حال وهوای 17 بهمن 57 |
... |
حال و هوای ایران در 17 بهمن 57
پنج روز دیگر بساط استعمار از ایران برچیده مىشود. امریکا در تب و تاب آخرین تلاشهاى باز دارنده است. تلاشهایى که هرگز به نتیجه نرسید
روز هفدهم بهمن 57 امام خمینى خطاب به نظامیانى که براى بیعت با او گرد آمده بودند، گفت: «از حالا به بعد شما در خدمت ملت باشید… دست این اجانب باید کوتاه بشود. چقدر امریکا باید از این مملکت ببرد و بخورد یا انگلستان یا سایر جاها؟ ما باید یکوقت هم زنده بشویم، بیدار بشویم… آزادى را بگیریم. حق را باید گرفت با سرنیزه، با مسلسل باید حق را گرفت از اینها؛ خودشان که نمى دهند. بایستید در مقابل اینها.»[1]
تأثیر شگفت این پیام امام را 4 روز دیگر (21 بهمن) در یکى از مهمترین پایگاههاى هوایى دشمن خواهیم دید.
امریکا مسئول همه پیامدهاى ناگوارى است که اتفاق خواهد افتاد، امام خمینى از ماهها پیش به هر وسیله ممکن به مقامات کاخ سفید گوشزد کرده بود که بهترین راه ممکن، قطع دخالتهاى امریکا و پایان دادن به حمایتهاى گذشته از رژیم شاه است. امام بارها تأکید کرده بود که ملت ایران رخدادهاى این روزها را هوشمندانه ارزیابى مى کند تا دشمنان آینده انقلاب و کشور خویش را شناسایى کند. اما دولتمردان امریکا و غرب هیچگاه درستى این سخن را در نیافتند. ریچارد فالک، استاد و رئیس بخش مطالعات خارجى دانشگاه پرینستون امریکا، روزها پیش از این، نظریات امام خمینى را به اطلاع هیئت حاکمه امریکا رسانده بود و جهانیان نیز از آن اطلاع یافته بودند.
اظهارات بعدى سایروس ونس، وزیر خارجه امریکا بیانگر آن بود که مقامات این کشور هیچگاه هشدارهاى امام خمینى را جدى نگرفته اند. او در خاطراتش نوشته است: «روز اول فوریه آیتاللّه خمینى در میان استقبال بىنظیرى وارد تهران شد. تلاش بختیار براى ملاقات و مذاکره با آیتاللّه بىنتیجه ماند. روز پنجم فوریه پس از اینکه بختیار نتوانست فرماندهان نظامى را وادار به جلوگیرى از معرفى دولت جدیدى از طرف خمینى بکند، آیت اللّه خمینى مهدى بازرگان را به عنوان رئیس دولت موقت تعیین و معرفى کرد. ما در شرایطى عجیب و غیرعادى در میان دو دولت در یک کشور قرار گرفتیم: دولت بختیار که براساس قوانین موجود کشور بر سر کار آمده ولى عملاً فاقد قدرت و اختیار بود، و دولت بازرگان که بدون تشریفات قانونى منصوب شده ولى از طرف اکثریت مردم و نیروهاى سیاسى واقعى کشور پشتیبانى مىشد. روز ششم فوریه مجدداً پیامى براى سولیوان فرستادیم و ادامۀ پشتیبانى خود را از دولت بختیار به عنوان حکومت قانونى کشور تأکید کردیم.»[4]
بختیار در نخستین واکنش خود نسبت به تعیین نخست وزیر از سوى امام، طى سخنانى در مجلس گفت: «از اینکه هر روز یک نفر حکومتى تشکیل دهد تا زمانى که شوخى و حرف است (!) تحمل مىکنیم ولى اگر وارد عمل شوند، عمل را با عمل جواب مىدهیم… من در مقام نخستوزیرى قانونى مملکت مىمانم تا انتخابات آزاد آینده را انجام دهم».[5]
سرتاسر ایران صحنۀ تظاهرات مردم در حمایت از انتخاب دولت انقلاب است و در این میان تظاهرات مردم زاهدان به خون کشیده شد. آقاى بازرگان به دنبال تأکید ویژۀ امام در فرمان خویش، موقتاً از رهبرى «نهضت آزادى» کنار رفت.[6] سپهبد ربیعى فرماندۀ نیروى هوایى ارتش شاه اعلام کرد: «در سیاست دخالت نمى کنم.» ولى همزمان با آن، فانتومها و هلى کوپترهاى نیروى هوایى در یک مانور تهدیدآمیز بر فراز تهران پرواز کردند.[7] سران ارتش گمان مىکنند که اینگونه مانورها مردم را خواهد ترساند!
حضور پرسنل ارتش در اقامتگاه امام، آغاز حوادثى بود که پیروزى انقلاب را تسریع مىکرد. تأکید امام در پیوند ارتش و ملت بیش از هر چیز در فروپاشى انسجام ارتش شاه مؤثر بود. برخورد رهبر انقلاب حتى با خدمتگزاران رژیم نیز همچون سیاست پیامبر اسلام(ص) در فتح مکه بود که اَلإسلامُ یَجُبُّ قَبْلَهُ (اسلام از گناهان گذشته در مىگذرد).
آیتاللّه سید محمد باقر صدر از مراجع مبارز نجف طى نامهاى خطاب به امام خمینى نوشت: «… پیروزیهاى پى در پى و چشمگیرى که با رهبرى خردمندانه آن حضرت صورت گرفت، برنامه نجاتبخش اسلامى را به جاى دو تمدن و ایدئولوژى متقابل شرق و غرب به بشریت عرضه داشت.»[8]
به گزارش خبرگزاریها رئیس جمهور یمن جنوبى در یک کنفرانس مطبوعاتى حمایت خود را از «جنبش ضد شاه در ایران به رهبرى آیتاللّه خمینى» اعلام کرد.»[9] همزمان مطبوعات شوروى با لحن احتیاطآمیز و مساعدترى از انتصاب آقاى مهندس بازرگان به نخستوزیرى دولت موقت یاد کردند.[10]
اقدام رهبر انقلاب در اجراى مراحلى از برنامه دراز مدت جمهورى اسلامى (تعیین شوراى انقلاب و نخست وزیر موقت) باعث شده تا کنجکاوى پیرامون «حکومت در اسلام» ابعاد ویژهاى پیدا کند. هر چند امام خمینى در پاریس به دفعات متعدد در پاسخ خبرنگاران به شبهات القایى پاسخ گفتهاند، ولى هنوز تصویرى که توسط خبرگزاریها ارائه مىشود نشان از جهل آنها و یا غرضورزى گردانندگان این رسانهها دارد. خبرگزارى فرانسه طى گزارشى از قم به نقل از یک دانشجوى اهل لندن که اخیراً به اسلام گرویده است و به ادعاى خبرنگار از اطرافیان امام خمینى است (!) تصویرى غیر واقعى از جمهورى اسلامى و نظام آینده ایران به سراسر جهان مخابره کرده است[11].
علت تأکید امام در توضیح اهداف ایدئولوژیک انقلاب ـ که بارها تکرار کرده است و البته این تکرارها بىحکمت نبوده است ـ و تأکید ایشان در مورد سیاهکاریهاى مدعى تمدن بزرگ (!) آنست که جبهه فرهنگى استعمار بىوقفه در تلاش است تا چهره حکومت آینده ایران را چهرهاى بس نامطبوع و مخالف هرگونه پیشرفت و تمدن جلوه دهد. سخنرانى حاضر نمونهاى از این پاسخهاست.
روز هفدهم بهمن ماه، خبرگزاریها رسماً بازگشت ژنرال هایزر به واشنگتن را پس از یکماه تلاش بىوقفه در تهران ـ مخابره کردند. هودینگ کارتر سخنگوى وزارت خارجه امریکا اظهار داشت: «هایزر سعى کرد تا نظامیان ایران از بختیار حمایت کنند. هایزر بعضى از مسائل ناشى از وضع سیاسى و اقتصادى ایران را مورد بحث قرار داده و نتیجه آن کاملاً رضایتبخش بوده است. هایزر به این علت ایران را ترک کرد که اقامت وى به احساسات ضد امریکایى در ایران دامن مىزند[12].»
رئیس جمهور کنونى امریکا ، جیمى کارتر، از بدشانسترین رؤساى جمهور این کشور است(بهمن 1357). دولتمردان امریکایى به خاطر ماهیت سلطه گرانۀ کشورشان، بحرانهاى فزاینده زیادى را پشت سر گذاشتهاند که مهمترین آنها شکست این کشور در جنگ ویتنام بود ولى بحرانى که هماکنون کارتر را دچار سردرگمى کرده است با طوفانهاى سابق تفاوت فاحشى دارد. جنگ ویتنام با همه افتضاحى که براى امریکا در پى داشت بدان جهت آغاز شده بود تا منطقهاى جدید بر مناطق تحت نفوذ غرب در مقابل شوروى افزوده شود. از سوى دیگر امریکا در مقابل رقیب پیروزش، براساس معادلات دوران جنگ سرد، ویتنام را در ازاى امتیازاتى دیگر واگذار مىکرد. اما در بحرانى که انقلاب اسلامى براى امریکا پدید آورده است هیچگاه چنین معادلهاى برقرار نبود. سرنوشت انقلاب هم در مبدأ پیدایش و نوع رهبرى و نیز به لحاظ مبانى ایدئولوژیک آن به مسائلى باز مىگشت که در مرزبندیهاى انحصارى جهان دو قطبى کاملاً مستقل مىنمود. از دیدگاه دنیاى الحادى کمونیستها «انقلاب در ایران، آنهم اسلامى و در مقابل امپریالیسم و در منطقهاى خارج از نفوذ روسها» مفاهیمى موهوم و ناشناخته تلقى مىشدند. هنوز ایران پروسۀ تحولات تاریخى و گذر از مرحله فئودالى به سرمایهدارى را پشت سر نگذاشته است. در منطق مارکسیستها وقوع انقلاب در چنین جامعهاى، افسانه است! در این دیدگاه دین نه تنها انقلاب ساز نیست بلکه عاملى است براى بازداشت تودهها از قیام! از دید امریکائیها نیز، انقلاب اسلامى پدیدهاى نوظهور بود که در صورت پیروزى، برخلاف ماجراى ویتنام منطقهاى را از دست آنها خارج مىساخت که حداقل 25 سال در تیول انحصارى این کشور بوده است. موجودیت دهها کارخانه اسلحه سازى و صدها شرکت صنعتى و تجارى و تا حدود زیادى اقتصاد به شدت وابسته امریکا مستقیماً در گرو ثبات سیاسى منطقه حساس خلیج فارس بود که رژیم ایران نقش ژاندارمى آن را برعهده داشت.
هرچند جمهورى خواهان امریکا پس از 22 بهمن 57 حزب دموکرات حاکم بر این کشور و شخص کارتر را به باد انتقاد گرفتند ولى آنها نیز مىدانستند که او براى پیشگیرى از آنچه که به وقوع پیوست کوتاهى نکرد و هر چه که مىتوانست و ممکن بود انجام داد. مشکل اساسى آنها را در نقطهاى دیگر باید سراغ گرفت … واقعیت این بود که امریکائیان قادر به درک ماهیت انقلاب ایران نبودند. اشتباه اساسى آنها این بود که مىخواستند با همان تفسیرها و ابزارها و شیوهها به ستیز با این پدیده برخیزند که قبلاً در جریان نهضت ملى شدن صنعت نفت ایران و در بسیارى از نقاط جهان در مواجهه با نهضتها و قیامهاى معاصر تجربه کرده بودند.
ریچارد کاتم، استاد علوم سیاسى دانشگاه پیترزبورگ امریکا، که در سال 57 به عنوان چهرهاى منتقد نسبت به سیاستهاى این کشور در ایران معرفى شده بود، در دوران اقامت امام در پاریس با امام خمینى دیدار و گفتگو کرد. مشروح این دیدار، بیانکننده دو جریان فکرى و سیاسى متقابل است. جریانى که در یک سوى آن قدرتى قرار دارد که براى تکمیل آخرین ارزیابیهاى خود و چارهاندیشى به چهرهاى ظاهراً مستقل متوسل گردیده است، به این امید که شاید تهدیدها و تحلیلها کارساز شود و در دیدگاههاى رهبرى انقلاب تغییرى پدید آورد. و در سوى دیگر شخصیتى به گفتگو نشسته است که همین دیدار را فرصتى مىشمارد تا جهانیان را به داورى بخواند و دخالتهاى غیر قانونى امریکا در ایران را که هنوز بسیارى از عمق آن بىاطلاعند به آگاهى مردم جهان برساند و بر استوارى خویش و ملت ایران در ادامه راه تأکید کند.
با در نظر گرفتن رویدادهاى امروز ـ هفدهم بهمن 57 ـ و موقعیت کنونى هر یک از دو جریان مذکور به سهولت مىتوان به داورى نشست. اکنون همه سازمانهاى دولتى، کارمندان وزارتخانهها و بخصوص کارمندان نخستوزیرى با صدور اطلاعیههاى متعدد پشتیبانى خود را از دولت منتخب و معرفى شده از سوى امام اعلام داشتهاند.
سهشنبه هفدهم بهمن، ایران چهرهاى دیگر دارد. روز قبل در حالیکه هنوز دولت دست نشانده شاه دم از برخوردارى این دولت از پشتیبانى ارتش مىزد، رهبر در جمع دهها خبرنگار رئیس دولت موقت انقلاب را که از سوى شوراى انقلاب پیشنهاد شده بود معرفى کرد. و با آنکه امام از حمایت کامل ملت ایران اطمینان داشت، تأکید نمود که مردم نظر خود را درباره این انتخاب اعلام دارند. ایران یکپارچه شادمان است و اعلام حمایت مىکند. در چند منطقه مأموران بختیار دست به جنایت مىزنند. اما کار رژیم ساخته است و خونریزى به حال او سودى ندارد همه رخدادهاى این روز را در اینجا نمىتوان ذکر کرد ولى از آنجا که به دلیل تراکم خبرها ـ در بحثهاى قبل و بعد ـ به انعکاس رویدادهاى انقلاب در شهرستانها کمتر پرداختهایم در اینجا به نقل نمونههایى از آن مىپردازیم که خود گویاى وحدت خواست و آرمان مردم است:
دزفول: «بدنبال بازگشت امام خمینى به میهن، موج شادى دزفول را [فرا] گرفت و به شکرانه بازگشت ایشان، جوانان این شهر صدها اصله درخت در حاشیه خیابانها و دیگر نقاط کاشتند و شهر را از آثار باقیمانده وقایع اخیر دزفول پاک کردند.»
اصفهان: «براى جلوگیرى از کمبود مواد غذایى و به پیروى از دستور امام خمینى، کشاورزان اصفهان در 6200 جریب زمین علاوه بر زمینهاى قبلى گندم کاشتند.»
«چند صد هزار نفر از مردم اصفهان در مدرسه سلطانى چهار باغ اصفهان اجتماعى تشکیل دادند در این اجتماع قطعنامه کارگران اصفهان به پشتیبانى از تشکیل جمهورى اسلامى به رهبرى امام خمینى قرائت شد.»
کرج: «بیش از سیصد هزار نفر از مردم کرج و شهرکهاى اطراف که حدود صد هزار نفر آنها را زنان تشکیل مىدادند، دیروز دست به راهپیمایى عظیمى زدند و از دولت مهندس بازرگان حمایت کردند.»
قم: «در راهپیمایى عظیم دیروز قم 500 هزار نفر شرکت کردند. راهپیمایان ضمن دادن شعار پشتیبانى خود را از نخستوزیر مهندس بازرگان اعلام داشتند.»
قزوین: «حدود 250 هزار نفر از مردم قزوین پس از اجتماع در مسجد نبى در خیابانها دست به راهپیمایى زدند. تظاهرکنندگان که حدود 50 هزار نفرشان را زنان تشکیل مىدادند شعارهایى علیه دولت بختیار و پشتیبانى از مهندس مهدى بازرگان دادند.»
جهرم: «120 هزار نفر از طبقات مختلف مردم جهرم دست به راهپیمایى زدند.»
امام شهر (شاهرود): «با اعلام انتصاب مهندس بازرگان از سوى امام خمینى به ریاست دولت انقلابى، امام شهر یکپارچه جشن و سرور شد و مردم از صبح دیروز به طرفدارى از بازرگان به راهپیمایى و تظاهرات پرداختند. مردم بسطام و روستاهاى اطراف نیز به امام شهر آمده و در راهپیمایى شرکت داشتند.»
نراق: «اهالى نراق محافظت از شهر را به عهده گرفتند. مردم که شبها به نوبت نگهبانى مىدهند، رفت و آمد را از ساعت 11 شب تا 4 بامداد ممنوع کردهاند. این برنامه بدنبال انتقال نیروهاى انتظامى نراق به دلیجان ترتیب یافته است، در راهپیمایى بزرگى که در نراق برگزار شد تظاهرکنندگان همبستگى خود را با انقلاب ایران و مردم سایر شهرستانها اعلام نمودند.»
گرگان: «در حالیکه چند روزى از تحصن حدود بیست هزار تن از مردم گرگان در بیمارستان امام خمینى این شهر مىگذرد… از طرف شوراى همبستگى ملى سارى، گروهى مرکب از روحانیون، قضات، وکلاى دادگسترى، بازاریان، معلمان و مهندسان وارد گرگان شدند و همبستگى خود را با متحصنین اعلام کردند.»
میانه: «هزاران نفر از اهالى میانه در حالیکه روحانیون در پیشاپیش آنها حرکت مىکردند دست به راهپیمایى در خیابانهاى شهر زدند. و سپس بر مزار شهداى میانه اجتماع کردند و قطعنامهاى دایر بر طرفدارى از حضرت آیتاللّه العظمى خمینى قرائت کردند.»
علىآباد گرگان: «صبح دیروز مأموران ژاندارمرى علىآباد، پرچم سبز مذهبى را که چند روز قبل توسط مردم بر بالاى ستون یاد بود نصب شده بود از جا کندند، این موضوع خشم عمومى را برانگیخت و منجر به تظاهرات گردید که طى آن مأمورین به سوى مردم تیراندازى کردند.»
زنجان: «دیروز حدود 50 هزار نفر از مردم زنجان در خیابانهاى شهر دست به تظاهرات علیه رژیم و در پشتیبانى از امام خمینى زدند. مردم در شعارهاى خود اعلام داشتند که آمادهاند به فرمان امام خمینى دست به جهاد براى آزادى بزنند.»
بانه: «روحانیون شهرستان بانه با انتشار اعلامیهاى شایعات مربوط به تجزیهطلبى را محکوم و اعلام کردند که مردم بانه خواهان ایران متحد و برقرارى جمهورى اسلامى هستند و هدف از انتشار شایعات تجزیهطلبى، به خاک و خون کشیدن مناطق کردنشین است.»
اردبیل: «مردم اردبیل در گروههاى چند هزار نفرى که اکثر آنها را جوانان شهر و حومه تشکیل مىدهند از بعد از ظهر سهشنبه تا پایان روز چهارشنبه در تظاهرات متعددى شرکت کردند… مردم شهر با دایر کردن چند فروشگاه اسلامى تا حدودى کمبود ارزاق عمومى را برطرف کردند.»
مرودشت: «نمایشنامه انقلابى نهضت سربداران طى سه شب در مرودشت به روى صحنه آمد و مورد استقبال شدید قرار گرفت.»
آباده: «بیش از 5 هزار نفر از زنان و دختران آباده در یک جلسه سخنرانى مذهبى شرکت کردند.»
همدان: «20 هزار نفر از مردم همدان با برپایى تظاهراتى به پشتیبانى از امام خمینى، خواستار آزادى همافران دستگیر شده در پایگاه شاهرخى همدان و سایر پایگاههاى هوایى شدند.»، «همچنین در روز 17 بهمن دهها هزار نفر از مردم همدان و روستاهاى اطراف به پشتیبانى از امام خمینى و تأیید نخستوزیرى بازرگان دست به راهپیمایى زدند.»
خمینى شهر (همایون شهر): «روز جمعه گذشته یکصد هزار نفر از مردم خمینى شهر در راهپیمایى بزرگى که در این شهر برگزار شد شرکت کردند و طرفدارى خود را از امام خمینى اعلام داشتند.»
صغاد: «هزاران نفر از مردم صغاد فارس در تأیید نخستوزیرى مهندس بازرگان دست به راهپیمایى آرام زدند. جمعیت فاصله 12 کیلومترى صغاد- آباده را پیموده و به تظاهراتى که به همین منظور در آباده بر پا شده بود پیوست.»[13]
در 18 بهمن خبرهاى تفصیلى روزنامه اطلاعات از برگزارى راهپیمایى در حمایت از امام خمینى و انتخاب دولت موقت انقلاب در شهرهاى مختلف به چاپ رسید که در اینجا به ذکر اسامى شهرها و تعداد شرکتکنندگان در تظاهرات (به نقل از روزنامه مزبور) بسنده مىکنیم: آبادان بیش از 300 هزار نفر، یزد دهها هزار تن، شهر رى 60 هزار نفر، ایلام هزاران تن از اهالى و عشایر، دلیجان 15 هزار نفر، بهبهان 50 هزار نفر، اردبیل 120 هزار نفر، شیراز بیش از 100 هزار نفر، کازرون صد هزار تن از اهالى شهر و روستاهاى اطراف، میبد 20 هزار نفر، اراک 50 هزار نفر با همراهى حدود 3 هزار تن از کارکنان ماشینسازى این شهر، بندرعباس هزاران تن، شوشتر 8 هزار نفر، سنقر هزاران تن، ازنا، مرودشت، مینودشت دهها هزار نفر، تبریز 40 هزار نفر، اسفراین 20 هزار نفر، شاهرود 25 هزار نفر، شهرضا 80 هزار نفر، سارى 10 هزار نفر، خرم آباد هزاران تن و…
همان روزنامه در خبر دیگرى نوشت: «گزارش خبرنگاران ما از دزفول، شاهى، سنگسر، بوشهر، کاشان، آران، گالیکش، نوشهر، نیشابور، کمیجان، زنجان، پلدختر، نجفآباد، علىآباد گرگان، کرمان، شهرکرد، گچساران، چالوس، اردکان، اندیمشک، خرمشهر، عجبشیر، سراب، لاهیجان، رشت و سمنان، حکایت از برگزارى مراسم و انجام راهپیمایىهاى پرشکوه به طرفدارى از مهندس بازرگان دارد.»[14]
ضد انقلاب شایع کرده بود که اقلیتهاى مذهبى و قومى در حکومت اسلامى در فشار قرار خواهند گرفت و آزادى نخواهند داشت. و امام بکرات این شایعه را تکذیب کردند، از جمله در مصاحبه 21 دى ماه با خبرنگاران خارجى (در نوفل لوشاتو) در جواب بدین سئوال که «آیا در جمهورى اسلامى، مذاهب آزادى عمل دارند خصوصاً در مورد یهودیان، و آیا شما ضد نژاد سامى و یهود هستید؟» فرمودند: ــ همۀ اقلیتهاى مذهبى در اسلام محترم هستند. همه گونه آزادى براى انجام فرایض مذهبى خود دارند. ما با هیچ بشرى ضدیت نداریم. آنان ایرانىاند و مثل سایر ایرانیان همه گونه حق دارند.[15]
در جاى دیگر امام در جواب خبرنگار تلویزیون سوئیس (به تاریخ 18 دى ماه 57) اظهار داشتند: ــ اقلیتهاى مذهبى در آینده آزاد هستند و در ایران در رفاه زندگى خواهند کرد، و ما با آنها با کمال انصاف و مطابق با قانون عمل خواهیم کرد. آنان برادران ایرانى ما هستند. آنان هم از شاه و دارودستهاش به تنگ آمدهاند.[16]
در سخنرانى حاضر [17بهمن1357 ]نیز امام، پس از بیان ضرورت حفظ وحدت کلمه جهت نیل به پیروزى نهایى و توصیه به ارتش در پیوستن به ملت، نسبت به اقلیتهاى مذهبى و نیز اهل تسنن تأکید مىکنند که: دشمنان اسلامند که مىخواهند ما را با برادرهاى خودمان مختلف کنند… اسلام اقلیتهاى مذهبى را در مملکت ما محترم مىشمرد. و همین طور در اسلام بین شیعه و سنى ابداً تفرقه نیست؛ بین شیعه و سنى نباید تفرقه باشد. باید وحدت کلمه را حفظ کنید. ائمۀ اطهار ما سفارش کردند به ما که بپیوندید با هم؛ و با هم اجتماعمان را حفظ کنیم. و کسى که این اجتماع را بخواهد که به هم بزند، یا جاهل است و یا مغرض. و نباید به این حرفها گوش بکنند [17]
تأکید بر حفظ وحدت بین شیعه و سنى از سیاستهاى کلى امام در طول نهضت و پس از پیروزى انقلاب اسلامى بوده است که اعلام «هفته وحدت» از برکات آن است. حجم تبلیغات ضد شیعى و کتابها و مقالهها و سمینارهایى که در همین رابطه پس از پیروزى انقلاب اسلامى با حمایت دولتهاى به ظاهر اسلامى و تحت سلطه امریکا تدوین و برگزار شد نمودار هراس دشمنان انقلاب از تأثیر دعوتهاى مکرر امام خمینى بر اتحاد ملل و فرق اسلامى است … .
امام خمینى طى یک پیام کوتاه که به تاریخ 17 بهمن 1357 صادر شد از ابراز احساسات ملت ایران ـ در مراسم استقبال و… ـ تشکر نمودند و «پیروزى همه را در غلبه بر دشمنان اسلام و مسلمین و برقرار ساختن جمهورى اسلامى از خداوند متعال خواستارم.»[18]
مطبوعات از کسالت خفیف امام، که بر اثر کثرت کار و ملاقاتهاى فشرده عارض شده است گزارش مىکنند. امام علىرغم سنّ بالا و نیاز به استراحت، هر روز علاوه بر مطالعه و شنیدن گزارشها و تحلیلهاى داخلى و خارجى و دهها موضوع مربوط به سرنوشت انقلاب، چندین ملاقات عمومى و خصوصى نیز دارند که در اغلب آنها بیانات و سخنانى نیز ایراد مىکنند. این امر موجب شگفتى اغلب خبرنگاران و تحلیلگران خارجى است و در کمتر گزارشى درباره امام است که این شگفتى ابراز نشده باشد.
تحلیلهاى مفسران معروف بینالمللى از حوادث ایران، در این روزها، گاه بواقع مبتذل و مضحک است. مفسر معروف «بى. بى. سى»، ریچارد اوپنهایمر، در تفسیر طولانى خود (پس از انتصاب آقاى مهندس بازرگان از سوى امام) نظرى اظهار مىدارد که از بىاطلاعترین فرد خارجى نیز بعید مىنماید. از پیش مسلم بود که امام، تنها نخستوزیر تعیین مىنمایند و انتخاب اعضاى کابینه با ایشان نیست، بلکه مطابق مرسوم با خود نخستوزیر است. و این مطلبى است که امام در فرمان خویش نیز بدان اشاره کردهاند. حال مفسر بى. بى. سى چنین تفسیر مىکند: «این حقیقت که آیتاللّه خمینى دیروز تنها نام مهندس مهدى بازرگان را ذکر کرد و نه نام تمام اعضاى دولت موقت را، نشان مىدهد که وى مىخواهد حداقل در حال حاضر اندک اندک دکتر بختیار را تحت فشار قرار دهد و خواستار مقابلۀ فورى نیست[19].»!
با این درایت و خبرگى! آیا مىتوان متوقع بود که غریبان انقلاب اسلامى را درک کنند؟ با چنین «تفسیر» هایى است که در برابر انقلاب اسلامى ایران گیج و حیرتزدهاند و در عمل نیز به سرگردانى دچارند.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1394-11-17] [ 02:05:00 ب.ظ ]
|