وفات حضرت زینب(س)
ببین زمانه چه آورده است بر سر من
نشسته گرد اسارت به روی پیکر من
نپرس موی سفیدم نشانه ی چه غمی ست
نپرس از دل خون و نگاه مضطر من
حسین و اکبر و عباس و قاسم و… شده بود
تمام دشت پر از لاله های پر پر من
ورق ورق شده بودی ، نرفته از یادم
چگونه جمع نمودم تو را برادر من
تمام جان و دلم سوخت بعد رفتن تو
چرا که سایه ات افتاده بود از سر من
به روی تل ، دم گودال ، پیش طشت طلا
همیشه قبل تر از من رسید مادر من
نبود طاقت شرمندگی بیشتری
هزار شکر نگفتی کجاست دختر من
اگرچه بعد تو یکسال ونیم رفت ، هنوز
سری به نیزه بلند است در برابر من
منبع:مجتبی خرسندی
[شنبه 1395-02-04] [ 07:04:00 ب.ظ ]
|