فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 




کلمات قصار امام خمینی(وظايف و مسئوليتهاى روحانيت)

امروز مسئوليت روحانيت و كسانى كه در اين لباس مقدس هستند مسئوليتى است‏كه در طول تاريخ بر عهده روحانيت نبوده است. آن قدر مسئوليتى كه بر عهده آقايان اهل علم است، بر عهده ديگران نيست. در اين مقابله ما بين اسلام و كفر همه ملت مسئولند ؛ همه مسئولند لكن‏روحانيت بيشتر مسئول است. علماى اسلام وظيفه دارند هر وقت براى اسلام و قرآن احساس خطر كردند، به مردم‏مسلم گوشزد كنند، تا در پيشگاه خداوند متعال مسئول نباشند.

علماى اسلام موظفند با انحصارطلبى و استفاده‏هاى نامشروع ستمگران مبارزه كنند،و نگذارند عده كثيرى گرسنه و محروم باشند و در كنار آنها ستمگران غارتگر وحرامخوار در ناز و نعمت به سر برند. فقها بايد با جهاد خود و با امر به معروف و نهى از منكر، حكام جائر را رسواو متزلزل و مردم را بيدار گردانند، تا نهضت عمومى مسلمانان بيدار حكومت جائررا سرنگون و حكومت اسلامى را بر قرار سازد. همه ما، همه روحانيون، همه ملتها، همه ستمديده‏هاى تاريخ بايد قد علم كنندو جلوى اين شياطين بايستند. حوزه‏ها و روحانيت بايد نبض تفكر و نياز آينده جامعه را هميشه در دست‏خود مهياى عكس العمل مناسب داشته باشند، و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، باشند. يك مجتهد بايد زيركى و هوش و فراست هدايت‏يك جامعه بزرگ اسلامى، وحتى غير اسلامى را داشته باشد، و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدى كه در خور شان‏مجتهد است واقعا مدير و مدبر باشد. در حوزه‏ها بايد اشخاص متقى و اشخاص آشناى به حقايق اسلام، طلبه‏ها راتربيت كنند.

اساتيدى كه در حوزه‏ها هستند كوشش كنند كه حوزه‏ها مهذب باشد. اگر بخواهيد كه آينده كشور شما يك آينده نورانى باشد، تربيت كنيد اينهايى‏كه وارد حوزه‏ها شده‏اند. اگر حوزه‏هاى علميه مهذب باشند و متعهد باشند، يك كشور را مى‏توانند نجات‏بدهند. راجع به مدرسه‏ها و حوزه‏ها كرارا عرض كرده‏ام كه علم بى‏تقوا اگر مضر نباشدمفيد هم نيست. شما آقايانى كه مى‏خواهيد كه مردم را دعوت كنيد به آخرت، دعوت كنيد به صفات كذا ، بايد قدم اول را خودتان برداريد تا دعوتتان دعوت حق باشد. من گاهى، شايد بسيارى از اوقات، خوف اين را دارم - و از اين خوف هم‏گاهى ناراحتم - كه نبادا مردم براى خاطر ما بهشت بروند و ما جهنم. من خوفم اين است كه ما نتوانيم، روحانيت نتواند آن چيزى كه به عهده اوست‏صحيح انجام بدهد. مبادا - خداى نخواسته- يك وقت از اين زى طلبگى خارج بشوند، و خروج آنهاموجب تزلزل عقيدتى در مورد مردم بشود.

اگر چنانچه ما از زى متعارف روحانيت‏خارج بشويم و - خداى نخواسته - توجه‏به ماديات بكنيم، در صورتى كه خودمان را با اسم روحانى معرفى مى‏كنيم، اين‏ممكن است منتهى بشود به اين كه روحانيت‏شكست بخورد. شما صنف روحانيت همه- ايدهم الله تعالى - اگر چنانچه كارهايى - خداى‏نخواسته - انجام بدهيد كه از چشم ملت بيفتيد، ولو در دراز مدت، آن روزاست كه فانتوم لازم نيست ديگر، خود ملت‏شما را كنار مى‏زند. اين طور نباشد كه امام جمعه‏اى وقتى در خيابان مى‏آيد، خيابان را خلوت كنندو هياهو به راه بيندازند، اينطور چيزها حيثيتشان را در جامعه ساقط مى‏كند. اگر - خداى نخواسته - مردم بينند كه آقايان وضع خودشان را تغيير داده‏اند، عمارت درست كرده‏اند، و رفت و آمدهايشان مناسب شان روحانيت نيست، و آن‏چيزى را كه نسبت به روحانيت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست‏دادن آن همان و از بين رفتن اسلام و جمهورى اسلامى همان! هيچ آفت و خطرى براى روحانيت، و براى دنيا و آخرت آنان، بالاتر از توجه‏به رفاه و حركت در مسير دنيا نيست.

هيچ چيزى به زشتى دنياگرايى روحانيت نيست، و هيچ وسيله‏اى هم نمى‏تواند بدتراز دنياگرايى، روحانيت را آلوده كند. وقتى تشريفات زياد شد محتوا كنار مى‏رود. آن چيزى كه روحانيت را پيش برده تا حالا و حفظ كرده است، اين است كه‏ساده زندگى كرده‏اند. آخوندها آن وقت مظلوم بودند، چهره مظلوم چهره محبوب است ؛ شما در آن‏رژيم هر چه مظلومتر مى‏شديد محبوبتر مى‏شديد. روحانيون بايد وضعى ارشادى داشته باشند، نه اين كه بخواهند حكومت كنند.

اگر مردم از ما خطا بينند، و اگر چنانچه انصراف پيدا كنند از روحانيت‏براى خطاهاى بعضى از ما، مسئوليت، مسئوليت‏شخصى نيست، مسئوليت اسلامى‏است. اگر يك روحانيى پايش را كج بگذارد مى‏گويند، روحانيون اين طورند! ،نمى‏گويند، فلان آدم… بدبين شدن به روحانيت و شكست روحانيت، شكست اسلام است. از قول من به فرزندان انقلابى‏ام بفرماييد كه تندروى عاقبت‏خوبى ندارد. از روحانيون عظيم‏الشان تقاضا دارم كه با طبقات جوان به چشم عطوفت و پدرى‏نظر كنند.

دشمنان از ديرباز براى اختلاف‏افكنى ميان روحانيون آماده شده‏اند، غفلت ازآن همه چيز را بر باد مى‏دهد. اختلاف علما اختلاف ملت است، نه اختلاف افراد. به روحانيون اعلام خطر مى‏كنم كه اگر چنانچه - خداى نخواسته - در بين شما كسى‏است كه بر خلاف موازين اسلام عمل مى‏كند، او را نهى كنيد، و اگر نپذيرفت ازجرگه روحانيت اخراج كنيد. قم شهر علم و اسلام است، اگر خطايى از قم منتشر شود در دنيا علم مى‏شود. آن چيزى كه روحانيون هرگز نبايد از آن عدول كنند - و نبايد با تبليغات‏ديگران از ميدان بدر روند- حمايت از محرومين و پابرهنه‏هاست ؛ چرا كه هركس از آن عدول كند، از عدالت اجتماعى اسلام عدول كرده است.

يكى از امور مهم اين است كه روحانيون بايد ساده زندگى كنند. زندگى صاحب جواهر را با زندگى روحانيون امروز بسنجيم، خوب مى‏فهميم‏كه چه ضربه‏اى به دست‏خودمان به خودمان مى‏زنيم.

 

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی(وظايف و مسئوليتهاى روحانيت)  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-02-08] [ 12:02:00 ق.ظ ]





کلمات قصار امام خمینی(منزلت روحانيت و حوزه‏هاى علميه)

نظر روحانيت جز اصلاح حال ملت و بقاء استقلال مملكت نيست. روحانيين پدر ملتند، به فرزندانشان علاقه دارند. خواسته‏هاى روحانيت عمل به قوانين اسلام است. اگر علوم اسلامى مردانى متخصص نداشت، تاكنون آثار ديانت محو شده بود؛ واگر پس از اين نداشته باشد، اين سد عظيم مقابل اجانب منهدم مى‏شودو راه براى استثمارگران، هر چه بيشتر باز مى‏شود. اگر فقهاى عزيز نبودند معلوم نبود امروز چه علومى به عنوان علوم قرآن واسلام و اهل بيت - عليهم السلام - به خورد توده‏ها داده بودند. اسلام به استثناى روحانيت مثل طب به استثناى طبيب است.

اينها مظهر اسلامند، اينها مبين قرآنند، اينها مظهر نبى اكرمند. روحانيون كه مربى انسانها هستند، به جاى انبيا نشسته‏اند، مبعوث از طرف‏انبيا هستند. ترديدى نيست كه حوزه‏هاى علميه و علماى متعهد، در طول تاريخ اسلام و تشيع، مهمترين پايگاه محكم اسلام در برابر حملات و انحرافات و كجرويها بوده‏اند. روحانيون هستند كه بر اساس دريافتهاى اسلامى خود، هميشه در حركتهاى‏اجتماعى و مبارزات سياسى پيشتاز بوده‏اند.

علماى مبارز اسلام هميشه هدف تيرهاى زهرآگين جهانخواران بوده‏اند،و اولين تيرهاى حادثه قلب آنان را نشانه رفته است. افتخار و آفرين بر شهداى حوزه و روحانيت، كه در هنگامه نبرد رشته تعلقات‏درس و بحث و مدرسه را بريدند و عقال تمنيات دنيا را از پاى حقيقت علم‏برگرفتند، و سبكباران به ميهمانى عرشيان رفتند و در مجمع ملكوتيان شعرسرودند. سلام بر حماسه‏سازان هميشه جاويد روحانيت، كه رساله علميه و عمليه خود را به دم شهادت و مركب خون نوشته‏اند، و بر منبر هدايت و وعظ و خطابه ناس ازشمع حياتشان گوهر شبچراغ ساخته‏اند. آنان كه حلقه ذكر عارفان و دعاى سحر مناجاتيان حوزه‏ها و روحانيت را درك‏كرده‏اند، در خلسه حضورشان آرزويى جز شهادت نديده‏اند. روحانيت قدرت بزرگى است كه با از دست دادن آن - خداى نخواسته - پايه‏هاى‏اسلام فرو مى‏ريزد، و قدرت جبار دشمن بى‏معارض مى‏شود. اين قدرت روحانيت را كه يك قدرت الهى است از دست ندهيد.

اسلام با كوشش روحانيت به اين جا رسيده است. من با يقين شهادت مى‏دهم كه اگر افرادى غير از روحانيت جلودار حركت‏انقلاب و تصميمات بودند، امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمريكا وجهانخواران، و جز عدول از همه معتقدات اسلامى و انقلابى، چيزى برايمان‏نمانده بود. در هر نهضت و انقلاب الهى و مردمى، علماى اسلام اولين كسانى بوده‏اند كه برتارك جبينشان خون و شهادت نقش بسته است. كدام انقلاب مردمى - اسلامى را سراغ كنيم كه در آن حوزه و روحانيت، پيش‏كسوت شهادت نبوده‏اند و بر بالاى دار نرفته‏اند، و اجساد مطهرشان برسنگ‏فرشهاى حوادث خونين به شهادت نايستاده است مردم را نمى‏شود به چيزى توجه داد مگر توسط روحانيون، و در طول تاريخ هر چه‏بوده از روحانيون و مردم بوده است، و هر وقت اين دو را از صحنه كنارگذاشته‏اند همه‏اش فساد بوده است.

حقا از روحانيت راستين اسلام و تشيع، جز اين انتظارى نمى‏رود كه در دعوت به‏حق و راه خونين مبارزه مردم، خود اولين قربانيها را بدهد و مهر ختام دفترش‏شهادت باشد. روحانيت هميشه مخالف با قدرتمندها بوده است. روحانيت متعهد، به خون سرمايه‏داران زالوسفت تشنه است، و هرگز با آنان سرآشتى نداشته و نخواهد داشت. مردم شريف ايران توجه داشته باشند كه نوعا تبليغاتى كه عليه روحانيت انجام‏مى‏پذيرد، به منظور نابودى روحانيت انقلاب است. هدف اجانب نابودى قرآن و روحانيت است. جرم علماى اسلام و ساير مسلمين آن است كه دفاع از قرآن و ناموس اسلام واستقلال مملكت مى‏نمايند، و با استعمار مخالفت دارند. اگر روحانيت نباشد، اسلام را هيچ كس نمى‏تواند نگه دارد. شكست روحانيت‏شكست اسلام است. روحانيت اگر شكسته بشود اسلام شكسته شده است.

اگر روحانيون شكست بخورند جمهورى اسلامى شكست مى‏خورد. شما بخواهيد مملكتتان را اصلاح كنيد، منهاى آخوند اصلاح بردار نيست. اسلام به استثناى آخوند و روحانى، معنايش اين است كه اسلام را مانمى‏خواهيم. بر طبقات جوان است كه در حفظ روحانيت و روحانيون معظم كوشا باشند. سعى كنيد اسلامتان از روحانيت جدا نشود. اسلام تا آخر احتياج دارد به اين علما، اين علما اگر نباشند اسلام از بين‏مى‏رود. تكليف ملت است كه تبعيت از روحانيون بكند، و حرفها و تبليغاتى كه بر ضدروحانيت مى‏شود، گوش به آن ندهد. حوزه‏هاى روحانيت جزئى از جامعه و مردم است. حوزه علميه اگر درست بشود، ايران درست مى شود.

مدعيان فضيلت و مجاهدت و شجاعت و تعهد به حق و دين بسيار بوده‏اندو هستند، لكن صاحبان فضايل و مجاهده و تعهد به حق و حقيقت در اقليتند. در زمانى كه قلمها شكسته و زبانها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق‏و ابطال باطل دريغ نمى كرد. مطهرى كه در طهارت روح و قدرت ايمان و قدرت بيان كم نظير بود رفت و به‏ملااعلى پيوست، لكن بدخواهان بدانند كه با رفتن او شخصيت اسلامى و علمى وفلسفى‏اش نمى‏رود. در اسلام عزيز، به شهادت اين فرزند برومند و عالم جاودانه، ثلمه‏اى وارد شدكه هيچ چيز جايگزين آن نيست. مطهرى فرزندى عزيز براى من، و پشتوانه‏اى محكم براى حوزه‏هاى دينى و علمى، وخدمتگزارى سودمند براى ملت و كشور بود. من فرزند بسيار عزيزى را از دست دادم و در سوگ او نشستم كه از شخصيتهايى‏بود كه حاصل عمرم محسوب مى‏شد.

من در تربيت چنين فرزندانى كه با شعاع فروزان خود مردگان را حيات مى‏بخشندو به ظلمتها نور مى‏افشانند، به اسلام بزرگ مربى انسانها، و امت اسلامى‏تبريك مى‏گويم. اگر گمان بكنيد كه در تمام دنيا، رئيس‏جمهورها و سلاطين و امثال اينها، يك‏نفر را مثل آقاى خامنه‏اى پيدا بكنيد كه متعهد به اسلام باشد و بناى قلبى‏اش براين باشد كه به اين ملت‏خدمت كند، پيدا نمى‏كنيد. قم شهرى است كه در آن ايمان و علم و تقوا پرورش يافته. از قم علم به همه جهان صادر شده است و مى‏شود. قم حرم اهل بيت است، قم مركز علم است، قم مركز تقواست، قم مركز شهادت‏و شهامت است.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی(منزلت روحانيت و حوزه‏هاى علميه)  لینک ثابت
 [ 12:00:00 ق.ظ ]





کلمات قصار امام خمینی (علم و عالم)

علم حقيقى آن است كه چراغ هدايت ملكوت، و صراط مستقيم تقرب حق و دار كرامت او باشد. آن علمى كه شروع بشود به اسم رب، نور هدايت دارد. سنگر علم هم يك سنگر دفاعى است، دفاع از همه فرهنگ اسلام. زندگى زير چتر علم و آگاهى آنقدر شيرين، و انس با كتاب و قلم و اندوخته‏ها آنقدر خاطره‏آفرين و پايدار است، كه همه تلخيها و ناكاميهاى ديگر را از ياد مى‏برد.

اگر كشور ما علم را بياموزد، ادب را بياموزد، جهتيابى علم و عمل را بياموزد، هيچ قدرتى نمى‏تواند بر او حكومت كند. انسان تا آخر عمرش هم به علم احتياج دارد و هم به آموزش و پرورش، هيچ انسانى نيست كه مستغنى از علم باشد، و مستغنى از پرورش و تربيت. از علم در لسان قرآن بسيار تمجيد شده است، لكن در كنارش تقوا. ميزان ارزش، اين دو خاصه است، علم و تقوا تواما. علم و عمل، علم و تعهد، به منزله دو بال هستند كه با هم مى‏توانند به مراتب ترقى و تعالى برسند.

علم و تقوا اگر در كسى جمع شد در دنيا و آخرت سعادتمند است. علم تنها اگر ضرر نداشته باشد فايده ندارد. اگر شما يا ما گمان كنيم كه علم منشا سعادت است ولو هر چه باشد، اين‏اشتباه است. اگر چنانچه علم در يك قلب فاسد وارد شد، در يك مغز فاسد - از جهت اخلاق - وارد شد، ضررش بيشتر از نادانى است. واى به حال طالب علمى كه علوم در قلب او كدورت و ظلمت آورد. شما بدانيد كه اگر چنانچه عالم - هر عالمى باشد - تهذيب اسلامى پيدا نكرده باشد و اخلاق اسلامى پيدا نكند، براى اسلام مضر است كه نافع نيست.

اگر چنانچه عالم مهذب نباشد، ولو اين كه عالم به احكام اسلام باشد، ولو اين كه عالم به توحيد باشد، اگر مهذب نباشد، براى خودش و براى كشورش و براى ملتش و براى اسلام ضرر دارد كه نفع ندارد. اگر چنانچه وعاظ‏السلاطين بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، - ان شاء الله - پيروز خواهيم شد، و دول اسلامى و ممالك اسلامى پيروز خواهند شد. شر عالم فاسد براى اسلام از همه شرور خطرناكتر و بيشتر است.

اگر چنانچه عالم فاسد بشود عالم فاسد مى‏شود. بسيار اشخاص هستند كه دانشمندند، خيلى هم دانشمندند! لكن چون تربيت اسلامى ندارند، وجودشان گاهى ضرر مى‏زند به كشور و ضرر مى‏زند به اسلام. دانشمندهاى ما نترسند از غرب، اساتيد دانشگاه ما نترسند از غرب، و جوانان ما نترسند و اراده كنند كه در مقابل غرب قيام كنند. بشر تا در سايه مسلسل و توپ و تانك مى‏خواهد ادامه حيات بدهد، نمى‏تواند انسان باشد، نمى‏تواند به مقاصد انسانى برسد. آن وقتى مردم به مقاصد اسلامى و انسانى مى‏رسند، و به كمال دانش و علم مى‏رسند كه قلمها بر مسلسلها غلبه كند ، و دانشها در بين بشر به آن جا برسد كه مسلسلها را كنار بگذارد و ميدان، ميدان قلم باشد، ميدان علم باشد.

موضوعات: کلمات قصار امام خمینی (علم و عالم)  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-02-07] [ 11:59:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم