موقعیت فعلی: فهرست قرآن / سوره ص / تفسیر نور
آيه 1
متن آيه :
ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ
ترجمه :
صاد . . . سوگند به قرآن پرآوازه و والا و يادآور و بيانگر ( ارزشهاي حقيقي و قوانين سعادتبخش خدا ) .
توضيحات :
« ص » : از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره / 1 ) . « ذِي الذِّكْرِ » : پرآوازه . بزرگوار . يادآورنده . بيانگر . قرآن داراي صيت همهجا گير و عظمت فراگير بوده ، و انسان را به ياد خدا و معاد مياندازد ، و او را به ارزشهاي وجودي خدا آشنا ميگرداند ، و با بيان آسماني ، ظلمات غفلت و پردههاي فراموشكاري انساني را كنار ميزند . « وَالْقُرْءَانِ ذِي الذِّكْرِ » : جمله قسميّه است و جواب آن محذوف است و تقدير چنين است : وَالْقُرْءَانِ ذِي الذِّكْرِ ، إِنَّكَ صَادِقٌ وَ إِنَّ هذَا الْكلامَ مُعْجِزٌ .
آيه 2
متن آيه :
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ
ترجمه :
( اگر ميبينيد كافران در برابر اين آيات روشنگر و قرآن بيدارگر تسليم نميشوند ، نه به خاطر اين است كه پردهاي بر اين كلام حق افتاده است ) بلكه كافران گرفتار تكبّر و غروري هستند ( كه آنان را از قبول حق بازداشته ) و عداوت و عصياني ( كه ايشان را از پذيرش دعوت تو باز ميدارد ) .
توضيحات :
« عِزَّةٍ » : تكبّر . خود بزرگ بيني ( نگا : بقره / 206 ) . مراد عزّت كاذب است . « شِقَاقٍ » : مخالفت با حق و حقيقت . روياروئي ( نگا : حجّ / 53 ) .
آيه 3
متن آيه :
كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ
ترجمه :
پيش از ايشان اقوام زيادي بودهاند كه ما آنان را ( به خاطر كفر و شرك و ستم و گناه ) هلاك كردهايم و ( به هنگام نزول عذاب ) فرياد برآوردهاند و شيون سر دادهاند ، ولي ( چه سود دير شده است و ) زمان نجات و خلاص باقي نمانده است .
توضيحات :
« قَرْنٍ » : ( نگا : انعام / 6 ، مريم / 74 و 98 ) . « مَنَاصٍ » : فرار . نجات . سلامت . « لاتَ » : لاء نفي جنس است همراه با ( تَ ) زائد . « لاتَ حِينَ مَنَاصٍ » : اينك وقت گريز نيست . اكنون زمان نجات نميباشد .
آيه 4
متن آيه :
وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ
ترجمه :
در شگفتند از اين كه بيم دهندهاي از خودشان به سويشان آمده است ، و كافران ميگويند : اين ، جادوگر بسيار دروغگوئي است .
توضيحات :
« أَن جَآءَهُمْ . . . » : جمله ، منصوب به نزع خافض است . يعني : مِنْ أَن جَآءَهُمْ . « هذا » : مراد محمّد است .
آيه 5
متن آيه :
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهاً وَاحِداً إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ
ترجمه :
آيا او به جاي اين همه خدايان ، به خداي واحدي معتقد است ؟ واقعاً اين ( حرفي كه ميزند ) چيز شگفتي است .
توضيحات :
« عُجَابٍ » : واقعاً عجيب است . بسيار شگفت است . عَجِيب و عُجَاب و عُجَّاب براي مبالغه و به يك معني است ( نگا : هود / 72 ، ق / 2 ) .
آيه 6
متن آيه :
وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ
ترجمه :
سركردگان ايشان راه افتادند ( و به يكديگر گفتند ) كه برويد و ( محكم به بتان خويش بچسبيد و ) بر ( عبادت ) خدايان خود ثابت و استوار باشيد . اين همان چيزي است كه خواسته ميشود .
توضيحات :
« أَنْ » : حرف مفسّره و به معني ( أَيْ ) است ، در معنيِ يعني . « إِنطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا » : سران راه افتادند و به يكديگر گفتند برويد . سران راه افتادند و چيزي كه زبانشان زمزمه ميكرد « برويد » بود . « إِنطَلَقَ » : روان شد . شروع كرد . « إِمْشُوا » : برويد و پراكنده شويد . بر مذهب و مكتب خويش برويد و ماندگار باشيد . « إِنَّ هذا لَشَيْءٌ يُرَادُ » : استقامت بر عبادت بتان و ماندگاري بر آئين آباء و اجداد ، چيزي است كه مورد درخواست ما سران قوم است . اين دعوت جديد چيزي است از روي قصد ، يعني توطئهاي است كه طرّاحي شده است و هدف آن بركناري ما و رياست محمّد بر عرب است .
آيه 7
متن آيه :
مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ
ترجمه :
ما در آئين ديگري ، اين ( يكتاپرستي ) را نشنيدهايم . اين جز دروغ ساختگي نيست .
توضيحات :
« الْمِلَّةِ الآخِرَةِ » : آئين ديگري . مراد آئين اهل كتاب ، به ويژه مسيحيّت است كه معتقد به تثليت بوده و هستند . يا مراد آئين پدران بتپرست قريشيان است كه ايشان را ديده و زمان ايشان نسبت به زمان نياكانشان ، واپسين بشمار است . « إِخْتِلاقٌ » : كذب محض . دروغ از پيش خود ساخته و پرداخته .
آيه 8
متن آيه :
أَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ
ترجمه :
آيا از ميان همه ما ، قرآن بر او نازل شده است ؟ اصلاً آنان درباره قرآن من بدگمان و متردّدند . اصلاً آنان عذاب مرا نچشيدهاند ( اين است كه چنين گستاخانه سخن ميگويند ) .
توضيحات :
« الذِّكْرُ » : قرآن . اين سخن را از راه تمسخر ميگفتند ( نگا : حجر / 6 ) . « لَمَّا يَذُوقُوا » : هنوز نچشيدهاند . « بَلْ » : براي انتقال از سببي به سبب ديگري از اسباب كفر آنان است .
آيه 9
متن آيه :
أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ
ترجمه :
راستي مگر گنجهاي رحمت پروردگار بسيار با عزّت و بس بخشاينده تو در دست ايشان است ؟ ( تا هر كه را كه بخواهند نبوّت بدهند و هر كس را كه بخواهند محروم سازند ؟ ! ) .
توضيحات :
« خَزَآئِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ . . . » : ( نگا : اسراء / 100 ) .
آيه 10
متن آيه :
أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ
ترجمه :
يا مالكيّت و حاكميّت آسمانها و زمين و چيزهائي كه در ميان آن دو است ، از آن ايشان است ؟ اگر چنين است با وسائل و اسباب ( لازمه صعودي كه در دست دارند به سوي آسمانها ) بالا روند ( و هر گونه كه خود ميخواهند حكومت كنند ، و به هر كس كه ميخواهند وحي بفرستند ) .
توضيحات :
« فَلْيَرْتَقُوا » : پس بالا بروند و صعود كنند . « الأسْبَابِ » : جمع سَبَب ، ريسمان . وسيله . مراد ابزار و ابواب و طرق صعود است ( نگا : حجّ / 15 ، انعام / 35 ، اسراء / 42 ) .
آيه 11
متن آيه :
جُندٌ مَّا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ
ترجمه :
اينان كه اينجا ( در شهر مكّه ) هستند ، سپاه ناچيز شكست خوردهاي از دستهها و گروههايند ( كه قبلاً در برابر پيغمبران عَلَم طغيان برافراشتهاند و سرانجام مغلوب گشتهاند و تار و مار شدهاند ) .
توضيحات :
« جُندٌ » : سپاه ناچيز . گروهك . تنوين آن براي تحقير است . « مَا » : چيزهائي كه . در اينجا مراد ( كساني كه و افرادي كه ) است . « هُنَالِكَ » : آنجا . مراد مكّه است . « مَهْزُومٌ » : شكست خورده . « الأحْزابِ » : دستهها و گروهها ( نگا : آيه 12 ) . واژه ( مَا ) مبتدا و ( جُندٌ ) خبر مقدّم ، و ( مَهْزُومٌ ) خبر دوم يا صفت ( جُندٌ ) ميباشد . يا اين كه ( جُندٌ ) مبتدا و ( مَا ) زائد و ( مَهْزُومٌ ) خبر است . معني آيه چه بسا اين باشد : اينان در آنجا سپاهك شكست خوردهاي از ميان احزاب خواهند بود . اشاره به شكست بيدينان در جنگ احزاب است .
آيه 12
متن آيه :
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ
ترجمه :
قبل از اينان نيز قوم نوح و عاد و فرعون كه داراي بناهائي بلند و استوار همچون كوه بودهاند ( پيغمبران ما را ) تكذيب كردهاند .
توضيحات :
« قَبْلَهُمْ » : پيش از قوم قريش . « ذُوالأوْتَادِ » : داراي ميخها . مراد از اوتاد ، بناهاي بلند و كوه مانندي است كه همچون ميخ بر دل زمين نشسته است ( نگا : نباء / 7 ) . نمونه اين گونه بناها اهرام ثلاثه مصر است . لذا ذوالاوتاد توصيف ويژه فراعنه است ( نگا : فجر / 10 ) .
آيه 13
متن آيه :
وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الأَيْكَةِ أُوْلَئِكَ الْأَحْزَابُ
ترجمه :
و قوم ثمود و لوط و صاحبان باغهاي فراوان سر در هم كشيده ( به تكذيب پيغمبران پرداختهاند و كيفر خويش را ديدهاند ) . اينان همان گروهها و دستههايند . ( گروهها و دستههاي ششگانهاي كه نمونهاي از مردمان كفرپيشه و ستمگر تاريخند و بر پيغمبران شوريدهاند و به عذاب الهي گرفتار آمدهاند ) .
توضيحات :
« أَصْحَابُ الأيْكَةِ » : صاحبان باغهاي فراوان و پردرخت . مراد قوم شعيب است ( نگا : حجر / 78 ) . « الأحْزَابُ » : اشاره به همان احزابي است كه در دو آيه قبل آمده و مشركان مكّه را گروه اندكي از آنان شمرد .
آيه 14
متن آيه :
إِن كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ
ترجمه :
هر يك از اين گروهها ، پيغمبران را تكذيب كرده و عذاب من گريبانگيرشان گشته است .
توضيحات :
« إِن كُلٌّ . . . » : ( إِنْ ) حرف نفي و به معني ( مَا ) است . « فَحَقَّ عِقَابِ » : ( نگا : حجّ / 18 ) .
آيه 15
متن آيه :
وَمَا يَنظُرُ هَؤُلَاء إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ
ترجمه :
اينان ( نيز با اين اعمال و افعال كه دارند ) انتظاري جز اين نميكشند كه يك صداي آسماني فرا رسد ، صدائي كه نيازي به تكرار ندارد ( و در آن بازگشتي نيست ) .
توضيحات :
« صَيْحَةً » : ( نگا : هود / 67 و 94 ، حجر / 73 و 83 ، مؤمنون / 41 ، يس / 29 و 49 و 53 ) . « فَوَاقٍ » : تكرار . رجوع و بازگشت . مهلت . « مَا لَهَا مِن فَوَاقٍ » : نيازي به تكرار ندارد . هيچ گونه رهائي و بارگشتي از آن نيست . يعني اين صيحه يكباره همهجا و همگان را فرا ميگيرد و درها به روي انسانها بسته ميشود . نه رهائي از آن ممكن است و نه پشيماني سودي دارد و نه فريادها به جائي ميرسد .
آيه 16
متن آيه :
وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ
ترجمه :
( كافران مسخرهكنان ) ميگويند : پروردگارا ! سهم ( عذاب ) ما را پيش از روز رستاخيز و حساب و كتاب ( قيامت ) به ما برسان .
توضيحات :
« عَجِّلْ » : پيش بينداز . زودتر برسان ( نگا : كهف / 58 ، يونس / 11 ) . « قِطَّنَا » : بهره و نصيب ما را . سهميّه و قسمت ما را . نامه نوشته ما را با توجّه به اين كه معني « قِطَّ » صحيفه مكتوبه ، يعني كاغذي كه چيزي بر آن نگارند ، مفهوم آيه چنين ميشود : پروردگارا نامه اعمال ما را پيش از روز جزا به دست ما برسان ، تا آن را بخوانيم و ببينيم كه ما چه كارهايم ( نگا : تفسير نمونه ، المختصر في تفسير القرآن ، روحالمعاني ) .
آيه 17
متن آيه :
اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ
ترجمه :
در برابر چيزهائي كه ميگويند شكيبا باش ، و به خاطر بياور ( پيغمبران شكيبا ، از جمله ) بنده ما داود قدرتمند و توانا را . واقعاً او ( در همه كار و همه حال به سوي خدا باز ميگشت و ) بسي توبهكار بود .
توضيحات :
« الأيْدِ » : قدرت و قوّت . « ذَالأَيْدِ » : داراي سلطه و قدرت . مراد قدرت جسماني ، و توانائي انجام طاعت و عبادت ، و سلطه كامل در سياستمداري و مملكتداري است . « أَوَّابٌ » : كسي كه بسيار به خدا پناه ببرد و برگردد . كسي كه از آنچه خدا از آن خوشش نميآيد دست بكشد و به سوي آنچه خدا از آن خوشش ميآيد برگردد ( نگا : اسراء / 25 ) .
آيه 18
متن آيه :
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ
ترجمه :
ما كوهها را با او همآوا كرديم . ( كوهها همصدا با او ) شامگاهان و بامدادان به تسبيح و تقديس ( آفريدگار جهان ) ميپرداختند .
توضيحات :
« سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ » : كوهها را با او همآوا و همصدا كرديم ( نگا : سبأ / 10 ) . كوهها را فرمانبردارش ساختيم و از منافع آنها برخوردارش كرديم . « الإِشْرَاقِ » : برآمدن خورشيد . تابيدن خورشيد به هنگام چاشتگاه . « الْعَشِيِّ » : شب هنگام . شبانگاهان ( نگا : آلعمران / 41 ، انعام / 52 ، كهف / 28 ) .
آيه 19
متن آيه :
وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ
ترجمه :
و پرندگان را نيز ( با او در تسبيح و تقديس ) همآوا كرديم و در پيش او گرد آورديم . جملگي آنها فرمانبردار داود بودند ( و به دستور او عمل ميكردند ) .
توضيحات :
« مَحْشُورَةً » : گرد آمده و جمعآوري شده . « كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ » : همگي فرمانبردار داود بودند و به سوي او برميگشتند . جملگي فرمانبردار خدا و خاضع در برابر مشيّت الله بودند و هستند ( نگا : انبياء / 79 ) .
آيه 20
متن آيه :
وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ
ترجمه :
و حكومت او را ( با در اختيار قرار دادن وسائل مادي و معنوي ) استحكام بخشيديم ، و بدو فرزانگي و شناخت ( امور ) داديم ، و قدرت داوري قاطعانه و عادلانهاش ارزاني داشتيم .
توضيحات :
« شَدَدْنَا » : تقويت كرديم و استحكام بخشيديم . پا برجاي و استوار نموديم . « مُلْكَهُ » : شاهي و حكومت او را . مملكت و كشور او را . « الْحِكْمَةَ » : شناخت اسرار اشياء و اصابت در گفتار و كردار ( نگا : آلعمران / 48 ) . « فَصْلَ الْخِطَابِ » : سخن فيصله دهنده . گفتار نيرومندي كه نمايانگر قضاوت عادلانه و بيانگر داوري قاطعانه باشد . مصدر و به معني اسم فاعل ، يعني فاصل است و اضافه مصدر به مفعول خود يا اضافه صفت به موصوف خود ميباشد . يعني الْخِطَابَ الْفَاصِلَ . همان گونه كه جَوَامِعُ الْكَلِمِ ، به معني أَلْكَلام الْجَامِعُ است .
آيه 21
متن آيه :
وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ
ترجمه :
( اي محمّد ! ) آيا داستان شاكياني به تو رسيده است كه وقتي ( از اوقات ) از ديوار عبادتگاه ( نه از درگاه خانه ، به سوي داود ) بالا رفتند ؟
توضيحات :
« الْخَصْمِ » : دشمن . مفرد و مثنّي و جمع و مذكّر و مؤنّث در آن مساوي است و در اينجا مراد طرفين دعاوي است . « تَسَوَّرُواْ » : از ديوار بلند بالا رفتند . از دژ بالا پريدند . از ماده ( سُور ) به معني ديوار بلند اطراف خانه يا شهر است . نحوه صعود و علّت اصلي آن بر ما مجهول است . آنچه روشن است ، ورود از طريق غيرعادي به كاخ شاهي و يا معبد است . « الِْمحْرَابَ » : عبادتگاه . در اينجا مراد محلّ مخصوص ، و يا پرستشگاه است .
آيه 22
متن آيه :
إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ
ترجمه :
ناگهان بر داود وارد شدند ( و ناگهاني در برابرش ظاهر گشتند ) و او از ايشان ترسيد ( و گمان برد كه قصد كشتن وي را دارند . بدو ) گفتند : مترس ! ما دو نفر شاكي هستيم و يكي از ما بر ديگري ستم كرده است . تو در ميان ما به حق و عدل داوري كن و ستم روا مدار ، و ما را به راستاي راه رهنمود فرما .
توضيحات :
« فَزِعَ » : ترسيد . وحشت كرد . « لا تُشْطِطْ » : از حق دور مشو . دور از حقيقت مگو . در داوري ستم مكن . إشطاط و شَطَط ، هر دو به معني انحراف و تجاوز از حدّ معيّن و اصل حقيقت است ( نگا : كهف / 14 ) . « سَوَآءِ الصِّرَاطِ » : ( نگا : بقره / 108 ، مائده / 12 و 60 و 77 ) .
آيه 23
متن آيه :
إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ
ترجمه :
( يكي از دو نفر گفت : ) اين برادر من است و او نود و نه ميش دارد ، و من تنها يك ميش دارم ، و ( وي به من ) ميگويد : آن را به من واگذار ( چرا كه اين يكي هم از من باشد بهتر است ، و هيچي از يكي خوبتر است ! ) و او بر من در سخن چيره شده است ( چون از لحاظ فصاحت و بلاغت از من گوياتر و رساتر است و مرا مغلوب و منكوب قدرت منطق خود كرده است ، و نيز با اصرار زيادي كه در اين باره ميورزد خسته و درماندهام نموده است ) .
توضيحات :
« نَعْجَةً » : گوسفند . ميش . « أَكْفِلْنِيهَا » : سرپرستي آن را به من واگذار . آن را بهره من گردان . مراد به تملّك او درآوردن آن گوسفند و دادن آن بدو است و از ماده ( كفل ) به معني سرپرستي ، يا نصيب ( نگا : نساء / 85 ، حديد / 28 ) . « عَزَّنِي » : مرا مغلوب كرده است و بر من چيره شده است .
آيه 24
متن آيه :
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيراً مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعاً وَأَنَابَ
ترجمه :
( داود ) گفت : مسلّماً او با درخواست يگانه ميش تو براي افزودن آن به ميشهاي خود ، به تو ستم روا ميدارد . اصلاً بسياري از آميزگاران و كساني كه با يكديگر سر و كار دارند ، نسبت به همديگر ستم روا ميدارند ، مگر آنان كه واقعاً مؤمنند و كارهاي شايسته ميكنند ، ولي چنين كساني هم بسيار كم و اندك هستند . داود گمان برد كه ما او را آزمودهايم ( و اندازه هراس او از ديگران ، و نيز نحوه قضاوت وي را به محكّ آزمايش زدهايم ) . پس از پروردگار خويش آمرزش خواست و به سجده افتاد و توبه كرد .
توضيحات :
« الْخُلَطَآءِ » : جمع خَليط . آميزشكاران . آميزگاران . شركاء . مراد آشنايان و شريكاني است كه با هم سر و كار دارند و اغلب اموال يا احشام خود را با هم ميآميزند . « قَلِيلٌ مَّا هُمْ » : آنان بسيار اندكند . ( هُمْ ) مبتداي مؤخّر و ( قَلِيلٌ ) خبر مقدّم ، و ( مَا ) زائد و براي مبالغه در كمي و تأكيد قلّت آمده است و معني همچون ( جِدّاً ) دارد . « فَتَنَّاهُ » : او را امتحان كردهايم . امتحان در اين كه آيا با وجود آن كه خدا را در كنار خود ميبيند از بندگان ميترسد يا خير ، و نيز سنجش كار قضاوت او . « إِسْتَغْفَرَ » : طلب آمرزش كرد . مراد طلب آمرزش مطلق است . يعني درخواست بخشش بدون در ميان بودن خطا و گناه . چنين استغفاري برميگردد به مبدأ : « حَسَنَاتُ الأبْرَارِ ، سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ » : ( نگا : غافر / 55 ، محمّد / 19 ، فتح / 2 ، نصر / 3 ) . « خَرَّ » : فرو افتاد ( نگا : اعراف / 143 ، نحل / 26 ، حجّ / 31 ، سبأ / 14 ) . « رَاكِعاً » : كرنش كنان . سجدهكنان . خاشعانه ( نگا : بقره / 43 ، آلعمران / 43 ، مائده / 55 ) . تعبير « رَاكِعاً » : يا به خاطر آن است كه ركوع مقدّمه سجده بوده و يا اين كه به معني خود سجده است ، چرا كه ركوع و سجود هر دو به معني انحناء و خميدن است ، و گاهي هم به معني مطلق خشوع و خضوع ميباشد . « أَنَابَ » : از كرده خويش پشيمان شد و برگشت . توبه كرد . كرده داود ، شتاب در صدور حكم قضاء بر اثر وضوح موضوع ، و يا گمان بردن كشتن خود توسّط طرفين دعاوي ، و خوف بيجا از بندگان با وجود حضور يزدان بود .
آيه 25
متن آيه :
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ
ترجمه :
به هر حال ، ما اين ( تَركِ أولي وَ سيّئهي مقَرَّبين ) را بر او بخشيديم ( و وي را مشمول لطف و محبّت خود قرار داديم ) و او در پيشگاه ما داراي مقام والا و برگشتگاه زيبا است ( كه بهشت برين و نعمتهاي فردوس اعلي است ) .
توضيحات :
« ذلِكَ » : آن لغزش كه در طرز قضاوت رخ داد و يا گمان قتل . آن گناه مراد گناهي همچون گناه مذكور در ( غافر / 55 و محمّد / 19 ) است . « زُلْفي » : ( نگا : سبأ / 37 ) . « حُسْنَ مَئَابٍ » : ( نگا : آلعمران / 14 ، رعد / 29 ) . آنچه از آيات 21 تا 25 استفاده ميشود بيش از اين نيست كه افرادي به عنوان دادخواهي از عبادتگاه داود بالا رفتند و نزد او حاضر شدند . او نخست وحشت كرد . سپس به شكايت شاكي گوش فرا داد كه يكي از آنان 99 گوسفند و ديگري فقط يك گوسفند داشت . صاحب 99 گوسفند از صاحب يك گوسفند خواسته است كه اين يكي را هم بدو بدهد . داود پيش از آن كه از طرف مقابل توضيحي بخواهد حق را به شاكي داد . او به زودي متوجّه لغزش خود شد و از عجله و دستپاچگي خويش توبه كرد و خدا توبه او را پذيرفت . بدون اين كه حق كسي ضايع شده باشد . امّا برخي از مفسّران محترم با توجّه به اسرائيليّات موجود در كتابهاي محرَّف يهوديان و مسيحيان ، داستانهاي گوناگوني را در تفاسير خود ذكر نمودهاند كه مفسّران بيشماري در كتابهاي خود آن افسانهها و روايات را نقد نمودهاند و بر آنها قلم بطلان كشيدهاند ( نگا : تفسير كبير ، روحالمعاني ، التفسير الني للقرآن ، أضواء البيان ، تفسير ابنكثير ، تفسير قاسمي ، نمونه ، في ظلال القرآن ، الواضح ، ) براي نمونه چند جملهاي را عيناً از تفسير أضواء البيان ذكر مينمايم : إِعْلَمْ أَنَّ مَا يَذْكُرُهُ كَثيرٌ مِنَ المُفَسِّرِينَ فِي تَفْسيرِ هذِهِ الآيَةِ الْكَريمَةِ ( ص / 24 ) مِمَّا لا يَلِيقُ بِمَنصَبِ دَاوُدَ - عَلَيْهِ وَ عَلي نَبِيِّنَا الصَّلاةُ والسَّلامُ - كُلُّهُ رَاجِعٌ إِليَ الإِسْرَائِيليَّات ، فَلاثِقَةَ بِهِ ، وَ لا مُعَوَّلَ عَلَيْهِ ، وَ مَا جَاءَ مِنْهُ مَرْفُوعاً إِليَ النَّبِيِّ - ( - لا يَصِحُّ مِنْهُ شَيْءٌ .
آيه 26
متن آيه :
يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ
ترجمه :
اي داود ! ما تو را در زمين نماينده ( خود ) ساختهايم ( و بر جاي پيغمبران پيشين نشاندهايم ) پس در ميان مردم به حق داوري كن و از هواي نفس پيروي مكن كه تو را از راه خدا منحرف ميسازد . بيگمان كساني كه از راه خدا منحرف ميگردند عذاب سختي به خاطر فراموش كردن روز حساب و كتاب ( قيامت ) دارند .
توضيحات :
« خَليفَةً » : مراد نماينده خدا است ( نگا : بقره / 30 ) ، يا جانشين پيغمبران و جايگزين مردمان پيشين است ( نگا : اعراف / 74 ) . « بِمَا » : حرف ( ب ) سببيّه ، و واژه ( مَا ) مصدريّه است .
آيه 27
متن آيه :
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلاً ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ
ترجمه :
ما آسمانها و زمين و چيزهائي را كه در بين آن دو تا است بيهوده نيافريدهايم . اين ، گمان كافران است ( و انگاره انديشه بيمار ايشان ) . واي بر كافران ! به آتش دوزخ دچار ميآيند .
توضيحات :
« وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَآءَ وَ . . . » : ( نگا : آلعمران / 191 ، انبياء / 16 ) . « وَيْلٌ . . . » : ( نگا : ابراهيم / 2 ، مريم / 37 ) .
آيه 28
متن آيه :
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ
ترجمه :
آيا ( با حكمت و عدالت ما سازگار است ) كساني را كه ايمان ميآورند و كارهاي شايسته انجام ميدهند ، همچون تباهكاران ( و فساد پيشگان در زمين ) بشمار آوريم ؟ و يا اين كه پرهيزگاران با بزهكاران برابر داريم ؟
توضيحات :
« الْفُجَّارِ » : جمع فاجِر ، كساني كه از حدود و ثغور قوانين شرعي تجاوز ميكنند و آشكارا به فسق و فجور ميپردازند . « أَمْ » : اين واژه متضمّن معني دو حرف است : ( بَلْ ) كه براي انتقال از سخني به سخن ديگر ، و ( أ ) همزه استفهام انكاري است . يعني مگر ممكن است اَشرار و بدان ، با اخيار و خوبان يكسان بشمار آيند ؟ هرگز .
آيه 29
متن آيه :
كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ
ترجمه :
( اي محمّد ! اين قرآن ) كتاب پرخير و بركتي است و آن را براي تو فرو فرستادهايم تا درباره آيههايش بينديشند ، و خردمندان پند گيرند .
توضيحات :
« كِتَابٌ » : مراد قرآن است . خبر مبتداي محذوف ( هُوَ ) يا ( هذا ) است . « مُبَارَكٌ » : صفت كتاب ، يا خبر دوم بشمار است .
آيه 30
متن آيه :
وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
ترجمه :
ما سليمان را به داود عطاء كرديم . او بنده بسيار خوبي بود ، چرا كه او توبهكار بود .
توضيحات :
« أَوَّابٌ » : ( نگا : اسراء / 25 ، ص / 17 ) . كسي كه از غفلتها و لغزشها بسي دوري ميگزيند ، و با توبه و انابه فراوان پيوسته به درگاه يزدان برميگردد .
آيه 31
متن آيه :
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ
ترجمه :
( خاطر نشان ساز ) زماني را كه شامگاهان اسبهاي نژاده تندرو و زيباي تيزرو ، بدو نموده و عرضه شد .
توضيحات :
« عُرِضَ عَلَيْهِ . . . » : مراد سان ديدن اسبها و رژه رفتن سپاه است كه بيانگر ارتشي نيرومند و بازگو كننده قدرت مادي حكومت سليمان براي اجرا قوانين يزدان در ميان مردمان است . « الْعَشِيِّ » : شامگاهان . مراد بعدازظهر تا غروب آفتاب است . « الصَّافِنَاتُ » : جمع صافِن ، اسباني كه بر روي دو پا و يك دست ايستاده ، و يك دست را كمي بلند كرده و تنها نوك سم آن را بر زمين ميگذارند . اسبهائي كه روي دو پا بلند ميگردند و ميايستند . هر يك از اين صفات نشانه اسبهاي اصيل و چابك است « الْجِيَادُ » : جمع جَواد ، اسبهاي تيزرو و تندرو . يا جمع ( جَيِّد ) اسبان خوب و زيبا .
آيه 32
متن آيه :
فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ
ترجمه :
سليمان گفت : من اين اسبان را سخت دوست ميدارم ، چون ساز و برگ من براي عبادت پروردگارم ميباشند ( كه جهاد است . او همچنان به آنها نگاه ميكرد ) تا از ديدگانش در پرده ( گرد و غبار ) پنهان شدند .
توضيحات :
« حُبَّ » : مفعول به يا مفعول مطلق است . « الْخَيْر » : اموال و دارائي فراوان ( نگا : بقره / 180 ، عاديات / 8 ) . در اينجا مراد اسبهاي رهوار است كه انگار نفْسِ خير ميباشند . « عَن ذِكْرِ رَبّي » : محبّتي كه ناشي از ياد پروردگارم است . به خاطر ذكر و پرستش پروردگارم . چرا كه اسبها ساز و برگ جهاد بودند . « تَوارَتْ » : پنهان و نهان شدند ( نگا : نحل / 59 ) . « الْحِجَاب » : پرده . سِتر . مراد گرد و غبار حاصل از دويدن اسبها و فاصله پيدا كردن آنها است .
آيه 33
متن آيه :
رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ
ترجمه :
( اسبها آن قدر جالب بودند كه سليمان به چاكران دستور داد ) آنها را به سوي من بازگردانيد . ( او شخصاً سواران را مورد تفقّد ، و اسبان را مورد نوازش قرار داد ) و بر ساقها و گردنهاي اسبها دست كشيد .
توضيحات :
« رُدُّوهَا » : اسبها را برگردانيد . « طَفِقَ مَسْحاً » : شروع به دست كشيدن و مالش دادن كرد . « السُّوقِ » : جمع ساق . ساقهاي پا . « الأعْنَاقِ » : جمع عُنُق ، گردنها .
آيه 34
متن آيه :
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنَابَ
ترجمه :
ما سليمان را دچار بيماري ساختيم و وي را همچون كالبدي ( بيجان ) بر تخت سلطنت انداختيم ( تا به ابّهت خود ننازد و به نيروي خويش تكيه نكند و بداند كه عظمت و قدرت انسان با كمترين ناخوشي و كوچكترين بيماري متزلزل و چه بسا نابود ميگردد ) . سليمان آن گاه ( كه بلاي خدا را ديد ، توبه و استغفار سر داد و به درگاه الله ) بازگشت .
توضيحات :
« فَتَنَّا » : مبتلا و گرفتار ساختيم . دچار بيماري نموديم . « أَلْقَيْنَا » : در اينجا ضمير ( ه ) محذوف است و در اصل چنين است : أَلْقَيْنَاهُ . « جَسَداً » : پيكر . تن . حال مفعول محذوف است و براي تشبيه آمده است . يعني همچون جسم بيروح . « أَنَابَ » : توبه و انابه سر داد . استغفار نمود . عبدالكريم خطيب در تفسير « التفسير القرآني للقرآن » با استفاده از تقريرات استاد محمّد شاهين حمزه ، سخني بدين مفهوم دارد كه : چه بسا روح سليمان در حال بيداري از پيكر او جدا شده و دورادور ناظر لاشه بيروان خود بوده است . اين عمل را امروزه « أَلطَّرْحُ الرُّوحِيُّ » : يعني تجريد روح يا فرافكني روح مينامند ( نگا : جزء 24 ، صفحه 1086 ) .
آيه 35
متن آيه :
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكاً لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ
ترجمه :
سليمان گفت : پروردگارا ! مرا ببخشاي و حكومتي به من عطاء فرماي كه بعد از من كسي را نسزد ( كه چنين سلطنت و عظمتي داشته باشد ) . بيگمان تو بسيار بخشايشگري .
توضيحات :
« مُلْكاً » : حكومت . سلطنت . « لا يَنبَغِي » : نسزد . سزاوار و درخور نباشد .
آيه 36
متن آيه :
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاء حَيْثُ أَصَابَ
ترجمه :
پس ما ( دعاي سليمان را برآورده كرديم و ) باد را به زير فرمان او درآورديم . باد برابر فرمانش به هر كجا كه ميخواست ، آرام حركت ميكرد .
توضيحات :
« رُخَآءً » : نرم و آرام . حال ضمير مستتر در ( تَجْرِي ) است . « أَصَابَ » : قصد كرد . اراده كرد .
آيه 37
متن آيه :
وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ
ترجمه :
و به زير فرمان او درآورديم همه بنّاها و غوّاصان ديو را .
توضيحات :
« الشَّيَاطِينَ » : ديوها ( نگا : انبياء / 82 ) . عطف بر « الرِّيحَ » است . « كُلَّ » : بدل از ( الشَّيَاطِينَ ) است . « بَنَّآءٍ » : معمار . استاد . « غَوَّاصٍ » : ملوان . كسي كه به دريا فرو رود .
آيه 38
متن آيه :
وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ
ترجمه :
و گروه ديگري از ديوها را در غل و زنجير به زير فرمان او كشيديم ( تا از فساد و اذيّت و آزارشان به مردم جلوگيري نمايد ) .
توضيحات :
« ءَاخَرِينَ » : ديگران . عطف بر ( كُلَّ ) است . « مُقَرَّنِينَ » : بسته شده به همديگر ( نگا : ابراهيم / 49 ، فرقان / 13 ) . « الأصْفَادِ » : جمع صَفَد ، غُل و زنجير ( نگا : ابراهيم / 49 ) .
آيه 39
متن آيه :
هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ
ترجمه :
( ما بدو وحي كرديم كه ) اين ( چيزهائي كه به تو دادهايم ) عطاء ما است ، پس ( به هر كس كه ميخواهي ) ببخش يا ( آن را از هر كس كه ميخواهي ) بازدار ، بدون هيچ گونه حساب و كتابي ( كه در برابر دادن يا ندادن ، از تو كشيده شود ) .
توضيحات :
« هذَا » : اين نعمتهاي الهي . « أُمْنُنْ » : عطاء كن . ببخش . « أَمْسِكْ » : بازدار . مبخش . « بِغَيْرِ حِسَابٍ » : بدون اين كه در بخشش يا عدم بخشش محاسبه و بازخواستي باشد . عطاياي الهي و دادههاي خدائي آن اندازه زياد است كه هر چه از آن ببخشي به حساب نميآيد .
آيه 40
متن آيه :
وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ
ترجمه :
قطعاً سليمان در پيشگاه ما ، مقامي ارجمند و سرانجامي نيكو دارد .
توضيحات :
« زُلْفي » : قُربت . مقام و منزلت . پايه و درجه ( نگا : سبأ / 37 ، ص / 25 ) . « حُسْنَ مَئَابٍ » : ( نگا : آلعمران / 14 ، رعد / 29 ، ص / 25 ) .
آيه 41
متن آيه :
وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ
ترجمه :
( اي محمّد ! ) خاطر نشان ساز ( سرگذشت ) بنده ما ايّوب را ، بدان گاه كه پروردگار خود را به فرياد خواند و گفت : اهريمن مرا دچار رنج و درد كرده است ( و سخت زار و نزار و بيمارم ) .
توضيحات :
« أَيُّوبَ » : عطف بيان است . « مَسَّنِيَ » : به من رسانده است . دچار و گرفتارم كرده است . « مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ . . . » : مراد بيمار شدن است . از جمله ادب پيغمبران اين است كه شرّ و بلا را به اهريمن نسبت ميدهند ( نگا : قصص / 15 ) و خير و خوشي را به خدا ( نگا : نمل / 40 ) . « نُصْبٍ » : رنج و مشقّت . با فتح نون و صاد هم به همين معني است . « عَذَابٍ » : درد و الم ( نگا : انبياء / 83 ) .
آيه 42
متن آيه :
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ
ترجمه :
( به فريادش رسيديم و او را ندا در داديم كه ) پاي خود را به زمين بكوب . ( هنگامي كه چنين كرد چشمه آبي برجوشيد . بدو پيام داديم : ) اين ، آبي است كه هم براي شستشوي ( تنت مفيد ) است و هم براي نوشيدن ( گوارا و سودمند ) است .
توضيحات :
« أُرْكُضْ » : بكوب . « أُرْكُضْ بِرِجْلِكَ » : پاي خود را به زمين بكوب . راه برو كه شفا يافتهاي ( نگا : تفسير قاسمي ) . « مُغْتَسَلٌ » : آبي كه در آن خود را بشويند . چه بسا مراد آب معدني داراي گوگرد باشد . « شَرَابٌ » : نوشيدني . « بَارِدٌ » : سرد . خنك .
آيه 43
متن آيه :
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ
ترجمه :
( بيماري و ناراحتي ايّوب را برطرف ساختيم و به جاي ) اولاد ( و اموالي كه از دست داده بود ) دو چندان بدو عطاء كرديم ، محض مرحمتمان ( در حق ايّوب ) و تذكاري ( از صبر و شكيبائي ) براي خردمندان ( تا همچون ايّوب شكيبا و اميدوار به لطف و فضل خدا باشند و در حوادث و مشكلات ، رشته صبر جميل را از دست ندهند ) .
توضيحات :
« وَهَبْنَا . . . ذِكْري . . . » : ( نگا : انبياء / 84 ) . « وَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ » : خانواده پراكنده ايّوب را دَورِ او گرد آورديم و بر تعدادشان افزوديم . يعني كانون خانوادگي وي را گرمتر از گذشته ساختيم و فرزندان بيشتري بدو مرحمت كرديم . يا اين كه : به جاي اولاد و اموالي كه از دست داده بود ، دو چندان بدو عطاء نموديم .
آيه 44
متن آيه :
وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
ترجمه :
( ايّوب سوگند خورده بود كه يكي از افراد خانوادهاش را تنبيه كند و چندين ضربه چوب بزند . ما براي رفع اين مشكل نيز بدو دستور داديم ) بستهاي ( از چوبهاي نازك ، يا رشته خرما ، و يا ساقههاي گندم و همانند آن ) را برگير و ( او را ) با آن بزن ، و سوگند خود را مشكن . ( و با كمترين اذيّت و آزاري قسم خويش را به مرحله اجرا درآور ) . ما ايّوب را شكيبا يافتيم . چه بنده خوبي بود ! او بسيار توبه و استغفار سر ميداد .
توضيحات :
« ضِغْثاً » : دستهاي از ساقههاي گندم و جو يا چوبهاي نازك . بستهاي از رشتههاي خرما يا گياهان . « لا تَحْنَثْ » : سوگند خود را مشكن . قسم خود را نقض نكن . « خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِب بِّهِ . . . » : قرآن مجيد علّت سوگند خوردن ايّوب ، و نام كسي را كه مرتكب جرم شده است ، و گناهش چه بوده است ، ذكر نفرموده است . در مورد اجرا حدود اسلامي به گونهاي كه در آيه است ، يا بايد آن را خاصّ شريعت ايّوب و مرحمتي در حق او دانست ، و يا اين كه چنين حكمي را در مورد فرسودگان و بيماران خطاكار قلمداد كرد ، و يا اين كه راجع به كساني انگاشت كه مرتكب جرمي نشدهاند ، وليكن سرپرست يا ولي ايشان سوگند خورده است كه آنان را كيفر دهد و چوب بزند و ظاهر قانون حدود را رعايت كند . وگرنه اجراء حدّ زنا و تهمت و سوگند و غيره با بستهاي از ساقهها و رشتهها و دستهاي از چوبهاي نازك ، يعني تعطيل حدود الهي ، و چنين كاري مجاز نيست ( نگا : تفسير قاسمي ) .
آيه 45
متن آيه :
وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُوْلِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ
ترجمه :
( اي پيغمبر ! ) از بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب سخن بگو ، آنان كه داراي قدرت و بينش ( كافي و قوي درباره امور زندگاني و رموز آئين يزداني ) بودند .
توضيحات :
« أُوْلِي الأيْدِي » : دارندگان قدرت و قوّت در طاعت و عبادت . دارندگان دستهاي تلاشگر در همه زمينههاي خوبي و نيكي . « الأبْصَارِ » : جمع بَصَر به معني بصيرت ؛ يعني بينش روشن و آگاهي قابل ملاحظه از قوانين و اسرار دين و شريعت ، و آشنايي با امور زندگي و شناخت راه و روش دنيوي .
آيه 46
متن آيه :
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ
ترجمه :
ما آنان را با صفت خاصّي ويژگي بخشيديم كه ياد ( هميشگي ايشان از ) سراي آخرت بود .
توضيحات :
« أَخْلَصْنَاهُمْ » : ايشان را برگزيديم . آنان را اختصاص داديم . بديشان ويژگي بخشيديم . « خَالِصَةٍ » : صفت اختصاصي . ويژگي خاصّ . « ذِكْري » : ياد كردن . در انديشه چيزي بودن . خبر مبتداي محذوف و يا بدل از ( خَالِصَةٍ ) است . « الدَّارِ » : سرا . به طور مطلق مراد سراي آخرت است . گوئي غير از آن ، سرائي وجود ندارد و دنيا جز گذرگاهي به سوي آن نيست .
آيه 47
متن آيه :
وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ
ترجمه :
ايشان در پيشگاه ما از زمره برگزيدگان بس نيك و نيكوكارند .
توضيحات :
« الْمُصْطَفَيْنَ » : جمع مُصْطَفي ، نخبگان . برگزيدگان . « الأخْيَارِ » : جمع خَيِّر ، خوبان و نيكان . محسنان و نيكوكاران .
آيه 48
متن آيه :
وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِّنْ الْأَخْيَارِ
ترجمه :
( اي پيغمبر ! ) از اسماعيل و اليسع و ذالكفل ياد كن . آنان جملگي از خوبان و نيكانند .
توضيحات :
« الْيَسَعَ » : نام يكي از انبياء بنياسرائيل است و بعضي معتقدند كه او همان يوشعبننون است . برخي هم او را همان إلياسين كه إلياس باشد ميدانند . « ذَالْكِفْلِ » : نام يكي از انبياء بنياسرائيل است كه سرپرستي مريم را به عهده گرفت و زكريّا نام دارد .
آيه 49
متن آيه :
هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ
ترجمه :
اين ( فرازهائي را كه از خصال و مقامات انبياء گذشته برشمرديم ، تنها ) يادي ( از ايشان ) است ، و مسلّماً پرهيزگاران داراي مرجع و مأواي آراسته و زيبائي هستند .
توضيحات :
« ذِكْرٌ » : خاطره . ياد . عظمت و آوازه . وسيله پند و مايه عبرت ديگران . با توجّه به معني اخير ، مفهوم آيه اين ميشود ، اين فرازها ، مايه پند و اندرز كساني است كه پندپذير و عبرتگير باشند و بدين وسيله بخواهند از زمره متّقيان گردند . « حُسْنَ مَئَابٍ » : ( نگا : آلعمران / 14 ، رعد / 29 ) .
آيه 50
متن آيه :
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ
ترجمه :
( منزل و مأوائي كه ) باغهاي جاويدان بهشت و محلّ ماندگاري هميشگي است و درها ( ي آنجا ) به روي ايشان باز است ( و پيوسته در انتظارشان است ) .
توضيحات :
« جَنَّاتِ عَدْنٍ » : ( نگا : توبه / 72 ، رعد / 23 ، نحل / 31 ) . جنّاتِ ، بدل يا عطف بيان ( مَئَابٍ ) است . « مُفَتَّحَةً لَّهُمُ الأبْوَابُ » : واژه ( مُفَتَّحَةً ) حال ، و كلمه ( الأبْوَابُ ) نائب فاعل است .
آيه 51
متن آيه :
مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ
ترجمه :
در آنجا ( راحت و آسوده بر تختها ) تكيه ميزنند و ميوههاي فراوان و نوشيدنيهاي زيادي را ميطلبند ( و خدمتكاران بهشتي فوراً خواستهايشان را برآورده ميكنند ) .
توضيحات :
« مُتَّكِئِينَ » : تكيه زنندگان . حال ضمير ( هُمْ ) است . « يَدْعُونَ » : ميطلبند . « كَثِيرَةٍ » : فراوان . مراد انواع ميوههاي فراوان و نوشيدنيهاي گوناگون است .
آيه 52
متن آيه :
وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ
ترجمه :
در كنار ايشان همسراني هستند كه ( با زيبائي و ملاحتي كه دارند چشم شوهران خود را تنها متوجّه خود ميكنند و از ديگران باز ميدارند ، و به سبب زيبائي شوهرانشان ) تنها به شوهرانشان چشم مي دوزند ، و جملگي همسنّ و سال ميباشند ( و در ميانشان پير وجود ندارد و گوئي همه در يك زمان متولّد گرديدهاند ) .
توضيحات :
« قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ » : ( نگا : صافّات / 48 ) . همسراني كه به خاطر جمال شوهران خود و عشق بدانان تنها بديشان چشم دوختهاند . همسراني كه با جمال و زيبائي خود چشم شوهرانشان را به خود جلب و ايشان را دلباخته خويش نمودهاند . « أَتْرَابٌ » : جمع تِرْب ، افراد همسن و سال ( نگا : واقعه / 37 ، نبأ / 33 ) . يعني همه همسران همسنّ و سال بوده گوئي جملگي در يك زمان آفريده شدهاند . همگي همسران و جملگي شوهران ، جوان و همسنّ و سالند ( نگا : تفسير نمونه ) .
آيه 53
متن آيه :
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ
ترجمه :
اين ، چيزهائي است كه براي روز حساب و كتاب ( قيامت ، به شما پرهيزگاران ) وعده داده ميشود ( و تخلّفناپذير است ) .
توضيحات :
« لِيَوْمِ الْحِسَابِ » : مراد براي زمان بعد از حساب و كتاب است ، چرا كه نعمتهاي مذكور در آيات 50 و 51 و 52 پس از وارسي و بررسي و دخول به بهشت در اختيار خداپرستان راستين قرار ميگيرد .
آيه 54
متن آيه :
إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ
ترجمه :
اين ( نعمتهاي فراوان ) عطاء و دادههاي ما است و هرگز نابودي و پايان ندارد .
توضيحات :
« نَفَادٍ » : فنا و نابودي . از ميان رفتن و پايان پذيرفتن .
آيه 55
متن آيه :
هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ
ترجمه :
اين ( نعمتها و بهرههاي پرهيزگاران بود كه ذكر گوشهاي از آن گذشت ) و امّا سركشان ( از خطّ فرمان يزدان ، و شورندگان بر انبياء و پيغمبران ) داراي بدترين مرجع و مأوايند .
توضيحات :
« هذَا » : خبر مبتداي محذوفي است و تقدير آن چنين است : أَلأمْرُ هذَا : يا مبتدا است و خبر آن محذوف است و تقدير چنين است : هذَا لِلْمُتَّقِينَ .
آيه 56
متن آيه :
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ
ترجمه :
و آن دوزخ است كه بدانجا در ميآيند و بدان ميسوزند ، و چه بد جايگاه و قرارگاهي است .
توضيحات :
« جَهَنَّمَ » : عطف بيان ، يا بدل از « شَرَّ » است . « بِئْسَ الْمِهَادُ » : ( نگا : بقره / 206 ، آلعمران / 12 و 197 ) .
آيه 57
متن آيه :
هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ
ترجمه :
اين آب داغ و خونابه ( اندام دوزخيان است كه نوشيدني ايشان ) است ، بايد كه از آن پيوسته بچشند و بخورند .
توضيحات :
« هذَا » : مبتدا است . « حَمِيمٌ » : آب داغ . خبر ( هذا ) است . « فَلْيَذُوقُوهُ » : حرف ( ف ) براي تكرار است . يعني چارهاي نيست پيوسته بايد از آن بچشند و بخورند . جمله معترضه است . « غَسَّاقٌ » : اسم خونابه روان از پيكر دوزخيان است ( نگا : نبأ / 25 ) . در اصل به معني گنداب و آب بدبو است .
آيه 58
متن آيه :
وَآخَرُ مِن شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ
ترجمه :
و جز اين ، انواع كيفرهاي ديگري از اين قبيل دارند .
توضيحات :
« ءَاخَرُ » : ديگري . مبتدا است . « مِن شَكْلِهِ » : همسان و همگون آن . صفت ( ءَاخَرُ ) است . « أَزْوَاجٌ » : اصناف و انواع . خبر ( ءَاخَرُ ) است .
آيه 59
متن آيه :
هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لَا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ
ترجمه :
( هنگامي كه رؤساي كفر و ضلال وارد دوزخ ميشوند و با چشم خود ميبينند كه پيروان ايشان را نيز به سمت دوزخ ميآورند ، خطاب به يكديگر ميگويند : بنگريد ) اين گروه انبوه ، بر اثر فشار و زور ( فرشتگان ) خود را به ميان شما مياندازند ( و جا را بر شما تنگ ميكنند ) - خوش نيامدند و خوشي نبينند - آنان با آتش دوزخ سوخته ميشوند .
توضيحات :
« هذَا فَوْجٌ . . . » : اين سخن ميتواند گفته فرشتگان عذاب ، خطاب به گروه ديگري از خودشان باشد . « مُقْتَحِمٌ » : كسي كه با فشار و زور و هول دادن ، وادار به دخول به جائي شود ( نگا : التفسير القرآني للقرآن ، و معالم التنزيل بغوي ) . كسي كه با زور خود را به جائي بيندازد . « لا مَرْحَباً بِهِمْ » : خوش نيامدند . خير و خوشي نبينند . گفته سردستگان كفر و ضلال ، خطاب به پيروان سرگشته است . مفعول مطلق است . « صَالُوا النَّارِ » : وارد شوندگان به آتش و سوختگان در آن . واژه ( صَالُو ) كه در اصل ( صَالُونَ ) است و نون آن در حالت اضافه افتاده است ، جمع ( صَالِي ) به معني وارد شونده به آتش و سوزنده بدان است ( نگا : صافّات / 163 ، مطفّفين / 16 ) . در رسمالخطّ قرآني الف زائدي در آخر دارد .
آيه 60
متن آيه :
قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَباً بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ
ترجمه :
( پيروان ، خطاب به سروران خود ) ميگويند : بلكه شما خوش نيامديد و خوشي نبينيد . چرا كه اين شما بوديد كه چنين جائي را بهره ما كرديد ، وه كه چه مقر و جايگاه بدي است !
توضيحات :
« لا مَرْحَباً بِكُمْ » : خوش نيامديد خير و خوشي نبينيد ! « قَدَّمْتُمُوهُ » : آن را پيشكشش كردهايد و عرضه داشتهايد . آن را عطاء نمودهايد . واو آن نتيجه اشباع ضمّهاي است كه بر اثر اتّصال ضمير منصوب پيدا گشته است ( نگا : گنجينه صرف ، صفحه 184 ) . ضمير ( هُ ) به كفر يا دوزخ و يا عذاب مفهوم برميگردد . « الْقَرَارُ » : مَقَرّ و جايگاه . منزل و مأوي ( نگا : ابراهيم / 29 ، مؤمنون / 13 و 50 ، نمل / 61 ) .
آيه 61
متن آيه :
قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ
ترجمه :
و ميگويند : پروردگارا ! هر كس چنين جايگاه و عذابي را نصيب ما نموده است ، عذاب او را در آتش دوزخ چندين برابر گردان .
توضيحات :
« عَذَاباً ضِعْفاً » : عذاب دو چندان . عذابي چند برابر ( نگا : اعراف / 38 ) .
آيه 62
متن آيه :
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالاً كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ
ترجمه :
( سرانجام ، دوزخيان به همديگر ) ميگويند : ما چرا كساني را نميبينيم كه ( در دنيا ) ايشان را از زمره بدان و بدكاران به حساب ميآورديم ؟
توضيحات :
« نَعُدُّهُمْ » : بشمارشان ميآورديم . محسوبشان ميداشتيم . « الأشْرَارِ » : جمع شَرّ ، اشخاص بد . افراد بيسود و بيفايده . مرادشان مردمان مؤمن به طور عام و فقراء مسلمين به طور خاصّ است ( نگا : شعراء / 111 ، هود / 27 ، مطفّفين / 29 - 36 ) . يا مراد همان اشرار و افراد سركش است . چرا كه كفّار به مؤمنان برچسب رياست طلب و آشوبگر زده و ميزنند ( نگا : اعراف / 110 ، شعراء / 35 ) .
آيه 63
متن آيه :
أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيّاً أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ
ترجمه :
آيا ما ( اشتباهاً در دنيا ) ايشان را حقير و ناچيز گرفته بوديم و بديشان گپ ميزديم ( و هم اينك در بهشت بسر ميبرند و از مقرّبان درگاه يزدانند ؟ ) و يا اين كه ( همان گونهاند كه ما گمان ميبرديم و الآن در دوزخند و در ميان اين دودها و شعلههاي آتش ) ، چشمان ( نزديك بين ما ) ايشان را نميتوانند ببينند ؟
توضيحات :
« أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيّاً » : آيا ما ايشان را به مسخره گرفتهايم و ناچيزشان دانستهايم ؟ فعل ( أَتَّخَذْنَاهُمْ ) در اصل ( أَإِتَّخَذْنَاهُمْ ) است و همزه وصل به خاطر همزه استفهام حذف شده است . واژه ( سِخْرِيّاً ) به معني مسخره و حقير ، براي مفرد و مثنّي و جمع يكسان به كار ميرود ، و با ضمّ سين هم به همين معني است ( نگا : مؤمنون / 110 ، زخرف / 32 ) . « زَاغَتْ » : انحراف پيدا كرده است . از حق منحرف شده است . از ماده زَيْغ به معني انحراف از حق و حقيقت است . نسبت آن به چشم نه به صاحبان چشم ، براي مبالغه در مطلب است . معني ديگر آيه اين است كه : آيا ما در دنيا اين مردمان محترم بهشتي و مقرّبان الهي را مسخره كرده باشيم ؟ و يا بدتر از اين ، آنان را آن اندازه حقير و ناچيز دانسته باشيم كه اصلاً به چشم نميآمدند ؟ !
آيه 64
متن آيه :
إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ
ترجمه :
اين ( گفتگوهائي را كه از زبان دوزخيان بيان داشتيم ) يك واقعيّت است ( و قطعاً در وقت خود به وقوع ميپيوندد ) و نزاع و سخنان خصمانه دوزخيان با يكديگر خواهد بود .
توضيحات :
« لَحَقٌّ » : مراد از حقيقت داشتن ، وقوع و تحقّق است . « تَخَاصُمُ » : ستيزه و پرخاش . خبر مبتداي محذوف و تقدير چنين است : هُوَ تَخَاصُمُ . و جمله ( تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ) بيان ( ذلِكَ ) است .
آيه 65
متن آيه :
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
ترجمه :
بگو : من تنها بيم دهنده ( مردمان از عذاب يزدان ) ميباشم و بس . و هيچ معبودي جز خداوند يگانه غالب ( بر هر چيز و هر كس ) وجود ندارد .
توضيحات :
« مُنذِرٌ » : بيم دهنده . « الْقَهَّارُ » : غالب بر هر كس ، و چيره بر هر چيز .
آيه 66
متن آيه :
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ
ترجمه :
پروردگار آسمانها و زمين و همه چيزهائي است كه در ميان آن دو است و بسيار با عزّت و آمرزگار است .
توضيحات :
« رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ . . . » : ( نگا : شعراء / 24 ) . « الْغَفَّارُ » : ( نگا : طه / 82 ، نوح / 10 ) .
آيه 67
متن آيه :
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ
ترجمه :
بگو : ( آنچه من شما را به وسيله ) آن ( بيم ميدهم كه قرآن بزرگوار است ) خبر سترگي است .
توضيحات :
« نَبَؤٌاْ » : خبر مهمّ و سرگذشت قابل توجّه ( نگا : انعام / 34 و 67 ، اعراف / 175 ) . در اينجا مراد قرآن است كه خبر بزرگي است درباره سرنوشت مؤمنان و كافران و سعادت و شقاوت دنيوي و اخروي ايشان .
آيه 68
متن آيه :
أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ
ترجمه :
شما ( بر اثر غفلت ) از آن رو گردانيد .
توضيحات :
« مُعْرِضُونَ » : ( نگا : بقره / 83 ، آلعمران / 23 ) .
آيه 69
متن آيه :
مَا كَانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ
ترجمه :
من از ملأ اعلي ( و فرشتگان عالم بالا ) هنگامي كه ( درباره آفرينش آدم ) گفتگو ميكردند ، خبر ندارم . ( تنها چيزي كه در اين زمينه ميدانم آن مقداري است كه از طريق وحي به من رسيده است و بس ) .
توضيحات :
« الْمَلإِ الأَعْلي » : در اينجا مراد فرشتگان و آناني است كه بديشان دستور داده شد كه براي آدم سجده برند ( نگا : بقره / 30 ) همان گونه كه آيه 71 همين سوره بيانگر آن است . « إِذْ » : زماني كه . بدان گاه كه . « يَخْتَصِمُونَ » : جدال و نزاع ميكردند . مراد از مجادله و منازعه ، بحث و گفتگو درباره آفرينش انسان است .
آيه 70
متن آيه :
إِن يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ
ترجمه :
به من هم وحي نميشود مگر بدان خاطر كه ( پيغمبر خدايم و ) بيم دهنده ( مردمان از عذاب يزدان و ) بيانگر ( اوامر و نواهي الهي ) ميباشم .
توضيحات :
« إِن يُوحي » : وحي نميشود . حرف ( إِنْ ) نافيه است . نائب فاعل ( يُوحي ) ضمير مستتر است . يعني : مَا يُوحي إِلَيَّ حالُ الْمَلإِ الأعْلي . يا اين كه : مَا يُوحي إِلَيَّ الَّذِي يُوحي مِنَ الأمُورِ الْغَيْبِيَّةِ . . . إِلاّ لأنِّي نَذِيرٌ مُبِينٌ مِنْ جِهَتِهِ تَعَالي . « إِلاّ أَنَّمَا أَنَا . . . » : مگر بدان خاطر كه من . معني حصر بدان ميماند كه به كسي گفته شود : لَمْ تُسْتَقْضَ يَا فُلانُ إِلاّ لِأَنَّكَ عالِمٌ عامِلٌ مُرْشِدٌ . اي فلاني ! از تو داوري خواسته نميشود مگر بدان خاطر كه تو دانا هستي و به دانش خود عمل ميكني و راهنماي ديگراني .
آيه 71
متن آيه :
إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَراً مِن طِينٍ
ترجمه :
وقتي ( اين گفتگو در ملأ اَعلي و عالَم بالا درگرفت ) كه پروردگارت به فرشتگان گفت : من انساني را از گِل ميآفرينم .
توضيحات :
« إِذْ قَالَ رَبُّكَ . . . » : بيان گفتگوئي است كه در ملأ اعلي و عالم بالا در گرفته است . « بَشَراً » : مراد آدم است . « طِينٍ » : گِل .
آيه 72
متن آيه :
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ
ترجمه :
هنگامي كه آن را سر و سامان دادم و آراسته و پيراسته كردم ، و از جان متعلّق به خود در او دميدم ، در برابرش سجده ( بزرگداشت و درود ) ببريد .
توضيحات :
« فَإِذَا سَوَّيْتُهُ . . . » : ( نگا : حجر / 29 ) .
آيه 73
متن آيه :
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ
ترجمه :
پس همه فرشتگان جملگي سجده بردند .
توضيحات :
« فَسَجَدَ الْمَلآئِكَةُ . . . » : ( نگا : حجر / 30 ) .
آيه 74
متن آيه :
إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ
ترجمه :
جز ابليس كه تكبّر ورزيد ، و از كافران گرديد .
توضيحات :
« إِلاّ إِبْلِيسَ . . . » : ( نگا : بقره / 34 ) .
آيه 75
متن آيه :
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ
ترجمه :
فرمود : اي ابليس ! چه چيز تو را بازداشت از اين كه سجده ببري براي چيزي كه من آن را مستقيماً با قدرت خود آفريدهام ؟ آيا تكبّر ورزيدهاي يا اصلاً از متكبّران بودهاي ؟
توضيحات :
« خَلَقْتُ بِيَدَيَّ » : مستقيماً و بدون واسطه چيز ديگري ، از قبيل پدر و مادر ، آن را با قدرت خود آفريدهام . ( يَد ) كنايه از قدرت است . « أَسْتَكْبَرْتَ » : مراد اين است كه هم اينك خود را به بزرگي ميزني و تكبّر ميورزي . « أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ » : يا اين كه همواره از متكبّران و خود بزرگ بينان بودهاي . « الْعَالِينَ » : ( نگا : يونس / 83 ، دخان / 31 ، مؤمنون / 46 ) .
آيه 76
متن آيه :
قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ
ترجمه :
گفت : من بهتر از او هستم . تو مرا از آتش آفريدهاي و وي را از گِل .
توضيحات :
« قَالَ أَنَا خَيْرٌ . . . » : ( نگا : اعراف / 12 ) .
آيه 77
متن آيه :
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ
ترجمه :
گفت : از ميان آن ( جماعتِ ملأ اعلي و فرشتگان عالَم بالا ) بيرون شو ، چرا كه تو مطرود ( از رحمت ما ) و رانده شده ( از ميان فرشتگان ) هستي .
توضيحات :
« مِنْهَا » : از جنت . از آسمان . از جماعت فرشتگان . « رَجِيمٌ » : مطرود از درگاه رحمت و كرامت خدا . رانده شده از ميان صفوف فرشتگان ( نگا : آلعمران / 36 ، حجر / 17 و 34 ، نحل / 98 ) .
آيه 78
متن آيه :
وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ
ترجمه :
قطعاً نفرين من تا روز جزا بر تو خواهد بود .
توضيحات :
« يَوْمِ الدِِّينِ » : ( نگا : فاتحه / 4 ، حجر / 35 ، شعراء / 82 ، صافّات / 20 ) . « إِلي يَوْمِ الدِّينِ » : هميشه تا روز قيامت .
آيه 79
متن آيه :
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ
ترجمه :
گفت : پروردگارا ! ( حال كه چنين است ) پس تا روزي مرا مهلت بده و مميران كه مردمان دوباره زنده ميگردند ( و رستاخيز شروع ميشود ) .
توضيحات :
« فَأَنظِرْنِي . . . » : ( نگا : اعراف / 14 ، حجر / 36 ) .
آيه 80
متن آيه :
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ
ترجمه :
فرمود : تو از مهلت دادهشدگاني ( و تا پايان جهان زنده ميماني ) .
توضيحات :
« الْمُنظَرِينَ » : ( نگا : اعراف / 15 ، حجر / 8 و 37 ) .
آيه 81
متن آيه :
إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ
ترجمه :
تا روز زمان معيّن ( كه پايان عمر جهان و سرآغاز قيامت است ) .
توضيحات :
« الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ » : ( نگا : حجر / 38 ) . يَوْمِ الدِّينِ ، يَوْمِ يُبْعَثُونَ ، و يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ، همه به يك معني است .
آيه 82
متن آيه :
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
ترجمه :
گفت : به عزّت و عظمتت سوگند كه ( در پرتو عمر جاويدان و تلاش بيامان ) همه آنان را گمراه خواهم كرد .
توضيحات :
« لأُغْوِيَنَّهُمْ . . . » : ( نگا : حجر / 39 ) .
آيه 83
متن آيه :
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ
ترجمه :
مگر بندگان مخلص تو از ايشان را ( كه بر آنان سلطه و قدرتي نداشته و وسوسهام در ايشان نميگيرد ) .
توضيحات :
« الْمُخْلَصِينَ » : ( نگا : يوسف / 24 ، حجر / 40 ، صافّات / 74 ) .
آيه 84
متن آيه :
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ
ترجمه :
فرمود : به حق سوگند ، و حق ميگويم ( و جز حق نميگويم ) .
توضيحات :
« الْحَقُّ » : مبتدا و خبر آن محذوف است ، يعني أَلْحَقُّ قَسَمي . « الْحَقَّ » : مفعول به مقدّم ( أَقُولُ ) است . جمله ( الْحَقَّ أَقُولُ ) معترضه است ميان ماقبل و مابعد خود .
آيه 85
متن آيه :
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ
ترجمه :
هر آينه دوزخ را هم از تو و هم از كساني كه از تو پيروي كنند پر و لبريز ميسازم .
توضيحات :
« تَبِعَكَ » : از تو پيروي كرد . به دنبال تو راه افتاد . « أَجْمَعِينَ » : تأكيد ضمير ( كَ ) و ( هُمْ ) است .
آيه 86
متن آيه :
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ
ترجمه :
( اي پيغمبر ! ) بگو : من از شما در مقابل تبليغ قرآن و رساندن دين خدا هيچ پاداشي نميطلبم ، و از زمره مدّعيان ( دروغين نبوّت هم ) نيستم ( و آنچه ميگويم ساختگي نبوده و از پيش خود به هم نميبافم ) .
توضيحات :
« عَلَيْهِ » : در مقابل تبليغ آنچه بدان مأمورم كه قرآن است ( نگا : ص / 87 ) . « الْمُتَكَلِّفِينَ » : مدّعيان دروغين . كساني كه به طريق ساختگي و به ناروا چيزي را به خود نسبت ميدهند و وانمود ميكنند . دغلبازان .
آيه 87
متن آيه :
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ
ترجمه :
اين قرآن ، چيزي جز پند و اندرز جهانيان ( و مايه بيداري جملگي ايشان ) نميباشد .
توضيحات :
« إِنْ هُوَ . . . » : ( نگا : يوسف / 104 ، يس / 69 ، قلم / 52 ) .
آيه 88
متن آيه :
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ
ترجمه :
و خبر آن را بعد از مدّت زماني خواهيد دانست ( و به زودي صدق وعد و وعيد و راستي اخبار و گفتار قرآن را هم در اين جهان و هم در آن جهان خواهيد ديد ) .
توضيحات :
« وَلَتَعْلَمُنَّ . . . » : مراد اين است راستي و درستي مطالب قرآن ، هم در اين جهان و هم در آن جهان براي مردمان آشكار خواهد گشت ( نگا : فصّلت / 53 ، نمل / 93 ) .
[دوشنبه 1395-03-03] [ 07:00:00 ب.ظ ]
|