فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



: پيمان شكنى امين در برابر برادرش مأمون

روز واقعه:3 ربیع الثانی
سال 194 هجری قمری

کلید واژه: خلافت فرزندان هارون الرشيد، 3 ربیع الثانی، خلع مأمون از طرف امین، پیروزی مأمون بر امین، مأمون، امین

“هارون الرشيد” (پنجمين خليفه عباسى) پيش از مرگ خود، سه تن از فرزندانش را به ترتيب ولى عهد و جانشين خويش نمود. وى پس از پنج سال از حكومت خويش، نخستين بار فرزندش محمد معروف به “امين” را به ولايت‌عهدى برگزيد[۱] و در سال 182 قمرى فرزند ديگرش عبدالله، معروف به “مأمون” را به اين مقام برگزيد[۲] و سرانجام در سال 189 قمرى فرزند ديگرش قاسم معروف به “مؤتمن” را پس از امين و مأمون، مقام ولايت‌عهدى بخشيد.[۳]

هارون در سال 193 قمرى در حالى به هلاكت رسيد كه سه فرزندش به صورت ترتيبى، جانشين وى بودند. بر اساس سفارش وى در آغاز محمد معروف به امين خلافت را بر عهده گرفت و بر تخت زمامدارى مسلمانان در شهر “بغداد” تكيه زد. مأمون كه خلافت برادرش را تأييد و از راه دور با وى بيعت و اظهار اطاعت كرده بود، در منطقه خراسان و شرق عالم اسلام از سوى پدر و برادرش امين، حكومت مى‌ كرد.[۴]

اما امين پس از تحكيم پايه‌ هاى خلافت خويش وجود برادر قدرتمند خود در شرق عالم اسلام را براى خويش غيرقابل تحمل مى‌ دانست و از هر راه ممكن در صدد تضعيف وى برآمد. امين به تحريك “فضل بن ربيع” كه مقام عالى وزارت هارون و امين را بر عهده داشت و همچنين تحريك ‌هاى پيوسته “على بن عيسى بن هامان” كه فرماندهى كل سپاه امين را بر عهده داشت، راه دشمنى با برادر خود مأمون را در پيش گرفت.

وى به تحريك بدخواهان و مخالفان مأمون، تصميم به خلع مأمون از ولايت‌عهدى و نصب فرزند خود به اين مقام برآمد. على‌رغم مخالفت‌ هاى ريش‌سفيدان و بزرگان بنى‌عباس، امين بر خواسته‌ هاى خويش تأكيد ورزيد و سرانجام در سوم ربيع الثانى سال 194 قمرى براى فرزندش “موسى بن امين” از مردم بيعت گرفت و وى را به طور رسمى ولى‌عهد خويش اعلام نمود.

تمام پيمان‌نامه‌ هاى خلافت از جمله سفارش نامه پدرش هارون الرشيد را باطل كرد و همه آن‌ ها را گردآورى و در آتش سوزانيد. وى براى واداركردن مأمون و سپاهيان مستقر در خراسان به پذيرش ولايت‌عهدى موسى نامه اى براى آنان نوشت و مأمون و سران سپاه را به بازگشت به بغداد و بيعت با موسى فراخواند.

همچنين در بغداد به “ام عيسى دختر هادى عباسى” كه همسر مأمون و دختر عمويشان بود، فشار آورد كه گوهر گرانبهايى كه از جانب مأمون در اختيار اوست به وى بسپارد. ام‌عيسى اظهار بى‌ اطلاعى كرد و از واگذارى آن گوهر گران بها امتناع ورزيد.

امين، حرمت خانه مأمون و همسر وى را نگه نداشت و با اعزام مأموران خويش به خانه وى به جستجو پرداخته و تمام اسباب و لوازم منزلش را به هم ريخت و سرانجام به آن گوهر دست يافت و به كاخ خويش منتقل نمود.

چنين حركات خصمانه روز به روز به اطلاع مأمون در خراسان مى‌ رسيد و افكار و انديشه‌هايش را در هم مى‌ ريخت و وى را براى انجام عكس‌ العمل‌ هاى لازم و حركات متقابل بازدارنده تحريكش مى‌ نمود.

اين گونه تنش‌هاى روزافزون ميان امين و مأمون، سپاهيان طرفين را رودررو قرار داد و سرانجام به نبرد سنگين و خونينى مبدل گرديد و پيروزى مامون و شكست خفت بار امين را در پى داشت.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[چهارشنبه 1394-10-23] [ 01:19:00 ب.ظ ]





قتل عبدالله بن معتز در زندان مقتدر عباسى
(تغییرمسیر از قتل عبدالله بن معتز در زندان مقتدر عباسى)

تقویم هجری قمری
روز واقعه:2 ربیع الثانی
سال 296 هجری قمری

کلید واژه: 2 ربیع الثانی، عبدالله بن معتز، حسین بن حمدان

در دومين سال خلافت مقتدر بالله (هجدهمين خليفه عباسى) گروهى از فرماندهان سپاه و سركردگان نظامى و سياستمداران دربارى، بر خلع مقتدر از خلافت و نصب عبدالله بن معتز بن متوكل عباسى به جاى وى مصصم شدند.

“حسين بن حمدان"، كه از حمدانيان شيعه شمال عراق و يكى از گردانندگان اصلى اين كودتا بود، در يك تهاجم خود “عباس بن حسن” وزير اصلى خلافت را كشت و سپس بسوى مقتدر رفت تا وى را تسليم نمايد.

مقتدر در آغاز مشروط بر اين كه وى زنده و سالم بماند و خون كسى بر زمين ريخته نشود، پيشنهاد آنان را پذيرفت ولى هنگامى كه در بيرون كاخ خود سرگرم بازى بود و متوجه گرديد كه حسين بن حمدان، بسوى او مى‌ آيد و قصد دستگيرى وى را دارد، از او گريخت و به درون كاخ خويش پناهنده شد و در را از درون بست و بر آن قفل محكمى نهاد.

حسين بن حمدان برگشت و به همراه فرماندهان و اميران مخالف مقتدر در خانه “مخرم” (دارالوزاره) گرد آمده و با عبدالله بن معتز عباسى بيعت كردند و وى را به “مرتضى باللّه” و به قولى به “المنتصف بالله” ملقب ساختند و “محمد بن داوود” را به وزارتش برگزيدند.

حسين بن حمدان بار ديگر مأموريت يافت كه مقتدر را از قصر بيرون آورد و به خانه “ابن طاهر” منتقل كند و از او براى عبدالله بن معتز بيعت گيرد ولى هنگامى كه به كاخ وى نزديك شد با تهاجم خدمتكاران و محافظان وى روبرو گرديد و ميان آنان زد و خوردهايى روى داد و در نتيجه هواداران مقتدر عباسى از تحويل وى به حسين بن حمدان امتناع كردند و حسين بن حمدان را بدون دستيابى به هدف مورد نظرش برگرداندند.

حسين بن حمدان كه از گردانندگان اصلى اين تغيير و تحول بود، پس از ناكامى از دستگيرى مقتدر عباسى، راه “موصل” را در پيش گرفت و به آن سو حركت كرد. با رفتن وى، مخالفان مقتدر عباسى دچار ترديد و سستى شدند و اختلاف ميان هواداران مقتدر و عبدالله بن معتز بالا گرفت و در نتيجه عبدالله بن معتز، قصد حركت به سوى “سامرا” نمود ولى فرماندهان و اميران همراهيش نكردند.

ناچار به خانه “ابوعبدالله بن جصاص” پناهنده شد و پس از چند روز هرج و مرج در ميان سپاهيان و توده مردم، مقتدر عباسى مجدداً حكومت را بدست گرفت و مخالفان را سركوب و بسيارى از هواداران عبدالله بن معتز را دستگير و اعدام كرد و برخى از آنان، از جمله خود عبدالله بن معتز و ابن جصاص را دستگير و زندانى نمود.

ابن جصاص، براى رهايى خويش اموال فراوانى در اختيار مقتدر گذاشت. از جمله، مبلغ شانزده ميليون درهم به مقتدر عباسى داد تا مقتدر وى را آزاد كرد ولى عبدالله بن معتز در زندان بماند و مدت حبسش چندان طولانى نشد كه مأموران مقتدر عباسى با آزار و شكنجه‌ هاى توان‌فرسا وى را در زندان از پاى درآورده و به قتلش رساندند و جسد بى‌ جانش را به خانواده اش تحويل دادند. كشته شدن عبدالله بن معتز مصادف بود با دوم ربیع الثانی سال 296 قمرى.[۱]

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 12:07:00 ب.ظ ]





قیام توابین
(تغییرمسیر از قيام توابين)

تقویم هجری قمری
روز واقعه:1 ربیع الثانی
سال 65 هجری قمری

پس از شهادت ابا عبدالله الحسين علیه‌السلام و ياران وفادارش در كربلا بدست سپاهيان يزيد بن معاويه و عدم يارى آن حضرت از سوى مسلمانان و دوستداران اهل بيت علیهم‌السلام يك حالت سرخوردگى و پشيمانى در مسلمانان پديد آمد. در شهر كوفه كه بزرگترين مركز شيعيان عالم اسلام بود، ندامت و پشيمانى شيعيان به خاطر عدم نصرت امام حسين علیه‌السلام و تنها گذاشتن وى در كربلا شدت بيشترى داشت و از اين بابت، خودشان را سرزنش كرده و خطاكار مى ‌دانستند.

آنان پس از مراسم‌ هاى عزادارى امام حسين علیه‌السلام و گفتگوهاى جمعى به اين نتيجه رسيدند كه اين ننگ و ندامت را نمى‌ توانند از خود دور كنند، مگر با كشته‌شدن در راه اهداف ابا عبدالله الحسين علیه‌السلام و گرفتن انتقام از قاتلان وى.[۱]

رهبرى اين جنبش را چند تن از سران سالخورده شيعه عراق بر عهده داشتند كه معروفترين آنان عبارت بودند از: سليمان بن صرد خزاعى، عبدالله بن وال تميمى، رفاعة بن شداد بجلى، عبدالله بن سعد ازدى و مسيب بن نجبه فزارى.

قيام توابين از سال 61 قمرى پس از شهادت امام حسين علیه‌السلام شكل گرفت و به تدريج فراگير شد و طرفداران بسيارى پيدا كرد و به مدت چهار سال شكل‌ گيرى جنبش نيرو و امكانات قابل توجهى فراهم گرديد. بدين منظور رهبران قيام، نخستين روز ربيع الثانى سال 65 قمرى را آغاز رسمى حركت خود از شهر بزگ كوفه تعيين كردند.

در اين زمان، “يزيد بن معاويه” به هلاكت رسيده بود و “مروان بن حكم” در شام و غرب عالم اسلام و “عبدالله بن زبير” در مكه و شرق و جنوب عالم اسلام، حكمرانى مى‌ كردند و شهر كوفه در سيطره عبدالله بن زبير و طرفدارانش قرار داشت.

در آغاز عده اى درصدد درگير كردن توابين با عامل عبدالله بن زبير در كوفه را داشتند ولى با زيركى “عبدالله بن زبير انصارى"، استاندار وقت كوفه و اعلام پشتيبانى وى از توابين، هيچ گونه جنگى در كوفه به وقوع نپيوست.[۲]

و توابين كه تعدادشان چهار هزار رزمنده عاشق شهادت بود از كوفه به “پادگان نخيله” و از نخيله به سوى كربلا حركت كردند و مدتى در آن جا به سوگوارى پرداختند و بسيار گريه و ناله كرده و از خداى سبحان، به خاطر گناه و جرم خويش، طلب غفران نمودند و آن‌گاه به سوى سرزمين “جزيره (بين النهرين)” رهسپار شدند و در منطقه “عين الوردة” با سپاهيان مروان بن حكم به فرماندهى “عبيدالله بن زياد” مواجه شدند.

در آغاز، گروهى از توابين به فرماندهى “مسيب بن نجبه فزارى” با گروهى از سپاه عبيدالله بن زياد درگير شدند و با مجاهدت و دلاورى‌‌ هاى توابين، سپاه عبيدالله متحمل شكست سنگين شد و بسيارى از شاميان كشته و بسيارى زخمى گرديدند و تنها عده اى موفق به فرار از صحنه نبرد شدند.

عبيدالله بن زياد كه تعداد سى هزار نفر از شاميان را فرماندهى مى ‌كرد، براى بار دوم سپاهى به استعداد دوازده هزار مرد جنگنده به فرماندهى “حصين بن نمير” به نبرد توابين فرستاد و اين بار نيز پيروزى با خداجويان توابين بود ولى تاريكى شب، مانع پيروزى نهايى آنان گرديد.[۳]

اما بار سوم عبيدالله بن زياد در همان شامگاه با تمام نيرو و تجهيزات جنگى به نبرد توابين شتافت و جنگ خونينى ميان طرفين شعله‌ور گرديد. سليمان بن صرد كه با سپاهى سنگين از دشمن روبرو شده بود، از زين اسب به پايين آمد و شمشيرش را از غلاف بيرون آورد و غلاف آن را شكست و به ياران خود گفت: عبادالله! من اراد البكور الى ربه، والتوبة من ذنبه، والوفاء بعهده، فالي؛ اى بندگان خدا! هر كسى مى‌ خواهد كه بامداد فردا در نزد پروردگارش باشد، از گناه و جرمش توبه كند و به پيمان خويش وفا كند، پس با من بيايد.

در اين هنگام، تعداد زيادى از ياران او از اسب پياده شده و بى‌ باكانه به صفوف عظيم دشمن زدند. تعداد اندك شهادت طلبان توابين، صحنه ميدان را بر انبوه جنايتكاران شام تيره و تنگ كردند و اگر پيروزى‌ هاى آنان به همان صورت ادامه مى‌ يافت، پيروزى نهايى نصيب آنان مى ‌شد، ولى شاميان به جاى نبرد تن به تن توابين را آماج تيرهاى بى‌ امان خويش قرار دادند و در اين ميان فرمانده شجاع توابين، يعنى “سليمان بن صرد"، مورد اصابت تير “يزيد بن حصين بن نمير” قرار گرفت و دلاورانه به شهادت رسيد و پس از او “مسيب بن نجبه” فرماندهى توابين را بر عهده گرفت ولى پس از مبارزاتى، او نيز به شهادت رسيد.[۴]

از آن پنج فرمانده و امير توابين هر كدام پس از ديگرى، فرماندهى را بر عهده گرفته و با سربازان عبيدالله بن زياد به نبرد پرداختند ولى در ميان ميدان به شهادت رسيدند و تنها “رفاعة بن شداد بجلى” به همراه عده اى اندك از توابين از تاريكى شب استفاده كرده و خود را از آن واقعه هولناك نجات داده و به كوفه برگشتند و در قيام مختار بن ابى‌عبيده ثقفى كه پس شهادت توابين به وقوع پيوست، شركت نمودند.[۵]

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 12:05:00 ب.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم