فرشته
 
 


شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



جستجو


موضوع

نحوه نمایش نتایج:


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج




 



موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
[سه شنبه 1394-10-08] [ 10:13:00 ق.ظ ]




پیامبر اکرم (ص) :
مؤمن‌ مایه‌ سود است‌ ، اگر همراهش‌ شوى‌ سودت‌ دهد ، و اگر با وى‌ مشورت‌ کنى‌ سودت‌ دهد ، و اگر شریکش‌ شوى‌ سودت‌ دهد ، و همه‌ کار وى‌ مایه‌ سود است‌ . هر که‌ با مسلمانى‌ تقلب‌ کند ، یا به‌ او ضرر رساند ، یا با وى‌ حیله‌ کند ، از ما نیست‌ . …
ستاره حجاز
سالها بود که زمین در حسرت باران حیاتبخشی می سوخت و درمان تشنگی، سیاهی و تیرگی خود را از آسمان آبی انتظار داشت. سالها بود که زمین به کویر خشک تعصبات و عقاید باطل و مرداب خرافات، تبدیل شده بود که ناگاه در شبی فراموش نشدنی، باران رحمت الهی شروع به باریدن کرد و زمین تشنه را سیراب ساخت و گُلی زیبا، بنام محمد مصطفی(ص) در کویر حجاز، شکوفا شد. تولد او، عطر دل انگیز ایمان را به مشام مشتاقان رساند و چشمه های جوشان معرفت را در سینه ها، جاری ساخت.
آری با تولد او، کویر جهل و تعصب به بوستان مِهر و تفکر تبدیل شد. آن پیام آور الهی، در شهر مقدس مكّه و در خانواده ای مؤمن و خداپرست، در شب 17 ربیع الاول به دنیا آمد و جهانِ هستی را با وجود مبارک خود، منوّر کرد.
اتفاقات شگرف
آن شب آسمان مكّه ستاره باران شده بود و ساکنان عرش ملکوت برای تحویل دادن امانت خود به زمین آمده بودند. در همان زمان کنگره های کاخ کسری فرو ریخت و آتشکده های فارس به خاموشی گرائید و پی آمد این تولد شیاطین و طاغوت ها گریختند و بت های جاهلی یکی پس از دیگری سقوط کردند. نور ایمان به سراسر دنیا تابید و پیام اسلام در قلب ها نفوذ کرد و بشر از چنگال ظلم و جهل، نجات یافت.
شعرهای غیبی
یکی از معجزات رسول خدا(ص) این است که هنگام تولد آن حضرت، اشعار بسیار زیبایی از طرف گویندگان نامعلومی خوانده شده است و سبب هدایت بسیاری از مردم شده است. اکنون به ذکر چند نمونه از این اشعار غیبی و آسمانی می پردازیم:
هنگام ولادت حضرت محمد(ص)، آمنه مادر ایشان اشعاری را شنید که خواننده آن معلوم نبود. آن اشعار این گونه آغاز شده بود: «درود خدا و همه بندگان صالح، بر چراغ فروزان عالم هستی باد. او محمد مصطفی(ص) بهترین مردم است. هاله ای از پاکی احاطه اش کرده و زینت بخش و گزیده بشریت است. تا نسیم مشرق زمین بر چهره گل می زند و کبوتران نغمه عشق به گوش هم می سرایند، بر او رحمت خدا باد.»
شخصی به نام «ورقه» می گوید: در شب تولد رسول خدا(ص) در کنار بت بزرگ قبیله خود نشسته بودم و مشغول دعا کردن بودم که ناگهان صدایی را شنیدم. در کمال تعجب دیدم که بت به سخن آمده و می گوید: «رسول خدا، متولد شد و دیگر پادشاهان به خواری افتادند و گمراهی و بت پرستی و شرک از ساحت بشریت زدوده گشت» پس از خواندن این اشعار، بت بزرگ سقوط کرده و تکه تکه شد.
عزّت
سیره پیامبر اسلام، سیره عزّت در زندگی بود. در طول زندگی سراسر جهاد و مبارزه خود، همیشه عزیز بود و شکست ناپذیر. او عزت را در تقوای الهی می دانست و می فرمود: «هر کس می خواهد با عزت ترین مردم باشد، باید تقوای الهی پیشه کند».
صبر و استقامت
نبی اکرم(ص) سمبل صبر و استقامت است. ایشان در تمام مدت تبلیغ دین اسلام، با دشمنی ها و آزارهای مشرکان روبرو بود ولی هیچگاه ناشکیبا و ناراضی نشدند.
صبر، مادر تمام کمالات معنوی می باشد. به همین دلیل است که وقتی خداوند، می خواهد به پیامبرش هدیه ای بدهد، صبر و تبعات آن را هدیه می دهد. چنانکه در حدیث امام صادق(ع) آمده است که پیامبر فرمود: «جبرئیل به نزد من آمد و گفت: ای رسول خدا، پروردگار مرا با هدیه ای به سوی تو فرستاده که چنین هدیه ای را به کسی قبل از تو نداده است. پیامبر سؤال کردند که آن هدیه چیست؟ گفت: صبر و نیکوتر از آن، پرسیدند و آن چیست؟ گفت: رضا [که خود محصول صبر است] و بهتر از آن. پرسیدند آن چیست؟ گفت: زهد و بهتر از آن. گفتند و آن چیست؟ پاسخ داد: اخلاص و بهتر از آن و…» به راستی که صبر، سرچشمه تمام فضایل معنوی است.
نظم و انضباط
رسول اکرم(ص) الگو و اسوه نظم در زندگی بودند. نظمی دقیق و الهی بر همه شؤون و رفتار ایشان حاکم بود و در تمام مراحل زندگی ایشان، عینیت داشت.
پیامبر اسلام(ص) همیشه یاران خود را به نظم در کارها دعوت می فرمودند و خود برای آنان الگویی تمام بودند. در مسجدالنبی، چند ستون وجود داشت که رسول خدا(ص) کنار هر یک که می نشست، معنایی خاص داشت و مسلمانان می دانستند که هنگام چه کاری است. ستونی، خاص مردم. ستونی برای خلوت و ستونی برای شور و مشورت و تصمیم گیری و بهمین ترتیب سایر ستونها.
عدم تکلف
زندگی نبی اکرم بر عدم تکلف استوار بود و این اصل مهم اسلامی، از افتخارات دین مبین ما است. ظاهر و باطن ایشان یکی بود. خود را، همان گونه که بودند نشان می دادند. به هیچ وجه ظاهرسازی نمی کردند و می فرمودند: «من و امتم از تکلف به دور هستیم. من اهل تکلف را دوست نمی دارم».
امیر المؤمنین(ع) می فرماید: «روزی عده ای از اصحاب به پیامبر(ص) گفتند: یا رسول اللّه اگر به دین اسلام گرویدن را به بعضی از مردم اجبار کنی، مطمئنا آنان به اسلام می گروند و تعداد ما مسلمانان خیلی زیاد خواهد شد. پیامبر در پاسخ فرمود: من آن چنان نیستم که به دیدار خداوند بروم در حالی که دستوری را بدهم که بدعت در دین الهی باشد و من اهل تکلف نیستم.»
آزادگی
سیره پیامبر اکرم، سیره حريّت و آزادگی است. هدف از بعثت ایشان، آزاد کردن انسان از زنجیرهايِ شرک و ظلم است و رسالت ایشان، تربیت انسان های آزاداندیش و جوانمرد است. پیامبر گرامی در انجام این مهمّ، از جان و دل مایه گذاشت و شاگردان مکتب والای ایشان، هر کدام سرمشق و الگوی آزاد مردان جهان هستند.
ویژگیهای حضرت محمد(ص)
رسول خدا هرگز مسلمانی را لعنت نکردند و هرگز کینه کسی را به دل نگرفتند و در مسایل شخصی از کسی انتقام جویی ننمودند. ایشان همه بدی ها و آزارهای مشرکان را تحمل می کردند و خشمگین نمی شدند. عفو و گذشت آن حضرت، تا آنجا بود که در کلیه مسائلی که جزو «حدود الله» نبود و برای آن حدّ معین نشده بود، گذشت می کردند. از ابن عباس نقل شده است که پیامبر(ص) در امور خیر، بخشنده ترین مردم بودند و در ماه مبارک رمضان که جبرئیل را ملاقات می کردند، بخشنده تر می شدند و در امور خیر از نسیم هم بخشنده تر می شدند. ایشان در طول زندگی خود، همواره در راه صدق و راستی بودند و هرگز به مکر و حیله روی نیاوردند و درس آزادمردی و آزاد اندیشی را به بشریت عرضه کردند.
تفکر و تدبّر
زندگی رسول خدا(ص) بر تفکر و تدبّر استوار بود و هیچ کاری را بدون تفکر، انجام نمی داد.
رسول الله به تمام اصحاب خود نیز توصیه می کرد که در رابطه با دین خود تفکر کنند و بدون فکر، حرفی نزنند و کاری انجام ندهند و همیشه به سرانجام کار بیندیشند و این کار را سرلوحه زندگی خود قرار دهند. ایشان در وصیت خود به حضرت علی(ع) می فرمایند: «هیچ عبادتی مانند تفکر، ارزشمند نیست.»
تواضع و فروتنی
یکی از برجسته ترین صفات رسول خدا(ص) تواضع و فروتنی بود. ایشان با این که در اوج مقامات معنوی و الهی بودند اما مانند یک انسان معمولی بدون تشریفات و تجملات زندگی می کردند و در مقابل مردم متواضع بودند و هیچگاه از روی غرور و تکبر صحبت نمی کردند. ایشان کارهای شخصی خود را به تنهایی انجام می دادند و برای کمک به فقراء و محرومین به یاری شان می شتافتند.
شجاعت و رشادت
رسول اکرم(ص) در میدان کارزار و در مقابل دشمنان اسلام، مردانه می جنگیدند و با رشادت و شجاعت از کیان اسلام دفاع می کردند. حضرت علی(ع) می فرمایند: «در روز جنگ بدر، من به پیامبر پناه بردم. در حالی که ایشان نزدیک تر از من به دشمن بودند ولی چنان با اراده و استوار بودند که گویی اصلاً در میدانِ جنگ دشمن نیست». حضرت رسول(ص)، در طول سال های مبارزه خود، همیشه قوت قلب و پناه مسلمانان بودند و دشمنان همیشه از هیبت ایشان در ترس به سر می بردند.
سخاوت و بخشش
رسول خدا(ص) در زمان خود سخی ترین و بخشنده ترین فرد بودند. همگان به این امر اعتراف می کردند که رسول اکرم(ص) هیچگاه به اندوختن مال و ثروت نمی پرداختند و هیچ وقت دینار و درهم پیش ایشان نمی ماند و همه را به مردم نیازمند می دادند و در همه موارد، فقرا را بر خود ترجیح می دادند. هر کس که نیازی داشت، رسول خدا شخصا به سراغ او می رفتند و نیازش را برطرف می ساختند و هیچگاه برای این کار خود بر سر آنها منّت نمی گذاشتند.
خوشرویی و رضایت
رسول اکرم(ص) همیشه گشاده رو و خنده رو بودند و هیچگاه در پیش مردم اخم نمی کردند و عصبانی نمی شدند. ایشان کینه کسی را به دل نمی گرفتند و آزار و اذيّت مشرکان و بت پرستان را تحمل می کردند و خم به ابرو نمی آوردند. همین برخورد ایشان باعث شد که بسیاری از مشرکان و بت پرستان از کردار زشت خود دست برداشته و به دین اسلام بگروند و در حلقه یاران واقعی حضرت در بیایند.
خوشرویی ایشان باعث می شد که همگان حضرت را دوست داشته و به حرفهای ایشان توجه نمایند و مهرشان را به دل گیرند. ایشان در طول عمر خود هیچگاه به کسی دشنام ندادند و حرف درشتی به کسی نزدند.
مسواک کردن
رسول اکرم(ص) به نظافت دهان و دندان خود فوق العاده اهمیت می دادند و هر شب سه مرتبه مسواک می کردند. ایشان قبل از خواب و قبل از شروع به نماز و بعد از شام مسواک می زدند و می فرمودند: «من کراهت دارم که بمیرم، در حالی که مقداری از غذا در لابلای دندانهایم بماند». ایشان همیشه مسواک خود را که از چوب مخصوص بود، به همراه داشتند.
نشستن پیامبر
رسول خدا(ص) همیشه دو زانو و مؤدب می نشستند و دست ها را روی زانو می گذاشتند. مانند هنگامی که رو به قبله برای تشهد می نشینند. در مجالس همیشه مراقب حال خود بودند و هیچگاه در بالای مجلس نمی نشستند و سعی می کردند طوری بنشینند که رو به قبله باشند.
عطر زدن
رسول الله به عطر علاقه زیادی داشتند و همیشه و در همه حال از عطرهای خوشبو استفاده می کردند و به دیگران نیز سفارش می کردند که هنگام نماز لباسهای خود را عطرآگین نمایند. امام صادق(ع) می فرمایند که رسول خدا در طول عمر خود بیش از هر چیز دیگر، عطریات را انفاق و تعارف می کردند و می فرمودند: استعمال عطر برای تقویت قلب بسیار مفید است.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:13:00 ق.ظ ]




زندگی نامه حضرت محمد (ص):
نام: محمد بن عبد الله
حضرت محمد (ص) در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» ناميده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پيش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» ناميده بود.
كنيه حضرت محمد (ص): ابوالقاسم و ابوابراهيم.
القاب حضرت محمد (ص): رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امين، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذير، بشير، مبين، كريم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، يس، طه‏ و…
منصب حضرت محمد (ص): آخرين پيامبر الهى، بنيان‏گذار حكومت اسلامى و نخستين معصوم در دين مبين اسلام.
تاريخ ولادت حضرت محمد (ص): روز جمعه، هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى (به روايت شيعه). بيشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول آن سال دانسته ‏اند.
عام الفيل، همان سالى است كه ابرهه، با چندين هزار مرد جنگى از يمن به مكه يورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ويران سازد و همگان را به مذهب مسيحيت وادار سازد؛ اما او و سپاهيانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابيل مواجه شده، به هلاكت رسيدند و به اهداف شوم خويش نايل نيامدند. آنان چون سوار بر فيل بودند، آن سال به سال فيل (عام الفيل) معروف گشت.
محل تولد حضرت محمد (ص): مكه معظمه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى).
نسب پدرى حضرت محمد (ص): عبدالله بن عبدالمطلب (شيبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قريش) بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.
حضرت محمد (ص) روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد، همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتاب‏هاى تاريخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم خليل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد
مادر حضرت محمد (ص): آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.
اين بانوى جليل القدر، در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى، كم‏ نظير و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب (مدينه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت.
و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روايتى هفت ماه) پيش از ولادت فرزندش از دنيا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثويبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شير دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حليمه، دختر عبدالله بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
مدت رسالت و زمامدارى حضرت محمد (ص): از 27 رجب سال چهلم عام الفيل (610 ميلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال يازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. حضرت محمد (ص) علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدينه طيبه بر عهده داشت.
همسران حضرت محمد (ص):
1. خديجه بنت خويلد.
2. سوده بنت زمعه.
3. عايشه بنت ابى بكر.
4. امّ شريك بنت دودان.
5. حفصه بنت عمر.
6. ام حبيبه بنت ابى سفيان.
7. امّ سلمه بنت عاتكه.
8. زينب بنت جحش.
9. زينب بنت خزيمه.
10. ميمونه بنت حارث.
11. جويريه بنت حارث.
12. صفيّه بنت حىّ بن اخطب.
نخستين زنى كه افتخار همسرى حضرت محمد (ص) را يافت، خديجه بنت خويلد بود. حضرت محمّد(ص) پيش از رسيدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با اين بانوى بزرگوار ازدواج نمود.
خديجه كبرى (س) با موقعيت و اموال خويش، خدمات شايانى به پيامبر اكرم(ص) در اظهار رسالتش كرد. اين بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در رديف بانوان قدسى، همانند مريم و آسيه، قرار دارد. حضرت محمد (ص) به احترام خديجه كبرى (س) تا هنگامى كه وى زنده بود، با هيچ زن ديگرى ازدواج نكرد. همو بود كه دردها و رنج‏هاى پيامبر(ص) را، كه سران شرك و كفر متوجه آن حضرت مى‏كردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش يارى می‏داد.
خديجه كبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى كه در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنايت مخصوص پروردگار جهانيان قرار گرفت. به همين جهت روزى جبرئيل امين به محضر پيامبر اكرم(ص) شرفياب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خديجه برسان. پيامبر اكرم(ص) به همسرش فرمود: اى خديجه! جبرئيل امين از جانب خداوند متعال به تو سلام مى‏رساند. خديجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئيل السّلام»
حضرت خديجه (س) در ايام همسرى با حضرت محمد (ص) از احترام ويژه رسول‏ خدا(ص) برخوردار بود و پيامبر(ص) نيز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خديجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نيكى ياد می‏كرد.
از عايشه، سومين حضرت محمد (ص)، روايت شده است:
«كانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لايَكادُ يَخْرُجُ مِنَ الْبَيْتِ حَتّى يَذْكُرَ خَديجَةَ فَيَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَيْها، فَذَكَرها يَوْماً مِنَ الْاَيّامِ فَادْرَكَتْني الْغَيْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ كانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَكَ اللّهُ خَيْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. (1)
حضرت محمد (ص) هيچ‏گاه از خانه بيرون نمی‏رفت مگر اين كه يادى از خديجه مى‏كرد و از او به نيكى نام مى‏برد. يك روز كه حضرت محمد (ص) از خديجه (س) ياد كرده و خوبى‏هاى او را بيان میكرد، غيرت زنانگى بر من غالب شد و به پيامبر(ص) گفتم: آيا او يك پيرزن بيشتر بود و حال آن كه خداوند بهتر از آن (يعنى عايشه) را به تو داده است؟ پيامبر اكرم(ص) از اين گفتار من، خشمگين شد، به طورى كه موهاى جلوى سرش از شدت خشم به
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
فرزندان حضرت محمد (ص):
الف) پسران ان حضرت محمد (ص):
1. قاسم. او پيش از بعثت پيامبر اكرم(ص) تولد يافت. از اين رو پيامبر(ص) را ابوالقاسم ناميدند.
2. عبدالله. اين كودك چون پس از بعثت به دنيا آمده بود، وى را «طيّب» و «طاهر» مى‏گفتند.
3. ابراهيم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات ياف
عبدالله و قاسم از خديجه كبرى (س) و ابراهيم از ماريه قبطيه متولد شدند. وهرسه آنان در سنين كودكى از د
ب) دختران حضرت محمد (ص):
1. زينب (س). 2. رقيه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).
دختران حضرت محمد (ص) همگى از حضرت خديجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پيش از رحلت آن حضرت، از دنيا رفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرين دختر وى بود. اين بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسان‏ها و مورد تقديس و تكريم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطين و امّ الأئمة المعصومين(ع) است.
گرچه پيامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خويش علاقه‏مند بود، اما در ميان همسرانش بيش از همه، به خديجه كبرى (س) و در ميان فرزندانش بيش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
آغاز بعثت حضرت محمد (ص):
محمد امين ( ص ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نياز با آفريننده جهان مي پرداخت و در عالم خواب رؤياهايی مي ديد راستين و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذيرش وحی - کم کم - آماده مي شد .
درآن شب بزرگ جبرئيل فرشته وحی مأمور شد آياتی از قرآن را بر محمد ( ص ) بخواند و او را به مقام پيامبری مفتخر سازد . سن محمد ( ص ) در اين هنگام چهل سال بود . در سکوت و تنهايی و توجه خاص به خالق يگانه جهان جبرئيل از محمد ( ص ) خواست اين آيات را بخواند : ” اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم . الذی علم بالقلم . علم الانسان ما لم يعلم ” . يعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفريد . او انسان را از خون بسته آفريد . بخوان به نام پروردگارت که گرامي تر و بزرگتر است . خدايی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمي دانست .
زندگی نامه حضرت محمد (ص)
حضرت محمد (ص) - از آنجا که امی و درس ناخوانده بود - گفت : من توانايی خواندن ندارم . فرشته او را سخت فشرد و از او خواست که ” لوح ” را بخواند . اما همان جواب را شنيد - در دفعه سوم - محمد ( ص ) احساس کرد مي تواند ” لوحی ” را که در دست جبرئيل است بخواند . اين آيات سرآغاز مأموريت بسيار توانفرسا و مشکلش بود .
جبرئيل مأموريت خود را انجام داد و محمد ( ص ) نيز از کوه حرا پايين آمد و به سوی خانه خديجه رفت . سرگذشت خود را برای همسر مهربانش باز گفت . خديجه دانست که مأموريت بزرگ ” محمد ” آغاز شده است . او را دلداری و دلگرمی داد و گفت : ” بدون شک خدای مهربان بر تو بد روا نمي دارد زيرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بينوايان کمک مي کنی و ستمديدگان را ياری مي نمايی ” . سپس محمد ( ص ) گفت : ” مرابپوشان ” خديجه او را پوشاند .
حضرت محمد (ص) اندکی به خواب رفت . خديجه نزد ” ورقة بن نوفل ” عمو زاده اش که از دانايان عرب بود رفت ، و سرگذشت محمد ( ص ) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنين گفت : آنچه برای محمد ( ص ) پيش آمده است آغاز پيغمبری است و ” ناموس بزرگ ” رسالت بر او فرود مي آيد . خديجه با دلگرمی به خانه برگشت .
معراج حضرت محمد (ص):
پيش از هجرت به مدينه که در ماه ربيع الاول سال سيزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگی حضرت محمد (ص) پيش آمد که به ذکر مختصری از آن مي پردازيم : در سال دهم بعثت “معراج ” پيغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفری بود که به امر خداوند متعال و بهمراه امين وحی (جبرئيل ) و بر مرکب فضا پيمايی به نام “براق ” انجام شد.
حضرت محمد (ص) اين سفر با شکوه را از خانه ام هانی خواهر امير المومنين علی (ع ) آغاز کرد و با همان مرکب به سوی بيت المقدس يا مسجد اقصی روانه شد، و از بيت اللحم که زادگاه حضرت مسيح است و منازل انبيا (ع ) ديدن فرمود.
سپس سفر آسمانی خود را آغاز نمود و از مخلوقات آسمانی و بهشت و دوزخ بازديد به عمل آورد، و در نتيجه از رموز و اسرار هستی و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پايان حق تعالی آگاه شد و به “سدرة المنتهي ” رفت و آنرا سراپا پوشيده از شکوه و جلال و عظمت ديد. سپس از همان راهی که آمده بود به زادگاه خود “مکه ” بازگشت و از مرکب فضا پيمای خود پيش از طلوع فجر در خانه “ام هاني ” پائين آمد.
به عقيده شيعه اين سفر جسمانی بوده است نه روحانی چنانکه بعضی گفته اند. در قرآن کريم در سوره “اسرا” از اين سفر با شکوه بدين صورت ياد شده است : “منزه است خدايی که شبانگاه بنده خويش را از مسجد الحرام تا مسجد اقصی که اطراف آن را برکت داده است سير داد، تا آيتهای خويش را به او نشان دهد و خدا شنوا و بيناست “. در همين سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پيامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمايند، که نماز معراج روحانی مومن است .
اصحاب و ياران حضرت محمد (ص):
پيامبر اسلام(ص) چه در مكّه معظمه و چه در مدينه، داراى اصحاب و ياران باوفايى بود كه برخى از آنان پيش از آن حضرت و برخى ديگر پس از ايشان از دنيا رفتند و تعداد آنان به هزاران نفر مى‏رسد. در اين جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره می‏شود:
1. على بن ابى‏طالب(ع).
2. ابوطالب بن عبد المطلب.
3. حمزة بن عبدالمطلب.
4. جعفربن ابى‏طالب.
5. عباس بن عبدالمطلب.
6. عبداللّه بن عباس.
7. فضل بن عباس.
8. معاذبن جبل.
9. سلمان فارسى.
10. ابوذر غفارى (جندب بن جناده).
11. مقداد بن اسود.
12. بلال حبشى.
13. مصعب بن عمير.
14. زبير بن عوام.
15. سعد بن ابى وقاص.
16. ابو دجانه.
17. سهل بن حنيف.
18. سعد بن معاذ.
19. سعد بن عباده.
20. محمد بن مسلمه.
21. زيد بن ارقم.
22. ابو ايوب انصارى.
23. جابر بن عبدالله انصارى.
24. حذيفة بن يمان عنسى.
25. خالد بن سعيد اموى.
26. خزيمة بن ثابت انصارى.
27. زيد بن حارثه.
28. عبدالله بن مسعود.
29. عمار بن ياسر.
30. قيس بن عاصم.
31. مالك بن نويره.
32. ابوبكر بن ابى قحافه.
33. عثمان بن عفان.
34. عبدالله بن رواحه.
35. عمر بن خطّاب.
36. طلحة بن عبيدالله.
37. عثمان بن مظعون.
38. ابو موسى اشعرى.
39. عاصم بن ثابت.
40. عبدالرحمن بن عوف.
41. ابوعبيده جراح.
42. ابو سلمه.
43. ارقم بن ابى ارقم.
44. قدامة بن مظعون.
45. عبدالله بن مظعون.
46. عبيدة بن حارث.
47. سعيد بن زيد.
48. خَبّاب بن اَرَت.
49. بريده اسلمى.
50. عثمان بن حنيف.
51. ابو هيثم تيهان.
52. ابىّ بن كعب.
تاريخ و سبب رحلت حضرت محمد (ص):
دوشنبه 28 صفر، بنا به روايت بيشتر علماى شيعه و دوازدهم ربيع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال يازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدينه بر اثر زهرى كه زنى يهودى به نام زينب در جريان نبرد خيبر به آن حضرت خورانيده بود. معروف است كه پيامبر اسلام(ص) در بيمارىِ وفاتش مى‏فرمود: اين بيمارى از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن يهودى پس از فتح خيبر براى من آورده بود.
محل دفن حضرت محمد (ص):
مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانه‏اى كه وفات يافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

موضوعات: احادیث درمورد تکبر  لینک ثابت
 [ 10:11:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم