سيماي خوش خلقي

خلق خوش محمدي (صلي الله عليه و آله)
1ـ روزي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و اله) در مسجد نشسته بودند كه خدمتكار يكي از انصار وارد شد و گوشه لباس حضرت را كشيد! پيامبر اكرم (صلي الله عليه و اله) به خاطر او از جاي برخاست (تا اگر كاري دارد) بگويد اما اوچيزي نگفت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و اله) نيــز چيزي نفرمود (و اعتراض ننمود) براي بار دمو و سوم نيز اين كار تكرار شد، در دفعه چهارم كه پيامبـــر به خاطر آن زن از جاي برخاست، آن زن از حاشيه لباس حضرت رشته اي جدا كرد و برگشت!
مردم كه از حركات او آشفته شده بودند به او گفتند: خدا به تو چنين وچنان كند، سه مرتبه پيامبر را معطل كردي و چيزي نگفتي و حضرت نيز به تو چيزي نگفت تو با پيامبر چه كار داري؟
زن گفت: در خانه ما بيماري است و خانواده‌ام مرا فرستادند تا از حاشيه لباس حضرت رشته اي براي شفا برگيرم ، هر بار كه خواستم اقدام كنم حضرت از جاي بر مي خواست و من خجالت مي كشيدم در مقابل ديد حضرت آن را جــدا كنم و از طرفي نيز مايل نبودم كه از حضرت درخواست كنم، اين بود كه خــودم (در دفعه چهارم) آن را برگرفتم. (اصول كافي، تأليف ثقة الاسلام كليني ، متوفي 329 هجري)
2ـ خواجه نصير الدين طوسي از بـــزرگان تاريخ علم و ادب و فرزانه روزگار است. او در فلسفه و كلام و رياضي و علـــم هيئت و ساير علوم رايج زمان سرآمد روزگار بود. روزي شخصي به اونامه اي نوشت و در ضمن نامه به وي جسارت كرده نوشته بود: اي سگ پسر سگ! ايــن عالم بزرگوار با كمال آرامش و اخلاق نيكو در پاسخ وي نوشت:
اما اينكه گفتي اي سگ پسر سگ، درست نيست، زيرا سگ چهار پاست و پارس ميكند و ناخنهاي بلند دارد ولي من قامت كشيده دارم، پوست بدنم پوشيده از (مو نيست) و ناخنهايم نيز پهن است نه بلند، قوه عقل و خنده دارم (كه سگ ندارد) اين مشخصات غير از آنهاست (كه در سگ است) و سپس ساير سخنان وي را نيز با همين منطق و اخلاق نيكو بدون اينكه سخن ناهنجاري بگويد پاسخ گفت!
3ـ يك نفر مسيحي به امام پنجم حضرت باقر (عليه السلام) جسارت كرد و گفت : تو بقر هستي! (بقر يعني گاو) حضرت فرمود نه من باقر(شكافنده علوم) هستم، او ادامه داد كه تو پسر زن آشپز هستي!
حضرت فرمود: طباخي كار اوست (و عاري نيست)
او گفت: تو پسر زن سياه پوست بد دهن هستي! حضرت فرمود اگر راست ميگويي خداوند او را ببخشد و اگر دروغ مي‌گويي خداوند تو را بيامرزد.
آري اين است اخلاق خوش اهل بيت (عليهم السلام) با اينكه مرد نصراني دروغ بلكه بهتان مي زد چرا كه مادر حضرت باقر (عليه السلام) دختر امام مجتبي (عليه السلام) است كه امام صادق (عليه السلام) فرمود او صديقه اي بود كه در خانواده امام مجتبي (عليه السلام) مانند او نيامده است ، ولي حضرت چنان بـــرخورد زيبا و نيكو با او نشان داد كه نصراني با ديدن اين اخلاق نيكو مسلمان شد . (7)
4ـ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و اله) از راهي عبور ميكرد كه ناگاه مرد خشني نزد حضرت آمد و لباس حضرت را گرفت و محكم كشيد يكي از همراهان حضرت ميگويد : به گردن پيامبر نگاه كردم ديدم كه آن لباس كه غليظ هم بود بر اثر شدت كشيدن بر روي گردن ايشان اثر گذارده است آن مرد صدا زد : اي محمد از مال خدا كه نزد توست چيزي به من بده ! حضرت در حالي كه تبسمي بر لب داشت به او توجه نمود و فرمود تا عطايي به او بدهند . (8)
و اينچنين بود كه اخلاق پيامبر اكرم (صلي الله عليه و اله) همانند معجزه او مردم را به اسلام دعوت ميكرد و دين او بردلها حكومت نمود وجهان را تحت تأثيرقرارداد.

موضوعات: سيماي خوش خلقي  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...