فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



آیت‌الله‌العظمی محمد بهجت فومنی در اواخر سال 1334 ه.ق. در خانواده‌ای دیندار و تقوا پیشه، در شهر مذهبی فومن واقع در استان گیلان، چشم به جهان گشود. هنوز 16 ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از اوان کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید.

درباره نام آیت‌الله بهجت خاطره‌ای شیرین از یکی از نزدیکانشان نقل شده است که ذکر آن در اینجا جالب می‌نماید، و آن اینکه: «پدر آیت‌الله بهجت در سن 16-17 سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری می‌افتد و حالش بد می‌شود به گونه‌ای که امید زنده ماندن او از بین می‌رود وی می‌گفت: “درآن حال ناگهان صدایی شنیدم که گفت با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا ایشان پدر محمد تقی است"».

کربلایی محمود بهجت، پدر آیت‌الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و درضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم می پرداخت و اسناد مهم و قباله ها به گواهی ایشان می‌رسید. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی اهل بیت علیهم السلام به ویژه حضرت ابا عبدالله‌الحسین علیه السلام شعر می‌سرود، مرثیه‌های جانگدازی که اکنون پس از نیم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است.

آیت‌الله بهجت در کودکی تحت تربیت پدری چنین که دلسوخته اهل بیت علیهم‌السلام به ویژه سید‌الشهداء علیه السلام بود، و نیز با شرکت درمجالس حسینی و بهره مندی از انوار آن بارآمد. ازهمان کودکی از بازیهای کودکانه پرهیز می‌کرد و آثار نبوغ و انوار ایمان در چهره‌اش نمایان بود، و عشق فوق‌العاده به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه‌گر.

تحصیلات:

تحصیلات ابتدایی را در مکتب خانه فومن به پایان برد و پس از آن درهمان شهر به تحصیل علوم دینی ‌پرداخت. به هرحال، روح کمال جو و جان تشنه او تاب نیاورد و پس از طی دوران مقدماتی تحصیلات دینی در شهر فومن، به سال 1348 ه.ق. هنگامی که تقریباً 14 سال از عمر شریفش می‌گذشت به عراق مشرّف شد و در کربلای معلّی اقامت‌ گزید.

بدین سان، آیت‌الله بهجت حدود چهار سال در کربلای معلّی می‌ماند و از فیوضات سید الشهداء علیه‌السلام استفاده نموده و به تهذیب نفس می‌پردازد و در طی این مدت بخش معظمی از کتابهای فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن دیار مطهّر می‌خواند.

در سال 1352ه.ق. برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرّف می‌گردد و قسمتهای پایانی سطح را در محضر آیات عظام از آن جمله مرحوم آیت‌الله آقا شیخ مرتضی طالقانی به پایان می‌رساند. با این همه، همّت او تنها مصروف علوم دینی نبوده، بلکه عشق به کمالات والای انسانی هماره جان ناآرام او را به جستجوی مردان الهی و اولیاء برجسته وا می‌داشته ‌است.

یکی از شاگردان آیت‌الله بهجت می‌گوید: «در سالهای متمادی که در درس ایشان شرکت می‌جویم هرگز نشنیده‌ام که جز در موارد نادر درباره خود مطلبی فرموده باشد. از جمله سخنانی که از زبان مبارکش درباره خود فرمود، این است که در ضمن سخنی به مناسبت تجلیل از مقام معنوی استاد خود حضرت آیت‌الله نائینی(ره) فرمود: “من در ایام نوجوانی در نماز جماعت ایشان شرکت می‌نمودم، و از حالات ایشان چیزهایی را درک می‌کردم"».

استادان بر جسته فقه و اصول

آیت‌الله بهجت پس از اتمام دوره سطح، و درک محضر استادان بزرگی چون آیات عظام: «آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره)، آقا ضیاء عراقی(ره)، و میرزای نائینی(ره)، به حوزه گرانقدر و پر محتوای آیتِ حقّ حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (ره)، معروف به کمپانی وارد شد و در محضر آن علامه کبیر به تکمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت، و به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه کمپانی، که دارای فکری سریع و جوّال و متحرک و همراه با تیز بینی بوده، بهره‌ها برد».

آیت‌الله محمد تقی مصباح درباره استفاده آیت‌الله بهجت از استادان خود می گوید: «در فقه بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد کاظم شیرازی- که شاگردان مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی و از استادان بسیار برجسته نجف اشرف بود- استفاده کرده، و در اصول از مرحوم آقای نائینی، و سپس بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد حسین کمپانی اصفهانی فایده برده بودند، هم مدّت استفاده شان از مرحوم اصفهانی بیشتر بود و هم استفاده‌های جنبی دیگر».

سیر و سلوک وعرفان

آیت‌الله بهجت، در ضمن تحصیل و پیش از دوران بلوغ، به تهذیب نفس و استکمال معنوی همّت گمارده، و در کربلا در تفحّص استاد و مربی اخلاقی بر آمده و به وجود آقای قاضی که در نجف بوده پی می‌برد. و پس از مشرف شدن به نجف اشرف از استاد برجسته خویش آیت‌الله شیخ محمد حسین اصفهانی کمپانی استفاده‌های اخلاقی می‌نماید.

آیت‌الله مصباح در این باره می‌گوید: «پیدا بود که از نظر رفتار هم خیلی تحت تأثیر مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی بودند، چون گاهی مطالبی را از ایشان با اعجابی خاص نقل می‌کردند، و بعد نمونه‌هایش را ما در رفتار خود ایشان می‌دیدیم. پیدا بود که این استاد در شکل گرفتن شخصیت معنوی ایشان تأثیر بسزایی داشته است».

همچنین در درسهای اخلاقی آقا سید عبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده می‌نموده، تا اینکه در سلک شاگردان حضرت آیت‌الله سید علی قاضی(ره) در آمده و در صدد کسب معرفت از ایشان بر می‌آید، و در سن 18 سالگی به محضر پر فیض عارف کامل حضرت آیت‌الله سید علی آقای قاضی بار می‌یابد، و مورد ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظّم قرار می‌گیرد و در عنفوان جوانی چندان مراحل عرفان را سپری می‌کند که غبطه دیگران را بر می‌انگیزد.

به هر حال، بزرگانی که تقید به جهات عبادی و معنوی داشتند در آن عصرها زیاد بودند. متأسفانه در عصر ما کمتر این نمونه‌ها را مشاهده می‌کنیم. البته علم غیب نداریم، شاید آن کسانی که پیشتر در حرمها این عبادتها را انجام می‌دادند حالا در خانه‌هایشان انجام می‌دهند، ولی می‌شود اطمینان پیدا کرد که تقید به اعمال عبادی و معنوی سیر نزولی داشته و این بسیار جای تأسف است.

فلسفه

آیت‌الله بهجت، اشارات ابن سینا و اسفار ملا صدرا را نزد مرحوم آیت‌الله سید حسن بادکوبه‌ای فرا گرفته است.

مرجعیت

با اینکه ایشان فقیهی شناخته شده‌اند و بیش از سی‌سال است که اشتغال به تدریس خارج فقه واصول دارند، ولی هماره از پذیرش مرجعیت سرباز زده‌اند.

آقای مصباح درباره علت پذیرش مرجعیت از سوی ایشان و نیز پیرامون عدم تغییر وضعیت آیت‌الله بهجت بعد از مرجعیت می‌گوید:« بعد از مرجعیت منزل آیت‌الله بهجت هیچ تغییری نکرده است، ملاقات و پذیرایی از بازدید کنندگان در منزل امکان ندارد لذا در اعیاد و ایام سوگواری، در مسجد فاطمیه از ملاقات کنندگان پذیرایی می‌شود. اصولاً قبول مرجعیت ایشان به نظر من یکی از کرامات ایشان است، یعنی شرایط زندگی ایشان آن هم در سن هشتاد سالگی به هیچ وجه ایجاب نمی‌کرد که زیر بار چنین مسؤلیتی برود، و کسانی که با ایشان آشنایی داشتند هیچ وقت حدس نمی‌زدند که امکان داشته باشد آقا یک وقتی حاضر بشوند پرچم مرجعیت را به دوش بکشند و مسولیتش را قبول بکنند. و بدون شک جز احساس یک وظیفه متعین چیزی باعث نشد که ایشان این مسؤلیت را بپذیرند. و باید گفت که رفتار ایشان در این زمان با این وارستگی و پارسایی، حجت را بر دیگران تمام می‌کند که می‌شود در عین مرجعیت با سادگی زندگی کرد، بدون اینکه تغییری در لباس، خوراک، مسکن، خانه و شرایط زندگی پیش بیاید».

تا اینکه بعد از فوت مرحوم آقای سید احمد خوانساری(ره) جلد اول و دوم کتاب «ذخیره العباد» (جامع المسائل کنونی) را به قلم خود تصحیح و در اختیار خواص گذاشتند، و پیش از فوت مرجع عالیقدر حضرت آیه‌الله العظمی اراکی(ره) اجازه نشر رساله عملیه خویش را دادند، سرانجام وقتی جامعه مدرسین با انتشار اطلاعیه ای هفت نفر از آن جمله حضرت آیه‌الله العظمی بهجت را به عنوان مرجع تقلید معرفی کرد و عده‌ای از علمای دیگر از جمله آیت‌الله مشکینی و آیت‌الله جوادی آملی و … مرجعیت ایشان را اعلام کردند، به دنبال در خواستهای مصرانه و مکرر راضی شدند تا رساله عملیه ایشان در تیراژ وسیع به چاپ برسد، با این حال از نوشتن نام خویش بر روی جلد کتاب دریغ ورزیدند.

هجرت

ایشان بعد از تکمیل دروس، در سال 1363 ه.ق. موافق با 1324 ه.ش. به ایران مراجعت کرده و چند ماهی در موطن خود فومن اقامت گزید و بعداً در حالی که آماده بازگشت به حوزه علمیه نجف اشرف بود، قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام و اطّلاع یافتن از وضعیت حوزه قم را کرد، ولی در طول چند ماهی که در قم توقف کرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف، یکی پس از دیگری شنیده می‌شد، لذا ایشان تصمیم گرفت که در شهر مقدس قم اقامت ‌کند.

تألیفات

حضرت آیت‌الله بهجت دارای تألیفات متعددی در فقه و اصول هستند که خود برای چاپ اکثر آنها اقدام نکرده‌اند، و گاه به کسانی که می‌خواهند آنها را حتی با غیر وجوه شرعیه چاپ کنند، اجازه نمی‌دهند و می‌فرمایند: «هنوز بسیاری از کتابهای علمای بزرگ سالهاست که به گونه خطی مانده است، آنها را چاپ کنید نوبت اینها دیر نشده است».

فهرست عمده تألیفات ایشان که برخی نیز با اصرار و پشتکاری برخی از شاگردانشان به چاپ رسیده، عبارتند از:

الف) کتابهای چاپ شده:

1. رساله توضیح المسائل ( فارسی و عربی )

2. مناسک حجّ

دو کتاب فوق توسط برخی از فضلا بر اساس فتاوی ایشان تألیف و پس از تأیید آقا به چاپ رسیده است.

3. وسیله النجاة

این کتاب در بردارنده نظرات فقهی ایشان در اکثر ابواب فقه است که در متن وسیله النجاه آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره) گنجانده شده و نهایتاً جلد نخست آن با تأیید ایشان به چاپ رسیده است.

4. جامع المسائل

این کتاب مجموعه حواشی ایشان بر کتاب « ذخیره العباد» استادش آیت‌الله العظمی محمد حسین غروی اصفهانی، و نیز تکمیل آن تا آخر فقه می‌باشد، که قسمتهایی از آن ابتدا با نام « ذخیره العباد» با حروفچینی نه چندان زیبا و در تعداد نسخه اندک در اختیار برخی از شاگردان و خواصّ ایشان قرار گرفت، و بعداً جلد اول از این مجموعه که قرار است در پنج مجلد به چاپ برسد، به خاطر کثرت فروع فقهی که توسط حضرت آیت‌الله بهجت بر اصل کتاب افزوده شده و جامعیت آن «جامعُ المسائل» نام گرفته و به همت برخی از شاگردان ایشان به چاپ رسید.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[سه شنبه 1394-10-22] [ 07:36:00 ب.ظ ]




ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» نود و نه درد را شفا می دهد که ساده ترین آنها اندوه است…

ذکر لاحول و لا قوه الا بالله و تأثیرات گرانبهایش

اذکاری هستند که بسیار توصیه شده‌اند، و اینها علاوه بر آن که باعث غفلت‌زدایى از انسان مى‌شوند، معارف الهى را نیز به ما آموزش مى‌دهند و ره‌ توشه معرفتى مسافران به سوى خدا را فراهم مى‌کنند، و ذکر شریف «لاحول ولا قوة الا بالله العلى العظیم» از گنجینه‌هاى آسمانی می‌باشد که تاکید بسیار برآن شده است.

پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) این ذکر لاحول و لا قوه الا بالله ( هیچ نیرو وحرکتی نیست مگر به جزء خدا) را ذکر فرشتگان حامل عرش معرفى کرده است.

امام صادق (ع) فرموده است: «هرگاه از قدرتمند، یا چیز دیگری ناراحت و اندوهناک شدید، ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله» را زیاد تکرار کنید، زیرا این ذکر کلید گشایش هرگونه گرفتاری و ناراحتی است، و گنجی است از گنجهای بهشت.»و نیز فرمود: «هرگاه غم و اندوه فراوان و پی در پی به شما روی آورد، باید جمله «لا حول و لا قوه الا بالله» را تکرار کنید.»

رسول اکرم (ص) فرمود: «ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» نود و نه درد را شفا می دهد که ساده ترین آنها اندوه است.»

و نیز فرمود: «در شب معراج ابراهیم خلیل بر من گذر کرد و گفت: به امتت امر کن در بهشت، بسیار درخت نمایید که زمینش وسیع و خاکش پاک است.» گفتم «نشاء بهشت» چیست؟

پاسخ داد: «لا حول و لا قوه الا بالله»

امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: آن کس که هزار بار بگوید «لاحول ولا قوة الا بالله» خداى تعالى زیارت کعبه را روزى‌اش خواهد نمود و اگر مرگش نزدیک باشد، خدا آن را به تاخیر خواهد انداخت تا حج را روزى‌اش سازد.

از امام صادق(علیه‌السلام) روایت شده که فرمود: هر گاه نماز صبح و مغرب را خواندى، هفت بار بگو: “بسم الله الرحمن الرحیم، لاحول ولا قوة الا بالله العلى العظیم” زیرا هر کس آن را بگوید، به او جنون و جذام و برص و هفتاد نوع از انواع بلایا نرسد.

امام رضا(علیه‌السلام) فرمود: هر کس پس از نماز صبح صد بار بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم، لاحول و لا قوة الا بالله العلى العظیم»؛ به اسم اعظم خدا از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیک‌تر شده و به راستى که در مدار اسم اعظم قرار گرفته است.

پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) در روایتى درباره آداب و اذکار بیرون آمدن از خانه چنین فرمودند: کسى که هنگام خروج از منزل بگوید بسم الله الرحمن الرحیم دو فرشته مى‌گویند: هدایت شدى و اگر بگوید لا حول و لا قوة الا بالله مى گویند: حفظ شدى و اگر بگوید توکلت على الله مى گویند: بى‌نیاز شدى.

از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمود: شیطان بر دو قسم است: شیطان جنى، که با گفتن «لاحول و لا قوة الا بالله العلى العظیم» از شما دور مى‌شود و شیطان انسى، که با فرستادن صلوات بر محمد و آلش «اللهم صل على محمد و آل محمد» از شما دور مى‌شود.

از حضرت رسول (ع) روایت است که هر که هر روز ۱۰ مرتبه بگوید بِسمِ الله الرَحْمنِ الرَحیمِ، لاحَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ از گناهان بیرون آید مانند روزی که از مادر تولد شده و خدا دفع کند از او هفتاد بلا را

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 07:32:00 ب.ظ ]




هفتاد و پنج فایده و فضیلت با نماز شب

1. نماز شب، باعث نابودی گناهان در روز است.

2. نماز شب، سبب نور در قیامت است.

3. نماز شب، افتخار مؤمن در دنیا و آخرت است.

4. ثواب همه چیز در قرآن بیان شده به جز نماز شب، به خاطر زیادی ثواب آن.

5. نماز شب، خلوت با خداوند است.

6. نماز شب خوان در بهشت با اسبهای بالدار پرواز می کند.

7. بهشتیان به نماز شب خوان غبطه می خورند.

8. شریف ترین افراد امت پیامبر صلی الله علیه و آله نماز شب خوانان هستند.

9. شرافت هر فردی به قیام شبانه و شب زنده داری اوست.

10. خداوند به خاطر نماز شب خوانان، عذاب نازل نمی کند.

11. نُه صف از فرشتگان در پشت سر نماز شب خوان می ایستند
[58]

که به تعداد آنان خداوند به نماز شب خوان، مقام و درجه می دهد.

12. خداوند به نماز شب خوان، افتخار و مباهات می کند.

13. نماز شب موجب زوال وحشت قبر می شود.

14. نماز شب، نور در قبر است.

15. نماز شب، انیس و مونس در قبر است.

16. انسان با خواندن نماز شب جزو بهترین مردم می شود.

17. نماز شب موجب شادمانی مؤمن در دنیاست.

18. نماز شب، زینت آخرت است.

19. نماز شب، نسیم و رایحه ای است از خداوند به سوی مؤمن.

20. نماز شب، موجب صحت و سلامتی بدن است.

21. نماز شب، باعث رضایت پروردگار است.

22. نماز شب، سبب نزول رحمت خداوند است.

23. نماز شب، تمسک به اخلاق پیامبران و امامان است.

24. حضرت ابراهیم علیه السلام به خاطر نماز شب خواندن، خلیل خدا شد.

25. نماز شب، انسان را از انجام گناهان باز می دارد.

26. مغبون کسی است که نماز شب نخواند.

27. نماز شب، سبب نورانیت صورت می شود.

28. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله : دو رکعت نماز خواندن در دل شب برای من از دنیا و مافیها بهتر و دوست داشتنی تر است.
[59]

29. نماز شب، سیره مستمره پیامبران و امامان و صالحان است.

30. نماز شب، بوی خوشی در نماز شب خوان به وجود می آورد که همه از معاشرت با او خوششان می آید.

31. شبهای بلند، بهار مؤمن است برای نماز شب خواندن و تهجد.

32. نماز شب، باعث وفور نعمت و برکت است.

33. نماز شب، سبب رفع فقر و ناداری است.

34. نماز شب، اخلاق نماز شب خوان را نیکو می کند.

35. نماز شب، دین و قرض نماز شب خوان را ادا می کند.

36. نماز شب، غم و اندوه را برطرف می کند.

37. نماز شب، نور چشم را زیاد می کند.

38. از خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده می شود، نوری به اهل آسمان متصاعد می شود، همانند نوری که از ستارگان آسمان برای اهل زمین می تابد.

39. دروغ می گوید کسی که ادعا دارد نماز شب می خواند اما فقیر و گرسنه و نادار است.

40. نماز شب، ضامن روزی نماز شب خوان در روز است.

41. طولانی بودن وقوف در حال نماز وتر، موجب کوتاهی توقف در قیامت است.

42. نماز شب، قبر نماز شب خوان را تبدیل به باغی از باغ ها و نخلستان های بهشت می کند.
[60]

43. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام را مکررا سفارش به نماز شب می کردند.

44. کسی که برای نماز شب بلند شود و خانواده و بچه هایش را هم بلند کند و با هم نماز شب بخوانند، همه آنان جزو ذاکران خداوند نوشته می شوند.

45. نماز شب، باعث داخل شدن به بهشت می شود.

46. خداوند از نور خودش به نماز شب خوان می پوشاند.

47. نماز شب، سبب دوستی ملائکه و انبیا است.

48. نماز شب، سبب ناراحتی شیطان است.

49. نماز شب، باعث ازدیاد ایمان است.

50. نماز شب، موجب قبولی اعمال است.

51. نماز شب، سبب برکت رزق و روزی است.

52. نماز شب، باعث معرفت و شناخت خداوند است.

53. نماز شب، اسلحه مؤمن است بر ضد دشمنان (رزمندگان با نماز شب، بر دشمنانِ تا بن دندان مسلح، غالب و پیروز شدند).

54. نماز شب، شفیع نزد ملک الموت است.

55. نماز شب، سبب اجابت دعاست.

56. نماز شب، سبب راحتی جان کندن است.

57. نماز شب، چراغ و فرشِ قبر است.

58. نماز شب، جواب نکیر و منکر در قبر است.
[61]

59. نماز شب، سایه بالای سر انسان در قیامت است.

60. نماز شب، تاجی است بر سر انسان در قیامت.

61. نماز شب، لباسی است بر بدن انسان در قیامت.

62. نماز شب، نوری است در جلو پای نماز شب خوان در قیامت.

63. نماز شب، ساتری است بین نماز شب خوان و سایر مردم در قیامت.

64. نماز شب، دلیل و حجت مؤمن است در پیشگاه پروردگارش.

65. نماز شب، باعث سنگینی میزان اعمال انسان است در قیامت.

66. نماز شب، سبب عبور از پل صراط است.

67. نماز شب، کلید درب های بهشت است.

68. نماز شب، باعث رهایی از آتش جهنّم است.

69. نماز شب، موجب طولانی شدن عمر است.

70. نماز شب، سبب گشایش و وسعت زندگی است.

71. به فرموده امام صادق علیه السلام : نماز شب خوان، جزو شیعیان ماست.

72. نماز شب، به انسان عزّت و آبرو می دهد (و قرب و منزلت او را نزد مردم بالا می برد).

73. بهترین قیام ها، قیام برای نماز شب است.

74. بهترین بیتوته ها و شب زنده داری ها، مشغول شدن به نماز
[62]

در دل شب است.

75. خداوند در بهشت بر نماز شب خوانان تجلّی می کند و پاداش آنها را خودش می دهد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 02:39:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم