارند چون ناله مادران داغ پسر دیده. آنها شب زنده داران در دل شب و روزه داران در طول روز هستند گویی داءب و روش همه آنان یكی است؛ (لَهمْ فی اللَّیلِ اَصْواتٌ كَاَصْواتِ الثَّواكِلِ حُزْناً مِنْ خَشْیةِ اللّهِ، قُوّامٌ بِاللَّیلِ صُوّامٌ بِالنَّهارِ كَاَنَّما دَاءْبُهَمْ دَاءْبُ واحِدٌ…)[34]
ياران حضرت مهدي(ع) چنانكه در پیشگاه معبود خویش جزو برگزیدگانند، نسبت به امام و راهبر خویش كامل ایمان دارند و مطیع محض اند. «كدّادون جاحدون في طاعته»[35] ياران حضرت مهدي(عج) درفرمانبرداري از حضرتش، بسيار كوشا و مصمماند. «هم اطوع له من الامة لسيدها»[36] آنها مطيعتر از كنيز نسبت به مولاي خود هستند. «لهم يسبهم الاولون ولايدركهم الآخرون»[37] آنان [در شايستگيها و امتيازات بر اوج رفيعياند] نه ازنسلهاي گذشته، كسي از آنان پيشي گرفته و نه از آيندگان، كسي به مقام والاي آنان نميرسد. «رهبان بالليل ليوث بالنهار، كَاَنَّ قلوبهم زبر الحديد»[38] عابدان شب و شيران روزند، [در شجاعت] قلوبشان همچون پارههاي آهن است.
3-2 ریزشها و رویشها در یاران: «ريزش»يعني فروافتادن كسي كه از او انتظار افتادن نيست. ريزش يعني اين كه انسان در جايي سقوط كند كه در آنجا انتظارش را ندارد. اما «رويش» نيز يعني رشد انسانهايي كه از آنها انتظار صعود نميرود. همينطور يعني انسان در مقطع و جايي رشد كند و اوج بگيرد كه در آنجا انتظار ندارد. اصلا جامعه ديني بدون ريزش و رويش وجود ندارد. برخي افراد فكر ميكنند كه اين ضعف جامعهي ديني است. در حالي كه بر عكس اين نقطهي قوت و زيبايي دين است. كه با هيچ كسي عقد اخوت نبسته است. حتي اگر پسر پيامبر هم باشد بايد بداند كه اين ملاكي محسوب نميشود. كه «پسر نوح با بدان بنشست خاندن نبوتش گم شد». كربلا مظهر ريزشها و رويشها است. در روز عاشورا لحظه به لحظه به ايمان اصحاب سيدالشهداء (ع) افزوده ميشد. از آن طرف در سپاه مقابل شاهد ريزشهاي شديد هستيم. اين نكته مهم است افرادي كه در كربلا مقابل امام حسين (ع) قرار گرفتند كافر و ملحد و رومي و … نبودند بلكه همه جزو كساني بودند كه نماز ميخواندند و روزه ميگرفتند و حج ميگذاردند. بنابراين كربلا مواجههي سپاه امام حسين (ع) با «بد»ها نيست، با «ريزش»ها است.[39] زهیربنقین در ماجرای قتل عثمان از علی علیهالسلام فاصله گرفت و فاصلهی خود را با معاویه كم كرد اما پس از صلح امام حسن علیهالسلام و فرونشستن بسیاری از غبارها، زهیربنقین بصیرت خود را بازیافت و به حسینبنعلی علیهالسلام در كربلا پیوست. پیوستن زهیرها برای حركت اسلام یك رویش است، همانگونه كه فاصله گرفتن زهیرها از كانون اصلی اسلام یعنی اهلبیت، یك ریزش است.
به كاروان امام حسين(ع) كساني پيوستند كه اميد پيوستنشان نبود، همچون زهير و حرّ كه يكي عثماني بود و در صفين بر عليه علي(ع) شمشير زده و ديگري فرمانده سپاه عمر سعد بود. و كساني به بهانههاي واهي نپيوستند، همچون طرماح بن عدي و يا پيوستند و جدا شدند و سعادت شهادت در كنار حسين(ع) را نداشتند؛ چه آناني كه درميانه راه جدا شدند و چه آناني كه در كربلا، ازميدان معركه گريختند.
در موردياران مهدي(ع) نيز داريم: قال الصادق(ع): «اذا خرج القائم يخرج من هذا الامر من كان يُري انه من اهله و دخل فيه شبه عبدة الشمس والقمر»[40] هنگامي كه قائم قيام كند از امر [ولايت] او كساني بيرون ميروند كه همواره چنين به نظر ميرسيد از ياران او باشند. و به امر [ولايت] او در ميآيند آناني كه شبيه خورشيد پرستان وماه پرستانند.
3) سختی حفظ دین در عصر غیبت و ضرورت معرفت و زمینه سازی:
حال كه براساس شواهد اهداف و شرائط زمانی و یاران را در دو قیام بررسی نمودیم و به شباهتهای فراوان این دو پی بردیم، می بایست با الهام از شدائد و امتحانات نهضت عاشورا الهام بگیریم و بدانیم كه اگر در كربلا مسلمانان نتوانستند سربلند از امتحان بیرون بیایند و نه تنها حجت خدا را تنها گذاشتند بلكه راضی شدند امام و یارانش با فجیع ترین شكل به شهادت برسند و اهل و عیالش به اسارت بروند. آری باید از قیام خونین كربلا عبرت گرفت تا در قیام سبز مهدوی سربلند بیرون آمد. هر چند كه امتحانات و ابتلائات عصر غیبت بسیار پیچیده تر از آن زمان است كه به برخی موارد اشاره میشود:
- حضور یا عدم حضور امام معصوم و ..
عصرعاشورا
عصر غیبت
حضورامام معصوم و امكان بهرمندی مستقیم از ایشان
عدم حضور امام معصوم (غیبت كبری)نزدیكی به عصر حیات پیامبر(ص) - 61 هجری
فاصله زیاد از عصر حیات پیامبر(ص) - 1433 هجری
حضور صحابه پیامبر(ص) مانند حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، سلیمان بن صرد (رهبر قیام توابین)
عدم حضور صحابه پیامبر(ص) و در مقابل حضور دجال ها و سفیانی ها
جنگ در محدوده مسلمانان
جنگ تمام عیار جهانی و بین همه مكاتب
مهیّا بودن شرائط قیام
مهیّا نبودن شرائط قیام
محدود بودن منطقه جغرافیایی قیام
وسعت منطقه جغرافیایی قیام (جهانی)
امكان مشاهده ریزش و رویش در كربلا
عدم امكان مشاهده ریزش و رویش
محدودیت سلاح های
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1394-08-13] [ 09:04:00 ق.ظ ]
|