فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 




اعتقاد اسماعیلیه درباره مهدویت
ایمان اوشنی

«اسماعیلیه» به امامت شش امام اول شیعیان اثنی عشری معتقد بودند؛ امّا پس از امام صادق(علیه السلام) بزرگترین فرزند او اسماعیل، یا فرزند او محمد را به امامت پذیرفتند. اسماعیل بزرگ‌ترین فرزند امام صادق(علیه السلام) و مورد علاقة آن حضرت بود.

اگر چه از بعضی روایات، خلاف این به دست می‌آید؛ ولی دانشمندان شیعه او را بزرگ داشته و از وی به نیكی یاد كرده اند. به نظر شیخ طوسی(ره) او جزو رجال امام صادق(علیه السلام) و اصحاب ایشان است. با توجه به علاقة امام صادق(علیه السلام) به اسماعیل، او مردی جلیل القدر بوده است.
ریشة پیدایش اسماعیلیه، شاید در این نكته نهفته باشد كه اسماعیل فرزند ارشد امام صادق(علیه السلام) ، مورد احترام آن حضرت بود؛ به همین دلیل برخی می‌پنداشتند پس از امام صادق(علیه السلام) او به امامت خواهد رسید. امّا اسماعیل در زمان حیات امام ششم، از دنیا رفت و آن حضرت شیعیان را بر مرگ پسر گواه گرفت و جنازة او را به صورت آشكار تشییع و دفن كرد.
پس از شهادت امام صادق(علیه السلام) گروهی‌ از اسماعیلیه،‌ مرگ اسماعیل را در زمان آن حضرت انكار كرده و او را امام قائم دانستند كه روزی رجعت‌ خواهد كرد و جهان‌ را از عدل‌ و داد پر خواهد ساخت. اینان مراسم تشییع جنازة اسماعیل از طرف پدر را برای حفظ جان او تفسیر كردند. نوبختی این گروه را «اسماعیلیه خالصه» می‌نامد.
شیخ‌ مفید دربارهِ‌ او می¬گوید: اسماعیل‌ بزرگ‌ترین پسر امام‌ صادق(علیه السلام) بود و امام‌ او را بسیار دوست‌ داشت‌ و نسبت‌ به‌ او بیش‌ از دیگران‌ نیكی‌ و محبت‌ می‌كرد؛ ولی‌ اسماعیل‌ در زمان‌ حیات‌ پدر در «عُریض‌» (دره‌ای‌ در نزدیكی‌ مدینه) از دنیا رفت.‌ مردم‌ جنازه‌اش‌ را به‌ مدینه‌ نزد امام‌ صادق(علیه السلام) آوردند و در قبرستان‌ بقیع‌ دفن‌ كردند. روایت‌ شده‌ است‌:‌ حضرت‌ در مرگ‌ او بسیار بی‌تابی‌ می‌كرد؛ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ با پای‌ برهنه‌ و بی‌ ردا، به‌ دنبال‌ تابوت‌ او می‌رفت. همچنین دستور فرمود: تابوت‌ او را پیش‌ از دفن، چندین‌بار به‌ زمین‌ نهادند و هر بار حضرت‌ می‌آمد و پارچه‌ از روی‌ صورتش‌ بر می‌داشت‌ و در روی‌ او نگاه‌ می‌كرد. مقصود امام(علیه السلام) از این‌ كار این‌ بود كه‌ مرگ‌ او را پیش‌ چشم‌ آنان‌ ـ كه‌ گمان‌ امامت‌ و جانشینی‌ او را داشتند- قطعی‌ كند و شبهه‌ آنان‌ را دربارة‌ زنده‌ بودنش، برطرف‌ سازد و به‌ آنها ‌بفهماند كه‌ اسماعیل‌ از دنیا رفته‌ است.
افرادی‌ از اصحاب‌ كه‌ او را پس‌ از حضرت صادق(علیه السلام) امام‌ می‌پنداشتند، از این‌ عقیده‌ بازگشتند؛ گروهی‌ اندك از مردمان بی خبر ـ كه‌ نه‌ در زمرة‌ نزدیكان‌ امام‌ بودند و نه‌ از راویان‌ حدیث‌ آن‌ بزرگوار ـ گفتند: اسماعیل‌ زنده‌ و امام‌ پس‌ از پدرش‌ است و بر این‌ عقیده‌ باقی‌ ماندند! گروهی‌ از شاخه‌ اسماعیلیه (فرقه‌ مباركیه)‌ هم‌ محمّدبن‌ اسماعیل‌ را مهدی‌ و امام‌ زنده‌ غایب‌ می‌دانند.
قرامطه (از گروه‌ اسماعیلیه)‌ ،‌ محمّدبن‌ اسماعیل‌ را مهدی‌ موعود می‌دانستند و عقیده‌ داشتند كه‌ وی‌ زنده‌ است‌ و در بلاد روم‌ زندگی‌ می‌كند. آنان در طول‌ تاریخ‌ بدنامی‌های‌ بسیاری‌ را برای‌ شیعه‌ به‌ ارمغان‌ آورده‌اند و هنوز هم‌ رسوبات‌ آن،‌ در ذهن‌ بسیاری‌ از مخالفان‌ شیعه‌ مانده‌ است؛ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ عقاید قرمطیان ‌ را به‌ شیعه‌ نسبت‌ می‌دهند!!
آنان ‌در بحرین‌ قدرت‌ یافته‌ و‌ تشكیل‌ دولت‌ دادند و به‌ شدت‌ با عباسیان‌ مخالفت‌ ‌كردند. قرامطه،‌ قائم‌ را كسی‌ می‌دانند كه‌ با رسالت‌ و شریعت‌ جدیدی‌ مبعوث‌ می‌شود و شریعت‌ محمّد(صلی الله علیه و آله وسلم) را منسوخ‌ می‌كند! البته‌ این‌ فرقه‌ سیاسی‌ بودند، نه‌ مذهبی‌ و به‌ دنبال‌ اهداف‌ خاص‌ و منافع‌ خود بودند.
طرفداران‌ ابوالخطاب‌ (متوفی 138 هـ) قائل‌ به‌ الوهیت‌ امام‌ صادق(علیه السلام) بودند و ابوالخطاب‌ را فرستادة‌ امام‌ صادق(علیه السلام) می‌دانستند! حتی‌ برخی‌ از آنان ابوالخطاب‌ را قائم‌ دانسته، گفتند: وی‌ نمرده‌ است! گروهی‌ از پیروان‌ وی، پس‌ از مرگ‌ اسماعیل، فرزندش‌ محمّد را امام‌ دانستند و در هواداری‌ او و فرزندانش‌، استوار ماندند.
تمام‌ این‌ گروه¬ها از طرف‌ امام‌ صادق(علیه السلام) مورد طرد و انكار قرار گرفتند. حتی روشن نیست خود محمّدبن‌ اسماعیل،‌ ادعای‌ امامت‌ و مهدویّت داشته‌ باشد.
از آنجایی که طرح‌ مسأ‌له‌ مهدویّت، نوید برپایی‌ حكومت‌ عدل‌ و داد و جایگزینی‌ آن‌ با حاكمیت‌ فاسد و ستمگر عباسیان‌ و حكومت‌های‌ خشن‌ و بیدادگر تابع‌ آنان‌ بود؛ قشرهای‌ محروم‌ در شهرها و روستاها را متوجه‌ داعیان‌ اسماعیلی‌ می‌ساخت. آنان‌ مردم‌ را به‌ سوی‌ امامان‌ مستور، كه‌ در نهان‌ می‌زیستند، فرا می‌خواندند.

موضوعات: اعتقاد اسماعیلیه درباره مهدویت  لینک ثابت
[شنبه 1395-03-01] [ 07:34:00 ب.ظ ]




مهدویت و “روز جهانی مستضعفین”

 

 

پاو از سلاله‌ی مستضعفین و پیشوای مستضعفین است که وارثان زمین را به ارث‌شان خواهد رسانید.
گروه پژوهش جبهه جهانی مستضعفین - استضعاف اصطلاحی است که صرفنظر از بار لغویش دارای بار معنایی دینی و قرآنی است؛ زیرا قرآن و احادیث توجه ویژه‌ای به این مقوله مبذول داشته و در فرازهای مختلف از آن سخن گفته اند.

استضعاف و استکبار در قرآن
این واژه بیانگر روند مبارزه‌ای تاریخی است و مقابل لفظ “استکبار” قرار داده می‌شود. این دو واژه مصادیق فراوانی دارند تا آنجا که تمام زمان‌ها، مکان‌ها، ملل، اقوام و ایدئولوژی‌های مختلف را در بر می گیرد؛ گستردگی این واژگان به گونه‌ایست که شیطان و حضرت آدم و حوا را نیز در بر می گیرد.

قرآن در این باره می فرماید: “إلا إبلیس أبی و استکبر و کان من الکافرین” که در این آیه، شیطان را مصداق مستکبرین و استکبار می داند که با حیله و نیرنگ، آدم وحوا را به استضعاف کشید و از سوی دیگر با تخطی از فرمان الهی در سجده کردن مقابل آدم و حوا به زمره مستکبرین پیوست.

بنابراین اصطلاح مستضعف و مستکبر (استضعاف و استکبار)، بار معنایی خاصی دارد که تمام تاریخ را شامل شده و نوع حرکت آن را در فراز و فرود مختلفش حکایت می‌کند. استضعاف و استکبار پس از آنکه در آسمان و بهشت برین دامن شیطان و انسان را گرفت در آغازین مرحله خود آتشی شد به دامن دو برادر هابیل و قابیل.

نگاه قرآن به این مقوله نگاهی جهان شمول است و آن را در تمام زمینه های اعتقادی، اقتصادی، سیاسی اجتماعی، فرهنگی و… تسری می دهد؛ به عبارت دیگر از نظرگاه قرآن، هر جا ظلمی واقع شود و شخصی به ناحق به زیر کشیده شود؛ استضعاف و استکبار رخ نمایی می کند.

ما در این مقوله به مناسبت ۱۵ شعبان سالروز تولد منجی مستضعفان امام مهدی(عج) به بحث پیرامون آینده مستضعفان و نقش آنان در حکومت عدل مهدوی می پردازیم.

معنای لغوی استضعاف و استکبار
پیش از ورود به اصل موضوع به معنای لغوی این دو واژه می پردازیم. استضعاف از ماده “ضعف” گرفته شده و ۴۵ بار با اشتقاقات مختلف در قرآن به کار رفته است. از لحاظ لغوی این لفظ به معنای “به ضعف کشانیدن” و “طلب ضعف دیگری کردن” است که در این صورت ارتباط مستقیمی با استکبار که “طلب کبر و نخوت کردن” است، دارد.

“ابن منظور” در معنای لغوی این لفظ می‌گوید: “اسْتَضْعَفَه‏ و تَضَعَّفَه‏: وجده ضعيفاً فركبه بسُوء” (لسان العرب، ج‏۹، ص: ۲۰۴) و در باب استکبار می گوید: “اسْتَكْبَرَه‏: رآه كبيرا و الاستكبار: الامتناع عن قبول الحق مُعاندة و تَكَبُّراً"( لسان العرب، ج‏۵، ص: ۱۲۷) استکبار نیز در قرآن کاربرد بسیاری دارد و ۲۵ بار به صورت‌های مختلف به کار رفته است.

استضعاف به معنای ضعیف کردن دیگری است به هر شکل که می خواهد باشد. علامه طباطبایی مستضعف را چنین تعریف می کند: “کسی که نتواند محذوری را که مبتلای بدان است، دفع کند. این معنا، همان طور که شامل مستضعفین مورد بحث می شود که در سرزمینی قرار گرفته اند که اکثریت و قدرت در آنجا به دست کفار است و چون عالمی دینی نیست که معارف دین را از او بیاموزند، یا محیط کفر و ترس از شکنجه های طاقت فرسای کفار اجازه نمی دهد به آن معارف عمل کنند و از سوی دیگر ، قدرت بیرون آمدن از آن جا و رفتن به محیط اسلام را هم ندارند، یا به سبب این که فکرشان کوتاه است یا گرفتار بیماری و یا نقص بدنی و یا فقر مالی و یا موانع دیگرند و… .”

استضعاف و استکبار در روایات
امام صادق(ع) می فرماید: همانا پیامبر اسلام نگاهی به علی، حسن و حسین انداخت و گریست و فرمود: همانا شما پس از من مستضعفین هستید. مفضل از امام پرسید: مراد رسول الله چیست؟ ایشان فرمودند: یعنی شما امامان پس از من هستید که قرآن از حاکمیت آنها خبر داده است: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ»؛ پس این آیه تا قیامت در حق ما جاری است.

از امام علی(ع) نقل است که مستضعفانی که در سوره قصص ائمه معرفی شده اند آل محمد هستند؛ خداوند مهدی(عج) را از ایشان بر خواهد انگیخت و آن ها را عزت بخشیده و دشمنانشان را خوار خواهد کرد.

از نظر گاه اجتماعی استضعاف و استکبار بیانگر رابطه دوجانبه‌ی قدرت است که سلطه گر و سلطه پذیر را شامل می شود و از سوی دیگر بیانگر جدال همیشگی حق و باطل بوده که در نهایت بنابر سنت الهی که “إن الباطل کان زهوقا"ست؛ مکانیسم قدرت به دست مستضعفان که همان ائمه هستند خواهد افتاد و “لن تجد لسنة الله تبدیلا” و در این سنت الهی تغییر و تحولی راه نخواهد یافت.

نیمه شعبان، روز جهانی مستضعفین
از همین جاست که شیعیان ۱۵ شعبان سالروز تولد منجی عالم بشریت را “روز جهانی مستضعفین” نام نهاده‌اند زیرا این امام بزرگوار پیشوای مستضعفان است که خداوند به واسطه‌ی وی، مستضعفان را به مقام امامت و حاکمیت جهان می رساند.

از سوی دیگر وی از سلاله‌ی مستضعفانی است که با آنکه حق بودند اما حقشان به دلیل خیانت یاران و مکر و قدرت دشمنان غصب گردید و در کنج تنهایی و مظلومیت به قتل رسیدند.

البته این به معنای حصر استضعاف در اهل بیت نیست بلکه در گذر روزگار ملل بسیار و اندیشمندان و اصلاح‌طلبان بسیاری در مقابل استکبار مبارزه کرده اند و قربانی مطامع آنان شده‌اند؛ در عصر معاصر نیز می‌توان به ملت مظلوم فلسطین و مسلمانان میانمار اشاره کرد که در زیر یوغ مستکبرین قربانی می شوند.

باید متذکر شد که استضعاف فقط اختصاص به مسلمانان ندارد بلکه ملل مختلفی در طول تاریخ به ویژه پس از توسعه طلبی ملل غرب و در جریان جنگ های جهانی و استعمارگری آنها به استضعاف کشیده شده و قربانی روح استکباری این ملل شدند.

امام خمینی(ره) و روز جهانی متستضعفین
امام خمینی(ره) در رابطه با روز میلاد حضرت حجت(عج) و حکومت مستضعفان می فرماید: “چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی که برپا کننده عدالتی است که بعثت انبیا برای آن بود و چه مبارک است زادروز ابرمردی که جهان را از شرّ ستمگران و دغل بازان تطهیر می نماید و زمین را پس از آن که ظلم و جور آن را فرا گرفته، پر از عدل و داد می نماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض می نماید و چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغل بازی ها و فتنه انگیزی ها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیله گران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمتِ… حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخ های ستم و کنگره های بیداد فرو ریزد".( ۲۸ خرداد ۱۳۶۰، پیام به مناسبت نیمه شعبان)

امام خامنه ای و روز جهانی مستضعفین
مقام معظم رهبری می فرمایند: «ما منتظریم؛ یعنی این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پی گیری، این دنیایی که به وسیله دشمنان خدا و شیاطین از ظلمات و جور و طغیان و ضعیف کشی و نکبت حاکمیت ستمگران و قلدران و زورگویان پر شده است، در سایه تلاش و فعالیت بی وقفه ما یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن انسانیت و ارزش های انسانی محترم است و ستمگر، زورگو، ظالم، قلدر و متجاوز به حقوقِ انسان‌ها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوا و هوس خود پیدا نخواهد کرد. این روشنایی در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد… مسئله امام زمان(عج) یکی از زنده ترین مسائل اسلامی است که هم در دوران مبارزه با طاغوت به مبارزین امید می داد، و هم امروز که حکومت مستضعفین زمین است، ما را تشویق می کند که حرکت خود را تسریع کنیم.»(۱۵ / ۱ / ۶۷)

“شیعه و انتظار” از نگاه اندیشمندان معاصر جهان
این اعتقاد اصیل اسلامی به ویژه شیعی توجه بسیاری از اندیشمندان معاصر را به خود جلب کرده است که ما در زیر به برخی از آنان و آرائشان اشاره می کنیم:

ماربین، مستشرق آلمانی، در كتاب خود «سیاست اسلامی»، در پایان فصل هفتم، در مورد فلسفه مذهبِ شیعه می‏گوید:

“از جمله مسائل بسیار مهم اجتماعی كه همواره می‏تواند موجب امیدواری و رستگاری گردد، همانا اعتقاد به وجود یك حجّت در هر عصر و انتظار ظهور اوست.

شیعه عقیده دارد كه انسان چون به هنگام شب در بستر می‏ رود، باید به این امید بخوابد كه صبح هنگام، چون از خواب برخیزد و ببیند كه حجت عصر ظهور كرده است، در تأیید او آماده باشد؛ و عقیده دارند كه همه مردم و دولت‏ های روی زمین تابع او و تحت حكومت آنها خواهند بود.

گویا فرد فرد شیعه، به امید ترقی و عالم‏گیری و اقتدار مذهب خود، هر صبح از خواب بر می‏خیزد. شیعه، مجتهدین را نوّاب عام حجّت عصر می‏دانند و البته بر دانشمندان علوم اجتماعی روشن است كه اگر همچو عقیده ‏ای در میان فرد فرد ملّتی گسترش یافته و رسوخ كند، ناچار روزی اسباب طبیعی آن، برای آنان فراهم خواهد آمد.

یأس و حرمان، عامل همه گونه نكبت و ذلّت است و ضدّ آن، پشت‏گرمی. امیدواری و قوّت قلب از روی اعتقاد، مایه فلاح و نجات می‏گردد.”

دیگر مستشرقِ بزرگ آلمانی، “فان فلوتن"، در كتاب خود، تحت عنوان «تاریخ شیعه و علل سقوط بنی‏امیّه» در این باره می‏گوید:

“مسیح ناجی، در میان شیعیان معروف و مشهور است؛ او ملقّب به مهدیّ است؛ البته این لقب، در آغاز یكی از القاب شَرف بود؛ ولی دیری نپایید كه مخصوصِ آن ناجی از اهل بیت گردید؛ چنانكه اعتقاد به ظهور مهدی و انتظار او، در بدو امر مختص به آل بیت نبود و فكر مهدیِ منتظر چنان در میان اهل سنّت شیوع یافت كه فكر مهدی ‏های دیگر را به كلّی از ذهن آنان خارج ساخت؛ و بدون شك، پیشگویی راجع به این امر و انتظار ظهور ایشان از نفوس مسلمانان بیرون نرفته است.”

پروفسور “هانری كربن"، در كتاب خود تحت عنوان “تاریخ فلسفه اسلامی” درباره فلسفه غیبت امام زمان(عج) چنین می‏نویسد:

“جلوه ظهور او بر مردم، همان مفهوم تهذیب و تجدید عالم روحانی آنان است و در نتیجه همان مفهوم عمیق اندیشه ‏ای است كه شیعه از غیبت و ظهور امام دارد.

مردم شایستگی خود را برای دیدن امام از دست می‏دهند؛ آنگاه خود بین امام و خویشتن حجاب می‏گردند؛ زیرا وسیله تجلّی و مشاهده را؛ یعنی معرفتی كه از راه قلب حاصل می‏شود، از دست می‏دهند، یا آن را فلج ساخته و از كار می‏اندازند. پس تا وقتی كه مردم مستعدّ شناسایی و معرفت امام نگردند، سخن گفتن از ظهور امام غایب، هیچ معنی نخواهد داشت.”

این فیلسوف فرانسوی، اعتقاد شیعه به مهدویت و تفاوت آن از دیگر موعودگرایی‌ها در مكاتب دیگر را چنین بیان می‏دارد:
“به عقیده من، مذهب تشیع تنها مذهبی است كه رابطه هدایت الهی را میان خدا و خلق همیشه زنده نگه داشته و به طور مستمر و پیوسته ولایت را زنده و پا بر جا می‏‌گذارد. مذهب یهود، نبوت را، كه رابطه‌‏ای است واقعی میان خدا و عالم انسانی، در حضرت كلیم ختم كرده و پس از آن به نبوت حضرت مسیح و حضرت محمّد(ص) اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع می‏كند و نیز مسیحیان در حضرت عیسی متوقف شدند و اهل سنّت از مسلمانان نیز در حضرت محمّد(ص) توقف نموده و با ختم نبوت در ایشان، دیگر رابطه‏‌ای میان خالق و خلق، موجود نمی‏دانند.

تنها مذهب تشیع است كه نبوت را با حضرت محمد (ص) ختم شده می‏داند؛ ولی ولایت را، كه همان رابطه هدایت و تكمیل است، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می‌‏داند؛ رابطه‌‏ای كه از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی حكایت می‌‏كند؛ به واسطه دعوت‏‌های دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمّد (ص)؛ و بعد از حضرت محمّد(ص) به واسطه همین رابطه ولایت، جانشین وی (به عقیده شیعه) زنده بوده و هست و خواهد بود و این حقیقتی است زنده؛ كه هرگز نظر علمی نمی‏تواند آن را از خرافات شمرده و از لیست حقایق حذف نماید.

به عقیده من، همه ادیان بر حق بوده و یك حقیقت زنده را دنبال می‌‏كنند و همه ادیان در اثبات وجود این حقیقت زنده مشتركند. آری! تنها مذهب تشیع است كه به زندگی این حقیقت، لباس دوام و استمرار
پوشانده است.”

در همه قرون و اعصار، آرزوي موعود جهاني، در دل‌هاي خداپرستان وجود داشته است و اين آرزو، تنها در ميان پيروان مذهب‌هاي بزرگ مانند زرتشتي، يهودي، مسيحي و مسلمان سابقه ندارد، بلكه آثار آن را در افسانه ‏هاي يوناني، افسانه‏ هاي ميترا در ايران، كتب قديم چينيان، عقايد هنديان و در بين اهالي اسكانديناوي و حتي در ميان مصريان قديم و بوميان مكزيك و نظاير آنها نيز مي‌توان يافت.

مستضعفین عالم از هر دین و آیینی و نژادی، چشم امید خود را به کسی دوخته اند که سرتاسر عدل و احسان است. انسانی کامل که جهان را به تکامل خواهد رسانید.

امید دل مستضعفان جهان، کسی است که با ظهور خود، عدل را در جهان خواهد گسترانید و برای همیشه دنیا را از شر مستکبریین و زورگویان رها خواهد کرد. به امید آن روز…

موضوعات: مهدویت و "روز جهانی مستضعفین"  لینک ثابت
 [ 05:21:00 ب.ظ ]




- روز جهانی مستضعفان


یکی از بارزترین خصوصیات حضرت مهدی موعود(عج) این است که حکومت عدل جهانی به رهبری آن حضرت و با حضور و همّت و نقش آفرینی «مستضعفان» تشکیل می شود. این خصوصیت، همان است که در کلام و پیام امام خمینی رحمه الله ، بسیار مورد توجّه بود وا یشان به صورت مکرّر با تعبیراتی از قبیل مستضعفان، محرومان، پابرهنه ها و گودنشین ها از این قشر مهم، ولی فراموش شده، یاد می کردند و بر ضرورت خدمت به آنها تاکید می نمودند. از همین روست که روز نیمه شعبان «روز جهانی مستضعفان» نام گرفته است.
مستضعف، واژه قرآنی

یکی از ویژگی های حضرت امام خمینی رحمه الله آن بود که ادبیات قرآن را وارد انقلاب اسلامی می کرد. بنابراین ادبیات انقلابی امام، ادبیات قرآنی بود. یکی از این واژه ها، واژه مستضعفان بود که امام همواره بر آن تأکید داشت. صف آرایی مستکبران در مقابل مستضعفان، تقابل عدل و ظلم و رویارویی محرومان و چپاولگران، همواره درکلام و پیام امام موج می زد. از این مهم تر، عملکرد امام خمینی بود که علاوه بر زبان، با قلم و قدم و با تمام توان، در خدمت مستضعفان و محرومان بود و مبارزه با ظلم و ظالم و مستکبران را خط مشی اصولی خود قرار داده بود.
امام خمینی رحمه الله و حمایت از مستضعفان

یکی از ویژگی های امام خمینی رحمه الله روحیه استکبارستیزی و حمایت از مستضعفان جهان بود. آن فرزانه دوران، حکومت را وسیله ای برای تحقق عدالت می دانست و معتقد بود تحقق عدالت بدون سرکوب کردن مستکبران و چپاولگران میسّر نخواهد بود. به همین دلیل، فضای کشور، فضای حمایت از مستضعفان و مبارزه علیه مستکبران بود.
انقلاب اسلامی و جریان توفنده حمایت از مستضعفان

بی تردید امام خمینی رحمه الله یکی از نوادر روزگار بود. آن بزرگ مرد با الهام از آیات قرآن و سنت پیامبراسلام صلی الله علیه و آله وسلم واژه مستضعف را وارد ادبیات انقلاب کرد و همواره بر حمایت از این قشر محروم پای فشرد. با همت امام و پی گیری های مستمر ایشان این معنا به ادبیات و تفکر عمومی راه یافته، به یک فرهنگ تبدیل شد. در مقابل این جریان توفنده که با حمایت از مستضعفان جهان، ارکان حاکمیت مستکبران را به لرزه درآورد، بسیار طبیعی بود که سران جبهه استکبار دست روی دست نگذارند و فعالانه به میدان بیایند و چاره اندیشی کنند. شدیدترین اقدام علیه انقلاب اسلامی و شخص امام خمینی رحمه الله ، تحمیل جنگ هشت ساله، تحریم اقتصادی و فشارهای سیاسی بود.
حاکمیت مستضعفان در دوره ظهور حضرت مهدی(عج)

نیمه شعبان، این روز فرخنده، را روز جهانی مستضعفان نام گذاری نموده اند؛ زیرا در حکومتی که خورشید دوازدهم، حضرت ولی عصر(عج)، آن را بنیان گذاری می کند، زمام امور در دست طبقات محروم و مستضعف جامعه می باشد. در این نظام مقدس و الهی، طبقه اشراف و مستکبران که همیشه بر اثر خصلت برتری جویی و سلطه طلبی در برابر قیام های الهی پیامبران و اولیای دین ایستاده و از پذیریش عدل در جامعه خودداری کرده اند، هیچ گونه جایگاهی نخواهند داشت. خداوند در قرآن می فرماید: «ما اراده کرده ایم که بر مستضعفان منّت نهاده، آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم». این آیه شریفه به صراحت از امامت و حکمرانی مستضعفان و پابرهنگان در عصر ظهور امام آخرین و پیشوای مستضعفان سخن می گوید و پایان دوره ستم و سلطه استکبار را به همگان نوید می دهد.
مستضعفان جهان، وارثان زمین (با تکیه بر دیدگاه امام خمینی)

حضرت امام خمینی رحمه الله نیمه شعبان را که روز جهانی مستضعفان نام گرفته است، روزی مبارک دانسته، چنین می فرمایند: «چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی که برپا کننده عدالتی است که بعثت انبیا برای آن بود و چه مبارک است زادروز ابرمردی که جهان را از شرّ ستمگران و دغل بازان تطهیر می نماید و زمین را پس از آن که ظلم و جور آن را فرا گرفته، پر از عدل و داد می نماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض می نماید و چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغل بازی ها و فتنه انگیزی ها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیله گران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمتِ… حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخ های ستم و کنگره های بیداد فرو ریزد».
مستضعف در کلام مقام معظم رهبری

«ما منتظریم؛ یعنی این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پی گیری، این دنیایی که به وسیله دشمنان خدا و شیاطین از ظلمات وجور و طغیان و ضعیف کشی و نکبت حاکمیت ستمگران و قلدران و زورگویان پر شده است، در سایه تلاش و فعالیت بی وقفه ما یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن انسانیت و ارزش های انسانی محترم است و ستمگر، زورگو، ظالم، قلدر و متجاوز به حقوقِ انسان ها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوا و هوس خود پیدا نخواهد کرد. این روشنایی در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد… مسئله امام زمان(عج) یکی از زنده ترین مسائل اسلامی است که هم در دوران مبارزه با طاغوت به مبارزین امید می داد، و هم امروز که حکومت مستضعفین زمین است، ما را تشویق می کند که حرکت خود را تسریع کنیم.»
جمهوری اسلامی و حمایت از مستضعفان

یکی از شعارهای اصلی و اولیه انقلاب اسلامی حمایت از مستضعفان است و جمهوری اسلامی به سبب دفاع از همین شعار قرآنی، فشارهای سیاسی فراوانی را از سوی استکبار در طول سالیان متمادی تحمل نموده است.

اقدامات دشمنان هنگامی مؤثر خواهد بود که انقلاب اسلامی از درون دچار تردید شود و جریان توفنده ای که امام خمینی رحمه الله در همه زمینه ها برای تقویت مستضعفان در برابر مستکبران به راه انداخت، پشتوانه خود را از دست بدهد.
برخورد امام رضا علیه السلام با قشرمستضعف

یکی از ویژگی های خورشید هشتم شیعیان، حضرت امام رضا علیه السلام ، حمایت از مستضعفان و کمک به قشر محروم جامعه بود. آن حضرت همواره از بی نوایان و مستضعفان دستگیری می فرمود و به آنان کمک می کرد. آن بزرگوار هرگاه به قشر ضعیف و محروم جامعه چیزی می بخشید یا به آنان کمک می کرد، تلاش می نمود عزّت و آبروی مستضعفان نیازمند را حفظ نماید. در جواب سلیمان که پرسیده بود چرا هنگام کمک به افراد مستضعف صورتش را پنهان می کند، فرمود: «نمی خواهم ذلّت خواهش را در چهره آنان ببینم».
خدمت به مستضعف در نگاه امام جواد علیه السلام

نقل شده است که روزی شخصی با خوش حالی فراوان به محضر امام جواد علیه السلام شرف یاب شد. امام علیه السلام سبب خوش حالی او را سؤال کرد. آن مرد گفت: ای فرزند رسول اللّه ، از پدرم شنیدم که می گفت: روزی که خداوند توفیق خدمت به انسان محروم و مستضعفی را نصیبت کند، روز خوش حالی و نشاط است. و من امروز موفق شدم که به برادران دینی ام خدمت کنم. امام جواد علیه السلام در پاسخ، به جا ن شریف خود قسم یاد کرد و فرمود: «چنین کاری جای شادمانی دارد، به شرط آن که آن را با منّت از بین نبری».
امام علی علیه السلام و خدمت به مستضعفان

امام علی علیه السلام پیشوای بزرگ مستضعفان و محرومان بود. آن حضرت هیچ گاه این قشر را از یاد نمی بردند و همواره کارگزاران خویش را برای خدمت به محرومان و مستضعفان سفارش و ترغیب می کردند. مقام معظم رهبری حضرت آیت اللّه خامنه ای، مدّظلّه العالی، دراین باره می فرمایند: «امیرالمؤمنین علیه السلام برای خدا و در راه او کار می کرد. به درد مردم می رسید. مردم را دوست می داشت و خدمت به آنها را وظیفه خود می دانست. با این که حکومت او در جهت خدمت به مستضعفان بود، به این اکتفا نمی کرد؛ شب ها هم، تنها و به صورت فردی، به کمک یکایک مستضعفان می رفت».
پیشوای مستضعفان

سلام بر نیمه شعبان، روز جهانی مستضعفان و روز طلوع خورشید یگانه دوران، حجت حق و صاحب العصروالزمان. سلام بر پیشوای مستضعفان و محرومان جهان حضرت قائم علیه السلام . مهدی جان! ای موعود مستضعفان! اینک بشر مستضعف و سیه روز در آتش ظلم استکبار می سوزد. ستم و بیداد و تباهی، دنیا را فرا گرفته است و ما همه چشم انتظار توایم. مولای ما، می دانیم گرفتاری و ناراحتی دوستان و شیعیانت، بلکه گرفتاری و ناراحتی تمامی انسان های دربند و محروم و مستضعف، قلب مقدس و نازنینت را می فشارد و تو را در اندوه فرو می برد؟ ای ذخیره الهی، اینک مستضعفان جهان، تشنه و خواهان تویند. پس بیا و محرومان جهان را از چنگ نااهلان و ستمگران رهایی ده.
امام حسن علیه السلام و کمک به مستضعفان دردمند

فریادرسی بیچارگان و کمک به مستضعفانِ دردمند، در وجود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و امامان ما به خوبی متجلّی است. امام حسن مجتبی علیه السلام در رسیدگی به درماندگان و مستضعفان و بذل و بخشش های فراوان و بی سابقه، نمونه بود. آن حضرت نقطه امید درماندگان، آرام بخش دل های دردمندان و پناهگاه مستضعفان و مستمندان بود. هیچ گاه نشد که فقیری آزرده دل یا حاجتمندی درمانده و ضعیف، به حضور آن بزرگ برود و دست خالی برگردد، امام مجتبی علیه السلام تا بدان جا در رفع گرفتاری ها می کوشید که گاه پیش از اظهار مستمندان و پیش از آن که عرق شرم بر گونه های آنان بنشیند، نیازشان را بر می آورد و نمی گذاشت که سختی درخواست را تحمّل کنند.
مسئولیت ثروتمندان در قبال مستضعفان

ثروت چیزی است که اگر به دست افرادی ضعیف النفس و ناباب بیفتد، آنها را به گم راهی می کشاند؛ اما همین ثروت اگر در اختیار کسانی باشد که احساس مسئولیت در وجودشان زنده و پویاست، از آن چون عاملی برای خدمت به خلق مستضعف، و در راه اعتلای جامعه و ریشه کن کردن محرومیت و نابه سامانی ها بهره می گیرند. در اسلام، ثروتمندان در قبال تهی دستان و قشرمستضعف جامعه مسئولند، و به انگیزه پیوند برادری و برابری که مسلمانان را به همدیگر ارتباط می دهد، می بایستی همواره در راه تأمین نیازهای مستضعفان و توده محروم اجتماع، کوشنده باشند. این ویژگی خدمت به مستضعفان، در وجود امام حسن علیه السلام به خوبی جلوه گر بود. آن حضرت در طول عمر خویش، دوبار ثروت خود را به تمامی در راه خدا و خدمت به خلق محروم خدا خرج کرد و سه بار نیز دارایی خویش را به دو قسمت تقسیم کرد و نصف آن را برای خود برداشت و نصف دیگر را در راه خدا و خدمت به مستضعفان و محرومان صرف کرد.
آمریکا، دشمن مستضعفان

فرزانه ترین فریاد تاریخ و ماندگارترین یادِ زمانه، حضرت امام خمینی رحمه الله ، آمریکا را دشمن مستضعفان جهان دانسته، خطاب به مسلمانان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران چنین می فرمایند: «هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران! بپاخیزید و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدّرات خود دفاع کنید و از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است. جهان باید بداند که ایران راه خدا را پیدا کرده است و تا قطع منافع آمریکای جهان خوار، این دشمنِ کینه توزِ مستضعفین جهان، با آن مبارزه ای آشتی ناپذیر دارد».
وظیفه مسلمانان در قبال مستضعفان فلسطین

امروزه ملّت مظلوم فلسطین مصداق بارز «مستضعف»اند. بنابراین بر همه مسلمانان جهان است که به یاری جوانان مظلوم، اما غیور، فلسطین بشتابند و آنان را در مسیر رسیدن به آرمان بلندشان یاری رسانند. امام خمینی، این پیشوای مظلومان و مستضعفان جهان، در این باره چنین می فرمایند: «اکنون که مسلمانان انقلابی و شجاع فلسطین با همتی عالی و با آوای الهی از معراجگاه رسول ختمی مرتبت، صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، خروش برآورده و مسلمانان را به قیام و وحدت دعوت نموده اند و در مقابل کفرجهانی نهضت نموده اند، با کدام عذر در مقابل خداوند قادر و وجدان بیدار انسانی می توان در این امر اسلامی بی تفاوت بود؟ اکنون که خون جوانان عزیز فلسطین دیوارهای مسجدقدس را رنگین کرده است و در مقابل مطالبه حق مشروعشان از مشتی دغل باز با مسلسل جواب شنیده اند، برای مسلمانان غیرتمند عار نیست که به ندای مظلومانه آنان جواب ندهند و هم دردی خود را با آنان اظهار نکنند؟

*****************************************

 

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت

****************************************

 

 

موضوعات: - روز جهانی مستضعفان  لینک ثابت
 [ 05:19:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم