فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 




ساده­زیستی پیامبر(ص) از زبان علی(ع)
علی(ع) پیامبر(ص) و زندگی او را این گونه توصیف می­کند: « پیامبر(ص) از دنیا چندان نخورد که دهان را پرکند و به دنیا با گوشه چشم نگریست، دو پهلویش از تمام مردم فرو رفته­تر و شکمش از همه خالی­تر بود، دنیا را به او نشان دادند؛ اما نپذیرفت… روی زمین می­نشست و غذا می­خورد و چون برده ساده می­نشست، با دست خود کفش خود را وصله می­زد و جامه خود را با دست خود می­دوخت… پرده­ای بر در خانه آویخته بود که نقش و نگار داشت، به یکی از همسران فرمود: این پرده را از چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن می­افتد، به یاد دنیا و زینتهای آن می­افتم، پیامبر(ص) با دل از دنیا روی گرداند و یادش را از جان خود ریشه کن کرد…»[34]

مراتب ساده­زیستی
مراتب ساده­زیستی از دو منظر مورد توجه است:
1.ساده­زیستی خود یکی از مراتب زهد است و برای رسیدن به زهد باید این مرحله را طی کرد. ساده­زیستی هر چند به معنای زهد و بی­رغبتی به دنیا نیست؛ ولی یکی از راه­های کسب آن است و ترویج فرهنگ ساده­زیستی در جامعه به تقویت فرهنگ زهدگرایی می­انجامد.[35]
2.ساده­زیستی دارای مراتبی است که با توجه به شخصیت و شأنیت افراد متفاوت است. به طوری که لزوم ساده­زیستی در رهبران و کارگزاران از شدت بیشتری برخوردار است و هر چه مسوولیت­ها سنگین­تر شود، ساده­زیستی یک امر واجب می­شود.[36]
امام علی می­فرماید: بر پیشوایان حق است تا می­توانند خود را به حال فقیرترین مردم درآورند، تا فقیر به فقرش راضی باشد.[37]

مقایسه فقر و ساده­زیستی
فقر به معنای ناداری است که در روایات امری نکوهیده است. پیامبر(ص): فقر از کشته شدن سخت­تر است. امام علی: گور بهتر از فقر و ناداری است؛[38] اما در مورد ساده­زیستی باید گفت که فرد در عین توانایی داشتن زندگی بهتر با توجه به درجه معنویت خود و تأسی از ائمه معصومین، خود به دنبال زندگی ساده و بی­پیرایه است. «از طرفی برای ساده­زیستی حدود و مرزهایی وجود دارد که این حدود لایتغیر است، از جمله نفی­ اسراف، تبذیر، اتراف و تجمل است و هم چنین رعایت کفاف، عفاف، قناعت و…است، با توجه به این نکات ساده­زیستی علی­رغم تغییر صورت آن در زمان­های مختلف دارای حدود و مرزهای ثابت است.»[39] در مقایسه­ای دیگر باید گفت ساده­زیستی امری پسندیده و مورد توجه معصومین است.

موضوعات: ساده­زیستی پیامبر(ص) از زبان علی(ع)  لینک ثابت
[جمعه 1394-12-14] [ 04:15:00 ب.ظ ]




عنوان : ساده زيستي پيامبر(ص)

مرکب پیامبر(ص)
تواضع و فروتنی پیامبر(ص) به حدی بود که در وسایل و زندگی شخصی ایشان نمود داشت، از جمله مرکب ایشان بود، ایشان علاوه بر اسب بر شتر و قاطر نیز سوار می­شدند.[16] و گاهی نیز کسی را هم ترک خود سوار می­کرد.[17] در مواردی هم بر خر بی­پالان سوار می­شد.[18] در بعضی مواقع نیز با پای پیاده بدون دستار و کلاه راه می­رفتند.[19]

خانه پیامبر(ص)
واقدی از عبدالله بن زید هذلی نقل کرده که می­گفته است: من خانه­های همسران رسول­خدا را در آن موقع که به فرمان عمر بن عبدالعزیز ویران کردند، دیدم دیوار حیاط­ها از خشت خام بود و هر حیاط دارای حجره­هایی از چوب و شاخ خرما بود که میان آنها را گل اندود کرده بودند، حتی در یک مورد که ام­سلمه در نبود، پیامبر(ص) حجره خود را با خشت خام بنا کرد؛ چون رسول­خدا برگشتند و متوجه شدند فرمودند: این چیست؟ ام­سلمه گفت: ای رسول­خداخواستم از دید مردم محفوظ باشم، فرمودند، ای ام­سلمه بدترین چیزی که اموال مسلمانان در آن راه خرج شود، ساختمان است.[20]
در زمان ولید بن عبدالملک و به دستور وی حجره­های همسران رسول­خدا ضمیمه مسجد شد، سعید بن مسیب گفت: به خدا سوگند دوست می­داشتم که آن حجره­ها را به همان حال نگه می­داشتند، تا آنکه مردم مدینه و هر کس به آنجا می­آید، ببیند رسول­خدا در زندگی خود به چه مقدار کفایت می­کرد و موجب شود که مردم از مال اندوزی و فخرفروشی دست بردارند و به زهد روآورند.[21]

پرهیز از خوی استکبار
یکی از نمودهای ساده­زیستی، پرهیز از خوی استکباری است. رسول­خدا فرمود: پنج کار را ترک نمی­کنم، تا پس از آن برای امتم سنت گردد؛ روی زمین با غلامان غذا خوردن، سوار الاغ بی­پالان شدن بز را با دست خود دوشیدن، لباس پشمینه پوشیدن و به کودکان سلام کردن.[22] ایشان هنگامی که سواره بود، اجازه نمی­داد، کسی پیاده با آن حضرت حرکت کند، یا او را با خود سوار می­کرد و یا اگر فرد نمی­پذیرفت، می­فرمود: جلوتر برود و در فلان مکان منتظر باشد.[23] با توانگر و تنگدست یکسان مصافحه می­کرد؛[24] اگر به خوردن چیزی دعوت می­شد، آن را کوچک نمی­شمرد، هر چند خرمایی پوسیده باشد.[25]
در خوراک و پوشاک بر غلامان و کنیزانش بتری نمی­جست.[26] دعوت هر کس را چه آزاد و چه غلام می­پذیرفت. در دورترین نقاط شهر از بیماران عیادت می­کرد.[27] در خانه به اهل خانه کمک می­کرد.[28] هنگام نشستن تکیه نمی­کرد.[29]
پیامبر(ص) فرمود: من همان طور غذا می­خورم که برده غذا می­خورد، همانطور می­نشینم که برده می­نشیند که من بنده­ای از بندگان خدایم.[30] پیامبر(ص) حتی در سلام کردن به کودکان نیز سبقت می­گرفت. از انس بن مالک نقل است که پیامبر(ص) مرا برای انجام کاری فرستاد، گروهی از کودکان را دیدم و با ایشان نشستم که پیامبر(ص) آمد و به کودکان سلام کرد. [31]
از ابوذر نقل است که رسول­خدا بدون امتیاز در میان اصحاب خود می­نشست­، هر گاه بیگانه­ای وارد مجلس می­شد، ایشان را نمی­شناخت، تا این که بپرسد.[32]
علاوه بر این که خود پیامبر(ص) خصلت ساده­زیستی داشت، حتی از جانب خدا مامور بود به همسران خود که درخواست زندگی بهتری داشتند، وحی خداوند را اعلام کند: «یا ایها النبی قل لازواجک ان کنتن تردن الحیاة الدنیا و زینتها فتعالین امتعکن و اسرحکن سراحا جمیلا و ان کنتن تردن الله و رسوله و الدار الاخرة اعد للمحسنات منکن اجرا عظیما».[33] ای پیامبر(ص) به زنان خود بگو؛ اگر شما زندگانی و زینت دنیا را می­خواهید، بیایید تا من مهر شما را پرداخته و همه را به خوبی طلاق دهم و اگر طالب خدا و رسول و مشتاق آخرت هستید، همانا خدا به نیکوکاران از شما اجر عظیم عطا خواهد کرد. 

موضوعات: عنوان : ساده زيستي پيامبر(ص)(3)  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ب.ظ ]




عنوان : ساده زيستي پيامبر(ص)
پوشاک پیامبر(ص
پیامبر سادگی را در پوشاک هم رعایت می­کرد. ایشان بعضی اوقات جامه خود را وصله می­کرد.[8] گاهی لباس پشمینه می­پوشید.[9]
از انس بن مالک روایت شده، پادشاه روم ردایی از سندس به پیامبر(ص) هدیه کرد، رسول­خدا آن را پوشید، مردم گفتند: ای رسول­خدا آیا این جامه از آسمان بر شما نازل شده است؟ پیامبر(ص) فرمود: از این تعجب می­کنید و حال آنکه سوگند به کسی که جانم در دست اوست، دستمالی از دستمال­های سعد بن معاذ در بهشت، بهتر از این است. آن گاه آن را نزد جعفر بن ابیطالب فرستاد که به نجاشی برگرداند[10] و در نقل دیگر قبای حریری به رسول­خدا هدیه شد که نخست آن را پوشید و در آن نمازگزارد؛ سپس از پوشیدن آن منصرف شد و آن را بیرون آورد و فرمود: برای پرهیزکاران شایسته نیست.[11]
محل خواب حضرت نیز بسیار ساده بود. تشک پیامبر(ص) چرمی از لیف خرما بود.[12] از عایشه نقل است که روزی بانویی از انصار به خانه ما آمد و رختخواب پیامبر که یک عبای تاشده بود، دید و تشکی انباشته از پشم فرستاد، چون رسول­خدا پیش من آمد، فرمود: این چیست؟ گفتم: بانوی انصاری چون رختخواب شما را دید این را فرستاد. پیامبر فرمود: این را برگردان،ای عایشه اگر می­خواستم خداوند کوه­هایی از طلا و نقره در اختیارم قرار می­داد.[13] باز از عایشه نقل است که می­گفت: معمولا عبایی را دو لایه پهن می­کردم؛ شبی پیامبر(ص) آمد و من آن عبا را چهار لایه کرده بودم، چون پیامبر(ص) دراز کشید، فرمود: ای عایشه امشب رختخواب من چه تغییری کرده است که چون هر شب نیست، گفتم: آن را چهار لایه کردم فرمود: به حال اول برگردان.[14]
در روایت دیگری از عبدالله بن مسعود است که می­گفت، پیامبر(ص) بر روی حصیری خوابید که روی پوست ایشان اثر و نشانه انداخته بود؛ چون بیدار شد، من شروع به دست کشیدن به محل نشان حصیر کردم و گفتم چه می­شود؛ اگر به ما اجازه فرمایی که روی این حصیر چیزی بگسترانیم تا از تاثیر ان محفوظ بمانی؟ پیامبر(ص) فرمود: مرا با دنیا چه کار است، مثل من و دنیا چون سواری است که زیر درختی سایه می­گیرد و سپس به سرعت حرکت می­کند و درخت را رها می­کند.[15]

موضوعات: عنوان : ساده زيستي پيامبر(ص)(2)  لینک ثابت
 [ 04:12:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم