آداب اخلاقی عیادت از بیماران |
... |
آداب اخلاقی عیادت از بیماران
1. تفقد عاطفی از بیمار: از مراتب تکمیل عیادت بیمار این است که فرد عیادت کننده دست خود را بر روی دست یا پیشانی بیمار بگذارد و از احوال او سوال کند.[38] ارتباطشناسان این شیوه را ارتباط لمسی مینامند که از نظر آنان، موثرترین ابزار برای انتقال بسیاری از احساسات و عواطف و نشانهی علاقه و پذیرش و بلکه موثر در سلامتی فرد لمس شده است.[39]
2. امید دادن به بیمار: پيامبر بزرگوار اسلام (صلياللهعليوآلهوسلم) فرمودند: هرگاه به عیادت بیماری رفتید او را امید به زندگی و تاخیر اجل بدهید که این تقدیر الهی را عوض نمیکند اما دل بیمار را خوش میکند.[40]آن بزرگوار خود نیز وقتی بر بیماری وارد میشدند همواره میفرمودند: چیزی نیست؛ انشاءالله سبب تطهیر شما است.[41]
3.گفتگوهای سازنده «توحیدی - اخلاقی – تربیتی» با بیماران:رسول گرامی خدا (صلياللهعليوآلهوسلم) در عیادتهای خود نه فقط تفقد عاطفی از بیماران مینمودند بلکه این فرصت را به زمینهای برای اصلاح و تربیت آنان با القای معارفی در زمینهی فلسفه بیماری، آثار بیماری در تعالی معنوی، نقش بیماری در تطهیر انسان از گناهان و … تبدیل مینمودند.[42]
عیادتهای غیر لازم یا ممنوع
امام صادق (عليهالسّلام) فرمودند: عيادت تا سه روز لازم نيست.[43] رسول گرامي خدا (صلياللهعليوآلهوسلم) فرمودند: بیماریهای «رمد» [ نوعی ورم چشم] [44] و «دمل» [نوعی ورم دردناک و برجسته][45] و «ضَّرَس» [درد دندان][46] عیادت ندارند.[47]همچنین آن حضرت فرمودند: هرگاه شرابخوار بیمار شد به عیادت او نروید.[48] البته مخفی نیست این دستور برای اصلاح و تربیت آن فرد و محیط جامعه است نه اینکه بدون تعلیم و تربیت افراد مجوز چنین برخوردی در اولین مرتبه صادر شود؛ چرا که این رفتارهای خشک از روح سیرهی ان حضرت که حتی به دیدار یهودی هم میرفتند[49] به دور است. به همین جهت امام صادق(عليهالسّلام) فرمودند: بیماران غیر شیعه را عیادت کنید.[50] مگر اینکه امیدی به اصلاح او نباشد.
منبع:
[38] . طوسي، پيشين، ص 639.
[39] . ویرجینیایی ریچموند، جیمزسی. مک کروسکی، رفتار غیر کلامی، (ترجمه فاطمه سادات موسوی و ژیلا عبدالله پور)، نشر دانژه، چ دوم، تهران، 1388ش، ص 289.
[40] . ابن ماجه، الحافظ ابيعبدالله محمدبن يزيد قزويني؛ سنن ابن ماجه، دارالفكر، بيروت، 1428، ص 341.
[41] . بخارى، ابی عبدالله محمد بن اسماعیل؛ صحیح بخاری، دار الكتاب العربی، بيروت، 1431ق، ص 734.
[42] . ابن اشعث، پيشين، ص 200.
[43] . كليني، پيشين، ج 3، ص 117.
[44] . هروي، محمدبن يوسف؛ بحر الجواهر (معجم الطب الطبيعي)، انتشارات جلالالدين، تهران، چ اول، 1387ش، ص 190.
[45] . هروي، پيشين، ص 170.
[46] . ابنمنظور، پيشين، ج 6، ص 117.
[47] . متقي هندي، پيشين، ج 9، ص 55.
[48] . شعيري، پيشين، ص 150.
[49] . ابن اشعث، پيشين، ص 159.
[50] . برقى، احمدبن محمدبن خالد؛ المحاسن،دارالكتب الإسلامية، قم، دوم، 1371ق، ج 1، ص 18.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1394-12-19] [ 09:32:00 ب.ظ ]
|