عدالت و انصاف را از منظر دین تعریف کنید؟

پاسخ

عدالت ، یکی از باارزش ترین و پیچیده ترین مفاهیم در اندیشة بشری است که در محدودة خواسته های فردی و اجتماعی انسان قرار دارد. این موضوع ، محور اصلی رویکردها و نظریه های مکاتب مختلف دینی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی است . اسلام به عنوان دینی که مدّعی کامل ترین برنامه برای زندگی انسان است ، بیش از سایر ادیان ، این مفهوم را مورد توجه خود قرار داده است و تأکید زیادی بر آن به عنوان یک ارزش در مناسبات فردی و اجتماعی نموده است . در اسلام ، عبادت ، با هدف قرب و نزدیکی به خداوند صورت می گیرد و این قرب و نزدیکی ، مستلزم شناخت هر چه بیشتر صفات الهی است . عدل نیز یکی از صفات الهی است که به دلیل جایگاه ویژه و اهمیت خاصی که دارد، از آن با عنوان مجموع مُحسَّنات یاد می شود. لزوم برپایی عدل در جامعة اسلامی و این که چرا در اسلام ، تأکید زیادی بر برقراری عدالت شده است ، به راحتی و از طریق نظریات مختلف ، قابل دفاع است که نخستین آنها نظریة «فطرت » است . بر طبق این نظریه ، فطرت آدمی از درون ، او را به عدالت ورزی و عدالت خواهی سوق می دهد و انسان ، همواره از بی عدالتی در رنج است . بنا بر این ، فضیلت عدالت خواهی ، در همة انسان ها وجود دارد و بر این اساس ، پایة تعالیم اسلام نیز بر مبنای اصلی ثابت و جاودان قرار دارد. به طوری که اصل عدالت ، یکی از مقیاس های اساسی سنجش اعمال در اسلام است و راه رسیدن افراد به کمال لایق خودشان عبور از مجرای عدالت است . عدالت ، تنها میزان و معیاری برای ارزشیابی زندگی فرد و خانوادگی و اجتماعی انسان نیست ، بلکه تمام هستی و نظام آفرینش نیز بر اساس معیار عدل و تعادل ، استوار و پا بر جاست . حضرت علی (ع ) در این رابطه می فرمایند: «عدالت ، ملاک هر چیز است ».[1]

در دینی که به همة وجوه انسانی توجه شده و راه کارهای مناسب را برای سعادت و کمالات انسانی قرار داده است ، توصیه به عدالت نیز مصداقی از الطاف خداوند به بندگانش است . از این روست که در آیات متعدد قرآن کریم ، شاهد تأکید فراوان خالق هستی بر رعایتِ قسط ، عدل ، انصاف و برابری هستیم . قرآن می فرماید: «محققاً خدا به عدل و احسان و بذل و عطا به خویشاوندان دستور می دهد و از فحشا و منکر و ظلم ، منع می کند».[2] «عدالت بورزید؛ زیرا به تقوا نزدیک تر است ».[3]در باب شأن و منزلت عدالت در دین و تعالیم اسلامی ، همان بس که انبیا و اولیای الهی ، بویژه امام علی (ع ) بارها و به مناسبت های مختلف به آن سفارش کرده اند و در قرآن کریم هم آیات متعدّدی در این زمینه وجود دارند که می فرمایند: «پیامبران را با مشعل های هدایت فرستادیم و به آنها کتاب و میزان دادیم تا مردمان ، عدالت را بر پا سازند».[4]به طور کلی ، عدالت در دو بعد خُرد و کلان و یا فردی و اجتماعی مطرح می شود. در اسلام ، «عدالت فردی » عبارت است از این که شخص ، خود را به فرمان های خداوند و اخلاق، پایبند بدارد و به ارزش های اخلاقی ، آراسته سازد و «عدالت اجتماعی » آن است که نسبت به دیگران به انصاف عمل کند و ستم روا ندارد.بدیهی است که عدالت اجتماعی ، پیش زمینه هایی می خواهد که نخستینِ آنها، اِعمال عدالت فردی و پالایش نفسانی است تا از طریق این ممارست و تحوّل و ارتقای تدریجی شهروندان ، عدالت در اجتماع تحقّق یابد.

چندین تعبیر متعدد از مفهوم عدالت در دست است که این ، به معنای تفکیک و یا تفاوت در آنها نیست ، به گونه ای که تمام این تعابیر می توانند بر مصداق واحدی صدق کنند. برخی از این تعابیر، عبارت اند از: 1. عدالت ، «قرار دادن هر چیز در جای خودش » است . حضرت امیر (ع ) در نهج البلاغه می فرماید: «عدالت ، کارها را بدان جا می نهد که باید.[5]

2. عدالت به معنای «استقامت در شریعت » هم تعبیر شده است .[6]

3. عدالت در پاره ای آیات و روایات ، به منزلة «اعتدالگرایی و میانه روی » بیان شده است [7]

4. عدالت به معنای «قرارداد اجتماعی افراد برای تقسیم کار در زندگی مدنی » نیز آمده است . [8]

5. عدالت به معنای «انصاف » است . اماعدالت به معنای انصاف :عدالت با مفاهیمی همچون انصاف و اعتدال ، رابطة مستقیم دارد. بعضی ها در تعاریف عدالت گفته اند: «حالت نفسانی ای است که انسان را در همة امور و احوال ، به تعادل و میانه روی رهبری کند».[9] این امر، نیازمند آن است که افراد با روحیة معتدل و اعتماد به نفس کافی ، بتوانند در شرایط و موقعیت های متعدد، مناسب ترین واکنش را نشان دهند. این تعادل و خویشتنداری در امور، پیش فرض ها و اقتضائات خاصی دارد که از جملة آنها می توان به تلاش فردی در پالایش روح داشتن و شناخت و آگاهی کامل از وظایف (بر اساس عقل و تعالیم دینی و علم ) [10]و همین طور شناخت اجتماع و دنیای پیرامون اشاره کرد تا بر اساس آن ، فرد بتواند راه اعتدال و انصاف را از افراط و تفریط ، باز شناسد. بنا بر این ، انصاف ، پیش از آن که یک مقولة فردی باشد، یک مقولة اجتماعی است و در اجتماع و مناسبات و روابط اجتماعی ، معنا و مصداق می یابد.دینی که مسلمانان را برادران یکدیگر نام می نهد، دستور به حکمی می دهد که بر پایة آن ، جامعة مسلمین استوار گردد. حضرت امیر (ع ) می فرمایند: «انصاف ، دل ها را به یکدیگر پیوند می دهد».[11] این روایت ، دیدگاه جامع نگرانة حضرت را در ارتباط با انسجام اجتماعی مسلمانان بیان می کند و این که انصاف به نوبة خود، کارکردی مقدّس در جلوه گر ساختن صفات الهی و پرورش خصال نیکو در افراد و جوامع دارد که هر دوی این ابعاد برای رساندن بشر به قلّة کمالات انسانی ، مورد تأکید و اهمیت فراوان است .انصاف با دوست و دشمن

آسایش دو گیتی ، تفسیر این دو حرف است - با دوستان ، مروّت ! با دشمنان ، مدارا!

بارها این بیت از حافظ را شنیده ایم ، امّا مصداق بارز توصیه به انصاف با دوست و دشمن ، تأکید صریح قرآن است که می فرماید: «با دوست و دشمن خود به عمل و انصاف عمل کنید که این روش ، به تقوا نزدیک تر است و همواره از خشم خدا بیمناک باشید که خداوند به آنچه می کنید آگاه است ».[12]انصاف ، یعنی به شایستگی و در خور استحقاق هر کس یا چیزی ، با آن رفتار کردن و این که در مناسبات و روابط اجتماعی و حتّی در ارتباط با طبیعت ، میل فردی کنار گذاشته شود و با ضابطة اخلاق، اهمیت این موضوع به قدری است که حتی در برخورد با دشمنان و افرادی که معتقدیم در حقّمان بدی کرده اند نیز توصیه به انصاف شده است .[13]

انسان ها در اجتماع ، با یکدیگر کُنش متقابل دارند و اسلام هم دینی است که روبط اجتماعی را مورد ستایش و توجه بسیار زیادی قرار داده است تا آن جا که دشواری در عمل کردن به آن را هم مانع از انجام دادن آن نمی داند. این مطلب که آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند، توجه به رعایت انصاف در مورد دشمنان را هم می رساند. این که در اسلام حتی در برخورد با دشمنان با انصاف توصیه شده ، به این خاطر است که چه بسا این انصاف ، دشمن را از کینه ورزی باز دارد و خود، منشأ همبستگی اجتماعی گردد. خداوند می فرماید: «ای اهل ایمان ، در امر عدالت و انصاف ایستادگی کنید، برای خدا گواهی دهید، هر چند آن گواهی به زیان خود یا پدر و مادر یا نزدیک ترین خویشتان باشد».[14]

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...