فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 




زندگینامه حافظ شیرازی

(سال و محل تولد: 726 هـ.ق- شیراز ، سال و محل وفات: 791 هـ.ق- شیراز)

حافظ شیرازی

شمس الدین محمد حافظ ملقب به خواجه حافظ شیرازی و مشهور به لسان الغیب از مشهورترین شعرای تاریخ ایران زمین است که تا نام ایران زنده و پا برجاست نام وی نیز جاودان خواهد بود.

با وجود شهرت والای این شاعران گران مایه در خصوص دوران زندگی حافظ بویژه زمان به دنیا آمدن او اطلاعات دقیقی در دست نیست ولی در حدود سال 726 ه.ق در شهر شیراز به دنیا آمد است.

اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و در دوره سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است. شمس الدین از دوران طفولیت به مکتب و مدرسه روی آوردو آموخت سپری نمودن علوم و معلومات معمول زمان خویش به محضر علما و فضلای زادگاهش شتافت و از این بزرگان بویژه قوام الدین عبدا… بهره ها گرفت.

خواجه در دوران جوانی بر تمام علوم مذهبی و ادبی روزگار خود تسلط یافت.

او هنوز دهه بیست زندگی خود را سپری ننموده بود که به یکی از مشاهیر علم و ادب دیار خود تبدل شد. وی در این دوره علاوه بر اندوخته عمیق علمی و ادبی خود قرآن را نیز کامل از حفظ داشت و از این روی تخلص حافظ بر خود نهاد.

دوران جوانی حافظ مصادف بود با افول سلسله محلی اتابکان فارس و این ایالات مهم به تصرف خاندان اینجو در آمده بود. حافظ که در همان دوره به شهرت والایی دست یافته بود مورد توجه و امرای اینجو قرار گرفت و پس از راه یافتن به دربار آنان به مقامی بزرگ نزد شاه شیخ جمال الدین ابواسحاق حاکم فارس دست یافت.

دوره حکومت شاه ابواسحاق اینجو توأم با عدالت و انصاف بود و این امیر دانشمند و ادب دوست در دوره حکمرانی خود که از سال 742 تا 754 ه.ق بطول انجامید در عمرانی و آبادانی فارس و آسایش و امنیت مردم این ایالت بویژه شیراز کوشید.

حافظ از لطف امیرابواسحاق بهره مند بود و در اشعار خود با ستودن وی در القابی همچون (جمال چهره اسلام) و (سپهر علم وحیاء) حق شناسی خود را نسبت به این امیر نیکوکار بیان داشت.

پس از این دوره صلح و صفا امیر مبارزه الدین مؤسس سلسله آل مظفر در سال 754 ه.ق بر امیر اسحاق چیره گشت و پس از آنکه او را در میدان شهر شیراز به قتل رساند حکومتی مبتنی بر ظلم و ستم و سخت گیری را در سراسر ایالت فارس حکمفرما ساخت.

امیر مبارز الدین شاهی تند خوی و متعصب و ستمگر بود.حافظ در غزلی به این موضوع چنین اشاره می کند:

راستی خاتم فیروزه بو اسحاقی —– خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود

دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ —– که زسر پنجه شاهین قضا غافل بود

لازم به ذکر است حافظ در معدود مدایحی که گفته است نه تنها متانت خود را از دست نداده است بلکه همچون سعدی ممدوحان خود را پند داده و کیفر دهر و ناپایداری این دنیا و لزوم رعایت انصاف و عدالت را به آنان گوشزد کرده است.

اقدامات امیر مبارزالدین با مخالفت و نارضایتی حافظ مواجه گشت و وی با تاختن بر اینگونه اعمال آن را ریاکارانه و ناشی از خشک اندیشی و تعصب مذهبی قشری امیر مبارز الدین دانست.

سلطنت امیر مبارز الدین مدت زیادی به طول نیانجامید و در سال 759 ه.ق دو تن از پسران او شاه محمود و شاه شجاع که از خشونت بسیار امیر به تنگ آمده بودند توطئه ای فراهم آورده و پدر را از حکومت خلع کردند. این دو امیر نیز به نوبه خود احترام فراوانی به حافظ می گذاشتند و از آنجا که بهره ای نیز از ادبیات و علوم داشتند شاعر بلند آوازه دیار خویش را مورد حمایت خاص خود قرار دادند.

اواخر زندگی شاعر بلند آوازه ایران همزمان بود با حمله امیر تیمور و این پادشاه بیرحم و خونریز پس از جنایات و خونریزی های فراوانی که در اصفهان انجام داد و از هفتاد هزار سر بریده مردم آن دیار چند مناره ساخت روبه سوی شیراز نهاد.

مرگ حافظ احتمالاً در سال 971 ه.ق روی داده است و حافظ در گلگشت مصلی که منطقه ای زیبا و با صفا بود و حافظ علاقه زیادی به آن داشت به خاک سپرده شد و از آن پس آن محل به حافظیه مشهور گشت.

آرامگاه حافظ

نقل شده است که در هنگام تشییع جنازه خواجه شیراز گروهی از متعصبان که اشعار شاعر و اشارات او به می و مطرب و ساقی را گواهی بر شرک و کفروی می دانستند مانع دفن حکیم به آیین مسلمانان شدند.

در مشاجره ای که بین دوستداران شاعر و مخالفان او در گرفت سرانجام قرار بر آن شد تا تفألی به دیوان خواجه زده و داوری را به اشعار او واگذارند. پس از باز کردن دیوان اشعار این بیت شاهد آمد:

قدیم دریغ مدار از جنازه حافظ —– که گرچه غرق گناه است می رود به بهشت

حافظ بیشتر عمر خود را در شیراز گذراند و بر خلاف سعدی به جز یک سفر کوتاه به یزد و یک مسافرت نیمه تمام به بندر هرمز همواره در شیراز بود.

وی در دوران زندگی خود به شهرت عظیمی در سر تا سر ایران دست یافت و اشعار او به مناطقی دور دست همچون هند نیز راه یافت.

نقل شده است که وی مورد احترام فراوان سلاطین آل جلایر و پادشاهان بهمنی دکن هندوستان قرار داشت و پادشاهان زیادی او را به پایتخت های خود دعوت کردند. حافظ تنها دعوت محمود شاه بهمنی را پذیرفت و عازم آن سرزمین شد ولی چون به بندر هرمز رسید و سوار کشتی شد طوفانی در گرفت و خواجه که در خشکی، آشوب و طوفان حوادث گوناگونی را دیده بود نخواست خود را گرفتار آشوب دریا نیز بسازد از این رو از مسافرت شد.

شهرت اصلی حافظ و رمز پویایی جاودانه آوازه او به سبب غزلسرایی و سرایش غزل های بسیار زیباست.

ویژگی های شعر حافظ

برخی از مهم ترین ابعاد هنری در شعر حافظ عبارتند از:

1- رمز پردازی و حضور سمبولیسم غنی

رمز پردازی و حضور سمبولیسم شعر حافظ را خانه راز کرده است و بدان وجوه گوناگون بخشیده است. شعر وی بیش از هر چیز به آینه ای می ماند که صورت مخاطبانش را در خود می نمایاند، و این موضوع به دلیل حضور سرشار نمادها و سمبول هایی است که حافظ در اشعارش آفریده است و یا به سمبولهای موجود در سنت شعر فارسی روحی حافظانه دمیده است.

چنان که در بیت زیر “شب تاریک” و “گرداب هایل” و . . . را می توان به وجوه گوناگون عرفانی، اجتماعی و شخصی تفسیر و تأویل کرد:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها

2-رعایت دقیق و ظریف تناسبات هنری در فضای کلی ادبیات

این تناسبات که در لفظ قدما (البته در معنایی محدودتر) “مراعات النظیر” نامیده می شد، در شعر حافظ از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.

به روابط حاکم بر اجزاء این ادبیات دقت کنید:

ز شوق نرگس مست بلند بالایی

چو لاله با قدح افتاده بر لب جویم

شدم فسانه به سرگشتگی که ابروی دوست

کشیده در خم چوگان خویش، چون گویم

3-لحن مناسب و شور افکن شاعر در آغاز شعرها

ادبیات شروع هر غزل قابل تأمل و درنگ است. به اقتضای موضوع و مضمون، شاعر بزرگ لحنی خاص را برای شروع غزلهای خود در نظر می گیرد، این لحنها گاه حماسی و شورآفرین است و گاه رندانه و طنزآمیز و زمانی نیز حسرتبار و اندوهگین.

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

***

من و انکار شراب این چه حکابت باشد

غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد

***

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش

باید برون کشید از این ورطه رخت خویش

4- طنز

زبان رندانه شعر حافظ به طنز تکیه کرده است. طنز ظرفیت بیانی شعر او را تا سر حد امکان گسترش داده و بدان شور و حیاتی عمیق بخشیده است. حافظ به مدد طنز، به بیان ناگفته ها در عین ظرافت و گزندگی پرداخته و نوش و نیش را در کنار هم گرد آورده است.

پادشاه و محتسب و زاهد ریاکار، و حتی خود شاعر در آماج طعن و طنز شعرهای او هستند:

فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد

که می حرام، ولی به ز مال او قافست

باده با محتسب شهر ننوشی زنهار

بخورد باده ات و سنگ به جام اندازد

5- ایهام و ابهام

شعر حافظ، شعر ایهام و ابهام است، ابهام شعر حافظ لذت بخش و رازناک است.

نقش موثر ایهام در شعر حافظ را می توان از چند نظر تفسیر کرد:

اول، آن که حافظ به اقتضای هنرمندی و شاعریش می کوشیده است تا شعر خود را به ناب ترین حالت ممکن صورت بخشد و از آنجا که ابهام جزء لاینفک شعر ناب محسوب می شود، حافظ از بیشترین سود و بهره را از آن برده است.

دوم آن که زمان پرفتنه حافظ، از ظاهر معترض زبانی خاص طلب می کرد؛ زبانی که قابل تفسیر به مواضع مختلف باشد و شاعر با رویکردی که به ایهام و سمبول و طنز داشت، توانست چنین زبان شگفت انگیزی را ابداع کند؛ زبانی که هم قابلیت بیان ناگفته ها را داشت و هم سراینده اش را از فتنه های زمان در امان می داشت.

سوم آن که در سنن عرفانی آشکار کردن اسرار ناپسند شمرده می شود و شاعر و عارف متفکر، مجبور به آموختن زبان رمز است و راز آموزی عارفانه زبانی خاص دارد. از آن جا که حافظ شاعری با تعلقات عمیق عرفانی است، بی ربط نیست که از ایهام به عالیترین شکلش بهره بگیرد:

دی می شد و گفتم صنما عهد به جای آر

گفتا غلطی خواجه، در این عهد وفا نیست

ایهام در کلمه “عهد” به معنای “زمانه” و “پیمان”

دل دادمش به مژده و خجلت همی برم

زبن نقد قلب خویش که کردم نثار دوست

ایهام در ترکیب “نقد قلب” به معنای “نقد دل” و “سکه قلابی”

عمرتان باد و مرادهای ساقیان بزم جم

گر چه جام ما نشد پر می به دوران شما

ایهام در کلمه “دوران” به معنای “عهد و دوره” و “دورگردانی ساغر”

تفکر حافظ عمیق و زنده پویا و ریشه دار و در خروشی حماسی است. شعر حافظ بیت الغزل معرفت است.

جهان بینی حافظ

از مهمترین وجوه تفکر حافظ را می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- نظام هستی در اندیشه حافظ همچون دیگر متفکران عارف، نظام احسن است، در این نظام گل و خار در کنار هم معنای وجودی می یابند.

حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج

فکر معقول بفرما، گل بی خار کجاست؟

من اگر خارم اگر گل، چمن آرایی هست

که از آن دست که او می کشدم می رویم

2- عشق جان و حقیقت هستی است و در دریای پرموج و خونفشان عشق جز جان سپردن چاره ای نیست.

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد

دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

3- تسلیم و رضا و توکل ابعاد دیگری از اندیشه و جهان بینی حافظ را تشکیل می دهد.

آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم

اگر از خمر بهشت است و اگر باده مست

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست

راهرو گر صد هنر داد توکل بایدش

4- فرزند زمان خود بودن، نوشیدن جان حیات در لحظه، درک و دریافت حالات و آنات حقیقی زندگی

به مأمنی رو و فرصت شمر طریقه عمر

که در کمینگه عمرند قاطعان طریق

فرصت شما و صحبت کز این دو راهه منزل

چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن

5- انتظار و طلب موعود،

انتظار رسیدن به فضایی آرمانی از مفاهیم عمیقی است که در سراسر دیوان حافظ به صورت آشکار و پنهان وجود دارد، حافظ گاه به زبان رمز و سمبول و گاه به استعاره و کنایه در طلب موعود آرمانی است. اصلاح و اعتراض، شعر حافظ را سرشار از خواسته ها و نیازهای متعالی بشر کرده است:

آثار حافظ

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

که از انفاس خوشش بوی کسی می آید

***

ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

***

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

***

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[چهارشنبه 1394-11-07] [ 06:08:00 ب.ظ ]




خرما Date

نام علمی Phoenix dactylitera

خرما ميوه اي بسيار قديمي است و نام آن در كتاب مقدس 42 بار تكرار شده است . اين ميوه پرخاصيت براي مردم شكورهاي راوپايي و آمريكايي تا حدي ناآشنا است و آنرا فقط در كيك و شيريني مصرف مي كنند ولي در خاورميانه و مخصوصا در كشورهاي عربي بعنوان يك غذاي اصلي بكار مي رود .

يهوديان معتقدند درخت خرما در فلسطين و يا اسرائيل امروزي بفراواني وجود داشته است بطوريكه در ناحيه بين درياي گاليله و درياي مدره جنگل بزرگي از درخت خرما بوده است .

مسلمانان معتقدند كه حضرت محمد (ص) اين درخت را خلق كرده اند . در ديانت مسيح ، برگ درخت خرما سنبل و نشانه شهادت و روح شهدائي است كه در راه ديانت حضرت مسيح جان باخته اند .
تركيبات شيميايي:

خرما داراي 25 درصد ساكاروز ، 50درصد گلوكز ، و مواد آلبومينوئيدي ، پكتين و آب مي باشد . بعلاوه داراي ويتامينهاي مختلف منجمله ويتامين A,B,C,E و مقدري املاح معدني مي باشد .
خواص داروئي:

درخت خرما خواص بيشماري درد و مي توان گفت كه از تمام قسمتهاي اين درخت مي توان استفاده كرد و يك ضرب المثل عربي مي گويد كه خواص درخت خرما باندازه روزهاي سال است.

از برگ و شاخه درخت خرما سبد و فرش تهيه مي كنند . از هسته آن نان و از ميوه خرما شراب و عسل . همانطور كه مي دانيم خرما تنها ميوه ايست كه در صحرا وجود دارد و طبيعت اين درخت را به مردم صحرا داده است كه تمام احتياجات خود را از آنر فع مي كنند .

مردم صحرا هسته درخت خرما را در كرده و از آن نان مي پزند يا در اين هسته را بو داده و از آن بعنوان قهوه استفاده مي كنند زيرا دم كرده آن بسيار مطبوع است و يا حتي اين در را در آب براي چند روز خيس كرده و بعنوان غذاي مقوي به شترهاي خود مي دهند و معتقدند كه اين غذا از گندم و جو مقوي تر است .

اعراب از قديم اعتقاد داشتند كه خرما انرژي خورشيد را گرفته و در خود ذخيره مي كنند و اين انرژي با خوردن خرما به بدن آنها منتقل مي شود .

اعراب از خرماي كال نيز استفاده مي كنند و معتقدند كه اثرات درماني بسياري درد من جمله خرماي سبز تقويت كننده اعمال جنسي و انرژي زا يم باشد . حتي هسته خرماي سبز را نيز در كرده و پمادي از آن تهيه مي كنند كه براي زخمهاي آلات تناسلي بكار يم رود .

اثر ديگر معجزه آساي هسته خرما از بين بردن تورم پلك هاي چشم است براي اين منظور پمادي از در هسته خرما درست كرده و آنرا روي چشم مي گذارند اين پماد براي رشد مژه هاي چشم نيز بهترين دارو است .

زندگي پرمشغله و ناراحتي هاي رواني كه ميل جنسي را در بعضي از اشخاص از بين مي برد بهترين علاجش خوردن مداو م خرما است كه ميل جنسي را باين اشخاص باز مي گرداند . در زمانهاي قديم همواره خرما را براي قدرت و انرژي بكار مي برده اند و هنوز بهترين ميوه براي بازيافتن انرژي و قدرت جواني است .

گلهاي درخت خرما نيز خاصيت دارويي دارند . طعم گلهاي درخت خرما تلخ است و اثر مسهلي درد .
مضرات :

مواظب باشيد در خوردن آن افراط نكنيد زيرا داراي قند زيادي است . در اين صورت آنهايي كه لوزالمعده حساس دارند و يا آنهايي كه بيماري قند در خانواده آنها وجود دارد بايد كمتر از اين ميوه استفاده كنند

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 03:33:00 ب.ظ ]




پرتقال Orange

نام علمی Citrus sinensis

پرتقال درخت كوچكي است داراي برگهاي سبز و گلهاي سفيد پوست پرتقال نارنجي رنگ ، كمي ناصاف و يموه آن بسته بانواع مختلف شيرين و ترش ، زرد رنگ و يا قرمز مي باشد .

پرتقال يكي از قديمي ترين ميوه هايي است كه بشر از آن استفاده مي كرده است و در حدود 500 سال قبل از ميلاد مسيح كنفوسيوس از آن نام برده است .

در حال حاضر بيشتر از 200 نوع پرتقال در آمريكا كشت مي شود و آمريكا نصف كل محصول پرتقال دنيا را توليد مي كند .

پرتقال اوليه ، كوچك ، تلخ و پر از هسته بوده است كه در اثر تربيت مهندسي ژنتيكي و همچنين انتخاب نوع بهتر و كود كافي درشت تر و شيرين تر شده است .

پرتقال ابتدا از چين به هندوستان برده شده و سپس از آنجا به نقاط ديگردنيا راه يافت .
تركيبات شيميايي:

پرتقال يكي از غني ترين منابع ويتامين C مي باشد . البته بايد دقت كرد كه ويتامين C در اثر سرما و رگماي زياد از بين مي رود . اسانسي كه از گلهاي پرتقال گرفته مي شود بنام روغن نرولي Neroli Oil معروف است كه درياب وئي بسيار مطبوع بوده و خيلي گران است و در عطر سازي از آن استفاده مي شود .

در 100 گرم پرتقال پوست كنده مواد زير موجود است :

آب 86 گرم

پروتئين 1 گرم

نشاسته 0/2 گرم

كلسيم 12 گرم

فسفر 40 ميلي گرم

آهن 20 ميلي گرم

سديم 0/4 ميلي گرم

پتاسيم 1 ميلي گرم

ويتامين آ 200 ميلي گرم

ويتامين ب 1 200 واحد

ويتامين ب 2 0/1 واحد

ويتامين ب 3 0/04 ميلي گرم

ويتامين ث 50 ميلي گرم

در صد گرم پوست پرتقال مواد زير موجود است :

آب 70 ميلي گرم

پروتيئن 1/5 ميلي گرم

مواد چربي 0/2 ميلي گرم

مواد نشاسته اي 25 ميلي گرم

كلسيم 160 ميلي گرم

فسفر 20 ميلي گرم

آهن 0/8 ميلي گرم

سديم 3 ميلي گرم

پتاسيم 210 ميلي گرم

ويتامين آ 420 واحد

ويتامين ب 1 0/12 ميلي گرم

ويتامين ب 2 0/1 ميلي گرم

ويتامين ب 3 1 ميلي گرم

ويتامين ث 135 ميلي گرم
خواص داروئي:

موسسه مبارزه با بيماري سرطان آمريكا چندين سال پيش در اثر مطالعات زياد دريافت كه علت اينكه سرطان معده در آمريكا كمتر از نقاط ديگر است اين است كه مردم آمريكا در تمام مدت سال پرتقال مصرف مي كنند . البته شايد علت آن وجود ويتامين C در پرتقال است .

1)دانشمندان سوئدي كشف كرده اند كه خوردن پرتقال از سرطان لوزالمعده جلوگيري مي كند .

2)خوردن پرتقال كلسترول را پائين مي آورد .

3)پوست سفيد پرتقال و ورقه هاي نازك بين قسمت هاي داخل پرتقال بهترين دارو براي كاهش كلسترول خون است .

4)اسانس پرتقال ضد عفونت هاي ميكربي است .

5)پرتقال مقوي معده و ضد گاز معده است .

6)پرتقال ضد سم ، ادرار آور و نرم كننده سينه و ضد استفراغ است .

7)جوشانده برگهاي پرتقال براي شست وشوي ورم ها و كاهش درد مفيد است .

8)خوردن پرتقال ضد اسپاسم و آرام بخش است .

9)اسانس پرتقال را براي ضد عفوني كردن بكار مي برند .

10)پرتقال خون را تميز مي كند .

11)براي برطرف كرده چين و چروك صورت وشادابي آن قسمت خوراكي پرتقال را روي صورت بماليد و بعد از 15 دقيقه با آب بشوئيد .

12)از پرتقال براي كم كردن وزن مي توانيد استفاده كنيد . طرز استفاده بدين صورت است كه يك عدد پرتقال و 3 عدد ليموترش را پوست كنده و به قطعات كوچك تقسيم كنيد بعد آنرا داخل ديگي ريخته و بان نيم ليتر آب اضافه كنيد و بمدت 10 دقيقه بجوشانيد . سپس سه قاشق عسل بان اضافه كرده و مجددا بمدت 5 دقيقه بجوشانيد و آنرا صاف كنيد . از اين شربت 3فنجان در روز بنوشيد . تا زون شما بمقدر ايده آل دارايد .

13)پرتقال گرچه اسيدي است ولي خاصي قليايي به بدن مي دهد و براي كسانيكه گوشت زياد مصرف مي كنند و بدنشان اسيدي شده است مفيد است .

14)براي استفاده بيشتر از مواد غذاي پرتقال بهتر است كه پوست زردرنگ آنرا بگيريد و با پوست سفيد و پره هاي داخل آن بخوريد زيرا در پوست سفيد آن مواد معدني زيادي وجود دارد كه اثر اسيد موجود در پرتقال را خنثي مي كند .

15)خواص گفته شده فقط منحصربه پرتقال رسيده مي باشد وآب پرتقال موجود در فروشگاهها و سوپر ماركت ها اين خواص را ندارند .:
مضرات :

مضرات خاصي براي آن بيان نشده است .

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 03:27:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم