بیانات در دیدار جمعى از جانبازان قطع نخاعى و بالای هفتاد درصد (۱۳۹۴/۰۶/۲۹)
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌ (۱)

خیلى خوشحالیم که الحمدلله مجدّداً توفیقى پیدا شد که بتوانیم با جمعى از شما عزیزان دیدار کنیم؛ اگرچه کافى نیست. بعضى از این جانبازان عزیز به من گفتند که ما بیست سال است، سى سال است انتظار داشتیم که این دیدار انجام بگیرد؛ گفتم واقعاً ما شرمنده هستیم که شما بیست سال انتظار داشته باشید براى یک امر به این کم‌اهمّیّتى؛ ولى خب دیگر توانایى ما و قصور ما و این قبیل مسائل، همین‌جور است؛ یعنى انسان بیش از این توانایى ندارد؛ والّا اگر میتوانستیم، دلمان میخواست خیلى بیش از اینها با شما باشیم.

اوّلاً زحمات شما و اجر شما پیش خداى متعال، هم محفوظ است و هم ان‌شاءالله روزبه‌روز رو به افزایش است؛ چون کار شما یکسره تمام نشد؛ بتدریج این ابتلاء و این امتحان بر شما حاکم است، برخلاف شهدا. شهدا یک خمپاره خوردند، یک گلوله خوردند و رفتند بهشت، پَرکشیدند بهشت، کارشان تمام شد؛ شماها نه؛ هر روزى که میگذرد، هر ساعتى که میگذرد، رنجى دارید، مشکلى دارید، اگرچه به آن مشکل رضایت دادید و خداى متعال میداند در دلهاى شماها که شماها صبر میکنید؛ امّا هر دقیقه، هر ساعت، هر روزِ همین صبرتان یک اجر مضاعفى است؛ بنابراین این حرف دقیق است که اجر جانبازان روزبه‌روز رو به افزایش است. هر ساعتى که شما بیشتر عمر کنید، به همان اندازه اجر شما رو به افزایش است. در روایات داریم که گاهى انسان یک چیزى را - یک درهمى یا مثلاً یک پول کمى را - در راه خدا میدهد، خداى متعال در قیامت آن را مثل کوه اُحد به او برمیگرداند؛ کار شماها این‌جورى است؛ عضوى را دادید، محرومیّتى را قبول کردید که البتّه خیلى بزرگ و خیلى مهم است و خیلى اجر دارد، امّا این اجر همین‌طور به‌طور دائم رو به تزاید و رو به افزایش است. خدا را شاکر باشید به‌خاطر این افزایش اجر.

دوّم اینکه شماها که جانباز هستید، همین الان در حال مبارزه‌اید، همین حالا با همین جانبازى خودتان در واقع دارید جهاد میکنید؛ چطور؟ مقصودم جهاد فرهنگى نیست؛ مقصودم این نیست که شما یک جایى سخنرانى‌اى بکنید یا یک حرفى بزنید یا یک کارى بکنید یا یک انفاقى بکنید یا یک تعلیمى بدهید - خب، اینها که به جاى خود محفوظ؛ اینها جهاد است - امّا خود همین که شما روى ویلچر نشسته‌اید یا روى تخت دراز کشیده‌اید یا با محرومیّت از بینایىِ چشم یا دست یا پا، دارید در کوچه و بازار حرکت میکنید، یک مبارزه است؛ چرا؟ چون نشان‌دهنده‌ى ابتلاء و محنت بزرگ این ملّت در یک دوران سخت است. شما در واقع مثل یک تصویرى، مثل یک تابلویى دارید جنگ را و دفاع مقدّس را به همه‌ى کسانى که شما را مى‌بینند نشان میدهید؛ شما تصویرى هستید از آن دوران ابتلاء بزرگ ملّت ایران و امتحان بزرگ ملّت ایران؛ خود این حضور شما و نفْس وجود شما، یک مبارزه، یک بیان و یک تبلیغ است. نگاه به شما نشان‌دهنده‌ى جنایات آن قدرتهایى است که از رژیم صدّام حمایت کردند و دفاع کردند؛ نگاه به شما حاکى است از عظمت و بزرگوارى آن امامى و آن انقلابى که توانست شما را این‌جور تربیت کند و به میدانهاى جنگ بفرستد؛ نگاه به شما حکایت میکند از تاریخ بخشى از عمر این ملّت ایران؛ بنابراین جانباز با وجود خود و با حضور خود در میان مردم، اعلان یک حقایقى است ولو یک کلمه حرف نزند، ولو در هیچ مراسمى به‌عنوان مبلّغ یا به‌عنوان مبیّن شرکت نکند؛ نفْس وجود شماها حاکى از حقایقى است؛ حقایق تاریخى، حقایق معرفتى، حقایق سیاسى، حقایق بین‌المللى؛ این طور است. این هم پیش خداى متعال فى‌نفسه داراى اجر است؛ این هم نکته‌ى بعدى.

نکته‌ى سوّم مربوط به این خانمها است که از شما به‌عنوان همسر پذیرایى میکنند و پذیراى رنج شما هستند. بله، همان‌طور که این آقا در این شعر قشنگشان بیان کردند، این خانمها به‌معناى واقعى کلمه ایثارگرند؛ این ایثار است، ایثار بزرگى است؛ خدمت آنها ارزش خیلى بالایى دارد. رنج مریض‌دارى از رنج مریضى اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. اینکه انسان یک جانباز را با مشکلاتش، با محدودیّتهاى جسمى‌اش پذیرایى کند، تروخشک کند، به حرف او گوش بدهد، در مقابل بى‌حوصلگى‌هاى طبیعى‌اى که جانباز ممکن است داشته باشد، بى‌حوصله نشود، خیلى اجر بالایى پیش خداى متعال دارد. من به خانمها - همسران شما جانبازان - میتوانم این عرض را بکنم که خداى متعال مژده میدهد به شماها به‌خاطر عظمت این کارى که انجام میدهید؛ این واقعاً یک جهاد و یک حماسه است؛ این هم یک نکته.

نکته‌ى آخر هم اینکه، هم شما جانبازان عزیز، هم خانمها، هم فرزندانتان و وابستگانتان و کسانى که در پذیرایى از شما سهمى دارند و نقشى دارند، سعى کنند این ثروت معنوى عظیم را حفظ کنند. بدانید که گاهى با غفلت ما، ثروتهاى بزرگى که در اختیار ما است، از دستمان میرود. اگر غفلت بکنیم، بى‌توجّهى کنیم، به اقتضاى این شأن معنوى و الهى عمل نکنیم، آنچه در اختیار ما است به‌عنوان این ثروت معنوى، از بین میرود؛ باید مراقب بود. خداوند به همه‌ى ما توفیق بدهد تا بتوانیم این موهبتهاى الهى را - که بعضى از موهبتها موهبتهاى مادّى است، بعضى موهبت معنوى است - ان‌شاءالله حفظ کنیم و شکرگزار اینها باشیم.

بنده مجدّداً به شما برادران عزیز و خواهران عزیز به‌خاطر این دیدار امروز و آمدنتان به حسینیّه خوشامد عرض میکنم و از شماها تشکّر میکنم، و از خداوند متعال شادىِ دلهاى شما و پیشرفت کارهاى شما و برآمدن حاجات و خواسته‌هاى شما را مسئلت میکنم. خداوند متعال ان‌شاءالله فرزندانتان را به شما ببخشد و زندگى‌تان را ان‌شاءالله شیرین کند و عمرهاى طولانى همراه با شفاى کامل ان‌شاءالله به شما عنایت کند.
والسّلام‌علیکم‌ورحمةالله‌وبرکاته‌

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...